١- ایجاد زمینه مناسب جهت کشف خلاقیتهای نهفته مددجویان مستعد.

٢- ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی، دانش فنی و مهارتهای حرفهای.

٣- افزایش توان اقتصادی خانوارهای تحت پوشش و نیازمند.

۴- ایجاد فرهنگ کار و تلاش و کارایی اجتماعی .

۵- ایجاد خودباوری و اعتماد به نفس در جامعه مددجویی.

۶- کاهش فقر و بیکاری و ناهنجاری درخانواده مددجو.

٧- پیشگیری از مهاجرتهای بی رویه. (ولیئی ،١٣٨٨)

سیاستهای اجرایی توانمند سازی مددجویان:

۱- ایجاد سازوکار مناسب جهت شناسایی مددجویان مستعد و تعیین میزان توانایی،تجربه و مهارت اقشار تحت پوشش و مددجویان موردی.

۲- کوشش در ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی، دانش فنی و مهارت حرفهای آنها.

۳- شناسایی و بهره گیری از امکانات بالقوه و بالفعل مناطق مختلف کشور و بهره گیری ازآن جهت ایجاد و توسعه اشتغال مددجویان.

۴- ایجاد زمینه مناسب جهت حضور مددجویان مستعد در فعالیتهای اقتصادی واجتماعی بمنظور اشتغال و کسب درآمد پایدار.

۵-هدایت تحصیلی و هدایت شغلی فرزندان درحال تحصیل، بازمانده از تحصیل وفارغ التحصیل خانواده های تحت پوشش و کمک به آنها جهت شغل یابی و یا فعالیت دریک حرفه درآمدزا (کسب وکارمناسب).

۶- هدایت مددجویان به سمت اجرای طرحهای کوچک اقتصادی درقالب مدلهای موفق( انفرادی خوداشتغالی(و تعاونیهای خانوادگی، فامیلی با رعایت شرایط فرهنگی و توانایی مددجویان به هرشکل ممکن حقیقی و حقوقی.

۷- همیاری در اجرای طرحهای تجمعی که از صرفه اقتصادی بالاتری نسبت به طرحهای انفرادی برخوردار می باشند.

۸- همیاری در اجرای طرحهای ویژه استانی و منطقه ای که دارای توجیه اقتصادی مثبت بوده و مددجویان قادر به انجام آن می باشند.

۹- اولویت دادن به اشتغال مددجویان ساکن روستاها و شهرهای کوچک.

۱۰-تلاش در جهت جذب و هدایت اعتبارات دولتی، مردمی و تسهیلات بانکها جهت ایجاد و توسعه اشتغال پایدارخصوصاً در مناطق محروم.

۱۱-ایجاد تنوع بیشتر در طرحهای اشتغال با رویکرد فناوری جدید متناسب با استعداد و امکانات مناطق.

۱۲- پایدار سازی مشاغل ایجاد شده.

۱۳- پیشگیری از سقوط مجدد مددیافتگان به چرخه فقر (ولیئی ،١٣٨٨)

بررسی آثارو نتایج طرحهای توانمند سازی شغلی مددجویان:

تحقیقات انجام شده پیرامون فعالیتهای توانمند سازی امداد حاکی از آن است که اجرای طرحهای اشتغال وخودکفایی علاوه برافزایش توان مالی مددجویان بر عوامل بسیاری تأثیرگذار بوده که آثار و نتایج مختلف آن کاملا” ملموس است. ازجمله آثار مثبت این اقدام خداپسندانه، ایجاد فرهنگ کار و تلاش، خود باوری و خود اتکائی در بین افراد وخانواده های تحت پوشش امداد بوده است که شادابی و امید به آینده بهتر را در مجریان و خانواده های آنها بوجود آورده است، البته آثار اجتماعی این برنامه، اعتبار و اعتماد بیشتری برای مددجویان به همراه داشته و موجب گردیده فرصتی برابر در صحنه های اجتماعی و اقتصادی برای آنها بوجود آید که در رشد و خودکفائی ایشان نقش بسیار مؤثری داشته است. (ولیئی ، ١٣٨٨)

