کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



فصل پنجم :
مطالعات شبیه­سازی و آنالیز حساسیت
۵-۱- مقدمه
در این فصل از پروژه پایان نامه٬ نتایج شبیه سازی های انجام گرفته در نرم افزار Matlab جهت حل مسئله بهینه­سازی جایابی خازن با حضور تولید پراکنده در شبکه توزیع به منظور کاهش تلفات توسط روش هوشمند هایبرید کولونی مورچگان و نلدرمید ACO-NM مطابق فرمولاسیون فصل ۴ و ۵ ، بر روی یک شبکه توزیع نمونه ۳۰ باسه شامل فیدرهای شعاعی ارائه شده است. در بخش مطالعات شبیه­سازی و آنالیز حساسیت نتایج حاصل از حل مسئله بهینه­سازی مذکور توسط هر یک از الگوریتم­های کولونی مورچگان ACO، نلدر- مید NM و روش هایبرید پیشنهادی کولونی مورچگان و نلدر- مید ACO-NM در چهار حالت متفاوت مورد بررسی و مقایسه قرار می­گیرد که شامل : مطالعه حالت پایه (تحت شرایط نرمال)، تاثیر تغییر محل نصب و بهره ­برداری DG، تاثیر تغییر ضریب بار Load factor و تاثیر تغییر پله­های تپ چنجر ترانسفورماتور پست فوق توزیع ۲۰/۶۳ کیلوولت بر روی تلفات کل شبکه توزیع و همچنین برنامه­ ریزی هماهنگ جایابی خازن­ها (قطع یا وصل بودن برای ۱ ساعت آینده) انجام شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۵-۲- مشخصات شبکه توزیع ۳۰ باسه شعاعی نمونه و مطالعه حالت پایه
شکل (۵-۱) ، شبکه توزیع تحت مطالعه را نشان می دهد. همان گونه که گفته شد، این شبکه دارای ۳۰ شین می باشد و از طریق پست فوق توزیع ۲۰/۶۳ کیلو ولت متصل به شین شماره ۱ تغذیه می­ شود و بنابراین سطح ولتاژ فیدر شعاعی مذکور ۲۰ کیلوولت می­باشد٬ بعلاوه شین شماره ۱ در محاسبات پخش بار رفت و برگشتی شبکه توزیع بعنوان شین مرجع (slack)در نظر گرفته می شود. ترانسفورماتور نصب شده در پست فوق توزیع به تپ چنجر قابل تغییر زیر بار (ULTC) با امپدانس (۳۴۷/۰j+0178/0) پریونیت مجهز می­باشد٬ تپ چنجر دارای ۱۷ پله بوده که قابلیت تغییر ولتاژ باس ثانویه پست فوق توزیع را به اندازه %۵- تا %۵+ ولتاژ نامی را دارا می باشد. تعداد هفت خازن قابل سوئیچ زنی٬ بعنوان ابزار تزریق توان راکتیو و کنترل ولتاژ علاوه بر تپ چنجر ترانسفورماتور در شبکه توزیع نمونه ۳۰ باسه حضور دارند که خازن های C1 و C2 در پست فوق توزیع نصب شده اند و خازن های C7 و C6 و C5 و C4 و C3 مطابق شکل٬ بترتیب به باسهای شماره ۲۵ ٬ ۲۳ ٬ ۱۹ ٬ ۱۴ و ۱۳ متصل هستند. در این سیستم یک واحد تولید پراکنده DG نیز استفاده شده است که ظرفیت و مکان بهینه نصب آن مطابق با مطالعات قبلی صورت گرفته بر روی باس ۸ متصل شده است. بارهای شبکه به جز بار متصل به باس ۳ شبکه تحت مطالعه از نوع توان ثابت هستند و اطلاعات مربوط به این بارها برای استفاده در مسئله جایابی خازن (برنامه­ ریزی ۱ ساعته) به منظور کاهش تلفات به همراه اطلاعات مربوط به مقاومت و راکتانس شاخه های سیستم توزیع نمونه در جدول (۵-۱) و در هر مرحله شبیه سازی آمده است. این شبکه دارای دو بار متغیر است که به باسهای ۳ و ۲۷ شبکه نمونه متصل شده ­اند.
شکل (۵-۱) : نمایش تک خطی شبکه توزیع ۳۰ باسه شعاعی مورد مطالعه
جدول (۵-۱):اطلاعات امپدانس شاخه ها و بارهای شبکه نمونه ۳۰ باسه تحت مطالعه
مینیمم و ماکزیمم مقدار مصرف بارهای متغیر شبکه variable load و همچنین مقدار حداقل و حداکثر تولید DG مطابق جدول (۵-۲) می­باشد:

 

تولید پراکنده با ضریب قدرت ۰٫۸۵ (باسبار ۸) بار متغیر ۲ (باسبار۲۷) بار متغیر ۱ (باسبار ۳) محدوده تولید یا مصرف
۴٫۳۵ MW ۳۲۵ kw ۳۹۰ kw Pmax
۱٫۶۵ MW ۱۷۵ kw ۲۱۰ kw Pmin

جدول (۵-۲): مینیمم و ماکزیمم مقدار مصرف بارهای متغیر و همچنین مقدار حداقل و حداکثر تولید DG
۵-۳- جایابی بهینه خازن به منظور کاهش تلفات توسط الگوریتم کولونی مورچگان ACO
در این برنامه هر یک از کولونی مورچگان که به عنوان جوابی برای متغیرهای کنترلی مسئله بهینه سازی تخمین حالت هستند بصورت یازده شهر تعریف شده اند که هر یک از شهرهای هر کولونی بدین صورت تعریف می شوند: هفت شهر اول هر کولونی وضعیت اتصال یا عدم اتصال هفت خازن را برای شبکه توزیع شعاعی ۳۰ باسه نشان می دهد که وضعیت عدم اتصال با مقدار ۰ و وضعیت اتصال با مقدار ۱ تعریف شده است. شهر هشتم هر کولونی وضعیت تپ چنجر ترانسفورماتور پست توزیع را نشان می دهد که قابلیت تغییر از ۸- تا ۸ پله را دارد. شهر نهم و دهم هر کولونی به بارهای متغیر شبکه و شهر یازدهم هر کولونی به خروجی تولید پراکنده DG متصل به شبکه مربوط می باشند. در ابتدا ۲۰ کولونی بصورت تصادفی ایجاد شده و در مرحله بعد تابع هدف مطابق هر یک از کولونی ها محاسبه می شود و باید متذکر شد که تابع فیتنس برای هر کولونی از مورچگان بصورت مینیمم محاسبه می شود.
۵-۳-۱- مقداردهی اولیه هر کولونی از مورچگان
در ابتدا یک مجموعه عدد تصادفی بین ۱ تا ۱۱ ایجاد می شود که اگر عدد تصادفی برای هفت شهر اول بین ۱ تا ۷ باشد آنگاه شهر مورد نظر دارای مقدار ۱ برای آن کولونی خواهد شد. اگر برای شهر هشتم مقدار عددی ۸ اختصاص یابد آنگاه مقدار مورد نظر برای این شهر یک عدد تصادفی بین ۸- تا ۸ می شود، اگر برای شهر نهم و دهم مقدار عددی ۹ و یا ۱۰ باشد آنگاه مقدار عددی برای آن شهر یک عدد تصادفی بین محدوده مینیمم و ماکزیمم مقدار بار متغیر خواهد شد و اگر ۱۱ باشد یک عدد تصادفی بین محدوده مینیمم و ماکزیمم مقدار خروجی تولید پراکنده DG خواهد شد. شهرهایی که انتخاب نمی­شوند مقدار مینیمم را به خود اختصاص می دهند. این روند برای ۲۰ کولونی اجرا می شود.
۵-۳-۲- تغییر مسیر حرکت مورچگان
برای هر ۲۰ کولونی٬ یک مورچه بصورت تصادفی در یک شهر از ۱۱ شهر انتخاب می شود، مورچه انتخابی با توجه به مقدار فیتنس محاسبه شده برای دیگر کولونی مورچگان و فرومون تولیدی در شهرهای هر یک از کولونی های دیگر، شهر جدیدی را برای حرکت به طرف آنها انتخاب می کند. مقدار متغیر E(i,j) برای هر یک از هفت شهر اول جمعیت ۲۰ کولونی مورچگان محاسبه می شود و سپس آن را با یک عدد تصادفی مقایسه می کنیم که اگر عدد تصادفی کمتر از E(i,j) باشد، آنگاه مقدار شهر j ام از کولونی i ام یک و در غیر این صورت صفر می شود. در اینجا colonylocal(i,j) و colonyGlobal(i,j) ، بترتیب بهترین جواب برای j ام شهر از کولونی i ام فعلیcolony(i,j) و بهترین جواب در بین کل جمعیت نسبت به جمعیت فعلی می- باشد، همچنین rand() یک عدد حقیقی بین [۰,۱] بصورت تصادفی تولید می کند. با انتخاب مسیر حرکت هر مورچه به سمت یک کولونی جدید، مقدار فیتنس محاسبه شده برای شهر آن کولونی را بصورت زیر دستخوش تغییر می شود٬ بنابراین برای شهرهای اول تا هفتم طبق رابطه (۵-۱) خواهیم داشت:
(۵-۱)
برای شهر هشتم هر یک از ۲۰ کولونی مذکور طبق رابطه (۵-۲) خواهیم داشت، که در آن randint([-1,1]) یک عدد تصادفی بین [-۱,۱] تولید می نماید :
(۵-۲)
برای شهرهای نهم ، دهم و یازدهم هر یک از ۲۰ کولونی مذکور طبق رابطه (۵-۳) خواهیم داشت:
(۵-۳)
تمامی مراحل فوق به میزان تعداد تکرار از پیش تعیین شده انجام می شوند. هر یک از ۲۰ کولونی مذکور مطابق جدول زیر تعریف می شوند :

