بررسی تآثیر توانایی های فناوری اطلاعاتی و عملیاتی و مدیریتی در ... |
در شرکتهای تولیدی سنتی کالاها پس از تولید در انبارها و مکانهای دیگر انبار میشدند که این زنجیره تأمین را پیچیدهتر میکرد. اگر شرکت از یک مدل تجاری ساخت برمبنای سفارش استفاده کند، هیچ نیازی برای انبارکردن محصولات ساختهشده وجود نخواهد داشت اما درعین حال نیاز برای انبار موادخام و اجزاء سازنده وجود خواهد داشت(ریچارد، ۱۹۹۶). بنابراین، واضح است که زنجیرههای تأمین به ماهیت شرکت وابسته است(شفیع زاده، ۱۳۸۳).
۲-۲-۲-۱ ساخت تجمعی برای ذخیره کردن:
مدل زنجیره تأمین ساخت تجمعی برای ذخیره کردن بر تقاضاهای جهتدار مشتری در زمان واقعی به منظور ذخیره کارای موجودی کالای ساختهشده تمرکز دارد. این تجمع ذخیره اغلب از طریق استفاده از یک سیستم اطلاعاتی انجام می شود که به طور کامل یکپارچه است. بــدین طریق که چنین سیستمی می تواند اطلاعات تقاضاهای زمان واقعی را که می تواند برای تعدیل و توسعه برنامه ها و بــرنامههای عملیاتی تولید استفاده شود را جمعآوری کرد و نسبت به ذخیره اقلامی اقدام کند که موردنیاز مشتریان است(شانکار و تایوری، ۲۰۰۷). این گونه سیستمها به صورت یکپارچهای فعالیتهای برنامه ریزی توزیع، ساخت، برنامه ریزی تفصیلی، کنترل موجودی، هماهنگی تأمین با چندین کانال توزیع، جریان اطلاعات صحیح درباره تقاضا، سرمایه گذاری، ظرفیت موجودی، برنامه ریزی تفصیلی نقل و انتقال و… را انجام میدهد(اشتدلر و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۲-۲-۲ ذخیره کردن مستمر:
ایده این مدل برپایه از نو پرکردن موجودی تخلیه شده به طور مداوم به وسیله کــــــارکردن به طور نزدیکی با تأمینکنندگان و یا واسطهها استوار است. بنابراین، ارتباط محکمی بین فرایند اجرای سفارش و فرایند تولیدی موردنیاز است. این مدل کاربردیترین مدل برای محیطهایی با الگوهای تقاضای ثابت است(اشتدلر و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۲-۲-۳ ساخت برای سفارش:
مفهوم این مدل برپایه سفارش برای مونتاژکردن بلافاصله پس از دریافت سفارش استوار است(رامش و دیویدسن، ۲۰۰۷). این مدل به مدیریت مفید موجودیهای اجزاء و تحویل تدارکات مورد نیاز طی زنجیره تأمین نیاز دارد. یک راهحل برای غلبه بر این نیاز استفاده چندمنظوره از دستگاهها برای تولید کالاست. یکی از مزیتهای اصلی این نوع مدل ادراکی است که هر مشتری می تواند از محصول مورد نیاز خود تجسم کند. به علاوه اینکه هر مشتری کالاهای خود را سریعاً دریافت می کند(ریچارد، ۱۹۹۶).
۲-۲-۲-۴ مونتاژ کانالی:
با یک تعدیل جزئی در مدل ساخت برمبنای سفارش مونتاژ کانالی به دست می آید. در این مدل بخشهای هر محصول همان طور که در کانال توزیع حرکت می کند جمعآوری و مونتاژ میشوند. برای مثال، میتوان بعضی شرکتهای رایانهای که در زنجیره توزیع بخشهای رایانه، آنها را خریداری و مونتاژ و سپس تحویل مشتری می دهند را نام برد. بنابراین، سفارش رایانهای مشتری تنها باید برای قرارگرفتن در یک وسیله برای تحویل جمع شوند.
