فايل دانشگاهی – فرآیند تصمیم گیری خرید مصرف کننده |
۱-۱-۱: فرآیند تصمیم گیری خرید مصرف کننده
زمانی که کالایی خریداری میشود مصرف کننده معمولاٌ از فرآیند تصمیم گیری پیروی می کند. این فرآیند نشان دهندهی یک فرایند عمومی هستند که مصرف کننده از شناسایی یک محصول یا خدمت مورد نیاز تا ارزیابی آن و خرید طی می کند. این فرایند راهنمایی برای مطالعه نحوهی تصمیم گیری مصرف کنندگان است که شامل ۵ مرحله بوده که در زیر به آنها اشاره خواهد شد.
- شناخت مشکل: اولین مرحله در فرایند تصمیم گیری مصرف کننده، شناخت مشکل است. مشکل زمانی شناسایی میشود که مصرف کننده اختلاف عمدهای میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب یا ایدهآل خود احساس کند. مصرف کننده این وضعیت را به عنوان مشکل تلقی و سعی می کند آن را برطرف کنند. شناسایی مشکل زمانی شروع میشود که مصرف کننده تحت تاثیر محرکهای درونی و بیرونی قرار دارد. این چنین خواستههایی معمولاً توسط آگهیهای تجاری و دیگر اقدامات تبلیغاتی ایجاد میشوند.
- جمعآوری اطلاعات: پس از شناسایی مشکل، مصرف کنندگان به جمع آوری اطلاعات در مورد گزینههای مختلف موجود، به منظور بر طرف کردن خواستههایشان میپردازند .جمعآوری اطلاعات می تواند داخلی، خارجی یا به هر دو صورت باشد. جمعآوری اطلاعات داخلی عبارت است از فرایند یادآوری اطلاعات ذخیره شده در حافظه. این اطلاعات ذخیره شده تا حدود زیادی از تجربیات پیشین فرد از مصرف محصول نشأت میگیرد. در مقابل فرد در جمعآوری اطلاعات خارجی به دنبال اطلاعاتی است که در محیط خارجی وجود دارد. دو منبع عمده جمعآوری اطلاعات خارجی که عبارتند از: منابع اطلاعاتی کنترل شده و کنترل نشده بازاریابی.
ارزیابی گزینهها و خرید: پس از جمعآوری اطلاعات و دستیابی به مجموعهی گزینههایی که میتوانند به عنوان محصول مورد نظر انتخاب شوند مصرف کننده آماده تصمیم گیری است. مصرف کننده با بهره گرفتن از اطلاعات ذخیره شده در حافظه خود و همچنین دستیابی به منابع خارجی، معیارهایی برای خود تعیین می کند. مشکل ممکن است کوچک یا بزرگ، ساده یا پیچیده باشد. هدف یک مدیر بازاریابی شناسایی عدم تبادل میان وضعیت دلخواه و وضعیت موجود مصرف کننده است. خواسته زمانی به وجود میآید که یک فرد نیازی برآورده نشده دارد و در عین حال کالا یا خدمت خاصی برای ارضای آن نیاز تعیین شده است. فرصت اغلب زمانی شناسایی میشود که مصرف کننده به دنبال کالاهای متفاوت یا محصولات با کیفیت بهتر و بالاتر باشد. این انتقال اغلب زمانی رخ میدهد که شرایط فرد به دلیلی تغییر کرده باشد، مثلاً به دانشگاه رفته یا شغل جدیدی را کسب کرده باشد. نیاز هم به چند روش قابل شناسایی است. به عنوان مثال زمانی که نیازهای جدیدی به وجود میآیند مصرف کنندگان به راههای مختلف به خواسته های برآورده نشدهی خود پی میبرند ولی دو روش عمدهای که مصرف کنندگان برای شناسایی این خواستهها به کار میبرند زمانی است که محصول موجود عملکرد مناسبی ندارد. همچنین مصرف کنندگان خواسته های برآورده نشده خود را با دیدن محصولاتی که در آینده تولید خواهند شد و یا شنیدن نکاتی در مورد آنها شناسایی می کنند. این معیارها مصرف کننده را در ارزیابی و مقایسه گزینهها یاری برساند.
