دانلود مقالات و پایان نامه ها درباره بررسی دور باطل رکود تورمی در ایران، از منظر اجرای ... |
در سالهای 1368 تا 1371، سهم درآمد نفت در بودجه به شدت افزایش پیدا کرده است. در سال 1372 و 1373 این سهم به 50 درصد تقلیل پیدا کرده است. اما در سالهای 1374 و 1375 سهم درآمدهای نفتی در بودجه دولت به حدود 75 درصد افزایش پیدا کرده است و برخلاف روند تورم که از سال 1374 به بعد به سرعت کاهش پیدا کرده است، اما این سهم به کندی تقلیل پیدا کرده است و در نهایت در سال 1379 به حدود 42 درصد رسیده است. پس از آن در دوره زمانی 1379 تا 1386 که اقتصاد در ثبات نسبی قرار گرفته است، سهم درآمد نفت از حدود 50 درصد تا 63 درصد در حال افزایش بوده است. از سال 1384 تا سال 1390 در گذر زمان سهم درآمدهای نفت از کل درآمدهای دولت کاهش پیدا کرده است و از حدود 60 درصد به 25 درصد رسیده است. در سال 1391 هم سهم درآمد نفت مجددا به حدود 55 درصد افزایش پیدا کرده است.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت، روند تغییرات درآمدهای نفتی و سهم آن در بودجه دولت، موجب تغییر در شاخص قیمت مصرف کننده شده است و به طور کلی بر شکل گیری و تداوم رکودتورمی در ایران اثرگذار بوده است. به دلیل وابستگی شدید ساختار بودجه دولت به درآمدهای نفتی، تغییر در سهم این درآمدها، اثرات تفاوتی بر تغییرات رشد اقتصادی و تورم در ایران بر جای گذاشته است. با توجه به نمودار شماره 5، اثر تغییرات این سهم بر روندهای تورم کاملا مشهود است. تقریبا در همه سالها، با افزایش سهم درآمدهای نفتی در بودجه، تورم به شدت افزایش پیدا کرده است. اما در مورد ارتباط بین سهم درآمدهای نفتی و رشد اقتصادی این ارتباط کاملا دقیق نیست و در برخی از سالها افزایش سهم درآمدهای نفتی در بودجه موجب افزایش و در برخی دیگر، موجب افول رشد اقتصادی شده است. دلیل چنین رفتاری را میتوان در کارکرد نهادهای موجود در جامعه جستجو کرد. یعنی عدم وجود نهادهای اقتصادی کارا، که به تخصیص این منبع درآمدی در فعالیتهای مولد بیانجامد، نهادهایی شکل گرفتهاند که این درآمدها را به منبع توزیع رانت و ربا و فساد تبدیل کرده اند. همچنین در این نمودار، رشد درآمدهای نفتی هم مورد بررسی قرار گرفته شده است. این متغیر در طول دوره زمانی مورد بررسی نوسانات زیادی را تجربه کرده است، اما رفتار خاصی که در همه سالها دیده می شود، آن است که در سالهایی که رشد درآمدهای نفتی به شدت فزاینده بوده، تورم شدید و رشد اقتصادی اندک به وقوع پیوسته است.
همچنین به دلیل وابستگی ساختار اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی، انتظار میرود تغییرات آن بر روند سایر متغیرهای اقتصادی نیز تاثیر گذار باشد.
3-2-6) نقدینگی:
نقدینگی عبارت است از جمع سپردههای دیداری بخش خصوصی نزد بانکها، سکه و اسکناس در دست مردم و سپردههای مدتدار و پساندازهای مردم نزد بانکها. (شاکری، 1389 : صفحه 944) از آنجا که میزان کالاها و خدمات در جامعه محدود است، پس باید میزان نقدینگی متناسب با آنها تغییر کند و در شرایطی که میزان نقدینگی از میزان کالاها و خدمات بیشتر باشد، بروز تورم محتمل خواهد بود. مدیریت مقدار نقدینگی بر عهده نظام بانک است و توانایی بانک در مدیریت آن نشاندهنده توانایی بانکها برای ایفای تعهدات مالی خود در طول زمان است.