۲-۲-۲-۵ زنجیــره تأمین جهانی:
زنجیره تأمینی که تأمینکنندگان و یا مشتریان را در کشورهای دیگر درگیر خود می کند به عنوان زنجیره تأمین جهانی شناخته می شود(گولدمن و ناجل، ۱۹۹۵). دلایل اصلی که چرا شرکتها وارد زنجیره تأمین جهانی میشوند عبارتند از: قیمتهای پایینتر مواد، خدمات و نیروی انسانی؛ دسترسی به محصولات و فناوری که در داخل دردسترس نیستند؛ کیفیت بالای محصولات بـــازارهای جهانی؛ استراتژی های فروش جهانی شرکت؛ تشدید رقابت جهانــــی که درنتیجه کاهش هزینه شرکت می شود؛ نیاز به توسعه حضور خارجی و بازرگانی بین المللی(شانکار و تایوری، ۲۰۰۷). برخی از مشکلاتی که مممکن است در زنجیرههای تأمین جهانی وجود داشته باشد عبارتند از مشکلات حقوقی، دستمزدها و مالیاتهای دادوستد، اختلاف فرهنگی و زبانی، تغییرات سریع در نرخهای پولهای رایج تبادلی و عدم ثبات سیاسی(ابوفاضلی و همکاران، ۱۳۸۵).
۲-۲-۳ مشکلات زنجیره تأمین و منابع آنها
درجهان تجارت مثالهای بیشماری از شرکتهایی که قادر نیستند به سطح تقاضایشان برسند و درنتیجه موجودیهای هزینهبر و زیادی پروژهای را متحمل میشوند وجود دارد. در این قسمت ما به تشریح این مشکلات و علل آنها میپردازیم(اشتدلر و همکاران، ۲۰۰۶). مشکلات طی زنجیره تأمین به طورکلی از دو منبع ناشی میشوند:
۲-۲-۳-۱ عدم اطمینان:
یک منبع اصلی عدم اطمینان زنجیره تأمین پیش بینی تقاضا است. پیش بینی تقاضا از چندین فاکتور از قبیل رقابت، قیمتها، شرایط فعلی، توسعه تکنولوژیکی و سطح عمومی تعهد مشتریان تاثیر میپذیرد(ریچارد، ۱۹۹۶). دیگر عامل عدم اطمینان زنجیره تأمین زمانهای تحویل است که خود به عواملی مانند نسبت خرابی ماشینها در فرایند تولیدخطی، فشردگی ترافیکی که در حمل و نقل دخالت می کند و مشکلات کیفیت مواد که ممکن است تأخیرات تولید را ایجاد کند وابسته است(شفیع زاده، ۱۳۸۳).
۲-۲-۳-۲ عدم هماهنگی:
این نوع مشکلات هنگامی اتفاق میافتد که یک بخش شرکت با دیگر بخشها ارتباط خوبی ندارد، وقتی پیغام برای شرکاء تجاری غیرقابل فهم باشد و وقتی بخشهای شرکت از بعضی مسائل آگاهی ندارند و یا خیلی دیر از آنچه موردنیاز است و یا آنچه باید اتفاق بیفتد آگاه میشوند. همان طور که اشاره شــــــد مشکلات بیشماری طی زنجیره تأمین می تواند رخ دهد که در این قسمت به دو مورد از مزمنترین مشکلات آن اشاره می شود(ابوفاضلی و همکاران، ۱۳۸۵).
۲-۲-۳-۳ اثر شلاق چرمی:
اثر شلاقی به تغییرات نامنظم در سفارشات طی زنجیره تأمین اطلاق می شود. این اثر برای اولین بار به وسیله پروکتل و گمبل در ارتباط با یکی از محصولاتشان مشاهده و شناخته شد. دراین مشکل گرچه فروش واقعی در فروشگاهها نسبتاً ثابت و قابل پیش بینی بود اما سفارشات عمدهفروشان و توزیعکنندگان برای سازنده میدان نوسانات شدیدی داشته و مشکلات موجودی محصول ساخت شده را برای شرکت (پی اس جی[۱۹]) داشت(رامش و دیویدسن، ۲۰۰۷). یک تحقیق نشان داد که سفارشات توزیعکنندگان به دلیل پیش بینی ضعیف تقاضا و کمبود هماهنگی و اطمینان درمیان شرکاء زنجیره تأمین تغییرات نامنظمی داشت، به دلیل اینکه هر ماهیت مجزا طی زنجیره تأمین سفارشات و تصمیمات موجودی را با یک دید نسبت به منافع خود به طرف بالای زنجیره تأمین انجام میداد که این منجر می شد کــــــه میزان پیش بینیها به طرف بالای زنجیره همچنان افزایش یافته و به موجودیهای اضافهای در تمام قسمت های زنجیره تأمین منجر شود(شارپ و دسی[۲۰]، ۱۹۹۹).
