کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



فرایند مدیریت دانش

 

تحقیق بر روی فهم سازمانی

 

فهم سازمان

 

 

 

توانییهای سازمان و اقدامات مدیریتی

 

استراتژیهای رقابتی ، توسعه منابع انسانی

 

توسعه سازمان

 

 

 

ماخذ :toumi,I,2002
اولین منبع دانش یعنی فرایند اطلاعات سازمان از فن آوری شروع می شود و به کاربرد آن در سازمان می پردازد . دومین منبع مدیریت دانش ، هوش تجاری نیز به خدمات اطلاعاتی و چگونگی کاربرد آن در سازمان می پردازد وسومین منبع تاکید بر روی تحقیق و نوآوری و فم سازمانی و فرایندهای مربوط به آن دارد. و چهارمین منبع به استراتژیهای تجاری و مدیریت منابع انسانی توجه دارد. جهت درک بیشتر راه های توسعه مدیریت دانش ، شناخت بیشتر منابع مدیریت دانش مفید به نظر می رسد (همان منبع ، ۲۰۰۲).
۲-۲-۵ اصول مدیریت دانش :
تعاریف و مفاهیم ارائه شده درباره KM ، دانش ضمنی و دانش آشکار ، تا اندازه ی زیادی بیانگر اصول مدیریت دانش است . با وجود این ، می توان اصول یاد شده را از دیدگاه دو تن از مشهورترین صاحب نظران مدیریت دانش خلاصه کرد . داونپورت و پروساک در کتاب “دانش کاری” اصول مدیریت دانش را چنین طرح می کنند :
۱-دانش ، نشات گرفته از افکار افراد است و در افکار آنان جای دارد .
۲-تسهیم دانش مستلزم اعتماد است .
۳-فناوری ، رفتارهای دانشی جدید را امکان پذیر می سازد .
۴-تسهیم دانش باید تشویق شود و پاداش بگیرد .
۵-حمایت مدیران ومنابع ضروری است .
۶-دانش ماهیتی خلق شونده دارد و تشویق افراد ، موجب می شود که دانش به شیوه های غیر منتظره ای گسترش یابد .
دانپورت ، ده اصل را به عنوان اصول مدیریت دانش مشخص کرده است :
۱-مدیریت دانش مستلزم سرمایه گذاری است . دانش یک دارایی است اما اثر بخشی آن مستلزم سرمایه گذاری در داراریی های دیگر نیز هست .
۲-مدیریت اثر بخش دانش ، نیازمند پیوند انسان و تکنولوژی است . انسان و رایانه هر کدام توانایی خاص خود رادارند . از آن جا که دانش مبتنی بر داده و اطلاعات است ، این دو ارتباط با هم می توانند موثر باشند ، لذا سازمان ها برای مدیریت اثربخش دانش نیازمند راه حل هایی هستند که انسان و دانش را باهم پیوند بزنند .
پایان نامه
۳-مدیریت دانش سیاسی است . همه می دانند که دانش قدرت است و لذا نباید جای تعجب داشته باشد که هرکس دانش را مدیریت کرده یک کار سیاسی انجام داده است . اگر دانش در ارتباط با قدرت ، پول و موفقیت است . پس بنابراین در ارتباط با گروه های فشار ، توطئه و دسیسه و تعاملات سیاسی نیز می باشد .
۴-مدیریت دانش به مدیران دانشگرا نیازمند است . مدیرانی که می توانند دانش های نهفته را دریافت و برای آن ارزش و اعتبار قائل شوند.
۵-مزایای مدیریت دانشگرا ، از ترسیم دانش سرچشمه گرفته است . ترسیم دانش به ترسیم نقشه های ذهنی افراد منجر می شود . هرکدام از ما براساس نقشه های ذهنی خود عمل می کنیم .
۶-تسهیم و به کارگیری دانش ، ذاتی نیست . اگر دانش منبع با قدرتی است و قدرت را به همراه دارد ، چرا باید آن را تسهیم نمود ؟ ما ممکن است وارد شدن دیگران به دانش خود را بعنوان یک تهدید به حساب آوریم . مگر آنکه در این زمینه اعتماد لازم ایجاد و برانگیخته شده باشیم .
۷-مدیریت دانش به معنی بهبود فرآیندهای کار دانش است . بهبود کار دانش مستلزم این است که دخالت های از بالا به پایین کمتر شود . کارکنان باید آزادی عمل و استقلال لازم را در کار خود داشته باشند تا بتوانند دانش خود را در راستای حل مسائل و تصمیم گیری ها به کار گیرند.
۸-دستیابی به دانش تنها شروع کار است . دستیابی به دانش مهم است اما موفقیت دانش با آن تضمین نمی شود . دانش را باید به کار گرفت و در فرآیندهای سازمان وارد کرد ، بگونه ای که منجر به بهبود عملکرد سازمانی شود .
۹-مدیریت دانش را پایانی نیست . ممکن است مدیران دانش تصور کنند که اگر آن ها توانسته اند دانش سازمانی را تحت کنترل بگیرند کار به پایان رسیده است . هیچ وقت نمی توان تعیین کرد چه زمانی برای پایان دادن به مدیدیت دانش کافی است ، زیرا نیازهای دانش همواره تغییر می کند .
۱۰-مدیریت دانش ، نیازمند یک قرارداد دانشی است . اگر دانش منبع مهمی است می طلبد که توجه قانونی خاص به آن شود (ابطحی و صلواتی ، ۱۳۸۵: به نقل از : داونپورت ، ۱۹۹۷).
۲-۲-۶ فرایند مدیریت دانش
مدیریت دانش مطابق مدل زیر (نمودار ۲-۳) به تشخیص دانش ، خلق دانش ، به اشتراک گذاشتن دانش ، توسعه دانش ، نگهداری دانش و اندازه گیری و ارزشیابی ، آموزش و بازخورد مناسب در جهت پر کردن شکاف دانش و رسیدن به اهداف استراتژیک سازمان و خلق نوآوری می پردازد . زمانی که سازمان ها نیاز به خلاقیت ، نوآوری و توسعه موفقیت آمیز دارند لازم است دانش کافی در اختیار آنها قرار گیرد (تشخیص دانش). دانش کافی، دانشی است که خلاء بین دانش موجود و دانش مطلوب راکه به عنوان شکاف دانش مطرح است بر طرف نماید . دانش مطلوب همان اهداف استراتژیک یک سازمان است که قصد دارد با خلاقیت و نوآوری به بقا و موفقیت در عرصه رقابت بپردازد، بنابراین تشخیص دانش ، تلاشی حساب شده برای تعیین خلاء ها و نواقص دانش یک سازمان می باشد که هرچه این فاصله بیشتر باشد ، برای دستیابی به اهداف استراتژیک یک نیاز به داشتن دانش بیشتر است . پس از تشخیص دانش ، گام بعدی خلق یا تحصیل دانش است . خلق دانش ، به توانایی سازمان ها در ایجاد ایده ها و راه حل های نوین و مفید اشاره دارد . خلق دانش فرایند مهمی است که در آن انگیزه ، تلقین ، تجربه و شانس ، نقش مهمی ایفا می کنند . خلق دانش ، اشاره به کلیه فعالیت هایی دارد که موجب ورود دانش جدید به سازمان می شود مدیریت با دراختیار داشتن افراد و گروه های درون سازمانی و با همکاری افراد و گروه های برون سازمانی و با به کارگیری تدابیر ایجاد انگیزه ، حمایت ، تشویق به نوآوری و آموزش های برنامه ریزی شده براساس نیازها و اهداف سازمان به ایجاد محیطی مشارکتی می پردازد که حاصل آن برای سازمان بدست آوردن داده هایی است که پس از آن به صورت اطلاعات و در نهایت به خلق دانش منتهی می شود (نوناکا،۲۰۰۹).
سومین گام به اشتراک گذاشتن دانش تولیدشده می باشد . لازم است دانش قبل از بهره برداری در سطوح سازمانی در درون سازمان به اشتراک گذارده شود . تعامل بین فناوری های سازمان ، فنون و افراد می تواند اثر مستقیم برتوزیع دانش داشته باشد . اگر دانش تولید شده در اختیار دیگر افراد و گروه های سازمان قرار نگیرد : دانش تولید شده در حال رکود از مسیر نوآوری سازمان خارج می گردد : مهیا سازی شرایط ، سیاستها، ساز و کارها و فناوری های مناسب برای به اشتراک گذاشتن دانش در سازمان بستری است در جهت توسعه دانش که این مهم صورت نمی پذیرد مگر با ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب ، پذیرش و اجرای کار.
لین (۲۰۰۷) در تحقیقی به بررسی عوامل موثر بر تسهیم دانش در سازمانها پرداخته است . او در این مطالعه سه دسته عوامل شامل ارتباطات درون واحدی ، ویژگی های ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی را مورد بررسی قرار داد که در ادامه به تشریح این عوامل می پردازیم :
ویژگی های ساختار سازمانی : این مطالعه سه ویژگی رسمیت ، پیچیدگی و تمرکز را مورد بررسی قرار می دهد . رسمیت به معنای محدودیت در مقررات ، قوانین ، رویه ها و دیگر هنجارهای رسمی سازمان است که در فعالیت های شغلی اعمال نفوذ می کند . پیچیدگی به معنای تقسیم کار در فعالیتهای سازمانی است . ودر نهایت ، تمرکز عبارتست از : توزیع قدرت تصمیم گیری در سازمان .
۲-تعاملات درون واحدی : اعتماد و تعهد هسته اصلی موفقیت تعاملات در دورن واحدها می باشند . تعهد عبارتست از تعاملی بر اساس صداقت ، عدالت و شناخت بالای سازمان . در حالیکه اعتماد، تمایل یکی از اعضای سازمان به باور اعضای دیگر است . و با صلاحیت اعضای دیگر در زمینه تعهدات اندازه گیری می شود .
۳-فرهنگ سازمانی : این تحقیق با نظریه هیل و جونز (۱۹۹۸) منطبق است که فرهنگ سازمانی را عقیده رایج ، قوانین ملموس و ارزش های تسهیم شده میان تمامی اعضای سازمان تعریف نموده است . چهارمین مرحله فرایند تولید دانش در جهت رسیدن به اهداف استراتژیک و نوآوری در سازمان ، توسعه دانش کارکنان سازمان و افزایش توانائی های آنها می باشد که در نهایت منجر به پویایی کارکنان سازمان و دانش آنها خواهد شد . در توسعه دانش باید به توسعه دو نوع ساختار دانش یعنی هم به توسعه دانش ضمنی ( با تقویت و تشویق کارکنان و انتخاب افراد زبده ) و هم توسعه دانش صریح ( تقویت دانش سازمان با به روز سازی آنها) اقدام ورزید . سازمان ها به منظور هدایت دانش فردی در جهت اهداف سازمانی ، باید محیطی برای اشتراک ، انتقال و تقابل دانش در میان اعضاء به وجود آورند (Belinger, 2004) . افراد را باید در جهت با مفهوم کردن تعاملاتشان آموزش دهند . برای بسط دانش مجموعه ، باید هر فعالیتی را در راستای توسعه ، تعامل منطقی بین کارکردها هدایت نمود . خلق دانش و توسعه آن بدون توجه به اصول نگهداری آن باعث انحلال دانش تولید شده خواهدشد ، بنابراین پنجمین مرحله ، از فرایند مدل مطرح شده ، نگهداری دانش تولید شده می باشد . در این مرحله توجه به نکات ذیل ضروری است (Genosis,2004)
۱-محافظت از دانش تولید شده :

 

 

  • محافظت دانش تولید شده به شکل سخت افزاری و نرم افزاری .

 

 

 

  • عدم رسوخ دانش تولید شده قبل از به کار گیری به خارج از سازمان .

 

 

 

  • عدم رسوخ دانش ناکارآمد به دانش تولید شده .

 

 

۲-دسترسی به موقع:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 07:37:00 ب.ظ ]




  • وعده نصرت الهی و کمک به پیروزی انسان در برابر دشمن: «و خوف‌ خود را پیش‌ روی‌ تو خواهم‌ فرستاد و هر قومی‌ را که‌ بدیشان‌ برسی‌ متحیر خواهم‌ ساخت‌ و جمیع‌ دشمنانت‌ را پیش‌ تو روگردان‌ خواهم‌ ساخت‌. » (خروج۲۳: ۲۷؛ اعداد۱۰: ۹؛ یوشع۸: ۱ و … ).

 

    • برخورداری از رحمت خداوند: «زهی عظمت احسان تو که برای ترسندگانت ذخیره کرده‌ای و برای متوکّلانت پیش بنی‌آدم ظاهر ساخته‌ای. » (مزامیر۳۱: ۱۹؛ امثال۱: ۷؛ ملاکی۴: ۲ و … ).