مقاله - متن کامل - پایان نامه

در کشور هایی مانند ایران بنگاه های خرد سهم بزرگی در تولید و اشتغال دارند و مراکزی مانند کمیته امداد امام خمینی(ره) متولی سیاست گذاری توسعه ی کار آفرینی باشد تا با اعطای وام  و کمک به بنگاه های خرد و سهولت در وام دادن و بازار یابی و توجیه طرح های اشتغال و برداشتن موانع موجب توانمندی مدد جویان و توسعه مناطق محروم گردد و با خدمات مشاوره ای در زمینه ی مدیریت ، امور مالی ، فعالیت تجاری و فراهم ساختن محیط کسب وکار بپردازد.کمیته امداد امام (ره) تنها بیست روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به فرمان حضرت امام خمینی (ره)با هدف ریشه کنی فقرو ایجاد عدالت اقتصادی، و اجتماعی در جامعه، کم کردن شکاف طبقاتی و ایجاد اشتغال برای خانواده های کم درآمد و رسیدن به رشد و توسعه در کشور ایجاد گردید بدیهی است ایجاد اشتغال و توانمندی خانوارها از وظایف اصلی و بنیادی این نهاد مقدس بوده و با توجه به جوان بودن جامعه ایران و سطح بالای بیکاری در کشور که ریشه در مصرف زدگی مملکت در دوران پهلوی داشته کمیته امداد امام (ره) در این راستا با شناسایی استعداد جوانان و خانواده های تحت حمایت و ارائه آموزشهای کوتاه و بلند مدت تلاش می نماید تا با تقویت بنیه علمی خانواده های تحت حمایت بستری لازم را برای ایجاد اشتغال در خانواده ها و استقلال مالی آنها فراهم آورد که در این خصوص کمیته امداد امام  در دفتر مرکزی با ایجاد معاونت اشتغال و خودکفایی و در مراکز استانها نیز با ایجاد معاون اشتغال و خودکفایی و در ادارات و مدیریتها با ایجاد واحد اشتغال به این امر خطیر توجه وی‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژه نموده و با شناسایی استعداد خانواده ها و فرزندان مجرد و متاهل آنها و انجام مشاورات شغلی لازم و پرداخت وامهای کم بهره به آنان مبادرت به ایجاد اشتغال برای خانواده های نیازمند تحت حمایت نموده و چند سال پس از اجرای طرح در صورتی که طرح اجرا شده موفقیت آمیز باشد مبادرت به خودکفا نمودن خانوار نموده و در واقع خروجی تمام فعالیتهای امداد به ایجاد اشتغال و خودکفایی خانوارها می انجامد و از آنجا که وظیفه ایجاد اشتغال در جامعه جهت جلوگیری از جرم و بزه از وظایف اصلی دولتها می باشد لذا امداد نیز در این حوزه خطیر قدم گذاشته و با توجه به اهمیت موضوع اشتغال در کشور بنده نیز این موضوع را انتخاب نمودم تا سهم کوچکی از دریای بیکران خدمات امداد در  حوزه ایجاد اشتغال و موانع آنرا بررسی نمایم امیدوارم بتوانم در این راه موفق باشم.

۱-مددجو:: شخصی است که بنا به عللی از قبیل فقدان سرپرست، ازکارافتادگی سرپرست، معلولیت سرپرست و بیماری سرپرست یا استیصال و درماندگی برحسب نوع نیازمندی، مورد حمایت مستمر کمیته امداد قرار می‌گیرند.(ولیئی،۱۳۸۸)

۲- فرد مستعد خود کفایی:

به مددجویی اطلاق می شود که از توان جسمی ،علاقه و زمینه لازم برای خود –اتکایی و اجرای طرحهای خود کفایی و اشتغالزایی برحوردار باشد. این فرد ممکن است دارای مهارت لازم نبوده ولی زمینه فراگیری را داشته باشد. (ولیئی،۱۳۸۸)

۳-مددجوی مستعد خود کفایی:

به مددجویی اطلاق می‎شود که از توان جسمی، علاقه و زمینه لازم برای خوداتکایی و اجرای طرحهای خودکفایی و اشتغال‎زایی برخوردار باشد. این فرد ممکن است دارای مهارت لازم نبوده ولی زمینه فراگیری را داشته باشد(ولیئی،۱۳۸۸)

