Tīr ī abāxtarīg «تیرِ اباختری: ۱) سیارۀ تیر؛ ۲) تیر بد نهاد»
abāxtarīgān «اباختریان، سیارات، کواکب سبعه».

 

    • §§

 

abāz-rawišn [ˀpˀc’ lwbšn’]
(نجوم: سیارات)
* بازگشت (رجوع)، پسرفت، جنبشِ پسرفت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: طبق بندهشن (۵-الف: ۱۰)، حرکت سیارات در دایرهالبروج، از دید ناظر زمینی، بسته به اینکه در کجای مدار خود باشند، دارای دو حالت اولیه (پیشرونده [=(frāz)-rawišn]، پسرونده [=abāz-rawišn]) و سه حالت ثانویه (تند [=tēz]؛ کند [=dagrand]؛ ساکن [=ē̌stādag]) می‌باشد. شکلهای ۵ و ۶، این حالات و مسیر حرکت ظاهری سیارات مختلف را نشان می‌دهد. هنگامی که سیاره‌ای مقابل کره زمین قرار می‌گیرد به علت تفاوت سرعت زمین با سیاره دیگر، آن سیاره از زمین عقب می‌افتد؛ در نتیجه، از دید یک ناظر زمینی چنین به نظر می‌رسد که آن سیاره در حال عقب نشینی است. به این پسرفت، در نجوم سنتی، «بازگشت» یا «رجوع» (بیرونی، ۱۳۵۲: ۴۷۵) و در انگلیسی retrograde motion «جنبش پسرفت» می‌گویند (مور، ۲۰۰۲: ۳۴۲؛ حیدری ملایری، ۲۰۰۷). ساخت معناشناختی واژه retrograde بطور کامل با واژه abāz-rawišn مطابقت دارد؛ چراکه از دو جزء retro- پیشوند فعلی به معنی «پس» (مطابق abāz) بعلاوه فعل grade به معنی «گام برداشتن» (مطابق rawišn «جنبش، حرکت») تشکیل شده است. (برای توضیحات بیشتر و ترکیبات آن رک. rawišn)
پایان نامه
ریشه شناسی: اسم مرکب abāz-rawišn «بازگردنده» (بهار، ۱۳۴۵: ۱۱) از دو جزء تشکیل شده است: حرف اضافه abāz (که در زیر مورد بررسی ریشه شناسانه قرار می‌گیرد) + اسم rawišn (رک. rawišn). اگرچه فعل مرکب abāz raftan به معنی «پیش رفتن، جلو رفتن» نیز هست اما abāz-rawišn معنای عکس آن را دارد. در جمله مربوطه در بندهشن (۵الف: ۱۰)، نویسنده در حال برشمردن تفاوتهای حرکت ثوابت با سیارات است و سخن او این است که حرکت ثوابت یکنواخت و ثابت است اما سیارات گاهی بی حرکت، گاهی تند، گاهی کند، و گاهی از پس می‌روند. بنابراین، منظور او صرفاً عمل طلوع و غروب و چرخش ظاهری بدور زمین نیست، چراکه این عمل در ثوابت و سیارات مشترک است. بررسی ریشه شناسی abāz در زیر آمده است؛ هند و ایرانی آغازین: *Hapa-Ha(n)k- «پس، عقب» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲)؛ سانسکریت: ápāñc- (مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۸۵؛ پوکورنی، ۱۹۵۹: ۵۳-۵۵)؛ اوستایی: مرتبط با قید apąš ؛ apaši ؛ apaša «به پشت» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲)؛ فارسی باستان: مشتق از apā (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰)؛ فارسی میانه: abāz «باز، دوباره، عقب» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۲۹)؛ فارسی میانه ترفانی: abāz [ˀbˀc] (مکنزی، ۱۳۷۳: ۲۹؛ بویس، ۱۹۷۷: ۴)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: abāz (بویس، ۱۹۷۷: ۴)؛ فارسی میانه کتیبه ای: abāz (ژینیو، ۱۹۷۷: ۲۶)؛ پازند: awāz (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰)؛ فارسی نو: باز، وا ؛ معادل انگلیسی: پیشوند retro- «پس» در retrograde (انکلساریا، ۱۹۵۶: ۶۴).

 

    • §§

 

āb-čihrag [ˀp̄ cyhlk’, MYA cyhlk’ | Av. afš.čiϑra-]
(تنجیم: طبایع ستارگان)
* آب-سرشت، آب طبع، آبی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: (رک. čihrag)
ریشه شناسی: این ترکیب متشکل است از: āb + čihrag (برای بررسی ریشه شناختی قسمت دوم این ترکیب رک. čihrag). بررسی ریشه شناختی āb در زیر آمده است: هند و ایرانی آغازین: *Hap- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۱)؛ سانسکریت: apā́-, ā́paḥ-, apā́m- «آب، آبها» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۱)؛ اوستایی: afš- در ترکیب afš.čiϑra- «آب-چهره: آب-نطفه» (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۰۳-۱۰۴؛ رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۱۶)؛ فارسی باستان: āpa- (کنت، ۱۹۵۳: ۱۶۸)؛ فارسی میانه: āb در āb-čihrag (بهار، ۱۳۴۵: ۲۸۸؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۲۹؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۷)؛ فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: āb (بویس، ۱۹۷۷: ۴)؛ فارسی میانه کتیبه ای: āb (ژینیو، ۱۹۷۲: ۲۹)؛ پازند: āv, āw (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰)؛ فارسی نو: آب؛ معادل انگلیسی: aqua در aquatic .
ترکیبات:
āb-čihrān «آب-سرشتان، ستارگان آب-سرشت»
urwar-čihrag «(ستارۀ) گیاه-سرشت».

