رابطه تعارض زناشویی با نگرش دختران به ازدواج- فایل ۵ |
ثبات در مقابل عدم ثبات
وضوح در مقابل نقش های مبهم یاتعارض نقش
وضوح در مقابل عدم وضوح، یا ادراکات تحریف شده
تبادل نقش در مقابل نقشهای مبهم تا تعارضی
وضوح در مقابل پراکندگی، یا حد و مرزهای از هم گسیخته بین نسلی (ذوالفقار، ۱۳۸۰).
۲-۲-۳-۲- بعضی از ویژگی های خانواده سالم
در این خانواده ها زن و شوهر یکدیگر را دوست دارند، برای یکدیگر ارزش قائل اند.
در این خانواده ها، بجای مردسالاری یا زن سالاری، حق سالاری حاکم است.
در این خانواده ها، روحیه زن توسط مرد و روحیه مرد توسط زن، از طریق همدلی، دلجویی و بهره گیری از کلمات گرم و اثربخش تقویت می گردد.
در چنین خانواده هایی، ارتباط حسنه بین والدین و سایر اعضای خانواده و احترام متقابل بین افراد و رعایت حدود و حقوق یکدیگر در سایه کاربرد روش آزاد منشانه، از عواملی است که فضای خانواده را آکنده از صمیمیت، صداقت و بالندگی ساخته و موجب شده است که رضایت خاطر افراد از زندگی را افزون بسازد (صافی، ۱۳۷۸).
۲-۲-۴- انتخاب همسر و عوامل مؤثر بر آن
ازدواج فرآیندی است که کنش دوسویه اش میان دو تن ( یک زن و یک مرد) را با تحقق شرایط قانونی پدید می آورد (سیتر، ۱۹۷۶). ازدواج نه تنها در سلامت جسمی ،روانی و اجتماعی فرد مؤثر است، بلکه در گذر به دوره ی بزرگسالی نقشی بنیادی دارد. برپایه ی رویکرد سامانه ای، ازدواج آغاز چرخه زندگی خانواده به شمار می رود (موسوی، ۱۳۸۲). ملاک های انتخاب همسر نادرست ازدواج را به سوی عدم موفقیت سوق می دهد برخی مواقع همسران به درستی با هم جور نشده اند (نیولان[۳۸]، ۲۰۰۰).
انتخاب همسر همچون حل معادله است در فرمول موفقیت برای حل این معادله ضریبی از عوامل متعدد مؤثر است (نعمتی نظام آباد، ۱۳۸۴). در بررسی های انجام شده در انتخاب همسر نظریه های متعددی به عنوان عوامل تعیین کننده در گزینش مطرح شده است. از جمله ی این نظریه ها می توان به نظریه ی همجواری تصویری از همسر آرمانی، تصویری از والدین و رابطه زناشویی، همسان همسری و نیازهای مکمل اشاره کرد.
الف) همتایابی[۳۹]: فرضیه داروین بر آن بود که جفت یابی تصادفی است. ولی به نظر می رسد که جفت یابی تصادفی یک استثنا باشد. درجه جذب و کشش اعضا یک نوع به یکدیگر متفاوت است و این مسأله در مورد انسان نیز صادق می باشد در اکثر فرهنگ های معاصر افراد جفتشان را خود برمی گزینند و عوامل متعددی بر تصمیم گیری آنها مؤثر است. این دیدگاه که افراد به گونه فعال جفت خود را انتخاب می کنند همتایابی نام دارد (کاویانی، ۱۳۸۳).
ب) نظریه همسانی ژنتیک[۴۰]: همتایابی با هدف بقاء ژن های اختصاصی فرد صورت می پذیرد. بنابراین افراد به سمت کسانی کشش دارند که از ساختار ژنتیکی مشابهی برخوردارند. اطلاعات در مورد چگونگی مشابهت یا همسانی ژنتیک کافی نیست ولییافته ها نشان می دهد که شباهت ژنتیکی زوج ها بیشتر از افراد غیر زوج در جمعیت عمومی است ( به نقل از رشتون، کاویانی، ۱۳۸۲).