۴-فضای خودکفایی:فضایی است که متناسب با نوع طرح خودکفایی، برای خانوار، ایجاد می‎گردد تا زمینه اجرای طرح فراهم آید.(ولیئی،۱۳۸۸)

۵-تعریف مددجو خود کفا :

طرحی است که خانوار مجری آن، در دوره مورد نظر از درآمد و شرایط کافی برخوردار شده و با رسیدن به خودکفایی، طبق ضوابط مستمری وی قطع شده است(ولیئی،۱۳۸۸)

۶-تعریف مددجو موردی  :به مددجویی گفته می‌شود که به دلیل مورد پیش آمده در یک یا چند نوبت، از امکانات حمایتی و پیش بینی شده سازمان ذیربط بهره‌مند شود(ولیئی،۱۳۸۸)

۷-تعریف مستمری:

به موجب این طرح خانواده هایی تحت حمایت قرار می گیرند که به دلیل مواردی از قبیل فوت سرپرست، طلاق، مفقودی یا متارکه سرپرست، از کار افتادگی سرپرست، بیماری سرپرست، اشتغال به خدمت نظا م وظیفه سرپرست یا نان آور خانوار، زندانی شدن سرپرست یا نان آور خانوار و نظایر آن، قادر به تامین مخارج اولیه زندگی خانواده خود نمی باشند. فراد مزبور عبارتند از:
‌الف - ازکارافتادگان و معلولان نیازمند که توانایی مالی اداره زندگی خود را ندارند و افراد تحت تکفل آنها.
ب - زنان و کودکان بی‌سرپرست و نیازمند موضوع قانون تأمین زنان و کودکان بی‌سرپرست، مصوب۱۳۷۱٫
پ - خانواده‌های زندانیان نیازمند، در مدت زندانی بودن سرپرست خانواده.
ت - آسیب‌دیدگان ناشی از حوادث طبیعی و غیر طبیعی که امکانات اولیه زندگی خود یا وسایل اشتغال خود را از دست داده‌اند تا زمانی که امکانات اولیه یا‌وسایل اشتغال خود را به دست آورند.
ث - عایله نیازمند تحت تکفل سربازانی که درآمدی برای اداره زندگی ندارند، در مدت سربازی و حداکثر تا پایان سال۱۳۷۴(ولیئی،۱۳۸۸)

۸- اشتغال: اشتغال به وضعیتى اطلاق مى‌شود که در آن به ازاء شرکت مستقیم و فعال در جریان تولید و انجام خدمات، پاداش یا مزدى به‌صورت نقدى یا جنسى پرداخت مى‌شود.(علیزاده،۱۳۹۲)

۹-شُغل فعالیتی منظم است که در ازای دریافت پول انجام می‌شود. یک فرد عموما یک شغل را با کارمندی، داوطلبی، یا شروع کسب‌وکار آغاز می‌کند. مدت‌زمان یک شغل می‌تواند از یک ساعت (در مورد کارهای خاص) تا تمام طول عمر (در مورد برخی قاضی‌ها) به درازا بکشد. اگر یک فرد برای نوع مشخصی از شغل تربیت شده باشد، بدان حرفه یا پیشه می‌گویند. مجموعه شغل‌های یک فرد در طول زندگی سوابق شغلی آن فرد را تشکیل می‌دهد(خانپور، ۱۳۹۳)

۱۰-کاریابی: مجموعه اقداماتی است که طی آن تمهیدات لازم جهت جذب و اشتغال بکار مددجویان مستعد و واجد شرایط و آموزش دیده در بخشهای تولیدی،صنعتی، خدماتی و موسسات و سازمانها فراهم می‎شود.(ولیئی،۱۳۸۸)