پایان نامه - مقاله - پروژه

 

  • وعده بازگشت به سرزمین موعود و پیروزی بر دشمنان: «زیرا خداوند می‌گوید: اکنون ایامی‌ می‌آید که‌ اسیران‌ قوم‌ خود اسرائیل‌ و یهودا را باز خواهم‌ آورد و خداوند می‌گوید: ایشان‌ را به‌ زمینی‌ که‌ به‌ پدران‌ ایشان‌ داده‌ام‌، باز خواهم‌ رسانید تا آن‌ را به‌ تصرّف‌ آورند. » و این‌ است‌ کلامی‌ که‌ خداوند درباره‌ اسرائیل‌ و یهودا گفته‌ است‌. زیرا خداوند چنین‌ می‌گوید: «صدای‌ ارتعاش‌ شنیدیم‌. خوف‌ است‌ و سلامتی‌ نی‌. » (ارمیا۳۰: ۳-۵؛ ۳۰: ۱۰؛ ۳۲: ۲۱ و … ).

 

  • داشتن عمر طولانی: «و تا از یهُوَه‌ خدای‌ خود ترسان‌ شده‌، جمیع‌ فرایض‌ و اوامر او را که‌ من‌ به‌ شما امر می‌فرمایم‌ نگاه‌ داری‌، تو و پسرت‌ و پسر پسرت‌، در تمامی‌ ایام‌ عمرت‌ و تا عمر تو دراز شود. » (تثنیه۶: ۲ و ۲۴؛ امثال۱۰: ۲۷ و … ) و همچنین ترس از خداوند از دید عهد عتیق چشمه حیات است و باعث دور شدن مرگ از انسان شده و زندگی سالم و بدون دردسر خواهد داشت: «ترس‌ خداوند چشمه‌ حیات‌ است‌، تا از دامهای‌ موت‌ اجتناب‌ نمایند. » (امثال۱۴: ۲۷؛ ۱۹: ۲۳؛ ملاکی۴: ۲ و … ).

 

  • سلطنت و پادشاهی بر مردم: «خدای‌ اسرائیل‌ متکلم‌ شد و صخره ی اسرائیل‌ مرا گفت‌: آنکه‌ بر مردمان‌ حکمرانی‌ کند، عادل‌ باشد و با خدا ترسی‌ سلطنت‌ نماید. » (دوم سموئیل۲۳: ۳).

 

  • برخورداری از رزق و روزی نیک: «ترسندگان خود را رزقی نیکوداده است. عهد خویش را به یاد خواهد داشت تا ابدالآباد. » (مزامیر۱۱۱: ۵).

 

  • ماندگاری نسل انسان خداترس بر روی زمین: «کیست آن آدمی که از خداوند می‌ترسد؟ او را بطریقی که اختیار کرده است خواهد آموخت. جان او در نیکویی شب را بسر خواهد برد و ذریت او وارث زمین خواهند شد. سرّ خداوند با ترسندگان او است و عهد او تا ایشان را تعلیم دهد. » (مزامیر۲۵: ۱۲-۱۴).

 

  • افراد خداترس هرگز محتاج و درمانده نخواهند شد، زیرا خداوند آن را برای آنها فراهم خواهد کرد: «ای مقدّسانِ خداوند از او بترسید زیرا که ترسندگان او را هیچ کمی نیست. شیربچگان بینوا شده، گرسنگی می‌کشند و امّا طالبان خداوند را به هیچ چیز نیکو کمی نخواهد شد. » (مزامیر۳۴: ۹-۱۰؛ ۸۴: ۱۱).

 

۱۰- آنها دارایی کم و بی­ارزشی خواهند داشت که بهتر از ثروت زیادی است که می ­تواند زندگی را با وجود شرایط ناملایم شیرین نماید: «اموال‌ اندک‌ با ترس‌ خداوند بهتر است‌ از گنج‌ عظیم‌ با اضطراب‌. » (امثال۱۵: ۱۶).
۱۱-آنها ثروت و احترام و زندگی بابرکتی را خواهند یافت: «جزای‌ تواضع‌ و خداترسی‌، دولت‌ و جلال‌ و حیات‌ است‌. » (امثال۲۲: ۴).
۱۲-حاصل دسترنج خود را خواهند خورد و همیشه شادمان خواهند بود و زندگی خوبی و عمر طولانی خواهند داشت: «خوشابحال هر که از خداوند می‌ترسد و بر طریق‌های او سالک می‌باشد. عمل دستهای خود را خواهی خورد. خوشابحال تو و سعادت با تو خواهد بود. زن تو مثل مو بارآور به اطراف خانه تو خواهد بود و پسرانت مثل نهالهای زیتون، گرداگرد سفره تو. اینک، همچنین مبارک خواهد بود کسی که از خداوند می‌ترسد. خداوند تو را از صهیون برکت خواهد داد، و در تمام ایّام عمرت سعادت اورشلیم را خواهی دید. پسرانِ پسران خود را خواهی دید. سلامتی بر اسرائیل باد. » (مزامیر۱۲۸: ۱-۶).
۱۳-در سایه ترس از خداوند ایمنی و اطمینان کامل خواهند داشت: «در ترس‌ خداوند اعتماد قوی است‌، و فرزندان‌ او را ملجأ خواهد بود. » (امثال۱۴: ۲۶).
۱۴-آرزوهایشان به واسطه رحمت خداوند آسمانها برآورده خواهد شد: «آرزوی ترسندگان خود را بجا می‌آورد و تضّرع ایشان را شنیده، ایشان را نجات می‌دهد. » (مزامیر۱۴۵: ۱۹).
۱۵-بزرگترین و صحیح­ترین ملاک برای تعیین همسر آینده می­باشد: «جمال‌، فریبنده‌ و زیبایی‌، باطل‌ است‌، اما زنی‌ که‌ از خداوند می‌ترسد ممدوح‌ خواهد شد. » (امثال۳۱: ۳۰).
ب- نتایج معنوی خوف از خداوند

 

  • دور ماندن از بلا که این بلا می ­تواند هر نوع بلایی باشد، هم از طرف خداوند و هم از طرف غیر او: «ترس‌ خداوند مودّی‌ به‌ حیات‌ است‌، و هر که‌ آن‌ را دارد در سیری‌ ساکن‌ می‌ماند، و به‌ هیچ‌ بلا گرفتار نخواهد شد. » (امثال۱۹: ۲۳؛ ۱: ۳۳؛ ارمیا۲۶: ۱۹ و … ).

 

  • برخورداری از نجات الهی: «یقیناً نجات او به ترسندگان او نزدیک است تا جلال در زمین ما ساکن شود. » (مزامیر۸۵: ۹؛ اشعیا۳۵: ۴؛ حزقیال۳۴: ۱۸ و … ).

 

  • برخورداری از برکات خداوندی: «زیرا تو ای خدا نذرهای مرا شنیده‌ای و میراث ترسندگان نام خود را به من عطا کرده‌ای. » (مزامیر۶۱: ۵؛ اشعیا۴۱: ۱۰؛ ارمیا۵: ۲۴).

 

  • برخورداری از هدایت الهی: «کیست آن آدمی که از خداوند می‌ترسد؟ او را بطریقی که اختیار کرده است خواهد آموخت. » (مزامیر۲۵: ۱۲؛ ۷۸: ۵۳؛ اشعیا۶۳: ۱۷).

 

  • برخورداری از تکیه­گاه و مأمن قوی: «مترس‌ زیرا که‌ من‌ با تو هستم‌ و مشوّش‌ مشو زیرا من‌ خدای‌ تو هستم‌! تو را تقویت‌ خواهم‌ نمود و البتّه‌ تو را معاونت‌ خواهم‌ داد و تو را به‌ دست‌ راست‌ عدالت‌ خود دستگیری‌ خواهم‌ کرد. » (اشعیا۴۱: ۱۰؛ مزامیر۲۳: ۴؛ دوم پادشاهان۱: ۱۵ و … ).

 

  • عمل به شریعت: «و آن‌ نزد او باشد و همه ی روزهای‌ عمرش‌ آن‌ را بخواند، تا بیاموزد که‌ از یهُوَه‌ خدای‌ خود بترسد، و همه ی کلمات‌ این‌ شریعت‌ و این‌ فرایض‌ را نگاه‌ داشته‌، به‌ عمل‌ آورد. » (تثنیه۱۷: ۱۹؛ ارمیا۴۴: ۱۰؛ مزامیر۱۳۵: ۲۰ و … ).

 

  • دوری از گناه و ترک معاصی: «موسی‌ به‌ قوم‌ گفت‌: «مترسید زیرا خدا برای‌ امتحان‌ شما آمده‌ است‌، تا ترس‌ او پیش‌ روی‌ شما باشد و گناه‌ نکنید. » (خروج۲۰: ۲۰؛ ایوب۱: ۸؛ ۳۱: ۲۳).

 

  • بخشش الهی: «لیکن مغفرت نزد توست تا از تو بترسند. » (مزامیر۱۳۰: ۴).

 

  • رضایت الهی: «رضامندی خداوند از ترسندگان وی است و از آنانیکه به رحمت وی امیدوارند. » (مزامیر۱۴۷: ۱۱؛ اشعیا۶۶: ۲؛ جامعه۸: ۱۲).

 

