۱٫۴٫۴٫ قانون اساسی
اساسنامه یک کشور باید اصول راهنما را برای پذیرفتن تساوی جنسیت فراهم کند. آن مهم‌ترین روش برای تضمین حقوق بشر از جمله حقوق مساوی برای زنان می‌باشد. ضمانت حقوق زنان در چارچوب یک اساسنامه از طریق گنجاندن توجه به جنسیت در همه ماده‌های قانونی مربوط می‌تواند به دست آید. در آفریقای جنوبی، حق تساوی جنسیت در داخل لایحه حقوق اساسنامه ایجاد می‌شود. گنجاندن یک منشور زنان به عنوان یک بخش مجزا در داخل اساسنامه می‌تواند این رویکرد را تکمیل کند. اساسنامه باید همچنین اصول پیمان‌های بین‌المللی حقوق زنان(CEDAW) و کنوانسیون‌های حامی حقوق زنان را در‌برگیرد. از جمله کنوانسیون حذف همه اشکال تبعیض علیه زنان، کنوانسیون حقوق کودکان و برنامه پی‌آی‌جینگ برای اقدام که توسط چهارمین کنفرانس جهانی زنان، تصویب و در سال‌۱۹۹۵ برگزار شدند.
دانلود پایان نامه
اصول قانونی مهم شامل موارد زیر می‌شود:
اصل عدم تبعیض، حمایت زنان از تبعیض بر‌اساس جنسیت
اصل برابری، که تصریح می‌کند همه زنان و مردان در همه حوزه‌های زندگی در مقابل قانون برابر هستند.
اصل تبعیض مثبت برای اطمینان دادن به نمایندگی زنان در همه سطوح تصمیم‌گیری از جمله در گروه‌های سیاسی، کمیته‌ها، دادگاه‌ها، دستگاه‌قضایی و سایر جایگاه‌های دولتی.
اصل آزادی امنیت شخص که شامل حقی برای آزادی از همه اشکال خشونت از منبع عمومی یا خصوصی، حق شرافت جسمی و روانی، حق تصمیم‌گیری درباره‌ی تولید و حق امنیت و کنترل روی جسم فرد می‌شود.
اساسنامه باید به‌جای پیمان بی‌طرفانه با بیان حساس به جنسیت نوشته شود تا از ابهام جلوگیری کند و برابری و عدالت را اطمینان دهد. بیان واضح و ساده می‌تواند اساسنامه را برای افراد فاقد سواد قانونی قابل فهم کند. ساده کردن مدارک از طریق ترجمه به زبان‌های محلی می‌تواند آگاهی زنان را از حقوق‌شان را افزایش دهد.
۲٫۴٫۴ سیستم انتخاباتی
اساسنامه قوانین انتخاباتی باید حق زنان برای رأی دادن و حق‌شان را برای حمایت از منصب‌های دولتی اطمینان دهند. یک سیستم انتخاباتی، مکانیسمی برای تبدیل آرا به جایگاه می‌باشد. تحقیقات نشان می‌دهد که در مقایسه با یک سیستم انتخاباتی مبتنی بر رأی‌دهندگان زنان بیشتر در چارچوب یک سیستم متناسب نمایندگی به منصب انتخاباتی می‌رسند. به عبارت دیگر، زنان در یک سیستمی که در آن رأی‌دهندگان روی گروه و تدابیرش تمرکز می‌کنند، در مقایسه با سیستمی که روی یک کاندیدای خاص تمرکز می‌کند موفق‌تر می‌باشند.
