کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


اردیبهشت 1400
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


 



ویژگی های رهبران تحول آفرین:

از زمان ظهور مفهوم رهبری تحول آفرین تا به حال، این مفهوم به طور گسترده‌ای توسط محققان و نویسندگان مختلف به عنوان یک سبک رهبری موثر و نفوذ گذار مورد بررسی قرار گرفته است،‌ به گونه‌ای که بخش اعظم تحقیقات صورت گرفته حکایت از علائم اثربخشی رهبری همانند: رضایت زیردستان، انگیزیش و کارآیی دارند. در پرتو تحقیقات مختلف صورت گرفته می‌توان ویژگی های رهبران تحول آفرین را به صورت زیر بیان کرد:

۱- این رهبران جسور هستند. تحقق فعالیت هایی که موجب تغییر می‌گردند، گاهی اوقات تغییر دادن روشها و اندیشه هایی که به روال عادی در آمده است و توجه به رویدادهایی که مورد پسند نیستند اما مجادله و چالش در پی دارند، از جمله اقدامات رهبران تحول آفرین می‌باشند. رهبرانی که در چنین شرایطی موفق عمل می‌کنند، می‌توان گفت به اندازه‌ای جسارت دارند که در این شرایط سینه سپر کنند.

۲- اشخاصی هستند که در طول زندگی خود یاد گیرنده و عبرت پذیرند. رهبر تحول آفرین از افراد گروه و یا سازمانی که در آن قرار دارند خیلی متفاوت تر و در سطحی بالاتر می‌تواند بیاندیشد. آنها این خصوصیت را، از ویژگی های شخصیتی خود از قبیل یادگیری، بررسی، کاوش و تحقیق مداوم که گرایشاتی به بالندگی خویشتن دارند اخذ می‌کنند.

۳- این نوع رهبران خود را به عنوان عنصر تغییر[۱] تعریف می‌کنند، طبیعی است که این نوع رهبران انعکاس تأثیرات خویشتن به هر حیطه ممکن را از ویژگی های رفتاری مختلف پیروان گرفته تا ساختار سازمانی که در آن قرار دارند، به عنوان نوعی وظیفه مشاهده کنند.

۴- این رهبران قادرند، به خوبی از مهارت های ادراکی خود بهره گیرند، آنها با مشاهده سازمان به عنوان یک کل به هم پیوسته و با تقویت روابط بین سازمانی، موجب شکل گیری سازمانی واحد و یکپارچه می‌گردند و بر روی اشخاص درون سازمان توجه دارند تا آنها را به صورت سازگار با محیط و در جهت موفقیت سازمان هدایت کنند.

۵- رهبران تحول آفرین انسانها را باور می‌کنند. رهبران تحول آفرین به افراد در سطح فردی توجه داشته و آنها را باور می‌کنند و به آنان اعتماد دارند، این امر عاملی در جهت حل مسائل و کمک به تلاش های بالندگی این افراد است.

۶- این رهبران قدرتهای انطباقی[۲] و نهادینه کردن[۳] خود را بر روی پیروان در سطحی خیلی بالاتر می‌توانند عملی سازند. در این وضعیت، پیرو با حس کردن آرزوی ایجاد رابطه با رهبر وارد رابطه‌ای می‌شود که خود را مستقیماً بتواند ارضا کند (انطباق) و در عین حال در داخل محیطی مناسب با ارزشهای خود (نهادینه شدن) این رابطه را ادامه می‌دهد.

۷- اشخاصی هستند که می‌توانند دیدگاه مشخصی ایجاد نمایند. دیدگاه همچنانکه در انواع رهبری‌های دیگر هم است، یکی از عناصر خیلی مهم و ضروری برای تشکیل یکی از ابعاد فرایند رهبری است.

دانلود مقاله و پایان نامه

۸- از جانب ارزش‌ها جهت داده می‌شوند. ارزش ها و باورها، در میان عناصر تشکیل دهنده دیدگاه بنیادی‌ترین هستند. در نتیجه یکی از منابع فرآیند تعیین دیدگاه، که یکی از ویژگی های اساسی فرایند رهبری است ارزشها خواهد بود.

۹- رهبران تحول آفرین به آسانی پس نمی‌زنند. این گونه رهبران دارای ماهیتی هستند که با وضعیتهای پیچیده شبهه برانگیز و مهم به خوبی کنار آمده و می‌توانند مجادله بکنند.

 

۲-۱-۳-۴- رویکردهای رهبری تحول آفرین

در این بخش تلاش می‌شود تا از میان تمامی نظریاتی که در زمینه‌ی رهبری تحول ‌آفرین ارائه گردیده است، پنج نظریه برجسته با توجه به ویژگی های هر یک مورد بررسی قرار گیرد.

 

۲-۱-۳-۴-۱- نظریه رهبری تحول آفرین برنز (۱۹۷۸)

از نظر برنز، رهبری تحول آفرین فرایندی است که در آن رهبران و پیروان همواره در تلاشند تا توان روحی و قوای انگیزشی یکدیگر را به سطوح بالاتری ارتقاء دهند. رهبر تحول آفرین همواره در تلاش است تا با شناسایی، تحریک، و فعال کردن مراتب بالاتری از سطوح نیازمندی و انگیزش پیروان، آنها را به سوی شکوفا ساختن و فعلیت بخشیدن حداکثر استعدادهای خویش سوق دهد و در ادامه، در مقابل مشاهده و دریافت بازخور مناسب از پیروان، رفتار و عملکرد خویش را نیز تعدیل کند. در فرایند رهبری تحول آفرین، چنین رابطه متقابل و رو به رشدی پیوسته بین رهبر و پیروان در جریان است. (سنجقی، ۱۳۸۰، ۲۹۳- ۲۹۱)

 

۲-۱-۳-۴-۲- نظریه رهبری تحول آفرین بنیس و نانوس[۴] (۱۹۸۵)

این دو دانشمند موفق شدند در پایان تحقیقی گسترده و میدانی، که طی آن عملکرد ۹۰ نفر از رهبران پویا و کارآمد سازمانی مورد مطالعه قرار گرفته بود، پنج رویکرد یا شگرد خاص را به مثابه وجوه مشترک کیفیت عمل این رهبران، که حاکی از رمز موفقیت آنان بوده است، شناسایی نمایند. در ذیل چکیده‌ای از هر یک از این وجوه مشترک ارائه می‌شود.

۱- تمامی رهبران مورد مطالعه، چشم انداز روشن و نوید بخشی را فرا روی سازمان های خویش نهاده و درصدد بوده اند تا انرژی جمعی اعضای سازمان را در جهت رسیدن به چشم انداز مورد نظر هماهنگ و هدایت کنند.

۲- رهبران مورد نظر موفق شده اند با پیش گرفتن جهت گیری مشخصی در روند حرکتی سازمان، هنجارها و ارزش های جدید را در قاطبه ی اعضای سازمانی حاکم گردانند و در راستای آن منابع انسانی سازمان را به منظور رسیدن به هویت جدید سازمانی بسیج کنند.

۳- رهبران تحول آفرین همواره در صدد بوده اند تا مراتب تعهد و دلسوزی اعضای سازمانی را در خصوص پیشبرد برنامه مورد نظر فزونی بخشند و اعتماد قلبی آنان را نسبت به موفقیت این برنامه ها جلب کنند.

۴- دانشمندان یاد شده ویژگی اعتماد سازی را در زمره رموز موفقیت رهبران تحول آفرین ذکر کرده و بر این نکته تأکید داشته اند که رهبران مورد مطالعه توانسته اند با برقراری حالت اعتماد عمومی در سطح سازمان به نوعی انسجام مطلوب سازمانی دست یابند.

۵- رهبران مورد مطالعه همواره کوشیده اند تا تصویر مثبت و خوشایندی را از قابلیت ها و توانمندی های خویش به نمایش گذارند و خود را از هر نظر وقف انجام دادن مأموریت ها و پیشبرد اهداف سازمانی جلوه دهند.این رهبران در عین حال، اهتمام بسیاری در زمینه ی فراگیری دانش جدید و توسعه ظرفیت های دانش اندوزی سازمان به کار بسته اند.

بنیس و نانوس در جمع بندی کلی از یافته های خود بر این نکته تأکید دارند که: عامل اصلی در رهبری، برخورداری از ظرفیتی است که بتواند معانی مطرح در روابط حاکم بر اعضای سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد و سازماندهی کند (سنجقی، ۱۳۸۰، ۲۹۹- ۲۹۸)

 

۲-۱-۳-۴-۳- نظریه رهبری تحول آفرین تی چی و دیوانا[۵] (۱۹۹۰)

این دو دانشمند با تمرکز بخشیدن به تلاش های تحقیقاتی خود بر چگونگی تغییر و تحول در شاکله کلان سازمان ها، فرایند خاصی را شامل سه مرحله متمایز ارائه کرده و سعی داشته اند کارکرد رهبران تحول آفرین را در هر مرحله به تفکیک و به شرح زیر مشخص کنند:

۱- نمایان ساختن مراتب نیاز سازمان به تحول: در اینجا رهبران تحول آفرین به مثابه بانیان و مبتکران اصلی تغییر و تحول در صدد خواهند بود تا، با بر هم زدن خواب خویش اعضای سازمانی، تداوم وضعیت موجود را از هر نظر زیانبار و غیر قابل تحمل جلوه دهند و در عین حال، مراتب نیاز واقعی سازمان را به تغییر و تحول نمایان سازند.

۲- ایجاد چشم انداز:‌ کارکرد یک چشم انداز مطلوب را می‌توان به مثابه نقشه راهنمای مفهومی در نظر گرفت که هدایت گر حرکت سازمان به سمت هدف های آرمانی است. از نظر این دو دانشمند، ایجاد چشم انداز مطلوب را نمی توان تنها محصول کار فرد رهبر تلقی کرد، بلکه باید آن را به عنوان برایند نظریات گوناگون متخصصان درون سازمان به حساب آورد.

۳- نهادینه سازی تغییرات: در این مرحله رهبران تحول آفرین خواهند کوشید با گزینش و به خدمت گرفتن افراد و متخصصان جدیدی از خارج سازمان، تمامی زنجیره های مفقوده را تکمیل، و در غایت تحول، بافت انسانی جدیدی را بر عرصه فعالیت های سازمانی حاکم کنند. (سنجقی، ۱۳۸۰، ۳۰۱- ۲۹۹).

 

۲-۱-۳-۴-۴- نظریه رهبری تحول آفرین شرمرهورن[۶]

رهبری تحول آفرین، رهبری الهامی است که بر دیگران اثر می‌گذارد تا به عملکرد فوق العاده، غالباً در عرصه تغییرات سازمانی و در مقیاس وسیع دست یابند. رهبران تحول آفرین به پیروان کمک می‌کنند تا کارها را متفاوت و بسیار فراتر از آنچه که در آغاز تصور می‌کردند، مایل یا قادر به انجامش باشند.خصایص ویژه رهبران تحول آفرین از دیدگاه شرمرهورن عبارتند از:

۱- بصیرت: داشتن اندیشه های روشن و شم جهت یابی و انتقال آنها به دیگران و ایجاد اشتیاق به سختکوشی برای تحقق رویاهای مشترک.

۲- کاریزما(فرهمندی): ایجاد اشتیاق در دیگران، ایمان، وفاداری، افتخار و اعتماد به خودشان از طریق توجه به خود و توسل به عاطفه.

۳- استفاده از نماها: مشخص کردن قهرمانان، ارائه پاداشهای خاص و برگزاری مراسم برنامه ریزی شده برای تجلیل از دستاوردهای بالا.

۴- توانا سازی: کمک به دیگران برای رشد و انجام وظایف، رفع موانع عملکرد، سهیم کردن در مسئولیت ها و واگذاری کارهای واقعاً چالش انگیز.

۵- تحریک ذهنی: به وجود آوردن درگیری ذهنی و عاطفی با ایجاد آگاهی از مسایل و برانگیختن قوه تخیل دیگران برای ارائه راه حل های مطلوب.

۶- پایبندی به اصول: درستکاری و قابل اعتماد بودن، عمل کردن به صورت یکدست بر اساس اعتقادات خویش و بالاتر از همه، ایفای تعهدات با پیگیری کامل (شرمرهورن،‌ ۱۳۸۱، ۲۱۹- ۲۱۸)

۲ - Change agent

۲-Identification

۳-Internalization

۱- Bennis & Nsnus

۱- Tichy & Devanna

۱ -Shermerhorn

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 06:12:00 ب.ظ ]




نظریه رهبری تحول آفرین باس (۱۹۹۹- ۱۹۸۵)

باس با استناد به یافته های برنز، مفهوم توسعه یافته تری از رهبری تحول آفرین را ارائه کرد. باس بر این نظر بود که رهبران تحول آفرین از توجه به نیازهای موجود و پیش پا افتاده پیروان پا فراتر می‌نهند و همواره سعی می‌کنند تا با نفوذ به عمق باور افراد، ساختار سلسله مراتب نیازهای پیروان را به گونه‌ای دستخوش دگرگونی و تحول قرار دهند که به هر چه فعال تر شدن نیازهای برتر بینجامد و موجبات تکاپو و درخشش عملکرد آنان را فراهم سازد. باس در تألیفات بعدی خود جوهره مفهومی رهبری تحول آفرین را چنین توصیف می‌کند: «رهبری تحول آفرین به عملکرد رهبری اطلاق می‌شود که در صدد است از طریق نفوذ آرمانی، الهام بخشی، تحریک فرهیختگی و حمایت های توسعه گرا پیروان را در مداری فراتر از منافع زود گذر شخصی به حرکت وا دارد.»

در این راستا، دو عامل نفوذ آرمانی و الهام بخشی زمانی فرصت ظهور خواهند یافت که رهبر بتواند چشم انداز نوید بخشی از آینده ترسیم کند، روش رسیدن به این چشم انداز آرمانی را مشخص کند، الگوی هدایت گری را به دیگران ارائه دهد، استانداردهای بالایی را برای دیگران تعریف کند و سرانجام عزم جزم و اطمینان راسخ خود را به نمایش گذارد.

تحریک فرهیختگی پیروان زمانی حاصل می‌شود که رهبر، آنان را برای رسیدن با ابتکار عمل ها و خلاقیت های سازنده یاری دهد. حمایت توسعه گرا زمانی به منصه ظهور می‌رسد که رهبر توجه کافی به مراتب نیاز پیروان به منظور دستیابی به رشد بیشتر مبذول دارد و از هیچ گونه راهنمایی و حمایت در این خصوص دریغ نورزد. براین اساس، رهبر تکالیفی را بر عهده می گذارد که از جهات گوناگون متضمن رشد آنها باشد. وی با صراحت به این نکته تاکید دارد که نفوذ آرمانی یک جزء لازم از رهبری تحول آفرین است، اما به تنهایی فرایند رهبری تحول آفرین را شامل نمی شود. از نظر وی مراتب تحول آفرینی را می توان بر حسب تأثیری که هر رهبر بر پیروان بر جا می نهد مورد اندازه گیری قرار داد.

در یک جمع بندی کلی، بس نظریه رهبری تحول آفرین را بر اساس چهار بنیان یا عمل کلی بنا می نهد که در ادامه تحت عنوان شاخص های رهبری تحول آفرین مورد بررسی قرار می گیرند.(سنجقی، ۱۳۸۰، ۲۹۵-۲۹۳)

 

۲-۱-۳-۵- شاخص های رهبری تحول آفرین از دیدگاه بس

از دیدگاه بس شاخص های رهبری تحول آفرین عبارتند از: نفوذ آرمانی[۱]، تحریک فرهیختگی[۲]، انگیزش الهام بخش[۳]، ملاحضات فردی[۴] که در ادامه به شرح تفصیلی هر کدام پرداخته می شود.

 

۲-۱-۳-۵-۱- نفوذ آرمانی

عامل اول کاریزما یا نفوذ آرمانی نامیده می شود و رهبرانی را شرح می دهد که به عنوان مدل هایی قوی برای پیروان عمل می کنند. پیروان توسط این رهبران شناخته می شوند و می خواهند با آنها رقابت کنند. این رهبران معمولاً استانداردهای رفتار اخلاقی و معنوی بالایی دارند و کارهای درست انجام می دهند. آنها عمیقاً مورد احترام پیروان هستند و قابل اعتماد می باشند. آنها به پیروان بینش و حس رسالت می دهند. در اصل، عامل کاریزما افرادی را توصیف می کند که خاص هستند و دیگران را ترغیب به پیروی از چشم اندازهایشان می کنند (Northouse,2001,137-138). چنانچه رهبری تحول آفرین باشد، کاریزما یا نفوذ آرمانی آن بینش ساز و مطمئن بوده و استانداردهای بالایی را برای رقابت ایجاد می کند (Bass & Steidlmeier,1999,178).

نفوذ آرمانی شامل ویژگی های آرمانی و رفتار آرمانی است:

الف) ویژگی های آرمانی[۵]

شامل :

  • القای افتخار و غرور به اعضا برای همکاری و مشارکت با رهبر
  • صرف نظر کردن از تمایلات فردی به خاطر گروه
  • عمل کردن به شیوه هایی که باعث ایجاد احترام دیگران شود
  • نشان دادن احساس قدرت و شایستگی
  • فدا کردن منافع شخصی به خاطر منافع دیگران
  • دادن اطمینان به دیگران مبنی بر این که موانع مرتفع خواهد شد

ب) رفتارهای آرمانی [۶]

شامل:

  • صحبت کردن درباره مهم ترین ارزش ها و اعتقاداتشان
  • تصریح اهمیت داشتن یک احساس قوی نسبت به هدف
  • توجه به نتایج معنوی و اخلاقی تصمیمات
  • حمایت از امکانات هیجان انگیز نوین
  • گفتگو درباره اهمیت اعتماد نسبت به یکدیگر (موغلی۱۳۸۱،۶۸)

 

۲-۱-۳-۵-۲- تحریک فرهیختگی

تحریک فرهیختگی رهبری تحول آفرین ترکیبی از گشودگی نسبت به مساله، فرایندهای ارزیابی موقعیت، فرمول بندی بینش ها و الگوهای اجرایی می باشد. چنین گشودگی ای بعد روحانی و برتر دارد و به پیروان جهت زیر سئوال بردن مفروضات و تولید راه حل های خلاق تری برای مسائل کمک می کند. این پویایی قیدهای فرهنگ سازمان و رهبری را که مسائل اساسی مانند رعایت حال دیگران را نادیده می گیرند می شکند (Bass & Steidlmeier,1999,188). رهبران تحول آفرین از تحریک فرهیختگی جهت به چالش در آوردن افکار و تصورات و خلاقیت پیروان و شناخت ارزش ها و باورهایشان استفاده می کنند. این امر مستلزم آن است که رهبران پیروان را در جهت آزمایش دوباره روش های سنتی حل مسائل سوق دهند در حالی که آن ها را به تلاش جهت رویکردهای جدید و خلاق برای انجام کارها تشویق می نمایند (Koh & Bhatia,2004,954). اشتباهات پیروان مورد انتقاد قرار نمی گیرد و خلاقیت به طور آزادانه ای تشویق می شود. رهبران پیروان را در جهت تلاش برای ارائه ایده های جدید تشویق می کنند اما بر عقلانیت نیز تاکید دارند (Stone,2004,351).

رهبران تحول آفرین مسؤولیت و اقتدار را به پیروان تفویض می کنند. بنابراین، پیروان را جهت به تحقق رساندن اهداف سازمانی به طور نسبتاً مستقل توانمند می سازند. وضع موجود زیر سئوال می رود و روش های نو و جدید برای توسعه سازمان و به تحقق رساندن رسالت ها بیان می گردند. کسانی که ارزش های سنتی کمتری دارند احتمالاً نسبت به تحریک فرهیختگی رهبران تحول آفرین گشوده ترند.  این گشودگی اطمینان می دهد که آن ها راه های جدید تفکر را به عنوان چیزی که به اثربخشی رهبری کمک می کند می بینند. از آن جا که فاصله میان رهبران و پیروان در جوامع سنتی نسبتاً زیاد است، پیروان انتظار دارند به آن ها گفته شود که چه کاری انجام دهند. بنابراین، طرفداران تحریک فرهیختگ ، ممکن است برای پیروانی که ارزش های سنتی دارند و می خواهند به آن ها گفته شود که چه بکنند ناراحتی ایجاد کند، علاوه برآن، طرفداران تحریک فرهیختگی و نوآوری، ممکن است برای مدیران سنتی که این امر را به عنوان خطری در سر راه اقتدارشان حس می کنند

ناراحتی ایجاد کند (Spreitzer,2005,213).

به طور کلی، این عامل شامل:

  • بررسی مجدد مفروضات اساسی و مورد سوال قرار دادن آن ها؛
  • جستجوی چشم اندازهای مختلف به هنگام حل مسأله ؛
  • وادار کردن دیگران به نگریستن به مسائل از زوایای مختلف؛
  • پیشنهاد شیوه های جدید نگریستن به چگونگی انجام و تکمیل وظایف ؛
  • تشویق تفکر غیر سنتی برای پرداختن به مسائل سنتی؛ (موغلی،۱۳۸۱، ۷۱)

[۱] -Idealized influence

[۲] -Intellectual stimulation

[۳] -Inspirational motivation

[۴] -Individual consideration

[۵] -Idealized influence (Attributes)

[۶] - Idealized influnce (Behaviors)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]




اتوماسیون اداری و بهره وری:

یکی از دلایل عمده کاربرد فناوری اطلاعات در محیط اداری ، افزایش بهره وری کسانی است که در این ادارات کار می کنند . بررسیهایی که در نیمه دهه ۱۹۷۰ انجام گردید نشان داد که رشد بهره وری در این گروه از کارکنان نسبت به کارگران بخش صنعت و تولید دچار کندی و عقب ماندگی می باشد . بررسیهای شرکتهای آمریکایی در خلال یک دوره ده ساله  منتهی به اواخر دهه ۱۹۸۰ نشان داد که بهره وری در صنعت تقریباً۹۰% رشد داشته است . در حالی که در امور دفتری ۴% افزایش وجود داشته است . گزارشات دریافتی  از این شرکتها حاکی از آن است که در خلال این دوره  ده ساله کل هزینه امور دفتری از ۲۰ الی ۳۰ در صد به ۳۰ الی ۴۰ در صد کل بودجه افزایش یافته است . یکی از نتایج این مطالعه آن بود که هیچ گاه در محیط اداری و دفتری سرمایه گذاری کافی نشده است و دیگر این که فناوری مورد استفاده در این بخش نسبت به سایر بخشها ، دارای کارایی کمتری بوده است . بر آورد انجام  شده نشان می داد که سرمایه گذاری در محیط کارخانه که برای کنترل رایانه ی تجهیزات  ماشین آلات بکار رفته است . در حدود ۱۰ برابر سرمایه  گذاری در بخش اداری بوده است . نتیجه بدیهی این بود که سرمایه گذاری بیشتر در بخش امور اداری یک کارخانه که بهره وری بالایی دارد ، منجر به افزایش قابل توجهی در بهره وری امور اداری خواهد شد .

بنا به دلایل زیر باید نتیجه گیری فوق را پذیرفت :

۱- اندازه گیری بهره  در محیط اداری و مقایسه آن با ساخته های محیط صنعتی کار مشکلی است .

۲- ممکن است رابطه بهره وری و هزینه سرمایه ای هماهنگ نباشد عدم توجه به تاثیر عاملی انسانی در محیط اداری و استفاده از فناوری جدید ممکن است منجر به آشفتگی امور و بهره وری پایین شود .

۳- میزان بهره وری در آغاز بررسی های فوق مشخص نشده  بوده است . ممکن است کارکنان دفتری قبلاً کارایی بیشتری داشته اند و لذا با تغییر روش های انجام کار ، پیشرفت چندانی حاصل نشده باشد . در صورتی که با مکانیزه کردن  امور  واقعاً بهره وری افزایش یابد ، تاثیر آن بر سازمان به شرح زیر خواهد بود :

پایان نامه

۱- استفاده بهتر از نیرو کار توام با کاهش تعداد کارکنان و یا افزایش بازده فردی پرسنل

۲- استفاده بهتر از زمان به جهت کارایی بیشتر .

۳- افزایش بازده مدیریت با تصمیم گیری بهتر .

۴- افزایش بازده با عملکرد بهتر افراد .

۵- اثر بخشی بیشتر با بهره گرفتن از اطلاعات موجود در محیط سازمان .

۲ – ۳۱   نکات برجسته درباره اتوماسیون ۱  و بهسازی روش های کار

اگر کامپیوتر نمی بود ، سخنی درباره ساختن مدلهای ریاضی، تحقق در عملیات ۲  یا علم مدیریت ۳ شنیده نمی شد . زیرا تمام اینها بستگی زیاد به سطوح محاسباتی دارد که اگر تنها ماشین حساب دستی به کار می رفت ، غیر اقتصادی از آب در می آمد . بنابراین ، اتوماسیون ارتباط بسیار نزدیکی با پیشرفتهای اخیر تئوریهای مدیریت دارد که متکی بر تحقیق در عملیات و ساختن مدلهای ریاضی است.

باز خود ۴:

در مواردی که گزارشهای ارائه شده نشان می دهد که چگونه عملکرد واقعی۵ در مواردی که گزارشهای ارائه شده نشان می دهد که چگونه عملکرد واقعی را می توان به عملکرد مورد انتظار ۶  مقایسه کرد ، چنین گزارشهایی به « باز خور » مرسوم اند . داشتن سیستم باز خور کارساز ، برای مدیریت مطلوب ، ضروری است . کامپیوتر با سرعت زیاد و ظرفیت ذخیره اطلاعات ، به سازماندهی باز خور کمک زیادی می کند .

ترموستات نیز یک مثال عالی باز خور است . ترموستات درجه حرارت واقعی اتاق را می سنجد و با درجه برنامه ریزی شده مقایسه می کند و این اطلاعات را به منبع اصلی حرارت می فرستد و برای اصلاح لازم ، سوپاپ را باز می کند یا می بندد. مفهوم کنترل به وسیله باز خور به طور کلی و به خصوص در صنایع پردازش ۷ حایز اهمیت است .

 

 

 

خودکارسازی

جایی که در یک سازمان مواد با دست جابجا نمی شوند، چنین حالتی خودکار (یا اتوماسیون) نامیده می شود. خودکار کردن دستگاه ها به علت افزایش استفاده از وسایلی حساس برای تعیین و انتقال اطلاعات مربوط به وزن ، حجم ، ابعاد ، عمق شکافها ، وضعیت جای گیری ، کشش انبساطی ، درجه حرارت ، فشار ، میزان روانی (یا جاری بودن)، تعداد واحد ها و ویژگیهای شیمیایی گوناگون امکان پذیر است.

اتوماسیون عملاً عبارتست از تولید مستمر با فرایندهای مجزا ولی به هم پیوسته به گونه ای که تمام اجزا در سلسله ای قرار می گیرند که به صورت خودکار (برقی یا مکانیکی) با هم پیوستگی کامل دارند. در مواردی که عملکرد خودکار وجود نداشته باشد، اتوماسیون هم وجود ندارد.

کنترلی اتوماتیک عبارتست از به  کار بردن وسایل حساس مکانیکلی یا الکتریکی که عملیات ماشینی و محصول آن را در مقایسه با معیارهای از پیش تعیین شده کنترلی می کند . در پرداختن به مواد رادیواکتیو، اتوماسیون ضروری است ، زیرا عاملی ایمنی حایز اهمیت است. در عملیات هواپیما و موشکها از کنترل اتوماتیک باید استفاده شود، زیرا فضای کار محدود است و اقدام سریع نیاز دارد که خارج از ظرفیت انسان است (پارکینسون، و رستوم جی، ص ۱۴۴).

۲ – ۳۲   اتوماسیون و تصمیمات مدیریت

مشاهده شخصی یک مدیر لزوماً باید نمونه کوچکی از کلی فعالیت او را تشکیلی دهد. بنابراین ، وقتی که وی براساس مشاهدات شخصی، اقدام اصلاحی به عمل می آورد ، باید به دلایل ذیل دقت کافی داشته باشد.

اولاً، به سبب اینکه اقدام اصلاحی ممکن است لازم نباشد، ثانیاً وقتی که لازم هم باشد، ممکن است نتواند دست به اقدام اصلاحی بزند، زیرا هنگام مشاهده ممکن است واقعه ای رخ نداده باشد. این جاست که اتوماسیون می تواند فوق العاده سودمند واقع شود. اتوماسیون به مدیر، یک تصویر کلی خوب ارائه می دهد و بنابراین او را در تصمیم گیری یاری می کند (در مقایسه با وقتی که بر مبنای مشاهده شخصی تصمیم می گیرد).

روند کنونی این است که فعالیت های ثانوی تولید مانند جمع آوری قراضه ها و دم قیچی ها، بازرسی ، شمارش، روغن کاری و قسمتهائی از فعالیت های مربوط به کنترل ابزار، مکانیزه شود. همچنین، مکانیزه کردن تا حدود زیاد در فعالیتهایی نظیر طراحی مهندسی، کنترلی موجودی ، استفاده از ماشینهای پنجاه ساله در بارگیری سیستم های دریافت سفارش و آزمایش به کار برده می شود. (پارکینسون و رستوم جی، ص ۱۴۵).

۲ – ۳۳  ضرورت تفکر برای آینده

خط تولید ماشینهای اتوماتیک در تولید محصولاتی که به همان منظور طراحی شده، بازدهی بالائی دارد، اما نمی تواند چیز دیگری تولید کند. اما نمی تواند چیز دیگر تولید کند. بنابراین ، با اتوماسیون، مدیریت نمی تواند در مورد تولید یا طراحی سیستم های تولیدی، روشی آسان گیر و به اصطلاح لسه فر (laiseesz fair داشته باشد.

اتوماسیون فقط می تواند بعد از اینکه یک موسسه در مورد تولید یک محصول خاص تصمیم گرفت و تعهد کرد به کار گرفته شود. قبل از اینکه هر نوع اتوماسیونی که (البته بسیار گران قیمت است) به کار افتد، همه چیز باید روشن و  مشخص شود. بدین سبب ، با بکارگیری اتوماسیون ، مدیریت باید قبلاً در این باره بیندیشد و تا آنجا که ممکن است در تشخیص نیاز برای تغییر، حساسیت به خرج دهد. تغییر اتوماسیون بسیار پرهزینه است، اما بعضی اوقات این کار لازم است. و نمی توان با خوش خیالی چنین پنداشت که در آینده کارها خود به خود درست خواهد شد. تصمیم گیری درخصوص از رده خارج کردن یا تغییر کارخانه اتوماسیون بایستی بسیار سنجیده باشد.

اتوماسیون با ویژگیهای حرکت و آزمایش خودکار (غیر یدی) که دارد و یکپارچگی کاملی که در چارچوب فیزیکی کارخانه پدید می آورد، مدیریت را با معارضه ای (چالشی) سخت روبرو می کند. مدیریت نه تنها بایستی به فکر آینده باشد، بلکه باید تمام وجوه و جنبه های یک سازمان را به صورت یکپارچه درآورد تا اتوماسیون به نحو موثر به کار برده شود (همان منبع، ص ۱۴۶)

 

۲ – ۳۴   بهبود کار و اتوماسیون

برای بهبود کار، دامنه وسیعی وجود دارد. این نکته ای است که باید برای همه کس جاذبه داشته باشد، زیرا هدف، حداکثر صرفه جوئی در تلاش برای به دست آمدن حداکثر ستاده ها با حداقل داده ها است.

قدمهای اساسی برای بهبود کار عبارتند از :

آیا می توان قسمتی از عناصر کار را با اطمینان خاطر حذف کرد ؟

آیا می توان بعضی از قسمتهای عملیات را تلفیق کرد ؟

آیا با تغییر توالی مراحل کار می توان عملیات را ساده تر کرد ؟

آیا محل استقرار ابزارها و مواد در فرایند تولید را می توان مجدداً سازماندهی کرد، به طوری که افراد وقت کمتری روی اینها صرف کنند ؟

برای اینکه یک شغل مکانیزه شود، تصمیم گیری درخصوص سرمایه گذاری لازم است. چنانچه فعالیتی مکرر یا پرهزینه نباشد، مکانیزه کردن آن سودی ندارد. بررسیها نشان داده است که جابجایی مواد بین ۱۰ تا ۹۰ درصد کل هزینه نیروی کار کارخانه را تشکیل می دهد.

ابزارهای مکانیکی کار یدی در مورد جابه جائی مواد، مفید است. اما اغلب ایده های ساده، نیاز به ابزارهای گران قیمت و پیچیده با هزینه نگهداری بالا را کاهش می دهد. به عنوان مثال، وسائل ساده ای را می توان با بهره گرفتن از مایعات و نیروی جاذبه، طراحی کرد.

قبل از اینکه هرگونه اتوماسیونی به کار گرفته شود، لازم است که روشها و تجهیزات، استاندارد شود. بنابراین نخست باید بررسی مبسوطی برای آماده شدن جهت اتوماسیون و مکانیزه کردن به عمل آورد.

غالباً اتفاق افتاده است که کار مفصل مقدماتی پیش از مکانیزه کردن، خود به آنچنان بهبودی در کار منجر شده است که سرمایه گذاری اضافی در مکانیزه کردن، دیگر ضروری نبوده است. زیرا توجیه قابل قبولی نداشته است.

معیارهای زمانی اساس مدیریت مطلوب است، برای همه فعالیتها، بایستی معیارهای زمانی وضع کرد. تعیین معیارهای زمانی برمبنای میانگین های گذشته ، چندان مناسب نیست. معیارهای زمانی موثر آنهایی هستند که به ما می گویند انجام یک فعالیت چقدر طول می کشد. برای بررسی زمان انجام کار، باید نخست یک فعالیت را برحسب عناصر مختلف تشکیل دهنده آن تجزیه کرد. مرحله دوم، استاندارد کردن بهترین راه انجام کار است و سپس معیارهای زمانی را می توان وضع کرد.

هیچ کاری نیست که آن را نتوان برحسب سنجش زمان بررسی کرد ، اما زمان سنجی، خود مستلزم صرف وقت زیاد و باارزشی است. صدها مرحله از کار وجود دارد که در میان بیشتر بنگاههای بزرگ مشترک است. چنانچه زمان این مراحل کار ثبت شود و در اختیار همه تولیدکنندگان قرار گیرد، می توان در وقت و هزینه برای تعیین استانداردها، صرفه جوئی بسیاری کرد. این کاری است که اینک به گونه فزآینده ای صورت می گیرد (همان منبع، ص ۱۴۸-۱۴۷).

ابزارهای مکانیکی کار یدی در مورد جابجائی مواد، مفید است، اما اغلب ایده های ساده، نیاز به ابزارهای گران قیمت و پیچیده با هزینه نگاهداری بالا را کاهش می دهد. به عنوان مثال، وسایل ساده را می توان با بهره گرفتن از مایعات و نیروی جاذبه، طراحی کرد. قبل از اینکه هرگونه اتوماسیونی به کار گرفته شود، لازم است که روشها و تجهیزات، استاندارد شود. بنابراین نخست باید بررسی مبسوطی برای آماده شدن جهت اتوماسیون و مکانیزه کردن به عمل آورد.

غالباً اتفاق افتاده است که کار مفصل مقدماتی پیش از مکانیزه کردن، خود به آنچنان بهبودی در کار منجر شده است که سرمایه گذاری اضافی در مکانیزه کردن، دیگر ضروری نبوده است. زیرا توجیه قابل قبولی نداشته است.

معیارهای زمانی اساس مدیریت مطلوب است. برای همه فعالیتها، بایستی معیارهای زمانی وضع کرد. تعیین معیارهای زمانی بر مبنای میانگینهای گذشته، چندان مناسب نیست. معیارهای زمانی موثر آنهایی هستند که به ما می گویند انجام یک فعالیت چقدر طول می کشد. برای بررسی زمان انجام کار، باید نخست یک فعالیت را برحسب عاصر مختلف تشکیل دهنده آن تجزیه کرد. مرحله دوم، استاندارد کردن بهترین راه انجام کار است و سپس معیارهای زمانی را می توان وضع کرد.

هیچ کاری نیست که آن را نتوان برحسب زمان بررسی کرد، اما زمان سنجی، خود مستلزم صرف وقت زیاد و با ارزشی است. صدها مرحله از کار وجود دارد که در میان بیشتر بنگاههای بزرگ مشترک است. چنانچه زمان این مراحل کار ثبت شود و در اختیار همه تولیدکنندگان قرار گیرد، می توان در وقت و هزینه برای تعیین استانداردها، صرفه جوئی بسیار کرد. این کاری است که اینک به گونه فزآینده ای صورت می گیرد (همان منبع، ص ۱۴۸-۱۴۷).

 

۲ – ۳۵   تحقق دولت الکترونیک در ایران

شورای عالی اداری در نود و سومین جلسه مورخه ۱۵/۴/۱۳۸۱ بنا به پیشنهاد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور در جهت تحقق اهداف قانون برنامه سوم توسعه، به منظور دستیابی به اطلاعات دقیق و به هنگام در بخشهای مختلف اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی از طریق  اتوماسیون  فعالیتها، تسریع در اجرای امور، بهبود ارائه خدمات به مردم، با حداکثر نظم و دقت و افزایش کیفیت تصمیم گیری در سطوح مختلف و ارائه خدمات ضروری ، همچنین کاهش هزینه ها، افزایش کارایی و اثربخشی در بخشهای مختلف ، ایجاد گردش سریع و صحیح اطلاعات بین دستگاه های اجرایی و در راستای تحقق دولت الکترونیکی تصویب نمود.

۲ – ۳۶   اتوماسیون  فعالیتهای اختصاصی

ماده ۱ . به منظور استقرار سیستم های مکانیزه در زمینه فعالیتهای اختصاصی دستگاه های اجرایی، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ، از طریق کمسیون  اتوماسیون  اداری، حداکثر تا پایان مرداد ماه   ۸۱ ، ده فرآیند اختصاصی دستگاه های اجرایی را از نظر حجم فعالیتها، گستره ی جغرافیایی، جامعه ای تحت پوشش، میزان ارتباط و ارائه خدمات به مردم احصاء نموده و به دستگاه های اجرایی ذیربط اعلام خواهد نمود تا نسبت به بازبینی، اصلاح، مهندسی مجدد فرآیندها و مکانیزه نمودن مراحل آن ظرف مدتی که توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور تعیین خواهد شد اقدام نمایند. در سالهای بعد نیز حداکثر تا پایان اردیبهشت ماه هر سال ده فرآیند اختصاصی دستگاه های اجرایی احصاء و جهت انجام اقدامات مذکور به دستگاه های ذیربط ابلاغ خواهد شد.

ماده ۲ . دستگاه های مذکور مکلفند حداکثر تا پایان سال ۸۱ نسبت به استقرار شبکه اطلاع رسانی و اتصال آن به شبکه جهانی اطلاع رسانی (اینترنت) اقدام نمایند و آدرس اینترنتی شبکه را در سربرگ نامه های خود درج نمایند.

ماده ۳ . دستگاه های اجرایی مکلفند جهت تسهیل اطلاع رسانی به مردم، نحوه ارائه خدمات خود اعم از مراحل انجام کار، فرمهای مورد نیاز، زمان مراجعه، آدرس ساختمانهای مورد مراجعه را در شبکه اطلاع رسانی خود قرار دهند و حتی الامکان بخشی یا کل انجام خدمات را از طریق شبکه اطلاع رسانی ارائه نمایند.

ماده ۴ . سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور مکلف است نسبت به راه اندازی جایگاه اینترنتی (پورتال) به نام «مردم» به منظور دستیابی آسان و سریع عموم مردم به اطلاعات و خدمات دستگاه های اجرایی تا پایان سال ۸۲ اقدام نماید.

۲ – ۳۷   اتوماسیون فعالیتهای عمومی

ماده ۵ . به منظور ایجاد هماهنگی در استقرار سیستم های مکانیزه در فرآیندهای عمومی دستگاه های اجرایی، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در زمینه های امور پرسنلی، بودجه، عمرانی و وزارت امور اقتصاد و دارایی در زمینه های امور مالی و پشتیبانی مکلفند فرمتها و استانداردها و ویژگیهای مورد انتظار سیستم های مذکور اعم از گزارشهای خروجی، نحوه ارتباط با سایر سیستم ها، نحوه ارتباط با سایر سیستم ها، نحوه ارائه و تبادل اطلاعات را تدوین و پس از تصویب کمیسیون تخصصی اتوماسیون نظام اداری وابسته با سایر سیستم ها، نحوه ارائه و تبادل اطلاعات را تدوین و پس از تصویب کمیسیون تخصصی اتوماسیون نظام اداری وابسته به شورای عالی اطلاع رسانی حداکثر تا پایان نیمه اول سال ۸۲ به دستگاه های اجرایی ابلاغ نمایند.

تبصره ۱ . دستگاه های اجرایی مکلفند نسبت به انطباق سیستم های در حال اجرای خود با ضوابط مذکور این ماده حداکثر ظرف ۴ ماه از تاریخ ابلاغ ضوابط، اقدامات لازم را به عمل آورند و دستگاه های اجرایی که فاقد سیستم های کامپیوتری در زمینه های ابلاغ شده می باشند، مکلفند حداکثر ظرف مدت یک سال نسبت به مکانیزه نمودن سیستم های مذکور براساس ضوابط مورد انتظار اقدام نمایند.

ماده ۶ . سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و وزارت امور اقتصاد و دارایی مکلفند حسب مورد نسبت به تهیه و به هنگام رسانی نرم افزارهای عمومی یا انتخاب نرم افزار بهینه از بین سیستم های مورد عمل در دستگاه های اجرایی اقدام نموده و نرم افزار های مذکور را به عنوان نرم افزار هماهنگ و استاندارد به دستگاه های اجرایی پیشنهاد نمایند .

ماده ۷ دستگاه های اجرایی مکلفند حداکثر از ابتدای سال ۸۲ اطلاعات مورد در خواست سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور وزارت امور اقتصاد و دارایی را نظیر رو نوشت احکام کار گزینی موضوع ماده ۲۹ قانون استخدام کشوری ، اطلاعات مربوط به بودجه ، تخصیص اعتبارات ، حسابداری را بر اساس مقررات مربوط از طریق رسانه های کامپیوتری  اعم از شبکه اطلاعاتی ، لوح فشرده یا دیسکت به دستگاه های مذکور ارسال نمایند .( صرافی زاده ، ص ۱۹۱ :۱۳۸۳ )

۵۰-۲ مزایای دولت الکترونیکی

* ارائه بهتر خدمات دولتی به شهروندان

* تعامل بهتر با شهروندان و بخش های بازرگانی و صنعتی

* افزایش توان از طریق دسترسی به اطلاعات

*ارائه خدمات به مردم ، در هر زمان و در هر مکان

* تسهیلات و سرعت بیشتر

* شفافیت بالاتر

* گسترش فرهنگ خود محوری در خدمات رسانی ( جراحی ، مقاله ، ص ۱ : اینترنت)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]




سیستم گزارشات مدیریت یک منبع اطلاعات گسترده در سطح سازمان است که توسط مدیران در کلیه سطوح و در تمام زمینه های فعالیتی مورد استفاده قرار می گیرد .

سیستم های گزارشات مدیریت ، گزارشات لازم را از سیستم های پردازشی تعاملات به صورت ترکیبی تهیه و در اختیار مدیران جهت تصمیم گیری قرار می دهند ( صرافی زاده ، ص ۵۷ : ۱۳۸۳)

سیستم گزارشات مدیریت در تقسیم بندی سیستم های اطلاعاتی به دلیل گزارشاتی که جهت پشپتیبانی از تصمیمات مدیران ارائه می دهد ، اهمیت دارد این سیستم گزارشات مختلفی را در اختیار  مدیران قرار می دهد . اگر چه گزارشات این سیستم ها در بتدای سالهای دهه ۷۰ به صورت ساخت یافته بود ، ولی امروزه با پیشرفت دانش برنامه نویسی و طراحی نرم افزار های تولید گزارشات ، کاربران قادرند تا انوع گزارشات را طراحی و از سیستم دریافت کنند . انواع گزارشات این سیستم را می توان به گروه های زیر تقسیم کرد :

گزارشات برنامه ای

گزارشاتی که ساختار آنها از قبل از سوی طرح سیستم و با توجه به نیاز در سیستم قرار داده شده است . این گزارشات غالباً گزارشاتی شناخته شده در حیطه های تصمیم گیری هستند ، مانند گزارش سود و زیان ، گزارش کارنامه دانشجو و تراز مالی.

گزارشات در خواستی

با توجه به ماهیت کار مدیران و تغییرات شرایط تصمیم گیری، مدیران به گزارشاتی نیاز دارند که پاسخ گوی موقعیت خاص تصمیم آنها باشد . امروزه مدیران می توانند انواع گزارشات را در سیستم طراحی و آن را دریافت کنند . به محض طراحی یک گزارش می توان آن را برای بهره برداری آتی در ساختار گزارشات ذخیره کرد .

 

گزارشات استثنایی ( خاص)

گزارشاتی هستند که ساختار آن از قبل طراحی شده و در سیستم قرار داده شده است ولی دریافت  آن مستلزم بروز شرایط خاص می باشد مثلاً در مدیریت مالی مایلم که میزان نقدینگی از میزان خاصی کاهش نیاید . لذا سطح مورد نظر  به عنوان یک شرط در سیستم تعریف می شود و در شرایط عادی یک نقدینگی بالای سطح مذکور است این گزارش اطلاعاتی را در درون خود ندارد ولی به محض رسیدن به سطح مورد نیاز سیستم گزارش را ارائه می دهد . این گزارش می تواند  پیامهای خاصی را به دنبال داشته باشد مانند عدم امکان صدور چک و یا پرداخت در سیستم . این گزارشات را می توان طوری تنظیم کرد که به صورت اتوماتیک به محض بروز شرایط به صورت پیام به کاربر ارسال شود . ماهیت این گزارشات هشدار دهنده است .

گزارشات تفصیلی

از طریق این گزارشات می توان ریز اقلامی را که منجر به تهیه گزارش شده است دریافت کرد . مدیران معمولاً برای کنترل اقلام اطلاعاتی گزارشات دریافتی نیاز به ریز اقلام دارند . این نیاز را می توان با گزارشات تفصیلی که به صورت سطح بندی تهیه می شود تامین کرد . مثلاً در گزارش فروش ماهیانه مبلغ فروش کل درج می شود . مدیر مایل است مبلغ فروش را بر اساس منطقه جغرافیایی ، نمایندگی ، فروشنده و یا محصول دریافت کند . گزارشات تفصیلی می توانند این نیاز های اطلاعاتی را پاسخگو باشند .

 

 

گزارشات شخص

انواع گزارشات سیستم را می توان بر اساس یک شاخص مرتب کرد . مثلاً بر اساس نام خانوادگی و یا بر اساس ارزش از بالا به پایین .

ویژگیهای سیستم گزارشات مدیریت را می توان به شرح زیر خلاصه کرد

این سیستم از نظر داده کاملاً وابسته به سیستم های پردازشی تعاملی سازمان هستند .

گزارشات سیستم تامین اطلاعات  ( تلفیقی ) جهت تصمیم گیری مدیران است ( صرافی زاده ، ص ۵۸-۵۹: ۱۳۸۳)

۲ – ۲۰  نقش فناوری اطلاعات در سازمان

تاثیر اتوماسیون در مرحله اول جایگزین کردن سرمایه به جای نیروی کار انسانی است .. تاثیر نظام اطلاعات پیشرفته این است که کارمندان و مدیران را در تصمیم گیری موثر تر یاری می دهد . اثر تغییر زمانی حاصل می شود که موسسه تصمیم می گیرد تا فرآیند خود را مهندسی مجدد کند تا به کارکرد بالاتری دست یابد ( صرافی زاده ، ص ۳۰ : ۸۳)

فناوری اطلاعات می تواند علاوه بر رشد در آمد ها و کاهش هزینه ها مزایای متعددی برای سازمان به همراه داشته باشد:

  • توانایی کسب اطلاعاتی که در گذشته مکان پذیر نبوده است .
  • کسب اطلاعات به هنگام و به موقع
  • بهبود عملیات سازمان
  • توانایی انجام محاسباتی که قبلاً میسر نبوده است .
  • بهبود در کیفیت و دقت در کار ها
  • بهبود تصمیم گیری
  • ارتباطات و هماهنگی بیشتر در سطح موسسه
  • بهبود خدمات مشتریان
  • ایجاد پیوند میان مشتریان و تدارک کنندگان کالا
  • کاهش زمان فرآیند کار
  • پشتیبانی از استرتژیهای سازمان
  • بهبود رقابت
  • بهبود و طراحی مجدد فرآیند های کار
  • سازماندهی و طراحی مجدد سازمان از طریق متغیر های فناوری اطلاعات ( صرافی زده ، ص ۳۵ : ۱۳۸۳)

۲ – ۲۱   ابعاد و جنبه های گوناگون فناوری اطلاعات

در عصر نوین سازمانها در ابعاد و جنبه های مختلف به طور چشمگیر بر اطلاعات تاکید دارند . اطلاعات قدرت است و هر کسی از آن برخوردار شود ، صاحب قدرت است . شرایط متغیر محیطی نیاز به اطلاعات را بیش از پیش نشان می دهد و این امر ضرورت جمع آوری ، ثبت ، پردازش و نیز توزیع اطلاعات را در سطوح مختلف سازمان  دو چندان می سازد . اطلاعات مفهومی نسبی است و ویژگیهای خاصی را به خود اختصاص می دهد . این ویژگیها بسته به سطح سازمانی متفاوت می باشند . جدول ویژگیهای اطلاعات و سطوح سازمان ( صرافی زاده ، ۸۳ )

پایان نامه

۲ – ۲۲   طبقه بندی سیستم های ا طلاعاتی بر اساس نوع حمایتها

سیستم های پردازش تعامل

از پردازش سطوح عملیاتی که ماهیتی تکراری و حجم عظیمی از داده را در بر می گیرد . حمایت می کنند.

سیستم های گزارشات مدیریت

از فعالیتهای بخشی و نیز مدیران سطوح امنیت ازطریق ارائه اطلاعات و گزارشات تلفیقی حمایت می کند .

سیستم کارکنان دانش

این سیستم ها جهت حمایت از کارکنان دانش و حرفه ا ی طراحی می شوند .

سیستم های پشتیبانی تصمیم گیری

فرآیند تصمیمات مدیران و از طریق تحلیل مسائل پشتیبانی می کنند .

سیستم های اتوماسیون اداری

از طریق بکار گیری تکنولوژی اطلاعات مور دفتر را پشتیبانی می کند .

سیستم های پشتیبانی مدیران ارشد (اجرایی)

به منظور پشتیبانی کامل از فرآیند تصمیمات به صورت هوشمند طراحی می شود .

سیستم های خبره

به منظور پشتیبانی کامل از فرآیند تصمیمات به صورت هوشمند طراحی می شود .

 

سیستم های پشتیبانی تصمیمات گروهی

این سیستم ها به منظور پشتیبانی از افرادی که در تصمیم گیریهای گروهی مشارکت دارند ، طراحی می شوند ( صرافی زاده ، ۸۳)

۲ – ۲۳   اتوماسیون اداری

یافتن تعریفی مشخص سیستم های اتوماسیون اداری تعریف مشخصی ندارند بلکه تعریف آنها منحصربه تعیین دیدگاه های کاربر است و این خود بدین معنی است که سیستم های اتوماسیون اداری دارای تعاریف بی شماری است . در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم .

اتوماسیون اداری ، مشتمل بر تمام سیستم های الکترونیک رسمی و غیر رسمی بوده که به بر قراری ارتباط اطلاعات بین اشخاص در داخل و خارج موسسه و بالعکس مربوط می شود .کلمه اصلی که اتوماسیون اداری را از داده پردازی ، سیستم اطلاعات مدیریت و سیستم پشتیبانی تصمیم متمایز        می سازد و ارتباطات  اتوماسیون اداری به منظور تسهیل انواع ارتباطات به هر دو صورت شفاهی و کتبی (۱۹۹۸)، RAYMOND )  سیستم های اطلاعات اداری (OIS=PFFICE  INFORMATION (SYSTEM  ) از امور اداری از طریق فناوری اطلاعاتی حمایت می کند . سیستم های اطلاعات مدرن از جمله اجزا سیستم اطلاعاتی مدیریت ( MIS ) است که ابزار هایی را برای ارتباطات و هماهنگی ما بین کارگران دانشی به وسیله ایجاد مدیریت اثر بخش اسناد و پیامها و جلسات الکترونیک فراهم       می کند. ( ۱۹۹۲ ، ZWASS ))

 

۲ – ۲۴   مزایا و معایب اتوماسیون اداری

مهمترین شرط کاربرد و استفاده از اتوماسیون در اکثر سازمانها ، صرف نظر از موارد استفاده دیگر آن مربوط ، به لزوم سرعت و دقت و صحت در کار آنها است . به خاطر توسعه دامنه عملیات سازمان است  که این امر احتیاج به گسترش مجاری ارتباطات با سرعت بیشتر است و اتوماسیون اداری موجب می گردد که مجاری ارتباطی کوتاه و ارتباطات لازم به سهولت در اختیار مدیران قرار گیرد .

به طور کلی ، مزایای کاربرد سیستم های اتوماسیون  اداری به دو دسته مزایای مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می شود .

مزایای مستقیم

افزایش محصول یا بازده و صرفه جویی در وقت یا نیروی کار این مزایا که قابل اندازه گیری بوده و ممکن است تاثیر مستقیم و کوتاه مدت بر جریان نقدینگی داشته باشد عبارتند از :

الف ) کنترل بهتر بر کار ، به خاطر تقسیم کمتر نیروی کار ؛

ب)تبدیل اطلاعات از شکلی به شکلی دیگر کمتر صورت می گیرد ، مانند نوشتن روی نوار که پس از آن روی کاغذ تایپ می شود ؛

ج) فعالیتهای غیر مولد مانند بایگانی ، نگهداری سوابق و به هنگام رسانی کمتر می شود ؛

د) سازماندهی غیر مولد مانند بایگانی ، نگهداری سوابق و به هنگام رسانی کمتر می شود ؛

۲-۳۵-۲  مزایای غیر مستقیم

این مزایا غیر کمی هستند و ممکن است ازطریق سودآوری و رشد در بلند مدت سازمان را غنی سازند ،

الف ) وابستگی کمتر به ادارات دیگر برای تهیه کپی ، چاپ و امور مشابه دیگر ؛

ب) نیاز کمتر به تشریفات و کنترل جهت نظارت بر جریان کار بین ادارات .

ج) به دلیل افزایش اثر بخشی  کارکنان در انجام کار های خاص ، رضایت شغلی آنها افزایش       می یابد ؛

د) به دلیل ارائه بهتر اطلاعات و خدمات به موقع ، ضرایت مشتریان بیشتر می شود ؛

ه ) رقایت بیشتر سازمانها از طریق استفاده از منابع اطلاعاتی و قابلیت برای عکس العمل نسبت به فشار ها و فرصتها .

معایب سیستم اتوماسیون اداری

اما کاربرد سیستم های اتوماسیون اداری معایبی را نیز در بر دارد که عبارتند از :  از ایجاد تغییرات در محیط انسانی ، نادیده گرفته شدن برخی از روابط اجتماعی و انسانی در کار ها و به صورت مکانیزه درآمدن فعالیتها ، پیچیده شدن و سختی کار با سیستم ها ، بروز اخلاق توجیه اشتباهات صورت گرفته و نسبت دادن آنها به سیستم ، مشکلات جسمانی کارکنان در کار با رایانه ، نپذیرفتن سیستم های مکانیزه توسط مدیران یا کارکنان ، کم شدن امنیت اطلاعات هم از نظر دسترسی و هم از نظر تخریب .

انواع کاربرد ها یا زیر سیستم های اتوماسیون اداری :

از دیدگاه های متعددی به انواع کاربرد های اتوماسیون اداری پرداخته شده است که در این جا به دو نمونه از آنها می پردازیم.

در یک دیدگاه انواع دستگاه های مکانیزه اداری اصلی عبارتند از :

۱- در زمینه کسب و اطلاعات و کپی کردن آنها : واژه ها ، پردازها ، ماشینهای کپی هوشمند ، سند خوانها ، سیستم های صوتی دیجیتالی ، حروف چینی  نوری .

۲- در زمینه ذخیره سازی اطلاعات : کشورهای بایگانی الکترونیک ، زیر نگاشته ها (میکروگراف)

۳- در زمینه ارتباطات : سیستم تلفن رایانه ، پست الکترونیک ، ارسال فاکس ، کنفرانس از راه دور.

از دیدگاه دیگر عناصر اصلی سیستم های مکانیزه اداری. ( صرفی زاده ، ص ۲۴۱:۱۳۸۰)

۲ – ۲۵   ارگونومی در مکانیزاسسیون اداری

پیشرفت فناوری در قرن گذشته و بویژه از جنگ جهانی دوم به بعد در رشد اقتصادی و پیشرفت اجتماعی جهان صنعتی اثر چشمگیر داشته است . بی تردید پیشرفت فناوری علاوه بر ارتقای سطح زندگی بشر در کاهش شدید بسیاری از منابع حوادث ، آسیبها و تنشهای کاری ، نقش برجسته ای داشته است . با این حال ، فناوری پیشرفته به همراه خود منابع جدیدی از آسیب و تنش ناشی از کار آورده است و بایستی در نظر داشته باشیم که ما به شرطی می توانیم  عملکرد را بهینه کرده و به بهره وری بیشتر و تامین بهداشت و سلامت کارکنان برسیم که اصول ارگونومی را در طراحی ، عرصه و استفاده از فناوری منظور کنیم .

اصطلاح ارگونومی، مطالعه عواملی را شامل می شود که راحتی ، ارضا ء و کارایی افرادی را که با سیستم ها و وسایل تولید ، کار می نمایند ، تشریح می کند .

وقتی کارکنان در وضعیتی تحت فشار قرار گیرند و برای مدت مدیدی به صفحه  مانیتور نگاه کنند ، اغلب آنها دچار سردرد ، کمر درد و چشم درد و … می شوند با در نظر گرفتن بسیاری از مسائل ایمنی و بهداشتی در سخت و تولید و عرضه وسایل اتوماسیون اداری در واقع ما در نظر گرفته ایم که کارکنان دفتری قسمت مهمی از داراییهای سازمان هستند و اگر خسته و تحت تاثیر باشند ، نمی توانند به بهترین وجه کار کرده و کارایی سیستم و فراهم ساختن اطلاعات لازم جهت پشتیبانی مدیران با مشکل مواجه می شود .

از طرف دیگر ، می توان اتوماسیون اداری فراتر از اضافه کردن سیستم های نرم افزاری جدید است و بایستی مسائل مربوط به تغییر و مقاومت در برابر تغییر را هم مد نظر داشت ، یک تحقیق پیمایشی انجام شده در سوئد نشان داده است که هر تغییر روانی – اجتماعی در محیط کاری ، همانند رایانه ی شدن ، سیستم نرواندوکرین بدن را فعال کرده و موجب واکنشهای فیزیولوژیکو روانی او می شود که فرد را برای مبارزه یا فرار تحریک می کند و در واقع فرد با مکانیزاسیون که نوعی تغییر محسوب      می شود مقاومت می کند . و مدیران و سایر طراحان و مسئولان ذیربط باستی با کاربرد تکنیک های غلبه بر مقاومت که مهمترین آنها مشارکت  و آموزش کاربران است ، بر این مقاومت غلبه کرده و یا میزان آن را کاهش دهند .

۲ – ۲۶  بکار گیری تکنولوژی در اتوماسیون اداری

در تکنولوژی پیشرفته اطلاعاتی موضوعی به نام جریان کار خودکار۱ وجود دارد که  افراد         می توانند با بهره گرفتن از این نرم افزار اسناد و مدارک ( مثل فاکتور خرید و فروش ، چک یا سفارش مشتری ) رد و بدل نمایند و آنها را جهت اقدم و پردازش به محل ها مربوطه بفرستند . برای مثال ،     می توان با بهره گرفتن از کامپیوتر یک سند هزینه تهیه کرد که مدیر مربوطه می تواند آن را کنترل کند و از طریق پست الکترونیکی به اطلاعات کارکنان ذیربط برساند . با بهره گرفتن از این  سیستم می تواند بدون دخالت دست  انسان تمام امور را انجام داد . شرکت های کوچک هم می توانند با بهره گرفتن از این سیستم کار های خود را انجام دهند .

چنین پرسشی برای مدیریت سازمان ها مطرح است . « چگونه می توان از این توان بسیار بالای محاسباتی استفاده کرد ؟ » همانند مورد بالا ، تکنولوژی اطلاعاتی پیشرفته می تواند به گونه ای عمل کند که محیط خارجی سازمان و اطلاعات مربوط به آن بر روی یک صفحه ، در جلوی چشمان مدیریت عالی اجرایی نقش ببندد . حال این پرسش مطرح است که آیا مدیریت سازمان باید از این توان قدرت بالا برای هر چه بیشتر متمرکز نمودن امور یا اعمال کنترل شدید تر بر سازمان استفاده کند ، یا اینکه باید به اعضای  سازمان اطلاعات لازم را بدهد که با استقلال بیشتری کار کنند ؟ تکنولوژی پیشرفته اطلاعاتی می تواند همه نوع اطلاعات  درباره مشتریان ، بازار ، نوع خدمات و کارایی واحد یا سازمان به کارکنان بدهد و بعضی از سازمان ها در جهت تشدید سلسله مراتب اداری ، متمرکز نمودن فرآیند تصمیم گیری و یکنواخت کردن کار ها ، از این تکنولوژی جدید  استفاده می کنند . ولی در بیشتر موارد سازمان ها تکنولوژی مزبور را در جهت غیر متمرکز نمودن سازمان به کار می برد . و اثرات آن در فرآیند های مدیریت و طراحی سازمان ها قابل مشاهده است . ( دفت ، ۱۳۸۰ )

سیستم های جامع اتوماسیون اداری ، به نقشی حساس در ادارات مدرن دست یافته اند . واژه پردازها جای ماشین های تحریر را گرفته اند و کاربرگهای الکترونیکی ، دفاتر کل را بی استفاده کرده اند .

برنامه ­های پایگاه اطلاعاتی اوراق حجیم اطلاعات کاغذی را حذف کرده و برنامه های نگهداری  اطلاعات شخصی ، جایگزین پرونده های حجیم و کاغذی و اطلاعات کارکنان شده اند     (۲۰۰۱green ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]




یک مجموعه کار آمد از نرم افزار های اتوماسیون اداری در قالب یک نرم افزار جامع می تواند مشتمل بر نرم افزار های ذیل باشد :

  • واژه پردازها
  • برنامه های صفحه گسترده
  • برنامه های پایگاه اطلاعاتی
  • برنامه های انتشار دسکتاپ
  • برنامه های مدیریت پروژه
  • برنامه های ارائه علمی در قالب اسلاید
  • برنامه های مدیریت فایلهای کامپیوتری
  • برنامه های مرتبط با پست الکترونیکی
  • جستجوگرهای وب
  • برنامه های انتشار دهنده اینترنتی
  • برنامه های مدیریت پرونده های شخصی
  • برنامه های مدیریت سیستم مالی
  • برنامه های نگهداری ا طلاعات پرسنلی ( ۲۰۰۱، green )

۲ – ۲۸  دستیابی به تعریفی بنیادین ؛ اتوماسیون چیست ؟

اتوماسیون عبارت است از : »«تکنولوژی که با دو ابزار اساسی در ارتباط است : ۱- مکاترونیک

۲- کامپیوتر  و در تولید محصولات و یا ارائه خدمات بکار گرفته  می شود »

 

اتوماسیون بطور موسع به دو دسته اساسی تقسیم می شود :

اتوماسیون کارخانه ای

اتوماسیون خدمات

از جهت ماهیت نیز اتوماسیون به سه دسته اصلی تقسیم می شود :

اتوماسیون ثابت، اتوماسیون برنامه پذیر و اتوماسیون منعطف

اتوماسیون ثابت متشکل از دسته ای از ابزار های خود کار سازی محیط کاری در جهت اهداف مشخص و با یک طراحی مهندسی از پیش سفارش شده است . این نوع از اتوماسیون سخت نیز نامیده می شود ، در ارتباطی تنگاتنگ با تلاش برای یجاد « کارایی حداکثر » قرار داشته و از انعطاف آنچنانی در مقابل تغییرات اساسی در مجموعه کاری بر خوردار نیست . اتوماسیون ثابت یا سخت تنها زمانی قابل کاربرد اصولی است که طراحی مجموعه کاری از ثبات بر خوردار بوده و محصولات و خدمات مجموعه نیز دارای چرخه عمر طولانی تری باشند .

دانلود مقاله و پایان نامه

اتوماسیون برنامه پذیر : حاوی یک برنامه قابل کنترل به عنوان برنامه پشتیبان نهایی در مجموعه است که در آن قابلیت سازگاری مجدد با پاره ای از تغییرات از پیش دسته بندی شده وجود درد . در این نوع از اتوماسیون الگو های معینی برای تغییرات متناسب با محیط وجود دارد که از آنها در طراحی برنامه کنترلی مزبور استفاده میشود .

اتوماسیون منعطف : حاصل ایجاد حداکثر تغییر در فناوری برای ایجاد بیشترین کارایی در ارائه محصول و خدمات است در کمترین زمان ممکن در یک سیستم اتوماسیون منعطف ، اجزاء بسیاری در سیستم فعلی تغییر می یابند  تا امکان ارائه محصول مطلوب فراهم شود . به همین ترتیب در اتوماسیون منعطف امکان زمانبدی منعطف تر برنامه های تولید و ارائه خدمات ، به تناسب برنامه ریزیهای رقابتی برای شرکتهای بزرگ در بازار متحول امروز دارند ، آنها قادرند بیشترین میزان ادغام فعالیتهای هماهنگ را برای ایجاد حداکثر سازگاری با شرایط موجود صورت دهند .(Kumar, 2002 )

اتوماسیون غیر کار آمد مسلماً اتوماسیون ساده فرآیند های غیر کارای فعلی ، بسیار بسیار نا کار آمد خواهد بود . چنین عملی  ناقض اهمیت بالای بکار گیری تکنولوژی در ایجاد کارایی بیشتر و نیز بدست آوردن منافع بیشتر سازمانی خواهد بود . فرآیند های مورد تجدید نظر قرار گرفته ، باید سر آغازی برای باز  تعریف رفتارها و ارزشها در مجموعه دولتی و نیز اهداف و معیار های ارزیابی آن باشندinfoemation  society  commission 2033  ) ).

اداره مجازی  ( Virtual   office )

گفتیم که امروزه MIS  از مفهوم اولیه خود گسترش پیدا کرده کلاً به صورت کاربرد رایانه در زمینه تجارت و موسسات در آمد است . اولین پدیده ای که ورود این نگرش به موسسه در بر خواهد داشت اتوماسیون خواهد بود که در نهایت منجر به دفتر مجازی می شود . اولین اتوماسیون داری ( Office ) در فعالیتهای دفتری و منشی گری بکار برده می شد . بعد ها نیاز های ارتباطی  مدیران و دیگر به کاربرندگان دانش تشخیص داده شد . در سالهای اخیر ، دامنه کار اداری از مکانهای ثابت به موقعیتهای از راه دور گسترش یافته است که پیوند در این نوع ادارات ازطریق ارتباطات داده ها صورت می گیرد . موقعیتهای از راه دور که شامل خانه ، اتاقهای متصل ، خودرو ها و هر مکان دیگری که کارکنان اداره ممکن است باشند ، اداره  مجازی نامیده می شود ، اداره مجازی برای شرکتها مزایایی چون کاهش هزینه امکانات و تجهیزات یک شبکه رسمی ارتباطی ، کاهش توقف کاری و یک نوع کمک اجتماعی را دارد . البته در برابر این مزایا اشکالاتی هم در بر دارد . اشکالات عمدتاً شامل کارکنان می شوند به طوریکه آنها احساس عدم تعلق به شرکت ، ترس از دست رفتن شغل ، وجدان کاری کمتر ، و تنش خانوادگی خواهند داشت . که البته شرکتها می توانند حلقه ارتباط خود را با کارکنان ازطریق تماسهای تلفنی مداوم ، بکار بردن کنفرانس های تلفنی ، ملاقات های منظم همیشگی ، حفظ کرده و با این کار اشکالات را کاهش دهند . هدف اصلی اتوماسیون اداری بدون توجه به اینکه چه کسی آن را بکار   می برد . افزایش بهره وری می باشد . اولین کاربرد اتوماسیون اداری واژه پرداز بود که روشی استاندارد تولید اسناد چاپی مانند نامه ها ، یاد داشتها و گزارشها  بود . نامه الکترونیکی و نامه صوتی ، راهکار هایی بودند که ارتباط تلفنی را به چالش طلبیدند . در هر دو مورد فوق ، جعبه پستی کاربران در حافظه رایانه قرار دارد . تقویم الکترونیکی شخص را در شرکت برای دسترسی به تقویتهای ملاقات دیگران برای ملاقات و جلسه با آنان یاری می کند . کنفرانس  از راه دور از دیگر امکانات اداره مجازی می باشد . سه نوع  کنفرانس از راه دور وجود دارند : کنفرانس ویدئویی دو عنصر صوت و تصویر را با هم ترکیب می کند . کنفرانس رایانه ای مشابه نامه الکترونیکی می باشد به جز اینکه  شرکت کنندگان و موضوعات آنها خیلی محدود تر هستند. فاکس یک دستگاه یک برنامه با ارزش برای اتوماسیون اداری است ولی عمومیت آن از بوجود آمدن یک اداره بدون کاغذ جلوگیری می کند . ویدئوتکست . مواد متنی و گرافیکی را از طریق حافظه رایانه قابل دسترس میسازد . سیستم های تصویری مدرن بر محدودیتهای کاغذ و ذخیره میکروفرم ، با به کار بردن OCR و فن آوریهای دیسک فشرده غلبه کرده است . نشر رومیزی برنامه کاربردی در اتوماسیون ادارات می باشد که  توانایی تولید ارتباطات چاپی یا تصویری حرفه ای  و تخصصی را دارد . اتوماسیون اداری می تواند با ارائه پیوند های ارتباطی به حل مشکل کمک نماید . ترکیب اتوماسیون اداری برای یک مدیر بر اساس خصوصیات سازمان ، سلیقه های شخصی و منابع دسترسی شکل می گیرد . بعضی برنامه های کاربردی اتوماسیون اداری ، جایگزین هایی برای روش های ارتباطی سنتی هستند در حالی که دیگر برنامه ها فرصتهای جدیدی را ارائه می دهند ( مک لوید ، ص ۳۹۴- ۳۹۳ )

۲ – ۲۹   سیستم های اطلاعاتی اتوماسیون اداری

برای ارائه راه حلهای موثر بمنظور پردازش شخصی و سازمانی داده ها ، انجام محاسبات و تهیه اسناد و مدارک سازمانی

کاربران سیستم :

هر کس که داده های شخصی را نگهداری می کند ، اسناد را تهیه می کند و یا  محاسبه انجام       می دهد .

اثر روی ارتباطات :

از طریق ابزار ایجاد اسناد و مدارک ، از قبلی واژه پردازها و نرم افزار های نمایش اسلاید مانند  پاورپوینت .

اثر روی تصمیم گیری :

ازطریق کاربریهای الکترونیکی مانند  ام . اس . اکسل و دیگر نرم افزار ها ی تجزیه و تحلیل اطلاعات .

نمونه کاربرد های سیستم اتوماسیون اداری

سیستم اطلاعاتی اتوماسیون اداری  ( OAS )

مثالهای فروش :کار برگهای الکترونیکی برای تجزیه تحلیل قیمتهای مختلف ، واژه پردازها برای تهیه اسناد مناقصه و قرار داد های فروش.

مثالهای تولید : کاربرگهای الکترونیکی برای تجزیه تحلیل یک برنامه تولید ، واژه پردازها برای نوشتن راهنما و توضیحات کاربا دستگاه ها یا نگهداری آنها .

مثالهای مالی : کاربرگهای الکترونیکی برای مقایسه چندین منبع وام و تسهیلات پولی ، واژه پردازها برای نوشتن توضیحات و روالهای مالی جدید .

سیستم های اطلاعاتی ارتباطات الکترونیکی  ( ECS )

مثالهای فروش : فاکس و پست الکترونیکی برای تماس مشتری ، کنفرانسهای ویدئویی برای ارائه اقلام جدید فروش و توضیحات و ترغیب بازار ، سستم مدیریت جریان کار برای ایجاد اطمینان از اینکه تمام مراحل  فروش انجام شده است ، هماهنگ کردن تمام مراحل کار در فرایند های پیچیده فروش .

مثالهای تولید : پست الکترونیکی برای ارتباط و توضیحات رفع مشکلات کار با دستگاه های  جدید، کنفرانسهای ویدئوئی برای هماهنگی تولید با برنامه های فروش ،سیستم مدیریت جریان کار برای ایجاد اطمینان از اینکه تغییرات تولید پس از تصویب و مجوز های لازم بوده است .

مثالهای مالی : پست الکترونیکی و فکس برای ارتباط با بانک درباره وام و تسهیلات مالی ، کنفرانسهای ویدئویی برای تشریح اثرات مالی روی سرمایه گذاریها ، تبادل آخرین وضعیت و اطلاعات در ارتباط با دعاوی  حقوقی .

سیستم های اطلاعاتی عملیاتی  ( TPS )

مثالهای فروش : استفاده  از پی . او. س برای انتقال طلاعات فروش ، نگهداری  اطلاعات تماس مشتری در جریان سیکل فروش.

مثالهای تولید : ردیابی حرکت کار های در جریان ساخت در یک کارخانه ، ردیابی دریافت مواد از تامین کننده ها .

مثالهای مالی : پردازش پرداختها ازطریق کارتهای اعتباری پرداخت سود سهامداران .

سیستم های اطلاعاتی مدیریت  ( MIS )

مثالهای فروش : گزارش هفتگی فروش بر اساس مناطق فروش ، مقایسه پیش بینی فروش و فروش واقعی ، تفکیک اقلام و مناطق فروش ، دسترسی دلخواه به داده های فروش به تفکیک محصول و مناطق فروش .

مثالهای تولید : گزارش هفتگی تولید بر اساس محصول و عملیات تولید ، تعیین خرید های برنامه ریزی شده بر اساس برنامه تولید ، دسترسی دلخواه به اطلاعات تولید به تفکیک محصول و عملیات تولید .

مثالهای مالی : گزارش صورتحسابها و دریافتها ، برنامه های مالی ماهیانه ، دسترسی به اطلاعات برنامه های مالی سازمان بر اساس جزئیات دلخواه.

سیستم های مطالعاتی کمک به تصمیم گیری ( DSS )

مثالهای فروش : مدلسازی برای بررسی راه حلهای جدید فروش ، مدلسازی دده های بازار یابی برای تجزیه تحلیل فروش

مثالهای تولید : مدلسازی برای تعیین الویت عملیاتی یا تعمیراتی دستگاه ها بر اساس شرایط جاری ، مدلسازی داده های تولید برای تجزیه تحلیل نتایج تولید .

مثالهای  مالی : تجزیه و تحلیل رفتار مشتریها در مقابل اطلاعیه بدهی و صورتحسابها ، بانک اطلاعاتی سهام و مدلسازی برای تصمیم به خرید یا فروش سهام.

 

سیستم های اطلاعاتی جامع و یکپارچه (ES )

مثالهای فروش : کمک به برنامه فروش برای اطمینان از وجود ظرفیت کافی برای پشتیبانی از برنامه های فروش .

مثالهای تولید : کمک به مدیران برای برنامه ریزی تعمیرات بر اساس کمترین توقف فروش .

مثالهای مالی : کمک به حوزه مالی برای رد یابی هزینه های تولید و مشاهده آثار سفارشات خرید .

سیستم های اطلاعاتی اتوماسیون اداری  ( OAS )

سیستم های اتوماسیون اداری یا او . ای . اس پردازش اطلاعات روزانه مرتبط با فعالیتهای و وظائف اداری و زیر ساختهای سازمانی را بر عهده دارند . در این سیستم ها از ابزار ها و نرم افزار های عمومی مختلف از جمله واژه پرداز ها مانند MSWord ، کاربرگهای الکترونیکی مانند MSExcel , Quattropropro   نمایش اسلاید ها مانند powerPoint و بانکهای اطلاعاتی شخصی مانند MSAccess   استفاده می شود . از امکانات دیگری از قبیل پست الکترونیکی ، فاکس و امثال آنها در سیستم های اتوماسیون اداری برای بر قراری ارتباطات و انجام امکانات و ارسال پیامها هم استفاده      می شود این ابزار ها در سیستم ارتباطات الکترونیکی دسته بندی شده اند  و در سیستم های اتوماسیون اداری به آنها پرداخته نمی شود .

شاید رایج ترین سیستم های اطلاعاتی ، همین سیستم های اتوماسیون اداری باشند که در اکثر سازمانها از آنها  استفاده می شود . اما نکته مهم در این موضوع عدم سازگاری بسیاری از نرم افزار های مشابه در برخی از سازمانهاست . یکی از وظایف مهم توسعه فن آوری  طلاعات در سازمانها ، استاندارد سازی فرمتهای کاری و سازگاری برخی از ابزار های سیستم های اتوماسیون اداری مطابق محیط ارتباطی داخل و خارج سازمانهاست .

برخی سازمانها از نرم افزار های ویژه اتوماسیون اداری به طور یکپارچه و هوشمند استفاده می کنند تا وظایف گردش و تولید اسناد و مکاتبات  و تصمیم گیریها به اضافه عملیات دبیرخانه نیز به طور سیستماتیک و اتومات انجام گیرد . برخی دیگر از سازمانها به طور  پراکنده و اغلب بدون ارتباط شبکه ای و غیر سیستماتیک از ابزار های مستقل سیستم های اتوماسیون اداری استفاده می کنند . شرکت نرم افزاری مایکروسافت ، یک مجموعه سازگار و عالی از این نوع نرم افزار ها را به نام مجموعه Office تولید و مدام کارایی آنها را توسعه می دهد . با توجه به امکانات  نصب شبکه ای مجموعه Office به راحتی می توان بسیاری از خدمات  اتوماسیون اداری را در آنها طراحی و پشتیبانی نمود ( زرگر ، ص ۳۱ : ۱۳۸۳)

نگاه  عامه ، بسیاری فناوری اطلاعات را برابر با این مفهوم می دانند . اتوماسیون اداری ، کاربرد فناوری رایانه و ارتباط به منظور تسهیل امور اداری در سازمان به منظور ارتقاء کارایی آنهاست . استفاده از رایانه جهت تهیه اسناد ، نگهداری و باز یافت آنها و نیز ارسال داده به بخشهای مختلف سازمان و خارج از آن اثرات چشمگیری را به همراه داشته است . ایده دفاتر بدون کاغذ و نتایج مفید حاصل از آن تنها ازطریق به کار گیری سیستم های اتوماسیون اداری تحقق می یابد .

با پیدایش سیستم های پست الکترونیکی ، کارکنان اداری برای یکدیگر پیام نیز ارسال می کنند. در ضمن از آنجایی که کارکنان اداری می توانند از فایلهای مشترک استفاده کنند ، تابلو های اعلانات الکترونیکی نیز ایجاد شده است . این فایلها پست الکترونیکی هستند که مردم می توانند پیامهای عمومی خود را بر روی آنها قرار دهند . این امکانات بسیار جالب توجه هستند ، به طوری که با پیشرفت فناوری می توان نمودار هایی با کیفیت عالی در این پیام ها قرار داد . به علاوه با پیدایش هزینه مکاتبات  کاهش یافته ، به طوری که مدرک حاوی متن ، تصویر و نمودار را با قیمت ارزان   می توان ازطریق خطوط تلفن انتقال داد . به موازات این پیشرفتها فناوری رایانه ی ، سیستم های صوتی اداری را نیز ارتقاء بخشیده است . تلفنهای اداری به سیستم های اختصاصی مبادله خیلی پیچده مرتبط می شوند .

سیستم های نوشتار گروهی نیز تهیه شده است . این سیستم ها به کارکنان کمک می کنند تا بتوانند به صورت کارآموزی و گروهی با یکدیگر کار کنند. ، هدف از تهیه سیستم های نوشتار گروهی آن است که کار  افراد به تلاشهای گروهی منجر شود و هم این که بتوان به بخشی از کار دیگران که تهیه شده است، دسترسی داشت . کاربرد سیستم های ویدئویی نیز رو به گسترش است . سازمان های بزرگ از قابلیت کنفراس ویدئویی ستفاده می کنند تا کارکنان بدون نیاز به مسافرت بتوانند به صورت رو در رو با یکدیگر ارتباط بر قرار کنند . در ابتدای کار ، از این قابلیتها برای ارتباط چند مدیر در دو سه محل استفاده می شد. اما اخیراً از این سیستم ها برای ارتباط هزاران نفر بر روی یک موضوع استفاده می شود .

اتوماسیون اداری ( Office Automation ) : مکانیزمی است در راستای بهبود بهره وری سازمان از طریق  اعمال مدیریت اثر بخش و کاربر مجموعه فعالیتهای سازمان با بهره گیری از : گردش الکترونیکی مکاتبات  در سطح سازمان ، جستجوی اسان در اطلاعات ذخیره شده ، پاسخگویی سریع و به موقع به مراجعان ، حذف کاغذ از چرخه مکاتبات اداری ، اعمال کنترل مناسب بر کاربران ، ثبت و نگهداری بهینه اطلاعات ، بهبود ارتباطات درون سازمانی .

سیستم اتوماسیون اداری وظیفه بر قراری ارتباطات داخلی سازمان و همچنین افراد سازمان با خارج از سازمان را عهده دار است . این ارتباط به بهبود هماهنگی فعالیت ها و کیفی کردن کار کمک می کند . پردازشگر های متن ، پست الکترونیک ، ارسال صدا ، ارسال فاکس ، ویدئو کنفرانس و کنفرانس کنفرانس صوتی از ابزار هایی که می تواند در این مجموعه  به کار رود . سیستم اتوماسیون اداری از سیستم کار تابل و مدیریت فرایند ها تشکیل می شود  که با سیستم دبیر خانه ، سیستم های پردازش عملیات و سیستم آرشیو در ارتباط است . بنابراین در یک مجموعه کامل اتوماسیون اداری کلیه عملیات سازمان ازطریق سیستم های نرم افزار های سازماندهی می شود .

باید توجه کرد که ازطریق مدیریت فرایند ها در یک سیستم جامع نرم افزاری می توان تمامی عملیات یک سازمان را با بهره گرفتن از ابزار های پیش گفته به نحو مطلوب سازماندهی کرد . می توان با بهره گرفتن از سیستم مدیریت فرایند گردش کلیه فرمهایی را که در سیستم های پردازش عملیات (TPS ) وجود دارند را از طریق سیستم کارتابل به انجام رساند . به این ترتیب بدون استفاده از فرمهای کاغذی  ” تایید های ” مورد نیاز هر فرم تعریف می شود و با گردش آن در سیستم کارتابل هر  فرایند تکمیل     می شود . بنابراین اتوماسیون اداری فراتر از بکار گیری تنها یک سیستم کارتابل در سازمان است ولی بخشی از ان محسوب می گردد . ضمن انکه باید توجه داشت با بهره گرفتن از سیستم های یکپارچه که در ان کلیه فرایند های سازمانی با یکدیگر مرتبط هستند می توان به مفهوم کامل به سمت سازمانی حرکت کرد که در آن گردش اطلاعات سریع به موقع و با اطمینان را انتظار داشت و حتماً بدون استفاده از حتی یک برگ کاغذ .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]




اشتغال در دنیای امروز به سرعت در حال تحول است سازمان ها در حال کوچک تر شدن و رفتن به سمت دنیای مجازی هستند که البته ارتباط بینشان روز به روزبیشتر و پیچیده تر میشود.سازمان ها تبدیل به هسته های مرکزی شده و سایر اجزا و کارمندان در اطراف آن قرار گرفته اند.در این سیستم هر کس برای خود کار میکند وبه اندازه ای که ارزش افزوده ایجاد میکند از درآمد نیز سهم می برد و پرداخت به صورت دستمزد جای خود را به درصدی از سود و…داده است. شرکت ها و ادارات تمایلی به استخدام افراد ندارند و معمولا با قراردادهایی سعی در جذب نیروی مورد نیاز خود دارند و این روندی است که در تجاری شدن و جهانی شدن اقتصاد اجتناب ناپذیر است. این روندی است که در کشورهای توسعه یافته سالها پیش رخ داده و امروز در کشورهای در حال توسعه در حال وقوع است.پس در اینجا امنیت شغلی افراد به شدت در معرض خطرقرار خواهد گرفت. (وهابی، ۱۳۸۵).

۲-۷-۳- ۴-۱-  

در مفهوم امنیت شغلی موضوعاتی چون تغییرات شغلی ، از دست دادن شغل ، عدم دستیابی به شغل مناسب گنجانده شده است . بنابراین اعتقاد روان شناسان صنعتی و سازمانی امنیت شغلی یکی از عوامل بوجودآورنده رضایت شغلی است . نیازهای تامینی کاملاً آشکار و در بین اغلب مردم بسیار متداول اند.همه ما میل داریم از آسیبهای زندگی نظیرتصادف ، جنگها، امراض ، و بی ثباتی اقتصادی وشغلی در امان باشیم . از این رو افراد و سازمانها علاقه مندند که تا اندازه ای اطمینان فراهم کنند که از این قبیل فاجعه ها حتی الامکان مصون خواهند بود.( کرم،۱۳۷۵)

۲-۷-۳- ۴-۲-  

۱ – جابجایی کمتر درشغل :

جابجایی کمتر در شغل بیانگر وجود امنیت شغلی است که حاصل آن تخصصی و خبرگی است و زمانی که افراد در یک شغل خبرگی وتخصص پیدا کردند بخشی از امنیت شغلی آنهاشکل می گیرد .

۲ – تمرکز بر شغل توسط افراد :

بیانگر وجود ثبات شغلی است که این تمرکز از دو شغله شدن افرادجلوگیری و بخشی از امنیت شغلی را شکل می دهد.

۳ – انتخاب شغل مناسب :

انتخاب شغل مناسب زمینه ساز بروز و تقویت علاقه مندی از کار است که با امنیت شغلی رابطه مستقیم دارد .

۴ – رضایت در شغل :‌

رضایت در شغل موجب بروز خلاقیت در کارشده و نهایتا خلاقیتها استحکام بخش امنیت شغلی کارکنان خواهدبود .

۵ – رضایت اقتصادی :

رضایت اقتصادی موجب دلگرمی فرد در کارشده و احساس برابری در کارکنان شکل می گیردکه خود احساس برابری در سازمان نقش موثری در امنیت شغلی ایفا می کند.

۶- عاطفی بودن محیط کار :

ازجمله مولفه های امنیت شغلی ، عاطفی بودن محیط کار است که به ساختن روان سالم انسانهاکمک می کند و زمانی که انسانی ازطریق کارشخصیت و روان خود را تکامل بخشند امنیت شغلی آنها نیز تامین می شود.

۷ – احساس آرامش :

احساس آرامش در کار منجر به رهایی از فشارشغلی گردیده و درنتیجه بخشی از امنیت شغلی کارکنان که از طریق فشارهای شغلی تهدیدمی شود، تامین می گردد.

۸ – وابسته شدن فرد به سازمان :

وابسته شدن فرد به سازمان بیانگر وجودامنیت شغلی است که حاصل آن مدیریت و رهبری است . زمانی که کارکنان یک سازمان از سازمان خود دفاع کنند بطور مستقیم و غیرمستقیم اعتبارسازمان را تقویت کرده که در سایه آن امنیت شغلی افراد تامین می گردد.( آواژ ،۱۳۹۰)

۲-۷-۳-۴- ۳- ویژگیهای شخصیتی افراد،نظیر خود برتر بینی و …

فرد خود شیفته فقط و فقط خودش و عقایدش را می بیند و حتی به خود اجازه می دهد که برخی از مواقع بجای دیگران نیز نظر داده و تصمیم بگیرد.خودشیفتگی یک ویژگی فطری ، شخصیتی و بنیادی انسان است که بسته به نوع زمینه‌های ژنتیک افراد، تربیت خانوادگی، شرایط رشد و شرایط اجتماعی و محیطی، ممکن است تشدید شده و یا شدت یابد، به نحوی که بر سایر ویژگی‌های شخصیتی غالب شود. با توجه به اینکه افراد خودشیفته به دلیل عدم تعادل در ویژگی شخصیتی با پیامدهای رفتاری گوناگونی که ایجاد می‌کند، مشکلات فراوانی برای فرد، دیگران و جامعه ایجاد نموده و آنچنان تنش و درگیری ایجاد می کند که ادامه رابطه با مشکل مواجه می‌شود. در این میان اگر خودشیفتگی در بالای هرم سازمانی، یعنی مدیران شایع باشد، صدمات و لطمات آن جبران ناپذیر خواهد بود بطوری که حتی ممکن است ادامه حیات سازمان امری محال و ناممکن باشد.

۲-۷-۳-۵- ضعف فرهنگ کارآفرینی و مشارکت صنعتی

آنجایی که فرهنگ به مفهوم مجموعه‏ی ارزش‏ها، نگرش‏ها، هنجارها و رفتارهایی است که هویت یک جامعه را تشکیل می دهند؛ کارآفرینان به عنوان بخشی از جامعه پیرامونی، از مجموعه‏ی ارزش‏ها، نگرش‏ها، هنجارها و رفتارهای متمایزی برخوردارند که می‏توان به آن خرده ‏فرهنگ کارآفرینی اطلاق نمود(احمدپور داریانی، ۱۳۸۰). ساختار و عملکرد این خرده فرهنگ و عناصر درونی آن در سطوح مختلف فردی، اجتماعی و هم چنین ارتباط آن با فرهنگ مسلط پیرامونی، به نحوی است که می‏توان گفت: بر اساس اصل تأثیر متقابل حوزه‏های مختلف فرهنگ و اجتماع، فرهنگ کارآفرینی از حوزه‏های دیگر فرهنگ، از جمله حوزه‏ی اخلاق و مذهب، ارزش‏ها، عقاید اقتصادی و سیاسی تاثیر می‏پذیرد. از این رو ریشه‏های ضعف و قوت فرهنگ کارآفرینی را باید در حضور و وجود ارزش‏ها و عقایدی جستجو کرد که در فرهنگ و در سلسه مراتب ارزش‏ها جایگاهی فراتر از کار را به خود اختصاص داده ‏اند و در تعارض و تقابل با کار و یا همنوا و همساز با کارآفرینی هستند(رجب زاده، ۱۳۷۶).

قسمت اعظم فرهنگ کارآفرینی در جوامع کنونی متأثر از نهادینه شدن فرهنگ علم در جامعه است. واژه هایی مانند: مدیریت علمی، اقتصاد مبتنی بر دانش، خلاقیت در صنعت، نوآوری و… در سمینارها و همایش‏ها بسیار بکار برده می‏شود و همه این ها گواه این ادعا است که فرهنگ کارآفرینی در محیطی امکان‏پذیر است که هنجارهای غالب بر آن محیط، ارزش ها و باورهای فرهنگ کار و علم را تقویت نمایند. فرنچ معتقد است که یک سازمان مثل کوه یخ است که بخش عمده آن نامرئی است. در این تعبیر آنچه که در زیر آب قرار دارد(ایران زاده، ۱۳۷۷).

کشور های پیشرفته و صنعتی سابق وارد فاز اقتصاد دانش شده اند و در حال تحکیم پایه های خود که آن به عنوان اقتصاد مبتنی بر دانش هستند و همینطور اقتصادی می تواند پیشرفت کند که در مسیر توسعه صنعتی موفق باشد. پس ما باید سعی بر پیشرفت و توسعه صنعتی کشورمان داشته باشیم. با بکارگیری مطلوب مدیریت دانش و نهادینه سازی مدیریت دانش در دانشگاهها و موسسات می توانیم به توسعه صنعتی پایدار در صنعت برسیم و با سعی بر کارآفرین کردن دانشگاهها با ایجاد رشته های کار آفرینی و مربوط به آن و همچنین با گذاشتن دروسی برای دانشجویان فنی و مهندسی تحت عنوان کارآفرینی و با بهره گرفتن از اساتید برجسته که در صنعت کارکرده اند دانشجویان کار آفرین و مستعد کار آفرینی را شناسایی کرده و توان و قابلیت آنها را با حمایت های مالی ازمایشگاهی و … در دانشگاهها ی کار آفرین به ظهور برسانیم و دولت می تواند با تخصیص منابع مالی بیشتر به این بخش فرهنگ کار آفرینانه را در میان قشر دانشگاهی پیشرفت دهد که در روند توسعه صنعتی ایران تحول عظیمی داشته باشیم.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]




تحلیل پوششی داده‌ها
روش‌های متعددی برای اندازه گیری کارایی ارائه شده که آن‏ها را به دو رویکرد پارامتریک و ناپارامتریک طبقه بندی می‌کنند رویکرد پارامتریک که از روش‌های آماری استفاده می‌نماید بیشتر در تجزیه و تحلیل مسایل اقتصادی کاربرد دارد . روند رویکرد پارامتریک این گونه است که با استفاده از داده‌های مشاهده شده پارامترهای یک تابع تولید مشخص برآورد می‌شود و سپس بر اساس آن میزان کارآیی واحدهای تحت ارزیابی مشخص می‌شود .از فرضیات مهم این رویکرد می‌توان به مشخص بودن نوع رابطه بین داده‌ها و ستانده‌ها اشاره کرد . این فرض قابلیت کاربردی این رویکرد را تا حدود زیادی کاهش داده است چرا که اغلب نوع تابع در صنایع مختلف مشخص نبوده و در اغلب موارد ارزش یا ضرایب نهاده‌ها و ستانده‌ها به ویژه در سازمان‌های غیرانتفاعی و دولتی مشخص و معین نیست  (‏مهرگان، ۱۳۸۳).
رویکرد ناپارامتریک  بیشتر در تجزیه و تحلیل مسایل مربوط به کارآیی کاربرد دارد و به ‏جای استفاده از روش‌های آماری به استفاده از روش‌های برنامه ریزی ریاضی تکیه دارد.تمرکز این رویکرد بیشتر بر روی مرز تولید ( مرز کارا ) به جای تابع تولید است (۱۹۸۸Coelli & Tim,) . در این رویکرد نیازی به مشخص بودن نوع تابع تولید ( به عبارت دیگر رابطه بین نهاده‌ها و ستانده‌ها ) و همچنین ارزش یا وزن نهاده‌ها و ستانده‌های واحدهای تحت ارزیابی وجود ندارد بلکه با استفاده از روش‌های برنامه ریزی ریاضی یک مرز تولید یا مرز کارآیی مشخص می‌شود به عنوان مبنا و معیار ارزیابی کارآیی واحدها مورد استفاده قرار می‌گیرد . این رویکرد به دلیل داشتن ماهیت تجربی و نداشتن مفروضات محدود کننده و انعطاف پذیری بالا قابلیت کاربردی بالایی دارد.
تحلیل پوششی داده‌ها یکی از رویکردهای ناپارامتریک و مبتنی بر برنامه ریزی ریاضی است که ارزیابی کارآیی واحدهای تصمیم‌گیری مشابه را که دارای داده‌ها و ستانده های چندگانه هستند امکان پذیر می‌سازد . در این روش با استفاده از یک سری بهینه سازی مبتنی بر برنامه ریزی خطی مرز کارا ایجاد می‌گردد . پس از تعیین مرز کارا مشخص می‌شود که آیا واحدهای مورد بررسی روی مرز کارا قرار گرفته‌اند یا خیر و به این وسیله واحدهای کارا و ناکارا از یکدیگر تفکیک می‌شوند که این امر تنها از طریق مشخص کردن ضرایب نهاده‌ها و ستانده‌ها برای هر واحد تصمیم گیری امکان پذیر خواهد بود . در واقع ویژگی تحلیل پوششی داده‌ها در تعیین ضرایب داده‌ها و ستانده‌ها با استفاده از برنامه ریزی خطی ریاضی است ( امامی میبدی، ۱۳۷۹ ) .
۲-۱-۲-مفهوم کارایی
تا کنون تعریف‌های زیادی از کارایی ارائه شده است. مفهوم کارایی در اقتصاد، تخصیص مطلوب منابع است. موارد زیر برخی از تعاریف متعدد و گوناگونی است که در مورد کارایی صورت گرفته است:
به طور کلی کارایی، معرف نسبت ستاده به نهاده در مقایسه با یک استاندارد مشخص است (برهانی، ۱۳۷۷).
کارایی بیانگر این مفهوم است که یک سازمان به خوبی از منابع خود در راستای تولید نسبت به بهترین عملکرد در مقطعی از زمان استفاده کرده است. محاسبه کارایی با توجه به مقدار خروجی مورد انتظار یا استاندارد با استفاده از نسبت زیر تعریف می‌گردد.
با توجه به گستره مفهومی کارایی، تعریف دیگری از کارایی به شرح زیر عنوان شده است که معیار خود را بر روی منابع معطوف ساخته است:
در این تعریف، صرفاً مقایسه ای بین منابع مورد انتظاری که برای رسیدن به مقاصد و فعالیت خاص باید مصرف شود و منابع مصرف شده می‌باشد، عنوان می‌شود(مهرگان،۱۳۸۳).
این دو تعریف بالا در واقع یک معیار را در مورد کارایی ارائه می‌دهند، یعنی استفاده از حداقل امکانات جهت به دست آوردن حداکثر تولید. بنابراین در این تعریف،کارایی معیار عملکرد یک سیستم سازمانی بوده که بر میزان منابع (ورودی‌ها) استوار گردیده است.کارایی در حقیقت نسبت بازدهی واقعی به بازدهی بالقوه (استاندارد) می‌باشد(علیزاده،۱۳۸۷).
۲-۱-۳- مفهوم کارآیی در تحلیل پوششی داده‌ها
همان گونه که بیان شد، کارآیی یک واحد مستلزم مقایسه داده‌ها و ستانده های آن واحد است . در ساده‌ترین حالت که تنها یک داده و یک ستانده وجود دارد کارآیی را می‌توان از تقسیم ستانده به داده به دست آورد.
اگر واحد تصمیم گیری دارای داده‌ها و ستانده های چندگانه باشد و ارزش (ضریب ) هر یک از داده‌ها و ستانده‌ها معلوم باشد می‌توان از تقسیم مجموع حاصلضرب مقدار ستانده‌ها در ضرایب (قیمت یا ارزش ) مربوط به مجموع حاصلضرب مقدار داده‌ها در ضرایب مربوطه میزان کارآیی را محاسبه کرد .
(مجموع وزن‏دار شده داده‌ها) / (مجموع وزن دار شده ستانده‌ها) = کارآیی
ولی در اغلب موارد ضریب ( قیمت یا ارزش )  داده‌ها و ستانده‌ها مشخص نیست و یا داده‌ها و ستانده‌ها مقیاس‌های متفاوتی دارند . در این موارد می‌توان از تحلیل پوششی داده‌ها استفاده کرد . در این روش ضرایب داده‌ها و ستانده‌ها برای هر واحد عملیاتی که یک واحد تصمیم گیری خوانده می‌شود به گونه‌ای تعیین می‌شود که کارآیی آن واحد نسبت به سایر واحدها حداکثر شود . در چنین شرایطی کارایی یک واحد عملیاتی در صورتی پایین ارزیابی می‌شود که واحد تصمیم گیری دیگری با در اختیار داشتن منابع کمتر در مقایسه با واحد تحت بررسی حداقل معادله ستانده آن واحد را تولید نماید و برعکس ،کارایی یک واحد تصمیم گیری در صورتی بالا ارزیابی می‌شود که شرط فوق برقرار نباشد (دیدگاه ورودی محور) همچنین می‌توان ا دعا کرد کارایی یک واحد عملیاتی در صورتی پایین ارزیابی می‌‏شود که واحد تصمیم گیری دیگری با در اختیار داشتن منابع کمتر یا مساوی با منابع تحت بررسی، ستانده بیشتری را تولید نماید و برعکس، کارایی یک واحد تصمیم گیری در صورتی بالا ارزیابی می‌شود که شرط فوق برقرار نباشد (دیدگاه خروجی محور) . همان‌گونه که در ادامه مطرح خواهد شد برای هر یک از این دو دیدگاه یک مدل متفاوت مبتنی بر تحلیل پوششی داده‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
۲-۲-۴- انواع کارایی
دو جزء از کارایی در سطح بنگاه مورد استفاده هستند. یکی  کارایی فنی و دیگری کارایی تخصیصی می‌باشد. ترکیب این دو جزء کارایی اقتصادی بنگاه را نشان می‌دهد. مفهوم سوم کارایی در نظر فارل، کارایی ساختاری است که می‌توان از آن برای سنجش کارایی صنعت استفاده کرد.
به طور کلی برای انواع کارایی چهار تعریف ذیل قابل ارائه می‌باشند:
الف) کارایی فنی: این کارایی نشان دهنده میزان توانایی یک بنگاه برای حداکثر سازی میزان تولید با توجه به منابع و عوامل تولید مشخص شده است. به عبارت دیگر میزان توانایی تبدیل ورودی‌ها مانند نیروی انسانی، ماشین آلات و … به خروجی‌ها، در مقایسه با بهترین عملکرد، توسط کارایی فنی سنجیده می‌شود. کارایی فنی تحت تاثیر عواملی مانند عملکرد مدیریت، مقیاس سازمان یا اندازه عملیات قرار می‌گیرد.
ب) کارایی تخصیصی: این کارایی بر تولید بهترین محصولات با استفاده از کمترین هزینه ترکیب ورودی‌ها دلالت می‌کند. پاسخگویی به این سوال که آیا «قیمت ورودی‌های مورد استفاده به گونه ای است که هزینه تولید را حداقل کند» به عهده این کارایی است. کارایی تخصیصی را کارایی قیمت نیز می‌گویند.
ج ) کارایی ساختاری: کارایی ساختاری یک صنعت از متوسط وزن کارایی شرکت‏های آن صنعت به دست می‌آید. با استفاده از معیار کارایی ساختاری می‌توان کارایی صنایع مختلف با محصولات متفاوت را مقایسه کرد.
د) کارایی مقیاس: این کارایی یک واحد از نسبت «کارایی مشاهده شده» آن واحد به «کارایی در مقیاس بهینه» به دست می‌آید. هدف این کارایی تولید در مقیاس بهینه است.
همان طور که بیان شد فارل کارایی اقتصادی کل را به دو جزء کارایی فنی و کارایی تخصیصی تقسیم کرده است یعنی :
کارایی تخصیصی *کارایی فنی =کارایی اقتصادی کل
۲-۱-۵- کارایی، بهره‏وری و اثر بخشی
مفهوم کارایی معمولاً با واژه«اثر بخشی» و «بهره‌وری» اشتباه می‌شود. «اثر بخشی» میزان هم جهت بودن انجام فعالیت‌های یک سازمان را با اهداف تعیین شده برای آن نشان می‌دهد به عبارت دیگر اثر بخشی درجه دستیابی(تکمیل) هدف را بیان می‌دارد، اما «بهره‌وری» ترکیبی از اثر بخشی و کارایی است. زیرا اثر بخشی با عملکرد و کارایی با استفاده از منابع در ارتباط است . این مفاهیم در تعریف بهره‌وری به صورت زیر بیان گردیده است.
در تعیین تفاوت‌های بین کارایی و بهره‌وری باید به نکات زیر توجه داشت:

  1. کارایی به عنوان معیاری بین صفر تا یک و یا برحسب درصد بین صفر تا صد بیان شده است در حالیکه بهره‌وری می‌تواند بزرگ‌تر از یک باشد.
  2. بهره‌وری را در ارتباط با تک تک عوامل مانند بهره‌وری نیروی انسانی یا سرمایه محاسبه شده ولی کارایی به عنوان معیاری کلی باید از ترکیب ورودی‌ها و خروجی‌ها حاصل گردد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]




روش‌های برآورد کارایی

به طور کلی دو حیطه سنتی و علمی را می‌توان برای اندازه گیری کارایی واحدهای اقتصادی مطرح کرد که عبارتند از :

الف) روش‌های علمی : این روش‌ها به دو شاخه پارامتریک و ناپارامتریک تقسیم می‌شوند. در حوزه پارامتریک تابع تولید مشخصی با بهره گرفتن از روش‌های مختلف آماری و اقتصاد سنجی تخمین زده می‌شود و با به کار گیری این تابع نسبت به تعیین کارایی اقدام می‌شود. می‌توان به روش تابع مرزی تصادفیSFA و روش تابع مرزی قطعی و تحلیل رگرسیون اشاره کرد .

در حوزه ناپارامتریک دیگر نیازمند تخمین تابع تولید نمی‌باشیم، می‌توان روش گروه‏های شاخص و همچنین تحلیل پوششی داده‌ها را بر شمرد.

ب) روش‌های سنتی : از روش‌های سنتی می‌توان به روش تحلیل نسبت اشاره کرد. در این روش یک نسبت بین اقلام مربوط به هم در اطلاعات عددی مدیریت محاسبه و تحلیل می‌شود. به طور کلی روش‌های تحلیل نسبت عبارتند از :

  1. روش روند
  2. روش درصد
  3. روش مقایسه
  4. روش شاخص

۲-۱-۶-۱- برنامه‏ ریزی ناپارامتریک

روش‌های ناپارامتریک عموماً عملکرد یک بنگاه یا واحد تصمیم گیری را با بهترین عملکرد بالفعل بنگاه های داخل آن صنعت بررسی می‌کند. روش‌های ناپارامتریک را می‌توان ساده‌ترین روش‌های مشاهده و تخمین کارایی تلقی نمود. برای تشخیص کارایی هر مشاهده خاص باید حد استانداردی وجود داشته باشد که این امر مستلزم در نظر گرفتن مشاهدات با ویژگی مشتبه می‌باشد. در سطح الگوهای ناپارامتریک، روش‌های گوناگونی برای مشاهده ناکارایی وجود دارند که عبارتند از(کاظمی،۱۳۸۲) :

  1. روش مشاهدات
  2. روش پله ای
  3. روش میانگین خطی
  4. روش وصل نقاط حدی
  5. روش تحلیل پوششی داده‌ها DEA

۲-۱-۶-۲-روش تحلیل پوششی داده‌ها

در چند دهه گذشته تحلیل پوششی داده‌ها DEA   به عنوان یک روش مهم برای سنجش کارایی مطرح شده است. استفاده از این روش برای ارزیابی روشی مناسب است که بر اساس سنجش عملکرد واحدهای تصمیم گیری و رتبه بندی به تصمیم گیرنده کمک می‌کند (امیری و جهانی، ۱۳۸۹). روش تحلیل پوششی داده‌ها برای محاسبه کارایی هر بنگاه به یک کسر که شامل مجموع وزنی خروجی‌ها به ورودی‌ها است را در نظر می‌گیرد. فارل۱۹۵۷اولین کسی بود که روش غیرپارامتری را با بهره گرفتن از برنامه ریزی خطی پیشنهاد کرد. (نجفی و آریانژاد، ۱۳۸۷) فارل با بهره گرفتن از روشی مبتکرانه اقدام به اندازه گیری عملکرد یک واحد تولیدی کرد. مدل مورد بررسی وی تنها یک ورودی و یک خروجی را در نظر می‌گرفت و وی نتوانست مدل خود را در حالت چند ورودی و چند خروجی توسعه دهد (امیری و جهانی، ۱۳۸۹). چارنز، کوپر و رودز (Charnes-Cooper-Rohdes) معیار فارل را توسعه دادند و مدلی ارائه دادند که توانایی اندازه گیری کارایی با چندین ورودی و چندین خروجی را داشت و آن ‌را تحلیل پوششی داده‌ها نامیدند و برای اولین بار در سال ۱۹۷۶ آن را مورد استفاده قرار دادند .آن‏ها مدل CCR را ابداع کردند و بعد بنکر Banker با کامل کردن مقاله آن‏ها مدل BCC را ایجاد نمود (احمدپور، ۱۳۸۵). این دو مقاله پایه  بسیاری از مطالعات تحلیلی کارایی شدند و این شاخه از علم پژوهش در عملیات به سرعت پیشرفت کرد و تحت عنوان تحلیل پوششی داده‌ها نامیده شد (علیرضایی و رفیعی ثانی، ۱۳۸۹). نام تحلیل پوششی داده‌ها به این دلیل است که ما مرز کارایی تمام داده ایی که در اختیار داریم پوشش می‌دهیم (احمدپور، ۱۳۸۵) تحلیل پوششی داده‌ها DEA برای اندازه گیری کارایی یک تعداد از واحدهای در حال فعالیت مشابه استفاده می‌شود که این واحدهای در حال فعالیت را واحدهای تصمیم گیری (Decision Making Unit) DMU می‌نامند . در DEA  عموماً برای ارزیابی کارایی هر DMU از مدل‌های جداگانه ای استفاده می‌شود . در نتیجه در تحلیل کارایی، هر یک از DMU ها به طور جداگانه بر روی مرز کارا تصویر می‌شوند( طلوع و جوشقانی، ۱۳۸۹). DEA یک روش ناپارامتری برای یافتن تابع تولید مجموعه ای از واحدهای تصمیم گیرنده است به عبارت دیگر ، DEA یک روش ناپارامتری است که هیچ فرضی را در خصوص شکل تابع تولید نیاز ندارد. (علیرضایی و رفیعی ثانی،۱۳۸۹)( تابع تولید به تابعی گفته می‌شود که برای هر ترکیب از ورودی‌ها ماکزیمم خروجی را بدهد) (هاشمی گرم داره، ۱۳۸۷).

۲-۱-۷- انتخاب نهاده‌ها و ستانده‌ها

انتخاب نهاده‌ها و ستانده‌ها یکی از مهم‌ترین موارد مرتبط با به کارگیری تحلیل پوششی داده‌‏ها است و باید با در نظر گرفتن قواعد خاصی صورت بگیرد . از جمله آ نکه در صورتی که تعداد عوامل نهاده و ستانده در مقایسه با تعداد واحدهای تصمیم گیری زیاد باشند نتایج حاصل اطلاعات مفیدی را در اختیار قرار نمی‌دهد و اغلب واحدها به عنوان واحد کارا معرفی می‌شوند . چارنز و کوپر به عنوان یک قاعده  تجربی تعداد واحدها را حداقل ۳ برابر مجمع نهاده‌ها و ستانده‌ها پیشنهاد می‌کنند . شرایطی که در انتخاب عوامل داده و ستانده باید در نظر گرفته شوند عبارتند از :

  • یک ارتباط مفهومی بین داده‌ها و ستانده‌ها برقرار باشد .
  • یک ارتباط مقداری بین داده‌ها و ستانده‌ها در عمل استنباط شود .
  • ارتباط بین داده‌ها و ستانده‌ها مستقیم باشد .
  • اندازه داده‌ها و ستانده‌ها مخالف صفر باشد (زارعی ۱۳۷۹ ) .
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]




۲-۲-۱-۱) به معنای شیوه زندگی خاص یک فرد، گروه، یا جامعه است. این اصطلاح نخستین بار توسط آلفرد آدلر روان‌شناس اتریشی استفاده شد. سبک‌های زندگی مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چیزی را در برمی‌گیرد. موسیقی عامه، تلویزیون و آگهی‌ها همگی تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم می‌کنند. در بیشتر مواقع مجموعه عناصر سبک زندگی در یک‌جا جمع می‌شوند و افراد در یک سبک زندگی مشترک می‌شوند.

 

 

 

۱۴

به نوعی گروه‌های اجتماعی، اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده و یک سبک خاص راتشکیل می‌دهند. سبکی شدن زندگی با شکل­ گیری فرهنگ مردم، رابطه نزدیک دارد. مثلا می‌توان شناخت لازم از افراد جامعه را از سبک زندگی افراد آن جامعه به­دست آورد (دانشنامه ویکی پدیا).

۲-۲-۱-۲) سبک زندگی،  شیوه­ای نسبتاً ثابت است که فرد برای رسیدن به اهداف خود به­کار می­برد؛ یعنی راهی است برای رسیدن به اهداف زندگی. این سبک، حاصل دوران کودکی فرد است؛ به عبارت دیگر، سبک زندگی بُعد عینی و کمیت­پذیر شخصیت افراد است (شفیع آباد و ناصری، ۱۳۷۱).

پایان نامه - مقاله - متن کامل

۲-۲-۱-۳) پیروان آدلر به تفصیل درباره سبک زندگی، شکل­ گیری آن در دوران کودکی، نگرش­های اصلی دخیل در سبک زندگی، وظایف اصلی زندگی و تعامل آنها با یکدیگر بحث کردند و آن را در قالب درخت سبک زندگی نشان دادند. آنها همچنین مفاهیم ارزشی، انسان­شناختی و فلسفی را مطرح ساختند و تمام زندگی را به صورت یکپارچه به تصویر کشیدند. سبک زندگی، مهمترین عاملی است که هر کس زندگی خود را بر اساس آن تنظیم می­ کند. بر این اساس، سبک زندگی، مجموعه عقاید، طرحها و نمونه­های عادتی رفتار، هوی و هوسها و شیوه ­های تبیین شرایط اجتماعی یا شخصی است که نوع خاص واکنش فرد را تعیین می­ کند (فاچینو و همکاران[۱]، ۲۰۰۳).

۲-۲-۱-۴) سبک زندگی، شیوه زندگی فرد است و عواملی همچون ویژگی­های شخصیتی، تغذیه، ورزش، خواب، مقابله با استرس، حمایت اجتماعی و استفاده از دارو را شامل می­شود. با ارزیابی سبک زندگی افراد، می­توان میزان موفقیت­های فردی و اجتماعی آنان را در زندگی مورد ارزیابی و بررسی قرار داد (کوکرهام[۲]، ۲۰۰۵).

۲-۲-۱-۵) سازمان جهانی بهداشت (۱۹۹۸)، سبک زندگی سالم را تلاش برای دستیابی به حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی توصیف کرده است. سبک زندگی سالم شامل رفتارهایی است که سلامت جسمی و روانی انسان را تضمین می­ کنند. به عبارت دیگر، سبک زندگی سالم دربردارنده ابعاد جسمانی و روانی است. بُعد جسمانی شامل تغذیه، ورزش و خواب است و بُعد روانی شامل ارتباطات اجتماعی، مقابله با استرس، روش­های یادگیری و مطالعه و معنویت است (پلاسکر[۳]، ۲۰۰۷).

۲-۲-۱-۶) درادبیات جامعه­شناسی از مفهوم سبک زندگی دو برداشت و مفهوم سازی وجود دارد، یکی مربوط به دهه ۱۹۲۰، که سبک زندگی معرف ثروت و موقعیت اجتماعی افراد و غالباً به عنوان شاخص تعیین طبقه اجتماعی به کار رفته است (چاپین[۴]،  ۱۹۹۵؛ چاپمن[۵]، ۱۹۳۵، به نقل از اباذری و چاوشیان، ۱۳۸۱) و دوم به عنوان شکل اجتماعی نوینی که تنها در متن تغییرات مدرنیته و رشد فرهنگ مصرف­گرایی معنا می­یابد (گیدنز[۶]، ۱۹۹۱؛ بوردیو[۷]، ۱۹۸۴؛ فدرستون[۸]، ۱۹۸۷ و ۱۹۹۱؛ لش و یوری[۹]، ۱۹۸۷، به نقل از اباذری و چاوشیان، ۱۳۸۱) و در این معنا سبک زندگی راهی است برای تعریف ارزش‌ها و نگرش‌ها و رفتارهای افراد که اهمیت آن برای تحلیل‌های اجتماعی روزبه روز افزایش می­یابد (اباذری و چاوشیان، ۱۳۸۱).

۲-۲-۱-۷) جنسن (۲۰۰۷)، معتقد است که بیشتر اوقات این مفهوم بدون آنکه به طور دقیق معنای روش زندگی را بدهد، مورد استفاده قرار می­گیرد و در ادبیات این واژه، به روش­های مختلف تعریف شده و اینکه در چهار سطح جهانی، ملی، منطقه­ای و فردی قابل اندازه ­گیری است. فرهنگ علوم اجتماعی، سبک زندگی را به نوع زندگی یا نوع معیشت ترجمه کرده که منظور چگونگی جریان حیات و شیوه زندگی انسان‌ها به صورت فردی و گروهی است و چگونگی استفاده از درآمد، طول زمان کار، شیوه لباس پوشیدن، تغذیه، نحوه آرایش، محل سکونت، رفتارهای دینی و فرهنگی و … را شامل می­شود (بیرو، ۱۳۸۰). سبک زندگی مجموعه ­ای نسبتاً منسجم از همه رفتارها و فعالیت‌های یک فرد معین در جریان زندگی روزمره خود است که مستلزم مجموعه ­ای از عادت­ها و جهت­گیری‌هاست و بر همین اساس از نوعی وحدت برخوردار است (گیدنز، ۱۳۸۲).

۲-۲-۱-۸) بوردیو، سبک زندگی را نتیجه قابل رؤیتی از ابراز عادت می­داند از نظر او همه چیزهایی که انسان را احاطه کرده است؛ مثل مسکن، اسباب و اثاثیه، کتاب‌ها، سیگارها، عطرها، لباس‌ها و غیره بخشی از سبک زندگی او می­باشند (پالومتس[۱۰]، ۱۹۹۸).

۲-۲-۱-۹) فدرستون (۱۹۹۱، به نقل از شهابی، ۱۳۸۶) بدن، لباس، نحوه صحبت کردن، فعالیت‌های فراغتی، ترجیحات خوراکی و نوشیدنی، خانه، اتومبیل، انتخاب به قصد گذران تعطیلات و نظایر این­ها را شاخص­های فردیت ذائقه و سبک مورد علاقه مصرف ­کننده می­دانست.

۲-۲-۱-۱۰) وبر، واژه سبک زندگی را جهت اشاره به شیوه ­های رفتار، لباس پوشیدن، سخن گفتن، اندیشیدن و نگرش‌هایی که مشخص­کننده گروه‌های منزلتی متفاوت بودند، به کار گرفت. وبر، در تحلیلی چند بُعدی به سه مفهوم سبک زندگی یا سبک­مند­­شدن زندگی، تدبیر زندگی و بخت زندگی اشاره می­ کند.. وی خصیصه اصلی سبک زندگی را انتخابی بودن آن می­دانست که محدود به برخی مضایق ساختاری است و این محدودیت­ها اقتصادی و اجتماعی­اند. وبر، کارکرد دو­گانه­ای برای سبک زندگی قایل است. از یک طرف موجب تفاوت بین گروهی می­شود و به برتری­های منزلتی و طبقاتی مشروعیت می­بخشد و از سوی دیگر موجب انسجام بخشیدن درون گروهی می­شود. به نظر او سبک زندگی بیش از آنکه بر تولید استوار باشد، بر شباهت الگوهای مصرف استوار است (فاضلی، ۱۳۸۲).

۲-۲-۱-۱۱) بوردیو، درباره شکل­ گیری سبک­های زندگی نظریه­ای منسجم ارائه داده است. مطابق مدلی که او ارائه کرده است، شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید منش خاص منجر می­شود و منش دو دسته نظام است. نظامی برای طبقه ­بندی اعمال و نظامی برای ادراکات و شناخت‌ (قریحه­ها). نتیجه نهایی تعامل این دو نظام سبک زندگی است. سبک زندگی همان اعمال و کارهایی است که به شیوه­ای خاص طبقه ­بندی شده و حاصل ادراکات خاص هستند. همچنین سبک زندگی، تجسم یافته ترجیحات افراد است که به صورت عمل در­آمده و قابل مشاهده هستند. الگویی غیر تصادفی که ماهیت طبقاتی دارد. او با نشان دادن اینکه سبک­های زندگی محصول منش­ها و خود منش­ها نیز تابعی از انواع تجربه­ها و از جمله تجربه آموزش رسمی هستند و با بیان این نکته که الگوهای مصرف، اصلی­ترین بروز سبک­های زندگی­اند، ارتباط میان آموزش رسمی در ساختار سرمایه داری و باز تولید آن را تحلیل کرد. عمده­ترین میراث اندیشه بوردیو برای جامعه شناسی، مصرف و تحلیل سبک­های زندگی، تحلیل ترکیب انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف ، بررسی فرضیه تمایز یافتن طبقات از طریق الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی قرایح و مصرف فرهنگی است (فاضلی، ۱۳۸۲).

۲-۲-۱-۱۲) دوگلاس و ایشرود (۱۹۹۶)، متجلی کردن و ثبات بخشیدن به مقولات فرهنگ را محرک مصرف می­دانند به نظر آنان چون کالاها وجه نمادین دارند؛ قادرند به عنوان ابزار مبادله و ارتباط به کار گرفته شوند، مصرف کالاها برای حفظ ارتباط و انسجام، جلب حمایت دیگران و ابراز مهربانی کردن لازم­اند. به نظر کمپل (۱۹۸۷)، مصرف مدرن با مصرف سنتی متفاوت است. مصرف سنتی، لذت مصرف اشیا و انجام اعمال را در خود آن‌ها جست و جو می­ کند اما مصرف مدرن، لذت مصرف را در تجربه ذهنی آن دنبال می­ کند و لذت خواستن اشیا بیش از لذت داشتن آن­هاست و مصرف کردن چرخه­ای بی انتهاست.

پترسون، معتقد است که در دوران جدید الگوی مصرفی بروز کرده است که دیگر اعضای طبقات بالا خود را به داشتن یک الگوی مصرف مشخص محدود نمی­کنند. او این الگوی مصرف را «همه کاره بودن» می­خواند.

 

۱۷

در چنین الگوی مصرف جدیدی، طبقات بالا از همه انواع فرهنگ و هنر استفاده کرده و به سلسله مراتب ژانرهای فرهنگی بی­اعتنا هستند.ملاحظات زیبا­شناختی که بر مبنای معیارهای فردی تعریف می­شوند، هدایت کردن زندگی و داوری سلیقه­ها را بر عهده می­گیرند. وی چنین تحولی را «زیبا شناختی شدن زندگی روزمره» می‌خواند (فاضلی، ۱۳۸۲).

۲-۲-۱-۱۳) هر اصطلاح از اصطلاحات علوم اجتماعی  مانند سایر علوم  در فضای مفهومی آن قابل درک است. سبک زندگی  به عنوان یکی از اصطلاحات علوم اجتماعی، پیوند مستقیم و وثیقی با مجموعه ­ای از مفاهیم دارد؛ مفاهیمی مانند: عینیت و ذهنیت، فرهنگ و جامعه، فرهنگ عینی و ذهنی، صورت (شکل) و محتوا، رفتار و معنا ( نگرش، ارزش و هنجار)، اخلاق و ایدئولوژی، سنت و نوگرایی، شخصیت و هویت (فردی و جمعی)، وراثت و محیط، فردیت و عمومیت، خلاقیت و بازتولید، تولید و مصرف، طبقه و قشر بندی اجتماعی، زیبایی­شناسی (سلیقه) و نیاز، منزلت و مشروعیت و بدون شناخت این روابط، درک درستی  از سبک زندگی و نظریه­ های مربوط به آن به دست نخواهد آمد. کاربردهای سبک زندگی، اغلب آن را به کلی­گویی کشانده و از آن برای همه چیز و هیچ چیز استفاده شده است؛ به گونه­ا­ی که گاهی به اشتباه، آن را معادل فرهنگ و یا طبقه در نظر می­گیرند. بدین لحاظ، هر محققی که می­خواهد در این حوزه به مطالعه بپردازد، مؤظف به روشن کردن معنای دقیقی است که از سبک زندگی در نظر دارد.معنایی که حداقل رابطه  سبک زندگی  را با سایر پدیده ­ها و مفاهیم هم­جوار نشان می­دهد (هندری و دیگران، ۱۳۸۱، ص ۲۲۸).

۲-۲-۲) شاخص­های سبک ­زندگی: در زمینه شاخص­های شناخته شده سبک زندگی، می­توان به فعالیت­های فیزیکی، اوقات فراغت، خواب و بیداری، روابط اجتماعی، روابط خانوادگی، معنویت، ایمنی و آرامش، تغذیه و غیره اشاره کرد که هر کدام به منزله شاه­راهی از زندگی افراد محسوب می­شوند. یکی از راه­های بررسی، عناصر و مؤلفه­هایی است که برای درک بهتر مفهوم سبک زندگی در نظر گرفته شده ­اند. منظور از مؤلفه «سبک زندگی» اموری هستند که مصداق عینی سبک زندگی محسوب می­شود (هوروویتز[۱۱]، ۲۰۰۲  واستمفر[۱۲]، ۲۰۰۰).

۲-۲-۳) ریشه­شناسی سبک زندگی: در زبان­های مختلف از ترکیب سبک زندگی در شکل­های مختلف یاد شده، در زبان آلمانی ، Lebenstill، در زبان انگلیسی، در شکل  Style of Life / Living)) و (Life Style ) در گذشته و امروز بیشتر به صورت، Lifestyle، استفاده شده است.این ترکیب از دو واژه سبک و زندگی تشکیل می­شود. معنای لغوی واژه زندگی روشن است اما در تعریف واژه سبک در لغت­نامه­ها معانی گوناگونی درج شده است (که البته ریشه در کاربرد آن در علوم مختلف دارد). Style  از اصل لاتینی  Stilus و فرانسه قدیم  Stylus است که به معنی اشیای نوک تیز فلزی (مانند نیزه و قلم حجاری) بوده است (لغت نامه آمریکن هریتیج[۱۳]، ۲۰۰۴). امروزه این کلمه در زبان انگلیسی به معنی:

۱- (( نوع، روش، سبک اثاثیه))، (( شکل دادن یا طراحی چیزی (مانند موی سر) یا شئ (مانند تکه­ای از لباس یا اسباب و وسایل) تا به نظر جالب و جذاب آید، کیفیت برتر در ظاهر، طراحی یا رفتار))، (لغت­نامه کمبریج[۱۴]، ۲۰۰۴). (( تطابق با معیار شناخته شده، شیوه­ا­ی که برازنده و مناسب پنداشته می­شود، خصوصاً در رفتار اجتماعی؛ زیبایی، ظرافت یا سهولت؛ شیوه یا تکنیک))، (لغت­نامه وبستر[۱۵]، ۲۰۰۴). ((نحوه عرضه، خصوصاً در موسیقی یا یکی از هنرهای زیبا… ترکیب طرح­های مشخص ادبی یا فرضیه ­های هنری)) (لغت­نامه وبستر، ۱۹۹۶- ۱۹۹۸)، ((اشکال مختلف هنرها، شکل متمایز و قابل شناسایی در یک رشته هنری مثل موسیقی، معماری، ادبیات و…  استعداد و قوه تشخیص، قوه برانگیزاننده در مسیری که چیزی انجام می شود، خصوصاً ویژگی­ا­ی که تمایل قابل اطمینانی را به ارائه مهارت یا سلیقه زیبا عرضه می­ کند))، (لغت­نامه ام. اس. ان انکارتا[۱۶]،۲۰۰۴ ). (( شیوه مشخص تعبیر در نوشتار یا سخنرانی و … شیوه یا تکنیک خاص که توسط آن چیزی انجام، خلق یا اجرا می­شود))، (لغت­نامه وبستر، ۲۰۰۴). ((شیوه­ا­ی که در آن چیزی گفته یا انجام می­شود، مثل سبک سخنرانی یا نوشتن))، (لغت­نامه امریکن هریتچ۲۰۰۰). (( طریقه نوشتار و یا گفتار (که در مقابل محتوا قرار دارد)، طریقه انجام چیزی به خصوص زمانی که ویژگی یک هنرمند یا دوره هنری باشد))، (لغت­نامه آکسفورد[۱۷]، ۱۹۸۷).

۲- شیوه و روش انجام چیزی خصوصاً شیوه­ا­ی که برای فرد، گروهی از مردم، مکان یا دوره­ا­ی، نو می باشد (لغت­نامه کمبریج، ۲۰۰۴). اجرا یا انجام اموری که تمایز­دهنده فرد یا گروه یا سطح یا … خاصی باشد (لغت­نامه وبستر، ۱۹۹۶). (( نوع تصور و فردیتی که در افعال و سلیقه­های شخص ارائه می­شود))، (آمریکن هریتیج،۲۰۰۰). شیوه بیان چیزی (در زبان یا هنر یا موسیقی یا… ) که مشخصه فرد خاص یا گروه خاص یا مردم خاص یا دوره خاصی است…؛ سلیقه و زیبایی متمایز، سلیقه عمومی در زمان خاص (لغت­نامه پرینستون[۱۸]، ۲۰۰۳). طرز نگرش خاص فردی و سلیقه که بیانگر و ممیز راه زندگی است (لغت­نامه وبستر، ۲۰۰۴). شیوه انجام چیزی، خصوصاً راهی که نشان­دهنده تأکید بر طرز نگرش خاص یا مشخصه معینی باشد (لغت نامه ام.اس.ان. انکارتا، ۲۰۰۴). شیوه یا عادت متمایز رفتاری یا حرکت فرد (لغت نامه وبستر، ۲۰۰۴).

۳- مُد، خصوصاً در پوشیدن (لغت­نامه کمبریج، ۲۰۰۴ ؛ لغت­نامه آکسفورد، ۱۹۸۷). مد روز رایج (لغت­نامه وبستر، ۹۸- ۱۹۹۶؛ لغت نامه پرینستون، ۲۰۰۳). برتری مد گونه، شیک، مُد زود گذر، هوس و میل مفرط، عادت و مرسوم (لغت­نامه وبستر، ۲۰۰۴) و تجمل، زیاده­روی یا ولخرجی (لغت­نامه ام. اس. ان انکارتا، ۲۰۰۴).

۲-۲-۴) مفهوم سبک زندگی در علوم اجتماعی: زیمل پیرو  فلسفه و مکتب جامعه­شناسی، خود این تعابیر را بیشتر در قالب بحث در مورد صورت و سبک و تقابل آن با محتوا و زندگی ارائه می­ کند. او در جایی می گوید که سبک زندگی، تجسم تلاش انسان است برای یافتن ارزش­های بنیادی یا به تعبیری فردیت برتر خود در فرهنگ عینی­ا­ش و شناساندن آن به دیگران؛ به عبارت دیگر، انسان برای معنای مورد نظر خود (فردیت برتر) ، شکل (صورت)­های رفتاری­ا­ی را برمی­گزیند. زیمل، توان چنین گزینشی را سلیقه و این اشکال به هم مرتبط را سبک زندگی می­نامد (زیمل، ۱۹۰۸، ص ۳۱۴). او در جایی دیگر معتقد است سبک زندگی، عینیت بخشی به ذهنیات در قالب اشکال شناخته شده اجتماعی است؛ نوعی بیان فردیت برتر و یکتایی در قالبی­است که دیگری (یا دیگران) این یکتایی را درک کنند (زیمل، ۱۹۹۰، ص ۴۶۳).

در نتیجه، زیمل در عین پذیرش تمایز میان صورت­ها (رفتارهای محتمل در چارچوب فرهنگی عینی) و معنا (فردیت برتر)، صورت­های برگزیده و نحوه چینش آن­ها را که همانا سبک باشد در ارتباط با معنا می­بیند. اگر بخواهیم با برداشت از عبارت­های متعدد زیمل، تعریفی را پیشنهاد کنیم، این تعریف عبارت است از: سبک زندگی، کلِِِّ به هم پیوسته صورت­هایی است که افراد یک جامعه، مطابق انگیزه­های درونی و سلایق خودشان و به واسطه تلاشی که برای ایجاد توازنی میان شخصیت ذهنی و زیست محیط عینی و انسانی­شان  به انجام می­رسانند، برای زندگی خود بر می­گزینند. وبلن در جایی، سبک زندگی را الگوی رفتار جمعی می­داند. این رفتارها از جنس رسوم و عادت اجنماعی و روش­های فکری­اند. روانشناس آلمانی، آلفرد آدلر، در مورد سبک زندگی تعابیر متعددی دارد که بر محققان علوم اجتماعی پس از خود تأثیر زیادی گذاشته است. او می گوید سبک زندگی، یعنی کلیت بی­همتا و فردی زندگی که همه فرآیندهای عمومی زندگی، ذیل آن قرار دارند (ادلر[۱۹]، ۱۹۵۶، ص ۱۹۱). سبک و شیوه، بیشترین توانایی را برای بیان ویژگی­هایی دارد که همه دنیای فعالیت­ها را در خود خلاصه کرده است (مانند یک معادله که یک منحنی در آن خلاصه شده است).  (بوردیو، ۱۹۸۴، ص۲۸۵).

۲-۲-۵) مؤلفه­های سبک زندگی: یکی از راه­هایی که میت وان به درک بهتری از مفهوم سبک زندگی از نظر اندیشمندان مختلف دست یافت، بررسی عناصر و مؤلفه­هایی است که ایشان برای سبک زندگی بر شمرده و یا در تحقیقات خود از آنها به عنوان شاخصه بهره برده­ا­ند. در اینجا منظور از مؤلفه، اموری است که مصداق عینی سبک زندگی محسوب می­شوند. عناصری که زیمل، وبلن و وبر در آثار خود از آنها یاد کرده­ا­ند، عبارت است از:  شیوه تغذیه، خود­آرایی (نوع پوشاک و پیروی از مد)، نوع مسکن (دکوراسیون، معماری و اثاثیه)، نوع وسیله حمل و نقل، شیوه ­های گذران اوقات فراغت و تفریح، اطفار (رفتارهای حاکی از نجیب­زادگی یا دست و دل بازی، کشیدن سیگار در محافل عمومی، تعداد مستخدمان و آرایش آن­ها). آن چنان که از تعریف آدلر از سبک زندگی معلوم است، او سبک زندگی را شامل همه رفتار و افکار و احساسات فرد و حرکتش به سوی هدف می­داند. در مهم­ترین تحقیقات میدانیِ اولیه مبتنی بر سبک زندگی میت وان به کارهای چاپین (۱۹۳۵) و اسول (۱۹۴۰) اشاره کرد که در آن­ها تکیه اصلی بر بررسی محل سکونت، نوع خانه، وسایل اتاق نشیمن و دیگر جلوه­های عینی شأن و منزلت بود (ای.اس.اس،[۲۰] جلد ۱۵، ص۲۲-۳۲۱).

گُردُن، در جمع­بندی خود چند عامل مهم را در مطالعه سبک زندگی بر می­شمرد: الگوهای مصرف، نوع لباس، نحوه صحبت، نگرش­ها و الگوهای مربوط به نقاط تمرکز علاقه­مندی در فرهنگ مانند امور جنسی، عقلانیت، دین، خانواده، میهن­پرستی، آموزش، هنرها و ورزش­ها (گردن، ۱۹۶۳،ص۱۹). لوید وارنر،  در قالب بررسی سبک زندگی یانکی سیتی، افزون بر نحوه گذران اوقات فراغت و تفریحات و سلیقه­های ورزشی، به تفاوت­های دینی و چشم­اندازهای اخلاقی، ارزش­های سیاسی، الگوهای زندگی خانوادگی، روابط زناشویی و تربیت کودک در تحقیقات خود اشاره کرده است (مک کی[۲۱]، ۱۹۶۹، ص۷۴-۲۷۵)   

برلسون و استینر، مؤلفه­های سبک زندگی را در اوقات فراغت و ذوقیات و نحوه مصرف مناسب پول می جویند؛ مواردی مثل رسیدگی به وضع ظاهری و لباس، آداب معاشرت، سلیقه زیبا شناختی، سرگرمی­ها (اعم از تفریحی و ورزشی، از قایق­سواری و چوگان گرفته تا تنیس و بولینگ)، خوردنی­ها (از شکلات کش­دار شیرین گرفته تا نوع نرم و تلخ آن)، (برلسون و استینر[۲۲]، ۱۹۶۴، ص ۴۸۸).

ون فوسن، بر اهمیت بررسی انجمن­هایی که فرد برای غذا، ملاقات­ها و یا ازدواج به آن می­پیوندد و همچنین انتخاب میان کنسرت یا مسابقه بوکس، اسکی بازی یا لژ سواری، قایق بادبانی یا پارویی برای اوقات فراغت تأکید کرده است (ون فوسن[۲۳]، ۱۹۷۹، ص ۱۵).

۲-۲-۵-۱) جمع­بندی مولفه­های سبک زندگی: بنابراین، مؤلفه­های سبک زندگی در مطالعات و تحقیقات علمی توسعه یافته، اما آیا این توسعه، محوری نداشته است؟ بررسی این مؤلفه­ها نشان می­دهد این گسترش، محوری داشته است و چنان که ذکر شد، محور آن مفهوم سلیقه است؛ به عبارت دیگر، این مؤلفه­ها (تقریباً همگی) به جنبه­هایی از زندگی انسان مربوط است که حداقل در جامعه اروپایی و آمریکایی (و ای بسا در همه جا) فرد،بر حسب ذوق و سلیقه خود یا گروهی که (و ای بسا در همه جا) در آن عضو است، در موردش دست به انتخاب می­زند. پس مفهوم سلیقه مفهوم اساسی است که در رسیدن به درک درست و تعریف دقیقی از سبک زندگی، باید آن را لحاظ کرد (مهدوی کنی، ۱۳۸۶).

۲-۲-۶) سبک زندگی و هویت اجتماعی: مفهوم سبک زندگی، ابتدا به عنوان شاخصی برای سنجش طبقه اجتماعی وارد جامعه­شناسی شد. یکی از قدیمی­ترین تکنیک­های مطالعه­ طبقه، روشی موسوم به (( مقیاس اتاق نشیمن)) است. این مقیاس بر مبنای این واقعیت ساخته شد که عموماً سبک زندگی و خصوصاً اشیای تحت تملک مردم، در طبقه­های مختلف، تفاوت دارد. راهی که به ساختن این مقیاس منتهی شد، با فرمولی که چاپلین در ۱۹۲۶-۱۹۲۷ ارائه داد، گشوده شد. به نظر چاپین، منزلت اجتماعی، موقعیتی است که فرد یا خانواده با توجه به سطح میانگین استاندارد دارایی­های فرهنگی، درآمد، دارایی­های مادی و مشارکت در فعالیت­های گروهی اجتماع، اشغال می­ کند (چاپین، ۱۹۳۵،ص ۳۷).

۲-۲-۷) سبک زندگی سالم : کوکراهام، سبک زندگی سالم را این گونه تعریف می­ کند: سبک زندگی، الگوهایی از رفتارهای سالم مبتنی بر انتخاب­های مردم و مطابق با موقعیت زندگی آنان است. فعالیت­هایی مثل استفاده از الکل، سیگار کشیدن، بستن کمربند ایمنی و امثال آن می­توانند موقعیت زندگی یک شخص را تقویت یا تضعیف سازد. به عبارت دیگر سبک زندگی سالم مجموعه ­ای از انتخاب­های افراد متناسب با موقعیت­های زندگی است و این انتخاب­ها بر روی سلامت فرد تأثیرگذار است (کوکراهام، ۲۰۰۰).

به نظر وبر، سبک­های زندگی سلامت محور بر انتخاب­ها و فرصت­های زندگی در دسترس مردم متکی هستند. این فرصت­ها عبارتند از طبقه، سن، جنس، قومیت و دیگر متغیرهای ساختاری مناسب که انتخاب های سبک زندگی را شکل می­ دهند. این انتخاب­ها برای نمونه شامل تصمیم در مورد سیگار کشیدن، مصرف الکل، رژیم غذایی، ورزش و اموری مشابه اینها هستند. رفتارهای منتج از کنش متقابل بین انتخاب ها و فرصت­ها می­توانند نتایج بهداشتی مثبت و یا منفی داشته باشند (کوکراهام، ۲۰۰۶).

سبک زندگی به عنوان شاخصی از سلامت جسمی بر مبنای آن چه که مورد قبول عموم است، یعنی ارتباط دو جانبه سلامت جسم و روان، می ­تواند پیش ­بینی­کننده سلامت روان باشد. تحقیقات نشان داده­اند،

 

                                                        ۲۲                                                    

سبک های زندگی در ارتباط با وضعیت سلامت روانی و جسمی و نیز کیفیت زندگی افراد قرار می­گیرند. (کیوانرا،   ۲۰۰۷ و آشتیانی و کندوان[۲۴]، ۲۰۱۱).

مقام معظم رهبری در این خصوص، می­فرمایند: رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است. هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم می کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد میکند.

۲-۲-۸) تعریف رفتار مصرف ­کننده:رفتار مصرف کننده، از موضوعات جدید حوزه بازاریابی به شمار می­رود. اولین کتابها در این باره در دهه ۱۹۶۰ تالیف شده است. ولی سابقه این موضوع به پیشتر برمی­گردد. به عنوان نمونه می­توان به دهه ۱۹۵۰ اشاره کرد که ایده­های فروید توسط بازاریابان مورد استفاده قرار گرفت. رفتار مصرف ­کننده، موضوعی بحث انگیز و چالشی است که افراد و آنچه خرید می­ کنند را دربر می­گیرد. چرایی و چگونگی خرید آنها، بازاریابی و آمیزه بازاریابی و بازار است.

ویلکی و سالمون، رفتار مصرف ­کننده را بدین صورت تعریف کرده­اند: فعالیت­های فیزیکی، احساسی و ذهنی که افراد هنگام انتخاب، خرید، استفاده و دور انداختن کالا و خدمات در جهت ارضای نیازها و خواسته­ های خود انجام می­ دهند.

در تعریفی دیگر، رفتار مصرف ­کننده این گونه تشریح شده است: مجموعه فعالیت­هایی که مستقیماً در جهت کسب، مصرف و دور انداختن کالا و خدمات صورت می­گیرد. این فعالیت­ها، شامل فرآیند تصمیماتی است که قبل و بعد از این اقدامات انجام می­پذیرد.

۲-۲-۸-۱) نکات کلیدی رفتار مصرف ­کننده:

۱- رفتار مصرف ­کننده بر­انگیخته است، به عبارت دیگر، رفتار مصرف ­کننده، عموماً در راستای رسیدن به هدفی خاص است.

۲- رفتار مصرف ­کننده شامل فعالیت­های زیادی است. ویژگی اساسی تعاریف ارائه شده از رفتار مصرف کننده، تمرکز بر فعالیت­ها است. همچنین باید بین فعالیت­های عمدی و تصادفی تمایز قائل شد. برخی از فعالیت­ها از قبیل صحبت با مشتری و تصمیم خرید، رفتارهای عمدی هستند. در مقابل مواقعی پیش می­آید که فردی که برای خرید کالای خاصی وارد فروشگاه شده است، چیز دیگری که قصد خرید آن را نداشته، خریداری می­ کند.

۳- رفتار مصرف ­کننده، یک فرآیند است. مباحث انتخاب، خرید، استفاده و دور انداختن کالا بر فرآیندی بودن رفتار مصرف دلالت می­ کنند. به طور کلی فرآیند رفتار مصرف ­کننده، شامل سه مرحله فعالیت­های قبل از خرید، فعالیت­های ضمن خرید و فعالیت­های بعد از خرید را در برمی­گیرد.

۴- رفتار مصرف ­کننده از نقطه نظر زمانی و پیچیدگی متفاوت است: منظور از پیچیدگی تعداد فعالیت­ها و سختی یک تصمیم است. دو ویژگی زمان­بری و پیچیدگی با هم در ارتباط مستقیم هستند، یعنی با ثابت در نظر گرفتن بقیه عوامل هر چه تصمیمی پیچیده­تر باشد، زمان بیشتری صرف آن خواهد شد (بنکداران بلاگفا).

۲-۲-۹) سبک تصمیم ­گیری مشتریان: یکی از جنبه­های مشترک بین همه ما، بدون توجه به میزان تحصیلات، سیاست­ها یا تعهدات ما این است که همگی مصرف ­کننده هستیم. ما بر مبنای نظم خاصی غذا، لباس، مسکن، حمل و نقل، تحصیل، وسایل خانه، مرخصی­ها، خدمات و ایده­ها را استفاده یا مصرف می­کنیم.   ما به عنوان مصرف­ کنندگان، نقش اساسی در سلامت اقتصاد داریم. تصمیماتی که در مورد مصرف، تقاضا برای مواد خام، حمل و نقل، تولید، کارهای فنی و همچنین استخدام کارکنان و استقرار و تخصیص منابع می­گیریم، موفقیت برخی صنایع و شکست برخی دیگر را تحت تأثیر قرار می­دهد.

بنابراین، رفتار مصرف ­کننده، یک عامل عمده در رکود و یا به جریان افتادن تمامی فعالیت­های بازرگانی در جامع­های با گرایش مصرف ­کننده است (صفاییان، ۱۳۷۹).

تلاش علم بازاریابی بر این است که شیوه ­های رفتار مصرف ­کننده را تحت تأثیر قرار دهد. این تلاش­ها برای سازمان­ها، مشتریان و جامعه تأثیراتی را به همراه دارد. بدین سبب شناخت و درک رفتار مصرف ­کننده برای همگی ما مهم و ضروری است (جزیی، حلوایی، عزیزی، ۱۳۸۹).

مصرف ­کننده برای خرید یک محصول یا خدمت، مجموعه اقداماتی را با عنوان فرآیند تصمیم ­گیری مصرف کننده انجام می­دهد. او پس از تشخیص نیاز خود، به جمع­آوری اطلاعات می ­پردازد و بر اساس این اطلاعات، گزینه­های خرید را ارزیابی کرده و در نهایت اقدام به تصمیم ­گیری می­ کند (جلیلوند و ابراهیمی،۱۳۹۰). مصرف­ کنندگان هر روزه تصمیمات خرید بی­شماری می­گیرند و تصمیم خرید نقطه اصلی و مرکزی تلاش­های بازاریابی به شمار می­رود.

۲۴

مطالعات جزئی و موشکافانه بسیاری از شرکتهای بزرگ، روی تصمیم­های خرید مصرف­ کنندگان در راستای پاسخ به این سؤال­های اساسی است که مصرف ­کننده چه می­خرد، از کجا می­خرد ،چگونه و چه مقدار، چه زمانی و چرا خرید می­ کند (کاتلر و آرمسترانگ [۲۵]،۲۰۱۱،ص ۱۳۳). در بازاریابی، شاخه مصرف ­کننده بررسی می­ کند که افراد و سازمان­ها چگونه خدمات و محصولات را انتخاب کرده و می­خرند تا نیازها و تمایلات خود را برآورده می­ کنند (کهنسال،۱۳۸۲).

رفتار مصرف ­کننده موضوع ساده­ای نیست و تلاش برای درک رفتار مصرف­ کنندگان، از دسته مهم­ترین فعالیت­های مدیران بازریابی به شمار می­آید. از آنجا که دانش رفتار مصرف ­کننده، دانشی میان رشته­ای است که از علوم مختلفی چون جامعه­شناسی و روانشناسی، برای توضیح چرایی رفتار مصرف­ کنندگان در بازار استفاده شده است، شناخت این چرایی رفتار می ­تواند به بازاریابان کمک شایانی بکند (سیدجوادین و اسفیدانی، ۱۳۹۱). تلاش علم بازاریابی بر این است که طرز تفکر و واکنش مصرف­ کنندگان را تحت تأثیر قرار دهد (کاتلر و آرمسترانگ ،۲۰۱۱، ص ۱۳۲). یکی از این تلاش­ها، مطالعه روی رفتار خرید و پس از خرید مصرف ­کننده، سبک­های تصمیم ­گیری آنان و عوامل مؤثر بر رفتار خرید از سوی شرکت­ها و سازمان ها است.

۲-۲-۱۰) مدل اسپرولز و کندال: اسپرولز (۱۹۸۵) و اسپرولز و کندال (۱۹۸۶)، پیشگامان ایجاد و توسعه پرسش­نامه سبک­های مصرف ­کننده بر مبنای دیدگاه خصوصیات مصرف ­کننده بوده ­اند. اسپرولز در سال ۱۹۸۵ بر پایه مطالعات قبلی خود، نُه مؤلفه سبک­های تصمیم ­گیری خرید را شناسایی کرده و پنجاه ابزار مرتبط با گرایش­های ادراکی و احساسی مصرف ­کننده را به کار گرفت. در سال ۱۹۸۶ اسپرولز و کندال به نوعی پرسش­نامه قبلی را با یک مقیاس جدیدتر و باصرفه­تر بازنگری کردند و ابعاد مدل خود را به هشت سبک تقلیل دادند. گفتنی است آنها در مطالعه جدید خود، فقط چهل ابزار مؤثر را مبنای کار قرار دادند (اسپرولز و کندال، ۱۹۸۶)، هشت سبک مدل آنها براساس آخرین مطالعاتشان عبارتند از:

حساسیت نسبت به کیفیت کالا یا ایده­آل خواهی؛

حساسیت نسبت به برند کالا؛

حساسیت نسبت به جدید و مد روز بودن کالا؛

لذت­گرایی و تمایل به خرید برای سرگرمی؛

حساسیت نسبت به قیمت و ارزش مورد تبادل؛

تمایل به خرید بدون برنامه ریزی و قصد قبلی؛

سردرگمی مصرف ­کننده به واسطه انتخاب­های فراوان؛

عادت­گرایی و وفاداری نسبت به یک برند.

از زمان معرفی این مدل تا به امروز، مطالعات گسترده­ای در زمینه ارزیابی عمومیت این مدل در کشورهای مختلف و همچنین بازارهای مختلف انجام گرفته است؛ این مطالعات نشان داده­اند که در جوامع مختلف و مصرف­ کنندگان محصولات مختلف، هر هشت سبک وجود نداشته است و در شماری از جوامع، برخی از سبک­های مشابهی پذیرفته شده است (مانند آلمان و انگلستان) و در شماری از جوامع دیگر، سبک­های دیگری از این مدل مشاهده می­شود (بورن، ۲۰۰۶ و مخلیص[۲۶]، ۲۰۰۹). در بسیاری از پژوهشها، مدل پیشنهادی اسپرولز و کندال، به عنوان عوامل تأثیرگذار بر خرید و شیوه ­های تصمیم ­گیری مصرف­ کنندگان معرفی شده و مورد توجه قرار گرفته است. اسپرولز و کندال، تأکید بسیاری بر خصوصیات ذهنی مصرف کننده هنگام فرآیند تصمیم ­گیری دارند .

۲-۲-۱۰-۱) سبک حساسیت نسبت به کیفیت کالا یا ایده­آل خواهی: وجود این نوع سبک بین خریداران لوازم خانگی در شهر کرمانشاه، حاکی از آن است که این افراد به کیفیت کالاهایی که خریداری می­ کنند، بسیار دقت دارند و حساسیت خاصی نسبت به کیفیت برند مورد علاقه خود نشان می­ دهند. در این بین به دنبال برندها و کالاهایی می­روند که حس کیفیت طلبی را در آنها ارضا کند. این خریداران در پی دست یافتن به کالاهایی هستند که بالاترین کیفیت را داشته باشد.

۲-۲-۱۰-۲) سبک حساسیت نسبت به برند کالا و فروشگاه: وجود این نوع سبک حاکی از آن است که خریداران لوازم خانگی که به فروشگاه­های معتبری چون ال جی، سونی، سامسونگ، توشیبا، دلونگی و… رجوع می­ کنند، نسبت به برند کالایی که قصد خرید آن را دارند، بسیار حساس بوده و نام­های تجاری شناخته شده و معتبر در بازار را انتخاب می­ کنند. آنها بر این عقیده­اند که نام­های تجاری شناخته شده در این بازار، کیفیت قابل قبول و مشخصی دارند.

۲-۲-۱۰-۳) سبک حساسیت نسبت به جدید و مد روز بودن کالا: وجود این سبک در بین خریداران لوازم خانگی در شهر کرمانشاه، حاکی از آن است که این نوع خریداران، به جدید بودن کالاهای مورد نیاز بسیار حساس بوده و به دنبال برندها و فروشگاه­هایی می­روند که کالاهای جدید و به روز را روانه بازار می­ کند. این سبک درواقع بیان می­ کند که خریداران این نوع محصولات، به دنبال محصولات جدید هستند و علاقه خاصی به نوآوری و تکنولوژی روز دارند.

۲-۲-۱۰-۴) سبک لذت­گرایی و تمایل به خرید برای سرگرمی: وجود این سبک بین خریداران لوازم خانگی، مبین این است که بیشتر خریداران، از خرید کردن لذت برده و به آن همچون یک نوع سرگرمی نگاه می­ کنند، در واقع به نوعی از جست­ و­ جو و انتخاب کالای خانگی لذت می­برند .دراصطلاح به این نوع سبک، ویترین گردی نیز گفته می­شود که نشان­دهنده لذت بردن از مشاهده ویترین­ها و محصولات جدید خانگی است.

۲-۲-۱۰-۵) سبک تمایل بدون برنامه ­ریزی و قصد قبلی: وجود این نوع سبک در بین بیشتر خریداران محصولات و کالاهای خانگی، نشان­دهنده بالا بودن تمایلات آنان به خریدن محصولاتی است که از قبل برنامه­ای برای خرید آن نداشته­اند، به خصوص آن دسته از خریدارانی که از خریدکردن لذت برده و به آن همچون یک نوع سرگرمی نگاه می­ کنند. این دسته از خریداران معمولاً از خریدهای خود احساس پشیمانی نمی­کنند.

۲-۲-۱۰-۶) سبک عادت­گرایی و وفاداری نسبت به یک برند: وجود این نوع سبک بین خریداران، نشان دهنده وفاداری آنان به یک برند خاص است. آنان کیفیت طلبی و ایده­آل خواهی را در خرید کردن از برندهای مورد علاقه خود می­دانند، باور دارند که برند مورد علاقه­شان برندی نوآور و همگام با تکنولوژی­های روز است و چنانچه بدون قصد قبلی هم با محصولی جدید از این نوع برند برخورد کنند، به خرید کالاهای جدید از آن در حد توان و نیاز خود اقدام می­ کنند.

۲-۲-۱۰-۷) سبک مصرف­ کنندگان سردرگم / قیمت محور: وجود این سبک نشان­دهنده این است که خریداران محصولات خانگی از برندهای معتبر، به دلیل تعدد فروشگاه­های عرضه­کننده محصولات در سطح شهر با خدمات و گارانتی­های مختلف، قیمت­های کمابیش نزدیک و تکنولوژی­های مشابه به نوعی دچار سردرگمی در هنگام خرید کالا می­شوند. آنها به این نکته اشاره دارند که انتخاب­های فراوانی با قیمتهای مشابه و کیفیت بالا برای خرید، چه از یک برند و چه از برندهای مختلف وجود دارد.

۲-۲-۱۰-۸) حساسیت نسبت به قیمت و ارزش مورد تبادل: این سبک آن دسته از مصرف­کنندگانی است که به قیمت بسیار حساس هستند و هدف آنان دریافت بالاترین ارزش در قبال مبلغ پرداختی است.

 

۲۷

 

۲-۲-۱۱) تصمیم ­گیری برای خرید:از دیدگاه اَسل، ۲ فرآیند تصمیم ­گیری مصرف ­کننده وجود دارد. انواع تصمیم ­گیری­های خرید مبتنی بر دو بعد است: ۱- دامنه وسعت تصمیم ­گیری ۲- میزان دخالت در خرید، اولین بُعد شامل پیوستاری از تصمیم ­گیری تا عادت می­باشد. مصرف­ کنندگان می­توانند تصمیماتشان را بر یک فرآیند شناختی (تفکر) از کسب اطلاعات و ارزیابی مارک­های متفاوت، مبتنی سازند و یا از روش عادت (عدم تصمیم گیری) استفاده می­ کنند. دومین بُعد، پیوستاری را از خریدهای بسیار پیچیده تا خریدهای با پیچیدگی اندک که میزان درگیری ذهنی را شرح می­دهد (اَسل[۲۷]، ۱۹۹۸). درگیری ذهنی خرید عبارت است از سطحی از توجه و علاقه به فرآیند خرید که به دلیل نیاز فرد به یک خرید خاص تحریک می­شود. توجه داشته باشید که درگیری ذهنی خرید شبیه به درگیری ذهنی با یک محصول  نیست. ممکن است یک مصرف ­کننده از نظر ذهنی با یک نام تجاری یا یک رده محصول کاملا درگیری ذهنی پیدا کرده باشد اما به دلایلی نظیر وفاداری به نام تجاری یا محدودیت زمانی از درگیری ذهنی اندکی برای خرید آن محصول برخوردار باشد (هاوکینز، ماترزباگ و بست[۲۸]، ۲۰۰۶).تصمیم ­گیری در مقابل عادت و پیچیدگی اندک در مقابل پیچیدگی زیاد، چهار نوع رفتار خرید مصرف ­کننده را شکل می­ دهند:

۲-۲-۱۱-۱) تصمیم ­گیری گسترده:  تصمیم ­گیری گسترده، شامل یک فرآیند گسترده جستجوی اطلاعات درونی و بیرونی است که به تبع آن ارزیابی پیچیده­ای از گزینه­های چند­گانه انجام می­شود و در نهایت پس از خرید نیز یک ارزیابی اصلی و دقیق شکل می­گیرد. این فرآیند، واکنش به درگیری ذهنی بالای فرد در فرآیند خرید است. پس از انجام فرآیند خرید، شک و تردید در مورد صحت انتخاب در فرد به وجود می­آید و یک ارزیابی کامل از خرید در ذهن او انجام می­شود (هاوکینز، ماترزباگ و بست، ۲۰۰۶).

۲-۲-۱۱-۲) تصمیم ­گیری محدود: تصمیم ­گیری محدود در برگیرنده جستجوی درونی و محدود بیرونی اطلاعات، بررسی تعداد معدودی از گزینه­ها، تصمیم ­گیری نسبتا ساده برای خرید یک نام تجاری بر مبنای ویژگی­های اندک و نهایتا ارزیابی پس از خرید به شکل بسیار ابتدایی و سطحی است. تصمیم ­گیری محدود ، حد فاصل بین تصمیم ­گیری صوری و تصمیم ­گیری گسترده است.

۲-۲-۱۱-۳) تصمیم ­گیری صوری و ظاهری: تصمیم ­گیری صوری و ظاهری (یا تصمیم ­گیری از روی عادت) در واقع به طور مستقیم هیچ نوع تصمیم ­گیری را در بر ندارد. ابتدا یک مسئله توسط فرد تشخیص داده می­شود و سپس جستجوی درونی در حافظه بلند مدت وی برای یافتن راه حلی مناسب آغاز می­شود. تصمیمات صوری می­توانند در دو طبقه ­بندی متفاوت مورد بررسی قرار گیرند:

الف: (تصمیمات انتخاب نام تجاری با حفظ وفاداری خریدار) درگیری با محصول زیاد

ب: (تصمیمات منجر به تکرار خرید) درگیری با محصول کم

۲-۲-۱۱-۴) تصمیمات انتخاب نام تجاری با حفظ وفاداری: ممکن است شما زمانی به شدت درگیر انتخاب نام تجاری خمیر­دندان باشید و به تبع آن فرآیند تصمیم ­گیری پیچیده­ای را طی کنید، اما پس از انتخاب یک نام تجاری، به عنوان دستاورد این فرآیند در دفعات بعدی خرید، بدون توجه به سایر نام­های تجاری باز هم همان نام تجاری را انتخاب کنید و آن را به عنوان بهترین گزینه بشناسید. دراین حالت، شما به سراغ آن نام تجاری می­روید، چون به بهترین شکل نیازهای شما را برطرف می­ کند و شما با آن وابستگی احساسی پیدا می­کنید. در مرحله بعد، نسبت به آن نام تجاری وفادار می­شوید و در نتیجه رقبای دیگر این نام تجاری، به سختی می­توانند نام تجاری دیگری را در ذهن شما جایگزین کنند.

۲-۲-۱۱-۵) تصمیمات منجر به تکرار خرید: بر خلاف حالت قبل، ممکن است به این باور برسید که همه نام­های تجاری مثل هم هستند و با یکدیگر تفاوتی ندارند. در این صورت، از نظر شما هیچکدام بر دیگری برتری ندارد. با این باور ذهنی اگر یکی از این نام­های تجاری را امتحان کنید و از آن راضی باشید هر بار که به این محصول نیاز پیدا می­کنید، همان نام تجاری را می­خرید. به این ترتیب، خرید نام تجاری مذکور را تکرار می­کنید اما در عین حال تعهدی نسبت به آن احساس نمی­کنید و خود را نسبت به آن وفادار نمی­دانید (هاوکینز، ماترزباگ و بست، ۲۰۰۶).

برای بررسی گرایش خرید و سبک­های تصمیم ­گیری خرید مصرف کننده، در سطح وسیعی از رویکرد مبتنی بر ویژگی­های مصرف ­کننده استفاده شده است که جامعیت بیشتری داشته، به صورت گسترده­تری مورد استفاده قرار گرفته و تأثیر قوی­تر و واضح­تری بر روی گرایش خرید مصرف ­کننده داشته است (پارک، ۲۰۰۷، ص۱۲). در این رویکرد فرض می­شود که مصرف ­کننده از خصیصه­های تصمیم ­گیری معینی در به کاربردن وظایف خرید خود پیروی می­ کند؛ خصیصه­هایی مثل حساس به کیفیت (داردن و آشتون، ۱۹۷۴) یا وفادار به برند و فروشگاه (ماشیز، ۱۹۷۶). اسپرولز و کندال (۱۹۸۶) این­ها را با خصیصه­های دیگر ترکیب کردند و فهرستی از سبک­های تصمیم ­گیری خریدکننده تهیه کردند که آن را فهرست سبک­های مصرف ­کننده (سی. اس. آی) نامیدند. در این فهرست، هشت سبک تصمیم ­گیری خرید مصرف­ کنندگان طراحی شده که به طور مکرر توسط پژوهشگران دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. پارک یو و ژیو[۲۹] (۲۰۱۰، ص ۴۳۸) سبک­های تصمیم ­گیری خرید مصرف ­کننده را به عنوان الگوی گرایش ذهنی شناختی او به خریدکردن تعریف کرده­اند که معرف انتخاب­های مصرف ­کننده است. آنها معتقدند این سبک­ها قابل ارائه و پیش­گویی هستند و درباره شخصیت پایدار مصرف­ کنندگان صحبت می­ کنند و به مفاهیم عمومی شخصیت شناسی انسان در علم روان­شناسی شباهت دارند. ابعاد هشت سبک تصمیم ­گیری خرید مصرف ­کننده عبارتند از:

مصرف ­کننده کمال­گرا و حساس به کیفیت عالی، مصرف ­کننده حساس به برند، مصرف ­کننده مدگرا و نوجو، مصرف ­کننده حساس به قیمت که برای پول ارزش قائل می­شود، مصرف ­کننده در جست و جوی سرگرمی، مصرف ­کننده بی­دقت و بی­برنامه، مصرف ­کننده سردرگم به دلیل گزینه­های زیاد، مصرف ­کننده عادت­گرا و وفادار به برند (پارک، ۲۰۰۷، ص ۱۳).

[۱] - Fuchino, Y., Mizoue, T., Tokui, N., Ide, R., Fujino, Y., Yoshimura, T. (2003)

[۲] - Cockerham, W. C. (2005)

[۳] - Plasker, E. (2007)                                                                                  ۱۵

[۴] - Chapin, S. (1935)

[۵] -Chappmen. (1935)

[۶] -Gidnez. (1991)

[۷] - Bourdieu, P. (1984)

[۸]- Fedrestoon. (1987)

[۹] -Lashwiuory. (1987)                                                                                                              

[۱۰] - Palumets, Liis. (2002)                                                                                                                                          ۱۶

[۱۱] - Horowitz, A. V. (2002 )                                                      ۱۸ 

[۱۲] - Stampfer, M. J., Hu, F. B., Manson, J. E., Rimm, E. B., & Willett, W. C.(2000(

[۱۳] - American Heritage Dic. (2004)

[۱۴] - Cambridge Dic. Online. (2004)

[۱۵] - Webster Online, Dic. (2004

[۱۶] - Msn Encarta Dic.,WWW. Msn.com. (2004)

۲۵ - Oxford Advanced Learner’s Dic. )1987(

[۱۷] - Princeton Un.Dic. (2003)

 

                                                                                         ۱۹                                                            

[۱۹] - Adler, A. (1956)                                   ۲۰                                                       

[۲۰] -(E.S.S.): Sills, David L. & Merton, R.K. (1991)

[۲۱] - Mckee, J, B. (1969)                                                                                             

[۲۲] - Berelson, B and Steiner, G.A. (1964)                     

[۲۳] - Vanfossen, B. (1979)                                                        ۲۱                                                                               

[۲۴] - Fathi Ashtiani A, Jafari Kandovan. (2011)                 ۲۳                                                              

                                                                   

 

[۲۵] - Kotler, P. and Armstrong, G. (2011)               ۲۵                                                                           

                                                 

[۲۶] - Mokhlis, S. and Salleh, H. S. (2009)                ۲۶                                                                        

                                                     

[۲۷] - Assael, H. (1998)                                           ۲۸                                                            

[۲۸] - Hawkins, Mothersbaugh & Best. (2006)

 

[۲۹] - Park, J E, Yu, J & Zhou, J X. (2010)               ۲۹                                                                    

                                                

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ب.ظ ]




بدون شناسایی انواع بازارهای مالی، شناخت کاملی از سیستم مالی کسب نمی‌گردد. بازار مالی، بازار رسمی و سازمان‌یافته ای است که در آن انتقال وجوه از افراد و واحدهایی که با مازاد منابع مالی مواجه هستند، به افراد و واحدهای متقاضی وجوه صورت می‌گیرد. بدیهی است که در این بازار وام‌دهندگان را خانوارها و اکثریت متقاضیان وجوه را بنگاه‌های اقتصادی و دولت تشکیل می دهند( راعی و تلنگی، ۱۳۸۳). در این بازارها، اوراق بهادارهایی، مثل اوراق قرضه و سهام شرکت‌ها، معامله می‌شوند. خرید و فروش اوراق بهادار و رغبت مردم به سرمایه‌گذاری در این اوراق در گرو وجود بازارهای مالی است. اگر بازار مالی وجود نداشته باشد، سرمایه‌گذاران نمی توانند اوراق بهادار خود را به پول نقد تبدیل کنند( دلبری،۱۳۸۰).

 

۲-۱-۱-۱-انواع بازارهای مالی

انواع مختلفی از بازارهای مالی، با تنوعی از سرمایه‌گذاری‌ها و مشارکت کنندگان وجود دارد. بازارهای مالی را برحسب سرمایه‌گذاری‌ها، سررسید سرمایه‌گذاری‌ها، انواع وام‌دهندگان و وام گیرندگان، محل بازار و انواع مبادلات دسته بندی می‌نمایند(راعی و تلنگی، ۱۳۸۳).‌یکی از متداول ترین تقسیم بندی‌ها، تقسیم بندی بر حسب سررسید می‌باشد. بر این اساس، بازار مالی از بازارهای پول و بازارهای سرمایه تشکیل می‌شود. بازار پول برای ابزار بدهی کوتاه مدت می‌باشد و بازار سرمایه برای دارایی مالی با سررسید طولانی تر می‌باشد. از جمله اوراق بهاداری که در بازار سرمایه مبادله می‌شوند، می توان به سهام و اوراق قرضه بلندمدت اشاره کرد. بازارهای سرمایه از بازارهای اولیه( دست اول) و بازارهای ثانویه (دست دوم) تشکیل می‌گردند. بازارهای اولیه‌یک بازار مالی است که درآن اوراق بهادار تازه منتشر شده به خریداران آن عرضه می‌گردد. این بازار دارای دو ویژگی متمایز است. اول، بازاری است که در آن تشکیل سرمایه صورت می‌گیرد و دوم، سهام و اوراق قرضه منتشر شده شرکت‌ها برای اولین بار در این بازار عرضه می‌شوند. بازار ثانویه، بازار مالی دیگری است که در آن اوراق بهادار قبلا منتشر شده، خرید و فروش می‌شوند. در این بازار دلالان و کارگزاران نقش اساسی را به عهده دارند. بازار‌های ثانویه دو وظیفه اصلی دارند: اول اینکه، بازارهای ثانویه فروش ابزار مالی را آسانتر می‌کنند که در نهایت موجب افزایش نقدینگی آن ابزار می‌شوند. افزایش نقدینگی این ابزار باعث می‌شود، مطلوبیت بیشتری پیدا کنند و بنابراین شرکت ناشر اوراق بهادار، آنها را راحت‌تر در بازار اولیه بفروشد. دوم اینکه، بازارهای ثانویه قیمت فروش اوراق بهادار را در بازار اولیه تعیین می‌کنند.‌یعنی هر چقدر قیمت فروش همان اوراق در  بازار ثانویه افزایش می‌یابد، قیمت فروش همان اوراق در بازار اولیه نیز افزایش می‌یابد (مشکین[۱] و اکینز[۲]، ۲۰۰۰). از بعد قانون مندی و انضباط نظارتی، بازارهای مالی را به بازارهای رسمی(بورس‌های اوراق بهادار سازمان‌یافته) و بازارهای غیررسمی(بازار خارج از بورس) تفکیک می‌نمایند. بازار خارج از بورس(OTC[3])‌یک سازمان مشاهده ناشدنی است که دربرگیرنده‌ی شبکه ای از کارگزاران و معامله گران در سرتاسر کشور است. غالبا بازار خارج از بورس شامل تسهیلاتی است که برای انجام مبادلات اوراق بهاداری که در بورس سازمان‌یافته مبادله نمی‌شوند، در نظر گرفته می‌شوند. این تسهیلات متشکل از معامله گران، کارگزاران و رایانه‌ها و شبکه‌های کامپیوتری و الکترونیکی می‌باشد. بورس‌های اوراق بهادار سازمان‌یافته سازمان‌هایی با تشکیلات فیزیکی مشهود می‌باشند. از آنجائیکه محور اصلی این پژوهش بورس‌های سازمان‌یافته می‌باشد در ادامه بیشتر به این مبحث پرداخته می‌شود.

 

۲-۱-۱-۲- بورس

بورس مکانی است که در آن تشکیلات منظمی وجود دارد به طوری که درآن مکان، سهام و اوراق بهادار پذیرفته شده، بصورت منظم و سازمان‌یافته مبادله می‌شوند( جهانخانی و پارسائیان، ۱۳۷۵). ریشه‌های ایجاد بورس‌های بزرگ امروز جهان را باید در بازارهای مکاره قرون وسطی جستجو کرد. در این مراکز، معاملات در آغاز کالا به کالا‌یا پایاپای بود. لیکن مشکلاتی که در انجام معاملات پایاپای وجود داشت، واسطه مبادله ای به نام پول به وجود آورد که خود ابتدا به صورت کالا بود، سپس به پول فلزی تغییر شکل داد و امروزه به صورت پول کاغذی‌یا اسکناس درآمده است. در اواخر قرون وسطی، ملاقات بازرگانان به تدریج، صورت منظمی به خود گرفت. در قرن پانزدهم و حوالی ۱۴۵۰ میلادی، بازرگانان و کسبه بلژیکی در شهر بورژ[۴] مرکز فنلاند در شمال غربی بلژیک در میدانی با نام تربونرس[۵] در مقابل خانه بزرگ زاده ای به نام ون دربورزه[۶] جمع می شدند. میادین محل تجمع بازرگانان به تدریج به بورس مشهور شد. نام بورس بدین ترتیب در ابتدا به اجتماع بازرگانان و صرافان و دلالان اطلاق می شد که در نقاط غیر مسقف جمع می شدند. لیکن در قرون بعد و به تدریج محل‌های سرپوشیده مخصوصی برای این معاملات ایجاد گردید(عباسی،۱۳۸۳). در برخی از کشورها‌یک‌یا چند بورس سازمان‌یافته، فعالیت می‌نمایند. ویژگی بازار بورس‌های سازمان‌یافته شرایط پذیرش اعضاء و شرکت‌ها است. بسته به نوع اوراق بهادار و مکانیسم معاملات و همچنین درجه پیشرفته بودن بورس‌ها، اعضاء آن‌ها متفاوت خواهد بود. لیکن عمده ترن اعضاء فعال در بورس‌های سازمان‌یافته، کارگزاران کمیسیونی، کارگزاران مستقل، معامله‌گران رقابتی و متخصصین (یا بازارسازان) می‌باشند.

 

۲-۱-۱-۲-۱- اهمیت بورس اوراق بهادار

با توجه به پویایی دنیای کنونی و تحولات سریعی که در ابداعات و اختراعات صورت می‌گیرد، کشوری می‌تواند ادعا کند که اقتصادی سالم و مطمئن دارد که به‌یک بخش مالی و بازار سرمایه کارا متکی باشد. بخش مالی شامل وام گیرندگان، وام‌دهندگان و موسسه‌های مالی است. موسسه‌های مالی واسطه ای بین وام‌دهندگان و وام گیرندگان، در تخصیص سرمایه به صورت بهینه هستند. این موسسه‌های مالی به صورت سیستم پایه بانکی‌یا غیر بانکی عمل می‌کنند. هر چند سیستم پایه بانکی در بسیاری از کشورها،‌یکی از مهم ترین منابع برای سرمایه‌گذاری کلان است، ولی نمی تواند به تنهایی منابع لازم را جهت رشد و توسعه اقتصادی کشور فراهم آورد. در حال حاضر، بازار بورس اوراق بهادار در اکثر کشورها، هسته مرکزی بازار سرمایه است و سالانه مبلغ هنگفتی سرمایه‌های سرگردان را به سمت واحد‌های مولد و فعال جامعه، نظیر واحدهای تولیدی و خدماتی هدایت می‌کند. این بازارها، ضمن سهیم کردن عموم در مالکیت شرکت‌ها، باعث کاهش نقدینگی و قدرت خرید آن‌ها شده و در نتیجه، تورم را کاهش می دهد. از طرف دیگر، با تخصیص این منابع به واحدهای مولد، تولید افزایش می‌یابد و باعث بهبود کارآیی مدیران نیز می‌شود. همچنین بازار بورس اوراق بهادار، پذیرای سرمایه‌گذاران مختلف، با انگیزه‌ها و درجه‌ی ریسک پذیری متفاوت است. حال اگر این بازارها به طوری عمل کنند که سرمایه‌گذاران بتوانند بازدهی طبق ریسک پذیری خود بدست آورند، منابع به طور بهینه تخصیص می‌یابد و بازار از نظر تخصیص، کارا می‌شود. اگر این بازارها بتوانند وجوه را از وام‌دهندگان به وام گیرندگان با حداقل هزینه‌های انتقال هدایت نمایند، از نظر عملیاتی نیز کارا خواهند بود. به عنوان مثال در سال ۱۹۹۶ میلادی، بورس‌های نوظهور جهان توانستند معادل ۶/۱ تریلیون دلار از سرمایه‌های داخلی و خارجی را به جریان‌های اقتصادی خود تزریق نمایند. این مبلغ تقریبا معادل ۱۰% کل ارزش مبادلات سهام در کل بورس‌های جهان بود. به نظر می رسد، بورس‌های نوظهور با بررسی وضعیت بازدهی بورس اوراق بهادار کشورهای دیگر، سعی دارند تجربیات تلخ آنها را خود تجربه نکنند و با به کارگیری نقاط قوت بورس‌های قدیمی، در حال پیشی گرفتن از آنها هستند(نمازی، ۱۳۸۲). بنابراین بازار بورس اوراق بهادار در چارچوب مکانیزم مشخصیی می تواند باعث ایجاد سرمایه و هدایت آن به سمت واحدهای فعال مولد شود و نیز سبب افزایش تولید، کنترل تورم، مشارکت مردم در تامین سرمایه مالی در واحدهای صنعتی و سهیم شدن آن‌ها در مالکیت شرکت‌ها، افزایش تعهد و کارآیی مدیران و نهایتا افزایش رشد تولید ناخالص داخلی شوند. ارزش سهام معامله شده در بورس‌های جهان در سال ۱۹۹۶ نسبت به سال ۱۹۸۶، سه برابر شده است، به طوری که از ۶/۵ تریلیون دلار به ۱۷ تریلیون دلار افزایش‌یافته است. ارزش سهام توکیو و لندن نیز به ترتیب ۷/۲ و۷/۱ تریلیون دلار می‌باشد. مجموع ارزش سهام معامله شده بازارهای سهام کشورهای درحال توسعه نیز سال ۱۹۹۶به ۱۲% ارزش کل معاملات سهام در بورس‌های جهان رسیده است. گزارش سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، گواه این است که سال ۱۹۹۶ با گسترش موج خصوصی سازی صنایع دولتی در جهان، دولت‌ها۸۸ میلیارد دلار از فروش سهام صنایع ملی کسب کرده اند و این مبلغ نسبت به سال گذشته۱۳% افزایش‌یافته است. بانک تجاری مورگان استانلی در مارس ۱۹۹۷ اعلام کرد، ارزش سهام معامله شده در بورس نیویورک۷/۷ تریلیون دلار است و شامل ۴۵% از کل ارزش سهام جهان است. (نمازی،۱۳۸۲). سوابق بورس‌های معروف جهان نشان می دهند که در طی عمر خود توانسته اند خدمات ارزنده ای به اقتصاد ملی خود و در جهت اهداف اقتصادی ارائه دهند و حتی در جهت حصول اهداف سیاسی و مقاصد استعماری از این گونه بازارها استفاده شده است. بورس لندن در تامین سرمایه و منابع مالی دولت انگلستان در جهت تحقق اهداف سیاسی کمک شایانی را به آن دولت نموده و ایالات متحده با جمع آوری سرمایه‌های عموم از طریق بازار‌های سرمایه در تقویت و پیشرفت سرمایه داری مالی، به افزایش تولید ملی و پیشرفت صنعتی کمک به سزایی نموده است. به نقل از نشریات بانک مرکزی، از ۱۲۰ میلیون نفر ژاپنی، ۲۷میلیون نفر سهامدار شرکت‌های سهامی عام و از ۲۵۰ میلیون آمریکایی، قریب ۵۵ میلیون سهامدار و در انگلستان از ۵۰ میلیون نفر نیز ۲۱ میلیون نفر سهامدارند. کثرت تعداد سهامداران در این بازارهای مبین آن است که مردم به بازارهای سرمایه خود اعتقاد داشته و مطمئن هستند که سرمایه‌های آنان در این بازارها به هدر نرفته و سودهای معقولی را به ارمغان می‌آورد (عباسی،۱۳۸۳).

[۱] Mishkin

[۲] Eakins

[۳] Over the Counter

[۴] Burges

[۵] Ter Bourse

[۶] Van Der Burze

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ب.ظ ]




بورس اوراق بهادار تهران در سال ۱۳۴۶ تاسیس گردید. این سازمان از پانزدهم بهمن ماه آن سال فعالیت خود را با انجام چند معامله بر روی سهام بانک توسعه صنعتی و معدنی آغاز کرد. در پی آن شرکت نفت پارس، اوراق قرضه دولتی، اسناد خزانه، اوراق قرضه سازمان گسترش مالکیت صنعتی و اوراق قرضه عباس آباد به بورس تهران راه‌یافتند. اعطای معافیت‌های مالیاتی شرکت‌ها و موسسه‌های پذیرفته شده در بورس در ایجاد انگیزه برای عرضه سهام آنها نقش مهمی داشته است. طی ۱۱ سال فعالیت بورس تا پیش از انقلاب اسلامی ایران تعداد شرکت‌ها و بانک‌ها و شرکت‌های بیمه پذیرفته شده از ۶ بنگاه اقتصادی با ۲-۶ میلیارد ریال سرمایه در سال ۱۳۴۶ به ۱۰۶ بنگاه با بیش از ۲۳۰ میلیارد ریال در سال ۵۷ افزایش‌یافت. همچنین ارزش مبادلات در بورس از ۱۵ میلیون ریال در سال ۱۳۴۶ به بیش از ۱۵۰ میلیارد ریال سرمایه در سال ۱۳۵۷ افزایش‌یافت. در سال‌های پس از انقلاب اسلامی و تا پیش از نخستین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی، دگرگونی‌های چشمگیری در اقتصاد ملی پدید آمد که بورس اوراق بهادار تهران را نیز در برگرفت. نخستین رویداد، تصویب لایحه قانون اداره امور بانک‌ها در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۵۸ توسط شورای انقلاب بود، که به موجب آن بانک‌های تجاری و تخصصی کشور در چهارچوب ۹ بانک شامل ۶ بانک تجاری و ۳ بانک تخصصی ادغام و ملی شدند. چندی بعد و در پی آن شرکت‌های بیمه نیز در‌یکدیگر ادغام گردیدند و به مالکیت دولتی درآمدن و همچنین تصویب قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران در تیر ۱۳۵۸، باعث گردید تعداد زیادی از بنگاه‌های اقتصادی پذیرفته شده در بورس از آن خارج شوند. به گونه ای که تعداد آن‌ها از ۱۰۵ شرکت و موسسه اقتصادی در سال ۱۳۵۷ به ۵۶ شرکت در پایان سال ۱۳۶۷ کاهش‌یافت. بدین ترتیب در طی این سال‌ها بورس اوراق بهادار دوران رکود خود را آغاز کرد که تا پایان سال ۱۳۶۷ ادامه‌یافت. از سال ۱۳۶۸، در چارچوب برنامه پنج ساله اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تجدید فعالیت بورس اوراق بهادار تهران به عنوان زمینه ای برای اجرای سیاست خصوصی سازی، مورد توجه قرار گرفت. براین اساس سیاست گذاران در نظر دارند بورس اوراق بهادار با انتقال پاره ای از وظایف تصدی‌های دولتی به بخض خصوصی، جذب نقدینگی و گردآوری منابع پس اندازی پراکنده و هدایت آن به سوی مصارف سرمایه‌گذاری، در تجهیز منابع توسعه اقتصادی و انگیزش موثر بخش خصوصی برای مشارکت فعالانه در فعالیت‌های اقتصادی نقش مهم و اساسی داشته باشد. در هر حال، گرایش سیاست گذاری‌های کلان اقتصادی به استفاده سازوکار بورس، افزایش چشمگیر شمار شرکت‌های پذیرفته شده و افزایش حجم فعالیت بورس تهران در برداشت که بر این اساس طی سال‌های ۱۳۶۷ تا اسفند ۱۳۹۱ تعداد بنگاه‌های اقتصادی پذیرفته شده بورس تهران از ۵۶ شرکت به حدودا۳۲۲ شرکت افزایش‌یافت. اساساً، برای اینکه سهامی، امکان مبادله در بورس سازمان‌یافته را داشته باشد، بایستی مورد پذیرش بورس قرار گیرد. بورس‌ها بسته به شرایط اجتماعی و اقتصادی کشورها، اقدام به تدوین شرایط پذیرش شرکت‌ها می‌نمایند. شرایط پذیرش عمدتا ویژگی‌های کمی و کیفی است که شرکت‌ها بایستی از آن‌ها برخوردار باشند و‌یا آن‌ها را رعایت نمایند. در برخی از بورس‌ها در صورت وجود چند تابلو؛ همانند بورس تهران، شرایط پذیرش برای تابلوها، متفاوت خواهدبود. برای مثال از شرایط پذیرش شرکت‌ها در تابلوی اصلی بورس تهران می توان به مواردی از قبیل سرمایه بیش از۲۵ میلیارد ریال، داشتن حداقل دو سال فعالیت سودآور، مالکیت ۷۰ درصد شرکت توسط حداقل۱۰ نفر سهام دار و غیره اشاره نمود( راعی و تلنگی، ۱۳۸۳). شرکت‌های فعال پذیرفته شده در بورس به دو گروه تقسیم می‌شوند:

    • شرکت‌های تولیدی: که معمولا به تولید کالای خاصی مبادرت می ورزند و در گروه صنایع فعال در بورس قرار می‌گیرند و در سازمان بورس با نام شرکت و کد خاص خود، مشخص می‌شوند.
    • شرکت‌های سرمایه‌گذاری: شرکت‌هایی که به عنوان واسطه‌های مالی فعالیت می‌کنند. این گونه شرکت‌ها‌یا فعالیت تولیدی ندارند و‌یا فعالیت آن‌ها به گونه ای است که با کمک‌های مالی ازطریق خرید سهام شرکت‌های تولیدی و صنعتی و‌یا مجموعه ای از آن‌ها به تولید و سرمایه‌گذاری این شرکت‌ها مبادرت می‌نمایند. همچنین اکنون زمینه‌های لازم برای حضور شرکت‌های خدماتی نیز در بورس فراهم شده است(رعیتی شوازی،۱۳۸۵).

