استرس و وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده: وضعیت شغلی والدین، میزان درامد و طبقه اجتماعی نیز بر میزان استرس در نوجوانان موثر است. این عوامل میزان دستیابی به اهداف وضعیت تحصیلی نوجوان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. میزان بهره‌مندی از خدمات و مزایای اجتماعی نیز باعث افزایش میزان فشار روانی در نوجوان می‌گردد که بر وضعیت سلامت وی موثر است (۲۱).
استرس و ارتباطات خانوادگی: کیفیت ارتباط با اعضای خانواده نشان‌دهنده ثبات هیجانی و عاطفی است و شبکه حمایتی فرد را نشان می‌دهد. بنابراین هرچه شبکه حمایتی و روابط خانوادگی مستحکم‌تر باشد، استرس کمتری توسط فرد تجربه خواهد شد (۲۱ و ۱۳).
پایان نامه
استرس و فرایندهای روانشناختی: نوجوانان با شماری از مشکلات روانشناختی و عاطفی مانند بحران هویت، اعتماد به نفس ناکافی و انواع انتظاراتی نقشی مواجه می‌شوند. در این مرحله فرد نه به عنوان بزرگسال و نه به عنوان کودک شناخته می‌‌شود. این مسئله باعث تضاد عاطفی در نوجوان می‌شود و تنش فراوانی برای وی ایجاد می‌کند ( ۲۱ و ۱۳).
استرس و عملکرد تحصیلی: محیط مدرسه بخشی اعظمی از زندگی نوجوان را تشکیل می‌دهند که در آن نوجوان با مسائل متعددی از جمله، ترس از مدرسه رفتن، فرار از مدرسه، ترک تحصیل و عملکرد ناموفق در مدرسه مواجه می‌شوند. فشار تحصیلی خصوصا در دو سال آخر دبیرستان بیشتر می‌شود که این مسئله می‌تواند میزان استرس تجربه شده را افزایش دهد(۲۱).
شکست اجتماعی و عدم آموزش مناسب در کسب مهارت‌های اجتماعی نیز در ایجاد فشار روانی و کاهش عزت نفس در کودکان و نوجوانان بسیار موثر است (۶). برای کاهش اثرات منفی استرس بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان راه‌های مختلفی وجود دارد که از جمله آنها می‌توان به آموزش مهارت مقابله با هیجان‌ها، مهارت‌های مدیریت استرس، درمان‌های روان‌شناختی
و .. نام برد. ایجاد انگیزه برای یادگیری مهارت‌هایی که به هنگام استرس و نگرانی کودک و نوجوان را بکار آید و سعی در کشف تمایلات و استعدادهای آنان و انحراف خاطرشان از امور نگران‌کننده ، از جمله اقدامات موثر در مبارزه با این نوع مشکلات رفتاری هستند (۶).
یکی از مهارت‌های مفید جهت کنترل و مدیریت استرس مهارت‌های هوش هیجانی۲ است. بحث هوش هیجانی در سال‌های پایانی قرن بیستم مطرح گردید. براساس این مفهوم اندیشه و هیجان آن گونه که قبلا فرض می‌شد، جدای از هم نیستند. هوش هیجانی آخرین تحول و مفهوم سازی مهم در فهم ارتباط بین فکر و هیجان است (۱).
