• موضوع تحقیق و توسعه، مقوله ای جدید است و لذا تعریف واحد و یکسانی که مورد قبول علما و صاحبنظران باشد، وجود ندارد. تعاریف ارائه شده توسط هر یک از صاحبنظران حداقل از یک جنبه با تعاریف دیگران تفاوت دارد. برخی هدف آن را فقط بهبود کالاهای صنعتی و عده ای دیگر بهبود کلیه کالاها و خدمات دانسته اند. عده ای بر نوآوری تأکید کرده اند در حالی که عده ای دیگر مفهوم بهسازی را نیز به کار برده اند. عده ای آن را مختص صنایع قلمداد می کنند، در حالی که عده ای دیگر حوزه عمل آن را وسیعتر دیده اند. (شبلی، ۱۳۷۵) جهت روشن شدن موضوع، در زیر برخی از تعاریف موجود ارائه می گردد:

    • فرآیند تحقیق و توسعه عبارت است از شناسایی نیاز یا استعداد، پیدایش اندیشه­ها، آفرینش، طراحی، تولید، معرفی و انتشار یک محصول و فرآیند یا نظام تکنولوژیک تازه. (شریف، ۱۳۶۷)
    • تحقیق در صنعت عبارت است از استفاده از دانش کاربردی برای پاسخگویی به نیازهای شرکتها در مواجهه با تکنولوژی پیشرفته و دستاورد های عملی مربوط به توسعه و ساخت محصولات و یا فرآیندهای جدید. توسعه نیزبه معنی بکارگیری دانش مهندسی و یا علمی برای توسعه فعالیتهای شرکت در یک زمینه خاص است. (راسل، ۱۹۹۷)

با توجه به تعاریف، معیارهایی برای تعریف تحقیق و توسعه تعیین گردیده­اند که بتوانند هم با واقعیات سازمانهای کشور ما سازگار باشند و هم کلیه ابعاد تحقیق توسعه را دربر گیرند. معیارهایی که برای این منظور تعیین شده اند، عبارتند از: هدف، فرآیند، حوزه عمل و ماهیت تحقیق و توسعه.  (شبلی، ۱۳۷۵)

بر اساس معیارهای فوق این تعریف ارائه می شود: ” تحقیق و توسعه عبارت است از مجموعه ­ای از یک سلسله فعالیت­های منظم خلاق به اتکاء ذخیره دانش و تجربه موجود در جهت تغییر تدریجی و نوآوری در جریان تولید کالاها ( از تأمین ورودیها تا ارائه محصول به محیط) و خدمات در مؤسسات اقتصادی - اجتماعی به گونه­ای که به نتایج قابل بهره برداری و یا افزایش گنجینه دانش موجود منجر­گردد.” این تعاریف دربرگیرنده نکاتی به شرح زیر می باشد: (شبلی، ۱۳۷۵)

  • هدف؛ تحقیق و توسعه، هدفمند عمل می کند. یعنی با توجه به هدف سازمانی که در آن قرار گرفته است، فعالیتهایی انجام می دهد که به بهسازی یا نوآوری در یک یا مجموعه ای از ابعاد سازمان( ورودی ، فرآیند ، خر وجی ) منجر گردد.
  • فرآیند؛ تحقیق و توسعه یک فعالیت لحظه ای نیست بلکه یک سلسله فعالیتهای منظم است که از خلق ایده شروع و به بهره برداری (بهسازی یا نوآوری - افزایش دانش) ختم می شود.
  • حوزه عمل؛ براساس تعریف فوق، حوزه عمل تحقیق و توسعه، مسیر تولید کالا و خدمات کلیه سازمانهای اقتصادی- اجتماعی است. هر سازمانی به عنوان یک سیستم اجتماعی ورودیها، فرآیندها و خروجیهایی دارد. یعنی با محیط خود تعامل کرده و مواردی را از آن گرفته و پس از انجام فرآیندهایی، کالا یا خدماتی را تولید و به آن ارائه می دهد که مجدداً زمینه ساز تهیه و تأمین ورودیهای مورد نیاز می گردند. براین اساس حوزه عمل تحقیق و توسعه از ورودیهای هر سازمان اقتصادی- اجتماعی تا بازار آن را در بر می­گیرد.
  • ماهیت؛ تحقیق و توسعه یک سلسله فعالیتهای منظم و خلاق است که بر دانش، علم و تجربه موجود استوار است، نه بر سعی و خطا.