نمودار شماره 6: مقدار نقدینگی
ماخذ: آمارهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
همانطور که نمودار بالا گویای آن است، مقدار نقدینگی در طول دوره مورد بررسی به شدت افزایش پیدا کرده است. رشد نقدینگی در طول 23 سال، در هر سال حدود 30 درصد بوده است. همچنین اگر نقدینگی اضافه شده جذب بخش تولید شود، تورم ایجاد نخواهد کرد و زمینه برای رشد اقتصادی را فراهم کرد. اما با توجه به روند رشد تولید ناخالص داخلی که پیش از این بررسی شد، افزایش نقدینگی در ایران نتوانسته چنین دستاوردی داشته باشد. رشد اقتصادی اندک در طی دوره زمانی مورد بررسی، نشاندهنده آن است که بخش تولیدی کشور از افزایش نقدینگی سهم زیادی نبرده است و نتوانسته به رشد دست پیدا کند.
بنابراین تزریق این حجم نقدینگی به بازار، بدون آنکه بستر مناسب برای جذب آن در اقتصاد وجود داشته باشد، اثرات مخرب تورمی در جامعه بر جای خواهد گذاشت و نقدینگی اضافی موجب نهادینه شدن تورم خواهد شد. این وضعیت در حالی به وقوع پیوسته است که اگر این نقدینگی به بخشهای تولیدی اقتصاد سرازیر میشد، میتوانست زمینه رشد تولید و رشد اقتصادی را فراهم نماید. بنابراین عدم وجود نهادهایی که بتوانند زمینه تخصیص بهینه این نقدینگی به بخشهای تولیدی را فراهم نمایند، مشکلات تورمی را بر اقتصاد تحمیل خواهند کرد و موجب افزایش شدید قیمتها خواهند شد.
3-2-7) مقایسه نرخ رشد نقدینگی با دوره های رکودتورمی:
تورم در هر اقتصادی به درجه قدرت جذب پول در آن اقتصاد بستگی دارد. اگر درجه جذب پول در اقتصاد بالا باشد، نقدینگی افزایش یافته جذب تولید خواهد شد و تورم بالایی را ایجاد نخواهد کرد، اما اگر پایین باشد تورمهای شدید بروز خواهد کرد. قدرت جذب پول را میتوان با اثرگذاری آن بر تولید و بخش عرضه اقتصاد نیز سنجید. وقتی بخش عرضه اقتصاد بیکشش یا کمکشش باشد، افزایش نقدینگی موجب تورم شدید خواهد شد و سیر صعودی مقدار نقدینگی و رشد نقدینگی، سبب به وجود آمدن خسارتهای جبرانناپذیری به اقتصاد کشور خواهد شد.
نمودار شماره 7: روند رشد نقدینگی و رکودتورمی
ماخذ: آمارهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
نرخ رشد نقدینگی در ابتدای دوره با رقم 19.5 درصد آغاز شده است و روند صعودی داشته است تا اینکه در سال 1372 به 34.2 درصد رسیده است. از سال 1372 تا 1374 نرخ رشد نقدینگی از 34 درصد به 28.5 درصد تقلیل و سپس به 37.5 درصد رسیده است. با توجه به اینکه رکودتورمی از سال 1370 آغاز شده و تا 1373 ادامه پیدا کرده است، نوسانات نرخ نقدینگی را میتوان در شکل گیری آن تاثیرگذار دانست. در سالهای 1375 و 1376 نرخ رشد نقدینگی به شدت کاهش پیدا کرده است و از 37 درصد در سال 1375 به 15 درصد در سال 1376 رسیده است. در همین دو سال نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی روند کاهش داشته اند.