 

PDG PVload2 PVload1 Tap
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 08:59:00 ب.ظ ]




¨ آداب و رسوم
________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت وثروت
____________
عناصر رورانشناسی
____________
باورهای عامیانه و خرافی
_____________
سایر عناصر
یکی از مواردی که به طور ضمنی از قصه دریافت میشود، این است که زندگی در این دنیا همیشه با غم و رنج آمیخته و وجود فردی که در این زندگی بیغم و رنج باشد، محال است.
۳-۴۲- احمد پادشاه
* خلاصهی قصه
روزی، دختر احمد پادشاه به گردش رفت. در راه کودک شیر خوارهای را که روی زمین افتاده بود، با خود به خانه آورد. روزی پادشاه با پسرش به مکه رفت و دخترش را با پسر سر راهی که اسمش تاپتیغ بود، در خانه گذاشت. تاپتیغ به تحریک پیرزنی میخواست به دختر سوءقصد کند، دختر پادشاه هم سر او را شکست. وقتی شاه از سفر برگشت، تاپتیغ مسئله را برعکس جلوه داد. پادشاه خشمگین شد و به پسرش دستور داد تا دختر را بکشد. دختر فرار کرد و به جنگل رفت. پسر امیر اعراب، دختر را در جنگل دید و او را به زنی گرفت. بعد از چند سال، دختر دو پسر زایید؛ اما در این مدت کلمهای حرف نزدهبود، پسر امیر اعراب میپنداشت که دختر لال است. بعد از مدتی با کمک پیرزنی فهمید نه تنها دختر لال نیست، بلکه دختر احمد پادشاه است. پسر امیر اعراب دختر را با وزیر و چهل سوار به خانهی احمد پادشاه فرستاد. در راه وزیر از دختر درخواست همآغوشی کرد، دختر سرباز زد و وزیر هم دو پسر دختر را کشت و به دختر نسبت داد، دختر هم فرار کرد. بعد از مدتی دختر خود را به شکل کچلها درآورد و در خانهی پدرش به عنوان غازچران کار کرد. یک روز، پسر امیراعراب به مهمانی احمد پادشاه آمد. در این موقع دختر با لباس مبدل وارد اتاق شد و اجازه خواست تا داستانی بگوید و ماجرای خود را از اول تا آخر بازگفت. احمد پادشاه و پسر امیر اعراب بسیار خوشحال شدند و وزیر و تاپتیغ را مجازات کرده، سالها به خوشی زندگی کردند.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
___________
¨ کنشهای اساطیری
___________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
____________
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
مضمون این قصه شبیه به قصهی۱۶ است. افراد قصه، همه از طبقات مرفه جامعه هستند. رفتن به سفر حج نیز مؤید همین مطلب است، چراکه در گذشته تنها ثروتمندان قادر به رفتن به این‌گونه سفرها بودند. پسر امیر اعراب، همسر شخصیت اصلی قصه، نیز از طبقات مرفه هست. شخصیتهای منفی قصه، تاپتیغ و وزیر هستند که قصد خیانت به اربابان خود را دارند. در مورد وزیر در دیگر قصهها مفصل توضیح دادیم. در مورد تاپ‌تیغ هم باید گفت که وی کودکی سرراهی است و اصیل و نژاده نیست. در قصه از دو پیرزن نام می‌برد، پیرزنی که تاپتیغ را تحریک به سوءقصد به دختر میکند و از طرفی پیرزن دیگری که به پسر امیر اعراب کمک میکند تا متوجه شود که زنش لال نیست و این دو چهره‌ی مثبت و منفی پیرزنان در قصه‌هاست که در این قصه در کنار هم آورده شده است. بافت قصه تا حدودی حاکمی بودن فضای مردسالاری را نشان می‌دهد. آن‌جا که پدر قصه بدون پرسوجو و تنها با اتکا به حرف تاپتیغ دستور قتل دخترش را صادر میکند.
¨ آداب و رسوم
یکی از رسومی که در قصه از آن یاد میشود، رسم «زئی» میان کردان است. مطابق این رسم «یکی دو ماه بعد از عروسی، عروس به خانهی والدینش برمیگردد و از یک تا سه ماه در خانهی ایشان زندگی میکند و بعد هدایایی از پدر ومادر گرفته به نزد شوهر بازمیگردد» (نقل از زیر نویس قصه). در این قصه هم، آنگاه که پسر امیر اعراب متوجه میشود همسرش دختر احمد پادشاه است، او را به مهمانی به خانهی پدرش میفرستد.
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
_____________
عناصر روانشناسی
از لحاظ روان‌شناسی این قصه شبیه به قصه‌ی ۱۶ است. با این تفاوت که در آن‌جا دختر به غاری پناهنده می‌شود و در این قصه هم به جنگل فرار می‌کند. با این حال هر دوی این صورت‌ها، یکی از نمودهای مادر مثالی هستند که یونگ در چهار صورت مثالی به آن‌ها اشاره کرده است و در قصه‌ی ۳۴ گفته شد که صوری که مادر مثالی را متجلی می‌کنند، نوعی ولادت مجدد را برای قهرمان در پی دارند. علاوه بر آن در قصه، از کبوترانی که دختر را یاری می‌دهند، اثری نیست.
دانلود پروژه
باورهای عامیانه وخرافی
_____________
■ سایر عناصر
هر عملی عکسالعملی دارد، بدی سزای گناهکار و خوبی پاداش بیگناهی است. این مطلب به گونهای ضمنی از قصه دریافت میشود.
۳-۴۳- احمد تجار
* خلاصهی قصه
روزی، احمد تجار که مرد بسیار ثروتمندی بود، برای تجارت عازم چین شد. احمد زنی داشت که هر وقت میخندید یک دستهی گل از دهانش بیرون میریخت. وقتی احمد به چین رسید، یک مجمعه پر از جواهرات و یک دسته گل از دهان زنش را برای شاه چین فرستاد تا از تجارت او جلوگیری نکنند. حاضرین از دیدن گل در آن فصل، بسیار تعجب کردند و از شاه قضیه را پرسیدند. وزیر که مرد ناقلایی بود، گفت: «احمد تجار زنی دارد که هر وقت میخندد از دهانش گل بیرون میریزد. من هم با زن احمد تجار سروسری دارم». پادشاه به وزیر هفت روز فرصت داد تا حرفش را ثابت کند. وزیر به طرف ایران حرکت کرد و به پیرزنی پول داد که از بدن زن احمد تجار برایش نشانی بیاورد. پیرزن با زن احمد به حمام رفت و آنچه میخواست به او گفت. وزیر به چین برگشت و نشانی را برای پادشاه گفت. پادشاه بعد از اطلاع از صحت حرف وزیر، اموال احمد را ضبط کرد و احمد آواره شد.
نوکرهای احمد خبر را به خانم بردند. زن احمد هم خود را به شکل مردان درآورد و با خیمه‌های خالی به جنگ پادشاه چین رفت و دخترش را از او خواست. پادشاه چین از ترس دخترش را به زن احمد که خود را به شکل مرد درآوردهبود، داد و وزیر را به همراه دختر فرستاد. در راه زن احمد از وزیر در مورد رابطهاش با زن احمد پرسید. وزیر همهی ماجرا را به زن، که خود را به شیوهی مردان آراسته بود، تعریف کرد. وقتی به ایران رسیدند. زن احمد وزیر را مجبور کرد که همهی حقایق را به مردم بگوید. مردم متوجه بیگناهی زن احمد شدند. احمد تجار که در آن نزدیکیها بود وقتی این حرفها را شنید، بسیار خوشحال شد. زن احمد دختر شاه چین را به عقد شوهرش درآورد و هر سه به خوشی زندگی کردند.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_____________
¨ کنشهای اساطیری
__________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
- بیرون آمدن گل به هنگام خندیدن
خندیدن و رویش گیاهان یا بیرون آمدن گل به هنگام خندیدن ارتباط مستقیم با جوامع بدوی و کشاورزی دارد. ولادیمیر پراپ در کتاب ریشه های تاریخی قصههای پریان خنده را دارای قدرت زندگیبخشی میداند. وی میگوید: «اعتقاد بر آن است که خنده نه تنها قدرت ملازمت، بلکه قدرت به وجود آوردن زندگی را دارد. با ظهور کشاورزی اعتقاد بر این میشود که خنده قدرت آن را دارد که به گیاه وسبزه زندگی ببخشد»(پراپ، ۱۳۷۱: ۲۸۹).
در این قصه هم هنگام خندیدن زن احمد، گلهای رنگارنگ از دهانش بیرون میآید که شکل تغییر یافتهی همان اعتقاد است. مورد دیگری در تحلیل این مطلب این است که با توجه به دید اساطیری نسبت به زن و دادن صفاتی چون باروری و زایایی به وی، هم‌چنین نقش فصل بهار در شکوفایی و زنده شدن درختان می‌توان زن احمد را نمودی از طبیعت در هنگام بهار و ترفندهای وزیر و پیرزن را نمودی از مقاومت سرما دانست. با خندیدن بهار گلها شکوفه می‌دهند و مقاومت سرما هم نتیجهای نخواهد داشت.
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی،شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه در میان طبقات مرفه جامعه اتفاق میافتد. تاجر، وزیر و پادشاه شخصیتهای اصلی این قصه هستند. این قصه در ایران اتفاق افتاده و رفتن احمد تجار به چین درواقع چین کشور امروزی نیست؛ به این دلیل که پادشاه از وزیر میخواهد طی هفت روز حرف خود را ثابت کند و وزیر در طی همین هفت روز به ایران میآید و برمیگردد. علاوهبر آن، اطلاع وزیر از نحوهی خندیدن زن احمد و همچنین وجود اذانگو و قسم وزیر به حضرت محمد (ص) در اصل قصه، هم نشان از تأثیر اسلام دارد. از این موارد چنین می‌توان نتیجه گرفت که چین باید شهری در همان نزدیکیهای محل زندگی احمد تجار بوده باشد و وجود پادشاه و وزیر در هر منطقه میتواند نشانی از حکومتهای ملوک‌الطوایفی باشد.
از دیگر نکاتی که در قصه بهطور ضمنی به آن اشاره شده، دادن رشوه برای تسهیل در انجام کارها بوده است، این رشوه که عموماً به مقامات حکومتی داده میشده از جمله دلایلی است که راویان قصه برای پرهیز از بردن نام آن شهر یا منطقه، نام چین را برگزیدهاند. احمد تجار برای اینکه کار تجارتش به راحتی انجام گیرد، مجمعهای از جواهر را برای پادشاه میفرستد، تعجب درباریان از بودن گلها در کنار جواهرات، نشان از این مطلب دارد که ماجرای قصه در فصلهای سرد سال انجام گرفتهاست.
شخصیتهای منفور قصه، مثل اغلب قصهها پیرزن و وزیر است که در دیگر قصهها به تفصیل در مورد آن توضیح دادهایم. در پایان باید گفت که هوش و درایت زن موجب اثبات بی‌گناهیش میشود و احمد، برخلاف تصوری که از مردان ایرانی به ویژه کردی داریم، عملی برای اثبات بی‌گناهی همسرش و یا غیرت و خشمی از گفته های وزیر نشان نمیدهد و خود را به دست سرنوشت میسپارد و این از جمله مواردی است که نقش سرنوشت را در قصه‌ها نشان می‌دهد.
¨ آداب و رسوم
_________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
___________
عناصر روانشناسی
_____________