دانلود مقاله و پایان نامه

 

۲-۱-۲- مفهوم سرمایه‌گذاری[۱]

از دیدگاه کلی سرمایه‌گذاری به معنای صرف پولهای در دسترس برای بدست آوردن پولهایی در آینده است. به عبارت دیگر سرمایه‌گذاری‌یعنی به تعویق انداختن مصرف فعلی برای دستیابی به امکان مصرف بیشتر در آینده(شارپ[۲] و همکاران ، ۱۹۹۵). در سرمایه‌گذاری دو ویژگی متفاوت دارای اهمیت می‌باشند که عبارتند از زمان و ریسک. اهمیت دو موضوع ذکر شده به این علت است که در سرمایه‌گذاری صرف پول در زمان حال صورت می‌گیرد و مقدار آن معین می‌باشد، در حالی که پاداش حاصل از آن در آینده بدست می‌آید ومعمولا با عدم اطمینان همراه است. در بعضی از مواقع ویژگی زمان غالب می‌گردد( مانند اوراق قرضه دولتی) و در بعضی مواقع ریسک از نظر اهمیت مقدم می‌باشد و در مواقع دیگر هر دو دارای اهمیت هستند(مانند سهام عادی). سرمایه‌گذاری به دوشکل عمده سرمایه‌گذاری فیزیکی و سرمایه‌گذاری مالی صورت می‌گیرند. سرمایه‌گذاری فیزیکی عموما شامل داراییهای مشهود مانند زمین، ماشین آلات و کارخانجات می‌شود. در حالی که سرمایه‌گذاری‌های مالی شامل قراردادهای مکتوب بر روی قطعه ای از کاغذ می‌باشند؛ مانند سهام عادی و اوراق قرضه (شریفی، ۱۳۷۸).

 

۲-۱-۳- فرایند سرمایه‌گذاری

سرمایه‌گذاری از طریق رویه ای پنج مرحله ای که به عنوان فرایند سرمایه‌گذاری مطرح است، صورت می‌گیرد که به شرح زیر است:

گام اول- تعیین خط مشی‌یا سیاست سرمایه‌گذاری: در این مرحله به تعیین اهداف و میزان ثروت قابل سرمایه‌گذاری و شناسایی گونه‌های بالقوه دارایی‌های مالی بمنظور قرار دادن در سبد سرمایه‌گذاری پرداخته می‌شود. اهداف سرمایه‌گذاری را باید بر اساس ریسک و بازده بیان کرد و شناسایی دارایی‌های مالی تشکیل دهنده سبد را باید بر اساس اهداف سرمایه‌گذاری و میزان ثروت قابل سرمایه‌گذاری و ملاحضات مالی سرمایه‌گذار صورت داد(شارپ و همکاران، ۱۹۹۵).

گام دوم- تجزیه و تحلیل اوراق بهادار: در ساده ترین شکل، این نوع تجزیه و تحلیل به مطالعه قیمت‌های بازار اوراق بهادار در جهت پیش‌بینی تغییرات آتی پرداخته می‌شود. در این روش به منظور شناسایی روندها و الگوهای تکراری موجود در تغییرات گذشته قیمت اوراق به مطالعه قیمت‌های گذشته پرداخته و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند. تهیه الگوی تغییرات قیمت بر اساس تغییرات گذشته با این فرض صورت می‌گیرد که روندها و الگوهای گذشته در آینده نیز تکرار خواهند شد و براین اساس تحلیل‌گر اوراق بهادار، امیدوار به پیش‌بینی دقیق تغییرات آتی قیمت اوراق می‌باشد(فرانسیس[۳]،۱۹۷۶)

گام سوم- تهیه سبد سرمایه‌گذاری:  گام بعدی در فرایند سرمایه‌گذاری شامل شناسایی و تعیین دارایی‌های موردنظر برای سرمایه‌گذاری و‌یافتن نسبت سرمایه تخصیص‌یابنده از ثروت سرمایه‌گذار به هر کدام از دارایی‌های منتخب می‌باشد. در این مرحله سرمایه‌گذاران با توجه به نتایج مراحل قبلی به استفاده از موراد زیر به تهیه سبد مورد نظر می پردازند:

  • تجزیه و تحلیل اوراق بهادار به صورت فردی و پیش‌بینی تغییرات قیمت هر کدام از آنها.
  • پیش‌بینی تغییرات کلی قیمت سهام عادی و ارتباط آنها با اوراق بهادار با درآمد ثابت.
  • تهیه سبدی که با‌یک سطح معین از بازده درای حداقل ریسک باشد.

در واقع سرمایه‌گذاران با توجه به برآورد میزان ریسک و بازده هریک از اوراق بهادار، از طریق تجزیه و تحلیل فردی آنها و رابطه بین نرخ‌های بازدهی، می توانند به مجموعه ای دست‌یابند که در ازای میزان معینی از ریسک دارای بالاترین نرخ بازده باشد( شریفی،۱۳۷۸).

گام چهارم- اصلاح و تجدید نظر در سبد سرمایه‌گذاری: برای اصلاح ترکیب سبدهای سرمایه‌گذاری دلایل متفاوتی وجود دارد که عمده ترین آنها به دو دسته تقسیم می‌شود:

تغییر اهداف سرمایه‌گذار: با تغییر اهداف سرمایه‌گذاران در طول زمان ترکیب سبد سرمایه‌گذاری مورد نظر آنها نیز تغییر می‌یابد، بدین صورت که سرمایه‌گذاران اقدام به خرید اوراقی می‌نمایند که در سبد فعلی آنها وجود ندارد و‌یا اقدام به فروش بعضی از اوراق بهادار موجود در سبد کنونی می‌نمایند.

تغییر قیمت اوراق بهادار: انگیزه دیگر برای اصلاح سبد را می توان به تغییر قیمت اوراق بهادار در طول زمان نسبت داد. بدین معنی که با تغییر قیمت اوراق بهادار این امکان بوجود می‌آید که بعضی از اوراق بهادار برای سرمایه‌گذاران مناسب شوند و بعضی دیگر جذابیت خود را از دست بدهند. درنهایت، سرمایه‌گذاران برای تغییر و اصلاح و ترکیب سبد سرمایه‌گذاری می بایستی به هزینه‌های مبادله اوراق بهادار نیز توجه داشته باشند و با در نظر گرفتن سایر موارد به تکرار دوره ای سه مرحله قبل جهت تجدید نظر در پرتفوی بهینه خود بپردازند.

گام پنجم- اندازه گیری عملکرد سبد: در این مرحله به تعیین عملکرد دوره ای سبد سرمایه‌گذاری بر اساس ریسک و بازده حاصله و درجه تامین اهداف سرمایه‌گذاران پرداخته می‌شود و برای این کار سرمایه‌گذاران نیازمند معیارهای مناسب جهت تعیین ریسک و بازده سبد می‌باشند. نتایج حاصل از اندازه گیری عملکرد سبدهای سرمایه‌گذاری به عنوان بازخوری برای مراحل قبلی به کار می‌رود(التون[۴]،۱۹۹۵).

 

۲-۱-۴- روش‌های سرمایه‌گذاری

هر سرمایه‌گذار می تواند به خرید مستقیم اوراق بهادار مختلفی اقدام نماید ویا به طور غیر مستقیم از طریق واسطه‌های مالی سرمایه‌گذاری نماید و سپس اوراق بهادار خود را بفروشد. واسطه‌های مالی عبارتند از: نهادهای سپرده پذیر، شرکت‌های بیمه، صندوق‌های بازنشستگی و شرکت‌ها‌یا صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک(راعی و تلنگی،۱۳۸۳). بر طبق پژوهشات به عمل آمده حدود ۴۱ درصد از مردم کشورهای پیشرفته، سرمایه‌گذاری مستقیم در سهام دارند، مالکیت مستقیم سهام ۲۰درصد و به شکل غیر مستقیم ۳۴ درصد کل سرمایه‌گذاری‌ها در جهان را در برمی‌گیرد(ساعدی و مختاریان،۱۳۸۸).

 

۲-۱-۵- سهام عادی

این سهام بیانگر علایق مالک آن در شرکت است و دارنده سهام عادی نسبت به تعداد سهامی که از کل سهام شرکت در اختیار دارد، مالک شرکت محسوب می‌شود. سهام عادی معمولا فاقد سررسید است. از حقوق سهام داران سهام عادی می توان حق دریافت سود سهام در هنگام تقسیم سود، حق رأی در انتخاب هیات مدیره و بازرسان شرکت و سایر تصمیماتی که شرکت در مجمع عمومی به رأی می گذارد، را نام برد. اگر سهام شرکت تنها در اختیار چند نفر خاص باشد، آن شرکت، شرکت سهامی خاص است. آن چه پس از پرداخت سود و دارایی‌ها به بستانکاران و دارندگان سهام ممتاز باقی می ماند، حق سهام داران عادی است. از آنجا که سهام عادی هرگز سررسید نمی‌شود، دارندگان آن لزوما حق دریافت هیچ گونه وجه نقدی را ندارند و سود سهام لزوما به آنها پرداخت نمی‌شود. سود تقسیمی هر سال معمولا‌یا به صورت نقدی و‌یا به صورت سهام جایزه، پرداخت می‌شود. مهم ترین مزایای سهام عادی، رشد قیمت آن و همچنین افزایش سود بالقوه سهام عادی در آینده است. قیمت سهام عادی نوسان شدیدی داشته و معمولا این نوع سهام بیشتر از دیگر اوراق بهادار در بازارهای بورس معامله می‌شود. از مهم ترین علل استقبال سرمایه‌گذاران از خرید سهام عادی، بازدهی بالای آن است. زیرا هر چند سهام عادی افت و خیزهای زیادی دارد، لیکن بازدهی آن در بلندمدت، خطر احتمالی آن را جبران می نماید. سهام عادی در دفاتر شرکت، دارای ارزش اسمی است.  بسیاری از شرکت‌ها، ارزش اسمی سهام عادی خود را به منظور کمینه کردن هزینه‌های نقل و انتقال سهام در سطح پایینی تعیین می‌نمایند. باید به این نکته توجه داشت که پایین بودن ارزش اسمی سهام عادی به معنای ارزان بودن آن نیست و خریداران سهام عادی بیشتر به دنبال سودآوری آن هستند(رعیتی شوازی،۱۳۸۵).

 

۲-۱-۶- نظریه سرمایه‌گذاری در بورس

نظریه سرمایه‌گذاری، پارامترهایی که برای سرمایه‌گذاری در بازار باید در نظر گرفت را معرفی می نماید. از گذشته‌های دور، در بازار بورس همواره دو نظریه سرمایه‌گذاری با عنوان‌های تحیل بنیادی[۵] و خواب طلایی[۶] وجود داشته است. با توجه به این دو نظریه می توان فهمید که چگونه بازار شکل می‌گیرد و سرمایه‌گذار چگونه فکر و عمل می نماید. دنباله ای از این افکار و عکس العمل‌های سرمایه‌گذار، محل سرمایه‌گذاری را معلوم و در نتیجه سطح بازار را مشخص می نماید. سرمایه‌گذاران برای رسیدن به منفعت، همواره در پی‌یافتن راه‌هایی هستند که آینده بازار و سهام را معلوم کنند. در فرآیند سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذار با توجه به اطلاعات در دسترس، سهامی را انتخاب و درآن سرمایه‌گذاری می‌کند. بر اساس نظریه اول، بازار از عکس العمل سرمایه‌گذارها شکل می‌گیرد، این عکس العمل‌ها مبتنی بر اطلاعات واقعی شرکت‌های حاضر در بازار می‌باشند. اطلاعات واقعی شرکت بر اساس تجزیه و تحلیل و ضعیت فعلی آن و چشم اندازهایی که دنبال می نماید، حاصل می‌شود و بازار بر اساس دیدگاه‌های منطقی شکل می‌گیرد. بر اساس نظریه دوم، بازار حاصل رفتار سرمایه‌گذاران می‌باشد. سرمایه‌گذاران باید فقط به این مسئله توجه داشته باشند که امروزه با قیمت ۲۰ واحد بخرند و فردا به قیمت۳۰ واحد بفروشند. طبق این نظریه، اطلاعات واقعی مربوط به شرکت اصلا اهیمت ندارد و بازار حاصل تعادل روانی بین سرمایه‌گذاران می‌باشد(افسر،۱۳۸۴).

 

۲-۱-۷- بازده سرمایه‌گذاری

معمولا افراد مصرف کنونی را به مصرف در آینده ترجیح می دهند. بنابراین برای تشویق افراد در به تعویق انداختن مصرف فعلی می بایستی انتظار کسب پاداش از سرمایه‌گذاری را برای آنان ایجاد نمود. در واقع انتظار کسب بازده با پاداش سرمایه‌گذاری موجب می‌شود تا سرمایه‌گذاران مصرف در آینده را به مصرف فعلی ترجیح دهند. اغلب از بازده در جهت معرفی بازده سرمایه‌گذاری در‌یک دارایی در طول‌یک دوره زمانی که به آن بازده دوره نگهداری می گویند استفاده می‌شودو آن عبارت است از تغییرات قیمت و جریانات نقدی حاصل از آن دارایی طی دوره سرمایه‌گذاری. این میزان تغییرات را بر حسب درصد بیان می‌کنند که نشان دهنده درصدی از مبلغ سرمایه‌گذاری است و به آن نرخ بازده سرمایه‌گذاری گویند( شریفی،۱۳۷۸). برای محاسبه‌ی نرخ بازده اوراق بهادار می بایستی حاصل جمع تغییرات بازار اوراق و درآمدهای دریافتی در طول دوره نگهداری را بر قیمت اوراق در ابتدای دوره  تقسیم نمود.

بنابراین اگر pi نشان دهنده قیمت ورقه  iام در انتهای دوره t وDi بیانگر سودهای دریافتی آن ورقه در دوره t باشد، آنگاه از طریق محاسبه تغییرات قیمت ورقه i ام و سودهای دریافتی آن می توان بازده آن ورقه در دوره t را از طریق رابطه (۲-۱) بدست آورد.

(۲-۱)

در دنیای واقعی وجود تورم، عاملی است که باعث تفاوت در نرخ بازده واقعی و اسمی می‌شود، بدین ترتیب برای بدست آوردن نرخ بازده اسمی می بایست نرخ تورم را به نرخ بازده واقعی که مورد نظر سرمایه‌گذار می‌باشد اضافه نمود.

(۲-۲)                                                           نرخ تورم+ نرخ بازده واقعی = نرخ بازده اسمی

با توجه با اینکه سرمایه‌گذاری دارای ریسک می‌باشد و سرمایه گذران به هنگام تصمیم گیری برای سرمایه‌گذاری ریسک مربوط به آن را در نظر می‌گیرند، لذا نرخ بازده محاسبه شده(۲-۲) را به طریق کامل تر زیر می توان بیان کرد:

(۲-۳)             صرف ریسک+ نرخ تورم مورد انتظار+ نرخ بازده واقعی بدون ریسک= نرخ بازده مورد انتظار

به عبارت دیگر وجود عدم قطعیت در تحقق منافع آتی‌یک سرمایه‌گذاری موجب می‌شود که نرخ بازده مورد توقع سرمایه‌گذاران بالاتر رفته و مقداری به عنوان صرف ریسک، مناسب با میزان ریسک سرمایه‌گذاری به رابطه (۲-۳ ) اضافه گردد( جهانخانی و پارسائیان ،۱۳۷۶).

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ب.ظ ]




۲-۱-۸- کارایی بازار سرمایه و اهمیت آن در ارزیابی سهام

بازاری کاراست که در آن بازار، ارزش اوراق بهادار نزدیک به ارزش ذاتی آن بوده و قیمت بازار شاخص مناسبی از ارزش آن اوراق باشد. در چنین بازاری قیمت سهام، منعکس کننده کلیه اطلاعات موجود در بازار است. در بازار کارا، اطلاعات سریعا پخش شده و به سرعت بر قیمت سهام تاثیر می گذارد. در چنین بازاری قیمت سهام نسبت به آنچه که اتفاق می افتد بسیار حساس است و تمام اتفاقات مذکور نیز می تواند به نحوی بر قیمت سهام تاثیر بگذارد. این اتفاقات چه بین المللی باشد و چه اقتصادی و اجتماعی، بستگی به حساسیت قیمت سهام نسبت به موضوعی دارد که به وقوع می پیوندد( حامدیان،۱۳۷۸). هرچه از سطح ضعیف فرضیه بازار کارا به سمت قوی نزدیک می شویم، انواع مختلف تحلیل‌های سرمایه‌گذاری در تعیین مرز بین سرمایه‌گذاری‌های سودآور و غیر سودآور اثرخود را از دست می دهند و کم رنگ تر می‌شوند. اگر شکل ضعیف معتبر باشد، تحلیل فنی‌یا تحلیل نمودار قیمت سهام بی اثر می‌شود. وقتی حرکت قیمت سهام از الگوی خاصی تبعیت می‌کند، استفاده کننده از نمودار، نتیجه می‌گیرد که سهام در آینده جهت معینی خواهد داشت. در واقع، استفاده کنندگان از نمودار، از فنون مختلف برای ارزیابی روند قیمت‌های قدیم سهام، سود می جوید تا روند قیمت‌های آینده سهام را برآورد کند. اگر شکل ضعیف بازار کارا برقرار باشد، اطلاعاتی در قیمت‌های گذشته سهام وجود ندارد که برای پیش‌بینی آینده کارساز و چاره ساز شود. هر اطلاعاتی که بوده توسط هزاران چارتیست ماهر، در مناطق مختلف تحلیل شده و به اتکای آن تحلیل‌ها، روی آنها خرید و فروش صورت گرفته است. از این رو، قیمت سهام به سطحی می رسد که در برگیرنده همه اطلاعات مفید، منعکس در قیمت‌های گذشته سهام است. اگر شکل نیمه قوی فرضیه بازار مورد نظر باشد، تا زمانی که تحلیل سرمایه‌گذار، به اطلاعات عام منتشر شده، متکی است، هیچ تحلیلی به سرمایه‌گذار کمک نمی‌کند که بازدهی بهتر از بقیه بدست آورد(دلبری،۱۳۸۰).

 

۲-۲- پیش‌بینی

پیشگویی شرایط و چگونگی رخداد حوادث در آینده را پیش‌بینی می گویند و چگونگی انجام این عمل پیش‌بینی کردن نامیده می‌شود(الوانی، ۱۳۸۸). پیش‌بینی از دو روش کیفی و کمی امکان پذیر است.

 

۲-۲-۱- روش‌های پیش‌بینی کیفی

جهت پیش‌بینی وقایع با روش‌های کیفی، به طور کلی از نظرات و عقاید متخصصین استفاده می‌شود. چنین روش‌های پیش‌بینی معمولا وقتی داده‌های زمانی مربوط به گذشته اصلا وجود ندارد و‌یا کم و در دسترس نیستند، به کار می روند و همچنین برای پیش‌بینی تغییرات الگوی داده‌های زمانی به کار می روند(رعیتی شوازی،۱۳۸۵).

 

۲-۲-۲- روش‌های پیش‌بینی کمی

مدل‌های پیش‌بینی کمی شامل مدل‌های تک متغیری و مدل‌های علّی می‌باشد. مدل تک متغیری، مدلی است که تنها بر اساس ارزش مقادیر گذشته‌یک سری زمانی، مقادیر آتی سری زمانی مزبور را پیش‌بینی می نماید. در این مدل جهت رسیدن به الگویی برای داده‌ها، داده‌های مربوط به گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد، سپس با این فرض که الگوی به دست آمده تا آینده ادامه خواهد داشت، جهت پیش‌بینی مورد استفاده قرار می‌گیرد. مدل‌های علّی پیش‌بینی، مستلزم این می‌باشند که متغیرهایی که با متغیر مورد نظر جهت پیش‌بینی در ارتباط هستند، شناسایی شوند. با پی بردن به این ارتباط، مدل آماری ما بسط می‌یابد و سپس مدل آماری فوق جهت پیش‌بینی متغیر مورد نظر به کار برده می‌شود(رعیتی شوازی،۱۳۸۵).

 

۲-۲-۳- انتخاب روش پیش‌بینی

انتخاب روش‌های پیش‌بینی تحت تاثیر عواملی مانند شکل مطلوب پیش‌بینی، افق دوره و فاصله پیش‌بینی، الگوی داده‌ها، دقت مطلوب، هزینه پیش‌بینی، در دسترس بودن داده‌ها، سهولت عمل و فهم پیش‌بینی می‌باشد. اولین عامل در انتخاب روش پیش‌بینی، شکل مطلوب آن می‌باشد که به طور مثال آیا پیش‌بینی نقطه ای کفایت می‌کند‌یا این که پیش‌بینی فاصله‌ی مورد نیاز است. بعضی روش‌ها به طور نظری پیش‌بینی‌های فاصله ای درستی تشخیص می دهند و برخی دیگر تشخیص نمی دهند. دومین عامل، دوره و چارچوب زمانی پیش‌بینی می‌باشد که پیش‌بینی‌ها برای‌یک مقطع زمانی به صورت روزانه، هفتگی، ماهیانه و سالیانه صورت می‌گیرد. این مقطع زمانی چارچوب‌یا افق زمانی نامیده می‌شود(رعیتی شوازی،۱۳۸۵). در ادامه به توضیح سه روش مرسوم در پیش‌بینی‌های سرمایه‌گذاری پرداخته می‌شود.

 

۲-۲-۴- روش بنیادی

روش بنیادی، عبارت است از بررسی صورت‌های مالی شرکت‌ها و دیگر اطلاعات اقتصادی و مالی بمنظور تعیین ارزش ذاتی شرکت( جهانخانی و پارسائیان،۱۳۷۵). کلیه کسانی که از این روش استفاده می‌نمایند از داده‌های بنیادی برای به دست آوردن تصویری شفاف از شرکتی که می خواهند در آن  سرمایه‌گذاری نمایند، استفاده می‌کنند. در بررسی با روش بنیادی سه مرحله بررسی کلان اقتصادی، بررسی صنعت و سپس بررسی شرکت صورت می پذیرد. هدف از بررسی کلان اقتصادی، تجزیه و تحلیل پارامترهای سیاست‌های انقباضی و انبساطی، نرخ رشد اشتغال، نرخ تورم، نوسانات نرخ بهره، نوسانات نرخ ارز، کسری بودجه، برنامه‌های اقتصادی دولت، توسعه صادرات، تغییر ارزش پول و غیره می‌باشد. در بررسی صنعت به وضعیت صنعت در بین صنایع داخلی، نسبت‌های مالی در صنایع مختلف، عمر نوسانات فعالیت صنعت، ارزبری، ابعاد مثبت و روند قابل قبول مشاهده شده در صنایع مختلف، وضعیت سرمایه‌گذاری، وضعیت رقابت، وابستگی تکنولوژی و آینده صنایع پرداخته و صنایع شاخص انتخاب می‌گردند. در بین صنایع انتخاب شده و پیشرو به بررسی نسبت‌های مهم مالی چهارگانه نقدینگی، اهرمی، فعالیت و سودآوری و سپس به بررسی هفت شاخص مهم نسبت بدهی، بازده سهام داران، بازده کل شرکت، نسبت قیمت به بازده، سود عایدی هر سهم، سود نقدی و تقسیمی هر سهم، بتا و ضریب ریسک سیستماتیک پرداخته می‌شود و سپس از قانون مبادله زیر استفاده می‌شود: اگر ارزش ذاتی دارایی بیشتر از ارزش بازاری آن باشد درآن سرمایه‌گذاری کن و در غیر این صورت نه. در واقع تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار ۹۰ درصد منطقی و۱۰ درصد روانی عمل می‌کند(ایزدی، ۱۳۸۳). در ادامه به تعریف رایج ترین معیارهایی که در این روش از آنان استفاده می‌شود، پرداخته می‌شود.

شاخص کل(INDEX): شاخص کل بورس تهران که به آن تپیکس[۷] می‌گویند، نشانگر روند عمومی قیمت کل شرکت‌های بورس است، و تغییرات سطح عمومی قیمت‌ها را نسبت به تاریخ مبدأ (۱۳۶۹) نشان می‌دهد. این شاخص۵۲ شرکت که در آن زمان کل شرکت‌های پذیرفته شده در بورس را شامل می شدند، در برمی گرفت. این شاخص با بهره گرفتن از فرمول(۲-۴) محاسبه می گردد:

(۲-۴)

که در این رابطه:

: قیمت شرکت iام در زمان t

: تعداد سهام منتشره شرکت iام در زمانt.

: عدد پایه در زمان t که در زمان مبدأ برابر  بوده است

: قیمت شرکت  iام در زمان مبدأ

: تعداد سهام منتشره شرکت i ام در زمان مبدأ

n: تعداد شرکت‌های مشمول شاخص

شاخص قیمت بورس تهران تمامی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس را در برمی گیرد و در صورتیکه نماد شرکتی بسته باشد‌یا برای مدتی معامله نشود، قیمت آخرین معامله آن در شاخص لحاظ می گردد(مرکز پژوهشات و توسعه بازار سرمایه ایران).

 نسبت قیمت به سود(P/E): این نسبت از تقسیم قیمت بازار سهام شرکت بر سود هر سهم شرکت به دست می‌آید(ساعدی و مختاریان،۱۳۸۸).

سود هرسهم([۸]EPS): برابر است با سود گزارش شده شرکت، تقسیم بر تعداد سهام منتشره و در دست سهام داران.‌یکی از مهم ترین نسبت‌های مالی است که سرمایه‌گذاران به آن توجه می‌کنند. تمایل به خرید سهام با سود هر سهم بالا، بین همه سرمایه‌گذاران وجود دارد.

شاخص کارایی مالی(FE): از نسبت‌های سودآوری می‌باشد که بصورت نسبت جمع داراییها به جمع حقوق صاحبان سهام محاسبه می‌شود.

 نرخ بازده دارایی‌ها(ROA): این نرخ‌یکی دیگر از نسبت‌های سودآوری می‌باشد که از حاصل تقسیم سود خالص به جمع داراییها محاسبه می‌گردد.

 نرخ بازده حقوق صاحبان سهام(ROE): این نرخ از مرسوم ترین نسبت سودآوری می‌باشد که بصورت نسبت سود خالص به جمع حقوق صاحبان سهام بیان می‌گردد.

 حاشیه سود خالص(NPM): این نسبت نیز از دیگر نسبت‌های سودآوری است که در تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی‌یک شرکت مورد بررسی قرار می‌گیرد. مقدار کمی این نسبت از تقسیم سود خالص بر خالص فروش به دست می‌آید.

نسبت گردش دارایی(AT): نسبت گردش دارایی‌ها،‌یکی از نسبت‌های فعالیت می‌باشد که بصورت حاصل تقسیم خالص فروش بر جمع دارایی‌ها بدست می‌آید.

 نسبت گردش پرداخت بدهی‌ها(PT): نسبت خالص فروش بر جمع بدهیها را نسبت گردش پرداخت بدهیها می نامند.

 نسبت جاری(CR): این نسبت در زمره نسبت‌های نقدینگی می‌باشد که برای محاسبه آن دارایی‌های جاری را بر بدهی‌های جاری تقسیم می‌نمایند.

 نسبت آنی(QR): نوع دیگر نسبت‌های نقدینگی، نسبت آنی می‌باشد که به صورت نسبت درارایی‌های جاری به جزء موجودی کالا تقسیم بر بدهی‌های جاری بیان می‌شود( شباهنگ، ۱۳۷۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ب.ظ ]




در میان روش‌های مدل سازی نوین، سیستم‌های فازی جایگاه ویژه ای را کسب نموده اند. این امر را می توان معلول توانایی پیاده سازی دانش بشری با بهره گرفتن از مفهوم برچسب‌های زبانی و قواعد فازی، غیر خطی بودن و قابلیت تطبیق پذیری این نوع سیستم‌ها دانست. به طور خلاصه‌یک سیستم فازی‌یک سیستم مبتنی بر قواعد منطقی اگر- آنگاه است. نقطه شروع ساخت‌یک سیستم فازی به دست آوردن مجموعه ای از قواعد اگر- آنگاه فازی از دانش فرد خبره‌یا دانش حوزه مورد نظر است. به دست آوردن این قواعد مهمترین و سخت ترین مرحله کار است. چرا که نیازمند دانش بالای فرد متخصص و پیاده سازی صحیح آن است. داشتن روشی که در کنار دانش بشری بتوان از اطلاعات عادی موجود برای ساخت قواعد استفاده کرد نیز می تواند در این مرحله بسیار مفید باشد(آذر و افسر،۱۳۸۵). در این بخش به طور مختصر به معرفی سیستم‌های فازی که غالبا در مسائلی نظیر پیش‌بینی به طور مکمل استفاده می‌شوند، پرداخته می‌شود. همانطور که اشاره شد، برای بیان کردن سیستم‌های فازی احتیاج به قوانین اگر-آنگاه است. در سیستم‌های فازی از متغیرهای فازی استفاده می‌شود. متغیرهای فازی به عبارات مورد استفاده در زبان طبیعی برای تشریح مفاهیمی که معمولا دارای ابهام و عدم قطعیت هستند، می گویند(کلیر[۱]، ۱۹۹۵). برای معرفی سیستم‌های فازی ابتدا باید با منطق فازی و مفاهیم مرتبط با آن آشنا شد.

 

۲-۳-۱- منطق فازی

در منطق دودویی که اولین بار توسط ارسطو مطرح شد، شاهد در نظر گرفتن حالات بصورت قطعی درست‌یا غلط هستیم.‌یعنی می توان وقایع طبیعی را بدرستی و با قطعیت تعریف و اندازه گیری نمود. در حالیکه در کسب وکار، اقتصاد، مباحث مالی و بسیاری از علوم دیگر، حالات طبیعی مبهم بوده و فاصله بین آنچه هست و آنچه نیست به درستی تعریف نشده است. بهرحال، بطور کلی می توان گفت، فازی عبارتست از عملیات روی اطلاعات نادقیق و تحلیل نا دقیق اطلاعات(بوزادیو[۲]، ۱۹۹۷). منطق فازی اولین بار توسط پروفسور لطفی زاده استاد دانشگاه برکلی در مقاله ای تحت عنوان” مجموعه‌های فازی” در سال ۱۹۶۵ به دنیا عرضه شد. لیکن نزدیک چندین سال طول کشید تا دانشمندان به کاربردها آن دست‌یافتند و منطق فوق در سیستم‌های کنترلی مورد استفاده قرار گرفت. این منطق سالها بعد و در اوائل دهه ۹۰ کاربردهای خویش را در عرصه‌های علوم دیگر همانند مدیریت‌یافت و راهی تازه برای تحلیل و مدلسازی مسائل در فضای عدم قطیعت پیش روی محققان قرار داد(وونالتراک[۳]، ۱۹۹۷).

 

۲-۳-۱-۱- مجموعه‌های فازی

نظریه مجموعه‌های فازی ابزار ریاضی لازم را برای شبیه سازی مفاهیم گنگ نامشخص و مبهم فراهم می آورد و این نظریه می تواند دانش بشر را که از تجربه‌یا داده‌های آزمایشگاهی به دست می آیند، مدل سازی نمایند(خاتمی، ۱۳۸۷).

در مجموعه‌های فازی گروه‌هایی از چیزها وجود دارد که روشن نیست آیا به مجموعه تعلق دارند‌یاخیر.  زیر مجموعه فازی f در عالم سخنx  بوسیله تابع عضویت µf مشخص می‌شود که‌یک نگاشت ازx به بازه بسته ]۰،۱[ می‌باشد.

(۲-۸)

بنابراین زیر مجموعه فازی f از عالم سخن x را می توان به کمک مجموعه زوج مرتب‌های (۲-۴۰) نمایش داد که درآن مولفه اول‌یعنی x به میزان µf(x) بهf  تعلق دارد(حسینقلی زاده، ۱۳۸۶).

(۲-۹)

تابع عضویت درجه‌ی اعتقاد تعلق‌یک شی به‌یک مجموعه خاص از اشیاء را نشان می دهد. درجه عضویت به طور پیوسته بین صفر و‌یک انتخاب می‌گردد و به وسیله آن می توان خواص مجموعه‌های معمولی را به مجموعه‌های فازی تعمیم داد. برای بدست آوردن تابع عضویت‌یک مفهوم از عقل سلیم، دانش کارشناسان سیستم و روش‌های آماری استفاده می‌شود(خاتمی،۱۳۸۷).

 

۲-۳-۱-۲- عملگرهای مجموعه فازی

عملگرهای فازی ابزارهایی برای انجام عملیات‌های مختلف بر روی مجموعه فازی است. با اعمال عملگرهای فازی روی‌یک مجموعه فازی به مجموعه فازی جدیدی می توان دست‌یافت. عملگرهای فازی برای انجام عملیات‌های گوناگونی مورد استفاده قرار می‌گیرند. لیست عملگرهایی که روی مجموعه‌های فازی تعریف می‌شوند، در ادامه بیان شده است(زاده [۴] ، ۱۹۶۵).

  • عملگر فشرده کردن[۵](تمرکز)

(۲-۱۰)

  • عملگر توان[۶]

(۲-۱۱)

  • عملگرNOT

(۲-۱۲)

  • عملگر اشتراک

(۲-۱۳)

  • عملگر اجتماع

(۲-۱۴)

 

۲-۴- شبکه عصبی فازی

۲-۴-۱- شبکه‌های عصبی مصنوعی

هوش مصنوعی اختصارا روشی است در جهت هوشمند ساختن کامپیوتر. این منظور زمانی برآورد می‌شود که ما قادر باشیم چگونگی تفکرانسان در زمان تصمیم گیری‌یا حل مساله را بررسی کرده و آن را پس از تقسیم بندی به مراحل پایه ای در قالب‌یک برنامه کامپیوتری ارائه نمائیم. هوش مصنوعی وسیله ایست ساده و سازمان‌یافته برای طراحی برنامه‌های تصمیم گیری پیچیده.  فکر انسان می تواند اطلاعات را بدون تغییر در روند کار مغز و بدون ایجاد اختلال در اطلاعات ذخیره شده قبلی جذب نماید.‌یک برنامه هوش مصنوعی نیز مشابه این روش کار می‌کند. روش‌های هوش مصنوعی اجازه می دهند تا ساختار‌یک برنامه به گونه ای باشد که هر بخش آن مجزا بوده و مشخص کننده‌یک گام به سوی حل‌یک مساله‌یا‌یک سری از مسائل باشد. هر بخش از برنامه مانند قسمتی از اطلاعات مغز انسان می‌باشد اگر این اطلاعات دچار اختلال شود، مغز می تواند به طور  خودکار رویه تفکرش را به گونه ای تغییر دهد تا واقعیت‌های جدید را تنظیم نماید. برای این کار نیاز نیست تمامی پیش آگاهی‌های‌یک فرد مورد بررسی قرار گیرد. بلکه کافی است تنها اطلاعات بخشهایی که مربوط به این تغییر می‌شوند استفاده گردد.‌یک برنامه استاندارد می تواند از پس تمامی قابلیت‌های هوش مصنوعی برآید، ولی نمی تواند مثل آن سریع و راحت باشد. هوش مصنوعی در مواردی همچون بازیها، اثبات تئوری‌ها، حل مسائل روزمره و عمومی، ادراک توسط کامپیوتر، فهم زبان طبیعی و حل مسائل خاص و تخصصی کاربر دارد(عربانی،۱۳۸۵). در طی دهه اخیر شاهد حضور موفق شبکه‌های عصبی مصنوعی[۷] بوده ایم. ایده آموزش برای حل مسائل شناسایی الگوهای پیچیده با بهره گرفتن از دیدگاه عامل‌های داده هوشمند برای محققان دانشگاهی بسیار چالش انگیز شده است. شبکه‌های عصبی ابزار محاسباتی ساده ای برای آزمون داده‌ها و ایجاد مدل از ساختار داده‌هاست. داده‌هایی که برای ایجاد مدل‌ها استفاده می‌شوند، به داده‌های آموزشی مشهور هستند. هر گاه شبکه عصبی از داده‌های آموزش برای‌یادگیری الگوهای موجود در داده‌ها استفاده کند، می تواند آنها را برای دستیابی به خروجی‌ها و نتایج مختلف به کار بگیرد(سرفراز و افسر،۱۳۸۴).

 

۲-۴-۲- تاریخچه شبکه‌های عصبی مصنوعی

مباحث هوش مصنوعی پیش از بوجود آمدن علوم الکتریک، توسط فلاسفه و ریاضی دانانی نظیر ارسطو[۸] و بول[۹] که اقدام به ارائه قوانین و نظریه‌هایی در باب منطق نمودند، مطرح شده بود. در سال ۱۹۴۳، با اختراع رایانه‌های الکترونیک، هوش مصنوعی دانشمندان را به چالشی بزرگ فراخواند. چرا که بنظر می رسید فناوری در نهایت قادر به شبیه سازی رفتارهای هوشمندانه خواهد بود. در سال ۱۹۵۰ آلن تورینگ[۱۰]، ریاضی دان انگلیسی، معیار سنجش رفتار‌یک ماشین هوشمند را چنین بیان داشت: ” سزاوارترین معیار برای هوشمند شمردن‌یک ماشین، اینست که آن ماشین بتواند انسانی را به گونه ای بفریبد که آن را متقاعد کند با‌یک انسان روبروست” . در سال ۱۹۵۶ طی جلسه ای در کالج دارتموث[۱۱] آمریکا با حضور و همکاری ماروین مینسکی[۱۲]، جان مک کارتی[۱۳]، هربرت سایمون[۱۴]، آلن نیوئیل[۱۵] و غیره، اصطلاح هوش مصنوعی ابداع و اولین برنامه کامپیوتری هوش مصنوعی انتشار‌یافت. با وجود مخالفت گروهی از متفکرین با هوش مصنوعی که با دیده تردید به کارآمدی آن می نگریستند، تنها پس از چهار دهه عرصه علم شاهد تولد ماشینهای شطرنج باز و دیگر سیستم‌های هوشمند در صنایع گوناگون گردید(رعیتی شوازی،۵ ۱۳۸). طی چند دهه اخیر، تلاش‌های بسیار جدی جهت طراحی مدارات الکترونیکی که قادر باشند شبکه عصبی  زیستی را همانند سازی کنند صورت گرفته است. شبکه‌های مدل شده که با نام الگوهای شبکه‌های عصبی شناخته شده اند، گسترش‌یافته و مدل سازی شده اند. برخی از این نمونه‌ها به گونه ای بسیار نزدیک عملکرد شبکه عصبی زیستی را همانند سازی کرده اند و برخی دیگر تفاوت بسیاری دارند.

 

[۱] Klir

[۲] Bojadziev

[۳] VonAltrock

[۴] Zadeh

[۵] Concentration

[۶] Power

[۷] Artificial Neural Networks

[۸] Aristotle

[۹] Bool

[۱۰] Alan Turing

[۱۱] Dartmouth College

[۱۲] Marvin Minsky

[۱۳] John McCarthy

[۱۴] Herbert Simon

[۱۵] Alan Newell

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ب.ظ ]




شبکه‌های عصبی مصنوعی با وجود اینکه با سیستم عصبی طبیعی قابل مقایسه نیستند، ویژگی‌هایی دارند که آنها را در هر جایی که نیاز به‌یادگیری‌یک نگاشت خطی و‌یا غیر خطی باشد متمایز می نماید. این ویژگی‌ها به شرح زیر است:

 

قابلیت‌یادگیری: استخراج‌یک نگاشت غیر خطی که با چند مثال مشخص شده است، کار ساده‌های نیست. پیاده سازی این نتایج  با‌یک الگوریتم معمولی و بدون قابلیت‌یادگیری، نیاز به دقت و مراقبت زیادی دارد. در چنین حالتی سیستمی که بتواند خود این رابطه را استخراج کند، بسیار سودمند به نظر می رسد. افزودن مثال‌های احتمالی در آینده به‌یک سیستم با قابلیت‌یادگیری به مراتب آسانتر از انجام آن بدون چنین قابلیتی است، زیرا در سیستم فاقد این قابلیت، افزودن‌یک مثال جدید به منزله‌ی تعویض کلیه‌ی کارهای انجام شده‌ی قبلی است.

پراکندگی اطلاعات: آنچه شبکه فرا می‌گیرد( اطلاعات‌یا دانش)، در وزن‌های سیناپسی( واحد‌های ساختاری کوچکی که ارتباط بین نرون‌ها را برقرار می سازند) مستتر می‌باشد و این طور نیست که را بطه‌ی‌یک به‌یک بین ورودی‌ها و وزن‌های سیناپتیکی وجود داشته باشد. به عبارتی دیگر، هر وزن سیناپسی مربوط به همه‌ی ورودی‌هاست ولی به هیج‌یک از آنها به طور منفرد و مجزا مربوط نیست. بر این اساس، چنانچه بخشی از سلول‌های شبکه حذف شوند و‌یا عملکرد غلط داشته باشند، باز هم احتمال رسیدن به پاسخ صحیح وجود دارد، اگر چه این احتمال برای تمام ورودی‌ها کاهش‌یافته، ولی برای هیچ‌یک از بین نرفته است.

قابلیت تعمیم: پس از آنکه مثال‌های اولیه به شبکه آموزش داده شد، شبکه می تواند در مقابل‌یک ورودی آموزش داده نشده قرار گیرد و‌یک خروجی مناسب ارائه نماید. این خروجی بر اساس مکانیزم تعمیم که همان فرآیند درون‌یابی است، بدست می‌آید.

پردازش موازی: هنگامی که شبکه‌ی عصبی در قالب سخت افزار پیاده می‌شود. سلول‌هایی که در‌یک تراز قرار می‌گیرند، می توانند به طور همزمان به ورودی‌های آن تراز پاسخ دهند. این ویژگی باعث افزایش سرعت پردازش می‌شود. در واقع وظیفه‌ی کلی پردازش در چنین سیستمی بین پردازنده‌های کوچکتر مستقل از هم تقسیم می‌شود.

مقاوم بودن: در‌یک شبکه‌ی عصبی هر سلول به طور مستقل عمل می‌کند و رفتار کلی شبکه، برایند رفتارهای محلی سلول‌های متعدد است. این ویژگی باعث می‌شود تا خطاهای محلی ازچشم خروجی نهایی دور بمانند. به عبارتی دیگر، سلول‌ها در‌یک روند قابلیت مقاوم بودن در سیستم می‌شود(رعیتی شوازی، ۱۳۸۵).

۲-۴-۴- تعریف شبکه عصبی فازی

به طور کلی، شبکه‌های عصبی مصنوعی برای مقصودی که ما ازآن استفاده می کنیم، توانایی چندانی برای توسعه‌یک مدل در زمانی منطقی را ندارد. از سوی دیگر، مدل سازی فازی برای کاربرد ادغام تصمیمات از متغیرهای متفاوت، نیازمند‌یادگیری از تجربیات و داده‌های جمع آوری شده است. از شبکه‌های عصبی مصنوعی و مدل فازی در بسیاری از زمینه‌های کاربردی استفاده شده است و هریک از آنها دارای محاسن و معایبی هستند. بنابراین، ترکیب موفقیت آمیز این دو دیدگاه و مدل سازی شبکه‌های عصبی مصنوعی و فازی، موضوع مطالعات آتی قرار گرفته است.در این بخش امکان ترکیب سیستم‌های فازی و شبکه‌های عصبی بررسی خواهند شد و قابلیت‌های‌یادگیری شبکه‌های عصبی وارد سیستم‌های فازی خواهند شد.  برای شروع بحث نگاهی خواهیم داشت به سلول عصبی عصبی مصنوعی‌یا نرون مصنوعی در شرایطی که قابلیت‌های آن بصورت فازی در نظر گرفته شوند. مدل‌های ریاضی نرون فازی نیازمند روابط و عملگرهای فازی مناسبی هستند تا ورودی‌های شبکه را از طریق سیناپس‌ها به خروجی‌ها تبدیل کنند. عملگرهای منطق فازی مانند عملگر Max و عملگر Min برای محاسبه برآیند ورودی‌های سلول عصبی مورد استفاده قرار می‌گیرند. اگر چه همه جنبه‌های مربوط به سلول عصبی مصنوعی (ورودی‌ها، ضرایب، محاسبه برآیند‌یا مجموع، تابع تبدیل و خروجی‌ها) را می توان به صورت فازی در نظر گرفت، با این همه تمرکز بحث روی ورودی‌ها و عملیات محاسبه برآیند خواهد بود. بسته به نحوه استفاده از عملگرهای فازی به گونه‌های مختلفی از نرون‌های فازی خواهیم رسید.

 

۲-۴-۵- نرون‌های فازی

ساختار نرون فازی همانند نرون فضای قطعی است، با این تفاوت که همه‌یا بعضی از اجزاء و پارامترهای آن در قالب منطق فازی بیان می‌شوند. برای تبدیل‌یک نرون معمولی به نرون فازی راه‌های مختلفی وجود دارد که استفاده از هرکدام از آن‌ها ما را به انواع مختلفی از نرون‌های فازی می رساند.

شکل (۲-۶): مدل کلی نرون فازی (جورابیان و هوشمند،۱۳۸۱، ص:۲۲۰)

 

در‌یک نرون فازی، بردار ورودی در فضای ]n0.1[ تعریف می‌شود. این بردار از علائم فازی که تابع عضویت آنها در مجموعه }۱و۰{ تعریف می‌گردد، تشکیل شده است. ورودی‌ها پس از اعمال تغییرات توسط ضرایب، به صورت ورودی خالص وارد نرون می‌گردند. تغییر ورودی‌ها در اثر ضرایب به انواع مختلفی ممکن است. این تغییر می تواند به صورت ضرب معمولی و‌یا به شکل ماکزیمم ورودی و ضریب مربوطه باشد. برآیند ورودی‌های نرون را می توان با بهره گرفتن از عملگرهای Min و Max محاسبه کرد. مفهوم نرون فازی را می توان چنین تصور کرد که هر نرون فازی نمایش است از‌یک متغیر زبانی مانند متوسط، کم و غیره. بنابراین نرون j ام (yj) بیانگر‌یک تابع عضویت است.‌یعنی درجه تعلق بردار ورودی را به‌یک مقوله زبانی نشان می دهد(زاده[۱] و کاسپرزیک[۲]، ۱۹۹۲). برای نمایش ورودی‌های خالص (ورودی‌های دندریتی) ازنماد زیر استفاده می‌شود:

(۲-۱۵)

که در این رابطه علامت نشان دهنده درجه عضویت می‌باشد. برای تعریف نیز از تعریف کلی(۲-۱۶) استفاده می‌شود.

(۲-۱۶)

که علامت o نشانه‌یک رابطه فازی است. مقادیر حاصل از جمع‌یا برآیند نتیجه حاصل از جمع ورودی‌های خالص را نیز می توان به صورت فازی در رابطه(۲-۱۷) نمایش داد:

(۲-۱۷)

خروجی هریک از نرون‌های فازی را نیز می توان بصورت‌یک مجموعه فازی نمایش داد. نحوه این نمایش بصورت رابطه(۲-۱۸) است:

(۲-۱۸)

عملگر مورد استفاده در محاسبه برایند‌یک نرون فازی را می توان از بین عملگرهای نرم T انتخاب کرد. به طوری که:

(۲-۱۹)




اگر ورودی وادارنده باشد

اگر ورودی بازدارنده باشد

بدین منظور از نماد به جای dij استفاده شده است که بین ورودی‌های وادارنده و بازدارنده تفاوت قاتل شود. بدین حالت که:

(۲-۲۰)

که درآن  مکمل  است و با رابطه (۲-۵۲)تعریف می‌شود:

(۲-۲۱)

معمولا در نرون‌های فازی از مقدار آستانه ای که در نرون‌های معمولی وجود داشت استفاده نمی‌کنند و به جای آن سعی می‌شود مقدار آستانه به طور مستمر در انتخاب نوع تابع فعالیت لحاظ شده باشد. تابع فعالیتتابعی است که درجه عضویت مجموعه فازی Ij را به درجه عضویت مجموعه فازی yj مرتبط می‌کند. به طور کلی می توان تابع فعالیت نرون فازی j و خروجی حاصل از آن را به صورت رابطه (۲-۲۲) توصیف کرد:

(۲-۲۲)

اکنون با توجه به اینکه انتخاب نوع عملگرهای فازی مربوط به برآیند ورودی‌ها، تابع فعالیت و ضرایب نقش موثری در تعیین ویژگی‌های نرون فازی دارد، دو نوع مهم از نرون‌های فازی تشریح می‌گیرد. نوع اول نرون فازی Max(OR) است که در آن تابع محاسبه برآیند ورودی‌ها از عملگر Max استفاده می‌کند:

(۲-۲۳)

نوع دوم نرون فازی Min(AND) است که درآن تابع برآیند ورودی از عملگر Min استفاده می‌کند.

 

شکل(۲-۷): نرون فازیAND                             شکل(۲-۸):  نرون فازی OR

 

۲-۴-۶- قوانین فازی

منطق فازی معمولا از قوانین اگر- آنگاه[۳] استفاده می کند. قوانین فازی اگر- آنگاه یا عبارات شرطی فازی بشکل اگرA  آنگاه B به طوریکه A و B برچسب‌ مجموعه‌های فازی هستند که توسط توابع عضویت توصیف می شوند. قوانین فازی اغلب برای مدل‌های استدلال مبهمی به کار گرفته می شوند به گونه‌‌ای که یک نقش اساسی در تواناسازی انسان برای تصمیم گیری در یک محیط نامطمئن و نادقیق ایفا می کند(جانگ،۱۹۹۳).

[۱] Zade

[۲] Kacprzyk

[۳] IF- THEN

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ب.ظ ]




سیستم‌های فازی دارای فرایندی به نام استنتاج فازی(FIS)[2] می‌باشند. استنتاج فازی، پروسه ای برای فرموله کردن نگاشت[۳] ورودی به خروجی با بهره گرفتن از منطق فازی است. استنتاج فازی از تمامی عملگر‌های فازی توابع عضویت و قوانین فازی برای رسیدن به نتیجه استفاده می‌کند. سیستم‌های استنتاج فازی به طور موفقیت آمیز در زمینه‌های کنترل اتوماتیک، دسته بندی داده‌ها، تحلیل تصمیم سیستم خبره[۴] به کار می روند. (زیمران[۵]،۱۹۹۱). سیستم های استنتاج فازی که اغلب تحت عناوین سیستم‌های مبتنی بر قواعد فازی، مدل‌های فازی، حافظه مشارکتی فازی(FAM)[6] و کنترل گرهای فازی شناخته می‌شوند، به عنوان یک کنترل گر استفاده می‌گردد. اساسا یک سیستم استنتاج فازی از ۵ بلوک تابع تشکیل شده‌است.

 

شکل(۲-۹): اجزای سیستم استدلال فازی

 

  • یک پایگاه قواعد[۷] که حاوی تعدادی قواعد فازی اگر- آنگاه است.
  • یک پایگاه داده[۸] که توابع عضویت مجموعه‌های فازی استفاده شده در قوانین فازی را تعریف می کند.
  • یک واحد تصمیم گیری[۹] که عملیات استنتاج بر روی قوانین را اجرا می کند.
  • یک رابط فازی ساز[۱۰] که ورودی های حقیقی را به درجه تطبیق با مقادیر زبانی( مجموعه‌های فازی) تبدیل می کند.
  • یک رابط غیر فازی ساز[۱۱] که نتایج فازی را به خروجی‌های حقیقی تبدیل می کند.

معمولا، پایگاه قوانین و پایگاه داده ها اهم به عنوان پایگاه دانش[۱۲] شناخته می‌شوند. مراحل اجرایی استدلال فازی( عملیات استنتاج از قواعد اگر- آنگاه فازی) که توسط سیستم‌های فازی استنتاجی اجرا می شوند عبارتند از:

گام اول- فازی کردن ورودی‌ها[۱۳]: بعد از تعیین تعداد ورودی‌ها باید درجه تعلق آنها به مجموعه‌های فازی متناسب با آن ورودی‌ها را به وسیله توابع عضویت مشخص کرد(لی[۱۴]، ۱۹۹۰). در این مرحله مقایسه بردار متغیرهای ورودی با توابع عضویت در بخش فرض که در نتیجه آن میزان عضویت یا سازگاری متغیر با هر یک از مجموعه‌های فازی یا برچسب‌های زبانی به‌دست می‌آید، صورت می‌گیرد. به عبارت ساده تر، مجموعه‌های فازی هر متغیر فازی را باید مشخص کرد(اخباری و اخباری، ۱۳۹۰).

گام دوم- بکارگیری عملگرهای فازی: بعد از این که متغیرهای ورودی فازی می‌شوند می توان درجه مقدم[۱۵] تمامی قوانین را به دست آورد. اگر مفهوم قوانین از چندین قسمت تشکیل شده باشد باید از عملگرهای منطق فازی برای رسیدن  به‌یک عدد استفاده کرد(لی، ۱۹۹۰). در این مرحه ترکیب مقادیر عضویت متغیرهای ورودی در بخش فرض با بهره گرفتن از عملگر T- نرم( معمولا عملگر حداقل) که از طریق آن قوه تحریک[۱۶] هر قاعده به‌دست می‌آید، صورت می‌گیرد(اخباری و اخباری، ۱۳۹۰).

گام سوم- اجرا [۱۷]: در این گام با توجه به قوانین فازی و ورودی‌ها برای هر کدام از قوانین خروجی مشخص می‌شود. به بیان دیگر، نتایج فازی مناسب برای هر یک از متغیرهای ورودی با توجه به قوه تحریک به دست آمده و مجموعه‌های فازی بخش نتیجه تولید می‌شوند(جانگ،۱۹۹۳).

گام چهارم- جمع تمامی خروجی‌ها[۱۸]: در این مرحله تمامی خروجی‌های قوانین با هم ترکیب می‌شوند. این فرایند که چندین مجموعه فازی را باهم ترکیب می‌کند، باعث به وجود آمدن مجموعه فازی می‌گردد که باید این مجموعه فازی را به‌یک عدد قابل فهم کاربر تبدیل کرد. برای ترکیب مجموعه‌های فازی که از نتیجه هر قانون به دست آمده اند می توان از سه عملگر Max، Probor و‌یا Sum استفاده کرد(لی،۱۹۹۰). در هنگام ادغام خروجی‌ها ممکن است با یک متغیر ورودی، دو قاعده متفاوت با مجموعه فازی یکسان در بخش نتیجه با میزان قوه تحریک‌های مختلف تحریک شوند، که در این حالت با بهره گرفتن از یک عملگرS- نرم مناسب( بیشتر اوقات عملگر ماکزیمم) قوه تحریک مربوط به این مجموعه فازی به‌دست می‌آید(جانگ،۱۹۹۳).

گام پنجم- غیر فازی سازی[۱۹]: ورودی این مرحله مجموعه فازی است که از ترکیب مجموعه‌های فازی مرحله قبل به دست آمده اند که باید در این مرحله به‌یک عدد تبدیل شود. بنابراین تبدیل‌یک مجموعه فازی به‌یک عدد را غیر فازی ساز گویند که به طور معمول به وسیله پیدا کردن مرکز ثقل این مجموعه این کار عملی می‌شود(لی، ۱۹۹۰). پس از تعیین قوه تحریک هر داده در مجموعه‌های فازی خروجی می‌توان خروجی‌ها را با یکدیگر ادغام و نتایج صریح را محاسبه نمود(اخباری و اخباری، ۱۳۹۰).

۲-۴-۷-۱- روش‌های فازی‌ساز

با توجه به اینکه در اغلب کاربردها، ورودی‌ و خروجی سیستم فازی اعداد حقیقی هستند، واسطه‌هایی بین موتور استنتاج فازی و محیط بوجود آمدند که این واسطه‌ها همان فازی سازها و غیر فازی سازها هستند(وانگ، ۱۳۸۷).

همانطور که قبلا ذکر شدف یک مجموعه فازی با تابع عضویتش شناخته می‌شود. یک روش دقیق و مطلوب برای تعریف تابع عضویت، بیان آن به عنوان یک فرمول ریاضی می‌باشد. در ادامه پر کاربردترین روش‌های مختلف فازی‌سازی و تعریف تابع عضویت آنان توصیف می شوند.

 

روش فازی‌ساز مثلثی[۲۰]: این روش با سه پارامتر  شناخته می‌شود:




 

(۲-۲۴)

پارامترهای a,b,c مختصات x سه گوشه اساسی تابع عضویت را تعیین می‌کنند. شکل(۲-۱۰) یک تابع عضویت مثلثی(Trimf)[21] را نشان می‌دهد.

شکل(۲-۱۰): یک نمونه تابع عضویت مثلثی

 

روش فازی‌سازی ذوزنقه‌ای[۲۲]: این روش با چهار پارامترمشخص می‌شود:




 

(۲-۲۵)

پارامترهای a,b,c,d مختصات x چهار گوشه اساسی تابع عضویت را تعیین می‌کند. شکل(۲-۱۱) یک تابع عضویت ذوزنقه‌ای(Trapmf)[23] را نشان می‌دهد.

شکل(۲-۱۱): یک نمونه تابع عضویت ذوزنقه‌ای

روش فازی‌سازی گوسی: با دو پارمترمشخص می شود:

(۲-۲۶)

پارامتر c نشان دهده مرکز و عرض تابع عضویت می‌باشد. شکل(۲-۱۲) یک تابع عضویت گوسی(Gaussmf)[24] را نشان می‌دهد.

شکل(۲-۱۲): یک نمونه تابع عضویت گوسی

روش فازی‌ساز زنگی شکل[۲۵]: با سه پارامترمشخص می‌شود:

(۲-۲۷)

شکل (۲-۱۳) یک تابع عضویت زنگی(gbellmf)[26] را نشان می‌دهد(جانگ و همکاران،۱۹۹۷).

 شکل(۲-۱۳): یک نمونه تابع عضویت گوسی

۲-۴-۷-۲- روش‌های غیرفازی‌ساز:

روش‌های متنوعی جهت انتخاب خروجی حقیقی نهایی بر اساس خروجی فازی کلی ارائه شده‌است همانند؛ روش مرکز مجموع‌های سطوح[۲۷]، روش نیمساز[۲۸] و اصل ماکزیمم عضویت .

روش مرکز مجموع‌های سطوح: در این روش از خطی که در مرکز سطر زیر منحنی قرار دارد استفاده می‌شود.

شکل(۲-۱۴): روش مرکز مجموع‌های سطوح

 

روش نیمساز: در این روش از خط عمودی که ناحیه زیر نمودار را به دو بخش مساوی تقسیم می‌کند، استفاده می‌شود.

شکل(۲-۱۵): روش نیمساز

اصل ماکزیمم عضویت: با توجه به این اصل از رابطه زیر برای محاسبه مقدار z* استفاده می‌شود:

For all z Z                                                                                          (۲-۲۸)

با توجه به رابطه فوق مشخص می‌گردد که در این روش نقطه‌ای که در آن C دارای بیشترین درجه عضویت می‌باشد به عنوان z* در نظر گرفته می‌شود. طبق این اصل از سه روش کوچکترین بزرگتر(SOM)[29]، بزرگترین بیشتر(LOM)[30]، میانه بزرگترین(MOM)[31] می‌توان برای انتخاب خروجی استفاده نمود(کتابچه راهنمای متلب،۲۰۱۰ ).

شکل(۲-۱۶): روش های ماکزیمم عضویت

۲-۴-۷-۳- سیستم استنتاج ممدانی




X1=I1

 

Otherwise

سیستم استنتاج فازی ممدانی روشی است که بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد. در روش ممدانی اولین سیستم کنترلی است که بر مبنای مجموعه‌های فازی ساخته شده است. آقای ممدانی در سال ۱۹۷۵برای کنترل موتور بخار با ترکیب قوانین فازی و عبارات فازی کنترل کننده ای را شبیه سازی کرد (ممدانی، ۱۹۹۰). کار ممدانی بر مبنای مقاله لطفی زاده در مورد سیستم‌های پیچیده فازی بنا شده بود. در استنتاج ممدانی برای خروجی نیز یک مجموعه فازی در نظر گرفته شده است، که می توان آن را غیر فازی نمود. در این مدل با فرض اینکه x1، x2 ورودی‌های سیستم مبتنی بر قوعد ذکر شده در رابطه(۲-۲۹) به ترتیب برابر اعداد حقیقی I1 و I2 باشند. بنابراین درجه عضویت آنها را با بهره گرفتن از تعریف تابع عضویت اعداد حقیقی می‌توان به صورت رابطه() بیان نمود:




X2=I2

 

Otherwise

(۲-۲۹)

بر اساس روش ممدانی مینیمم مقادیر درجه عضویت برای هر یک از قواعد با بهره گرفتن از رابطه (۲-۳۰) به طور جداگانه محاسبه می‌گردد:

(۲-۳۰)

آنگاه یک خط افقی از محل انقطاع مینیمم این دو درجه عضویت با تابع عضویت مربوطه رسم می‌گردد و تابع عضویت مربوط به بخش نتیجه توسط آن خط برش داده می‌شود. پس از اینکه این‌کار به طور جداگانه برای تمام قواعد انجام گردید، ماکزیمم قسمت‌های زیر خطوط برش مربوط به همه قواعد مشخص و به عنوان قوه تحریک قواعد در نظر گرفته‌ می‌شود. این تابع عضویت که از ترکیب خروجی‌های کلیه قواعد سیستم به دست می‌آید در واقع خروجی نهایی سیستم می باشد که با توجه به ورودی‌های مربوطه استنتاج گردیده است. حال این خروجی که یک مجموعه فازی می‌باشد را می‌توان با بهره گرفتن از روش‌های غیر فازی سار بصورت یک عدد معمولی مانند y* بیان نمود. بدین ترتیب به طور خلاصه نتیجه سیستم فازی را می‌توان به صورت زیر ارائه نمود:

اگر x1 برابر I1 و x2 برابر I2 باشد، آنگاه y برابر y* خواهد بود(ممدانی،۱۹۹۰).

[۱] Fuzzy Interence Systems

[۲] Fuzzy Conclusion

[۳] Mapping

[۴] Expert System

[۵] Zimmermann

[۶] Fuzzy Associative Memories

[۷] Rule Base

[۸] Data Base

[۹] Decision Making Unit

[۱۰] Fazzification Interface

[۱۱] Defazzification Interface

[۱۲] Knowledge Base

[۱۳] Fuzzify Input

[۱۴] Lee

[۱۵] Antecedent

[۱۶] Firing Strength

[۱۷] Implication

[۱۸] Aggregate

[۱۹] Defuzzifier

[۲۰] Triangular Fuzzifier

[۲۱] Triangular membership function

[۲۲] Trapezoidal Fuzzifier

[۲۳] Trapezoid membership function

[۲۴] Gaussian membership function

[۲۵] Bell-Shaped Fuzzifier

[۲۶] Generalized bell-shaped built-in membership function

[۲۷] Centroid of  Area

[۲۸] Bisector of Area

[۲۹] Smallest of Maximum

[۳۰] Largest of Maximum

[۳۱] Middle of Maximum

[۳۲] Mamdani

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ب.ظ ]




از دیدگاه سنتی مشتری کسی است که فرآورده های شرکت یا سازمان را خریداری می کند. در دنیای کسب و کار امروز دیگر این تعریف مورد قبول همگان نیست. امروزه مشتری کسی است که سازمان مایل است با ارزش هایی که می آفریند بر رفتار وی تاثیر گذارد. مفهوم ارزش عبارت است از: مشکل و یا نیازی از مشتری را حل و فصل و مرتفع ساختن (پایندانی،۱۳۸۶،ص۱۷).

۲-۱-۲) اهمیت مشتری

برای نشان دادن اهمیت مشتری و ضرورت حفظ و نگهداری او فقط کافی است به موارد زیر دقت کنید

دانلود مقاله و پایان نامه

(همان منبع،صص ۲۰-۱۹):

۱ – هزینه جذب یک مشتری جدید بین ۵ تا ۱۱ برابر نگهداری یک مشتری قدیمی است.

۲ – ۲ درصد بهبود وضعیت برای مشتری ،مستلزم ۱۰درصد کاهش هزینه ها است ، یعنی برای افزایش ۲ درصد مشتری باید ۱۰ درصد هزینه کرد.

۳ – ضرر و زیان از دست دادن یک مشتری ، در حکم فرار ۱۰۰مشتری دیگر است .

۴ – رضایت مشتری ، پیش شرط تمام موفقیت های بعدی شرکت هاست.

۵ – رضایت مشتری ، مهمترین اولویت مدیریتی در مقابل اهداف دیگری چون سودآوری سهم بیشتر بازار ، توسعه محصول و … می باشد.

۶ – ارزشمند ترین دارایی هر سازمان، اعتماد و اطمینان مشتریان است.

۷ – انتخاب مشتر دائمی و وفادار، تنها شرط  بقای دائمی و استمرار فعالیت های کارآمد هر شرکتی است.

۸ – مدیران ارشد باید شخصا الگوی پایبندی در قبال رضایت مشتری باشند.

۹ – برای جلب اعتماد متقابل با مشتریان، «کمتر از توان خود قول بدهید و بیشتر از قولی که داده اید عمل کنید».

۱۰- ۹۸درصد مشتریان ناراضی بدون اینکه شکایتی داشته باشند به سمت رقبا می روند .

۱۱ – احتمال اینکه مشتریان کاملا راضی(شاد) مجددا از شرکت شما خرید کنند، شش برابر مشتریان فقط راضی است.

۱۲ – اگر روزی احساس کردید که به عالی ترین کیفیت دست یافته اید، باید بدانید که آن روز روز پایان رشد شما است .

۱۳ – مشتری ناراضی در نهایت حتما سازمان را ترک می کند و پس از جدا شدن از سازمان ، مشکل نارضایتی خود را به دیگران انتقال می دهد و مهم تر اینکه آنها را هم به سوی رقبا خود می کشاند .

۱۴ – اگر بتوانید نقص موجود در کالاهای تولیدی را ۵درصد کاهش دهید بین ۳۰ تا ۸۵درصد افزایش سود از ناحیه مشتریان خواهید داشت.

۱۵ – گوش دادن به شکایت مشتری ۹۰درصد کار است و حل کردن آن ۷درصد و پیگیری برای اطلاع از راضی شدن مشتری(بازخور)۳ درصد دیگر است.

۲-۱-۳)نیازهای مشتریان

پیچیدگی نیازهای بشر با مطرح شدن متغیرهایی چون فرهنگ متداول یک جامعه و سطح تکنولوژی نیز بیشتر می شود. قبل از مشخص نمودن نیازهای مشتریان، ابتدا باید به طریقی منطقی به دسته بندی این نیازهای پرداخت. با ایجاد دسته بندی، بحث پیرامون شناسایی نیازهای مشتریان و چگونگی تبدیل این نیازها به زبانی قابل فهم برای سازمان ها آسان می گردد. روش های مختلفی برای دسته بندی نیازهای مشتریان موجود می باشد که از جمله می توان به دسته بندی ذیل اشاره کرد(آریان پور ،۱۳۸۵، ص۱۹).

 

 

۱)نیازهای بیانی

۲)نیازهای ادراکی(احساسی)

۴)نیازهای فرهنگی

- نیازهای بیانی و واقعی

مشتریان معمولا نیازهایشان را از نقطه نظر خودشان و یا زبان خودشان بیان می کنند. این مسئله خصوصا در مورد مشتریان خریدار، صدق میکند. به عنوان مثال می توان خرید کالا را ذکر کرد. خریداران ممکن است نیازهایشان را با نام کالاهایی بیان کنند که قصد خرید آن را دارند. هرچند نیاز واقعی آنها خدماتی است که آن کالا برایشان فراهم می کند. به عنوان مثال وقتی مشتری خواهان خرید غذا است در واقع مشتر برای رفع نیاز واقعی خود که تغذیه است اقدام به خرید غذا می کند (همان منبع ،۱۳۸۵،ص۱۹).

نیازهای های احساسی

مشتریان نیازهای خود را بر پایه احساساتشان بیان می کنند. بعضی از این احساسات مربوط به محصول می شوند. البته احساس و درکی که مشتری و سازمان نسبت به محصول دارند متفاوت از یکدیگر می باشند به گونه ای که این تفاوت ممکن است مشکل ساز گردد(همان منبع ،۱۳۸۵،ص۲۰)

- نیازهای فرهنگی

مشتریان نیازمند احترام به خود ، احترام به دیگران، اعتقاد به سمبل های فرهنگی می باشند(همان منبع ،۱۳۸۵،ص۲۰).

از دیدگاه دیگر نیازهای مشتریان با توجه به اینکه وجود یا عدم وجود ویژگی مربوطه، باعث چه حالی در مشتری می گردد به سه دسته تقسیم می گردد(جیرانی مقدم،۱۳۸۶صص۳۷-۳۸):

۱ – نیازهای اساسی

نیازی است که چنانچه در محصول وجود نداشته باشد مورد قبول مشتری نبوده و باعث اعتراض و عدم خرید توسط مشتری می گردد.

۲ – نیازهای عملکرد

این نیارز چنانچه برآورده نشود، باعث نارضایتی مشتری می گردد و ممکن است مشتری محصول مورد نظر را انتخاب ننماید، اما چنانچه برآورده شود موجب رضایت مشتری و خشنودی وی می گردد.

۳ – نیاز جذاب

نیازی است که برآورده شدن آن باعث خشنودی مشتری و رضایت بیش از حد او می شود. در ارتباط با این نیاز گفتنی است که چنانچه در محصول وجود نداشته باشد باعث نارضایتی مشتری نمی شود.

شکل۲-۱)نیازهای مختلف مشتریان (جیرانی مقدم،۱۳۸۶)

نکته قابل ذکر اینکه نیاز های با گذشت زمان به یکدیگر تبدیل می گردند و ممکن است یک نیاز جذاب پس از گذشت زمان به یک نیاز اساسی تبدیل گردد. برای مثال در چند دهه گذشته وجود دستگاه رادیو ضبط در اتومبیل یک نیاز جذاب بود، اما در حال حاضر به یک نیاز اساسی تبدیل شده است، که چنانچه برآورده نشود موجب اعتراض مشتری می شود (جیرانی مقدم،۱۳۸۶،ص۳۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ب.ظ ]




گام های طلایی برای جذب مشتریان

گامهای طلایی برای جذب مشتریان به شرح ذیل می باشد(غفاری،۱۳۸۸،ص ۱۹):

۱ – برای جذب مشتری جدید هیچگاه از مشتری قدیمی غافل نشوید:

اگرچه جذب مشتری کاری جذاب است ولی اگر مشتری قدیمی چنین بپندارد که اهمیت خود را از دست داده است از شما دور خواهد شد.

۲ – پس از بروز مساله (از نظر ارتباط با مشتری)هرچه سریعتر آنرا حل کنید:

هیچ سازمان، کالا یا خدمتی نمی تواند برای همیشه کامل باشد. در ارتباط سازمان با مشتری امکان دارد، مساله یا شکایتی به وجود بیاید. اگر سازمانی بتواند ثابت کند که در برابر مشتری پاسخگو است و برای او ارزش قائل است در آن صورت شکایت تبدیل به ابراز نظر مثبت و موجب افزایش وفاداری مشتری خواهد شد. معمولا افراد آخرین رویداد را بیشتر در ذهن خود نگه می دارند و اگر آخرین رویداد این باشد که سازمان برای حل مساله دریغ نکرده است، این اقدام می تواند موجب حفظ و تقویت ارتباط با مشتری شود.

۳ – همیشه حالت بدون باخت بوجود بیاورید:

هیچگاه نباید مشتری بازنده باشد. اگر در یک معامله مشتری بازنده شد، احتمال کمی وجود دارد که بازهم به آن فروشگاه مراجعه یا از همان محصول استفاده کند. در اینجا دو راه وجود دارد که هم مشتری و هم فروشنده می توانند برنده باشند.

۴ – همیشه حق با مشتری نیست ولی مساله مهم تفهیم این موضوع به مشتری است :

اغلب مشتری مرتکب اشتباه می شود. امکان دارد مشتری انتظارات نامعقولی داشته باشد. این یک واقعیت است که سازمان بدون مشتری نمی تواند وجود داشته باشد اما کارکنان فروش باید بتوانند به مشتری تفهیم کنند که اشتباه از جانب او بوده است ، ولی باید در این کار ظرافت عمل وجود داشته باشد.

۵ – مشتری خواستار لذت است نه تامین رضایت:

فقط تامین رضایت مشتری موجب ایجاد وفاداری وی نسبت به سازمان نخواهد شد، بلکه لذت بردن از محصول و خدمات موجب افزایش وفاداری خواهد شد. اگر سازمان ها بتوانند با مشتریان صمیمی شوند و به خواست مشتری گوش دهند موجب خواهند شد که آنان از این رابطه لذت ببرند.

۶ – نباید فراموش کرد که مشتری حق انتخاب دارد:

از آنجا که بازارها روزبه روز بیشتر می شوند، هیچ سازمانی نمی تواند در مورد وفاداری مشتریان مطمئن باشد. بسیاری از مشتریان به ظاهر راضی به محض اینکه روزنه ای پیدا شود به شرکت رقیب روی می آورند. هر سازمانی که متوجه وجود فرصتی شود باید تماس های خود را با مشتریان بیشتر و رابطه را تقویت نماید.

یک تلفن به مشتری برای آگاهی از دیدگاه وی درباره خرید میتواند رابطه را تقویت نماید.

۷ – برای پی بردن به خواست مشتری به حرف های او گوش فرا دهید:

دوره ای که سازمان ها تصمیم می گرفتند چه کالایی را عرضه کنند و سپس آن را به مشتری تحمیل می کردند به سرعت به پایان می رسد. تنها راهی که می توان متوجه خواست مشتری شد این است که به حرف های آنان گوش فرا داد.

۸ – درباره کالا یا خدمات دیدگاه مثبت داشته باشید:

کسانی که برای یک سازمان کار می کنند باید در مورد آن سازمان و محصولات ان همواره تصویر مثبتی به مشتری ارائه کنند.

۹ – خود را به جای مشتری بگذارید تا احساسات او را درک کنید :

همیشه ارزش آن را دارد که خود را به عنوان مشتری بدانید که به سازمان وارد می شود . همیشه خود را به جای مشتری بگذارید و آنگاه بپرسید: آیا این سازمان از ورود من استقبال به عمل می آورد؟ هر قدر مشتری را بیشتر درک کنید توازن بین مشتری و محصول به صورتی در می آید که کفه ترازو به نفع مشتری سنگین تر خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ب.ظ ]




امروه کلیه واحد های سازمانی شرکت ها و موسسات دنیا،گرایش به مشتری دارند و سمت و سوی همه واحدهای سازمانی مشتری و جلب رضایت اوست. این امر نشان دهنده آن است که از نظر فلسفی، لزوم کسب رضایت مشتری عامل کلیدی موفقیت آنهاست. این موضوع هم برای سازمان های انتفاعی نظیر شرکت های تجاری –صنعتی و هم برای سازمانهای غیر انتفاعی مانند دانشگاه و بیمارستان حائز اهمیت بسیار بوده و لزوم آن برای هر دو یکسان است.

پایان نامه ها

باید توجه داشت که مشتریان راضی و خوشحال خیلی بیشتر از یک برنامه مالی و سرمایه گذاری برای سازمان سودآورند ، خیلی بیشتر از یک برنامه نیروی انسانی برای کارکنان رضایت خاطر جلب می کنند و خیلی بهتر از یک سیستم بازاریابی و فروش برای شرکت ها بازار فراهم می آورند.

قبل از اینکه فرصت نفوذ کردن در مشتریان را پیدا کنیم، آنها تحت تاثیر افراد دیگری که با ما ارتباط و معامله داشته اند و یا تحت القائات رقبای ما قرار می گیرند. نفوذ دوستان آنها اثر بزرگی بر تصمیم گیری آنها در مورد اینکه مشتری ما بشوند یا نه ،دارد. اگر دوستان آنها تجربه و خاطره بدی از ما داشته باشند، ممکن است منجر به انصراف آنها از نزدیک شدن به ما به عنوان یک مشتری شود. نظر یک دوست ممکن است خیلی بیشتر و سنگین تر از منابع مالی بسیاری که صرف بازاریابی و تبلیغات می شود اثر داشته باشد.

باید در نظر داشت هریک از مشتریان ما دوستانی دارند که آنها می توانند مشتریان بلقوه ما باشند. آنچه که بیان گردید اهمیت رضایت مشتری از سازمان را نشان می دهد. سطوح رضایت مشتری در ارتباط با سازمان و استفاده از تولیدات و خدمات آن متفاوت است لذا ضروری است تا سازمان شناخت و آگاهی از درجات این رضایتمندی نزد مشتری داسته باشد (ماهنامه نفت پارس، برداشت از سایت آفتاب به تاریخ۲۷اسفند ۱۳۸۵)

۲-۲-۲)تعریف رضایت مشتری

در یک نگرش کلی ، هر مشتری (بصورت عام) پس از دریافت خدمت یا خرید و استفاده از کالا، راضی یا ناراضی است. رضایت، وجود یک احساس مثبت است که در نهایت، در مصرف کننده یادریافت کننده ایجاد می شود .در اصل این احساس به واسطه برآورده شدن انتظارات مشتری و عملکرد عرضه کننده بوجود می آید. برحسب اینکه انتظارات مشتری و کالا یا خدمت دریافت شده با یکدیگر همسطح باشند، یا کالا بالاتر یا پایین تر از سطح انتظارات مشتری باشد در او احساس رضایت یا ذوق زدگی یا نارضایتی پدید می آید. نکته اینجاست که صرفا با ارائه خدمت یا کالای با کیفیت بالا به تنهایی نمی توان رضایت مشتری را جلب کرد. اگر به یکی از خریدهای شخصی خود از فروشگاه های محله توجه کنیم، درخواهیم یافت که فروشنده منصف ، خوش خلق و صبور ، که البته دارای اجناس با کیفیت نیز هست، همواره ما را به مراجعه و خریدهای بعدی ترغیب می کند و برعکس.

حتی خرید یک وسیله منزل با برچسب مشخص چنانچه رضایت ما را به دنبال داشته باشد ، ما را برای خرید سایر وسایل نیز به سمت و سوی همان برچسب هدایت می کند . در کشورهای صنعتی امروزه ارتباط دو طرفه با مشتری سرلوحه برنامه ریزی های بازاریابی قرار گرفته است و هزینه های لازم برای این امر و جلب رضایت مشتریان و وفادار کردن آنها به عنوان یک سرمایه گذاری تلقی می شود . از طرف دیگر باید گفت که مشتری ناراضی بریده از سازمان را به سادگی نمی توان به جمع مشتریان بازگرداند .بررسی های علمی و تحقیقی نشان می دهد که مشتریان ناراضی در انتقال برداشت و احساس خود به دیگران، فعال تر عمل می کنند و نرخ انتقال پیام مشتریان ناراضی به دیگران ، تقریبا دو برابر مشتریان راضی است ، لذا نارضایتی مشتریان اثر گذارتر از رضایت آنان است (الهام فامیلین،زهرا واثقی،۱۳۸۶،ص ۲۲).

با مرور ادبیات «رضایت مشتریان» در می یابیم که محققین و پژوهشگران علوم اجتماعی و روان شناسی طی ۳۰سال گذشته حداقل ۲۰ تعریف در مورد رضایتمندی داشته اند. با مرور نقطه نظرات محققین در مورد تعاریف رضایتمندی ملاحظه می شود که سه عامل اصلی در تمام تعاریف وجود دارد که مجموعه این عوامل می تواند مبنای یک تعریف جامع از رضایت مندی را به دست دهد . این عوامل عبارتنداز:

۱ – رضایت مشتریان عکس العملی احساسی (عاطفی) و یا حالتی از درک متقابل و شناختی است.

۲- رضایت مشتریان پاسخی در رابطه با تمرکز ویژه روی انتظارات از تولید و تجربه استفاده از خدمت  و یا مصرف و غیره است .

۳ – رضایت مشتریان عکس العملی است که در یک دوره زمانی رخ می دهد .مثلا بعد از اولین انتخاب یا بر اساس تجربه های مکرر و انباشته و غیره .

در تعاریف عملیاتی بیشتر به این نکات توجه شده است که برداشت مشتری از رضایت در چهارچوب انتظارات او شکل می گیرد. یعنی رضایت مندی مشتری عبارتست از تفاوت میان انتظارها و برداشت ها از این رو تاکید می شود که باید فراتر از انتظارهای مشتری در بخش بازار مربوطه نگریست. کلید رضایتمندی در یک فعالیت بانکداری این است که خدمتی با کیفیت فراتر از انتظارهای مشتری ارئه گردد.

محققین اعتقاد دارند که رضایت مشتری تنها به انتظار آنها بر نمی گردد، بلکه توجه به نیازهای او ، به ویژه نیازهای اساسی مانند نیازهای ایمنی ، احترام و عدالت اهمیت دارد چون نیازها با انتظارات فرق دارند.

انتظارات: آگاهانه، مشخص، کوتاه مدت و سطحی هستند در حالیکه نیازها تا زمانی که فعال نشده اند ، ناآگاهانه ، کلی ، عمیق و دراز مدت هستند .وقتی انتظارات برآورده نمی شوند مأیوس و ناراضی می شویم، وقتی نیازهای اساسی تامین نمی شوند شاید خشمگین و یا حتی برافروخته شویم .اگر رضایت یک مشتری را به دست نیاورید او ناخرسند خواهد بود، اما اگر نیازهای او را تامین نکنید ، او را از دست خواهیم داد. بنابراین رضایت مشتری: یعنی تامین کامل نیازها و خواسته های او درست در همان زمان و یا همان روشی که او می خواهد

از این دیدگاه رضایت ، مشتریان در سه سطح مورد بررسی قرار می گیرد که عبارت است از:

سطح اول: تامین نیازهای اولیه مشتریان

سطح دوم: تامین انتظارات

سطح سوم: توجه و تامین انتظارات مشتریان و ارائه خدمات پیش از آنچه ممکن است انتظار داشته باشند.

در فعالیت بانکداری اشتباه و لغزش امری اجتناب ناپذیر است؛ اما اصل اساسی در کلیه فعالیت های خدماتی حل مشکل مشتریان است که منجر به رضایت و وفاداری آنها می شود. حل مناسب و درست مشکلات ، مشتریانی را می آفریند که عملا وفادارتر ز کسانی هستند که هیچگونه مشکلی با بانک نداشته اند.

بانک ها باید مدیریت حل مشکلات  و شکایات را در خود تقویت کنند و در عین حال باید به این توانایی نیز دست یابند که حوزه های مساله دار را نیز شناسایی کنند و فرآیندهای نارضایتی از ارائه خدمات را قبل از آنکه تاثیرات گسترده ای بر مشتریان بگذارد ، به شیوه ای منتاسب برطرف سازند . بانک ها باید به صورتی مستمر و فعال رضایت مشتریان خود را زیر نظر داشته باشند و این کار را به منظور دست یافتن به بینش و بصیرتی خاص برای برخورد مناسب با مشکلات و مسائل لاینحل و یا مسائلی که در ارتباط به خدمت رسانی به وجود می آید یه روشی آگاهانه به کار می برند تا در نتیجه به موقع بتوانند بر مبنای این داده ها عکس العمل مناسب و قوی برای رفع مشکل مجموعه از خود نشان دهند(همان منبع).

[۱]. (رضایت مشتری رمز بقا در بازار، برداشت از سایت آفتاب به تاریخ ۲۲ فروردین ۱۳۸۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]




سازمان‌هایی که از نظر بازاریابی در سطح عالی قرار دارند، می‌کوشند مشتریان خود را راضی نگاه دارند. مشتری راضی خریدهای خود را تکرار می‌کند و از تجربه‌های خوبی که درباره محصول دارد دیگران را هم آگاه می‌سازد. کلید اصلی موفقیت این است که انتظارات مشتری با عملکرد سازمان منطبق باشد. سازمان‌هایی که زیرک و با فراست هستند، می‌کوشند مشتری را خشنود کنند. زیرا نه تنها متعهد به ارائه خدمات یا محصول هستند؛ بلکه چیزی را که عرضه می‌کنند بیش از تعهداتشان است(مشایخی کرهرودی ، ۱۳۸۸). حفظ و نگهداری مشتری اثر مهمی در سودآوری بانک دارد. عقیده بر این است که رضایت بر ادراک، خرید و تصمیمات آتی مشتری تأثیرگذار است(جابنون و التمیمی،۲۰۰۳،ص۱۲).

مشتریانی که برای یک دوره بلند مدت از سازمان راضی نگه داشته شوند، به چندین طریق بر سودآوری سازمان اثر می‌گذارند. اول اینکه، تکرار معاملات آنها منجر به کسب درآمد برای سازمان می‌گردد. دوم، هزینه‌های مربوط به آگهی‌های تجاری، پیشبرد فروش و اقدامات ابتدایی جذب مشتریان جدید، به مراتب بیشتر از هزینه‌های حفظ و نگهداری مشتریان کنونی است.سوم، مشتریان راضی و وفادار اغلب اخبار خوب را منتشر ساخته و خدمات سازمان را به دیگران توصیه می‌کنند(اولوریونیو،۲۰۰۶).

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

برخی محققان از قبیل بردن و تیل(۱۹۸۳)، اولیور(۱۹۸۱)، و رست و پیترز(۱۹۹۷)، از رضایت مشتری به عنوان پیشایند اصلی خرید مجدد یاد کرده‌اند(هلیر و همکاران،۲۰۰۳،ص۲۵). همچنین لاولاک و همکارانش(۱۹۹۸)، مزایای رضایت­مندی مشتری را چنین برشمردند:

اول، رضایت‌مندی موضوعی است که به وفاداری مشتری پیوند خورده است.

دوم، مشتریان با رضایت­مندی بالا، توصیه­های دهان به دهان مثبت به­راه خواهند انداخت.

سوم، مشتریان با رضایت­مندی بالا با گذشت‌ترند(خطاهای احتمالی سازمان را به سبب
رضایت­مندی خود می‌بخشند(اندیوبیسی و واه،۲۰۰۵،ص۲۲۳).

افرادی که از خدمات خوب سازمان در گذشته لذت برده‌اند، احتمالاً باور دارند که خطاهای خدمت از جمله انحرافات طبیعی و اجتناب ناپذیر است و سازمان را مقصر قلمداد نمی‌کنند.

رضایت بالای مشتری نوعی بیمه در برابر اشتباهات احتمالی مؤسسه است، که در نتیجه تغییرات مرتبط با تولید خدمات، وقوع آنها اجتناب ناپذیر است. مشتریان دائمی در مواجهه با چنین موقعیت‌هایی اغماض بیشتری دارند، زیرا به دلیل تجربیات خوشایند قبلی، اشتباهات دائمی اندک سازمان را به راحتی نادیده می‌گیرند و یا بروز هر گونه اشتباه غیر عمدی به سمت رقبا نمی‌روند. بنابراین عجیب نیست که جلب رضایت مشتریان مهم‌ترین وظیفه سازمان‌ها و مؤسسات شده است، چون این امر ارتباط مستقیمی با حفظ مشتری، سهم بازار و منافع سازمان دارد(ونوس و صفائیان،۱۳۸۱ ،ص۲۵).

۲-۲-۴) ارتباط رضایت و وفاداری مشتری

رضایت به ارزیابی ذهنی از احساسات بستگی دارد. احساس تابعی از عدم تطابق و نسبت ستاده به داده است. نتیجه نهایی نیز احساس مثبت یا منفی از کامیابی است(اندرسن،۲۰۰۰،ص۲۱). رضایت بالا یک سیاست ایمنی در مقابل اشتباهاتی است که به دلیل پیوستگی تغییر پذیری با تولید خدمات، گریزی از آن نیست. از این­رو کسب رضایت مشتری، با توجه به رابطه مستقیم آن با حفظ مشتری، سهم بازار و سود، ذهن مدیران شرکت­ها را به خود مشغول داشته است(لاولاک و رایت، ۱۳۸۲،ص۳۵).

کشف ارتباط بین رضایت مشتری و وفاداری مشتری همچنان موضوع مورد علاقه محققین است. در شکل ۲-۴، شش حالت ممکن از وابستگی رضایت و وفاداری را نشان می­دهد. حالت(۱)، بیانگر این است که رضایت و وفاداری تجلی یک مفهوم یکسان است. حالت(۲)، نشان­ دهنده این است که رضایت، مفهومی مرکزی برای وفاداری است، به­طوریکه بدون آن وفاداری وجود ندارد. در حالت(۳)،  نقش مرکزی رضایت تقلیل یافته و بیانگر این نکته است که رضایت یک جزء تشکیل دهنده وفاداری است و در واقع یکی از مولفه­ها و ابعاد ایجاد وفاداری است. حالت(۴)، مفهوم وفاداری نهایی را بیان می­ کند؛ که رضایت و وفاداری ساده از اجزای آن هستند. در حالت(۵)، این فرض مطرح است که چه سهمی از رضایت در ایجاد وفاداری مؤثر است. حالت(۶)، رضایت را سرآغاز مراحل متوالی­ای می­داند که در نهایت به وفاداری ختم می شود. این حالت همچنین بیانگر این است که وفاداری ممکن است مستقل از رضایت باشد؛ به­طوریکه عدم رضایت ممکن است بر حصول و یا عدم حصول وفاداری تأثیر­گذار نباشد (فیض و رجبی میاندره، ۱۳۸۷).

شکل ۲-۴)  شش حالت ارتباط میان رضایت و وفاداری(الیور،۱۹۹۹،ص۲۷).

در سال‌های آتی ممکن است تأکید فزاینده بر وفاداری در معنایی متضاد با رضایت پدید آید. به
گونه­ای که، میزان روگردانی حتی در میان مشتریان راضی نیز می‌تواند نسبتاً بالا باشد. بنابراین گرچه رضایت و وفاداری با هم رابطه دارند، اما این رابطه نامتقارن است. رضایت تعیین کننده ناپایا برای وفاداری است. ریچارد الیور، اظهار می‌دارد که چندین مانع در مقابل وفاداری نظیر، خصیصه‌های فردی(تنوع جویی و وفاداری به چندین مارک) و مشوق‌های عامل تغییر مارک(رقبا ممکن است با پیام­ها و مشوق‌های اغواء کننده، مصرف کننده را وسوسه کنند)، وجود دارد. در حقیقت او بیان می‌دارد که مصرف کنندگان وفادار، فراتر از یک رضایت و حتی رجحان پایدار هستند و آن­ها مدافعینی مصمم در هنگام مواجهه با پیشنهادات فریبنده از طرف رقبا محسوب می‌شوند(موون و مینور، ۱۳۸۲،ص۱۱۲).

به عبارتی، علی‌رغم تأکید سازمان‌ها بر حفظ مشتریان فعلی، وضعیت‌هایی پیش می‌آید که مشتری علی‌رغم رضایت، نسبت به سازمان وفادار نمی‌ماند. دلایل متعددی در این خصوص وجود دارد که دو  مورد اصلی آن عبارتند از‌:

الف) انگیزه تنوع‌گرایی: انگیزه تنوع‌گرایی، حالتی را توصیف می‌کند که علی‌رغم رضایت از یک محصول یا خدمت خاص، مشتری، ارائه کننده خدمت را به دلایلی نظیر تمایل به تغییر، حس کنجکاوی یا خستگی، تغییر می‌دهد.

ب) تئوری کاوش: بر اساس این تئوری، میزان معینی از نارضایتی دو برابر همان میزان رضایت بر تکرار خرید اثرگذار است. این بدین معنی است که در تلاش برای افزایش وفاداری مشتریان در اولین گام باید تمامی منابع ممکن که منجر به نارضایتی می‌شوند را حذف کرد، زیرا تنها پس از این کار است که تلاش بیشتر برای افزایش رضایت اثر خواهد گذاشت(سید جوادین و کیماسی،۱۳۸۴ ،ص۴۵).

در نتیجه این­که اگر چه از رضایت‌مندی مشتری به عنوان پیشایند وفاداری مشتری یاد می‌شود؛ ولی ممکن است مشتریانی که از تجارب گذشته خود راضی هستند، الزاماً مشتریان وفادار سازمان نباشند. به طور کلی رضایت مشتری این موضوع که تا چه میزان خدمت یا محصول پیشنهادی سازمان با انتظارات مشتری مطابقت دارد را اندازه‌گیری می‌کند، در حالی که وفاداری مشتری این احتمال را که آیا مشتریان مجدداً مراجعت می­ کنند و این­که آیا تمایل به مشارکت و همکاری با سازمان دارند را اندازه‌گیری می‌کند. مشتریان وفادار تمایل به برقراری یک رابطه مشترک و پایدار با سازمان مربوط را دارند(رابینسون و همکاران،۲۰۰۵،ص۵۹۱).

[۱]. Jabnoun and Al – Tamimi

[۲] Olorunniwo et al

  1. Bearden and Teel
  2. Roest and Pieters
  3. Lovelock et al

[۶]. Ndubisi & Wah .

[۷]. Andreassen

[۸] Oliver

[۹] Robinson & et al

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]




بسیاری از سازمان ها می توانند مشتری را راضی کنند ، ولی سازمان هایی که بتوانند مشتری  را در کانون  عملیات خود قرار دهند باعث می شوند که وی از محصول لذت ببرد. رضایت مشتری از نارضایتی وی بهتر است(محمدی،۱۳۸۵، ۳۲).

همانگونه که در شکل ۲-۵ مشاهده می کنید ،رضایت مشتری مزایای زیادی را برای شرکت ایجاد می کند و سطح بالاتری از رضایت مشتریان ، به وفاداری آنها منجر می شود. رضایت بالای مشتری نوعی بیمه در برابر اشتباهات احتمالی شرکت است، که در نتیجه تغییرات مرتبط با تولید خدمات ، وقوع آنها اجتناب ناپذیر است. مشتریان  دائمی در مواجهه با چنین موقعیت هایی اغماض بیشتری دارند، زیرا به دلیل تجربیات خوشایند قبلی، اشتباهات اندک سازمان را به راحتی نادیده می گیرند.

شکل۲-۵) مزایای رضایت مشتری(محمدی،۱۳۸۵، ۳۵)

 

۲-۲-۶) انواع مشتریان از جنبه میزان رضایت

انواع مشتریان از جنبه میزان رضایت عبارتند از(محمدی،۱۳۸۵، ۲۵-۲۳):

الف) مشتری راضی:

کسی است که در حال حاضر راضی است ولی هنوز مشتریان ارزشی ،وفادار و دائمی ما نیست زیرا که او دمدمی مزاج است و رقیب ما می تواند با کمترین امتیاز نظر او را تغییر دهد. نسبت به شما بی تفاوت است یعنی نه شما را ستایش می کند و نه سرزنش. حداقل سطح خوب بودن را برای ما دارد.

ب) مشتری شاد:

میزان وفاداریش به ما بیشتر شده و در طول یک دوره یک ساله یا دوساله و … بیشتر از مشتری راضی از شما خرید میکند زیرا که او باور دارد شما بیشتر از انتظارش به او سرویس داده اید . به همین دلیل او شما را نزد دوستانش تعریف می کند و برای شما مشتری جدید می آورد . ولی به این نکته بسیار مهم توجه کنید که در مراجعه های بعدی توقعاتی دارد که باید در ابتدا خود را آماده برآورده ساختن توقعات بعضأ    نا بجای او بکنید وگرنه نداشتن برنامه منطقی و مدون برای برآورده ساختن توقعات او می تواند او را به مشتری ناراضی مبدل کند.

ج)مشتری ناراضی

- او به جای راضی بودن متاسفانه در گروه مخالفان و نارضایان شما قرار دارد زیرا :

- نتوانستید نیازش را برآورده کنید.

- او از کیفیت و برخورد شما راضی نیست.

- رقبا بهتر از شما به او سرویس داده اند.

- برای جلب او باید به او اطمینان دهید که موارد ناراحتی او را شناسایی و از بین برده اید. ممکن است دیگر او را نبینید تا رضایت او را جلب کنید لذا تلاش کنید با ارئه خدماتی بنیانی از ابتدا مانع نارضایتی مشتریان شوید.

توجه داشته باشید که :

۱ – مشتری ناراضی حتما سازمان را ترک می کند.

۲ – مشتری ناراضی مشکلش را با ۸ نفر دیگر بیان کرده و آنها را به سوی رقیب می کشاند.

۳ – مشتری ناراضی اطلاعاتش را به ۲۰ نفر دیگر می دهد.

۴ – ۹۸ درصد مشتریان ناراضی بدون شکایت و بدون اطلاع قبلی ما را ترک کرده و به سوی رقیب می روند.

د – مشتریان به وجد آمده(شیفته):

این ها ارزشمند ترین مشتریان شما هستند و باید با بهره گرفتن از شیوه های نافذ رهبری و از طریق جلب قلوب و نفوذ در دلها ، اینها را جذب سازمان کرده ، زیرا بعدا جزو مشتریان وفادار خواهند شد اینها:

- هوارداران پرو پاقرص شما هستند.

- با اصرار، دیگران را به سوی شما می کشانند.

- از خودش هزینه می کند تا شما را به شهرت برساند.

هـ - مشتریان خشمگین:

عملکرد شما نه تنها موجب ناراحتی آنها بلکه باعث خشم آنها می شود به همین جهت:

- او در پی انتقام گیری از شماست.

- به او از جانب ما خسارت رسیده.

- او فعالانه همه را علیه شما می شوراند .

- کمترین خواسته او محو شما از صحنه است.

- برای نابودی شما ،وجود تعداد کمی از این مشتری فوق العاده خطرناک است.

 

۲-۲-۷)چرخه بهبود مستمر رضایت مشتری

گوش دادن و توجه به نیازهای مشتری ، درک عمیق از آنچه که مشتری می خواهد را میسر می کند و روش های تجزیه و تحلیل کمک می کند تا راه حل پیدا شده و به اجرا گذارده شود. وقتی چنین اقداماتی انجام شود به اثر بخش و کارایی نظارت می شود تا مشخص شود که آیا با نیازهای مشتریان انطباق دارد یا نه؟. که اگر چنین باشد این کار موجب رضایت مشتری شده و چرخه بهبود مستمر، استمرار خواهد یافت. اریک سیگل در این زمینه می گوید: «اگر می خواهید در میدان تجارت و رقابت باقی بمانید ، کالاهای متنوع عرضه کنیدو به نحوه ارائه آن تنوع بخشید. باید کارتان با دیگران فرق اشته باشد .مشتری ها به جایی مراجعه می کنند که خدمات و کالای آن متفاوت باشد» و نیز استیو هاب می گوید: سوال از مشتری در مورد خواسته هایش کافی نیست زیرا تا آن را بسازید ذائقه اش تغییر کرده است(محمدی، ۱۳۸۵، ۳۱-۳۰).

صدای مشتری
اقدامات بهبود
اجرا و نظارت
تجزیه و تحلیل
مشتری

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۶) چرخه بهبود مستمر رضایت مشتری(محمدی،۱۳۸۵،ص۳۱)

۲-۲-۸) اندازه گیری رضایت مشتری

رضایت مشتری به عنوان یک عامل اصلی برای تعیین موفقیت سازمان در ارتباط با مشتریان می‌باشد(فیکی کوا و اینگرید،۲۰۰۴)و رضایت مشتری معیاری از چگونگی عملکرد کلی سازمان در رابطه با مجموعه انتظارات مشتری می‌باشد توجیه اساسی برای اندازه‌گیری رضایت مشتری فراهم آوردن اطلاعاتی است که مدیران را قادر سازد تا تصمیمات صحیحی را  جهت به حداکثر رساندن رضایت مشتری‌ها اتخاذ نمایند و در نتیجه موجب بهبود حفظ مشتری‌ها شوند (هیل،۱۳۸۴،ص۳۶). به همین دلیل اندازه‌گیری رضایت مشتری بسیار مهم است.رضایت مشتری دلیل اصلی برای مدیریت کیفیت جامع می باشد(الومیمو همکاران،۲۰۰۳،ص۶۶۸). مدیریت کیفیت جامع مبنی بر رضایت مشتری یک رویکرد مدیریتی است که شامل یک سازمان متمرکز بر کیفیت همراه با مشارکت تمام اعضا در راه رسیدن به موفقیت بلندمدت که رضایت مشتری و منافع سازمان و جامعه می‌باشد. برای دستیابی به رضایت واقعی مشتری نیاز به فرهنگ مشتری مداری، سازمان متمرکز بر مشتری، قدرت کارکنان، ساختار تیمی و همراهی با مشتریان و تهیه کنندگان را داریم. شرکت ها روی متدهایی که تعیین‌کننده رضایت مشتری است میلیون‌ها دلار خرج می‌کنند، چون اندازه‌گیری کمی رضایت مشتری کمک بزرگی به اندازه‌گیری کیفیت محصول بر رفتار مشتری می‌باشد(فیکی کوا و اینگرید،۲۰۰۴،ص۵۹).

برای اندازه‌گیری رضایت مشتری چهار سوال زیر مطرح می‌شود:

مشتری ما چه کسی است؟

رضایت مشتری به چه معنی است؟

برای اندازه‌گیری به چه چیزهایی نیاز داریم؟

چطور اندازه‌گیری کنیم؟

مشتری کیست؟

اکنون که در اقتصاد جهانی مشتریان بقای شرکت را رقم می‌زند، دیگر شرکتها نمی‌توانند به انتظارات و خواسته‌های مشتریان بی‌تفاوت باشند. آنها باید همه فعالیت‌ها و توانمندی‌های خود را متوجه رضایت مشتری کنند. چرا که تنها منبع برگشت سرمایه مشتریان هستند. بنابراین، نخستین اصل در دنیای کسب و کار امروزی ایجاد ارزش‌های مشتری‌پسند است. و تنها ازطریق فرایندهای شرکت می‌توان ارزش‌های مشتری‌پسند ایجاد کرد (عالی،۱۳۸۱،ص۴۵).

برای یک سازمان دو نوع مشتری وجود دارد، افرادی که بر بقا و وضعیت کسب و کار سازمان تاثیرگذار هستند: مشتریان خارجی و مشتریان داخلی.

مشتریان خارجی خارج از سازمان قرار دارند و نوعی از این مشتری‌ها که فورا به ذهن می آید مصرف‌کنندگان نهایی می‌باشند. مشتریان خارجی دیگری نیز در کانال توزیع محصولات بین سازمان و مصرف‌کننده نهایی وجود دارد، که شامل توزیع‌کنندگان، نمایندگی‌های تولیدکنندگان و … می باشد(کاوسی و سقایی،۱۳۸۴،ص۸۷).مشتریان داخلی درون سازمان قرار دارند و شامل کارکنان سازمان می‌باشند.

رضایت کارکنان امر مهمی برای سازمان تلقی می‌شود. اگر سازمان نیازهای مشتریان داخلی را تامین کند آن ها وظایف خود را به خوبی انجام داده و برای کار موثر بیشتر با هم همکاری می‌کنند. رضایت مشتریان داخلی یکی از شرایط اساسی برای راضی کردن مشتریان خارجی می‌باشد (فیکی کوا و اینگرید،۲۰۰۴،ص۵۸)

 

شرایط کاری
سود بالا
کیفیت خوب محصول
وفاداری کارکنان
رضایت کارکنان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رضایت مشتری
وفاداری مشتری

 

 

 

 

شکل۲-۷)چرخه رضایت(فیکی کوا و اینگرید،۲۰۰۴،ص۵۸)

مدیران معمولا تمایل دارند که در کوتاه‌مدت به سود برسند و نقش رضایت زیردستان را نادیده می‌گیرند، در صورتیکه رضایت زیردستان برای رسیدن به رضایت مشتریان خارجی و سودمندی امر مهمی تلقی می‌شود و زیان بزرگی برای مدیرانی که بدین‌گونه رفتار می‌کنند محسوب می‌شود، چون مدیریت کردن مشتریان داخلی معمولا راحت‌تر از مدیریت کردن مشتریان خارجی می‌باشد. تهیه‌کنندگان با تعداد زیادی مشتری روبرو هستند که برایشان مشکل‌ساز است. اگر آن‌ها بخواهند روابط خود را با مشتریان توسعه دهند باید تعداد مشتریان را کاهش دهند. معمولا درصد کمی از مشتریان سود زیادی را برای شرکت بوجود می‌آورند، بنابراین شرکت باید فعالیت‌های خود را روی همان مشتریان کم ولی با سود بالا متمرکز کند. مدیریت ارشد نیز نقش مهمی در تاثیر فرهنگ و باور کارکنان دارد، زیرا کارکنان را بسوی هدف سازمانی هدایت می‌کند و این مدیریت نیاز به فهم و درک کارکنان دارد، که در نتیجه رضایت کارکنان منجر به رضایت مشتری خواهد شد (همان منبع).

بسیاری از سازمان‌ها سطح رضایت مشتری را از بین موارد زیر شناسایی می‌کنیم:

- تماس‌هایی که در ارتباط با مشکلات محصول می‌باشد.

- شکایات مستقیمی که بوسیله تلفن، پست، پست الکترونیکی و… می‌شود.

- محصولات مرجوعی و دلیل ارجاع آن.

البته این ها به عبارتی اندازه‌گیری نارضایتی مشتری می‌باشد نه رضایت مشتری و البته فرصتی برای جلوگیری از شکست، نه فرصتی برای توسعه و نوآوری محصول می‌باشد.

سازمان‌ها می‌توانند داده‌های خاصی را که اطلاعات مناسبی برای رضایت واقعی مشتری تهیه می‌کند را گردآوری و تحلیل کند.

مهم این است که آنچه واقعا برای مشتریان مهم است اندازه‌گیری شود. امکان تشخیص اشتباه یا تفسیر غلط از آنچه یک مشتری می‌خواهد وجود دارد. به عبارت دیگر شکافی بین آنچه شرکت‌ها فکر می‌کنند که مشتریان می‌خواهند و آنچه مشتریان به طور واقعی می‌خواهند.

برای اندازه‌گیری رضایت مشتری باید ضوابطی به وسیله خود مشتری تعیین گردد. و نیز تعداد کثیری از سازمان‌ها ضوابطی را برای اندازه‌گیری درونی تعیین می‌کنند (همان منبع) .هر روشی که بتواند از مشتری بازخورد تهیه کند خوب است، اما برای اندازه‌گیری موثر نیاز به یک روش مناسب داریم. روش‌های متناوب برای استفاده شامل پرسشنامه بوسیله پست، پست الکترونیک، مصاحبه حضوری، تلفنی، تحقیقات بازاریابی، مقایسه با رقبا و… می‌باشد.

هیچ ابزاری بهتر از نمودار ۴ بخشی نمی‌تواند ما را برای ایجاد تغییرات مثبت در زمینه رضایت مشتری یاری نماید. این نمودار به نام نمودار “اهمیت-عملکرد” هم معروف است. اهمیت بر روی محور عمودی و عملکرد روی محور افقی است. می‌توانیم هر یک از شاخص‌ها را بر اساس مختصات اهمیت و اولویت آنها را بر روی نمودار مشخص نمود (کاوسی و سقایی،۱۳۸۴،ص۳۹).

جدول۲-۱)مناطق مختلف نمودار چهار بخشی (همان منبع).

کارکرد خوبتان را حفظ کنید

(عملکر قوی روی خصوصیات مهم- این حالت را حفظ کرده و بهبود بخشید).

تمرکز بر این موارد- فرصت بهبود

(عملکرد ضعیف روی خصوصیات پر اهمیت- عملکرد این موارد را بهبود بخشید)

توجه بیش از حد

(عملکرد قوی روی خصوصیات غیرمهم ممکن است بیش از حد لزوم باشد- چگونگی استفاده از منابع خود را بازنگری کنید.)

اهمیت کم، اولویت کم

(عملکرد در مقایسه با اهمیت متناسب است- وضع حاضر را حفظ کنید.)

 

مدیران و قسمت‌های بهبود کیفیت از این نمودار استفاده شایانی می‌کنند، چرا که دریافته اند اولویت‌های توسعه براساس شاخص‌های اندازه‌گیری شده در برنامه رضایت مشتری تعیین می‌گردند. معنای عوامل رهبری برای اندازه‌گیری رضایت مشتری سنجش دقیقی از رضایت مشتری را ایجاد می‌کند که می‌تواند به طور مداوم هر ساله نظارت شود. عوامل رهبری ناحیه ای را که نیازهای رضایت مشتری به سوی وفاداری زیاد رشد پیدا می‌کند را معین می‌کند(همان منبع،ص۴۰).

روش های اندازه گیری رضایت مشتری

اندازه‌گیری رضایت مشتری را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

روش‌های عینی روش‌هایی که از طریق اندازه‌گیری شاخص‌هایی که به طور قوی با رضایت مشتری همبستگی دارند به صورت غیرمستقیم رضایت مشتریان را اندازه‌گیری می‌کند. که البته صحت و درستی این مدل‌ها با تردید همراه است. (عالی،۱۳۸۱،ص۴۳).

روش‌های نظری که در این روش با ارزیابی نظر مشتریان به‌صورت مستقیم رضایت آن‌ها را اندازه‌گیری می‌کند. اعتبار این روش‌ها به مراتب بیشتر از روش‌های عینی می‌باشد(کاوسی و سقایی،۱۳۸۴،ص۴۰).

۲-۲-۹) شاخص های رضایت مشتری در سطح بین المللی

یکی از مهمترین شاخص‌های رضایت مشتری، شاخص رضایت مشتری در آمریکا می‌باشد. البته تا این زمان کشورهای بسیاری برای تهیه شاخص ملی رضایت مشتری اقدام نموده‌اند. قابل ذکر است ساختار کلی مدل‌های شاخص رضایت مشتری در کشورهای مختلف یکسان است ولی بنابر شرایط خاص بازار هر کشور که بر طرز تلقی مشتری از محصولات موثر است تفاوت‌هایی وجود دارد.

اکنون به معرفی مدل شاخص رضایت مشتری در آمریکا و چندین کشور دیگر می پردازیم.

[۱] .Fecikova & Ingrid,2004.

[۲] Hill,1384.

[۳] .Almimo et al

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]




کیفیت خدمات

امروزه افراد در محیطی زندگی می‌کنند که به طور روزافزون به سوی اقتصاد مبتنی بر خدمات پیش می‌رود. در هلند، بیشتر ۷۰ درصد مشاغل در مهارت‌های خدماتی و تقریبا دو سوم درآمد ناخالص ملی [۱]توسط خدمات به وجود آمده است، آمارهای مشابه در دیگر کشورهای غربی نیز برقرار است. استخدام در خدمات از سال ۱۹۸۰ سه برابر شده است در حالی که استخدام در صنعت به یک سوم کاهش پیدا کرده است. دیگر خدمات به خدمات بانکی، پستی، بیمه‌ای، بهداشتی و آموزشی محدود نمی‌شود بلکه اغلب محصولاتی که خریداری م‌کنیم عناصری از خدمت را نیز شامل می‌شوند. در واقع طیف وسیعی از کالاها برای داشتن مزیت رقابتی بر فعالیت‌های مبتنی بر خدمت تکیه دارند(گروه کاشانه،۱۳۸۸).

مشتریان نه به دلیل برنامه‌‌های پیشبرد فروش و بازاریابی بلکه به دلیل ارزشی که دریافت ‌می‌کنند وفادار باقی می‌مانند. این ارزش از نظم و آرایش کامل جلوه‌ها یی چون کیفیت محصول، خدمات پس از فروش و در دسترس بودن آن ناشی ‌‌می‌شود (گامسون، ۱۹۹۵).

کارآمدترین متخصصان می‌دانند مشتری باید منحصربه فرد تلقی شود و جایگزین کردن آن بسیار هزینه بر است. وفادار نگه داشتن مشتری با ارائه خدمات خوب بسیار سودآورتر است تا این که هرازگاه مشتری تازه ای به دست بیاوریم. مشتری نمی‌خواهد که چیزی به او گفته شود، بلکه می‌خواهد در عمل به او نشان داده شود.

در بخش خدمات، ارزیابی کیفیت آن حین فرایند ارائه خدمات انجام می‌گیرد. هر تماس مشتری به عنوان لحظه ای برای ایجاد اعتماد و فرصتی برای راضی یا ناراضی کردن به شمار می‌رود (فیتز سیمونز و موناجی،۱۳۸۲). از زمانی که نقش خدمات در زندگی روزمره آشکار شد، مقولۀ “کیفیت خدمات” نیز به عنوان مشخصۀ اصلی رقابت بین سازمانها مورد توجه قرار گرفت به طوری که توجه به کیفیت خدمات، سازمان را از رقبایش متمایز ساخته و سبب کسب مزیت رقابتی ‌‌می‌شود (قبادیان و همکاران[۲]،۱۹۹۴).

بحث کیفیت خدمات بحث نسبتا پیچیده‌ای می‌باشد. وقتی صحبت از کیفیت کالا به میان می‌آید بلافاصله در ذهن افراد، مشخصات فنی کالا شکل می‌گیرد. کیفیت خدمات به طور کلی به عنوان یک ساختار خیالی و اغفال‌کننده که به سختی تعریف و اندازه‌گیری می‌شود، شناخته می‌شود(کرونین و تیلور،۱۹۹۲).

این مورد اغلب در تقابل با محصولات ملموس در ارزیابی کیفیت قرار می‌گیرد. به هر حال کیفیت دستگاه تلویزیون به راحتی قابل تعریف نیست، تصویر علامت تجاری، ظاهر و خدمات پس از فروش شاخصه‌هایی از این دست می‌باشند.

پس باید راه حلی برای پیچیدگی و عدم تعریف خدمات ایجاد نمود، همانطور که مونت کمری[۳] کیفیت را تعریف کرده است: کیفیت عبارت است از میزان تطبیق محصول با خواسته‌های استفاده‌کننده. کیفیت خدمات نیز به صورت زیر تعریف میشود: کیفیت خدمت سازگاری پایدار با انتظارات مشتری و شناخت انتظارات مشتری و شناخت انتظارات مشتری از خدمت خاص است(پاراسورمن،۱۹۹۳).

کیفیت خدمات سه بعد فیزیکی، موقعیتی و رفتاری را در برمی‌گیرد. به عبارت دیگر کلس معتقد است کیفیت خدمات عبارت است از تمرکز بر چیزی که به مشتریان تحویل داده ‌‌می‌شود، موقعیتی که خدمات در آن موقعیت ارائه ‌‌می‌شود و این که آن خدمات چگونه ارائه ‌‌می‌شود(راس[۴]،۲۰۰۳).

۲-۵-۱-کیفیت

در نگرش سنتی،کیفیت محصولات در پرتو ویژگی‌ها و صفات فیزیکی آن از قبیل استحکام و قابل اعتماد بودن ارزیابی ‌‌می‌شود؛ ولی امروزه بسیاری از شرکت‌ها متوجه شده‌اند که مطلوبترین و موفقترین محصول در جهان اگر نیازها،خواسته‌ها و انتظارات مشتریان را برآورد نکند ایده ال محسوب ن‌‌می‌شود. براین اساس،روستا و دیگران «کیفیت عبارت است از میزانی که یک محصول با انتظارات مشتری و مشخصات مورد نظر او تطبیق دارد» تعریف ‌‌می‌کند.

دمینگ «تامین رضایت مشتری و کاستن تغییرات» را در تعریف کیفیت گنجانده است و کرازبی کیفیت را «مطابقت یک محصول یا خدمت با الزامات (ویژگی‌ها و استانداردهای)از پیش تعیین شده» تعریف ‌‌می‌کند.(دمینگ،۱۳۷۵).

به عبارت دیگر یک محصول زمانی با کیفیت است که با خواسته‌ها و نیازهای مشتری انطباق داشته باشد . کیفیت باید به عنوان انطباق محصول با نیاز مشتری تعریف شود(کروسبی[۵]،۱۹۹۰).

این واژه برای افراد مختلف ، معنای متفاوتی دارد ، بنابراین در اولین گام از بهبود کیفیت خدمات باید درک روشنی از مفهوم کیفیت داشته باشیم . کیفیت هیچ معنا و مفهومی‌بجز هر آنچه که مشتری واقعاً می‌خواهد ، ندارد. به عبارت دیگر یک محصول زمانی با کیفیت است که با خواسته‌ها و نیازهای مشتری انطباق داشته باشد . کیفیت باید به عنوان انطباق محصول با نیاز مشتری تعریف شود(کروسبی، ۱۹۹۰ ).

پاراسورامان بیان ‌‌می‌کند که ؛ کیفیت ادراک شده عبارتست از قضاوت مشتری درباره برتری یا مزیت کلی یک شی ء. کیفیت ادراک شده شکلی از نگرش است که با رضایت مرتبط است لیکن با آن یکی نیست و از مقایسه انتظارات با ادراکات از عملکرد، نتیجه ‌‌می‌شود (پاراسورامون[۶]،۲۰۰۵).

کیفیت بهینه عبارت است از آن سطح از کیفیت که علاوه بر برآورده ساختن انتظارات مشتریان، بدون اضافه شدن ارزش محصولات، از افزایش هزینه‌ها جلوگیری کند، کیفیت، جوهر هر سازمان است. تمام وظایفی که در سازمان انجام می‌گیرد، از قبیل نوشتن نامه‌ها، پاسخگویی به مراجعه کنندگان، حتی وظایف نظافتچی‌ها نگهبانان نیز عناصری موثر در کیفیت محسوب می‌شوند(سان[۷]، ۲۰۰۴).

۲-۵-۲-خدمات

به دلیل تنوع خدمات،تعریف خدمات همواره دشوار بوده است.آنچه این امر را پیچیده‌تر ‌‌می‌کند،این واقعیت است که به دلیل نامحسوس بودن اکثر داده‌ها و ستاده‌ها،غالبا” درک و تشخیص راه‌‌های انجام و عرضه خدمات آسان نیست.

خدمات عبارت است از انجام دادن اموری که مجموعه ای از مزایا را به خریداران (مشتریان) عرضه می کند (ونوس،صفائیان،۱۳۸۱).

گرونروس خدمت را به صورت فرآیندی که مشتمل بر یک سری از فعالیت‌‌های کم وبیش نا محسوس که به طور طبیعی اما نه لزوماً همیشگی ، در تعاملات بین مشتریان و کارکنان و یا منابع فیزیکی یا کالاها و یا سیستم‌‌های ارائه کننده خدمت، روی داده تا راه حلی برای مسائل مشتریان باشد، تعریف ‌‌می‌کند
( گرونراس[۸]، ۲۰۰۰)

 

فیلیپ کاتلر[۹] معتقد است:«خدمت،فعالیت یا منفعتی نامحسوس و لمس نشدنی است که یک طرف به طرف دیگر عرضه ‌‌می‌کند و مالکیت چیزی را به دنبال ندارد.تولید خدمت ممکن است به کالای فیزیکی وابسته باشد یا نباشد.» براتلو خدمت را «فرآورده غیر ملموسی که نیازمند دخالت مشتری می‌باشد و در زمان ارائه به مصرف می‌رسد» تعریف ‌‌می‌کند.(کاتلر،۱۳۸۴).

۲-۵-۳-مشتری

در فرهنگ بازار، مشترى فردى است که توانایى و استعداد خرید کالا و یا خدمتى را داشته باشد، که این توانایى و استعداد به صورت توأم در فرد بروز کرده و انتخاب و عمل خرید انجام مى پذیرد. در این فرهنگ و دیدگاه مشترى فرد هوشمند و دانایى است که درباره تأمین نیازهاى خود به خوبى مطالعه و بررسى مى کند و با ارزش گذارى و درنظر گرفتن امکانات و استعداد خود به انتخاب مى پردازد. مشتریان، مردم با عملیاتی هستند که محصول یا نتیجه یک عملکرد را مصرف ‌می‌کنند یا به آنها نیاز دارند و از آنها بهره می‌برند. چون هر عملکردی در یک سازمان به یقین دارای هدفی است، بنابراین مشتریانی دارد (برنیکرهوف و درسلر، ۱۳۷۷).

۲-۵-۴-مدل‌‌های کیفیت خدمات

مدل تحلیل شکاف‌های پنج گانه خدمات

شکاف۱- شکاف ادراکی مدیریت: این شکاف بدین معنی است که مدیریت، انتظارات کیفیت را سرسری می‌گیرد.

شکاف۲- شکاف مشخصات و ویژگی‌های کیفیت خدمات: بروز این شکاف به این معنی است که مشخصات و ویژگی‌های کیفیت خدمات با ادراک و تصور مدیریت در مورد انتظاراتی که از خدمات بانک‌ها وجود دارد؛ سازگار نیست.

شکاف۳- شکاف ارائه خدمات: این شکاف بدان معنی است که ویژگی‌ها و مشخصات کیفیت خوب یک خدمت بدون آن که هنگام ارائه به مشتریان رعایت شود، اثربخشی نخواهند داشت.

شکاف۴- شکاف در پیام ارسالی به بازار: این شکاف بدین معنی است که پیام‌هایی که از طرف بانک به بازار ارسال می‌شود با خدمات ارائه شده توسط بانک‌ها سازگار نیستند.

شکاف۵- شکاف کیفیت خدمات ادراک شده(برآیند تمام شکاف‌های قبل): این شکاف بدین معنی است که خدمات ادراک شده یا تجربه شده یا تجربه شده توسط مشتری با خدمات مورد انتظار او سازگاری ندارد(کراتیپ[۱۰]،۲۰۰۵).

مدلتحلیلشکاف‌هایهفتگانهکیفیت

  1. شکاف شناختی: شکاف بین باور ارائه دهندگان خدمات از انتظارات مشتریان و نیازها و انتظارات واقعی مشتریان.
  2. شکاف در استانداردها: تفاوت بین ادراکات مدیریت از انتظارات مشتری و استانداردهای کیفیت برقرارشده برای ارائه خدمات.
  3. شکاف ارائه خدمات: تفاوت بین استانداردهای مشخص شده ارائه خدمات و عملکرد واقعی ارائه دهنده خدمات.
  4. شکاف در ارتباطات داخلی: تفاوت بین آن چه کارکنان فروش و تبلیغات شرکت فکر می کنند خصیصه عملکرد و سطح کیفیت خدمت است و آن چه شرکت واقعا قادر به ارائه آن است.
  5. شکاف ادراکی: تفاوت بین آن چه واقعا ارائه می‌شود و آن چه مشتریان فکر می کنند دریافت کرده‌اند.
  6. شکاف تأویلی: تفاوت بین آن چه که تلاش‌های ارتباطی ارائه کننده خدمات واقعا قول داده است و آن چه که یک مشتری فکر می کند به وسیله این ارتباطات قول داده شده است.
  7. شکاف خدمات: تفاوت بین آن چه مشتریان انتظار دریافت آن را دارند و ادراکات آن‌ها از خدمتی که واقعا دریافت کرده‌اند(ملاحسینی،۱۳۸۹).

سیستممبادلهایکیفیتخدمات

آلدلیگان و باتل در طی یکسری تحقیقات در زمینه کیفیت خدمات بانکی، مقیاس جدیدی با عنوان سیستم مبادله کیفیت خدمات ارائه کرده‌اند که شامل بیست و یک مؤلفه در چهار بعد، به شرح ذیل است:

۱- کیفیت سیستم خدمات: این بعد قوی‌ترین بعد در میان چهار بعد ذکر شده می باشد. این بعد شامل ترکیبی از مؤلفه‌هایی است که هم به عملکرد فنی و هم وظیفه ای در سطح سازمان مربوط هستند.کیفیت وظیفه ای شامل گوش دادن به مشتریان، سهولت دسترسی، سرعت پاسخ گویی و ظاهر سازمانی است. ویژگی‌های فنی سازمانی، شامل کیفیت توصیه‌ها، انعطاف پذیری، مشخص بودن راه حل‌های خدماتی، وفاداری به عهد، توانمند سازی کارکنان و به روز رسانی خدمات به مشتری می باشد.

۲- کیفیت خدمات رفتاری: این بعد بیانگر، ارزیابی از چگونگی خدمات ارائه شده به وسیله کارکنان است و شامل صفات رفتاری نظیر ادب، تواضع و روابط دوستانه کارکنان با مشتریان می باشد.

۳- کیفیت خدمات ماشینی: این عامل بر کیفیت ماشین و تجهیزات تاکید دارد و به قابلیت اعتماد ماشین‌ها نیز و عملکردشان برحسب رضایت بخش بودن نتایج، زمانی که به وسیله مشتریان مورد استفاده قرار می گیرد، مربوط است.

  • صحت مبادلاتی خدمات: این عامل بر کیفیت خدمات فنی، دقت سیستم و کارکنان تاکید دارد. این بعد، از تجربه مشتریان از فراوانی خطا در تراکنش‌ها و اشتباهات کارکنان در هنگام ارائه خدمات به مشتری ناشی می‌شود(نجار[۱۱]،۲۰۰۶).

 

مدل ملا حسینی

تحقیق ملا حسینی در سال ۱۳۸۹ انجام گرفته است. در این تحقیق کیفیت خدمات متغیر مستقل تحقیق می‌باشد که از پنج بعد همدلی , اعتماد , اطمینان , پاسخگویی و عوامل محسوس فیزیکی تشکیل شده است. متغیر وابسته تحقیق نیز رضایتمندی مشتریان می‌باشد. بنابراین مدل مربوطه بصورت شکل ۲-۴ تنظیم شده است:

نمودار Error! No text of specified style in document.‑۵  مدل تحقیق(ملاحسینی،۱۳۸۹)

ضرورت توجه به کیفیت خدمات علاوه بر موارد بالا مزایای ناشی از کیفیت خدمات خود عامل دیگری است که سازما ن‌ها را به ارائه خدمات با کیفیت ترغیب می کند.یکی از اثرات مستقیم ارائه خدمات با کیفیت ، افزایش توانائی سازمان جهت ارائه خدمات به صورتی کارا به مشتریان می باشد ، چرا سازمان دریافته است که مشتریانش چه خواسته‌ها و نیازهایی دارند، لذا از خدمات غیر ضروری کاسته و یا آنها را حذف می کند . با افزایش کارائی و اثربخ شی در ارائه خدمات ، سودآوری سازمان افزایش خواهد یافت. همچنین ارائه خدمات بهتر به مشتریان باعث تکرار خرید و گسترش تبلیغات دهان به دهان مثبت می گردد(سید جواد ین و کیماسی، ۱۳۸۴ ).

نمودار Error! No text of specified style in document.‑۶  ضرورت توجه به کیفیت خدمات (سید جوادین و کیماسی، ۱۳۸۴)

مطالعات کیونی

در مطالعاتی که توسط کیونی[۱۲] (۱۹۹۵) انجام گرفت، عامل قیمت پس از عوامل قصور در انجام خدمت و درگیری با کارکنان به عنوان مهم‌ترین علت رویگردانی شناسایی گردید به طوری که ۳۰ درصد از پاسخ دهنده‌ها از قیمت به عنوان یک عامل مهم در تصمیم‌های خود بر رویگردانی یاد کرده‌اند.

 

مطالعات گریس و اوکاس

در مطالعه گریس و اوکاس ضعف در ارائه خدمت در ردیف سایر عوامل نظیر مکان مورد تأیید قرار گرفته است. عامل قیمت می تواند شامل گران بودن آن خدمت باشد و مشتری را نسبت به ترک برانگیزاند. به عنوان مثال وقتی از مشتری سوال شد که چرا قصد دارد بیمه خود را با شرکت دیگری تمدید کند در پاسخ به انجام ارزا نتر آن خدمت توسط شرکت دیگر اشاره نمود، اما گاهی پس از دریافت خدمت مشتری احساس می‌کند قیمتی که پرداخته است منصفانه نبوده است لذا احساس بی عدالتی می کند و زمینه ترک وی را فراهم می آورد این مساله شامل مواردی که مشتری فریب روش قیمت گذاری را خورده است و در دام روش تعیین قیمت افتاده است نیز می‌شود .

[۱].Gross National Income

  1. Ghobadian, A., Speller, S., and Jones, M

[۳].Montgomery

۱٫Roos

۲٫Crosby

  1. Parassuramun

۲٫sun

۳٫Gronroos

۱٫kotler

۱٫Karatepe

۱٫Najjar

۱٫Cuney

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]




مفهوم رابطه بطور مستقل از تغییرات تعریف میشود . این موضوع به تمایز رابطه بعنوان داستانی از رابطه برای مدلی که شبیه عشق می باشد ، منتهی می شود . کشف دیگران ، ملاقات دیگران ، تعامل میان طرفین ، وابستگی یکی به دیگری با احترام ، وابستگی متقابل و سرانجام علایق مشترک ، اجتماع اخلاقی و معنوی از مراتب آن است ، البته اگر آمیختگی و امتزاج نباشد . این لحظات مختلف از یک داستان رابطه ای برابر با سطوح مختلف موجود در چرخه زندگی رابطه می باشد .رابطه بعنوان یک داستان ، تایید کننده اینست که آن مقدمه هر نوع جریان و مستقل از آن جریان می باشد و رابطه دارای ابعاد سیاسی ، اجتماعی ، شخصی و اقتصادی می باشد . (پورتیرص۷-۵)رابطه یک پیش نیاز برای تقسیم ارزش مبادله خرید – فروش می باشد . مشتریان راضی وعده های مربوط و مناسب و ارزشمندخود را از عرضه کنندگان بدست می آورند . بیشتر مشتریان راضی با فروشندگانی که اعتقاد دارند « عرضه کننده من » هستند ، بطور مفیدتر و سودآور تر داد و ستد می نمایند .(پری،ص۱) بنابراین در این مقوله به بررسی نوع رابطه و خصوصیات آن پرداخته می شود :

دانلود مقاله و پایان نامه

۱) قصد رابطه -  قصد رابطه بعنوان نیت و تمایل یک مشتری برای ساختن یک رابطه با یک شرکت تا زمان خرید یک محصول یا خدمت منتسب به آن شرکت ، مارک و یا کانال تعریف می شود . نظر به اینکه یک مشتری ممکن است بدون قصد رابطه اولیه شروع به خرید نماید و قصد رابطه بر اساس انصافی که مشتری در شرکت ،نام تجاری و وابستگی واسطه ای ( کانال ) با محصول دریافت می کند ، توسعه یابد، می توان قصد رابطه را بعنوان پیوستار زیر نشان داد .(کومار و همکاران،ص۶۶۹)

 

 

شکل ۲- ۱۸ ) پیوستار قصد رابطه.(کومار و همکاران،ص۶۶۹)

یک طرف پیوستار نشاندهنده ، عدم قصد رابطه می باشد ، در صورتیکه طرف دیگر نشاندهنده درجه بالای قصد رابطه می باشد . وقتی یک مشتری به هیچ وجه قصد رابطه ندارد ، بدین معنی است که او فقط دارای قصد معامله ای است ، که قصد معامله ای یک نگرش کوتاه مدت و فرصت طلبانه مشتری می باشد و فقدان نیت و تمایل برای ساختن رابطه وجود دارد . مشتریان با قصد معامله ای ، بدون هیچگونه درگیری خرید می نماند و یا اینکه فقط به دلیل اینکه به آنها تحمیل می شود ، عمل خرید را انجام می دهند.(کومار و همکاران،ص۶۶۹)

مشتریان ممکن است بدلیل عواملی از قبیل هزینه های راه گزینی ، قیمتهای پایین تر ، راحتی بیشتر ، اجبار ، تمایل ، تاثیرات اجتماعی ، و غیره برای انجام عمل خرید تحت فشار قرار بگیرند .این مشتریان هیچگونه وابستگی یا علاقه ای نسبت به شرکت ، مارک و یا کانال ندارند . این مشتریان می توانند هر زمانیکه شرایط برایشان مطلوب باشد تغییر رویه دهند و اینها در بلندمدت ارزشی به شرکت نمی افزایند . البته جنبه مثبت این مشتریان آن است که آنها برای ادامه یافتن کسب و کار خیلی مفید هستند. .(کومار و همکاران،ص۶۶۹)

مشتریانی با نیت و قصد رابطه ، به شدت خواستار ساختن و ایجاد یک رابطه با شرکت می باشند. این دسته از مشتریان مجبور به خرید نمی شوند و این روش و رویه مشتریان بلندمدت تر است و مشتریانی که قصد رابطه بیشتری دارند ، فرصت طلب نمی باشند .اینگونه مشتریان ممکن است بخواهند به ادامه رابطه بیشتر بپردازند و دارای یک نزدیکی و پیوستگی زیاد ، وابستگی احساسی زیاد و همچنین دارای مقدار اعتماد زیادی به شرکت ، نام تجاری ، واسطه ها و یا هر گونه ترکیبی از اینها می باشند . این گونه مشتریان مقدار قابل توجهی ارزش در دراز مدت به شرکت می افزایند . هر چند این مشتریان اغلب بخش کوچکی از پایگاه مشتری شرکت را تشکیل می دهند ، این یک چالش برای شناخت درست این مشتریان کمیاب و افزایش روابط با آنها می باشد . چون این مشتریان با احتمال کمتری تغییرمسیر می دهند ، مگر اینکه با یک نیروی عقب نشینی بزرگی در ضوابط و شرایط اعتماد و وابستگی احساسی خود روبرو شوند . بی ثباتی های کوتاه مدت از قبیل راحتی یا قیمت روی این مشتریان تاثیر نمی گذارد  .قصد رابطه پیوستگی میان مدت طول عمر رابطه و سودآوری را تعدیل  می نماید .(کومار و همکاران،ص۶۶۹)

 

۲ )استحکام رابطه

پایداری روابط همیشه اشاره بر پذیرش جهت گیری بلند مدت نسبت به رابطه دارد . آن فراتر از یک ارزیابی مثبت و ساده از طرف دیگرمان بر مبنای رسیدگی و ملاحظات منافع فعلی و هزینه های وابسته به رابطه می رود . در تولید رابطه میان تهیه کنندکان خارجی و خریداران جهانی، از چشم انداز خریدار فرض می شود که پایداری رابطه شامل دو جنبه الف ) طول رابطه و ب ) نگرش رابطه می باشد. طول رابطه به تعداد سالهایی که خریدار در حال معامله کردن با تهیه کننده بوده است ،   باز  می گردد . نگرش رابطه بعنوان یک نگرش و روش کلی تهیه کننده نسبت به سرمایه گذاری در رابطه و ادامه رابطه مبادله با یک خریدار ویژه تعریف می شود که در اینجا تعریف نگرش رابطه فقط به نگرش تهیه کننده ، بدون ملاحظه و رسیدگی کردن خریدار منعکس می شود . بر طبق نظریات لینا و باری پایداری به یک سطح شناختی – اجتماعی از یک گرایش برای تولید اعتقادات و نگرش ها مربوط می شود که منعکس کننده و نشاندهنده سازگاری و پایداری یک نفر با دیگران می باشد . این موضوع به این اشاره دارد که در هنگام مطالعه پایداری رابطه نیاز به بررسی گروه های دو عضوی در رابطه موافق با همدیگر در مسائل و موضوعات کلیدی وجود دارد و نه فقط به تمرکز برروی نگرش از یک سمت . در تحقیقات بر روی رابطه میان تهیه کننده و تولید کننده ، پایداری رابطه بعنوان وسعت اینکه رابطه تهیه کننده – خریدار پیوسته و یکنواخت است و هر دو طرف مجذوب یک فعالیت ورابطه کاری بلند مدت هستند تعریف می شوند . پس پایداری رابطه بعنوان یک بازتاب ثابت از نگرشهای رابطه ای مطلوب دو تایی در یک رابطه کاری فعال که برای یک دوره زمانی ادامه پیدا می کند تعریف می شود . این روند شامل دو بعد است :۱ )طول رابطه  و ۲ )همکاری دو تایی .که طول رابطه اشاره به استمرار طول زمان رابطه دو تایی دارد و همکاری دو تایی بعنوان یک احساس یگانگی اعضای کانال که آنرا مقید و متعهد به طرف معامله اش می کند تعریف می شود که آن درصد تشابه ارزش دو تایی و تجسم یک رابطه دوستانه و خودمانی را میان دو طرف می سنجد . برطبق تئوری مبادله اجتماعی ، توسعه یک رابطه همکاری مدار ، شبیه یک رابطه ازدواج می باشد و یک رابطه پایدار مستقیماً با توسعه اعتماد وابسته است . بیشتر تحقیقات بحث کرده اند که اعتقاد بعنوان یک پیش زمینه بر توسعه رابطه تاثیر می گذارد ولی بحث می شودکه یک رابطه پایدار می تواندبر اعتماد به خوبی تاثیر بگذارد . (لیو و همکاران،ص ۳-۲)  استورباکا و استراندویک و گرونروس بحث می نمایند که وابستگی میان طول مدت رابطه و سودآوری مشتری مثبت می باشد . (کومار و همکاران،ص۶۶۸)

 

۳ ) کیفیت رابطه و اجزای آن - مفهوم کیفیت رابطه از تئوری و تحقیق در زمینه بازاریابی رابطه مند نمایان می شود . در این که هدف نهایی ، محکم کردن و تقویت روابط قوی قبلی و همچنین تبدیل مشتریان بی تفاوت به مشتریان وفادار می باشد . داشتن روابط با کیفیت با مشتریان ، برای توزیع کنندگان مهم است . بعلت اینکه این روابط منتج به افزایش نگهداری مشتری می شود و بعنوان یک منبع از ایده ها و راهنمایی های جدید عمل نموده و برنامه ریزی عملیاتی را آسان می کند . بعلاوه افزایش در کیفیت رابطه با مشتریان باعث بوجود آمدن پیامدهای خارجی مثبت برای توزیع کننده می شود که بطور نمونه ایجاد موقعیت مستحکم برای معامله با تهیه کنندگان بالایی می باشد . همچنین واسطه هایی که با مشتریانشان بطور نزدیکتری پیوند دارند ، کمتر به تهیه کنندگانشان وابسته بوده و عملکرد مالی آنها نیز بهبود یافته است . روابط بلندمدت و با کیفیت بالا ، توسط تعاملات تکرار شونده میان اعضای مختلف کانال توزیع باعث ایجاد مزیتهایی برای هر دو طرف خریدار و فروشنده فراهم می کند . برای فروشندگان از طریق ایجاد موانع خارجی برای مشتریانشان ، شیوه بکارگیری منابع محدود از طریق کوششهای مشترک با مشتریان ، بدست آوری منافع از تجربه و ایده های مشتریان و بهبود ظرفیت برنامه ریزی باعث ایجاد منفعت می شود . برای یک مشتری نیزرابطه بلندمدت با کیفیت بالا با یک عرضه کننده ، ریسکها و استرس ها را کاهش می دهد ، مشکلات نخستین را از بین برده و منتهی به انطباق نیازهای ویژه می شود و همچنین مشتری می آموزد که چه انتظاری باید داشته باشد و اطمینان تهیه نمودن نیز برای او افزایش می یابد .(فان بروگن و همکاران،ص۱۴۳-۱۴۱)

مفهوم کیفیت رابطه یک ساختار منظم و عظیمی شامل ابعاد و اجزای متمایز متعدد و اما وابسته می باشد . این اجزا فرصت طلبی ، مشتری مداری ، تعارض، اعتماد کردن به فروشنده، اعتماد ، رضایت ، تعهد وکیفیت متصور می باشد .بر اساس نتایج تحقیقات در بازارهای B2B نیز ،کیفیت رابطه شامل چهار عامل وابسته می باشد که کیفیت متصور خدمت – اعتماد – تعهد و رضایت می باشند . (رایرون و میلر،ص۲۳)در کل هیچ توافق عمومی روی کیفیت رابطه وجود ندارد و در تحقیق دیگری نیز ، از مشخصات روابط با کیفیت بالا و بلند مدت می توان سطوح بالای رضایت ،اعتماد ، تعهد و سطوح پایین تعارض را نام برد . .(فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۲) در واقع مطالعات تجربی نشاندهنده این هستند که کیفیت رابطه بعنوان یک ترکیبی از بعضی یا همه این  عوامل می باشند که در زیر به شرح برخی از عوامل کیفیت زا پرداخته می شود.

 

۳-۱) اعتماد - اعتماد یک نقطه مرکزی در تعریف بازاریابی صنعتی در سالهای اخیر بوده و بنیادی ترین اصل در هنجارهای اجتماعی – ارتباطی می باشد . روابط بازاریابی صنعتی می تواند شامل افق های طولانی مدت ، سرمایه گذاری ها  با  سرمایه های اختصاصی  و نقشها و    مسئولیتهای اشتراکی باشد . اعتماد برای دستیابی به نتایج روابط تحت این شرایط بسیار مهم است .(کوته و همکاران، ص۵۹۷-۵۹۶)بلویس ساختار اعتماد را با علاقمندی به بازاریابی رابطه مند بطور عام و به ویژه در زمینه بازارهای B2B پیوند می دهد .  همچنین به اعتماد بعنوان یک ساختار مرکزی در توسعه روابط خدماتی موفق در بازارهای B2B و برای دستیابی به وفاداری مشتری نگریسته می شود .   پاراسورامان اعتماد را بعنوان یک فاکتور حیاتی موفقیت در روابط خدماتی موفق معرفی نموده است. چون مشتریان به احساس امنیت در معاملاتشان با عرضه کنندگان نیازمندند و همچنین نیاز به خاطر جمعی و ضمانت اینکه تعاملاتشان در جاییکه آنها قادر به اعتماد به عرضه کنندگان هستند ، بطور محرمانه باشد ، دارند . بعلاوه لئونارد  بری پیشنهاد نمود که بازاریابی رابطه مند بر اساس پایه اعتماد ساخته می شود . همچنین در رابطه با وفاداری مشتری ، اهمیت اعتماد را در اینکه « برای دستیابی به وفاداری مشتریان باید ابتدا اعتماد آنها را کسب نمود » می توان درک کرد . اعتماد یک مشخصه یا جنبه مهم در بنا نهادن و توسعه روابط کیفی از طریق یک فرایند وعده دادن می باشد . (رایرون و میلر ،ص۲۴)

بنا به تعریف ،اعتماد را می توان اعتقاد شرکت ( الف ) دانست که : ۱) شرکت (ب) اعمال قول داده شده را انجام می دهد ، که منجر به نتایج مثبت برای شرکت ( الف ) خواهد شد و ۲) شرکت (ب) معمولاً اعمال غیر منتظره ای که منجر به نتایج منفی برای شرکت ( الف ) می شود را اتخاذ نخواهد کرد. (فونتنت و هیمن، ص۱۲۱۳) اعتماد بعنوان میل و خواسته برای تکیه و اطمینان کردن بر یک شرکت معامله ای که به او اطمینان وجود دارد. تعریف شده است . بویژه گانسان اظهار  می کند که تعریف اعتماد باید شامل دو جزء ۱) اعتبار و ۲) سخاوتمندی  باشد . اعتبار به مقدار اعتقادی که یک شریک کانال به عضو دیگر از گروه ۲ تایی مبنی به دارا بودن مهارت و آگاهی برای انجام یک وظیفه بطور موثر را دارد ، نسبت داده می شود .

سخاوتمندی به حوزه ای اشاره دارد که بر طبق آن یک شریک در کانال معتقد است که عضو مقابل او در پیوند میانشان ،  نیات و انگیزه های سودمندی برای او دارد. حتی وقتیکه شرایط و موقعیت های  جدیدی رخ بدهد و برای آن شرایط و موقعیت های جدید هیچگونه قول وعده خاصی وجود نداشته باشد . (مهتا.ر و همکاران،ص۱۵۷)

از اینرو مولفه اعتبار در اعتماد ، روی انتظارات مشترک ،عمل نمودن واقعی شرکای کانال به گفته هایشان و یا بیانیه های نوشته شده آنها تمرکز دارد . در صورتیکه سخاوتمندی روی نیات و انگیزه های شرکای معامله متمرکز است . اعتماد در اعتبار یک شریک یک اعتقاد است که شریک روی حرف خود می ایستد ،وظایف و وعده های داده شده را انجام می دهد و صادق است . اعتماد در سخاوتمندی یک اعتقاد است که شریک علاقمند به رفاه شرکت است و نمی خواهد اعمال غیر منتظره ای انجام دهد که بطور منفی به شرکت تاثیر بگذارد . .(فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۲)

بر طبق نظر نوتبون اعتماد ممکن است مربوط به توانایی یک شریک به انجام کار طبق وعده ها     ( اعتماد صلاحیت) یا نیات او برای انجام آن ( اعتماد حسن نیت) باشد .   بر اساس گفته های داس و تنگ ، اعتماد حسن نیت و اعتماد صلاحیت می توانند یک امتیاز و برتری روشنی را عرضه نمایند . (لیو و همکاران، ص۳)

اعتماد حسن نیت(GT) بعنوان انتظاراتی که بعضی ها در رابطه اجتماعی ، وظایف اخلاقی و مسئولیت برای نشان دادن یک نگرانی ویژه برای علایق دیگران ، بیش از خودشان دارند تعریف می شود که این معنی مشابهی با اعتماد سخاوتمندی دارد و این بر می گردد به یک انتظار مثبت از سخاوتمندی شریک که یک امر حسی و شهودی است . اعتماد صلاحیت(CT) بر مبنای مقداریکه یک طرف اعتقاد دارد که شریک معامله اش مهارت و آگاهی حرفه ای لازم را برای انجام کار ، بطور اثربخش برای دستیابی به منافع را دارا می باشد ، تعریف می شود . (لیو و همکاران، ص۳)

بر حسب تئوری هزینه معامله برای اعضای دو تایی ، اینکه سعی شود همه عدم اطمینان ها را در یک قرارداد نوشته شده پیش بینی شود ، غیر ممکن و هزینه زا است . البته از زمانیکه ممکن است معاملات دارای انصاف و درستی نباشد و رفتارهای فرصت طلبانه از قبیل نفع شخصی و تقلب وجود داشته باشد ، اعتماد می تواند خودش یک رفتار ریسکی باشد . بنابراین اعتماد نه تنها به انگیزه های موجود فردی بلکه به فعالیتهای ریسکی آنها نیز وابسته است . اعتماد معمولاً با ریسکها به وجود می آید . (لیو و همکاران، ص۳) اعتماد در یک رابطه ، ریسکهای مربوط به وابستگی را کاهش می دهد و به سطح عدم اطمینان ، تناسب اطلاعات برای تصمیم گیری ، قابلیت پیش بینی نتایج تصمیم و اطمینان تصمیم بستگی دارد . (فونتنت و هیمن، ص۱۲۱۳)

 

 —نقش اعتماد

خدمت اینگونه تعریف می شود که هر عمل یا عملکردی که شخصی ( یک طرف ) به شخص دیگر ( طرف مقابل ) عرضه می کند ، بطوریکه اساساً ناملموس بوده و موجب مالکیت چیزی برای طرف مقابل نمی گردد . بر عکس محصولات فیزیکی ، محصولات خدماتی را نمی توان قبل از خرید لمس کرد ، بویید یا شنید . بدلیل این ویژگی بارز ، مصرف کننده  همواره محصولات خدماتی را محصولاتی با ریسک بالا می پندارد . از این حیث ، مصرف کننده  بایستی  باطناً  به ارائه کننده خدمت در تحویل خدمت مورد نظر اعتماد کند . موفقیت رابطه تا حدود زیادی به میزان اعتمادی که بین مشتری فراهم کننده خدمات مالی وجود دارد ، بستگی داشته و اعتماد برای هر دو طرف مهم است . (عباسی ، ص  ۵۵) شرکتها وقتی به یکدیگر متعهد می شوند که رابطه مهم بوده و به یکدیگر اعتماد داشته باشند. اعتماد همراه با تعهد یک بلوک ، زیربنای اساسی برای مدل ارتباطی می باشد که بازاریابان را برای کار در یک سرمایه گذاری رابطه مند ماندگار و باقی ماندن در یک موقعیت کوتاه مدت برای رسیدن به منفعت بلندمدت ، توسط ماندن با شرکای حاضر تشویق می کند . اعتماد فاکتور کلیدی در تعیین جهت گیری های بلندمدت است ، زیرا باعث تمرکز روی شرایط آینده می شود و احتمال اینکه سایرشرکا فرصت طلبانه عمل کنند را کاهش می دهد . (وانگ ،ص۸۳)

تحقیقات نشان داده است که طول مدت رابطه مشتری یک شرکت با ادراک و پنداشتی که مشتری از میزان قابل اعتماد بودن آن شرکت دارد رابطه مثبتی وجود دارد . بنابراین موسسات مالی به منظور بهبود روابط خود با مشتریان خود ، بایستی تلاش کنند تا قابل اعتماد بودن شرکت خود رانزد مشتری افزایش دهند . ( عباسی ، ص  ۵۵)

 

— پارامترهای کلیدی اعتماد

احساس اعتماد مشتری نسبت به یک شرکت به عوامل زیادی بستگی دارد. بطورکلی، بالا بردن اعتماد مشتری نسبت به شرکت مستلزم توجه به پارامترهای کلیدی ذیل می باشد: (عباسی،صص ۵۷- ۵۶)

۱)پنداشت از ریسک- در موقیتهایی که اعتماد نقشی ایفا می کند همچون رابطه بین یک مشتری و موسسه مالی ، ریسک یکی از عوامل نقش آفرین در آن می باشد . در اغلب مواقع ، میزان ریسک یک طرف به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد . در چنین شرایطی اعتماد نقش مهمی ایفا می کند . یکی از شیوه های افزیش اعتماد مشتری ،کاستن پنداشت ریسک مشتری است که فراهم کردن تضمین های قانونی و قراردادی می تواند در تحقق آن کمک شایانی کند .

۲) تضمین های قراردادی - تضمین های قراردادی اساساً نیاز به رفتار مبتنی بر اعتماد را مرتفع می سازد . گرفتن تضمین در خریدها برای مشتریان به نوعی تدبیر اندیشی مبدل گشته است که ممکن است در قالب ضمانت نامه ،گارانتی و سایر وعده وعیدهای روشن یا مبهم ظاهر شود .

اطمینان : اعتماد زمانی به وجود می آید که شخص تا حدودی نسبت به انتظاراتی که از رفتار طرف مقابلش دارد اطمینان حاصل کند . این اطمینان در موسسات مالی ریشه در تعدادی از عوامل دارد . اگر مشتری در تجربه قبلی خود رضایت بخشی از موسسه داشته باشد ، مشتری با توجه به تجربه قبلی خود ، دلایل زیادی برای خود دارد که تجربه مجدد وی از آن موسسه ، رضایت او را همچون گذشته تامین خواهد نمود . بطوریکه برای تجربه دوم ، اعتماد بیشتری نسبت به موسسه خواهد داشت . « یک تجربه خوشایند و رضایت بخش به کاهش پنداشت از ریسک مشتری خواهد انجامید ». اگر مشتریان هیچگونه تجربه قبلی نداشته باشند ، توصیه های دیگران می تواند اطمینان و اعتماد آنها را در رویارویی با آن سازمان افزایش دهد .

۳) فرهنگ شرکت - همه موسسات مالی در یک کشور یا یک منطقه در محیط مشابه و یکسانی به فعالیت می پردازند و در محدوده خاصی که توسط قوانین و مقررات تعیین شده با هم رقابت می کنند . از اینرو موسسات می توانند از طریق ارائه تضمین های مضاعف ، همچون فرهنگی که خاص سازمان آنها باشد ، مزیتی استراتژیک کسب نمایند . اعتماد مشتری  بر سازمانی که در سرمایه گذاری در نیروی انسانی یا کسب جوایز در کیفیت خدمات شناخته شده و زبانزد باشد ، افزایش قابل توجهی می یابد .

 

۳-۲)تعهد - تعهد در روابط یک پیش نیاز اساسی برای روابط بازاریابی صنعتی موفق می باشد و همچنین بعنوان یک شاخص حیاتی کیفیت رابطه دیده می شود .(فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۳)

اندرسون و ویتز تعهد را بعنوان  یک میل برای توسعه یک رابطه پایدار ، یک خواسته برای ساختن یک فداکاری کوتاه مدت برای حفظ رابطه و یک اطمینان در پایداری رابطه  تعریف می کنند . (فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۳)فولرتن اظهار می دارد که تعهد مشتری به یک تهیه کننده یک محرک بسیار مهم وفاداری مشتری در صنایع خدماتی است و بر طبق گفته مولفان بی شماری ، ساختار تعهد بعنوان ساختار مرکزی در بازاریابی رابطه مند می باشد . فهر آنرا بعنوان یک تمایل برای ادامه یک دوره از فعالیت و عمل از قبیل نگهداری یک رابطه با یک شرکت کسب و کار نشان داده است . ادبیات رابطه خریدار/ فروشنده ، تعهد را بعنوان یک ضمانت ناآشکار یا آشکار از استمرار رابطه ای میان طرفین مبادله تعریف می نماید . در شرایط ساده تر ، تعهد به انگیزش به ماندن با یک عرضه کننده اشاره دارد . در یک رابطه کسب و کار، تعهد یک احساس روانشناختی ذهن به واسطه اینکه یک روش ( برخورد/ نگرش ) تشکیل می شود ، در خصوص استمرار یک رابطه با یک طرف کسب و کار می باشد . (رایرون و میلر ،ص۲۴)

تعهد در روابط بصورت تمایل تحمل شریک مقابل ، جهت حفظ یک ارتباط ارزشمند تعریف می شود و زمانی به وجود می آید که یک طرف باور دارد که روابط مهم است و حداکثر تلاش را تضمین می کند تا روابط را حفظ کرده و یا افزایش دهد .در این تعریف موثراز تعهد ، دو چیز غایب است که آنها ابعاد ابزاری و موقتی هستند . تعهد ابزاری زمانی وجود دارد که طرف مقابل ، راه دیگری ندارد ویا با سرمایه خاصی سرمایه گذاری کرده است و یا هر دوی آن . تعهد موقتی زمانی وجود داردکه طرفین از تداوم ارتباطات انتظاراتی دارند . البته تعریف اصلی تعهد در بازاریابی رابطه مند ، بر مفهوم جهت گیری بلندمدت ، بیشتر مربوط است . یک خط مشی بلندمدت زمانی وجود دارد که گروه ها بر اهداف بلندمدت تمرکز می کنند و براین باورند که روابط در آینده برای هر دو طرف سودمند خواهد بود و اساساً این باور که یک ارتباط به نتایج مطلوب دست خواهد یافت بین گروه ها تعهد ایجاد خواهد نمود .(کوته و همکاران، ص۵۹۶)

بر حسب رابطه میان تعهد و وفاداری ، دیک و باسو اشاره می کنند که نتایج بالقوه تعهد ممکن است شامل ارتباطات دهان به دهان ( یکی از مهمترین جنبه های وفاداری نگرشی ) باشد . (رایرون و میلر ،ص۲۴)

تعهد یک شاخص مهم و حیاتی از یک جهت گیری بلندمدت در رابطه است که منتهی به هنجارهای اجتماعی – رابطه ای بزرگتر و تمایلات فرصت طلبانه کوچکتر و کمتر می شود که سرانجام باعث افزایش منافع رابطه می گردد .(فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۳)

تعهد اثر بخش ، سودمندی و کارایی تبادلات رابطه ای را افزایش می دهد . تعهد ، رضایت دو جانبه طرفین و عملکرد مالی روابط دو جانبه را تحت تاثیر قرار می دهد . تشکیلات متعهد ، بر نتایج بلند مدت تمرکز داشته و تلاش می کنند تا از طریق یک سری از معاملات منافع را افزایش دهند ، که یک چشم انداز بلند مدت و تمرکز بر اهداف آینده در مفهوم تعهد محوری می باشد . تعهد با استقرار هنجارهای ارتباطی که شامل انعطاف پذیری و اتحاد است ، کارایی روابط متقابل را افزایش می دهد . (کوته و همکاران ،ص۵۹۶)

مشتریانی که تعهد بالایی به یک محصول یا خدمت دارند ، بیشتر خرید خواهند نمود . از طرف دیگر ، تعهد به بعد رفتاری وفاداری منتهی می شود . در حمایت از این تصور ، پریتچارد یک مسیر معنی دار از ایستایی به تغییر ( تعهد ) و به وفاداری پیدا نمود . همچنین بر اساس دلایل تجربی محققین ، یک رابطه میان تعهد مشتری و قصد خرید آینده و قصد ماندن در رابطه وجود دارد . (رایرون و میلر ،ص۲۴)

 

۳-۳)رضایت

رضایت در رابطه بعنوان یک حالت عاطفی و موثر مثبت ، منتج از ارزیابی همه جنبه های رابطه کاری شرکت با شرکت دیگر تعریف می شود . رضایت نقش با اهمیت در روابط بازی می کند و توسط آن می توان درک نمود که آیا افزایش همکاری میان شرکا سودمند می باشد یا خیر ، و همچنین رضایت باعث خاتمه یافتن کمتر روابط می شود. کاتلر ، این مفهوم مهم را بعنوان کلید نگهداری مشتری بیان می نماید . دلایل تجربی و تئوریکی م.(فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۲)تعددی رابطه میان رضایت و نگهدری مشتری و یا وفاداری مشتری را نشان می دهد . برطبق تحقیق محققین، رضایت یک عامل تعیین کننده کلیدی به هر سطح از وفاداری به مارک می باشد . همچنین اغلب محققان رضایت را بعنوان محرک بر احتمال خرید یا استفاده مجدد از خدمات یا محصول یک تهیه کننده بیان نموده اند . (رایرون و میلر ،ص۲۵)

انتظار می رود رضایت از بوجود آمدن ارزش ، توسط کاری که بازاریاب و مشتری با یکدیگر  انجام می دهند حاصل شود . این قبیل موقعیت ها به سهولت در بازاریابی B2B   آشکار است  و اغلب شامل مدیریت زنجیره ، تامین ادغام های شرکت  و یا کانالهای بازاریابی  یکپارچه شده  می شود .(تینسلی،ص۷۰)

۲-۴-۸)مدل بازارهای شش گانه

در محیط متلاطم و پیچیده کسب و کار امروز، به نقش بازاریابی در سازمان ، فراتر از یک واحد سازمانی صرف نگریسته می شود . بازاریابی جدید ، حول محور حداکثر سازی ارزش مشتری از طریق نقش های مرز گستری مشتریان وفادار ، هماهنگ کننده های داخلی ، مدیران استراتژیک و واسطه های مشارکت درون شبکه سازمان ، می چرخد .  ( عباسی ، صص ۳۳-۳۴) کریستوفر و پاین و بالانتاین برای اولین بار در سال ۱۹۹۱ چارچوبی برای بازاریابی رابطه مند که متشکل از ۶ بازار بود مطرح نمودند. (وینتر و پریس ،ص۲٫ رابینسون و جکسون ،ص۳)

مدل بازارهای ۶ گانه ، بازاریابی رابطه مند را در سطح سازمانی مورد توجه قرار می دهد و این مدل ۶ بازار را نشان می دهد که هر یک ابعادی از بازارهای رابطه مند را در بر می گیرد که روابط با آن گروه ها و بخش ها ، بطور بالقوه مستقیم یا غیر مستقیم بر اثر بخشی سازمان در بازار تاثیر می گذارند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل۲ – ۱۹ ) حوزه بازارهای شش گانه ( عباسی ، ص ۳۵)

در این مدل ، بازارهای داخلی که در درون سازمان قرار گرفته ، در مرکز این مدل واقع شده است . این چارچوب به بازاریابی داخلی بعنوان تسهیل کننده ، هماهنگی کننده و حمایت مدیریت از روابط با گروه های سایر بازارها می نگرد .

البته این مدل با اوج گرفتن تحقیقات و مطالعات بازاریابی رابطه مند چندین بار مورد بازنگری قرار گرفته که مهمترین آنها ، قرار گرفتن بازار مشتریان در کانون چارچوب است که توسط کروانس و پیرسی مطرح شد . قرار دادن مشتری در مرکز مدل بازارهای ۶ گانه ، منعکس کننده هدف بازاریابی رابطه مند ، یعنی ایجاد ارزش برای مشتری و رضایت و وفاداری وی است که بهبود سودآوری در بلندمدت را برای شرکت به همراه خواهد داشت . ( عباسی ، صص ۳۵-۳۴)

 

الف ( بازار مشتریان :

شناسایی رابطه مستقم و مثبت حفظ مشتریان با سودآوری ، اولین بار توسط شرکت مشاورین مدیریت « باین و کو » مورد پژوهش قرار گرفت که مزایای حفظ مشتریان از طریق ایجاد رابطه ، با استقبال چشمگیر جامعه کسب و کار مواجه شد . ( عباسی ، ص ۳۶) البته تمرکز اولیه فعالیتهای بازاریابی روی ارباب رجوع تکیه می کند و تاکید روی روابط بلندمدت بازاریابی رابطه مند و نه فقط فروشهای شخصی ( بازاریابی معامله ای ) دارد . (وینتر و پریس ،ص۲)از اینرو روابط با مشتریان در مدل اصلاح شده همیشه در کانون تمام فعالیتهای شرکت باقی می ماند و بعد از تعدیل مدل ، بازار مشتریان در مرکز و احاطه شده توسط بازارهای دیگر قرار می گیرد . (اشمیت و وگل،ص۴)

اینکه مشتری شرکت ، مصرف کننده نهایی کالا یا خدمات است یا خیر ، بستگی به موقعیتی دارد که عرضه کننده در فرایند عرضه ارزش به مشتری دارد . اغلب سازمانها هم دارای مشتریانی تجاری ( واسطه ها ، توزیع کننده ها و خرده فروشان ) و هم مصرف کننده ( خریداران و استفاده کنندگان نهایی ) هستند . اما اینکه روابط قوی با کدام گروه و دسته ها برای شرکت مفیدتر و سودمند می باشد به قدرت نسبی هر یک از مشتریان فوق در سیستم ارائه ارزش بستگی دارد . بنابراین این نکته را نباید از نظر دور داشت که بازاریابی رابطه مند در هر موقعیتی و شرایطی مفید فایده واقع  نمی شود . ( عباسی ، ص ۳۶)

گانسان بحث می کند که درک ناقص و نادرست از وقت و زمان مشتری مداری می تواند به مشکلاتی از قبیل اینکه مبادرت کردن به بازاریابی رابطه مند در صورتیکه در آن موقعیت بازاریابی معامله ای مناسب تر است ، ختم شود . پس مدیران باید هزینه ها و منافع ساختن رابطه را تعیین نمایند و از خود بپرسند آیا ساخت رابطه همیشه با ارزش تر از هزینه متحمل شده است ؟ (کومار و همکاران، ص۶۶۸) در موقعیتهایی که مصرف کننده درگیری کمی در فرایند تصمیم گیری دارد همچون محصولات مصرفی ، رویکرد معامله ای به بازاریابی برای مشتریان سودمندتر و مناسب تر خواهد بود . برای کسب و کارهایی که به عرضه خدمات مالی و حرفه ای می پردازند ، دائماً محصولات با دوام خود را « مثل اتومبیل » عوض می کنند و بسیاری از سازمانهایی که با شرکتهای تجاری سروکار دارند سرمایه گذاری در ایجاد رابطه با فرد فرد مشتریان به سادگی و روشنی قابل توجیه است )عباسی ، صص ۳۷-۳۶(

ب ) بازار مراجعان :

توصیه های دیگران می تواند یکی از عوامل تعیین کننده و مهم در ایجاد روابط بین سازمان و مشتریانش باشد . در بخش خدمات حرفه ای و تخصصی ، شبکه های اجتماعی و کسب و ارائه اطلاعات غیر رسمی در هدایت و شکل گیری تماسهای رسمی بسیار رایج است . تبلیغات دهان به دهان یکی از منابع شناخته شده و معتبر جستجوی اطلاعات برای مصرف کنندگان قبل از خرید محصولات گران قیمت یا خدمات پر ریسک می باشد.(عباسی ، ص ۳۷) توصیه دیگران ، در موقعیت هایی که محصولات وخدمات مشابه بسیار زیاد است ، یکی از شیوه های مطمئن و ساده کاهش گزینه ها برای مصرف کنندگان می باشد. (وینتر و پریس ،ص۲٫ اشمیت و وگل،ص۱۴)

همچنین در مواقعی که مشتریانی قصد خرید محصولاتی را دارند که ارزیابی آن پیچیده و مشکل باشد برای کاهش میزان ریسک متصور خود به سراغ توصیه افراد مورد اعتماد و ثالث خواهند رفت . (عباسی ، ص ۳۷)

ج) بازار داخلی :

در دیدگاه بازاریابی سنتی ، بازار داخلی هیچگونه نقش مهمی بازی نمی کرد ، در حالیکه بازاریابی   رابطه مند به اهمیت مشتریان داخلی تمرکز می نماید . کارمند بعنوان یک قابلیت برای افزایش عملکرد جایگاه بازار خارجی مورد توجه قرار می گیرد . شرشیک بیان میکند که برآوردن نیازهای کارکنان برطبق خواسته های آنها پایه و اساس برآوردن نیازها و خواسته های مشتریان برطبق نیازشان است . (اشمیت و وگل،ص۱۰) بازار داخلی شامل کارکنان یک شرکت است که باید درگیر با کسب و کار و قسمتی از یک کسب و کار باشد .آنها برای بازاریابی مهم هستند ، بطوریکه کارکنان با سطوح بالای رضایت و آنهایی که روابط بلندمدت با شرکت دارندو با آن کسب و کار آشنا هستند ، بعلت اینکه دارای درجه آگاهی و تجربه بسیار بالایی می باشند ، پتانسیل لازم برای تامین رضایت ارباب رجوع و ایجاد اعتماد و روابط با مشتریان را دارا هستند .( وینتر و پریس ،ص۲)

[۱] . Portier, PP,5-7

[۲] -Leana & Barry

[۳] . Liu,et al, PP, 2-3

[۴] -Storbacka & Strandvik

[۵] . Van Bruggen ,et al

[۶]. Rauyruen,Miller ,P.23

[۷] . Coote,et al

[۸] -Blois

[۹] -Parasuraman

[۱۰] -Ganesan

[۱۱] . Mehta.R,et al ,P.157

[۱۲] -Nooteboon

[۱۳] - Das & Teng

[۱۴] . Wang, P.83

[۱۵] -Anderson & weitz

[۱۶] -Fullerton

[۱۷] -Fehr

[۱۸] -Instrumental

[۱۹] - Temporal

[۲۰] -Dick & Basu

[۲۱] -Pritchard

[۲۲]. Tinsley, P 70.

[۲۳] -Cravens & Piercy

[۲۴] -Bain & Co

[۲۵] . Schmid,Vogl , P.4

[۲۶] -Shershic

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:07:00 ب.ظ ]




این مدل ریشه هایش در تئوری بازاریابی رابطه مند است که نشان می دهد  روابط نزدیک، کمک به نگهداری و توسعه روابط بطور کل در بلند مدت می نماید . مدل، عوامل تعیین کننده رابطه ای و فرهنگی روابط میان سازمانهای صنعتی را بررسی می نماید و تاثیرشان را روی نتایج رابطه ای کلیدی کشف می کند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل۲- ۲۴) مدل بازاریابی رابطه مند میان سازمانهای صنعتی(دامپرت و کولبرت،ص۴)

 

پالماتیر و همکاران نشان می دهند که تحقیق درباره اینکه کدام ویژگی یک مبادله رابطه ای ، بهترین آن برای تشریح عملکرد است مخالفت کردند . بنابراین مناسب است که از ویژگیهای متعددی برای افزایش درک این بازاریابی استفاده شود . رضایت رابطه مند ، اعتماد و تعهد معمولاً بعنوان بهترین تخمین از استحکام و پایداری رابطه مند وعامل مشخص تری از عملکرد مبادله نسبت داده می شوند هر چند رضایت رابطه مند و اعتماد ۲ فاکتور با همبستگی بالا می باشند . (دامپرت و کولبرت ،ص۴)

مقاله - متن کامل - پایان نامه

۲-۴-۹-۵)بازاریابی رابطه مند مدار (RMO)

تغییر ماهرانه در مفهوم و شیوه کسب و کار اساساً باعث تغییر شکل نظم بازاریابی بوده است . بر طبق اظهارات گرون و گرونروس ،فلسفه کسب و کار از یک تولید محوری به فروش محوری و سپس به بازاریابی محوری و سرانجام به بازاریابی رابطه مند محوری تغییر مکان داده است . بازاریابی رابطه مند مدار پیشنهاد می کند که معامله محوری کوتاه مدت سنتی و تحقیقات مبادله ای باید با تحقیقات بر روی روابط بلندمدت بین خریدار و فروشنده جایگزین شوند . ادبیات بازاریابی خدمات یکی از اولین بحث هایی بود که در تحقیق بازاریابی رابطه مند شروع شده بود . در این مقوله بحث می شود که رضایت مشتری با یک خدمت ، اولاً نتیجه یک رابطه متقابل بین پرسنل خدمتی و مشتری است و از اینرو سازمانهای خدماتی باید روابط بلندمدت با مشتریان خود را توسعه دهند تا بتوانند یک مزیت رقابتی بدست آورند و آنرا حفظ کنند . از چشم انداز یک شرکت ، مفهوم بازاریابی رابطه مند می تواند بعنوان یک فلسفه موفق کسب و کار دیده شود یا بعنوان یک فرهنگ یا ارزش سازمانی ممتاز و متمایز که رابطه خریدار– فروشنده را در مرکز استراتژیک شرکت یا تفکر عملیاتی شرکت قرار می دهند اما تحقیق روی RMO و اجرای آن کمتر انجام شده است . در این مدل با توجه به مطالعات قبلی از کالاقان ، مورگان و هانت ، ویلسون و سایرین فرض شده است که RMO یک سازه تک بعدی شامل شش جزء می باشدکه عبارتند از : (سین و همکاران،ص۱۸۷-۱۸۶).

اعتماد                                  ۲) پیوند                     ۳) ارتباطات

۴) ارزش مشترک                              ۵) یکدلی                             ۶) معامله متقابل

 

 

 

 

 

 

شکل ۲- ۲۵ ) اجزای شش گانه بازاریابی رابطه مند مدار(RMO)

 

اعتماد - همانطور که در قبل نیز گفته شد اعتماد بعنوان یک جز از یک رابطه کسب و کار که تعیین کننده سطحی که هر کدام از طرفین احساس می کند می تواند به درستی وعده طرف مقابل اطمینان کند تعریف می شود . سطوح بالاتر از اعتماد میان خریدار و فروشنده ، احتمال رابطه بلند مدت و متناوب را باعث می شود . (سین و همکاران،ص۱۸۷)

پیوند-  پیوند بعنوان جزئی از یک رابطه کسب و کار که بین طرفین معامله ( خریدار– فروشنده)    در حین انجام یک راه و روش واحد جهت رسیدن به یک هدف مطلوب بوجود می آید تعریف  می شود . پیوند توسط شانی و چالاسانی در سال ۱۹۹۲ در شناسایی توسعه پیوند میان مشتری ، تهیه کننده ومحصول به واسطه بکارگیری بازاریابی رابطه مند تشخیص داده شد .کاربرد آن برای بازاریابی رابطه مند مداری شامل توسعه و افزایش وفاداری مشتری که مستقیماً در احساسات علاقه ای و حس تعلق به رابطه و غیر مستقیم در یک حس تعلق به سازمان نتیجه می شود . بر طبق مطالعات ویلسون و مومالاننی پیوندهای شخصی قویتر بین خریدار و فروشنده به یک تعهد بیشتر برای نگهداری رابطه منجر می شود . پس بدین ترتیب رابطه بلندمدت بین خریدار – فروشنده نیازمند پیوند است . (سین و همکاران،ص۱۸۷)

ارتباطات-  ارتباطات معادل به اشتراک گذاشتن رسمی یا غیر رسمی اطلاعات معتبر و معنی دار بین طرفین  تعریف می شود . , (کوته و همکاران،ص۵۹۷) (سین و همکاران،ص۱۸۷) کیفیت تبادل ارتباطات و اطلاعات یکی از مهمترین ویژگیهای ارتباطات تجاری می باشد . ارتباطات یک نقش تعیین کننده مهم در اثر بخشی روابط است و بعنوان چسبی که روابط بازاریابی را متصل نگه می دارد تعریف شده است . هسته این تعریف صحت ، مرتبط بودن و به موقع بودن اطلاعاتی است که مبادله می شود و نه حجم و تناوب آن. ارتباطات بطور موازات هنجار ارتباطی تبادل اطلاعات قرار می گیرد و بطور مختصر اینکه تبادل اطلاعات انتظار دو جانبه ای است که شرکت کننده ها در طرفین بطور فعالانه اطلاعات مهم ومعتبر را باشرکا مبادله می کنند . برطبق تحقیقات محققین ارتباطات نقش تعیین کننده در شراکت برای تشکیل همکاری و اعتماد داشته و یک تاثیر مثبت و غیر مستقیم هم روی تعهد رابطه دارا می باشد . (کوته و همکاران،ص۵۹۷)

ارزش مشترک -ارزش مشترک بعنوان توسعه اعتقادات مشترک طرفین درباره اینکه چه رفتارها ، اهداف ، سیاستهایی مهم یا غیر مهم ، مناسب یا غیر مناسب و درست یا غلط می باشند،تعریف می شود . ارزش مشترک به مدت زیادی بعنوان یکی از مهمترین عناصر در ساخت روابط  خریدار– فروشنده مورد تحقیق قرار گرفت و نتیجه اینکه وقتی طرفین معامله اهداف و یا ارزشهای مشترک دارند ، آنها به روابطشان بیشتر متعهد خواهند بود. (سین و همکاران،ص۱۸۷)

یکدلی- یکدلی یکی از اجزای رابطه کسب و کار است که دو طرف را قادر به دیدن موقعیت از دیدگاه و دورنمای یکدیگر می سازد . (سین و همکاران،ص۱۸۷)(وانگ ،ص۸۴) یکدلی بعنوان جستجو برای فهمیدن خواسته ها و اهداف نفر دیگر تعریف می شود . در ادبیات بازاریابی خدمات  یکدلی توسط بری در توسعه تست سروکوال برای کیفیت خدمت استفاده می شود . ادبیات شبکه ای ، یکدلی را بعنوان متغیر مستقل در تشریح روابط کارهای ( امتیاز دهنده – امتیاز گیرنده ) قرار می دهد . (سین و همکاران،ص۱۸۷) همچنین قانون یکدلی تمرکز بر روی رفتار خیرخواه  می نمایدکه با اصول بخش کنفوسیوس  کاری را که دوست نداری دیگران نسبت به تو انجام دهند ، نسبت به دیگران انجام نده و عکس آن ، همان کاری را انجام بده که دوست داری دیگران درباره ات انجام دهند ، هدایت می شود . (وانگ ،ص۸۴)

معامله متقابل-  معامله متقابل یکی از ابعاد رابطه کسب و کار است که باعث می شود هر یک از طرفین مساعدت و توجه یا تخفیف مزایا برای درگیری در عوض بدست آوردن مساعدتها وتخفیفهای مشابه در زمانهای دیگر فراهم و ایجادنماید . پیوندهای معامله متقابل به بازاریابی رابطه مند بعنوان یک اساس برای وجه اشتراک میان معاملات معاوضه ای و فعالیتهای بازاریابی معرفی شد و این توسط تحقیقات بعدی بیشتر مورد تقویت قرار گرفته و تشریح می کند که  بازاریابی رابطه مند به وسیله تاثیر متقابل و معامله متقابل و تعهدات بلند مدت مشخص می شود. (سین و همکاران،ص۱۸۷)قانون معامله به مثل روی رفتار گیرنده با توجه به هنجارهای اجتماعی تمرکز می نماید و هوانگمی گوید اگر تو قطره ای احساس از سوی فردی دریافت کردی ، باید در عوض چشمه ای از احساس به او برگردانی. (وانگ ،ص۸۴)

 

۲-۴-۹-۶)مدل بازاریابی رابطه مند مورگان و هانت

نوشته های مربوط به بازاریابی رابطه مند بر نگهداری مشتری ، تاکید روی توسعه و نگهداری روابط بلندمدت بامشتریان و سایر ذی نفع ها داشته اند. در مدل مورگان وهانت اعتماد بعنوان یک متغیر کلیدی شناخته می شود که واسطه میان مقدمات رابطه و نتایج آن می باشد . (آلوارز گیل و همکاران،ص۱۶) مدل ( تعهد – اعتماد ) توسط مورگان و هانت گسترش یافت که مدل نشان می دهد که اعتماد و تعهد رابطه مند مهمترین متغیرهای میانی در بازاریابی رابطه مند هستند . (وانگ و همکاران ،ص۳۴)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۲۶) مدل بازاریابی مورگان و هانت (مک میلان و همکاران،ص۸۰۸)

براساس یافته های آنها اعتماد و تعهد در قلب هر ارتباط موفق با مشتریان قرار دارند . آنها اعتقاد داشتند که تعهد به چهار متغیر ۱) منافع ارتباطی ،۲) هزینه های ختم رابطه ،۳) ارزش های مشترک و۴)اعتماد ، و اعتماد به خودی خود به ۳ متغیر۱) ارزشهای مشترک ،۲) ارتباطات و ۳)رفتار فرصت طلبانه بستگی دارد. (مک میلان و همکاران ،ص۸۰۷)

اعتماد در ارتباط با سازمانها ، هسته مرکزی می باشد . عموماً گسترش اعتماد یک فعالیت کلیدی در بازاریابی رابطه مند می باشد . در مدل مورگان و هانت تعهد یک خروجی مهم از اعتماد است و اعتماد یک محرک کلیدی برای تعهد به حساب می آید . (مک میلان و همکاران ،ص۸۰۷) آنها سعی به تشریح اعتماد به واسطه مفهوم اطمینان و قابلیت اطمینان۱نمودند و فرض کردند که اعتماد سطح متصور اطمینان نسبت به صداقت و قابلیت اطمینان شریک معامله می باشد. (وانگ و همکاران ،ص۳۴)

پیش بینی اینکه منافع رابطه ، هزینه های ختم رابطه محرک تعهد هستند ،ریشه در تئوری مبادله دارد و پیوند میان ارزشهای ( مشترک – تعهد ) مشتق شده از تئوری روان شناسی- اجتماعی جذب بر مبنای شباهت می باشد . همچنین پیوند میان اعتماد و تعهد بر پایه تئوریهای مبادلات بلندمدت است . (مک میلان و همکاران ،ص۸۰۸)

مورگان و هانت پشتیبانی تجربی برای رابطه میان تعهد یک مشتری و رضایت ، گرایش به ترک و همکاری یافتند و درک کردند که همه آنها بعنوان پیامدهای رفتاری رابطه مورد ملاحظه قرار می گیرد . (وانگ و همکاران ،ص۳۵)مفهوم سازی مورگان و هانت از اعتماد در حال توسعه برای رابطه مشتری – شرکت خیلی معامله گرا دیده شده بود و بدین ترتیب پذیرفته نشد. در عوض ، اندازه و مقیاس اعتماد بر پایه مفهوم سازی رمپل و همکاران بود که بر حسب اجزای (قابلیت اطمینان – قابلیت اعتماد – اعتقاد ) معرفی شد . (مک میلان و همکاران ،ص۸۰۸)

 

۲-۴-۱۰)مدیران بازاریابی رابطه مند در منطق خدمت برتر و تجربه

تغییر جهت تفکر بازاریابی به سمت بازاریابی رابطه مند بطور زیادی در منطق خدمت برتر (SDL) نمایان می شود . SDL یک صلاحیت  و شایستگی شرکت در توسعه روابط همکاری بعنوان یک منبع کلیدی در بدست آوردن یک مزیت رقابتی پایدار است . این بدان علت است که توانایی برای ساختن روابط همکاری به یک قابلیت و توانایی پیشرفته در کسب اطلاعات ضمنی و یا آگاهی از زنجیره ارزش آن منتهی می شود ، که به شرکتها اجازه می دهد تا انعطاف پذیرتر و انطباق پذیرتر در محیط های پیچیده و پویا باشند . در این مقوله ، مدیران  بازاریابی رابطه مند  یک شرکت ، نقش بسیار اساسی و مهمی در ایجاد ، حفظ و رشد این چنین روابط همکاری بازی می نمایند . همچنین SDL برای کمک به ایجاد مشارکتی ارزشی میان شرکت و ارزش آن و شرکای زنجیره تامین ، تعیین می شود و پیشنهاد می نماید که شرکتها توسط جلب نمودن شرکای زنجیره تامین در ابتکار عملهای کمک به ایجاد ارزش ، مزیت رقابتی بدست آورند . وقتی شرکا در داخل فرایند ایجاد ارزش یکپارچه می شوند ، آنها یک حس مالکیت را در پیشنهادات بازاریابی شرکتهای به هم وابسته توسعه می دهند که این حس مالکیت به افزایش تجربه مشتری و سرانجام به بهبود وفاداری مشتری منتهی می شود . در این جا نیز مدیران بازاریابی رابطه مند شرکت یک وظیفه حیاتی در فهمیدن اینکه چطور شرکای کسب و کار بطور بی نظیری یکپارچه شده و پیشنهادات ارزش شرکت را تجربه می کنند ، دارا می باشند . سر انجام SDL پیشنهاد می کند که شرکت می تواند پیشنهادات برتر از بازار را توسعه دهد . البته در صورتیکه آنها روش های قیمتگذاری مشارکتی را که باعث کاهش ریسک برای خریدار و تقسیم منافع با شریک می شود را بپذیرند .روابط و ایجاد ارزش مشارکتی یک هسته مرکزی درمنطق خدمت برتر است .مدیران بازاریابی رابطه مند بعنوان کلیدی برای پشتیبانی از دیدگاه SDL توسط ایجاد مشارکتی ارزش بین شرکتی می باشد . (ریشی و همکاران،ص۲)

از دیدگاه کارشناسان کلیه نگرشهای بازاریابی رابطه مند و مدیریت روابط با مشتری در هسته خودشان نسبتا به بهبود تجربه مشتری امیدواری دارند . رشد بازاریابی رابطه مند اصولاً با تماس و ارتباط نقطه ای تجربه ها صورت می گیرد که مشتری باید در حال به اشتراک گذاشتن تجربه با شرکتها باشد . شرکت باید از انتظارات مشتری که از شاخه های ارزشمندی از ارتباطات آنها حاصل می شود و در حال افزایش است مطلع شود .