۱۰-کسب علم و حکمت وبرخورداری از اسرار الهی و تعلیم انسان توسط خداوند: «ترس خداوند ابتدای حکمت است. همه عاملین آنها را خردمندی نیکو است. حمد او پایدار است تا ابدالآباد. » (مزامیر۱۱۱: ۱۰؛ امثال۹: ۱۰؛ ایوب۲۸: ۲۸ و … ). با دقت به این آیات می­توان فهمید که ترس از خدا در فرایند نجات و حیات آدمی نقش حیاتی دارد؛ انسانی که از خدا نمی­ترسد به او معتقد نبوده و ایمان ندارد، بنابراین نجات نخواهد یافت. کسی که از خداوند نترسد حیات خداگونه­ای نخواهد داشت. ایمان به گرایش انسان یعنی به حالت ذهنی او اشاره دارد. تمایل شخص نسبت به چیزی چگونگی و کیفیت رفتار او را مشخص خواهد کرد. و متناسب با تمایلات خود، گزینش­های خود را صورت خواهد داد. تمایل طبیعی آنها به زندگی­ای خواهد بود که گرایششان به آن سمت است. گرایش آدمی مبتنی بر چیزی است که به آن معتقد است یا به عنوان حقیقت قبول دارد. اگر کسی معتقد باشد که چیزی برایش خوب و مفید است آن غذا را خواهد خورد. و اگر فکر کند که آن غذا او را مسموم خواهد کرد، نمی­خورد. عمل و کار شخص را اعتقاداتش هدایت می­ کند و عملش نیز مبتنی بر اعتقاداتش است. ترسی که در خور خداوند باشد آغاز حکمت را توضیح می­دهد. همچنان که در کتاب مزامیر (۱۱۱: ۱۰). بیان می­ کند که ترس از خداوند آغاز حکمت است. و در جای دیگر آمده است: «ما را تعلیم ده تا ایام خود را بشماریم تا دل خردمندی را حاصل نماییم. » (مزامیر۹۰: ۱۲). انسان عاقل ناپایداری و زودگذر بودن زندگی را خواهد پذیرفت. او قبول خواهد کرد که مخلوق خداوند است و خداوند به زندگی او هدف داده است و اینکه هر انسانی نسبت به خداوند مسئول است. او کلام خداوند را به عنوان امری واقعی و الگوی زندگی خود خواهد پذیرفت و تعالیم خداوند را در زندگی کوتاه دنیوی تحقق خواهد بخشید و به این امر پی خواهد برد که زندگی جاودانی او در پیش است . انسان خردمند و عاقل زمانی را که خداوند به او داده است بیهوده به هدر نمی­دهد. ایمان انسان خردمند بیش از هر کسی کامل است و به واسطه ایمانش فیض خداوند شامل حال او می­ شود. او کلام خداوند و عهد او برای نجات انسان را خواهد پذیرفت و ادیان دروغین جهان را رد خواهد کرد «عَلَمی به ترسندگان خود داده‌ای تا آن را برای راستی برافرازند» (مزامیر۶۰: ۴؛ امثال۱: ۷؛ دانیال۱۰: ۱۲).
۱۱- دور شدن از بدی: «و جمیع‌ اسرائیلیان‌ چون‌ بشنوند، خواهند ترسید و بار دیگر چنین‌ امر زشت‌ را در میان‌ شما مرتکب‌ نخواهند شد. » (تثنیه۱۳: ۱۱؛ امثال۱۶: ۶).
۱۲-مکروه داشتن بدی: ترس خداوند علاوه بر این که باعث می­ شود آدمی از امور بد دوری کند بلکه همچنین باعث می­ شود تا آن را مکروه و زشت نیز بداند: «ترس‌ خداوند، مکروه‌ داشتنِ بدی‌ است‌. غرور و تکبّر و راه‌ بد و دهان‌ دروغگو را مکروه‌ می‌دارم‌. » (امثال۸: ۱۳).
۱۳-برخورد درست و عادلانه با مردم: هنگامی که یهوشافاط برای ولایات مختلف داورانی را انتخاب می­ کند و توصیه­هایی برای آنها می­ کند. از جمله می­گوید که حواستان باشد که چطور داوری می­کنید زیرا برای انسان داوری نمی­کنید بلکه برای خداوند داوری می­کنید و او با شماست و مراقب رفتارتان: «و حال‌ خوف‌ خداوند بر شما باشد و این‌ را با احتیاط‌ به‌ عمل‌ آورید زیرا که‌ با یهُوَه‌ خدای‌ ما بی‌انصافی‌ و طرفداری‌ و رشوه‌خواری‌ نیست‌. » (دوم تواریخ۱۹: ۷).
۱۴-مراقبت و حفاظت خداوند از کسانی که از او می­ترسند و خوف او را در دل دارند: «فرشته خداوند گرداگرد ترسندگان او است؛ اردو زده، ایشان را می‌رهاند. » (مزامیر۳۴: ۷؛ ۳۳: ۱۸ و… ).
۱۵- بهره­مندی از دولت و جلال و حیات: «جزای‌ تواضع‌ و خداترسی‌، دولت‌ و جلال‌ و حیات‌ است‌. » (امثال۲۲: ۴؛ ۱۹: ۲۳).
۱۶-نزدیکی و تقرب به خداوند: «جزیره‌ها دیدند و ترسیدند و اقصای‌ زمین‌ بلرزیدند و تقرّب‌ جسته‌، آمدند. » (اشعیا۴۱: ۵؛ ارمیا۳۲: ۴۰ و … ).
۱۷-برخورداری از نیکی ابدی: «کاش‌ که‌ دلی‌ را مثل‌ این‌ داشتند تا از من‌ می‌ترسیدند، و تمامی‌ اوامر مرا در هر وقت‌ بجا می‌آوردند، تا ایشان‌ را و فرزندان‌ ایشان‌ را تا به‌ ابد نیکو باشد. » (تثنیه۵: ۲۹؛ ۶: ۲۴).
۱۸-استجابت دعای بندگان: «ای‌ خداوند، گوش‌ تو بسوی‌ دعای‌ بنده‌ات‌ و دعای‌ بندگانت‌ که‌ به‌ رغبت‌ تمام‌ از اسم‌ تو ترسان‌ می‌باشند، متوجّه‌ بشود و بنده‌ خود را امروز کامیاب‌ فرمایی‌ و او را به‌ حضور این‌ مرد مرحمت‌ عطا کنی‌. » (نحمیا۱: ۱۱؛ مزامیر۱۴۵: ۱۹).
۱۹-روی آوردن به اطاعت خداوند: «و امّا من از کثرت رحمت تو به خانه‌ات داخل خواهم شد، و از ترس تو بسوی هیکل قدس تو عبادت خواهم نمود. » (مزامیر۵: ۷؛ ۴۰: ۳).
۲۰- حفظ و پایبندی به عهدی که با انسان بسته است: «ترسندگان خود را رزقی نیکوداده است. عهد خویش را به یاد خواهد داشت تا ابدالآباد. » (مزامیر۱۱۱: ۵؛ ملاکی۲: ۵). اما این عهد را خداوند در کتاب دوم پادشاهان این چنین بیان می­ کند که: «با آنکه‌ خداوند با ایشان‌ عهد بسته‌ بود و ایشان‌ را امر فرموده‌، گفته‌ بود: «از خدایان‌ غیر مترسید و آنها را سجده‌ منمایید و عبادت‌ مکنید و برای‌ آنها قربانی‌ مگذرانید. » (دوم پادشاهان۱۷: ۳۵).
۲۱-استواری بر کلام خداوند: «کلام خود را بر بنده خویش استوار کن، که به ترس تو سپرده شده است. » (مزامیر۱۱۹: ۳۸).
۲۲-رهایی از ترس رسوایی: «ننگ مرا که از آن می‌ترسم از من دور کن زیرا که داوریهای تو نیکو است. » (مزامیر۱۱۹: ۳۹؛ اشعیا۳۷: ۶).
۲۳- امیدواری به خداوند: «ترسندگان تو چون مرا بینند شادمان گردند زیرا به کلام تو امیدوار هستم. » (مزامیر۱۱۹: ۷۴).
۲۴-محبوبیت در بین مومنین: «ترسندگان تو به من رجوع کنند و آنانی که شهادات تو را می‌دانند. » (مزامیر۱۱۹: ۷۹).
۲۵- برخورداری از سلامتی: «خویشتن‌ را حکیم‌ مپندار، از خداوند بترس‌ و از بدی‌ اجتناب‌ نما. این‌ برای‌ ناف‌ تو شفا، و برای‌ استخوانهایت‌ مغز خواهد بود. » (امثال۳: ۷-۸؛ ارمیا۴۶: ۲۷).
۲۶- انداختن ترس در دل دشمنان: خداوند در دل دشمنان قومش خوف و هراس می­ اندازد تا از پیروانش که از او می­ترسند، بترسند و نتوانند در مقابل آنها مقاومت کنند یعنی ترس از خداوند به مومنین یک نیروی معنوی و پشتیبانی عاطفی و دلگرمی می­دهد تا احساس کنند خداوند در بین آنهاست و همیشه چشمش به آنها بوده و از آنها محافظت می­ کند: «موآب‌ از قوم‌ بسیار ترسید، زیرا که‌ کثیر بودند. و موآب‌ از بنی‌اسرائیل‌ مضطرب‌ گردیدند. » (اعداد۲۲: ۳؛ تثنیه۲: ۲۵؛ زکریا۹: ۵ و … ).
۲۷- خداوند کسانی را که از او می­ترسند به خاطر خواهد سپرد و در روز داوری با آنها به صورت متفاوتی برخورد کرده و آنها را مشمول رحمت و بخشش خود قرار خواهد داد: «آنگاه‌ ترسندگان‌ خداوند با یکدیگر مکالمه‌ کردند و خداوند گوش‌ گرفته‌، ایشان‌ را استماع‌ نمود و کتاب‌ یادگاری‌ به‌ جهت‌ ترسندگان‌ خداوند و به‌ جهت‌ آنانی‌ که‌ اسم‌ او را عزیز داشتند مکتوب‌ شد. و یهوه‌ صبایوت‌ می‌گوید که‌ ایشان‌ در آن‌ روزی‌ که‌ من‌ تعیین‌ نموده‌ام‌، مِلْک‌ خاصّ من‌ خواهند بود و بر ایشان‌ ترحّم‌ خواهم‌ نمود، چنانکه‌ کسی‌ بر پسرش‌ که‌ او را خدمت‌ می‌کند ترحّم‌ می کند. و شما برگشته‌، در میان‌ عادلان‌ و شریران‌ و در میان‌ کسانی‌ که‌ خدا را خدمت‌ می‌نمایند و کسانی‌ که‌ او را خدمت‌ نمی‌نمایند، تشخیص‌ خواهید نمود. » (ملاکی۳: ۱۶-۱۸).
۲۸- خداوند نسبت به کسانی که از او می­ترسند دلسوز و مهربان است و این چیزی است که هر انسان عاقلی به آن نیاز دارد (مزامیر۱۰۳: ۱۳).
۲۹- مورد تکریم واقع شدن: «گناهماران را حقیر و خوار می­شمارد و آنانی را که از خداوند می‌ترسند مکرم می‌دارد؛ و قسم به ضرر خود می‌خورد و تغییر نمی‌دهد. » (مزامیر۱۵: ۴).
۳۰- برخورداری از نعمت عدالت و شفای خداوند: «امّا برای‌ شما که‌ از اسم‌ من‌ می‌ترسید، آفتاب‌ عدالت‌ طلوع‌ خواهد کرد و بر بالهای‌ وی‌ شفا خواهد بود و شما بیرون‌ آمده‌، مانند گوساله‌های‌ پرواری‌ جست‌ و خیز خواهید کرد. » (ملاکی۴: ۲).
۳۱- خداوند آسایش واقعی را به انسان خداترس خواهد داد: «کیست آن آدمی که از خداوند می‌ترسد؟ او را بطریقی که اختیار کرده است خواهد آموخت. جان او در نیکویی شب را بسر خواهد برد و ذریت او وارث زمین خواهند شد. » (مزامیر۲۵: ۱۲-۱۳).
۳۲- انسان خداترس همیشه خوشحال خواهد بود: «خوشابحال‌ کسی‌ که‌ دائماً می‌ترسد، اما هر که‌ دل‌ خود را سخت‌ سازد به‌ بلا گرفتار خواهد شد. » (امثال۲۸: ۱۴).
۳۳-ترس شایسته از خداوند کاملاً سازگار با عشق به خداوند است: «پس‌ الان‌ ای‌ اسرائیل‌، یهُوَه‌ خدایت‌ از تو چه‌ می‌خواهد، جز اینکه‌ از یهُوَه‌ خدایت‌ بترسی‌ و در همه‌ طریقهایش‌ سلوک‌ نمایی‌، و او را دوست‌ بداری‌ و یهُوَه‌ خدای‌ خود را به‌ تمامی‌ دل‌ و به‌ تمامی‌ جان‌ خود عبادت‌ نمایی‌. » (تثنیه۱۰: ۱۲ و ۶: ۱۳).
۳۴-ترس الهی منتهی به توبه می­ شود زیرا در آن امید به رحمت و بخشش الهی وجود دارد: «اکنون چشم خداوند بر آنانی است که از او می‌ترسند، بر آنانی که انتظار رحمت او را می‌کشند. » (مزامیر۳۳: ۱۸، ۱۳۰: ۴؛ ۱۴۷: ۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:37:00 ب.ظ ]