ارزیابی پس از خرید: در صورتی که خریدی صورت گیرد مرحله بعدی، ارزیابی محصول پس از خرید آن است (قریحه و همکاران، ۱۳۹۲؛ به نقل از مک دانیل).
۱-۱-۲: عوامل مؤثر بر رفتار تصمیم گیری خرید مصرف کننده
آشنایی با رفتار تصمیم گیری خرید مصر ف کننده صاحبان صنایع و مدیران شرکتها و مؤسسات تولیدی و خدماتی را یاری میدهد تا به درستی تصمیم بگیرند و کالاها و خدمات خود را با توجه به قوانین رفتار آدمی در هنگام خرید در معرض فروش قرار دهند یا برای آنها تبلیغ نمایند. لیتل (۱۹۷۵) در یک مدل آمیخته بازاریابی بیان کرد تولید کننده با بهره گرفتن از متغیرهایی مانند قیمت، تبلیغات و ابزارهای تشویقی مانند ارائه نمونهها و کوپنها و نیز شکل ظاهری محصول و بستهبندی بر رفتار مصر ف کننده تأثیر میگذارد. خرده فروش از طریق در دسترس قرار دادن محصول در قفسه و ویترین، قیمت، تشویقات ویژه و رسانههای تبلیغاتی بر رفتار مصرف کننده تأثیر میگذارد. در عین حال نیروهای محیطی مانند روندهای اقتصادی و فصلی بودن کالا رفتار مصر ف کننده را شکل می دهند. در فرآیند توزیع و فروش، خرده فروش بر تولیدکننده تأثیر میگذارد و تولیدکنندگان رقیب ممکن است به جای کمک کردن به فروش مارک تجاری مانع فروش آن شوند. یک مدل یادگیری پویا در رفتار مصر ف کننده اثرات «آموزنده» تبلیغات و اثرات «تصویر ذهنی» یا «کسب اعتبار» در تبلیغات را مورد بررسی قرار میدهد. مصرف کنندگان دارای اطلاعات ناقص از مشخصههای مارک تجاری هستند و از طریق مصرف مارک تجاری و تبلیغات آموزنده درباره مشخصههای مارک تجاری اطلاعاتی به دست میآورند. اثر تصویر ذهنی یا کسب اعتبار بدست آمده از تبلیغات مستقیماً وارد تابع مطلوبیت مصر ف کننده میشود و مستقل از باورها نسبت به مشخصههای ذاتی محصول بر مطلوبیت تاثیر میگذارد (خان محمدی و محمدی، ۱۳۸۵). به طور کلی رفتار تصمیم گیری خرید مصرف کننده را میتوان به صورت سه مرحله مجزا ولی مرتبط با یکدیگر در نظر گرفت. مرحله اول مربوط به تلا شهای بازاریابی شرکت به منظور تأمین نیازها و خواسته های مصرف کننده است. این مرحله که ورودی سیستم را شکل میدهد شامل عناصر آمیخته بازاریابی یعنی محصول، قیمت، تبلیغات و تو زیع محصول در بازار است. مرحله دوم یعنی فرآیند مدل بر نحوه اتخاذ تصمیم مصرف کننده و عوامل محیطی که بر تصمیمات مصرف کننده تأثیر میگذارند، تأکید دارد. عوامل فردی شامل عوامل روانی و عوامل شخصی است. عوامل روانی ذاتی مصرف کننده یعنی یادگیری، شخصیت، ادراک، انگیز ش و باورها و نگرشها در نحوه تأثیرگذاری عوامل مؤثر محیطی روی اطلاعات مصرف کننده در مورد محصول یا خدمت تأثیر خواهد داشت. عوامل شخصی که سن و مراحل سیکل زندگی، شغل، درآمد و سبک زندگی میباشند. بر انتخاب نوع و کیفیت محصول تأثیر دارند. عوامل محیطی که روی مصرف کننده اثر میگذارند یعنی اعضاء خانواده، دوستان، همسایگان، طبقه اجتماعی، تعلقات فرهنگی، خرده فرهنگها، شرایط اقتصادی و قانونی جامعه و رقابت عواملی هستند که بر نوع خرید مصر ف کنندگان و نحوه استفاده از چیزهایی که میخرند و همچنین در ایجاد یا بالفعل نمودن نیاز آنها مؤثرند. مرحله سوم که آنرا خروجی مدل می گوییم رفتار تصمیم گیری خرید مصر فکننده است که اهداف سازمان نیز در این مرحله تحقق مییابد. در این مرحله از منظر تلاشهای سازمانی عمل فروش و از