کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1401
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


 



 

    • انعطاف پذیری ادراک: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی

 

    • ابتکار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهای جدید

 

    • ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی: توجه کردن و در نظر گرفتن چالش­های جدید مسائل پیچیده

 

  • استقلال رأی و داوری: متفاوت بودن از همکاران در ارائه نظرات و اندیشه­ های نو

عده­ای دیگر ویژگی­های افراد خلاق را به صورت زیر دسته­بندی کرده ­اند:

 

خصوصیات ذهنی:

 

    • کنجکاوی

 

    • دادن ایده­های زیاد در­باره یک مسئله

 

    • ارائه ایده­های غیرعادی

 

    • توجه جدی به جزئیات

 

    • دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نکاتی که در نظر دیگران عادی به شمار می­روند.

 

    • روحیه انتقادی

 

    • علاقه وافر به آزمایش کردن و تجربه

 

  • نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی

خصوصیات عاطفی:

 

    • آرامش و آسودگی خیال

 

    • شوخ طبعی

 

    • علاقه به سادگی و بی تکلفی در نوع لباس و جنبه­ های گوناگون زندگی

 

    • دلگرمی و امید به آینده

 

    • توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران

 

    • اعتماد به نفس و احترام به خود

 

  • شهامت

خصوصیات اجتماعی:

 

    • پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسائل

 

    • مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت­های گوناگون

 

  • قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران.

(روزنامه همشهری، پنج شنبه ٢ تیر ١٣٨۴ ، سال سیزدهم، شماره ٣٧٣٠ ، صفحه ١)

 

(علی رضائیان،۱۳۸۳)، در کتاب «مبانی و مدیریت سازمان» ویژگی­های افراد خلاق را در قالب جدولی به شرح زیر ارائه ‌کرده‌است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شماره ویژگی وضعیت افراد خلاق ۱ دانش افراد خلاق سال­های زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه­ خود صرف می‌کنند. ۲ تحصیلات تحصیلات خلاقیت را افزایش نمی­دهد؛ حتی برخی از تحصیلات که بر رعایت روندهای منطقی تأکید می‌کنند، مانع خلاقیت می‌شوند. ۳ هوش افراد خلاق ضرورتاً دارای ضریب هوشی بالایی نیستند. بهره­ مندی از ضریب هوشی در حدود صدوسی کافی است. ضریب هوشی بیش از آن ضرورتی ندارد. ۴ توانایی‌های ذهنی افراد خلاق از توانایی‌های ذهنی ذیل برخوردارند:

 

    1. نسبت به مسائل حساسیت دارند؛

 

    1. در برقراری ارتباط سیال میان چیزها انعطاف دارند؛

 

    1. به جای کلمه­ها به تصاویر ذهنی می اندیشند؛

 

  1. باتلفیق اطلاعات گوناگون آن ها را به نحو مناسبی مورد استفاده قرار می‌دهند.

۵ شخصیت افراد خلاق نوعاً مخاطره پذیرند و دارای شخصیتی مصر، بسیار با انگیزه پذیرای فکرهای نو، قادر به تحمل ابهام و تحمل تنهایی، و مستقل اند. این افراد از اعتماد به نفس زیادی برخوردارند، اغلب شوخ طبعند و معمولاً همراهی با آنان دشوار است. ۶ دوران کودکی دوران کودکی افراد خلاق معمولا با رخدادهای متنوعی همراه بوده است. نظیر وجود مشقت در زندگی خانوادگی، و کم و زیاد شدن امکانات مالی. ۷ عادت‌های اجتماعی افراد خلاق برخلاف افراد گوشه­گیر درون­گرا نیستند، و تمایل به تبادل افکار با همکاران خود دارند.

(رضائیان،علی،ص۱۱۰)

 

فرد خلاق معمولاً هر چیز را از جنبه­ های گوناگون بررسی می­ کند؛ به حفظ وضعیت موجود قانع نیست، و با جدیت معتقد است که روش­های موجود قابل اصلاحند. به طور کلی افراد خلاق از ویژگی­های ذیل برخوردار هستند:

 

    1. مسائل و وضعیت­های گوناگون را با دقت و به گونه ­ای می­بینند که قبلا به آن­گونه به آن ها توجه نشده است؛ آن ها به جنبه­ های خاصی از مسائل توجه ‌می‌کنند و فکرهای بکری ارائه می­ دهند؛

 

    1. دیدگاه ­ها، و فکرها و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط می­ دهند و آن ها را با توجه به نقاط ضعف و قوتشان بررسی و ارزیابی ‌می‌کنند؛

 

    1. تردید درمورد پیش­فرض­های قبلی را روا می­دانند، خود را به رسم و عادت محدود نمی­کنند و استقلال فکری دارند؛

 

    1. فی­البداهه می ­توانند از نیروهای حسی ، ذهنی و بینشی مدد بگیرند؛

 

  1. فراگردهای فکری و عملی را به نحو «بسیار منعطف» به کار می­ گیرند(استینر،گری،۱۹۶۲،ص۲۲-۳۲،تری،۱۹۷۷،ص۲۲۷-۲۲۸).

۱۶- ۲- ۲- دیدگاه ­ها ‌در مورد افراد خلاق

 

به طور کلی ‌در مورد افراد خلاق دو دیدگاه وجود دارد: یکی دیدگاه خلاقیت به عنوان نبوغ و دیگری دیدگاه خلاقیت به عنوان استعدادهای همگانی.

 

الف- خلاقیت به عنوان نبوغ: از دیدگاه نبوغ، خلاقیت به واسطه فرایندهای استثنایی تفکر(ضمیرناخودآگاه) ظهور می­ کند، فرایندهایی که تا اندازه­ای با تفکر عادی که ما در فعالیت­های روزانه خود به کار می­بریم، متفاوت­اند. به عبارت دیگر از این دیدگاه نمونه ­های استثنایی ‌در مورد خلاقیت وجود دارد که ظاهراًً ‌می‌توان آن ها را تنها به دخالت نیروهای مافوق طبیعی نسبت داد (وودمن و سویر،۱۹۹۳،ص۱۸)[۱۰]. از این دیدگاه اولاً خلاقیت محدود به افراد استثنایی است که نابغه به دنیا آمده­اند. لذا خلاقیت قابل اکتساب نبوده و نمی­ توان برای آن بسترسازی نمود و برای داشتن افراد و محصولات خلاق بایستی به دنبال یافتن نوابغ بود .ثانیاًً تنها آثار و محصولات ویژه و برجسته، خلاق می­باشند؛ ثالثاً خلاقیت عمدتاًً به حوزه هنر محدود شده است.

 

ب- خلاقیت به عنوان استعدادی همگانی: دیسی و کانون بر این عقیده­اند که یک مجموعه مشخص و حائز اهمیتی از ویژگی­ها در طول زندگی باعث سطح بالایی از موفقیت خلاق می­شوند که عبارتند از:

 

خود کنترلی، تحمل کار سخت و استقامت و پشتکار(دیوید مالون۲۰۰۲صص۱۱۱-۱۲۳)[۱۱]

 

۱۷-۲-۲- دیدگاه­ های مختلف درباره خلاقیت

 

با نگاهی به زندگی بشر در طول حیات خویش، متوجه رشد تفکر و اندیشه در انسان­ها می­شویم. بسیاری چنین می­پندارند که ابداع، خصوصیتی ذاتی است، در حالی که مدت‌ها ثابت شده است که این استعداد در نوع بشر عمومیت دارد و ‌می‌توان با به­ کارگیری اصول و تکنیک­های معین و با ایجاد طرز فکرهای جدید و با اجتناب از عادات یکنواخت همیشگی، خلاقیت را پرورش داد. دیدگاه­ های متفاوتی درباره خلاقیت وجود دارد که در ادامه این بخش بررسی می­ شود.

 

۱-۱۷-۲-۲- خلاقیت از دیدگاه روانشناسی

 

در فرهنگ روانشناسی «پیرون» خلاقیت چنین تعریف شده است:

 

خلاقیت عبارت است از: کنش اختراعی تخیل سازنده ‌می‌باشد که طبق نظریات «گتزل» و «جاکسون» چیزی سوای هوش معمولی است. برخی از محققان مانند ویلسون (۱۹۵۶) و کراچفیلد (۱۹۶۲) خلاقیت را نقطه مقابل «همنوایی» می­دانند و به نظر آن ها خلاقیت یعنی عقاید اصیل، نظریات متفاوت و نحوه متفاوت نگریستن به مسایل است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 02:24:00 ق.ظ ]




 

۲- علی رغم تأکیدات فراوان اسلام نسبت به اهمیت داوری در اختلافات خانوادگی ، آنچه که امروزه در محاکم خانواده به وضوح مشاهده می شود و قضات محاکم خانواده به آن اذعان دارند این است که نهاد داوری که در قانون حمایت خانواده ذکر گردیده است به صورت امری تشریفاتی و صوری درآمده و نتایج قابل قبولی نداشته و کمتر مواردی مشاهده می شود که داوران در جهت سازش اقدام نموده و در این زمینه موفق بوده باشند .

 

مبنای اجرای داوری ، صرفاً خاموش کردن آتش اختلاف در ابتدای بروز آن و تلاش برای ممانعت از ایجاد شکاف بین زوجین است ؛ تا اختلافات جزئی و سوء تفاهمات در زندگی حل شده و رابطۀ خدشه دار شده ی زوجین ترمیم گردد . در صورتی که هم اکنون در دادگاه های خانواده ، داوری با این هدف اجرا نمی گردد و تنها جنبه ی تشریفاتی دارد .

 

در واقع در قانون حمایت خانواده جدید ، ارجاع به داوری تنها در خصوص دعوای طلاق انجام می شود که ، طلاق توافقی نیز از آن مستثنی گردیده و قاضی ، تکلیفی به ارجاع به داوری در خصوص طلاق توافقی ندارد . ضمن اینکه در عمل مشاهده می شود که قرار ارجاع به داوری پس از تشکیل جلسات رسیدگی و قبل از صدور گواهی عدم امکان سازش یا حکم طلاق و بدون توجه به انجام صحیح داوری ، صورت می‌گیرد .

 

با توجه ‌به این که مبنای ارجاع به داوری جلوگیری از بروز آثار مخرب اختلافات جزئی و اولیه بین زوجین و رفع آن ها به منظور ممانعت از عمیق تر شدن شکاف بین زوجین و طلاق است ، اختصاص دادن داوری به دعوای طلاق ، با مصلحت خانواده و همچنین آیۀ شریفه ای که داوری ، به استناد آن در قانون گنجانده شده است مغایر می‌باشد .

 

‌بنابرین‏ می توان گفت که نهاد داوری در عمل ، کاملاً ناکارآمد و غیر مؤثر بوده و نیازمند تغییراتی از لحاظ نظری و اجرایی می‌باشد .

 

۳- مشاوره و مددکاری اجتماعی نقش بسیار مهمی در کاهش تنش ها و اختلافات خانوادگی دارد . متأسفانه در جوامع شهری که ارتباطات خانوادگی محدود تر است و مشغله های متعدد زندگی ، فرصتی را برای با هم بودن باقی نمی گذارد ، تنش و اختلافات زندگی قبل از اینکه با کدخدامنشی و یا مشاوره حل شود منجر به تشکیل پرونده طلاق می‌گردد .

 

‌بنابرین‏ در این مرحله نیاز به مداخلات تخصصی و مشاوره های خانوادگی و مددکاری می‌باشد تا با ریشه یابی مشکلات و داوری بی طرف ، بین زوجین ، صلح و سازش را در میان آن ها برقرار کند .

 

در حال حاضر مشاوره ، نهادی است که در قانون جدید حمایت خانواده ، مطرح و برای زوجین در مرحله طلاق ، اجباری گردیده و اگر به صورت تخصصی و همکاری مداوم مراکز مشاوره با دادگاه های خانواده اجرایی گردد ، بسیاری از پرونده های طلاق در مراحل اولیه منجر به سازش طرفین می شود و آمار طلاق کاهش می‌یابد .

 

می توان به صراحت گفت که گسترش مشاوره های خانوادگی و تخصصی و فرهنگ بهره گیری از مشاوره در مواقع بحرانی و بروز اختلاف در میان خانواده ها از راهکارهای قطعی کاهش طلاق است و استفاده ی زوجین از مشاوره و مددکاری اجتماعی در کاهش آمار طلاق بسیار مؤثر است .

 

مراکز مشاوره از نقاط قوت این قانون است ، ولی ایجاد مراکز تخصصی توسط قوه قضاییه آن هم علی رغم وجود مراکز تخصصی مورد تأیید در نهادهای مربوطه مورد اشکال است .

 

ارجاع دعاوی خانوادگی به مراکز مشاوره در ابتدای بروز اختلافات و همچنین در بدو مراجعه به دادگاه ها جهت انجام امور قضایی بسیار مفید است ، لکن تشکیل این مراکز و به کارگیری افرادی از رشته‌های مختلف در آن ضرورتی نداشته ؛ چه بسا هم اکنون در جامعه ی ما مراکز تخصصی در این زمینه وجود دارد که افرادی متبحر و دارای تجربه از رشته‌های روانشناسی و روانپزشکی در آن ها مشغول به فعالیت می‌باشند .

 

‌بنابرین‏ به نظر می‌رسد که همکاری دادگاه های خانواده با مراکز تخصصی موجود بسیار مفید تر از تشکیل مراکز جدید باشد. ولی به صورت کلی می توان گفت که تأسیس این مراکز بسیار مفید و کارساز می‌باشد و از نقاط قوت قانون جدید حمایت خانواده است .

 

۴- ترک انفاق که در قانون جدید حمایت خانواده جرم انگاری شده و مجازات آن حبس تعزیری درجه شش تعیین گردیده است ، نه تنها به استحکام و پایداری خانواده کمک نمی کند بلکه به صراحت می توان گفت که هیچ مردی پس از تحمل مجازات حبس به علت ترک انفاق و یا حبس به علت عدم پرداخت مهریه به ادامه زندگی مشترک تمایل نداشته و راهی جز طلاق و جدایی ندارد .

 

در واقع این گونه مجازات های سنگین برای جرم ترک انفاق و هم چنین ضمانت اجرای پرداخت مهریه اگرچه اهرم فشاری برای وصول حقوق مالی زوجه می‌باشد ، ولی در اکثر موارد پس از وقوع آن ها رابطه ی زوجین به طلاق می‌ انجامد و طرفین نیز با پیش آمدن این حوادث ، دیگر امیدی به بازگشت به ادامه ی زندگی مشترک ندارند . در واقع تشکیل چنین پرونده ای تنها باعث افزایش اختلافات زوجین گردیده و قانون گذار در این خصوص راهکاری جز اعطای حق طلاق به زوجه ، پیش‌بینی ننموده است ، که اگر در این وضعیت ، زوجه در شرایط عدم تمکین نیز باشد دیگر راهی برای رهایی از مشکلات نخواهد داشت

 

پیشنهادات

 

با توجه به نتایج تحقیق حاضر ، این راهکارها پیشنهاد می شود که برخی از آن ها از لحاظ اجتماعی و برخی دیگر از لحاظ حقوقی کارآمد و مؤثر می‌باشد :

 

۱- توسعه مراکز آموزشی مشاوره خانواده قبل و بعد از ازدواج .

 

۲- برگزاری کلاس های آموزشی مدیریت حل بحران و رفع اختلاف برای خانواده ها و جوانان قبل از ازدواج و بعد از ازدواج .

 

۳- ایجاد ، توسعه و تقویت مراکز امداد و ارشاد در کنار دادگاه های خانواده برای کمک به خانواده های دچار اختلاف .

 

۴- آموزش و استفاده از فرهنگ و مؤلفه های دینی و اسلامی و اخلاقی در تحکیم پایه های خانواده .

 

۵- آموزش والدین از لحاظ تلاش در جهت پرهیز فرزندان از ازدواج های نا سنجیده .

 

۶- پرهیز خانواده ها از تحمیل ازدواج به فرزندان خود .

 

۷- تقویت اخلاق ، معنویت ، و صمیمیت در خانواده به منظور جلوگیری از فروپاشی ارکان خانواده و تحکیم آن .

 

۸- توسعه ی نقش رسانه های گروهی جهت درونی کردن فرهنگ حفظ و تحکیم خانواده .

 

راهکارها و پیشنهاداتی که از لحاظ حقوقی در جهت کاهش طلاق می‌تواند مؤثر واقع گردد:

 

۱- قانون گذار باید به جای تعیین سقف برای مهریه، قانونی را تصویب کند تا مهریه دارای تضمین و پشتوانه مالی باشد. این تضمین و پشتوانه باید بررسی گردد. در واقع باید نوعی مقررات وضع شود که زوج در زمان انعقاد عقد نکاح در ازای مهریه ۱۴ سکه ای یا ۱۵۰۰ سکه ای وثیقه ای بگذارد، با این روش مردی که استطاعت پرداخت ۱۴ سکه را دارد به همان میزان پشتوانه ای را در نظر می‌گیرد و کسی که می‌تواند ۱۵۰۰ سکه پرداخت کند ، وثیقه ای در همان حد را به عنوان تضمین به زوجه می‌دهد. در واقع در این روش زنان از وضع زندگی همسر خود در همان آغاز آشنا شده و مهریه های نجومی کمتر خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:48:00 ق.ظ ]




 

۱- بند ۱۱ ماده ۷۱ قانون شوراها

 

از جمله وظایف شورای شهر در امورات غیر مالی همکاری با شهرداری در امر تصویب طرحهای جامع ،تفصیلی ،شهرها نقشه جامع و تفصیلی می‌باشد و قوانین شهرداری مرتبط در این راستا عبارتند از ۱- ماده ۲ قانون شهرداری ۲- تبصره ۱ ماده ۴ قانون تعاریف و تقسیمات کشوری

 

«همکاری با شهرداری جهت تصویب طرح حدود شهر با رعایت طرحهای هادی و جامع شهرسازی پس از تهیه آن توسط شهرداری با تأیید وزارت کشور و مسکن و شهرسازی»

 

مواد قانونی مرتبط: الف) ماده ۲ قانون شهرداری:

 

«حدود حوزه هر شهرداری به وسیله با تصویب انجمن شهر تعیین می شود و پس از موافقت شورای شهرستان و تصویب وزارت کشور قابل اجرا است».

 

ب) تبصره ۱ ماده ۴ قانون تعاریف و تقسیمات کشوری[۶۵]

 

«تعیین محدوده شهری به پیشنهاد شورای شهر و تصویب وزارتین کشور و مسکن و شهرسازی خواهد بود».

 

ج) ماده ۵ قانون تأسيس شورای عالی شهرسازی و معماری ایران[۶۶]

 

«بررسی و تصویب طرحهای تفصیلی شهری و تغییرات آن ها در هر استان یا فرمانداری کل به وسیله کمیسیونی به ریاست استاندار یا فرماندار کل و به عضویت رئیس انجمن شهرستان و شهردار و نمایندگان وزارت فرهنگ و هنر و مسکن و شهرسازی و نماینده مهندس مشاور تهیه کننده طرح انجام می شود آن قسمت از نقشه های تفصیلی که به تصویب انجمن شهر برسد برای شهرداری لازم الاجراخواهد بود. تغییرات نقشه های تفصیلی اگر در اساس طرح جامع شهری مؤثر باشد باید به تاییدیه شورای عالی شهرسازی برسد».

 

۲- بند ۱۹ ماده ۷۱ قانون شوراها

 

نظارت شورای شهر در این بخش از امورات غیر مالی به مسائل فرهنگی و بهداشتی اعم از سینما ها و مراکز فرهنگی ، سالن‌های تئاتر و غیره بوده که در این راستا بند های ۱۴ و ۲۰ ماده ۵۵ قانون شهرداری مرتبط با این وظیفه شورای شهر می‌باشد.

 

«نظارت بر امور تماشاخانه ها، سینماها و دیگر اماکن عمومی که توسط بخش خصوصی، تعاونی و یا دولتی اداره می شود با وضع و تدوین مقررات خاص برای حسن ترتیب، نظارت بهداشت این قبیل مؤسسات بر طبق پیشنهاد شهرداری و اتخاذ تدابیر احتیاطی جهت جلوگیری از خطر آتش سوزی و مانند آن». هر چند که قسمت اولیه بند ۱۹ ماده ۷۱ قانون شوراها در امر نظارت به تماشاخانه ها و سینماها با وجود اداره فرهنگ و ارشاد منسوخ شده است. قسمت اخیر قانونی مذکور همچنان جزء وظایف شورای شهر محسوب می‌گردد که در این راستا مواد قانونی مرتبط با آن عبارتند از:

 

الف( بند ۱۴ ماده ۵۵ قانون شهرداری

 

«اتخاذ تدابیر مؤثر و اقدام لازم بر حفظ شهراز قبیل سیل و حریق و همچنین رفع خطر از بناها و دیوارهای شکسته و خطرناک واقع در معابر عمومی و کوچه ها و اماکن عمومی و دالان عمومی و خصوصی پر کردن و پوشاندن چاه ها و چاله های واقع در معابر و جلوگیری از گذاشتن هر نوع اشیاء در بالکن ها و ایوان های مشرف و مجاور به معابر عمومی که افتادن آن ها موجب خطر برای عابرین است و جلوگیری از ناودان ها و دودکش های ساختمان که باعث زحمت و خسارت ساکنین شهرها باشد».

 

ب) بند ۲۰ ماده ۵۵ قانون شهرداری

 

جلوگیری از ایجاد و تأسيس کلیه اماکن که به نحوی از انحاء موجب بروز مزاحمت برای ساکنین یا مخالفت با اصول بهداشت در شهرهاست . شهرداری مکلف است از تأسيس کارخانه ها،کارگاه ها، گاراژهای عمومی و تعمیرگاههاودکانهاو هم چنین مراکزی که مواد محترقه می‌سازند و اصطبل چارپایان و مراکز دامداری و به طور کلی تمام مشاغل و کسب هایی که ایجاد مزاحمت و سروصدا کنند یا تولید دود و یا عفونت و یا تجمع حشرات و جانوران نماید جلوگیری کند و در تخریب کوره های آجر و گچ و آهک پزی خزینه گرمابه های عمومی که مخالف بهداشت است اقدام نماید و با نظارت و مراقبت در وضع دودکش های اماکن کارخانه ها و وسائط نقلیه که کارکردن آن ها دود ایجاد می‌کند از آلوده شدن هوای شهر جلوگیری نماید و هرگاه تأسیسات مذکور فوق قبل از تصویب این قانون به وجود آمده باشد آن ها را تعطیل کند و اگر لازم شود آن ها را به خارج از شهر انتقال دهد. به نظر می‌رسد با وجود قانون حفاظت محیط زیست و بهداشت جلوگیری از آلوده شدن هوا و اماکن کارخانه های وسائط نقلیه با ادارات محیط زیست و مرکز بهداشت می‌باشد و این وظیفه به طور ضمنی از دوش شهرداری برداشته شده است.

 

۳- بند ۲۰ ماده ۷۱ قانون شوراها

 

از جمله وظایف غیر مالی شورای شهر تصویب پیشنهاد های شهر داری در خصوص اراضی غیر محصور و بدون دیوار می‌باشد که پیشنهاد های قانونی شهرداری بند ۱۴ ماده ۵۵ وماده ۱۱۰ قانون شهرداری می‌باشد.

 

«تصویب مقررات لازم جهت اراضی غیر محصور شهری از نظر بهداشت و آسایش عمومی و عمران و زیبائی شهر»

 

مواد قانونی مرتبط: الف) بند ۱۴ ماده ۵۵ قانون شهرداری:

 

این بندازقانون شهرداری ‌در مورد تدابیر شهرداری‌ها در امر رفع خطر های خرابی دیوار های در حال ریزش مشرف به معابر عمومی و خطرات سیل و حریق بوده که شرح مفصل آن در شق الف بند ۲ مبحث دوم روابط غیرمالی شهرداری و شورای شهر بیان شد.

 

ب: ماده ۱۱۰ قانون شهرداری

 

«نسبت به زمین یا بناهای مخروبه و غیرمناسب با وضع محل و یا نیمه تمام واقع در محدوده شهر که در خیابان یا کوچه و یا میدان قرار گرفته و منافی با پاکی و پاکیزگی و زیبائی شهر یا موازین شهرسازی باشد، شهرداری با تصویب انجمن شهر می‌تواند به مالک اخطار کند منتها ظرف دو ماه به ایجاد نرده یا دیوار و یا مرمت آن که منطبق با نقشه مصوب انجمن شهر باشد اقدام کند اگر مالک مسامحه و یا امتناع کرد شهرداری می‌تواند به منظور تامین نظر و اجرای طرح مصوب انجمن در زمینه زیبایی و پاکیزگی و شهرسازی هر گونه اقدامی را که لازم بداند معمول و هزینه آن را به اضافه صدی ده از مالک یا متولی و یا متصدی موقوفه دریافت نماید در این مورد صورت حساب شهرداری بدوا به مالک ابلاغ می شود در صورتی که مالک ظرف پانزده روز از تاریخ ابلاغ به صورت حساب شهرداری اعتراض نکرد صورت حساب قطعی تلقی می شود و هر گاه ظرف مهلت مقرره اعترا ض کرد موضوع به کمیسیون مذکور در ماده ۷۷ ق. ش ارجاع خواهد شد».

 

۴- بند ۲۳ ماده ۷۱ قانون شوراها

 

 

 

این وظیفه شورای شهر به مسائل شهری اعم از تصویب طرحهای تعریض و ایجاد پارکها و نیاز های شهری عمومی می‌باشد و مواد قانونی شهرداری مرتبط با آن عبارتند از بندهای۱و ۱۴ ماده۵۵ قانون شهرداری می‌باشد.

 

«نظارت بر اجرای طرح های مربوط به ایجاد و توسعه معابر، خیابان‌ها، میادین و فضای سبز و تأسیسات عمومی شهر بر طبق مقررات موضوعه»

 

مواد قانونی مرتبط: الف)بند ۱ ماده ۵۵ قانون شهرداری

 

« ایجاد خیابان ها ، کوچه ها، میدان ها، باغ های عمومی، مجاری آب و توسعه ی معابر در حدود قوانین موضوعه»

 

ب) بند ۱۴ ماده ۵۵ قانون شهرداری:

 

شرح مفصل آن در ش ق الف بند۲ مبحث دوم روابط غیرمالی شهرداری و شورای شهر بیان شد.

 

۵-بند۲۴ ماده ۷۱ قانون شوراها

 

تأسيس کمیسیونی تحت عنوان کمیسیون نامگذاری معابر و کوچه ها از جمله وظایف شورای شهر بوده که این قضیه در بند ۲۴ ماده۷۱ قانون شوراها ذکر شده مواد قانونی شهرداری مرتبط با آن عبارتند از بند ۲۷ ماده ۵۵ قانون شهرداری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:12:00 ق.ظ ]




 

      1. دعوی اختلاف بین محال علیه و محیل

اگر محال علیه دین حواله شده را به محتال پرداخت کند و سپس برای گرفتن آن چه را پرداخت کرده به محیل رجوع کند آنگاه، محیل ادعا می‌کند که محال علیه بدهکار بوده و با پرداخت دین به محتال، دین خود را ادا نموده است اما محال علیه ادعای محیل را انکار و چنانچه محیل شاهد به گفته خود نداشته باشد، حال باید قول کدام یک را قبول کرد؟ برای پاسخ ‌به این پرسش ابتدا باید ‌به این سوال پاسخ داد که آیا برای شرط تحقق حواله مدیون بودن محال علیه به محیل لازم است یا خیر؟ در بین فقهاى امامیّه اختلاف نظر وجود دارد. عده‌اى مانند شیخ طوسى و قاضى و ابن حمزه معتقدند که شرط تحقق حواله مدیون بودن محال علیه به محیل است؛ و اگر محال علیه مدیون محیل نباشد و در عین حال محیل براى او حواله صادر کند این ضمان است نه حواله؛ یعنى در واقع محال علیه ضامن محیل شده و دین او را به محتال پرداخت ‌کرده‌است و این عمل حقوقى هر چند شبیه به حواله بوده و حتى به صورت حواله انجام گرفته است، لکن حقیقت و ماهیت آن ضمان است نه حواله. مرحوم محقق نیز در شرایع مى‌گوید: در حواله بر بری‌ء به ضمان اشبه است تا به حواله، لکن در برابر این عدّه، مشهور فقها را عقیده بر این است که در باب حواله فرقى نمى‌کند که محال علیه مدیون محیل باشد یا نباشد، لذا محیل مى‌تواند به کسى که ذمّه‌اش نسبت به او مشغول نیست نیز حواله صادر کند، و سیرۀ ‌مستمره نیز این امر را تأیید مى‌کند. [۱۱۹]

 

قانون مدنى در این مورد نیز به تبع از مشهور نظر داده و در مادّه ۷۲۷ مى‌گوید:«براى صحت حواله لازم نیست که محال علیه مدیون به محیل باشد، در این صورت محال علیه پس از قبولى در حکم ضامن است». همان گونه که از صریح ماده فهمیده مى‌شود محال علیه غیر مدیون را در حکم ضامن مى‌داند نه خود ضامن؛ یعنى از باب ضمان نیست بلکه از باب حواله است. البته حواله و ضمان در بعضى از احکام‌ شبیه یکدیگرند.

 

پس می توان نتیجه گرفته با توجه به قول مشهور فقها و با توجه به اصل برائت، قول محال علیه با قسم خوردن پذیرفته می شود و در نتیجه به محیل رجوع کرده وآنچه را که پرداخت کرده از محیل می‌گیرد.

 

اما از سوی دیگر ظاهر حال اقتضاء می‌کند که محال علیه ذمه اش مدیون به محیل باشد زیرا ظاهراً اگر ذمه اش مدیون نبود حواله به او نمی شد زیرا قالبا و معمولا حواله ها در مواردی است که محیل ذمه اش مدیون به محیل می‌باشد در اینجا اصل برائت با ظاهر حال با یکدیگر تعارض کرده که فقها در چنین مواردی غالبا اصل را مقدم بر ظاهر می دانند ‌بنابرین‏ اصل را مقدم داشته و چون قول محال علیه موافق اصل است منکر محسوب می شود و باید قسم بخورد.[۱۲۰]

 

در بین حقوق ‌دانان ‌در مورد پاسخ به اختلاف مذکور برخی بیان می دارند که باید گفته محیل را مقدم شمرد زیرا، به طور معمول حواله بر عهده مدیون صادر می شود و ظاهر این است که مدیون حواله را قبول می‌کند. از مفاد ماده ۲۶۵ قانون مدنی نیز بر می‌آید دادن مال، هر چند به دستور دیگری باشد، ظهور در پرداخت دین دارد. از سوی دیگر جایی که راهی به واقع وجود دارد و اماره بر اشتغال ذمه قرار گیرد، نباید به اصل عملی استنادکرد.[۱۲۱]

 

در رویه قضایی نیز احکام گوناگون به چشم می‌خورد به طور مثال در حکم شماره ۳۹/۹/۱۱-۲۷۸۶ شعبه دیوان عالی کشورصدور حواله را دلیل بر اشتغال ذمه دانسته است ولی در حکم دیگری به شماره ۳۰۱/۱/۲۲ شعبه ۳ دیوان کشور امده است که حواله به تنهایی حکایت از دین نمیکند.[۱۲۲]

 

      1. دعوی عقد نکاح

یکی از شایع ترین دعاوی در حوضه حقوق خانواده دعوای مطالبه مهریه توسط زوجه می‌باشد. همان‌ طور که می دانید در هنگام عقد نکاح یکی از موضوعات داغ، مهریه زوجه می‌باشد که قبل از انعقاد عقد نکاح به توافق رسیده و در هنگام تحقق علقه زوجیت در دفتر ثبت ازدواج میزان مهریه ی مورد توافق به ثبت رسیده و یا در صورت وقوع نکاح موقت و عدم تنظیم سند رسمی می‌تواند در سند معمولی نکاح موقت به ثبت برسد. به سبب قانون به محض ایجاد عقد نکاح، زوجه مالک مهریه می شود و می‌تواند حتی روز بعد از انعقاد عقد، مهریه خود را از زوج طلب نماید.

 

اختلافاتی که ممکن است در این مورد رخ دهد عبارتند:۱) مرد و زن در اصل مهریه اختلاف کنند۲) اختلاف در مقدار و وصف مهریه باشد۳)گاهی هم اختلاف در پرداخت مهریه است که با توجه به شریط جواب و حکم این مسائل فرق می‌کند که ما در ادامه به برسی این موضوعات می پردازیم.

 

فقها ‌در مورد این اختلافات اینگونه پاسخ داده‌اند با توجه به کتاب شرایع «هرگاه مرد و زن در اصل مهریه اختلاف کنند، [۱۲۳]و این اختلاف قبل از نزدیکی باشد ‌به این‌که مرد بگوید من تو را بدون مهریه عقد کرده ام و زن بگوید من مهریه داشتم، در این صورت قول مرد با قسم خوردن، مقدم می‌شود چون احتمال این است که عقد بدون مهریه باشد و اگر اختلاف و تنازع بعد از نزدیکی باشد، باز هم قول مرد مقدم است، چون ما شک می‌کنیم چیزی بر گردن مرد است یا خیر، اصل برائت است و همچنین قول مرد مقدم می‌شود اگر مرد ادعا کند که مهر مثلا یک دانه برنج مهریه بوده چون احتمال این‌که مرد راست بگوید هست و زیادتر از یک دانه برنج هم معلوم نیست و برائت جاری می‌شد و اگر اختلاف در مقدار و وصف مهریه باشد، در اینجا هم قول مرد مقدم می‌شود اما اگر مرد گفت که مهریه معین شده اما من مهریه را پرداخت کرده ام و مرد بینه هم نداشت، در این صورت قول زن با قسم مقدم می‌شود. [۱۲۴]»

 

در کتاب ایضاح پاسخ به سوالات مذکور در متن و شرح تقریبا مثل شرایع است . [۱۲۵]

 

از این بیان شرایع معلوم شد که اختلاف گاهی در اصل مهریه است و گاهی اختلاف در مقدار و وصف مهریه است وگاهی هم اختلاف در پرداخت مهریه است از عبارت شرایع چهار صورت استفاده می‌شود که در سه صورت فرمودند قول مرد مقدم می‌شود و آن‌ ها این است:

 

۱ – اختلاف در اصل مهریه و قبل از نزدیکی باشد.

 

۲ – اختلاف در اصل مهریه و بعد از نزدیکی باشد.

 

۳ – اختلاف در مقدار و وصف مهریه باشد و در یک صورت قول زن مقدم می‌شود و آن جایی است که مرد ادعا کند که مهریه را پرداخته است و زن انکار کند.

 

جواهر دلیل تقدم قول مرد در سه صورت و تقدیم قول زن را در یک صورت را بیان ‌کرده‌است. دلیل تقدیم قول مرد در وجه اول (اختلاف در اصل مهریه و قبل از نزدیکی) این است که اصل، برائت ذمه زوج از مهریه است و همچنین اصل عدم تعیین مهرالمسمی در متن عقد است.

 

دلیل این دو اصل این است که احتمال می‌دهیم عقد بدون مهریه باشد، پس اصل برائت جاری است چون شک در این داریم که آیا در این عقد مهریه تعیین شده یا نه.[۱۲۶]

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 11:26:00 ب.ظ ]




 

حق داشتن استانداردهای مناسب زندگی در بند (۱) ماده ۱۱ میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به صورت ذیل بیان شده است که دولت های عضو باید حق هر فرد را در داشتن یک استاندارد مناسب زندگی برای خود و خانواده اش از جمله غذای کافی، لباس، مسکن و ارتقای مداوم شرایط زندگی به رسمیت بشناسند، پر واضح است که حق بهداشت و دارو نیز در زمره این استانداردها قرار می‌گیرد.

 

کمتر کشوری به تنهایی قادر به تأمین کلیه نیازهای بهداشتی و خدمات پزشکی و دارو و درمان بیماران خود می‌باشد تنوع و تعدد نیازهای بهداشتی یک کشور به قدری گسترده است که تولید و تامین این نیاز بسیار پیچیده و سخت بوده علی‌رغم پیشرفت هایی در صنعت پزشکی و نانو پزشکی، اعمال جراحی و تولید داروهای ویژه در کشورمان هنوز برای درمان و یا تولید انواع مختلفی از داروها یا قسمت هایی از آن ها نیاز به واردات از کشورهای جهان به خصوص تولید کننده آن ها‌ است بعلاوه آثار به جای مانده از جنگ و دفاع مقدس و استفاده صدام از سلاحها و بمب های شیمیایی در آن و کثرت مجروحان و صدمه دیدگان در کشورمان نیاز به داروهای تخصصی و پیشرفته را دوچندان ‌کرده‌است. اعمال تحریم های همه جانبه شورای امنیت و چند جانبه اروپائیها و یک‌جانبه ‌آمریکایی‌ها تهیه این مواد ترکیبی و مواد اولیه تولیدات دارئی و تجهیزات پزشکی و دندانپزشکی از نخ بخیه جراحی گرفته تا یونیت و ایمپلنت های دندانی را با مشکل مواجه ساخته و مصرف کنندگان داروهای ضد سرطان یا ضد انعقادی را ماه ها در انتظار نگه داشته و در مواردی سلامتی و جان آن ها را به خطر می انازد و اعمال این تحریم ها با توضیحاتی که داده شد موجب تشکیل بازار سیاه دارو و تهیه آن از چندین واسطه و در نهایت رسیدن آن به دست مصرف کننده با چندین برابر قسمت واقعی آن شده است و در بیشتر موارد سود جویان و فرصت طلبان از موقعیت برجود آمده سوء استفاده کرده و مواد تقلبی به بازار عرضه می نمایند و یا داروهای تخصصی که تاریخ مصرف آن ها گذشته مجبوراً دوباره به چرخه مصرف برگردانده می‌شوند که نتیجه استفاده از آن ها نیاز به توضیح ندارد. برای مثال در قطعنامه ۱۹۲۹ به تحریم واردات هر نوع مواد پتروشیمی و تجهیزات مرتبط اشاره شده که با تحریم آن ضربه مهلکی به سایر صنایع مرتبط وارد می شود. ماده ای بنام پویدن[۱۱۲] که موارد اولیه ساخت ماده ضد عفونی کننده استراتژیک و پرمصرف بتادین است و کاربرد بسیار گسترده و اساسی در تمامی بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی و درمانی و حتی مدارک و تمام خانواده ها و جعبه های کمک های اولیه دارد و یا ماده ای بنام پلی پروفیلن که در تولید ظروف و درب دارو و کاربرد اصلی و اساسی دارد و بدون آن تولید و نگه داری و بسته بندی این دارو غیر ممکن است همگی محصولاتی برگرفته از صنعت پتروشیمی کشورمان بوده که با اعمال این تحریم ها مصرف کنندگان آن ها بشدت در مضیقه افتاده اند و در مواردی اصلاً یافت نمی شود برای نمونه انواع شیافت های تب بر (استامینوفن) کودکان برای مدتی حتی یک بسته هم پیدا نمی شد استفاده از پنی سلین های ساخت کشور چین جان ۴ نفر از هموطنان را در تهران گرفته است از طرفی دستیابی به داروهای بیهوشی هت اعمال جراحی های ضروری بسیار مشکل شده است که همگی در سایه اعمال تحریم ها خصوصاًً قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل که پرچمدار ارتقاء سلامت و صلح و سازش در جهان می‌باشد در حالی که در ایران موجبات مشقت و رنج و عذاب مصرف کنندگان کودکان و نوزادان و جوانان و پیرمردان و پیر زنان و حتی مرگ و میر آن ها را فراهم نموده است.[۱۱۳]

 

۳-۱-۱-۷- بند هفتم: حق برخورداری از انرژی صلح آمیز هسته ای

 

کنگره آمریکا از سال ۱۳۹۱ به بهانه فعالیت های هسته ای، تحریم های جدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب و در آن اوباما را موظف کرد تا حداکثر ۹۰ روز در گزارشی، اسامی افرادی در ایران را که به گفته انان به «نقض حقوق بشر در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری پارسال متهم هستند.» به آن اضافه کند. کاخ سفید تحریم ها علیه ایران را بازتابی از تلاش های آمریکا در حمایت از تغییر صلح آمیز در ایران اعلام ‌کرده‌است. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا نیز در توجیه این اقدام مدعی شد: شهروندان ایرانی تحت نظارت یا به دستور این افراد مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار گرفته اند کشته شده اند. این تحریم دارایی های مقامات ایرانی را در داخل آمریکا در بر می‌گیرد و شهروندان آمریکایی را از داشتن هر گونه معامله تجاری با آنان منع می‌کند.

 

در گذشته تحریم‌های یک‌جانبه به بهانه حمایت از تروریسم یا همکاری در دستیابی به سلاح‌های کشتار جمعی وجود داشته است. مانند ‌تحریم‌هایی که امریکا علیه لیبی، عراق، یوگسلاوی و ایران وضع نموده است.

 

اما این برای اولین بار است که ایالات متحد آمریکا افرادی را به استناد نقض حقوق بشر تحریم می کنمد.

 

آنچه مشخص است اینکه؛ برخورد غرب با موضوع فعالیت های هسته ای ایران برخوردی حقوقی نیست و غرب به دنبال دستیابی به اهداف سیاسی خود از طریق فشار بر ایران است. کشورهای غربی ابتدا آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به ویژه مدیر کل این نهاد را مجبور به ارائه گزارش های دو پهلو و غیر واقعی کردند و در ادامه با فشار بر آژانس، زمینه ارجاع موضوع هسته ای ایران را به شورای امنیت فراهم نمودند.

 

بعد از ارجاع موضوع هسته ای ایران به شورای امنیت، این شورا تا کنون اقدام به صدور قطعنامه های تحریمی ۱۷۳۷، ۱۷۴۷ و ۱۸۰۳ علیه جمهوری اسلامی ایران در موضوع هسته ای نموده است. در این بخش مبانی مشروعیت یا عدم مشروعیت صدور قطعنامه های ضد ایرانی شورای امنیت را از دیدگاه حقوق بین الملل بررسی خواهیم کرد. اما قبل از پرداختن ‌به این موضوع لازم است نگاهی به روند صدور قطعنامه های ضد ایرانی شورای حکام و شورای امنیت در موضوع هسته ای داشته باشیم.

 

الف) نگاهی به قطعنامه های شورای حکام آژانس علیه ایران

 

از سپتامبر ۲۰۰۳ (شهریور ۱۳۸۱) برنامه های هسته ای ایران تحت نظارت جدی آژانس قرار گرفت به طور کلی آژانس معتقد است که بر اساس اساسنامه معاهده ان.پی.تی، موافقت نامه پادمان و پروتکل الحاقی، ایران باید تمامی فعالیت های هسته ای خود اعم از صلح آمیز یا غیر صلح آمیز را از جمله امور مربوط به غنی سازی اورانیوم حتی اگر فقط به قصد صلح آمیز باشد به آژانس گزارش کند و چون به موقع اطلاعات مربوط به فعالیت هسته ای خود را به آژانس گزارش نداده، تخلف نموده و این امر سبب سوء ظن ‌به این کشور شده که به طور پنهانی در صدد دستیابی به سلاح هسته ای می‌باشد و به همین دلیل البرادعی، مدیر کل آژانس از خرداد ۱۳۸۲ تاکنون، گزارش های مفصلی درباره ایران به شورای حکام ارائه داده است. شورای حکام نیز در پی گزارش های البرادعی، قطعنامه هایی را در تاریخ های ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۳، ۲۶ نوامبر ۲۰۰۳، ۱۳ مارس ۲۰۰۴، ۱۸ ژوئن ۲۰۰۴، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۴، ۲۹ نوامبر ۲۰۰۴، ۱۱ اوت ۲۰۰۵، ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۵ و ۴ فوریه ۲۰۰۶ درباره ایران تصویب نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ب.ظ ]




 

آن چه در قاطبه نظام‌های حقوقی مختلط و مرکب دنیا [که دادسراها را در معیت دادگاه پذیرفته‌اند] جاری است این که از آنجا که جرم یک پدیده اجتماعی و دارای تبعات و عواقب اجتماعی است لذا حق تعقیب جرم متعلق به جامعه است و جامعه این حق را به وسیله نمایندگان خود به مواقع اجرا می‌گذارد؛ دادسرا نماینده جامعه است و به نام جامعه بزهکار را مورد تعقیب قرار می‌دهد. وظیفه دادسرا دفاع از جامعه، دفاع از قانون و دفاع از حق است.

«در سیستم‌هایی که دادسرا پذیرفته شده، مراجعه به دادگاه یا محدود به زمان و شرایط خاصی است یا به طور کلی ممنوع و منتفی است.»[۹] در روش اخیر دعاوی کیفری ابتدا باید در دادسرا مطرح شود و پس از جمع‌ آوری دلایل، له و علیه متهم و بررسی‌های نخستین و انجام تحقیقات مقدماتی از طرف مقامات دادسرا [که عبارتند از دادستان، معاونان دادسرا، دادیاران و بازپرسان) پرونده متشکله با صدور کیفر خواست به دادگاه ارسال می شود.

 

در کشور ما پس از انقلاب مشروطه و تأسیس دادگاه‌های عرفی – که ممهور به مهر تأیید علمای طراز اول صدر مشروطیت نیز قرار گرفت- «نهاد دادسرا» تحت عنوان «اداره مدعی‌العموم»، در مقام تعقیب جرایم و در زمره مهم‌ترین نهادهای کیفری کشور محسوب گردید. چنانچه معروض افتاد» این نهاد در قانون اصول تشکیلات عدلیه [مواد ۴ و ۵۰ مصوب ۷/۴/۱۳۰۶ با اصلاحات بعدی] پیش‌بینی شده و وکیل جماعت به عنوان مقام قضائی در رأی آن قرار داده شده است»[۱۰]؛ به موجب این قانون و قوانین مکمل دیگر وظایفی چون اقامه دعوی و تعقیب جرایم و متهمین از حیث حقوق عمومی (ماده ۳ قانون موقتی اصلو محاکمات عمومی) و نیز حقوق دولت، محجوران و اشخاص مفقودالأثر (ماده ۶۵ قانون اصول تشکیلات عدلیه) بر عهده مدعی‌العموم گذاشته شده است.[۱۱]

 

این نهاد تا سال ۱۳۷۳ به حیات خود ادامه داد و لیکن با تدوین قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب (مصوب ۱۵/۴/۷۳) دادسرا از سازمان قضایی کیفری عمومی و انقلاب محذوف شده و علی‌النهایه، وظایف و اختیارات دادستان به رؤسای محاکم و رئیس حوزه قضائی مربوطه واگذار شد. با مشکلاتی که این ابتکار نه چندان موجه پس از سپری شدن ۹ سال پدیدار آورد و اختلالاتی که در روند دادرسی نمودار شد مآلا در سال ۸۱ با تصویب قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب ۲۸/۷/۸۱ نظام دادسرا، دادگاه بار دیگر اعاده گردید و به موجب ماده ۱۰ آئین‌نامه اصلاحی این قانون اختیارات دادستان مجدداً به وی تفویض شد.

 

در این راستا به عنوان مقام صلاحیت‌دار جهت تعقیب جرایم وارد عمل شده و چنانچه در ماده ۷۹ قانون اصول تشکیلات عدلیه آمده بود، (مدعیان عمومی مکلفند اعمالی را که متضمن خلاف یا جنحه یا جنایت است، تفتیش و تعقیب نمایند) مسئولیت‌های عمده‌ای متوجه دادستان شد. در برهه کنونی دادسرا نقشی اساسی و بنیادی در اجرای عدالت کیفری و فرایند دادرسی عادلانه و منصفانه ایفا می‌کند؛ «نظام دادسرایی به عنوان مرجع ذیصلاح در انجام وظیفه تحقیقات مقدماتی، کلیه جرایم را مورد رسیدگی قرار می‌دهد [در حال حاضر هم جرایم عمدی و هم جرایم انقلاب در دادسرا رسیدگی می‌شود؛ البته این گستره مشمول جرایم کم اهمیت که مجازات قانونی آن ها تا ۳ ماه حبس یا جزای نقدی تا ۱ میلیون ریال، می‌باشد یا جرایم مشمول حد زنا و لواط یا جرایم اطفال، افراد نابالغ که به طور مستقیم در دادگاه مطرح می‌گردد نخواهد بود.]»[۱۲]

 

چنانچه بند ۴ و ۵ اصل ۱۵۶ و اصل ۱۵۸ قانون اساسی اشعار می‌دارد، وظیفه «کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزائی اسلام و اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین»[۱۳] و موضوع «گسترش عدل و آزادی‌های مشروع و احیاء حقوق عامه» بر عهده قوه قضائیه است.» مناسب‌ترین تشکیلات در این مورد با توجه به پیشینه قانونی، رویه جاری دیگر کشورها و تجربیات گذشته دادسرا می‌باشد.»[۱۴] نظر ‌به این که در اصل ۱۶۲ قانون اساسی، صراحتاً از دادستان کل نام برده شده می‌توان این تأکید را قرینه‌ای برای پذیرش سیستم دادسرایی در نظام قضائی کشور تلقی نمود که دادستان در رأس آن برای حفظ حقوق عمومی انجام وظیفه می‌کند.

 

 

در هر صورت تفکیک کامل نهاد قضایی دادرسی (دادگاه) از نهاد تعقیب (دادسرا) و رعایت اصل استقلال دادگاه در برابر دادسرا و بر عکس از مقتضیات و ضروریات یک دادرسی عادلانه است و اجرای وظیفه دفاع از حقوق جامعه مستلزم داشتن حق یا تکلیف نظارت بر حسن جریان دادرسی کیفری و اعتراض به آرای قضایی محاکم کیفری می‌باشد.[۱۵]

 

پس قانون گذار اراده خود را برای نقش آفرینی فعالانه نهاد دادسرایی و دادستان و در رأس آن دادستان کل ابراز نموده است؛ حال چه خلاء‌ها و عوارضی در عینیت‌بخشی ‌به این اراده پیش آمده، موضوعی است که متعاقباً به آن خواهیم پرداخت.

 

ذیلاً به صورت فهرست‌وار وظایف و مسئولیت‌های دادستان در قوانین جاری کشور مورد اشاره قرار می‌گیرد:

 

گفتار دوم: وظایف و مسئولیت‌های کلی دادستان در نظام دادسرایی درراستای پیگیری و مبارزه با جرایم اقتصادی

 

به طور کلی می‌توان ۶ فصل سرفصل برای وظایف دادستان در قوانین جاری کشور بر شمرد که عبارتند [۱۶]از:

 

    • وظایف دادستان در امور کیفری

 

    • وظایف دادستان در امور بین‌الملل

 

    • وظایف دادستان در قبال ضابطین دادگستری از حیث وظیفه‌ای که به عنوان ضابط بر عهده دارند

 

    • وظایف دادستان در امور حقوقی

 

    • وظایف دادستان در رابطه با وظایفی که سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها بر عهده دارند از حیث «نظارت بر حسن اجرای قوانین (ماده ۵۲ قانون اصول تشکیلات عدلیه مصوب سال ۱۳۰۷)»

 

  • وظایف دادستان در امور حسبی

اینک با توجه به موضوع این تحقیق در مواردی که مرتبط با جرایم اقتصادی هست اجمالاً مطرح و توضیح داده می شود .

 

بند اول : وظایف دادستان در امور کیفری مرتبط با جرایم اقتصادی

 

    • وظیفه کشف جرم اعم از جرایم اقتصادی در سیستم اداری موضوع بند ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب (قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب)[۱۷]

 

    • کشف جرم از طریق ضابطینی که دادستان ریاست آن را بر عهده دارد.

 

    • کشف جرم از طریق بررسی گزارش‌های سازمان بازرسی و سایر نهادهای رسمی

 

    • کشف جرم از طریق اعلام جرم توسط مردم

 

    • کشف جرم از طریق شکایت شاکی خصوصی (بند الف ماده ۶۵ همان قانون)

 

    • سایر طرق

 

  • وظیفه تعقیب متهم (اقامه دعوی از جنبه حق الهی و حفظ حقوق عمومی) (بند الف م ۳ ق.ت.د.ع.ا

 

۱-۱- وظیفه تحقیقاتی مقدماتی

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:07:00 ب.ظ ]




در بخش دیگر به دعاوی طاری می پردازیم ؛اینگونه از دعاوی پس از طرح دعوای اصلی اقامه می‌گردند ,اقای دکتر کریمی در کتاب حقوق داوری داخلی در بحث دعاوی طاری صرفا به موارد ماده ۱۷ ق ادم که عبارت است از دعاوی طاری که ممکن است از سوی خوانده ی دعوای اصلی علیه خواهان اقامه شود (دعوای متقابل)ویا خواهان علیه خوانده اقامه شود(اضافی) ویا شخص ثالثی علیه هریک از اصحاب دعوی اقامه کند (ورود ثالث)ویا هریک از اصحاب دعوای اصلی علیه ثالثی اقامه نماید(جلب ثالث) اشاره نموده است,و به طور خاص ذیل مبحث طواری رسیدگی از طریق داوری به طواری مربوط به جریان داوری که شامل مباحث توقیف ویا زوال داوری می شود اشاره ای ننموده است. لذا پس از بررسی موارد توقیف و زوال در جریان دادرسی های قضایی به بررسی این موارد در داوری هم بپردازیم.

 

در دعاوی طاری یکی از مباحث بحث بر انگیز که نیاز به تأمل دارد ورودثالث و اعتراض ثالث در داوری است باید اشاره کرد که اصل خصوصی بودن داوری مانع از ان است شخص دیگری غیر از طرفین بتواند در جریان داوری حضور داشته باشد از همین روی ورود ثالث بدون رضایت طرفین ممنوع است . مطابق ماده ۴۷۵ق ادم اگر شخصی وارد دعوی شود صرفا با رضایت طرفین می‌تواند در جریان داوری شرکت کند والا به دعوای وی برابر مقررات به نحو مستقل رسیدگی می‌گردد. از جمله تفاوت های ورود ثالث در سیستم دادگاه ها و جریان داوری این است که بر خلاف رضایت طرفین در ورود ثالث در در داوری در رسیدگی های قضایی چنین رضایتی شرط نیست . ‌در مورد داوری های سازمانی مرکز داوری ایران مطابق ماده۴۷ ایین نامه نحوه ارائه خدمات مرکز داوری ورود ثالث علاوه بر رضایت باید موافقت نامه داوری و داور و ایین داوری را بپذیرد .

 

مسئله در اینجا این است که در داوری ها ضرورت رضایت طرفین و رسیدگی به دعوای ثالث می‌تواند نتایج ناخوشایندی داشته باشد از جمله این که داور و دادگاه نتواند ادعای ثالث را به همراه دعوای اصلی بررسی کند,داور نمی تواند به هر دو یکجا رسیدگی کند چراکه رضایت طرفین در ورود ثالث شرط است.(کریمی، ۱۳۹۲،۱۹۵)

 

این دوگانگی و رسیدگی در دو نهاد مجزا موجبات تعارض ارا را فراهم می اورد در این جا راه حل هایی ارائه خواهد شد مثل چون دادگاه نمی تواند رسیدگی را متوقف کند پس داوری باید تا صدور رأی‌ دادگاه متوقف بماند.

 

اما حال اگر ثالث با شرایط فوق وارد داوری شود وطرفین هم ر ضایت دهند شاید بتوان این مسئله را بیان کرد که دیگر ماهیتش موافقت داوری که شخصی ورود پیدا کند نیست بلکه داوری های جمعی خواهد بود. در واقع اجازه می‌دهیم طرفین وارد داوری شده و اختلافات به طور جمعی حل و فصل گردد,کانه از ابتدای انعقاد موافقت نامه داوری شخص وارد شده است به عبارت دیگر داوری های چند جانبه شکل می‌گیرد.

