۹- تهدیدات خارجی (تهدیدات خارجی که تمامیت ارضی و امنیت ملی را هدف قرار دهد میتواند با ایجاد جبهه واحد به همگرایی ملی کمک نماید.) (حافظ نیا،۱۳۸۱)
۳-۱۱-۱ دفاع وحراست از تمامیت ارضی
دفاع از تمامیت ارضی و سرحدات کشور بخشی از وظائف ذاتی همه حکومت های سیاسی است. این امر وقتی گرداگرد سرزمین ملی موزائیکی از اقوام مختلف باشد اندکی دشوارتر خواهد بود.
در ایران مرزهای قومی با مرزهای سیاسی منطبق نیستند و زبانه های قومیت ها به آن سوی مرزها کشیده شده است. یکی از مهمترین اموری که زمامداران حکومت باید تدبیر کارآمدی در مورد آن داشته باشند تقویت حمیت و انسجام ملی است. چه در اینصورت، اقوام پیرامونی خود همانند سدی محکم در برابر تجاوزات و تهدیدات احتمالی خارجی و توطئه های عناصر داخلی مقاومت می نمایند.
جنگ تحمیلی نشان داد که در پرتو تعالیم عالیه دینی و انگیزه های مقدس وطن دوستانه جوانان خرمشهری و آبادانی با رشادت تمام از تمامیت ارضی کشور دفاع کردند و در این دفاع مقدس ترک و لر و ترکمن آنان را همراهی و یاری نمودند.
۳-۱۲- فرصت های ناشی از تنوع قومی
۳-۱۲-۱- تعدد قومی یا تکثر فرهنگی
یکی از سیاستهای دولت پهلوی یکسان سازی فرهنگی برای تحقق پروسه ملت سازی در ایران بود.
پایان نامه - مقاله
در این فرایند می بایست هویت ملی ایرانیان بر مبنای اسطوره های پیش از اسلام و مبانی سکولاریستی غربی تجدید بنا می گردید. دین و آموزه های متعالی اسلام کم رنگ و کم رنگتر می شد و خرده فرهنگهای قومی در ماشین فرهنگسازی رژیم پهلوی خرد و در قالب های تعریف شده غربی شکلی نو می یافت.
رضاه شاه پهلوی متأثر از جریان نوسازی و مدرنیته که درهمسایه غربی با پشت سر گذاشتن دین نمود و ظهور یافته بوداندیشه اجرای نسخه ای مشابه را درسرمی پروراند.
پوشش هم شکل و گویش واحد اولین گام های یکسان سازی فرهنگی بودند که باید ایران بصورت جدی پیگیری می شد.
اجرای آئین های مذهبی و محلی با محدودیت مواجه بود و اقوام و خرده فرهنگهای آنان مورد استهزأ و تحقیر واقع می شدند. این رویه در سیاستهای فرهنگی پهلوی دوم نیز همچنان پیگیری می شد.
برغم تصورات غلط رژیم شاهنشاهی دین و مذهب شیعه نه تنها مایه عقب ماندگی، تشتت و افتراق ملت نبود؛ بلکه تاریخ صفویه، شاهد کارکرد مثبت دین بعنوان عنصر وحدت بخش و ضامن انسجام و اقتدار ایرانیان است.
هویت ملی ایرانیان ترکیبی است از مجموع هویت های دینی، ملی و قومی مردم که اگر تنوع و تکثر فرهنگی و همزیستی هویتهای قومی را در راستای هویت ملی قرار ندهیم ناخود آگاه غنای محتوایی آنرا در معرض تهدید قرار داده ایم.
تنوع و تکثر قومی یا بعبارتی فرهنگی ملت ایران فرصت بزرگی است که فرا روی نظام اسلامی قرار گرفته است و ایران اسلامی با اتکای به این منبع عظیم و سرشار است که قادر به بقای فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی در برابر جریان جهانی سازی فرهنگی است. از اینرو اتخاذ رهیافتهای مبتنی بر تکثر فرهنگی در سیاستگذاریهای کلان می تواند بهترین و بیشترین بهره را عاید کشور نماید. ودر شکل دهی هویت ملی مؤثر واقع شود.
