کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



نتایج حاصل از این تحقیق منتهی به رد هر ۲ فرضیه ی فوق شد و بدین ترتیب فرضیه ی تاثیر گذاری تمرین بر میزان درد مورد تایید قرار گرفت.
مطالعات انجام شده نشان می دهد که حدود ۵۰ تا۶۰ درصد افراد در طول زندگی خویش به گردن درد مبتلا می شوند و هزینه های زیادی را به بخش بهداشت و درمان در جوامع صنعتی تحمیل می کند. از نظر اپیدمیولوژی اکثر بیماران گردن دردی را گروه گردن درد غیراختصاصی تشکیل می دهد. تاثیر گردن درد در کاهش فعالیت های فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی افراد در جوامع مختلف سبب شده تا درمان این ضایعه مورد توجه محققین قرار داشته باشد. در این زمینه درمان گردن درد نه صرفا بخاطر از بین بردن و کاهش درد و علایم بالینی، بلکه به منظمی و جلوگیری از عود مجدد آن اهمیت بسزایی دارد (قادری ۱۳۸۹). در بیماران مبتلا به درد گردن استراتژی کنترل عضلات تنه تغییر یافته و فعالیت عضلات عمقی مختل شده واین عضلات آتروفی می شوند وعدم درمان تغییرات ایجاد شده درعضلات سیستم عمقی منجر به بازگشت دردگردن می شود (ریچاردسون[۳۹]۱۹۹۵).
یافته های این تحقیق با نتایج تحقیقاتی سیم و همکاران(۲۰۰۹) همخوانی دارند، آنها اعلام کردندکه تمرینات ثبات دهنده گردن سبب کاهش درد و ناتوانی می شوند و طراحی این تمرینات برای بهبود ثبات ستون فقرات محبوبیتی را در درمان افراد مبتلا به گردن درد ایجاد کرد .
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
آشتیانی و همکاران(۱۳۹۲) در تحقیقات خود تاثیر تمرینات ثبات دهنده و ایزومتریک حداکثری بر درد، ترس از درد و حرکت و ناتوانی در بیماران گردن درد مزمن غیر اختصاصی را مورد بررسی قرار دادند. بیماران در دو گروه ۲۵تایی تمرینات ثبات دهنده و ایزومتریک حداکثری قرار گرفتند. برنامه درمانی هر دوگروه شامل ۴۸ جلسه تمرین طی هشت هفته بود. این مطالعه نشان داد که هر دو روش تمرینات ثبات دهنده و ایزومتریک حداکثری سبب کاهش درد و ناتوانی،کاهش ترس از درد و حرکت شد هرچند تمرینات ثبات دهنده به طور معنی داری از تاثیر بیشتری برخوردار بودند.
همچنین مورفی و همکاران(۲۰۰۹) در تحقیقی که همسو با تحقیق حاضر است، نشان دادند که تمرینات ورزشی و ماساژ ، باعث کاهش درد و ناتوانی در بیماران مبتلا به گردن درد غیر اختصاصی
می شود. در بیماران مبتلا به درد گردن استراتژی کنترل عضلات تنه تغییر یافته و فعالیت عضلات عمقی مختل شده واین عضلات آتروفی می شوند، عدم درمان تغییرات ایجاد شده در عضلات سیستم عمقی منجر به بازگشت دردگردن می شود (اکبری ۱۳۸۸ ). بنابراین تمرین های ثبات دهنده در بیماران با درد مزمن گردن، سبب افزایش قدرت عضلات سطحی و عمقی گردن وکاهش درد در بیماران مبتلا به گردن درد غیراختصاصی می شو ند.
۵-۴ جمع بندی
نتایج تحقیق حاضر نشان داد که هشت هفته برنامه ورزش درمانی باعث بهبود تعادل، درد و حس وضعیت گردن در دختران مبتلا به گردن درد غیراختصاصی شد. مطابق نتایج تحقیقات انجام شده افراد مبتلا به گردن درد سطوح پایین تری از تعادل را نسبت به افراد سالم دارند. در افراد مبتلا به گردن درد احتمالا به دنبال درد، اختلال در سیستم حسی- حرکتی و کاهش فعالیت عضلانی رخ می دهد. درد باعث تغییر اطلاعات حسی - پیکری درسطح نخاعی وفوق نخاعی می شود. همچنین در گردن درد غیر اختصاصی مزمن، محدودیت حرکات گردن، خستگی در افراد گردن درد به علت انقباض طولانی مدت عضلات ویا وضعیت غیر راحت می تواند باعث نقص در اطلاعات حس عمقی واختلال تعادل شود. انجام تمرینات ورزشی با به چالش کشیدن دستگاه های درگیر در حفظ تعادل و اعمال اضافه بار بر روی حس های درگیر در تعادل و حس عمقی باعث بهبود و تسهیل در انتقال ورودی های حسی نام برده می شوند. عضلات ثبات دهنده گردن در ایجاد وضعیت مناسب در سر و گردن اهمیت دارند و در صورت وجود درد این عضلات آتروفی شده و کارایی مناسب را ندارند.
۵-۵ پیشنهاد های تحقیق

