پایان نامه بررسی نقش کانون های تفکر در فرایند سیاستگذاری ایالات متحده ... |
اما اگر بخواهیم تعریف دیگری از نئومحاظه کاری ارائه دهیم می توان این گونه بیان داشت که نئومحافظه کاری مجموعه ای از افکار متناقض در سیاست داخلی وخارجی است. برخلاف نئولیبرال ها که خواستار حداقل سازی نقش سیاست تا بیشترین حدممکن هستند نئومحافطه کاران دارای یک فهم سیاسی خاصی می باشند، آن ها به فرافکنی قدرت امریکا در سراسر جهان به منظورحفاظت از منافع خود وامنیت اعتقاد دارند چرا که ایالات متحده امریکا رژیمی خاص همراه با ارزش های جهانی است. در سال های اخیر به ویژه بعداز حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، نئومحافظه کاری خود را در مرکز بحث چگونگی اتخاذ وتوسعه تصمیمات سیاست خارجی یافت، چرا که بسیاری از نئومحافظه کاران در رده های بالای دولت جرج دبلیو بوش[۱۹۷] مشغول به کار بودند وبعد از حمله به عراق نفوذ سیاست خارجی نئومحافظه کاران در امریکا افزایش یافت. تأثیر نئومحافظه کاری بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا دارای تاریخی طولانی تر از حمله به عراق می باشد. ازدهه ۱۹۷۰ ، نئومحافظه کاران از طریق فعالیت در سازمان هایی نظیر کمیته مربوط به خطر موجود[۱۹۸]، انجمن امور امنیت ملی یهود[۱۹۹] و پروژه برای امریکای قرن جدید [۲۰۰](پناک) در مباحث سیاست خارجی نقش مهمی را ایفا کرده اند. این افراد سمت های کلیدی وزارت دفاع وامور خارجه را در اختیار گرفته بودند. (Halper &Clark,2004,PP.201-231)
الف) نقش کانون تفکرپناک در حمله امریکا به عراق
یکی از کانون های تفکری که در حمله امریکا به عراق نقش مهمی داشت را می توان پناک نام برد. درابتدا به چگونگی شکل گیری دکترین سیاست خارجی امریکا در زمان جرج دبلیو بوش اشاره می کنیم.
قبل از این که جرج دبلیو بوش[۲۰۱] در نوامبر سال ۲۰۰۲ میلادی به عنوان ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا انتخاب شود به مردم وعده داد که سیاست خارجی دولت وی متفاوت از استراتژی نئومحافظه کاران خواهد بود که این استراتژی عبارتست از گسترش یکجانبه گرایی قدرت امریکا ، تغییر رژیم ها واجرای ارزش های اخلاق امریکایی. وی در طی مبارزات انتخاباتی خود به مردم سیاست خارجی متواضعانه ای را وعده داد. به عنوان مثال جرج دبلیو بوش در سخنرانی نوامبرسال ۱۹۹۹ در کتابخانه ریاست جمهوری ریگان گفت: ” نگذارید با قدرت خویش بر دیگران مسلط شویم” (Bush,1999) بوش در مناظره ریاست جمهوری با ال گور[۲۰۲] در سال ۲۰۰۰ اظهار داشت: ” من در بکارگیری ارتش به عنوان سازندگان ملت بسیار دقت خواهم کرد” (Lehrer,October 3,2003). وی درمناظره دیگری حدود یک هفته بعد گفت: “ملت ما اکنون در جهان به تنهایی به عنوان یک قدرت ایستاده است به همین دلیل بایستی متواضع باشیم وقدرت خود را حفظ کنیم(Lehrer,octobr11,2003). جرج دبلیو بوش زمانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ پیروز شد بسیاری از نئومحافظه کاران علیرغم رویکرد متفاوتشان نسبت به سیاست امنیتی وسیاست خارجی، در سمت های کلیدی دولت وی جای گرفتند. معاون رئیس جمهور دیک چنی[۲۰۳]، یکی ازامضاء کننده های پناک و وزیردفاع پیشین جرج دبلیو بوش، در استقرار نئومحافظه کاران در دولت جدید نقش مهمی را ایفا می کرد. (Dorrien,2004)