مدیریت تجربه مشتری پروسه ایی است متشکل از مدیریت استراتژیکی تجربه کلی مشتری  با یک محصول یا یک شرکت که این پروسه  شامل  پنج گام اساسی ، الف ) تحلیل جهان تجربه ای مشتری   ب ) ایجاد یک جایگاه تجربه ای  ج ) طراحی تجربه یک مارک  د ) ساخت یک رویارویی (مواجهه ) مشتری  و) ابداع متوالی  است . بهترین راه برای خلق ارزش مشتری ، تحصیل اطمینان از یک تجربه عالی در هر زمانی که مشتری باشرکت رویارو می شود است ( اطمینان از شناخت او و … )

هر زمان که مشتریان در تماس با یک شرکت هستند ، آنها تجربه ای که شبیه به معامله با سازمان است بدست می آورند که یک عقیده را شکل می دهد . تجربه ، حاصل نهایی ارزش به مشتری است و تاثیری اولیه روی رفتارهای آینده دارد و از اینرو ارزش زیاد بالقوه آن برای شرکت اهمیت دارد .

البته کسب و کارها با دو چالش در ایجاد مدیریت تجربه مشتری درواقعیت مواجه می شوند که یکی فهم جنبه های مختلف تجربیات مشتریان فعلی است که با آنها روبروست ( بطور مثبت یا منفی مانند رضایت مشتری ، حفظ و نگهداری آنها ، منافع و ارزش خدمات ) و چالش دوم پیشبرد تغییر سازمانی از طریق اجرای فعالیتهای هوشیارانه است که در پروسه ها و سیستم ها موجود است . بازاریابی رابطه مند در مسیر پیشرفت تجربیات مشتریان بهبود می یابد.این بهبودها در زمینه جمع آوری داده ها ، تجزیه و تحلیل داده ها و استقرار دانش مربوطه در رویه ای با محصولات و خدمات بهتر با پدید آوردن تجربه بهتر مصرف کننده می باشد . این پروسه با تربیت و دادن اختیار به کارکنان برقرار می شود . کارکنان در نقاط فروش و هنگام صحبت با تلفن نیاز به تربیت و پرورش دارند . آنها به اطلاعات جدید نیازمندند و در عین حال به آزادی کافی برای پرسش کردن و این که چگونه یک رابطه را در اختیار بگیرند احتیاج دارند . آنها فقط وظایف خود را بعهده نمی گیرند ، بلکه به سوالات مشتریان هم پاسخ داده و مشکلات آنها را حل می نمایند و تجربه مشتری را بهبود می بخشند . (بن مایزن و همکاران،صص۵۶-۵۵)

[۱] . Dampert,Colbert,P.4

[۲] -Palmatier

[۳] -Gruen

[۴] -Callaghan

[۵] -Morgan & Hunt

[۶] -Wilson

[۷] -Shani & Chalasani

[۸] -Mumalaneni

[۹] - Servqual

[۱۰] -Confucianism

[۱۱] -Hwang

[۱۲] . Alvarez Gil,et al.

[۱۳] . MacMillan,et al.

[۱۴] . Richey,et al.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:07:00 ب.ظ ]




۲-۲-۱ خدمات

خدمت، فعالیت یا منفعتی نامحسوس و لمس نشدنی است که از یک طرف به طرف دیگر عرضه می شود و مالکیت چیزی را به دنبال ندارد (سید جوادین و کیماسی، ۱۳۸۴: ۱۶). تولید خدمت ممکن است به  کالای فیزیکی وابسته باشد یا نباشد. خدمات، فعالیت اقتصادی هستند که در زمان و مکان معین برای مشتریان ارزش تولید می نمایند این فعالیت ها نتیجتاً یک تغییر مثبت دلخواه را به گیرنده خدمات خواهند رساند (اشرافی، ۱۳۸۶: ۲۶). تحقیقات مختلف در حوزه خدمات بر این موضوع تأکید دارد که از ویژگی های منحصر بفرد و متمایز خدمات، کیفیت است که یکی از ابعاد سه گانه بقا سازمان به همراه هزینه و کارایی عملیاتی ناشی از زمان تحویل کالا و خدمات است (رودپشتی، ۱۳۸۷: ۷۲). خدمت فرآیندی است مشتمل بر یک سری از فعالیت های کم و بیش نامحسوس که به طور طبیعی اما نه لزوما همیشگی، در تعاملات بین مشتریان و کارکنان و یا منابع فیزیکی یا کالاها و یا سیستم های ارائه کننده خدمت، روی داده تا راه حلی برای مسائل مشتریان باشد. خدمات، همان اعمال، فرآیندها و عملکرد ها هستند؛ چیزهایی که لمس نمی شوند، دیده نمی شوند، احساس نمی شوند و در عین حال، اعمال و نتایجی را به وجود می آورند که آنها نیز لمس ناپذیرند. برای درک بهتر مفهوم خدمت، معمولا آن را با کالاهای فیزیکی مقایسه می کنند (شریف زاده و خانباشی، ۱۳۸۷، ۱۲۶).

 

 

جدول ۲-۱: ویژگی های کالا و خدمات

منبع: شریف زاده و خانباشی، ۱۳۸۷: ۱۲۶٫

۲-۲-۲- کیفیت

دمینگ کیفیت را میزان یکنواختی و یکسانی کالا یا خدمات مربوط تعریف می کند. جوزف جوران معتقد است کیفیت عبارت است از مطابقت کالا یا خدمات با کاربرد آن، یعنی استفاده کننده از کالا یا خدمت باید بتواند نیاز یا خواست خود را از کالا یا خدمت برآورده سازد . فیلیپ کرازبی کیفیت را مطابقت یک محصول یا خدمت با الزامات از پیش تعیین شده می داند (ریاحی، ۱۳۸۱: ۵۶). کیفیت عبارت است از انطباق با مشخصات، انطباق با نیازمندیها، شایستگی جهت استفاده، ارزش، پرهیز از ضرر ، و در نهایت برآوردن و یا فراتر رفتن از انتظارات مشتریان ( ابراهیمی باران، ۱۳۸۱: ۳۳ ). گاروین  (۱۹۸۷)  معتقد است که کیفیت مجموعه ای است از خصوصیات و مشخصات یک خدمت که احتیاجات و رضایت مندی مصرف کننده را تأمین می کند و توسط مشتری تعیین می شود نه توسط تولید کننده(بهشتی راد، ۱۳۹۱: ۱۶).کیفیت از جمله واژه هایی است که علیرغم قدمت آن از تعریف مشخص و یکسانی نزدهمگان برخوردار نیست. مروری بر ادبیات دانشگاهی حاکی از آنست که کیفیت از چهار منظر مختلف موردکنکاش قرار گرفته است :

  • از منظر فلسفه که بر جنبه های تعریفی آن متمرکز شده است
  • از منظر اقتصاد که بر حداکثر کردن سود و نقطه تعادلی بازار تمرکز دارد.
  • از منظر بازاریابی که بر روی متغیرهای رفتار خرید و رضایت مشتری تمرکز دارد.
  • از منظر مدیریت عملیات که بر مهندسی فعالیتها و کنترل تولید تمرکز دارد(بهشتی راد، ۱۳۹۱).

با این اوصاف به مرور برخی از تعاریف ارائه شده می پردازیم:

 

۲-۲-۲-۱-تعریف کیفیت از دیدگاه فلسفی

از دیـدگاه فلـــسفی کیفیت نه ذهن است و نــه ذات ، بلکه یک هویت ســومی اســت مستقل از این دو؛ کیــفیت چیزی است که نمی تواند به سادگی تعریف شود ولی چیزی است کـــه همــگان آنرا مـــی فهمند.

تعریف دیگری از منظر فلسفی ارائه شده است به این مضمون که کیفیت حالتی از تعالی است که بر خوب بودن مرغوبیت دلالت دارد و قابل تفکیک از مرغوبیت ضعیف است ؛ کیفیت دستیابی یا رسیدن به بالاترین حد استاندارد در مقابل ناجوری و تقلبی بودن است(بهشتی راد، ۱۳۹۱: ۱۶).

۲-۲-۲-۲-تعریف کیفیت مبتنی بر محصول

تعاریف ارائه شده از این منظر حاکی از آن است که اختلاف در کیفیت ماحصل اختلاف در کیفیت برخی از صفات و مشخصه های موردانتظار می باشد؛ کیفیت مجموعه ای از صفات است که در ویژگی های هر واحد محصول جای گرفته است(بهشتی راد، ۱۳۹۱: ۱۷).

 

 

۲-۲-۲-۳-تعریف کیفیت مبتنی بر مصرف کننده

کیفیت عبارتست از توانایی و ظرفیت برآورده کردن خواسته ها . به عبارت دیگر در تجزیه و تحلیل نهایی یک بازار ، کیفیت یک محصول بستگی به این دارد که محصول موردنظر تا چه حدی الگوهای ترجیحات مصرف کننده را به خوبی برآورده ساخته باشد. از این دیدگاه کیفیت به معنی مناسب بودن برای استفاده نیز تعریف شده است(بهشتی راد، ۱۳۹۱: ۱۷).

مقاله - متن کامل - پایان نامه

۲-۲-۲-۴- تعریف کیفیت مبتنی بر تولید

برخی از تعاریف تطابق با الزامات را به معنی کیفیت می دانندو برخی نیز کیفیت را،حدی که یک محصول مشخص با طراحی یا مشخصات آن محصول تطابق دارد می دانند(بهشتی راد، ۱۳۹۱: ۱۷).

۲-۲-۲-۵-تعریف کیفیت مبتنی بر ارزش

از این منظر کیفیت یعنی بهترین شرایط از نظر یک مشتری خاص که این شرایط عبارتند از استفاده واقعی و قیمت فروش آن محصول . در برخی منابع نیز چنین ذکرشده که کیفیت عبارتست از درجه تعالی در یک قیمت قابل قبول و کنترل تغییرات دریک سطح هزینه قابل قبول (بهشتی راد، ۱۳۹۱: ۱۷).

۲-۲-۳- کیفیت خدمات

در دو دهه گذشته پذیرش و کاربرد TQM  و سایر چارچوب های کیفیت هم در بخش صنعت و هم در بخش خدمات افزایش یافته است و کیفیت به عنوا ن یک عامل مهم برای رشد و بقا و موفقیت شناخته می شود. اکثر تعاریف کیفیت خدمات بر اساس محور مشتری است و از یک دیدگاه رضایت مشتری تابعی از کیفیت درک شده است و یا کیفیت درک شده تابعی از رضایت مشتری است(شنی[۱]، ۲۰۰۶: ۲۷۱). برخی دیگر از پژوهشگران کیفیت خدمات را بر پایه فرضیات تئوریک متفاوتی تعریف کرده اند، برای مثال پاراسورامان، زیتهامل و بری کیفیت خدمات دریافتی را به عنوان یک قضاوت جهانی یا نگرش وابسته به برتری یک خدمت ارائه شده تعریف کرده اند و متذکر شده اند که قضاوت بر کیفیت خدمات، انعکاس رتبه و مسیر تفاوت میان مشاهدات و انتظارات مشتری می باشد(هاک لی[۲] و همکاران، ۲۰۰۹: ۴۲). کیفیت خدمات، درجه اختلاف بین ادراک مشتری و انتظارات آنها از خدمات است. کیفیت خدمات، موضوعی است در برگیرنده ابعادی قابل اعتماد بودن، پاسخگو بودن، اطمینان دادن، همدلی داشتن و حفظ ظاهر نمودن. کیفیت حالت ویژه ای از نظام و نتیجه یک سلسله اقدامات و عملیات مشخص است که پاسخگوی نیازهای اجتماعی معین در یک نقطه زمانی و مکانی خاص باشد. در این تعریف کیفیت عبارت از میزان تطابق وضعیت موجود با یکی از حالات زیر است:

  • استانداردهای از قبل تعریف شده؛
  • رسالت، هدف و انتظارات (عنایتی نوین فر و همکاران، ۱۳۹۰).

۲-۲-۴-ضرورت توجه به کیفیت خدمات

  • افزایش انتظارات مشتریان
  • فعالیت رقبا
  • عوامل محیطی
  • ماهیت خدمات
  • عوامل درون سازمانی
  • مزایای ناشی از کیفیت خدمات(بحرینی و همکاران، ۱۳۸۸: ۸۵)

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار۲-۱: ضرورت توجه به کیفیت خدمات (بحرینی و همکاران، ۱۳۸۸: ۸۵،)

 

۲-۲-۵-کیفیت خدمات و مدیریت آن

راه های اساسی که یک موسسه خدماتی می تواند با توسل به آن خود را از سایر رقبا متمایز کند ارائه دائمی کیفیت خدماتی برتر نسبت به سایر رقبا است. برای رسیدن به این هدف، کافی است به انتظارات مشتریان از کیفیت خدمات، پاسخ مناسبی داده شود یا حتی در صورت امکان از آن پیشی گرفته شود. فلیپس و همکارانش در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که کیفیت محصولات و خدمات واحدهای تجاری استراتژیک، مهم ترین عاملی است که بر عملکرد این واحدها اثر گذار است. بازل و گیل اظهار می کنند که به دلیل اثر کیفیت بر ارزش ادراک شده از سوی مشتریان، کیفیت خدمات نه تنها با قابلیت سودآوری سازمان بلکه با رشد سازمان نیز در ارتباط است. اگر خدمات ارائه شده از حد انتظارات مشتری فراتر یا بر آن منطبق باشند، آن خدمات، فوق العاده و رضایت بخش قلمداد می شوند (شریف زاده و خانباشی، ۱۳۸۷: ۶۳).

۲-۲-۵-۱-مدیریت کیفیت از تولید تا کیفیت

مدل فرا تئوری تغییر، مراحلی را می شناساند که با پشت سر گذاشتن آن ها،چنین تغییری در نگرش افراد پدید می آید. مدل رهبری اقتضایی نیز نگرشی مفید برای هدایت و رهبری چنین تغییراتی را به دست می دهد.


۲-۲-۵-۱-۱- مدل فرانظری

تغییرات اصولا در سطح افراد یک سازمان به وقوع می پیوندند، چرا که افراد ناگزیرند مجموعه ای از عادات خود را به مجموعه ای دیگر از عادات تبدیل کنند. اما چگونه؟ مطالعات زیادی در این زمینه شده است که شاید مهمترین آن ها مطالعات “کرت لوین” باشد. به نظر لوین،هر نوع تلاش برای تغییر رفتار انسان باید مساله از میان بردن  رفتار و عادات فعلی فرد را مورد توجه قرار دهد. سپس باید روش جدیدی به فرد معرفی شود و بعد این روش ها و عادات جدید تقویت شوند.

این نظریات به همراه نظریات حاصل از مطالعات روانکاوی، تئوری های رفتاری و غیره، مدل فرا نظری تغییر را می سازند. این تئوری، به طور عملی و تجربی به بررسی مراحل سه گانه ی اعمال تغییر در سازمان می‌پردازد. سپس سعی می‌کند بر پایه ی دانش روان شناسی، ضروریات رفتاری هر مرحله را معرفی کند و بنابراین بهترین راهبر برای گذر مناسب از هر مرحله را شناساند.

مراحل تغییر مدل فرانظری چنین فرض می‌کند که افراد به هنگام تلاش موفق برای ایجاد تغییرات فردی،مراحل و دوره‌هایی قابل پیش بینی را پشت سر می گذارند. این مراحل به ترتیب عبارتند از: مرحله ی پیش تامل ، تامل ، آمادگی ، عمل  ، نگهداری ، و پایان.

مرحله ی اول مرحله ی پیش تامل است.در این مرحله هنوز احساس نیاز به تغییر وجود ندارد. اطرافیان فرد احتمالا نیاز به تغییر را احساس کرده اند، ولی خود فرد چنین حسی ندارد. جملاتی از این قبیل که ” سری که درد نمیکند را دستمال نمی بندند!” در این مرحله شنیده می‌شوند.

▪ دومین مرحله از تغییر، مرحله ی تامل است. در این مرحله، فرد ضرورت ایجاد تغییر در شیوه ی کاری خود را “تصدیق” می‌کند. جملاتی از قبیل “باشه، می‌فهمم که کار خوب پیش نمی‌ره! ولی چه می‌شه کرد؟” در این مرحله به گوش می‌رسند. تامل‌گران تلاش می‌کنند بفهمند چه اتفاقی دارد می افتد و مشکل کار را پیدا کنند.

آمادگی، سومین مرحله ی تغییر است. در این مرحله، توجه فرد از گذشته به آینده و جست و جو برای یافتن پاسخ جدید معطوف می‌شود. معمولا وقتی فرد به این مرحله می‌رسد، قدم های موثری در جهت بهبود کار و ایجاد تغییرات برداشته است.

بعد از آن، مرحله‌ ی عمل فرا می‌رسد. در این مرحله، افراد به فعالیت های جدیدی مشغول می‌شوند که در مرحله ی پیش، خود را برای انجام آن ها آماده کرده بودند. این مرحله ی‌ هیجان انگیز تغییرات است و می تواند تا جایی پیشرفت کند که عملا تغییرات کامل شوند.

اگر مرحله ی‌ عمل با موفقیت طی شود، تغییرات موفق به مرحله ی‌ نگهداری می‌رسند تا تثبیت شوند. افراد در این مرحله باید از خود، پیگیری، پشتکار و استقامت نشان دهند. در این مرحله، افراد دانش و توانایی کافی دارند و عموما انگیزه ی لازم برای رفتار کردن به شکل جدید را نیز دارا هستند. اما باید توجه داشت که در این مرحله نیز مانند مرحله ی عمل موانعی اجتناب ناپذیر وجود دارند که لزوم تشویق فرد در مناسبت های مختلف را آشکار می‌سازند.آخرین مرحله، مرحله‌ پایان است. دراین مرحله، نگرش ذهنی و رفتارهای گذشته به کلی جایگزین رفتارها و طرز فکر جدید شده‌اند. در نتیجه، رفتار مطلوب به شکل عادت جاری در سازمان درآمده است(ابراهیمی باران، ۱۳۸۱: ۶۱-۶۳).

۲-۲-۵-۱-۲- مدل رهبری اقتضایی

مدل رهبری اقتضایی نشان می‌دهد که چگونه می‌توان افراد را در هر یک از این مراحل تغییر، رهبری کرد. این مدل برای اولین بار از سوی هرسی و بلانچارد در اواخر دهه‌ی ۶۰ ارائه شد و امروزه به شکل یکی از بحث برانگیز ترین و البته محبوب ترین تئوری های مدیریت تغییرات درآمده است. پارادایم اقتضایی قوی و متفاوت حاکم بر این تئوری، چنین بیان می‌دارد که هیچ شکل واحدی از مدیریت نیست که به درد تمام موقعیت ها بخورد بلکه برای موثر بودن، مدیر باید شیوه و مجموعه رفتارهایی را که ویژه ی همان موقعیت خاص است در پیش بگیرد. مدیریت اقتضایی پیش از هر چیز، تمرکز خود را بر نیازهای کارکنان قرار می دهد و به زیبایی بهترین عملکرد رهبر در هر یک از مراحل تغییر را بیان می‌دارد.پیش فرض رهبری اقتضایی آن است که رهبر باید رفتار خود را با توانایی و تمایل افراد که مختصرا آمادگی نامیده می شود، هماهنگ کند. این مدل، چهار حالت آمادگی برای افراد مختلف فرض می‌کند:

 

حالات مختلف آمادگی عبارتند از :

  • حالت ۱: فرد نه توانمند است نه علاقه مند. در این وضعیت سطح بالایی از مدیریت آمرانه (بگو چه کند) کارایی دارد.
  • حالت ۲: فرد توانمند نیست ولی علاقه‌مند است. ترکیبی از اینکه بگوییم چه کند و نیز فراهم کردن شرایط برای گفت و گوی دوسویه لازم است.
  • حالت ۳: فرد توانمند است ولی علاقه‌مند نیست. در این صورت مدیریت مشارکتی[۵] توصیه می‌شود.
  • حالت ۴: فرد هم توانمند است هم علاقه‌مند. درچنین حالتی می‌توان مدیریت تفویضی[۶] را توصیه کرد و به فرد اجازه داد که با استقلال به فعالیت بپردازد(ابراهیمی باران، ۱۳۸۱: ۶۴).

[۱] . Sahney

[۲] . Hak Lee

[۳] . Transtheoretical Model

[۴] . Situational Leadership Model

[۵] . Participative

[۶] . Delegation

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:07:00 ب.ظ ]




ترکیب مدل فرانظری و رهبری اقتضایی

مدیر می‌تواند از مطالب تاکنون گفته شده، دررهبری تغییر در سازمان برای تغییر نگاه به سمت کیفیت استفاده کند؟ این مهمترین مسئله‌ای است که مدیران علاقه‌مند به نهادینه کردن نگرش کیفیت مدار درحوزه ی سازمان خود با آن رو به رو هستند.مدل فرانظری تغییرات سعی می‌کند نیازهای افراد را در هریک از مراحل تغییر تبیین کند و از سوی دیگر، رهبری اقتضایی، بهترین نوع رفتار را با توجه به موقعیت و نیازهای کارکنان به رهبر توصیه می‌کند.

دانلود مقاله و پایان نامه

رهبری در مرحله ی پیش تامل

پیش تامل گران علاقه ای به تغییرات ندارند. نیازی به تغییر حس نمی‌کنند و علاقه‌ای هم به یادگیری رفتارهای جدید ندارند.این مرحله را می‌توان معادل حالت اول آمادگی در تئوری رهبری اقتضایی دانست. مدل رهبری اقتضایی در این وضعیت توصیه می‌کند که رهبر، استراتژی “بگو چه کند” را در پیش بگیرد و بگوید که کارکنانی که در وضعیت پیش تامل به سر می‌برند، کی، کجا و چگونه کاری را انجام دهند. همچنین می توان برای بالا بردن سطح آگاهی این کارکنان، از برگزاری کلاس های آموزشی توجیهی نیز بهره جست. در این مرحله، مسئله ی شفافیت و وضوح بسیار مهم است. چرا که باید به خوبی ضمن کنترل فعالیت افراد، ضرورت ایجاد تغییر در سازمان و شیوه های کاری متداول را به آن ها یادآور شد.

پایان نامه ها

 رهبری در مرحله‌ ی تامل

وقتی کارکنان به مرحله ی تامل می‌رسند، گفت و گو میان رهبر و کارکنان اهمیت می‌یابد. در واقع وجود گفت و گوی فعال در تمام مراحل رهبری اقتضایی، اهمیتی بسزا دارد. مهمترین نشانه ی مرحله ی‌ تامل، تصدیق و پذیرش نیاز به تغییر است. در این مرحله، کارکنان اذعان دارند که کیفیت باید دغدغه ی‌ همه ی افراد سازمان باشد و علاقه‌مندند شیوه‌های اعمال تغییر در کار خود را بیاموزند. در این مرحله، رهبر باید درک کند که فرد، ایده ی تغییر را پذیرفته است ولی هنوز نسبت به تغییر احساس نا ‌امنی می‌کند. این مرحله را می‌توان از حیث آمادگی معادل همان حالت اول در تئوری رهبری اقتضایی دانست.در حالی که مدیر باید دستورات مدیریت اقتضایی را رعایت کند و دستورهای مشخص و واضح برای انجام هر کار را به کارکنان بدهد، لازم است مراقب باشد که دستورات و انتظاراتش از کارکنان بیش از حد توان آن ها نشود. ترس از انجام خطا را در کارکنان پایین بیاورد، کمک مرحله به مرحله را فراموش نکند و بر آموزش نیز تکیه داشته باشد.

رهبری در مرحله ی‌ آمادگی

وقتی مرحله ی تامل به اندازه کافی ادامه یافت، افراد، آماده ی ورود به مرحله‌ آمادگی می‌شوند. در این مرحله است که نگاه فرد از گذشته و حتی مسئله ی فعلی خود، به آینده متوجه می شود. فرد قصد خود مبنی بر ایجاد تغییر را به شکل عمومی اعلام می‌دارد. وقتی به این مرحله رسید، عملا چند گام مهم و سازنده به سمت تغییر برداشته است. بنا‌براین، افراد در این مرحله، از سطح بالایی از آگاهی و اشتیاق برخوردارند. تنها کاری که فرد باید در این مرحله به یاد داشته باشد، آن است که تمام انرژی و وقت خود را مصروف و وقف یادگیری کارهای جدیدی بکند که باید برای اعمال تغییر آن ها را بیاموزد. خصوصیات پیرو در این مرحله را می‌توان معادل حالت دوم آمادگی در مدل هرسی-بلانچارد دانست. کارکنان هنوز توانایی انجام کارهای جدید را ندارند، اما در آنان علاقه و اشتیاق به انجام کار چشمگیر است. بهترین شیوه ی رهبری در این حالت، همان روشی است که به “فروش ” معروف است. یعنی در عین حال که رهبر برای فرد، یک چهارچوب و روش مشخص عمل تعریف می کند، او را به گفت و گو نیز فرا می خواند. و هر جا که لازم باشد از چگونگی انجام، دلیل انجام و نتایج کاری جدید با وی حرف می زند.

 

رهبری در مرحله ی‌ عمل

پس از مرحله ی‌ آمادگی آغاز می‌شود می‌توان به وضوح مشاهده کرد که افراد در تلاش برای انجام فعالیت هایی هستند که کیفیت را جایگزین تولید صرف کند. در این مرحله برای هیچ نظاره گری تردیدی باقی نمی‌ماند که کیفیت در سازمان اهمیت فراوان دارد. طبق تحقیقات انجام شده، این تمایل در بسیاری از مدیران وجود دارد که این مرحله را مرحله ی پایانی عملیات تغییر تلقی کنند و کار را تمام شده بپندارند. اما این گونه نتیجه گیری، اشتباهی خطرناک خواهد بود. مدیر تغییرات با دیدن ظاهر اعمال جدیدی که کارکنان انجام می‌دهند، ممکن است نتیجه گیری کند که در مرحله ی‌ “عمل” نیازی به سرپرستی و حمایت کارکنان از سوی او وجود ندارد. ولی واقعیت دقیقا عکس این موضوع را نشان می دهد. مرحله ی‌ عمل، بسیار حساس و ظریف است. افراد در این مرحله تازه شروع به انجام فعالیت های جدیدی کرده‌اند که هر لحظه وقوع شکست یا مواجه شدن با باز دارنده ای می تواند آن ها را دلسرد و ناامید کند. این مرحله را می توان حالت سوم آمادگی در تقسیم بندی هرسی-بلانچارد دانست.زیرا افراد از چگونگی انجام فعالیت اطلاع کامل دارند ولی دچار یاس و دلزدگی نسبت به کار خود هستند. بنابراین، طبق تئوری رهبری اقتضایی، در این حالت به رفتار مشارکتی از سوی مدیران نیازمندیم. برای اولین بار از آغاز پروسه ی تغییر، احتیاجی به جهت دهی و طراحی چهارچوب کاری نداریم، بلکه بیش از هر چیز رفتار مشارکت جویانه ی‌ مدیر در ارتباط با کارکنان ضرورت دارد.

 

رهبری در مرحله‌ ی نگهداری[۱]

با کامل شدن مرحله ی‌ عمل، نوبت به مرحله ی‌ نگهداری می‌رسد. در این مرحله هنوز کارکنان به سرپرستی و حمایت رهبر نیاز دارند، البته در سطحی پایین‌تر. پشتکار، پیگیری و تحمل از خصوصیات مورد نیاز این مرحله هستند. افراد در این مرحله، توانایی و دانش لازم برای انجام کارهای خود را دارند و عموما انگیزه و علاقه لازم را به هنگام انجام کار دارا هستند. در بیشتر مواقع کار به خوبی پیش می‌رود، گرچه در این مرحله نیز چون مرحله ی پیش وجود مشکلات اجتناب ناپذیر است و بنابراین به تناسب موقعیت، وجود تشویق و حمایت ازسوی مدیر مفید خواهد کرد. لازم است که در این مرحله، رهبر به مطالعه ی دقیق همه ی عوامل تاثیرگذار بر عملکرد کارکنان بپردازد. از نظر تقسیم بندی های هرسی-بلانچارد هنوز می‌توان این مرحله را معادل حالت سوم آمادگی دانست، توانمند اما نا ایمن. افراد با آنکه کاملا توانایی انجام کارهای جدید را دارند، اما هنوز اعتماد به نفس لازم در آن ها شکل نگرفته است و هنوز نمی‌توانند با استقلال کامل به کار بپردازند. مدیریت اقتضایی برای این مرحله نیز چون مرحله‌ی پیش، نوع رهبری مشارکتی را پیشنهاد می‌کند ولی با یک تفاوت مهم: در این مرحله بهتر است که رهبر با فرد در نقش شریک کامل همکاری داشته باشد، به این معنی که تصمیمات با مشارکت کامل فرد (و نه تنها به شکل یک پیشنهاد دهنده) گرفته می‌شود.

رهبری در مرحله ی‌ پایان

مرحله ی پایان به مرحله ای اطلاق می‌شود که در آن فرآیند متحول سازی پایان یافته است. اکنون روش های قدیمی انجام کار، جای خود را صد درصد به روش های جدید داده‌اند و “کیفیت” دغدغه‌ی اصلی کارکنان شده است. کارکنان در این مرحله به خوبی با شیوه ی انجام کارها آشنا هستند و نیز علاقه و انگیزه ی‌ بالایی هم در انجام کارهای خود دارند. می‌توان با تقسیم بندی اقتضایی، این مرحله را معادل حالت چهارم آمادگی دانست که در آن، فرد هم توانمند است و هم علاقه مند. روش مدیریتی توصیه شده ی مدیریت اقتضایی در این مرحله، همان روش تفویض یا دادن استقلال عمل به کارکنان در انجام کارهاست. این مرحله، مرحله ی‌ پایانی فرآیند مدیریت تغییر است، ولی بدان معنا نیست که مدیر با اعلام موفقیت، با ‌خیال آسوده دست از کار بکشد. افراد در اثر شکست های پیاپی، خستگی و … گاه ممکن است حتی در این مرحله نیز دچار تنزل شوند. عکس العمل مدیر در چنین مواقعی بسیار حیاتی است. در واقع هرسی و بلانچارد هم درتئوری اقتضایی خود توضیح داده‌اند که حرکت در مسیرتئوری آن ها، جهت صرفا توسعه‌ای از حالت اول به حالت چهارم ندارد، بلکه فرد می تواند به دلایلی که اشاره شد، از یک مرحله به مراحل قبلی تنزل کند. در واقع این احتمال همواره وجود دارد که فرد از این مرحله به مراحل نگهداری یا عمل، پسرفت داشته باشد. در این حالت، مدیر باید هشیارانه شیوه ی مدیریت خود را به شیوه های مدیریتی پیش گفته و منطبق با مراحل یاد شده تغییر دهد. (ابراهیمی باران، ۱۳۸۱ : ۶۴-۶۷).

۲-۲-۶- کیفیت خدمات در سازمان ها

در دنیای کنونی، موضوع کیفیت، مدیریت سازمان ها را با چالش هایی مواجه ساخته است. کیفیت خدمات، عامل مهمی برای رشد، موفقیت و ماندگاری سازمان است و به عنوان موضوعی راهبردی، موثر و فراگیر در دستور کار مدیریت قرار گرفته است . امروزه بسیاری از سازمان های پیشرو به اهمیت نقش مشتری در کارآمد و اثربخش بودن کسب و کار خود پی برده اند. بر این اساس، مشتری محوری به عنوان اصلی اساسی در سازمان ها مطرح است، به گونه ای که هر روزه بر تعداد سازمان هایی که رضایت مشتری را به عنوان شاخص اصلی عملکرد خود انتخاب کرده اند، افزوده می شود. بررسی کیفیت خدمات، مقایسه انتظارات مشتری (آنچه احساس می کند که باید باشد) با ادراکات او (آنچه که دریافت داشته است) است. اگر انتظارات بیش از ادراکات باشد، از دید مشتری کیفیت خدمات دریافت شده، کم است و نارضایتی وی را به دنبال دارد(داگلاس و داگلاس، ۲۰۰۶: ۱۱۰).

 

۲-۲-۷-طرح ریزی کیفیت

مدیریت بایستی مسئولیت طرح ریزی کیفیت برای سازمان را بعهده گیرد . این طرح ریزی بایستی بر مشخص نمودن فرآیندهای مورد نیاز جهت برآورده کردن اهداف کلان کیفیت و نیازمندیهای سازمان بصورت کارا و مؤثر و سازگار با استراتژی سازمان، تأکید نماید.ورودی ها برای طرح ریزی مؤثر و کارا شامل موارد زیر می باشند(زمردیان، ۱۳۷۳: ۴۱):

  1. استراتژی های سازمان،
  2. اهداف کلان مشخص شده سازمانی،
  3. نیازها و انتظارت مشخص شده مشتریان و سایر طرفهای علاقمند،
  4. ارزیابی داده های عملکردی محصولات،
  5. ارزیابی داده های عملکردی فرآیندها،
  6. نکات و درس های آموخته شده از تجارت قبلی،
  7. فرصت های تعیین شده برای بهبود،
  8. داده های ارزیابی و کاهش ریسک مرتبط.
  9. خروجی های طرح ریزی کیفیت برای سازمان بایستی فرآیندهای مورد نیاز برای تحقق محصول و فرآیندهای پشتیبانی را به اشکال نظیر موارد زیر مشخص نماید:

۱٫مهارت و دانش مورد نیاز سازمان،

۲٫مسئولیت ها و اختیارات برای اجرای طرح های بهبود فرآیند،

۳٫منابع مورد نیاز نظیر منابع مالی و زیر بنایی،

۴٫مقیاس هایی برای ارزیابی میزان دستیابی به بهبود عملکردی سازمان،

۵٫نیازها برای بهبود از جمله روش ها و ابزارهای مورد نیاز،

۶٫نیازها برای مستند سازی از جمله سوابق.

مدیریت بایستی بصور ت نظام یافته خروجی ها را مورد ارزیابی قرار دهد تا از مؤثر بودن و کارایی فرآیندهای سازمان اطمینان حاصل نماید.

بطور کلی دستیابی به سطوح بهبود یافته کارایی یک فرآیند، هدف بهبود مستمر می باشد . بدون توجه به اینکه تلاش های اولیه بهبود چقدرموفقیت آمیزبوده اند،فرآیند بهبود باید ادامه یابد.باید به خاطر داشت  مدیریت کیفیت همان قدر که در مورد مدیریت کیفیت بحث می کند،کیفیت مدیریت را نیز مورد برسی قرارمی دهد . همه افراد در یک سا زمان در حال تلاش سیستماتیک، برای توسعه فرآیندهای مشتری گرا و انعطاف پذیر هستند و در عین حال ، برای بهبود مداوم کیفیت نیز می کوشند. یک فعالیت کلیدی در این بخش،کنترل منظم پیشرفت به وسیله بخش کیفیت یا گروه های کاری است.مدیریت باید سیستمی ایجاد نماید که زمینه های نیازمند بهبود را شناسایی و مشخص کند. با استقرار نظام مدیریت کیفیت جامع در سازمان، امکان شناسایی دقیق نیازها و انتظارات شهروندان و عموم مردم مهیا شده و می توان با تعیین و تعریف شاخص هایی به ارزیابی عملکرد دستگاه ها و سازمان ها پرداخت و با جاری سازی این رویکرد نوین، سازمان ها را از شکل سنتی خارج و به سوی پویایی و ساختاری انعطاف پذیر رهنمون ساخت و پایش هایی (کنترل هایی) در سازمان اعمال کرد(زمردیان، ۱۳۷۳: ۴۱-۴۲).

[۱] . Maintenance

[۲] . Termination

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:07:00 ب.ظ ]




شکاف کیفیت خدمات

مشکل کیفیت خدمات بیشتر در سازمان هایی به وجود می آید که بر شناختن و برآوردن نیازها و انتظارات مشتریان تمرکز نمی کنند. عدم ارتباط مستقیم با مشتری سبب می شود که تصمیم گیران و برنامه ریزان نتوانند به درستی اولویت امور را تعیین کنند و این امر سبب می شود که عملکرد خدمت نتواند جوابگوی انتظارات مشتریان باشد و در نتیجه شکاف کیفیت به وجود می آید. منظور از شکاف کیفیت خدمت اختلاف بین انتظار مشتری از وضع مطلوب و ادراک وی از وضع موجود است. گام اساسی برای جبران این شکاف، شناخت ادراکات و انتظارات مشتری از کیفیت خدمت و تعیین میزان شکاف است. درک و اندازه گیری ادراکات و انتظارات مشتریان یک جزء ضروری است که می تواند به منظور ارتقای کیفیت سازمان های ارائه دهنده خدمت مورد استفاده قرار گیرد. دانشجویان مشتریان اصلی دانشگاه ها هستند و تعیین ادراک و انتظار آنها از کیفیت خدمات آموزشی می تواند اطلاعات با ارزشی در اختیار برنامه ریزان جهت ارتقای خدمات آموزشی قرار دهد (اقاملایی و همکاران، ۱۳۸۵:‌۷۲).

دانلود مقاله و پایان نامه

۲-۲-۹-روش های افزایش کیفیت خدمات

چالش فرا روی اکثر مؤسسات تولیدی و خدماتی هنگام مواجه شدن با تنزل کیفیت کالا و خدمات آن مؤسسات، یافتن علل کاهش کیفیت و خدمات این سازمان‌ها است. کارشناسان دلایل پائین بودن کیفیت کالا و خدمات را معمولاً در سوء مدیریت، عدم برنامه‌ریزی مناسب و کم بها دادن به وظیفه کنترل کیفیت می‌دانند. اولین مسئول حفظ کیفیت محصول و یا خدمات، مدیرآن مؤسسه تولیدی یا خدماتی است. زیرا مدیـــران بــایــد مــراحــل پیشرفت کــار را در تمــامی رده های شغلی در سیستم خود کنترل نمایند. از بالاترین مسئول اجرائی تا کارمندان ساده باید زیرنظر مدیر باشند.این مدیر است که تقدم و تاخرها را مشخص می کند. و به کارمندان نشان می دهد چه اقدامی از همه مهمتر است البته تمام کارمندان هم باید خط‌مشی تعیین شده از طرف مدیر را بپذیرند، و تابع مقررات وی باشند. بنابراین، این پرسش مطرح می شود که یک مدیر خوب چگونه باید بر محیط کار نظارت کند تا بتواند بالاترین میزان کیفیت را برای تولیدات کسب نماید. اولین نکته این است که برای مدیر کیفیت نخستین اولویت باشد.هرگز در مورد برنامه های زمانی فاکتور کیفیت را فراموش نکند. هرگز اولویت بندی بودجه را بدون در نظــر گـرفـتـن هـــزینــه افـزایـش کیفیـت بـــررسی ننمــایـــد و هــرگـــز مـیزان بـودجــه برنامه های مختلف کـــارخـــانـه و یا شرکت خود را بدون بررسی کیفیت آن موارد مورد سنجش قرار ندهد. بدون شک برای داشتن کیفیت بالا در یک سازمان باید تاریخچه ای از مفهوم کیفیت از آن سازمان و هدفهای آن سازمان در اختیار داشته باشیم. به بیان دیگر، اگر می‌خواهیم که سازمان ما به سمت افزایش کیفیت پیش برود باید اطلاعات خود را در مورد واژه کیفیت بالا ببریم. دقیقا زمانی که ما متوجه می شویم چگونه می توانیم مدیریت زمــان و بـودجــه را رعایت کنیم همـان زمـــان است کـــه می توانیم به مدیریت کیفیت هم پی ببریم.  ما باید با رابطه بین بودجه، کیفیت و زمان آشنا باشیم. دقیقا در این زمان می توانیم با سرمایه‌گذاریهای موثر که باعث افزایش سود سهام مالی می‌شوند، کیفیت تولیدات و خدمات خود را هم بالا ببریم بدون این که اثرات منفی در بخش بودجه و زمان را تحمل کنیم. نقش مــدیــر این است کـــه بعــد از آشنـــایی بـــا روابـــط تــوضیــح داده شـــده در بــالا، بـــه سرمایه گذاری درست بپردازد و کارمندان خود را در راه افزایش کیفیت کالا و یا خدمات راهنمایی کند. بعد از نقش مدیریت، باید نقش برنامه ریزها را بررسی کرد. کیفیت نیز مانند سایر شاخص ها نمی تواند در یک سیستم خودنمایی کند مگر این که از ابتدا در آن سیستم برنامه ریزی شده باشد. بنابراین، سؤال اینجاست که یک برنامه ریز چگونه، عمل می کند تا کیفیت سیستمی را که شناخته افزایش دهد؟ اولین قدم در راه پیشرفت، شناخت شرایط موجود است. هر مهندس باید کیفیت برنامه ریزی های خود را اندازه گیری کند. در عین حال باید بررسی کند که چگونه با ظرفیت های موجود می تواند به حداکثر کیفیت برسد. هر برنامه ریز باید به خوبی با میانگین نواقص کارهای انجام شده و سودمندی آنها و میانگین سرعت برنامه های طراحی شده و کارهای انجام شده آشنا باشد. در نتیجه یک برنامه ریز مانند یک دونده ماراتن می تواند با در نظر داشتن اهداف و تغییر الگوهای کاری گامهای مهمی در راه پیشرفت بردارد. یک برنامه ریز باید مانند یک مربی تیم ورزشی که به هدایت تیم خود برای رسیدن به حداکثر نتیجه می پردازد، به کنترل و هدایت کارمندان یک سیستم بپردازد تا حداکثر کیفیت حاصل شود. بنابراین یک برنامه ریز کاردان باید به جمع آوری آمارهای مناسب بپردازد و سپس بررسی کند که آمارها چه معنا و مفهومی دارد و از آنها در جهت یک برنامه‌ریزی مناسب استفاده‌کند. همچنین یک برنامه ریز خوب باید اهداف کامل و جامعی را طراحی کند و در راه رسیدن به آنها به تغییر عادات کاری بپردازد.سؤال اینجاست که اگر کنترل کیفیت در جهت افزایش کیفیت و محصولات گام بر نداشته است، پس نقش آن چیست؟ کنترل کیفیت در حقیقت در نقش چشم و گوش مدیریت است تا او را آگاه کند که آیا سیستم به خوبی کار می‌کند یا اینکه نیاز به کارهای اصلاحی دارد. با اندازه گیری و بررسی مراحل پیشرفت سیستم، به کمک کنترل کیفیت در می‌یابیم آیا مراحل کاری و استانداردهای سازمان اجرا می شوند یا نه؟ نکته دیگر این که آیا این استاندارد ها و مراحل مختلف در راه به ثمر رساندن خوب کارها و اهداف موثر هستند یا نه؟ وقتی این استانداردها در نظر گرفته نمی شوند علت چیست؟نکته دیگــر این که آیــا ایـــن استانداردها و مراحل مختلف در راه به ثمر رساندن خوب کارها و اهداف مؤثر هستند یا نه؟ وقتی این استانداردها در نظر گرفته نمی شوند، کنترل کیفیت، علل ایجاد مشکلات را بررسی می کند و به مدیریت کمک می کند تا یک راه حل جدید ارائه دهد و پیشرفت را به سیستم برگرداند. با تست کردن محصولات می توان میزان پیشرفت سیستم را بررسی کرد. کنترل کیفیت، میزان کیفیت به دست آمده را بررسی می‌کند و به این ترتیب مدیریت می تواند تعیین کند که آیا مراحل کاری برای نیازهای پروژه مناسب بوده اند یا نه؟وقتی میزان نواقص بالاتر از میزان پیش‌بینی شده باشد، کنترل کیفیت می تواند کمک کند تا دلایل روشن شود و اقدامات در جهت رفع مشکل انجام شود. در پایان باید گفت وقتی مدیریت دست به تلاشی منظم و دائمی برای افزایش کیفیت کار بزند این روند به تمام قسمتهای سازمان منتقل می شود. یک برنامه ریز می تواند افقهای تازه ای را ب
ه یک مدیر نشان دهد تا به این ترتیب به کیفیت بالاتر محصولات برسیم و در نهایت کنترل کیفیت با تست کردن و یافتن نواقص و ارائه راه حل به مدیریت کمک کند تا بهتر در راه افزایش کیفیت گام بردارد(شفیعی و میرغفوری،۱۳۸۷: ۵۳-۵۵).

 

۲-۱-۱۰- تاریخچه کیفیت خدمات و ارتباط مداری با مشتری

شاید بتوان تاریخچه ظهور مباحث مرتبط با  کیفیت خدمات و مدیریت ارتباط مشتری  را در سه دوره زیر خلاصه نمود :

الف ) دوره انقلاب صنعتی ( تولید دستی تا تولید انبوه ) ابتکارات هنری فورد به کارگیری روش تولید انبوه به جای روش تولید دستی ، یکی از مهمترین شاخص های این دورره می باشد . هر چند تغییر شیوه تولید باعث شد که محدوده انتخاب مشتریان از نظر مشخصه های محصول کاهش یابد ( نسبت به تولیدات صنایع دستی ) ، اما محصولات تولید شده به روش جدید از قیمت تمام شده پایین تری برخوردار شدند ، به عبارتی دیگر ، در انتخاب روش تولید انبوه از سوی فورد، افزایش کارایی و صرفه اقتصادی مهمترین اهداف پیش بینی شده بودند.

ب ) دوره انقلاب کیفیت ( تولید انبوه تا بهبود مستمر ) این دوره همزمان باابتکار شرکت های ژاپنی مبنی بر بهبود مستمر فرایندها آ غاز شد ؛ این امر به نوبه خود به تولید کم هزینتر و با کیفیت تر محصولات منجر شد . با مطرح شدن روش هایی نوین مدیریت کیفیت مانند TQM ٬ این دوره به اوج خود رسید ، اما با افزایش تعداد شرکت های حاضر در عرضه رقابتی و گسترش فرهنگ حفظ و بهبود کیفیت محصول ( از طریق ابزارهای مختلف کیفیتی ) ، دیگر این مزیت رقابتی برای شرکت های پیشرو کارساز نبود ولزوم یافتن راه های جدیدی برای حفظ مزیت رقابتی احساس می شد

ج ) دوره انقلاب مشتری ( بهبود مستمر تا سفارش سازی انبوه ) در این دوره با توجه به افزایش توقع مشتریان ، تولید کنندگان ملزم شدند محصولات خود را با هزینه کم ، کیفیت بالا و تنوع زیاد تولید کنند ؛ به معنا ی دیگر ، تولید کنندگان مجبور بودند توجه خود را از تولید صرف به یافتن راه هایی برای جلب رضایت و حفظ مشتریان سابق خود معطوف نمایند(کاوسی و سقایی،۱۳۸۴: ۴۶).

 

۲-۲-۱۰-۱-فلسفه به حداکثر رساندن رضایت مشتری

 اشلسینگر و هسکیت با ارائه نظریه چرخه خدمت مطلوب، اعتقاد خویش را مبنی بر وجود رابطه بین مشتریان و کارکنان رضایت مند در سازمان به صراحت بیان کرده اند. طبق این نظریه، احساس رضایت مندی موجب افزایش آستانه تحمل برای پرداخت بهای بیشتر در قبال محصول موردنیاز خواهد شد که می توان از طریق میزان مزایا و سطح دستمزد پرداختی به کارکنان سازمان را افزایش داد. این امر خروج و جایگزینی نیروی کار را کاهش می دهد. علاوه بر تامین رضایت شغلی کارکنان و بهبود روحیه کاری، احتمال تامین رضایت مشتری نیز بیشتر می شود. سازمانی که این فلسفه را دنبال می کند موفق تر و دارای سود بیشتری می شود. در این حالت، منافع کارکنان، مشتریان و صاحبان سازمان تامین و وضعیت برد – برد – برد حاکم می گردد(کاوسی و سقایی،۱۳۸۴: ۴۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:06:00 ب.ظ ]




تکریم ارباب رجوع و اصلاح نظام اداری، به ویژه در ادارات دولتی که با هدف تامین رضایت مشتری از خدمات عرضه شده در سازمان های مختلف صورت می گیرد، از درک جایگاه واقعی مشتری در کشور ما حکایت دارد. توجه به کیفیت کالا و محصولات ملموس از سابقه نزدیک به یک قرن برخوردار است. اما تا سال های آغازین دهه ۸۰ میلادی، مفهوم کیفیت در خدمات هرگز به طور جدی مورد توجه واقع نشده بود. عدم آگاهی از نحوه ارزیابی کیفیت خدمات و ناشناخته بودن ابعاد مختلف کیفیت در این حوزه، در کنار عدم احساس نیاز به تعریف استانداردهای مدون در زمینه خدمات، مهم ترین عوامل فقدان توجه کافی به این موضوع اساسی به شمار می رود. در سال ۱۹۸۳ میلادی، سه تن از محققان با نام های پاراماسون، زیتامل و بری مطالعات میدانی وسیعی را در زمینه کیفیت خدمات آغاز کردند که منجر به ابداع ابزاری به نام سرکوآل (کیفیت خدمات) جهت اندازه گیری کیفیت خدمات شد.

اولین مرحله از مطالعات آنها یک مطالعه کیفی است که از طریق مصاحبه با مشتریان در گروه های متمرکز به دستاوردهای مهمی منجر شده است. تعریف کیفیت در عرصه خدمات، عوامل موثر در شکل گیری انتظارات مشتری و در نهایت شناسایی ابعاد مختلف کیفیت در حوزه خدمات، اصلی ترین نتایج این مرحله محسوب می شود. مرحله بعدی که مطالعات اصلی محققان یادشده را دربر می گیرد درواقع به ایجاد ابزار سرکوآل منجر شد. پس از این مرحله، عوامل موثر در کاهش کیفیت خدمات در سازمان های عرضه کننده و بالطبع علل نارضایتی مشتریان مورد بررسی قرار گرفت و به صورت چهار شکاف موجود در عملکرد سازمان عرضه کننده معرفی شد. انجام آزمون های آماری متعدد برای دستیابی به مدل اندازه گیری کیفیت خدمات، قابلیت اطمینان و اعتبار مدل را تضمین نموده است و به همین سبب از زمان ارائه آن در سال ۱۹۸۸، تحقیقات فراونی در همه کشورهای جهان با بهره گرفتن از این ابزار به صورت موفقیت آمیز به انجام رسیده است(بهشتی راد، ۱۳۹۱: ۳۲).

۲-۲-۱۰-۳-رویکرد مشتریان در مورد کیفیت خدمات

تحقیق در مورد موضوع کیفیت خدمات توسط پاراماسون، زیتامل و بری در شرایطی آغاز شد که کمبود مقاله، کتاب و مستندات در این زمینه به شدت احساس می شد. در عوض، کیفیت کالا و تولیدات ملموس از جمله موضوعاتی بوده که به لحاظ پشتوانه ادبیات موضوع از پیشینه ای طولانی تر برخوردار بوده است. کیفیت کالا به طور کلی بر حسب میزان انطباق با مشخصات فنی موردنظر تولیدکنندگان تعریف شده است. مطالب و مستندات بی شماری که در زمینه ارزیابی و پایش کیفیت کالا به چاپ رسیده است، جهت بررسی و کیفیت خدمات مناسب به نظر نمی رسد. این عدم مطلوبیت از تفاوت میان ویژگی های خدمات و کالا سرچشمه می گیرد. این تفاوت از سه جنبه قابل بررسی است که می توان آن را تحت عناوینی نظیر نحوه تولید، نحوه مصرف و نحوه ارزیابی مطرح نمود.

اولا خدمات برخلاف کالا، اساسا غیرملموس اند. از آنجا که خدمات اغلب به شکل عملکرد، ایفای نقش و یا به صورت تجربه ارائه می شوند، به ندرت می توان در مورد آن ها مشخصات دقیق فنی و مهندسی را آن گونه که در مورد اشیا و کالاهای تولیدی جهت حفظ کیفیت همسان برای تمامی محصولات اعمال می شود، تعیین نمود. به علاوه وقتی آنچه فروخته می شود، صرفا نوعی عملکرد محسوب می گردد، تعیین معیارهایی که مشتریان برای ارزیابی آن به کار می برند، امری بسیار پیچیده و مشکل به شمار می آید. ثانیا خدمات، به ویژه آن دسته خدماتی که ارائه آن ها مستلزم صرف زحمت فراوان است، ناهمگون و متنوع هستند. بدین معنا که غالبا عملکرد افراد از یک عرضه کننده به یک عرضه کننده دیگر، از یک مشتری به مشتری دیگر و حتی از یک روز با روز دیگر متفاوت است. سوم آن که مرحله تولید و مرحله مصرف در مورد بیشتر خدمات غیرقابل تفکیک است. کیفیت در خدمات اغلب در طول فرآیند ارائه خدمت و معمولا در تعامل بین مشتری و عرضه کننده مورد ارزیابی واقع شود، در حالی که کیفیت کالا ابتدا در کارخانه تولیدی مورد طرح ریزی واقع می گردد و سپس محصول بدون کم و کاست به مشتری عرضه می شود. برخلاف تولیدکنندگان کالا یک عرضه کننده خدمت از این فرصت برخوردار نیست که پس از تولید محصول خویش و قبل از این که به دست مشتری برسد، کیفیت آن را مورد بررسی قرار دهد. در اغلب موارد، مشتریان خدمات در محل تولید خدمت حضور دارند و ضمن آن که مشغول دریافت خدمت می باشند، همزمان فرآیند تولید را با دقت مشاهده و ارزیابی می کنند. محققان یادشده با وجود کمبود مطلب مدون در زمینه کیفیت خدمات، پس از یافتن مطالب پراکنده در این زمینه، نتایج مطالعات خویش را به طور خلاصه به صورت زیر عنوان نموده اند:

  • ارزیابی کیفیت خدمات در مقایسه با کالا برای مشتریان مشکل تر است. به همین دلیل درک و شناسایی معیارهایی که مشتریان برای ارزیابی کیفیت خدمات به کار می برند، از زحمت بیشتری برخوردار است.
  • مشتریان کیفیت خدمات را تنها بر اساس خروجی یک فرآیند مورد ارزیابی قرار نمی دهند، بلکه سراسر فرآیند عرضه خدمت در نحوه ارزیابی کیفیت خدمت توسط مشتریان حائز اهمیت است.
  • معیاری که در ارزیابی کیفیتی خدمت به حساب آورده می شود، تنها توسط مشتریان تعیین می شود(بهشتی راد، ۱۳۹۱: ۳۱-۳۳).
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:06:00 ب.ظ ]




نمودار ۲-۲- رابطه مشتری و کیفیت خدمات

همچنین بریک و برنارد (۲۰۰۵) معتقدند که  هر چند هر سازمان موفقی می خواهد خدماتی ارائه نماید که مشتریان را راضی نماید، اما این تنها هدف آن محسوب نمی شود، بلکه کسب موقعیت رقابتی و سود بیشتر نیز مد نظر آن هاست. با توجه به مسائل مطرح شده، این پژوهش با هدف اندازه گیری تاثیر سروکوال بر میزان رضایت دانشجویان از خدمات آموزشی ارائه شده توسط دانشگاه ارومیه انجام شد تا با تبیین مدل مذکور به ارائه راه هکار مناسب جهت بهبود کیفیت خدمات و در نهایت رضایت مشتری بپردازد. سازمان ها به دلیل تنوع و تعداد مشتریان خود نه تنها بایستی مراقبت نمایند که انتظارات مشتریان برآورده شود، بلکه باید تلاش نمایند تا دریابند طرز نگرش مشتریان نسبت به سازمان ها و نحوه ارائه خدمات آنان چیست؟ این نیاز موجب شده است که سازمان ها بیش از گذشته در پی اندازه گیری کیفیت خدمات در این بخش باشند. مشکل جدی که سازما ن ها با آن مواجه هستند این است که چگونه ارزیابی مسئله ای را به عهده بگیرند که اندازه، نوع و ارائه آن متفاوت است، بنابراین، سازمان ها جهت اندازه گیری کیفیت خدمات خود نیازمند مدل های تعریف شده ای هستند که توانایی دستگاه ارزیابی کیفیت خدمات را به اثبات رسانده و معیار مناسبی جهت اندازه گیری سطح رضایت مندی مشتریان ( ارباب رجوع ) را ارائه نمایند ( الوانی و ریاحی، ۱۳۸۲: ۱۵۲ ).

۲-۲-۱۱- مدل های اندازه گیری کیفیت خدمات

۲-۲-۱۱-۱ مدل کانو

در اواخر دهه هفتاد قرن بیستم دکتر نوریاکی کانو از دانشکده ریکا در توکیو و یکی برجسته ترین صاحب نظران علم مدیریت کیفیت مدلی را مطرح نمود که امروزه در اکثر الگوهای رضایت مشتریان مورد استفاده قرار می گیرد. در حالی که بسیاری از تعاریف قبلی کیفیت، تک بعدی بود، وی در مدل خود نیازمندی های مشتریان را در سه دسته تقسیم نمود و هر سه نوع نیازمندی را در یک نمودار دو بعدی نمایش داد. دو بعد به صورت زیر بودند: مرحله ای که محصول یا کار  عمل می کند. مرحله ای که استفاده کننده از آن راضی است.

مدل کانو کاربردهای زیر را دارد:

۱- رضایت مشتریان بزرگترین ارتباط و وابستگی را به این مدل دارد.

۲- این مدل بیشترین سهم را در بودجه تحقیقاتی بازار دارد.

۳- باعث افزایش و رشد خواسته ها و نیازهای مشتریان می شود.

۴- باعث تعدیل رقابت بین سازمان ها می شود.

  • موفقیت در این مدل بستگی به اجرای صحیح و تعریف درست شاخص ها دارد(الوانی و ریاحی،۱۳۸۲).

۲-۲-۱۱-۲ مدل فورنل

ویژگی و شاخصه مهم این مدل جامعیت آن، امکان استفاده از آن درجهت ارزیابی کیفیت در یک مقیاس وسیع و امکان مرتبط ساختن کیفیت با رفتار مشتری می باشد. این یک مدل مفهومی است و تاکید بر محاسبات همگن سازی شاخص های انتظاری مشتریان و ایجاد قضاوت بر اساس سیستم شهودی مصرف کنندگان و مشتریان دارد(الوانی و ریاحی،۱۳۸۲: ۱۵۴).

۲-۲-۱۱-۳ مدل اسکمپر

مهمترین موضوع در مدل اسکمپر ایجاد خلاقیت و نوآوری در ارائه خدمت به مشتری بود. دکتر اسبورن تحقیقات گسترده ای به منظور بررسی مبانی ابتکارات، اختراعات و اکتشافات انجام داده و به این نتیجه رسیده که تمام نوآوری ها بر هفت پایه استوار است (الوانی و ریاحی،۱۳۸۲: ۱۵۴).

۲-۲-۱۱-۴ مدل راهبردی کیفیت خدمات

پیشگامان کیفیت، چندین ویژگی کلی خدمات را پیشنهاد کرده اند که می توان برای ارزیابی کیفیت خدمات به کار برد. ساسور و همکاران(۱۹۷۸) سه بعد مختلف عملکرد خدمات را شامل: سطوح مواد اولیه، تسهیلات و امکانات و نیروی کار پیشنهاد کرده اند. گرانوس، دو گونه کیفیت خدمات را معرفی کرده است: کیفیت فنی (تکنیکی) یا آن چه که مشتریان از ارائه دهنده خدمات دریافت می کنند و کیفیت کارکردی یعنی شیوه ای که مشتریان، خدمات را دریافت می کنند. اگر چه حجم انبوهی از ویژگی های کیفیت خدمات توسط پژوهشگران انتشار یافته است، تنها تعداد کمی از آن ها ویژگی هایی بوده است که از نظر علمی  وضع و آزموده شده اند. گاروین (۱۹۸۷) هشت بعد برای سنجش کیفیت پیشنهاد کرده است.  او میان سازمان های تولیدکننده کالا و سازما نهای تامین کننده خدمات، تمایزی قائل نمی شود. هشت بعدی که او معرفی می کند عبارتند از: عملکرد، خصیصه ها، قابلیت اطمینان، سازگاری (انطباق)، پایایی، قابلیت خدماتی، زیبایی شناسی و کیفیت دریافت شده. پاراسورمان  و همکاران (۱۹۹۴) ویژگی های کیفیت خدمات را بر مبنای اثر سود راهبرد بازار توضیح می دهد. بر این اساس دوازده ویژگی شامل: تحویل، ضمانت، نگهداری و تعمیرات، خدمات فروش، دسترسی به خدمات، سفارشی سازی، تبلیغات و اجناس نمونه، پشتیبانی فنی، موقعیت جغرافیایی، رسیدگی به شکایات، سهولت امر سفارش و پرداخت  هزینه، و ارتباطات، ده شاخص کیفیت خدمات را معرفی کرده اند که شامل این موارد می شود: پایایی، پاسخ گویی، شایستگی، دسترسی، حسن رفتار کارکنان، ارتباطات، قابل اعتماد بودن سازمان، امنیت یا پشتیبانی در برابر ریسک، فهم و درک نیازهای مشتریان، و ابعاد ملموس فیزیکی خدمات در مطالعه یی دیگر این شاخص ها تجزیه و تحلیل عاملی شدند و پنج بعد راهبردی کیفیت اصلی را به وجود آوردند: فیزیکی، قابلیت اطمینان، ضمانت، مسئولیت پذیری و  همدلی. درون مایه ثابت در تمامی این ابعاد این است که مشتریان ممکن است برای ارزیابی کیفیت خدمات چیزی بیش از خدمات ارائه شده را در نظر بگیرند. ضمناً قضاوت مشتری ممکن است از فرایند خدمات و موارد کم اهمیت تری متاثر باشد که با آن خدمات همراه است. پژوهشی که از سوی پاراسورامان انجام شد ثابت کرد که هم ابعاد مربوط به نتیجه و هم فرایند ارزیابی مشتریان از کیفیت خدمات بدون توجه به نوع بخش ارائه دهنده خدمات تأثیر می گذارد. ده شاخص پژوهش پاراسورامان که پیش از این معرفی شدند، مجموعه جامع تری از ابعاد کیفیت را تشکیل می دهند. اگر چه پژوهشگران به امکان همپوشانی ابعاد نیز اشاره کرده اند، از طریق پژوهش تجربی وسیع، با بهره گرفتن از آزمون های آماری و روان سنجی، آن ها ابزار سروکوال را اصلاح و وضع نمودند تا بر پنج بعد اصلی کیفیت تمرکز کنند(بهشتی راد،۱۳۹۱: ۶۱-۶۲).

پایان نامه - مقاله - متن کامل

نمودار ۲-۳: مدل تحلیل شکاف های پنج گانه کیفیت (قلاوندی و همکاران،‌۱۳۹۱).

[۱] . Heskett & Swe

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:06:00 ب.ظ ]




فن کیفیت خدمات مخفف عبارتی لاتین و به مفهوم کیفیت خدمت است. فن کیفیت خدمات درواقع ابزاری جهت تعیین میزان شکافهای موجود، بین سطوح موردنظر و سطوح عملکرد واقعی در یک سازمان خدماتی و یا بخش خدماتی یک سازمان تولیدی است. پایه و اساس فن کیفیت خدمات، طرح پرسشنامه و سنجش نگرشهاست. بنابراین هر محققی که گام در این حوزه می گذارد، باید بخوبی با اصول طراحی پرسشنامه آشنا باشد. دستیابی به چنین امری نیازمند ابزاری است که بتواند انتظارات و ادراکات مشتری، کارکنان و مدیران را بدون دخیل کردن هیچگونه قضاوت شخصی اندازه گیری کند که این ابزار همان پرسشنامه است. همچنین ذکر می شود که تهیه ابزاری قابل لمس جهت ارزش‌دهی به مشتری و ارضای نیازهای وی بسیار موردنیاز است.

پایان نامه ها

در فن کیفیت خدمات مقدماتی چند شکاف وجود دارد که عبارتند از:

  • شکاف ۱ – تفاوت بین ادراکات مدیریت از آنچه مشتریان انتظار دارند و انتظارات واقعی مشتریان.
  • شکاف ۲ – تفاوت بین ادراکات مدیریت و مشخصات کیفیت خدمات (استانداردهای کیفیت خدمات)
  • شکاف۳ – تفاوت بین مشخصات کیفیت خدمت و ارائه خدمت واقعی؛ آیا استانداردها به طور مداوم رعایت شده‌اند؟
  • شکاف ۴ – تفاوت بین ارائه خدمت و آنچه که در خارج از سازمان موردنظر است؛ آیا به تعهدات به صورت مداوم عمل شده است؟
  • شکاف ۵ – تفاوت بین آنچه که مشتریان از یک خدمت انتظار دارند و آنچه را که عملا دریافت می کنند (سید جوادین و کیماسی ، ۱۳۸۴: ۷۱ ).

۲-۲-۱۲-۱-ابعاد موجود در SERVQUAL مقدماتی

  1. ملموسات:

    • تجهیزات مدرن
    • تسهیلات جذاب از لحاظ ظاهری
    • ظاهر پاکیزه کارکنان
    • جذابیت مواد موجود (مثل نشریات و فاکتورها) از لحاظ ظاهری.
  2. ادب و اعتماد:

    • پرسنل مجاب به دقت و تعاملات صمیمانه
    • پرسنل مؤدب
    • کارکنان توانمند در پاسخ به درخواستهای مشتریان
    • کارکنان القاکننده صمیمیت به مشتریان.
  3. قابلیت اطمینان:

    • حفظ سفارشهای عاری از خطا
    • قابلیت اطمینان در بررسی مشکلات خدمت به مشتریان
    • ارائه خدمات تعهدشده
    • ارائه خدمات در زمان قول داده شده
    • اجرای خدمات به صورت صحیح و در اول وقت
  4. مسئولیت و پاسخ‌دهی:

    • آمادگی برای پاسخگویی به سوالات مشتریان
    • نگهداری مشتریان به صورت مطلع در هنگامی که خدمات انجام می شوند
    • ارائه سریع خدمات به مشتریان
    • خواستارمند بودن درجهت کمک به مشتریان .
  5. همدلی:

    • راحت بودن ساعات کاری اداری و تجاری
    • توجه منحصر به فرد به مشتریان
    • کارکنانی که نیازهای مشتریان را بفهمند
    • مدنظر قراردادن بهترین علاقه های مشتریان
    • کارکنانی که با مشتری به صورت مشتاقانه مواجه شوند (سلطانی، ۱۳۹۲: ۷۴-۷۶ ).
    •  

۲-۱-۱۲-۲-فن کیفیت خدمات اصلاح شده

برخی از محققان همچون اسکات در سال ۲۰۰۳ و همچنین برخی از صاحبنظران مثل سورشکاندر و راجندران و کاملانبان در سال ۲۰۰۱ معتقد بودند که فن کیفیت خدمات مقدماتی، ایراداتی دارد که مهمترین این ایرادات، مربوط به موضوع است که پنج بعد موجود در فن کیفیت خدمات مقدماتی، تمامی موارد موردنیاز جهت دستیابی به کیفیت را شامل نمی شود. بنابراین آنها با ایجاد تغییراتی در ابعاد ذکر شده در فن کیفیت خدمات مقدماتی، یک زمینه جدید به نام فن کیفیت خدمات تجدیدنظر شده را فراهم کردند. البته آنان در این کار، فوق‌العاده متأثر از فن کیفیت خدمات ابتدایی بوده اند. در این فن، همانند فن پیشین، پنج بعد اساسی مدنظر قرار می گیرد. اما این پنج بعد تا حدودی متفاوت از پنج بعد مذکور در فن کیفیت خدمات مقدماتی است. همچنین سوالاتی که در این فن به کار گرفته می شود، شامل ۴۱ سوال است که در مقایسه با فن قبلی، افزایش سوالات را شامل می شود(سید جوادین و کیماسی ، ۱۳۸۴: ۸۰ ).

 

۲-۲-۱۲-۳-ابعاد فن کیفیت خدمات اصلاح شده

  1. بعد ملموسات خدمت:

این بعد درواقع همان بعد ملموسات، در فن پیشین است. آیتم‌های این بعد، اصلاح شده و دو آیتم از آیتم‌های فن قبلی حذف شده اند. این دو آیتم شامل تجهیزات مدرن و پاکیزه بودن ظاهر پرسنل است. سایر بندهای این بعد، به شرح زیر هستند:

  • اثربخش بودن فرایندهای شکایات مشتری
  • جذابیت ظاهری مواد و تسهیلات
  • چیرگی بر وضعیتهای نامطلوب مثل دما، تهویه، سروصدا، بو، رایحه و… در سازمان
  • ارائه خدمات به صورت صحیح و در اول وقت
  • جذابیت ظاهری علامت، نشانه ها، تابلوها، تبلیغات، جزوه ها و دیگر مصنوعات در سازمان
  • ارائه خدمات متعهدشده
  • راحت بودن جانمایی فیزیکی تجهیزات و دیگر مبلمان برای مشتری، جهت تعامل با کارکنان
  • ارائه سریع خدمت به مشتری
  • ارائه خدمات تعهد شده در جدول زمانبندی
  • توجه به خانه داری به عنوان یک حق تقدم و در بالاترین سطح سفارش سازمان.
  1. بعد روشمند کردن ارائه خدمت:

این بعد کیفیت به فرایندها، راه‌حلها، نظامها و تکنولوژی می پردازد که خدمات را موثر و کارا می کنند. پیامد این بعد، تحویل روان خدمات مداوم، بدون کار اضافی و انحرافات عظیم است. بندهای این بعد، شامل موارد زیر است:

  • وجود پرسنل لازم و کافی برای ارائه خدمت خوب به مشتری
  • ارتقای ظرفیت جهت خدمت اثربخش‌تر به مشتری
  • وجود یک فرایند ساده و استاندارد ارائه خدمات بدون دیوانسالاریهای اضافی
  • تسهیلات کافی و لازم جهت ارائه خوب خدمات به مشتری
  • درجه ای از رویه ها و فرایندهای محفوظ از خطا
  • وجود فرایندهای ارائه ساختارمند و ساده به طوری که زمان ارائه خدمات در حداقل ممکن باشد.
  1. مغز خدمت:

شامل خدمت واقعی، فراتر از چگونگی ارائه آن است و این بعد را می توان مهمترین بعد فن کیفیت خدمات تجدیدنظر شده دانست. این بعد، بندهای زیر را دربرمی گیرد:

  • گوناگونی و طیف خدمات
  • نوآوری در خدمات
  • شدت و عمق خدمات
  • اداره راحت ساعات و روزهای ارائه خدمات
  • وجود عملیات بیش ازحد در بخشهای سازمان خدماتی.
  1. بعد مسئولیت اجتماعی:

این بعد، به موارد اخلاقی و مسئولیت سازمان درقبال دیگران باز می گردد. این بعد، اثر خوبی بر ذهنیت مشتریان می گذارد. بندهای این بعد شامل موارد زیر است:

  • رفتار عادلانه سازمان به گونه ای که با همه مشتریان یکسان برخورد شود.
  • ارائه خدمات خوب با هزینه حداقل
  • برتری خدمت یعنی مشتری تشخیص دهد که نیاز بیان نشده بالقوه او، بیش از آنچه که او انتظار دارد، پاسخ داده می شود.
  • احساس تعهد کارکنان
  • داشتن شعبه در مکانهای مختلف جهت دسترسی آسان تمام اقشار جامعه
  • وسعت سازمان، دارابودن شخصیت حقوقی و سرمشق بودن سازمان ازنظر اخلاقی در حوزه عملکرد
  • ارائه خدمت خوب به تمام اقشار جامعه
  1. بعد عنصر انسانی خدمات:

این بعد، مرتبط با موارد انسانی ارائه خدمت مثل قابلیت اطمینان نسبی، پاسخگویی، همدلی و ادب است. این بعد شامل بندهای زیر است:

  • آمادگی کمک و پاسخ به خواسته های مشتریان
  • آگاه کردن مشتری از طبیعت و زمانبندی خدمات موجود در سازمان
  • وجود کارکنانی که اعتماد را به وسیله رفتار صحیح خود به مشتریان القا کنند
  • داشتن مهارتها و قدرتهای لازم و مهمتر، اشتیاق کارکنان به انجام کار، هنگام وقوع یک حادثه بحرانی
  • کارکنانی که نیازهای مشتریان را درک کنند.
  • کارکنانی که دانش و صلاحیت پاسخگویی به نیازها و درخواستهای ویژه مشتریان را داشته باشند.
  • محیطی که در آن، جهت بهبود استانداردهای خدمت از بازخور مشتریان استفاده شود.
  • راضی نگه داشتن مشتریان از لحاظ امنیت، رضایت و خشنودی در تعاملاتشان.
  • رسیدگی و توجه منحصر به فرد به مشتریان به وسیله مدنظر داشتن بهترین علاقه های مشتریان در بطن سازمان
  • کارکنانی که همیشه مؤدب و باصفا هستند.
  • درجه سازمان در بازگرداندن وضعیت نرمال، هنگامی که یک مشکل بحرانی پیش می آید.
  • وجود کارکنانی با ظاهر آراسته و پاکیزه
  • برآورد کردن مداوم اطلاعات مشتریان از کیفیت خدمت و عملکرد واقعی خدمات در مقابل اهداف سازمان(سلطانی، ۱۳۹۲، ۷۸-۸۰ ).

۲-۲-۱۲-۴-کاربردهای فن کیفیت خدمات

کاربرد این فن را می توان در موارد زیر تشریح کرد:

  1. دستیابی به مبانی ایزو ۹۰۰۱؛
  2. بازبینی و بازرسی فرایند؛
  3. کسب مزایای رقابتی؛
  4. رفع و یا کاهش ایرادات ممکن؛
  5. مقایسه وضعیت خود با شرایط رقبا(سلطانی، ۱۳۹۲، ۸۱ ).

۲-۲-۱۲-۵-محدودیتهای فن کیفیت خدمات اصلاح شده

    1. اساسی ترین ایراد این تکنیک، تعداد سوالات بسیار آن است که این امر، درپرکردن پرسشنامه ها بخصوص توسط مشتریان، ایجاد مشکل می کند. البته در سازمانهای خدماتی که تعداد مشتریان زیاد است، می توان با تقسیم کردن پرسشنامه به دو قسمت، مشکل را کاهش داد. در این زمینه، فن کیفیت خدمات مقدماتی این مزیت را داشت که تعداد سوالات آن ۲۲ سوال بود و مشتری در پاسخ دادن به پرسشها دچار خستگی نمی شد و با حوصله بیشتری پرسشنامه را تکمیل کرد.
    2. اساسا تمامی بندهای تکنیک اصلاح شده در یک صنعت خاص، جوابگو هستند. به عنوان مثال، یکی از بندها اشاره به وجود نمایندگی از جانب سازمان در نقاط مختلف بود که این امر مثلا در قبال صنعت هتل‌داری، عملا قابل پیاده سازی نیست.
    3. برخی از بندهای تکنیک جدید، به هر صورتی که بیان شوند، برای اغلب مشتریان و حتی بسیاری از کارکنان غیرقابل درک هستند و مفاهیمی کاملا مدیریتی هستند. این بندها شامل برآورد کردن مداوم اطلاعات مشتریان از کیفیت خدمت و عملکرد واقعی خدمات در مقابل اهداف سازمان و نیز محیطی که در آن، جهت بهبود استانداردهای خدمت از بازخور مشتریان استفاده شود هستند.

  1. برخی از ابعاد، بیش از یک سوال را دربردارند که این موضوع، پاسخگویان را دچار سردرگمی می کند.
  2. اساسا بهتر است که سازمان بانک سوالاتی در خصوص این تکنیک برای خود تشکیل دهد و از سوالات آن براساس اقتضا و نیاز استفاده کند. البته این امرنباید موجب چشم‌پوشی از سایر موارد شود.
  3. فن کیفیت خدمات تجدیدنظر شده نیز برخی از موارد بسیار ضروری را در بندهای ابعاد نگنجانده است. به عنوان نمونه می‌توان از موارد مرتبط با سازمان، اما بیرون از آن نام برد. مثلا در صنعت هتل‌داری، وجود پارکینگ، استخر، سونا و محیط بیرونی هتل از اهمیت خاصی برخوردارند. البته این موارد نیز جزو بندهای شناور هستند که مجددا لزوم طراحی تخصصی بانک سوالات را ایجاب می نمایند.
  4. بند دو بعد ارائه روشمند خدمت (ارتقای ظرفیت جهت خدمت اثربخش‌تر به مشتری) در بسیاری از صنعتها مثل هتل‌داری نمی تواند بدرستی توسط مشتری پاسخ داده شود. پاسخ صحیح به این بند نیازمند ارتباط طولانی مدت مشتریان با سازمان است. بند سیزده بعد عامل انسانی (برآورد کردن مداوم اطلاعات مشتریان از کیفیت خدمت و عملکرد واقعی خدمات در مقابل اهداف سازمان) نیز دقیقا همین شرایط را دارد. در مقام بحث و نتیجه گیری در رابطه با فن اصلاح شده سرکوال می توان به موارد زیر اشاره کرد:
  • تکنیک جدید، با تغییر نام هریک از ابعاد، درواقع بستر هریک از ابعاد را بازتر کــرده است و دست پژوهشگران را در افزودن بندهایی به هریک از ابعاد، باز می‌گذارد.
  • اضافه شدن تعداد بندهای هرکدام از ابعاد، کمک بیشتر و گسترده‌تری به شناخت شکافهای کیفیتی و درنهایت کاهش شکافها می کند.
  • این تکنیک، توجه ویژه‌ای به اثربخش بودن فرایندهای شکایات مشتری دارد که در مبحث مقدماتی آن مورد توجه قرار نگرفته بود.
  • در نوع اصلاح شده تکنیک، جذابیت ظاهری مواد و تسهیلات از یکدیگر تفکیک شده است که این امر از شک و دوگانگی در پرکردن پرسشنامه ها می کاهد.
  • در فن کیفیت خدمات تجدیدنظر شده، نظافت در اولویت قرار دارد و این امر از نظر «کیفیت بایدی» مدنظر قرار گرفته است.
  • در نوع تجدیدنظر شده تکنیک، نوعی نگرش به آینده ایجاد شده است که این موضوع مستقیما به ارتقای ظرفیت جهت خدمت اثربخش‌تر به مشتری بازمی گردد.
  • در تکنیک جدید، توجه خاصی به روند فرایندها و دیوانسالاری شده است.
  • آنچه که در تکنیک جدید بسیار جلب توجه می نماید، توجه به گوناگونی خدمات و نیز وجود نوآوری در خدمات است.
  • زمان در فن کیفیت خدمات اصلاح شده ارزش خاصی دارد. به گونه ای که اداره راحت ساعات و روزهای ارائه خدمات، از اهمیت خاصی برخوردار است.
  • این تکنیک سعی در شناخت عملیات اضافی دارد.
  • مسائل اخلاقی در تکنیک جدید مدنظر قرار گرفته اند. این موارد شامل الگوبودن سازمان ازنظر اخلاقی و همچنین رفتار عادلانه با همه اقشار جامعه است.
  • بیشتر برخی از محققان، در آزمون فن کیفیت خدمات مقدماتی، به صورت پراکنده و جسته و گریخته، هزینه خدمات را نیز در پرسشنامه‌های خود موردتوجه قرار می‌دادند که این امر در فن کیفیت خدمات اصلاح شده، عملا به پرسشها افزوده شده است.
  • در نوع اصلاح شده تکنیک، علاوه بر پاکیزگی لباسهای کارکنان، توجه خاصی به دانش و توانایی آنها شده و حتی به نوع برخوردهای آنان با مشتریان نیز توجه شده است.
  • بازخورد مشتریان نقشی اساسی در فن کیفیت خدمات اصلاح شده دارد.
  • در این تکنیک، توجه ویژه ای به وضعیتهای بحرانی و وقایع غیرقابل پیش‌بینی شده است(سلطانی، ۱۳۹۲، ۸۳ ).
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:06:00 ب.ظ ]




تعالی در لغت به معنی بلند شدن و برتر شدن است و تعالی سازمانی به معنای تعهد سازمانی به رشد و توسعه پایدار و دایمی شرکت در جهت کسب رضایت مشتری و افزایش مستمر سودآوری شرکت در یک محیط ملی فراگیر و حمایت کننده می باشد(صالحی و همکاران، ۱۳۹۱: ۱۲۲).. تعالی سازمانی تابع شرایط ویژه، فرهنگ، محیط داخلی و خارجی و کسب و کار، ویژگی نیروی انسانی سازمان، نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدید هایی است که سازمان را در بر گرفته است(جوزتاری، ۲۰۰۷: ۶۰۶). مدل تعالی ؛ ساختار مدیریتی است که با تکیه براصول و مفاهیم اساسی و توجه داشتن به معیارهای اصلی مدیریت کیفیت فراگیر و سیستم خودارزیابی موجبات پیشرفت و بهسازی را فراهم میکند.مدل تعالی ؛ ابزاری جهت سنجش میزان  استقرار سیستم ها در سازمان و خودارزیابی و راهنمایی است که مسیر فعالیت مدیران را برای بهبود عملکرد شناسایی و تعیین میکند(بابستره و کانت جینر، ۲۰۱۱) . بنابراین پیام کلیدی مدل تعالی متکی بر پاسخ دادن به دو سوال است که چگونه این مدل بعنوان یک ساختار مدیریتی مناسب و منطقی شناسایی میشود و چه کسانی می توانند در این زنجیره ارتباط و تعاملات نقش اساسی را ایفا کند.  سطح اول این مدل اهداف کلی و در سطح بعدی اهداف کلی به درجات و مقیاس های کمی و قابل انداره گیری تجزیه و تبدیل میشود(دل قوی، ۱۳۸۶: ۲۴) .تعالی سازمانی از دیدگاه بنیاد تعالی سازمانی به مجموع ارزش های رهبری و استراتژی های تحول و مهارت گفته می شود(کارلوس و همکاران، ۲۰۰۵: ۳۳۹).

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

۲-۳- ۲- تاریخچه مدل های تعالی سازمانی

دمینگ با ارائه مدلی تحت عنوان مدیریت کیفیت فراگیر در راستای بهبود کیفیت که از دهه پنجاه میلادی در ژاپن به اجرا در آمد عمدتاً بر کیفیت محصولات و روش های کنترل کیفی استوار است به بیان دیگر مدل جایزه دمینگ بر این اصل استوار است که برای تولید محصولات وخدمات با کیفیت بالا نیاز به هماهنگی همه جانبه و فراگیر در سطح سازمان است . این مدل نگرش جدیدی در بحث کیفیت ایجاد کرد و همین تفکر نگرش فراگیر  منجر به ظهور «کنترل کیفیت فراگیر» در دهه ۶۰ میلادی گردید.مدیریت کیفیت فراگیر روشی است برای مدیریت و اداره سازمان جهت تعیین کیفیت با مشارکت همه اعضای سازمان که از طریق جلب رضایت مشتری و تامین منافع همه ذینفعان بدست می آید .موفقیت ژاپن در بکارگیری روش های علمی کسب و کار تهدیدی جدی برای شرکت های آمریکائی ایجاد کرد بطوریکه در دهه ۸۰ بسیاری از آنها با واگذار کردن بازار به رقبای ژاپنی در آستانه ورشکستگی قرار گرفتند این تهدیدات منجر گردید که شرکت های غربی در روش های کسب و کار خود تجدید نظر کرده و مدیریت کیفیت فراگیر را بطور گسترده بکار گیرند. جایزه کیفیت و سرآمدی کانادا[۱] در سال ۱۹۸۳ و پس از آن در سال ۱۹۸۷ جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج  در آمریکا از اولین گام هایی بودند که برای بخشیدن دید فراگیر به مدل هایی که برای ارزیابی در موسسات صنعتی و غیر صنعتی مورد استفاده قرار می گرفتند برداشته شد و این مدلها  در واقع پوشش دهنده تمامی اجزای یک کسب و کار با در نظر گرفتن منافع تمامی ذینفعان بود . به دنبال مدل مالکوم بالدریج[۲]  در سال ۱۹۸۸ مدل تعالی سازمانی EFQM در پاسخ به نیاز بهبود رقابت پذیری سازمانهای اروپایی توسط چهارده کمپانی بزرگ اروپایی ( بوش ، رنو ، فیات ، بی تی ، بول ، الکترولوکس ، ک ال ام ، نستله ، اولیوتی ، فیلیپس ، سولزر ، فولکس واگن ، رازالت ، سیبا ) در کمیسیون اروپایی مورد توافق واقع و امضاء گردیده است . این اقدام متهورانه از شبکه قدرتمند مدیریت در حال حاضر دارای ۸۰۰ عضو از ۳۸ کشور جهان در بخش خصوصی و دولتی می باشد که در چارچوب یک جامعه اروپایی و در زمینه بهبود کیفیت در ادامه مدل مالکوم بالدریج از آمریکا و همچنین مدل دکتر دمینگ در ژاپن به پیش میرود. مدل EFQM  در سال ۱۹۹۱ بعنوان مدل تعالی کسب و کار معرفی گردید که در آن چارچوبی برای قضاوت و خود ارزیابی سازمانی و نهایتا دریافت پاداش کیفیت اروپایی ارائه شد ، این اقدام در سال ۱۹۹۲ عملی گردید. این مدل نشان دهنده مزیت های پایداری است که یک سازمان متعالی باید به آنها دست یابد. این مدل به سرعت مورد توجه شرکت های اروپایی قرار گرفت و مشخص شد که سازمانهای بخش عمومی و صنایع کوچک هم علاقه دارند از آن استفاده کنند.در سال ۱۹۹۵ ویرایش مربوط به بخش عمومی و در سال ۱۹۹۶ مدلی مربوط به سازمانهای کوچک توسعه داده شد .در سال ۱۹۹۹ مهمترین بازبینی مدل EFQM صورت گرفت . در سال ۲۰۰۱ مدل سرآمدی EFQM ویرایش سازمانهای کوچک و متوسط و درسال ۲۰۰۳ ویرایش جدیدتری از مدل EFQM ارائه شد که در زیر معیارها و نکات راهنما تغییرات قابل ملاحظه ای نسبت به ویرایش سال ۱۹۹۹ داشت .مدل EFQM در اصل به مدل مالکوم بالدریج بسیار شبیه است و تفاوت اصولی در مفاهیم و مبانی با مدل مالکوم بالدریج ندارد. هر دو این مدلها در چارچوب مدیریت کیفیت جامع قرار میگیرند و ابزاری هستند برای استقرار سیستم در درون سازمانها و نیز ابزاری هستند برای سنجش اینک یک سازمان تا چه اندازه در جهت استقرار سیستم ها در چارچوب مدیریت کیفیت جامع موفق بوده است.تفاوت هایی که بین این دو مدل وجود دارد عمدتاًَ در حد تعداد معیارها ، امتیاز دهی و رویه های اجرائی است و  چار چوب کلی هر دو مدل در واقع یکی است. از میان سه مدل دمینگ و مالکوم بالدریج و EFQM که از معروف ترین مدلهای تعالی سازمانی هستند مدل EFQM عمومیت و استقبال بیشتری در سطح جهان یافته است .اعضای کمیته مرکزی EFQM از مدیران عامل شرکت های اروپایی هستند که برای چهار سال انتخاب و برای ۵ سال نیز بعنوان عضو ذخیره که هر سال یکبار انتخاب می شوند می باشند . کمیته اجرائی نیز مرکب از ۲۰ عضو از همان سازمانها بوده که نه تنها بعنوان نماینده تام الاختیار در زمینه کیفیت جامع انجام وظیفه می نمایند بلکه گزارشات لازم را به کمیته مرکزی ارائه می نمایند. اعضای کمیته اجرائی EFQM در واقع نقش هدایت گر و پشتیبانی کننده استراتژیها طرحهای عملیاتی کسب و کار ، نظارت بر پیشرقت طرحها و نهایت تدوین جهت کلی مناسب برای تحقق اهدا ف این سازمانها را به عهده دارند. در حال حاضر ۱۹ کشور اروپایی با EFQM مشارکت می نمایند(نجمی و حسینی، ۱۳۸۰: ۴۵).

۲-۳-۳- معیارهای نه گانه مدل تعالی سازمانی

مدلی که جایزه ملّی تعالی سازمانی بر آن استوار شده، دارای نه معیار است. پنج معیار آن، توانمندسازها و چهار معیار دیگر نتایج هستند. توانمندسازها: رهبری، استراتژی، کارکنان، شراکت ها و منابع، فرآیندها، محصولات و خدمات نتایج: نتایج مشتریان، نتایج کارکنان، نتایج جامعه، نتایج کلیدی معیارهای ”توانمندساز“، آنچه را یک سازمان انجام می‌دهد پوشش می‌دهند و معیارهای ”نتایج“، آنچه را که یک سازمان بدست می‌آورد. ”نتایج“ بر اثر اجرای ”توانمندسازها“ بدست می آیند و ”توانمندسازها“ با گرفتن بازخور از ”نتایج“ بهبود می‌یابند. شکل زیر، نمایی از مدل را نشان داده که پویایی مدل در آن نمایان است. یادگیری، خلاقیت و نوآوری کمک می‌کند تا توانمندسازها بهبود یافته و بهبود توانمندسازها، بهبود نتایج را به دنبال خواهد داشت(رزالی، ۱۳۸۱: ۱۲۲).

نمودار  ۲-۴ معرفی معیارهای نه گانه تعالی سازمانی(رزالی، ۱۳۸۱: ۱۲۳)

هر یک از معیارهای نه گانه مدل جایزه تعالی سازمانی شامل چند جزء است که ابعاد مختلف معیار را مشخص می‌سازد. در ادامه تعریف هر یک از معیارهای مدل و اجزای آنها آمده است.
۲-۳-۳-۱- رهبری

معیار رهبری نشان می‌دهد که رهبران، به ویژه رهبران ارشد، ضمن تعیین جهت گیری کلی سازمان، چگونه از طریق سامانه های مدیریتی، سازمان را در جهت تحقق اهداف و پایداری آن هدایت می‌کنند. این معیار همچنین به چگونگی رفتار رهبران در ایفای نقش به عنوان الگوهای اخلاقی و ارزشی سازمان، الهام بخشی، توسعه فضای اعتماد، انعطاف پذیری، مراعات قوانین و مقررات، مسئولیت پذیری اجتماعی و تعامل فعال با ذی‌نفعان کلیدی می‌پردازد.

  • رهبران ماموریت، چشم انداز و ارزش‌های سازمان را تعیین کرده و خود به عنوان الگوی ارزشی و اخلاقی عمل می‌کنند.
  • رهبران، سامانه جامع مدیریت وعملکرد سازمان را تعریف، پایش و بازنگری کرده، بهبود می‌دهند.
  • رهبران، ذی‌نفعان بیرونی سازمان را می‌شناسند و فعالانه با آنها در تعامل هستند.
  • رهبران با همراهی کارکنان سازمان، فرهنگ تعالی را تقویت می‌کنند.
  • رهبران از چابکی و انعطاف‌پذیری سازمان اطمینان دارند و با مدیریت تغییر، از پایداری سازمان اطمینان حاصل می‌کنند.

۲-۳-۳-۲- استراتژی

معیار استراتژی نشان می‌دهد که سازمان‌های متعالی چگونه استراتژی‌ها و خط‌مشی‌های پشتیبان را به منظور برآورده کردن نیازها و انتظارات ذینفعان، تدوین، بازنگری و به‌روز می‌کنند. این سازمان‌ها برای تحقق استراتژی‌ها، آنها را ‌با ذی‌نفعان در میان گذاشته و در جهت دستیابی به موفقیت پایدار، ساختار سازمانی و چارچوب فرآیندها را طراحی کرده، برنامه‌‌ها و اهداف مرتبط را توسعه داده و جاری می‌سازند.

  1. استراتژی‌ها مبتنی بر ارزیابی، تحلیل و درک نیازها و انتظارات ذینفعان و محیط بیرونی است.
  2. استراتژی‌‌ها مبتنی بر ارزیابی، تحلیل و درک عملکرد درونی و قابلیت‌های سازمانی است.
  3. استراتژی‌‌ها و خط‌مشی‌های پشتیبان آن تدوین، بازنگری و به‌روز می‌شود.
  4. استراتژی‌ها و خط‌مشی‌های پشتیبان آن، با ذی‌نفعان در میان گذاشته شده و اجرا و پایش می‌شود.

۲-۳-۳-۳- کارکنان

معیار کارکنان نشان می‌دهد که سازمان‌های متعالی چگونه کارکنان خود را به عنوان سرمایه های انسانی ارج می‌نهند و فرهنگی را ایجاد می‌کنند که دستیابی به منافع طرفین از طریق همسویی اهداف فردی و سازمانی میسر ‌شود. این معیار همچنین به چگونگی توسعه قابلیت‌ها، ترویج عدالت و برابری، برقراری ارتباط، تشویق، قدردانی و مراقبت کارکنان در جهت ایجاد انگیزه و تعهد به منظور قادر ساختن آنها برای استفاده از دانش و مهارت‌های خود در راستای منافع سازمان می‌پردازد.

  1. برنامه‌های کارکنان، استراتژی سازمان را پشتیبانی می‌کند.
  2. دانش و قابلیت ‌های کارکنان توسعه می‌یابد.
  3. کارکنان، همسو شده ، مشارکت داده شده و توانمند می‌شوند.
  4. کارکنان در سراسر سازمان به طور موثر ارتباط برقرار می‌کنند.
  5. خدمات کارکنان جبران شده واز آنان قدردانی و مراقبت می‌شود.

 

۲-۳-۳-۴-شراکت ها و منابع

معیار شراکتها و منابع نشان می دهد که سازمان‌های متعالی شراکت‌های بیرونی، تامین‌کنندگان و منابع درونی را به منظور پشتیبانی از استراتژی و خط‌مشی‌ها و اجرای اثربخش فرآیندها، برنامه‌ریزی و مدیریت می‌کنند. این سازمان‌ها از مدیریت اثربخش پیامدهای زیست محیطی و اجتماعی ناشی از شراکت‌های بیرونی، تامین کنندگان و منابع درونی اطمینان می‌یابند.

  1. شرکا و تأمین کنندگان، در جهت دستیابی به منافع مشترک و پایدار مدیریت می شوند.
  2. منابع مالی برای تضمین موفقیت پایدار مدیریت می‌شوند.
  3. دارایی‌های فیزیکی و منابع طبیعی به روشی پایدار مدیریت می‌شوند.
  4. فناوری برای پشتیبانی از تحقق استراتژی مدیریت می‌شود.
  5. اطلاعات و دانش برای پشتیبانی از تصمیم گیری اثربخش و ایجاد قابلیت سازمانی، مدیریت می‌شوند.

۲-۳-۳-۵- فرآیندها، محصولات و خدمات

سازمان‌های متعالی فرآیندها، محصولات و خدمات خود را به منظور خلق ارزش فزاینده برای مشتریان و سایر ذی‌نفعان خود طراحی و مدیریت کرده و بهبود می‌بخشند.

  1. فرآیندها به منظور بهینه سازی ارزش برای ذینفعان، طراحی و مدیریت می‌شوند.
  2. محصولات و خدمات به منظور خلق ارزش بهینه برای مشتریان توسعه می‌یابند.
  3. محصولات و خدمات به طور اثربخش، بازاریابی می‌شوند.
  4. محصولات و خدمات تولید، تحویل و مدیریت می‌شوند.
  5. روابط با مشتریان مدیریت شده و ارتقا می‌یابد.

۲-۳-۳-۶- نتایج مشتری

معیار نتایج مشتری، نشان می‌دهد که سازمان های متعالی در رابطه با جاری سازی موفق استراتژی و خط‌مشی‌های پشتیبان مبتنی بر نیازها و انتظارات مشتریان به چه نتایجی دست یافته‌اند. آنها برداشت‌های مشتریان، شاخص‌های عملکردی و دستاوردهای مرتبط با رویکردها را در دوره‌های زمانی متناسب، اندازه‌گیری و تحلیل می‌کنند.

  1. برداشت‌ها: نشان‌دهنده درکی است که مشتریان از اجرای رویکردهای مرتبط با مشتری دارند و بیانگر میزان اثربخشی این رویکردها در جهت تحقق استراتژی سازمان در این زمینه است.این برداشت ها ممکن است از منابع مختلفی از جمله نظرسنجی از مشتریان، گروه‌های تمرکز، رتبه بندی فروشندگان، تشکرها، شکایت‌ها و مصاحبه های ساخت یافته به دست آیند.
  2. شاخص های عملکردی : مجموعه‌ای از شاخص های درونی هستند است که به منظور پایش، تحلیل، بهبود فرآیندها و پیش‌بینی برداشت‌ها درارتباط با رویکردهای مرتبط با مشتری بکار گرفته می‌شود و بیانگر میزان کارائی و اثربخشی و این رویکردها است.

۲-۳-۳-۷- نتایج کارکنان

معیار نتایج کارکنان، نشان می‌دهد که سازمان های متعالی در رابطه با جاری سازی موفق استراتژی و خط‌مشی‌های پشتیبان مبتنی بر نیازها و انتظارات کارکنان و اجرای رویکردهای مرتبط با مدیریت کارکنان به چه نتایجی دست یافته‌اند. آنها برداشت‌های کارکنان، شاخص‌های عملکردی و دستاوردهای مرتبط با رویکردها را در دوره‌های زمانی متناسب، اندازه‌گیری و تحلیل می‌کنند.

  1. برداشت‌ها : نشان‌دهنده درکی است که کارکنان از اجرای رویکردهای مرتبط با مدیریت کارکنان به عنوان سرمایه‌های انسانی سازمان دارند و بیانگر میزان اثربخشی این رویکردها در جهت تحقق استراتژی سازمان در این زمینه است. این برداشت‌ها، رضایت و انگیزش کارکنان را ارزیابی می‌کنند و ممکن است از منابع مختلفی از جمله نظرسنجی‌ها، گروه‌های تمرکز، مصاحبه‌ها و ارزشیابی‌های ساخت یافته به دست آیند.
  2. شاخص‌های عملکردی : مجموعه‌ای از شاخص‌ های درونی هستند است که به منظور پایش، تحلیل، بهبود فرآیندها و پیش‌بینی برداشت‌ها درارتباط با رویکردهای مرتبط با مدیریت کارکنان به عنوان سرمایه های انسانی بکار گرفته می‌شود و بیانگر میزان کارائی و اثربخشی این رویکردها است.

۲-۳-۳-۸- نتایج جامعه

معیار نتایج جامعه، نشان می‌دهد که سازمان های متعالی در رابطه با جاری سازی موفق استراتژی‌ها و خط‌مشی‌های پشتیبان و اجرای رویکردهائی به منظور تحقق مسئولیت‌های اجتماعی، به چه نتایجی دست یافته‌اند. آنها برداشت‌های ذینفعان، شاخص‌های عملکردی و دستاوردهای مرتبط با رویکردها را در دوره‌های زمانی متناسب، اندازه‌گیری و تحلیل می‌کنند.

  1. برداشت‌ها: نشان‌دهنده درکی است که جامعه و ذینفعان ذیربط، از اجرای رویکردهای مرتبط با مسئولیت‌پذیری اجتماعی سازمان دارند و بیانگر میزان اثربخشی این رویکردها در جهت تحقق استراتژی سازمان در این زمینه است. این برداشت‌ها ممکن است از منابع مختلفی از جمله نظرسنجی‌ها، گزارش‌ها، مقالات، نشست‌های عمومی، سازمان‌های غیردولتی، نمایندگان جامعه و مسئولین دولتی به دست آید.
  2. شاخص‌های عملکردی: مجموعه‌ای از شاخص‌های درونی هستند که به منظور پایش، تحلیل، بهبود فرآیندها و پیش‌بینی برداشت‌ها درارتباط با رویکردهای مرتبط با مسئولیت‌های اجتماعی بکار گرفته می‌شود و بیانگر میزان کارائی و اثربخشی این رویکردها است.

۲-۳-۳-۹- نتایج کلیدی

معیار نتایج کلیدی نشان می‌دهد که سازمان های متعالی در ارتباط با جاری سازی موفق استراتژی‌ها و خط‌مشی‌های پشتیبان و همچنین در اجرای سامانه‌ها و فرآیندها در جهت پاسخگوئی به نیازها و انتظارات ذینفعان کلیدی به چه دستاوردها و نتایجی( مالی و غیرمالی ) دست یافته‌اند. آنها به منظور تحقق اهداف و بهبود دستاوردهای کلیدی استراتژیک، شاخص های کلیدی عملکرد(مالی و غیرمالی) مرتبط با رویکردها و فرآیندها و همچنین دستاوردهای کلیدی استراتژیک را در دوره های زمانی متناسب اندازه گیری و تحلیل می کند.

  1. دستاوردهای کلیدی استراتژیک :شاخص‌های کلیدی مالی و غیر مالی هستند که برای اندازه‌گیری میزان موفقیت سازمان در تحقق اهداف استراتژیک و تامین نیازها و انتظارات ذی‌نفعان کلیدی استفاده می‌شوند.
  2. شاخص‌های کلیدی عملکرد :شاخص‌های کلیدی مالی و غیر مالی هستند که برای اندازه‌گیری عملکرد عملیاتی سازمان استفاده می شوند و به درک، پیش بینی و بهبود دستاوردهای کلیدی استراتژیک مورد انتظار کمک می کنند(گرامی و علیزاده، ۱۳۸۴: ۱۴۱-۱۴۸).

[۱]  . CANADIAN PUALITY AND BUSINESS EXCELLENCE AWARD

[۲]  (MBNQA) MALCOLM BALDRIGE NATIONAL QUALITY AWARD

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




سطوح سرآمدی در مدل تعالی سازمانی و فرآیند دریافت جایزه

در اواخر سال ۲۰۰۱میلاد، بنیاد اروپایی کیفیت برای تشویق و ترغیب سازمان ها جهت قرارگرفتن در مسیر تعالی، سطوحی را تحت عنوان سطوح سرآمدی تعریف کرد. تا آن زمان فقط سازمان‌های سرآمد می‌توانستند سطح سرآمدی خود رانسبت به جایزه کیفیت اروپا ارزیابی نمایند و این موضوع باعث سرخوردگی سازمان‌هایی می‌گردید که تلاش‌هایی را در راه سرآمدی انجام داده بودند. در واقع این کار در پاسخ به تقاضای روز افزون سازمان ها جهت نحوه مشخص کردن جایگاه خود در راه پر پیچ و هم سرآمدی انجام گردید. بنیازد EFQM در این طرح اهداف زیر را دنبال می کند:

پایان نامه ها

  • فراگیر کردن مفهوم و فرهنگ سرآمدی در سطح اروپا
  • افزایش تعداد به کارگیرندگان مدل EFQM در جهت بهبود عملکرد سازمان شان
  • ارائه سازوکار و خدماتی که به سازمان در جهت ارتقاء تعالی شان کمک می کند سطوح تعریف شده توسط EFQM عبارتند از:
  • سطح متعهد ( اهتمام) به سر آمدی
  • سطح شناخته شده برای سرآمدی
  • برگزیدگان اولیه
  • برندگان جایزه مقدماتی
  • برنده جایزه نهایی

که در این قسمت به تشریح این سطوح می‌پردازیم:

 

۲-۳-۷-۱-سطح ۱: متعهد به سرآمدی

این سطح برای سازمان‌هایی طراحی شده است که در ابتدای سفر خود به سمت سرآمدی سازمانی هستند. در اینجا هدف این است که سازمان ها عملکرد فعلی خود را درک کرده و بتوانند اولویت‌های بهبود را تعیین نمایند. بدین منظور یک فرآیند دو مرحله ای پیش روی سازمان ها قرار دارد

در مرحله اول از سازمان خواسته می‌شود که با به کارگیری یک پرسش مناسب یک خود ارزیابی کامل نسبت به معیارهای ۹گانه EFQM انجام دهند. با این کار آنها نگرش جامعی نسبت به عملکرد خود در قبال یک مدل شناخته شده بدست خواهند آورد. برون داد این مرحله از کار، مشخص شدن تعدادی نواحی بهبود برای سازمان خواهد بود. در مرحله دوم سازمان باید بتواند نشان دهند که اقداماتی در جهت بهبود انجام داده است و یک برنامه بهبود که مبتنی بر خود ارزیابی سازمانی است در آنجا پیاده شده است. این کار طی یک بازدید یک یا دو روزه که توسط یک ارزیاب آموزش دیده انجام می‌گیرد با برگزاری جلسات بحث و گفتگو و احیاناً مشاهده برخی مستندات صحه گذاری می‌گردد.

 

۲-۳-۷-۲- سطح۲: شناخته شده برای سرآمدی

این سطح برای سازمان‌هایی طراحی شده است که فرآیند خود ارزیابی را به طور کامل انجام داده اند و پیشرفت‌های مناسبی را در به کار گیری معیارهای ۳۲ گانه مدل داشته اند چنین سازمان‌هایی، فرآیندی مشابه ارزیابی برای جایزه کیفیت اروپا را در سطحی ساده تر طی می‌نمایند. بدین ترتیب که آنها یک گزارش مختصر را که چارچوب آن مشخص است تهیه و در اختیار ارزیابان قرار می‌دهند. یک گروه ارزیاب سه الی پنج نفره پس از مطالعه گزارش، یک بازدید حدوداً سه روزه از سازمان انجام می‌دهند و نسبت به تهیه گزارشی که شامل امتیاز سازمان و نقاط قوت و حوزه‌های نیازمند بهبود می‌دهند و نسبت به تهیه گزارشی که شامل امتیاز سازمان و نقاط قوت و حوزه‌های نیازمند بهبود است اقدام می‌نمایند. سازمانی که بتواند حداقل ۴۰۰ امتیاز کسب نماید در این سطح قرار می‌گیرد و می‌تواند از چنین دستاوردی برای امور تبلیغاتی خود نیز استفاده کند.

۲-۳-۷-۳- سطوح ۳و۴و۵ : برگزیدگان اولیه، برگزیدگان جایزه مقدماتی و برنده جایزه نهایی

این سطوح که به سطح جایزه نیز معروف هستند تا قبل از سال ۲۰۰۱ تنها سطوح شناخته شده بودند به خاطر این که در فرآیند درخواست برای جایزه کیفیت اروپا از یکدیگر تفکیک می‌گردند با هم توضیح داده می‌شوند.

سازمان‌هایی که متقاضی جایزه کیفیت اروپا هستند باید در زمان تعیین شده توسط EFQM یک گزارش ۷۵ صفحه ای مطابق ساختاری که برای این گزارش مشخص شده، تهیه کنند. این گزارش توسط ی تیم ارزیاب آموزش دیده و مجرب که معمولا مدیران ارشد سازمان ها از کشورهای مختلف هستند مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. بسته به بزرگی و پیچیدگی سازمان، تعداد این ارزیاب از سه تا هشت نفر متغیر است. اگر سازمانی بتواند در این مرحله امتیازی بالاتر از آنچه که کمیته داوران جایزه مسخص می کند (حدود ۴۵۰ امتیاز) کسب نماید. از آنجا بازدید به عمل خواهد آمد. تیم ارزیاب حداکثر طی یک هفته نسبت به بازدید از محل اقدام نموده و نسبت به بازنگری در امتیاز اقدام خواهد نمود و یک گزارش باز خور همراه با جزئیات تهیه خواهد کرد سپس کمیته داوران جایزه، گزارش‌های  باز خور تهیه شده توسط تیم ارزیاب را مطالعه و نسبت به صحه گذاری در امتیاز اقدام خواهند کرد.

در نهایت کمیته داوران جایزه، نسبت به تعیین سطح متقاضیان با توجه به امتیاز کسب شده اقدام خواهد کرد. به طور تقریبی، سازمان‌هایی که به ترتیب بالای ۵۵۰ و ۶۳۰ امتیاز بگیرند در سطوح برگزیدگان اولیه و برندگان جایزه مقدماتی قرار خواهند گرفت و سازمانی که بتواند بیشترین امتیاز را ( به شرط داشتن حداقل ۷۰۰ امتیاز ) کسب نماید. عنوان برنده نهایی جایزه کیفیت اروپا معرفی خواهد شد. این به آن معنی است که ممکن است در یک سال بخصوص این فرآیند برنده نهایی برای جایزه کیفیت اروپا نداشته باشد. ضمناً باید توجه کرد که سطوح جایزه برای دسته‌ه ای مختلف متقاضیان به طور جداگانه ارزیابی می‌شود. از سال ۲۰۰۳ تنها شرکتهایی می‌توانند برنده جایزه مقدماتی باشند که حداقل در یکی از مفاهیم بنیادین به عنوان مدل الگو انتخاب شوند. بدین ترتیب یک شرکت می‌تواند برنده چند جایزه گردد. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۳ میلادی یکی از واحد‌های عملیاتی شرکت بوش در ترکیه ضمن کسب جایزه کیفیت اروپا برنده مقدماتی در مفهوم رهبری و ثبات در مقاصد نیز گردید(فیروزی، ۱۳۸۴: ۱۱۹-۱۲۴).

۲-۳-۸- مدل تعالی سازمانی در ایران

مدل تعالی سازمانی در شرایطی در ایران مطرح می شود که در جهان بیش از ۷۰ مدل سرآمدی ملی و ۹۰ جایزه کیفیت وجود دارد که عموماً بهره گرفته از مدل های EFQM و بالدریج بوده و بسوی یکدیگر همگرا شده اند . گویا زبان رقابت در همه جای دنیا یکی است که موسسات اقتصادی را از آموختن الفبای مدیریت فراگیر سازمانی گریزی نیست.لزوم رقابت پذیرشدن بخش صنعت و معدن با رویکرد جهانی و توصیه های مشارکت ها و ادغام های صنعتی با جهان برای امکان دستیابی به بازار جهانی و ایجاد اعتبار جهانی برای این بخش باعث شد که در وزارت صنایع و معادن طراحی مدلی جهانی مورد توجه و اقدام قرار گیرد مدلهایی که چندین سال بود جوامع صنعتی جهانی آنها را پذیرفته و دنبال کرده بودند.طی سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۱ دو مدل اصلی مالکوم بالدریج و EFQM و تغییراتی که احیاناًُ برخی کشورهای دیگر روی این دو مدل صورت داده بودند توسط وزارت صنایع و معادن و موسسه مطالعات بهره وری و منابع انسانی مورد بررسی قرار گرفت . فرآیند انتخاب نیز با تشکیل گروه های کارشناسی و جمع آوری اطلاعات وانجام ارتباطات با موسساتی که این مدلها را دنبال می کردند و تهیه پیش نویس های لازم صورت گرفت پس  در جلسات متعدد کمیته های علمی مرکب از کارشناسان و متخصصین سیستم های مدیریت این پیش نویس ها مطرح و در نهایت توسط کمیته علمی مدل تعالی سازمانی EFQM در تاریخ ۱۰/۳/۸۲ به تصویب رسید. با تصویب مدل EFQM از سال  ۱۳۸۲  این مدل در زیر مجموعه های وزارت صنایع و معادن به اجرا در آمد و این وزارتخانه و موسسه مطالعات بهره وری و منابع انسانی مقدمات جایزه ملی بهره وری و تعالی سازمانی را پی ریزی کردند که در طول دو دوره از برگزاری جایزه ملی بهره وری و تعالی سازمانی تعدادی از شرکتهای بزرگ دولتی و تعداد محدودی از شرکتهای بخش خصوصی این مدل را دنبال کردند که پس از طی مرحله خودارزیابی موفق به پر کردن اظهار نامه جهت دریافت گواهینامه شدند(دل قوی، ۱۳۸۶: ۷۴).

۲-۳-۹- جایزه ملی تعالی سازمانی

جایزه تعالی سازمانی با هدف ایجاد فضایی برای تبادل تجربیات موفق سازمان ها و معرفی مدل تعالی سازمانی به عنوان چارچوبی برای اعمال شیوه های مناسب مدیریتی، خود ارزیابی و شناخت نقاط قوت و زمینه های قابل بهبود به سازمان های ایرانی معرفی شده است.کلیه سازمان‌ها و بنگاه‌های ایرانی که در زمینه‌های مختلف فعالیت می‌کنند، می‌توانند متقاضی این جایزه باشند. این جایزه به تفکیک در پنج بخش “ساخت و تولید"، “خدمات"، “سلامت"، “آموزش” و “عمومی” به اجرا در می‌آید. هر یک از بخش‌‌های پنج گانه فوق نیز می‌توانند در دو گروه “سازمان‌‌های کوچک و متوسط” و “سازمان‌های بزرگ” تقسیم بندی ‌شوند که متناسب با تعداد کارکنان آنها این تقسیم‌بندی صورت می‌پذیرد.سازمان های متقاضی پس از تدوین اظهارنامه آن را به دبیرخانه ارسال می کنند. دبیر خانه جایزه با تخصیص تیم ارزیابی به سازمان ها، اظهارنامه های آنها را در اختیار تیم های مشخص شده قرار می دهد. طبق برنامه زمانی اعلام شده توسط دبیرخانه پس از برگزاری ارزیابی انفرادی، ارزیابی تیمی، بازدید از محل، اجماع نهایی و تایید درکمیته های نظارت، از سازمان های موفق، در همایش تعالی سازمانی که در اسفند ماه برگزار می شود، قدردانی می شود.جایزه تعالی سازمانی، دارای سطوح گواهی تعهد به تعالی، تقدیرنامه برای تعالی و تندیس‌های بلورین، سیمین و زرّین است. این سطوح، سازمان‌ها را در دستیابی به تعالی متمایز می‌کند و میزان موفقیت آنها را در دستیابی به تعالی، نشان می‌دهد.فرآیند جایزه در هر کدام از این سطوح و در هر کدام از بخش‌های جایزه تعالی سازمانی به تفکیک به اجرا گذاشته شده و برندگان هر یک از سطوح در هر گروه، بطور جداگانه انتخاب و معرفی می‌شوند. سازمان‌هایی که به هر یک از سطوح تعالی دست پیدا کنند، می‌توانند از نشان (نشان های تعالی) مربوط به همان سطح در تبلیغات خود استفاده کنند. دستیابی به هر یک از سطوح فوق به میزان امتیاز کسب شده در ارزیابی بستگی دارد.متقاضیانی که مدل تعالی سازمانی را بطور کامل بکار گرفته و طی دوره عملکرد حداقل ۳ سال اخیر، بهبود مستمر را در فعالیت‌های خود نشان داده‌اند،‌ به شرط کسب حد نصاب تعیین شده، به تندیس‌های بلورین، سیمین و زرین دست خواهند یافت.به متقاضیانی که با مدیریتی خوب به پیشرفت‌هایی در جهت تعالی سازمانی نائل شده‌اند، به شرط کسب حد نصاب تعیین شده برای این سطح “تقدیرنامه” اعطاء می‌شود.سازمان‌هایی که با برنامه‌های آموزشی و اجرای یکی از فرایندهای خود ارزیابی، در مسیر تعالی گام نهاده‌اند، می‌توانند برای سطح گواهی تعهد به تعالی تقاضا کنند(الوداری و همکاران، ۱۳۹۲: ۱۶۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




دلایل برون سپاری و منافع مورد انتظار

درباره ی استفاده از رویکرد برون سپاری در شرکت ها، دلایل و علل مختلفی بیان شده است. این تعجب آور نیست که شرکت های مختلف، به علل متفاوت به این رویکرد رو آورده اند؛ چرا که شرایط شرکت های مختلف با هم متفاوت بوده و هر یک از این علت های عمده، به شرایط ویژه ی هر شرکت وابسته است. علل استفاده ی شرکت ها از این رویکرد را می توان در دسته بندی زیر مورد بررسی قرار داد:

 

۲-۱-۳-۱-دلایل سازمانی

۱- بهبود و افزایش تمرکز بر صلاحیت های بنیادی: سازمان ها امروزه به برون سپاری به دید یک استراتژی تجاری می نگرند. این موضوع در مورد شرکت های صاحب تکنولوژی های پیشرفته نظیر میکروسافت و هیولت پاکارد[۱] ملموس تر است. آن ها تمرکزشان را بر روی تکنولوژی های کلیدی معطوف کرده و سایر امور را به شرکت هایی که به خوبی آن ها را پشتیبانی می کنند سپرده اند.

۲- دستیابی به توانمندی ها و امکانات در کلاس جهانی: امروزه، شرکت ها تمرکز خود را به تکنولوژی ها و توانمندی ها مطرح در کلاس جهانی، معطوف نموده اند. هدف آن ها، دست یابی به توانمندی های جهانی بدون پذیرش ریسک توسعه، در همه ی زمینه های مرتبط است.

۳- انعطاف پذیری در بلند مدت: افزایش انعطاف پذیری برای مواجه شدن و پاسخ گویی بهتر به تغییر شرایط بازار، تقاضای محصولات و خدمات و تکنولوژی، از ملاحظات کلیدی اغلب شرکت ها به شمار می آید.

۴- گام برداشتن سریع و شتاب گرفتن مزایای مهندسی مجدد: شرکت هایی که اقدام به مهندسی مجدد می کنند، غالباً در می یابند که برون سپاری، مزایا و اهدافی را که آن ها در پی آن هستند حاصل خواهد کرد. ضمن این که، برون سپاری ابزاری جهت تسهیل در اجرای مهندسی مجدد به شمار می آید.

۵- افزایش بخش ها و وظایف (دگرگونی و تحول در سازمان): در زمانی که شرکت اقدام به تغییر حوزه ی کسب و کار خود می نماید، برون سپاری شرکت را قادر می سازد تا با کمترین تأثیرات بر منابع داخلی، بخش ها و فعالیت های جدیدی را به حوزه ی کسب و کار خود اضافه کند.[۲]

۶- توسعه ی فروش و امکانات تولیدی در گذر زمان، هنگامی که امکان فراهم کردن منابع مالی جهت چنین توسعه ای فراهم نباشد، در برخی مواقع تقاضا برای محصولات شرکت افزایش می یابد اما توان تولیدی موجود شرکت، اجازه ی پاسخ گویی به حجم بالای تقاضا را نمی دهد. در نتیجه، ممکن است شرکت ترجیح دهد تا برای حفظ بازار رو به رشد خود، توانایی پاسخ گویی بهتر به تقاضا های آینده را افزایش دهد.

۷- کسب فرصت ها و موقعیت های تجاری بیشتر و دست یابی به بازارهای جدید، به واسطه ی دسترسی به شبکه ی تأمین کنندگان (گستره ی مناسبی از قابلیت های گوناگون و متنوع).

- بهبود عملکرد عملیاتی (همچون کیفیت بالاتر، افزایش بهره وری، زمان پیشبرد کوتاه تر، استفاده ی بهتر از تجهیزات، افزایش خروجی ها[۳] و سود بیشتر)

۸- دسترسی مناسب به بهترین تجربیات و کسب مهارت های جدید: انتخاب تأمین کنندگانی که دارای توانمندی های فنی برجسته هستند، اهرم و عاملی است که با افزایش مهارت و دانش در هر دو شرکت سبب افزایش مزیت رقابتی و برتری های فنی آن ها می گردد.

۹- افزایش و شتاب بخشیدن به توسعه از طریق بهره برداری و نفوذ در سیستم ها، فرآیندها و توانمندی های توسعه یافته تأمین کننده (نگاه به برون سپاری به عنوان یک رویکرد یادگیری و الگوگیری).

- دسترسی به خدمات جدید: دستیابی به خبرگی، مهارت ها و تکنولوژی هایی که دستیابی به آن ها از طریق دیگر غیر ممکن یا دشوار است.

۱۰- بهبود مدیریت و کنترل

۱۱- بهبود مدیریت ریسک

۱۲- تحصیل و کسب ایده های نوآورانه: برون سپاری اجازه می دهد تا سازمان، نوآوری ها و ایده های سازمان های دیگر را در تبادل با آن ها فرا گرفته و از آن ها در ارزش افزایی محصولات جدید و رضایت مندی مشتری نهایی بهره گیرد.

۱۳- کسب وجهه ی تجاری مناسب به واسطه ی همکاری با پیمان کاران پیشرو.

۱۴- دلایل مرتبط با امور مالی و هزینه ها : کاهش هزینه ها و قیمت تمام شده ی محصولات به واسطه ی دست یابی به تأمین کننده یا عملکرد بهتر و ساختار هزینه های پایین تر: برون سپاری کالاها و خدمات به سازمان اجازه می دهد تا از مزایای همچون تجربه ی خبرگی تأمین کننده و مزیت اقتصاد مقیاس استفاده کرده در زمان کوتاه تر و هزینه ی کم تر اقدام به تأمین آن ها نماید.

۱۵- ایجاد نقدینگی[۴] : ایجاد نقدینگی با واگذاری دارایی ها به تأمین کننده یا کاهش سرمایه گذاری در دارایی ها و آزادسازی منابع برای اهداف دیگر.

۱۶- تغییر هزینه های ثابت به متغیر[۵] ( در مورد برخی فعالیت ها و وظایف) (چشم براه و مرتضوی،۱۳۸۹).

 

۲-۱-۳-۲-دلایل مرتبط با نیروی انسانی

۱- بهره مندی از خبرگی نیروی انسانی متعلق به پیمانکاران

۲- متمرکز کردن توان و تعهد افراد بر فعالیت های محوری

۳- حل یک مشکل! ( مثلاً مشکل پرسنلی و … )

 

در مورد علل برون سپاری باید به چند نکته توجه داشت:

۱- هدف از برون سپاری، آزاد شدن از انجام فعالیت های ناخوشایند نیست، بلکه دست یابی به نتایج (وضعیت) بهینه است. مدیرانی که فعالیت های یک بخش از شرکت را برون سپاری می کنند، مناسب است تا تجربیات و خبرگی های فنی مربوط به کار برون سپاری شده را برای نظارت و مدیریت بر تأمین کننده در خود حفظ کنند.

۲- هر سازمان بسته به شرایط خود، دلایل خود را دارد، اما مهم این است که شما علت روی آوردن خودتان به این رویکرد را بدانید و منافعی را که از آن انتظار دارید مشخص کرده باشید.

- نکته ی آخر این که برون سپاری اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، ابزار بسیار قدرتمندی برای سازمان شماست. ویکتور هوگو می گوید:هیچ چیز در دنیا با ارزش تر از آن نیست که یک ایده در زمان خودش مطرح شود (چشم براه و مرتضوی،۱۳۸۹،صص۳۲-۳۵).

[۱]- HP (Hewlet –Packard)

۱-اضافه کردن یک وظیـفه و بخش جدیـد به ساختار قبلی یک سازمان، تبعات فراوان داشته و مستلزم انجام کارهای زیادی از جمله تعریف روابط آن با سایر بخش ها و … است.

[۳]- increased outputs

[۴]- free up cash or infuse cash

۲-نتیجه: افزایش توانایی شرکت در مدیریت کارآمدتر بر هزینه ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




در یک تقسیم بندی، برون سپاری را می توان در دو حوزه ی «محصولات» (ساخت و تولید) و «خدمات» (امور پشتیبانی) مورد بررسی قرار داد. در حوزه ی ساخت و تولید، امور تدوین تکنولوژی، ساخت قطعات، اجزاء و زیر مجموعه ها می توانند برای تولید، به یک تأمین کننده واگذار گردند. برون سپاری خدمات می تواند در اموری مانند موارد زیر نیز انجام شود:

۱- خدمات پشتیبانی: نگهبانی و امنیت، سرایداری، خدمات غذا و …

۲- خدمات و سرویس های اطلاعاتی

۳- برنامه ریزی و کنترل پروژه

۴- تدارکات

۵- امور حقوق کارکنان (لیست حقوق)

۶- انبارداری و مدیریت موجودی

۷- خدمات رفاهی (تأسیسات و … )

۸- خدمات مسافرتی

۹- امور نیروی کار موقت

۱۰- خدمات رضایت مشتری

اما از منظری دیگر می توان برون سپاری را به سطوح زیر تفکیک کرد:

۱- فردی[۱] (نظیر واگذاری وظایف یک حسابدار یا فرزکار).

۲- وظیفه ای (نظیر واگذاری وظایف بخش جوشکاری یا حسابداری).

۳- فرآیند (نظیر واگذاری کل فرآیند تولید یک قطعه یا … ).

برون سپاری فعـالیت های فـردی جایجـایی و انتقال موقعیت (پست) مشخص و خـاصی را بـه خارج از سازمان ایجاب می کند. این می تواند یک پست مدیریتی یا یک موقعیت فنی (برای مثال یک ممیز سیستم های اطلاعاتی) باشد که کارکنان در زمان نقل و انتقال معمولاً با مشکل روبرو می شوند.

سازمان نوعاً بر مبنای مراکز هزینه ای وظیفه ای (ساختار وظیفه ای) ساختاردهی شده اند که هر وظیفه، دانش و مسؤولیت های ویژه ی خود را دارد.

فرآیند را چگونگی جریان یافتن واقعی محصولات یا خدمات در بین سازمان تعریف می کنیم. زمانی که ما فعالیت های هم سنخی را که برای ایجاد یک خروجی در راستای منافع مشتریان انجام می شوند با یکدیگر مرتبط می کنیم، از فرآیند صحبت می شود.

در یک تقسیم بندی دیگر برون سپاری را می توان به دو سطح عملیاتی و استراتژیک تقسیم کرد. به طور کلی، برون سپاری زمانی استراتژیک محسوب می گردد که با استراتژی های بلند مدت سازمان همسو بوده و بر آن اساس تنظیم گردد (یا منافع برون سپاری چندین سال سازمان را متأثر کند و نتایج حاصل از برون سپاری، چه مثبت و چه منفی برای سازمان مهم تلقی شود).

به عبارت بهتر، بحث برون سپاری استراتژیک زمانی مطرح می شود که تعامل تنگاتنگ و معنادار بین برون سپاری و موارد زیر به شکلی جدی مورد نظر باشد:

-نگرش و چشم انداز آینده ی آن

-صلاحیت های بنیادی حال و آینده

-ساختار حال و آینده

-عملکرد حال و آینده

-مزیت های رقابتی حال و آینده

برون سپاری می تواند کوتاه مدت باشد. ممکن است برخی برون سپاری مانند برون سپاری قطعات و نیز فعالیت های وظیفه ای و فردی بسیار کوتاه مدت (حدود ۶ ماه) باشند اما عموماً، برون سپاری فرآیندها زمان طولانی تری دارد(سید جوادین وحسنقلی پور،۱۳۹۰).

پایان نامه

 

۲-۱-۵- برون سپاری و مهندسی مجدد

مهندسی مجدد(باز مهندسی)، جستجوی راه جدیدی از سازمان دهی عناصر کار است؛ تفکری نوین و بنیادین برای باز طراحی ریشه ای فرآیندهای تجاری شرکت، به منظور انجام بهبود چشمگیر در شاخص های کلیدی عملکردی به طور همزمان(همچون هزینه، خدمات و سرعت) از این نظر، مهندسی مجدد به بهترین گزینه برای انجام یک فعالیت توجه دارد؛ گزینه ای که بتواند فعالیت را در اثر بخش ترین حالت و بالاترین کیفیت انجام دهد.

زمانی که این باور تقویت شود که فعالیت هایی که در محدوده ی شایستگی های محوری سازمان قرار ندارند (مانند فعالیت های پشتیبانی)، می توانند توسط تأمین کنندگان بیرونی، سریع تر، ارزان تر یا بهتر انجام شوند، نگاه شرکت ها نیز به اجرا و مدیریت فرآیندهای آنها تغییر خواهند یافت.

البته، این مسأله باید با در نظر گرفتن نیازمندهای حال و آینده ی سازمان مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا مهندسی مجدد یک جستجوی اثر بخش و منطقی است، نه احترام کورکورانه و پایبندی غیرمنطقی به اصول خدشه ناپذیر و خط قرمزهای ساختگی مانند قلمرو کاری و مشاغل سازمانی در شرایطی که فشارهای رقابتی هر روز بیشتر می شود، شرکت هایی که اقدام به باز مهندسی عقلایی فرآیندهای خود می کنند، می توانند راه رسیدن به اوج موفقیت در کسب و کار را با بهتر انجام دادن فرآیندهای خود هموار سازند. برون سپاری را می توان یکی از ابزارهای کلیدی تحقق باز مهندسی عقلایی و اثر بخش تلقی کرد.

[۱]- individual

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




اجرای هر تصمیمی نیاز به ساز و کار، رویه و نظام دارد، تا بتوان آن را به درستی پیش برد. هر چه حوزه ی تأثیرگذاری تصمیمات بزرگ تر باشد، اهمیت این موضوع نیز بالاتر می رود. تصمیمات برون سپاری نیز از این امر مستثنی نیستند. از این رو اجرای تصمیات برون سپاری در یک بنگاه اقتصادی، نیاز به فرآیند و ساز و کار دارد. در این قسمت، در پاسخ به این پرسش که چگونه می توان برون سپاری نمود و تصمیمات برون سپاری چگونه به مرحله ی اجرا در می آیند، یک فرآیند عمومی ساختار یافته و گام به گام ارائه و تشریح خواهد شد.

الگوی اجرایی برون سپاری موردنظر که تصویر کلی آن در شکل ۲-۱ آمده، مشتمل بر پنج گام اصلی و یک گام با عنوان اقدامات اولیه و پیش نیازی است که هم در اجرای هر یک از گام ها، و هم در حین انتقال از هر گام به گام بعد ملاحظات ویژه ای مورد نیاز خواهد بود. در این قسمت، به طور خلاصه به بیان این گام ها خواهیم پرداخت و توضیحات مشروح در مورد هر یک از گام ها را به قسمت های بعدی موکول خواهیم کرد.

الگوی اجرایی مورد بررسی، نتیجه خلاصه مطالعه و بررسی منابع و مراجع مختلف در مقوله ی برون سپاری و به ویژه الهام گرفته از مرجع است. البته، تجربیات مؤلفان در استفاده از الگوی یاد شده نشان می دهد که این الگو تا حد زیادی مناسب شرایط بنگاه های کوچک و متوسط است. هر چند، در مورد سازمان های بزرگ نیز الگوی یاد شده در زیر مجموعه های آن ها به راحتی قابل به کارگیری است، ضمن اینکه اسناد سازمان های بزرگ ممکن است به عنوان یکی از وظایف و مأموریت های ارزش آفرینانه ی خود برای شرکت های زیر مجموعه، نقش تسهیل گر و پشتیبانی کننده را در قبال اجرای برون سپاری اثر بخش در درون زیر مجموعه های خود متقبل شوند(سید جوادین وحسنقلی پور،۱۳۹۰).

 
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل( ۲-۱) الگوی اجرایی برون سپاری

 

۲-۱-۷- اقدامات و پیش نیازی

برای آغاز اجرای فرآیند برون سپاری در هر سازمانی، انجام مجموعه ای از اقدامات اولیه، الزامی و اجتناب ناپذیر است. نتیجه ی انجام این اقدامات، فراهم کردن بستری مناسب برای اجرای فرآیند برون سپاری خواهد بود. اهم این اقدامات به ترتیب زیر قابل بحث هستند:

 

۲-۱-۷-۱- خواست و عزم قاطع مدیریت ارشد

مهمترین اقدامات اولیه در راستای استقرار فرآیند برون سپاری در یک سازمان، خواست و عزم قاطع مدیر ارشد سازمان یا هیأت مدیره مبنی بر لزوم و ضرورت برون سپاری برخی از (یا همگی) فعالیت های سازمان و ترمیم مزایای بالقوه ی منتج از اجرای آن است. طبعاً هر حرکتی در سازمان که مدیر ارشد حامی و پشتیبان آن نباشد، حرکتی عبث و منجر به شکست خواهد بود و قاعدتاً هیچ یک از مدیران میانی یا عملیاتی سازمان، بدون جلب حمایت مدیریت ارشد سازمان، مجاز به برون سپاری فعالیت های حیطه ی نظارت خود نخواهد بود.

 

۲-۱-۷-۲- انتخاب شورای راهبری و مسؤول شورا

یکی از مهم ترین اقدامات لازم در زمینه ی فراهم آمدن بستر مناسب اجرای برون سپاری اثر بخش، انتخاب « شورای راهبری برون سپاری» است. وظایف عمده ی این کمیته که تشکیل آن بر عهده ی مدیریت ارشد سازمان است، به صورت زیر بیان می شود:

۱-  سیاست گذاری کلان در زمینه ی تعیین حدود برون سپاری و مشخص کردن نامزدهای اصلی.

۲- تعیین سیاست ها، استراتژی ها و چارچوب های کلان تصمیم سازی در مقولات ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان، مفاد قراردادها، شیوه های اتخاذ تصمیمات برون سپاری و سایر نکات مربوط .

۳- تعیین اعضای کمیته اجرایی برون سپاری.

۴-نظارت بر چگونگی اجرایی برون سپاری و تعاملات با تأمین کنندگان.

 

۲-۱-۷-۳- هدف گذاری شفاف

یکی از اقدامات اولیه و اساسی جهت بسترسازی اجرای برون سپاری، هدف گذاری روشن است. هدف گذاری کلان در این ارتباط توسط مدیریت ارشد و شفاف سازی این اهداف به صورت اهداف قابل عملیاتی شدن توسط شورای راهبری انجام می شود. این اقدام می تواند با پاسخ به سؤالات زیر محقق شود:

۱- با اجرای برون سپاری در سازمان ما، چه مسائل از سازمان حل می شود؟

۲- به طور روشن و معین، برای اجرای برون سپاری در سازمان چه ضرورت ها و دلایلی وجود دارد؟

۳- برای حل مسائل مورد نظر غیر از برون سپاری، چه گزینه های دیگری قابل بررسی است؟

۴- نتایج مورد انتظار از اجرای برون سپاری چیست؟

۵- موانع و محدودیت های اجرای برون سپاری در سازمان ما کدام اند؟

 

۲-۱-۷-۴- طراحی فرآیند اجرایی و تقسیم وظایف و مسؤولیت ها

در این قسمت، لازم است وظایف و مسؤولیتهای شورای راهبری، تیم اجرایی، هر یک از اعضای آنها و نیز هر یک از بخشهای سازمان (اعم از تولید،طراحی،انبار،تضمین کیفیت،مالی،خرید،برنامه ریزی و …) در قبال فرآیند برون سپاری روشن و معین گردد.

 

۲-۱-۷-۵- ایجاد زبان مشترک بین افراد و گروه های درگیر در فرآیند

هم شورای راهبری و هم تیم اجرایی باید تلاش خود را بر پدید آوردن زبان و برداشت مشترک از اهداف، الزامات و چگونگی فرآیند برون سپاری متمرکز کنند؛ ضمن این که در مورد کارکنانی که احتمالاً ممکن است تحت تأثیر اجرای برون سپاری، شرایط شغلی آن ها تغییر کند، باید ظرافت و دقت کافی داشته باشند.

۲-۱-۷-۶- تعیین شایستگی محوری سازمان

هر سازمانی باید شایستگی های محوری خود را بشناسد و از واگذاری آن ها به پیمانکاران بیرونی پرهیز کند. برون سپاری را بر فعالیت های غیر اصلی متمرکز سازد و از ظرفیت آزاد شده جهت تقویت و بسط شایستگی های محوری و کسب بهتر مزیت های رقابتی بهره گیرد. این وظیفه نیز باید توسط شورای راهبری برون سپاری و با الهام از دیدگاه های مدیریت ارشد و نیز نظر مشاوران مدیریت ارشد استراتژیک سازمان انجام پذیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




شورای راهبری برون سپاری باید حدود برون سپاری را شفاف و فعالیت های کاندیدا را تعیین نماید، یا به عبارت دیگر، خطوط قرمز واگذاری فعالیت ها را مشخص کند؛ ضمن اینکه لازم است در مورد جهت گیری استراتژیک برون سپاری در هر دسته از فعالیت های کاندیداها تصمیمی اتخاذ شود (اعم از منبع یابی منفرد یا چندگانه برای آن ها، منبع یابی محلی، منطقه ای یا جهانی، تأمین سطح یا چند لایه، نوع و متن قرادادها، نوع ارتباط با تأمین کنندگان، خطوط کلی ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان و موارد دیگر).

دانلود مقاله و پایان نامه

 

۲-۱-۷-۸- ارزیابی ریسک ها

اگر برون سپاری به درستی مورد استفاده قرار گیرد، ابزاری قدرتمند است که می تواند کامیابی سازمان را در عرصه ی رقابت شدید تجاری به همراه داشته باشد.، اما چنانچه در استفاده از این ابزار قدرتمند دقت و تأمل کافی صورت نگیرد، نه تنها ممکن است هیچ یک از منافع مورد انتظار حاصل نشود بلکه می تواند آسیب ها و خسارات جبران ناپذیری بر منافع (بلند- مدت) سازمان وارد کند. بر این مبنا لازم است شورای راهبری قبل از آغاز برون سپاری ریسک ها و مخاطرات کلی این شمشیر دو لبه را در مورد سازمان خود تحلیلی نموده و در صورتی که مخاطرات و مضرات احتمالی برون سپاری بیش از منافع مورد انتظار برآورد شود، هشدارهای لازم را اعلام نموده و اقدامات پیشگیرانه لازم را طراحی و اجرا نماید. بندرت ممکن است این تحلیل ریسک های کلان، بکلی سازمان را از برون سپاری بر حذر دارد.

 

۲-۱-۷-۹-تأمین منابع و امکانات

اجرای فرآیند برون سپاری نیز مانند هر فرآیند دیگری نیازمند مجموعه ای از منابع و امکانات است که در ابتدای فرآیند، این موضع باید مورد دقت نظر قرار گیرد. این منافع می تواند شامل بودجه ی مورد نیاز (به ویژه برای راه اندازی و استقرار فرآیند)، زیر ساخت ها و سیستم های اطلاعاتی، ساختار اجرایی، گزارش دهی و ثبت مستندات و موارد دیگری از این قبیل باشد.

با انجام اقدامات فوق، زمینه برای پیاده سازی رویکرد برون سپاری در سازمان فراهم خواهد شد و بدین ترتیب می توان نسبت به اجرای فرآیند برون سپاری برای کاندیداهای مورد نظر اقدام نمود.

 

۲-۱-۷-۹-ا-گام اول : تحلیل ساخت / خرید

پس از تعیین فعالیت کاندیداها برای برون سپاری، لازم است تا تجزیه و تحلیل های دقیق تری جهت اخذ تصمیم نهایی در مورد نگهداری یا واگذاری این فعالیت ها صورت پذیرد. در این گام، معیارهایی مانند تأمین کنندگان بالقوه در بازار و ویژگی های و تواناییهای آن ها، معیارهای هزینه ای، معیارهای عملکردی مانند کیفیت و تحویل، ریسک تأمین، ظرفیت تولید یا ارائه خدمت، اکتساب مهارتهای فنی و مدیریتی از تأمین کنندگان بیرونی و … می تواند در اتخاذ تصمیم نهایی ساخت یا خرید دخیل شود. نکته ی مهم اینکه به جز دو گزینه ی «ساخت» و «خرید»، گزینه ی سومی به نام «مشارکت» وجود دارد که ماهیت آن نسبت به دو گزینه ی قبلی، ماهیتی بینابینی است و خود دارای انواع مختلف است.

چنان که در شکل شماره۱-۲ نشان داده شد، در صورتی که تصمیم بر «ساخت» یا به عبارت بهتر، نگهداری فعالیت در درون سازمان باشد، بدیهی است که سازمان باید مسیر بهبود و تعالی را در این حوزه ها جدی تر از گذشته بپیماید؛ و در حالتی که جمع بندی نتایج، مبنی بر واگذاری فعالیت و برون سپاری آن باشد، نوبت به شناسایی و ارزیابی تأمین کنندگان بالقوه و انتخاب یک یا تعدادی از آن ها می رسد.

 

۲-۱-۷-۹-ب-گام دوم : شناسایی، ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان

 در این گام، باید تأمین کنندگان بالقوه ی شناسایی شده را مورد ارزیابی قرار داده و از بین آن ها یکی یا تعدادی را انتخاب کرد. عموماً دسته معیارهای زیادی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان استفاده می شود که مواردی مانند قابلیت های فنی، مدیریتی و کیفی تأمین کننده، ساختار هزینه و نحوه ی قیمت گذاری وی بر خدماتش، پیاده سازی مدیریت کیفیت فراگیر و حرکت تأمین کننده به سمت تعالی، توان دخالت تأمین کننده در مراحل اولیه ی تکوین محصول، توانایی و ثبات مالی، تبعیت از قوانین، سیستم زمان بندی تولید و توانایی های اطلاعاتی (اعم از زیر ساخت ها و سیستم ها) از این جمله هستند.

معمولاً با بهره گرفتن از روش های متفاوت، اطلاعات مربوط به هر یک از دسته معیارها، جمع آوری و به کمک تحلیل آن ها به هر یک ازتأمین کنندگان، امتیازهایی تعلق می گیرد که به این طریق می توان تأمین کنندگان برتر را شناسایی کرد. اما سؤال این است که اگر هیچ یک از تأمین کنندگان، قادر به تأمین حداقل نیازمندی ها و سطوح انتظارات سازمان نباشند چه باید کرد؟

 

۲-۱-۷-۹-ج-گام سوم : مذاکره و عقد قرارداد

پس از مشخص شدن تأمین کنندگان برگزیده، نوبت به انجام مذاکره با تأمین کنندگان و عقد قرارداد با آن ها می رسد. معمولاً در انجام مذاکره بین خریدار و تأمین کننده اهداف زیر دنبال می شود:

۱-روشن کردن دامنه ی عملیاتی و حوزه ی خدمات مورد انتظار از تأمین کننده.

۲- مشخص کردن ساز و کارهای شفاف و اثر بخش برای ارزیابی عملکرد تأمین کننده و نحوه ی نظارت بر فعالیت وی (در حین اجرای قرارداد).

۳-روشن کردن نحوه ی قیمت گذاری بر خدمات تأمین کننده و حصول توافق نهایی بر قیمت.

۴-تعیین زمان بندی تحوبل ها و چگونگی تأیید کار.

۵- تعیین شرایط خاتمه یا فسخ قرارداد.

با توجه به اهداف ذکر شده، گام های مذاکره و عقد قرارداد در فرآیند برون سپاری را می توان به صورت زیر بیان کرد:

۱-آگاه ساختن تأمین کنندگان برگزیده.

۲-تهیه ی فهرست موارد مطرح شده در قرارداد و نکات نیازمند گفتگو.

۳- برنامه ریزی برای مذاکره.

۴- اداره و هدایت مذاکره.

۵- انعقاد نهایی قرارداد.

 

۲-۱-۷-۹-د-گام چهارم : اجرای قرارداد و مدیریت روابط

در گام چهارم، نتیجه ی تمامی گام های قبلی محقق خواهد شد. در این گام، عملاً ممکن است برخی از منابع مربوط به فعالیت های واگذار شده به تأمین کننده اعم از نیروی انسانی، تجهیزات و حتی دانش فنی مربوط به او منتقل گردد. در ضمن روابط با تأمین کننده به نحوی اثر بخش باید مدیریت شود. روابط سازمان خریدار با تأمین کنندگان، بر حسب شرایط قرارداد و نیز اهمیت فعالیت یا قطعه یا زیر مونتاژ برون سپاری شده متغیر است.

این روابط ممکن است مبتنی بر روابط رسمی و دیوان سالارانه متداول، روابط مرسوم در بازار داد و ستد، یا مبتنی بر اعتماد متقابل و بده – بستان شریکانه باشد، که هر یک از این سه نوع رابطه، نیازمند مدیریت ویژه خود می باشد. در نهایت، امید است که قرارداد با توفیق لازم روبرو شده و خروجی های مورد توافق، در زمان و مکان تعیین شده و با کیفیت قابل قبول ارائه شوند.

در صورتی که قرارداد بلند – مدت باشد، طبیعی است که این جریان تا زمان خاتمه ی آن ادامه خواهد یافت و در صورتی که کوتاه مدت باشد، ممکـن است موضـوع در همین جا پایان یافته و احتمالاً در تکرارهای بعدی، تأمین کنندگان جدیدی جایگزین تأمین کننده ی فعلی شوند (در مورد اقلام کم اهمیت این اتفاق محتمل الوقوع است).

شایان ذکر است که ممکن است قرارداد پیش از خاتمه ی نهایی در اثر عوامل مختلفی چون ضعف فنی و تأمین کننده، کمبود ظرفیت او، سوق یافتن او به سمت قرارداد با بنگاه دیگر، نارضایتی سازمان خریدار و موارد دیگر، به فسخ و احیاناً ارجاع به مرجع حل اختلاف بینجامد. بنابراین لازم است در قرارداد امضاء شده، اتفاقاتی از این قبل مورد پیش بینی قرار گرفته و راهکارهای برون رفت از آن ها در متن قرارداد تعبیه شده باشد.

 

۲-۱-۷-۹-ه-گام پنجم: سنجش عملکرد تأمین کنندگان

سنجش تأمین کننده شامل روش ها و معیارهایی برای جمع آوری و تحلیل اطلاعات مربوط به اندازه گیری و رتبه بندی عملکرد (واقعی) تأمین کنندگان در یک بازه ی زمانی پیوسته است. در این حالت، بر خلاف فاز ارزیابی و انتخاب اولیه ی تأمین کننده، بحث جمع آوری اطلاعات مربوطه نه به روش مصاحبه و بازدید مکان و بررسی سوابق، که از طریق اندازه گیری مستقیم عملکرد واقعی تأمین کننده انجام می شود. هدف از این سنجش، بررسی صحت ادعاهای اولیه ی تأمین کننده و ارزیابی صورت گرفته و نیز فراهم شدن امکان تصمیـم گیـری در مورد چگونگی ادامه ی روند برون سپاری محصول یا خدمت مورد نظر (ادامه ی همکاری با تأمین کننده ی فعلی، جایگزینی تأمین کننده، واگذاری انجام فعالیت به بخش های داخلی سازمان و … ) است. در آخرین گام فرآیند، لازم است بـازخوردهای ناشی از اجرای تمام مراحل فرآیند جمع آوری شده و مورد تحلیل و دقت قرار گیـرد؛ ضمن این که نتایج این تحلیل ها باید به تمامی اجزای درگیر در فرآیند برون سپاری، جهت بهتر شدن فرآیند و احیاناً تصحیح تصمیمات یا رویه های نادرست انتقال یابد. این اجزاء شامل تمامی ارکان مرتبط در درون سازمان خریدار مشتمل بر کمیته ی راهبری، کمیته ی اجرایی و همه ی بخش های درگیر و نیز تمامی تأمین کنندگان طرف قرارداد سازمان خریدار است.

۲-۱-۸-مزایای برون سپاری

۱- کاهش هزینه‌های عملیاتی

۲- تمرکز سازمان بر فرآیندهای محوری خود

۳- اعمال کیفیت

۴- دست‌یابی به تخصص‌های برون سازمانی

۵- آزادسازی منابع درون سازمانی برای هدف‌های اصلی سازمان

۶- بهبود نتایج مالی

۷- افزایش نرخ بازده سرمایه

۸- کاهش هزینه‌ سربار

۹- نوآوری

۱۰- تعدیل منابع انسانی

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




مسئله عمومی در این روش یافتن کوتاه­ترین مسیر بین دو رأس در یک گراف است. در ابتدا هر یال یک مقدار تصادفی به عنوان فرومون اولیه دریافت می­ کند  و در طول اجرای الگوریتم غلظت­ فرومون[۲] برخی از مسیرها (احتمال پذیرش مسیر) افزایش می­یابد به طوری­که مسیرهای بهینه انتخاب شود.

 

  • شبکه های عصبی[۳]

تحقیقات در این زمینه نشان داده است که مغز، اطلاعات را همانند الگو‌ها  ذخیره می‌کند. فرآیند ذخیره‌سازی اطلاعات به‌صورت الگو و تجزیه و تحلیل آن الگو‌، اساس روش نوین محاسباتی را تشکیل می‌دهند. این حوزه از دانش محاسباتی به هیچ وجه از روش‌های برنامه‌نویسی سنتی استفاده نمی‌کند و به‌جای آن از شبکه‌های بزرگی که به‌صورت موازی آرایش شده‌اند و تعلیم یافته‌اند، بهره می‌جوید.

  • الگوریتم جهش قورباغه[۴]

در این الگوریتم یک جمعیت شامل دسته­ای قورباغه می­باشد. این جمعیت (جواب) به زیرمجموعه­هایی تقسیم می­شود. هر یک از زیر مجموعه­ها به جستجوی محلی می ­پردازد. این فرآیند و عمل جستجوی محلی تا زمانی ادامه می­یابد که شرط همگرایی برآورده شود.

  • الگوریتم زنبور عسل[۵]

در این الگوریتم با دریافت دامنه تغییرات هر یک از متغیرها و تحلیل حالت بی­شمار تلفیق دامنه­ها با یکدیگر، حالت بهینه را بدست می­آورد.

  • الگوریتم اجتماع پرندگان[۶]

در طراحی روش­های فراابتکاری، دو معیارمتناقض شامل کاوش در فضای جواب و تبعیت از بهترین راه­حل­های پیدا شده باید درنظر گرفته شود. این روش­ها را می­توان برای مسائل ساده با ابعاد بزرگ یا با محدودیت­های زمان واقعی (مسائلی که نیاز به حل در همان زمان دارند) و یک مسئله سخت(Np-hard)، مسائل با توابع هدف یا محدودیت­های پیچیده، مدل­های غیر­تحلیلی مسائل بهینه­سازی و یا در شرایط غیرقطعی کاربرد دارد (فتاحی، ۱۳۹۰).

  • الگوریتم ممتیک

الگوریتم ممتیک گونه­ای از الگوریتم­های تکاملی است که در آن جستجو­های ابتکاری محلی با الگوریتم ژنتیک ترکیب می­شوند تا در زمان کمتر نتایج بهتری به دست آید ( کاتالیو و جیم، ۲۰۰۵ ).

 

الگوریتم­های ژنتیک برای شناسایی بخش وسیعی از فضای جستجو ایجاد می­شوند، در حالی که جستجوی محلی می ­تواند حوزه نزدیک به هر پاسخ یافته شده توسط الگوریتم ژنتیک را (که به آن همسایگی گفته می­شود) برای یافتن پاسخ­های بهتر مورد جستجو قرار دهد. این که برای پیاده­سازی یک الگوریتم ممتیک و در بخش ژنتیک آن از چه عملگرهایی و یا برای جستجوی محلی از کدام روش استفاده شود، نتایج اجرای بسیار متفاوتی خواهد داشت (جولا و خاتون­ناصری، ۲۰۰۷).

  • رنگ­آمیزی گراف

هر گراف شامل چندین راس یا گره است که با یک سری یال به یکدیگر متصل هستند. به دو راسی که با یک یال به یکدیگر متصل شده ­اند راس مجاور یا همسایه گفته می­شود. مساله رنگ­آمیزی گراف( GCP)، به این صورت است که با داشتن گراف G، حداقل تعداد رنگ­های لازم برای رنگ آمیزی رئوس گراف را می­یابد طوری که هیچ دو راس مجاوری همرنگ نباشند. حداقل تعداد رنگ­های لازم برای این کار، عدد رنگی گراف نامیده می­شود.

برای تبدیل مسئله جدول زمان­بندی می­توان تدریس­ها را به عنوان گره در گراف در نظر گرفت و در صورتیکه دو تدریس  از نظر هم­زمانی با یکدیگر غیرمجاز  باشند  بین آن دو گره یک یال رسم کرد. برای رنگ­آمیزی گراف تشکیل شده، دوره­های زمانی به عنوان رنگ در نظر گرفته می­شود و به گره­ها (تدریس­ها)، هر کدام یک رنگ (زمان) الصاق می­شود، به طوری که هیچ دو گره مجاوری دارای رنگ (بازه زمانی) مشابهی نباشند. رنگ­های در نظر گرفته شده برای هر گره بایستی طوری باشد که محدودیت­های سخت را ارضا کند.

[۱] -Ant Colony Algorithm(ACO)

[۲] - Pheromones

[۳] -Neural Network

[۴] -Shuffied Frog Leaping(SFL)

[۵] -Haney Bees Mating Optimization(HBMO)

[۶] -Particle Swarm Optimization(PSO)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




معرفی الگوریتم ژنتیک

نظریه تکامل چارلز داروین که در سال ۱۸۵۹ ارائه گردید، جایگاه ویژه­ای را در مسائل بهینه­سازی به خود اختصاص داد. این نظریه بر اساس تکامل بهترین­ها ارائه گردید و آن را می­توان به عنوان نقطه شروعی برای محاسبات تکاملی دانست. ایده محاسبات تکاملی اولین بار در سال ۱۹۶۰ توسط رچنبرگ که در زمینه استراتژی­های تکاملی تحقیق می­کرد به وجود آمد. در سال ۱۹۷۵ پروفسور هلند این ایده را در کتاب خود با نام ” انطباق بین طبیعت و سیستم­های هوشمند” ارائه کرد (فتاحی، ۱۳۹۰). او ایده استفاده از تکامل طبیعی در حل مسائل بهینه­سازی را شرح داد که پایه­ای برای الگوریتم ژنتیک محسوب می­گردید. مشهورترین تکنیک در تحقیقات محاسبات تکاملی، الگوریتم ژنتیک است. در این الگوریتم فرض می­گردد که هر موقعیت (نقطه) در رشته معرف یک ویژگی خاص از یک فرد(جواب) است و مقدار مشخص شده برای آن موقعیت، نشان­دهنده نحوه بیان آن ویژگی در جواب است. این الگوریتم، یک تکنیک جستجو را برای یافتن راه­حل­های نزدیک بهینه برای مسائل بهینه­سازی ارائه می­نماید.

پایان نامه - مقاله

الگوریتم ژنتیک با یک جمعیت اولیه از راه­حل­ها شروع می­گردد. هر راه­حل از طریق یک کروموزوم که رشته­ای از بیت­ها است و در واقع شکل کد­شده یک جواب ممکن از مسئله مورد نظر می­باشد، نمایش داده می­شود. تمامی راه­حل­های ممکن باید با بهره گرفتن از یک سیستم کدگذاری، تبدیل به کد شوند. سپس مجموعه ­ای از اپراتورهای تولید مثل، باید تعیین گردند. اپراتورهای تولید مثل، مستقیماً روی کروموزوم­ها عمل نموده و سپس کروموزوم­ها تحت اپراتور جهش و رویه ترکیب قرار می­گیرند. طراحی ساختار کدگذاری تأثیر زیادی روی عملکرد الگوریتم ژنتیک خواهد داشت.

 

جدول ۲-۱- مقایسه الگوریتم ژنتیک با سیستم­های طبیعی (مسعودیان و استکی، ۱۳۸۸)

سیستم­های طبیعی الگوریتم ژنتیک
کروموزوم: بسته­های ژنی هستند که اطلاعات وراثتی را از نسلی به نسل دیگر انتقال می­ دهند. کروموزوم: پاسخ­های ممکن مسئله که به صورت رشته­های عددی رمزگذاری شده اند.
محیط:  شرایط محیطی که جمعیت در آن قرار دارد و دیکته کننده نحوه تحول است. تابع برازش: محک کیفیت یک کروموزوم که به صورت یک رابطه ریاضی درآمده که آن را تابع برازش می­نامند.
اصل انتخاب طبیعی: معیار بقای موجود زنده و تکثیر آن، سازش با محیط است. تکثیر:  هر رشته جمعیت را به عنوان متغیر تابع برازش در نظر گرفته و مقدار تابع برازش هر رشته محاسبه می­شود. متناسب با مقدار تابع برازش، رشته­های والدین برای تولید جمعیت جدید انتخاب می­شود.
تقاطع: در نتیجه تقاطع یا تبادل قسمتی از کروموزوم­ها، مبادله ژن­های پیوسته صورت می­گیرد. ادغام: رشته­های جمعیت به صورت دو به دو  مزدوج می­شوند. زوج رشته­ها از یک نقطه قطع می­شوند. نیم بخش­های بین دو رشته تعویض می­شوند.
جهش: جانشین شدن ژنی به جای ژن دیگر یا در تغییرات ایجاد شده در DNA طول زنجیره ژن. گاهی قسمتی از یک ژن جانشین ژن دیگری می­شود. جهش: یک بیت از رشته عددی به صورت تصادفی انتخاب می­شود و دچارتغییر می­گردد.
تجدید نسل: ایجاد نسل­های جدید و تکامل موجودات تجدید نسل: تکرار مراحل الگوریتم بعد از مرحله تکثیرتا حصول پاسخ بهینه یا رسیدن به حد توقف.

 

 

 

رویه انتخاب، برای رقابت افراد در داخل جمعیت به کار می­رود که بر اساس یک تابع شایستگی[۱] عمل می­نماید. برای هر کروموزوم، یک مقدار مرتبط با شایستگی جوابی که نمایش می­دهد، وجود دارد. الگوریتم ژنتیک به دنبال حداکثر کردن مقدار تابع شایستگی است. بعد از اینکه تولید مثل و تابع برازندگی به خوبی تعریف شدند، یک الگوریتم ژنتیک بر اساس یک ساختار مشابه و پایه طراحی می­گردد. این ساختار ساده با تولید یک جمعیت اولیه از کروموزوم­ها شروع می­گردد. جمعیت اولیه باید به حدی بزرگ باشد که توانایی تولید تمامی راه­حل­های فضای جواب را داشته باشد. معمولاً جمعیت اولیه به صورت تصادفی تولید می­گردد.  سپس الگوریتم ژنتیک یک رویه تکراری را به منظور تکامل جمعیت انجام می­دهد. هر تکرار شامل مراحل زیر است:

انتخاب: اولین قدم شامل انتخاب افرادی از جمعیت برای تولید مثل است. این انتخاب به صورت تصادفی، با بهره گرفتن از یک احتمال متناسب با تابع برازندگی افراد انجام می­گردد. در این مرحله، باید در ارتباط با نحوه انتخاب والدین برای عمل تقاطع (باز ترکیب)[۲]، نحوه تولید فرزندان و تعداد فرزندان تصمیم ­گیری گردد. هدف این است که والدین شایسته­تر انتخاب­شده که منجر به تولید فرزندانی با برازندگی بالا گردد. کروموزوم­هایی که از جمعیت اولیه برای تولید مثل انتخاب می­شوند، والدین نام دارند. همگرایی الگوریتم ژنتیک وابستگی بالایی به دامنه و شدت فشار رویه انتخاب برای گزینش افراد شایسته­تر دارد.

روش­های مختلفی برای انتخاب وجود دارد که از آن جمله می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • انتخاب مرتبه­ای

در این روش، کروموزوم­ها بر اساس مقدار برازندگی آن ها رتبه­بندی شده و به ترتیب بدترین به بهترین رتبه مرتب می­گردند. احتمال انتخاب هر کروموزوم بر اساس درصد نسبی رتبه خود می­باشد.

  • انتخاب تصادفی

در این روش والدین بر اساس یک روش کاملاً تصادفی از جمعیت انتخاب می­شوند. این روش با توجه به عدم اهمیت به شانس بیش­تر بهترین­ها برای تولید مثل، از کیفیت پایینی نیز برخوردار است.

  • انتخاب رقابتی

 

 

در این روش یک زیر مجموعه کوچکی از کروموزوم­ها به صورت تصادفی انتخاب شده و به رقابت می­پردازند. سرانجام در این رقابت، بر اساس میزان برازندگی، یکی از آن­ها به پیروزی رسیده و انتخاب می­شود. ایراد این روش این است که در آن هیچ­گاه کروموزوم دارای کم­ترین شانس برنده نخواهد شد.

  • انتخاب بولتزمن

این روش بیش­تر در الگوریتم انجماد تدریجی مورد استفاده قرار می­گیرد. در این حالت دما از یک مقدار بالا در ابتدای الگوریتم شروع می­ کند و معنای آن این است که فشار انتخاب پایین است. دما به مرور کاهش می­یابد و به دنبال آن، فشار انتخاب به مرور افزایش می­یابد. بنابراین در این حالت، در ابتدای الگوریتم گوناگونی افزایش یافته و در انتها جستجوی محلی قوت می­یابد.

  • انتخاب چرخ رولت

روشی که غالباً در انتخاب والدین مورد استفاده می­گیرد، همانطور که در شکل ۲-۱ می بینید، سطح چرخ رولت به بخش هایی تقسیم می­شود که تعداد آن­ها برابر تعداد اعضای جمعیت و سطح هر بخش متناسب با مقدار برازندگی هر کروموزوم می­باشد. سپس چرخ رولت به گردش در می­آید تا در نقطه­ای به تصادف متوقف شود. این نقطه، کروموزوم انتخاب شده را مشخص می­سازد. کروموزوم­هایی انتخاب می­شوند که سطح بیش تر(شایستگی بالاتری) را دارا می­باشند. این شیوه انتخاب سبب می­شود که با گذشت زمان، تعداد کروموزوم­های مطلوب در جمعیت افزایش یابد به طوریکه میانگین مقدار برازندگی جمعیت در مقایسه با جمعیت مرحله قبل بیش­تر شود.

 

شکل ۲-۱-  نمایش انتخاب چرخ رولت در الگوریتم ژنتیک (فتاحی، ۱۳۹۱)

تولید مثل: در قدم دوم، عملگرهای ترکیب مجدد و جهش روی افراد انتخاب شده به کار گرفته شده و کروموزوم­های جدید تولید می­گردد. در این مرحله، فرزندان جدید تولید می­شوند. در این مرحله عملگر ترکیب مجدد (تقاطع)، فرآیندی است که در ۳ مرحله صورت می­گیرد:

الف) اپراتور تولید مثل یک زوج والد را از حوضچه تولید مثل انتخاب می­نماید.

ب) یک نقطه تقاطع به طور تصادفی در طول رشته انتخاب می­شود.

ج) مقادیر رشته­ها با توجه به نقطه تقاطع تعویض می­گردند.

عملگر تقاطعی با یک احتمال از قبل تعیین شده، بر روی کروموزوم­های والد عمل می­ کند. اگر هیچ تقاطعی صورت نگیرد، فرزندان دقیقأ مشابه والدین خواهند بود.

روش­های مختلفی برای عملگر تقاطع وجود دارد و بخشی از این روش­ها به شرح زیر هستند:

  • تقاطع دو نقطه­ای

در این عملگر، دو نقطه شکست در طول رشته جواب در نظر گرفته می­شود. در این حالت، ابتدا دو مکان تصادفی در طول رشته انتخاب شده و سپس به صورت یک در میان قسمت­های والد­ها به فرزندان منتقل می­شود.

  • تقاطع چند­نقطه­ای

این عملگر شبیه عملگر دو­نقطه­ای است، با این تفاوت که به جای دو نقطه، چند نقطه برای تقاطع انتخاب می­شود. تقاطع در بخش­های شکسته شده دو کروموزوم به صورت یک در میان انجام می­گیرد. باید توجه داشت افزایش تعداد نقاط شکست، عملکرد الگوریتم ژنتیک را کاهش می­دهد ولی باعث می­شود فضای مسئله به صورت کامل­تری جستجو گردد.

  • تقاطع یکنواخت

بر اساس این عملگر، یک ژن از هر دو والد به طور مستقل از سایر ژن­ها، شانس برابر برای حضور در کروموزوم یک فرزند را دارد. در این حالت، بر اساس یک توزیع تصادفی باینری مشخص می­شود که یک ژن از کدام والدین انتخاب شده است. مثلاً اگر توزیع باینری ۱ را نشان داد، آن ژن از والد اول و اگر ۰ بود از والد دوم انتخاب می­گردد.

  • تقاطع از سه والد

در این روش، ۳ والد به صورت تصادفی انتخاب می­شود. هر ژن از والد اول با همان ژن از والد دوم مقایسه می­شود. در صورتی که مشابه باشند، همان ژن به فرزند منتقل می­شود و در غیر این صورت با والد سوم مقایسه می­شود. این روش بر این پایه استوار است که شباهت­های والدین کشف شده و بر اساس آن­ها فرزندانی تولید می­گردد.

  • تقاطع مرتب

از این عملگر زمانی استفاده می­شود که مسئله مبتنی بر ترتیب باشد. در این روش دو نقطه تقاطع تصادفی انتخاب می­شود و آن را به ۳ قسمت چپ، وسط و راست تقسیم می­ کند. عملگر به این ترتیب عمل می­نماید که فرزند اول قسمت چپ و راست را از والد اول و قسمت وسط آن بر اساس ژن­های قسمت وسط والد اول به نحوی که ترتیب آن بر اساس والد دوم باشد، تعیین می­گردد.

  • تقاطع تک نقطه­ای

عملگر تقاطعی تک نقطه­ای معمول­ترین نوع عملگرهای تقاطع محسوب می­شود که در مدل ارائه شده در این تحقیق هم از آن بهره گرفته شده است. در این عملگر دو کروموزوم به صورت تصادفی از یک نقطه شکسته می­شوند و بخش­های شکسته شده دو کروموزوم با هم جابه­جا می­گردند. بدین ترتیب، دو کروموزوم جدید بدست می­آید. به کروموزوم­های اولیه، کروموزوم­های والد و به کروموزوم­های حاصل شده از عمل جا به ­جایی، فرزند می­گویند (فتاحی، ۱۳۹۰). یک مثال از عملگر تقاطع تک­نقطه­ای در شکل ۲-۲ نشان داده شده است.

شکل۲-۲-  نمایش عملگر تقاطع تک­نقطه­ای در الگوریتم ژنتیک (فتاحی، ۱۳۹۰)

بعد از تقاطع، کروموزوم­ها تحت اپراتور جهش قرار می­گیرند. عملگر جهش از افتادن الگوریتم در بهینه محلی جلوگیری می­نمایند. جهش موجب می­شود که گوناگونی جمعیت حفظ شود و ساختار ژنتیکی جدیدی در جمعیت با تغییرات تصادفی بعضی از ژن­ها (هر بیت از یک رشته بیتی به نام کروموزوم) به وجود آید. انتخاب ژن­ها بر اساس احتمال جهش صورت می­گیرد.

شکل­های مختلفی برای جهش به شرح زیر موجود است:

  • معکوس کردن
  • تعویض

آنچه در انجام این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته استفاده از روش تعویض برای عملگر جهش است. در این نوع جهش، دو موقعیت تصادفی از یک رشته انتخاب و ارزش­های مرتبط آن­ها با یکدیگر تعویض می­گردد. شکل ۲-۳ نوعی از این جهش را نشان می­دهد.

 

شکل۲-۳-  نمایش عملگر جهش تک نقطه­ای در الگوریتم ژنتیک (فتاحی، ۱۳۹۰)

 

 

نکته­ای که در تفاوت عملگرهای تقاطع و جهش قابل تأمل است این است که عملگر جهش عملیاتی است که تنها روی یک کروموزوم اجرا می­شود در حالی­که عملگر تقاطع عملیاتی است که روی دو کروموزوم اجرا می­شود.

ارزیابی: در این مرحله، میزان برازندگی فرزندان جدید تولید شده، ارزیابی می­گردد.

جا به ­جایی: در این مرحله، افرادی از جمعیت قبلی کشته شده (حذف می­گردند) و با افراد جدیدی که به تازگی تولید شده ­اند، جابه­جا می­گردند. به عبارت دیگر، در این مرحله، جمعیت، یک نسل را پشت سر گذاشته و افرادی از آن حذف و افرادی به آن اضافه می­گردند. روش­های مختلفی برای انتخاب جمعیت جدید وجود دارد که به طور مثال می­توان به دو روش زیر اشاره کرد:

  • تمام اعضای جمعیت جدید از میان کروموزوم­های فرزندان انتخاب شوند.
  • تعدادی از افراد جمعیت مرحله بعد، همان افراد جمعیت مرحله قبل بوده و بقیه از میان فرزندان جدید انتخاب گردند. البته در هر مورد، شایسته­ترین کروموزوم­ها انتخاب می­شود.

بر اساس تحقیقات نشان داده شده است که حذف همه کروموزوم­های جمعیت مرحله قبل و انتخاب جمعیت جدید از میان فرزندان، ممکن است بسیاری از جواب­های مناسب را که در میان جمعیت مرحله قبل وجود دارد، حذف نماید.

قاعده توقف: الگوریتم زمانی متوقف می­گردد که جمعیت به سمت راه حل بهینه همگرا گردد و به عبارت دیگر به آن برسد یا نزدیک شود. قواعد توقف متعددی برای الگوریتم ژنتیک وجود دارد که بعضی از روش­های آن به شرح زیر است:

  • حداکثر تولید نسل. در این حالت الگوریتم زمانی متوقف می­شود که تعداد مشخصی از تولید نسل اتفاق افتاده باشد.
  • زمان سپری­شده: زمانی که فرآیند الگوریتم ژنتیک زمان خاصی را سپری کرد، الگوریتم متوقف می­شود.
  • عدم بهبود در برازندگی: در این حالت، در صورتی­که هیچ تغییری در بهترین برازندگی جمعیت بعد از تعداد مشخصی تولید نسل به وجود نیاید، الگوریتم ژنتیک متوقف می­شود (فتاحی، ۱۳۹۰).

 

 

 

تولید جمعیت اولیه به طور تصادفی
ارزیابی جمعیت
ارضای شرط پایان؟
ترکیب با احتمال ۶۰%
جهش با احتمال کمتر از ۱%
جمعیت جدید
انتخاب
خروجی بهترین جدول

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۴- فلوچارت الگوریتم ژنتیکی عادی و استاندارد (منجمی و نعیمی، ۱۳۸۸)

 

 

[۱] -Fitness function

[۲]- Crossover

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




انواع الگوریتم­های ژنتیکی

الگوریتم­های ژنتیک دارای انواع مختلفی می­باشند که هر یک در مورد محدوده خاصی از مسائل ساده و دشوار مثل مسائل مهندسی، فناوری اطلاعات، پزشکی، تجارت و غیره دارای کاربرد می­باشند. در این بخش درباره انواع مختلف  این الگوریتم­ها صحبت خواهد شد :

  • الگوریتم­های ژنتیک ترتیبی

این الگوریتم­ها بر روی جمعیتی از رشته­ها و یا به طور کلی بر روی ساختارهای دلخواهی از راه­حل­های آزمایشی عمل می­ کنند. در این الگوریتم از هر رشته تحت عنوان یک فرد یاد می­شود و هر فرد دارای یک یا چند کروموزوم و یک مقدار شایستگی است. معمولاً هر فرد تنها از  یک کروموزوم تشکیل می­شود که این کروموزوم شامل مجموعه ­ای از پارامترها تحت عنوان ژن می­باشد.

  • الگوریتم­های ژنتیک موازی[۱]

با توجه به اینکه الگوریتم ژنتیک ترتیبی دارای نقایصی از قبیل غیر بهینه بودن، زمان­بر بودن و اندازه جمعیت بسیار زیاد می­باشد، الگوریتم­های موازی جهت برطرف نمودن نقایص با کارایی و بهره­وری بالاتر به وجود آمده­اند، که یک مدل خاص و نیز ابزاری برای پیاده­سازی الگوریتم­های ژنتیکی است. این نوع الگوریتم ژنتیک منجر به همگرایی زودرس نمی­ شود و این خصوصیت مثبت این الگوریتم است.

  • الگوریتم­های ژنتیک هیبرید

بر خلاف سایر روش­های بهینه­سازی الگوریتم ژنتیک این نوع الگوریتم همگرایی را تضمین می­ کند، البته هیچ تضمینی وجود ندارد که الگوریتم به راه­حل بهینه همگرا شده باشد و ممکن است الگوریتم به نقاط بهینه­ محلی متوقف شده باشد.

  • الگوریتم­های ژنتیک خود­سازمان[۲]

نوعی از الگوریتم­های ژنتیک با پارامترهای انطباقی می­باشند. به این معنی که پارامترهای الگوریتم نظیر اندازه جمعیت، احتمال تلفیق یا احتمال جهش در حین اجرای الگوریتم تغییر می­ کنند. این تغییر به این صورت است که اگر پس از گذشت زمان معینی هیچ بهبودی در جمعیت حاصل نشود احتمال وقوع جهش

 

افزایش می­یابد و بر عکس در صورتی که جمعیت نرخ بهبود مناسبی داشته باشد احتمال وقوع جهش کاهش پیدا می­ کند.

  • الگوریتم­های ژنتیک خود­سازمان یکپارچه­شده[۳]

عملگرهای ژنتیکی در این نوع از الگریتم­ها می­توانند یگانه، دوگانه یا چندگانه باشند. مشکل اصلی یافتن مقدار بهینه نسبت به استفاده از این عملگرها در حین اجرای الگریتم می­باشد.

  • الگوریتم ژنتیک آشفته

هدف از توسعه الگوریتم­های ژنتیک آشفته ایجاد تابع شایستگی به صورت جمع چندین زیر تابع مستقل می­باشد. هر یک از زیر تابع­ها بر روی چند مکان هندسی تعریف شده ­اند که این مکان­ها سطح فریب را در فریبنده­ترین زیر تابع تخمین می­زند.

  • الگوریتم­های ژنتیکی زایشی[۴]

این الگوریتم­ها فرزندان جدید را با توجه به جمعیت حاضر و با بهره گرفتن از عملگرهای ژنتیک تولید می­ کند و به این ترتیب جمعیت جدید ایجادشده جایگزین جمعیت فعلی می­شود. معمولاً در عملیات جایگزینی مربوط به روش زایشی در هر تکرار کل جمعیت حاضر با جمعیت جدید جایگزین می­گردد.

  • الگوریتم­های ژنتیک حالت دائمی[۵]

در این روش عموماً در هر گام زمانی، فقط یک عضو جدید به جمعیت جدید اضافه می­شود. استراتژی جایگزینی تعیین می­ کند که کدام یک از اعضای جمعیت باید با عضو جدید جایگزین گردد (کیا، ۱۳۹۱).

 

۲-۲-۴-۲- مزایای الگوریتم­های ژنتیک

    • با متغیرهای پیوسته و هم گسسته می ­تواند عمل بهینه­سازی را انجام دهد.
    • نیازی به محاسبه مشتق توابع ندارد.
    • به طور همزمان می ­تواند تمامی ناحیه وسیع تابع هزینه را جستجو کند.
    • قابل اجرا از طریق کامپیوتر­های موازی است.
    • توابع هزینه­ای که بسیار پیچیده باشند نیز از این طریق قابل بهینه­سازی می­باشند و الگوریتم در اکسترمم محلی به دام نمی­افتد.
    • قادر است تا متغیرها را کدبندی نموده و بهینه­سازی را با متغیر­های کدبندی شده انجام دهد، کد­­بندی سرعت همگرایی الگوریتم را افزایش می­دهد.
    • این الگوریتم توانایی کار کردن با داده­های عددی تولید شده و داده­های تجربی را علاوه بر توابع تحلیلی دارد.
    • فرایند ارائه ­شده توسط الگوریتم­های ژنتیک برروی فضایی از مجموعه نمایندگان با همان فضای کروموزوم­ها اعمال می­گردند بر روی خود فضای راه­حل­ها.
    • الگوریتم­های ژنتیکی از قوانین انتقالی احتمالی به جای قوانین انتقالی قطعی استفاده می­ کند.
    • تنها ملاک ارزیابی و سنجش میزان شایستگی هر راه­حل توسط الگوریتم­های ژنتیک، مقدار تابع شایستگی آن در فضای کروموزو­ها می­باشد و نه معیارهای مورد نظر در سطح فضای راه­حل­ها.
    • برای حل برخی از مسائل رده NP-hard نیز استفاده می­شود.

دانلود مقاله و پایان نامه

  • این الگوریتم بیشتر در مسائل بهینه­سازی و امثالهم به کار می­رود.
  • قادر به بهینه­سازی مسائل با تعداد متغیرهای زیاد می­باشد.
  • قادر است تا جواب بهینه را به طور هم­زمان به دست آورد نه فقط یک جواب.
  • این الگوریتم­ها بر روی مجموعه ­ای از راه­حل­ها اعمال می­شوند و نه بر روی یک راه­حل خاص.

 

۲-۲-۴-۳- محدودیت­های الگوریتم ژنتیک

یک مشکل چگونگی نوشتن عملگر Fitness است که منجر به بهترین راه­حل برای مسئله شود. اگر این کارکرد برازش به خوبی و قوی انتخاب نشوند ممکن است باعث شود که راه­حلی برای مسئله پیدا نکنیم یا مسئله­ای دیگر را به اشتباه حل کنیم. به علاوه برای انتخاب مناسب برای Fitness، پارامترهای دیگری مثل اندازه جمعیت، نرخ جهش و ترکیب و قدرت و نوع انتخاب هم باید مورد توجه قرار گیرند.

مشکل دیگر، که آن را نارس می­نامیم، این است که اگر یک ژنوم که فاصله­اش با سایر ژنوم­های نسلش زیاد باشد و خیلی زود دیده شود ممکن است محدودیت ایجاد کند و راه را به سوی جواب بهینه محلی سوق دهد. این اتفاق معمولاً در جمعیت­های کم اتفاق می­افتد، روش­های Rank، Scaling، Tournament selection بر این مشکل غلبه می­ کنند.

 

۲-۲-۴-۴- استراتژی­های برخورد با محدودیت­های الگوریتم ژنتیک

بحث دیگری که در اجرای الگوریتم ژنتیک وجود دارد چگونگی برخورد با محدودیت­های مسئله می­باشد، زیرا عملگرهای ژنتیک مورد استفاده در الگوریتم ژنتیک باعث تولید کروموزوم­های غیر موجه می­شود. در ادامه به چند تکنیک معمول جهت مواجهه با محدودیت­ها اشاره می­شود:

استراتژی اصلاح عملگرهای ژنتیک

یک روش برای جلوگیری از تولید کروموزوم غیر موجه این است که عملگر ژنتیکی طوری تعریف گردد که پس از عمل بر روی کروموزوم تولید شده نیز موجه باشد. در این حالت یک سری مشکلات وجود دارد. مثلا پیدا کردن عملگری که دارای شرط فوق باشد بسیار دشوار بوده و از مسئله ای به مسئله دیگر متفاوت می­باشد.

استراتژی ردی

در این روش پس از تولید هر کروموزوم آن را از نظر موجه بودن تست کرده و در صورت غیر موجه بودن حذف می­گردد. این روش بسیار ساده و کارا می­باشد.

استراتژی اصلاحی

در این روش به جای اینکه کروموزوم غیر موجه حذف گردد تبدیل به یک کروموزوم موجه می­شود. این روش نیز مانند روش اول به مسئله وابسته بوده و یافتن فرآیند اصلاح گاهی بسیار پیچیده می­باشد.

استراتژی جریمه­ای

در این روش بر خلاف سه روش قبل که از ورود جواب­های غیر موجه جلوگیری می­کردند، جواب غیر موجه با احتمال کم امکان حضور می­یابند. سه روش فوق دارای این عیب بودند که به هیچ نقطه­ای بیرون از فضای موجه توجه نمی­کردند، اما در بعضی مسائل بهینه­سازی، جواب­های غیر­موجه درصد زیادی از جمعیت را اشغال می­ کنند. در چنین شرایطی اگر جستجو فقط در ناحیه موجه انجام گیرد شاید یافتن جواب موجه خیلی وقت­گیر و مشکل باشد.

استراتژی جریمه­ای از متداول­ترین تکنیک­های مورد استفاده برای سر و کار داشتن با جواب­های غیر موجه می­باشد که در آن ابتدا محدودیت­های مسئله در نظر گرفته نمی­شوند، پس برای هر تخلف از محدودیت­ها یک جریمه اختصاص داده می­شود که این جریمه در تابع هدف قرار می­گیرد.

مسئله اصلی چگونگی انتخاب یک مقدار مناسب برای مقدار جریمه می­باشد تا در حل مسائل به ما کمک نماید. نکته­ای که در روش جریمه وجود دارد این است که یک جواب غیر­موجه به سادگی حذف نمی­ شود، زیرا ممکن است در ژن­های آن اطلاعات مفیدی وجود داشته باشد که با اندکی تغییر به جواب بهینه تبدیل شوند.

 

۲-۲-۴-۵- بهبود الگوریتم ژنتیک

برای بهبود الگوریتم ژنتیک می­توانیم تغییرات زیر را اعمال کنیم:

  • استفاده از بهینه­گر محلی
  • تغییر پارامترهایی از قبیل تغییر جمعیت اولیه، نرخ جهش و کسر ادغام (ترکیب)
  • تغییر الگوریتم ژنتیک باینری به پیوسته و بالعکس

 

۲-۲-۴-۶- چند نمونه از کاربرد­های الگوریتم ژنتیک

  • نرم­افزارهای شناسایی چهره (شناسایی چهره با بهره گرفتن از تصویر ثبت شده. در این روش، شناسایی چهره بر اساس فاصله اجزای چهره و ویژگی­های محلی و هندسی صورت می­گیرد که تغییرات ناشی از گیم، تغییرات نور، افزایش سن کم­ترین تاثیر را خواهد داشت. همچنین گراف­ها برای چهره­های جدید با بهره گرفتن از الگوریتم­های ژنتیک ساخته شده و با بهره گرفتن از یک تابع تشابه، قابل مقایسه با یکدیگر هستند که این امرتاثیر بسزایی در افزایش سرعت شناسایی خواهد داشت).
  • توپولوژی­های شبکه ­های کامپیوتری توزیع شده
  • بهینه­سازی ساختار مولکولی شیمیایی

 

  • مهندسی برق برای ساخت آنتن­های برق
  • مهندسی نرم­افزار
  • بازی­های کامپیوتری
  • مهندسی مواد
  • مهندسی سیستم
  • رباتیک
  • تشخیص الگو و استخراج داده
  • حل مسئله فروشنده دوره­گرد
  • آموزش شبکه ­های عصبی مصنوعی
  • یاددهی رفتار با رباتها
  • یادگیری قوانین فازی با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک

[۱] - PGA

[۲] - AGA

[۳] - IAGA

[۴] - GGA

[۵] - SSGA

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




رویکرد های متفاوتی برای مطالعه پدیده‌ی گردشگری وجود دارند.جامعه شناسی، اقتصاد، مردم شناسی، جغرافیایی، رویکرد سازمانی، تولید و تاریخی رویکرد های متفاوت مطالعه پدیده‌ی گردشگری می باشند. اما از این میان رویکرد بازاریابی با مد نظر قرار دادن رفتار گردشگر به مطالعه عوامل موثر بر رفتار انتخاب مقصد و رفتار تجربه گردشگری مصرف کننده می پردازد. رویکرد مطالعاتی پژوهش حاضر نیز با تاکید بر رفتار مصرف کننده  است.در این رویکرد فرایند مصرف محور اصلی گردشگری قرار گرفته است(گوهریان، ۲۷:۱۳۹۰).در رفتار مصرف کننده‌ی گردشگری مدل‌های متنوعی برای انتخاب مقصد گردشگری ارائه شده است که در چهارچوب دیدگاه بازاریابی به مطالعه و تشریح رفتار گردشگری می پردازند. مانتیهو[۱] (۱۹۸۷) مدل جامعی را ارائه کرده است که در آن تمامی عناصر روانشناختی موثر در بازاریابی مقصد  مد نظر قرار گرفته است. بر اساس این مدل تصمیم مصرف کننده در یک فلوچارت سه بخشی شامل فرآیند پیش تصمیم و تصمیم نهایی ، ارزیابی پس از خرید و تصمیم گیری آتی صورت می پذیرد. بخش اول شامل فرایند‌های پیش از تصمیم و تصمیم نهایی است.این بخش شامل ساختار ترجیحات، تصمیم و خرید می باشد.ساختار ترجیحات گردشگر در بخش فرِایند‌های پیش از تصمیم عاملی اصلی است. این مدل رفتار جستجوی اطلاعات، مجموعه فراخوان گردشگر، معیار‌های انتخاب، عوامل ادراکی و تصویر ذهنی نسبت به مقصد را نیز شامل می شود که بر انتخاب مقصد موثر می باشند.ارزیابی پس از خرید نیز بعد از اکتساب و خرید آغاز شده و ناسازگاری شناختی، رضایت، عدم رضایت و پیامد های آن را شامل می شود. در انتها رفتار پس از خرید و انواع تصمیمات آتی گردشگر در بخش سوم مدل گویای تکرار خرید یا تعویض مقصد گردشگری است(مانتینهو، ۱۹۸۷: ۴۲).