منابع طبیعی مشترک و مسئله چگونگی برخورد اشخاص و دولت ها با آن، از جمله بحث مالکیت و بهره برداری و حفاظت از آن ها؛ مسئله نورسته و تازه ای نیست و در حقوق داخلی کشورها به شیوه های خاصی به آن پرداخته اند، و حتی در دیگر حوزه های علمی نیز مبنای مباحث علمی بوده است.
اما در حقوق بین الملل به واسطه سر وکار داشتن با دولت ها و حاکمیت آنها و مطرح شدن مسائلی چون هماهنگی دولت ها و ضمانت اجرای اقدامات آنها، طرح مسئله منابع مشترک و برداشت از آن ها کمتر مورد توجه بوده است و چندان که شایسته و بایسته این مهم است بدان پرداخته نشده است. در اکثر نظام های حقوقی دنیا که از اعتبار برخوردارند، برای استفاده از نعمت ها و منابع طبیعی؛ آزادی انسان در به خدمت درآوردن این مواهب؛ اصل اولیه و پذیرفته شده است و محدوده آن نیز ضرر نزدن به حقوق دیگران تصور می شد که در طول تاریخ و با ایجاد تحولات جدید در مفهوم دولت مدرن و با تعریف شدن حقوق جدید این محدوده تنگ تر شده و چارچوبی جدیدی برای آن تعریف شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مسئله حق تصرف و بهره برداری از منابع طبیعی یکی از مسائل حقوقی مطرح شده در این مورد است که در اکثر کشورها با قرار دادن آن در اختیار دولت حل می شود و گاها دولت ها تحت شرایطی خاص اجازه بهره برداری و تصرف در آن ها را به اشخاص واگذار می کنند. در این موارد ادعای دولت ها در داشتن نقش نظارتی بر چگونگی تصرف در این منابع برای جلوگیری از اسراف و استفاده بی رویه از آن ها وجود دارد.
در حقوق بین الملل که دولت ها تابعان اصلی آن هستند؛ مسئله حاکمیت دولت ها از اهمیت بسیاری برخوردار است و لذا هر دولت تلاش دارد تا حاکمیت خود را بر منابع طبیعی موجود در قلمروش اعمال نموده، از این منابع در توسعه خود و مردم خود بهره گیرد و این را حق طبیعی خود می داند. و در همین راستا ست که از دخالت دیگر دولت ها در تمامیت ارضی خود جلوگیری می نماید.
اما در باب منابع طبیعی سئوالی اساسی مطرح می شود؛ اینکه در مواقعی که این منبع طبیعی مشترک است، هر کدام از دولت های مبتلا به موضوع بخواهند حاکمیت خود را بر آنها اعمال کرده و به استفاده و بهره برداری از آن ها مبادرت نمایند؛ چگونه می توان با این منابع برخورد کرد و مسئله حاکم بر آن ها را چگونه حل خواهد نمود که دولت ها در عین حفظ حاکمیت خود و عدم تعرض به حاکمیت دولت دیگر شریک در منبع، از آن بهره برداری نماید؟
یکی از این منابع طبیعی که گاه بصورت مشترک بوده و در تقاطع مرز دو کشور یافت می شود و یا احتمال یافت شدن آن می رود، منابع گاز است. سئوالی که حال باید پرسید این است که منابع نفت و گاز که بیش از یک قرن از کشف آن می گذرد و گاه عامل جنگ بوده است و گاه عامل ثروت یک کشور؛ در صورتی که بین دو یا چند کشور مشترک باشد، بهره برداری و استخراج از آن تابع چه قوانین و احکامی خواهد بود؟
البته در پاسخ باید این مهم را مدنظر قرار داد که روابط بین دولت ها وارد حوزه حقوق بین الملل می گردد و این در حالی است که جامعه بین الملل هنوز شکل یک جامعه سیاسی مستقل را از خود بروز نداده است و از سوی دیگر دولت ها در برقراری ارتباط خود با دیگر دولت ها و شیوه ی آن مختارند و در واقع اصل اینست که بدون اراده و اختیار خود هیچ تعهد و الزامی را نمی پذیرند، مگر به موجب معاهده یا عرف مسلم بین المللی که وجود چنین تعهدی را اثبات نماید.[۲۴]
با توجه به این محدودیت ها در زمینه تعیین قواعد حاکم بر بهره برداری و استخراج از منابع مشترک نفت و گاز، چند دیدگاه و نظر در این زمینه وجود دارد:
دیدگاه اوّل معتقد است که چنانچه در این زمینه ضابطه ای خاص توسط معاهده اعم از عام یا خاص و یا عرف بین المللی یا اصول کلی حقوقی تعیین نشده باشد؛ هر دولت می تواند در محدوده قلمرو تحت حاکمیت خود که با مرزهای شناخته شده بین المللی مشخص گردیده و او را از دولت همسایه اش متمایز گردانده است، در کشف و بهره برداری و استخراج از این منابع دست به هر اقدامی که مناسب می داند بزند و در آن تصرف نماید، حتی اگر این بهره برداری در مورد موادی صورت گیرد که در طرف دیگر مخزن یعنی دولت همسایه بوده باشد.
این اقدامات تنها در سایه عنوان حاکمیت دولت هاست که توجیه پذیر می باشد و بیان می گردد و به همین خاطر در این دیدگاه دولت همسایه نمی تواند مانعی در برابر این اِعمال حاکمیتِ دولتِ عامل ایجاد نماید. این اختیار در اقدام و انجام عملیات کشف و بهره برداری با تکیه بر اصل حاکمیت دولت ها، برای هر یک از کشورهای شریک در منبع وجود دارد و هر دولت در سرزمین خود برای حفر چاه و بهره برداری، از آزادی برخوردار است.
پیروی از این دیدگاه مشکلاتی را به وجود می آورد و مسائلی را مطرح می سازد که یکی از موارد آن، مسئله ای است که در کلام “آندارسی” در سال ۱۹۵۱ این گونه نمود یافت:
“دولتی که زودتر حفاری را شروع کرده نمی تواند از دولت دیگر بخواهد که از طرف خودش حفاری نکند، بنابراین در استخراج بین دو طرف مخزن رقابتی ایجاد خواهد شد که به بهره برداری بیشتر منجر می گردد.”[۲۵]
این قاعده که قاعده حیازت نامیده می شود و از حقوق داخلی به حقوق بین الملل وارد شده است، به این دلیل در بهره برداری و استخراج از منابع طبیعی مشترک به عنوان اصل بیان شده است؛ چون هیچ دلیل و حجتی مخالف و معارض با آن وجود ندارد. [۲۶]
اما این تئوری که از ابتدای طرح موضوع وجود داشته است در طول زمان از تعرض و اعمال محدودیت مصون نبوده و قواعد حاصل از آن دستخوش تغییر شده اند.
قواعد متغیر در واقع قواعدی تعدیل شده بودند که به نظر برخی از نویسندگان می توان این مسئله را از بررسی منابع حقوق بین الملل دریافت.
پیدایش و در واقع اولین نظریه راجع به استخراج و بهره برداری از منابع مشترک نفت و گاز را می توان در نظر نویسندگان کلاسیک همچون “والتر شونبرن”[۲۷] یافت. شونبرن با در نظر داشتن مسائلی چون حاکمیت دولت بر منابع طبیعی خود، الزامی بودن قواعد عرفی بین المللی برای دولت ها و توجه به منابع حقوق بین الملل برآن بود تا دریابد که اگر یک دولت شریک در یک منبع مشترک منافعی بیش از شریک دیگر خود(دولت شریک) برداشت نماید، آیا می توان این دولت را با استناد به قاعده حقوقی عرفی موجود و یا حتی قاعده در حال شکل گیری منع نمود و منافع بطور یکسان میان طرفین مورد بهره برداری و برداشت قرار گیرد یا خیر؟
شونبرن خود در پاسخ به این سوال معتقد بود که هنوز قاعده حقوق عرفی بین المللی از این دست به وجود نیامده است[۲۸] تا بتواند این منظور را برآورده سازد.
در راستای اهمیت یافتن روزافزون منابع نفت و گاز و به ویژه منابع مشترک آن بود که سایر نویسندگان و صاحب نظران نیز به تحلیل هایی در این زمینه پرداختند. اما اکثر این تحلیل ها در جهت منع دولت از بهره برداری یکجانبه از منابع طبیعی مشترک بوده و سعی کرده اند تا توجیهی برای آن در منابع حقوق بین الملل بیابند. اما می توان گفت تا سال های دهه ی ۶۰ اثری از آن دیده نشد.
برای حل این مشکل ابتدا باید پاسخ این سئوال را داد که آیا می توان دول شریک را نسبت به محتوای مخازن گاز مشترک در زیر قلمرو خشکی یا دریایی شان به صورت درجا و قبل از استخراج، دارای حاکمیت مشاع دانسته و در نتیجه مالکیت مشاعی آن ها را بر این منابع متصور بود یا خیر؟
همانگونه که از حاکمیت مشاعی برمی آید دخل و تصرف در مال مشاع بدون توافق مالک(مالکان) مشاعی دیگر ممنوع بوده و فاقد اعتبار می باشد و برای مالک متخلف مسئولیت به بار می آورد.
پس متعاقبا پذیرفتن چنین اعتقادی در مورد منابع مشترک نفت و گاز و حمایت از آن از سوی دکترین و رویه قضایی سبب می شود که منابع مذکور تحت حاکمیت مشاعی دول شریک تلقی شود و اِعمال حاکمیت یکی بدون توافق دیگری، نوعی نقض تمامیت ارضی همسایه محسوب می گردد و موجبات مسئولیت بین المللی دولت خاطی را فراهم می سازد.
این نظریه که مبتنی بر آزادی دولت در بهره برداری یکجانبه از مخزن مشترک است دارای یکپارچگی و یکدستگی نیست. برخی از معتقدان آن برای اِعمال این آزادی از سوی دولت موضوع بحث هیج محدوده ای قائل نیستند و اقداماتی که از سوی این دولت و در راستای این آزادی انجام شود و موجبات خسارت همسایه را ایجاد نماید، دولت عامل را نمی توان مسئول دانسته یا از ادامه فعالیت هایش منع کرد؛ حتی اگر این دولت در حفر چاه و بهره برداری، بدون کمترین مشورتی با همسایه اقدام نموده باشد.[۲۹] این برداشت از این نظریه در واقع اختیار و آزادی عمل دولت را بسیار نموده است و این حد از آزادی می تواند خطرناک باشد.
با توجه به عواقب این حد از آزادی بود که برخی در راه تعدیل این نظریه پا گذاشته و بیان داشتند که باید اصل برابری فرصت ها را در نظر داشت و همین برابری فرصت ها سبب می گردد تا هر یک از دولت ها به طور یک جانبه از مخزن بهره برداری کند؛ که خود منجر به ایجاد تعادل خواهد شد و در نتیجه قواعد حقوق بین الملل رعایت می گردد.
متعاقب همین اظهارات بود که برخی بیان نمودند که نباید در مقابل اِعمال یکجانبه دولت ها که سبب متضرر شدن دولت همسایه می شود بی تفاوت بوده و مبنا را بر بی مسئولیتی دولت ها گذاشت و راه حل آن را اصل حاکمیت – مسئولیت بیان داشته اند که به خوبی می تواند پاسخ گوی مسائل مربوط به مخزن مشترک نفت و گاز باشد؛ چرا که بر این اساس هر دولت که حق حفاری یکجانبه نیز دارد در این مسیر به مخزن و حقوق همسایه ضرر برساند، باید طبق قواعد مسئولیت اعم از مسئولیت ناشی از عمل متخلفانه یا مسئولیت بدون تخلف از همسایه زیان دیده جبران خسارت شود.
نظریات مطرح شده در مورد بهر ه برداری ا زمخازن مشترک و مسائل مرتبط با آن سبب گردید تا هر کدام از دولت ها و حتی رویه قضایی، همسو با اهداف خود یکی از این نظریات را پذیرفته و اعمال نمایند. اما رویه دولت ها و شرکت های نفتی درگیر در موضوع، چندین مورد شروع یا توسعه بهره برداری یکجانبه را از مخزن مشترک نشان می دهد.
یکی از موارد آن مربوط به مخزن خفجی و سافانیا است که بین کویت و عربستان سعودی در منطقه بی طرف آنها مشترک می باشد. در آن قضیه شرکت آرامکو نه تنها ظرفیت خود را در برداشت از سافانیا افزایش داد، بلکه با اقدامات فوری لازم همچنین باعث شد که تولید شرکت ژاپنی مجاور او؛ که تهدیدی برای حفاری انحرافی و دستبرد به مخزن با ارزش آرامکو و سافانیا بود، تعدیل شود.[۳۰] مورد دیگر آن هم در مورد میدان نفتی ساسان(متعلق به ایران)و ابوالبوکوش(متعلق به امارات)است که در آن جا امارات توسط شرکت توتال از طرف ابوالبوکوش با وجود محروم شدن ایران در بهره برداری از آن بدلیل مسائلی همجون جنگ، به بهره برداری خود ادامه داد.[۳۱]
در رویه قضایی هم تا سال ۱۹۶۹ که دیوان بین المللی دادگستری به قضایای دریای شمال رسیدگی نمود، و در رأی خود به طور غیر مستقیم به مسئله مخازن مشترک نفت و گاز توجه نمود؛ نمی توان هیچ نشانه ای از موضوع به دست آورد، بلکه بر عکس طرفداران نظریه بهره برداری یکجانبه با تمسک به رأی دیوان دائمی دادگستری در قضیه لوتوس، بر آزادی اعمال حاکمیت دولت ها در مواقعی که این آزادی با معاهده ای خاص یا عام و یا عرف بین المللی نحدود نشده باشد، تأکید و تأیید می نمودند.
دیوان داوری اسپانیا و فرانسه نیز در دو رأی خود در قضیه دریاچه لانو[۳۲]، اعمال حاکمیت یکجانبه از سوی فرانسه در بهره برداری از آب را منع نکرد و همین رأی نیز مؤیدی دیگر بر نظر این گروه تلقی می شود.
گروه دیگری از حقوقدانان معتقدند که قواعد عمومی حقوق بین الملل در زمینه منابع طبیعی مشترک نمی تواند کمک چندانی بنماید.[۳۳] این حقوقدانان با بیان نمونه قراردادهایی که دولت های ذینفع آن ها در صورتی که بخواهند از منابع مشترک بهره برداری نمایند، از آن استفاده می کنند، نظر دیگری را بیان داشته اند و دیگر جواز یا ممنوعیت بهره برداری یکجانبه از منابع مشترک را اظهار نکرده اند.
در این گروه از حقوقدانان هم باز دسته بندی وجود دارد و برخی از آنها، دولت ها را با توجه به اینکه هیچ گونه قواعد اجبار کننده ای برای مذاکره یا همکاری در بهره برداری از منابع مشترک وجود ندارد، به مذاکره و همکاری در بهره برداری مشترک تشویق می نمایند.[۳۴]
گروهی دیگر نیز دولت ها را به بهره برداری مشترک و استفاده از نمونه موافقت نامه های بهره برداری مشترک دعوت می کنند.[۳۵]

