به رغم توجه روزافزون به اخلاقیات در سازمان، اظهار نظر های معدودی در مورد ، چگونگی ارتباط مضمون اخلاقی سازمان با سایر متغیرهای سازمانی وجود دارد. در میان نظریه هایی که درحوزه های مختلف مطالعات سازمانی از قبیل (روانشناسی، بازاریابی، مدیریت) انتشار یافته اند، فقط سه نظریه فضای اخلاقی کاری در سی سال گذشته مطرح شده اند. این نظریه ها شامل نظریه فضای اخلاقی کاری ویکتور وکالن ( ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ )، نظریه جدیدتر پیوستار فضای اخلاقی ویداور[۱۶]-کوهن( ۱۹۹۵ و۱۹۸۸ )و نظریه فضای اخلاقی روانی آرناد(۲۰۱۰ ) می باشند.
۲-۱-۶-۱-نظریه فضای اخلاقی ویکتور و کالن
نظریه ویکتور وکالن، از طریق پژوهش تجربی به دست آمده است و یکی از مهم ترین و اثر گذار ترین نظریه ها در این زمینه می باشد. فضای کاری اخلاقی حاکم در یک سازمان، بیشتر به وسیله تحلیل گزینه های اخلاقی انتخاب شده توسط افراد، تعیین می گردد؛ چارچوب ویکتور و کالن نیز از این موضوع، مستثنی نیست. آنان، یک نوع شناسی دو بعدی برای بررسی الگوهای تصمیم گیری اعضای سازمان توسعه دادندکه به وسیله آن، ادراکات کارکنان در مورد مسائل اخلاقی و فعالیت های اخلاقی، مشخص می شود. این تئوری بر مبنای مفروضات افراد در مورد رویدادهای اخلاقی، فعالیت های اخلاقی و فرایند های اخلاقی ساخته شده؛ و از دو بعد، اصول اخلاقی افراد در تصمیم گیری، و کانون تحلیل مرجع تصمیمات اخلاقی تشکیل شده است. در واقع می توان ادعا کرد که مبنای تئوریک مدل فضای اخلاقی آنان، فلسفه اخلاق روانشناسی اخلاقی و علوم اجتماعی است. (پاربوت و همکاران[۱۷] ، ۲۰۱۰)
پایان نامه - مقاله - پروژه
انواع فضای اخلاقی یافت شده در این نظریه عبارتند از : الف) ابزاری ، ب) توجه ، ج) استقلال د) قوانین و مقررات سازمانی ، ه) قوانین و ضوابط اخلاقی حرفه ای. درادامه، ماهیت هرکدام از انواع فضاهای اخلاقی شناسایی شده، به لحاظ اخلاقی تبیین می گردد.
۲-۱-۶-۱-۱-فضای اخلاقی ابزاری
این نوع فضای اخلاقی که برآیند “خود خواهی” (از بعد معیار و اصول اخلاقی) و سطح فردی (از بعد کانون تحلیل) می باشد، اساسا بر حداکثر نمودن نفع شخصی، تاکید دارد. افراد در این فضا، معتقدند تصمیماتی باید اتخاذ شود که منافع سازمانی شخص را حداکثر کند. در این فضا، تصمیمات بر اساس سود و منفعت شخصی گرفته شده و افراد، به دنبال حداکثر کردن منافع خود بوده و به پیامدهای رفتاری خود و اینکه ممکن است چه آسیب هایی به همکاران و اطرافیان خود وارد کنند، توجهی نمی کنند. به عبارت دیگر، دراین فضا، افراد معتقدند که هدف، وسیله را توجیه می کند و حاضرند برای رسیدن به هدف خود، دست به هر کاری بزنند، که این نوع فضا، بیشتر در بین شرکت ها و موسسات بازاریابی که در آنها، افراد بر اساس میزان فروش، دستمزد دریافت می کنند مشاهده می شود (کالن و همکاران، ۲۰۰۳ )، ( ایروندا[۱۸]، ۲۰۰۴).
۲-۱-۶-۱-۲-فضای اخلاقی توجه