نگرش ها   ایجاد اعتماد تاثیرات درونی شده محیطی شخصیت
اثر خانواده   بازدارنده های سفر   سبک زندگی
           انگیزه ها
       نیت  سفر   ساختار ترجیحات
معیار های انتخاب مجموعه فراخوان جستجوی اطلاعات فیلتر نمودن محرک های سفر
ریسک ادراک شده   درک توجه و یادگیری حساسیت بر اطلاعات
تصمیم   اریب های شناختی    
خرید   ساختار های شناختی توجه و یادگیری  
    انتظارات   اطلاعات پس از خرید
تقویت ناسازگاری شناختی                 عدم تصدیق   تصدیق ارزیابی پس از خرید
    واقعیت    
    رضایت / عدم رضایت    

تصمیم گیری های آتی

تکرار خرید ، جایگزینی در کوتاه مدت، جایگزینی در بلند مدت، خرید مجدد احتمالی، تردید، رد خرید و اکتساب

شکل۲-۱ مدل مانتینهو (۱۹۸۷ :۴۲)

 

همانطور که در  شکل شماره ۲-۱ مشاهده است یکی از عوامل بسیار مهم و موثر بر تصمیم گردشگر، ریسک ادراک شده از مقصد است. همچنین سایر عناصر ادراکی و ساختار‌های شناختی بر فرایند تصمیم گردشگر نیز موثر می باشند. لذا دیدگاه بازاریابی و رفتار مصرف کننده از نقطه نظر روانشناختی به بررسی رفتار‌های گردشگر در انتخاب مقصد می پردازد.بر اساس مدل مذکور، جستجوی اطلاعات باعث یادگیری و ایجاد دانش برای گردشگر می گردد. این دانش ذخیره شده مجموعه فراخوان گردشگر را شکل می‌دهد. ریسک ادراک شده در خصوص هر یک از گژینه های مجموعه انتخاب بر تصمیم خرید گردشگر و انتخاب مقصد تاثیر می گذارد.  این رویکرد به عنوان مبنای نظری غالب در پژوهش حاضر مد نظر قرار گرفته است.در ادامه بحث این فصل ادراک گردشگر و سایر سازه های ادراکی موثر بر فرایند تصمیم گردشگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 

۲-۳- ادراک گردشگر

قبل از ورود به بحث ریسک ،تصویرذهنی، فاصله روانی و دانش گرشگر می بایست ادراک گردشگر و نظریه ادراک مورد بحث قرار گیرد تا مشخص شود که پدیده ی های ذکر شده چگونه براساس اصول ادراکی مورد استنباط قرار گرفته و بر رفتار گردشگر تاثیر می گذارد. ادراک فرایند معنی دادن به محرک های احساسی است. ادراک فرآیندی است که افراد با بهره گرفتن از آن احساس نموده و دنیای اطراف خود را تفسیر می نمایند.  مصرف کننده به عنوان تفسیر کننده ی فعال محرک های محیط درنظر گرفته می شود . محرک هایی حسی از قبیل نور، صدا، حرکت، مزه، بو توسط فرد احساس شده مورد تفسیر قرار گرفته و معانی آنها ادراک می گردد. مصرف کننده ها به دلیل اینکه فرهنگ، خانواده، دوستان، انگیزه و تجارب متفاوتی دارند لذا ادراکات متفاوتی از محرک های محیط مصرف داشته و ترجیحات متفاوتی برپایه ادراکاتشان دارند.استنتاج ادراکی متفاوت میان افراد از محرک های یکسان نتیجه ی فرایند فرهنگ آموزی[۲] می باشد.  به عبارتی گردشگران با پیش زمینه های فرهنگی متفاوت استنتاج های ادراکی متفاوتی دارند. همانطور که ذکر شد احساس مقدم بر ادراک می باشد. محرک های حسی ورودی سیستم ادراک می باشند. افراد محرک های حسی را از طریق گیرنده های حسی دریافت می کنند. این گیرنده ها ارگان های حسی افراد می باشند. ارگان هایی که احساسات بصری، شنوایی، چشایی ، بویایی و لامسه را دریافت می کنند. محرک های محیط گردشگری نیز در قالب چشم انداز های بصری ، مناظر دیدنی و آثار تاریخی توسط احساس فرد دریافت می گردند. اطلاعات در خصوص مقصد نیز از طریق حس شنوایی و بینایی فرد دریافت می گردد. لذا گردشگر نیز به مثابه مصرف کننده از احساس برخوردار است.مرحله پس از دریافت حسی، آغاز فرایند ادراکی است.فرآیند ادراک توسط گردشگر شامل چهار بخش پیش توجه، توجه انتخابی، سازمان ادراکی ، تعبیر و تفسیر است (ارنولد[۳]و دیگران،۲۰۰۵:  ۳۰۸)

پیش توجه فرآیندی است که به شکل ناخودآگاه کلیه مسیر های عصبی و حسی  فرد به یک مسئله که نیاز به توجه دارد معطوف می گردد.برای مثال شنیدن یک صدای ناگهانی و توجه ناگهانی به آن پیش توجه می باشد.درک مفهوم مواجهه در مرحله ی پیش توجه از اهمیت برخوردار است.نظریه سازگاری شناختی بیان می کند که مصرف کننده در هنگام جستجوی اطلاعات خود را در معرض اطلاعاتی قرار می دهد که با اهدافش سازگار باشد و از اطلاعاتی اجتناب می کند که سازگاری با وی ندارد. بر این اساس یک گردشگر که قصد دارد به مقصد فولوریدا برای تعطیلات سفر کند به شکل انتخابی خود را در معرض اطلاعات مرتبط با این مقصد قرار داده و به آنها توجه می نماید. در مرحله ی پیش توجه یک ظرفیت شناختی به محرک تخصیص داده می شود در صورتی که محرک مرتبط با اهداف فرد باشد.در مرحله بعد یک توجه انتخابی به محرک تخصیص داده شده و ظرفیت پردازش اطلاعات افزایش می یابد(مون ومینور،۸۸:۲۰۰۱ ).

مرحله بعد ازپیش توجه، مرحله توجه  آگاهانه به محرک است .در این مرحله مصرف کننده قسمتی از محرک را انتخاب نموده و پردازش آگاهانه ای را آغاز می نماید. و توجه خود را معطوف به محرک نموده تا بتواند در مرحله ی بعد به تعبیر و تفسیر معانی محرک بپردازد. عوامل متعددی در افزایش سطح توجه افراد نقش دارد. انگیزه ها و اهداف مصرف کننده از آن جمله اند که باعث می شود به شکل انتخابی به اطلاعات مرتبط با نیاز های خود و اهدافش توجه کند. مفهوم آمادگی ادراکی مصرف کننده بیان می کند که وی متناسب با نیاز های خاص خود به محرک های توجه می کند(ارنولد[۴]و دیگران،۲۰۰۵،  :۳۰۸). برای مثال گردشگری که برای تعطیلات قصد سفر به آنتالیا را دارد، درصورتی که با پیام تلفنی و یا پیام الکترونیکی در خصوص قیمت تخفیفات  تور های آنتالیا مواجه شود توجه انتخابی به آن پیام خواهد نمود زیرا با هدف وی سازگار می باشد(پژوهشگر). کاربرد دیگر تبلیغات در زمینه فراهم کردن آمادگی ادراکی این است که از یک سری تبلیغات استفاده شود که در آن فرد خود را مخاطب قرار دهد. سازمان‌دهی ادراکی سومین مرحله ادراک است. در این مرحله مصرف کننده به طبقه بندی ادراکات می پردازد و محرکه های حسی متفاوت را در طبقات مختلف قرار می دهد.مصرف کننده از دانش قبلی خود برای طبقه بندی و سازمان دهی ادراکی استفاده می کند. نظریه طبقه بندی[۵] در روانشناسی  بیان می دارد که فرد به مقایسه ی پدیده( شیءمورد ادراک) و دانش طبقه بندی شده ی قبلی خود می پردازد. یکی از منفعت های طبقه بندی در سیستم ادراکی این است که زمانی که مصرف کننده با یک شی یا رویداد جدید روبرو می شود می تواند با توجه به طبقات موجود به قضاوت و استنتاج در خصوص آن پدیده بپردازد.به عبارتی باور هایی که یک مصرف کننده در خصوص عناصر یک طبقه ادراکی دارد کمک می کند تا استنتاج هایی را در مورد عناصر جدید بنماید (کونال[۶]،۱۹۹۳: ۹۹).برای مثال فرض کنید یک گردشگر یک طبقه  از  مقاصد مخاطره آمیز  در ذهن دارد. حال اگر مقصد جدیدی مورد تامل مصرف کننده قرار گیرد که خصیصه هایش با خصیصه های مقاصد مخاطره آمیز همخوانی داشته باشد. این مورد جدید نیز در آن طبقه قرار خواهد گرفت.  مصرف کننده با طبقه بندی محرک ها  قادر خواهد بود تا در موقعیت معین رفتار مناسب را از خود بروز دهد. برای مثال اطلاع از وقوع جنگ در منطقه خاورمیانه موقعیتی است که در آن گردشگر مقصد ایران را در طبقه مقاصد پرمخاطره قرار داده وسپس قضاوت خود را صورت می دهد و سفر را لغو می نماید. آخرین مرحله از فرایند ادراک شامل تعبیر و تفسیر می گردد.در این مرحله به محرک معنی نسبت داده می شود. درواقع سازماندهی و تعبیر و تفسیر باهم اتفاق می افتد. تعبیر ادراکی یک محرک می تواند بوسیله به کارگیری تداعی های یادگرفته شده بین نشانه های ادراکی و محرک باشد. در واقع تعبیر و تفسیر وابسته به ساختار دانش  و تجربیات مصرف کننده است. مصرف کننده بر اساس ساختار دانش خود محرک های جدید را تعبیر و تفسیر نموده و معنی می کند.ساختار های دانشی که برای تعبیر نمودن مهم هستند به دو قسمت تقسیم می شوند.یکی دانش در قالب شکل واره ها[۷] است و دیگری حافظه دستورالعملی[۸] است. شکل واره ها شامل مجموعه ی سازماندهی شده ای از باور ها، عقاید و احساساتی است که یک شخص در مورد پدیده ها،ایده ها، افراد و موقعیت ها دارد (آرنولد و دیگران، ۲۰۰۵: ۳۱۷). برای مثال شکل واره ی مقصد گردشگری هاوایی ساحلی جذاب،با پرستیژ، زیبا، شلوغ، مفرح ،گران،جزیره ای در اقیانوس است. دانش دستور العملی مجموعه ای  اقداماتی متوالی  است که در مورد باور ها، احساسات، ایده ها و موقعیت ها افراد انجام می دهند.برای مثال وقتی گردشگری به هتل می رود براساس حافظه دستور العملی ،ابتدا به پذیرش مراجعه کرده، انتظار دارد فرم هایی را تکمیل کند، مدارک  شناسایی را تحویل دهد و در انتها کلید اتاق را تحویل بگیرد.لذا مصرف کننده براساس این دو نوع ساختار دانش به تعبیر و تفسیر اطلاعات می پردازد.

یک شکل از  تعبیر مصرف کننده استنتاج ادراکی[۹] است.در واقع مصرف کننده گاهی با توجه به دانش قبلی خود فراتر از اطلاعات داده شده ، به تفسیر پرداخته و استنتاج هایی را صورت می دهد. مصرف کننده به ندرت براساس اطلاعات کامل به استنتاج می پردازد . برای مثال زمانی که اخباری از رادیو در خصوص آمار اعدام در در مورد یکی از کشور هاپخش می شود . استنتاج گردشگر ممکن است این باشد که مقصد نام برده مکانی بسیار نا امن نیز برای گردشگران است و امکان دارد که آنها مورد سوء قصد یا گروگان گیری قرار گیرند. این استنتاج ماوراء اطلاعات دریافت شده باعث می گردد تا مقصد نا امن تر ادراک گردد. فهم مصرف کننده از محرک ادراکی همچنین به  سطح از تفسیر[۱۰] اطلاعات توسط مخاطب بستگی دارد. تفسیر به حدی باز می گردد که محرک ادراکی با ساختار دانش قبلی فرد یکپارچه می گردد. فرایند درک محرک ها همواره سطوح متفاوتی از تفسیر را با خود دارد. گاهی در سطح پایین تفسیر یک درک سطحی صورت می گیرد. اما در سطح بالای تفسیر مصرف کننده در گیر حل مسئله، خیال پردازی و تصورات می گردد. برای مثال گردشگری که درسطح بالایی به تفسیر خصیصه های یک مقصد می پردازد، ممکن است شروع به خیال پردازی در مورد مقصد نموده و قبل از سفر به آن مقصد ،خود را مشغول فعالیت های تفریحی در آنجا تصور کند(روث[۱۱]، ۲۰۰۱: ۱۰۰)

قضاوت های ادراکی مصرف کننده، قضاوتی هایی است که بر اساس ادراکات وی در خصوص برند ها، محصولات، کیفیت، مقصد ها صورت می گیرد. در واقع قضاوت ادراکی با توجه انتخابی به محرک ادراکی در محیط مصرف صورت می گیرد. از طریق مواجهه و توجه انتخابی مصرف کننده ، در مورد محرک قضاوت هایی را شکل می دهد و تصویری از محرک را در ذهن می سازد.مصرف کننده از طریق یادگیری و تجربه ، محرک حسی را با پیامد های محتمل آن مرتبط نموده و قضاوت های ادراکی خود را در خصوص محرک ایجاد می کند (کامرون و الیوت[۱۲]،۱۹۹۴). برای مثال  قضاوت ادراکی در مورد یک مقصد گردشگری شامل این است که مصرف کننده در مواجهه با اطلاعات مقصد پیامد هایی همچون  احتمال بیمار شدن در مقصد، احتمال تجاوز و سرقت در مقصد،احتمال مورد تمسخر قرار گرفتن بخاطر سفر به مقصد را استنتاج می نماید وبا توجه به تجربه خود مصرف کننده این مقصد را یک مقصد پر مخاطره با ریسک های سلامتی، دارایی و اجتماعی ادراک می کند.آنچه در فرایند ادراک مصرف کننده مورد بحث قرار گرفت پیش زمنیه ای است که بر اساس آن عناصر چهار چوب مفهومی مطالعه حاضر یعنی ریسک ادراک شده، تصویر ذهنی ادراک شده، فاصله روان شناختی ادراک شده، مورد بررسی قرار می گیرند. این مفاهیم که در واقع می باشند همگی از جنس ادراک مصرف کننده در خصوص مقصد گردشگری کشور مورد مطالعه هستند.لذا در ادامه سایر پدیده های ادراکی به ترتیب مورد بحث قرار گرفته اند.

 

[۱]- Mountinho

[۲] - Enculturation

[۳] -Arnold and et al

[۴] -Arnold and et al

[۵] -Categorization theory

[۶] -Kunall

[۷] - Schemas

[۸] - Scripts

[۹] - Perceptual Inferences

[۱۰] -Elaboration

[۱۱] -Ruth

[۱۲] -Cameron and Eliute

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ب.ظ ]




ریسک پدیده ای است که از دیدگاه های مختلف به آن پرداخته شده است.علم  اقتصاد، روانشناسی و بازاریابی ، مردم شناسی فرهنگی و علوم سیاسی از دریچه های مختلفی پدیده ریسک را مورد مطالعه قرار داده اند.  در دیدگاه رفتار مصرف کننده  و روانشناسی مصرف کننده ریسک به دو صورت کلی مفهوم سازی شده است. یک شکل مفهوم سازی ریسک، انتظار مصرف کننده از زیان در یک موقعیت است که به شکل ذهنی برآورد می گردد. لذا هرچه برآورد زیان مورد انتظار دریک موقعیت بیشتر باشد مصرف کننده احساس ریسک بالاتری را خواهد نمود. صورت دیگر مفهوم سازی ریسک در روانشناسی ، عدم اطمینان در یک موقعیت می باشد. برخی از پژوهشگران شاخص اجتناب از عدم اطمینان هافستد[۱] (۲۰۰۱) را به منظور سنجش عدم تحمل ریسک مورد استفاده قرار داده اند.هافستد در این زمینه بیان نموده است که برخی اجتناب از عدم اطمینان را معادل  اجتناب از ریسک در نظر گرفته اند در حالی که این دو مفهوم معادل نیستند.ریسک در شرایط مطرح است که مصرف کننده می تواند دریابد که رفتار چه پیامد هایی خواهد داشت ولی عدم اطمینان در موقعیتی مطرح است که نتوان هر چیزی ممکن است رخ دهد و فرد هیچ اطلاعی از انفاقات نخواهد داشت (هافستد ،۲۰۰۱: ۱۴۸).  تعریف دیگر در زمینه ی ریسک ادراک شده بیان می دارند که ریسک ادراک شده همان عدم اطمینانی است که مصرف کننده ادراک می کند و نمی تواند در مورد پیامد های انتخاب خود پیش بین نماید. آنچه  از تعاریف  بالا در زمینه ریسک ادراک شده مشخص است ریسک ادراک شده شامل دو بعد می باشد عدم اطمینان و پیامد های رفتار(محقق). به عبارتی زمانی که مصرف کننده از پیامد های حاصل از انتخاب خود آگاه است وعدم اطمینانی را نیز درک می کند در رابطه موضوع تصمیم و انتخاب خود ریسک را ادراک نموده است.لازم به ذکر است که ریسک همیشه پدیده ای نامطلوبی نمی باشد که مصرف کننده خود را به اجتناب از آن وادار نماید بلکه ریسک گاهی به عنوان یک محصول که مطلوبیت بالایی دارد برای بخش از بازار مطرح است.(محقق).  ریسک پدیده ای است که در اکتساب محصولات و خدمات پدیدار می شود. یکی از موقعیت هایی که مصرف کننده با پدیده ی ریسک روبرو شده و آنرا ادراک می نماید سفر به مناطق خارج از کشور ویا دور از محل زندگی مصرف کننده است .هوراد[۲] (۲۰۰۹) ارتباط بین ریسک ادراک شده و تصمیم سفر های خارجی را مورد مطالعه قرار داده است. چهار دلیل عمده که بر اساس آن ریسک ادراک شده بر تصمیم سفر تاثیر می گذارند عبارت اند از : (۱)عدم استنتاج صحیح منافع موجود در سفر که موجب اضطراب مصرف کننده می شود.(۲)  سفر های خارجی یک موقعیت  با درگیری ذهنی بالا برای مصرف کننده محسوب می شود. (۳) ریسک ادراک شده به خصوص تاثیر بسیار شدیدی بر سفرهای خارجی برای بار نخست  دارد. (۴) تفاوت های فرهنگی باعث ایجاد سطوح بالاتری از ریسک ادراک شده می شوند. در زمینه ی مطالعات گردشگری ریسک های متفاوتی مورد مطالعه قرار گرفته است که در ادامه به آن اشاره می گردد.

 

۲-۴-۲ ریسک ذهنی در مقابل ریسک عینی

بوروئر[۳] (۱۹۶۷) تاکید زیادی بر این موضوع نمود که می بایست  بیشتر نگران ریسک ذهنی و ادراک شده ی مصرف کننده بود تا اینکه ریسک واقعی و عینی را در نظر گرفت. در واقع مصرف کننده اغلب با یک اطلاعات ناقص و حافظه ای  کم اعتبار دست به تصمیم گیری می زند.  لذا اطلاعات عینی چندانی در خصوص انتخاب و گزینه ها  ندارد. همچنین گاهی موقعیت مصرف به شکلی است که مصرف کننده قبلا تجربه ای در آن خصوص ندارد و با آن قبلا مواجه نشده است.این موارد در واقع ارزیابی دقیق ریسک را توسط مصرف کننده غیر ممکن می سازد.حتی با فرض اینکه مصرف کننده بتواند ریسک را به شکل عینی برآورد نماید، اما ریسک ذهنی است که می تواند باعث انگیزه شود. با توجه به مفهوم عینیت به نظر استون و گرونهاگ[۴] (۱۹۹۳) در واقعیت چیز چندانی به عنوان ریسک عینی وجود ندارد، به غیر از ریسک سلامتی که تنها نمود عینی است. این دو اعتقاد دارند که در جهان واقعی و عینی  ریسک های عینی اجتماعی، روانشناختی ، زمانی ، مالی و عملکردی نمی توانند وجود داشته باشند. تنها یک پزشک می تواند به شکل عینی آسیب های فرد را ارزیابی کند اما یک کارشناس مالی نمی تواند ریسک مالی را به شکل عینی بررسی نماید زیرا ریسک مالی ماهیتاٌ ملموس نمی باشد. البته مناقشه‌ی بحث ریسک عینی و ذهنی بر اساس دیدگاه فلسفی افراد می باشد. دودسته ی واقع گرایان و نسبی گرایان دیدگاه های متفاوتی در خصوص ریسک دارند و واقع گرایان در تمامی موقعیت‌ها به دنبال سنجش ریسک عینی هستند اما برعکس نسبی گرایان ریسک را نسبت به ادراک کننده آن تعریف می کنند و چیزی ورائ آن را نمی پذیرند. با توجه به مناقشه‌ی بنیادی میان ریسک عینی و ذهنی، آنچه بر آن توافق وجود دارد این است که در بازاریابی سنجش ریسک ذهنی و ادراک شده از اهمیت برخوردار است و باعث برانگیخته شدن افراد می گردد. بر این اساس عینی گرایان با روش‌هایشان به دنبال سنجش برداشت‌های ذهنی افراد از واقعیت عینی هستند و در عوض  ذهنی‌گرایان نیز با روش‌های خود با دنبال تفهم ریسک در ذهن افراد می باشند(میتچل[۵] ۱۶۴:۱۹۹۹). فارغ از بحث عینی ویا ذهنی بودن ماهیت ریسک، آنچه برای بازاریابان مصرف کننده از اهمیت برخوردار است مطالعه رفتار مصرف کننده و شکل دادن رفتار جهت ایجاد تقاضا است. به این منظور فهم نظریه ریسک در رفتار مصرف کننده از اهمیت فراوان برخوردار است. در ادامه به بررسی نظریه ریسک از دیدگاه رفتار مصرف کننده پرداخته شده است سپس نظریه اقتصادی ریسک  از دیدگاه رفتار مصرف کننده و پدیده ی ریسک  ارائه شده است.

پایان نامه ها

 

۲-۵- مبانی نظری ریسک

۲-۵-۱ نظریه ریسک در روانشناسی مصرف کننده

مسئله ی اصلی مصرف کننده، انتخاب از میان بدیل های گوناگون است. ازآنجا که پیامد‌های یک انتخاب فقط پس از آن و در زمان آینده مشخص می شود لذا مصرف کننده با عدم اطمینان و یا ریسک روبرو می شود. ادراک ریسک یکی از جنبه های اصلی رفتار مصرف کننده است زیرا ریسک اغلب پدیده‌ای است که برای مصرف کننده آزار دهنده بوده و موجب می‌گردد که سطح اضطراب مصرف کننده افزایش دهد. از دیدگاه روانشناختی، میزان ریسک ادراک شده در شرایط انتخاب و گزینش روش هایی برای برخورد با ریسک وابسته به سطح اعتماد به نفس مصرف کننده می باشند. هر انتخاب مصرف کننده دو جنبه از ریسک را در بردارد. جنبه ی اول، عدم اطمینان در مورد پیامد‌های انتخاب[۶] و جنبه ی دوم شامل عدم اطمینان در رابطه با نتایج انتخاب [۷] است. عدم اطمینان در مورد پیامد‌های تصمیم را می توان با اکتساب  بیشتر اطلاعات کاهش داد. عدم اطمینان در مورد نتایج را نیز می توان با کاهش بدیل ها تقلیل داد.در موقعیت انتخاب، ریسک برای مصرف کننده معادل با زیان محسوب می گردد.این زیان می تواند ماهیت روانشناختی، اجتماعی و یا ماهیت اقتصادی / کارکردی و در برخی از موارد ترکیبی از هر دو باشد. در نمودار شماره۲-۲ ابعاد نظریه ریسک که در رفتار مصرف کننده وجود دارد قابل مشاهده می باشد(تیلور[۸] ،۵۴:۱۹۶۴).

انتخاب
تصمیم به خرید

احساس عدم اطمینان و

ریسک ادراک شده

اعتماد به نفس فرد در زمینه ی تصمیم
اضطراب
راهبردهای کاهش ریسک
اعتماد به نفس کلی فرد
کاهش عدم اطمینان نتایج
کاهش عدم اطمینان پیامد ها
زیان های اقتصادی / کارکردی
زیانهای روانشناختی / اجتماعی

زیان های اقتصادی / کارکردی

 

زیانهای روانشناختی/ اجتماعی

 

کاهش پیامد ها
کاهش عدم اطمینان
کاهش بدیل های انتخاب
اکتساب اطلاعات بیشتر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۲ مدل ریسک در رفتار مصرف کننده تیلور(۱۹۷۴ : ۵۵)

هر مصرف‌کننده برای بدست آوردن یک کالا و یا خدمات می بایست به از میان بدیل‌های موجود اقدام به انتخاب می کند. ریسک نهفته در انتخاب دو نوع عدم اطمینان را دربردارد.عدم اطمینان نسبت به پیامد تصمیم، برای مثال مصرف کننده تصمیم به خرید ۱۲ تخم مرغ می گیرد وی از خود می پرسد من از کجا مطمئن باشم که آیا همه تخم مرغ ها سالم هستند یا گندیده؟ گندیده‌ی بودن یکی از تخم مرغ ها پیامد منفی است‌که برای مصرف کننده عدم اطمینان ایجاد می کند. دیگر مورد عدم اطمینان برای مصرف کننده نتیجه ی حاصل از آن پیامد منفی است‌  برای مثال تهیه غذا با یک تخم مرغ فاسد و نتیجه ی آن مریض شدن اعضای خانواده می‌باشد. هر دو نوع عدم اطمینان یا ریسک در هر تصمیم مصرف کننده از ذهن افراد گذشته و بر رفتار آنها تاثیر می گذارد. بسته به اینکه کدام نوع عدم اطمینان ادراک شده نسبت به دیگری قوی تر باشد، تعیین کننده ی استراتژی‌های کاهش ریسک توسط مصرف کننده است(شائو وجکوز،۲۰۰۳: ۷۹).

اما مصرف کننده چگونه ریسک ادراک شده را تعدیل نموده و کنترل می کند؟ آنچه ادبیات مصرف کننده در نظریه ریسک ادراک شده مطرح می نماید این است که مصرف کننده از طریق مدیریت اطلاعات سعی می کند تا ریسک ادراک شده‌ی تصمیم را کاهش دهد.بر این اساس مصرف کننده از سه روش اکتساب اطلاعات، انتقال اطلاعات و پردازش اطلاعات جهت کاهش ریسک یا عدم اطمینان استفاده می کند. بر اساس روش اکتساب اطلاعات کانال های اطلاعاتی در دسترس مصرف کننده است که  برای کاهش ریسک های گوناگون اثربخشی متفاوتی دارند.برای مثال ارتباطات دهان به دهان یکی از روش های کاهش ریسک ادراک شده و عدم اطمینان برای مصرف کننده است .انتقال اطلاعات، یک روش دیگر کاهش ریسک است که بر اساس نظریه ی دو مرحله ای جریان ارتباطات در بازاریابی استوار است. بر اساس این نظریه رسانه های ارتباطی انبوه رهبران عقیده هدف گرفته و آنها نیز اطلاعات اکتساب شده را تفسیر نموده و به شکل کلامی به دیگر افراد انتقال می دهند .این اطلاعات نیز در زمینه های می تواند به کاهش عدم اطمینان و ریسک های ادراک شده توسط مصرف کننده کمک کند.بر اساس رویکرد پردازش اطلاعات، ادراک از ریسک به شکل ذهنی است یعنی  همانطور که برداشت از اطلاعات ، توسط مصرف کننده صورت می پذیرد ادراک از ریسک هم رخ می دهد. مطالعات در زمینه‌ی فرایند پردازش اطلاعات در پی فهم این است که مصرف کننده چگونه به ارزیابی اطلاعات مرتبط با فرایند خرید می پردازد.در واقع بسته به اینکه مصرف کننده تا چه اندازه به اطلاعات دریافتی برای تصمیم گیری اعتماد دارد بر ارزیابی گزینه های تصمیم ،و قضاوت وی و ریسکی که ادراک می نماید تاثیر می گذارد(میتچل، ۱۶۶:۱۹۹۹).بر اساس نظریه ریسک ادراک شده‌ی مصرف کننده، اعتماد به نفس مصرف کننده بر میزان اضطرابی که مصرف کننده در یک موقعیت بخاطر ریسک ادراک می نماید موثر است.افراد با اعتماد به نفس پایین تر قابلیت ادراک زیان ،خطرات یا ریسک های موقعیت تصمیم را کمتر داشت لذا دچار احساس اضطراب بیشتری می گردند(کوپر  اسمیت[۹] ،۴:۱۹۶۷). بر اساس نظریه ریسک ادراک شده در رفتار مصرف کننده می توان نتیجه گرفت که در هر موقعیت انتخاب، مصرف کننده به دلیل عدم اطمینان در نتایج انتخاب و پیامد‌های انتخاب احساس ریسک می نماید. میزان اعتماد به نفس مصرف کننده نیز بر سطح عدم اطمینان ادراک شده و اضطراب مصرف کننده موثر است. یکی از موقعیت‌هایی که مصرف کننده در آن دست به انتخاب می زند ، موقعیت خرید فعالیت‌های گردشگری و انتخاب مقصد برای گذراندن تعطیلات، اوقات فراغت و بازدید از مکان ها و جاذبه هایی است که دور از محل زندگی فرد قرار دارد. براساس آنچه در نظریه ریسک در رفتار مصرف کننده مطرح شده انتخاب از میان گزینه‌های مختلف مقصد موقعیتی است که گردشگر در آن ریسک ادراک می نماید. این ریسک ناشی از عدم اطمینان در خصوص پیامد‌های سفر به هر مقصد و عدم اطمینان حاصل از نتایج پیامد‌های سفر برای فرد می باشد. بر اساس این نظریه گردشگر به جمع آوری اطلاعات در خصوص مقصد‌های سفر پرداخت و تواند ریسک ادراک شده را در تصمیم گیری اداره نماید(پژوهشگر). به غیر از دیدگاه بازاریابی، دیدگاه اقتصادی نیز به مطالعه رفتار مصرف کننده پرداخته و بر اساس نظریه چشم انداز به تبیین پدیده ی ریسک در رفتار مصرف کننده می پردازد. در ادامه فصل به نظریه چشم انداز و کاربرد درآن در خصوص رفتار گردشگر پرداخته خواهد شد.

 

 

  ۲-۵-۲- نظریه چشم انداز[۱۰]

این نظریه از دیدگاه اقتصادی رفتار مصرف کننده را تحت شرایط عدم اطمینان و ریسک مورد بررسی قرار می دهد.در این دیدگاه نظریه چشم انداز به تحلیل رفتار انتخاب مصرف کننده تحت شرایط ریسک می پردازد. این نظریه به مدل سازی عوامل روانشناختی موثر بر حساسیت‌های مصرف کننده نسبت به پیامد‌های تصمیم و ادراک از احتمال پیامد‌های انتخاب می پردازد.نمونه ای از کاربرد های این نظریه در تحلیل ریسک عملیاتی، تصمیم گیری سیاسی ، مذاکرات و مشوق هایی است که مدیران اجرایی استفاده می کنند(گرینبلاتا و هان[۱۱]،۲۰۰۵،:۳۳۲ ).نظریه چشم انداز فرض می کند که یک تصمیم مخاطره آمیز توسط مصرف کننده در دو مرحله اتخاذ می شود. نخست چشم انداز‌های تصمیم به چند گزینه محدود شده و مورد ارزیابی قرار می گیرند،سپس بهترین آنها انتخاب می شود. زمانی که این نظریه در خصوص تصمیم گردشگر مورد استفاده قرار گیرد ، مقاصد با مخاطرات متفاوت، به عنوان چشم انداز های بالقوه ی تصمیم مطرح می شوند . فرایند دو مرحله ای شامل ارزیابی گزینه های تصمیم بر اساس شاخص امنیت و سپس انتخاب  یک مقصد از میان بدیل ها و حذف سایر گزینه می باشد.بر اساس این نظریه ادراک افراد از ریسک بر جذابیت چشم انداز های تحت ارزیابی تاثیر می گذارد. انتخاب هایی که شامل منفعت و سود است گویای شخصیت ریسک گریز[۱۲] مصرف کننده است در حالی که انتخاب های که با زیان همراه هستند گویای شخصیت ریسک پذیری مصرف کننده است. افراد ریسک گریز تمایل دارند تا مقاصد کاملا امن و بی خطر را برای مسافرت انتخاب کنند در حالی که افرادی ریسک پذیر کمتر نگران امنیت و خطرات مقصد می باشند. در این نظریه اثر چهارچوب زمانی [۱۳] که در یک موقعیت تنگنای زمانی  رخ می دهد و باعث می شود تا پیامد های یکسانی در این شرایط ،زیان و یا منفعت تلقی شوند.بر اساس اثر چهارچوب زمانی، یک مصرف کننده پاسخ های شدیدتری  به زیان ها وضررهای ممکن نسبت به منفعت های ممکن خواهد داد، لذا یک گردشگر به انتخاب مقصد (چشم اندازی) خواهد پرداخت که ریسک کمتری نسبت به آن ادراک کند(سومنز،گرائف[۱۴] ۸:۱۹۹۸ ). دیگر نظریه ای که ارتباط میان ریسک و اطلاعات جدید در مورد بدیل های انتخاب را تشریح می کند نظریه یکپارچه سازی اطلاعات است که در ادامه ارائه شده است.

 

 

 

 

 

 

 

۲-۵-۳- نظریه یکپارچگی  سازی اطلاعات[۱۵]

نظریه یکپارچگی اطلاعات توسط اندرسون[۱۶] (۱۹۸۱) به منظور تبیین عناصر ریسک در تصمیم مصرف کننده تدوین شده است. این نظریه به توضیح تصمیمات گردشگر که دربردارنده ریسک باشد می پردازد. در این نظریه اندرسون بیان نمود که مصرف کنندگان به هنگام اتخاذ تصمیمات پیچیده، قضاوت های روانشناختی و ارزشی را صورت می دهند. این قضاوت ها در طول مراحل تصمیم گیری که شامل آگاهی اولیه، جستجوی اطلاعات ، ارزیابی بدیل ها و انتخاب است صورت می پذیرد. قضاوت های روانشناختی در واقع برداشت های ذهنی[۱۷] در مورد واقعیت‌های فیزیکی دنیای اطراف می باشند.برای مثال نگرش‌های یک گردشگر بالقوه در مورد یک مقصد قضاوت روانشناختی وی را شکل می دهد.قضاوت ارزشی[۱۸] شامل شیوه ای است که مصرف کننده خدمات و محصولات یا مقاصد را بوسیله ی خصیصه های شان رتبه بندی نموده  تا یک تصویر کلی ایجاد نمایند. برای مثال در فرآیند تشکیل تصویر ذهنی، گردشگران مقاصد مختلف را بوسیله ی هزینه – منفعت آنها رتبه بندی می کنند. بر اساس این نظریه، برداشت ها[۱۹]  ، ارزیابی ها و قضاوت ها که قبلا در ذهن درخصوص کالا ، خدمات و مقصد ها شکل گرفته اند در اثر اضافه شدن یک بدیل جدید به مجموعه انتخاب ممکن است تغییر کنند. همچنین بر اساس این نظریه اطلاعات جدید می تواند مجموعه ی تامل مصرف کننده را تغییر دهد.برای مثال فعالیت های جدید تروریستی در یک منطقه یا حوالی یک مقصد گردشگری که مورد توجه گردشگر بوده است می تواند وضعیت مقصد را در مجموعه انتخاب تغییر داده و تصویر ذهنی از مقصد را مخدوش نماید.در این زمینه پوشش های رسانه ای در مورد آشوبهای سیاسی  یا فعالیت های تروریستی در مقصد انتخاب شده  بر برداشت های گردشگر تاثیر می گذارد. به عبارت دیگر در صورتی که یک مصرف کننده اطلاعات منفی و جدید را در خصوص یک مقصد دریافت کند این دانش جدید در هنگام تصمیم گیری با دانش قبلی فرد در خصوص مقصد یکپارچه شده و بر نتایج تصمیم تاثیر می گذارد(سومنز و گرائف ۱۹۹۸،:۸).با توجه به بحثی که در خصوص نظریه یکپارچه سازی اطلاعات صورت پذیرفت این نظریه نیز از این جهت می تواند به عنوان بنیان نظری پژوهش حاضر مد نظر قرار گیرد که پوشش های اطلاعاتی در خصوص ایران در خارج از کشور در قالب اخبار رسانه ، کمپین ها و… می تواند برای مصرف کنندگان و گردشگران دانشی را ایجاد کند که در فرایند انتخاب مقصد با دانش قبلی آنها یکپارچه شده و بر تصویر ذهنی از مقصد کشور و ریسک ادراک شده تاثیر بگذارد(پژوهشگر).دیگر نظریه‌ای که می تواند به تشریح ریسک ادراک شده و تصویر ذهنی فرافکنی شده و ادراک شده از یک مقصد بپردازد نظریه انگیزه محافظت است که در ادامه مورد بحث قرار می گیرد.

 

۲-۵-۴-نظریه ی انگیزه ی محفاظت [۲۰]

از دیدگاه روانشناسی شناختی، نظریه انگیزه ی محافظت به تبیین  و فهم اثر پیام هایی که ایجاد ترس می نماید بر روی مصرف کننده می پردازد(راجرز[۲۱]۱۹۷۵). بسط این نظریه موجب پیدایش نظریه ارتباطات ترغیب کننده شده است. در واقع این نظریه بر فرایند های شناختی تاکید دارد که موجب تغییر رفتار افراد می گردد.نظریه محافظت ابتدا در چهارچوب ارتباطات ترسناک[۲۲] بیان شده است. در چهار چوب نظریه ارتباطات ترس آور بیان می شود که چگونه ارتباطات ترسناک می تواند بر شناخت، نگرش ها، نیات رفتاری افراد تاثیربگذارد.در صورتی که یک پیام احساس عدم امنیت و ترس را برای مصرف کننده فراخوانی نماید.مصرف کننده برانگیخته می شود تا نسبت به آن پدیده  ادراک و  نگرش ، رفتار خود را تغییر دهد. بر اساس نظریه انگیزه محفاظت ، پیام هایی که حاوی اطلاعات  و پند های نگران کننده  در مورد رفتار یا عدم رفتار خاص باشند باعث می شود تا گیرنده به دو موضوع پس از دریافت  پیام فکر کند یکی میزان شدت پیامد های منفی عمل یاد شده در پیام ودیگری احتمال وقوع پیامد منفی برای آن رفتار.

منبع اطلاعات
پاسخ عدم انطباق
پاسخ انطباقی
عوامل تسهیل کننده پاسخ
مزایای عدم همراهی با پیام
منفعت های پاسخ
مزایای های شخصی
عوامل بازدارنده ی پاسخ
شدت
آسیب پذیری
هزینه های رفتار انطباقی با پیام

ادراک

 

انگیزه

رفتار

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۳ مدل نظریه انگیزه حفاظت راجرز( ۱۹۷۵ : ۱۰۰)

در حیطه ی گردشگری پیام هایی که رسانه ها، اخبار و دولت های محلی در خصوص یک مقصدیا ناحیه خاص منتشر می کنند و یا پند ها و توصیه هایی که به گردشگران در خصوص عدم  سفر به یک مقصد داده می شود در صورتی که حاوی اطلاعات منفی و ترسناک باشند باعث می گردند که مصرف کننده برانگیخته شود تا به محافظت از خود بپردازد. لذا برداشت ، نگرش و نیت مصرف کننده در خصوص انجام آن عمل خاص تحت تاثیر پیام های ترسناک  قرار می گیرد. البته بر اساس این نظریه ارزیابی از استقبال از  خطر و ارزیابی از رفتار انطباقی با پیام توسط مصرف کننده باعث می شود تا در نتیجه یا با پیام رفتار انطباقی داشته باشد ویا با پیام ترسناک همسو نشده و خود را در معرض مخاطره ی ذکر شده در پیام  قرار دهد. بر اساس مدل این دو نتیجه بر سطح انگیزه و ادراک مصرف کننده و همچنین رفتار نهایی وی تاثیر خواهد داشت.بر اساس نظریه ی انگیزه ی محافظت، پیام هایی که حاوی اطلاعات در خصوص عواقب منفی و مخاطرات مقصد های گردشگری،رفتار دولت ها و یا مردم مقصدی خاص است بسته به نوع پاسخ گردشگر به پیام دریافت شده می تواند بر ادراک و نگرش وی در خصوص مقصد تاثیر گذاشته و رفتار انتخاب مقصد گردشگر را تعیین نماید.با توجه به نظریات مرتبط با پدیده ریسک ، رفتار و نگرش مصرف کننده در ادامه به تعاریف انواع ریسک های ادراک شده از مقصد  گردشگری پرداخته شده است.

 

[۱] - Hofstede

[۲]- Howard

[۳] -Bruer

[۴] - Stone & Gronhaug

[۵] -Mitchel

[۶] -Uncertainty about the Outcome

[۷] -Uncertainty about the Consequences

[۸] -Tylor

[۹]- Coopersmith

[۱۰] - Prospect theory

[۱۱] - Grinblata and Han

[۱۲] - Psychocentrics

[۱۳] -Framing Effect

[۱۴] - Somnez and Graef

[۱۵] -Information Integration Theory

[۱۶] -Anderson

[۱۷] - Subjective Preception

[۱۸]-   Value judgment

[۱۹] - Impressions

[۲۰] - Protection Motivation Theory

[۲۱] - Rogers

[۲۲] - Fear arousing communication

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ب.ظ ]




روهل و فسنمایر[۱] (۱۹۹۲) تعریف ریسک ادراک شده را از ادبیات رفتار مصرف کننده اقتباس نموده و آنرا جهت تبیین رفتار گردشگران مد نظر قرار داده اند. هفت نوع ریسک ادراک شده در ارتباط با رفتار سفر به یک مقصد تعریف شده است که عبارتند از:

 

۲-۶-۱- ریسک تجهیزات[۲]:

روهل و فسنمایر ریسک تجهیزات را مسئله فنی، تجهیزاتی و یا سازمانی تعریف نموده اند که در طول سفر به وقوع می پیوندد(روهل و فسنمایر ۱۹۹۲: ۱۸). مطالعه آنها نشان داد که پاسخگویان ریسک تجهیزات را یکی از مهمترین فاکتور های ریسک میان هفت نوع ریسک  رتبه بندی نموده اند. مشابه نتایج این پژوهش در بریتانیا نشان داد که دانشجویان تحصیلات تکمیلی نیز ریسک تجهیزات را عامل مهمی در میان سایر ریسک های سفر به یونان در نظر گرفته اند. تسوار ودیگران[۳] (۱۹۹۷) ریسک تجهیزات را این گونه تعریف نموده اند خطر ناشی از عدم دسترسی به تجهیزات و یا عدم کارکرد صحیح آنها ، نبود تسهیلات ارتباطی و اطلاعاتی ، حمل ونقل غیر ایمن و نقص های فنی در وسایل نقلیه جهت مسافرت.  ( تسوار و دیگران ۱۹۹۷: ۷۹۹)یکی از نمود های ریسک تجهیزات مربوط به خطر های سقوط هواپیما به دلیل نقص های فنی است. خطر تصادفات جاده ای و ریلی دیگر مخطره ای است که برای سفربه یک مقصد وجود دارد.

دانلود مقاله و پایان نامه

 

۲-۶-۲- ریسک مالی[۴] :

با اینکه قیمت یک عامل تعیین کننده  تقاضا در بسیار از صنایع خدماتی نیست اما در  تقاضا صنعت گردشگری نقش مهمی دارد(هان،۲۰۰۵).مطالعه صورت گرفته بر روی گردشگران مستقل و گردشگران سفرکرده با تور نشان داده است که میزان پولی که برای  تعطیلات صرف می شود برای هر دو گروه از اهمیت یکسانی برخوردار است( سیه، ۱۹۹۴).گردشگرانی که مستقل سفر می کنند اغلب نسبت به مسافرت های ارزان قیمت تر تمایل بیشتری دارند.در عوض گردشگرانی که با تور سفر می کنند تمایل دارند پول بیشتری را به منظور دریافت خدمات لوکس پرداخت کنند.به هر حال هر دو گروه گردشگران انتظار دارند که مطلوبیتی که سفر به تعطیلات برای آنها ایجاد می کند با پولی که برای سفر خرج می نمایند تناسب داشته باشد. لذا منظور از ریسک مالی این است که یک مقصد تعطیلات، ارزش پولی را که صرف سفر به آنجا می شود را نداشته باشد.

 

۲-۶-۳- ریسک فیزیکی [۵]  :

روهل و فسنمایر (۱۹۹۲) دریافتند که ریسک فیزیکی در مورد تعطیلات عمومی و تعطیلات خاص قویترین بعد ریسک ادراک شده  در تعطیلات بین المللی می باشد. آنها ریسک فیزیکی به عنوان احتمال  در معرض خطر فیزیکی، جراحت، یا بیماری قرار گرفتن در طول سفر تعریف نموده اند. مطالعه دیگری ریسک فیزیکی مربوط به یک تور گردشگری را به عنوان احتمال اینکه سلامت فرد در معرض خطر، آسیب دیدگی، و بیماری به دلیل شرایط مانند نظم و قانون، آب و هوا، و مشکلات بهداشتی طول تور  قرار گیرد ،تعریف نموده اند(تسوارو دیگران[۶]، ۱۹۹۷).لذا منظور از  ریسک فیزیکی امکان وقوع خطرات فیزیکی، جراحت و یا بیماری در طول سفر برای گردشگر می باشد. یکی  دیگر از جنبه های ریسک فیزیولوژیکی ، ریسک مصرف غذا و آب آلوده در مقصد گردشگری است.ریسک ادراک شده در خصوص غذای آلوده در مقصد های خارج از کشور بیشتر از ریسک غذای آلوده در داخل کشور می باشد. مصرف غذای الوده پیامد های فیزیکی همچون عفونت، مسمومیت را به همراه دارد(لارسن[۷] و دیگران،۲۰۰۷ : ۱۵۵۵). ریسک ادراک شده از غذا در میان فرهنگ های مختلف متفاوت است.

 

۲-۶-۴- ریسک روانشناختی [۸] :

روهل و فسنمایر(۱۹۹۲) ریسک روانشناختی را امکان آن که سفر به یک مقصد با تصویر فرد در مورد خودش یا شخصیت فرد هماهنگ نباشد، تعریف نموده اند. به عبارتی در صورتی که فرد به مکانی که با خودپنداره وی هماهنگ نباشد سفر کند باعث تضعیف خود در فرد می گردد. یک مطالعه به بررسی تفاوت ادراک ریسک میان دو گروه مصرف کننده بومی و غیر بومی بریتانیایی پرداخته و مشخص شده است که در چهار گروه غذا، محصولات راحتی غیر خوراکی، خدمات و فروشگاه ها ریسک روانشناختی مصرف کننده های غیر بومی بیشتر از مصرف کننده های بومی می باشد( میتچل و گراتروکس،۱۹۹۰).

 

۲-۶-۵- ریسک رضایت [۹] :

کرون و ریتچه[۱۰] (۱۹۸۲)  ریسک رضایت را به عنوان یک بعد جدید به ابعاد ریسک ادراک شده اضافه نموده اند. آنها ریسک رضایت  را به عنوان قابلیت فعالیت های تفریحی به منظور ارضاء احساس رضایت شخصی تعریف نموده اند. روهل و فسنمایر(۱۹۹۲) ریسک رضایت را  امکان این که تعطیلات رضایت شخصی فرد را تامین نکند، تعریف کرده اند.براساس مطالعه روهل و فسنمایر امکانات مقصد، تسهیلات و خدمات گردشگری و کیفیت ادراک شده از تجربه مقصد در صورتی که با انتظارات گردشگر همخوانی نداشته باشد وی احساس عدم رضایت خواهد نمود. حال گردشگری که استنباط نماید که از نظر امکانات ، تسهیلات و خدمات یک مقصد مطابق با انتظارات وی نیست در مورد آن مقصد ریسک ادراک شده ی رضایت شخصی خواهد داشت.

 

۲-۶-۶- ریسک زمانی [۱۱] :

فسانمایر و روهل (۱۹۹۲) ریسک زمانی را  این گونه تعریف نموده اند “امکان این که تعطیلات زمان زیادی را در برگیرد و یا زمان را به هدر بدهد.” این ریسک بیشتر مر تبط با خدماتی همچون هتل،رستوران،حمل و نقل و بهداشت است. بر این اساس مصرف کننده زمان را به عنوان یک دارایی غیر قابل برگشت در نظر دارد که بر رفتار انتخاب خدمات و مقصد ی موثر می باشد.البته زمان به خودی خود معنایی ندارد. زمان منبعی است که تنها زمانی معنی پیدا می کند که مصرف کننده نیت کند عملی را در ظرف آن زمان انجام دهد. زمان عاملی است که بر تصمیم مصرف کننده تاثیر گذار است،  زمان انتظار برای مصرف کنندگان انواع خدمات عاملی مهمی بر انتخاب آنها می باشد. مصرف کنندگان اغلب صف هایی را برای استفاده از خدماتی مانند اتوبوس، خرید، ترن، استفاده از خودپرداز ، استفاده از مکان های عمومی شکل می دهند و در آن منتظر می مانند ، انتظار برای خدمات بر کیفیت ادراک شده از خدمت و رضایت مصرف کننده از خدمت موثر می باشد. ادراک مصرف کننده  اغلب این گونه است که زمان انتظار برای یک خدمت معادل با هدر دادن زمان می باشد. مطالعات رفتار مصرف کننده به بررسی و توسعه مدل های روانشناختی – رفتاری مر تبط با زمان و ادراک مصرف کننده در رابطه با زمان پرداخته اند .از انجا که زمان یک عامل موقعیتی موثر بر رفتار مصرف کننده است لذا بر حسب موقعیتی که مصرف کننده در رابطه با زمان دارد رفتارش متفاوت خواهد بود. زوشی[۱۲] (۲۰۰۶) در مطالعه ی خود بر اساس نظریه انتظار، به بررسی تاثیر زمان بر تصمیم گیری مصرف  کننده تحت شرایط ریسک پرداخته است بر اساس نظر وی زمانی که افراد در دامنه ی منفعت هستند یعنی  از نظر زمانی تحت فشار نیستند و در حالت فراغت قرار دارند معمولا ریسک گریز بوده و تصمیمات پر مخاطره نمی گیرند. برعکس زمانی که افراد در دامنه زیان هستند و فشار زمانی دارند اغلب تصمیمات پرمخاطره تری را می گیرند.به عبارتی افراد در حالتی که زمان لازم صرف نمودن را دارند بیشتر نگران برنامه ریزی هستند اما در تنگناهای زمانی بیشتری نگران برنامه های زمانبندی هستند(زوشی، ۱۴۱:۲۰۰۶).روهل و فسنمایر ریسک زمانی را این گونه تعریف نموده اند که امکان این که سفر به مقصد خاص باعث شود تا زمان زیادی از گردشگر گرفته شود و یا وقت گردشگر به هدر برود (روهل و فسنمایر ۱۹۹۲: ۱۸). ریسک زمانی مر بوط به خدماتی مانند هتل، غذا و رستوران اهمیت بالاتری از خود غذا ، سایر مصارف برای گردشگران دارد (میتچل و گریتورکس، ۱۹۹۰).

 

 

 

۲-۶-۷- ریسک اجتماعی [۱۳]:

ری می یر[۱۴] (۱۹۹۰) بیان نموده است که سبک تعطیلات ممکن است دوستان و وابستگان فرد را تحت تاثیر قرار دهد. سبک گذراندن تعطیلات و مسافرت شامل تعداد مقاصدی که فرد بازدید می کند، فراوانی سفرهای فرد، فاصله ای که فرد از محل زندگی دور می شود و جذابیت مقصد است. این عوامل موجب می شوندکه  وابستگان و آشنایان گردشگر ارزیابی متفاوتی در خصوص گردشگر داشته باشند.تورگردان های کانادایی در این زمینه بیان نموده اند که فشار بستگان فرد  یک انگیزه ی قوی برای فرد به منظور خرید سفر های ماجراجویانه می باشد. سفر به مقاصد آفتابی در فصل زمستان یک موفقیت نزد دیگران تصور می شود. امکان اینکه سفر به مقصد بر عقاید دیگران نسبت به فرد تاثیر بگذارد هان (۲۰۰۵: ۳۹). بر اساس مطالعه سومنز و گرادف ، که درمورد شهروندان امریکایی انجام گرفته است، چنین اظهار می دارد که افرادی که ریسک  اجتماعی بالایی از سفر به اروپا ادراک می کنند ، تمایل کمتری برای سفر به آنجا خواهند داشت (سمومنز و گرائف، ۱۹۹۸). روهل و فسنمایر (۱۹۹۲) دریافتند که  میان ریسک اجتماعی و سایر ریسک ها کمترین میزان همبستگی وجود دارد. آنها ریسک اجتماعی را به صورت ، امکان این که سفر به یک مقصد خاص، برعقاید دیگران نسبت به فرد تاثیر بگذارد تعریف کرده اند. ریسک هایی دیگر ی نیز توسط سومنز و گرائف( ۱۹۹۸) اضافه شده که عبارتند از:

 

 

۲-۶-۸- ریسک سلامتی :

ریسک سلامتی شامل امکان مریض شدن در طول سفر می باشد .ریسک سلامتی از عوامل مهم انتخاب مقصد گردشگری است( دول نیکار[۱۵]، ۲۰۰۵، ریچتر[۱۶]، ۲۰۰۳). سوابق سفر های بین المللی به منطقه ی آسیای  پاسیفیک به خطر ابتلا به سارس را نشان می دهد که باعث کاهش گردشگر ار ۵٫۳ میلیون به ۴٫۸ میلیون نفر در کره  شده است.  در سال های گذشته جنون گاوی در اروپا همچنین تاثیر منفی بر جریان سفر داشته است. از این نظر زمانی که یک مقصد از هر بعد سلامتی گردشگران را به خظر بیاندازد باعث می شود که نیت های سفر به مقصد ضعیف شود و جریان سفر به مقصد کاهش یابد.

[۱]-  Rohel and Fesenmaier

[۲] - Equipment Risk

[۳]-  Tssuar and et al

[۴] - Financial Risk

۱-  Physical Risk

[۶]-  Tassuar and et al

[۷] - Larson and et al

[۸]-  Psychological Risk

[۹] -Satisfaction Risk

[۱۰] - Cron and Ritcheh

[۱۱]-  Time Risk

[۱۲]- Zochi

[۱۳] -Social Risk

[۱۴] -Remier

[۱۵]- Dolnikr and Richter

[۱۶] -Reitcher

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ب.ظ ]




سونمز و گریف (۱۹۹۸) تروریسم را پدیده ای موثر بر گردشگری معرفی نموده اند. بر اساس نظر آنها تروریسم عبارت است از خشونت سیاسی عمدی علیه غیر نظامیان و پرسنل نظامی غیر مسلح محلی به منظور نفوذ و ارائه پیام هایی برای مخاطبان خاص. تروریسم یک پدیده ی بین المللی است که مربوط به قلمرو ویا شهروندان بیش از یک کشور می شود. تروریسم و هرج و مرج سیاسی یکی از عوامل موثر بر صنعت گردشگری است. این پدیده تاثیر خود را از دهه ۷۰ میلادی آغاز نموده و در اواسط دهه ۸۰ میلادی به اوج خود رسید. برخی از حمله های تروریستی که در طول ۱۹۷۰ تا۱۹۹۰ اتفاق افتاده است در جدول ذیل قابل مشاهده می باشد(سومنز،گرائف[۱] ۱۹۹۸،ص۲۳ ).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول ۲-۱ روند حملات تروریستی در جهان(سومنز وگرائف،:۱۲:۱۹۹۸)

حمله تروریستی در طول بازی های المپیک (مونیخ)                                                                                                            ۱۹۷۲
ربودن پرواز ۸۴۷ TWA (آتن / رم)                                                                                                                                 ۱۹۸۵
بمب گذاری در خط هوایی هند ۱۸۲ و انفجار در در اثر آن) (۳۲۹ مرده)                                                                                   ۱۹۸۵
بمب گذاری در فرودگاه ناریتا توکیو ی (ژاپن)                                                                                                                    ۱۹۸۵
بمب گذاری  فرودگاه راین اصلی فرانکفورت (آلمان غربی)                                                                                                     ۱۹۸۵
ربوده شدن  جت لاینر در مصر (مالت) (۵۵ مرده)                                                                                                               ۱۹۸۵
ربوده شدن  هواپیما ی ۸۱۴TWA  از آتن  به بیروت                                                                                                          ۱۹۸۵
انفجار بمب  در خط هوایی هند ۷۴۷ (مسیر از مونترال به توکیو) (۱ مرده،۴۳ گروگان به مدت ۱۶ روز)                                             ۱۹۸۵
TWA بمبگذاری در دفاتر بریتیش ایرویز ، (مادرید / رم)                                                                                                      ۱۹۸۵
بمبگذاری در  هتل آتن (یونان)                                                                                                                                      ۱۹۸۵
بمبگذاری دریک  کافه توریستی (رم)                                                                                                                              ۱۹۸۵
دفتر بریتیش ایرویز های بمباران (رم)                                                                                                                              ۱۹۸۵
ربوده شدن کشتی لارو کروز (مدیترانه) (۱ مرده)                                                                                                                ۱۹۸۵
تیر اندازی در فرودگاه لئوناردو داوینچی (رم) و فرودگاه اسکوویچ (وین) (۱۸ کشته، ۱۰۰ مجروح)                                                    ۱۹۸۵
بمب گذاری در مسیر آتن به رم ۸۴۰ TWA (4 مرده)                                                                                                          ۱۹۸۶
انفجار بمب در دیسکو (غرب برلین)                                                                                                                                 ۱۹۸۶
ربوده شدن هواپیمای پان امریکن (۲۰ کشته)                                                                                                                     ۱۹۸۶
خطوط هوایی بوئینگ عراق ربوده شده (۶۰ کشته)                                                                                                               ۱۹۸۶
بمب گذاری در  فرودگاه کلمبو هوا لانکا (در مسیر به مالدیو) (۱۷ کشته )                                                                                  ۱۹۸۶
بمبگذاری در کافه رستوران پاریس ه (ایتالیا)                                                                                                                      ۱۹۸۶
بمب گذاری در  هوایی کره ۸۵۸ (۱۱۵ کشته)                                                                                                                    ۱۹۸۷
بمب گذاری در پان امریکن ۱۰۳ لاکربی، اسکاتلند (۲۷۰ کشته)                                                                                             ۱۹۹۰

صرف نظر از تکرار حملات تروریستی در جهان ، تروریسم همچنان در دهه ۹۰ نیز توجه جهانی را به خود معطوف داشت.

پایان نامه

لیپ و گیپسون[۲] (۲۰۰۳) بیان نموده اند که دولت ها، آژانش های مسافرتی ، رسانه های خبری به شکل دوره ای هشدار هایی را درخصوص ریسک های مرتبط با گردشگری بین المللی ارائه می نماید. یک گردشگر در طول دروه ی تجربه ی سفر خود می بایست از چک مسافرتی ، کارت اعتباری استفاده کند، کتاب های راهنمای بخرد، بطری آب معدنی بنوشد و تعطیلات را در میان مخاطرات مختلف ممکن سپری نماید. در حقیقت مطالعات گردشگری به شکل مداوم بیان می کنند که امنیت خاطر نگرانی بسیار مهم افراد در تعطیلات خارج از کشور می باشد.بر اساس مطالعه لیپ و گیبسون ارتباط گردشگری و تروریسم با حمله ی تروریستی تعدادی از فلسطینی ها به بازیکنان اسرائیلی در مسابقات المپیک ۱۹۷۲ مونیخ مشخص شد.پس از این واقعه گردشگران بین المللی به پدیده ی ریسک تروریسم پی برده و در انتخاب مقاصد خود مبنای نظر قرار داده اند. به اعتقاد لیپ و گیپسون همانند تروریسم، عدم ثبات سیاسی و جنگ نیز می تواند ریسک یا مخاطراتی را برای گردشگران ایجاد کند. درگیری های میدان تیانان من در چین باعث شده که۱۱۵۰۰ نفر از گردشگران  سفر  خود  را به آن مقصد  لغو نمایند.جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۰ باعث شد که سیل ابنوه گردشگران به خاور میانه از سفر خود پشیمان شده و مقصد را تغییر دهند. نکته حایز اهمیت اینکه جنگ و عدم ثبات سیاسی می تواند بر کشور های همسایه نیز تاثیر بگذارد کشور هایی که درگیر نا آرامی ها نیستند ولی تحت تاثیر فضای ناامن همسایگان قرار می گیرند. به این پدیده در بازاریابی گردشگری اثر تعمیم[۳] گفته می شود. به این مفهوم که گردشگر تحت تاثیر نارآمی های کشور های همسایه عدم امنیت را به مقصد تعمیم می دهد. لیپ و گیبپسون(۲۰۰۳) معتقدند که از دیگر جنبه های ریسک می توان به این موضوع پرداخت که گردشگران در محیط هایی که برای آنها آشنا تر است احساس اطمینان و امنیت بیشتری می نمایند .در حالی که محیط های جدید ریسک بالاتری را احساس می کنند. مطالعه ای اخیرا ً در خصوص ادراک  ریسک  توسط آمریکایی که برای تماشای مسابقات المپیک لندن سال۲۰۱۲ رفته بودند صورت پذیرفته است . از نظر مهمانان آمریکایی لندن در طول مسابقات مقصدی امن بوده و تمامی ابعاد ریسک نمراتی پایین تر از ۳ داشته اند به عبارتی هیچ گونه مخاطره ای از قبیل جنایت و ترور درطول مسابقات متوجه ی گردشگران نبوده است. این مطالعه نشان داده است که ریسک بر نیت گردشگران در خصوص تمایل به دیدن بازی های المپیک بسیار موثر بوده و ارتباط منفی قوی بین این دو عامل وجود دارد (اسکورودر و دیگران[۴] ،۲۰۱۳: ۱۱۲). به نظر محقق درک اهمیت این بعد از ریسک ادراک شده  به شکل جهانی رو به گسترش بوده و کشور ها نسبت به ایجاد امنیت برای گردشگران بسیار حساس می باشند. چراکه تجارب گذشته  در طول تاریخ همگی لزوم اتخاذ تدابیر امنیتی را پر رنگ نموده است. اما مطالعه فلوید و همکاران[۵] (۲۰۰۳) نشان داد که ریسک ادراک شده از واقعه سال ۲۰۰۱ تاثیر مهمی بر نیت افراد برای سفر به نیویورک در دوره ی  شک پس از ۱۱ سپتامبر داشته است.از میان ریسک ها ی ادراک شده ریسک فیزیکی و ریسک اجتماعی تاثیر بیشتری بر ادراکات گردشگران در خصوص مقصد نیویورک داشته است.

 

۲-۶-۱۰- ریسک عدم ثبات سیاسی:

منظور از ریسک عدم ثبات سیاسی امکان زیان دیدن از هرج و مرج سیاسی کشور میزبان در طول سفر تعطیلات می باشد . هال و اوسالیوان[۶] (۱۹۹۵)  ریسک عدم ثبات سیاسی را به عنوان بی ثباتی سیاسی که در آن شرایط و مکانیزم های حکومت داری و حاکمیت سیاسی به چالش کشیده می شود و مشروعیت یک حکومت توسط عناصر خارج از سیستم سیاسی یک کشور زیر سئوال می رود. بی ثباتی سیاسی تاثیر شدیدی بر گردشگری بین المللی داشته و افراد با درجه بالای احساس بی ثباتی از یک مقصد با احتمال زیاد سفر به آن مقصد را لغو می نمایند. برای مثال گردشگران بین المللی اغلب  نیات مثبتی در خصوص سفر به خاور میانه  و آمریکای جنوبی ندارند چراکه عدم ثبات سیاسی در این مقاصد بالا است.در ادامه به رویکرد اقتصاد سیاسی در توسعه گردشگری خواهیم پرداخت این رویکرد و نظریات محتوای آن می تواند زیربنای تبیین ریسک عدم ثبات سیاسی از ناحیه حکومت ها و عدم توسعه گردشگری باشند.

از دیدگاه اقتصادسیاسی، حکومت ها یک عامل مهم در رشد صنعت گردشگری پایدار یا مخل توسعه آن هستند.دولت و سیاست های آن از طریق نهادهایش می تواند صنعت گردشگری را کنترل نماید. از دیدگاه اقتصاد سیاسی حاکمیت یک رابطه اجتماعی است و به شکل اجتماعی محاط شده است.پاسخگویی حاکمیت به مردم یک اصل اساسی در اقتصادی سیاسی هر کشور می باشد(جسوب[۷] ، ۲۰۰۸: ۱۵). به عبارتی دولت ها در جایگاهی هستند که می بایست تصمیمات سیاسی را بر اساس منافع مردم اتخاذ نمایند. رابطه ی  با ثبات سیاسی بین حاکمیت و مردم اساس مشروعیت یک حکومت و پایگاه اختیارات آن را شکل می دهد. در واقع فقدان مشروعیت عامل ایجاد عدم ثبات سیاسی و اجتماعی خواهد شد که فعالیت های توسعه اقتصادی پایدار را مختل خواهد کرد. از نگاه اقتصاد سیاسی دولت هایی که دموکراسی را ترویج نمی دهند،براساس منافع جامعه و رضایت شهروندان عمل نمی کنند، باعث می شوند که اعتماد عمومی شهروندان نسبت به آنها از بین برود. از این دیدگاه نبود اعتماد عمومی شهروندان به دولت یک عامل افول توسعه گردشگری محسوب می شود(نانکو[۸] و دیگران،۲۰۱۲: ۱۵۴۱).نبود اعتماد عمومی در یک کشور نسبت به حاکمیت و مخدوش شدن اساس مشروعیت می تواند زمینه را برای عدم ثبات سیاسی فراهم کند. نگرش گردشگران به این پدیده و واقعیت (نبود اعتماد مردم مقصد به حاکمیت) نیز می تواند ریسک ادراک شده از مقصد تحت تاثیر قرار دهد(پژوهشگر).

 

۲-۶-۱۱-  ریسک محیطی:

منظور از ریسک محیطی فاجعه‌های طبیعی است مخاطرات جانی را برای افراد در طول سفر به همراه دارد مانند زلزله و سیل(هان،:۲۳:۲۰۰۵). علاوه بر این گاسلینگ و دیگران[۹] (۲۰۱۲) به بررسی تاثیر تغییر آب و هوا بر تصمیم گردشگران پرداخته و به این نتیجه رسیدند که یکی از عواملی که می تواند قبل از سفر در خصوص مقصد مورد ارزیابی قرار گیرد برآورد گردشگران از میزان مخاطره ی ادراک شده در خصوص تغییر آب و هوا است. بر این اساس تغییر ناگهانی آب و هوا در دسته ی ریسک های محیطی قرار می گیرد.مطالعه ی مازوچی و مونتینی (۲۰۰۱) نشان داده است که پس از یک زمین لرزه جریان گردشگری به یک مقصد رو به افول می‌رود و بر تقاضای مقصد تاثیر می گذارد(ناح ۲۰۰۶: ۲۴). مطالعه ی ماتیاس و دیگران[۱۰](۲۰۱۱) در خصوص ریسک استنباط شده از پدیده ی تند باد در فلوریدا و رفتار تمایل به تخلیه ی مکان توسط گردشگران نشان داده است که آندسته از گردشگرانی که ریسک بالایی در مورد تندباد استنباط نموده اند و تمایل بالایی در خصوص تخلیه مکان دارند، قبلا هرگز تجربه مواجهه با تند باد را نداشته اند.این دسته از افراد قبل از سفر وضعیت این مخاطره ی محیطی را بررسی نموده و سپس تصمیم به سفر گرفته اند. همچنین گردشگران مقیم در ساحل ریسک بالاتری نیست به گردشگران مقیم  در سایر نواحی ادراک نموده اند. دیگر مخاطره ی طبیعی که بر صنعت گردشگری در برخی از مقاصد جهان تاثیر گذاشته است پدیده ی سونامی است.سونامی عبارت از هجوم امواج در اثر زلزله در کف اقیانوس است.سونامی پدیده است که بر ادراکات گردشگران در خصوص امنیت مقصد تاثیر می گذارد. علاوه بر این سیستم مدیریت بحران در مناطق سونامی خیز نیز بر ریسک ادراک شده از آن منطقه و امنیت متصور از مقصد نیز موثر می باشد( ریتیچینی وات[۱۱]۲۰۱۳: ۱۰۷).

 

۲-۶-۱۲-  ریسک دارایی ها:

ریسک دارایی ها شامل  سرقت و گم شدن اثاثه و دارایی ها است. اغلب گردشگران دارایی های با ارزشی را در طول سفر به همراه داشته که مخاطراتی همچون سرقت، گم شدن اثاثه و چمدان ها در مقصد ، تصادفات جاده ای ممکن است که دارایی های آنها را از بین ببرد(ناح ،۳۵:۲۰۰۶).  برای مثال هوراد[۱۲](۲۰۰۹) به مطالعه مخاطراتی که گردشگران در مقصد تایلند تجربه نموده بودند پرداخته و بیان نمود که گردشگران درخصوص دارایی های شان دریافت هزینه های زیادترتوسط ساکنان مقصد ، پرداخت قیمت های دوبرابر برای کالاها یک جنبه ای ریسک دارایی های گردشگرها بوده و جنبه ی دیگر آن مورد سرقت واقع شدن و قربانی بزهکاری هایی همچون ضرب و شتم، کیف زنی قرار گرفته اند(هوراد، ۳۹۵:۲۰۰۹).

 

۲-۶-۱۳- ریسک برنامه ریزی:

مانند خطوط هوایی غیر قابل اعتماد، دیرکرد در حرکت وسائل ناوگان حمل و نقل جاده ای، ریلی و هوایی.بر ای این اساس مقاصدی که از نظر زیرساختی ضعیف بوده و سیستم های حمل و نقل از کیفیت لازم برخوردار نباشند،باعث می شود تا گردشگر نتواند به برنامه ریزی برای مقاصد سفر پرداخته و اغلب یک عدم اطمینان درخصوص عقب افتادن برنامه زمانی برای آنها پیش می آید. مطالعات نشان داده است که از میان تمامی ریسک های ادراک شده، ریسک هرج و مرج سیاسی و تروریسم بیشترین تاثیر را بر رفتار بازدید از یک مقصد گردشگر داشته است (ناح ۲۰۰۶: ۳۷).

آنچه در بالا مورد بحث قرار گرفت نظریات مرتبط با ریسک ادراک شده و انواع ریسک های ادراک شده ی گردشگران بود. اما آیا شباهت ادراک شده و یا تفاوت ادراک شده میان کشور خود و مقصد گردشگری پدیده ای محسوب می شود که بر رفتار گردشگر تاثیر بگذارد؟ در ادامه ی فصل نظریه سطوح استنباط، فاصله روانشناختی و فاصله روانی گردشگر مورد تشریح قرار گرفته است .

[۱]- Somnez and Graef

[۲] - Leap and Gipson

[۳] -Generalization effect

[۴] - Skodroder and et al

[۵] - Floyd and et al

[۶] - Hall and Osalivan

[۷]-  Jasoob

[۸]- Nunkooand et al

[۹] -Gossling and et al

[۱۰] -Matiath and et al

[۱۱] - Rittichainuwat

[۱۲]- Howard

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ب.ظ ]




ریسک بازاریابی گردشگری - فاصله روان شناختی در بازاریابی بین المللی

قبل از این که در این فصل به بحث در خصوص فاصله روانی در حیطه گردشگری پرداخته شود. به مفهوم سازی این سازه در محیط کسب و کار بین المللی و بازاریابی بین المللی پرداخته می شود. سپس ضمن بحث در خصوص ماهیت فاصله روانی ادراک شده این مفهوم را درخصوص ادراک گردشگران مورد بحث قرار خواهیم داد(پژوهشگر).

امروزه بسیاری از کشور ها، دیگر تمرکز بر بازارهای داخلی خود را اقناع کننده ندانسته و برای کسب سود بیشتر ویا جبران افول فروش های داخلی بازار های خارجی را مورد هدف قرار می دهند.برای این منظور یک شرکت می بایست با انتخاب از میان بازارهای خارجی بپردازد. انتخاب بازار درست یکی از تصمیمات حیاتی برای شرکت ها است که در فرآیند جهانی شدن کسب و کار آنها پیامد های بلند مدتی را به همراه دارد( مالهوترا و دیگران[۱] ،۲۰۰۹) . در این زمنیه مدیران شرکت تحت تاثیر ادراکات شان درخصوص سختی ورود به بازارهای خارجی قرار می گیرند.در ادبیات بازاریابی بین المللی به منظور تبیین تفاوت های فرهنگی که میان بازار داخلی و بازار های خارجی بالقوه وجود دارد سازه‌ای بر اساس مفهوم شباهت/ تفاوت ایجاد شده است که فاصله ی روانی نام دارد.(الیس،۲۰۰۷). مدل آپ سالا در فرایند بین المللی شدن شرکت ها بیان می کند که مدیران تمایل دارند تا بازارهایی را انتخاب کنند که با بازار داخلی نزدیکی روانشناختی داشته باشد به عبارتی فاصله روانی کمی داشته باشد.علی رغم ارزش بالای نظری و عملی مفهوم فاصله ی روان شناختی، تلاش های صورت پذیرفته برای مفهوم سازی، عملیاتی نمودن این سازه چندان دقیق نبوده است.اصطلاح فاصله ی روانی، ابتدا توسط بکرمن[۲](۱۹۵۶) و سپس توسط جانسون و همکاران (۱۹۷۷) مورد استفاده قرار گرفته است. جنسون و وایدرشیم پائل[۳](۱۹۷۵) مفهوم فاصله ی روانی را به صورت عواملی که مانع جریان اطلاعات بین شرکت و بازار می شوند، تعریف نموده اند. برای مثال، تفاوت در زبان، فرهنگ، سطوح تحصیلات وسطح توسعه صنعتی ازجمله عوامل ایجاد کننده‌ی فاصله روان‌شناختی در کسب و کار بین المللی است.براساس مروری بر مطالعات تعریف چندان واضحی در خصوص فاصله روانی ارائه نشده است .اما سئواسا و برادلی[۴] (۲۰۰۶) فاصله روانی را به شکل تفاوت ادراک شده توسط مدیران میان کشور مبداء و مقصد تعریف نموده اند . مدیری که قصد ورود به یک بازار خارجی را داراست هرچه شباهت بیشتری میان کشور خود و مقصد درک کند فاصله روانی کمتری را ادراک خواهد نمود(سوئاسا و لگاز[۵]،۲۰۱۰: ۲۰۳).عملیاتی سازی این مفهوم در حوزه ی بازاریابی بین المللی و تدوین یک ابزار سنجه ی روا برای سنجش ادراکات مدیران بازار از فاصله روانی ادراک شده تلاش های فراوانی را به همراه داشته است. مروری بر ادبیات نشان می‌دهد که این عملیاتی سازی در سه طبقه مختلف صورت گرفته است.طبقه‌ی نخست توسط پژوهشگرانی مانند فلچر  و بوهم[۶] (۱۹۹۸) ستی و دیگران[۷] (۲۰۰۳) این دسته از افراد برای سنجش فاصله روانی از روش کوت و سین[۸](۱۹۸۸) استفاده نموده اند که آن نیز بر پایه ی شاخص های تفاوت فرهنگی هافستد (۱۹۸۰) بنا شده است. به عبارتی با بهره گرفتن از شاخص های مطالعه هافستد فاصله ی فرهنگی میان کشور مبدا و مقصد بازاریاب مورد مطالعه قرار گرفته است.دومین دسته از پژوهش های مرتبط با اندازه گیری فاصله روانی شامل شاخص سازی های است که بر اساس داده های ثانویه کشور ها صورت گرفته است(برور،۲۰۰۷). این روش به دلیل اینکه تفاوت های ذهنی افراد را در نظر نگرفته است و سطح تحلیل آن افراد نمی باشند مورد انتقاد قرار گفته است. اما مطالعات دیگر به منظور عملیاتی سازی فاصله ی روان شناختی میان کشور ها به ادراکات مدیران تصمیم ساز رجوع کرده و به سنجش فاصله با کشور مقصد از نظر کسب و کار و فرهنگی پرداخته اند. بر اساس نقد های صورت پذیرفته ادراکات مدیران برای سنجش فاصله ی روانی بهتر از اطلاعات ثانویه در خصوص کشور های بوده است. مطالعه سوئسا و لگاز (۲۰۱۰) نشان می دهد که فاصله روانی یک سازه تک بعدی نبوده، بلکه علاوه بر تفاوت فرهنگی ، مفاهیمی همچون ، تفاوت در سیستم های قانونی و حقوقی، زبان، سیستم آموزش، سطح توسعه اقتصادی و صنعتی و زیر ساخت های بازاریابی سایر ابعاد فاصله روانی از کشور مقصد در نظر گرفته است. فاصله روانی در مطالعه اخیر سوئسا و لگاز (۲۰۱۰) یک سازه ی دو بعدی در نظر گرفته شده است که یک بعد آن خصیصه های افراد و بعد دیگر آن خصیصه های کشور می باشد. بعد نخست فاصله روانی ادراک شده،  جنبه های خاص مدرنیستی یک کشور است . درحالی که بعد دوم به درجه ی تعامل و یا جدایی که میان مردم کشور ها موجود است.مطالعات متفاوتی رویکرد دوبعدی برای ارزیابی تفاوت ها میان کشور مبداء و مقصد را مورد تایید قرار داده اند. در بعد اول : توسعه فنی – تکنولوژیکی ، و اقتصادی ازجمله فاکتور های مهم بوده است. در بعد دوم ، درجه ی تعامل فرهنگی ، قابلیت ارتباطات زبانی، قرابت ویا تفاوت در سبک زندگی دوکشور،ترجیحات مصرف کنندگان، نگرش‌ها و سنت های مردم کشور ها مد نظر قرار گرفته است.ازدیدگاه بازاریابی بین المللی ، تفاوت بین دو کشور شامل تفاوت در زیرساخت های بازاریابی ، محیط قانونی با عث می شود تا فاصله روانی بالایی توسط مدیر بازار از مقصد مورد هدف در نظر گرفته شود(سوسا و لگاز،۲۰۸:۲۰۱۰). سوسا و لگاز (۲۰۱۰) به عملیاتی سازی سازه ی فاصله روانی در بازاریابی بین المللی پرداخته و ادراکات مدیران را مورد بررسی قرار داده اند. نمودار ذیل نتیجه تحلیل عامل های این سازه دو بعدی است.

سطح سواد و تحصیلات
ترجیحا ت مصرف کننده
سبک زندگی
قدرت  خرید اقتصادی مردم
درآمد سرانه
میزان توسعه اقتصادی – صنعتی
ارتباطات
زیرساخت های بازاریابی
ارزش های فرهنگی- رسوم- نگرش
سیستم حقوقی
رقابت پذیری بازار ها
ملزومات تکنولوژیکی
زبان
ویژگی های مردم
ویژگی های کشور
    فاصله  روانی

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۴ مدل فاصله روانی در بازاریابی بین الملل سوسا و لگاز (۲۰۱۰ :۲۱۵ )

هاکانسون و آمبوس (۲۰۱۰) نیز بیان نموده اند که مفهوم فاصله روانی به منظور تبین پدیده های که در بازاریابی بین المللی و کسب و کار بین المللی وجود دارد مورد استفاده قرار گرفته اند. پدیده هایی مانند قدرت توزیع، تاکتیک های مذاکره در بازارخارجی ، قابلیت بهره برداری از توان تحقیق و توسعه شریک خارجی و تبیین نحوه ی انتقال دانش از یک شرکت به شرکت دیگرمدنظر آنها قرار گرفته است . تاکید این مطالعات این است که هر چه تفاوت میان محیط های خارجی در مقایسه با محیط داخلی کشور بیشتر باشد بنابراین مشکلات و عدم اطمینان بیشتری نسبت به این تعاملات وجود خواهد داشت. از دیدگاه هاکانسون و آمبوس ماهیت ادراکی فاصله روانی مهم تلقی شده است .به عبارتی فارغ از تفاوت واقعی بین دو کشور آنچه از اهمیت برخودار است ادراک مدیران بازار در خصوص فاصله با تفاوت میان کشور مبداء و مقصد می باشد. مفهوم سازی فاصله روانی در حیطه گردشگری  موضوعی است که اخیرا مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس مصرف کننده یا گردشگر به مثابه فردی در نظر گرفته می شود که قصد دارد مقصد ی را خارج از کشور برای گردشگر مبنای نظر قرار داد. ابوعلی و محامد[۹] (۲۰۱۲) به مفهوم سازی فاصله روانی ادراک شده در بازاریابی گردشگری پرداخته اند.

فاصله روانی در بازاریابی گردشگری عبارت است از شکاف یا تفاوتی که ممکن است گردشگر میان کشور خودش و مقصد گردشگری ادراک نماید (ابوعلی و محامد، ۲۰۱۲: ۱۷۳) .این دو مولف قبل از بحث در خصوص مفهوم سازی فاصله روانی ادراک شده به مفهوم تفاوت فرهنگی یا فاصله ی فرهنگی میان کشور مبداء و مقصد پرداخته اند.  براساس نظر آنها رفتار ها  و خصیصه های افراد بوسیله ی پیشینه ی فرهنگی افراد تحت تاثیر قرار می گیرد. مصرف کنندگان نیز به عنوان اعضای جوامع، تحت تاثیر نیرو های فرهنگی جامعه خود قرار داشته و رفتار هایشان بوسیله آداب ، رسوم ، هنجار ها و سنن فرهنگی جامعه شکل داده می شود.هافستد (۱۹۷۹) نیز فرهنگ را به عنوان مدنیت و یا نتایج حاصل از پالایش ذهنی افراد تعریف می نماید. این پالایش ذهنی توسط آموزش، هنر، ادبیات و رسوم و سبک زندگی افراد صورت می گیرد. فرهنگ یک فرایند برنامه ریزی مشارکتی  برای  اذهان افراد است که باعث می شود تا گروهی از افراد از دیگران متمایز و مجزا گردند. یک فرهنگ بوسیله ی یک جامعه شکل می گیرد که دارای معانی مشترک ، هنجارها و رسوم مشترک میان اعضا می باشد.لذا می توان نتیجه گرفت کشور های مختلف براساس تفاوت در هنجار ها، سنن، رسوم از فرهنگ های متفاوتی برخودارند.در ادامه قبل از بحث درخصوص فاصله روانی مبحث فاصله فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد.

 

۲-۷-۲-  تفاوت فرهنگی میان کشور ها

مطالعات متفاوتی تاثیر فرهنگ بر رفتار مصرف کننده را مورد مطالعه قرار داده اند.بر اساس آنها فرهنگ بر ادراک گردشگر، انتظارات ، تصمیمات و انتخاب گردشگر تاثیر می‌گذارد(پیزام  و ساسمن[۱۰]، ۱۹۹۵). ویرمایر[۱۱] (۲۰۰۰) بیان نموده است که انتظارات گردشگر از سطوح کیفیت خدمات ادراک شده از مقصد گردشگری تا حد زیادی از انتظارات گردشگر ناشی از فرهنگ آنها می باشد.فرهنگ با تاثیری که بر نحوه تعبیر و تفسیر معانی توسط گردشگر دارد بر فرایند ادراک گردشگر ، تصورات و تعبیر گردشگر از مردم مقصد و خصیصه های مقصد دارد( رزینر و تورنر۲۰۰۲: ۴۰۱). اما مفهوم فاصله فرهنگی بر اساس ابعاد تفاوت فرهنگی هافستد استوار است براساس مطالعه هافستد و همکاران (۱۹۸۰) پنج بعد تفاوت فرهنگی میان ملل مختلف به قرار زیر است:

۱) فاصله قدرت: منظور از فاصله ی قدرت میزان تحمل تفاوت طبقات مختلف در جامعه است.

۲) فردگرایی: به حدی که افراد جامعه منافع شخصی خود را بر منافع جمع ترجیح می دهند.

۳) مردگرایی: تمایل به موفقیت گرایی، رقابت و مادی گرایی

۴) اجتناب از عدم اطمینان (تحمل ریسک یا ریسک پذیری)

۵) گرایش به آینده بلند مدت(فلسفه کنفسیوسی) ، توجه با آینده، صرفه جو و احترام با سنن.

با توجه به این ابعاد هافستد(۱۹۹۱) آشکار نمود که فرهنگ های آسیایی از فرهنگ های غربی متمایز است زیرا نمرات آنها بر روی ابعاد مقیاس تفاوت معنی داری با هم دارد. آسیایی ها نمرات بالایی بر روی گرایش بلند مدت ، جمع گرایی و فاصله قدرت دارند درحالی که فرهنگ های جوامع غربی گرایش هایی مخالف با این ابعاد را دارا هستند . همچنین غربی ها از عدم اطمینان اجتناب بالایی دارند. به هر حال فاصله فرهنگی و یا تفاوت های فرهنگی از اهمیت بالایی در حیطه گردشگری مقصد برخوردار است .زیرا پژوهشگران و یا بازاریابان گردشگری مقاصد می توانند بر اساس پیشینه ی فرهنگی بازارهای بالقوه آنها را تقسیم نموده و مورد هدف قرار دهند . همچنین بر اساس شناخت از ابعاد فرهنگی گردشگران باقوه می توان به مدیریت مقصد پرداخته و جذابیت هایی رابرای گردشگران ایجاد نمود(بویلو و دیگران[۱۲]، ۲۰۰۹:  ۳۸).

 

۲-۷-۳-تفاوت فاصله روانی و فاصله فرهنگی

هر دو مفهوم فاصله فرهنگی و فاصله روانی به منظور سنجش تفاوت میان دو کشور در بازاریابی بین المللی مورد استفاده قرار گرفته است. بیان این نکته حائز اهمیت است که فهم های متفاوتی نسبت به این مفهوم وجود دارد. برخی از مولفین تفاوتی را میان فاصله روانی و فاصله فرهنگی قائل نمی باشند(کوت و سین[۱۳]، ۱۹۸۸) . اما برخی دیگر از مولفین این دو مفهوم را متفاوت از یکدیگر می بینند.هاکانسون و آمبوس (۲۰۱۰) همانطور که قبلا در موردشان بحث شد بر پیش بینی کننده های فاصله روانی تاکید داشته اند و مطالعه آنها نتوانسته است اعتبار نتایج مطالعه کوت و سین را مبنی بر یکی بودن فاصله روانی و فرهنگی تایید کند. در جریان فکری که معتقد بر یکی نبودن فاصله روانی و فاصله فرهنگی هستند ، سوسا و بردلی(۲۰۰۶) بیان می دارند که فاصله روانی به آن فاصله ای گفته می شود که در ذهن فرد نقش می بندد. بر این اساس افراد با فهم جهان اطراف خود به وجود تفاوت بین کشور خود و کشور خارجی پی برده و این شکاف به فاصله روانی منتهی می شود. بر اساس این تحلیل، فاصله روانی در سطح ادراک فردی مطرح می شود در حالی که فاصله فرهنگی به تفاوت در شاخص های استاندارد میان کشور مبدا و مقصد باز می گردد.لذا سطح تحلیل دو مفهوم با یکدیگر متفاوت است. اما ارتباط میان فاصله روانی و فاصله فرهنگی بر اساس نظر سوسا و بردلی (۲۰۰۶) از این قرار است که فاصله فرهنگی می تواند بر فاصله روانی ادراک شده توسط افراد تاثیر بگذارد. زمانی که تفاوت فرهنگی کشور مبداء و مقصد بیشتر باشد . امکان اکتساب اطلاعات در خصوص جو مقصد سخت تر می شود. علاوه بر این گروهی دیگر از مخالفانی که یکی بودن فاصله روانی و فرهنگی را قبول ندارند بر این باور هستند که فاصله فرهنگی چون با داده های دسته دوم مورد سنجش قرار می گیرد.بعد ادراکی و برداشتی افراد را مد نظر قرار نمی دهد. لذا فاصله روانی با تمرکز بر برداشت ها و ادراکات این شکاف را پر می نماید(دو و لاریمو[۱۴] ۱۸۹:۲۰۰۹).از طرف  دیگر فاصله روانی ابعادی را در بردارد که مربوط به خصیصه های کشور و خصیصه های افراد می باشد. ابعادی چون سیستم حقوقی و قانونی، زبان، سطح توسعه اقتصادی و سیاسی، سطح سواد، زیرساخت های بازاریابی ، فرهنگ و سبک زندگی جزء فاصله روانی محسوب می گردد(ابو علی و محامد،۲۰۱۲: ۱۷۵). مفهوم سازی فاصله روانی در بازاریابی بین المللی  در بالا مورد بحث قرار گرفت . اما گردشگری و رفتار گردشگر نیز تحت تاثیر فاصله روانی ادراک شده از مقصد می باشد. تفاوت حیطه گردشگری و بازاریابی بین المللی این است که آیتم های که حاصل از عملیاتی سازی فاصله روانی در حیطه گردشگری با حیطه بازاریابی بین الملل تا حدودی متفاوت است. سطح توسعه صنعتی و اقتصادی، زیرساخت های ارتباطی، کیفیت زیرساخت های گردشگری مانند حمل و نقل و اقامت گاه ها،ارزش پول، عوامل قانونی مانند مالیات، مهاجرت،گمرک و ویزا،میزان امنیت، سبک زندگی ، سطح سواد و آموزش،زبان،ارزش های فرهنگی،عقاید،نگرش ها، سنت ها ، سطح خدمات مهمان پذیری، کیفیت غذا از جمله ابعادی است که گردشگران براساس آنها تفاوت میان کشور خود و کشور مقصد را مورد نظر قرار می دهند (ابوعلی و محامد، ۲۰۱۲: ۱۷۹). در ادامه مبانی نظری فاصله روانی و نظریه سطوح استنباط به منظور ارائه چهارچوبی برای تبیین فاصله روانی ارائه شده است.

[۱] -Malhotra

[۲] -Bkerman

[۳] - Johanson ans widerschmit

[۴] -Suasa and bradly

[۵] - Legaz and Suasa

[۶]-  Fletcher and Bohm

[۷] - Sethi

[۸] - Kogut and Singh

[۹] -Aboali and Mohamed

[۱۰] - Pizam and Sussman

[۱۱] - Weiermair

[۱۲]- Boylu

[۱۳] -Kout and sighn

[۱۴] - Dow and Larimo

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ب.ظ ]




ریسک بازاریابی گردشگری -مبنای نظری فاصله روانی: نظریه  سطوح استنباط مصرف کننده

افراد تنها چیز هایی را می‌توانند بطورمستقیم تجربه نمایند که در زمان و مکان فعلی شان حاضر باشند. لذا تجربه نمودن رویداد ها در زمان گذشته و آینده، مکان های دیگر ، افراد دیگر و سایر واقعیت ها امکان پذیر نیست. ولی  رویداد های موجود در حافظه ، برنامه ها، پیش بینی ها و واقعیت های جایگزین  در ذهن ما وجود داشته و بر عواطف ، انتخاب ها و تصمیمات ما موثر هستند.اما یک فرد چگونه برای رویداد های آینده برنامه ریزی می کند؟ چگونه در مورد مکان های دیگر و واقعیت هایی که از نظر مکانی از وی دور هستند تصمیم می گیرد؟ نظریه ی سطوح استنباط بیان می کند که ما با شکل دادن انتزاعی پنداشت هایی در مورد پدیده ها و اشیاء درو ( از نظر زمانی ، مکانی ، اجتماعی) می توانیم در خصوص چیز هایی که هیچ تجربه ای در مورد آنها نداریم تصمیماتی اتخاذ کنیم. ما می توانیم پیش بینی هایی را درخصوص آینده ، در خصوص واکنش های مردم دور دست از خود صورت دهیم. پیشبینی ها، خاطره ها ، تفکرات همگی سازه هایی ذهنی هستند و از تجربه ی مستقیم افراد مجزا می باشند. آنها کمک می کنند تا پدیده هایی را که به لحاظ روانشناختی با ما فاصله دارند را بازنمایی کنیم. فاصله ی روانشناختی  در واقع  آن تجربه ی ذهنی ای است که می تواند در مکان و زمان نزدیک ازما و یا دور از ما باشد . از دیدگاه روانشناسی ، فاصله ی روانشناختی یک مفهوم مبتنی بر خود[۱] است. نقطه ی مرجع این مفهوم، خود، اینجا و زمان فعلی است و یک محرک و یا پدیده می تواند به طریق مختلف از این نقطه ی مرجع فاصله بگیرد . فاصله ی زمانی[۲] شامل پدیده یا محرکی است که از نظر زمانی با فرد فاصله دارد. فاصله ی مکانی  ، فاصله ای است  که پدیده و یا محرک از نظر مکانی با فرد داراست. و فاصله‎‌ی اجتماعی فاصله ای است که محرک با خود یا من فرد دارد یا در واقع رویدادی است که در حضور دیگران اتفاق می افتد.  این نظریه کمک می کند تا به تبیین این موضوع پرداخت که یک فرد چگونه یک پدیده یا محرک را نزدیک به خود و یا دور از خود درک می کند(تروپ و لیرمن ،۴۴۰:۲۰۱۰ ).

پایان نامه

بر اساس نظریه سطوح استنباط[۳] زمانی یک محرک به لحاظ روان شناختی با فرد فاصله دارد که جزئی از تجربه مستقیم فرد در زمان و مکان فعلی نباشد.به عبارتی محرکی با فرد فاصله ی روانی دارد که مربوط به زمان گذشته و یا آینده ی فرد می باشد و به زمان حاضر مربوط نمی شود.این محرک  همچنین در مکانی با فاصله از موقعیت فعلی فرد قرار دارد و مرتبط با دیگر افراد می  باشد. لذا هرچه یک محرک  یا پدیده فاصله زمانی ، مکانی و اجتماعی بیشتری داشته باشد ، فرد فاصله ی روان شناختی بیشتری را نسبت به محرک ادراک می نماید(لیبرمن ودیگران[۴]، ۲۰۱۰ :۲۶۸).به عبارتی به دلیل اینکه محرک از فرد دور است ،نمی تواند به شکل مستقیم مورد تجربه قرار گیرد لذا به شکل ذهنی تعبیر شده، تصور شده و مورد پیش بینی قرار می گیرد . بر اساس نظر لیبرمن و همکاران دو سطح بالای پنداشت و سطح پایین پنداشت وجود دارد. سطح پایین پنداشت ،عینی بوده و شامل  بازنمای  ضمنی از خصیصه های جزئی و فرعی یک رویداد می باشند. سطوح بالای پنداشت ذهنی بوده، شکل واره[۵] و بازنمای کلی  حاصل از استخراج  کل مطلبی است که ارائه شده است . سطوح پنداشت نه تنها بوسیله ی فاصله تحت تاثیر قرار می گیرد بلکه فاصله را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. تصور کردن یک رویداد یا شی در سطوح بالای پنداشت فرد آن رویداد و شی را در حیطه ی سایر رویداد ها با فاصله ی زمانی، مکانی و اجتماعی دور تر قرار می دهد لذا در ذهن فاصله ی دور تری برای آن رویداد  از نظر زمانی ، مکانی و ارتباطی ایجاد می شود . در حقیقت افراد یک محرک مشابه با وضعیت خود شان را بسیار نزدیک تر ادراک می کنند زمانی که آن محرک در یک سطح پایین پنداشت شود. زمانی که یک مصرف کننده بتواند یک محرک  یا پدیده را با جزئیات وبه شکل عینی همراه با بازنمایی از اجزاء و فرعیات آن پنداشت نماید در سطح پایین پنداشت قرار داشته و فاصله ی روانشناختی کمی با پدیده دارد. برعکس زمانی که یک مصرف کننده یک پدیده را الگو وار ، کلی و یک ادراک گشتالتی از پدیده داشته باشد در سطح بالای پنداشت قرار داشته و فاصله ی روانشناختی بیشتری با پدیده را احساس می کند.به عبارتی آن پدیده از نظر زمانی ، مکانی و اجتماعی فاصله ی بیشتری با مصرف کننده دارد. براساس نظریه سطوح پنداشت ، زمانی که یک فرد اطلاعات کافی، در دسترس و معتبری در خصوص یک پدیده را داشته باشد برای استنباط و پنداشت پدیده از سطح پایین پنداشت استفاده نموده وبه شکل عینی در خصوص پدیده ارزیابی می نماید لذا فاصله روانشناختی  کمی با پدیده خواهد داشت. برعکس زمانی که فرد درخصوص یک رویداد و یا پدیده اطلاعات کافی ، معتبر و دردسترسی نداشته باشد در سطح بالای پنداشت قرار داشته و به تصویر سازی ، الگوبرداری کلی پرداخت و یک ارزیابی کلی و انتزاعی از پدیده می نماید(تروپ و لیبرمن[۶] ، ۸:۲۰۱۰).

پایان نامه ها

 

۲-۷-۴- تازگی و فاصله ی روانشناختی

رویدادها و پدیده هایی که برای فرد تازگی دارد ، رویداد هایی هستند که فرد با آنها ناآشنا است و اغلب برای فرد نامحتمل به نظر می رسد. پدیده ی تازه از نظر روانشناختی دور تر ادراک می گردد . اما سئوالی که مطرح است این که آیا پدیده ای که  جدید و تازه است بر سطوح پنداشت و پیامد های آن نیز موثر است؟ لیبرمن و همکاران[۷] (۲۰۰۹) دریافتند که وقتی یک محرک به شکل تازه و جدید ارائه شود فرد آنرا در سطوح بالای پنداشت درک نموده درک کلی از آن پدیده یا محرک خواهد داشت. لذا فاصله روانشناختی بیشتری با رویداد تازه خواهد اشت. برعکس رویداد ها و پدیده هایی که برای فرد آشنا هستند در سطوح پایین پنداشت ادراک شده و فاصله ی روان شناختی کمی خواهند داشت. ازدیدگاه رفتار مصرف کننده یک محصول جدیدی که مصرف کننده با آن روبرو می شود به شکل کلی درک شده مصرف کننده ابعاد و جزئیات  فرعی آنرا ادراک نمی نماید و استنباط در سطح بالای انتزاع صورت می گیرد(لیبرمن و تروپ، ۲۹:۲۰۱۰). لذا برداشت های یک گردشگر در خصوص یک مقصد جدید که تجربه سفر به ان را ندارد نیز در سطوح بالای پنداشت صورت گرفته و انتظار می رود که گردشگر فاصله روانی بیشتری را ادراک کند.(محقق)

۲-۷-۵- تعمیم دادن از  سایرتجارب

واکنش ها و پاسخ های ما به پدیده ها و محرک های تازه و جدید بر اساس تعمیم های ما از تجارب قبلی و آشنایی با محرک های مشابه است. تعمیم ممکن است نتیجه ی برخی از تشابهات و یا واقعه های همزمان میان پدیده ی آشنا و پدیده ی جدید و نو باشد. به عبارتی اطلاعاتی از پدیده ی آشنا به پدیده ی جدید تعمیم داده می شود به این مفهوم فرافکنی از خود به سایر اشخاص یا پدیده ها می گویند. بر این اساس ما استنباط های سطح بالای  (کلی )خود را به پدیده های تازه تعمیم  می دهیم(تروپ و دیگران ۲۰۰۷ : ۸۵).بر اساس نظر پژوهشگر، در خصوص رفتار گردشگر تعمیم از سایر تجارب (مقاصد) آشنا به مقصد جدید این گونه صورت می پذیرد که خصوصیات سایر مقاصد نزدیک که گردشگر در مورد آنها تجربه دارد یا اطلاعات دارد به مقصد جدید مورد نظر تعمیم می یابد. برای مثال ممکن است ناآرامی های همسایگان کشور ما در منطقه خارمیانه خصوصیتی باشد که به مقصد ایران نیز تعمیم داده شود.

 

۲-۷-۶- ادراک  از ریسک و چهارچوب زمانی

چاندران و منون[۸] (۲۰۰۴) اظهار می‌دارند که عوامل مرتبط با فاصله را می توان درمورد  پیام های  با محتوای  ترس و مخاطره استفاده نمود و بر ریسک ادراک شده و نیت رفتاری افراد تاثیر دارد. بسط منطق نظریه سطوح استنباط به چهارچوب زمانی باعث می گردد تا پیامهایی که به مصرف کننده داده می شود تاثیر متفاوتی بر میزان ریسک ادراک شده داشته باشد. بعد فاصله ی زمانی را درنظر بگیرید یک رویداد می تواند در چهارچوب زمانی هر روز و یا هر سال تشریح شود. برای مثال پیام هایی که در آن چهارچوب زمانی هر روز استفاده شود می تواند ریسک بالاتری را برای مصرف کننده به ارمغان آورد. در یک مطالعه که از دوگروه شرکت کنندگان خواسته شده بود تا دو مطالعه در خصوص پیامد های منفی حمله قلبی وتعداد افراد مبتلا را مطالعه کنند . گروهی که در مطالعه ی آنها بیان شده بود که هر روزه تعداد N  نفر مبتلا به حمله می شوند در مقایسه با گروه دیگر که چهارچوب زمانی هر ساله را در نظر گرفته بودند ریسک بالاتری را ادراک نمودند.لذا زمانی که یک رویداد منفی در زمان نزدیک به فرد ادراک شده است افراد ریسک بالاتری را در نتیجه ی رویداد احساس نموده اند.

 

۲-۷-۷-  بسط نظریه سطوح استنباط و فاصله ی روانشناختی از مقصد گردشگری

همانطور که اشاره شد، فاصله روانشناختی فاصله ای است که واجد سه بعد زمانی ، مکانی و اجتماعی است. بنابر نظر لیوی یاتان و همکاران[۹] (۲۰۰۶) میزان شباهت یکی از ابعاد فاصله ی اجتماعی است.بر این اساس افرادی که شباهت کمتری با ما دارند از نظر اجتماعی فاصله ی بیشتری با ما دارند.براساس نظریه سطوح استنباط رفتار های افرادی که با ما شباهت کمتری دارند در سطوح بالاتر استنباط نسبت به افراد شبیه با ما درک می گردد. لذا ما با افراد غیرمشابه فاصله ی اجتماعی و  روانی بیشتری داریم(تروپ و لیبرمن ،۵:۲۰۱۰).  با مروری بر متن نظریه سطوح استنباط و فاصله ی روانشناختی می توان نتیجه گرفت که زمانی که ارزیابی نسبت به یک پدیده بر اساس اطلاعات عینی ، معتبر و در دسترس صورت می گیرد و بر جزئیات تامل  می شود. استنباط در خصوص آن پدیده در سطح پایین صورت پذیرفته و فاصله ی روانشناختی کمتری خواهد شد. همچنین هر چه پدیده ای با موقعیت ما شباهت بیشتری داشته باشد در سطح پایین تر استنباط ادراک شده لذا فاصله روانشناختی کمتری با آن پدیده خواهیم داشت. برعکس زمانی که اطلاعات جزئی ، معتبر و عینی در دسترس نباشد افراد برای ارزیابی یک پدیده براساس انتزاع خود عمل نموده و به شکل ذهنی ، الگو وار و تصویر کلی آن پدیده را استنباط نموده و مورد ارزیابی قرار می دهند .براساس نظریه سطوح استنباط هرچه رفتار و یا یک پدیده با ما شباهت کمتری داشته باشد در سطوح بالاتر استنباط ادراک شده و فاصله ی روانشناختی بیشتری با ما خواهد داشت(تروپ و لیبرمن ،۵:۲۰۱۰). مقصد گردشگری  پدیده ای است که افراد قبل از تجربه ی مستقیم آن می توانند استنباط هایی را در مورد آن ایجاد کنند. بر اساس نظریه سطوح استنباط در صورتی که اطلاعات عینی ، دردسترس و معتبری در مورد یک مقصد گردشگری وجود داشته باشد مصرف کننده در سطوح پایین برداشت آنرا استنباط نموده و برعکس در صورتی که اطلاعات کلی در خصوص مقصد وجود داشته باشد و مصرف کننده نتواند در خصوص جزئیات پدیده ی مقصد اطلاعاتی در دسترس داشته باشد آنگاه بر اساس یک الگوی کلی استنباط هایی را در سطوح بالای انتزاع نموده و فاصله ی روانشناختی بالایی را ادراک می کند. جهت دیگر بحث فاصله ی روانشناختی را می توان بر اساس مفهوم شباهت[۱۰] بنا نهاد . بر این اساس هرچه شباهت کمتری میان گردشگر و سایر افراد (محیط اجتماعی مقصد)  وجود  داشته باشد ، گردشگری فاصله ی اجتماعی و روانی بالاتری را با پدیده ی مقصد ادراک خواهد نمود(محقق). براساس شاخص شباهت / عدم شباهت می توان مفهوم فاصله ی روان شناختی را به شکل دیگری در مورد مقصد گردشگری بسط داد. بر این اساس هرچه شباهت بیشتری میان مقصد گردشگری و کشور مبداء گردشگر درک گردد، گردشگر به لحاظ روانشناختی پدیده (مقصد) را در سطوح پایین تر استنباط نموده و فاصله روانی نزدیکی با مقصد احساس می کند و برعکس در صورتی که مقصد گردشگری با کشور مبداء تفاوت زیادی داشته و میزان شباهتشان کم باشد، آنگاه مقصد در سطوح بالای انتزاع استنباط شده و فاصله ی روان شناختی بالاتری با مقصد ایجاد می گردد(محقق).برای مثال استرالیا و انگلستان با اینکه فاصله فیزیکی زیادی دارند اما شباهت های فراوان آنها باعث شده است که فاصله روانی کمی بین این دو کشور وجود داشته باشد( محامد و ابوعلی ، ۲۰۱۲،: ۱۷۵). بر این اساس شناخت عواملی از خصیصه های مقصد و محیط اجتماعی مقصد که یک گردشگر می تواند بر اساس ان شباهت ها و یا تفاوت هایی را با مبداء خود ادراک نماید، از اهمیت برخوردار است.لذا در این پژوهش یکی از اهداف شناسایی ابعاد عملیاتی فاصله روانی از مقصد گردشگری می باشد.آنچه در بالا مورد بحث قرار گرفت پدیده فاصله روانی ادراک شده از مقصد گردشگری بود. در ادامه فصل درخصوص تصویر ذهنی از مقصد گردشگری بحث خواهد شد.این پدیده نیز از اهمیت زیادی برخوردار می باشد.

 

۲-۸-تصویر ذهنی ادراک شده

همانطور که در مبحث ادراک گردشگران اشاره شد افراد در مواجهه با اطلاعات مرتبط با مقصد گردشگری قرار گرفته ، آن را پردازش  کرده، معانی و مفاهیمی را در مورد مقصد ادراک نموده و در حافظه ی خود ذخیره می کنند. برداشت هایی که گردشگر از یک مکان خاص در ذهن ایجاد می نماید می تواند بر تصمیمات و رفتار سفر با آن مقصد تاثیر بگذارد. در راستای مفهوم ادراک گردشگر، مفاهیمی همچون تصویر ذهنی  ادراک شده از مقصد، ریسک ادراک شده ، فاصله ی شناختی ادراک شده ، فاصله روانی ادارک شده وجود دارند این مفاهیم گویا برداشت های گردشگر از مقصد هستند که ماهیتی ادراک داشته و بر رفتار گردشگر تاثیر می گذارند.قبلا برخی از آنها مورد بحث قرار گرفته است. در این قسمت از فصل مبحث تصویر ذهنی مقصد مورد بحث قرار خواهد گرفت. ابتدا در این بخش نظریات زیر بنایی و حمایت کننده تصویر ذهنی مصرف کننده مطرح خواهد شد. سپس تصویر ذهنی از مقصد ، نحوه ی شکل گیری آن ، ابعاد تصویر ذهنی مقصد و نحوه سنجش آن مورد بررسی قرار گرفته است(محقق).

 

۲-۸-۱- نظریه  حافظه  و فرایند پردازش اطلاعات مصرف کننده

براساس نظر بتمن[۱۱](۱۹۷۹)  مصرف کننده دارای سه نوع  حافظه است که شامل انباره حسی [۱۲] ،حافظه کوتاه مدت[۱۳] ،حافظه بلند مدت می باشد. زمانی که فرد با اطلاعات مواجهه می شود ارگان های حسی فرد درگیر شده و اطلاعات به انباره حسی مناسب در فرد منتقل می شود درصورتی پردازشی از این لحظه به بعد صورت نگیرد اطلاعات در کسری از ثانیه از ذهن پاک خواهد شد.اما در صورتی که به اطلاعات توجه شود و مورد پردازش اولیه قرارگیرد به حافظه کوتاه مدت منتقل می شود . از آنجا که ظرفیت حافظه کوتاه مدت کم است در صورتی که اطلاعات از طریق فرایند کنترل  حافظه مورد پردازش بیشتر قرار گیرد به شکل فعال در دسترس خواهد بود(بتمن،۱۹۷۹ :۳۷) اطلاعات برای اینکه در دسترس باشد می بایست از طریق بازیابی از حافظه بلند مدت به حافظه کوتاه مدت باز گردد. از دیدگاه روان شناسی شناختی دو نوع پردازش در حافظه کوتاه مدت صورت می گیرد . پردازش تصویر سازی ذهنی[۱۴] که اطلاعات در قالب ابعاد حسی پردازش می شود  و پردازش استدلالی [۱۵] که اطلاعات در قالب نماد ها و کلمات است و مورد مقایسه و برهان قرار می گیرد.این که مصرف کننده تا چه اندازه اطلاعات را تفسیر کند به انگیزه ، اهداف و بافت تصمیم وی بستگی دارد. اما وقتی اطلاعات در حافظه بلند مدت ذخیره شد برای تصمیمات اتی مصرف کننده مورد استفاده قرار می گیرد.یکی از انواع حافظه بلند مدت حافظه معناشناختی[۱۶] است . حافظه معنای شناختی به چیز هایی باز می گردد  که افراد بیاد می آورند بدون اینکه در مورد زمان یادگیری آن درکی داشته باشند.  از دیدگاه روانشناسی تصویر ذهنی از یک پدیده در واقع برداشت ها و تداعی هایی است که در خصوص آن پدیده یا شیء در حافظه معنی شناختی مصرف کننده از طریق شبکه فعال سازی یا تداعی فراخوانی می شود (آرنولد و همکاران، ۲۰۰۵ : ۳۶۰). بر اساس  این نظریه تداعی هایی که در حافظه بلند مدت و معنی شناختی  گردشگر در قالب، خصیصه ها، کلمات و صفات در خصوص مقصد تداعی می‌شود، تصویر ذهنی از مقصد گردشگری را شکل می‌دهد. در ادامه با توجه به اهمیت شکل گیری تصویر ذهنی و حافظه معناشناختی نظریه فعال سازی شبکه معناشناختی ارائه شده است.

 

 

 

 

۲-۸-۲- نظریه گسترش فعالسازی پردازش معنی شناختی

نظریه گسترش فعالسازی پردازش معنی شناختی  توسط کویلیان[۱۷](۱۹۶۲) ارائه شده است. بر اساس این نظریه جستجوی مصرف کننده در حافظه به صورت فعال سازی گره های مفاهیم در شبکه معنایی افراد اغاز می شود و در کل شبکه گسترش می یابد.لذا گره هایی که مفاهیم متفاوت را در بر دارند با یکدیگر در ارتباط بوده و با فعال سازی یک مجموعه از گره ها باعث شکل گیری تداعی هایی در خصوص یک مطلب می گردد. به این دسته از مجموعه تداعی های شکل واره گفته می شود. نظریه گسترش فعال سازی در شبکه معناشناختی به منظور تبیین تصویر ذهنی مصرف کننده از یک پدیده و دانش وی در خصوص آن کاربرد دارد(لوئنگ و دیگران[۱۸]،۲۰۰۸ :۴۰۷). به عقیده ی محقق، هر گردشگر در گره های حافظه ی خود اطلاعاتی از قبیل نام مقاصد، تبلیغات در خصوص مقصد ها، خصیصه‌های مثبت و منفی مقصد های گردشگر و واکنش های ارزیابانه نسبت به مقصد را ذخیره نموده است. اطلاعات این گره زمان فعال سازی گویای دانش گردشگر از مقصد و تصویر ذهنی مقصد گردشگری می باشند. در ادامه به تصویر ذهنی از مقصد و دانش گردشگر در خصوص مقصد پرداخته شده است.

 

۲-۸-۳- تصویر ذهنی  از مقصد گردشگری

تصویر ذهنی [۱۹] مفهومی است که تعاریف متعددی در مطالعات حوزه ی اجتماعی در مورد آن ارائه شده است. اکثر تعاریف  نیز مبهم  می باشند. در روانشناسی تصویر ذهنی به صورت بازتاب دیداری دنیای بیرون در ذهن تعریف شده است. در حالی که در جغرافیای رفتاری  مفهوم تصویر ذهنی کلی تر بود و شامل تمام برداشت ها، دانش، عواطف، مر تبط ارزش ها  و عقاید مرتبط با یک موضوع  یا شیء می باشد. در بازاریابی تصویر ذهنی، به خصیصه های پدیده که ذهنیت مصرف کننده را شکل می دهند ، اشاره دارد.اما تصویر ذهنی از مقصد گردشگر چه تعریفی در بردارد؟

تصویر ذهنی مقصد ناشی از نگرش گردشگر نسبت به خصیصه های مقصد گردشگری می باشد.مصرف کننده در واقع خود محصولات را انتخاب نمی کندبلکه خصیصه های آنها را در نظر گرفته و برداشت هایشان را از خصیصه های محصولات صورت داده و آنگاه آن ها را ارزیابی می نمایند.گردشگران بالقوه نیز اغلب دانش محدودی در خصوص خصیصه های یک مقصد گردشگری دارند زیرا آنجا را ملاقات نکرده اند.به این دلیل تصویر ذهنی و ابعاد نگرش نسبت به یک مقصد گردشگری عناصر کلیدی در فرایند انتخاب مقصد می باشند(آم و کرامپتون[۲۰]،۱۹۹۸ :۴۳۳).

تصویر ذهنی از مقصد گردشگری شامل دانش عینی ، برداشت ها ، پیش داوری های ذهنی ، تصورات و عواطفی است که یک فرد یا گروهی از افراد در مورد یک مقصد گردشگری بخصوص دارند.تصویر ذهنی از مقصد بر تصمیم سفر به مقصد ، سطوح رضایت از تجربه ی سفر و تمایل به بازدید مجدد از مقصد تاثیر دارد.بر اساس نظر کرامپتون این مجموعه از باور ها، عقاید و برداشت ها می توان یا به یک فرد بازگردد و یا اینکه میان مجموعه ای از افراد مشترک باشد. از دیدگاه بازارایابی درک برداشت های  مشترک یک گروه از افراد از اهمیت بالاتری برخوردار است.زیرا این نوع تعریف از تصویر ذهنی به تقسیم بازار و تنظیم استراتژی های بازاریابی کمک می نماید.نکته ی مهم دیگر که در باب تصویر ذهنی می توان به آن اشاره نمود ماهیت ادراکی این سازه است به عبارتی هم افرادی که از یک مقصد  بازدید نموده اند می توانند  براساس ادراکات و برداشت های ناشی از تجربه ی سفر تصویر ذهنی داشته باشند و هم افراد سفر نکرده به یک مقصد می توانند تصوراتی و برداشت های را بر اساس اطلاعات دریافتی در ذهن ایجاد نمایند.

 

۲-۸-۴-عوامل شکل دهنده ی تصویر ذهنی از یک مقصد گردشگری

تصویر ذهنی از هر فرد از یک مکان بخصوص، منحصر به فرد بوده و ترکیبی از تداعی ها و تصوراتی است که فرد از آن مکان دارد.حال این سئوال مطرح است که چه عواملی باعث شکل دادن تصورات مصرف کننده در مورد یک مقصد می شوند؟ استابلر عوامل موثر بر شکل گیری تصویر ذهنی از مقصد گردشگری را به دو دسته تقسیم نمود: عوامل عرضه و عوامل تقاضا. همانطور که در شکل پیدا است، تصویر ذهنی تحت تاثیر عوامل عرضه و عوامل تقاضا می باشد. منظور از عوامل عرضه آن دسته از عوامل هستند که مر تبط با عرضه ی مقصد گردشگری می باشند( شهرت مقصد، ارتباطات بازارایابی مقصد، رسانه ها ، اموزش و…) .عوامل تقاضا مرتبط با آن دسته از عوامل می باشند که موجب شکل گیری تقاضای یک مقصد گردشگری می شوند که انگیزه ها، نگرشها، خصیصه های روان شناسی ، تجارب، خصیصه های اجتماعی و اقتصادی مثل سن ، درآمد و شغل فرد از آن جمله اند(دلبسکه و دیگران،۲۰۰۹).

خصیصه های روانشناسی                            برداشت ها                                                        انگیزه ها

تجارب                                                                                                                                                خصیصه های اقتصادی

 

شهرت                                                                                                                                                      خصیصه های اجتماعی

 

 

 

ارتباطات بازاریابی مقصد                         رسانه                                              آموزش

تصویر ذهنی  مقصد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۵ عوامل موثر بر تصویر ذهنی(اچتنر و ریتچر،۱۹۹۳ :۷)

 

 

۲-۸-۵-فرآیند شکل گیری تصویر ذهنی از مقصد

نظریه ی هفت مرحله ای گان[۲۱]( ۱۹۸۸) به تشریح چگونگی شکل گیری تصویر ذهنی می پردازد بر این اساس شکل گیری تصویر ذهنی فرآیندی مستمر ، تکاملی و تعدیل شونده است. نخست، تصویر ذهنی در مورد یک مقصد توسط اطلاعات غیر توریستی و گردشگری در مورد مقصد شکل می گیرد.برای مثال اطلاعات موجود در باب یک مقصد در اخبار تلویزیون، کتاب ها، داستان ها و منابع درسی وجود دارد. اغلب این اطلاعات با هدفی غیر از  بازاریابی مقصد ارائه می شوند. به تصویر ذهنی ایجاد شده در این مرحله تصویر ذهنی ارگانیک[۲۲] گویند. در مرحله بعد اطلاعات استنباط شده توسط گردشگر که از منابعی همچون بروشورهای معرفی مقصد، تبلیغات مقاصد گردشگری است باعث می گردد تا تصویر ذهنی استنباط شده شکل بگیرد. پس از این مرحله در نتیجه ی تجربه ی شخصی سفر به مقصد، تصویر ذهنی استنباط شده در مرحله قبل اصلاح میگردد. بر اساس این نظریه تصویر ذهنی از مقصد ماهیتی پویا داشته و در اثر مواجهه با اطلاعات جدید تعدیل می گردد. این نظریه بیان می نماید که تصاویر ذهنی سه دسته مشتریان بازدید کنندگان بالقوه ، افراد بازدید نکرده و بازدیدکنندگان مجدد متفاوت می باشد. و تصویر ذهنی افراد بازدید کننده ی مجدد بسیار واقعی تر، پیچیده تر  متمایز تر می باشد.

 

تصویر ارگانیک
بازدید از مقصد و ایجاد تصویر ذهنی پیچیده و اصلاح شده
انتخاب مقصد گردشگری مورد نظر
ارزیابی تصویر ذهنی استنباط شده
انگیزه برای سفر
جمع اوری اطلاعات برای سفر
تصویر ذهنی استنباط شده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل۲-۶  مدل شکل گیری تصویر ذهنی گان(۱۹۸۸ : ۵۷۶)

دیگر مدلی که به بررسی عوامل موثر بر تشکیل تصویر ذهنی از مقصد گردشگری پرداخته است مدل بریلی و مارتین (۲۰۰۴) است که دو دسته عوامل شخصی و منابع اطلاعاتی را موثر بر تصویر ذهنی ادراک شده در نظر گرفته است.در این مدل تصویر ذهنی شامل تصویر ذهنی شناختی و تصویر ذهنی عاطفی است که بر تصویر ذهنی کلی موثر می باشد.عوامل شخصی موثر بر تصویر ذهنی نیز شامل انگیزه های سفر گردشگر، تجربه قبلی سفر به مقصد و خصیصه های جمعیت شناختی گردشگران است. نکته حائیز اهمیت اینکه تصویر ذهنی شناختی و عاطفی گردشگران بالقوه و گردشگرانی که تجربه قبلی سفر دارند تفاوت معنی داری با یکدیگر دارد.همچنین منابع اطلاعاتی گردشگران تاثیر متفاوتی بر تصویر ذهنی از مقصد دارد. گردشگرانی که از اطلاعات دسته دوم برای تصمیم سفر استفاده می کنند، تصویر کلی و ذهنی از مقصد دارند. اما افرادی که اطلاعات انها حاصل از تجربه سفر می باشد ، تصویر ذهنی شناختی و عاطفی متفاوتی دارند(بریلی و مارتین، ۲۰۰۴: ۶۸۵).

 

منابع اطلاعاتی

ثانویه:

اطلاعات ارگانیک

مستقل

استنتاج شده

اولیه:

تجربه قبلی و درگیری با مقصد

 

عوامل شخصی:

انگیزه ها

تجربه سفر

خصیصه های جمعیت شناختی

تصویر شناختی
تصویر عاطفی
تصویر کلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۷ مدل  تصویر ذهنی از مقصد (بریلی و مارتین ،۲۰۰۴ : ۶۸۰)

۲-۸-۶- ابعاد تصویر ذهنی مقصد

مایو[۲۳] در مطالعه ای که برروی تصاویر ذهنی از پارک ملی جنوب امریکا صورت داد سه بعد را بر ای تصویر ذهنی یک مقصد گردشگری تعطیلاتی ارائه کرد  که عبارتند از : ۱) چشم انداز  ۲) شلوغی و هیاهوی گردشگران ۳) آب و هوا.به عبارتی مطالعه ی وی بر خصیصه های فیزیکی ویا ویژگی های قابل مشاهده ی مقصد تاکید داشت.ادبیات علمی گردشگری به منظور سنجش برداشت های افراد از یک مکان گردشگری دو رویکرد را مبنای نظر قرار داده است.  رویکرد  اول، رویکرد خصیصه محور  نام دارد که میزان برخورداری مقصد از خصیصه ها و صفات گوناگون را مورد مطالعه قرار می دهد. اما در رویکرد دوم  تصویر ذهنی کلی را مورد مطالعه می گیرد. که به عقیده ی آم و کرامپتون(۱۹۹۸) در این رویکرد تصویر ذهنی به صورت یک سازه ی گشتالتی و کل گرا مطرح می باشد.تصویر ذهنی از مقصد می تواند خصیصه های متفاوتی را شامل شود . شکل شماره۸-۲ دیگر ابعاد تصویر ذهنی مقصد را بر اساس رویکرد خصیصه محور نمایش می دهد

 

خصیصه های رایج

خصیصه های کارکردی

تصورات کلی                                                                    تصورات جزئی

 

خصیصه های روانشناختی

خصیصه های منحصربه فرد

شکل ۲-۸ ابعاد تصویر ذهنی  مقصد(اچتنر و ریتچر،۲۰۰۳ :۴۳)

تصویر ذهنی از یک مقصد می تواند شامل تصویر ذهنی کلی باشد که در ذهن گردشگر تداعی می گردد.یا شامل جزئیات و خصیصه های جزئی باشد که مربوط به مقصد گردشگری هستند.بعد منحصر به فرد در مقابل  بعد رایج تصویر ذهنی بیان می دارد که ویژگی ها و خصیصه هایی وجود دارد که مختص یک مقصد است و سایر مقاصد از آن بی بهره اند این خصیصه های بعد منحصر به فرد بودن مقصد را شکل می دهند. برای مثال وجود اهرام ثلاثه در مصر ویژگی منحصر به فرد مقصد گردشگری مصر می باشد. در مقابل خصیصه ها و ویژگی های هستند که میان تمامی مقاصد گردشگری مشترک و رایج می باشند برای مثال قیمت اقامتگاهها، آب و هوا، مراکز خرید. بر اساس این خصیصه های رایج که تصاویر ذهنی مقاصد مختلف را شکل می دهند می توان مقاصد مختلف را با هم مقایسه نمود. این ویژگی ها ابعاد رایج تصویر ذهنی هستند.

بعد خصیصه روانشناختی در مقابل خصیصه کارکردی تصویر ذهنی بیان می دارد که برخی از خصیصه ها جنبه ی ملموس و قابل مشاهده دارند که به آنها کارکردی گویند برای مثال تمیزی محیط اقامت گاه های گردشگری یا امکانات سرمایشی یا گرمایشی ، حمل و نقل راحت . در مقابل خصیصه هایی مانند دوستانه بودن افراد محلی، مهمان نوازی مردم میزبان ، خوشنامی، زیبایی های بصری مقصد همگی شامل خصیصه های روانشناختی تصویر ذهنی مقصد می باشد. برخی ویژگی های روانشناختی تصویر ذهنی مقصد می توانند منحصر به فرد یک مقصد خاص باشند برای مثال  عواطف و احساسات عمیق مرتبط با یک مکان مقدس  زیارتی مانند حرم امام رضا  جزئی از تصویر ذهنی روانشناختی آن مقصد می باشد. پس در کل می توان بیان نمود که بعد کارکردی شامل ویژگی های ملموس و بعد روانشناختی شامل ویژگی های انتزاعی و غیر قابل مشاهده ای است که گردشگر به شکل ذهنی آنها را برداشت می نماید.در ادامه پیوستاری شامل خصیصه های کارکردی و روانشناختی مطرح شده است که می توان تصویر ذهنی مقاصد را بر اساس  موارد آن مورد سنجش قرار داد.

 

منظره ها و خصیصه های طبیعی قیمت  و سطوح هزینه  های مقصد آب و هوا فعالیت ها مکان های گردشگری تفریح گاه ها ی و اماکن سرگرمی تسهیلات ورزشی و فعالیت های بدنی حمل و نقل و زیر ساخت های ارتباطی معماری و عمارت های تاریخی موزه ها و مکان های تاریخی مراکز خرید جذاب فستیوال ها و نمایشگاهها فرهنگ و رسوم  متنوع مهمان نوازی و دوستانه بودن کیفیت خدمات سفر غریب نوازی مردم مقصد

خصیصه های کارکردی                                                                                                    خصیصه های روان شناختی

پیوستار خصیصه های کارکردی – روان شناختی

این خصیصه ها که روی پیوستار کارکردی – روان شناختی قرار دارند می توانند در سنجش تصویر ذهنی از مقصد گردشگری مورد استفاده قرار گیرند. بر این اساس میزان برخورداری مقصد مورد نظر از این صفات و ترجیح گردشگر در مورد این ویژگی ها مورد سنجش قرار می گیرد(انچر و ریچل ، ۲۰۰۳ :۴۳).

مطالعات اخیر در باب تصویر ذهنی از یک مقصد، بر دو بعد تصویر ذهنی شناختی[۲۴] و تصویر ذهنی عاطفی[۲۵] تاکید دارند. بعد شناختی تصویر ذهنی شامل بارو ها، دانش در مورد خصیصه های مقصد می باشد. در حالی که تصویر ذهنی عاطفی شامل احساسات و عواطف مرتبط با یک مقصد گردشگری است. تصویر ذهنی شناختی از نظر عاطفی خنثی است در حالی که تصویر ذهنی عاطفی شامل عواطف مثبت مانند برانگیختگی مثبت، هیجان ، خوشحالی، راحتی و عواطف منفی مانند ترس ، اضطراب، افسردگی و اندوه می باشد. برای مثال باور های گردشگران در مورد خصیصه ها و ویژگی های مقصد گردشگری شیراز می تواند شامل : مکانی با جاذبه های تاریخی فراوان، منظره ها و چشم اندازهای زیبا، مراکز خرید متنوع، مردمی مهمان نواز، مقصدی آرامش بخش، دلنشینی و خوشحال کننده باشد. پژوهش های اخیر نشان داده است که سنجش صرف تصویر ذهنی شناختی جهت فهم تصویر مقصد کفایت نمی کند. لذا می بایست تصویر عاطفی از مقصد نیز مد نظر قرار گیرد. به منظور سنجش تصویر ذهنی عاطفی مقاصد گردشگری می توان از مقیاس ترستون که مقیاسی دو قطبی است استفاده نمود دو سر مقیاس دو صفت متضاد هم قرار دارد و از گردشگر خواسته می شود تا میزان برخورداری مقصد از صفت ها را روی طیف بیان کند(دلبسکه و دیگران ،۷۱۵:۲۰۰۹)

برای مثال احساس شما  در مورد مقصد الف چگونه است ؟

هیجان آور      ۵      ۴       ۳       ۲       ۱     کسل کننده

شادی بخش    ۵      ۴       ۳      ۲       ۱   ملال آور

امن               ۵      ۴      ۳      ۲       ۱   خطرناک

[۱] - Egocentric

[۲] - Temporal

[۳] - Construal level theory

[۴] - Liberman and et al

[۵] - Schematic

[۶] -Trope and Liberman

[۷]-  Liberman and et al

[۸] - Chandra and Menon

[۹]- Liviatan and et al

[۱۰] -Proximity

[۱۱]-  Bettman

[۱۲] - Sensory Stores(SS)

[۱۳] - Short Term memory (STM)

[۱۴]- Imagery processing

[۱۵] - Discursive Processing

[۱۶] - Semanti Memory

[۱۷] - Quillian

[۱۸]- Leong and et al

[۱۹]- Image

[۲۰] - Um and Crampton

[۲۱] -Gun

[۲۲] -Organic Image

[۲۳] -Mayo

[۲۴] -Cognitive Image

[۲۵] - Affective Image

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ب.ظ ]




۲-۲ ساختار مالکیت

ساختار مالکیت در ادبیات حاکمیت شرکتی دارای یک جایگاه هسته ای و مشخص است تعیین نوع ساختار مالکیت و ترکیب سهامداران شرکت یک ابزار کنترل و اعمال حکمرانی در شرکتهاست. این بعد از حاکمیت در قالب ابعاد مختلف تعیین کننده نوع مالکیت شرکت نظیر توزیع مالکیتی، تمرکز مالکیتی، وجود سهامداران جزء اقلیت و عمده نهادی در ترکیب مالکیت شرکت و درصد مالکیتی آنها قابل بررسی است. همچنین ترکیب سهامداران شرکتها از الگوهای متفاوتی نظیر سهامداران حقوقی، مالکیت مدیریتی، سهامداران خصوصی و دولتی تبعیت می کند.

تسی و گمز) ۱۹۹۷) خاطر نشان کرد که درصد مالکیت مدیران بر میزان تضاد یا توافق بین مدیران و سهامداران تأثیر می گذارد. زمانی که مالکیت مدیریتی افزایش می یابد در این صورت مدیران دارای نفوذ بیشتری در تصمیمات شرکت و نیز تصمیمات مرتبط با منافع سایر سهامداران می باشند.

شیفر و ویشنی )۱۹۸۶) در بررسی های خود نشان دادند که سهامداران عمده گرایش دارند که روی مدیریت شرکت نظارت نمایند، به همین دلیل وجود آنها باعث کاهش هزینه های نمایندگی شرکت و در نهایت افزایش ارزش و عملکرد شرکت می گردد.

 

۱-۲-۲ گروه بندی مالکیت

از دیرباز موضوع جدایی مدیریت و یا آنچه در متون مربوط آمده است، جدایی کنترل از مالکیت و تأثیر آن بر عملکرد سازمان ها مورد توجه مؤلفان و پژوهشگران نظریه های سازمانی، اقتصاد صنعتی، دیدگاه های مالی و اخیراً مدیریت راهبردی قرار داشته است (تریلر و همکاران، ۲۰۰۴، ۲). در ادامه روند چنین توجهاتی هم اکنون نیز پرداختن به لایه های بالایی هرم سازمانی یعنی، ساختار مالکیت سازمان (از لحاظ تنوع و میزان تمرکز مالکیت) و چگونگی رویه های مؤثر حکمرانی برسازمان از موضوعات مورد توجه پژوهشگران به شمار می آید.

(آیدین و همکاران، ۲۰۰۷، ۱۰۴) نقطه عزیمت برای گشودن باب بررسی، در این حوزه ها عموماً طبقه بندی انواع مالکیت و کنترل است که به روش های گوناگون انجام می گیرد. روشی را که مینتزبرگ در باب انواع مالکیت برگزیده است. از گروه بندی های متعارف که اغلب بر مبنای سازمان های تحت کنترل مالکان و یا مدیران انجام می گیرد فراتر رفته و نسخ شناسی وی امکان بررسی جامع تری را ارائه می دهد. بدین منظور وی در بدو امر به اثر گذاری بر فعالیت ها، تصمیم های سازمانی توجه می کند. وجه دیگر مورد نظر وی پراکندگی سهام است. از این زاویه، سهام یک سازمان با در محدوده کم دامنه ای توزیع شده است و لذا نوعی تمرکز در مالکیت سهام وجود دارد. یا آنکه سهام در بین تعداد زیادی توزیع و پخش شده و لذا گسترده است (مینتزبرگ، ۱۹۸۳، ۱۰۸). با ترکیب وجود فوق در یک آرایه چهار نوع مالکیت به دست می آید که عبارتند از:

مقاله - متن کامل - پایان نامه

پراکنده - منفصل

پراکنده - متصل

متمرکز - منفصل

متمرکز - متصل

اگر نسخ شناسی مینتزبرگ با مطالعات پژوهشگرانی که به مسئله جدایی مالکیت از کنترل و تأثیر بر استراتژی و عملکرد سازمان ها پرداخته اند مطابقت داده شود، ملاحظه خواهد شد که اغلب بررسی های انجام گرفته معطوف به دو گروه اول و چهارم بوده اند. گروه چهارم شامل سازمان هایی است که در اغلب موارد مالکیت اکثریت سهام در اختیار یک فرد یا یک فامیل است و به عنوان مؤسساتی که در کنترل مالکان هستند شناخته می شود. در گروه اول نیز سازمان هایی قرار دارند که گروه سهامداران منفرد به علت پخش بودن زیاد مالکیت کنترلی بر سازمان ندانسته و مدیران حرفه ای شرکت را اداره می کنند. برای بررسی این روابط، دیدگاه های نمایندگی و ذی نفعان سازمانی از دو زاویه مختلف، چارچوب های نظری لازم را می توانند در اختیار قرار دهند.

 

۲-۲-۲ مجزا سازی مالکیت از مدیریت

پایه و اساس حاکمیت شرکتی، تئوری نمایندگی است و مسایل نمایندگی نیز ناشی از مجزا سازی مالکیت از کنترل می باشد (جنس و مک لینگ، ۱۹۷۶، ۱۵۸).

ارتباط بین حاکمیت شرکتی و عملکرد اقتصادی از جمله موضوعات جنجال برانگیزی است که سیاست گذاران با آن مواجه اند. کشورها، مکانیسم های مختلفی را در این زمینه به کار می گیرند. برخی سیستم ها به توزیع و پراکندگی مالکیت تأکید دارند و برخی به سمت مالکیت و کنترل متمرکز تمایل دارند.

در این سیستم های متمایل به توزیع و پراکندگی مالکیت (همچون آمریکا و انگلستان) تضاد منافع اساسی بین مدیران و طیف گسترده ای از سهامداران مشاهده می شود. در حالی که سیستم های متمایل به تمرکز مالکیت (ژاپن و برخی کشورهای اروپایی) تضاد منافع اساسی بین سهامداران کنترل کننده و سهامداران انفرادی که در اقلیت قرار دارند ملاحظه می شود. لذا تفاوت اساسی در نظام های حاکمیت شرکتی در کشورهای مختلف در موضوع مالکیت و کنترل شرکتها و تعریف سهامداران کنترل کننده است (رهنما رودپشتی و همکاران، ۱۳۸۵، ۵۳۸).

جدایی مالکیت از مدیریت که به واسطه تشدید رقابت های داخلی و بین المللی، تنوع و پیچیدگی وظایف مدیریت، ظهور ساختارهای حقوقی نوین (به عنوان مثال شرکتهای سهامی) و تخصصی شدن امور به وقوع پیوست، شرایطی را فراهم ساخت تا تفویض اختیارات بعنوان راهکار گریز ناپذیر اداره شرکتها در جوامع پیشرو مطرح گردد. بطور کلی از جمله عواملی که موجب شد سهامدار دیگر قادر به اعمال مدیریت مستقیم نباشد عبارتند از:

حرکت از مالکیت فردی به سوی مالکیت جمعی (توزیع مالکیت)، که این ساختار مالکیت امکان اعمال مدیریت مستقیم را منتفی می سازد. هر چند که این امر در جذب و هدایت سرمایه های سرگردان جامعه، توسط بازار سرمایه و توسعه فعالیت های اقتصادی گسترش یافت. تخصصی شدن فعالیت ها به ویژه مدیریت شرکت با این دیدگاه که اولاً مدیریت یک حرفه تخصصی است ثانیاً اداره شرکت در توان هرمالکی نیست (احمدوند، ۱۳۸۵، ۲۴).

براساس تصویری که الگوی نمایندگی جنس و مک لینگ از شرکت ارائه می کند، شرکتهای سهامی عام عرصه تعارض های ناشی از حضور پدیده نمایندگی هستند. این پدیده با هزینه هایی همراه است که از جدا شدن قدرت تصمیم گیری از قدرت ریسک پذیری سرچشمه می گیرد. بدین سبب الگوی نمایندگی به دنبال آن است که با تمهیدات مختلف از میزان چنین هزینه هایی به نفع سهامداران بکاهد (مظلومی، ۱۳۸۲، ۲۲). بر پایه چنین الگویی است که بسیاری از پژوهش انجام گرفته و در مورد مالکیت و کنترل، بر مواردی مانند تمرکز مالکیت، مالکیت عمده و مالکیت مدیران، تأثیر داشته اند تا تضاد منافع بین مالکان (صاحبان سرمایه) و مدیران (نمایندگان) کاهش یابد (گان سکریچ و همکاران، ۲۰۰۷، ۵۹). بدین ترتیب شرکتها از لحاظ کنترل شدن به دو گروه کنترل شونده توسط مالکین و کنترل شونده توسط مدیران تقسیم شده اند.

قاعدتاً در نوع دوم است که مالکیت از مدیریت جدا شده و قدرت مؤثر در اختیار مدیران حرفه ای قرار می گیرد و فرض بر این است که مالکین از این بابت به حاشیه رانده می شوند. شرکتهای سهامی عام ابزار چنین جابجایی هستند. در این شرکتها سهامداران معمولاً مالکین خوانده می شوند این همان جدایی مالکین و کنترل است که طی آن کنترل و حقوق اقتصادی بین گروه ها و افراد مختلف تقسیم می شود. امروزه پراکندگی مالکین در شرکتهای سهامی باعث شده که رابطه آنها با شرکت را به سختی بتوانیم در قالب مالک سنتی تجسم کنیم. در نتیجه به همان نسبت اعمال حقوق مالکیت سنتی نیز ناممکن گشته و امکان نظارت و پیگیری به میزان بسیاری کاهش می یابد (مظلومی، ۱۳۸۲، ۲۳).

برل و مینز (۱۹۳۲) مطالعاتی در سطح کشور آمریکا انجام دادند و متوجه شدند موسساتی که بطور سنتی در تملک شخصیتهای حقوقی (از یک خانواده) بودند فقط ۶ درصد از دویست شرکت بسیار بزرگ آمریکایی را تشکیل می دهند و سهم آنها از کل ثروت ایجاد شده در آن کشور ۴ درصد است. بدین ترتیب مشخص می شود که سهامداران شرکتهای سهامی عام آنچنان پراکنده شده اند که دیگر فاقد قدرت و اشتیاق لازم برای اصلاح و محدود کردن سمت و سویی هستند که مدیران این شرکتها در پیش می گیرند. یافته های آنان که موید دور افتادن مالکیت از کنترل در این شرکتها هستند اولین شواهد را در مورد تأثیر پذیری عملکرد اقتصادی کشور از مالکیت و کنترل نشان می دهد (مظلومی، ۱۳۸۲، ۲۷).

[۱] - Tosi & Gomez.

[۲] - Shleifer & Vishvny.

[۳] - Trailer, et al.

[۴] - Aydin, et al.

[۵] - Mintzberg.

[۶] - Jensen & meckling.

[۷] - Outsider system.

[۸] - Insider system.

[۹] - Block Holders.

[۱۰] - Ganserech, et al.

[۱۱] - Berel & Minz.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ب.ظ ]




به طور کلی مالکیت می تواند در سطح وسیع (وجود تعداد زیادی از سهامداران کوچک) تا مالکیت عمده (وجود تعداد کمی از سهامداران عمده) متنوع باشد. لذا زمانی که مالکیت در دست سهامداران عمده باشد، سیستم کنترل متمرکز خواهد بود و زمانی که مالکیت توزیع شده باشد سیستم کنترل نامتمرکز است. از جمله عواملی که بر تصمیم گیری در زمینه انتخاب این نوع ساختارهای مالکیت تأثیر می گذارد شامل:

اندازه شرکت: شرکتهای بزرگ تمایل دارند که مالکیت آنها توزیع شود زیرا آنها به بودجه های بیشتری نیاز دارند.

نوع سهامداران (نوع مالکیت): به عنوان مثال سهامداران نهادی تمایل دارند که دارای مهارت های کنترلی و نظارتی بهتری در مقایسه با سهامداران حقیقی باشند.

تعداد سهامداران: هر چه تعداد سهامداران بیشتر باشد مالکیت بین سهامداران متعدد توزیع می شود و با کاهش تعداد سهامداران، ترکیب مالکیت به سمت مالکیت عمده سوق پیدا می کند.

میزان (درصد) مالکیت سهامداران: هر چه مالکیت بیشتر باشد، ساختار مالکیت متمرکز خواهد شد به عبارتی با افزایش سهم مالکیت سهامداران، مالکیت شرکت در دست یک یا چند سهامدار عمده متمرکز می شود (احمدوند، ۱۳۸۵، ۲۸).

 

۴-۲-۲ آیا ساختار مالکیت بر کارایی شرکت تأثیر دارند

فرض کنید فردی سهام ده هزار سهامدار یک شرکت را یک جا خریداری کند و تنها مالک شرکت شود. آیا این تغییر مالکیت سود شرکت را افزایش و کارایی آن را بهبود می بخشد؟ براساس قضیه رونالد کواسه ساختار مالکیت بر کارایی بنگاه تأثیر ندارد. با هر توزیعی از مالکیت حتی آنجا که آثار خارجی وجود دارد مبادله آزاد به نقطه بهینه تولید می انجامد به عبارت دیگر، کارایی ارتباطی با توزیع مالکیت ندارد. در اقتصاد خرد نشان داده می شود که با هر میزان تمرکز از سرمایه می توان به نقطه بهینه تولید دست یافت مشروط به آن که مبادله در بازار رقابت کامل صورت گیرد؛ به عبارت دیگر، تا زمانی که بازار سرمایه رقابتی است تمرکز سرمایه بر کارایی تولید تأثیر نمی گذارد. اگر تمرکز سرمایه بازار رقابتی را تبدیل به بازار غیر رقابتی کند تمرکز سرمایه، کارایی را کاهش می دهد (استیگلیتز، ۱۹۹۴، ۱).

این آموزه تا اواسط دهه (۱۹۸۰) امری بدیهی تلقی می شد و هیچ آزمونی برای تأیید یا ابطال آن صورت نگرفته بود در سال (۱۹۸۵)، دمستز و لن برای اولین بار رابطه تمرکز مالکیت و کارایی در شرکتهای بورسی آمریکا را آزمون کردند، آنها با برآورد رابطه زیر نشان دادند که میان تمرکز و کارایی هیچ رابطه ای وجود ندارد و به عبارت دیگر با هر ساختاری از تمرکز مالکیت می توان به کارایی دست یافت. دمستز و لن رابطه تمرکز سرمایه و سودآوری در ۵۳۶ شرکت آمریکایی را بررسی کردند.

میانگین سود پس از کسر مالیات به ارزش دفتری در دوره (۱۹۸۰ – ۱۹۷۶) به عنوان شاخص کارایی انتخاب و سه شاخص برای تمرکز سرمایه محاسبه شد:

میزان مالکیت ۵ سهامدار بزرگ (LA5).

میزان مالکیت ۲۰ سهامدار بزرگ (LA20­).

شاخص هرفیندال (LAH) که از طریق جمع توان دوم سهم هر یک از سهامداران محاسبه می شود.

علاوه بر این سه شاخص چند متغیر دیگر نیز به عنوان متغیر توضیحی در معادله استفاده شد؛ این متغیرهای توضیحی عبارت بودند از:

۱- UYIL: بنگاه های عمومی که مشمول مقررات دولتی هستند، به عنوان متغیر مجازی.

۲- FIN: متغیر مجازی برای نهادهای مالی و بانک ها.

۳- CAP: نسبت مخارج به فروش در دوره (۱۹۸۰ – ۱۹۷۶).

۴- ADV: نسبت مخارج تبلیغات به کل مخارج.

۵- RD: نسبت تحقیق و توسعه به فروش کل.

۶- ASSET: متوسط ارزش کل دارایی.

۷- SE: خطای برآورد در مدل برازش متوسط ماهانه نرخ بازدهی شرکتهای بورسی بر متوسط وزنی سبد دارایی آن ها در دوره (۱۹۸۰ – ۱۹۷۶).

متوسط متغیرهای فوق در دوره (۱۹۸۰ – ۱۹۷۶) به عنوان متغیر توضیحی لحاظ شد. برازش شاخص سودآوری بر هر سه شاخص تمرکز نشان می دهد که رابطه ای میان میزان تمرکز سرمایه و سودآوری شرکت وجود ندارد. ضرایب متغیرهای L5 سهم ۵ سهامدار بزرگ و L20 سهم ۲۰ سهامدارا بزرگ و LAH شاخص هرفیندال، تأثیر تمرکز مالکیت برسودآوری شرکت را نشان می دهد. ضریب هر سه شاخص منفی بوده و معنادار نیستند.

پژوهش دمستز و لن، آموزه اصلی اقتصاد دانان را تأیید کرد که میزان تمرکز سرمایه، برسودآوری شرکت تأثیر نمی گذارد و بنابراین کارایی، مستقل از توزیع مالکیت سرمایه است.

 

۵-۲-۲ سهامدار عمده در نگاه نظام حاکمیت شرکتی

طراحی نظام راهبری شرکتی به عنوان راهکاری است که موجب ترغیب شرکتها در استفاده کارآمد از منابع می شود. پیچیدگی روابط اقتصادی و اجتماعی در بنگاه های اقتصادی و بروز تضاد منافع میان گروه های مختلف ذی نفعان، نیاز به استقرار نظام حاکمیتی را برای حمایت از منافع ذی نفعان دو چندان می سازد. این فرض در ادبیات وجود دارد که سهامداران بزرگ، قدرت بیشتر و انگیزه های قوی تر برای حداکثر کردن ارزش سهامداران دارند (فرضیه هم راستایی انگیزه ها). با این حال با گسترش دامنه مالکیت و تعداد سهامداران، کنترل و اداره شرکتها در اختیار گروه خاصی از سهامداران قرار گرفته است و باعث می شود تا از نفوذ سهامداران جزء در انتخاب هیئت مدیره شرکت و نظارت بر عملکرد آنها کاسته شود و کنترل وهدایت شرکتها در اختیار سهامداران خاص متمرکز شود (احمدوند، ۱۳۸۵، ۳۴). رابطه نظری میان سهامداران بزرگ و ارزش موسسه مبهم است؛ مالکیت عمده بالاتر از سطح مشخص ممکن است منجر به حفاظت مدیران مالک و در نتیجه سلب مالکیت از سهامداران خرد شود (شریعت پناهی، ۱۳۸۵، ۴۴). به طوری که تامسون و همکاران (۲۰۰۶) بیان کردند که حقوق سهامداران اقلیت هنگاهی بیشتر تقویت می شود که منافع شخصی ناشی از کنترل کاهش و مالکیت متنوع تر شود، مالکیت متمرکزتر نتیجه شرکتی بهبود یافته می باشد. (جانکو و کلاسنس، ۱۹۹۹، ۵۸) در حقیقت ضعف حمایت سرمایه گذاران و فقدان بازارهای توسعه یافته برای کنترل شرکت باعث شده تا سرمایه گذاران در کشورهای در حال توسعه بر ساختارهای حاکمیتی که مالکیت متمرکز دارند تکیه کنند. با این وجود در ادبیات حاکمیت شرکتی هیچ اتفاقی نظری وجود ندارد که آیا تمرکز مالکیت باید عملکرد شرکت را افزایش دهد؟ (بلبل و فاتهلدین، ۲۰۰۸، ۹۰).

لذا مسأله کلیدی در حاکمیت شرکتی این است که آیا سهامداران بزرگ (عمده) به حل مشکلات نمایندگی کمک می کند یا آن را شدت می دهند؟ اگر چه بخش بزرگی از تحقیقات اثر مالکیت سهامداران عمده یا تمرکز مالکیت را بر ارزش موسسه و دیگر معیارهای عملکرد تحلیل کرده اند، این سؤال باقی مانده که آیا حضور سهامداران عمده، عملکرد شرکت را بهبود می بخشد؟ در نوشته های حاکمیت شرکتی از تمرکز مالکیت به عنوان سازوکارهای مهم یاد می شود که مشکلات کارگزاری را کنترل می کند و مشکل جدایی مالکیت و کنترل را برطرف می کند، و از طرفی دیگر حمایت از منافع سهامداران را بهبود می بخشد زیرا سهامداران هم بر مدیریت شرکت نفوذی چشم گیر دارند و هم می توانند منافع مدیریت را با منافع سهامداران همسو کنند (حساس یگانه، ۱۳۸۴، ۱۰۷).

مشکلات نمایندگی زمانی به وجود می آید که مدیران فعالیت های مثل حداکثر کردن فروش با رشد دارایی را دنبال می کنند که بر خلاف ارزش سهامدار است و باعث منفعت آنان می شود در حالی که به ضرر سهامداران خارجی است. راه های زیادی برای کاهش این مسأله وجود دارد. حق مالکیت به وسیله مدیران و نظارت به وسیله سهامداران عمده بزرگ، دو راهی است که به شکل بالقوه می تواند مشکلات نمایندگی را کاهش و ارزش مؤسسه را افزایش دهد. وجود سهامداران عمده (بزرگ) موسسات می تواند میزان نظارت را افزایش دهد و بنابراین به عملکرد بهتر مؤسسه منجر می شود (شریعت پناهی، ۱۳۸۵، ۴۶).

بنابراین تمرکز در سهام، نظارت بیشتر بر رفتار مدیر و کاهش فرصت طلبی را به همراه خواهد داشت. البته تمرکز در سهام تنها راه کاهش عدم تقارن اطلاعات و نزدیک شدن به اطلاعات کامل نیست، چه بسا وجود چنین تمرکزی می تواند اثرات منفی هم داشته باشد (حساس یگانه، ۱۳۸۴، ۱۰۶).

در کشورهایی که نظام مالی شرکتها از شفاقیت برخوردار است و بازار مالی آنها کارآمد باشد، نهادهای مالی جدید مانند شرکتهای سرمایه گذاری، بازار سازها و شرکتهای رتبه بندی، ساختار بازار را آن گونه متحول می سازند که سهامداران جزء نیز با علائم ارسال شده از بازار بر عملکرد مدیران نظارت می کنند. بنابراین امکان دارد که در کشوری، رابطه معناداری میان تمرکز سهام و کارایی وجود نداشته باشد و در کشور دیگر، رابطه معناداری میان تمرکز و کارایی دیده شود.

 

۳-۲ حاکمیت شرکتی

این مفهوم ناظر به نحوه حاکمیتی است که به یک شرکت سهامی عام اعمال می شود و مطابق با آن چگونگی پاسخگویی شرکت به سهامداران و همچنین سایر ذی نفع های سازمانی اش شکل می گیرد. بدین سبب از نظر کارکرد شرکتها و همچنین کل جامعه حائز اهمیت شمرده شده و در سالیان اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این امر موجب شده است که گروه های مختلف بر حسب علایق و قالب های ذهنی خود تعاریف متفاوتی از آن را ارائه کنند (ایمام و مالیک، ۲۰۰۷، ۹۰).

از جمله دیدگاه ها، پرداختن به موضوع حاکمیت شرکتی به منظور یافتن ساختاری است که قدرت تشخیص و تصمیم گیری مدیران یک شرکت را به بهترین نحو در خدمت سهامداران قرار دهد. این زاویه دید در واقع معطوف به کنترل هزینه های نمایندگی ناشی از تقابل مالکین و مدیران توسط ساختار حاکمیت شرکتی است. در این چارچوب شلیفر و ویشنی، مبحث حاکمیت شرکتی را متوجه روش هایی می دانند که به تأمین کنندگان مالی شرکت اطمینان می دهد که سرمایه شان از برگشت کافی برخوردار خواهد بود (شلیفر و ویشنی، ۱۹۹۷، ۷۳۷).

برخی دیگر، موضوع را از حوزه اقتصاد دیده و وظیفه آن را کارآمدتر کردن شرکتها با بهره گرفتن از زیر ساخت هایی همچون قراردادها، طراحی سازمان و مقررات فرض می کنند. در این قالب نظرات معطوف به مفهوم ارزش (ثروت) متعلق به سهامداران است یعنی مالکین شرکت چگونه می توانند مدیران را به کسب یک نرخ بازده رقابتی ترغیب کرده و از این امر اطمینان حاصل کند (ماتیسن، ۱۹۹۹، ۵). سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی (۱۹۹۸) حاکمیت شرکتی را ساختار روابط ما بین سهامداران، اعضاء هیئت مدیره و مدیران و مسئولیت های مرتبط بر آن می داند. از نظر این سازمان چنین ساختاری زمینه عملکرد رقابت آمیزی را که مستلزم دست یافتن به اهداف اولیه شرکت است، فراهم می آورد.

بدین ترتیب حاکمیت شرکتی نظام هدایت و کنترل شرکتها شناخته می شود و ساختار آن حقوق و دامنه مسئولیت های یک سازمان از جمله هیئت مدیره، مدیران، سهامداران و سایر ذی نفعان را تعیین می کند. در حقیقت حاکمیت شرکتی مجموعه قوانین و رویه های حاکم بر روابط مدیران، سهامداران و حسابرسان شرکت است که با اعمال یک سیستم نظارتی از حقوق سهامداران حمایت می کند این مبحث بر پایه تئوری نمایندگی و نیز توجه به مسئولیت اجتماعی و سهامداران عمده استوار است. حاکمیت شرکتی براساس خطوط تصمیم گیری، حوزه و تناسب اختیارات و وظایف سطوح مدیریت عالی سازمان را به نیل به دو هدف اساسی بررسی می کند (ایمام و مالیک، ۲۰۰۷، ۹۱):

کاهش ریسک بنگاه اقتصادی از طریق بهبود و ارتقای شفافیت و پاسخ دهی.

بهبود کارایی دراز مدت سازمان از طریق جلوگیری از خودکامگی و عدم مسئولیت مدیریت اجرایی.

حاکمیت شرکتی بیش از هر چیز حیات سالم بنگاه اقتصادی را در درازمدت هدف قرار می دهد و به این خاطر درصدد است تا از منافع سهامداران در مقابل مدیریت سازمان ها حفاظت به عمل آورد.

در سالیان اخیر مطالعات متعددی پیرامون حاکمیت شرکتی به عمل آمده است و جملگی سعی داشته اند که روشی بهینه را برای حکم راندن بر شرکتها بیابند. بررسی های صورت پذیرفته توسط پرووز (۱۹۹۴) و آئوکی و کیم (۱۹۹۵) در این میان بیش از دیگران مورد استفاده قرار گرفته اند.

نویسندگان مزبور الگوهای حاکمیت شرکتی را به دو الگوی انگلیسی – آمریکایی (انگلوساکسون) و مدل آلمانی - ژاپنی تقسیم می کنند. توجه الگوی نخست معطوف به شبیه سازی منافع سهامداران است. بر این مبنا رابطه ای حقیقی ما بین بانکها و شرکتها برقرار است، سودآوری مورد تأکید قرار می گیرد، قبضه مالکیت امر عادی است و بازار اوراق بهادار منبع مهم تأمین مالی شرکتها به شمار می آید. مدل آلمانی در نقطه مقابل قرار گرفته و از ذی نفع های سازمان به عنوان وزنه تعادل در مقابل سهامداران استفاده می کند.

در یک نگاه کلی حاکمیت شرکتی، شامل ترتیبات حقوقی، فرهنگی و نهادی می شود که سمت و سوی حرکت و عملکرد شرکتها را تعیین می کنند. عناصری که در این صحنه حضور دارند عبارتند از: سهامداران و ساختار مالکیت ایشان، اعضای هیئت مدیره و ترکیباتشان، مدیریت شرکت که توسط مدیر عامل یا مدیر ارشد اجرایی هدایت می شود و سایر ذی نفع ها که امکان اثر گذاری بر حرکت شرکت را دارند. در این میان آنچه که بیشتر جلب توجه می کند حضور روز افزون سرمایه گذاران نهادی و حقوقی در دایره مالکین شرکتهای سهامی عام و تأثیری است که حضور فعال این گروه به نحوه حکمرانی و تولیت بر سازمان ها و همچنین عملکرد آن ها می تواند داشته باشد.

 

۱-۳-۲ مبانی نظری حاکمیت شرکتی

چند چارچوب نظری متفاوت برای توضیح و تحلیل حاکمیت شرکتی مطرح شده است. هر یک از آنها با بهره گرفتن از واژه‏های مختلف به صورتی متفاوت به موضوع حاکمیت شرکتی پرداخته اند که ناشی از زمینه علمی خاص است که به موضوع حاکمیت شرکتی می نگرند. به عنوان مثال تئوری نمایندگی ناشی از زمینه مالی و اقتصادی است، در صورتی که تئوری هزینه معاملات ناشی از اقتصاد و تئوری سازمانی است و تئوری ذی نفعان ناشی از یک دیدگاه اجتماعی در مورد حاکمیت شرکتی می باشد، و گرچه تفاوت های چشمگیری بین چارچوب های نظری مختلف وجود دارد؛ بنابراین هر یک از موضوعات را از دیدگاه متفاوتی در نظر می گیرند اما دارای وجوه مشترک مشخصی هستند. همچنین باید دانست که زمینه های فرهنگی و قانونی بر حاکمیت شرکتی تأثیر بسزایی دارند (حساس یگانه، ۱۳۸۴، ۱۰۴).

 

۲-۳-۲ تئوری نمایندگی

تا سالیان متمادی، اقتصاد دانان فرض می کردند که تمامی گروه های مربوط به یک شرکت سهامی، برای یک هدف مشترک فعالیت می کنند اما در ۳۰ سال گذشته موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروه ها و چگونگی رویارویی شرکت با این گونه تضادها توسط اقتصاد دانان مطرح شده است این موارد بطور کلی تحت عنوان تئوری نمایندگی در حسابداری بیان می شود (نمازی و کرمانی، ۱۳۸۷، ۸۴).

برل و مینز (۱۹۳۲)، راس (۱۹۷۳) و پرایس (۱۹۷۶) از زوایای مختلف به این موضوع پرداخته اند و در نهایت جنسن و مک لینگ (۱۹۷۶) مبانی تئوری نمایندگی را مطرح نمودند. آنها مدیران شرکتها را به عنوان کارگزاران و سهامداران را به عنوان کارگمار تعریف کردند. به عبارت دیگر، تصمیم گیری روزمره شرکت به مدیران که کارگزاران و سهامداران هستند، واگذار می شود. مشکلی که در اینجا پیش می آید این است که کارگزاران لزوماً به نفع کارگمار تصمیم گیری نمی کنند. یکی از فرضیات اصلی تئوری نمایندگی این است که کارگمار و کارگزاران تضاد منافع دارند. در تئوری های مالی یک فرض اساس این است که هدف اولیه شرکتها افزایش ثروت سهامداران است؛ در عمل این گونه نیست. این احتمال وجود دارد که مدیران ترجیح می دهند منافع خود، مثل کسب بیشترین پاداش ممکن را تعقیب کنند. مدیران احتمالا به افزایش منفعت شخصی تمایل دارند و این امر منجر به تمرکز و سرمایه گذاری آنها بر طرح هایی می شود که منافع کوتاه مدت دارند، به ویژه در مواردی که حقوق، مزایا و پاداش مدیران باسود مرتبط است و توجهی به منافع بلند مدت سهامداران ندارند. در شرکتهای بزرگ که به طور مستقیم توسط مدیران و به شیوه غیر مستقیم با کمک سرمایه گذاران نهادی کنترل می شوند، مدیران در مورد منافع کوتاه مدت تحت فشارند که ممکن است به نفع سایر سهامداران نباشد. در این شرایط مدیران برای دستیابی به عایدی های متفرقه تحریک می شوند که باز هم منجر به کاهش ارزش منافع و رفاه سهامداران می شود. در واژگان تئوری نمایندگی، کاهش رفاه سهامداران زیان باقی مانده نامیده می شود. این مشکل نمایندگی، ضرورت کنترل مدیریت شرکتها توسط سهامداران را نشان می دهد (حساس یگانه، ۱۳۸۴، ۱۰). یک سوال مهم این است که: سهامداران چگونه می توانند مدیریت شرکت را کنترل کنند؟ یک فرض اساسی و مهم دیگر تئوری نمایندگی این است که تأیید کارهای کارگزاران برای کارگمار بسیار مشکل و پرهزینه است. به چند روش می توان منافع سهامداران و مدیران را هماهنگ نمود. تجربه نشان داده است که یکی از با اهمیت ترین و در عین حال مؤثرترین روش حسابرسی مستقل است.

هزینه های نمایندگی، ناشی از تلاش های سهامداران برای کنترل مدیران است که اغلب هزینه سنگینی است. طرح ها و قراردادها از روش های کنترل است. این قراردادها (صریح و یا ضمنی) که بین مدیران و سهامداران منعقد می شود، منافع دو گروه را هماهنگ می کند. افزون بر سهامداران، مدیران نیز مایلند ثابت کنند که آنها نسبت به سهامداران مسئول بوده و به دنبال افزایش ثروت سهامداران هستند، بنابراین انگیزه هایی برای شفافیت مالی و گزارش ریسک شرکت و … خواهند داشت که هزینه های مربوطه بخشی از هزینه های نمایندگی است. مجموع هزینه های نمایندگی را می توان به شرح زیر خلاصه نمود: مجموع هزینه های کنترل کارگزار، هزینه های الزام کارگزار و هر گونه زیان مازاد باقی مانده (هیل و جونز، ۱۹۹۲، ۱۰).

به طور مختصر برخی از روش های مستقیم که از طریق آنها سهامداران می توانند مدیران را کنترل و به حل و فصل تضادها کمک کنند به شرح ذیل است:

حق رأی سهامداران در مجامع عمومی بر نحوه اداره شرکت تأثیر می گذارد. حق رأی یاد شده، بخشی با اهمیت از دارایی مالی سهامدار است. یکی از موارد استفاده از این حق رأی تغییر مدیران است. این موضوع یک ابزار انضباطی برای مدیران است.

قراردادهای بین سهامداران و مدیران نیز یکی از راه کارها است، گرچه با اصلاح و بهبود حاکمیت شرکتی، مطلوبیت خود را از دست می دهند.

یک راه کار نهایی، راه حل خروج است. واضح است که خروج سهامدار اصلی موجب نگرانی بازیگران بازار سرمایه می شود و در پی آن سهامداران بیشتری نگران افت شدید قیمت شده و با فروش سهام خود، کاهش شدید قیمت سهام را موجب خواهند شد، در نتیجه منافع مدیران را متأثر خواهد نمود (هیل و جونز، ۱۹۹۲، ۱۱).

بنابراین اگر مکانیزم بازار و توانایی سهامداران برای کنترل و مراقبت از رفتار مدیران کافی نباشد، نیاز به نوعی نظارت یا راهنمایی رسمی خواهد بود. در واقع اگر بازارها کاملا کارا باشد و شرکتها بتوانند در این نوع بازار به تأمین مالی اقدام کنند اقدامات سطحی با هدف اصلاح حاکمیت شرکتی، اقدامات زایدی است. ولی شواهد موجود نشان می دهد که بازارهای سرمایه کاملاً کارا نیستند. بنابراین، به منظور ارتقاء حاکمیت شرکتی و افزایش پاسخگویی مدیران نسبت به سهامداران و سایر ذی نفعان، دخالت لازم است. مشکلات نمایندگی بین مدیران و سهامداران در سراسر جهان وجود دارد و دولت با تهیه اسناد سیاسی و قوانین حاکمیت شرکتی برای بهترین عملکرد، سرعتی شگفت آور در این کار دخالت می کند (هیل و جونز، ۱۹۹۲، ۱۱).

 

۳-۳-۲ تئوری هزینه معاملات

تئوری هزینه معاملات، ترکیبی میان رشته ای بین اقتصاد، حقوق و سازمان می باشد (ویلیامسون، ۱۹۹۶، ۱). این تئوری که اولین بار توسط سیرت و مارچ (۱۹۶۳) به نام تئوری رفتاری شرکت مطرح شده، یکی از مبانی اقتصاد صنعتی و تئوری مالی گردیده است. در این تئوری شرکت نه تنها به عنوان یک واحد اقتصادی عمومی بلکه به عنوان یک سازمان، متشکل از افراد با دیدگاه ها و اهداف مختلف است. تئوری هزینه معاملات براساس این واقعیت است که شرکتها آن قدر بزرگ شده اند که در تخصیص منابع جانشین بازار می شوند. در واقع شرکتها آن قدر بزرگ و پیچیده اند که نوسانات قیمت در بازار، تولید را هدایت کرده و بازار معاملات را متعادل می کنند. در درون شرکتها برخی معاملات حذف می شوند و مدیر، تولید را هماهنگ می کند. به نظر می رسد سازماندهی شرکت محدوده هایی را تعیین می کنند که فراسوی آنها شرکت می تواند قیمت و تولید را برای معاملات داخلی معین نماید (حساس یگانه، ۱۳۸۴، ۱۰۷).

واضح است داخلی کردن معاملات، به نفع مدیریت شرکتها می باشد دلیل اصلی این است که داخلی کردن معاملات ریسک ها و عدم اطمینان ها در مورد قیمت و کیفیت آینده محصول را حذف می کند.  این کار به شرکت اجازه می دهد ریسک های معامله با عرضه کنندگان را تا حدودی از بین ببرد. هر روشی که برای حذف این عدم تقارن های اطلاعاتی اتخاذ شود، برای مدیریت شرکت سودمند است و منجر به کاهش ریسک تجاری شرکت می شود. در انجام معاملات بازار، هزینه های غیر جزئی و بازدارنده ای وجود دارند، بنابراین برای شرکتها مقرون به صرفه تر است که از طریق ادغام عمودی، آن را برای خودشان انجام دهند (حساس یگانه، ۱۳۸۴، ۱۰۸).

تئوری های سنتی اقتصادی، تمام کارگزاران اقتصادی را منطقی و افزایش سود را هدف اولیه تجارت می دانند. بر عکس تئوری اقتصادی هزینه معاملات، رفتار انسان را به نحوی واقع بینانه تری در نظر می گیرد. در این الگو مدیران و دیگر کارگزاران اقتصادی منطق محدود به کار می برند. سیمون منطق محدود را به صورت رفتاری تعریف می کند که منطق است. اما مدیران به طور محدود این رفتار را انجام می دهند.

اقتصاد هزینه معاملات همچنین فرض اساسی فرصت طلبی را می سازد. این تئوری فرض می کند که مدیران همچون افراد دیگر در برخی از مواقع فرصت طلب هستند. فرصت طلبی به صورت تمایل کارگزاران در بکارگیری تمام روش های موجود برای افزایش منفعت شخصی تعریف شده است. با فرض مشکلات منطق محدود و فرصت طلبی، مدیران معاملات را برای حداکثر کردن منفعت شخصی خود سازماندهی می کنند. چنین رفتار فرصت طلبانه ای می تواند نتایج نامطلوبی برای شرکت و سهامداران به بار آورد در نتیجه این عملکرد نیاز به کنترل دارد (حساس یگانه، ۱۳۸۴، ۱۳).

 

 

۴-۳-۲ تئوری ذی نفعان

تئوری ذی نفعان به تدریج از دهه (۱۹۷۰) توسعه یافت. یکی از اولین توضیحات در مورد این تئوری در رشته مدیریت، توسط فری من (۱۹۸۴) ارائه گردید. وی تئوری عمومی شرکت را مطرح و پاسخگویی شرکتی را به گروه گسترده ای از ذی نفعان پیشنهاد کرد. از آن زمان به بعد، ادبیات بیشتری در این مورد مطرح شده است (حساس یگانه، ۱۳۸۴، ۱۳). تئوری ذی نفعان، ترکیبی از تئوری های سازمانی و اجتماعی است.

اساس تئوری ذی نفعان این است که شرکتها بسیار بزرگ شده اند و تأثیرآنها بر جامعه آن چنان عمیق است که باید به جز سهامداران، به بخش های بسیار و بیشتری از جامعه توجه کرده، و پاسخگو باشند. نه تنها ذی نفعان تحت تأثیر شرکتها هستند، بلکه آنها نیز بر شرکتها تأثیر می گذارند ذی نفعان شامل سهامداران، کارکنان، فروشندگان، مشتریان، بستانکاران، شرکتهای مجاور و عموم مردم می باشند. افراطی ترین حامیان تئوری ذی نفعان بر این باورند که محیط زیست، گونه های جانوری و نسل های آینده نیز باید در زمره تئوری ذی نفعان گنجانده شوند. رابطه ذی نفع به صورت یک مبادله (تعامل) توصیف شده است و گروه ذی نفعان به پیشبرد شرکتها کمک کرده اند و پیش بینی می شود منافع آنان از طریق تشویق و ایجاد انگیزه فراهم شود. در بریتانیا گزارش شرکتی در سال (۱۹۷۵) یک طرح حسابداری مطرح کرد که نشان می داد شرکتها باید مسئول تأثیری باشند که بر گروه زیادی از ذی نفعان می گذارند. نحوه دستیابی به این امر طبق گزارش شرکتی، تشویق شرکتها به افشای داوطلبانه تعدادی از گزارشهای مورد نظر برای استفاده ذی نفع، به علاوه صورت سود و زیان سنتی و ترازنامه بود. صورت های اضافی شامل: صورت ارزش افزوده، صورت مبادلات پولی با دولت، صورت مبادلات ارزی، صورت مشتریان احتمالی آینده و صورت اهداف آتی می گردید (حساس یگانه، ۱۳۸۴، ۱۳).

یک انگیزه برای تشویق به ایفای مسئولیت اجتماعی شرکتها ناشی از این باور است که شرکتها مسئولیت دارند تا به صورت اخلاقی عمل کنند. در دیدگاه اخلاقیات ناب، فرض می شود که شرکتها باید به صورت اخلاقی عمل کنند و منافع تمام ذی نفعان را در نظر بگیرند. کویم و جونز می گویند مدیران شرکت قوانین خاصی ندارند که به آنها اجازه دهد تا تعهدات اخلاقی خود را به عنوان انسان نادیده بگیرند و این رفتار اخلاقی چه سودمند باشد یا خیر، باید از آن پیروی کرد. آنها بحث های مستدلی ارائه داده اند که تئوری نمایندگی در صورتی مؤثر و قابل استفاده می شود که از چهار اصل اخلاقی پیروی گردد:

اجتناب از لطمه زدن به دیگران.

احترام به آرای دیگران.

اجتناب از دروغگویی.

پذیرش توافق ها.

این بحث پایه و اساس شرح اخلاق کارگزار را تشکیل می داد. کارگزار ابتدا باید به عنوان انسان به وظایف اخلاقی خود عمل کرده بعد از انجام این تعهدات اخلاقی می تواند به تعهد خود برای افزایش ثروت سهامدار عمل کند. اما قانون شرکتها در اکثر کشورها، اعمال روش اخلاقی را معمولاً غیر عملی می سازد، چون براساس قوانین مذکور مدیران یک تعهد قانونی و مباشرتی نسبت به افزایش ثروت سهامداران دارند. این تعهدات قانونی بدان معناست که مسئولیت اجتماعی شرکتها در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است. به عبارت دیگر، مادامی که ارزشیابی عملکرد مدیران شرکتها بر مبنای سود و زیان است، دنبال کرد تجارت اخلاقی تقریباً غیر ممکن است مگر اینکه ثابت شود نه تنها به دلیل نگرش مدیران و سهامداران بلکه به دلیل سیستم قانونی و ساختارهای حاکمیت شرکتی این کار ضروری است (حساس یگانه، ۱۳۸۴، ۵۶).

 

۵-۳-۲ حاکمیت شرکتی در قوانین ایران

در ایران نیز هر چند از اوایل دهه (۱۳۴۰) سازمان بورس اوراق بهادار تأسیس شد و در قانون تجارت و به وِیژه در لایحه اصلاحی اسفند ماه (۱۳۴۷) در موارد مرتبط با نحوه تأسیس و اداره شرکتها تا حدودی مطرح شده بود، ولی موضوع حاکمیت شرکتی با مفهوم کنونی آن، در چند سال اخیر مطرح شده است. این موضوع در اوایل دهه (۱۳۸۰) و در مصاحبه های مسئولان وقت سازمان بورس اوراق بهادار و در مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی مطرح و بررسی شد، و در وزارت امور اقتصادی و دارایی کمیته ای به موضوع حاکمیت شرکتی پرداخت.

 

۶-۳-۲ اهداف حاکمیت شرکتی

شرکتها معتقدند که حاکمیت شرکتی مناسب، مدیریت و کنترل اثر بخش واحدهای تجاری را تسهیل می کند. بنابراین، شرکتها قادر به ارائه بازده بهینه ای برای کلیه ذی نفعان می باشند.

اهداف حاکمیت شرکتی به صورت زیر خلاصه می شود:

افزایش ارزش سهامداران.

محافظت از منافع سهامداران و سایر ذی نفعان شامل: مشتریان، کارکنان و عموم جامعه به طور کلی.

اطمینان از شفافیت و یکپارچگی در تبادل اطلاعات و قابلیت دسترسی به اطلاعات کامل، صحیح و شفاف برای کلیه ذی نفعان.

اطمینان از پاسخگویی راجع به عملکرد و دستیابی به امتیازاتی در کلیه سطوح.

هدایت شرکت تا بالاترین سطح استاندارد به منظور رقابت با دیگران (جلالی، ۱۳۸۷، ۵).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۴-۲ بخش دوم: عدم تقارن اطلاعاتی

۱-۴-۲ شکل گیری مفهوم عدم تقارن اطلاعاتی

در دهه (۱۹۷۰) میلادی سه دانشمند به نام های مایکل اسپنس، جرج اکرلوف و جوزف استیلیتز (برندگان جایزه نوبل اقتصاد در سال (۲۰۰۱) در زمینه اقتصاد اطلاعات، نظریه ای را پایه گذاری کردند که به نظریه عدم تقارن اطلاعاتی موسوم شد. در آن زمان محافل مالی و اقتصادی دنیا همواره سوال هایی به شرح ذیل مطرح بود:

چرا کسانی که قصد خرید اتومبیل دست دوم دارند ترجیح می دهند به واسطه مراجعه کنند تا به فروشنده؟

چرا موسسه ها با وجود اطلاع از وضع مالیات بر سود سهام، بین سهامداران خود سود تقسیم می کنند؟

چرا نرخ بهره در کشورهای جهان سوم اغلب بیش از حد بالاست؟

مساله اطلاعات نامتقارن در جایی اتفاق می افتد که یک فرد اطلاعاتی در ارتباط با رویدادهای اقتصادی داشته باشد و فرد یا افراد دیگر فاقد آن باشند. تا کنون ما تصور می کردیم که کیفیت کالاهای مورد معامله همیشه برای همه طرف های مشارکت کننده در یک معامله مشخص است. مثال های بی شماری وجود دارد که این فرض و تصور درست نیست. معمولاً یک طرف معامله نسبت به طرف دیگر اطلاعات بیشتری در اختیار دارد. با توجه به اینکه میزان اطلاعاتی که در اختیار یک طرف معامله قرار دارد، توسط دادگاه یا سایر مراجع قابل تشخیص نیست بنابراین نمی توان برای برابری نمودن اطلاعات قرارداد تنظیم نمود. برندگان جایزه نوبل، پاسخ مشترکی برای سوالات مطرح شده ارائه دادند و با بهره گرفتن از فرضیه واقع بینانه عدم تقارن اطلاعاتی به بسط نظریه خود پرداختند و برای سوالات فوق پاسخ هایی به شرح ذیل ارائه نمودند:

فروشندگان اطلاعات بیشتری نسبت به خریداران درباره کیفیت اتومبیل دارند.

مدیران شرکت، بیش از سهامداران از وضعیت سودآوری موسسه مطلع می باشند.

وام گیرندگان بهتر از وام دهندگان درباره توانایی شان جهت باز پرداخت اقساط در آینده اطلاع دارند.

به طور مشخص، اکرلوف نشان داد که عدم تقارن اطلاعاتی می تواند موجب افزایش گزینش مغایر در بازارها شود که این امر قبل از وقوع معامله برای افراد بوجود می آید. اسپنس خاطر نشان کرد که در شرایط خاص، واسطه های مطلع می توانند با انتقال اطلاعات محرمانه خود به واسطه های کم اطلاع، درآمد بازار خود را بیشتر کنند. به این ترتیب مدیر شرکت با صرف مخارج اضافی برای مالیات سود سهام، خبر از بالا بردن سود می دهد.

مقاله اکرلوف (۱۹۷۰) با عنوان “بازار نابسامان” اولین تحلیل رسمی از بازارهایی را که با مشکل گزینش مغایر رو به رویند، معرفی می نماید. اکرلوف نوعی بازار را به تصویر می کشد که در آن به اصطلاح رایج، فروشنده نسبت به خریدار اطلاعات بیشتری را در اختیار دارد. البته حسابداران برای کاهش مشکل گزینش مغایر، سیاست افشای کامل را پذیرفته اند تا میزان اطلاعات در اختیار عموم افزایش یابد. شرکتهایی که براساس اطلاعات نهایی از سودآوری بالای خود مطلع می باشند، سود سهام پرداخت می کنند و بازار آن را علامتی برای خبر خوب تلقی می کند و قیمت بالاتری برای سهام آن شرکت قائل می شود. و از این طریق با بالا رفتن قیمت سهام مالیات پرداختی بر روی سود سهام را جبران می کنند (جلیلی، ۱۳۸۷، ۲۰۸).

 

۲-۴-۲ ورود مفهوم عدم تقارن اطلاعات به بازارهای سرمایه

در ادبیات مربوط به زیر ساخت بازار، دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام از سه بخش تشکیل می شود. هزینه پردازش سفارش، هزینه نگهداری موجودی و هزینه گزینش مغایر، هزینه پردازش سفارش مبلغی است که بازار سازها برای آماده بودن جهت انجام سفارش های خرید و فروش هزینه می کنند تینیک (۱۹۷۲). بخش هزینه نگهداری موجودی که توسط استال (۱۹۷۸) و هوو استال (۱۹۸۱) مدل سازی شده است، بیان می کند که هزینه معاملات منجر می شود بازار سازها پرتفوی متنوع نگهداری نمایند تا از این طریق بتوانند هزینه های خود را پوشش دهند. در نهایت، گزینش مغایر که توسط کاپلند و گالی (۱۹۸۳) و گلستن و میلورام (۱۹۸۵) مطرح گردید نمایانگر یک امر جبرانی برای معامله گران جهت پذیرش ریسک معامله با افرادی است که احتمال دارد اطلاعات مهم و محرمانه ای در اختیار داشته باشند. به عبارت دیگر، اگر بخش عمده ای از بازار را افراد غیر مطلع تشکیل دهند، بازار سازها دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را افزایش می دهند تا از این طریق ریسک گزینش مغایر را جبران کنند.

 

۱-۲-۴-۲ مبانی نظری تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش اوراق بهادار

زمانی که اوراق بهادار انتشار می یابد و به موجودیت خود در بازار ادامه می دهد تا بازخرید شوند یا به سررسید پرداخت برسند اما برخی دیگر از انواع اوراق بهادار را عده ای فروخته و عده ای دیگر آن را خریداری می کنند بنابراین دو نوع بازار خواهیم داشت، نوع اول بازاری است که برای تمامی اوراق بهادار وجود دارد و نوع دوم بازاری است که جریان خرید و فروش همان اوراق بهادار را در طی زمان پیگیری می کنند. در نمودار شماره (۱-۲) این بازار نحوه به تعادل رسیدن عرضه و تقاضا در آنها نشان داده شده است.

   تقاضا

 

            عرضه

 

              تقاضا

 

              قیمت

 

       عرضه

 

 
 
موجودی اوراق بهادار

 

 

 

 

 

 

نمودار (۱-۲) نحوه تعادل در دو بازار (مجله تحقیقات مالی، ۱۴و۱۳، ۱۸(.

 

نمودار سمت چپ که بازار موجودی را نشان می دهد، نمایانگر یک عرضه ثابت وتقاضایی به شکل اریب رو به پایین با توجه به قیمت اوراق بهادار می باشد. هر چه قیمت اوراق بهادار کمتر باشد تقاضا برای آن بیشتر خواهد بود. نمودار سمت راست بازار در جریان را در هر واحد نشان می دهد. اگر زمان یک روز باشد این نمودار نمایانگر تقاضایی رو به پایین است. در این نمودار، عرضه ثابت نخواهد بود و به صورت اریب رو به بالا می باشد. تعادل در نمودار سمت چپ زمانی اتفاق می افتد که قیمت در سطحpe  باشد. در نمودار سمت راست جریان عرضه و تقاضا در نقطه ای همدیگر را قطع می کنند. آن نقطه جایی است که عرضه اوراق بهادار یا تقاضای آن به تعادل رسیده است که این تعادل در نقطهpe  تشکیل شده است. اگر هر دو بازار به تعادل برسد، تعادل کلی ایجاد خواهد شد. در تعادل کلی قیمت اوراق بهادار در هر دو بازار یکسان خواهد بود.