 

از جمله مسایل دیگر جلب ثالث است در دادرسی های مدنی ماده ۱۳۵ ق ادم مورد تصریح مقنن است ‌در مورد داوری باید ماده ۴۷۵ ق ادم را متذکر شد که در صورتی که فرد با طرفین در ارجاع به داوری ویا تعیین داوران رضایت حاصل شود می توان نهاد داوری را صالح دانست اما اگر رضایت حاصل نشد مطابق اخر ماده به دعوی او برابر مقررات رسیدگی می شود

 

آقای دکتر کریمی با وجود این که اشاره دارد که ماده ۴۷۵تلویحا در مقام بیان بوده جلب ثالث را در داوری ها ممنوع دانسته است اما مسئله این است که شاید بتوان گفت با توجه به صراحت ماده در صورتی که شخص با طرفین داوری در ارجاع امر به داوری و تعیین داوران به توافق رسید منعی جهت رسیدگی توسط داور وجود ندارد و مشابه موارد مربوط به ورود ثالث عمل می شود.

 

از جمله ضروریاتی که مورد توجه قرار می‌گیرد دعوای متقابل و دعوای اضافی است در دادرسی های مدنی و دادگاه ها مواد مصرحی وجود دارد اما در موردداوری برانیم راه حل هایی را جهت تجویز ارائه کنیم .

 

همچنین طواری داوری ناشی از توقیف و زوال داوری مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 

پس به طور کلی باید گفت از انجا که ‌در مورد این موضوع تاکنون مطالعات جامعی صورت نپذیرفته و صرفا به صورت مباحث پراکنده در کتب اشاره شده است لذا پس از بررسی ایرادات و طواری در رسیدگی های سیستم قضایی و تطبیق این بررسی ها با رسیدگی های نهاد داوری به یک نتیجه گیری دست یابیم.این نکته را خاطر نشان کنیم که چهار چوب بررسی موضوع از کتاب داوری دکتر کریمی الهام گرفته شده است.

 

سوالات:

 

سوال اصلی:

 

ایا در جریان داوری طواری و ایرادات رسیدگی که در دادرسی های دولتی وجود دارد، قابل تحقق است به بیان دیگر تکلیف داور در صورت ابهام در مقررات داوری در این حوزه (طواری داوری)چیست؟

 

سوالات فرعی:

 

۱٫ایا رابطه و هماهنگی بین ایرادات ناظر بر جریان داوری با ایرادات دادرسی وجود دارد؟

 

۲٫ایا رابطه و هماهنگی بین طواری مندرج در ماده ۱۷ق ادم که قابل اعمال در جریان دادرسی است با طواری در جریان داوری وجود دارد؟

 

: فرضیه‌ها

 

فرضیه اصلی:

 

۱٫به نظر می‌رسد در جریان داوری طواری و ایرادات قابل تحقق است و بیشتر موارد این ایرادات و طواری که در دادرسی های دولتی وجود دارد در داوری ها هم قابل تحقق است.

 

فرضیه های فرعی:

 

۲٫به نظر می رسدرابطه قابل توجهی بین ایرادات دادرسی های مدنی با ایرادات ناظر بر داوری وجود دارد.

 

۳٫به نظر می رسدرابطه قابل توجهی بین طواری رسیدگی از طریق داوری با دادرسی های سیستم قضایی وجود دارد.

 

اهداف:

 

هدف اصلی

 

تعیین و تبیین طواری و ایرادات به وجود امده در جریان داوری

 

اهداف فرعی

 

۱٫بررسی ایرادات به وجود امده در جریان داوری و مطالعه تطبیقی با ایرادات به وجود امده در دادرسی

 

۲٫بررسی طواری مربوط به جریان داوری(توقیف و زوال دادرسی)و مطالعه تطبیقی با دادرسی

 

۳٫بررسی دعاوی طاری مندرج در ماده ۱۷ق ادم در نهاد داوری و نظام قضای

 

۴٫ بررسی موارد توقیف و زوال داوری

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:10:00 ب.ظ ]




  • ۱٫رجبی، ابراهیم، پلیس و حقوق شهروندی، پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی، دانشگاه مفید قم، ۱۳۸۶، ص ۱۰۶ ↑

 

      1. ۲٫نجفی توانا، علی، «استنطاق متهم در پرتو اصول حقوقی و علمی»، ص ۵۲ ↑

 

    1. ۳٫Report on the Situation of Human Rights of a Segment of the Nicaraguan Population of Miskito Origin, OEA Ser. L/V/II.62,doc. 10, rev. 3,1983,at 100. ↑

 

    1. ۱٫هرکس متهم به ارتکاب جرمی شود نباید مجبور شود که‌ علیه‌ خود شهادت‌ دهد و یا به‌ مجرم‌ بودن خود‌ اعتراف‌ نماید. ↑

 

    1. ۲٫حق متهم ‌به این که مجبور نشود علیه خود شهادت دهد یا به ارتکاب جرم اعتراف کند. ↑

 

    1. ۳٫هیچ ﺷﺨﺺ ﺑﺎزداﺷﺖ ﺷﺪﻩ هنگام ﺑﺎزﺟﻮﻳﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ در معرض ﺧﺸـﻮﻧﺖ، ﺗﻬﺪﻳـﺪ ﻳـﺎ روش هـﺎﻳﻲ ﺑـﺮای ﺑـﺎزﺟﻮﻳﻲ ﻗـﺮار ﮔﻴـﺮد که ﺗﻮاﻧـﺎﻳﻲ تصمیم گیری ﻳﺎ ﻗﻀﺎوت او را ﺗﻀﻌﻴﻒ کند. ↑

 

    1. ۴٫Right to Silence. ↑

 

    1. ۵٫آدابی، حمیدرضا و گلریز، امین، «بررسی تطبیقی حق سکوت متهم در مقررات و رویه دادگاه های کیفری بین‌المللی و حقوق کیفری ایران»، ‌فصل‌نامه علمی- پژوهشی حقوق قضایی، سال دوم، شماره ۶، ۱۳۹۱، ص ۱۲۶٫رحمدل، منصور، «حق سکوت»، مجله حقوقی دادگستری، شماره ۵۶ و ۵۷، ۱۳۸۵، ص ۱۸۷ ↑

 

    1. ۱٫Funke v. france, (82/1991/334/407), 25 February 1993 at 18. ↑

 

    1. ۱٫طه، فریده و اشرافی، لیلا، دادرسی عادلانه، ص ۱۰۶ و ۱۰۷ ↑

 

    1. ۲٫Griffin v. Spain, (493/1992), UN Doc. CCPR/c/57/1, 23 August 1996, para3.1 and 9.2, p.52 ↑

 

    1. ۳٫درباره‌ کلیه‌ افراد که‌ از آزادی‌ خود محروم‌ شده‌اند باید با انسانیت‌ و احترام‌ به‌ حیثیت‌ ذاتی‌ شخص‌ انسان‌ رفتار کرد. ↑

 

    1. ۴٫ﺷﺨﺺ ﺑﺎزداﺷﺖ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ وکیل او ﺑﺎﻳـﺪ ﺣـﻖ داﺷـﺘﻪ ﺑﺎشند در راﺑﻄـﻪ ﺑـﺎ رﻓﺘـﺎر ﺑـﺎ ﺧـﻮد، ﺑـﻪ وﻳـﮋﻩ در ﻣـﻮرد ﺷـﻜﻨﺠﻪ ﻳـﺎ رﻓﺘـﺎر ﺑﻲ رﺣﻤﺎﻧﻪ، ﻏﻴﺮاﻧﺴﺎﻧﻲ ﻳﺎ ﺗﺤﻘﻴﺮﺁﻣﻴﺰ دﻳﮕﺮ، از ﻣﻘﺎﻣﺎت ﻣﺴﺌﻮل ادارﻩ ﻣﺤﻞ ﺑﺎزداﺷﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﺎت ﺑﺎﻻﺗﺮ و هرﮔﺎه ﻻزم ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑـﻪ ﻣﻘﺎﻣـﺎت ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ که ﻗﺪرت رﺳﻴﺪﮔﻲ ﻳﺎ ﭼﺎرﻩ و ﺟﺒﺮان ﺑﻪ ﺁﻧﺎن ﺗﻔﻮﻳﺾ ﺷﺪﻩ، درﺧﻮاﺳﺖ ﻳﺎ ﺷﻜﺎﻳﺖ کنند. ↑

 

    1. ۱٫طه، فریده و اشرافی، لیلا، دادرسی عادلانه، ص ۲۲۶-۲۳۳ ↑

 

    1. ۱٫دهقانی، علی، «دادرسی ویژه کودکان و نوجوانان؛ گامی در راستای انطباق با تعهدات بین‌المللی»، ‌فصل‌نامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، سال سوم، شماره ۱۰ و ۱۱، ۱۳۸۷، ص ۸۸ ↑

 

    1. ۲٫مهرا، نسرین، «عدالت کیفری اطفال از منظر حقوق بین الملل»، مجله تحقیقات حقوقی، دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، شماره ۳۸، ۱۳۸۲، ص ۲۲۳ ↑

 

    1. ۳٫U.N General Assembly, Report of the Special Rapporteur, A/HRC/13/39/Add.3, 16 December 2009, para. 3.p.12 ↑

 

    1. ۴٫در تمام‌ اقدامات‌ مربوط‌ به‌ کودکان‌ که‌ توسط‌ مؤسسات‌ رفاه‌ اجتماعی‌ عمومی‌ و یا خصوصی‌، دادگاه ها، مقامات‌ اجرائی‌ و یا ارگان های‌ حقوقی‌ انجام‌می‌شود، منافع‌ کودک‌ از اهّم‌ ملاحظات‌ می‌باشد.

      ۵٫هر کودکی‌ باید بدون‌ هیچ‌ گونه‌ تبعیض‌ از حیث‌ نژاد، رنگ‌، جنس‌، زبان‌، مذهب‌، اصل‌ و منشأ ملی‌ یا اجتماعی‌ از تدابیر حمایتی‌ که‌ به‌ اقتضای‌ وضع‌ صغیر بودنش‌ از طرف‌ خانواده و جامعه‌ و کشور او به‌ عمل‌ آید، برخوردار گردد.

       

      ۶٫کودکانی که تحت پیگرد جنایی هستند باید از بزرگسالان تفکیک شوند و در محاکم تخصصی ویژه و تا حد ممکن سریع محاکمه شوند به نحوی که رفتار با آن ها متناسب با وضعیت صغر ایشان باشد. ↑

 

    1. ۱٫Human Rights Committee General Comment, para.16. ↑

 

    1. ۲٫Observations of the HRC:USA.UN Doc.CCPR/C/79/Add.50,7 April 1995,para.2 ↑

 

    1. ۳٫طغرانگار، حسن، «زنان زندانی و جایگزین های مجازات حبس»، ماهنامه اصلاح و تربیت، سال هفتم، شماره ۷۲، ۱۳۸۷، ص ۱۹ ↑

 

    1. ۱٫فلاحی، مهرداد، حمایت کنسولی و حقوق متهمین بیگانه با تأکید بر بررسی عملکرد ایالات متحده آمریکا، قم، انتشارات فارس الحجاز، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص ۲۲-۳۰ ↑

 

    1. ۱٫James, Anne & Warren, Mark, Equal Protection: Consular Assistance &Criminal Justice Procedures in the USA (An Introductory Guide for Consulates), Woodbridge: International Justice Project & Human Rights Research, 2nd edn. (2005), p.7.8. ↑

 

      1. ۲٫اﮔﺮ ﺷﺨﺺ ﺑﺎزداﺷﺖ ﺷﺪﻩ ﺧﺎرﺟﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ او ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ اﻃﻼع دادﻩ ﺷﻮد که ﺣﻖ دارد وﺿﻊ ﺧﻮد را ﺑﺎ وﺳﺎﻳﻞ ﻣﻨﺎﺳـﺐ ﺑﺎ کنسوﻟﮕﺮی ﻳﺎ ﺳﻔﺎرت کشور ﺧﻮد ﻳﺎ کشور دﻳﮕﺮی که ﺣﻖ دارد ﺑﺮ اﺳﺎس ﺣﻘﻮق ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻞ ﭼﻨﻴﻦ اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ را درﻳﺎﻓﺖ کند ﻳﺎ ﺑﺎ ﻧﻤﺎﻳﻨـﺪﻩ ﺳﺎزﻣﺎن ذی صلاح ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ، اﮔﺮ او پناهنده اﺳﺖ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺷﻜﻠﻲ دﻳﮕﺮ ﺗﺤﺖ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻴﻦ دوﻟﺘﻲ ﻗﺮار دارد، اﻃﻼع دهد.۳٫بند۱٫به منظور تسهیل انجام وظایف پست کنسولی ‌در مورد اتباع دولت فرستنده.

        الف.مأموران کنسولی آزاد خواهند بود که با اتباع دولت فرستنده ارتباط برقرار کنند و به آن ها دسترسی داشته باشند.اتباع دولت فرستنده نیز ‌در مورد برقراری ارتباط با مأمورین دولت کنسولی خود و دسترسی داشتن به آن ها از همان آزادی برخوردار خواهند بود.

         

        ب.در صورتی که در حوزه کنسولی یکی از اتباع دولت فرستنده توقیف یا زندانی و یا در انتظار محاکمه بازداشت و یا به هر صورت دیگر توقیف شده باشد مقامات صلاحیتدار دولت پذیرنده بنا به تقاضای ذینفع بدون تأخیر مراتب را به پست کنسولی دولت فرستنده اطلاع خواهند داد.مراسلات و‌ مکاتبات شخص توقیف یا بازداشت شده خطاب به پست کنسولی بدون تأخیر توسط مقامات مذکور ارسال خواهد شد.مقامات مذکور،‌ حقوقی را که شخص ذینفع به موجب این بند دارا است به اطلاع خواهند رسانید.

         

        ج.مأموران کنسولی حق خواهند داشت تبعه دولت فرستنده را که بازداشت یا توقیف شده است ملاقات و با او مذاکره و مکاتبه نمایند و‌ ترتیب نمایندگی قانونی او را بدهند.مأموران کنسولی همچنین حق خواهند داشت هر تبعه دولت فرستنده را که طبق رأی دادگاه در حوزه کنسولی آن ها‌ زندانی یا توقیف یا پس از محاکمه بازداشت شده است ملاقات کنند.لیکن هرگاه تبعه دولت فرستنده که زندانی یا توقیف یا بازداشت شده است صریحا نسبت به اقدام مأموران کنسولی از طرف مخالفت ورزد مأموران کنسولی از این کار خودداری خواهند نمود.

         

        بند۲٫حقوق مذکور در بند ۱ این ماده در حدود قوانین و مقررات دولت پذیرنده اعمال خواهد شد.معهذا قوانین و مقررات مذبور باید هدف هایی را که‌ حقوق مندرج در این ماده برای نیل به آن پیش‌بینی شده میسر سازد. ↑

 

    1. ۱٫Civilians Protected under International Humanitarian Law, Available in: http//www.ICRC.org, at 1393/5/5 ↑

 

    1. ۲٫Hors de Combat ↑

 

    1. ۳٫ضیایی بیگدلی، محمد رضا، حقوق بین الملل بشردوستانه، ص ۱۱۱۴٫گاسر، هانس پیتر، حمایت از جمعیت غیرنظامی، ترجمه هاجر سیاه رستمی، در فلک، دیتر، حقوق بشردوستانه در مخاصمات مسلحانه، ص ۲۸۴

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:22:00 ب.ظ ]




 

در مقابل، طرفداران اخلاق گرایی قرار می‌گیرند که به دو گروه افراطی و میانه‌رو تقسیم می‌شوند، گروه افراطی صرف نقض ارزش‌های اخلاقی را مشمول الزام قانونی می‌دانند، خواه ضرری به دیگری وارد کرده باشد و یا نه و خواه به صورت پنهانی باشد یا آشکار. ولی اخلاق گرایان میانه‌رو فقط حمایت از اخلاق مشترک را می‌پذیرند و رفتارهای غیر اخلاقی فردی را که به دیگران ضرر نمی‌رسانند و در خلوت انجام می‌شوند مشمول حمایت نمی‌دانند.

 

به نظر می‌رسد دیدگاه اسلام به دیدگاه اخلاق گرایان میانه‌رو نزدیک است در واقع وجه مشترک اخلاق ‌گرایی از نظر اسلام و از نظر اخلاق گرایان میانه‌رو، ضرورت حمایت کیفری از برخی از ارزش‌های اخلاقی و به عبارتی جرم انگاری بعضی از رفتارهای غیر اخلاقی است.

 

از نظر دانشمندان اسلامی رفتارهای منافی عفت رفتارهای غیر اخلاقی هستند که باید از آن ها حمایت کیفری شود اگرچه حفظ خلوت افراد مهم است اما مهم‌تر از آن از بین بردن موانعی است که سد راه سعادت فرد وجامعه است. قانون اساسی ایران در اصل سوم به معیار ارزش‌های اخلاقی توجه داشته است. به موجب این اصل دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است که در راستای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، تمامی امکانات خود را برای انجام برخی از امور به کار گیرد بند اول اصل سوم یکی از این امور را ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی ‌بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی معرفی ‌کرده‌است.

 

یکی از راه‌های ایجاد فضای مناسب برای رشد فضایل اخلاقی و مبارزه با مفاسد جرم انگاری رفتارهایی است که ارتکاب آن ها فضای جامعه را آلوده می‌کند و موجب کم رنگ شدن ارزش‌های اخلاقی می‌شود. جرم انگاری رفتارهای منافی عفت در همین راستا است اما باید توجه داشت که نه تنها جرم‌انگاری باید تضمین کننده ارزش‌های اخلاقی باشد بلکه نحوه نگارش قانون هم باید موافق با ارزش‌های اخلاقی باشد.

 

گفتار دوم: ماهیت و جایگاه قانونی ملاحظه مصلحت عمومی

 

در جامعه دینی همان اندازه که به افراد و حقوقشان ارج نهاده می‌شود، به جامعه و مصلحتش احترام گذاشته می‌شود، چرا که نتیجه تبعی محفوظ ماندن حقوق جامعه، حفظ حقوق فرد است. برای اینکه احترام به حقوق جامعه و رعایت آن از طرف افراد از پشتوانه‌ای قوی برخوردار باشد، گاه در قالب قوانین اجتماعی یا موازین و معیارهای اخلاقی متبلور می‌شود. ظهور و تداوم این موازین و معیارها بر اثر نفوذ در تمامی ابعاد زندگی افراد چونان سدی بر سر راه حق ارزشمند آزادی فردی قد علم می‌کند. زین پس تمتع از آزادی باید هم نوا با اصول اخلاقی باشد. افراد تا جایی آزادی دارند که اخلاق موجود جامعه می‌پذیرد. هر جا بین اخلاق پذیرفته شده در اجتماع و آزادی تصادمی رخ دهد، حکم به نفع اخلاق صادر خواهد شدو آزادی مغلوب این کار زار می‌شود با هر عملی که اخلاق جامعه را نادیده می‌گیرد و موجبات نقض آن را فراهم می‌کند، به استناد معارضه با حقوق جامعه می‌توان مقابله کرد. دولت می‌تواند برای جلب منافع دیگران خواه فرد یا اجتماع، رفتاری را منع کرده و برای نقض آن ضمانت اجرای کیفری وضع کند. رویکرد مصلحت عمومی به طور عمده به عناصر اجتماعی موجود در انسان‌ها نظر می‌کند و تلاش دارد که منافع آنان را در پرتو ملاک‌هایی تفسیر کند که راهنمای یک فرد عاقل و با وجدانی است که می‌داند در این دنیا تنها زندگی نمی‌کند و باید رفتارش را با منافع دیگران و خیر همگانی تطبیق دهد.

 

با توجه ‌به این نظریه، دولت هنگامی می‌تواند رفتاری را مجرمانه بداند و به سبب ارتکاب آن کسی را کیفر دهد که مستلزم خیر عمومی نیز باشد نه اینکه عموم مردم آن را مداخله ای نابجا بپندارند و حتی یکدیگر را در نقض آن مقررات تشویق کنند چرا که در این موارد مردم خیر خویش را در سرپیچی از چنین قانون کیفری می‌بینند و نه در پیروی از آن[۹۰].

 

قانون حاکم برجامعه باید نشانگر ارزش‌های مورد قبول جامعه باشد یعنی قانون‌گذار باید در وضع قوانین به ارزش‌های مورد قبول جامعه توجه داشته باشد. ‌بنابرین‏ در جامعه‌ای که نظام ارزشی دینی پذیرفته شده است، چالش با هنجارها و ارزش‌های دینی و اخلاقی، چالش با هنجارهای عمومی تلقی می‌شود و معیاری برای تعیین رفتار مجرمانه خواهد بود، ‌بنابرین‏ ارزش‌های اخلاقی در ردیف نظم عمومی وامنیت از معیارهای تعیین رفتار مجرمانه است و همان گونه که قانون‌گذار نباید نسبت به رفتارهای مخل نظم عمومی و امنیت بی‌تفاوت باشد، نباید نسبت به اعمالی هم که ارزش‌های اخلاقی جامعه را خدشه‌دار می‌کند، بی‌توجه باشد.

 

از آنجا که رفتارهای منافی عفت مخل نظم عمومی است جرم انگاری این‌گونه رفتارها در راستای حمایت از مصلحت عمومی می‌باشد و قانون‌گذار با منع این رفتارها و محدود کردن آزادی افراد مصلحت عمومی را مدنظر قرار داده است.

 

مبحث چهارم: اصل قانونمندی

 

مفهوم این اصل به طور خلاصه این است که هیچ‌کس را نمی‌توان تعقیب محاکمه و مجازات کرد مگر به سبب رفتاری که پیش‌تر در یک متن قانونی قابل اجرا، جرم به شمار آمده و مجازات معینی برای آن مقرر شده باشد، نظام عدالت کیفری آنگاه نظامی قانون‌مند محسوب خواهد شد که رفتارهای مجرمانه، نوع و میزان مجازات هر جرم، طرق تعقیب و محاکمه متهمان و کیفیت اجرای مجازات علیه محکومان به صراحت و روشنی تمام به اجرا گذاشته شوند. قانون اساسی ایران لزوم قانونی بودن جرم را در اصل ۱۶۹ رسما شناخته است. به موجب این اصل: هیچ فعل یا ترک فعلی به استناد قانونی که بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمی‌شود. درباره لزوم قانونی بودن مجازات نیز اصل ۳۶ ق.ا اعلام می‌دارد: «حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.»

 

گفتار اول: قاعده عطف بماسبق نشدن قوانین کیفری

 

منظور از عطف بماسبق نشدن قوانین کیفری اجمالاً این است که قاضی نمی‌تواند حکم قانون لاحق را به مصادیق سابق تسری دهد و افعالی که پیش از تصویب این قانون جرم نبوده است به استناد آن مجازات نماید. در حقوق اسلام بر اعتبار این قاعده دلیل‌هایی ذکر کرده‌اند ازجمله این دلیل‌ها آیات قران کریم است مانند آیه ۱۵ سوره اسرا(ماکنا معذبین حتی نبعث رسولاً) و آیه ۷ سوره طلاق (و لایکلف الله نفساً الا ما آتیها)، همچنین قاعده قبح عقاب بلا بیان که قاعده‌ای عقلی است و برطبق آن کیفر دادن بدون بیان آن ناپسند است.

 

مبنای قاعده عطف بما سبق نشدن قوانین کیفری همچون اصل قانونی بودن جرم و مجازات حفظ حقوق و آزادی‌های فردی است. اگر قرار باشد قانون لاحق به گذشته عطف شود هیچ کس از حقوق وآزادی که امروز از آن برخوردار است در امان نیست و این امر مایه تشویش خاطر مردمان خواهد بود. همچنین اگر بخواهند مردم را برای افعالی که زمانی مباح بوده و از آن پس منع شده است مورد بازخواست قرار دهند به نظر خلاف عدالت خواهد بود این امر به ویژه در جرایم منافی عفت بیشتر به چشم می‌خورد چرا که نه تنها سعی بر آن است که این‌گونه جرایم اثبات نشوند بلکه در صورت اثبات نیز راه‌هایی برای جلوگیری از اجرای مجازات نیز پیش‌بینی شده است.

 

گفتار دوم: قاعده تفسیر محدود قوانین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]




 

نیوول کپارت به آموزش مهارت های ادراکی – حرکتی[۱۶] دانش آموزان با مشکلات یادگیری پرداخت . او این مهارت ها را به کودکان با آسیب مغزی و هوش بهنجار نیز آموزش داد . او ویژگی ها و نیازهای آموزشی آن ها و وجه تمایز آن با کودکان بدون آسیب مغزی را توصیف نمود . به نظر کپارت چگونگی رشد ادراکی و حرکتی فرد ، پایه و اساس یادگیری مفهومی ، زبان و رفتار را تشکیل می‌دهد . به نظر او ، رشد حرکتی قبل از رشد ادراکی صورت می‌گیرد . اگر فردی نتواند سمت راست و چپ بدن خود را از هم تشخیص دهد در تمایز حروفی که از نظر جهت با یکدیگر تفاوت دارند با مشکل مواجه می شود . راچ و کپارت[۱۷] (۱۹۶۶) در یک زمینه یابی به شناسایی کودکانی پرداختند که در توانایی‌های ادراکی – حرکتی مربوط به اکتساب مهارت های تحصیلی در چارچوب آموزش عادی مشکل داشتند . سپس آن ها کودکان مشکل دار را با در نظر گرفتن اهدافی همچون موازنه[۱۸] و هماهنگی[۱۹] و کنترل حرکت چشم ، هماهنگی چشم و دست و ادراک دیداری آموزش دادند . از آنجایی که این کودکان نیازهای گیج کننده و متفاوتی داشتند ، کپارت آن ها را دیر آموز[۲۰] نامید و در یک طبقه مجزا قرار داد . به مفروضه های کپارت در زمینه آموزش دیداری – حرکتی انتقادهای بسیاری شده است ، ولی نباید فراموش کرد که او زمینه پژوهش های بسیاری را ‌در مورد رابطه میان رشد حرکتی- ادراکی و تحصیلی فراهم آورد (شکوهی یکتا ، ۱۳۸۵، ص۳۱) .

 

ماریان فراستیگ[۲۱] نیز فعالیت های بسیاری ‌در مورد آموزش افراد با ناتوانی یادگیری انجام داد . به نظر او مشکل در رشد ادراکی به مشکلات یادگیری منجر می شود و بیشترین یادگیری از طریق بینایی صورت می‌گیرد به همین دلیل نارسایی عصب شناختی ممکن است به بروز مشکلات یادگیری بسیاری بینجامد (فراستیگ و هورن[۲۲] ، ۱۹۶۴) .

 

فراستیگ و همکاران آزمونی را برای اندازه گیری رشد دیداری – ادراکی طراحی کردند و آن را «آزمون تحولی ادراک دیداری[۲۳]» نامیدند . یافته های آن ها دلالت بر این داشت که کودکان با آسیب عصب شناختی در سطوح خاصی از ادراک دیداری مشکل دارند . فراستیگ و هورن (۱۹۶۴) برنامه ای را برای آموزش «مهارت های حرکتی درشت» به افراد با نارسایی ادراکی طراحی کردند . آن ها اظهار کردند که این برنامه ها بر بهبود مهارت های تحصیلی تأثیر داشته اند . برنامه های فراستیگ تا سال ۱۹۷۰ در سطح گسترده ای استفاده می شد . لارسن و هامیل[۲۴] (۱۹۷۵) روایی آزمون فراستیگ را زیر سؤال بردند . البته فراستیگ همواره بر کاربرد توأم با احتیاط برنامه و آزمون خود تأکید کرده بود . به نظر او با بهره گرفتن از نمره های آزمون او به تنهایی نمی توان نیازهای آموزشی و ویژگی های کودکان را شناخت . او همچنین تفاسیر نادرست آزمون ها را مورد توجه قرار داده است و برنامه مناسب را بر عوامل متعددی نظیر آموزش فرد در گذشته ، محیط اجتماعی ، علایق ، توانایی ها ، نگرش ها ، خلق و خو و نقاط ضعف مبتنی دانسته است (فراستیگ ، ۱۹۶۷) .

 

نظریه پردازان ادراکی – حرکتی توجه خود را بر ادراک مختل شده و رشد حرکتی تأخیر یافته به عنوان علل احتمالی مشکلات یادگیری متمرکز کرده‌اند . در میان این گروه ، تأکید بر اختلالات حرکتی و ادراکی مبتنی بر مشکلات مغزی بود ، زیرا مشکلات مغزی و دستگاه عصبی مرکزی ، علت اصلی و اساسی دشواری های یادگیری تلقی می شد . تشخیص اینکه برخی کودکان که به آنان برچسب «عقب مانده» خورده بود ، در واقع به خوبی قادر به انجام برخی کارها بودند و در عین حال در انجام تکالیف مبتنی بر ادراک به طور کامل ناتوان بودند ، منجر به افزوده شدن برچسب ها در کوشش برای نشان دادن رابطۀ بین یادگیری مبتنی بر مغر و دشواری در دروس مدرسه ای شد . کودکانی که در رونویسی مطالب تختۀ سیاه کلاس دشواری داشتند ، یا کودکانی که اغلب حروف ، کلمات ، و اعداد را وارونه می نوشتند ، و نمی توانستند به درستی یک طرح هندسی را بازآفرینی کنند ، به عنوان کسانی قلمداد شدند که دارای دشواری های ادراکی – حرکتی هستند . برچسب هایی از قبیل آسیب دیدۀ مغزی ، اختلالات کارکرد دستگاه عصبی مرکزی ، و اختلال کارکرد جزیی مغز بین نظریه پردازان این گروه کاملاً رایج بود . این تأکید بر ادراک مبتنی بر مغز تأکید کنونی بر مشکلات یادگیری ناشی از وارونه کردن حروف یا کلمات ، و همین طور مشکلات یادگیری مبتنی بر دشواری هایی در نوشتن را توجیه می‌کند (کریمی ، ۱۳۸۷) .

 

ادراک و مهارت های ادراکی – حرکتی چیست ؟

 

«ادراک» ناظر است بر فرایندهای شناختی که به درون داد حسی نظم ، شکل و معنا می‌دهند . ادراک یک فرایند روان شناختی است که کنش اجرایی بر درون داد حسی دارد . «مهارت های ادراکی و حرکتی» به عنوان فعالیت های فیزیکی دارای هماهنگی در مهارت های حرکتی و ادراکی تعریف می‌شوند . برای مثال ، تکلیفی که از کودک ترسیم یک مربع را طلب می‌کند ، مستلزم توانایی درک ارتباطات بین خطوط مربع و فعالیت حرکتی هماهنگ در ترسیم شکل است . اغلب فعالیت های حرکتی و جسمانی نیازمند نوعی هماهنگی یا یکپارچه سازی این دو واکنش اند . مهارت های حرکتی ظریف[۲۵] و درشت[۲۶] بنیاد مهارت های ادراکی – حرکتی اند . مهارت های ادراکی – حرکتی بر پایه توانایی‌های اساسی ادراکی استوارند . به کودکی بیندیشیدکه با تعدادی بلوک در حال ساختن یک برج است . کودک باید بلوک ها را به شیوۀ سه بعدی ادراک کند و از مهارت های حرکتی ظریف و درشت برای دستکاری بلوک ها چنان استفاده نماید که بر روی یکدیگر قرار گیرند . برج باید ساختاری عمودی داشته باشد . برای تکمیل چنین تکلیفی کودک باید قادر به یکپارچه سازی مهارت های حرکتی ظریف و درشت باشد . در این زمینه مهارت های ادراکی – دیداری و مهارت های حرکتی ظریف باید در هم ادغام شوند (کله ، چان ؛ ترجمه ماهر ، ۱۳۷۲).

 

مؤلفه های ادراکی – حرکتی

 

فعالیت های حرکتی برحسب کیفیت های ادراکی- حرکتی که می بایست ارتقا یابند ، یعنی ؛ آگاهی فضایی ، آگاهی جهت یابی و آگاهی زمانی دسته بندی می‌شوند . در حقیقت فعالیت هایی طراحی شده که برای ارتقا این توانایی ها در برنامه های منظم تربیت بدنی مورد استفاده قرار می‌گیرد . اما نخستین هدف کسب مهارت‌های حرکتی به جای اکتساب ادراکی – حرکتی است . توسعه و پالایش جهان فضایی و جهان زمانی کودکان دو عامل اصلی در برنامه های آموزش ادراکی – حرکتی است به نظر می‌رسد در این مورد توافق عمومی وجود دارد . لیکن کیفیات ادراکی حرکتی زیر از جمله مهمترین آن ها به شمار می رود که بایستی در کودکان تقویت گردد :

 

الف)آگاهی بدنی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:25:00 ب.ظ ]




 

در نتیجه در این پژوهش از ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام استفاده می شود. ارزش دفتری عبارت است ازمبلغ حقوق صاحبان سهام طبق اطلاعات حسابداری وارزش بازارشرکت عبارت است ازتعدادسهام عادی شرکت درپایان سال ضربدرآخرین قیمت هرسهم درپایان سال.

 

۳-۱۰).روش تجزیه و تحلیل داده ها

 

پس از جمع‌ آوری داده ها محقق باید آن ها را دسته بندی و تجزیه و تحلیل نماید، آنگاه به آزمون
فرضیه هایی بپردازد که تا این مرحله پژوهش او را یاری کرده‌اند، تا پاسخی برای پرسش های پژوهش بیابد. تجزیه و تحلیل داده ها فرآیندی چندمرحله ای است که طی آن داده های گردآوری شده به طرق مختلف خلاصه، دسته بندی و در نهایت پردازش می‌شوند تا زمینه برقراری انواع تحلیل ها و ارتباط بین داده ها به منظور آزمون فرضیه‌ها فراهم آید. در این فرایند، داده ها هم از لحاظ مفهومی و هم از جنبه تجربی پالایش می‌شوند و روش های گوناگون آماری نقش بسزایی در استنتاج آن ها به عهده دارند.

 

به طور عمده دو دسته پردازش اصلی در تحقیقات مختلف بر روی داده ها انجام می شود؛ که برای اینکار از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده می‌گردد.

 

در” آمار توصیفی” که معمولا به توصیف داده ها می پردازد از شاخص های تمایل مرکزی و شاخص های پراکندگی برای بیان داده های جمع‌ آوری شده استفاده می شودو برای نمایش و نشان دادن نتایج کار معمولا از جداول توزیع فراوانی( بر اساس تعداد موارد مطلق و نسبی ، درصد)و نیز نمودار های مختلف هیستوگرام، ستونی یا دایره ای استفاده می شود.همچنین در این زمینه استفاده از شاخص های پراکندگی مانند واریانس، انحراف معیار ، انحراف استاندارد و… نیز قابل ذکر است.

 

در “آمار استنباطی” به آزمون فرضیه های مورد بررسی در تحقیق پرداخته می شود. آزمون ها ی مختلفی همچون کای اسکوئر، رگرسیون، آنالیز واریانس و… در این زمینه مورد استفاده قرار می گیرند.

 

۳-۱۰-۱).تحلیل توصیفی داده ها

 

شاخص های مرکزی و پراکندگی برای متغیرهای تحقیق به منظور تحلیل توصیفی متغیرها قبل از آزمون فرضیات تعیین می‌شوند.

 

میانگین به عنوان مهم ترین شاخص مرکزی به همراه انحراف معیار به عنوان مهمترین شاخص های پراکندگی محاسبه خواهد شد، انحراف معیار نیز پراکندگی داده ها را نشان می‌دهد. این اقدام به منظور ارائه دیدگاهی کلی نسبت به جامعه آماری و شناخت بیشتر آن صورت می‌گیرد.

 

۳-۱۰-۲).مدل های مورد استفاده جهت آزمون فرضیه‌ها

 

با توجه مباحث مطرح شده در بخش قبل، مدل هایی که به منظور آزمون فرضیه‌ها مورد استفاده قرار می گیرند شامل۴ مدل نهایی می‌باشند؛لذا ابتدا متغیر های مورد نیاز در مدل رگرسیون اصلی برآورد می شود؛ در انتها پس از محاسبه ی کلیه ی متغیرهای لازم، جهت بررسی فرضیه‌ها، مدل های نهایی برآورد می‌شوند.

 

در پژوهش حاضر، مدل های مذکور با بهره گرفتن از روش رگرسیون خطی و مدل داده های ترکیبی برآورد می شود.

 

۳-۱۰-۲-۱).مدل نهایی پژوهش جهت آزمون فرضیه اصلی اول

 

فرضیه ی اصلی اول این پژوهش را می توان به صورت زیر بیان کرد:

 

H0: β۱۰(بین مهارت‌های مدیریت و بازده حقوق صاحبان سهام، ارتباط معنی داری وجود ندارد.)

 

H1: β۱۰(بین مهارت‌های مدیریت و بازده حقوق صاحبان سهام، ارتباط معنی داری وجود دارد.)

 

مدل نهایی جهت آزمون فرضیه اصلی اول پژوهش به شرح رابطه (۳-۴)می‌باشد:

 

SRit = β۰ ۱ MS-PROXYit +∑mq=2βq (qth Control varit)+εit رابطه ۳-۴)

 

 

 

که در رابطه فوق:

 

SRit= بازده حقوق صاحبان سهام

 

MS-PROXYit= مهارت‌های مدیریت

 

β۰= عرض از مبدأ

 

βq = ضرایب متغیرهای مدل (پارامترها)

 

qth = شماره مربوط به متغیر های کنترلی

 

Control varit= متغیرهای کنترلی مدل که به منظور تفکیک اثر مهارت‌های مدیریت بر بازده حقوق صاحبان سهام از اثر سایر متغیرها، در معادله رگرسیون گنجانده شده اند. متغیرهای کنترل مذکور عبارتند از:

 

SIZE = اندازه شرکت (لگارتیم طبیعی فروش خالص)

 

MB = نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام

 

TD= نسبت کل بدهی به کل دارایی

 

εit= باقیمانده یا پسماند مدل(جزء خطا)

 

از این رو به منظور آزمون این فرضیه، دو فرضیه فرعی بر اساس مدل های (۳-۵)، (۳-۶) تدوین می شود:

 

الف). مدل نهایی جهت آزمون فرضیه فرعی ۱-۱:

 

SRit = β۰ ۱Ability it +∑mq=2βq (qth Control varit)+εitرابطه۳-۵) .

 

Ability it= توانایی مدیریت

 

ب). مدل نهایی جهت آزمون فرضیه فرعی ۱-۲:

 

SRit = β۰ ۱ELit +∑mq=2βq (qth Control varit)+εitرابطه۳-۶) .

 

ELit= سطح تحصیلات

 

بدین معنی که اگرβ۱در هر یک از روابط (۳-۵)، (۳-۶) در سطح اطمینان ۹۵% معنی دار باشد، فرضیه ی صفر رد می شود ، که بیانگر وجود رابطه بین مهارت‌های مدیریت و بازده حقوق صاحبان سهام می‌باشد؛ در غیر این صورت فرضیه ی صفر رد نخواهد شد.

 

۳-۱۰-۲-۲).مدل نهایی پژوهش جهت آزمون فرضیه اصلی دوم

 

فرضیه ی اصلی دوم این پژوهش را می توان به صورت زیر بیان کرد:

 

H0: β۱۰(بین اهرم مالی و بازده حقوق صاحبان سهام ارتباط معنی داری وجود ندارد.)

 

H1: β۱۰(بین اهرم مالی و بازده حقوق صاحبان سهام ارتباط معنی داری وجود دارد.)

 

مدل نهایی جهت آزمون فرضیه اصلی دوم پژوهش به شرح رابطه (۳-۹)می‌باشد:

 

SRit = β۰ ۱ FL-PROXYit +∑mq=2βq (qth Control varit)+εitرابطه۳-۷) .

 

که در رابطه فوق:

 

SRit= بازده حقوق صاحبان سهام

 

FL-PROXYit= اهرم مالی

 

β۰= عرض از مبدأ

 

βq = ضرایب متغیرهای مدل (پارامترها)

 

qth = شماره مربوط به متغیر های کنترلی

 

Control varit= متغیرهای کنترلی مدل که به منظور تفکیک اثر اهرم مالی بر بازده حقوق صاحبان سهام از اثر سایر متغیرها، در معادله رگرسیون گنجانده شده اند. متغیرهای کنترل مذکور عبارتند از:

 

SIZE = اندازه شرکت (لگارتیم طبیعی فروش خالص)

 

MB = نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام

 

εit= باقیمانده یا پسماند مدل(جزء خطا)

 

از این رو به منظور آزمون این فرضیه، دو فرضیه فرعی بر اساس مدل های (۳-۸)، (۳-۹) تدوین می شود:

 

الف). مدل نهایی جهت آزمون فرضیه فرعی ۲-۱:

 

SRit = β۰ ۱TD it +∑mq=2βq (qth Control varit)+εitرابطه۳-۸) .

 

TD it= نسبت کل بدهی به کل دارایی

 

ب). مدل نهایی جهت آزمون فرضیه فرعی ۲-۲:

 

SRit = β۰ ۱LDit +∑mq=2βq (qth Control varit)+εitرابطه۳-۹) .

 

LDit = نسبت بدهی بلندمدت به کل دارایی

 

بدین معنی که اگرβ۱در هر یک از روابط (۳-۸)، (۳-۹) در سطح اطمینان ۹۵% معنی دار باشد، فرضیه ی صفر رد می شود ، که بیانگر وجود رابطه بین اهرم مالی و بازده حقوق صاحبان سهام می‌باشد؛ در غیر این صورت فرضیه ی صفر رد نخواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ب.ظ ]




 

– ارزیابی عینی مسئله مطروحه و حقایق موضوع

 

– دستیابی بهیافته‌هایی که رکن را در ارائه توصیه یا صدور حکم کمک کند

 

– مشورت با طرفهای اختلاف و دادن فرصت کافی برای یافتن راه حل مرضی الطرفین

 

هیئت رسیدگی می‌تواند از هر فردی یا رکنی اطلاعات یا نظرات فنی کسب کند.که محرمانه بوده.هیئت گزارش خود را بدون حضور طرفین اختلاف تهیه کرده و عقاید اعضا بدون ذکر نام درج می شود.گزارش نهایی به رکن حل اختلاف داده می شود و توزیع می‌گردد دولت‌ها ده روز قبل از تشکیل جلسه رکن حل اختلاف حق اعتراض ‌به این گزارش را دارند گزارش یاد شده ظرف ۶۰ روز به تصویب رکن حل اختلاف می‌رسد مگر اینکه درخواست استیناف شود و یا اجماع منفی بر عدم تصویب ایجاد شود.‌در مورد ورود ثالث نیز چنانچه دولتی احساس کند که منافعش در میان است می‌تواند در مراحل رسیدگی هیات مذبور شرکت نماید.[۷۵]

 

ب : استیناف

 

موضوع استیناف فقط محدود به موارد زیر است.

 

۱: موضوعات حقوقی مطروحه در گزارش

 

۲: تفاسیر حقوقی ارائه شده توسط هیئت

 

این رکن فقط حق دارد به مسائل حقوقی پرداخته و به تفسیر گزارش مرجع رسیدگی بپردازد .و حق قبول تغییر و رد و یا وارونه کردن گزارش مرجع رسیدگی را دارد ولی حق ندارد آن را به مرجع رسیدگی بازگرداند.چنانچه گزارش رکن استینافی توسط رکن حل اختلاف تصویب شود اعضا مکلف به قبول بدون قید و شرط آن هستند مگر آنکه ظرف ۳۰ روز از توزیع گزارش رکن حل اختلاف به اتفاق آرا تصمیم به عدم تصویب آن گیرند.پس از تصویب طرف خوانده باید سریعا نسبت به اجرای تصمیم مبادرت ورزد ولی در صورتی که در راه اجرای این تصمیم مشکلی داشته باشد و نتواند در اسرع وقت آن ها را به انجام برساند کار نظارت بر اجرای آرا و نظرات به عهده مرجع حل اختلاف است که تا پایان اجرا و حل موضوع باید ‌به این امر نظارت داشته باشد و دولت خاطی هم باید با گزارش‌های خود مرجع را در جریان پیشرفت کار قرار داد.[۷۶]

 

ج : توصیه ها و احکام

 

اجرای احکام و توصیه ها یکی از ترتیبات پیش‌بینی شده در تفاهم نامه حل و فصل اختلاف است که برای تضمین رعایت توصیه ها و احکام مورد استفاده قرار می‌گیرد.در این ترتیبات کوشش شده است که اقدامات متقابل به عنوان حربه ای برای تضمین حل و فصل اختلافات یا تضمین اجرای احکام سازماندهی شود.به عبارت بهتر، اقدامات مذبور می‌تواند از اقدامات یک‌جانبه دولت ها که می‌تواند آثار سوئی بر تجارت بین الملل داشته باشد جلوگیری کند. ترتیبات پیش‌بینی شده به سه شکل در تفاهم نامه ذکر شده است: در مرحله اول زمان اجرای حکم یا توصیه را دولت خاطی مشخص می‌کند یعنی معلوم می‌کند برای اجرای احکام و توصیه ها به چه زمانی احتیاج دارد. با توجه به آنکه دولت خاطی ممکن است که این مهلت را به صورت غیر معقول طولانی کند و منجر به عدم توافق گردد در مرحله دوم: دولت خاطی و شاکی با توافق یکدیگر زمان اجرای حکم یا توصیه را مشخص می‌کنند. چنانچه مذاکرات مؤثر واقع نگردد در مرحله سوم موضوع به داوری ارجاع خواهد شد، یعنی طرفین از یک داور تقاضا خواهند کرد که مشخص کند در چه مدت زمانی دولت خاطی باید مبادرت به اجرای حکم یا توصیه کند.[۷۷]

 

د : جبران و تعلیق امتیازات

 

در صورت عدم اجرا آرا در ظرف زمان معقول یا توافق شده دولت خواهان می‌تواند درخواست غرامت و یا تعلیق امتیازات را نماید که با رعایت شرایطی امکان پذیر خواهد بود.که در این صورت طرفین برای تعیین غرامت قابل قبول وارد مذاکره می‌شوند. و چنانچه به نتیجه قابل قبولی نرسند خواهان می‌تواند از مرجع حل اختلاف تقاضای تعلیق امتیاز نسبت به دولت خوانده را نماید.لازم به ذکر است که تعلیق امتیاز به عنوان یک اقدام موقت به کار برده می شود و از طرفین خواسته شده است تا اثرات احتمالی این تعلیق امتیاز را بر تجارت کالای مورد بحث و نیز تاثیر آن بر کل اقتصاد و تجارت دول یا دولت طرف اختلاف در نظر داشته باشند.[۷۸]

 

ذ : نظارت بر اجرای آرای و ضمانت اجرای آن

 

بند ۱ ماده ۲ و بند ۶ ماده ۲۱ تفاهم نامه حل و فصل اختلاف اشعار می‌دارد که یکی از وظایف مهم رکن حل و فصل اختلاف نظارت و مراقبت بر اجرای توصیه ها و احکام می‌باشد. هر عضو می‌تواند مسئله اجرای توصیه ها و احکام را در هر زمان پس از تصویب آن ها در رکن حل و فصل اختلاف مطرح نماید.در صورتی که رکن حل و فصل اختلاف تصمیم دیگری اتخاذ نکرده باشد مسئله اجرای توصیه ها و احکام صادره شش ماه پس از تاریخ تعیین فرصت معقول در دستور کار جلسات رکن حل و فصل اختلاف قرار خواهد گرفت و تا اجرای کامل آن در دستور کار باقی خواهد ماند. حداقل ۱۰ روز قبل از تشکیل هر یک از جلسات رکن حل و فصل اختلاف، عضو ذیربط کتبا گزارشی را ‌در مورد پیشرفت اجرای توصیه ها و احکام، به رکن مذبور ارائه خواهد کرد. این تشریفات نقش مهمی رادراعمال فشار چند جانبه بر عضو مربوطه بازی می‌کند.[۷۹]

 

بند دوم : بررسی نکات در خصوص نظام حل و فصل اختلافات در قراردادها

 

یکی از بزرگترین مشکلاتی که نظام حل اختلاف گات ۱۹۴۷ با آن مواجه بود بحث تصمیم گیری بر مبنای اجماع در این نظام بود که درسه مرحله تشکیل هیات رسیدگی , تصویب گزارش و صدور مجوز تلافی مبنا قرار می گرفت .ماده ۲ تفاهم نامه جدید حاکم بر حل و فصل اختلافات در سازمان جهانی تجارت اگر چه هم چنان تصمیمات رکن حل اختلاف را بر مبنای اجماع می‌داند و حتی تعریفی برابر با تعریف اجماع در موافقت نامه تأسيس ارائه می‌دهد , اما مواد ۶,۱۶, ۱۷, ۲۲ روشن می‌سازند که مقصود از این اجماع , اجماع منفی است , ‌به این معنی که روند خودکار رسیدگی به شکایات تنها زمانی متوقف می شود که در خصوص توقف آن اجماع وجود داشته باشد .واضح است که با وجود طرف شاکی وقوع این امر احتمال ناچیزی خواهد داشت و لذا می توان گفت تصمیم گیری رکن حل اختلاف صرفا به یک تصمیم گیری تشریفاتی تبدیل شده است و نظام حل اختلاف یک روند شبه قضایی خود کار را طی می‌کند .[۸۰]

 

الف : مسئوولیت ناشی از لطمه زدن به منافع دولت دیگر بدون بروز نقض

 

در تفاهم نامه حل اختلاف برای شکایات برای شکایات بدون نقض رویه خاصی وجود دارد .طبق مفاد این تفاهم نامه ‌در مورد این شکایات موارد زیر باید رعایت شود :

 

الف : بار اثبات دعوی بر عهده خواهان است , از دولت شاکی خواسته می شود که دلایل کافی و مستندات لازم دال بر ورود خسارت ناشی از اقدامات دولت خوانده را ارائه کند .

 

ب : عدم الزام دولت خوانده به توقف اقدامات مربوطه

 

پ : غیر الزامی بودن نظرات داور یا هیات داوران , لازم به ذکر است که در شکایات همراه نقض , نظرات داور یا هیات داوری الزامی است و طرفین باید از آن تبعیت کنند .علاوه بر این مهلت های خاصی برای ارجاع امر به داوری و اجرای آن نظرات تعیین شده است .بر خلاف آن ؛ در شکایات بدون نقض اولا نظرات داور یا هیات داوران الزامی نیست و ثانیاً زمان بندی مذکور در بند فوق لازم الاجرا نیست .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:40:00 ب.ظ ]




 

عقلا عالم وقتی چیزی را می­شنوند و یا تصور ‌می‌کنند بلافاصله قضاوت نمی­کنند و نمی­گویند محال است یا ممکن. بلکه در اطراف آن شی مطالعه ‌می‌کنند و جهات استحاله و توالی فاسد را ملاحظه ‌می‌کنند و هنگامی که مطمئن شدند که هیچ کدام از جهات قبح و استحاله را ندارد به امکان آن شی حکم ‌می‌کنند و می­گویند مادامی که برهان قاطع برخلاف آن از سوی شارع نرسیده امر کردن بدان ممکن است و جناب شیخ­الرئیس ابن سینا هم به همین نکته نظر دارد آنجا که می­فرماید:(کل ما قرع سمعک و لم یقم علی امتناعه دلیل فذره فی بقعه الامکان) یعنی «هرچیز عجیب و غریبی گوشت را کوبید فوری نفی نکن بلکه آن را در بقعه و جایگاه امکان بگذار».حال ‌در مورد بحث ما هم که مسئله تعبد به امارات ظنیه باشد ما هرچه گشتیم تالی فاسدی برای تعبد نیافتیم و لذا حکم به امکان می‌کنیم.[۴۷]

 

مرحوم آخوند خراسانی این اصل را قبول ندارند و در مجموع سه اشکال به آن وارد ‌می‌کنند:

 

    1. ما اصل وجود چنین سیره­ای را از عقلا عالم قبول نداریم که هر کجا شک در امکان داشتیم، عملاً آثار امکان را بر آن شیء مترتب کنیم و چنین سیره­ای برای ما محرز نیست.

 

    1. برفرض که چنین سیره­ای باشد؛ ولی حجیّت آن مسلم نیست؛ زیرا سیره عقلائیه باید مورد امضای شارع باشد و دلیل بر اعتبارش قائم شود و سیره مذبور دلیل ندارد؛ زیرا دلیل یا قطعی است و یا ظنی. دلیل قاطع که وجود ندارد؛ وگرنه ما نیز تسلیم می­شدیم. دلیل ظنی هم بر فرض وجودش فایده­ای ندارد؛ زیرا مصادره به مطلوب است و هنوز اصل حجیّت ظن ثابت نشده و اوّل کلام است و چگونه با آن حجیّت سیره عقلا را اثبات کنیم؟

 

  1. اشکال سوم به مرحوم شیخ این است که اگر وقوع خارجی ثابت شد، دیگری نیازی به اثبات امکان نداریم و بحث از آن بیهوده است و بالاتر از آن را ثابت کرده­ایم و اگر وقوع ثابت نشد بحث از امکان و اثبات آن فایده­ای ندارد. پس سخن شیخ اعظم که از راه بناء عقلا بر اصاله الامکان پیش آمدند، ناتمام است.و قاعده­ای را که شیخ­الرئیس در کتاب اشارات ذکر کردند و به نام قاعده امکان معروف است ممکن است کسی خیال کند این قاعده مؤید کلام شیخ اعظم است و ابن سینا هم می­گویند که بنا را بر امکان بگذارد ولی چنین نیست ؛زیرا امکانی که در تعبد به اماره مطرح است، عبارت است از امکان در مقابل امتناع و وجوب که از اوصاف واقعی و نفس الامری ممکنات و محالات و واجب الوجود هستند و ممکن در واقع دارای وصف امکان ذاتی و وقوعی باشد؛ چون ما بدانیم یا نه، ولی امکانی که در کلام شیخ­الرئیس مطرح است به معنای احتمال در مقابل قطع و یقین است. یعنی اگر چیز عجیبی شنیدی بگو شاید چنین باشد، ولو یقین نداری و جایگاه احتمال در ذهن است. پس قاعده مذبور هم به نفع شیخ اعظم تمام نشد.

اگر بپرسند که چه مانعی دارد در ما نحن فیه هم (باب تعبد به امارات) امکان را به معنای احتمال بگیریم، نه مقابل امتناع و وجوب؟

 

در پاسخ می‌توان گفت: که امکان ‌به این معنا، بینه و برهان لازم ندارد، بلکه یک امر وجدانی است و هرکس باید به وجدانش مراجعه کند و ببیند چنین احتمالی می­دهد یا نه. درحالی که ایشان برای امکان تعبد نفیاً و اثباتاً استدلال و برهان می ­آورند و درصدد اثبات یک امر واقعی و نفس الامری هستند، پس امکان تعبد به معنای احتمال تعبد در مقابل یقین نیست، و به معنای امکان در مقابل امتناع است.

 

آخوند خراسانی پس از ردّ دلیل شیخ انصاری برای امکان تعبد، چنین استدلال ‌می‌کنند: همین که مشاهده می‌کنیم که در خارج محقق شده بهترین دلیل بر امکان آن است؛ زیرا اگر ممکن نبود، که ‌به این مرحله راه نمی­یافت. علمای اصول ثابت کرده‌اند که تعبد به بعضی از امارات ظنیه واقع شده و این کاشف از عدم ترتب محال بر چنین تعبدی است و نیازی به استناد به اصاله الامکان و غیره نداریم.[۴۸]

 

آیت الله حکیم نیز اشکال­هایی را بر شیخ انصاری و محقق خراسانی مطرح می­ کند. اشکال بر شیخ انصاری: دلیل مشهور، که دلیل وجدان باشد، قابل دفاع است و به راحتی نمی­ توان از آن گذشت و گفتند که ما احاطه به تمام جهات حسن و قبح اشیا نداریم؛ بلکه احتمال لزوم محالی که عقل به آن نرسیده، از احتمالات سوفسطایی است که ‌می‌توان به عدم آن قطع پیدا کرد. در نتیجه با دلیل وجدان ‌می‌توان امکان وقوعی تعبد به ظن را پذیرفت.

 

اشکال بر آخوند خراسانی: بحث از امکان تعبد به ظن بدون ملاحظه وقوع یا عدم وقوع آن، لغو نیست؛ زیرا:

 

    1. نزاع در امکان، قبل از نزاع در وقوع مفروض است. پس نمی­ توان با دلیل وقوع بر امکان استدلال کرد و اگر دلیل وقوع کافی بود که چنین نزاعی برپا نمی­شد.

