کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



کمیسیون گزارش های خود را به طور مستقیم به وزرای نفت دو کشور تقدیم می کند. بر اساس ماده ۲۰ این موافقت نامه، وزرای نفت دو دولت در زمینه اعطای امتیاز یا اصلاح قراردادهای امتیاز بهره برداری منابع طبیعی مشترک تبادل نظر می کنند. و چنانچه یکی از دولتها با پیشنهادات دولت دیگر موافق نباشد، قبل از انعقاد قرارداد یا اصلاح آن، مراتب را به دولت دیگر کتباً اعلام می کند.
حل و فصل اختلافات ناشی از تفسیر و اجرای این موافقت نامه طبق ماده ۲۲ در وهله اول از طریق شیوه های مسالمت آمیز حل و فصل اختلافات از جمله رجوع به اتحادیه عرب و در وهله بعد مراجعه به دیوان بین المللی دادگستری صورت می گیرد. موافقت نامه طائف ،متعاقب اجازه دو دولت به دارندگان امتیاز نفت جهت توسعه مشترک میادین واقع در منطقه حائل تنظیم شده است .بدین ترتیب که دولتها در قسمت تحت حاکمیت خود در منطقه مذکور ، قراردادهایی را با کمپانی های نفتی منعقد کردند و دراین قراردادها به این شرکتها اجازه دادند که با سایر شرکتهای صاحب امتیاز در قسمت اختصاصی طرف مقابل ،به صورت مشترک مبادرت به بهره برداری کنند. به عنوان مثال ،عربستان در۲۰ فوریه ۱۹۴۹ موافقت نامه اعطای امتیاز با شرکت پاسفیک غربی امضا کرد ودر آن به این شرکت اجازه داد که شرکت مذکور در محدوده تقسیم نشده منطقه حائل با شرکتهای دیگر قرارداد عملیات مشترک منعقد نماید[۹۵۷]. از آنجا که کویت نیز در سال ۱۹۴۹ امتیاز نفت منطقه مربوط به خود را به شرکت آمریکایی امین اویل اعطا کرده بود،در سال ۱۹۵۶ دوشرکت پاسفیک غربی و امین اویل قرارداد حفاری مشترک ودرسال ۱۹۶۰ موافقت نامه عملیات مشترک منعقد نمودند[۹۵۸]. پس از مطالعات و بررسی کمیسیون فنی مشترک و بر مبنای پیشنهادات این کمیسیون در علامت گذاری منطقه حائل، دو دولت در سال ۱۹۶۹ یک موافقت نامه تکمیلی امضاء کردند که جزء لاینفک موافقت نامه طائف می باشد و طبق ماده ۱ آن خط مرزی منطقه حائل بین دو طرف بر اساس مختصات طول و عرض جغرافیایی بر روی نقشه تحدید شد. [۹۵۹] در سال ۲۰۰۰ موافقت نامه تحدید حدود دریایی در مناطق مجاور منطقه تقسیم شده بین عربستان و کویت، منعقد شد.[۹۶۰] در مقدمه این سند به موافقت نامه ۱۹۶۵ و موافقت نامه ۱۹۶۹ اشاره و بر روابط برادرانه و دوستانه دو کشور تأکید شده است. خط مقسم مرز دریایی دو کشور در مناطق مجاور مرز خشکی بین دو کشور بر مبنای مختصات طول و عرض جغرافیایی در مواد ۱تا۴ تعریف شده است. در ماده ۵ این سند به ضمیمه این موافقت نامه اشاره شده و این ضمیمه جزء لاینفک معاهده تلقی گردیده است. ضمیمه مذکور مقرر می دارد «دو دولت توافق می کنند که منابع طبیعی واقع در دریا، در مجاورت منطقه تقسیم شده بایستی تحت حاکمیت مشترک باشد…..» .
بنابراین ملاحظه می شود که تا قبل از دوران تقسیم منطقه حائل ،کل این منطقه در خشکی تحت رژیم حاکمیت مشترک قرار داشته وپس از تقسیم نیز منابع طبیعی واقع در بستر وزیر بستر دریا در مجاورت این منطقه فراتر از شش مایل دریایی کماکان مشترک باقی مانده است.این رژیم حتی با وجود معاهده تحدید حدود دریایی سال ۲۰۰۰ بدون تغییر باقی مانده است.تاکنون میادین مشترک متعددی تحت رژیم این معاهده استخراج شده اند.یکی از این میادین در منطقه حائل میدان وفرا[۹۶۱] بود که در غرب این منطقه قرار داشت و در سال ۱۹۵۳ بوسیله شرکت نفتی American Independent کشف شد. شرکت مذکور از طرف کویت و شرکت نفتی Pacific Western از طرف عربستان امتیاز بهره برداری را بدست آورده و به صورت مشترک عملیات تولید را آغاز نمودند. در سال ۱۹۶۷ بیش از ۵۸۴ میلیون بشکه نفت از این میدان توسط این شرکتها تولید شد. میدان وفرا اولین میدان خشکی استخراج شده در منطقه حائل بین دو کشور بود که به بهره برداری رسید دو شرکت بهره بردار مبادرت به تشکیل یک کمیته مشترک عملیات کردند که به نمایندگی از آنها عملیات بهره برداری را هدایت و کنترل می کرد[۹۶۲].میدانهای نفتی به اسامی خفجی[۹۶۳] و حوت[۹۶۴] در این منطه به صورت مشترک توسط دو کشور بهره برداری می شود و مجموعاً روزانه ۳۰۰هزار بشکه نفت از آنها تولید می گردد توسعه میدان خفجی توسط دو شرکت Kuwait Gulf Oil Co و شرکت ژاپنی Arabian Oil Co در قالب یک قرارداد مشارکت در سرمایه گذاری صورت می گیرد آنها مبادرت به تأسیس یک شرکت واحد به نامAl- Khafji Joint Operation (Kjo) کرده اند[۹۶۵]. بنا بر اعلام اداره اطلاعات انرژی آمریکا در سال ۲۰۰۸ کل ذخیره نفت خام اثبات شده دو کشور در منطقه حائل ۵ میلیارد بشکه می باشد[۹۶۶]. کل تولید نفت روزانه از میادین خشکی و دریایی این منطقه ۶۰۰ هزار بشکه در روز است. میدانهای مشترک وفرا، هما[۹۶۷] و ام القدیر جنوبی[۹۶۸] که در خشکی قرار دارند توسط شرکت نفتی Chevron Texaco در قالب یک قرارداد امتیاز بهره برداری می شوند[۹۶۹] و شرکت Chevron ) Texaco( که امتیاز بهره برداری در خشکی در این منطقه را از طرف دولت عربستان بدست آورده بود، با دولت کویت به نسبت سهم کویت در این منطقه شریک شد و سهم عربستان را به صورت مالیات و حق الامتیاز پرداخت می کرد. این شرکت در سال ۲۰۰۵ میزان تولید خود را به ۴۲۰ هزار بشکه نفت در روز رساند. علاوه بر این سه میدان خشکی دیگر یعنی وفرا، فواریس جنوبی[۹۷۰] و ام قدیر جنوبی[۹۷۱] را نیز مورد بهره برداری قرار داده و مجموعاً روزانه ۵۵۰ هزار بشکه نفت از این میدان تولید می کند. شرکت مذکور، امتیاز بهره برداری را در این منطقه تا سال ۲۰۳۹ از سوی عربستان بدست آورده است[۹۷۲].
پایان نامه
گفتار دوم : موافقت نامه بحرین - عربستان سعودی[۹۷۳]
این موافقت نامه در ۲۲ فوریه ۱۹۵۸ بین دو دولت منعقد و در مقدمه آن به اعلامیه های دو کشور در سال ۱۹۴۹ در مورد اکتشاف منابع بستر دریا اشاره شده ناظر به تحدید حدود مرز دریایی بین دو کشور بوده و در ماده ۱ آن ۱۶ نقطه جغرافیایی تعریف و حدود آنها معین گردیده است. ماده ۲ این موافقت نامه یک منطقه خاص را تعریف کرده که از نظر اکتشاف و استخراج نفت در محدوده حاکمیت عربستان سعودی قرار می گیرد این ماده مقرر می دارد « اکتشاف منابع نفت در این منطقه به روشی انجام می پذیرد که پادشاهی عربستان تعیین کند. مشروط به آنکه دولت عربستان نیمی از منافع حاصله از اکتشاف و استخراج نفت را به دولت بحرین بپردازد. این موضوع خللی به حاکمیت عربستان و حق اداره این منطقه توسط دولت عربستان وارد نمی کند.»
در واقع ماده ۱ این موافقت نامه، مرز دریایی بین دو کشور را بر اساس خط میانه تقسیم کرده، اما از آنجا که اعمال خط میانه، باعث می شود که میدان نفتی ابوصفا[۹۷۴] توسط خط مذکور به دو نیم تقسیم شود و این امر با اصل وحدت مخزن منافات دارد، طبق ماده ۲ یک منطقه خاص که شامل میدان مذکور نیز می شود تحت صلاحیت عربستان قرار گرفته و تنها نیمی از منافع حاصله به بحرین تعلق می گیرد.[۹۷۵]البته در عمل، عربستان به منظور کمک به اقتصاد بحرین مقدار بیشتری از سهم بحرین در میدان ابوصفا، به این کشور اعطا می کند. تا سال ۲۰۰۴ روزانه ۱۵۰ هزار بشکه از تولید میدان از طریق خط لوله زیردریایی به بحرین ارسال می شد و عربستان درصدد است این میزان را به سیصد هزار بشکه در روز افزایش دهد که به این ترتیب میزان برداشت عربستان از میدان مذکور از ۵۰% کمتر خواهد شد. در سال ۲۰۰۷ بیش از ۶۷ میلیون بشکه نفت از این میدان توسط عربستان سعودی برداشت شد[۹۷۶].
گفتار سوم : موافقت نامه قطر – ابوظبی [۹۷۷]
این موافقت نامه در ۲۹ مارس ۱۹۶۹ بین قطر و ابوظبی منعقد شد. در ماده ۴ آن مرز دریایی قطر و ابوظبی بر اساس نقاط مشخص و بر مبنای طول و عرض جغرافیایی تعریف شده است. ماده ۶ سند مذکور که ناظر به حوزه نفتی البندق[۹۷۸] می باشد مقرر می دارد:
«میدان البندق بایستی به صورت مساوی بین دو طرف تقسیم شود. دو طرف به صورت دوره ای در خصوص تمام مسائل مربوط به این میدان و اکتشاف آ ن، به منظور اعمال حق حاکمیت خود بر مبنای انصاف و عدالت مشورت خواهند کرد.»
بر اساس ماده ۷ موافقت نامه فوق اکتشاف و بهره برداری میدان البندق به وسیله شرکت مناطق دریایی ابوظبی[۹۷۹] و مطابق مقررات ابوظبی و شرایط این موافقت نامه صورت می گیرد و منافع حاصله از آن بر اساس این موافقت نامه بین دو طرف تقسیم می شود. دلیل درج این ماده این است که نقطه B خط تحدید حدود با چاه شماره ۱ میدان نفتی البندق تلاقی می کند و به منظور حفظ یک پارچگی مخزن و جلوگیری از عبور خط مرزی از وسط میدان مذکور، بهره برداری آن به ابوظبی واگذار شده است[۹۸۰].
میدان البندق در سال ۱۹۶۵ کشف شد و پس از آنکه فرامرزی بودن آن مشخص شد، در موافقت نامه تحدید حدود سال ۱۹۶۹ بهره برداری مشترک طرفین از آن مقرر شد. شرکتهای بریتیش پیترولیوم، توتال و شرکت ژاپنی United Petroleum Development که امتیاز بهره برداری از سوی ابوظبی را به دست آوردند کمپانی نفتی بندق[۹۸۱] را تشکیل دادند. از سال ۱۹۷۵ تولید میدان به میزان روزانه ۳۰۰ هزار بشکه آغاز شد اما به جهت کاهش فشار مخزن، در اواخر دهه ۷۰ میلادی تولید روزانه به ۱۰ هزار بشکه کاهش یافت و سال ۱۹۷۹ تولید نفت از این میدان متوقف گردید .در سال ۱۹۸۳ با سرمایه گذاری ۴۰۰ میلیون دلاری تولید از سر گرفته شد و به تدریج به روزانه ۱۵ تا ۲۰ هزار بشکه افزایش یافت و این میزان در سال ۱۹۹۷ به ۴۲۵ هزار بشکه در روز رسید. در سال ۲۰۰۳ تولید روزانه این میدان ۴۸۵ هزار بشکه در روز بود و پیش بینی می شود در سال ۲۰۱۲ این میزان به ۹۶۲ هزار بشکه در روز برسد[۹۸۲].
