کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



۱-۵- سؤال‌های پژوهش
نوع شخصیت‌پردازی زنان در فیلم‌های داریوش مهرجویی چگونه بوده است؟
روند این بازنمایی‌ها چگونه بوده است؟
رویکرد غالب فیلم‌ها نسبت به مقوله‌ی زن تا چه اندازه فمینیستی بوده‌اند؟
فصل دوم
۲-پیشینه‌ تحقیق
۲-۱- مقدمه
هیچ تحقیقی قادر نیست بدون بنیان و اساس و در خلأ شکل بگیرد. دانش را دارای خاصیت پیوستار می‌دانند و هر تحقیق متضمن شناخت تحقیقات گذشته است. به عبارت دیگر هر مطالعه ضرورتاً باید از حاصل کار دیگران استفاده و خود نیز در جهت تداوم آن‌ها حرکت کند. این بدان معنا است که شبکه‌ی پیوسته‌ی تحقیقات، موجبات ارتقای دانش را فراهم می‌آورد.
بنابراین می‌توان مزیت‌های مرور ادبیات تحقیق را این چنین برشمرد:
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
اجتناب از انجام دوباره‌کاری‌ها
بهره‌مندی از داده‌های تحقیقات پیشین
بهبود و ارتقای دانش (ساروخانی، ۱۳۸۶: ۱۴۶).
۲-۲- تحقیقات داخلی
مقاله‌ها و پژوهش‌هایی که درباره‌ی بازنمایی‌جنسیت و هویت زنان و نیز بررسی کلیشه‌های جنسیتی در رسانه‌ها اعم از سینما، تلویزیون، روزنامه، رمان و … انجام شده است، هرکدام به بررسی موقعیت و تصویر زن در ارتباط با رسانه، جامعه و فمینیسم پرداخته‌اند.
مهدیزاده و اسمعیلی (۱۳۹۱) در تحقیق خود تحت عنوان “نشانه‌شناختی تصویر زن در سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا” به بررسی چهار فیلم از شانزده فیلم این فیلم‌ساز از سال ۱۳۶۵ به بعد در چهار دوره‌ی جنگ شامل سازندگی، اصلاحات و اصول‌گرایی پرداخته‌اند. روش تحقیق از نوع کیفی و با تکنیک نشانه‌شناسی بوده است. نتایج پژوهش بیان‌گر آن است که زنان در فیلم‌های اولیه‌ی حاتمی‌کیا که به واسطه‌ی ارتباط با فضای جنگ، آثاری مردانه هستند، جایگاهی ندارند. مردها در مرکز رخدادها قرار دارند و زن‌ها بدون حضور مردها تعریف نمی‌شوند، سوژه‌ها و موضوعاتی که زن در آن‌ها هیچ جایگاهی ندارد. دوره‌ی اول فیلم‌سازی حاتمی‌کیا اصلاً به حضور زنان نیاز نداشت، اما در دوره‌های بعد و با ورود فیلم‌ها به فضای شهر و تمرکز او روی مسائل اجتماعی جنگ، پای زنان طبیعتاً به سینمای حاتمی‌کیا باز می‌شود. اما تمام این زن‌ها همواره یک نفر بوده و هستند و تنها با گذشت زمان نقش آن‌ها در این فیلم‌ها پررنگ‌تر می‌شود.
حسن‌لی و حقیقی (۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان"بازخوانی نقش زن در اپیزودهای[۲۷] سه‌گانه‌ی نمایش‌نامه‌ی شب هزار و یکم بهرام بیضایی” نقش، جایگاه، کنش‌ها و واکنش‌های زن را مورد واکاوی و بررسی قرار داده‌اند. نتیجه بیان‌گر آن است که زنان در این نمایش‌نامه نقش‌های واقعی و طبیعی خود را در سامانه‌ی حاکم به خوبی ایفا می‌کنند. آن‌ها نمادی روشن از یک یا چند ویژگی برجسته‌ی انسانی‌اند که پیوسته در پیکار و کشمکش با سامانه‌ی موجود به سر می‌برند.