 

    1. نزاع در امکان، از قبیل نزاع در امر عقلی است. پس نمی­ توان با دلیل سمعی بر آن استدلال کرد.

 

  1. درست است که اگر وقوع تعبد ثابت نشود، بحث از امکان فایده­ی عملی ندارد، وجود فایده­ی عملی شرط در صحت نزاع اصولی نیست. چه بسیار از مسائل اصولی خصوصاًً مسائل مطرح در کفایه الاصول، که تنها فایده علمی دارند.[۴۹]

جمع ­بندی و نتیجه

 

با نگاهی به سیر بحث معلوم می­ شود که وقوع تعبد به ظن، بهترین دلیل بر امکان آن است و معنای محل نزاع در امکان، جز امکان وقوعی نمی­تواند باشد. و روند بحث اصولیون نشان می­دهد که همه در جست­وجوی راه حلی برای رفع و توجیه اشکال­های مربوط به آثار و لوازم وقوع تعبد به ظن بوده ­اند؛ اشکال­هایی که ریشه در شبهه­ی دیرین ابن قبه دارند.[۵۰]

 

جواب از دو دلیل ابن قبه

 

مرحوم شیخ انصاری از دلیل اوّل ابن قبه چهار جواب می­ دهند:

 

    1. این دلیل یک قیاس است که تعبد به خبر را در فروع دین با تعبد به خبر در اصول دین مقایسه کرده­اید و قیاس در مذهب ما باطل است.

 

    1. برفرض که قیاس را بپذیریم این قیاس مع­الفارق است و قابل قبول نیست و فرقش این است که در باب اخبار از خداوند انگیزه­ های نفسانی فراوان و فراهم است؛ چون ادعای نبوت و ریاست عامه دارد ولی در اخبار از پیامبر(ص) در فروع دین این انگیزه­ های نفسانی نیست یا نادر است و لذا اگر در اصول دین تعبد روا نیست دلیل نمی­ شود که در فروع دین هم روا نباشد. [۵۱]

 

    1. شما گفتید «وتالی به اجماع باطل است» ما می­گوییم اولاً مسئله امکان و استحاله یک مسئله عقلی است و اجماع یک دلیل تعبدی شرعی است و با یک دلیل تعبدی نمی­ توان یک حکم عقلی را اثبات کرد و ثانیاًً اجماع مربوط به مقام وقوع است نه امکان یعنی اجماع می­گوید: خبر واحد در اصول حجت نیست نه اینکه بگوید ممکن نیست که حجت باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:12:00 ب.ظ ]




‌بنابرین‏ برای برطرف نمودن مشکل و دستیابی به نتایج عادلانه و همچنین برای تشخیص علت مؤثر در وقوع ضرر بهتر است ماده۵۳۵ را به طور مضیق تفسیر نمائیم و بگویم حکم ماده صرفاً شامل مواردی می شود که اسباب متعدد طولی، مساوی التأثیر هستند. یعنی اگر با دو سبب مساوی التأثیر سروکار داشتیم می گوئیم سبب اول ضامن است اما اگر اسباب تأثیر متفاوت داشتند باید آن را از شمول ماده ۳۶۴ و ۵۳۵ خارج کنیم. مانند زمانی که شخص سنگ کوچکی را در معبر عام قرار می‌دهد و دیگری چاه یک متری را در کنار آن حفر می‌کند. در این مورد گذارنده سنگ ضامن است اما اگر قضیه برعکس باشد یعنی شخصی قطعه سنگ کوچکی را در زمینی قرار دهد و شخص دیگری چاه عمیقی نزدیک آن سنگ حفر کند و عابری در اثر برخورد با سنگ به درون چاه سقوط کند و فوت نماید به نحوی که سنگ کوچک به قدری در وقوع خسارت ضعیف باشد که اثری بر آن مترتب نباشد این مورد مشمول ماده ۵۳۵ نخواهد بود و حافر چاه مسئول است نه قرار دهنده سنگ. در نظریه مشورتی شماره ۲۱۸۲/۹۲/۷-۱۳۹۲/۱۱/۱۶ ” ماده ۵۳۵ ق .م. ا ۱۳۹۲ که از متون فقهی اخذ شده است سبب مقدم در تأثیر را مورد پذیرش قرار داده است یعنی بین واضع سنگ و حفر کننده چاه کسی که سنگ را قرار داده مسئول می‌داند زیرا ابتدا عابر با سنگ برخورد کرده و سپس بر اثر برخورد به چاه افتاده است اما با توجه به قسمت اخیر ماده ۵۳۶ و ملاک ماده۵۳۵ قانون یاد شده چنانچه قاضی احراز کند که قرار دادن سنگ کوچک به قدری در وقوع حادثه ضعیف بوده که به تنهایی اثری بر آن مترتب نگردد و حافر چاه با توجه ‌به این امر متعاقب قرار گرفتن سنگ، در محل اقدام به حفر چاه در کنار سنگ نماید و حادثه( جنایت) در اثر برخورد عابر به سنگ و سقوط وی در چاه رخ دهد در این صورت حافر چاه مسئول است نه قرار دهنده سنگ، به هر تقدیر تشخیص مصداق و احراز استناد امری موضوعی و بر عهده قاضی رسیدگی کننده است.” نیز همین امر مورد تأیید قرار گرفته شده است.

ب) نظریه برابری اسباب و شرایط

بر اساس این نظریه بین اسباب و شرایطی که در ورود ضرر دخیل بوده اند نباید تفاوت قائل شد چرا که همه ی عوامل در ورود ضرر نقش داشته اند و هیچ کدام از آنان به تنهایی برای به وجود آمدن ضرر کفایت نمی کرده‌اند. در این نظریه هر شرطی برای شرط دیگر به عنوان سبب عمل می‌کند و باعث به وجود آمدن حادثه می شود به همین خاطر از ترجیح یکی از عوامل مؤثر در حادثه به عنوان سبب ایجاد آن خودداری شده است و تمام عوامل سهیم در حادثه از حیث مسئولیت به نحو برابر مسئول شناخته شده اند.[۴۵۹]

به عنوان مثال شخصی که بر اثر حادثه رانندگی آسیب دیده بود مورد عمل جراحی قرار گرفت و به او خون تزریق شد. چند سال بعد بیماری هپاتیت c در او تشخیص داده شد. زیان دیده که این آلودگی را ناشی از انتقال خون به هنگام جراحی می‌دانست علیه مرکز انتقال خون شکایت کرد و این مرکز نیز راننده ی وسیله نقلیه را که عامل حادثه رانندگی بود مسبب این زیان دانست. این مسئله در شعبه اول مدنی دیوان عالی کشور فرانسه مطرح شده و نظر دیوان این بود که آنچه باعث انتقال خون شده حادثه ی رانندگی بوده چون اصل بر نظریه تسبیب موسوم به ” برابری شرایط ” است. در پرونده مورد بحث حادثه رانندگی سبب لازم برای آلودگی بوده است چرا که بدون آن انتقال خون صورت نمی گرفت و همین کافی است که سببیّت قضایی زیان ها به شمار رود.[۴۶۰]

نظریه مربوطه برای اولین بار به وسیله ” استوبل” و ” ممسن”مطرح شد و سپس در بین سال های ۱۸۶۰ و ۱۸۸۵ توسط” فن بوری” حقوقدان آلمانی تشریح شد.[۴۶۱] و طرفداران زیادی در کشور های مختلف پیدا کرد. به ‌عنوان مثال رویه قضایی آلمان در مسئولیت جزایی از این نظریه تبعیت کرد. همچنین ایالات متحده، ایتالیا، رویه قضایی سابق فرانسه و بسیاری از کشور های عربی مانند عراق، لبنان، لیبی، سوریه از پیروان این نظریه به شمار می‌روند.[۴۶۲]

به نظر می‌رسد در حقوق ایران نیز در برخی از مواد رگه هایی از پذیرش این نظریه وجود دارد. به ‌عنوان مثال ماده ۳۳۵ قانون مدنی که در فرض تقصیر طرفین بدون ملاحظه درجه اهمیت خطای عاملین در ورود ضرر حکم به مسئولیت آن ها داده است منطبق با نظریه فوق است. ماده فوق در این خصوص اشعار می‌دارد ” در صورت تصادم بین دو کشتی یا دو قطار راه آهن یا دو اتومبیل و امثال آن ها مسئولیت متوجه طرفی خواهد بود که تصادم در نتیجه عمد یا مسامحه ی او حاصل شده باشد و اگر طرفین مسامحه یا تقصیر کرده باشند هردو مسئول خواهند بود.”.

قانون مجازات اسلامی در ماده ۳۳۶ قانون سابق [۴۶۳] و ماده ۵۲۸ قانون فعلی[۴۶۴] بر اساس نظریه برابری اسباب و شرایط مسئولیت را به نحو برابر در نظر گرفته است بدون اینکه میزان تقصیر در ورود زیان نقشی در تعیین میزان مسئولیت داشته باشد. در توضیح مواد باید گفته شود که به نظر می‌رسد این ماده منصرف از این مسئله است که درتمام موارد حکم این ماده را اجرا نمود زیرا حکم مواد ‌در مورد تصادم دو وسیله نقلیه قابلیت اعمال دارد و یک حکم استثنایی می‌باشد. ‌بنابرین‏ چنانچه اسباب متعدد در طول هم، دو و یا چند وسیله نقلیه باشند و شرایط مندرج در ماده را داشته باشند حکم این مواد قابل اعمال است اما اگر اسباب متعدد در طول هم وسیله نقلیه نباشند نمی توان از حکم مندرج در این مواد استفاده نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:43:00 ب.ظ ]




 

البته رویکردهای روان درمانی و مشاوره که به یکپارچه سازی عقاید معنوی و مذهبی در جریان روند مشاوره و رواندرمانی می‌پردازند، هنوز در مرحله ی آغازین شکل گیری خود هستند. با این حال، علی رغم اینکه این جنبش، نوظهور است، تاکنون پژوهش زیادی در سراسر جهان و در فرهنگ ها و مذاهب مختلف، را به خود اختصاص داده است. نتایج این پژوهش ها بسیار امیدوار کننده بوده است و نشان می‌دهد که در بسیاری از مداخلاتی که عقاید مذهبی و معنوی در جریان رویکردهای مشاوره و روان درمانی استاندارد، یکپارچه شده اند، تأثیر آن ها بر حیطه های مختلف سلامت روان، مثبت و معنادار بوده است (کال و رابینز، ۲۰۰۴).

 

البته ممکن است این مسئله مطرح شود که تأثیرات درمانی این رویکردهای یکپارچه نگر، صرفاً به خاطر ابعاد روانشناختی آن است و نه مؤلفه‌ های معنوی یا مذهبی. برای بررسی این مسئله، پژوهش های مختلفی با فرهنگ ها و مذاهب گوناگون انجام شده است. بعضی از این پژوهش ها بین نتایج درمان های استاندارد روانشناختی با درمان های روانشناختی یکپارچه شده با مذهب یا معنویت، به تفاوت معناداری دست نیافته اند، ولی شمار قابل توجهی از این پژوهش ها نشان می‌دهند که مداخلات تلفیق یافته با نگرش مذهبی یا معنوی مراجعین، نسبت به مداخلات بدون معنویت یا نگرش مذهبی، تأثیر بیشتری داشته اند. در مجموع، پیشینه ی پژوهشی، بیشتر یافته های دسته ی دوم را تأیید می‌کند (پارگامنت، ۲۰۰۷).

 

در جریان مداخلاتی که از عقاید مذهبی و معنوی مراجعین استفاده می‌کنند، تناسب بین مفاهیم مذهبی و معنوی مورد تأکید، متغیرهای مورد مداخله و رویکرد مشاوره یا روان درمانی خاصی که عقاید مذهبی و معنوی در چارچوب آن یکپارچه می‌شود، بسیار حائز اهمیت است (شافرانسک، ۲۰۰۵). ‌بنابرین‏ به منظور اجرای مداخلات یکپارچه نگر معنوی بر هیجانات، به نظر می‌رسد رویکردهای هیجان محوری همچون روان نمایشگری می‌توانند ظرفیت های بالقوه ی ارزشمندی داشته باشند.

 

۲-۵ روان نمایشگری

 

۲-۵-۱ تاریخچه ی روان نمایشگری

 

به طور کلی پیشینه ی نظریه پردازی ‌در مورد اثر درمانی نمایش، به یونان باستان و نظرات ارسطو ‌در مورد تأثیرات مثبت روانشناختی تئاتر باز می‌گردد (میسیک[۱۴۰]، ۲۰۰۴). به طور خاص در تاریخ علم روانشناسی، چهره هایی مانند ایلجین[۱۴۱]، فرنسزی[۱۴۲] و مورنو،‌ اولین نظریه پردازانی بودند که به تأثیر مثبت نمایش در جریان مشاوره و روان درمانی، تأکید کردند، اما در این میان، تنها این مورنو بود که توانست نظرات خود را در قالب یک رویکرد جامع مشاوره و روان درمانی مطرح نماید که بعده ها به یکی از معروف ترین و پرکاربردترین رویکردهای مشاوره و روان درمانی گروهی تبدیل شد (کاسن، ۲۰۰۴).

 

به اعتقاد نظریه پردازان رویکرد روان نمایشگری، ریشه‌های شکل گیری این رویکرد را باید در تجربیات خاص دوران کودکی، نوجوانی و اوایل جوانی مورنو، بنیان‌گذار این رویکرد، جستجو کرد (مارینیو، ۱۹۹۴). مورنو در دوران کودکی و نوجوانی، درگیری زیادی بامسائل مذهبی داشت و علی رغم شرایط نامناسب اقتصادی حاکم بر خانواده، روحیه ی شاد، خودجوش و خلاقی داشت. مورنو از همان کودکی، علاقه ی بسیار بارزی به بازی های مبتنی بر ایفای نقش داشت. او این بازی ها را به شکل بسیار خلاقانه ای مدیریت می‌کرد و محتوای بازی های او نیز بیشتر حول مفاهیم و تصاویر مذهبی بود (هاورث[۱۴۳]، ۱۹۹۸).

 

مورنو در اوایل جوانی، پیرو جنبش فلسفی- هنری بیان گرایی[۱۴۴] بود. بیان گرایی یک مکتب فلسفی یا هنری خاص نبود و رهبر یا نظریه پرداز مشخصی نداشت. حتی بسیاری از طرفداران این جنبش، یکدیگر را نمی‌شناختند. به طور کلی جنبش بیان گرایی که قبل از جنگ جهانی اول، آغاز شده بود و پس از اتمام جنگ، به طور قابل توجهی توسعه یافته بود، مدعی و خواستار نوگرایی و سنت شکنی در شیوه های بیان هنری و حتی در شئون مختلف ساختارهای اجتماعی و فرهنگی بود. مورنو در سال ۱۹۲۰ در مقاله ی فلسفی- مذهبی خود با نام «واژگان پدر[۱۴۵]» به صراحت گرایش خود را ‌به این جنبش نشان داد. اولین جرقه های مفهوم سازی رسمی‌خودجوشی[۱۴۶] ، که امروزه یکی از مفاهیم کلیدی روان نمایشگری محسوب می شود، در قالب نظرات مورنو در همین چارچوب فلسفی، نمایان شد (مارینیو، ۱۹۹۴).

 

هنگامی که مورنو هنوز جوان بود و چهره ی سرشناسی محسوب نمی‌شد، یکی از علایق اصلی او این بود که به پارک می‌رفت، بچه ها را دور خود جمع می‌کرد، برای آن ها داستان می‌گفت و اَشکال مختلفی از بازی های مبتنی بر ایفای نقش را در میان آن ها رهبری می‌کرد. هدف و انگیزه ی اصلی او در جریان این بازی ها این بود که سطح خلاقیت و خودجوشی بچه ها را برانگیزد و ارتقا بخشد. همین فعالیت ها که حتی گاهی در نظر مردم، عجیب به نظر می‌رسید، در واقع از جمله ریشه‌های اولیه ی شکل گیری روان نمایشگری بود (هاورث، ۱۹۹۸).

 

مورنو پیش از بنیانگذاری روان نمایشگری، تجارب موفقی را در کارهای گروهی داشت که به نوعی پیشگام رویکردهای گروه درمانی امروزی محسوب می‌شود (مارینیو، ۱۹۹۴)، اما ریشه‌های اولیه ی شکل گیری رسمی‌روان نمایشگری به عنوان یک رویکرد مشاوره و روان درمانی، به سال های ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۴ در وین باز می‌گردد. او در سال ۱۹۱۹ اولین بار اصطلاح روان نمایشگری را به کار برد و در طی این دوره، مکانی را اجاره کرد و با گروهی از بازیگران، فعالیت هایی را مبتنی بر نقش گزاری ارتجالی[۱۴۷] آغاز کرد. طی این فعالیت ها، مورنو از این بازیگران می‌خواست تا به جای اجرا ‌بر اساس متن های از پیش تعیین شده،‌ به طور خودجوش، مسائل شخصی خودشان را اجرا کنند. این شکل از تئاتر بالبداهه[۱۴۸] که توسط مورنو راه اندازی شده و تمرین می‌شد، بسیاری از مبانی آنچه که امروزه روان نمایشگری نامیده می‌شود را شامل می‌شد. استفاده از سکو (صحنه)[۱۴۹]، بهرمندی از فرایند پالایش روانی[۱۵۰] جهت شناسایی و حل مسائل در یک فرایند درمانی امن، تأکید بر ارتقاء خودجوشی از طریق تکنیک های مختلف و نیز استفاده از ارکانی همچون شخص اول و ایگوهای یاور، همگی مؤلفه‌ هایی بودند که هنوز هم اجزای اصلی روان نمایشگری را تشکیل می‌دهند. منتها هنوز این شکل روان نمایشگری، تفاوت های زیادی با شکل امروزی داشت. پس از شکل گیری اولیه ی روان نمایشگری در وین، مورنو در سال ۱۹۲۶ به نیویورک مهاجرت کرد و طی پنجاه سال بعدی، به رشد و تکامل روان نمایشگری پرداخت تا اینکه روان نمایشگری به تدریج به شکل امروزی خود تبدیل شد (هاورث، ۱۹۹۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ب.ظ ]




 

مبحث مهم توسعه حرفه­ای در سازمان­ها به دو مطلب اشاره دارد: اول شناسایی مسایل و نارسایی­های موجود در دانش، نگرش و رفتار سازمانی کارکنان که فعالیت مدیریت منابع انسانی در این رابطه جنبه اصلاحی و رفرم به خود ‌می‌گیرد و دوم ارتقاء سطح استانداردهای مهارتی و رشد مستمر دانش، توان و قابلیت های حرفه­ای نیروی انسانی که مستلزم تلاش مدیران منابع انسانی برای بهبود مداوم سازمان و عملکرد سازمانی است، مقوله ای که سرلوحه نگاه تازه و جامع سیستم مدیریت کیفیت فراگیر ‌می‌باشد. به همین خاطر نظارت و راهنمایی آموزشی به عنوان بخشی از مجموعه اقدامات مدیریت منابع انسانی در آموزش و پرورش تلقی می­گردد که با تأکید بر بازسازی، نوسازی و بهسازی منابع انسانی در راستای اصلاح و بهبود دانش­ها، نگرش­ها و توانایی های حرفه­ای معلمانی گام بر می­دارد که از نظر سطح و اندازۀ دانش شناختی و تخصصی، انگیزه و علاقه به فعالیت تدریس و آموزش و سابقه فعالیت­های آموزشی بسیار متفاوتند. ‌بنابرین‏ در نگاه پیشرو به مقوله نظارت و راهنما یی آموزشی آن را فرایندی کلینیکی می­داند که در راستای اعتلای کیفیت تدریس، آموزش و یادگیری تلاش می‌کند. این برداشت از نظارت و راهنمایی آموزشی، این فرایند را به وسیله­ای حیاتی و مهم مبدل می­سازد تدارک شرایط لازم برای رشد و توسعه حرفه­ای معلمان اولویت اساسی آن است و می­ کوشد تا با شناخت هر چه عمیق تر از گروه ­های مختلف معلمان و خصوصیات حرفه­ای، عاطفی و انگیزش آنان، استراتژی­ها و راهکارهای مناسبی را برای حل مشکلات و بهبود مهارت­ های حرفه­ای آنان بیابد. اما با وجود این و علی‌رغم جایگاه مهم نظارت و راهنمایی آموزشی در ارتقاء اثربخشی معلمان که به منزلۀ سیکلی از بازخوردها و اقدامات جبرانی عمل می­ کند و با وجود مزایای متعددی که اجرای صحیح چنین مکانیزمی برای نظام آموزشی به ارمغان می آورد، سیاست ها، روش های اداری و اجرایی این فرایند و میزان اهتمام مسئولان و مدیران آموزشی کشور برای تسهیل شرایط مناسب در اجرای مؤثرتر آن بسیار مأیوس کننده است و آن را از اولویت قابل قبو لی در برنامه اصلاح و بهبود نظام آموزشی برخوردار نکرده است (گلاثورن و فاکس، ۱۳۸۲: ترجمه عزیزی).

 

از آنجا که فرایند نظارت و راهنمایی آموزشی با اصلاح و بهبود آموزش و پرورش سر و کار دارد، لذا ارتقای کیفیت فعالیت های آموزشی هدف اصلی و سنگ بنای این فرایند است (نیکنامی، ۱۳۷۷ ؛ کراجیوسکی[۳۳]، ۱۹۸۵ وایلز[۳۴]، ۱۹۶۷)، اهمیت، اعتبار و ضرورتش به صورت روزافزونی در حال گسترش است. ‌بنابرین‏ همزمان با افزایش دامنه توقعات و انتظارات جامعه و خانواده ­ها از محیط­های آموزشی برای افزایش سطح کیفی خدمات آموزشی، از مدیران و معلمان انتظار می­رود که متناسب با شرایط موجود چنان راهنمایی گردند که در انتخاب روش مناسب تدریس، استفاده از وسایل و بهبود روابط انسانی در مدرسه، تغییرات و دگرگونی­های قابل ملاحظه­ای در رفتار و روابط خود با دانش آموزان در محیط­های آموزشی به ­وجود آورند.

 

از نظر علمی مفهوم نظارت و راهنمایی طی یکصد سال گذشته فراز و نشیب زیادی را طی ‌کرده‌است . در متون کلاسیک تربیتی، نظارت و راهنمایی به معنای کنترل، هدایت، و ارزشیابی امور جاری به منظور بر رسی عملکردها و ناظر آموزشی به ک سی اطلاق می شود که مسئولیت نظارت بر کمیت و کیفیت انجام کار دیگران را بر عهده دارد (علاقه بند، ۱۳۷۴ ).

 

اما بر خلاف تعابیر سنتی از نظارت، این مقوله در معنای نوین خود بیشتر جنبه‌های کلینیکی و بالینی گرفته که هدفش زمینه سازی رشد و توسعه حرفه ای معلمان به صورتی کاملا مشارکت جویانه است. از این لحاظ نظارت با در نظر گرفتن جوانب اساسی روابط انسانی در سازمان،

 

تلویحاً بر آن است تا حرمت و نشان و مقام انسان در سازمان را نیز مدنظر و توجه قرار دهد (عباسپور، ۱۳۷۵).

 

بر این اساس از نظر فلسفی ب یشتر افراد بر این باور هستند که چنین فرایندی باید توجه به مؤلفه های انسانی را هم در برخورد با دانش آموزان و هم با معلمان در کانون اقدامات خود قرار دهد . از نظر تاریخی نیز اگر چه نظارت و راهنمای آموزشی ریشه در اروپای غربی دارد و اولین خدمات بازرسی دولتی در فر انسه به اواخر قرن هجدهم بر می‌گردد (دی گراو[۳۵]، ۲۰۰۷) اما خصوصیات منحصر بفرد نظام آموزشی و سیستم مدارس آمریکا در توسعه آن نقش، بسیار چشمگیری داشته است (گلانز[۳۶]،۱۹۹۴). علی‌رغم اینکه تضادهایی در ریشه‌های تاریخی نظارت و راهنماید آموزشی در بروکراسی و برداشت ها و ایده های حرفه گرایانه جدیدتر از این فرایند وجود دارد، اما به طور کلی و به شکلی پیوستار مانند و تکاملی ۷ مدل در تاریخچه تکامل نظارت خودنمایی می‌کند که عبارتند از: بازرسی، کارایی، دمکراتیک، علمی، رهبری، (بالینی و مفاهیم متغیر. گلانز (۱۹۹۷) راهبردهای نظارت و راهنمای آموزشی را در سه گروه دسته­بندی می‌کند: ۱٫ راهبرد علمی -کاربردی، ۲٫ راهبرد عملی – تفسیری و ۳٫ راهبرد انتقادی – آزادیبخش. نظارت و راهنمایی آموزشی همانند سایر زمینه‌های حرفه­ای متأثر از مبانی نظری مختلف است. نظارت و راهنمایی آموزشی به­عنوان یک قلمرو علمی هم متأثر از تئوری های مربوط به ارزشیابی بوده است و هم مبانی تئوریک مربوط به مطالعات بالینی بر آن اثر گذاشته است (وایت و دانیل[۳۷]، ۱۹۹۶). از طرف دیگر، هر چند بر اساس مبانی نظری مختلف برای نظارت و راهنمای آموزشی، راهبردهای اجرایی مختلفی پیشنهاد شده و دستور العمل­هایی تجویز گردیده این (داریش و پلایکو[۳۸]، ۱۹۹۵) اما در این فرایند به طور سنتی سعی شده است تا کیفیت تدریس، بهبود یابد (گلانز و نویلی[۳۹]، ۱۹۹۷).

 

هر چند به طور نظری نظارت و راهنمایی آموزشی از طریق حمایت از معلمان، کنترل کارکرد مدرسه و تسهیل تعامل مدارس با هم می ­تواند به ابزاری قوی برای بهبود کیفیت مبدل گردد (دی­گراو، ۲۰۰۷) و بر این اساس نیز بعضی از معلمان از نظارت و راهنمایی آموزشی بهره­های فراوانی می­ گیرند و بعضی از ناظران مستعد و شایسته، در کار با معلمان از مقبولیت و اثر بخشی خاصی برخوردارند، اما در عمل بیشتر معلمان از اینکه بر آنان نظارت کنند چندان راضی نیستند. آنان همواره به صورت تدافعی به نظارت عکس العمل نشان می­ دهند و آن را مفید تلقی نمی کنند. در حالی که نظارت بر معلمان بخشی از آموزش و کار حرفه­ای آنان محسوب می شود (عزیزی، ۱۳۸۶).

 

۲-۱-۴- روش تدریس

 

اصطلاح تدریس اگر چه در متون علوم تربیتی مفهومی آشنا به نظر می­رسد. برداشت­های مختلف معلمان از مفهوم تدریس می ­تواند در نگرش آنان نسبت به­فراگیر و نحوه کارکردن با آن ها تاثیر مثبت یا منفی برجای گذارد. برداشت چندگانه از مفهوم تدریس ‌می‌توان دلایل مختلفی داشته باشد، از مهم­ترین آن ها ضعف دانش­ پایه، اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از دیدگاه­ های مختلف تربیتی است (پورتوکلی، ۱۳۸۸). تدریس فعالیتی است پیچیده که مستلزم آمادگی دقیق، طراحی هدف­ها و فعالیت­هاست. این طراحی بر اساس ساعت، روز، هفته انجام می­ شود. به­علاوه طراحی بلند مدت برنامه درسی را در طول یک دوره، نیم­سال و سال تحت پوشش قرار می­دهد (ویداوسون[۴۰]، ۲۰۰۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:43:00 ب.ظ ]




 

بند دوم: سنت

 

حدیث نبوی (ص) نهی النبی عن الغرر به گفته فقها، یک حدیث به نحو مرسل است و بدون ذکر سند نقل شده است و آنان حدیث مرسل را فاقد ارزش می دانند اما چگونه می توان به آن استناد نمود؟ باید گفت مرسله بودن و به طور کلی ضعف سند با شهرت عملی قابل جبران است و مشهور فقهای عامه و خاصه ‌به این حدیث تمسک جسته اند و این حدیث در مجامع حدیثی شیعه به نحو مستند نقل شده است. یکی از احادیثی که به آن استناد می شود حدیثی است از حضرت علی (ع) که در آن از بیع غرری نهی شده است.[۱۱] نهی مذبور نهی ارشادی است و به خطری و غرری و فاسد بودن معامله اشاره دارد. چون اینکه نواهی وارد بر باب معاملات ارشادی است و مستقیماً مطلوب مستدل را می رساند و یا اگر هم نهی مولوی تعبدی باشد ولی به دلیل خاصی که اجماع باشد مفید فساد بیع است.

 

حدیث دیگری در باب غرر آمده است : الغرر عمل مالا یؤمن مع من الضرر: یعنی غرر عبارت است از انجام کاری که از ضررش ایمن نیستیم.پس مستفاد از این حدیث آن است که غرر شخص را در خطری می افکند که ایمن از ایراد ضرر نخواهد بود و این همان مفهوم خطری است که به ان در گذشته اشاره شده است، بر همین مبانی برخی از فقها بر این عقیده اند که شهرت خبر بین عامه و خاصه مرسل بودن حدیث را جبران می‌کند.[۱۲] هم چنین برخی دیگر در این باب معتقدند: یعنی مشهور بودن خبر در زبان و گفتار فقهاء ” از تتبع و فحص در سند روایت بی نیاز است.”[۱۳]

 

در باب مفهوم نهی در روایت نیز باید گفت که لفظ نهی ظهور در حرمت دارد اما این حرمت به مقتضای حکم عقل است نه ظهور وضعی. اما نکته ای که باید توجه نمود این مطلب است آیا این نهی ظهور در فساد دارد یا خیر؟ معامله فاسد معامله ای است که لازمه و مبنای ایجاد آن مغایرت با لوازم و مبنای وجوبی قانونی می‌باشد و تغایر میان این ۲ امر، موجب نفی وجود اثر مطلوب در عقد خواهد شد. پس نهی موجب فساد نهی ای است که عدول از آن موجبات فقدان اثر مطلوب بر معاملات را فراهم می آورد اما نکته مهم که باید مورد اشاره قرار بگیرد این است که بین نهی و صحت معامله تلازم نیست ‌به این مفهوم که نهی شارع همواره دلالت بر فساد نمی کند زیرا ممکن است گاهی نهی در سبب باشد که این نهی موجب بطلان عقد نیست و یا ممکن است نهی در مسبب ( اثر معامله ) باشد که این نهی موجب بطلان معامله می‌باشد.و نهی از معاملات غرری از این دسته از نواهی شارع است وبر این اساس بیع غرری منهی است و نتیجه نهی از باب نهی موجب فسادمی باشد.

 

بند سوم: اجماع

 

یکی از منابع استنباطی شناخت احکام اسلام اجماع می‌باشد در تعریف اجماع آمده است:اجماع عبارت است از اینکه همه ی احل و عقد از امت محمد (ص) در یکی از ازمنه بر حم واقعه ای اتفاق کنند.[۱۴]

 

نکته ای را که باید به آن توجه نمود این مطلب است که اجماع یک دلیل لبی است که بر فرض پذیرش، تنها می‌تواند در محدوده ای که تحقق آن یقینی است دلیل باشد و چون فاقد ظهور لفظی می‌باشد قابل تسری به سایر موارد نسبت و باید بر قدر متیقن حمل شود.اما باید گفت که بعد از احادیث نبوی (ص) مهم ترین دلیل و مدرک بطلان و منع معامله غرری اجماع فقها می‌باشد، و بر همین مبنا برخی از فقها در باب اجماع در معاملات غرری معتقدند: یکی از مدارک فساد بیع غرری اجماع است. پس کسی که در آثار فقها تتبع نماید، همه ی آن ها بر فساد معامله غرری تصریح نموده اند، به حدی که برای فقیهان علم حاصل می شود که این علم از امام معصوم (ع) صادر شده است و این حکم میان اهل سنت و شیعه متفق علیه است.[۱۵]

 

گفتارسوم: غرر از منظر فقهای اسلامی

 

بند اول: مصادیق موارد تحقق غرر

 

نکته ای که باید به آن توجه نمود این مطلب است که آیا غرر تنها در عنوان بیع مصداق دارد یا اینکه در سایر معاملات نیز می توان به آن استناد نمود؟در باب این مطلب برخی از فقها بر این عقیده اند[۱۶]: غرر به طور مسلم عقد بیع را در بر می‌گیرد و البته بر سایر عقود نیز قابلیت تسری را دارد جز در مواردی که با دلایل خاصی استثناء شده باشد.صاحب شرایع نیز بر این عقیده است:[۱۷] که علاوه بر اینکه قاعده غرر در عقد بیع جاری می‌باشد، در سایر عقود معاوضه ای مانند مزارعه، اجاره، سلف و ….نیز مطرح است. از باب مثال ‌در مورد اجاره اشاره بر این مطلب دارد که : عقد اجاره چون یک عقد لازم می‌باشد، تعیین مدت در آن به جهت دفع غرر شرط است و هم چنین در اجاره ( عقار ) می‌گوید: برای دفع غرر لازم است که زمین با مشاهده یا اشاره به آن معین گردد و به اموری که جهالت را مرتفع می کند وصف گردد. زیرا اجاره در ذمه به دلیل در بر داشتن غرر، باطل است.

 

برخی دیگر از فقها نیز بر این عقیده اند:[۱۸] که اجاره عقد معاوضه ای لازم و مبتنی بر مغابنه است پس برای مشروعیت لازم است غرر از ناحیه عوضین با تعیین منفعت و اجرت برطرف می‌گردد.‌بنابرین‏ انچه در این باب به آن اشاره شده است بیانگر این مطلب است که فقهااصولاً غرر را به لفظ اطلاق آن پذیرفته اند، و آن را مختص به بیع نمی دانند، و تسری آن را بر سایر عقود را بلا اشکال می دانند و برای رفع تنازع باید ‌به این نکته توجه نمود که حدیث نبوی (ص) با روایت نهی النبی عن الغرر، شامل کلیه معاملات ( مبتنی بر مغابنه ) می‌باشد و براین اطلاق قیدی نیامده است که آن را مقید به قید تفسیر نماییم زیرا ( التقیید فی المطلقات و تخصیص فی العمومات).

 

از طرفی دیگر در حدیث نبوی (ص) روایت نهی النبی عن بیع الغرر، لفظ بیع وارد مورد غالب عقود مغابنه ای می‌باشد و این لفظ از باب بیان مصداق بارز است نه به عنوان حصر موضوع. مع هذا استعمال این روایت در سایر عقود با این مقتضی خالی از اشکال می‌باشد. اما احتجاج ‌به این روایت در فقه امامیه در عقود غیر معاوضه ای مانند هبه، و عقودی که هدف از انعقاد آن احسان و مسامحه است نه مغابنه به لفظ مطلق بر اکل مال به باطل دلالت نخواهد داشت.

 

فقهای اسلامی ( امامیه ) در تبیین عنوان غرر با مبنا قرار دادن عنوان ( خطر) به عنوان مفهوم غایی از واژه (غرر) تعاریف هم سو با مبانی استدلالی، ارائه نموده اند که به آن می پردازیم.

 

در همین باب صاحب جواهر می‌گوید[۱۹]: غرری که در حدیث نبوی ( نهی النبی عن الغرر ) از آن نهی شده است خصوص بیع غرری و خطری است که از جهل به صفات مبیع سرچشمه می‌گیرد و خطری بودن بیع به خاطر جهل مشتری به صفات کمی و کیفی می‌باشد. نه اینکه مطلق خطر، و مراد از بیع خطری بیعی است که چه از جهل بر صفات ناشی شود و چه از جهل به حصول و وصول مبیع به مشتری.

 

هم چنین شیخ صدوق در معانی الاخبار آورده است[۲۰]: اینکه دین اسلام برخی از معاملاتی را که در جاهلیت رایج بوده ابطال ‌کرده‌است از قبیل بیع منابذه و ملامسه و بیع حصات، علت حکم به بطلان و فساد آن این است که این ها معاملات غرری هستند و بیع غرری باطل است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ق.ظ ]




 

اگر اسیر مرتکب جرم یا جنایتی می شد مجازاتش به دست دارنده ( اعم از اشخاص حقیقی ویاحقوقی ) بود و به هر شکل که صلاح می‌دانست و هر قدر که لازم می دید مرتکب را مجازات و تنبیه می کرد ، هیچ قانون و مقرراتی در بین نبود لذا تنبیه و مجازات اسیر به انصاف ، عدالت و میزان تشخیص دارنده بستگی داشت .

 

مبحث دوم : وضعیت اسارت واسیران در جنگ های جهانی اول و دوم و پس از آن ها

 

گفتار اول : وضعیت اسارت واسیران در جنگ های جهانی اول و دوم

 

دردوران باستان وقرون وسطی مفهوم اسیر و اسیر جنگی به معنا و مصداق امروزی وجود نداشت و موضوعی ناشناخته بود اسیران جنگی و یا بطورکلی شکست خوردگان درجنگ ، محکوم به قتل ، دارآویخته شدن یابردگی و اسارت بودند بردگی اسیران ‌به این ترتیب بود که آنان از لحاظ مالی و جانی در اختیار شخص اسیر کننده و یا مقامات نظامی کشور اسیر کننده قرار داشته و آن‌ ها به هرنحو که میل و اراده می‌نمودند با اسیر رفتار و سلایق خود را اعمال می‌کردند.

 

‹‹ یونانیان حتی خشونت وبی رحمی را تا آن‌جا کشانده که درمواردی اسیران را با آهن گداخته یاسرب و چیز نوک تیزکورمی کردند. تاریخ گویای این واقعیت تلخ است که رفتار و عملکرد یهودیان و بخصوص نحوه برخورد مسیحیان درطول جنگ های صلیبی با اسیران جنگی ، رفتاری توام با خفت وخواری و ایذا و شکنجه های سخت بوده است. منجمله این‌که : ‹‹ وتیوریا[۱۱]۱›› عالم مذهبی مسیحیت اعتقاد داشت که باید کلیه اسیران جنگی مسلمانان را بدون استثتا به قتل رساند و زنان و فرزندان آنان را به بردگی در آورده و این رفتار و برخورد با اسیر جنگی قرن ها طول کشید و اصول مربوط به اسارت جنبه عرفی داشت[۱۲]۲››.

 

مفهوم اسیر جنگی دراواخرقرن هفدهم پس از جنگ های سی ساله معروف به وستفالی در آن قرارداد مطرح گردید. «در همین اعصار بود که مونتسکیو و ژان ژاک روسو دانشمندان و فیلسوفان فرانسوی عقاید علمی ‌و جدیدی را درباره اسیر جنگی ابراز نمودند از نظر این دوجنگ یک رابطه دولت است، تنها اختیار یا حقی که حقوق جنگ برای طرف های متخاصم نسبت به سربازان به بند آمده دشمن می شناسد این است که از ادامه شرکت آنان درجنگ ممانعت بعمل آورد .»[۱۳]۳ همان طورکه قبلا شرح داده شد تا زمان‌های درازی اصول حاکم بر اسارت قواعد عرفی و سلیقه های شخصی و حاکمان وقت بود به مرور زمان برخی مقررات در بعضی قراردادهای دوجانبه و نیز تعدادی از متون حقوقی داخلی کشورها هویدا شد شاید بتوان از قرارداد تجارت بین ایالات متحده و دولت پرو در۱۰ سپتامبر۱۷۸۵ که درماده ۲۴ قرارداد موصوف متعرض قوانین و مقرراتی قابل اجرا در زمان جنگ بین دو کشور شده بود از قدیمی ترین قراردادها در این زمینه نام برد. قانون دیگری که ازآن می توان به عنوان عاملی مهم واثر گذار در این برهه نام برد قانونی است که در مه ۱۷۹۲ مجلس ملی فرانسه به تصویب رساند که طی آن اعمال سبعیت و خلاف شان و شئون انسانی، رفتارهای خشن و بهره کشی نسبت به اسیر جنگی مردود و قابل مجازات اعلام گردید. ضمن این که اسرای جنگی برای نخستین بار درجهان تحت مراقبت و حمایت ملت فرانسه قرار گرفت . این مصوبه تاثیر زیادی در وضعیت و رفتار با اسیران جنگی در فرانسه و ‌دیگر کشورها داشت . به عنوان مثال می توان به قرارداد تبادل اسرا مربوط به اسرای جنگی بین ایالات متحده و انگلستان اشاره نمود که در مه ۱۸۱۳ امضا و شرایط و حقوقی جهت اسیران ، همچنین نحوه مبادله ی آن ها متذکر شده بود. و یا معاهده «تروخیلو» که بین اسپانیا و کلمبیا درخصوص نظم و ترتیب دادن به جنگ و وضعیت اسرای جنگی در نوامبر۱۸۲۰ امضا شد و حقوق زیادی را برای اسرای جنگی پیش‌بینی کرد. در این سال ها نیز اسیران علی رغم اینکه از حقوق زیاد ‌و جدیدی برخوردار شده اما هنوز با فرم ها و استانداردهای حقوقی و مطابق با موازین انسانی فاصله زیادی وجود داشت کشتارهای جمعی هنوز تکرار می شد و عدم رعایت حقوق اسیران هنوز شمایی از قدرت ویک باب بود، سرنوشت رقت بار و اسفناک اسیران در جنگ های انفصال آمریکا که در خلال این جنگ ها ۲۴۰۰۰ اسیر فدرالی در اردوگاه های نیروهای جنوب به فجیع ترین شکل کشته شدند. ویا۳۶۰۰۰ کنفدره در اردوگاه های شمال بدون هیچ رحمی کشته گشتنداین ها از نمونه های بارز و کاملاً مشخص عدم رعایت حقوق اسیران جنگی بودند. وضعیت حقوقی اسیران جنگی تا پایان قرن ۱۹ درهیچ معاهده ای به طور تفصیلی گنجانده نشده بود قبل از آن در مواد ۱۰۵ و ۱۰۶ مقررات ۱۸۶۳ کشورآمریکا ‌در مورد مبادله اسیران اشاراتی شده بود در سال ۱۸۶۶ درپراگ کنوانسیونی بین اطریش و پروس منعقد شد که در برگیرنده اصولی در رابطه با تخلیه سرزمین اتریش بود قوانین و مقرراتی هم ‌در مورد مبادله اسیران جنگی در این کنوانسیون به چشم می‌خورد . اولین تلاش درتنظیم وضعیت اسیران جنگی و رفتار با آن‌ ها در یک معاهده ی چند جانبه و ‌در کنفرانس ۱۸۷۶ بروکسل بود که اگر چه جنبه الزام آوری نداشت اما حاوی اصولی بود که میتوان آن اصول را پیش در آمد تحولات و تصمیمات و مقررات بعدی دانست ، دراعلامیه بروکسل تعداد۱۲ ماده از مواد آن به قوانین و مقررات حاکم براسیران جنگی اختصاص داشت ، ولی همان‌طورکه قبلا ذکرگردید اعلامیه مذکور مورد تصویب واقع نشد و در نتیجه به مرحله اجرا نیز در نیامد. اما اصول آن درموافقت نامه‌ها و معاهدات بین‌المللی بعدی مؤثر واقع و زیر بنای آن ها قرارگرفت. قرن نوزدهم شاهد مفاهیم نوین و جدیدی در حقوق طبیعی ‌و حرکت جدید بشر دوستانه به ویژه درایده های دانشمندان و فلاسفه همانند ‹‹ هنری دونان››[۱۴]۱ بود.

 

« سرانجام جهان متمدن ‌و پیشرفته این اصل مهم را پذیرفت که اسیر یک جنایتکار نیست ، بلکه صرفا دشمنی است که دیگر قادر به حمل سلاح نمی باشد و باید از حقوق انسانی برخوردار و در پایان مخاصمات او را آزاد نمود ضمن این که هنگام اسارت نیز باید مورد احترام قرارگرفته و با او رفتار انسانی داشت ، شخصیت جسمانی، معنوی ، شئونات انسانی وحقوق حقه ی او محفوظ بماند. این مفهوم ودیدگاه جدید از اسیر که مقبول اکثر دول بود از طریق فعالیت های دیپلماتیک وحقوقی به شکل متون حقوقی مدون در رویه حقوقی و عملی دولت ها جای گرفت .

 

متن پیش نویس ۱۸۷۴ بروکسل ، کنوانسیون ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ لاهه ، موافقت نامه های ویژه میان دولت های متخاصم در۱۹۱۷ و۱۹۱۸ دربرن سوئیس وکنوانسیون ۱۹۲۹ ، همگی نشان دهنده نقاط عطف و شگرف در این تحول بزرگ بودند»[۱۵]۲ .

 

اصول اولیه حقوق ‌و تکالیف اسیران جنگی درفصل دوم بخش اول قواعد مربوط به حقوق وآداب جنگ زمینی ، ضمیمه کنوانسیون دوم اولین کنفرانس صلح لاهه ‌در سال‌ ۱۸۹۹ طی موارد ۴ تا ۲۰ در نظرگرفته شده بود که همان قواعد مذکور با تغییرات کمی در موارد ۴ تا ۲۰ کنوانسیون سال ۱۹۰۷ لاهه آورده شده بود، که درآن به مسئله بازگشت هرچه سریعتر اسیران جنگی به ارکان خود اشاره شده بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




 

مجموع تمام واحدها یا افراد را جامعه می‌گویند. جامعه ممکن است محدود[۲۳] و یا نامحدود[۲۴] باشد اگر تعداد واحدهای موجود در یک جامعه محدود باشد آن را جامعه محدود و اگرتعداد واحدهای جامعه نامحدود باشد آن ‌را نامحدود می‌گویندیک جامعه ممکن است پیوسته یا نا پیوسته باشد (فرشادفر، ۱۳۸۱، ۳۷۲).

 

جامعه آماری این تحقیق کلیه مشتریان شعب بانک توسعه تعاون استان اردبیل در سال ۹۱ و ۹۲ است که از سامانه تلفن بانک سمات استفاده می‌کنند.

 

۳-۴- نمونه و روش نمونه‌گیری

 

نمونه عبارت از قسمتی از جامعه می‌باشد روند انتخاب نمونه را نمونه‌گیری گویند، در استنباط آماری درباره یک جامعه و با بهره گرفتن از یک نمونه لازم است که نمونه ها نماینده جامعه باشند. دلایل مختلفی وجود دارد که که محققان از نمونه‌گیری استفاده کنند از جمله: کم هزینه بودن، به روز بودن، درستی، زمان، آزمون تخریب کننده (عادل آذر، ۱۳۸۷، ۲)

 

در علم آمار روش های مختلفی برای نمونه گیری بیان شده است از جمله نمونه گیری تصادفی،نمونه گیری منظم، نمونه گیری گروهی،نمونه گیری خوشه ای، نمونه گیری مرحله ای.

 

از آنجایی که تحقیق بر روی کل جامعه آماری بسیار وقت گیر و پر هزینه است لذا از نمونه گیری استفاده شد و چنانچه بخواهیم نتایج حاصل از نمونه را به کل جامعه تعمیم دهیم باید از روش نمونه گیری استانداردی استفاده شود. حجم نمونه آماری مناسب برای پژوهش حاضر، ‌بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران برابر با ۳۸۴ نفر تعیین گردید.

 

فرمول محاسبه حجم نمونه در این پژوهش عبارت است:

 

 

 

از آنجا که بانک توسعه تعاون کشور شعبه اردبیل در سال۱۳۷۶ تأسيس و فعالیت خود را آغاز نموده است. با افزایش شعب و واحدهای تحت پوشش، زیرنظر سرپرستی امورشعب ستاد تهران ادامه فعالیت داده و در سال ۱۳۸۵ از مدیریت امور شعب به صورت مستقل تحت سرپرستی اداره امور شعب استان اردبیل به فعالیت خود ادامه داد. و هم اکنون با ۱۰ واحد که تعداد ۲ واحد آن جزء شعب شهری اردبیل و تعداد ۸ واحد آن در شهرستان‌های تابعه (خلخال – مشگین شهر – بیله سوار – گرمی – پارس آباد – کوثر– نمین و نیر) سیستم بانکی ارائه می‌دهد.

 

در تحقیق حاضر، از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است. ابتدا فهرست شهرستان‌های تابع استان اردبیل فهرست گردیدند و با استفاده ز روش نمونه گیری خوشه ای پنج خوشه انتخاب و در میان خوشه ها به طور تصادفی ساده دو شعبه و در نهایت ۱۰ شعبه انتخاب گردید که در جدول ۳-۱ خوشه های انتخاب شده آورده شده است.

 

جدول (۳-۱) روش نمونه گیری خوشه‌ا‌ی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف خوشه ها شعبه ها تعداد نمونه ها ۱ اردبیل ۱ ۱ ۲ پارس آباد ۱ ۱ ۳ گرمی ۱ ۱ ۴ نیر ۱ ۱ ۵ مشگین شهر ۱ ۱ مجموع ۵

۳-۵- ابزار جمع‌ آوری اطلاعات

 

انتخاب نوع ابزار، گرد آوری اطلاعات بستگی به نوع پژوهش، اهداف و روش آن دارد. لذا در این پژوهش با توجه به موضوع پژوهش و اهداف کاربردی آن از میان ۲۵ سئوال پرسشنامه استاندارد و از تعداد پرسشنامه ۲۱ سئوال استفاده گردیده است.

 

۳-۵-۱- روایی و پایایی پرسشنامه

 

منظور از روایی آن است که آیا ابزار اندازه گیری می‌تواند خصیصه و ویژگی که ابزار برای آن طراحی شده است را اندازه گیری کند یا نه؟ روایی انواع مختلفی دارد که عبارتند از:

 

۱- صوری ( بر اساس قضاوت افراد مطلع )

 

۲- محتوایی ( توان سنجش میزان وجود اندازه صفت )

 

۳- ملاکی ( اثر بخشی یک ابزار در پیش‌بینی رفتار یک آزمودنی در یک موقعیت خاص )

 

۴- سازه­ای (سنجشگر اجزای متغیر به تناسب سهم هر قسمت در کل ساختار متغیر) (خاکی، ۱۳۸۲،
۱۳۶).

 

در این پژوهش با توجه به اینکه سوالات پرسشنامه استاندارد می‌باشد و کارهای مشابه بیشتری با این پرسشنامه انجام شده است قبلاً روایی آن به دست آمده است.

 

تعیین پایایی (قابلیت اعتماد) پرسشنامه

 

منظور از پایایی قابلیت اعتماد آزمون ثبات و پایایی اندازه گیری در زمان‌های مختلف است. در آزمونهایی که ضریب اعتبار بالایی دارند خطاهای اندازه گیری به حداقل کاهش یافته است (بست، ۱۳۷۳، ص ۹۵).

 

آزمونی که دارای روایی است همواره دارای پایایی نیز هست و رابطه معکوس بین این دو ضروری نیست (خاکی، ۱۳۸۲، ص ۱۳۶).

 

قابلیت اعتماد یا پایایی یکی از ویژگی‌های فنی ابزار اندازه‌گیری است. مفهوم یاد شده ‌به این امر سر و کار دارد که ابزار اندازه‌گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست می‌دهد.

 

دامنه ضریب قابلیت اعتماد از صفر (عدم ارتباط) تا ۱+ (ارتباط کامل) است. ضریب قابلیت اعتماد نشانگر آن است که تا چه اندازه ابزار اندازه‌گیری ویژگی های با ثبات آزمودنی و یا ویژگی‌های متغیر و موقتی وی را می‌سنجد. برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد ابزار اندازه‌گیری، شیوه های مختلفی به کار برده می‌شود. از آن جمله می‌توان به:

 

اجرای دوباره آزمودن (روش بازآزمایی)

 

روش موازی (همتا)

 

روش تصنیف (دو نیمه کردن)

 

روش کودر – ریچارد سون

 

روش آلفای کرونباخ اشاره نمود.

 

در این تحقیق به منظور تعیین پایایی آزمون از روش آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه‌گیری که خصیصه‌های مختلف را اندازه‌گیری می‌کند به کار می رود.

 

برای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ابتدا باید واریانس نمره‌های هر زیرمجموعه سوال‌های پرسشنامه و ورایانس کل را محاسبه کرد. سپس با بهره گرفتن از فرمول زیر مقدار ضریب آلفا را محاسبه می‌کنیم.

 

 

 

که در آن:

 

تعداد زیر مجموعه های ‌سوال‌های پرسشنامه یا آزمون = J

 

واریانس زیر آزمون Jام Sj2 =

 

واریانس کل پرسشنامه یا آزمون S2 =

 

‌بنابرین‏ به منظور اندازه‌گیری قابلیت اعتماد، از روش آلفای کرونباخ و با بهره گرفتن از نرم‌افزار ۱۱/۵Spssانجام گردیده است.

 

پرسشنامه ای که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته بر گرفته از مدل تعدیل یافته پذیرش فناوری دیویس، ۱۹۸۹ و سایر ویژگی های خصیصه ای مشتریان تهیه و تنظیم شده است. برای حصول اطمینان از به دست آوردن نتایج بهتر، روایی و پایایی پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. با بهره گرفتن از نرم افزار spss ضریب آلفای کرونباخ کل پرسشها ۷۸/۰بدست آمد. آنجا که ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از ۷% مطلوب است می توان استنباط کرد که پرسشنامه مورد استفاده در تحقیق، از پایایی بالاتری بر خوردار است.