منظر رفتار مصرف کننده عمل خرید انجام میشود و پس از مصرف کالا مسئله رضایت از خرید و در صورت تکرار خرید مسئله وفاداری نسبت به محصول یا مارک تجاری مطرح میگردد. در این صورت اگر مرحله سوم به صورت کامل انجام گیرد و رضایت مشتری و وفاداری او تحقق یابد سازمان نیز به اهداف خود خواهد رسید (کاتلر، ۲۰۰۱). در اکثر مطالعات مربوط به رفتار مصرف کننده اولاً همه جنبههای محسوس مارک تجاری مانند کارآیی فنی، تحویل به موقع، کیفیت خدمات و الزامات خاص مصرف کنندگان در نظر گرفته نشده است. ثانیاً فقط بر فعالیتهای کوتاه مدت به منظور بهبود مارک تجاری توجه شده و نسبت به تغییرات بلند مدت مانند تغییر ویژگیهای مارک تجاری که از بررسیهای گذشته بدست میآیند، غفلت شده است. همچنین زنجیرههای علت و معلولی در مورد عملکرد مارک تجاری نادیده گرفته شده و بر متغیرهای قابل مشاهدۀ مستقیم تاکید میگردد (خان محمدی و محمدی، ۱۳۸۵).
۱-۲: تبلیغات
۱-۲-۱: مبانی و مفاهیم تبلیغات
تا سالیان متمادی توجه اصلی مدیران به مسئله تولید و فروش محصول انبوه بود. اما در دهههای اخیر تاکید بیشتر روی مشتری و رفتار مصرف کننده قرار گرفته است. در این راستا، تبلیغات برای معرفی محصول، آگاهی دادن و ارائه اطلاعات صحیح و کامل در خدمات بازاریابی و جلب مشتری مورد توجه قرار گرفته است. تبیغات از ابزار های مهم پیشبرد فروش است که هزینههایی را هم برای شرکت به ارمغان میآورد. هدف عمده “تبلیغات” ایناستکه، رفتارخرید مشتریان را تحت تاثیر قرار دهد (عابدین و سلیم، ۲۰۱۱). باتوجهبه رقابت شدید بین شرکتها تغییرات سریع در رفتار مصرف کننده در جامعهای که جامعهی مصرف است، تبلیغات بهعنوان ابزار اصلی در ایجاد آگاهی در مصرف کنندگان مورد توجه قرار میگیرد. تبلیغات نوعی روش ارتباط جمعی است که از طریق آن اطلاعاتی درباره کالا یا خدمات بهصورت غیرحضوری به مشتریان ارائه میدهد و عموماً در آن از رسانههایی مانند: تلویزیون، رادیو، اینترنت. مطبوعات نوشتاری استفاده میگردد. کاتلر[۱] تبلیغات را هرگونه ارائه و عرضه ایدهها، کالاها یا خدمات از یک واحد تبلیغاتی، فرد یا مؤسسه که مستلزم پرداخت هزینه باشد، تعریف می کند. اما در این میان تبلیغی اثربخش است که بتواند توجه مخاطب را جلب کرده، تاثیر خاطرهانگیز داشته باشد و واکنش خرید مخاطبان را تحریک نموده و دریافت حسی مخاطبان را بیدار نماید (مکارمی، ۱۳۹۱). تبلیغات یکی از متداولترین ابزارهاییست که شرکتها برای هدایت ارتباطات تشویقکننده خود به سوی خریداران وجوامع هدف خود، از آن استفاده می کنند. بهمعنای دیگر هر گونه ارائه و ترویج غیرشخصی ایده، کالا یا خدمات توسط یک تبلیغ کننده است که انجام آن مستلزم پرداخت هزینه باشد. در تعریفی دیگر، تبلیغ بهمعنای رساندن پیام، شناساندن امری به دیگران، یا امری را خوب یا بد وانمودکردن است و پیامهای دیداری وگفتاری را شامل میشود که برای ترویج عقیده یا محصولی از طرف یک منبع بهوسیله کانالهای تبلیغی به گروههای ویژهای یا به کل جامعه منتقل و برای آن پول پرداخت میشود (رضایی، ۱۳۸۷). تبلیغات، ارتقاء فروش و ارتباطات عمومی ابزاری ارتباط دستهجمعی هستند که در دسترس بازاریابان قرار دارد. همانگونه که از نام آن پیدا است، ارتباط دسته جمعی پیام یکسانی را برای تک تک افراد مخاطب ارسال می کند (عابدین و سلیم، ۲۰۱۱).