پیشنهادهای برگرفته از تحقیق
-به منظور پیشگیری از ضعف تعادل و کاهش درد و تقویت عضلات گردن، تمرینات ثبات دهنده گردن برای افراد مبتلا به گردن درد غیراختصاصی توصیه می شود. این تمرینات می تواند در برنامه تمرینی روزمره آنها قرار گیرد.
-به منظور بهبود حس عمقی و حس وضعیت گردن در افراد مبتلا به گردن درد، توصیه می شود مراکز درمانی توجه ویژه ای به این نوع تمرینات داشته باشند و از آنها در برنامه خود استفاده کنند.
-پیشنهادهایی برای تحقیقات آینده
- با توجه به تفاوت های ساختاری، آناتومیکی و تعادلی موجود میان زنان و مردان پیشنهاد می شود در تحقیقی مشابه، به مقایسه تأثیر این تمرینات بر تعادل پسران مبتلا به گردن درد غیراختصاصی پرداخته شود .
تحقیقات مشابه بر روی گروه های سنی دیگر به دلیل اینکه گردن درد در بین اقشار مختلف جامعه مشکل شایعی است و شیوع آن با توجه به افزایش سن، افزایش می یابد، انجام گیرد .
منابع فارسی:
-احسانی فاطمه، مصلی نژاد زهرا.(۱۳۹۰) .شیوع گردن درد مزمن غیراختصاصی در کارمندان سازمان بهزیستی شهرستان سمنان، عوامل موثر و پیامدها.نشریه تخصصی فیزیوتراپی،دوره اول،شماره اول، ص ۲۲-۱۹٫
-آرامی جواهر، سلطانی اصغررضا، خلخالی زاویه مینو، رهنما لیلا. (۱۳۹۰). تاثیر دو روش تمرین درمانی حس عمقی و تحملی در بیماران با گردن درد غیراختصاصی.مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل،دوره چهاردهم،شماره یک،صفحه ۸۴-۷۷٫
-آشتیانی احمدرضا، ابراهیمی اسماعیل، ترکمان گیتی، امیری محسن(۱۳۹۲). تاثیر تمرینات ثبات دهنده و ایزومتریک حداکثری بر درد، ترس از درد و حرکت و ناتوانی در بیماران گردن درد مزمن غیراختصاصی. نشریه تخصصی فیزیوتراپی، دوره سوم، شماره دو
-افهمی نجمه (۱۳۸۹). مقایسه قدرت عضلات خم کننده سطحی و عمقی گردن در دختران دارای ناهنجاری سر به جلو و سالم. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربیت بدنی دانشگاه شهید باهنر کرمان، ص ۳۵-۱۵٫
-اکبری اصغر،غیاثی فاطمه،براهویی مریم،عرب کنگان محمدرضا(۱۳۸۸) . مقایسه اثربخشی تمرین های اختصاصی ثبات دهنده عضلات و تمرین های دینامیک در بهبود ناتوانی و درد مزمن گردن.مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان،دوره یازدهم،شماره چهارم،صفحات ۳۸- ۲۹٫
-امیری اریمی سمیه، سلطانی اصغر، سخایی یعقوب، خلخالی مینو، رهنما لیلا. (۱۳۹۱) بررسی قرینگی ابعاد عضله مولتی فیدوس گردن در زنان مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی یکطرفه و سالم توسط اولتراسونوگرافی. مجله علمی پژوهشی توانبخشی نوین دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران دوره ۷ شماره ۱، ص۲۰ -۱۳٫
-باقری رسول، سرمدی علیرضا، داداشی لیلا. (۱۳۹۱). بررسی اثرات یادگیری سیستم تعادلی بایودکس هنگام ارزیابی تکلیف پوسچرال در آزمون های مکرر. کومش- جلد ۱۳ ، شماره ۳ . صفحه۳۶۰- ۳۵۸
-جلالی نرگس . (۱۳۹۲) . بررسی تاثیر ۸ هفته ورزش درمانی بر کنترل قامت کودکان بیش فعال (ADHD). پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید باهنر کرمان، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی.
-جوانشیر خدابخش ، محسنی محمدعلی، امیری محسن، سلطانی اصغر رضا، رهگذر مهدی. (۱۳۸۹). مقایسه ابعاد عضله Longus Colli به وسیله اولتراسونوگرافی در بیماران مبتلا به درد مزمن گردن غیراختصاصی و افراد سالم. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان ، دوره ۱۲ ، شماره ۱، صفحات ۳۳ تا ۳۷٫
-حسینی رقیه. (۱۳۹۰) تاثیر و ماندگاری یک دوره تمرین ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای دختران نوجوان با تاکید بر تیپ بدنی. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد تهران. ص ۱۰-۵ .
-حصاری امین. (۱۳۸۷). اثر یک دوره برنامه تمرینی ثبات مرکزی بر تعادل ناشنوایان، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه گیلان، دانشکده تربیت بدنی.
-خدابخشی محمود ، هاشمی سیدعلی اکبر ، ابراهیمی احمد ، کوشکی حسن .(۱۳۹۱) تأثیر ۸ هفته تمرینات با تخته تعادل بر تعادل پویای فوتبالیست های جوان.پژوهش در علوم زیستی. صفحات۱۱ -۱٫
-دبیدی روشن ، ولی اله .( ۱۳۸۱ ). ساختار و عملکرد دستگاه عضلانی اسکلتی ، واتکینز، جیمز ، امید دانش .
-زمانی جابر. (۱۳۸۹). مقایسه تاثیر ۸ هفته تمرینات پلیومتریک ، تعادلی و ترکیبی بر حس عمقی مفصل زانو و تعادل ایستا. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان، ص ۱۵-۲
-سلیمی مهدی، احمدی امیر، معروفی نادر.(۱۳۹۲). بررسی فعالیت عضلات سطحی گردن حین حرکات سریع اندام فوقانی در بیماران مبتلا به گردن درد غیر اختصاصی مزمن و گروه کنترل. مجله علمی پژوهشی توانبخشی نوین دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران دوره ۷ شماره ۱ ص۶۱ -۵۵٫
-صالحی سولماز، هدایتی رزیتا، بختیاری امیر هوشنگ، سنجری محمدعلی، قربانی راهب.(۱۳۹۲). بررسی مقایسه ای تاثیر تمرینات ثباتی و کششی-تقویتی بر شاخص های تعادلی در افرادی با وضعیت جلو آمده سر.توانبخشی،دوره چهاردهم،شماره اول.
-طاهری حسین. (۱۳۸۹). تاثیر ۸ هفته تمرین درمانی منتخب و برنامه خود درمانی با بروشور بر میزان درد و ناتوانی مزمن گردن کاربران یارانه. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان،ص ۱۶۴-۱۶۲٫
-علیزاده محمدحسین، قیطاسی(۱۳۹۱). مفاهیم بنیادی حرکات اصلاحی.
-قادری فریبا.(۱۳۸۹). مقایسه الگوی فعالیت عضلات کمربند شانه ای در افراد مبتلا به گردن درد مزمن و افراد سالم. رساله دکتری دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
- قاسمی وحید ، رجبی رضا ، علیزاده محمدحسین ، دشتی کمیل.(۱۳۹۰). مقایسۀ تعادل پویا در مردان دارای کف پای متفاوت. طب ورزشی _ ، شماره ۶ ص : ۲۰-۵
-معروفی نادر، احمدی امیر، موسوی خطر سیده رقیه.(۱۳۹۰). مقایسه فعالیت عضلات گردن بین افراد سالم و بیماران گردن درد مزمن بااستفاده از الکترومیوگرافی.مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران،دوره بیست و یکم،شماره۸۵، ص۴۴- ۳۸
-موسوی سیدخلیل، عنوانی وحید، صادقی حیدر (۱۳۹۰) . تاثیر خستگی عضلات اندام تحتانی بر تعادل ورزشکاران نخبه جوان. مجله علمی پژوهشی توانبخشی نوین دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران دوره ۷ شماره ۲٫
منابع لاتین:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 06:09:00 ب.ظ ]




۱ -۵-۳ پرسشنامه عزت نفس سازمانی
در این پژوهش برای سنجش عزت نفس سازمانی از پرسشنامه عزت نفس سازمانی که توسط پیرس ، گاردنر، کامینگز و دان هام( ۱۹۸۹ ) ساخته شده، استفاده گردید . این پرسشنامه دارای ده عبارت است که اعتقاد و باورهای کار کنان و ارزشمندی آنها را در محیط سازمان در مقیاس لیکرت از نمره۱ (کاملاً مخالف ) تا نمره ۵ (کاملاً موافق) ارزیابی می کند . برای بررسی صحت ترجمه، پرسشنامه پس از ترجمه توسط دو متخصص در زمینه مشاوره شغلی و روان شناسی صنعتی و سازمانی و همچنین یک نفر کارشناسی ارشد زبان انگلیسی تأئید گردید و برای بررسی روایی محتوایی ، این پرسش نامه به پنج نفر از متخصصان مربوط در زمینه های روان شناسی صنعتی و سازمانی و مشاوره داده شد و پرسشنامه تأیید گردید .
دانلود پایان نامه
پایایی این پرسشنامه به وسیله پیرس و همکاران با آلفای کرونباخ ۹۱/ ۰ درصد به دست آمده و در بازآزمائی نیز۷۵/۰ گزارش شده است که با آلفای کرونباخ ۹۰/۰ تان و پنگ (۱۹۹۷ ) قابل مقایسه است (به نقل از پیرس و گاردنر، ۲۰۰۴) . برای بررسی پایایی این پرسشنامه در پژوهش حاضر، پرسشنامه روی ۵۰ نفر از کارکنان آموزش و پرورش اجرا شد و ضریب اعتبار آن با آلفای کرونباخ ۸۹/۰ به دست آمد .در این پژوهش پایایی از طریق آلفای کرونباخ به دست آمد وبرابر ۹۲۲/۰ می باشد .
۲-۵-۳ پرسشنامه سازگاری شغلی
این پرسشنامه توسط پورکبیریان ( ۱۳۸۶ ) ساخته شده است و دارای۳۴ پرسش در زمینه گویه های کلی رضایتمندی و رضایت بخشی شامل انعطاف پذیری، فعال بودن، واکنش پذیری و پشتکار است . این پرسشنامه دارای مقیاس لیکرت از نمره ( ۱ ) ، خیلی کم تا نمره ( ۵ ) ، خیلی زیاد است که برای سؤالهای (۹-۱۰-۱۱-۱۲-۱۳-۱۶-۲۲-۲۳-۲۴-۲۵-۲۶-۲۷-۲۸-۲۹ ) روند نمره گذاری معکوس است اعتبار درونی این پرسشنامه با آلفای کرونباخ ۹۴/۰ گزارش شده است وبرای بررسی روایی محتوایی ، این پرسش نامه به پنج نفر از متخصصان مربوط در زمینه های روان شناسی صنعتی و سازمانی و مشاوره داده شد و پرسشنامه تأیید گردید . در این پژوهش پایایی از طریق آلفای کرونباخ به دست آمد وبرابر ۸۴۸/۰ می باشد .
۳-۵-۳ پرسشنامه عدالت سازمانی
این پرسشنامه توسط نی هوف و مورمن در سال۱۹۹۳ساخته شده و دارای ۱۸ سوال است که سه شاخص عدالت توزیعی رویه ای و مراوده ای را مورد بررسی قرار می دهد. از این میان سوالات (۵،۴،۳،۲،۱) عدالت توزیعی، سوالات (۱۰،۹،۸،۷،۶) عدالت رویه‌ای و سوالات (۱۱،۱۲،۱۳،۱۴،۱۵،۱۶،۱۷،۱۸) عدالت مراوده‌ای را بررسی می کند. این پرسشنامه به لحاظ تکرار در تحقیقات متعدد و برخورداری از روایی و پایایی لازم، جزء پرسش نامه استاندارد و میزان شده، محسوب می شود برای بررسی روایی محتوا یی ، این پرسش نامه به پنج نفر از متخصصان مربوط در زمینه های روان شناسی صنعتی و سازمانی و مشاوره داده شد و پرسشنامه تأیید گردید .
مقدار آلفای کرونباخ در این پرسشنامه ۹۲/۰ بدست آمده است . که آلفای کرونباخ برای عدالت توزیعی ۶۴/۰ ، برای عدالت رویه ای ۸۴/۰ و برای عدالت مراوده ای ۹۴/۰می باشد .
۶-۳ روش تجزیه و تحلیل داده ها :
داده های حاصل از این تحقیق با شاخص های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار و نیز آزمون های آمار استنباطی نظیر ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل خواهند شد. برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزارspss استفاده می شود.
۷-۳ ملاحظات اخلاقی
پژوهشگر در این پژوهش سعی کرده است تمامی اصول اخلاقی را که باید در یک پژوهش رعایت شود به نحو مطلوبی رعایت کند.
۱- پرسشنامه‌ها بدون نام و نام خانوادگی بوده تا مخاطبان به راحتی به آنان پاسخ دهند.
۲- احترام به فرد و اختیار او و توجه به رفاه اعضای گروه و اجتناب از ایجاد ناراحتی
۳- ارائه ی درست و مطلوب داده‌های دیگران که در این پژوهش به آنان اشاره شده است.
۴- عدم استفاده از منابع مشکوک و فاقد اعتبار
۵- محرمانه نگه داشتن اطلاعات و نام افراد مورد بررسی در این پژوهش
۶- رعایت صداقت و امانت داری، سعی شده است اگر از تحقیقی استفاده شده است به احترام پژوهشگر از زحمات آنان نام آنان ذکر شود.
۷- رعایت صداقت هنگام تجزیه و تحلیل نتایج و عدم تحریف دستاوردها.
۸- دوری از جهت‌گیری، پژوهشگر در این پژوهش سعی کرده است تحت تأثیر پیش داوری و اصول غیر منطقی قرار نگیرد.
فصل چهارم
یافته های پژوهشی
در این فصل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در سطح توصیفی میانگین، انحراف معیار متغیرهای پژوهش و در سطح استنباطی از آزمون معنی داری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد.
۱-۴ یافته های توصیفی:
در این قسمت یافته های توصیفی متغیرهای مورد مطالعه را بررسی کردیم.
۱-۱-۴ متغیرهای مورد مطالعه
در جدول ۱-۴ شاخص‌های آماری میانگین، انحراف معیار متغیرهای اصلی تحقیق نشان داده شده است.