در سال 1378 که اقتصاد در رکودتورمی قرار گرفته، نقدینگی از 19 درصد به 20 درصد افزایش پیدا کرده است. در سال 1379 اقتصاد ایران از رکودتورمی خارج شده است اما افزایش نرخ رشد نقدینگی شدت گرفته و به 29 درصد رسیده است. در این سال نرخ تورم به طور قابل ملاحظهای کاهش پیدا کرده است و افزایش نقدینگی موجب افزایش رشد اقتصادی گردیده است. در سال 1381 نیز این تاثیر رشد نقدینگی بر تولید، با شدت بسیار کمتری مجددا تکرار شده است. اما در سال 1382 نرخ رشد نقدینگی به 26 درصد تقلیل پیدا کرده است و نرخ تورم هم در این سال به مقدار بسیار ناچیزی کاهش پیدا کرده است. در سال 1383 نیز برخلاف اینکه رشد نقدینگی به 30 درصد رسیده است، نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی کاهش پیدا کرده اند.
در سالهای 1384 تا 1387 اقتصاد دو بار در رکودتورمی قرار گرفته است. در این سالها نرخ رشد نقدینگی از 34 درصد به 39 درصد افزایش پیدا کرده است و اقتصاد در سال 1385 وارد رکودتورمی شده است. در سال 1386 که نرخ رشد نقدینگی روند کاهشی خود را آغاز کرده، اقتصاد نیز از رکودتورمی خارج شده است. در سال 1387 هم با اینکه باز هم رشد نقدینگی کاهش پیدا کرده است، اما با توجه به سایر متغیرها، اقتصاد مجددا در رکودتورمی قرار گرفته است. در سال 1388 به رغم رشد مثبت مقدار نقدینگی، نرخ تورم کاهش پیدا کرده است. اما از سال 1389 که رکودتورمی آغاز شده است، رشد نقدینگی از 25 درصد، به 19.5 درصد در سال 1390 کاهش پیدا کرده است. در این سال با کاهش رشد نقدینگی، نرخ رشد اقتصادی هم کاهش پیدا کرده است و با افزایش نرخ تورم، رکودتورمی آغاز شده است. در نهایت نرخ رشد نقدینگی در سال 1391 به مقدار 30 درصد افزایش پیدا کرده است و رکودتورمی هم در این سال شدیدتر شده است.
روند تغییرات این متغیر اقتصادی بیانگر آن است که اقتصاد ایران بیسابقهترین رشدهای نقدینگی را در سالهایی تجربه کرده است؛ که مهمترین و بحرانیترین مشکل تولیدکنندگان بحران کمبود نقدینگی بوده است. بنابراین اقتصاد ایران از عدم وجود نهادهای کارایی که به جای توزیع رانت، به فعالیتهای تولیدی مولد بپردازند، رنج میبرد. ترکیبی از ملاحظات ساختاری و اقتصاد سیاسی موجب شکل گیری و تقویت مستمر پدیده انفعال پولی در تحولات نقدینگی ایران بوده است. اما دنبالهروی بخش قابل ملاحظهای از تغییرات نقدینگی از نوسانات درآمدهای نفتی و دنبالهروی بخش دیگری از تغییرات نقدینگی از سیاستهای مالی دولت، نشاندهنده انفعال نقدینگی به مثابه یک ریشه بسیار مهم و البته مغفول نوسانات نرخ تورم در کشور است. از منظر اقتصاد سیاسی نیز ناتوانی مقام پولی در هدایت نقدینگی به سمت فعالیتهای مولد (پارادوکس نقدینگی) و ناتوانی مقام پولی در توزیع منطقی نقدینگی وجوه دیگری از این انفعال را به نمایش می گذارد. (مومنی، 1392) نهادهای غیرمولد موجب پیچیدهتر شدن مشکلات اقتصادی و شکل گیری پارادوکس نقدینگی در اقتصاد ایران در طی دوره زمانی مورد بررسی شده اند. از طرفی تورمهای فزاینده هم دولتهایی را که با نگرههای سیاستی کوتاهمدت، سعی در حل مشکلات اقتصادی دارند، مجاب کرده است تا برای پنهان کردن تورم واقعی، ولو در کوتاهمدت، نقدینگی را افزایش دهند. گرچه این کار در کوتاهمدت تورم را تا حدی کنترل خواهد کرد، اما موجب افزایش پایه پولی خواهد شد و در نهایت خود دولت به عنوان بزرگترین بخش اقتصادی، از مشکلات تورمی که در جامعه شکل خواهد گرفت، آسیب خواهد دید.