 

 

 

 

قیمت

 

قیمت پیشنهادی فروشp a

 

 

قیمت تعادلی pe

 

قیمت پیشنهادی خریدpb

عرضه

 

تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش

 

تقاضا

مقدار -زمان

 

 

 

 

نمودار شماره (۲-۲) تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش

 

در نمودار شماره (۲-۲) نیز همچنان قیمت تعادلی برقرار می باشد اما در بازار واقعی این قیمت های معاملاتی است که مورد توجه قرار می گیرد. این قیمت ها، تفاوت پیشنهاد خرید و فروش بازار سازها است قیمتی که بازار ساز اوراق بهادار را می خرد، “قیمت پیشنهادی خرید"؛ و قیمتی که با آن اوراق بهادار را می فروشد، “قیمت پیشنهادی فروش” نامیده می شود. اختلاف بین دو قیمت “شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش” خواهد بود. اگر بیشتر از یک بازار ساز وجود داشته باشد، تفاوت بالاترین قیمت پیشنهادی خرید و پایین ترین قیمت فروش را شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بازار می نامند و نقطه تعادلی جایی بین قیمت پیشنهادی خرید و فروش بازار قرار می گیرد. در یک بازار مالی سازمان یافته، نقش بازار سازان ایجاد جریان دو طرفه قیمت برای پیشنهاد خرید و پیشنهاد فروش در تمام شرایط می باشد.

به طور خلاصه، بازار سازها مسئولیت تنظیم بازار را به عهده خواهند داشت و برای اجرای این وظیفه آنان باید موجودی مناسبی از اوراق بهادار را داشته باشند تا بتواند نوسانات قیمت ها را کنترل نمایند. نگهداری موجودی برای این افراد هزینه هایی در بر خواهد داشت که از طریق اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش اوراق بهادار، این هزینه ها را جبران می کنند. در نمودار شماره ۲-۲ درآمد بازار سازان به صورت هاشور زده نشان داده شده، در واقع به بیان ریاضی می توان گفت که:

(Pa – Pb)Q درآمد بازار سازان می باشد. هزینه ها و ریسک عملیات بازار سازها به ویژگی های خاصی از قبیل افت و خیز بازار و یا وسعت بازار، “عمق بازار” و “انعطاف پذیری بازار” بستگی دارد. در ضمن، ریسک عملیات بازار سازی به تعداد افرادی که براساس انگیزه اطلاعاتی و نه انگیزه نقدینگی، اقدام به انجام مبادله می نمایند، بستگی دارد.

در نمودار شماره (۲-۳) به این رابطه پرداخته می شود. اگر در بازاری به حد کافی برای اوراق بهادار، حجم خرید و فروش به قیمت تعادلی وجود داشته باشد می توانیم بگوییم که این بازار دارای وسعت کافی می باشد و به عبارت دیگر روان است. بازارهایی که تعداد خریداران و فروشندگان در آن کم است به بازارهای کم رمق معروف می باشند.

نقدینگی اوراق بهادار به درجه روان بودن بازار بستگی دارد. شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بازار سازها در یک بازار روان کمتر از شکاف قیمت پیشنهادی در بازار کم رمق می باشد. زیرا در بازارهای روان، حجم مبادلات بالاتر و شکاف قیمت پیشنهادی کمتر است.

 

 

 

عرضه

 

عمق

ps

pe

ps

بازاری دارای عمق است که قیمت پیشنهادی خرید و فروش بازار ساز نزدیک به قیمت تعادلی باشد که تغییرات قیمت در چنین بازاری غالباً پیوسته می باشد. اما در بازار کم عمق تغییرات قیمت به صورت جهشی و ناپیوسته می باشد. تغییر قیمت ها در بازارهای عمیق پایین تر از تغییر قیمت ها در بازارهای کم عمق می باشد. بنابراین ریسک بازار سازها در بازارهای عمیق کمتر از بازارهای کم عمق است. اگر بازار عمیق باشد اوراق بهادار نیز دارای قابلیت برگشت زیاد خواهد بود.

[۱] - Ronald Coase.

[۲] - Owenrship concentration.

[۳] - Stiglitz.

[۴] - Demetz & lehn.

[۵] - Thamsen, et al.

[۶] - Jankou & Claessens.

[۷] - Bolbol & Fatheldin.

[۸] - Imam & malik.

[۹] - Shleifer & Vishny.

[۱۰] - Shareholder value.

[۱۱] - Mathiesen.

[۱۲] - Organization for Economic cooperation and Development (OECD).

[۱۳] - Corporate Governance.

[۱۴] - Imam & malik.

[۱۵] - Prowse.

[۱۶] - Aoki & Kim.

[۱۷] - Transation cost Theory.

[۱۸] - Agency theory.

[۱۹] - Berle & Means.

[۲۰] - Ross.

[۲۱] - Prais.

[۲۲] - Jensen & Meckling.

[۲۳] - Hill & Jones.

[۲۴] - Hill & Jones.

[۲۵] - Williamson.

[۲۶] - Cyert & march.

[۲۷] - Simon.

[۲۸] - Freeman.

[۲۹] - Corporate Report (Assc).

[۳۰] - Quim and Jones.

۱ - Akerlof, Spence & Stiglitz, (2001).

۱ - Akerlof, Spence & Stiglitz, (2001).

۲ - Ackrelof, (1970), p208.

[۳۴] - Tinik, (1972).

[۳۵] - Stall, (1978).

[۳۶] - Hevo stall, (1981).

[۳۷] - Kapland & galli, (1983).

[۳۸] - Glosten, L & P. Milgrom, (1985).

۱ - Bid price.

[۴۰] - Ask price.

[۴۱] - Bid - Ask spresd.

[۴۲] - Breadth of market.

[۴۳] - Depth of market.

[۴۴] - Resilience.

[۴۵] - Breadth.

[۴۶] - Thin.

[۴۷] - Depth.

[۴۸] - Shallow.

[۴۹] - Reversibility.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ب.ظ ]




در ضرورت و تشریح و تعریف مفهوم واژه ی عملکرد باید خاطرنشان نمود که جایگاه این واژه از آنجا حائز اهمیت است که تنها با تعریف و تشریح عملکرد است که می توان آن را ارزیابی یا مدیریت نمود. هولتون[۱] و بیتز[۲] خاطرنشان کرده اند که عملکرد یک ساختار چند بعدی است که ارزیابی آن بسته به انواع متفاوت است. ایشان همچنین به این موضوع که هدف ارزیابی، نتایج عملکرد است یا رفتار اشاره می نمایند. در خصوص چیستی عملکرد، نگرش های متفاوتی وجود دارد. به طوری که می توان عملکرد را فقط سابقه ی نتایج حاصله تلقی کرد. از نظر فردی، عملکرد سابقه ی موفقیت های یک فرد است. کین  معتقد بود که عملکرد چیزی است که فرد به جا می گذارد و جدای از هدف است. برنادین  و همکارانش معتقدند که عملکرد باید به عنوان نتایج کار تعریف شود.چون نتایج قوی ترین رابطه با اهداف استراتژیک سازمان، رضایت مشتری و نقش های اقتصادی دارد.فرهنگ لغات آکسفورد عملکرد را به این صورت تعریف نموده است که انجام، اجرا، تکمیل،انجام کار سفارش یا تعهد شده ، عملکرد را مشخص می نماید. این تعریف به خروجی ها یا نتایج بر می گردد و در عین حال عنوان عملکرد در مورد انجام کار نیز نتایج حاصله از آن می باشد (دفت، ۱۳۸۷). بنابراین می توان عملکرد را به عنوان رفتار یا روشی که سازمان ها، گروه ها وافراد کار را انجام می دهند تلقی کرد. کمپ بل بر این باور است که عملکرد رفتار است و باید از نتایج متمایز گردد. زیرا عوامل سیستمی می توانند نتایج را منحرف کنند. به نظر می رسد در صورتی که عملکرد به گونه ای تعریف شود که هم رفتار و هم نتایج را در برگیرد، دیدگاه جامع تری حاصل می گردد. در تعریف بروم راچ این ویژگی را به وضوح می توان مشاهده نمود. وی معتقد است که عملکرد هم به معنای رفتار ها و هم به معنای نتایج است. رفتار ها از فرد اجرا کننده ناشی می شوند و عملکرد را از یک مفهوم انتزاعی به عمل تبدیل می کنند. رفتار ها فقط ابزار هایی برای نتایج نیستند، بلکه به نوعی خود نتیجه به حساب می آیند. (محصول تلاش فیزیکی و ذهنی که برای وظایف اعمال شده است) و می توان جدای از نتایج در مورد آنها قضاوت کرد. این تعریف از عملکرد منجر به این نتیجه گیری می شود که همگام مدیریت عملکرد، گروه ها و افراد، هم ورودی ها (رفتار ها) و هم خروجی ها (نتایج) باید در نظر گرفته شوند. هارتل  این مدل را مدل ترکیبی مدیریت عملکرد می نامد. این مدل سطوح توانایی یا شایستگی و موفقیت ها را همانند هدفگذاری و بازبینی اهداف پوشش می دهد (آرمسترانگ، ۱۳۸۵).در واقع، عملکرد هر سازمان تعریف خاص خود را دارد. در یک سازمان دولتی ارائه ی خدمات بهتر و توسعه ی رفاه و ثروت عمومی جامعه به عنوان هدف، مطح بوده و از جمله شاخصهای عملکرد سازمان به شمار می آیند اما در شرکتها تولیدی شاخص عملکرد، علاوه بر رضایت مشتریان سازمان و حفظ منافع جامعه، دربرگیرنده ی سود و رضایت سهامداران و کارکنان سازمان نیز می باشد (افجه و محمودزاده، ۱۳۹۰، ص ۷).

۲-۱-۳) ارزیابی و سنجش عملکرد

در واقع، اگر نتوان آنچه را که درباره ی آن صحبت می شود اندازه گرفت و آن را در قالب اعداد بیان نمود به نظر می رسد چیزی درباره ی آن دانسته نشده است. چون در این حالت دانش کسب شده تنها یک نوع دانش ناچیز و سطحی است. ممکن است مقدمه ای بر دانش باشد اما به مرحله ی علم ورود ننموده است.  ارزیابی عملکرد به مجموعه اقدامات و اطلاعاتی اطلاق می شود که به منظور افزایش سطح استفاده بهینه از امکانات و منابع در جهت دستیابی به اهداف به شیوه ای اقتصادی توﺃم با کارآیی و اثربخشی صورت می گیرد. به طوری که ارزیابی عملکرد در بعد سازمانی معموﻷ اثربخشی فعالیت ها است . منظور از اثربخشی، میزان دستبابی به اهداف و برنامه ها با ویژگی کارآ بودن فعالیت ها و عملیات است. به طور کلی نظام ارزیابی عملکرد را می توان فرآیند سنجش و اندازه گیری و مقایسه ی میزان و نحوه ی دستیابی به وضعیت مطلوب دانست (آرمسترانگ، ۱۳۸۵).

به نظر می رسد نظام ارزیابی عملکرد برای اولین بار به طور رسمی در سطح فردی و سازمانی از سال ۱۸۰۰ میلادی توسط رابرت اون در اسکاتلند در صنعت نساجی مطرح گردید. به طوری که کالاهای تولید شده با بهره گرفتن از چوب هایی در رنگ های مختلف درجه بندی می شدند که این کار در واقع نوعی ارزیابی از کیفیت و یا ستاده ی سازمان بوده است. از این روش  همچنین جهت شناسایی علل ایجاد تغییرات و کنترل آنها در تولید و در نهایت بهبود محصول یا ارائه ی خدمات استفاده می شد. ادوارد دمینگ بر این امر تاکید دارد که کلیه ی فرآیند های کسب و کار می بایست بخشی از سیستم ارزیابی همراه با چرخه ی باز خور باشند. ژاک فیتزانز بر این باور است که ارزیابی هر فرآیند کاری، امری ضروری است. ارزیابی می بایست هم در مورد فرآیندهای متداول انجام پذیرد و هم در مورد عملکرد های فردی، اگر صحبت از یک پروژه ی الگو سازی شود و یا تنها فرآیند های مدیریت روزانه در حال انجام باشد، بدون اعداد، ﻭﺍﻗﻌﺄ این آگاهی وجود ندارد که چه کاری باید انجام شود. بدون سیستم اندازه گیری، مدیران تنها نقش سرپرست را دارند. در دیدگاه سنتی مهمترین هدف ارزیابی، قضاوت و ارزیابی عملکرد مورد نظر می باشد. در حالی که در دیدگاه مدرن، فلسفه ی ارزیابی بر رشد و توسعه و بهبود ظرفیت ارزیابی شونده متمرکز شده است (عفتی داریانی و دیگران ۱۳۸۶). اسیف و همکاران تفاوت دو دیدگاه فوق را در ابعادی به شرح جدول زیر مطرح نموده اند:

 

 

 

 

 

جدول ۲-۱) تفاوت های دیدگاه سنتی و مدرن در خصوص سنجش عملکرد (منبع: عفتی داریانی، ۱۳۸۶)

ویژگی ها دیدگاه سنتی دیدگاه مدرن
معطوف به قضاوت ( یادآوری عملکرد) معطوف به رشد و توسعه ( بهبود عملکرد)
نقش ارزیابی کننده قضاوت و اندازه گیری عملکرد ( قاضی) مشورت دهنده و تسهیل کننده ی عملکرد
دوره ی ارزیابی گذشته آینده
استانداردهای ارزیابی نظر سازمان و مدیران مافوق خود استاندارد گذاری
هدف عمده ی ارزیابی کنترل ارزیابی شونده رشد و توسعه ی ظرفیت ارزیابی شونده
سبک مصاحبه بعد از ارزیابی دستوری ( شبه محاکمه) گفتگو
پیامدهای ارزیابی تعیین و شناسایی موفق ترین و اعطای پاداش به مدیران

ارائه ی خدمات مشاوره، به منظور بهبود مستمر فعالت ها ( ایجاد انگیزه مستمر برای بهبود کیفیت خدمات و فعالیت ها)

 

 

۲-۱-۴) فرآیند ارزیابی عملکرد

هر فرآیندی شامل مجموعه ای از فعالیت ها و اقدامات با توالی و ترتیب خاص منطقی و هدفدار می باشد. در فرایند ارزیابی عملکرد نیز هر مدل و الگویی که انتخاب شود، رعایت نظم و توالی و فعالیت های ذیل در آن ضروری می باشد.

  • تدوین شاخص ها و ابعاد و محورهای مربوطه و تعیین واحد سنجش آنها
  • تعیین وزن شاخص ها به لحاظ اهمیت آنها و سقف امتیازات مربوطه
  • استانداردگذاری و تعیین و ضعیت مطلوب هر شاخص
  • سنجش و اندازه گیری از طریق مقایسه عملکرد واقعی پایان دوره ی ارزیابی با استاندارد مطلوب از قبل تعیین شده (رحیمی، ۱۳۸۵).

[۱] Holton

[۲] Bates

[۳] Kane

[۴] Bernadin

[۵] Kampbell

[۶] Brumrach

[۷] Hartle

[۸] Robert Aven

[۹] W.Edward Deming

[۱۰] Jac Fitz Enz

[۱۱] Oseif

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:01:00 ب.ظ ]




مزایای سنجش عملکرد

سنجش و اندازه گیری عملکرد دارای فواید و مزایای بسیاری است که چند مورد از آنها عبارتند از:

  • تعیین کننده ی میزان برآورده شدن نیازهای مشتریان بوده و تناسب کالاها و خدمات ارائه شده را با نیاز مشتریان مشخص می کند.
  • به شناخت فرآید ها وتشخیص مشکلات در مسیر اجرای فرآیند ها کمک می کند.
  • سبب حصول اطمینان از تصمیم گیری بر مبنای واقعیت می شود.
  • مکان های مورد نیاز جهت بهبود فرآیند را نشان می دهد.
  • مشکلات اساسی و طولانی مدتی را که مدت ها به علت عدم اندازه گیری، کتمان بوده اند نشان می دهد (عفتی داریانی و همکاران، ۱۳۸۶).

۲-۱-۴-۲) مدل های سنجش و اندازه گیری عملکرد

شاید بتوان اینطور عنوان نمود که دلیل وجود این تعداد متدولوژی متناقض برای ارزیابی عملکرد این باشد که تمامی آنها به نحوی ایجاد ارزش افزوده می کنند و هرکدام از دیدگاه خاصی به عملکرد نظر دارند. این روش ها مدیران را به لنزهایی مجهز می نمایند تا بتوانند به بهبود عملکرد سازمان کمک کنند. در برخی شرایط توجه به میزان ارزشمندی سهامداران ممکن است همان چیزی باشد که سازمان باید در نظر بگیرد و احتمال دارد در زمانی دیگر، انجام چنین کاری برای سازمان مذکور، ریسک بسیار بزرگی در بر داشته باشد. به همین دلیل مدل های مختلفی جهت ارزیابی عملکرد طراحی شده است که در ادامه به چند مورد از مهمترین آنها پرداخته می شود. برای اندازه گیری این شاخص ها نیز مدلهای مختلفی در شرکتهای ژاپنی، امریکایی و اروپایی وجود دارد که متداولترین الگوهای اجرای فرآیند ارزیابی عملکرد سازمان عبارتند از:

  1. سیستم اندازه گیری عملکرد AMBITE
  2. سیستم اندازه گیری عملکرد ECOGRAI
  3. مدل کارت امتیازی متوازن
  4. مدل مالکوم بالدریج در امریکا
  5. مدل بنیاد کیفیت اروپا
  • سیستم اندازه گیری عملکرد AMBITE

هدف چارچوب AMBITE توسعه ی روشی است که مدیران میانی توسط آن بتوانند تصمیمات استراتژیک را در شرکت خود ارزیابی کنند. این چارچوب ابزاری را فراهم می آورد تا برنامه ی کسب و کار شرکت (فاکتورهای بحرانی موفقیت) به مجموعه ای از شاخص های عملکرد ترجمه شوند. شاخص های عملکرد مستقیما با استراتژی در ارتباط بوده و فرآیند گرا هستند. چارچوب AMBITE  برای یک شرکت تولیدی در کل نشان داده شده است.

شکل ۲-۱) مدلسازی AMBITE برای یک سازمان تولیدی (منبع: رحیمی، ۱۳۸۵)

هرکدام از پنج فرآیند اصلی کسب و کار ( تکمیل سفارش مشتری، پشتیبانی فروشنده، طراحی مشترک، مهندسی مشترک و تولید) در شکل ۲-۱ در داخل پنج شاخص اصلی عملکرد ( زمان، هزینه، کیفیت، انعطاف پذیری و محیط) برنامه ریزی می شوند. این عمل برای شرایط تولیدی ساخت تا انبار، (MTS) مونتاژ تا سفارش، (ATO) ساخت تا سفارش، (MTO) و مهندسی تا سفارش (ETO) انجام می شود (رحیمی، ۱۳۸۵).

 

  • سیستم اندازه گیری عملکرد ECOGRAI

رویکرد ECOGRAI از یک متدولوژی ساخت یافته استفاده می کند. این رویکرد از سیستم های فیزیکی و اطلاعاتی و تصمیم گیری در توسعه شاخص های عملکرد استفاده می کند . در این رویکرد شش مرحله وجود دارد . این فرایند با تحلیل جزیی سیستم تولید آغاز شده و با بهره گرفتن از تکنیکی به نام شبکه های GRAI، مکانیزم های کنترل و جریان داده ها را در بر می گیرد. شبکه های GRAI عملیات اصلی تولید را تقسیم بندی می کنند. ( برای مثال کیفیت، تولید، تعمیرات و نگهداری) و آنها را توسط سه فعالیت اصلی تکمیل می کنند که عبارتند از:

  • مدیریت فعالیت
  • برنامه ریزی فعالیت
  • مدیریت منابع به کار رفته در فعالیت

سپس این فعالیت ها در سه سطح مورد بازنگری قرار می گیرند. سطوح استراتژیک و تاکتیکی و عملیاتی از این جمله اند. با این تحلیل، مراکز تصمیم اصلی (MDC) مشخص می شوند. سپس برای هر مرکز اصلی، اطلاعات و جریان های تصمیم گیری به صورت جداگانه شناسایی و ترسیم می شود. پس از مدل سازی سیستم و شناسایی مراکز اصلی تصمیم، در فاز بعد اهداف سیستم به درون مراکز اصلی تصمیم جریان می یابد. پس از آن متغیر های تصمیم مشخص می شود، در صورت وجود تداخل بین متغیرها، این تداخل شناسایی و جهت مدیریت، اولویت بندی می شوند. شاخصهای عملکرد با بهره گرفتن از اهداف و متغیرهای تصمیم طراحی می شوند. مشخصات شاخص عملکرد پیش از پیاده سازی در سیستم مدیریت اجرایی، در برگه ای مستند می شود. پیاده سازی در سیستم توسط سه گروه تحلیل گران سیستم انجام می شود. سه گروه یاد شده به بررسی صحت کار می پردازند و گروه تحلیل گران نتایج پیاده سازی سیستم ارزیابی عملکرد را تحلیل کرده و گزارش می دهند (عفتی داریانی و دیگران،  ۱۳۸۶).

  • الگوی کارت امتیازی متوازن[۶] (BSC)

تکنیک امتیازی متوازن، یک سیستم مدیریت راهبرد و ارزیابی عملکرد می باشد که ماموریت و راهبرد سازمان را به یک مجموعه ی متوازن از سنجه های عملکرد جامع ترجمه می نماید. تکنیک امتیازی متوازن، که در دهه ۱۹۹۰ توسط کاپلان و نورتون ابداع گردید، یکی از معروفترین ابزارها و فناوریهای مدیریت در عمل می باشد (Greiling, 2010). عبارت متوازن در تکنیک امتیازی متوازن به معنای ایجاد توازن بین معیارهای مالی و غیرمالی، معیارهای درون نگر و برون نگر و همچنین معیارهای پیش نگر و پس نگر می باشد. تکنیک امتیازی متوازن منظر مالی سنتی را با دیگر منظرهای غیرمالی ازقبیل رضایت مشتری، فرآیند داخلی کسب و کار و همچنین آموزش و رشد تکمیل می نماید. تکنیک امتیازی متوازن، جزء لاینفک شناسایی ماموریت، فرموله کردن راهبرد و اجرای فرآیند با تاکید بر ترجمه ی راهبرد به مجموعه سنجه های مالی و غیر مالی مربوطه است. ترجمه ی راهبرد توسط تکنیک امتیازی متوازن بر مبنای چهار وجه متمایز انجام می شود (Bose, 2007). در واقع، الگوی کارت امتیازی متوازن، روشی است که برای مدیران شرایطی را فراهم می سازد تا بتوانند چارچوبی جامع برای تفسیر و ترجمه چشم انداز و راهبرد شرکت در قابل مجموعه ای از سنجه های عملکرد ارائه دهند. شرکتها و سازمانهای بسیاری در سرتاسر دنیا از این تکنیک در جهت دستیابی به اهداف خود استفاده می کنند و به نتایج بسیار مطلوبی دست می یابند. در تحقیقات انجام شده، مشخص گردید که به واسطه ی بکارگیری این مدل، نقاط قوت و ضعف سازمان شناسایی و فرصتهای بهبود مناسبی نیز فراهم می شود (رستم پور و همکاران، ۱۳۸۹). دو عنصر کلیدی تکنیک امتیازی متوازن عبارتند از:

  • دسته بندی انواع مشابه سنجه ها در یک گروه
  • محدود کردن سنجه ها و ارتباطات میان آنها که موجب شفافتر شدن آنها می شود. در این باره باید ارتباط شفاف در سراسر سازمان ایجاد شود تا موجب مدیریت تغییر موثر گردد (Papalexandris et al.., 2004). چارچوب مدل کارت امتیازی متوازن مطابق شکل ۲-۲ می باشد.
 
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل۲- ۲) الگوی کارت امتیازی متوازن (عفتی داریانی، ۱۳۸۶)

در مدل عمومی ارائه شده از تکنیک امتیازی متوازن توسط کاپلان و نورتون که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد، برای ارزیابی عملکرد سازمانها چهار وجه مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و آموزش و رشد، درنظر گرفته شد. مطابق شکل در الگوی کارت امتیازی متوازن، چهار وجه متمایز وجود دارد که عبارتند از:

  • وجه مالی:

سنجه های مالی عملکرد، نشاندهنده ی میزان تاثیر راهبرد، نحوه ی اجرا و پیاده سازی اقدامات شرکت در توسعه ی نهایی واحد کسب و کار می باشد. سنجه های مالی از اجزای مهم نظام ارزیابی متوازنند، به ویژه در سازمانهای انتفاعی، سنجه های این وجه بیان می نمایند که اجرای موفقیت آمیز اهدافی که در سه وجه دیگر تعیین شده اند، نهایتا به چه دستاورد مالی منجر خواهند شد. شرکت می تواند تمامی تلاش خود را صرف بهبود رضایتمندی مشتریان، ارتقای کیفیت و کاهش زمان تحویل محصولات و خدمات خود نماید اما اگر این اقدامات به نتایج ملموسی در گزارشهای مالی منجر نشود، ارزش چندانی نخواهد داشت (رستم پور و همکاران، ۱۳۸۹).

  • وجه مشتری:

در این وجه، سازمان اهداف، سنجه ها و نقاط هدف خود را بر روی این پرسش متمرک می نماید: برای دستیابی به چشم انداز شرکت چگونه باید درحضور مشتریانمان ظاهر شویم؟. رشد درآمد، نیازمند جذب مشتری است. جذب مشتری نیز از طریق ارائه ی ارزش به او صورت می گیرد که خود این ارزش ترکیبی از محصول، قیمت، خدمات، روابط بین مشتری و سازمان و تصویری که سازمان عرضه می کند (Wongrassam et al.., 2003)

 

 

  • وجه فرآیند های داخلی:

در وجه فرآیند داخلی، سازمانها می بایست فرآیندهایی را مشخص کنند که با برتری یافتن در آنها بتوانند به ارزش آفرینی برای مشتریان و نهایتا سهامداران خود ادامه دهند. تحقق هریک از این اهدافی که در وجه مشتری تعیین می شوند، مستلزم انجام یک یا چند فرآیند عملیاتی به صورتی کارآ و اثربخش می باشد (رستم پور و همکاران، ۱۳۸۹).

  • وجه یادگیری و رشد:

چهارمین وجه در تکنیک امتیازی متوازن، در زمینه بهبود اهداف و شاخصهایی است که در یادگیری و رشد سازمانی موثر می باشند که اقدامی زیرساختی برای برقراری رشدی پایدار در سازمان محسوب می گردد. امروزه شرکتها دیگر نمی توانند تنها با اتکا به فناوریها و قابلیتهای روزافزون خود به اهداف بلندمدن خود در رابطه با مشتری و فرآیندهای داخلی عمل کنند لذا رقابت تنگاتنگ جهانی ایجاب می کند که شرکتها به طور مستمر به فکر توسعه ی قابلیتهای خود با هدف ارزش آفرینی برای مشتریان و ذینفعان خود باشند (Wongrassam et al.., 2003).

  • مدل مالکوم بالدریج (MB)

در کشور امریکا برای رسیدن به اهداف عالی رشد و توسعه کیفیت و بالا بردن توان رقابتی سازمان ها در کنار سایر رقبا، اقدام به طرح ریزی مدلی تحت عنوان مدل مالکوم بالدریج شد و در سال ۱۹۸۷ جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج ابداع گردید (عفتی داریانی و همکاران، ۱۳۸۶). این مدل در امریکا مورد قبول سازمان های دولتی نیز قرار گرفته و سالانه جوایزی تحت عنوان جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج به شرکت های موفق اعطا می شود. شرکت های موفق، آن دسته از شرکت ها هستند که بتوانند سازمان خود را با مدل و الزامات مالکوم بالدریج انطباق دهند و در توسعه ی کشور نیز نقش به سزایی ایفا کنند. ابعاد کلی مدل مالکوم بالدریج به صورت شکل ۲-۳ می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۳) شمای کلی مدل مالکوم بالدریج (منبع: عفتی داریانی و همکاران، ۱۳۸۶)

 

 

اهداف عمده ی مدل مالکوم بالدریج را می توان به قرار زیر دانست:

  1. کمک به بهبود عملکرد سازمان و افزایش توانمندی آن.
  2. کمک به برقراری ارتباط مناسب میان شرکت های امریکایی و انعکاس و اطلاع رسانی شرکت های موفق میان سایرین به منظور معرفی بهترین ها و افزایش انگیزش رقابتی میان سازمان ها.
  3. ایجاد ابزارهای مدیریتی برای درک و مدیریت بهتر عملکرد ها، برقراری آموزش ها و نظام های برنامه ریزی استراتژیک، تمرکز بر بازار و مشتری و نتایج جاری از طریق منابع انسانی و فرآیندها.

[۱] Advanced Manufacturing Business Implementation Tool for Europe

[۲] Make To stock

[۳] Assemble To Order

[۴] Make To Order

[۵] Engineer To Order

Balanced Score Card[6]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:01:00 ب.ظ ]




محقیقین مختلف برای سنجش عملکرد بازاریابی از مولفه های مختلفی استفاده کرده اند و هیچ رویه ی ثابت یا مشابهی در این زمینه دیده نمی شود و رویه ی معمول به این صورت است که در ابتدا چند مولفه در ارتباط با عملکرد بازاریابی انتخاب شده و سپس به روش عینی یا ذهنی و تحت یک سوال هر یک از مولفه ها را می سنجند (بختیاری، ۱۳۸۵).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل۲-۷) ماهیت معیارها (منبع: بختیاری، ۱۳۸۵)

یک معیار عینی می تواند به صورت مستقل ارزیابی و تایید شود. فعالیت یک کارمند را می توان به صورت ذهنی و بر اساس مشاهدات مافوق وی ارزیابی نمود اما باید توجه داشت که مافوق مذکور بایستی اطلاعات کافی در اختیار داشته باشد تا قادر به داوری منصفانه گردد. علاوه بر این وجود اعتماد کامل نیز ضروری می باشد زیرا فرد زیردست باید از منصفانه بودن قضاوت ذهنی مذبور مطمئن باشد. معیارها بر اساس درجه ی کمال و پاسخگویی نیز متغیرند. یک معیار کامل تمامی جنبه های موفقیت را در بر می گیرد. یک معیار پاسخگو منعکس کننده ی فعالیت هایی است که یک مدیر برآنها نفوذ دارد. به عنوان مثال: سرعت، برای سنجش میزان مسافت طی شده از بوستون تا ونکوور، معیاری پاسخگو اما ناقص است. راننده می تواند با افزایش یا کاهش شتاب وسیله ی نقلیه بر این عامل تاثیر گذارد اما چون تعداد و زمان توقف ها را لحاظ نمی کند ناقص است. در یک کسب و کار، قیمت سهام به عنوان یک معیار کامل عملکرد مدیر ارشد در نظر گرفته می شود زیرا تمام اقدامات مدیریت در نهایت در قیمت سهام آن شرکت منعکس می گردد. البته قیمت سهام، نرخ های بهره و عوامل دیگری را که خارج از کنترل مدیران ارشد هستند نیز منعکس می سازد. بنابراین به طور کامل پاسخگوی اقدامات آنان نیست. از سوی دیگر معیارهای سود دهی مانند نرخ بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) مسئولیت تمام اقدامات مدیران ارشد را بر عهده دارد اما این معیارها کامل نیستند زیرا بازتاب ارزش آتی تصمیمات بلند مدت از قبیل سرمایه گذاری در تکنولوژی های جدید نمی باشد. برای افزایش پاسخگویی معیار های عملکرد، کارکنان رده ی پایین تر معمولا بر اساس فعالیت های حیطه ی کنترل خویش مورد سنجش قرار می گیرند. افراد در رفتارهایی که سبب افزایش معیار می شود، شرکت می کنند اما این امر افزایش اندکی در ارزش کلی شرکت خواهد داشت (سایمونز،۱۳۸۵). بنابراین می توان گفت اگرچه عملکرد می تواند معانی متنوعی داشته باشد اما به طور عمده از دو دیدگاه می توان به آن نگریست: نخست مفهوم ذهنی که در وحله ی اول مرتبط است با عملکرد شرکت ها نسبت به رقبای آنها و دیدگاه دوم مفهوم عینی است که بر پایه ی اندازه گیری مطلق عملکرد می باشد (Sin, 2005,). در گذشته عمدتا شاخص های مالی مستقیما از سازمان ها یا از منابع ثانویه به دست می آمدند. بعد ها به قضاوت داورانه ی پاسخگویان داخلی و خارجی سازمان گرایش پیدا شد. آنها اغلب هر دو شاخص مالی، عملیاتی و تجاری را تحت پوشش قرار می دادند. در برخی از مطالعات نوعی سازگاری قوی بین معیار های عینی و ذهنی یافت شد اما برخی دیگر از مطالعات تفاوت هایی را بین این دو رویکرد تشخیص دادند. معیار های عینی عملکرد، به سختی حاصل می شوند و یا اینکه پایایی کافی ندارند. رویکرد ذهنی، اندازه گیری ابعاد عملکرد از قبیل ارزش نام تجاری یا رضایت مشتری را تسهیل می کند. اندازه گیری ذهنی همچنین تجزیه و تحلیل مقطعی داده های مربوط به بخش ها و بازار ها را تسهیل می نماید. به دلیل آنکه عملکرد می تواند در مقایسه با اهداف شرکت یا اهداف رقبایش، قابل اندازه گیری شود. ارزیابی ذهنی همچنین باعث می شود که اثرات آهسته و ویژه ی استراتژی سازمان در نظر گرفته شوند. این امر موجب می گردد که دریابیم عملکرد ذهنی نسبت به عملکرد عینی معیار مناسب تری برای سنجش عملکرد بازاریابی است (Benito and Javier, 2005).

البته ذکر این مطلب هم حایز اهمیت است که به خاطر داشته باشیم استفاده از معیار های ذهنی هم برای اندازه گیری عملکرد بازاریابی محدودیت های خاص خود را دارد. مثلا ممکن است افراد در ارائه ی آنها اغراق کنند و آنها را فراتر از مقدار واقعی بیان نمایند (Panigyrakis and Theodoridis, 2007). اصطلاح ذهنی عملکرد به این معناست که امتیاز عملکرد شرکت بوسیله ی طیفی پاسخی در مقایسه با عملکرد رقبای عمده، درجه بندی می شود (Martin et al.., 2007, p:384).

پژوهشگران در مطالعات مربوط به عملکرد بازاریابی و مالی، مولفه های مختلفی را برای سنجش آن به کار برده اند. معدودی از پژوهشگران مولفه هایی از عملکرد که با یکدیگر مرتبط هستند را در گروه هایی جای داده و آنها را نام گذاری کرده اند. به عنوان مثال پلهام مولفه های عملکرد را در سه دسته جای داده است:

  1. اثربخشی سازمانی: شامل مولفه های کیفیت محصول، موفقیت محصول جدید، نرخ حفظ مشتری
  2. رشد/ سهم: شامل مولفه های سطح فروش، نرخ رشد فروش، سهم بازار
  3. سود آوری شامل مولفه های نرخ بازده ویژه، (ROE) نرخ بازگشت سرمایه، حاشیه ی سود ناویژه چیکوان نیز مولفه های عملکرد را در دو دسته قرار داده است که عبارتند از:

    • عملکرد بازار: مشتمل برمولفه های حفظ مشتری، جذب مشتری جدید
    • عملکرد مالی: مشتمل بر مولفه های نرخ بازده دارایی، سهم بازار و رشد فروش (بختیاری، ۱۳۸۵)

پاینگراکیس و تئودوریدس در یکی از مطالعات خود، عملکرد شرکت را در مقایسه با رقبای عمده ی آن در سه سال گذشته به وسیله دو دسته از شاخص ها شامل:

  • شاخص های عملکرد مالی: فروش نهایی، نرخ رشد فروش، حاشیه سود ناخالص
  • شاخص های عملکرد غیر مالی: سهم بازار، بهره وری، زمان و دوره ی عمر سهام که مجموعا جز شاخص های ذهنی و غیر مستقیم بودند را مورد سنجش قرار دادند.

در برخی از مطالعات نیز بین معیارهای اثربخشی و کارآیی تفاوت قایل شده اند. به این ترتیب خاطرنشان شده است که پیش تر به تقویت و تثبیت موقعیت بازار قوی، برای مثال: رضایت مشتری، تصویر ذهنی و وجهه مناسب، افزایش فروش، سهم بازار یا موقعیت محصول جدید اشاره می شود. تفاوت بین معیار های موقعیتی (در ارتباط با عملکرد جاری) و معیار های روند (در ارتباط با تغییر عملکرد) می تواند همچنین مورد ملاحظه قرار گیرد. در این مورد سینکولا و باکر بین بعد اثربخشی عملکرد (در ارتباط با موفقیت در مقایسه با رقبا) و معیار های سازگاری با محیط (در ارتباط با موفقیت پاسخگویی همزمان به شرایط و فرصت های متغیر محیطی) تفاوت قایل شدند ( Panigyrakis and Theodoridis, 2007).

بنیتو نیز از سه معیار عینی عملکرد به نام های فروش، سود و نرخ بازده دارایی ها (ROA ) استفاده کرد که فروش، تمرکز بر اثربخشی شرکت در جذب تقاضا داشت که این امر می توانست شاخصی برای موفقیت بازار باشد ولی این مطلب را که چگونه می توان به طور کارآ به چنین موقعیتی دست یافت، منعکس نمی نماید. سود از طریق کارآیی در محاسبه ی حاشیه سود ناخالص نمایش داده می شود و نرخ بازده دارایی به وسیله مقایسه سود در ازای منابع مورد استفاده، تاثیرات اندازه را از بین می برد (Benito and Javier, 2005,). در یک مطالعه در سال ۲۰۰۸ تایلور و دیگران معیار هایی چون بهبود کیفیت خدمات، کاهش هزینه های تولید، سازگاری محصول با تقاضای مشتری و سطوح سازگاری خدمات را به عنوان معیار های عملکرد به کار برده و خاطرنشان می کنند که این متغیر های فرعی از بین متغیر هایی انتخاب می شوند که وابستگی بیشتری به رابطه ی بین عرضه کنندگان و فروشندگان در بازار های صنعتی داشته و به وسیله کارشناسان صنعت نشان داده شده اند (Taylor, 2008). دشپانده و همکاران در سال ۱۹۹۳ چهار معیار ذهنی را برای سنجش عملکرد شرکت مورد استفاده قرار دادند که شامل: سودآوری، اندازه، سهم بازار و نرخ رشد می باشد. سینگ و رانچورد نیز در تحقیق خود بر روی صنعت قطعه سازی خودرو در انگلستان، ضمن استفاده از رویکرد ذهنی، دلیل این امر را سختی در حصول داده های عینی از منابع مستند و عدم دسترسی عمومی به آن، به دلیل مخالفت شرکت ها جهت بروز این اطلاعات محرمانه دانسته. با این وجود ایشان پنج شاخص عملکرد را برای اندازه گیری عملکرد تجاری مورد ملاحظه قرار دارند که به شرح زیر می باشند:

  1. حفظ مشتری
  2. سهم بازار
  3. موفقیت محصول جدید
  4. بازده دارایی ها
  5. رشد فروش

این پنج شاخص به وسیله مقیاس طیف هفت گزینه ای لیکرت از ۱= خیلی مخالف تا ۷= خیلی موفق درجه بندی شده است (Singh and Ranchod. 2004).

مطالعات متعدد دیگری وجود داشته اند که آنها نیز رویه مشابهی را برای سنجش عملکرد تجاری شرکت ها اتخاذ کرده اند.  برخی از محققان سازمانی و بازاریابی، عملکرد شرکت را در دو بخش مورد بحث قرار می دهند که شامل یک بعد اثربخشی و یک بعد کارآیی است. این رویکرد استاندارد، اثربخشی شرکت را از لحاظ رشد سود، رشد فروش و رشد سهم بازار و کارآیی شرکت را از لحاظ سودآوری، بازده فروش (ROS) ، بازده سرمایه گذاری (ROI) ، و بازده دارایی ها (ROA) مورد سنجش قرار می دهد (Menguic et al.., 2007: 318). در جدول ۲-۳ پارامتر هایی را که دانشمندان مختلف علم مدیریت در پژوهش های خویش برای سنجش عملکرد بازاریابی شرکت های تولیدی به کار بسته اند، به اختصار نشان داده شده است:

جدول ۲-۳) متغیر های اندازه گیری عملکرد بازاریابی (Vinod and Uma Kumar, 2009)

ردیف متغیر های عملکرد بازاریابی نام محقق سال
۱ کاهش زمان تحویل / رضایت مشتری Vinod Kumar
Uma Kumar
۲۰۰۹
۲ رشد حجم فروش / رشد سهم بازار Kim ۲۰۰۹
۳

رشد حجم فروش / رشد سهم بازار

ارتقای موقعیت رقابتی شرکت

Moen ۲۰۰۸
۴ افزایش حجم فروش / عملکرد کلی شرکت Morgan ۲۰۰۸
۵

رشد فروش / رشد سهم بازار

توسعه محصول و بازار / بهبود کیفیت محصول

Molina

Chandler

۲۰۰۷

۲۰۰۰

۶

متوسط رشد سهم بازار در طی سه سال گذشته

متوسط رشد حجم فروش در طی سه سال گذشته

Green

Inmam

۲۰۰۶

۲۰۰۵

۷

رشد فروش / رشد سهم بازار

ارتقای موقعیت رقابتی شرکت

Tracy ۲۰۰۵
۸ افزایش سهم بازار /  ارتقای موقعیت رقابتی شرکت

Zhang

Vickery

۲۰۰۱

۱۹۹۹

۹

افزایش حجم فروش / افزایش سهم بازار

توسعه محصول جدید

Pawel

Narver and Slater

۱۹۹۴

۱۹۹۰

۱۰

رشد حجم فروش / رشد سهم بازار

ارتقای موقعیت رقابتی شرکت

Jaworski and Cohli

Claycomb

۱۹۹۳

۱۹۹۹

[۱]Panigyrakis and Theodoridis

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:01:00 ب.ظ ]




یکپارچگی عبارت است از استفاده اشتراکی دو یا چند کاربر از اطلاعات یکسان با منبع ذخیره یکسان و پیوند میان بخش های مختلف و متوازن که شامل جهت گیری های راهبردی، تمرکز بر بازار، منابع، مهارت ها و فرهنگ بود و باعث ایجاد رابطه ای متقابل میان اعضای زنجیره تامین می گردد. یکپارچگی، همچنین موجب از بین بردن جزایر و ماژول های اطلاعاتی و فراهم آوردن اطلاعاتی دقیق و به موقع و جامع از وضعیت کل سامانه ی جاری می شود. این یکپارچگی در ابعادی از جمله داده های عملیاتی، انبار داده ها، اطلاعات (داده های پردازش شده)، دانش سازمانی، فرآیندها، منابع انسانی و مسئولیت های ایشان، ساختار سازمانی، کاربردهای هوش کسب و کار مانند وسایل داده کاوی، پژوهش و بررسی بازار، گزارش دهی، نرم افزارهای کاربردی مانند: نرم افزارهای تحلیل آماری و پیش بینی، تحقق می یابد. مهمترین نتایجی که از این یکپارچگی حاصل می شود عبارتند از: کاهش هزینه های حاصل از اطلاعات و داده های مدیریتی، فراهم سازی تجزیه و تحلیل های معناداراز مجموعه فعالیت های زنجیره، دسترسی آنی به داده ها و صرفه جویی در زمان دسترسی به اطلاعات و داده کاوی، مجهز نمودن زنجیره برای انجام همکاری و مشارکت با اعضای مختلف و بررسی تمامی جریانهای نقدی و مالی در زنجیره به صورت آنی (Chou et al.., 2005).امروزه تشریک مساعی بین شرکت های مختلف در زنجیره تامین، برای موفقیت آن زنجیره حیاتی می باشد. معرفی سریع محصولات جدید به بازار، چرخه ی حیات محصولات موجود را کاهش داده و تلاطم در تقاضای بازار، روز به روز عمل پیش بینی را مشکل نموده است. برای پاسخگویی به چنین تغییرات و تغییراتی دیگر و نیز حفظ و ارتقای موقعیت رقابتی، لازم است که توجه بیشتری به وضعیت شرکت ها شود. با توجه به موارد مذکور و نیز با افزایش رقابت جهانی، نیاز برای زنجیره تامین یکپارچه و استراتژی های تشریک مساعی به طور پیوسته در دهه اخیر رشد داشته است. رابطه ی نزدیک بین مشتریان و تولیدکنندگان، فرصت هایی را برای افزایش دقت اطلاعات تقاضا که زمان طراحی محصول تولیدکننده و زمان برنامه ریزی و منسوخ شدن موجودی را کاهش می دهد، ارائه می کند و بنابراین اجازه پاسخگویی بیشتر را به نیازهای مشتری می دهد (Flynn and  Flynn, 2004). رقابت جهانی و افزایش انتظارات مشتری، باعث شده تا تولیدکنندگان بیش از پیش بر روی سرعت تحویل، قابلیت اطمینان و انعطاف پذیری تمرکز کنند، برای ارتقای این توانمندی ها، شرکت های زیادی استراتژیهای زنجیره تامین یکپارچه را به کار گرفته اند. از آنجا که همواره یکی از دغدغه های اصلی شرکت های تولیدی، دستیابی به سهم بازار بیشتر می باشد و با توجه به مطالعات موجود، این امر با داشتن هماهنگی و تشریک مساعی در کل زنجیره تامین و در نتیجه دستیابی به توانمندی های رقابتی از جمله داشتن نوآوری، تحویل به موقع، کیفیت محصول و هزینه کمتر و غیره، قابل دستیابی می باشد (Calantone et al.., 2002). مفهوم زنجیره تامین یکپارچه، موضوع نسبتا جدیدی می باشد. در یک زنجیره تامین یکپارچه، شراکت استراتژیکی قوی با تامین کنندگان، درک و پیش بینی آنها از نیازهای تولیدکننده را به منظور بهتر برآوردن نیازهای متغیر آن تسهیل خواهد کرد. این اشتراک اطلاعات در خصوص محصولات، فرآیندها، زمانبندی ها و توانمندی ها به تولیدکنندگان کمک می کند تا برنامه ی تولیدی خود را توسعه داده و کالاها را به موقع تولید کنند و عملکرد تحویل خویش را بهبود بخشند. بیشتر ادبیات اخیر درخصوص مدیریت زنجیره تامین نیز، بر روی تلاش های تولیدکنندگان برای فرآیندهای یکپارچه سازی و شکل های ائتلاف با تامین کنندگان، تمرکز کرده اند که به طور موثرتر و کارآ تر خرید و بخش عرضه را مدیریت می کند و تحقیقات اخیر بر تعهد تامین کنندگان در طراحی فرآیند و محصول و فعالیت های بهبود مستمر، تاکید دارند (Flynn and  Flynn, 2004).

پایان نامه - مقاله

در خلال دهه گذشته، یکی از موضوعات اصلی در اربیات مدیریت زنجیره تامین، نقش یکپارچگی به عنوان یک عامل مهم در دستیابی به موفقیت می باشد (Swink et al.., 2007). زنجیره تامین یکپارچه متفاوت از زنجیره تامین سنتی است. یک زنجیره تامین سنتی به علت اینکه بر جریان اطلاعات گسسته یا مجزا تاکید دارد، یکپارچه نیست. سابث (۱۹۹۵)، بیان داشت که یک زنجیره تامین سنتی (غیر یکپارچه) حداقل دو اشکال دارد. ابتدا، در نتیجه ی عقب افتادگی های پلکانی در زنجیره تامین، دقت پیش بینی به علت افزایش در عدم تقاضا به عنوان یک نتیجه از جریانهای اطلاعات منفصل، کاهش خواهد یافت (اثر شلاق چرمی). پیش بینی نادرست، معمولا موجودی اضافی را برای تامین کنندگان و تولیدکنندگان به همراه دارد. دوم، معمولا به علت اینکه فرآیندهای کسب و کار در سرتاسر بخش های زنجیره تامین به صورت یکپارچه به یکدیگر مرتبط نیستند، یک زنجیره تامین سنتی به آهستگی به تغییرات تقاضا واکنش نشان می دهد. در نتیجه چنین رویکردی، اغلب با سطوح بالتری از عدم اطمینان محیطی روبه رو می شود، بنابراین ادبیات زنجیره تامین از نیاز برای یکپارچگی بیشتر جهت روبه رویی با عدم اطمینان محیطی حمایت می کند. در حقیقت، منظور از زنجیره تامین یکپارچه، درجه ای است که تولیدکننده به طور استراتژیکی با شرکای زنجیره تامین تشریک مساعی کرده و به صورت گروهی فرآیندهای داخل و خارج سازمان را مدیریت می کند. هدف زنجیره تامین یکپارچه، دستیابی به جریان های موثر و کارآ از محصولات و خدمات، اطلاعات، پول و تصمیمات جهت فراهم کردن بیشترین ارزش برای مشتری با هزینه کم و سرعت بالا می باشد. هماهنگی عملیاتی تنها می تواند منجر به سودهای عملیاتی شود اما هماهنگی استراتژیکی، سودهای استراتژیکی و عملیاتی را فراهم می کند (Flynn and  Flynn, 2004).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:01:00 ب.ظ ]




هماهنگی شرکت های عضو زنجیره تامین، مستلزم برقراری نظامی کارا و اثربخش است که مولفه های گوناگون موثر بر یکپارچگی شرکت ها را مدیریت نماید. این نظام باید الزامات سطوح مختلف یکپارچگی و هماهنگی بین شرکت ها را مورد توجه قرار دهد و بستر مناسبی را جهت یکپارچه سازی فعالیت های مختلف زنجیره تامین فراهم سازد. مهمترین مولفه های تشکیل دهنده ی ایجاد یکپارچگی در زنجیره تامین در شکل۲-۸ در سه سطح نشان داده شده اند که تامین کنندگان، تولید کنندگان و توزیع کنندگان را دربر می گیرند. سطوح سه گانه عبارتند از: سطح استراتژیک یکپارچگی، سطح فعالیت های یکپارچگی و سطح زیرساخت های یکپارچگی.

  • سطح اول: سطح استراتژیک

ایجاد یکپارچگی درصورتی پایدار خواهد ماند که مولفه های استراتژیک یکپارچگی مورد توجه جدی قرار گیرند. مولفه های تشکیل دهنده ی این سطح عبارتند از: سیاست گذاری، کنترل استراتژیک، اشتراک منابع و توسعه قابلیت ها و پشتیبانی درون سازمانی. این سطح از این نظر استراتژیک شمرده می شود که نیازمند تصمیماتی استراتژیک در سطوح ارشد شرکت های عضو بوده و همچنین بقاء و پایداری روابط، منوط به توجه اساسی به مولفه های آن می باشد.

  • سطح دوم: سطح فعالیت های یکپارچگی

سطح دوم مولفه های تشکیل دهنده ی یکپارچگی به فعالیت هایی اختصاص دارد که شر کت ها در انجام آنها اقدام به یکپارچگی نموده اند. همانطور که پیشتر بیان شد، انتخاب فعالیت های صحیح و هماهنگی همه جانبه جهت انجام آنها از جمله مسایلی است که بایستی به عنوان پیش نیاز برقراری نظام همکاری مورد توجه قرار گیرد. برت[۱] (۲۰۰۴)، فعالیت های برنامه ریزی زمانی تولید، برنامه ریزی تامین، ارائه محصول جدید، بازپرسازی تقاضا، برنامه ریزی مشارکتی و توزیع مشترک را از جمله فعالیت هایی می داند که می توانند در نظام همکاری استراتژیک به طور مشترک به انجام برسند. اما به طور کلی انتخاب فعالیت ها بستگی به تحلیل شرکت ها از مطلوبیت هرکدام از آنها دارد. پس از انتخاب فعالیت ها، به عنوان پیش نیاز ایجاد یکپارچگی، برنامه ریزی، اجرا و کنترل تاکتیکی و عملیاتی آنها موضوع دیگری است که در این سطح بدهن پرداخته می شود. هرکدام از فعالیت ها باید به طور مناسب و بر مبنای مشارکت تمامی اعضای درگیر و براساس تصمیم گیری مشارکتی، برنامه ریزی، اجرا و کنترل شوند. انجام این امور در تعامل کامل با سطح استراتژیک یکپارچگی است. بدین معنا که برنامه ریزی، اجرا و کنترل تاکتیکی و عملیاتی فعالیتهای مرتبط با یکپارچگی از یک سو، از اقداماتی که در سطح استراتژیک به عنوان سیاست گذاری و کنترل به انجام رسیده است، تاثیر پذیرفته و از سوی دیگر، بر آنها تاثیر می گذارد. مسیر ترسیم شده در شکل ۲-۲-۱ به این فضای تعاملی و مشارکتی اشاره دارد (Barratt, 2004).

 

 

 

  • سطح سوم: زیرساخت های یکپارچگی

یکپارچگی زنجیره تامین نیازمند زیرساخت هایی است تا انجام موثر یکپارچگی را پشتیبانی نماید. به طور کلی سه زیرساخت فرهنگی، تکنولوژیکی و انگیزشی، بدنه ی اصلی مولفه های سطح سوم را تشکیل می دهند.

۱٫زیرساخت فرهنگی

یکی از زیرساخت های اصلی یکپارچگی، فرهنگ همکاری و مشارکت است. بسیاری از فرهنگ های سازمانی موجود در حمایت و پشتیبانی از همکاری و هماهنگی درون و برون سازمانی، ناتوان هستند. از اینرو ایجاد فرهنگ مشارکتی، از عوامل کلیدی موفقیت ایجاد یکپارچگی به شمار می رود. برخی از صاحب نظران وجود اهداف متقابل، سیاست های یکپارچه و تبادل اطلاعات را از جمله الزامات فرهنگی ایجاد یکپارچگی می دانند اما به طور کلی می توان زیرساخت فرهنگی ایجاد یکپارچگی را متشکل از سه بخش اصلی دانست: اعتماد، تبادل اطلاعات و ارتباطات شفاف (Pidduck, 2006).

۲٫زیرساخت تکنولوژیکی

فناوری، یکی از زیرساخت های ایجاد یکپارچگی به شمار می رود. با وجود اینکه برخی از صاحب نظران معتقدند، همکاری لزوما مبتنی بر فناوری نیست، اما امروزه با پیشرفت روزافزون فناوری، استفاده از آن به راهکاری مناسب و حتی ضروری تبدیل شده است. در این میان نکته کلیدی، درک مشترک اعضای زنجیره تامین از فعالیت ها، فرآیندها و اطلاعات لازم جهت انجام همکاری است. باید به این نکته توجه داشت که فناوری تنها نقش دهنده اطلاعات و ارتباط دهنده ی یکپارچگی را ایفا می نماید. زیرساخت اصلی تکنولوژی مورد نیاز برای استقرار نظام همکاری را می توان فناوری اطلاعات دانست. فناوری اطلاعات در همه و یا حداقل در اکثر نظام های یکپارچگی زنجیره تامین نقشی توانمندساز ایفا می کند. این امر بدین دلیل است که فناوری اطلاعات به اعضای زنجیره تامین، امکان و توان تبادل اطلاعات اعطا نموده است. به علاوه بسیاری از فرآیندهای درون و بین سازمانی با بکارگیری فناوری تغییر یافته و به نحو مناسبی یکپارچگی شده اند. در این بین سیستم های اطلاعاتی نقش مهمی را بهبود عملکرد زنجیره تامین ایفا می کنند. سیستم های اطلاعاتی با فراهم نمودن زیرساخت لازم جهت تسهیل تبادل داده ها بین اعضای زنجیره تامین، حوزه عمل و کارآیی شبکه زنجیره تامین را افزایش می دهند.

دانلود پایان نامه

دانلود پایان نامه

۳٫زیرساخت انگیزشی

پژوهش های انجام شده در زمینه ی فرآیندهای زنجیره تامین، یکپارچگی را تلاشی مشترک جهت طراحی مجدد عملیات زنجیره تامین می داند، به گونه ای منجر به بهبود خدمات به مشتری و کاهش هزینه ها شود. این طراحی مجدد باید از ابتدا به گونه ای انجام شود که منافعی متقابل را برای اعضای زنجیره تامین دربر داشته باشد. شرکت ها باید با همسو سازی منافع خود، ریسک فعالیت ها را به طور مشترک بپذیرد. یکپارچگی تنها با ایجاد منافع متقابل و ساز و کارهای انگیزشی مناسب پایدار خواهند ماند. از این رو برقراری نظام انگیزشی و همسوسازی انگیزشی اعضای زنجیره تامین را می توان یکی دیگر از مولفه های زیرساخت یکپارچگی دانست  (Barratt, 2004).

 

 

 

شکل ۲-۸) مؤلفه های تشکیل دهنده نظام همکاری استراتژیک زنجیره تأمین (منبع: Pidduck, 2006, p:262)

بسیاری از استدلال های نظری در خصوص یکپارچه سازی زنجیره تأمین، از ادبیات مهندسی مجدد فرآیند و تحول در مدیریت سنتی آن ناشی می شود . هدف، ایجاد یکپارچگی فرآیندها در کل زنجیره تأمین است به طوریکه رقبا نتوانند با آن رقابت نمایند . استفاده از یکپارچگی حاصله، یک فرصت ایده آل برای ساز مان ها در فضای رقابتی موجود است. در سیستم های سنتی تولید، این امکان وجود داشت که عرضه کنندگان نیازمندی های بازار را پیش بینی کرده و بر اساس آن نیاز مشتری، محصول را ساخته و انبار سازند ولی در محیط های امروزی، ساخت محصول برای انبار و سپس عرضه به مشتری جای خود را به تولید بر اساس سفارش مشتری داده است .مطلوب ترین رویکرد تولید، تلفیقی از تولید مشتری گرا و تلاش در حفظ ثبات و کسب مزایای اقتصاد تعداد از طریق تولید و انباشت موجودی می باشد (یزدانی و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۳۱)

[۱] Barratt

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




انواع یکپارچگی - نظام یکپارچگی در زنجیره تامین

یکپارچگی با دو بعد داخلی و نیز خارجی در نظر گرفته می شود. یکپارچگی داخلی به هماهنگی، تشریک مساعی و یکپارچگی لجستیک با مناطق وظیفه ای دیگر بر می گردد، در حالی که یکپارچگی خارجی (یعنی: یکپارچگی تامین کننده و یکپارچگی مشتری) به یکپارچگی فعالیت های لجستیکی شرکت با مشتریان و تامین کنندگان شرکت، مربوط می شود.

  • یکپارچگی داخلی

یکپارچگی داخلی به مجموعه ای از فعالیت های تولیدی سازگار با یکدیگر اشاره داد که در ارتباط متقابل، اهداف تولیدی را حمایت می کنند (, ۲۰۰۲ Parthasarthy and Hammond). یکپارچگی داخلی به عنوان فرآیندی از تعامل بین بخشی و تشریک مساعی بین بخشی، تعریف شده است که موجب می شود تا بخش ها در یک سازمان منسجم با هم کار کنند. در واقع، یکپارچگی داخلی، درجه ای است که یک تولید کننده، استراتژی های سازمانی، عملیات و فرآیندهای مربوط به تشریک مساعی و فرآیندهای همزمان را به منظور برطرف کردن نیازهای مشتریان، ساختار دهی می کند (Flynn and  Flynn, 2004). در یک سازمان، سیستم اطلاعات، تمام بخش ها را با هم مرتبط می کند، بنابراین تمامی بخش ها قادرند تا اطلاعات به موقع و دقیق را از بخش های دیگر به دست آورند و در این صورت سطح بالایی از یکپارچگی را کسب خواهند نمود. به علاوه باید ارتباطات یکپارچه بین بخش ها برحسب فرآیندهای کسب و کار و نیز روابط قوی که تعاملات و تشریک مساعی را در کل بخش ها حمایت می کند، وجود داشته باشد (Vickery et al.., 2003,).

پایان نامه

  • یکپارچگی خارجی

یکپارچگی خارجی تطبیق اهداف و سیاست های تولیدی با نیازهای بازار و نیازهای رقابت شرکت با توجه به محدودیت های محیطی می باشد (,۲۰۰۲ Parthasarthy and Hammond). یکپارچگی خارجی بین شرکت و شرکای خارجی آن اتفاق می افتد، که این اهمیت هماهنگی خریدار/فروشنده را برای ایجاد مطلوبیت بیشتر، مشخص می نماید. بارات و اولیویرا[۱] (۲۰۰۱)، پیشنهاد می کنند که یکپارچگی وقتی اتفاق می افتد که دو یا چند شرکت، مسئولیت برنامه ریزی مشترک مبادله ای، مدیریت، اجرا و اطلاعات اندازه گیری عملکرد را با هم به اشتراک بگذارند. یکپارچگی رو به جلو و رو به عقب و یکپارچگی مشتری و تامین کننده همگی در این طبقه قرار می گیرند. در حقیقت، یکپارچگی خارجی درجه ای است که تولید کننده با شرکای خارجی خود، برای ساختاردهی استراتژی های برون سازمانی، فرآیندها و عملیات در فرآیندهای گروهی و هماهنگ شرکت می کند (Flynn and  Flynn, 2004).

زنجیره تأمین یکپارچه به عنوان یکی از مزیتهای رقابتی امروز در بازار جهانی شناخته شده است؛ بنابراین ضروری است تا فاکتورهایی که در یکپارچگی نقش دارند، بررسی شوند.  مدیریت مؤثر زنجیره های تأمین نیازمند یکپارچگی فرآیندهای کسب وکار داخلی در یک سازمان و کل تأمین کنندگان و مشتریان خارجی می باشد. زنجیره تأمین یکپارچه ممکن است به عنوان یک فرآیند تعامل و تشریک مساعی در شرکت هایی که در یک زنحیره تأمین برای رسیدن به نتایجی که برای همه سازمان های درگیر در زنجیره، موردقبول و هماهنگ باشد، تعریف شود. در تحقیقی، لی[۲] (۲۰۰۰) بیان کرد که زنجیره تأمینی که به درستی یکپارچه شده است، هزینه ها را بیشتر کاهش میدهد. همچنین بیان داشت، این یکپارچگی برای شرکت، شرکای زنجیره تأمین و ذینفعان ارزش ایجاد میکند.  راسنزینک[۳] و همکاران (۲۰۰۳)، نیز در مقاله ای تحت عنوان تأثیر استراتژی یکپارچه سازی روی توانمندی های رقابتی و عملکرد کسب وکار، ثابت کردند که چنانچه میزان یکپارچگی در زنجیره تأمین بیشتر باشد، کیفیت محصول، تحویل، انعطاف پذیری فرآیند و رهبری هزینه، نسبت به گذشته بهتر خواهند شد (Romano, 2003). کیم[۴] (۲۰۰۹)، در مقاله ای با عنوان بررسی تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم زنجیره تأمین یکپارچه روی عملکرد شرکت، به بررسی ارتباطات علّی بین اعمال مدیریت زنجیره تأمین، توانمندی های رقابتی، سطح یکپارچگی زنجیره تأمین و عملکرد شرکت پرداخت و دریافت که در شرکت های کره ای زنجیره تأمین یکپارچه کارا ممکن است نقش مهمتری برای رقابت مدیریت زنجیره تأمین بازی کند در حالی که در شرکت های ژاپنی روابط متقابل نزدیک بین سطح اعمال مدیریت زنجیره تأمین و توانمندی های رقابتی ممکن است تأثیر معنادارتری بر روی رقابت مدیریت زنجیره تأمین داشته باشد. دو[۵] (۲۰۰۷)، نیز، با بررسی یک مطالعه موردی از گروه شرکت های موفق صنایع یی ین، به دنبال دستیابی به مزیت رقابتی از طریق زنجیره تأمین یکپارچه بود و دریافت که موفقیت های شرکت ها به علت سرمایه گذاری بالا در تکنولوژی اطلاعات می باشد و نیز دریافت که یک استراتژی کلی در زنجیره تأمین باید در توسعه و تهیه محصول جهت ایجاد تأثیرات بهینه برحسب هزینه و کیفیت، بهبودهایی را ایجاد کند (Du, 2007,).

راث و میلر[۶] (۱۹۹۹)، بیان داشتند که اخیراً اثبات شده، اگر اعضای بالادستی و پائین دستی بتوانند ارتباط اطلاعاتی سالم ایجاد کنند و مکانیزم ها را با هم به اشتراک بگذارند، توانمندی پاسخگویی سریع به تقاضای بازار بهبود خواهد یافت. مالونی و بنتون[۷] (۲۰۰۰)،در تحقیقی، دریافتند که یکپارچگی تأمین کننده، می تواند جهت موفقیت در صرفه جویی هزینه از جنبه های زیر به شرکتها کمک نماید:

  • اقتصاد مقیاس )در سفارش، تولید و حمل و نقل(
  • کاهش هزینه های اجرایی و هزینه های تغییر
  • بهبود استفاده از دارایی ها (Lin, 2009).

استیونز[۸] (۱۹۸۹)، پیشنهاد می کند که شرکت ها ابتدا به طور داخلی یکپارچه شوند و سپس یکپارچگی را به دیگر اعضای زنجیره تأمین گسترش دهند.  شرکت ها معمولاً یک فرآیند یکپارچه را که از طریق سه مرحله به وجود میآید، دنبال میکنند.

  • در مرحله اول، هیچ یکپارچگی وجود ندارد
  • در مرحله دوم، شرکت ها به طور داخلی یکپارچه می شوند: فعالیت های لجستیک آنها با فعالیت های واحدهای وظیفه ای مثل خرید، تولید و بازاریابی یکپارچه می شود
  • در مرحله سوم، یکپارچگی به دست آمده در مرحله دوم، به دیگر اعضای زنجیره تأمین مثل تأمین کنندگان و مشتریان گسترش می یابد (Kim and Cavusgil, 2009).

۲-۲-۶) مدل توسعه ی یکپارچگی با تامین کنندگان

مدلی است که چگونگی ایجاد و توسعه ی یکپارچگی را در زنجیره تامین و در سازمان های مختلف نشان می دهد . این مدل از تعدادی اجزای عمودی و افقی تشکیل شده است که اجزای عمودی آن عبارتند از:

  • جزء فرآیند:

شرح مختصری از گام های توسعه ی یکپارچگی است که مراحل مورد نیاز را برای شکل گیری، تکمیل و حفظ یکپارچگی، نشان می دهند.

  • جزء استراتژیک:

آزمون می کند که چگونه انتظارات استراتژیک و ارزیابی های کارآمدی یکپارچگی، به عنوان پیشرفت های اتحاد از طریق گام های توسعه، تکامل می یابند.

  • جزء عملیاتی:

توسعه ی تحقیق، معیارها و عملکرد استانداردها را به منظور مدیریت نوعی یکپارچگی توانمند، به بحث می نشیند. در بین گام های افقی، مدیریان بایستی گام های عمودی را که دربرگیرنده ی گام های افقی مورد نظرهستند، مد نظر قرار دهند. در هر گام عمودی، همان طور که از بالا به پایین حرکت می کنیم، مدیران باید جریان های عملیاتی و استراتژیکی را که بر هریک از گام های افقی توسعه ی زیر منطبق هستند، به دقت بررسی نمایند، این گام ها عبارتند از:

  • سطح اول: نیاز به شکل دهی یکپارچگی

بسیاری از شرکت ها به محض اینکه متوجه می شوند برای بهبود عملکرد خود نیازمند تغییر جدی در استراتژی های خود هستند، دست به شکل دهی نوعی یکپارچگی با دیگران می زنند. درک این موضوع که شرکت بایستی عملکرد خود را بهبود بخشد، از عوامل چندی نشأت می گیرد که از آن جمله می توان به رقابت جهانی، انسجام صنعت، ساختار توزیع کنندگان و کانال های عرضه و یا تغییرات تکنولوژی در آن شاخه ی خاص از صنعت اشاره نمود. حتی گاهی مشکلات مربوط به کیفیت باعث می شود، مدیران شرکت ها دست به باز تعریف شایستگی های پایه ای خود بزنند و آن دسته از فرآیندهایی را که برای آنها مزیت نسبی در بر ندارد، به دیگران واگذار نمایند. در پاره ای از اوقات، بخش بازاریابی به دنبال توسعه ی سهم بازار، ممکن است نیاز جدیدی را بیابد که بتواند آن را از طریق توسعه ی اتحاد با دیگران، پاسخ گوید. نکته ی مهم دیگر اینکه، هر نوع ارتباطی در زنجیره تامین، سطوحی از ریسک یا عدم اطمینان را در بر خواهد داشت. بنابراین، به واسطه ی هرگونه تغییری در استراتژی، پتانسیل بهبودی باید ظاهر شود که قدرت توجیه این سطح از ریسک را داشته باشد.

  • سطح دوم: پیگیری یکپارچگی

در جریان پیگیری یکپارچگی، سازمان ها، تعریف مشروحی از استراتژی های جدید خود ارائه خواهند داد و تصمیمیات خویش را به منظور پیگیری یکپارچگی مسالمت آمیز، قطعی خواهند کرد. این امر زمینه های تحقیق به منظور کسب اطلاعات دقیق مرتبط با استراتژی های جدید و همچنین ارزیابی دقیقی از یک شریک بالقوه را دربر خواهد گرفت. اهداف اولیه و اصلی مورد نظر در این سطح، به سرعت تحت بازبینی قرار گرفته و اهداف ثانویه به منظور تصحیح اهداف اولیه و تعیین سطح دسترسی خلق می شوند. در نهایت همین اهداف ثانویه به شناسایی مشخصات استراتژیک و عملیاتی که سازمان های درگیر در اتحاد به عنوان شرکای بالقوه اتحاد ملزم به کنترل و رعایت آنها هستند، کمک خواهد کرد. از طرفی دیگر، فرآیند تعریف معیار انتخاب به سازمان ها اجازه می دهد که به شیوه ی مناسبی تعداد سازمان های طرف اتحاد را کاهش دهند. محققان در مطالعاتشان به این مهم دست یافتند که یکپارچگی های موفق زمانی اتفاق می افتند که ارتباط بین شرکاء در زمینه مواد، محصولات یا خدماتی توسعه داده شده که به طور استراتژیک برای تمام شرکاء، از اهمیت خلصی برخوردار بوده باشد. اما اینکه شیوه ی ممیزی و انتخاب تامین کننده باید دارای چه خصوصیاتی باشند تا بتوان از طریق آنها تامین کنندگان ناب را شناسایی و انتخاب نمود، از اهمیت شایانی برخوردار است. برای این منظور به یک فرآیند گام به گام برای ممیزی ارزیابی و انتخاب اولیه تامین کنندگان نیازمندیم تا بتوانیم تامین کنندگان را ارزیابی، انتخاب و عملکردش را مورد بازبینی قرار دهیم. این فرآیند گام به گام عبارت است از:

  1. گام اول: شناسایی معیارهای کلیدی به منظور ارزیابی تامین
  2. گام دوم: وزن دهی به هر معیار ارزیابی
  3. گام سوم: شناسایی و وزن دهی به زیر معیار های درون هر معیار ارزیابی
  4. گام چهارم: تعریف متریک های ارزش دهی
  5. گام پنجم: ارزیابی مستقیم تامین کنندگا ن
  6. گام ششم: مرور نتایج ارزیابی و تصمیم گیری در مورد انتخاب تامین کنندگان
  7. گام هفتم: مرور پیوسته و مستمر عملکرد تامین کننده
  • سطح سوم: تثبیت یکپارچگی

پس از اعمال یک ارزیابی دقیق، با بکارگیری معیارهای انتخاب توصیف شده در سطح دو درخصوص شرکای زنجیره تامین، هر سازمانی می تواند گروه کوچکی را که به مرحله ی نهایی راه یافته اند، به یک یا دو تامین کننده که بیشترین انطباق را با ایده آل های آن سازمان دارند و همچنین بیشترین تعهدات را در قبلا موفقیت اتحاد به گردن گرفته اند، محدود کند. پس از انتخاب این شریک نهایی، دو سازمان به منظور شکل دهی یکپارچگی میان خود، متعهد می شوند. این تعهد می تواند از طریق یک توافق زبانی و شفاهی یا از طریق یک قرارداد کبتی رسمی، ابلاغ شود. پس از این مرحله، قرادادهای کتبی ممکن است اساسا به واسطه ی طول زمانی برقراری اتحاد، مفاد و مضمون، سطح رضایت و سطح جزییات قرارداد تغییر کند.

 

 

  • سطح چهارم: به کارگیری و استمرار یکپارچگی

یکی از توافقاتی که بین شرکاء در این مرحله به تصویب می رسد، منابعی هستند که به منظور تامین تعهد می شوند و بدین ترتیب اتحاد بین شرکاء آغاز می شود. هر شریک شروع به برآورده کردن منابعی که تعهد کرده است، می کند و امیدوار و مطمئن ارتباطات باز را آغاز می نماید. پس از یک دوره ی زمانی مطمئن، شرکاء انتظارات عملکردی را برآورده می کنند و یا در برآوردن آنها با شکست مواجه می شوند. در مواردی که نتایج، انتظارات عملکردی را برآورده کرده یا حتی از آن سطح نیز تجاوز می کنند، هر دو سازمان از نتیجه ی یکپارچگی خشنود می شوند و سطح اعتماد بین شرکاء افزایش می یابد، چرا که هر سازمان درخصوص تعهداتش صدق گفتارش را به اثبات رسانده است (مقدسی، ۱۳۸۶).

۲-۲-۷) ایجاد سیستم یکپارچه و شبکه اطلاعاتی

برای داشتن دامنه یکپارچه زنجیره تأمین، مدیر نیازمند است که به اطلاعات صحیح و به هنگام روی تمام وظایف سازمان و شرکای زنجیره تأمین، دسترسی داشته باشد. یکی از این ابزارها، شبکه داخلی است که امکان توزیع برخط  اشکال متعدد اطلاعات داخل سازمان را فراهم کرده و امکان به اشتراک گذاری پروژه ها و دسترسی کنترل شده به اطلاعات و اسناد سازمانی و … را مهیا می کند. این قابلیت در شرکت مورد مطالعه ایجاد شد ه و از مزایای آن بهره گرفته شد. این شبکه داخلی، در بخش های مختلف زنجیره تأمین نیز مانند کنترل موجودی، بانک اطلاعات و سیستم تدارکات و غیره، با ایجاد امکان گردش سریع و مستند اطلاعات و اسناد سازمان، شرایط کاری و کنترلی مطلوبی ایجاد نمود (یزدانی و همکاران، ۱۳۹۰).

۲-۲-۸) منافع حاصل از استقرار یکپارچگی

یکپارچگی در زنجیره تامین، مزایا و منافع قابل توجهی را نصیب شرکای زنجیره تامین می نماید. از مهمترین منافع هماهنگی و یکپارچگی می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • ارتقای ارزش افزوده محصولات

یکپارچگی، می تواند از طریق کاهش مدت زمان لازم جهت ارائه محصول به بازار، کاهش زمان توزیع و بهبود کیفیت، موجب ارتقای ارزش افزوده ی کسب شده یک شرکت شود. همچنین به طور مشابه، یکپارچگی شرکت هایی که خطوط محصولات مکمل را تولید می کنند، می تواند ارزس محصولات شرکای زنجیره تامین را افزایش دهد.

  • بهبود تماس با بازار: یکپارچگی می تواند سبب تلبیغ بهتر و برقراری ارتباطات اقربخش با کانال های بازار شود.
  • توانمندسازی عملیات: یکپارچگی از طریق کاهش هزینه ها و زمان چرخه های مختلف سیستم، موجب بهبود عملیات می شود. به علاوه، امکانات و منابع به نحو کاراتر و اثربخش تری مورد استفاده قرار می گیرند.
  • افزایش قدرت تکنولوژیکی: به اشتراک گذاری فناوری ها، سبب بهبود مهارت ها و توانمندی های شرکای زنجیره تامین خواهد شد.
  • ارتقای رشد استراتژیک: بسیاری از فرصت های جدید هنگام ورود با موانعی مواجه هستند. یکپارچگی، می تواند با به اشتراک گذاری تخصص و منابع، موجب غلبه بر موانع و بهره برداری از فرصت های جدید شود.
  • ارتقای مهارت های سازمانی: یکپارچگی، فرصت های ارزشمندی را برای یادگیری سازمانی فراهم می نماید. علاوه بر یادگیری شرکای زنجیره تامین یکپارچه از یکدیگر، شرکاء مطالب زیادی را در رابطه با خود می آموزند و همچنین به واسطه ی یکپارچگی، انعطاف پذیری مناسبی پیدا می کنند.
  • کسب قدرت مالی: افزایش درآمد، کاهش هزینه و همچنین به اشتراک گذاری ریسک، از جمله مواردی است که زمینه تقویت توان مالی اعضای زنجیره تامین یکپارچه را فراهم می کند. مهمترین هزینه هایی که در پی ایجاد یکپارچگی کاهش می یابند، عبارتند از: کاهش موجودی، کاهش هزینه های تراکنش، کاهش هزینه های اداری و کاهش اتلاف منابع. سایر منافع بالقوه استقرار نظام زنجیره تامین یکپارچه به قرار زیر هستند:
  1. بهبود پیش بینی و برنامه ریزی
  2. بهبود خدمات رسانی به مشتریان نهایی
  3. ایجاد هم افزایی عملیاتی و رویه ای بین اعضای زنجیره تامین
  4. پاسخگویی سریعتر به تغییرات تقاضای بازار
  5. رقابت پذیری و سودآوری بهتر (صامعی، ۱۳۹۰).

[۱] Barratt and Oliveira

[۲] Lee

[۳] Rosenzweig

[۴] Kim

[۵] Du

[۶] Roth and Miller

[۷] Maloni and Benton

[۸] Stevens

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




  • استراتژی و سیاست تحقیق و توسعه

یکی از عوامل موفقیت سازمان­ها در انجام فعالیت­های تحقیق و توسعه، اتخاذ استراتژی و سیاست صحیح بر اساس شناخت درست الزامات محیطی( میزان عدم قطعیت) و آمادگی( میزان شرایط لازم) برای ایجاد واحد تحقیق و توسعه می­باشد. شکل ۲-۴ چهار وضعیت مختلف را که یک سازمان در هر شرایطی، در یکی از آنها قرار می گیرد به صورت یک ماتریس نشان می دهد. (بوشهری، ۱۳۹۱)

۲-۱-۶-۱-  سازمانهایی که در وضعیت A قرار می­گیرند (الزامات محیطی و آمادگی زیاد)؛ این سازمان­ها با توجه به اینکه در موقعیتی با عدم قطعیت زیاد قرار دارند، می بایست در زمینه تحقیق و توسعه از استراتژی تهاجمی پیروی کنند. استراتژی تهاجمی یعنی خلق محصولات و بازارهای جدید. پروژه­های متناسب با این استراتژی دارای ویژگی ریسک و هزینه بالا، منفعت بالا و زمان اجرای آن غالباً طولانی است (بین ۲ تا ۷ سال). از طرفی با توجه به اینکه این سازمان­ها از آمادگی زیادی برخوردار هستند، توانایی اجرای پروژه ها را داشته و عمدتاً از ابزار، اطلاعات و نیروی انسانی موجود در شرکت برای اجرای پروژه­ها، استفاده و از سیاست استفاده از امکانات داخلی پیروی می­ کنند.

شکل۲-۴- وضعیت مؤسسات بر اساس درجه الزامات محیطی و درجه آمادگی

 

 

۲-۱-۶-۲-  سازمان­هایی که در وضعیت B قرار می گیرند (الزامات محیطی زیاد و آمادگی کم)؛ این سازمان­ها نیز با عدم قطعیت زیادی مواجه هستند و لذا می بایست از استراتژی تهاجمی، پیروی کنند و همانند سازمانهای گروه A، باید به خلق محصولات و بازارهای جدید بپردازند. اما از آنجا که آمادگی آنها در سطح پایینی است، امکان اجرای پروژه ها (که عمدتاً ریسکی و هزینه بر و زمان بر هستند) در داخل شرکت وجود ندارد و باید از امکانات بیرون از سازمان برای اجرای پروژه­ها استفاده شود. لذا سیاست تحقیق و توسعه این قبیل سازمان­ها، سیاست استفاده از امکانات بیرون از مؤسسه است.

۲-۱-۶-۳- سازمان­هایی که در وضعیت  Cقرار می­گیرند (الزامات محیطی کم و آمادگی زیاد)؛ با توجه به اینکه این سازمان­ها با عدم قطعیت کمّی روبرو هستند، می بایست در فعالیت­های تحقیق و توسعه، استراتژی دفاعی پیش گیرند. پروژه­های متناسب با این استراتژی عمدتاً دارای ویژگی ریسک پایین، احتمال موفقیت فنی زیاد و دوام رقابتی کوتاه مدت هستند. از سویی دیگر با توجه با اینکه این­گونه سازمان­ها از آمادگی زیادی برخوردار هستند، از توان تخصصی و امکانات مناسبی برای اجرای پروژه برخوردار بوده، لذا سیاست متناسب با وضعیت آنها، سیاست استفاده از امکانات داخلی است.

۲-۱-۶-۴- سازمان­هایی که در وضعیت  Dقرار دارند (الزامات محیطی و آمادگی کم)؛ این سازمان­ها هم با عدم قطعیت کمی مواجه هستند و هم از آمادگی کمی برخوردار هستند. یعنی استراتژی متناسب برای آنها استراتژی دفاعی است. اما چون امکانات آنها برای اجرای پروژه کم است، می­بایست از سیاست استفاده از امکانات بیرون از سازمان پیروی نمایند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




برون سپاری، یک فرآیند ارتباطی است که در یک سوی آن، سازمان برون­سپار(کارفرما، خریدار یا واگذارکننده خدمت) و در سوی دیگر آن تامین کننده (پیمانکار، فروشنده یا تدارک­دهنده خدمت) قرار دارد و حلقه واسط میان این دو، فعالیت مورد نظر برای واگذاری است. (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶)

دانلود پایان نامه

لذا می توان اجزای اصلی تشکیل دهنده برون­سپاری را به سه جزء زیر تفکیک نمود :

  • خریدار یا واگذارکننده خدمت[۱]
  • تامین­کننده یا تدارک­دهنده خدمت[۲]
  • فعالیت مورد برون­سپاری

۲-۲-۳- سطوح برون­سپاری

در یک تقسیم­بندی، برون­سپاری را می­توان در دو حوزه محصولات (ساخت وتولید) و خدمات (امور پشتیبانی) مورد بررسی قرار داد. در حوزه ساخت و تولید، امور تدوین تکنولوژی، ساخت قطعات، اجزا و زیر مجموعه­ها می­توانند برای تولید، به یک تامین­کننده واگذار گردند و در حوزه امور پشتیبانی خدماتی چون نگهبانی و امنیت، تدارکات، خدمات رفاهی، تامین نیروی کار موقت، امور حقوق کارکنان و …. به یک تامین­کننده واگذار گردند. (عبداله نژاد، ۱۳۸۴)

مطالعاتی که توسط شرکت اوسون در سال ۱۹۹۴ میلادی، در مورد ۴۰۰ شرکت انجام شد نشان می­دهد که ۴۵ درصد از شرکت­ها، مدیریت پرداخت حقوق خود را برون­سپاری کرده­اند.این شرکت­ها ۳۸ درصد اداره بخش مالیات، ۳۵ درصد مدیریت پاداش، ۳۴ درصد غرامت کارگری و ۳۰ درصد نیز قسمتی از استراتژی­های قابل­انعطاف مربوط به کارکنان خود را برون­سپاری نموده اند. (الوانی، ۱۳۸۳)

نتایج انجام یک بررسی دیگر در سال ۱۹۹۷ میلادی در انگلستان نیز نشان می­دهد که ۷۵ درصد از شرکت­ها، رویکرد برون­سپاری را تنها برای فعالیت­های پشتیبانی خود به کار گرفته­اند. (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶)

۲-۲-۴- فرآیند اجرایی برون­سپاری

اجرای هر تصمیمی نیاز به ساز وکار، رویه و نظام دارد، تا بتوان آن را به درستی پیش برد. هرچه حوزه تاثیرگذاری تصمیمات بزرگتر باشد، اهمیت این موضوع نیز بالاتر می رود. تصمیمات برون­سپاری نیز از این امر مستثنی نیست. برون­سپاری را می­توان از نظر اجرایی در الگویی مشتمل بر ۵ گام اصلی و یک گام با عنوان اقدامات اولیه و پیش­نیازی ارائه نمود. (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶) این الگو در شکل ۲-۵ نشان داده شده است.

شکل ۲-۵- الگوی اجرایی برون­سپاری

 

۲-۲-۵- اقدامات اولیه

برای آغاز اجرای فرآیند برون­سپاری در هر سازمانی، انجام مجموعه ­ای از اقدامات اولیه، الزامی و اجتناب ناپذیر است. نتیجه این اقدامات فراهم­نمودن بستری مناسب برای اجرای فرآیند برون­سپاری خواهد بود. از جمله مهمترین اقدامات اولیه و پیش­نیازی در برون­سپاری می­توان به موارد ذیل اشاره نمود: (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶)

  • خواست و عزم قاطع مدیریت ارشد مبنی بر لزوم و ضرورت برون­سپاری برخی از فعالیت های سازمان
  • انتخاب شورای راهبری و مسئول شورا به ­منظور سیاست­گذاری و نظارت بر چگونگی اجرای برون­سپاری
  • هدف­گذاری شفاف و روشن به گونه­ای که بتواند سوالات مختلف در حوزه برون­سپاری را پاسخگو باشد
  • طراحی فرایند اجرا و تقسیم وظایف و مسئولیت ها
  • ایجاد زبان مشترک میان افراد و گروه­های درگیر در فرآیند
  • تعیین حدود و استراتژی­های برون­سپاری و ملاحظات استراتژیک
  • ارزیابی ریسک ها
  • تامین منابع و امکانات
  • تعیین شایستگی­های محوری سازمان

[۱] Buyer

[۲] Supplier, Service provider, Contractor

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




پس از انجام مجموعه ­ای از اقدامات اولیه و پیش­نیازی که توضیح داده شد، به ترتیب گام­های  ۵گانه برون­سپاری اجرا می­شود. این گام­ها عبارتند از: (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶)

۲-۲-۷-۱- گام اول؛ تحلیل ساخت و خرید؛ پس از اینکه فعالیت­های کاندید برون­سپاری مشخص شد. لازم است تا تجزیه و تحلیل های دقیق­تری جهت اخذ تصمیم نهایی در مورد نگهداری یا واگذاری این فعالیت­ها صورت پذیرد. در این­گام، معیارهایی همچون تامین­کنندگان بالقوه در بازار و ویژگی­ها و توانایی­های آنها، معیارهای هزینه­ای، معیارهای عملکردی، ریسک تامین، ظرفیت تولید یا ارائه خدمت و… می تواند در آغاز تصمیم نهایی ساخت یا واگذاری دخیل شود.

۲-۲-۷-۲- گام دوم؛ شناسایی، ارزیابی و انتخاب تامین­کنندگان؛ در این گام باید تامین­کنندگان بالقوه شناسایی­شده را مورد ارزیابی قرارداده و از بین آنها یکی یا تعدادی را انتخاب کرد. معیارهای زیادی برای ارزیابی و انتخاب تامین­کنندگان استفاده می­شود که از آن جمله می­توان به مواردی چون قابلیت­های فنی، مدیریتی و کیفی تامین­کننده ، ساختار هزینه و قیمت­ گذاری وی بر خدمات خود، پیاده­سازی مدیریت کیفیت فراگیر و حرکت تامین­­کننده به سمت تعالی، توانایی و جهات مالی، تبعیت از قوانین و… اشاره نمود. با جمع آوری اطلاعات بالا و تحلیل آنها برای هر یک از تامین­کننده­های کاندیدا، می­توان تامین­کنندگان را امتیازدهی کرده و تامین­کننده برتر را مشخص نمود.

دانلود مقاله و پایان نامه

۲-۲-۷-۳- گام سوم؛ پس از تعیین تامین­کنندگان برگزیده، نوبت به انجام مذاکره با تامین­کنندگان و عقد قرارداد با آنهاست. معمولاً در اینگونه مذاکرات اهداف زیر دنبال می شود: روشن­کردن دامنه عملیاتی و حوزه خدمات مورد انتظار از تامین­کننده، مشخص­کردن چگونگی ارزیابی عملکرد تامین­کننده، روشن کردن روش قیمت­ گذاری بر خدمات تامین­کننده و توافق نهایی بر قیمت، تعیین زمان­بندی تحویل­ها و چگونگی تاثیر کار، تعیین شرایط خاتمه یا فسخ قرارداد. (جبل عاملیان و همکاران، ۱۳۹۱)

۲-۲-۷-۴- گام چهارم؛ در این گام نتایج گام­های قبلی محقق خواهد شد. در این گام به صورت عملی منابع مربوط به فعالیت واگذارشده به تامین­کننده، به او منتقل می شود. نکته مهم در این گام مدیریت اثربخش روابط با تامین­کننده می­باشد. این روابط ممکن است مبتنی بر روابط رسمی و دیوان سالارانه، روابط مرسوم در بازار یا مبتنی بر اعتماد متقابل و بده- بستان شریکانه باشد.

۲-۲-۷-۵- گام پنجم؛ این گام شامل روش­ها و معیارهایی برای جمع­آوری و تحلیل اطلاعات مربوط به اندازه ­گیری و رتبه­بندی عملکرد تامین­کنندگان در یک بازه زمانی پیوسته است. هدف از این سنجش بررسی صحت ادعاهای اولیه تامین­کننده و ارزیابی صورت گرفته و نیز فراهم شدن امکان تصمیم ­گیری در مورد چگونگی ادامه روند برون­سپاری محصول یا خدمت مورد نظر است.

۲-۲-۵- استراتژی­های برون سپاری

یکی از مهمترین تصمیمات هر سازمان، اخذ تصمیمات ساخت یا خرید، یا به عبارتی برون­سپاری در مقابل درون­سپاری محصولات و خدمات مورد نیاز سازمان است. تصمیم سازی ساخت یا خرید می ­تواند با مختصری بررسی و تامل انجام شود ولی گاهی اوقات اخذ تصمیم در این خصوص به سادگی امکان­پذیر نبوده و نیازمند یک مدل تصمیم ­گیری می­باشد. بدین منظور روش­های مختلفی توسعه یافته­اند، بسیاری از این سازمان­ها در سراسر جهان نیز متناسب با مقتضیات خود و با ترکیب دو یا چند عامل تاثیرگذار مدل­های تصمیم سازی ویژه­ای ایجاد کرده‌اند. (ژیگیان[۱]، ۲۰۰۷)

یکی از این مدل ها استفاده از ماتریس ” اهمیت/ توانایی” می باشد (شکل۲-۸). محور عمودی این ماتریس دو بعدی را «اهمیت استراتژیک» و محور افقی آن را «توانایی استراتژیک» قلم تامینی تشکیل می دهد. اهمیت استراتژیک؛ میزان اهمیت قلم مورد بررسی در تامین مزیت­های رقابتی و تحقق اهداف کلان سازمان، حساسیت آن از نظر محدودیت­های حفاظتی و تاثیر آن بر عملکرد مطلوب محصول نهایی می­باشد. توانایی استراتژیک؛ توان و قابلیت­های فعلی سازمان در تامین قلم مورد نظر در داخل صنعت می­باشد. بر اساس ماتریس ذکر شده چهار حالت در مورد قلم تامینی قابل تصور است، که در هر یک از حالت های چهارگانه می­توان به صورت زیر اقدام نمود:

 

ساخت
شراکت
؟
خرید
۳
۲
۱
۴
اهمیت استراتژیک
کم
زیاد
کم
زیاد
توانایی استراتژیک
شکل ۲-۸- ماتریس اهمیت – توانایی (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶)

 

 

 

 

 

 

۲-۲-۸-۱- حالت اول؛  اهمیت استراتژیک قلم تامینی کم و توانایی استراتژیک داخل سازمان نیز برای تامین داخلی آن کم می باشد، در این صورت مناسب­ترین گزینه، تامین قلم از بیرون سازمان یا به عبارتی خرید است.

۲-۲-۸-۲- حالت دوم؛ اهمیت استراتژیک قلم تامین زیاد و توانایی داخل سازمان نیز برای تامین داخلی آن زیاد است،  در این صورت، ترجیح بر تامین این قلم در داخل صنعت و حفظ آن یا به عبارتی، ساخت آن است.

۲-۲-۸-۳- حالت سوم؛ اهمیت استراتژیک قلم تامین زیاد است ولی توانایی استراتژیک داخل سازمان برای تامین داخلی کم می­باشد، در این صورت شاید مناسب باشد که با برخی شرکت­های دیگر مشارکت کنیم. این شراکت می ­تواند جنبه کوتاه­مدت یا بلند­مدت داشته باشد.گاهی ممکن است سازمان ترجیح دهد در زمینه تقویت فعالیت اصلی آینده خود که در حال حاضر در انجام آن توانایی کافی در داخل وجود ندارد، با دیگران به طور موقت شریک شود تا فعالیت­های اصلی مورد نظر در تعاملات مربوطه پرورش یافته و بالنده شود. بدیهی است که اینگونه شراکت­ها نیز ریسک­های مخصوص به خود را به همراه دارد، که قاعدتاً باید برای مدیریت ریسک­های مربوطه تدابیر لازم را اندیشید.

۲-۲-۸-۴- حالت چهارم؛ اهمیت استراتژیک یک قلم تامینی کم است ولی توانایی استراتژیک داخل سازمان برای تامین داخلی زیاد می­باشد، در اینصورت ممکن است تشخیص برتری در مورد گزینه­های ساخت یا خرید آسان نباشد. در این حالت عوامل دیگری مانند صرفه­جویی هزینه­ها، کمبود ظرفیت و یا دلایل دیگر، اخذ تصمیم نهایی را ممکن می سازد.

[۱] Zixian, W.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




سازمان همواره علاقه دارند ارزیابی کنند که چگونه هستند زیرا چنین تصور می‌شود که اگر بدانیم چگونه ایم، بهتر می‌توانیم برای آینده برنامه ریزی کنیم و تصیمیم بگیریم که “چگونه باشیم” یکی از بهترین روشهای ارزیابی سازمانی، خود ارزیابی است که در مدل EFQM به آن توجه ویژه ای شده است. در این ادامه مفاهیم مرتبط با خود ارزیابی سازمانی را منطبق بر مدل EFQM تشریح می‌کنیم. خودارزیابی ، یک بازنگری منظم ، سیستماتیک و جامع از فعالیتهای سازمان و نتایج آن بر اساس یک مدل سرآمدی عملکرد مانند EFQM است. فرآیند خودارزیابی به سازمان اجازه میدهد بطور شفاف نقاط قوت و نیز حوزه های نیازمند بهبود را شناسایی کند .

۲-۳-۴-۱-فرآیند عمومی خودارزیابی

  • قدم اول : ایجاد و تعهد لازم در مدیریت ارشد سازمان برای انجام خودارزیابی
  • قدم دوم : ایجاد و جاری سازی استراتژی اطلاع رسانی
  • قدم سوم : طرح ریزی کل فرآیند خودارزیابی
  • قدم چهارم : انتخاب و آموزش تیم مدیریت کننده فرآیند
  • قدم پنجم : انجام خودارزیابی
  • قدم ششم : اولویت بندی یافته های خودارزیابی
  • قدم هفتم : تشکیل تیم های بهبود و تدوین و پیاده سازی اقدامات اصلاحی

۲-۳-۴-۲- روشهای خودارزیابی

  1. روش پرسشنامه : کم هزینه و سریع انجام میشود سوالات از اجزای معیارهای نه گانه میتواند به شکل ساده بصورت بله وخیر باشد . دقت ارزیابی در این روش پایین است .
  2. روش ماتریسی : این روش نیاز به آموزش کمی دارد. این روش همانند روش پرسشنامه بر اساس اعلام نظر افراد ارزیابی میکند.
  3. روش کارگاهی : اعضای تیم خودارزیابی اطلاعات را جمع آوری و در یک کارگاه به یکدیگر ارائه میکنند و از طریق بازنگری و پیشرفت برنامه های اجرایی و امتیاز دهی به یک نظر اجماع میرسند.
  4. روش پروفرما : بعلت درگیری افراد بیشتری از افراد در بخش های مختلف سازمان در امر جمع آوری اطلاعات از دقت بیشتری نسبت به روشهای دیگر است .
  5. روش شبیه سازی فرآیند اخذ جایزه : در این روش بر اساس فرآیند ی که جهت دریافت جایزه اروپایی کیفیت توصیه شده است صورت میگیرد.امتیاز دهی در این روش از دقت بالایی برخوردار است(جلوداری ممقانی، ۱۳۸۵: ۷۶) .

۲-۳-۵- مزایای مدل تعالی سازمانی
انجام خود ارزیابی بر اساس این مدل به سازمانها کمک می کند تا وضعیت خود را نسبت به سازمانهای موفق ارزیابی نمایند و نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنند.

  • وجود هدف در فرآیند استقرار انگیزه لازم جهت اعتلای سازمان را برای مدیران و کارکنان ایجاد می کند.
  • فضای رقابتی کسب جوایز به تسریع در رشد سازمانها کمک می کند که شعار« کیفیت راه بدون پایان» را جامعه عمل بپوشاند.
  • ارزیابی ها و گزارشات آن فضای مناسبی جهت الگوبرداری از بهترینها را فراهم می کند.
  • کسب جوایز حاصل از مدل (با توجه به دشواری دریافت آن) دستاورد بزرگی برای سازمان ایجاد می کند(الوداری و همکاران، ۱۳۹۲: ۱۷۱).
  • ارزیابی عملکرد جامع بیمارستان ها در جهت بهبود مستمر
  • شناسایی نقاط قوت و زمینه های قابل بهبود در تمامی حوزه های عملکرد بیمارستان ها
  • استفاده از رویکرد خودارزیابی به منظور سرآمد کردن بیمارستانها
  • ارائه تصویر واقعی از کیفیت فعالیتهای بیمارستانها
  • ایجاد بسترهای لازم جهت استقرار نظام های نوین مدیریتی( TQM )
  • ایجاد بسترهای لازم جهت شرکت بیمارستان ها در جوایز کیفی
  • امکان مقایسه با سایر سازمان های پیشرو و مشخص کردن جایگاه سازمان در سطوح مختلف بخشی،ملی،بین المللی
  • کاربردهای مدل تعالی سازمانی
  • رشد و ارتقای سطح یک سازمان در تمامی ابعاد
  • کسب رضایتمندی کلیه ذینفعان
  • ایجاد تعادل بین خواسته ها و انتظارات کلیه ذینفعان
  • تضمین موفقیت سازمان در بلند مدت(کارلومارو و همکاران،۲۰۰۶: ۱۰۳).

۲-۳-۵- جایگاه EFQM در فرآیند مدیریت
مدیریت به معنای فرآیند استفاده بهینه از منابع در جهت تحقق اهداف، اینک به یک رکن بی‌بدیل و غیر قابل انکار در عرصه اجتماع و اقتصاد حتی سیاست و فرهنگ تبدیل شده است. مدیریت در دو سده اخیر جایگاه خود را به‌صورت تصاعد هندسی رو به ارتفاء یافته است. از قرن نوزده به بعد که مدیریت وارد نظام‌های آکادمیک و سیستم‌های آموزشی شد، بحث‌های جدی و مفصلی پیرامون تعریف مدیریت میان اندیشمندان رشته‌های مختلف درگرفت. اما مرور زمان و اهمیت نقش این اصل مهم در عرصه‌های اجتماع - به‌ویژه حوزه اقتصاد - و تولد نظریه‌های جدید، مقام رفیعی به مدیریت داد تا جائی که امروزه، مدیریت را کلیدی‌تر و مهمتر از عامل پول و منابع اولیه در فرآیند اقتصاد تلقی می‌کنند. زمانی بر سر علم یا هنر بودن مدیریت، جدل‌ها در گرفت. گروهی بر این باور بودند که مدیریت، فقط هنر است و بر این ادعای خود شواهد تاریخی بسیار در خلق تمدن‌ها ارائه کرده‌اند، که البته هیچ‌کدام دلیلی بر حذف آموزش در چنین فرآیندی به حساب نیامده‌اند. گروهی نیز با تبیین اصول و مبانی فراگیر و جهان شمول، مدیریت را دانش تلقی کردند. دانشی که دارای مبانی تئوریک و اصول و بنیان‌های ثابت و تعریف شده و فنون و رویه‌های مشخص اجرائی است. اینک پس از حدود یک قرن مجادله غالب محققان و اندیشمندان این عرصه، مدیریت، را هم علم و هم هنر می‌دانند و بر این مسئله تأکید دارند که وجود توانمندی‌های ذاتی و غیر اکتسابی در افراد مدیر، شرط لازم است اما هرگز در دنیای پیچیده و در حال تغییر کافی به‌نظر نمی‌رسد. لذا بخش مهم مهارت‌های مدیران از طریق کسب دانش و اطلاعات فنی مدیریت بدست می‌آید و لذا در جواب آنهائی که موفقیت مدیران مدیریت نخوانده را دلیلی بر هنر بودن مدیریت تلقی می‌کنند باید گفت چنین مدیرانی - اگر واقعاً وجود داشته باشند - در صورت دسترسی به دانش مدیریتی قطعاً به موفقیت‌های چند برابر دست می‌یابند. علاوه بر چالش پیرامون علم و هنر بودن مدیریت، در یک مقطع، دانش و فن بودن مدیریت نیز به چالش کشیده شد و نیز علم یا فلسفه بودن آن. برخی نیز مستقل بودن مدیریت به‌عنوان یک دانش را مورد تردید قرار دادند. اما اکنون پس از گذشت چندین دهه بحث و گفتگو و تردید و پاسخگوئی، غالب صاحب نظران این عرصه به این قناعت رسیده‌اند که مدیریت یک دانش واسطه‌ای است و به لحاظ گستردگی حوزه کار مدیریت که - تقریباً - همه عرصه‌های حیات آدمی را در بر می‌گیرد از یافته‌های تمام علوم بشری نیز بهره می‌گیرد. مدیریت از سوئی ریشه در بحث‌های فلسفی دارد و از سوئی به علوم سیاسی، اقتصادی، آماری و ریاضی و نیز جامعه‌شناسی و روانشناسی وابسته است. لذا پذیرش اینکه مدیریت یک دانش بین رشته‌ای است قابل دفاع به‌نظر می‌رسد. در بازنگری پیشینه تولد دانش مدیریت در دو سده اخیر طی شدن یک مسیر رو به کمال به خوبی خود را نشان می‌دهد. از نظریه‌های ماکس وبر، هنری فایول و تیلور که به‌عنوان پایه‌گذاران مدیریت کلاسیک اشتهار دارند تا نظریه روابط انسانی و سرانجام نظریه‌های نوین مدیریتی شامل رویکرد سیستمی و اقتضائی، همه نشانگر حرکت در یک مسیر رو به تکامل است. این حرکت همچنان ادامه یافته است و در حوزه‌های مختلف به شیوه فنی‌تر و متمایز، الگوها و رویه‌های جدیدی را به عالم مدیریت عرضه می‌کند(رضائیان، ۱۳۸۶: ۳-۶). از آنجا که در همین مسیر، مدیریت در رشته‌ەای دولتی، صنعتی، مالی، بازرگانی، بیمه، و… توسعه پیدا کرده است، متناسب با هر یک از این عرصه‌ها، رویکردها و تکنیک‌های مختلفی ارائه شده که هر کدام در جای خود حائز اهمیت هستند. این نظریات و فنون جدید براساس اهمیتی که برای مؤسسین آن داشته‌اند از یک زاویه و رد یک بخش خاصی از مدیریت، پدید آمده و کوشش کرده‌اند آن امور را به‌صورت تخصصی‌تر مورد توجه قرار دهند. برخی در عرصه برنامه‌ریزی، تحول ساختار سازمانی، دسته‌ای در زمینه فرآیندها و نیز بعضی در حوزه منابع انسانی و رفتار سازمانی ارائه طریق داده‌اند. از جمله فنونی که در دو دهه اخیر از اروپا آغاز شد و در سال‌های اخیر هم در عرصه مدیریت کشور موضوعیت یافته است مدل تعالی سازمانی است این مدل، برخلاف تصور برخی که آن را جایگزین همه تئوری‌ها و فنون مدیریتی کرده‌اند صرفاً یک تکنیک برای ارزیابی عمل‌کرد سازمان‌هاست .مدل کیفیت سرآمدی اروپا در فرآیند مدیریت و در مرحله نظارت جای دارد. موقعیت این مدل در سیستم مدیریت به‌شرح زیر نشان داده شده است. همان‌طور که ملاحظه می‌شود، مدیریت به‌عنوان یک سیستم دارای ابعاد، ارکان و فرآیند پیچیده‌ای است که مدل سرآمدی سازمانی در مرحله کنترل قرار دارد. قابل توجه است که به یاد داشته باشیم کنترل نیز همانند سایر ابعاد سیستم مدیریت از زمانی که در نظریه کلاسیک‌ها از سوی هنری فایول ودیگر پایه‌گذاران مدیریت مطرح شد به مرور مسیر رو به کمال پیموده است. اما کلیات موضوع تغییر خاصی نکرده است. در ابتدا کنترل به‌عنوان فرآیند تعیین یا شناخت اهداف شاخص‌ها، بررسی وضعیت موجود، مقایسه آن با اهداف و شاخص‌ها، شناسائی نواقص و ارائه راه ‌حل برای جبران نواقص و اصلاح مستمر بوده است. در این تعریف مراحل کنترل نز به نحوی بیان شده است. براساس آنچه از مدل کیفیت سرآمدی اروپا استنباط می‌شود، مراحل آن همانند مراحل اولیه کنترل است. در این مدل نقاط قوت و ضعف شناسائی و نقاط قابل بهبود جهت اطلاع معرفی می‌شوند. با توجه به چنین تشابهی، در می‌یابیم که مدل تعالی
سازمانی در مقطع کنونی یکی از پیشرفته‌ترین روش‌های کنترل و ارزیابی عمل‌کرد مدلی در سازمان‌ها، درک مفاهیم مدیریتی و آشنائی با سایر نظریات، مدل‌ها مورد بی‌توجهی قرار گرفته و منابع انسانی، اعم از مدیران و کارکنان اعتنائی به آن ندارند و سازمان در اجراء اصول، روش‌ها و فنون مدیریتی ناموفق بوده است، اجراء مدل تعالی سازمانی هرگز نمی‌تواند جایگزین آنها شود مدل تعالی سازمانی صرفاً تصویری از سازمان را در اختیار قرار می‌دهد و در مقایسه سازمان‌های مشابه، مرتبه و مقام سازمان مورد مطالعه را نشان می‌دهد. در هر حال به منظور اجراء موفقیت‌آمیز مدل تعالی سازمانی در سازمان‌ها و شرکت‌ها توصیه می‌شود قبل از دوره‌های آموزشی مربوط به EFQM،دوره‌های آشنائی با اصول و مبانی مدیریت. اجراء و برای پیاده‌سازی مدل سرآمدی سازمانی زمینه‌سازی شود.(گرامی و علیزاده، ۱۳۸۴: ۱۲۵).
۲-۳-۵-۱- مأموریت EFQM چیست؟
به استناد ماهیت، فرآیند اهداف و ویژگی‌های EFQM می‌توان دریافت که این تکنیک، یک تکنیک مدیریتی و مربوط به حوزه کنترل و ارزیابی در سازمان است. به‌منظور اثبات این مدعا، آشنائی با کنترل، تعریف و فرایند آن و نیز EFQM ضرورت می‌یابد. در تئوری‌های مدیریت از دوره کلاسیک‌ها تاکنون، کنترل به‌عنوان، یکی از مراحل و یا اصول مدیریت، تعریف شده است. در نظریه مدیریت، تعریف شده که مدیریت را شامل: برنامه‌ریزی: سازماندهی، کارگزیین، هدایت، هماهنگی، گزارش‌دهی و بودجه می‌داند، گزارش دهی و بودجه در حوزه کنترل جای گرفتتند. بعدها هنری فایول، در اصول چهارده‌گانه خود، کنترل را بخشی از مدیریت معرفی کرد. اینک در میان صاحب‌نظران دانش مدیریت، کنترل یک اصل، یک مرحله و یا یک وظیفه مهم مدیریتی شمرده می‌شود. برخی اصول مدیریت را در پنج اصل برنامه‌ریزی، سازماندهی، تأمین منابع، هدایت و کنترل خلاصه می‌کنند. عده‌ای همان اصول را تحت عنوان فرآیند مدیریت و گروهی نیز به‌عنوان وظایف آن می‌شناسند.در هر حال با فرض پذیرش هر کداماز این نظریات، کنترل آخرین گام در فرآیند مدیریت به‌حساب می‌آید. در دهه‌های اخیر نیز آقای دمینگ در چرخه معروف خود که به‌نام چرخه دمینگ شناخته می‌شود، کنترل را تحت عنوان بررسی یا کنترل معرفی کرده است، کنترل تقریباً از سوی چه کسانی که آن را به‌نام کنترل، چک، بررسی یا ارزیابی نامیده‌اند به‌عنوان شناخت وضع موجود، مقایسه آن با اهداف و شاخص‌ها، درک کمبودها و عقب‌ماندگی‌ها و اصلاح آن تعریف شده است. براساس این تعریف، فرآیند کنترل عبارت است از:

  1. شناخت یا تعیین اهداف و شاخص‌ها
  2. شناخت وضع موجود
  3. مقایسه وضع موجود با اهداف و شاخص‌ها
  4. درک نواقص، کمبودها و عقب‌ماندگی‌ها
  5. تلاش برای اصلاح

این پروسه همچنان در فرآیند مدیریت به‌صورت مستمر ادامه خواهد داشت و این همان اصلی است که در نظریات، مدل‌ها و تکنیک‌های جدید مدیریتی به‌نام بهبود مستمر شناخته شده است. حال اگر به مدل تعالی سازمانی ایفا می‌کند، نقش کنترل، ارزیابی و اصلاح مستمر است. براساس تعریف بانیان مدل سرآمدی، یعنی الگوی تعالی بنیاد اروپائی مدیریت کیفیت نه عنصر اصلی وجود دارد که پنج مورد آن توانمندساز (رهبری، استراتژی، کارکنان و منابع) و چهار مورد آن شامل نتایج (کارکنان، مشتریان، جامعه و نتایج کلیدی عمل‌کرد) است. که اگر دقیقاً در این عناصر نگریسته شود و به فرآیند اعمال این مدل توجه شود، ماهیتا همان پروسه PDCA و یا فرآیند کنترل است که بیشتر تعریف کردیم. در مدل سرآمدی اروپا (EFQM) تکنیک‌های متنوعی مورد استفاده قرار می‌گیرند که همگی، ماهیتاً نقش کنترلی ایفا می‌کنند . در منطق رادار، ابتدا نتایج حول محورهای روند، اهداف، مقایسه و علت‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد، سپس رویکرد، به‌کارگیری و ارزیابی و بازنگری. و این تقریباً همان چرخه دمینگ و فرآیند خودارزیابی است. در مورد فرآیند خودار زیابی هم به‌همین صورت. مراحل خودارزیابی از ایجاد و تعهد به خودارزیابی شروع و با برنامه‌ریزی یا تعیین گروه، برگزاری ارتباط و هدایت آنها تدوام یافته و با تعیین برنامه‌های عملیاتی و اجراء برنامه‌ها و سرانجام بازبینی، خاتمه می‌یابد و این چرخه همچنان ادامه خواهد داشت. حال اگر فرآیند این سه تکنیک مهم را با فرآیند کنترل در مدیریت مقایسه کنیم در خواهیم یافت که همه آن مدل‌ها و تکنیک‌ها در حوزه کنترل قرار دارند. لذا می‌توان نتیجه گرفت که در مدل سرآمدی سازمان به استناد‌الگوی اروپائی آن،سازمان‌ها با ارزیابی خود (کنترل خود) ضمن اخذ باز خور مناسب و شناسائی نقاط قوت و ضعف، راه‌های بهبود و اصلاح (شناسائی نقاط قابل بهبود) مستمر را ارائه خواهند داد. این چرخه در مطالعات مدیرتی همانند فرآیند دمینگ یک اقدام کنترلی و بهبود مستمر تلقی می‌شود. بنابراین باید گفت: مأموریت EFOM براساس شناخت وضع موجود سازمان و مقایسه آن با اهداف، شاخص و استانداردهای عمل‌کرد، بهبود مستمر عمل‌کرد سازمان است(هدایتی، ۱۳۸۷: ۴۶).
۲-۳-۶-اطلاعات و دانش و مدل تعالی سازمانی
ابنکه اصولا عناصری مانند اطلاعات و دانش چه نقشی در پیشرفت و تعالی سازمانها ایفا می کنند و از نظر اهمیت در میان معیارها و ارزشهای سازمانی چه جایگاهی را به خود اختصاص می‌دهند یکی از پرسشهای اساسی رهبران سازمانها، در پیاده سازی مدل تعالی سازمانی است .
بطور کلی رویکرد سازمانهای متعالی در عصر حاضر، برنامه ریزی و طراحی ساختارها و فرایندهای کسب وکار سازمانی، با محور قرار دادن دانش است . در چنین سازمانهایی به دانش بعنوان یک منبع با ارزش در برنامه‌ریزیهای استراتژیک به شکل جدی توجه می‌شود و این دقیقا همان نقطه ای است که امروزه سازمانها را از یکدیگر جدا می سازد .بر اساس مطالعاتی که بر روی سازمانهای موفق و ناموفق صورت گرفته پژوهشگران در یافته اند که سازمانهای موفق دارای ویژگیهای تقریبا یکسانی هستند که از آنها بعنوان ارزشهای بنیادین نام برده می‌شود . این ارزشهای بنیادین در مدل تعالی سازمانی اروپاییEFQM  به هشت اصل خلاصه شده است که در دنباله این مطلب همراه با تعاریف آورده شده است . جالب اینجا است: اگر چه یکی از این اصول خود به طور مستقیم به اطلاعات و دانش پرداخته است ( یاد گیری، نوآوری و بهبود مستمر) لیکن در اکثر اصول دیگر نیز نقش اطلاعات و دانش پر رنگ دیده می‌شود(قدمی، ۱۳۸۵: ۱۱۱) .این ارزشها عبارتند از:
نتیجه گرایی: در سازمانهای متعالی، اطلاعات مربوط به ذینفعان فعلی و آتی جمع‌آوری می‌شود و بمنظور تعیین و استقرار و بازنگری خط مشی ها، استراتژیها، هدفها، مقاصد و شاخصها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مشتری مداری: شناخت و درک مشتریان، با تمرکز بر خواسته‌ها و انتظارهای فعلی و آتی آنها از راه جمع‌آوری اطلاعات و به کار گیری روشهای موثر.
توسعه شراکتهای خارجی: سازمانهای متعالی، تشخیص می‌دهند که میزان موفقیت آنها در دنیای پر تحول کنونی، بستگی به شراکتهایی دارد که زمینه پیاده سازی این‌گونه تحولات را ایجاد می‌کنند. این شراکتها، سازمانها را قادر می‌سازند تا ارزش افزوده بیشتری برای ذینفعان خود به ارمغان آورند. شرکا برای تحقق هدفهای مشترک با یکدیگر همکاری دارند و هر یک از راه در اختیار گذاشتن تخصص، منابع و دانش از یکدیگر حمایت می‌کنند.
مدیریت بر مبنای فرایندها و واقعیت‌ها‌: در سازمانهای متعالی، بواسطه وجود مجموعه ای شفاف و یکپارچه از: فرایندها، اطمینان از اجرای نظام مند خط مشی ها، استراتژیها؛ هدفها و برنامه‌های سازمان، تضمین می‌شود. این فرایندها به گونه ای موثر، جاری سازی و مدیریت می‌شوند و همواره بهبود می‌یابند.تصمیم گیریها بر اساس اطلاعات واقعی و قابل اطمینان از عملکرد حال و مورد انتظار وغیره و عملکرد رقبا انجام می‌شود.تجربه به کار گرفته شده در انجمن هوانوردی فدرال آمریکا نشان می‌دهد که مدیریت فرایندها و مدیریت دانش کاملا مکمل یکدیگرند. اصلاح فرایند به سازمان کمک می‌کند تا از راه بررسی مستمر و با نگرشی متکی بر انجام بهتر امور، اثر بخشی سازمان را افزایش دهد و با مستند سازی فرایندها، نقش و مسئولیتهای کارکنان به راحتی تعیین می‌شود.
رهبری و ثبات در مقاصد: رهبران در سازمانهای متعالی بطور مستمر محرک و الهام بخش کارکنان در حرکت بسوی تعالی هستند، به گونه ای که در رفتار و عملکرد، به عنوان الگو شناخته می‌شوند. در چنین شرایطی رهبران قابلیت خود را در تطبیق و همسو سازی جهت گیری سازمانی، در قبال تحرکات و تغییرات سریع محیط بیرونی، نشان می‌دهند و کارکنانشان را با خود همراه می‌سازند.
توجه به مسئولیتهای اجتماعی: سازمانهای متعالی از راه ایجاد شفافیت و پاسخگویی مناسب به ذینفعان در قبال عملکرد خود به عنوان سازمانهای مسئول، رویکردهای سطح بالای اخلاقی را اتخاذ می‌کنند. آنها به مسئولیت اجتماعی و حفظ پایداری محیط زیست در حال و آینده توجه دارند و فعالانه آن را ترویج می‌کنند.
توسعه و مشارکت کارکنان: سازمانهای متعالی با جذب و توسعه دانش کارکنان خود به شایستگی های مورد نظر دست می یابند و بطور مثبت و فعالانه به گونه ای همه جانبه ار آنها حمایت می‌کنند. با تفویض اختیار و کمک به آزاد سازی و تحقق قابلیتهای بالقوه کارکنان، توسعه فردی آنان تقویت می‌شود.این سازمانها اهمیت فزاینده سرمایه‌های فکری کارکنان خود را درک می‌کنند و از دانش آنها در جهت منافع سازمان بهره می‌گیرند. آنها مشارکت فعال کارکنان و قابلیتهای بالقوه ایشان را از راه ارزشهای مشترک ؛ فرهنگ صداقت و شفاف سازی به حداکثر می‌رسانند و با هدف ایجاد و استقرار ایده‌های بهبود، از مشارکت آنان بهره می‌گیرند.
یادگیری، نوآوری و بهبود مستمر : سازمانهای متعالی، همواره در حال یادگیری از فعالیتها و عملکرد خود و دیگران هستند. این سازمانها دانش کارکنانشان را بمنظور حداکثر کردن یادگیری، در سراسر سازمان به کار می‌گیرند. در این سازمانها کارکنان در حفظ سرمایه‌های فکری خود، دقت و در جای مناسب از آن برای کسب دستاوردهای کسب وکار سازمان استفاده می‌کنند.با مطالعه این ارزشها به نقش و جایگاه اطلاعات و دانش در سازمانهای موفق پی برده و اهمیت شناخت و تجزیه و تحلیل مرزهای مدیریت اطلاعات و دانش به منظور تعیین مسیر حرکتی آنها برای سازمانها، از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد‌ شد(مالکی و همکاران، ۱۳۸۷: ۳۳-۳۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




عوامل موثر بر نگرش های زناشویی

الف)روند اجتماعی شدن: در روند اجتماعی شدن، والدین، همسالان، همسایگان، همکلاسی‌ها، دوستان و سازمان‌های موجود در محیط اجتماعی در ادراک نوجوانان و بزرگسالان جوان در ارتباط با نگرش نسبت به نقش‌های آینده و سبک زندگی موثر هستند(هریس ولی،۲۰۰۷).

ب)ساختار‌ و فرصت‌ها: ساختار فرصت‌ها در بافت زندگی نوجوان شامل فرصت‌های کاری برای زنان، فرصت‌های اقتصادی برای مردان و نسبت به زنان و مردان غیر شاغل است. ساختار فرصت‌ها هم چنین شامل نژاد، قومیت، وضعیت مهاجرت، زمینه خانواده، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و چگونگی عملکرد زوجین در نقش پدر و مادر است. در واقع روند اجتماعی شدن و ساختار فرصت‌ها مکانیسمی را نشان می‌دهند که در رشد نگرش‌های زناشویی و نیز انتظارات زناشویی دخیل است (هریس ولی،۲۰۰۷).

ج)تجارب با هم بودن، بدون ازدواج[۱]: تجارب با هم بودن، بدون ازدواج که منجر به ازدواج نشده است، نشان دهنده جهت‌گیری ضعیف نسبت به ازدواج، یا داشتن مشکل در حفظ یک رابطه موفقیت‌آمیز است و باعث احتمال بروز نگرش منفی نسبت به ازدواج می شود و احتمال ازدواج را کاهش می‌دهد(هریس ولی،۲۰۰۷).

د)سوء استفاده و سوء رفتار در دوران کودکی: این عامل، عامل مهمی در گرایش به سوی زندگی مجردی خواهد بود. سوء استفاده جنسی بخصوص در دوران کودکی در شکل‌گیری نگرش‌های منفی به سوی ازدواج و تشکیل خانواده موثر خواهد بود(هریس ولی،۲۰۰۷).

ه)خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان: خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان، دوستان، مدرسه و همسایه‌ها، نگرشها و نرمها را در مورد یک ازدواج قابل قبول در ذهن نوجوان شکل می‌دهند. مثلا کودکی که در همسایگی کسانی زندگی می‌کند که در صد بالایی از بچه ها در خانواده‌هایی که با یک مادر، یک والد زندگی می‌کنند. ممکن است این نگرش را در خود رشد دهند که ازدواج امری بادوام و پایدار نیست و تک والدی بودن می‌تواند یک امر طبیعی و قابل قبول باشد، اما کودکی که در جایی زندگی می‌کند که خانواده‌های دو والدی رایج باشند، فرایند شکل‌گیری نگرش‌ها متفاوت خواهند بود(هریس ولی،۲۰۰۷).

و)وضعیت تآهل و تجرد: نگرشهای ازدواج بسته به اینکه فرد تازه ازدواج کرده است، مدت زیادی است که ازدواج کرده است یا اصلا ازدواج نکرده است متفاوت است و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار است. کسانی که به تازگی ازدواج کرده‌اند اهمیت زیادی برای عشق، وفاداری و ایجاد یک تعهد بلندمدت در ازدواج قائل‌اند و اهمیت کمتری برای داشتن پول کافی در ازدواج نسبت به کسانی که قبلا ازدواج کرده‌اند یا هرگز ازدواج نکرده‌اند، قائلند.کسانی که ازدواج کرده‌اند و قادرند که یک ازدواج با ثبات را ادامه دهند، نگرش‌های مثبت بیشتری در مورد ازدواج ذکر می‌کنند و این نتیجه موفقیت آنها در ازدواج است(هریس ولی،۲۰۰۷).

ز)ساختار خانوادگی اولیه: این عامل به طور معناداری در مشخص کردن نگرشهای زناشویی موثر است. نوجوانانی که با دو والدین بیولوژیکی خود زندگی می‌کنند، اهمیت بیشتری برای عشق و وفاداری و تعهد در ازدواج قائل اند. نوجوانانی که با هیچ یک از والدین بیولوژیکی خود زندگی نمی‌کنند، اما در خانه‌های پرورشی، با خویشاوندان یا دیگر بزرگسالان زندگی می‌کنند، بیشترین آشفتگی را در خانواده خود تجربه می‌کنند و این با اهمیت کم قائل شدن برای عشق، وفاداری، تعهد و اهمیت زیاد قائل شدن برای پول در ازدواج مرتبط است. نوجوانانی که فقط با مادر خود زندگی کرده‌اند نیز تاکید را، بر اهمیت پول در ازدواج قرار می دهند تا جنبه‌های دیگر آن(هریس ولی،۲۰۰۷).

ح)تحصیلات والدین: تحصیلات والدین نیز بر نگرشهای زناشویی در بین افراد جوان موثر است. افراد جوانی که والدین آنها تحصیلات بالاتری دارند، تمایل کمتری برای ازدواج در دوران اولیه بزرگسالی دارند تا نوجوانانی که والدینشان تحصیلات پایین‌تری دارند و این احتمال منعکس کننده سرمایه‌گذاری آنها در تحصیلات و شغل است(هریس ولی،۲۰۰۷).

ط)وضعیت اقتصادی- اجتماعی: وضعیت اقتصادی- اجتماعی که زیر مجموعه ساختار فرصت‌ها می‌باشد نیز عامل بسیار موثر بر نگرشهای زناشویی می‌باشد. افراد با وضعیت اقتصادی- اجتماعی بالا، تاکید نگرشی را بر کیفیت عاطفی ازدواج از قبیل عشق، اعتماد، و تعهد قرار می‌دهند و توجه کمتری در مورد امنیت اقتصادی ازدواج قائل است. اقلیت‌ها و افراد با وضعیت اقتصادی-اجتماعی و تعهد پایین تر، نگرشهای زناشویی متفاوتی را نشان می‌دهد. یعنی اهمیت کمتری برای عشق و اهمیت بیشتری برای داشتن پول کافی در ازدواج قائل اند، زیرا این افراد تهدیدها را در مورد ثبات زندگی زناشویی که علی رغم عشق، اعتماد و تعهد در رابطه، بوسیله عدم امنیت اقتصادی موجب شده، مشاهده می‌کنند(هریس ولی،۲۰۰۷).                                                                رینولد و منسفیلد(۱۹۹۹) به مرور تحقیقاتی پرداختند تا بتوانند گستره‌ای را که در آن تغییر نگرشها در ازدواج بر این بنیان تاثیر گذاشته و منجر به زوال پذیری این نهاد شده است را درک و تفسیر کنند. آنها به بررسی تئوریهایی در مورد منابع نگرشهای مدرن به ازدواج و تحقیقاتی که در مورد تاثیر این نگرشها انجام شده است پرداختند که به شرح ذیل می‌باشد.

[۱] cohabition

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




استقرار موفقیت آمیز سیستم زنجیره تامین یکپارچه، منوط به آشنایی مدیران با عوامل کلیدی موفقیت و شکست و پایش دقیق آنها است. به طور کلی موارد زیر را می توان به عنوان عوامل کلیدی موفقیت استقرار یکپارچگی در زنجیره تامین برشمرد:

  • پذیرش کامل همکاری در میان شرکت های عضر زنجیره تامین
  • درک کامل و صحیح منافع یکپارچگی توسط تمام شرکت های ذینفع
  • قابلیت تحول و تطبیق شرکت ها با فزاینده های یکپارچگی
  • استفاده اثربخش از فناری های لازم جهت ارتباط و تبادل داده ها
  • سازگاری فعالیت های یکپارچگی با چشم انداز استراتژیک هر یک از شرکاء.

موارد زیر نیز به عنوان عوامل اصلی زمینه ساز شکست یکپارچگی زنجیره تامین تلقی می شوند:

  • عدم توجه کافی شرکای زنجیره به حفظ و ارتقای روابط
  • عدم اعتماد متقابل و مداوم
  • بروز تحولات اساسی در بازار و عدم توجه شرکت های عضو به آن
  • نگاه به سایر شرکاء به عنوان یک رقیب بالقوه
  • طولانی شدن استقرار نظام یکپارچگی (Hoyt and Huq, 2000).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش سوم: رقابت پذیری

۲-۳-۱) مقدمه

رقابت پذیری مقوله ای اساسی است که طی سالهای اخیر در ادبیات مدیریت و بازاریابی مورد تاکید قرار

گرفته و دراین راستا چشم اندازهای متفاوتی نسبت به عوامل تعیین کننده رقابت پذیری ارائه شده است. از همین رو، جستجوی راهکارهای جدید برای رقابت در بازارهای رقابتی شاکله اصلی بازاریابی را تشکیل میدهد همچنین رقابت پذیری به عنوان یک مفهوم چند بعدی، با بهره گرفتن از متغیرهایی همچون درجه انطباق پذیری سازمان با تغییرات محیط کسب و کار، مزیت رقابتی وشاخصهای عملکرد مورد سنجش و ارزیابی قرار میگیرد.بدین مفهوم که، هر شرکتی بتواند به بهترین شکل ممکن، منابع در دسترس اعم از سرمایه، نیروی کار و فناوری را تلفیق نموده و محصولاتی مشتری پسند و یا خدماتی مناسب را به بازار عرضه نماید، از موفقیت بیشتری در فضای رقابتی برخوردار خواهد بود (عباسی ورحیمی،۱۳۹۱).

۲-۳-۲) رقابت پذیری

در حال حاضر، رقابت پذیری ابزاری جهت دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب و توسعه پایدار تلقی میشود، دراقتصادی جهانی شده، رقابت پذیر بودن به معنای امکان به دست آوردن موقعیت مناسب و پایدار در بازارهای بین المللی است. از منظر اقتصاد سیاسی و در عصری که جهانی شدن به طور گستردهای رو به افزایش است، رقابت پذیری میتواند به موضوعی مهم در بین سیاست گذاران و در سطوح مختلف مبدل شود. از سوی دیگر رقابت پذیری را می توان به صورت مجموعه ای از دارایی ها و فرآیندهایی قلمداد نمود که دارایی ها قابل دستیابی یا قابل ایجاد شدن بوده، فرآیندها نیز این دارایی ها را به نتایج اقتصادی تبدیل کنند. همچنین رقابت پذیری به توانایی وادار کردن مشتری به انتخاب پیشنهادهای شرکت در قبال پیشنهادهای رقبا تعریف میشود بدین نحو که، توانایی در بهبود مداوم فرآیندهای شرکت؛ به ارائه پیشنهادی بهتر منجر شده و در نتیجه سطح رقابت پذیری ارتقاء خواهد یافت. در یک جمع بندی کلی، رقابت پذیری مفهوم یا قلمرو گستردهای دارد و در تعیین آن عوامل متعددی دخالت دارند(۲۰۰۸ & Porter & Schwab).

۲-۳-۳) عوامل موثر بر رقابت پذیری

۱٫عوامل محیطی

عامل محیطی به عنوان پارامتر تاثیرگذار بر رقابت پذیری،  در حوزه های مختلف اقتصادی - سیاسی حضوری فعال داشته و در ابعاد مختلف کلان بین الملل، ملی و خرد قابل طرح و بررسی است که در این میان، عوامل محیطی کلان اساساً به مجموعه عواملی که بر بنگاه تاثیر گذاشته و از حیطه کنترل آن خارج میباشند(مانند عوامل سیاسی، اقتصادی و…). اشاره دارد. عوامل محیطی ملی، اهداف فوق را در ابعادی کوچکتر و در سطح ملی تعقیب و دنبال میکند. عوامل محیطی خرد به محیط نزدیک به سازمان ودر واقع بازار میپردازد و در عین حال، عوامل تشکیل دهنده آن از ارتباط تنگاتنگ با بنگاه و فعالیتهایش برخوردار است نظیر پویایی های مربوط به بازار، فناوری، مشتری، رقابت و نهایتا پویاییهای مربوط به خود بنگاه ( ۲۰۱۱ , Goran etal) بر این اساس، محیط کلان- بین الملل نقش زیرساخت را برای محیط ملی ایفا میکند و چنان چه تحولات به وجود آمده در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی بین الملل بتواند آثار مثبتی در حوزه های چهارگانه داخلی بر جای بگذارد در این شرایط محیط ملی نیز می تواند منجر به ایجاد پویایی در حوزه های بازار، فناوری، مشتری و رقبا شده و پویایی خود بنگاه را نیز به ارمغان بیاورد در غیر این صورت چنان چه تغییرات محیط کلان- بین الملل به گونه ای رقم بخورد که هم خوانی لازم را با محیط ملی نداشته باشد با فرض ثبات در وضعیت محیط ملی امکان ایجاد مزیت رقابتی آن هم از نوع پایدار وجود نخواهد داشت و این امر در میان مدت آثار سویی بر پویاییهای محیط خرد بر جای خواهد گذاشت ( ,۲۰۰۹ Aszlo & Ulbert).

 

۲٫عوامل درون سازمانی

به عوامل قابل کنترل داخل یک سازمان یا بنگاه اقتصادی اطلاق می شود که خود متشکل از سه عامل کلیدی نگرش مبتنی بر منابع، نگرش مبتنی بر بازار و نگرش مبتنی بر دانش می باشد. از عوامل درون سازمانی موثر در فضای رقابتی میتوان به مواردی همچون ساختار سازمانی، استراتژی، سیستم،سبک مدیریت، کارکنان و نیز فرهنگ اشاره نمود ( ۲۰۰۲ ,  Webster).

۱٫۲٫ رویکرد مبتنی بر منابع

یکی از رویکردهای مرتبط با رقابت پذیری، رویکرد مبتنی بر قابلیت یا منابع است که اساسا بر نقش عوامل داخلی سازمانها در تاثیرگذاری بر توان رقابتی آنها تاکید دارد. این دیدگاه عملکرد سازمانی و موقعیت بازار را تابعی از ویژگیهای سازمانی دانسته و رابطه بین مشخصه های سازمانی و نتایج عملکردی را بررسی می کند. بر پایه این دیدگاه، منابع سازمان شامل همه دارایی ها، قابلیت ها، فرآیندهای سازمانی، مشخصه ها و ویژگی های سازمان، اطلاعات و دانش تحت کنترل مجموعه است که سازمان را قادر به تدوین و اجرای استراتژیهایی برای بهبود کارایی و اثربخشی و در یک کلام بهره وری می کند(مهری ، ۱۳۸۳).

۲٫۲٫رویکرد مبتنی بر بازار

در دیدگاه مبتنی بر بازار، بنگاهها به منظور کسب مزیت رقابتی پایدار، بایستی مشتری گرا، بازارگرا، نوآور و در عین حال کارآفرین بوده و نیز گرایش بالایی به یادگیری داشته باشند. بر این اساس، گرایش به بازار، منبعی مهم برای نیل به مزیت رقابتی آن هم از نوع پایدار محسوب می شود (., ۲۰۰۳ Liu etal). همچنین در این رویکرد، ساختار صنعت، عاملی موثر در کسب توان رقابتی آن تلقی می شود فلذا هدف غایی این رویکرد، در وهله اول شناسایی نیازها و خواسته های مشتری و سپس عرضه کالاها و ارائه خدمات برای تحقق آن نیازها و خواسته ها به گونه ای متمایزتر از شرکتهای رقیب است، به طوری که مسیر حرکت فعالیت ها از محیط بیرون (بازار) به سمت محیط درون (کسب سود و رضایت مشتری)  جریان می یابد. امروزه استراتژی بسیاری از شرکت های موفق و پیشرو بر پایه مشتری گرایی استوار بوده و مشتری گرایی در ردیف فرهنگ سازمانی و برنامه ریزیهای استراتژیک شرکت طبقه بندی می شود (عباسی ورحیمی،۱۳۹۱).

۳٫۲٫رویکرد مبتنی بر دانش

نگرش مبتنی بر دانش، در مقایسه با رویکردهای پیشین مزیت رقابتی تلاش دارد عوامل موثر بر ارتقاء عملکرد رقابتی شرکت را از منظر دانش، تفسیر و تحلیل نماید. دیدگاه مبتنی بر دانش در قیاس با نگرشهای قبل، دارای ویژگیهای منحصر بفردی است که مهمترین آنها عبارتند از:

اولا دیدگاه مبتنی بر دانش، اساسا از دیگر تئوریهای بنگاه همچون الف) تئوریهای رفتارگرایی بنگاه (Kogut & Zender ,1992).  ب) تئوری منبع محور (,۲۰۰۱ Barney) و رویکرد اقتصاد هزینه مبادله الهام گرفته  شده است. ثانیا دیدگاه مبتنی بر دانش، تعاملات بین افراد و گروه های  سازمان را در حوزه به اشتراک گذاری تجربیات و خلق  دانش و نیز تاثیر این تعاملات بر مزیت رقابتی بنگاه را مورد توجه قرار می دهد. ثالثا دیدگاه مبتنی بر دانش ابزارهای تحلیلی و رویکردهای جدیدی را برای درک بهتر عملکرد بنگاهها در اقتصاد نوین ارائه نموده است.  بنابراین عناصر مرتبط با عوامل درون سازمانی عبارتند از: عوامل مبتنی بر منابع، عوامل مبتنی بر بازار و عوامل  مبتنی بر دانش؛ و رابطه بین عوامل سه گانه مذکور به صورت چرخشی و متقابل بوده و به محض تغییر در یکی از این سه حوزه؛ آثار این تغییر بلافاصله در حوزه های دیگرمشاهده خواهد شد( ۲۰۰۰ , Akimova).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




  • موضوع تحقیق و توسعه، مقوله ای جدید است و لذا تعریف واحد و یکسانی که مورد قبول علما و صاحبنظران باشد، وجود ندارد. تعاریف ارائه شده توسط هر یک از صاحبنظران حداقل از یک جنبه با تعاریف دیگران تفاوت دارد. برخی هدف آن را فقط بهبود کالاهای صنعتی و عده ای دیگر بهبود کلیه کالاها و خدمات دانسته اند. عده ای بر نوآوری تأکید کرده اند در حالی که عده ای دیگر مفهوم بهسازی را نیز به کار برده اند. عده ای آن را مختص صنایع قلمداد می کنند، در حالی که عده ای دیگر حوزه عمل آن را وسیعتر دیده اند. (شبلی، ۱۳۷۵) جهت روشن شدن موضوع، در زیر برخی از تعاریف موجود ارائه می گردد:

    • فرآیند تحقیق و توسعه عبارت است از شناسایی نیاز یا استعداد، پیدایش اندیشه­ها، آفرینش، طراحی، تولید، معرفی و انتشار یک محصول و فرآیند یا نظام تکنولوژیک تازه. (شریف، ۱۳۶۷)
    • تحقیق در صنعت عبارت است از استفاده از دانش کاربردی برای پاسخگویی به نیازهای شرکتها در مواجهه با تکنولوژی پیشرفته و دستاورد های عملی مربوط به توسعه و ساخت محصولات و یا فرآیندهای جدید. توسعه نیزبه معنی بکارگیری دانش مهندسی و یا علمی برای توسعه فعالیتهای شرکت در یک زمینه خاص است. (راسل، ۱۹۹۷)

با توجه به تعاریف، معیارهایی برای تعریف تحقیق و توسعه تعیین گردیده­اند که بتوانند هم با واقعیات سازمانهای کشور ما سازگار باشند و هم کلیه ابعاد تحقیق توسعه را دربر گیرند. معیارهایی که برای این منظور تعیین شده اند، عبارتند از: هدف، فرآیند، حوزه عمل و ماهیت تحقیق و توسعه.  (شبلی، ۱۳۷۵)

بر اساس معیارهای فوق این تعریف ارائه می شود: ” تحقیق و توسعه عبارت است از مجموعه ­ای از یک سلسله فعالیت­های منظم خلاق به اتکاء ذخیره دانش و تجربه موجود در جهت تغییر تدریجی و نوآوری در جریان تولید کالاها ( از تأمین ورودیها تا ارائه محصول به محیط) و خدمات در مؤسسات اقتصادی - اجتماعی به گونه­ای که به نتایج قابل بهره برداری و یا افزایش گنجینه دانش موجود منجر­گردد.” این تعاریف دربرگیرنده نکاتی به شرح زیر می باشد: (شبلی، ۱۳۷۵)

  • هدف؛ تحقیق و توسعه، هدفمند عمل می کند. یعنی با توجه به هدف سازمانی که در آن قرار گرفته است، فعالیتهایی انجام می دهد که به بهسازی یا نوآوری در یک یا مجموعه ای از ابعاد سازمان( ورودی ، فرآیند ، خر وجی ) منجر گردد.
  • فرآیند؛ تحقیق و توسعه یک فعالیت لحظه ای نیست بلکه یک سلسله فعالیتهای منظم است که از خلق ایده شروع و به بهره برداری (بهسازی یا نوآوری - افزایش دانش) ختم می شود.
  • حوزه عمل؛ براساس تعریف فوق، حوزه عمل تحقیق و توسعه، مسیر تولید کالا و خدمات کلیه سازمانهای اقتصادی- اجتماعی است. هر سازمانی به عنوان یک سیستم اجتماعی ورودیها، فرآیندها و خروجیهایی دارد. یعنی با محیط خود تعامل کرده و مواردی را از آن گرفته و پس از انجام فرآیندهایی، کالا یا خدماتی را تولید و به آن ارائه می دهد که مجدداً زمینه ساز تهیه و تأمین ورودیهای مورد نیاز می گردند. براین اساس حوزه عمل تحقیق و توسعه از ورودیهای هر سازمان اقتصادی- اجتماعی تا بازار آن را در بر می­گیرد.
  • ماهیت؛ تحقیق و توسعه یک سلسله فعالیتهای منظم و خلاق است که بر دانش، علم و تجربه موجود استوار است، نه بر سعی و خطا.

 

 

  • اهداف تحقیق و توسعه

هدف­های یک نظام تحقیق و توسعه صنعتی در سطح ملی تعریف می گردد. به طور کلی این اهداف بایستی پس از انجام یک بررسی درباره نیازهای تکنولوژیک منتج از اهداف توسعه اقتصادی و اجتماعی، با اتصال کامل به بخش تولید و با در نظر گرفتن اهداف استراتژیک، تعیین شوند. (شریف، ۱۳۶۷) در این راستا اهداف اصلی نظام تحقیق و توسعه در سطح ملی، خصوصاً برای کشورهای در حال رشد به شرح زیر ارائه می­گردد: (فشارکی و همکاران، ۱۳۹۱)

  • تغیرات اصلاحی و تطبیق تکنولوژی­هایی که در جوامع دیگر تولید شده اند
  • پیشرفت در تواناییهای عملی و تکنولوژیکی کشور
  • ایجاد فضایی در جامعه که نیاز به دانش و تکنولوژی جدید را بپذیرد
  • تأثیر بلند مدت در بهبود کیفیت زندگی و بهره گیری از تکنولوژی­های جدید

هدف نهایی یک نظام تحقیق و توسعه در سطح ملی، یاری دادن کشور در رسیدن به رشد اقتصادی است که در این رابطه به دلیل تنوع فعالیت­ها، مؤسسات و واحدهای تحقیق و توسعه با اهداف فراوانی روبرو می­باشند. به همین دلیل یکی ازمسائل مهم، انتقال هدف­های ملی به هدف­های سازمانی است. بدین معنی که هر سازمانی بنابر ضرورت­ها، اولویت­ها و نیازهای خود و با توجه به اهداف کلان و ملی، هدف­های سازمانی خاص را بر می­گزیند. (ثقفی، ۱۳۸۷)

کلی­ترین اهداف تحقیق و توسعه  مؤسسات و سازمانها در راستای افزایش سهم سازمان یا مؤسسه در بازار محصول بر اساس استراتژی رقابت و ایجاد پرستیژ و تبلیغات می باشد. (حاج­فتحعلی­ها، ۱۳۷۲) بنابراین نظام­ها، مؤسسات و واحدهای تحقیق و توسعه بر اساس اهداف بالا تشکیل شده و هر یک بخش یا مجموعه ­ای از آنها را مبنای حرکت و فعالیت خود قرار می­ دهند تا از طریق بهبود و نوآوری، بهره­وری بیشتری را برای کارخانه، مؤسسه و جامعه خود به ارمغان بیاورند. برخی از اهداف ویژه­ای که امکان دست­یابی به اهداف کلی فوق را ممکن می­سازند، به شرح زیر می­باشند: (زاهدی، ۱۳۶۸)

  • افزایش بهره وری و کارآیی
  • رفع مشکلات تولید و کاهش هزینه ها
  • بهبود کیفیت محصول و بسته بندی آنها ( استاندارد سازی)
  • کم کردن ضایعات، بکارگیری و مصرف مجدد آنها با روش علمی
  • استفاده از مواد و قطعات داخلی و جایگزین کردن مواد اولیه اقتصادی تر
  • ساده­تر کردن فرآیند تولید برای کاهش سختی کار و کاهش خطرات احتمالی
  • ایجاد و توسعه محصولات جدید و فرآیندهای تولیدی جدید، جهت تامین نیاز بازار
  • به حداقل رساندن آلودگی محیط زیست ناشی از کار تولیدی مربوطه
  • بررسی مداوم کارهای پژوهشی مرتبط انجام یافته در سایر کشورها و ایجاد ارتباطات سازنده در سطح بین المللی میان پژوهشگران جهت جمع آوری این اطلاعات
  • کاربردی کردن و به تولید رساندن نتایج فعالیت­ها در واحدهای صنعتی
  • تدوین روش انبوه (تجاری) برای سوژه قابل تولید تا سطح مهندسی پایه

    • ویژگی های ساختاری سازمان های تحقیق و توسعه

همان­طورکه گفته شد فعالیت­های تحقیق و توسعه، عبارت است از خلق ایده و تبدیل ایده به نوآوری. این فعالیت­ها غالباً نه تکرار پذیراست، نه قبلاً تجربه شده و نه مسائل آن از قبل مشخص شده است. لذا رویه ها یا تکنیکهای واحد و مشخصی برای حل هر یک از مسائل آن وجود ندارد. بنابراین کار این واحدها در گروه تکنولوژی­های غیرروتین قرار می­گیرد که می بایست در طراحی ساختار این واحدها ویژگی­های زیر لحاظ شود: (دفت، ۱۹۸۹)

  • ارگانیک باشد؛ منظور این است که کارکنان در فعالیت­های واحد سهیم هستند، سلسله مراتب اختیار و کنترل کم و در تمام واحد توزیع شده و ارتباطات میان افراد عمدتاً افقی است تا عمودی.
  • دارای رسمیت کم باشد؛ ساختار تحقیق و توسعه مانند سایر واحدهایی که فعالیت­های آنها غیرروتین است، کمترین رسمیت و استانداردسازی را به خود می گیرد و فعالیت­های خیلی کمّی از آن از طریق رویه های رسمی انجام می پذیرد.
  • عدم تمرکز برآن حاکم باشد؛ تمرکز به این معنی است که قسمت عمده تصمیم ­گیری­های مربوط به فعالیت­ها توسط مدیریت انجام گیرد. در واحد های تحقیق و توسعه بسیاری از تصمیمات توسط کارکنان گرفته می شود.
  • کارکنان ازمهارت زیاد برخوردار باشند؛ با توجه به غیرتکراری بودن فعالیت­ها در واحدهای تحقیق وتوسعه، می­بایست کارکنان آن از آموزش­های کلاسیک و غیرکلاسیک و نیز تجربه شغلی بهره کافی برده باشند.
  • حیطه نظارت محدود باشد؛ منظور از حیطه نظارت، تعداد کارکنانی است که به یک مدیر یا سرپرست گزارش می­ دهند. با اینکه حیطه نظارت از عوامل دیگری مانند سطح مهارت کارکنان نیز تأثیر می­پذیرد، اما در واحدهای تحقیق و توسعه با توجه به پیچیده بودن فعالیت­ها و لزوم تعامل زیاد میان مدیران و سرپرستان با کارکنان، حیطه نظارت نباید وسیع باشد.
  • ارتباطات رویاروی میان کارکنان برقرار باشد؛ تعدد مسائلی که در واحدهای تحقیق و توسعه رخ می دهد به اضافه پایین بودن سطح تحلیل پذیری فعالیت­ها ایجاب می کند که ارتباطات رویاروی وسیعی میان کارکنان صورت پذیرد.
  • نقش تحقیق و توسعه در سازمان­ها

یکی ازمهمترین نکاتی که می بایست مشخص شود، نقش تحقیق و توسعه در سازمانها می­باشد، زیرا برداشت­های متفاوت از نقش یک پدیده، موجب ایجاد انتظارات متفاوتی از آن می شود. لذا با تکیه بر نگرش سیستمی، نقش تحقیق و توسعه در سازمان­ها مشخص می­گردد. (پورمحمد و همکاران، ۱۳۸۹)

سازمان به­عنوان یک سیستم باز با محیط خود تعامل کرده، منابعی را از آن گرفته و محصولات یا خدماتی را به آن صادر می­ کند. چنین سیستمی باید مستمراً تغییر یافته و خود را با محیط سازگار نماید، به خاطر اینکه نیاز به ورودی­ ها و صدور خروجی­ها موجب وابستگی سازمان به محیط می شود. ” محیط بنا به تعریف، مجموعه عواملی است که بر سازمان اثر می گذارند اما در کنترل آن نیستند.” (دفت، ۱۹۸۹) عوامل محیطی هر سازمانی در یک دسته بندی مشخص به ده گروه تقسیم می شوند، که عبارتند از: صنعت، منابع انسانی، منابع مالی، بازار، تکنولوژی، مواد اولیه، شرایط اقتصادی، دولت، اوضاع اجتماعی و فرهنگی و شرایط بین المللی، که در شکل ۲-۱ عوامل محیطی فوق و اجزاء آنها نشان داده شده است. (بوک، م. یدالهی و همکاران، ۱۳۹۱)

شکل۲-۱-  عوامل محیطی یک سازمان

 

 

هر یک از عوامل محیطی ذکرشده دارای دو ویژگی اساسی هستند:

  • درجه ثبات-تغییر­پذیری؛ منظور این است که هر یک از عوامل محیطی مؤثر بر سازمان در یک دوره زمانی مشخص تا چه اندازه می توانند تغییر پذیر یا با ثبات باشند.
  • درجه سادگی-­­پیچیدگی؛ از دیگر عوامل محیطی است و متأثر از تعداد و تنوع اجزاء آنهاست. به تعبیری روشن هر چه یک عامل محیطی دارای اجزای زیاد و متنوع باشد، پیچیده تر و هرچه تعداد تنوع اجزاء آن کمتر باشد، ساده تراست.

مجموع عوامل محیطی هر سازمانی از طریق دو ویژگی بالا شرایطی را ایجاد می­ کنند که از آن تحت عنوان عدم­قطعیت یا عدم­اطمینان نام برده می­شود و منظور این است که تصمیم­گیران مؤسسه، اطلاعاتی کافی در زمینه عوامل محیطی را نداشته و برای پیش ­بینی آن با دشواری مواجه هستند. سازمان­های مختلف در هر شرایطی دارای درجاتی از عدم قطعیت هستند و لذا هر سازمانی به عنوان یک سیستم، باید دارای زیرسیستم می­باشد، که آن را قادر نماید با پیچیدگی و تغییرپذیری عوامل محیطی  مواجه شده و بتواند در شرایط عدم قطعیت فعالیت نموده و خود را با آن شرایط سازگار نماید. (الیاسی، ۱۳۸۰)

همان­طور که در شکل ۲-۲ مشاهده می شود، زیرسیستم­های سازمانی دارای پنج وظیفه اساسی می باشند: ارتباط با محیط[۱]، تولید[۲]، نگهداری[۳]، سازگاری[۴]، و مدیریت[۵]. زیرسیستم ارتباط با محیط مسئولیت مبادلات با محیط را دارا می­باشند و مستقیماً با محیط خارجی در ارتباط بوده و کار می­ کند. زیرسیستم تولید به تولید خدمات و کالاهای سازمان می ­پردازد. زیرسیستم نگهداری مسئول کارکرد درست و نگهداری و تعمیرات لازم در سازمان می باشد. زیرسیتم سازگاری مسئول تغییرات سازمانی می­باشد. این زیرسیستم با زیر نظرگرفتن محیط، به بررسی و مطالعات مشکلات، فرصت­ها و پیشرفت­های تکنولوژیک می ­پردازد. در بین وظایف این سیستم، ایجاد ابتکارات و کمک به تغییرات سازمانی همراه با سازگاری جای دارد. زیرسیستم مدیریت، تشکیلاتی مستقل و جدا می­باشد که مسئولیت هدایت سایر  زیرسیستم­های سازمان را بر عهده دارد. (دفت، ۱۹۸۹)

تولید، نگهداری

مدیریت

سازگاری

 

ارتباط با محیط

 

 

ارتباط با محیط

سازمان

صادره

 

 

وارده

 

مواد خام و سایرمنابع
 
 
 
کالاها و خدمات
زیرسیستم­ها
محیط

شکل ۲-۲- سازمان به عنوان سیستم باز و زیرسیستم­های آن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همان­طور که ذکرشده یکی از زیرسیستم­های سازمان­ها، زیرسیستم سازگاری است که مأموریت تغییر سازمان را به عهده دارد و دپارتمان­هایی مانند تحقیق و توسعه و تحقیق در بازار، مسئولیت تحقق این مأموریت را عهده­دار هستند.

از طرفی با تعریفی که از تحقیق و توسعه به­عمل آمد، مشخص است که قسمت عمده این فعالیت در چارچوب تحقیق و توسعه جای می­گیرد. لذا می توان نقش تحقیق و توسعه را به این صورت تعریف کرد: ” سازگار نمودن سازمان با عدم قطعیت ناشی از پیچیدگی و تغییرپذیری کلیه عوامل محیطی آن” .

مطالب فوق بیانگر الزام سازمان­ها به انجام فعالیت­های تحقیق و توسعه است و بدیهی است که هر چه میزان پیچیدگی و تغییرپذیری عومل محیطی یک سازمان زیاد باشد، میزان عدم قطعیت زیاد بوده و لذا نیاز به تحقیق و توسعه افزایش می یابد. شکل ۲-۳ این موضوع را نشان می دهد.

شکل ۲-۳- رابطه عدم قطعیت و نیاز به تحقیق و توسعه

 

در شکل ۲-۳ محور افقی بیانگر درجه عدم قطعیت و محور عمودی بیانگر درجه نیاز به تحقیق و توسعه است و همانگونه که مشاهده می­شود، با افزایش میزان عدم قطعیت، نیاز به ایجاد واحد تحقیق و توسعه افزایش می یابد. (شبلی، ۱۳۷۵)

[۱] Boundary  spanning subsystem

[۲] Production subsystem

[۳] Maintenance subsystem

[۴] Aduption subsystem

[۵] Management subsystem

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:58:00 ب.ظ ]




   فاکتورهای منحصر به فرد موقعیتی زنجیره تامین از جمله فاکتورهای اصلی در رقابت پذیری زنجیره تامین می باشد که نباید از وجود آنها غافل گردید. مقاله های متعددی در ارتباط با فاکتورهای موقعیتی زنجیره تامین چاپ گردیده اند که از آن جمله می توان به مقاله های براندو و چیو (۱۹۸۹)  ، لورت و لاپارت (۱۹۹۶)  و اون و داسکین (۱۹۹۸)  اشاره نمود.

از نقطه نظر فاکتورهای موقعیتی در زنجیره تامین، عوامل مختلفی باید مورد بررسی قرار گیرند از جمله این عوامل  می توان به نزدیکی به مشتریان، جو کسب و کار ، موارد قانون، مشوق های مالیاتی و دیگر عوامل پشتیبانی اشاره کرد. هر چند که اولویت این عوامل در مقالات مختلف متفاوت می باشند.( بورساکس و کلوس (۱۹۹۶) ، چیس (۱۹۹۸) و بالو (۱۹۹۹))

اسکمنر (۱۹۸۲) پژوهش گسترده ای در ارتباط با متغیر های موقعیتی زنجیره تامین انجام داد وی نظرسنجی جامعی در مورد رقابت پذیری موقعیتی زنجیره تامین در بین پانصد کمپانی  برتر دنیا را انجام داد. این پژوهش مشخص نمود، بازار کار مطلوب، نزدیکی به بازار هدف، کیفیت زندگی در آن منطقه، نزدیکی به تامین کنندگان، نرخ بیکاری پایین در آن منطقه از جمله  مهم ترین متغیرها در تصمیم گیری مدیران برای انتخاب مکان زنجیره تامین است. البته ذکر این نکته ضرروی است که  نویسنده تفاوت در الویت متغیر های مذکور را ناشی از ساختارهای رقابتی در صنایع مختلف می داند. اسکمنر (۱۹۷۲) تاکید کرد که استراتژی انتخاب مکان زنجیره تامین صرفا با تمرکز بر ارزیابی مالی می تواند به راه حلی ضعیف در انتخاب مکان زنجیره تامین منجر شود.

مقاله - متن کامل - پایان نامه

مک کورمک (۱۹۹۴)   تاثیر محیط تجارت جهانی، سیستم های تولید جدید و فن آوری های جدید در تصمیم گیری طرحریزی زنجیره تامین را مورد مطالعه قرار داد. نویسنده معتقد است که ادبیات موجود در    انتخاب مکان زنجیره تامین به شکلی دقیق ساختار یافته است و بر اطلاعات کمی همچون هزینه حمل و نقل، نرخ ارز و مالیات و نرخ دستمزد نیروی کار توجه کرده است و کمتر بر عوامل کیفی مانند زیرساخت ها، مهارت کارگر، مقررات دولت های محلی ودسترسی به عرضه کنندگان توجه شده است. برای مثال مکان یابی زنجیره تامین  با در نظر نگرفتن میزان مهارت نیروی کار محلی به طور زیادی بر توانایی آن شرکت برای به کار گیری تکنولوژی های جدید تاثیر خواهد گذاشت و یا سبب محدود شدن اثربخشی برنامه مدیریت کیفیت جامع آن شرکت خواهد گردید. بر این اساس نویسنده معتقد است علاوه بر تاثیر متغیر های کمی باید توجه بیشتری به عوامل کیفی تاثیرگذار بر رقابت پذیری زنجیره تامین نمود. بنابراین کمپانی ها باید تاکید خود را بر عوامل کیفی که برای حمایت کلی استراتژی های کسب و کار سازمان بگذارند. تنها پس از ایجاد گزینه های مطلوب بر اساس معیارهای کیفی، سازمان ها        می توانند نسبت به انتخاب مکان مناسب جهت زنجیره تامین بر اساس معیارهای کمی و الگوریتم های بهینه سازی هزینه اقدام نمایند. به عبارتی معیارهای کیفی بر معیار های کمی مقدم هستند. کورانا و تالبوت (۱۹۹۸)  بیان داشته اند که درک عمیق تر از  نقش کارخانه می تواند از طریق تمرکز بر ارزیابی قابلیت های تولید و ماموریت کارخانه در شبکه های تولید جهانی حاصل گردد. با بررسی میدانی چندین شرکت و جمع آوری داده ها مشخص گردید است که قابلیت های تولید کارخانه به همراه معیار های مکان کارخانه از جمله مهمترین معیارها  در تعیین ماموریت کارخانه می باشند. این نویسندگان نتیجه گیری نموده اند که کارخانه هایی که معیارهای مکان یابی آنها همسو با ماموریت و قابلیت های تولیدی آنها هستند از عملکرد بالاتری نسبت به کارخانه هایی که همسو سازی ماموریت با معیارهای مکان یابی را رعایت ننموده اند، برخوردارند.

فردووس (۱۹۹۷)   بیان نمود که چگونه تولیدکنندگان برتر موقعیت های رقابتی را با متدهای امتیاز نقش های استراتژیک برای کارخانه های وابسته به خود در خارج از کشور به دست می آورند. او پیشنهاد کرد که شرکت هایی که در کشورهای خارجی کارخانه برپا می سازند تا صرفا از  تعرفه ها و امتیاز تجارت، نیروی کار ارزان، یارانه و کاهش هزینه های لجستیک  به سود برسند، در واقع از تمام پتانسیل کارخانه خارجی خود بهره برداری نمی نمایند. در مقابل، شرکتهایی که از کارخانه های خارجی خودشان نه تنها برای دستیابه به مشوق های ذکر شده در بالا بلکه برای نزدیک شدن به مشتریان و تامین کنندگان خود ، جذب نیروهای ماهر و مستعد و همچنین ایجاد مراکز کسب مهارت  استفاده می نمایند، عملکرد به مراتب بالاتری دارند.

بر این اساس متغیر موقعیتی زنجیره تامین، زیرمعیارهای مرتبط در هشت طبقه شناسایی و طبقه بندی گردیده است که این طبقه ها عبارت است از زیرساختها، خدمات تجاری، نیروی کار، دولت، نزدیکی به بازار، نزدیکی به تامین کنندگان،  مکان رقبای اصلی و هزینه. این معیارها از تحقیقات (اسکمنر، ۱۹۸۲; اسوامیداس،۱۹۹۰; مککورمک، ۱۹۹۴; اولگادو، ۱۹۹۶). جدول(۱۱-۲) ، زیرمعیارهای مرتبط با هشت طبقه مذکور ذکر گردیده است.

جدول(۱۱-۲): فاکتور های موثر بر وضعیت موقعیتی زنجیره تامین

متغیر موقعیت زنجیره تامین معیارهای متغیر های استخراج شده نام محقق
هزینه حمل و نقل، زمین، نیروی کار، انرژی، ارتباطات (باورساکس و کلاس، ۱۹۹۶)، (چیس، ۱۹۹۸)، (بالو، ۱۹۹۹)
زیر ساختها  در دستر س بودن زمین مناسب، انرژی لازم، زیرساختهای حمل و نقلی مناسب، و امکان ارتباطات راه دور (باورساکس و کلاس، ۱۹۹۶)، (چیس، ۱۹۹۸)، (کراجسکی و ریتزمن، ۱۹۹۹)
خدمات تجاری کیفیت خدمات و  دسترسی های هوایی، دریایی، زمینی، خدمات مالی، خدمات حقوقی و تکنولوژی اطلاعات (باورساکس و کلاس، ۱۹۹۶)، (چیس، ۱۹۹۸)، (کراجسکی و ریتزمن، ۱۹۹۹)، (اسکمننر، ۱۹۸۲)
نیروی کار سطح تحصیلات، سطح مهارت نیروی کار، دسترسی به نیروی کار متخصص و حرفه ای، دسترسی به نیروی کار خارجی، میزان بهره وری نیروی کار

(اسکمننر، ۱۹۸۲)، (باورساکس و کلاس، ۱۹۹۶)، (چیس، ۱۹۹۸)

 

دولت سازمان های حمایت از صنایع،  ثبات سیاستهای دولت، ثبات مالیتها توسط دولت، ثبات رویه های مالی، پشتیبانی از سرمایه گذاری خارجی، شفافیت و بازدهی اداری (باورساکس و کلاس، ۱۹۹۶)،(چیس، ۱۹۹۸)، (بالو، ۱۹۹۹)
بازار و مشتریان نزدیکی به بازار،  ثبات تقاضا و بازار، اندازه بازار (مک کومارک، ۱۹۹۴)
تامین کنندگان و رقابت در منابع دسترسی به تامین کنندگان، موقعیت مکانی و رقابتی نسبت به رقبا، واکنش های محتمل رقبا نسبت به مکان زنجیره تامین (خورونا و بالبوت، ۱۹۹۸)

نکات ذکر شده در بالا اهمیت و نقش موقعیت زنجیره تامین را بیش از پیش در کارایی زنجیره تامین نشان می دهد. عملکرد هر زنجیره تامینی با عنایت به معیار موقعیت آن زنجیره تامین می بایست با عملکرد زنجیره تامین رقبا در همان مکان بررسی و مقایسه گردد.

ب) عدم اطمینان زنجیره عرضه:

تعامل های پیچیده و پویا بین زنجیره عرضه سازمان ها منجر به عدم اطمینان قابل توجهی دربرنامه ریزی می شود. عدم اطمینان تمایل دارد تا با تکثیر در سازمانهای بالادستی یا پایین دستی در زنجیره تامین گسترش یابد و این امر عملکرد زنجیره تامین را تحت تاثیر قرار خواهد داد. داویس(۱۹۹۳) سه منبع متمایز در زنجیره تامین را شناسایی نموده است که این سه منبع عبارتند از عدم اطمینان در تامین، عدم اطمینان در فرآیند و عدم اطمینان در تقاضا.

عدم اطمینان در عرضه ناشی از تنوع عملکرد تامین کنندگان به علت دیرکرد یا تحویل قطعات معیوب است. عدم اطمینان فرآیند ناشی از عدم قابلیت اطمینان در فرآیندهای تولید به علت ضعف و احتمال خرابی دستگاه ها میباشد و در آخر عدم اطمینان تقاضا که از نظر نویسنده جدی ترین عدم اطمینان در سه حالت مذکور میباشد ناشی از بی ثباتی تقاضا و پیش بینی های نادرست است. نویسنده همچنین چندین معیارهای قابل اندازه گیری برای سنجش عدم اطمینان در زنجیره تامین معرفی نموده است. لوی(۱۹۹۵) نتایج یک بررسی واقعی از  یک  سازمان را انتشار داده است  و یک مدل شبیه سازی را طراحی نموده تا نشان دهد که اختلالات در زنجیره تامین جهانی سبب هزینه بسیار زیادی از جمله هزینه های نگهداری موجودی، جهت  تسریع یا تاخیر در تامین تقاضا می گردد.

تاکید این بخش  این است که مکان کارخانه بر عدم اطمینان زنجیره تامین و در نتیجه عملکرد زنجیره تامین  تاثیر گذار خواهد بود. برای مثال، مکان یک کارخانه در یک کشور با زیرساختهای ضعیف حمل و نقل ممکن است عدم اطمینان تامین کنندگان را افزایش دهد. به طور مشابه مکان یک کارخانه در یک کشور با زیرساختهای ضعیف انرژی ممکن است فرایند تولید را مختل نماید و در نتیجه عدم اطمینان فرآیند افزایش می یابد. نهایتا عدم اطمینان بیشتر در زنجیره تامین سبب عملکرد ضعیفتر  در معیارهای قابل اندازه گیری مانند  هزینه های موجودی و پاسخگویی می گردد.

همانطور که ذکر گردید، دیویس به طور مشخص هشت زیر معیار را در سه عامل عدم اطمینان در تامین کنندگان، عدم اطمینان در فرآیند و عدم اطمینان در تقاضا معرفی می کند این هشت زیر معیار در جدول (۲-۱۲) نمایش داده شده است.

جدول (۱۲-۲): زیر معیارهای شناسایی شده در حوزه عدم اطمینان در زنجیره تامین( دیویس، ۱۹۹۳)

عامل معیار
عدم اطمینان در زنجیره تامین متوسط زمان ارسال به موقع توسط تامین کنندگان
متوسط دقت و صحت انجام فرایند تامین توسط تامین کنندگان
متوسط کیفیت اقلام ارسال شده  توسط تامین کنندگان
متوسط طول زمانی ارتباط با تامین کنندگان
عدم اطمینان در فرآیند مدت زمان برنامه ریزی شده درتوقف جریان فرآیند
مدت زمان برنامه ریزی نشده در توقف جریان فرآیند
عدم اطمینان در تقاضا میزان صحت در تقاضای پیش بینی شده در ماه
اندازه مشتریان بالقوه

در کنار سه عامل مذکور که نقش عدم اطمینان در حوزه عملکردی زنجیر تامین را نشان می دهند،  سه معیار دیگر نیز نقش عدم اطمینان در حوزه رقابتی زنجیره تامین را نشان می دهند. این معیارها عبارتند از عدم اطمینان مالی، عدم اطمینان ناشی از تصمیم های دولت (سیاست های حمایتی) و عدم اطمینان فناوری که سبب افزایش پیچیدگی در تصمیمهای سازمانی می شود (هولوگ، ۲۰۰۲).

عدم اطمینان مالی و پیچیدگیهای آن در شرایط گوناگون و زوایای مختلف در مقالات مختلف مورد پژوهش قرار گرفته است .دراین میان، متغیرهای نقدینگی (ثبات نرخ ارز)، منابع هزینه های جاری زنجیره تامین و منابع تامین مالی داخلی وخارجی سه عامل کلیدی در ارتباط با نقش شرایط عدم اطمینان در منابع مالی است.

عدم اطمینان ناشی از تصمیمهای دولت و سیاستهای پشتیبانی آن در راستای تولید عامل مهم و موثر دیگری بر عدم اطمینان است. سیاستهای یارانه ای تولید، ایجاد شهرک های قطعه سازی و معافیت های مالیاتی تولید کنندگان نیز از جمله منابع عدم اطمینان در سیاست های دولتی هستند. عدم اطمینان در حوزه های فناوری، یکی از ابعاد مهم دیگر در متغیرهای مرتبط با عدم اطمینان است. داویس ۱۹۹۳ این نوع عدم اطمینان را جزء لاینفک فناوری های نوین می داند. پیشرفت پرشتاب فناوری، بهره گیری رقبا از فناوری سطح بالاتر و هزینه های سنگین در خرید فناوری های سطح بالا، از جمله منابع عدم اطمینان در حوزه فناوری هستند.

ج) مولفه های تولید:

اگرچه انتخاب محل زنجیره تامین محدودیت های ذاتی را تحمیل می کند، عملکرد واقعی  شرکت تحت تاثیر مولفه های تولیدی که توسط سازمان اقتباس شده است، قرار خواهد گرفت. گوردون سوهال (۲۰۰۱)  در یک مطالعه مقایسه ای و تجربی در کانادا و استرالیا به بررسی رابطه ی بین مولفه های تولید و عملکرد کارخانه پرداخته اند. مولفه های تولید که موفق ترین کارخانه ها را از نا موفق ترین آنها متمایز می کند شناخته شده اند. تفاوت در مولفه های تولیدی استفاده شده توسط موفق ترین و ناموفق ترین شرکت ها منعکس کننده ی سه تفاوت کلی در بین دو گروه شرکتها بود : اقتباس منطقی نسبتی از مولفه ها که مرتبط با اولویتهای رقابت پذیری شرکت باشند، تمرکز بر نیروی کار و فرآیند محوری. هر چند که هدف ما در این پایان نامه تمرکز بر مولفه های تولیدی نمی باشد، اما برخی از استراتژی های کلی تولید مثل استراتژهایی که به وسیله گوردون و سوهال مورد استفاده قرار گرفته است، اقتباس نموده ایم.

جدول (۱۳-۲): زیر معیارهای شناسایی شده در حوزه مولفه های تولیدی (گوردون سوهال، ۲۰۰۱)

مولفه های تولیدی
بنچ مارکینگ
تولید یکپارچه کامپیوتری
مهندسی همزمان
سیستم های ادیت کیفیت داخلی
تولید بهنگام
تعمیرات پیش بینی شده
تغییر سریع ابزارهای تولید
مدیریت کیفیت جامع
برنامه ریزی فرآیند به کمک کامپیوتر
ایجاد شبکه کامپیوتری با پیمانکاران
سیستم های تلوید انعطاف پذیر
ایزو ۹۰۰۰
تولید سلولی
تعمیرات پیشگیرانه
کنترل فرآیند آماری
مهندسی ارزش

[۱] Brandeau and chiu

[۲] Revelle and Laporte

[۳] Owen and Daskin

[۴] Bowersox and Closs

[۵] Chase

[۶] Ballou

[۷] Schmenner

[۸] ۵۰۰ fortune

[۹] MacCormack

[۱۰] Khurana and Talbot

[۱۱] Ferdows

[۱۲] Schemenner

[۱۳] Swamidass

[۱۴] Maccormack

[۱۵] Ulgado

[۱۶] Bowersox and Closs

[۱۷] Chase et al

[۱۸] Ballou

[۱۹] Krajewski and Ritzman

Schmenner

[۲۱] MacCormack et al

[۲۲] Khurana and Talbot

[۲۳] Davis

[۲۴]  Levy

[۲۵] Davis

[۲۶]Liquidity Variables

[۲۷] Gordon and Sohal

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:58:00 ب.ظ ]




مزیت های استراتژیک زنجیره تامین، به مزیت های مرتبط با زنجیره تامین در عملکرد صادراتی خواهد پرداخت. مزیتهای استراتژیک متعددی در چارچوب تحقیق از طریق مصاحبه با خبرگان امر و همچنین بررسی شرایط صادرات یافت گردید که بخشی از این مزیتها به عنوان  عوامل موثر برصادرات تقسیم گردیدند که به آن در بخش دوم تحقیق پرداخته خواهد شد. در ادامه این بخش ۵ مزیت استراتژیک زنجیره تامین در صادرات تشریح خواهد گردید. لازم به ذکر است که ۴ عامل ابتدایی از این ۵ عامل مشخصا حلقه توزیع در زنجیره تامین را مورد بررسی قرار خواهد داد و عامل انتهایی یعنی تطبیق محصول با استانداردهای بازار هدف حلقه تولید در زنجیره تامین را مورد بررسی قرار میدهد.

نزدیکی به بازار هدف: هزینه های ناشی از کرایه حمل، اثر زیادی روی رقابت پذیری دارد و این موارد یکی از موانع عظیم در راه حضور در بازار های هدف میباشد. در صنعت خودرو کرایه حمل به بازار های بین المللی  به طور متوسط یک هفتم قیمت تمام شده و در بعضی موارد از جمله حمل محصول به کشورهای آمریکای جنوبی تا یک سوم قیمت تمام شده را شامل می شود. در کنار هزینه های حمل محصول، اعزام تیمهای کارشناسی به بازار هدف در حوزه محصول و خدمات نیز در هزینه های صادرات موثر است. به طور مثال بسیاری از اعزامهای تیم های کارشناسی و خدمات پس از فروش شرکت ایران خودرو به بازار عراق با توجه به مسافت نزدیک آن به صورت زمینی صورت می پذیرد که این امر علاوه بر کاهش هزینه های صادرات نقش موثری بر رضایت مشتریان بازار هدف به خصوص در حوزه خدمات پس از فروش دارد.

گسترش شبکه خدمات پس از فروش در بازار هدف: گستردگی شبکه خدمات پس از فروش در بازار نقش بسیار موثری در فروش محصول دارد. در دسترس بودن قطعات یدکی و امکان تعمیر سریع خودرو در بازار هدف سبب افزایش رقابت پذیری محصول در بازار هدف می گردد. استقرار حداقل یک نمایندگی در هر استان در بازار هدف جزء استانداردهای اصلی شرکت ایران خودرو برای اعطای نمایندگی خودرو به نمایندگان در بازارهای خارجی می باشد.

دانلود مقاله و پایان نامه

بنچ مارک جهت بهبود فروش در بازار هدف: فرآیندهای فروش محصول در بازار هدف و نحوه عملکرد رقبا در بازار هدف، یکی از الگوهای فروش محصولات در بازار هدف می باشد. عملکرد  شرکت های خودرو سازی در هر بازار با عملکرد سایر خودروسازان موجود در آن بازار سنجیده خواهد شد. هر چه استانداردهای بازار هدف بالاتر باشد به طور حتم رقابت شرکت های نوپا در بازار مذکور مشکل تر خواهد بود. به طور کلی بازارهای هدف به سه دسته عمده تقسیم بندی می گردد. بازارهای نوع A، B وC به ترتیب دارای بالاترین استاندارد در حوزه فروش و خدمات پس از فروش می باشد. به طور مثال در استاندارد نوع A، فروش محصول به طور کامل به صورت لیزینگ با نرخ بهره بسیار پایین صورت می پذیرد. بین ۲ تا ۵ سال تمامی سرویس های ادواری خودرو بدون دریافت هیچ گونه هزینه ای انجام می پذیرد.

حجم اقتصادی ارسال: نوع محصول خودرو و خرابی ها و  نیاز آن به قطعات در دوره بهره برداری سبب توجه بیش از پیش به حجم اقتصادی صادرات می گردد. طبق استانداردهای موجود حداقل ارسال ۲۰۰۰ دستگاه در سال به یک بازار هدف سبب رعایت موضوع حجم اقتصادی صادرات می گردد. موضوع حجم اقتصادی سفارش بر تمامی ابعاد مزیت های استراتژیک زنجیره تامین موثر است و به طور کلی شاید بتوان گفت که اصلی ترین معیار در زنجیره تامین خواهد بود. به طور مثال در صورت انبوه بودن ارسال سبب میشود که هزینه های حمل و نقل به شکل قابل ملاحظه ای کاهش یابد این همان کاری است که شرکتهایی مثل جنرال موتورز و فورد در خاورمیانه انجام میدهند یعنی حمل انبوه خودرو به خاورمیانه در کشتی های مخصوص.

تطبیق محصول با استاندارد های بازار هدف:  تطبیق محصول با بازار هدف نیازمند تغییرات در محصول در زنجیره تامین می باشد. به طور مثال جهت فروش محصول در بازار های شرق آفریقا  ساخت خودروهای فرمان راست سمند و پارس در دستور مرکز تحقیقات ایران­خودرو قرار گرفته است یا جهت فروش خودرو در بازار سوریه استفاده از موتور خاص ip16، ۱۶۰۰ سی سی در دستور کار قرار داشته است. برخی دیگر از پروژهای شرکت در راستای تطبیق محصول و بهینه سازی آن به شرح ذیل است:

  • پروژه C7 : هدف این پروژه طراحی و ساخت سمند کوپه (دو درب) است. سقف این خودرو نسبت به سمند کوتاهتر و دارای تزئینات جدید می باشد. قسمت های عقب و جلو خودرو دگرگون شده است، این خودرو دارای طراحی جدید منطبق با بازار امروزی می باشد. طراحی این خودرو به پایان رسیده و نمونه ای از آن نیز ساخته شده است.
  • پروژه R7:به منظور دستیابی به بازارهای جهانی خودرو و با هدف صادرات طراحی و ساخت خودروهای فرمان راست سمند و پارس در دستور مرکز تحقیقات ایران­خودرو قرار گرفته است و مطالعه مقدماتی آن انجام شده است.
  • پروژه موتور ملی:موتورهائی که در غالب این پروژه ارائه خواهند در زمان عرضه به بازار از نظر تکنولوژیکی باید جزو ده موتور برتر و از نظر مصرف سوخت باید در زمره سه موتور برتر جهان قرار گیرند. موتورهائی از این نسل پایه گازسوز بوده و قابلیت نصب بروی تمامی محصولات خودرو سازان داخلی را خواهند داشت. هم اکنون این موتور به طور آزمایشی برروی ٢۵ خودروی سمند نصب شده است.
  • پروژه AL :بکارگیری آلیاژ های سبک اما مقاوم و در عین حال با قابلیت بازیابی و صرفه جوئی در مصرف انرژی که دارای ویژگی های استاتیکی و دینامیکی مناسبی در طراحی بدنه باشند از دیر باز مد نظر مرکز تحقیقات ایران خودرو بوده است. با انجام این پروژه یک اتاق خودرو با آلیاژ آلومنیومی نسبت به نوع فولادی آن ۵٠ ٪ سبک تر بوده و در مصرف سوخت صرفه جوئی قابل ملاحظه ای ایجاد خواهد شد.

۷-۲) مزیتهای رقابتی:

رقابت پذیری فرایندی است که هر نهادی می کوشد تا از این طریق بهتر از دیگری عمل کرده و از وی پیشی گیرد. کسب توانمندیهای رقابتی درجهان امروز به یکی از چالشهای اساسی شرکتهای مختلف در سطح بین المللی تبدیل شده است. مزیت رقابتی عبارت است از میزان جذابیت پیشنهادهای شرکت در مقایسه با رقبا از نظر مشتریان. ضریب رقابتی تمایز در ویژگیها یا ابعاد هر شرکتی است که آن را قادر به ارائه خدمات بهتر از رقبا به مشتریان می کند. به طور کلی مؤلفه های مفهوم مزیت رقابتی شامل ارزش آفرینی، بازارگرایی، خشنودی مشتری، شناخت توان بالقوه، حرکت دادن توان بالفعل، انگیزه سازی، مهارت سازی، قیمت مناسب، پاسخگویی و نوآوری است.

مزیت رقابتی مجموعه‌ای از توانایی‌های منحصر به فرد یک واحد اقتصادی است که اجازه‌ی نفوذ به بازارهای دلخواه و برتری بر رقبا را برای آن واحد فراهم می‌آورد. برای تعریف مزیت رقابتی یک واحد اقتصادی، مدیریت بایستی یک ارزیابی کامل از محیط داخلی و خارجی واحدش به عمل آورد . زمانی که مدیر بتواند یک نقطه‌ی قوت در داخل بنگاه اقتصادی‌اش پیدا کند که هم با نیاز بازار هم‌خوانی دارد و هم یک برتری نسبی در بازار ایجاد می‌کند، می‌توان گفت که به یک مزیت رقابتی دست پیدا کرده است. شرکت‌‌ها در زمینه‌های تکنولوژی، مدیریت و بازاریابی می‌توانند نسبت به رقبای خود، مزیت رقابتی داشته باشند. فیلیپ سلزنیک اولین فردی بود که عبارت مزیت رقابتی را در سال ۱۹۵۷ به کار برد (پاول[۱]، ۱۹۹۵).

مزیت رقابتی ابزاری است که سازمانها را  قادر می سازد تا  به یک جایگاه قابل دفاع نسبت به رقبا دست یابند. سدری و لی (۲۰۰۱) مزیت رقابتی را توانایی ایجاد تمایز نسبت به رقبا تعریف کرده اند. در واقع این مزیت از جرات و جسارت در تصمیم های مدیریت ارشد، حاصل می شود. ادبیات موجود در ارتباط با شاخص هایی مانند کارایی در هزینه، کیفیت، سرعت پاسخ گویی و انعطاف پذیری به عنوان مزیت های اصلی رقابتی اتفاق نظر دارد (هافمن، ۲۰۰۰ ). در این راستا برخی از تعاریف دیگر ارائه شده توسط صاحب نظران در رابطه با مزیت رقابتی، به شرح زیر ارائه می شود.

کلین جرمی (۲۰۰۱) مزیت رقابتی را میزان فزونی جذابیت پیشنهادهای شرکت در مقایسه با رقبا از نظر مشتریان، تعریف میکند. پیتر نیری (۲۰۰۲) مزیت رقابتی را تمایز در ویژگیها یا ابعاد هر شرکتی می داند که آن را قادر به ارائه خدمات بهتر از رقبا (ارزش بهتر) به مشتریان خود می کند و یا در تعریف دیگری، وی مزیت رقابتی را ارزشهای قابل ارائه شرکت برای مشتریان می داند به نحوی که این ارزشها از هزینه های مشتری بالاتر است. سازمان با آگاهی از فعالیت های بازاریابی رقبا و مقایسه آنها با فعالیت های خودش، همچنین توسعه ساز و کارهای خاص رقابتی می تواند به مزیت رقابتی دست یابد و بر رقبا غلبه کند.

آقایان فردوز و دیمیر(۱۹۹۰) مدلی تجمعی را جهت دستیابی به مزیتهای رقابتی معرفی نمودند.   مدل ارائه شده در شکل(۱۶-۲)  توسط ایشان به مدل مخروط ماسه ای مشهور است.  این مدل برگرفته از شکلی مخروطی است که اغلب در کنار ساحل ساخته می شود. هر چه قدر که ارتفاع مخروط بلندتر می شود، قاعده آن نیز بزرگتر می شود. به عبارت دیگر در زبان تولیدی، برای رسیدن به سایر مزیتهای رقابتی، توجه بیش از پیش به کیفیت به عنوان پایه و اساس سایر مزیتهای رقابتی الزامی است. همانطور که در شکل مخروط ماسه ای نیز مشاهده می کنید. با کسب مزیتهای رقابتی در کیفیت، سایر مزیتهای رقابتی، به ترتیب شامل قابلیت اطمینان، سرعت و هزینه در دسترس می باشند. نقش کیفیت در کسب سایر مزیتهای رقابتی، بسیار برجسته میباشد که در ادامه به بحث در مورد آن خواهیم پرداخت.