گفتار چهارم : موافقت نامه تحدید حدود ایران – عربستان سعودی
این موافقت نامه در سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۷ شمسی) بین دو کشور ایران و عربستان سعودی منعقد شده و طولانی ترین خط تحدید حدود دریایی در فلات قاره که دارای ۱۲۰ مایل طول و ۹۳ تا ۱۳۵ مایل عرض است را در بر می گیرد. اسناد تصویب این موافقت نامه در ۲۹ ژانویه ۱۹۶۹ مبادله شد. قانون تصویب موافقت نامه حاکمیت بر جزایر فارسی و عربی و تحدید حدود فلات قاره بین ایران و عربستان در یازدهم آبان ۱۳۴۷ به تصویب مجلس سنا و یک روز بعد به تصویب مجلس شورای ملی رسید[۹۸۳]. این موافقت نامه مشتمل بر مقدمه و ۵ ماده دو نامه ضمیمه و یک نقشه است. بر اساس ماده یک موافقت نامه حاکمیت ایران بر جزیره فارسی و حاکمیت عربستان بر جزیره العربی به رسمیت شناخته شد و مقرر گردید که هر یک از دو جزیره دارای دریای سرزمینی به عرض ۱۲ مایل از پایین تر حد جزر باشند. همچنین، حق حاکمیت دو طرف بر منابع طبیعی بستر و زیر بستر دریا در مناطق مربوط به خودشان شناسائی گردیده است. خط مرزی جدا کننده فلات قاره دو کشور در ماده ۳ بر اساس مختصات جغرافیایی ترسیم گردیده است.
ماده ۴ موافقت نامه مذکور می گوید: «هر یک از طرفین موافقت می نماید که در داخل منطقه ای به عرض پانصد متر از خط مرزی مشروحه در ماده ۳ و در امتداد خط مزبور در نواحی تحت البحری سمت مربوط به او عملیات حفاری نفتی رأساً و یا به وسیله مقامات مجاز از طرف او انجام نگیرد. منطقه مذکور مرزی اندازه گیری خواهد شد.»
ضمیمه شماره یک موافقت نامه مذکور اسناد مبادله شده بین وزیر نفت عربستان سعودی و رئیس هیأت مدیره شرکت ملی ایران است که به عنوان جزئی از موافقت نامه به تصویب دو دولت رسیده و در واقع به منزله توافق دو دولت می باشد، مقرر می دارد:
«عملیات حفاری نفتی که انجام آن به موجب ماده ۴ موافقت نامه در نامه مشروحه در ماده مذکور ممنوع اعلام گردید است (از این پس نامه ممنوعه نامیده خواهد شد) شامل عملیات بهره برداری مستقیم از این ناحیه ممنوعه و همچنین، شامل کلیه عملیات حفاری که ممکن است در ناحیه ممنوعه از تأسیسات منصوبه در خارج ناحیه ممنوعه، انجام شود، خواهد بود
«اصطلاح «عملیات حفاری نفتی» به طوری که در ماده ۴ موافقت نامه به کار است ناظر بر حفاری برای نفت وگاز خواهد بود.»
«دولتین متبوعه اطمینان حاصل خواهند نمود که چاه های حفر شده در مجاورت بلا فصل ناحیه ممنوعه چاه های عمودی باشد. معهذا هر گاه جلوگیری از انحراف چاه از لحاظ فنی و با صرف هزینه های معقول اجتناب پذیر نباشد، چنین انحرافی تخطی از موافقت نامه نخواهد شد. مشروط بر آن، که از لحاظ روش صحیح حفاری این انحراف به میزان حداقل بوده و به علاوه طرف مربوطه از چنین انحرافی قصد تخلف از مقررات مندرج در موافقت نامه حاضر را نداشته باشد. چنانچه دولتین متبوعه توافق نمایند که تزریق گاز و یا حفاری یک چاه از لحاظ فنی برای مخزن فریدون و مرجان مفید و مناسب است، دولتین مذکور نسبت به موقعیت و انجام حفاری چاه ها و عملیات آنها در ناحیه ممنوعه منحصراً به منظور معین در این بند توافق خواهند نمود. مشروط بر آنکه، چاه هایی که حفر خواهند شد، مستقیماً توسط هر یک از دولتین یا عامل مجاز هر یک، در طرف مربوطه ناحیه ممنوعه خود و تحت شرایط و مقررات مورد توافق دو دولت انجام گردد.دولتین متبوع، مستقیماً توسط هر یک از دولتین یا عامل مجاز خود، کلیه اطلاعاتی را که ضمن حفاری چاه های واقعه تا فاصله دو کیلومتری خط مرزی درباره اندازه گیری انحراف چاه ها تحصیل می گردد، با یکدیگر مبادله خواهند نمود. این مبادله اطلاعات به صورت متقابل و به طور مداوم انجام می گیرد.»
«هر یک ار دو دولت اطمینان حاصل خواهند کرد که شرکت های عامل مجاز از طرف هر یک از آنان به انجام عملیاتی مبادرت نخواهند کرد که احیاناً به علت مغایرت با اصول حفاظت فنی طبق روش های صحیح متداول در صنعت نفت برای مخازن نفت و گاز در ناحیه فریدون و مرجان زیان بخش تلقی گردد.»
در خلال مذاکرات تحدید حدود، بخش شمالی منطقه موضوع مذاکره یکی از پیچیده ترین مباحث بود. زیرا جزیره ایرانی خارک و حوزه نفتی مرجان در این بخش قرار داشت. ایران معتقد بود خط منصف بایستی به نحوی ترسیم شود که تأثیری در جزیره خارک نداشته باشد و جزیره خارک جزء سرزمین اصلی ایران قلمداد شود. در حالی که عربستان سعودی معتقد به ترسیم خط منصف بین دو سرزمین اصلی و بدون توجه به موقعیت جزیره خارک بود. تفاوت این دو روش حدود ۶ مایل دریایی بود که حاوی مخازن عمده نفت بود. دو دولت توافق کردند که منطقه اختلافی در این منطقه بر اساس خط منصفی ترسیم شود که جزیره خارک متعلق به ایران باشد. اما از آنجا که در قسمتی که با این روش به عربستان تعلق می گرفت، کمپانی های دارای امتیاز بهره برداری از سوی ایران، مبادرت به اکتشاف نفت کرده بودند، این ترتیب نیز رسماً مورد توافق و امضای دو طرف قرار نگرفت. سرانجام در هنگام انعقاد موافقت نامه نهایی خط تحدید حدود به نحوی ترسیم شده که میادین کشف شده نفت در بخش شمالی بر مبنای یک خط منصف به دو نیم تقسیم شده و منطقه دریایی موسوم به فریدون به ایران و منطقه دریایی مرجان به دولت عربستان تعلق گرفت و این نحوه تحدید حدود بر مبنای مفهوم تقسیم مساوی نفت درجا صورت پذیرفت. اگرچه، جزیره خارک به طور کامل در ترسیم خط میانه مذکور محاسبه نشد.[۹۸۴]
موافقت نامه ایران وعربستان سعودی فاقد تعهد ایجابی همکاری وعملیاتی است.هیچ گونه ساز وکار ناظر بر توسعه مشترک میادین نفت وگاز در مناطق مرزی دریایی مورد توافق قرار نگرفته است. تنها نکته معطوف به روح همکاری در این سند تعیین منطقه ممنوعه ولزوم اجتناب طرفین از حفاری انحرافی ودر مواردی تبادل اطلاعات است.
گفتار پنجم : موافقت نامه ایران – شارجه
سیر تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی و تحولات مربوط به اشغال توسط انگلستان و باز پس گیری آنها ارتباطی با موضوع این رساله ندارد. اجمال سخن آنکه در سال ۱۹۷۱ پس از مذاکرات طولانی میان انگلستان و ایران، از آنجا که جزایر تنب در قسمت شمالی خط میانه خلیج فارس قرار داشتند، دولت بریتانیا به صورت شفاهی به ایران اعلام کرد که می تواند این جزایر را پس بگیرد.[۹۸۵] اما در مورد ابوموسی در ۲۹ نوامبر ۱۹۷۱ بین ایران و حاکم شارجه موافقت نامه ای امضاء شد. در این موافقت نامه هیچ یک از طرفین ادعای طرف مقابل را در مورد حاکمیت این جزیره به رسمیت نشناخته است. در عین حال کنترل و تصرف جزیره توسط دو طرف و نیز شناسایی آبهای سرزمینی ۱۲ مایلی ( مطابق قانون آبهای سرزمینی ایران) پذیرفته شده است. ماده ۵ موافقت نامه مقر می دارد:
«استخراج منابع نفت و ذخایر زیر زمینی در زیر گستره آبهای کرانه ابوموسی که در چارچوب قرار داد موجود میان شارجه و شرکت نفت و گاز بیوتس صورت می گیرد، باید از سوی ایران به رسمیت شناخته شود. نیمی از درآمد نفتی دولتی از استخراج این منابع باید مستقیماً از سوی شرکت یاد شده به دولت ایران پرداخته شود و نیمی دیگر به شارجه تعلق می گیرد.»[۹۸۶]
توجه به مواد ۱و۵ این موافقت نامه حاکی از آن است که ترتیب مقرر در آن مبنی بر تقسیم مساوی درآمد منابع نفت و گاز، یک ترتیب موقت است. نقطه قوت ماده ۵ آن است که هیچگونه تعهدی برای ایران در پرداخت هزینه ها و مشارکت در امر استخراج پیش بینی نشده است. اما نقطه ضعف آن این است که اولاً به رغم ادعاهای تاریخی ایران در مورد جزیره ابوموسی و این که ایران همواره مدعی بوده که این جزیره بخش لاینفک خاک ایران می باشد، از نیمی از منابع نفت و گاز تحت آبهای مجاور جزیره ابوموسی چشم پوشی شده است. البته این چشم پوشی می تواند نوعی مصالحه برای کسب امتیاز بزرگتر یعنی کنترل کامل نظامی و امنیتی بر هر سه جزیره تلقی شود. ثانیاً چگونگی محاسبه هزینه ها و درآمد منابع طبیعی مسکوت مانده و در واقع ابتکار عمل در دست طرف مقابل است و بر مبنای این ماده ایران هیچ نظارت و کنترلی بر عملیات استخراج و تولید نفت و چگونگی محاسبه عواید حاصله ندارد. از همه مهم تر اینکه ماده ۵ موافقت نامه فقط ناظر بر منابع طبیعی تحت امتیاز شرکت بیوتس است و اشاره ای به اکتشافات آینده نداشته و فاقد حکمی در زمینه چگونگی مواجهه با موضوع بعد از انقضای قرارداد شرکت مذکور است. در هر صورت موافقت نامه ایران و شارجه از زمره موافقت نامه هایی ا ست که بهره برداری از میدان مشترک را به یکی از طرفین واگذار می کند.
گفتار ششم : موافقت نامه تحدید حدود فلات قاره ایران- عمان