3-2-8) کسری بودجه دولت:
هنگامی که بر خلاف پیش بینیهای بودجه، مخارج دولت نسبت به دریافتیهای آن افزایش مییابد و کسری بودجه شکل خواهد گرفت.
نمودار شماره 8 : کسری بودجه در ایران
ماخذ: آمارهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
اگر تامین مالی کسری بودجه از طریق بهره گیری از تسهیلات تکلیفی نظام بانکی صورت گیرد، محدودیت اعتبارات برای بخش خصوصی به وجود خواهد آمد. همچنین با افزایش تقاضای وام و اعتبارات از طرف دولت، نرخ بهره افزایش خواهد یافت. افزایش نرخ بهره هزینه های تولید را افزایش خواهد داد و افزایش هزینه های تولید منجر به کاهش تولید خواهد شد.
افزایش تقاضای وام و اعتبارات نسبت به عرضه آنها منجر به جانشینی جبری تامین مخارج دولت به جای بخش خصوصی خواهد شد و این عامل هم می تواند زمینه کاهش سرمایه گذاری و کاهش تولید را به وجود آورد. بنابراین افزایش کسری بودجه دولت بر کاهش سرمایهگذای و کاهش تولید تاثیرگذار است. از طرفی وقتی دولت برای تامین کسری بودجه خود از نظام بانکی بهره میگیرد، تقاضای اضافی ایجاد خواهد کرد و این تقاضای اضافی، تشدیدکننده تورم است. بدین ترتیب پیشی گرفتن درآمدهای دولت بر مخارج آن محرک شکل گیری رکودتورمی خواهد شد و ادامه پیدا کردن آن برای دوره های طولانی، امکان شکل گیری دور باطل رکودتورمی را افزایش خواهد داد.
3-2-9) رشد بدهی دولت و موسسات دولتی به کل سیستم بانکی و بانک مرکزی:
همانطور که در کسری بودجه گفته شد، پیشی گرفتن مخارج دولت از درآمدهای آن، به عنوان یکی از عوامل شکل گیری رکودتورمی است. حال برای بررسی آنکه چه میزان از این کسری بودجه از طریق وام از بانک مرکزی و سایر بانکهای دولتی و خصوصی بوده است، روند سهم بدهیهای دولت و شرکتها و موسسات دولتی در قالب بخش دولتی از تولید ناخالص داخلی، بررسی خواهد شد:
نمودار شماره 9: روند سهم بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی و رکودتورمی
ماخذ: آمارهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت، افزایش بدهی دولت و شرکتها و موسسات دولتی به سیستم بانکی موجب کاهش پویاییهای بخش غیردولتی خواهد شد، انگیزه فعالیتهای اقتصادی توسط بخش غیردولتی را نیز کاهش خواهد داد.
سهم بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی در ایران در طول زمان همواره در حال افزایش بوده است و از سال 1387 به بعد، به شدت افزایش پیدا کرده است. این اقدام دولتها موجب افزایش نرخ بهره در بازارهای مالی خواهد شد و بخش تولیدی را با مشکل کمبود نقدینگی مواجه خواهد کرد. وقتی دولتها از چنین رویکردی برای تامین منابع مالی خود استفاده کنند، تولیدکنندگان هنگام تامین مالی فعالیتهای خود با مشکل مواجه خواهند شد و ایجاد عدم اطمینان نسبت به آینده اقتصادی، هزینه فرصت سرمایه گذاریها در بخشهای تولیدی را افزایش داده و انگیزه آنها برای سرمایه گذاری کاهش خواهد یافت. بنابراین افزایش انضباط مالی دولت و پایبندی دولت به تعهدات مالی خود، در کاهش حجم بدهیهای بخش دولتی به سیستم بانکی تاثیرگذار خواهد بود.
