در دهه ۱۹۶۰ کانادا نیز نظام بودجه ریزی بر مبنای عملکرد را آغاز کرد . در این دهه توجه بیشتر معطوف به مرتبط ساختن مخارج با نتیج و محصولات بود. دولت کانادا در دهه ۱۹۷۰ ارزیابی برنامه ها و اثر بخشی آن ها را در دستور کار خود قرارداد . کشورهای دیگری در دهه ۱۹۹۰ و بعد از آن ‌به این نوع بودجه ریزی روی آوردند. از جمله این کشورها می توان به شیلی ، کلمبیا ، انگلستان ، ایرلند ، مصر ، مکزیک ، اسپانیا ، تانزانیا ، استرالیا ، اوگاندا ، هلند ، نیوزیلند و چند کشور توسعه یافته و در حال توسعه دیگر از جمله ایران اشاره کرد.

 

ساختار بودجه در ایران به گونه ای است که به راحتی هزینه ساز است ، منابع واقعی را از منابع غیر واقعی و تورمی تفکیک نمی کند . در شیوه رایج بودجه ریزی در دستگاه های دولتی ایران ، فعلاٌ حفظ سقف هزینه مطرح است ، یعنی اینکه هر دستگاه بودجه سالجاری خود را معیار قرار می‌دهد و سپس بدون انجام هر گونه ارزیابی از عملکرد خود این که هزینه واقعی هر واحد از تولید کالا یا خدمات آن عملاٌ چقدر تمام می شود ، با در نظر گرفتن نرخ تورم کشور و سایر متغیرهای احتمالی در هزینه ها ، درصدی را به درآمدها و هزینه های سالجاری اضافه می‌کنند و به عنوان پیش‌بینی بودجه سال آینده خود به دولت ارائه می‌دهند. بعلاوه اینکه در بودجه دستگاه های دولتی ایران استمرار حیات دستگاه‌ها مطرح است نه ضرورت های واقعی جامعه ، لذا بررسی موضوعاتی از قبیل هدف یا اهداف و فلسفه وجودی و توجیهات قانونی ناظر بر تهیه بودجه عملیاتی برای دستگاه های دولتی مورد توجه و بازنگری قرار نمی گیرند.

 

‌بر اساس قانون برنامه و بودجه مصوب اسفند ۱۳۵۱، نظام بودجه ریزی ایران نظام «بودجه برنامه ای» است بدین ترتیب که بودجه های سالانه باید ‌بر مبنای‌ برنامه های سالانه، بر مبنای برنامه های پنج ساله و برنامه های پنج ساله ‌بر اساس برنامه های بلندمدت تهیه شوند. اگرچه پس از تصویب قانون مذبور کشور داررای پنج برنامه مصوب بوده است، اجر ای حکم مذکور هیچ گاه به طور کامل به اجرا در نیامده است و بحث مغایرت بودجه های سالانه با برنامه های میان مدت ، همواره مطرح بوده و هست. عوامل متعددی در این امر مؤثر بوده اند که مهم ترین آن ها عبارتند از:

 

الف) مشکلات فنی و ساختاری : مانند انعطاف پذیر نبودن احکام، نبود جدول‌های مبنا، نبود اولویتها و شاخص‌های بخشی

 

ب) مشکلات ناشی از ساختار و رفتارهای سیاسی : با توجه به اینکه دوره های برنامه های پنج ساله با دوره های ریاست جمهوری و با مجلس شورای اسلامی منطبق نبود، لذا همواره دولت ها یا نمایندگان ادوار مختلف مجلس نسبت به برنامه های تصویب شده ملاحظاتی داشته اند که همین امر مانعی در اجر ای موفقیت آمیز برنامه ها به شمار می رود.

 