تبلیغات فعالیتهایی است که وظیفهاش افزایش فروش یا افزایش تصویر ذهنی خدمات یا واحد کسبوکار است. تبلیغات، به مثابه یکی از مهمترین ابزارهای بازاریابی و مشتریمداری، می تواند نقشی بسیار مهم در رفتارهای خرید مشتریان داشته باشد. در واقع تبلیغات رقابتی مؤثر، به این دلیل که مشتریان را از وجود فرصتهای بیشتر برای انتخاب و دریافت خدمات از سایر خدمت دهندگان آگاه میسازد، ممکن است باعث ایجاد تمایل به سوئیچ در مشتریان شود (سنگیز و همکاران، ۲۰۰۷). تبلیغات یکی از عوامل اساسی در برقراری ارتباط است که توسط آن پیامهای دیدنی و شنیدنی به اطلاع مردم رسانیده میشود تا از طریق نفوذ در ذهن مخاطب، آنان را وادار به خرید کالا یا خدمات نمایند. تبلیغات، توجه، تمایل و علاقه افراد را نسبت افکار، نظرات، اعتبار و اشخاص مورد نظر بهوسیله رسانهها، فراهم مینماید. در این میان هزینه تبلیغات نیز یکی از پرهزینه سازترین فعالیتهای تجاری است. اطلاع رسانی تشویق و ترغیب به مشتریان به خرید در یادآوری سه هدف اصلی تبلیغات هستند که تحقق آنها نیازمند هزینه های گزافی است (کارپنتر، ۲۰۱۱). شرکتها، برای حفظ ماندگاری و رشد، باید خود را با محیط وفق داده، با آن سازگار شوند. لازمه این کار، برقراری ارتباط مناسب با محیط میباشد. شرکتهای تجاری اگر بخواهند در عرصه فعالیت باقی بمانند و موقعیت خود را در بازار پر رقابت امروزه حفظ کنند چارهای جز بکارگیری از تبلیغات را نخواهند داشت (قریحه و همکاران، ۱۳۹۲). سابقه بهکارگیری تلویزیون بهعنوان دستاویز معرفی کسبوکار وسیله اصلی برای بسیاری از جاذبههای اقناعی، رسانههای همگانی است. بنا بر شواهد موجود، فراموشی و اندک شمردن تاثیرات رسانهها در امور تجاری، در نهایت باعث ضعف و نابودی سیستم شده و از کارایی، اثربخشی و بهرهوری سیستم میکاهد. در این بین، تبلیغات، یکی از ابزارهای اساسی ارتباط واحد تجاری، با دنیای پر تغییر و دگرگونی بیرونی است؛ چه از نظر جذب و اخذ اطلاعات در زمینه ترجیهات محیط و چه از منظر نشر اطلاعاتی که گروههای ذینفع آن را شرطی (آگاهانه و یا ناخود آگاه) برای ارتباط با واحد تجاری قرار می دهند. تبلیغات توقعی مثبت را ایجاد میکند که سبب میشود تا تجربه استفاده از یک محصول مثبت باشد. بازاریان میکوشند نیازهای مصرفکنندگان را برآورده سازند؛ ولی دلایلی که باعث میشود یک محصول خریداری شود، بسیار متنوع است. تعیین و شناخت انگیزههای مصرفکننده مرحله مهمی برای کسب اطمینان از این نکته است که با ارائه یک محصول، انگیزههای مربوط ارضاء خواهند شد. توصیف این انگیزه که بهمنظور ارضاء یکی از نیازها ایجاد میشود، کاری بس دشوار است. یکی از مسایل بسیار مهم