از آنجا که استرس یکی از هیجانات منفی محسوب می شوند که توسط آدمی تجربه می شود، جهت مقابله با آنها می‌توان از مهارت‌های هوش هیجانی استفاده نمود. این مهارت، توانایی مهار احساسات منفی مانند خشم، ترس ، اندوه و … را دارد و بیشتر بر جنبه مثبت احساسات، تاکید دارد. به طور کلی، ناتوانی در تنظیم هیجانات منفی، در حقیقت، حتی این باور که شخص از مهارت‌های قوی در این حیطه برخوردار نیست، به نظر می‌رسد که شخص را نسبت به فشار روانی آسیب پذیر می‌سازد (۲۲ و ۲۳ ). داشتن مهارت‌های هوش هیجانی از ضرورت‌های اساسی زندگی امروز است. این ضرورت بویژه برای سنین نوجوانی و جوانی که افراد را در رویارویی با موقعیت‌های متعدد قرار می‌دهد، بیشتر ملموس می‌باشد (۷). این اصطلاح اولین بار توسط مایر و سالووی پیشنهاد شد. مایر و سالووی هوش هیجانی را توانایی بازشناسی معنای عواطف و ارتباطات شمردند که فرد را قادر می‌سازد تا مشکلاتش را حل کند (۲۴). هوش عاطفی نوعی مهارت اجتماعی است که فرد را قادر می‌سازد تا احساسات خود ودیگران را شناسایی نموده وآنها را از یکدیگر افتراق دهد و از این اطلاعات برای بهبود رفتار خود استفاده کند(۲۵). در واقع ، این مهارت، قدرت سازگاری صحیح با موقعیت‌های اجتماعی می‌باشد. رویدادهای زندگی می‌توانند مثبت یا منفی باشند و از رویدادهای عمده ( ازدواج، فوت یکی از اعضای خانواده و …) تا رویدادهای هر روزه ( گم کردن چیزی، یا ملاقات یک دوست) گسترش داشته باشد. بطور کلی، انتظار می‌رود افرادی که از هوش هیجانی پایین برخوردارند با رویدادهای فشارروانی‌زای زندگی هم سازگاری ضعیف داشته باشند. در مقابل، انتظار می‌رود که افرادی که هوش هیجانی بالا دارند زندگی‌شان را به نحوی ترتیب دهند که رویدادهای منفی زندگی کمتری را تجربه کنند. این افراد همچنین در ایجاد و برقراری روابط با کیفیت بالا مهارت بیشتری دارند (۲۳ و ۲۶).
بنا به یک عقیده کلی، اگر فرد از لحاظ هیجانی با هوش باشد، قادر خواهد بود بطور موازی واکنش‌های هیجانی خود را حفظ
۲ Emotional intelligent
کرده و متعادل نگه دارد و به موجب آن خود را علیه اثرات استرس مصون سازد. کسانی که ناتوانی زیادی در بیان حالات روانی خود دارند، معمولا زمان سختی را در جهت کنترل هیجانات و تکانه‌های عاطفی خود در عمل و در مقابله با موقعیت‌های پراسترس سپری می‌سازند (۲۷).
در مطالعات اخیر مشخص شده است که هوش هیجانی با پرخاشگری، رفتارهای بزهکارانه، استرس و تنش شغلی، اختلالات سوء‌مصرف مواد، نشانه‌های بدنی، اختلات تغذیه‌ای، اختلالات شخصیتی مرزی و اختلالات اضطرابیٰ افسردگی و ژیشرفت تحصیلی در دانش‌آموزان دبیرستانی همبستگی منفی معنادار دارد. همچنین هوش هیجانی بالاتر با مصرف پایین تر سیگار و الکل در دانش‌آموزان دبیرستانی، رضایت از زندگی بالاتر و اضطراب کمتر، مربوط بوده است (۳۰۲۸ ۲۹).
لازاروس و فلکمن معتقدند افرادی که باور دارند هنگام رویارویی با استرس منابع کمکی در اختیار دارند آسیب پذیری کمتری نسبت به استرس نشان می‌دهند. از نظر وایت، زمانی که افراد زیر فشار استرس‌اند باید مهارت‌های رویارویی را داشته باشند تا بتوانند اثر استرس را کاهش دهند (۱).
طبق مطالعات، دختران بیش از پسران از سازگاری هیجان‌مدار استفاده می‌کنند و با بهره گرفتن از آن تلاش دارند بر خود متمرکز شده و احساسات منفی خود را کاهش دهند ، لذا انتظارمی‌رود با شناسایی دقیق و صحیح هیجانات و آموزش راه‌های کنترل و ابراز مثبت عواطف با آنان کمک نمود . برای دستیابی به این هدف یکی از راهکارها، آموزش مهارت‌های هوش هیجانی به آنان می‌باشد (۳۱). بسیاری از والدین و نیز دانشمندان و پژوهشگران در سراسر دنیا با افزایش مشکلات رفتاری و هیجانی از اعتماد به نفس پائین و اضطراب و افسردگی در کودکان و نوجوانان آموزش مهارت‌های لازم در زمینه هوش هیجانی به کودکان و دانش‌آموزان را ضروری می‌دانند (۲۶). افراد با هوش هیجانی بالا، سطوح پائین‌تری از هورمون‌های استرس و دیگر نشانه‌های برانگیختگی هیجانی را دارا هستند. کودکان و نوجوانان با کفایت هیجانی بهتر توانایی بیشتری برای تمرکز بر مشکل و استفاده از مهارت حل مسئله دارند که موجب افزایش توانایی‌های شناختی آنان خواهد شد (۲۷). چنانچه نوجوان به راهبردهای مقابله‌ای کارآمد مجهز نباشد و توانایی کمی برای درک هیجان‌های خود و دیگران داشته باشد، در برخورد با فشارها و بحران‌های دوران نوجوانی توان کمتری خواهد داشت و مشکلات رفتاری بیشتری را بصورت پرخاشگری، افسردگی و اضطراب نشان خواهند داد (۱۴).