اصلاح نظام بودجه ریزی و ارتباط هدفمند منابع به برنامه های عملیاتی در تدوین سیاست‌های استراتژیک برنامه سوم توسعه کشور(سیاست استراتژیک۱۵) مورد توجه قرار گرفته و به تبع آن در بند “ب” تبصره ۲۳ قانون بودجه سال ۱۳۸۱ وهمچنین در بند “ر” تبصره ۱ قانون بودجه سال۱۳۸۲، سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور موظف گردیده در راستای اصلاح نظام بودجه نویسی نسبت به عملیاتی کردن بودجه، اصلاح نظام برآورد درآمدها و هزینه ها درتمامی دستگاه های اجرایی اقدام نموده و توزیع اعتبارات مربوط به هزینه ها را ‌بر اساس نیاز دستگاه و فعالیت هایی که صورت می‌گیرد را انجام دهد. در بند “ب” تبصره ۴ قانون بودجه سال ۱۳۸۳و همچنین مواد ۴۹-۸۸ – ۱۳۸و ۱۴۴ قانون برنامه چهارم توسعه کشور و همچنین بند ۳۲ امور اقتصادی سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه نیز به بیان اهمیت اجرای بودجه ریزی عملیاتی به منظور منطقی نمودن حجم و اندازه دولت و کاهش تدریجی اعتبارات هزینه‌ای و بهبود ارائه خدمات به مردم و جلب مشارکت بخش غیر دولتی و توسعه اشتغال و صرف بودجه و درآمدهای عمومی پرداخته است .(عزیزی،۱۳۸۵)

 

۲-۴-۳-اهداف بودجه ریزی عملیاتی

 

در یک جمع بندی کلی می توان اهداف بودجه ریزی عملیاتی را این گونه بیان کرد:

 

    • ارائه مبنای مناسبی برای اتخاذ تصمیم در خصوص منابع

 

    • تعیین نتایج قابل سنجش و مورد انتظار که از یک تخصیص بودجه خاص قابل حصول است .

 

    • تمرکز فرایند تصمیم گیری روی مهمترین مسائل و چالشهائی که دستگاه با آن مواجه است .

 

    • ایجاد یک فرایند منطقی برای تصمیم گیری در خصوص بودجه که به طور مستقیم با فرایند برنامه ریزی ، اجرا و کنترل ، ارزیابی و گزارش عملکرد در ارتباط می‌باشد .

 

    • بهبود چگونگی طرح و تنظیم برنامه.

 

    • ارائه بهترین ابزارهای ممکن بر اساس نتایج برای اطمینان دادن به جامعه که منابع کشور در برآوردن احتیاجات ضروری جامعه مصرف می‌شوند.

 

    • ایجاد ارتباط بین بودجه و نتایج عملکرد .

 

    • ارائه اطلاعات قابل سنجش برای قوای مجریه ، قضائیه و مقننه که بتوانند به استناد آن ها میزان پیشرفت و موفقیت برنامه ها را در مقابل ‌تخصیص‌های بودجه کنترل کنند.

 

    • ارائه مشوقهایی برای مدیریت عملکرد بر مبنای بهبود مستمر

 

    • امکان نظارت مؤثر بر اجرای عملیات .

 

    • تسهیل و بهبود تجدید نظر بودجه در کلیه مراحل اجرائی و مخصوصاٌ در مرحله قانونگذاری .

 

    • شفاف سازی فرایند بودجه ریزی

 

    • بهبود عملکرد از طریق پیوند دادن بودجه و عملکرد برنامه

 

  • تقویت حس مسئولیت پذیری مدیران در قبال اتخاذ تصمیمات تاثیر گذار بر فرایند بودجه

۲-۴-۴-مزایای بودجه ریزی عملیاتی

 

    • افزایش پاسخگوئی عمومی : اگر چه بسیاری از دولت ها دسترسی اطلاعات عملکرد خود را امکان پذیر می‌سازند ، اما در ورای بحث های سیاسی ، اطلاعات عملکرد منتچ از بودجه ریزی عملیاتی می‌تواند به شیوه های مختلف نظیر اسناد بودجه ای ، برنامه های راهبردی و گزارش‌های عملکرد به اطلاع عموم برسد.

 

    • مدیریت برای عملکرد بهتر : اطلاعات عملکرد ، بیشتر مورد استفاده مدیرانی است که مایلند کارائی عملیاتی برنامه ها و فرآیندهای کاری خود را افزایش دهند. تشویق مدیران به استفاده از بودجه ریزی عملیاتی ، مستقیم ترین پیوند میان اطلاعات عملکرد و افزایش کارآئی و کیفیت خدمات است. شاخص های کار آئی حجم کار ، کیفیت خدمات و رضایت مشتری ، شاخصهائی هستند که برای بهبود عملکرد برای مدیران ارزش زیادی دارند . این شاخص‌ها را می توان برای تعیین اهداف عملکرد و طراحی راهبردهائی برای نیل ‌به این اهداف ، ردگیری عملکرد در طول زمان ، مقایسه عملکرد با عملکرد سازمان‌های دیگر و انعقاد قراردادهای مبتنی بر عملکرد بین کارکنان دولت و بخش خصوصی به کاربرد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...