 

جدول (۳-۲) ضرایب آلفای کرونباخ مؤلفه‌‌های تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف عنوان پرسشنامه ضریب ۱ سهولت ادراک شده ۹۲/۰ ۲ مفید بودن ادراک شده ۸۵/۰ ۳ امنیت ادراک شده ۷۲/۰ ۴ گرایش فناوری اطلاعات استفاده ۷۸/۰ ۵ کل پرسشنامه ۷۸/۰

۳-۵-۲- ابزار اندازه‌گیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ق.ظ ]




 

بندر “ایل” (Eyle) که منطقه اصلی زندگی دزدان دریایی است در طول سال ۲۰۰۸ میلادی از روستایی کثیف به یکی از لوکس ترین نقاط سومالی تبدیل شد. قسمتی از درآمد دزدی دریایی صرف ساخت ویلاهای لوکس و خرید خودروهای لند کروز در این منطقه شده است. علاوه بر این، در این منطقه رستوران های مخصوص گروگان ها نیز ساخته شده است.(همان منبع،۱۳۰)

 

۲- عوامل خارجی :

 

دزدی دریایی در آب های ساحلی کشور سومالی به شیوه ای کاملاً نوین صورت می‌گیرد و نشان از این مسئله دارد که دزدان دریایی سومالی تبهکارانی کاملاً سازمان یافته هستند. (همان منبع،۱۳۲)

 

دزدان دریایی سومالی از تجهیزات دریایی بسیار پیچیده ای و تسلیحات پیشرفته بهره می گیرند و قادرند به آسانی کشتی های تجاری را به دام بیندازند. از طرف دیگر پنج گروه فعال دزدان دریایی سومالیایی از شبکه اطلاع رسانی بسیار خوبی در زمینه نوع کشتی های تجاری و میزان ارزش محموله، موقعیت ترددی آن ها و تحولات موجود در منطقه در ارتباط با دزدی ها برخوردار می‌باشند که این امر، حضور و کمک عوامل خارجی را بیش از پیش تقویت می کند.(همان منبع،۱۳۳)

 

عواملی مانند ماهی گیری غیر قانونی کشور های مختلف در آب های سومالی و دفع زباله های سمی از نوع شیمیایی مانند رادیواکتیو، فلزات سنگین، زباله های بیمارستانی و موارد مشابه و حتی از نوع هسته ای آن در این مناطق سال هاست که انجام می شود.( نظافت ،۲۶۹،۱۳۸۸)

 

همچنین در نتیجه ۱۷ سال جنگ داخلی، مردم سومالی در بدترین و بحرانی ترین وضعیت ممکن به سر می‌برند و گزارش های مختلف و معتبر بین‌المللی حتی گزارش سازمان ملل بارها نسبت به اوضاع بد انسانی در این کشور هشدار داده و مجامع جهانی را به کمک فرا خوانده است.سقوط دولت سومالی از سال ۱۹۹۱ بر وخامت اوضاع افزوده و بحران در آب های این کشور را هم دامن زده است.( نظافت ،۲۶۹،۱۳۸۸)

 

ورود کشورهای مختلف ولو تحت عنوان کمک به مردم سومالی نه تنها از بحران نکاسته که در مواردی بر دامنه آن افزوده است و شاید بتوان گفت بحران راهزنی دریایی و دزدی مسلحانه معلول چنین دخالت هایی بوده است.( نظافت ،۲۶۹،۱۳۸۸)

 

از دیگر مناطق آفریقا که مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفته می توان در ساحل عاج در منطقه آبیجان و در مصر منطقه کانال سوئز را نام برد .ICC IMB,2013,21-23))

 

۲-۵-۵-۳ مرکز و جنوب آمریکا و آب های جزایر کارائیب :

 

در این منطقه در اکوادر می توان از منطقه گوآیاکویل نام برد که بیشتر حملات در این منطقه اتفاق می افتد .ICC IMB ,2013,21-23))

 

۲-۵-۵-۴ بقیه مناطق جهان :

 

۲-۵-۵-۴-۱ دریای عرب / کناره سواحل عمان / دریای عمان :

 

آخرین حمله گزارش شده از کناره سواحل عمان ، دریای عمان و دریای عرب مربوط به تعدادی از کشتی های مورد حمله ، ربایش و دزدی دریایی توسط دزدان دریایی می‌باشد . محتمل است دزدی دریایی در این مسیر های تردد توسط دزدان دریایی سومالی صورت پذیرفته باشد که محدوده حمله خود را گسترش داده‌اند . و به کشتی های حامل کالا ی در حال عبور از این مناطق نیز حمله نموده و عملیات دزدی دریایی را انجام می‌دهند . در سال های اخیر تعداد حملات به شدت کاهش یافته است ولی آب های این مناطق هنوز پرخطر هستند .(Lbid, 23)

 

۲-۵-۵-۴-۲ اقیانوس هند / کناره سواحل سیشل / کناره سواحل ملاگاسکار / کناره سواحل غربی مالدیو حملات تا سواحل غربی مالدیو ، کناره سواحل غربی و جنوب هند و جزیره مینوکی گسترش یافته است . (ICC IMB ,2013,21-23)

 

۲-۶ بخش ششم : راهکار های کشور های پیشرو در مقابله با دزدی دریایی :

 

      1. مقابله از طریق برخود نظامی و ایجاد قوانین جهت تعقیب و بر خورد قانونی و نقش شورای امنیت سازمان ملل متحد در صدور قطعنامه با بهره گرفتن از نیرو های چند ملیتی در مقابله با دزدی دریایی

 

۲-۶-۱-۱ فراخوان جهانی از سوی سازمان ملل برای مبارزه با دزدی دریایی

 

به دنبال شیوع نگرانی های بین‌المللی از عملکرد منتسب به دزدان دریایی در آب های سومالی، علیه کشتی های تجاری و مسافربری، شورای امنیت سازمان ملل متحد طی صدور قطعنامه ۱۸۱۶ در ماه ژوئن ۲۰۰۸ به فراخوان بین‌المللی برای مبارزه نظامی علیه دزدان دریایی مبادرت کرد(نظافت،۱۳۸۸،۲۵۳)

 

در همین راستا شورای امنیت در سال ۲۰۰۸ پنج قطعنامه جداگانه به شماره های ۱۸۱۶و ۱۸۱۴و۱۸۳۸و۱۸۴۴و۱۸۶۴در خصوص دزدی دریایی در سومالی صادر کرد که در آن سال برای هیچ مورد دیگری این تعداد قطعنامه صادر نشده بود.

 

قطعنامه ۱۸۱۴ سازمان ملل در ماه می ۲۰۰۸ صادر شد ، این قطعنامه از تلاش کشور های عضو برای حل مسئله دزدان دریایی سومالی و اینکه این خطر تبدیل به خطری بین‌المللی شده است تأکید و بر لزوم ایجاد صلح در این منطقه با بهره گرفتن از نیرو های نظامی و اعمال زور بر علیه دزدان دریایی تکیه دارد.(S/RES/1814,2008,3)

 

 

قطعنامه ۱۸۱۶ در ژوئن سال ۲۰۰۸ با توجه به آمار و اطلاعات دفتر بین‌المللی دریانوردی صادر و ضمن ابراز نگرانی ازاینکه هنوز مسئله دزدان دریایی سومالی بر طرف نشده است ضمن تکیه بر اعمال زور بر علیه دزدان دریایی به مشکلات حقوقی مواجهه با دزدان دریایی نیز اشاره دارد.

 

(S/RES/1816,2008,1)

 

قطعنامه ۱۸۳۸ سازمان ملل در اکتبر ۲۰۰۸با توجه به دو قطعنامه ۱۸۱۴و۱۸۱۶ صادر شده است و نگرانی شدید سازمان ملل با توجه به اعمال دزدان دریایی در آبهای سومالی بر علیه کشتی هاو اینکه نیاز به حمایت های انسان دوستانه برای مردم سومالی ضروریت تکیه دارد و بر لزوم اجرای موارد تصویب شده در قطعنامه های ۱۸۱۴و۱۸۱۶ تأکید نموده و نیاز به ادامه و تقویت همزمان فعالیت‌های حمایتی بشر دوستانه اتحادیه اروپا برای مردم سومالی و عملیات حفاظتی دریایی اتحادیه اروپا بر علیه دزدان دریایی سومالی و هر اقدام ملی و یا بین‌المللی دیگری در راستای قطعنامه های ۱۸۱۴و۱۸۱۶ جهت رفع این مشکل بین‌المللی تأکید دارد . (S/RES/1838,2008,1)

 

قطعنامه ۱۸۴۴ سازمان ملل در نوامبر ۲۰۰۸ ضمن ابراز نگرانی شدید و اشاره به قطعنامه های شماره ۱۸۱۴ و۷۳۳و۷۵۱و۱۳۵۶و۱۴۲۵و۱۵۱۹و۱۶۷۶و۱۷۲۵و۱۷۴۴و۱۷۷۲و۱۸۰۱و۱۸۱۱و بیانیه های دبیر کل سازمان ملل به شماره های (S/PRST/2006/31), (S/PRST/2006/59) , (S/PRST/2007/13) , (S/PRST/2007/19) که عمدتاًً در خصوص شرایط و وضعیت سومالی و مسئله دزدی دریایی صادر گردید برای برقراری صلح و رفع مشکل دزدی دریایی با بهره گرفتن از ادامه اعمال زور بر علیه دزدان دریایی تأکید دارد. تصمیماتی نیز اتخاذ شده تا ضمن محدود نمودن فعالیت دزدان دریایی از طریق کنترل فروش اسلحه و مبادلات با افراد و ‌گروه‌های طرف در سومالی، حل مشکلات حقوقی، حمایت های بشر دوستانه به مردم سومالی نیز ادامه یابد. (S/RES/1844,2008,1&3)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:41:00 ق.ظ ]




 

فنون مقابله ( دنیس تورک [۲۸]، دونالد مایکنبام و همکارانش ، ۱۹۸۲ ، ۱۹۸۳ ؛ مایکنبام و تورک ، ۱۹۷۶ ؛ تورک ، ۱۹۷۸ ؛ تورک ، مایکنبام و جنست[۲۹] ، ۱۹۸۳ ؛ تورک و روی[۳۰] ، ۱۹۹۲ به نقل از فلاح زاده ،۱۳۸۲) یک برنامه شناختی برای کنترل درد به وجود آوردند و مایکنبام و روی کامرون [۳۱]( ۱۹۸۳ ) یک راهبرد مشابه برای کنترل استرس ایجاد کردند . هر دو روش بر پایه فنون مقابله قرار دارند ؛ در این روش ، درمانگر به وسیله تولید یک پاتوژن ضعیف ( در اینجا پاتوژن ، یک استرسور است ) تلاش می‌کند مقداری مصونیت در مقابل سطوح بالای درد و استرس به وجود آورد . ‌به این خاطر که درد در نهایت به صورت جزئی ناشی از عوامل روان شناختی است ، درمانگرانی که از فنون مقابله استفاده می‌کنند ، ابتدا بیماران را وادار می‌کنند ‌در مورد منبع درد خود به صورت متفاوت فکر کنند ، طی این مرحله عقلی سازی مجدد ، بیماران برانگیخته می‌شوند یک تبیین روان شناختی برای بعضی از دردهایشان قبول کنند و ‌به این درک برسند که چگونه رفتار درمانی می‌تواند کمک کننده باشد . مرحله مفهوم سازی ، یک مداخله شناختی است که طی این مرحله درمانگر با مراجعان برای تعریف و روشن سازی مشکلاتشان کار می‌کند . طی این مرحله عینی آموزش ، بیماران درباره مقابله با استرس و اینکه چگونه این تکنیک می‌تواند استرس آن ها را کاهش دهد، آگاه می‌شوند هرگاه بیماران تأثیرپذیری بالقوه روان شناختی مبتنی بر درمان را بپذیرند آماده می‌شوند که وارد مرحله دوم شوند – یعنی کسب و تمرین مهارت ها . طی این مرحله درمان ، بیماران مهارت های آرامسازی و کنترل تنفس را یاد می گیرند . ‌به این خاطر که آرامسازی جسمی و روانی با تنش و اضطراب ناهماهنگ است ، یادگیری آرامسازی می‌تواند یک وسیله ارزشمند در کنترل درد باشد . همچنین بیماران می‌توانند یاد بگیرند توجهشان را از تجربه درد با تمرکز بر یک حس فعلی مانند یک آبشار خنک ، یا با تمرکز بر توجهشان بیرون از خود – مثل شمردن لکه های روی سفال های سقف یا فکر کردن درباره فیلمی که اخیراًً دیده اند ، به راه دیگری هدایت کنند . مرحله کسب و تمرین مهارت ها شامل بخش های آموزشی و نیز بخش های رفتاری برای افزایش مهارت های کنار آمدن بیماران است . در این مرحله ، بیماران راه های جدید کنار آمدن با استرس را یاد می گیرند و تمرین می‌کنند . یکی از اهداف این مرحله بهبود خود دستوردهی[۳۲] به وسیله تغییر شناخت هاست ، یعنی فرایندی که شامل کنترل گفتگوی درونی فرد ، یعنی خودگویی اوست بعد از آنکه بیماران این مهارت های متعدد را کسب و یکپارچه کردند ، برای ورود به مرحله نهایی درمان آماده می‌شوند . طی این مرحله ، بیماران مهارت های کنار آمدنشان را در محیط طبیعی خود به کار می‌برند . برای اینکه بیماران احساس خودکفایی بیشتری پیدا کنند و روش هایی را برای ارزیابی پیشرفت خود به دست آورند به انجام تمرین و فعالیت های بدنی برانگیخته می‌شوند . همچنین طی این مرحله ، بیماران دردمند ، بر اساس گزارشی که از درد خود می‌دهند ، دارو دریافت می‌کنند . آن ها همچنین تشویق می‌شوند که به تدریج زمان بین دوزهای مصرف دارو را افزایش می‌دهند در حالی که مقدار دارو را کاهش می‌دهند . طی این مرحله ، درمانگران ، دستورالعمل هایی را برای زوجین یا دیگر اعضای خانواده ‌در مورد روش های بی اعتنایی به بیماران ، مخصوصاً زمانی که رفتارهایی در زمینه دردشان نشان می‌دهند و تشویق رفتارهای حاکی از سلامتی مانند سطوح فعالیت های بدنی زیاد ، و کاهش استفاده از دارو ، کم شدن تعداد دفعات رفتن پیش دکتر ، یا افزایش تعداد روزهایی که سرکار رفته است ، ارائه می‌دهند . نهایتاًً اینکه ، مفهوم یا ساخت بیماران با کمک درمانگرانشان ، یک طرح بعد درمانی برای کنار آمدن با دردهایی است که در آینده به وجود می‌آید . طی مرحله کاربرد و پیگیری ، بیماران در مرحله ای قرار دارند که تغییرات شناختی را که در دو مرحله قبلی کسب کرده‌اند ، تمرین می‌کنند.آن ها باید این حقیقت را قبول کنند که ممکن است درد برگردد ، که گاهی این درد از همیشه شدیدتر است، و اینکه « عود بیماری »[۳۳]دال بر این نیست که درمان غیر مؤثر بوده است . در عوض ، بیمارانی که مدت زیادی نیازمند نبوده اند با تعدادی از مهارت های خودکمکی و با اعتماد به اینکه می‌توانند با این تجربیات کنار بیایند علائم بیماری شان برطرف می شود ( برانون و فیست ، ۱۹۹۷ ، ص ۱۵۱ ) .

 

والری به طور موجز، روش آموزش به خود دستوردادن مایکنبام را طی مراحل زیر معرفی می کند :

 

الف : آموزش دادن به مددجو برای تشخیص دادن و آگاه شدن از رفتار ناسازگارانه .

 

ب) درمانگر ضمن اینکه شیوه های عمل کردن درست را توضیح می‌دهد رفتار مناسب را به مددجو می آموزد ، این آموزش های کلامی شامل برآوردی از شرایط مورد نیاز برای عمل کردن ، دستوردادن به خود به منظور هدایت تدریجی عملکرد مناسب ، بیانات شخصی که بر کارآمدی شخصی تأکید می‌کنند و نگرانی از شکست را خنثی می نمایند ، و تقویت شخصی نهان برای عملکرد موفقیت آمیز .

 

ح: سپس مددجو ضمن اینکه دستورات مقتضی به خود را بلند بر زبان می آورد رفتار هدف را انجام می‌دهد و بعد آن ها را به طور نهان یا درونی تکرار می‌کند . بازخورد درمانگر در این مرحله به مددجو کمک می‌کند تا اطمینان حاصل نماید که حل مسئله از راه دستور دادن به جای شناخت های مورد اضطراب قبلی خواهد بود ( ویلسون والری ، ۱۹۸۰ ، به نقل از سیف ، ۱۳۷۳ ، ص ۴۳ ) .

 

 

مایکنبام معتقد است که سخن گفتن با خود یا تلقین به خود در ایجاد رفتارهای سازگارانه مددجو آموزش می‌دهد تا به خود تلقین مثبت بکند یا جملات و عبارات تشویق آمیز و تأیید کننده به کار ببرد . برای مثال ، به مددجو سفارش می‌کند تا این گونه با خود استدلال نماید : « اگر من پیش از ایراد سخنرانی مضطرب و دستپاچه می شوم امری کاملاً طبیعی است و اصلاً ‌به این معنی نیست که سخنرانیم خوب از آب در نخواهد آمد . هر کسی قبل از سخنرانی ممکن است مضطرب شود ؛ این در واقع نوعی آماده شدن و گوش به زنگ بودن است » . در روش او ، علاوه بر آموزش دستورات شخصی ، از روش آرمیدگی عضلانی و سایر روش های تغییر رفتار نیز استفاده می شود . به همین دلیل روش مایکنبام را جزو رویکرد تغییر رفتار شناختی به حساب می آورند . روش مایکنبام هم ‌در مورد بزرگسالان و هم ‌در مورد کودکان کاربردهای موفقیت آمیزی داشته است .

 

آموزش مصون سازی در مقابل استرس :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:02:00 ق.ظ ]




بدین ترتیب، ماده مذبور، اصل لزوم قراردادها را بیان می‌کند و وجود اصل با امکان تخلف از آن در موارد استثنایی منافات ندارد، چنان که در همان ماده نیز اقاله و فسخ از حکم بخش نخست استثناء شده است .

۳-۳-۱-۱- نقد و ایراد اول

آقای دکتر کاتوزیان معتقد هستند که بخش دوم ماده مذبور در مقام استثناء بخش اول ماده است. در حالی که این بزرگوار در ادامه بحث به نکته ای درباره اقاله بیان می دارند که « از آنجا که اقاله تراضی دوباره دو طرف عقد بر انحلال آن است، در واقع استثناء بر اصل لزوم قراردادها به شمار نمی آید. زیرا این اصل برای جلوگیری از نقض عقد یکی از دو طرف به زیان دیگری است، در حالی که در (اقاله) همان دو اراده که عقد را به وجود آورده است آن را از بین می‌برد ». (کاتوزیان، همان منبع،۲۲۷)

پس این گونه استدلال جای تأمل دارد! به دیگر سخن اگر قائل شویم که در قسمت اول ماده ۲۱۹ ق.م لزوم قرارداد بیان شده معنی قسمت دوم ماده (استثناء) این خواهد بود : (عقودی که بر طبق قانون واقع شده باشد، لازم هستند مگر اینکه اقاله یا فسخ شوند) .

بدیهی است با مطالعه این متن چنین به نظر می‌آید که به هنگان اقاله یا فسخ، عقد از حالت لزوم خارج شده و تبدیل به قراردادی جایز می شود؛ در حالی که واضع است عقد پس از اقاله یا فسخ، دیگر موجودیت حقوقی ندارد تا به قراردادی جایز تغییر ماهیت دهد .

با وجود این، نمی توان گفت واژه (لازم الاتباع) مؤید حکم لزوم در ماده ۲۱۹ ق.م می‌باشد. و منظور از این واژه الزامی بودن رعایت مفاد قرارداد است. در نتیجه، منظور ماده مذبور این نبوده که عقود را لازم و غیر قابل فسخ معرفی نماید بلکه قانون‌گذار فرمان به اجرای مفاد قرارداد(تعهد) داده است، خواه عقد منبع تعهد، لازم باشد یا جایز. بیگمان عقود جایز نیز تا زمانی که به دلیلی منحل نشده اند لازم الاتباع می‌باشند و طرفین مکلفند تمامی تعهدات ناشی از آن ها را اجرا نمایند .

۳-۳-۱-۲- نقد و ایراد دوم

اینکه آقای دکتر کاتوزیان بیان می دارند که اولین مفهوم امر وفای به عقد این است که مفاد آن رعایت شود و لازمه وفای به عقد این است که اگر متعهد از اجرای آن خودداری کند، طرف دیگر بتواند اجبار او را از دادگاه بخواهد. بسیار منطقی و صحیح می‌باشد ولی نتیجه این امر آن نیست که حتماً عقد لازم باشد چراکه در عقد جایز نیز که متعهد هر زمان مختار در فسخ آن است، عدم اجرای تعهد همیشه به معنی برهم زدن قرارداد نیست، بلکه در بعضی از موارد احتمال دارد کاشف از قصد متعهد، مبنی بر فسخ عقد باشد .

۳-۳-۱-۳- نقد و ایراد سوم

در اینجا نیز همان اشکالی که قبلاً نسبت به استناد به بنای عقلا مطرح کردیم و دانستیم که لزوم قرارداد و غیر قابل فسخ بودن نتیجه نمی شود وجود دارد. ‌بنابرین‏، اگر بر فرض بخواهیم بنای خردمندان را مبنای لزوم بدانیم بایستی در هر عقد و ایقاعی جداگانه به بررسی مفاد آن ها بپردازیم که این امر نمی تواند به عنوان اصل در موارد مشکوک مورد استناد قرار گیرد و اساساً منتفی است. چراکه معیارهای هر عقد و ایقاعی باید به طور مجزا مطالعه شود و از بنای عقلا بعد از بررسی، برای لزوم یا جواز کمک گرفته شود. البته آن هم در موارد مشکوک. در نتیجه، از بنای عقلا با توجه به ماهیت اثر حقوقی در هر مورد می توان به مبنای لزوم و جواز پی برد نه اینکه بدون بررسی در هر یک از موارد ،با یک حکم مبنا را بر لزوم بدانیم که این امر نیز خود مورد نکوهش خردمندان است .

۳-۳-۱-۴- نقد و ایراد چهارم

با توجه به نحوه بیان استدلال دکتر کاتوزیان بر اصل لزوم قراردادها و همچنین سکوت در بیان چنین اصلی از مفاد ماده ۲۱۹ ق.م، در ایقاعات، چنان بر می‌آید که ماده مذبور ‌در مورد ایقاع مبین اصل لزوم نمی باشد.

۳-۳-۲- نحوه استدلال دکتر شهیدی

موضوع اصل لزوم عمل حقوقی است که از قاعده لزوم، حکم لازم بودن برای آن ثابت می شود. این عمل حقوقی عقد است که اصل، لزوم آن است مگر خلاف آن ثابت گردد. تردید نیست که ایقاعات موضوع اصل لزوم نمی باشد. زیرا ماده ۲۱۹ ق.م که مبنای قانونی اصل لزوم است، عقود را موضوع حکم اصل لزوم معرفی کرده و از ایقاعات در این ماده نامی نبرده است .

با مطالعه عبارات ماده ۲۱۹ ق.م آشکار می شود که این ماده بر اصل لزوم عقد دلالت دارد. به نظر آقای دکتر شهیدی (۱۳۹۱،۲۷۰و۲۷۱) دو تفسیری که از ماده مذبور وجود دارد را معتقد هستند که نمی توان به ماده ۲۱۹ نسبت داد که در ذیل به بررسی آن می پردازیم .

  1. تفسیر نخست ماده ۲۱۹ ق.م لازم الاتباع بودن لزوم و جواز عقد است که مطابق این تفسیر، ماده مذبور دلالت بر اصل لزوم ندارد و مفاد آن این است که عقود لازم با وصف لزوم و عقود جایز با وصف جواز، لازم الاتباع است. ‌بنابرین‏ ماده مذبور شامل عقد لازم و جایز (هر دو نوع) است و از آن نمی توان اصل لزوم را استنباط کرد.

ایشان این تفسیر را با ظاهر عبارات ماده مذبور سازگار ندانسته و بیان می دارند که با لحاظ اطلاق، ظاهر عبارت «لازم الاتباع» این است که اصولاً اجرای مفاد عقد(به طور مطلق) لازم است و نمی توان با فسخ (جز در موارد مقرر)، از عمل به تعهدات ناشی از آن خودداری کرد، در صورتی که عقد جایز چنین نیست و همواره قابل فسخ است. پس ماده مذبور عقود جایز را شامل نمی گردد .

  1. تفسیر دوم ماده ۲۱۹ ق.م لازم الاتباع بودن تا زمان بقای عقد است. طرفداران این نظریه نیز دلالت ماده مذبور را بر اصل لزوم مردود می دانند و بر این باورند که این ماده عقود جایز را در بر می‌گیرد و منظور از لازم الاتباع بودن عقود، لازم الاجرا بودن مفاد آن تا زمان بقای آن است که ‌به این معنی عقود جایز نیز تا زمانی که فسخ نشده باشد، لازم الاجرا است. پس از این ماده نمی توان فهمید که اصل در عقود، لازم بودن آن است.

آقای دکتر شهیدی در رد نظریه مذبور بیان می دارند که (اطلاق عبارت ماده ۲۱۹ ق.م ظهور در لازم الاجرا بودن و اصولاً غیر قابل فسخ بودن آن دارد و مقتضای اصل، عدم قید «تا زمان بقا» در این ماده است).

‌بنابرین‏، با تأکید بر جمله استثنای ماده ۲۱۹ که وقوع اقاله یا فسخ به علت قانون را موجب از بین رفتن خاصیت لازم الاتباع بودن عقد معرفی ‌کرده‌است، در می یابیم که هر عقدی که برای فسخ آن در قانون علت و موجبی مقرر نشده باشد، همچنان لازم الاتباع است و این معنی همان اصل لزوم عقد است .

۳-۳-۲-۱- نقد و ایراد بر این استدلال

در اینجا نقد یکی از دانایان حقوق، آقای دکتر شهبازی (همان منبع،۵۱) را در این مورد بازگویی می نماییم که به صورت دقیق و مبین بیان نمودند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:23:00 ق.ظ ]




 

خواجه پور و گرجی زاده (۱۳۹۱) در تحقیقی به بررسی برخی عوامل مؤثر بر قیمت بازار سهام پرداختند که عوامل موردبررسی عبارت‌اند از: اقلام تعهدی، اقلام نقدی عملیاتی، ارزش دفتری و سود تقسیمی. در این تحقیق از اطلاعات مالی شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی سال‌های ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۷ استفاده شده است؛ سپس با بهره گرفتن از آزمون همبستگی اسپیرمن به بررسی رابطه بین تک‌تک متغیرها باارزش سهام و سود تقسیمی پرداخته ‌شده و این نتیجه حاصل شد که تغییرات اقلام نقدی عملیاتی و ارزش دفتری با تغییرات قیمت بازار سهام و سود تقسیمی رابطه مستقیم و تغییرات اقلام تعهدی با تغییرات قیمت بازار سهام و سود تقسیمی رابطه معکوس دارند.

 

خواجوی و همکاران (۱۳۹۱) در تحقیقی به بررسی رابطه بین کیفیت اقلام تعهدی و سطح نگهداری دارایی‌های نقدی در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در این پژوهش برای تعیین کیفیت اقلام تعهدی از الگوی دچو و دیچو (۲۰۰۲) و برای تفکیک اقلام تعهدی به اختیاری و غیر اختیاری از الگوی تعدیل‌شده جونز و همچنین برای اندازه‌گیری میزان دارایی‌های نقدی نگهداری شده توسط شرکت‌های بورس از دو الگوی اوزکان و اوزکان (۲۰۰۴) و اپلر و همکاران (۱۹۹۹) استفاده شده است. در این پژوهش، ۵۴ شرکت پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۷-۱۳۸۱ بررسی و به منظور آزمون فرضیه ما از داده های تلفیقی با تأثیرات ثابت و نرم‌افزار اقتصادسنجی ایویوز ۶ استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین کیفیت اقلام تعهدی و سطح نگهداری دارایی‌های نقدی، رابطه مثبت و غیر معنی‌دار ولی بین کیفیت اقلام تعهدی اختیاری و غیر اختیاری با سطح نگهداری دارایی‌های نقدی به ترتیب رابطه منفی و معنی‌دار و منفی و غیر معنی‌دار وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که شرکت‌های بزرگ‌تر و شرکت‌های دارای سایر دارایی‌های نقدی جایگزین وجه نقد، میزان وجه نقد کمتری نگهداری می‌کنند و در مقابل، شرکت‌های دارای میزان بازدهی بیشتر بر وجه نقد (هزینه فرصت سرمایه‌گذاری در دارایی‌های نقدی)، میزان وجه نقد بیشتری نگهداری می‌کنند.

 

کیمیاگری و همکاران (۱۳۹۱)، در تحقیقی به بررسی مدل ریسک اعتباری بازپرداخت تسهیلات مشتریان اعتباری بانک (موردی حوزه شهرضا بانک ملی ایران) پرداخت. وی در تحقیق خود با بهره گرفتن از روش رگرسیون لجستیک یک نمونه ۳۱ تایی از شرکت‌ها که در سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ از بانک ملی حوزه شهرضا تسهیلات اعتباری دریافت نموده‌اند، بررسی کرد. این کار با انتخاب ۲۸ متغیر که ازلحاظ سیستم بانکی و مجربین این رشته اهمیت به سزایی داشته انتخاب‌شده و پس از جداسازی نوع کمی و کیفی، تعداد ۱۵ متغیر اصلی انتخاب شدند اعتبار و با ایجاد یک جدول تمامی اطلاعات به دست آمد و با بهره گرفتن از نرم‌افزار SPSS نتایج مبنی بر ارتباط مشتریان با بازپرداخت به دست آمد.

 

ثقفی و محمدی (۱۳۹۱)، در این پژوهش، محتوای اطلاعاتی اقلام تعهدی غیرعادی در خصوص پیش‌بینی جریان‌های نقدی آتی بررسی شد. بدین منظور، با بررسی شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۹-۱۳۸۰ شواهدی مهیا گردید که نشان داد، میان اقلام تعهدی غیرعادی و جریان‌های نقد آتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، اما این رابطه با بالا رفتن ریسک ورشکستگی کاهش می‌یابد و معناداری خود را از دست می‌دهد که می‌تواند نشان‌دهنده این موضوع باشد که اقلام تعهدی غیرعادی در شرکت‌های با وضعیت مناسب و با ریسک ورشکستگی پایین، ناشی از خطای برآورد نبوده، حاوی اطلاعات سودمندی در رابطه با عملکرد آتی آن‌ ها هستند.

 

جمالیان پور و ثقفی (۱۳۹۲) در تحقیقی به بررسی رابطه میان برخی از ویژگی‌های برآمده از کیفیت سود با بحران مالی پرداختند. ازاین‌رو، برای محاسبه خصوصیت‌های کیفی سود از برخی از الگوهای رایج در ادبیات موضوع بهره گرفته شد و به منظور بررسی احتمال بروز بحران مالی و ورشکستگی از سه معیار کلی و دو معیار بومی استفاده شد. در این راستا اطلاعات ۳۳۷۱ سال شرکت جمع‌ آوری گردید و آزمون‌های آماری برآمده از فرضیه‌های پژوهش موردمطالعه قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که در اکثر موارد رابطه بحران مالی با خصوصیت‌های برآمده از ویژگی‌های کیفی سود معنادار بوده است. این ارتباط در خصوص تعریف خاص ورشکستگی در قانون تجارت جمهوری اسلامی ایران نیز معنادار بود. پژوهش حاضر با تقسیم‌بندی شرکت‌های مختلف در چهار پرتفوی برحسب میزان سلامت مالی (دور بودن از احتمال ورشکستگی) ‌به این نتیجه رسید که در اکثر موارد، ارتباط در پرتفوی آخر (شرکت‌های ناسالم از منظر بحران مالی) به‌مراتب دارای معناداری بیشتر نسبت به شرکت‌های موجود در سایر پرتفوی ما است. در ضمن، نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میزان استفاده از اقلام تعهدی در پرتفوی‌های متفاوت که نسبت به میزان احتمال ورشکستگی رتبه‌بندی شده بودند، به‌مراتب مختلف است. درنهایت با بررسی نحوه توزیع به‌کارگیری اقلام تعهدی در شرکت‌های گروه‌بندی‌شده بر اساس ماده ۱۴۱ قانون تجارت نیز به نتایج مشابهی دست‌یافت. به‌نحوی‌که توزیع میزان استفاده از اقلام تعهدی در شرکت‌های ورشکسته دارای چولگی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 11:47:00 ب.ظ ]




از طرف دیگر همواره تجارت بین‌الملل و آن‌همبه‌صورت الکترونیکی خارج از ریسکنیست.وجود و حضور شرکت‌های بزرگ و قدرتمند بیمه جهانی در جهت بیمه نمودن کالاها و ریسک‌ها در تجارت بین‌المللیازجمله ضروریاتمبادلات تجاری الکترونیکی بین‌المللیمی‌باشد وفوق‌العاده حائز اهمیت است.امروز تجارت بین‌المللی الکترونیکی مانند سایر بخش‌های تجارت بین‌الملل نیازمند وجود شرکت‌ها و مؤسسات بین‌المللی تنزیل اسناد مالی و تجاری مانند شرکت‌هایfor faiting[108](خرید دین) جهت تنزیل اسناد تجاری از قبیل برات، سفته، ضمانت‌نامه و یا اعتبارات اسنادی مدت‌دار در قبال دریافت نقدی نزد یک مؤسسه مالی و اعتباری همچنین فاکتورینگ[۱۰۹](عاملیت بین‌المللی)جهت تأمین مالی در کنار سایر روش‌هایی مانند اعتبارات اسنادی و غیره می‌باشد با این مزیت که شرایطی را فراهم می‌کند که شرکت‌هایی با سرمایه کوچک و متوسط نیز می‌توانند در فضای رقابتی تجاری ادامه حیات داشته باشند؛ ‌بنابرین‏ چنانچه ملاحظه می‌شود در صورت عدم امکان تسهیلات و امکانات یادشده تجارت الکترونیکی با مشکل جدی مواجه می‌گردند.

 

همچنین درجه پیشرفته بودن سخت‌افزارهای مورداستفاده طرفین در اینکه آیا شیوه های امضاء الکترونیکی و گواهی الکترونیکی سطح قابل‌قبولی از اطمینان را تأمین می‌کنند تأثیر مهم و قابل توجهی دارند[۱۱۰] و بسیاری از معاملاتتجار به آن وابستگی کامل دارد.در فضای تبادل اطلاعات جدا از هزینه های بالای ذکرشده تهدیدهای فراوانی برای این سخت‌افزارها و نرم‌افزارها وجود دارد، هکرها و ویروس‌ها و کرم‌هایرایانه‌ای در صورت عدم رعایت نکات ایمنی توسط کارکنان و یا بروز نبودن استانداردهای امنیتی برای حفاظت سخت‌افزارها و نرم‌افزارهامی‌تواند خسارات غیرقابل جبرانی را به شرکت‌ها وارد نماید به همین جهت صنعت بیمه مدرن و متناسب با این مخاطرات و ریسک‌ها برای پوشش خسارت‌های مجازی[۱۱۱]،خسارت‌ها و مخاطراتی غیرقابل‌پیش‌بینی و آن دسته از ریسک‌های مجازی که معادلی برای آن‌ ها در دنیای خارجی وجود ندارد اقتضا می‌کند که شرکت‌های بیمه این نوع مخاطرات، ریسک‌ها و خسارات را تحت پوشش قرار دهند. به همین علت نه تنها نیاز به قوانین بیمه جدید بلکه نیاز به شرکت‌های بیمه با دارا بودن قابلیت امکانات و تکنولوژی بروز در این خصوص ضروری می‌باشد.

 

فقدان زیربناهای یادشده در بسیاری از کشورها و ازجمله کشور ما موجبات محدودیت در گسترش تجارت الکترونیکی را فراهم آورده است.‌به این موضوع می‌باید گرانی سامانه‌هایی که برای تجارت الکترونیک به کار گرفته می‌شود را نیز افزود.سخت‌افزارها و خصوصاًً نرم‌افزارهای بروز مورد لزوم در تجارت الکترونیکی و بازیافت و پردازش دریافت ارسال داده ها در شبکه های داخلی و بین‌المللی ممکن است دارای ارزش فراوان باشد و درروندامور تجاری شرکت‌ها نقش حیاتی و اساسی داشته باشد. فقدان استانداردهای لازم و تکنولوژی بروزمی‌تواند موجبات ضررهای غیرقابل جبرانی را فراهم آورد.

 

ب: عدم انتقال تکنولوژی به‌روز توسط کشورهای توسعه‌یافته

 

انتقال تکنولوژی بروز همواره از چالش‌های قراردادی انتقال تکنولوژی بین شرکت‌های دارای آن و شرکت‌ها یا دولت‌های خریدار این نوع از تکنولوژی که همواره کشورهای در حال توسعه و یا توسعه‌نیافتهمی‌باشند. دلیل این امر سلب و فقدان امکان رقابت توسط واردکنندگان تکنولوژی با دارندگان آن می‌باشد. مشکلی که در این راستا ایجاد می‌شود این است که علاوه بر عدم امکان رقابت از مزایای دیگری مانند سرعت، کاهش استهلاک و هزینه‌هاو نیاز دائمی به دارندگان تکنولوژی نیز واردکنندگان آن محروم می‌گردند و همواره مشکلات عدم انطباق فنی که در مبحث قبل عنوان گردید باقی می‌ماند.

 

ج: موانع و محدودیت‌های مرتبط با مسائل اجتماعی

 

بسیاری از افراد با گذشتن مدت‌ها از رواج تجارت الکترونیکی در انجام معاملات و خریدهای خود از طریق الکترونیکی خودداری یا تردید دارند.مخاطراتی که به‌واقع وجود دارند (و یا در نظر مردم در معاملات از طریق ارتباطات الکترونیکی وجود دارد)[۱۱۲]همچنین عدم ارتباطات ملموس با محصول قبل از خرید،مهم‌ترین مسئله در عدم تمایل به تجارت الکترونیکی از نوع B2Cشناخته‌شده است. در برخی از جوامعخریدوفروش الکترونیکی در بین اقشار میان‌سال به بالا(کشورهای در حال توسعه) رایج نیست. شاید یکی از دلایل آن عدم توانایی علمی در استفاده از وسایل الکترونیکی و ارتباطات است؛ ‌بنابرین‏ در این نوع از جوامع معمولاً بخش بزرگی از جمعیت دارای سواد و فرهنگ استفاده از اینترنت نمی‌باشندو یا حداقل اقدام به خرید و یا تجارت از طریق الکترونیکی نمی‌نمایند.

 

ترس از ‌کلاهبرداری‌های الکترونیکی، هکرها و افشا اطلاعات و ورود افراد به حریم خصوصی و اطلاعات مربوط به تجارت یا امور مالی اشخاص یاشرکت‌ها نیز در ایجاد جو روانی و ترس از معاملات الکترونیکی خصوصاًً در پرداخت‌های الکترونیکی از حیث روانی و اجتماعی حائز اهمیت است.

 

عدم آشنایی و عدم آگاهی از مسائلی مانند امضاء الکترونیکی و گواهی الکترونیکی و همچنین عدم وجود زیربنا و زیرساخت‌های لازم در تجارت الکترونیکی در ایجاد محدودیت برای این نوع از تجارت بسیار مشهود است و در بسیاری از کشورها زمان زیادی لازم است تا هم از جهت فرهنگی و اجتماعی خریدهای اینترنتی برای مردم متداول شود و هم زیرساخت‌های فنی لازم در این خصوص مانند پرداخت‌های الکترونیکی بین‌المللی و شبکه های قوی ارسال و تحویل کالا مانند آنچه امروز شرکت آمازون در آمریکا انجام می‌دهدصورت پذیرد.

 

در همین رابطه بر اساس یک نظرسنجی که به درخواست وزارت اقتصاد فرانسه در تاریخ ۲۱/۶/۲۰۰۷ انجام پذیرفته[۱۱۳] ۴۸% از افراد اعلامکرده‌اند که دوست دارند که کالا را در محل خریداری نمایند. همچنین ۴۶% مردم اعلام کرده‌اند که اعتماد به پرداخت قیمت کالا باکارت بانکی خود ندارند و ۳۲% از مردم اعلام کرده‌اند که نیازی به خرید الکترونیکی احساس نمی‌کنند و ۲۳% از مردم اعلام کرده‌اند که نمی‌خواهند اطلاعات شخصی خود را بر روی اینترنت قرار دهند و ۱۴% اعلام نموده‌اند که احساس می‌کنند در صورت وجود نقص و ایجاد مشکل، جبران خسارت انجام نمی‌شود؛ ‌بنابرین‏ حتی در کشورهای پیشرفته عدم اطمینان و تردید در خریدهای الکترونیکی باقی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:12:00 ب.ظ ]




گفتار سوم- کمیسیون های مجلس شورای اسلامی

 

به موجب ماده ۱۴۳ قانون آیین نامه داخلی مجلس، وظیفه بررسی عدم مغایرت طرح ها با اصل ۷۵ قانون اساسی در مرحله وصول طرح با رئیس مجلس است.بدین خاطر به منظور بررسی و اصلاح و تکمیل لوایح دولت و طرح های قانونی و نیز تهیه طرح های لازم در مجلس کمیسیون های متشکل از نمایندگان مجلس تشکیل می‌گردد در حقیقت بلحاظ تخصصی بودن این کمیسیون ها و فرصت بیشتر برای بحث و گفتگو و تبادل نظر در آن ها ، نقش مؤثری در مجلس تصمیم گیری نمایندگان دارد. نحوه فعالیت و ارجاع طرح ها و لوایح به کمیسیون ها در بحث شیوه قانونگذاری و انواع طرح ها و لوایح مورد بحث قرار می‌گیرد.[۷۱]

 

کمیسیون‌های مجلس متشکل از تعدادی نماینده است که کارها و مطالعات مقدماتی را در موارد مختلف انجام داده و آن را برای بحث و بررسی و اتخاذ تصمیم به جلسه عمومی مجلس می سپارند.[۷۲] هر نماینده بر حسب موقعیت تحصیلی، شغلی ، اجتماعی و به عضویت یکی از کمیسیون‌های مصرحه در آن آئین نامه داخلی مجلس درمی آید. با این حال درخصوص عضویت رئیس مجلس درکمیسیونها استثنائی وجود دارد و آن اینکه هر نماینده به جزء رئیس مجلس ملزم است عضویت یکی از کمیسیون‌های تخصصی را بپذیرد. ‌بنابرین‏ رئیس از عضویت در کمیسیون‌های مجلس معاف است [۷۳].

 

در کنار رئیس مجلس اعضای هیئت رئیسه مجلس نیز با محدودیت‌هایی در خصوص عضویت در کمیسیون‌های مجلس مواجه اند بدین صورت که هیچ یک از اعضای هیئت رئیسه مجلس نمی تواند به عضویت کمیسیون برنامه و بودجه مجلس انتخاب شود و در صورتی که هر یک از اعضاء کمیسیون به عضویت هیئت رئیسه انتخاب گردند از کمیسیون مستعفی شناخته شده ، همچنین نمی توانند به عنوان رئیس یا مخبر کمیسیون‌های مجلس انتخاب گردند از سمت خود در کمیسیون مستعفی شناخته می شود[۷۴].

 

به طور کلی هیئت رئیسه درخصوص کمیسیون‌های مجلس دو وظیفه عمده دارد اول وظایف آن ها در ارتباط با تشکیل کمیسیونها و دوم وظایف آن ها بعد از تشکیل کمیسیونها.

 

کمیسیون ها بر دو نوعند:

 

  1. کمیسیون های تخصصی

مسئولیت اصلی کیمسیون های تخصصی در امور مستمر مجلس است و تشکیل آن ها نوعا متناسب کارهای اجرائی کشور می‌باشد.[۷۵] ماده ۳۳ آیین نامه ی داخلی مجلس اعلام می‌دارد: هریک از کمیسیون‌های تخصصی مجلس که مطابق این آیین نامه تکمیل می‌گردند در محدوده ی تخصصی خود وظایف بررسی اصلاح و تکمیل طرحها و لوایح قانونی، رسیدگی به طرح های تحقیق و تفحص و لوایح بودجه ، بررسی و اظهار نظر ‌در مورد لوایح برنامه های توسعه وچگونگی اجرای قوانین ‌و تبصره های آن کسب اطلاع از کم و کیف اداره ی کشور بررسی و تصویب آزمایشی طرحها و لوایح و همچنین تصویب دائمی اساسنامه سازمان‌های دولتی و وابسته به دولت را که طبق اصل ۸۵ قانون اساسی به آن ها واگذار شده است بر عهده دارند . این کمیسیون ها می‌توانند به تعداد کافی مشاور ذیصلاح از طریق هیات رئیسه به خدمت بگیرند. این کمیسیونها عبارتند از آموزش و پرورش( ماده ۳۴) اجتماعی( ماده ۳۵) اقتصادی(ماده ۳۶) بهداشت و درمان(ماده ۴۰) صنایع و معادن (ماده ۴۱) عمران (ماده ۴۲) فرهنگی(۴۳) قضائی و حقوقی(۴۴) و کشاورزی( ماده ۴۵).

 

  1. کمیسیون های موقت

کمیسیون های موقت وقتی تشکیل می شود که مسائل خاص و استثنایی در مجلس قابل طرح باشد.

 

آیین نامه داخلی در این خصوص مقرراتی را بیان نموده است.

 

    1. ‌در مورد لوایح و طرح هایی که ارتباط اساسی آن با کمیسیون معینی روشن نباشد هیات رئیسه کمیسیون موقت خاصی تشکیل می‌دهد.

 

    1. ‌در مورد طرح ها و لوایحی که به دو کمیسیون ارتباط اساسی داشته باشد، کمیسیون مشترک تشکیل می‌گردد.

 

  1. ‌در مورد مسائل مهم و استثنایی که تشکیل کمیسیون ویژه برای رسیدگی و گزارش ضرورت پیدا می‌کند و به پیشنهاد حداقل ۱۵ نفر از نمایندگان چنین کمیسیونی انتخاب می‌گردد.[۷۶]

در مسائل مهم و استثنائی که برای کشور پیش می‌آید و در این خصوص تشکیل کمیسیون ویژه ای برای رسیدگی و تهیه ی گزارش ضرورت پیدا می‌کند، به پیشنهاد حداقل پانزده نفر از نمایندگان و تصویب مجلس، این کمیسیون تشکیل می شود. اعضای جلسه ی علنی توسط نمایندگان با رأی‌ مخفی و اکثریت نسبی انتخاب خواهند شد. هیات رئیسه کمیسیون ویژه همانند دیگر کمیسیون ها انتخاب خواهد شد. و رئیس مجلس اداره نظم مجلس را در این امر بر عهده خواهد گرفت.[۷۷]

 

مبحث دوم: صلاحیت تقنینی مجلس شورای اسلامی

 

در جمهوری اسلامی مهمترین مرجع قانونگذاری مجلس شورای اسلامی است به طوری که وقتی عنوان قوه مقننه گفته می شود انصراف به مجلس شورای اسلامی پیدا می‌کند و به رئیس مجلس هم رئیس قوه مقننه اطلاق می شود.[۷۸] بر اساس اصل هفتاد و یکم قانون اساسی «مجلس شورای اسلامی در عموم مسایل در حدود مقرر در قانون اساسی می‌تواند قانون وضع کند» ظاهر این امر بر جنبه ی تخییری مجلس در وضع قوانین دلالت دارد. یعنی مجلس دارای اختیار تصویب قانون است. هرچند لوایح از طریق دولت به مجلس راه پیدا می‌کند ولی مجلس دارای حق عدم تصویب و یا تغییر و سپس تصویب آن ها را دارد. گاهی عملا چنین تصور می شود که تعیین برنامه های مختلف در جامعه من جمله در امور اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره لزوماً بر عهده ی دولت است. ولی توجه ‌به این نکته مهم و ضروری است که تصویب نهائی لوایح پیشنهادی دولت بر عهده ی مجلس می‌باشد. ‌بنابرین‏ برای بررسی نقش رئیس مجلس ابتدا باید صلاحیت های مجلس شورای اسلامی را بررسی نموده و بعد از آن مواردی که طبق اصول ۸۵ و ۱۳۸ قانون اساسی به دولت سپرده شده است مورد مداقه قرار داد و بعد از آن نقش رئیس مجلس را در آن یافت.[۷۹]

 

گفتاراول: صلاحیت تکلیفی و اختیاری

 

علاوه بر نقش نظارتی مجلس بر قوای دیگر در ابعاد سیاسی و مالی و نیز برخی کار ویژه های مجلس شورای اسلامی از قبیل انتخاب حقوق ‌دانان شورای نگهبان[۸۰] و تصویب اعتبارنامه نمایندگان[۸۱]، با تدقیق در اصول قانون اساسی می توان دو نوع صلاحیت تقنینی به شرح زیر برای مجلس مشاهده نمود:

 

بند اول: صلاحیت تکلیفی

 

بیش از چهل مورد در قانون اساسی به تعیین ضوابط، شرایط، حدود، کیفیات و اموری از این دست در حیطه های گوناگون توسط قانون اشاره شده است، برخی از این امور عبارتند از:

 

    • تعیین موارد مربوط به آزادی نشریات و مطبوعات؛[۸۲]

 

    • نحوه مدیریت و به کارگیری انفال و ثروت های عمومی؛[۸۳]

 

    • تعیین ضوابط، قلمرو و شرایط بخش های دولتی، تعاونی و خصوصی در اقتصاد؛[۸۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ب.ظ ]




با وجود این، همسویی قاعدۀ منع محاکمۀ مجدد با عدالت و انصاف قضایی زمینۀ اجرای آن را در حقوق جزای بین الملل فراهم ساخته است. حقوق ‌دانان این قاعده را متعلق به حق جهانشمول همۀ ملتها دانسته ، تعقیب و محکومیت متهم را در چند کشور به دلیل ارتکاب یک عمل، آشکارا غیر منصفانه و برخلاف ایده ای که از عدالت در ذهن داریم، شناخته اند و برخی آرای قضایی از دیرباز تأکید نموده اند که ملاحظات انسانی از اینکه شخصی را بتوان برای یک عمل دوبار مورد محاکمه قرار داد، سخت بی زار است. ‌بنابرین‏، با توجه به دلایل فردی و اجتماعی قاعدۀ اعتبار امر مختوم کیفری و به منظور رعایت اعتدال و انصاف در حق کسی که قبلاً یک بار محاکمه و احتمالاً محکوم و مجازات نیز شده، قاعدۀ منع محاکمۀ مجدد در حقوق جزای بین الملل مورد شناسایی قرار گرفته است. این قاعده، بدین ترتیب، روش های مختلف حقوق جزای بین الملل در شناسایی صلاحیت کیفری برای جلوگیری از بی کیفر ماندن مرتکب را تعدیل می‌کند.(توجهی قلجلو پیشین)

 

۱-۵-۱ مبانی تئوریک قاعده امر مختومه

 

در این باره نظریه های مختلفی بیان شده که اختصارا به بعضی از آن ها اشاره می­ شود:

 

۱-نظریه عقد و شبه عقد قضایی: در این نظریه اعتبار حکم ناشی از قرارداد خصوصی و توافق اصحاب دعوا دانسته شده است. می­گویند وقتی دو طرف دعوا برای حل اختلاف خود به محاکم مراجعه ‌می‌کنند به طور ضمنی توافق کرده‌اند که یک حقیقت قضایی را در روابط مبهم خود، به وجود آورند و آثار آن را گردن نهند.

 

۲-نظریه حقیقت اعتباری و صوری: به موجب این نظر در صورتی که رأی دادگاه خلاف واقع هم باشد، حقیقت فرض می­ شود و ‌به این ترتیب حکم نادرست نیز، می ­تواند با بهره گرفتن از این فرض از اعتبار احکام صحیح بهره مند گردد و قاعده­ منع رسیدگی به دعاوی امر مختومه غیرقابل نقض باشد.

 

۳-اراده­ی حاکمیت دولت: یعنی رأی دادگاه، اراده­ی دولت است که از طرف نماینده­ی او بیان می­ شود و اعتبار آن نیز از قدرت عالیه­ی دولت و قانون سرچشمه ‌می‌گیرد.

 

۴-جلوگیری از تجدید دعاوی. در این که برای هر دعوا سرانجام باید پایانی باشد و ماده نزاع هرچه زودتر قلع شود، هیچ کس تردید ندارد و از طرفی چون کشف واقع در غالب موارد دشوار و غیرعملی است، همه قبول دارند که هدف اصلی دادرسی فصل خصومت و یافتن راه حل قانونی در مسائل مورد اختلاف است و این با امکان تکرار و تجدید دعاوی هیچ گاه تأمین نخواهد شد.

 

۵-احتراز از صدور احکام متعارض. بزرگترین عیب صدور احکام متعارض از بین رفتن حیثیت دستگاه قضایی است. اگر پس از صدور حکم مرجع دیگری بتواند مفاد دستور دادگاهی را لغو کند، یا تصمیم برخلاف آن بگیرد، دیگر اعتباری برای مرجع ثابت کننده باقی نمی­ماند.( کاتوزیان ۱۳۴۴ ص۱۷)

 

۱-۵-۲ مبنای قاعده در فقه

 

اعتبار امر قضاوت شده به لحاظ اعتباری است که در حقوق اسلام برای حکم دادگاه قائل می‌شوند. در اسلام، برای حکم قاضی منصوب از طرف خدا، رسول خدا (ص)، امام معصوم (ع) و مأذون خاص از سوی امام معصوم (ع) یا حکم قاضی مأذون به اذن عام، که فقیه واجد شرائط افتاء باشد، اعتباری فوق‏العاده قرار داده شده است، به نحوی که سرپیچی از آن را گناه کبیره می‏ دانند و در حقوق اسلام نظر دادرس وقتی محترم است که با قانون منطبق باشد و کسی که برخلاف شرع حکم کند، کافر و فاسق و ظالم است و در نتیجه حکم او نافذ نیست ( کاتوزیان پیشین ص ۲۶)

 

۱-۶ شرایط قاعده

 

استناد به قاعدۀ منع محاکمۀ مجدد در هر مرحله از رسیدگی امکان پذیر است و اختصاص به مرحلۀ بدوی و یا نخستین جلسۀ آن ندارد. دادگاه نیز هر گاه با بررسی سوابق متهم به وجود حکمی قطعی در خصوص موضوع رسیدگی پی برد، باید با صدور قرار موقوفی تعقیب از ادامۀ رسیدگی خودداری نماید. اما، برای اینکه متهم بتواند به حکمی که سابقاً ‌در مورد اتهام کنونی او صادر شده استناد، و رعایت قاعدۀ منع محاکمۀ مجدد را از مرجع قضایی دوم درخواست نماید، تحقق شرایطی چند لازم است. برخی از این شرایط در حقوق داخلی نیز برای اجرای قاعدۀ اعتبار امر مختوم کیفری در دعوای کیفری جدید مورد رعایت قرار می‌گیرد و اختصاص به حقوق جزای بین الملل ندارد که ما آن ها را شرایط عمومی اِعمال قاعده می نامیم در مقابل، برخی دیگر از شرایط، به دلیل وجود یک عنصر خارجی در قضیۀ مورد رسیدگی، در سطح بین‌المللی مطرح می‌گردند که می توان آن ها را شرایط اختصاصی اِعمال قاعدۀ منع محاکمۀ مجدد در حقوق جزای بین الملل نامید ازشرایط عمومی می توان گفت که،معمولاً در حقوق داخلی سه شرط برای حصول اعتبار امر مختوم کیفری برشمرده می شود (آشوری، ۱۳۸۰، ص ۲۱۰) که با اجتماع آن ها اقدام به تعقیب کیفری برای دومین بار امکان پذیر نبوده، مورد از موارد سقوط دعوای عمومی شناخته می شود.( هرکدام از این موارد درهمین فصل و در بخش تعاریف وکلیات توضیح داده می شود) و از شرایط اختصاصی باید گفت: وارد شدن یک موضوع در قلمرو حقوق جزای بین الملل ویژگی‌های خاصی بدان می بخشد که آن را از موضوعات مطرح در سطح داخلی متمایز می گرداند. همین ویژگی‌ها سبب گردبیده است که اِعمال قاعدۀ منع محاکمۀ مجدد، علاوه بر شرایط عمومی یادشده که به طور سنتی در آیین دادرسی داخلی رعایت می‌گردد، تابع شرایط خاص دیگری نیز باشد.( هر کدام از این موارد در فصل دوم پایان نامه توضیح داده می شود)

 

۱-۶-۱شروطِ اعتبار امر قضاوت شده:

 

شروط ایجاد امر قضاوت شده که عبارتنداز:

 

الف)رأی قضایی

 

ب) قطعی بودنِ رأی قضایی

 

ج)آنکه تمسّک به حجیّت در منطوق حکم باشد نه در اسباب آن.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:40:00 ب.ظ ]




هدف کاربردی :به کارگیری نتایج این تحقیق در مراکز خرید (مرکز خرید هایپراستار)

 

۱-۶چارچوب نظری تحقیق

 

مسئولیت اجتماعی سازمان (CSR) موضوع حساسیت برانگیزی بوده و عامل اصلی بقای هر سازمانی می‌باشد.سازمان های سرآمد به عنوان سازمان هایی پاسخگو برای شفافیت و پاسخ گویی به ذینفعان خود در قبال عملکردشان باید به تعهداتشان پایبند بوده تا هم سازمان از رویکرد اخلاقی تر ‌و منسجم تر خود نفع ببرد و هم جامعه و ذینفعان برداشت بهتری از عملکرد و نقاط قوت سازمان داشته باشند.(مهردوست ،۱۳۸۸،۱۸)

 

بر اساس تحقیق نظریه پردازان مدیریت ، سهام داران ارزش های اخلاقی را به اقدامات سازمانی نسبت می‌دهند.در حقیقت شرکت ها ارزش های اخلاقی را در تبادل با سهام‌داران خود قلمداد
می‌کنند.در این رابطه اقدامات مسئولیت اجتماعی شرکت اعتبار مثبتی را تولید می‌کند و در نتیجه سرمایه اخلاقی مثبت پدید می‌آید. (Godfery,2005,783).برای ایجاد این دیدگاه شرکت ها باید از اقدامات مسئولیت اجتماعی به عنوان روشی برای تولید سرمایه اخلاقی مثبت بین حوزه های داخلی و خارجی استفاده کنند که خود فرایند تولید سرمایه اخلاقی از طریق روش های اعتماد محور پدید می‌آید.وقتی اقدامات مسئولیت اجتماعی شرکت در جهت کمک به دیگران باشد ، سازمان ها ‌سهام‌دارانشان را متقاعد کرده که آن ها هم در ارزش های اخلاقی سهیم هستند.بر اساس گفته فوکویاما اعتماد وقتی پدید می‌آید که جامعه از یک مجموعه ارزش های اخلاقی سود ببرد و سهیم باشد به طوری که انتظارات مفیدی را از رفتار درست پدید آورد.پایه و اصل این تحقیق بررسی مسئولیت اجتماعی مراکز خرید در رابطه با گروه سهامدار مصرف کننده است .