3-2-10) رشد نرخ ارز:
اصولا یک پاسخ ساده و بدون ابهام به این سوال که یک کشور کوچک بهتر است نظام ثابت یا قابل انعطاف ارز داشته باشد، وجود ندارد. در واقع انتخاب بهترین سیاست ارزی بستگی به اهداف اقتصادی سیاستگذاران و مسئولان، منبع شوکهای مختلف وارده بر اقتصاد و ویژگیهای بنیانی و ساختاری اقتصاد مورد نظر دارد. بنابراین فرضیات مختلف درباره هریک از این عوامل، می تواند در میزان و درجه انعطافپذیری نرخ ارز موثر باشد و تئوری اقتصادی نمیتواند یک دستورالعمل کلی و عام برای انتخاب نرخ ارز بهینه انتخاب نماید. (آقولی و همکاران، 1370 : صفحه 20)
در اقتصاد ایران نرخ ارز در سالهای مختلف با هر یک از دو نوع نظام ارزی تعیین شده است و برای اینکه اثرگذاری نوع نظام ارزی بر قیمت ارز در تحلیل وضعیت به وجود آمده اخلال ایجاد نکند، از نرخ ارز بازار آزاد که با توجه به نرخ مبادلات بازار تعیین می شود، استفاده شده است. در اینجا اثر تغییرات نرخ ارز بازار آزاد بر شکل گیری دوره های رکودتورمی ارزیابی خواهد شد:
نمودار شماره 10: روند رشد نرخ ارز و رکودتورمی:
ماخذ: آمارهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
قیمت مطلق نرخ ارز مبادلهای در سال 1368 و 1369 افزایش پیدا کرده اند و اما تغییرات رشد نرخ ارز در این سالها منفی بوده است. در سال 1369 از شدت نرخ رشد قیمت نرخ ارز مبادلهای در بازار آزاد کاسته شده است.
در سال 1370 رشد نرخ ارز در بازار آزاد تقریبا متوقف شده است، اما با آغاز رکودتورمی، در این سال و ادامه پیدا کردن آن در سال 1371، نرخ ارز رشد 5 درصدی داشته است و به رقم 5.4 درصد رسیده است. در سال 1371 علی رغم آنکه نرخ ارز به روند افزایشی خود ادامه داده است و به رقم رشد 20.5 درصد رسیده است، نرخ تورم و رشد اقتصادی کاهش پیدا کرده اند. در سالهای 1372 تا 1374 قیمت ارز هم رشد قابل ملاحظهای داشته است. در این سالها علاوه بر اینکه قیمت مطلق نرخ ارز بازار آزاد از 1498 ریال به 4036 رسیده است، 23 درصد تغییر قیمت هم اتفاق افتاده است. در این دوره رقم رشد نرخ ارز از 20.5 درصد در سال 1372 به 53.2 درصد در سال 1374 صعود کرده است.
در این سالهای 1375 و 1376 همزمان با کاهش رشد نرخ ارز ، نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی هم کاهش پیدا کرده اند. رشد نرخ ارز از رقم 10 درصد در سال 1375 به 7.5 درصد در سال 1376 تقلیل یافته است.
در سال 1377 نرخ ارز به شدت افزایش پیدا کرده است و به نرخ رشد 35 درصد رسیده است. در سال 1378 قیمت نرخ ارز در بازار آزاد افزایش 2166 ریالی داشته است، اما از شدت نرخ رشد آن نسبت به سال 1377 کاسته شده است؛ در نهایت کاهش رشد نرخ ارز هم نتوانسته مانع شکل گیری رکودتورمی در این سال شود.
