راهنمای نگارش پایان نامه در مورد یکپارچه سازی زنجیره تأمین و جهت گیری بازار و اثرات ... |
۳-۱۰- تعریف عملیاتی متغیرها
۳-۱۰-۱- یکپارچهسازی زنجیره تأمین
یکپارچهسازی زنجیره تأمین در اصل یکی کردن شرکای زنجیره (حلقهها) را مدنظر ندارد، بلکه هدف، یکی کردن دیدگاه ها، اهداف و استراتژیها است. همه این حلقهها باید بفهمند که با هم شریک بوده و کسی در این زنجیره موفق است که حلقههای موفق دیگری وی را دربرگرفته باشند. موفقیت یک حلقه در گرو موفقیت حلقههای دیگر است و شکست یک حلقه، شکست حلقههای دیگر را در پی خواهد داشت. یکپارچهسازی زنجیره تأمین ممکن است که به عنوان فرایند تعامل و همکاری که در آن شرکتها در یک زنجیره تأمین با هم به طریقه تعاونی و همکارانه جهت رسیدن به نتایج قابل قبول متقابل کار می کنند، تعریف شود.
در پژوهش حاضر با توجه به این که ما این متغیر را در دو زیر متغیر به اشتراکگذاری اطلاعات و هماهنگی عملیاتی مورد بررسی قرار دادهایم با طرح سؤالات ۱ تا ۵ برای متغیر به اشتراکگذاری اطلاعات و ۶ تا ۱۰ برای هماهنگی عملیاتی، این متغیر عملیاتی گردیده است.
۳-۱۰-۲- جهتگیری بازار
جهتگیری بازار، اشاره به جهتدهی بازار به سمتی است که موجبات ایجاد ارزش افزوده را برای مشتریانش فراهم میسازد و نقش بنیادی در استراتژی و مدیریت سازمانی بازی می کند.
در پژوهش حاضر این متغیر از طریق دو زیر متغیر جهتگیری رقبا و مشتریمداری مورد سنجش قرار گرفته است. با طرح سؤالات ۱۱ تا ۱۳ برای متغیر جهتگیری رقبا و ۱۴ تا ۱۷ برای متغیر مشتریمداری، متغیر جهتگیری بازار عملیاتی گردیده است.
۳-۱۰-۳- عملکرد شرکت
مفهوم عملکرد سازمانی دارای جنبه های بسیاری است و هریک از آنها به طرق مختلفی در مطالعات پیشین درباره مدیریت زنجیره تأمین، مورد بهره برداری قرار گرفتهاند. در این مطالعه دو جنبه مهم آن یعنی عملکرد عملیاتی و عملکرد کسب و کار مورد بررسی قرار گرفته است. که به طور خاص، عملکرد عملیاتی به اصلاح و بهبود واکنش شرکت به تغییرات محیطی نسبت به رقبا اشاره دارد، درحالی که عملکرد کسب و کار به عملکرد مالی شرکت در ارتباط با بازده سرمایه گذاری، سودآوری و درآمد خالص اشاره می کند. با طرح سؤالات ۲۲ تا ۲۵ برای متغیر عملکرد عملیاتی و ۲۶ تا ۳۰ برای متغیر عملکرد کسب و کار، متغیر عملکرد شرکت عملیاتی گردیده است.
۳-۱۰-۴- هماهنگی درون کارکردی
هماهنگی درون کارکردی به هماهنگی منابع شرکت و فعالیتهای مشتریمدار، در سراسر شرکت اشاره دارد.
این متغیر در پژوهش حاضر به عنوان یک متغیر کنترل مورد بررسی قرار گرفته و با طرح سؤالات ۱۸ تا ۲۱ عملیاتی گردیده است.