 

نگرش مصرف کنندگان نسبت به مسئولیت اجتماعی شرکت ها مثبت است. ثابت شده است که ۷۸% از مصرف کنندگان امریکایی محصولات مرتبط با یک علتی را خریداری می‌کنند که به آن توجه داشته و بسیاری از آن ها برای چنین محصولاتی حاضرند مبلغ اضافی پرداخت کنند.

 

,۴۰۲)۲Raynold,200) . اقدامات مسئولیت اجتماعی شرکت می‌تواند تصویر ذهنی و نتایج اقتصادی را بهبود ببخشد .

 

چارچوب نظری این مقاله متمرکز بر تاثیر ابتکارات و اقدامات مسئولیت اجتماعی مراکز خرید بر نحوه درک جذابیت مرکز به عنوان یک مقصد خرید از جانب مصرف کننده می‌باشد . تمرکز ویژه بر مراکز خرید شهری است .

 

۱-۷مدل تحلیلی تحقیق

 

H5

 

H3

 

محلی بودن فعالیت های مسئولیت اجتماعی شرکت

 

عملکرد متصور از مسئولیت اجتماعی:

 

حمایت از جامعه محیطی و محلی

 

فعالیت های مسئولیت اجتماعی

 

H2

 

H4

 

H1

 

جذابیت مرکز خرید

 

کیفیت متصور از خرید:

 

دامنه و کیفیت کالا

 

کیفیت محیط خرید

 

فعالیت های اجرایی

 

( Oppewal , Alexander , Sullivan , 2006, 261)

 

۱-۸فرضیه های تحقیق

 

فرضیه ۱: کیفیت متصوره از خرید ( از لحاظ کیفیت کالا و کیفیت محیط خرید )، تأثیر فعالیت های اجرایی بر روی جذابیت مراکز خرید را تعدیل می‌کند.

 

فرضیه ۲: هرچه عملکرد مسئولیت اجتماعی شرکت (به لحاظ حمایت از محیط و جامعه محلی ) بیشتر باشد منجر می شود که ادراک مصرف کننده از جذابیت مرکز به عنوان یک مرکز خرید مثبت تر باشد.

 

فرضیه ۳:حمایت متصوره مرکزدرخصوص محیط و جامعه محلی رابطه بین فعالیت‌های مسئولیت اجتماعی شرکت و جذابیت مرکز خرید ‌را تعدیل می‌کند.

 

فرضیه ۴: فعالیت هایی که منجر به افزایش عملکرد متصور از مسئولیت اجتماعی شرکت می شود، باعث تأثیر بیشتر متغیرهای آمیخته بازاریابی مرکز خرید بر روی ادراک مصرف کننده از جذابیت مرکز می شود.

 

فرضیه ۵: تأثیر فعالیت های محلی مسئولیت اجتماعی شرکت بر روی جذابیت مرکز از طریق عملکرد متصور از مسئولیت اجتماعی تعدیل می شود.

 

۱-۹روش تحقیق

 

از آنجا که هدف از تحقیق بررسی تحلیلی تأثیرادراک مصرف کننده پیرامون مسئولیت اجتماعی بر جذابیت مراکز خرید و ارزیابی خرید است ، تحقیق حاضر به دنبال رابطه علّی بین چند متغیر بوده است و رابطه علّت و معلولی را نشان داده است. از این رو، روش تحقیق توصیفی و پیمایشی می‌باشد. چون تاثیر بین متغیرها با مدل معادلات ساختاری اندازه گیری می شود ،روش آماری تحلیل مسیر است و از نرم افزار لیزرل استفاده می شود.

 

  1. ۱۰قلمرو تحقیق

قلمرو مکانی: مصرف کنندگان مرکز خرید هایپراستار می‌باشد.

 

قلمرو زمانی: نیمسال دوم تحصیلی۹۰-۹۱

 

قلمرو موضوعی :از نظر موضوعی کانون اصلی این تحقیق مسئولیت اجتماعی است.

 

۱-۱۱جامعه آماری

 

با توجه به تعریف ، جامعه آماری عبارت است از مجموعه‌ای از افراد یا واحدها که در یک مقیاس جغرافیایی مشخص دارای حداقل یک صفت مشترک باشند (حافظینا، ۱۳۷۷، ۹۸) ‌بنابرین‏ جامعه آماری تحقیق حاضر مصرف کنندگانی که در طول یک سال گذشته از مرکز خرید هایپراستار،خرید کرده‌اند می‌باشد.

 

۱-۱۲نمونه آماری و روش نمونه گیری:

 

با توجه به ویژگی‌های جامعه آماری، روش نمونه‌گیری تصادفی ساده است.

 

تعداد نمونه آماری ۳۸۴ نمونه بر اساس جدول مورگان می‌باشد. جمع‌ آوری اطلاعات بر اساس پرسشنامه می‌باشد.

 

۱-۱۳ابزار اندازه گیری و شاخص های سنجش تحقیق:

 

– انتخاب مغازه های اختصاصی وخدمات محور

 

– انتخاب مغازه های ارزان

 

– ارزش پول در مغازه ها

 

– سری خدماتی مثل کتابخانه،اداره پست ،بانک ها ،سلمانی ها،آژانس مسافرتی،داروخانه و دفاتر کار

 

– نظم بخشیدن به خیابان و محل زندگی

 

– امکانات پارکینگ و دسترسی

 

– حمایت مرکز از جامعه محلی و محیطی

 

– سری کالاها و کیفیت آن ها

 

– کیفیت محیط مغازه ها

 

– اقدامات لازم برای حمایت از مدارس

 

– حمایت خرده فروشی برای شرایط کاری بهتر

 

– توجه به محیط طبیعی

 

– حمایت خرده فروشی از وقایع فرهنگی و ورزشی

 

– تلاش خرده فروش به منظور کمک به مردم نیازمند در کشورهای مختلف

 

۱-۱۴ روش تجزیه و تحلیل داده:

 

روش تجزیه و تحلیل داده مورد استفاده ،تحلیل عاملی تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری وتحلیل مسیر می‌باشد.نرم افزارهای مورد استفاده لیزرل می‌باشد.

 

۱-۱۵محدودیت های تحقیق

 

با توجه به جدید بودن موضوع مسئولیت اجتماعی در ایران ، بیشتر شرکت ها اقدامات خاصی در این زمینه انجام نداده و گروه کمی مسئولیت اجتماعی اشان را اقداماتی در زمینه محیط زیست و کمک های خیریه تعریف کرده‌اند ،‌بنابرین‏ باید روی مفهوم مسئولیت اجتماعی در همه شرکت ها تأکید شود.

 

۱-۱۶مفاهیم عملیاتی و کلیدی تحقیق

 

مسئولیت اجتماعی یعنی نوعی احساس تعهد به وسیله مدیران سازمان‌ها که آن گونه تصمیم گیری نمایند که در کنار کسب سود برای مؤسسه‌، سطح رفاه کل جامعه نیز بهبود یابد.

 

مصرف کننده : افراد و خانوارهایی که کالاها و خدمات را برای مصارف شخصی خریداری می‌کنند که از نظر سن،درآمد،تحصیلات ،سلیقه و … متفاوتند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:52:00 ب.ظ ]




۲-۲-۵- نقش افشای اختیاری در مواجه با چالش های دارایی های نامشهود

 

محققان بسیاری تلاش کرده‌اند تا رابطه بین اطلاعات مالی گنجانده شده در صورت های مالی و ارزش بازار را با بهره گرفتن از مدل های ارزشیابی گوناگون شرکت مورد آزمون قرار دهد . در این راستا محققان دریافتند که مفید بودن اطلاعات مالی برای سرمایه گذاران به طور با اهمیتی کاهش یافته است . رونن و همکاران در تحقیق خود نشان دادند که کاهش مربوط بودن اطلاعات مالی ارزش بازار ، در شرکت هایی که از نظر دارایی های نامشهود سطح بالاتری دارند ، شدید تر است . در واقع یک شرکت از این پیامد اجتماعی – اقتصادی که در فراهم آوردن اطلاعات مربوط و مناسب برای سهام‌داران و سرمایه گذاران بالقوه ناتوان باشد ، رنج می‌برد . پیامدهایی از قبیل عدم تقارن اطلاعاتی می‌تواند منجر به تخصیص نادرست منابع در بازار سرمایه گردد . مطالعات انجام شده نشان داد که گزارشگری نادرست دارایی های نامشهود در صورت های مالی یک شرکت ، موجب ایجاد سطح بالایی از عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران درونی و بیرونی آن شرکت می‌گردد. نتایج به دست آمده از سایر تحقیقات حاکی از آن است که اگرچه رویه های حسابداری ناکافی پیرامون شناسایی و اندازه گیری دارایی های نامشهود منجر به تخصیص نادرست منابع در بازار سرمایه شده است؛ اما با این حال این مشکل را ‌می‌توان با بهره گرفتن از افشای اختیاری اطلاعات پیرامون دارایی­ های نامشهود تا حد زیادی کاهش داد . که این امر محدودیت ها و صدمات ناشی از استانداردهای کنونی حسابداری را کاهش می‌دهد .

۲-۲-۶- ارتباط ارزشی

 

با توجه به اینکه تصمیم گیری بازیگران عرصه ی بازار سرمایه و به ویژه سرمایه گذاران فعال در بورس اوراق بهادار، در محیطی انجام می شود که عدم اطمینان بر آن حاکم است، آنان نیازمند اطلاعات هستند. از سوی دیگر، پیش فرض عمومی جامعه چنین است که حسابداری باید قادر به ارائه اطلاعاتی مربوط برای ارزش گذاری سهام باشد (برنان ؛۱۹۹۱ ،۶۱) . اهمیت چنین ادعایی موجب شده تا در طول چهار دهه گذشته ، صاحب‌نظران بسیاری به آزمون آن بپردازند و شاخه ی جدیدی از پژوهش های مبتنی بر بازار در حسابداری را تحت عنوان (مطالعات ارتباط ارزشی) معرفی نمایند .

 

وجه مشترک تعاریف ارائه شده از ارتباط ارزشی یا مربوط بودن از منظر ارزش گذاری در ادبیات حسابداری ، وجود رابطه معنادار آماری میان اطلاعات حسابداری و ارزش بازار حقوق مالکان است (بیور ؛۲۰۰۲،ص ۴۵۹) . از سویی دیگر ، با توجه به اینکه این آزمون برای اولین بار توسط محققانی چون مولر و مودیلیانی (۱۹۶۶) و هوریگان (۱۹۹۶) باز می‌گردد ، اصطلاح « ارتباط ارزشی» برای اولین بار توسط امیر و دیگران (۱۹۹۳) مورد استفاده قرار گرفته است .

 

به اعتقاد بارث و همکاران (۲۰۰۱) ، هدف اصلی پژوهش های حوزه ارتباط ارزشی ، افزایش سطح آگاهی استفاده کنندگان از صورت های مالی نسبت به ویژگی های کیفی «مربوط بودن» و « قابل اتکا بودن» اطلاعات حسابداری منعکس شده در ارزش بازار حقوق مالکان است . ویژگی های کیفی مذکور ، دو معیار اصلی هیئت تدوین استاندارد برای انجام بهترین انتخاب از میان گزینه های پیش روی و آزمون ارتباط ارزشی بیانگر نوعی رویکرد جهت عملیاتی کردن تعاریف ویژگی های کیفی پیش گفته به شمار می‌آید . علت طرز تلقی اخیر نیز آن است که اقلام حسابداری تنها در صورتی از منظر ارزش گذاری مربوط محسوب می­گردند که حاوی اطلاعات مربوطی جهت ارزش گذاری شرکت و دارای قابلیت اتکای کافی به منظورانعکاس در قیمت سهام آن باشد.(بارث و همکاران ؛ ۲۰۰۱،ص۸۰ ) . علاوه بر این ، از آنجا که شرط لازم برای تأثیرگذاری اطلاعات حسابداری بر تصمیم گیری استفاده کنندگان از صورت های مالی ، مربوط بودن و نه صرفاً جدید بودن آن است، می توان سطح ویژگی کیفی «مربوط بودن» اطلاعات حسابداری را از طریق تلخیص یا تجمیع اطلاعاتی که حتی ممکن است از منابع دیگری نیز تحصیل شده باشد، حفظ کرد .

 

از سوی دیگر ، در مطالعات حوزه ارتباط ارزشی از الگوهای ارزش گذاری مختلفی برای آزمون فرضیه ­ها و از اطلاعات گوناگونی ( معمولاً اطلاعات بازار ، شامل قیمت یا بازده) به عنوان معیار سنجش ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری استفاده شده است .برای مثال ، در برخی از پژوهش های صورت گرفته (برای نمونه ، بارث و کلینچ ،۱۹۹۶؛ عبودی و لو ، ۱۹۹۸) بر ضرایب متغیرهای حسابداری الگوهای ارزش گذاری تأکید شده ، در حالی که در سایر تحقیقات انجام شده ، قدرت تبیین کلی متغیرهای حسابداری در فرایند ارزش گذاری و یا به عبارت بهتر ، رابطه میان متغیرهای حسابداری و اطلاعات بازار ( که توسط ضرایب تعیین مربوط اندازه گیری می شود) مورد توجه واقع شده است (برای نمونه کالینز و همکاران ،۱۹۹۷ ؛ فرانسیس و شیپر،۱۹۹۹).

 

به طور خلاصه ، مبانی نظری پژوهش های حوزه ارتباط ارزشی شامل ترکیبی از نظریه ارزش گذاری و مباحث نظری حسابداری است ؛ به گونه ای که پژوهشگران به کمک آن قادر به پیش‌بینی چگونگی رابطه میان متغیرهای حسابداری و ارزش بازار حقوق مالکان می‌شوند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




کلیات پژ 

۱-۱- مقدمه

 

مطمئناً ایجاد یک جامعه ایده آل اسلامی یکی از آرزوهای هر مسلمانی است؛ ایجاد جامعه ای که از همه ابعاد علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره دقیقاً مطابق با اصول و قواعد اسلامی بوده و در آن عدالت اسلامی بین اقشار مختلف جامعه کاملاً برقرار باشد. یکی از مهمترین ابعاد عدالت گستری بعد اقتصادی آن است که حتی می‌تواند بسیاری از ابعاد دیگر را تحت پوشش قرار دهد.

ایجاد یک اقتصاد اسلامی که از آن می توان به عنوان مکتب اقتصاد اسلامی نام برد می‏تواند به شکل متوازن، سهم قابل توجهی بین اقشار مختلف جامعه با توجه به میزان فعالیت های آن ها داشته باشد. در این ساختار بانک ها و بورس نقش بسزایی ایفا می‏ کنند (نجفی، ۱۳۸۵).

 

‌بنابرین‏ گسترش و اسلامی سازی بانک ها و بازار بورس از اقداماتی است که باید در هر جامعه اسلامی انجام شود تا درامدهای حاصله از نظر شرع مقدس مشروع باشد. برای این که یک محصول مالی یا بانکی، در زمره محصولات مالی و بانکی اسلامی قرار گیرد، بایستی دو شرط اصلی را محقق سازد: نباید متضمن دریافت یا پرداخت ربا باشد و نباید از سرمایه های جمع‌ آوری شده در فعالیت های نامشروع استفاده شود. یکی از ابزارهایی که دو شرط فوق به ویژه شرط اول را محقق می‌سازد و استفاده از آن حتی در کشور های غیر اسلامی رو به افزایش است، اوراق قرضه اسلامی (صکوک) می‌باشد.

 

۱-۲- بیان مسئله

 

مسلماًً توسعه زیرساخت های بازار سرمایه اسلامی و نهادهای زیربنایی امری الزامی بوده و به منظور جلب بیشتر سرمایه ها لازم است قوانین و مقررات با در نظر گرفتن شرایط خاص و متفاوت کشورهای اسلامی و غیر اسلامی تدوین شود. از طرفی بارزترین ابزار تامین مالی در بازار سرمایه اسلامی صکوک است که خود انواع گوناگون دارد و الگوهای جدید صکوک دائماً به بازارهای مالی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی وارد می شود. از طرفی نیز توسعه و رونق بازارهای مالی در گرو توانایی این بازارها در جذب منابع سرمایه گذاران مختلف و انتقال بهینه این منابع به دست متقاضیان آن ها ‌می‌باشد تا ‌به این ترتیب در کنار برآوردن انتظارات هر دو گروه، به رشد اقتصادی در جامعه نیز کمک شود. طی سال های اخیر رشد فزاینده حجم معاملات و فعالیت­های کسب و کار نیاز به ایجاد روشی برای تامین مالی منطبق با احکام اسلامی را تشدید ‌کرده‌است. لذا مسئله اصلی این پژوهش این است که آیا می توان از ابزار مالی صکوک به عنوان جایگزینی مناسب برای تسهیلات بانکی استفاده کرد؟ و این که ابزار مالی صکوک تا چه اندازه می ­تواند به عنوان یک ابزار جدید در محیط اقتصادی ایران موفق باشد؟ در این راستا علاوه بر تحلیل تمامی انواع اوراق صکوک، به صورت کامل، صکوک اجاره به عنوان یک ابزار کارامد در ایران مورد بررسی و تحلیل کامل قرار می‌گیرد.

 

۱-۳- سوالات پژوهش

 

۱-۳-۱- سوالات اصلی پژوهش

 

  1. آیا ابزار مالی صکوک می‌تواند قابلیت اجرایی موفقی را در محیط اقتصادی کشور داشته باشد؟

۱-۳-۲) سوالات فرعی پژوهش

 

    1. آیا انواع صکوک مطابق با قانون بانکداری بدون ربا می‌باشد؟

 

    1. آیا اوراق صکوک از نظر اقتصادی کارا می‌باشند؟

 

  1. آیا اوراق صکوک مورد توجه مردم، بانک ها و بنگاه های اقتصادی قرار گرفته و می‏ گیرد؟

با توجه به اینکه اجرای عملیات اوراق صکوک اجاره در حال حاضر در کشور مطرح است، لذا محور اصلی سوالات فوق بر صکوک اجاره قرار دارد.

 

۱-۴- اهمیت و ضرورت پژوهش

 

بازار پول و سرمایه ایران در زمینه توسعه ابزارهای مالی مختلف اسلامی فقیر می‌باشد. تنها ابزاری که در ایران از دهه هفتاد تاکنون مورد استفاده واقع شده است اوراق مشارکت است که این اوراق نیز جوابگوی نیازهای گوناگون موجود نمی باشد. لذا تعریف، تبیین و تشریح ابزار صکوک به عنوان یکی از ابزارهای جدید مالی که منطبق با بانکداری اسلامی نیز بوده از اهمیت شایانی برخوردار می‌باشد. همچنین ارائه راهکارهای عملیاتی در راستای به کارگیری مؤثر و مفید این ابزار می‌تواند به عنوان اصلی ترین دلایل ضرورت برای طرح مذکور قلمداد گردد.

 

۱-۵- فرضیه های پژوهش

 

۱-۵-۱- فرضیه اصلی

 

  1. ابزار مالی صکوک می‌تواند قابلیت اجرایی موفقی را در محیط اقتصادی کشور داشته باشد.

۱-۵-۲- فرضیه های فرعی

 

    1. انواع صکوک مطابق با قانون بانکداری بدون ربا می‌باشد.

 

    1. اوراق صکوک از نظر اقتصادی کارا می‌باشد.

 

  1. اوراق صکوک مورد توجه مردم، بانک ها و بنگاه های اقتصادی قرار می‌گیرد.

۱-۶- اهداف پژوهش

 

    1. تبیین و شناسایی انواع مختلف صکوک و خصوصیات هر یک از آن ها

 

    1. بررسی موانع و محدودیت های استفاده از صکوک در ایران

 

    1. بررسی و تبیین عوامل موفقیت یا عدم موفقیت صکوک در ایران با تأکید بر صکوک اجاره

 

    1. ارائه راهکارهای عملیاتی در راستای به کارگیری مؤثر و مفید صکوک با تأکید بر صکوک اجاره

 

    1. تعریف، بررسی و تاثیر استفاده از اوراق صکوک اجاره در فرایند تامین مالی

 

  1. تعریف و به کارگیری ابزار جدید مالی جایگزین اوراق قرضه در بانکداری کشور

۱-۷- روش انجام پژوهش

 

۱-۷-۱- روش تحقیق

 

با توجه به اینکه هدف از تحقیق کاربردی به دست آوردن درک یا دانش لازم برای تعیین ابزاری است که به وسیله آن نیازی مشخص و شناخته شده بر طرف گردد و این نوع تحقیقات در صدد ارائه راهکارهایی برای حل مسائل و مشکلات سازمان­ها خاصه بانک ها می­باشند. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و هدفی که دنبال می‌کند از نوع پژوهش کاربردی و از نظر روش گرد‌اوری داده ها برای دستیابی به سوالات اصلی پژوهش یاد شده، چون به توصیف و مطالعه آنچه هست می ­پردازد، یک تحقیق توصیفی است. لذا پژوهش حاضر از نوع کاربردی و توصیفی می‌باشد.

 

۱-۷- ۲- مراحل اجرایی تحقیق

 

    1. مفاهیم نظری و تئوریک صکوک (تشریح انواع اوراق صکوک و صکوک، جانشینی مناسب برای اوراق قرضه)

 

    1. طریقه انتشار صکوک در ایران و مشکلات و چالش های پیش­روی سیستم بانکی

 

  1. بررسی کارایی و مورد قبول واقع شدن صکوک

همچنین از انواع صکوک، صکوک اجاره مورد تشریح خاص قرار می‌گیرد که به تعریف، بررسی و تاثیر استفاده از اوراق صکوک اجاره در فرایند تامین و این که آیا این نوع صکوک در ایران تاچه میزان قابلیت اجرایی موفق داشته است، می پردازد.

 

۱-۷-۳- روش و ‌ابزار گردآوری اطلاعات

 

برای جمع‌ آوری اطلاعات، علاوه بر این که از منابع متعددی استفاده شده است روش های مختلفی نیز برای این کار وجود داشته که با توجه به نوع و هدف تحقیق، موضوع مورد تحقیق و خصوصیات جامعه ­آماری از کارایی مناسب برخوردار ‌می‌باشد. مهمترین روش های گرداوری اطلاعات در این تحقیق بدین شرح است:

 

۱-۷-۳-۱- مطالعات کتابخانه‌ای

 

در این قسمت جهت گرداوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق موضوع، از منابع کتابخانه‌ای، مقالات، کتاب های مورد نیاز و نیز از شبکه جهانی اطلاعات (اینترنت) و تجربه و تخصص محقق استفاده شده است.

 

۱-۷-۳-۲- تحقیقات می‌دانی

 

به منظور اجرای این تحقیق از ابزارهای متعددی بهره گرفته شده است. بدین ترتیب با رعایت شرط تکثرگرایی در ابزار تحقیق می توان به نتایج حاصل از پژوهش بیشتر اعتماد کرد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ب.ظ ]




در قانون مذکور اظهارنامه و همچنین دفاتر و اسناد و مدارک ارائه شده مؤدیان مشروط براینکه به طور صحیح و برابر مقررات تهیه شده باشد محترم تلقی شده و در اغلب موارد اساس و معیار تعیین مالیات شناخته شده است. طرز تشخیص و نحوه ابلاغ و وصول مواعد و وظایف مأموران تشخیص و حل اختلاف ، مراجع انتظامی ، معافیتها، بخشودگیها، جرائم و ضرایب مالیاتی و سایر موارد به تفصیل در ضمن این قانون وآئین نامه های اجرایی آن تشریح گردیده است.

 

مبحث سوم – منابع درآمد مالیاتی در اسلام و ایران

 

پرداخت‌های مالیاتی که باید به طور واجب در جامعه اسلامی صورت بگیرد دو گونه است:

 

الف) مالیات‌های ثابت

 

ب) مالیات‌های متغیر یا حکومتی

 

الف) مالیات‌های ثابت: به مالیات‌هایی اطلاق می شود که نسبت یا مقدار یا مورد وضع آن و یا مجموع آن ها مستقیما از طرف شارع مشخص و معین گردیده است مانند خمس و زکات که نسبت و موارد آن مشخص شده و خراج و جزیه که تنها موارد آن از طرف شارع تعیین گردیده است.

 

ب )مالیات‌های متغیر یا حکومتی : آن دسته از مالیاتها را در بر می‌گیرد که حاکم اسلامی می‌تواند در شرایط خاص وضع کند و موارد، مقدار و نسبت خاصی برای آن ها در شرع مقدس در نظرگرفته نشده است بلکه تابع هزینه های ضروری و یا مطابق مصلحتی است که حاکم اسلام در نظر دارد.

 

انواع مالیات‌های ثابت عبارتند از:

 

۱- زکات: به آن دسته از مالیات‌های مخصوص گفته می شود که وسیله پاک کردن اموال افراد از حقوق نیازمندان و نیز وسیله افزون شدن و رشد یافتن اموال است که بر دو قسم زکات فطره و زکات اموال تفکیک می‌گردد.

 

زکات فطره مالیات سرانه ای است که در شب عید فطر هر سال واجب می شود و زکات اموال زکاتی است که سالانه به برخی اموال مانند گندم و جو ‌و خرما و کشمش و شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره تعلق
می‌گیرد.

 

۲- خمس: مالیاتی معادل یک پنجم می‌باشد که شرعیت آن در مواردی تعیین گردیده است. خمس در هفت چیز واجب می شود که عبارتند از غنائم جنگی ، معدن، گنج ،جواهر دریا، زمینی که ذمی از مسلمان بخرد، مال حلال مخلوط به حرام ، درآمد کسب.

 

۳- جزیه: مالیات ویژه ای است که از اهل کتاب ساکن سرزمین‌های اسلامی دریافت می شود و مقدار این مالیات بسته به نظر حاکم اسلامی سالانه مشخص می‌گردد.

 

۴- خراج: مالیات ویژه ای است که حاکم از طریق اجاره اراضی مفتوح العنوه وصول می‌کند زیرا این اراضی ملک همه مسلمانان است و هر کس بخواهد از آن استفاده کند باید اجاره آن را به ولی مسلمین بپردازد. با توجه به وظایف دولت‌ها و بعهده گرفتن دفاع و امنیت کشور و لزوم بالا رفتن فرهنگ جامعه به وسیله آموزش و پرورش و نیز عمران و آبادی کشور و نیز ایفای سایر وظایف دولت‌ها در ایجاد رفاه عمومی در صورتی که مالیات ثابت تکافوی هزینه های دولت را نکند وضع مالیات متغیر ضرورت پیدا می‌کند.

 

از سوی دیگر می توان با بهره گرفتن از یکی از راه های ذیل مشروعیت گرفتن مالیات متغیر را از نظر فقهی ثابت کرد:

 

الف- استفاده ازحق ولایت امر ؛ ولی امر مسلمین طبق آیه شریفه (( النبی اولی بالمومنین من انفسهم )) نسبت به جانهای مؤمنین اولی است و بدیهی است که او نسبت به اموال آن ها شایسته تراست و ‌بنابرین‏ وی حق دارد در صورت صلاحدید برای اداره جامعه مالیات وضع کند؛ این اختیارات از پیامبر(ص) به امامان معصوم رسیده است. اصولا برخی بزرگان بر این عقیده هستند که زکات در اسلام به ‌عنوان مالیات مطرح شده و تعیین موارد آن از اختیارات ولی امر مسلمین است ‌بنابرین‏ هر حاکم حقی می‌تواند مالیات وضع کند یا از پرداخت آن عفو نماید. با اثبات ولایت فقیه در عصر غیبت تمام اختیارات ائمه به نائب عام ایشان یعنی مجتهد جامع الشرایط می‌رسد ‌بنابرین‏ فقها بر اموال مردم تا آنجا که مقتضای اداره حکومت اسلامی است ولایت دارند و حسب ضرورت یا مصلحت حق وضع مالیات، وضع نرخ ، جلوگیری از انحصار ، احتکار و سایر موارد را دارند.

 

ب- ارائه شواهد و اماراتی بر امکان اخذ مالیات ؛ همچون تقسیم غنائم جنگی، استفاده از آب، وضع زکات و وضع مالیات به وسیله امام جواد(ع)

 

ج- استفاده از وجوب کفایی ؛ در اسلام پرداخت های مالی دیگری وجود دارند که جنبه مالیاتی ندارند بدین معنا که به طور معمول به وسیله دولت دریافت و هزینه نمی شوند و یا پرداخت هایی هستند که ‌بر اساس الزام و قانون انجام نمی گیرند که این نوع شبه مالیاتی عبارتند از کفارات ، نفقات واجب انفاقات مستحبی شامل صدقه، اطعام، بخشش دین، وقف و هدیه.

 

در تقسیم بندی کلی که در قوانین مالیاتی ایران آمده است مالیات به دو نوع جداگانه تفکیک شده است که عبارتند از مالیات‌های مستقیم و مالیات‌های غیرمستفیم.

 

«مالیات‌های مستقیم به آن دسته از مالیات‌هایی اطلاق می شود که به درآمد و ثروت شخص یا اشخاص حقیقی و حقوقی تعلق می‌گیرد و توسط دستگاه های مالیاتی و برحسب نرخ های تصاعدی وصول می شود که این نوع مالیات خود بر دو قسم است که شامل مالیات بر درآمد و مالیات بر ثروت می شود. پرداخت مالیات در واقع مشارکت در هزینه های جامعه محسوب می شود و به همین دلیل افراد به نسبت برخورداری از امکانات جامعه بایستی در تامین هزینه ها نیز مشارکت داشته باشند. پرداخت کنندگان مالیات مستقیم را از نظر رعایت عدالت اجتماعی نمی توان یکسان تلقی کرد زیرا فروشندگان کالا و خدمات پس از پرداخت مالیات سعی در انتقال مالیات به دیگران از طریق افزایش قیمت کالا و خدمات خود می نمایند که این امر موجب انتقال مالیات پرداخت شده به غیر می‌گردد.

 

مالیات بر شرکت‌ها، مالیات بر درآمد و مالیات بر ثروت را می توان جزء مالیات‌های مستقیم طبقه بندی نمود که شخص مالیات دهنده در آن شناخته شده است و میزان مالیات برحسب تناسبی یا تصاعدی تعیین می شود.مالیات‌های غیرمستقیم به مالیاتی گفته می شود که به کلیه اشخاص مصرف کننده صرفنظر از میزان و چگونگی درآمد و دارایی آنان تعلق می‌گیرد؛ اگر مالیات‌های مستقیم سالانه حساب می شود مالیات‌های غیرمستقیم از استمرار برخوردار است و به ازاء مصرف با خرید کالا و خدمات توسط مصرف کننده پرداخت می شود. مالیات بر واردات، مالیات بر مصرف و فروش و سایر مالیاتها را می توان در طبقه مالیات‌های غیرمستقیم دسته بندی نمود. در این گونه مالیاتها شخص مالیات دهنده شناخته شده نیست و مالیات به طور یکسان از هر مصرف کننده بسته به مصرف وی و صرفنظر از وضع درآمد و ثروت گرفته
می شود.»[۲۰]

 

بخش دوم:

 

ضوابط صدور آرای کمیسیون های مالیاتی و نظام حاکم بر آن

 

بخش دوم- ضوابط صدور آرای کمیسیون های مالیاتی و نظام حاکم بر آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:56:00 ب.ظ ]




برنامه استراتژیک

 

بودجه سالانه یا برنامه سود

 

شرایط عمومی در صنعت بانکداری

 

سیاست­های اجرایی

 

تغییرات دایمی

 

تغییرات دایمی

 

مجموعه مقررات و قوانین

 

تغییرات موقت

 

تغییرات موقت

 

شکل۲- ۹-فرایند برنامه ریزی استراتژیک در بانک

 

 

 

در اغلب موارد، برنامه استراتژیک بنگاه­های اقتصادی توسط مدیران ارشد آن انجام ‌می‌گیرد. برنامه­ ریزی استراتژیک نیاز به بررسی همه جانبه موضوعات زیر دارد:

 

۱٫ بانک باید چه اقداماتی را برای به حداکثر رسانیدن حقوق صاحبان سهام انجام دهد؟

 

۲٫ تهیه گزارش جامعی از نقاط قوت و ضعف سازمان بانک.

 

۳٫ تعریف و شناخت فاصله میان جایگاه کنونی و جایگاه مطلوب ترسیم شده آن در آینده.

 

نتایج به دست آمده در این مرحله ممکن است رهنمودهایی را برای تعیین اهداف استراتژیک بانک فراهم سازد و آن بخش از موقعیت­هایی که فرصت­های بالقوه بیشتری را در اختیار بانک قرار می­دهد، مشخص می­ نماید. سرانجام اقدامات جدیدی که جهت بهره ­برداری از این فرصت­ها لازم است را معین می­ کند. این رهنمودها ممکن است شامل یک سیستم جدید ارتباطی با مشتری، تجدید نظر در سیاست­های اعطای تسهیلات، ساختار قیمت­ گذاری خدمات، پیشنهادهای مربوط به صرفه­جویی در هزینه، گزارشی از فلسفه مخاطرات درونی سازمانی و شناخت فعالیت­های غیرمحوری سازمان باشد (میلانی، ۱۳۷۸).

 

۱٫ اهداف بلند مدت بانک

 

تبیین مأموریت اصلی بنگاه­های اقتصادی یکی از بحث­ انگیزترین و مهم­ترین تصمیمات در فرایند برنامه­ ریزی است. منظور از مأموریت، توسعه سهم و نقش بانک­های تجاری در بازار است. جایگاه و نقش یک بانک ارائه دهنده کلیه خدمات مالی متفاوت است از جایگاه بانک یا مؤسسه مالی که در یک زمینه خاص به صورت عمده و یا خرد به فعالیت تخصصی بپردازد.

 

این مسئله حایز اهمیت است که بانک تجاری بپذیرد که هدف یک مؤسسه مالی در اقتصاد تأمین نیازهای مالی آن اقتصاد است. اهداف بانک تجاری می­بایست حول محور تأمین نیازهای مالی مشتریان باشد. یک بانک همچنین باید محل جغرافیایی ارائه خدمات خویش را مشخص نموده و تعیین کند که دامنه توزیع خدماتش چقدر باشد، کدام بخش از بازار او را به اهداف خود می­رساند و چگونه باید پاسخ­گوی موقعیت­های ایجاد شده ناشی از تغییرات قانونی و محیطی باشد. نهایتاًً سازمان بایستی نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی و برای سرمایه ­گذاری بر روی نقاط قوت یک استراتژی رقابتی طراحی نماید.

 

۲٫ جایگاه برنامه­ ریزی استراتژیک

 

وضعیت موجود برنامه­ ریزی استراتژیک در بنگاه­های اقتصادی نشان می­دهد که این نوع برنامه­ ریزی مورد توجه زیادی قرار نگرفته و مباحث مربوطه به فرهنگ حاکم بر بانک، کیفیت خدمات، و کاربرد استراتژی، جایگزین آن ‌شده‌اند. دلیل چنین واکنشی ممکن است تأکید زیاد بر برنامه­ ریزی و عدم ایجاد محیطی مناسب به منظور ارائه افکار استراتژیک در کارکنان باشد. برنامه­ ریزی استراتژیک همچنین قربانی تطبیق یافته با یک یا چند تکنیک ساده و نظیر تحلیل منحنی­های آموزشی، پرتفوی خدمات، چرخه عمر محصول و برنامه­ ریزی پرتفوی شده است. ایراد همه این تکنیک­ها این است که تنها نقش یک متغیر را در محیط رقابتی در نظر می­ گیرند.

 

استراتژی عبارت است از تخصیص مجدد منابع در طول زمان به منظور دستیابی به اهداف روشن در آینده. برنامه­ ریزی به معنی مراحل به کارگیری استراتژی­هاست و سیاست­ها عبارتند از به کارگیری وظایف اجرایی خاص. یکی از وظایف مدیریت مرتبط ساختن تصمیم ­گیری­ها با همد­یگر است. البته به دلیل این که آینده غیرقابل پیش ­بینی است، تصمیم ­گیری همواره با عدم اطمینان همراه خواهد بود. (همان منبع).

 

برنامه­ ریزی استراتژیک در بانک تجارت

 

بانک تجارت در راستای تبیین اهداف استراتژیک خود، به عنوان نخستین قدم، نهاد برنامه­ ریزی را با تشکیل اداره مطالعات و برنامه­ ریزی در نیمه اول سال ۱۳۷۷ ایجاد نمود. اولین مرحله از فعالیت­های برنامه­ ریزی با تهیه گزارش شناخت تنگناها و تبیین اهداف و برنامه ­های توسعه بانک در روزهای پایانی سال ۱۳۷۷ به انجام رسید. ارزشمندی این مطالعات از آن­جاست که تدوین کنندگان به لحاظ تجربیان حرفه­ای خود علاوه بر شفاف کردن و طبقه ­بندی موضوعی تنگناها و انعکاس پیشنهادات مسئولان و صاحب­نظران بانک، توانسته ­اند اهداف تفضیلی و عناوین برنامه ­های توسعه را نیز به صورت علمی با قابلیت کاربردی ترسیم نمایند. ‌به این ترتیب تصمیم ­گیری و اولویت­گذاری برای آغاز کار برنامه­ای در بانک و اقدامات اجرایی توسعه، تسهیل گردیده است.

 

استراتژی توسعه بانک تجارت با تکیه بر اهداف تفضیلی طرح سازماندهی اقتصادی، مضامین برنامه سوم توسعه، اهداف اساسنامه­ای بانک، سیاست­های اعلام شده از سوی بانک مرکزی و استنتاجات حاصل از نظرات کارشناسی صاحب­نظران و مدیران بانک به شرح زیر تبیین شده است:

 

الف. اهداف استراتژیک توسعه بانک

 

    1. اعتلای رسالت سازمان برای انجام مأموریت اصلی بانک­داری

 

    1. برنامه­ای کردن تدریجی کلیه فعالیت­ها

 

    1. اعتلای انضباط، سرعت، دقت و نظارت در امور.

 

    1. صرفه­جوئی در کلیه ابعاد فعالیت

 

    1. کوتاه کردن روش­های انجام خدمات بانکی و پشتیبانی

 

    1. چاره­جوئی خلأ نیروی انسانی ناشی از بازنشستگی سرع کارکنان متخصص در پنج ساله آتی

 

    1. ارتقای انگیزش کارکنان برای خدمت به مشتریان

 

  1. متناسب ساختن اختیارت و مسئولیت ­ها و توسعه آن به پایین­ترین رده ­های سازمانی.

با در نظر گرفتن اهداف و جهت­گیری های توسعه بانک، اولویت­های زیر ملحوظ نظر قرار گرفت:

 

اول: تجهیز کلیه منابع و امکانات بانک به منظور شکوفا ساختن مأموریت اصلی بانک (بانک­داری)

 

دوم: اتخاذ سیاست­های کارآمد برای مقابله با بحران کاهش نیروی انسانی متخصص و نقصان انگیزه در کارکنان

 

سوم: برداشتن گام­های اساسی برای ارتقاء جایگاه بانک متناسب با امکانات و توان بالقوه موجود آن. (اداره مطالعات و برنامه ریزی بانک تجارت، ۱۳۷۸)

 

    1. – Performance Management ↑

 

    1. – Long – Term Objectives ↑

 

    1. . Moynihan ↑

 

    1. . Governance by performance management ↑

 

    1. . Radnor & McGuire ↑

 

    1. . Bouckaert & Halligan ↑

 

    1. . Marr ↑

 

    1. . Clarify ↑

 

    1. – Armstrong ↑

 

    1. . Performance management as a business system ↑

 

    1. . Performance management as culture and leadership style ↑

 

    1. . Performance management as a part of the psychological contract ↑

 

    1. . Performance management as a personal feedback and learning process ↑

 

    1. . Performance Management Analysis ↑

 

    1. – Report of the Auditor General of Canada ↑

 

    1. – World Health Organization s Model / Who ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ب.ظ ]




۶ -سیمیچ ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ را اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ: ﺗﻮاﻧـﺎﻳﻲ ﻓﻜـﺮی ﺳـﺎزﻣﺎن ﺟﻬـﺖ ﺣـﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺳﺎزﻣﺎ ﻧﻲ. در اﻳﻦ ﺟﺎ ﺗﻮﺟﻪ روی اﻧﺴﺠﺎم ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﻫﺎی ﺗﻜﻨﻴﻜـﻲ و ﺗﻮاﻧـﺎﻳﻲ ﻫـﺎی اﻧـﺴﺎﻧﻲ ﺟﻬﺖ ﺣﻞ و ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﺸﻜﻼت ﻣـﻲ ﺑﺎﺷـﺪ . ﺻـﺮاﺣﺘﺎً ﻫـﻮش ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻲ در ﺑـﺮ ﮔﻴﺮﻧـﺪه ﻛﻠﻴـﺎت اﻃﻼﻋﺎت، ﺗﺠﺮﺑﻪ، داﻧﺶ و درک ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.

 

۷-تی ماتسودا[۲۱] (۱۹۸۸) ژاﭘﻨﻲ ﻳﻜﻲ از ﭘﺪﻳﺪ آورﻧـﺪﮔﺎن ﻧﻈﺮﻳـﻪ ﻫـﻮش ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻲ، ﻫـﻮش ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻲ را ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ از دو ﻋﺎﻣﻞ ﻫﻮش اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﻫﻮش ﻣﺎﺷﻴﻨﻲ ﻣﻲ داﻧﺪ. از ﻧﻈﺮ ﻣﺎﺗﺴﻮدا ﻫـﻮش ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻲ، ﺑﻄﻮر ﻛﻠﻲ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﻫﺎی ذﻫﻨـﻲ ﻳـﻚ ﺳـﺎزﻣﺎن ﺗﻌﺮﻳـﻒ ﻣـﻲ ﺷـﻮد . ﺑﻨـﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻫـﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻣﺎﺗﺴﻮدا دارای دو ﺟﺰء اﺳﺖ . ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻓﺮاﻳﻨﺪ و ﻫﻮش ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻣﺤﺼﻮل.

 

از ﻧﻈﺮ ماتسودا ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﻣﺠﻤﻮﻋـﻪ ﻫـﺎی ﭘﻴﭽﻴـﺪه، ﺗﻌـﺎﻣﻠﻲ، اﻧﺒﺎﺷﺘﻪ و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻛﻨﻨﺪه از ﻫﻮش اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﻣﺎﺷﻴﻨﻲ ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻛـﻞ. ﻫﻤﭽﻨـﻴﻦ اﻇﻬﺎر ﻣﻲ دارد ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺷﺎﻣﻞ دو ﻣﻔﻬﻮم اﺳﺖ : ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻓﺮاﻳﻨﺪ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳـﻚ ﻣﺤﺼﻮل. ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻣﺤﺼﻮل، ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﻃﺮاﺣﻲ ﺷﺒﻜﻪﻫﺎی اﻃﻼﻋـﺎﺗﻲ را ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ در ﻧﻈﺮ ﻣﻲ ﮔﻴﺮد. ﻫـﻮش ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮان ﻳـﻚ ﻓﺮاﻳﻨﺪ، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ، ﻃﺮاﺣﻲ و ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻣﺆﺛﺮ داﻧـﺶ ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻲ و ﻓﺮاﻳﻨـﺪﻫﺎی اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ و ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼت ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ اﺳﺖ . ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻋﻨـﻮان ﻳـﻚ ﻓﺮاﻳﻨـﺪ ﺑـﺎ ﺳـﻪ ﻣﺸﺨﺼﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﺷﻮد: ﺗﻌﺎﻣﻞ، اﻧﺒﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪن و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻛﺮدن.

 

۸- از نظر چو[۲۲] ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻳﺎدﮔﻴﺮی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻮﺳﻌﻪ رﻓﺘﺎر اﻧﻄﺒﺎﻗﻲ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﺳﺘﻔﺎده از درک و ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.

 

۹- ﻣﻴﻨﭻ[۲۳] ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ را ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ داﺷﺘﻦ ﭼﻬﺎر وﻳﮋﮔﻲ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣـﻲ داﻧـﺪ: رﻓﺘﺎرﻫـﺎی ﻫـﺪف ﻣﺤﻮر، ﭘﺎﻳﮕﺎه اﻃﻼﻋﺎت ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ و دﺳﺘﺮﺳﻲ آﺳﺎن ﺑﻪ آن، ﮔﺰﻳﻨﺶ اﻗـﺪام ﺻـﺤﻴﺢ و اداره آن، ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ ﻧﺘﺎﻳﺞ (ﻣﻴﻨﭻ، ۱۹۹۶، ص ۷۹)

 

۱۰- در تعریفی دیگر، ﻫـﻮش ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑـﻪ ﻣﺜﺎﺑـﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ رﻓﺘﺎر ﻫﻮﺷﻤﻨﺪاﻧﻪ از ﺧﻮد ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣـﻲ ﮔﺬارﻧـﺪ. (ورﻳﺎرد [۲۴]، ۲۰۰۰، ص ۳۵۰). (زارعی متین و همکاران، ۱۳۸۷)

 

آﻛﮕﻮن و ﻫﻤﻜﺎران[۲۵] (۲۰۰۷) ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﻴﺮی از ﺗﺌﻮری ﺳﺎﺧﺘﺎری ﮔﻴﺪﻧﺰ ﺗـﻼش ﻣـﻲﻛﻨﻨـﺪ ﺗـﺎ روﻳﻜﺮدﻫـﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اراﻳﻪ ﺷﺪه در زﻣﻴﻨﻪ ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ را ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ ﻛﻨﻨﺪ. آن ﻫﺎ ﺗﻼش ﻣـﻲ ﻛﻨﻨـﺪ ﺗـﺎ دوﮔـﺎﻧﮕﻲ ﻫﻮش ﻓﺮدی/ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ را ﻛﻨﺎر زده و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﻨﻔﺼﻞ در اﻳﻦ ﺣﻮزه را ﺑﺎ ﻫﻢ ﭘﻴﻮﻧﺪ دﻫﻨﺪ. ﺑـﻪ ﺗﻌﺒﻴـﺮ آن ﻫﺎ ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎ و اﻣﻮرات روزﻣﺮه -ﻛﻪ ﺑﻪﻃﻮر ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺑﻪوﺳـﻴﻠﻪ رﻓﺘﺎرﻫـﺎی ﻓـﺮدی ﺑﺮوزو ﻇﻬﻮر ﭘﻴﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎن را در ﺑﺮﻣﻲﮔﻴﺮد. (کیماسی و همکاران، ۱۳۹۰)

 

آﻟﺒﺮﺧﺖ در ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑﺮ ﻗﺪرت ذﻫﻨـﻲ ﻛﺎرﻛﻨـﺎن ﺗﺄﻛﻴـﺪ دارد . از آﻧﺠﺎ ﻛـﻪ ﻛﺎرﻛﻨـﺎن ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ داراﻳﻲ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲروﻧﺪ، ﺑﺮرﺳﻲ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه رﻓﺘﺎری آﻧـﺎن ﺳـﻮدﻣﻨﺪ اﺳـﺖ . ﻳﻜﻲ از اﻳﻦ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎ ﺿﺮﻳﺐ ﻫﻮش اﻓﺮاد اﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﺎﻣﻞ ﻋﻤﺪه ﺷﻜﻞ دﻫﻲ ﺑﻪ ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ اﺳـﺖ .

 

ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﻴﻦ اﻳﻦ دو در ﺟﺪول (۱) ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪه اﺳﺖ. (به نقل از کیماسی و همکاران، ۱۳۹۰)

 

جدول ۲-۱ : مقایسه هوش انسانی و هوش سازمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوع انسان ها سازمان ها مقیاس سنجش ضریب هوشی ضریب هوشی سازمانی فناوری اطلاعات سیستم های IT شخصی سیستم های IT سازمانی ساختار شبکه سلولهای عصبی شبکه واحد های کسب و کار فیلتر ذهنی باورها و ارزش های شخصی فرهنگ سازمانی ارتباط بیرونی روابط اجتماعی روابط ذینفعان ذخیره دانش حافظه مدیریت دانش فرموله کردن استراتژی حل مسئله فرآیندهای استراتژیک جهت من رهبر راهنما چشم انداز مأموریت‌ تصمیم گیری انتخاب استراتژی سیستم طبقه بندی من اطلاعات، سازمان تصمیمات روتین سلسله اعصاب خودکار سیاست‌ها و رویه ها کسب دانش (یادگیری تک حلقه ای) تعلیم و تربیت و عمل تمرین و عمل بهبود سیستم(یادگیری دو حلقه ای) تغییر شخصی تغییر سازمانی

 

۲-۱-۳-اهمیت هوش سازمانی

 

ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ اﺛﺮ ﮔﺬار ﺑﺮ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ و ﺷﻜﺴﺖ ﻳـﻚ ﺳﻴـﺴﺘﻢ اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻳﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺿﺎﻣﻦ ﺑﻘـﺎء، ﻋﺎﻣـﻞ ﺗـﺄﺛﻴﺮ ﮔـﺬار و رﻣـﺰ ﻣﻮﻓﻘﻴـﺖ ﻳـﻚ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ و ﻣﺎدی را ﺑﻪ ﻫﺪر داده و اﺗـﻼف ﻛﻨﺪ، از ﺑـﻴﻦ ﺑﺒـﺮد ﻳـﺎ آن را ﺑـﺎرور ﻛﻨـﺪ (ﺻـﻤﺪی و ﻫﻤﻜـﺎران، ۱۳ :۱۳۸۴). ﺻـﺎﺣﺒﻨﻈﺮان و ﻣﺤﻘﻘﻴﻦ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﻮﺿﻮع اﺻﻠﻲ در ﺗﻤـﺎﻣﻲ ﺗﺠﺰﻳـﻪ و ﺗﺤﻠﻴـﻞ ﻫـﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ اﺳﺖ و ﺗﺼﻮر ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺷـﺎﻣﻞ ارزﻳـﺎﺑﻲ و اﻧـﺪازه ﮔﻴـﺮی ﻋﻤﻠﻜـﺮد ﻧﺒﺎﺷـﺪ ﻣـﺸﻜﻞ اﺳﺖ(ﻋﺒﺪی، ۴۸ :۱۳۸۶).

 

برای درک ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ و اﻫﻤﻴﺖ آن در ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر، ﺑﺎﻳﺪ دو ﺟﻨﺒﻪ را در ﻧﻈـﺮ ﮔﺮﻓﺖ. ﺟﻨﺒﻪ ﻏﺮﺑﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ پیتر سنج[۲۶] و گریس آرگریس[۲۷] در اﻳـﺎﻻت ﻣﺘﺤـﺪه اﻣﺮﻳﻜـﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﺟﻨﺒﻪ ﺷﺮﻗﻲ آن ﺑﻪ روش ﻓﻜﺮی ژاﭘﻨﻲ ﺗﻮﺳﻂ نوناکا و هیروتاکا[۲۸] ﺗﻐﻴﻴـﺮ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. دﻳﺪﮔﺎه ﭘﻴﺘﺮ ﺳﻨﺞ در ﻣﻮرد ﻳﺎدﮔﻴﺮی ﺳﺎزﻣﺎن، در ﺧﺼﻮص ﮔﺮوﻫﻲ از اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺧﻮد را ﺟﻬﺖ اﻳﺠﺎد ﻧﺘﺎﻳﺠﻲ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﻮد ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪﻧﺪ، و ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ . ﻫﻤﺎن ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ هاروارد ﻛﺘﺎب ﺑﺮرﺳﻲ ﺗﺠﺎری ﺧﻮد را ﺑﺎ ﻋﻨﻮان اﺻﻞ ﭘـﻨﺠﻢ ﻣﻌﺮﻓـﻲ ﻛﺮده اﺳﺖ : ﻫﻨﺮ و ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟﺮاﻳﻲ ﻓﺮاﮔﻴﺮی ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺗﺼﻮر ﻣﻲ ﺷﻮد ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ اﺛﺮ ﻣـﺪﻳﺮﻳﺖ دﻫﻪ آﺧﺮ ﻗﺮن ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻃﺒﻖ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﻴﺘﺮ ﺳﻨﺞ، ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺗﻌﻠﻴﻢ داده ﺷﻮد، اﻋـﻀﺎی آن ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺪﻟﻬﺎی ﺗﺸﺮﻳﺤﻲ و ﻓﻜﺮی ﺟﺪﻳﺪ را اﻳﺠﺎد ﻛﻨﻨﺪ و در دﻳﺪﮔﺎه ﻫـﺪف ﻣـﺸﺘﺮک ﺳـﻬﻴﻢ ﺷﻮﻧﺪ . ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻣﻌﻴـﺎر ﻛﻤـﻲ ﺑـﺮای ﻛﺎرآﻣـﺪی ﺳـﺎزﻣﺎن در اﻧﺘﺸﺎر اﻃﻼﻋﺎت، ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮی و اﺟﺮا ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ (پیری، ۱۳۸۵). ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ، ﻣﺎ را ﺑﺮای ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮی ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ ﻣﻲﺳﺎزد. (ابزری، ۲۵ :۱۳۸۵).

 

۲-۱-۴-ابعاد هوش سازمانی

 

ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻫﻮش ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﻈﺮ ماتسودا ﺑﻪ ۵ ﺟﺰ ء ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻲ ﺷـﻮد : ﺷـﻨﺎﺧﺖ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ، حافظه ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ، ﻳﺎدﮔﻴﺮی ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ، ارﺗﺒﺎط ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ و ﺗﻌﻘﻞ ﺳـﺎزﻣﺎﻧﻲ . اﻳـﻦ ۵ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻓﺮﻋﻲ، اﺑﺰار ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪی ﺑـﺮای ﺗﺤﻠﻴـﻞ و ﭘﻴـﺸﺮﻓﺖ ﻓﺮ اﻳﻨـﺪﻫﺎی اﺗﺨـﺎذ ﺗـﺼﻤﻴﻢ در ﺳﺎزﻣﺎن اﺳﺖ.

 

گونیا و کاه[۲۹] ، (۲۰۰۹) برای هوش سازمانی سه بعد را درنظر گرفته اند: هوش فنی و تحلیلی، هوش ادراک شیوه های حل مسائل و هوش زمینه ای .

 

«کارل آلبرخت» دانشمندی آلمانی است که از قدرت هوش انسان ها و به خصوص به کارگیری آن در سازمان ها، عاملی بسیار حیاتی به نام هوش سازمانی را مطرح ‌کرده‌است. در میان تعاریف ارائه شده برای هوش سازمانی، تعریف و مؤلفه هایی که وی از هوش سازمانی ارائه می کند، جامع به نظر می‌رسد. وی، هوش سازمانی را به عنوان استعداد و ظرفیت یک سازمان در حرکت بخشیدن به توانایی ذهنی سازمان و تمرکز این توانایی در جهت رسیدن به رسالت سازمان تعریف می کند. نتیجه چنین بحثی موفق تر شدن سازمان در محیطش می‌باشد. وی، هوش سازمانی را مشتمل بر هفت بعد به شرح زیر برشمرده است:

 

۱- چشم انداز استراتژیک[۳۰]: به قابلیت خلق، استنتاج و بیان هدف یک سازمان اطلاق می شود. این بعد، در پی آن است که بگوید می‌دانیم به کجا می رویم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:19:00 ب.ظ ]




مبحث اول : تحلیل اسناد حقوق بین الملل بشری در راستای محدودیت و ممنوعیت کار کودک

 

گفتار اول: تحلیل اسناد پایه ای حقوق بشر و مسئله ممنوعیت کار کودک

 

بند اول: اعلامیه جهانی حقوق بشر[۱۹۴]

 

اعلامیه جهانی حقوق بشر مجموعه ای از حقوق انسانی را اعلام می‌دارد که برای تمام انسان ها قابل اجرا می‌باشد و به طور ضمنی و غیر صریح به کودکان نیز اشاره دارد. ماده ۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر به نوعی به وضعیت کودکان اشاره دارد، به موجب ماده ی ۴ این اعلامیه ” هیچ فردی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود”.