مظفری و نیکروح‌متین (۱۳۸۸) در پژوهشی‌ تحت عنوان” تحلیل محتوای فیلم دو زن به‌کارگردانی تهمینه میلانی با رویکرد به زن” به بررسی چگونگی شخصیت‌پردازی زن و تصویر ارائه شده از او در فیلم دو زن ساخته‌ی تهمینه میلانی پرداخته‌اند. نتیجه‌ی این پژوهش بیان می‌کند که فیلم توانسته است واقعیت‌های اجتماعی را منعکس نماید و به عنوان ابزار انتقال فرهنگی و اجتماعی، به خوبی نقش خود را ایفا کرده است. هم‌چنین با استناد به نظریه‌ی برجسته‌سازی، فیلم‌ساز مشکلات زنان و حضورشان در جامعه را در اثر خود برجسته کرده است.
معقولی و فرهنگی (۱۳۸۸) در تحقیقی به بررسی"فمینیسم در آثار بنی‌اعتماد” پرداخته‌اند. وی با تقسیم‌بندی دوره‌های فیلم‌سازی بنی‌اعتماد در سه دهه شصت، هفتاد و هشتاد فیلم‌های او را بر اساس سه نظریه‌ی مطرح فمینیسم مورد تحلیل قرار داده‌اند. نتایج وجود گرایش به نظریه‌ی نابرابری جنسیتی و ستمگری جنسیتی را در آثار بنی‌اعتماد نشان می‌دهد.
راودراد و صدیقی‌خویدگی (۱۳۸۴) در مقاله‌ای با نام” تصویر زن در آثار رخشان بنی‌اعتماد” عنصر جنسیت کارگردان و نیز تأثیر شرایط اجتماعی حاکم در هر دوره را با بهره گرفتن از نظریه‌های فمینیستی رسانه‌ها و نظریه‌ی فیلم فمینیستی و نیز روش تحلیل متن از طریق تکنیک نشانه‌شناسی بررسی کرده است. جامعه‌ی آماری در این تحقیق تمام فیلم‌های بلند سینمایی بنی‌اعتماد بوده که اکران عمومی داشته‌اند. نتایج نشان داده است که افزایش حضور زنان در کارهای رسانه‌ای موجب ارائه‌ تصویری واقع‌بینانه و کارآمد از زنان خواهد شد.
آزمانی (۱۳۷۳) نیز در مقاله‌اش تحت عنوان “زن در دنیای مردانه” به بررسی حضور زن در آثار مسعود کیمیایی می‌پردازد. آزمانی در این پژوهش آثار کیمیایی را به سه دوره تقسیم کرده و مورد تحلیل قرار داده است. او نتیجه گرفته است که در آثار کیمیایی، زن مساوی با یک «جنس» و حتی یک «ماده»‌ی قابل بهره‌گیری به شکل عمومی است، احمق پنداشته می‌شود و فیلم‌ها در حالت کلی به نگاه مردسالار و مرداندیش دامن می‌زنند. زن در فیلم‌های مسعود کیمیایی فاقد شخصیت و هویت است.
دسته‌ای از پژوهش‌ها نیز به بررسی کلی سینما و تلویزیون و نیز بازنمایی‌های مربوط به زنان و جنسیت پرداخته‌اند.
فتحی (۱۳۹۰) در کار پژوهشی خود با عنوان “تصویر زن در فیلم‌های نخبه‌گرا و عامه‌پسند دهه هفتاد سینمای ایران” با بهره گرفتن از روش‌ کیفی تحلیل متن، به بررسی تصویر ترسیم شده از زن در ۱۰ فیلم نخبه‌گرا و عامه‌پسند سینمای ایران می‌پردازد. وی نتیجه می‌گیرد که واگذاری نقش اصلی به زنان، به معنای مقابله با برداشت‌های غالب از نقش زن در جامعه و خانواده نیست؛ بلکه عمدتاً منعکس‌کننده‌ی همین نقش در زمینه‌ای از ارزش‌ها و هنجارهای غالب فرهنگی است. فیلم‌های عامه‌پسند، گفتمانی مردسالارانه را در چارچوب زنانه منعکس می‌کنند.