 

 

 

 

 

شکل (۱۶-۲):  مدل مخروط ماسه ای(فردوز و دیمیر،۱۹۹۰)

نکته ای که کمتر در مقالات و مطالعات به آن اشاره شده است، نگاه به کیفیت به عنوان یک ابزار بسیار قدرتمند در رقابت پذیری می باشد.(سان ،۲۰۰۲) هر چند در مقالات مختلف، بعضا نگاهی سطحی، در ارتباط با نقش کیفیت به عنوان یکی از منابع بالقوه در کسب مزیت رقابتی موجود است، اما به جرات میتوان گفت که تحقیقات محدودی درباره نقش مدیریت کیفیت در ارتباط با سایر عناصر رقابت پذیری در سازمان، جهت هم افزایی انجام گرفته است.  سوال مبهمی که همیشه ذهن متفکران این عرصه را مشغول خود کرده است این است که چگونه میتوان به طور همزمان، کیفیت و  سایر عناصر و ابعاد رقابت پذیری از جمله هزینه، انعطاف پذیری و توسعه محصولات جدید را در جهت افزایش رقابت پذیری سازمان توسعه داد.

به طور سنتی همیشه تعارضاتی مابین کیفیت و سایر ابعاد رقابت پذیری وجود داشته است، مشهورترین نوع این تعارضات عبارتند از:

  • تعارض بین کاهش قیمت تمام شده و افزایش کیفیت کالا
  • تعارض بین سرعت توسعه محصولات جدید و افزایش کیفیت کالا
  • تعارض بین انعطاف پذیری سازمان و افزایش کیفیت کالا

همانطور که ذکر گردید در دید سنتی هیچگاه یک شرکت نمی تواند کالایی با کیفیت بالا و قیمت پایین  را به بازار ارائه نماید. همچنین شرکتی که در عرضه محصول جدید به بازار، همیشه بر زمان اندک توسعه محصول تاکید دارد،  مجبور است که بخشی از مولفه های موثر بر کیفیت را نادیده بگیرد. به طور کلی رهبری در قیمت، رهبری در توسعه محصولات جدید و رهبری در انعطاف پذیری در بازار، در همه حال با کیفیت در تعارض بوده است.

آقای کرازبی (۱۹۷۹) جمله معروفی دارد، ایشان می گوید کیفیت مجانی است.  در نگاه اول شاید باور این جمله تا حدودی سخت و نا ملموس باشد اما ایشان بیان میدارد که تولید کالای بی کیفیت هزینه بیشتری را به سازمان تحمیل خواهد کرد. هزینه ضایعات، هزینه دوباره کاری ها، هزینه از دست دادن مشتری و هزینه های خدمات پس از فروش و گارانتی از جمله هزینه هایی هستند که در اثر کیفیت پایین کالا حاصل می گردند. به طور حتم صرف هزینه های پیشگیری و هزینه های آموزش پرسنل در جهت پیشگیری از  هزینه های ذکر شده، به صلاح هر سازمانی است.

تولید با عملکرد بالا نشان داده است که نه تنها می توان به طور همزمان به چندین بعد رقابت پذیری دست یافت بلکه حرکت همزمان به سمت ابعاد مختلف رقابت پذیری بسیار ساده تر و سهل تر از حرکت به سمت یکی از بعدهای رقابت پذیری است. (پاول، ۱۹۹۵)   آقای مایکل پورتر یکی از حامیان تعارض کیفیت و هزینه های تولید میباشد. پورتر بیان می کند، شرکتهایی که مزیتهای رقابتی خود را به طور هوشمندانه انتخاب می کنند، موفقیت خود را در بازار تضمین خواهند نمود. وی اعتقاد دارد، انتخاب همزمان دو مزیت رقابتی، انتخاب استراتژی میانه روی است که این امر سبب می گردد تا شرکت همیشه در حد متوسط باقی بماند.( اسکرودر،۲۰۰۱)

بستر سازی و مهیا نمودن زیر ساختهای تولید با عملکرد بالا تنها راه موفقیت در رسیدن به ابعاد مختلف رقابت پذیری می باشد.

منابع مزیت رقابتی شناسایی شده در ادبیات موضوع پژوهش حاضر عبارتند از:  (هافمن، ۲۰۰۰ و هانت، ۱۹۹۵)

  • کارآمدی در هزینه های سازمان که سبب سودآوری، بازگشت سرمایه گذاری و کارایی کلی عملیات مالی می گردد.
  • نوآوری در سازمان: نوآوری یک منبع کلیدی مزیت رقابتی برای سازمانها است که سبب می شوند آنها توانایی هایشان را توسعه دهند به گونه ای که از عملکرد بلند مدت کسب و کار پشتیبانی کند. نیکول هافمن (۲۰۰۰)، نوآوری در ایجاد بازارهای جدید برای محصولات موجود و محصولات جدید برای بازارهای موجود را نقش اصلی نوآوری می داند. به طور کلی نوآوری ابعاد مختلفی دارد که شامل نوآوری در محصول، فرآیند طراحی فنی و تحقیق و توسعه، تولید، مدیریت و فعالیت های لازم برای بازاریابی محصول یا خدمات جدید و یا بازارهای جدید می باشد. نوآوری در محصول سبب می گردد تا فراتر از انتظار مشتریان، محصولی جذاب برای عرضه به بازار ایجاد و توسعه یابد. نوآوری درفرآیند طراحی فنی و تحقیق و توسعه سبب نوآوری در خلق ایده و تبدیل آن به نتایج ملموس برای مشتریان می شود. این نوآوری با ترکیب ایده های نوین سبب بهبود مستمر محصول می گردد. نوآوری در فرآیند تولید سبب می شود که شرکت مزیت هایی نسبت به رقبا مثل افزایش سرعت فرآیند و قابلیت انعطاف تولید از یک محصول به محصول دیگر. نوآوری بنیادی منجر به خلق بازارهای جدید برای شرکت می گردد که برای شرکت حق ثبت به وجود می آورد .
  • پاسخگویی به مشتریان عبارت است از ارزش قائل شدن برای مشتری، ارضای نیازهای او و انجام اقداماتی برای بهبود کارایی فرآیند تولید و کیفیت خروجی سازمان که شامل سفارشی سازی بر اساس نیاز مشتری می گردد.
  • توجه به کیفیت کالا و حساسیت نسبت به خدمات مطلوب تر در زمره مهمترین نکاتی است که جامعه جهانی در عصر حاضر به آنها اولویت خاصی بخشیده است. شاید بتوان گفت که کیفیت، پایه اصلی سایر ابعاد رقابت پذیری است. شرکتهایی که به طور مداوم در جستجوی تعالی به سمت کیفیت برتر هستند به طور حتم در سایر زیر سیستم های موثر بر تولید با عملکرد بالا نیز موفق خواهند بود. شرما (۲۰۰۱) اعتقاد دارد که کالای نامرغوب و خدمات پایین تر از حد انتظار هموراه موجب می شود در عین توسعه بازار، تعداد مشتریان آتی سازمان کاهش یابد. زیرا که، مشتریان و بهره گیران از خدمات روز به روز اعتبار و اعتماد کمتری نسبت به عرضه کنندگان آن کالا و ارائه دهندگان این خدمات می یابد. نکته ای که شرکتهای سنتی غافل از توجه به آن بودند، نوع تکنولوژی مورد استفاده بود. شرکت های  ژاپنی به درستی ثابت نمودند که در صورت تغییر تکنولوژی های فعلی و استفاده از تکنولوژی های مدرن، میتوان به طور همزمان به کیفیت بالا و قیمت تمام شده پایین دست یافت. به عبارت دیگر تغارضات موجود را باید در یک چارچوب دیگر حل و فصل نمود. با بهره گرفتن از چارچوب تکنولوژی و طرحریزی تکنولوژی های جدید، می توان به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای دست یافت. (رائو،۱۹۹۷)
  • ایده سرعت به عنوان یک مزیت رقابتی، در دهه های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. شرکتهای ژاپنی نمونه مشهود از شرکتهای موفق در بکارگیری ایده سرعت در طراحی محصول و کاهش زمان عملیات تولید می باشند. از سرعت به عنوان مزیت رقابت بر اساس زمان نیز نام برده می شود. (فلاین، ۱۹۹۴) سرعت در یک نگرش کلی دو بعد دارد که هر دو بعد سبب هم افزایی با کیفیت می گردد. این ابعاد عبارتند از:سرعت در زمان ارسال محصول، سرعت در زمان طراحی محصول. سرعت در زمان ارسال، با فشرده سازی زمان فرایند تولید رابطه دارد. مولفه های کیفیت از طریق بهینه سازی موجودی انبار و کاهش زمان سیکل تولید سبب سرعت در زمان ارسال محصول می گردند. بعد دوم، سرعت در زمان طراحی میباشد. سرعت در طراحی و توسعه محصولات جدید، یکی از نیازهای اصلی در بازارهای امروزی می باشد. این مورد به ارائه هر چه سریعتر محصول به بازار اشاره دارد.
  • قابلیت اطمینان به معنی ارسال به موقع محصولات میباشد. این مزیت از ارسال سریع محصولات که اشاره تسریع در ارسال محصولات دارد، متفاوت است. بسیاری از مشتریان به دلایلی از جمله احتمال فاسد شدن و یا مشکلات در نگهداری، خواستار تسریع در ارسال کالای خود نیستند و شاید برخی از مشتریان نیز به دنبال دریافت دیرتر کالای خود هستند. مفهوم قابلیت اطمینان دقیقا به ارسال محصول در زمان مورد نیاز مشتری اشاره دارد. حالت ایده آل زمانی است که تاریخ ارسال دقیقا همان تاریخ تعهد شده به مشتری باشد. با بهره گرفتن از مولفه های مدیریت کیفیت، واریانس زمانی مراحل تولید کاهش می یابد که این امر سبب کاهش واریانس کل عملیات تولید و به تبع آن ارسال محصول در زمان مقرر به مشتری می گردد. هر گاه زمان تولید یک محصول در ایستگاه های مختلف دچار تغییرات عمده گردد، زمان ارسال آن به طور کلی دچار انحراف می گردد به عبارتی تغییرات جزئی در زمان تولید محصول ممکن است به تغییرات عمده در زمان تحویل محصول منجر گردد.

[۱] Powell

[۲] Ferdows and Demeyer

[۳] Sand cone

[۴] Dependability

[۵] speed

[۶] cost

[۷] Sun

[۸] Crosby

[۹] Quality is free

[۱۰] Powell

[۱۱] Michel Porter

[۱۲]Strategic  Mediocrity

[۱۳] Schroeder

[۱۴] Hoffman

[۱۵] Hunt

[۱۶] Hoffman Nicol

[۱۷] Responsiveness

[۱۸] Sharma

[۱۹] Rao

[۲۰] Time-based competition

[۲۱] Flynn

[۲۲] synergy

[۲۳] Speed of delivery time

[۲۴] Speed of design time

[۲۵] Reliability

[۲۶] On time delivery

[۲۷] Speed delivery

[۲۸] Promised date

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:58:00 ب.ظ ]




زمطالعات اولیه پیرامون رقابت پذیری، این واژه را مترادف با عملکرد در نظر گرفته اند. این تعریف بر پیامدهای رقابت در صنعت و نیز پاسخ راهبردی به اقدامهای رقبا و برتری عملکرد سازمان نسبت به رقبا تمرکز دارد. مطالعه نظریه های مختلف نشان میدهد که از رقابت پذیری تعریف و تعبیر واحدی وجود ندارد. رقابت پذیری در اثر ترکیبی از داراییها و فرآیندها به وجود میآید. داراییها ممکن است به صورت موهبتی مثل منابع طبیعی و یا امکانات ایجاده شده توسط سازمان مثل زیرساختها باشد. رقابت پذیری سازمان ناشی از منابع و مزیت های رقابتی است که در نهایت موجب ایجاد رقابت پذیری میگردد.

اما به طور کلی میتوان رقابت پذیری را شایستگیها وتوانمندیهایی دانست که یک کسب و کار، صنعت، منطقه یا کشور دارد و میتواند آنها را حفظ نماید تا درعرصه رقابت بین المللی نرخ بازگشت بالایی را در عوامل تولید ایجاد کرده و نیروی انسانی خود را در وضعیت نسبتاً بالایی قرار دهد.

توان رقابت پذیری صادراتی شرکتها معمولا به سه روش متفاوت اندازه گیری می گردند. در روش اول توان رقابت پذیری صادراتی شرکتها بوسیله شاخصهای اقتصادی عملکرد مانند سود , فروش , سهم بازار و غیره مورد اندازه گیری قرار می گیرند. مطالعاتی که از معیارهای اندازه گیری عملکرد استفاده کرده اند از  شاخص هایی مانند فروش صادراتی (جولیان و لیسیچ، ۲۰۰۴)، رشد فروش صادراتی (مدسن ،۱۹۸۹) و سود صادرات ( جانسن و آرتانز ، ۱۹۹۵) و سهم صادرات (آکسین،۱۹۸۸) استفاده کرده اند.

در روش دوم معیار توان رقابت پذیری صادراتی از نتایج استراتژیک مانند توسعه راهبردی در بازارهای خارجی، بدست آوردن پایگاهی در بازار صادرات یا افزایش آگاهی نسبت به شرکت یا محصول می باشد. توجیه نظری اصولی برای این امر این می باشد که شرکتها مانند اهداف اقتصادی دارای مجموعه اهداف راهبردی در صادرات می باشند. این چشم انداز پیشنهاد می کند که دست یابی به اهداف استراتژیک مانند بهبود رقابت پذیری، افزایش سهم بازار یا موقعیت استراتژیک تقویت شده باید به عنوان یک جزء لاینفک توان رقابت پذیری صادراتی مورد توجه قرار گیرند. مطالعاتی که این جنبه فکری را پذیرفته اند اغلب توان رقابت پذیری صادراتی را به عنوان دست یابی به اهداف استراتژیکی مانند سهم بازار, حضور استراتژیک در بازار صادراتی یا موقعیت رقابتی در نظرگرفته اند (زویو و همکاران، ۱۹۹۸).

دانلود مقاله و پایان نامه

در نهایت اندازه گیری توان رقابت پذیری صادراتی از طریق معیارهای ادراکی و نگرشی نیز مورد بررسی قرار گرفته اند. چشم انداز نظری به کارگیری این دیدگاه این می باشد که نظر مثبت نسبت به صادرات یا رضایت در مورد عملکرد صادراتی معیار مناسبی از موفقیت در صادرات می باشد. مطالعاتی که این دیدگاه را مورد نظر قرار داده اند عملکرد صادراتی شرکتها را یا به طور مستقیم مانند موفقیت یا رضایت درک شده از فعالیت صادراتی (کاوسگیل و زویو، ۱۹۹۴) و یا غیر مستقیم مانند نگرش شرکت از صادرات اندازه گیری کرده اند (جانستون و سزینکوتا، ۱۹۸۲).

زویو و همکاران (۱۹۹۸) در تحقیق خود  بدنبال شناسایی تعاریفی بوده اند که در طی ۱۰ سال از عملکرد صادراتی ارائه شده است. در انتها ایشان سه دسته بندی در ارتباط با شاخص های اندازه گیری عملکرد صادراتی بیان نموده است که عبارتند از:

الف) معیارهای مالی: معیار درآمد- در واقع مقدار درآمد حاصل از صادرات را اندازه گیری می کند. معیار رشد ارزش افزوده- این معیار اشاره به تغییرات در ارزش افزوده صادرات در یک دوره زمانی می پردازد.

ب) معیارهای غیر مالی: معیار رضایت- اشاره به رضایت مدیریت از عملکرد صادراتی دارد. معیار سهم بازا- در واقع برآورد مدیریت از عملکرد در مقایسه با اهداف تعیین شده در سهم بازار می باشد.

بر اساس پیشینه موجود تحقیق، شاخص های برجسته در حوزه توان رقابت پذیری شامل افزایش سهم بازار، درآمد، رشد ارزش افزوده و رضایت مشتریان می باشند.

۹-۲) مدل مفهومی تحقیق:

مدل مفهومی تحقیق حاضر از نتایج بررسی پیشینه تحقیق و همچنین ادبیات موجود در حوزه زنجیره تامین حاصل گردیده است، همانگونه که در بخش (۵-۲) ذکر گردید قدرت زنجیره تامین طبق بررسی پیشینه موضوع تحقیق توسط سه مولقه ( فاکتورهای موقعیتی، عدم اطمینان در زنجیره تامین و فاکتور تولیدی) برازش می گردد. هدف محقق بررسی تاثیر این متغیر بر مزیتهای استراتژیک زنجیره تامین در صادرات ( بخش ۶-۲) و مزیتهای رقابتی (بخش۷-۲) می باشد و در نهایت اثر این متغیرها بر توان رقابت پذیری صادرات ( بخش ۸-۲) بررسی خواهد گردید. جدول (۱۴-۲) متغیرها، معیارها و ملاک های بدست آمده از ادبیات موضوع را نشان می دهد. در ارتباط با تاثیر قدرت زنجیره تامین یا مدیریت زنجیره تامین بر مزایای رقابتی نیز مقالات بسیار متعددی صورت پذیرفته که از آن جمله می توان به مقاله آقای سوهانگ (۲۰۰۶) اشاره نمود(شکل ۱۷-۲). این مقاله با عنوان تاثیر زنجیره تامین بر مزیت های رقابتی به طور جامع در ارتباط با بررسی مولفه های زنجیره تامین و تاثیر آن بر مزیتهای رقابتی مورد نیاز جهت بقا در صحنه رقابت می پردازد.

 
   

 

 

 

 

 

شکل ((۲-۱۷: مبانی مدل تحقیق  (قسمت دوم) ( استخراج شده از مدل سوهانگ (۲۰۰۶))

 

جدول (۱۴-۲): متغیر ها- معیارها و ملاک های اندازه گیری

متغیر معیار ملاک های اندازه گیری
قدرت زنجیره تامین عوامل موقعیتی هزینه– نیروی کار -  دولت - بازار و مشتریان - تامین کنندگان
عدم اطمینان عدم اطمینان در زنجیره تامین- عدم اطمینان در فرآیند تولید- عدم اطمینان مالی  -  عدم اطمینان در تقاضا - عدم اطمینان سیاست های دولت - عدم اطمینان تکنولوژیک
عوامل تولیدی مهندسی همزمان– مهندسی ارزش- تولید بهنگام- تعمیرات نگهداری پیشگیرانه- مدیریت تضمین کیفیت - برنامه ریزی منابع سازمان  – تولید سلولی - بنچ مارکینگ
مزیت های رقابتی کارایی در هزینه -  نوآوری - پاسخ گویی به مشتریان- رقابت بر اساس زمان- کیفیت – قابلیت اطمینان
مزیت های استراتژیک زنجیره تامین در صادرات نزدیکی به بازار هدف – حجم اقتصادی ارسال -  تطبیق محصول با استاندارد های بازار هدف - گسترش شبکه خدمات پس از فروش در بازار هدف–  بنچ مارک جهت بهبود فروش در بازار هدف
توان رقابت پذیری صادرات درآمد- رضایت مشتریان-  سهم بازار شرکت– ارزش افزوده

 

بر اساس نتایج تحققات مشابه و همچنین شرایط صنعت خودرو، چارچوب مفهومی مورد نظر ساختار یافته است که پس از تایید در فصول آتی به عنوان یک مدل میتواند مورد استفاده قرار گیرد.  شکل (۱۸-۲) نیز مدل مفهومی تحقیق را نمایش می دهد.

 




       
   
 
   

شکل (۱۸-۲) : چارچوبی برای راهبردهای فروش به خارج از کشور در ایران خودرو با تاکید بر زنجیره تامین ( حاصل شده از بررسی ادبیات موضوع و تایید خبرگان)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[۱]Inter-industryRivalry

[۲] Julian and Liesch

[۳] Johnson &Arunthanes

[۴] Axinn

[۵] Zou et al

[۶] Cavusgil&Zou

[۷] Johnston&Czinkota

[۸] Zou et al

[۹] Financial criteria

[۱۰] Non financial criteria

[۱۱] SOHANG

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:58:00 ب.ظ ]




در قرن ۲۱، شرکت‌های تولیدی خود را در محیطی به شدت رقابتی می‌بیینند. از شروع دهه ۱۹۹۰، تغییراتی با تمرکز بر عوامل موفقیت استراتژیک تکامل یافتند (استاک و هوت، ۱۹۹۰). در بسیاری از صنایع، گرچه کیفیت، سرعت، انعطاف پذیری و قابلیت اطمینان هنوز به عنوان عاملی حیاتی در موفقیت تلقی می‌شد، اما دیگر منبعی برای مزیت استراتژیک محسوب نمی گردید بلکه صرفا منبع مزیت رقابتی به شمار می‌آمد. (کارتر، هلنیگ، هندفیلد، ۱۹۹۵). شرکتها در بازار، محصولات خود را در بالاترین سطوح کیفیت و در سریع‌ترین زمان ممکن، عرضه می کنند. اما این موضوع، صرفا سبب موفقیت شرکتها نخواهد گردید بلکه مزیتهای استراتژیک  یا مزیتهای منحصر به فرد سازمان در آن بازار، زمینه ساز موفقیت نهایی سازمان در آن بازار می گردد. (السرهان، ۱۹۹۶). استراتژی های ورود به بازار باید با توجه به هر محصول و هر کشور به صورت جداگانه تدوین شود. هنوز هم مرزهای کشورها مانعی برای رقابت پذیری محسوب می گردند. این موضوع بیانگر نقش عوامل موثر بر رقابت پذیری صادرات جهت ورود به بازار می باشند.

مقاله - متن کامل - پایان نامه

توجه صرف به زنجیره تامین نمیتواند موفقیت صادرات را تضمین نماید چرا که هنوز هم مرزهای کشورها، موانعی جهت حضور در بازارهای جهانی میباشند. عبور از مرزهای کشورها تابع محدودیتها و فرصتهای ویژه ای میباشد که میتواند در موفقیت شرکت و رقابت پذیری آن نقش بسزایی داشته باشد. بر این اساس در گام دوم تحقیق، توسعه یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری فازی جهت اولویت بندی بازارهای هدف صادراتی در چارچوب عوامل موثر بر صادرات، مورد تحقق قرار خواهد گرفت که این سیستم پشتیبان تصمیم گیری، کمک شایانی به انتخاب بازارهای صادراتی و تقویت توان رقابت پذیری صنعت خودرو در صادرات به بازارهای جهانی خواهد نمود( شکل ۱۹-۲). در واقع گام دوم تحقیق در ارتباط با انتخاب یک توزیع کننده مناسب بر اساس یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری می باشد.

 
   

 

 

 

 

 

 

شکل (۱۹-۲):  گام های حل مدل تحقیق ( گام اول با تاکید بر تولید کنندگان و تامین کنندگان، گام دوم با تاکید بر شبکه توزیع در راستای پوشش همه عناصر زنجیره تامین خودرو

در حوزه عوامل موثر بر رقابت پذیری صادرات، مزیتهای مختلفی را می توان نام برد. تحقیق حاضر به دنبال شناسایی این عوامل جهت برنامه ریزی هر چه دقیق تر صادرات صنعت ایران به بازار های جهانی می باشد. در ادامه عوامل کلان محیطی تاثیر گذار بر عرصه صادرات به بازارهای جهانی  تشریح گردیده است و در نهایت زیرمعیار های این عوامل کلان را در جدول(۱۵-۲) ارائه گردیده است. این عوامل در شش حوزه، مالی-اقتصادی، سیاسی، قانونی و حقوقی، زیربنایی، کارگران و مالیاتی جمع آوری گردیده است (شکل ۲۰-۲).

 




شکل (۲۰-۲): عوامل موثر بر صادرات به بازارهای هدف ( استخراج شده از طریق مصاحبه با خبرگان و تجربه صادراتی)

 

 

 

  • عوامل مالی- اقتصادی: عوامل اقتصادی بیشتر به تشریح مشخصه‌ های اقتصادی می‌پردازند. در این دسته از عوامل بیشتر به این مسایل پرداخته می‌شود که جامعه چگونه کالاها و خدمات مختلف را تولید، توزیع و استفاده می‌کند. شرکت‌ها باید روندهای اقتصادی در بخش‌هائی که بر صنعت آنها اثر می گذارد را درک نمایند.

 

  • عوامل کارگری: این عوامل، باورها، ارزش‌ها، نگرش‌‌ها نیرو کار آن کشور و دستمزدها و دسترسی به نیروی کار خبره در حوزه خودرو را شامل می شود.

 

 

  • عوامل مالیاتی: عواملی هستند که به طور مشخص بر ورود هر محصول و فروش آن در بازار هدف تاثیر گذارند. وجود زیرساختهای یکسان برای همه رقبا در بعد عوامل مالیاتی مشکل چندانی ایجاد نمی کند، ولی تمایز بین رقبا در این زمینه، سبب حذف رقیب ضعیف تر خواهد گردید. نمونه آن سیاستهای مالیاتی برخی از کشورها نسبت به کالای خارجی است.

 

    • عوامل سیاسی: ماهیت این دسته از عوامل به پیچیدگی های موجود برای مدیران اشاره می کند. ملاحظات سیاسی نیز از تعیین کننده ترین عوامل در صادرات محصول می باشد.

  • عوامل قانونی یا دولتی: عواملی هستند که شرکت ها باید در آن کشورها تابع آن مقررات باشند. این عوامل می تواند در برخی موارد در صادرات محصول بسیار موثر باشد و حتی در برخی از موارد اجازه صدور محصول به آن بازار را سلب نماید.

 

  • عوامل زیربنایی- ساختاری: در این عامل، بیشتر به امکانات زیربنایی بازار هدف جهت تسهیل فروش محصول اشاره می نماید. وجود سازمانها و ارگانهایی که تسهیل کننده صادرات به بازار هدف باشند نیز از عوامل ساختاری موثر بر صادرات به بازار هدف است.

 

 

 

 

 

شرایط و عوامل زیرمعیارها
عوامل زیر بنایی

·  وجود بنادر آزاد و تجیزات و امکانات بندری

·  هزینه های قابل قبول برای برق، آب ، گاز در کشور هدف ( جهت ایجاد مراکز فروش و خدمات پس از فروش)

·  وجود صنایع پشتیبان کننده محصول در بازار هدف

·  سرعت و هزینه های خدمات سریع پستی به کشور هدف

·  برگزاری نمایشگاه های تخصصی خودرو در بازار هدف

 




جدول (۱۵-۲): عوامل موثر در صادرات به بازارهای هدف

عوامل مالی

·  حجم تولید ناخالص ملی بازار هدف

·  نرخ رشد واقعی تولید ناخالص ملی

·  میزان رشد جمعیت و نرخ رشد

·  درآمد سرانه بازار هدف و میزان سطح رفاه بالا

·  تناسب توزیع درآمد

·  وابستگی نسبی به واردات خودرو

·  ثبات پول ملی و سوابق نوسانات پول ملی

·  قابل تبدیل بودن پول ملی بازار هدف

·  موقعیت ذخایر ارزی، تحولات، چشم اندازها

·  ظرفیت بازار برای محصولات شرکت و سوابق رشد

·  نرخ تورم معقول در بازار هدف

·  ثبات هزینه ها در بازار هدف

·  میزان تعهدات مالی بین المللی بازار هدف

·  وجود بانک های بین المللی در بازار هدف

·  وجود حاشیه سود متعارف فروش ( ۱۲ درصد)

·  هزینه های مالی پایین

·  امکان بهره گیری از سیستم لیزینگ جهت فروش خودرو

 

 

عوامل سیاسی

·   شکل و ثبات دولت

·   نوع نظام حقوقی

·   حسن رابطه با کشورهای همجوار

·   عدم وجود شورش های داخلی و میزان نظم و  قانون

·   میزان اصطکاکات قومی، مذهبی، مسایل مربوط به اقلیتها

·   نگرش دولت نسبت به سرمایه گذاری خارجی

·   حمایت دولت ازصنایع دولتی ( صنعت خودرو داخلی)

·   نگرش دولت هدف به محصولات کشور مبدا(حسن رابطه)

·   میزان قدرت سیاسی گروه های اقتصادی

·   سابقه حضور شرکت های دیگر ایرانی در  کشور هدف

·   نفوذ سیاسی قدرت های بزرگ در بازار هدف

·   آسانی دسترسی به مقامات کشور هدف

·   میزان پایبندی کشور هدف به تعهدات بین المللی

عوامل کارگری

·  وجود داشتن کارگر ماهر، نیمه ماهر

·  میزان بالای مهارت، انضباط و بهره وری در همه سطوح

·  تسلط مدیریت و کارکنان به زبان انگلیسی

·  هزینه پایین کارگر

·  آزادی استخدام و عزل

·  فقدان اتحادیه های کارگری تندرو

·  مالیات های تامین اجتماعی

·  وجود پیمانکاران متخصص و با کیفیت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عوامل مالیاتی

·  تعرفه های شفاف گمرکی واردات

·  عدم امکان استفاده از تعرفه های ترجیحی برای رقبا

·  عدالت و فاسد نبودن ماموران گمرکی

·  روند بلند مدت مالیات

·  امکان معافیت های موقت مالیاتی

·  برگشت، مالیات و عوارض واردات در صوت صادرات مجدد

·  قراردادها و یا توافقهای مالیاتی با کشور هدف

·  عضویت کشور هدف در گروه ها و مجامع اقتصادی دنیا

عوامل حقوقی و قانونی

·  میزان موانع اداری

·  میزان فساد اداری و رتبه کشور هدف در فساد اداری

·  محدودیت های موجود در ارتباط با مالکیت صد درصد سهام

·  امکان حمایت حقوقی  و معنوی از محصولات شرکت

·  دسترسی و عادلانه بودن نظام حقوقی

·  عدم تبعیض علیه شرکت های خارجی

·  وجود قوانین واضح و مدرن

·  عدم وجود نظام های کنترل قیمت در بازار هدف

·  سادگی و موثر بودن فرآیند های اداری

·  امکان عقد قراردادهای عمده فروش در بازار هدف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱۱-۲) مدل معادلات ساختاری۱:

برای بررسی روابط علّی بین متغیرها به صورت منسجم کوششهای زیادی در دهه اخیر صورت گرفته است یکی از این روش های نوید بخش در این زمینه مدل معادلات ساختاری یا تحلیل چند متغیر ی با متغیرهای مکنون است . بدون توجه به نام یا مفهوم بی شمار آن، این واژه به یک سری مدلهای عمومی اشاره می کند،که شامل تحلیل عاملی تأییدی، مدلهای ساختاری همزمان کلاسیک ،تجزیه و تحلیل مسیر [۶] ، رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس و سایر روش های آماری است .جرقه ورود به بحث مدل معادلات ساختاری با موضوع شاخص های چندگانه شروع شد.

۱-۱۱-۲)تعریف مدل معادلات ساختاری:

مدل معادلات ساختاری یک رویکرد آماری جامعی برای آزمون فرضیه هایی درباره روابط بین متغیرهای مشاهده شده و متغیرهای مکنون می باشد.از طریق این رویکرد می توانیم قابل قبول بودن مدلهای نظری را در جامعه های خاص با بهره گرفتن از داده های همبستگی،غیرآزمایشی و آزمایشی آزمون نمود.(بنتلر، ۱۹۹۰)

[۱] Stalk & Hout

[۲] Carter, Helning, Handfield

[۳] Alserhan

[۴]Fuzzy Decision Support System

[۵] Classical Simultaneous Equation Models

[۶] Path Analysis

[۷] Observed

[۸] Latent

[۹] Bentler

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




[۱] عبارتند از راه حل های یکپارچه نرم افزاری، به منظور مدیریت منابع سازمانی.

این سیستم ها نه تنها قادر به برنامه ریزی منابع سازمان می باشند، بلکه می توانند کلیه واحدها و کارکردهای شرکت را در یک سیستم یکپارچه کامپیوتری تلفیق نموده و نیاز واحدهای گوناگون را برآورده سازند. در واقع در سیستم های ERP سعی شده است که با بهره گیری از آخرین فن آوری های به دست آمده در زمینه­ تکنولوژی اطلاعاتی، زیر سیستم های مختلف موجود در سازمانها به صورت یکپارچه و مرتبط درآیند (قصاب پور دهخوارقائی، ۱۳۸۹).

پیاده سازی سیستم ERP‌ یکی ازچالش های اصلی دهه اخیر است، به طوری که سازمانها، سرمایه گذاری در سیستم های ERP را یک استراتژی مهم می دانند که برای سازمان مزیت رقابتی ایجاد می کند، ولی علی رغم اهمیت استراتژیکی این سیستم ها، اکثر پروژه های پیاده سازی این سیستم ها در مراحل اولیه پیاده سازی و راه اندازی با شکست مواجه می شوند. به طوری که محققان نرخ شکست ۴۰ الی ۶۰ درصدی را عنوان می کنند (چائو و همکاران[۲]، ۲۰۰۸).

پایان نامه ها

از آنجاییکه پروژه های ERP مستلزم صرف زمان، هزینه و نیروی انسانی هنگفتی برای سازمان مربوطه هستند، مدیران اغلب اجرای این سیستم ها را از دشوارترین پروژه ها می دانند. به عقیده صاحبنظران، نرخ بالای شکست پروژه های ERP درک بهتر عوامل کلیدی مؤثر را می طلبد. با توجه به آنچه عنوان شد جمع آوری، تجزیه و تحلیلی و انتشار اطلاعاتی که بتواند در انتخاب هرچه بهتر این بسته نرم افزاری و اجرای موفق تر این سیستم ها به سازمانها و شرکت های استفاده کننده کمک کند، بسیار مهم و ضروری به نظر می رسد.

به رغم گسترش روز افزون سیستم ERP در سطح جهان و به خصوص در میان سازمانها، شرکت های تولیدی و کارنجات، هنوز بحث اجرای سیستم ERP در سازمانها به طورکامل وارد نشده است. پژوهش حاضر با عنوان شناسایی عوامل کلیدی مؤثر در پیاده سازی موفقیت آمیز سیستم ERP در پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات صورت گرفته است.

۲-۲ تعریف ERP

بسته نرم افزاری کاربردی ERP ، یک مجموعه از ماژولهای یکپارچه آماده راه اندازی از پیش طراحی شده و از پیش مهندسی شده ای است که تمام فرایندهای تجاری سازمان را پوشش می دهد (رهنورد، ۱۳۸۹).

به عبارت دیگر ERP یک بسته نرم‌افزاری تجاری است که هدف آن یکپارچه‌سازی اطلاعات و جریان آنها بین تمامی بخش‌های سازمان از جمله مالی، حسابداری، منابع انسانی، زنجیره تأمین و مدیریت ارتباط با مشتریان است (داونپورت[۳]، ۱۹۹۸).

۲-۳ مزایای پیاده سازی ERP

از مزایای مهم ERP می توان موارد زیر را برشمرد:

    1. ایجاد یکپارچگی سازمانی : هدف عمده ERP ، یکپارچه سازی تمامی بخشها و جریانهای اطلاعات کارکردی یک سازمان، به شکل یک سیستم کامپیوتری واحد که قادر به برطرف کردن تمامی نیازهای سازمان باشد.
    2. توسعه زیر ساخت لازم به منظور وارد شدن به تجارت الکترونیک (E- Business) .
    3. حذف فعالیتهای تکراری.
    4. ثبت داده های عملیاتی در حین انجام کار.
    5. حفظ امنیت نگه داری داده ها به صورت متمرکز و برنامه ریزی شده.
    6. دسترسی سریع و به روز به داده ها.
    7. کاهش شدید مصرف کاغذ.
    8. بهبود تصمیم گیری به دلیل دسترسی به داده های به روز و مناسب.
    9. پس از استقرار در زمان کوتاهی باز دهی سازمان را افزایش می دهد.
    10. کنترل بودجه بهتر و مؤثرتر، بهبود برنامه ریزی و فرآیندهای مالی رانتیجه می دهد.
    11. پشتیبانی مؤثر در فرآیند تصمیم گیری را خواهد داشت.
    12. پیاده سازی آن فرصت مغتنمی را برای مهندسی مجدد سازمان فراهم می سازد.
    13. باعث ساده سازی و استاندارد شدن روشها می شود.
    14. در بلند مدت هزینه های سرمایه گذاری در بخش IT را کاهش می دهد.
    15. ابزار مشترک سازمانی در اجرای فرآیندها و سیستم ها بصورت به هم پیوسته ایجاد می کند.
    16. سیستم های مجزا و پراکنده حذف خواهند شد.
    17. فرآیندهای غیر مؤثر دستی حذف خواهند شد.
    18. یکپارچه سازی تمام عملکردها از قبل برقرار شده است.
    19. وابستگی به نیروی انسانی کم می شود.
    20. به اشتراک گذاری اطلاعات در سطح کسب وکار به سادگی حاصل می شود.
    21. مدیران و کارمندان سازمان می توانند به صورتOnline ارتباط داشته باشند.
    22. یکپارچگی پایگاه داده، دریافت اطلاعات در بخش های مختلف سازمان را تسهیل نموده و از افزونگی نگهداری و گردش اطلاعات ممانعت می نماید.
    23. سیستم ERP با توجه به اینکه فراروش ها را در نهاد خود منتقل می نماید بنابراین به عنوان پروژه های مهندسی مجدد مبتنی بر فناوری، فرآیندها و ساختار سازمان ارزیابی می گردد، لذا مکانیزاسیون وضعیت موجود سازمان به هیچ وجه از اهداف اینگونه سیستم ها نمی باشد.

  1. با توجه به یکپارچگی نرم افزار و پایگاه داده، استقرار این سیستم با شفاف سازی سازمان و فرآیندهای آن منجر به تسهیل در تصحیح و گسترش فرآیندها و ممانعت از سوء استفاده های مالی و … می گردد.
  2. افزایش سهولت در ارتقاء فناوری اعم از فناوری های اطلاعات نظیر اتوماسیون صنعتی، به این علت که سامانه های ERP حاوی بستر اینگونه فناوری ها بوده و قابلیت یکپارچگی مناسبی را درخود دارند.
  3. ERP باعث افزایش قابلیت های نظیر برونسپاری، همکاری های بین شرکتی، مدیریت روابط با مشتریان و یا سرمایه گذاری مشترک در سازمان ها می گردد.
  4. ارتقاء کیفیت فرآیند تصمیم گیری با عنایت به استفاده از سامانه های پشتیبان تصمیم DSS[4] و هوش تجاری
  5. افزایش کنترل های مالی و امکان مشاهده و تصحیح گلوگاه های سازمان، یکی دیگر از منافع استقرار ERP می باشد.
  6.  تمامی موارد فوق منتهی به کاهش هزینه ای نیروی کار و به طبع آن کاهش بهای تمام شده خدمات می گردد.
  7.  یکی دیگر از نقاط بسیار پررنگ در استقرار سیستم های ERP استفاده از قابلیت های برنامه ریزی آنها است، به عنوان مثال برنامه ریزی آموزش حین خدمت نیروها، برنامه ریزی تامین و توزیع منابع، برنامه ریزی ارائه خدمات رفاهی و درمانی و صدها قابلیت مشابه دیگر.

[۱] - Enterprise Resource Planning

[۲] -Chau et al

[۳] - Davenport

[۴] - Decision Support System

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




همانطور که در شکل (۲-۱) نشان داده شده است، مسائلی که باعث شکست سیستم های اطلاعاتی می شوند به گروه های متعددی تقسیم می شوند.

 

شکل ۲-۱: زمینه های مشکل آفرین در سیستم های اطلاعاتی

 

زمینه های اصلی مشکلات عبارتند از :

  • طراحی :

طراحی سیستم ممکن است برای تأمین نیازهای اساسی کسب و کار یا بهبود عملکرد سازمانی با شکست مواجه شود. اطلاعات ممکن است به اندازه کافی تولید نشود یا به شکلی ارائه شود که غیر قابل درک و استفاده باشد، یا اطلاعات نادرستی ارائه کند که احیاناً مربوط به قسمتی دیگر از سازمان باشد. گاه ممکن است کار با سیستم ممکن است با رابط های گرافیک ضعیف طراحی شده باشد (عرب مازار یزدی و همکاران. ۱۳۸۶).

  • داده ها :

در یک سیستم ممکن است داده ها از حد بالایی از عدم دقت و عدم تجانس برخوردار باشند. اطلاعات در زمینه خاص، ممکن است غلط یا ناواضح باشد یا برای اهداف خاص کاری و تجاری نتوان آنها را مورد استفاده قرار داد. اطلاعات لازم برای تصمیم در مورد عمل تجاری خاص ممکن است به علت نقص داده ها عملاً در دسترس نباشد (عرب مازار یزدی و همکاران، ۱۳۸۶).

 

  • هزینه ها :

برخی از سیستم ها بسیار خوب عمل می کنند، اما هزینه پیاده سازی آنها بسیار بالاتر از بودجه تعیین شده قرار گرفته است. گاه اتمام برخی از سیستم ها ممکن است بسیار هزینه بر باشد. در هر حالت، هزینه های بیش از اندازه را نمی توان با ارزش هایی توجیه کرد که سیستم ایجاد می کند (عرب مازار یزدی و همکاران، ۱۳۸۶).

  • عملیات :

سیستم به خوبی عمل نمی کند. اطلاعات به موقع و به شیوه ای مؤثر تولید نمی شوند، زیرا سیستم رایانه ای مسئول پردازش اطلاعات از کار می افتد. وقت زیادی صرف از سرگیری کارهایی می­شود که به طور دائم قطع می شوند و باعث تأخیر در انجام کارها و از دست دادن برنامه زمان بندی شده برای انتقال اطلاعات می شوند و باعث تأخیر در انجام کارها و از دست دادن برنامه زمان بندی شده برای انتقال اطلاعات می شوند. این اشکالات را نمی توان تنها به اشکالات فنی سیستم های اطلاعاتی مربوط دانست، منابع غیر فنی نیز به نوبه خود در این امر سهیم هستند. در واقع، اغلب مشکلات منجر به شکست سیستم های اطلاعاتی، از عوامل سازمانی نشات می گیرند (لئودان[۱]، ۲۰۰۲)، (عرب مازار یزدی و همکاران، ۱۳۸۶).

۲-۵ روندهای جدید ERP

ERP  با بررسی کلیه روندهای سازمان و تأثیر آنها بر یکدیگر امکان مهندسی مجدد، بهینه سازی فعالیت ها و در نهایت افزایش بهره وری و کارایی سازمان را فراهم می آورد.

ERP  با ایجاد بستر اطلاعاتی مناسب و تغییر در نگرش و فرهنگ سازمانی به همراه بهینه سازی روندها و چالاکی حاصل از بستر فراهم شده، امکان برنامه‌ریزی طبق شرایط سازمان را فراهم می سازد.

به این ترتیب سازمان خواهد توانست بطور یکپارچه در راستای ایجاد مزایای رقابتی، افزایش درآمد و تحقق اهداف سازمانی گام بردارد.

۲-۶ چرا سازمانها به ERP نیاز دارند؟

بقای سازمان ها وابسته به کسب موفقعیت در فضای رقابتی است .در بازارهای رقابتی امروز طول عمر مزایای رقابتی سازمانها کاهش یافته است به همین دلیل باید به سرعت روندها را در جهت بدست آوردن مزایای جدید رقابتی بهینه سازی کرد.

برای این منظور نیاز به ابزاری است که در لحظه توانایی جمع آوری سریع اطلاعات از همه ابعاد سازمان و مدلسازی دقیق بر اساس شرایط کل سازمان مانند شکل (۲-۲) را داشته باشد.

 

شکل ۲-۲: مدلسازی جریان اطلاعات برای کل سازمان

 

[۱] - Laudon

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




ERP  و تکنولوژی

منابع سازمانی به سه دسته تقسیم می شوند:

الف ) منابع مالی

ب) منابع انسانی

ج ) تجهیزات و امکانات سازمان

برای برنامه ریزی دقیق در راستای استفاده بهینه از منابع سازمان، نیاز به شناسایی تأثیر هر فرآیند بر هر یک از

سه دسته منابع فوق می باشد.

ERP  با ایجاد بستر مناسب و استفاده صحیح از ابزار و فن‌آوری اطلاعات می تواند با سرعت و دقت بسیار بالا و در وسعت کافی به بررسی تأثیر روندها برکلیه منابع سازمانی بپردازد.

با تکیه بر این ابزار می توان:

  • در هر لحظه ظرفیت آزاد منابع مختلف را شناسایی کرد
  • با شبیه سازی فرایندها تأثیر آنها بر منابع را پیش بینی کرد
  • جهت استفاده بهینه از منابع سازمان برنامه ریزی کرد

۲-۸ عوامل مؤثر بر استقرار ERP

در بررسی عوامل انسانی مؤثر بر استقرار سیستم های ERP در سازمانهای دولتی ایران به عواملی با تاثیر مثبت و منفی برخورد می کنیم. براساس یافته های در این پژوهش، در پنج مرحله تشخیص نیاز، برنامه ریزی، تجزیه و تحلیل و طراحی، اجرا و بهره برداری، نگهداری و بهبود سیستم، بیشترین موانع انسانی در مراحل طراحی و اجرا بروز می کنند که عمدتاً مرتبط با ویژگیهای فردی و سازمانی رهبران هستند. جدول (۲-۱) در مجموع ۳۱ مانع را برای کاربرد فناوری اطلاعات نشان می دهد که از پژوهشها و مطالعات پیشین استخراج شده اند (قاضی زاده فرد، ۱۳۷۵)

 

جدول ۲-۱: مجموعه مهمترین موانع کاربرد فناوری اطلاعات

شماره

 

منبع

 

 

 

   شرح عامل

Ewusi-Mensah and Przasnyski 1991 Clegg et al. 1997 Igbaria, Zinatelli, and Cavaye 1998 De Boer and Walbeek 1999 Heeks, Mundy, and Salazar 1999 Whittaker 1999 Heeks and Bhatnagar 2000 Kunda and Brooks 2000 Tiamiyu 2000 Yetton et al. 2000 Sohal, Moss, and Ng 2001 Teo and Ang 2001 Heeks 2002 Al-Gahtani 2003 Peansupap and Walker 2005 قاضی‌زاده ۱۳۷۵
۱٫       ۱ نبود اتفاق نظر میان مدیران سازمان، متخصصان فناوری اطلاعات، و کاربران نهایی در زمینه کاربرد فناوری اطلاعات   ü                            
۲٫ نا‌آگاهی مدیران سازمان از کاربردهای فناوری اطلاعات   ü                            
۳٫ نبود دید بلندمدت در مدیران سازمان نسبت به تأثیرات فناوری اطلاعات     ü ü       ü       ü        
۴٫ محدود شدن هدف از کاربرد فناوری اطلاعات به کاهش هزینه‌ها     ü                          
۵٫ کمبود نیروی انسانی واجد شرایط در زمینه فناوری اطلاعات       ü                        
۶٫ کمبود عرضه‌کنندگان واجد شرایط در حوزه فناوری اطلاعات       ü       ü                
۷٫ قوانین و مقررات نامناسب       ü                        
۸٫ نبود زیرساختهای مناسبِ فناوری اطلاعات       ü       ü                
۹٫ محدودیت تقاضا برای فناوری اطلاعات       ü                        
۱۰٫ وضعیت نامناسب اقتصادی         ü   ü           ü      
۱۱٫ نا‌آشنایی افراد درگیر با کاربرد فناوری اطلاعات با زبان انگلیسی         ü   ü           ü      
۱۲٫ کاربرد طرحهای عقلایی فناوری اطلاعات، بدون توجه به واقعیتهای رفتاری ـ اجتماعی سازمانها         ü   ü           ü      
۱۳٫ کاربرد سیستم های ساخته شده برای بخش خصوصی در سازمانهای بخش دولتی           ü                    
۱۴٫ کاربرد سیستم های ساخته شده برای کشورهای دیگر در سازمانهای دولتی یک کشور خاص           ü                    
۱۵٫ برنامه‌ریزی ضعیف برای کاربرد فناوری اطلاعات           ü         ü ü        
۱۶٫ نبود تناسب و ناهمخوانی کاربردهای فناوری اطلاعات با نیازهای سازمان               ü                
۱۷٫ نبود حمایت و پشتیبانیِ مدیریت ارشد سازمان از کاربرد فناوری اطلاعات                 ü              
۱۸٫ کاربردهای نابه‌جای فناوری اطلاعات در سازمان                   ü            
۱۹٫ هزینه بالای کاربرد فناوری اطلاعات                   ü            
۲۰٫ وجود تعارض در تیم مجری کاربردهای فناوری اطلاعات                   ü            
۲۱٫ عدم ثبات در تیم مجری کاربردهای فناوری اطلاعات                     ü          
۲۲٫ نو بودنِ کاربرد فناوری اطلاعات                     ü          
۲۳٫ محدودیتهای مالی                       ü        
۲۴٫ دشواری توجیه هزینه‌های کاربرد فناوری اطلاعات                       ü        
۲۵٫ نبود تعهد نسبت به تغییر در سازمان                           ü    
۲۶٫ نادیده گرفتن هدفهای سازمان در کاربرد فناوری اطلاعات                               ü
۲۷٫ پیچیدگی و دشواریِ درک و کاربرد فناوری اطلاعات                             ü  
۲۸٫ احساس به خطر افتادن امنیت شغلی در کاربران                             ü  
۲۹٫ احساس منفی نسبت به کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان                               ü
۳۰٫ احساس عجز و ناکامی در کاربرد فناوری اطلاعات در میان کاربران   ü                            
۳۱٫ وجود تمایل به ثبات در سازمان   ü                            

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




تعیین معیارهای انتخاب سیستم ERP

فرآیند انتخاب معیارهای انتخاب سیستم ERP بر مبنای دو حوزه زیر بنا نهاده شده است:

  • بررسی معیارهای مورد استفاده توسط پژوهشگران گذشته
  • بررسی شاخص های موفقیت سیستم های ERP از منظر مدیران و کاربران

برمبنای فرآیند گفته شده، مجموعه ای از مهم ترین شاخص های انتخاب سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان، به عنوان اصلی ترین معیارهای سنجش مد نظر قرار گرفتند.

جدول (۲-۲) مجموعه ای از مهم ترین معیارهای مورد استفاده در پژوهش های پیشین را ارائه می کند. این معیارها بر مبنای بیشترین میزان تکرار و تأکید در مقاله ها مد نظر قرار گرفته اند (سهرابی و همکاران، ۱۳۸۹ ).

 

 

 

 

جدول ۲-۲: مهم ترین معیارهای انتخاب ERP در پژوهش های پیشین

ردیف معیارها و زیرمعیارها منبع
۱

۱٫     معیارهای پروژه : هزینه زمان راه اندازی

۲٫     ویژگی های سیستم : انطباق با فرآیندهای سازمان، کیفیت و قابلیت اطمینان، کیفیت کاربری و واسط کاربر، امکان توسعه و روز آمد شدن

۳٫     وضعیت فروشنده : تکنولوژی مورد استفاده، پشتیبانی، آموزش، ثبات مالی و اقتصادی فروشنده، اعتبار و شهرت

[۲۷]
۲

۱٫     ویژگی های سیستم : کارکرد نرم افزار، قابلیت اطمینان، سهولت استفاده، کارایی (ویژگی های غیر کار کردی نرم افزار)، قابلیت نگهداری

۲٫     معیارهای مدیریتی : وضعیت فروشنده، هزینه و زمان پیاده سازی

[۱۶]
۳ سازگاری سیستم، کیفیت پشتیبانی و مشاوره، آموزش، پذیرش سیستم توسط کاربران، زمان راه اندازی، نگهداشت و تطبیق پذیری و هزینه [۲۸]
۴

۱٫     ویژگی های سیستم : هزینه، زمان پیاده سازی، کارکرد نرم افزار، کاربری و واسط کاربر، انعطاف پذیری، قابلیت اطمینان

۲٫     وضعیت فروشنده : شهرت، توانایی فنی، خدمات پشتیبانی

[۲۶]
۵

۱٫     هزینه: هزینه خرید، هزینه پیاده سازی

۲٫     ویژگی های سیستم : کارکرد نرم افزار، انعطاف پذیری، قابلیت اطمینان، کاربری و واسط کاربر، امکان توسعه و روزآمد شدن، میزان انطباق با فرآیندهای سازمان

۳٫     وضعیت فروشنده : پشتیبانی، شهرت

[۷]
۶

۱٫     کیفیت سیستم : صحت، قابلیت اطمینان، کاربری و واسط کاربر، یکپارچگی، کارایی، قابلیت نگهداشت، آزمون پذیری

۲٫     وضعیت فروشنده : سهم بازار، نیروی انسانی، شهرت، آموزش، تمایل به همکاری

۳٫     هزینه : هزینه نرم افزار، هزینه سخت افزار

۴٫     زمان راه اندازی

[۱۷]
۷

۱٫     ویژگی های سیستم : کارکرد نرم افزار، انعطاف پذیری، کاربری و واسط کاربر، زمان راه اندازی، هزینه قابلیت اطمینان،

۲٫     ویژگی های فروشنده : سهم بازار، ثبات اقتصادی، توانایی پیاده سازی، پشتیبانی، توانایی به روز آوری

[۲۲]

 

 

 

۲-۱۰ سنجش موفقیت سیستم های اطلاعاتی

بسیاری از محققان بر این باورند که ایجاد یا تغییر در سیستم های اطلاعاتی، تأثیرات عمیقی بر رفتار کارکنان و ساختار  سازمان ایجاد می کند و شیوه انجام فرایندها را نیز تحت تأثیر خود قرار می دهد. سیستم های اطلاعاتی با خود تغییرات گسترده ای را به همراه می آورند و اغلب به توزیع مجدد قدرت و مسئولیت در سازمان منجر می­شوند. این تغییرات درون سازمانی مقاومت و مقابله هایی را در سازمان به وجود می آورد که برخی اوقات منجر به پایان عمر سیستمی می شود که در شرایط دیگری می توانست سیستم بسیار خوبی هم باشد. یکی از مشخصه های مهم اغلب سیستم های اطلاعاتی آن است که از افراد خواسته می شود یا گاه مجبور می شوند تغییراتی در رفتار خود به وجود آورند، تا سیستم به درستی عمل کند (لئودان، ۲۰۰۲) . جنبه های رفتاری تغییرات، اهمیت زیادی دارد زیرا بهترین سیستم ها نیز در صورتی که حمایت استفاده کنندگان سیستم را نداشته باشد، با ناکامی مواجه خواهند شد (عرب مازار یزدی و همکاران، ۱۳۸۶).

شکل ۲ -۳: اندازه گیری موفقیت سیستم های اطلاعاتی

 

۲-۱۱  بررسی مقالات بین المللی و تعیین CSFهای اولیه

به منظور استخراج CSFهای اولیه ۳۷ مقاله در حوزه ERP در مجلات معتبر مطالعه شده است. موضوع این مقالات عموماً به عامل کلیدی موفقیت ERP اختصاص داشته است. تعداد از این ۳۷ مقاله به این عوامل به صورت منطقه ای پرداخته و تعدادی نیز با نگاه جهانی و کلی به این مقوله توجه کرده اند. طبعاً در این میان بسیاری از عوامل کلیدی در دو یا چند تحقیق مورد اشاره قرار گرفته اند. نتیجه بررسی اشاره شده، تعداد ۲۳ عامل کلیدی در دو یا چند تحقیق مورد اشاره شده، تعداد ۲۳ عامل کلیدی است که در جدول (۲-۲) نشان داده شده است (محمودی و احمدی، ۱۳۹۰).

مراجع و تحقیقاتی که به هر CSF مربوط می شود در جدول (۲-۳) آماده است.

جدول ۲-۳: CSFهای اولیه بدست آمده از مطالعه ادبیات

ردیف CSF های اولیه ردیف CSF های اولیه
۱٫ پوشش کامل عملیات جاری سازمان توسط نرم افزار ERP ۱۳ میزان انگیزش و مشارکت کارکنان سازمان در استقرار ERP
۲٫ انتخاب ERP مناسب ۱۴ مدیریت پروژه قوی در دوره پیاده سازی
۳٫ همراستایی انتخاب ERP با چشم انداز، اهداف بالادستی و استراتژی (راهبرد)های سازمان ۱۵ اجرای مهندسی ارزش در سازمان
۴٫ سازگاری نرم افزار ERP با فرهنگ سازمان ۱۶ بهبود فرایندهای سازمان در دوره پیاده سازی ERP
۵٫ امنیت بالای نرم افزار ERP ۱۷ تأمین نیازهای ذی نفعان خارج از سازمان توسط ERP
۶٫ انعطاف پذیری بالای نرم افزار ERP ۱۸ استفاده از تولیدکنندگان نرم افزار به عنوان پیاده سازی
۷٫ قابلیت شخصی سازی نرم افزار ERP ۱۹ اعتبار محصول و پیاده ساز ERP
۸٫ راحتی کار با نرم افزار ERP ۲۰ انعطاف ایجاد شده در سازمان در طی دوره پیاده سازی
۹٫ آموزش مناسب نرم افزار توسط تیم پیاده سازی ERP ۲۱ میزان خلاقیت ایجاد شده در سازمان در طی دوره پیاده سازی، اجرا و پشتیبانی
۱۰٫ پشتیبانی و مشاوره مناسب در طول دوره اجرا توسط تیم پشتیبانی ERP ۲۲ زمان پیاده سازی کوتاه ERP
۱۱٫ هزینه مناسب (خرید لیسانس، پیاده سازی، اجرا و پشتیبانی) ۲۳ استفاده از پیاده سازان بومی
۱۲٫ چند زبانه بودن نرم افزار ERP    
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




۲-۱۲-۱ مدل   Nah, Lou, Kuang

محققان فوق علاوه بر شناسایی عوامل کلیدی موفقیت، آنها را در مدل سیکل عمر ERP که توسط
مارکوس و تانیس[۱] (۲۰۰۰) مشخص گردیده، طبقه بندی کرده اند (ناه و همکارانش[۲]، ۲۰۰۱). شکل )۱-۲( نمایانگر عوامل کلیدی موفقیت شناسایی شده توسط محققان فوق می باشد.

عوامل بحرانی موفقیت در پیاده سازی

پروژه های ERP

ERP     با حداقل سفارشی سازی
ارتباطات
ترکیب تیم پروژه
قهرمان پروژه
برنامه و فرهنگ مدیریت تغییر
نظارت و ارزیابی عملکرد
آرمان و طرح کسب و کار
توسعه،تست،اشکال زدایی نرم افزار
سیستم های مناسب کسب و کاری و تکنولوژی

حمایت مدیریت عالی

 

مدیریت پروژه

شکل ۲-۴  :طبقه بندی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی موفق پروژه های ERP

۲-۱۲-۱-۱ سیستم های کسب وکار وتکنولوژی اطلاعات مناسب موجود در سازمان[۳]

سیستم های کسب وکار و تکنولوژی اطلاعاتی موجود در سازمان بیانگر درجه تغییر سازمان از لحاظ فرآیندهای کسب وکاری و اطلاعاتی در مسیر پیاده سازی سیستم ERP می باشند. بهره مند نبودن سازمان از سیستم های مدرن کسب وکاری، مدیریتی، قدیمی بودن آنها، همچنین وجود تکنولوژی قدیمی و از رده خارج، نیاز به تغییر را در بافت های مختلف سازمان تشدید می نماید. بنابراین تلاشها برای پیاده سازی سیستم ERP در جهت فائق آمدن بر این فاصله ها می باشد که در اینجا با کلمه پیچیدگی مترادف می نماییم.

پایان نامه - مقاله - متن کامل

۲-۱۲-۱-۲  ارتباطات

انتظارات و اهداف در هر سطحی باید به اطلاع افراد مشارکت کننده در پروژه رسانده شود. این انتظارات واهداف به سازمان درجهت شناسایی خروجی ها در مقاطع زمانی مشخص[۵] کمک می نماید. کاربران باید مطمئن باشند که بازخوردهای آنها در مورد فرآیندها ومسائل  ERPبه وسیله مسئولان دریافت واقدام می گردد. همچنین ارتباطات موفق و باز، منجر به یادگیری در کل سازمان شده و افراد مشارکت کننده در پروژه و کارمندان سازمان را از برنامه پروژه، حوزه آن، اهداف و فعالیتهای آن و پیشرفت پروژه مطلع می سازد. سایر افراد ذینفع در پروژه از طریق بولتن های ماهیانه، روزنامه ها، ملاقاتهای هفتگی و یا سایر ابزارهای ارتباطی از وضعیت پروژه مطلع می­گردند.

۲-۱۲-۱-۳  ترکیب سیستم کاری پروژهERP [6]

پروژه ERPتمامی واحدهای سازمانی را درگیر ساخته و مستلزم تلاش و هماهنگی از سوی افراد فنی و کسب و کاری سازمان می باشد. بهترین افراد در سازمان به پروژه ERP تخصیص داده می شوند. سیستم از لحاظ فنی، اداری و مدیریتی متعادل در نظر گرفته شده و متشکل از مشاوران خارجی وافراد داخلی سازمان می باشد. در ضمن این افراد باید دارای اختیار جهت تصمیم گیریهای سریع باشند.

۲-۱۲-۱-۴  قهرمان پروژه

قهرمان پروژه یک مدیر (حامی) اجرائی سطح بالا می باشد که دارای قدرت هدف گذاری و قانونی کردن تغییرات در سازمان می باشد. او در نقش قهرمان پروژه، همواره به دنبال حل تعارضها و مدیریت مقاومت واداره تغییرات است. با گذشت زمان طولانی پروژه هایERP  ممکن است افراد دچار ضعف روحیه و متحمل فشار شوند، وظیفه قهرمان پروژه تقویت روحیه افراد و اطمینان از تعهد همه آنها است.

۲-۱۲-۱-۵  مدیریت پروژه

وجود مدیریت پروژه در پیاده سازیERP  همانند اکثر پروژه های IS ضروری می باشد. زیرا موفقیت پروژه بر اساس برآورده شدن الزامات و زمان مشخص شده و با بودجه تعریف شده ارزیابی می گردد. پروژه به صورت رسمی و بر اساس خروجی ها در مقطع زمانی مشخص، اهداف وحوزه پروژه مشخص می گردد. در طول پروژه همواره ابزارهای کنترل پروژه مورد بهره برداری قرار می گیرند.

۲-۱۲-۱-۶  حمایت وپشتیبانی مدیریت عالی سازمان [۹]

پروژه باید به تصویب مدیریت عالی سازمان رسیده و مورد حمایت قرار گیرد. مدیریت عالی باید به صورت تلویحی و آشکار از پروژه به عنوان اولویت بالا (مهم و تاثیرگذار بر سازمان) یاد کند. مدیریت عالی تعهد خود را به وسیله مشارکت در پروژه و تخصیص منابع ارزشمند به آن اعلام می کند. تعهد مدیریت عالی نسبت به پروژه منجر به تعهد سازمانی می گردد که یکی از عوامل کلیدی تاثیرگذار در موفقیت پیاده سازیERP  می باشد. مدیریت عالی در همه مراحل پروژه و تا پایان آن حمایت خود را به صورت علمی ابراز می نماید.

۲-۱۲-۱-۷  توسعه،تست ومشکل زدایی نرم افراز [۱۰]

سازمان در جهت بهره مندی از تمامی قابلیتهای نرم افراز ERP، همواره ابعاد مختلف آن را توسعه وگسترش می­دهد. سازمانهای پیاده کنندهERP ، در ارتباط کامل با فروشندگان و مشاوران در جهت حل مسائل و مشکلات نرم افزار، تست حرفه ای و دقیق نرم افزار و یکپارچه سازی سیستم­ها می باشند.

 

۲-۱۲-۱-۸  برنامه و فرهنگ مدیریت تغییر [۱۱]

تعهد سازمانها به تغییر، از طریق پافشاری و اداره محکم سازمان در مواجه با مسائل درگیر در پیاده سازی، منعکس می گردد. تغییر ساختار و فرهنگ سازمانی در افراد، آداب و سنن در سازمان جلوه گر می شود. اثرات تغییر و واکنش های معمولی که در اثر تغییر پدید می آید، توسط مدیریت تغییر اداره می گردد. مشارکت کاربران در طراحی و پیاده سازی فرآیندهای جدید کسب وکار، سیستم  ERP، آموزش و تعلیم آنها در مورد نحوه کار این سیستم ها و چگونگی تاثیر بر شغل شان مهم و ضروری می باشد.

۲-۱۲-۱-۹  طراح کسب وکار و آرمان [۱۲]

نظر به اینکه پیاده سازیهای ERP از چهارچوب زمانی یک پروژه معمولی کسب و کاری فراتر می روند، بنابراین اهداف روشن، طرح کسب وکاری و آرمان برای جهت دهی تلاشها ی مستمر سازمانی لازم می باشند. برنامه کسب و کاری باید دارای منافع استراتژیک و مشهود در سازمان بوده و منابع، هزینه ها، ریسکها و خطوط زمانی را در نظر داشته باشد.

۲-۱۲-۱-۱۰  نظارت و ارزیابی عملکرد[۱۳]

اهداف و خروجی های مورد انتظار در مقاطع زمانی مشخص به طور مستمر و با پیگیری مدیریت پروژه از پیشرفت پروژهERP ، نظارت می شود. مدیریت (مدیریت پروژه و مدیریت عالی سازمان) از عملکرد و تأثیر مستقیمERP  برکسب کار، بوسیله گزارشها مطلع  می گردند.

 

 

۲-۱۲-۲  مدل Majed AL-mashari ,Abdullah AL-mudimigh ,Mohammad Zairi

در سال ۲۰۰۳ در مقاله خود تحت عنوان طبقه بندی از فاکتورهای بحرانی در برنامه ریزی منابع سازمان نشان دادند که فاکتورها در سه مرحله یعنی قبل از پیاده سازی، حین پیاده سازی و بعد از پیاده سازی قابل طبقه بندی­اند (المشاری و همکاران[۱۴]، ۲۰۰۳).



بعد از پیاده سازی حین پیاده سازی قبل از پیاده سازی
ارزیابی پیاده سازی آماده سازی
مدیریت و ارزیابی عملکرد
مدیریت فرآیند ارتباطات انتخاب بسته ERP
مدیریت و رهبری
مدیریت سیستم های موجود مدیریت پروژه
برنامه ریزی و آینده نگری

آموزش و تعلیم

تغییرات ساختاری و فرهنگی تست سیستم ها یکپارچه سازی سیستم ها

شکل ۲- ۵ : طبقه بندی عوامل بحرانی ERP

[۱] - Markus and Tanis

[۲] - Nah et al

[۳]- Appropriate Business and IT Legend System

[۴] -Communication

[۵] - Milestones

[۶]  -ERP Teamwork and Composition

[۷]-  Project Champion

[۸] - Project Management

[۹]- Top Management Support

[۱۰]-  Software Development ,Testing and Troubleshooting

[۱۱]- Change Management Culture and Program

[۱۲]-  Business Plan and Vision

[۱۳]-  Monitoring and Evalution of  Performance

[۱۴] -AL-mashari et al

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




گرایش سازمان به تغییر، گزینه استراتژی ERP را تحت تاثیر قرار می دهد. به طور مثال، ابتدا می توان چهار چوب کلی بسته نرم افزاری را پیاده سازی کرد و با عملیاتی شدن سیستم و آشنا شدن کاربران با آن، به تدریج می توان قابلیتهای دیگر را اضافه کرد. مزیت عمده این نوع پیاده سازی سرعت و سادگی آن می باشد. نوع دیگر استراتژی، پیاده سازی کل سیستم به صورت همزمان می باشد. همچنین رویکردهای مختلفی برای مرتبط کردن سیستم های موجود در سازمان با ERP وجود دارد.

 

۲-۱۲-۴-۲ عوامل تاکتیکی

این عوامل شامل مشاوره فروشنده نرم افزار، پرسنل، پذیرش کاربر، نظارت و بازخورد و ارتباطات ارائه شده در مدل سلوین و پینتو در سال ۱۹۹۸ و اضافه کردن دو عامل دیگر به نام مهندسی مجدد فرآیند های کسب وکار (BPR) و پیکربندی نرم افزار می باشد.

۲-۱۲-۴-۲-۱  پرسنل

میزان درگیر بودن کاربران در طراحی و اجرای فرآیند کسب و کار است که شامل آموزشهای رسمی می باشد.

۲-۱۲-۴-۲-۲  مشاوره فروشنده نرم افزار

همواره ماژولها جدید و نسخه های نو با گذشت زمان برای نیل به تناسب بهتر بین کسب و کار و سیستم به وجود می آیند. در نتیجه، پشتیبانی مستمر فروشنده یک عامل بحرانی برای هر بسته نرم افزاری در جهت پوشش مسائل فنی، نگهداری سیستم، به روزآوری و آموزش کاربر می باشد(سومرز و نلسون[۱]، ۲۰۰۱).

۲-۱۲-۴-۲-۳  پیکربندی نرم افزار و مهندسی مجدد

این عامل بیانگر نقش مهم توازن فرآیندهای کسب و کاری با نرم افزار ERP در طی پیاده سازی می باشند. اگرچه سایر عوامل مدیریتی استاندارد برای مدیریت پروژه مهم می باشند ولی آنها، نقش پشتیبانی برای پیکربندی نرم افزار دارند. بعضی از ابزارهای مخصوص مدلسازی، به سازمانها در جهت متوازن ساختن  فرآیندهای کسب و کار با بسته نرم افزاری استاندارد کمک می کنند. به عنوان مثالIntentia  به عنوان فروشنده ERP ابزاری به نام Move Visual Enterprise دارد که فرآیندهای کسب و کار را مدلسازی کرده و به طور خودکار نرم افزار را پیکربندی می کند. این ابزار دارای مخزنی از فرآیندهای کسب و کار می باشد و زمانیکه قصد مهندسی مجدد یا طراحی فرآیندهای کسب و کار را دارید، می توانید به آن مراجعه کنید. در این ابزار برای هر یک از فرآیندهای هسته ای چندین فرآیند جایگزین(بهترین روش اجرایی) وجود دارد که می توان در انواع محیط های عملیاتی و کسب وکاری از آنها بهره گرفت.

۲-۱۲-۴-۲-۴  پذیرش کاربر

شامل پذیرفتن سیستم از سوی کاربر است و اجرایی نمودن آن از سوی مالکان فرآیندهای کسب و کار را نشان می دهد.

۲-۱۲-۴-۲-۵  نظارت و بازخورد

تبادل اطلاعات در میان اعضای تیم پروژه و پیمایش بازخورد از سوی کاربران سازمان است.

۲-۱۲-۴-۲-۶  ارتباطات

شامل آگاهی رسانی پیرامون میزان پیشرفت کار است که از سوی مدیریت پروژه به سایر اعضای سازمان اعلام می گردد.

۲-۱۲-۴-۲-۷  مشکل زدایی

این عامل به مشکلات و ریسکهای موجود در هر پروژه پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی اشاره دارد. ساز و کارهای رفع مشکل بایستی به درستی در برنامه پیاده سازی در نظر گرفته شود و از جنبه های مهم این عامل می توان به انطباق وانتقال اطلاعات قدیمی به سیستم جدید و عملیاتی کردن سیستم اشاره کرد (استیوز و پاستور[۲]، ۲۰۰۰)

 

۲-۱۲-۵  مدل   Pastor and Esteves

استیوز و پاستور در مقاله ای که به عنوان “به سوی یکتا سازی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی سیستم های ERP ” در سال ۲۰۰۰ منتشرکردند اعلام داشتند که با وجود مزایایی که از پیاده سازی موفق سیستم های ERP می تواند عاید سازمان شود شواهد از مخاطرات و شکستهای زیاد در این حوزه خبر می دهند که در بیشتر مواقع به علت توجه بیش از حد به جنبه های فنی و مالی پیاده سازی سیستم های ERP است.

این محققان با مطالعه سوابق  موفق از پیاده سازی سیستم های ERP به ارائه مدلی جهت شناسایی عوامل  کلیدی موفقیت پیاده سازی سیستم های ERP پرداختند. برای انجام این کار شباهتهای موجود و یا الگوهای نگرشی موجود بین تمام عوامل کلیدی موفقیت  پیاده سازی سیستم های ERP که پیش از این توسط سایرین

شناسایی شده بود دسته بندی نمودند و سرانجام این عوامل کلیدی  موفقیت پیاده سازی سیستم های ERP را در ماتریس  به شکل  زیر دسته بندی کردند (استیوز و پاستور[۳]، ۲۰۰۰).

ازدید آقایان استیوز و پاستور، عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی سیستم های ERP را می توان در جنبه های راهبردی[۴]، عملیاتی[۵]، سازمانی[۶] و فناوری[۷] خلاصه نمود.

دراین مدل جنبه سازمانی به دغدغه هایی نظیر ساختارسازمانی، فرهنگ سازمانی و فرآیندهای تجاری موجود در سازمان اشاره دارد. جنبه فناوری، متمرکز بر ویژگیهای محصول ERP در تعامل و ارتباط با مشخصه های فنی نظیر سخت افزار و نیازمندیهای نرم افزاری سازمان دلالت دارد. درمدل ارائه شده، جنبه راهبردی به شایستگی سازمان جهت به ثمر رساندن ماموریتهای سازمان و اهداف بلند مدت اشاره دارد. درحالی که از نقطه نظر جنبه عملیاتی بر توانایی انجام دادن فرآیندهای تجاری سازمان واهداف کوتاه مدت تاکید دارد (استیوز و پاستور، ۲۰۰۰)

استراتژیکی عملیاتی
سازمانی

حمایت مدیریت عالی سازمان

مدیریت تغییر سازمانی

مدیریت گسترده پروژه

ترکیب مناسب تیم پروژه

مهندسی مجدد جامع فرآیندهای کسب و کار

قهرمان پروژه

مدیر پروژه

مشارکت کاربران

اعتماد بین ذینفعان پروژه

افراد متخصص ومشاوران

ارتباطات قوی داخلی و خارجی

برنامه زمان بندی مشخص پروژه

برنامه آموزشی مناسب

کاهش مشکل زدایی

استفاده مناسب از مشاوران

تصمیم گیران قوی

 

تکنولوژیکی

استراتژی مناسب پیاده سازی ERP

اجتناب از سفارشی سازی

نسخه مناسب از سیستم های ERP

پیکربندی مناسب نرم افزار ERP

سیستم های سنتی

 

شکل ۲-۷ : عوامل کلیدی موفقیت ERP

در ادامه به معرفی عوامل کلیدی موفقیت که در این مدل اشاره شده است پرداخته شده است.

۲-۱۲-۵-۱ دیدگاه سازمانی

۲-۱۲-۵-۱-۱  حمایت مدیریت عالی سازمان

هم مدیران ارشد و هم مدیران میانی بایستی در طول فرآیند پیاده سازی پروژه ERP با همکاری و تصمیمات خود برای تخصیص دادن منابع ارزشمند سازمانی برای پیش برد پروژه ERP کمال همکاری را داشته باشند. حمایت مدیریت جهت برآورده ساختن اهداف پروژه و همراستا سازی این اهداف بااهداف استراتژیکی کسب و کار بسیار مؤثر است.

۲-۱۲-۵-۱-۲  مدیریت تغییر سازمانی

جهت اطمینان ازاینکه تغییرات پیچیده ای که قرار است با یک سیستم اطلاعاتی عظیم در سازمان اتفاق بیافتد، در یک چارچوب مشخص و با هزینه موردنظر به نتیجه مطلوب برسد، مدیریت تغییرات سازمانی اهمیت می یابد. درمدیریت تغییرات تلاش می شود تا اطمینان حاصل شود که مطلوبیت و آمادگی جهت استفاده ازمزایای سیستم جدید در سازمان موجود می باشد. یک مدیریت تغییرات سازمانی مؤثر، بر یکپارچگی بین افراد، فرآیندها و فناوری تاکیددارد.

۲-۱۲-۵-۱-۳  مدیریت گسترده پروژه

این عامل به نگرانی های مربوط به شفاف سازی گسترده اهداف پروژه و یکنواختی آنها با اهداف و ماموریتهای استراتزیکی سازمانی می پردازد. این مفهوم هم به تعریف دقیق محدوده پروژه و هم کنترل محدوده پروژه اشاره دارد.

۲-۱۲-۵-۱-۴  ترکیب مناسب تیم پروژه

پروژه های ERP عموماً نیازمند ترکیب تیم پروژه شامل مشاورینی از حوزه های کسب و کار و فناوری می باشد. ساختار تیم پروژه اثر عمیقی بر فرآیند پیاده سازی سیستم های ERP دارد. دو عامل مهمی که هنگام تعیین ترکیب تیم پروژه بایستی به دقت به آن توجه نمود دخالت دادن مشاوران بیرونی در تیم پروژه و استفاده از دانش ایشان و نیز به کارگیری فرآیندهای مدیریت دانش[۸] جهت نگهداشت دانش ERP در سازمان می باشد.

۲-۱۲-۵-۱-۵  مهندسی مجدد جامع فرآیندهای کسب و کار

توجه به همراستایی بین فرآیندهای کسب و کار و مدل تجاری ERP مورد نظر و “بهترین روش انجام کار” مورد استفاده در محصول مورد نظر از مهمترین ویژگی های یک پیاده سازی موفق سیستم ERP است. اصولاً شرط لازم برای تحقق  تمام مزایای به کارگیری سیستم های ERP طراحی مجدد فرآیندهای کسب و کار است. زیرا سیستم های ERP اساساً جهت بهبود فرآیندهای کسب و کار مانند خرید، ساخت و توزیع توسعه داده شده اند، مهندسی مجدد فرآیندها و پیاده سازی ERP بسیار به یکدیگر مرتبط هستند. بسیاری ازمتخصصین تاکید کرده اند که مهندسی مجدد فرآینده یکی از مشخصه های لازم برای پیاده سازی موفق ERP است. درواقع پیاده سازی ERP یک فرصت برای انجام مهندسی مجدد فرآیندها به صورت فراگیر و جامع در سازمان است.

۲-۱۲-۵-۱-۶  قهرمان پروژه

علت اصلی حضور مهم این نقش در پیاده سازی موفق سیستم های ERP این است که قهرمان پروژه همزمان هم تخصص و هم موقعیت لازم که برای مدیریت تغییرات سازمانی حیاتی است را دارا می باشد. نقش قهرمان پروژه جهت شناساندن پروژه در سطح سازمان، جلب رضایت عمومی و سرپرستی همه امور در طول پیاده سازی ERP بسیار لازم و حیاتی است. قهرمان پروژه علاوه بر حمایت رهبران ارشد سازمان، بایستی از سطوح اجرایی و از افراد قابل احترام سازمان انتخاب شود تا هدایت و رهبری پروژه را بر عهده گیرد. جهت پیش برد مؤثر مدیریت تغییرات سازمانی بایستی زمینه حضور فعال قهرمان پروژه فراهم شود.

۲-۱۲-۵-۱-۷  مشارکت کاربران

با انجام مطالعات موردی مشخص شده است که در شرکت های با تجربه موفق در پیاده سازی ERP، برای مشارکت فعال کارکنان در پروژه انگیزه کافی ایجاد شده است به طوری که هر فرد، در هر جایگاه و سطحی در سازمان و با اشتیاق در مورد عملکرد سیستم اظهار نظر می کرده است. و پیشنهادهای خود جهت بهبود سیستم را ارائه می نموده است. مشارکت کاربران باعث رفع مناسبت تر نیازمندی های کاربری، رسیدن به سیستم باکیفیت بهتر و پذیرش بیشتر توسط کاربران سیستم می شود.

۲-۱۲-۵-۱-۸  اعتماد بین ذی نفعان پروژه

در حین اجرای مرحله پیاده سازی سیستم ERP، ذینفعان مختلفی نظیر مشاوران، کاربران، تیم تامین کنندگان نرم افزار و…. درگیر می شوند. وجود روابط مبتنی بر صداقت و اعتماد بین اعضای تیم و سایر بازیگران پروژه مهمترین عامل موفقیت در فرآیند پیاده سازیERP است. برای رسیدن به موفقیت باید احساس اعتماد و تعهد دوطرفه بین بازیگران مختلف توسعه یابد تا افراد با اطمینان عقاید و نظراتشان را به اشتراک بگذارند.

شرکت هایی که سابقه اعتماد و همکاری سطوح مختلف سازمانی را داشته اند احتمال بیشتری برای تجربه پیاده سازی یکنواخت دارند و سازمانهایی که مانند سنت های گذشته بین مدیران و متخصصین ازیک طرف و سایر کارکنان ازطرف دیگر رابطه خصمانه وجود داشته باشد با مشکلات عدیده ای مواجه خواهند بود. برای پیاده سازی موفق لازم است بین بازیگران مختلف پروژه اعتماد کامل مبتنی بر صداقت دو طرفه برقرار باشد.

۲-۱۲-۵-۱-۹  افراد متخصص و  مشاوران

جهت مدیریت مناسب پروژه پیاده سازی سیستم ERP بایستی منابع انسانی تخصیص داده شده جهت کاربری، مدیریت و یا هماهنگی های لازمه در طول اجرای پروژه کاملا مشخص باشد. جهت اجرای پروژه مهندسی مجدد فرآیندها در هر یک از حوزه فرآیندهای کسب و کار سازمان، مشاوران تخصصی مورد نیاز بایستی در کنار تیم پروژه حضور داشته باشند.

۲-۱۲-۵-۱-۱۰  ارتباطات  قوی  داخلی و  خارجی

در فرآیند پیاده سازی سیستم های ERP از دو زاویه باستی به ارتباطات توجه نمود. ارتباطات و تبادل اطلاعات بایستی هم در بین اعضای تیم پروژه و هم در تعامل با کل سازمان صورت پذیرد و نتایج و اهداف هر مرحله از مراحل مختلف پیاده سازی سیستم های ERP به اطلاع کل سازمان برسد. فرآیند برقراری ارتباطات و اطلاع رسانی بایستی در یک قالب مشخص و منظم صورت پذیرد.

۲-۱۲-۵-۱-۱۱  برنامه و زمان بندی مشخص پروژه

یکی از ویژگی های مشترک شرکت هایی که توانسته اند سیستم ERP خودرا در طی زمان و بودجه ای برنامه ریزی شده انجام دهند این است که تیم پیاده سازی برای تعریف بسیار دقیق چگونگی انجام پیاده سازی یعنی تعیین مواردی مانند اینکه چه سلولهایی و چه فرآیندهایی باید اجرا شوند و اینکه ترتیب یکپارچه سازی به چه صورت باشد، زمان زیادی صرف کرده اند و برنامه زمان بندی دقیقی از مراحل مختلف پروژه پیاده سازی سیستم های ERP تهیه کرده اند. برنامه پروژه باید جسورانه منتها قابل دستیابی باشد و زمانبندی آن طوری باشد که به نوعی حس اضطراری بودن شرایط را به ما القا نماید.

۲-۱۲-۵-۱-۱۲  برنامه آموزشی مناسب

جهت پیش برد سریع پروژه بایستی برنامه آموزشی مناسب با سطح کاربردی، برای تمام متخصصین فنی و کاربران نهایی تدوین شود. رویکرد در پیش گرفته شده جهت پیاده سازی سیستم های ERP محدوده آموزشی مورد نیاز را مشخص می کند. بعضی از سازمانها از فرآیندهای آموزش در خود مجموعه استفاده می کنند و با       دایر کردن مرکز آموزش برنامه ریزی، فرآیندهای آموزش را انجام می دهند، در حالی که بعضی سازمانها از خدمات مشاوره آموزشی استفاده می کنند.

۲-۱۲-۵-۱-۱۳  کاهش مشکل زدایی

این عامل به مشکلات و ریسکهای موجود در هر پروژه پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی اشاره دارد. ساز و کارهای رفع مشکل بایستی به درستی در برنامه پیاده سازی در نظر گرفته شود و از جنبه های مهم این عامل می توان به انطباق و انتقال اطلاعات قدیمی به سیستم جدید و عملیاتی کردن سیستم اشاره کرد.

۲-۱۲-۵-۱-۱۴  استفاده مناسب از مشاوران

در تلاش برای کاهش هزینه یکی از استراتژی ها استفاده از منابع داخلی بدون استفاده از کمک دیگران می باشد، در حالی که اظهار نظرهای فنی و راهنمایی های متخصصان همیشه در پروژه  پیاده سازی لازم و ضروری است. عموماً مشاوران می توانند دیدگاه­های عالی و تجارب مختلفی از پیاده سازی را فراهم نمایند. آنها در پیاده سازی موفق نقش دارند ولی به آنها باید به دید منابع نگاه کرد و نباید اجازه داد که بر کل پروژه چیره شوند. مشاوران برون سازمانی تجربیات پیاده سازی بیشتری دارند و می توانند به کاربران جهت درک کامل ویژگی­های سیستم ERP کمک کنند. البته چنانچه آموزش در سازمان انجام گیرد برای ترکیب و مقایسه ی ویژگی­های ERP و مشخصه های منحصر به فرد سازمان کارآتر است. قابل توجه است که یکی ازعوامل موفقیت این است که چگونگی استفاده از مشاوران خارجی به صورت روشن و مشخص بیان شده باشد.

۲-۱۲-۵-۱-۱۵  تصمیم گیران قوی

اعضای تیم پروژه بایستی دارای توانمندی تصمیم گیری سریع باشند تا از تأخیرات مرتبط با کندی تصمیم گیری در اجرای پروژه کاسته شود.

[۱] - Somers and Nelson

[۲] - Esteves and Pastor

[۳] - Esteves and Pastor

[۴]- Strategic

[۵] - Tactical

[۶]- Organizational

[۷]- Technological

[۸]- Knowledge Management

[۹] -Comrehensive Business Process Reengineering

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




به طور معمول برای پیاده سازی سیستم های ERP رویکردهای مختلفی وجود دارد که هر رویکردی که برای پیاده سازی انتخاب شود باید بیان روشنی از کار و حوزه پروژه داشته باشد. این حوزه باید شامل سلولهای انتخاب شده برای پیاده سازی و مشخص نمودن فرآیندهای کسب و کار درونی و بیرونی حوزه باشد.

نتایج مطالعات انجام شده بر روی شرکت هایی که سیستم ERP را بکار گرفته اند نشان می دهد که نوع رویکرد پیاده سازی انتخاب شده بر مدت زمان، هزینه پیاده سازی و میزان رضایت از آن تاثیر دارد.

۲-۱۲-۵-۲-۲  اجتناب از سفارشی سازی

شرکتی که اقدام به پیاده سازی سیستم های ERP نموده است به هر میزان که ممکن باشد بایستی تلاش کند فرآیندها و ویژگیهای فرآیند خود را با پیش فرضهای سیستم خریداری شده منطبق نماید. اگر مدیریت تصمیم به پیاده سازی بسته های استاندارد ERP بدون اعمال اصلاحات اساسی داشته باشد، موجب می شود که حداقل سفارشی سازی در کد نویسی ERP لازم شود و این نیز به نوبه خود کاهش پیچیدگی پروژه شده و به انجام پروژه طبق زمان بندی طراحی شده کمک می نماید.

یکی از ویژگیهای مشترک شرکتهایی که توانسته اند سیستم ERP خود را در طی زمان و بودجه برنامه ریزی شده انجام دهند، این است که تغییرات لازم در کد منبع ERP در حداقل سطح ممکن در نظر گرفته شده است.

۲-۱۲-۵-۲-۳  نسخه مناسب از سیستم های ERP

سازمان بایستی در مورد نسخه مناسب با نوع کسب و کار سازمان شناخت پیدا نموده و اقدام به پیاده سازی همان بنماید. بروز رسانی های متعدد باعث بروز مشکلات عدیده ای برای سازمان می شود و نسخه های جدید از هر سیستم نیازمند به کنترل یکپارچگی، آموزش قابلیتهای جدید و رفع مشکلات ناشی از ارتقاء و نصب غیر کامل می باشد.

۲-۱۲-۵-۲-۴  پیکر بندی مناسب نرم افزار

پیکر بندی سیستم های ERP عملکردهای کلی بسته ERP را برای یک سازمان خاص مشخص می نماید. همچنین در بعضی مواقع لازم است که واسط کاربری نیز جهت کارکرد بهتر با نیازهای سازمان تغییر کند. امروزه بعضی ابزارهای مدل سازی این کار را انجام می دهند که قبل از عملیاتی شدن کامل سیستم بایستی آزمونهای اعتبارسنجی پیکره بندی انجام شود.

۲-۱۲-۵-۲-۵ سیستم های سنتی

سیستم های سنتی، سیستم های اطلاعاتی موجود در سازمان هستند که فرآیندهای تجاری فعلی، ساختار سازمانی، فرهنگ و فناوری اطلاعاتی سازمان را پوشش می دهند. این سیستم ها منبع مناسبی برای اطلاعات مورد نیاز چهت پیاده سازی سیستم های ERP می باشند. در فرآیند پیاده سازی سیستم های ERP مطالعه سیستم های سنتی موجود بایستی انجام شود تا در مورد اینکه کدامیک از سیستم ها جایگزین شوند و کدامیک از سیستم های سنتی را می شود دوباره مورد استفاده قرار داد، تصمیم گیری گردد.

 ۲-۱۲-۶  مدل  Mohammad Zairi

این تحقیق بر پایه متدولوژی الگوبرداری[۱] براساس شکل (۲-۸) و همچنین تحقیقات صورت گرفته توسط سایر محققین متخصص در حوزه پیاده سازی ERP می باشد (زییری[۲]، ۲۰۰۳)

 

استراتژیک

 

تاکتیکی

 

عملیاتی

پشتیبانی وحمایت مدیریت عالی

BUSSINES  CASE

مدیریت پروژه

مدیریت تغییر

آموزش

برنامه ریزی
اجرا
سطوح ارتباطات

شکل ۲-۸ : عوامل بحرانی موفقیت و سطوح ارتباطات

 

این تحقیق در برگیرنده نتایج تجزیه وتحلیل ۹۴ تحقیق از عوامل کلیدی موفقیت می باشد که پیاده سازی پروژهERP   را تحت تاثیر قرار می دهند. اکثر این عوامل در ارتباط با تکنولوژی نیستند. آنها اکثراً به مسائل انسانی و فرآیندهای کسب و کاری می پردازند. نکته قابل توجه این است که اکثر این عوامل با هم در ارتباط می باشند (غیر مستقل). به عبارتی شکست در یکی از این عوامل می تواند منجر به شکست کلی موفقیت پروژه ERP گردد. جدول (۲-۶) لیست عوامل بحرانی موفقیت شناسایی شده در تحقیق و مراحل مرتبط با پیاده سازی پروژه ERP را نشان می دهد.

 

 

جدول ۲-۶ : عوامل بحرانی موفقیت در مراحل پروژه ERP

عوامل غالب

مدیریت تغییر                                Business Case                                 پشتیبانی مدیریت عالی

ارتباطات                                             آموزش                                               مدیریت پروژه

سطح استراتژیک سطح تاکتیکی سطح عملیاتی یکپارچه سازی

 

ارزیابی سیستم موجود

آرمان/ حوزه کسب و کار

 

استراتژی پیاده سازی

استخدام مشاوران

الگوبرداری

 

تغیییرفرآیند کسب و کاری

 

انتخاب نرم افزار/فروشنده

 

رویکرد پیاده سازی

 

 

آماده سازی نهایی(آزمایش)

 

یکپارچه سازی

 

همانطور که جدول نشان می­دهد، ۶ عامل غالب موفقیت شناسایی شده اند. نتایج تایید می­ کند که در پیاده سازی پروژه ERP فرآیندهای کسب و کار نسبت به مسائل تکنولوژی از درجه اهمیت بالاتری برخوردار می باشند.

۲-۱۲-۶ -۱  حمایت وپشتیبانی مدیریت عالی سازمان

پروژه باید به تصویب مدیریت عالی سازمان رسیده و مورد حمایت قرار گیرد. مدیریت عالی باید به صورت تلویحی و آشکار از پروژه به عنوان اولویت بالا (مهم و تاثیرگذار بر سازمان) یاد کند. مدیریت عالی تعهد خود را به وسیله مشارکت در پروژه و تخصیص منابع ارزشمند به آن اعلام می کند. تعهد مدیریت عالی نسبت به پروژه منجر به تعهد سازمانی می گردد که یکی از عوامل کلیدی تاثیرگذار در موفقیت پیاده سازیERP  می باشد. مدیریت عالی در همه مراحل پروژه و تا پایان آن حمایت خود را به صورت علمی ابراز می نماید (ناه و همکارانش[۳]، ۲۰۰۱)

۲-۱۲-۶ -۲  مورد کاری[۴]

در این سند شما می بایست به بررسی تبعات انجام پروژه از نظر تجاری بپردازید، انجام پروژه چه سودی دارد، چه هزینه هایی را کسر می کنم، در مقایسه با محصولات مشابه چه مزایا و معایبی را دارد و در انتها می بایست هزینه پروژه و معمولاً زمان انجام آنرا مشخص کنید (این سند معمولا به عنوان قرارداد بکار می رود).

۲-۱۲-۶-۳  مدیریت تغییر

مدیریت تغییر یکی از موضوعات اساسی در پیاده سازی ERP می باشد. سیستم های  ERPارائه گر یک سری تغییرات با مقیاس بزرگی می باشند که می تواند منجر به مقاومت، سردرگمی، خطاها و اشتباهات گردد (اپلتون[۵]، ۱۹۹۷).

پیش بینی می گردد که نصف پروژه های ERP به علت تخمین پایین تلاشهای مدیریت تغییر نتواند به منافع کامل دستیابی داشته باشند. تحقیقات نشان می دهد که مدیریت مؤثر تغییر برای پیاده سازی موفق تکنولوژی و مهندسی مجدد فرآیندهای کسب وکار ی مهم می باشد (گروور و همکاران[۶]، ۱۹۹۵)

۲-۱۲-۶-۴  مدیریت پروژه

وجود مدیریت پروژه در پیاده سازی ERP  همانند اکثر پروژه های IS ضروری می باشد. زیرا موفقیت پروژه بر اساس برآورده شدن الزامات و زمان مشخص شده و با بودجه تعریف شده ارزیابی می گردد. پروژه به صورت رسمی و بر اساس خروجی ها در مقطع زمانی مشخص، اهداف وحوزه پروژه مشخص می گردد. در طول پروژه همواره ابزارهای کنترل پروژه مورد بهره برداری قرار می گیرند (ناه و همکارانش، ۲۰۰۱).

۲-۱۲-۶-۵  آموزش

آموزش نامناسب یکی از مهمترین دلایل شکست بسیاری از پروژه های ERP می باشند. به رغم سرمایه گذاری میلیونها دلار و هزاران ساعت کار در پروژه های پیاده سازی ERP این پروژه ها به دلیل عدم آموزش با شکست مواجه می شوند. یک مسئله خاص و ویژه در پیاده سازی سیستم ERP، گزینش برنامه مناسب آموزش و تعلیم کاربر نهایی می باشد. اما بهر حال یادآوری این نکته مهم است که هدف عمده و اساسی از آموزش ERP، درک صحیح و مؤثر از فرآیندهای کسب وکاری مختلف نهفته شده در سیستم ERP می باشد. برنامه آموزش دربرگیرنده تمام جنبه های سیستم بوده و به طور مستمر ادامه می یابد (نلسون و چنی[۷]، ۱۹۸۷).

۲-۱۲-۶-۶  ارتباطات

پینتو و اسلوین[۸] (۱۹۹۸) ، ارتباطات را به عنوان یک جزء کلیدی در طول ۱۰ فاکتور پیاده سازی پروژه فرض کرده و عنوان می کنند که ارتباطات در داخل تیم پروژه، بین تیم و بقیه سازمان و همچنین خدمت گیرنده ضروری می باشد. ارتباطات ضعیف بین اعضای تیم مهندسی مجدد(جزئی از سیستم پیاده سازی ERP) و سایر اعضای سازمان باعث بروز مشکلات در پیاده سازیهای مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کاری می گردد.

۲-۱۲-۶-۷ ارزیابی سیستم موجود

سیستم­های سنتی، سیستم های اطلاعاتی موجود در سازمان هستند که فرآیندهای تجاری فعلی، ساختار سازمانی، فرهنگ و فناوری اطلاعاتی سازمان را پوشش می دهند. این سیستم ها منبع مناسبی برای اطلاعات مورد نیاز چهت پیاده سازی سیستم های ERP می باشند. در فرآیند پیاده سازی سیستم های ERP مطالعه سیستم های سنتی موجود بایستی انجام شود تا در مورد اینکه کدامیک از سیستم ها جایگزین شوند و کدامیک از سیستم های سنتی را می­شود دوباره مورد استفاده قرار داد،تصمیم گیری گردد (استیوز و پاستور[۹]، ۲۰۰۰).

 

۲-۱۲-۶-۸  آرمان پروژه

نظر به اینکه پیاده سازیهایERP از چهارچوب زمانی یک پروژه معمولی کسب و کاری فراتر می روند، بنابراین اهداف روشن، طرح کسب وکاری و آرمان برای جهت دهی تلاشهای مستمر سازمانی لازم می باشند. برنامه کسب و کاری باید دارای منافع استراتژیک و مشهود در سازمان بوده و منابع، هزینه ها، ریسکها و خطوط زمانی را در نظر داشته باشد (ناه و همکارانش، ۲۰۰۱).

۲-۱۲-۶-۹  استراتژی پیاده سازی

گرایش سازمان به تغییر، گزینه استراتژی ERP را تحت تاثیر قرار می دهد. به طور مثال، ابتدا می توان چهار چوب کلی بسته نرم افزاری را پیاده سازی کرد و با عملیاتی شدن سیستم و آشنا شدن کاربران با آن، به تدریج می توان قابلیتهای دیگر را اضافه کرد. مزیت عمده این نوع پیاده سازی سرعت و سادگی آن می باشد. نوع دیگر استراتژی، پیاده سازی کل سیستم به صورت همزمان می باشد . همچنین رویکردهای مختلفی برای مرتبط کردن سیستم های موجود در سازمان با ERP وجود دارد (هولند و لایت، ۱۹۹۹).

۲-۱۲-۶-۱۰  استخدام مشاوران

بسیاری از سازمانها از مشاوران در جهت تسهیل فرآیند پیاده سازی استفاده می کنند. مشاوران ممکن است در صنایع خاصی مجرب بوده، دانش کافی درباره ماژولهای خاصی داشته باشند و بتوانند نرم افزار مناسب سازمان را تعیین کنند. این مشاوران در مراحل مختلف پیاده سازی از جمله: تجزیه و تحلیل الزامات، توصیه و سفارش نرم افزار مناسب و مدیریت پیاده سازی بکار گرفته شوند. دلایل مختلفی از جمله توصیه فروشنده نرم افزار، فقدان متخصصان ERP و متخصصان کسب و کار در سازمان منجر به استفاده از مشاوران می گردد (سورمز و نلسون، ۲۰۰۱).

 

 

 

۲-۱۲-۶-۱۱  محک زنی

در محک زنی روش های بکار گرفته شده در یک سازمان با سایر سازمان های هم خانواده مقایسه می شود و هدف آن شناختن بهترین اقداماتی است که عملکرد بهتری را بدست می دهد. بهترین اقدامات اغلب در هنگام فاز محک زنی مهندسی مجدد شناسایی می شوند.

بهترین اقدامات اغلب جو سازمانی را تغییر می دهد و تلاش می کند تا بهبودهای چشمگیری را در عملکرد به همراه داشته باشد (استیوز و پاستور، ۲۰۰۰).

[۱]- Benchmarking

[۲] - Zairi

[۳] -Nah et al

[۴]- Business case

[۵] -Appleton

[۶] -Grover et al

[۷] - Nelson and Cheney

[۸] - Pinto and Slevin

[۹] - Esteves and Pastor

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




رشد نیاز به پیاده سازی سیستم های ERP در چند موقعیت فیزیکی و مشکلات ناشی از این نیاز، چالش بزرگی را پیش روی سازمانهایی که تصمیم به پیاده سازی سیستم های ERP می گیرند قرار داده است. میزان پیچیدگی پیاده سازی سیستم های ERP در اینگونه سازمانها با عواملی نظیر میزان مشابهت فرآیندهای تجاری موجود در سایتهای مختلف و میزان نیاز به کنترل متمرکز اطلاعات قابل سنجش است. در شرایط به کار گیری سیستم ERP در بیش از یک نقطه، با توجه به میزان تنوع فرآیندها در هر مکان و نیاز به پیکره بندی سیستم با شرایط خاص هر موقعیت فیزیکی تناقض بزرگی در استاندارد سازی فرآیندهای تجاری پیش می آید که بایستی با مطالعه دقیق فرآیندها و بکارگیری باز مهندسی فرآیندهای سازمانی آنرا مدیریت کرد.

یکی از مهمترین تصمیم ها در این شرایط، انتخاب رویکرد پیاده سازی سیستم ERP در این شرایط است. آیا بایستی پیاده سازی سیستم ERP به صورت همزمان در سایتهای مختلف آغاز شود و یا با مرحله بندی پروژه پیاده سازی سیستم ERP بر اساس سلولهای مورد نیاز، خطوط تولید و یا پیاده سازی به صورت الگو در یکی از سایتها اقدام کرد.

با توجه به تجربه های موجود، استفاده از رویکرد پیاده سازی مرحله بندی بر اساس سایتی که بیشترین استعداد موفقیت در پیاده سازی سیستم ERP را دارد، روشی خواهد بود که با کسب تجربه در هر مرحله و با پیشگیری از بروز مشکلات مشابه، احتمال موفقیت در مرحله های بعدی بیشتر خواهد بود (امبل و همکاران[۲]، ۲۰۰۳).

۲-۱۲-۸  مدل www.Buker.com

سایت Buker که یک سازمان مشاوره و آموزش مدیریت می باشد، مقاله ای تحت عنوان لیست پیاده سازیهای موفق پروژه های ERP را ارائه داده که۱۰ عامل کلیدی موفقیت را مورد مطالعه قرار داده است. در ادامه این عوامل به طور خلاصه مورد بررسی قرار می گیرند ( www.Buker.com, 2002).

۲-۱۲-۸-۱  آموزش

فرآیند آموزش ERP در سه گام یا مرحله صورت می گیرد. اولین مرحله آموزش مدیریت عالی سازمان می باشد. موفق ترین رویکرد برای آموزش مدیریت عالی سازمان برگزاری یک دوره (معمولاً ۲ روزه) در مورد موضوع ERP می باشد. این مرحله آموزشی شامل مفاهیم ERP، چگونگی کاربرد این مفاهیم در سازمان، تغییرات مورد نیاز ERP، نقش مدیریت عالی سازمان در پیاده سازی و اندازه گیری عملکرد می باشد. دومین مرحله، آموزش مدیریت عملیات می باشد. آموزش مدیریت عملیات سازمان عموماً شامل ۲۵-۱۰ در صد افراد سازمان بوده و نباید بیش از ۳۰ روز بعد از آموزش مدیریت عالی سازمان انجام گیرد. آموزش مدیریت عملیات سازمان در برگیرنده کاربران سازمان می باشد. در سازمانهای موفق ۱۰۰ درصد سازمان آموزش و تعلیم لازم در زمینه پیاده

سازی سیستم جدید کسب و کار را دریافت می کنند. شکل ( ۲-۹) بیانگر سه مرحله فوق می باشد.

 

شکل ۲-۹ : هرم آموزش

۲-۱۲-۸-۲  رهبری

رهبری یکی از بحرانی ترین عوامل در پیاده سازی موفق ERP می باشد. سازمانهای با عملکرد بالا دارای مدیر ارشد قهرمان (پشتیبان) پروژه پیاده سازی سیستم جدید کسب و کاری می باشند. ترجیحاً این مدیر ارشد از بخش کسب و کار می باشد. قهرمان پروژه دارای اختیارات کامل از طرف مدیریت عالی سازمان می باشد.

۲-۱۲-۸-۳  ارزش حاصل از پروژه

دلیل تمرکز یا اولویت بالای پروژه پیاده سازی باید مشخص گردد. یکی از وظایف اولیه تیم پروژه توجیه هزینه های پیاده سازی می باشد. ارزش حاصل از پروژه از طریق مقایسه منافع پروژه با هزینه ی آن بدست می آید.

۲-۱۲-۸-۴ اندازه گیری عملکرد

معیار درست اندازه گیری موفقیت پیاده سازی ERP، پیاده شدن سیستم جدید نمی باشد، بلکه چگونگی تاثیر آن بر عملکرد کسب و کار می باشد. بنابراین به جای عملکرد مالی بر عملکرد عملیاتی تمرکز می شود. اندازه گیریهای(معیارها) عملکرد بر بهبود مستمر متمرکز می باشند. مدیریت، اندازه گیری را به عنوان روشی برای تمرکز بر مشکلات عملکردی می بنید.

 

۲-۱۲-۸-۵ مسئولیت سازمانی

مؤثرترین روش برای ایجاد مسئولیت لازم در فرآیند بهبود، داشتن جلسات منظم و زمان بندی شده بازنگری فرآیند توسط مسئول فرآیند می باشد. مسئول فرآیند لزوماً انجام دهنده آن نمی باشد.

۲-۱۲-۸-۶ مدیریت تغییر

زمانیکه سازمانی تصمیم به پیاده سازی ERP می گیرد، متعهد به تغییرات عمده در سازمان، روش های انجام کار و تفکر می شود. اگر سازمان از روش های جدید هراس داشته باشد، تغییرات و پشتیبانی از آنها می باشد. به جای سرزنش گذشته، بر آینده و فرصتها متمرکز شوید. مدیریت تغییر به جای افراد بر فرآیندها تمرکز می کند.

۲-۱۲-۸-۷ سازمان پروژه

مدیر پروژه و تیم پیاده سازی پروژه در جهت موفقیت پیاده سازی تلاش می کنند. در بسیاری از سازمانها مدیر پروژه مستقیماً به رئیس یا مدیر عالی سازمان گزارش می دهد. پایین آوردن سطوح گزارش مدیر پروژه به معنای اولویت پایین پروژه می باشد. پروژه ERP دارای اهمیت و اولویت بالایی در سازمان می باشد. تیم پروژه نماینده کل سازمان می باشد. بنابراین برای مدیریت منابع سازمان، از تمام حوزه های کارکردی نماینده ای در تیم پروژه وجود دارد.شکل (۲-۱۰) بیانگر سازمان پروژه می باشد.

 

 

 

 

 

 

مدیریت عالی
کمیته راهبردی
مشاور صنعت
مدیر پروژه

 

 

 

اعضای تیم پروژه
تولید مالی بازاریاب
خرید مهندسی مواد
سیستم های اطلاعاتی کیفیت آموزش

شکل ۲-۱۰ : سازمان پروژه

۲-۱۲-۸-۸  فرآیندهای کسب وکار

یکی از ویژگی های سازمانهای با عملکرد بالا، قابلیت پیش بینی سطح عملکرد عملیاتی آنها می باشند. این سازمانها همواره بهبود مستمر را در دستور کار خود قرار می دهند. فرآیندهای کسب و کاری در جهت حذف فعالیتهای غیر ارزش افزوده مهندسی مجدد می شوند.

۲-۱۲-۸-۹ ارزیابی تکنولوژی

متاسفانه، اکثر سازمانها بعد از اینکه ERP را شروع می کنند، به فعالیت ارزیابی تکنولوژی می پردازند. تجربه نشان می دهد که ۲۵٪ منافع ERP ممکن است از ابزارهای نرم افزار جدید بدست آید.

۲-۱۲-۸-۱۰ برنامه ریزی پروژه

ایجاد برنامه کلی پروژه وظیفه سیستم پروژه می باشد. این برنامه شامل رهنمودهای کلی می باشد. احتمال بازنگری در این برنامه توسط سیستم و سازمان وجود دارد. برنامه پروژه شامل موارد زیر می باشد:

 

۲-۱۲-۸-۱۰-۱ ماموریت

شامل حوزه و اهداف پروژه می باشد.

۲-۱۲-۸-۱۰-۲ برنامه عملیاتی

در ارتباط با وظایف خاص، چارچوبهای زمانی و مسئولیت بهبود عملکرد در کسب و کار می باشد.

۲-۱۲-۸-۱۰-۳  برنامه پیاده سازی سیستم

این قسمت از برنامه کلی پروژه بیانگر چگونگی پیاده سازی سیستم جدید می باشد. مانند برنامه ریزی عملیاتی، وظایف، چارچوبهای زمانی و مسئولیتها مشخص می شود. این برنامه بوسیله کارکنان فناوری اطلاعات و عملیات پروژه تعیین می شود.

۲-۱۲-۸-۱۰-۴  برنامه آموزش و تعلیم

همانطوریکه در عامل اول بحث شد، سازمانهای موفق ۱۰۰ درصد نیروی کاری خویش را در زمینه سیستم جدید آموزش می دهند.

۲-۱۲-۹  مدل  Yingjie

جیانگ در تحقیقی که در سال ۲۰۰۵ در مورد تجربیات پیاده سازی سیستم های ERP در کشور فنلاند پرداخت با استناد به تجربیات و مطالعات صورت گرفته اقدام به دسته بندی عوامل کلیدی موفقیت در پروژه های پیاده سازی سیستم های ERP به سه دسته کلی راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی پرداخت (جیانگ[۳]، ۲۰۰۵).

سطح راهبردی :

  • حمایت مدیریت ارشد:

جهت موفقیت پروژه های ERP، در سطح تصمیم گیریهای کلان سازمان و در راهبرد تعیین شده، بایستی دغدغه به کار گیری سیستم های ERP موجود باشد. در واقع فرآیند تصمیم به پیاده سازی سیستم های ERP جزو تصمیماتی است که از سطوح مدیریت راهبردی به سطوح پایین تر اعلام می شود. موفقیت یک پروژه ERP در وابستگی کامل به انطباق سیستم ERP با اهداف کلان سازمان و نقش سیستم  ERP در تحقق این اهداف قرار دارد.

سطح تاکتیکی :

  • مدیریت پروژه:

پروژه های پیاده سازی ERP با پیچیدگی خاص خود، نیازمند داشتن برنامه زمان بندی دقیق و کنترل قوی بر روی فعالیتهای تعریف شده، تخصیصی منابع و پیگیری مداوم با سایر ذینفعان پروژه می باشد که لازمه پیشبرد مناسب پروژه داشتن یک مدیریت پروژه در سطح عالی دارای تواناییهای قوی و مقبولیت مناسب در سطح سازمان می باشد.

  • مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار:

طراحی سیستم های ERP بر پایه استفاده از فرآیندهای استاندارد و بهترین روش های انجام کار استوار است. سازمانها جهت بهره گیری مناسب از ظرفیت های سیستم های ERP به مطالعه مدل کسب و کار و فرآیند های جاری خود می پردازند تا با بهره گرفتن از اطلاعات کسب شده به مهندسی مجدد فرآیند های خود جهت تطابق با سیستم ERP مورد نظر خود بپردازند. مهندسی مجدد فرآیندهای سازمان با توجه به سیستم ERP باعث می شود که سازمان در طول پیاده سازی سیستم ERP دارای حداقل نیاز به سفارشی سازی شود و به این ترتیب در زمان و هزینه برآورد شده جهت پیاده سازی سیستم، حداقل انحراف وجود داشته باشد.

  • استفاده از نرم افزار و سخت افزار مناسب :

یکی از مراحل مهم پیاده سازی سیستم های ERP، انتخاب بسته نرم افزاری مناسب با شرایط سازمان می باشد. میزان تطابق با سیستم های سنتی و بانک اطلاعاتی که بتواند نیازمندیهای خاص سازمان را پوشش دهد از مهمترین نکات در این مرحله است که بایستی با دقت در انتخاب نرم افزار و سخت افزار، سطح قابل قبولی از نیازمندی های اطلاعاتی و عملکردی سازمان پوشش داده شود.

سطح تاکتیکی :

  • آموزش و یادگیری :

سیستم های ERP به دلیل پیچیدگی ذاتی خود و میزان نفوذ در سطح عملیتی سازمان، نیزمند آموزش می باشند. منطق و ویژگی های سیستم ERP بایستی متناسب با سطح کاربری با افراد درگیر، آموزش داده شوند. فرآیند آموزش و یادگیری به دلیل پویا بودن نیازمندی های سازمان و همچنین ارتقاء سیستم های ERP و یا تغییر در کاربران و فرآیندهای سازمان، یک فرآیند همیشگی است که بایستی به صورت برنامه ریزی شده و مداوم در سازمان جاری باشد.

  • مشارکت کارکنان :

سیستم ERP به علت درگیری شدید با کاربران و نیز تغییراتی که برای سازمان تحمیل می کند، چالش های جدیدی برای کاربران ایجاد می کند. مشارکت افراد در مراحل مختلف پیاده سازی و نیز برقراری دوره های آموزشی در کم کردن این گونه مشکلات بسیار مؤثر است.

۱-۲-۴  مدل مفهومی پژوهش

مدل مفهومی پژوهش، الگویی نظری است که مبتنی بر روابط میان برخی از عواملی است که با اهمیت تشخیص داده شده اند. این چارچوب با بررسی سوابق پژوهش درباره موضوع به گونه ای منطقی جریان می یابد. به طور خلاصه مدل مفهومی، بیانگر پیوند میان متغیرهایی است که در پویایی موقعیت مورد بررسی مؤثر هستند (طاهر پور کلانتری و همکاران، ۱۳۸۹).

و با توجه به مدل مفهومی تحقیق و مطالعات اشاره شده در این فصل متغیرهای مورد نظر و منابع آن به شرح جدول (۲-۷) آورده می شود.

 

 

جدول ۲-۷: CSFهای مدل پژوهشی مورد استفاده و منابع آن

ردیف CSF های مدل پژوهشی منابع و رفرنس ردیف CSF های مدل پژوهشی منابع و رفرنس
۱٫ پوشش کامل عملیات جاری سازمان توسط نرم افزار ERP

EI Amranietal. (2007)

Plant &Willcocks(2007)

Pabedinskaite (2010)

Yingjie (2005)

Basoglu et  al (2007)

Guerra &Finkelatein (1999)

Maiden &Ncube (1998)

Verville&Halingten (2003)

Hallikainen et al (2004)

Davenport (2000)

۱۳ میزان انگیزش و مشارکت کارکنان سازمان در استقرار ERP

Plant &Willcocks(2007)

Verville&Halingten (2003)

Yusuf et al (2006)

Kathuria et al (1999)

۲٫ انتخاب ERP مناسب

EI Amranietal. (2007)

Plant &Willcocks(2007)

Pabedinskaite (2010)

Yingjie (2005)

Wei & Wang (2004)

Bernroider&koch (2001)

Franch&Carvallo (2002)

Bandini et  al (2001)

Robey et al (2002)

Sistach&Pastor (2000)

Kunda& Brooks (2000)

۱۴ مدیریت پروژه قوی در دوره پیاده سازی

Plant &Willcocks(2007)

Yusuf et al (2006)

Kunda& Brooks (2000)

Hlupic&mann (1995)

 

۳٫ همراستایی انتخاب ERP با چشم انداز، اهداف بالادستی و استراتژی (راهبرد)های سازمان

Hlupic&mann (1995)

Chien&Shu-Ming (2007)

Grau et al (2004)

Pabedinskaite (2010)

۱۵ اجرای مهندسی ارزش در سازمان Plant &Willcocks(2007)
۴٫ سازگاری نرم افزار ERP با فرهنگ سازمان

Yingjie (2005)

Herdon&Rossa (2008)

Hallikainen et al (2004)

Unal&Guner (2009)

Verville&Halingten (2003)

۱۶ بهبود فرایندهای سازمان در دوره پیاده سازی ERP

Plant &Willcocks(2007)

Bernroider&koch (2001)

Chien&Shu-Ming (2007)

Bandini et  al (2001)

Kathuria et al (1999)

۵٫ امنیت بالای نرم افزار ERP

Jadhav&Sonar (2004)

Chien&Shu-Ming (2007)

Wagner et al (2006)

Wei et al (2005)

IIIa et al (2000)

۱۷ تأمین نیازهای ذی نفعان خارج از سازمان توسط ERP

Plant &Willcocks(2007)

Jadhav&Sonar (2004)

Hallikainen et al (2004)

Verville&Halingten (2003)

۶٫ انعطاف پذیری بالای نرم افزار ERP

EI Amranietal. (2007)

Ziaee et al (2006)

Vlahavas et al (1999)

۱۸ استفاده از تولیدکنندگان نرم افزار به عنوان پیاده سازی Plant &Willcocks(2007)
۷٫ قابلیت شخصی سازی نرم افزار ERP

Jadhav&Sonar (2004)

Unal&Guner (2009)

Hlupic&mann (1995)

Klaus et al (2000)

Bueno&Salmeron (2008)

۱۹ اعتبار محصول و پیاده ساز ERP

Guerra &Finkelatein (1999)

Jadhav&Sonar (2004)

Wei & Wang (2004)

۸٫ راحتی کار با نرم افزار ERP

Jadhav&Sonar (2004)

Grau et al (2004)

Mohamed et al (2004)

۲۰ انعطاف ایجاد شده در سازمان در طی دوره پیاده سازی

Bernroider&koch (2001)

Franch&Carvallo (2002)

Guerra &Finkelatein (1999)

Kunda& Brooks (2000)

Hallikainen et al (2004)

۹٫ آموزش مناسب نرم افزار توسط تیم پیاده سازی ERP

Pabedinskaite (2010)

Bandini et  al (2001)

Kathuria et al (1999)

Kunda& Brooks (2000)

Wei et al (2005)

Yusuf et al (2006)

Pastor et al (2002)

۲۱ میزان خلاقیت ایجاد شده در سازمان در طی دوره پیاده سازی، اجرا و پشتیبانی

Bernroider&koch (2001)

Maiden &Ncube (1998)

Vlahavas et al (1999)

IIIa et al (2000)

 

۱۰٫ پشتیبانی و مشاوره مناسب در طول دوره اجرا توسط تیم پشتیبانی ERP

Bernroider&koch (2001)

Bandini et  al (2001)

Sistach et al (1999)

۲۲ زمان پیاده سازی کوتاه ERP

Bernroider&koch (2001)

Kunda& Brooks (2000)

Pastor et al (2002)

 

۱۱٫ هزینه مناسب (خرید لیسانس، پیاده سازی، اجرا و پشتیبانی)

Jadhav&Sonar (2004)

Dong et al (1999)

Bueno&Salmeron (2008)

۲۳ استفاده از پیاده سازان بومی FulHoon& Delgado (2006)
۱۲٫ چند زبانه بودن نرم افزار ERP FulHoon& Delgado (2006)      

 

 

[۱]- Multi-site issues

[۲] -Umble et al

[۳] -Jiang

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




تغییر فرآیند کسب و کارBPC

BPC به عنوان اقدام سازمانی برای طراحی فرآیندهای کسب و کاری جهت نیل به بهبود در عملکرد (مانند کیفیت، قابلیت پاسخگویی، هزینه، انعطاف پذیری، رضایت مندی و سایر معیارهای بحرانی فرآیند) از طریق تغییرات در روابط بین مدیریت، فناوری اطلاعات، ساختار سازمانی و افراد تعریف می گردد. در بررسی نتایج BPC ملاحظات زیر صورت می گیرد:

دانلود مقاله و پایان نامه

الف) توانایی سازمان برای مدیریت تغییر در این شرایط

ب) شرایط محیطی برای تغییر(موتوانی و همکاران[۲]، ۲۰۰۲).

 ۲-۱۲-۶-۱۳ انتخاب نرم افزار

انتخاب ERP مناسب، مستلزم تصمیم گیری مهم درباره بودجه، چارچوبهای سازمانی، اهداف و خروجی های پروژه می باشد. انتخاب صحیح  ERPکه مطابقت بیشتری با نیازهای اطلاعاتی و فرآیندهای سازمانی داشته باشد، برای اطمینان از تغییر کمتر و پیاده سازی موفق مهم می باشد. انتخاب  ERPغلط به معنای تعهد به برنامه های کاربردی و معماری می باشد که تطابقی با اهداف استراتژیک یا فرآیندهای کسب و کار سازمان ندارند (سورمز و نلسون، ۲۰۰۱).

۲-۱۲-۶-۱۴ رویکرد پیاده سازی

به طور معمول برای پیاده سازی سیستم های ERP رویکردهای مختلفی وجود دارد که هر رویکردی که برای پیاده سازی انتخاب شود باید بیان روشنی از کار و حوزه پروژه داشته باشد. این حوزه باید شامل سلولهای انتخاب شده برای پیاده سازی و مشخص نمودن فرآیندهای کسب و کار درونی و بیرونی حوزه باشد.

نتایج مطالعات انجام شده بر روی شرکت هایی که سیستم ERP را بکار گرفته اند نشان می­دهد که نوع رویکرد پیاده سازی انتخاب شده بر مدت زمان، هزینه پیاده سازی و میزان رضایت از آن تاثیر دارد (استیوز و پاستور، ۲۰۰۰).

۲-۱۲-۶-۱۵ آزمایش سیستم

هر یک از کارکردهای سیستم  ERP هم به تنهایی و هم در ارتباط با بقیه کارکردها مورد تست قرار می گیرد. بعد از پیاده سازی کل سیستم،آزمایش و تست کامل آن ضروری و مهم می باشد و بدون آن گذر به مرحله دیگر باعث ایجاد مشکلات اساسی می گردد. تست و معتبر سازی سیستم ERP، به منظور حصول از اطمینان کار سیستم از لحاظ فنی و عملی بودن پیکربندی های کسب و کاری می باشد.

زمانیکه فرآیندهای کسب و کار اجرا می گردند، یک تست مهم از چگونگی تطابق فرآیندهای ارائه شده به وسیله سیستم با فرآیندهای مورد نظر سازمان انجام می گیرد (المشاری و همکاران، ۲۰۰۳).

۲-۱۲-۶-۱۶ یکپارچه سازی سیستم ERP

یکی از پیچیدگی های پیاده سازی ERP، موضوع یکپارچه سازی ماژولهای آن می باشد. تکنولوژی میان افزاری (نرم افزاری که بین دو یا بیش از دو نوع نرم افزار قرار می گیرد واطلاعات را در بین آنها ترجمه می کند) برای یکپارچه سازی نرم افزارهای مختلف ERP مورد استفاده قرار می­گیرند. اما این تکنولوژی برای همه سیستم­های ERP موجود نمی باشند. علاوه بر این اغلب فروشندگان میان افزار تمایل به تمرکز بر جنبه های فنی آن دارند و از ابعاد فرآیندهای کسب وکار غافل می مانند. در بسیاری از اوقات، سازمانها خود اقدام به توسعه رابط هایی برای برنامه های کاربردی تجاری می نمایند. تحقیقات نشان می دهد که سازمانها بیش از ۵۰٪ بودجه IT خود را به یکپارچه سازی برنامه های کاربردی اختصاص می دهند (المشاری و همکاران، ۲۰۰۳).

۲-۱۲-۷  مدل  Umble، Haft،Umble

پیاده سازی سیستم های ERP هزینه بر و دارای ریسک بالا می باشد. این سیستم ها باعث تغییراتی در فرآیندهای کسب و کار سازمانها می گردند. بنابراین بررسی عواملی که در حد وسیع تعیین کننده موفقیت پیاده سازی این سیستم ها می باشند، امری ارزشمند می باشد (امبل و همکاران[۳]، ۲۰۰۳).

۲-۱۲-۷-۱ عوامل کلیدی  موفقیت

۲-۱۲-۷-۱-۱ درک و فهم روشن از اهداف استراتژیک

یکی از الزامات پیاده سازی ERP این است که افراد کلیدی در سراسر سازمان آرمان روشن و واضحی از چگونگی عملیات سازمان در جهت ارضاء مشتریان، رشد و توانمندی کارکنان و تسهیل امور تأمین کنندگان در طی سه تا پنج سال آینده داشته باشند. همچنین باید تعاریفی از اهداف، انتظارات و خروجی ها وجود داشته باشد. در نهایت، سازمان به طور دقیق چگونگی پیاده سازی سیستم ERP و نیازهای کسب و کار مورد بررسی توسط سیستم ERP را مشخص می سازد.

۲-۱۲-۷-۱-۲  حمایت مدیریت عالی سازمان

پیاده سازی موفق نیازمند رهبری قوی، حمایت و مشارکت مدیریت عالی سازمان می باشند. از آنجائیکه تجزیه و تحلیل و تفکر مجدد در مورد فرآیندهای کسب و کاری موجود امری بحرانی می باشد، پروژه پیاده سازی دارای کمیته ای می باشد که متعهد به یکپارچه سازی کسب و کار، درک و فهمERP ، پشتیبانی کامل از هزینه ها و پشتیبان پروژه می باشد. علاوه بر این هر پروژه دارای قهرمان (پشتیبان) پروژه می باشد.

 

 

۲-۱۲-۷-۱-۳  مدیریت پروژه

پیاده سازی موفق ERP نیازمند مدیریت قوی پروژه می باشد. مدیریت پروژه شامل تعریف روشن از اهداف، ایجاد و توسعه برنامه کاری، برنامه ریزی منابع و پیگیری دقیق پیشرفت پروژه می باشد . در مدیریت پروژه، حوزه پروژه(ماژولهایی که باید پیاده سازی شوند) به طور واضع مشخص می شود. اگر مدیریت تصمیم به پیاده سازی یک نرم افزار استاندارد ERP بگیرد، نیاز به تغییر کد پایه ای ERP کمتر خواهد بود. این موضوع به نوبه خود، پیچیدگی پروژه را کاهش داده و پیاده سازی در درون زمان بندی مورد نظر انجام می گیرد.

۲-۱۲-۷-۱-۴ مدیریت تغییر سازمانی

ساختار سازمانی و فرآیندهای کسب و کار موجود در بسیاری از سازمانها با ساختار ابزارها و انواع اطلاعات ارائه شده به وسیله سیستم های ERP سازگار نیستند. حتی انعطاف پذیری سیستم ERP نیز منطق خود را به استراتژی سازمان و فرهنگ سازمانی تحمیل می کند. بنابراین، پیاده سازی سیستم ERP نیازمند مهندسی مجدد فرآیندهای کلیدی کسب و کار و حتی توسعه و ایجاد فرآیندهای کسب و کار جدید پشتیبانی اهداف سازمانی می باشد.

متأسفانه بسیاری از مدیران اجرایی به ERP به عنوان یک سیستم نرم افزاری ساده و به پیاده سازی ERP به عنوان یک چالش تکنولوژیکی ابتدایی می نگرند. آنها نمی دانند که ممکن است به طور اساسی راه و روش عملیاتی سازمان را تغییر دهد. هدف نهایی از پیاده سازی ERP بهبود کسب و کار می باشد و این موضوع صرفاً پیاده سازی یک نرم افزار نمی باشد. به طور واضح پیاده سازیهای ERP باعث تغییرات عمیقی در فرهنگ سازمانی می گردند. اگر افراد به طور مناسب برای تغییرات سریع آماده نشوند، افکارها، مقاومت ها و هرج و مرج از نتایج قابل پیش بینی تغییرات ایجاد شده بوسیله پیاده سازی خواهند بود. اما اگر تکنیکهای مناسب مدیریت تغییر بکار گرفته شود، سازمان می تواند از فرصتهای فراهم شده بوسیله سیستم جدید ERP (ERP که موجب بهبود در کسب وکار گشته واطلاعات زیادی را در دسترس قرار می دهد) بهره مند گردد. انعطاف پذیری سازمان در جهت بهره مندی از مزایای کامل سیستم ERP ضروری می باشد.

۲-۱۲-۷-۱-۵ تیم پیاده سازی

تیم پیاده سازی ERP مرکب از افرادی می باشد که دارای مهارت، موفقیتهای قبلی، شهرت وانعطاف پذیری می­باشند. مسئولیت تصمیم گیری بحرانی بر عهده این افراد می باشد. مدیریت به طورمستمر با تیم پیاده سازی ارتباط دارد. تیم پروژه به خاطر مسئولیش در ایجاد برنامه اولیه تفصیلی پروژه با زمان بندی کلی پروژه، تخصیص مسئولیتها برای فعالیتهای مختلف و تعیین زمانهای خروجی دارای اهمیت ویژه ای است.

۲-۱۲-۷-۱-۶  صحت داده ای[۴]

صحت داده ها برای کارکرد مناسب سیستم ERP ضروری می باشد. اگر شخصی داده های اشتباهی وارد سیستم ERP بکند، به جهت ماهیت یکپارچه ERP باعث بروز اشکال در سراسر سازمان می گردد. بنابراین آموزش کاربران بر اهمیت صحت داده ها و ورود داده های صحیح از اولویت بالایی در پیاده سازی ERP برخوردار می باشد. تمامی افراد در سازمان در داخل سیستم ERP کار می کنند. این افراد مطلع هستند که سازمان متعهد به استفاده از سیستم جدید و قبول تغییرات ناشی از آن بوده و نمی توانند به استفاده از سیستم قدیمی ادامه دهند. در جهت پایبندی به این تعهد، تمامی سیستم های غیر رسمی و قدیمی موجود در سازمان کنار گذاشته می شوند.

۲-۱۲-۷-۱-۷  آموزش و تعلیم گسترده

اگر افراد در مورد نحوه کار سیستم ERP آموزش نبینند، سیستم را به طور دلخواه خویش دستکاری خواهند کرد. پیاده سازیERP نیازمند دانش کافی در مورد سیستم برای کمک به افراد (برای حل مسأله) در چار چوب سیستم می باشد.

منافع کامل ERP حاصل نخواهدشد، مگر اینکه کابران نهایی بتوانند به طور مناسب از سیستم استفاده کنند. در جهت اطمینان از آموزش موفق کاربر نهایی، برنامه آموزشی در شروع و ترجیحاً قبل از شروع پروژه آغاز می­شود. اغلب مدیران اجرایی سطح آموزش و تعلیم مورد نیاز برای پیاده سازی  ERPرا همانند هزینه های آن به صورت کمتری تخمین می زنند. مدیریت عالی سازمان باید دارای تعهد کامل در زمینه تخصیص بودجه کافی برای آموزش وتعلیم کاربران نهایی باشد. معمولاً ۱۵-۱۰ درصد کل بودجه پیاده سازی را به عنوان هزینه های آموزش فرض  می کنند.

۲-۱۲-۷-۱-۸  اندازه گیری عملکرد

برای ارزیابی اثر سیستم جدید بر کسب وکار سازمان، معیارهای اندازه گیری عملکرد به طور دقیق تعریف و معین می گردند. این معیارها نشان دهنده چگونگی عملکرد سیستم هستند. همچنین این معیارها طوری طراحی می شوند که تشویق کننده رفتارهای مطلوب باشند. این معیارها ممکن است شامل خروجی های بی موقع، حاشیه سود خالص، زمان سفارش تا تحویل به مشتری، گردش موجودیها، عملکرد فروشنده و غیره باشند.

معیارهای ارزیابی پروژه قبل از شروع تعیین می گردند. اگر پیاده سازی سیستم، پاداشی نداشته باشد، موفق نخواهد بود. داشتن درک روشن از هدف مشتری برای مدیریت، فروشندگان، تیم پروژه و کاربران سیستم ضروری می باشد. زمانیکه تیمها به اهداف مشخص شده نائل می آیند، پاداش ها به روش خیلی واضحی تخصیص می یابند.

[۱] - Business Process Change

[۲] - Motwani et al

[۳] -Umble et al

[۴]- Data  Accuracy

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ب.ظ ]




برخلاف کشور های اروپایی و آمریکایی که تاکید بیشتری بر سنجش بهره وری دارند، ژاپنی ها توجه بیشتری به بهبود بهبود بهره وری دارند. انجمن مدیریت ژاپن با انجام یک مطالعه گزارش داد که ۷۹ درصد از شرکت های اروپایی و آمریکایی، و تنها ۳۳ درصد از شرکت های ژاپنی سنجش رسمی کار را پذیرفته اند. یک دلیل ممکن برای این تفاوت می تواند سیستم پرداخت مزد براساس عملکرد باشد که از طریق سنجش کار پشتیبانی می شود. این سیستم در غرب نسبت به ژاپن بسیار متداول است (تانژن، ۲۰۰۲).

یک رویکرد بسیار مهم در تفکر بهره وری بلند مدت ژاپنی، بهبود مستمر می باشد. بهره وری به عنوان یک پدیده فراگیر در نظر گرفته می شود و تمامی عناصر مورد نیاز جهت بهبود محصولات و خدمات را در بر می گیرد. این رویکرد علاوه بربهینه سازی منابع و ورودی ها، رضایت مشتریان را نیز شامل می شود.

در ژاپن بهره وری یک مقوله مجزا نمی باشد. شرکت های ژاپنی بیان می کنند که بهره وری را به یک شیوه زندگی تبدیل می کنند و این امر به عنوان یک هدف اولیه عملیاتی تبدیل می کند (تانژن، ۲۰۰۲).

ژاپنی ها ۸ جزء موفقیت در برنامه ریزی بلند مدت بهره وری را به شرح زیر می دانند:

  1. تعهد مدیریت ارشد
  2. درک نیازهای بهره وری سازمان
  3. ایجاد یک فرهنگ بهره وری به سمت بهبود مستمر
  4. ایجاد یک مکانیزم ارتباطی مناسب
  5. به روزرسانی تکنولوژی
  6. هدایت و توسعه منابع انسانی
  7. تسهیم منافع
  8. ادغام بهره وری در برنامه ریزی سازمان

مشخصه های رقابتی مدیریت ژاپنی و اروپایی در جدول ۲-۲ نشان داده شده است (تانژن، ۲۰۰۲).

 

جدول ۲-۲  مقایسه مشخصه های رقابتی مدیریت ژاپنی و اروپایی(تانژن، ۲۰۰۲).

مشخصه ژاپن اروپا
فلسفه فرهنگی ماندگار مرتبط با عملکرد
مبنا بهبود مستمر ثبات
تمرکز کیفیت و رضایت مشتری سود و حجم تولید
تنظیم اهداف مدیریت ارشدگرا متخصص گرا
دیدگاه تکنولوژی سرمایه گذاری بلند مدت واکنشی
تاکید مدیریت بهره وری بهبود مستمر سنجش
تاکید سنجش بهره وری عوامل رشد دقت

۲-۲-۲- رابطه کیفیت و بهره وری

بسیاری از صاحبنظران، کیفیت و بهره وری را دو روی یک سکه می دانند. آنها معتقدند بهبود و ارتقای همزمان کیفیت و بهره وری وسیله مناسبی برای افزایش توان رقابت پذیری و همچنین تحقق اهداف و مقاصد بلند مدت و کوتاه مدت سازمان ها و شرکت های بزرگ و کوچک است. امروزه بر کسی پوشیده نیست که تنها راه مطمئن برای بهبود مداوم بهره وری توجه به کیفیت محصولات و خدمات است. بهبود کیفیت می تواند از طریق کاهش هزینه ها، نواقص، دوباره کاری ها و همچنین تاخیر و درنگ هایی که به دلایل مختلف بوجود می آید، نه تنها ستاده حاصل از تمامی فرایندها را افزایش دهد، بلکه توجه به کیفیت آن گونه که مشتریان آن را تعریف می کنند و همچنین در نظر گرفتن نیازها، انتظارات و خواسته های آنان، موجب تضمین بهره وری  در بلند مدت خواهد شد. به عبارت دیگر برای دوام، بقا و رقابت پذیر باقی ماندن، توجه همزمان به بهره وری و کیفیت ضرورری است. اما بایستی به خاطر داشت اگر چه مفهوم کیفیت بسیار وسیع و گسترده است و تمامی فرایندها و محصولات هر دو و حتی عوامل ملموس و ناملموس دخیل در تولید محصولات یا ارائه خدمات را در بر می گیرد، نبایستی به بهانه پرداختن به کیفیت، بهره وری را به فراموشی سپرد. کیفیت و بهره وری اغلب لازم و ملزوم یکدیگرند، اما آنها دو مفهوم کاملا مجزا هستند (تانژن، ۲۰۰۵).

فلسفه یکپارچگی مدیریت، نیروی کار، و مشتریان در تفکر ژاپنی به سمت ارتباط بین بهره وری و کیفیت سوق داده شده است. ارتباط بین بهره وری و کیفیت در واکنش زنجیره ای دمنیک[۵] در شکل ۲-۱ نشان داده شده است (تانژن، ۲۰۰۲).

 

شکل (۲-۱): واکنش زنجیره ای دمنیک (تانژن،۲۰۰۲).

سازمان ها و شرکت های امروزی برای دوام، بقا و موفقیت در بازارهای جهانی بسیار رقابتی، ناگزیر به تولید محصولات با کیفیت بالا و قیمت بسیار کم هستند. فشار های ناشی از رقابت پذیری، آنها را ناچار می سازد دائما به دنبال یافتن شیوه هایی برای بهبود و ارتقای همزمان بهره وری و کیفیت باشند. هدف آن است که با کیفیت ترین محصولات یا خدمات، به موقع و با کمترین قیمت ممکن برای مشتریان فراهم گردد (تانژن، ۲۰۰۲).

علی رغم نیاز به تلفیق و هم افزایی بهره وری و کیفیت، برخی از دست اندرکاران بهبود و تعالی سازمانی دیدگاه های متفاوتی در این زمینه دارند. برخی از آنان راهبرد های بهبود بهره وری و کیفیت را متضاد یکدیگر می دانند. برخی دیگر برای کیفیت بیش از بهره وری اهمیت قائل هستند (مارش[۶]، ۲۰۰۰). و گروهی دیگر راهکارهای بهبود بهره وری را بر کیفیت مقدم می دانند. اما پاراشورمن[۷] بیان می کند که تعارض میان ملاحظات مربوط به قیمت، کیفیت، و بهبود خدمات مشتریان در صورتی از بین خواهد رفت که کیفیت و بهره وری به طور همزمان بهبود یابند (پاراشورمن، ۲۰۰۲).

یکی از دلایل تاکید بیشتر سازمان ها به بهره وری نسبت به کیفیت، این نگرش قدیمی است که افزایش کیفیت هزینه دارد و ضرورتا منجر به افزایش یکسان در بهره وری نمی شود. این اعتقاد توسط متخصصین کیفیت مورد چالش قرار گرفته است. آنها استدلال کرده اند افزایش کیفیت قطعا افزایش بهره وری را در پی خواهد داشت. دمینگ[۸] معتقد است تنها راه بهبود بهره وری ایجاد کیفیت بهتر است. او همچنین استدلال می کند افزایش کیفیت از طریق کاهش هزینه ها، نواقص، دوباره کاری ها، تاخیر و تعلل ها، بهره وری را افزایش می دهند. از سوی دیگر موهانتی [۹]خاطر نشان می کند که بهره وری و کیفیت پایه و اساس فکری بسیار مشترکی دارند، که برخی از آنها ریشه در تفکر سیستمی دارد. همچنین بهره وری و کیفیت هر دو بر اساس ویژگی های مشترکی همچون بهبود مستمر، دستیابی به نتایج مطلوب، تصمیم گیری براساس شواهد و مدارک، فرهنگ مشارکتی و تمرکز بر کاربرد ابزار، تکنیک ها و شیوه های نوآوری و خلاقیت بنا شده اند. موهانتی نتیجه گیری می کند که توجه به بهبود کیفیت تاثیرات مثبت مشابهی بر بهره وری دارد و آن را افزایش می دهد (رضائیان، ۱۳۸۶).

آرورا و سومانث[۱۰] نیز به بررسی چگونگی رابطه بهره وری و کیفیت پرداختند. بر طبق یافته های آنان پایه و اساس هر دو رویکرد، کار گروهی (جنبه فرهنگی) و در کل سازمان (مسولیت پذیری) است. آن ها همچنین چگونگی رابطه میان مدل های بهره وری کل سومانث و مدل کلاسیک کیفیت مطلوب جوران (سبک و سنگین کردن بین هزینه های شکست و هزینه های ارزیابی و پیشگیری) را نشان دادند. برطبق مدل ریاضی آنها بهره وری کل حداکثر خواهد بود اگر هزینه های مربوط به کیفیت کل حداقل باشد (آرورا و سومانث، ۱۹۹۳).

به هرحال کیفیت کل، مشتری- محور، و بهره وری کل، سازمان- محور است. رابطه کیفیت و بهره وری آنقدر تنگاتنگ است که حتی برخی معتقدند کیفیت بخشی از مفهوم بهره وری است و بایستی به عنوان یکی از عوامل سنجش بهره وری در نظر گرفته شود. این کار میتواند از طریق یک ضریب تغییر کیفیت در نسبت بهره وری انجام پذیرد (ال-داراب[۱۱]، ۲۰۰۰).

پشتوانه رابطه قوی میان کیفیت و بهره وری مطالعات انبوهی است که از گذشته تا کنون صورت گرفته است. در یک مطالعه موردی ولوسی[۱۲] نشان داد که فرهنگ کیفیت و توجه فراوان به مشتری در کارخانه موجب ۷۵ درصد کاهش دوباره کاری ها، ۴۰ درصد کاهش ضایعات، ۵۰ درصد کاهش زمان انجام سفارش مشتری، و دوبرابر شدن بهره وری می شود (ولوسی، ۲۰۰۲).

لی[۱۳] و همکاران نیز بر اساس داده های پیمایشی ۳۷۳ شرکت چینی بیان داشتند که بین کیفیت و بهره وری رابطه قوی وجود دارد. موردی دیگری توسط گوجل و فیتلر[۱۴] نشان داد که اجرای دقیق مدیریت کیفیت در یک کارخانه تولیدی منجر به ۵۷ درصد بهبود کیفیت و ۸۱ درصد بهبود بهره وری گردید (گوجل و فیتلر، ۲۰۰۰).

۲-۳- استراتژی های بهبود بهره وری

در این بخش به برخی از استراتژی های بهبود بهره وری اشاره شده است.

[۱]. Concept

[۲]. Top management Oriented

[۳]. Reactive

  1. ۱٫ Precision
  2. ۲٫ Dmnyk
  3. ۳٫ Marsh

[۷]. Parasurman

  1. ۱٫ Deming
  2. ۲٫ Mohanty

[۱۰]. Arora and Sumanth

[۱۱]. Al-Darrab

[۱۲]. Velocci

[۱۳]. lie

[۱۴]. Gudgel and feitler

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ب.ظ ]




علی رغم تحقیقات فراوان در زمینه بهره وری، همچنان بهره وری نیروی انسانی در بسیاری از کشورها بسیار پایین می باشد (الیناتوی و همکاران، ۲۰۰۷).

شناسایی و ارزیابی موانع بهبود بهره وری نیروی انسانی یک موضوع ضروری است که پیش روی مدیران قرار دارد. البته باید توجه داشت که این موانع در کشورهای توسعه یافته، و در حال توسعه متفاوت می باشند (موتوانی و همکاران[۱]، ۱۹۹۵).

محققان تا کنون موانع بسیاری در بهبود بهره وری نیروی انسانی شناسایی کرده اند. کمبود مواد اولیه، طراحی نامناسب کار، ضعف در سرپرستی، نبود تجهیزات و ابزارهای کاری مناسب، غیبت، ارتباطات ضعیف، چیدمان نامناسب، تاخیر در بازرسی و دوباره کاری به عنوان مهم ترین موانع بهبود بهره وری نیروی انسانی در صنایع ساختمانی و عمرانی در تایلند شناخته شدند (ماکالساواتادوم[۲]، ۲۰۰۲).

الومالایی و همکاران[۳] در سال ۱۹۹۸ بهره وری نیروی انسانی را در پروژه های ساختمانی نیجریه مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش استفاده از روش های زمان سنجی در پروژه های ساختمانی را ضروری دانست. آنها بیان داشتند که این فنون نه تنها در شرکت های بزرگ بلکه همچنین در شرکت های کوچک نیز باید بکار گرفته شود. نتیجه بکارگیری چنین فنونی افزایش خروجی بدون هیچ گونه تلاش فیزیکی است. لیم و همکاران در سال ۱۹۹۵ موانع بهبود بهره وری نیروی انسانی در سنگاپور را مورد بررسی قرار داد. یافته های پژوهش صورت گرفته، مهمترین موانع بهبود بهره وری را به شرح زیر بیان داشت: نرخ بالای نقل و انتقالات نیروی انسانی، غیبت، مشکلات ارتباطی با نیروی انسانی خارجی. الومالایی و همکاران در سال ۱۹۹۶ موانع بهبود بهره وری نیروی انسانی در صنایع ساختمانی را در اندونزی را مورد مطالعه قرار دادند. یافته های آنها نشات داد که نیروی انسانی در این کشور ۷۵ % از وقت کاری خود را به طور مفید صرف می کنند. آنها ۵ مانع بهره وری را کمبود مواد اولیه، دوباره کاری، غیبت، کمبود تجهیزات، کمبود ابزار برشمردند.

الجوهانی[۴] پیشنهاد هایی به شرح زیر جهت بهبود بهره وری نیروی انسانی مطرح کرد که عبارتند از:

    1. بررسی دقیق زمان های غیر بهره ور[۵]، و شناسایی دلایل و انجام اقدامات لازم جهت کاهش آن
    2. ایجاد تعهد برای بهبود بهره وری

مقاله - متن کامل - پایان نامه

  1. بکارگیری فنون مناسب جهت سنجش عملکرد افراد، و بهره وری از متخصصان در این زمینه
  2. آموزش و آگاه سازی نیروی انسانی از مزایای بهبود بهره وری
  3. آموزش مدیران جهت کنترل مناسب نیروی انسانی

آن ها همچنین بیان داشتند که مدیران باید ارزش بهبود بهره وری را دریابند و نسبت به بهبود بهره وری و کنترل زمان های غیر بهره ور متعهدتر شوند (الجوهانی، ۲۰۰۲).

ذاکری و همکاران کمبود مواد اولیه، شرایط نامناسب آب و هوا، نبود ابزار و تجهیزات مناسب، طراحی نامناسب کار، تاخیر در انجام بازرسی، غیبت، نبود وسایل ایمنی، برنامه کاری نامناسب، دوباره کاری، و عدم امنیت شغلی را از جمله مشکلات برجسته در بهره وری نیروی انسانی در صنایع ساختمانی دانستند. موتوانی و همکاران از طریق انجام یک مطالعه در آمریکا موانع مهم در بهره وری نیروی انسانی را در شرایط نامناسب محیط کار، پیامدهای بد انجام کار، طراحی نامناسب کار، و نبود ابزار و مواد مناسب مطرح کردند (ذاکری و همکاران، ۱۹۹۶).

انشاسی و همکاران[۶] کمبود مواد و بی تجربگی نیروی انسانی به عنوان مهم ترین موانع و مشکلات بهره وری نیروی انسانی در صنایع ساختمانی در فلسطین معرفی نمودند (انشاسی و همکاران، ۲۰۰۷).

عبدالقادر و همکاران[۷] ۵۰ مانع ارتقای بهره وری نیروی انسانی را در صنایع عمرانی شناسایی کردند و سپس به رتبه بندی آنها پرداختند. آنها کمبود مواد اولیه در محل کار را به عنوان مهم ترین مشکل شناسایی کردند. از جمله مشکلات مهم دیگر که در رتبه های بعدی قرار داشتند نیز عدم پرداخت به موقع دستمزد، تغییر در سفارشات، ضعف مدیران در سازماندهی امور، تاخیر در ورود مواد به بازار، و کمبود نیروی کار داخلی و خارجی بودند (عبدالقادر و همکاران، ۲۰۰۵). کاظمی مولفه های بهره وری را شامل کارایی، اثربخشی، سودآوری، کیفیت، نوآوری، کیفیت زندگی کاری و فرهنگ کار می داند(کاظمی، ۱۳۸۱).

۲-۵- مدل های بیانگر عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی

علاوه بر دیدگاه هایی که در رابطه با عوامل موثر بر بهره وری مطرح شد، مدل های دیگری را در قالب عملکرد کل سازمان و به ویژه نیروی انسانی به عنوان بوجود آورنده ی بهره وری می توان مطرح کرد که به آن اشاره کنیم.

۲-۵-۱- مدل های موری اینسورث و وینویل اسمیت

(  P = RC. C. E. V (

Performance[9]=P)) = عملکرد (میزان اهدافی که تحقق یافته اند)

(Role Clarity[10]=RC) = وضوح نقش (درجه روش بودن وظایف و مسولیت ها)

(Competence[11]=C) = شایستگی (توانایی های لازم برای مدیریت)

(Environment[12]=E) = محیط (درجه مساعد بودن محیط و حمایت عمل شرایط محیطی از اهداف سازمان)

(Values[13]=V) = ارزش ها (نظام ارزشی حاکم بر محیط، بر تدوین اهداف نظام تصمیم گیری سازمان، مدیران، کارکنان)

(Preference Fit[14]=Pf) = تناسب ترجیحی (تا چه حد افراد شغلشان را بر کارهای دیگر ترجیح داده و می دهند)

(Reward[15]=Rw) = پاداش (سیستم پاداشی سازمان چگونه است؟) (خاکی، ۱۳۷۷).

۲-۵-۲- مدل هرسی و گلداسمیت

P= f (A. C. H. I. E. V. E)

(Performance= P) = عملکرد (تحقق یافتن میزان اهداف)

(Ability[17]=A) = توانایی (قدرت به انجام رساندن توفیق آمیز یک تکلیف)

(Clarity[18]=C) = وضوح (روشی در درک پذیرش نحوه ی کار، محل و چگونگی انجام آن)

(Help[19]=H) = حمایت سازمانی (حمایتی که کارمندان برای تکمیل کردن اثر بخشی کار آن نیاز دارند)

(Motivation[20]=M) = انگیزه (شور و شوق و تمایل به انجام تکلیف)

(Evaluation[21]=E) = ارزیابی (ساز و کار قضاوت در رابطه با چند و چون انجام کار)

(Validity[22]=V) = اعتبار (مناسب، قانونمندی و مشروع بدون تقسیم مدیر)

(Environment=E) = محیط (مجموعه عوامل موثر برون سازمانی) (خاکی، ۱۳۷۷).

۲-۶- کارایی

۲-۶-۱- مفهوم و تعریف کارایی

کارایی به اجرای درست کارها در سازمان مربوط می شود. یعنی تصمیماتی که با هدف کاهش هزینه ها، افزایش مقدار سود و بهبود کیفیت محصول اتخاذ می شوند. کارایی نسبت بازدهی به بازدهی استاندارد است (طاهری، ۱۳۸۵).

کارایی، کارهای درست را انجام دادن است[۲۴]. بنابراین کارایی یعنی حداکثر استفاده از منابع در مقابل هزینه های صرف شده. کارایی از نظر استاینر[۲۵] (یعنی توانایی استفاده از حداقل منابع در جریان نیل به اهداف سازمان) (استاینر، ۱۹۹۵).

کارایی مفهومی است که هزینه منابع صرف شده در فرایند کسب هدف را ارزیابی می‌کند. بدین صورت که مقایسه خروجی‌ها بدست آمده با ورودی‌های مصرف شده میزان کارایی را مشخص می‌کند. برای سنجش کارایی هزینه تأمین منابع انسانی، هزینه استفاده از تجهیزات، نگهداری تسهیلات و نرخ بازگشت سرمایه و نظایر آن مورد ملاحظه قرار می گیرد.

کارایی‌ به ‌معنای‌ کمترین‌ زمان‌ یا انرژی‌ مصرفی‌ برای‌ بیشترین‌ کاری‌ که‌ انجام‌ شده‌ است. سطح‌ افزایش‌ کارایی‌ مستقیماً‌ به‌ دست‌ مدیران‌ سپرده‌ شده‌ است. افزایش‌ کارایی‌ موجب‌ ارتقا بهروری‌ و کمک‌ موثر در نیل‌ به‌ اهداف‌ سازمانی‌ خواهد شد.

در این تعبیر از کارایی، کاراترین سرپرست کسی است که واحدش بتواند با کمترین هزینه مواد و دستمزد روزانه کارکند (رضائیان، ۱۳۸۶).

واژه‌ کارایی، مفهوم‌ محدودتری‌ دارد و در رابطه‌ با کارهای‌ درون‌ سازمانی‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد. کارایی‌ سازمان‌ عبارت‌ است‌ از مقدار منابعی‌ که‌ برای‌ تولید یک‌ واحد محصول‌ به‌ مصرف‌ رسیده‌ است‌ و می‌توان‌ آن را برحسب‌ نسبت‌ مصرف‌ به‌ محصول‌ محاسبه‌ کرد. ‌اگر سازمانی‌ بتواند در مقایسه‌ با سازمان‌ دیگر با صرف‌ مقدار کمتری‌ از منابع‌ به‌ هدف‌ مشخص‌ برسد، می‌گویند که‌ کارایی‌ بیشتری‌ دارد. به‌ عبارت‌ دیگر کارایی‌ به‌ معنای‌ کمترین‌ زمان‌ یا انرژی‌ مصرفی‌ برای‌ بیشترین‌ کار انجام‌ شده‌ است. یا در واقع نسبت مقدار کاری که انجام می شود به مقدار کاری که باید انجام می گیرد.

کارایی، یک مفهوم کمی است و اصولاً به میزان رضایت مشتری یا میزان دستیابی به اهداف مورد نظر اشاره دارد و در واقع نسبتی است که برخی از جنبه های عملکرد واحدها را با هزینه هایی که بر انجام آن عملکرد متحمل شده مقایسه می کند. (رضائیان، ۱۳۸۶).

  1. ۶٫ Motwani et al.
  2. ۷٫ Makalsavatadvm
  3. ۱٫ Alomalayy et al.
  4. ۲٫ Aljvhany

[۵]. Non-productive Times

  1. ۱٫ Anshasy et al.
  2. ۲٫ Abdul Qadir et al.
  3. ۳٫ Murray Ainsworth and Smith Vynvyl
  4. performance
  5. Role clarity
  6. Competence
  7. Environment
  8. Values
  9. Preference Fit
  10. Reward
  11. ۶٫ Hersey and Goldsmith
  12. Ability
  13. Clarity
  14. Help
  15. Motivation
  16. Evaluation
  17. Validity

[۲۳]. Efficiency

  1. ۲٫ Doing the right things
  2. ۳٫ Stainer
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ب.ظ ]




اثربخشی‌ سازمان‌ عبارت‌ است‌ از درجه‌ یا میزانی‌ که‌ سازمان‌ به‌ هدف های‌ موردنظر خود نائل‌ می‌آید. اثربخشی‌ یک‌ مفهوم‌ کلی‌ دارد. به‌بیان‌ ساده‌تر اثربخشی‌ را می‌توان‌ “انجام‌ کارهای‌ درست” نامید. اثر بخشی عبارت است از، درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده است.

به بیان دیگر اثربخشی نشان می دهد که با چه میزان از تلاش انجام شده، نتایج مورد نظر حاصل شده است. در حالیکه نحوه استفاده و بهره برداری از منابع برای نیل به نتایج، مربوط به کارایی می شود. پیتر دراکر معتقد است اثربخشی یعنی انجام دادن کارهای درست. از نگاه دراکر اثربخشی کلید موفقیت سازمان محسوب می شود.

بهره وری=  کارایی+ اثربخشی

بهره وری (اثربخشی+ کارایی) چیست؟

در ادبیات مدیریت، اثربخشی را انجام کارهای درست و کارایی را انجام درست کارها تعریف کرده اند. مفهوم اثربخشی در درون مفهوم کارایی جا دارد. کارایی جنبه کمی و اثربخشی جنبه کیفی دارد. (طاهری، ۱۳۸۵).

۲-۸- تفاوت بین کارایی و اثربخشی

کارایی و اثربخشی[۱] از اصطلاحات معمول مدیریت می باشد. با اینکه هر دو با صدا و حرف یکسان شروع می شوند  اما معانی متفاوتی دارند.

کارایی اشاره به انجام کار به شیوه درست دارد. به طور علمی، از آن به عنوان خروجی نسبت به ورودی تعریف شده و برگرفتن حداکثر خروجی با حداقل منابع از سوی دیگر اثربخشی اشاره به انجام کارهای صحیح دارد. به طور معمول خروجی واقعی در مقابل خروجی مورد نظر می باشد.

از آنجایی که در کارایی همه چیز در مورد تمرکز بر روی فرآیند مورد اهمیت است که به معنای انجام کارها است در حالی که رسیدن به پایان هدف تعیین شده است. کارایی نگران وضعیت کنونی و یا وضع موجود است. فکر کردن درباره آینده و اضافه کردن و یا حذف منابع جریان کارایی را بر هم می زند. اثربخشی از سوی دیگر معتقد است هدف در پایان هر جلسه باید مورد توجه قرار گیرد. و هر متغیر دیگری در آینده ممکن است تغییر کند. بدین منظور گاه در کارایی نظم و دقت زیاد مورد نیاز است. این می تواند باعث انعطاف ناپذیری در سیستم شود اثربخشی از سوی دیگر استراتژی بلند مدت را در ذهن نگه می دارد بنابراین بیشتر با تغییرات محیط مطابقت می کند.

کارایی بر فرآیند تمرکز می کند در حالیکه اثربخشی بر پایان کار تمرکز می کند. کارایی محدود می شود به زمان حال، در حالیکه اثربخشی شامل فکر کردن به زمان های طولانی می شود. سازمان ها باید هر دوی اثربخشی و کارایی را برای رسیدن به موفقیت تنظیم کنند.( طاهری، ۱۳۸۵).

 

 

 

 

۲-۹- پیشینه پژوهشی تحقیق

۲-۹-۱- پیشینه پژوهش در داخل کشور

- بابائیان، سامانی، کرمی(۱۳۹۳)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی با عملکرد شغلی کارکنان رسته های ماموریتی ناجا، این گونه گزارش نمودند: هدف از انجام این تحقیق بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی با عملکرد شغلی کارکنان رسته های ماموریتی( آگاهی، راهور، انتظامی) فرماندهی انتظامی تهران بزرگ می باشد.تحقیق حاظر از لحاظ روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی می باشد.به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد فرم کوتاه NEFاستفاده شده است.اندازه نمونه ۳۷۰ نفرو آزمون های همبستگی پیرسون و اسپرمن و رتبه ای فریدمن استفاده شده است.نتایج نشان دا بین ویژگی های شخصیتی برون گرایی، ثبات عاطفی، انعطاف پذیری و دلپذیربودن رابطه معنا داری وجود ندارد و تنها بین ویژگی مسئولیت پذیری و عملکرد شغلی کارکنان این ارتباط معنا دار می باشد.

- عبودی، لطفی زنگنه درویش، کاظمیان(۱۳۹۳)، در پژوهشی تحت عنوان رابطه فرهنگ سازمانی با توانمند سازی کارکنان این گونه گزارش نمودند: هدف از این پژوهش شناخت رابطه ی فرهنگ سازمانی با توانمند سازی کارکنان سازمان تامین اجتماعی خوزستان است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع همبستگی است.جامعه آماری در این پژوهش حدود ۸۰۰ نفر و حجم نمونه ۲۰۴ نفر بوده است. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه و برای تجزیه و تحلیل از spss استفاده شد.یافته های تحلیل همبستگی و رگرسیون ، نشان می دهد که بین فرهنگ سازمانی و توانمندسازی کارکنان در سازمان تامین اجتماعی خوزستان رابطه ی مثبت و معنا دار وجود دارد.

- محمدی، هنری، کشکر(۱۳۹۳)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه زیر سیستم های مدیریت دانش در سازمان یادگیرنده و بهره وری منابع انسانی در فدراسیون ورزشی منتخب، این گونه گزارش نمودند: به منظور گردآوری اطلاعات از سه پرسشنامه ی جمعیت شناختی، مدیریت دانش و بهره وری منابع انسانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را کارکنان ۱۰ فدراسیون ورزشی منتخب تشکیل می دهند که از بین آنها ۱۶۵ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند.در نهایت، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داده است که از بین مولفه های مدیریت دانش، دانش آفرینی قادر به پیش بینی معنادار بهره وری منابع انسانی است و تفاوتی در رابطه ی زیر سیستم های مدیریت دانش و بهره وری منابع انسانی در فدراسیون های ورزشی گروهی و انفرادی وجود ندارد.

- آقایی(۱۳۹۲)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی تاثیر اجرای ۵s برکارایی واثربخشی کارکنان کلانتری ها، این گونه گزارش نمودند: امروزه کارایی و اثربخشی به عنوان یکی از اهداف اساسی مدیریتی هرسازمانی در راستای دستیابی موثر چشم انداز و ماموریت های سازمان ها محسوب میشود. ۵S فلسفه ای مدیریتی در برگیرنده مجموعه سازمان که به ارتقای کارایی و اثربخشی سازمان می پردازد. به عبارت دیگر با به کارگیری ۵S قدرت اثربخشی سازمان هایی که محیط کاری آن ها از نظم زیادی برخوردار نبوده می تواند موقعیت و وضعیت موجود سازمان را جهت ارتقای بهره وری به وسیله سامان دهی محیط کار فراهم آورد.

- بردبار و همکاران (۱۳۹۲)، در پژوهشی تحت عنوان تبیین عوامل اثر گذار بر بهره وری کارکنان و ارائه راه کار های لازم، با رویکرد فازی، این گونه گزارش نمودند: این پژوهش بر روی کارکنان شرکت گاز استان یزد انجام شده است. که نتایج حاصل از رتبه بندی آن عوامل نوآوری، آموزشی و مدیریتی را به ترتیب در رتبه های اول تا سوم را نشان می دهد. در صورتی که عوامل انگیزشی، فرهنگی ومحیطی در رتبه های بعدی قرار می گیرند.

- عاشوری (۱۳۹۲)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی عوامل موثر بر بهره­وری منابع انسانی در شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران، این گونه گزارش نمودند: عوامل مدیریتی، اجتماعی- روانی، فرهنگی، محیطی، فردی و اقتصادی مؤثر بر بهره­وی منابع انسانی را با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه­ مورد بررسی قرار داد. طبق نتایج این تحقیق، عوامل اقتصادی به عنوان مهمترین عامل موثر بر بهره­وری منابع انسانی در این شرکت شناخته شد و سپس به ترتیب عوامل اجتماعی- روانی، فرهنگی، فردی، مدیریتی و در انتها عوامل محیطی قرار گرفت.

- صالحی و همکاران (۱۳۹۱)، در پژوهشی تحت عنوان عوامل مؤثر بر افزایش بهره­وری نیروی انسانی در شهرداری اهواز، این گونه گزارش نمودند: این افراد این پژوهش را با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه بر روی ۱۰۰ نفر از کارکنان شهرداری اهواز انجام دادند. بر اساس نتایج این تحقیق تجربه کاری، توجه به آموزش­های توجیهی، آگاهی کارکنان به دانش و مهارت شغلی، امنیت شغلی، آگاهی و تبعیت از قوانین، تمرکز مدیر بر نقاط ضعف و انحراف کارکنان، وجود یک سیستم منطقی پاداش و تنبیه، حمایت مدیر از کارکنان، میزان آشنایی با شغل، قدردانی و حمایت از عملکرد افراد، علاقه به محیط کار، وجود جو عاطفی، ارائه بازخورد عملکرد، تشکیل جلسات مشترک و مشارکت کارکنان به عنوان عوامل افزایش بهره­وری شناسایی شدند.

- غلام زاده و ستاری لقب(۱۳۹۱)، در پژوهشی تحت عنوان بهینه سازی فرایند مدیریت منابع انسانی با عنایت به رویکرد شایستگی، این گونه گزارش نمودند: در این پژوهش سعی شده است تا شایستگی و مفاهیم مطرح در آن از قبیل ابعاد شایستگی، رویکردهای شایستگی و… مورد بررسی قرار گیرد. همچنین ضرورت بکارگیری رویکرد مبتنی بر شایستگی در مدیریت منابع انسانی اشاره می شود. در نهایت با عنایت به اینکه اولین و مهم ترین گام در طراحی برنامه های توسعه منابع انسانی بر اساس رویکرد شایستگی، تعیین الگوی شایستگی می باشد، به اختصار، مواردی در خصوص تهیه و طراحی های مدل شایستگی بیان می گردد.

- رؤفی (۱۳۹۰)، در پژوهشی تحت عنوان بهسازی منابع انسانی کلید توسعه پایدار این گونه گزارش نمودند: توجه به نیروی انسانی در سازمان برای رسیدن به توسعه پایدار از نیازهای ضروری سازمان های امروزی است با بهینه سازی این سرمایه انسانی جهشی برای تخصیص این امر مهم برای رسیدن به قله تعالی سازمانی می باشد. استاندارد سازی منابع انسانی با راهکارهای چون: وضع قوانین برای جذب و نگه داری نیروی انسانی، فراهم آوردن فرصت ها برای رشد کارکنان، تشویق کارکنان به ادامه تحصیل، اصلاح نظام پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان و… می باشد.

- خائف الهی و خوشبخت (۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان شناسایی و اولویت بندی عوامل مدیریت منابع انسانی موثربرارتقا کارایی کارکنان پلیس راهنمایی رانندگی، این گونه گزارش نمودند: مارتین مانز (۱۹۹۰) کارایی را به معنای توانایی در خوب و متناسب انجام دادن کارها و دستیابی به نتایج مطلوب می داند. منظور از کارایی، تحقق اهداف سازمان با حداقل هزینه است. تاثیر عوامل مدیریت منابع انسانی بر کارایی مدیریت منابع انسانی بر کارایی کارکنان از اهمیت فزاینده ای برخورداراست، با شناسایی این عوامل و بهبود و تقویت آن ها می توان شاهد رشد و پیشرفت روز افزون سازمان ها بود. به منظور افزایش کارایی کارکنان بایستی به ارزیابی عملکرد کارکنان در سازمان توجه کرد که دارای مولفه هایی است شامل: آگاه کردن کارکنان از نتایج ارزیابی، نظارت بر رفتار کارکنان، ارائه بازخور مناسب و سریع ازسوی مدیر و ارزیابی مستمر عملکرد کارکنان و… .

- کریمی خوزانی (۱۳۸۸)، در پژوهشی تحت عنوان بهینه سازی الگوی رفتاری، این گونه گزارش نمودند: باتوجه به مفهوم اصلاح الگوی مصرف، هر اقدامی که منجر به افزایش اثربخشی و کارایی سازمان گردد را می توان در قالب اصلاح الگوی مصرف مورد بررسی قرار داد. در مشاغلی که با مردم سر و کار دارند نوع تعامل مثبت و برخورد اخلاقی کارکنان با مخاطبین خود به عنوان بخش مهمی از فرآیند انجام کارها مدنظر باشد. اصلاح و بهینه نمودن آن می تواند به افزایش کارایی سازمان کمک کند لذا سازمان باید تجهیزات و ابزارهایی که برای ارتقای کارایی کارکنان مدنظر دارد مورد توجه قرار دهد. اخلاق کارکنان جایگاه ویژه ای را در ارتقای کارایی و بهره وری سازمان ها در کسب و کار به خود اختصاص داده است.

[۱] . Effectiveness & Efficiency

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ب.ظ ]




  • نظریه رکس و مور

رکس و مور دو نظریه پردازی بودند، که با بهره گرفتن از نظریه ها ی وبر و برگس سعی می کنند نظریه جدیدی را مطرح نمایند که به طور عمده در قالب بررسی منابع کمیاب در شهر و مبارزه ای که برای به دست آوردن آن در بین گروه های اجتماعی وجود دارد، مانند زمین شهری و امکانات سرمایه ای در شهر که بحث توزیع قدرت در شهر در رابطه با معیار سیاسی مرتبط می گردد بپردازد (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

دانلود مقاله و پایان نامه

فرایند های اجتماعی اساسی درون شهر از یک طرف به شیوه تخصیص مسکن کمیاب و مطلوب از طریق بازار و ابزار های اداری و از طرف دیگر به مبارزه برای مسکن توسط گروههایی که جایگاه متفاوتی در سلسله مراتبی مسکن دارند بر می گردد. تاکید بر مسکن به مثابه یک حوزه با اهمیت و به لحاظ تحلیل متمایز برای جامعه شناسی شهری و پیوند ساخت فضایی شهر با سازمان اجتماعی از طریق نظام تخصیص مسکن از ویژگی های طرح رکس و مور است. هرچند بحث رکس و مور از پویایی کامل برخوردار نیست و نمی توان عنوان نظریه را به آن داد ولی به دلیل آغاز معیارهایی که در شهر باعث اثرگذاردن در شیوه و نحوه مدیریت شهری بر می گردد قابل توجه جدی است (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

 

 

  • نظریه پال

از دیگر نظریه پردازان دهه هفتاد درباره شهر و مسایل آن پال می باشد. پال در کتاب “شهر چه کسانی؟[۱]”  به بحث در مورد قیودات اجتماعی می پردازد که همواره در زندگی شهری برای شهروندان پدید می آید و در دیدگاه خود از مفهوم قدرت و مدیریت مدد می گیرد.

وی به مفاهیمی چون دروازه بان اجتماعی، برنامه ریزان، کارگزاران اجتماعی و غیره می پردازد. یعنی مجموعه افرادی که در فرایند مدیریت شهری به کنترل و اداره شهر می پردازند. به نظر وی مدیران شهری همسطح مدیران صنعتی اند و در نتیجه یک نظام اجتماعی، فضایی است که منعکس کننده قدرت مدیران شهری است. از نظر پال، شهر یک نظام اجتماعی به لحاظ مکانی منفصل است و این بدان معناست که شهر را می توان مستقل از جامعه ای گسترده تر که شهر جزیی از آن است، مطالعه کرد. شهر را باید به مثابه یک قلمرو دید که فهم ما از آن کمک می گیرد تا جامعه ای که آن را به وجود آورده است را بهتر بشناسیم و سپس شهر را این چنین تعریف می کند: زمینه ای برای نظام های توزیع پاداش که فضا یک عنصر مهم آن محسوب می شود (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰). حال با توجه به اجتناب ناپذیر بودن نابرابری در توزیع منابع شهری نتیجه می گیرد که محدودیت های فضایی فرصت های زندگی، همواره تا حدی مستقل از شیوه اقتصادی و سیاسی جامعه عمل می کند. اگرچه محدودیت های فضایی را می توان با مداخله سیاسی تعدیل کرد، اما نمی توان کاملا آن را از بین برد. منطق توزیع فضایی متاثر از منطق و الگوی اجتماعی توزیع است. در نظام شهری، دروازه بانانی هستند (مدیران شهری) که تصمیم آنها میزان دست یابی بخش های متفاوت جمعیت را به انواع گوناگون منابع شهری تعیین می کند (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

همانطور که پال اشاره می کند وضعیت های زیادی در شهر وجود دارد که می باید هریک به طور مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرارگیرند و به دلیل پیچیدگی نظام شهری در بسیاری موارد  تغییراتی که توسط مدیران شهری در شهر به اجرا در می آید، حتی مستقل از نظام رفتارهای اقتصادی و سیاسی عمل می کند و تاثیر خود را به پیچیدگی و دشواریهای نظام شهری باقی می گذارد و معتقد است که با افزایش آگاهی از محرومیت های زندگی شهری و بویژه نابرابری های اجتماعی در شهر بستر خاص بین مدیران و گروه های محروم افزایش می یابد. به تعبیر پال دو دسته محدودیت وجود دارد، محدودیت های فضایی و محدودیت های اجتماعی که به طور عمده معرف توزیع قدرت در جامعه است.

حاصل این دو محدودیت نیز شکل گیری یک نظام اجتماعی اکولوژیک یا نظام اجتماعی فضایی است. بخش هایی از جمعیت که از دسترسی به منابع و تسهیلات شهری محدود می شوند متغیر وابسته و مدیران نظام که دستیابی را در کنترل خود دارند، متغیر مستقل هستند (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

مدیران نظام شهری به طور مستقل در تخصیص منابع کمیاب و توزیع امکانات شهری نقش عمده ای دارند. طبق نظریه در تبیین توزیع نابرابر فرصت های زندگی لازم است. به علل خودمختاری در تصمیم گیری ها نسبت به کنترل منابع و امکانات قابل دسترسی شهری تاکید شود. رفتار مدیران شهری می تواند باعث انباشت ثروت برای عده ای که از امکانات شهری بیشتر برخوردارند منجر گردد و ستیز اجتماعی را در شهر دامن زند (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

در نظریه مدیریت شهری در کیفیت دستیابی به مسکن شهری، عملکرد زمین خواران، بسازبفروش ها، کارشناسان دولتی، دلال ها، برنامه ریزان شهری و معماران، تحلیل می شود. این عده واسط میان دولت ها و بخش خصوصی اند و بدین ترتیب مفهوم ایدئولوژی مدیریت در تحلیل مسائل شهری اهمیت خاص می یابد زیرا محدودیت های اکولوژیکی، سیاسی و اقتصادی از سیاست مدیران شهری نشات گرفته و عمق می یابد (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

در مجموع رویکرد این سه اندیشمند یعنی رکس مور و پال به این مهم ختم می گردد که اهمیت مدیران شهری به عنوان عاملین اصلی و اثرگذار در فرصت های زندگی شهری و تغییرات کالبدی و توزیع فضایی آن چقدر است و این فرایند چه وضعیتی را در شهر در قالب گروه های اجتماعی پدید می آورد. هرچند حیطه عملکرد مدیران شهری و قدرتی که در باره تصمیم گیری ها می تواند داشته باشد از نکات اصلی برجسته است (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

 

  • نظریه ریچارد تاردانیکو

تقسیم بندی ریچارد تاردانیکو از مناسب ترین شیوه های شناخت مقوله شهر و تصمیمات متخذه در آن می باشد. وی چهار گرایش در این باره ارائه می کند:

  • نظریه شهری ساختارگرا
  • نظریه پراکسیس شهری
  • نظریه وابستگی و شهرنشینی
  • نظریه نظام جهانی شهرنشینی.

به نظر او بحث مهم تحلیل شهر در قالب نظام کنش جهانی و منطقه ای قابل تحلیل است نه فقط در قالب مفهوم محدود خود شهر. در دیدگاه ساختارگرایی شهر نیز جزئی از یک نظام فراتر رفتاری و تعاملی است که پیوسته در حال اثرگذاری و تاثیر پذیری است هرچقدر شهری در سیستم جهانی در رده های پایینی قرارگرفته باشد متاثر است و بالعکس. شهرهای کشورهای متروپل به ویژه شهرهایی که محل تصمیم گیریی ها و تصمیم سازی هاست اثرگذارند (افروغ، ۱۳۷۷).

در کتب ساختارگرایی، شهرها و پدیده های شهری بخشی از یک جامعه وسیع تر محسوب می شود و برای شناخت عمیق تر و منطقی تر مسائل شهری باید کل جامعه که شهر نیز جزئی از آن است مورد بررسی قرار گیرد. شهر نباید به طور مستقل و جدا از دیگر اوضاع جامعه بررسی شود (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

 

  • دیدگاه مشارکتی و مردم سالاری در مدیریت شهری

در دهه ۱۹۶۰ میلادی، تئوری های انسان گرایانه در شهرسازی مطرح شد. این تئوری ها انقلاب مشارکت را به وجود آورد و نظریه های متعددی در زمینه مدیریت مشارکتی و شهرسازی مشارکتی از نیمه دوم دهه ۱۹۶۰ به این سو مطرح گردیده است.

مردم سالاری اغلب بر اساس شیوه تعریف و برداشت از مشارکت شهروندان ارزیابی می شود. بر اساس نظرات مطرح شده درباره مشارکت، الگوهای کلاسیک مردم سالاری را می توان به نظریه های نخبه گرا، نظریه های مشارکتی و نظریه های تکثرگرا که تلقی از نظریه های نخبه گرایی و مشارکتی است، تقسیم بندی نمود. در حقیقت محتوای این نظریات و تفاوت های آنها بسیار پیچیده است و برای استفاده در این مطالعه، در قالب تقسیمات ساده آورده شده است.

مطابق با نظریات نخبه گرایی، تنها تعداد اندکی از شهروندان می توانند و می خواهند از قدرت تصمیم گیری در شهرداری استفاده نمایند. مردم سالاری از طریق انتخابات و رای گیری آشکار می شود نامزد های انتخاباتی در هر شهرداری، نماینده منافع عمومی همه شهروندان می باشند و زمانی که قدرت تصمیم گیری خود را به کار گیرند، قادر به اتخاذ تصمیم های مناسب هستند.

مشارکت فعال خود شهروندان در حکومت مورد نیاز نیست. واکنش شهروندان به انتخابات می تواند به عنوان ابزار سنجش میزان موفقیت تصمیم گیران تلقی گردد. به این دلیل، انتخابات برای سیاسیت مداران، یک تهدید و احتمال از دست دادن موفقیت به دست آمده ی قدرت می باشد.

مطابق با نظریه های نخبه گرا، قدرت به صورت نابرابر میان شهروندان تقیسم شده است و تنها یک نخبه مورد استفاده قرار نمی گیرد. گروه های نخبه گرای متعدد، برای قدرت می جنگند. مردم سالاری همچنین می تواند تحت سلطه گروه های نخبه گرای متعددی قرار گیرد، که در هر مورد یک گروه نخبه از قدرت در یک زمینه استفاده می کند و گروه نخبه دیگر از قدرت در دیگر زمینه ها استفاده می کند. شکل تکثر گرای مردم سالاری شامل این ایده است که شهروندان می توانند از طریق گروه، فرصت استفاده از قدرت را به دست آورند. جامعه شبکه هایی از گروه های نخبه گرای متعدد و مشارکت مستقیم شهروندان می باشد که بر گروه های نخبه گرا اثرگذار است.

همراه با تغییرات در جامعه، فرم های مختلف نظریه های مردم سالاری مشارکتی که بعدا ظهور کرده اند، نظریه های کاملتری در زمینه های مهارت های مشارکتی شهروندان ارائه کرده اند. در جهت گیری های تئوریک مشارکتی، مشارکت هم دارای ارزش ذاتی و هم دارای ارزش ابزاری است. تصمیم گیری های مشخصی در نظام تصمیم گیری شهری که برای همه شهروندان خوب باشد وجود ندارد. افزون بر این مهارت های سیاست مداران و دانش آنها محدود است. به منظور ایجاد هماهنگی در نقطه نظرات گوناگون شهروندان و رسیدن به تصمیم، مشارکت شهروندان در سطح کلان ضرورت دارد. بنا بر این نظریه های مشارکتی بر استعداد، علاقه و توانایی افراد، برای مشارکت در تصمیم گیری ها مربوط به خود فرد و یا جامعه ای که درآن زندگی می کنند، تاکید دارد.

در ادامه نظریه های متعددی در زمینه برنامه ریزی مشارکتی و مدیرت شهری از نیمه دوم ۱۹۶۰ به این سو مطرح گردیده است. ملاک انتخاب این نظریه ها، میزان نو آوری و خلاقیت و استحکام نظری و تاثیر گذاری بر نظریه های بعدی می باشد (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

[۱]Whose City?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




گردشگری شهری

: نواحی شهری به علت آنکه جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی بسیار دارند غالباً مقاصد گردشگری مهمی محسوب می‌شوند. شهرها معمولاً جاذبه‌های متنوع و بزرگی شامل موزه‌ها، بناهای یادبود، سالن‌های تئاتر، استادیوم‌های ورزشی،  پارک‌ها،  شهربازی، مراکز خرید، مناطقی با معماری تاریخی و مکان‌هایی مربوط به حوادث مهم یا افراد مشهور را دارا هستند که خود گردشگران بسیاری را جذب می‌کند. به عبارت دیگر محل سکونت، سرو غذا، ارتباطات، حمل و نقل و سایر خدمات گردشگری در شهرها واقع‌اند که بازدیدکنندگان از مناطق اطراف شهر و خود شهر از آن استفاده می‌کنند (فرج‌زاده‌ی اصل، ۱۳۸۷). گردشگری شهری، عملکرد متقابل گردشگر- میزبان و تولید فضای گردشگری در رابطه با سفر به مناطق شهری با انگیزه‌های متفاوت و بازدید از جاذبه‌ها و استفاده از تسهیلات و خدمات مربوط به گردشگری است که آثار متفاوتی را بر فضا و اقتصاد شهری بر جای می‌نهد (پاپلی، ۱۳۸۵).

بسیاری از جاذبه ها و تسهیلات رفاهی اساسا برای خدمت به شهروندان توسعه یافته اند، ولی استفاده ی گردشگران از این تسهیلات می تواند به تداوم آنها کمک کند. از این گذشته، شهرها ممکن است  مبادی ورود و خروج گردشگران به کشور یا منطقه باشند و برای گردشگرانی که به نواحی اطراف آن شهر مسافرت می کنند تبدیل به پایگاه شوند. هتل ها و سایر تسهیلات گردشگری بخشی تفکیک نا پذیر از بافت شهری هستند و به مسافران تجاری و تفریحی خدمات می دهند.  توان بازرگانی یک شهر به گونه ای نیرومند در جذابیت گردشگری، در تحرک و جنب و جوش و درآماده سازی فضا در مرکز و در اطراف شهر مؤثر است (کازس[۲] وهمکاران، ۱۳۸۲).

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم : ادبیات تحقیق

بخش اول : مبانی نظری

 

  • مقدمه

بررسی و مطالعه مبانی نظری و تجربی مطالعات و تحقیقات گذشته به درک بهتر مسئله کمک کرده و یافته‌های تحقیق را به پژوهش‌های قبلی متصل می­ کند و محقق را از انجام دوباره‌کاری بی‌نیاز می‌سازد. بر این اساس در تحقیق حاضر نیز مرور و آشنایی با مفاهیم و کلیات، ضرورت­ها و اهمیت، می ­تواند در شکل‌گیری نگرش مناسب راجع به چهارچوب تحقیق و بهره‌گیری هر چه‌ بهتر از نتایج آن نقش مؤثری را ایفاء ‌نماید.

پایان نامه

طی بخش حاضر(بخش اول از فصل دوم) مروری مستند و تفصیلی بر ادبیات و مبانی نظری مرتبط با حکمرانی خوب شهری، مدیریت شهری و توسعه گردشگری خواهد شد.

 

 

  • مدیریت شهری

در رابطه با مفهوم و کارکرد مدیریت شهری چنین می توان بیان کرد که مدیریت شهری بیشتر وجه فنی و اجرایی دارد و نسبت به حکومت شهری، جو حاکمیتی آن کمتر است و نهادهای مدیریتی شهر بیشتر مجری تصمیمات نهادهای حکومتی هستند که معمولاً در سطح ملی یا محلی مطرح شوند (آخوندی و همکاران، ۱۳۸۷).

هرچند رهیافت سنتی و متداول در مدیریت شهری بر مبنای تمرکزگرایی[۳] در سطح ملی و تمرکز زدایی[۴] در سطح محلی، برنامه ریزی یکپارچه در سطح کلان ملی، برنامه ریزی بخشی میان مدت، نظام بسته و انحصارطلبانه دولتی‌، اقدامات واکنشی و تنظیم کننده وضع موجود با بهره گرفتن از راه حل های فن سالارانه استوار بوده اما در مقابل، رهیافت نوین اداره شهرها بر تمرکز زدایی در سطح ملی و تمرکز زدایی در سطح محلی، نظام باز و کثرت طلبی در جامعه مدنی، اقدامات ابتکاری و تسهیل کننده وضع مطلوب، عمل اجتماعی و مشارکت فراگیر استوار است (طرح تحقیقاتی طراحی نظام مطلوب مدیریت مجموعه های شهری تهران، ۱۳۸۴).

بحث های کلیدی درباره «بهترین» راه های اداره شهرها طیف وسیعی از موضوعات مختلفی چون مدل حکومت، قدرت شهردار، نحوه انتخاب شهردار (توسط شورا از میان اعضای آن یا خارج از شورا)، انتخاب شورا و شهردار (در روش های مختلف مستقیم، با رای یکپارچه شهروندان، با رای مجزای نواحی مختلف شهر و یا به صورت مرکب)، رای مخفی غیر حزبی، تعادل رابطه شورا و شهردار، مسئولیت پذیری مدیر شهر و بی طرفی سیاسی را در بر می گیرد (هال[۵]، ۲۰۰۵).