۳-۱۲-۲- تنوع قومی و توسعه حوزه تأثیر ملی
همبودی اقوام ترک، لر، کرد، بلوچ و ترکمن در کنار سایر اقوام اگرچه الزامات خاصی را برای مدیریت جامعه ایرانی در پی داشته اما تنوع قومی در ترکیب جمعیتی ایران فرصتهای جدیدی را نیز فراروی مدیریت کشور قرار داده است.
زبانه های اقوام ایرانی در ورای مرزهای سیاسی امتداد یافته اند. اگر از این طریق بخش های داخلی از تحولات فرامرزی متأثر می شوند به همین ترتیب تحولات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی درون مرزی اقوام نیز می تواند زبانه های قومی آنسوی مرز را متأثر سازد.
بدین ترتیب فرصتی جدید پدید می آید تا مدیریت کلان جامعه با برنامه ریزیهای دقیق علاوه بر مدیریت پویای تحولات در داخل مرزهای سیاسی به توسعه نقش منطقه ای کشور از طریق تأثیرات اقوام بر زبانه های قومی که گاه چند کشور را در بر میگیرد، دست یابد.
این امر حوزه تأثیر سیاست های دولت را تا سطوح منطقه ای توسعه می دهد و قدرت تعامل سیاسی کشور با همسایگان و قدرتهای منطقه ای را بصورت محسوسی افزایش می دهد.
پس از انقلاب اسلامی قدرت الهام بخش نظام اسلامی متبنی بر دین اسلام و ایدئولوژی استعمار ستیز و عدالتخواه آن کشور های مسلمان منطقه را تحت تأثیر قرار داده و ایران را در بین کشور های اسلامی به جایگاه ویژه ای رسانده است.
ایران کوشیده در کشورهای همزبان یا دارای مشترکات قومی و فرهنگی نقش فعالی ایفاء نماید. کردستان عراق همواره از حمایتهای انسان دوستانه ایران در تقابل با رژیم استبدادی بعث برخوردار بوده است. ملت ایران با پذیرش پناهند گان افغانی آنان را در برابرسلطه شوروی سابق وکسب استقلال یاری رسانده و امروز کمک های بی دریغ ایران به مردم مسلمان عراق برای رسیدن به آرامش و بازسازی کشور پس از ویرانی هایی که اشغالگران بر جای گذاشته اند همچنان ادامه دارد.
میانجیگری های ایران درجنگ قره باغ ما بین دو کشورهمسایه نیز مؤثربوده است. ایران اسلامی می تواند با تلقی فرصت ازتنوع قومی خود و تدوین استراژی تعامل پویا با اقوام مشابه در کشورهای همجوار به توسعه روز افزون نقش منطقه ای خود بیاندیشد و از این ره آورد سطح تعاملات خود با قدرتهای فرا منطقه ای را ارتقاء دهد.
۳-۱۲-۳- تنوع قومی عامل توزیع فضایی جمعیت
فضای جغرافیایی کشور به گونه ای است که تفاوت های اقلیمی و اقتصادی بسیاری در بین مناطق مختلف وجود دارد. بخشی از نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی نیز معلول ویژگی های جغرافیایی مناطقی است که از مواهب طبیعی کم بهره اند.
در این شرایط تنوع قومی و علایق ویژه اقوام به زادگاه و تاریخ و فرهنگ بومی و محلی آنان زندگی دشوار در مناطق گرم و خشک و کم باران یا کوهستانی، سرد و صعب العبور را برای ساکنین این مناطق قابل تحمل می کند.
شاید از این نظر تنوع و تعدد قومی موهبتی است که به توزیع فضایی جمیعت در پهنه سرزمین منجر گردیده و پاره ای دیگر از نیازهای کشور از جمله امکان بهره وری از مناطقی که شرایط زندگی دشوار است را فراهم و حتی دفاع سرزمینی از این مناطق را امکان پذیر می سازد با وجود این دولت مؤظف است در برابر مزیتهای جغرافیایی سایر مناطق امکانات اولیه اشتغال، رفاه و بهداشت و آموزش را برای جمیعت ساکن در این مناطق فراهم آورد.