 

جدول ۱-۴- میانگین و انحراف معیار متغیرهای تحقیق
  سازگاری شغلی عدالت سازمانی عزت نفس
میانگین ۱۳۰ ۵۱/۶۴ ۷۸/۳۹
انحراف معیار ۱۵۵/۱۷ ۹۰۸/۱۳ ۴۹۲/۵
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ب.ظ ]




۰.۳۷۰

 

خرداد

 

 

 

۰.۲۳۳

 

تیر

 

 

 

۰.۲۲۶

 

مرداد

 

 

 

۰.۲۰۸

 

شهریور

 

 

 

مقدار مجموع سالانه­ی سود برای پایین­دست با در نظرگرفتن مقادیر رهاسازی آب در ماه­های مختلف ۱.۲۵E+09 تومان و مقدار مجموع سالانه­ی ضرر برای بالادست به سبب همکاری ۹.۸۸E+08 تومان محاسبه شد. بنابراین مقدار s (سود) برابر خواهد شد با:
پایان نامه - مقاله - پروژه
یعنی سود یکساله­ای که بالادست و پایین­دست بر اثر این همکاری به دست می­آورند ۲۶۲,۰۰۰,۰۰۰ تومان خواهد شد.
همچنین با در نظرگرفتن مقادیر رهاسازی آب در ماه­های مختلف، می­توان کمبود را برای هر دو مصرف ­کننده، قبل و بعد از همکاری به دست آورد (شکل­های ۴-۲۸ و ۴-۲۹).
شکل ‏۴‑۲۸: مقایسه­ مقادیر کمبود آبی مصرف ­کننده­ بالادست قبل و بعد از همکاری
شکل ‏۴‑۲۹ : مقایسه­ مقادیر کمبود آبی مصرف ­کننده­ پایین­دست قبل و بعد از همکاری
جمع­بندی
در این فصل یک سیستم مرکب رودخانه-آبخوان که وظیفه­ی تأمین نیاز آبی دو منطقه­ بالادست و پایین­دست را به عهده داشت در نظر گرفته شد و پس از شبیه­سازی وضعیت موجود مصرف­ کنندگان و مشخص کردن مقادیر آب تخصیص­یافته به آن­ها علل بروز اختلاف مشخص شد، پس از مشخص شدن دلایل اختلاف میان این دو مصرف ­کننده از یک مدل بهینه­سازی در تخصیص آب استفاده شد. از آنجایی که مدل­های بهینه­سازی مطلوبیت­ها و خواسته­ های ارگان­های درگیر را وارد مسئله نمی­کنند، قادر به رفع مسئله­ اختلاف نمی­باشند.
در بخش­های بعد با تعیین توابع مطلوبیت هر یک از ذی­نفعان و مشخص کردن اوزان آن­ها از سه مدل مختلف حل اختلاف (Nash, CR(I), CR(II)) استفاده شد. هر سه مدل محدودیت­های یکسانی را داشتند اما توابع هدف­شان متفاوت بود. نتایج این سه مدل با یکدیگر مقایسه گردید و مشخص شد مدل CR(I) نتایج بسیار نزدیکی به مدل بهینه­سازی ارائه شده در بخش قبل داردکه علتش تابع هدف مشابه به تابع هدف مدل بهینه­سازی بود. مدل CR(II) نیز با تابع هدفی که مشابه به تابع هدف مدل حل اختلاف Nash می­باشد، در این مدل ساده نتایج مشابهی به نتایج مدل Nash نشان داد.
در انتهای این فصل رویکردی در نظر گرفته شد که با بهره گرفتن از ویژگی غیرخطی بودن تابع هزینه می ­تواند باعث کاهش هزینه­ های کمبود برای پایین­دست شود، بدین شکل که بالادست مقداری از آب رودخانه را رها کند تا در اختیار پایین­دست قرار گیرد و هزینه­ های پایین­دست کاهش یابد و سود حاصل از این کاهش هزینه­ها میان این دو مصرف ­کننده تقسیم شود.
فصل پنجم: مطالعه­ موردی
مقدمه
در فصل قبل فرمول­بندی مدل­های بهینه­سازی مختلف ارائه و با یک مثال فرضی ساده که متشکل از دو مصرف ­کننده بود، صحت عملکرد و رفتار مدل مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. جهت نمای کاربرد عملی مدل، در این فصل از داده ­های مربوط به دشت ابهر- خرمدره که در حوضه آبریز رودخانه ابهر در استان زنجان قرار دارد استفاده شده است. شکل ‏۵‑۱ موقعیت منطقه­ طرح و محدوده­ مدل را در حوضه ابهر رود نمایش می­دهد. مطالعات بهره ­برداری تلفیقی دشت ابهر در سال ۱۳۸۳ توسط مهندسین مشاور آبخوان به انجام رسیده است که اطلاعات مورد نیاز از این مطالعات استخراج شده است. لازم به ذکر است که در مطالعه­ موردی برای مدلسازی بهتر حل اختلاف اثر سد کینه­ورس لحاظ نشده است. همچنین این منطقه دارای تعداد بسیاری چاه می­باشد (۵۸۰ عدد) که مدلسازی را بسیار مشکل می­سازد به همین دلیل از بین تمام چاه­ها، ۶ چاه به منظور نشان دادن روش کار انتخاب شده است. در ضمن افزایش تعداد چاه­ها، یا افزایش تعداد دوره­ها با افزایش مولفه­های مدل و غیرخطی­تر شدن آن، زمان اجرا را بسیار طولانی و مدلسازی حل اختلاف را (در این تحقیق) غیرممکن می­سازد.
شکل ‏۵‑۱:موقعیت کلی منطقه­ طرح و محدوده­ مدل (آبخوان) در حوضه­ی آبریز ابهر [۵]
داده ­های پایه
داده ­های هیدرولوژیکی
با بررسی سری زمانی ۳۰ ساله­ی جریان ورودی به رودخانه، از داده ­های سال آبی ۵۱-۱۳۵۰ با مجموع سالانه­ی ۲۵/۴۲ میلیون متر مکعب که استفاده شده است [۵]. همچنین برای بررسی بهتر عملکرد مدل دو سال تر و خشک نیز انتخاب شده ­اند که به ترتیب سال­های آبی ۶۷-۱۳۶۶ و ۷۸-۱۳۷۷ می­باشند.