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ب.ظ ]




 

۶۰

 

پیامدوتاثیراجتماعی

 

سرآمدی خارجی

 

هم افزایی در پیشگیری و کشف جرم

 

۴

 

 

 

۶۱

 

پیامدوتاثیراجتماعی

 

سرآمدی خارجی

 

کاهش جرائم و تصادفات

 

۲

 

 

 

۶-۴- ترسیم شبکه مفاهیم:
شبکه مفاهیم نیز روش مناسبی در تحلیل محتوا است که آتراید-استیرلینگ، آن را توسعه داده است. آنچه شبکه مفاهیم عرضه می کند نقشه ای شبیه تارنما به مثابه اصل سازمان‌دهنده و روش نمایش است. شبکه مفاهیم ، براساس روندی مشخص، مفاهیم پایه (کدها و نکات کلیدی متن)، مفاهیم سازمان دهنده (مفاهیم به دست آمده از ترکیب و تلخیص مضامین پایه) و مفاهیم فراگیر (مفاهیم عالی دربرگیرنده اصول حاکم بر متن به مثابه کل) را نظام مند می کند، سپس این مفاهیم به صورت نقشه های شبکه تارنما، رسم و مفاهیم برجسته هر یک از این سه سطح همراه با روابط میان آنها نشان داده می شود (عابدی جعفری و همکاران، ۱۳۹۰).
۱-۶-۴- شبکه مفاهیم در الگوی توانمندساز ارزیابی عملکرد یگان های ناجا:
دراین شبکه مفاهیم، ارزیابی عملکرد مفهوم فراگیر است. این مفهوم فراگیر دارای۱۶ مفهوم پایه و ۵ مفهوم سازمان دهنده می باشد. شکل۱-۴ شبکه مفاهیم الگوی توانمندساز را نشان می‌دهد.
۱-۱-۶-۴- توانمندسازی و یادگیری:
منظوراز توانمندسازی ویادگیری، ایجاد وتوسعه قابلیت ها و توانایی هایی درنیروهای انسانی، تکنولوژی اطلاعاتی وزیرساخت های سازمانی است که سازمان قادر می شودکارها را با کارایی واثربخشی بیشتری انجام دهد (کاپلان و نورتون،۲۰۰۲).
روهم(۲۰۰۵) معتقد است برای ارزیابی باید به چهار سئوال اساسی پاسخ داد، یکی از عمده ترین آنها این است که: آیا سازمان توانایی بهبود و ایجاد ارزش را دارد؟ یعنی برای دست یابی به اهدافمان، چگونه سازمان را آموزش و بهبود دهیم؟ در اغلب پژوهش های انجام شده از جمله ارزیابی ساصد، الگوی BSC و… به این عامل پرداخته شده است.
پایان نامه
۱-۱-۱-۶-۴-سرمایه های انسانیاین مؤلفه وجود کارکنان، دانش ها و مهارت ها را نشان می دهد که برای توفیق راهبرد ضروری هستند.این معیار می تواند چارچوبی را ارائه کند که سازمان ها نیازهای سرمایه انسانی خود را برای راهبرد شناسایی کنند و اختلاف میان این نیازها و آمادگی فعلی کارکنان را برآورد نمایند.
این مؤلفه یکی از زیر سامانه های اصلی الگوی ارزیابی عملکرد یگانهای ناجا است. در سیستم ارزیابی وزارت علوم در بعد مدیریت به مؤلفه منابع انسانی تأکید شده است. الگوی EFQM معیار کارکنان را به عنوان یکی از توانمند سازها معرفی می کند و در بررسی عملکرد ارزیابی مراکز تحقیقاتی سپاه عملکرد نیروی انسانی مورد توجه است. همچنین اغلب مدل های پایه ای ارزیابی عملکرد به مسأله منابع انسانی نگاه ویژه ای داشته اند بجز الگوی هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت (ABC) که صرفاً پارامترهای مالی مورد ارزیابی قرار می گیرند.
سازمان در گام اول مشاغل راهبردی را شناسایی می کند که موفقیت راهبردی را تعیین می کنند و در گام بعدی نیازهای این مشاغل را با جزئیات کامل مشخص می کنند. این کار را اغلب تعیین مدل شایستگی می نامند. پروفایل شایستگی وجود کارکنان، دانش ها و مهارت های لازم برای موفقیت در یک پست شغلی را توصیف می کند. سرمایه انسانی به ویژه در عملکرد بسیار مهم و با اهمیت است به گونه ای که سایر فعالیت ها بستگی به میزان موفقیت در این امر دارد.
۲-۱-۱-۶-۴- سرمایه سازمانیسرمایه سازمانی به معنای توانایی سازمان در بسیج وحفظ فرآیندهای تغییری تعریف می شود که برای اجرای راهبرد ضروری می باشد. سرمایه سازمانی قابلیت یکپارچه سازی دارایی های نامشهود ومشهود را فراهم می کند، به نحوی که دارایی های سرمایه انسانی و اطلاعاتی نامشهود و دارایی های مالی و فیزیکی مشهود راباراهبرد هماهنگ می کند وآنهارا برای تحقق اهداف راهبردی سازمان یکپارچه می کند. سازمان هایی که سرمایه سازمانی بالایی دارند، درکی مشترک از چشم انداز، مأموریت، ارزش ها و راهبرد دارند. سرمایه سازمانی از ۴ جزء ساخته شده است:
۱- فرهنگ(سازمانی و عمومی)-۲- رهبری(فرماندهی و مدیریت)-۳- آموزش-۴- تجهیزات
وزارت علوم بر اساس نتایج پژوهش انجام شده یکی از نقاط ضعف تحقیقات علوم انسانی را موانع فرهنگی و اجتماعی می داند.(توکل، ۱۳۷۸) همینطور شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از موانع پژوهش و نوآوری را موانع مربوط به"فرهنگ پژوهش” می داند (شورای پژوهش های علمی کشور، ۱۳۸۷).در مطالعه پیشینه تحقیق نیز فرهنگ عامل مهمی برای ارزیابی عملکرد از سوی اغلب پژوهش های انجام شده شناخته شده است.
۳-۱-۱-۶-۴-سرمایه اطلاعاتیزیرساخت اطلاعاتی شامل سیستم ها، پایگاه داده ها، کتابخانه ها و شبکه هاست که اطلاعات و دانش را در اختیار اعضای سازمان قرار می دهد. سرمایه اطلاعاتی، ماده خام ارزش آفرینی در سازمان های نوین است. سرمایه اطلاعاتی شامل دو جزء زیرساخت فن آوری(خود شامل ۱- فن آوری مثل: شبکه های ارتباطی، کامپیوترهای مرکزی و۲- مهارت های مدیریتی مثل: استانداردها، برنامه ریزی بحران و امنیت شبکه است) و ابزارهای سرمایه اطلاعاتی است. ابزار سرمایه اطلاعاتی ( شامل: ابزار پردازش داد و ستد، ابزار تحلیلی و ابزار تحولی) بسته ای از اطلاعات، دانش و فناوری که بر مبنای زیر ساخت فن آوری ساخته شده است.متغیر راه اندازی پایگاه اطلاع رسانی در اغلب پژوهش های ارزیابی عملکرد مورد توجه واقع شده است.
رشد اعتبارات
بهره وری بودجه
بودجه
و
اعتبارات
سرمایه انسانی
سرمایه سازمانی
سرمایه اطلاعاتی
آموزش وتوانمندسازی
توانمندسازی
و
یادگیری
سیاست ها و راهبردها
قوانین و مقررات کشوری
سیاست ها
و
قوانین
وجه خارجی
تعامل ومشارکت پذیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:58:00 ب.ظ ]