 

 

  • اهداف تحقیق و توسعه

هدف­های یک نظام تحقیق و توسعه صنعتی در سطح ملی تعریف می گردد. به طور کلی این اهداف بایستی پس از انجام یک بررسی درباره نیازهای تکنولوژیک منتج از اهداف توسعه اقتصادی و اجتماعی، با اتصال کامل به بخش تولید و با در نظر گرفتن اهداف استراتژیک، تعیین شوند. (شریف، ۱۳۶۷) در این راستا اهداف اصلی نظام تحقیق و توسعه در سطح ملی، خصوصاً برای کشورهای در حال رشد به شرح زیر ارائه می­گردد: (فشارکی و همکاران، ۱۳۹۱)

  • تغیرات اصلاحی و تطبیق تکنولوژی­هایی که در جوامع دیگر تولید شده اند
  • پیشرفت در تواناییهای عملی و تکنولوژیکی کشور
  • ایجاد فضایی در جامعه که نیاز به دانش و تکنولوژی جدید را بپذیرد
  • تأثیر بلند مدت در بهبود کیفیت زندگی و بهره گیری از تکنولوژی­های جدید

هدف نهایی یک نظام تحقیق و توسعه در سطح ملی، یاری دادن کشور در رسیدن به رشد اقتصادی است که در این رابطه به دلیل تنوع فعالیت­ها، مؤسسات و واحدهای تحقیق و توسعه با اهداف فراوانی روبرو می­باشند. به همین دلیل یکی ازمسائل مهم، انتقال هدف­های ملی به هدف­های سازمانی است. بدین معنی که هر سازمانی بنابر ضرورت­ها، اولویت­ها و نیازهای خود و با توجه به اهداف کلان و ملی، هدف­های سازمانی خاص را بر می­گزیند. (ثقفی، ۱۳۸۷)

کلی­ترین اهداف تحقیق و توسعه  مؤسسات و سازمانها در راستای افزایش سهم سازمان یا مؤسسه در بازار محصول بر اساس استراتژی رقابت و ایجاد پرستیژ و تبلیغات می باشد. (حاج­فتحعلی­ها، ۱۳۷۲) بنابراین نظام­ها، مؤسسات و واحدهای تحقیق و توسعه بر اساس اهداف بالا تشکیل شده و هر یک بخش یا مجموعه ­ای از آنها را مبنای حرکت و فعالیت خود قرار می­ دهند تا از طریق بهبود و نوآوری، بهره­وری بیشتری را برای کارخانه، مؤسسه و جامعه خود به ارمغان بیاورند. برخی از اهداف ویژه­ای که امکان دست­یابی به اهداف کلی فوق را ممکن می­سازند، به شرح زیر می­باشند: (زاهدی، ۱۳۶۸)

  • افزایش بهره وری و کارآیی
  • رفع مشکلات تولید و کاهش هزینه ها
  • بهبود کیفیت محصول و بسته بندی آنها ( استاندارد سازی)
  • کم کردن ضایعات، بکارگیری و مصرف مجدد آنها با روش علمی
  • استفاده از مواد و قطعات داخلی و جایگزین کردن مواد اولیه اقتصادی تر
  • ساده­تر کردن فرآیند تولید برای کاهش سختی کار و کاهش خطرات احتمالی
  • ایجاد و توسعه محصولات جدید و فرآیندهای تولیدی جدید، جهت تامین نیاز بازار
  • به حداقل رساندن آلودگی محیط زیست ناشی از کار تولیدی مربوطه
  • بررسی مداوم کارهای پژوهشی مرتبط انجام یافته در سایر کشورها و ایجاد ارتباطات سازنده در سطح بین المللی میان پژوهشگران جهت جمع آوری این اطلاعات
  • کاربردی کردن و به تولید رساندن نتایج فعالیت­ها در واحدهای صنعتی
  • تدوین روش انبوه (تجاری) برای سوژه قابل تولید تا سطح مهندسی پایه

    • ویژگی های ساختاری سازمان های تحقیق و توسعه

همان­طورکه گفته شد فعالیت­های تحقیق و توسعه، عبارت است از خلق ایده و تبدیل ایده به نوآوری. این فعالیت­ها غالباً نه تکرار پذیراست، نه قبلاً تجربه شده و نه مسائل آن از قبل مشخص شده است. لذا رویه ها یا تکنیکهای واحد و مشخصی برای حل هر یک از مسائل آن وجود ندارد. بنابراین کار این واحدها در گروه تکنولوژی­های غیرروتین قرار می­گیرد که می بایست در طراحی ساختار این واحدها ویژگی­های زیر لحاظ شود: (دفت، ۱۹۸۹)

