دانلود پروژه های پژوهشی درباره مدل سازی کاهش نابرابری های آموزشی مناطق آموزش و پرورش ... |
یونسکو فهرست خصوصیات شاخص های آموزش وپرورش رابدین صورت ارائه کرده است :
الف)شاخص عبارت است ازبیان کمی که معمولاً رابطه موجود بین دو کمیت را نشان می دهد.
ب)شاخص ازاهمیت سیاستگذاری برخوردار است ومی تواند روشنگر موضوع مورد مطالعه باشد.
ج)شاخص بایک برهه از زمان مرتبط است ،یعنی هرشاخصی بایک دوره از زمان (مانند سال تحصیلی)مشخص می شود ویک مجموعه ازاین نوع شاخص می تواند روشنگر روند موضوع مورد مطالعه باشد د)شاخص درسطوح مختلف یک نظام می تواند مورد استفاده قراربگیرد.
ه)ارزش شاخص قراردادی است .
و)شاخص براساس داده های موجود تدوین می شود.
ز)شاخص به صورت ارزش های عددی ،قابل فهم وتفسیری می باشد (یونسکو،ترجمه مشایخ ،۱۳۷۰: ۹۴).
-
- شاخص ها،درطبقه بندی نیزبه کار می روند. یک شاخص چون گروه خاصی رادرزمان مشخص موردنظر قرار می دهد مقایسه را امکان پذیر می سازد.
شاخص ها باید شامل ویژگیها و شرایطی باشند که در ذیل به آنها اشاره شده است:
- شاخص باید واضح و بدون ابهام باشد؛
- شاخص باید مربوط و سازگار باشد؛
- شاخص باید قابل کمّی کردن باشد و در عین حال محدود به آمار و اطلاعات در دسترس باشد (امکانپذیری)؛
- شاخص نباید تحت تأثیر بزرگی منطقه باشد، یا به عبارتی باید به صورت نسبی بیان شود؛
- شاخص باید دارای متغیر انسانی باشد؛ یعنی نوعی بهرهمندی با محرومیت خانوارها و یا افراد را بیان کند؛
- تعداد اندک شاخص های کلیدی که جنبههای مهمتر شرایط مطلوب زندگی یا محرومیت را نشان میدهد، باید بر انبوه شاخص هایی که بیانکننده جنبههای محدودی از شرایط هستند، ترجیح داده شوند؛
- شاخص هایی باید انتخاب شود که بیانگر آثار توسعه یافتگی میباشند تا شاخص هایی که موجب توسعه یافتگی خواهند شد. زیراچهبسا شاخص هایی که موجب توسعه میشوند، امکان دارد در برخی مواقع به هدف توسعه منجر نشوند؛
- شاخص باید به صورت صعودی یا نزولی باشد؛ یعنی در یک جهت و راستا بوده، توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی را بیان کند.
شاخص ها باید سه شرط داشته باشند:
-
- شاخص ها باید معرّف واقعیت مورد مطالعه باشند، با موضوع تحقیق ارتباط داشته و با واقعیت مغایرت نداشته باشند (عدم اطمینانهایی که بر شاخص ها تأثیر میگذارند، باید تصادفی و مستقل بوده، به طور متوسط صفر باشند؛ تا جایی که در نتایج، هیچ خطای سیستماتیک وارد نکنند). به علاوه، فرضیههایی که موجب انتخاب این شاخص ها شده اند، باید روشن باشند.
آشکار است که کیفیتآمارهای پایه بر ارزش نوعشناسی تأثیر می گذارد. خطای هاربیسون، مایزر و راسِت این بود که به اندازه کافی، دادههای مورد استفاده را نقد نکرده و آنها را برای مقایسه، همگن نساخته بودند.
-
- در کابرد ابزار آماری، لازم است که هر نمونه شامل فهرست کاملی از تمامی متغیرها باشد.اگر در زمینه یک شاخص یا یک کشور، آماری در دست نباشد، نمی توان همبستگیهای قابل مقایسه را محاسبه و در نتیجه، بر پایه آنها یک نوعشناسی جدی را برقرار کرد. این مورد، یکی از اشکالات نوعشناسی انستیتوی مطالعات توسعه اقتصادی و اجتماعی است.
در صورت نبود اطلاعات، باید متغیر یا نمونه را کنار گذاشت. با وجود آنکه گاهی این عمل اجتنابناپذیر است و کنار گذاشتن یک نمونه، بر کنار گذاشتن یک شاخص ترجیح داده می شود، امّا کنار گذاشتن یک نمونه (که بر تعداد نمونه نیز تأثیر می گذارد)به احتمال قوی تصادفی نیست، بلکه زمانی تحقق میپذیرد که به طور کلی، ارزش شاخص تاحدی نامطمئن باشد.