ج) همسان همسری: لورتون و لورتون می گویند معمولاً افراد با کسانی که در همان سطح رشد یا سطحی همسان با آن ها باشند احساس راحتی بیشتری می کنند و این یکی از دلایل قطع روابط بین اشخاص ناهمسان است (گلاونیک، ترجمه ی بهاری و همکاران، ۱۳۸۲). تشابه و همسان همسری در مکان زندگی ، تولد، طبقه ی اجتماعی، صفات اخلاقی، و ویژگی های روان شناختی، مذهب، دین، سن و سال، ویژگی های فرهنگی و نژادی مورد تأکید بیشتر محققان قرار گرفته است و به عبارتی هرچه درجه همگونی همسران بیشتر باشد پیوند زناشویی آنان استوارتر و پایدارتر است (سارو خانی، ۱۳۷۹). در گذشته نیز چنین بود که افراد معمولاً با کسانی ازدواج می کردند که از نظر اجتماعی یا حرفه ای هم تراز آنان بودند. بهترین شیوه ی انتقال میراث آبایی، وحدت بین دو قوم، شباهت پیشینه ی اجتماعی همسر هر شخص بود و قاعده ازدواج همتایات در تمام سطوح اجتماعی رواج داشت (سگالن[۴۱]، ترجمه ی الیاسی، ۱۳۸۰).جانسون (۱۹۹۱) معتقد است که استحکام زناشویی به طور وسیعی به ادراک هر یک از زوجها بستگی دارد. همان طور که گفته شد ملاک های انتخاب نادرست همسر، ازدواج را به سوی عدم موفقیت سوق می دهد. شخصیت، نگرش، طبقه ی اجتماعی، اقتصادی، تحصیلات، عقاید مذهبیبسیار مؤثرند (هرتینگتون، ترجمه ی طهوریان و دیگران، ۱۳۷۳). پژوهشگران و متخصصین بر این نکته تأکید دارند که کیفیت ازدواج و وضعیت ازدواج، تلویحات بسیاری درباره ی نقش های والدینی، بهداشت روانی و جسمی و رضایت شغلی به همراه دارد. از سوی دیگر، یک ازدواج، رضایت مندانه زمینه ساز فضای مناسبی جهت تلاقی و تبادل احساسات و عواطف مثبت بین زوجین است(تیرگری و دیگران، ۱۳۸۳).
۲-۲-۵- مراحل انتخاب همسر
آدامز انتخاب زوج را یک فرآیندپیچیده می داند که چهار مرحله دارد:
مرحله اول: زوج از میان تعاملات موجود انتخاب شده. در این مرحله زوج برپایه ی جذابیت بدنی و شباهت علایق، هوش، شخصیت و ارزشها در رفتار انتخاب می گردد.
مرحله دوم: مقایسه ارزشی انجام می گیردکه به صورت خودافشایی هویت زوجین به یکدیگر در طی گفتگوها به وجود می آید که در این مرحله اگر جاذبه اولیه عمیق تر شود رابطه ادامه پیدا خواهد کرد.
مرحله سوم: در پی یافتن هماهنگی در نقشها رسیدن به درجه ای از هماهنگی و همدلی متقابل و تکوین آن در صورت افزایش جاذبه طرفین، موانع جدایی قوت یافته ، منجر به استحکام رابطه خواهد شد.
مرحله چهارم: مرحله تصمیم گیری و توافق درباره ی سازش و تعهد طولانی مدت با یکدیگر است و سپس ازدواج اتفاق می افتد. در این مرحله زوجین سنت های خانواده هایشان را با هم تلفیق کرده و وارد مرحله ی یکپارچگی در سنت( قواعد و قانون ها، نقش ها، نگرش ها، باورها، هنجارها و … ) و تبدیل آن به یک سنت جدید می شود (موسوی، ۱۳۸۳).
۲-۲-۵- نظریه های روابط میان فردی مرتبط با ازدواج
۲-۲-۵-۱- نظریه یادگیری:
بایرن[۴۲] و کلر[۴۳] ، در تئوری اثر تقویت خود اظهار داشتند که شرطی سازی کلاسیک و شرطی سازی عاملی در شکل گیری دوستی ها و روابط عاشقانه تأثیر می گذارند. شرطی سازی کلاسیک از طریق تداعی موجب یادگیری می شود و در شرطی سازی عاملی، یادگیری از طریق پیامدهاست (دایر، ترجمه ی سپاه منصور، ۱۳۸۶)
۲-۲-۵-۲- اثر شرطی سازی کلاسیک بر دوست داشتن:
براساس شرطی سازی کلاسیک، ما به افرادی علاقه مند می شویم که خشنودی و رضایت را در ما تداعی می کنند. نتایج حاصل از پژوهش ها حاکی از آن است که موقعیتهای مثبت و منفی گوناگون مانند نوع فیلم یا میزان نور می تواند بر روابط ما تأثیرگذار باشند. کلر و بایرن ، اظهار داشتند هنگامی که ما فعالیت های مشترک لذت بخشی را با دیگران تجربه می کنیم، پاسخ هیجانی مثبتی در ما ایجاد می شود، که تمایل ما را به ادامه رابطه، با آنها افزایش می دهد، و چنانچه این تجربه در آن افراد نیز متقابلاً رضایت بخش بوده باشد، پاسخ هیجانی مثبت و تمایل به ادامه دوستی دوجانبه خواهد بود (دایر، ترجمه ی سپاه منصور، ۱۳۸۶).