به نظر می رسد مواجهه کارآمد، نقش محوری در هوش هیجانی داشته باشد. برخی صاحب‌نظران هوش هیجانی، این باورند که افراد با هوش هیجانی بالاتر، مواجهه موفق‌‌تری دارند. چرا که آنان با دقت حالات هیجانی خود را درک و ابراز می‌کنند، می‌دانند چگونه و چه هنگام احساسات خود را بیان نموده و به گونه‌ای کارآمد حالات خلقی خود را تنظیم نمایند (۲۷و ۳۲).
انسان به واسطه توانمندی هوش هیجانی قادر خواهد بود، فشارهای زندگی را که بخشی از آن بعد هیجانی دارد، مدیریت نماید و به حل مسئله بصورت بهینه نائل شود. از طرفی هوش هیجانی با آگاه ساختن انسان از هیجانات گوناگون موجب می‌شود،که او به یاری هیجانات نیرومند و فعال‌سازی آنان، به شرایط تحمیل‌شده و موقعیت‌های اجباری و استرس‌آمیز پاسخ‌های جرأت‌آمیز داده و از موجودیت خود دفاع نمایند (۲۹) .
مهارت‌های هوش هیجانی ، شخص را قادر می‌سازد تا جلوی وضعیت‌های دشوار را پیش از اینکه غیر‌قابل‌کنترل شوند، بگیرد و با این کار مدیریت استرس برای وی آسانتر می‌شود.کسانی که قادر به استفاده از مهارت‌های هوش هیجانی خود نیستند، به احتمال زیاد ، برای مدیریت روحیه و خلق‌و‌خوی خود از روش‌های دیگری که اثربخشی کمتری دارند، بهره می‌گیرند. احتمال دارد که آنها دو برابر بیشتر از دیگران مضطرب ، افسرده یا معتاد شوند و حتی فکر خودکشی به سرشان بزند (۳۲ و ۲۹).
هوش هیجانی تاثیر زیادی بر شادی و رضایت مردم دارد. کسانی که هوش هیجانی خود را بکار می‌گیرند، با محیط خود سازگاری بیشتری دارند، اعتماد به نفس بالایی نشان می‌دهند و از توانایی‌های خود آگاهند(۳۲ و ۳۳). با اینکه فرصت حیاتی برای شکل‌‌گیری هوش هیجانی در سال‌های اول زندگی است، این توانائی بصورت محدودتر در تمام طول عمر ادامه خواهد داشت . این یادگیری از تولد آغاز شده و آن چه کودکان سال‌های اولیه زندگی می‌آموزند، پایه شکل‌گیری هوش هیجانی آنان است. این آموزش باید در دوران مدرسه ، دانشگاه و در تمامی عمر ادامه یابد (۲۷). توصیه می‌شود که در فرایند تدریس به کودکان در هر سن و گروهی، کمک کنند تا آن‌ها بتوانند هیجان‌های اصلی خود را مانند شادی، اندوه، نگرانی و خشم بشناسند؛ احساسات یکدیگر را درک کنند و به شکل مناسبی به آن پاسخ دهند. دوست‌یابی را تجربه نمایند و با موقعیت‌های دشوار و چالش‌های زندگی به نحو مطلوبی کنار بیایند (۳۱). آموزش مؤلفه‌های هوش هیجانی سبب ارتقاء سلامت روانی می‌شود و بیشترین تأثیر این آموزش به ترتیب در زمینه حساسیت درروابط متقابل ، اضطراب، افسردگی و پرخاشگری می‌باشد. هم چنین در مطالعات دیگر نیز نشان داده شده است که افزایش هوش هیجانی، کاهش اختلالات رفتاری را در پی خواهد داشت . با توجه به آموزش نوجوانان و جوانان از زمان های بسیار دور حایز اهمیت بوده است، صاحب‌نظران معتقدند که نباید گذاشت رفتارهای نامناسب درافراد تثبیت شود و بعد به فکراصلاح آنان افتاد (۲۹).