راودراد و فتح‌آبادی (۱۳۹۰) در تحقیقی با نام “رابطه‌ی میان جنسیت کارگردان و نوع شخصیت‌پردازی زن در سینما” شش فیلم سینمایی دوره‌ی اصلاحات را که به موضوع زنان مرتبط بوده و توسط کارگردانان صاحب سبک سینمای ایران ساخته شده بودند، انتخاب و با روش نشانه‌شناسی تحلیل کرده‌اند. یافته‌های این پژوهش بیان‌گر آن است که زنان نقش اول در این فیلم‌ها با معیارهای توانمند‌سازی عمدتاً توانمندی بالایی نداشته‌اند و اغلب به‌صورت قربانی و شکست‌خورده به نمایش گذاشته شده‌اند. بین کارگردان‌های زن و مرد در نوع شخصیت‌پردازی زن نقش اول فیلم‌ها تفاوت چندانی وجود ندارد.
رضایی و افشار (۱۳۸۹) در مقاله‌ای با نام “بازنمایی جنسیتی سریال‌های تلویزیونی (مرگ تدریجی یک رؤیا، ترانه‌ی مادری)” به بررسی بازنمایی نقش‌های جنسیتی و چگونگی بهره‌گیری از رمزگان‌های اجتماعی و فنی در نمایش زن و مرد در قالب نقش‌های خانوادگی و اجتماعی پرداخته‌اند. از میان سریال‌های پربیننده سال ۱۳۸۷ دو سریال «ترانه‌ی مادری» و «مرگ تدریجی یک رؤیا» با بهره گرفتن از روش نشانه‌شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد که تغییرات زاویه دوربین، نوع نما و نورپردازی برای بیان حس و حال نقش‌ها، به نفع مردان بوده است. در مورد رمزگان اجتماعی، نیز دیالوگ‌های زنان حاوی موارد نامأنوس و نابجاست. در مقابل مردان دارای دیالوگ‌های منطقی و مناسب هستند. نوع لباس زنان نیز در اغلب موارد حالت‌های نامتعارفی دارد.
حدادپور‌خیابان (۱۳۸۸) در مقاله‌ی خود تحت عنوان “تصویر زن در سینمای ایران: ۸۴-۸۰” به بررسی توصیفی تصویر زن در فیلم‌های پر فروش و منتخب هیئت داوران جشنواره فیلم فجر از دیدگاه جامعه‌شناختی پرداخته است. این مقاله با رویکرد کیفی است و به روش تحلیل محتوا انجام شده است. نتایجی که از این بررسی حاصل شده است، بیان‌گر این مطلب است که آن‌چه از زن به تصویر کشیده شده، زنی وابسته و ضعیف است که تحت ایدئولوژی پدرسالارانه و در موضعی انفعالی و زیردست قرار دارد. زنی که تنها در صورت قدرتمند بودن در فعالیت‌های خانگی و سنتی و نقش مادرمحوری، موفق بوده است. در مقایسه، نمایش تصویر قالبی از زن در دو گروه فیلم‌‎های پر فروش و منتخب تقریباً با هم برابر است و دیدگاه هیأت داوران جشنواره‌ی فیلم فجر در مورد زن با عامه‌ی مردم تفاوت چندانی نمی‌کند.
قاسمی و همکاران (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان “بررسی نقش و پایگاه اجتماعی زن و مرد در فیلم‌های دهه هفتاد سینمای ایران” نقش و پایگاه اجتماعی شخصیت‌های اول فیلم‌های سینمایی را مورد مطالعه قرار داده‌اند. برای اجرای این پژوهش، ۴۷ فیلم با روش نمونه‌گیری سیستماتیک گزینش شده و با روش تحلیل محتوای کمی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. یافته‌ها نشان می‌دهد که در فیلم‌های سینمایی، پایگاه اجتماعی مردان بالاتر از پایگاه اجتماعی زنان بازنمایی شده است، اما با توجه به تغییراتی که در موقعیت زنان در جامعه روی داده، این تفاوت در فیلم‌های نیمه‌ی دوم دهه هفتاد معنادار نیست. هم چنین از میزان نقش‌های خانوادگی زن و مرد در نیمه‌ی دوم کاسته شده و بر میزان نقش‌های شغلی، جنسیتی و شهروندی آن‌ها افزوده گردیده است.