تحدید حدود دریایی در تنگه ها بر اساس دو قاعده تالوگ[۹۸۷] و خط میانه صورت می گیرد. تالوگ یا ژرفاب در رودخانه های قابل دریانوردی و کانال ها قاعده ای شایع است. در حالیکه خط منصف برای تحدید حدود فلات قاعده اعمال می شود. از آنجا که دو کشور ایران و عمان بر دو طرف تنگه هرمز حاکمیت دارند و دارای سواحل مقابل می باشند، قاعده عرفی تقسیم فلات قاره بر اساس خط منصف نیز قابل اعمال است.[۹۸۸] مذاکرات دو دولت ایران و عمان در مورد تحدید حدود مناطق دریایی خود در سال ۱۹۷۱ آغاز و منجر به انعقاد موافقت نامه ای در ۲۵ جولای ۱۹۷۴ شد. اسناد تصویب این معاهده در ۲۸ می ۱۹۷۵ مبادله گردید. قانون موافقت نامه تحدید حدود فلات قاره بین دولت ایران و عمان در ۲۶ آبان ۱۳۵۳ به تصویب مجلس شورای ملی و در شانزدهم دی ماه همان سال به تصویب مجلس سنا رسید[۹۸۹]. طبق ماده یک این موافقت نامه خط مرزی فلات قاره بین دو کشور بر اساس مختصات طول و عرض جغرافیایی تعیین شده است. اگرچه بین ایران وعمان موافقت نامه مستقلی در مورد میادین مشترک نفت وگاز منعقد نگردیده ، در عین حال ماده ۲ این موافقت نامه که حاوی شرط مخزن مشترک می باشد، مقرر می دارد:
«هرگاه ساختمان زمین شنا سی نفتی واحد یا هر ساختمان زمین شنا سی واحد یا میدان معدنی دیگر از یک طرف خط مرزی مشخص شده در ماده ۱ به طرف دیگر آن امتداد یابد و آن قسمت از این ساختمان یا میدان را که در یک طرف خط مرزی واقع شده باشد، بتوان کلاً یا جزئاً به وسیله حفاری انحرافی از طرف دیگر خط مرزی مورد بهره برداری قرار دارد در این صورت:
الف- در هیچ یک از دو طرف خط مرزی مشخص در ماده ۱ هیچ چاهی که بخش بهره ده آن از خط مرزی مذکور کمتر از ۱۲۵ متر فاصله داشته باشد حفر نخواهد شد مگر با توافق طرفین متعاهدین.
ب- در صورت بروز پیش آمد منظور در این ماده هر دو طرف این موافقت نامه حداکثر کوشش خود را به کار خواهند برد تا نسبت به نحوه هماهنگ ساختن عملیات و یک کاسه کردن[۹۹۰] آن توافق حاصل نمایند.»
در موافقت نامه ایران عمان اگر چه به طور مشخص تصریح نشده اما از اصل خط منصف برای تحدید حدود فلات قاره استفاده و در عین حال عوامل خاص چون وجود جزایر نیز مد نظر قرار گرفته است. ترسیم این خط در ماده یک این موافقت نامه به نحوی صورت گرفته که جزایر قشم و هنگام جزء سرزمین اصلی ایران تلقی شده و برای جزیره لارک نیز ۱۲ مایل دریایی به عنوان دریای سرزمینی در نظر گرفته شده است.[۹۹۱]
گفتار هفتم : موافقت نامه تحدید حدود فلات قاره ایران – بحرین
در ۱۷ ژوئن سال ۱۹۷۱ موافقت نامه تحدید حدود دریایی ایران و بحرین امضاء و اسناد تصویب مبادله و از تاریخ ۱۴ می ۱۹۷۲ لازم الاجرا گردید. در آن زمان هیچ یک از دو دولت عضو کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو نبودند. قانون موافقت نامه تحدید حدود فلات قاره بین ایران و بحرین در بیستم دی ماه ۱۳۵۰ به تصویب مجلس سنا و در سوم اسفند همان سال به تصویب مجلس شورای ملی رسید[۹۹۲].
در ماده ۱ موافقت نامه مذکور خط مرزی تعریف کننده فلات قاره بر اساس مختصات طول و عرض جغرافیایی تعریف شده است.در ماده ۲ این موافقت نامه،به طور کامل و دقیق حکم مذکور در ماده ۲ موافقت نامه تحدید حدود ایران و عمان تکرار شده و طرفین متعهد به خودداری از انجام عملیات حفاری انحرافی در فاصله ۱۲۵ متر از دو طرف خط مرزی و تلاش در جهت حصول توافق در زمینه بهره برداری هماهنگ یا یکی سازی میادین مشترک شده اند.
گفتار هشتم :موافقت نامه تحدید حدود فلات قاره ایران - قطر
این موافقت نامه در سال ۱۹۶۹ ( ۱۳۴۷ شمسی) به تصویب مقامات دو کشور رسید و اسناد آن در سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۸) مبادله شد. قانون موافقت نامه راجع به خط مرزی حدفاصل فلات قاره بین ایران و قطر در سال ۱۳۴۸ به تصویب مجلس سنا و مجلس شورای ملی رسید[۹۹۳]. ماده یک از سند خط مرزی فلات قاره بین دو کشور را مشخص می کند و در ماده ۲ این موافقت نامه ،تعهداتی دقیقا منطبق با تعهدات مندرج در ماده ۲ موافقت نامه های تحدید حدود دریایی ایران وبحرین و ایران و عمان ،در رابطه با مخازن مشترک نفت وگاز درج شده است.
در موافقت نامه مذکور با وجود آنکه هیچ یک از طرفین در زمان انعقاد آن عضو کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو نبوده اند، از واژه فلات قاره استفاده شده است و اگر چه به صراحت از خط منصف استفاده نشده، اما ملاحظه نحوه تعیین نقاط شش گانه ترسیم خط مرزی حاکی از آن است که طرفین از اصل تقسیم بر اساس خط متساوی الفاصله استفاده کرده اند و مبنای احتساب این خط سواحل سرزمین اصلی دو طرف می باشد و حتی جزایری چون کیش،لاوان و هندورابی به عنوان مبنای محاسبه در نظر گرفته نشده اند و این امر حاکی از آن است که در زمان انعقاد این معاهده ملاحظات اقتصادی و سیاسی و نه حقوقی مدنظر آنها بوده است[۹۹۴].
در برخی از مناطق دریایی مجاور، سواحل ایران، با کشورهای همسایه تحدید حدود صورت نگرفته است. این مسأله می تواند در نحوه بهره برداری از میادین نفت و گاز تأثیر عمیقی داشته باشد.
مبحث سوم : مناطق اختلافی دریای ایران با کشورهای همسایه در خلیج فارس
در برخی از مناطق دریایی خلیج فارس به دلایلی چون اختلاف در حاکمیت بر جزایر ،مختصات جغرافیایی و دلایل سیاسی تاکنون تحدید حدود صورت نگرفته ودر بعضی از این نقاط چشم انداز روشنی جهت توافق طرفین اختلاف وجود ندارد. بعضی از این نقاط در مجاورت آبهای ایران قرار دارد.
گفتار اول: منطقه دریایی مجاور ایران و عراق
در شمال خلیج فارس مثلثی وجود دارد که بین ایران، عراق و کویت مشترک بوده و فاقد تحدید حدود دریایی است. وضعیت عراق در این منطقه را مانند وضعیت آلمان در دریای شمال ارزیابی کرده اند.[۹۹۵] در این منطقه، عراق دارای دسترسی محدودی به خلیج فارس می باشد و سواحل آن مجاور سواحل ایران و کویت است، در حالی که، سواحل کویت و ایران مقابل هم قرار دارد. در نتیجه به لحاظ شکل ساحل عراق، تقسیم آب بر مبنای خط متساوی الفاصله موجب می شود این کشور سهم واقعی خود از دریا را دریافت نکند.[۹۹۶] اختلاف اصلی ایران و عراق در زمینه فلات قاره خلیج فارس، ناشی از اختلاف دیدگاه آنها در مورد محل عبور شط العرب به خلیج فارس است. درواقع توافق در مورد این نقطه، در واقع به منزله توافق در مورد منطقه و محدوده فلات قاره بین آنهاست.[۹۹۷] در دهه ۱۹۵۰ شرکت ملی نفت ایران، قرارداد بهره برداری از میادین نفتی در منطقه ای به مساحت ۵۶۰۰ کیلو متر مربع را با شرکت آجیپ ایتالیا در شمال خلیج فارس منعقد کرد که با مخالفت کویت، عربستان سعودی و عراق مواجه شد. عراق در سال های ۱۹۵۷و۱۹۵۸ دو اعلامیه صادرو بر حاکمیت خود بر منابع طبیعی بستر دریا در مجاورت دریای سرزمینی خود و عدم شناسائی ادعا های دول همجوار در این زمینه تأکید کرد.در سال ۱۹۶۳ شرکت ملی نفت ایران مجدداً دو منطقه را در شمال خلیج فارس آماده برای حفاری اعلام کرد که مورد اعتراض عراق قرار گرفت . این کشور اعلام کرد از آنجا که بسیاری از مناطق اعلام شده به عنوان آماده برای حفاری جزء آبهای سرزمینی عراق می باشد، دولت عراق هر گونه امتیاز بهره برداری از منافع نفتی این منطقه را مردود می داند و تمام طرفهای ذی نفع قبل از اعطای مجوز اکتشاف باید به مالکیت این ذخایر توجه کنند.[۹۹۸] با وجود این اعتراضات، در ابتدا دولت عراق به دعوت دولتهای ایران، عربستان وکویت برای مذاکره در این زمینه پاسخ نداد تا اینکه در سال ۱۹۶۳ نمایندگان تمام دولتها در ژنو نشست مشترک برگزار کردند و توافق کردند اختلافات مرزی خود را حل کنند.
مذاکرات دو جانبه ایران و عراق در سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۷ منجر به آن شد که دو دولت موافقت اولیه خود را در مورد توسعه مشترک میادین نفت و گاز واقع در محدوده مورد اختلاف اعلام کردند و حتی در مورد تشکیل کمیته مشترک برای علامت گذاری فلات قاره توافق کردند ولی پیشرفت بیشتری حاصل نشد[۹۹۹]. با وجود این توافق، در ۱۳ ژانویه ۱۹۶۸ وزارت امور خارجه عراق در بیانه ای بر حق حاکمیت انحصاری و کامل عراق بر کل منطقه مورد اختلاف تأکید کرد و تمام اقدامات و توافق های صورت گرفته را مشروط به شناسائی حاکمیت کامل عراق دانست[۱۰۰۰]. در سال ۱۹۷۵ معاهده مرزی و حسن همجواری بین عراق و ایران به امضاء رسید و تکلیف تقسیم شط العرب بر مبنای تالوگ را روشن کرد ولی تحدید حدود فلات قاره به دلیل آغاز جنگ تحمیلی ناکام ماند. با وجود معاهده مذکور، تکلیف نقطه ورود شط العرب به دریا معین شده و در نتیجه ابهامات موجود در خصوص محدوده فلات قاره بین دو کشور تا حدودی بر طرف شده است. رویه ایران در معاهدات خود با عربستان، قطر، بحرین و عمان تبعیت از قاعده خط منصف با در نظر گرفتن شرایط و اوضاع و احوال بوده و اتفاقاً در بیانیه و رویه دولت عراق نیز این قاعده پذیرفته شده است. اگر چه عراق همواره به دلایلی چون امنیت و منافع حیاتی، مقایسه میزان جمعیت خود با سایر کشور ها از جمله کویت، با تبعیت از قاعده تداوم طبیعی سرزمین در تحدید حدود فلات قاره، خواهان سهم زیادی از فلات قاره خلیج فارس می باشد، اما با دقت نظر در رویه دیوان بین المللی و دادگستری از جمله آراء صادره در قضیه فلات قاره دریای شمال و فلات قاره تونس و لیبی و شکل ساحل عراق، می توان گفت قاعده قابل اعمال در مورد این کشور قاعده خط منصف اصلاح شده با توجه به شرایط و اوضاع و احوال خاص می باشد. [۱۰۰۱] در نتیجه مادام که مذاکرات تحدید حدود منجر به نتیجه ای نرسیده است، دو دولت می توانند در قالب ادامه مذاکرات ژنو یا بر مبنای جدیدی در مورد بهره برداری مشترک از میادین نفت و گاز در این منطقه اقدام نمایند.
