دانلود مطالب پایان نامه ها در مورد بررسی ضرورت و امکان آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی دانشگاه ها- ... |
روش تدریس منفعل
عوامل موثری در امر آموزش است که عدم رعایت آن باعث ایجاد انفعال در امر آموزش فلسفه بوده است و جزو محدودیت های ما می باشد. از آن دسته می توان به عدم فرهنگ سازی، محدودیت محتوا، نبود استاد آموزش دیده، روش تدریس سنتی اشاره نمود.
این مهارت های موجود مستلزم توجه فلسفی دانشجویان به تمامی محتواهای در دسترس شان می باشد.
در این باره می توان اذعان نمود که: ” حالا اگر آن دانشجوی غیر انسانی از رهگذر این مهارتها علاقمند شد که برود و مطالعه بکند، این مهم است. حتی من میخواهم بگویم، مطالعه هم باید به شیوه فلسفهورزانه باشد. یعنی چی. فرض ما میخواهیم یک کتابی ببریم و به اینها معرفی کنیم. آن کتاب باید به شیوه فلسفهورزانه خوانده بشود. یعنی در جمع خوانده بشود. بحث و گفتگو بشود. نقادی بشود و رد بشود. نه تسلیم آن بشود. چون او خالی الذهن است، دو سهتا کتاب فلسفی میخواند تسلیم الذهن میشود.”
نتیجهگیری و پیشنهادها
مقدمه
در ساختار آموزش عالی ایران جای توجه به موضوع فلسفه ورزی و آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی از دو جهت حائز اهمیت می باشد. بعد اول نیاز جدی فضای کنونی به موضوع تولید علم و رشد علمی است که این موضوع در نسبت جدی با فلسفه ورزی به معنای عام و فلسفه علم به معنای خاص صورت می پذیرد. بعد دوم نیز فلسفه ورزی و مشی فلسفی دانشجویان(بزرگسالان) می باشد از حیث وظیفه ای که در آینده و در حضور در اجتماع بر دوش شان می باشد که هم می توان بر رشد فکری تاکید نمود و هم توجه فلسفی به موضوعات و مولفه های اخلاقی خصوصا اخلاق حرفه ای. به عبارتی هر دوی این موارد در قالبی بدیع تحت عنوان استادپروری به معنای تربیت دانشجویان در مقام فلسفه ورزی قابل جمع و مطرح شدن می باشد. این تربیت نیز مسلما می بایست در فضای آموزش عالی و در شرایطی بازسازی شده اتفاق بیفتد تا چالش ها، نقاط قوت و ضعف و فرصت های موجود لحاظ گردد.
بنابراین چنانچه بحث شد، سؤال پژوهش حاضر این است که بررسی ضرورت و امکان آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی چگونه است و بر چه اجزایی دلالت دارد. پس از آنکه در فصل چهار یافتههای این پژوهش عنوان شد، اکنون به بحث درباره ی هریک از مقوله های نتیجه شده از داده های کیفی پرداخته می شود. در پایان این فصل نیز محدودیت ها و پیشنهادهای این مطالعه خواهد آمد.
بنابر آنچه در روش کدگذاری نظریه زمینه ای در فصل سه بحث شد، یافته های این پژوهش ابتدا به صورت مفهوم، سپس به صورت محور و در نهایت به صورت مقوله گزینشی شکل گرفته اند.
مفاهیم برگرفته از متن اصلی مصاحبه برای هر فرد تعداد متغیری داشته و به دلیل حجم زیاد در این گزارش آورده نشده است. محورها که همان کدهای مشترک هستند، در مرحله دوم کدگذاری مشتمل بر …… موضوع شدند، که در ابتدای این فصل می آید.
پس از آن مقوله های محوری برای مرحله سوم بررسی گردید و بر اساس اشتراکات محورهای به دست آمده، ترکیب شد. پنج مقوله حاصل، مدلی برای وضعیت آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی است که در قالب رشد دانشجوی ایده آل یا به عبارتی عام تر استاد پروری لحاظ گردیده است. نمونهی مد نظر را نشان می دهد و این نتیجه اصلی این مطالعه محسوب می گردد. تلاش شده است تا برای هر مقوله بر اساس تنوع کشف شده، شواهدی از متن اصلی مصاحبات آورده شود.
یافته های مرحله دوم
جدول ۵-۲: یافته های پژوهش در مرحله کدگذاری محوری
ردیف | محور | تکرار |
۱ | حقیقت طلبی | |
۲ | سوالات مبنایی، عمیق و جامع نگر | |
۳ | پرسش گری متعالی و دغدغه ساز | |
۴ | زندگانی غایت مند و هدف مدار | |
۵ | تفکر زمینه مند ساحت مدار | |
۶ | مفروضات، باور و نگرش فلسفی | |
۷ | مهارت(فعالیت و گفتگو) فلسفی |
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 05:43:00 ب.ظ ]
|