نظام آموزشی یکی از انواع نظام‌های اجتماعی است که به جرات می‌توان گفت عمده‌ترین، اساسی‌ترین و کلیدی‌ترین نظام اجتماعی است. مطالعات انجام شده نیز نشان داده‌اند که بین رشد اقتصادی و توسعه آموزش و پرورش به خصوص در سطوح دبیرستانی و دانشگاهی همبستگی و رابطه مستقیمی دارد و فقر اقتصادی و فقر آموزش و پرورش به یکدیگر وابسته‌اند. بدین ترتیب، تعجبی ندارد که به مدارس باید به عنوان نخستین جایگاه ارتقای هوش هیجانی، توجه کنیم(۱۴).
گلمن، مدارس را تنها مکانی می‌داندکه اجتماع، برای نواقص کودکان از لحاظ شایستگی هیجانی و اجتماعی می‌توانند به آن روی‌آورند. به هر حال یادگیری مهارت‌های هوش هیجانی در خانه شروع می‌شود و کودکان در وضعیت‌های آغازین هیجانی به مدرسه وارد می‌شوند. بنابراین مدارس با چالش تدریس و همین طور اصلاح مهارت‌های هیجانی کودکان روبه رو هستند. این چالش می‌تواند با تزریق باسوادی هیجانی به برنامه استاندارد و همین طور ایجاد جو تحصیلی همراه باشد که تحول و کار بست مهارت‌های هیجانی را شکوفا می‌سازند (۱۴ و ۳۰). در واقع مهارت‌های اجتماعی و هیجانی با توانایی‌های لازم برای موفقیت در کلاس درس به هم تنیده‌اند (۳۲ و ۳۳). دانیل گلمن معتقد است که برنامه‌های آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بایستی در مدارس بکار برده شوند. این برنامه‌ها به آگاهی دانش‌آموزان از حالات هیجانی‌شان کمک می‌کنند. او براین باور است که مدارس باید چگونگی اداره و کنترل هیجانات به کودکان و نوجوانان بیاموزند و معلمان باید با تعامل محترمانه و مراقبت از آنان، الگوهای مناسبی برای تقویت این رفتارها باشند. فردی که به تحصیل می‌پردازد نه تنها باید بتواند از آموخته‌های علمی خود بهره ببرد، بلکه باید به عنوان یک شهروند، به وظایف اجتماعی خود نیز عمل کند (۳۳). برای هر جامعه‌ای یادگیری و دستیابی به اطلاعات و مهارت‌های ضروری توسط دانش‌آموزان که باعث می‌شود آنان تبدیل به افرادی موثر برای شکوفایی جامعه شوند، مهم است. با این حال برخی مواقع محیط تحصیلی و آموزشی مشکلات بهداشتی زیادی برای دانش‌آموزان ایجاد می‌کند که دستاوردهای مثبت آموزش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این مسئله نشان می‌دهد که بکارگرفتن برنامه‌های مدیریت استرس در محیط‌های علمی و تحصیلی تا چه میزان مهم هستند(۱۱).
مدارس مکانی آرمانی برای پیشگیری هستند، زیرا پژوهش‌ها نشان می‌دهد که پیشرفت تحصیلی پایین عامل عمده خطرپذیری برای هجوم رفتارهای مسئله مدار مثل سوء مصرف مواد و بزهکاری است. بنابراین تلاش‌های پیشگیرانه مدرسه مدار می‌توانند از رشد رفتارهای مسئله مدار جلوگیری کنند و سلامت روانی را بالا ببرند (۲۴).
از آنجا که برنامه بهداشت مدارس یک بخش تلفیقی از بهداشت جامعه است، جنبه اصلی این برنامه ها، توسط پرستار بهداشت جامعه در زمینه‌های نظارت، مشاوره و آموزش بهداشت انجام می‌شود . پرستاران بهداشت جامعه نقشی محوری جهت تامین
سلامت و بهداشت جسمی و روانی دانش‌آموزان در قالب مربی بهداشت مدرسه، دارند (۳۵ و ۳۴ ). امروزه مربیان بهداشت مدارس از مهم‌ترین عناصر حوزه سلامت بشمار می‌آیند و باید اطلاعات کافی در مورد بهداشت روان و مولفه‌های تشکیل‌دهنده آن داشته باشند. اینجا است که نقش آموزشی پرستار بهداشت جامعه ،در قالب پرستار مدرسه، به عنوان تامین‌کننده مراقبت سلامتی پررنگ تر می‌شود تا مسائل مرتبط را به مربیان مدارس، والدین و دانش‌آموزان آموزش داده و یا خود به عنوان مشاور سلامت نوجوان و خانواده در این زمینه فعالیت نماید (۱۵). با توجه به اینکه حدود یک سوم جمعیت کشور ما را نوجوانان تشکیل می‌دهند، که تقریبا ۵۰ درصد آنان دختران هستند که همچون سایر دانش‌آموزان، به خدمات بهداشتی در مدرسه نیاز دارند. توجه به بهداشت روانی در این گروه سنی نقش مهمی در کاهش مشکلات اجتماعی جامعه دارد(۳۶).