 

برای سازمان ملل یا هر نهاد بین‌المللی که می‌خواهد سندی در خصوص الغای بردگی ارائه کند، ابتدا باید در خصوص اینکه چه عملکردهایی در حیطه مفهوم بردگی گنجانده می‌شوند، یک توافق بین‌المللی صورت گیرد. تعریف بردگی اولین بار در کنوانسیون بردگی[۱۹۵] سال ۱۹۲۶ ارائه شد. بند ۱ ماده ۱ این کنوانسیون “بردگی را به عنوان وضعیتی در نظر می‌گیرد که شخص یا گروهی بر فرد یا گروهی قدرت مالکیت اعمال می‌کنند”. بند ۲ ماده ۱ تعریفی از تجارت یا داد و ستد برده ارائه می‌کند. بر طبق به بند ۲ ماده ۱ ” تمام اقداماتی که شامل اسیر کردن، تحت تملک در آوردن یا در اختیار گرفتن یک فرد با هدف به بردگی گرفتن وی انجام می‌شوند، تمام اقداماتی که شامل در اختیار گرفتن به وسیله فروش یا تبادل یک برده انجام می‌شوند و به طور کلی هر اقدامی که شامل مبادله یا جا به جایی بردگان می شود، تجارت و داد و ستد بردگان در نظر می شود”.

 

هر چند ماده ۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر به طور مشخص به کار اجباری اشاره نکرده است، اما گروه کاری کمیسیون حقوق بشر در پیش نویس ماده ۴ بیان ‌کرده‌است که کار اجباری یا تحمیلی به عنوان فرم های جدید بردگی یا بندگی در نظر گرفته می‌شوند و علی رغم عدم بیان صریح در این ماده، کار اجباری عملکردی است که باید به موجب ماده ۴ منع گردد. به علاوه، در نظرات ارائه شده راجع به ماده ۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر، توضیح داده شد که بردگی عنوان شده در این ماده قاچاق زنان و کودکان را هم در بر می‌گیرد. [۱۹۶]

 

ماده ۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر دو نوع تعهد را بر عهده دولت ها قرار می‌دهد:

 

الف) تعهد منفی: تعهد به منع بردگی، بندگی و کار اجباری.

 

ب) تعهد مثبت: مجازات و محکوم کردن هر عملی که هدفش نگاه داشتن فرد در وضعیت بردگی، بندگی یا کار اجباری می‌باشد.

 

در رابطه با کار اجباری کودکان باید گفت بسیاری از فرم های کار کودک که در سرتاسر جهان صورت می گیرند، اجباری هستند، ‌به این معنا که به کودکان آموخته می شود تا شرایط زندگی خود را بپذیرند و شکایتی نداشته باشند. از جمله مشاغلی که بیشتر کودکان به عنوان کارگران اجباری به خدمت گرفته می‌شوند در بخش کشاورزی، قاچاق مواد مخدر، بهره کشی جنسی و به عنوان سرباز در جنگ می‌باشد.[۱۹۷]

 

همچنین به بردگی گرفتن کودکان توسط یک زمین دار در ازای بدهی والدین[۱۹۸] یک نوع خاص کار اجباری است که می‌تواند کودکان را از خانواده های فقیر برای کار در زمین های کشاورزی بدون دستمزد به کار گیرد. اگر والدین بدهی های سنگین داشته باشند، چاره ای جز قرار دادن کودکان در اختیار زمین داران برای کار در زمین های کشاورزی یا کار های خانگی نخواهند داشت. این وضعیت در نهایت کودکان را در اختیار صاحب ملک قرار می‌دهد، ‌جایی که باعث می شود کودکان از تحصیل محروم شده و متحمل سختی و مشقت اقتصادی شوند.[۱۹۹]

 

برآورد شده است که میلیون ها کودک در کار اجباری و بردگی به کار گرفته می‌شوند، به طوری که در هند به تنهایی ۱۵ میلیون کودک در ازای بدهی والدین به بردگی گرفته
می‌شوند.[۲۰۰]

 

سازمان ملل متحد هم در کنوانسیون تکمیلی راجع به لغو بردگی، تجارت برده و نهادها و عملکردهای مشابه بردگی [۲۰۱]بیان می‌دارد که به بردگی گرفتن در ازای بدهی عملکردی مشابه با بردگی می‌باشد و دولت ها باید هر چه زودتر اقداماتی را در جهت الغای کامل آن اتخاذ کنند.[۲۰۲]

 

کمیساریای عالی سازمان ملل برای حقوق بشر دارای یک گزارشگر ویژه در خصوص فرم های بردگی، علل و پیامدهایش می‌باشد. کمیساریای عالی، بردگی عنوان شده در ماده ۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر را به عنوان یک مشکل پایدار و وحشتناک در نظر می‌گیرد و فرم های مختلف آن را به بردگی گرفتن در ازای بدهی، کار اجباری، کار کودک و قاچاق افراد، بردگی جنسی، کودکان در مخاصمات مسلحانه، فروش کودکان بر می شمرد.[۲۰۳]

 

تنها دو ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر صریحا به کودکان اشاره دارد. ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر در خصوص توجه و مراقبت ویژه و ماده ۲۶ در رابطه با آموزش کودکان است. در بند ۲ ماده ۲۵ به مسئله مادران و کودکان اشاره شده است، به موجب بند ۲ ماده ۲۵ ” دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند”.

 

اعلامیه جهانی حقوق بشر در این ماده بر مراقبت و توجه ویژه به کودکان تأکید دارد و آن را به طور مستقیم از طریق حمایت از حقوق کودکان و به طور غیر مستقیم از طریق حمایت از مادری فراهم می‌کند. عنوان مراقبت و توجه ویژه که در این اعلامیه مطرح شده انعکاسی از اصول اعلامیه حقوق کودک ۱۹۲۴ میلادی می‌باشد. [۲۰۴]

 

همان‌ طور که در فصل پیشین ضمن برشمردن انواع کار کودکان به پیامدهای کار کودکان و تاثیرات مخرب آن ها چه بر سلامت فیزیکی و چه بر سلامت روانی و عاطفی کودکان توجه گردید، شاید بتوان گفت تمام انواع کار هایی که کودکان به نوعی در آن ها حضور دارند تاثیرات منفی قابل توجهی بر آن ها به جای می‌گذارد. ویژگی ها و نیاز های خاص کودکان چه از نظر جسمی و چه روانی ضرورت توجه و مراقبت ویژه از آن ها را مشهود می‌سازد.

به موجب ماده ۲۶ این اعلامیه، “آموزش و پرورش حق همگان است. آموزش و پرورش میبایست، دست کم در دروه های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی می بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای نیز می بایست قابل دسترس برای عموم مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر اساس شایستگی های فردی صورت پذیرد. آموزش و پرورش می بایست در جهت رشد همه جانبه ی شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری [تسامح] و دوستی میان تمامی ملتها و ‌گروه‌های نژادی یا دینی و نیز به برنامه های «ملل متحد» در راه حفظ صلح یاری رساند”.

 

تحصیل اجباری و رایگان ‌به این معنا است که حداقل برای بخشی از روز کودکان مجبور هستند در مدرسه بمانند. پذیرش تحصیل اجباری در مقطع ابتدایی معیاری است که نشان می‌دهد یادگیری برای کودکان در اولویت قرار دارد نه کار کردن.

 

با توجه ‌به این که حضور در مدرسه در صبح و مطالعه در خانه در بعد از ظهر نیاز به زمان کافی دارد و دیگر زمانی برای کار کردن کودکان باقی نمی ماند، برای یک کودک دشوار است که بتواند درس خواندن و حضور در مدرسه را با کار کردن تلفیق سازد.[۲۰۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:30:00 ب.ظ ]




ج: هوش بدنی ـ جنبشی

 

شامل توانایی کـنترل حـرکات بـدنی، کارکردن ماهرانه با اشیاء، استفاده از‌ تمام‌ یـا قـسمتی از اعضای بدن برای حل کردن مسایل، تعامل با فضای پیرامون خود برای یـادآوری و پردازش اطـلاعات و هماهنگی میان چشم و دست و دیـگر مـهارتهای روانی ـ حـرکتی‌ اسـت. نـقاشان،‌ هنرپیشه‌‌ها، صنعت‌گران و ورزشکاران از هوش بدنی ـ جـنبشی بـالا برخوردارند. به نظر گاردنر میان توانایی‌های ذهنی‌ و بدنی انسان رابطه وجود دارد و این دیـدگاه بـا اعتقاد‌ همگانی‌ مبنی‌ بر استقلال ایـن دو توانایی در تضاد است.

 

چ:هوش بـین فـردی

 

یعنی استعداد درک مقاصد، انگیزه ها‌ و ‌‌احـساسات‌ دیـگران و مهارت در ایجاد روابط با آنان. این گونه افراد سعی می‌کنند‌ برای‌ درک‌ بـهتر امـور آن ها را از منظر دیگران احساس و ادراک کـنند. آنـان از اسـتعداد سازمان‌دهی‌ و نفوذ در دیـگران بـرخوردارند و در میان افراد گروه، صـلح و هـمکاری‌ ایجاد می‌کنند. برای ارتباط‌ با‌ دیگران از روش های کلامی و غیرکلامی به خوبی استفاده می‌کنند. مـربیان، بـازاریابان، رهبران دینی، رهبران سیاسی و مشاوران از ایـن اسـتعداد برخوردارند.

 

ح:هوش درون فـردی

 

شـامل استعداد شخص برای‌ خـویشتن شناسی، درک احساسات، ترسها و انگیزه های خود است. این گونه افراد می‌کوشند تا احساسات درونی، رؤیاها، روابـط خـود با دیگران و نقاط قوت و ضعف خـود را درک کـنند. بـرخورداری‌ از‌ ایـن هـوش سبب می‌شود کـه شـخص زندگی خود را به گونه مؤثری سازمان دهد. به سبب رابطه نزدیک میان هوش بین فردی و درون فـردی، در بـیشتر فـرهنگها آن ها را‌ به‌ عنوان سازه واحدی تلقی مـی‌کنند، امـا بـه نـظر گـاردنر آنـها مستقل از یکدیگرند.

 

خ: هوش وجودی

 

هوش وجودی به تعریف گاردنر، متضمن توان انسان برای تأمل و تعمق درباره بزرگ ترین بزرگ ترین پرسش ها است: “ما که هستیم؟ چرا اینجا هستیم؟ چه اتفاقی برای ما خواهد افتاد؟ چرا می میریم؟ بالاخره همه این چیزها برای چیست؟” در سراسر دنیا کودکان و بزرگسالان چنین سوالاتی را می پرسند و بسیاری از “نظام های نمادین” دینی، هنری، فلسفی و عرفانی در تلاش برای دادن پاسخ هایی قانع کننده (یا حداقل پاسخ هایی محکم) ‌به این پرسش ها به وجود آمده اند.

 

خ: هوش طبیعت گرا

 

این هوش باعث ایجاد قوه تمیز چیزهای مهم در جهان طبیعی است: تشخیص گیاه از گیاه دیگر، حیوانی از حیوان دیگر، انواع ابرها، شکل های مختلف سنگ ها، شکل بندی های جذر و مد و مانند آن. این هوش نیز مانند هوش بدنی- حرکتی در گذشته انسان بسیار حیاتی بود. اجداد ما اگر نمی توانستند گیاه سمی را از گیاه مغذی یا حیوان قابل خوردن را از حیوان خطرناکی که باید فورا از آن می گریختند تشخیص دهند، نمی توانستند به حیات خود ادامه دهند. حتی در دنیای امروز نیز، کسانی که به کار آماده سازی غذا، ساختن مسکن، پرورش گیاهان، حفاظت از محیط زیست یا استخراج معادن قیمتی اشتغال دادند، باید به استعدادهای طبیعت گرای خود متکی باشند. به نظر گاردنر همه افراد، انواع هوش را به نسبت‌های متفاوت دارند و در فرایند یادگیری‌ انواع‌ هوش در حکم مکمل با یکدیگر کار می‌کنند. به نظر وی هوش چندگانه هـم دارای پایه های زیستی و هم پایه های فرهنگی است. پژوهش‌های عصب شناختی نشان داده‌اند که یادگیری‌ نتیجه‌ تغییر‌ در ارتباطات سیناپسی میان سلولهای‌ عصبی‌ است.‌ علاوه بر پایه های زیستی، عوامل فرهنگی نیز در رشد انـواع هـوش مؤثرند. برحسب اینکه کدام نوع هوش در فرهنگ‌ها با ارزش‌ شمرده‌ شود،‌ در فرهنگ‌های متفاوت انواع گوناگون هوش در افراد‌ پرورش‌ می‌یابد.

۲-۱۰) مؤلفه های هوش معنوی در اسلام

 

در فرهنگ اصیل‌ اسلامی‌ به طور ضمنی هوش معنوی مورد توجه فـراوانی قرار گرفته است. به طور مثال، جامی (۱۳۸۱)‌ بر‌ اساس متون مـذهبی مـؤلفه های ذیـل را برای هوش معنوی برشمرده است:

 

مشاهده‌ وحدت‌ در ورای کثرت ظاهری؛

 

تشخیص و دریافت‌ پیام‌های‌ معنوی‌ از پدیده ها و اتفاقات؛

 

سؤال و دریافت‌ جواب‌ معنوی در مـورد ‌ ‌مـنشأ و مبدأ هستی (مبدأ و معاد)؛

 

تشخیص قوام هستی‌ و روابط بین فردی بر فضیلت‌ عدالت‌ انسانی؛

 

تـشخیص‌ فـضیلت‌ فـراروندگی‌ از رنج و خطا و به‌ کارگیری‌ عفو و گذشت در روابط بین فردی؛

 

تشخیص الگوهای معنوی و تنظیم‌ رفتار‌ بر مـبنای الگوی معنوی؛

 

تشخیص کرامت‌ و ارزش فردی و حفظ‌ و رشد و شکوفایی این‌ کرامت؛

 

تشخیص فرایند رشد معنوی و تـنظیم عوامل درونی و بیرونی در جـهت رشـد‌ بهینه‌ این فرایند معنوی؛

 

تشخیص معنای‌ زندگی،‌ مرگ‌ و حوادث مربوط‌ به‌ حیات، نشور، مرگ و برزخ،‌ بهشت و دوزخ روانی؛

 

درک حضور خداوندی در زندگی معمولی؛

 

درک زیباییهای هنری و طبیعی‌ و ایجاد حس قدردانی و تشکر؛

 

داشتن‌ ذوق عشق‌ و عرفان‌ که در آن عشق‌ به وصـال منشأ دانش است نه استدلال و قیاس؛

 

داشتن هوش شاعرانه که معنای نهفته‌ در‌ یک قطعه شعری را بفهمد؛

 

هوش‌ معنوی‌ باعث‌ فهم‌ بطون‌ آیات قرآنی می شود‌ و موجب می‌گردد افراد کلام انبیا را راحت تر و با عمق بـیشتر درک نمایند؛

 

هـوش معنوی در‌ فهم‌ داستان‌های‌ متون مقدس و استنباط معنای نمادین این‌ داستانها‌ کمک‌ فراوانی‌ می‌کند؛

 

هوش‌ معنوی که در قرآن ‌در مورد صاحبان آن صفت اول والالباب به کار رفته است، باعث می شود افراد به جوهره حـقیقت پی بـبرند و از پرده های اوهام عبور‌ نمایند.

 

هر چند عرفای اسلامی نیز این مؤلفه ها را ذکر نموده اند، ولی از آنجا که این مؤلفه ها به انسان بینش می‌دهند و باعث افزایش سازگاری او با هستی می‌شوند، می توان آن ها‌ را‌ جزء مـؤلفه های مـعنوی قلمداد نمود.عوامل مؤثر در هوش معنوی که در متون اسلامی تقوا و پرهیزگاری قلمداد شده است، به همراه تمرینات روزمره از قبیل تدبر در خلقت،‌ تدبر‌ در آفاق و انفس، روزه داری، عبادات، خواندن قرآن و تدبر صـادقانه در آیـات آن مـی توانند نقش اساسی در تقویت هوش مـعنوی داشـته بـاشند.

 

۲-۱۱) تعاریف کیفیت زندگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ب.ظ ]




در دهه ۱۹۶۰ کانادا نیز نظام بودجه ریزی بر مبنای عملکرد را آغاز کرد . در این دهه توجه بیشتر معطوف به مرتبط ساختن مخارج با نتیج و محصولات بود. دولت کانادا در دهه ۱۹۷۰ ارزیابی برنامه ها و اثر بخشی آن ها را در دستور کار خود قرارداد . کشورهای دیگری در دهه ۱۹۹۰ و بعد از آن ‌به این نوع بودجه ریزی روی آوردند. از جمله این کشورها می توان به شیلی ، کلمبیا ، انگلستان ، ایرلند ، مصر ، مکزیک ، اسپانیا ، تانزانیا ، استرالیا ، اوگاندا ، هلند ، نیوزیلند و چند کشور توسعه یافته و در حال توسعه دیگر از جمله ایران اشاره کرد.

 

ساختار بودجه در ایران به گونه ای است که به راحتی هزینه ساز است ، منابع واقعی را از منابع غیر واقعی و تورمی تفکیک نمی کند . در شیوه رایج بودجه ریزی در دستگاه های دولتی ایران ، فعلاٌ حفظ سقف هزینه مطرح است ، یعنی اینکه هر دستگاه بودجه سالجاری خود را معیار قرار می‌دهد و سپس بدون انجام هر گونه ارزیابی از عملکرد خود این که هزینه واقعی هر واحد از تولید کالا یا خدمات آن عملاٌ چقدر تمام می شود ، با در نظر گرفتن نرخ تورم کشور و سایر متغیرهای احتمالی در هزینه ها ، درصدی را به درآمدها و هزینه های سالجاری اضافه می‌کنند و به عنوان پیش‌بینی بودجه سال آینده خود به دولت ارائه می‌دهند. بعلاوه اینکه در بودجه دستگاه های دولتی ایران استمرار حیات دستگاه‌ها مطرح است نه ضرورت های واقعی جامعه ، لذا بررسی موضوعاتی از قبیل هدف یا اهداف و فلسفه وجودی و توجیهات قانونی ناظر بر تهیه بودجه عملیاتی برای دستگاه های دولتی مورد توجه و بازنگری قرار نمی گیرند.

 

‌بر اساس قانون برنامه و بودجه مصوب اسفند ۱۳۵۱، نظام بودجه ریزی ایران نظام «بودجه برنامه ای» است بدین ترتیب که بودجه های سالانه باید ‌بر مبنای‌ برنامه های سالانه، بر مبنای برنامه های پنج ساله و برنامه های پنج ساله ‌بر اساس برنامه های بلندمدت تهیه شوند. اگرچه پس از تصویب قانون مذبور کشور داررای پنج برنامه مصوب بوده است، اجر ای حکم مذکور هیچ گاه به طور کامل به اجرا در نیامده است و بحث مغایرت بودجه های سالانه با برنامه های میان مدت ، همواره مطرح بوده و هست. عوامل متعددی در این امر مؤثر بوده اند که مهم ترین آن ها عبارتند از:

 

الف) مشکلات فنی و ساختاری : مانند انعطاف پذیر نبودن احکام، نبود جدول‌های مبنا، نبود اولویتها و شاخص‌های بخشی

 

ب) مشکلات ناشی از ساختار و رفتارهای سیاسی : با توجه به اینکه دوره های برنامه های پنج ساله با دوره های ریاست جمهوری و با مجلس شورای اسلامی منطبق نبود، لذا همواره دولت ها یا نمایندگان ادوار مختلف مجلس نسبت به برنامه های تصویب شده ملاحظاتی داشته اند که همین امر مانعی در اجر ای موفقیت آمیز برنامه ها به شمار می رود.

 

اصلاح نظام بودجه ریزی و ارتباط هدفمند منابع به برنامه های عملیاتی در تدوین سیاست‌های استراتژیک برنامه سوم توسعه کشور(سیاست استراتژیک۱۵) مورد توجه قرار گرفته و به تبع آن در بند “ب” تبصره ۲۳ قانون بودجه سال ۱۳۸۱ وهمچنین در بند “ر” تبصره ۱ قانون بودجه سال۱۳۸۲، سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور موظف گردیده در راستای اصلاح نظام بودجه نویسی نسبت به عملیاتی کردن بودجه، اصلاح نظام برآورد درآمدها و هزینه ها درتمامی دستگاه های اجرایی اقدام نموده و توزیع اعتبارات مربوط به هزینه ها را ‌بر اساس نیاز دستگاه و فعالیت هایی که صورت می‌گیرد را انجام دهد. در بند “ب” تبصره ۴ قانون بودجه سال ۱۳۸۳و همچنین مواد ۴۹-۸۸ – ۱۳۸و ۱۴۴ قانون برنامه چهارم توسعه کشور و همچنین بند ۳۲ امور اقتصادی سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه نیز به بیان اهمیت اجرای بودجه ریزی عملیاتی به منظور منطقی نمودن حجم و اندازه دولت و کاهش تدریجی اعتبارات هزینه‌ای و بهبود ارائه خدمات به مردم و جلب مشارکت بخش غیر دولتی و توسعه اشتغال و صرف بودجه و درآمدهای عمومی پرداخته است .(عزیزی،۱۳۸۵)

 

۲-۴-۳-اهداف بودجه ریزی عملیاتی

 

در یک جمع بندی کلی می توان اهداف بودجه ریزی عملیاتی را این گونه بیان کرد:

 

    • ارائه مبنای مناسبی برای اتخاذ تصمیم در خصوص منابع

 

    • تعیین نتایج قابل سنجش و مورد انتظار که از یک تخصیص بودجه خاص قابل حصول است .

 

    • تمرکز فرایند تصمیم گیری روی مهمترین مسائل و چالشهائی که دستگاه با آن مواجه است .

 

    • ایجاد یک فرایند منطقی برای تصمیم گیری در خصوص بودجه که به طور مستقیم با فرایند برنامه ریزی ، اجرا و کنترل ، ارزیابی و گزارش عملکرد در ارتباط می‌باشد .

 

    • بهبود چگونگی طرح و تنظیم برنامه.

 

    • ارائه بهترین ابزارهای ممکن بر اساس نتایج برای اطمینان دادن به جامعه که منابع کشور در برآوردن احتیاجات ضروری جامعه مصرف می‌شوند.

 

    • ایجاد ارتباط بین بودجه و نتایج عملکرد .

 

    • ارائه اطلاعات قابل سنجش برای قوای مجریه ، قضائیه و مقننه که بتوانند به استناد آن ها میزان پیشرفت و موفقیت برنامه ها را در مقابل ‌تخصیص‌های بودجه کنترل کنند.

 

    • ارائه مشوقهایی برای مدیریت عملکرد بر مبنای بهبود مستمر

 

    • امکان نظارت مؤثر بر اجرای عملیات .

 

    • تسهیل و بهبود تجدید نظر بودجه در کلیه مراحل اجرائی و مخصوصاٌ در مرحله قانونگذاری .

 

    • شفاف سازی فرایند بودجه ریزی

 

    • بهبود عملکرد از طریق پیوند دادن بودجه و عملکرد برنامه

 

  • تقویت حس مسئولیت پذیری مدیران در قبال اتخاذ تصمیمات تاثیر گذار بر فرایند بودجه

۲-۴-۴-مزایای بودجه ریزی عملیاتی

 

    • افزایش پاسخگوئی عمومی : اگر چه بسیاری از دولت ها دسترسی اطلاعات عملکرد خود را امکان پذیر می‌سازند ، اما در ورای بحث های سیاسی ، اطلاعات عملکرد منتچ از بودجه ریزی عملیاتی می‌تواند به شیوه های مختلف نظیر اسناد بودجه ای ، برنامه های راهبردی و گزارش‌های عملکرد به اطلاع عموم برسد.

 

    • مدیریت برای عملکرد بهتر : اطلاعات عملکرد ، بیشتر مورد استفاده مدیرانی است که مایلند کارائی عملیاتی برنامه ها و فرآیندهای کاری خود را افزایش دهند. تشویق مدیران به استفاده از بودجه ریزی عملیاتی ، مستقیم ترین پیوند میان اطلاعات عملکرد و افزایش کارآئی و کیفیت خدمات است. شاخص های کار آئی حجم کار ، کیفیت خدمات و رضایت مشتری ، شاخصهائی هستند که برای بهبود عملکرد برای مدیران ارزش زیادی دارند . این شاخص‌ها را می توان برای تعیین اهداف عملکرد و طراحی راهبردهائی برای نیل ‌به این اهداف ، ردگیری عملکرد در طول زمان ، مقایسه عملکرد با عملکرد سازمان‌های دیگر و انعقاد قراردادهای مبتنی بر عملکرد بین کارکنان دولت و بخش خصوصی به کاربرد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:20:00 ق.ظ ]




منطق این گروه‌ها آن است که حمایت و چالشی که آنهارا فراهم می‌‌کنند به زوج‌ها این امکان را می‌دهد که یک خودسنجی صادقانه داشته‌باشند و شیوه های خاصی را برای تغییر الگوهای فکری، احساسی و رفتاری خود مشخص می‌کنند(کوری- کوری، ۱۳۹۰).

 

اهداف اصلی در این گروه کمک کردن به زوج‌ها برای رشد نگرش مثبت‌تر و مهارت‌های ارتباطی، تسهیل تغییر رفتار و انتقال مهارت‌های اکتسابی جدید و رفتارهای آموخته‌شده به همسران است.

 

زوج‌ها در گروه با این موضوع مواجه می‌شوند که مشکلات منحصر به فرد نیست و تعارض جز زندگی است. سازش و سلوک در زندگی ضروری است و زوج‌ها نیاز به آموزش جهت یافتن بهترین روش ارتباطی با یکدیگر دارند.

 

گروه زوج‌ها تریبون آزاد بیان انتظار و توقع ایشان می‌باشد. امکان پس‌خوراند و سنجش دقیق روابط در آن مهیا است(گلدنبرگ، ۱۳۸۲).

 

ادبیات فنی مربوط به درمان گروهی حکایت از آن داردکه زوج‌ها در این روش با درمانگر و سایر اعضای گروه همانندسازی می‌کنند، معمولا این افراد بهبود و شرایط بهتری می‌یابند نسبت به زوج‌هایی که چنین نمی‌کنند.

 

زوج‌ها در فضای گروه از سطح اعتماد و انسجام بالاتری نسبت به مراجعه انفرادی به درمانگر برخوردار می‌شوند. همچنین به شیوه‌ای آزاد و مستقیم با یکدیگر تعامل می‌کنند. اشتیاق به خطر کردن درباره موضوعات تهدید‌کننده و شناساندن خود به دیگران به چشم می‌خورد. تعارض میان زوج در گروه قابل شناسایی است و درمانگر می‌تواند به شیوه‌ای مستقیم و مؤثر با آن برخورد کند.

 

مواجهه به گونه‌ای رخ می‌دهد که از برچسب زدن به دیگران خودداری می‌شود و ‌بنابرین‏ زوج‌ها بدون نگرانی و آزادانه به شیوه‌ای غیر دفاعی پسخوراندها را پذیرفته و به آن فکر می‌کنند. تمایل زوج‌ها به انجام تکالیف منزل و جهت کسب تغییرات رفتاری مورد نظر بیشتر از جلسات انفرادی است. همسران در این جلسات احساس می‌کنند که از گوشهایشان برای تغییر کردن پشتیبانی می‌شود و مایل‌اند خطر اجرای رفتارهای جدید را بپدیرند و امیدوارند که عملا اگر بخواهند می‌توانند رفتار خود را تغییر دهند. آن ها احساس درماندگی نمی‌کنند.

 

گروه مجموعه‌ای از دیدگاه‌ها و نقش ماست نه افراد(بک، ۱۹۸۴ به نقل از بارکر، ۱۳۸۲). زوج‌ها مسایل ارزشمندی را در گروه می‌آموزند و ایجاد صمیمت و رضامندی زناشویی را می‌توانند تجربه کنند.

 

امکانات زوج‌درمانی گروهی

 

    1. با پشتیبانی یک گروه حمایتی، کاوش در زمینه مشکلات، نگرانی‌ها و نیازهای سازشی و تکامل زوج انجام می‌پذیرد.

 

    1. گروه فرصت تغییر در احساسات را مهیا می‌کند.

 

    1. تجربه روابط طبیعی و مثبت در گروه ایجاد می‌شود.

 

  1. کسب مسئولیت نسبت به خود و دیگران برای همسرلن فراهم می‌شود. ذر واقع عضو مشاوره گروهی شدن دلالت بر قبول مسئولیت دارد(چیت‌سازان، ۱۳۸۷).

در واقع زوج‌درمانی شناختی- رفتاری، اجرای نقش با تقویت و پسخوراند اجتماعی همراه است و تکالیف برای خانه طرح می‌شوند. سایر فنون همچون بحث از انواع شناخت‌ها، طرح‌ برنامه کاری درجه‌بندی‌شده، آزمایش انواع تمرینات خاص رفتاری که ممکن است در تعاملات اجتماعی رخ می‌دهند(مثل تصمیم‌گیری خاص و تجزیه و تحلیل مناسب حوادث) نیز به همین ترتیب مورد استفاده قرار می‌گیرند(ساراسون[۴۳] و ساراسون، ۱۳۸۲).

 

محک زدن مشکلات قدیمی، یافتن راه‌ حل ‌های جدید داخل جلسه درمان و خارج از آن جنبه مهمی از این نوع درمان گروهی است(شارف، ۱۳۸۱). درمانگر با مداخلات درمانی ویژه گروه و آگاهی از پویایی گروه، با اتکا به روش‌های اداره و مقابله با مشکلات فردی و به کارگیری تکنیک‌های زوج‌درمانی شناختی-رفتاری تغییرات پیش‌بینی شده را در همسران ایجاد می‌کند.

 

۲-۸- پیشینه و سابقه پژوهش

 

این بخش شامل دو قسمت می‌باشد.

 

    1. پژوهش مرتبط با رضایتمندی در روابط زناشویی

 

  1. پژوهش مرتبط با زوج‌درمانی شناختی- رفتاری

 

پژوهش مرتبط با رضایتمندی در روابط زناشویی

 

این قسمت شامل پژوش‌های داخل و در ادامه پژوهش‌های خارج از کشور پیرامون رضایتمندی در روابط زناشویی می‌باشد.

 

پیشینه تجربی تحقیق در داخل کشور

 

پژوهش‌های متعددی در زمینه صمیمیت و عوامل مؤثر بر آن در ایران و سایر کشور‌هاصورت گرفته‌است که بیانگر این واقعیت می‌باشند که برخورداری از صمیمیت در بین زوج‌های متاهل، از عوامل مهم ایجاد ازدواج پایدار است(کرافورد و آنگر[۴۴]، ۲۰۰۴) و اجتناب از برقراری روابط صمیمانه از عواملی است که موجب شکست در زندگی خانوادگی خواهدشد(بلوم،۲۰۰۶) که چندین نمونه از آن ها در زیر می‌آید.

 

نتایج تحقیق راستی(۱۳۸۱) در زمینه مقایسه صفات شخصیتی و رضایت زناشویی بر اساس مدل پنج عاملی نشان داد که صفات شخصیتی همچون سبک‌های انگیزشی، نگرشی و تجربه‌ای جز عوامل مهم درون فردی محسوب شده که بر روابط زناشویی موثرند. علاوه بر آن در پژوهشی مشاهده گردید که نتایج تحقیق عرفانی اکبری(۱۳۷۸) در زمینه بررسی مشکلات مربوط به صمیمیت زوج‌ها و تاثیر درمان مشکلات ارتباطی نشان داد که درمان روابط می‌توانند مشکلات مربوط به صمیمیت زوج‌ها و مشکلات مربوط به عدم توافق، علاقه، محبت و تعهد و سازگاری شخصیتی زوج‌ها را بهبود بخشد.

 

نتایج پژوهش اعتمادی(۱۳۸۴) در زمینه بررسی تاثیر زوج‌درمانی به شیوه شناختی- رفتاری بر افزایش صمیمیت زوج‌ها نشان داد که آموزش به شیوه شناختی- رفتاری میزان صمیمیت عاطفی، عقلانی، جنسی و جسمانی زوج‌ها را افزایش داد.

 

در پژوهش پیرامون رضایت زناشویی نتایج نظری(۱۳۸۴) نشان داد که روش غنی‌سازی ارتباط، رضایت زناشویی را افزایش داده و روی ارتباط عاطفی، زمان با هم بودن، مسایل جنسی که با صمیمیت نزدیک است بهبودی معنادار ایجاد کرده‌است.

 

در بررسی پژوهش اعتمادی(۱۳۸۴) مشاهده گردید که تاثیر زوج‌درمانی به شیوه ایماگوتراپی بر افزایش صمیمیت زوج‌ها نشان ‌می‌دهد که آموزش نقش بسیار مهمی بر ارتقا صمیمیت و رضایتمندی زوج‌ها از زندگی زناشویی به خصوص در ابعاد شخصیتی، ارتباطی خواهد داشت.

 

نتایج تحقیق اولیاء و همکاران(۱۳۸۵) با عنوان تاثیر آموزش غنی‌سازی زندگی زناشویی بر افزایش صمیمیت زوج‌ها نشان داد که آموزش مؤلفه‌‌های زندگی زناشویی نقش بسیار مهمی بر افزایش صمیمیت زوج‌ها و در نهایت پربارسازی زندگی زناشویی خواهد داشت.

 

همچنین پژوهش خمسه(۱۳۸۷) با عنوان بررسی تفاوت‌های جنسیتی بین ابعاد مختلف صمیمت نشان داد که تفاوت‌های جنسیتی نقش مهمی بر میزان صمیمیت زوج‌ها خواهدداشت.

 

در بررسی دیگر موحدی(۱۳۸۷) با عنوان تاثیر آموزش ابعاد صمیمیت بر افزایش صمیمیت نشان داد که آموزش نقش بسیار مهمی بر افزایش میزان رضایتمندی زناشویی به خصوص در بعد ازدواج و فرزندان در زوج‌ها خواهد داشت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:48:00 ق.ظ ]




دوره های مختلفی که ما در آن ها زندگی کرده ایم منظر های دیگری از تاریخچه مدیریت را در اختیار ما قرار می‌دهد. دوره صنعتی شدن در سال ۱۸۰۰، فن آوری های مرتبط با حمل و نقل در سال ۱۸۵۰، ارتباطات در سال ۱۹۰۰، رایانه در سال ۱۹۵۰، مجازی کردن در اوایل دهه ۱۹۸۰ و تلاش های اولیه برای دسترسی به فن آوری های مرتبط با اطلاعات فردی در سال ۲۰۰۰ آغاز گردید(دلویت، توشه و توماتسو،۱۹۹۹).

 

۲-۱-۴- چرخه مدیریت دانش

 

همان‌ طور که در تعریف مدیریت دانش بیان شد، خلق، کسب، سازمان دهی، انتقال و به اشتراک گذاردن دانش از عناصر اصلی تشکیل دهنده مدیریت دانش است، که به عنوان فرایند مدیریت دانش شناسایی می شود. مدیریت دانش فرایندی خطی و ایستا نیست، بلکه فرایندی پویا و چرخه ای است و به کارکنانی نیاز دارد که دائما با اطلاعات سر و کار داشته باشند و به دنبال کسب دانش جدید و استفاده از آن باشند(سرلک و فراتی،۱۳۸۷،۲۲۶). بات(۲۰۰۱) چرخه مدیریت دانش را شامل فعالیت های کسب، ثبت، انتقال، خلق و کاربرد دانش در سازمان می‌داند. کسب دانش شامل مجموعه فعالیت هایی که به منظور کسب دانش جدید از خارج سازمان صورت می‌گیرد. فعالیت هایی مانند میزان اشتراک اعضا در انجمن های علمی و میزان شرکت در دوره های آموزشی، همکاری سازمان با دانشگاه ها و سایر مراکز علمی و خریداری دانش جدید برای سازمان نشان دهنده میزان تلاش برای کسب دانش جدید و ورود آن به سازمان می‌باشد.

 

کسب دانش با جستجوی داده، اطلاعات و دانش و اعتبار بخشی آن ها از طریق منابع مختلف شروع می شود. از دانشی که قبلا کسب شده است برای طبقه بندی و برنامه ریزی بهتر منابع کسب دانش بویژه منابع خارجی استفاده می شود(سرلک و فراتی،۱۳۸۷،۲۲۶). ثبت و مستند سازی دانش شامل مجموعه فعالیت هایی است که به منظور ثبت دانش موجود در سازمان صورت می‌گیرد. دانش تولید شده و موجود را باید بتوان در شکلی که برای همه قابل دسترسی و قابل استناد باشد، ذخیره کرد. در واقع با با این کار می توان دانش را از حالت ذهنی خارج کرد و در حافظه سازمان قرار داد. زیرا در اینصورت ممکن است دانش در ذهن کارمندان، موسسان سازمان و … باقی بماند و با خروج آن ها از سازمان و یا مرگ آن ها دانش از بین خواهد رفت. فعالیت هایی مانند استفاده از پایگاه داده برای ثبت دانش سازمانی، کدگذاری دانش، مستند سازی تجارب موفق و نا موفق از جمله فعالیت های ثبت دانش در سازمان می‌باشد(بات،۲۰۰۱)

 

انتقال دانش شامل مجموعه فعالیت هایی که به منظور انتقال دانش سازمان میان اعضا صورت می‌گیرد، می‌باشد. انتقال دانش یک جنبه مهم از مدیریت دانش است زیرا دانش هنگامی که در یک سازمان کسب شد بایستی در بین افراد و گروه ها به اشتراک گذارده شودو فرایند انتقال و تسهیم دانش شامل فعالیت های انتقال و توزیع دانش ضمنی و صریح از یک شخص، گروه یا سازمانی به شخص، گروه یا سازمان دیگر است. تحقیقات نشان داده است که از طریق انتقال و تسهیم دانش اثر بخش، سازمان ها می‌توانند کارایی خود را بهبود بخشیده و هزینه های آموزشی و ریسک های ناشی از عدم اطمینان را کاهش دهند. فعالیت هایی مانند جلسات بحث و تبادل نظر برای ارائه تجارب و شیوه های کاری، تمایل و مشارکت اعضا به همکاری و کمک به همکاران برای بهبود روش های کاری، استفاده از پایگاه داده و در اختیار گذاشتن دانش سازمان برای تمام اعضا، نشان دهنده میزان تلاش سازمان برای انتقال دانش سازمانی می‌باشد(بات،۲۰۰۱)

 

به نظر داونپورت و پروساک (۱۹۹۸،۱۰۱) انتقال دانش شامل هم انتقال به گیرنده است و هم جذب و تبدیل آن توسط شخص یا گروهی که اطلاعات را می‌گیرد(سرلک و فراتی،۱۳۸۷،۲۲۹)

 

خلق دانش شامل مجموعه فعالیت هایی است که از طریق آن دانش جدید در سازمان تولید و خلق می شود. خلق دانش، منبع کلیدی نوآوری در هر سازمانی است. عامل حیاتی در بحث مدیریت دانش، تولید و انتشار اطلاعات، تفسیر اطلاعات پردازش شده و تبدیل آن ها به دانش است. فعالیت های مختلفی مانند پاداش دهی و تشویق نوآوری ها و ایده های جدید کارکنان، بحث آشکار ‌در مورد تجارب و شکست های سازمان، تشکیل ‌گروه‌های یادگیری در سازمان، استخدام افراد متخصص با دانش مورد نظر سازمان و حمایت مالی از تحقیقات دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی، همگی ازجمله فعالیت هایی است که خلق و تولید دانش جدید را در سازمان تسهیل می‌کند(بات،۲۰۰۱). دانش از طریق فعالیت هایی مانند خرید، حل مسایل به صورت گروهی، انطباق با تغییرات محیطی، فعالیت شبکه های غیر رسمی و … ایجاد می شود(پیرلسون،۲۰۰۱،۱۹۸)

 

خلق دانش سازمانی فرایندی بی پایان است و نه تنها به درون سازمان محدود نمی شود بلکه بین سازمان جریان می‌یابد(نوناکو و تاکه اوچی،۱۹۹۵)

 

کاربرد دانش نیز شامل فعالیت هایی است که نشان می‌دهد سازمان دانش خویش را به کار گرفته است. از جمله به کارگیری ایده های جدید کارکنان در فرایندها و روش های کاری سازمان، بهبود عملکرد سازمانی، تصمیم گیری های مؤثر، حل مشکلات و توجه به فروش دانش سازمانی از جمله فعالیت های کاربرد دانش در سازمان است(بات،۲۰۰۱)

 

۲-۱-۵- مفاهیم مدیریت دانش

 

در این بخش برای درک بهتر مفهوم مدیریت دانش، داده، اطلاعات، دانش ونیز فرایند تبدیل داده به دانش را توضیح می‌دهیم.

 

مفهوم مدیریت دانش برای مدت‌های مدیدی به صورت عملی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده‌ است. ‌بنابرین‏ به منظور درک بهتر مهفوم مدیریت دانش ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آن ها بپردازیم.دانش، نه داده است و نه اطلاعات، هرچند به هردو مربوط بوده و تفاوت‌ آن ها لزوماً ماهوی نیست و صرفا از نظر مراتب با هم متفاوتند.داده، اطلاعات و دانش مفاهیمی نیستند که‌ بتوان آن ها را به جای هم مورد استفاده قرار داد.درک این سه واژه و چگونگی رسیدن از یکی به دیگری، اهمیت زیادی در موفقیت کارهای علمی دارد.

 

۲-۱-۵-۱- داده

 

داده از فعل لاتین do,dare به معنای دادن مشتق شده است و مناسب ترین کاربرد را برای بیان حقایق غیر منظم و ناآگاهانه دارد( سرلک و فراتی،۱۳۸۷،۹) داده، شامل توصیف مقدماتی از اشیا و رویدادها، فعالیت ها و مبادلات است که ثبت، طبقه بندی و ذخیره شده اند، ولی طوری مرتب نشده اند که معنی خاصی را برسانندو می‌توانند به صورت عددی، حرفی، شکلی و صدایی باشند(توربان و دیگران،۲۰۰۵، ۵۲).

 

داده شامل حقایق ساختار نیافته درباره رویدادها، اهداف یا افراد است(اریسون و فیتزگراد،۱۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:54:00 ق.ظ ]




امتناع لیبی از این کار غیر منتظره نبود. دولت لیبی ادعا می­کرد که این تقاضا اولاً دخالت در امور داخلی لیبی تلقی می­ شود. ثانیاًً استرداد اتباع لیبی خلاف قوانین داخلی لیبی بوده، نقض حقوق اتباع لیبی را در پی خواهد داشت.[۱۴۴]

 

در ژانویه ۱۹۹۲، شورای امنیت در قطعنامه شماره ۷۳۱ خود، ضمن محکوم نمودن عدم همکاری لیبی در قضیه لاکربی، از آن کشور خواست تا به تقاضای آمریکا، انگلیس و فرانسه جواب مثبت بدهد.[۱۴۵] دولت لیبی در یک یاداشت رسمی اعلام کرد که استرداد اتباع لیبی خلاف قانون داخلی لیبی ‌می‌باشد. جواب رد لیبی منجر به قطعنامه ۷۴۸ شورای امنیت شد و مطابق آن شورای امنیت اقدامات شدیدی را علیه لیبی تصویب کرد که با ‌تحریم‌هایی شامل منع فروش سلاح و منع ارتباط هوایی با آن کشور از آن جمله بود.[۱۴۶] این نخستین تصمیم شدید شورای امنیت در زمینه تروریسم بر ضد امنیت هواپیمایی بود.[۱۴۷] در سوم مارس ۱۹۹۲ دولت لیبی با ثبت دادخواستی در دبیرخانه دیوان بین ­المللی دادگستری، علیه انگلستان و ایرلند شمالی دعوایی اقامه کرد. لیبی در دادخواست خود اعلام نمود: الف: معاهده ۱۹۷۱ مونترال در این دعوی قابل استناد بوده و مبنای صلاحیت دیوان نیز هست؛ ب: لیبی به تعهدات خود بر اساس معاهده مذبور عمل نموده است؛ ج: بریتانیا به تعهدات خود ناشی از مقررات بندهای ۲ و۳ ماده ۵ ، ماده ۷ و بند ۳ ماده ۸ و ماده ۱۱ معاهده مونترال عمل ننموده است؛ د: بریتانیا باید، ضمن رعایت حقوق لیبی، از اقداماتی که مغایر با اصول منشور ملل متحد و حقوق بین ­الملل مبنی بر ممنوعیت استفاده از زور و تجاوز به حاکمیت و استقلال آن­ها ‌می‌باشد، خودداری نماید.لیبی، بلافاصله پس از تقدیم دادخواست به استناد ماده ۴۱ اساسنامه دیوان، تقاضای صدور قرار تأمین نمود که دیوان درخواست لیبی را رد و اعلام کرد که با توجه به شرایط موجود، نیازی به صدور قرار تأمین نیست.

 

دولت بریتانیا به جای ورود در ماهیت دعوی، به صلاحیت دیوان برای رسیدگی به دادخواست لیبی، ایراد مقدماتی وارد کرد. وی از دیوان خواست تا قرار عدم صلاحیت صادر نماید. بریتانیا اعلام کرد با توجه به صدور قطعنامه­های شورای امنیت، لیبی نمی­تواند به حقوق خود ناشی از معاهده مونترال استناد نماید.دیوان پس از بررسی­ های لازم، استدلال بریتانیا را در خصوص عدم صلاحیت دیوان رد نمود. دیوان، در خصوص استدلال بریتانیا مبنی بر عدم صلاحیت دیوان به علت صدور قطعنامه­های شورای امنیت، اظهار داشت قطعنامه­های شورای امنیت پس از تقدیم دادخواست از طرف لیبی صادر شده است.در چارچوب توافقی که اواخر مارس ۱۹۹۹ با میانجیگری نلسون ماندلا، رئیس جمهور آفریقای جنوبی صورت گرفت، لیبی دو متهم را در پنجم آوریل ۱۹۹۹ در فرودگاه طرابلس پایتخت لیبی به مقامهای سازمان ملل تحویل داد.[۱۴۸] متهمان در دادگاهی در هلند و بر اساس قوانین اسکاتلند تحت محاکمه قرار گرفتند.پس از گذشت ۱۲ سال از انفجار هواپیما، در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۱، یکی از متهمان به حبس ابد محکوم شد و فرد دیگر از اتهام وارده برائت حاصل نمود. وی در زندانی در گلاسو (اسکاتلند) محکومیت خود را می­گذرانید. متهم که به سرطان پروستات مبتلا شده بود در ۲۰ اوت ۲۰۰۹ دولت انگلستان پذیرفت وی را از زندان آزاد کند تا اواخر عمر را در لیبی در کنار خانواده بگذراند.به نظر می­رسید این امر به لغو تحریم‌های بین ­المللی علیه لیبی کمک خواهد کرد. رئیس جمهور آمریکا اظهار داشت دولت آمریکا به تحریم‌های اعمال شده علیه لیبی تا قبول مسئولیت انفجار به وسیله دولت لیبی ادامه خواهد داد. کاخ سفید ضمن اظهار رضایت از رأی صادر شده، اعلام کرد صدور رأی بدین معنی نیست که سازمان ملل به تحریم‌های علیه لیبی پایان خواهد داد.

 

درخواست استرداد

 

کشورها مجبور نیستند اتباع خود را در صورت نبود قرارداد دو یا چند جانبه مسترد نمایند. بعضی معتقدند که امروز عدم استرداد مجرمانی که تابعیت کشور مذبور را دارند جزو عرف بین ­المللی محسوب می­ شود. این موضوع بدین صورت قابل توجیه است که اولاً کشورها ترجیح می­ دهند مقررات ملی خود را برای مجازات اتباع خود که در خارج مرتکب جرمی می­شوند، اعمال نمایند. لذا از استرداد مجرمان خودداری ‌می‌کنند؛ ثانیاًً بسیاری از حقوق ‌دانان معتقدند که کشور متبوع مجرم حق دارد او را محاکمه کند.[۱۴۹] بنا به گفته آنان، در حقیقت این حق مجرم است که در جایی محاکمه شود که تابعیت آنجا را دارد و به سیستم قضایی آنجا آشناست و نه به دست خارجیانی که ممکن است وی را بر اساس ملاحظات فرهنگی یا سیاسی خود مجازات کنند. از سوی دیگر قاضی ممکن است به دلیل مشابه نبودن سیستم­های قضایی و نامتجانس بودن قوانین جزایی دو کشور نتواند به عدالت رأی دهد.[۱۵۰]

 

این سؤال مطرح شده است که اگر لیبی به درخواست ایالات متحده به استرداد متهمین پاسخ مثبت می­داد، آیا آمریکا صلاحیت رسیدگی به جرم را داشت؟ در این مورد باید به مقررات و قوانین داخلی، عرف بین ­الملل و معاهدات بین ­المللی توجه نمود. همچنان که خواهیم دید اگر چه محاکم آمریکا صلاحیت رسیدگی به جرم و مجازات مجرمان را داشته اند ولی دولت لیبی هم مطابق مقررات بین ­المللی حق داشته است از تسلیم اتباع خود خودداری نماید.

 

صلاحیت تحت مقررات داخلی آمریکا

 

قانون فدرال آمریکا براتباع آمریکا در داخل و خارج اعمال می­ شود. کنگره، با توجه به قانون اساسی این کشور، قدرت توسعه صلاحیت دادگاه­ های آمریکایی بر جرایم ارتکابی در خارج از کشور را نیز دارد.[۱۵۱] معاهده ۱۹۷۰ لاهه برای اجرا در داخل آمریکا تصویب شده و بر اساس آن، اصل فرا سرزمینی در دادگاه­ های آمریکا به رسمیت شناخته شده است. به موجب بخش ۳۲ قسمت ۱۸ قانون آمریکا «هر کسی عمداً در عملیات و کار هر نوع هواپیما، چه در داخل و چه در پروازهای بین ­الملل، خللی ایجاد کند و یا موجب تخریب و یا آتش سوزی در آن­ها گردد، و یا هر کسی وسایل مخرب در داخل هواپیما و یا نزدیک هواپیما کار بگذارد و یا به عنوان شریک جرم در کار هواپیمایی خللی ایجاد نماید. به حداکثر یکصد هزار دلار جریمه نقدی و یا ۲۰ سال زندان و یا هر دو محکوم خواهد شد.» به عبارت دیگر قوانین ‌ایالات متحده، صلاحیت دادگاه­ های آمریکا را به جرایم ارتکابی در هواپیماهای آمریکایی که در خارج از سرزمین آمریکا پرواز می­نمایند، و شامل پان آمریکن پرواز شماره ۱۰۳ هم خواهد بود، گسترش داده است.

 

صلاحیت بر مبنای معاهده ۱۹۷۱ مونترال

 

برخلاف معاهده قبلی مربوط به هواپیما ربایی، معاهده ۱۹۷۱ مونترال، هر کس را که بر خلاف قانون، تأسیسات یا سرویس­های هوانوردی را از بین برده، یا به آن­ها آسیب برساند یا کار آن­ها را مختل سازد و یا عمل وی به نحوی باشدکه طبیعت آن، امنیت هواپیمای در حال پرواز را به مخاطره اندازد، مجرم شناخته است (ماده یک). لذا این معاهده در قضیه لاکربی قابل اجراست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-19] [ 10:37:00 ب.ظ ]




‌بنابرین‏ مناسب است که مشاورانی در تخصص های یاد شده قاضی کیفری را یاری دهند و این خلأیی است که متاسفانه در دادگاه های ما به شدت احساس می شود.

 

نهادهای تعزیر مجازات همچون نهاد تعلیق مجازات، آزادی مشروط، عفو خصوصی تبدیل مجازات و تخفیف مجازات همچون شمشیری دو لب است که قاضی کیفری باید در استفاده از آن نهایت دقت را به عمل آورد زیرا اگر از این نهادها استفاده صحیحی نشود جز ابزاری برای تولید جرم نخواهد بود. مجرمان همواره با امید بستن به استفاده از این نهادها تشویق به ارتکاب جرم خواهند شد. پس دادگاه نباید تنها به ظاهر مرتکب یا محکوم علیه توجه کند و به ناروا فرد نالایق و غیرمستحق را از ارفاق ها بهره مند سازد. این ارفاق ها تنها ‌در مورد مرتکبانی است که خطرناک نیستند و با اعمال این ارفاق ها راه اصلاح و اجتماعی شده را در پیش می گیرند که البته تشخیص اینکه چه مجرمانی استحقاق بهره گیری از این نهادها را دارند کاری دشوار است و شناخت شخصیت مرتکب و توجه به آن گریزناپذیر.[۴۹]

 

‌بنابرین‏ به منظور پی بردن به زوایای شخصیت مرتکب تشکیل پرونده شخصیت درکنار پرونده کیفری از مسایل ضروری یک دادرسی عادلانه کیفری محسوب می شود.

 

۴٫ ابسرواسیون (شناخت شخصیت) قبل از دادرسی (در مرحله تحقیق)

 

موسسین مکتب تحققی، ابسرواسیون در مرحله تحقیق را به منظور شناسایی حالت خطرناک و متناسب نمودن کیفر با شخصیت مرتکب ضروری دانسته و معتقد هستند که در تعیین کیفر، نباید به جنبه موضوعی و مناسب بودن مجازات با نوع جرم ارتکابی توجه شود بلکه باید متهم را در مرحله تحقیق، تحت ابسرواسیون قرار داد و پس از کسب اطلاعات لازم راجع به وضع خانوادگی و محیط اجتماعی و وضع جسمی و روانی او تصمیم های لازم اتخاذ شود.[۵۰]

 

تحقیق ها از محیط خانواده و همسایه و محیط تحصیلی و اجتماعی مرتکب شروع می شود تا بازپرس به اعمال و اخلاق و روحیه متهم و علل ارتکاب جرم پی ببرد. برای تعیین میزان مسئولیت مرتکب، بازپرس می‌تواند از روان شناسی و روان پزشکی و پزشک قانونی تقاضای اظهارنظر کند، خلاصه تحقیقات در پرونده قضایی منعکس می‌گردد. در اکثر ممالک مترقی، بازداشتگاه ها دارای بخش روانی مجهز هستند که به موجب قوانین کیفری و طبق دستور بازپرس و یا بنا به درخواست ذینفع از مرتکب آزمایش روانی به عمل می آورند.[۵۱]

 

۵٫ لزوم تشکیل پرونده شناسایی شخصیت در تحقیقات مقدماتی و تعقیب

 

بررسی و تحقیق پیرامون ابعاد شخصیت مرتکب یا محکوم علیه توسط شخص قاضی و در صورت لزوم ضابطین دادگستری آن هم ضمن پرونده کیفری صورت می‌گیرد و لیکن در مراحل کشف جرم تحقیقات مقدماتی- تعقیب جرم و دادرسی به معنای خاص که همان صدور حکم است پرونده ای تحت عنوان پرونده شخصیت به صورت مستقل و جدا از پرونده کیفری وجود ندارد و قانون‌گذار با بی تفاوتی کامل نسبت به آن گذشته است به عبارت دیگر در ایران تشکیل پرونده شخصیت در اصل پس از محکومیت است نه در مرحله اتهامی.[۵۲]

 

در صورتی که شناخت شخصیت در مرحله تحقیق و تعقیب از اهمیت ویژه ای برخوردار است ولی در این مرحله از دادرسی جایگاهی ندارد. در صورتی که بسیاری از مرتکبان که در فریب اشخاص تبحر خاصی دارند با ‌فریب‌کاری در این مرحله پرونده خود را منجر به صدور قرار منع تعقیب می نمایند و از چنگال قانون رهایی می‌یابند. در حالی که در این مرحله به غیر از دادیار و بازپرس از اشخاص مربوطه (جامعه شناس، روان شناس و…) باید استفاده نماییم. زیرا با کشف ارتباط میان ساختمان فکری مرتکب و رشد عاطفی و زیستی او و همچنین جرم ارتکابی امر تشخیص امکان پذیر می‌باشد و متعاقب آن است که کشف عوامل جرم زا و نحوه برخورد با آن ها محقق می‌گردد. و در آن زمان است که عدالت به نحو صحیح صورت می‌گیرد. در غیر این صورت همان گونه که در حال حاضر شاهد آن می باشیم به دلیل افزایش پرونده درمرحله تحقیق و تعقیب (دادسرا) تعداد بیشتری از افراد به دلیل عدم توجه به شخصیت آن ها، پس از قرار مجرمیت به حبس های طولانی مدت محکوم شده که پس از آزادی تعداد بیشتری از آن ها مجدد مرتکب جرم می‌گردند. به دلیل انتقام، فقر، بیکاری و چه بسا بسیار دیگر به ناحق در همین مرحله آزاد و پرونده آن ها منجر به صدور قرار منع تعقیب شده است و در این راستا است که روز به روز به مجرمان در جامعه اضافه می شود و تعداد کمی از آن ها اصلاح می‌گردند.