 

 

مجموع

 

شهریور

 

مرداد

 

تیر

 

خرداد

 

اردیبهشت

 

فروردین

 

اسفند

 

بهمن

 

دی

 

آذر

 

آبان

 

مهر

 

ماه

 

 

 

۴۲.۲۵۰

 

۰.۴۰۵

 

۰.۹۷۳

 

۰.۵۶۴

 

۲.۹۰۸

 

۱۱.۰۳۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ب.ظ ]




همانطور که می‌بینید،هابرماس معتقد است که استفاده از پول و قدرت به عنوان رسانه‌های هدایت‌گر در زیست جهان در واقع آنتی‌تز ارتباط باز و ایجاد وفاق می‌باشد. یکی از نتایج این وضعیت، منفک شدن زیست جهان از نظام اجتماعی است. زیست جهان که به وسیله پول و قدرت استعمار می‌شود نمی‌تواند از طریق خردورزی و ارتباطات به ایجاد وفاق دست زند و لذا مردم در این نوع از زیست جهان حس مسئولیت خود را در ارتباط با آرمان‌های دموکراتیک روشنگری از دست می‌دهند.
۲-۲-۹. مستعمره شدن حوزه عمومی(افکار عمومی) از سوی سرمایه داران
ازدیدگاه هابرماس ضروری‌ترین جایگاه برای مشارکت شهروندان حوزه عمومی است. در این فضاست که بحث درباره هر شکلی از حکومت بایستی که صورت گیرد. با این همه، حوزه عمومی همانند زیست جهان مستعمره شده است. به طور مشخص، حوزه عمومی که در قرن هجدهم با رشد منابع خبری مستقل و جایگاه‌های فعال بحث عمومی رشد کرد، در قرن بیستم به یک چیز کاملاً متفاوتی تغییر شکل داد و به جایگاهی برای افکارعمومی بدل شد، از طریق رأی‌گیری در انتخابات سنجیده شد، از سوی سیاستمداران مورد استفاده قرار گرفت و توسط رسانه‌های جمعی سرگرمی‌ساز تحت‌تأثیر قرار گرفت.
پایان نامه - مقاله - پروژه
هابرماس دو بحث مهم را در اینجا مورد بحث قرار می دهد. نخست اینکه، افکارعمومی در نظام سرمایه داری چیزی است که از طریق علوم اجتماعی تولید می‌شود و به جای اینکه از طریق مباحثه آزاد باعث وفاق شود، به صورت آماری خلق می‌شود. با تغییر شکل وفاق در حوزه عمومی به یک مسأله آماری باعث می‌شود که احساسات عمومی به مراتب به شیوه آسانتری چه به صورت ذهنی و چه به صورت عینی توسط سیاستمداران کنترل شود. (هابرماس ،۱۳۸۰)
بحث مهم دیگر، بحث تغییر در منابع خبری است. اکثر سرشماری‌هایی که از طریق آنها ما خبرگیری می‌کنیم و اطلاعات به دست می‌آوریم تحت تأثیر کسب سود انجام می‌شوند. به عبارت دیگر، منابع خبری عمومی، عمدتاً درصدد خلق شهروندی دموکراتیک یا در دسترس قرار دادن اطلاعاتی که به لحاظ اجتماعی مهم می‌باشند، نیستند. در جامعه‌ای شبیه ایالات متحده امریکا، مصرف‌کنندگان رسانه‌های ارتباط جمعی بیشتر از آنکه علاقمند به کسب اطلاعات در مورد دولت یا بی‌خانمان باشند، شیفته کسب خبر در مورد «شرایط آب و هوایی» می‌باشند.
۲-۳. سایر نظرات درنقد نظام سرمایه داری
(با تأکید بر دیدگاه‌های میلز، ولف، لوکس، باران، سوئیزی، فروم، شومپیتر، هاروی، ژیژک وچامسکی)
۲-۳-۱. تسلط نخبگان قدرت بر جامعه سرمایه داری آمریکا
میلز در اثر مهم خود “نخبگان قدرت (۱۹۵۶)” بحث می‌کند که ایالات متحده تحت تسلط یک سری نخبگان قدرت است که یک گروه نسبتا کوچکی از ثروتمندان و افرادی است که به خوبی به هم متصل است و به طور یکنواخت با هم تعامل دارند. جهان بینی مشترکی دارند و برای تحقق برنامه های سیاسی که منافع آنها را در بر داشته باشند با هم کار می کنند. کسانی که به عنوان مدیران عالی اجرایی اعضای هیات مدیره شرکت‌های بزرگ مأمورین رده بالا در حکومت فدرال افسران ارشد در نیروهای ارتشی کار می کنند. این گروه قادرند کنترل روی سه ناحیه نهادی عمده اقتصادی حکومتی و ارتشی اعمال کنند. آنها کنترل خودشان را با چرخش در درون یا بیرون این سه ناحیه نهادی متفاوت بیشتر تقویت می کنند. ( ۴۲۶-۴۲۵ , ۲۰۰۰ ، Scott, Schwartz)
میلز در انجام بررسی تجربی آنچه تحت عنوان “نخبگان قدرت” خاصه در ایالات متحده از گروه نخبگانی صحبت به میان می آورد که برای تشکیل یک واحد قدرت مسلط بر جامعه، به هم می پیوندند و روابطی که این بر گزیدگان را به یکدیگر پیوند می‌دهد، اساس و مبنای متفاوتی دارد، از قبیل آنکه:
الف) این روابط ممکن است بر اساس منافع مشترکی بین بعضی از گروه‌های بزرگ یا بین موسسات بزرگ باشد. بدین ترتیب همیشه بین نخبگان مسلط، منافع مشترکی برای حفظ وضعیت حاضر وجود دارد.
ب) ممکن است دولت و اتحادیه‌های بزرگ کاپیتالیستی دارای منافع مشترک مالی باشند که نمونه آن حمایت سیاسی و نظامی کلیه کشورهای استعمارگر از موسسات سرمایه‌داری مستقر در مستعمرات و کشورهای عقب مانده است. می توان نیز در این مورد از منافع مشترک بین نظامیان و اتحادیه های سرمایه‌داری که از جنگ بهره می‌گیرند، نام برد که هدف آنها تحت تأثیر قرار دادن تصمیمات دولتمردان در سیاست بین المللی است.
ج) از طرف دیگر، بین نخبگان نوعی اشتراک ذاتا روانی و یا شخصی هم وجود دارد: روابط دوستی، روابط خویشاوندی، روابط زناشویی، مبادله متقابل خدمات و … .
روابط شخصی، مشارکت منافع بین نخبگان را تشدید کرده و به آن قدرت می بخشد. میلز به منظور انجام چنین تحلیلی است که به مطالعه ای سیستماتیک در مورد نخبگان جامعه امریکا می پردازد. مطالعه وی در زمینه های زیر صورت گرفته است: ترکیب، منشاء اجتماعی چگونگی تشکیل نخبگان و روابط بین نخبگان مختلف. (گی روشه: ۱۳۸۰ :۱۱۸-۱۱۹)
میلز معتقد است که دموکراسی در آمریکا به علت تمرکز فزایندۀ قدرت سیاسی در دست یک گروه نخبۀ سه‌گانه مرکب از مقامات بلند پایه حکومت فدرال، سرآمدان شرکت‌های بزرگ و افسران بلند پایۀ ارتش تضعیف می‌شود. به نظر میلز، تصمیم گیرندگان در این سه حوزۀ نهادی هم قدرت بسیار چشمگیری یافتند و هم بیش از پیش نیز با یکدیگر همکاری کردند. نتیجه ظهور یک گروه نخبۀ قدرت بسیار هماهنگ و متحد بود.