گفتار سوم: تلاش ها و اقدامات بین المللی در مسئله بهره برداری از منابع مشترک

با تشکیل سازمان ملل متحد و تصویب منشور ملل متحد، احترام به تمامیت ارضی دولت و منع مداخله در آن بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و به عنوان اصلی تخلف ناپذیر مورد پذیرش همگان قرار گرفت و این خود اقدامی در جهت تاکید بر آزادی دولت ها در بهره برداری یکجانبه از منابع مشترک بود. متعاقب آن با تصویب قطعنامه هایی مربوط به منابع طبیعی و چگونگی بهره برداری از آن ها، منشور حقوق و تکالیف دولت ها و لزوم حسن همجوار ی دولت ها با یکدیگر و کنوانسیون های چهارگانه ۱۹۵۸ مربوط به حقوق دریاها دولت ها متمایل گشتند تا در موافقت نامه های تحدید حدود مرزی خود شرطی را بگنجانند با این مضمون که در صورت کشف مخزن مشترک یا یک ساختار زمین شناسی واحد که از هر دو سوی خط منصف یا مقسم بتوان اقدام به استخراج و بهره برداری از مخازن معدنی نمود، دو طرف موظفند با مذاکره به موافقت نامه ای با روش کارآمدتر در بهره برداری دست یابند.
این روند در موافقت نامه های بعدی نیز بیان شد چنانکه در کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها، این موضع به صراحت در مورد منابع دریایی در زیر بستر دریا بیان شد. این موارد و توافقات بین المللی اهمیت موضوع و ارزش موضع گیری منظقی و کارآمد در این زمینه را می رساند.
به همین خاطر بود که برخی از حقوقدانان[۳۶] از جمله “اونارتیو"، “لاگنی"، “میوشی” و “اونگ” بر شرط های قراردادی حاکی از یافت شدن منبع مشترک در موافقت نامه های تحدید حدود بین کشورها و یا تواقفنامه های روبه تزاید در مورد منطقه ای که تردیدها و منازعات سرزمینی در آن وجود دارد و برای همکاری مدنظر است، تأکید نموده و آن را دلیلی بر لزوم تقسیم آن منابع میان کشورهای شریک دانسته اند.
امید به گنجاندن این شرط ها در قراردادهای بین دولت ها و تبدیل شدن آن به یک رویه ثابت، شاید راه را برای ایجاد یک قاعده حقوقی عرفی بین المللی هموار سازد تا به یک قاعده بین المللی در مورد بهره برداری و استخراج از منابع مشترک نفت و گاز، برای کشورهای درگیر موضوع دست یابیم.
از همین روست که در رفتار برخی از دولت ها انگیزه مشروع مخالفت با بهره برداری یکجانبه توسط یک دولت و همچنین اعتقاد به بروز قاعده ای در حقوق بین الملل عرفی برای محدود کردن حاکمیت آن دولت در این عملکرد به چشم می خورد.
این نظریه(نظریه درج شرط های قراردادی) در رویه دولت ها هم در موارد متعدد مورد تاکید و عمل قرار گرفته است و این خود رویه ای پر حجم و گستره ای تقریبا یکنواخت را فراهم ساخته که نشان از استقبال آز آن از سوی دولت ها دارد.
همچنین موافقت نامه های یک کاسه سازی بین المللی مخزن مشترک یا توسعه اشتراکی منطقه ی بین دولت های ذینفع به نوعی در جهت تأیید این نظریه هستند که این نیز خود راه را برای پذیرش همگانی این نظریه هموارتر می سازد.
علاوه بر رویه دولت ها که در جهت تأیید این نظریه بوده است، رویه ی قضایی هم با صدور آراء که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به موضوع اشاره داشته اند، گامی در مسیر تقویت این دیدگاه برداشته است. رویه قضایی در آراءی همچون: آراء صادره در قضایای دریای شمال در ۱۹۶۹، قضیه ی دریای اژه بین ترکیه و یونان در ۱۹۷۶، رأی کمیسیون بین لیبی و تونس در ۱۹۸۲ و رأی دیوان داوری اختلاف یمن و اریتره در ۱۹۹۹؛ بار دیگر بر نقش سازنده خود در ایجاد و یا تثبیت یک قاعده حقوقی در سطح بین المللی تاکید کرد و نشان داد که نظریه اخیر می تواند به عنوان یک قاعده، مبنای عمل دولت ها قرار گیرد و مسائل مطروحه در زمینه بهره برداری از منابع مشترک نفت و گاز را پاسخ گو باشد.
در پایان شاید بتوان گفت این دیدگاه به دلیل در نظر گرفتن احتمال کشف منابع جدید مشترک، می تواند بسیار کارسازتر از نظریات دیگر باشد و تا حد زیادی از بروز اختلافات راجع به بهره برداری از منابع مشترک جلوگیری نماید و این خود یکی از نقاط مثبت این دیدگاه است که سبب استقبال بیشتر از آن گردیده است.

مبحث سوم: مرز بین المللی و منابع مشترگ گاز

مرزهای یک کشور در واقع حدود جغرافیایی ان کشور و در نهایت حد فاصل حاکمیت هر دولت با دولت همجوار و فضاهای خارج از حاکمیت ملی می باشد. تعیین مرز در روابط بین الملل تا آن جا حائز اهمیت است که یکی از اختلافات مهم عرصه بین الملل را اختلافات مرزی تشکیل می دهد[۳۷] و جه بسا آتش جنگ هایی که به این خاطر برافروخته شده است.
در باب موضوع منابع مشترک و بالاخص گاز، گرچه مرزهای سیاسی کشورها نادیده انگاشته می شود، اما بدان دلیل که تعیین رژیم حقوقی حاکم بر اکتشاف و بهره برداری از این منابع به نوعی به مرزهای کشورهای میزبان منابع طبیعی مورد نظر ارتباط دارد و اصولا بین المللی بودن بحث آن هم به خاطر همین عنصر مرزی است و در واقع منابع در محدودی مرزی چند کشور همجوار قرار گرفته و تلاقی یافته است، بنابراین بیان رابطه بین مرزهای بین المللی و منابع مشترک گاز خارج از فایده نبوده و می تواند راهگشا باشد.
مساله مهم و مورد توجه تعیین تکلیف دو یا چند دولتی است که منبع در مرزهای آنها استقرار یافته و هر یک می تواند با عملیات حفاری از قسمت خود از منبع مشترک بهره برداری نماید.
در ۴۰ سال اخیر بسیاری از کشورها در هنگام تنظیم موافقت نامه های تحدید حدود مرزی بویژه در مناطق آبی به این قبیل منابع و وظایف دولت های بهره بردار اشاره کرده اند. در ذیل صور مختلف این مساله بیان می گردد.

گفتار اول: انواع مرزها و منابع مشترک

مرزها عامل تعیین کننده چهارچوبه اختیارت یک دولت و در واقع مشخص کننده محدوده صلاحیت های آن در عرصه ملی و بین المللی می باشد. این مرز می تواند در خشکی و یا دریا قرار گیرد و بر حسب شرایط آن احکامی متفاوت بر ان بار شود. لیکن تمامی آنها محدوده جغرافیای سیاسی و اقتداری یک کشور را مشخص می کنند. از این رو توجه به مسائل مرتبط و مطرح شده در آن نیز حائز اهمیت است که از جمله آن می توان به بحث منابع طبیعی مشترک اشاره کرد.

بند اول: منابع مشترک گاز در مرزهای خشکی

هرچند امروزه اختلافات مرزی در مناطق خشکی بطور کامل پایان نیافته است، اما با تدوین موافقت نامه های دو جانبه تا حد بسیاری در این مناطق آرامش نسبی برقرار شده است. بسیاری از موافقت نامه ها بدون توجه به منابع زیرزمینی موجود در این مناطق منعقد شده اند؛ چون این منابع از جمله گاز تا حدود ۱۶۰ سال گذشته کشف شده بودند و تا اوایل قرن بیستم هم توجه زیادی بدان نمی شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ب.ظ ]