نمایندگی زنان در داخل پروسه سیاسی اطمینان می‌دهد که عقاید و مسائل آنها شنیده می‌شود و مورد‌توجه همگان قرار می‌گیرد. برنامه بی‌جینگ برای اقدام از کشورها درخواست کرد که حداقل ۳۰‌درصد نمایندگی زنان در پروسه سیاسی را مورد‌هدف قرار دهند. این در واقع بیشتر از هر چیز توسط قانون‌گذاری سیستم‌های سهمیه به نفع زنان می‌تواند به‌دست آید. به‌عنوان راهی دیگر، آن می‌تواند از طریق پروسه‌ها در داخل گروه‌های سیاسی فراهم شود. سهمیه‌ها ایجاب می‌کنند که زنان تعداد یا درصد مشخصی از اعضای یک گروه خواه یک لیست کاندیدا یک انجمن پارلمانی، یک کمیته یا یک دولت را تعیین کنند. موانع برای ورود زنان در سیاست مستحکم باقی خواهد ماند مگر اینکه سهمیه‌هایی قرار داده شود تا نمایندگی کافی زنان تضمین شود. در موزامبیک، سهمیه ارائه‌شده یک گروه توسط‌FRELMO (زمینه‌ای برای آزادی موزامبیک) منجر به دستیابی برای ۳۰% هدف نمایندگی زنان در آن کشور شد. به‌همین ترتیب، در آفریقای‌جنوبی، تعهد کنگره ملی برای سهمیه یک گروه منجر به دستیابی ۲۹% نمایندگی زنان در پارلمان شده است.۳۰۹
چالش‌های اقتصادی اجتماعی روبروی زنان از جمله فقر و بی‌سوادی توانایی آنها را برای شرکت در سیستم‌های رسمی سیاسی محدود می‌کند. ایجاد امکانات از طریق توسعه مهارت‌های علمی، افزایش آگاهی و حمایت اقتصادی برای افزایش مشارکت زنان در انتخابات هم به عنوان رأی‌دهنده و هم کاندیداها مهم می باشد.
۳٫۴٫۴٫ سیستم قضائی
قضاوت برای زنان باید بدون غرض‌ورزی و تبعیض باشد. این برای توانایی زنان ضروری می‌باشد تا زندگی‌شان را در‌طول و بعد‌از درگیری بازسازی کنند. مورد‌توجه قرار دادن تبعیض جنسیت در دستگاه قضائی یعنی هر سازمانی که مشخص می‌کند چطور برابری در جامعه به دست می‌آید لازم می‌باشد اگرچه عملکرد وضع قانون به‌عهده مجمع قانون‌گذاری می‌باشد اما در موضوعات قانونی قضات یک نقش سیاسی علنی‌تری را ایفا می‌کنند که اغلب قوانین را بررسی می‌کنند یا آن را برای تطبیق دادن با یک تفسیر قضائی خاص در مورد آزادی‌ها و حقوق قانونی اصلاح می‌کنند. این تفسیر اغلب تبعیض جنسیت را نشان می‌دهد. در حقوق جنایی، تبعیض جنسیت در بسیاری از حوزه‌ها دیده می‌شود اما آشکارترین آن در برخورد قضایی در مورد تجاوز جنسی می‌باشد.۳۱۰ علی‌رغم این حقیقت که خشونت علیه زنان یک واقعیت است و قابل پیش‌بینی می‌باشد مخصوصاً در موقعیت‌های درگیری زنان اغلب مقصد شناخته‌‌‌ می‌شوند و به‌ندرت برای خسارت‌هایشان غرامت پرداخت می‌شود. مجازات مجرمان به ندرت با طبیعت جدی جرم مطابقت دارد.
قضات به‌طور کامل عادل، بی‌غرض یا منصف نمی‌باشند به خاطر اینکه آنها تجربه‌های شخصی خودشان را ارائه می‌دهند. آنها باید در‌کل نماینده مردم باشند و نژاد، جنسیت، طبقه اجتماعی و سایر عوامل جمعیت شناسی را نشان دهند. حساس کردن قضات در مورد حقوق انسانی زنان و در مورد تساوی جنسیت می‌تواند به کاهش تبعیض در اجرای عدالت کمک کند. آموزش و اطلاعات جنسیت به‌منظور بالا بردن آگاهی جنسیت باید برای قضات، وکلا، آژانس‌های اجرای قانون، کارکنان دادگاه، کارآموزان حقوق، رهبران جامعه فراهم شود.
