فایل های مقالات و پروژه ها | قسمت 16 – 3 |
۲-۴-۵-۳- نظریه های تیپ شناختی شخصیت
معروفترین این نظریه ها متعلق به کرچمر آلمانی و دیگری شلدون آمریکائی است که مبنای کار خود را ارتباط ویژگیهای جسمیبا خصوصیّات شخصیّتی قرار دادهاند که ریشه در کارهای بقراط یا جالینوس حکمای قدیمییونان دارد.. کرچمر با بهره گرفتن از فنون «انسان سنجی جسمانی» انسانها را به سه تیپ ضربه تنان، لاغر تنان و سنخ پهلوانی تقسیم کرد. بر اساس نظریه کره حمر به هر یک از این سه سنخ جسمییک نسخ روانی مربوط میشود مثلاً ضربه تنان از نظر روانی ادواری خوی یعنی از نظر خلق و خو بدون ثبات و متلون المزاج اند؛ لاغرتنان از نظر روانی اسکینروئید خوی اند یعنی شخصیّتی گسسته دارند و درونگرا هستند و بالاخره سنخ پهلوانی از نظر روانی صرع واره خوی هستند یعنی محتاط، محافظه کار و کند هستند. شلدون به تحقیقات تیپ شناسی خود علمیتر و عینی تری داد. او انسانی را به سه تیپ اکتومورف که از جنبههای سلسلۀ عصبی غلبه دارند. اکتومورف که از نظر جنبههای سلسلۀ عصبی غلبه دارنــد. مزومــورف که در آن ها غلبــه با استحکام عضلانی و استخوانها است و اندوموروف که جنبههای احشائی و شکمیدر آن ها غالب است تقسیم کرد. مهمترین انتقاد این نظریه های تیپ شناسی این بوده است که اگر یک تیپ جسمیبه عللی چون بیماری، یا تغذیه تغییری از نظر جسمیپیدا کنند، تکلیف خصوصیات شخصیّتی آن ها چه میشود (شاملو، ۱۳۸۲).
تیپهای شخصیتی (نظریه شخصیتی گورجیوف)
شخصیت افراد مختلف طبق نظریه ی روانشناسی گورجیوف به ۹ دسته یا تیپ تقسیم می شود که از آنها به عنوان تیپهای شخصیتی یاد می شود . هیچ تیپ شخصیتی بهتر یا بدتر از تیپهای دیگر نیست در واقع تیپها مثل ۹ اتاقی است که ما وقتی بدنیا میآییم بخاطر شرایط بیولوژیکی، فیزیولوژیکی، ژنتیکی، بیوشیمیایی و محیطی که در آن بدنیا میآییم در یکی از انها قرار میگیریم البته این اتاق موقت است تا وقتی که به سن بیست سالگی برسیم و در سن بیست سالگی ما ساکن دائم یکی از این اتاقها هستیم
طبق گفته گورجیوف تیپ شخصیتی هیچکس عوض نمیشود بلکه در خود این اتاق دو ضلع وجود دارد دو ضلع سالم و ناسالم و البته بین این دو، ضلع میانه ای هم وجود داردگورجیوف اعتقاد دارد هر کدام از ما انسانها یک تیپ شخصیتی دارد یا طبق مثال قبلی هر کدام از ما فقط در یک اتاق قرار میگیریم اما به اتاقهای اینور و اونور اتاق خودمان هم شباهت داریم یعنی دو همسایه داریم . پرنده ای را در نظر بگیرید که تیپ ما بدن این پرنده است و یک بال این سمت و بال دیگر در ان سمت است مثلا بالها ی تیپ شخصیتی ۱ تیپ شخصیتی ۹ و تیپ شخصیتی ۲ هستند که این بال میتواند در ما قوی تر یا ضعیف تر شود مثلا تیپ ۱ میتواند تیپ ۹ قوی تری داشته باشد نسبت به تیپ شخصیتی ۲٫
۲-۴-۵-۴- نظریه یونگ[۱۴۵]
به نظر یونگ، شخصیت یک سیستم انرژی نیمهبسته است که انرژی آن تا اندازهای تامین میشود. او این انرژی یا نیرویی که شخصیت بر اساس آن فعالیت میکند را “نیروی روانی” مینامد. انرژی روانی، تجلی انرژی زندگی است که در واقع، همان نیروی بیولوژیک است. انرژی روانی مانند انواع دیگر انرژی از متابولیسم بدن نشأت میگیرد. تعداد انرژی که برای هر یک از فعالیتهای روانی مصرف میشود، پویایی روانی آن فعالیت محسوب میشود. از نظر یانگ، انرژی روانی پدیده یا ماده مشخصی نیست. بلکه نوعی ساختار فرضی است. انرژی روانی به شکل خاصی در تواناییهای بالقوه یا بالفعل تجلی مییابد. از اینگونه تواناییها میتوان از تمایلات، خواستهها، توجه، گرایشهای فکری و عاطفی نام برد.