عموئی (۱۳۸۶) در پایان‌نامه‌ی خود با عنوان “تغییر نقش جنسیتی زنان در فیلم‌های ایرانی پس از انقلاب (۱۳۸۴-۱۳۶۰)” به بررسی تغییر نقش جنسیتی زنان در سینمای معاصر ایران با تأکید بر سه دوره‌ی پس از انقلاب یعنی «جنگ»، «بازسازی» و «اصلاحات» پرداخته است. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی برای بررسی سکانس‌ها و دیالوگ‌های شش فیلم برگزیده از مجموعه فیلم‌های ژانر[۲۸] زنانه استفاده شده است. نتیجه‌ی به‌دست آمده بیان­گر آن است که الگوها و نقش‌های جنسیتی زنان فیلم‌ها در طول سه دوره‌ی یادشده و به‌ویژه در دوره‌ی معروف به «اصلاحات» تغییر کرده است. در حالی که در فیلم‌های بررسی شده‌ی دوره‌های جنگ و بازسازی، این تغییر چندان مشهود نیست،‌ تحلیل شخصیت‌ها و دیالوگ‌های فیلم‌های به نمایش درآمده در دوره‌ی اصلاحات بیان‌کننده‌ی تغییری کاملاً محسوس در نقش‌های محول به زنان است. به عبارت دیگر، زنان در فیلم‌های این دوره باسوادتر هستند، مشاغل مهم‌تری دارند،‌ در عرصه‌های عمومی بیشتر ظاهر می‌شوند،‌ در امور مربوط به خود و خانواده‌ی خود بیشتر اعمال قدرت می‌کنند و پوشش مدرن دارند.
کریمی (۱۳۸۵) در پایان‌نامه‌ی خود با نام “بررسی جامعه‌شناختی کلیشه‌های جنسیتی و ساخت خانواده در سریال‌های تلویزیونی ایرانی (سال۱۳۸۳)” به بررسی دو موضوع اساسی کلیشه‌های جنسیتی و ساخت خانواده در سریال‌های تلویزیونی پرمخاطب ایرانی می‌پردازد. روش به‌کار رفته در این پژوهش تحلیل محتوای کمی و کیفی به طور توأمان بوده است. در پایان یافته‌ها نشان داده‌اند که در مجموع پنج کلیشه‌ی جنسیتی سنتی در فرهنگ سنتی ایران شامل زن فریب‌کار، ناقص‌العقل، بی‌وفا، منفعل و فرودست و مرد صادق،‌ عاقل، وفادار،‌ فعال و فرادست قابل شناسایی است. از میان این کلیشه‌ها، کلیشه‌های زن فریب‌کار و زن منفعل در حال بازتولید هستند. کلیشه‌ی ناقص‌العقلی و فرودستی اگرچه توسط زنان تکرار نشده، اما اغلب در دیالوگ‌ها به زنان منتسب شده است. بی‌وفایی نیز کلیشه‌ای فراموش‌شده بوده که از گردونه‌ی بازتولید خارج گشته است. در ساخت خانواده،‌ نقش‌های جنسیتی سنتی در حال بازتولید هستند، اما نوع خانواده به نمایش درآمده در سریال‌های تلویزیونی ایرانی و همین‌طور روابط خانوادگی با ساخت خانواده سنتی ایرانی متفاوت است. نوع خانواده به‌صورت هسته‌ای و اغلب تک همسر به نمایش درمی‌آید و تنها صورت قابل قبول مردسالاری در خانواده، مدیریت پدرسالار مهربان و عادل است. از طرفی، میزان مشورت و هم‌فکری در میان تمام اعضای خانواده در سطح پایینی قرار دارد (نه فقط در میان زن و شوهر) و هم‌چنین خشونت در روابط اعضای خانواده قابل رؤیت است. این خشونت تنها از طرف پدر بر خانواده اعمال نمی‌شود، بلکه تمام اعضای خانواده در آن سهیم هستند؛ گرچه میزان خشونت در حد بالایی قرار ندارد.