در این میان ساختار مدیریت شهری یکی از ابعاد بسیار مهم حکمرانی شهری محسوب می شود (آی بید[۶]، ۲۰۱۲).

 

  • دیدگاه ها و نظریه های منعطف به مدیریت شهری

به دلیل اینکه شکل گیری مدیریت شهری به شیوه مدرن آن به چند دهه اخیر بر می گردد، دیدگاه های صرف در مورد مدیریت شهری بسیار محدود است. اما واقعیت این است که تا قبل از بیان مدیریت شهری در شکل جدید خود، شهرها اداره شده اند و نظریات و دیدگاه های بسیاری از نظریه پردازان در شکل گیری این شکل نوین مدیریت شهری بسیار موثر بوده است. در این راستا در کشور های اروپایی و آمریکایی مفهوم مدیریت شهری بسیار گسترده و تفکیک ناپذیر است و بنا به شرایط عملکردی و نحوه نگرش نظام مند به آن از شقوق مختلفی برخوردار است، که این روند با رشد و توسعه نظام شهری در حال دگرگونی و نو شدن است. ناکارایی نظریات مکتب شیکاگو در دهه های اول بعد از جنگ دوم نیز رشد و توسعه شهری و مسائل زاینده این رشد و توسعه باعث شد که هر موضوعی در شهر مورد مطالعه جامعه شناسی شهری و نیز برنامه ریزی شهری قرار گیرد، دخالت نیروهای متخصص غیر مرتبط بر پیچیدگی این موضوع بیش از پیش افزوده است و فقدان نظریه های مناسب باعث خلا و چالشی جدی در این مورد گردیده است. با این وجود سعی شده است در ادامه نظریه هایی که در مورد مدیریت شهری مطرح شده اند آورده شود (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

 

  • ماکس وبر و نظریه دیوان سالاری

وبر یکی از اندیشمندان بزرگ مطالعات اجتماعی می باشد که نظریات ارزنده ای را در مورد مسائل مختلف اجتماعی مطرح ساخته است. به ویژه نظریه عمومی دیوان سالاری وی را به عنوان اولین نظریه پرداز مدیریت مطرح ساخته است.

وبر پنج اصل مهم را در مدیریت به شرح ذیل مطرح می کند که عبارتند از:

  • اصل تقسیم کار وظیفه ای
  • اصل تمرکز اختیارات
  • اصل اعمال ضوابط به جای روابط
  • اصل تدوین آیین نامه مقررات و قوانین برای کلیه امور
  • اصل ثبت و ضبط کلیه اعمال و اقدامات و عملیات

او در بحث سازمانی از سلطه و اقتدار نیز نام می برد و سه نوع سلطه را معین می کند: سلطه عقلانی، سنتی و کاریزماتیک (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

سلطه عقلانی نوعی از سلطه است که مبتنی بر اعتقاد به قانونیت دستورها و قانونیت عناوین فرماندهی کسانی است که سلطه را اعمال می کنند. سلطه سنتی سلطه ای است مبتنی بر اعتقاد به خصلت مقدس سنن کهن و مشروعیت قدرت کسانی که بنا به سنت مامور اعمال اقتدارند. سلطه کاریزماتیک سلطه ای است مبتنی بر فداکاری غیر عادی نسبت به کسی که تقدس یا نیروی قهرمانانه شخصی اش و نظم ملهم از آن یا ایجاد شده از سوی آن توجیه کننده آن است. البته خود وبر معتقد است که این طبقه بندی ساده است و در بعضی از جوامع ترکیب هر سه را می توان دید. سپس او بحث کنش عقلانی معطوف به هدف را مطرح می سازد (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

وی بر اساس مفهوم سلطه عقلانی، خصایص سازمان بوروکراتیک را تحلیل می کند. بر اساس مفهوم سلطه سنتی، به بحث درباره توسعه و تمایزیابی تدریجی آن می پردازد و انواع سلطه سالمند سالاری، پدرسالاری و پاتریمونیال را نام برد (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

از نظر وبر رشد و توسعه جوامع سازمان های بوروکراتیک بر رفتار های جمعی اثر گذارند و یک سازمان خوب سازمانی است که رابطه تعاملی بین سازمان و افراد را در نظر بگیرد. ساختار قدرت در زندگی اجتماعی از جنبه های گوناگون دارای اهمیت است. مدیریت بر پایه ساختار قدرت اگر دارای مشروعیت باشد و این مشروعیت نهادینه شده باشد از کنش اجتماعی بالایی نیز برخوردار است (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

 

  • برایان مک لالین و نظریه حاکمیت و مدیریت شهری

نظریه برایان در حدود دهه هفتاد در مورد حکومت شهری می پردازد. به نظر وی در یک جامعه نهادهای مدنی در قالب تجلی رفتارهای شهری شکل می گیرند و به همین سبب نسبت به تغییرات اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردارند و اولین حرکت های اجتماعی در شهرها شکل گرفته و قوام می یابند. مک لالین شهر را به عنوان یک سیستم باز در نظر می گیرد. سیستمی که نسبت به تغییرات رو به رشد از سازگاری بیشتری برخوردار می باشد و نسبت به مسائل آن پاسخگو باشد (مک لالین، ۱۹۷۳). در نظر مک لالین فرایند سیستمی حاکم بر شهر بر سیستم برنامه ریزی و نظام تصمیم گیری تاثیر گذار است. از نظر مک لالین بحث حکومت شهری و حاکمیت شهری به این صورت معین می گردد. از نظر او حاکمیت نوعی فرایند است. این فرایند متضمن نظام به هم پیوسته ای است که هم حکومت و هم اجتماع را در بر می گیرد. پاسخگویی، تناسب و آینده نگری در حاکمیت، توانایی برخورد موثر با مسائل جاری و پیش بینی رویداد ها نه تنها به شبکه های سازمانی رسمی بستگی دارد بلکه مستلزم شبکه ای غیر رسمی است. شبکه هایی که مردم را قادر می سازند زمانی که شبکه های رسمی در کار فرو می مانند آن را به انجام رسانند.

نظریه مک لالین پایه تحقیقات بعدی را صورت می دهد. به ویژه آنکه دو مفهوم حاکمیت شهری و حکومت شهری به صورت متفاوت وی در کنار یکدیگر قرار بگیرند. در ایران تا قبل از انقلاب مشروطه تنها چیزی که وجود داشت حکومت شهری و بعد از انقلاب کشاکش بین حکومت شهری و حاکمیت شهری بود. حاکمیت شهری سلطه مردم وار حکومت محلی است که بر حکومت شهری مسلط می گردد و در نظریه های شهرنشینی و شهرگرایی بیشتر می تواند تشریح گردد (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

[۱] Urban Tourism

[۲] kazes

[۳] Centralization

[۴] Decentralization

[۵] Hall

[۶] Ibid

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




  • صلاح الدین یلدیریم نظریه خود را در مورد نقش شهرداری و حکومت ها ی محلی در چهار رویکرد مطرح می سازد که عبارتند از:

رویکرد های تکثر گرا: بر اساس این رویکرد دولت و حکومت محلی از لحاظ عملکرد به عنوان عضوی بی طرف و مستقل از هرگونه منافع گروه های اجتماعی و یا طبقاتی نگریسته می شود.

رویکرد های ابزار گر: بر اساس این رویکرد دولت و حکومت های محلی به عنوان ابزاری در جهت منافع طبقات و یا گروه های ویژه عمل کرده و ساز و کارهای تصمیم گیری آن فقط از جانب آن گروه ها و طبقات به عنوان ابزاری در جهت تحقیق گزینش های خود به کار گرفته می شود. چنین رویکرد هایی ریشه در نظریه های جی مزکا، آر، میشل وسی، میلز دارد، به علاوه آنان چارچوب مارکسیستی را نیز مورد استفاده قرار می دهند.

رویکرد های مدیریت (نخبه گرا): این رویکرد استدلال می نماید که کارکرد حکومت (ملی و محلی) دفاع از منافع ملی و محلی است

رویکرد ساخت گرا: این رویکرد وجود سمت گیری اساسی و الزامی در سیاست های حکومتی در جهت تامین امتیازات طبقاتی و گروهی را مورد تاکید قرار داده است. وام کاستل، اولین کسی است که آن را مطرح می کند (لطیفی، ۱۳۸۷).

 

  • نظریه مشارکت مردمی و نخبگان لیون فولکت

لیون معتقد است در مردم سالاری شهری مدرن، دو عنصر به طور همزمان اثر گذار هستند. تنها نخبگان و نه همه شهروندان تصمیم می گیرند. اگر مشارکت در سطح کلان وجود نداشته باشد، تصمیم ها بی معنی خواهد بود و گروه نخبه، مورد پذیرش عمومی قرار نمی گیرد. بنا بر این تصمیم گیری، ضرورت وجود نخبگان و مشارکت شهروندان را ایجاب می نماید. یکی از دلایل منتقدان به نظام منتخب مردم سالاری و دوری آن از شهروندان، می تواند ناشی از این امر باشد که این نظام، امکان مشارکت فعال شهروندان را نادیده می گیرد و در جلب مشارکت آنها کوتاهی می کند. به بیان ساده، مشارکت فقط به فعالیت شهروندان در ارتباط با رای گیری در روز انتخابات محدود می شود (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

 

 

  • نظریه مشارکتی جان ترنر

در فرایند تحول نظریات مربوط به نقش مردم و دولت در امر توسعه که توسط سازمان ملل متحد و کارشناسان آن سازمان نظریه پردازی شده است، به تشکیل سازمان هایی محلی توسط اجتماعات محلی تاکید شده است، تا این سازمان های غیر دولتی محلی نقش فعالی در توسعه و اداره امور محلی بر عهده گیرد.

جان ترنر از متخصصان و کارشناسان سازمان ملل متحد در امور مشارکت های مردمی، نظریات عمده ای را در این باب ارائه نموده است. وی با کارهای تحقیقاتی میدانی وسیع و نظریه پردازی ها ی عمیق خود، انواع مشارکت را به طور اصولی و علمی طبقه بندی کرده و نظریه مربوط به ان را بیش از پیش عملی و قابل فهم گردانیده است. تحقیقات ترنر و دیگران نشان می دهد، هنگامی که دولت مرکزی در امور اجتماعات محلی دخالت می کند هم نیازهای واقعی این جوامع برای دولت مرکزی نهفته است و هم با کنار گذاشتن مردم محلی توان و امکانات آن نیز از دست می رود. وی با طبقه بندی اصولی انواع مشارکت در جدول معروف خود کمک شایانی به شکل گیری نظریه مشارکت کرده است. در زیر خلاصه ای از نظریه وی مطرح می گردد.

  1. در حالت اول دولت به شکل متمرکز عمل کرده و نیازی به مشارکت مردم احساس نمیکند. از این جمله دولت ها می توان به کشورهای عربی اشاره کرد.
  2. در این حالت دولت مقتدر و متمرکز ولی ثروتمند نیست. دولت به زور و یا با تشویق از مردم می خواهد کار مجانی در طرح های زیر هدایت دولت انجام دهند، و یا پول اهدا کنند و دولت خود اقدام به انجام طرح های عمرانی می کند.
  3. در این حالت دولت تابع تصمیم گیری مردم در تمام اموری که مربوط به آنها می شود، است. در حالی که دولت هزینه های عمرانی را از ثروت ملی می پردازد. مانند حکومت های متکی بر مشارکت و دموکراسی از جمله کشور های اسکاندیناوی.
  4. دولت دخالتی در امور محلی نمی کند. خود مردم از طریق ارگان های مردمی که تشکیل می دهند، هم منابع مالی را برای انجام توسعه فراهم می کنند و هم خودشان در تمام امور محلی تصمیم می گیرند. همانند شمال قاره آمریکا.

آخرین نظریات بر این امر تاکید دارد که دولت و مردم شرکایی هستند که با یکدیگر تقسیم کار می کنند. محققین در زمینه مشارکت، در سالهای اخیر نظریات مربوط به مشارکت سازمان ملل، بانک جهانی، جهان مرکز و غیره را بار دیگر آزمودند و در مورد نظریه آنان به نظریه تازه تری رسیدند. نظریه پردازان اخیر، از نظریه مشارکت[۱] به نظریه شراکت[۲] رسیدند. بر اساس نظریه شراکت، دولت و مردم باید مانند دو شریک دارای منابع مشترک و با حقوق و اختیارات معین در کلیه کارهای مربوط به توسعه و اداره امور محلی کشور دوش به دوش همدیگر و هماهنگ با یکدیگر فعالیت کنند. در نظریه شراکت هم دولت و هم مردم با هم کار می کنند. دولت آنچه را که مردم نمی تواند فراهم کند و یا درباره آن تصمیم بگیرند، فراهم میکند و یا برای آن تصمیم می گیرند و هم زمان مردم محلی در چهارچوب تشکیلات اجتماعات محلی خود هر آنچه که می توانند فراهم میکنند و در مورد هرآنچه که بخواهند و بتوانند تصمیم می گیرند (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

 

  • نظریه مشارکتی جیمز میجلی

میجلی بر اساس پاسخ دولت ها به مشارکت آن را به چهار نوع تقسیم میکند:

شیوه ضد مشارکتی: طرفداران این عقیده معتقد به سرکوب مشارکت توده ها هستند. حکومت ها اجازه مداخله و مشارکت همگانی در تدوین سیاست ها را که ممکن است با اهداف کلان اجتماعی و اقتصاد آنها تعارض پیدا کند، نمی دهند.

شیوه مشارکت هدایت کننده: در این شیوه دولت از مشارکت اجتماعات محلی با انگیزه های پنهانی، حمایت می کند. مشارکت اجتماع محلی، در این شیوه، به منظور کنترل سیاسی اجتماعی، با علم به اینکه مشارکت اجرای طرح را تسهیل می کند، به کار میرود. در مجموع دولت ها با بهره گیری از شیوه های مشارکت هدایت شده اهداف زیر را دنبال می کند:

  • استفاده ابزاری از مشارکت برای اجرای طرح های عمرانی
  • کنترل جنبش ها و اجتماعات محلی
  • استفاده از جاذبه های مشارکت برای کسب مشروعیت سیاسی – اجتماعی

شیوه مشارکت فزاینده: در این شیوه دولت در برخورد با مشارکت به شکلی دوگانه عمل می کند. به این ترتیب که در موضع گیری های رسمی از آن حمایت می کند، اما عملا در مسیر تحقق پیشنهادهای مشارکتی اقدام موثری انجام نمی شود.

شیوه مشارکت واقعی: در این شیوه دولت، به طور کامل از مشارکت اجتماعی حمایت می کند و از طریق ایجاد ساز و کارها برای ورود موثر اجتماعات محلی در تمامی زمینه ها تلاش می کند. در این شیوه دولت متعهد به فعالیت های مشارکتی از طریق آموزش و تقویت اجتماعات محلی و …. و هماهنگی در تصمیمات مرکزی و محله ای است (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).

[۱] Participation

[۲] Partnership

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




  • توسعه گردشگری فرایند پیچیده ای است که عوامل توسعه بین المللی و ملی و گروه های درگیر با سیاست دولت، برنامه ریزی و قانون گذاری را دربر می گیرد (تفلر و همکاران[۲]، ۲۰۰۸).

توسعه گردشگری به عنوان مجموعه فعالیت های اقتصادی، تأثیر بسزایی در تقویت بنیان های اقتصادی جوامع دارد. نقش گردشگری به عنوان منبع جدیدی برای ایجاد اشتغال، کسب درآمد، دریافت های مالیاتی بیشتر، جذب ارز و تقویت زیرساخت های اجتماعی که موجب رشد و توسعه سایر صنایع می شود، در معادلات متعدد مورد تأکید قرار گرفته است(کاظمی، ۱۳۸۷).

دانلود پایان نامه

رشد شتابان گردشگری طی دهه های گذشته و آینده نگری های مبتنی بر آن، همراه با تأکیدی که کارشناسان کشورهای رو به رشد بر تقویت و پشتیبانی این فعالیت در جهت اهداف توسعه پایدار در این مملکت روا می دارند، مفهوم تازه ای را در مدیریت توریسم مطرح کرده است که ما از آن به عنوان توسعه پایدار توریسم[۳] یاد می کنیم. این استراتژی نه تنها کشورهای در حال توسعه، بلکه جهان صنعتی را نیز شامل می شود (کهن، ۱۳۷۷).

توسعه گردشگری پایدار[۴] عبارت است از: گسترش این صنعت و جذب گردشگر به کشور با بهره گرفتن از منابع موجود به گونه ای که ضمن پاسخ دادن به نیازهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و ضوابط قانونی جامعه و همچنین انتظارات گردشگران، بتوان وحدت و یکپارچگی، هویت فرهنگی و سلامتی محیط زیست، رشد اقتصادی و رفاه مردم و میهمانان آن ها به گونه ای متوازن و پیوسته تأمین کرد (الوانی، ۱۳۸۵).

هدف اصلی گردشگری پایدار ارائه روش های منطقی در بهره برداری از منابع طبیعی و انسانی و ممانعت از به کارگیری غیر منطقی این منابع است. به دلیل آن که توسعه پایدار گردشگری دارای دو جنبه حفاظت از محیط زیست و منابع و میراث فرهنگی جوامع است، بنابراین گردشگری پایدار باید با سیاست مشخص و مدونی به اجرا درآید تا بتواند حرکت امیدبخش این صنعت در توسعه همه جانبه کشور را تضمین کند (منصوری، ۱۳۸۱).

طبق تجارب جهانی، برنامه ریزی صرفاً کالبدی و تصمیم گیری از بالا، در زمینه هایی که به زندگی اجتماعی و فرهنگ رفتاری مردم مربوط می شود، به هیچ وجه موفق و کارساز نبوده است. به همین دلیل بنیان و نقطه شروع اقدامات گردشگری باید از طریق طرح های محلی-شهری آغاز گردد. از این نظر لازم است که میان برنامه ریزی برای توسعه گردشگری با برنامه ریزی شهری و منطقه ای پیوند استوار و متقابل به وجود آید. بنابر این با در نظر گرفتن مفهوم وسیع گردشگری و ابعاد مختلف فضایی آن، می توان حوزه برنامه ریزی گردشگری را به سه سطح عمده تقسیم کرد: سطح محلی، سطح منطقه ای و سطح ملی. بدیهی است که برنامه ریزی و مدیریت گردشگری در سه سطح به همکاری و هماهنگی نهادهای برنامه ریز در سطوح و بخش های مختلف نیاز دارد. برنامه ریزی در سطح محلی، جایگاه شهرداری ها را به عنوان مسئول اصلی شهر نمایان می سازد که هدف آن اعتلای کیفیت محیط زندگی شهری از طریق ایجاد نیازهای فراغتی و تفریحی مردم است (قره نژاد و دیگران، ۱۳۷۸).

رویکرد مدیریت یکپارچه در مقاصد توریستی شهری، ساحلی و روستایی، ابتکار کمیسیون اروپا در برانگیختن توسعه و تحقق یک رویکرد پایدار نسبت به توریسم در این مقاصد است. شش معیار آی.کیو.ام[۵] برای ایجاد و ترقی یک رویکرد مشارکتی بین مردم، گردشگران، محیط و مدیران شامل:

  • وجود یک مدیریت قوی ونهادینه شده که منابع مالی و انسانی لازم را داراست؛
  • تشریک مساعی بین همه سازمان های دخیل در سطوح محلی، منطقه ای، ملی، بین المللی بر اساس ایجاد یک رویکرد مشارکتی؛
  • ایجاد یک چشم انداز عمومی از توسعه گردشگری با همکاری آژانس های درگیر در گردشگری و مردم محلی؛
  • توزیع اثرات مثبت توسعه گردشگری بین بازدیدکنندگان، شاغلان بخش تجاری، پرسنل اداری و مردم محلی؛
  • تنظیم سیاستی استوار و یکپارچه در زمینه فعالیت های خدماتی گردشگری؛
  • معرفی و ترویج مشوق هایی برای بسط و توسعه ابتکارات (ابداعات، پروژه های جدید) بخش خصوصی در جهت بهبود کیفیت گردشگری (کمیسیون اروپا، ۲۰۰۰).

 

  • ۲-۱-۲-تعریف حکمرانی و انواع آن
  • ۲-۱-۸-۱- حکمرانی

واژگان حکمرانی و حکومت[۷]، دارای مفاهیم محض و تخصصی بوده که بعضاً فارغ از مفهوم، معمولاً جایگزین یکدیگر به کار می روند. اما قدمت حکمرانی به تاریخ تمدن بشری بر می گردد. واژه حکمرانی از لغت یونانی “کایبرنان[۸]” و “کایبرنتس[۹]” گرفته شده و معنی آن هدایت کردن و راهنمایی کردن و یا چیزها را در کنار هم نگه داشتن است. در حالی که مفهوم حکومت، دلالت بر واحد سیاسی برای انجام وظیفه سیاستگذاری داشته و برجسته تر از اجرای سیاست هاست. پس می توان گفت واژه حکمرانی اشاره به پاسخگو بودن هم در حوزه سیاستگذاری و هم در حوزه اجرا دارد (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰).

حکمرانی طی دهه ۱۹۹۰ میلادی، به یکی از واژه های محوری علوم اجتماعی، به ویژه در حوزه نظریه سیاسی، علوم سیاسی و جغرافیای انسانی تبدیل شده است. بنابراین حکمرانی را می توان کنش، شیوه یا سیستم اداره دانست که در آن مرزهای بین سازمان ها و بخش عمومی و خصوصی در سایه یکدیگر محو می شوند. جوهره حکمرانی به وجود روابط متعامل بین و درون حکومت و نیروهای غیر حکومتی اشاره دارد (برک پور و همکاران، ۱۳۸۸).

با توجه به مفهوم حکمرانی، تعاریف متنوعی ارائه شده که در هر تعریف به جنبه های خاصی از آن مفهوم بیشتر توجه می شود. بنابراین هرچند در بکارگیری این مفهوم، مقصود و منظور واحدی مد نظر همگان است؛ توجه به تفاوت ها و جنبه های مختلف، سطوح گستردگی حوزه این مفهوم را نشان می دهد که خود می تواند مبانی برای سیاستگذاری و نیز اقدام بهینه باشد.

  • حکمرانی اعمال اقتدار در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجرایی در مدیریت امور کشوری در همه سطوح است[۱۰].
  • حکمرانی به روابط بین دولت و جامعه مدنی، حکمرانان و حکمرانی شوندگان مربوط می شود (مک کارن[۱۱]، ۱۹۹۵).
  • حکمرانی اعمال اقتدار اداری، اقتصادی، سیاسی در راستای مدیریت امور کشور در تمام سطوح بوده و ساز و کارها، فرایندها و مؤسساتی را در بر می گیرد که از طریق آنها شهروندان و گروه های جامعه منافع خود را به هم پیوند زده، حقوق خود را پیگیری، تعهدات خود را ادا و اختلافات خود را حل و فصل می نمایند (برنامه توسعه سازمان ملل[۱۲]، ۲۰۰۲).
  • حکمرانی موضوعی است که بر نحوه تعامل دولت ها و سایر سازمان های اجتماعی با یکدیگر، نحوه ارتباط با شهروندان و نحوه اتخاذ تصمیمات در جهانی پیچیده تمرکز داشته و فرایندی است که از آن طریق جوامع و سازمان ها تصمیمات خود را اتخاذ و به واسطه آن، مشخص می کنند که چه کسانی در این فرایند درگیر و چگونه وظیفه خود را به انجام برسانند (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰).

درواقع حکمرانی به سازمان ها و افرادی می پردازد که در فرایند تصمیم گیری و اجرای تصمیمات نقش دارند (همدینگر[۱۳]، ۲۰۰۴) و لازم به توجه است که حکمرانی، وجود قدرت در داخل و خارج از اقتدار نهادهای رسمی و غیر رسمی را به رسمیت می شناسد و گروه های اصلی از بازیگران دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی را شامل و نیز دربرگیرنده فرایند شناسایی و تشخیص تصمیماتی است که در آن مجموعه پایه ریزی شده اند (برنامه اسکان سازمان ملل[۱۴]، ۲۰۰۹).

هرچند تئوری حکمرانی عمدتاً در چارچوب سرمایه داری جهانی توسعه یافته، اما در حال انتقال تدریجی به کشورهای سوسیالیستی ازجمله چین است  و امروزه حکمرانی به عنوان یک مسئله اساسی در راهبرد توسعه کشورهایی به چشم می خورد که عملکرد ضعیفی دارند. مانند چندی از کشورهای آفریقایی. در این رابطه بانک جهانی[۱۵] در سال ۱۹۸۹ به این نتیجه رسید که مسئله حکمرانی یعنی شیوه مدیریت و اداره کشور یا رابطه شهروندان با حکومت کنندگان، موضوع کلیدی توسعه است. این مسئله به تدریج در بانک جهانی مورد مطالعه و بررسی عمیق تر قرار گرفته تا اینکه این موضوع در گزارش سالانه توسعه جهانی[۱۶] در سال ۱۹۹۶ با عنوان “از برنامه تا مازاد” به روشنی انعکاس یافته است (یونی تار[۱۷]، ۲۰۰۳) علاوه بر آن در اعلامیه پیش نویس ونکوور از حکمرانی به عنوان یک پارادایم جدید برای مدیریت بشر نام برده اند (اعلامیه پیش نویس ونکوور[۱۸]، ۲۰۰۶).

 

  • ۲-۱-۸-۲- حکمرانی شهری

حکمرانی شهری، طبق تعریف زیست بوم سازمان ملل عبارت است از مجموعه روش های برنامه ریزی و مدیریت عمومی شهر از سوی افراد، نهادهای عمومی و نهادهای خصوصی ونیز فرایند مستمری است که از آن طریق، منافع متضاد یا متعارض با یکدیگر همراه شده و زمینه کاری و کنش متقابل فراهم می آید. طبق این تعریف حکمرانی شهری، هم نهادهای رسمی و هم اقدامات غیر رسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان را دربر میگیرد (یو ان هبیتات، ۲۰۰۶).

بعلاوه نباید از نظر دور داشت تحقق سبک و شیوه مدیریت امور محلی و شهری که از آن به عنوان حکمرانی یاد می شود منوط به شکل گیری یک مجموعه روابط رسمی و ساختارهایی از قبیل قانون مداری ، چارچوب های حقوقی مدون و مشخص، تعریف و تعیین حدود رژیم های سیاسی، تعیین سطوح تمرکز زدایی و فراهم کردن زمینه مشارکت های همگانی در امور تصمیم گیری راجع به خط مشی هاست (اکبری، ۱۳۸۳).

حکمرانی شهری بر خلاف مدیریت شهری، فرایندی مدیریتی است که به اتخاذ و حفظ زیربناها و خدمات شهری می پردازد. حکمرانی شهری فرایندی کاملا سیاسی در نظر گرفته می شود (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰) و از آنجا که حکمرانی یا حاکمیت شهری، وظیفه به اجرا در آوردن تصمیمات و سیاست های عمومی در جهت منافع عامه را دارد (پاداش و همکاران، ۱۳۸۶) به عنوان فرایند مشارکتی توسعه، تعریف می شود و به موجب آن همه ذینفعان شامل حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی تمهیداتی را برای حل مشکلات شهری فراهم می آورند که نتیجه آن رفع نا پایداری توسعه شهری، رفع ناپایداری ها از بدنه نهادهای مدیریتی، برنامه ریزی شهری، کارآمدسازی و مسئولیت پذیری بیشتر در اداره امور شهری و تفویض قدرت، وظایف و صلاحیت ها به حکومت ها و سایر ذینفعان محلی خواهد بود (لاله پور، ۱۳۸۶). بنابراین حکمرانی شهری را می توان فرایندی دانست که بر اساس کنش متقابل میان سازمان ها و نهادهای رسمی اداره شهر از یک طرف و سازمان های غیر دولتی و تشکل های جامعه مدنی از طرف دیگر شکل می گیرد.

 

  • ۲-۱-۸-۳- حکومت شهری

حکومت به معانی فرمان دهی کردن، راهنمایی کردن، هدایت کردن، کنترل کردن، تنظیم کردن، نفوذ کردن، تعیین کردن و به طور خاص به معنی فرماندهی از طریق اعمال اقتدار و نیز اداره امور کشور است (راکدی[۲۱]، ۲۰۰۱).

حکومت شهری رویکرد سنتی به اداره شهرها و مدیریت شهری و کلان شهری است و بیشتر به مناسبات حکومت مرکزی با شهرداری ها و سازمان های رسمی و حکومتی پرداخته و بر روابط عمومی بین آنها تاکید دارد (لاله پور،۱۳۸۶ ) و می توان آن را مشخصه ای از نحوه اداره امور شهر دانست که مجموعه سازمان های مسئول را در بر می گیرد و متکی بر نهادهای رسمی است (برک پور، ۱۳۸۲). بنابر این حکومت به مانند ساختار سازمانی رسمی و جایگاه تصمیم گیری اقتدار مآبانه است که هم شاخه های اجرایی و قانون گذاری کشور و هم کسانی که آنها را کنترل می کنند، در بر می گیرد (راکدی، ۲۰۰۱).

طبق فرهنگ بریتانیا سه نوع سیستم اصلی حکومت شهری در جهان وجود دارد که عبارتند از :

  • سیستم ناپلئونی یا فرانسوی
  • سیستم بریتانیایی
  • سیتم فدرالی

البته یک سیستم فرعی نیز با عنوان اروپای شرقی معرفی شده که تاکنون عینیت خارجی نداشته است و تفاوت بین این سیستم ها در نحوه اداره امور شهر، حدود اختیارات و وظایف شورای شهر و شهرداری و نحوه و نوع ارتباط میان این سطح از حکومت با سطوح بالاتر است. ارکان اصلی پدید آورنده حکومت شهری، شورا و شهرداری هستند. بنابر این باید توجه داشت میان دو مفهوم مدیریت شهری و حکومت شهری، تفاوت وجود داشته و نمی توان این دو واژه را جایگزین یکدیگر به کار برد (لاله پور،۱۳۸۶).

 

  • ۲-۱-۸-۴- تفاوت بین حکومت شهری و حکمرانی شهری

تحولات اخیر در ساختار اجتماعی، اقتصادی و فضایی نواحی شهری، با تغییری در شیوه اداره شهرها همراه شده است که در متون مرتبط با بازساخت سیاسی شهرها، این نوع تحولات اغلب به عنوان حرکت از حکومت به حکمرانی تعریف می شود. اما با توجه به تفاوتی که میان این دو مفهوم وجود دارد نمی توان به منظور توجیه حرکت، واژه حکمرانی را جایگزین مفهوم حکومت کرد ( لاله پور، ۱۳۸۶).

استفاده از واژه حکمرانی به جای مفهوم حکومت بر این مسئله دلالت دارد که مدیریت شهری تنها وظیفه سازمان های بخش عمومی نیست، بلکه ارتباطات بین عاملان حکومتی و غیر حکومتی را نیز در بر می گیرد که با الگوی حکومت متفاوت است (راکدی، ۲۰۰۱).

در حقیقت حکومت مبانی رسمی سازمانی را تهیه می بیند در حالیکه حکمرانی تدارک و روند آزمون مشارکت در اعمال قدرت عمومی است ( پلر و پیترز، ۱۳۸۶). حکومت مجموعه ای از نهادهای رسمی و حقوقی با قدرت قانونی است. اما حکمرانی نوعی فرایند است. این فرایند متضمن نظام به هم پیوسته ای است که هم حکومت و هم اجتماع را در بر می گیرد. کل نگری و فراگیری همه ابعاد کنشگران وفرایندهای موثر بر حیات و توسعه شهری را می توان خصلت غالب در تلاش ها و تحولات نظری مدیریت شهری دانست. این تحولات را در خلاصه ترین شکل ممکن می توان به صورت حرکت از الگوی پایه و قدیمی حکومت شهری به الگوی حکمرانی شهری تبیین و تعریف کرد ( کاظمیان، ۱۳۸۶). بنابراین دو مفهوم حکومت شهری و حکمرانی شهری را می توان دو سر یک طیف تصور کرد که مبین نگرش ها و الگوهای بسیار متفاوت و متمایزی هستند که هریک شکل و فرایند متفاوتی از مدیریت شهری را پدید می آورند (کاظمیان، ۱۳۸۶).

پس حکومت و حکمرانی دو الگوی متفاوت در شیوه اداره شهرها هستند که تفاوت این دو ایده را می توان به میزان قدرت، نفوذ و صلاحیت سه عنصر دولت، بخش خصوصی و بخش مردمی (جامعه) در جامعه شهری نسبت داد (راکدی، ۲۰۰۱).

کانون توجه ایده حکمرانی، ‌گروهی از عوامل بیرون از سازمان های رسمی دولتی است که تاکید عمده ای روی فرایندهای شبکه ای و مشارکتی دارد. در این الگو، ساختار شبکه ای جایگزین نظام های اداری- سیاسی از بالا به پایین حکومت شهری می شوند و در درون شبکه ها نیز به جز نظام اداری- سیاسی،‌ عاملان دیگری از بخش های خصوصی و داوطلبانه و سازمان های همکاری وارد نظام می شوند (همدینگر، ۲۰۰۴).

حکمرانی شهری با بهره گیری از سیاست از پایین به بالا وطراحی شبکه های خودساماندهی، رویکردهای قدیمی سلسله مراتبی از بالا به پایین و دیوان سالاری را کمرنگ و ناکارآمد کرده، زمینه نفوذ پذیری مرزهای بین سازمانی موجود در ساختار دولتی را فراهم آورده است. با توجه به مفاهیم و تعاریف ذکر شده در دو حوزه حکومت و حکمرانی، جدول شماره ۲-۶ تفاوت اصلی میان این دو مفهوم را به خوبی نمایان می سازد.

جدول۲- ۶ تفاوت بین حکومت شهری و حکمرانی شهری، منبع: (اسدی و همکاران، ۱۳۹۰)

نتیجه اینکه حکمرانی شهری با اشکال قدیم حکومت از آن جهت متفاوت است که عاملان مدیریت تنها بخش عمومی نیستند. بلکه بخش های خصوصی و داوطلب نیز در امر مدیریت وارد می شوند. این عاملان در شبکه های مدیریت و مشارکت هایی که عموماً مستقل از دولت هستند؛ فعالیت می کنند (پاداش و همکاران، ۱۳۸۶). علت ورود واژه حکمرانی یا حکمرانی شهری را می توان گسترده شدن پیچیدگی زمینه کاری حکومت محلی دانست و بنابر این ارتباط متقابل دولت و جامعه مدنی در مرکز بحث حکمرانی شهری قرار می گیرد (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰).

بنابراین تغییر تدریجی از «حکومت» به سمت «حکمرانی» از پیامدهای مهمی است که هم در داخل دولت و هم در رابطه با جامعه پیرامون رخ می دهد و برای آنکه دولت بتواند وارد اشکال متفاوت حکمرانی شود، بسیاری از الگوهای سنتی فرماندهی و نظارت بخش عمومی باید جای خود را به الگوهای نوین مدیریتی و غیر متمرکز بدهد. علاوه بر آن، برنامه های گسترده تمرکز زدایی که در طی دهه های گذشته در شمار زیادی از دموکراسی های غربی به اجرا در آمده اند، نقشی قابل توجه در تسهیل حکمرانی در سطح محلی ایفا کرده اند (پیترز[۲۲] و همکاران، ۲۰۰۰).

شهرهای ایران نیز از این روند و حرکت دور و جدا نبوده و در مقوله حکمرانی باید در پی فراهم آوردن محیطی باشند که در آن، امکان مشارکت، توافق و برقراری انواع روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به طور آزادانه برای تمامی شهروندان فراهم شود. توجه به این مهم نقش تعیین کننده در جایگاه شهرداری ها داشته که از طریق اتخاذ رویکرد و تدوین راهبردهای مناسب تحقق می یابد.

[۱] Tourism Development

[۲] Tefler and Sharpley

[۳] Sustainable Development of Tourism

[۴] Sustainable tourism development

[۵] IQM

[۶] Governance

[۷] Government

[۸] Kybernan

[۹] Kybernetes

[۱۰] Public private interface in urban environmental in management 2009.

[۱۱] McCarne

[۱۲] UNDP: United Nations Development Programme

[۱۳] Hamedinger

[۱۴] UN-HABITAT 2009

[۱۵] World Bank

World Development

[۱۷] UNITAR:  United Nations Institute for Training and Research

[۱۸] The Draft Vancouver Declaration

[۱۹] Urban Governance

[۲۰] Urban Government

[۲۱] Rakodi

[۲۲] Petters

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




  • نواحی شهری به علت آنکه جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی بسیار دارند غالباً مقاصد گردشگری مهمی محسوب می‌شوند. شهرها معمولاً جاذبه‌های متنوع و بزرگی شامل موزه‌ها، بناهای یادبود، سالن‌های تئاتر، استادیوم‌های ورزشی، پارک‌ها، شهربازی، مراکز خرید، مناطقی با معماری تاریخی ومکان‌هایی مربوط به حوادث مهم یا افراد مشهور را دارا هستند که خود گردشگران بسیاری را جذب می‌کند. به عبارت دیگر محل سکونت، سرو غذا، ارتباطات، حمل و نقل و سایر خدمات گردشگری در شهرها واقع‌اند که بازدیدکنندگان از مناطق اطراف شهر و خود شهر از آن استفاده می‌کنند (فرج‌زاده‌ی اصل، ۱۳۸۴). «گردشگری شهری، عملکرد متقابل گردشگر- میزبان و تولید فضای گردشگری در رابطه با سفر به مناطق شهری با انگیزه‌های متفاوت و بازدید از جاذبه‌ها و استفاده از تسهیلات و خدمات مربوط به گردشگری است که آثار متفاوتی را بر فضا و اقتصاد شهری بر جای می‌نهد (پاپلی، ۱۳۸۵).

بسیاری از جاذبه ها و تسهیلات رفاهی اساسا برای خدمت به شهروندان توسعه یافته اند، ولی استفاده ی گردشگران از این تسهیلات می تواند به تداوم آنها کمک کند. از این گذشته، شهرها ممکن است  مبادی و ورود و خروج گردشگران به کشور یا منطقه باشند و برای گردشگرانی که به نواحی اطراف آن شهر مسافرت می کنند تبدیل به پایگاه شوند. هتل ها و سایر تسهیلات گردشگری بخشی تفکیک نا پذیر از بافت شهری هستند و به مسافران تجاری و تفریحی  خدمات می دهند. توان بازرگانی یک شهر به گونه ای نیرومند در جذابیت گردشگری، در تحرک و جنب و جوش و درآماده سازی فضا در مرکز و در اطراف شهر مؤثر است (کازس وهمکاران، ۱۳۸۲).

دانلود مقاله و پایان نامه

در این ارتباط می‌توان به شهرهایی همچون پاریس، لندن، نیویورک اشاره کرد که در درون خود جاذبه‌های بسیاری را جای داده‌اند. در فرانسه شهرها نخستین و مهم ترین فضاهایی هستند که مورد توجه و دیدار گردشگران قرار می گیرند (کازس و همکاران، ۱۳۸۲). برج ایفل شاید یکی از بازرترین نمادهای گردشگری باشد. این بنا نماد شهر پاریس و از جهتی خود گردشگری است. این برج هیچ کاربرد خاصی غیر از کابرد گردشگری ندارد. دیدار از پاریس بدون بازدید از این بنای تاریخی تقریباً غیر ناممکن است ( برنز، ۱۳۸۵) .

رویدادهای عظیم ورزش مثل بازرسی های المپیک، جام جهانی فوتبال، نمایشگاه های بزرگ بین المللی، عیدها و جشن ها و… در ترسیم شهر به عنوان یک جاذبه برای گردشگران عمل می کند. نمایشگاه های بین المللی بزرگ یا تاریخی (برگزاری مراسم یادبود انقلاب آمریکا در سال ۱۹۷۶، انقلاب فرانسه در سال ۱۹۸۹) و مراسم مذهبی (زیارت های بزرگ در رم، مکه، بنارس و…)، برگزاری عیدها و جشن ها (جشن آبجوخوری در مونیخ، کارناوال های، بازسازی صحنه های تاریخی، جشن های گاوبازی و… از جاذبه های گردشگری شهری محسوب می شوند. عوامل ویژه ای در ایجاد تحول در گردشگری شهری نقش داشته اند. گردشگری شهری پدیده ای بس قدیمی است که، پس از سال های پرشکوه و جلالی که به دیدار نخبگان و اشراف از محله ها و مکان های باب روز اختصاص داشت، در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مرحلۀ گذاری را طی کرد و نوعی سیر قهقرایی به خود دید (کازس و همکاران، ۱۳۸۲). تظاهرات و تجلیات هنری در همۀ سطح های فضایی می تواند جذاب ترین دلیل استقبال گردشگران از رفتن به یک شهر یا روستا باشد ( کازس و همکاران، ۱۳۸۲).

در گردش‌های درون‌شهری به مراکز پرجمعیت توجه می‌شود و مکان‌هایی که از نظر فرهنگی مورد توجه خاص قرار می‌گیرند، خود جزئی از این سفر را تشکیل می‌دهند. کیفیت مقصد افراد، جوّ حاکم بر محیط و صمیمیت ساکنان محلی از جمله ویژگی‌هایی است که می‌تواند، از نظر فرهنگی، اهمیت زیادی داشته باشد و تصویری نیکو از آن مکان در ذهن افراد ایجاد نماید، که در نتیجه آن‌ها را جذب می‌کند. می‌توان شهر نیویورک را نمونه‌ای از مکان‌هایی دانست که از نظر گردش‌های درون شهری، افراد را جذب می‌کند. تعداد زیاد رستوران‌ها، گوناگونی و تنوع غذاهایی که در این مکان‌ها عرضه می‌شود، موزه‌ها، سالن‌های موسیقی، سینماها، هنرهای بصری، وجود قومیت‌های مختلف و‌ آثار تاریخی از جمله عواملی هستند که موجب جذب بازدیدکنندگان می‌شوند. امروزه گردشگری شهری را به عنوان یکی از عوامل مهم توسعه اقتصادی، اجتماعی و رفاهی شهر و شهرنشینان می‌دانند. به همین دلیل مسئولان امور گردشگری و شهری در پی ارتقا و گسترش آن برآمدند. لیکن این ارتقا و گسترش خود مستلزم ایجاد شرایط ویژه ساختاری، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. تنها پیشینه کهن شهر، میراث گرانبهای فرهنگی و تاریخی، اماکن تفریحی و سرگرمی فراوان و نظایر اینها برای موفقیت در عرصه گردشگری شهری و جلب گردشگر کافی نیست. نخستین شرط موفقیت هر شهر در توسعه گردشگری شهری، وجود زیر ساخت‌های مناسب شهری و مدیریت عاقلانه و مدبرانه در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و مانند اینهاست. دومین شرط برای تضمین موفقیت سیاست توسعه گردشگری شهری، نظم و نسق دادن و آمایش جاذبه‌های شهر و ایجاد تسهیلات و امکاناتی است که دسترسی به جاذبه‌ها را بیش از پیش آسان سازد (تفلر و همکاران[۱]، ۲۰۰۸).

 

  • ۲-۱-۶-۱- شهر نور

شهرستان نور با مساحتی معادل ۲۶۷۵ کیلومتر مربع در غرب استان مازندران واقع شده  که شهرهای نوشهر و چالوس در غرب ،استان  تهران در جنو ب و دریای مازندران در شمال  آن قرار دارند .از نظر پستی و بلندی  این شهر ستان دارای دو قسمت جلگه ایی و کوهستانی است که به تبع آن آب و هوای معتدل ، مرطوب ، سرد  را دارد

پوشش گیاهی شهرستان نور شامل دو قسمت جنگل و مرتع است که قسمت جنگلی آن  به وی‍ژه در فصول بهار و پاییز  بسیار زیبا  و دیدنی است . در حال حاضر شهرستان نور دارای ۲۳۲ نقطه روستایی و پنج نقطه شهری شامل شهر های نور ، رویان ، چمستان ، بلده ، ایزدشهر و شهرکهای مسکونی متعدد است

در طول تاریخ این سرزمین سبز موطن رجال  بزرگ علمی،سیاسی،مذهبی و فرهنگی چون شیخ فضل الله نوری ، علامه نوری،نیما یوشیج،ابو عبد الله ناتلی استاد ابو علی سینا ، استاد بنان ،دکتر پیروز مجتهدزاده، ،شهیدعباسعلی ناطق نوری ،شیخ علی اکبر ناطق نور ی، حاج احمد ناطق نوری ،رحمان رضایی و حامد کاویانپور  بوده است

شهر نور از دو جاده ارتباطی با نام های هراز و کندوان با استان تهران مرتبط می شود. و نیز جاده دیگری در دست احداث است که  با عبور ازشرق شهر بلده ،نور را به شمال تهران ارتباط می دهد.

گستردگی شهر نور از سواحل دریا تا ارتفاعات البرز میانی،وجود تنوع آب و هوایی ،رودخانه ها ، آبشارهای طبیعی همراه با آثار تاریخی و باستانی اعتبار ویژه ایی به این شهر بخشیده که میتواند در زمینه برنامه ریزی سفر و سرمایه گذاری کاملا” موثر باشد

 

  • ۲-۱-۶-۲- شهر چالوس

نام این شهر در گذشته‌های دور سالوس یا شالوس بود که در پیرامون آن دو شهر کوچک دیگر به نام کبیره و کچه نیز وجود داشته‌است. بعضی از علمای جغرافیانویس، چالوس را از آبادی‌های طبرستان دانسته‌اند. قیام علویان در طبرستان از یک شورش محلی که در آن ولایت بر ضد بی‌رسمی‌های عمال و حکام طاهریان درگرفت در نواحی کلاروشالوس (=چالوس)‌ روی داد و آرام آرام از دیلمان تا جرجان تقریباً همه جا را فراگرفت. در ورود شورشیان علوی به طبرستان، شورشیان دیلم با وجوه مردم کلار و چالوس و رویان نسبت به امام علوی اظهار وفاداری کردند [۲]. محمد بن اویس از امرای دوره تسلط خلفای عرب به دستور خلیفه معتصم به حکمرانی چالوس منصوب شد. محمد بن اویس خود در رویان (قسمتی از طبرستان) استقرار یافت و پسرش احمد را به حکومت چالوس گمارد. شهر چالوس در زمان حمله امیر تیمور تخریب شد و سپس تا قرن‌های متمادی به صورت روستایی کوچک درآمد. در دهه اول قرن حاضر(۱۳۱۰) با پشتیبانی دولت وقت آرام آرام به صورت شهری سازمان یافته در آمد و امروزه به شهری زیبا با امکانات فراوان جهانگردی تبدیل شده‌است. درباره وجه تسمیه این شهر می‌گویند چون بخش جلگه‌ای نسبت به ارتفاعات پست تر دیده می‌شود. و به همین دلیل آن را «چاله‌است» یا «چاله‌اس» می‌نامیدند که به مرور زمان به چارلس و چالوس تغییر نام یافت. شهرستان چالوس در غرب استان مازندران و در ساحل دریای خزر واقع شده و دارای سابقه تاریخی فراوانی بوده و به خاطر سرسبزی و زیبایی‌ها به عقیق همیشه سبز مشهور است. این شهرستان ازشمال بهدریای خزر، جنوب بهاستان تهران و از غرب به شهرستان عباس‌آباد و از شرق به شهرستان نوشهر متصل می‌باشد، مساحت آن ۲۸۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۱۵۰هزار نفر و دارای بیش از ۱۰۰روستا می‌باشد. براساس یافته‌های باستان شناسی، تاریخ قدیمی‌ترین ساکنین این شهرستان در کلاردشت به هزاره دو قبل از میلاد می‌رسد. گویش اصلی و غالب ساکنین این شهرستان فارسی است. هوای چالوس مانند دیگر نقاط مازندران و گیلان متغیر و مرطوب بوده ومیزان دمای هوا در تابستان ۲۵تا ۳۶و در زمستان ۵ تا ۱۲ درجه سانتیگراد متغیر بوده و به همین دلیل دمای هوای این شهرستان نه زیاد گرم و نه زیاد سرد می‌باشد. ارتفاعات چالوس غالباً پوشیده ازبرف بوده و سرمای بهمن ماه ازدیگرماه‌های سال درچالوس بیشتر و گرمای تیرماه تا نیمه اول مرداد ازدیگر ماه‌ها بیشتر است. جاذبه‌های مهم گردشگری این شهر کاخ چایخواران، کاخ اجابیت، دریاچه ولشت، منطقه ییلاقی، کوهستان دلیر، کلاردشت، پارک جنگلی فین، تله‌کابین نمک آبرود و هتل استقلال خزر می‌باشد.

 

  • ۲-۱-۶-۳- شهر بابلسر

شهرستان بابلسر با وسعت حدود ۷/۳۴۵ کیلومتر مربع معادل ۴/۱ درصد مساحت استان را به خود اختصاص داده است . این شهرستان در قسمت مرکزی استان قرار گرفته و از شمال به دریای خزر ، از جنوب به شهرستان بابل ، از شرق به شهرستان جویبار و از غرب به شهرستان محمودآباد محدود شده است . این شهرستان دارای ۴ مرکز شهری ، ۴ بخش ، ۸ دهستان و ۹۳ آبادی دارای سکنه است .

این شهرستان از جمله مناطق استان مازندران است که فاقد مناطق مرتفع کوهپایه و کوهستانی است و تمام وسعت آن به صورت اراضی جلگه ای و دشتی نمایان است . رودخانه های سجاد رود ، بابلرود و کلارود که در شهرستان بابل جاری است در نزدیکی پل محمدحسن خان بابل به هم پیوسته و همراه با رود تلار در شهرستان بابلسر به دریای خزر میریزد .

نام قدیمی بابلسر ((مشهدسر)) است که بنا به اعتقاد قدما انتخاب این نام بدان جهت است که سر امامزاده ابراهیم (علیه السلام) ، برادر حضرت امام رضا (علیه السلام) در آنجا مدفون شده است . به واسطه آثار قدیمی موجود می توان به قدمت تاریخی شهر پی برد ، بنای امامزاده ابراهیم (علیه السلام) با چارچوب منقوش می باشد که قدیمی ترین آنها مربوط به ۸۴۱ هجری قمری است . در سال ۱۳۱۱ با شروع تحول در شئون مختلف کشور ، مشهدسر نیز به بابلسر تغییر نام یافت و به سرعت رو به آبادانی نهاد و خیابان بندی، ساختمان سازی جدید و مدرن و ایجاد پل معلق فلزی و سد بندی دو طرف رودخانه بابلرود که از وسط شهر میگذرد، آسفالت خیابانها، ساختمان شهرداری و شهربانی، اداره پست و تلگراف و ساختمان هتل بزرگ (دانشگاه مازندران فعلی) و … انجام گرفت.

جمعیت شهرستان بابلسر در سال ۱۳۷۵ حدود ۱۵۵۲۶۵ نفر بوده که با توجه به برآورد این رقم در سال ۱۳۸۳ به ۱۷۸۳۸۸ نفر رسیده است . تغییرات جمعیت در سال ۱۳۸۳ نسبت به سال ۱۳۷۵ ، برابر ۹/۱۴ درصد بوده است . همچنین در سال ۱۳۸۳ از تعداد کل جمعیت شهرستان ۳/۴۷ درصد آن را جمعیت روستایی تشکیل داده بودند . این شهرستان یکی از شهرستانهای شهیدپرور استان مازندران بوده که با داشتن ۶۸۸ شهید ، ۲۰۲۷ جانباز و ۱۲۱ آزاده نقش موثری در جنگ تحمیلی داشته است .

در کتاب راهنمای بابلسر می خوانیم : (شهر زیبای بابلسر در گذشته مشهدسر نام داشته است . اطلاع دقیقی از این شهر در دست نیست ولی روایت مقرون به حقیقت که مورد تایید منتقدین هم می باشد بدین قرار است که در نهصد سال قبل چندین خانواده معروف مازندرانی که در آن زمان مسیر مشهرسر غیر از مسیر فعلی بوده است از آبادی پازوار که زادگاه امیر پازواری بود جهت ماهیگیری و سکونت به این منطقه آمدند. )

ملاجان منجم درسفرش به همراه شاه عباس اول در سال ۱۰۱۶ ه.ق به مازندران اینگونه می گوید: ( کشتی ها از کوچک و بزرگ در میان دریا و رودخانه بسیار بود و انتظار می کشیدند ، عجب جایی منزه و باصفا و کنار دریا و چمن های سبز و …). ناصرالدین شاه در سفرنامه خود در سال ۱۲۴۹ ه.ش به مازندران می گوید : ( در مشهدسر پل چوبی بسیار طویلی برروی بابلرود بسته اند که وی نیز روی آن گذشته است و از کاروانسرایی سخن می گوید که به دستور وی آنجا ساخته بودند و می گوید که بعضی از تجار روس در کاروانسرا منزل دارند که با ساری و بارفروش و شاهرود تجارت میکنند. )

شهرستان بابلسر در مدار معتدل گرم قرار گرفته و روش ضریب اعتدال این شهرستان بسیار معتدل است که دارای بادهای محلی به نامهای دشت وا ، گله وا ، خزری ، بادسام ، کوسری وا، دشت واستریک ، گله واستریک ، جعفر قاسمی و یا استرآبادی وا ، صورت وز و آفتاب شو می باشد . این شهرستان دارای ۳ بخش مرکزی(به مرکزیت شهربابسر) ، بهنمیر(به مرکزیت شهربهنمیر) و رودبست (به مرکزیت شهرهادی) می باشد .

شهرستان بابلسر در حاشیه بزرگترین دریاچه جهان و سواحل زیبا قرار دارد که یکی از مهمترین مناطق توریستی و مهمانپذیر کشور می باشد. این شهرستان به علت قرار گرفتن در مسیر شاهراه شرق به غرب استان مازندران، با وجود پلاژهای متعدد در نوار ساحلی و اماکن اختصاصی مختلف از جمله اقامتگاههای سازمانی مانند متل بانک کشاورزی، رفاه، مسکن، ملی، ویلاهای دریاکنار، خزرشهر، دریاسر و همچنین رودخانه بابلرود از مرکز شهر بر جلوه و زیبایی آن افزود و این شهر را در یک موقعیت ممتاز توریستی قرار داده است. همچنین عده ای بر این عقیده اند که قدیمیترین نام، مشهد سبز بوده است. یعنی مشهدی که سبز است. واژه مشهد بخاطر سر امام رضا (ع) و شهر مشهد کنونی و واژه سبز به علت سر سبزی خرمی و زیبایی منطقه بوده و به مرور زمان به مشهدسر تغییر نام یافت .

امکانات این شهر تا اتمام دوره قاجاریه توسعه چندانی نداشت، بطوریکه یک خیابان اصلی، دو باب حمام، یک مدرسه بنام احمدیه (دبستان نرجس فعلی) و تاسیسات اولیه شیلات و گمرک و چند باب مغازه بیش نبود.

 

  • ۲-۱-۶-۴- شهر تنکابن

شهرستان تنکابن از شمال به دریای خزر، از شرق به شهرستان چالوس ، از جنوب به شهرستان قزوین و از مغرب به شهرستان رامسر محدود می شود. این شهرستان مشتمل است بر دو بخش مرکزی و عباس آباد، هفت دهستان و شهرهای تنکابن ، عباس آباد، نشتارود، کلارآباد، خرم آباد و سلمان شهر(متل قو).

قسمت شمالی تنکابن جلگه ای است و نقاط شهری و بیشتر آبادیهای شهرستان در آن قرار دارد. قسمت مرکزی (میان بند) شهرستان را ارتفاعات پوشیده از جنگل و قسمت جنوبی آن را کوههای فاقد پوشش جنگلی فراگرفته است.

تنکابن به معنی پایین تنکا است. تنکا شهری بود که در سال ۷۸۹ منهدم گشت و آن هنگام قلعه ای به نام (دژ تنکا) در محل شهر سابق بود. شهرستان تنکابن (نام آن پیش از انقلاب اسلامی : شهسوار) در تقسیمات کشوری (۱۳۱۶ ش )، در استان دوم (مازندران ) تشکیل شد. ظاهراً تنکابن از دوره اواخر قاجار نیز شهسوار گفته می شد. شهر تنکابن در ارتفاع حدود ۲۰ متر پایینتر از سطح آبهای آزاد و در حدود ۲۳۰ کیلومتری غرب شهر ساری (مرکز استان مازندران ) واقع است . رود تیرِم در غرب شهر جریان دارد و چشمه کیله از وسط شهر می گذرد و به دریای خزر می ریزد. بیشترین دمای شهر در تابستانها ْ۳۵ و کمترین آن در زمستانها ْ۳- است میانگین بارش سالانه تنکابن ۲۵۳ ، ۱ میلیمتر است. راه اصلی کناره دریای خزر، شهر تنکابن را با شهرهای چالوس در ۵۳ کیلومتری ، کلارآباد در ۳۷ کیلومتری ، سلمان شهر در ۲۸ کیلومتری ، عباس آباد در ۲۱ کیلومتری و نشتارود در ۱۲ کیلومتری شرق آن و رامسر در ۲۲ کیلومتری غرب آن مرتبط می کند. از تنکابن با راه اصلی به شهر خرم آباد در جهت جنوبی و با راه فرعی به آبادی های جنوب شهرستان می توان رسید. آبادی تنکابن تا اوایل دوره پهلوی تابع خرم آباد بود. در ۱۳۱۴ ش با انتقال ادارات دولتی از خرم آباد به تنکابن مرکزیت یافت و شهر شد . اهالی این شهرستان به فارسی و گویش های مازندرانی و گیلکی سخن می گویند و شیعه دوازده امامی اند.

مهمترین کوههای شهرستان تنکابن عبارت اند از: علم کوه ، تخت سلیمان ، پیت غار (ارتفاع بلندترین قله : ح ۰۰۰ ، ۴ متر) در حدود ۳۸ کیلومتری جنوب شهر تنکابن و جنوب شرقی آبادی آردو، نَواس کوه / نواسرکوه (ارتفاع بلندترین قله : ح ۷۰۰ ، ۳ متر) در حدود ۳۸ کیلومتری جنوب شهر تنکابن و جنوب آبادی آردو، سیاه کَر (ارتفاع بلندترین قله : ح ۶۰۰ ، ۳ متر) اَسب چَر (ارتفاع بلندترین قله : ح ۳۵۰ ، ۳ متر) در حدود ۴۰ کیلومتری جنوب غربی شهر تنکابن ، سَرگُل (ارتفاع بلندترین قله : ۳۵۰ ، ۳ متر) در حدود ۲۸ کیلومتری ، بِلِس کوه (ارتفاع بلندترین قله : ۱۵۰ ، ۳ متر) در حدود ۳۲ کیلومتری و توله سَر (ارتفاع بلندترین قله : ۰۰۵ ، ۳ متر) در حدود ۳۳ کیلومتری جنوب غربی شهر تنکابن . گردنه «قلعه گردن » در جنوب روستایی به همین نام ، در حدود یک کیلومتری جنوب غربی شهر خرم آباد، واقع است .

پوشش گیاهی تنکابن مشتمل است بر: توسکا، شمشاد، بلوط ، مَمْرَز، افرا، راش ، زبان گنجشک ، گون ، گل گاوزبان و مراتعی برای چرای دام . از جانوران نیز دارای شغال ، گراز، پلنگ ، خرس ، قِرقی و قوش است . در رودهای آن انواع ماهی یافت می شود، از جمله قزل آلا، سفید، آزاد، کفال و کپور.

[۱] Tefler and Sharpley

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




  • ۲-۱-۸-۱- حکمرانی الکترونیک

روند روزافزون شهر نشینی و ایجاد پارادایم نوین در مدیریت دولتی و مدیریت شهری به منظور حل مسائل و معضلات شهری در سطح جهانی و همچنین تحولات بنیادین اجتماعی و سیاسی در کشور، ضرورت اتخاذ رویکردی جدید برای حل مسائل و پیامد های ناشی از شهرنشینی را نمایان می سازد و تغییرات بسیار سریع فناوری، جنس این رویکرد را تعیین میکند. در حوزه مدیریت شهرهای بزرگ جهان، توسعه فناوری های اطلاعات و ارتباطات باعث ایجاد تحولات اساسی در هوشمند سازی نظام های اداره و کنترل امور شهری شده است (علیخانزاده، ۱۳۸۶).

علاوه بر آن ظهور و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در سال های اخیر باعث ایجاد تحولات بسیاری در تمام زمینه ها از جمله مدیریت شهری شده است. در حقیقت فضای مجازی و فناوری های الکترونیکی عرصه های جدیدی را در پیش روی انسان امروز قرار می دهند که از آن جمله می توان به ظهور دولت الکترونیک[۲]، شهر الکترونیکی[۳]، شهرداری الکترونیکی، شهروند الکترونیکی[۴] و غیره اشاره کرد. برای مثال روند کنونی مدیریت شهری نشان می دهد که اداره کنندگان امور شهری برای کاهش هزینه ها و ارتباط موثر با شهروندان، ناگذیر به استفاده از فناوری ارتباطات و اطلاعات آی.سی.تی[۵] هستند. شهرداری نیز به عنوان یکی از مهمترین نهادهای مدیریت شهری در ساختار های اجتماعی و سیاسی و عامل پیاده سازی حکمرانی خوب شهری، تحت تاثیر انقلاب اطلاعات و ارتباطات قرار گرفته است. به همین دلیل حرکت به سوی تحقق حکمرانی الکترونیکی به عنوان یکی از محور های بحث فضای مجازی اهمیتی قابل توجه دارد (علیخانزاده، ۱۳۸۶).

پایان نامه

حکمرانی الکترونیک به معنی کاربرد الکترونیک در ۱- تعامل بین دولت و شهروندان، دولت و مشاغل و ۲- عملیات داخلی دولت برای تسهیل و بهبود روند دموکراتیک، دولت و مشاغل به عنوان نمودهایی از حکمرانی است.

حکمرانی الکترونیک بیشتر از بکارگیری یک وب سایت دولتی در اینترنت است و به بیانی دیگر برای درک بهتر مفهوم حکمرانی الکترونیک باید به مفاهیم تجارت الکترونیک، مردم سالاری الکترونیک و دولت الکترونیک توجه خاص داشت که در ذیل به اختصار به هریک اشاره می شود.

  • مردم سالاری الکترونیک[۶]: به ساختارها و فرایندهایی اشاره دارد که تمام اشکال تعامل الکترونیک بین دولت و شهروندان را شامل می شود.
  • دولت الکترونیک: شکلی از تجارت الکترونیک در حکمرانی است و به ساختارها و فرایندهای وابسته به ارائه خدمات الکترونیک برای مردم، شهروندان و مشاغل اشاره دارد.
  • تجارت الکترونیک[۷]: تشریک مساعی با شرکای تجاری و اداره معاملات الکترونیکی بدون ساختمان های اداری است.

حکمرانی الکترونیک فرصتی است که دولت ها جهت خودابتکاری مجدد، به منظور نزدیکتر شدن به شهروندان، پیشبرد اتحاد و همکاری های نزدیک با جوامع مختلف در زمینه دستیابی و ارتقاء سطح سودآوری، عملکرد، تخصص، اعتقادات راسخ و افزایش وابستگی های درونی در داخل چارچوب دستور کار توسعه ملی، ارائه می دهند (باکوس[۸]، ۲۰۰۱).

بنابر این به عنوان یک مفهوم و اقدام در حال تجلی، حکمرانی الکترونیک به دنبال تحقق فرایندها و ساختارهایی برای تحت کنترل درآوردن پتانسیل فناوری های اطلاعات و ارتباطات در سطوح مختلف فرا ملی، دولت، بخش های عمومی و خصوصی، با هدف بهبود حکمرانی خوب شهری است (اورکات اوما[۹]، ۲۰۰۰).

 

  • ۲-۱-۸-۲- حکمرانی الکترونیک و حکمرانی شهری

امروزه حکمرانی الکترونیک بعنوان ابزاری قدرتمند جهت تسریع و دسترسی به حکمرانی خوب شهری مورد توجه قرار می گیرد. موضوع راهبردی حکمرانی الکترونیک، حمایت و تسهیل حکمرانی برای همه بخش ها یعنی دولت، شهروندان و مشاغل است. استفاده از آی.سی.تی می تواند باعث ارتباط همه بخش های سه گانه (دولت ، شهروندان و مشاغل) و فعالیت و فرایند های حمایتی شود. به عبارت دیگر حکمرانی الکترونیک به معنی حمایت و تهییج حکمرانی خوب است.

یونسکو در تعریف حود حکمرانی الکترونیکی را استفاده بخش عمومی از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در راستای منحصر شدن بر عرضه خدمات، تشویق شهروندان به مشارکت بیشتر در تصمیم گیری و افزایش مولفه های پاسخگویی ، شفافیت و اثر بخشی در دولت می داند.

ازینرو موضوع حکمرانی الکترونیک مشابه موضوعات حکمرانی خوب است. حکمرانی خوب می تواند به عنوان به کارگیری اقتدار اجرایی، سیاسی و اقتصادی برای مدیریت بهتر امور کشور در همه سطوح تصور شوند. هنگامی که موضوعات برای مردم سالاری الکترونیک و دولت الکترونیک به صورت جداگانه توصیف می شوند موضوعات کاربردی حکمرانی الکترونیک بهتر مشخص می شوند (باکوس، ۲۰۰۱).

 

 

 

  • ۲-۱-۱-اهداف حکمرانی شهری

هدف از حکمرانی شهری تقویت فرایند توسعه شهری است به گونه ای که در جامعه، زمینه و محیط مناسبی برای زندگی راحت و کارآمد شهروندان، به تناسب ویژگی های اجتماعی و اقتصادی آنان فراهم شود. در مباحث گذشته به مفاهیم و روند شکل گیری حکمرانی شهری پرداخته شد که با توجه به روند ذکر شده بر پایه مفاهیم، می توان اهداف کلان زیر را برای حکمرانی شهری بیان کرد:

  • بازساخت جامعه مدنی برای تقویت و اعتلای بیشتر سازمان ها، نهادها و جوامع محلی؛
  • کاهش فقر و جدایی گزینی های اجتماعی، قومی وفرهنگی در شهرها؛
  • افزایش مشارکت و مداخله افراد و صاحبان منافع در فرایندهای سیاسی درون شهرها؛

حکمروایی شهری به طور خاص تر نیز اهداف عملیاتی زیر را دنبال می کند:

  • کاهش فساد؛
  • بهبود کیفیت و افزایش امکان زندگی برای همه شهروندان؛
  • حفظ دموکراسی؛
  • ایجاد فرصت و امکان برای مردم به منظور نشان دادن خواسته ها و آمالشان در زندگی؛
  • اعتلای امنیت، برابری و پایداری  (برنامه توسعه سازمان ملل، ۲۰۰۹).

 

  • ۲-۱-۲-مدل های حکمرانی شهری

از آنجا که اهداف فوق الذکر در استقرار و به کارگیری مدل حکمرانی تحقق می یابد، حکمرانی شهری را می توان در چهار مدل عمومی در قالب مدل های مدیریتی، شرکت گرا، طرفدار رشد و حکمرانی رفاهی در نظر گرفت. هریک از مدل های حکمرانی شهری از متغیرهای اصلی ترکیب مشارکت کنندگان عمده، اهداف مهم، ابزارهای اصلی برای دستیابی به مقاصد و عمومی ترین پیامدها تشکیل می شود. مدل ها همچنین نظام های مختلف ارزش ها، هنجارها، اعتقادات و روش ها را نیز بیان می کنند. این نظام های ارزشی، زمینه بروز پیامدهای سیاسی شهری مختلف را پدید می آورند. برای نمونه سیاست های شهری برگرفته از حکمرانی شهری ای که در آن به علایق تجاری خصوصی توجه می شود، با سیاست های حکمرانی شهری که در آن شرایط دیگری مانند توجه به مشارکت سیاسی گروه های مختلف اجتماعی در نظر گرفته می شود؛ تفاوت دارد. البته باید توجه داشت که این مدل ها بیانگر گونه های آرمانی مدل حکمرانی شهری هستند. جدول ذیل مهمترین ویژگی های هریک از چهار مدل حکمرانی شهری را بیان می کند (پیر[۱۰]، ۱۹۹۹).

 

جدول۲- ۷ ویژگی های مدل های حکمرانی شهری، منبع: (صدیق سروستانی و همکاران، ۱۳۸۶)

 

[۱] Electronic Governance

[۲] E-Government

[۳] Electronics City

[۴] E-Citizen

[۵] ICT: Information and Communications Technology

[۶] Electronic Democracy

[۷] E-Commerce

[۸] Backus

[۹] Orkot-Uma

[۱۰] Pierre

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




  • ۲-۱-۱-حکمرانی خوب

با توجه به مفهوم حکمرانی، زمانی که صفت خوب را به این واژه اضافه می کنیم مبحثی با بار معنایی آغاز می شود. حکمرانی مطلوب در مقابل حکمرانی نامطلوب قرار می گیرد. اضافه کردن صفت ارزشی به واژه حکمرانی می تواند مناقشه برانگیز باشد. چنانچه افراد گوناگون، سازمان ها، دولت ها، ایدوئولوژی ها و مدیریت شهر، هریک حکمرانی خوب را مطابق منافع و تجربیات شخصی خود تعریف می کنند. با در نظر گرفتن این نکته که دولت ها همواره در طول تاریخ نقشی انکار ناپذیر در شکوفایی و سعادت و یا در نابودی و انحطاط ملت ها داشته اند، در خلال اجرای طرح هایی مانند برنامه اسکان بشر و برنامه هایی برای ریشه کنی فقر و از بین بردن اشکال تبعیض علیه زنان و کودکان و دست یابی به توسعه پایدار و ضرورت تضمین اجرایی این برنامه ها، توجه صاحب نظران به نقش دولت ها در حل مسائل انسانی معطوف شده است. بر این اساس معیار های حکمرانی خوب از سوی محققین و سازمان های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و تحت عنوان معیارها و شاخصه های حکمرانی خوب مطرح شده است (یو ان هبیتات[۲]، ۲۰۰۰).

دانلود مقاله و پایان نامه

در خلال اجرای طرح هایی مانند برنامه اسکان بشر و برنامه هایی برای ریشه کنی فقر و دست یابی به توسعه پایدار و ضرورت تضمین اجرایی این برنامه ها شاخص های حکمرانی خوب از سوی محققین و سازمان های مختلف مورد بررسی قرارگرفته و تحت عنوان معیارها و شاخصه های حکمرانی خوب مطرح شده است (نازک نوبری و همکاران، ۱۳۸۹) که عبارتند از:

  • مشارکت[۳]
  • قانون مداری[۴]
  • شفاف سازی[۵]
  • انعطاف پذیری[۶]
  • وفاق محور[۷]
  • عدالت[۸]
  • کارآمدی[۹]
  • پاسخگویی[۱۰]( سازمان ملل آموزشی، علمی، فرهنگی[۱۱]).

با توجه به رهیافت فوق، حکمرانی خوب یک نقطه ایده آل است که تحقق آن بسیار دشوار به نظر می رسد و تا کنون تعداد اندکی از جوامع به معیار های آن نزدیک شده اند. با این حال حرکت به سمت معیار های حکمرانی خوب با هدف تضمین پایداری توسعه انسانی به عنوان یک الزام باید مورد توجه قرار گیرد.

شکل۲- ۳ حرکت به سمت حکمرانی خوب، منبع: (اسماعیل زاده، ۱۳۸۸)

 

 

  • ۲-۱-۲-حکمرانی خوب شهری

با روشن شدن مفهوم حکمرانی و حکمرانی خوب این مطلب در ذهن تداعی می شود که عرصه تحقق معیارهای حکمرانی خوب کجاست. در پاسخ به این سوال است که شهرها به عنوان بستر و محرک توسعه انسانی و به مثابه جایگاه تحولات، مدیریت و نوآوری مطرح می شوند. امروزه گرایش به شهرنشینی در میان جوامع مختلف دنیا یک امر انکار ناپذیر است. شهرها با برخورداری از پتانسیل های بالا به مثابه موتور توسعه اقتصادی و اجتماعی از طریق ایجاد مشاغل و طرح ایده ها نقش ایفا می کنند. شهرها اگر چه دارای مزیت ها و جاذبه هایی هستند اما محرومیت های اجتماعی را نیز دامن می زنند. چراکه به عدم توزیع بهینه منابع و ثروت و محرومیت اجتماعی و فقر در میان جوانان، اقلیت های قومی و مذهبی و سایر گروه های حاشیه ای جامعه می انجامد (یو ان هبیتات، ۲۰۰۰).

با توجه به تخمین های صورت پذیرفته تا سال ۲۰۱۵ حدود ۵۴ درصد جمعیت جهان در شهرها ساکن خواهند بود. پس آینده بشر در فضای شهری رقم خواهد خورد و آنگاه این شهرها خواهند بود که جلوه گاه برنامه ها و طرح های مختلف در خصوص مدیریت مطلوب خواهند شد. بنابر این حکمرانی خوب شهری تلاشی است در جهت ارائه مدلی از مدیریت مطلوب و ساز و کارهای ایده آل برای دولت ها به منظور رسیدن به جایگاهی که می توان آن را آرمانشهر انسانی لقب داد (یو ان هبیتات، ۲۰۰۰).

بنابر منشور هبیتات سازمان ملل متحد حکمرانی خوب شهری اصول به هم وابسته پایداری، برابری، کارامدی، شفافیت و پاسخگویی، امنیت، فعالیت های مدنی و شهروندی را توصیف می کند (یو ان هبیتات، ۲۰۰۹) و زمانی که برنامه اسکان در جریان دستور کار خود با چالش نحوه اجرا و دستگاه ها و نهادهای ذیربط در سطح شهرها روبرو شد دو شیوه برای مواجهه با این چالش مطرح کرد که عبارتند از :

۱-اقدام برای دستیابی به ایجاد سرپناه برای همه ۲-حرکت به سمت مدیریت مطلوب شهری در جهت نیل به توسعه پایدار شهری که در واقع عملیاتی کردن هدف اول را تضمین می کرد (تیلور[۱۳]، ۲۰۰۰).

بدین ترتیب راهبردهای مطرح شده برنامه در سال های پایانی قرت بیستم به تایید مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز رسید و با این هدف که تا سال ۲۰۱۵ میلادی، فقر مطلق در سطح جهان به نصف تعداد موجود برسد، حکمرانی خوب به صورت پیش فرض مطرح گردید. در همین راستا در بیانیه نشست دوربان آفریقای جنوبی در سال ۱۹۹۹ میلادی بر اهمیت مدیریت مطلوب در سطح محلی تاکید گردید. همچنین دپارتمان توسعه محلی بریتانیا در پیش نویس سند راهبردی خود اعلام میدارد که مدیریت مطلوب در سطح محلی مهمترین نقش را در کاهش فقر دارد (تیلور، ۲۰۰۰).

بر این اساس حکمرانی خوب یکی از چهار مشخصه شهر پایدار عنوان می شود. سه ویژگی دیگر شهر پایدار عبارتند از :

۱-قابلیت زیست مطلوب: یعنی تضمین کیفیت زندگی شایسته و بهره مندی از فرصت های برابر برای تمام مردم از جمله فقیر ترین افراد جامعه

۲-رقابت پذیری: که در جست و جوی دست یابی به عدالت شهری، ایجاد شبکه های امنیت اجتماعی برای تقویت حس رقابت و تولید در موسسات بازرگانی در تمام اشکال است.

۳-قابلیت انباشت: که بر نظام اقتصادی سالم در بهره گیری صحیح از منابع درامدی و هزینه های آنها تاکید می نماید.

در این شکل از مدیریت، مدیریت شهری در پی ایجاد تعادل میان منافع اقتصادی و اجتماعی، مسئولیت مهمی دارد (راماکریشنا[۱۴]، ۲۰۰۸).

درک و استنباط سازمان ها و نهادهای بین المللی از حکمرانی خوب شهری مطابق با تجربه عملکردی برنامه اسکان در دو دهه اخیر است. این تجربه بر این نکته تاکید دارد که در اداره امور شهرها نه سرمایه، نه تکنولوژی و نه حتی تخصص کافی نیستند. بلکه مدیریت مطلوب وجه ممیزه یک شهربرونگرا یا شهری با مدیریت مطلوب در تقابل یک شهر با مدیریت نامطلوب یا شهر منزوی است. بر این اساس موضوع اصلی حرکت در جهت حکمرانی خوب شهری رسیدن به شهر برونگرا خواهد بود.

در شهر برونگرا هر فرد بدون توجه به ثروت، جنسیت، مذهب، نژاد و سن، شایسته مشارکت سازنده و مثبت در فرصت های موجود در شهر است. در سال های اخیر شاهد نمونه هایی از تجربیات عملی برای رسیدن به مدیریت مطلوب شهری در شهر هایی مانند دارالسلام، دبی، منچستر، شنیان و چاتانوگا بوده ایم (تیلور، ۲۰۰۰).

در این شهر ها اجماعی از سازمان های بین المللی همچون برنامه توسعه سازمان ملل، بانک جهانی، جامعه مشترک المنافع، صندوق بین المللی پول و دولت های ملی برای رسیدن به مدیریت مطلوب شهری ایجاد شده است. این تجربیات در قالب دستور کار اسکان بشر به عنوان یک رویکرد در جهت توانمند سازی دولت های محلی مطرح شده است و رهیافت راهبردی خودرا بر پایه موضوعاتی همچون تمرکز زدایی و تفویض مسئولیت و منابع به مقامات محلی، مشارکت فعال جامعه مدنی از جمله زنان در امر برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر اولویت های محلی، مشارکت بخش خصوصی، بهره گیری از فناوری های مدرن ارتباطی و اطلاعاتی در راستای حمایت از توسعه پایدار شهری قرار داده است (تیلور، ۲۰۰۰).

بنابر این حکمرانی شهری به مثابه شیوه های متفاوتی است که طی آن افراد، نهاد ها و بخش خصوصی و عمومی به اعمال مدیریت و برنامه ریزی برای امور متداول شهر می پردازند (ونسنت[۱۵]، ۲۰۰۱) در این شکل از مدیریت منافع متعارض به جای واگرایی می توانند به همگرایی منجر شوند. حکمرانی شهری به طور مستقیم با رفاه شهروندان در ارتباط است و در واقع باید زمینه شکوفایی قابلیت ها و استعداد های زنان و مردان جامعه را در قالب شهر نمایان سازد.

حکمرانی خوب شهری بر پایه اصل شهروند مداری بر این نکته تاکید می کند که هیج زن، مرد یا کودکی نباید از دسترسی به الزامات زندگی شهری از جمله سرپناه مناسب، امنیت شغلی، آب سالم، بهداشت و بهره مندی از محیط زیست مناسب، آموزش، تغذیه و امنیت اجتماعی محروم گردد. از آنجا که هر شهر، از گستره خاصی با نماد های ویژه به لحاظ فرهنگی و طبیعی برخوردار است، تنها در سطح محلی، که اجماع جهانی برای دستیابی به معیارهای حکمرانی خوب شهری توان عملی شدن را داراست. در واقع ابزار و شیو هایی که برای ایجاد تعادل و توازن در مناطق مختلف اعمال می شود باید منحصرا دارای دیدی همه سو نگر باشد.

در حکمرانی شهری شهرداران نقش رییس اصلی اجرایی شهر را بر عهده دارند که قدرت آنها متکی به آرای مستقیم یا غیر مستقیم مردم از طریق انتخاب شوراهای شهر و انتخاب مردم است. مشارکت مردم در اداره، ساماندهی شهر و اقدام های اجرایی، اساس حاکمیت شایسته شهری به شمار می آید. همچنین مردم با انتخاب نمایندگان شوراهای شهری و محلی در حاکمیت شهری حضور غیر مستقیم میابند و به این ترتیب حاکمیت شایسته شهری شکل می گیرد (نازک نوبری و همکاران، ۱۳۸۹).

 

  • ۲-۱-۳-حکمرانی شهری و کیفیت زندگی

شهر نشینی شتابان در ایران همراه با منابع و ظرفیت های محدود حکومت های محلی منجر به تخریب محیط زیست شهری، تشدید فقر شهری و مهمتر از همه مشکلات عدیده ای در اداره امور شهر شده است.

این معضلات خود منجر به بروز تبعات دیگری برای شهرها شده است. بی شک یکی از آثار حکمرانی خوب شهری را می توان در مفهوم قابل اندازه گیری شاخص های مربوط به کیفیت زندگی بررسی کرد.  چرا که از یک طرف حکمرانی خوب شهری در برگیرنده شاخص های کیفیت زندگی است (عدالت ، مشارکت سیاسیو…) و از طرف دیگر دو موضوع حکمرانی شهری و کیفیت زندگی شهری مکمل یکدیگر بوده و در یک راستا قرار دارند. بطوریکه بهبود شرایط مناسب برای اداره امور شهر (حکمرانی خوب شهری) نیازمند توجه به هشت موضوع مهم برای کیفیت زندگی است که برنامه توسعه سازمان ملل متحد آنها را در سال ۲۰۰۱ به عنوان موضوعات مهم پژوهش برای شهرداران معرفی کرده است. آن هشت موضوع عبارتند از:

  • اشتغال زایی
  • جمع آوری و دفع مواد زائد
  • فقر شهری
  • مسکن و سرپناه
  • بهداشت و آب سالم
  • حمل و نقل عمومی و ترافیک
  • خدمات بهداشتی
  • مشارکت
  • جامعه مدنی (برنامه توسعه سازمان ملل، ۲۰۰۱).

کیفیت زندگی مناسب با توجه به امتیازات مربوط به شاخص های محیط زیست، آزادی، بهداشت، زیرساخت ها و ایمنی ، بهبود تمام مولفه های شهری و موثر در زندگی شهروندان تعیین می شود و رسیدن به این مولفه ها مبتنی بر تمرکز بر شاخص های حکمرانی خوب شهری است. بر اساس دیدگاه های جدید، حکمرانی فرایندی در نظر گرفته می شود که به واسطه آن مشکلات و معضلات جامعه  با تلاش و تکاپوی جمعی و با اتکا به قدرت عمومی و به کار گیری آن حل می شود و سامان می یابد. هرگاه چنین مفهومی از حکمرانی بر کیفیت و نحوه انجام وظایف آن تاکید می کند، مفهوم حکمرانی خوب مطرح می شود چرا که رسیدن به کیفیت زندگی مناسب در شهر نیازمند ساز و کارهای تازه ای از حکمرانی شهری است.

بنابر این و بر اساس نظریه های نوین برای آسان تر کردن و تسهیل امور حکمرانی شهری به ابزاری قدرتمند و هوشمند نیاز است و امروزه بهره گیری از حکمرانی الکترونیک برای دستیابی به این هدف معرفی شده است (نازک نوبری و همکاران، ۱۳۸۹).

[۱] Good Governance

[۲] UN-HABITAT

[۳] Participation

[۴] legislating

[۵] Transparency

[۶] Flexibility

[۷] consensus-based

[۸] Justice

[۹] Efficiency

[۱۰] Accountability

[۱۱] United Nation Educational, Scientific, Cultural Organization

[۱۲] Good Urban Governance

[۱۳] Taylor

[۱۴] Ramakrishna

[۱۵] Vansant

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




  • با توجه به تحولات برنامه ریزی و مدیریت شهری در جهان، رشد سریع شهر نشینی در ایران و حاد شدن مشکلات ناشی از آن، به روشنی می توان دریافت که در چارچوب وظایف فوق نمی توان به نیاز های مبرم شهروندان در زمینه گذراندن اوقات فراغت و تفریخ پاسخ گفت. به همین دلیل در طول سه دهه گذشته، شهرداری ها به قبول وظایف و انجام اقدامات جدیدی مجبور شده اند که گاهی فراتر از اختیارات قانونی و امکانات سازمانی آنها مربوط می شود. از جمله مهمترین این اقدامات باید به توسعه فضای سبز، ایجاد پارک های شهری و حومه ای و تاسیس فرهنگسراها، زمین های بازی ، بهسازی مراکز تاریخی و بافت های قدیمی اشاره کرد (مهدی زاده، ۱۳۷۹).

گردشگری شهری یکی از مهمترین انواع گردشگری است. بحث گردشگری در سه سطح ملی، منطقه ای و محلی قابل طرح است، با یک ارزیابی سریع می توان دریافت که تصمیم گیری ها در همان سطح اول مانده است و البته با همت و ذوق مسئولان به سطح دوم نیز تمایل پیدا کرده است. اما هنوز فکر و تصمیمی در سطح محلی با هدف توسعه گردشگری مدون نشده است و به صورت هماهنگ به اجرا در نیامده است و همواره در روال موجود برنامه ریزی و مدیریت گردشگری در سطح کشور نوعی تعارض با اهداف برنامه ریزی و مدیریت شهری مشاهده می گردد. از یکسو با توسعه روزافزون شهرها در کشور و افزایش جمعیت شهرنشین نیاز های تفریحی و گردشگری شهروندان به شدت رو به گسترش دارد ولی از طرف دیگر اختیارات قانونی و عملی شهرداری ها در عرصه بهره گیری از فضاهای فراغتی و توریستی بسیار محدود است. از جمله این محدودیت ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد: عدم اختیارات مدیریت شهری در خارج از محدوده قانونی و حریم شهر، تعداد متولیان و نهادهای مسئول، جدایی میان وظایف سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و وظایف مدیریت شهری، عدم وجود قوانین عام، مشترک و میان بخشی در زمینه گردشگری (مهدی زاده، ۱۳۷۹).

پایان نامه

در اغلب کشور ها شهرداری ها مهمترین نقش را در توسعه گردشگری شهری دارند، چرا که شهرداری در سازماندهی و شکل دهی به شهر مهمترین نهاد است و در واقع این مدیریت منسجم و هماهنگ شهری است که باعث فعالیت های هم جهت می شود. در مجموع می توان برای ورود شهرداری ها به بحث گردشگری چهار زمینه مشخص را مطرح نمود:

۱-توجه شهرداری ها به مقوله گردشگری تاریخی و بهره برداری از سایت های تاریخی

۲-اکوتوریسم یا گردشگری طبیعی با توجه به پتانسیل های هر منطقه

۳-تبلیغات و اطلاع رسانی

۴-تامین منابع مالی در جهت آماده سازی فضاهای گردشگری در شهرها (دیناری، ۱۳۷۴).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش دوم : مروری بر پژوهش های پیشین

  • ۲-۲-۱-مقدمه

با توجه به ادبیات تحقیق مشخص می گردد که حکمرانی خوب شهری عاملی انکار ناپذیر در امر توسعه پایدار شهری و رشد و ارتقای شهرهای کشورمان می باشد.با عنایت به تحقیقات انجام شده در کشور عزیزمان ایران مشخص می گردد که در زمینه شاخص های حکمرانی خوب شهری بویژه در شهرها با مقصد گردشگری و با رویکرد گردشگری تحقیقات قابل توجهی انجام نشده است.این در حالی است که شهرهای مقصد گردشگری ایران از فقدان مدیریت مطلوب رنج می برند و یکی از موانع اصلی بر سر راه شکوفایی این شهرها همین کمبود می باشد.

 

  • ۲-۲-۲-پژوهش های داخلی

علی اصغر آدینه وند و همکارانش(۱۳۹۱) در تحقیقی با عنوان بررسی عملکرد شهرداری در چارچوب حکمرانی خوب شهری به تعریف و تحلیلی جامع از حکمرانی خوب شهری و همچنین ارائه مجموعه ای از شاخص ها برای توسعه حکمرانی خوب شهری در ایران پرداختند. در این مقاله سه مولفه مشارکت ، پاسخگویی و کارایی- اثربخشی در شهر بابلسر مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که این شهر از نظر شاخص مشارکت و کارایی در سطح متوسط به پایین و از نظر شاخص پاسخگویی در سطح متوسط به بالا قرار دارد.

محمد مویدی در تحقیقی با عنوان نقش شاخص های حکمروایی شهری در حرکت به سوی توسعه پایدار شهری با بهره گرفتن از روش توصیفی – تحلیلی و مطالعه منابع ضمن بررسی مفاهیمی چون توسعه پایدار و حکمروایی شهری، به تبیین شاخص های مربوط به تاثیر حکمروایی خوب شهری در دستیابی به توسعه پایدار پرداخته است که در این خصوص اتخاذ پنج اصل موثر برابری، کارایی، پاسخگویی، مشارکت و امنیت در اداره شهر به جهت ایجاد شهری پایدار مورد تاکید قرار گرفته است.

نازک نوبری و همکارانش(۱۳۸۹) در تحقیقی تحت عنوان حکمرانی خوب شهری یک ضرورت تردید ناپذیر سعی کرده اند با توجه به تفاوت مفهومی میان حکومت و حکمرانی شهری ، جایگاه شهرداری و مسئولیت آن در چگونگی حکمرانی شهری مشخص کنند و با اشاره به مدل های مطرح در این حوزه ، ابتدا الگوی مدیریت شهری منطبق با تهران تعیین و سپس با تعیین شاخص های حکمرانی خوب شهری مفاهیم و مدل های اصلی و وابسته به این نوع حکمرانی توصیف کرده اند.

مشکینی و همکارانش(۱۳۹۳) در تحقیقی با عنوان حکمروایی مطلوب شهری در محله اوین به بررسی وضعیت مدیریت محله اوین از لحاظ شاخص های هشت گانه حکمروایی مطلوب شهری می پردازند. در این پژوهش نتیجه گیری می شود که شاخص های اثربخشی و پاسخ گویی از کارکرد بیشتری در شکل گیری الگوی مطلوب مدیریت محله اوین نقش داشته اند و مدیریت محله اوین از لحاظ شاخص های حکمروایی مطلوب شهری در وضعیت خوبی قرار دارد.

خلیل اله سردار نیا و همکارانش(۱۳۸۸) در تحقیقی با عنوان تاثیر حکمرانی خوب و سرمایه اجتماعی بر اعتماد سیاسی شاخص های حکمرانی خوب و سرمایه اجتماعی مورد آزمون قرارداده و نتیجه گیری کرده اند که متغییر های مربوط به حکمرانی خوب بهتر از متغییر های سرمایه اجتماعی تبیین گر واریانس اعتماد سیاسی است.

 

 

  • ۲-۲-۳-پژوهش های خارجی

کامسا[۱]  و همکارانش (۲۰۰۴) در تحقیق خود با عنوان نقش نهادها در فرآیند توسعه آفریقا  به بررسی نقش شاخص های حکمرانی در فرایند توسعه ی کشور های آفریقایی پرداختند و به این نتیجه دست یافتند که اجرای ضعیف حاکمیت قانون، فساد، ضعف مدیریت، فقدان یک جامعه مدنی قوی و دخالت های سیاسی مهمترین عوامل بازدارنده در توسعه این کشور ها بوده اند.

پویرسون[۲]  (۱۹۹۸) نیز در تحقیقی تحت عنوان امنیت اقتصادی، سرمایه گذاری خصوصی و رشد در کشورهای در حال توسعه با بهره گیری از روش متغییر هایی چون ثبات رهبری سیاسی، خطر بروز جنگ داخلی، چگونگی دیوان سالاری ، خطر بی اعتنایی به قراردادها به وسیله دولت، خطر سلب مالکیت، فساد در دستگاه دولتی ، حاکمیت نظم و قانون، خطر بروز تنش های نژادی و قومی، تروریسم سیاسی و خطر بروز منازعات خارجی نقش تعیین کننده متغییر های نهادی غیر اقتصادی را بر عملکرد رشد اقتصادی نشان داده است.

همچنین بارو[۳] و همکارانش (۱۹۹۵) در تحقیق خود با عنوان رشد اقتصادی دریافتند که در میان اجزای گوناگون شاخص کیفیت نهادی، هنگامی که طیفی از متغییر های محیطی و دیگر متغییر ها کنترل شوند، حاکمیت قانون تنها عاملی است که تاثیر تعیین کننده بر رشد اقتصادی دارد.

استینر[۴] (۲۰۰۶) نیز در تحقیقی با عنوان تهدید امنیت و نوسانات گردشگری به وضعیت گردشگری در کشور های عربی از جمله مصر پرداخت که با وجود جاذبه های گردشگری فراوان نتوانسته اند به نحو مطلوبی درامدزایی کنند.وی مهمترین علل عدم درامد زایی را نبود امنیت ، تهدید های اجتماعی و روانی و عدم خدمات رسانی بهینه می داند که جهت بهبود این وضعیت ، توجه به امنیت گردشگران را ضروری دانسته است.

 

 

  • ۲-۲-۴-اسناد حقوقی و بین المللی

مهمترین اسناد حقوقی بین المللی در ارتباط با هنجار های حکمرانی خوب شهری اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی در سال ۱۹۶۶، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سال ۱۹۶۶، کنوانسیون محو همه اشکال تبعیض علیه زنان در سال ۱۹۷۹، اعلامیه حق توسعه در سال ۱۹۸۶ و کنوانسیون حقوق کودک است که با توجه به مسائل مطروحه در این اسناد و ارتباط آنها با حکمرانی خوب شهری و با حقوق بشر می توان به موارد زیر اشاره کرد.

  • مشروعیت و پاسخگویی حکومت
  • آزادی تشکل ها و مشارکت فعال
  • تواندمند سازی زنان به عنوان عنصر کلیدی در راهبرد ریشه کنی فقر
  • چارچوب حقوقی برای ایجاد محیط زیستی سالم در شهرها
  • دسترسی و اعتبار اطلاعات
  • مدیریت کارای بخش عمومی
  • ایجاد مشارکت فعال کودکان در فرایند تصمیم گیری (جیف[۵] و همکاران، ۲۰۰۴).
  • ۲-۲-۵-اقدامات دولت ها در مهمترین کنفرانس های بین المللی

منبع دیگر برای استخراج حوزه های بالقوه نفوذ حکمرانی خوب شهری، اقدامات دولت ها در مهمترین کنفرانس های ملل متحد است. در رابطه با مهمترین اقدامات دولت ها برای شناسایی مدیریت مطلوب شهری می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • توجه به نیازهای کودکان به ویژه کودکان خیابانی
  • تعهد مدیریت شهری به بهبود شرایط زندگی شهروندان به ویژه افراد فقیر
  • مشارکت برابر زنان و مردان در فرآیند تصمیم گیری
  • ریشه کنی فقر به عنوان یک ضرورت سیاسی، اجتماعی و قومیتی
  • زمامداری شفاف، کارآمد، عدالت محور و مسئولیت پذیر (تیلور، ۲۰۰۰).

Kumssa

Poirson

Barro

Steiner

[۵] Jafe

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




١- ایجاد زمینه مناسب جهت کشف خلاقیتهای نهفته مددجویان مستعد.

٢- ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی، دانش فنی و مهارتهای حرفهای.

٣- افزایش توان اقتصادی خانوارهای تحت پوشش و نیازمند.

۴- ایجاد فرهنگ کار و تلاش و کارایی اجتماعی .

۵- ایجاد خودباوری و اعتماد به نفس در جامعه مددجویی.

۶- کاهش فقر و بیکاری و ناهنجاری درخانواده مددجو.

٧- پیشگیری از مهاجرتهای بی رویه. (ولیئی ،١٣٨٨)

سیاستهای اجرایی توانمند سازی مددجویان:

۱- ایجاد سازوکار مناسب جهت شناسایی مددجویان مستعد و تعیین میزان توانایی،تجربه و مهارت اقشار تحت پوشش و مددجویان موردی.

۲- کوشش در ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی، دانش فنی و مهارت حرفهای آنها.

۳- شناسایی و بهره گیری از امکانات بالقوه و بالفعل مناطق مختلف کشور و بهره گیری ازآن جهت ایجاد و توسعه اشتغال مددجویان.

۴- ایجاد زمینه مناسب جهت حضور مددجویان مستعد در فعالیتهای اقتصادی واجتماعی بمنظور اشتغال و کسب درآمد پایدار.

۵-هدایت تحصیلی و هدایت شغلی فرزندان درحال تحصیل، بازمانده از تحصیل وفارغ التحصیل خانواده های تحت پوشش و کمک به آنها جهت شغل یابی و یا فعالیت دریک حرفه درآمدزا (کسب وکارمناسب).

۶- هدایت مددجویان به سمت اجرای طرحهای کوچک اقتصادی درقالب مدلهای موفق( انفرادی خوداشتغالی(و تعاونیهای خانوادگی، فامیلی با رعایت شرایط فرهنگی و توانایی مددجویان به هرشکل ممکن حقیقی و حقوقی.

۷- همیاری در اجرای طرحهای تجمعی که از صرفه اقتصادی بالاتری نسبت به طرحهای انفرادی برخوردار می باشند.

۸- همیاری در اجرای طرحهای ویژه استانی و منطقه ای که دارای توجیه اقتصادی مثبت بوده و مددجویان قادر به انجام آن می باشند.

۹- اولویت دادن به اشتغال مددجویان ساکن روستاها و شهرهای کوچک.

۱۰-تلاش در جهت جذب و هدایت اعتبارات دولتی، مردمی و تسهیلات بانکها جهت ایجاد و توسعه اشتغال پایدارخصوصاً در مناطق محروم.

۱۱-ایجاد تنوع بیشتر در طرحهای اشتغال با رویکرد فناوری جدید متناسب با استعداد و امکانات مناطق.

۱۲- پایدار سازی مشاغل ایجاد شده.

۱۳- پیشگیری از سقوط مجدد مددیافتگان به چرخه فقر (ولیئی ،١٣٨٨)

بررسی آثارو نتایج طرحهای توانمند سازی شغلی مددجویان:

تحقیقات انجام شده پیرامون فعالیتهای توانمند سازی امداد حاکی از آن است که اجرای طرحهای اشتغال وخودکفایی علاوه برافزایش توان مالی مددجویان بر عوامل بسیاری تأثیرگذار بوده که آثار و نتایج مختلف آن کاملا” ملموس است. ازجمله آثار مثبت این اقدام خداپسندانه، ایجاد فرهنگ کار و تلاش، خود باوری و خود اتکائی در بین افراد وخانواده های تحت پوشش امداد بوده است که شادابی و امید به آینده بهتر را در مجریان و خانواده های آنها بوجود آورده است، البته آثار اجتماعی این برنامه، اعتبار و اعتماد بیشتری برای مددجویان به همراه داشته و موجب گردیده فرصتی برابر در صحنه های اجتماعی و اقتصادی برای آنها بوجود آید که در رشد و خودکفائی ایشان نقش بسیار مؤثری داشته است. (ولیئی ، ١٣٨٨)

مقاله - متن کامل - پایان نامه

در کشور هایی مانند ایران بنگاه های خرد سهم بزرگی در تولید و اشتغال دارند و مراکزی مانند کمیته امداد امام خمینی(ره) متولی سیاست گذاری توسعه ی کار آفرینی باشد تا با اعطای وام  و کمک به بنگاه های خرد و سهولت در وام دادن و بازار یابی و توجیه طرح های اشتغال و برداشتن موانع موجب توانمندی مدد جویان و توسعه مناطق محروم گردد و با خدمات مشاوره ای در زمینه ی مدیریت ، امور مالی ، فعالیت تجاری و فراهم ساختن محیط کسب وکار بپردازد.کمیته امداد امام (ره) تنها بیست روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به فرمان حضرت امام خمینی (ره)با هدف ریشه کنی فقرو ایجاد عدالت اقتصادی، و اجتماعی در جامعه، کم کردن شکاف طبقاتی و ایجاد اشتغال برای خانواده های کم درآمد و رسیدن به رشد و توسعه در کشور ایجاد گردید بدیهی است ایجاد اشتغال و توانمندی خانوارها از وظایف اصلی و بنیادی این نهاد مقدس بوده و با توجه به جوان بودن جامعه ایران و سطح بالای بیکاری در کشور که ریشه در مصرف زدگی مملکت در دوران پهلوی داشته کمیته امداد امام (ره) در این راستا با شناسایی استعداد جوانان و خانواده های تحت حمایت و ارائه آموزشهای کوتاه و بلند مدت تلاش می نماید تا با تقویت بنیه علمی خانواده های تحت حمایت بستری لازم را برای ایجاد اشتغال در خانواده ها و استقلال مالی آنها فراهم آورد که در این خصوص کمیته امداد امام  در دفتر مرکزی با ایجاد معاونت اشتغال و خودکفایی و در مراکز استانها نیز با ایجاد معاون اشتغال و خودکفایی و در ادارات و مدیریتها با ایجاد واحد اشتغال به این امر خطیر توجه وی‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژه نموده و با شناسایی استعداد خانواده ها و فرزندان مجرد و متاهل آنها و انجام مشاورات شغلی لازم و پرداخت وامهای کم بهره به آنان مبادرت به ایجاد اشتغال برای خانواده های نیازمند تحت حمایت نموده و چند سال پس از اجرای طرح در صورتی که طرح اجرا شده موفقیت آمیز باشد مبادرت به خودکفا نمودن خانوار نموده و در واقع خروجی تمام فعالیتهای امداد به ایجاد اشتغال و خودکفایی خانوارها می انجامد و از آنجا که وظیفه ایجاد اشتغال در جامعه جهت جلوگیری از جرم و بزه از وظایف اصلی دولتها می باشد لذا امداد نیز در این حوزه خطیر قدم گذاشته و با توجه به اهمیت موضوع اشتغال در کشور بنده نیز این موضوع را انتخاب نمودم تا سهم کوچکی از دریای بیکران خدمات امداد در  حوزه ایجاد اشتغال و موانع آنرا بررسی نمایم امیدوارم بتوانم در این راه موفق باشم.

۱-مددجو:: شخصی است که بنا به عللی از قبیل فقدان سرپرست، ازکارافتادگی سرپرست، معلولیت سرپرست و بیماری سرپرست یا استیصال و درماندگی برحسب نوع نیازمندی، مورد حمایت مستمر کمیته امداد قرار می‌گیرند.(ولیئی،۱۳۸۸)

۲- فرد مستعد خود کفایی:

به مددجویی اطلاق می شود که از توان جسمی ،علاقه و زمینه لازم برای خود –اتکایی و اجرای طرحهای خود کفایی و اشتغالزایی برحوردار باشد. این فرد ممکن است دارای مهارت لازم نبوده ولی زمینه فراگیری را داشته باشد. (ولیئی،۱۳۸۸)

۳-مددجوی مستعد خود کفایی:

به مددجویی اطلاق می‎شود که از توان جسمی، علاقه و زمینه لازم برای خوداتکایی و اجرای طرحهای خودکفایی و اشتغال‎زایی برخوردار باشد. این فرد ممکن است دارای مهارت لازم نبوده ولی زمینه فراگیری را داشته باشد(ولیئی،۱۳۸۸)

۴-فضای خودکفایی:فضایی است که متناسب با نوع طرح خودکفایی، برای خانوار، ایجاد می‎گردد تا زمینه اجرای طرح فراهم آید.(ولیئی،۱۳۸۸)

۵-تعریف مددجو خود کفا :

طرحی است که خانوار مجری آن، در دوره مورد نظر از درآمد و شرایط کافی برخوردار شده و با رسیدن به خودکفایی، طبق ضوابط مستمری وی قطع شده است(ولیئی،۱۳۸۸)

۶-تعریف مددجو موردی  :به مددجویی گفته می‌شود که به دلیل مورد پیش آمده در یک یا چند نوبت، از امکانات حمایتی و پیش بینی شده سازمان ذیربط بهره‌مند شود(ولیئی،۱۳۸۸)

۷-تعریف مستمری:

به موجب این طرح خانواده هایی تحت حمایت قرار می گیرند که به دلیل مواردی از قبیل فوت سرپرست، طلاق، مفقودی یا متارکه سرپرست، از کار افتادگی سرپرست، بیماری سرپرست، اشتغال به خدمت نظا م وظیفه سرپرست یا نان آور خانوار، زندانی شدن سرپرست یا نان آور خانوار و نظایر آن، قادر به تامین مخارج اولیه زندگی خانواده خود نمی باشند. فراد مزبور عبارتند از:
‌الف - ازکارافتادگان و معلولان نیازمند که توانایی مالی اداره زندگی خود را ندارند و افراد تحت تکفل آنها.
ب - زنان و کودکان بی‌سرپرست و نیازمند موضوع قانون تأمین زنان و کودکان بی‌سرپرست، مصوب۱۳۷۱٫
پ - خانواده‌های زندانیان نیازمند، در مدت زندانی بودن سرپرست خانواده.
ت - آسیب‌دیدگان ناشی از حوادث طبیعی و غیر طبیعی که امکانات اولیه زندگی خود یا وسایل اشتغال خود را از دست داده‌اند تا زمانی که امکانات اولیه یا‌وسایل اشتغال خود را به دست آورند.
ث - عایله نیازمند تحت تکفل سربازانی که درآمدی برای اداره زندگی ندارند، در مدت سربازی و حداکثر تا پایان سال۱۳۷۴(ولیئی،۱۳۸۸)

۸- اشتغال: اشتغال به وضعیتى اطلاق مى‌شود که در آن به ازاء شرکت مستقیم و فعال در جریان تولید و انجام خدمات، پاداش یا مزدى به‌صورت نقدى یا جنسى پرداخت مى‌شود.(علیزاده،۱۳۹۲)

۹-شُغل فعالیتی منظم است که در ازای دریافت پول انجام می‌شود. یک فرد عموما یک شغل را با کارمندی، داوطلبی، یا شروع کسب‌وکار آغاز می‌کند. مدت‌زمان یک شغل می‌تواند از یک ساعت (در مورد کارهای خاص) تا تمام طول عمر (در مورد برخی قاضی‌ها) به درازا بکشد. اگر یک فرد برای نوع مشخصی از شغل تربیت شده باشد، بدان حرفه یا پیشه می‌گویند. مجموعه شغل‌های یک فرد در طول زندگی سوابق شغلی آن فرد را تشکیل می‌دهد(خانپور، ۱۳۹۳)

۱۰-کاریابی: مجموعه اقداماتی است که طی آن تمهیدات لازم جهت جذب و اشتغال بکار مددجویان مستعد و واجد شرایط و آموزش دیده در بخشهای تولیدی،صنعتی، خدماتی و موسسات و سازمانها فراهم می‎شود.(ولیئی،۱۳۸۸)

۱۱- تسهیلات بانکی

یکی از مهمترین خدمات بانک ها که مورد علاقه تمام اقشار جامعه قرار دارد وام و تسهیلات است تسهیلات بانکی همان خروجی های اصلی بانک ها هستند که از طریق آنها نقدینگی های سرگردان جامعه، به مبادی تعریف شده و هدفمند اقتصادیتزریق می شود. بدین معنی که یک بانک با تجهیز منابع (شامل سرمایه و حقوق صاحبان سهام و انواع سپرده ها و یا سایر بدهی ها) آنها را در راستای اهداف از قبل تعیین شده به مصرف می رساند. به لحاظ لغوی کلمه تسهیلات از ریشه سهل کردن (آسان کردن) می آید.
ممکن است پرسیده شود کاربرد این تسهیلات چیست و به چه شکل باعث حمایت از بخش های اقتصادی می شود؟ در زندگی اقتصادی معمولاً موضوع نقدینگی و احتیاج به آن از اهمیت فراوانی برخوردار است.
شما وقتی یک کالایی را قسطی از بازار می‌خرید، در واقع فروشنده، خرید کالا را برای شما سهل کرده یا به شما تسهیلات داده است. اگر پولی را از کسی می‌گیرید به قصد اینکه با آن کار کنید و هر چه سود بدست آمد به نسبتی، بین هم تقسیم کنید، آن طرف به شما تسهیلات داده است. چون شما به تنهایی پول نداشتیددر مواردی واژه های دیگری مثل اعتبار، تأمین مالی و وام برای تسهیلات بانکی بکار میرود که با کمی تفاوت از یک جنس می باشند، البته کلمه وام در بانکداری اسلامی صرفاً برای اعطای تسهیلات قرض الحسنه بکار می رود. (مصطفی زادگان، ۱۳۹۳)

۱۲-انواع بوروکراسی : انواع مختلف از دریافت‌های متفاوتِ بوروکراسیکلمه بوروکراسی از تاریخ طرح آن تاکنون در چندین نوع دریافت (دریافت به معنای: مفهوم استنباط شده از نوع پیاده‌سازی) شناخته شده‌است:

بوروکراسی به عنوان سازمان معقول:

یک مکانیزیم اجتماعی و ایده‌آل تصور شده‌است که کارایی را به حداکثر می‌رساند وبا سازمان‌های بزرگ و پیچیده تطبیق می‌کند.( وجدانی ، ۱۳۹۱)

بوروکراسی به عنوان عدم کارایی سازمان:

به عنوان ضد تحرک اداری و ضد نوآوری در سازمان به کار برده شده‌است که به عدم قابلیت انعطاف و انهدام حس شخصیت تمایل دارد.( وجدانی ، ۱۳۹۱)

بوروکراسی به عنوان حکومت مأموران اداری:

در سیستمی از حکومت به کار می‌رود که کنترل آن به دست مأموران اداری است و قدرتشان آزادی مردم عادی را به مخاطره می‌اندازد.( وجدانی ، ۱۳۹۱)

بوروکراسی به عنوان اداره عمومی:

صرفاً به گروهی از انسان‌ها یا مستخدمان اشاره می‌کند که وظایف معینی را انجام می‌دهند که جامعه آن‌ها را ضروری می‌داند. در ارتباط، چهار نوع بوروکراسی محافظ، طبقاتی، جانبداری حزبی و مبتنی بر شایستگی تشخیص داده شده‌است.( وجدانی ، ۱۳۹۱)

بوروکراسی به عنوان اداره به وسیله مأموران اداری:از دید «وبر» اداره به وسیله مأموران اداری منتسب و محدود می‌شود که براساس آن، هر جا عده‌ای کارکنان منصوب وجود داشته باشند، امکان بحث در مورد وجود بوروکراسی فراهم خواهد شد( وجدانی ، ۱۳۹۱)

۱۳-احکام ضامن شدن
اگر انسان بخواهد ضامن شود که بدهی کسی را بدهد، ضامن شدن او در صورتی صحیح است، که به هر لفظی اگرچه عربی نباشد، یا به عملی به طلبکار بفهماند که من ضامن شده‌ام طلب تو را بدهم، و طلبکار هم رضایت خود را بفهماند، و راضی بودن بدهکار شرط نیست. و این معامله دو صورت دارد:
۱ -اینکه ضامن، دَین را از ذمّه بدهکار به ذمّه خود منتقل سازد، پس اگر قبل از پرداخت فوت کند، مانند سایر دیون بر ارث مقدم خواهد بود، و معمولاً منظور فقها، از کلمه «ضمان» این معنی است
۲  -اینکه ضامن ملتزم شود دین را بپردازد ولی ذمّه او مشغول نمیشود، و اگر وصیّت نکند، از اموال او پس از مرگ، پرداخت نمیشود.ضامن و طلبکار باید بالغ و عاقل باشند، و کسی هم آنها را مجبور نکرده باشد، و نیز باید سفیه نباشند، و همچنین طلبکار باید مفلّس نباشد، ولی این شرط‌ها در بدهکار نیست، مثلاً اگر کسی ضامن شود که بدهی بچه، یا دیوانه، یا سفیه را بدهد صحیح است.هرگاه برای ضامن شدن خودش شرطی قرار دهد، مثلاً بگویداگر بدهکار قرض تو را نداد من میدهم، ضامن شدن او به نحو اوّل در محل اشکال است، ولی به نحو دوّم مذکور در همان مسأله اشکال ندارد.کسی که انسان ضامن بدهی او می‌شود باید بدهکار باشد، پس اگر کسی بخواهد از دیگری قرض کند، تا وقتی قرض نکرده است، انسان نمی‌تواند ضامن او شود. و این شرط در ضمان به نحو دوّم نیست.در صورتی انسان می‌تواند ضامن شود که طلبکار و بدهکار و جنس بدهی، همه در واقع معین باشند، پس اگر دو نفر از کسی طلبکار باشند، و انسان بگوید من ضامن هستم که طلب یکی از شماها را بدهم، چون معین نکرده است که طلب کدام را میدهد، ضامن شدن او باطل است. و نیز اگر کسی از دو نفر طلبکار باشد و شخصی بگوید من ضامن هستم، که بدهی یکی از آن دو نفر را به تو بدهم، چون معین نکرده است که بدهی کدام را میدهد، ضامن شدن او باطل میباشد. و همچنین اگر کسی از دیگری مثلاً ده من گندم، و ده تومان پول طلبکار باشد و شخصی بگوید: من ضامن یکی از دو طلب تو هستم و معین نکند که ضامن گندم است، یا ضامن پول، صحیح نیست.اگر کسی بدون اجازه بدهکار ضامن شود که بدهی او را بدهد، نمی‌تواند چیزی از او بگیرداگر کسی با اجازه بدهکار ضامن شود که بدهی او را بدهد، می‌تواند مقداری را که ضامن شده هرچند پیش از دادن آن از او مطالبه نماید، ولی اگر بجای جنسی که بدهکار بوده است. جنس دیگری به طلبکار او بدهد، نمی‌تواند چیزی را که داده است از او مطالبه نماید، مثلاً اگر ده من گندم بدهکار باشد، و ضامن ده من برنج بدهد، نمی‌تواند برنج را از او مطالبه نماید، اما اگر خودش راضی شود که برنج بدهد اشکال ندارد.اگر طلبکار طلب خود را به ضامن ببخشد، ضامن نمی‌تواند از بدهکار چیزی بگیرد، و اگر مقداری از آن را ببخشد نمی‌تواند آن مقدار را مطالبه نماید، ولی اگر همه آن را یا بخشی از آن را هبه کند، یا از باب خمس، یا زکات، یا صدقات و امثال آن حساب کند، ضامن می‌تواند از بدهکار مطالبه نماید. اگر انسان ضامن شود که بدهی کسی را بدهد، نمی‌تواند از ضامن شدن خود برگرددضامن و طلبکار بنا بر احتیاط واجبنمی‌توانند شرط کنند که هر وقت بخواهند ضمانت را به هم بزنند.هرگاه انسان در موقع ضمانت بتواند طلب طلبکار را بدهد اگرچه بعد از آن فقیر شود، طلبکار نمی‌تواند ضمانت او را فسخ کند و طلب خود را از بدهکار اوّل مطالبه نماید، و همچنین است اگر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد، ولی طلبکار بداند و به ضامن شدن او راضی شود..اگر انسان در موقعی که ضامن می‌شود نتواند طلب طلبکار را بدهد و طلبکار چگونگی را نمیدانسته است و بخواهد ضامن بودن او را به هم بزند، اشکال دارد، بخصوص در صورتی که ضامن پیش از اینکه طلبکار ملتفت شود قدرت پیدا کرده باشد.) حسینی سیستانی مسأله۲۳۴۰-۲۳۲۹،۱۳۹۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ب.ظ ]




تورم یکی از عمومی ترین موضوعات در اقتصاد است که همه دوست دارند بدون داشتن تخصص در اقتصاد و به زبان ساده از مفهوم و کارکرد آن سردر آورند. تعریف های مختلفی از تورم به عمل آمده، که همه آنها تقریباً بیانگر یک موضوع هستند: تورم عبارت است از افزایش دائم و بی رویه سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات که در نهایت به کاهش قدرت خرید و نا بسامانی اقتصادی منجر می شود.

انواع تورم :

در نظریه هاى اقتصادى، تورم را به سه نوع تقسیم مى کنند:

۱-تورم خزنده (آرام- خفیف): به افزایش ملایم قیمت ها گفته می شود.

۲-تورم شدید (تورم شتابان یا تازنده): در این نوع تورم آهنگ افزایش قیمت ها تند و سریع است.

۳-تورم بسیار شدید (تورم افسار گسیخته- فوق تورم و ابر تورم): این نوع تورم شدیدترین حالت تورم به شمار مى رود.

یعنی اگر انسان در هر ناحیه نواحی زندگی که حکم یک شأن و وسیله ای را دارد، شایستگی اداره و نگهداری و بهره برداری از آن را داشته باشد، چنین شخصی در آن کار و در آن شأن «رشید» است؛ حال آن چیز هر چه می خواهد باشد، همه ی آن چیزها و اشیائی که وسائل و سرمایه های زندگی هستند مطالعه ی علمی رشد انسان و چگونگی آن مورد علاقه ی روان شناسان رشد است. تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زیستی، روانی و اجتماعی انسان به ویژه در طول بیست سال اول زندگی صورت می گیرد و به صورت پیش رونده ای ادامه می یابد موجب می شود تا رفتارهای سالم تر، سازمان یافته تر، پیچیده تر و کار آمدتری جای رفتارهای قبلی را بگیرند. روان شناسان این تغییرات را رشد می نامند. به اعتقاد آنان «رشد عبارت است از تغییرات کمی و کیفی نسبتاً پایدار، مستمر و فراگیر در قابلیت ها که تحت تأصیر نضج ( رسش ) و تعامل آن با محیط، در قالب الگویی منسجم صورت می پذیرد و مستلزم وحدت پیچیدگی ها و کنش هاست. » باید یاد آور شویم که واژه های دیگری چون نمو و نضج وجود دارند که گاه به جای رشد به کار می روند و البته هر یک نیز معنی خاص خود را دارند. در تعریف نمو گفته شده است که « نمو بر افزایش قد و وزن یا اندازه ی فیزیکی دلالت می کند » و در مورد نضج نیز تعریف به صورت « رسیدن به حدی از توانایی عملی که انجام یک الگوی خاص را ممکن می سازد » آمده است. بدیهی است که نضج را در هر زمان باید به صورتی نسبی در نظر گرفت و دانست که تکامل و سازمان یافتگی نظام عصبی و توانایی های بدنی و روانی ذاتی موجود زنده بر آن مؤثر و تجربه بر آن بی تأثیر است . ( مطهری، ۱۳۷۲)

              ۱۵-۲- ۶فرضیه ها:

- فرضیه اول:سختگیری بانکهای عامل برعدم تمایل مددجو به اجرای طرح خودکفایی تاثیر معناداری دارد.

ضامن” شدن برای دیگری تا بتواند وام بگیرد از جمله اموری است که مسئولیت سنگینی دارد و بسیاری از پرونده های قضایی به این امر اختصاص یافته اما این دلیل می شود که ما ضامن نشویم و در یک امر خیر مشارکت نکنیم؟ مسلما خیر پس بهتر است قوانین مربوط به ضمانت را بدانیم تا آگاهانه وارد این عرصه شویم و مشکلاتمان به حد اقل کاهش یابد.به گزارش بانکی دات آی آر، معمولا شرایط دریافت وام و ضامن در مورد بانک های مختلف و نوع وام متفاوت است اما قانون ضمانت ثابت بوده و در مورد همه وام ها صدق می کند.به عنوان مثال برخی وام ها نیازمند دو ضامن دارای جواز کسب یا حرفه دولتی می باشد در حالی که برخی وام ها در ازای وام سفته می پذیرند. (سلیمانی،۱۳۹۳ )

مدیرکل کمیته امداد سیستان و بلوچستان گفت: نگاه امروز این نهاد هدفمندکردن توانمندسازی مددجویان زیرپوشش بوده که به منظور تحقق این مهم برگزاری دوره‌های آموزشی و استفاده از ظرفیت‌های مردمی همچنین تعامل و مشارکت با بانک‌ها در دستور کار در سطح کلان و استانی قرار گرفته است. توانمندسازی مدجویان تحت حمایت به عنوان تنها راه برون رفت آنان از چرخه فقر همواره مورد توجه این نهاد بوده است.

وی افزود: تأکید ویژه این نهاد بر توانمندسازی با محویت اشتغال به عنوان اصلی ترین راه مبارزه با فقر منجر به شکل گیری و توسعه روش ها و فرآیندهای بعضاً منحصر به فرد شده است که برخاسته از دستورات دینی و مبانی اعتقادی و از سوی بسیاری از سازمان ها، موسسات و نهادهای حمایتی مورد توجه قرار گرفته است.: اساس و محور فعالیت های کمیته امداد امام خمینی (ره) بر محور اشتغال آفرینی و خودکفایی محرومان قرار گرفته است از‌این‌رو باید افراد و خانواده‌های تحت پوشش پس از ماندن یک پروسه زمانی کوتاه در خانواده امداد و تغذیه فکری، رفتاری، آموزشی و مشاوره‌ای آماده حضوری موفق در جامعه شوند.مسعودیان راد خاطرنشان کرد: توانمندسازی افراد بی بضاعت سبب ایجاد قابلیت در افراد و گروه های محروم برای مشارکت های فعال و آگاهانه در تأمین رفاه فردی و اجتماعی می شود اگرچه برنامه توانمندسازی افراد و جوامع ، در قلمرو فعالیت های کمیته امداد امام (ره) است.وی اضافه کرد: با توجه به اینکه با روند رو به رشد خانواده های تحت پوشش کمیته امداد مواجه هستیم که یکی از مهمترین دلایل آن بیکاری ، افزایش آمار طلاق و … بوده ، این درحالی است که در صورت عدم توانمندسازی آنان باید منتظر آسیب هایی چون بالا رفتن جرایم شد.(مسعودیان راد ،۱۳۹۳)

پرداخت وام خوداشتغالی به مددجویان کمیته امداد امام خمینی(ره) از اقدامات حمایتی این نهاد در ایجاد اشتغال و بهبود وضعیت معیشتی خانواده بزرگ کمیته امداد است که به برکت نظام مقدس جموری اسلامی تاکنون خدمات در خور توجهی در حوزه‌های مختلف خدمات‌رسانی به این قشر نیازمند ارائه شده است.اعطاء تسهیلات خوداشتغالی یکی از حمایت‌های این نهاد در کمک به وضعیت معیشتی و بهبود زندگی مددجویان نیازمند است که با تامین منابع مالی و معرفی مددجویان، بانک‌های عامل موظف به پرداخت تسهیلات تخصیصی هستند. ایجاد معطلی و سخت‌گیری در قبول ضامن و ضمانتنامه‌ها از جمله مشکلات متقاضیان مددجوی معرفی شده استدر حالی که اعلام شده است برای دریافت وام یک ضامن کافی است ولی هنوز برخی بانک‌ها خواهان معرفی دو ضامن هستند و یا با وجود اینکه دولت اعلام کرده گواهی کسر از حقوق لازم نیست ولی بسیاری از بانک‌ها هنوز به دنبال این قضیه هستند. افرادی که تحت پوشش کمیته امداد امامخمینی(ره) قرار می‌گیرند از اقشار بی‌بضاعت و ضعیف جامعه هستند که هدف از اعطای تسهیلات به این قشر محروم، خارج شدن از چتر حمایتی کمیته امداد و خودکفایی این مددجویان است، متاسفانه کمتر به این موضوع توجه می‌شود و قرار دادن شرایط سخت برای این افراد ممکن است در دراز مدت تبعات و آسیب‌های اجتماعی به بار آورده و در نهایت گریبان جامعه را بگیردشعار این نهاد حمایتی استقلال و توانمند سازی مددجویان است که در همین راستا با اموزش های فنی و حرفه ای مقدمات کار و حرفه اموزی را برای افراد فراهم می کند بعد از فراگیری اموزش های لازم  با تسهیلات که توسط کمیته امداد پرداخت می شود مددجویان کمیته می توانند با راه اندازی کارگاه تولیدی ایجاد اشتغال نمایند و توانمند شوند .طبق صحبت هایی که با تعدادی از متقاضیان دریافت وام کمیته امداد صورت گرفت مشخص شد که متاسفانه مهمترین مشکلات مددجویان سختگیری بانک ها در بحث ضمانت ها است که قوانینی غیر از بخشنامه بانک مرکزی برای خود در نظر گرفته اند برای راه اندازی حداقل یک کارگاه تولیدی مبلغ ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان برای متقاضیان پیش بینی شده است  طبق بخشنامه بانک مرکزی هر ۱۵ میلیون تومان نیازمند یک ضامن معتبر است در حالیکه مددجویان کمیته امداد برای ۱۵ میلیون تومان باید ۳ ضامن معتبر از همان بانک با فیش کسر از حقوق باید برای دریافت تسهیلات معرفی کنند که همین امر سبب انصراف درصد قابل توجهی از خانواده ها از دریافت وام شده است.(عبد الصالحی،۱۳۹۳)

“احمد عبد الصالحی” افزود: اشتغال و توانمند سازی خانواده ها از مهمترین اهداف این نهاد است مهمترین مشکل مددجویان ما در اخذ وام های بانکی سختگیری بانک های عامل و بحث ضمانت ها است که فراهم آوردن این مهم برای خانواده ها بسیار سخت است که تعداد زیادی از ان ها مجبور به انصراف از اخذ وام می شوند(عبد الصالحی،۱۳۹۳)

وی با بیان اینکه بانک ها در قبال ارائه وام علاوه بر چندین ضامن، تقاضای ارائه جواز کسب معتبر نیز از وام گیرندگان کمیته امداد دارند گفت: متاسفانه به دلیل کارهای بروکراسی اداری تعداد بسیاری از خانواده های تحت پوشش قادر به دریافت وام از بانک ها نیستند.کرابی بیان کرد: هدف اصلی کمیته امداد از معرفی مددجویان خود به بانک ها ایجاد اشتغال، تولید  و توانمند سازی است متاسفانه ضمانت های بانکی علت اصلی عدم پیگیری مددجویان کمیته امداد از دریافت تسهیلات است.

این مسئول یکی دیگر از مشکلات بانک ها را باز پرداخت کوتاه مدت عنوان کرد و گفت: این امر به ضرر خانواده ها است برخی بانک ها تسهیلات را ۶۰ ماهه دریافت می کنند با پیگیری که از استان صورت گرفته قرار است تسهیلات به صورت سه ساله از مدد جویان کمیته امداد اخذ شود(عبد الصالحی،۱۳۹۳)

- فرضیه دوم:عدم رشد فرهنگی بر عدم تمایل مددجو به اجرای طرح خودکفایی تاثیر معناداری دارد.

فرهنگ:  آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند. فرهنگ ازآنِ مردم است؛ فرهنگ را ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲)، مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرامی‌گیرد تعریف می‌کند هر منطقه از هر کشوری می‌تواند فرهنگی متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد فرهنگ به وسیلهٔ آموزش، به نسل بعدی منتقل می‌شود؛ در حالی که ژنتیک به وسیلهٔ وراثت منتقل می‌شود.فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است. (میرشاهی، ۱۳۹۴)

انواع فرهنگ:

صاحب نظران و فرهنگ شناسان، برای فرهنگ انواع یا سطوح مختلفی را ذکر می کنند و مبانی متفاوتی را برای تقسیم بندی در نظر می گیرند.یکی از تقسیم بندی ها بر مبنای دامنه شمولیت زمانی وجامعه تحت پوشش می باشد. دراین تقسیم بندی انواع فرهنگ عبار است از :

۱- فرهنگ ملی

۲- فرهنگ عمومی

۳- فرهنگ تخصصی

۴- فرهنگ سازمانی.

فرهنگ ملی : فرهنگی است که چندین نسل در آن مشترک اند و به عنوان عامل مؤثر در تعیین هویت ملتها قلمداد می شود.

فرهنگ عمومی : فرهنگی است که وجوه مشترک زیادی با فرهنگ ملی دارد ولی در مظاهر فرهنگی با تغییرات متناسب با شرایط و مقتضیات محیطی همراه است. به یک معنا فرهنگ عمومی، ظهورونمودفرهنگ ملی در دوره های زمانی کوتاه مدت وتحت تأثیر شرایط زمانی است. عموم افراد جامعه در فرهنگ عمومی مشترک اند.

فرهنگ تخصصی : فرهنگی است که بخشی از افراد یک جامعه براساس حرفه و تخصص و حوزۀ شغلی خویش در آن مشترک اند.

فرهنگ سازمانی : فرهنگ سازمانی عبارت است از ارزشهای غالبی که توسط اکثریت قریب به اتفاق سازمان پذیرفته و حمایت می گردد و عامل انسجام اعضاء و محتوایی درونی آنها می باشد(رابینز ،۱۹۹۰)

تنبلی و عدم استقامت در کار و شناخت ارزش و اهمیت کار و موقعیت کارگر : با توجه به اینکه سستی و تنبلی و تن پروری موجب پوسیدگی و هدر رفتن نیروهای انسان می گردد .(قوشچی ، ۱۳۹۱ )

بین تلاش و پاداش، پیوندی ناگسستنی و تغییر ناپذیر است. بدون کوشش و تلاش و با سستی و تنبلی، دو سرای را سرانجامی جز فقر و تهی دستی نباشد؛ از این رو، امیرمومنان علیه السلام افرادی را که با کسالت و جهالت، زمینه ساز محرومیت خود از نعمت خداوندی می شوند و تن به اسارت فقر می دهند، از تنبلی برحذر داشته،‌ بر توشه تلخ و ناگوار‌ آن (ذلت فقر)، چنین هشدار داده است:امیر مومنان علیه السلام این تصور را بی پایه دانسته و فرمود: «انّ طلبَ المَعاشِ مِنْ حِلّهِ لا یشغَلُ عَن عَمَلِ الاخِرَهُ؛ بی تردید در پی تأمین معیشت از راه حلال آن رفتن، انسان را از امور اخروی باز ندارد»انَّ الاشیاءَ لَمّا ازدُوِجَت، ازدَوَج الکسلُ و العَجِزُ فَنُتِجا بَینَهُما الفَقر؛« ۱۲)به یقین وقتی اشیا جفت هم شوند، تنبلی و ناتوانی نیز گرد هم آیند و فقر و تهی دستی تولد یابد.آن حضرت، تنبلی در امور دنیا را نشانه سستی و تنبلی بیشتر در امور آخرت دانسته و فرموده است:انی لا بغَضُ الرَّجُلَ یکوُن کَسلانَ مِن امرِ دَنیاه، اذا کانَ کَسلانَ مِن امرِ دَنیاه فَهوَ عشن آخرتِهِ اکسَل؛ ۱۳)»از مردی که درکار دنیایش تنبل است، نفرت دارم؛ زیرا وقتی درکار دنیای خود تنبل باشد، درکارآخرتش تنبل تر است«پس اگر مولود تنبلی در امور دنیوی«فقر» است، محصول تنبلی در امور اخروی نیز جز«درماندگی» نیست!(کافی، ج۵، ص۸۶)

اصولا کسی که کار نمی کند و به تنبلی و بیکاری گرایش و تمایل دارد، از لحاظ شخصیتی بیمار و از لحاظ اجتماعی همواره وابسته خواهد بود بر اساس نظریه اغلب جامعه شناسان،  کار است که  به انسان طبقه، شان ومقام می دهد.وی درادامه افزود: درواقع اساس پیشرفت و توسعه منوط و وابسته به کار و تلاش است، کار است که باعث شده انسانیت به رشد و کمال برسد، جامعه تنبل رکود و رخوت اجتماعی حتمی در پیش خواهد داشت.( قرائی مقدم ، ۱۳۹۱)

 

- فرضیه سوم:ترس از خودکفا شدن بر عدم تمایل مددجو به اجرای طرح خودکفایی تاثیر معناداری دارد.

 

اگر مددجویان باور کنند که می‌توانند کار کنند خواهند دید که آینده روشنی پیش‌رویشان است شرطلازم برای این کار داشتن انگیزه و اراده است. در نظر گرفتن تسهیلات اشتغالزا در قالب طرح‌های گوناگون، کمیته امداد خمینی (ره) را در شمار حامیان ترویج کارآفرینی در جامعه قرار داده است. به طوری که امروزه بسیاری از مراجعین به قصد دریافت وام‌های کسب‌و‌کار به دفاتر آن در سراسر کشور مراجعه می‌کنند و دریافت صرفاً کمک‌های ماهیانه را شایسته خود نمی‌دانند. کمیته امداد نیز با نیت ایجاد کسب و کار مستقل تسهیلات مختلف را در اشکال متفاوت در نظر گرفته است تا قدم‌های برداشته شده مددجویان خود را به سوی خوداشتغالی نزدیک کند. (زکی زاده، ۱۳۹۰)

یکی از اهداف کمیته امداد امام خمینی(ره) علاوه بر حمایت از محرومان، فراهم آوردن موجبات شکوفایی استعدادها و توانایی های بالقوه افراد تحت پوشش و ایجاد زمینه مناسب به منظور نیل به خودکفایی آنهاست. به همین منظور برنامه ای تحت عنوان طرح خودکفایی در برنامه های این نهاد قرار گرفته است. این پژوهش با هدف مقایسه سطح فرهنگی و اقتصادی خانواده های تـحت پـوشش طـرحهای خـودکفایی و سایر خانواده های تحت پوشش انجام شده است. در این تحقیق مقایسه ای بین دو گروه ( خانوارهای زیر پـوشش طرح خودکفایی به عنوان گروه تجربی وسایرخانوارهای زیرپـوشش به عنوان گروه شاهد)صورت گرفته است. جامعه آماری نیز مشتمل بر دو جامعه می باشد. جامعه اول ، مددجویان تحت پوشش طرح خودکفایی و جامعه دوم مددجویان غیر تحت پوشش طرح خودکفایی. با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد ۱۶۵ خانوار از مددجویان تحت پوشش طرح خودکفایی و ۱۶۵ خانوار از مددجویان غیر تحت پوشش طرح خودکفایی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه استفاده و در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آماره های توصیفی و استنباطی بهره گیری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان تمایل به سواد آموزی و همچنین تعداد فرزندان دانش آموز گروه طرح خودکفایی از گروه عادی بیشتر است. در مجموع انتظارات آنان در زمینه کمک مالی، نسبت به گروه عادی کاهش یافته و در زمینه مسکن، درمان و سایر نیازها مشکلات کمتری دارند. لذا پیشنهاد می شود که اجرای طرح های خودکفایی برای خانواده های تحت پوشش رشد و افزایش داشته تا خانواده ها به استقلال و خود اتکایی دست یابند( فروزنده،۱۳۷۷)

- فرضیه چهارم:وابستگی به مستمری امداد بر عدم تمایل مددجو به اجرای طرح خودکفایی تاثیر معناداری دارد.

جایگزین نمودن اشتغال و خودکفایی به جای وابستگی و دریافت مستمری از امداد برای مددجویان تحت حمایت در راستای توانمند سازی آنان تلاش نمائید برای خانواده های تحت حمایت و سایر نیازمندان غیر تحت حمایت می توان سه نوع اشتغال را تعریف نمود که عبارتند از : نوع اول - خانواده هایی که ضمن ایجاد اشتغال برای آنان ضروری است و در واقع ایجاد اشتغال به آنان آرامش و تعادل روحی می بخشد. نوع  دوم - خانواده هایی که از استعداد متوسط بهره مندند و علیرغم اینکه شاغل هستند ولی تولید و درآمد کافی ندارند و این افراد به طور کامل خودکفا نمی شوند و نوع سوم شامل افرادی است که با استعداد های بالا و درخشان که در حوزه کارآفرینی امداد قرار می گیرند و با ایجاد اشتغال به استقلال اقتصادی می رسند. (حاجی اکبری ،۱۳۹۰)

کمیته امداد امام خمینی(ره) به عنوان یکی از نهادهای حمایتی در مقوله اشتغال نیز شیوه های متعددی را تجربه کرده است که یکی از این موارد ایجاد اشتغال به صورت خرد و کوچک بوده است . البته با توجه به نوع پتانسیل ها و شرایط خانوادگی بهترین شیوه را عمل نموده است . اجرای طرحهای اشتغال و مشاغل مختلف به منظور بروز و ظهور استعدادهای نیروهای جوان در ایجاد کار و … از دیگر سیاستهای حوزه اشتغال امداد می باشد. کمیته امداد خدمات فراوانی را در جهت کمک به معیشت محرومین در دستور کار خود قرار داده است. محوری ترین این فعالیتها که در جهت احیاء روحیه خوداتکائی و اعتماد بنفس محرومین و خانواده های تحت حمایت می باشند مقوله اشتغال و خوداتکائی آنها است .کمیته امداد امام خمینی (ره) به عنوان یکی از مهمترین نهاد های حمایتی کشور در حال حاضر طیف وسیعی از اقشار نیازمند جامعه را تحت پوشش خدمات متنوع حمایتی خود قرار داده است و لذا نیل به اهداف کمی و کیفی این نهاد جز در سایه تدبیر ، اندیشه و دارا بودن برنامه برای آینده در قالب برنامه های کوتاه مدت ،میان مدت و بلند مدت میسر نخواهد گردید،از اینرو ضرورت امر ایجاب می نماید تاکلیه بخشهای ستادی و اجرائی این نهاد با نصب العین قرار دادن رهنمود های مقام معظم رهبری و با نگرش عمیق به شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه و نیازهای آتی،برنامه فعالیتهای پنج سال آینده را همسو و هماهنگ با برنامه ها و سیاست های کلان نظام مقدس اسلامی و درقالب یک برنامه پنج ساله تدوین نمایند تا پس از طی مراحل قانونی تصویب و با تامین اعتبارات لازم ،زمینه خدمت بیشتر فراهم گردد. (اکبریانی، ۱۳۹۳)

- فرضیه پنجم:نداشتن مهارت فنی برعدم تمایل مددجو به اجرای طرح خودکفایی تاثیر معناداری دارد.

 

تمایل به کارآفرینی فردی و تاسیس بنگاه ارتباط مستقیمی با دانش، مهارت، تجربه، شرایط خانوادگی، ویژگیهای شخصیتی فرد و شرایط محیطی و اجتماعی دارد. برای را ه اندازی کسب و کار ازیک سو باید زمینه های ذهنی و شرایط اجتماعی فرهنگی مساعد باشد و از سوی دیگر، باید محیطی کاملا” حمایتی به وجود آید؛ محیطی که مردم را به تأسیس و رشد کسب و کار و سرمایه گذار ی های بلند مدت تشویق کند و زمینه های شکست بازار را که مانعی برای موفقیت بنگا ه ها، سرمایه  گذاری و رشد کسب و کار محسوب می شود، بر طرف نماید.( انصاری ودیگران،۱۳۹۲)

یکی از زمینه های فعالیت کمیته امداد،خودکفایی و اشتغال است که دربردارنده شناخت قابلیت های افراد برای شغل و کار،پرداخت وام به زنان روستایی سرپرست خانوار، آموزش های تولید و پرورش طیور و دام، آموزش فنی و حرفه ای، پرداخت وام ازطریق تبصره ۳، تامین فضای خودکفایی می باشد. از آنجا که هر ساله مقدار قابل توجهی از اعتبارات این نهاد صرف ایجاد فرصت های شغلی و آموزش و کاریابی برای مددجویان می گردد، سنجش میزان موفقیت طرح ها ی خودکفایی متنوع کمیته امداد و یافتن راه های بهبود و افزایش بهره وری آنها از اهمیت برخوردار است. پژوهش حاضر به همین منظور و با هدف شناخت میزان موفقیت اجرای طرح های خودکفایی در زمینه های مختلف ( تاسیس کارگاههای کوچک، تولید صنایع دستی، تولید و پرورش دام، تولید و پرورش طیور و …) در استان سمنان انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مددجویان زیر پوششی است که به نحوی از خدمات خودکفایی استفاده می نمایند. از این تعداد ۱۵۵۰ نفر با بهره گرفتن از فرمول کوکران و روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. روش پژوهش از نوع میدانی و به شیوه پس رویدادی بوده و داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه با بکارگیری آماره های توصیفی فراوانی، درصد فراوانی و آزمونهای آماری t تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج بدست آمده حاکی از موفقیت طرح های خودکفایی کمیته امداد امام خمینی(ره) در زمینه های شناخت قابلیت های افراد،تاسیس و راه اندازی کارگاه های کوچک،تولید صنایع دستی، تولید و پرورش دام و طیور، طرح حضرت زینب، آموزش مددجویان ، غنی سازی اوقات فراغت افراد تحت پوشش، رفع نیازهای دانشجویان، تلاش بیشتر افراد خانواده های تحت پوشش و افزایش امید به زندگی می باشد. با این حال برای بهبود روند فعلی، تداوم پرداخت وام های خودکفایی با حفظ شأن خانواده ها ، ایجاد کارگاههای جنبی، تجدید نظر در مورد سرانه وام های پرداخت شده، شناسایی موانع پیش روی مددجویان برای ایجاد کارگاههای صنایع دستی، اختصاص مکانهایی خاص برای فروش مواد تولید شده کارگاههای مددجویان، استقرار مشاوره های بهداشتی به ویژه در مناطق گرم و معرفی مددجویان به مراکز آموزش فنی

و حرفه ای پیشنهاد می گردد.( ذوالفقاری،۱۳۸۲)

آموزش مهارت های فنی و حرفه ای به نسل جوان از طریق مراکز فنی و حرفه ای ، کاردانش و آموزش عالی و مدارس فراهم کردن تصحیلات و امکانات ایاب و ذهاب متقضیان و خانواده های کم درآمد با استعدادها و علایق و توانمندیهایشان جهت استفاده بهینه از دقت و امکانات و استعدادهایشان با در اختیار گذاشتن تسهیلات از طریق اعطا وام با نظارت کامل بر اجرای طرحهای متناسب با مهارت و استعداد و توانایی های افراد  مراجعه کننده که این امر بیش از پیش نیازمند همکاری و شناسایی افراد مستعد کار از طریق نهادهای چون بهزیستی و کمیته امداد توسط نیروی پذیرش مشاوره ، تحقیقات و خود کفایی می باشد که کمیته امداد  بخصوص درسال جاری توانسته با کمک این واحدها تسهیلات نسبتاً قابل توجهی بر ایجاد مشاغل خانگی و مشاغل بزرگتر در اختیار اهالی منطقه بگذارد که مبارزه همه جانبه و بلند مدت با فقر منطقه باز هم نیازمند توجه بیشتر و ادامه نظارت و همکاری با مجریان طرح بخصوص طرح های امدادی و کشاورزی (داداشپور قوشچی،۱۳۹۱)

 

- فرضیه ششم:عدم بازدهی اقتصادی طرح برعدم تمایل مددجو به اجرای طرح خودکفایی تاثیر معناداری دارد.

شاخص و ویژگی طرح های خودکفایی:

۱- طرحهای خودکفایی باید از توجیه فنی و اقتصادی قابل قبولی برخوردار باشد.

۲- طرح های خودکفایی از حداقل ریسک پذیری برخوردار می باشند.

۳- دانش و آگاهی های مددجو در ارتباط با طرحهای خودکفایی  به حدی رسیده  که خودش می تواند با کیفیت مطلوب به فعالیت مورد نظر ادامه دهد.

۴- امکان نظارت و بازرسی طرحها در هر شرایطی میسور می باشد.

۵- طرحهای خودکفایی ازدرآمدزایی کافی برخوردار بوده ، به طوری که خانواده می تواند حداقل هزینه های جاری زندگی  خود را از محل درآمد طرح تامین نماید. (ملاک درآمد حداقل حقوق تعیین شده از طرف دولت در هر سال می باشد)

۶-بیمه حرف، مشاغل و سرمایه  این گونه طرح ها الزامی می باشد

۷- در صورت امکان مجریان این طرحها جهت تحت پوشش قرار گرفتن بیمه تامین اجتماعی در اولویت قرار دارند.

۸- طرح زودبازده ، پایداروامکان توسعه آن فراهم باشد(ولیئی، ۱۳۸۸)

نظارت بر طرحهای اجرا شده یکی از برنامه های اساسی امداد در تثبیت طرحها و پایدارسازی مشاغل ایجاد شده بشمار می رود این برنامه در سالهای اخیر با جدیت در مورد تمام طرحهای اجرا شده انجام گرفته و بمنظور حصول اطمینان از حسن اجرای طرحهای اشتغال و خودکفایی ، کنترل کیفیت محصولات تولیدی مددجویان و پایداری مشاغل بوجود آمده همچنین مراقبت از سرمایه های مادی)تسهیلات اعطائی( انجام می شود. این برنامه برای هر طرح حداقل پنج سال با جدیت اجر ا می گردد و طی آن کارشناسان مجرب وفنی برروند اجرای آن نظارت می نمایندتا انحراف وخللی درفرآیند استمرار طرح بوجود نیاید ودر به ثمر رسیدن و پایدار ماندن مشاغل ایجاد شده خللی واردنشود. (محسن ولیئی ، ۱۳۸۸)

به گزارش دریافتی سایت خبری مهرستان از روابط عمومی کمیته‌ امداد شهرستان مهر ؛ سید مرتضی علوی مدیر کمیته‌‌ امداد امام خمینی (ره) شهرستان مهر از انجام بیش از۷۵۰ بازدید از طرح های اشتغال و خودکفایی این نهاد توسط ناظرین و کارشناسان فنی خبر داد و بیان داشت: یکی از دلایل پایدار ماندن طرح های خودکفایی بازدید های مکرری است که از این طرح ها صورت می گیرد.

وی افزود: کمیته‌ امداد امام خمینی (ره) به منظور پیشگیری از انحراف در طرح‌های اجرا شده کار نظارت بر طرح‌ های اشتغال را به انجام می‌ رساند و در راستای کسب موفقیت و پایداری در اجرای طرح های خودکفایی، نظارت بر اجرای این طرح ها یکی از اولویت دارترین برنامه های کمیته‌ی امداد می باشد.

سید مرتضی علوی تصریح کرد: کارآفرین شدن مددجویان، حاصل تلاش ناظران و مشاوران طرح های نظارتی است که تا کنون توانسته است موجبات توانمندسازی بسیاری از مددجویان را فراهم سازد(علوی ،۱۳۹۳)

 

- فرضیه هفتم:ترس از ورشکستگی بر عدم تمایل مددجو به اجرای طرح خودکفایی تاثیر معناداری دارد.

ورشکستگی:ورشکستگی، حالت یک تاجر یا شرکتی تجاری است که از پرداخت بدهی‌های خود ناتوان شده و نمی‌تواند تعهدات خود را عملی کند. ورشکستگی و مقررات آن فقط در برگیرنده بازرگانان می‌شود و چنانچه اشخاص عادی قادر به پرداخت بدهی خود نباشند، در اصطلاح به آنان «معسر» گفته می‌شود.(دکتر پاسبان،۱۳۹۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ب.ظ ]




تعریف مفهوم فرهنگ به‌علت وسعت و گستردگی، کار ساده‌اى نیست. چرا که بیش از دویست و پنجاه تعریف را شامل مى‌شود. در اینها تنها به چند تعریف که از اهمیت بیشترى برخوردار است بسنده مى‌کنیم.به‌نظر ”ادوارد تایلر“ (E.B.Tylor) مردم‌شناس بزرگ انگلیسی، ”فرهنگ مجموعه پیچیده‌اى است که شامل مجموعه علوم و دانش‌ها، اعتقادات، هنرها، افکار و عقاید، صنایع، تکنیک، اخلاق، قوانین و مقررات، سخن، عادات و رسوم و رفتار و ضوابطى است که انسان به‌عنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرا مى‌گیرد و در قبال آن تعهداتى به عهده دارد“.به‌نظر ”ژان کازنو“ (JeanCazneve)،”ثمرهٔ واقعى و قابل مشاهده کوشش انسان‌ها در زندگى اجتماعى به‌طور کلى فرهنگ نامیده مى‌شود“.رالف لینتون“ (Ralf Linton) انسان‌شناس مشهور آمریکائی، فرهنگ را این‌طور تعریف مى‌کند: ”فرهنگ ترکیبى از از رفتار مکتسب است که به‌وسیلهٔ اعضاء جامعهٔ معینى از نسلى به نسل دیگر منتقل مى‌شود و در میان افراد مشترک است.”هرسکویتس“(Herskovits) در تعریف فرهنگ مى‌گوید: ”فرهنگ آن قسمت از محیط است که به‌دست انسان ساخته شده و تأثیرپذیر است.فرهنگ ماوراء پدیده‌هاى غریزى است. فرهنگ دربرگیرنده تمام عواملى است که فرد از گروه‌هاى انسانى یا به‌وسیله رفتار آگاهانه آموخته و یا توسط تکنیک‌ها، شیوه‌هاى گوناگون، نهادهاى اجتماعی، باورها، اشکال مختلف تماس و غیره تحت تأثیر قرار گرفته است.فرهنگ عبارت از مجموعه ارزش‌هاى مادى و معنوى است که توسط انسان‌ها در طى تاریخ انسانى آفریده شده است. هر فرهنگى در هر دوره‌اى مبین میزان، سطح پیشرفت و ترقیات فنی، تجربیات تولیدى در کار، وضع آموزش و پرورش، علوم، ادبیات، هنرها، آرمان‌ها و نهادهاى اجتماعى معین از زندگى انسان‌ها است.خلاصه باید گفت فرهنگ راه و روش زندگى است که هر قومى براى خود دارد. ”فرهنگ“عبارت است از کلیه ساخته‌ها، پرداخته‌ها، اندوخته‌ها، آداب و رسوم، مقررات عقاید، هنرها و دانستنى‌هاى عامه که از نسلى به نسل بعد منتقل مى‌شود.(آرونفریود و دیگران،۱۳۶۲ )

امروزه برخورداری از شغل مناسب جزو یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده حقوق شهروندان به شمار می رود که شاید اهمیت آن از حقوق سیاسی آنها و حضور در صحنه انتخابات کمتر نباشد. به طوری که اشتغال زایی متناسب با نیازهای جامعه و ریشه کن کردن بیکاری یا همان اشتغال کامل، ازجمله وظایف بنیادین دولتهاست. ازطرفی اشتغال درارتباط مستقیم با توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه بوده و به سرعت روند توسعه جامعه و موفقیت یا عدم موفقیت برنامه های توسعه بستگی دارد. همچنین اشتغال تابعی است از ارزشهای حاکم بر یک جامعه و بدیهی است که مستقیماً در ارتباط با نیازهای زیستی، آموزشی، بهداشتی، رفاهی، روحی و معنوی جامعه باشد. به عنوان نمونه، تمایل جامعه به برخورداری از اطلاعات روزآمد و کیفی، باب جدیــدی را فراروی برنامه ریزان اشتغال قرار می دهد و یا تمایلات علمی و پژوهشی جامعه و نیاز به دسترسی به نوآوریها، اختراعات و استانداردهای ثبت شده جهان، زمینه کاری جدیدی را ایجاد می کند. ازسوی دیگر، دولتها در برنامه ریزی اشتغال با واقعیتهایی مانند ارزشهای حاکم بر یک جامعه؛ عوامل جغرافیایی؛ منابع طبیعی؛ زبان؛ شاخصهای جمعیتی: همچون سن، تحصیلات و… ؛ بسترهای صنعتی؛ سطح فناوری؛ مزیتهای رقابتی بسیاری عوامل تعیین کننده دیگر مواجه می گردند که مجموع عوامل فوق وتمایلات یا نیازهای پیش گفته جامعه، محدودیتهای تعیین کننده دولتها در برنامــه ریــزی کلان اشتغـــال بــه شمـار می روند( فهیمی ،۱۳۸۱ )

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ب.ظ ]




دلایل ورشکستگی  کارآفرینان :

بیشتر کسب و کارهای جوان و کارآفرینان با ورشکستگی روبرو می‌شوند، می‌توان مجموعه دلایل ذیل را برای این امر برشمرد:

-  فقدان سرمایه کافی

-  به جریان انداختن ضعیف نقدینگی

- برنامه ریزی نامناسب و ناکافی

- در نظر نگرفتن رقابت

- بازاریابی ضعیف

- نداشتن انعطاف پذیری لازم

- نادیده گرفتن قدم بعدی

- سعی در انجام دادن تمام امور بطور کامل و بی عیب و نقص

- رئیس در حد عالی، کارمندان در حد معمولی

- رشد کنترل نشده(بنی سعید،۱۳۹۰)

به هر حال، آنچه همه‌ی ما درگیر آن هستیم و در زندگی همه‌ی ما اثر منفی گذاشته است و می‌گذارد، نرخ بالای تورم است. همه گرانی در جامعه را احساس می‌کنند و درگیر کاهش مستمر ارزش پول خود هستند. این‌ها از جمله عوارض منفی مهم و فوری افزایش شدید نقدینگی می‌تواند باشد. اگر رشد نقدینگی با رشد اقتصاد، رشد درآمد ملی و رشد درآمد سرانه نیز همراه نشود، نه تنها تورم، کاهش ارزش پول ملی به عنوان عارضه و بیماری‌های مقطعی کماکان نمود پیدا می‌کند و بلکه، هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت، به عنوان بیماری مستمر و مزمن در کنار سایر عوارض و بیماری‌های خطرناک مانند پایین آمدن سطح زندگی و رفاه اجتماعی، رکود اقتصاد و تولید، فقر، بیکاری، تبعیض، فساد و وابستگی ادامه خواهد داشت.( برهان،۱۳۹۲)

- فرضیه هشتم:بروکراسی اداری بر عدم تمایل مددجو به اجرای طرح خودکفایی تاثیر معناداری دارد.

بروکراسی، دستگاهی اداری است، یعنی همه ابزار و امکانات دولت مرکزی و محلی. این معنا، مشابه تشریفات زائد است.بروکراسی، نوعی شکل سازمانی است، دارای ویژگی های مشخص از قبیل سلسله مراتب اختیار و  نظام مقررات( ماکس وبر،۱۹۴۷)بوروکراسی(Bureaucracy)از دو بخش bureau به معنی میز و دفتر کار و پسوند cratie به معنی سالاری ایجاد شده‌است. برابر فارسی آن دیوان‌سالاری است. به طور کلی، دیوان‌سالاری یا بوروکراسی به معنی یک سیستم کارکرد عقلانی و قانونمند است. واژه بوروکراسی برای نخستین بار توسط شخصی فرانسوی بنام وینسنت دو گارنی (w:en:Vincent de Gournay) در سال ۱۷۴۵ استفاده شد. او واژه bureau به معنای میز تحریرو دفتر یا اداره، پسوند یونانی cracy را افزودو واژه بروکراسی را به معنای حکومت ادارات ویا حکومت مقامات رسمی بکار برد. در قرن ۱۹ این واژه در آلمان متداول شد (شاید در ارتباط با تغییرات و اصلاحاتی که در دولت و ارتش پروس پس از شکست از ناپلئون بوجود آمده بود و نیزاهمیت نوشته‌های هگل درباره بروکراسی پروس(شبیری، ۱۳۹۲)

نخستین بار، بورو کراسی به عنوان یک پدیده اجتماعی و با توجه به کاربرد عملی آن، به وسیله ماکس وبرمورد استفاده قرار گرفتوبر توجه خود را عمدتآ روی تأثیر سازمانهای بورو کراتیک در ساختار سیاسی جامعه متمرکز کرد. او بیشتر به علت وجودی سازمانها و نحوه اعمال قدرت نظر داشت. وبر اصطلاح بروکراسی را در دو معنی بکار برد:۱- مجموع مقامات اداری ۲-سازمانهای بزرگ رسمی در جامعه امروزی.(شبیری، ۱۳۹۲)

باتوجه به اینکه سرفصل هر بانک در مورد مشاغل خانگی و خرد و دیگر انواع وام به بانکها ابلاغ می شود انتظار داریم در کنار پیگیریهای ما، بانکها نیز پیگیر باشند.بانکها مواردی از این دست را در زمان ابلاغ تسهیلات و سرفصل ها با بانک مرکزی یا بانک متبوع خود مطرح کنند تا کمتر با مشکلات پرداختی مواجه شویم. یکی از مشکلات در این بخش را عدم پرداخت مانده تسهیلات سال قبل از سوی بانک ها دانست و گفت: برخی بانکها در ارائه مانده تسهیلات سال قبل به متقاضیان تمایلی از خود نشان نمی دهند. در حالی که تسهیلات تخصیص یافته باید پرداخته شود. هم اکنون شور و شعفی برای کارآفرینان در دولت یازدهم ایجاد شده که با جبران کمبود نقدینگی می توان این شور را در راه اندازی کسب و کار سوق داد. گرچه بانک ها نیز متاثر از عوامل مختلف یا بروکراسی اداری گزیده شده اند اما اگر بانکها چراغ سبز نشان دهند می توانیم شاهد رونق و شکوفایی اقتصادی باشیم. بانکهای عامل باید پرونده ها را با سرعت بیشتریبررسی کنند و نسبت به وام های خوداشتغالی و مشاغل خانگی و وام های قرض الحسنه به تعهدات خود به دستگاها پایبند باشند. ه منظور ساماندهی عملکرد بانک های استان در بحث ارائه تسهیلات طی دوفرایند که بخشی فردی و بخشی سیستمی است عملکرد بانکها از طریق طراحی سامانه ای رصد می شود. بر همین اساس پروژه فرد متقاضی دریافت تسهیلات از سوی هر دستگاهی از زمان گرفتن مجوز تا هنگام ارائه تسهیلات بانکی رصد می شود این اقدام به منظور آن است که میزان تحقق اشتغال دستگاه های استان مشخص شود. اشتغال و سرمایه گذاری شاخص حیات استان است و بر تمام مسئولان وظیفه است که نسبت به آن حساس باشند.( ایمانی،۱۳۹۲)

 

۲-۷مدل مفهومی پژوهش: (منبع: مدل دکتر حسن میرزایی اهرنجانی،۱۳۷۶)

تحلیل مدل:

در این مدل عدم اجرای طرحهای خودکفایی بعنوان متغیر مستقل و عدم رشد فرهنگی مددجویان –تنبلی و تن پروری-مشکلات عدم تامین ضامن برای اخذ وام و سختگیری های بیش از حد بانکها- ترس و هراس مددجویان از اجرای طرح و خودکفا شدن و قطع کمک معیشت- نداشتن مهارت فنی کافی برخی از مددجویان – ترس از شروع کار در محیط و بازاریکه ریسک آن بالا می باشد- طولانی بودن فرایند اخذ وام – عدم بازدهی اقتصادی برخی از طرحهای اجرا شده و نهایتا ورشکستگی و جمع شدن طرح  و تورم و رکود حاکم بر جامعه از متغیرهای وابسته بوده که هر کدام به نحوی بر عدم تمایل مددجویان به عدم اجرای طرحهای خودکفایی و اشتغال موثر می باشد که ذیلا به صورت مختصر تضیح داده می شود.شخصی که به هر نحوی تحت حمایت امداد قرار می گیرد مددجو نامیده می شود و مددجویان نه به این دلیل که وضعیت مالی و معیشتی ضعیفی دارند مددجو شناخته می شوند بلکه به این دلیل که عقل معاش ندارند مددجو نامیده شده و قبل از آنکه نیازمند مساعدتهای مالی باشند نیازمند مشاوره شغلی و ایجاد یک شغل پایدار بوده که با کمترین ریسک ممکن امرار معاش خود و خانواده تحت تکفل را تامین نمایند و از حداقل درآمد بهرمند گردند بدیهی است اولین مرحله ورود هر مددجو به خانواده امداد تحت حمایت قرار گیری می باشد شخصی که تحت حمایت امداد قرار گرفت در مرحله دوم برای خود و خانواده اش توسط مددکاران نیاز سنجی و استعداد یابی صورت می گیرد و پس از دارا بودن شرایط اجرای طرح اشتغال به صورت تخصصی به کارشناسان اشتغال معرفی می گردد تا با راهنمایی و مشاوره آنها شغل مورد نظر و رضایت وی مشخص گرددو در این راستا ضمن طی دوره اموزشی لازم گواهینامه ، مجوز و مدرک لازم را سازمانهای زیربط(سازمان فنی و حرفه ای و آموزشگاههای فنی و حرفه ای) کسب و سپس توسط امداد پس از مکان یابی محل اجرای طرح و بازدید های قبل، حین و تایید مکان اجرای طرح مددجو جهت دریافت وام معرفی می گردد .شایان ذکر است کمیته امداد امام (ره) از دو محل وام اشتغال به خانواده ها پرداخت می نماید یکی از طریق خود امداد( صندوق اشتغال نیازمندان امداد ) و یکی نیز از طریق معرفی به بانکهای عامل که از طریق انعقاد تفاهم نامه رئیس کمیته امداد کشور با سرپرستی بانکها در مرکز و ارسال دستور العمل پرداخت برای تمام شعب  کمیته های امداد سراسر کشور و شعب بانکهای عامل درشهرستانها صورت می گیرد که عوامل متعددی در عدم تمایل مددجو به دریافت وام اشتغال نقش دارند که به صورت مختصر به توضیح برخی از آنها می پردازیم.

۱-سختگیری بانکها در اخذ ضمانت: بر اساس قانون بانکها برای هر ده میلیون تومان وام یک ضامن اخذ می گردد و سقف وامهای بانکی و امداد تا ۳۰میلیون تومان می باشد که تهیه سه نفر کارمند رسمی دولتی و یا دو نفر ضامن و یک نفر ضامن بازاری که دارای حساب بانکی و جواز کسب معتبر باشد بسیار سخت می باشد بدلیل اینکه اکثر مددجویان از خانواده های ضعیف جامعه می باشند ضامن و یا ضامنین حتی از بستگان نزدیک وی نیز باشند حاضر به ضمانت وی نبوده چرا که چنانچه طرح مددجو با شکست مواجهه شده و یا جمع آوری گردد مددجو توان پرداخت وام را نداشته و ضامنین بایستی آنرا تسویه نمایند به همین دلیل کارمندان دولت که از حقوق پایینی برخوردار هستند حاضر به ضمانت چنین وامهایی با مبلغ بالا و اقساط بلند مدت ( ۶۰ ماهه) ندارند.

۲-تنبلی و تن پروری مددجو: مددجویان چون فاقد عقل معاش کافی هستند لذا معمولا به دلیل عدم ریسک پذیری و عادت به زندگی بخور و نمیر تنبل بوده و معمولا تمایلی به اجرای طرحهای خودکفایی نداشته و تمایلی نشان نمی دهند.

۳-ترس از خودکفا شدن و قطع مستمری: مددجو پس از دریافت وام اشتغال از امداد حداکثر در یک پروسه دو ساله خودکفا خواهد شد و خودکفا شدن یعنی قطع کمک معیشت ( مستمری نقدی ) و لذا اکثر مددجویان ترجیح می دهند تا پایان عمر خویش از کمک معیشت جزیی امداد استفاده نموده ولی وام اشتغال دریافت نکنند.

۴-نداشتن مهارت فنی در بیشتر مددجویان بدلیل پایین بودن سطح تحصیلات شایع می باشد .برخی از مددجویان ممکن است دارای گواهینامه فنی و حرفه ای در شغل مورد نظر باشند اما بدلیل نداشتن ذهن خلاق و بروز بودن اطلاعات از مهارت کافی در رشته های فنی برخوردار نبوده و این عامل دلیلی بر ترس از شروع کار و عدم تمایل مددجویان به اجرای طرحهای خودکفایی و فرار از کار می باشد.

۵-طولانی بودن پروسه های اخذ مجوز و دریافت وام: در بررسی پرونده های مددجویان در خصوص مدت زمان انتظار از هنگام تحویل درخواست تا دریافت وام در برخی از پرونده ها بعضی اوقات این مدت زمان بیشتر از سه ماه می باشد که بدلایل کسب مجوز کسب از اتحادیه ها و اصناف وبعضا اماکن نیروی انتظامی طولانی و پرهزینه بوده و مددجو بدلیل این طولانی و پرهزینه بودن از دریافت وام و ایجاد اشتغال صرفنظر می کند.

۶-برخی از طرحهای اجرا شده از بازدهی اقتصادی کافی برخوردار نبوده و مددجو بدلیل دارا بودن اقساط سنگین وام ، اجاره مکان کسب و تهیه مایحتاج زندگی شخصی خویش و مناسب نبودن محل کسب از لحاظ رونق اقتصادی ورشکست می شود و ناگزیر یا به زندان می رود و یا متواری می شود و این امر سبب می گردد تا مددجو به اجرای طرح تمایل نداشته باشد.

۷-تورم : نوسانات بازار ، تورم و رکود حاکم بر بازار ایران و عدم اطمینان به آینده و اینکه مددجو نمی داند فردا چه خواهد شد سبب پایین آمدد ریسک پذیری مددجو شده و باعث عدم تمایل مددجویان به اجرای طرحهای اشتغال خواهد شد که امید است با توکل به خداوند متعال و تلاش امداد گران و حمایتهای دولت امید و تدبیر در جهت تسهیل در پرداخت وام به مددجویان و ایجاد اشتغال پایدار در جامعه اقدام لازم بعمل آید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ب.ظ ]




توزیع مناسب خدمات در جذب گردشگران به طرف مکان‌های مستعد گردشگری بسیار تعیین‌کننده است. مقصود از امکانات یا جاذبه‌ها، تشکیلات یا مکان‌هایی است که به منظور تأمین خواسته‌های گردشگران به وجود آمده و آنها می‌توانند از این امکانات استفاده و گردش کنند (چاک، وای، گی ۱۳۸۸: ۳۲).

باید کلیه امکانات مورد نیاز گردشگران برای جلب رضایت آنها فراهم گردد. در غیر این‌صورت، بعد از اولین دیدار امکان بازدید مجدد بسیار کم می‌شود و چنانچه خاطره خوبی از آن سفر نداشته باشند، امکان بازدید مجدد به صفر می‌رسد (تقوایی و رنجبردستنایی، ۱۳۸۸).

براو و کاو (۲۰۰۶) ترجیحات گردشگران بازدیدکننده از جزیره‌ی ساردینیای ایتالیا را با بهره گرفتن از روش مدل‌سازی انتخاب بررسی کردند. نکته‌ی مهم در این پژوهش، بررسی تأثیر افزایش تقاضا است. تخمین لاجیت چندجمله‌ای، اثر به شدت منفی برآمده از تراکم جاذبه‌های گردشگری و دگرگونی و تغییر شکل عمده‌ی محیط ساحلی را نشان داد. از طرف دیگر، خدمات آماده‌سازی محل برای گذران اوقات فراغت و مجاورت امکانات و وسایل راحتی در ساحل نیز اهمیت داشت. محاسبه‌ی میزان تمایل به پرداخت و احتمال انتخاب برای مقصدهای فرضی نشان داد که چگونه این روش‌ها می‌تواند اطلاعات مفیدی را در تعیین فرآیند تصمیم‌گیری سیاست‌گزاران فراهم آورند (سلطانی و شاهنوشی، ۱۳۹۱).

شهرها معمولاً جاذبه‌های متنوع و بزرگی شامل موزه‌ها، بناهای یادبود، استادیوم‌های ورزشی، پارک‌ها و… دارا هستند که خود، گردشگران بسیاری جذب می‌کند (حاتمی‌نژاد، ۱۳۸۷). همگام با توسعه گردشگری در نواحی شهری، برای برآوردن نیازهای گردشگران به مکان‌های تفریحی و رفاهی، فضاهای تفریحی بیشتری نظیر پارک‌های آبی ساخته می‌شود (حاتمی‌نژاد و شعبانی‌فرد، ۱۳۸۷) در حقیقت، هر فضایی که آب امکان تجلی می‌یابد، همواره نقش بارزی در جذب مردم ایفا می‌کند (پاکزاد، ۱۳۸۴).

۱ـ۱ـ۲ـ انواع امکانات تفریحی

۱ـ۱ـ۲ـ۱ـ مراکز خرید

عناصر ثانویه‌ی گردشگری شهری (عناصری که به گردشگران خدمات می‌دهند) عامل جاذبی برای آمدن گردشگران به شهر نیستند بلکه وجود آنها برای گردشگران ضروری است. در واقع هزینه‌هایی که گردشگران در طول مسافرت می‌پردازند، بابت استفاده از همین عناصر و خدمات است. این عناصر هر چه از کمیت و کیفیت بیشتری برخوردار باشند، عاملی مهم در ماندگاری گردشگری در شهر یا رغبت به سفر به شمار می‌‌آیند. این عناصر، عبارتند از هتل، مهمان‌سراها، متل و خدمات لازم آن، خدمات فروشگاهی، بازار و مراکز خرید (موحد، ۱۳۸۶: ۸۶).

مراکز خرید زاییده‌ی صنعتی شدن و گونه‌ای از معماری قرن بیستم هستند. این مراکز در کشورهای اروپایی و آمریکایی قدمتی حدود ۲۰۰ سال داشته و در ایران و اکثر کشورهای اسلامی از سال‌های دور این مراکز با ابعاد، کاربری‌ها و چیدمان مختص خود شهرت داشته است (سلطان‌زاده، ۱۳۸۶: ۹). اما آنچه امروز مراکز خرید را به یک فضای متفاوت با سالها و سده‌های قبل تبدیل کرده است، تغییرات در ساختار اجتماعی و فرهنگی ساکنان شهرها و بالاخص تأثیر ورود تکنولوژی و فناوری‌های مختلف در عرصه‌های زندگی شهری است (افشارنادری، ۱۳۸۶: ۱۳).

مراکز خرید علاوه بر آنکه جاذبه‌ی اصلی گردشگری خرید محسوب می‌شوند، پیوند ناگسستنی با جریان کلی گردشگری در شهرها دارد. مراکز خرید نقش عمده‌ای را در تولید متن فضایی گردشگری ایفا نموده و محصول گردشگری شهری را عینیت بخشیده‌اند (سقایی، ۱۳۸۳: ۱۰۵). به گونه‌ای که برای گردشگران، مراکز خرید از جمله پرجاذبه‌ترین نقاط شهر محسوب می‌شوند. در بیشتر گونه‌های گردشگری شهری، خرید به عنوان یک انگیزه‌ی ثانویه مطرح بوده که نشان از انگیزه و میل گردشگران در صرف زمانی از تجربه گردشگری خود به خرید از مراکز تجاری شهر مورد بازدید دارد. در ایالات متحده، سفر و گردشگری در رابطه با خرید به وضوح به عنوان یک بخش بزرگ و قدرتمند در زندگی و اقتصاد کشور نمایان شده است (نورمن، ۱۹۹۸).

هونگ یو و لیترال (۲۰۰۳) دسته‌بندی زیر را در رابطه با خرید در گردشگری ارائه داده‌اند:

  1. خرید به عنوان یک تابع فرعی جذب گردشگران (به عنوان مثال خرید سوغات)
  2. خرید برای سفر و گردشگری از محصولات بخش خرده‌فروشی که به عنوان مثال، تحت تأثیر فصل. عبارتند از لباس شنا، چادر و لوازم جانبی سفر
  3. برای خرید ملزومات مورد نیاز در سفر به عنوان مثال مواد غذایی
  4. خرید به عنوان یک فعالیت گردشگری متمایز، که در آن تجربه خرید به عنوان یک قسمت اساسی در گردشگری است و برای آن زمان زیادی در نظر گرفته شده است. مثلاً شرکت در مناقصه‌ها و مراکز خرید بسیار بزرگ
  5. تجربه فرهنگ‌های محلی از طریق تعامل با محصولات محلی، صنعتگران محلی و تمایل به خرید چیزی که واقعاً «به آن تعلق دارد» و از مقصد بوده، یعنی خرید صنایع دستی مقصد (هونگ یو و لیترال، ۲۰۰۳: ۱۵۰-۱۴۰).

۱ـ۱ـ۲ـ۲ـ پارک آبی

پارک آبی یک پارک تفریحی است که از ابزارهای سرگرم‌کننده و بازی‌های آبی مانند سرسره‌ها، رودخانه‌ها، تفریحات آبی، سونا، استخرها و غیره تشکیل شده است. در بعضی از پارک‌های آبی با ایجاد موج‌های مصنوعی امکان موج‌سواری را نیز محیا کرده‌اند. پارک‌های آبی با سابقه‌ای طولانی در دنیا، یکی از مهیج‌ترین و پرجاذبه‌ترین تفریحات و سرگرمی‌های ساخته دست بشر بوده و در ردیف یکی از پرجاذبه‌ترین رشته‌ها در صنایع تفریحی و توریستی است که در دو نوع کلی روباز (Indoor) و سرپوشیده (Outdoor) قابل طراحی و اجرا است. طراحی و احداث مجموعه‌های پارک آبی نیاز به جمع شدن تخصص‌های گوناگون در کنار هم دارد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به سه موضوع طراحی و اجرای عملیات ساختمانی، تأسیساتی و طراحی و تولید هنرمندانه، ایمن و خلاقانه تجهیزات برای تولید انواع وسایل بازی و سرگرمی مورد استفاده در پارک‌های آبی اشاره کرد. (WATER PARKS.IR) محبوبیت پارک‌های آبی از زمان معرفی آن، یعنی اواخر سال ۱۹۴۰ بر می‌گردد. کشور ایالات متحده آمریکا بیشترین تعداد پارک‌های آبی را با بیش از هزار پارک آبی، ده‌ها پارک جدید در هر سال دارا می‌باشد. عمده سازمان‌های آن IAAPA (انجمن بین‌المللی پارک‌های سرگرمی و جاذبه) و WWA (انجمن جهانی پارک آبی) می‌باشند (فغفوریان و صداقتی، ۱۳۹۰).

پارک‌های آبی به دنبال تأمین اهداف زیر است:

  1. ایجاد آرامش و بهبود کیفیت زندگی استفاده‌کنندگان از پارک.
  2. جذب گردشگر و توسعه اقتصادی شهری که پارک آبی در آن است.
  3. جایگاهی برای تفریح و ورزش‌های آبی.
  4. گسترش فرهنگ ورزش‌های آبی و طرح بهینه‌سازی اوقات فراغت جوانان.
  5. پارک‌های آبی برای گردش‌های گروهی و کاری، تجدید دیدارهای خانوادگی و گردهمایی دوستان، محیط بسیار مناسبی است.
  6. ایجاد تسهیلات و امکانات پارک به گونه‌ای که دیدارکنندگان بتوانند تجربه‌های ارزشمندی کسب کنند.

عواملی که بر بهبود عملکرد پارک‌های آبی می‌توانند تأثیر داشته باشند:

  • اطلاع‌رسانی و تبلیغات در سطح ملی و بعد در مراحل بالاتر بین‌المللی.
  • گسترش حمل و نقل به ویژه حمل و نقل عمومی برای رسیدن به محل پارک.
  • فراهم آوردن امنیت و رفاه کامل برای استفاده‌کنندگان از پارک.
  • هماهنگی سازمان‌های مرتبط به امور گردشگری و همچنین هتل‌ها و فضاهای اقامتی با مجموعه پارک‌های آبی.

برای نمونه، توریسم تأثیر مثبتی بر اشتغال و درآمد شهر مشهد دارد. تأثیر اقتصادی که گردشگری در رشد اقتصادی مشهد ایجاد می‌کند، برای ساکنین مشهد نتیجه بهتری دارد تا سایر اشتغال‌ها، چون:

  1. درآمدهای گردشگری خیلی مستقیم به دست مردم مشهد می‌رسد. در واقع، بخش بزرگی از درآمدهای گردشگری مستقیماً بین زائرین و صاحب کسب و کار مبادله می‌شود. مانند فروشگاه‌ها، رستوران‌ها، حمل و نقل شهری و غیره.
  2. وقتی یک نفر از یک خانواده در مشاغل مربوط به گردشگری شاغل باشد، معمولاً در آن خانواده فرد بیکاری پیدا نمی‌شود. یعنی مشغول به کار شدن در این رشته بسیار ساده‌تر از استخدام در یک کارخانه یا اداره هست.
  3. نه قراردادی، نه استعلامی، نه مناقصه و پیش‌نیازی. کسی که برای گردش به شهر دیگر سفر کرده، به راحتی پولی که آورده را خرج می‌کند.
  4. توریسم مقاوم‌ترین کسب و کار نسبت به رکود و بحران‌های مالی جهان است. به همین علت باید به غیر جاذبه مذهبی مشهد، جاذبه‌های دیگر مشهد را شناخت. برای بهره‌برداری از آنها برنامه‌ریزی کرد و در عین حال از این منابع باارزش و فناپذیر حفاظت کرد، مردم محلی را تشویق نمود که در امر گردشگری مشارکت داشته باشند تا گردشگری بیش از پیش موجبات رشد اقتصادی هر چه بیشتر شهر مشهد را فراهم کند (فغفوریان و صداقتی، ۱۳۹۰).

۱ـ۱ـ۲ـ۳ـ فضای سبز و پارک جنگلی

به اعتقاد Kelly و همکاران، فضاهای سبز، نقش بی‌نظیری در ساخت سرمایه اجتماعی ایفا می‌کنند (Rabare et al, 2009: 19) و از عناصر اصلی چشم‌اندازهای شهری به شمار می‌روند
(Maria Zanin et al, 2005: 651). و در بهبود کیفیت زندگی، ارتقای استانداردها و جذابیت‌های شهری بسیار مؤثر می‌باشند (Dunnet et al, 2002: 8). همچنین در همین رابطه، تایستا و همکاران، فضای سبز شهری را شامل نواحی گیاهی محصور شامل پارک‌ها، جایگاه‌های درختکاری شده، درختان تنها در گوشه‌ای از شهر و خیابان و همچنین فضاهای سبزی که به عنوان دارایی شخصی افراد محسوب است، تعریف نموده‌اند (Thaiustsa et al, 2008: 219). خلیلیان عادل نیز، فضای سبز شهری را تمام عرصه‌های طبیعی یا مصنوعی (انسان‌ساخت) پوشیده از گیاهان که بهره‌وری از مواهب و مزایای طبیعی آنها مورد توجه انسان باشد، تعریف نموده است (خلیلیان‌عادل، ۱۳۸۶: ۶۵۱). فریدریک لاو اولمستد فضای سبز شهری را به مثابه فضایی که جلوه‌های گیاه‌شناسی با فواید بهداشتی و سلامتی و خدمات شهری در درون آن سازمان داده شود، تعریف نموده است (بهبهانی، ۱۳۷۳: ۳۲).

پارک‌های جنگلی یک اکوسیستم جنگلی هستند که منشأ آنها طبیعی، غیرطبیعی یا انسان‌ساخت است و برای اهداف مختلفی مثل تفرج، حفظ طبیعت و در شرایط استثنایی، تولید چوب استفاده می‌شود. آنها اساساً پوشیده از درخت‌اند اگرچه می‌توان عناصر دیگری همچون آب، مسیرها و فضاهای باز در اندازه‌های مختلف در آنها یافت (Bell et al، ۲۰۰۵).

از این رو می‌توان پارک‌های جنگلی (با منشأ انسان‌ساخت) را یک توده فشرده و غنی از درختان و درختچه‌ها دانست که از تلفیق مناظری همچون فضاهای باز، درختزارهای باز و درختزارهای نیمه‌باز و بسته تشکیل شده که در آن باید به سدها، ورودی‌ها فضاهای باز، و مناطق آبی درون آنها توجه ویژه نشان داد (Gustavsson، ۲۰۰۴).

مناطق جنگلی دست‌کاشت مناطقی هستند که بر اساس بازسازی مفهوم‌شده با محیط‌های شبه جنگلی جدید صورت گرفته باشد. هدف از ایجاد پارک جنگلی دست‌کاشت، غرس نهال با بهره گرفتن از روش آبیاری به منظور خلق یک محیط شبه جنگلی با هنر طراحی، جانمایی در عرصه با شرایط توپوگرافی مناسب است. ضروری است در این مورد ضمن فراهم آوردن امکانات تفریحی و تفرجی با تعیین مکان‌های خاص و مکان‌یابی از تنوع گونه‌های درختی، درختچه‌ای با خیابان‌بندی و تعیین مسیر جاده‌ها، پیک‌نیک‌ها، پارکینگ‌ها و سایر تأسیسات و امکانات رفاهی بر اساس ضوابط و اصول فنی مطابق با استانداردهای موجود پیش‌بینی شود (مجنونیان، ۱۳۷۴).

در بسیاری از کشورها وجود پارک‌های جنگلی با سیمای طبیعی و امکانات گردشگری مناسب از فاکتورهای مهم در جذب گردشگر محسوب می‌شوند، این گونه فضاها عموماً به خاطر گستردگی فضایی، سیمای طبیعی و امکانات رفاهی به عنوان کانون‌های جذب گردشگر عمل می‌نمایند (Yalc، ۲۰۰۵).

ایجاد جامعه‌ای سالم و سازنده برای تداوم پیشرفت و توسعه اقتصادی نیاز به ایجاد و توسعه و نگهداری تفرجگاه‌ها و مناطق توریستی جهت جوابگویی به تقاضای روزافزون انسان‌ها دارد (خداوردی‌زاده و همکاران، ۱۳۸۷).

طبق تعریف، ارزش‌های مصرفی از مصرف و بهره‌برداری واقعی پارک جنگلی مشتق می‌شوند که شامل ارزش‌های مصرفی مستقیم، نظیر درآمدهای حاصل از چوب و الوار و ارزش مصرفی غیرمستقیم، نظیر فعالیت‌های تفریحی، خدمات زیست‌محیطی و اکولوژیکی می‌باشند. ارزش وجودی، ارزش ذاتی پارک جنگلی و یا ارزشی که مردم فقط برای شناخت موجودیت پارک جنگلی قائلند حتی اگر از آن استفاده نکنند، می‌باشد (تورس، ۲۰۰۰).

ارزش تفریحی که جزء ارزش‌های مصرفی پارک جنگلی بوده، شامل استفاده از پارک جنگلی برای تفریح، اوقات فراغت و سرگرمی، پیاده‌روی، کوه‌پیمایی در جنگل و زیبایی‌شناختی می‌باشد.