گفتار دوم : منطقه دریایی مجاور ایران و کویت
سواحل ایران و کویت در خلیج فارس در مقابل هم قرار دارد. در سال ۱۹۵۸-۱۹۵۷ اعطای مجوز بهره برداری از میادین نفت خلیج فارس از سوی ایران و کویت در یک منطقه مورد ادعای کویت و ایران، موجب طرح مسئله تحدید حدود دریایی شد. شرکت پان آمریکن از سوی ایران و شرکت Arabian Oil Company از سوی کویت مجوز بهره برداری در این منطقه را دریافت نمودند[۱۰۰۲]. ایران مدعی بود مجوز صادره از سوی کویت با مجوز صادره از سوی ایران از حیث منطقه موضوع بهره برداری دارای تعارض می باشد.متعاقب آن در سال ۱۹۶۳ شرکت ملی نفت ایران دو منطقه را آماده حفاری اعلام نمود و دولت کویت رسماً به موضوع اعتراض و این مناطق را جزء مناطق موضوع حاکمیت خود دانست. در نشست ژنو در سال ۱۹۶۳ بیانیه مشترکی صادر شد و نمایندگان دو کشور بر عزم خود جهت تشکیل کمیسیون مشترک جهت حل مسأله تحدید حدود فلات قاره آنها تأکید کردند. در خلال مذاکراتی که از سال ۱۹۶۹ شروع شد دو دولت توافق کردند که از جزایر کوچک و کم اهمیت در بحث تحدید حدود چشم پوشی کنند. اما مانع اصلی جزیره خارک از سوی ایران و جزیره فلیکه از طرف کویت و چگونگی محاسبه آنها در موضوع تحدید حدود و همچنین وجود میدان نفتی سروش در میانه خلیج فارس و در محدوده میان دو کشور است.[۱۰۰۳] ایران معتقد است که جزیره خارک که در نزدیکی ساحل قرار دارد، باید مبنای اندازه گیری در تحدید حدود قرار گیرد که در نتیجه آن میدان نفتی سروش تحت حاکمیت ایران قرار می گیرد. از سوی دیگر کویت معتقد است که جزیره فلیکه باید جزء سواحل کویت قرار گرفته و برای آن دریای سرزمینی و فلات قاره محاسبه شود که این امر، مورد مخالفت ایران می باشد. در سال ۱۹۷۰ دو کشور توافق کردند که دو جزیره مذکور جزء سرزمین اصلی قلمداد شوند و در نتیجه به عنوان خط مبدأ در تحدید حدود قلمداد شوند. اما مانع دیگر یعنی فقدان تحدید حدود در میان کویت و سایر همسایگان آن، موجب شد توافقی صورت نگیرد. بنابراین می توان گفت که در صورت توافق کویت با سایر همسایگان خود، تحدید حدود دریایی میان ایران و کویت می تواند بر اساس منصف اندازه گیری شده از سواحل دو کشور که در جزایر خارک و فلکیه مورد اصلاحاتی قرار می گیرد صورت پذیرد و در صورت عبور خط مرزی از میدان سروش می توان با ترتیبات همکاری وحدت مخزن را حفظ نمود.
گفتار سوم : منطقه دریایی مجاور ایران و امارات متحده عربی
تحدید حدود مرز دریایی امارات متحده عربی و ایران به دلیل ادعاهای امارات نسبت به جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک تبدیل به امری پیچیده شده است. اگر چه در سال ۱۹۷۴ موافقت نامه تحدید حدودی بین ایران و امیر نشین دوبی منعقد شده است، اما این موافقت نامه لازم الاجرا نشده و تاکنون موافقت نامه ای که به طور منجز به تحدید حدود دریایی دو کشور پرداخته باشد و تکلیف حاکمیت بر جزایر را نیز به طور قطعی روشن ساخته باشد، منعقد نگردیده است. بحث در مورد ادله حاکمیت بر جزایر مذکور موضوع این رساله نمی باشد. اما اجمالاً می توان گفت که امارات مدعی است بر مبنای ترسیم خط تحدید حدود فلات قاره طبق اصل خط متساوی الفاصله جزیره ابوموسی در محدوده فلات قاره امارات قرار می گیرد.[۱۰۰۴] در حالی که ایران بر اساس حقایق حقوقی، تاریخی و جغرافیایی ادعای حاکمیت کرده و معتقد است این جزایر در نیمه دوم قرن نوزدهم توسط دولت انگلستان اشغال شده و این اقدام انگلستان همواره مورد اعتراض دولت ایران بوده است.[۱۰۰۵] البته رویه قضایی بین المللی از جمله رأی دیوان بین المللی دادگستری در قضیه فلات قاره بحرین و قطر در سال ۲۰۰۱ حاکی از آن است که صرف وجود جزایر در محدوده فلات قاره یکی از دولتها موجب اثبات حق حاکمیت آن دولت نمی شود[۱۰۰۶]. به هر تقدیر، نگاهی به رویه امارات متحده عربی در سالهای اخیر و حمایت سایر کشورهای منطقه از موضوع آن کشور، حاکی از آن است که چشم انداز روشنی جهت تحدید حدود دریایی بین ایران و امارات متحده عربی وجود ندارد. این در حالی است که تعداد قابل توجهی از میادین مشترک ایران در منطقه دریایی بین ایران و امارات متحده عربی قرار دارد.همچنین میادین مشترک دیگری بین ایران و سایر همسایگان آن در خلیج فارس وجود دارد که علیرغم تحدید حدود دریایی ،کماکان به طور یک جانبه بهره برداری می شوند.
مبحث چهارم: میادین مشترک ایران با کشورهای همسایه در خلیج فارس
اهمیت میادین مشترک نفت و گاز ایران در خلیج فارس به اندازه ای است که در قوانین برنامه و قوانین بودجه، دولت مکلف به اولویت در توسعه این میادین شده است. در مورد تعداد میادین مشترک نفت و گاز ایران در خلیج فارس در بین کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد. این اختلاف به دلیل آن است که به دلایل فنی و زمین شناسی مشترک بودن برخی از میادین محل تردید بوده و اظهار نظر قطعی در این زمینه منوط به تکمیل مطالعات اکتشافی در آینده است. در عین حال مشترک بودن تعدادی از میادین به طور قطعی و مسلم اثبات گردیده است. ایران در مناطق خشکی مرزی دارای میادین مشترک نفت و گاز همانند میادین نفت شهر، دهلران، پایدار غرب، آزادگان، یادآوران (مشترک با عراق) و میدان گازی گنبدلی (مشترک با ترکمنستان) می باشد و در خلیج فارس نیز میادین فروزان، آرش، اسفندیار، نصرت، مبارک، هنگام، سلیمان، فرزاد B و A، پارس جنوبی و فرزام مشترک می باشند. میادینی چون بلال، رشادت، اسفند و صالح جنوبی نیز به مناطق مرزی دریایی نزدیک هستند اما تا کنون مشترک بودن آنها به اثبات نرسیده است[۱۰۰۷].
در این مبحث به میادین مشترک ایران در خلیج فارس می پردازیم.
گفتار اول: میدان نفتی آرش
میدان نفتی آرش میان ایران و کویت و عربستان مشترک است. پیشینه مطالعات اکتشافی در میدان نفتی آرش به سال ۱۳۵۲ می رسد. زمانی که شرکت ایران پان آمریکن یا آی پک که شرکت مشارکتی بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت آموکو بود، فعالیت هایی را انجام داد. در آن زمان ذخیره نفت میدان آرش ۷۴۵ میلیون بشکه نفت اعلام شد. حفاریهای اکتشافی از سال ۱۳۵۱با حفر دو حلقه چاه انجام گردید. در سال ۲۰۰۱ عملیات لرزه نگاری توسط ایران انجام[۱۰۰۸] و ذخایر گاز این میدان ۲۰ تریلیون فوت مکعب اعلام گردید[۱۰۰۹]. بخشی از میدان آرش در منطقه حائل بین عربستان وکویت قرار دارد و به میدان دورا شهرت دارد. دولتهای کویت و عربستان نیز ادعای مالکیت این میدان را دارند. دولت کویت بر مبنای مطالعات کمپانی نفتی شل ادعای مالکیت بیش از ۵۰ درصد کل مخزن را دارد درحالیکه ایران این ادعا را مردود دانسته و مطابق خط ترسیمی کمپانی آی پک و با توجه قدمت مطالعات انجام شده که مورد اعتراض کویت نبوده معتقد به سهم مساوی و کشور است[۱۰۱۰]. در ترازنامه انرژی سال ۱۳۸۵ از میدان آرش به عنوان میدان اکتشافی یاد شده که در سال ۱۳۷۹ کشف شده و ذخیره نفت درجای آن ۱۶۸ میلیون بشکه قید شده است[۱۰۱۱]. در سال ۱۳۸۸ ایران پیشنهاد توسعه مشترک این میدان را به کویت داده و به گفته مقامات، مذاکرات در این زمینه در حال انجام است، ولی تا کنون به نتیجه نرسیده است[۱۰۱۲]. این در حالی است که دولت کویت قانونی را به مجلس نمایندگان این کشور در مورد بهره برداری مشترک کویت و عربستان پیشنهاد کرده[۱۰۱۳] و دو کشور عربستان و کویت نیز در مورد بهره برداری مشترک این میدان در قالب مشارکت در سرمایه گذاری به توافق رسید ه اند[۱۰۱۴]. . توافق دو کشور عربستان بر اساس موافقت نامه طائف و موافقت نامه تحدید حدود دریایی سال ۲۰۰۰ است که حقوق و تکالیف طرفین را در منطقه حائل ومناطق دریایی مجاور آن تعیین می کند. کویت هدف خود را تولید ۶۰۰ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از میدان دورا را اعلام کرده و مقامات این کشور کل ذخایر گاز این میدان را بین ۳۵ تا ۶۰ تریلیون فوت مکعب اعلام کرده و حتی کویت اعلام کرد که حاضر به خریداری سهم عربستان از این میدان می باشد[۱۰۱۵].
اقدامات عربستان و کویت منجر به انعقاد یک قرارداد مشارکت در سرمایه گذاری بین شرکتهای Aramco Gulf Operation و Kuwait Gulf Oil Co جهت انجام عملیات اکتشاف در محدوده مورد توافق دو کشور شده است[۱۰۱۶]. تولید این میدان تاکنون آغاز نشده است . در ژوئن سال ۲۰۰۶ ،وزیر انرژی کویت اعلام نمود که با توجه به نیاز این کشور به گاز، قصد دارد ظرف سه سال آینده در آن قسمت از میدان که در آبهای سرزمینی کویت قرار دارد ،تولید را شروع کند و منتظر توافق با ایران نمی ماند.[۱۰۱۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 08:40:00 ب.ظ ]