در سال ۱۹۹۲پل ولفوویتز[۲۰۴] معاون سیاسی وقت وزارت دفاع و لویس لیبی[۲۰۵] کارشناس ارشد این وزارت خانه وهمکاری تمام وقت زلماخلیل زاد[۲۰۶] اولین استراتژی نئومحافظه کارانه سیاست خارجی بعد از جنگ سرد را نوشت، این سند که راهنمای برنامه ریزی دفاعی(DPG-92)[207] نام داشت(Gelman,1992)، در سال ۱۹۹۲ برای سیاست دفاع آمریکا به دیک چنی[۲۰۸] وزیر وقت وزارت دفاع ارائه دادند. آنها در این سند از ایجاد نظم جدید جهانی سخن گفتند و در راه خروج از جنگ سرد، استراتژی ابداعی جدیدی را برای آن مطرح کردند که باعث استحکام تسلط قدرت آمریکا بر اروپا، آسیای میانه و روسیه می شد.پیشنهاد چهل وشش صفحه ای کارشناسان ارشد وزارت دفاع هفته ها درآن وزارتخانه در حال بررسی و مطالعه بود. جیمز من[۲۰۹] در کتاب خود گزارشی از تأثیر گذاری برنامه های نو محافظه کاران ارائه داده است، جمله هایی از این گزارش را مطالعه می کنیم : “هدف اولیه ما جلوگیری از حضور رقیب ابر قدرت در سطح جهانی است". هیچ رقیب بالقوه نباید"به فکر داشتن نقشی مهم تر از آمریکا در منطقه و یا درسطح جهان باشد". "هر ملتی که با در اختیار داشتن و تصاحب تسلیحات کشتار جمعی منافع ایالات متحده را تهدید کند باید مورد حمله پیشگیرانه نظامی آمریکا قرار گیرد". بنابر این هر ملتی که سیاست خود را با سیاست آمریکا هماهنگ نکند و خواهان رقابت با این ابر قدرت باشد، به عنوان دشمن شماره یک شناخته خواهد شد. زمانی که روزنامه های نیویورک تایمز و واشنگتن پست به گزارش مذکور دسترسی پیدا کردند رسوایی و افتضاح زیادی ، در بعضی از کشورهای قاره آسیا و بخصوص در کشورهای اروپایی که رقبای بالقوه آمریکا هستند ،بوجود آمد. در آن زمان دکترین آنها کمی مسخره به نظر رسید ولی عقاب های آمریکایی، کارمندان و دست اندرکاران وزارت دفاع آمریکا، در حسرت مبارزات سیاسی ریگان علیه اتحاد جماهیر شوروی بسر می برند. دیک چنی با نگاهی جدید به بازنویسی گزارش پرداخت و در نتیجه قدم های اولیه بر داشته شد. هدف اصلی پروژه آنها، سیطره کامل آمریکا بر جهان بود و اتهام دسترسی کشورهای دیگر به تسحیلات کشتار جمعی، بهانه ای برای حمله های یک جانبه آمریکا به کشورهایی بود که از طرف سازمان ملل متحد تحریم نشده بودند . آمریکا با کمک کشورهای دوست با عنوان((حمله پیشگیرانه)) به عراق حمله کرد و اتحاد کشورها، جای خود را به ائتلاف ویژه داد. دکترین فوق توسط همان گروه و با همان طرز فکر مدتی بعد در قالب کانون تفکر پناک ارائه گردید و” طرح سیادت کامل آمریکا” را مطرح کردند و دکترین نئومحافظه کاران بر دو اصل پایه ریزی شده بود: “سیادت آمریکا بر جهان که برای ایالات متحده و کشورهای دیگر جهان سودمند خواهد بود"و” اجرای طرح سیادت آمریکا در جهان که به قدرت نظامی ، دیپلماسی قوی و طرفداری از اصول اخلاقی نیاز داشت. (رضیئی،۱۳۸۸،صص۱۹-۲۵)
دیک چنی درفاصله زمانی بین انتخابات درماه نوامبر و رسیدن به قدرت در ماه ژانویه در سمت ریاست “انتقال ریاست جمهوری[۲۱۰]” فعالیت می کرد. دیک چنی به همراه کمک افرادی دیگر توانست بسیاری از اعضای پناک را به سمت های رده بالای دولت برسانند از قبیل دونالد رامسفلد[۲۱۱](وزیر دفاع)،پل ولف ویتز[۲۱۲](معاون وزیر دفاع)،الیوت آبراهام[۲۱۳](شورای امنیت ملی)،ریچارد پرل[۲۱۴](رئیس هیأت سیاست دفاعی)،رابرت زوئلیک[۲۱۵](نماینده تجارت ایالات متحده امریکا). این انتصابات شرایط مقدماتی بوروکراتیک برای چگونگی اثرگذاری نئومحافظه کاران بر سیاست خارجی امریکا در دولت بوش را فراهم می ساخت.