حقوق ذاتی زنان برای مرتبه و تساوی باید حمایت شود وقتی که آنها خواستار عدالت هستند. در‌عمل، دسترسی زنان به عدالت با موقعیت مالی‌شان یا ناآشنایی‌شان با سیستم قضائی محدود می‌شود. خدمات و برنامه‌های حمایتی به‌منظور اطمینان دادن برای موجود بودن کمک قانونی و رفتار مؤدبانه در مورد زنان به عنوان شاهدان و مدعیان فراهم شود. چنین خدماتی می‌تواند برنامه‌های مشاوره برای دختران و زنانی که از نقض حقوق آسیب دیده‌اند به‌علاوه برنامه‌های خاص برای کسانی که مرتکب جرم علیه زنان می‌شوند را دربرگیرد. ایجاد واحدهای پلیس آموزش دیده به‌طور خاص به‌منظور بررسی جرم‌ها علیه زنان و دختران مهم می‌باشد. همچنین برنامه‌های سواد قانونی برای افزایش آگاهی در مورد فعالیت دادگاه‌ها و سیستم قضائی باید معرفی شود.
۴٫۴٫۴ رسانه‌های گروهی و ارتباطات
اطلاعات و رسانه‌های گروهی که آن را پخش می‌کنند می‌تواند یک عاملی در تغییر مثبت برای کودکان متأثر از جنگ باشد، در‌حالی‌که به ایجاد صلح، توافق و بازسازی کمک می‌کند. وسایل ارتباطی از قصه‌گویی تا اینترنت برای کودکان و بزرگسالان امکان ابراز وجود و توانایی از بین بردن موانعی را فراهم‌‌‌‌‌‌‌ می‌کند که جوامع را از‌هم جدا و درگیری را تشدید می‌کند.
در آشوب و بی‌نظمی جنگ، خانواده‌ها و جوامع می‌توانند از خودشان بهتر حمایت کنند وقتی که در مورد وقایع سیاسی و حملات احتمالی نظامی مطلع می‌شوند. مطلع شدن در مورد اینکه چطور کمک‌ها سازماندهی می‌شود، کمک فوری کجا قرار می‌گیرد یا چطور آنها جستجو برای اعضای خانواده‌ای که گم شده‌اند را تسریع می‌کنند برای ادامه‌ی حیات خانواده ضروری می‌باشد. رسانه‌های گروهی در همه اشکال از جمله مطبوعات، رادیو و تلویزیون، وسایلی را فراهم می‌کند که جوامع را قادر به سهیم شدن در اطلاعات اساسی می‌کند. در طول جنگ، رسانه‌های گروهی، ‌تنها راهی است که به‌واسطه‌ی ‌آن جمعیت آواره و روستایی دور‌افتاده به اطلاعات دسترسی پیدا می‌کنند.
رسانه‌ها برای شکل دادن نگرش‌ها و ترغیب به اقدام، قدرت بسیار زیادی دارند. اطلاعات هنوز از طریق آداب و رسوم شفاهی از جمله موسیقی و قصه‌گویی منتقل می‌شود. خطوط تجارت، بازارها و انجمن‌های اجتماعی مراکزی هستند که هنوز در آنجا اطلاعات و نقطه‌نظرها را رد و بدل می‌کنند اما شیوه‌های ارتباطی جدید روشی که در آن اطلاعات مطرح می‌شوند را کاملاً تغییر می‌دهند. این وسایل از جمله رادیو، تلویزیون، ویدئو، اینترنت روشی که مردم پیغام‌ها را می‌رسانند و دریافت می‌کنند را تغییر داده است. در موقعیت‌های جنگ، این تغییر امکان بالقوه دارد تا دیدگاه‌های متضاد را مستحکم کند و اختلاف در میان گروه‌های مختلف را تشدید کند یا اختلافات را رفع کرده و صلح را ایجاد کند.
