مشاور

مشاور به معنی اخص کلمه فردی متخصص است که می‌تواند باایجاد رابطه حسنه وبا مدد اطلاعات وتکنیک‌های که در اختیار دارد؛ به کسانی که مشکلاتی دارند کمک می‌کند تا با شناخت واقعی خود و مشکلات ، راه حل‌های منطقی برای آنها پیدا کنند. مشکلاتی که در مشاوره مورد بحث و گفتگو قرار می‌گیرند ممکن است در هر یک از زمینه‌های شخصی اجتماعی، خانوادگی، شغلی و حرفه‌ای یا تحصیلی باشد.

خصوصیات مشاور:

مشاور از نقطه نظر ویژگی‌های شخصیتی باید فردی معتقد، مؤمن، پرهیزکار به معنای واقعی آن باشد وبه درجاتی از خود شناسی و درک نقاط مثبت و منفی خویش نائل شده باشد. او باید صبور و شکیبا بوده، عشق به کمک و یاری رساندن به دیگران با وجودش عجین باشد او باید انسان‌ها را قطع نظر از توانائی‌ها و قابلیت‌ها و تفاوت‌های ظاهری‌شان دوست بدارد و به صرف انسان بودن محترمشان بدارد (نوابی نژاد ۱۳۸۲؛ ۱۶۷).

خصوصیات راهنما یا مشاور در موقعیت کارش تأثیر بسزایی دارد. راهنما ومشاور باید:

الف) از سلامت روانی و جسمانی برخوردار باشد و از بخل وحسد و دروغ بپرهیزد.

ب) باهوش باشد و به راحتی و صراحت وفصاحت صحبت کند و توانایی لازم برای استدلال و درک و فهم مطالب را داشته باشد.

ج) به انسان‌ها و حل مسائل و مشکلات آنان علاقمند باشد.

ه) صمیمی و مهربان و رازدار باشد.

ز) در زمینه مشاوره، روان شناسی، تعلیم و تربیت، جامعه شناسی و نیز امکانات شغلی و تحصیلی و بهداشتی جامعه آگاهی داشته باشد.

ح) متقی و خوشنام باشد و خدمت صادقانه و خالصانه به همنوع را مد نظر قرار دهد.

ط) حضور ذهن داشته باشد و بتواند سؤالات دقیق و مناسب را به موقع مطرح سازد.

ی) به مطالعه و افزایش دانش خود علاقمند باشد و بکوشد در جریان جدیدترین مطالب علمی درباره رشته‌اش قرار گیرد.

ک) در برقراری رابطه با انسان‌ها مجرب باشد وتحمل شنیدن مطالبی را که خود به آنها معتقد نیست، داشته باشد (شفیع آبادی ۱۳۸۶: ۵۲).

بنابراین مشاور یا افرادی که به عنوان راهنما سعی در یافتن راه حل مناسب جهت جذب مراجعین دارند باید دارای شرایط و خصوصیاتی باشند که برخی از آنان عبارتند از: علم و تخصص، احترام به خود و داشتن کمال، عاقل بودن و بردباری، آزاد، متدین و با تقوا، صمیمت و سازگار با محیط، رازداری، صاحب نظر بودن، واقع بین و حقیقت بین، داشتن تجربه، امانت دار، علاقمند به مراجع و تمایل به کمک به آنها، تمایل به دوست داشتن مردم، احترام به تمامی افراد انسانی، داشتن علاقه و ایمان حرفه‌ای در مشاوره، ثبات عاطفی، رشد فکری و قدرت انطباق شخص، داشتن استعدادرهبری، خوش برخورداری و داشت شخصیت گرم و دوست داشتنی، دارای وضعیت ظاهری خوش آیند (حسینی ۱۳۷۸؛ ۷۹).

ضرورت مشاوره وراهنمایی در مدارس

گر چه در این باب هنوز اختلاف نظر وجود دارد که مشاوره در مدارس راباید یک شغل تخصصی و جدا به شمار آورد یا آن را از وظایف معلمان دانست که ضمن انجام تدریس و کار با شاگردان عهده‌دار آن نیز باشند. از طرفی والدین چنین می‌پندارند که وظیفه آنهاست که فرزندان خویش را در تصمیم گیری‌ها یاری نمایند و ارشاد و هدایت کنند. افرادی نیز اعتقاد دارند که یاری خواستن از دیگران، نشانه ضعف روان و اراده است وبا همت وپشتکار می‌توان به همه مشکلات فایق آمد. علیرغم این آرا و تردیدها چنین به نظر می‌رسد دلایل زیادی وجود دارد که ما در جهت ارائه خدمات مشاوره‌ای سوق می‌دهند برخی از آنها عبارتند از:

الف): موقعیت و وضعیت بسیار پیچیده‌ای که هر فرد در دنیای کنونی با آن مواجه است پیچیدگی به هنگام انتخاب شغل بیشتر رخ می کند و تقاضا برای مشاوران تحصیل کرده و کارآزموده را مطرح می‌دارد وقتی فرد جوانی بخواهد از بین مشاغل و حرف زیادی به گزینش بپردازد با کار آسانی مواجه نیست. چه بسا اطلاعات زیادی نیاز دارد تا تصمیم گیری را آسان کند هم اکنون فراوانند مردان و زنانی که پی برده‌اند گزینش اولیه آنان با روشن بینی و مال‌اندیشی صورت نگرفته است وبا ناکامی برخورد کرده‌اند.

ب) دومین دلیل ترکیب جامعه بسیار متنوع صنعتی با آرمان‌ها و نگرش‌های آدمی است که مشاوره را ضروری می‌دارد این ضعف غالباً نادیده انگاشته می‌شود که هر فردی حق دارد به شغلی خاص بپردازد که شرایط احراز آن را دارد. دیگر نمی‌توان مدافع این امر بود که فرزندان مردان متخصص باید در مشاغل تخصصی پذیرفته شوند و فرزندان کارگران غیر ماهر همچنان در مشاغل ساده به کار بپردازند این حق هر فرد و شاید وظیفه و تکلیف اوست که وضعیت خود را بهبود بخشد و تا حد امکان پیش رود. چنین نگرشی از میراث فرهنگی ماست ممکن است ما با دادن آزمون‌هایی به شاگردان شایستگی آنها را برای اشتغال به برخی از مشاغل یا رشته تحصیلی معین کنیم اما شاگرد خود قادر نیست با این اطلاعات به انتخاب درست بپردازد زیرا در شبکه‌ای از محدودیت‌های شغلی و توقعات و انتظارات خانوادگی و آرمان‌ها و تردیدهای شخصی و موانع و مشکلات اجتماعی گرفتار است او بیش از اطلاعات نیاز به مشورت دارد.

ج) – سومین عامل از دید شاگردان مدارس متوسطه و اشتیاق شدید آنها و خانواده‌شان برای ورود به دانشگاه‌ها و مدارس عالی است این مطلب بر همگان آشکار است و نیازی به تشریح ندارد. شاگرد در طول سال‌های تحصیلی و دوره راهنمایی و متوسطه باید به رشته‌هایی روی آورد که با استعداد و توانایی و خصایص او متناسب باشند و در زندگی آتی او دارای ارزش شوند اما تعیین چنین ارزشی آسان نیست. شاگردان غالباً در تنگنای بین ارزش‌های شخصی خویش و تجارب درسی و کلاسی با ارزش‌های والدین ومحدودیت‌های جامعه گرفتارند و نمی‌دانند چه باید بکنند. از این رو دچار اضطراب و نگرانی می‌شوند. پیچیدگی اوضاع اجتماعی واقتصادی و محدودیت‌های ورود به دانشگاه‌ها به این اضطراب‌ها می‌افزاید. والدین و معلمان خود می‌دانند که درک چنین پیچیدگی و یا اثرات آن بر فرد کار ساده‌ای نیست شاید به مشاور ی نیاز باشد که تحصیلات خاص و تجارب او بتواند در این معضل راه گشا و رهنمون افتد.

د) – چهارمین عامل و انگیزه برای استقرار مشاوره تخصصی تغییرات سریعی است که در راه‌ها و روش‌های زندگی ما در عصر صنعتی و تکنولوژی روی می‌دهند. جامعه شناسان و نویسندگان زمان کنونی را عصر اضطراب نامیده‌اند. هر چند آمار دقیقی در دست نیست که در این زمینه به مقایسه بین قرون و اعصار بپردازیم و اصولاً ممکن نیست فراوانی‌های عصبی واضطرابی هر قرن را در حیطه اندازه‌گیری وسنجش قرار داد تا مقایسه میسر می‌گردد اما شکی نیست هر قدر زندگانی پیچیده‌تر می‌شود وهر اندازه صنعت وتکنولوژی پیش می‌رود و به همراه آن تغییرات رخ می‌دهند نتایج و اثرات آنها بر اعصاب وروان فرد، فشار بیشتری وارد می‌کنند که گاه به مشاوره و روان درمانی نیاز پیدا می شود. نهایتاً باید گفت که راهنمایی ومشاوره در مدارس یک ضرورت گریز ناپذیر است. (پیبسون؛میشل؛  ترجمه ثنایی. ۱۳۸۸،۲۷۸،۲۷۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...