ظروف متحرک برای استفاده موقت
پایان نامه - مقاله - پروژه
ظروف با گنجایی زیاد مناسب برای محیط های عمومی و مجموعه های کنار جاده ای(مرتضایی، ۱۳۸۲:۶۳) و انواع سطل زباله ای که در شهرها مورد استفاده قرار می گیرند، عبارتند از:
الف) سطل های زباله رو باز
ب) سطل های زباله با دهنه نیمه باز
ج) سطل های زباله ی دارای درب (قنبری، ۱۳۸۹:۱۲۴)
۱-۳-۱۸-۲ :ملاحظات فنی
الف) دوام: «عواملی که زباله دانها بایستی در برابر آنها مقاومت کافی داشته باشند، عبارتند از: (سازه کیش،۱۳۷۹:۱۱)
عوامل جوی و طبیعی مانند آفتاب، باران، برف، سرما، گرما و گرد و خاک
تخریب عمدی و غیر عمدی مانند ضربه، خراش و سوزاندن
عوامل شیمیایی
سرقت
آتش
ب) مواد: مواد بکار رفته در سطل های زباله عبارتند از:
۱- پلی استر تقویت شده شفاف: ساخته شده از زرین های نسوز و دارای سطحی صاف و صیقلی است و حروف اختصاری آن GRP است.
۲) ورقه های فلزی: ورقه های فلزی گالوانیزه که در داخل کانتینر قابل جابجایی هستند بکار می روند؛
تصویر شماره (۹-۲) انواع سطل های زباله با ورقه های فلزی
۳) چوب: طراحی متوعی از چوب درختان افرا و کاج در روی فلزاتی مانند استیل و گالولنیزه بکار می رود؛
۴) بتن: نمونه ای از تصاویر که سطح بیرونی ان توسط سنگدانه محافظت می شود. در صورتی که سطح داخلی به دلایل بهداشتی صاف است.(تصویر۹-۲)
تصویر شماره (۱۰-۲) انواع زباله دان های مسقل،متصل به دیوار و متحرک (منبع مرتضایی، ۱۳۸۱،۶۴)
ج) پوشش: به دلیل اینکه سطل های زباله هم در برابر وندالیسم طبیعی و هم شیمیایی قرار دارند. بنابراین بایستی در مقابل مواد شیمیایی و خورنده از کیفیت پوششی برخوردار باشند (ibid:95-96)
۲-۳-۱۸-۲ :ارگونومی
از لحاظ ارگونومی سطل های زباله باید ویژگی های زیر را داشته باشد؛
الف) راحت و ایمن بودن: استفاده کننده بتواند به راحتی به زباله دان دسترسی داشته باشد.
ب ) در نظر گرفتن اندازه های بدون استفاده کنندگان: باید استفاده کنندگان از آن برای گروه های مختلف بزرگسالان، کودکان و معلولین امکان پذیر باشد.
ج) سطل زباله دان باید قابلیت گذاشتن و برداشتن برای مأمورین تخلیه کننده را به راحتی و با ایمنی کامل داشته باشد(قنبری، ۱۳۸۹:۱۲۶)
۳-۳-۱۸-۲ :مکان یابی
مکان یابی و جانمایی سطل های زباله تحت تأثیر دو عامل است: اول قابلیت دسترسی و دید مناسب و بودن مزاحمت و دوم مقدار استفاده ی مورد انتظار(حسینون،۱۳۷۹:۸۸)
زباله دان ها می بایست در مکان مناسبی قرار گرفته و قابل دید باشند، بلکه می توان آنها را به تیر چراغ برق، علایم راهنمایی و یا دیوار متصل کرد و یا به صورت آزاد گذاشت.
در حاشیه خیابانها می توان زباله دانها را به صورت خطی و در فاصله ی ۳۰ متر از یکدیگر قرار داد، ولی تعدادو گنجایش آنها را می توان جلوی ساندویچ فروشی های بزرگ، سینماها و رستوران ها بیشتر کرد و به دلیل امنیتی تعدادشان را در مقابل ساختمانها اداری کاهش داد(گیبونزو اوبر هولستر،۱۳۸۰:۸۹)
حداقل گنجایش زباله دان در مرکز شهر باید ۵۰ لیتر باشد. در محیط های دسیع و پیاده روهای پر ازدحام، ظروف پایدار با گنجایشی ۵۰ تا ۱۰۰ لیتر مناسب به نظر می رسد.
موقعیت زباله دان و دفعات تخلیه عواملی هستند که گنجایی زباله دان را تعیین می کند(مرتضایی، ۱۳۸۱:۶۵) مکان استقرار ظروف زباله معمولأ در قلمرو جدول است. ظروف زباله خصوصی غالبأ در قلمرو ساختمانی قرار می گیرند(انجمن شهرسازی آمریکا،۱۳۸۷:۳۷۷)
تصویر شماره(۱۱-۲): محل استقرار ظروف زباله (منبع همان منبع: ۳۷۷)
۴-۱۸-۲ :گلدان خیابانی
گلدانها معمولا در مکانهایی در مراکز شهر، مرکز سیاسی و دیپلماتیک، مقابل موزه ها سینماها و سالنهای فرهنگ سراها نصب می شوند. بخصوص در محل هایی که امکان کاشت مستقیم درخت و درختچه وجود ندارد. گلدان محاسن زیادی برای نمایش گلها و گیاهان زینتی در منظر شهر دارند.
گلدان به سادگی جابجا و در صورت لزوم با گلهای فصلی آراسته می شوند. گلدانها و گلها را از فطرات زیادی دور نگه می دارند و چنانکه صحیح طراحی شوند، تندیس های سبز گسترده سطح شهر خواهند بود.
گلدانها باید مکمل سیمای شهر باشند و در ارتباط با سایر مبلمان طراحی شوند. همچنین می توان از یکپارچه سازی آنها با وسایلی همچون نیمکت، روشنایی، زباله دان و … سود جست(۴-۱۵) (مرتضایی،۱۳۸۱: ۷۰)
تصویر شماره (۱۲-۲) یکپارچه کردن گلدان خیابانی با نشستگاه
۱-۴-۱۸-۲ :انواع گلدان خیابانی
الف) گلدانهای سبدی: این گلدانها را می توان در مکانهای مختلف به طور محدود از تیر و پلیه چراغ آویخت و نیز از نگهداری دایم آنها اطمینان حاصل کرد. سبدها نمی توانند جلوه های همیشگی خیابان باشند بلکه باید قالب هایی به یان منظور تهیه شود تا در مناسبت های خاصی و فصلی از آنها استفاده کرد. نحوه آبیاری سبدها باید بطور کامل پیش بینی شود(مرتضایی، ۱۳۸۱: ۷۱).
ب) گلدانهای مدرن: گلدانهایی با استفاده کوتاه مدت باید به راحتی قابل جابجایی باشند.حداکثر حجمی که دو مرد بتوانند آن را تحمل کنند بطور تقریب ۳۰۰؛ ۶۰۰؛ ۶۰۰ میلیمتر
بعلاوه ۰٫۱ متر مکعب درون آن، با توجه به اشیا و تراکم خاک است. این نوع گلدانها اغلب برای پیاده رو سازی موقت، موانع ترافیکی یا هماهنگی با مغازه ها و کافه های خیابانی بکار می روند (گیبونزو اوبرهولستر، ۱۳۸۰: ۷۷-۷۸).
ج) گلدانهای دایمی: گلدانهایی که در این محل ساخته می شوند و به انواع دایمی معروفند می توانند در ادامه کف سازی پیاده رو و سواره رو با آجر، سنگ یا بتن تکمیل شوند. در این شرایطبه دلیل جلوگیری از گسترش ریشه های گیاه و ضررهای احتمالی، بتن مسلح توصیه می شود(مرتضایی، ۱۳۸۱: ۷۲).
تصویر شماره(۱۳-۲) سبد آویز متصل به عناصر نور رسان منبعSMWM
۲-۴-۱۸-۲ :مواد و مصالح گلدان و گلجای
الف) سنگ: طراحی با سنگ معمولأ جنبه سنتی دارد، سنگ ماده ای است سنگین و مناسب برای گلدانهای دایمی خیابان، چون سنگ خاصیت تراوشی بسیار کمی دارد باید مسیر خروج فاضلابش خوب وکامل عمل کند.
ب) بتن: شاید بهترین ماده برای گلدانهای خیابانی بتن باشد. بافتی متناسب با طرح و اثری طبیعی ، در کار با بتن باید دقت کرد که افراط در سطح بافتدار خشن می تواند پیکره و فرم کلی را تخریب نماید.
ج) سفال بدون لعاب: ماده ای سنتی برای گلدانهاست، با اثر تراوشی بسیار زیاد که می تواند با ماده مستعد تولید تولید امراض در منافذ خود باشد. در انواع طرح ها و شکل ها بویژه مخروطی، استوانه ای و کوزه ای دیده می شوند.
د) چوب: در استفاده از چوب باید دقت کرد که گلدانهایی از این جنس حتما نیاز به یک ظرف ضد رطوبت داخلی دارند. «متداولترین چوبهای این کار ساج برمه ای، ایروکو وبلوط ایت.»
ه ) مواد مرکب: شبیه بتن، بیشتر از آنکه ماده ای طبیعی باشد، سهولت تهیه قالب برای این مواد و طیف گسترده ای از اشکال و فرایند تولید، حکایت از تنوع ساختاری و ظاهری ان می کند. سطوح نهایی این ماده صاف و سیقلی است و وقتی با سایر مواد مقایسه می شود از سبکی قابل توجهی برخوردار است(مرتضایی، ۱۳۸۲: ۷۴-۷۳)
۳-۴-۱۸-۲ :اصول طراحی و ساخت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ب.ظ ]