اگرچه ارتباطات ارزان‌تر و دست‌یافتنی‌تر می‌شود اما کشورهای جنگ‌زده اغلب دسترسی سریع به تکنولوژی مدرن ندارند. در آفریقا تعداد کمی از کشورها حتی آن کشورهایی که از لحاظ سیاسی با‌ثبات هستند، دسترسی راحت و وسیعی به تلفن دارند. در سال‌۱۹۹۸، انجمن بین‌المللی ارتباطات برآورد کرد که ۲۵% کشورهای جهان کمتر از یک تلفن برای هر ۱۰۰‌نفر دارند.۳۱۱ علاوه بر‌این، آموزش، محافظت و تخصص ملی موردنیاز برای حمایت از ارتباطات غالباً در دسترس نمی‌باشد. در‌طول جنگ، زمانی که تأسیسات زیربنایی ارتباطات بارها مورد هدف قرار می‌گیرند یا خراب می‌شوند وضعیت خیلی بدتر‌‌‌‌‌ می‌شود.
حتی با چنین محدودیت‌هایی، رسانه‌های گروهی می‌توانند هنوز مؤثر باشند. در بسیاری از قسمت‌های جهان، رادیو گسترده‌ترین وسیله ارتباطی می‌باشد. تکنولوژی‌های ساده و مدرن مانند رادیو کوکی می‌تواند اطلاعات مربوط به حفظ زندگی را برای جوامع جنگ‌زده حتی در اوج جنگ بیاورد. در‌طول و بعد‌از جنگ، آنها می‌توانند ‌برای آموزش از راه دور، حمایت از اقدامات مصون‌سازی، ارائه پیمان‌های حیاتی و تسهیل سایر اهداف توسعه استفاده شوند.
در کشورهایی که جنگ را تجربه نکرده اند، رسانه‌های گروهی نقش مهمی را در شناساندن بحران‌ها، شکل‌گیری عقاید عمومی و تأثیر بر واکنش بشردوستانه و توسعه سیاست خارجی ایفا کرده است. تصویر یک بچه در حال سوختن در جاده در ویتنام، یک سرباز افتاده در خیابان‌های سومالی، گرسنگی دادن کودکان در بایفرا، قتل‌عام در بوسنی اینها قدرتی برای ایجاد منابع و اقدامات عمومی وسیع دارند.
به‌هر‌حال چنین قدرتی می‌تواند خطرناک باشد. رسانه‌ها هرگز بی‌طرف نمی‌باشند. روزنامه‌نگاران، نویسنده‌ها و تولیدکنندگان اطلاعاتی را که دریافت می‌کنند تفسیر می‌کنند و این خطر وجود دارد که این اطلاعات تصادفی یا عمداً دستکاری شود و رسانه‌های گروهی در تصمیم‌گیری در مورد اینکه‌ کدام جنگ‌ها را گزارش کنند از معیارهای خود استفاده می‌کنند. ‌این تصمیمات می‌تواند یک تأثیر قوی روی سیاست خارجی داشته باشد. در واقع، اخبار و سایر رسانه‌ها چنین تأثیری روی واکنش بشردوستانه داشته‌اند که باعث شد دبیرکل UN بوتروس-قالی به CNN عضو شانزدهم انجمن امنیت درخواست دهد.۳۱۲
۱٫۴٫۴٫۴٫ رسانه‌ها و جنگ
شیوه‌های ارتباطی جدید با توانایی بالقوه‌اش برای در دسترس قرار‌گرفتن تعداد زیادی از مردم می‌تواند مسیرهایی برای ویرانی باشد در طول قتل‌عام روآندا، تلویزیون رادیویی‌(RTLMC) از تبلیغات استفاده کرد تا دشمنی قومی را تشدید کند و مردم را برای مشارکت در قتل‌عام تحریک کند. تبلیغات رسانه‌ای همچنین برای ایجاد خشونت در سایر مناطق جنگ‌زده از جمله بوروندی و ایالت‌های بالکان استفاده شده است. این باعث نگرانی در میان سازمان‌های رسانه‌ای بین‌المللی شده و موجب اقداماتی برای کنترل استفاده منفی از رسانه‌ها در موقعیت‌های درگیری شد. انجمن امنیت UN استفاده از رسانه‌های گروهی را برای تحریک دشمنی و نقش آن را در اقدام به جرم‌های جنگی محکوم کرده است. به عنوان یک اقدام متقابل، انجمن امنیت مطرح کرد که مأموریت‌های حفظ صلح تدابیر اطلاعاتی را گسترش می‌دهد، پیام‌های حقوق انسانی را از طریق ایستگاه‌های رادیویی‌UN پخش می‌کند و مقاومت را در جوامع محلی ارتقا می‌دهد.۳۱۳