این نوع فضای اخلاقی، از ترکیب سطح “خیر خواهی” از بعد معیار و ضوابط اخلاقی و تمام سطوح بعدکانون تحلیل(فردی- محلی- جهانی) تشکیل شده است. در این فضا، افراد به منفعت جمعی تاکید دارند ودارای علاقه صادقانه و راستین به رفاه وسعادت یکدیگر( افراد درون و برون سازمانی) هستند. این نوع فضای اخلاقی، بیشتر در گروه های کاری نیمه خود مختار یا گروه های پژوهشی و آزمایشگاهی که به مشارکت بالا در کار نیاز است و تصمیم گیری ها به صورت مشارکتی انجام می گیرد، مشاهده می شود.در سازمان ها و شرکت های خانوادگی نیز این نوع فضای اخلاقی، بیشتر از سایر انواع فضای اخلاقی وجود دارد.
۲-۱-۶-۱-۳-فضای اخلاقی استقلال
این نوع فضای اخلاقی، از ترکیب سطح “اصول و ضوابط اخلاقی” با سطح تحلیل ” فردی” تشکیل می شود. در این فضای اخلاقی، افراد، دارای سطوح اخلاقی بالایی بوده و بر اساس اخلاقیات فردی که البته مثبت و انسانی نیز می باشد، عمل می کنند. این فضا، بیشتر در سازمان هایی با ساختار غیر رسمی که دارای افراد بالغ و حرفه ای هستند و خلاقیت و ابتکار عمل برای سازمان مهم است، وجود دارد. درسازمان هایی با این نوع فضای اخلاقی، به دلیل حرفه ای و بالغ بودن افراد، قوانین مدون سازمانی کمتری وجود دارد و سازمان به اصول فردی افراد و تصمیمات آنها احترام می گذارد. افراد نیز به صورت اختیاری، اخلاقی و انسانی عمل می کنند.
۲-۱-۶-۱-۴-فضای اخلاقی قوانین سازمانی
این نوع فضای اخلاقی، از ترکیب سطح “اصول اخلاقی” از بعد معیار و ضوابط اخلاقی و سطح تحلیلی"محلی” تشکیل می شود. در این نوع از فضای اخلاقی، افراد از قوانین مدون و صریح سازمانی تبعیت می کنند؛ و بر اساس آنها تصمیم گیری می کنند. فردی که بیشتر و بهتر از قوانین سازمانی تبعیت کند،از نظر سازمان، فردی اخلاقی است. این نوع فضا، بیشتر در سازمان های دیوان سالارانه که دارای قوانین صریح، شفاف و مدون و ساختاری رسمی و سلسله مراتبی منظم هستند؛ وجود دارد. افراد در این فضا،به دنبال حداکثر کردن منافع سازمان، بر اساس اصول و قوانین سازمانی بوده و بیشترین احترام و توجه رابه قوانین سازمانی دارند.
۲-۱-۶-۱-۵-فضای اخلاقی قوانین حرفه ای
این نوع فضای اخلاقی، از ترکیب سطح “اصول و قوانین اخلاقی” از بعد معیار ضوابط اخلاقی و سطح تحلیل “جهانی” تشکیل می شود. افراد در این فضا، بر اساس اصول اخلاقی جهان شمول و حرفه ای رفتار می کنند. مبنای تصمیم گیری در این فضا، اصول و قوانین خارج از سازمان، مانند قانون اساسی کشور، اصول مذهبی و قوانین حرفه ای جهانی مرتبط با سازمان است. برای مثال پزشکان، وکلا وحسابداران حرفه ای و .. بر اساس اصول و قوانین حرفه ای و جهانی، حرفه و تخصص خود عمل می کنند.این نوع فضا، بیشتر در سازمان های حرفه ای و تخصصی با کارکنان بالغ مشاهده می شود. دراین فضای اخلاقی، کارکنان، قوانین و مقررات حرفه خود را رعایت می کنند. درموقعیت های تصمیم گیری در این فضا؛ کارکنان باید تصمیمات خود را براساس احکام و قوانین برخی سیستم های بیرونی اتخاذکنند (ویکتورو کالن[۱۹]، ۱۹۸۸)
۲-۱-۷-عوامل تاثیر گذار بر رفتار اخلاقی:
با بررسی ادبیات نظری موجود در زمینه عوامل تاثیر گذار بر رفتار اخلاقی افراد در سازمان، در می یابیم مدل های متعددی در این زمینه در دنیا وجود دارد که از جمله مهمترین آنها عبارتند از:

 

    • مدل اخلاق در بازاریابی  (بارتلز[۲۰], ۱۹۶۷)

 

    • مدل تعامل فرد  موقعیت  (تروینو[۲۱], ۱۹۸۶)

 

    • مدل رفتاری تصمیم گیری اخلاقی و غیر اخلاقی  (بومر، گراتو، گراوندر و توتل[۲۲], ۱۹۸۷)

 

    • مدل رفتار اخلاقی  (استند ، ورل و استید[۲۳]۱۹۹۰)

 

    • مدل تحریک رفتار اخلاقی در سازمان ها  (مک دونالد و نیجهوف[۲۴], ۱۹۹۹)

 

    • چارچوب اخلاق (پینتر  مورلند[۲۵], ۲۰۰۱)

 

در مجموع با مطالعه مدل های متعدد رفتار اخلاقی، عوامل متعددی به عنوان فاکتورهای اثرگذار بر رفتار اخلاقی در سازمان شناسایی شده اند. در اکثر مدل های اخلاقی، فاکتورهای مشابهی به عنوان عوامل اثرگذار بر رفتار اخلاقی سازمان ها معرفی شده اند که می توان این فاکتورها را در سه دسته کلان، میانی و خرد دسته بندی نمود. موارد زیر (که جمع بندی مدل های موجود در زمینه رفتار اخلاقی در سازمان می باشد) این عوامل و چگونگی تاثیر آنها بر عملکرد اخلاقی و رفتار اخلاقی کارکنان را نشان می دهد که در نهایت می تواند منجر به سلامت اداری سازمان گردد.
عوامل تاثیرگذار بر رفتار اخلاقی کارکنان را می توان در سه طبقه کلی جای داد:
الف) سطح کلان: مربوط به فاکتورهایی که در محیط خارجی سازمان وجود دارند. این فاکتورها معمولا تحت کنترل سازمان ها نیستند و از سوی سیستم های فرادست به آنها تحمیل می گردند.
ب) سطح میانی: اشاره به فاکتورهای سطح سازمانی دارد. سازمانها معمولا قدرت مانور خوبی بر روی این فاکتورها دارند و اکثر آنها از طریق سیاستها و برنامه های سازمانی قابل کنترل هستند.
ج) سطح خرد: اشاره به فاکتورهای سطح فردی دارد. این فاکتورها در درون کارکنان سازمان جای دارند و سازمان می تواند از طریق تغییر دادن فاکتورهای سطح میانی، روی بعضی از فاکتورهای این سطح نیز تاثیر بگذارد.
در ادامه فاکتورهای موجود در هر سطح تشریح می گردد.
فاکتورهای سطح کلان اثر گذار بر رفتار اخلاقی
فرهنگ: منظور از فرهنگ در سطح کلان، چیزی است که با قومیت افراد نسبت نزدیکی دارد.
فرهنگ های مختلف، باعث ایجاد استانداردهای اخلاقی ناهمگون و نامتشابه می شوند.
اقتصاد: شرایط اقتصادی سازمان(مثل مسائل مالی) موجب رفتار غیراخلاقی در سازمان می شود. معیارهای اقتصادی بلندمدت با تصمیمات اخلاقی همبستگی بیشتری دارند. شرایط اقتصادی بی ثبات و فشارهای رقابتی می تواند به رفتار غیر اخلاقی در سازمان دامن بزند.
محیط سیاسی: شرایط سیاسی بی ثبات می تواند بر رفتار اخلاقی تاثیر بگذارد.
تکنولوژی: تکنولوژی می تواند بر افزایش رفتار غیراخلاقی در سازمانها تاثیر بگذارد. مثل شنود مکالمات، ضبط پست الکترونیک و…
مذهب: تمایلات مذهبی یکی از تنظیم کننده های اخلاقی مهم مردمی هستند.
قانون: گاهی اوقات قوانین مبهم هستند و افراد نمی توانند در چالشهای اخلاقی که به صورت روزمره با آنها درگیر هستند، از این قوانین استفاده کنند. خیلی وقت ها مردم فکر می کنند چون کارشان مشکل قانونی ندارد، پس اخلاقی است. اما قانونی بودن و اخلاقی بودن ضرورتا با هم معنای یکسانی ندارند (اینگراید ناد[۲۶]، ۲۰۰۴).

فاکتورهای سطح میانی اثر گذار بر رفتار اخلاقی
رقابت: اقدامات رقبا می تواند تعدیل کننده تصمیمات اخلاقی و رفتار اخلاقی باشد.
نظام پاداش: پاداشهای مالی و غیر مالی موجب ترویج رفتار غیر اخلاقی می شود.
اصول رفتاری: خط مشی های اخلاقی سازمان به صورت قابل ملاحظه ای تصمیمات غیر اخلاقی را کاهش می دهد.
خصوصیات شغلی: مشاغلی که ارتباطاتی با خارج از سازمان دارند به صورت بالقوه، امکان بیشتری برای ایجاد معضلات اخلاقی نسبت به مشاغلی با ارتباطات داخل سازمانی دارند. هر چه شغل متمرکزتر باشد، احتمال بیشتری برای اتخاذ تصمیمات اخلاقی وجود دارد.
منابع: کمیابی منابع و فشار سهامداران ممکن است موجب تخطی از رفتار اخلاقی در درون سازمان گردد.
فرهنگ سازمانی: فرهنگ می تواند موجب ایجاد هنجارهای جمعی شود که راهنمای رفتار هستند .
فاکتورهای متعددی از جمله اهداف شرکت، خط مشی بیان شده و فرهنگ سازمان یا شرکت در حیطه کار قویا تصمیمات مدیران را در مورد اخلاقی یا غیر اخلاقی عمل کردن تحت تاثیر قرار می دهد . فرهنگ شرکت و ساختار رسمی سازمان تاثیر فوق العاده ای بر شرایط اخلاقی کارکنان دارد.
اهداف سازمان: وقتی هدف اصلی نرخ بازگشت سرمایه تعریف شود، اخلاقی عمل کردن تبدیل به یک هدف فرعی می شود.
رفتار مدیر: مدیریت ارشد خودش یک مدل نقش است و نباید پیامهای مبهم ارسال کند و در حالی که از استانداردهای اخلاقی خاصی سخن می گوید، در عمل تابع استانداردهای دیگری باشد . مدیریت ارشد نباید رفتارهای غیراخلاقی را ترویج کند. از طرفی رفتارهای اخلاقی شرکت و صنعت باید ارتقاء داده شده و تقویت شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...