۳-۱۱- روش تجزیه و تحلیل داده ها
مدلیابی معادلات ساختاری[۵۰] یک تکنیک تحلیل چند متغیری بسیار کلی و نیرومند از خانواده رگرسیون چند متغیری و به بیان دقیقتر بسط “مدل خطی کلی” است. که به پژوهشگر امکان میدهد مجموعه ای از معادلات رگرسیون را به گونه هم زمان مورد آزمون قرار دهد. مدلیابی معادله ساختاری یک رویکرد جامع برای آزمون فرضیههایی درباره روابط متغیرهای مشاهده شده و مکنون است که گاه تحلیل ساختاری کوواریانس، مدلیابی علّی و گاه نیز لیزرل[۵۱] نامیده شده است اما اصطلاح غالب در این روزها، مدلیابی معادله ساختاری یا به گونه خلاصه SEM است (هومن، ۱۳۹۱، ص ۱۱).
مدل معادلات ساختاری یک ساختار علی خاص بین مجموعه ای از متغیرهای پنهان[۵۲] و متغیرهای مشاهده شده[۵۳] است. با بهره گرفتن از مدل معادلات ساختاری روابط بین متغیرهای پنهان با یکدیگر و نیز گویه های سنجش هر متغیر پنهان با متغیر مربوط قابل بررسی است. مدلهای نظری چند متغیره را نمی توان با شیوه دو متغیری که هر بار تنها به رابطه یک متغیر مستقل با یک متغیر وابسته در نظر گرفته می شود، ارزیابی کرد. تجزیه و تحلیل چند متغیره به یک سری روشهای تجزیه و تحلیل اطلاق می شود که ویژگی اصلی آنها، تجزیه و تحلیل همزمان K متغیر مستقل و n متغیر وابسته است.
به طور کلی روابط بین متغیرها در مدل معادلات ساختاری دو دسته است:
مدل اندازه گیری یا تحلیل عامل تأییدی: روابط بین متغیرهای پنهان با متغیرهای آشکار
مدل ساختاری یا مدل تحلیل مسیر: روابط بین متغیرهای پنهان با یکدیگر
برای بررسی مدل، نخست از تحلیل عاملی تأییدی برای سنجش روابط متغیرهای پنهان با گویه های سنجش آنها استفاده شده است. مدل اندازه گیری (تحلیل عاملی تأییدی) ارتباط گویه ها یا همان سوالات پرسشنامه را با سازهها مورد بررسی قرار میدهد. سپس با بهره گرفتن از مدل ساختاری ارتباط عاملها با یکدیگر جهت آزمون فرضیات مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در واقع تا ثابت نشود نشانگرها یا همان سوالات پرسشنامه، متغیرهای پنهان را به خوبی اندازه گیری کرده اند، نمی توان روابط را مورد آزمون قرار داد. لذا برای اینکه مفاهیم به خوبی اندازه گیری شده اند از مدل اندازه گیری یا تحلیل عاملی تأییدی استفاده می شود.
۳-۱۲- آزمونهای برازندگی مدل
آزمونهای برازندگی نشان می دهند مدل طراحی شده توسط پژوهشگر چقدر براساس داده های واقعی مشاهده شده، پشتیبانی می شود. یکی از آزمونهای برازندگی آزمون نیکوئی برازش خی ـ دو است. نیکوئی برازش به عبارت ساده یعنی تا چه حد مدل نیکو و برازنده است یا چقدر خوب طراحی شده است.
شاخص های متعددی برای سنجش برازندگی مدلها وجود دارد. برخی از مهمترین این شاخص ها عبارتند از: CFI، NNFI، NFI، AGFI، GFI، SRMR. با این وجود دو شاخص اصلی که بسیار مورد تأکید است و در خروجی لیزرل به وضوح مشاهده می شود شاخص خی ـ دو و شاخص RMSEA است.
جدول ۵-۳ خلاصه دامنه پذیرش شاخص های برازندگی
شاخص های برازندگی | X2/df | RMSEA | SRMR | GFI | AGFI | NFI | NNFI | IFI |
دامنه پذیرش | ۱ ـ ۵ | ۵/۰> | ۵/۰> | ۹/۰< | ۹/۰< | ۹/۰< | ۹/۰< | ۰ـ ۱ |
(منبع: کلانتری، ۱۳۸۸)
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 06:23:00 ب.ظ ]
|