 

۶٫ لزوم مراجعه به پرونده شناسایی شخصیت در مرحله تعیین مجازات

 

پرونده شخصیت از دستاوردهای جرم شناسی و ابزاری مفیدی است در دست دادرس، که با ارائه ویژگی های شخصیتی مرتکب می‌تواند در امر صدور حکم نسبت به مجازات های اصلی و تکمیلی و تتمیمی مؤثر واقع گردد. چرا که یکی از اهداف مجازات، اصلاح و بازپروری و دوباره اجتماعی کردن بزهکار است و این امر ممکن نیست مگر با مطالعه و شناخت شخصیت مرتکب.

 

در آیه ۸۴ سوره اسراء خداوند متعال می فرمایند: «به حق بگو هر کس به مقتضای شخصیت شکل یافته خود عمل خواهد کرد و خدای شما بر آن که راه هدایت یافته از همه کس آگاه تر است».

 

در زمان محاکمه کیفری تقصیر جزایی مرتکب در دادسرا احراز شده و پرونده با قرار مجرمیت و کیفرخواست صادره از دادسرا به دادگاه ارجاع شده است و در این مرحله است که قاضی برای وی مجازات تعیین می‌کند. اما اینکه چه نوع مجازات در راستای اصلاح مجرم تعیین گردد مسئله ای بسیار مهم است. زمانی قاضی می‌تواند تصمیم صحیحی بر مبنای این اهداف بگیرد که بر ابعاد مختلف شخصیت مرتکب اشراف داشته باشد (وضعیت اخلاقی، روانی، جسمی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی). که در حال حاضر این خلأ در محاکم دادگستری ما بسیار به چشم می‌خورد زیرا یک قاضی به تنهایی نمی تواند به تمامی امور تسلط داشته و تخصص در تمام امور را دارا باشند. صرفنظر از کمبود وقت در رسیدگی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:28:00 ق.ظ ]




۲-۴-۵-۳- نظریه های تیپ شناختی شخصیت

 

معروف‌ترین این نظریه ها متعلق به کرچمر آلمانی و دیگری شلدون آمریکائی است که مبنای کار خود را ارتباط ویژگی‌های جسمی‌با خصوصیّات شخصیّتی قرار داده‌اند که ریشه در کارهای بقراط یا جالینوس حکمای قدیمی‌یونان دارد.. کرچمر با بهره گرفتن از فنون «انسان سنجی جسمانی» انسان‌ها را به سه تیپ ضربه تنان، لاغر تنان و سنخ پهلوانی تقسیم کرد. بر اساس نظریه کره حمر به هر یک از این سه سنخ جسمی‌یک نسخ روانی مربوط می‌شود مثلاً ضربه تنان از نظر روانی ادواری خوی یعنی از نظر خلق و خو بدون ثبات و متلون المزاج اند؛ لاغرتنان از نظر روانی اسکینروئید خوی اند یعنی شخصیّتی گسسته دارند و درونگرا هستند و بالاخره سنخ پهلوانی از نظر روانی صرع واره خوی هستند یعنی محتاط، محافظه کار و کند هستند. شلدون به تحقیقات تیپ شناسی خود علمی‌تر و عینی تری داد. او انسانی را به سه تیپ اکتومورف که از جنبه‌های سلسلۀ عصبی غلبه دارند. اکتومورف که از نظر جنبه‌های سلسلۀ عصبی غلبه دارنــد. مزومــورف که در آن ها غلبــه با استحکام عضلانی و استخوان‌ها است و اندوموروف که جنبه‌های احشائی و شکمی‌در آن ها غالب است تقسیم کرد. مهمترین انتقاد این نظریه های تیپ شناسی این بوده است که اگر یک تیپ جسمی‌به عللی چون بیماری، یا تغذیه تغییری از نظر جسمی‌پیدا کنند، تکلیف خصوصیات شخصیّتی آن ها چه می‌شود (شاملو، ۱۳۸۲).

 

تیپ‌های شخصیتی (نظریه شخصیتی گورجیوف)

 

شخصیت افراد مختلف طبق نظریه ی روانشناسی گورجیوف به ۹ دسته یا تیپ تقسیم می شود که ‌از آن‌ها به عنوان تیپ‌های شخصیتی یاد می شود . هیچ تیپ شخصیتی بهتر یا بدتر از تیپ‌های دیگر نیست در واقع تیپ‌ها مثل ۹ اتاقی است که ما وقتی بدنیا می‌آییم بخاطر شرایط بیولوژیکی، فیزیولوژیکی، ژنتیکی، بیوشیمیایی و محیطی که در آن بدنیا می‌آییم در یکی از ان‌ها قرار می‌گیریم البته این اتاق موقت است تا وقتی که به سن بیست سالگی برسیم و در سن بیست سالگی ما ساکن دائم یکی از این اتاق‌ها هستیم

 

طبق گفته‌ گورجیوف تیپ شخصیتی هیچکس عوض نمیشود بلکه در خود این اتاق دو ضلع وجود دارد دو ضلع سالم و ناسالم و البته بین این دو، ضلع میانه ای هم وجود داردگورجیوف اعتقاد دارد هر کدام از ما انسان‌ها یک تیپ شخصیتی دارد یا طبق مثال قبلی هر کدام از ما فقط در یک اتاق قرار می‌گیریم اما به اتاق‌های اینور و اونور اتاق خودمان هم شباهت داریم یعنی دو همسایه داریم . پرنده ای را در نظر بگیرید که تیپ ما بدن این پرنده است و یک بال این سمت و بال دیگر در ان سمت است مثلا بال‌ها ی تیپ شخصیتی ۱ تیپ شخصیتی ۹ و تیپ شخصیتی ۲ هستند که این بال می‌تواند در ما قوی تر یا ضعیف تر شود مثلا تیپ ۱ می‌تواند تیپ ۹ قوی تری داشته باشد نسبت به تیپ شخصیتی ۲٫

 

۲-۴-۵-۴- نظریه یونگ[۱۴۵]

 

به نظر یونگ، شخصیت یک سیستم انرژی نیمه‌بسته است که انرژی آن تا اندازه‌ای تامین می‌شود. او این انرژی یا نیرویی که شخصیت بر اساس آن فعالیت می‌کند را “نیروی روانی” می‌نامد. انرژی روانی، تجلی انرژی زندگی است که در واقع، همان نیروی بیولوژیک است. انرژی روانی مانند انواع دیگر انرژی از متابولیسم بدن نشأت می‌گیرد. تعداد انرژی که برای هر یک از فعالیت‌های روانی مصرف می‌شود، پویایی روانی آن فعالیت محسوب می‌شود. از نظر یانگ، انرژی روانی پدیده یا ماده مشخصی نیست. بلکه نوعی ساختار فرضی است. انرژی روانی به شکل خاصی در توانایی‌های بالقوه یا بالفعل تجلی می‌یابد. از این‌گونه توانایی‌ها می‌توان از تمایلات، خواسته‌ها، توجه، گرایش‌های فکری و عاطفی نام برد.

 

یونگ اساس نظریه خود را بر پایه دو اصل استوار ساخت: یکی اصل جابجایی نیرو و دیگری، اصل هم‌ترازی نیرو. اصل جابجایی نیرو این است که نیروی مصرف شده برای ایجاد یک وضع یا حالت روانی، از بین نمی‌رود، بلکه در جاهای دیگری به کار گرفته می‌شود و بنابر اصل انتروپی یا هم‌ترازی، وقتی دو جسم مختلف با دو کمیت متفاوت انرژی در ارتباط با یکدیگر قرار گیرند، انرژی از جسم قوی‌تر به جسم ضعیف‌تر انتقال می‌یابد. هدف از این اصل رسیدن به تعادل قواست.

 

۲-۴-۵-۵- نظریه صفات شخصیتی

 

نظریه ویژگی‌های شخصیت یکی از مهم ترین محدوده‌های نظری در مطالعه شخصیت است. ‌بر اساس این نظریه، شخصیت افراد از خصوصیات وصفات گسترده ای ترکیب یافته است. برای مثال، در نظر بگیرید که خودتان چگونه شخصیت یک دوست نزدیکتان را توصیف می‌کنید. به احتمال زیاد، از تعدادی از ویژگی‌های او مانند اجتماعی بودن، مهربانی و خونسردی نام می‌برید. منظور از «ویژگی» یک خصوصیت نسبتاً پایدار است که باعث می‌شود افراد به شیوه های خاصی رفتار کنند. نظریه ویژگی‌های شخصیت بر خلاف سایر نظریه های شخصیت مانند نظریه های روانکاوانه و انسان گرایانه، بر تفاوت‌های بین افراد تمرکز دارد. ترکیب و تعامل ویژگی‌های مختلف است که شخصیت یک فرد را تشکیل می‌دهد و این برای هر شخص، یگانه و منحصر به فرد است. نظریه ویژگی‌های شخصیت بر تعیین و اندازه گیری این خصوصیات فردی شخصیت تمرکز دارد (شولتز، ۱۹۹۰).

 

۲-۴-۵-۵-۱- نظریه گوردون آلپورت

 

در سال ۱۹۳۶، گوردون آلپورت، روان شناس، متوجه شد که تنها در یک فرهنگ لغات انگلیسی، بیش از ۴۰۰۰ واژه برای توصیف ویژگی‌های مختلف شخصیت وجود دارد. او این ویژگی‌ها را در سه سطح رده بندی نمود: ویژگی‌های اصلی: ویژگی هایی که بر کلّ زندگی فرد غالب است، تا جایی که آن شخص معمولاً به خاطر این ویژگی‌ها شناخته می‌شود. در واقع، شنیدن نام فرد، این ویژگی‌ها را به ذهن شنونده متبادر می‌کند. برای درک بهتر این موضوع، عبارت هایی نظیر فرویدی، ماکیاولی، دون ژوان، مسیح گونه و … را در نظر آورید. به نظر آلپورت، ویژگی‌های اصلی نادرند و در طول زندگی ساخته می‌شوند.

 

ویژگی‌های مرکزی: خصیصه‌های عمومی‌که پایه های اصلی شخصیت را شکل می‌دهند. این ویژگی‌های مرکزی، هر چند به نفوذ و اقتدار ویژگی‌های اصلی نیستند، امّا خصیصه‌های عمده ای هستند که ممکن است برای توصیف یک فرد دیگر به کار آیند. عبارت هایی چون هوشمند، امین، کمرو و مضطرب نمونه هایی از ویژگی های مرکزی هستند .

 

ویژگی‌های ثانویه: ویژگی هایی که گاهی به نگرش‌ها یا اولویت‌ها مربوطند و غالباً تنها در وضعیت‌های خاص یا تحت شرایط خاص پدیدار می‌شوند. به عنوان نمونه می‌توان به مضطرب شدن به هنگام صحبت در میان جمع یا بی صبری در هنگام انتظار در صف اشاره کرد (شولتز، ۱۹۹۰)

 

۲-۴-۵-۵-۲- نظریه ۱۶ عامل شخصیت ریموند کتل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ق.ظ ]




نمودار ‏۲‑۶: حمل و نقل یکسره کالا در بندر شهید رجایی (منبع: آمار تخلیه و بارگیری سازمان بنادر و دریانوردی)

 

‌به تازگی و تیر ماه ۱۳۹۳ برای اولین بار سیستم حمل یکسره در بندر شهید رجایی پدیدار شد. حمل یکسره کالاها و مواد اولیه تعدادی از واحدهای تولیدی در مدت زمان فقط ۵ دقیقه، فاز جدیدی از فعالیت‌های گمرک ایران در چارچوب تسهیلات گمرکی و بر اساس استانداردهای بین‌المللی را پدیدار کرد. با افتتاح سامانه اظهار از راه دور در بزرگ‌ترین گمرک کشور (گمرک شهید رجایی بندر عباس) زمان انجام تشریفات گمرکی کالاهای اساسی به کمتر از یک ساعت کاهش یافته است و با حمل یکسره کانتینری در گمرک شهید رجایی، گمرک ایران وارد فاز جدیدی از ارائه تسهیلات گمرکی بر اساس استانداردهای بین‌المللی شد. در حالی که حمل یکسره اقلام اساسی قبل از این از تسهیلات مورد موافقت گمرک ایران بوده است، برای اولین بار تشریفات گمرکی ترخیص یکسره ۸ دستگاه کانتینر با محتوای قطعات مربوط به واحدهای تولیدی به روش حمل یکسره انجام شد. این اقدام بیانگر علاقه هر چه بیشتر مسئولین و اداره بندر در جهت انجام حمل‌ونقل چندوجهی می‌باشد. همان طور که در مطالب قبلی به آن اشاره شد، عدم توسعه زیر ساخت‌های بندری و راه‌های جاده و ریلی در کشور از عوامل اصلی توسعه نیافتن سیستم حمل‌ونقل در کشور می‌باشد. به همین دلیل در بخش بعدی این تحقیق به مطالعه وضع موجود راه‌های جاده، راه‌های ریلی و دریایی در کشور پرداخته می‌شود.

 

حمل‌ونقل جاده‌ای

 

بخش حمل‌ونقل در بر گیرنده فعالیت‌هایی است که به شکل گسترده در تمامی زمینه‌های تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات جریان داشته است و در مجموعه فعالیت‌های اقتصادی نقش غیرقابل انکاری بر عهده دارد. واقعیت این است در کشور ایران، حمل‌ونقل کالا از طریق ایران ‌با اینکه از نظر میزان فرآورده‌های نفتی رقم بالایی را تشکیل می‌دهد، اما به دلایل انعطاف پذیری در انتخاب مسیر و مقدار کالا، تعداد دفعات بارگیری کمتر، کنترل دائمی روی کالا در طی مسیر و سهولت دسترسی به مراکز تولید و جذب، در دسترس بودن وسیله نقلیه، زمان کمتر در رسیدن کالا به مقصد به‌ویژه برای حمل کالاهای فاسد شدنی و گران قیمت، گسترش شبکه راه‌های کشور، عدم گسترش شبکه سراسری راه آهن (به دلیل کوهستانی بودن عمده کشور)، حمل کالاهای ترافیکی و ده‌ها مزیت دیگر موجب شده است که در صد بسیار بالایی از حمل‌ونقل کالا بر عهده این بخش باشد.

 

حمل‌ونقل جاده‌ای با دارا بودن آمار سالیانه جابه‌جایی حدود ۶۰۰ میلیون تن کالا، ۹۰۰ میلیون مسافر، ۱۰ میلیون تن ترانزیت کالا را بر عهده دارد. این نکته حائز اهمیت است که بخش دولتی هیچ دخالتی در امور تصدی گرایانه این عرصه نداشته و نقش آن محدود به سیاست گذاری، برنامه ریزی و نظارت‌های کلان می‌باشد. سازمان راه داری و حمل‌ونقل جاده‌ای به عنوان تشکیلات اصلی نهاد حمل‌ونقل عهده دار وظایف دولت در این بخش می‌باشد.

 

همان طور که در بخش‌های قبلی این تحقیق گفته شد به دلیل انعطاف پذیری بسیار زیاد و دسترسی این نوع شیوه حمل، بیشترین آمار حمل‌ونقل زمینی بر عهده این سیستم می‌باشد به طوری که در حدود ۹۶ درصد کالاها در کشور ایران به صورت حمل جاده‌ای انجام می‌شود. در نمودار (۲-۷) سهم جاده‌ای کشور نسبت به راه آهن نشان داده است.

 

نمودار ‏۲‑۷: سهم عبور کالا توسط راه آهن و جاده در سال ۱۳۹۲(منبع: سالنامه آماری حمل‌ونقل در سال ۱۳۹۲)

 

شبکه جاده‌ای کشور

 

باگذشت سالیان متمادی و پیشرفت فنّاوری ارتباطات هنوز هم جاده از جایگاه بالایی برخوردار است، به‌طوری که راه‌های هر کشور به‌منزله شریان‌ها و شاهرگ‌های حیاتی آن به‌حساب می‌آید. وجود راه باعث پویایی و تحرک هر منطقه می‌شود و این تحرک به‌نوبه خود باعث توسعه و بهبود اقتصادی می‌شود.

 

در سال ۱۳۹۲ طول جاده‌های کشور ۸۵۶۲۳ کیلومتر بوده است که نسبت به سال ۱۳۹۱ افزایش پیدا ‌کرده‌است. راه‌های موجود در کشور شامل آزاد راه‌ها ، بزرگ راه‌ها ، راه اصلی ، فرعی و درون شهری را می‌باشد.جدول (۲-۳) بیانگر انواع راه‌های تحت حوزه های استحفاظی وزارت در سطح کشور می‌باشد.

 

جدول ‏۲‑۳: طول راه‌های تحت حوزه استحفاظی در سطح کشور (منبع: سالنامه عملکرد جاده‌ای، سال ۱۳۹۲)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

راه‌های موجود در کشور کیلومتر درصد به کل آزادراه ۲۲۰۳ ۳ درصد از کل بزرگراه ۱۴۱۵۵ ۱۷ درصد از کل راه اصلی ۲۱۶۲۸ ۲۵ درصد از کل راه فرعی ۴۶۴۸۵ ۵۴ درصد از کل راه درون شهری ۱۱۵۱ ۱ درصد از کل جمع ۸۵۶۲۳

در آمار منتشر شده توسط سازمان راهداری کشور در سال ۱۳۹۲ طول راه‌های شریانی کشور ۳۴۶۳۳ کیلومتر و طول راه‌های ترانزیتی کشور ۲۴۰۳۳ کیلومتر می‌باشد. در شکل (۲-۲) نقشه راه‌های جاده‌ای کشور ایران و پایانه‌های مرزی نیز مشخص شده است؛ که در ادامه به فعال‌ترین پایانه‌های مرزی پرداخته می‌شود.

 

 

 

شکل ‏۲‑۲: راه‌های جاده‌ای کشور و پایانه‌های مرزی (منبع: آمار سازمان حمل‌ونقل جاده‌ای)

 

در برنامه توسعه حمل‌ونقل کشوری، ترانزیت محوری بر پایه جاده‌ای بنا نهاده شده است در نتیجه با توجه جاده‌های موجود، جاده‌های ایران از رشد نسبت قابل قبولی برخوردار بوده است به همین جهت است بیشتر حجم ترانزیت در جاده‌های کشور صورت می‌گیرد نه با راه آهن که دارای مزیت‌های بسیاری نسبت به جاده دارد که در بخش‌های بعدی به آن پرداخته می‌شود.

 

ناوگان حمل‌ونقل جاده‌ای

 

تعداد ناوگان عمومی باری شناسایی شده در سطح کشور بالغ بر ۳۹۵ هزار دستگاه در سال ۱۳۹۲ می‌باشد (۲۵۵ هزار دستگاه بارگیر ثابت و ۱۴۱ هزار دستگاه بارگیر غیرثابت) که در سطح کشور به حمل‌ونقل کالا از طریق جاده مشغول می‌باشند؛ اما با توجه به گزارش آمار عملکرد جاده ه ای کشور، در پایان سال ۱۳۹۲ تعداد ۲۸۸۸۷۸ کامیون‌های حامل کالاهای صادراتی از مرزهای جاده‌ای ایران تردد کرده‌اند. (سازمان راهداری حمل و نقل جاده ای, ۱۳۹۲)

 

متوسط عمر ناوگان باری عمومی جاده‌ای در سطح کشور در حدود ۱۷٫۴ سال تخمین زده شده است که بیشترین فراوانی ناوگان مربوط به طول عمر ۶ تا ۱۰ سال می‌باشد.

 

ترافیک جاده‌ای

 

با توجه آمار ترانزیتی و عبور کالا از پایانه‌های مرزی، پرویز خان با ۳۰ درصد فعال‌ترین مرز کشور ‌در زمینه ترانزیت ورود کالا به شمار می‌رود. جدول (۲-۴) میزان کالاهای ترانزیت ورودی را بر حسب مرزهای کشور نشان می‌دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-18] [ 08:24:00 ب.ظ ]




۲-۱۵رابطه «آموزش» و «افزایش بهره وری» در سازمان ها

 

آموزش سنگ بنای پیشرفت

 

سازوکار دنیای امروز چنان است که گویا همه ارکان و اجزای آن سرعت گرفته اند و به سوی قله های ترقی می شتابند. دمادم مژده ای نو از تغییری شگرف می‌رسد. بشریت از راه سخت درک تمدن و یافته های تکنولوژی و به کارگیری انواع فناوری، گذشته است؛ اما فرصتی برای نفس تازه کردن هم ندارد. عصر، عصر سرعت، تغییر و تحول پیوسته است. در گیرودار این رقابت فشرده و سنگین گوی برنده از آن کسی است که دانش بیشتری اندوخته و می اندوزد. نقش دانش به روز و افزون در پیشرو بودن جوامع به حدی است که در زمینه هر فعالیتی، علمی خاص شکل گرفته و تکامل می‌یابد. میزان بهره وری در دنیای امروز دقیقا به میزان دانش و تخصص هر زیرمجموعه از آن بستگی دارد.

با توجه به گسترش روزافزون علم و فناوری هم چنین ضرورت به روز شدن عوامل سازمانی، آگاهی ها و مهارت های نیروی انسانی شاغل در سازمان ها، توجه به آموزش به مفهوم تمام فرایندهایی که باعث توسعه فردی و صلاحیت های لازم در رابطه با شغل مورد نظر در کارکنان می شود، ضروری می کند.(کوروساوا[۷]،۲۰۰۹)

 

۲-۱۶توسعه منابع انسانی

 

امروزه آموزش به عنوان یکی از روش های توسعه منابع انسانی سازمان ها مطرح است. هر سازمانی به افراد آموزش دیده و باتجربه نیاز دارد تا مأموریت خود را به انجام برساند. لذا تغییرات عمده در آموزش در سال‌های اخیر باعث شده است که بیشتر روی توسعه منابع انسانی تأکید شود و در عصر حاضر آموزش به ‌عنوان مسئولیت خود مدیریت نگریسته شود.(راعی[۸]،۲۰۱۰)در حقیقت، آموزش و توسعه منابع انسانی در خلا اتفاق نمی افتد بلکه به ‌عنوان یکی از فعالیت‌های کلیدی سازمان بشمار می‌آید که فعالیت‌های دیگر را حمایت و پشتیبانی می‌کند.

 

«بسیاری از علمای مدیریت و اقتصاد بر این باور هستند که در میان انواع سرمایه گذاری هایی که در جهت ارتقای بهره وری و در نهایت توسعه اقتصادی و اجتماعی انجام می شود، توانمند کردن نیروی انسانی به عنوان موثرترین عنصر دخیل در تحقق تلاش ها، مهم ترین و پرسودترین رکن توسعه به شمار می‌آید. آموزش و بهسازی منابع انسانی در عصر کنونی به دلیل شرایط خاص زمانی، یکی از وظایف اجتناب ناپذیر سازمان ها و مؤسسات محسوب می شود. این مهم اصولا در قالب برنامه های آموزش مدون و کوتاه مدت یا دراز مدت به اجرا درمی آید.»(ردمان،۲۰۰۶)

 

آموزش؛ این جا- آن جا- همه جا

 

شاید با خودتان فکر کنید که موضوع آموزش کارکنان در بسیاری از وزارتخانه ها، سازمان ها و نهادهای مختلف این روزها به وفور انجام می شود. کمتر می شود پا به سازمانی بگذاریم و سراغی از بخش آموزش بگیریم و پاسخ منفی باشد.پس چرا با وجود چنین واحد و اداره ای در اغلب سازمان ها و نهادها و اداره ها هنوز هم سطح علمی برخی از کارکنان در انواع محیط های علمی و دانشگاهی ، پزشکی، بهداشتی و درمانی، اطلاع رسانی و ارائه انواع خدمات همچنان پایین و بی بهره از دانش روز است؟»

 

در هر صورت باید ‌به این نکته توجه داشته باشیم که صرفا ارائه آموزش در قالب دوره ها و برنامه های آموزشی نمی تواند دلیل قانع کننده ای بر بهسازی نیروی انسانی در سازمان باشد، مگر آن که با انجام یک ارزشیابی دقیق و جامع این موضوع به طور عینی لمس شود.

 

یک برنامه آموزشی نمی تواند با ارزش و مؤثر قلمداد شود، مگر این که یک ارزشیابی جامع و کامل از آن انجام شود. مدیران آموزشی نه تنها باید نسبت به یادگیری کارکنان پاسخگو باشند، بلکه باید نسبت ‌به این که این دانش ها و مهارت ها به عملکرد شغلی کارکنان نیز انتقال یافته، پاسخگو باشند.( رضایی، ۱۳۸۲)

 

همگام با توسعه جهانی

 

شاید هیچ کس فکر نمی کرد یکی از فواید جنگ جهانی دوم و مجموعه خرابی ها و خساراتی که به روند زندگی بشر وارد کرد، این باشد که موضوع آموزش کارکنان و اهمیت آن در علوم اداری، برای سریع تر شدن روند بازسازی بعد از جنگ سرلوحه اهداف مدیران آن روز قرار بگیرد و سپس به عنوان یک موضوع مهم، بخشی از دغدغه های آن را تا به امروز تشکیل دهد. «پیس»، «اسمیت» و «میلز» که از نظریه پردازان علم مدیریت بوده اند که در کتاب های بهسازی منابع انسانی خود تاریخچه پیدایش و تکمیل امر بهسازی منابع انسانی را به چهار دوره با عنوان های زیر تقسیم کرده‌اند: به درجه استادی رسیدن کارگران، کارایی کارکنان یا کارگران، رضایتمندی کارکنان و رشد کارکنان. (دسلز،۲۰۰۵)

 

به طور کلی آموزش در داخل سازمان ها به منظور بهبود و کسب مهارت های شغلی جدید، آماده شدن برای حرکت در مسیرهای شغلی مناسب و رفع نیازهای حرفه ای به کار می رود. کشور ما در مسیری قرار گرفته است که باید در راستای برنامه چشم انداز ۲۰ ساله نظام با سرعت بیشتری به اهداف گوناگون خود برسد. برای همراه کردن مجموعه سازمان ها، نهادها، وزارتخانه ها، دانشگاه ها و مراکز علمی و هم افزارهای مجموعه نظام باید همواره با خود دوره کنیم که «آموزش» تنها مفهوم کارآموزی، کارورزی یا تمرین علمی در یک زمینه خاص را در برنمی گیرد، بلکه دامنه آن به قدری وسیع و گسترده است که از فراگیری یک حرفه یا فن ساده شروع شده و به احاطه کامل بر علوم و فنون بسیار پیچیده، چگونگی رفتار و برخوردهای مناسب ‌در مقابل‌ همه مسائل انسانی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی منتهی می شود.( میر سپاسی، ۱۳۷۷)

 

۲-۱۷ انواع فنون آموزش:

 

به طور کلی، روش های آموزش را با توجه به مدل مفهومی این تحقیق به سه گروه اصلی تقسیم می نماییم.

 

۲-۱۷-۱گروه اول: روش‌هایی که منظور از آن ها دادن اطلاعات است:

 

هدف اصلی در این روش‌ها، آموختن مفاهیم، واقعیات، مهارت‌ها و ‌دانستنی‌های مربوط به کار است، بدون اینکه از شاغل خواسته شود عملا نیز ‌کار بد آنچه را که آموخته است تمرین و تجربه کند. اینکه چگونه آنچه فرد می آموزد در شغل کاربرد پیدا می‌کند و در عمل پیاده می شود یا تبدیل به رفتاری جدید در او می‌گردد موضوعی نیست که در این روش‌ها به آن پرداخته شود. در اینجا به توضیح متداول‌ترین روش‌هایی که در این گروه قرار دارند می پردازیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




 

۳-۷-۳)متغیرهای کنترلی

 

به منظور کنترل سایر متغیرهایی که به نحوی در تجزیه وتحلیل مسئله پژوهش موثرند¸ متغیرهای کنترلی لازم تعیین شدند.

 

۱)اندازه شرکت(size): اندازه شرکت از طریق لگاریتم کل دارایی‌های شرکت به دست می‌آید.

 

Size= log(total assets)

 

۲)سودآوری شرکت(profit): برای محاسبه سودآوری شرکت از بازده داراییها استفاده می شود.

 

Profit: ROA

 

۳)بازده/ترکیب سرمایه(RE/TA): برای محاسبه از تقسیم درآمد باقیمانده به دارایی کل استفاده شده است.(دآنگلو و استولز[۸۵]‚ ۲۰۰۶)

 

:

 

۴)عدم اطمینان جریان نقدی(SRVOL ): توسط نوسانات بازده سهام محاسبه می شود که نوسانات بازده سهام از طریق انحراف استاندارد بازده ماهانه سهام در طول ۲ سال اخیر به دست می‌آید.

 

۵): برای محاسبه از نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری استفاده شده است.

 

:

 

 

 

۶)فرصت سرمایه گذاری(Investment): از طریق مجموع مخارج سرمایه ای و مخارج تحقیق و توسعه تقسیم بر دارایی کل به دست می‌آید.

 

:Investment

 

    1. ۱ Chief Executive Officer

       

 

    1. ۲ Outside directors ↑

 

    1. ۳ Fama and Jensen ↑

 

    1. ۱ share structure Distribution ↑

 

    1. ۲ Free float ↑

 

    1. ۳ Government ↑

 

    1. ۴ Clear ↑

 

    1. ۱ Brockman and Unlu ↑

 

    1. ۲ Kanagartman‚ et al. ↑

 

    1. ۱ DeAngelo ↑

 

    1. ۱ Hart ↑

 

    1. ۲ Cremers‚ et al. ↑

 

    1. ۳ Karuna and Tial ↑

 

    1. ۴ Alchian ↑

 

    1. ۵ Stigler ↑

 

    1. ۶ Gompers‚ et al. ↑

 

    1. ۱ Parkinson ↑

 

    1. ۲ La Porta‚ et al. ↑

 

    1. ۳ Tricker ↑

 

    1. ۴ Mackinson ↑

 

    1. ۵ Robert and Minu ↑

 

    1. ۶ Silady ↑

 

    1. ۷ Keraford ↑

 

    1. ۸ Hiuzz ↑

 

    1. ۱ Hop‚ et al. ↑

 

    1. ۱ Besly‚ et al. ↑

 

    1. ۲ Felu‚ et al. ↑

 

    1. ۳ karselou‚ et al. ↑

 

    1. ۴ Kohen‚ et al. ↑

 

    1. ۵ Lio and San ↑

 

    1. ۱ Holmez ↑

 

    1. ۲ Montgmori and Hofmen ↑

 

    1. ۱ Jensen ↑

 

    1. ۲ Hilmen and Dalzen ↑

 

    1. ۳ Cheklin and Jolell ↑

 

    1. Chtourou‚ et al.

 

    1. ۲ Haniffa ↑

 

    1. ۳ Cooke ↑

 

    1. ۴ Executive Managers ↑

 

    1. Cadbury ↑

 

    1. ۲ Dechow‚ et al. ↑

 

    1. ۳ Hudaib and Kooc ↑

 

    1. ۴ Imhoff ↑

 

    1. ۵ New York Stock Exchange ↑

 

    1. ۶ Securities and Exchange Commission ↑

 

    1. ۱ Rodress‚ et al. ↑

 

    1. ۲ Petrao ↑

 

    1. ۳ Agrowel ↑

 

    1. ۴ Gillan‚ et al. ↑

 

    1. ۵ Koless‚ et al. ↑

 

    1. ۶ Forst and Konge ↑

 

    1. ۱ Jensen and Meckling ↑

 

    1. ۲ Jonsen‚ et al. ↑

 

    1. ۳ Cristian and Feltom ↑

 

    1. ۱ Amidu and Abor ↑

 

    1. ۲ Handley ↑

 

    1. ۳ Pandy ↑

 

    1. ۴ Biner ↑

 

    1. ۱ Weigand ↑

 

    1. ۲ Brav, et al. ↑

 

    1. ۳ Denis and Osobov ↑

 

    1. ۴ Rus¸ et al. ↑

 

    1. ۱ Vestone ↑

 

    1. ۱ Miller and Modigliani ↑

 

    1. ۱ Chae and Sue ↑

 

    1. ۲ Nickell ↑

 

    1. ۳ Hayek ↑

 

    1. ۴ Schumpeter ↑

 

    1. ۱ Darrough ↑

 

    1. ۲ Clinch and Verrecchia ↑

 

    1. ۱ Markarian and Santalo ↑

 

    1. ۲ Dhaliwal¸ et al. ↑

 

    1. ۳ Bouss and Jou ↑

 

    1. ۱ He ↑

 

    1. ۲ Grifet ↑

 

    1. ۱ Germers and Neer ↑

 

    1. ۲ Kim and Lu ↑

 

    1. ۳ Bolton and Scharfstein ↑

 

    1. ۱ Cheng‚ et al. ↑

 

    1. ۲ Datta‚ et al. ↑

 

    1. ۳ Hoberg, et al. ↑

 

    1. ۴ Pornsit¸ et al. ↑

 

    1. ۵ Keysung‚ et al. ↑

 

    1. ۱ Diway and Sabromaniem ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ق.ظ ]




 

در این ماده به جای «مرجع صالح قضایی» از لفظ «دادستان» استفاده شده است. با توجه به اینکه قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب، رسیدگی به تحقیقات مقدماتی را برعهده دادسرا و به ریاست دادستان گذاشته بود و به نوعی بخش ‌هایی از قانون قدیم را نسخ ضمنی کرده بود ، قانون جدید نیز از این رویه

 

پیروی کرده و دادستان را جایگزین مقام صالح قضایی در قانون قدیم ‌کرده‌است. همچنین در این ماده علاوه

 

بر تنقیح بحث ابلاغ اتهام به متهم که در قانون قدیم بر عهده ضابطان دادگستری قرار گرفته بود، بحث تفهیم اتهام به متهم را هم مطرح ‌کرده‌است که چنین اقدامی موجب انطباق بیشتر دادرسی کیفری با قانون اساسی خواهد بود اما در قانون قدیم فقط ابلاغ مطرح شده و از تفهیم اتهام[۲۵] سخنی به میان نیامده بود که البته در قانون جدید با تصویب این ماده این نقص برطرف شده است.

 

مطابق ماده ۲-۶۲ ق.آ.د.ک فرانسه(مصوب ۱۴ آوریل ۲۰۱۱)؛ تحت‌نظر اقدامی الزام آور است که ‌بر اساس تصمیم پلیس قضایی و تحت نظارت مقام قضایی، ‌نسبت به فردی که علیه وی یک یا چند دلیل قابل‌قبول بر ظن بر ارتکاب یا شروع به ارتکاب یک جنایت یا جنحه با مجازات حبس وجود دارد، اعمال می‌گردد. این تدبیر باید تنها شیوه برای تحقق حداقل یکی از اهداف زیر باشد :

 

    1. فراهم شدن امکان اجرای تحقیقاتی که نیازمند حضور یا مشارکت فرد است.

 

    1. تضمین حضور شخص نزد دادستان جمهوری(شهرستان) به گونه‌ای که این مقام قضایی نسبت به تداوم تحقیقات اطمینان حاصل نماید.

 

    1. ممانعت از ایجاد تغییرات در دلایل یا شواهد عینی موجود.

 

    1. ممانعت از اعمال فشار مرتکب برشهود، قربانیان و همچنین خانواده یا نزدیکان ایشان.

 

    1. ممانعت از تبانی فرد با سایر افرادی که مظنون به معاونت یا مشارکت در جرم ارتکابی هستند.

 

  1. تضمین اجرا و به نتیجه رسیدن اقدامات و تدابیر طراحی شده جهت توقف جنایت یا جنحه.

براین اساس، دستور دهنده تحت‌نظر مکلف است اثبات نماید که این تدبیر تنها شیوه رسیدن به دست کم یکی از اهداف شش گانه فوق است.

 

‌بر اساس فرض برائت و حق آزادی افراد به عنوان یکی از اصول مسلم حقوقی، قرار دادن فرد در شرایط تحت‌نظر اقدامی مغایر اصل بوده و باید به صورت محدود اعمال گردد. از این منظر، دو مرحله تحت‌نظر و بازداشت موقت وضعیتی مشابه دارند و هر دو منجر به سلب آزادی می‌شوند.

 

قانون‌گذار فرانسه اصل را بر آزادی متهم قرار داده؛ لیکن از آنجایی که در برخی از موارد آزاد ساختن متهم به اجرای عدالت و انجام تحقیقات لطمه می‌زند، قانون‌گذار جدید فرانسه بازپرس(قاضی تحقیق) را مکلف کرده

 

است که به جای توقیف، به صدور یک یا چند قرار از ۱۷ قراری که در ماده ۱۳۸ قانون آیین دادرسی احصاء شده و به نظارت قضایی موسوم شده‌اند، مبادرت ورزند.

 

بدین ترتیب بازپرس وقتی می‌تواند صدور قرار بازداشت متهم از قاضی آزادی‌ها را تقاضا کند که قرارهای کنترل قضایی به منظور جلوگیری از فرار متهم یا تبانی با شهود و معاونین جرم و سایر اشخاص و یا چنین اقدام تأمینی کافی به نظر نرسد. در هر صورت طبق ماده ۱۳۸ جدید قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه، بازپرس می‌تواند در صورتی که مجازات پیش‌بینی شده برای اتهام واره، حبس جنحه‌ای یا مجازاتی شدیدتر باشد، به قرارهای کنترل قضایی متوسل شود؛ از این رو در امور خلافی صدور قرار کنترل قضایی مجاز نیست.

 

۲-۱-۶- شخص تحت نظر

 

شخص تحت‌نظر یعنی فردی که مورد ظن واقع شده و توسط پلیس و ضابطین دادگستری با اختیارات قانونی وفق مقررات، تحت‌نظر قرار ‌می‌گیرد و به نوعی آزادی او برای مدتی(حداکثر تا ۲۴ ساعت) به مخاطره می‌افتد و نوعی مجازات سالب حق[۲۶] ‌در مورد وی اعمال می‌شود. ‌بنابرین‏ وقتی شخص، تحت‌نظر قرار گیرد از آزادی[۲۷] محروم گشته و نوعی مجازات سالب آزادی[۲۸] و محدود‌کننده آزادی[۲۹] در خصوص وی اعمال می‌شود و لیکن همین که شخص تحت‌نظر قرار می‌گیرد و آزادی کامل از او سلب می‌شود،انسانی است که به عنوان امانت در اختیار ضابطین دادگستری و پلیس قرار می‌گیرد که باید تمام قوانین حقوق انسانی و شهروندی درباره‌اش اجرا شود و از تضییع حقوق او جلوگیری شود.

 

شخص تحت نظر که هنوز هیچگونه اتهامی علیه او ثابت نشده است شخصی است که از کرامت انسانی و اجتماعی برخوردار بوده و به هیچ بهانه ای حتی پر‌اهمیت بودن اتهام، نباید حقوق طبیعی وی نادیده گرفته شود‌ او همچون همه افراد جامعه حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد[۳۰] و حق دارد که شخصیت وی به عنوان یک انسان در مقابل قانون به رسمیت شناخته شود.‌[۳۱] التزام به اصول دادرسی منصفانه از الزامات حقوق شخص تحت‌نظر است که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.

 

در حقوق فرانسه هدف از نظارت قضایی، دادن حداکثر آزادی به متهم است که با ضرورت کشف حقیقت و حفظ نظم عمومی سازگار باشد. شخص تحت‌ نظارت قضایی زندانی نمی‌شود او فقط در رفت‌و‌آمدها و در زندگی اجتماعی خود بعضی محدودیت‌ها را تحمل خواهد کرد و برای انجام تکالیفی که بر او تحمیل شده است، تحت‌نظارت قرار می‌گیرد.

 

کنترل قضایی که تصمیم راجع به آن از سوی بازپرس اتخاذ می‌شود متهم را ملزم به اطاعت از یک یا چند تعهد به شرح زیر می‌کند:

 

    1. ممنوعیت از ترک محدوده سرزمینی که بازپرس مشخص ‌کرده‌است؛

 

    1. عدم خروج از اقامتگاهش، یا اقامتگاهی که بازپرس با توجه به شرایط و دلایل برای او مشخص ‌کرده‌است؛

 

    1. خودداری از تردد به برخی اماکن یا مراجعه به اماکنی که بازپرس مشخص می‌کند؛

 

    1. مطلع ساختن قاضی تحقیق(بازپرس) از هر گونه جابجایی خارج از محدوده مقرره؛

 

    1. حاضر شدن در زمان‌های معین در اداره‌ها یا نزد مقام‌هایی که بازپرس مشخص می‌کند؛

 

    1. ‌پاسخ‌گویی‌ به احضارهای هر مقام صالح که بازپرس مشخص ‌کرده‌است؛

 

    1. تحویل دادن تمامی اسناد مثبت هویت و به ویژه پاسپورت به دفتر دادگاه یا به اداره پلیس یا بریگارد ژاندارمری در قبال دریافت سندی که هویت شخص را مشخص می‌کند؛

 

    1. خودداری از رانندگی با هر وسیله نقلیه و در صورت اقتضاء، تحویل دادن گواهینامه رانندگی در قبال دریافت رسید، به دادگاه؛

 

    1. خودداری از پذیرش و ملاقات برخی اشخاص که بازپرس مشخص ‌کرده‌است؛

 

    1. رعایت دستورات مربوط به معاینه، درمان یا معالجه حتی بستری شدن در بیمارستان به ویژه به منظور ترک اعتیاد؛

 

    1. توثیق وثیقه‌ای که مبلغ آن و مهلت‌های پرداخت آن توسط بازپرس با در نظر گرفتن امکانات متهم تعیین می‌کند؛

 

    1. امتناع از انجام برخی فعالیت‌های شغلی یا اجتماعی؛

 

    1. امتناع از صدور چک؛

 

    1. ممنوعیت نگهداری یا حمل سلاح و در صورت اقتضاء، تحویل سلاح‌هایی که مالک آن ها‌ است به دفتر دادگاه در قبال دریافت رسید؛

 

    1. فراهم کردن تضمینات شخصی یا واقعی که مدت و مبلغ آن را بازپرس برای تضمین حقوق بزه‌دیده تعیین می‌کند؛

 

    1. اثبات اینکه متهم عدات خانوادگی را انجام می‌دهد؛

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-17] [ 08:18:00 ب.ظ ]




 

کند ، باوجود اینکه سازمان ها به اهمیت همسویی استراتژی کسب و کار و فناوری اطلاعات پی برده اند، به نظر آن ها تحت کنترل درآوردن قابلیت های فناوری اطلاعات در جهت کسب منافع بلند مدت سخت یا غیر ممکن می‌باشد.اگرچه فناوری اطلاعات قدرت به کارگیری در همه ی صنایع و بازارها را دارد.(لوفتمن و بریر [۷۴]،۱۹۹۹،۱۳)

 

مقاومت سازمانی و ارائه اطلاعات ناصحیح و حتی ساختگی، عدم احساس نیاز به لزوم انجام پژوهش ها و تحقیقات در حوزه ی فناوری اطلاعات توسط سازمان، داشتن مأموریت‌ صرفا به صورت گفتاری و نوشتاری، انجام کارهای خارج از حوزه ی وظایف استاندارد و اهداف سازمان باعث ایجاد ابهاماتی برای تهیه اطلاعات صحیح و قابل اطمینان برای واحد فناوری اطلاعات می شود که در نتیجه واحد فناوری اطلاعات نمی تواند به درستی پشتیبان کسب و کار و استراتژی های آن باشد.

 

مراکز علمی نیز به موضوع همسویی توجه لازم را داشته اند. کینگ[۷۵](۱۹۷۸)، دیوید و السون[۷۶](۱۹۸۵)، هندرسون و نکاترامن(۱۹۹۲)، ریچ و بنبست[۷۷](۲۰۰۰) و… در تحقیقاتشان ابزارهای لازم جهت دستیابی به همسویی و تاثیر آن بر خروجی سازمان را بررسی کرده‌اند، در این تحقیق، محقق در پی آن است تا ضمن مطالعه ی کتابخانه ای وسیع و جامع همسویی استراتژیک فناوری اطلاعات و کسب و کار را مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش متغیرهایی تحت عنوان «استراتژهای سازمان[۷۸]، استراتژی های فناوری اطلاعات[۷۹]، زیر ساختهای سازمان[۸۰]، و زیر ساخت های فناوری اطلاعات[۸۱] » در قالب یک مدل مورد بررسی قرار گرفت. که این مدل بر گرفته از مدل همسویی استراتژیک فناوری اطلاعات و کسب و کار هندرسون و نکاترامن (۱۹۹۳) با تغییرات پیشنهادی استاد راهنما می‌باشد،که دلیل اصلی این تغییرات کاهش تعداد متغیر های پژوهش وکاهش دشواری و مشکلات انجام آن می‌باشد. مسئله اصلی پژوهش این است که آیا همسویی استراتژیک بین فناوری اطلاعات و سازمان وجود دارد یا نه؟

 

۱-۴-ضرورت و اهمیت تحقیق

 

همسویی استراتژی فناوری اطلاعات با استراتژی کسب و کار به عنوان مهم ترین بحث پیش روی مدیران فناوری اطلاعات و کسب و کار نه تنها در امریکا بلکه در اروپا و بخش های دیگر جهان مطرح می‌باشد. اگر بازگشت سرمایه گذاری فناوری اطلاعات تابعی از همسویی استراتژیک باشد ، آنگاه هر اقدامی جهت افزایش ارزش تجاری فناوری اطلاعات در چارچوب میزان همسویی فناوری اطلاعات با استراتژی سازمان مورد ملاحظه قرار می‌گیرد.

 

(استراسمن[۸۲]۱۹۹۷،۶۲) این نکته را در این بحث مورد توجه قرار داده است که اگر”نتیجه ی دستاوردهای همه ی پروژه های نرم افزاری به طور مشخص با برنامه ها و الزامات بودجه ای سازمان مرتبط شوند، سرمایه گذاری نرم افزاری می‌تواند به عنوان یک عامل در راستای تغییرسازمانی مطرح شده و از هزینه های مجزا و جزیره ای اجتناب شود.”

 

‌بر اساس این بحث سازمان هایی که ‌بر اهداف فناوری اطلاعات تمرکز بیشتری دارند، همسویی استراتژیک بالاتری را در سازمان خود تشخیص داده‌اند.

 

(کی بورا،[۸۳]۲۰۰۰،۴۵) مطرح کرد که سنجش دقیق همسویی استراتژیک به جهت پیچیدگی ها و عوامل متعدد تاثیر گذار سازمان، دست نیافتنی است که این تبادلات سازمانی بسیار پیچیده می‌باشد، زیرا هم استراتژی و هم سایر سطوح عملیاتی در مجموعه سازمان بر روی آن ها تاثیر گذار می‌باشد.

 

با توجه ‌به این نکات، تعیین عوامل مختلف که سازمان ها باید در نظر بگیرند، خود یک موضوعی است که محققین، وقت قابل توجهی را پیرامون آن صرف کرده‌اند و ما برآنیم که همسویی استراتژیک فناوری اطلاعات و کسب و کار را شناسایی و ارزیابی کنیم.

 

بسیاری ازجنبه های همسویی کسب وکار و فناوری اطلاعات بررسی شده است. (چان و همکاران،۱۹۹۷،۳۷) میزان انطباق استراتژی های فناوری اطلاعات با استراتژی های کسب وکار را اندازه گیری کرده‌اند، برخی از محققین بر اهمیت همسویی ساختاری تأکید داشته و پیشنهاد دارند که ساختارهای فناوری اطلاعات با ساختارهای کسب و کار سازمان همسو باشد (برودبنت ویل،۱۹۹۴،۱۹).

 

در حال حاضر سازمان های ایرانی اقدام به سرمایه گذاری در بخش فناوری اطلاعات نموده اند. چنانچه بتوان با به کار گیری مدلی سرمایه گذاری های فوق را به گونه ای هدایت کرد که بیشترین بازدهی سرمایه و کارایی را به حاصل آورد ، کمک بسیاری به سازمان ها در جهت پیشبرد و پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی خواهد شد. علاوه براین کسب و تجربه ی روشی برای استفاده عملی از مدل های بررسی همسویی و اشنایی با مشکلات موجود در تحقیق و پژوهش در سازمان های دولتی، گامی مؤثر در استفاده ی بهینه و مفید از منابع موجود و قابل حصول در سازمان ها می‌باشد.

 

طبق نظر (کلمن و پاپ[۸۴]، ۲۰۰۶،۹۶)، اگرچه مفهوم اصلی همسویی استراتژیک بیش از دو دهه قبل مطرح شده، اما تحقیق در این حوزه همچنان برای مدیران اجرایی شرکت ها و سازمان ها جهت دستیابی به همسویی استراتژیک فناوری اطلاعات و کسب وکار ارزشمند می‌باشد.

 

شناسایی و مطالعه ی همسویی استراتژیک، فرایند های کلیدی و عوامل سازمانی مرتبط با آن می‌تواند برای حوزه ی دانشگاهی و صنعت کشور مفید باشد.

 

در این پژوهش سعی شده است تا با ارائه یک مدل مفهومی مبتنی مدل همسویی استراتژیک فناوری اطلاعات و کسب و کار هندرسون و نکاترامن (۱۹۹۳)، با تغییرات پیشنهادی استاد راهنما (حذف برخی از رابطه های غیر ضروری) همسویی استراتژیک فناوری اطلاعات و سازمان مورد بررسی قرار گیرد.

 

۱-۵- اهداف تحقیق

 

    1. بررسی وضعیت استراتژی های کسب و کار سازمان

 

    1. بررسی وضعیت زیر ساخت های سازمان

 

    1. بررسی استراتژی های فناوری اطلاعات سازمان

 

    1. بررسی وضعیت زیر ساخت های فناوری اطلاعات

 

    1. بررسی تناسب میان استراتژی های کسب و کار با زیر ساخت های سازمان

 

    1. بررسی تناسب میان استراتژی های فناوری اطلاعات با زیر ساخت های فناوری اطلاعات

 

    1. بررسی یکپارچگی کارکردی میان استراتژی های کسب و کار با استراتژی های فناوری اطلاعات

 

  1. بررسی یکپارچگی کارکردی میان زیر ساخت های سازمان با زیر ساخت های فناوری اطلاعات

۱-۶- سوالات تحقیق

 

    1. آیا استراتژی های کسب و کار در سازمان به درستی تعریف شده است؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ب.ظ ]




 

ب( فربه تنان): افراد این تیپ تنومند، دارای شکمی بر آمده، سینه ای فراخ، عضلاتی نرم و بدنی پر مو و میانه بالا هستند. از لحاظ اخلاقی خوش خوراک، بذله گو، خوش برخورد، اجتماعی،خوشگذران و خوشبین و فعال هستند. این تیپ در زمره برون گرایان یونگ قرار دارند. جرم شناسی چون اکسنر و بوهمر در تحقیقات خود ‌به این نتیجه رسیدند که در میان تبهکاران به ندرت از تیپ فربه تنان دیده می شود(کی نیا،۱۳۹۰).

 

ج( تیپ سخت پیکران با تیپ عضلانی): افراد این تیپ دارای عضلات و ماهیچه های نیرومند،استخوان بندی محکم، شانه های پهن و سینه فراخ هستند. غالباً افرادی حادثه جو، پرخاشگر و زورگو و سیاست طلب هستند و از این رو از نظر جرم شناسی، این تیپ در بین عاملان بزه های علیه اشخاص و سرقت مسلحانه و حریق عمدی دیده می‌شوند(اسمعلی،۱۳۹۰).

 

ویلیام شلدون

 

به نظر شلدون یک ساختمان فرضی بیولوژیک در انسان وجود دارد که آن را تیپ مورفوژنی یا تیپ بیولوژیک می‌نامند. شلدون پس از مدت ها بررسی دقیق ترکیب جسمانی افراد را بر اساس سه عنصر به سه دسته تقسیم نمود:

 

عنصر اول اندومورفی نام دارد: بدن افرادی که این عنصر را دارند صاف و نرم و غالباً چاق هستند. مردان اجتماعی، ملایم در رفتار و گفتار، راحت طلب و از خود راضی و خوشبین هستند.

 

عنصر دوم مزومورفی نام دارد، عضلات بدن اشخاص که این عنصر را دارند، سخت و استخوان آن ها تکامل یافته است. این افراد خود را در رفتار جدی می‌یابند و فعال، حادثه جو، متجاوز، پرخاشگر و خشن نشان می‌دهند.

 

عنصر سوم اکتومورفی نام دارد: چنین افرادی اندامی لاغر و ظریف، استخوانی و بدون چربی دارند. و از لحاظ اخلاقی متفکر، خوددار و انزوا طلب هستند(ستوده و همکاران ،۱۳۹۱).

 

زیگموند فروید

 

فروید عوامل سازمان دهنده شخصیت آدمی را عبارت از نهاد، خود و فراخود می نامد.نهاد: زیر بنای شخصیت، تابع اصل لذت، و این نهاد آدمی خواستار حفظ خصوصیات کودکانه اش در تمام ادوار زندگی است.

 

خود: تابع اصل واقعیت، ارباب منطقی شخصیت، هدف آن کمک به نهاد برای به دست آوردن کاهش تنشی است که خواستار آن است.

 

فراخود: عقاید درست و غلط ما، شامل مقررات رفتاری است که در ابتدا توسط والدین ما تعیین شده اند (شولتزو شولتز،۲۰۰۵،ترجمه سیدمحمدی،۱۳۹۱).

 

آیزنک

 

آیزنک بر اساس یک سری مطالعات تجربی ثابت کرد سه عامل اصلی در شخصیت وجود دارد که برونگرایی، نوروزگرایی و پسیکوزگرایی نام دارد. آیزنک اعتقاد داشت که هوش یک عامل مهم در سبب شناسی جرم به حساب می‌آید اما کمتر از عوامل شخصیتی اهمیت دارد. طبق نظر آیزنک تیپ برونگرا، اجتماعی، تکانشی، خوش بین و هیجانی است و در برابر تغییرات محیطی سریع تغییر می‌کند. افراد برونگرا خیلی زود آرامش خود را از دست می‌دهند و به راحتی خشمگین و پرخاشگر می‌شوند و انسان‌های بی ثباتی هستند. تیپ درونگرا بر عکس محتاط، کم حرف و آرام است، آن ها احساسات و هیجانهای خود را کنترل می‌کنند و از فعالیت های هیجانی، تغییرات و اکثر فعالیت های اجتماعی پرهیز می‌کنند. درونگراها آرام هستند و پرخاشگری ندارند و ارزش زیادی برای هنجارهای اخلاقی قایلند. فردی که دچار روان نژندی است، بر اثر فشار نیازمندی‌های درون و بیرونی، شخصیتی سخت و خشن پیدا می‌کند و به دشواری با محیط همساز می شود. روان نژندی به صورت خستگی های مداوم، احساس عدم لیاقت، احساس حقارت و بی اعتمادی به خود ظاهر می‌گردد. روان پریشی به رفتارهای نابهنجار و شدیدی گفته می شود که فرد یک سره از محیط خود می- گسلد و همنوایی اجتماعی برای او ناممکن می‌گردد. طبق نظر آیزنک، رفتار افراد روان پریش بسیار شبیه افراد ضد اجتماعی است. به طور کلی ویژگی‌های این افراد عبارت است از: سردی، بی رحمی، عدم حساسیت اجتماعی، عدم هیجان، بی اعتنا به خطر، تنفر از دیگران و رفتارهای غیر عادی و عجیب. آیزنک شرح می‌دهد افراد که در بعد برونگرایی قرار دارند، نیازمند سطوح بالاتری از تحریکات محیطی هستند که این نتیجه ساختار زیستی دستگاه اعصاب آنان است. چون برونگراها نیاز زیادی برای هیجان و تحریک پذیری دارند و حوصله شان خیلی زود سر می رود، ‌بنابرین‏ بیشتر احتمال دارد تا ضد قانون و اجتماع عمل کنند. همچنین روان نزندی ها عامل مهمی برای جرم در افراد بزرگسالان به حساب می‌آید. در کل نظریه مبنی بر اینکه افراد مجرم و ضد اجتماع باید در مقیاس برونگرایی نمره بالاتری بیاورند مورد تأکید قرار گرفته است(آیزنک،۱۹۸۱).