راودراد و زندی (۱۳۸۵) در پژوهش خود با نام “عوامل اجتماعی مؤثر بر شکل‌گیری سینمای زن در ایران” با بهره گرفتن از روش اسنادی، به تحلیل سه دوره‌ی عطف در شکل‌گیری سینمای زن پرداخته‌اند. این پژوهش مطابق با نظریه‌ی هواکو[۲۹] در شکل‌گیری موج فیلم نشان می‌دهد که با توجه به مهیا بودن شرایط ساختاری چهارگانه‌ی لازم در سینمای بعد از دوم خرداد، سینمای زن در ایران شکل گرفته است.
سلطانی‌گرد‌فرامرزی (۱۳۸۳) در مقاله‌ای تحت عنوان “زنان در سینمای ایران” به بررسی بازنمایی زنان در فیلم‌های دهه ‌ها‌ی ۴۰ تا ۷۰، بر اساس نمونه‌گیری هدفمند و با به‌کارگیری دو معیار: داشتن شخصیت اصلی زن و پرفروش بودن فیلم‌ها در هر دوره (۷ فیلم) می‌پردازد. چارچوب نظری این تحقیق نظریه‌ی ستمگری جنسیتی بوده است. تحلیل محتوای کیفی فیلم‌ها و نیز روش اسنادی در بررسی این فیلم‌ها نشان می‌دهد که نحوه‌ی نگرش به زنان از یک رویکرد مردسالارانه به رویکردی فمینیستی تغییر یافته است.
رحمتی و سلطانی (۱۳۸۳) در تحقیق خود با نام “تحلیل جامعه‌شناسانه مناسبات جنسیتی در سینمای ایران” با بهره گرفتن از روش تحلیل محتوا، قرابت فمینیسم و مدرنیته را در سینمای ایران و نیز وضعیت مدرنیته در ایران را از طریق کاوش در بازنمایی مناسبات جنسیتی در فیلم‌های سینمایی پس از انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار داده‌اند. در این پژوهش، سینمای پس از انقلاب به دو دوره (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵) و (۱۳۷۷ تا ۱۳۸۲) تقسیم شده و ۱۴ فیلم از میان آن‌ها به عنوان نمونه انتخاب شده‌اند. نتایج بررسی بیان‌گر آن است که در دوره‌ی اول مناسبات پدرسالارانه و در دوره‌ی دوم مناسبات فمینیستی غلبه داشته است. این تغییر روند در مناسبات جنسیتی می‌تواند نشان‌دهنده‌ی نوعی تجربه‌ی مدرنیته در ایران باشد.
همتی (۱۳۷۹) در پایان‌نامه‌ی خود با عنوان “بازنمایی مشاغل زنان در سینمای ایران» مشاغل زنان را در سینمای ایران در ۵ مرحله شناسایی کرده است. در دوره‌ی اول (۱۳۱۶-۱۳۰۹) از زنان برای ترویج کشف حجاب در فیلم‌ها استفاده می‌شده است. در دوره‌ی دوم (۱۳۳۸-۱۳۲۷)، مشاغل زنان بیشتر خوانندگی کافه و کاباره، نظافت‌چی و کلفت بوده است. در دوره‌ی سوم (۱۳۴۸-۱۳۳۹)، زنان فیلم‌ها پرسوناژهایی[۳۰] آسیب‌دیده، روسپی، کاباره‌گرد، خیابانی، جیب‌بر، قاچاقچی و روستایی فریب‌خورده بوده‌اند. دوره‌ی چهارم (۱۳۵۷-۱۳۴۹) دوره‌ی ظهور موج نو در سینمای ایران است که نقش آن در حذف زنان اهمیت دارد. این فیلم‌ها، شخصیت کنشگر را از زن گرفته و آن را دستاویز نزاع‌های فیلم با ضدقهرمان می‌کنند. این فیلم‌ها چهره‌ای مظلوم و عاجز از زن ایرانی را عرضه داشته‌اند. در دوره‌ی پنجم (۱۳۷۵-۱۳۵۷) افت قابل توجه شخصیت‌های زن شاغل را نشان می­دهد که با پایان جنگ و شروع یک سینمای نئورئالیستی در ایران، زنان کم‌کم نقش‌های واقعی خود را می‌یابند؛ اما هنوز در این فیلم‌ها زنان در حاشیه‌ی نقش‌های مردانه قرار دارند.