-
- تعداد نهایی شاخص ها باید تا حد امکان کم باشد. برای آنکه یک نمونه ترکیبی و قابل استفاده داشته باشیم، باید از تعداد شاخص هایی که در نظر گرفته میشوند، کاست. هر شاخص، اطلاعات جزئی از موقعیت مشاهده شده ارائه میدهد. در صورت افزایش تعداد شاخص ها، اطلاعات کلی نیز افزایش پیدا می کند. با این وصف، اگر بین دو شاخص، یک همبستگی قوی وجود داشته باشد، اطلاعات اضافی که یکی از آنها میدهد، قابل اغماض است؛ پس میتوان یکی از آنها را در نظرگرفت. در نتیجه، به کمکشاخصهایی که کمیّت اطلاعات کلی را به حداکثر رسانده استـ که به صورت وابستگیهای مشترک بین شاخص ها بیان می شود ـمیتوان بهترین فهرست را از کمترین تعداد شاخص ها فراهم کرد. به علاوه، همانطور که ایوانوویچ[۸۷]میگوید، حتی اگر کمک خاص یک شاخص قابل اغماض نباشد، زمانی این کمک مفید خواهد بود که ارزش آن تقریباً در مجموع کشورهای مشاهده شده تغییر نکند.
بدین ترتیب، در کشورهای ثروتمند، درصد بیسوادان در گروه سنی ۱۰ سال و بالاتر که میزان آن بین ۱ تا ۳ درصد است، هیچ معنایی ندارد. برعکس، در کشورهای فقیر، این میزان بین ۵ تا ۹۹ درصد در نوسان است، تا جایی که برای این کشورها، این شاخص متمایزکننده است.
ایوانوویچ معیارهای انتخاب شاخص را به صورت زیر خلاصه می کند: «هرقدر یک شاخص در ارزیابیسطح توسعه یک نمونه، مشارکت بیشتری داشته باشد، قدرت متمایزکنندگی آن در مجموع کشورهای مشاهده شده بیشتر و میزان اطلاعات که اطلاعات کلی شاخص های مهمتر، در آن جایی ندارد، فراوانتر است.»
اماشاخص های آموزشی درباره عملکرد یاعمل یک سیستم آموزشی چیزهایی می گویند ومی توانند برغنای تصمیم گیری آموزشی بیفزایند ولی تمام آمار آموزشی به عنوان شاخص مطرح نمی شوند. شاخص های آموزشی همانند شاخص های اقتصادی وبهداشتی برجنبه های اصلی موضوع تکیه دارند (Bottani:1990).
شاخص های آموزشی وضعیت فعالیت های آموزشی را ارائه می دهند، اهداف مختلفی را برای منابع انسانی وآموزشی درآینده تعیین می کنند، مبنایی برای تعریف پیشرفت سیستماتیک به سوی کاربرد بهتر منابع توسط سیستم یا سازمانهای آموزشی می باشند وپایه ای برای مقایسه سیستم های آموزشی بایکدیگر فراهم می کنند.(Windham: 1980).
باتوجه به تعاریف ارائه شده می توان نتیجه گرفت که به طور کلی شاخص ها بازتاب مفروضات درباره ماهیت واهداف نظام آموزش وپرورش هستند وغالباً در برگیرنده باورهای سیاستگذارانی می باشند که جهت مفروضات وباورها سوق می دهد(مشایخ،۱۳۷۹).
به طور کلی شاخص ها بازتاب مفروضات درباره ماهیت واهداف نظام آموزش وپرورش هستند وغالباً در برگیرنده باورهای سیاستگذارانی می باشند که جهت مفروضات وباورها سوق می دهد (مشایخ،۱۳۷۹: ۱۱۰).
«ازاین رو توجه به این نکته ضروری است که اگرشاخص رابه صورت بیان یک مجموعه پدیده پیچیده به وسیله یک رقم درنظر بگیریم این رقم حامل بار توضیحی خواهدبود که برای روشن شدن واقعیت به آن نیاز است .بنابراین شاخص رابه عنوان ابزاری باید درنظر گرفت که برای توصیف ودرک نظام آموزشی ضروری است ولی کافی نیست . به عبارت دیگر شاخص ها به تنهایی نمی توانند مبنای سیاست گذاری و تصمیم گیری قرارگیرند بلکه با نشان دادن نقاط قوت وضعف،انجام بررسی کیفی ومشاهدات عینی را درنظام آموزشی الزامی می دارد (همان: ۱۱۲).
بنابراین شاخص های آموزشی یا داده هایی که سیستم های آموزشی برای تعریف ، توصیف، تحلیل، مشروعیت بخشی و پایش خویش مورد استفاده قرار می دهند ابزار سودمندی در تحلیل مشکلات آموزشی و شکل گیری سیاستهای آموزشی می باشد. این شاخص ها اساسا مربوط به دسترسی به تعلیم و تربیت و کیفیت خدمات تامین شده می باشد(.(Louzano,2001:2استفاده از شاخص ها برای اندازه گیری نابرابری آموزشی در نشریات بین المللی مرتبط با تعلیم و تربیت به ویژه درOECD و” نگاهی به آموزش و پرورش” و … سابقه ای چندین ساله دارد. شاخص ها قابلیت کاربردهای فراوانی درآموزش وپرورش یافته اند واین امر به ویژه درسال های اخیر که رقابت های علمی وآموزشی میان کشورهای مختلف دنیا رو به فزونی گذاشته است ازاهمیت بیشتری برخوردار گردیده است (Smith and Eta l:1997). بالطبع برای رسیدن به استانداردهای آموزشی ابتدا باید شاخص های آموزشی راتهیه ، تدوین وهنجاریابی نمود.