در قلمرو تبلیغات، ارزیابی اثربخشی تبلیغات است. به عبارت دیگر، مشخص کردن اینکه تبلیغی که ما بودجه فراوانی برای آن صرف کردهایم تا چه اندازه ما را به هدفهایی که تعیین کرده بودیم، رسانده است. مشتری و مخاطب باید با بررسی و یا در معرض قرار گرفتن تولیدات و تبلیغات مرتبط با آنها، احساس جدید بودن و متفاوت بودن را در محصولات بیابند. تبلیغات، بهنظر بسیاری از جامعه شناسان، بخشی از جامعه شناسی ارتباطات جمعی است. اما روشن است که تبلیغات، بدون حامل نمیتواند وجود داشته باشد. بدین ترتیب مطالعه آن نمیتواند فصلی مستقل از وسایلی که برای انتقال پیامهایش بهکار گرفته میشود به حساب آید. چه در مورد روزنامه ، رادیو یا تلویزیون، آگهی تبلیغاتی فقط صورت ویژهای از نشر پیام تبلیغاتی به حساب میآید (احمدیپور، ۱۳۸۹).
امروزه برای تعاریف تبلیغاتی، میتوانیم آن را بهعنوان فرآیند ارتباطی یک فرآیند بازاریابی، اقتصادی و اجتماعی یک پردازش ارتباطات عمومی یا پردازش اطلاعات و پیگیری تعریف کنیم. دان و دیگر (۱۹۷۸) تبلیغات را از دیدگاههای کاربردی آن نگریستهاند، بنابراین، آنها تبلیغات را بهعنوان یک ارتباط پولی غیرشخصی از طریق رسانههای گوناگون با شرکتهای تجاری، سازمانهای غیرانتفاعی تعریف نمودند. مردین (۱۹۹۱) معتقد است که بازاریابی برای ایجاد یک آگاهی پایه از محصول یا خدمات در ذهن مصرف کننده بالقوه و همینطور برای افزایش دانش درباره آن بیان نمود. آد لار و دیگران (۲۰۰۳) مطالعه ای را در مورد دیسک های فشرده آنلاین (cds) و رفتار خرید مصرف کننده از طریق تبلیغات احساسی انجام دادند . تبلیغات غیر شخصی و شکل پرداختی است که در آن ایدهها، مفاهیم، محصولات و یا خدمات و اطلاعات از طریق رسانهها (بصری ، لفظی و متنی) ارتقاء مییابند و از طریق یک حامی شناخته شدهای ترغیب و یا تحت تاثیر قرار میگیرند. طی سالهای گذشته، خیلی از مدل ها و ساختارها در ادبیات تبلیغات و بازار یابی مورد بحث قرار گرفتهاند که هر کدام از این مقالهها با هدف پی بردن به فرآیندهایی میباشد که توسط مشتریان استفاده شده تا ارزیابیهایی را برای برند و یا محصول در زمانی که آنها با تبلیغات مواجه میشوند، انجام دهند. این آثار روابط بین واکنشهای ادراکی به سمت برند، تبلیغات، نگرشها و بالاخره مقصد و عملکرد برای خرید را بررسی کردهاند. یک مروری بر ادبیات نشان داد که نگرش درگیر به سمت تبلیغات به نگرشهای برند تاثیر میگذارد و روابط نگرشی، تبلیغات – برند را در سر تا سر رسانههای متفاوت و انواع محصولات حمایت می کند (عابدین و سلیم، ۲۰۱۱).
[۱] Kottler
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-02-31] [ 05:47:00 ب.ظ ]
|