بحث ملی و بین‌المللی در مورد جنبه اخلاقی رسانه‌های گروهی منجر به گسترش مقررات اجرا و مطالب آموزشی در مورد مسئولیت روزنامه‌نگاری شده است. سازمان‌هایی مانند فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران، رهنمون‌هایی را در مورد حقوق کودکان مطرح کرده است تا به اعضایش کمک کند که شغلشان را به عنوان روزنامه‌نگار انجام دهند بدون اینکه از کودکان درگیر در موقعیت‌های دشوار سوء‌استفاده کند.۳۱۴ تعدادی از NGOs ملی و بین‌المللی آموزش برای جلوه‌گاه های رسانه‌های محلی در مورد استفاده مسئولانه از رسانه‌های گروهی در موقعیت جنگ را گسترش داده‌اند. مجموعه متنوعی از سایر سازمان ها روزنامه‌نگاران را از نظر روش‌های راه‌حل درگیری آموزش می‌دهند تا آنها به جای اینکه عمداً یا سهواً موقعیت‌های جنگی را تقویت کنند، بتوانند از گزارش‌شان برای ارتقای اطلاعات عادلانه و پیشرفت ایجاد صلح استفاده کنند.
روزنامه‌نگاران و سایر کارشناسان رسانه‌ها اغلب دسترسی خاصی به مناطق جغرافیایی، افراد و گروه‌های شاغل در جنگ دارند. آنها به خوبی در موقعیت استفاده از آموزش و مهارت‌های حرفه‌ای‌شان قرار دارند تا نقض و سوء‌استفاده از حقوق کودکان را شهادت و گزارش دهند اما این امر، آنها را در معرض خطر جدی قرار می‌دهد. فقط در سال‌۲۰۰۰، ۲۴‌روزنامه نگار کشته شدند و بیش از ۸۰‌نفر زندانی شدند.۳۱۵
تکنولوژی‌های جدید می‌تواند وسایلی برای هشدار اولیه فراهم کند و کنترل، اثبات و گزارش تجاوزها و سایر تخلف‌ها را آسان‌تر کند. سازمان‌هایی مانند‌WITNESS‌–‌یک‌NGO که در مورد نقض حقوق انسانی گزارش می‌دهد‌– در‌حال آموزش به حامیان حقوق انسانی سراسر جهان بوده است تا از طریق استفاده از تکنولوژی ارتباطی مدرن، نقض حقوق انسانی را ثابت کند. اطلاعات مستقل برای نشان دادن تجاوز مرتکب شده علیه کودکان را در جنگ و فراهم کردن مدرک در مواجه شدن با بخشودگی که اغلب برای مجرمان وجود دارد می تواند استفاده شود.
رسانه‌ها همچنین می‌تواند به طور مؤثر در یک محیط حفظ صلح استفاده شود. تکنولوژی‌های ارتباطی از جمله ماهواره‌ها، موبایل، تلفن، رادیو می‌تواند حمایت امنیتی بسیار زیادی را هم برای افراد نظامی و هم غیرنظامی فراهم کنند. از طریق اخبار و برنامه‌های امور جاری، رسانه‌ها می‌توانند اطلاعات متعددی را در مورد قیومیت یک مأموریت فراهم کنند و به پیشرفت بهتر تعامل با افراد محلی و سازمان‌های بشردوستانه مشغول به کار در کشور کمک کنند. UNICEF با بخش عملیات حفظ صلح UN برای استفاده از رسانه‌ها همکاری کرد تا کودکان و خانواده‌ها به طور مؤثرتری با پیام‌های ساز و کار مین دسترسی داشته باشند. مدارس به عنوان مراکزی برای امداد‌رسانی جامعه مورد‌استفاده قرار گرفت.