یونسکو شاخصها را به دو دسته کمی و کیفی تقسیم کرده و آنها را ابزاری برای اندازه گیری و نظارت بر نتایج و دستاوردهای مورد انتظار تعریف می کند و بیان می دارد که شاخصها میزان موفقیت یا پیشبرد اهداف را نشان می دهد. (یونسکو،۲۰۰۳: ۱۱).
شاخصهای آموزشی به دو صورت کمی و کیفی تدوین میشوند و این دیدگاه که شاخص فقط یک آماره، عدم، نسبت یا درصد میباشد، نگرش درستی نمیباشد. باتوجه به اینکه بسیاری از ابعاد و قابلیتهای مربوط به نظام آموزش و پرورش، صرفاً به عدد درنمیآیند و از سویی سنجش این ابعاد بسیار مهم میباشد، بنابراین لازم است که نظامی از شاخصهای کمی و کیفی برای ارزیابی کامل کیفیت این نظام تدوین، مستقر و اجرایی گردد (Elis: 2003, Boekaerts: 2003).
۲-۴-۲- سیستم شاخص ها(نشانگرها)
باعنایت به پیچیدگی وتنوع نظام های آموزشی ،واضح است که یک شاخص اطلاعات محدودی را منتقل می کند. بنابراین نیاز به یک مجموعه سیستمی ازشاخص های آموزشی است که درپیوستگی با یکدیگر ،یک مجموعۀ معتبر را تشکیل دهند.این مجموعه تحت عنوان «سیستم شاخص ها(نشانگرها)» به کار می رود.«سیستم شاخص ها مجموعه ای هماهنگ از شاخص هاست که وضع یک نظام را معین می کندوکاستی های آن را آشکار می سازد. باتدوین سیستم شاخص های آموزشی می توان رخسارۀ کل نظام آموزش وپرورش راتصویرکرد.»(بازرگان ۱۳۷۲: ۱۱)
سیستم شاخص ها می تواند به عنوان ابزاری قوی در اختیار مدیران و برنامه ریزان نظام آموزش وپرورش قرارگیرد تاآنهابتوانند به طور شفاف عملکرداین نظام ،نقاط قوت وضعف آن را مشاهده کنندوبه تصمیم گیری معقول بپردازند. با تدوین سیستم شاخص ها،سازوکارجمع آوری دقیق وکامل وجامع اطلاعات دربارۀ هر یک از اجزاء نظام آموزشی فراهم شده وزمینۀ ایجاد«نظام اطلاعات مدیریت » در آموزش وپرورش آماده می گردد.
ازیک سیستم خوب شاخص ها انتظار می رود که اطلاعات صحیح ودقیقی را به منظور نشان دادن شرایط نظام آموزش وپرورش وتوسعه آن تامین کند. شاخص های تدوین شده باید زمینۀ سیاستگذاری صحیح ودقیق آموزشی قرارگیرند ودرتدوین اهداف آموزش وپرورش وتبدیل آن به عمل کمک کننده باشند(Shavelson: 1991).
برای تدوین سیستم شاخص ها درآموزش وپرورش،ابتدا باید هدف های آموزش وپرورش موردنظر قرارگرفته وتعریف شود زیرا اهداف مبنایی برای تدوین شاخص هاهستند. سپس مجموعه ای ازنشانگرها دربارۀ هریک از عناصرنظام آموزشی طراحی وتدوین می شود،آنگاه داده های لازم برای محاسبۀ شاخص های مزبور گردآوری وتحلیل می شوند.این داده ها باید درارتباط با نیازها،دقیق و به هنگام باشند.
به منظور به حداکثر رساندن استفاده ازتحلیل شاخص ها واستفاده ازآنها دربهبود فعالیت های آموزش وپرورش ،لازم است که نتایج حاصل از تحلیل شاخص ها در اختیار مجریان ومدیران آموزش وپرورش قرارداده شود تاتصمیم گیرندگان درهرسطح ،براساس آن اقدامات لازم را برای بهبود فعالیت های تربیتی انجام دهند.باتوجه به مراتب فوق طبقه بندی شاخص های تربیتی با استفاده ازرویکرد سیستمی و براساس عناصر نظام آموزشی به صورت زیرتعریف می شود(یونسکو،ترجمه مشایخ ،۱۳۷۰)
۱- شاخص های درونداد نظام آموزشی:
درونداد به هرآنچه که وارد نظام آموزشی می شود اعم ازمنابع مادی ومالی،دانش آموزان ومعلمان اطلاق می شود. به عبارت دیگر،درونداد نظام آموزشی مشتمل است بر:منابع انسانی،منابع مالی ومنابع مادی(کالبدی)
الف. شاخص های نیروی انسانی
- نسبت کل کارکنان آموزشی به دانش آموزان :
- نسبت معلم به دانشآموز ابتدایی در منطقه:
- نسبت معلم به دانشآموز راهنمایی در منطقه:
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 10:55:00 ق.ظ ]
|