در سال 1379 همزمان با افزایش نرخ رشد اقتصادی و کاهش نرخ تورم، رشد نرخ ارز هم به شدت کاهش پیدا کرده است و به رقم 5.8- رسیده است. در سالهای 1379 تا 1383 با اینکه نرخ رشد اقتصادی و نرخ تورم نوسانات مثبت و منفی داشته اند، اما رشد نرخ ارز از یک روند باثبات برخوردار بوده است و با نرخ تقریبا ثابتی افزایش پیدا کرده است. در این سالها قیمت ارز در بازار آزاد از 8131 به 8747 رسیده است و از سال 1379 تا 1382 هر سال تقریبا 3.3 درصد به رشد نرخ ارز افزوده شده است. در سال 1383 از شدت نرخ رشد قیمت ارز کاسته شده و نرخ رشد قیمت ارز در سال 1383 با 1 درصد تغییر به رقم 5.1 درصد رسیده است.
در سال 1384 از رشد نرخ ارز کم شده و به رقم 3.4 درصد رسیده است. این روند کاهشی در سالهای 1385 و 1386 ادامه پیدا کرده است. در سال 1385 اقتصاد ایران در رکودتورمی قرار گرفته است، در این سال با اینکه رقم مطلق نرخ ارز افزایش پیدا کرده است اما از نرخ رشد آن کاسته شده است. در سال 1386 رشد نرخ ارز به 1.4 درصد تقلیل پیدا کرده است و در سال 1387 مجددا به سرعت افزایش نرخ ارز افزوده شده و نرخ رشد آن به 3.4 درصد افزایش پیدا کرده است. در سال 1387 که اقتصاد ایران درگیر رکودتورمی بوده، رشد نرخ ارز هم افزایش پیدا کرده است.
از سال 1388 تا 1391 هر سال به شدت رشد نرخ ارز افزوده شده است. در سال 1389 رشد نرخ ارز 6.23 درصد بوده است. این رقم در سال 1390 به 28 درصد و در سال 1391 به 92.2 درصد رسیده است. در سال 1391 که رشد اقتصادی به منفیترین مقدار خود رسیده است، نرخ ارز در بازار آزاد رشد بیسابقهای داشته است و نرخ تورم هم به شدت افزایش پیدا کرده است. با توجه به ابعاد گسترده افزایش قیمت نرخ ارز در بازار آزاد و وابستگی شدید ایران به واردات مواد اولیه برای تولید، میتوان نقش رشد قیمت ارز را عاملی تاثیرگذار بر شکل گیری رکودتورمی در چنین ابعاد گستردهای، در سالهای 1390 و 1391 به شمار آورد.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت، روند تغییرات این متغیر اقتصادی بیانگر آن است که تاثیرات رشد نرخ ارز بر اقتصاد کشور در شکل گیری دوره های رکودتورمی از طریق اثرگذاری آن بر کاهش تولید با افزایش قیمت هزینه نهادههای تولید و افزایش تورم تعیین می شود. آمارهای تغییرات نرخ ارز در بازار آزاد گویای این هستند که ارتباط تنگاتنگی بین رشد نرخ ارز با تغییرات تولید و رشد اقتصادی و نرخ تورم در ایران وجود دارد. نرخ ارز مبادلهای در طول دوره 1368 تا 1391 دستخوش تغییرات زیادی شده است. سیاستهای ارزی که به منظور و با هدف حفظ قدرت رقابتی خارجی اجرا شده اند، از طریق ارتباط تنگاتنگ بین نرخ تورم داخلی و تعدیل نرخ ارز بر اساس آن، زمینه بیثباتی در اقتصاد را فراهم کرده اند و حتی در شکل گیری تورمهای لجام گسیخته هم تاثیرگذار بوده اند. (آقولی و همکاران، 1370 : صفحه 74) در واقع تغییر در نظام ارزی وقتی یکباره انجام شده و به صورت شوکهایی به بازار تحمیل شود، مبادلهها را از روند عادی خود خارج خواهد کرد. این تغییرات که در مبادلات بازار آزاد که نهادهای نظارتی قادر به نظارت کامل بر روند مبادلات در آن