همچنین در زمینه ساختار طبقاتی نوین در امریکا، میلز در کتاب‌های “مردان جدید قدرت” و “کارگران یقه سپید” از شکل‌گیری طبقه جدید و نوظهور یقه سپید سخن می‌گوید که شامل سوداگران خرد، کشاورزان و متخصصان مستقل (پزشکان، وکلا و…) می‌باشد که به جای کار یدی به کار فکری وابسته‌اند و هر روز به تعداد و اعتبار و اهمیت اجتماعی‌شان افزوده می‌شود. موقعیت این طبقه در میانه ساختار طبقاتی موجب می‌شود که در مسائل سیاسی و فرهنگی، معتدل، میانه‌رو و محافظه کار باشند. (میلز،انصاری،۱۳۶۰)
میلز در نهایت ساختار طبقاتی سرمایه‌داری پیشرفته را دارای شش طبقه اصلی می‌داند که به شکل هرم طبقاتی آن را تبیین می‌کند: سرمایه‌داران، مدیران شرکت‌ها، کارگران یقه سفید، کارگران یقه آبی، رنجبران تهی دست و بیکاران.
او عقیده دارد که نخبگان قدرتمند آمریکا ترسیم‌گر یک وحدت مادی و معنوی شده‌اند و به همین جهت انتقال قدرت از دست الیگارش ها و گروه‌های قدرت قدیمی و فاسد به گروه‌های جدید، هیچ مشکلی را حل نمی‌کند؛ زیرا به وضوح دیده می‌شود که حاکم جدید، نخبگانی مصمم و بی‌رحم‌اند، قدرت آنان را از قدرت مستبدترین حکام قرن گذشته بیشتر و خود به مراتب خطرناک‌ترند.(همان منبع)
از نظر میلز نخبگان جدید نیز نوعی اتحاد و یگانگی خاص از نظر روانی و اجتماعی دارا هستند و به همین دلیل کلیه مقام های اداری جامعه را نیز در اختیار دارند.
در پشت این یگانگی روانی و اجتماعی ساختار و مکانیسم همان طور که اشاره شد سلسله مراتب موسساتی قرار گرفته است که در رأس آن، رهبری سیاسی، منتقدان اقتصادی و امرای ارتش قرار دارند. این نظم هرمی، خود باعث ایجاد علایق طبقات اجتماعی تعیین کننده جامعه می شود و مثلث قدرتی را به وجود می‌آورد که با هدایت مردم، تسلط خود را بر توده بی قدرت اعمال می نماید.
میلز معتقد است که در آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم و اهمیت مساله های جنگ احتمالی منطقه ای و جهانی، پایگاه امرای ارتش را محکم تر کرده و باعث شده است تا آنان اهرم قدرت را به دست گرفته و در همه امور و مسائل سیاسی و نظامی دخالت داشته باشد. این عامل باعث شد گروه های سیاسی در آمریکا به تدریج قدرت واقعی و سنتی خود را از دست داده و حتی دستگاه قانونگذاری به وسیله و ابزاری در دست گروه های ذی نفوذ اقتصادی و نظامی تبدیل شده است.(همان منبع)
۲-۳-۲. رابطه ذاتی میان بحران و نظام سرمایه‌داری در آمریکا
از نظر ریچارد ولف اقتصاددان برجسته آمریکایی و استاد دانشگاه ماساچوست آمریکا ، سرمایه‌داری همیشه حرکتی پرتلاطم داشته است، همیشه مولد حباب‌هایی بوده است که به‌راحتی ‌ترکیده‌اند. نظام سرمایه‌داری همیشه منشا ابداعات جدید بوده است؛ اما این ابداعات خود به تلاطم بیشتر منجر شده‌اند. هرگاه که به‌هردلیلی چنین فرصت‌هایی ایجاد ‌شوند، رقابت سرمایه‌داری به دنبال کسب سود بیشتر حباب‌هایی تولید می‌کند که در ‌‌نهایت می‌ترکند. اگر حباب‌های ترکان نمی‌خواهید، باید کلیت نظام را زیر سئوال ببرید؛ وگرنه حباب‌ها به دفعات شکل خواهند گرفت و به دفعات خواهند ترکید.
به اعتقاد ولف اگر شما سرمایه دار باشید، تمایل خواهید داشت که دستمزد‌ها را کاهش دهید. اما مجموعه‌ سرمایه‌داران از این کاهش دستمزد‌ها شکایت دارند، زیرا اگر سرمایه‌داری در کل موفق به ‌کاهش دستمزد‌ها شود، آنگاه کارگران توان خریداری اجناس بی‌کیفیت را نخواهند داشت. اینجا سرمایه‌داران درمی‌یابند که باید دستمزد‌ها را افزایش دهند تا توان خرید این کالاهای بی‌ارزش فراهم شود، ولی افزایش دستمزد‌ها سبب کاهش سود می‌شود؛ آن‌وقت بازی متوقف می‌شود. این یک معضل است؛ ولی جای نگرانی ندارد! زیرا همه‌ این معضلات حل خواهند شد. «سرمایه‌داری موتور محرکه‌ افزایش بازدهی، سودآوری، شکوفایی و رشد اقتصادی است!» ما با شیوه‌ آمریکایی جادو می‌کنیم: کارگران هرروز بیشتر از دیروز مصرف‌ می‌کنند و‌‌ همان کارگران و خانواده‌هایشان منشاء [تولید و مصرف] سود می‌شوند. درواقع، از اواسط دهه‌ ۱۹۸۰، به ‌مدت ۲۰ سال، وضعیت اقتصادی آمریکا شگفت‌انگیز بود و همه‌ معضلات حل شده به‌نظر می‌رسید. (farsnews.ir)
ولف در مقاله ای با عنوان “نظام سرمایه‌داری در بحران، دولت‌ها در ضعف” به بررسی پیامدهای منفی ناشی از بحران اقتصادی و مالی پرداخته و چنین می نویسد:
“رسانه‌ها، دانشگاهیان و سیاستمداران غالبا در این خصوص صحبت می کنند که سیاست‌های اقتصادی دولت خواهد توانست بحران نظام سرمایه داری را حل کند یا پایان دهد؛ ولی این سیاست‌ها نخواهند توانست به بحران پایان دهند یا آن را حل کنند . مثال و نمونه تاریخی روشن این مساله عدم توانایی سیاست‌های فدرال رزرو در دهه ۱۹۳۰ میلادی برای خروج آمریکا از بحران و رکود بزرگ است و جنگ جهانی دوم در نهایت این کار را انجام داد.
سیاست‌های اقتصادی دولت در زمان بحران معمولا ضعیف و با هدف کمک به بخش‌های مختلف است. مهمترین پدیده رابطه ذاتی بین نظام سرمایه داری و بحران ها است. توجه عمومی مردم معمولا به طور مستقیم به سمت مسائل انحرافی و جانبی است ولی ما نباید از مسائل اصلی منحرف شویم". (ولف،۲۰۱۲)
به عقیده ولف، بحران ناشی از مکانسیم داخلی سیستم اقتصادی سرمایه داری است. نظام سرمایه داری پر است از حباب‌های مختلف (سفته بازی کنترل نشده در بخش مسکن، ابزارهای مالی، سرمایه گذاری مازاد و ظرفیت تولید) که می تواند حیات و بقای آن را به شدت تهدید کند. بنابراین این حباب‌ها منجر به بحران می شود (افزایش بیکاری، ورشکستگی، بی خانمانی) تا حباب‌ها به مسیر اصلی خود بازگردد. امروزه به عنوان مثال پس از سال‌ها وام دهی کنترل نشده و حباب صنعت مسکن ناپایدار، یک بحران اقتصادی و مالی باید این مازاد را با حذف میلیاردها دلار بدهی، سقوط شدید قیمت مسکن جبران نماید.