یونگ اساس نظریه خود را بر پایه دو اصل استوار ساخت: یکی اصل جابجایی نیرو و دیگری، اصل همترازی نیرو. اصل جابجایی نیرو این است که نیروی مصرف شده برای ایجاد یک وضع یا حالت روانی، از بین نمیرود، بلکه در جاهای دیگری به کار گرفته میشود و بنابر اصل انتروپی یا همترازی، وقتی دو جسم مختلف با دو کمیت متفاوت انرژی در ارتباط با یکدیگر قرار گیرند، انرژی از جسم قویتر به جسم ضعیفتر انتقال مییابد. هدف از این اصل رسیدن به تعادل قواست.
۲-۴-۵-۵- نظریه صفات شخصیتی
نظریه ویژگیهای شخصیت یکی از مهم ترین محدودههای نظری در مطالعه شخصیت است. بر اساس این نظریه، شخصیت افراد از خصوصیات وصفات گسترده ای ترکیب یافته است. برای مثال، در نظر بگیرید که خودتان چگونه شخصیت یک دوست نزدیکتان را توصیف میکنید. به احتمال زیاد، از تعدادی از ویژگیهای او مانند اجتماعی بودن، مهربانی و خونسردی نام میبرید. منظور از «ویژگی» یک خصوصیت نسبتاً پایدار است که باعث میشود افراد به شیوه های خاصی رفتار کنند. نظریه ویژگیهای شخصیت بر خلاف سایر نظریه های شخصیت مانند نظریه های روانکاوانه و انسان گرایانه، بر تفاوتهای بین افراد تمرکز دارد. ترکیب و تعامل ویژگیهای مختلف است که شخصیت یک فرد را تشکیل میدهد و این برای هر شخص، یگانه و منحصر به فرد است. نظریه ویژگیهای شخصیت بر تعیین و اندازه گیری این خصوصیات فردی شخصیت تمرکز دارد (شولتز، ۱۹۹۰).
۲-۴-۵-۵-۱- نظریه گوردون آلپورت
در سال ۱۹۳۶، گوردون آلپورت، روان شناس، متوجه شد که تنها در یک فرهنگ لغات انگلیسی، بیش از ۴۰۰۰ واژه برای توصیف ویژگیهای مختلف شخصیت وجود دارد. او این ویژگیها را در سه سطح رده بندی نمود: ویژگیهای اصلی: ویژگی هایی که بر کلّ زندگی فرد غالب است، تا جایی که آن شخص معمولاً به خاطر این ویژگیها شناخته میشود. در واقع، شنیدن نام فرد، این ویژگیها را به ذهن شنونده متبادر میکند. برای درک بهتر این موضوع، عبارت هایی نظیر فرویدی، ماکیاولی، دون ژوان، مسیح گونه و … را در نظر آورید. به نظر آلپورت، ویژگیهای اصلی نادرند و در طول زندگی ساخته میشوند.
ویژگیهای مرکزی: خصیصههای عمومیکه پایه های اصلی شخصیت را شکل میدهند. این ویژگیهای مرکزی، هر چند به نفوذ و اقتدار ویژگیهای اصلی نیستند، امّا خصیصههای عمده ای هستند که ممکن است برای توصیف یک فرد دیگر به کار آیند. عبارت هایی چون هوشمند، امین، کمرو و مضطرب نمونه هایی از ویژگی های مرکزی هستند .
ویژگیهای ثانویه: ویژگی هایی که گاهی به نگرشها یا اولویتها مربوطند و غالباً تنها در وضعیتهای خاص یا تحت شرایط خاص پدیدار میشوند. به عنوان نمونه میتوان به مضطرب شدن به هنگام صحبت در میان جمع یا بی صبری در هنگام انتظار در صف اشاره کرد (شولتز، ۱۹۹۰)
۲-۴-۵-۵-۲- نظریه ۱۶ عامل شخصیت ریموند کتل
“
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-19] [ 12:01:00 ق.ظ ]
|