ب)دکترین جرج دبلیو بوش
شاید آشکارترین استراتژی سیاست خارجی نئومحافظه کاران که سیاست رسمی دولت بوش را منعکس می ساخت استراتژی امنیت ملی ایالات متحده امریکا در سپتامبر ۲۰۰۲ باشد. این استراتژی به همراه سخنرانی های بوش به عنوان دکترین بوش شناخته شده است. دکترین بوش از سه استراتژی اصلی سیاست خارجی تشکیل شده است:
الف)ایالات متحده امریکا دیگر تنها بر دکترین های مهار وبازدارندگی جنگ سرد تأکید نخواهد داشت که نشأت گرفته از واقع گرایی وتاحدودی لیبرالیسم است. به جای آن ایالات متحده امریکا از استراتژی اقدام نظامی یک جانبه وپیشگیرانه پیروی خواهد کرد تا با دشمن بجنگد، نقشه های او را برهم زند وقبل از وقوع بدترین تهدیدات با آن مقابله کند(Bush,1 June.2002) استراتژی اقدام پیشگیرانه ابتدا در DPG-92 حدود یک دهه قبل مطرح شده بود. استفاده پیشگیرانه از قدرت نظامی در واقع عبارتست از تمایل به اقدام یکجانبه.
ناتوانی ایالات متحده امریکا در تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که بهره گیری از نیروی نظامی برای مقابله با عراق را مجاز می دانست به روشنی آشکار ساخت که از طریق اجماع نمی توان از قدرت نظامی پیشگیرانه بهره گرفت وبا توجه به این که نئومحافظه کاران مدت ها قبل گفته بودند که به دلیل برخورداری امریکا از قدرت تک قطبی درجهان، دیگر لزومی وجود ندارد تا به صورت چند جانبه اقدام نماید. (Rice,September17.2002) خروج ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۱ از پیمان موشک های ضد بالستیک سال ۱۹۷۲ نشان داد که یک توازن مستحکمی بین سیاست رسمی ایالات متحده امریکا واعتقاد نئومحافظه کاران بر ضد چند جانبه گرایی وجود دارد. (Garemone,2001)
ب) دومین استراتژی سیاست خارجی که در دکترین بوش به آن اشاره شده است وبا دستورالعمل های سیاست نئومحافظه کاران تطبیق دارد ” اولویت امریکا” است. در فصل آخر استراتژی امنیت ملی ۲۰۰۲، تحت عنوان “موسسات امنیت ملی امریکا را دگرگون سازید تا فرصت ها وچالش های قرن بیست ویکم تحقق یابد” سند بیان می کند که یکی از اهداف سیاست ایالات متحده"جلوگیری از رقابت نظامی آینده” است. (Taylor,1992) سند DPG92 بیان می کند که هدف بسیار مهم سیاست بعد از جنگ سرد باید قدرت تک قطبی باشد: این امرمستلزم آن است که از تسلط هر قدرت متخاصمی بر منطقه ای که دارای منابع کافی برای ایجاد قدرت جهانی است جلوگیری به عمل آید. (استراتژی جدید دفاع منطقه ای)
ج)آخرین استراتژی سیاست خارجی نئومحافظه کاری که در دکترین بوش تجلی یافت عبارتست از تبلیغ دموکراسی. استراتژی امنیت ملی ۲۰۰۲ بیان می کند که جایگاه نامتوازن اولویت امریکا فرصت مناسبی را برای توسعه منافع آزادی در سراسر جهان پدید می آورد وایالات متحده امریکا فعالانه تلاش می کند تا دموکراسی، توسعه، بازار آزاد وتجارت آزاد را در هر گوشه ای از جهان گسترش دهد. طی دو دهه اخیر بسیاری از نئومحافظه کاران به تبلیغ ایده “ترویج دموکراسی” می پرداختند وبر این عقیده بودند که این ایده باید در سیاست خارجی امریکا نقش مهمی را ایفا کند.