۳-۱۲-۴- تنوع قومی عامل رقابت بین اقوام
این مزیت نیز یکی دیگراز فرصت هایی است که تنوع قومی به همراه دارد و در صورت برنامه ریزی، انگیزش های بسیاری رابرای توسعه مناطق فراهم می آورد و نشاط اقتصادی و عمرانی لازم را در مردم و مسئولان ایجاد می کند و از تبعیض و بی عدالتی هایی فضایی پیشگیری نمود توسعه متوازن را تضمین می کند.
۳-۱۲-۵- قومیت های فرامرزی و قابلیت تعاملات اقتصادی
علایق مشترک قومیت هایی که در دو سوی مرزهای سیاسی قرار دارند زمینه های بسیار مطلوبی را برای تعاملات فرهنگی واقتصادی فراهم می آورد.
بخش عمده ای از تعاملات اقتصادی بین کشورهای همسایه می تواند از طریق مبادلات مرزی و توسط تعاونی های مرزنشین انجام شود تا علاوه بر تحقق سیاست های اقتصادی موجبات شکوفایی اقتصادی مناطق محروم و حاشیه ای کشور را نیز فراهم آورد.
۳-۱۳- انطباق حوزه های ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک وجایگاه منطقه وایران
با تغییر شاخص ها در انتخاب قلمروهاى ژئواستراتژیک پس از پایان جنگ سرد و اولویت یافتن مسائل اقتصادى بر مسائل نظامى، انطباقى بین قلمروهاى ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک پدید آمد و در مباحث ژئواکونومیک، موضوع ژئوپولیتیک نفت و امنیت استراتژیک منابع انرژى بعنوان مهمترین عامل تعیین کننده در تعیین استراتژی هاى جهانى مطرح گردید.برهمین اساس در آغاز سده بیست و یکم دو عامل عمده «منابع و ارتباطات» نقش اصلى را در شکل‏گیرى مناطق ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک بازى مى‏کنند. با افکندن نگاهى به نقشه منابع انرژى در مى‏یابیم که بیش از ۷۰ درصد ذخایر نفت و گاز جهان در منطقه کوچکى از حوزه خلیج فارس تا حواضى دریاى خزر نهفته است و به همین دلیل این منطقه به عنوان «تکیه گاه قلمروهاى ژئواستراتژیک» انتخاب گردیده است که در این «گرانیگاه استراتژیک» کشور جمهورى اسلامى ایران نقش کلیدى و محورى دارد.روند کنونى تحولات نظام بین‏الملل، بیانگر این است که کشورى نقش قدرت برتر جهانى را در سده بیست و یکم بازى خواهد کرد که بتواند بر منابع و خطوط انتقال انرژى جهان بویژه نفت و گاز تسلط داشته باشد.این تفکر استراتژیک، بیش از هر چیز، کنترل منطقه‏اى را ایجاب مى‏کند که از کانال سوئز تا گذرگاه استراتژیک «مالاکا» را در برمى‏گیرد. این حوزه ژئواستراتژیک جدید، سه منطقه جغرافیایى را دربر دارد که عبارت است از:
۱ـ جنوب غرب آسیا با محوریت حوزه خلیج فارس به ویژه ایران.
۲ـ جنوب آسیا با محوریت هندوستان.
۳ـ جنوب شرق و شرق آسیا با محوریت ژاپن.