 

 

۱۴/۰

 

۱۷/۱

 

۰۶/۰

 

 

 

۰۳/۰

 

۳۶/۰

 

۷۸/۰

 

 

 

۰۵/۰

 

۶۳/۰

 

۵۴/۰

 

 

 

۰۴/۰

 

۲۷/۰

 

۷۴/۰

 

 

 

۰۳/۰

 

۸۸/۰

 

۰۸/۰

 

 

 

همان طوری که در جدول ۴ـ۵مشاهده می شود، مقدار رگرسیون پیش بینی اختلالات تغذیه زنان از روی مولفه های سلامت روان و منبع کنترل معنی دار می باشد (۰۰۱/۰>p و ۶۱/۱۳=F). بنابراین متغیر علائم جسمانی با ضریب بتای ۲۸/۰ می توانند به طور مثبت و معنی داری اختلالات تغذیه زنان را پیش بینی کنند. همچنین، مقدار R2 نشان می دهد ۲۷% از واریانس اختلالات تغذیه زنان توسط متغیریاد شده تبیین می شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
فصل­پنجم
بحث و نتیجه ­گیری
این فصل شامل خلاصه پژوهش است که به بحث و نتیجه گیری پیرامون نتایج به دست آمده از فرضیه های پژوهش اختصاص دارد. همچنین به بیان محدودیت هایی که در این پژوهش با آن مواجه شده، پرداخته و در خاتمه با ارائه پیشنهاد های پژوهشی و کاربردی می پردازد.
۵-۱- بحث و نتیجه گیری :
فرضیه۱: بین مولفه های سلامت روان با اختلالات تغذیه ای رابطه وجود دارد.
بنا بر نتایج به دست آمده بین مولفه­های سلامت روان (علائم جسمانی ،علائم اضطرابی ،ناکشوری اجتماعی ، افسردگی و نمره کلی سلامت روان با اختلالات تغذیه ای رابطه مثبت و معنادار وجود دارد(p<0/01) به عبارت دیگر، با افزایش نمرات سلامت روان در زنان، اختلالات تغذیه ای آنان نیز افزایش یافته است. امروزه مراجعه به مراکز مشاوره تغذیه افزایش یافنه است و بیشتر مراجعه کننده گان زنان و دختران جوان هستند که شاید اصلی ترین دلیل مراجعه آنان موج جهانی گرایش به داشتن اندام متناسب، و به اصطلاح رو فورم ، همرنگی با جماعت، صنعتی شدن، افزایش شهرنشینی، ترویج عادتهای غذایی غربی، ایجاد تغییراتی در مفهوم زیبایی و نگرش به چاقی، رواج رژیمهای تغذیه ای و تجهیزات کنترل کننده وزن باعث شده روی رفتارهای تغذیه ایی خویش حساس شده و دوست دارند از لحاظ ظاهری شبیه به اکثریت افراد، یا افراد جامعه و گروه های کوچکتری که در آن عضو هستند باشند. همان­گونه که از نتایج پژوهش حاضر بدست آمده درافراد نمونه مؤلفه های مربوط به سلامت روان از جمله اضطراب ، افسردگی، ناکشوری اجتماعی وعلائم جسمانی با اختلال تغذیه رابطه مثبت و معنی­داری نشان داده، و اینکه وجود این اختلال سلامت جسمی و روانی افراد را در معرض خطر قرار می دهد و ممکن است ریشه زیستی و وراثتی داشته زیرا گرایش مبتلا شدن به اختلال خوردن در خانواده ی این افراد وجود دارد وخویشاوندان تنی افراد مبتلا به میزان بیشتری نسبت به میانگین جامعه مبتلا به این اختلال هستند. نیز بی­نظمی­هایی در انتقال دهنده سروتونین اشتها و رفتار تغذیه را تحت تاثیرقرار می دهد که با رابطه مستقیمی با خلق افرد و بروز افسرددگی در آنان دارد.همچنین این افراد معمولا به علت اینکه در مقایسه با دیگران خود را کمتر جذاب می­بینند، ناراحت شده و این اندوه و غم را به تمام جوانب زندگی خود تعمیم می دهند. یکی از بارزترین رفتارهای افراد دارای اختلال افسردگی، نگرانی شدید درباره ی شکل و وزن بدن است که می ­تواند به اشکال مختلفی ظاهر شود، همچنین محدویت مقدار کالری بدن نیز می تواند برای افراد اضطراب آور باشد. این فرضیه توسط فرایند های زیست - عصب شناختی حمایت می­ شود طبق این فرضیه افزایش سروتونین ممکن است باعث افزایش اضطراب و کاهش اشتها شود و کاهش سروتونین در حالت گرسنگی می ­تواند اضطراب را کاهش دهد . لذا تغذیه مجدد به افزایش سطح سروتونین و افزایش اضطراب می­انجامد(کی وی اچ،۲۰۰۴). نتایج پژوهش حاضر با نتایج تحقیقات انجام شده توسط( ملازاده اسفنجانی،موسوی کافی،یگانه، ۱۳۹۰)، (لیندا بوییج ،۲۰۰۴)، (شکر کن و همکاران ، ۱۳۸۰)، (اشمیت، نیومن و اوپرمن، ۲۰۰۰) همسویی نشان داد.
فرضیه۲: بین مولفه های منبع کنترل با اختلالات تغذیه ای رابطه وجود دارد.
نتایج نشان می دهد که بین منبع کنترل درونی با اختلالات تغذیه­ای رابطه منفی و معنادار وجود دارد(p<0/05). بین منبع کنترل بیرونی با اختلالات تغذیه ای رابطه مثبت و معنادار وجود دارد(p<0/01). به عبارت دیگر، زنان دارای اختلالات تغذیه ای از منبع کنترل بیرونی برخوردارند. همانطور که نتایج بدست آمده نشان داد رابطه مثبت و معنی داری بین اختلال تغذیه و منبع کنترل بیرونی وجود دارد. معمولا وقتی از این افراد سوال می شود که چرا برای داشتن تغذیه صحیح و تناسب اندام به متخصص مراجعه کرده اند، آنهادر پاسخ خواهند گفت که خودشان نمی ­توانند برنامه غذایی درستی داشته باشند و آن را ادامه دهند و بعد از مدت کوتاهی آن را رها می کنند.در واقع این افراد فکر می کنند که کنترلی بر زندگی خود و وقایع زندگیشان ازجمله نحوه تغذیه خود ندارند. و فرد دیگری ازبیرون باید آنها را کنترل کند، و معمولا این منبع کنترل بیرونی را متخصص تغذیه می­دانند. وتنها تا زمانی که تحت نظر هستن برنامه تغذیه را اجرا می کنند و به محض عدم مراجعه قادر به ادامه برنامه نیستند و قویا معتقدند که بر رفتار تغذیه خود کنترلی ندارند و در مقابل منبع کنترل درونی که خود را مسؤل رفتار ها واعمال خود می­دانند. نتایج پژوهش حاضر با نتایج تحقیق انجام شده توسط اشمیت، نیومن و اوپرمن،(۲۰۰۰) همسویی نشان داد.
فرضیه۳: بین مولفه های پایگاه هویتی با اختلالات تغذیه ای رابطه وجود دارد.
نتایج بدست آمده نشان می­دهد که بین مولفه­های پایگاه هویتی با اختلالات تغذیه­ای رابطه­ای وجود ندارد. رابطه­ایی بین پایگاه هویتی با اختلالات تغذیه ای به دست نیامد و نیز تحقیقاتی در این زمینه یافت نشد که همسویی یا عدم همسویی این دومتغیر رانشان دهد.
فرضیه ۴: مولفه های سلامت روان و منبع­کنترل و پایگاه های هویت توان پیش ­بینی کننده اختلالات تغذیه زنان است.
همانگونه که نتایج نشان می­دهد مقدار رگرسیون پیش ­بینی اختلالات تغذیه زنان از روی مولفه­های سلامت روان و منبع­کنترل معنی دار می باشد (۰۰۱/۰>p و ۶۱/۱۳=F). بنابراین متغیر علائم جسمانی با ضریب بتای ۲۸/۰ می توانند به طور مثبت و معنی داری اختلالات تغذیه زنان را پیش ­بینی کنند. همچنین، مقدار R2 نشان می­دهد ۲۷% از واریانس اختلالات تغذیه زنان توسط متغیریاد شده تبیین می­ شود.ونوع پایگاه هویت پیش بینی کننده اختلالات روانی نیست. ومنبع کنترل بیرونی پیش بینی کننده اختلال تغذیه است. درتبیین رابطه بین منبع کنترل درونی و سلامت روانی می­توان گفت که افراد دارای کنترل درونی احتمال بیشتری دارد که جنبه های مواظبت از سلامتی همانند مراقبت از وزن، تمرین و ورزش و انجام آزمایشهای پیشگیری کننده مانند مراجعه منظم به پزشک و… را رعایت کنند. بخش زیادی از این رفتارها ناشی از اطلاعات افراد دارای کنترل درونی درباره چنین مواردی است چون افراد دارای منبع کنترل درونی با تلاش برای جستجوی اطلاعاتی که آنها را قادر می­سازد کنترل بیشتری بر محیط خود داشته باشد، مشخص می­شوند. داشتن برنامه تغذیه­ایی صحیح احتمالاً با منبع کنترل درونی همراه خواهد بود. و از نظر بهداشت روانی، به طور کلی مشخص شده که درونیها سازگاری بهتری دارند و نسبت به بیرونیها کمتر نگران می شوند و افراد دارای منبع کنترل درونی و سلامت عمومی بیشتر و اختلالهای روانی کمتری و سلامت جسمانی بیشتری نسبت به افرادی دارند که کنترل بیرونی دارند و مبتلا به اختلال تغذیه هستند دارند عدم توانایی تنظیم هیجانات، باعث می شود که احساسات فرد برعقل و منطقش غلبه داشته باشد و فرد در موقعیتهای مختلف تنها با تکیه بر جو احساسی محیط و بدون توجه به راه حلهای منطقی ممکن تصمیم گیری کند. اگر شخصی از لحاظ هیجانی، ناهشیار باشد و در تنظیم و تعدیل عواطف و هیجان های خود به نحوی اشکال داشته باشد، در کنترل میزان خوردن غذا نیز دچار مشکل شده و عواملی از جمله تحریک پذیری شدید نسبت به غذا، تمایل به فربه بودن و فرار از مشکلات، باعث پرخوری یا بی­اشتهایی در او می شود.و نیز زنان با سطح بالای پراشتهایی روانی و بی­اشتهایی روانی میزان اضطراب بیشتری برخوردارند. با وجود اینکه از اضافه وزن می­ترسند، خواهان کاهش وزن هستند از اندام و شکل بدن خود ناراضی هستند بدن خود ناراضی هستند ولی در بیشتر موارد توانایی کنترل خود را ندارند. و این خود باعث نگرانی و و دلهره­ی همیشگی آنها می­ شود. این افراد، عزت نفس آسیب دیده ای دارند و تصوری که ازخودشان در ذهن دارند با یک تصور آرمانی و ایده آل فاصله دارد. آنها ممکن است فکر کنند که با وضعیتی که دارند، به آرزوها و خواسته هایشان نخواهند رسید. آنها ممکن است از راهبردهای نامطلوب هیجانی برای کنترل و تنظیم احساس ترس و اضطراب خود استفاده کنند(فیلدمن،۲۰۰۶). بر اساس آنچه تا کنون عنوان شد می­توانیم تنیجه بگیریم دارا بودن یکسری فاکتورها و عوامل مانند نحوه برداشت افراد از میزان کنترلی که بر اتفاقات پیرامون خود دارند ویا میزان سلامت روان افراد ، می ­تواند در رفتار تغذیه ایی آنان و ابتلا یا عدم ابتلایشان به اختلالات تغذیه ایی مؤثر واقع شود. در نتیجه می­توان با دقت در منبع­کنترل و سلامت روان افراد به پیش بینی ابتلا به اختلالات تغذیه ایی دست زد. نتایج پژوهش حاضر با نتایج تحقیقات انجام شده توسط (بناسی، سووینی و دوفور، ۱۹۸۸) ،(کلتیکانگاس، جاروئینن و رایکونن، ۱۹۹۰)،( لفکورت، ۱۹۸۲) ،(پتروسکی و بیرک و هیمر، ۱۹۹۱)، (اشمیت، نیومن و اوپرمن، ۲۰۰۰) در برخی مؤلفه ها همسویی نشان داد.
۵-۲-محدودیت های پژوهش :
پژوهش حاضرصرفا روی تعدادی از مراجعین به مراکز مشاوره تغذیه در شهرستان کرمانشاه انجام شده از این رو در تعمیم یافته ها به موارد مشابه باید با احتیاط عمل کرد.
در زمینه رابطه متغیر های پژوهش تحقیقات مشابهی انجام نشده و لذا در زمینه همسو کردن نتایج با تحقیقات دیگر محدودیت وجود داشت.
۵-۳-پیشنهاد ها:
۵-۳-۱-پیشنهاد های پژوهشی :
۱-پیشنهاد می­ شود این پژوهش از لحاظ پزشکی و زیستی نیز مورد بررسی قرار گیرد ورابطه زیست شیمیایی آن نیز مورد توجه قرار گیرد .
۲-پیشنهاد می­ شود جهت پژوهش­های آتی این اختلال در بین زنان و مردان و در بین گروه های مختلف سنی مورد مقایسه و بررسی قرار گیرد.
۳-اختلالات خوردن می ­تواند با سایر اختلالات روانی- تنی از لحاظ مؤلفه های مورد توجه در این پژوهش مورد بررسی و مقایسه قرار گیرند.
۴-می­توان این پژوهش را در سایر استان­ها و به صورت پیمایش کشوری مورد توجه قرار دادو از نظر اپیدمیولوژیک، علت شناسی و درمانی این اختلال درکشور تحقیقاتی انجام شود.
۵-۳-۲-پیشنهاد های کاربردی :
۱-از آنجا که آمار اختلالات خوردن مخصوصا چاقی در بین سنین مختلف در حال شیوع است ،پیشنهاد می شود نهاد های ذیربط مانند صدا وسیما ،شبکه های بهداشت ،آموزش وپرورش و وزارت ورزش و جوانان تمهدات لازم برای اطلاع رسانی و تولید برنامه های آموزشی جهت فرهنگ سازی و ارتقاء دانسته های افراد جامعه در این زمینه را به عمل آورند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ب.ظ ]