  • ارگانیک باشد؛ منظور این است که کارکنان در فعالیت­های واحد سهیم هستند، سلسله مراتب اختیار و کنترل کم و در تمام واحد توزیع شده و ارتباطات میان افراد عمدتاً افقی است تا عمودی.
  • دارای رسمیت کم باشد؛ ساختار تحقیق و توسعه مانند سایر واحدهایی که فعالیت­های آنها غیرروتین است، کمترین رسمیت و استانداردسازی را به خود می گیرد و فعالیت­های خیلی کمّی از آن از طریق رویه های رسمی انجام می پذیرد.
  • عدم تمرکز برآن حاکم باشد؛ تمرکز به این معنی است که قسمت عمده تصمیم ­گیری­های مربوط به فعالیت­ها توسط مدیریت انجام گیرد. در واحد های تحقیق و توسعه بسیاری از تصمیمات توسط کارکنان گرفته می شود.
  • کارکنان ازمهارت زیاد برخوردار باشند؛ با توجه به غیرتکراری بودن فعالیت­ها در واحدهای تحقیق وتوسعه، می­بایست کارکنان آن از آموزش­های کلاسیک و غیرکلاسیک و نیز تجربه شغلی بهره کافی برده باشند.
  • حیطه نظارت محدود باشد؛ منظور از حیطه نظارت، تعداد کارکنانی است که به یک مدیر یا سرپرست گزارش می­ دهند. با اینکه حیطه نظارت از عوامل دیگری مانند سطح مهارت کارکنان نیز تأثیر می­پذیرد، اما در واحدهای تحقیق و توسعه با توجه به پیچیده بودن فعالیت­ها و لزوم تعامل زیاد میان مدیران و سرپرستان با کارکنان، حیطه نظارت نباید وسیع باشد.
  • ارتباطات رویاروی میان کارکنان برقرار باشد؛ تعدد مسائلی که در واحدهای تحقیق و توسعه رخ می دهد به اضافه پایین بودن سطح تحلیل پذیری فعالیت­ها ایجاب می کند که ارتباطات رویاروی وسیعی میان کارکنان صورت پذیرد.
  • نقش تحقیق و توسعه در سازمان­ها

یکی ازمهمترین نکاتی که می بایست مشخص شود، نقش تحقیق و توسعه در سازمانها می­باشد، زیرا برداشت­های متفاوت از نقش یک پدیده، موجب ایجاد انتظارات متفاوتی از آن می شود. لذا با تکیه بر نگرش سیستمی، نقش تحقیق و توسعه در سازمان­ها مشخص می­گردد. (پورمحمد و همکاران، ۱۳۸۹)

سازمان به­عنوان یک سیستم باز با محیط خود تعامل کرده، منابعی را از آن گرفته و محصولات یا خدماتی را به آن صادر می­ کند. چنین سیستمی باید مستمراً تغییر یافته و خود را با محیط سازگار نماید، به خاطر اینکه نیاز به ورودی­ ها و صدور خروجی­ها موجب وابستگی سازمان به محیط می شود. ” محیط بنا به تعریف، مجموعه عواملی است که بر سازمان اثر می گذارند اما در کنترل آن نیستند.” (دفت، ۱۹۸۹) عوامل محیطی هر سازمانی در یک دسته بندی مشخص به ده گروه تقسیم می شوند، که عبارتند از: صنعت، منابع انسانی، منابع مالی، بازار، تکنولوژی، مواد اولیه، شرایط اقتصادی، دولت، اوضاع اجتماعی و فرهنگی و شرایط بین المللی، که در شکل ۲-۱ عوامل محیطی فوق و اجزاء آنها نشان داده شده است. (بوک، م. یدالهی و همکاران، ۱۳۹۱)

شکل۲-۱-  عوامل محیطی یک سازمان

 

 

هر یک از عوامل محیطی ذکرشده دارای دو ویژگی اساسی هستند:

  • درجه ثبات-تغییر­پذیری؛ منظور این است که هر یک از عوامل محیطی مؤثر بر سازمان در یک دوره زمانی مشخص تا چه اندازه می توانند تغییر پذیر یا با ثبات باشند.
  • درجه سادگی-­­پیچیدگی؛ از دیگر عوامل محیطی است و متأثر از تعداد و تنوع اجزاء آنهاست. به تعبیری روشن هر چه یک عامل محیطی دارای اجزای زیاد و متنوع باشد، پیچیده تر و هرچه تعداد تنوع اجزاء آن کمتر باشد، ساده تراست.