۲-۲-۳-۴ ذخیره فریبنده:
این گونه مشکل زمانی که مشتریان محصولی را میخواهند که دردسترس نیست اتفاق میافتد گرچه درحقیقت وجود دارد مثل وقتی که محصول درجایی نادرست قرار میگیرد یا اینکه مقدار ذخیره ناصحیح است(سارحدی و گوکاران[۲۱]، ۱۹۹۹).
۲-۲-۴ راه حلهای مشکلات زنجیره تأمین
هرساله سازمانها راه حلهای زیادی را برای مشکلات زنجیره تأمین پیدا کرده اند. در این قسمت سعی بر این است ابتدا راهحلها مطرح و سپس پشتیبانی فنـــاوری اطلاعات درمورد راه حلهای ارائه شده بحث شود(شفیع زاده، ۱۳۸۳). جهت رفع مشکلات در زنجیره تأمین سه دسته فنون وجود دارد. دسته اول فنونی هستند که در ارتباط با طراحی و عرضه قطعات، عرضهکنندگان، مدیریت ارتباطات بین عرضهکنندگان و ارتبـــاط سازمان با عرضهکنندگان وجود دارد، دسته دوم فنونی هستند که در ارتباط با سیستمهای تولیدی، مدیریت موجودی و مسائل داخلی سازمان جهت رفع مشکلات وجود دارد و دسته سوم مجموعه تدابیــــــری هستند که درمورد توزیعکنندگان، خریداران، وفاداری خریداران و هماهنگی آنها با سازمان باید لحاظ شود(شارپ و دسی[۲۲]، ۱۹۹۹). در ذیل به بعضی موارد اشاره می شود:
ادغام عمودی
کنترل موجودی
تکنیکهای مناسب بر برنامه ریزی تولید
تکنیکهای تولیدی به موقع
تکنیکهای برنامه ریزی مواد موردنیاز
عملیات همزمان
۲-۲-۵ استراتژی های کاهش عدم اطمینان
اما در محیط تجاری رقابتی امروزه، کارایی و ثمربخشی زنجیره تأمین در بیشترین سازمانها بحرانی هستند و به طور گستردهای به هماهنگی اطلاعاتی بین بخشهای مختلف سازمان، سیستمهای پشتیبانی اطلاعات و یکپارچهکردن سیستمهای مختلف وابسته است(شفیعی و همکاران، ۱۳۹۰). پشتیبانی فناوری اطلاعات از زنجیره تأمین و ادغام سیستمها: حقیقتاً مفهوم زنجیره تأمین با رایانهای شدن فعالیتهای آن طی ۵۰ سال اخیر توسعه داده شده است. به عنوان مثال، پشتیبانی فناوری اطلاعات از سیستمهای برنامه ریزی و تولیدی را میتوان با عنوان تولید رایانهای یکپارچه نام برد کــــــه ازطریق انسجام سختافزاری و نرمافــــزاری انواع تکنولوژیها[۲۳] صورت میگیرد. برخی از مثالهایی از اینکه چگونه فناوری اطلاعات مشکلات زنجیره تأمین را حل می کند به شرح زیر است(شارپ و دسی، ۱۹۹۹).
به طورکلی چهار گروه نرمافزاری از زنجیره تأمین پشتیبانی می کنند که عبارتند از:
نرمافزارهای برنامه ریزی منابع موسسه
نرمافزارهای مدیریت زنجیره تأمین
نرمافزارهای بهینهسازی تولید
نرمافزارهای تجزیه و تحلیل
۲-۲-۵-۱ برنامه ریزی منابع موسسه:
این دسته از نرمافزارها براساس سیستم برنامه ریزی منابع که قبلاً به سیستم برنامه ریزی مواد معروف بود طراحی شده اند. این نرمافزارهای سعی می کنند براساس مفاهیمی از برنامه ریزی مواد، عملکردها و بخشهــــایی را که خارج از حوزه های برنامه ریزی تولید قرار دارند را یکپارچه و هماهنگ سازند(مهربان و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۲-۵-۲ مدیریت زنجیره تأمین:
این نرمافزارها عمدتاً برهمخوانی بخش تأمین و تقاضا تاکید دارد و همـــه وظایف کسب و کار را تعقیب نمیکنند. اکثــراین نرمافزارها از روشهای پیش بینی پیشرفته برای برنامه ریزی تقاضا، از واحد زمانبندی و برنامهریــزی تولید برای برنامه ریزی تأمین و از ابزارهای تجزیه و تحلیل برای بررسی همخوانی بین تقاضا و تأمین استفاده می کنند(سارحدی و گوکاران، ۱۹۹۹).