۴- روابط ایران و رژیم صهیونیستی (۱۳۵۷-۱۳۳۲):
بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد و برکناری دولت مصدق، محمدرضا شاه پهلوی که با حمایت آمریکا توانسته بود دوباره زمام امور را به دست بگیرد بالتبع باید در راستای سیاست های آمریکا در منطقه و عرصه ی بین المللی گام بر می داشت، چیزی که مارک گازیوروسکی از آن به عنوان “دولت دست نشانده” یاد می کند.
با توجه به روابط حسنه ی آمریکا و اسرائیل با یکدیگر، یکی از مواردی که ایران باید در سیاست خارجی خود اصلاح می کرد بحث برقراری مجدد رابطه با اسرائیل بود.
به همین دلیل حکومت پهلوی مصمم به برقراری ارتباط مجدد با اسرائیل بود و در این راستا در اسفند ۱۳۳۲ وزارت امور خارجه در پاسخ به استعلام سفارت ایران در “برن” طی بخش نامه ای به کلیه ی نمایندگی های ایران در خارج از کشور مطلبی را به این مضمون بیان می کند: «… راجع به سوال آن سفارت از این که آیا نمایندگان سیاسی ایران می توانند با مامورین سیاسی دولت اسرائیل دید و بازدید رسمی نمایند، اشعار می دارد که دولت شاهنشاهی با اسرائیل قطع رابطه نکرده، بلکه نمایندگی ما در آن جا فعلا تعطیل است بنابراین دید و بازدید با نمایندگان اسرائیل مانعی ندارد.»[۶۰]
پایان نامه - مقاله - پروژه
بدین ترتیب ایران در پی برداشتن گام های عملی بیشتری برای برقراری ارتباط با اسرائیل بود لذا در تاریخ ۳۰/۳/۱۳۳۳ زین العابدین خاکسار، وزیر مختار ایران در عمان، طی سفری به اسرائیل که یک هفته طول کشید، گام جدیدی در برقراری ارتباط با اسرائیل برداشت. وی هدف از انجام این سفر را بررسی وضعیت و مشکلات اتباع ایران اعلام کرد. زین العابدین خاکسار در این سفر با وزیر امور خارجه ی اسرائیل و هم چنین با فرماندار بیت المقدس دیدار کرد.
با انجام این سفر خبر هایی در مورد احیای مجدد روابط ایران و اسرائیل منتشر شد، مخصوصا رسانه های کشور های عربی به طور گسترده ای اخبار مربوط به این سفر را پوشش دادند و اعلام کردند که دولت های قدرتمند و استعمارگر در حال فشار آوردن به ایران هستند تا با اسرائیل رابطه برقرار کند، در پی این خبر ها ایران اعلام کرد که قصد برقراری رابطه با اسرائیل را ندارد.
شایان ذکر است که مهم ترین مانع در برقراری روابط ایران و اسرائیل فشار افکار عمومی ایران و علمای مذهبی و هم چنین ترس از واکنش جهان اسلام به این موضوع بود.
بحث مناسبات ایران و اسرائیل با فراز و فرودهایی همراه بود تا این که حادثه انقلاب عراق در سال ۱۳۳۷، حکومت ایران را به این نتیجه رساند که به سمت نزدیکی و اتحاد با اسرائیل پیش برود. زیرا با انقلاب در عراق و نزدیکی این کشور به شوروی، ایران بیش از پیش احساس خطر نمود.
در همین سال است که شاه در پاسخ به نامه ی بن گوروین، نخست وزیر اسرائیل، که سیاست کوروش در قبال یهودیان را یادآوری کرده بود چنین می نویسد: یادآوری سیاست کوروش در قبال مردم شما، برای من بسیار باارزش است و من حداکثر سعی خود را برای ادامه ی راهی که به وسیله ی این سنت قدیمی به وجود آمده خواهم نمود.
حکومت شاهنشاهی ایران با توجه به شرایط داخلی و منطقه ای نمی توانست به طور علنی با اسرائیل رابطه برقرار کند پس در صدد برقراری رابطه محرمانه و غیرعلنی با اسرائیل برآمد به همین دلیل «ابراهیم تیموری در آذرماه ۱۳۳۸ به تل آویو رفته و در آن جا مستقر شد و از آن جایی که قرار بود روابط به صورت غیررسمی و محرمانه باقی بماند، وی جزئی از سفارت ایران در برن محسوب می شد و این نمایندگی نیز در مکاتبات “برن ۲” خوانده می شد.»[۶۱]
البته شاه در پی علنی کردن این ارتباط بود ولی می بایست ابتدا عکس العمل کشورهای عربی را می سنجید به همین دلیل مصاحبه ای با روزنامه ی کیهان ترتیب داد، در این مصاحبه که با سردبیر کیهان در اول مرداد ۱۳۳۹ (۲۳ ژوئیه ی ۱۹۶۰) انجام گرفت شاه در پاسخ به سوالی در مورد شناسایی اسرائیل چنین می گوید: «این شناسایی سابقا صورت گرفته و امر تازه ای نیست، منتها روی جریانات روز و شاید هم از لحاظ صرفه جویی، چند سال پیش نماینده ی ما از اسرائیل احضار شده و هنوز هم برنگشته است. ولی این موضوع شناسایی چیز تازه ای نیست.»[۶۲]
بعد از این اظهارات محمدرضا شاه، موجی از اعتراضات در جهان عرب به پا خاست. به گونه ای که کشور مصر که در آن زمان رهبر انقلابی آن، جمال عبدالناصر در راس امور بود بلافاصله با سخنان شدید اللحنی شاه را مورد عتاب قرار داد و سفیر ایران را از مصر اخراج کرد. ایران نیز مقابله به مثل نموده و سفیر مصر در ایران را اخراج نمود.
در پی اقدام مصر، جهان عرب نیز علیه ایران موضع گرفت و حتی چند روز پس از قطع روابط دیپلماتیک بین ایران و مصر، یکی از علمای بزرگ مصری به نام شیخ محمود شلتوت به شاه نامه ای نوشت و از اظهارات و اقدامات محمدرضاشاه ابراز نگرانی کرد و محمدرضاشاه هم در پاسخی دوپهلو و دیپلماتیک مآبانه اظهار داشت که ما اسرائیل را به صورت دوژور به رسمیت نشناخته ایم و تغییری در سیاست های خود نداده ایم و حامی مسلمانان باقی خواهیم ماند.
با این همه مناسبات ایران و اسرائیل روز به روز در حال گسترش بود اما قبل از این که به بررسی روابط ایران و اسرائیل در زمینه های مختلف بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا انقلاب اسلامی بپردازیم، ابتدا بهتر است انگیزه های برقراری این روابط بررسی کرد.
با تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و به دنبال آن بروز جنگ بین اعراب و اسرائیل و شکست اعراب از اسرائیل، در وزارت امور خارجه ی ایران زمزمه های شناسایی به گوش رسید چرا که در پی شکست اعراب و هم چنین شناسایی اسرائیل توسط ترکیه و انگلیس و آمریکا، ایران احساس کرد که شناسایی اسرائیل می تواند گامی در برخورداری از کمک های مالی و اقتصادی “اصل چهار” رییس جمهور آمریکا “ترومن” و هم چنین جلب حمایت کنگره باشد و به همین دلیل ایران نمی توانست به راحتی از این امر چشم بپوشد ولی حفظ روابط حسنه با کشورهای عربی مانع از این اقدام در آن سال ها شد.