اثر شرطی سازی عاملی بر دوست داشتن:
طبق این نظریه ما به افراد پاداش دهنده علاقه مند می شویم، و از افراد تنبیه کننده دوری می جوییم. پاداش ممکن است شامل یک همراهی و برخورد دوستانه یا خوشرویی، و تنبیه به شکل عدم تأیید ارزشها و یا یک رابطه کسل کننده باشد. و در زیر نیز به تفسیر سه عامل مجاورت، شباهت و جذابیت فیزیکی براساس شرطی سازی کلاسیک و شرطی سازی عاملی می پردازیم.
مجاورت: هنگامی که ما با افرادی به دلیل شرایط زندگی یا شغلی به طور مرتب تعامل داریم، فرصتهای بسیاری جهت تعاملات اجتماعی مثبت فراهم می شود. به عبارت دیگر تعاملات منفی موجب ایجاد نفرت شدید می گردد.
شباهت: شباهت افراد به ما موجب ارائه پاداش مؤثر می گردد. به عبارت دیگر تأیید نگرشها و ارزشها موجب افزایش اعتماد به نفس ما می شود و بالعکس ارتباط با اشخاصی که عقاید ما را مورد انتقاد یا مخالفت قرار می دهند موجب کاهش عزت نفس ما می شوند که بسیار ناخوشایند است.
جذابیت فیزیکی: جذابیت جسمانی موجب پاداش مستقیم زیبایی و پاداش غیر مستقیم تداعی خود با افراد خوش سیما می شود.
۲-۲-۵-۳- نظریه ی تبادل اجتماعی:
نظریه ی تبادل اجتماعی یک مدل اقتصادی از رفتار انسان ارائه می دهد و بر پایه یک فرض بنیادی بسیار ساده استوار است. بر اساس این نظریه روابط براساس تبادل پاداش ها، هزینه ها بین افراد شکل می گیرد و رضایت بخش ترین و طولانی ترین رابطه، مستلزم بیشترین پاداش و کمترین هزینه است. عوامل مهم در این نظریه عبارتند از:
منافع: قبل از شروع یک رابطه، هزینه ها و منافع گذشته، حال و احتمالاً آینده مورد ارزیابی قرار می گیرند و چنانچه قضاوت ما این باشد که چنین رابطه ای دارای منفعت است، آن را گسترش خواهیم داد. و برعکس اگر تشخیص دادیم رابطه به ضرر ما تمام خواهد شد، از ایجاد رابطه دوستی امتناع می ورزیم. پاداش می تواند شامل تعریف و تمجید، مصاحبت سرگرم کننده و یا هدایای مادی شود. هزینه ها می توانند به هر شکلی باشند و شامل چیزهایی شود که برای فرد ناخوشایند است، از قبیل جر و بحث، احساس اجبار در مهیا ساختن شام به طور دائم، یا یک عادت آزار دهنده. راس بالت، هزینه ها و پاداش ها را در روابط صمیمانه مورد تحلیل قرار داد و به این نتیجه دست یافت که در طول دورانی، مانند ماه عسل هزینه ها در نظر گرفته نمی شوند و تقریباً تا سه ماه اول زندگی مشترک هزینه ها نادیده گرفته می شوند و تأثیری بر رضایت مندی از رابطه ندارند، اما پس از گذشت زمان افزاتیش هزینه ها موجب کاهش رضایت مندی می شوند. براساس پیش بینی این نظریه در روابط زناشویی پاداش زیاد و هزینه کم با بیشترین رضایت از روابط همکراه است (دایر، ترجمه ی سپاه منصوری، ۱۳۸۶).
جایگزین ها: در یک رابطه نه تنها پاداش ها و هزینه های واقعی را مبنا قرار می دهیم، بلکه آن را با پاداش ها و هزینه ها در سایر روابط نیز مورد مقایسه قرار می دهیم.
سرمایه گذاری: تعهد به یک رابطه تنها به پیامدها و انتخابهای موجود بستگی ندارد، بلکه به میزان سرمایه گذاری انجام شده نیز مرتبط است. هنگامی که یک رابطه مستحکم تبدیل به یک رابطه کسل کننده و یکنواخت می شود، می توانیم آن را ترک کنیم اما این کار به آسانی امکان پذیر نیست، زیرا ما در روابطمان وقت و انرژی صرف کرده ایم، سرمایه و دوستان مشترک داشته و شاید بسیاری از فرصت ها و موقعیت های خود را وقف شریک زندگی مان کرده ایم و اکنون تمایلی به ایجاد رابطه با فرد دیگر نداریم.