۴- شکل‌گیری آلمان چه تأثیری بر شروع جنگ جهانی اول داشت؟
۱-۴- فرضیه‌های پژوهش
«فرضیه عبارت است از حدس یا گمان اندیشمندانه، درباره ماهیت، چگونگی و روابط بین پدیده‌ها، اشیاء و متغیرها، که محقق را در تشخیص نزدیک‌ترین و محتمل‌ترین راه برای کشف مجهول کمک می کند؛ بنابراین فرضیه گمانی است موقتی که درست بودن یا نبودنش باید مورد آزمایش قرار گیرد. فرضیه براساس معلومات کلی و شناخت قبلی و یا تجارب محقق پدید می‌آید. این شناخت‌ها ممکن است براساس تجارب یا مطالعات قبلی باشد، از منابع شفاهی به دست آمده‌باشد، یا در جریان مطالعه‌ی ادبیات تحقیق حاصل شده‌باشد. در هر صورت، مجموعه منابع مزبور می‌تواند ذهن محقق را آماده نماید تا درباره چگونگی متغیرها و روابط آن‌ها در تحقیق موردنظر حدس بزند و پیش‌بینی به عمل آورد و حاصل آن در قالب قضایای حدسی و خبری تدوین نماید.»(حافظ‌نیا، ۱۳۸۵: ۱۱۰) لذا فرضیه‌های موردنظر ما در این پژوهش عبارتند از:
پایان نامه - مقاله - پروژه
فرضیه اصلی:
با پیدایش ناسیونالیسم در اروپای قرن نوزدهم زمینه‌های وحدت آلمان فراهم شد که پس از آن نقش مهمی در حوادث بین‌المللی داشت.
فرضیه‌های فرعی:
۱- دانمارک، اتریش و به ویژه فرانسه مهمترین موانع وحدت آلمان بودند.
۲- بیسمارک مهمترین شخص سیاسی نظامی بود که توانست وحدت آلمان را ممکن سازد.
۳- آلمان پس از وحدت مهمترین مهره در کنگره‌های بین‌المللی بود و نقش تعیین‌کننده‌ای نیز داشت.
۴- آلمان پی از شکل‌گیری وارد رقابت‌های استعماری شد و خواهان مستعمره شد(مانند دیگر کشورهای اروپایی) که تلاشش برای بدست آوردن این مهم که در آن روزگار امری طبیعی برای قدرت‌های بزرگ بود، آن را با قدرت‌های جهانی روبرو ساخت.
۱-۵- اهداف پژوهش
هدف علمی: با انجام این تحقیق چگونگی سیر تکوین آلمان که از تأثیرگذارترین کشورها بر حوادث جهان در نیمه دوم قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم می‌باشد و همچنین نتایج حاصل از پیدایش این قدرت بزرگ، تا آغاز جنگ جهانی اول روشن می‌شود.
هدف کاربردی: با انجام این تحقیق برخی از مؤسسات و نهادهای آموزشی و اجرائی نظیر آموزش ‌و‌ پرورش، وزارت امور خارجه، سفارتخانه‌ها، از دست‌آوردهای آن بهره خواهند گرفت.
۱-۶- ضرورت پژوهش
از آنجا که تاکنون هیچ تحقیق منسجمی به صورت علمی و تحقیقی درباره‌ی، چگونگی شکل‌گیری کشور آلمان و تأثیرات آن بر حوادث بین‌المللی، انجام نگرفته است و با توجه به اهمیتی که کشور آلمان در نیمه دوم قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم در صحنه سیاست بین‌المللی و حوادث جهانی داشته‌است، لذا پی بردن به چگونگی اهمیت یافتن آن و تأثیراتش بر حوادث جهانی ضرورت می‌یابد. علاوه بر آن، از نظر نگارنده شکل‌گیری کشور آلمان در نیمه دوم قرن نوزدهم قدمی در راه شکستن انحصار قدرت محسوب می‌شود که به عنوان تنها بازیگران صحنه‌ی بین‌الملل مطرح بودند. با این اوصاف شناخت و بررسی چگونگی شکل‌گیری آلمان و تأثیرات آن بر حوادث بین‌المللی از حد ضرورت فراتر رفته که با انجام این پژوهش به آن خواهیم رسید.
۱-۷- روش پژوهش
این تحقیق از نظر هدف در ردیف تحقیقات نظری جای می‌گیرند، اما براساس ماهیت و روش پژوهش در ردیف تحقیقات تاریخی قرار دارد. در این تحقیق اطلاعات به روش کتابخانه‌ای و فیش‌برداری از منابع و مأخذ به دست آمده‌است و پس از گرد‌آوری اطلاعات به شیوه‌ی توصیفی- تحلیلی به نگارش درآمده‌است، یعنی با تکیه بر منابع شرح حوادث و روند و جزئیات آن‌ها و همچنین علل و پیامدهای حوادث مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌است.
۱-‌ ۸‌‌- پیشینه‌ پژوهش
تا آنجا که نگارنده تحقیق کرده و همچنین با مطالعات انجام‌شده پیرامون این موضوع و جستجو در میان پایان‌نامه‌ها و کتاب‌های در دسترس به زبان فارسی، کتاب یا پایان‌نامه‌ای که دقیقاً منطبق با موضوع ما باشد یافت نشد، اما پاره‌ای منابع هستند که مطالعاتی در این زمینه به صورت پراکنده در خود جای داده‌اند که به نحوی به بخشی از موضوع پژوهشی ما اشاره کرده‌اند. از جمله این منابع می‌توان به، کتاب اروپا از ناپلئون به بعد تألیف دیوید تامسن، اروپا از ۱۸۱۵ به بعد از هنری لیتل‌فیلد، دیپلماسی تألیف هنری کیسینجر جلد اول، تاریخ روابط بین‌الملل در قرن نوزدهم نوشته‌ی پی‌یر رونون، تاریخ آلمان تألیف روبرت هرمان تنبروک، تاریخ تمدن غرب و مبانی آن در شرق تألیف کرین برینتون و دیگران، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل از احمد نقیب‌زاده(داخلی) و به ویژه تاریخ جهان نو رابرت روزول پالمر و مجموعه تاریخ آلبرماله که مورد ارجاع مکرر دیگر منابع داخلی و خارجی قرار گرفته‌اند، اشاره نمود.
۱-۹- مشکلات پژوهش
اساساً دست زدن به کار پژوهشی دشوار است، و در حوزه تاریخ و به ویژه حوزه تاریخ جهان نیز دشوارتر. چرا که نه منابع کافی در دسترس نگارنده وجود داشته‌است و نه زبان تحصیل نگارنده با زبان موردنیاز موضوع پژوهش مطابقت داشته‌است، در چنین وضعیت اسفباری گستاخی نگارنده نمایان می‌شود و البته بدیهی است که قدم در راهی دشوار و ناهموار نهاده است. از دیگر دشواری‌های این پژوهش می‌توان به جمع‌ آوری اطلاعات پراکنده در کنار کنجکاوی و شوق بی‌ملال نگارنده، تجزیه و تحلیل منابع، سازماندهی داده‌ها، برقراری ارتباط میان آن‌ها و ارائه تصویری از وضعیت و دیپلماسی پرتراکم و پیچیده آلمان و سیر تحول رخدادها، اشاره کرد.
۱-۱۰- معرفی برخی مآخذ
۱-۱۰-۱- تاریخ اروپا از ۱۸۱۵ به بعد(تألیف هنری. و. لیتل‌فیلد)
هنری. و. لیتل‌فیلد، نایب رئیس دانشگاه بریچ‌پورت[۱] در ایالت کونکتیکات[۲] است. وی در درجات «B.S» و «M.A» را از دانشگاه نیویورک و درجه‌ی «ph.D» را از دانشگاه ییل[۳] دریافت کرد و در رشته‌ علوم اجتماعی در دانشگاه مری‌لند[۴] تدریس نموده‌است. در مدتی که در اداره‌ی کالج نیوهاون[۵] و همچنین در اداره‌ی فرهنگ ایالتی کونکتیکات مشغول بوده در تنظیم و تدوین برنامه‌های تعلیمات عالی در کونکتیکات نقش مهمی داشته‌است. علاوه بر اشتغال مقام‌های رهبری در بسیاری از انجمن‌ها و مؤسسات حرفه‌ای، با سمت ریاست جمعیت آمریکائی کالج‌های جونیور[۶] و ریاست شورای عالی کونکتیکات خدمت کرده‌است. وی نیز مدیر مؤسسات مختلف تعلیم و تربیت و همچنین در موزه‌ی هنر، علوم و صنایع نیز شاغل بوده‌است و دارای چندین تألیف که کتاب «اروپا از ۱۸۱۵ به بعد» یکی از مهمترین آن‌هاست. این کتاب حاوی زبده‌ی وقایعی است که بعد از ۱۸۱۵ در اروپا رخ داده‌است و در آن وضعیت هرکدام از کشورهای اروپائی بویژه آلمان و فضای سیاسی داخلی و خارجی را خلاصه‌وار بیان کرده‌است که از انسجام رضایتبخشی برخوردار است.
۱-۱۰-۲- تاریخ روابط بین‌الملل در قرن نوزدهم(تألیف پی‌یر رونوون)
پی‌یر رونوون استاد دانشگاه سوربون فرانسه و رئیس افتخاری دانشکده ادبیات پاریس بوده‌است. این کتاب که یکی از مهمترین آثار او به شمار می‌رود از تازگی خاصی برخوردار است که دانشجویان علوم سیاسی پاریس مرتب به آن مراجعه می‌کنند، چرا که روشن‌بینی و واقع‌بینی نویسنده برای اثرش پشتوانه‌ی عظیمی آورده‌است. تاریخ روابط بین‌الملل در قرن نوزدهم، یکی از کتاب‌های ویژه در حوزه تاریخ دیپلماسی اروپا محسوب می‌شود که هرکس در این حوزه دست به پژوهش بزند بی‌گمان خود را از این اثر بی‌نیاز نمی‌بیند. آنچه که از این مأخذ در پژوهش پیش‌رو استفاده شده‌است، اهم مطالبش عبارتند از، نیروهای ژرف و ریشه‌دار، سیاست‌های ملی و زمامداران، نظم اروپا(۱۸۲۳- ۱۸۱۸)، جنبش‌های انقلابی اروپا و اهمیت آن‌ها، شکست اتریش و فرانسه از پروس، دیپلماسی و سیاست‌های بیسمارک، برخوردهای امپریالیسم‌های استعماری و …
۱-۱۰-۳- تاریخ آلمان(تألیف روبرت- هرمان تنبروک)
کتاب «تاریخ آلمان» روبرت هرمان تنبروک از دو جهت حائز اهمیت است: نخست آنکه تاریخ آلمان در آن بصورتی فشرده و در عین حال به گونه‌ای روشن و منطقی به نگارش درآمده است، و دوم اینکه کتابی است معتبر که تاکنون به بسیاری از زبان‌های جهان از جمله به پنج زبان مهم اروپائی ترجمه شده‌است. مؤلف کتاب مورد بررسی، تاریخ آلمان را از آغاز تا زمان معاصر به طرزی گیرا و دور از ابهام نشان داده و کوشیده است با بی‌طرفی و بدون دخالت احساسات ملی رویدادهای تاریخ آلمان را بازگو کند. این کتاب در بیست و شش بخش تنظیم و تدوین گردیده‌است که از ژرمن‌ها و زندگی آنان در ورود به دوران تاریخی و نیز شکل‌گیری دولت آلمان و سرنوشت آن تا زمان حاضر(سال تألیف کتاب) سخن به میان آمده، و در هر بخشی تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این دوران مورد بحث قرار گرفته‌است. تنبروک اعتراف کرده‌ که تاریخ آلمان شدیداً با تاریخ اروپا گره خورده‌است و به همین جهت نمی‌توان از تاریخ خالص آلمان صحبت کرد.(نگارنده هم این اعتراف هرمان تنبروک را به شدت تأیید می‌کند). تهاجم ژرمن‌ها به روم و سرنوشت آنان تا تشکیل امپراطوری مقدس، اثرات انقلاب فرانسه بر جامعه ژرمنی، صنعتی شدن و اقتدار پروس، سیاست های توسعه طلبانه آلمان پیش از جنگ جهانی اول از جمله مطالبی است که در پژوهش پیش رو استفاده و مستقیماً ارجاع داده شده‌است.
۱-۱۰-۴- تحقیق در سیاست خارجی بیسمارک(تألیف سید محسن مصطفوی)
کتاب «تحقیق در سیاست خارجی بیسمارک» که بیشتر به منابع خارجی پایبند است، در واقع تشریح و توضیح یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های سیاستمداری(یعنی بیسمارک) است. مؤلف کتاب مزبور کوشیده است تا در تنظیم مطالب از ایجاز و اطناب پرهیز نماید و اصل مطلب را خالی از هر پیرایه‌ای به خوانندگان عرضه کند، و آنان را که مشتاق آشنایی با سیاست بیسمارک هستند در میان حواشی و مطالب دور از موضوع سرگردان نسازد. لیکن از آنجا که سیاست بیسمارک در میان سیاست اروپا رشد و تکوین یافته بر اثر تأثیر و عکس‌العمل‌هایی که در یکدیگر داشته، و گاه با هم مخلوط شده، ناگزیر در این مواقع قدم فراتر نهاده و به تشریح اوضاع سیاسی اروپا پرداخته است. با این همه، این یادآوری‌ها به هیچ وجه خوانندگان را نسبت به اطلاعات تاریخ اروپا در قرن نوزدهم بی‌نیاز نمی‌کند. این کتاب شخصیت بیسمارک را شناسانده و سیاست‌های او را در سطح اروپا تشریح و با گذری به روابط ایران و آلمان در عهد بیسمارک خاتمه یافته‌است. مسائل مهمی که از این کتاب اخذ شده و در متن به آن اشاره داشته‌ایم عبارتند ازشخصیت بیسمارک، سوابق و تجربیات سیاسی او، عملکرد او جهت وحدت آلمان، نقش او در کنگره برلن ۱۸۷۸، روابط با فرانسه و سیستم‌های سیاسی او. این کتاب از جمله کتاب‌های مورد تحسین نگارنده نیز هست.
۱-۱۰-۵- تاریخ قرن نوزدهم(معاصر)(تألیف آلبر ماله)
مجموعه تاریخ آلبر ماله از جمله منابع مهمی است که در چندین جلد تاریخ جهان را بررسی کرده‌است، و پژوهش حاضر از این منبع مهم بویژه جلد اخیر با عنوان تاریخ قرن نوزدهم(معاصر) بیشتر بهره گرفته‌است و همچنین مورد ارجاع مکرر اغلب نوشته‌های داخلی مربوط به تاریخ جهان نیز قرار گرفته‌است. این مجموعه می‌تواند جمع انبوهی از مشتاقان و علاقمندان به تاریخ جهان را سیراب کند. در جلد اخیر این مجموعه انقلاب ۱۸۴۸ ژرمن‌ها، سیر جنگ‌های وحدت آلمان، اقدامات بیسمارک در عرصه‌ی روابط بین‌الملل، جریان رقابت‌های استعماری و وضعیت نیروهای درگیر را به بند قلم کشیده‌است.
۱-۱۰-۶- تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل(تألیف احمد نقیب‌زاده)