 

    • §§

 

Abdom [Paz. avdəm | MP ˀp̄dwm]
(منازل قمر)
* اَبدوم، به معنی «آخر»: خانه دوازدهم ماه. از ۲۶ درجه و ۴۰ دقیقه از برج شیر تا ۱۰ درجه از برج خوشه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسامد، خوانش، و معنی: این واژه به عنوان منزل قمر فقط یکبار در بندهشن (۲: ۲) آمده و در تمام نسخه ها املای پازند آن (avdəm) نوشته شده است (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۵پ۴۱). وست (۱۸۸۰: ۱۱) بی هیچ توضیحی آنرا Avdem خوانده است. یوستی (۱۸۶۸: ۱۲۷) آنرا avdem و به معنی «آخرِ …» می‌خواند؛ او معتقد است نام اصلی این منزل قمری افتاده است. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۳) آنرا abdum به معنی «آخر» گرفته است و بهار (۱۳۷۵: ۵۹) نیز همین نظر را دارد. معنای این واژه به وضوح «آخر» است که به پهلوی abdom می‌شود. دلیل این انتخاب این است که درازای صورت اسد، سه منزل قمری دهم، یازدهم و دوازدهم را گرفته است. از آنجا که منزل قبل از Abdom ، Mayān به معنی «وسطی، میانی» نام دارد، طبیعی است که منزل بعدی «آخری» نامیده شود. از طرفی منزلی که سر و پنجه های اسد را در خود دارد، Naxw (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۵) نام دارد که به وضوح قسمت نخستین از واژۀ Naxust [nhw-st’] و به معنی «اولی» است.
توضیحات: نام دوازدهمین منزل قمر در بندهشن، Abdom نام دارد که در نجوم سنتی معروف به «صَرفَه» است. نام این منزل قمری برگرفته از نام ستارۀ شاخص این منزل یعنی ستارۀ ۲۷م از اسد (β اسد) بنام «ذَنَبُ الاَسَد» است (بیرونی، ۱۳۵۲: ۱۰۴؛ بهار، ۱۳۷۵: ۵۹). نام لاتین این ستاره Denebola به معنی «ذَنَب = دُمب» است و تازیان آنرا ستاره ای بر نری اسد نیز محسوب می‌کنند و به همین دلیل آن را قُنب الاسد یعنی «کیسۀ نرۀ شیر» هم نامیده‌اند (بیرونی، ۱۳۵۲: ۱۰۴). در نجوم هندی، این منزل برابر Úttara-phalgunī است (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۷۸).
ریشه شناسی: هند و ایرانی آغازین: این واژه مرکب است از: صفت *Hapa- «پس» + پسوند صفت عالی ساز *-tama «-ترین» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲، ۱۰). نیبرگ (۱۹۷۴: ۳۷)، این واژه را وام گرفته از آرامی مقدس [ˀppᵉṯom] می‌داند؛ سانسکریت: صفت ápa- (مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۸۲؛ مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۴۷)+ پسوند -tama «-ترین» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۴۳۸)؛ اوستایی: *apatəma- : متشکل از صفت apa- (مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۸۲) + پسوند -təma (جکسون، ۱۸۹۲: ۲۳۱-۲۳۲)؛ فارسی باستان: *apatama- : متشکل از apa- در ترکیب apataram (کنت، ۱۹۵۳: ۱۷۰) + -tama در ترکیب fratama- (کنت، ۱۹۵۳: ۱۹۷)؛ فارسی میانه: abdom «آخر، آخرین» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۲۹)؛ avdom (بهار، ۱۳۴۵: ۲۵، ۴۰۰؛ بهار، ۱۳۷۵: ۵۹؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۳۷)؛ abdom (بهزادی، ۱۳۶۸: ۵)؛ abdum (هنینگ، ۱۹۴۲: ۲۴۳)؛ avdem «آخر» (یوستی، ۱۸۶۸: ۱۲۷)؛ فارسی میانه ترفانی: abdom (بویس، ۱۹۷۷: ۵)؛ فارسی میانه مانوی: [ˀbdwm], [pd], [ˀbdwmyy] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۳۷)؛ پازند: awadum, awadim (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۳۷)؛ انگلیسی: مرتبط با قید after «سپس» از صورت هندوایرانی *Hapatara؛ معادل عربی: ذَنَبُ الاسد، صَرفَه، قُنبُ الاسد.

 

    • §§

 

ābīg [ˀp̄yk’, MYA-yg | N ābī]
(تنجیم: طبایع ستارگان)
* آبی: آب-سرشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: (رک. čihrag)
ریشه شناسی: مرکب از اسم āb + پسوند صفت ساز -īg . (برای بررسی ریشه شناختی āb رک. āb-čihrag)؛ فارسی میانه: ābīg (بهار، ۱۳۴۵: ۲۹۰، ۲۵؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۳۱؛ دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۶)؛ āpīk (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۷)؛ فارسی میانه ترفانی: ābīg (بویس، ۱۹۷۷: ۷)؛ فارسی نو: آبی؛ معادل انگلیسی: aquatic .
ترکیبات:
Karzang ī ābīg «خرچنگ آب-سرشت».

 

    • §§

 

abr pāyag [ˀbl pˀd(y)k’]
(تنجیم: تقسیمات آسمان)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...