۲-۲-۵-۴- نظریه ی برابری:
نظریه ی برابری والستر از نظریه تبادل اجتماعی هومانس نشأت گرفته است. اصل برابری بیان می کند، چنانچه پاداشی که افراد از یک رابطه بدست می آورند، انعکاسی از آن چیزی باشد که در آن رابطه صرف کرده اند، رابطه رضایت بخش و مطلوب است. برابری به معنای تساوی نیست. چنانچه یک طرف سهم بیشتری در یک رابطه بگذارد باید میزان بیشتری از آن رابطه بدست آورد. بنابراین نظریه تساوی پیش بینی می کند در روابطی که یکی از طرفین سود فراوان یا اندکی بدست می آورد، آن رابطه رضایت بخش نیست. فردی که در رابطه سود نمی برد به سمت عصبانیت، بی میلی و محرومیت سوق داده می شود و در افراد منفعت طلب نیز ممکن است احساس گناه و ناراحتی پدید آید. اگرچه هر دو حالت عدم توازن نامطلوب است، جای تعجب نیست که زیان و خسارت بیشتر از منفعت طلبی و سودجویی، نارضایتی به بار می آورد( دایر، ترجمه ی سپاه منصوری، ۱۳۸۶). مطالعات نشان میدهد که رضامندی زناشویی به سازگاری کلی فرد کمک می کند؛ یعنی همسرانی که از سازگاری زناشویی بالایی برخوردارند، عزت نفس بیشتری دارند و در روابط اجتماعی سازگارترند. سازگاری زناشویی نتیجه ی فرایند زناشویی و شامل عواملی مانند ابراز محبت و عشق همسران، احترام متقابل، روابط جنسی، تشابه نگرش، چگونگی ارتباط و حل مسئله است. عوامل متعددی رضامندی زناشویی زوجین را تحت تأثیر قرار می دهند که از آن جمله می توان به رضایت از خلق و خوی همسر، اعتماد، وفاداری و عشق و درآمد و اشتغال همسر اشاره کرد(شاکریان، ۱۳۸۵).
بایستی توجه داشت که رضامندی زناشویی می تواند دامنه ای از مطلوب تا نامطلوب را در برگیرد (مرادی، ۱۳۸۶). اینکه افراد در کدام قسمت این دامنه قرار می گیرند بایستی عواملی که در رضایت مندی زناشویی نقش دارند مورد بررسی قرار گیرد (اسچورمن و کروک[۴۴]، ۲۰۰۱). محققانی مانند کلارک، فیتنس و بریستی[۴۵] (۲۰۰۱) معتقدند که سازه هوش هیجانی، یا لااقل برخی از جنبه های آن ظرفیت غنی سازی یک ازدواج توأم با سازگاری و رضایت مطلوب و با ثبات را داراست. آنان بر این باورند که توانایی درک و پذیرش افکار، احساسات و عواطف یکدیگر در زندگی زناشویی، با احساس رضامندی بیشتری همراه است.یکی از عوامل مؤثر در رضامندی زناشویی اعتماد نسبت به محبت همسر و رضایت خاطر از توجه و محبت وی باید دانست( پاتریک[۴۶]، ۱۹۵۵).
۲-۲-۶- ازدواج و خانواده در دوران نوین
در دوران نوین و در جوامع صنعتی، ماهیت و اشکال ازدواج و پیامدهای اجتماعی آن در خانواده و جامعه، اشکال، ساختار و ارزش های خانواده و به طور کلی الگوهای همسرگزینی و نظام خانواده تحت تأثیر صنعتی شدن دچار تغییر و تحول شده و در جوامع رو به توسعه با آهنگی آرام در حال تغییر است از جمله:
امروزه، شبکه خویشاوندی مبتنی بر تبار و طایفه در اکثر جوامع تأثیر خود را از دست داده است؛
ترویج ازدواج های غیرخویشاوندی به جای ازدواج های مبتنی بر خویشاوندی، به ویژه در نقاط شهری، روابط اجتماعی، روابط بین گروهی، رشد شخصیتی و بهبود نسل را دستخوش تغییر نمود.
با تغییر الگوی خانواده از گسترده به هسته ای، نحوه انتخاب همسر نیز در بسیاری جوامع تغییر یافته است، زیرا در خانواده گسترده، ازدواج مبتنی بر تصمیمات و نظریات افراد و اعضای خانواده بود، ولی با هسته ای شدن خانواده ها، حق انتخاب آزاد همسر در جامعه هنجار شده است؛
آزادی عمل زنان در ازدواج، تصمیم گیری در خانواده، عادی شدن طلاق و موارد مشابه، از جمله تغییرات ازدواج و خانواده محسوب می شود؛
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 06:20:00 ب.ظ ]
|