روش و متد نظام سرمایه داری برای اصلاح داخلی، از دیدگاه ولف ایجاد وقوع بحران است. زمانی که یکی از حباب‌های تشکیل شده از بین برود، سرمایه و ثروت از بین می‌رود، مردم بیکار می شوند و امکانات تولیدی به علت بحران و افت فروش، تعطیل می‌شوند و از چرخه تولید خارج می‌شوند. بنابراین افراد بیکار و جویای کار برای یافتن شغل جدید حاضر به دریافت دستمزدهای به مراتب کمتر خواهند شد. علاوه بر این شرکت‌های ورشکسته یا کوچک مجبورند ماشین آلات خود را از بازار کالاهای دست دوم تامین کرده، فضای کمتری اجاره کنند، مواد اولیه کمتری خریداری کنند و هزینه تبلیغات را کاهش دهند.
ریچارد ولف معتقد است، در زمان بحران شرکت‌های مختلف به دنبال کاهش شدید هزینه‌ها به هر نحو ممکن هستند. بنابراین بحران کار خود را انجام داده است. رونق بار دیگر آغاز می‌شود و سرمایه‌داری به سمت حباب بعدی حرکت می کند تا اینکه بار دیگر این چرخه تکرار شود.
به اعتقاد وی سیاست‌های دولت آمریکا طی دو قرن گذشته در قبال نظام سرمایه داری به گونه ای نبوده که بتواند مکانیسم اصلاح داخلی این نظام اقتصادی را از بین ببرد. سیاست‌های دولت ‌آمریکا همچنین نمی‌تواند از وقوع چنین بحران هایی در آینده جلوگیری کند. دو بحران اخیر که یکی طی دهه ۱۹۹۰ و دیگری طی سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ به وقوع پیوست این مساله را ثابت کرد. در واقع سیستم و نظام سرمایه‌داری ذاتا به همین روش کار می کند. یعنی تشکیل حباب، از بین رفتن آن و وقوع بحران و در نتیجه حذف مازاد و مجددا بازگشت رونق و رشد اقتصادی؛ این روال عادی فعالیت و ساز و کار نظام سرمایه‌داری است. (ولف،۲۰۱۲)
همچنین وی اظهار می دارد که سیاست‌های دولت آمریکا در زمان بحران معمولا سه هدف را دنبال می‌کند. سیاست‌های تامین اجتماعی تسهیل می‌شود یا حداقل این گونه نشان داده می‌شود که سیاست‌های تأمین اجتماعی تسهیل شده است. دوم، سیاست‌های مالی در جهت تحریک فعالیت‌های اقتصادی اتخاذ شده و شرکت‌های خصوصی قانونمند می‌شود و دولت به کمک شرکت‌هایی می‌آید که ورشکستگی و اضمحلال آنها کل سیستم را مختل خواهد کرد. اتخاذ چنین سیاست‌هایی می تواند تاثیرات منفی بحران را کاهش دهد و راه را برای مکانیسم اصلاح داخلی نظام سرمایه‌داری هموار کند. سوم اینکه، بیانیه های دولت در راستای تقبیح و سرزنش بحران اقتصادی می پردازد و دولت به جای اینکه به نقص ها و ضعف‌های داخلی سیستم اشاره کند، به دنبال فرافکنی است؛ البته این روش عادی و معمول نظام سرمایه داری است.
به عقیده وی، در بهترین حالت دولت می تواند لبه برنده بحران را تا حدی از بین ببرد. به دلیل اینکه تئوریسین های نظام سرمایه داری با نقد و تغییر این نظام اقتصادی مخالف هستند بنا براین مکانیسم اصلاح داخلی باید بحران های ایجاد شده را در طول زمان از بین ببرد و ابزارهای داخلی، این سیستم را اصلاح و از بحران خارج سازد. در واقع دولت برای خارج کردن اقتصاد از بحران کاملا ضعیف است. این مساله کاملا قابل پیش بینی است که سیاست‌های دولت نمی تواند ریشه های مشکل بحران را از نظام سرمایه‌داری از بین ببرد.
در نظام اقتصاد سرمایه داری ، تنش بین نیروی کار و کارفرمایان سرمایه دار منجر به بحران می شود. تنش بین هیأت مدیره و رییس شرکت و سهامداران منجر به بحران می شود. رقابت بین شرکت‌های بزرگ منجر به بحران می شود. در واقع نظام سرمایه داری یک سیستم اقتصادی است که بر مبنای تنش و اختلاف بین اجزای تشکیل دهنده آن پایه ریزی شده است. (ولف،۲۰۱۲)
۲-۳-۳. استثمار و انباشت رقابتی؛ معضل سرمایه‌داری
کالینیکوس اندیشه‌ورز و منتقد برجسته و مشهور انگلیسی در اثرش به نام «مانیفست ضد
سرمایه ‌داری»، به دنبال پاسخ به این استدلال است که عده‌ای مشکلات موجود را نه از خود سرمایه‌داری، بلکه از مجموعه مشخصی از برنامه‌های انحرافی می‌دانند که دولت‌های غربی و موسسات مالی بین‌المللی دنبال می‌کنند. وی در این باره می‌گوید:
«این خود سرمایه‌داری و منطق حاکم بر آن منطق استثمار و انباشت رقابتی است که معضل است. نئولیبرالیسم با کنار نهادن بسیاری از موسسات و روش‌هایی که سرمایه‌داری را دست کم در شمار ثروتمند و مرفه قابل تحمل می کرد نقایص ساختاری‌اش را عیان‌تر کرده است؛ اما این نقایص همیشه وجود داشته‌اند و به باور من، تنها از طریق واژگونی‌اش می‌توان آنها را کنار نهاد.»(زرافشان ،۱۳۸۶)
۲-۳-۴. بحران مزمن سرمایه‌داری
پل‌ باران‌ و سوئیزی، انسان‌ تربیت‌ یافته‌ متمدن‌ترین‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ را چنین‌ توصیف‌ می‌کنند: «بی‌هدفی، بی‌تفاوتی‌ و اغلب‌ ناامیدی، در تمامی‌ جنبه‌های‌ زندگی‌ آمریکائیان‌ رخنه‌ کرده و در زمان‌ ما ابعاد بحرانی مزمنی‌ را به خود گرفته‌ است. این‌ بحران‌ بر کلیه‌ جنبه‌های‌ زندگی‌ ملی‌ تأثیر گذاشته‌ و زمینه‌های‌ فردی‌ و همچنین‌ اجتماعی‌- سیاسی‌ زندگی‌ (شرایط‌ وجودی‌ هر روزه‌ فرد) را به هم‌ ریخته‌ است. احساس‌ خفقان‌آوری‌ ناشی‌ از تهی‌ بودن‌ و بیهودگی‌ زندگی، به‌ تمام‌ زمینه‌های‌ اخلاقی‌ و فکری‌ کشور رسوخ‌ کرده‌ است. وظیفه‌ تعیین‌ هدف‌های‌ ملی‌ به‌ کمیته‌های‌ عالی‌ محول‌ می‌شود، در حالی که‌ افسردگی، صفحات‌ چاپ‌ شده‌ای‌ را که‌ هر روز در بازار ادبی‌ ظاهر می‌شود (داستان‌ و غیرداستان) پر کرده‌ است. این‌ بی‌قراری‌ کار را بی‌معنی‌ می‌کند، فراغت‌ و تفریح‌ را به‌ تنبلی‌ بدون‌ لذت‌ و آمیخته‌ با ناتوانی‌ مبدل‌ می‌سازد، نظام‌ آموزشی‌ و شرایط‌ سالم‌ رشد جوانان‌ را سخت‌ مختل‌ می‌کند، مذهب‌ و کلیسا را بصورت‌ وسایل‌ تجارتی‌ شده‌ای‌ برای‌ (با هم‌ بودن) در می‌آورد و اساس‌ جامعه‌ بورژوازی، یعنی‌ خانواده‌ را برهم‌ می‌زند.» (باران و سوئیزی ،۱۳۸۰)
۲-۳-۵. فروپاشی نظام سرمایه‌داری