در این مثلث استراتژیک جدید «ایران نقشى حیاتى» دارد. زیرا تنها کشورى است که از امکانات ویژه‏اى براى انتقال انرژى از آسیاى مرکزى به خلیج فارس و دریاى عمان را دارد. همچنین ایران نقش بسیار مهم و محورى در ژئوپولتیک دریاى خزر و خلیج فارس دارد. دریاى خزر بیش از ۲۰۰ میلیارد بشکه نفت و ۲۷۹ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعى را در خود جاى داده است و شرکت هاى نفتى تا کنون بیش از ۴ میلیارد دلار براى استخراج این منابع انرژى هزینه کرده‏اند.از سوى دیگر خود کشور جمهورى اسلامى ایران به تنهایى داراى بیش از یکصد میلیارد بشکه ذخایر نفتى جزو چهار کشور اول جهان است و با ۸۰۰ تریلیون فوت مکعب ذخایر گاز طبیعى اثبات شده، پس از روسیه مقام دوم را در اختیار دارد. به طورى که در منطقه خاورمیانه، سهم ایران از ذخایر اثبات شده گاز طبیعى ۵۸ درصد است، همچنین ایران با یک درصد جمعیت جهان، ۱۵ درصد ذخایر گاز طبیعى جهان را در اختیار دارد. امنیت همه جانبه جهان در سده بیست و یکم به این مثلث ژئواستراتژیک بستگى دارد که ایران در مرکز آن قرار گرفته است و ایالات متحده آمریکا نیز کنترل این منطقه را محور استراتژیک سیاستهاى خود قرار داده است.اکنون منطقه خاورمیانه یک منطقه ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک است که در تحولات آتى جهان نیز نقش محورى خود را به عنوان کانون توجهات استراتژیک و «هارتلند مناطق استراتژیک جهان» حفظ خواهد کرد.بطور کلى حوزه خلیج فارس در معادلات استراتژیک جایگزینى ندارد و علت تفاوتهاى فاحشى است که در شمال و جنوب آن دیده مى‏شود. در حوزه خلیج فارس: ایران با داشتن بیشتر از ۲۰۰۰ کیلومتر ساحل مناسب عملیاتى و بنادر و لنگرگاههایى با توان پذیرش ناوگان بزرگ، وضعى استثنایى دارد، چرا که سواحل جنوبى خلیج فارس از این جهت با محدودیت بسیار روبرو هستند.
بنابراین تأمین امنیت منطقه استراتژیک خلیج فارس از هر جهت تنها با مشارکت ایران عملى خواهدبود.
قدرتهاى جهانى با توجه به همین واقعیت‏ها بود که پس از «انقلاب اسلامى» آشکار را این نکته را مطرح کردند که امنیت خلیج فارس باید بوسیله کشورهاى «فرامنطقه‏اى» تأمین شود، غافل از اینکه اگر عملیات نظامى صورت گیرد، موقعیت ایران به گونه‏اى است که مى‏تواند به بهترین صورت دست به عملیات تأخیرى بزند یا منافع قدرت هاى فرامنطقه‏اى را به اشکال مختلف به خطر اندازد.(رحیم پور،۵۷:۱۳۸۷)
واقعیت این است که ناامنى خلیج فارس نه به سود قدرت هاى بزرگ است و نه به سود کشورهاى منطقه، از طرفى هیچ نوع ترتیبات امنیتى که بتواند ضامن امنیت این گلوگاه مهم اقتصاد جهانى باشد، بدون ایران و یا به عبارتى بهتر بدون درنظر گرفتن نقشى مؤثر براى جمهورى اسلامى ایران محکوم به شکست است. بنابراین کشور جمهورى اسلامى ایران جایگاه بى‏بدیلى در عرصه نوظهور ژئواکونومى جهانى پیدا نموده است.زیرا همان گونه که قبلاً اشاره شد، هدف ژئواکونومى، برعکس ژئوپولتیک، سیاسى نیست، بلکه تأمین منافع ملى با بهره گرفتن از ابزارهاى اقتصادى است. امروزه دولتها، کارگزار و نماینده اقتصادى شرکتهاى بزرگ کشورشان هستند و همواره تلاش دارند. با بهره‏گیرى از موقعیت وتوان سیاسى خود، موجبات تسهیل ارتباطات و تبادلات اقتصادى در اختیار کشورهاى عرضه کننده است، دولتها نقش واسطه را میان شرکتها و صاحبان ثروت (متقاضیان) باز مى‏کنند و علمى که این سه شاخص را به یکدیگر ارتباط مى‏دهد، ژئواکونومى است، که مى‏خواهد با بازو و توان دولتها میان ملتها و صاحبان منابع ارتباطات معلوم و منطقى فراهم آورد و بدین سان در سراسر جهان قلمروهاى ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک برهم منطبق شده‏اند و علت این انطباق قدرت مانورى است که در موقع بحران مى‏توانند از خود نشان دهند.