«علایق اولیه ی ایران نسبت به اسرائیل از چندین عامل نشات می گرفت، رابطه نزدیک میان اسرائیل و ایالات متحده این فکر را در شاه تقویت می کرد که داشتن مناسبات حسنه با اسرائیل، به رابطه او با واشنگتن کمک خواهد کرد و او را قادر خواهد ساخت که حسن نیت جامعه ی یهودیان آمریکا را به خوبی جلب کند؛ دریافتی که اسرائیل با شادمانی آن را تقویت می کرد.»[۶۳]
از سوی دیگر اسرائیل نیز مشتاق به برقراری روابط با ایران بود چرا که «امید به این که مسایل سیاسی اسرائیل با منطقه به یک مساله اساسی در حد یک خصومت قومی و مذهبی تبدیل نشود، بلکه یک درگیری استراتژیک نظامی محلی بر سر تصرف مقداری زمین باشد، برای اسرائیل داشتن مناسبات حسنه با ترکیه و ایران تضمین کننده ی این واقعیت بود که اسرائیل می تواند به راحتی با مسلمانان همزیستی داشته باشد. مناسبات دوستانه ی شاه با اسرائیل نشان می داد که مخالفت با اسرائیل در این منطقه عمومیت ندارد و حکایت از آن دارد که به مرور زمان شاید حتی دیدگاه اعراب نیز عوض شود. »[۶۴]
در راستای عملی شدن همین نوع نگرش است که دکترین محورهای پیرامون بن گوریون نخست وزیر اسرائیل مطرح می شود. اصل ایده ی دکترین محورهای پیرامون از “ریون شیلواح” است که از کارشناسان وزارت امور خارجه ی اسرائیل بوده است. محتوای این ایده بر این مبنا شکل گرفته که این تصور در منطقه و حتی در سطح جهانی مطرح شود که خاورمیانه یک منطقه ی منحصرا عربی و حتی اسلامی نیست، بلکه منطقه ای دارای مذاهب، نژادها، فرهنگ ها و ملیت های مختلف است.
بن گوریون به این ایده جنبه ی عملی می دهد و می گوید خاورمیانه یک منطقه ی صرفا عربی نیست بلکه برعکس اکثریت ساکنان آن عرب نیستند، ترک ها، ایرانی ها، یهودی ها ، بدون این که کردها و سایر اقلیت های غیر عربی کشور های عربی را به شمار آوریم، تعدادشان بسیار بیشتر از عرب ها در خاورمیانه است.
به همین دلیل اسرائیل در پی برقراری روابط استراتژیک با ترکیه و ایران در شمال و اتیوپی در جنوب برآمد تا در منطقه از انزوا خارج شود.
این دیدگاه در بین دولت مردان و سیاست گذاران ایرانی بسیار مطرح بود که با نزدیکی به اسرائیل می توان به آمریکا نزدیک تر شد. مثلا حسین فرودوست چنین می نویسد: «هرچند اسرائیل تنها کشوریهودیان جهان به شمار می رود ولی استعداد پذیرش کلیه ی یهودیان جهان را ندارد و در واقع نقش مرکز قدرت جهانی یهود را ایفا می کند، اقلیت های یهودی در جهان غرب به شدت در حکومت های خود موثراند و به خصوص این نفوذ در آمریکا بسیار شدید است، لذا نمی توان اسرائیل را یک کشور تحت سلطه ی غرب و آمریکا تلقی کرد، بلکه در واقع این جهان غرب است که تحت نفوذ اسرائیل است. از سویی اسرائیل پایگاه اصلی غرب در خاورمیانه به شمار می رفت و برای آمریکا کشور پول سازی محسوب می شد. صرف وجود اسرائیل سبب می گردید تا کشورهای عربی و ثروتمند منطقه، دلارهای نفتی خود را در مقابل سفارشات گران قیمت اسلحه به آمریکا بدهند، آمریکا با بذل و بخشش مقداری از این سفارشات را به کشورهای اروپای غربی واگذار می کرد.»[۶۵] با توجه به وجود چنین ذهنیتی در بین دولت مردان و سیاست گذاران ایران، بالتبع روابط ایران و اسرائیل روز به روز بیشتر گسترش می یافت. باید گفت که این تفکر مختص دولت مردان ایرانی نبود بلکه خود شاه هم عمیقا معتقد بود که ایران می تواند از طریق گسترش روابط با اسرائیل به بهتر نمودن روابط خود با آمریکا کمک کند، به عبارت دیگر «باور شاه مبنی بر نفوذ یهود در آمریکا آن قدر قوی بود که وی رابطه خوب و نزدیک با اسرائیل را لازمه ی داشتن روابط مناسب و اعمال نفوذ در آمریکا می دانست، ژنرال هرکابی در سفری به ایران که با شاه ملاقات کرده بود شاه در این دیدار خواستار شد که اسرائیلی ها با نفوذی که در واشنگتن دارند سعی کنند حقایق منطقه ای را به آمریکایی ها بفهمانند، شاه افزود آمریکایی ها نیاز ایران را به جنگ افزار و کمک مالی دست کم می گیرند و تلویحا از اسرائیل خواست که در این باره به پرزیدنت آیزنهاور فشار وارد سازند، بعدها شاه در ملاقاتی با رهبران اسرائیلی این تقاضا را تکرار کرد.»[۶۶]
همان طور که ذکر شد روابط ایران و اسرائیل رو به گسترش گذاشت به طوری که روزنامه ی معاریو در ۲۲/۲/۱۳۴۲ با درج خبری با عنوان “درجه ی وزیر مختاری نماینده ی اسرائیل در تهران” خبر داد که مایر عزری به درجه ی وزیر مختاری نایل آمده است و در ادامه در رابطه با نمایندگی اسرائیل در تهران نوشت که علی رغم فقدان روابط عادی دبپلماتیک، یک نمایندگی اقتصادی که دارای اختیارات کنسول نیز هست به ریاست دکتر دوریل در تهران فعال است. روزنامه ی معاریو این اتفاقات و ترفیع عزری به درجه ی وزیرمختاری را نشانه ی پیشرفت روابط بین اسرائیل و ایران می دانست.
مایر عزری در گسترش روابط سیاسی و اطلاعاتی بین ایران و اسرائیل نقش تعیین کننده ای داشت، او یهودی ایرانی تباری بود که در سال ۱۳۲۸ شمسی به همراه ده ها نفر از یهودیان ایرانی به اسرائیل مهاجرت کرده بود، عزری که با زبان فارسی و آداب و رسوم ایرانیان آشنایی داشت، نقش اصلی را در برقراری روابط بین دو کشور و ملاقات های دو طرف ایفا می کرد. به عنوان مثال مایر عزری توانسته بود با شخص محمدرضاشاه و اسدالله علم، وزیر دربار، روابط صمیمانه ای برقرار کند و هرگاه مناسب بداند به ملاقات آن ها برود، در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۴۸ (۳ سپتامبر ۱۹۶۹) عزری در ملاقات با اسدالله علم به او می گوید که “آباابان” تقاضای دیدار با شاه را دارد، تا در مورد مسایل خاورمیانه با شاه گفتگو کند، محمدرضاشاه پس از آگاهی از این موضوع ابتدا تمایلی به این ملاقات از خود نشان نمی دهد ولی بعد از گذشت چند روز به اسدالله علم اطلاع می دهد که حاضر است این دیدار صورت پذیرد. اسد الله علم در خاطرات خود درمورد این موضوع چنین می نویسد: «امروز ۱۵ شهریور، پس از شام، شاه مرا به گوشه ای کشید و دستور داد که به مایر عزری بگویم، وزیر خارجه اش می تواند هر موقع که مایل باشد، شرفیاب شود. دربار به دلیل فعالیت های عزری در گسترش روابط دو کشور به او نشان درجه دوم تاج اعطا کرد. علم در ۱۹ شهریور ۱۳۵۲ در خاطرات خود می نویسد: به عزری نماینده ی اسرائیل در تهران نشان درجه دوم تاج اعطا شده است، شاه به من دستور داد که تاریخ فرمان همراه نشان را به پیش از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل تغییر دهم تا از این بابت کدورتی در روابط ایران و اعراب بروز نکند.»[۶۷]