با در نظر گرفتن این مسئله که این بخش از جامعه نقش مهم و ارزنده‌ای در ساختن جامعه آینده و تربیت نسل سالم و صالح دارند و وضعیت سلامت روحی و روانی آنان در دوره نوجوانی اثرات زیادی بر الگوی سازگاری رفتاری آنان در بزرگسالی خواهد داشت و نیز با توجه به این مسئله که دختران نوجوان در زمینه استرس تحصیلی نسبت به پسران مشکلات بیشتری دارند، همچنین با عنایت به اینکه مطالعاتی که مستقیما تاثیر برنامه آموزشی مهار ت‌های هوش هیجانی را بر استرس تحصیلی بسنجند، یافت نشد و نیز نظر به اهمیت عدم وجود عوارض جانبی و مقرون به صرفه بودن این شیوه از نظر اقتصادی نسبت به سایر روش‌های مدیریت استرس تحصیلی، پژوهشگر در نظر دارد بررسی نماید آیا بر اجرای برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر استرس تحصیلی موثر است؟
امید است با نتایج حاصل از این طرح، حالت نامتوازن بین میزان مهارت‌ها و رویارویی با مشکلات در نوجوانان، کاهش یافته و راهنمای مفیدی برای جوانان در عبور از این مرحله بحرانی و سخت زندگی فراهم شود و همچنین مهارت‌هایی که تا آخر عمر با آنها خواهند ماند در اختیار آنان قرار گیرد.
اهداف
الف) هدف کلی:
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر استرس تحصیلی دختران نوجوان
ب) اهداف اختصاصی:
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر استرس ناشی از ناکامی‌ها در دختران نوجوان بعد از مداخله در گروه آزمون
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر استرس ناشی از تعارضات در دختران نوجوان بعد از مداخله در گروه آزمون
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر استرس ناشی از فشار تحصیلی دختران نوجوان بعد مداخله در گروه آزمون
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر استرس ناشی از تغییرات در دختران نوجوان بعد مداخله در گروه آزمون
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر استرس خود تحمیلی در دختران نوجوان بعد مداخله در گروه آزمون
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر واکنش‌های جسمانی به استرس در دختران نوجوان بعد مداخله در گروه آزمون
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر واکنش‌های هیجانی به استرس در دختران نوجوان بعد مداخله در گروه آزمون
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر واکنش‌‌های رفتاری به استرس در دختران نوجوان بعد مداخله در گروه آزمون
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر واکنش شناختی نسبت به استرس در دختران نوجوان بعد مداخله در گروه آزمون
تعیین تاثیر برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی بر استرس دوران تحصیلی بطور کلی در دختران نوجوان بعد مداخله در گروه آزمون
فرضیه:
برنامه آموزشی مهارت‌های هوش هیجانی باعث کاهش استرس تحصیلی در دختران نوجوان می‌شود.
تعریف واژه‌ها
استرس
تعریف نظری: هر عاملی که انسان را از تعادل جسمی، روانی و اجتماعی خارج و یا این تعادل را تهدید نماید، تنیدگی یا استرس نامیده می‌شود (هنرپروران ،۱۳۸۶)
استرس تحصیلی
تعریف نظری : حالتی از ناراحتی، نگرانی و یا دلهره در نتیجه درک عامل استرسور مرتبط با مدرسه، بعنوان یک تهدید (اوراجنیک،۲۰۰۳)
تعریف عملی: در این پژوهش منظور نمره‌ای است که از پرسشنامه استرس تحصیلی گادزلا (نمره استرس ۱۰۳و بیشتر که نشان دهنده استرس متوسط و شدید است)، دریافت کرده‌اند.
هوش هیجانی
تعریف نظری ؛ توانایی فرد برای کنترل احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمایز بین احساسات و هیجانات خود و دیگران و نیز استفاده از این اطلاعات برای کنترل اعمال و رفتار خود (مایر و سالووی ،۱۹۹۰).
مهارت‌های هوش هیجانی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...