۱۱- تسهیلات بانکی

یکی از مهمترین خدمات بانک ها که مورد علاقه تمام اقشار جامعه قرار دارد وام و تسهیلات است تسهیلات بانکی همان خروجی های اصلی بانک ها هستند که از طریق آنها نقدینگی های سرگردان جامعه، به مبادی تعریف شده و هدفمند اقتصادیتزریق می شود. بدین معنی که یک بانک با تجهیز منابع (شامل سرمایه و حقوق صاحبان سهام و انواع سپرده ها و یا سایر بدهی ها) آنها را در راستای اهداف از قبل تعیین شده به مصرف می رساند. به لحاظ لغوی کلمه تسهیلات از ریشه سهل کردن (آسان کردن) می آید.
ممکن است پرسیده شود کاربرد این تسهیلات چیست و به چه شکل باعث حمایت از بخش های اقتصادی می شود؟ در زندگی اقتصادی معمولاً موضوع نقدینگی و احتیاج به آن از اهمیت فراوانی برخوردار است.
شما وقتی یک کالایی را قسطی از بازار می‌خرید، در واقع فروشنده، خرید کالا را برای شما سهل کرده یا به شما تسهیلات داده است. اگر پولی را از کسی می‌گیرید به قصد اینکه با آن کار کنید و هر چه سود بدست آمد به نسبتی، بین هم تقسیم کنید، آن طرف به شما تسهیلات داده است. چون شما به تنهایی پول نداشتیددر مواردی واژه های دیگری مثل اعتبار، تأمین مالی و وام برای تسهیلات بانکی بکار میرود که با کمی تفاوت از یک جنس می باشند، البته کلمه وام در بانکداری اسلامی صرفاً برای اعطای تسهیلات قرض الحسنه بکار می رود. (مصطفی زادگان، ۱۳۹۳)

۱۲-انواع بوروکراسی : انواع مختلف از دریافت‌های متفاوتِ بوروکراسیکلمه بوروکراسی از تاریخ طرح آن تاکنون در چندین نوع دریافت (دریافت به معنای: مفهوم استنباط شده از نوع پیاده‌سازی) شناخته شده‌است:

بوروکراسی به عنوان سازمان معقول:

یک مکانیزیم اجتماعی و ایده‌آل تصور شده‌است که کارایی را به حداکثر می‌رساند وبا سازمان‌های بزرگ و پیچیده تطبیق می‌کند.( وجدانی ، ۱۳۹۱)

بوروکراسی به عنوان عدم کارایی سازمان:

به عنوان ضد تحرک اداری و ضد نوآوری در سازمان به کار برده شده‌است که به عدم قابلیت انعطاف و انهدام حس شخصیت تمایل دارد.( وجدانی ، ۱۳۹۱)

بوروکراسی به عنوان حکومت مأموران اداری:

در سیستمی از حکومت به کار می‌رود که کنترل آن به دست مأموران اداری است و قدرتشان آزادی مردم عادی را به مخاطره می‌اندازد.( وجدانی ، ۱۳۹۱)

بوروکراسی به عنوان اداره عمومی:

صرفاً به گروهی از انسان‌ها یا مستخدمان اشاره می‌کند که وظایف معینی را انجام می‌دهند که جامعه آن‌ها را ضروری می‌داند. در ارتباط، چهار نوع بوروکراسی محافظ، طبقاتی، جانبداری حزبی و مبتنی بر شایستگی تشخیص داده شده‌است.( وجدانی ، ۱۳۹۱)

بوروکراسی به عنوان اداره به وسیله مأموران اداری:از دید «وبر» اداره به وسیله مأموران اداری منتسب و محدود می‌شود که براساس آن، هر جا عده‌ای کارکنان منصوب وجود داشته باشند، امکان بحث در مورد وجود بوروکراسی فراهم خواهد شد( وجدانی ، ۱۳۹۱)