ج)یازده سپتامبر وجنگ عراق:
جان کینگدن[۲۱۶] درمطالعات خود تحت عنوان دستور کارها، گزینه ها وسیاستگذاری ها، استدلال می کند که تغییر سیاسی زمانی صورت می پذیرد که “[۲۱۷]پنجره فرصت” برای آن تغییر کاملاً باز باشد. (Kingdon,1995) بر طبق نظر کینگدن پنجره سیاست زمانی ایجاد می شود که در انگیزه ملی ودولت یک بحران وتغییری وجود داشته باشد. در ۱۱سپتامبر سال ۲۰۰۱، نئومحافظه کاران این پنجره فرصت را زمانی یافتند که ایالات متحده امریکا مورد حملات تروریستی القاعده قرار گرفت وقریب به ۳۰۰۰ شهروند امریکایی دراین حادثه کشته شدند. در روزهای بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، نئومحافظه کاران که در رأس قدرت قرار داشتند از این بحران ملی استفاده لازم را بردند تا در این فضا به حمایت وتبلیغ ایده حمله به عراق ودگرگونی کامل اصول اصلی سیاست خارجی امریکا بپردازند. به عنوان مثال یکی از نئومحافظه کاران واعضای پناک به نام گری اسچمیت[۲۱۸] اظهار می کند:"بدون ۱۱ سپتامبر، ممکن بود بوش در سیاست خارجی سرگردان شود. شاید بوش خود به دنبال سیاست خارجی متعادلی بود تا بتواند بیشتر تمرکز خود را برمسائل داخلی بگذارد. اما اگر بوش از این سیاست پیروی می کرد ممکن بود ما نئومحافظه کاران در چنین فضایی ازجایگاه خوبی برخوردار نباشیم. (Potman,2003)
حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر در سیاست خارجی امریکا تغییرات وسیعی را ایجاد کرد. وزیر خارجه امریکا کالین پاول[۲۱۹] بعد از حملات ۱۱ سپتامبر اظهار داشت “نه تنها امروز جنگ سرد به پایان رسیده است بلکه دوره بعد از جنگ سرد نیز به پایان رسیده است. (Litwak,2004,PP.76-82) اهمیت این حواث سبب شد تا برای واقعیت های متغییر بعد از ۱۱ سپتامبر یک سیاست خارجی جدیدی تبیین شود ودراین فضا نئومحافظه کاران یک طرح شفاف ومنسجمی را ارائه کردند تا جهان را به وسیله آن باتمام قدرت درگیر جنگ علیه تروریسم کنند (Frum &Perle,2003,P.9) نئومحافظه کاران توانستند ایده حمله به عراق که برای سالیان دراز به تبلیغ آن می پرداختند را با ایده حمله گسترده علیه تروریسم وبحران ۱۱ سپتامبر ترکیب کنند.(Kingdon,1995,P.173) بنابراین جایگاه ویژه نئومحافظه کاران نه تنها در دولت بوش بلکه در میان حزب جمهوری خواه وگروه های محافظه کار نظیر ائتلاف مسیحی توانست اجرای دیدگاه سیاست خارجی را تسهیل سازد. (Halper&Clark,2004)
چند روز پس از ۱۱ سپتامبر، پناک نامه ای را منتشر ساخت که استدلال می کرد “اگرچه شواهد عراق را مستقیماً در حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر دخیل نمی داند اما هر استراتژی که هدفش ریشه کن سازی تروریسم وحامیان تروریسم است بایستی تمام تمرکز خود را بر روی ساقط سازی صدام حسین از قدرت در عراق بگذارد. (Woodward,2002,PP.83-84) در طول این دوران، نویسندگان نئومحافظه کار برتغییر رژیم در عراق به عنوان قسمت اصلی استراتژی خاورمیانه جدید تأکید کردند(Halper&Clark,2004,PP.196-200) درحالی که برخی در وزارت خارجه نظیر وزیر امورخارجه کالین پاول ودستیار وی ریچارد آرمیتاژ[۲۲۰] از سیاست مهار عراق وسیاست یافتن تروریست های مسئول حوادث۱۱ سپتامبر پشتیبانی می کردند، نئومحافظه کاران با حمایت معاون رئیس جمهور، دیک چنی و وزیر دفاع دونالد رامسفلد از ایده جنگ علیه تروریسم با رویکردی گسترده تر پشتیبانی می کردند. استراتژی مرتبط ساختن عراق با جنگ گسترده علیه تروریسم در سخنرانی سالیانه بوش در برابر کنگره آشکار شد. وی در آن سخنرانی بیان داشت که عراق محور شرارت است و سیاست ایالات متحده امریکا با سه کشور عراق،ایران وکره شمالی بطور پیشگیرانه ای برخورد خواهد کرد. (PBS frontline,2003)