برخی‌ از اقتصاددانان‌ بزرگ‌ معاصر، فروپاشی‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ را در حال‌ تحقق‌ می‌بینند. چنانکه‌ شومپیتر در این باره می‌گوید: «ما شاهد غروب‌ ابتکار تأسیسات‌ تازه‌ هستیم. ترقی‌ کمابیش‌ خودکار شده‌ است. سرمایه‌داری، دیگر از پشتیبانی‌ توده‌ها برخوردار نیست‌ و دیگر نمی‌تواند انضباط‌ اجتماعی‌ را که‌ بدون‌ آن، هیچ‌ تمدنی‌ دوام‌ نمی‌آورد، تحمیل‌ کند. سرمایه‌داری، هر روز، بیشتر اعتماد روشنفکران‌ را از دست‌ می‌دهد، کسانی‌ که‌ می‌توانستند حامی‌ آن‌ باشند. سرمایه‌داری، آن‌ لایه‌های‌ اجتماع‌ را که‌ قوس‌ حاملش‌ بودند در هم‌ شکست! پیشه‌وران‌ و دهقانان. اکنون‌ هم‌ دارد نهادهایی‌ را که‌ چارچوبش‌ بودند و جهش‌ آنرا فراهم‌ ساختند، متلاشی‌ می‌کند؛ مالکیت‌ و آزادی‌ قراردادها. ما فروپاشی‌ حقیقی‌ سرمایه‌داری‌ را داریم‌ می‌بینیم.»(شومپیتر، ۱۳۵۱)
۲-۳-۶. بحران سرمایه داری نئولیبرال
دیوید هاروی منتقد دیگری است که از دهه ۱۹۹۰ به بعد در نظریه پردازی انتقادی ضد نظام های سیاسی و اقتصادی لیبرال نام آور است.
هاروی معتقد است که حزب وال استریت یک قانون جهانی برای حکمرانی دارد: اینکه هیچ مخالف یا چالشی در برابر قدرت مطلق پول آن در جهت حکمرانی مطلقش وجود نداشته باشد. نظامی که حاصل عملکرد حزب وال استریت بوده، نظامی است که از قلب فاسد شده و گندیده؛ این گندیدگی نه به علت فردی، بلکه به علت ذات و ماهیت سیستم است که رخ داده است.
حزب وال استریت بر اساس سیستمی عمل می کند که زمانی پیشتر آدولف آیشمن در توصیف حکومت نازی گفته بود؛ حزب فقط اطاعت کننده از دستورات می خواهد، خواه اگر دستورات وحشیانه و یا غیر اخلاقی باشند. حزب وال استریت از انحصار زور در دست دولت برای تحت پیگرد قرار دادن افرادی که از دیکته شدن دستورات حزب اطاعت نمی کنند، استفاده می کند. به علاوه سیاست های دولتی از اختصاص بودجه ها گرفته تا نحوه اجرای سیاست های مالیاتی یا بیمه ها را در خدمت خود و منافعش می گیرد. بهترین نمونه مجتمع های نظامی صنعتی بهر ه مند از تخصیص رو به رشد بودجه های کلان نظامی اند.
از نظر هاروی جنگی پنهان میان حزب وال استریت و باقی مردم در جریان است که پشت نقاب ها و سردرگم سازی هایی که توسط حزب وال استریت انجام می گیرد، غیر قابل تشخیص می گردد. حزب وال استریت دانشگاه را در خدمت سرمایه داری می گیرد یا آنکه بحث های فرهنگی به راه می اندازد تا اذهان را از موضوعات اصلی منحرف کند. حزب وال استریت می داند اگر پرسشهای عمیق سیاسی و اقتصادی از وضعیت کنونی به موضوعات فرهنگی یا روشنفکری کشیده شود غیر قابل پاسخ می گردد. در فضای ظاهرا آزاد مورد حمایت حزب وال استریت بحث از همه چیز و مورد پرسش قرار دادن هر مسئله ای آزاد است به جز جنگ بدون توقفی که حزب وال استریت با مردم به راه انداخته است. اما اکنون برای اولین بار یک جنبش به صورتی روشن رویاروی حزب وال استریت و قدرت پولش ایستاده است. تاکتیک جنبش تسخیر وال استریت تسخیر فضای عمومی است. جنبش نشان داده است که تنها وسیله ممکن برای ابراز مخالفت در شرایطی که دیگر وسایل دور از دسترس هستند، قدرت جمعی مردمی و حضوری جسمانی در حوزه عمومی است. این عمل جنبش به میزان قابل توجهی متاثر و ملهم از تظاهرات مردم مسلمان مصر در میدان التحریر و نیز دیگر جنبش های معترض در مادرید، آتن و لندن بوده است.
از نظر هاروی هدف جنبش در ایالات متحده ساده است؛ جنبش می گوید: ما مردم، خواستار آنیم که کشورمان را از قدرت هایی که به اتکای پول بر آن حکم می رانند، باز پس گیریم. ثروتمندان حکمرانی و زمین را به ارث نبرده اند. برای ابد قرار نیست ثروتمندان تنها برندگان باشند. از زمانی که همه مجاری اظهارنظر توسط قدرت پول به روی ما بسته شده هیچ راهی به جز اشغال میادین، پارک ها و خیابان های شهرهایمان برای ما نمانده است، تا آنکه صدایمان شنیده شود و به خواسته هایمان توجه شود.
از نظر هاروی جنبش برای پیروزی نیازمند مستحکم ساختن ائتلافی برای پیروزی است. ائتلاف گسترده ای از دانشجویان، مهاجران، بیکاران، آنانکه خانه و کاشانه خود را از دست داده اند و نیز هنرمندان و کارگران جنبش دست کم تاکنون به صورتی عمیق این احساس را قبولانده است که در آمریکا چیزی از بنیاد نادرست است . اینکه حزب وال استریت نه تنها بربرانه، غیر اخلاقی و از نظر انسانی نادرست و مردود است که همچنین قابل در هم شکستن است. جنبش باید به دنبال بدیلی ایجابی باشد به ویژه در مورد نظام سیاسی که در آن خیر عمومی بتواند از در تنگ منافع افراد بگذرد. نظام سیاسی که درآن خرید آراء در هم شکسته شود، انحصار قدرت رسانه ای در هم شکسته شود، مسئولیت در برابر شهروندان باز گردد، بهره مندی از آموزش و بهداشت برای همه باشد، خصوصی سازی دانش و فرهنگ ممنوع گردد و آزادی استثمار و بهره کشی از دیگران غیر قانونی گردد.
هاروی بر آن است آمریکاییان به برابری باور دارند. برابری که نه فقط باید در حوزه های ثروت و درآمد که بسیار مهمتر در مورد قدرت سیاسی هم رخ دهد. امری که نیازمند انقلاب آمریکایی دیگری است. این مناقشه میان حزب وال استریت و مردم برای آینده جمعی مردم آمریکا بسیار مهم است. گرچه این مناقشه به همان میزان که محلی است جهانی نیز هست.(هاروی،۲۰۱۱)
دیوید هاروی به عنوان منتقد سرمایه داری نئولیبرال ، بزرگترین دستاورد نئو لیبرال سازی رابه جای تولید، بازتولیدثروت ودرآمد می داند وشرکتی سازی،کالائی سازی وخصوصی سازی دارائی های عمومی فعلی را یکی از خصیصه های پروژه نئو لیبرالی می داند. به نظر او، هدف آن گشودن حوزه های جدید به روی انباشت سرمایه در قلمروهائی است که تابه حال برای محاسبه ی سود دهی ممنوع الورود به شمارمی آمدند. ”دیوید هاروی” با نگاهی چپ گرایانه سه دسته نقد جدی را بر اندیشه سرمایه داری نئولیبرال مطرح کرده است. نخستین نقد او، نقدی ماهوی است. او به عنوان یکی از پیروان سنت اندیشه چپ، سرمایه داری کنونی را تلاشی برای احیای قدرت طبقاتی در سطح جهانی می داند. از این رو در بخشی از کتاب خود به ارائه تعریفی جدید از طبقه و نیرو های طبقاتی مطابق با شرایط جهان امروز می پردازد. (هاروی ،۱۳۸۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]