 

۲-۱۳-اصول و مفاهیم نظریه آیزنک

 

شخصیت بنیادی ترین مفهوم در روان شناسی است، شخصیت مفهومی کلی است که مباحثی چون یادگیری، تفکر، عواطف و احساسات، رشد و هوش را در بر می‌گیرد. به عبارت دیگر همه موارد ذکر شده اجزاء تشکیل دهنده شخصیتند و حتی مطالعه بیماری‌های روانی چون اسکینر و فونی، نوروزها و اختلالات شخصیت، با این مفهوم بی ارتباط نیستند (شاملو، ۱۳۸۰).

 

علی‌رغم توجه زیاد روان شناسان به مفهوم شخصیت، تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد وجود ندارد، هر روان شناس، شخصیت را به گونه متفاوتی تعریف ‌کرده‌است (اتکینسون و همکاران،۲۰۰۹،ترجمه براهنی و همکاران، ۱۳۸۵).

 

راجرز[۴۳] آن را یک خویشتن سازمان یافته دایمی می‌داند که محور تمام تجربه های وجودی انسان‌ها است. آلپورت[۴۴] شخصیت را مجموعه ای از عوامل درونی می‌داند که تمام فعالیت‌های فردی را جهت می‌دهد. واتسون[۴۵] آن را مجموعه ای سازمان یافته از عادات می پندارند. جورج کلی[۴۶] شخصیت را معادل روش خاص هر فرد در جستجو برای تفسیر معنای زندگی می‌داند. مدی[۴۷] شخصیت را اینگونه تعریف ‌کرده‌است: «شخصیت مجموعه ای ثابت از تمایلات و ویژگی‌های اطلاق می شود که تشابهات و تفاوت‌های رفتار روان شناختی (افکار، احساسات و اعمال) آدمیان را تعیین می‌کنند. این تمایلات و ویژگی‌ها در طول زمان تداوم دارند و به سادگی نمی توان آن ها را نتیجه فشارهای اجتماعی و زیست شناختی مقطعی دانست» (مدی، ۱۹۸۹ ).

 

تفاوت در تعریف شخصیت نتیجه اختلاف رویکرد نسبت به ماهیت انسان است. این اختلاف رویکردی، موجب شد تا نظریه های مختلفی درباره شخصیت ظهور کنند. برخی از نظریه ها بارز انسان تأکید دارند، بعضی یادگیری و عادت را منشاء رفتارهای انسانی می دانند، جمعی دیگر معتقدند شخصیت در دروان کودکی رشد می‌یابد و زندگی میسانسالی فرد تابعی از دوران کودکی اوست. نظریات دیگر بر جنبه‌های شناختی، گشتالتی و انسانی رفتار آدمی اهمیت قائل شده اند. از جمله تنئوریهایی که امروز در روان شناسی شخصیت جایگاه ویژه ای دارد، تئوری صفات است. ‌بر اساس این تئوری شخصیت و رفتار نتیجه مجموعه ای از صفات مختلف است که با مطالعه آن ها می توان رفتار آدمی را تبین و پیش‌بینی کرد. از جمله صاحب نظران این تئوری آلپورت، کتل[۴۸] و آیزنک[۴۹] را نام برد.

 

در این میان نظریه آیزنک بعلت سادگی بیشتر و پشتوانه های تجربی قوی تر، از اهمیت خاصی برخوردار است و تاکنون بررسی های زیادی ‌در مورد آن انجام شده است(مدی، ۱۹۸۹).

 

شخصیت از دید آیزنک:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:24:00 ب.ظ ]




سرمایه گذاری منابع برون سپاری

کیفیت

کنترل و نظارت

 

نوآوری و خلاقیت

 

امنیت شغلی

 

ارتقاء کیفیت

اثربخشی

استاندارد سازی فعالیت ها

 

پیشرفت و توسعه فعالیت ها

 

توانمندی منابع انسانی

کارایی

بهره وری

 

صرفه جویی در منابع

 

بازآرایی ساختار سازمانی[۶۱]

 

مهندسی مجدد فعالیت ها[۶۲]

 

    • ماتریس عملکرد (۱۹۸۹): گیکان[۶۳] در سال ۱۹۸۹ ماتریس عملکرد را معرفی کرد. نقطه قوت این مدل آن است که جنبه‌های مختلف عملکرد سازمانی شامل جنبه‌های مالی و غیر مالی و جنبه‌های داخلی و خارجی را به صورت یکپارچه مورد توجه قرار می‌دهد. اما این مدل به صورت شفاف و آشکار روابط بین جنبه‌های مختلف عملکرد سازمانی را نشان نمی دهد (نیلی[۶۴]، ۲۰۰۰).

 

    • مدل نتایج و تعیین کننده ها (۱۹۹۱): یکی از مدل هایی که مشکل ماتریس عملکرد را مرتفع می‌سازد مدل «نتایج و تعیین کننده ها» است. این مدل بر این فرض استوار است که دو نوع شاخص عملکرد پایه، در هر سازمانی وجود دارد. شاخص هایی که به نتایج مربوط می‌شوند و آن هایی که بر تعیین کننده نتایج تمرکز دارند. دلیل این جداسازی و تفکیک بین شاخص ها نشان دادن این واقعیت است که نتایج به دست آمده تابعی از عملکرد گذشته کسب و کار بوده و با توجه به تعیین کننده های خاص حاصل می‌گردند. به بیان دیگر نتایج از دو نوع شاخص های تأخیردار هستند در حالی که تعیین کننده ها شاخص های اساسی و پیشرو هستند. شاخص های مربوط به نتایج شامل عملکرد مالی و رقابت بوده و شاخص های مربوط به تعیین کننده ها عبارتند از کیفیت، قابلیت انعطاف، به کارگیری منابع و نوآوری (غلامی و نورعلیزاده، ۱۳۸۱).

 

      • کارت امتیاز دهی متوازن (۱۹۹۲): یکی از مشهورترین سیستم های ارزیابی عملکرد مدل کارت امتیاز دهی متوازن است که توسط کاپلان و نورتن در سال ۱۹۹۲ ایجاد و گسترش یافته است. بر طبق این مدل برای ارزیابی عملکرد هر سازمان از یک سری شاخص های متوازن استفاده می‌کنند تا از طریق آن مدیران عالی بتوانند از چهار جنبه مهم به سازمان نگاه کنند. این جنبه ها، پاسخ گویی به چهار پرسش زیر است: نگاه ها به سهام‌داران چگونه است؟ (جنبه مالی)؛ در چه زمینه هایی بایستی خوب عمل کنیم؟ (جنبه داخلی کسب و کار)؛ نگاه مشتریان به ما چگونه است؟ (جنبه مشتری)؛ چگونه می‌توانیم ایجاد ارزش کنیم؟ (جنبه یادگیری و نوآوری) کارت امتیازدهی متوازن شاخص های مالی را به عنوان پیش نیازها و محرک عملکرد مالی آینده هستند، آن ها را کامل می‌کند. مهم ترین نقطه ضعف این رویکرد آن است که به منظور ارائه تصویری کلی از عملکرد به مدیران عالی سازمان طراحی شده است. ‌بنابرین‏ به سطوح عملیاتی سازمان نمی پردازد و به بهبود توجهی ندارد (دشتی، ۱۳۸۹).

 

    • مدل هرم عملکرد: یکی از نیازهای هر سیستم ارزیابی عملکرد وحود رابطه ای شفاف بین شاخص های عملکرد در سطوح سلسله مراتبی مختلف سازمان است. به گونه ای که هریک از واحدها در جهت رسیدن به اهداف یکسان تلاش کنند. یکی از مدل هایی که چگونگی ایجاد این رابطه را در بر می‌گیرد مدل هرم عملکرد است. هدف هرم عملکرد ایجاد ارتباط بین استراتژی سازمان و عملیات آن است. این سیستم ارزیابی عملکرد شامل چهار سطح از اهداف است که بیان کننده اثربخشی سازمان و کارایی داخل آن است. در واقع این چهارچوب تفاوت بین شاخص هایی را که به ‌گروه‌های خارج سازمان توجه دارند (مانند رضایت مشتریان، کیفیت و تحویل به موقع) و شاخص های داخلی کسب و کار (نظیر بهره وری، سیکل زمانی و اتلافات) آشکار می‌سازد. ایجاد یک هرم عملکرد سازمانی با تعریف چشم‌انداز سازمان در سطح اول آغاز می شود که پس از آن به اهداف واحد های کاری تبدیل می شود. در سطح دوم، واحد های کاری به تنظیم اهداف کوتاه مدتی نظیر سود آوری و جریان نقدی و اهداف بلند مدتی نظیر رشد و بهبود وضعیت جامعه هدف می پردازند. سیستم های عملیاتی کسب و کار، پل ارتباطی بین شاخص های سطوح بالا و شاخص‌های عملیاتی و روزمره هستند. در نهایت، چهار شاخص کلیدی (کیفیت، تحویل، سیکل کاری و اتلاف ها) در واحدها و مراکز کاری و به شکل روزانه استفاده می‌شوند. مهم ترین قوت هرم عملکرد تلاش برای یکپارچه سازی اهداف سازمان یا شاخص های عملکرد عملیاتی است. اما این رویکرد هیچ مکانیسمی برای شناسایی شاخص های کلیدی عملکرد ارائه نمی دهد و همچنین مفهوم بهبود مستمر در این مدل وجود ندارد (تاتل[۶۵]، ۲۰۰۴).

 

  • مدل لی[۶۶] (تحلیل ذی نفعان): طراحی سیستم ارزیابی عملکرد با شناخت اهداف و استراتژی های سازمان آغاز می شود. به همین دلیل است که کارت امتیاز دهی متوازن[۶۷] طراحی سیستم ارزیابی عملکرد را با این پرسش آغاز می‌کند که خواسته های سهام‌داران ما چیست؟ در واقع، مدل کارت امتیاز دهی متوازن به طور ضمنی فرض می‌کند که تنها جامعه هدف هستند که بر اهداف و استراتژی های سازمان اثر گذار هستند و دیگر ذی نفعان در تعیین اهداف نقشی ندارند. به بیان دیگر، این مدل تأثیر دیگر ذی نفعان بر سازمان را نادیده گرفته است. بی توجهی به تفاوت های اثرگذار ذی نفعان مختلف در محیط های گوناگون یکی از دلایل اساسی عدم موفقیت برخی سازمان های بزرگ در استفاده از این مدل است (آتکینسون و واترهوس[۶۸]، ۱۹۹۷).

 

۲-۱۸ نظام ارزیابی عملکرد

 

برای نظارت و ارزیابی مؤثر می توان به یک سری ویژگی های عمومی اشاره داشت که تقریباً در تمامی موارد قابل عمل باشند: وجود ارتباط منطقی بین نظام ارزیابی عملکرد با برنامه ها و روش های اجرایی آن؛ نظام ارزیابی باید متوجه حوزه های حساس و کلیدی مورد نظر باشد؛ اطلاعات مورد استفاده باید دقیق، صحیح و روزآمد باشد؛ نظام ارزیابی باید جامعیت داشته باشد و تمامی مؤلفه ها را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهد؛ نظام ارزیابی باید عینیت داشته باشد و صرفاً بر اساس ذهنیات و نظرات شخصی نباشد؛ در نظام ارزیابی باید به واقعیات و امکانات موجود توجه داشت؛ نظام ارزیابی باید از انعطاف پذیری لازم برخوردار باشد؛ نظام ارزیابی باید بر کمیت ها و کیفیت ها تأکید داشته باشد (کریمی، ۱۳۸۵).

 

در زمینه انتخاب شاخص های مناسب برای طراحی یک سیستم ارزیابی عملکرد، برخی محققان راهنمایی ها و پیشنهادهایی مطرح کرده‌اند. به طور مثال، گلوبرسون[۶۹](۱۹۸۵) معتقد است که: شاخص های عملکرد باید از اهداف سازمان منشعب گردند؛ شاخص های عملکرد باید امکان مقایسه سازمان هایی را ایجاد کند که در یک صنعت مشابه فعالیت می‌کنند؛ هدف هر یک از شاخص های عملکرد باید واضح و روشن باشد؛ گردآوری اطلاعات و روش های محاسبه هر یک از شاخص ها باید به روشنی تعریف کردند؛ شاخص های عملکرد نسبی بر اعداد مطلق ارجحیت دارند (تاتل، ۲۰۰۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:55:00 ق.ظ ]




شجاعت در تصمیم‌گیری

 

در بعضی سازمان‌ها ‌و شرکت‌ها، کارکنان ممکن است مدیری را مدیر شجاع و با شهامت در تصمیم‌گیری بدانند. راستی چگونه مدیرانی قادرند تصمیمات مناسب و به موقع بگیرند ؟ برای آنکه فردی بتواند با شهامت و استواری تصمیم بگیرد، چه خصوصیتی بایدداشته باشد و یا چه شرایط باید مهیا باشد. موارد زیر بعضی عوامل عملی و عینی برای کسانی است که آگاهانه و شجاعانه تصمیم می‌گیرند.

 

۱) شناخت کامل سازمان و تشکیلات و وظایف واحدها، شناخت مناسب در باره مدیران وآگاهی از کامل از قابلیت‌ها و توانایی‌های آن ها.

 

۲) داشتن دیدکامل نسبت به استراتژی، اهداف بلند مدت و کوتاه مدت سازمان.

 

۳) آگاهی نسبت به وضعیت درآمد و هزینه های جاری سازمان

 

۴) شناخت کامل ‌فرآیندها، رویه‌ها، دستورالعمل‌ها جاری در سازمان

 

۵) داشتن تجربه کافی در باره موضوعی که باید در باره آن تصمیم گرفت و یا آگاهی از نظر کارشناسان مربوطه

 

۶) خود را بجای متقاضی، مشتری و ارباب رجوع قرار دادن و نگاه از دیدگاه آن ها به موضوع.

 

۷) بررسی کامل قضیه تا آنجائی که امکان پذیر است و خودداری از شتاب و عجله بیجا در تصمیم‌گیری.

 

۸) دارا بودن قدرت و توان تجزیه و تحلیل صحیح مشکلات و مسائل.

 

۹) ذهنیت باز داشتن و آماده شنیدن نظرات دیگران بودن و دوری از پیش داوری در باره قضایا.

 

۱۰) مسئولیت پذیری و اتخاذ تصمیم با قاطعیت و بدون تردید یا تزلزل.

 

بعضی مدیران اعتقاد دارند که تصمیم غلط گرفتن بهتر از تصمیم نگرفتن یا تردید کردن در هنگام تصمیم است چون زمان و موقعیت به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و اگر مدیری دچار تزلزل فکری گردد معلوم نیست که فردا بتواند راحت از دیروز تصمیم بگیرد.اگر مدیری دارای خصوصیات ذکر شده نباشد آنگاه تصمیم‌گیری با تأخیر مواجه شده و باعث اتلاف وقت و هزینه برای سازمان و همچنین نارضایتی ارباب رجوع خواهدشد. به عنوان نمونه، نگارنده خود شاهد بوده است که در یکی از شرکت‌های بزرگ پیمانکاری کشور، درخواست آزاد نمودن ضمانتنامه بانکی پیش پرداخت یک فروشنده که کالای موضوع قراردادش را تحویل داده و مبلغ پیش پرداخت کاملا مستهلک شده بود، حدود دو ماه بر روی میز مدیر طرح، مدیر پروژه، مدیر تدارکات، مدیر قرارداد، مدیر امور مالی سرگردان بودکه با نوشتن یک جمله ساده « امور مالی طبق قرارداد اقدام نمائید »، توسط هر یک از مدیران پیش گفته بر روی درخواست فروشنده، موضوع خاتمه می یافت. اینگونه مسائل و قضایای مشابه آن، به دلیل ناآگاهی و عدم شناخت کامل فرایندها، کمی‌تجربه کاری، ترس بیجا از مسئولیت، روشن و شفاف نبودن وظایف روی می­دهد(.رضایی، ۱۳۹۰)

 

مبانی نظری خشنودگی شغلی

 

مفهوم رضایت شغلی

 

در سال ۱۹۳۵، رابرت‌هاپاک، رضایت شغلی را در ارتباط با عوامل روانشناختی و فیزیولوژیکی و اجتماعی تعریف کرد. یعنی جهت رسیدن مشاغل به رضایت لازم است شاغل از نظر روانی، جسمانی و اجتماعی ارضاء شود. در سال ۱۹۶۴، ویکتور و روم. رضایت شغلی را به عنوان تمایلات روانی فرد نسبت به نقشی که شاغل در شغل خود ایفا می‌کند، تعریف کرد، یعنی شاغل خود را در سازمان مفید می‌یابد در نتیجه احساس رضایت به او دست می‌دهد، در این تعریف صرفاً بعد روانی مطرح شده است ( هوی و میسکل[۶]،۱۹۸۲)

 

صاحب‌نظران زیادی هر یک ‌در مورد رضایت شغلی اظهار نظر کرده‌اند که در بین اظهارات صرفاً به کاربرد آن بیشتر توجه شده است. یعنی رضایت شغلی را عامل بقای شاغل در سازمان دانسته‌اند (عسگریان، ۱۳۷۸).

 

تحقیقاتی زیادی روی رضایت شغلی انجام گرفته است و البته رضایت شغلی هنوز هم مورد علاقه علم روز می‌باشد. دلیل این علاقمندی ممکن است ناشی از مفهوم رضایت شغلی باشد تحقیقات نشان داده است که ارتباط و هبستگی قوی بین سطح رضایت و باقی ماندن شاغلین در شغلشان وجود رضایت شغلی برای شرح چگونگی رفتارهای کاری (غیبت، جابه جایی، اخراج، روابط کارکنان) و هم چنین بهبود مسائل مالی سازمان سودمند می‌باشد. رضایت شغلی یک متغیر سازمانی است که بیشتر سازمان‌ها برای رفاه کارکنان خود تمایل دارند، به عنوان یک افتخار بزرگ سطوح رضایت را برای کارکنانشان داشته باشند. زمانی که می گوییم یک فرد رضایت شغلی بالایی دارد منظورمان این است که به میزان زیادی شغل خود را دوست داشته و از طریق آن نیازهای خود را ارضاء می کند و در نتیجه احساسات مثبتی دارد رضایت شغلی بر همه زندگی افراد تاثیر می‌گذارد. مطالعاتی که بر افراد با رضایت شغلی بالا صورت گرفته است نشان می‌دهد که رفتارها و سلامت فیزیکی آن ها در ساختار اجتماع بهبود یافته است رضایت شغلی را، یک عامل روانی قلمداد می‌کنند و آن را به نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط اشتغال، تعریف می‌کنند. یعنی اگر شغل مورد نظر رضایت و لذت مطلوب را، ندهد، فرد شروع به مذمت شغل خواهد نمود رضایت شغلی می‌تواند افزایش عملکرد و کاهش استرس شغلی را باعث شود ( مهداد، ۱۳۸۳).

 

تعاریف رضایت شغلی

 

رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که فرد نسبت به شغل خود دارد، وقتی یک شخص می‌گوید دارای رضایت شغلی بالایی است، بدان مفهوم است که او واقعاً شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است (مقیمی، ۱۳۸۳).

 

رضایت شغلی یعنی آنچه که باعث می شود تحمل کار کردن در افراد رضایت بخش شود، در واقع افراد برای رسیدن به یک آینده موفق، با کار خود راضی شوند رضایت شغلی یک واکنش فعالانه به موقعیت شغل است، که توسط کارکنان به عنوان یک هدف مطلوب درک شده است رضایت شغلی یک واکنش مؤثر به کار می‌باشد که نتایج آن با نتایج واقعی که کارکنان تمایل دارند به آن برسند سنجیده می شود رضایت شغلی عاملی است که باعث افزایش کارایی و احساس رضایت فردی می‌گردد ( شفیع آبادی، ۱۳۸۱). رضایت شغلی نوعی زمینه، گرایش، تمایل، علاقه، استعداد، آمادگی برای پاسخ دادن به طرز مطلوب یا نامطلوب یا به طور کلی نوعی نگرش نسبت به محیط کار خود می‌باشد. ما از یک شغل یا خوشمان می‌آید یا خوشمان نمی آید و می‌توانیم این احساس را بر روی یک طیف، یعنی از احساس مثبت تا احساس بسیار منفی اندازه گیری کنیم ( ساعتچی، ۱۳۸۰).

 

باید توجه داشته باشیم که گاه مفاهیمی نظیر احساسات، نگرش‌ها و روحیه با هم اشتباه می‌شوند. به عبارت دیگر، رضایت شغلی بیان احساسات فرد نسبت به شغل خود می‌باشد و منظور از روحیه نیز ترکیب نگرشهای گروهی از کارکنان نسبت به شغل خود است. رضایت شغلی وضعیتی روانی است که فرد از کار کردن احساس لذت می‌کند و نگرش مثبت به کار دارد و اگر دوباره امکان انتخاب شغل داشته باشیم، همین شغل را انتخاب می‌کند صاحب نظران، رضایت شغلی را از دیدگاه‌های گوناگون تعریف نموده‌اند که به چند مورد از این تعاریف اشاره می‌شود.

 

مطالعه رسمی‌رضایت شغلی با مطالعات‌هاثورندر اوایل دهه ۱۹۳۰ شروع شد و از دهه ۱۹۳۰ رضایت شغلی به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفت در اصل رضایت شغلی ‌به این دلیل اهمیت پیدا کرده که طرفداران اولیه رویکرد روابط انسانی، صاحب‌نظران و مدیران را قانع کردند که کارگر خوشحال، کارگر سودآور است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-16] [ 08:37:00 ب.ظ ]




توبه را می توان از دیدگاه فقهی، با توجه به آثار آن بر دو قسم تقسیم نمود:

 

۱ـ توبه باطنی،۲ـ توبه حکمی

 

توبه باطنی، عبارت از توبه بین انسان و خداوند می‌باشد که با توجه به نوع گناه، دارای انواعی است. به طور کلی گناهان اقسام گوناگونی دارند که کیفیت توبه نسبت به هر یک نیز مختلف است. این گناهان را می توان به سه قسم تقسیم کرد:

 

الف) موجب زائل شدن حقی از دیگران یا ثبوت حدی از حدود الله نمی شود، بلکه گناه به خود گناهکار مربوط می شود وبه بیرون سرایت نمی کند؛ مانند حسادت و دروغگویی. در اینصورت اگر گناهکار از کرده خویش نادم و پشیمان شده و تصمیم بگیرد که برای همیشه به آن گناه عود نکند، توبه محقق شده واثرات توبه نیز بر آن بار می شود.

 

ب) موجب ثبوت مالی از حقوق الناس یا حقوق الله می‌گردد، مانند ترک زکات و خمس.

 

در این مورد، توبه زمانی قابل تحقق است که علاوه بر پشیمانی و ندامت از گذشته، حقوقی را که بر ذمّه او قرار گرفته، بپردازد.

 

ج) گناه موجب حدّ شرعی باشد که این خود از نظر کیفیت ثبوت حد، از جنبه حق به سه دسته تقسیم می شود:

 

۱ـ از جنبه حق الله موجب حق شرعی می شود؛ مانند زنا.

 

۲ـ از جنبه حقوق الناس موجب حق شرعی می شود؛ مانند قتل.

 

۳ـ هم از جنبه حق الله و هم از جنبه حق الناس موجب ثبوت حق می شود؛ مانند سرقت.[۲۲]

 

در کتب فقهی راجع به توبه حکمی، تعریفی را نیافتم.

 

۱ـ۱ـ۱ـ۵ـ جایگاه توبه در قانون مجازات اسلامی

 

یکی از اهداف مجازات در نظام های کیفری، اصلاح مجرم است. برای همین در میزان، نوع و کیفیت مجازات باید ‌به این موضوع توجه کرد که مجرم باید بار دیگر اصلاح و جامعه پذیر شود. با در نظر گرفتن این هدف باید پذیرفت که منصفانه نیست، مجرمی که پیش از اِعمال مجازات و بعد از ارتکاب جرم، از ارتکاب عمل خود پشیمان شده و برای جبران آن پیش قدم می شود، با دیگر مجرمان به یک اندازه مجازات شود. امری که در منابع معتبر اسلامی از جمله قرآن کریم که روشنگر و هدایت کننده مسلمانان است، نیز به آن اشاره شده است. از طرف دیگر در منابع معتبر فقهی نیز این موضوع مورد تأکید قرار گرفته است. در قانون مجازات اسلامی برای چنین مجرمان پشیمانی که آثار ندامت و اصلاح را در خود نشان داده‌اند، تخفیف هایی در نظر گرفته شده است و حتی با حصول شرایط قانونی، موجبات برائت فرد مرتکب جرم را فراهم می آورد. توبه یکی از مفاهیم دینی ما است که در تعریف آن گفته شده: « توبه عبارت است از بازگشت از دوری به حق تعالی و نزدیک شدن به خداوند متعال یا ترک گناهان در زمان حال و عزم قطعی بر ترک آن در آینده و تلافی کردن تقصیرهای گذشته یا بازگشت از مخالفت حق به سوی موافقت او.» در ادامه به بررسی این نهاد فقهی در قانون مجازات اسلامی می پردازیم.

 

اگر هدف از مجازات، پشیمانی مجرم از کار خویش و عزم جدّی بر تکرار نکردن عمل مرتکب باشد، در این صورت مجازات کاری نامعقول به نظر می‌رسد. دین اسلام چنین تأسیسی را در حقوق کیفری پیش‌بینی ‌کرده‌است و اِعمال کیفر را در صورت توبه مجرم، تحت شرایطی منتفی می‌داند و این یکی از امتیازات بارز و منحصر به فرد حقوق جزای اسلام است. در قانون مجازات اسلامی، توبه یکی از اسباب شرعی سقوط مجازات است که به عنوان یک مبحث از فصل یازدهم با عنوان سقوط مجازات‌ها از مواد ۱۱۴ تا ۱۱۹ به آن پرداخته است، که این امر بیانگر میزان اهمیت نهاد فقهی توبه، نزد تدوین کنندگان این قانون است. توبه در جرایم مستوجب حد، چنانچه قبل از اثبات جرم باشد، موجب اسقاط مجازات خواهد شد. البته مطابق شرع وقانون، توبه در مواردی مجازات حدی را به مجازات تعزیری تبدیل خواهد کرد.

 

از جمله تبصره ۲ ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی، توبه شخص زانی و لائط را که به عنف مرتکب جرم زنا یا لواط شده باشدف به مجازات حبس یا شلاق تعزیری تبدیل می‌کند.

 

مقررات مربوط به توبه در قانون مجازات اسلامی در یک مبحث گنجانده شده است که این روش بهتر از مقررات پراکنده در جرایم مختلف در قانون مصوب ۱۳۷۰ است. ضمن اینکه در قانون مجازات به طور کلی به نقش توبه در جرایم مستوجب تعزیر هم اشاره شده است که در مواردی توبه مجرم موجب اسقاط و در مواردی دیگر موجب اختیار دادگاه در تخفیف مجازات مرتکب جرم تعزیری خواهد شد که این موضوع یعنی تعمیم تأثیر توبه به جرایم تعزیری از نوآوردهای قانون مجازات به شمار می‌آید. نکته قابل توجه دیگر در قانون این است که در صورت تکرار جرم، توبه تأثیری در سقوط مجازات نخواهد داشت. زیرا تکرار جرم، با دلیل وجودی توبه که ندامت از ارتکاب عمل مجرمانه و تلاش برای جبران آن است، مغایرت دارد. در واقع کسی که قبل از دستگیری، خود را معرفی و به جرم خود اعتراف کند، توبه او پذیرفته می شود و در واقع اَمان نامه ای می‌گیرد که طبق آن از تعرض مصون است. توبه در جرایم سنگین و سبک می‌تواند مؤثر باشد. اما تشخیص اینکه ‌در مورد کدام مجرم و کدام جرم ارتکاب یافته، می توان از توبه استفاده کرد، از اختیارات قاضی است؛ یعنی اینکه وقتی مجرمی برای معرفی خود به عنوان شخصی که توبه کرده، مراجعه می‌کند تشخیص پذیرش توبه و اِعمال تخفیف در مجازات مجرمان تفاوت هایی دارد. از جمله اینکه کسی که توبه کرده و برای برطرف شدن آثار جرم همکاری می‌کند، می‌تواند از تخفیف های قانونی و قضایی که در قانون پیش‌بینی شده است، برخوردار شود. فرد توبه کننده از ارتکاب عمل مجرمانه، در برخی موارد می‌تواند از مزیت تعلیق مجازات استفاده کند، در بعضی مواد در قانون مجازات، توبه مجرم این امکان را برای او فراهم می آورد که به تقاضای قاضی، وی مشمول عفو رهبری شود.

 

توبه مجرم بعد از ارتکاب جرم می‌تواند برای او مزایای متعددی داشته باشد؛ برای مثال هرگاه کسی به زنایی که موجب حد است،اقرار و بعد توبه کند، قاضی می‌تواند تقاضای عفو او را از ولی امر درخواست کند یا مجازات حد را بر او جاری سازد. در جرایم دیگری چون شرب خمر و لواط نیز توبه پیش‌بینی شده است. ‌بنابرین‏ متوجه می‌شویم که قانون‌گذار در قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ نگاهی متعالی ‌به این نهاد فقهی داشته و به نحو اَحسن ‌به این امر اشاره ‌کرده‌است.[۲۳]

 

 

 

۱ـ۱ـ۲ـ توبه در ادیان

 

در این مبحث توبه در دین اسلام، توبه در دین یهود و توبه در آیین مسیحیت مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

۱ـ۱ـ۲ـ۱ـ توبه در دین اسلام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-15] [ 12:22:00 ب.ظ ]




توبه را می توان از دیدگاه فقهی، با توجه به آثار آن بر دو قسم تقسیم نمود:

 

۱ـ توبه باطنی،۲ـ توبه حکمی

 

توبه باطنی، عبارت از توبه بین انسان و خداوند می‌باشد که با توجه به نوع گناه، دارای انواعی است. به طور کلی گناهان اقسام گوناگونی دارند که کیفیت توبه نسبت به هر یک نیز مختلف است. این گناهان را می توان به سه قسم تقسیم کرد:

 

الف) موجب زائل شدن حقی از دیگران یا ثبوت حدی از حدود الله نمی شود، بلکه گناه به خود گناهکار مربوط می شود وبه بیرون سرایت نمی کند؛ مانند حسادت و دروغگویی. در اینصورت اگر گناهکار از کرده خویش نادم و پشیمان شده و تصمیم بگیرد که برای همیشه به آن گناه عود نکند، توبه محقق شده واثرات توبه نیز بر آن بار می شود.

 

ب) موجب ثبوت مالی از حقوق الناس یا حقوق الله می‌گردد، مانند ترک زکات و خمس.

 

در این مورد، توبه زمانی قابل تحقق است که علاوه بر پشیمانی و ندامت از گذشته، حقوقی را که بر ذمّه او قرار گرفته، بپردازد.

 

ج) گناه موجب حدّ شرعی باشد که این خود از نظر کیفیت ثبوت حد، از جنبه حق به سه دسته تقسیم می شود:

 

۱ـ از جنبه حق الله موجب حق شرعی می شود؛ مانند زنا.

 

۲ـ از جنبه حقوق الناس موجب حق شرعی می شود؛ مانند قتل.

 

۳ـ هم از جنبه حق الله و هم از جنبه حق الناس موجب ثبوت حق می شود؛ مانند سرقت.[۲۲]

 

در کتب فقهی راجع به توبه حکمی، تعریفی را نیافتم.

 

۱ـ۱ـ۱ـ۵ـ جایگاه توبه در قانون مجازات اسلامی

 

یکی از اهداف مجازات در نظام های کیفری، اصلاح مجرم است. برای همین در میزان، نوع و کیفیت مجازات باید ‌به این موضوع توجه کرد که مجرم باید بار دیگر اصلاح و جامعه پذیر شود. با در نظر گرفتن این هدف باید پذیرفت که منصفانه نیست، مجرمی که پیش از اِعمال مجازات و بعد از ارتکاب جرم، از ارتکاب عمل خود پشیمان شده و برای جبران آن پیش قدم می شود، با دیگر مجرمان به یک اندازه مجازات شود. امری که در منابع معتبر اسلامی از جمله قرآن کریم که روشنگر و هدایت کننده مسلمانان است، نیز به آن اشاره شده است. از طرف دیگر در منابع معتبر فقهی نیز این موضوع مورد تأکید قرار گرفته است. در قانون مجازات اسلامی برای چنین مجرمان پشیمانی که آثار ندامت و اصلاح را در خود نشان داده‌اند، تخفیف هایی در نظر گرفته شده است و حتی با حصول شرایط قانونی، موجبات برائت فرد مرتکب جرم را فراهم می آورد. توبه یکی از مفاهیم دینی ما است که در تعریف آن گفته شده: « توبه عبارت است از بازگشت از دوری به حق تعالی و نزدیک شدن به خداوند متعال یا ترک گناهان در زمان حال و عزم قطعی بر ترک آن در آینده و تلافی کردن تقصیرهای گذشته یا بازگشت از مخالفت حق به سوی موافقت او.» در ادامه به بررسی این نهاد فقهی در قانون مجازات اسلامی می پردازیم.

 

اگر هدف از مجازات، پشیمانی مجرم از کار خویش و عزم جدّی بر تکرار نکردن عمل مرتکب باشد، در این صورت مجازات کاری نامعقول به نظر می‌رسد. دین اسلام چنین تأسیسی را در حقوق کیفری پیش‌بینی ‌کرده‌است و اِعمال کیفر را در صورت توبه مجرم، تحت شرایطی منتفی می‌داند و این یکی از امتیازات بارز و منحصر به فرد حقوق جزای اسلام است. در قانون مجازات اسلامی، توبه یکی از اسباب شرعی سقوط مجازات است که به عنوان یک مبحث از فصل یازدهم با عنوان سقوط مجازات‌ها از مواد ۱۱۴ تا ۱۱۹ به آن پرداخته است، که این امر بیانگر میزان اهمیت نهاد فقهی توبه، نزد تدوین کنندگان این قانون است. توبه در جرایم مستوجب حد، چنانچه قبل از اثبات جرم باشد، موجب اسقاط مجازات خواهد شد. البته مطابق شرع وقانون، توبه در مواردی مجازات حدی را به مجازات تعزیری تبدیل خواهد کرد.

 

از جمله تبصره ۲ ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی، توبه شخص زانی و لائط را که به عنف مرتکب جرم زنا یا لواط شده باشدف به مجازات حبس یا شلاق تعزیری تبدیل می‌کند.

 

مقررات مربوط به توبه در قانون مجازات اسلامی در یک مبحث گنجانده شده است که این روش بهتر از مقررات پراکنده در جرایم مختلف در قانون مصوب ۱۳۷۰ است. ضمن اینکه در قانون مجازات به طور کلی به نقش توبه در جرایم مستوجب تعزیر هم اشاره شده است که در مواردی توبه مجرم موجب اسقاط و در مواردی دیگر موجب اختیار دادگاه در تخفیف مجازات مرتکب جرم تعزیری خواهد شد که این موضوع یعنی تعمیم تأثیر توبه به جرایم تعزیری از نوآوردهای قانون مجازات به شمار می‌آید. نکته قابل توجه دیگر در قانون این است که در صورت تکرار جرم، توبه تأثیری در سقوط مجازات نخواهد داشت. زیرا تکرار جرم، با دلیل وجودی توبه که ندامت از ارتکاب عمل مجرمانه و تلاش برای جبران آن است، مغایرت دارد. در واقع کسی که قبل از دستگیری، خود را معرفی و به جرم خود اعتراف کند، توبه او پذیرفته می شود و در واقع اَمان نامه ای می‌گیرد که طبق آن از تعرض مصون است. توبه در جرایم سنگین و سبک می‌تواند مؤثر باشد. اما تشخیص اینکه ‌در مورد کدام مجرم و کدام جرم ارتکاب یافته، می توان از توبه استفاده کرد، از اختیارات قاضی است؛ یعنی اینکه وقتی مجرمی برای معرفی خود به عنوان شخصی که توبه کرده، مراجعه می‌کند تشخیص پذیرش توبه و اِعمال تخفیف در مجازات مجرمان تفاوت هایی دارد. از جمله اینکه کسی که توبه کرده و برای برطرف شدن آثار جرم همکاری می‌کند، می‌تواند از تخفیف های قانونی و قضایی که در قانون پیش‌بینی شده است، برخوردار شود. فرد توبه کننده از ارتکاب عمل مجرمانه، در برخی موارد می‌تواند از مزیت تعلیق مجازات استفاده کند، در بعضی مواد در قانون مجازات، توبه مجرم این امکان را برای او فراهم می آورد که به تقاضای قاضی، وی مشمول عفو رهبری شود.

 

توبه مجرم بعد از ارتکاب جرم می‌تواند برای او مزایای متعددی داشته باشد؛ برای مثال هرگاه کسی به زنایی که موجب حد است،اقرار و بعد توبه کند، قاضی می‌تواند تقاضای عفو او را از ولی امر درخواست کند یا مجازات حد را بر او جاری سازد. در جرایم دیگری چون شرب خمر و لواط نیز توبه پیش‌بینی شده است. ‌بنابرین‏ متوجه می‌شویم که قانون‌گذار در قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ نگاهی متعالی ‌به این نهاد فقهی داشته و به نحو اَحسن ‌به این امر اشاره ‌کرده‌است.[۲۳]

 

 

 

۱ـ۱ـ۲ـ توبه در ادیان

 

در این مبحث توبه در دین اسلام، توبه در دین یهود و توبه در آیین مسیحیت مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

۱ـ۱ـ۲ـ۱ـ توبه در دین اسلام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-14] [ 01:41:00 ب.ظ ]




میرمحمد صادقی، حسین، جرائم علیه اموال و مالکیت، نشر میزان، چاپ پانزدهم، پاییز،۱۳۸۵

 

    1. میر محمد صادقی، حسین، جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی، نشر میزان، چاپ هشتم، ۱۳۸۶

 

    1. میرشکاری، عباس، حقوق ثبت احوال، انتشارات میزان، ۱۳۸۸

 

    1. نجفی، محمد حسن، جواهر­الکلام فی­شرح شرایع­الاسلام، تهران، دار­الکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۹۴ هجری قمری

 

    1. نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، نشر دادآفرین، چاپ نهم، سال، ۱۳۸۳

 

    1. ولیدی، محمد صالح، مختصر­النافع حقوق جزای عمومی، تهران، چاپ اول، نشر خط سوم، ۱۳۷۸

 

  1. ولیدی، محمدصالح، بایسته­ های حقوق جزای عمومی ۳-۲-۱، انتشارات جنگل، چاپ اول، ۱۳۸۸

مقالات:

 

    1. آدیگوزل پور، مهدی، «اعتبار اسناد هویتی و جایگاه آن در نظام حقوقی» همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. آدیگوزل پور، مهدی «تحلیل دعاوی سجلی»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. آیت اللهی، زهرا، «آثار فقهی،حقوقی فریب در ازدواج» ‌فصل‌نامه کتاب زنان، شماره ۱۹، شهریور ۱۳۸۶

 

    1. اسدی، لیلا سادات، «حق کودک بر هویت» فقه و حقوق خانواده (ندای صادق سابق)، پاییز و زمستان ۸۷، شماره ۴۹

 

    1. امامی، اسد­الله، «مطالعه تطبیقی ثبت احوال با رویکرد اسلامی»، همایش ملی حقوق ثبت احوال ۱۳۹۱

 

    1. بودیکان، ژاک، «بزهکاری سازمان­یافته در حقوق کیفری فرانسه»، ترجمه دکتر نجفی ابرندآبادی، علی حسین، مجله تحقیقات حقوقی، دانشگاه حقوق شهید بهشتی، شماره ۲۲-۲۱ ، زمستان ۷۶ تا تابستان ۷۷

 

    1. بهره­مند، حمید و جلالی فراهانی، امیرحسین، «اطلاعات شخصی و پیشگیری از جرایم سازمان­یافته»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. بیگی حبیب­آبادی، احمد، «بررسی رویه قضایی در دعاوی ثبت احوال»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. جوان شهرکی، مریم، «جهانی شدن و گسترش تروریسم (مورد مطالعاتی القاعده)»، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ۱۳۸۴

 

    1. حبیب­زاده، محمد جعفر، مقدسی، محمد باقر، عباس آبادی، عباس، «قاچاق انسان در حقوق کیفری ایران»، ۱۳۸۸، دوره ۱۳، شماره ۴

 

    1. حسین آبادی، امیر، «اعتبار اسناد هویتی و جایگاه آن در نظام حقوقی»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. حیدری، مسعود، «تابعیت در حقوق ایران»، شرح و بحث انتقادی راجع به اعمال نظام خاک در ایران، حقوق امروز، شماره ۱۷، اسفند ۱۳۴۴

 

    1. خلیل ابراهیم، ممقانی میثاق، «شناسنامه وموقعیت قانونی آن» مجله کانون وکلا، اسفند۱۳۴۶، شماره۱۰۷

 

    1. دشتی اردکانی، محمدرضا، «کالبد شکافی حقوقی شخص متولد از مادر جانشین با رویکرد دفاتر اسناد رسمی»، همایش ملی ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. رسولی، هاتف، علوم سبز، «دولت الکترونیک و کارت هوشمند ملی»، اردیبهشت ۱۳۸۹، ارائه شده در همایش رؤسای ادارات ثبت احوال منطقه­ای تبریز ، تیر ۱۳۸۹

 

    1. شریفی طراز کوهی، حسین، «ثبت احوال، حقوق بین ­الملل و حقوق بشر»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. شهریاری، مجید، «بررسی و تحلیل جرایم اسناد سجلی»، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی، بهمن ۱۳۷۶

 

    1. صادقیان، نادعلی، «نگاهی به جعل اسناد در ایران و راه­های مقابله با آن»، ‌فصل‌نامه گنجینه اسناد ۷۵، پاییز۱۳۸۴

 

    1. صفایی، سید حسین، قاسم­زاده، سید مرتضی، «نام ونام خانوادگی و آثار حقوقی آن»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. عباسی، اسماعیل، اکبرآبادی، مرضیه، «جایگاه ثبت احوال در حقوق خصوصی»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. عباسی، بیژن، «خدمات ثبت احوال و حقوق شهروندی»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. معظم، مهرداد، «نقش اسناد هویتی در پیشگیری از جرایم سازمان­یافته»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. نجفی ابرندآبادی، علی حسین و همکاران، جرایم مانع (جرایم بازدارنده) ‌فصل‌نامه مدرس علوم انسانی، ویژه­نامه حقوق، زمستان ۱۳۸۳

 

    1. نجفی ابرندآبادی، علی حسین، «مباحثی در علوم جنایی (جرم­ شناسی و تروریسم)»، دوره­ دکتری، پردیس قم، ویراست ششم ، ۱۳۸۷-۱۳۸۶

 

    1. وفادار، حسین، «تاثیر اسناد هویتی مجعول در وقوع جرایم علیه اموال»، فصل نامه دانش انتظامی، سال ششم، شماره ۲، ۱۳۸۳

 

    1. ویژه، محمدرضا، «ثبت احوال و حقوق عمومی»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

    1. یمین نعمت­الهی، حسن و بیننده، علیرضا، «اعتبار اسناد هویتی و جایگاه آن در نظام حقوقی»، همایش ملی حقوق ثبت احوال، ۱۳۹۱

 

  1. یوسفیان، شوره­دلی، بهنام، «رویکرد نوین نسبت به اموال مجرمین در بزهکاری سازمان یافته یا اقتصادی­ »(مطالعه تطبیقی در حقوق ایران و فرانسه)»، مجله تحقیقات حقوقی، ویژه نامه شماره ۳، پاییز و زمستان ۱۳۸۹

قوانین:

 

      1. آیین­ نامه اجرایی قانون الزام اختصاص شماره ملی و کد پستی برای کلیه اتباع ایرانی، مصوب ۱۳۷۸ (روزنامه رسمی شماره ۱/۱۶۳۳۱- مورخ ۱۶/۶/۱۳۷۸).

 

    1. آیین­ نامه ثبت احوال مصوب ۱۳۱۹٫

 

    1. آیین نامه راهنمایی و رانندگی (روزنامه رسمی شماره ۲۰۸۷۳/ت مصوب ۱۸/۰۳/۱۳۸۴).

 

    1. قانون آیین دادرسی دادگاه­ های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۲۸/۶/۱۳۷۸، (روزنامه رسمی شماره ۱۵۹۱۱ – مورخ ۱۸/۷/۱۳۷۸).

 

    1. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۵۸ اصلاحات و تغییرات و تتمیم قانون اساسی مصوب ۱۳۸۶، (روزنامه رسمی شماره ۱۲۹۵۷-مورخ ۶/۶/۱۳۶۸).

 

    1. قانون استخدام کشوری (روزنامه رسمی شماره۶۲۲۶-مورخ ۱۸/۴/۱۳۴۵).

 

    1. قانون الزام اختصاص شماره ملی و کد پستی برای کلیه اتباع ایرانی مصوب ۱۷/۲/۱۳۷۶٫

 

    1. قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ۱۷/۱/۷۹ (روزنامه رسمی شماره ۳۷۰۳ – مورخ ۲۸/۱/۷۹).

 

    1. قانون تخلفات ، جرایم و مجازات‌های مربوط به اسناد سجلی و شناسنامه مصوب ۱۰/۵/۱۳۷۰٫

 

    1. قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۲۸/۶/۱۳۶۴، (روزنامه رسمی شماره ۱۲۷۸۰ – مورخ ۱۸/۱۰/۱۳۶۷).

 

    1. قانون ثبت احوال مصوب تیرماه ۱۳۵۵ واصلاحی ۱۸/۱۰/۱۳۶۳٫

 

    1. قانون جرایم رایانه­ای مصوب ۳/۴/۱۳۸۸ (روزنامه رسمی شماره ۱۶۳۶-۱۲۱).

 

    1. قانون خدمت نظام وظیفه مصوب ۲۹/۷/۱۳۶۳٫

 

    1. قانون گذرنامه مصوب ۱۰/۱۲/۵۱ (روزنامه رسمی شماره ۸۲۲۴ مورخ ۳۰/۱/۱۳۵۲).

 

    1. قانون مبارزه با قاچاق انسان مصوب (۲۸/۴/۱۳۸۳).

 

    1. قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب ۱۶/۷/۱۳۷۶ (روزنامه رسمی شماره ۱۵۹- مورخ ۱۵/۶/۱۳۷۷).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:37:00 ب.ظ ]




هرگاه قرار کارشناسی به نظر دادگاه باشد و دادگاه نیز نتواند بدون انجام کارشناسی انشاء رأی نماید پرداخت دستمزد کارشناس در مرحله ی بدوی به عهده ی خواهان و در مرحله ی تجدیدنظر به عهده ی تجدید نظر خواه است، در صورتی که در مرحله ی بدوی دادگاه نتواند بدون نظر کارشناس حتی با سوگند نیز حکم صادر نماید دادخواست ابطال می‌گردد و اگر در مرحله ی تجدیدنظر باشد تجدید نظر خواهی متوقف ولی مانع اجرای حکم بدوی نخواهد بود».

 

ماده ی فوق الذکر فرضی را بیان می‌دارد که دعوی در مرحله ی رسیدگی تجدیدنظر بوده و به علت عدم تهیه ی وسایل لازم جهت اجرای قرارهای مذکور رسیدگی تجدیدنظری متوقف و حکم بدوی اجراء گردیده و پس از اجرای تمام یا بخشی از مفاد حکم بدوی، تجدیدنظرخواه وسایل اجرای قرار را فراهم نموده و در نتیجه رسیدگی تجدیدنظر ادامه می‌یابد که در پی این رسیدگی (تجدیدنظر) حکم بدوی به موجب حکم نهایی صادره از دادگاه تجدیدنظر مورد فسخ قرار گرفته که به موجب این فسخ باید عملیات اجراء شده ی حکم بدوی به حالت سابق بر اجراء بازگردد.با توجه به مسائل ذکر گردیده سؤال پیش آمده این می‌باشد که دایره ی شمول قاعده ی مندرج در ماده ی ۳۹ تا کجا وسعت دارد؟ به عبارتی دیگرآیا احکام ‌بلا‌اثر شده به موجب حکم نهایی در اثر دعاوی اعتراض ثالث نیز مشمول قاعده ی مندرج در ماده ی ۳۹ قانون اجرای احکام می‌گردد یا قاعده ی مذبور تنها محصور و محدود به موارد ذکر گردیده در ماده ی ۳۹ یعنی تجدیدنظر، فرجام(درصورت نسپردن تأمین مناسب مطابق مقررات قانونی)و اعاده ی دادرسی می‌گردد؟ در شمول یا عدم شمول حکم نهائی که در اثر اعتراض ثالث موجب فسخ یا نقض قرار گرفته است بین حقوق ‌دانان اختلاف نظر می‌باشد، برخی معتقدند که دایره ی شمول ماده ی ۳۹قانون اجرای احکام مدنی احکام صادره دعاوی اعتراض ثالث را نیز در برمی گیرد یعنی اگر حکمی به مرحله ی اجراء درآمده و شخص ثالث با بهره گرفتن از حق مذکور مندرج در ماده ی ۴۱۷ قانون آیین دادرسی مدنی به حکم صادره اعتراض نموده و در نتیجه ی رسیدگی حکم نهایی به نفع معترض ثالث صادر گردیده عملیات اجرائی ‌به این دلیل که صدور حکم حسب قانون مستلزم از هم گسیختن رأی مورد اعتراض است به حالت قبل از اجراء بر خواهد گشت، نظریه ی مشورتی اداره ی حقوقی به شماره ی ۹۰۳۳/۷ مصوب (۱۷/۱۰/۱۳۸۰)در این خصوص چنین بیان می‌دارد :

 

«اگر پس از اعتراض ثالث حکم دادگاه نقض شود و معترض ثالث خواستار اعمال ماده ی ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی شود در صورت صدور حکم قطعی به سود او و با دستور دادگاه سند رسمی ابطال می شود».در مقابل این نظریه برخی از حقوق ‌دانان دایره ی شمول ماده ی ۳۹ را محصور و محدود به موارد مندرج ‌به این ماده می دانند ‌به این علت که ایشان معتقدند مقصود مقنن از وضع چنین ماده ی قانونی اعمال قاعده ی اعاده ی عملیا ت اجرائی در مواردی می‌باشد که نقض حکم به موجب حکم نهائی در ادامه ی دادرسی نخستین صورت گرفته باشد مانند فسخ، نقض و اعاده ی دادرسی، ‌بنابرین‏ اگر حکمی از مرجع قضایی دیگری صادر شده باشد که معارض با مفاد حکم اجراء شده بوده باشد صدور چنین حکمی به طور مستقیم مجوزی برای اعمال ماده ی ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی نخواهد بود مگر اینکه محکوم له جدید به موجب حکم صادره درخواست اعاده ی دادرسی نسبت به حکم منقوض را داده باشد[۶۵]، تا بعد از نقض حکم و دستور دادگاه عملیات اجرائی به وضعیت سابق اعاده گردد.

 

مبحث سوم :اعاده ی دادرسی :

 

اعاده ی دادرسی مطابق ماده ی ۴۲۶قانون آیین دادرسی مدنی یکی از طرق فوق العاده ی شکایت از آرای یعنی احکام بوده و موجب رسیدگی مجدد دعوی در مرجع صادرکننده ی حکم می‌گردد و به دلیل همین طریقه ی طرح شکایت آن را از طرق عدوانی رسیدگی می دانند،این طریقه ی شکایت دارای یک ویژگی منحصر به فرد می‌باشد و آن ویژگی این است که دادرسی منتهی به حکم قطعیت یافته به درخواست محکوم علیه که در دادرسی دخالت داشته دوباره به بررسی و صدورحکم در ماهیت همان حکم صادره و قطعی شده به علت دلایلی که بعدا کشف شده است می پردازد، نکته ی قابل توجه در خصوص اعاده ی دادرسی این می‌باشد که امر شکایت از طریق اعاده ی دادرسی مطابق قانون سابق آیین دادرسی مدنی هم از مصادیق نقض رأی بود هم فسخ درحالی که قانون فعلی آیین دادرسی مدنی بلاثرشدن حکم در نتیجه ی صدور حکم نهایی در دعوای اعاده ی دادرسی را نقض حکم می‌داند.

 

صدور دستور از طرف دادگاه اجراء کننده ی حکم برای اعاده ی عملیات اجرائی :

 

ماده ی ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی در خصوص لزوم صدور دستور دادگاه برای اعاده ی عملیات اجرائی چنین می نویسد: «هر گاه حکمی که به موقع اجراء گذارده شده در اثر فسخ یا نقض یا اعاده ی دادرسی به موجب حکم نهائی ‌بلا‌اثر شود عملیات اجرائی به دستور دادگاه اجراء کننده ی حکم به حالت قبل از اجراء بازمی گردد… ».

 

مطابق صراحت ماده ی ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی عملیات اجرائی به صرف صدور دستور دادگاه اجراء کننده ی حکم به حالت قبل از اجراء اعاده خواهد شد، علی رغم این تصریح برخی از حقوق ‌دانان اعمال حکم استسنائی مندرج در م ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی را تنها ناظر بر زمانی می دانند که دعوایی که مورد رسیدگی و اجراء قرارگرفته و اینک آماده ی اعاده ی عملیات اجرائی بوده منضم به دعوای مستقلی دیگری بوده باشد مانند دعوای خسارت مستقل که به موجب دادخواستی جداگانه و طی همان دادرسی منتهی به ‌بلا‌اثر شدن حکم اجراء شده گردیده است برای اعاده ی عملیات اجرائی نیز مستلزم صدور حکم خواهد بود[۶۶] .

 

سؤالی که ممکن است در خصوص این قسمت از ماده ی ۳۹ در ذهن ایجاد گردد این است که اگر بحث نیابت در اجرای حکم به وجود آمده باشد به دستور کدام دادگاه(دادگاه اجراء کننده ی نیابت یا دادگاه صادرکننده ی اجرائیه)اعاده ی عملیات اجرائی شکل خواهد گرفت ؟

 

به نظر می‌رسد مقصود مقنن در این مورد از دادگاه اجراء کننده ی حکم دادگاهی باشد که اجرائیه را صادر نموده است نه دادگاهی که بدان نیابت داده شده است ‌به این دلیل که اگر فرضا مباشرت در اجراء به وسیله ی نیابت به قسمت اجراء دادگاه دیگری محول گردیده باشد دادگاهی که بدان نیابت اعطاء گردیده به نیابت نه اصالت موظف به انجام وظیفه(اجرای حکم)خواهد بود و صدور اجرائیه برعهده ی دادگاه اعطاء کننده ی نیابت می‌باشد، در این فرض اگر اعاده ی عملیات اجرائی در حوزه ی دادگاهی دیگر باشد اعاده ی عملیات اجرائی نیز با اعطای نیابت انجام خواهد گرفت .

 

سؤال دیگری که در این خصوص در ذهن ایجاد می شود این است که آیا دستور دادگاه مبنی بر اعاده ی عملیات اجرائی از قابلیت اعتراض برخوردار می‌باشد یا خیر ؟

 

از آنجا که عمل دادگاه در چنین موردی دستور نام داشته و مطابق مقرررات آیین دادرسی مدنی دستورات دادگاه در هیچ یک از موارد قابل اعتراض نبوده به نظر می‌رسد که در این خصوص نیز دستور دادگاه از قابلیت اعتراض بهرمند نخواهد بود .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:47:00 ق.ظ ]