ایجاد صلح، حفظ صلح و بازسازی با حضور فعال رسانه‌های مستقل و قوی که اطلاعات معتبری را در مورد درگیری یا در مورد فعالیت‌های بعد از جنگ فراهم می‌کند می‌تواند توسعه یابد. در اوایل سال‌۱۹۸۹، گروه کمک‌UN در نامیبیا (UNTAG) از مجموعه‌اش از روش‌های ارتباطی استفاده کرد تا به نامیبیایی‌ها در مورد فعالیت‌هایشان و سایر موضوعات متأثر بر جامعه اطلاع دهد. در سال‌۱۹۹۲، مقام موقت‌UN در کامبوج(UNTAC)، ایستگاه رادیویی خودش را ایجاد کرد و از تلویزیون استفاده کرد تا به افراد محلی در مورد مأموریتش اطلاع دهد در‌حالی‌که از آموزش رأی‌دهنده و حقوق انسانی حمایت‌‌‌ می‌کرد۳۱۶ و در سال‌۱۹۹۴، در طول اولین انتخابات دموکراتیک در آفریقای‌جنوبی رسانه‌ها نقش مهمی در آموزش رأی‌دهنده ایفا کردند.
۲٫۴٫۴٫۴٫ رسانه‌ها برای تغییر اجتماعی
روش‌های ارتباطی بسیار زیاد تغییر می‌کند و وقتی خلاقانه استفاده می‌شوند، می‌توانند صلح را افزایش دهند و بازده برنامه‌ها را برای کودکان و جوامع جنگ‌زده بیشتر کنند. در موزامبیک، برنامه نجات کودکان از عکس‌ها استفاده کرد تا به فعالیت‌های اتحاد مجدد خانواده و به‌طور خاص به یک رویکرد مفید برای کودکان کوچک یا بزرگسالان بی‌سواد کمک کند. در منطقه‌ی دریاچه های بزرگ، ICRC ، IFRC و IRC در همکاری با UNICEF و UNHCR از مجموعه‌ای از ابزارهای ارتباطی استفاده کرد – که از مداد و کاغذ تا عکاسی و تکنولوژی کامپیوتر متغیر می‌باشد‌– تا هزاران خانواده را دوباره با هم متحد کند. در کلمبیا، مدارس و انجمن جوانان از یک کیت ایجاد صلح استفاده می‌کنند که موجب استفاده خلاقانه از ویدئوها برای آموزش کودکان در مورد راه‌حل درگیری می‌شود. در تانزانیا، رادیو کوئیزرو به ۲۵۰۰۰۰ پناهنده و جوامع همسایه ترکیبی از برنامه‌های سرگرمی، توسعه و آموزشی ارائه داده است.۳۱۷ با مشارکت پناهنده‌ها، ایستگاه پخش ۴۰‌ساعت در هفته در کایروندی، کیسواهایلی، انگلیس، فرانسه در مورد موضوعاتی مانند بهداشت، تغذیه و مسائل مربوط به کودکان، آموزش و فرهنگ گسترش یافت. در کوزوو، UNICEF از رسانه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی استفاده کرد تا به پیشرفت مذاکره کمک کند و مشارکت جوانان را در نظارت بر جامعه افزایش دهد.
مانند رادیو کوئیزرا، استودیو آی‌جمبو ایجاد شد تا با تأثیر «بیزاری از رادیو» مانند‌RTLMC در روآندا مقابله کند. در لیبریا برنامه دیگر SCG به اسم استودیو Drum و Talking برنامه‌های رادیویی که به نظارت کامل و توافق کمک می‌کند را تولید و نمایش می‌دهد. از طریق نمایش، اخبار و امور جاری و سایر برنامه‌ها، Drum و Talking مذاکره در مناطق جنگ‌زده را ارتقا می‌دهد. روزنامه‌نگاران لیبریایی برگزار کننده استودیو از اعتماد به وجود آمده توسط نقش‌هایشان استفاده کرده‌اند تا واسطه‌ی جنگ در جوامع بیرون آمده از سال‌های جنگ کشور شوند. در آلبانی، خدمت جهانی‌BBC و رادیو تایرانا از یک سریال استفاده کرد تا به مسائل عمومی مانند خشونت علیه زنان و فساد بپردازد.
