در این رساله عطّار به کمک داستان مرغان به رهبری هدهد به بیان وادی‌های سلوک پرداخته است.
۲-۵- عقاید، دانش و باورهای عطار
عطّار برای فراگیری علوم دینی بخصوص قرآن و حدیث رنج بسیاری برد. از این رهگذر، آثار وی مشحون از آیات قرآن و حدیث است. او جز سه علم فقه و تفسیر و حدیث بقیه را سودمند نمی‌داند:
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

علم دین فقه است و تفسیر و حدیث   هر که خواند غیر این گردد خبیث
    (مص: ۱۵۶)

همچنین اعتقاد وی بر این است که عقل را باید در راه دین فدا کرد و به خدمت دین درآورد:

 

عقل را در شرع باز و پاک باز   بعد از آن در شوق حق شو، بی‌مجاز
    (همان: ۱۵۷)

البتّه عطّار هرگز به خلاف عقل سخن نمی‌گوید و در مواقعی نیز لحن کلام فلسفی دارد چرا که با آراء و عقاید فلسفی آشنایی داشته است (نیک روز، ۱۳۸۷: ۲۳). مخالفت با فلسفه به معنای ردّ تمام و کمال عقل از سوی او نمی‌باشد، او از عقل عاری از شوائب و اوهام دفاع می‌کند (مص: ۱۵۷) و آنچه نکوهش می‌کند تقلید و محصور کردن اندیشه در آثار یونانیان است و از به دام افتادن عقل در یک مکتب خاص فلسفی بیزاری می‌جوید. البته صوفیان، فلسفه را راه نجات نمی‌دانند، چون به عقیده‌ی آنها بشر ناقص و محدود است پس تفکّر زائیده‌ی از عقل او نیز ناقص است. لذا با عقل نمی‌توان عالم لایتناهی را درک کرد (د: ۱۲۶) و از حدود علل و اسباب گذشت و حال آنکه به زعم صوفیان، اساس هستی را بر بی‌علّتی نهاده اند. عطّار نیز، آن جا که سخنانش در تقریر مشکلات دینی به سخنان اهل حکمت نزدیک می‌شود از این جهت که مبادا او را فلسفی بدانند از حکمت و فلسفه بیزاری می‌جوید (اس: ۱۲۰ و فروزانفر، ۱۳۷۴: ۵۲).
به هر حال عطّار عارف است. راه و مقصد در همین چشم انداز برای او مطرح است. در چنین راهی، باید پای گذاشت و نباید توقّع رسیدن به پایان داشت. چون راه عشق بی‌پایان است و آنچه اهمّیّت دارد همین راه رفتن و حرکت است و این گونه پای در راه گذاشتن مستلزم درد است نه خردمندی و عطّار هر نفسی را که بی‌این درد بگذرد تاوانی بر نفس خویش می‌داند (پورنامداریان، ۱۳۸۶: ۱۷۸).
شیخ در مقدّمه‌ی مصیبت نامه بحثی در انتقاد از فلسفه و دوری آن از شرع و دین پیش می‌کشد و عقل و مباحث عقلی را مذمّت می‌کند، به عقیده‌ی او عقل به استدلال و بحث کامل نمی‌شود و راه کمال عقل فرمان شرع بردن است و علم حقیقی اطاعت از اوامر و دوری از نواهی است. ضمناً فلاسفه و مقلّدین و اهل کلام و منطق و جدل به عقیده‌ی او برای خودخواهی در پی این علوم رفته‌اند (فروزانفر، ۱۳۳۹: ۴۲۲).
فصل سوم
دنیا و تصاویر برخاسته از آن در سه اثر عطّار
۳-۱- تعریف دنیا
عطّار در برخی موارد از قول دیگران دنیا را تعریف کرده است؛ ازجمله از قول «ذوالنّون مصری» می‌گوید که از وی پرسیدند دنیا چیست، گفت: «هرچه تو را از حق مشغول کند، دنیا آن است» (تذ: ۱۹۳). شیخ در جایی این تعریف را به نظم کشیده، امّا به اصطلاح «دنیا» اشاره‌ای نکرده‌ای است:

 

برون حق به چیزی زنده بودن   کجا باشد دلیل بنده بودن
به چیزی دون حق گر زنده باشی   به قطع آن چیز را تو بنده باشی
ج
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...