۱۳-احکام ضامن شدن
اگر انسان بخواهد ضامن شود که بدهی کسی را بدهد، ضامن شدن او در صورتی صحیح است، که به هر لفظی اگرچه عربی نباشد، یا به عملی به طلبکار بفهماند که من ضامن شده‌ام طلب تو را بدهم، و طلبکار هم رضایت خود را بفهماند، و راضی بودن بدهکار شرط نیست. و این معامله دو صورت دارد:
۱ -اینکه ضامن، دَین را از ذمّه بدهکار به ذمّه خود منتقل سازد، پس اگر قبل از پرداخت فوت کند، مانند سایر دیون بر ارث مقدم خواهد بود، و معمولاً منظور فقها، از کلمه «ضمان» این معنی است
۲  -اینکه ضامن ملتزم شود دین را بپردازد ولی ذمّه او مشغول نمیشود، و اگر وصیّت نکند، از اموال او پس از مرگ، پرداخت نمیشود.ضامن و طلبکار باید بالغ و عاقل باشند، و کسی هم آنها را مجبور نکرده باشد، و نیز باید سفیه نباشند، و همچنین طلبکار باید مفلّس نباشد، ولی این شرط‌ها در بدهکار نیست، مثلاً اگر کسی ضامن شود که بدهی بچه، یا دیوانه، یا سفیه را بدهد صحیح است.هرگاه برای ضامن شدن خودش شرطی قرار دهد، مثلاً بگویداگر بدهکار قرض تو را نداد من میدهم، ضامن شدن او به نحو اوّل در محل اشکال است، ولی به نحو دوّم مذکور در همان مسأله اشکال ندارد.کسی که انسان ضامن بدهی او می‌شود باید بدهکار باشد، پس اگر کسی بخواهد از دیگری قرض کند، تا وقتی قرض نکرده است، انسان نمی‌تواند ضامن او شود. و این شرط در ضمان به نحو دوّم نیست.در صورتی انسان می‌تواند ضامن شود که طلبکار و بدهکار و جنس بدهی، همه در واقع معین باشند، پس اگر دو نفر از کسی طلبکار باشند، و انسان بگوید من ضامن هستم که طلب یکی از شماها را بدهم، چون معین نکرده است که طلب کدام را میدهد، ضامن شدن او باطل است. و نیز اگر کسی از دو نفر طلبکار باشد و شخصی بگوید من ضامن هستم، که بدهی یکی از آن دو نفر را به تو بدهم، چون معین نکرده است که بدهی کدام را میدهد، ضامن شدن او باطل میباشد. و همچنین اگر کسی از دیگری مثلاً ده من گندم، و ده تومان پول طلبکار باشد و شخصی بگوید: من ضامن یکی از دو طلب تو هستم و معین نکند که ضامن گندم است، یا ضامن پول، صحیح نیست.اگر کسی بدون اجازه بدهکار ضامن شود که بدهی او را بدهد، نمی‌تواند چیزی از او بگیرداگر کسی با اجازه بدهکار ضامن شود که بدهی او را بدهد، می‌تواند مقداری را که ضامن شده هرچند پیش از دادن آن از او مطالبه نماید، ولی اگر بجای جنسی که بدهکار بوده است. جنس دیگری به طلبکار او بدهد، نمی‌تواند چیزی را که داده است از او مطالبه نماید، مثلاً اگر ده من گندم بدهکار باشد، و ضامن ده من برنج بدهد، نمی‌تواند برنج را از او مطالبه نماید، اما اگر خودش راضی شود که برنج بدهد اشکال ندارد.اگر طلبکار طلب خود را به ضامن ببخشد، ضامن نمی‌تواند از بدهکار چیزی بگیرد، و اگر مقداری از آن را ببخشد نمی‌تواند آن مقدار را مطالبه نماید، ولی اگر همه آن را یا بخشی از آن را هبه کند، یا از باب خمس، یا زکات، یا صدقات و امثال آن حساب کند، ضامن می‌تواند از بدهکار مطالبه نماید. اگر انسان ضامن شود که بدهی کسی را بدهد، نمی‌تواند از ضامن شدن خود برگرددضامن و طلبکار بنا بر احتیاط واجبنمی‌توانند شرط کنند که هر وقت بخواهند ضمانت را به هم بزنند.هرگاه انسان در موقع ضمانت بتواند طلب طلبکار را بدهد اگرچه بعد از آن فقیر شود، طلبکار نمی‌تواند ضمانت او را فسخ کند و طلب خود را از بدهکار اوّل مطالبه نماید، و همچنین است اگر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد، ولی طلبکار بداند و به ضامن شدن او راضی شود..اگر انسان در موقعی که ضامن می‌شود نتواند طلب طلبکار را بدهد و طلبکار چگونگی را نمیدانسته است و بخواهد ضامن بودن او را به هم بزند، اشکال دارد، بخصوص در صورتی که ضامن پیش از اینکه طلبکار ملتفت شود قدرت پیدا کرده باشد.) حسینی سیستانی مسأله۲۳۴۰-۲۳۲۹،۱۳۹۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...