به طور مثال، پارک جنگلی طرق در حاشیه جنوب شرق مشهد، یکی از بزرگترین اماکن در اسکان و ارائه خدمات گردشگری به شهروندان و زائران می‌باشد. این پارک که در مدخل ورودی شهر از مسیر تهران قرار دارد، شامل فضاهای تفریحی، فرهنگی، ورزشی و تجاری با ۲۱۰ هکتار فضای جنگلی و ۱۱۲ هزار مترمربع فضاهای عمرانی است. پارک بانوان این مجموعه با بیش از ۱۰۰ هکتار وسعت و زیربنای ۴۸ هزار مترمربع فضا جهت احداث دهکده تجاری، ساختمان‌های دور باغ و هتل برای کاربری‌های تفریحی، فرهنگی و تجاری در نظر گرفته شده است. پارک علوم این مجموعه با وسعت ۱۰۳ هکتار و زیربنای ۵۰ هزار مترمربع جهت احداث خانه علم مشهد، مرکز کیهان‌نما، دریاچه و ساختمان‌های مجاور آن پیش‌بینی شده است. پارک ورزش با ۷ هکتار مساحت و ۱۴ هزار مترمربع فضای ورزشی و تجاری و اداری تعیین گردیده است. (خاکسارآستانه و دیگران، ۱۳۹۰)

فضای سبز شهری از دیدگاه شهرسازی بخشی از سیمای شهر است که از انواع پوشش‌های گیاهی تشکیل شده است و به عنوان یک عامل زنده و حیاتی در کنار کالبد بی‌جان شهر، تعیین‌کننده ساخت مرفولوژیک شهر است. این نوع از کاربری زمین شهری با پوشش‌های گیاهی انسان‌ساخت هم واجد «بازدهی اجتماعی» و هم واجد «بازدهی اکولوژیکی» است. (سعیدنیا، ۱۳۷۹)

بنابراین نقش و عملکرد فضای سبز از دو جنبه بازدهی اجتماعی و بازدهی اکولوژیکی قابل بررسی است. عملکرد زیبایی‌شناسی و ایجاد چشم‌اندازهای زیبا برای شهروندان و ایجاد بستر مناسب برای گذراندن اوقات فراغت از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه فضای سبز و اصولاً معماری و طراحی منظر به عنوان بخشی از شهرسازی مطرح است. بر اساس همین دیدگاه این گونه فضاها جای خود را در طراحی بزرگراه‌ها و تفکیک کاربری‌ها و سایر موارد طراحی شهری باز کرده است. پیاده‌کردن طرح‌های فضای سبز شهری متناسب با سایر کاربری‌ها در ایجاد چشم‌اندازهای زیبا بسیار مؤثر است و محیط شهر را محیطی زیبا و هنری می‌سازد. تغییر چهره درختان در طول فصل‌های مختلف سال، شهر را متنوع‌تر و برای زندگی دلچسب‌تر می‌سازد. فضاهای سبز شهرها سبب کاهش فشارهای فیزیکی و روانی و آرامش بخشیدن به مردمان شهر می‌گردند. (جوانشیر، ۱۳۷۵)

علاوه بر این فضای سبز شهری به عنوان بخش جان‌دار ساخت کالبدی شهری تلقی می‌شود و در هماهنگی با بخش بی‌جان کالبد شهر ساختار یا بافت و سیمای شهر را تشکیل می‌دهد. در این حالت فضای سبز می‌تواند نقش لبه‌ی شهر، تفکیک فضاهای شهری و آرایش شبکه راه‌ها را بر عهده گیرد. به هر حال عملکرد فضای سبز شهری در کاهش تراکم شهری، ایجاد مسیرهای هدایتی، تکمیل و بهبود کارکرد تأسیسات آموزشی، فرهنگی، مسکونی و ذخیره‌ی زمین برای گسترش آینده شهر حائز اهمیت فراوان می‌باشد. (سعیدنیا، ۱۳۷۹)

عملکرد فضای سبز شهری از نظر اکولوژیکی (زیست‌محیطی) نیز با تأثیرگذاری فضای سبز روی اقلیم شهری (بهبود شرایط اکولوژیکی یا تعدیل شرایط اقلیمی) و تأثیرگذاری فضای سبز بر پاکی و سلامت هوا در شهر (کاهش میزان آلودگی) قابل تبیین است. امروزه فضای سبز اهمیت بسزائی در بهبود شرایط زیست‌محیطی دارد و نقش مهمی در ایجاد مناظر زیبا و دلپذیر، کاهش آلودگی‌های گوناگون، ایجاد تغییرات مناسب در میکروکلیما، حفاظت از محیط طبیعی و منابع موجود در آن ایفا می کند.

با عنایت به جایگاه ویژه شهر مقدس قم به عنوان پایگاه اصلی تشیع و اینکه اسلام دین آراستگی و نظافت است و از طرفی بخاطر موقعیت استراتژیک این شهر و عبور چند محور اصلی ارتباطی کشور از آن، نقش فضای سبز را در ایجاد چشم‌اندازهای زیبا از این شهر و ارائه چهره‌ای خوشایند از آن صدچندان کرده است.

فضای سبز مطلوب و آراسته یکی از نمادهای فرهنگ و معماری هر شهر محسوب می‌شود، بنابراین جایگاه فرهنگی و مذهبی شهر قم می‌طلبد که به جهت تبیین این جایگاه در همه ابعاد، به بخش فضای سبز شهر هم توجهی خاص مبذول گردد. (ایران‌نژادپاریزی و دیگران، ۱۳۸۴)

در عین حال شرایط اکولوژیکی حاکم بر شهر قم، محدودیت‌های فراوانی را جهت رشد و نمو گونه‌های گیاهی بوجود آورده است. محدودیت‌های اقلیمی، خاک و منابع آبی در مجموع شرایط نامساعدی را برای گسترش طبیعی گیاهان فراهم آورده و طبعاً در استقرار مصنوعی رویش‌های گیاهی موانع جدی بوجود می‌آورند (ایران‌نژادپاریزی و دیگران، ۱۳۸۴).

۱ـ۱ـ۲ـ۴ـ دریاچه مصنوعی

دریاچه‌های مصنوعی هر چند با هدف ذخیره‌سازی آب، تولید برق و یا کنترل سیلاب، تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی، احداث می‌شود اما ممکن است برای اهداف دیگری چون: ایجاد فضاهای توریستی، تفریحی، ورزشی، ماهی‌گیری، جلب توریست و گردشگر، کمک به رشد اقتصادی منطقه و نیز پاسخ به نیازهای طبیعت‌دوستی مردم ساخته شود.

به عقیده کارشناسان شهری و محیط زیست، ایجاد دریاچه‌های مصنوعی در کلان‌شهرها نه تنها به جذب گردشگران کمک می‌کند، بلکه می‌تواند تأثیر به سزایی در لطافت و تمیزی هوا داشته باشد و از آلودگی آن بکاهد. به باور این کارشناسان؛ ساخت دریاچه‌های مصنوعی موجب افزایش سرانه فضاهای سبز، به منظور تفریح و گردشگری می‌شود و می‌توان در این آبگیرهای مصنوعی موجودات آبزی پرورش داد که این عمل خود باعث ایجاد زمینه آشنایی مردم به ویژه کودکان با این نوع از گونه‌های جانوری می‌شود (فرصت‌های سرمایه‌گذاری قم، ۱۳۹۲).

۱ـ۱ـ۲ـ۵ـ شهربازی

شهر بازی پارکی است که از وسایل سرگرمی و تفریحی و همچنین سواری برای سرگرم کردن گروه بزرگی از مردم تشکیل شده است که نسبت به پارک‌های ساده و یا زمین‌های بازی داخل شهری، امکانات سرگرم‌کننده‌ی بیشتری دارند.

به طور کلی ۲ نوع شهر بازی داریم: شهر بازی سرپوشیده و سرباز که در شهر بازی‌های سرپوشیده دستگاه‌های الکترونیکی و رایانه‌ای موجود می‌باشد. (ویکی پدیا)

شهر بازی به فضایی اطلاق می‌شود که مجموعه‌ای از دستگاه‌های سرگرمی به منظور فراهم کردن اوقات تفریح را برای گروه زیادی از مردم به طور هم‌زمان و در کنار هم فراهم می‌کند. بیشتر شهربازی‌ها دارای زمین‌های بازی ساده و متعددی هستند که برای گروه‌های سنی اعم از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان در نظر گرفته شده است. به طور کلی شهر بازی‌ها در دو مکان باز و مکان‌های سرپوشیده ساخته می‌شود.

پدیده شهرنشینی که در سال‌های اخیر شاهد رشد و گسترش آن در جهان و ایران بوده‌ایم، باعث تغییر در نوع تفریح و گذراندن اوقات فراغت شهرنشینان گردیده به طوری که مردم در گذشته برای گذراندن اوقات تفریح و فراغت خود به باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی خود پناه می‌بردند ولی امروزه باغ‌ها جای خود را به پارک‌ها، بوستان‌ها و شهر بازی‌ها داده‌اند. شهر بازی‌ها که در داخل پارک‌ها و بوستان‌ها ساخته می‌شوند محل مناسبی برای تفریح تمامی گروه سنی از کودک تا بزرگسال است.

اولین نمونه شهر بازی در ایران در پارک شهر سنگلج تهران ساخته شد که بعدها در آن دستگاه‌های سرگرمی چون: تاب، سرسره، الاکنگ و لاتاری به عنوان «گاردن پارتی» مستقر شد. این پارک سرسبز دارای استخر بزرگی بود که مردم در کنار این استخر مشغول تماشای برنامه دوچرخه سواری و اکروبات بازی می‌شدند و بعضی اوقات هم گروه موزیک ارتش برای سرگرمی مردم در مقابل استخر برنامه اجرا می‌کرد و موزیک می‌نواخت. از دیگر پارک‌های قدیمی ایران می‌توان به: «فان فان» در حوالی میدان ونک، پارک جلالیه یعنی لاله، پارک ساعی و پارک ملت نام برد. (سایت ایران نما)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ب.ظ ]




به منظور جذب گردشگران، گسترش تفریح و شادی بین مردم، ارتقاء سطح اقتصادی و فرهنگی جامعه،  تعداد زیادی جاذبه‌های مصنوعی ساخته شده و می‌شود که از آن‌جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • پارک‌های تفریحی: در اصل جاذبه‌های سرگرم‌کننده‌ای هستند که در محیط خارج از منزل قرار گرفته‌اند و در آن انبوهی از تفریحات و بازی‌ها وجود دارد و برای رفاه حال شهروندان امکاناتی از قبیل فروشگاه و رستوران نیز در چنین پارک‌هایی موجود است. (تیرگ، ۱۳۷۸: ۱۴۴)

  • یادمان‌ها و بناهای تاریخی: بناها و قلعه‌های تاریخی همه ساله جمع کثیری از گردشگران و علاقه‌مندان را جذب می کند. آثار باستانی خواه آنچه زیر توده‌های خاک مدفون است و خواه آنهایی که کم و بیش از حوادث طبیعی و غیرطبیعی مصون مانده؛ جذابیت زیادی برای گردشگران دارد مانند بناهای دولتی، بناهای مذهبی، موزه‌ها و گالری‌ها، حیات وحش مصنوعی، باغ‌ها و جاذبه‌های هنری از این دست هستند (لطیفی، ۱۳۸۴: ۳۷). میراث معدن‌کاری و معادن فعال به عنوان ژئوسایت‌های فرهنگی( نکوئی‌صدری، ۱۳۸۸)

هینچ، (۱۹۹۶) جاذبه‌های گردشگری شهرها را در قالب سه محیط انسان‌ساخت، طبیعی و فرهنگی تقسیم‌بندی کرده است. محیط انسان‌ساخت شهرها نقش مهمی در جذب گردشگران به مقصدهای شهری ایفا می‌کند. معماری منحصر به فرد، ابنیه‌ی تاریخی، مراکز ورزشی و فرهنگی، امکانات تفریحی و سرگرمی و مراکز خرید محیط انسان‌ساخت یک شهر را تشکیل می‌دهند. محیط طبیعی یک شهر از ساحل دریا و رودخانه، کانال‌ها، باغ‌ها و بوستان‌ها و… تشکیل شده است. سومین عامل مؤثر بر جذابیت شهرها، محیط فرهنگی آنهاست. الگوهای فرهنگی، آداب و رسوم، سنت‌ها، سبک زندگی، هنر و… گردشگران را به شهرهای مختلف جذب می‌کند (به نقل از تیمور، ۲۰۰۵).

توسعه امکانات و خدمات در شهرها و تلاش برای ایجاد یک تصویر ذهنی متمایز برای یک شهر منجر به شکل‌گیری رقابت بین مقصدهای شهری و رشد بازاریابی مقصدهای گردشگری شده است (پیرس، ۲۰۰۱). جانسن – وربک (۱۹۸۶) با در نظر گرفتن محیط شهری به عنوان یک محصول تفریحی، عناصر گردشگری شهری را با توجه به اهمیت آنها در تصمیم‌گیری سفر، در سه گروه عناصر اصلی، عناصر ثانویه و عناصر جانبی طبقه‌بندی کرده‌اند:

  • عناصر اصلی: انگیزه‌ی اصلی گردشگران از بازدید از یک شهر هستند که خود به دو گروه «مکان‌های فعالیت» و «زمینه‌های سرگرمی» تقسیم می‌شوند. «مکان‌های فعالیت»، خدمات و تسهیلاتی هستند که برای تفریح و سرگرمی ایجاد شده‌اند، در حالی که هدف اصلی شکل‌گیری «زمینه‌های سرگرمی»، تفریح و سرگرمی نبوده است ولی امروز به عنوان بخشی از جاذبه‌های گردشگری، تجربه می‌شوند.
  • مکان‌های فعالیت:
  • خدمات و تسهیلات فرهنگی: کنسرت، سینما، تئاتر و …
  • خدمات و تسهیلات ورزشی: استادیوم‌ها و باشگاه‌های ورزشی، مسابقات ورزشی بین‌المللی، منطقه‌ای، ملی و محلی و …
  • خدمات و تسهیلات سرگرمی: جشنواره‌ها، کلوب‌های شبانه، رویدادها و …
  • زمینه‌های سرگرمی:

    • ویژگی‌های فیزیکی شهر: بافت شهر، بناهای تاریخی، باغ‌ها و بوستان‌ها، رودخانه‌ها و …
    • ویژگی‌های اجتماعی – فرهنگی شهر: فرهنگ عامه، زبان و گویش، آداب و رسوم و …
  • عناصر ثانویه: امکانات و خدماتی هستند که ممکن است گردشگران در طول بازدید خود به آنها نیاز داشته باشند و باعث بهبود کیفیت بازدید آنها شود، ولی هدف اصلی آنها از سفر به شمار نمی‌روند، مانند هتل‌ها، رستوران‌ها و مراکز خرید.
  • عناصر جانبی: این عناصر زیرساخت‌های موجود در یک شهر هستند که بر تجربه گردشگر مؤثرند، مثل راه‌های دسترسی، پارکینگ، مراکز اطلاع‌رسانی، تابلوها و نقشه‌های راهنما.

یکی از انتقادهایی که به این طبقه‌بندی وارد می‌شود، مربوط به عناصر ثانویه است. امروزه بسیاری از هتل‌ها، رستوران‌ها و مراکز خرید، عامل اصلی جذب گردشگر به یک شهر هستند، به همین دلیل ممکن است در مورد برخی از مقصدهای شهری، این عناصر، در گروه عناصر اصلی جای گیرند (برامول، ۱۹۹۸).

 

۱ـ۲ـ گردشگری شهری

گردشگری در چارچوب الگوهای فضایی خاصی عمل می‌کند. یکی از این الگوهای فضایی گردشگری شهری است. نواحی شهری به علت آنکه جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی بسیار زیادی دارند غالباً مقاصد گردشگری مهمی محسوب می‌گردند. شهرها معمولاً جاذبه‌های متنوع و بزرگی شامل موزه‌ها، بناهای یادبود، تئاترها، استادیوم‌های ورزشی، پارک‌ها، شهر بازی، مراکز خرید، مناطقی با معماری تاریخی و مکان‌هایی مربوط به حوادث مهم با افراد مشهور دارا بوده که این خود گردشگران بسیاری را جذب می‌کند (Timothy، ۱۹۹۵: ۶۳).

امروزه یکی از مهم‌ترین کاربری شهرها، ارائه خدمات گردشگری نوین است. گردشگری شهری کنش متقابل گردشگران، میزبانان و تولید فضای گردشگری پیرامون سفر به مناطق شهری با انگیزه‌های متفاوت و بازدید از جاذبه‌ها و استفاده از تسهیلات و خدمات مربوط به گردشگری است که آثار متفاوتی در فضای شهری بر جای می‌نهد (هال، ۱۹۹۹: ۱۶۷).

ارتقاء کیفیت محیطی شهرها و برنامه‌ریزی خلاقانه برای ایجاد فضاهای سرزنده شهری و تعریف فعالیت‌های مناسب، تجربیاتی است که کلانشهرهای موفق در جذب گردشگر به آن دست یافته‌اند. تبدیل فضاهای متروک در شهرها به فضاهای فرهنگی، تفریحی، تجاری مدرن، رشد گردشگری و رونق اقتصادی را به همراه دارد. این تجربه‌ای است که در اجرای آن در بسیاری از شهرها و کلانشهرهای دنیا موفقیت‌های چشمگیری را به دنبال داشته است. تبدیل یک میدان اصلی میوه و تره‌بار متروک درون شهر به یک مرکز فرهنگی هنری و یا تبدیل اراضی اطراف خط راه‌آهن متروکه در شهر به فضای سبز عبوری و یا تبدیل یک کارخانه متروک به یک پارک زیبا با فضاهای فرهنگی و تفریحی گذران اوقات فراغت در بسیاری از شهرهای اروپایی و آمریکایی و… از مصداق‌های بارزی هستند که می‌توان در زمینه گردشگری شهری یافت (میرزایی، ۱۳۸۷).

بر اساس چنین ویژگی، امروزه گسترش فضاهای باز جمعی و ایجاد مراکز فراغتی و تفریحی مدرن یکی از اهداف مهم برنامه‌ریزان مدیریت کلانشهرهای جامعه ما می‌باشد. گسترش این نوع جهانگردی مدرن در سطح توسعه محلی پایدار و در نهایت توسعه ملی علاوه بر تأمین اهداف اقتصادی، زیست‌محیطی، تعادل بخشی در گذران اوقات فراغت، تأمین سلامت جسمی و روانی که با خود به همراه می‌آورد، نقش بارزی در جذب توریسم خارجی و داخلی برای یک سیستم مدیریت شهری با برنامه‌ریزی پیچیده و چندوجهی را به همراه دارد. بر این اساس «گردشگری شهری چون با گذران اوقات فراغت، نیازهای فراغتی در درون شهر و محیط پیرامون شهر بصورت مستمر و پایدار در ارتباط است، این صنعت در شهرها بخش جدایی ناپذیر خدمات شهری چندوجهی مورد نیاز شهروندان دائم و غیردائم شهری را تشکیل می‌دهد؛ و بر این اساس این صنعت در حیطه وظیفه برنامه‌ریزی مدیریت شهری واقع می‌شود. علاوه بر این گردشگری شهری با ارزش‌های محیطی، میراث فرهنگی و تاریخی هر شهر ارتباطی تنگاتنگ دارد، که از این منظر توجه به استقلال این امر در طرح‌های توسعه و عمران شهری ضروری به نظر می‌رسد. باید توجه کرد که گردشگری شهری و کیفیت و کمیت آن یکی از شاخص‌های مهم توسعه و عمران شهری به شمار می‌آید، اما در کل برای تحقق گردشگری شهری در شهرها می‌بایست گردشگاه و مجموعه‌های گردشگاهی درون‌شهری و برون‌شهری و حومه‌ای به تناسب بوجود آید و تسهیلات گردشگری نیز در یک شهر به تناسب طیف گردشگران فراهم شود.» (اکبرزاده ابراهیمی، ۱۳۸۶).

 

۱ـ۳ـ گردشگری مذهبی

یکی از قدیمی‌ترین انواع گردشگری که از جمله بزرگترین بخش‌های بازار سفر نیز به شمار می‌روند گردشگری مذهبی است. انگیزه مردم در این نوع گردشگری باورهای مردم است. تقاضا برای این نوع گردشگری کاملاً  پایدار است. مقاصد در گردشگری مذهبی از یک سنت طولانی‌مدت برخوردارند مانند مکه برای مسلمانان. (رنجبریان و زاهدی، ۱۳۸۴: ۷۴)

گردشگری مذهبی در زمـره‌ی  قـدیمی‌تـرین و پررونـق‌تـرین گردشـگری‌های گذشـته و حـالِ سراسـر جهـان قـرار دارد (Ajit،۲۰۰۴: ۲) که دشواری‌های اقلیمی یا بدیِ آب و هوا نیز مانع آن نمی‌شود (منشی زاده، ۱۳۸۴: ۱۳۹) و قـدمت آن به قدمت خود فرهنگ دینی می‌رسد. مدارک و مستندات تاریخی موجود از تمدن‌های عظیم بین‌النهرین و مصـر و سایر آثار و قرائن بر جای مانده از روزگاران پیش از تاریخ، از دیرباز از سفرهای مذهبی هزاران نفـر از انسـان‌ها حکایـت می‌کنند، به طوری که توده‌های متراکم انسانی از هزاران سال قبل به منظور انجام فرایض دینی هـر رنجـی را بـر خـود هموار می‌کردند و راهی سفرهای دور و دراز می‌شدند. در واقع زیارت و گردشگری مـذهبی ریشـه در باورهـا و اعتقـادات دینی ـ مذهبی دارد (مؤمنی و همکاران، ۱۳۸۷: ۱۴). امروزه گردشگری مذهبی با همه‌ی اجزا و گونه‌های مختلف، به سـبب ویژگی‌های ساختاری و کارکردی بارز آن، توانسته است در متن گردشگری جهانی جای گیرد، به طوری که حوزه نفوذ آن سراسر جهان را فرا گرفته است (Santos، ۲۰۰۴: ۴). بر اساس برآورد سازمان جهانی سفر و جهـانگردی (UNWTO)، گردشگری مذهبی ۲۶ درصد از کل جریان‌های گردشگری جهان را به خود اختصاص داده است Icep، ۱۹۹۷: ۳۰).

 

۱ـ۴ـ امکانات تفریحی

امکانات تفریحی به مفهوم کلی به فضاها و مجموعه‌هایی اطلاق می‌گردد که با هدف رفاه عمومی ساکنین، جذب بیشتر گردشگر و افزایش مدت اقامت آنها در منطقه گردشگری در کنار سایر آثار گردشگری از جمله آثار طبیعی و تاریخی احداث می‌گردد. مراکز خرید، پارک‌های جنگلی و آبی، دریاچه‌های مصنوعی، شهر بازی و … از جمله امکانات تفریحی به شمار می‌روند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ب.ظ ]




در حال حاضر استفاده از اوقات فراغت و تفریح جزئی از زندگی روزمره جوامع پیشرفته به شمار می‌آید و تفریح و سیستم‌های مختلف تفریحی به عنوان یک ضرورت در تمدن‌های شهری امروزی جلوه‌گر شده‌اند. با درک اهمیت این موضوع ضروری است که با ایجاد تفرجگاه‌ها و مراکز تفریحی که جزء نیازهای اساسی هر جامعه شهرنشین صنعتی به شمار می‌آید فضای سالمی را برای توسعه بیشتر آنها فراهم نمود (محمودی و دانه‌کار، ۱۳۸۶).

مقاله - متن کامل - پایان نامه

شهرها مرکز تجمع و تراکم قدرت سیاسی و اقتصادی هستند. شهرها غالباً گستره وسیعی از جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی، خرید، رستوران‌ها و جنب و جوش شهری را شامل می‌شوند. بسیاری از جاذبه‌ها و تسهیلات رفاهی اساساً برای خدمت به شهروندان توسعه یافته‌اند، ولی استفاده گردشگران از این تسهیلات می‌تواند به تداوم آنها کمک کند. از این گذشته شهرها ممکن است مبادی ورودی و خروجی گردشگران به کشور یا منطقه باشند و برای گردشگرانی که به نواحی اطراف آن شهر مسافرت می‌کنند تبدیل به پایگاه شوند (حیدری‌چیانه، ۱۳۸۷: ۴۰).

جهانگردی یکی از عناصر توسعه بسیار زیاد تحرکات مربوط به جابه‌جایی‌ها و سرگرمی‌ها است. کاهش مدت زمان کار، افزایش وقت سرگرمی ناشی از آن و بهبود شرایط جابه‌جایی فرآیندی شناخته شده از تقسیم حرکت‌های جهانگردی است که با کوتاه‌شدن مدت اقامت و غالباً مسافت‌های طی‌شده همراه است و جزو تفکیک‌ناپذیر در رشد و تحرک و جابه‌جایی کوتاه‌مدت گردشگری گردیده است. بنابراین جاذبه‌های شهری نقشی مهم و محرک در پیدایی جهانگردی شهری و توسعه آن ایفا می‌کند.

بدیهی است مهم‌ترین فضاهایی که مورد اقامت گردشگران قرار می‌گیرد، فضاهای شهری هستند که از دیرباز جذاب‌ترین فضاها را تشکیل می‌دادند زیرا شهرها پیشرفته‌ترین و کامل‌ترین قرارگاه‌های انسان را تشکیل می‌دهند. شهرها دربردارنده مراکز مهم اقتصادی، علمی، تفریحی، پزشکی و… هستند و افزون بر این‌ها از جاذبه‌های طبیعی نیز بهره‌مندند. به همین جهت مهم‌ترین کانون‌های جلب جهانگردانند (کازس و ژرژ و پوتییه، ۱۳۸۲: ۱۱).

۱ـ۱ـ۲ـ امکانات تفریحی گردشگری در برخی شهرهای ایران و جهان

شهرها بدلیل کانون جمعیت و مشکلات شهرنشینی، مبدأ و به دلیل امکانات رفاهی و اقتصادی و کانون تمرکز انواع فعالیت‌ها و جاذبه‌ها، مقصد توریسم به شمار می‌روند، شهرها امروزه به دلیل از بین بردن فضاهای طبیعی برای ساکنان خود آن شهر چندان جاذبه ندارند و همین مسافرت‌های گوناگون و جابجایی جاده‌ای را تشدید کرده است. اما استفاده از اوقات فراغت برای فرار از مسایل شهری در طبقه ممتاز انجام می‌شود که این مسئله حتی در کشورهای توسعه یافته نمود عینی دارد.

  • نخستین موفقیت هر شهر در توسعه‌ی جهانگردی شهری وجود زیرساخت‌های مناسب شهری، مدیریت عاقلانه و مدبرانه در عرصه‌های سیاسی فرهنگی و اجتماعی و مانند اینهاست.
  • دومین شرط برای تضمین موفقیت سیاست توسعه‌ی جهانگردی شهری نظم دادن و آمایش جاذبه‌های شهری و ایجاد تسهیلات و امکاناتی است که دسترسی به جاذبه‌ها را بیش از پیش آسان سازد. هر شهر با توجه به بستر مکان استقرار خود نقش ویژه‌ای دارد اگر نقش و فعالیت‌هایی که شهر در جهت جوابگویی به نیاز ساکنان خود تعقیب کند، نقش خدماتی داخل شهرها را ایفا می‌کند.
  • شهرسازان شوروی و جمهوری‌های استقلال‌یافته در طرح‌های توسعه و عمران شهری، پارک وسیع فرهنگی و استراحت‌گاهی پیش‌بینی کردند. در بعضی از شهرها، هنوز زمین‌های آزاد وجود دارد که نشانه ادامه حیات بعضی موهبت‌های گذشته هستند. در شهرهای مدرن سطوحی نسبتاً آزاد دارای موقعیت نامناسبی هستند که یا دور از دسترس بوده و یا ورود به آن ممنوع می‌باشد. به واقع باید گفت برقراری رابطه صحیح بین سطوح ساخته شده و فضاهای سبز و اماکن فراغتی تنها راه ایجاد آرامش در شهرها می‌باشد.

شهرهای مذهبی و زیارتگاهی: مذهب یکی از قدیمی‌ترین عوامل اجتماع گروه‌های انسانی می‌باشد، شهرهای مذهبی معمولاً در کنار بقاع متبرکه و معابد بوجود می‌آید که امر زیارت همراه با توسعه حمل و نقل، بتدریج آن را توسعه داده است. مشهد، قم، ری در ایران، مکه و مدینه در عربستان، نجف و کربلا در عراق، بنارس، احمدآباد، ا… آباد در هند، رانگون در تایلند، لهاسا در تبت، بیت المقدس، واتیکان در ایتالیا، سن سباستین در اسپانیا، از نمونه شهرهای مذهبی هستند. تکوین شهرهای مذهبی در شرایط مکان و موقع جغرافیایی مناسب الزامی نیست. توسعه شهرهای زیارت‌گاهی متناوب با تعداد پیروان مذاهب، مدت اقامت زائران در شهرهای زیارت‌گاهی و بالاخره میزان هزینه‌هایی است که در زمان زیارت و اجرای فرائض مذهبی انجام می‌شود. تمامی شهرهای مذهبی دارای مراکز و میدانی هستند که جایگاه مقدس شهر است. این مرکزیت را در شهر لورد فرانسه، فاطیمای پرتغال، زاگورسک در روسیه و کزستو شوای لهستان به روشنی می‌توان دید. بعضی از شهرهای مذهبی در یک روز معینی جمعیت زیادی در آن جمع می‌شوند، مثل کلیسای طاطاووس در آذربایجان. در شهرهای مذهبی به علت هجوم زائران مریض به امید شفا، ممکن است سلامتی افراد به خطر بیافتد. نقش بازرگانی و تجارت که در راه‌های منتهی به مکان مقدس نمود پیدا می‌کند و همچنین نقش آموزش در این گونه شهرها مثل مشهد و قم را نباید نادیده گرفت. (حسن اروجی، محمد مولائی قلیچی، ۱۳۸۸: ۲۲ و ۲۳)

پاریس اولین مقصد گردشگری در جهان و پذیرای میلیون‌ها گردشگر در سال است و امکانات مناسبی را برای بازدید و اقامت گردشگران در اختیار دارد. این شهر دارای جاذبه‌های تاریخی و گردشگری پرشماری است. بناهای تاریخی و موزه‌های پاریس از جمله مهم‌ترین عناصر جذب جهانگردان به شمار می‌روند. علاوه بر این عناصر، اجزاء دیگری از زندگی فرانسوی مانند خوراک، پوشاک و امکانات آموزشی و تفریحی نیز در جذب و افزایش تعداد گردشگران مؤثر هستند و بسیاری از آنها در فضاهایی ارائه می‌شوند که به شکل مناسب و جذابی طراحی و ساخته شده‌اند. گردشگران از رستوران‌های بزرگ و مجلل گرفته تا کافه‌ها و رستوران‌های کوچک کنار معابر و پیاده‌روها، از غذاهای مخصوص و آشپزی فرانسوی استفاده می‌کنند. فرانسه با افتخار دارای رتبه نخست در جذب گردشگر است و پاریس جزء معدود شهرهایی است که با وسعت مشابه، بافت پیش از قرن بیستم خود را حفظ کرده‌اند (آیرز، ۲۰۰۴).

یکی از جاذبه‌های مهم گردشگری پاریس که نکات جالب توجهی پیرامون آن وجود دارد، دیزنی‌لند پاریس است که اولین شهر بازی اروپا و یکی از جذاب‌ترین مکان‌های تفریحی به شمار می‌رود و کوچک و بزرگ را با فضا و امکاناتش سرگرم می‌کند. باید گفت که دیزنی‌لندها و شهر بازی‌های مشابه که امروزه در قاره‌های گوناگون دیده می‌شوند، پدیده‌ای فراآتلانتیکی هستند که از آمریکا راهی کشورهای مختلف شده‌اند، بنابراین دیزنی‌لند پاریس نمی‌تواند به عنوان پرسنگی بومی محسوب شود و یا مانند آثار برخاسته از بستر تاریخی و فرهنگی به عنوان نمادی منحصر به شهر پاریس شناخته شود. روزنامه‌نگاران فرانسوی در واکنش به ساخت این پارک، تعابیری مانند امپریالیسم فرهنگی و ناقوس مرک فرهنگ فرانسوی را به کار برده‌اند. اما در حال حاضر این مکان به اولین جاذبه‌ی گردشگری فرانسه تبدیل شده و پذیرای پنجاه میلیون بازدیدکننده در سال است. تعداد بازدیدکنندگان این مرکز تفریحی حتی از تعداد بازدیدکنندگان برج ایفل و موزه‌ی لوور هم بیشتر است. ۴۰درصد بازدیدکنندگان این مکان فرانسوی هستند که نیمی از این تعداد را اهالی پاریس تشکیل می‌دهند (پرتر و پرینس، ۲۰۰۷).

در مورد مراکز و فرصت‌های خرید و تجارت و همچنین بازنمایی پاریس در رسانه‌های مختلف باید گفت که پاریس بالاترین میزان تمرکز مغازه‌ها و فروشگاه‌های محلی را در فرانسه دارد که بالغ بر ۶۰۰۰۰ است. لادفانس مرکز تجاری است که بسیاری از آسمان‌خراش‌ها و ساختمان‌های بلندمرتبه در این منطقه واقع شده‌اند و نسخه‌ی مدرن طاق پیروزی هم در این محل قرار دارد (جاذبه‌های پاریس، ۲۰۰۹).

بارسلونا پس از المپیک ۱۹۹۲، با سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی امکانات تفریحی و فرهنگی و طراحی فضاهای عمومی شهر، موفق به توسعه گردشگری شهری شد. بارسلونا که پیش از این یکی از مقصدهای سفرهای تجاری محسوب می‌شد، امروزه بیشتر پذیرای گردشگران تفریحی است (اوانز و شاو، ۲۰۰۱).

 

۱ـ۲ـ توقف گردشگران

۱ـ۲ـ۱ـ متوسط مدت اقامت

نسبت مجموع نفر شب اقامت مسافران (مهمانان) بر تعداد مسافران (مهمانان) در دوره زمانی مورد بررسی است (اروجی و دیگران، ۱۳۸۶).

۱ـ۲ـ۲ـ مجموع نفر شب اقامت

مجموع شب‌های اقامت مسافران در اقامتگاه عمومی گردشگری که برحسب نفر ـ شب سنجیده و بیان می‌شود (اروجی و دیگران، ۱۳۸۶).

مدت اقامت در مقصد به عنوان یکی از عناصر کلیدی در فرآیند تصمیم‌گیری گردشگران اهمیتی اساسی برای مقاصد گردشگری دارد. محصول گردشگری در وسیع‌ترین معنای آن باید خود را با مدت‌زمان دراختیار گردشگر در مقصد انطباق دهد. اقامت کوتاه‌تر بیان‌گر هزینه‌های سنگین‌تر مدیریتی برای شرکت‌های فعال در صنعت گردشگری است و تأثیرات اقتصادی گردشگری بر جامعه‌ی مقصد بستگی به مدت اقامت گردشگران دارد. از طرف دیگر، برای ارتقای وضعیت مقصد باید اقداماتی متناسب با تصمیمات گردشگران صورت گیرد (ریچی و کروچ، ۲۰۰۳).

مدت اقامت را می‌توان شاخص مناسبی برای بخش میزبانی و نهادهای عمومی محلی تلقی کرد. اقامت طولانی‌تر گردشگر احتمالاً به معنای صرف هزینه‌ی بیشتر برای خدمات و خرید کالا خواهد بود و نتیجه‌ی آن درآمد بیشتر برای بخش تجارت و تأثیر فراوان بر اقتصاد محلی است. به علاوه، عامل مدت اقامت اطلاعات مفیدی را در زمینه‌ی ظرفیت مقصد خاص برای جذب و حفظ جریان گردشگران در اختیار ما قرار می‌دهد و شاخص مناسبی برای اهداف بنگاه‌های تجاری، سرمایه‌گذاران و نهادهای محلی در زمینه‌ی برنامه‌ریزی معطوف به آینده محسوب می‌شود (پولینا، ۲۰۱۰).

مدت اقامت امکان ارزیابی تأثیرات گردشگری را بر ثروت سرزمین میزبان، که بر اساس زمان صرف‌شده به وسیله‌ی گردشگران در مقصد متفاوت خواهد بود، فراهم می‌کند (الگره و پو، ۲۰۱۲). همچنین در مطالعات انجام‌شده، مدت اقامت عاملی بسیار مهم تلقی شده است. به این دلیل که همبستگی مثبتی با منافع حاصل از گردشگری دارد و بر اساس مدت اقامت، امکان تجربه‌ی فعالیت‌های بیشتری برای گردشگر فراهم می‌شود (باروس و باتلر، ۲۰۱۰).

از دیدگاه جامعه‌شناختی مدت اقامت گردشگر (مذهبی) یا زائر در مقصد نوعی کنش تلقی می‌شود که مسبوق به فرآیند تصمیم‌گیری است. تصمیم‌گیری خود به عنوان جریانی ذهنی با ترجیحات کنش‌گر در ارتباط است و خود «فرآیندی جامع است و نه صرفاً یک عمل ساده‌ی انتخاب از بین گزینه‌های مختلف» (گیوریان، ۱۳۸۱: ۲۶۳).

۱ـ۲ـ۳ـ تحقیقات انجام‌شده در مورد مدت اقامت گردشگران

مدت اقامت گردشگران در مقصد موضوع اصلی پژوهش‌های بسیاری در کشورهای دیگر بوده است. کرامپتون (۱۹۷۹) در مطالعه خود بیان کرد که انتخاب مقصد و مدت اقامت می‌تواند براساس ترکیبی از چهار عامل پول، زمان، تجربه قبلی، تصویرذهنی گردشگر از مقصد تعیین شود. مطالعه گوکووالی و کوزاک (۲۰۰۷) نخستین اثری بود که مدل بقا را برای تحلیل مدت اقامت به کارگرفت. آنان به بررسی یک مقصد گردشگری طبیعی در ترکیه به عنوان نمونه مطالعه پرداختند و تحقیق کردند که چگونه ویژگی‌های سفر و متغیرهای اجتماعی – جمعیتی گردشگران مدت اقامت آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بریدا و همکاران (۲۰۱۰) در پژوهشی در مورد گردشگران فرهنگی که از موزه اوتزی در بالزانو ایتالیا بازدید کردند، با بهره گرفتن از الگوی تحلیل اقتصاد خرد به بررسی عوامل تعیین کننده مدت اقامت گردشگران پرداختند. در این پژوهش رفتار ۷۲۴ گردشگر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که مدت اقامت گردشگران فرهنگی در فصل پیک (۸/۷روز) بیش از گردشگران عادی در مقاصد معمولی (۵روز) بوده و با بالارفتن سن، کاهش میزان درآمد، افزایش هزینه پیش‌بینی شده سفر و افزایش هزینه‌های جاری زندگی، مدت اقامت کاهش می‌یابد.

در تحقیق دیگری تحت عنوان ملیت و طول مدت سفرهای کم‌هزینه که توسط رایا و مارتینز گارسیا در سال ۲۰۱۱ انجام شد، به بررسی عوامل مؤثر بر طول سفر در گردشگری بین‌المللی با بهره گرفتن از خدمات حمل و نقل کم‌هزینه در چهار کشور پرتوریست اتحادیه اروپا شامل: انگلستان، آلمان، فرانسه و ایتالیا پرداختند. داده‌ها از یکی از بزرگترین بازارهای حمل و نقل کم‌هزینه به نام چیرونیا کاتالونیا در اسپانیا جمع‌آوری شد. نتایج تحقیق نشان داد که عوامل مؤثر بر طول سفر در ملیت‌های مختلف، متفاوت می‌باشد. به عنوان مثال برای انگلیسی‌ها وضعیت تأهل و سفر در فصل تابستان، برای فرانسوی‌ها نوع محل اقامت (اجاره‌ای یا شخصی)، برای ایتالیایی‌ها تحصیلات و فصل سفر و برای آلمانی‌ها عدم استخدام بر طول مدت سفرشان مؤثر می‌باشد.

الگره و پو (۲۰۱۲) با بهره گرفتن از داده‌های گردآوری شده در فصول پرسفر از ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ در جزیره بالریک متغیرهای اقتصاد خرد را برای تحلیل مدت اقامت در مقصد مورد تحلیل قرار دادند. بعضی از آن متغیرها مثلاً اندازه خانواده تأثیری مستقیم بر مدت اقامت داشتند، ولی متغیرهای دیگر مثل سن، تحصیلات و شغل دارای تأثیر غیرمستقیم بودند.

در سال ۲۰۱۲ وانگ و همکاران در پژوهشی تحت عنوان عوامل مؤثر در طول مدت اقامت گردشگران در دالیان در شمال شرقی چین تکرار سفر و مسافت بیشتر بین مبدأ و مقصد را بر مدت اقامت طولانی‌تر مؤثر می‌دانند و پیشنهاد می‌کنند که دولت برای‌ترویج گردشگری با کیفیت بالا بایستی برای جذب گردشگران با درآمد بالا تلاش نماید و همچنین صنعت حمل و نقل گردشگر و هتل‌ها را گسترش و ارتقاء دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ب.ظ ]




روش تحلیل پوشش داده ها

روش تحلیل پوشش داده ها (DEA) که رویکرد ناپارامتریک برآورد توابع مرزی است برای اولین بار توسط چارنز، کوبر و رودز (۱۹۸۷) معرفی شد. این محققین مفاهیم پیشنهادی فارل را رواج دادند و از آن پس در مقالات زیادی این روش به کار گرفته شد. در این روش بدون در نظر گرفتن شکل تبعی خاصی برای توابع، از برنامه ریزی خطی (LP)[1] و در نظر گرفتن نهاده ها و ستانده های بسیار متفاوت استفاده شده است و اقدام به یک سری بهینه یابی می شود و مقدار کارایی واحدهای مورد بررسی تحت دو فرض بازدهی ثابت و متغیر به مقیاس تعیین می شود. در روش DEA شکل های متفاوتی مانند شکل نسبی، شکل فزاینده و شکل پوششی (یا فراگیر) وجود دارد که در هرکدام از اینها در تعیین کارایی واحدهای مورد بررسی به روش خاصی عمل می شود. به این منظور از روش های مختلفی مانند یک مرحله ای، دو مرحله ای و چند مرحله ای استفاده می شود.

دانلود مقاله و پایان نامه

دو مدل بسیار اساسی در روش DEA وجود دارد که به مدل های CCR و BCC معروف هستند که به ترتیب معرفی می شوند. اگر فرض شود که بانکی دارای n شعبه بود و هرکدام از شعب با بهره گرفتن از m نهاده مقدار r ستانده را تولید کنند در این حالت میزان کارایی فنی یک شعبه منفرد با نام DMU به شرح زیر است:

در این مدل که با فرض بازدی ثابت به مقیاس CRS و با نگرش به نهاده ها طراحی شده است،  λیک بردارN*1 شامل اعداد ثابت است که وزنهای مجموعه مرجع را برای شعب ناکارا نشان می دهد. مقادیر اسکالر به دست آمده برای  θکارایی واحدها خواهد بود که شرط ۱≥ θ را تامین می کند. مدل برنامه ریزی خطی فوق بایستی  Nبار و هر بار برای یکی از شعب حل شود و در نتیجه میزان کارایی برای هر شعبه به دست می آید. اگر ۱=  θباشد به این معنی است که شعبه مورد نظر روی مرز تولید یکسان (تولید مرزی) بوده و بنا به نظریه فارل دارایی کارایی صد در صد است. اما فرض بازدهی ثابت به مقیاس زمانی مناسب است که همه واحدها در مقیاس بهینه عمل نمایند (در قسمت منحنی هزینه متوسط بلند مدت) ولی مسایل متفاوتی نظیر اثرات رقابتی محدودیت ها کارکردهای ضعیف مدیریتی و نظیر اینها باعث می شود که واحدها در مقیاس بهینه فعالیت نکنند از این رو بانکر چانز و کوپر مدل قبلی CCR را به گونه ای بسط دادند که بازدهی متغیر به مقیاس VRS را نیز در نظر بگیرد. می توان مدل BCC را با افزودن یک قید تحدب به شکل   N’I λ=۱به جای  λ≥۰به دست آورد. برای محاسبه کارایی مقیاس یک شعبه باید از هر دو مدل CRS (هدف بلند مدت) و VRS (هدف کوتاه مدت) استفاده کرد و با تقسیم کارایی بدست آمده از حالت CCR برحالت BCC کارایی مقیاس شعبه مورد نظر به دست می آید. مهمترین ایراد روش DEA در نظر نگرفتن عوامل تصادفی است. (حقیقت و نصیری، ۱۳۸۲)

کارآیی یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی عملکرد بهینه واحدهای اقتصادی است. هر چند تعاریف متعددی از کارآیی ارائه می شود؛ اما وجه اشتراک آنها این است که واحدی کارآست که از ترکیب داده های معین بیشترین ستانده را به دست آورد. اگر اثرات منفی فعالیتهای واحد نیز به صورت ستانده منفی در نظر گرفته شود، تعاریف متفاوت کارآیی شبیه یکدیگر می شوند. با بهره گرفتن از این رویکرد می توان کارآیی داخلی واحد(کارایی خصوصی) و کارآیی خارجی(کارآیی اجتماعی) آنرا تفکیک نمود. کارآیی داخلی به بهینه بودن اقدامات واحد با فرض محدودیتهای نهادی وارده بر واحد مربوط می شود. بدین معنی که واحد در شرایط موجود چگونه عمل کرده است؟ کارآیی خارجی به بهینه بودن اثرات فعالیتهای واحد در اقتصاد مربوط می شود. به عبارت دیگر منافع خصوصی در کارآیی داخلی و منافع اجتماعی در کارآیی خارجی مدنظر قرار می گیرد. اینکه چگونه می توان کارآیی خصوصی را در راستای کارآیی اجتماعی قرار داد، یکی از موضوعات اساسی اقتصاد است.

« اسمیت » که از او به عنوان پدر علم اقتصاد یاد می شود، نشان داد که دست نامرئی بازار رقابتی این همگرایی را بوجود می آورد و نیازی به دخالت در اقتصاد نیست. با توجه به این رویکرد که به اقتصاد کلاسیک معروف است. دخالت دولت در اقتصاد محدود می شود و یکی از وظایف اساسی آن تعیین و حمایت از حقوق مالکیت است.

برخی از اقتصاددانان با بسط نظریه شکست بازار و بهره گیری از پیامدهای خارجی، برای دولت نقش فعالتری قائل شدند. راه حل این دسته، تصدی دولت در برخی فعالیتها برای ایجاد کارآیی اجتماعی است. از آنجا که در این نظریات به ابزارهای ایجاد کارآیی داخلی کمتر توجه می شد، تصدی گری دولت بسیار مورد انتقاد قرارگرفت. حتی برخی ادعا کردند که امکان حصول به کارآیی خصوصی در تصدی های دولتی وجود ندارد. لذا بازگشت مجددی به نظریه های بازار آزاد و دولت حداقل به وجود آمد.

در بین این چالشهای نظری و تجربیات متفاوت اقتصادی،به دست اوردن معیاری که از طریق آن بتوان به انتخاب بین بازار و تصدی دولتی پرداخت، اهمیت زیادی دارد. بنظر می رسد دیدگاه نهادگرایی تا حدود زیادی این معیار را فراهم نموده است. در این دیدگاه شرط حصول به کارایی، تدارک نهادهای لازم برای این امر است. بنابر این بازار در شرایطی منجر به کارایی اجتماعی می شود که نهادهای متناسب با آن وجود داشته باشد. در شرایط فقدان نهادهای مزبور، بازار توانایی حصول به کارایی اجتماعی را ندارد. دخالت کارایی دولت نیز نیازمند نهادهای مربوطه می باشد و فقدان این نهادها دخالت دولت را ناکارامد می سازد. (امیری و رئیس صفری، ۱۳۸۵)

 

۲-۲-۱۳ اندازه گیری کارایی با روش تحلیل پوششی داده ها

درباره اینکه کارایی واحدهای تولیدی چگونه محاسبه و ارزیابی شود دو روش اصلی وجود دارد:

 

۲-۲-۱۳-۱ روش تابع مرزی تصادفی

در این روش، ابتدا شکل خاصی از تابع تولید (هزینه) در نظر گرفته می شود و با بهره گرفتن از روش های رایج اقتصادسنجی تخمین زده می شود. طبق تعریف تابع تولید، واحدهایی که در یک صنعت کارا عمل می کنند منطبق بر تابع تولید می باشند. با در اختیار داشتن مقادیر تولید واحدهای تولیدی می توان میزان انحرافات (واریانس) مقادیر تولید واقعی با مقادیر تولید بالقوه که بر اساس تابع تولید تخمین زده شده است، کارایی واحدها را، ارزیابی و سنجش نمود. مشکل عمده این روش ها تخمین تابع تولید می باشد.

 

۲-۲-۱۳-۲ روش تحلیل پوششی داده ها

این روش نیازی به تعیین تابع تولید ندارد. فرض کنید در یک صنعت، تنها دو ورودی (نهاده) و یک خروجی (ستاده) وجود داشته باشد. اگر اطلاعات مقادیر ورودی و خروجی را برای تمامی واحدهای تولیدی فعال در آن صنعت در یک فضای دو بعدی مانند شکل زیر نشان دهیم، با اتصال نقاطی که به محورها و مبدأ مختصات نزدیکتر هستند، تابع محدبی به دست می آید که به آن منحنی تولید مرزی (کارا) گفته می شود. واحدهایی که بالاتر از این منحنی قرار گیرند برای تولید همان مقدار محصول (خروجی) از مقادیر بیشتری نهاده (ورودی) استفاده کرده اند (فلاح، ۱۳۸۶).

نمودار۲-۳- روش تحلیل پوششی داده ها

 

۲-۲-۱۴ تحلیل پوششی داده ها

اندازه گیری کارایی به خاطر اهمیت آن در ارزیابی عملکرد سازمان ها همواره مورد توجه محققین بوده است. چنان که قبلا نیز اشاره شد فارل در سال ۱۹۵۷ برای اولین بار با بهره گرفتن از روش غیر پارامتری اقدام به اندازه گیری کارایی یک واحد تولیدی نمود. در ادامه محققانی نظیر چانز و همکارانش دیدگاه فارل را توسعه دادند و مدلی را ارائه نمودند که تحت عنوان تحلیل پوششی داد ها نام گرفت. در سال های اخیر نیز در اغلب کشورهای جهان برای ارزیابی عملکرد نهادها و دیگر فعالیت های رایج در زمینه های مختلف کاربردهای متفاوتی از DEA دیده شده است. علت مقبولیت گسترده این روش به سایر روش ها امکان بررسی روابط پیچیده و اغلب نامعلوم بین چندین خروجی است که در این فعالیت ها وجود دارد. DEA امکان نگرش جدید به فعالیت هایی که قبلا به روش های دیگر ارزیابی شده اند فراهم کرده است.

نمودار ۲-۴- مرز فارل

 

برای مثال امکان محک زنی با بهره گرفتن از این روش به شناسایی منابع ناکارا در شرکت های خیلی سودآور منجر شده است. مطالعه کارایی نسبی سازمان های مختلف مانند بانک ها که مطالعات قبلی قادر به ارزیابی توان بالقوه آنها نبوده اند به کمک    DEA میسر می شود. ( بحیرایی و حامدی، ۱۳۹۱)

DEA که بوسیله چارنز و همکاران در سال ۱۹۷۸ معرفی شد، یک تکنیک برنامه ریزی خطی برای ارزیابی واحد های تصمیم گیری (DMU) متجانس است که هرکدام تعدادی شاخص ورودی را دریافت و به شاخص های خروجی تبدیل می کنند. با بهره گرفتن از این روش واحدهای تصمیم گیری به دو دسته کارا و ناکارا تقسیم می شوند. مرز کارایی DEA که بوسیله قطعات ترکیب خطی بهترین واحدهای مشاهده شده حاصل می شود، یک مجموعه امکان تولید محدب را مشخص می سازد . بنابراین DEA نیازی به تعریف صریحی از رابطه تولید بین بردارهای ورودی و خروجی  DMUها ندارد .

تعیین کارایی با بهره گرفتن از مدل های تحلیل پوششی داده ها بر اساس میزان فاصله هر واحد تصمیم گیری از مرز کارایی و نوع تصویر شدن آن بر روی مرز انجام می شود. دو نوع روش کلی در نحوه تصویر روی مرز عبارتند از شعاعی و غیر شعاعی. مدلهای شعاعی درDEA ، همانند BCC و CCR ورودیهای و خروجی های غیر شعاعی را نادیده می گیرند. از اینرو مدلهای غیر شعاعی واقعی تر می باشند و این مدلها بطور همزمان تقلیل ورودی ها و افزایش خروجی ها را انجام می دهند. (آصفی و داودی،۱۳۹۰)

تحلیل پوششی داده ها یک روش برنامه ریزی خطی است که با بهره گرفتن از اطلاعات سازمانها و واحدهای خدماتی به عنوان واحدهای تصمیم گیرنده، اقدام به ساخت مرز کارایی می کند. مرز فوق براساس اطلاعات در قالب نهاده ها و ستاده ها و بر اساس نتایج برنامه ریزی خطی متوالی ساخته می شود و درواقع درجه عدم کارایی هر واحد تصمیم گیرنده به میزان فاصله واحد مزبور تا مرز کارایی است تقسیم می شوند. هر کدام BCC و CCR مدلهای اصلی تحلیل پوششی داده ها به دو دسته از این مدلها را میتوان به دو رویه ورودی محور و خروجی محور مورد بررسی قرار داد. تفاوت دو مدل BCC وCCR  در فرض مربوط به بازدهی ثابت یا متغیر نسبت به مقیاس است. در مدل CCR فرض بر بازدهی ثابت نسبت به مقیاس، و در مدل BCC فرض بر بازدهی متغیر نسبت به مقیاس است. منظور از بازدهی ثابت نسبت به مقیاس این است که ستاده ها به نسبتی که نهاده ها تغییر می کنند تغییر کنند، برای مثال اگر نهاده ها دوبرابر شدند ستاده ها هم دو برابر شوند. اما منظور از بازدهی متغیر نسبت به مقیاس این است که ستاده ها متناسب با نهاده ها تغییر نکنند. فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیاس تنها در صورتی قابل اعمال است که واحدها در مقیاس بهینه عمل کنند. مسایل متفاوتی از قبیل آثار رقابتی، محدودیتها و غیره موجب می شوند واحدها در مقیاس بهینه عمل نکنند. استفاده از فرض بازده ثابت نسبت به مقیاس، زمانی که تمام واحدها در مقیاس بهینه فعالیت نمی نمایند، مقادیر محاسبه شده برای کارایی فنی را دچار اختلال خواهد کرد. (خواجوی و همکاران، ۱۳۸۹)

بطور کلی، کارایی معرف نسبت ستانده ها در مقایسه با استاندارد مشخص و موجود است. مبنای چنین حد مطلوبی می تواند با روش تحلیل نسبت و روش تحلیل مرزی تدوین شود. روش تحلیل نسبت یکی از قدیمی ترین روش های اندازه گیری کارایی در سطح واحدهای اقتصادی است که با محاسبه برخی از شاخصهای مالی بانکها مانند شاخص کفایت سرمایه و مقایسه این نسبتها با شاخصهای استاندارد صنعت بانکداری، درباره کارایی یا ناکارایی بانکهای مورد مطالعه اظهارنظر می گردد. اشکال اساسی این روش این است که با انتخاب چند نسبت جزئی نمی توان درباره ابعاد گوناگون عملکرد یک شعبه اطلاعات کاملی بدست آورد.

در روش تحلیل مرزی، با برآورد توابع تولید یا تابع هزینه یا سود، مرزی را بعنوان مرز کارایی یک بانک یا گروهی از بانکها مشخص میکنند و شعبی که در این مرز فعالیت دارند بعنوان شعب کارا و شعبی که خارج از آن قرار دارند بعنوان شعب ناکارآمد شناخته می شوند. روش های تخمین تابع تولید یا مرز کارایی، به دو روش پارامتریک و روش های ناپارامتریک تقسیم میشوند.

در رویکرد پارامتریک، برای تخمین زده شود و به این وسیله میزان ناکارایی واحدها را به عوامل تصادفی و عوامل ناکارایی نسبت دهد. مهمترین ایراد روش های پارامتریک، فرضهای مختلفی است که برای توابع و جزء ناکارایی در نظر می گیرند. فروض مختلف، تخمین های بسیار متفاوتی را ایجاد و امکان مقایسه عملی بین شعب را با مشکل مواجه می کند. (باصری و همکاران، ۱۳۸۹)

از سوی دیگر تحلیل پوششی داده ها به عنوان ابزار مهمی برای ارزیابی واحدهای تصمیم گیری و بهبود عملکرد عملیات تولیدی و خدماتی شناخته شده است. این روش بطور گسترده ای در ارزیابی عملکرد سازمان های تولیدی و خدماتی بکار می رود. تحلیل پوششی داده ها مجموعه ای از مدل های برنامه ریزی ریاضی است که با نگرش نهاده ای  ستاده ای به واحدهای تصمیم گیری، آنها را مورد ارزیابی نسبی قرار می دهد.

در تعریف دیگری تحلیل پوششی داده ها یک روش تحلیلی بهره وری چند معیاره برای اندازه گیری کارایی نسبی مجموعه ای از واحدهای تصمیم گیری همگن بیان شده است. در این صورت رابطه کارایی با معیارهای چندگانه ورودی و خروجی به صورت زیر تعریف می شود.

 

این تعریف کارایی برای نخستین بار توسط فارل ارائه شد و با نام مرز کارایی فارل  شناخته می شود. با بهره گرفتن از روابط ریاضی، مرز کارا تعیین و بر اساس ملاک دور افتادگی واحد تصمیم گیرنده از مرز یاد شده، کارایی آن اندازه گیری می شود. (فضلی و منصوری، ۱۳۸۸)

فارل (۱۹۷۵) برای نخستین بار روش های ناپارامتریک را برای سنجش کارایی مطرح کرد. وی پیشنهاد کرد تا برای سنجش سطح کارایی یک واحد خاص، عملکرد آن واحد با عملکرد بهترین واحدهای موجود در آن سازمان مقایسه شود. این روش، شامل مفاهیم تابع تولید مرزی است که به عنوان شاخصی برای سنجش کارایی به کار می رود. روش تحلیل پوششی داده ها بعنوان یکی از روش های ناپارامتریک، محاسبه ارزیابی سطوح کارایی را در داخل یک گروه از فعالان اقتصادی در درون یک سازمان نشان می دهد. این روش توسط رودس در سال ۱۹۷۸ گسترش یافت. وی بر مبنای برنامه ریزی خطی به تعیین مرز تولید و رتبه بندی واحدهای مورد بررسی می پردازد. با بهره گرفتن از این رویکرد، هنگام اندازه گیری کارایی، نوع بازده نسبت به مقیاس تولید را نیز می توان به تفکیک واحدها ارائه نمود. کاربرد مهم این روش در واحدهای غیرانتفاعی و خدماتی است که نمی توان عملکرد آنرا با یک مقیاس(برای نمونه واحد پول) ارزیابی کرد و در این قبیل تحلیل ها چند نهاده و ستانده مجزا از ترکیب ستانده ها مورد بررسی قرار می گیرد. (باصری و همکاران، ۱۳۸۹)

از روش های مختلف مانند روش های پارامتری (روش تا بع تولید مرزی قطعی وتصادفی ) و روش ها ی ناپارامتری (روش وصل نقاط حدی، تاکسونومی عددی و روش تحلیل پوششی داده ها) می توان به رتبه بندی و تعیین کارایی پرداخت. این روش ها هرکدام مزایا و معایب خاص خود را دارا هستند، از آن جا که روش های ناپارامتری مبتنی بر یک سری بهینه سازی اند، برای محاسبه کارایی نسبی از آن ها استفاده می شود . عبارت نسبی در جمله بالا بسیار حائز اهمیت است زیرا کارایی به دست آمده در این روش، نتیجتاً مقایسه واحدهای موجود با یکدیگر را نشان می دهد. بنابراین، در صورتی که تعدادی از مشاهدات حذف و یا تعداد آنها اضافه شود، ممکن است مقدار کارایی محاسبه شده نیز تغییر و کم یا زیاد گردد. از این حیث کارایی به دست آمده نسبی است نه مطلق. در روش های غیر پارامتری نیاز به انتخاب فرم تابع نبوده و محدودیتی نیز برای تعداد ستانده وجود ندارند. از میان سه روش ارزیابی ناپارامتری؛ تحلیل پوششی داده ها، وصل نقاط حدی و تاکسونومی عددی، روش تحلیل پوششی داده ها با توجه به مبانی برنامه ریزی ریاضی در هر مدل، ارزیابی مناسبتری از دو روش دیگر پدید می آورد. (عیسی زاده و خسروی، ۱۳۹۰)

[۱]. Linear programming

  1. ۱٫ constant returns to scale
  2. ۲٫ variable returns to scale

[۴] . بانکر، چارنز، کوپر

[۵] . چارنز ، کوپر و رودز

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ب.ظ ]




انواع مدلهای تحلیل پوششی داده ها

مدل CCR: در سال ۱۹۷۸ چالز، کوپر و رودز روش فارل را برای حالت چند ورودی و چند خروجی تعمیم دادند که به خاطر حرف اول اسم ارائه دهندگان آن به روش CCR معروف شد. در مدل CCR میزان کارایی مانند روش های پارامتری به صورت نسبت خروجی به ورودی تعریف می شود. واحدی یا DMU که این نسبت برای آن بیشترین باشد واحد کارا نامیده می شود.

دانلود مقاله و پایان نامه

فرض کنیم اندیس های i، j و k به ترتیب اندیس ورودی ها، خروجی ها و واحدهای سازمانی باشند. اگر میزان ورودی نوع iام برای واحد kام را با xik میزان خروجی نوع jام برای واحد kام را با yjk نمایش دهیم، می توان آنها را به صورت ماتریس های زیر نمایش داد.

ستون kام ماتریس فوق ورودی ها و خروجی های واحد kام DMUk هستند.

قیدهای فوق تضمین می کنند که میزان کارایی برای هر واحد بیشتر از یک نمی شود. در این مدل وزن های ورودی ها و خروجی ها متغیر در نظر گرفته شده و در یک فضای رقابتی توسط مدل تعیین می شوند. از آنجایی که مدل بررسی شده کارایی را با تعیین وزن های ورودی و خروجی محاسبه می کند به آن مدل وزنی یا مضربی گفته می شود.

شکل دوگان حالت فرم مضربی مدل CCR فرم پوششی این مدل نام داد که در حالت خروجی محور به صورت زیر است:

فرم پوششی، کارایی را بر اساس تخمیت تابع تولید و مقایسه واحد تحت ارزیابی با مرز کارایی محاسبه می کند. نتیجه کارایی هر دو فرم یکسان است. ولی نتایج جانبی مختلفی از هر کدام به دست می آید. با محاسبه فرم پوششی مدل CCR، می توان واحدهای مرجع و اهداف مورد انتظار از واحدهای ناکارا را تعیین کرد.

مدل BCC: در قسمت قبل مدل CCR را با فرض بازده نسبت به مقیاس ثابت مورد بررسی قرار دادیم. حال اگر به جای بازده نسبت به مقیاس ثابت، مدل را تحت بازده نسبت به مقیاس متغیر که اولین بار در سال ۱۹۸۴ توسط بنکر، چارنز و کوپر ارزیابی شد مورد بررسی قرار دهیم مدل به دست آمده همان مدل BCC است که به احترام ابداع کنندگان آن به این نام شهرت یافته است. فرم مضربی این مدل در حالت ورودی محور به ازای  k = 1,2,…,s به صورت زیر است:

همانند مدل CCR دوگان فرم مضربی مدل BCC را نیز فرم پوششی این مدل می نامند. که در حالت ورودی محور و خروجی محور به صورت است:

(بحیرایی و حامدی، ۱۳۹۱)

الف) مدل CCR در ماهیت ورودی

در ماهیت ورودی سعی در پیدا کردن واحد مجازی Tc هستیم که همان خروجی را با حداقل ورودی ممکن تولید کند.

ب) مدل BCC در ماهیت ورودی

ج) مدل BCC بدون ورودی

 

د) مدل رتبه بندی  MAJ[1]

با توجه به مشکلات اساسی مدل AP [2]، محرابیان و همکاران (۱۹۹۹) مدل دیگری را جهت رتبه بندی DMUهای کارا مطرح نمودند. در مدل AP حرکت به سوی مرز در امتداد شعاعی صورت میگرفت که ممکن بود سطح پوششی PPS را قطع نکند. در این صورت مساله جواب شدنی ندارد و یا ممکن بود در فاصله بسیار دور، سطح پوششی PPS را قطع نماید. در این صورت مساله ناپایدار است. در مدل MAJ حرکت به سوی مرز در امتداد شعاع فوق الذکر صورت نمی گیرد. بلکه در امتداد موازی ورودی ها ( در ماهیت ورودی) و به صورت حرکاتی در مسیرهای قایم و عمود بر هم و قدم های مساوی انجام می شود. برای روشن شدن مطلب فرض کنید شکل زیر نشان دهنده مرز فارل در حالت دو ورود ی- یک خروجی و پس از حذف DMUی تحت ارزیابی A باشد:

نمودار۲-۵- مرز فارل برای مدل MAJ

 

 

مقدار تابع هدف بهینه مساله بالا به واحد اندازه گیری ورودیها بستگی دارد. برای از بین بردن این مشکل، لازم است که داده ها را نرمالیزه نماییم. دوآل مساله فوق همان فرم مضربی مدل MAJ است که به قرار زیر می باشد:

(جلودار و همکاران،۱۳۹۰)

نتیجه تحقیقات چارنز کوپر و رودز  برای ارائه مدلی ریاضی برای ارزیابی عملکرد واحد های تصمیم گیری متجانس که ورودی های از یک نوع را برای تولید خروجی های همگون مورد استفاده قرار می دهند بر اساس تحقیقات فارل با ارائه مدل CCR  به نتیجه رسید. با این مدل تحلیل پوششی داده ها به عنوان روشی مبتنی بر برنامه ریزی خطی مسیری جدیدی را برای ارزیابی عملکرد و محاسبه کارایی گشود. با این فرض که n واحد تصمیم گیری DMUj J=1…n از m ورودی برای تولید s خروجی استفاده می کنند کارایی واحد تصمیم گیری o=1…n، DMU0 که با صرف ورودی Xio، i=1…m، به تولید Yro، r=1…s دست یافته است چنین است:

[۱]. Mehrabian,Alirezaie and Jahanshahloo

. اندرسون و پیترسون

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ب.ظ ]




در ایران ارزشیابی به صورت کلاسیک، توسط خواجه رشیدالدین فضل الله که بیش از بیست سال مقام وزارت مغول ها را عهده دار بوده است، در اواخر قرن هفتم هجری مطرح شده است (پورنظری،۱۳۸۸).

اما به طور رسمی و در سطح ملی برای نخستین بار در سال ۱۳۴۹ مقرر گردید سازمان های دولتی از نظر مدیریت و نحوه اداره امور مورد ارزیابی قرار گیرند. به همین منظور مرکز ارزشیابی سازمان های دولتی در نخست وزیری تشکیل گردید. هدف اصلی از تأسیس این مرکز اصلاح سازمان های دولتی و تغییر اساسی در روش کار آنها، اعمال مدیریت صحیح، دقت در حسن انجام کارهای اداری و سرعت در اتخاذ تصمیم ذکر شده است. هم چنین در اسناد و مدارک مربوطه آمده است که هدف از این ارزشیابی آن است که علل عدم توفیق مسئولین در انجام وظایف و اعمال مدیریت مشخص و با انعکاس نقایص موجود، مدیران را در جهت بهبود وضع وادار به تفکر نماید.

پایان نامه ها

در سال ۱۳۵۲ با آغاز برنامه پنجم عمران و به موجب بند ۸ ماده ۵ فصل برنامه و بودجه وظایف ارزشیابی کارایی عملکرد دستگاه های اجرایی بر عهده سازمان برنامه و بودجه گذاشته شد. به همین منظور معاونت ارزشیابی سازمان های دولتی در این سازمان تشکیل گردید.

دو سال بعد و در سال ۱۳۵۴ به موجب اصلاحیه مورخ ۲۸/۱۲/۵۳ قانون استخدام کشوری و به موجب بند ۶ قسمت ب ماده ۱۰۴ وظیفه ارزشیابی کارایی عملکرد دستگاه های اجرایی کشور به منظور ارشاد و راهنمایی آنها در جهت برقراری روش های صحیح اداری و اصول مدیریت به سازمان امور اداری و استخدامی واگذار گردید. در همین راستا دفتری تحت عنوان دفتر ارزشیابی سازمان های دولتی در این سازمان تشکیل شد. در سال ۱۳۵۹ دفتر مذکور منحل و تا سال ۱۳۷۶ اقدامات مربوط به ارزیابی عملکرد دستگاه های اجرایی متوقف شد.

در سال ۱۳۷۶، مجدداً موضوع ارزیابی عملکرد در قالب یک دفتر در ساختار سازمان امور اداری و استخدامی کشور شکل گرفت تا در زمینه استقرار نظام ارزیابی عملکرد و تهیه سیاست های اجرایی و خط مشی های کلی مربوط به ارزیابی سازمان های دولتی اقدامات لازم را به عمل آورد. پس از ادغام دو سازمان برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور در سال ۱۳۷۹ به موجب تشکیلات و شرح وظایف مصوب سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور وظیفه بررسی، مطالعه، طراحی و استقرار نظام ارزیابی عملکرد مدیریت در دستگاه های اجرایی کشور، تهیه گزارش های لازم در این مورد به عهده دفتر ارزیابی عملکرد سازمان فوق قرار گرفت (دفتر ارزیابی عملکرد و بهبود مدیریت، ۱۳۸۰).

۲-۲-۴  فرایند ارزیابی؛ مراحل ارزیابی عملکرد

در برنامه ریزی جهت بررسی امکان پذیری و نیز بررسی اثربخشی و کارآمدی برنامه ریزی صورت گرفته در سه مرحله برنامه ها مورد ارزیابی قرار می گیرد. این مراحل را می توان به شرح ذیل بیان کرد (صمدی، ۱۳۸۱)

مرحله اول؛ ارزیابی پیش از اجرا(امکان سنجی برنامه ها).

مرحله دوم؛ نظارت و ارزیابی حین اجرا (نظارت).

مرحله سوم؛ ارزیابی پس از اجرا (ارزشیابی).

امکان سنجی پیش از اجرا یا فقدان ظرفیت های فنی، نهادی، قانونی و مالی را برای اجرای سیاست ها ارزیابی کرده و درجه واقع بینی اهداف و سیاست ها را افزایش می دهد که این نوع ارزیابی خود می تواند از نتایج ارزیابی برنامه های گذشته برای انجام صحیح ارزیابی قبل از اجرا استفاده کند. نظارت حین اجرا، خطاهای هدف گذاری، برآورد منابع، اثربخشی و یا خطاهای اجرایی یا انحرافات ناشی از تغییر شرایط پیرامونی را شناسایی کرده زمینه ساز اقدام به موقع برنامه ریزان برای اصلاح برنامه ها خواهد شد و ارزیابی های پس از اجرا با ارزشیابی معناداری، کارآمدی و اهمیت برنامه ها و سیاست های در حرکت به سمت توسعه تصویری واقعی از وضعیت موجود اقتصادی و اجتماعی در آستانه برنامه های بعدی ارائه خواهد داد.

هر فرآیندی شامل مجموعه ای از فعالیت ها و اقدامات با توالی و ترتیب خاص منطقی و هدف دار می باشد. در فرایند ارزیابی عملکرد نیز هر مدل و الگویی که انتخاب شود، طی مراحل و رعایت نظم و توالی فعالیت های ذیل ضروری می باشد (صمدی، ۱۳۸۱).

الف- تدوین شاخص ها و ابعاد و محورهای مربوطه و تعیین واحد سنجش آنها.

ب- تعیین وزن شاخص ها به لحاظ اهمیت آنها و سقف امتیازات مربوطه.

ج- استانداردگذاری و تعیین وضعیت مطلوب هر شاخص.

د- سنجش و اندازه گیری از طریق مقایسه عملکرد واقعی پایان دوره ارزیابی با استاندارد مطلوب از قبل تعیین شده.

و- استخراج و تحلیل نتایج.

۲-۲-۵ اثرات ارزیابی عملکرد

در جریان ارزیابی عملکرد که برنامه ها بر اساس اهداف از پیش تعیین شده طراحی گردیده همواره مورد سنجش و اندازه گیری قرار می گیرد. در اینجاست که تحقق استراتژی برنامه ها، مدیریت کیفیت، اثربخشی مدیریت و بهره وری و دیگر موارد که همواره از دیدگاه های مدیریتی مورد توجه قرار دارد درصد رشد و یا تضعیف هر یک سنجش می گردد. طراحی که روش ها و خط مشی های عمومی و کلی را برای به دست یافتن به هدف های خاص در نظر می گیرد. به ویژه طرحی برای استراتژی صنفی برای آینده، طرح ریزی استراتژیک یعنی مطالعه، فرآیند یا فعالیتی مبنی بر تهیه طرح های استراتژی (محمدزاده، ۱۳۷۵).

از وظایف چهارگانه اساسی مدیریتی اولین وظیفه، برنامه ریزی است که بر حسب تعریف رسمی عبارت است از فرآیند تعیین هدف ها و تدوین برنامه ها برای تحقق آنها. هدف ها نتایج مشخصی هستند که شخص می خواهد به دست آورد. برنامه ها، بیانیه های عملیاتی هستند که توضیح می دهند که چگونه هدف ها تحقق می یابد. برنامه ریزی سرآغاز فرآیند مدیریت است و مراحل بعدی کوشش های مدیریتی در زمینه سازماندهی (تخصیص و تنظیم منابع برای انجام فعالیت های لازم)، هدایت (راهنمای تلاش های منابع انسانی برای اطمینان یافتن از انجام وظایف در سطح مطلوب) و کنترل (نظارت بر امور و انجام اقدامات اصلاحی لازم) پس از آن صورت می گیرد. مدیریت کاربردی ۵ گام فرآیند برنامه ریزی را تبیین می کند (محمدزاده،۱۳۷۵).

  1. هدف ها باید تعیین شده و در حد کافی مشخص باشد.
  2. موقعیت فعلی باید شناسائی شود.
  3. عواملی که در دستیابی به هدف مؤثر هستند باید شناسائی شوند.
  4. برنامه ­های مورد نیاز برای دستیابی به هدف باید تدوین شود.
  5. برنامه عملیاتی اجراء و نتایج باید ارزیابی شود.

۲-۲-۶ اهمیت ارزشیابی عملکرد

بهبود مستمر عملکرد سازمان ها، نیروی عظیم هم افزایی  ایجاد می کند که این نیروها می تواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصت های تعالی سازمانی شود. دولت ها و سازمان ها و مؤسسات تلاش جلو برنده ای را در این مورد اعمال می کنند. بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسائی چالش های پیش روی سازمان و کسب بازخور و اطلاع از میزان اجراء سیاست های تدوین شده و شناسائی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، بهبود مستمر عملکرد میسر نخواهد شد. تمامی موارد مذکور بدون اندازه گیری و ارزیابی امکان پذیر نیست (سیدجوادین، ۱۳۸۵).

لرد کلوین  فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازه گیری می گوید: «هر گاه توانستیم آنچه درباره آن صحبت می کنیم اندازه گرفته و در قالب اعداد و ارقام بیان نماییم می توانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی می دانیم. در غیر اینصورت آگاهی و دانش ما ناقص بوده و هرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید»

علم مدیریت نیز مبین مطالب مذکور است. هر چه را که نتوانیم اندازه گیری کنیم نمی توانیم کنترل کنیم و هر آنچه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آن امکان پذیر نخواهد بود. موضوع اصلی در تمام تجزیه و تحلیل های سازمانی، عملکرد است و بهبود آن مستلزم اندازه گیری است و از این رو سازمانی بدون سیستم ارزیابی عملکرد قابل تصور نمی باشد.

۲-۲-۷  ابعاد ارزیابی عملکرد

باید از ارزیابی کوچکترین اجزاء تأثیرگذار در عملکرد یک نهاد شروع کرده و با طی کردن سلسله مراتب سازمانی و استفاده از اطلاعات ارزیابی اجزاء و ارزیابی عملکرد نهاد پرداخت برای انجام ارزیابی یک نهاد در سه سطح ضروری است (سعادت، ۱۳۷۷).

۲-۲-۷-۱  عملکرد کارکنان

این نوع ارزیابی، ارزیابی کوچکترین واحد یک سازمان می باشد. ادبیات موجود و حوزه مدیریت در این حوزه بسیار فراوان می باشد. در مدل های بسیاری برای ارزیابی عملکرد کارکنان ارائه شده است و هر کدام از الگوهای ارائه شده در این حوزه با تکیه بر شاخص هایی که برای ارزیابی معرفی کرده اند به ارائه شیوه ای برای سنجش عملکرد کارکنان اقدام می پردازد. در این حوزه می توان رویکردهای فراوانی را عنوان نمود.

۲-۲-۷-۲ ارزیابی عملکرد بخشی از یک سازمان

این ارزیابی که به عنوان زیرمجموعه ای از ارزیابی سازمانی می باشد برای ارزیابی عملکرد یک سازمان ضروری است. از آنجا که یک سازمان متشکل از زیرمجموعه ها (بخش هایی) مختلف می باشد که مجموع این بخش ها سازمان را تشکیل می دهد. لذا برای ارزیابی عملکرد سازمان ارزیابی عملکرد این زیرمجموعه بر مبنایی با شاخص ها و معیارهای ارزیابی آنها ضروری است. در این نوع ارزیابی ابتدا اهداف و مأموریت های یک بخش در راستای اهداف و مأموریت های دستگاه مشخص شده و سپس شاخص های ارزیابی آنها تعریف شده و به محاسبه شاخص ها و سپس ارزیابی نتایج شاخص ها اقدام می شود.

۲-۲-۷-۳ ارزیابی عملکرد مدیر

از آنجا که در هر سازمان نقش مدیر آن سازمان با عنوان یکی از عوامل مهم راهبری و هدایت سازمان غیر قابل اغماض می باشد، لذا ارزیابی عملکرد مدیر برای آگاهی از میزان موفقیت در انجام نقش راهبری خود برای دستیابی به نتایج صحیح ارزیابی عملکرد سازمان ضروری است. در ادبیات مدیریت نیز نظریات مختلفی برای ارزیابی عملکرد مدیر یک سازمان معرفی شده است که هر کدام از این نظریات نیز با معرفی کردن نوع نگاه به مدیریت یک سازمان و نیز شاخص ها و معیارهایی برای ارزیابی به ارائه شیوه ای برای ارزیابی مدیریت می پردازد. به عنوان مثال می توان به نظریاتی همچون: الف) مدل های رفتاری ـ رهبری، ب) نظریه های اقتضایی ـ رهبری، ج) نظریه های بهره وری و غیره اشاره نمود که هر کدام در یک رویکرد خاص به معرفی شاخص های معیارهای صحیح عملکرد در جهت اهداف سازمانی اقدام نموده و بر همین اساس برای ارزیابی یک سازمان استفاده از نتایج ارزیابی کارکنان و بخش های مختلف یک سازمان ضروری است (سعادت،۱۳۷۷).

۲-۲-۸ تعریف کارایی

انسان در تمام قرون و اعصار همیشه با مشکلی به نام محدودیت و کمیابی مواجه بوده است. این محدودیت و کمیابی در تمام زمینه ها از جمله عوامل تولید و به تبع آن کالاها و خدمات کاملا محسوس است. از این رو، کوششهای اقتصادی انسان همواره معطوف بر آن بوده که حداکثر نتیجه را با کمترین امکانات و عوامل موجود به دست آورد. از طرفی تداوم بقای واحدها و سازمانها در هر نظام اقتصادی در گرو ایجاد ارزش افزوده است. برای دستیابی به این مهم تنها داشتن منابع کافی نیست، بلکه نحوه ترکیب و استفاده از منابع اهمیت به سزایی دارند که این مهم خود در گرو طرز عمل و نحوه کار در سازمانها می باشد. استفاده از ابزارهای علمی سنجش کارایی و بهره وری می تواند ارائه کننده اطلاعات مفید برای مدیریت جهت تصمیم گیری به منظور بهبود شیوه های انجام فعالیت و بکارگیری منابع باشد. امروزه با وجود فضای رقابتی، سازما نها علاوه بر اینکه باید بتوانند با منابع موجود به مقدار مورد نیاز تولید کنند، بلکه باید این توانایی را داشته باشند که فرایند تولید را به گونه ای پیش ببرند که بتوانند از رقبا پیشی بگیرند تا به حیات خود ادامه دهند. به همین دلیل سازمان ها با به کارگیری رو شهایی که در جهت ارزیابی عملکردشان می باشد ضعفها و قوتها، فرصتها و تهدیدها را برای بهبود و اصلاح روشها نمایان می سازند. (افشار و همکاران، ۱۳۸۸)

ارزیابی کارایی واحدهای خدماتی، تولیدی، آموزشی و … همواره مسأله مهمی نزد مهندسان و اقتصاددانان بوده است. اینکه یک واحد چگونه از مجموعه امکاناتی که در اختیار دارد استفاده نموده و طی یک دوره مورد بررسی چگونه عملکردی داشته، سؤالی است که در حیطه ارزیابی کارایی می گنجد. (خدابخشی و بیرانوند،۱۳۹۰)

محدودیت عوامل تولید موجب گردیده است که توجه انسان به کارایی هرچه بیشتر در تمام فعالیتها و اقداماتی که به عمل می آورد به یک پدیده دائمی و مقبول نظر همگان مبدل شود. از این رو، در اقتصاد ملی هر جامعه ای کارایی و ارتقاء آن از جمله موضوعات برخوردار از اولویت قلمداد می گردد.(سبحانی و کارجو،۱۳۹۱)

در محیط رقابتی امروز که دوام و بقای سازمان ها به کیفیت تصمیمات ذینفعان بستگی دارد ارزیابی عملکرد از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده و نقش مهمی در بهبود عملکرد سازمان ها خواهد داشت. ارزیابی عملکرد بایستی از چنان جامعیتی برخوردار باشد که بتواند تمامی ابعاد پیرامون مترتب بر فعالیت سازمانها را با عملکرد آنها مرتبط نموده و نقش تصمیمات مدیران در نیل به اهداف و ارتقا عملکرد آنها را منعکس نماید. (اسلامی و همکاران،۱۳۹۰)

کارایی در مفهوم عام آن به معنای درجه و کیفیت رسیدن به مجموعه اهداف مطلوب است. بنابراین یک تولید کننده در صورتی کارا خواهد بود که بتواند به کلیه اهداف تولیدی که برای او در نظر گرفته شده برسد. مفهوم کارایی عموما در سه سطح مختلف ، خرد ، سطح صنعت یا سازمان و سطح کلان به کار برده می شود. (کرد و همکاران، ۱۳۹۰)

کارایی در مفهوم عام به معنای درجه و کیفیت رسیدن به مجموعه اهداف مطلوب است. کارایی بخشی از بهره وری است و به صورت های گوناگونی تعریف می شود. ولی در یک مفهوم ساده شامل نسبت ستانده به نهاده در یک سیستم می باشد. در تعریف دیگر کارایی، به صورت نسبت حداقل هزینه ممکن به هزینه تحقق یافته برای ارائه میزان مشخص ستاده در مقایسه با سایر واحدهای موجود در آن صنعت در نظر گرفته می شود. کارایی مقیاس، کارایی فنی، کارایی تخصیصی، کارایی اقتصادی و کارایی قیمت، انواع مختلف کارایی هستند و همه آنها برای حداکثر کردن تولید با هزینه مشخص یا حداقل نمودن هزینه با سطح تولید مشخص هستند و نتیجه آنها نیز حداکثر کردن سود واحد تصمیم گیرنده است. (طحاری و همکاران، ۱۳۹۰)

مفهوم کارایی عمدتا در سه حوزه مهندسی، مدیریت و اقتصاد مطرح است. در اقتصاد، مفهوم کارایی، همان تخصیص بهینه منابع است. هر چند که از نظر اهداف کاربرد ی، تعاریف گوناگونی از کارایی عنوان شده است ، اما به طور کلی می توان گفت که کارایی، معرف نسبت ستاده ها به نهاده ها در مقایسه با یک استاندارد مشخص است. از طرفی دیگر، در حوزه علم مدیریت علاوه بر سرمایه های فیزیکی، سرمایه های انسانی نیز به عنوان نهاده هایی مهم و تعیین کننده در نظر گرفته می شوند. لذا از آن جا که کارایی افراد - با توجه به تشویق ها و تنبیه ها- ممکن است از توان افراد نیز بیشتر و یا کمتر شود، مقدار محاسبه شده برای آن ، محدود به مرز واحد نمی شود. به عبارت دیگر می توان گفت که کارایی، بهینگی استفاده از منابع در راستای تامین اهداف کارکردی است.. (عالم تبریز و همکاران، ۱۳۸۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:50:00 ب.ظ ]




به طور کلی بهره وری مفهومی است که برای نشان دادن نسبت برونداد به درونداد یک فرد، واحد یا سازمان به کار گرفته می شود و به بررسی رابطه بین داده ها و ستانده ها می پردازد که به صورت زیر بیان می شود:

دانلود پایان نامه

داده / ستانده = بهره وری

ستانده، خدمات ارائه شده توسط واحد اقتصادی است که می توان آن را بر حسب تولید کل یا تولید خالص یا هر دو بیان کرد. داده، شامل عواملی نظیر نیروی انسانی، مواد، انرژی، سرمایه و دیگر منابع مرتبط به بهره وری است که در جهت ایجاد ستانده مورد استفاده قرار می گیرد. از بین عوامل ذکر شده، عوامل نیروی انسانی و سرمایه نسبت به بقیه عوامل مهمتر تلقی شده و جایگاه بهتری در تحلیل بهره وری نیز دارند.

افزایش بهره وری یک شرکت می تواند منجر به بهبود کیفیت خدمات شود و هزینه های آنرا کاهش دهد. در نتیجه سود و سهم از بازار افزایش می یابد. سهم بیشتر از بازار به رشد فروش منجر می شود که دستیابی به سطوح مختلف عملیات و فعالیتها را ممکن می سازد. با افزایش سود، اعتبار و امکانات لازم برای تحقیق و توسعه افزایش می یابد که به نوبه خود به بهبود سیستم های تولیدی و فرایندها کمک می کند و مشوقی برای ایجاد فناوری و محصولات جدید خواهد بود. این موضوع، سوداوری درازمدت سازمان و نیز دوام آن را تضمین می کند.

بهره وری حاصل همکنشی دو عامل کارایی و اثربخشی است منظور از کارایی انجام فعالیتها با صرف حداقل منابع یا حداقل هزینه است و مقصود از اثربخشی حداکثر استفاده بهینه از مخارج و هزینه هاست و و مقصود از اثربخشی، حداکثر استفاده بهینه از مخارج و هزینه هاست. به عبارت دیگر، کارایی کار را خوب انجام دادن و اثربخشی، کار خوب را انجام دادن است و بهره وری به عنوان ترکیب این دو مفهوم یعنی کار خوب را خوب انجام دادن است. (قائمی و همکاران،۱۳۹۰)

لذا با توجه به تعاریف ارائه شده تشخیص کارایی منوط به تعریف و مقایسه با یک حد مطلوب استاندارد است و مبنای چنین حد مطلوبی می تواند به روش های متفاوتی تعیین گردد که از جمله این روشها می توان به روش تحلیل نسبت و روش تحلیل مرزی اشاره نمود.

در روش تحلیل مرزی از مفهوم کارایی که رابطه مستقیمی بامفهوم ارزیابی عملکرد دارد استفاده شده و مرزی به عنوان مرز کارایی به وجود می آید و شعبه ها و واحدهایی که بر روی این مرز فعالیت می کنند کارا شناخته می شوند و به عبارت دیگر ، آنها بهترین عملکرد را داشته و واحدهایی که در زیر مرز کارایی فعالیت کنند به عنوان واحدهای ناکارا شناخته می شوند. در تئوری های اقتصادی برای تعیین مرز کارایی (تابع تولید ) دو روش مهم پارامتریک و ناپارامتریک وجود دارد . در رویکرد پارامتریک تعیین مرز کارایی، روش های متفاوتی چون روش مرزی تصادفیSFA ، روش مرزی ضخیمTFA ، روش توزیع آزادDFA  وجود دارد. اصولاً در تمامی این روش های پارامتریک سعی بر آن است که با بهره گرفتن از فرضهای متفاوت، یک تابع تولید مرزی به شکل خاصی (نظیر کاب داگلاس، ترانسلوگ و .. ) با یک جمله خطای ترکیبی، تخمین زده شود و به این وسیله میزان ناکارایی واحد ها رابه دو دسته عوامل تصادفی و عوامل ناکارایی نسبت دهد. )ودودی و همکاران، ۱۳۸۴(

 

 

 

 

 

۲-۲-۱۰ روش های کلی اندازه گیری کارایی

 ۱) پارامتری و ۲) ناپارامتری

۲-۲-۱۰-۱ روش های پارامتری

در روش های پارامتری که بیشتر بر پایه اصول اقتصادسنجی است و در اقتصاد مورد استفاده قرار می گیرد، ابتدا یک فرم تابعی (معمولا تابع تولید کاب– داگلاس) برای تولید در نظر گرفته می شود. لازم به ذکر است که در روش های پارامتری علاوه بر محدودیت انتخاب تابع تولید، با محدودیت های دیگری نیز روبرو هستیم:

اول اینکه واحدها باید فقط یک محصول تولیدی داشته باشند و این در حالی است که ممکن است واحدهای تحت ارزیابی چند محصولی باشند.

دوم اینکه استفاده از روش کمترین مربعات برای برآورد پارامترهای تابع تولید بیان کاملی از نقاط ممکن تولید نمی باشد. زیرا تابع تولید بیشترین تولید ممکن به ازای هر ورودی است؛ در حالی که تابع محاسبه شده از این روش بیشترین تولید ممکن را در هر ورودی به دست نمی دهد. اولین مدل تخمین به روش پارامتری در سال ۱۹۷۷ توسط ایگنز لاول و اشمیت و همچنین میوزن و وان دن بروک ارائه شد. روش های پارامتری به دو گروه کلی قطعی و تصادفی تقسیم می شوند. (بحیرایی و حامدی، ۱۳۹۱)

در روش پارامتری، تابع تصادفی تولید(SFA) را به روش های اقتصادسنجی با بهره گرفتن از نظریه اقتصاد خرد تعیین می کنیم. این تابع رویه ای در فضای n بعدی است. با توجه به تابع تولید مرزی تصادفی بدست آمده، کارایی دیگر واحدها را تعیین می کنیم. برتری روش (SFA) نسبت به روش های معمولی اقتصادسنجی در این است که در برازش تابع، نقاط متوسط در نظر گرفته نمی شود بلکه نقاط مرزی لحاظ می شود. معادله این تابع به این صورت است:

به طوری V  که همان جزء تصادفی (جمله اخلال) در اقتصادسنجی است و دارای توزیع نرمال است و U معرف ناکارایی است که بیشتر با توزیع نرمال در نظر گرفته می شود. تابع f(x) تابع تولید و به شکل تابع کاب-داگلاس یا از نوع ترانسلوگ است.

 

۲-۲-۱۰-۲ روش های غیرپارامتری

در تلاش برای رفع مشکلات موجود در روش های پارامتری روش های غیرپارامتری ایجاد شدند. فارل در سال ۱۹۶۷ اولین روش غیرپارامتری را جهت تعیین کارایی در حالت دو ورودی و یک خروجی ارائه نمود. وی بجای برآورد تابع تولید مرز کارای قطعه قطعه خطی را با اعمال فرض های زیر و با بهره گرفتن از تبدیل یک به یک   به دست آورد. شیب پاره خطها منفی یا صفر است و هیچ واحدی بین مرز و مبدا قرار نمی گیرد. نقاطی که روی مرز قرار می گیرند نقاط کارا و بقیه ناکارا هستند. (بحیرایی و حامدی، ۱۳۹۱)

در روش های ناپارامتری، تابع تولید برآورد نمی شود. مهمترین روش غیرپارامتری، روش تحلیل پوششی داده ها(DEA) است و نیازی به تابع تولید برای تعیین کارایی نیست. این روش توسط سه نفر ارائه شد و موسوم به روش CCR است.

میخواهیم کارایی چند واحد تصمیم گیر(DMU) همگن را تعیین کنیم. اگر Xj،j=1 تا n، داده ها،نهاده ها یا بعبارت دیگر متغیرهای ورودی و Yj،i=1 تا m ستانده ها یا متغیرهای خروجی باشند، کارایی برابر است با:

ui ضریب اهمیت ستانده ها و vj ضرایب اهمیت نهاده هاست. مسئله مهم تعیین این ضرایب است. گاهی این ضرایب مشخص، به عنوان مثال می تواند قیمت باشد و باید قیمت آنها را در نظر گرفت اما در بیشتر مواقع ممکن است قیمتها در دسترس نباشد یا نظرات متفاوتی در مورد این ضرایب وجود داشته باشد. CCR به نحو جالبی در این حالت مشکل ضرایب را حل می کند. آنها پیشنهاد کردند که این ضرایب را هر واحد تصمیم گیر می تواند به مقدار دلخواه اختیار کند، به شرط اینکه کارایی دیگر واحدها با این ضرایب از یک بیشتر نباشد. به عبارت دیگر برای بنگاه pام با فرض اینکه s واحد تصمیم گیر داشته باشیم، ماکزیمم مقدار کارایی را با تعیین ضرایب u و V چنان تعیین می کنیم که دیگر واحدها کارایی کمتر یا مساوی یک داشته باشند، یعنی:

برنامه ریزی تابع یادشده یک برنامه ریزی غیرخطی است که آن را می توان به برنامه ریزی خطی تبدیل کرد، دوگان آن را حل کرده و به طور مستقیم کارایی را حساب کرد. ممکن است برای ضرایب vjp و uip محدودیت هایی در نظر گرفته به عنوان مثال این ضرایب بزرگتر از صفر باشد یا رابطه ای بین آنها وجود داشته باشد.

(۰< ε) یعنی ضرایب صفر نباشد. این مدل موسوم به CCR /ε است که بانکر و چارنز آنرا ارائه کردند. در این حالت، دوگان بصورت فرمول شماره (۳۱) در می آید:

ثابت می شود θp که همان کارایی واحد pام است و در این رابطه θ و λ متغیرهای دوگان و Z و W متغیرهای کمکی هستند. از مدل یاد شده می توان برای تعیین کارایی در زمینه های مختلف نظیر بانکها، صنعت، آموزش عالی یا طبقه بندی دانشگاهها استفاده کرد. (پورکاظمی، ۱۳۸۳)

مهمترین ایراد روش پارامتریک، فرضهای متفاوتی است که برای توابع و جزء ناکارایی در نظر می گیرد. لذا با درنظر گرفتن فرضهای مختلف، تخمینهای بسیار متفاوتی حاصل می گردد که امکان مقایسه عملی بین واحدها را با مشکل مواجه می سازد.

در مقابل، در روش ناپارامتریک که برای اولین بار توسط فارل ( ۱۹۵۷ ) برای تخمین کارایی ارائه شد نیازی به تعیین شکل تبعی خاصی برای توابع نبوده و عوامل تصادفی نیز وجود ندارند . فارل به جای حدس تابع تولید، مقادیر داده ها و ستانده ها را مشاهده کرده و مرزی را برای واحدها در نظر گرفته و آنرا ملاک کارایی قرار داد . فارل کارایی یک واحد اقتصادی را شامل دو جزء کارائی فنی  و کارائی تخصیصی  می دانست . کارایی فنی مربوط به ساختار تکنولوژیکی یک واحد است . به عبارت دیگر در کارایی فنی بحث بر سر رابطه بین نهاده و خدمات و چگونگی تبدیل نهاده ها به خدمات است . کارایی تخصیصی نیز مربوط به اهداف رفتاری واحدهاست . چون اهداف رفتاری عموماً مواردی نظیر حداکثر نمودن درآمدها، حداقل کردن هزینه ها و یا حداکثر نمودن سود است از اینرو به اطلاعات قیمتی در مورد نهاده ها و محصولات نیازمند است و نهایتاً از ضرب این دوکارایی، کارایی کل(اقتصادی ) بدست می آید. در سطح الگوهای ناپارامتریک، روش های متفاوتی برای مشاهده ناکارایی وجود دارد که از مهمترین و پرکاربردترین آنها می توان به روش مرز پله ای و روش برنامه ریزی خطی اشاره نمود که هر دو جزو الگوهای برنامه ریزی ریاضی هستند. (ودودی و همکاران، ۱۳۸۴)

در مدل های کمی و عینی مرتبط با اندازه گیری کارایی، آنچه مهم است تعیین تابع تولید  و استفاده از آن در مدل است. زیرا با داشتن آن می توان عملکرد یا کارایی یک واحد را محاسبه کرد. برای تعیین و تقریب تابع تولید دو روش عمده پارامتری و غیرپارامتری وجود دارد. در روش پارامتری، تابع تولید مشخصی با بهره گرفتن از روش های مختلف آماری و اقتصادسنجی تخمین زده شده و سپس با بکارگیری این تابع نسبت به تعیین کارایی اقدام می گردد. اما در روش غیرپارامتری که فارل برای اولین بار به تعیین کارایی به این روش پرداخت. نیازمند تخمین تابع تولید نمی باشیم و به جای توجه به تابع تولید به مرز تولید توجه می شود. (اسدی و همکاران، ۱۳۸۸)

معرفی انواع روش های اندازه گیری عملی کارایی از سوی فارل(۱۹۵۷) صورت گرفته است. وی پیشنهاد کرد که برای اندازه گیری کارایی یک بنگاه، باید عملکرد آن با عملکرد بهترین واحدهای موجود در آن صنعت مقایسه شود. فارل سه نوع کارایی برای بنگاه مطرح کرد. وی نظر خود را با مثال ساده ای از واحدی که با بهره گرفتن از دو عامل تولید X1 و X2 به تولید یک ستانده Y با فرض بازده به مقیاس ثابت و بر مبنای حداقل نهاده می پردازد، بیان کرد. (بحیرایی و حامدی، ۱۳۹۱)

 

۲-۲-۱۱ انواع کارایی

نمودار۲-۲- انواع کارایی از دیدگاه فارل

۲-۲-۱۱-۱ کارایی فنی یا تکنیکی

کارایی فنی یا تکنیکی عبارت است از توانایی یک واحد در بدست آوردن حداکثر خروجی با یک دسته از ورودیهای ثابت.

این کارایی متأثر از عملکرد مدیریتی و مقیاس آن واحد (شعبه) می باشد. به عبارت دیگر کارایی فنی، اختلاف بین نسبت خروجی به ورودی مشاهده شده با نسبت بین خروجی به ورودی در بهترین شرایط است. (فقیه نصیری و همکاران، ۱۳۸۹)

 

۲-۲-۱۱-۲ کارایی تخصیصی

کارایی تخصیصی عبارت است از توانایی یک واحد در استفاده بهینه از نهاده ها برای تولید، با توجه به قیمت و تکنولوژی، به گونه ای که هزینه حداقل گردد. در  کارایی تخصیصی فرض بر این است که سازمان مورد نظر از لحاظ تکنیکی کاملاً کاراست. (فقیه نصیری و همکاران، ۱۳۸۹)

۲-۲-۱۱-۳ کارایی اقتصادی

کارایی اقتصادی ترکیبی است از کارایی فنی و تخصیصی. همانطور که گفته شد، کارائی فنی بیانگر حداکثر سطح تولید ممکن برای یک واحد خدمات با بهره گرفتن از نهاده های معین است و کارایی تخصیصی با توجه به قیمت عوامل و محصولات و لحاظ سطح معین و ثابتی از تکنولوژی، میزان بکارگیری نهاده ها را در اندازه بهینه شان نشان می دهد. این دو مفهوم در مجموع بیانگر کارایی اقتصادی است که از آن به کارایی هزینه نیز یاد می شود. یک سازمان زمانی به کارایی اقتصادی می رسد که هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ تخصیصی، کارا باشد. به عبارت دیگر کارایی فنی، بخشی از کارایی اقتصادی است و این دو رابطه ضروری- و نه کافی‌ دارند. (فقیه نصیری و همکاران، ۱۳۸۹)

۲-۲-۱۱-۴ کارایی مقیاس

کارایی مقیاس، بیانگر نسبت کارایی فعلی یک واحد به کارایی در مقیاس بهینه آن واحد تولیدی است. به عبارت دیگر کارایی مقیاس، بیانگر تولید در مقیاس بهینه یک واحد تولیدی است. (فلاح، ۱۳۸۶)

تاکنون تعاریف متنوعی از کارایی ارائه شده است. مفهوم کارایی در اقتصاد، تخصیص مطلوب منابع است. اما از نظر اهداف کاربردی، تعاریف گوناگونی بیان شده است. به طور کلی کارایی، معرف نسبت ستانده ها به نهاده ها در مقایسه با یک استاندارد مشخص است .

از این رو تشخیص کارایی، منوط به تعریف و مقایسه با یک واحد مطلوب استاندارد است. مبنای چنین حد مطلوبی می تواند با روش های مختلفی تعیین و مشخص شود.

  1. ۱٫ Stochastics Frontier Approach
  2. ۲٫ Tick Frontier Approach
  3. ۳٫ Distribation Free Approach
  4. ۴٫ Cobb-Douglas Production Function
  5. ۵٫ Translog
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:50:00 ب.ظ ]




با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز تغییر و تحولات گسترده در ساختارهای سیاسی و اقتصادی میزان مشارکت مردم و اعتماد متقابل دولت و مردم به شدت افزایش یافت. به عبارت دیگر می توان یکی از نتایج بزرگ پیروزی انقلاب را که خود بر اساس سرمایه اجتماعی شکل گرفت، تقویت سرمایه اجتماعی در عرصه سیاسی و اقتصادی کشور دانست. اما برخی سیاست ها و برنامه های دولت های بعد از انقلاب علیرغم دنبال کردن اهداف مثبت، آثار منفی بر سرمایه اجتماعی گذاشته اند، بگونه ای که امروزه اعتمادی که مبتنی بر ارزش های اسلامی مورد انتظار است، مشاهده نمی گردد (بیدختی و نظری[۱]، ۱۳۸۸،ص۵۶).

نمودها و مصادیق سرمایه اجتماعی در هر جامعه ای قابل تبیین و مشاهده است. ایران، به علت مذهب مشترک، زبان مشترک، آیین و رسوم خاص، اعیاد و عزاداری ها، احترام عامه مردم به یک سری اصول و ارزش ها، و … دارای عناصری از اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی است. مردم خصوصاً بعد از انقلاب، در تظاهرات ها و راهپیمایی ها و نمازجمعه ها شرکت داشته اند، در مسائلی نظیر سیل و زلزله و سقوط هواپیما و … همگی یک حس داشته اند. در مسائلی نظیر حضور ایران در جام جهانی یا قهرمانی ورزشکاران و … نیز این حس مشترک که نماد و نمودی از سرمایه اجتماعی است، به روشنی قابل مشاهده است. اما در عین حال سرمایه اجتماعی، عنصری ثابت و خنثی نیست. نظام و سیستم اجتماعی با هر تحرکی، ممکن است دچار نقص و انحراف در اعتماد اجتماعی، انسجام و مشارکت اجتماعی شود و سرمایه اجتماعی با کاهش مواجه شود و این مسئله مهم به تدریج مهاجرت، افسردگی، اعتیاد ، نارضایتی عمومی و … را در پی خواهد داشت.

به دلیل هویت دینی مردم ایران، تحلیل، ارزیابی و سنجش سرمایۀ اجتماعی در این دیار باید با رویکردی دینی صورت پذیرد. شاید چنین تحلیلی ما را به نتیجه ای یکسان دربارۀ وضعیت سرمایۀ اجتماعی در کشور برساند، اما مهم این است که به مبنایی استوار و فرایندی بومی و واقعی و روشی معتبر و کارآمد برای همۀ ادوار دست یافته باشیم. تردیدی نیست که با وجود همۀ خدمات و افتخارات برآمده از انقلاب اسلامی، به دلیل سرخوردگی های ناشی از دوررس جلوه کردن عدالت اجتماعی فراگیر در سال های اخیر، بخش هایی از سرمایۀ اجتماعی  به هر مفهوم که باشد در کشور ما دچار آفت و آسیب شده است، اما چه بسا بخش هایی دیگر از سرمایه های دست ناخورده و غنی اجتماعی نیز در این کشور وجود داشته باشد که با معیارهای متعارف نه قابل شناخت است و نه قابل سنجش و تنها در رویکردی بومی و دین محور می توان آنها را شناخت و از آن بهره برد. به یقین آنگاه که در پی ساماندهی سرمایه اجتماعی برای رسیدن به افق چشم انداز بیست سالۀ کشور برآییم، بازنگری در مفهوم و ابعاد سرمایۀ اجتماعی و روش سنجش آن متناسب با آموزه های دینی و واقعیات جامعۀ ایرانی اهمیت مضاعف خواهد یافت.

میزان اعتماد اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه های سرمایه اجتماعی (در ایران و چند کشور منتخب) در جدول ۲-۱ ارائه گردیده که مربوط به سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱ میلادی و به استناد منابع بین المللی است. به طوریکه در ایران میزان اعتماد اجتماعی از نظر حذف و عدم حذف افرادی که از پاسخ دادن امتناع ورزیده اند، نسبت به کشورهای دیگر اختلاف زیادی مشهود است (حسینی و همکاران[۲]، ۱۳۸۶).

 

جدول۲-۱- میزان اعتماد اجتماعی در کشورهای منتخب (۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱)

کشور درصد افرادی که مردم کشورشان را قابل اعتماد اعلام کرده اند
با حذف افرادی که از پاسخ دادن امتناع ورزیده اند بدون حذف افرادی که از پاسخ دادن امتناع ورزیده اند
دانمارک ۵/۶۶ ۱/۶۴
سوید ۳/۶۶ ۷/۶۳
ایران ۳/۶۵ ۶/۴۹
چین ۵/۵۴ ۵/۵۲
هند ۰/۴۱ ۹/۳۸
امریکا ۸/۳۵ ۵/۳۵

 

وجود سطح بالایی از سرمایه اجتماعی پیوند دهنده (درون گروهی) و تنزل سرمایه اجتماعی متصل کننده (برون گروهی) شاید بتواند تبیین کننده میزان پایین اعتماد اجتماعی در بین افراد جامعه باشد به طوریکه که در پیمایشها، پژوهش های مرتبط با سرمایه اجتماعی هر چه از خانواده و گروه هایی مانند: اقوام، دوستان و همسایگان دورتر شویم حلقه اعتماد تنگ تر می شود. همچنین هر جا گروه های شغلی در پی منافع شخصی خود بوده و وظایف شغلی در چارچوب قوانین و اصول اخلاقی انجام نگیرد، از اعتماد کمتری برخوردار بوده اند. همچنین از دیگر دلایل عمده عدم رشد اعتماد اجتماعی در ایران معاصر این بوده است که محور برنامه های کلان کشور را بر ابعاد سخت افزاری توسعه متمرکز کرده اند. تحلیل برنامه های عمرانی قبل از انقلاب و برنامه ریزی های بعد از انقلاب، نشان دهنده عدم توجه به ابعاد اجتماعی توسعه است (صیدایی و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۲۰۴).

 

۲-۲-۸- جنبه های منفی سرمایه اجتماعی

وجوه منفی سرمایه اجتماعی از دو جنبه بررسی می گردد؛ یکی تأثیر سرمایه اجتماعی در تقویت نابرابری (زیرا فواید سرمایه اجتماعی به شکل نابرابر توزیع شده است، و افراد دارای اتصالات بیشتر از مزایای آن بیشتر بهره می­گیرند) و دیگری نقش سرمایه اجتماعی در حمایت از رفتارهای ضد اجتماعی است (مانند همبستگی اجتماعی میان گروه های مخرب، حال چه این مخرب بودن ویژگی و هدف آگاهانه آنها باشد و چه محصول جانبی و ناخواسته آنها).

در میان متفکرین، برای مثال پاتنام می گوید که سرمایه اجتماعی بی ضرر است و تنها مقداری هزینه دارد، فوکویاما سرمایه اجتماعی را خیر عمومی هم برای اقتصاد و هم برای کل جامعه می داند و تنها بعداً از اثرات منفی آن یاد می کند. پاتنام نه تنها از اثرات منفی سرمایه اجتماعی بلکه از اثرات منفی سرمایه فیزیکی و همچنین سرمایه انسانی یاد می کند و به ترتیب اسلحه و شکنجه را مثال می زند که البته احتمال اثرات منفی تولید شده توسط سرمایه اجتماعی را بیش از سرمایه فیزیکی و انسانی برآورد می کند. اعتماد نقش مهمی را در مفهوم فوکویاما از سرمایه اجتماعی بازی می کند و او نتایج منفی سرمایه اجتماعی را با بهره گرفتن از ایده «شعاع محور اعتماد» تشریح می نماید. هر چه شعاع اعتماد محدود به اعضای خود گروه باشد، احتمال بروز اثرات منفی بیشتر می شود. بوردیو و کلمن نیز درباره وجوه منفی سرمایه اجتماعی مطلع بوده اند اما در کل همه آنها به اندازه کافی به این وجوه منفی نپرداخته اند (پیران و همکاران، ۱۳۸۶،ص۳۹).

علیرغم اقبال روزافزون به مفهوم سرمایه اجتماعی در ایران و به رغم اثبات کاربرد سرمایه اجتماعی و مفید بودن چنین کاربردهایی در حیطه هایی چون توسعه اجتماعی، توسعه اقتصادی، توسعه منطقه ای، مطالعات اجتماع محلی، حکمرانی و جرم و خشونت و … روز به روز محدودیت های سرمایه اجتماعی روشن تر شده و از هیاهوی بسیار که ناگهان در باب آن به عنوان کلید حل تمامی مسایل و مشکلات یا مفهومی جادویی به راه افتاده بود، به شدت کاسته شده است. معلوم گردیده است که به علت بی توجهی در استفاده از آن که منجر به پیدایش بی دلیل ده ها نظرگاه و کارپایه مفهومی و نظری گردیده است، از یک سو و پیچیدگی ذاتی مفهوم از سوی دیگر، در مواردی کارآیی سرمایه اجتماعی محل تردید بوده و کنترل آن در فرایند پژوهش غیرممکن می گردد

به طور کلی و مختصر جنبه های منفی سرمایه اجتماعی شامل موارد ذیل است :

  • تثبیت نابرابری های اجتماعی؛
  • از دست دادن خلاقیت و آزادی افراد در پی حمایت گروهی و تقویت همبستگی؛
  • تشویق و ترغیب نژادپرستی در پی تأکید بیش از حد برگروه و شبکه اجتماعی خاص؛
  • اثر سوء قدرت شبکه های اجتماعی به جهت ارضاء نیازهای احساسی و کم شدن وابستگی زوج ها در خانواده؛
  • سرمایه اجتماعی به عنوان ابزاری در اختیار نخبگان جامعه است تا به وسیله آن بر دامنه امتیازات خود بیافزایند (صیدایی و همکاران،۱۳۸۸،ص ۱۹۹).

 

۲-۳- بخش دوم: مدیریت استعداد

۲-۳-۱- مقدمه

امروزه سازمانها بخوبی دریافته اند که به منظور موفقیت در اقتصاد پیچیده جهانی و نیز ماندگاری در محیط رقابتی کسب و کار، به داشتن بهترین استعدادها نیاز دارند. همزمان با درک نیاز به استخدام ، توسعه و نگهداشت استعدادها‌‌، سازمانها دریافته‌اندکه استعدادها منابعی بحرانی هستند که برای دستیابی به بهترین نتیجه‌ها نیازمند مدیریت می باشند. در گذشته مدیریت استعداد[۳] به عنوان یک مسئولیت جنبی به بخش پرسنلی محول شده بود، در حالی‌که امروزه مدیریت استعداد به عنوان یک وظیفه سازمانی که مسئولیت آن به عهده تمام بخش هاست، بسیار جدی تر مورد توجه قرار گرفته است.

بی شک عصر حاضر، عصر سازمانهاست و متولیان این سازمانها، انسانها هستند؛ انسانهایی که خود به واسطه در اختیار داشتن عظیم ترین منبع قدرت؛ یعنی تفکر، می توانند موجبات تعالی، حرکت و رشد سازمانها را پدید آورند. در سالهای اخیر، در سازمانهای ایرانی، مبحث پرورش و توسعه نیروی انسانی در قالبهای گوناگونی، نظیر: شناسایی و پرورش استعدادها، جانشین پروری ، مدیران آینده ، مدیران سایه و …. مورد توجه قرار گرفته است. اما کماکان با وضعیت مطلوب در این زمینه فاصله قابل توجهی وجود دارد. در همین راستا انجام مطالعات و پژوهشهای گوناگون برای الگوبرداری و بکارگیری تجربه‌های موفق سازمانهای توسعه یافته، از اهمیت بسزایی برخوردار است(رونلوند،۲۰۰۹،ص۴۳).

 

۲-۳-۲- تعریف استعداد و مدیریت استعداد

استعداد را میزان نسبی پیشرفت فرد در یک فعالیت برآورد می کنند. اگر برای کسب مهارت در یک فعالیت افراد مختلف در شرایط و موقعیت یکسانی قرار بگیرند متوجه خواهیم شد که افراد مختلف تفاوتهایی از لحاظ میزان کسب آن مهارت نشان می دهند. فرد مستعد را به صورت های مختلفی چون: مهم ترین و ارزش افزاترین افراد که بیش از سایرین در خلق مزیت رقابتی نقش دارند، افراد دارای مهارت بالا و پرورش یافته، افراد دارای پتانسیل بالا برای موفقیت در سازمان و نیروی کار ماهر عجین شده با کار و متعهد تعریف کرده اند. در مجموع می توان کفت منظور از مستعد فردی است که به واسطه دارا بودن ظرفیت ها و قابلیت های ویژه (دانش، نجربه و مهارت) و تعهد بالا نسبت به کار، سهم چشمگیری در ایجاد ارزش و موفقیت سازمان دارد (کریمی و سلطانی، ۱۳۹۰،ص ۱۰۰).

مدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای شناسایی، استخدام، پرورش، ارتقا و نگهداری افراد مستعد، با هدف بهینه کردن توان سازمان به منظور تحقق نتایج کسب و کار، تعریف شده است. چز و همکاران (۲۰۰۸) معتقدند که مدیریت استعداد عبارت است از شناسایی استعداد و سپس همنوا کردن آن با نقش های شغل به منظور بیشینه کردن درگیری (عجین شدن) فرد با نقشی که با قوت های ذاتی او منطبق است. در واقع مدیریت استعداد عبارت است از انجام یکسری فعالیت های یکپارچه به منظور تضمین جذب، نگهداری، انگیرش و توسعه کارکنان مستعد مورد نیاز در حال حاضر و آینده توسط سازمان. هدف مدیریت استعداد توسعه و نگهداری یک استخر استعداد متشکل از نیروی کار ماهر، عجین شده با کار و متعهد به منظور تضمیت جریان استعداد است. مدیریت استعاد تضمین می کند که افراد مناسب با مهارت های مناسبدر محل مناسب قرار گرفته اند و بر فعالیت های مناسب متمرکز و نسبت به آن عجین شده اند(چیس ات ال،۲۰۰۸،ص۳۲).

 

۲-۳-۳- شایسته سالاری

مدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای شناسایی، استخدام، پرورش، ارتقا و نگهداری افراد مستعد، با هدف بهینه کردن توان سازمان به منظور تحقق نتایج کسب و کار، تعریف شده است. با توجه به تعریف مدیریت استعداد و در نظرگرفتن چرخه حیات کارکنان به عنوان مدلی برای یکپارچه‌سازی، مهمترین فرایندهای توسعه منابع انسانی، می توان دریافت که مباحث مرتبط به مدیریت استعداد در تمامی فرایندهای چرخه قابل استقرار و تسری است. منابع انسانی ارزشمندترین منابع سازمانها محسوب  می شوندکه با تلاش همگانی و ایجاد همگانی میان آنها و بکارگیری صحیح از آنان و دیگر اجزای سازمان می توان اهداف سازمانی را تحقق بخشید.

این منابع دارای توانایی ها و قابلیت های بالقوه ای هستند که در محیط سازمانی به فعل تبدیل می شوند و دست یابی به این مهم نیازمند درک و شناخت کامل انسانها و فراهم کردن شرایط مناسب برای کار و تلاش است . یکی از مواردی که در این زمینه قابل بررسی است قراردادن افراد در جایگاههای مناسب با توانایی و تجارب و قابلیت آنها است . که این فرایند در قالب نظام شایسته سالاری بررسی گردیده است. نظام شایستگی اداری نظامی است که در آن بهترین افراد در بهترین ترکیب و با مناسب ترین شرایط و بالاترین بازده کار انجام وظیفه میکنند و مناسب با تلاش و کوشش خود حقوق و مزایا دریافت میکنند در این نظام فرد شایسته در منصب و شغل مرتبط با خود که توانمندی انجام آن را دارد قرار میگیرد. به نظر اسپنسر دو نوع شایستگی وجود دارد.

در این رابطه شایسته سالاری باید در تمامی سطوح مورد توجه قرارگیرد و تنها محدود به مدیران نمی شود آنچه مهم است اینکه این امر باید از بالاترین سطح آغاز گردد.

برای تحقق اهداف سازمانی افرادلایق و کاردانی باید در راس امور قرار گیرند بدیهی است به جز یک مدیر شایسته شخص دیگری قادر به تحقق انتظارات یک سازمان نخواهد بود و مدیر شایسته کسی است که هم دانش مدیریت داشته باشد و هم بتواند از تجارب استفاده مطلوب ببرد. بنابراین شناخت ابعاد شایستگی های مدیرییتی هم برای توسعه و هم برای ارزیابی مدیران عامل اساسی بشمار می رود. برای انتخاب افراد شایسته باید ضابطه و ملاک موجود باشد و این ضوابط باید به گونه ای انتخاب شوند که قابل سنجش باشند. لذا انتظار می رود زمانی که مولفه ها و محور های شایستگی تعیین می شود انتخاب و انتصاب مدیران با توجه به این مولفه ها صورت گیرد و برای جلوگیری از به هدررفتن نیرو و سرمایه ، اولویت های مربوط رعایت گردد. با توجه به اینکه در عصری که در حال گذار از عصر اطلاعات به عصر دنیای مجازی هستیم و سازمانها نسبت به گذشته درگیررقابت سختری هستند و تعغییرات سریع محیطی و شرایط اقتصاد و بازار کار، جهانی شدن ، افزایش هزینه های سلامت و افزایش تقاضا همگی سازمانها و معیارهای مدیریت نیروی انسانی را با چالشی جدی مواجه کرده است. همگام با دیگر اجزای سازمان اداری به صورت هماهنگ به منظور تحقق اهداف نظام اداری هدایت شوند، بدون شک گام مهمی در راستای ایجاد یک نظام اداری پاسخگو، شفاف، قانونمند و مبتنی بر شایسته سالاری برداشته می شود (سالکی[۴]، ۱۳۸۶،ص ۵۴).

 

۲-۳-۴- شایسته سالاری در کشور های مختلف

شایسته سالاری یکی از عوامل اساسی توانمند سازی دولتها و ارتقاء سطح دانش و تخصص مدیران و گردانندگان هرکشور است. امروزه انتصابات غیر سیاسی دولتها بر پایه اصول شایسته سالاری و عمدتا از طریق آزمونهای تخصصی صورت می گیرد. اما هنوز هم تعداد مدیران توصیه شده و منصوبان غیر متخصص چشمگیر است.

  • سنگاپور: در میان کشورهای آسیای جنوب شرقی جمهوری سنگاپور شاید تنها کشوری باشد که با تاکید بر شناسایی و رشد جوانان نخبه برای تصدی مشاغل مدیریتی کشور نزدیکترین نظام را به نظام شایسته سالاری نسبت به سایر کشورهای منطقه در اختیار داشته باشد. در این کشور برای مدارک و مدارج علمی و دانشگاهی اهمیت ویژه ای قائل هستند زیرا از نگاه رهبران این کشور داشتن مدارک علمی بیانگر تلاش و کوشش فراوان همراه با استعداد هوش در شهروندان است. نکته جالب اینکه حتی از شهروندان غیر سنگاپوری تبعه کشور نیز در صورت دارا بودن این ویژگیها و داشتن شایستگی در مناصب دولتی و سیاسی و غیره از این افراد استفاده می کند (همان منبع، ۶۰).
  • فنلاند: مثال دیگر از کشورهای دارای نظام شایسته سالاری فنلاند است که با وجود حاکم بودن طبقه اشراف ولی در عمل افراد باسواد و تحصیل کرده و شایسته بر این کشور حکومت می کنند.
  • فرانسه: در کشور فرانسه کارکنان دولت در چهارگروه اداری، اجرایی، دفتری، انتظامی طبقه بندی می شوند. در داخل هر گروه نیز طبقات خاصی مانند هیات های عالی رتبه قرار دارند. در سالهای اخیردر سطوح بالاتر مدیریت، حدود ده هزار نفر از کارکنان دولت قرار گرفته اند که به ترتیب اهمیت شامل طبقات مستخدمان اصلی دولت (پرسنل خدمات مالی، اداری و مدیریت) مستخدمان ارشد دولت (مهندسان و مدیران خدمات کشوری) مستخدمان عالیرتبه دولت (بازرسان امور مالی، کارکنان دیوان محاسبات و اعضای هیات های سیاسی) مقامات عالیرتبه دولت ( معاونان وزراء، مدیر بودجه و اعضای عالیرتبه شورای ملی دولتی) می باشند. در کشور فرانسه مدیران عمدتا فارغ تحصیل مدرسه عالی مدیریت، که این دوره آموزشی شامل ۲۷ ماه است که ۱۵ ماه آموزش تئوری و ۱۲ ماه کارآموزی است. برای ورود به این مدرسه سه امتحان برگزار می گردد که آزمون اول امتحان داخلی برای کارمندان دولت با ۵ سال سابقه کار است. آزمون دوم برای دانشجویان زیر ۲۸ سال با مدرک لیسانس است. و آزمون سوم برای افراد بالای ۴۰ سال با تجربه تخصصی ۸ سال در بخش خصوصی برگزار می شود. در سطوح دیگر شغلی نیز دو سیستم ارتقاء وجود دارد: نخست سیستم ارتقاء بر اساس ارشدیت که از طریق اتحادیه های کارکنان به تصویب رسیده است و سیستم دیگر ارتقاء مبتنی بر گزینش بر اساس ارزشیابی کارکنان توسط سرپرستان و مدیران و تخصیص امتیاز بر عملکرد افراد انجام می گیرد.
  • کره جنوبی: در کشور کره جنوبی موسسه ای مستقل بنام کمسیون خدمات کشوری که زیر نظر مستقیم رئیس جمهور ایجاد شده است، وظایفی مانند استقرار نظام باز و وضع سیاست های راهبردی در امور اداری کارکنان، بازرسی و مدیریت کارکنان و غیره را به عهده دارد. در کشور کره جنوبی متقاضیان ورود به مشاغل دولتی بعد از پذیرش در آزمون ورودی باید در مصاحبه های تخصصی نیز شایستگی خود را به اثبات برسانند و پس از آن به منظور بررسی نهایی پیش از استخدام شش ماه الی یکسال بصورت آزمایشی استخدام و بعد در صورت مثبت بودن نتایج ارزیابی عملکردشان به عنوان کارمند رسمی و دائمی انتخاب می شوند. سیستم ارتقاء شغلی در سطوح بالای مدیریتی بر اساس استانداردهای امکان پذیر است و وزیر مربوطه دو یا سه نامزد برای پست های خالی به کمیسیون معرفی می کند تا بررسی های مربوط به احراز شایستگی فرد مورد نظر صورت گیرد. در گروه پایین تر وضعیت صلاحیت ارتقاء هر شش ماه یکبار و بر اساس نمره آموزشی و عملکرد ارزیابی جمع آوری و فرد مورد نظر اتنخاب و منصوب می شود. و ۲۰% پست های ارشد نیز به عنوان پست آزاد از طریق آزمون برای خارج از دستگاه با هماهنگی انجام می شود.
  • ژاپن
  • در بورکراسی ژاپن کارکنان از طریق رقابت مشکل و امتحانات عالی اداری پذیرفته می شوند. این کارمندان دارای حقوق مکفی بوده و از منزلت  و احترام اجتماعی و امتیازات شغلی برخوردارند.
  • در سیستم اداری ترفیع و ترقی شغلی براساس سابقه و سنوات خدمت و بدون تبعیض است.
  • در مراحل بالاتر جهت احراز پست های مهم شایستگی های فرد نظیر کارائی، تیزهوشی و ابتکار ملاک عمل است.
  • غیر از پست وزارت که انتصابی سیاسی است کارمندان تارده قائم مقامی وزارتخانه میتوانند ارتقاء پیدا کنند.
  • برای گزینش افراد سطح بالا علاوه بر ملاک تحصیلات، ارشدیت و تجربه طولانی نظر موافق و تایید همکاران از شروط اصلی برای تصدی مشاغل کلیدی است.
  • انتخاب معاونین با تشخیص وزیر نیست بلکه بر عهده مدیران تراز اول وزارتخانه  است.
  • در ژاپن به طور سنتی از افرادی به کابینه دعوت می شود که شش دوره نمایندگی مجلس ملی ژاپن توسط مردم انتخاب شده باشند. فرایند شایسته سالاری استقرار مدیران شایسته در مجموعه سازمانها نیاز به سازوکارهایی مختلف دارد که طی یک فرایند بلندمدت و منطقی امکان می پذیرد:

الف) شایسته خواهی: به معنی ایجاد فرهنگ احترام به شایستگان و باور و به کارگماردن آنها در جامعه و سازمان است.

ب) شایسته شناسی: امروزه با توسعه نرم افزاری و سخت افزاری و ایجاد بانک های اطلاعاتی، اطلاعات مربوط به شایستگان بالفعل و بالقوه و بر اساس توانائیهای عمومی و تخصصی و براساس بررسی های دقیق علمی، آزمونها و مصاحبه های ساختارمند باز شناخته می شود. در شایسته یابی به قابلیت و شایستگی توجه می شود. قابلیت که مجموعه ای مرکب از مهارتها و ویژگی های شخصی و شخصیتی و رفتارهایی است که به طور مستقیم بر عملکرد موفق در شغل مرتبط است به دو دسته تقسیم می شود : قابلیت های پایه ای که فرد با داشتن آنها حداقل انتظارات و استانداردهای یک شغل را برآورده می کند و قابلیت های متمایزکننده که عملکرد فرد را به سطح متوسط به بالا می برد، که این قابلیت در شایسته یابی بیشتر مورد توجه است.

ج) شایسته سنجی: معیارهای سنجش باید دارای روائی و پایائی باشد و بر اساس آموزه های دینی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی و مقولات مدیریتی باشد.

د) شایسته گزینی: باید با تجزیه وتحلیل شغل موجود، ویژگی های مورد نیاز هر شغل را مشخص کند. در این جا اشاره به این نکات ضروری است که شایستگی مطلق و دائمی نیست بلکه امری نسبی است و دیگر اینکه با توجه به تعدد سطوح مدیریتی، هر فرد باید در رده وسطح خودش قرار گیرد و هر فردی مناسب برای رده ای خاص از سازمان مدیریت است.

ه) شایسته گیری: به معنای  جلب و جذب مدیران شایسته است .

ن) شایسته گماری و شایسته پروری: در فرازهایی از کتاب ارزشمند و تاثیرگذار “سنگ فرش هر خیابان از طلاست” نوشته کیم وو چونگ آمده است که زمانی نظم و ترتیب و آرامش زمانی در جامعه و سازمان برقرار است که هر چیز و هرکس در جای واقعی خود قرارگیرد، چنانچه چیزی در فضا ومکان خود نباشد بی نظمی و اغتشاش به وجود می آید. فقط فکر کنید اگر چشمهایتان جای بینی تان وگوشهایتان جای دهانتان ودهانتان جای چشمهایتان بود چه می شد. بنابراین اگر هر چیزی در جای خود قرارگیرد هماهنگی و نظم برقرار خواهد بود. برای هرکاری در جامعه استادکاری است. اگر آموزگاری بدون ویژگی های خاص این حرفه تدریس کند و در شرکت افراد ناوارد امور شرکت را به عهده گیرند چه خواهد شد؟ معلوم است وقتی کور، کور را هدایت کند نهایتاً هر دو در چاله خواهند افتاد. هر صندلی متعلق به استاد کارآزموده ای است که فقط او باید روی این صندلی قرارگرفته، مسئولیت های مربوط به آن را انجام دهد. در شرکت هر کسی صندلی مخصوص به خود دارد و زمانیکه همگی در صندلی های واقعی خود قرار بگیریم شرکت بدون هیچ اشکالی فعالیت کرده وکارها در نهایت آرامش وسرعت پیش می روند. افراد گزینش شده تحت آموزش و پرورش قرارمی گیرند. تجربه نشان داده است که دگرگونی وتحول در سنین بزرگسالی و بلوغ فکری به سختی اتفاق می افتد لذا باید ابتدا فرد شایسته و مناسب و مستعد را به خدمت گرفت تا آموزش و پرورش و تربیت آن فرد اثربخش و مفید باشد. مثل: سمینارها، آموزش ضمن خدمت، کارگاههای آموزشی، استفاده از فرصت های مطالعاتی، بورسیه های کوتاه و بلندمدت و … در توانمندسازی و بهسازی مدیران شایسته موثر است. اهداف نظام آموزش کارکنان تماماً با رویکرد شایسته پروری، گزینی وسالاری طراحی شود.

و) شایسته داری: حفظ مدیران شایسته در سازمانها و شرکتها به عنوان سکاندار کشتی موفقیت و بهره وری در سازمان و در کنار این مدیران، کشف افراد با استعداد و اجرای مدیریت استعدادها و جانشین پروری در سازمان. برای استقرار این فرایند به طور صحیح همیشه موانع و چالشهایی وجود داشته است و دارد. فقدان فرهنگ شایسته سالاری وتوجه بیش از حد به مدرک و مدرک گرایی، مدیریت متمرکز، بوروکراسی اداری، بی ثباتی در مشاغل مدیریتی، تکیه برکمیت و اهداف کوتاه مدت، اعمال مدیریت سنتی، بی توجهی به امر تحقیق و پژوهش، نداشتن ضمانت اجرایی قوانین، بی تفاوتی نسبت به عملکرد مدیران و مسائلی از این دست همواره از چالش های مهم استقرار این فرایند در سازمانهاست که برای رفع این موانع ابتدا باید به تهیه و استقرار زیرساخت های فرهنگی، روانی، قانونی، فناوری اطلاعات و نظایر آن پرداخته شود (همان منبع،ص ۶۲).

[۱] -bidokhte & nazar

[۲] -hossiene & hamkaran

[۳]-Talent Management

[۴] -salke

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:50:00 ب.ظ ]




سرمایه اجتماعی

۲-۲-۱- مقدمه

سرمایه اجتماعی[۱] موضوعی جدید در مطالعات توسعه، اقتصاد و جامعه شناسی در سطح جهان است. از زمانی که اصطلاح و مفهوم سرمایه اجتماعی انتشار یافت زمان زیادی نمی گذرد. سرمایه اجتماعی نه تنها در زمینه توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه بلکه در کشورهای توسعه یافته نیز به عنوان یک موضوع مهم مورد توجه قرار گرفته است.

 

نظریه‏پردازان علوم اجتماعی، سرمایه اجتماعی را با کارکردها، سطوح تحلیل و بازدهی متفاوتی مورد بحث قرار داده ‏اند. تبیین نظری سرمایه اجتماعی نشان از توجه به مؤلفه‏های مختلف در مقیاس و ابعاد متفاوت دارد. این نوع نگاه هر چند که زوایایی از این مفهوم را روشن ساخته است،‏ لیکن هنوز نسبت به برخوردار بودن از نگاهی جامع فاصله دارد (خمرنیا و همکاران، ۱۳۸۹،ص۲۱۰).

۲-۲-۲- مفهوم و تعریف سرمایه اجتماعی

مفهوم سرمایه اجتماعی از جمله مفاهیم مدرن است که در گفتمان علوم اجتماعی و محافل سیاسی معاصر در سطوح مختلف استفاده شده است. هر چند این مفهوم پیشینه طولانی ندارد اما کاربرد آن به تدریج از دهه ۱۹۹۰ به این سو در تحقیقات و مقالات دانشگاهی  بویژه در رشته های جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش با کارهای افرادی چون جیمز کلمن، پیر بوردیو، رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما افزایش یافته است.

بزعم کلمن مفهوم سرمایه اجتماعی به مثابه ابزار تحلیلی برای پژوهش های اجتماعی است. کلمن بر این باور است که سرمایه اجتماعی در روشن ساختن یکی از مشکلات مهم تحلیل اجتماعی یا آنچه پیوند خرد و کلان نام گرفته است، نقش مؤثری را می تواند ایفا کند. همچنین استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعی با توجه به روند جهانی شدن و تضعیف نقش دولت های ملی، به عنوان راه حلی اجرایی در سطح اجتماعات محلی برای مشکلات توسعه، مورد توجه سیاستگذاران، برنامه ریزان و مسئولان سیاست اجتماعی قرار گرفته است.

تعریف رایج سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعه شناسی آمریکایی بویژه در روایت کارکردگرایانه آن عبارت است از روابط دو جانبه تعاملات و شبکه هایی که در میان گروه های انسانی پدیدار می گردند و سطح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی به عنوان پیامد تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتماعی یافت می شود. در مقابل جامعه شناسی اروپایی این مفهوم را در بررسی این موضوع به کار می گیرند که چگونه تحرک پیوندهای مربوط به شبکه های اجتماعی، سلسله مراتب اجتماعی و قدرت تمایز یافته را تقویت می کند. با وجود این نکات مشترک این دو دیدگاه در مورد سودمندی سرمایه اجتماعی در افزایش برخی ویژگی ها مانند آموزش، تحرک اجتماعی، رشد اقتصادی، برتری سیاسی و در نهایت توسعه است. علاوه بر تعاریف فوق، از سرمایه اجتماعی تعاریف دیگری نیز ارائه گردیده است. یکی از تعاریف مطرح این است که «سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای موجود در سیستم اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد. بر اساس این تعریف، مفاهیمی نظیر جامعه مدنی و نهادهای اجتماعی نیز دارای ارتباط مفهومی نزدیکی با سرمایه اجتماعی می گردند. بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده ای می داند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده است که این پدیده تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه کشور های مختلف دارد(فوکویاما[۲]،۱۹۹۹،ص۵).

سرمایه اجتماعی بر خلاف سایر سرمایه ها به صورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات هنجارهای گروهی و اجتماعی بوده و از طرف دیگر افزایش آن می تواند موجب پایین آمدن جدی سطح هزینه های اداره جامعه و نیز هزینه های عملیاتی سازمانی گردد. عناصری که می تواند در تعریف عملیاتی سرمایه اجتماعی مورد استفاده قرار گیرند، عبارتند از:

  • سرمایه اجتماعی به تعامل اجتماعی بین افراد بستگی دارد و کنش های جمعی افراد جزء جدایی ناپذیر آن است.
  • جستجو برای راه حلهای همکارانه و تلاش برای دستیابی به منابع دو طرفه در این مفهوم محوریت اساسی دارد.
  • مشارکت در شبکه های اجتماعی، تمایل به همکاری و اعتماد بین افراد در اکثر تعاریف وجود دارد.

سرمایه اجتماعی را می توان حاصل پدیده های ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست: اعتماد متقابل، تعامل اجتماعی متقابل، گروه های اجتماعی با احساس هویت جمعی و گروه،  احساس وجود تصویری مشترک از آینده، کارگروهی (علوی، ۱۳۸۴،ص ۳۴).

 

۲-۲-۳- آیا سرمایه اجتماعی واقعاً سرمایه است؟

چهار استدلال در مورد اینکه سرمایه اجتماعی نوعی از سرمایه است، وجود دارد:

اول اینکه سرمایه اجتماعی، مانند دیگر انواع سرمایه، منبعی است با امکان سرمایه گذاری برای انتظارات آینده و همراهی بازدهی و نا اطمینانی. سرمایه گذاری در ساختن شبکه های روابط خارجی، کنشگران را در جهت دستیابی به اطلاعات و قدرت توانمند می سازد و توسعه شبکه های درونی به کنشگران جمعی امکانات تقویت هویت جمعی و کارهای مشارکت جمعی را فراهم می نماید. به عبارت دیگر همیشه نمی توان از سرمایه اجتماعی به عنوان یک دارائی برونزا و غیر قابل کنترل یاد کرد.

دوم اینکه سرمایه اجتماعی مانند گونه های دیگر سرمایه، چند منظوره و تبدیل پذیر است .شبکه های دوستانه کنشگران اجتماعی مانند سرمایه های فیزیکی می توانند برای اهداف متفاوت به کار گرفته و به تولید کمک نماید. همچنین منافعی که افراد از جایگاه شان در شبکه می برند قابل تبدیل به دیگر انواع سرمایه و به ویژه سرمایه اقتصادی است. به همین دلیل اعتماد و اعتبار را بعضی مواقع به عنوان جایگزین سرمایه مالی مطرح می کنند. بوردیو معتقد است استراتژی تبدیل سرمایه به همدیگر متاثر از تغییر در ساختار فرصتهای سودی است که هر یک ارائه می کنند.

دلیل سوم به جایگزینی یا مکمل بودن سرمایه اجتماعی برای دیگر اشکال سرمایه اشاره شده است. عوامل اقتصادی می توانند گاه کمبود سرمایه اقتصادی یا انسانی خویش را با روابط اجتماعی قوی جبران کنند.

دلیل چهارم اینکه سرمایه اجتماعی نیز مانند سرمایه فیزیکی و انسانی، نیازمند حفاظت و هزینه نگهداری است و باید به طور متناوب بازسازی و تقویت شود. هر چند این سرمایه همچون سرمایه انسانی نرخ استهلاک قابل پیش بینی ندارد. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی مانند دانش و مهارت یا برخی کالاهای عمومی با عدم استفاده هم ممکن است دچار استهلاک شود (عزیزیانی و قاسمی، ۱۳۸۷،ص ۸).

 

۲-۲-۴- اهمیت سرمایه اجتماعی در توسعه

از جنبه های مهم در توسعه پایدار اجتماعی استفاده از مفهوم سرمایه در وجه اجتماعی آن است. هر چند واژه سرمایه اساساً در قلمرو اقتصادی به کار گرفته می شود، اما از حدود دو دهه گذشته در قلمرو اجتماعی مورد پذیرش رو به فزاینده ای قرار گرفته است و در حال حاضر به عنوان یکی از موارد مهم در توسعه یافتگی مطرح می باشد. به سه نوع سرمایه ای که به طور متداول در تحلیل های اقتصادی تحت عناوین سرمایه فیزیکی یا تولیدی، سرمایه طبیعی و سرمایه انسانی از آنها نام برده می شود، اکنون نوع چهارمی با عنوان سرمایه اجتماعی اضافه شده است.

به طور معمول، آنچه توسعه و رشد اقتصادی بر پایه آن بنا شده، شامل سرمایه طبیعی، سرمایه فیزیکی یا تولیدی و سرمایه انسانی است که به عنوان ثروت یک ملت شناخته می شود. این مسئله به تازگی معلوم شده است که این سه نوع سرمایه، فقط بخشی از فرایند رشد اقتصادی را تعیین می کنند؛ چرا که اینها از راهی که بازیگران اقتصادی با یکدیگر تعامل می کنند و به یکدیگر نظم می بخشند تا رشد و توسعه را فراهم آورند، چشم می پوشند. پس برای بررسی اختلاف رشد میان کشورهایی که از نظر آن سه دسته سرمایه، دارای وضعیت یکسانی هستند، باید در پی حلقه ای دیگر بود؛ آن حلقه مفقوده، سرمایه اجتماعی است (عبداللهی و موسوی، ۱۳۸۵،ص ۲۳).

از جمله مسائل و دغدغه های سیاستگذاران و برنامه ریزان کشور، این موضوع است که چرا به رغم تمام برنامه ریزی ها و سرمایه گذاری های متعددی که دولت در بخش های اقتصادی انجام می دهد، نمی توان بر شرایط دشوار اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم فائق آمد. معمولاً زمانی که از مشکلات اقتصادی کشور سخن به میان می آید، اغلب کمبود سرمایه فیزیکی (مادی) به عنوان یکی از بزرگترین معضلات نام برده می شود و از سرمایه اجتماعی هیچ سخنی به میان نمی آید. این در حالی است که نیاز به سرمایه اجتماعی در شرایط رکودی یا تورمی که نیاز به اعتماد سازی است، بیش از هر سرمایه دیگری احساس می شود و سرمایه اجتماعی در کنار سایر سرمایه ها می تواند بسیاری از معماهای لاینحل اجتماعی را از سر راه حرکات توسعه ای جامعه بردارد و رشد شتابان اقتصادی، اجتماعی را امکان پذیر نمایند. از یک سو تکیه بر درآمدهای نفتی سبب عدم توجه به مشارکت های مردمی، منابع درآمدهای منطقه ای، عدم توسعه محلی و منطقه ای کشور و فاصله زیاد مناطق نسبت به هم گردیده و باعث شده تا همه جوامع و مناطق نتوانند متناسب با قابلیت های توسعه و مزیت های نسبی خود از مواهب توسعه ملی برخوردار گردند. از دیگر سو چنین تفاوت هایی در توسعه یافتگی کشور و استان ها و نیز شکاف توسعه ناشی از توزیع نامناسب منابع با ایفای نقش متمرکز دولت در چارچوب وظایف مستمر میسر نگردیده و نیازمند به سطوح مختلف متناسب تصمیم گیری بوده تا بتواند بخش های غیردولتی، نهادها، اصناف و … در امور اقتصادی به حرکت وادار سازد که این مهم در سایه توجه به سرمایه اجتماعی اجتماعی امکان پذیر می گردد.

در صورت فقدان سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راه های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار می نماید. از این رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری برای دستیابی به توسعه محسوب می گردد (صیدایی و همکاران[۳]، ۱۳۸۸،ص ۱۹۰).

 

۲-۲-۵- نقش سرمایه اجتماعی در سازمان

سرمایه اجتماعی با زمینه مساعدی که از وجود مباحث اجتماعی در حوزه سازمان و مدیریت داشته، در مطالعات سازمانی وارد شده است. در سال های اخیر اهمیت سرمایه اجتماعی به مثابه یک دارایی نامشهود سازمانی، مورد توجه علاقه مندان مباحث سازمان و مدیریت قرار گرفته است. پرداختن اغلب محققان به این مقوله و نیز شواهد کمی، بیانگر نقش انکار ناپذیر سرمایه اجتماعی در موفقیت سازمان هایی است که می خواهند در محیط های متلاطم امروزی به موجودیت خود ادامه دهند. به علاوه یکی از قابلیت های مهم سازمانی که می تواند به سازمان ها در مقایسه با سازمان های دیگر، مزیت سازمانی پایدار ایجاد کند، سرمایه اجتماعی است(تیمون واستامف[۴]،۲۰۰۳،ص۱۵).

سرمایه اجتماعی از منظری پدیده ای مدیریتی است و برای آن ویژگی های گوناگونی تعریف شده که شامل اعتماد، ارزش ها و رفتارهای مشترک، ارتباطات، همکاری، تعهد متقابل، شناخت متقابل و شبکه ها می باشد. سازمان هایی که دارای سطح بالاتری از سرمایه اجتماعی هستند، احتمال دارد تا نسبت به رقبایشان که دارای سطح سرمایه اجتماعی کمتری هستند، موفق تر باشند. از سوی دیگر بین سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی، انعطاف پذیری سازمان، مدیریت مناسب کنش جمعی و ایجاد سطوح بالایی از سرمایه مفهومی، رابطه مثبت و معنی داری برقرار است. بنابراین سرمایه اجتماعی می تواند عملکرد سازمانی را ارتقا دهد. سرمایه اجتماعی سازمانی یک دارایی استکه هم برای سازمان و هم برای اعضای آن مفید و سودمند است. در نهایت بر طبق تحقیقات به عمل آمده، سرمایه اجتماعی می تواند:

  • بر موفقیت حرفه ای تاثیر بگذارد.
  • به فرایند جست و جوی شغلی کارکنان کمک نموده و پورتفلیوی بهتریاز کارکنان برای سازمان ایجاد کند.
  • مبادله منابع بین واحدها را تسهیل نماید.
  • گردش شغلی کارکنان را کاهش دهد (قلی پور و همکاران[۵]، ۱۳۸۷،ص ۱۱۵).

 

۲-۲-۶- عناصر سرمایه اجتماعی

ناهاپیت و گوشال با رویکرد سازمانی جنبه های مختلف سرمایه اجتماعی را درسه طبقه جای می دهند: ساختاری، رابطه ای و شناختی.

۱- عنصر ساختاری

عنصر ساختاری سرمایه اجتماعی اشاره به الگوی کلی تماس های بین افراد دارد یعنی، شما به چه کسانی و چگونه دسترسی دارید. مهم ترین جنبه های این عنصر عبارتند از: روابط شبکه ای بین افراد، پیکربندی شبکه ای و سازمان مناسب.

۱-۱- روابط شبکه ای: پیشنهاد اصلی تئوری سرمایه اجتماعی این است که روابط شبکه ای امکان دسترسی به منابع (مثل دانش) را فراهم می سازند. روابط اجتماعی، ایجاد کننده کانال های اطلاعاتی هستند که میزان زمان و سرمایه گذاری مورد نیاز برای گردآوری اطلاعات را کاهش می دهند.

۲-۱-  پیکربندی روابط شبکه ای: پیکربندی کلی روابط شبکه ای یک جنبه مهم سرمایه اجتماعی را شکل می دهد که می تواند بر توسعه سرمایه فکری تأثیر بگذارد .برای مثال، سه ویژگی ساختار شبکه: تراکم، پیوند، و سلسله مراتب همگی از طریق تأثیر بر میزان تماس یا قابلیت دسترسی اعضاء شبکه باعث انعطاف پذیری وسهولت تبادل اطلاعات می شوند .برت بحث می کند شبکه پراکنده، با تعداد تماس های بسیار کم، فراهم کننده مزایای اطلاعاتی بیشتری است .شبکه متراکم، از این جهت که فراهم کننده اطلاعات متنوع کمتر با همان هزینه شبکه پراکنده است، شبکه ای ناکارآ است. هم چنین، هانسن پی برده است که پیوندهای ضعیف مانع انتقال دانش می شوند.

۳-۱-  سازمان مناسب: سرمایه اجتماعی ایجاد شده، از جمله روابط و پیوندها، هنجارها و اعتماد در یک محیط خاص، اغلب می تواند از یک محیط اجتماعی به محیط اجتماعی دیگری انتقال داده شود و بدین ترتیب بر الگوهای تبادل اجتماعی تأثیرگذارد. سازمان های اجتماعی مناسب می توانند یک شبکه بالقوه دسترسی به افراد و منابع شان از جمله اطلاعات و دانش را فراهم کنند و از طریق ابعاد شناختی و رابطه ای سرمایه اجتماعی ممکن است انگیزش و قابلیت را برای تبادل تضمین کنند .لیکن، این سازمان ها هم چنین ممکن است مانع این تبادل شوند .تحقیق نشان می دهد چگونه فعالیت های جاری سازمانی ممکن است گروه های سازمانی را به عوض هماهنگ ساختن، از همدیگر جدا سازند، یا به عوض قادر ساختن به یادگیری و ایجاد سرمایه فکری، آنها را محدود سازند (بوعذار، ۱۳۹۰،صص ۴۶-۴۴).

 

 

 

۲-  عنصر شناختی

عنصر شناختی سرمایه اجتماعی اشاره به منابعی دارد که فراهم کننده مظاهر، تعبیرها و تفسیرها و سیستم های معانی مشترک در میان گروه ها است. مهم ترین جنبه های این بعد عبارتند از زبان و کدهای مشترک، و حکایات مشترک.

۱-۲-  زبان و کدهای مشترک: به دلایل مختلفی زبان مشترک بر شرایط ترکیب و تبادل دانش تأثیر می گذارد. اول اینکه، زبان کارکرد مستقیم و مهمی در روابط اجتماعی دارد، چرا که ابزاری است که از طریق آن افراد با یکدیگر بحث می کنند، اطلاعات را مبادله می کنند، از یکدیگر سؤال می پرسند، و در جامعه امور تجاری انجام می دهند .دوم اینکه، زبان بر ادراکات مان تأثیر می گذارد .کدها هم چنین یک چارچوب مرجع برای مشاهده و تفسیر مان از محیط فراهم می کنند. سوم اینکه، زبان مشترک قابلیت ترکیب اطلاعات را افزایش می دهد.

۲-۲- حکایات مشترک: علاوه بر زبان وکدهای مشترک، محققان نیز معتقدند اسطوره ها، داستان ها و استعاره ها ابزارهای قدرتمندی در اجتماعات برای ایجاد، تبادل، و نگهداری مجموعه های غنی معانی فراهم می کنند. آرل[۶] نشان می دهد چگونه حکایات تبادل تجربه پنهان را در بین متخصصان تسهیل می کند. بنابراین، ظهور حکایت های مشترک در یک اجتماع باعث خلق و انتقال تفسیر های جدیدی از رویدادها شده و ترکیب اشکال مختلف دانش،که عموماً به صورت پنهان هستند، را تسهیل می کند.

۳-عنصر رابطه­ای

عنصر رابطه ای سرمایه اجتماعی توصیف کننده نوعی روابط شخصی است که افراد با یکدیگر به خاطر سابقه تعاملات شان برقرار می کنند. مهم ترین جنبه های این بعد از سرمایه اجتماعی عبارتند از: اعتماد، هنجارها، الزامات و انتظارات و هویت .

۱-۳-  اعتماد: تحقیقات نشان می دهد در جایی که روابط مبتنی بر اعتماد در سطح بالایی وجود دارند، افراد تمایل زیادی برای تبادل اجتماعی و تعامل همکارانه دارند .میسزتال اظهار می دارد «اعتماد، تامین کننده ارتباطات وگفتمان است». بنتیس هم چنین مطرح می کند اعتماد می تواند ایجاد سرمایه فکری را تسهیل کند .بویسوت نیز بر اهمیت اعتماد بین افراد برای ایجاد دانش در شرایط ابهام و عدم اطمینان زیاد تأکید دارد (قلیچ لی و مشبکی، ۱۳۸۵،ص ۱۲۸).

۲-۳- هنجارها: هنجارهای همکاری می توانند پایه ای قوی برای ایجاد سرمایه فکری بوجود آورند . برای مثال، استارباک اهمیت هنجارهای اجتماعی صداقت و کار تیمی را به عنوان ویژگی های کلیدی شرکت های دانش محور یادآور می شود. هنجارهای تعاملی که اهمیت آنها در ایجاد سرمایه فکری نشان داده شده اند عبارتند از: تمایل به ارزش گذاری و پاسخ به تنوع، روحیه انتقادی و تحمل شکست.

۳-۳- الزامات و انتظارات: الزامات نشان دهنده یک تعهد یا وظیفه برای انجام فعالیتی درآینده است . کلمن الزامات را از هنجارهای عمومی شده متمایز می سازد و آن را به عنوان انتظارات ایجاد شده در درون روابط شخصی خاص در نظر می گیرد .ناهاپیت و گوشال در زمینه ایجاد سرمایه فکری اظهار می دارند که الزامات و انتظارات احتمالاً  بر دسترسی و انگیزش افراد و گروه ها برای تبادل و ترکیب دانش می گذارند.

۴-۳- هویت: هویت فرایندی است که در آن افراد احساس می کنند با فرد یا گروهی از افراد دیگر، عضو یک گروه واحد هستند .کرامر و همکارانش دریافته اند که احساس همانندی کردن با یک گروه یا جمع، نگرانی درباره فرایندها و نتایج جمعی را افزایش می دهد، و بدین ترتیب احتمال فرصت تبادل اطلاعات افزایش می یابد .لویسکی و بیونک در تحقیق شان نشان می دهند که هویت گروهی چشمگیر نه تنها ممکن است فرصت های تبادل اطلاعات را افزایش دهد، بلکه همچنین ممکن است فراوانی واقعی همکاری را بین اعضاء افزایش دهد. در مقابل، جایی که گروه ها دارای هویت های متمایز و مغایر هم هستند، ممکن است موانع عمده ای را در برابر تسهیم اطلاعات، یادگیری و ایجاد دانش بوجود آورند(کرامر[۷]،۱۹۹۶،ص۳۵۹).

[۱]-Social Capital

[۲] - Fukuyama

[۳] -siydane & hamkaran

[۴] - Tymon & Stumpf

[۵] -golipour & hamkaran

[۶]-Arel

[۷] - Kramer

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:50:00 ب.ظ ]




اهمیت مدیریت استعداد

برای درک اهمیت فرایند مدیریت استعداد در مدیریت لازم است تا روند تکامل وظیفه منابه انسانی را بررسی نماییم. در این تکامل وظیفه منابع انسانی سه مرحله به قرار ذیل را طی نموده است:

 

 

  • بخش پرسنلی

در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بخشی که در مقابل کارکنان و نیازهای آنان مسئول و پاسخگو بود، بخش پرسنلی نامیده می شد. وظیفه این گروه استخدام افراد، پرداخت به آنها و اطمینان از مفید بودن برای سازمان می باشد. سیستمی که رشد نمود و از این وظیفه حمایت کرد، سیستم پرداخت حقوق دسته بندی شده است.

  • منابع انسانی استراتژیک

در دهه های ۱۹۸۰ و بعد از آن سازمان ها متوجه شدند که وظیفه منابع انسانی اهمیتی به مراتب بالاتر دارد و به همین دلیل اصطلاح منابع انسانی استراتژیک را به کار بردند. در طی این روند برای منابع انسانی وظایف و نقش های بیشتری قائل شدند: جذب افراد مناسب، آموزش آفراد، کمک به سازمان در طراحی وظایف و ساختار سازمانی، ایجاد بسته های تشویقی حقوق و دستمزد. در نقش جدید منابع انسانی از یک وظیفه کسب و کار به شریک کسب و کار تبدیل شد.

  • مدیریت استعداد

اکنون در حوزه جدیدی هستیم: ضرورت مدیریت استعداد. همزمان که منابع انسانی استراتژیک به روند مهمی بدل می گشت، برخی سازمان ها بر حوزه های استراتژیک جدیدی تمرکز یافته اند:

  • چگونه می توانیم فرایند جذب افراد را بر اساس جذب شایسته محور در عوض تمرکز فراوان بر رزومه ها کارآمدتر و موثرتر نماییم؟
  • چگونه می توانیم مدیران و رهبران را برای تقویت فرهنگ سازمانی و ارزش ها توسعه دهیم؟
  • چگونه می توانیم شکاف ها در زمینه شایستگی را تشخیص دهیم و آموزش های لازم، یادگیری الکترونیکی و برنامه های توسعه را برای پر نمودن این شکاف ها ارائه نماییم؟
  • چگونه می توانیم افراد را به شکل واحد و منسجم مدیریت نماییم تا هرکس همسو با سازمان و پاسخگو باقی بماند و پرداخت مناسب و عادلانه ای صورت گیرد؟
  • چگونه می توانیم یادگیری را فراهم نماییم که مرتبط، منعطف و به موقع باشد؟

 

نمودار ۲-۱ تکامل وظیفه منابع انسانی را نشان می دهد.

 

شکل ۲-۱- تکامل وظیفه منابع انسانی

 

۲-۳-۶- عوامل راهبردی زمینه ساز مدیریت استعداد

با مشخص شدن رویکرد مدیریت استعداد و توجه به افرادی خاص با توجه به پستهای کلیدی سازمان، باید به چیزهایی که بر موفقیت یا شکست مدیریت استعداد در سازمان اشاره دارد، توجه نمود.

همانطورکه تصمیم راهبردی یک سازمان بر روی معرفی راهبرد مدیریت استعداد در سازمان متمرکز میشود، لازم است تا عواملی که موفقیت یا شکست طرح را به دنبال دارد مورد توجه قرار دهد. در مقالات و مدلهای مختلف مطرح شده در سایتهای مرتبط برای این امر ابعاد مختلفی در نظر گرفته شده است که در اینجا به مهم ترین آنها پرداخته می شود:

  • راهبرد سازمان

اولین گام در موفقیت مدیریت استعداد در سازمان آن است که مبتنی بر راهبرد سازمان طراحی شود. نظریه پردازانی مثل گندوسی وکاو (۲۰۰۴) و توکروکاووورما (۲۰۰۵) و هارتلی (۲۰۰۴) بر همسویی مدیریت استعداد با راهبرد سازمانی تاکید دارند. مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر اجرای راهبردهای یکپارچه شده یا سیستم های طراحی شده از طریق مدیریت استعداد تاکید دارد. فرلی (۲۰۰۵) و باتانجر (۲۰۰۷) تاکید دارند که مدیریت استعداد برای تامین نیازهای حال و آینده باید با اهداف و راهبرد سازمان همگام شود. مک کالی و ویک فیلد (۲۰۰۶) نیز معتقدند که موفقیت مدیریت استعداد از جذب تا بازنشستگی مشروط به ارتباط آن با راهبرد سازمان است(فارلی[۱]،۲۰۰۵،ص۵۸).

  • نقش و حمایت مدیران

کلید موفقیت مدیریت استعداد در سازمان آن است که همه مدیران در هر سطحی نقش موثری را در این زمینه ایفا کنند. مدیر به عنوان نماینده رسمی سازمان برای ایجاد هماهنگی و افزایش بهره وری در رأس سازمان قرار دارد. موفقیت سازمان در تحقق اهداف در گرو چگونگی اعمال مدیریت و سبکهای موثر رهبری است. مدیر در نقش رهبری سازمان می تواند سبکهای متفاوتی را در هدایت نیروی انسانی انتخاب کند. الگوهای رفتاری مناسب مدیر در هر سازمان باعث بوجود آمدن روحیه و انگیزش قوی در کارکنان می شود و میزان رضایت آنها را از شغل و حرفه خویش افزایش می دهد. مدیران با بهره گرفتن از سبک صحیح رهبری می توانند رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان و بهره وری سازمان خود را افزایش دهند. تحقیقات نشان داده است که سبک رهبری مدیران با اثربخشی، کارایی و بهره وری سازمان ها رابطه دارد. علاوه بر این مشخص شده است که بین سبک رهبری مدیران با رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان رابطه تنگاتنگی وجود دارد.

سازمانهای موفق در بحث مدیریت استعداد آنهایی هستند که مدیران عالی آن در این زمینه حمایت لازم را داشته اند و همه مدیران زیر مجموعه را ملزم به رعایت آن دانسته اند. این حمایت دو طرفه است، به این صورت که مدیریت استعداد با انتصاب افراد مناسب در مشاغل کلیدی از تصمیم گیری و تفکر مدیران حمایت می نماید(هینن و او نیل[۲]،۲۰۰۴،ص۷۳).

  • فرهنگ سازمانی

مرور نوشته های صاحبنظران مدیریت این واقعیت را نشان می دهد که فرهنگ سازمانی، رفتار کارکنان را در سازمان شکل می دهد. با توجه به این که فرهنگ سازمانی، تاثیر بسزایی بر رفتار مدیران و کارکنان در تمام سطوح سازمان دارد، آنها با قدرت می توانند توانایی یک شرکت را در تغییر جهت گیری راهبردی آن، تحت تاثیر قرار دهند. فرهنگ مهم است، زیرا هر اقدامی بدون آگاهی از نیروهای فرهنگی (که همیشه در کارند) ممکن است پیامدهای پیش بینی نشده و ناخواسته باشد.

فرهنگ سازمانی، سیستمی است متشکل از ارزشها (چه چیز مهم است و چه چیز مهم نیست) و عقاید (چطور افراد عمل می کنند و چطور افراد عمل نمی کنند) که در تعامل متقابل با نیروی انسانی، ساختار سازمانی و سیستم کنترل بوده و در نتیجه هنجارهای رفتاری را در سازمان بنا می نهد (شاین، ۱۳۸۳،ص۶۱).

رویکرد فرهنگی در مدیریت استعداد توسط کرلمن (۲۰۰۱) مطرح شده است که در آن مدیریت استعداد بعنوان یک طرز تفکر مطرح می شود و اعتقاد بر آن است که، استعداد عامل اصلی موفقیت سازمان است. طرز فکر در مدیریت استعداد، یعنی یک اعتقاد عمیق که بهترین استعداد را برای همه سطوح در نظر گرفت تا سازمان از عملکرد بهتری نسبت به رقبایش برخوردار شود. این اعتقاد به مدیران داده می شود تا قابلیتهای استخر استعدادشان را تعیین کنند و در ارائه کارهای فوق العاده جرأت داشته باشند(میشیئیل ال ات،۲۰۰۴،ص۸۳) .

  • مدیریت منابع انسانی راهبردی

برای ده ها سال اجرای وظایف انتخاب، آموزش و جبران خدمت کارکنان وظایف اصلی حوزه ای به نام مدیریت کارکنان بود. این وظایف با ظهور مدیریت منابع انسانی در دهه  ۱۹۸۰ تکامل یافت و مدیریت منابع انسانی به رویکردی جامع در مدیریت منابع کلیدی سازمان یعنی منابع انسانی تبدیل گشت. بیسالسکی و ابسکر و دیگر نظریه پردازان مدیریت مهمترین حوزه های مدیریت منابع انسانی را به شرح ذیل عنوان کرده اند: استخدام، به کارگیری، توسعه یا خروج نیروی کار، برنامه ریزی، کنترل یا نظارت و اداره نیروی کار.

در سالهای اخیر با توجه به تحول نقش مدیریت منابع انسانی تعریف دیگری از مدیریت منابع انسانی صورت گرفته است که به آن اثربخشی مدیریت منابع انسانی می گویند. این مفهوم را می توان در مطالعات بسیاری از محققان یافت، آنها در این تحقیقات به دنبال بیان ارزش آنچه که متخصصان منابع انسانی برای حفظ سازمان انجام می دهند و چگونگی ارتباط فعالیتهای مدیریت منابع انسانی با نتایج مطلوب سازمانی هستند(ارنست و اندریاس[۳]،۲۰۰۵،ص۵۰۲).

  • قوانین و مقررات دولتی

در مقاله ای از سایت هادسون به بررسی تفاوت بخش دولتی و خصوصی و تاثیر بخش خصوصی در حوزه مدیریت استعداد بر بخش دولتی پرداخته شده است. بر این اساس در این مقاله تفاوتهایی بین این دو بخش مطرح شده است که عبارتند از:

۱- بروکراسی و انعطاف پذیری محدود در فرایندهای انتخاب و جذب افراد مستعد در بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی.

۲- یکسان برخورد کردن و برابری در جذب کاندیداهای مختلف در بخش دولتی. هر کاندیدی بدون استثناء دارای یک آزمون ورودی است که هم هزینه بر و هم زمان بر است. کاندیداهای خوب ممکن است در این مدت پیشنهادات خوبی داشته باشند که به دلیل فوق آن را از دست می دهند.

۳- مانع بعدی بحث ارزیابی عملکرد است. در بخش خصوصی، عملکرد با توجه به اهداف مالی و نتایج قابل اندازه گیری است، اما توسعه مسیر شغلی بر اساس عملکرد، در بخش دولتی بخاطر ظرافت های آن بسیار دشوار است.

۴- انعطاف پذیری در پرداخت پاداشها: یکی از تفاوت های مهمی که بین بخش خصوصی و دولتی وجود دارد وجود پاداشهای مناسب و آزادی عمل مدیران در این خصوص است که تفاوت فاحشی را با بخش دولتی ایجاد می کند. بررسی ها نشان می دهد که در طی ۱۰ سال گذشته در پرداختها تغییری ایجاد نشده است.

۵- دستمزدهای بسیار بالا: چالش دیگر در جذب نیروهای مستعد در بخش دولتی دستمزد ها در این بخش است. بررسی ها در این خصوص نشان می دهد که نامزد بسیار ماهر ممکن است مجبور شود برای انتخاب کار در بخش دولتی تا ۳۰ درصد از حقوق و مزایای خود را از دست دهد.

۶- پرداخت طیف وسیعی از منافع: علاوه بر حقوق و دستمزد در بخش خصوصی، توزیع منافع و سود حاصل در این بخش شکاف بیشتری را بین بخش خصوصی و دولتی ایجاد می نماید. در حالی که به دلیل ماهیت بخش دولتی و سیاستهای آن پیاده سازی این امر بسیار مشکل ساز خواهد بود.

  • برنامه ریزی جانشین پروری: از دیگر تفاوتهای بین بخش خصوصی و دولتی فقدان برنامه ریزی جانشین پروری در بخش دولتی است. این امر باعث کاهش انگیزه در افراد بخش دولتی می گردد. موضوع مورد توجه در همه این تفاوتها و پیشرو بودن بخش خصوصی در زمینه استعداد بحثهای قانونی و سیاستهای حاکم در حوزه منابع انسانی بر بخشهای دولتی است (کریمی و حسینی[۴]، ۱۳۸۹،ص ۵۹).

[۱] - Farley

[۲] - Heinen & O’Neill

[۳] - Ernst & Andreas

[۴] -karime & hossine

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ب.ظ ]




۱- جذب استعدادها

این مرحله شامل تمام موضوع های مرتبط با شناخت افراد با مجموعه مهارتهای سطح بالا، برای مشاغل مورد نیاز سازمان است و بدین گونه: سازمان باید بر روی چه افرادی سرمایه گذاری کند؟ نیروی انسانی چگونه باید سازماندهی شود؟ چگونه باید برای کارمندیابی و استخدام در پستهای تعیین شده، برنامه ریزی کرد؟ برای توسعه سازمانی چه نوع استعدادهایی مورد نیاز است؟ طرح اصلی سازمان برای توسعه چگونه طراحی می شود؟ این پرسشها تنها بخشی از پرسشهایی است که در یک سازمان، هنگام ترسیم مسیر جذب و توسعه کارکنان خود، بعنوان با ارزش ترین سرمایه سازمانی، باید در نظر گرفته شود. تعقیب جدی استعداد باید یکی از استراتژی های اصلی مدیریت باشد. اکثر شرکتها نمی توانند خیلی سریع افراد مستعد را به عنوان اعضای جدید جذب کنند. این فقدان استعداد بزرگترین مانعی است که در راه رشد شرکتها وجود دارد و جبران این کمبود نوعی مزیت استراتژیک عمده محسوب می شود. تمام سازمانها باید محیط کاری انعطاف پذیری ایجاد کنند که افراد مستعد به تولید دانش بپردازند تا نیازهای سازمان را برآورده سازند.

۲- ارزیابی

مدیریت استعداد تنها برای پست ها و سطوح بالای مدیریتی مورد توجه قرار نمی گیرد. برای هر سازمان، چه کوچک و چه بزرگ، چه انتفاعی و چه غیر انتفاعی ضرورت دارد که به ارزیابی کارکنان بپردازد تا استعدادها را شناسایی و از آنها در جهت اهداف سازمانی بهره برداری نماید. از طریق ارزیابی است که جایگاه واقعی هر فرد در سازمان شناخته می شود و بر اساس نتایج حاصل با فرد در جهات مختلف رفتار می شود(برندس و کول،۲۰۰۷)

۳- آموزش و توسعه

در این مرحله کارکنان به یک مسیر توسعه شغلی قابل لمس و شفاف نیاز دارند. در همین مورد، سازمان به سرمایه گذاری بیشتر برروی کارکنان به هدف ایجاد فرصتهای یادگیری و توسعه نیاز دارد، تا بتواند مهارتهای آنها را در جهت پاسخگویی به انتظارها و نیازهای آینده سازمان به روز نگه دارد. تحقیقات نشان می دهد که موفقیت سازمان ها در آینده به مدیریت مؤثر کارکنان بستگی دارد و هر گونه عدم توفیق در این باره به معنای از دست دادن آنها در رقابت می باشد. بنابراین توسعه و آموزش استعدادها مزیت رقابتی ایجاد خواهد کرد. برخی روش ها عبارتند از: آموزش گردش شغلی، برنامه ریزی ارتقا و جانشینی در سازمان(فرانک ال ات،۲۰۰۴،ص۱۶).

۴- بازیابی

مدیریت عالی هر سازمان باید تلاش برای یافتن افراد پرورش یافته و آموزش دیده را تشویق تمایند. در زمینه توسعه استعداد ها ایجاد توازن میان نیازهای توسعه ای افراد و سازمان بسیار ضروری می باشد. چرا که ساختاردهی مجدد و کوچک سازی سازمان از یک طرف و تغییر هرم دانشی افراد از سوی دیگر باعث کاهش نرخ رشد رو به جلوی استعداد ها می گردد. ایجاد توازن بین نیازهای توسعه ای سازمان و افراد روند بازیابی افراد در سازمان را تسهیل خواهد نمود. استراتژی های بازیابی باید بر همه عوامل و زمینه هایی که باعث نارضایتی و بی تعهدی در افراد می گردد، تمرکز نماید. این حوزه ها عبارتند از: پرداخت ها (حقوق و دستمزد)، برنامه ریزی شغلی، ارزیابی عملکرد، آموزش، توسعه شغلی، تعارض و کشمکش بین کارکنان و مدیران، انتخاب و ارتقا. مراحل چهارگانه فرایند مدیریت استعداد در نمودار ۲-۲ ترسیم شده است.

 

 

 
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار ۲-۱- شاخص های فرایند مدیریت استعداد

 

۲-۴- بخش سوم: پیشینه تحقیق

۲-۴-۱- تحقیقات داخلی

«بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت روان» عنوان تحقیقی است که سیلاوی و سبزیان (۱۳۸۹) انجام داده است. محققان در این پژوهش پس از بررسی تئوریک سرمایه اجتماعی و سلامت روان، به بررسی تأثیرات روابط اجتماعی که از آن به عنوان سرمایه اجتماعی بر سلامت روان پرداخته اند. نتایج نشان می دهند که هر چه سرمایه اجتماعی افراد در بعد کارکردی بیشتر شود، سلامت روانی نیز افزایش می یابد.

افراد شاغل و متأهل از سرمایه اجتماعی بالاتر و سلامت روانی بیشتری برخوردارند. زنان انواع زنانه تر (حمایت عاطفی) و مردان انواع مردانه تر حمایت (مالی، عملی، اطلاع رسانی) را فراهم می کنند (سیلاوی و سبزیان، ۱۳۸۹).

عسکری باجگرانی و همکاران (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان «سنجش سطح حاکمیت مدیریت استعداد در شهرداری اصفهان» به بررسی این موضوع پرداخته اند. جهت سنجش مدیریت استعداد از مدل سوئیم استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سطح مدیریت استعداد در شهرداری اصفهان بالاتر از متوسط می باشد و طبق نظر کارکنان مؤلفه ارتباطات بالاترین امتیاز را داشته و پائین ترین امتیاز به مؤلفه پاداش و قدردانی اختصاص داشته است (عسکری باجگرانی و همکاران، ۱۳۹۰).

کریمی و حسینی (۱۳۸۹) عوامل راهبردی مؤثر بر مدیریت استعداد را مورد بررسی قرار داده اند. این تحقیق با بهره گرفتن از نظرات مدیران ده وزارتخانه انجام شده است. پژوهش مذکور دارای یک فرضیه اصلی و پنج فرضیه فرعی می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که پنج عامل از جمله راهبرد سازمان، فرهنگ سازمانی و … بر استقرار فرایند مدیریت استعداد مؤثرند (کریمی و حسینی، ۱۳۹۰).

میرزایی (۱۳۸۴) تحقیقی تحت عنوان «بررسی رابطه حساسیت افراد به عدالت سازمانی و مرتبه سرمایه اجتماعی آنان در سازمان » انجام داده است. این پژوهش به بررسی رابطه میان حساسیت افراد به رعایت عدالت سازمانی و مرتبه سرمایه اجتماعی آنان در سازمان می پردازد. در این تحقیق عدالت سازمانی در سه بعد عدالت توزیعی ، عدالت رویه ای و عدالت مراوده ای مورد بررسی قرار می گیرد؛ سرمایه اجتماعی نیز در سطح فردی و با ابعاد قابلیت اعتماد، مشارکت و رهبری مدنی، بخشش و روحیه داوطلبی، توانایی برقراری روابط اجتماعی غیر رسمی، تنوع در معاشرت ها و دوستی ها، و مشارکت سیاسی سنجیده می شود. فرضیه اصلی که در این پژوهش مورد آزمون قرار می گیرد عبارت است از: «بین حساسیت افراد به رعایت عدالت سازمانی و مرتبه سرمایه اجتماعی آنان در سازمان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد». در سایر فرضیه های این پژوهش رابطه میان حساسیت افراد به رعایت عدالت توزیعی، مراوده ای و رویه ای با مرتبه سرمایه اجتماعی آنان مورد بررسی قرار می گیرد. برای آزمون فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته های پژوهش از وجود رابطه مثبت و قوی بین متغیرها حکایت می کند (میرزایی، ۱۳۸۴).

در تحقیقی دیگر، تحت عنوان «تبیین نقش و جایگاه فن آوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه روستایی با تاکید بر سرمایه»‌ که توسط خوانساری (۱۳۸۳) انجام شده است، نتایج تحقیق نشان داد که فناوری های اطلاعات و ارتباطات همچون اینترنت از عوامل توسعه روستایی هستند. در واقع این توسعه نتِیجه ایجاد روابط و ارائه اطلاعات از طریق اینترنت در روستاها و استفاده از آگاهی های حاصله می باشد. با بکارگیری نیروی کار جوانان روستایی و کار کارشناسانه و برنامه ریزی مدون می توان با حداقل سرمایه از پتانسیل های بالقوه و بالفعل فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه روستاها استفاده نمود (خوانسازی، ۱۳۸۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ب.ظ ]




 

نوآوری یک مفهوم وسیعی است که در شیوه های مختلف می توان آن را تعریف کرد. کارنگی و بالتین [۱](۱۹۹۳) نوآوری را به عنوان یک پدیدۀ جدید یا بهبود یافته که به وسیله مؤسسه برای خلق ارزش افزوده (به صورت مستقیم برای مؤسسه یا به صورت مستقیم برای مشتریان آن) به کار گرفته می شود، تعریف می نماید. لیوینگستون[۲] (۱۹۹۸)  نوآوری را تولیدات جدید یا فرآیندهایی که باعث افزایش ارزش محصولات جدید تولید شده برای استفاده خلاقانه از اطلاعات و سیستم های مدیریت منابع انسانی کارا می شود تعریف می نماید. بر اساس نظر چن[۳] و دیگران (۲۰۰۴) نوآوری به معرفی ترکیب جدید از عوامل اساسی تولید درون سیستم تولیدی اشاره دارد. سرمایه نوآوری قابلیت و توانایی سازمان دهی و به کارگیری تحقیق و توسعه، فناوری های جدید و محصولات بدیع برای برآورده ساختن نیاز های مشتریان می باشد. فرآیند نوآوری فعالیت های دانش مدار، فیزیکی و فنی را که در توسعه محصولات جدید نقش محوری دارند را در بر می گیرد.

دانلود مقاله و پایان نامه

نوآوری  همانند هر فعالیت عینی در کنار نبوغ و استعداد، نیازمند دانش، توجه و سختکوشی همه دست اندرکاران است و آنچه در میان کارآفرینان مشترک است گونه خاصی از شخصیت نیست بلکه تعهد سیستماتیک به نوآوری بوده است. همچنین نوآوری را بستر پیروزی در کسب و کار می دانند تا مدیران در پی شناسایی سازوکار چرخه فناوری و جویبار نوآوری بتوانند به کمک انجام دگرگونی های ناپیوسته در سازمان به امتیازهای ناشی از آن برسند. خلاقیت و نوآوری، استعداد مرموز نزد افراد نیست بلکه فعالیت روزمره برای برقرای روابطی است که قبلاً دیده نشده و برقرای ارتباط بین مسائلی است که معمولاً در کنار هم قرار نمی گیرند (محبی، ۱۳۹۰). هرکما[۴] (۲۰۰۳) نوآوری را به عنوان یک فرآیند دانشی تعریف می کند که به خلق دانش جدید در جهت توسعه راه حل های تجاری و مناسب رشد و ترقی کمک می کند.

نوآوری فرآیندی است که در آن دانش با هدف خلق دانش جدید کسب، تسهیم و تلفیق می گردد تا در محصولات و خدمات جدید به کار گرفته شود. نوآوری اتخاذ یک منظر و فکر یا رفتاری است که برای سازمان جدید می باشد. نوآوری با تغییرات در ارتباط بوده و می تواند به صورت اصلاحی یا توسعه ای باشد. نوآوری همچنین می تواند به عنوان کاربرد کشفیات و ابداعات و فرآیندی تعریف شود که به وسیله آن نتایج به دست می آید (گلوت و ترزییوسکی[۵]، ۲۰۰۴).

اصطلاح نوآوری را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرآیندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط، به منظور ایجاد یا معرفی پدیده های تازه و مفید به کار می برند و نیز توضیح می دهند که نوآوری هر چیز تجدید نظر شده است که طراحی شده، واقعیت یافته باشد و موقعیت سازمان را در تقابل رقبا مستحکم کند و نیز یک مزیت رقابتی بلند مدت ایجاد کند و به عبارتی نوآوری خلق یک پدیدۀ جدیدی است که یک هدف معین را دنبال کند و به اجرا برساند. به عبارت دیگر نوآوری توسعه و کاربرد فکر جدید به صورت محصول، فرآیند یا خدمات جدیدی است که منجر به رشد و پویایی اقتصاد ملّی و افزایش استخدام برای سودآوری در شرکت های نوآور می شود (محبی، ۱۳۹۰).

پایان نامه

نوآوری فرآیند ادراک یا ایجاد دانش مربوط و تبدیل آن به محصولات و خدمات بهبود یافته و یا جدید برای افرادی که خواهان آنها هستند، می باشد. نوآوری فرآیند فکر خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روش های جدید عملیاتی است. نوآوری استعداد و توانایی تغییر با انطباق را به وجود می آورد.

نوآوری= استباط+ نوآفرینی+ بهره برداری

در تعریف فوق مفهوم کلمه استباط به معنی دستیابی به فکرهای نو با توجه به بعضی از چارچوب های مرجع ذهنی می باشد. کلمه نوآفرینی به هر فکر جدیدی که قابلیت تبدیل به واقعیت را داشته باشد دلالت دارد و کلمه بهره برداری به استفاده از نوآفرینی اشاره دارد (عبدالکریمی، ۱۳۸۵).

مفهوم نوآوری از دهه ۶۰ تا هزاره سوم دارای مفاهیم متفاوتی بوده که این مفاهیم در جدول ۲-۱ آورده شده است (محبی، ۱۳۹۰).

 

 

 

 

 

جدول۲-۱٫ مفاهیم نوآوری از دهه ۶۰ تا هزاره سوم

 

نوآوری دهه ۶۰

ارائه محصول جدید به بازار

اتکا روی تحقیق و توسعه

عمدتاً نوآوری رادیکالی (بنیادی)

تمرکز روی مشتری

 

نوآوری دهه ۷۰

توجه به مشتری

نوآوری از روی تنوع محصول

نوآوری عمدتاً تدریجی

نوآوری دهه ۸۰

نوآوری در بازار یابی

نوآوری در خدمات

 

نوآوری دهه ۹۰

پیدایش نوآوری مبتنی بر دانش

نوآوری رادیکالی

نوآوری در خدمات

هزاره سوم توسعه فراگیر نوآوری

 

 

۲-۳-نظریه های کلاسیک نوآوری

 

در این قسمت بهتر است نگاهی به نظریه های کلاسیک نوآوری داشته باشیم که بر اساس مطالعات انجام شده در صنایع تولیدی توسعه یافته اند.

این نظریه ها به صورت های گوناگون ارائه شده اند، اما اغلب آنها بر این نکته توافق دارند که نوآوری یک اقدام بنیادی و ریشه ای است که به صورت معرفی یک محصول جدید یا ترکیبی جدید از عناصر قدیمی می باشد. این اقدام باعث رشد قابل توجهی در گردش مالی و سود شرکت می شود. البته نظریه های مختلف هر کدام بر ویژگی های متفاوتی از فعالیت های نوآوری تأکید دارند و بنابراین هرکدام به گونه ای متفاوت، نوآوری را تعریف می کنند. یک نوآوری می تواند حاصل تلاش های خلاقانه افراد کارآفرین باشد که منجر به ارائه یک تکنولوژی جدید گردد. از نگاهی دیگر نوآوری حاصل یک فعالیت سیستماتیک تلقی می شود و در نگاه سوم نوآوری نتیجه یک تصمیم استراتژیک در جهت فعال کردن و مشارکت کل شرکت در فعالیت های نوآورانه در سرتاسر شرکت قلمداد می گردد. این سه الگو، پایه و اساس سه نظریه متفاوت نوآوری در صنایع تولیدی است. این سه مدل را می توان به عنوان سه پارادایم متفاوت به حساب آورد، چرا که پاسخ های متفاوتی به این سؤال اساسی دارند که نوآوری چگونه ایجاد می شود؟ هر پارادایم نیز یک مدل خاصی برای مدیریت و سازماندهی فرآیند نوآوری دارد.

پارادایم کارآفرینی بر فعالیت خلاقانه به عنوان فرآیند اصلی نوآوری تأکید دارد. البته در این نظریه، کارآفرینی لزوماً به معنای ایجاد و استقرار یک شرکت یا یک کارخانه جدید نیست. کارآفرینی می تواند در درون شرکت های موجود نیز اتفاق بیفتد و حتی در مواردی گروه های کارآفرینی را در سازمان ها به وجود آورد. مدیریت نوآوری در این پارادایم، کار دشواری است.

پارادایم دوم بر توسعه ی تکنولوژیکی به عنوان فرآیند اصلی نوآوری تأکید دارد و می توان آن را پارادایم اقتصادی – تکنولوژیکی نامید. معمولاً فرآیند نوآوری در این پارادایم، در واحد تحقیق و توسعه که بینش علمی بر آن حاکم است، سازماندهی می شود. مطالعات اخیر نشان می دهد که این فرآیند ممکن است در تیم های پروژه به صورت موردی شکل بگیرد و یا نوآوری ها می توانند به عنوان بخشی از یک فرآیند بی نظم، توسعه یابد. شبکه ها و مشتریان خارجی نیز در فرآیند نوآوری نقش دارند.

بر اساس مطالعات و تحقیقات انجام شده، مناسب ترین نظریه برای شرکت های خدماتی، نظریه سوم است که بر اساس تحقیقات نوآوری اخیر، می توان آن را به عنوان یک پارادایم به شمار آورد. این نوع نوآوری از بازاریابی ناشی شده و سپس در نوآوری های استراتژیک توسعه یافته است. بنابراین می توان به آن پارادایم نوآوری استراتژیک گفت، چرا که بر استراتژی شرکت به عنوان تصمیم گیرنده اصلی نوآوری تأکید دارد. نوآوری ها اغلب از بازار گرفته شده و در چار چوب یک استراتژی فرموله شده اند. تمامی نوآوری ها باید با استراتژی بنگاه تطابق داشته باشند، در غیر این صورت ممکن است فعالیت های سازمان غیر قابل کنترل شوند. مدیران ارشد سازمان، فرآیند نوآوری را مدیریت می کنند، اما ایده های نوآوری می توانند از تمام قسمت های سازمان و یا از شبکه های خارجی سازمان، گرفته شود.

دو پارادایم دیگر، حالت خاصی را نشان می دهند. پارادایم کارآفرینی در مورد استقرار یک شرکت جدید حتی در صنایع خدماتی، مناسب ترین پارادایم است. با در نظر داشتن این واقعیت که اغلب نوآوری ها درون سازمان توسعه می یابند، بنابراین تأسیس یک شرکت در رابطه با نوآوری بیشتر یک استثناء است تا یک قاعده. پارادایم اقتصادی – تکنولوژیکی نیز مناسبترین پارادایم برای توصیف نوآوری های تکنولوژیکی می باشد، که البته این نوع نوآوری در خدمات به ندرت اتفاق می افتد. در مواردی نوآوری های تکنولوژیکی اغلب در قالب نوآوری های فرآیندی در خدمات اتفاق می افتد که بهتر است توسط پارادایم استراتژیک بیان شوند تا پارادایم اقتصادی- تکنولوژیکی. به خاطر داشته باشیم که تکنولوژی می تواند یک واسطه برای خدمت جدید باشد که در خدمات حرفه ای و تخصصی شکل می گیرد (نصیرزاده و ناجی، ۱۳۸۷

[۱] Carenge And Bultin

[۲] Livingstone

[۳] Chen

[۴] Herkema

[۵] Gloat And Terziovski

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ب.ظ ]




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ب.ظ ]
1 2