نقش بهاییان نیز در ارتباط بین ایران و اسرائیل چشمگیر است، بهاییان همیشه با اسرائیل در ارتباط بودند و در کشورهای گوناگون به ویژه ایران به صورت ستون پنجم برای اسرائیل عمل می کردند، گزارشات ساواک در این زمینه شاهدی بر این مدعا می باشد. به عنوان مثال گزارش ساواک در تاریخ ۲۲/۱/۱۳۵۲ بدین شرح آمده است:
«به: اداره کل سوم
از: اداره کل دوم
موضوع: انتخابات اعضای محافل مرکزی بهایی های جهان در اسرائیل
طبق اظهارات امان فتح اعظم، عضو محافل مرکزی بهایی ها در اسرائیل قرار است در تاریخ ۶/۲/۱۳۵۲ شمسی انتخابات … جهت رهبری کردن محافل مرکزی بهایی های جهان در اسرائیل به مدت ۲۰ سال آینده آغاز شود.همچنین قرار است نه نفر … از هر محفل بهایی از ۱۱۳ کشور جهان به منظور شرکت در انتخابات فوق الذکر به اسرائیل عزیمت نمایند.
نظریه: اسرائیل مذهب بهایی را به عنوان مذهب رسمی در سال ۱۳۵۲ شمسی به رسمیت شناخته است. دولت اسرائیل با اجرای برنامه هایی از افراد مذکور می کوشد از اقلیت فوق الذکر در سایر کشورها به ویژه ایران بهره برداری سیاسی – اطلاعاتی و اقتصادی بنماید»[۶۸]
علی رغم وجود چنین گزارشاتی در ساواک در مورد بهاییان، نفوذ آن ها در ایران، مخصوصا در بین دولت مردان روز به روز بیشتر می شد.
علاوه بر بهاییان، یهودیان ساکن ایران نیز بسیار فعال بودند و نقش موثری در ارتباط بین ایران و اسرائیل و حتی کمک های مالی به اسرائیل داشتند. برای نمونه می توان به این گزارش ساواک اشاره کرد: «به: ۳۲۱
از:۴۵۲۰ – شماره ی گزارش ۲۳۷۸۷/۴۵۲۰
موضوع: جمع آوری پول ، شماره ی نامه: ۲۳۷۷۳/۴۵۲۰
از ابتدای ژوئن سال ۱۹۶۷ میلادی و بعد از جنگ بین اعراب و اسرائیل، انجمن کلیمیان تهران با راهنمایی و تقاضای دولت اسرییل به وسیله ی مقامات آژانس اسرائیل در ایران، ابتدا خیلی محرمانه شروع به جمع آوری پول نموده و این اعانات در شب نشینی ها و در ایام برگزاری نماز عید شنبه ها در مساجد و انجمن های محلی کلیمیان در تهران و شهرستان ها با ازام مامورین یهودی ایرانی و مامورین اعزامی اسرائیل به ایران جمع آوری گردید و حتی چندی قبل قرار بود که بهای دو فروند جت جنگی میراژ سهمیه ی پرداختی یهودیان ایران جمع آوری شود که مبلغی قابل توجه، جمع آوری و پرداخت گردید.»[۶۹]
در بحث گسترش روابط ایران و اسرائیل می توان به نقش دو عامل مهم اشاره کرد:
الف) نقش آمریکا در روابط ایران و اسرائیل
ب) نقش کشورهای عربی در گسترش روابط ایران و اسرائیل
الف) نقش آمریکا در روابط ایران و اسرائیل: با توجه به پایان جنگ جهانی دوم و قدرت یافتن آمریکا و در پی آن به وجود آمدن جنگ سرد، دو قطبی شدن جهان سکه ی رایج روزگار شد به همین دلیل کشورها یا در بلوک شرق جای می گرفتند یا در بلوک غرب، بلوک غرب به سردمداری آمریکا سعی در تضعیف شوروی و بلوک شرق داشت.
با توجه به این دسته بندی ایران و اسرائیل هردو در بلوک غرب جای می گرفتند و بالتبع باید سیاست های خود را با سیاست های کلی آمریکا در منطقه ی خاورمیانه و عرصه ی بین المللی هماهنگ می کردند، به عنوان مثال هنگامی که آیزنهاور در سال ۱۹۵۳ میلادی رئیس جمهور آمریکا شد، آمریکا از پیشروی کمونیسم بین المللی نگران بود و احساس خطر می کرد به همین دلیل آیزنهاور با کمک برادران دالس، استراتژی مهار کمونیسم (یا انتقام گسترده) را اعلام کرد. در پی این دکترین بود که پیمان بغداد شکل گرفت، پس از اعلام دکترین آیزنهاور که در آن رییس جمهور آمریکا خواستار فعال شدن سیاست ایالات متحده در خاور میانه به منظور جلوگیری از گسترش کمونیسم گردید، در همین مقطع بود که جمال عبدالناصر نیز در مصر به قدرت رسید و جنبش نیرومند پان عربیسم شکل گرفت، شایان ذکر است که در همین مقطع زمانی کارشناسان آمریکایی و انگلیسی مشغول کمک به تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور در ایران بودند. « ایالات متحده، کشورهای منطقه را تشویق می کرد که در امور امنیتی با یکدیگر همکاری کنند و اسرائیل را نیز در جریان بگذارند، لذا در اکتبر ۱۹۵۷ میلادی سپهبد تیمور بختیار، نخستین رییس ساواک، به پاریس رفت و خواستار ملاقات با “یعقوب تسور"، سفیر اسرائیل در فرانسه شد، او این تقاضا را از طریق “دکتر صادق صدریه” دبیر اول سفارت ایران به عمل آورد. در این ملاقات بختیار از ارتش اسرائیل و پیروزی هایش در جنگ با مصر ستایش کرد و نگرانی خود را از اقدامات ناصر در بی ثبات کردن خاورمیانه ابراز داشت و به نام شاه پیشنهاد همکاری و مبادله ی اطلاعات در امور امنیتی را ارائه داد. دولت اسرائیل از این پیشنهاد استقبال نمود و “بن گوریون” آن را فتح بابی برای همکاری گسترده تر سیاسی بین دو کشور در قاره ی آسیا دانست. احساس اسرائیلی ها این بود که همکاری با ایران و ترکیه می تواند دشمنی هند که روابطش را با آنان فدای دوستی با مصر کرده بود جبران کند.»[۷۰]
همان طور که قبلا نیز ذکر شد، ذهنیت شخص محمدرضا شاه و دولتمردان از رابطه ویژه ی اسرائیل و آمریکا در برجسته شدن نقش آمریکا در روابط ایران و اسرائیل بسیار موثر بود.
ب) نقش کشورهای عربی در گسترش روابط ایران و اسرائیل:
همان طور که قبلا نیز بیان شد ایران کشوری اسلامی بود و علمای مذهبی فعالی داشت که همیشه از نزدیکی ایران و اسرائیل انتقاد می کردند علاوه بر آن کشور های مسلمان و عربی فشار قابل ملاحظه ای برای جلوگیری از ارتباط بین ایران و اسرائیل به عمل آوردند. اما عواملی چند در بین کشورهای عربی باعث شد که ایران مصمم به برقراری ارتباط با اسرائیل شود، همان طور که ذکر شد یکی از این عوامل وقوع انقلاب در عراق بود، این انقلاب دارای گرایشات مارکسیستی بود و عراق به همین دلیل از پیمان بغداد خارج شد و محمدرضاشاه از این بابت احساس نگرانی زیادی می کرد.