نتیجه گیری:
در این تحقیق می خواهیم به نقش کانون های تفکر به عنوان موسسات راه حل یاب در فرایند سیاستگذاری ایالات متحده امریکا بپردازیم. این تحقیق از چهار فصل تشکیل شده است که فصل اول را مقدمه در برمی گیرد و فصل دوم نیزشامل چهار بخش است که به ترتیب عبارتند از: مبانی نظری، کانون تفکر، تاریخچه وطبقه بندی کانون های تفکر. بعد از بیان مبانی نظری، دربخش دوم تعریف دقیقی ازکانون تفکر را ارائه می دهیم واشاره می کنیم که کانون های تفکر موسسات تحقیقاتی، غیرانتفاعی ومستقلی هستند که به تحقیق و ارائه راه حل درحوزه مسائل داخلی وخارجی می پردازند. این موسسات نقش میانجی گر بین دولت ومردم را برعهده دارند ودرمباحث سیاستی آگاهانه وبی طرفانه صحبت می کنند وسعی دارند تا مشکلات را شناسایی وآن ها را از طریق بیان وارزیابی به مسائل سیاستی تبدیل نمایند وبه نحوی آن ها را در دستورکار سیاستگذاران قرار دهند. درمورد این که اولین کانون تفکر چه نام داشت و درچه مقطع زمانی شکل گرفته است بین محققان وصاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد، اما در مورد این که کانون های تفکر در ایالات متحده امریکا دارای فضای مناسبی برای فعالیت هستند بین آن ها اتفاق نظر وجود دارد. امروزه در ایالات متحده امریکا بیش از ۱۸۰۰ کانون تفکر وجود دارد که این رقم امریکا را در زمره کشورهای دارای بیشترین کانون تفکر قرار داده است. در این جا این سوال مطرح می شود که چه عواملی سبب گسترش کانون های تفکر در این کشور شده است؟ بسیاری از محققان اذعان دارند که نظام مبتنی بر تفکیک قوا، نفوذپذیری آن، ضعف سیستم حزبی وکثرت گرایی موجب گسترش کانون های تفکر در ایالات متحده امریکا شده است. همچنین برخی معتقدند که این موسسات به دلیل برخورداری از درجه خاصی از بی طرفی ونیز استقلال توانسته اند درجامعه سیاستگذاری امریکا از جایگاه ویژه ای بهره مند شوند. کانون های تفکر در بسیاری از کشورها به طور رسمی وسنتی به دولت، احزاب سیاسی ویا شرکت ها وابسته هستند ونیز به طور کامل توسط آن ها تأمین بودجه می شوند. اما برعکس در ایالات متحده امریکا گرایش بیشتر به سمت کانون های تفکر غیردولتی، مستقل وغیرانتفاعی است. این موسسات در امریکا ازاستقلال قانونی، مالی، فکری بهره مند هستند واین امر سبب شده است تا این موسسات غیردولتی، به بازیگران اصلی جامعه مدنی تبدیل شوند و در بین مردم از اعتبار بیشتری برخوردارگردند.
کانون های تفکر را می توان به دو دسته کانون های تفکر مستقل و وابسته طبقه بندی کرد. کانون های تفکر مستقل خود به چهار گروه تقسیم می شوند که به ترتیب عبارتند از:
۱-الف) دانشگاهی- متنوع: این موسسات در زمینه طیف وسیعی از مسائل سیاستی به تحقیق وارائه راه حل می پردازند، شبیه موسسات دانشگاهی هستند و ازآن ها به عنوان دانشگاه های بدون دانشجو نیز یاد می شود. کارکنان آن ها دانشگاهیان هستند واز قواعد دانشگاهی مقرر پیروی می کنند، مدت زمان زیادی را صرف تحقیق می کنند و به تولید مطالعاتی در حد واندازه کتاب، رساله و مقالات پژوهشی می پردازند، نظیر: موسسه بروکینگز، امریکن اینترپرایز
۱-ب) دانشگاهی- متخصص: این کانون های تفکر دارای بسیاری از ویژگی های مشابه کانون های تفکر دانشگاهی- متنوع می باشند ولی با درجاتی از تخصص قابل تمییز هستند. این موسسات بر روی یکی از حوزه های سیاستگذاری به تحقیق می پردازند ودارای دستورکار دقیق، تخصصی تر ومشتری محور هستند. نظیر: دفتر ملی تحقیقات اقتصادی و موسسه استراتژی اقتصاد.