۳-۱۴- قومیت و نژاد در غرب آسیا:
در بخش وسیعی از منطقه اعراب سکونت دارند . قومیت عرب و زبان عربی در کشور های عرب منطقه عامل مهمی هستند که آنها را به یکدیگر پیوند می دهند و در عین آنها را از مردم غیر عرب منطقه جدا می سازند . پس از اعراب دو گروه قومی و زبانی دیگر منطقه فارس ها و ترک ها می باشند که در ایران و ترکیه سکونت دارند . کشور دیگری که در منطقه یک قومیت با زبان مشخصی را در خود جای داده است ، اسرائیل است . این کشور با تأکید بر قومیت و مذهب یهود و احیا ء زبان عبری توانسته با جذب یهودیان از سراسر جهان در جهت شکل دادن ملت اسرائیل عمل نمایند. علاو ه برا ین برخی گرو های قومی و زبانی در منطقه حضور دارند که مختص به یک کشور نیستند بلکه در کشور های مختلف به عنوان گروه ها ی اقلیت حضور دارند . بزرگترین گروه اقلیت کرد ها هستند که عمدتاً در شمال عراق ، غرب و شمال ترکیه و شمال سوریه سکونت دارند.
در سطح ملی وجود اقلیت های قومی و مذهبی از آنجایی که می تواند تهدیدی علیه وحدت ملی به حساب آید ، توجه دولت ها را به سوی خود جلب می نماید . در کشور هایی که به علت عدم انسجام ملی
آسیب پذیر و شکننده اند ، دولت ها بیش از هر چیز بر وحدت ملی تا کید می ورزند. منازعات داخلی به ویژه منازعات قومی ، مذهبی به نحو فزاینده ای در حال تبدیل شدن به موضوعات بین المللی هستند. از زمان پایان جنگ سرد ، منازعات داخلی سهمی بیشتر از منازعات جهانی را به خود اختصاص داده است . بسیاری از این منازعات داخلی به نوبه ی خود شکل بین المللی به خود گرفته اند.
بر پایه سرشماری عمومی در آبان ماه ۱۳۹۰، جمعیت کشور ایران در حدود ۷۵٬۱ میلیون نفر، تراکم جمعیت در هر کیلومتر مربع ۴۵٫۶ نفر و میانگین رشد سالانه جمعیت معادل ۱٫۳ درصد بوده است. در چند سال اخیر رشد موالید حدود ۱٫۴ درصد بوده و در سال ۹۲ یک میلیون و ۴۷۱ هزار و ۸۳۴ موالید به ثبت رسیده است، افزایش نسبی موالید در استان‌های کشور وجود داشته اما در دو استان خراسان رضوی با رشد ۷٫۹ درصد و سیستان و بلوچستان با رشد ۷٫۳ درصد بیشترین رشد موالید را داشته‌اند.
۳-۱۵- جمعیت ایران در گذر زمان
در سال ۱۲۸۰ شمسی کل جمعیت کشور حدود هفت و نیم میلیون نفر برآورد شده است. جمعیت
کشور تا سال ۱۳۲۵ به ۱۵ میلیون نفر افزایش یافت. در سال ۱۳۵۱ به مرز ۳۰ میلیون و تا سال ۱۳۷۵ به ۶۰ میلیون نفر رسید.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ جمعیت ایران ۷۵ میلیون نفر بود که نسبت به سال ۱۳۳۵ چهار برابر شده است. بین ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۵ نرخ رشد متوسط جمعیت به حدود ۴٪ رسید ولی به دلیل کاستن از نرخ‌های باروی بین ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ به ۱٫۳٪ رسید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...