مؤلف کتاب فوق دارای فوق‌لیسانس علوم سیاسی از دانسگاه تهران و فوق‌لیسانس روابط بین‌الملل و دکتری مطالعات سیاسی از دانشگاه نان‌تر فرانسه است. حوزه تخصصی ایشان جامعه‌شناسی روابط بین‌الملل(مکتب ریمون آرون) و استاد مدعو در دانشگاه‌های تهران و فرانسه و دارای ۲۴ تألیف و ترجمه در زمینه‌های روابط بین‌الملل و جامعه‌شناسی سیاسی می‌باشد. کتاب «تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل» وی برگزیده کتاب سال دانشگاهی ۱۳۸۳ می‌باشد که به سه قسمت یا سه دوره‌ی کلی تقسیم شده‌است. دوره‌ی اول از پیمان وستفالی ۱۶۴۸ تا کنگره وین ۱۸۱۵ که دوره‌ی تکوین دولت‌های ملی و نظم وستفالیایی است، دوره‌ی دوم از کنگره وین تا جنگ جهانی اول ۱۹۱۸- ۱۹۱۴ که دوره‌ی جهانی شدن نظم وستفالیایی است و دوره‌ی سوم از جنگ جهانی اول تا آخر قرن بیستم که دوره‌ی بحران این نظم و برآمدن وضعیت جدید یا «عصر جهانی شدن» است. مؤلف کتاب در قسمت دوم کتاب خود مسائلی مانند ناسیونالیسم و تحقق وحدت ملی در آلمان، اوضاع بین‌المللی از ۱۸۷۰ تا تشکیل اتفاق مثلث با نقش محوری آلمان و همچنین دوره‌ی بعد از سقوط بیسمارک(چرخش در سیاست خارجی آلمان، خروج فرانسه از انزوا و اقدامات دلکسه علیه آلمان)، روابط سلطه‌آمیز اروپا بر جهان با نگاهی به بحران‌های چهارده سال ابتدایی قرن بیستم را بررسی کرده‌است که پژوهش حاضر از دست‌مایه آن بهره گرفته‌است.
۱-۱۰-۷- دیپلماسی(تألیف هنری ا. کیسینجر)
کتاب مزبور نوشته‌ی هنری ا. کیسینجر که در زمره‌ی پرفروش‌ترین کتاب‌های سال آمریکا به شمار می‌آید، کار تحقیقی بزرگی است که هنری کیسینجر در آن به بررسی کامل تاریخ سیاست‌ خارجی آمریکا می‌پردازد و با گریزهایی که به مذاکرات خود با رهبران جهان می‌زند، به زیبایی شرح می‌دهد، چگونه هنر دیپلماسی به خلق دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم انجامیده‌است. «دیپلماسی» به عنوان کتابی برجسته، بحث‌انگیز و عمیق حاصل یک عمر تجربه و پژوهش دیپلماتیک است که در آن مهمترین رویدادهای سرنوشت‌ساز تاریخ جهان از قرن هفدهم میلادی تا پایان قرن بیستم مورد توجه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌است و کشورهای مهم و معظمی را که می‌خواسته‌اند در هر یک از این قرون پایه‌گذار نظامی باشند تا کل جهان آن روز یا نظام بین‌المللی را تابع خود کنند، مورد مطالعه قرار داده‌است.
این کتاب به عنوان یک درسنامه‌ی تاریخ دیپلماسی در دانشگاه‌های معتبر آمریکا نظیر دانشگاه‌ هاروارد، یل و … تدریس می‌شود. پژوهش حاضر از برخی قسمت‌های مهم کتاب «دیپلماسی» مانند «طرح سیاست جهانی آلمان» دیپلماسی بیسمارک و خصوصاً روابط بین‌الملل بین کشورهای اروپائی پیش از جنگ جهانی اول به خوبی بهره‌مند شده‌است.
فصل دوم:
نگاهی به پیشینه‌ ژرمن‌ها از سده پنجم میلادی تا انقلاب ۱۸۴۸
۲-۱- «ژرمن‌ها»[۷] و تهاجم به روم
ژرمن‌ها اقوامی بودند که در سرزمین‌های واقع در میان رود رَن و ویستول، کوه‌های آلپ و دریای شمال و بالتیک سکونت گزیده‌بودند و با گسترش امپراتوری روم به عنوان همسایگان امپراتوری مزبور مطرح شدند. ژرمن‌های آن روزگار، برخلاف غالب اقوام امپراتوری روم، فاقد مدنیت با خصائصی بدوی بودند، آنان «… مردمی جنگجو و بسیار خشن بودند. آن‌ها مردمی بلند قد، دارای چشم‌های آبی و موهای بور و بلند بودند که بر شانه‌هایشان می‌ریخت، پوست حیوانات را به تن می‌کردند و کله‌ی گرگ و گاو را بر روی کلاه‌خودهای خویش می‌گذاشتند …»(ولرابه، ۱۳۵۴: ۲۰)
ژولیوس سزار، سردار معروف و برجسته‌ی امپراتوری روم، که پس از تصرف گل با چندین قبیله از قبایل ژرمن به مقابله پرداخت زندگی بربرها را چنین توصیف می‌کند:«قبایل به صورت نیمه بیابانگرد زندگی می‌کردند، که کار اصلی آن‌ها گله‌داری و شکار بود و کمتر به کشت و کار زمین می‌پرداختند. اغلب در جستجوی چراگاه و شکارگاه بهتر از محلی به محل دیگر کوچ کی‌کردند، نظام قبیله‌ای زندگی می‌کردند و هر طایفه‌ای از میان خویش ریش‌سفید برمی‌گزیدند».(کاسمینسکی، ۱۳۵۳: ۱۰)
اساس اقتصاد ژرمن‌ها را موقعیت جغرافیایی آنان تعیین کرده‌بود. در واقع شیوه زندگی آنان بگونه‌ای بوده که کمتر کوچ می‌کردند. فقط در صورتی که چراگاه که به طور مساوی به همه تعلق داشت و کفاف همه آن‌ها را نمی‌کرد، قبیله‌ها اقتصادشان اقتضاء می‌کرد تا محل سکونت خود را تغییر و به مناطق تازه و بهتر و نیز پربارتر کوچ کنند، البته علاوه بر دامپروری، کشاورزی و صنعت به ترتیب در اقتصادشان تأثیرگذار بود، «… اتکایشان بیشتر به دامپروری و کمتر به کشاورزی بود. خوراکشان را گوشت و شیر و پنیر و کره تشکیل می‌‌داد. پارچه‌های پشمی می‌بافتند و پوشش‌هایی که از جانوران بود به تن می‌کردند … آهن و مفرغ کار می‌کردند و قلع را از ملت‌های باختری می‌گرفتند. نقره را وارد می‌کردند. در ازای شراب و کالاهای تجملی مانند پارچه و زیورآلات به سرزمین‌های کهربا، برده و پوست صادر می‌کردند. گاری‌ها و ارابه‌ها را با گاو می‌کشیدند و اسب را برای مقاصد جنگی نگاه می‌داشتند.»(لوکاس، ۱۳۶۶، ج۱: ۳۱۷)
واژه‌ی بربر[۸] را نخستین بار یونانی‌ها استعمال کردند، آنهم برای تمامی مردم غیریونانی. یونانیان به طور کلی تمامی اقوامی را که فرهنگ و تمدن یونانی نداشتند بربر می‌نامیدند، حتی اقوامی را که تمدنی بالاتر از تمدن یونانی داشتند، این نشان می‌دهد که غرض یونانیان از بکار بردن این واژه به منظور وحشی بودن اقوام غیریونانی نمی‌باشد. «… واژه بربر در نزد یونانیان و رومی‌ها تنها بر کسی دلالت می‌کرد که به زبان یونانی یا لاتینی سخن نمی‌گفت و از موهبت‌های فرهنگ یونانی و رومی محروم بود …»(لوکاس، ۱۳۶۶، ج۱: ۳۱۳) یونانیان و رومی‌ها تمام اقوام ژرمن را بربر می‌خواندند «… یقیناً قصد رومیان و یونانیان از بربر خواندن آنان ستایش و تمجید نبوده‌است. شاید این واژه برادر واژه[واروارا][۹] بود که به معنای هرزه‌خوی بی‌فرهنگ است…»(دورانت، ۱۳۷۳، ج۴: ۳۰)
واژه‌ی ژرمن را رومیان برای مهاجمان بکار می‌بردند، «حدود ۱۰۰ ق.م طوایف مهاجم هند و اروپائی، برای ورود به ناحیه‌ای که اکنون آلمان است کرانه‌های بالتیک را ترک گفتند. رومیان همه یورشگران را گرمانی(ژرمن) می‌خواندند. اگرچه این نام فقط نام یک طایفه بود. طوایفی که وارد اروپای غربی شدند از «ساکسون‌ها[۱۰]»، «فرانک‌ها[۱۱]»، «واندال‌ها[۱۲]»، «استروگت‌ها[۱۳]» و «ویزیگوت‌ها[۱۴]» تشکیل می‌شد …»(دان، ۱۳۸۲، ج۲: ۱۴) رومیان ژرمن‌های بیابان‌نشین را بربر می‌خواندند، زیرا آنان را که کتابت نمی‌دانستند فاقد تمدن می‌پنداشتند. «با این حال بسیاری از رومیان جنگاوران ژرمن را به سبب دلاوری و زن‌های ژرمن را برای زیبایی موی روشنشان می‌ستودند. زنان مدپرست رومی با موهای تیره کلاه‌گیس‌هایی بر سر می‌گذاشتند که از موهای ژرمن‌های شمالی که وارد کرده بودند ساخته شده‌بود.»(دان، ۱۳۸۲، ج۲: ۲۰)
درباره کوشش ژرمنان این‌گونه آمده است که «… همه‌ی آنان تن خود را با شنلی می‌پوشاندند که با قلابی بسته می‌شد و اگر شنل به هم نمی‌رسید چیزی به تن نمی‌کردند… ثروتمندان با جامه‌ای مشخص می‌شدند که آزاد نیست بلکه تنگ است و اندامشان را نشان می‌دهد. پوست جانوران وحشی را به تن می‌کردند. تن‌پوش زنان مانند جامه‌ی مردان بوده است، جز آنکه جنس شنلشان از کتان است و با پارچه‌های ارغوانی آن را گلدوزی می‌کرده‌اند و برای آن آستین بلند نمی‌گذاشتند، بدین‌ترتیب بازوی آنان لخت بوده است».(دان، ۱۳۸۲،ج۲۰:۲)
اعتقادات مذهبی ژرمن‌ها همچون سایر ملل بین‌النهرین از مظاهر طبیعت سرچشمه می‌گرفت. تصور آنان بر این بود که ذاتی فوق‌انسانی در طبیعت دمیده است. پرستش رودخانه، کوه، آب، چشمه‌ها، جوی، درخت، هوا، باد، طوفان، یا دیگر جلوه‌های قدرت در بین ژرمن‌ها عمومیت داشت. «… ژرمن‌ها اساساً از آنیسم پیروی می‌کردند، یعنی به قدرت‌های روحی در طبیعت و در اشیاء معین مثل درخت معتقد بودند…»(آدلر، ۱۳۸۴، ج۱: ۲۴۷). آداب دینی آنان از رونق چندانی برخوردار نبود «… خدایان خود را بصورت انسان مجسم نکرده، معبد نمی‌ساختند و عبادات ایشان بسیار ساده و مختصر بود. در جنگل‌های مقدس جمع شده و دعا خوانده، قربانی می‌کردند و غالباً قربانی انسان داشتند. ژرمن‌ها موهوم‌پرست بودند و به تفأل و غیبگویی بسیار اهمیت می‌دادند»(ماله، ۱۳۸۸، ج۲: ۳۶۶)
در جامعه‌ی ژرمنی خانواده قاطعانه براساس پدرسالاری استوار بود و خانواده اساس تمام تشکیلات اجتماعی و سیاسی محسوب می‌شد. زن تا حدودی از تساوی حقوق برخوردار بود و پشتیبان واقعی مرد بود «… هم قاضی، هم پادشاه، زن خود را می‌خرید، با این وجود زن را حقیر نمی‌شمرد و او را هم‌مرتبه و هم‌شأن مرد می‌دانست و فوق‌العاده مورد احترام بود. بچه‌ها تحت امر و اراده‌ی کامل پدر بودند، پسرها تا حد بلوغ که در آن موقع اجازه داشتند اسلحه بردارند و دخترها تا روز عروسی مطیع اوامر پدر بودند.»(ماله، ۱۳۸۸، ج۲: ۳۶۷ و ۳۶۶)
ژرمن‌ها شامل اقوام مختلفی بودند که تفکیک این اقوام بسیار دشوار می کند، چرا که مبنای محکمی برای این تقسیم‌بندی وجود ندارد و ظاهراً عامل زبان مطمئن‌ترین مبنا برای این اقوام به حساب می‌آید. از قرن پنجم میلادی تعداد گویش‌ها و لهجه‌های متفاوت چنان عظیم است که قابل درک نیست. جمعاً اقوام ژرمن را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد: گروه گویش گت- اسکاندیناو(زبان شمالی قدیم، زبان گت‌ها، واندال‌ها، «بورگندها[۱۵]») و گروه ژرمن‌های(زبان فرانک، آلامان، لمباردها و باواریایی‌ها) و حد وسط این دو ژرمن‌هایی با گویش مردم دریای شمال که عمدتاً ریشه‌ی انگلوساکسون دارند. برخی از تیره‌های ژرمنی عبارتند از: گت‌ها، فرانک‌ها، واندال‌ها، انگلوساکسون‌ها، «لمباردها[۱۶]»، «نرمان‌ها[۱۷]، «آله‌مانی‌ها[۱۸]» و …
گت‌ها در سواحل جنوبی دریای بالتیک ساکن بودند «گوت‌ها دسته‌ای از ژرمن‌های خاوری در سده‌ی دوم میلادی به سوی جنوب کوچ کردند و در خاک سیاه و بارور روسیه جنوبی، در همان جایی که به ثروت و قدرت رسیدند، ساکن شدند، نوشتن آموختند، الفبا را از یونانی‌ها و رومی‌ها که در امتداد کرانه‌های دریای سیاه می‌زیستند به وام گرفتند. این هنر کم‌کم در میان اقوامی که در اسکاندیناوی می‌زیستند رواج یافت و خط گت‌ها را «گوتیک[۱۹]» نامیده‌اند … این اقوام پیش از تهاجم به روم مذهب آریوس داشتند.»(لوکاس، ۱۳۶۶، ج۱: ۳۱۸)
گت‌ها خود به دو دسته تقسیم شده بودند، یکی ویزیگت‌ها یا گوت‌های غربی و دیگری استروگت‌ها یا گوت‌های شرقی که در سقوط روم نقش مؤثری داشتند. «سرانجام گت‌ها بوسیله‌ی اولیفلاس مبلغ رومی به کیش مسیحی درآمدند، اولیفلاس الفبایی اختراع کرده‌بود که بدان وسیله قسمت‌هایی از کتاب انجیل را می‌توانستند به زبان گوتی ترجمه کنند …»(ولرابه، ۱۳۵۴: ۲۵ و ۲۴)
فرانک‌ها یک دسته دیگر از اقوام ژرمن بودند. این دسته از ژرمن‌ها زمانی که در شمال گل روزگار می‌گذراندند چندین بار به دفاع از امپراتوری روم برخاستند. ازجمله اینکه در ۴۵۱ میلادی در برابر سپاه آتیلا جنگیدند. این قوم مانند سایر اقوام بربر گاهی در خدمت سربازان روم و گاهی با ایشان درگیر می‌شدند. فرانک‌ها خود به دو قوم منشعب می‌شدند یکی «ریپوئر[۲۰]» یا ساحل‌نشین و دیگری «سالین[۲۱]»، که بتدریج در شمال گل(فرانسه امروز) اسکان یافتند.
بورگندها در جنوب شرقی سرزمین گل کشوری تأسیس کردند. این قوم به عنوان متحد و همدست روم نخست در ناحیه ساووا مستقر شدند. کشور بورگند یکی از کوچکترین کشورهایی بود که پس از تهاجم ژرمن‌ها ایجاد شد، گندبو معروف‌ترین پادشاه آنان بود که جنگجویی و قانونگذاری شهره بود. «… با درگیری میان بورگند و فرانک‌ها سرانجام بورگندها تبعیت فرانک‌ها را پذیرفتند و قلمرو آنان در سال ۵۳۴م ضمیمه‌ی خاک فرانک‌ها شد …»(دولاندلن، ۱۳۷۰، ج۱: ۳۳۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ب.ظ ]