۲) سازمان های تحقیقات قراردادی: به عنوان موسسات مشاوره ای نیز شناخته می شوند که غالب تحقیقات وتحلیل های خود را برای ادارات دولتی انجام می دهند ودارای جهت گیری سیاستی وروابط نزدیک با ادارات دولتی می باشند. این کانون های تفکر متکی بر قرار دادهای دولتی هستند وبیشتر تمایل دارند به جای تحقیق به تحلیل سیاستی بپردازند. دستور کار آن ها توسط آژانس های طرف قرارداد تنظیم می شود. تحقیق ونتایج تحقیق تحت مالکیت آژانس های طرف قرارداد قرار می گیرد ودارای ساختار سازمانی وفرهنگ شرکت های مشاوره ای هستند نظیر: رند کورپوریشن
۳) کانون های تفکر پشتیبان: این کانون های تفکر به جای انجام تحقیق به ارزیابی ایده ها می پردازند و در تضاد با استانداردهای بی طرفی ظاهرمی گردند و به صورت فعال به تبلیغ یک دیدگاه می پردازند ومخالف بکارگیری رویکردهای تکنوکراتی و آکادمیک در تحلیل های سیاستی هستند. نظیر: موسسه کی تو، موسسه مطالعات سیاستگذاری
۴) سازمان های شرکت سیاستی: این کانون های تفکر نسبت به تحلیل ومشاوره سیاستی دارای رویکردهای کارآفرینی و مشابه بنگاه های تجاری هستند که هدف شان درک بازار خود وگسترش وتوزیع کالاهایشان در آن بازار می باشد. این موسسات در تحقیقات سیاستگذاری عمومی از اصول مدیریت، بازاریابی وفروش بهره می جویند. وجه تمایزسازمان های شرکت سیاستی با کانون های تفکر پشتیبان در جهت گیری بازاریابی ومدیریتی است. دارای فرهنگ سازمانی مشابه سازمان بازاریابی هستند. برای تولید وتحقیق از برنامه زمانبندی فشرده ای پیروی می کنند. تحقیق را به گونه ای انجام، خلاصه وصورتبندی می کنند که پاسخگوی نیازهای سیاستگذاران، سیاستمداران وبوروکرات های پر مشغله باشد نظیر: بنیاد هریتیج
کانون های تفکر وابسته عبارتند از سازمان های تحقیق سیاستگذاری عمومی که از لحاظ اجرایی، مالی وقانونی به یک سازمان مرتبط باشند وبراساس وابستگی به چهار دسته تقسیم می شوند: ۱) وابسته حزبی ۲) مورد حمایت حکومت ۳) خصوصی انتفاعی ۴) دانشگاه- پایه
۱)کانون های تفکر وابسته حزبی: رسماً به یک حزب سیاسی وابسته هستند واغلب دارای تیم هایی متشکل از محققان وتحلیل گران می باشند که در طول مبارزات انتخاباتی ویا زمانی که حزب در قدرت است وظیفه ایده یابی و ارائه راه حل را برعهده دارند به نحوی که بتوان آن ها را در دستور کار سیاسی حزب قرار داد. این کانون های تفکر موظف هستند تا ایده ها و برنامه هایی را که جزء خط مشی حزب سیاسی قرار می گیرند را گسترش دهند. این نمونه کانون تفکر بیشتر در اروپا متداول است که برای منافع حزب خدمت می کند. تنها نمونه کانون تفکر وابسته در امریکا عبارتست از: موسسه سیاستگذاری پیشرفته که در سال ۱۹۸۹ تأسیس شد وبه عنوان بازوی تحقیقی شورای رهبری حزب دموکرات فعالیت می کند
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 12:25:00 ب.ظ ]
|