وسایل ارتباطی می‌تواند برای درگیر کردن جوامع جنگ‌زده در تفسیر و اثبات تجربه‌هایشان استفاده شود با بهره گرفتن از وسایل ارتباطی در این مورد آنها می‌توانند مذاکرات خصوصی و علنی را توسعه دهند، به مردم اجازه می‌دهند داستان‌هایشان را برای حضار نقل کنند، برنامه‌های خودشان را مشخص کنند و در مورد تغییرات مذاکره کنند.
اگرچه رادیو، تلویزیون و سایر انواع برنامه‌های ارتباطی به‌خودی خود مهم می‌باشند اما تأثیر آنها بسیار قوی‌تر می‌شود وقتی که در برنامه‌های وسیع‌تر تغییر اجتماعی گنجانده می‌شود. برای مثال، در آفریقای جنوبی، ابتکار انتقال بهداشت «Soua City » به کیفیت بالا، طرح‌های چند رسانه‌ای برای نشریه چاپ شده، بسیار رایج آن، سریال تلویزیونی و رادیویی بستگی دارد. اما موفقیت ابتکار «edu-tainment» به توانایی‌اش برای ادغام پیام‌ها با برنامه‌های گسترده تحصیلی و بهداشتی ملی مانند برنامه‌هایی در مورد HIV/AIDS و خشونت جنسی مربوط می‌باشد.
رسانه‌ها و وسایل ارتباطی برای بسیاری از افراد جوان جذابیت دارند. در آفریقای‌جنوبی، پخش رادیویی جامعه تعداد زیادی از جوانان را در بحث‌های سیاسی و اجتماعی درگیر کرده است. زمانی که جوانان توسط اطلاعات مربوط به زندگیشان ترغیب می‌شوند و به آنها اختیار داده می‌شود به آسانی می‌توانند بیشتر در تصمیم‌گیری و طراحی برنامه شرکت داشته باشند. دخالت دادن کودکان در تولید رسانه‌ای ‌‌‌‌‌می‌تواند اطمینان دهد که عقاید و نگرانی‌هایشان در بحث‌های عمومی و در تصمیم‌گیری ها مطرح می‌شود و به آنها اختیار داده می‌شود و به آسانی می‌توانند بیشتر در تصمیم‌گیری و طراحی برنامه شرکت داشته باشند. در واقع، رسانه‌ها می‌توانند یکی از حدود ارتباطات مستقیم بین کودکان و تصمیم‌گیرنده ها باشند. همراه با سازمان پخش برنامه فلسطینی و‌UNICEF، جوانان فلسطینی درخواست پخش برنامه زنده تلویزیونی «ما دوران کودکی‌مان را می‌خواهیم» را کردند. داوطلبان از انجمن جوانان فلسطینی برای رهبری و فعال‌سازی حقوق مجموعه بسیار موفقی در رابطه با آموزش، بهداشت و حقوق کودکان ایجاد کردند.
اگرچه منابع برای تکنولوژی کامپیوتر هنوز در بیشتر جهان و مخصوصاً در میان جامعه جنگ‌زده بسیار محدود می‌باشد اما تعدادی از کودکان به آن دسترسی دارند. عقیده جوانان UNICEF یک محل ملاقات اینترنتی برای کودکان می‌باشد تا یک فضای خاص برای آنها تا در مورد تأثیرات جنگ روی زندگی‌شان حرف خود را بزنند.۳۱۸
۵٫۴٫کودکان و روند صلح
اتفاق آرای بین‌المللی بیان می کند که امنیت و رفاه مردم به اندازه صلح و امنیت جهانی اهمیت دارد. حفظ صلح جهانی و امنیت، نگرانی اصلی جامعه بین‌المللی و مسئولیت اصلی انجمن امنیت سازمان ملل متحد می‌باشد که به‌طور فزاینده‌ای اذعان داشته که تلاش‌ها برای جلوگیری از جنگ‌، پایان دادن به جنگ و بازسازی جوامع متلاشی شده باید زیربنایی برای حمایت از کودکان را فراهم کند.