  • ii) اگر به صورت i توزیع شده باشد داریم:

 

که توزیع خی دو[۲۵] p درجه آزادی است.
(iii
که w(. ,.) توزیع ویشارت[۲۶] است. این توزیع حالت چند متغیره‌ی خی دو است.

 

  • iv) اگر Z و D متغیرهای تصادفی مستقل باشند که به صورت زیر توزیع شده‌اند.

 

فرم توان دوم زیر در قرار است:
که به صورت زیر توزیع شده است:
که توزیع فیشر[۲۷] با () درجه آزادی است. اگر ارزش انتظاری z را با نشان دهیم و مخالف صفر باشد آنگاه (ضرب شده با ثابت‌های مناسب) یک توزیع f غیر مرکزی با پارامتر مرکزیت دارد.

 

  • v) اگر و که f>p باشد و fD را بتوانیم به صورت تجزیه کرد بطوری که:

 

و z از مستقل باشد فرم توان دوم زیر را داریم:
و بصورت زیر توزیع می‌گردد:
که B(p, f-p) توزیع مرکزی بتا با (f, f-p) درجه آزادی است
اگر ارزش انتظاری مخالف صفر باشد توزیع غیر مرکزی با پارامتر عدم مرکزیت دارد.
دقت کنید بر خلاف (iv) اگر چه Z از مستقل است ولی از D مستقل فرض نشده است.

 

  • vi) اگر نمونه از k زیر گروه به اندازه‌ای n تشکیل شده باشد که از توزیع بالا نشأت گرفته‌اند و میانگین زیر گروه‌ها و میانگین کل باشد داریم:

 

و
vii) تحت شرایط (ii) اگر زیر گروه‌های اضافی از توزیع یکسان باشند آنگاه :
viii) اگر نمونه از k زیر گروه به اندازه‌ی n تشکیل شده باشد که عیناً توزیع نرمال چند متغیره دارند، و اگر ماتریس کوواریانس j این زیر گروه باشد j=1, …, k داریم:
دقت کنید که خصوصیت اضافی مجموعه متغیرهای مستقل ویشارت، گسترش خصوصیت خی دو برای حالت تک متغیره است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
جزئیات توزیعی پایه‌ی تئوری برای استنتاج توزیع‌های آماری استفاده شده در کنترل کیفیت چند متغیره را فراهم می‌سازد که در فصول بعدی بحث می‌شوند.
آن آماره‌ها فاصله کل از بردار p بعدی میانگین‌های مشاهده‌ شده‌ی مقادیر هدف[۲۸] را تخمین می‌زنند اگر برای n معیار چند متغیره باشند و میانگین‌های مشاهده شده باشند. آماره‌ی هتلنیگ[۲۹] با ضریب یعنی ترانهاده‌ی بردار انحرافات (y-m) محاسبه می‌گردد به آماره‌ی هتلینگ در فصل قبل وقتی نمودار مقادیر کسب شده‌ی ۳۰ مشاهده اول را از مطالعه موردی اول ارائه کردیم اشاره گردید.
وقتی نمونه‌ی از n مشاهده‌ی p بعدی نرمال مستقل برای تخمین فاصله‌ی بین و ارزش انتظاری بکار می‌رود؛آمارههتلینگ که با نشان داده می شود به صورت زیر است:
آماره‌ی می‌تواند به صورت رابطه‌ی بین میانگین‌های معیارهای بیان شود:
که و این عنصر ماتریس است.هنگامیکه برنامه Minitab آماره‌ی را می‌خواهد محاسبه کند باید معکوس ماتریس S را محاسبه کرده و برای فرم درجه دوم ماتریس‌های مناسب را در هم ضرب کند.
تحت فرض صفر که داده‌ها مستقل و دارای توزیع نرمال هستند. با فرض بردار میانگین آماره‌ی بلافاصله با (iv) تعریف می‌گردد.
وقتی می‌خواهیم فاصله بین تک مشاهده‌ی y از مقدار را محاسبه کنیم و ماتریس کوواریانس از n مشاهده‌ی محاسبه شده باشد آماره‌ی به صورت زیر بدست می‌آید:
حالت خاص دیگر زمان است p=1 باشد در این حالت آماره‌ای برای تخمین انحراف میانگین n مشاهده از مقدار میانگین از مربع آماره‌ی t کسر می‌شود که آماره t برای تست فرضیه‌ی میانگین جمعیت نرمال تک متغیر استفاده می‌شود. اگر ارزش انتظاری باشد، آماره‌ی t توزیع t استودنت[۳۰] با n-1 درجه آزادی دارد و چون ضریب به یک کاهش یافته است پس طبق انتظار
محاسبات و فرضیه‌های با مجموعه داده‌های شبیه سازی شده‌ی بالا توضیح داده می‌شود. قبلاً اشاره کردیم که ۵۰ مشاهده اول در مجموعه داده‌ها، داده‌ها را از یک فرایند مطالعه‌ی قابلیت تحت کنترل شبیه سازی می‌کند. که توزیع نرمال دارد با :
مقدار برای آن ۵۰ مشاهده را محاسبه کرده و با مقادیر بحرانی مناسب که از توزیع بدست آمد مقایسه می‌کنیم (در این حالت p=2 , n=50 می‌باشد) به ترتیب مقادیر داریم نتایج در ستون آخر جدول ۲٫۱ آمده است می‌بینم که هیچ یک از مقادیر در نمونه از مقدار بحرانی تخطی نمی‌کند. این نتیجه مورد انتظار بود چون مافواصل داده‌های تجربی را از پارامترهای مکانی توزیع که داده‌ها را تولید کرده بود آزمودیم.
تنها منبع مشاهده‌ی اختلاف خطاهای تصادفی است . در بخش‌های بعد به این مثال بر می‌گردیم و از حالت گسترده‌تری از مجموعه داده‌ها استفاده می‌کنیم که هر دو دسته نمونه[۳۱] و نمونه آزمون شده[۳۲] را شبیه سازی می‌کند.
وقتی نمونه‌ای از kn مشاهده نرمال مستقل در k زیرگروه منطقی به اندازه‌ی n دسته بندی شده‌اند. فاصله‌ی بین میانگین ایj امین زیر گروه و مقدار انتظار ، زیر تعریف می‌شود.
دقت کنید برخلاف حالت گروهبندی نشده ماتریس کوواریاس از آمیختن[۳۳]همه k زیر گروه تخمین زده می‌شود. دوبار تحت فرضیه‌ی صفر داده‌ها بر مبنای بردار میانگین مستقل و دارای توزیع نرمال هستند. از (iv),(viii) دادیم.
در این حالت دوم مجموعه‌ داده‌های شبیه سازی شده با p=4 و k=50 و n=2 مقادیری بحرانی برای عبارتند از در جدول ۳٫۲ مشاهده می‌کنیم در میان ۵۰ زیر گروه ۴ مقدار از مقادیر متناظر فقط زیر گروه ۳۲ ام مقادیر تخطی کرده است.
جدول ۲-۱
میانگین با مقادیر خارجی (۴۹٫۹۱, ۹۰٫۶۵) استفاده شده برای پارامترهای تولید داده ماتریس s از نمونه پایه (۵۰ گروه مشاهده) می‌باشد نمونه پایه عبارتند از]۲۴[ :

جدول ۲-۲
میانگین با مقادیر (۹٫۹۸۶۳ ۹٫۹۷۸۷ ۹٫۹۷۶۳ ۱۴٫۹۷۶۳) برای پارامترهای در تولید داده ماتریس s آمیخته از نمونه پایه (۵۰ گروه ۲ مشاهده‌ای)بدست آمده است. داده‌های نمونه عبارتند از]۲۴[:

۳-۲ کنترل کیفیت با اهداف تعیین شده خارجی
روش ها و رویه‌های ارائه شده در این بخش برای حالتی است که مقادیر هدف از خارج (فرایند) تعیین می گردند یعنی بر اساس یک نیاز خارجی یا وقتی که باید به مقار استاندر m0 دست یافت. باید توجه داشت که مقادیر هدف مشخص خارجی معمولاً در کنترل کیفیت مدنظر نیست زیرا چنین اهدافی ممکن است به طور طبیعی با فرایند جاری قابل دستیابی نباشد و یا حتی با آن متناقض باشد. با این وجود هر زمان مجموعه استانداردهای از پیش تعیین شده‌‌ی چند متغیره داشته باشیم، رویه‌های کنترل کیفیت چند متغیره برای ارزیابی اینکه میانگین چند متغیره محصولات مساوی اهداف خارجی m0 است بکار می روند. دو فصل آینده با حالاتی سر و کار دارند که اهداف آزمون فرایند منتج ‌و محاسبه می‌گردند. باید بین اهدافی که از نمونه‌ی تست شده منتج می‌شوند و اهدافی که از نمونه مرجع[۳۴] یا نمونه پایه[۳۵] منتج می‌شوند تمایز قائل شد. اگر میانگین چند متغیره، محصولات را با نشان دهیم آنالیز آماری در کنترل کیفیت با مقادیر خارجی معادل آزمون فرضیه به صورت زیر است:
با داشتن یک نمونه به اندازه‌ی n از جمعیت می‌توان را محاسبه کنیم. در فصل قبل مشاهده کردید که برای داده‌های نرمال اگر m0 تعداد مورد انتظار باشد توزیع آماره‌ی به صورت است.
بنابراین تحت فرض صفر در نظر می‌‌گیریم و در فرض H1 وFتوزیع فیشر(توزیعF) غیرمرکزی دارد. بنابراین مقدار بحرانی[۳۶] برای برابر است با:
که در آن ،αدرصد بالای توزیع مرکزیF با ) (درجه آزادی است. اگر مقدار از مقادیر بحرانی تخطی کند نتیجه می‌گیریم اختلاف بین و مقدار هدف خارجی m0 تنها با خطاهای تصادفی قابل توجیع نیست و در این حالت احتمال می‌دهیم که یک عامل قابل بررسی روی فرایند تاثیر گذاشته است.
به عنوان اولین مثال حالت گسترده‌تر مجموعه داده های شبیه‌سازی شده‌ی فصل قبل در اینجا نیز استفاده می‌گردد. در اینجا علاوه بر ۵۰ مشاهده‌ی نمونه‌ی پایه فصل دوم، ۲۵ مشاهده‌ی دو متغیره تولید کردیم که یک سری از نمونه‌های تست شده را شبیه‌سازی می‌کند که پارامترهای آن به صورت زیر است:
پارامترهای مشاهده‌ی ۵۱ تا۵۵ عیناً نمونه‌ی پایه هستند (یعنی داده‌ها تحت کنترل هستند) میانگین جمعیت برای اولین نمونه در مشاهدات ۵۶ تا ۶۵ دو انحراف استاندارد به بالا منتقل شده‌اند یعنی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:35:00 ب.ظ ]