مجموع عوامل محیطی هر سازمانی از طریق دو ویژگی بالا شرایطی را ایجاد می­ کنند که از آن تحت عنوان عدم­قطعیت یا عدم­اطمینان نام برده می­شود و منظور این است که تصمیم­گیران مؤسسه، اطلاعاتی کافی در زمینه عوامل محیطی را نداشته و برای پیش ­بینی آن با دشواری مواجه هستند. سازمان­های مختلف در هر شرایطی دارای درجاتی از عدم قطعیت هستند و لذا هر سازمانی به عنوان یک سیستم، باید دارای زیرسیستم می­باشد، که آن را قادر نماید با پیچیدگی و تغییرپذیری عوامل محیطی  مواجه شده و بتواند در شرایط عدم قطعیت فعالیت نموده و خود را با آن شرایط سازگار نماید. (الیاسی، ۱۳۸۰)

همان­طور که در شکل ۲-۲ مشاهده می شود، زیرسیستم­های سازمانی دارای پنج وظیفه اساسی می باشند: ارتباط با محیط[۱]، تولید[۲]، نگهداری[۳]، سازگاری[۴]، و مدیریت[۵]. زیرسیستم ارتباط با محیط مسئولیت مبادلات با محیط را دارا می­باشند و مستقیماً با محیط خارجی در ارتباط بوده و کار می­ کند. زیرسیستم تولید به تولید خدمات و کالاهای سازمان می ­پردازد. زیرسیستم نگهداری مسئول کارکرد درست و نگهداری و تعمیرات لازم در سازمان می باشد. زیرسیتم سازگاری مسئول تغییرات سازمانی می­باشد. این زیرسیستم با زیر نظرگرفتن محیط، به بررسی و مطالعات مشکلات، فرصت­ها و پیشرفت­های تکنولوژیک می ­پردازد. در بین وظایف این سیستم، ایجاد ابتکارات و کمک به تغییرات سازمانی همراه با سازگاری جای دارد. زیرسیستم مدیریت، تشکیلاتی مستقل و جدا می­باشد که مسئولیت هدایت سایر  زیرسیستم­های سازمان را بر عهده دارد. (دفت، ۱۹۸۹)

تولید، نگهداری

مدیریت

سازگاری

 

ارتباط با محیط

 

 

ارتباط با محیط

سازمان

صادره

 

 

وارده

 

مواد خام و سایرمنابع
 
 
 
کالاها و خدمات
زیرسیستم­ها
محیط

شکل ۲-۲- سازمان به عنوان سیستم باز و زیرسیستم­های آن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همان­طور که ذکرشده یکی از زیرسیستم­های سازمان­ها، زیرسیستم سازگاری است که مأموریت تغییر سازمان را به عهده دارد و دپارتمان­هایی مانند تحقیق و توسعه و تحقیق در بازار، مسئولیت تحقق این مأموریت را عهده­دار هستند.

از طرفی با تعریفی که از تحقیق و توسعه به­عمل آمد، مشخص است که قسمت عمده این فعالیت در چارچوب تحقیق و توسعه جای می­گیرد. لذا می توان نقش تحقیق و توسعه را به این صورت تعریف کرد: ” سازگار نمودن سازمان با عدم قطعیت ناشی از پیچیدگی و تغییرپذیری کلیه عوامل محیطی آن” .

مطالب فوق بیانگر الزام سازمان­ها به انجام فعالیت­های تحقیق و توسعه است و بدیهی است که هر چه میزان پیچیدگی و تغییرپذیری عومل محیطی یک سازمان زیاد باشد، میزان عدم قطعیت زیاد بوده و لذا نیاز به تحقیق و توسعه افزایش می یابد. شکل ۲-۳ این موضوع را نشان می دهد.

شکل ۲-۳- رابطه عدم قطعیت و نیاز به تحقیق و توسعه

 

در شکل ۲-۳ محور افقی بیانگر درجه عدم قطعیت و محور عمودی بیانگر درجه نیاز به تحقیق و توسعه است و همانگونه که مشاهده می­شود، با افزایش میزان عدم قطعیت، نیاز به ایجاد واحد تحقیق و توسعه افزایش می یابد. (شبلی، ۱۳۷۵)

[۱] Boundary  spanning subsystem

[۲] Production subsystem

[۳] Maintenance subsystem

[۴] Aduption subsystem

[۵] Management subsystem

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...