اخیراً اهمیت کودکان برای این برنامه‌ها تأیید شده است. اولین بحث انجمن امنیت در مورد کودکان در جنگ در سال‌۱۹۹۶ در موقعیت یک جلسه غیررسمی اتفاق افتاد.۳۱۹ انجمن تأکید کرد که بیشتر کودکان گرفتار در جنگ در یک خلأ امنیتی رها شده بودند. به طور کلی‌تر، این زمینه را برای افزایش اقدام انجمن در حمایت از اهداف بشردوستانه و حمایت از حقوق انسانی آماده کرد. نماینده ویژه دبیرکل برای کودکان و جنگ، یک نقش فعالی در حمایت از حقوق کودکان در محدوده‌ی برنامه صلح و امنیت ایفا کرده است.
به‌طور همزمان، اصول امنیت انسانی به‌طور جدی در سیاست‌UN بنیادی شد. بیانیه اصلی سیاست‌UN از طریق ارتباط بین اقدام بشردوستانه و حمایت از حقوق انسانی با ایجاد و حفظ صلح، یک برنامه برای صلح، ابعاد عملیات UN را با حمایت از غیرنظامی‌ها ایجاد می‌کند. از سال‌۱۹۹۸، انجمن در مورد کودکان در جنگ به عنوان یک موضوع ثابت در برنامه‌اش بحث کرده است اما فقط تا سال‌۱۹۹۹، هر دستوری به طور خاص به کودکان مربوط می‌شد. اولین اقدام مبتکرانه انجام شد تا مشاوران حمایت از کودکان و جنسیت در داخل عملیات صلح‌UN برای جمهوری دموکراتیک کنگو و سیرالئون به کار گیرند.
وقتی درگیری‌ها به طور فزاینده‌ای ابعاد منطقه‌ای می‌گیرند تمهیدات منطقه‌ای و نیمه‌منطقه‌ای به طور مشابه توجه‌شان را روی حمایت از کودکان گسترش میدهند. انجمن اقتصاد ایالت‌های آفریقای‌غربی (ECOWAS) در سال‌۲۰۰۰ یک طرح منطقه‌ای در مورد حمایت از کودکان در موقعیت‌های درگیری تنظیم کرد و تصمیم گرفت یک بخش جهت حمایت از کودکان ایجاد کند. انجمن توسعه آفریقای‌جنوبی برنامه‌هایی برای نیروهای مسلح ایالت‌های عضوش در مورد حقوق کودکان، مسائل حمایت و جنسیت، ایجاد کرده است و بحث در مورد حمایت از کودکان در موقعیت‌های جنگ در داخل سازمان امنیت و همکاری در اروپا(OSCE)، اتحادیه اروپا، سازمان اتحاد آفریقا(OAU) و سازمان ایالت‌های آمریکایی(OAS) اتفاق افتاده است.
این و سایر اقدامات بین‌المللی مشروعیت بی‌سابقه‌ای به حمایت از کودکان در محدوده صلح و امنیت بین‌المللی داده اند.۳۲۰ تعدادی از اقدامات اخیر انجمن امنیت برای حمایت از کودکان در موقعیت‌های جنگ کمک کرده است. به‌عبارت دیگر آنها مربوط می‌شوند به: حمایت غیرنظامی‌ها، جنگ در آفریقا، ایجاد صلح بعد از درگیری، خلع سلاح، مرخص کردن و استقرار مجدد(DD&R). به طور کلی، اینها یک نقش اساسی برای اقدام به نمایندگی از طرف کودکان در مناطق زیر فراهم کرده‌اند:
خلع سلاح، مرخص کردن و استقرار مجدد کودکان
کنترل و گزارش خشونت‌ها علیه کودکان و زنان
پاکسازی مین، آگاهی از مین و کمک به قربانی کودکان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...