نیستند، به وضوح آشکار خواهد شد. وقتی ساختار اقتصادی به دلیل عدم وجود ساختار تولیدی مناسب، نیازمند واردات برای تامین مواد اولیه و واسطهای یا کالای نهایی برای تامین تقاضای فزاینده مردم باشد، تغییرات نرخ ارز اثرات تورمی شدیدی بر جای خواهند گذاشت. از طرفی برخی از دولتها، بدون توجه به ظرفیت تولید و کشش صادرات، این اقدام را انگیزهای برای افزایش تولید و صادرات معرفی کرده اند، اما همین بیتوجهی می تواند مشکلات این بخش را شدیدتر کند و موجب بدتر شدن وضعیت تولید شود. از سویی دیگر با توجه به اینکه بخش اعظمی از ارز در ایران از طریق صادرات نفت به دست می آید و کنترل منابع آن در دست دولت است، میتوان این تغییرات در قیمت ارز را به عنوان سیاستی دانست که دولت به عنوان منبع درآمدی خود از آن استفاده می کند. اما استفاده از چنین سیاستهایی، در نهایت موجب تورمهای فزایندهای خواهد شد، که خود دولت به عنوان بزرگترین مصرف کننده در اقتصاد، از پیامدهای آن متضرر خواهد شد.
قوانینی که برای تعیین نرخ ارز رسمی در کشور برقرار شده اند، موجب تحولات گستردهای در معاملات بازار آزاد شده اند. همچنین با توجه به اینکه اقتصاد ایران برای تولید هم به واردات وابسته است، افزایش نرخ ارز با افزایش هزینه های بخش تولید، بر این بخش هم بسیار اثرگذار خواهد بود.
3-2-11) رشد درآمد ملی:
درآمد ملی به کلیه درآمدهایی اطلاق می شود که در یک سال معین به آحاد جامعه در ازاء شرکت مستقیم عوامل تولید آنها در تولید پرداخت می شود. بنابراین درآمد ملی همان درآمد عوامل تولید است. (شاکری، 1389 : صفحه 56) درآمد ناخالص ملی در ایران از مجموع خالص مالیاتهای غیرمستقیم با تولید ناخالص ملی، در حسابهای ملی به دست می آید. مقدار خالص درآمد ملی هم با کسر استهلاک از درآمد ناخالص ملی به دست می آید.
رشد که به تغییر کمی یک متغیر در طی زمان گفته می شود، برای درآمد ملی در بین سالهای 1368 تا 1391 محاسبه شده است. دلیل بررسی شاخص رشد درآمد ملی این است که ؛ رشد درآمد ملی در واقع همان رشد درآمد عوامل تولید است، بنابراین با بررسی تغییرات آن میتوان دید که در دورههایی که اقتصاد در رکودتورمی بوده، این شاخص اقتصادی دچار چه تحولاتی شده است.
نمودار شماره 11: روند رشد درآمد ملی و رکودتورمی
ماخذ: آمارهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
در سال 1368 درآمد ملی با رشد 13 درصدی روند صعودی خود را آغاز کرده است و در سال 1369 این رقم به 21.7 درصد، رسیده است. کاهش نرخ تورم و افزایش رشد اقتصادی در این سال را میتوان در افزایش 8.5 درصدی رشد درآمد ملی، تاثیر گذار دانست.
در دوره 1370 تا 1373 که اقتصاد ایران در دام رکودتورمی گرفتار شده است، روند رشد درآمد ملی در این سالها به تغییرات نرخ تورم، به شدت حساس بوده است. در سال 1372 که از نرخ تورم کاسته شده است، درآمد ملی نیز رشد قابل ملاحظهای را تجربه کرده است و با 34 درصد تغییر به رقم رشد 36 درصدی دست یافته است. این مقدار رشد درآمد ملی در کل دوره مورد بررسی نیز بیسابقه است و مجددا تکرار نشده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 05:42:00 ب.ظ ]
|