۲-۲-۵-۳ بهینهسازی تولید:
درجهت بهینهسازی مبتنی بر محدودیت مورداستفاده قرار میگیرند و برپایه قوانین استوارند. این رویکرد ساختمان مدل یک سیستم را دقیقاً با قوانین نهگانه بهینهسازی تولید هماهنگ کرده و راه حل مناسب را پیدا می کند. این ابزارها تقریباً از همه روشهای مدلسازی از قبیل برنامهریـــزی خطی، عدد صحیح، بهینهسازی و مــدل سازی شبکه ای و حتی شبیهسازی استفاده می کند.
۲-۲-۵-۴ نرمافزارهای تجزیه و تحلیل:
این نرمافزارها با دیگر گروه ها حوزه زنجیره تأمین فعل و انفعال کمی دارند. این ابزارها عمدتاً برای شناخت و تحلیل پویایی سیستم یا برای طراحی راهبردی استفاده میشوند(شفیعی و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۲-۵-۶ برنامه ریزی نیازمندی مواد:
در گذشته بیشتر مراودههـــــای تجاری با کاغذ انجام میشدند. بنابراین وقتی که رایانه ها وارد تجارت شدند افراد میخواستند که فعالیتهای زنجیره تأمین خودکار شود. اولین برنامه ها در اوایل دهه ۱۹۶۰ فقط بخش کوچکی از زنجیره تأمین را پشتیبانی میکردند. مثل سیستمهای مدیریت موجودی و برنامه ریزی تفصیلی تولیدی(شارپ و دسی، ۱۹۹۹). این چنین کاربردهایی در زمینه های وظیفه ای و مستقل از یکدیگر گسترش پیدا کردند و این باعث انحراف بیشتر طی زمان شد و ادغام آنها را مشکلتر میساخت. اندکی بعد مشخص شد بین تعدادی از فعالیتهای زنجیره تأمین وابستگی وجود دارد. در ابتدا این امر در مورد برنامه ریزی تفصیلی تولید، مدیریت موجودی و برنامه های خرید روشن گردید و درنتیجه درهمین اثنا مدل برنامه ریزی نیازمندی مواد اختراع شد(جولی و هازرخنی، ۲۰۰۶). اما طی زمان بعضی کاربردهای برنامه ریزی نیازمندی مواد شکست خوردند. یکی از دلایل اصلی این گونه شکستها این بود که عملیــات خرید - موجودی – برنامه ریزی تفصیلی به طور نزدیکی هم با منابع مالی و هم منابع نیروی انسانی مرتبط است. اما این موارد در بستههای برنامه ریزی نیازمندی مواد گنجانده نمیشدند. تشخیص این شکستها به یک نرمافزار و متدولوژی برنامه ریزی نیازمندی مواد پیشرفته منجر شد که برنامه ریزی منابع تولید نام گرفت(رامش و دیویدسن، ۲۰۰۷).
۲-۲-۵-۷ برنامه ریزی منابع تولید:
برنامه ریزی منابع تولیدی ازطریق هماهنگ کردن فعالیتهای انجام گرفته در بخشهای کاری مختلف شرکت و به کارگیری یک پایگاه اطلاعاتی مشترک، یکپارچگی داخلی را آسان میسازد. این موضوع اطمینان میبخشد که همه به استفاده از اطلاعات بروز مشغول بوده و یک نسخه مشترک به کار میبرند. از برنامه ریزی منابع تولید میتوان برای برنامه زمانبندی ظرفیت، حمل کالا، نگهداری، تعمیرات و غیره استفاده کرد و ازطرف دیگر میتوان جهت برنامه ریزی امورمالی نیز جریانات نقدینگی را پیش بینی کرد. اما این برنامه ریزی نیز کامل نبود و نیاز به هماهنگی تمام منابع و فعالیتهای موسسه حتی در قسمت های غیرتولیدی نیز احساس میشد(شانکار و تایوری، ۲۰۰۷). درنتیجه تکامل ادامه پیداکرد و به برنامه ریزی منابع موسسه منجر شد که برنامه ریزی منابع تولید را به فعالیتهای دیگر در تمام مجموعه گستراند(سرایدار و همکاران، ۱۳۸۸).