به دنبال گسترش ناسیونالیسم عربی و راه انداختن جنگ روانی و جبهه ی تبلیغاتی علیه ایران و اسرائیل از سوی کشورهای عربی که گرایشات مارکسیستی و ناسیونالیسم قوی داشتند و با توجه به سطح منطقه ای و ساختار دوقطبی نظام بین المللی ایران و اسرائیل بیش از پیش به هم نزدیک شدند، اهمیت ایران و اسرائیل پس از اعلام دکترین نیکسون بیش از پیش شد و ایران و اسرائیل به بازوان نظامی آمریکا در خاور میانه تبدیل شدند. به طوری که نقش ایران در خلیج فارس برجسته بود و نقش اسرائیل در مدیترانه ی شرقی.
با توجه به همین گسترش ناسیونالیسم عربی، طرح وحدت کشورهای مصر و سوریه و عراق در اوایل دهه ی ۱۹۶۰ میلادی مطرح شد و اسرائیل بیش از پیش احساس خطر نمود و در همین راستا بود که “بن گوریون” در نامه ای به تاریخ ۲۳ مه ۱۹۶۳ (۲ خرداد ۱۳۴۲) که به وسیله ی فرستاده ی ویژه ای برای شاه به تهران ارسال کرده بود چنین می گوید که «موقعیت استراتژیک ایران و اسرائیل ایجاب می کند تا این دو کشور بر همکاری های خود برای مقابله با دشمنان داخلی و خارجی بیفزاید. بن گوریون در نامه ی خود به نتایج وحدت مصر، سوریه و عراق اشاره کرده، نوشته بود که افزایش قدرت و پرستیژ ناصر، منافع حیاتی ایران و اسرائیل را به خطر خواهد انداخت، نخست وزیر اسرائیل هم چنین متذکر شده بود که ناصر ممکن است به ماجراجویی های تازه ای در خلیج فارس و شیخ نشین های ساحلی خلیج، به خصوص کویت و هم چنین خوزستان دست بزند و امنیت کشتی رانی را در کانال سوئز و شط العرب به خطر بیندازد و موانعی را در راه عبور آزاد محموله های نفتی ایران و کویت به وجو آورد. بن گوریون در ادامه ی این مطلب نوشته بود که “موضع غیر مصمم” ایران در قبال اسرائیل، مصر را به ادامه ی ماجراجویی خود تشویق می کند و تنها از طریق “مخالفت جدی و فعال” با ناصر می توان او را وادار کرد که در داخل مرزهای کشور خود بماند و از توسعه طلبی و کسب قدرت و پرستیژ در دنیای عرب خودداری کند.»[۷۱]
با توجه به مواردی که ذکر شد تبیین نزدیکی ایران و اسرائیل دیگر چندان دور از ذهن و دشوار نمی نماید. در بین کشورهای عربی در مورد مقابله با ایران اتفاق نظر وجود نداشت. مثلا کشورهایی مانند عربستان که حکومت شاهنشاهی داشتند با ایران همراه بودند نه با مصر،- البته بعدها در زمان سادات بین ایران و مصر نیز روابط حسنه برقرار شد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد-، یک نمونه ی بارز از همراهی عربستان به عنوان یک کشور پادشاهی با ایران، ماجرای شورش و کودتا در یمن می باشد.
قضیه از این قرار بود که در سپتامبر ۱۹۶۲ م (۱۳۴۱) افسران ارتش یمن بر ضد پادشاه این کشور قیام نمودند و در این کشور کودتا کردند، در این بین، شوروی و مصر از این کودتا حمایت کردند حتی جمال عبدالناصر سی هزار نیرو برای کمک به انقلابیون یمنی به این کشور اعزام کرد.
با توجه به موقعیت سوق الجیشی یمن، اسرائیل، عربستان و ایران از این فعل و انفعالات نگران بودند و به همین دلیل در صدد کمک به نیروهای سلطنتی یمنی برآمدند به طوری که «در دو مورد اسرائیلی ها مستقیما از فضای عربستان سعودی به وسیله ی هواپیماهایی که علامت نیروی هوایی شاهنشاهی ایران برآن بود، عبور کرده و به وسیله ی چتر مهمات را به شورشیان رساندند. گذشته از مقامات ساواک که هویت واقعی هواپیماهای اسرائیلی که بر فراز عربستان پرواز می کرد را می دانستند، تنها فرد دیگری که از این اقدام مشترک ایران و اسرائیل اطلاع داشت، “کمال ادهم” بود، وی برای اولین بار در سال ۱۹۶۹ در کلوپ افسران ساواک در تهران با “زوی زامیر” رییس موساد تماس برقرار کرد. ژنرال نصیری میزبان این مهمانی بود. این ملاقات به درخواست ژنرال زامیر که می خواست از مقامات به عنوان واسطه بین موساد و رییس سرویس امنیتی عربستان سعودی استفاده کند ترتیب یافته بود.»[۷۲]
با توجه به وجود چنین شرایط و منافع مشترکی، ایران و اسرائیل روز به روز به یکدیگر نزدیک تر می شدند و همکاری های خود را در زمینه های مختلف گسترش می دادند، آمدن گلدامایر و مناخیم بگین نخست وزیران اسرائیل به ایران و هم چنین دیدار آباابان، شیمون پرز، ژنرال عزر وایزرمن از ایران و ملاقات آن ها با شاه حاکی از وجود روابط عمیق و صمیمانه بین دو کشور بود.
اگرچه این رفت و آمدها و مذاکرات بدون نتیجه نبود و باعث توسعه و گسترش روابط بین ایران و اسرائیل شده بود اما، روابط ایران و اسرائیل با محدودیت هایی نیز همراه بوده است که مهم ترین عامل آن مسلمان بودن مردم ایران است و به همین دلیل ایران همیشه سعی می کرد کشورهای عربی و اسلامی را به نحوی از خود راضی نگه دارد، به همین علت می توان گفت که رابطه ایران و اسرائیل دارای دو بعد بوده است:
بعد اول: وجود منافع مشترک و اتحاد مخفی بین طرفین. ایران هیچ تمایلی برای علنی شدن این ارتباط نداشت در حالی که اسرائیل بسیار علاقه مند بود که ارتباطش را با ایران علنی سازد تا از انزوای سیاسی در منطقه خارج شود، این نوع ارتباط بین ایران و اسرائیل را آمریکا به عنوان مکمل و تقویت کننده هدایت می کرد.
بعد دوم: ظاهرسازی ایران در حمایت از کشورهای عربی و قضیه ی فلسطین و هم گامی با این طیف کشورها در مجامع بین المللی علیه اسرائیل. به همین دلیل ایران در بسیاری از رای گیری های سازمان ملل در مورد موضوع فلسطین، به نفع این کشور رای می داد.
با توجه به آن چه ذکر شد در مورد بعد اول و چگونگی روابط ایران و اسرائیل باید گفت که ایران و اسرائیل در زمینه های مختلفی همکاری داشتند که از آن جمله می توان به چند مورد ذیل اشاره کرد: الف) روابط نظامی، ب) روابط اقتصادی، ج) روابط و همکاری اطلاعاتی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:58:00 ب.ظ ]