 

 

مرحله ی اول: فاز اول درس پژوهی ،بهار 2000 تا بهار 2001
در اين مرحله همکاری پژوهشگران و معلمان برای درس­پژوهی شروع شد. ابتدا معلمان با درس­پژوهی، مراحل و ابزار آن آشنا شدند. سپس گروه­های3 تا 5 نفره برای درس­پژوهی در دروس علوم و رياضی تشکيل شد. لازم به ذکر است که به معلمان شرکت­کننده حقوق هم پرداخت می­شد. هم­چنين هنگام حضور در کلاس­های ديگران برای آن­ها معلم جانشين، جايگزين می­شد. بنابر اين در مجموع، 28 معلم، 7 تيم درس­پژوهی را تشکيل دادند و فعاليت خود را آغاز کردند. در نهايت، يک کنفرانس محلی برای بيان نتايج و تلاش­ها در بهار 2001 برگزار شد. داده ­های حاصل از اين يک سال درس­پژوهی نشان می­داد که معلمان بيشتر با طرح درس­ها درگير هستند و طرح، به طور کلی به جای يادگيری دانش ­آموزان بر يادگيری معلم متمرکز شده است. بنابراين پژوهشگران SMFCبر آن شدند تا تغييراتی در طرح ايجاد کنند(لوئيس[246]،2002).
پایان نامه - مقاله - پروژه
مرحله ی دوم: تشکيل کارگاه آموزشی و همکاری معلمان ژاپنی و آمريکايی، تابستان 2001
گروه SMFC عده ای از معلمان ژاپنی را برای يک کارگاه آموزشی تابستانی دو هفته ای به سان ماتئو دعوت کردند. در هفته­ی اول، معلمان آمريکايی جزئيات شيوه­ی درس­پژوهی را از همکاران ژاپنی خود آموختند و هفته­ی دوم، 5 معلم ژاپنی و 4 معلم آمريکايی درس­پژوهی را در عمل اجرا کردند. بدين­ترتيب محيطی فراهم شد که در آن، معلمان آمريکايی و ژاپنی با هم فعاليت کنند و از هم بياموزند.
مرحله ی سوم: فاز دوم درس­پژوهی، تابستان 2001 به بعد
تجربه­ مشترک با معلمان ژاپنی، نقطه­ضعف­های آموزگاران آمريکايی را هويدا ساخت. در اين سال، درس­پژوهی استمرار بيشتری يافت، بر يادگيری دانش ­آموزان متمرکز شد و اهداف درس پژوهی با دقت بيشتری تدوين گرديد. با بررسی پژوهش سال قبل، پژوهشگرانSMFC فهميدندکه دو نکته بسيار ناديده انگاشته شده بودند: 1-تعيين اهداف؛ 2- بازتاب مستمر و مشارکتی. در واقع فاز اول درس­پژوهی در سان ماتئو تعقيب مراحل درس­پژوهی ژاپنی­ها بود. هم­چنين کارگاه آموزشی تابستان نقش ناظر بيرونی و سهيم شدن در نتايج را پررنگ­تر کرد، لذا به دليل ايجاد ارتباط با ديگر گروه ­های درس­پژوهی يک جلسه­ عمومی در سال 2002 برگزار گرديد که منبع خوبی برای تبادل اطلاعات محسوب می­شد. در اين فاز، اشتياق معلمان به درس­پژوهی بيشتر شده بود و 61 معلم به 15 گروه درس­پژوهی در 9 مدرسه تقسيم شدند که 35 نفر از آنان برای نخستين بار بود که درس­پژوهی را انجام میدادند.
آن­چه نتايج دو سال پژوهش در سان ماتئو نشان داد، تغييرنگرش در اهداف، ساختار، تمرکزها، حمايت­ها، ميزان علاقمندی و فهميدن نقش عناصری از درس پژوهشی مانند طرح درس، ناظر بيرونی و جلسات عمومی بود؛ همه عوامل باعث افزايش يادگيری دانش آموزان می­شد(لوئيس و ، 2002).

 

 

  •  

 

 

 

 

 

  •  

 

  • در پژوهشی ديگر ريموند[247] از دانشگاه اينديانا[248] پژوهش­کنشی مشارکتی در کلاس درس را برای کم کردن شکاف بين معلمان و محققان به کار می برد. در اين پژوهش­کنشی پژوهشگر با گروهی از معلمان پايه­ی هفتم در کلاس رياضی مشارکت می کند. وی پژوهش مشارکتی در کلاس درس را به عنوان عاملی در توليد دانش حرفه­ای و ايجاد محيط حرفه­ای تدريس معرفی می­ کند. به نظر او مشکل­ترين قسمت چنين پژوهش­هايی، تشويق معلمان به باور توانايی در انجام پژوهش است و سپس درگيری معلمان در اعمالی که موجب بازتاب بر کار آنان می­ شود(ريموند،1994).

 

  • پژوهش ديگر مربوط به مدارس منطقه کارلينويل[249] در ايالت ايلينويز[250] می­باشد. در اين پژوهش کنشی چهار معلم و يک مربی معلم در سال 2001 به مدت 15 ماه در پايه دوم ابتدايی و درس رياضی مشغول به درگيری با درس پژوهی بودند. نتايج اين پژوهش حاکی از سودمند بودن درس پژوهی در موارد زير بود:

      • بهبود طرح درس­ها؛

     

      • انگيزش بيشتر به تدريس؛

     

      • مشارکت و تبادل نظر با همکاران؛

     

      • تغيير نگرش معلمان نسبت به فرآيند ياددهی-يادگيری؛

     

      • بهبود روابط حرفه­ای(تيلور و همکاران[251]،2005).

     

     

 

  • يکی ديگر از پژوهش­های انجام شده در اين حوزه، پژوهشی است که با حمايت مرکز آموزش علوم و رياضی دانشگاه دلاور[252] در 6 مدرسه­ی راهنمايی شهر دلاور در سال 2002 ميلادی صورت گرفت. اين پژوهش، بخشی از پروژه­ای است که دانشگاه دلاور برای بهبودتوسعه ی حرفه ای معلمان انجام داد. در اين پروژه 10 ويژگی برای توسعه حرفه­ای کارآمد در نظرگرفته شد که به شرح زير می باشند:

 

 

 

 

 

 

  • با توجه به محتوای برنامه­ی درسی تنظيم شود.

 

 

 

  • استمرار داشته باشد.

 

 

 

  • مشارکتی باشد.

 

 

 

  • در ارتباط با تجربه­ روزمره­ی زندگی باشد.

 

 

 

  • رشد و پيشرفت داشته باشد.

 

 

 

  • تلفيقی باشد.

 

 

 

  • براساس تحقيق تنظيم شده باشد.

 

 

 

  • معلم را درگير کند.

 

 

 

  • بر اساس کار دانش ­آموزان شکل بگيرد.

 

 

 

  • خود­ارزياب باشد.

 

 

در بخش درس­پژوهی که يکی از سه قسمت پروژه­ی مذکور است، تيم­هايی از معلمان به صورت مشارکتی به تعيين اهداف، تنظيم طرح درس، تدريس، مشاهده و تحليل يادگيری دانش ­آموزان پرداختند. سپس درس­ها را به شکل عمومی برای تيم­های ديگر ارائه و نتايج را اعلام کردند(کدزيور و فيفيلد[253]، 2004).

 

 

  • موفقيت پروژه ی (NSW)[254]در استرالیادرسال 2002 میلادی پژوهشگران آن پروژه را بر آن داشت تا در دانشکده­ی علوم تربيتی مالزی هم کاری مشابه را انجام دهند.آن­ها تحت پروژه­ای به نامپروژه­ی پژوهشی درس­پژوهی[255] مدل يوشيدا- فرناندز را در دو دبيرستان در مالزی اجرا کردند. در يکی از آن­ها 8 معلم و در مدرسه­ی ديگر، 6 معلم به همکاری با پژوهشگران پرداختند. تحليل داده ­ها ضمن آن­که بيان­گر تأثيرمثبت درس­پژوهی بر معلمان رياضی در مالزی بود، امکان مقايسه در دو پروژه برای پژوهشگران را در مقوله­ های زير پديد آورد:

 

 

 

  • تأثير در باورهای نسبت به تدريس؛

 

 

 

  • محدوديت­های زمانی؛

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:38:00 ب.ظ ]