۲-۲-۵-۸ برنامـهریزی منابع موسسه:
پیشرفت رایانهایشدن خدمات موسسه به مشتری یک چالش جدید را به وجود آورد، چگونگی کنترل همه فرایندهای اصلی تجاری به وسیله طراحی نرمافزاری برخط، راهحل یکپارچه شناختهشده به عنوان برنامه ریزی منابع موسسه یک فرایند اداره همه منابع و استفاده از آنها درکل مجموعه با یک رفتار هماهنگ است، این فرایند شامل برنامه ریزی و اداره استفاده از همه منابع موسسه است و هدف اصلی آن یکپارچه کردن همه بخشها، منابع و وظایف یک شرکت در یک سیستم اطلاعاتی واحد است که بتواند همه نیازهای موسسه را تأمین کند(شانکار و تایوری، ۲۰۰۷). برای مثال، ورود یک سفارش اجازه دستیابی فوری به موجودی، داده های محصول، سابق حساب مشتری و اطلاعات دوره سفارش را میدهد(ریچارد، ۱۹۹۶). دستیابی به اطلاعات بهرهوری، کیفیت و سودآوری را بالا میبرد و رضایت مشتریان را افزایش میدهد(گولدمن و ناجل، ۱۹۹۵). در اواخر دهه ۱۹۹۰ سیستمهای برنامه ریزی منابع موسسه شروع به گسترش در زنجیره تأمین کردند تا تأمین کنندگان، مشتریان و انسجام وظیفه ای برای یکپارچگی با مشتری و برای اداره ارتباطات با تأمینکنندگان و فروشندگان. اما برنامه ریزی موسسه هرگز برای پشتیبانی کامل زنجیره تأمین درنظر گرفته نشد. راه حلهای برنامهریــــزی منابع موسسه در اطراف مراودههای تجاری متمرکز میشدند. به عنوان مثال آنها پشتیبانی تصمیم گیری مورد نیاز برای پاسخگویی سریع به تغییرات لحظهای در تأمین، تقاضــا، نیروی کار یا ظرفیت را ارائه نمیکردند. دومین نسل برنامه ریزی منابع موسسه بر این نقصان غلبه کرد(ریچارد، ۱۹۹۶).
دومین نسل برنامه ریزی منابع موسسه، برنامه ریزی منابع موسسه سنتی در مدیریت فعالیتهای اجرایی مثل دستمزد و حقوق، موجودی و فرایند سفارش توانایی داشت و درعین حال این مراودهها را خودکار میکردند. گزارشهای ایجاد شده به وسیله سیستمهای برنامه ریزی منابع موسسه برای برنامه ریزان، آماری درباره آنچه در شرکت درمورد هزینهها و عملکرد مالی انجام میشد ارائه میدادند اما گزارشهای این سیستمها (سیستم برنامه ریزی منابع بنگاه سنتی) یک عکس فوری از تجارت را در یک نقطه از زمـــان ارائه میکرد و آنها از برنامه ریزی مستمری که مرکز برنامه ریزی زنجیره تأمین است – برنامه ریزی که برای تصفیه و بالابردن برنامه هنگام تغییرات و اتفاقــات افتاده صورت میگیرد- پشتیبانی نمیکردند(شفیعی و همکاران، ۱۳۹۰).
برای انجام این گونه پشتیبانی برای بخشهای زنجیره تأمین، شرکتها از نرمافزار مدیریت زنجیره تأمین استفاده کردند(براون و همکاران، ۲۰۰۶). اما راهحل مدیریت زنجیره تأمین نیاز به هماهنگی و بعضی وقتها به اطلاعات ارائه شده به وسیله نرمافزار برنامه ریزی منابع بنگاه را داشت. بنابراین نیاز به ادغام این دو نرمافزار احساس شد. یک روش برای ادغام این دو این است که قابلیت های کارکردی مدیریت زنجیره تأمین را به برنامه ریزی منابع بنگاه اضافه کنیم. قابلیتهایی از قبیل هوش تجاری و پشتیبانی تصمیم گیری. هوش تجاری به تجزیه و تحلیل انجام شده از طریق کندوکاو داده ها و سیستمهای هوشمند اشاره دارد. از قابلیت های دیگر میتوان به ادغام با سیستمهای مدیریت پایگاه داده و صفحههای گسترده در اکسل اشاره کرد. بستههای نرمافزاری با این قابلیت های کارکردی اضافه شده، دومین نسل برنامه ریزی منابع موسسه را ارائه میدهد که شامل نه تنها پشتیبانی تصمیم گیری است بلکه شامل مدیریت ارتباط با مشتری، تجارت الکترونیک و کندوکاو و انباداری داده ها نیز هست. بعضی از سیستمها حتی شامل مدیریت دانش نیز هستند(سارحدی و گوکاران، ۱۹۹۹).
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 12:17:00 ب.ظ ]
|