۵-۳-۳-۲- مسلک استدلال به فعل پیامبر(ص) ۹۶
۵-۳-۳-۳- مسلک مشابهت ۹۷
۵-۳-۳-۴- مسلک تنفیح مناط ۹۷
۵-۴ - بررسی نظریات ۹۸
۵-۴-۱- اهل سنت و مسأله قیاس ۹۹
۵-۴-۲- ظاهریه و مسأله قیاس ۱۰۱
۵-۴-۳- شیعه و مسأله قیاس ۱۰۲
فصل ششم: عقل و استحسان
۶-۱- ماهیت استحسان ۱۰۷
درآمد ۱۰۷
۶-۱-۱- استحسان در لغت و اصطلاح ۱۰۷
۶-۱-۱-۱- استحسان در لغت ۱۰۷
۶-۱-۱-۲- استحسان در اصطلاح ۱۰۸
۶-۱-۲- استحسان و قیاس ۱۰۹
۶-۱-۳- استحسان و استصلاح ۱۱۰
۶-۲- انواع استحسان ۱۱۱
۶-۲-۱- انواع استحسان به اعتبار معدول ۱۱۱
۶-۲-۲- انواع استحسان به اعتبار مستند ۱۱۲
۶-۳ - بررسی نظریات ۱۱۳
۶-۳-۱- شافعی و نفی استحسان ۱۱۵
۶-۳-۲- شیعه و استحسان ۱۱۶
فصل هفتم: عقل و دیگر عرصه‌ها و منابع
۷-۱- عقل و فرمانبری ۱۲۰
۷-۱-۱- عقل پشتوانه احکام شرع ۱۲۰
۷-۱-۱-۱- شکر مُنعِم و حق الطاعه ۱۲۰
۷-۱-۱-۲- قاعده کلما حکم به الشرع حکم به العقل ۱۲۳
۷-۲- عقل و سنت ۱۲۴
۷-۲-۱- عقل و حجیت سنت ۱۲۴
۷-۲-۱-۱- عقل و حجیت سنت پیامبر(ص) ۱۲۵
۷-۲-۱-۲- عقل و حجیت سنت امامان(ع) ۱۲۷
نتیجه گیری و پیشنهاد ۱۲۹
فهرست منابع ۱۳۳
چکیده
نقش عقل در فقه شیعه و تفاوت آن با اهل سنت
به وسیلهی
حمید عسکری
اگر چه در گذشته جمود گرایی، بی مهری و تفریط گروهی در باره توانایی عقل، موجب شد. میان دانشوران مسلمان. مباحث مربوط به ارزش عقل و تعیین جایگاه آن در منظومه معرفتی انسان پدید آید، ولی امروز دو امر، آنان را به اهمیت بحث در باره آن وا می‌دارد: از یک سو، افراط و پندار یگانه محوری عقل در منظومه معرفتی انسان موجب شده است تا با نگرش امروزین به ارزش و جایگاه آن نظر شود ؛ زیرا انسان معاصر غربی بنیاد معرفت خود را بر پایه عقل نهاده است و هیچ چیز را بدون راهنمایی آن نمی پذیرد و بر دیگر منابع معرفتی خط بطلان و خرافه کشیده است،این عقیده، باور مسلمانانی را که کتاب آسمانی خود و سنت پیامبرشان را دو منبع معرفتی می‌دانند، به چالش کشیده و باعث شده با نگاه به چالش‌های پدید آمده، میراث دینی خود را در باره ارزش و جایگاه عقل باز خوانی کنند و نسبت آن را با کتاب و سنت دریابند.
از دیگر سو، پدید آمدن پاره‌ای پرسش‌های نو پیدای فقهی که در منابع اصیل فقهی سابقه ندارند و پاسخ روشنی نمی یابند، موجب می‌گردد که به عقل به عنوان یکی از منابع احکام مراجعه کنند، ولی از سویی میان اهل سنت و شیعه بر سر منابع استنباط اختلافی کهن دیده می‌شود این در حالی است که در منابع سنیان در کنار کتاب و سنت به عنوان بنیادی ترین سر چشمه‌های راه یافتن به آموزه‌های دینی و گزاره‌ای فقهی، از دلایل عقلی چون قیاس، استحسان، استدلال و غیره سخن به میان می‌آید و از سوی دیگر در جهان اندیشهی شیعی پس از کتاب و سنت، سخن از دلیلی به نام دلیل عقل در میان است. در درون هر یک از دو مکتب یاد شده البته نزاعهایی با همان گستردگی و اهمیت که میان مکتبها به چشم میخورد وجود دارد.
کلید واژه‌ها: عقل، حسن و قبح عقلی، قاعده ملازمه، قیاس، استحسان.
مقدمه
سالهاست که دل مشغولی بسیاری ازاهل فکر و قلم بشر معاصر اندیشه، کاوش، و گفتگو درباره نسبت میان آموزه‌های وحیانی با نیازهای انسانی و دست آوردهای علمی و عقلی بشر است. بخش انبوهی از مقاله‌ها و کتاب‌هایی که در جامعه علمی امروز ما منتشر می‌شوند، به نسبت میان عقل و دین و سازگاری و ناسازگاری آن می پردازند. نگاه به نسبت یاد شده در زمینه‌های متفاوت فکری، عناوین گوناگونی دارد که هر یک زاویه‌ای از ابعاد و لایه‌های بحث یاد شده هستند. مسائلی چون آزادی در اسلام، مردم سالاری دینی، اسلام و حقوق بشر، عقلانیت و دین داری، علم و دین و.. گوهر مشترک این دست مباحث پرداختن به تعامل و شرایط میان دین و عقل است که هر کدام از چشم انداز ویژه خود آن را بررسی می‌کنند. این بحث‌ها نشان حقیقی بودن ریشه دین ژرفای وجود آدمی است، چرا که بشر معاصر به رغم دستاوردهای شگرف علمی، نتوانسته است خاطر خود را بابت دین آسوده کند و آن را به کناری نهد و تنها به بحث تاریخی در باره آن بسنده کند ! آیا امکان دارد چیزی حقیت نداشته باشد ولی از آغاز آفرینش آدمی، تا کنون همچنان زنده و جاری و کند و کاو در باره آن پیوسته داغ و تازه باشد؟ ! آن افسانه است که زود به پایان می رسد و دل زدگی می آورد و آنچه حقیقت است، بی کران و با طراوت خواهد ماند.
با این همه، در میراث مکتوب پیشینیان و هم در آثار پیشینیان، دو نکته عمده خود نمایی می‌کند:
۱- می توان گفت: به همان اندازه که حقیقت عقل حقیقی ژرف و گسترده دامن است نزاع در باره میدان گشودن بر آن در عرضه باورها و برداشتها و به ویژه در برخورد با متون دینی و آموزه‌های آسمانی نزاعی فرا گیر و آمیخته به پیچیدگیهاست. تنها در جهان اندیشه اسلامی آن هم در قلمرو و دانش اصول و فقه، از سویی میان اهل سنت و شیعه بر سر منابع استنباط اختلافی کهن دیده می‌شود و در حالیکه در منابع سنیان در کنار کتاب و سنت به عنوان بنیادی ترین سر چشمه‌های ره یافتن به آموزه‌های دینی و گزاره‌های فقهی، از دلایلی عقلی چون قیاس، استحسان، استصلاح،استدلال و… سخن به میان می‌آید و از سویی دیگر درجهان اندیشه‌ی شیعی پس از کتاب و سنت، سخن از دلیلی به نام دلیلی عقلی در میان است.
در درون هر یک از دو مکتب یاد شده نیز البته نزاعهای با همان گستردگی و اهمیت که میان مکتب‌ها به چشم میخورد وجود دارد، در این میان مکتبی که به تکیه زدن بر ادله عقلی نامور شده مذهبهای متفاوت نگرشی نا همانند به قلمرو و عقل و ادله عقلی دارند، چونان که برای نمونه در برخورد با قیاس و اینکه قلمرو آن چیست به سختی با همدیگر اختلاف میورزند، یا در باره‌ی استحسان به فراوانی همدیگر را نقد می‌کنند و در مکتبی که «دلایلی چهارگانه» شعار آن شده است برخی در عمل تنها از اعتبار دو منبع کتاب و سنت می‌گویند.
دانلود پروژه
افزون بر این نزاع که در ورای کتاب و سنت است، در آن دو سر چشمه و حیانی نیز چگونگی نگریستن به کارکردهای عقلی، خاستگاه دیدگاهی متفاوت شده و از این روی در دانستن برداشت‌ها از متون کتاب و سنت و دامنه‌ی حجیت و اعتبار هر یک از این دو مسلک‌هایی متفاوت در پیش گرفته شده است.
۲-شاید به همین سبب مسأله یاد شده و در کنار آن بر خورد احتیاط آمیز دین و برداشت‌های مستند به متون دینی، جایگاه عقل و حتی تفسیر واژه آن و تبین قلمرو اعتبار آن با ابهامهایی فراوانی همزاد و همپای بوده است ؛ و چه بسا که در این میان وجود این ابهامها بر دامنه نزاع افزوده و گسترش دامنه نزاع نیز در برابر، این ابهامها را دو چندان ساخته است.
به هر ترتیب باید تلاش کرد جایگاه راستین عقل باز شناخته شود و حلقه وسط این افراط و تفریط آشکار گردد؛ نه بریده از عقل و نه بریده با عقل. این حلقه میانه است که یک سر آن توانایی و سر دیگر آن ناتوانی است که از ترکیب این توانایی و ناتوانی به نتیجه مطلوب خواهیم رسید.
این پژوهش تحت عنوان:«نقش عقل در فقه شیعه و تفاوت آن با اهل سنت» مشتمل بر چکیده، مقدمه و هفت فصل به ترتیب زیر به همراه یک نتیجهگیری است.
- فصل اوّل به طرح مفاهیم و کلیات تحقیق میپردازد.
- فصل دوّم به طرح کلیاتی در مورد عقل به بحث و بررسی میپردازد.
- فصل سوّم تحت عنوان «دلیل عقل، قاعدۀ ملازمه و کشف یقینی حکم شرع» به تبین و توضیح دلیل عقل و قاعده ملازمه میپردازد.
- فصل چهارم به بررسی نگرش تاریخی عقلگرایی در فقه اهل سنت و شیعه
میپردازد.
- فصل پنجم به مسأله قیاس و در فصل ششم به مسئله استحسان در فقه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]