 

داغداغان

 

۶۵/۵

 

۱/۹

 

۳۳/۷

 

۳۵/۱ ±

 

 

 

پیرو نتایج حاصله مشخص می‌شود که بیشترین و کمترین قطر متوسط تاج پوشش متعلق به درخت لرگ می‌باشد. بیشترین دامنه تغییرات قطر متوسط تاج مربوط به درخت لرگ است چرا که حداقل قطر متوسط تاج در این گونه است و این مربوط به پایه‌های زادآوری شده آن است. از طرفی بیشترین میزان قطر متوسط تاج در لرگ نشان دهنده میزان دامنه تغییرات ظرفیت و توان بالقوه گونه لرگ برای رسیدن به تاج پوشش‌های ضخیم و با قطر زیاد است. بیشترین میانگین قطر متوسط تاج مربوط به درخت زبانگنجشک است. این درحالیست که کمترین میزان میانگین قطر متوسط تاج متعلق به درخت لرگ است.
پایان نامه
۴-۱-۱۰ بررسی زادآوری
امروزه در کمتر نقطه ای از جنگلهای زاگرس (به استثنای مناطق قرق شده و یا پارکهای جنگلی) به دلایل مختلف از جمله افزایش اراضی کشاورزی، تامین چوب و زغال و خصوصا چرای شدید و بی رویه دام در کف جنگل می‌توان آثاری از زادآوری و تجدید حیات طبیعی گونه ها پیدا کرد.
این موضوع در مورد گونه هایی که تنها از طریق بذر زادآوری نموده و نیازمند تجدید حیات مستقیم (دانه زاد) در سطح جنگل هستند بیشتر صادق است و به ندرت می‌توان به واسطه فشارهای بیش از حد دام و بهره برداری‌های بی رویه در طول سال، اثری از زادآوری در آنها مشاهده نمود. اما وضعیت در گونه بلوط ایرانی بخاطر قدرت خارق العاده جست زایی فرق می‌کند و این شیوه تجدید حیات در آن که یکی از رازهای شگفت انگیز است باعث شده که همچنان سرسبز و مقاوم باقی بماند.
گونه لرگ نیز همچون بلوط از قدرت تجدید حیات غیر جنسی و جست دهی زیادی برخوردار است، تنها گونه ای است که بعد از بلوط توانسته بصورت غیر جنسی زادآوری داشته باشد. طی بررسی ها بر روی زادآوری درخت لرگ در ذخیره­گاه مورد نظر نتایج این مطالعه در قالب جدول (۴-۲۶) بیان گردیده است.
جدول ۴-۲۶: نتایج زادآوری لرگ در ذخیره­گاه

 

 

حداقل

 

حداکثر

 

کل زادآوری

 

میانگین درهکتار

 

 

 

۸

 

۹۰

 

۱۴۱۵

 

۵/۷۰۷

 

 

 

لازم بذکر است طی مطالعات انجام شده زادآوری درختان لرگ در منطقه، با وجود تولید بذور فراوان و خوب درختان، تماما طبیعی و از طریق تولید جست (۱۰۰%) می‌باشد.
۴-۱-۱۱ بررسی پوشش کف جنگل
گیاهان علفی و بوته ای که در پوشش کف جنگل ویا مناطق باز می‌رویند، یک یا چند ساله اند و فقط در بهار نمود و خودنمایی دارند چرا که با ورود دام به جنگل و در مدت کوتاهی حتی پیش از آنکه بسیاری از آنها فرصت تولید و بذر افشاندن را جهت پایداری این توده‌های گیاهی داشته باشند، نابود می‌شوند که با توجه به تنکی فوق العاده جنگل یعنی فاصله زیاد بین درختان و درختچه ها، خاک در نیمه نخست سال بوسیله ضربات اشعه سوزان خورشید و در نیمه دوم سال به دست ضربات باران سپرده می‌شود که حاصل آن فرسایش، در مواردی رانش و بیرون افتادن ریشه بسیاری از عناصر گیاهی و سرانجام خشکیدن آنهاست که باید حفاظت آب و خاک را بعهده بگیرند. اکثر این گیاهان خاردارند که وجود و گسترش آنها نشانه سیر قهقرایی جنگل است.
بطور کلی منطقه مورد مطالعه به دلیل قرار گرفتن در ادامه سیستم زاگرس، دارای تنوع گیاهی بسیار غنی می‌باشد. پوشش گیاهی مناطق مرتفع بلوط ایرانی بوده که به همراه آن گونه‌های دیگر نظیر بنه، انجیر، کیکم، بادام وحشی، زالزالک، ارغوان، داغداغان، گلابی وحشی، محلب، آلبالو وحشی و گونه منحصر بفرد نوعی ماشک ( Vicia pulastina ) و گونه ( Arum giganteum ) فقط در غرب ایران ( زیستگاه کوههای ایلام ) دیده شده است. مناطق کوهپایه ای به ندرت دارای پوشش جنگلی بوده و عمدتاً دارای گیاهان درختچه ای، بوته ای و علفی هستند که مهمترین آنها گونه‌های گون، کنار، کرف، بادام، ا سپرس، توت دم روباهی، علف پشمکی، انواع یونجه وحشی و … می‌باشد که از نظر پوشش گیاهی دارای دو زیستگاه ایرانی - تورانی و خلیج عمانی است. حدود ۱۰۰۰ گونه گیاهی در مناطق استان شناسایی شده است. ازجمله گونه‌های مرتعی می‌توان به یونجه ها و شبدرهای یکساله، شیرین بیان، بابونه، آویشن، ریواس، بومادران، رازیانه، گل ختمی، نسترن وحشی، انواع گون، فرفیون، شبدر، یونجه زرد، یولاف،sp. Arrhenatherum ، Br. Dantohya ، Bromus tectorum ، Avena sp. ، Melilotus officinalis ، Dactylis glomerata ، Hordeum bulbosum ، Festuca Sp و غیره را نام برد.
در بررسی‌های انجام شده روی پوشش کف منطقه مورد مطالعه انواع یولاف، گلرنگ زرد، دم روباهی، اسپرس ها، انواع گرامینه، شبدر، انواع یونجه وحشی، بابونه، فرفیون و غیره شناسایی شد که نتایج دقیق مربوط به هرکدام در جدول (۴-۱) بیان شده است.
۴-۲ نتایج کیفی
در مطالعه حاضر، ضمن آماربرداری صد در صد توده بررسی­های کیفی بر روی تاج و تنه درختان لرگ نیز همزمان از طریق مشاهده و بررسی­های حضوری در عرصه انجام شد.
۴-۲-۱ سلامت تاج
بررسی­ها روی سلامت تاج درختان لرگ در ذخیره­گاه از دو جنبه آفات و بیماری­ها صورت گرفت که نتایج آن در جدول(۴-۲۷) و نمودار (۴-۹) قابل مشاهده است.
جدول ۴-۲۷: نتایج بررسی سلامت تاج درختان لرگ

 

 

درصد سلامت تاج پوشش

 

 

 

آفت

 

بیماری

 

 

 

سالم

 

ناسالم

 

۱۰۰ درصد سالم

 

 

 

۸۹/۸۸

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ب.ظ ]