نمودار ۷-۲
مبادلات متقاطع
نمودار ۸-۲ مبادلات متقاطع
نمودارهای ۷-۲ و ۸-۲ نمودار مبادلات متقاطع، اقتباس از وولمز و براون و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴)
تبادلات متقاطع و مکمل ساده هستند و تبادل‌های یک سطح محسوب می‌شوند. تبادلهای پیچیده‌تر، یعنی آنهایی که شامل تداخلات فعالیت همزمان بیش از دو حالت من، می‌شوند، تبادلهای نهفته هستند واین مقوله است که اصل و اساس بازی‌هاست تبادلات نهفته را می‌توان به سنخ‌های زاویه‌دار[۶۶] و مضاعف[۶۷] تقسیم نمود. تبادلات زاویه‌دار، تبادلهایی هستند که شامل سه حالت من می‌شوند و فروشندگان حرفه‌ای معمولاً در تبادلهای زاویه‌دار، مهارت دارند. تبادل مضاعف نهفته، شامل چهار حالت من می‌شود که در اغلب بازیهای مغازله شده می‌شود (برن، ترجمه فصیح، ۱۳۷۳).
به بیان دیگر در یک رابطه متقابل همراه با پیامهای نهایی دو پیام در آن واحد رد و بدل می‌شود. یکی از آنها پیامی روشن و واضح و پذیرا در سطح اجتماعی است. دیگری پوشیده و پنهان است و یا پیامی است که در سطوح روان‌شناختی قرار دارد. هر نوع رابطه متقابل همراه با پیام‌های نهایی که در آن رابطه نابالغ به بالغ یعنی پیامهای اجتماعی تبادلات روان‌شناختی بین والد و کودک را بپوشاند (به ندرت کودک- کودک با والد- والد) یک رابطه متقابل دو گانه (مضاعف) نامیده می‌شود. چنانچه فرد با محرک بالغ- بالغ در سطح اجتماعی مورد خطاب قرار گیرد ولی پیام نهانی از نوع والد به کودک او باشد این نوع تبادل نهانی، زاویه‌دار نامیده می‌شود (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶).
فروشنده خریدار
نمودار ۹-۲ مبادلات زاویه‌ای
نمودار ۱۰-۲ مبادله دوتایی (پنهانی) (مضاعف)
نمودار ۹-۲ و ۱۰-۲، اقتباس از (دولمز و هیوج و براون، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۳).
قانون سوم می‌گوید که نتیجه مبادلات در سطح روانی تعیین می‌شود. اغلب تنها افراد آگاه از مبادلات پنهانی، همان شرکت‌کنندگان در آن مبادله هستند. مبادلات پنهانی الزاماً نادرست نیست اما گهگاه پیام سری ممکن است به منظور آماده کردن افراد برای انجام بازی‌ها و پاداش‌های منفی ناشی از آن انجام شود (وولمز و براون و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
پایان نامه
یک نکته عمومی مهم دیگر در مورد روابط متقابل آن است زمانی که فردی، محرک یک رابطه متقابل را به فرد دیگر وارد می‌کنند هرگز نمی‌تواند او را وادار کند که به یک حالت نفسانی خاص برود. بالاترین کاری که می‌تواند بکند این است که او را دعوت کند که از آن حالت نفسانی خاص پاسخ بدهد. به علاوه هیچ نوع رابطه متقابلی به خودی خود خوب یا بد نیست، کارپمن در مقاله‌ای تحت عنوان اختیار در انتخاب، این عقیده را بیان داشته است که ما می‌توانیم راه های جدید ایجاد رابطه متقابل را انتخاب کنیم. به نوعی که بتوانیم تبادلات معمولی آزاردهنده و بسته با دیگران را در هم بشکنیم. بدین ترتیب هر گاه فرد احساس کند در زنجیره‌ای از روابط متقابل ناراحت‌کننده و آزاردهنده گیر افتاده است اختیار آن را دارد که با یکی از حالات نفسانی خود رابطه را متقاطع کند و نیز می‌تواند هر یک از حالات نفسانی شخص متعامل را مورد خطاب قرار دهد (جونز و استوارت، دادگستر ۱۳۷۶).
تشخیص حالات نفسانی
اریک برن برای تشخیص حالت نفسانی چهار روش را ارائه کرده است که به قرار زیرند:
۱- تشخیص رفتاری ۲- تشخیص رفتارهای اجتماعی ۳- تشخیص بر مبنای سابقه و شرح حال ۴- تشخیص پدیدارشناسی. در تشخیص رفتاری با مشاهده رفتار شخص قضاوت می‌شود که او درکدام یک از حالات نفسانی قرار دارد که در این راستا کلمات، لحن صدا، ژست‌ها و حرکات بدن، طرز قرار گرفتن، ایستادن و راه رفتن و حالات چهره باید مدنظر قرار گیرد. تشخیص اجتماعی بر این عقیده استوار است که دیگران اغلب اوقات با یکی از حالات نفسانی خود ارتباط برقرار می‌کنند که تکمیل کننده آن حالت نفسانی است که فردا از آن استفاده می‌کند. بنابراین با توجه به آن حالت نفسانی که آنها به او پاسخ می‌دهند می‌توان فهمید که با کلام حالت نفسانی ارتباط را شروع کرده است (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶).
تشخیص تاریخی حالات نفسانی از طریق انطباق با گذشته انجام می‌گیرد و به خاطر آوردن این که در گذشته شما درست در وضعیتی و با احساساتی کاملاً مشابه با آنچه ا کنون تجربه می‌کنید قرارداشته‌اید موجب می‌شوند که پی ببرید در حالت نفسانی «کودک» خود هستید. اگر ژست و طرز صحبت پدر یا مادر شما درست شبیه به رفتار شما در حال حاضر بوده است به احتمال زیاد در حالت نفسانی «والد» خود هستید. تشخیص پدیدارشناختی حالت نفسانی زمانی انجام می‌گیرد که شخص احساسات خود را بیازماید. او می‌تواند با نگاهی به درون خود تجزیه کند که آیا در حالت «کودک»، «بالغ» یا «والد» خود می‌باشد. آنچه که او را در این راه یاری می‌کند به کار بردن روش های مختلف می‌باشد از جمله روش گشتالت، و یا بازگشت به گذشته و تجدید یک صحنه قدیمی که به این ترتیب می‌تواند مستقیماً حالت نفسانی موجود را تجربه کند. (وولمز و براون و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
مسدود کردن و پس‌راندن والد
همان طور که هریس و هریس (۱۹۸۵) اشاره می‌کنند: بعضی روزها از روزهای دیگر بدتر است. کار بالغ که مقابله با احساس‌های بد است به خوبی به پیش نمی‌رود و ناگهان انبوهی از احساسات بد بر فرد غلبه می‌کند. اگر فرد خودش را تنبیه کند فردکاملاً از کار می‌افتد و والد و کودک شروع به بازنواخت اتهامات ضبط‌شده کرده و در نتیجه منجر به احساسات بدی نظیر پوچی و یأس می‌گردند. در چنین مواقعی برخی روش‌های اضطراری به نام مسدود کننده‌های والد می‌توانند به عنوان مسکنی موقت و البته نه راه‌حل درازمدت برای رهایی از بدرفتاری‌های درونی و بازگرداندن خود به زمان حال و قلمرو و بالغ به کار آیند. آنگاه بالغ فعال شده، می‌تواند راه‌حل مناسبی اتخاذ نماید. چندنمونه از این روشها عبارتند از فرم تن را تغییر بدهید، در اینجا و اکنون باشید، فکر بدترش را بکنید. همچنین حفظ رابطه با شخص یا اشخاص که تنها منبع ارتباطشان والد است کار آسانی نیست. در چنین مواقعی پس‌راندن والد روشی است که برای بیرون آوردن اشخاص از حالت والد و بازگرداندن آنها به حالت بالغ یا کودک به منظور حفظ و ادامه ارتباط بدون خطر دائمی تنبیه کودک به کار می‌رود (هریس و هریس، ۱۹۸۵، ترجمه فصیح، ۱۳۶۸).
نمودار حالات نفسانی
نمودارهای حالت نفسانی به وسیله جک دوسی به کار گرفته شد تا نشان دهد فرد در نظر دیگران چگونه به نظر می‌رسد. این نمودارها میزان انرژی روانی موجود در هر یک از حالات نفسانی در ارتباط با دیگران را ترسیم می‌کند. نمودارهای حالت نفسانی و فرضیه ثبات (یعنی میزان انرژی روانی در درون هر فرد ثابت است) یک دیدگاه فیزیولوژی در روان‌درمانی است به این ترتیب اگر شخص مقداری از انرژی را که صرف «والد کنترل کننده» کرده است از آن بگیرد و انرژی بیشتری خواهد داشت تا صرف سایر حالات نفسانی خود انرژی گرفته است (وولمز و براون و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
ترسیم خود مربوط به شخصی که به خوبی سازگار پیدا کرده است به نحوی خواهد بود که هیچ یک از حالت‌های خود وی به طور افراطی بالا یا پایین نمی‌باشد. مزیت ترسیم خود آن است که علاوه بر منعکس ساختن نقاط قوت شخصیت فرد، طرح یا نقشه شخصی فرد را برای نمو و تغییر نیز فراهم می‌آورد (ساعتچی، ۱۳۷۴).
به گفته دوسی بهترین روش برای تغییر ایگوگرام این است که برنامه‌ای تنظیم شود تا آن بخش را که می‌خواهیم بیشتر داشته باشیم و رشد دهیم. وقتی که چنین رفتار می‌کنیم میزان انرژی به طور خودکار از قسمت‌هایی که می‌خواهیم به طور نسبی کمتر داشته باشیم به بخش موردنظر جابجا می‌شود (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶).
کندرا[۶۸](۱۹۷۷) از طریق آزمون‌های رورشاخ[۶۹] ایگوگرام[۷۰] بیماران خودکشی کننده را ایجاد کرد و یافته‌های او وجود بالای والد انتقاد‌گر در بیماران را تائید کرد. همچنین والد مهربان و پرورش‌دهنده بی‌نهایت پایین بود (کاپلان[۷۱]، فریدمن[۷۲] و سادوک[۷۳]، به نقل از ترکان، ۱۳۸۰).
در نمودار حالت نفسانی که در این صفحه نشان داده می‌شود فرد اکثراً در حالت «کودک انطباق‌یافته» و بعد از آن «والد نوازشگر» می‌باشد و «والد کنترل کننده» او خیلی ضعیف است. او انتظار دارد دیگران از او مراقبت کرده و آنچه او می‌خواهد انجام دهند. «کودک آزاد» او خیلی ضعیف است درنتیجه به دنبال آنچه که واقعاً می‌خواهد نمی‌رود و در عوض خواستار آن چیزی است که «والدهای نوازشگر» به او گفته‌اند باید داشته باشد و به علاوه این فرد افراد دیگر را بسیار نوازش می‌کند در نتیجه «کودک ادب شده» او احساس می‌کند استحقاق پذیرفته شدن در بین دیگران را دارد (وولمز و براون و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
نمودار۱۱-۲ نمودار حالت نفسانی
نمودار ۱۱-۲ اقتباس از وولمز و بروان و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴
شیوه‌های ارتباطی و الگوهای رفتاری در نظریه ارتباط متقابل (اقتباس از لیندن فیلد، ترجمه اصغری‌پور، ۱۳۸۷)

 

کودک
سازش یافته
کودک
طبیعی
بالغ واحد حامی والد منتقد  
سرکشی، تأسف، لطفاً، پذیرفتن، اطاعت، وفق‌دادن، متشکرم، نه آقا، بله آقا، من می‌بایست، یکی از این روزها، من باید، خوب انجام دادم؟ سعی می‌کنم، اگر فقط، نمی‌توانستیم، تقصیر من نیست. شادمان، فریاد خوشحالی، تفریح، هوس، خلاق، رویایی، عاشق، ترسیده، خودجوش، بی‌اختیار، عادی، پسر، می‌خواهم، ای کاش، خندیدن، آه! آخ! چگونه، کجا، چه موقع، چرا، واقعیت، احتمال، چه کسی، اطلاعات، آزمون، حساب کردن، نتیجه، منحصر، تصمیم گرفتن، امار، حل کرده مشکل، فهمیدم، متوجه شدم کمک کردن، پشتیبانی، مراقبت‌کردن، تعلیم دادن، حمایت کردن، توجه کردن، اعتنا کردن، تربیت کردن، اجازه بدهید کمکتان کنم، خوب می‌شوید، برایتان خواهم گرفت، نگران نباش، خوبست، استراحت کن انجام دادن، بایست، باید، هرگز، انجام ندادن، لازم است، بد، خوب، همیشه، پافشاری کردن، تنبیه کردن، به من نگفتید، انتقاد، نمی‌توانید، سوال نکنید، اگر من به جای تو بودم، احتیاجی نیست، چرا انجام ندادید، این کار را انجام بده کلمات و عبارات
ناامید، غمگین، شانه‌های افتاده، لب‌های آویزان، دل شکسته، افسرده، چشم‌های غمگین، طرد شده، کج کردن سر به یک طرف، قهر کردن، ظاهری بیچاره آزاد، بدون مهار، لوس، خودجوش، حالت شادمانی و نشاط، چشم‌های درخشان که حرکات زیاد تماس چشمی، حالت مستقیم (نه سیخ)، ظاهر مطمئن، متفکر، بی‌آلایش، گوش دادن، ظاهر فعال به عقب تکیه دادن، دست و دل باز، تبسم، دلداری، خندیدن، سرتکان دادن، متاثر کردن، دلسوز یا چشم‌های معصوم، تشویق کردن، دوست داشتنی کوبیدن روی میز، اشاره با انگشت، اخم کردن، از روی تنفر چشم گردانیدن، ترش رویی کردن سر را عقب دادن، گره به ابرو انداختن، از بالای لبه عینک نگاه کردن
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:38:00 ب.ظ ]