۲-۳- تحقیقات خارجی
واردروپ[۳۱] (۲۰۱۱) در پایان‌نامه‌ی خود با عنوان “بازتعریف جنسیت در سینمای اسپانیای قرن ۲۱: فیلم‌های پدرو آلمادووار[۳۲]” به تحلیل آثار آلمادووار کارگردان اسپانیایی از جهت بررسی بازنمودهای جنسیتی در قرن ۲۱ با چارچوبی روان‌شناختی پرداخته است. محقق معتقد است که کار آلمادووار منبعی بین‌المللی را فراهم می‌کند که ظرفیت نفوذ به جامعه و تغییرات بعدی را در ارتباط با بازنمایی جنسیت و هویت جنسی دارد. نتایج بررسی بیان‌گر آن است که آلمادووار نه تنها بازتعریف جدیدی از جنسیت و هویت جنسی را به‌وسیله‌ی تنش میان تجربه‌ی ذهنی و جمع گسترده‌ی اجتماعی نمایش می‌دهد، بلکه آشکارا ایده‌آل‌ها و ارزش‌های مسلط پدرسالاری را به چالش می‌کشد و با کلیشه‌ها و شیوه‌های سینمای معاصر اسپانیا رقابت می‌کند. از این رو، می‌توان استدلال کرد که او با بازتعریف در بازنمایی هویت‌های جنسیتی، یکی از ارکان اساسی سینمای نوین اسپانیایی در قرن ۲۱ است.
ژنگ[۳۳] (۲۰۱۱) در مقاله‌ای با نام “تصاویر کلیشه‌ای زنان در مجموعه‌های تلویزیونی پر‌مخاطب چینی از ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۸: آیا تصاویر در طول زمان تغییر کرده است؟” چگونگی توصیف زنان را در مجموعه‌های تلویزیونی چینی از سال ۱۹۷۹ تا سال ۲۰۰۸ بررسی کرده و درصدد آن است که مشخص کند آیا شغل و موقعیت‌های شغلی کاراکترهای زن در طول زمان تغییر کرده است. در تحلیل محتوای ۶۳ مجموعه تلویزیونی، ۲۹۸ زن در جامعه معاصر چینی به تصویر کشیده شده‌اند. یافته‌ها نشان می‌دهند که شخصیت‌های زنان در مجموعه‌های تلویزیونی در طول سه دهه شغل‌های متنوعی را بر عهده داشته‌اند. با این حال، آن‌ها در محل کار به‌ندرت در موقعیت مدیریتی کلان مشخص شده‌اند. به‌علاوه، تنوع و نوع مشاغل در مجموعه‌های تلویزیونی، بخشی از واقعیت را منعکس کرده است. در کل، کلیشه‌های زنان در تلویزیون تغییر کرده است و آن­ها را با وابستگی کمتر یا با قدرت رو به رشد در جامعه نشان می‌دهند.
اسکات[۳۴] (۲۰۱۱) در مقاله‌ای با عنوان “نقش‌ها‌ی زنان در کمدی‌های تلویزیونی: یک مطالعه‌ی آزمایشی” به روابط مرد و زن در کمدی‌های تلویزیونی پرداخته است. ۲۵ اپیزود طنز بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ مورد تحلیل محتوای کمی قرار گرفته‌اند. یافته‌ها نشان می‌دهند که کمدی‌های تلویزیونی، مردسالاری و کلیشه‌های سنتی جنسیتی را رواج می‌دهند و تصویرهای نشان داده شده از جنسیت، تصویری دقیق از زندگی واقعی در جامعه نیست.
عزیز[۳۵] (۲۰۱۱) در مقاله‌ای با نام “درک مخاطب از تصاویر زنان در فیلم‌های ویدیوئی خانگی نیجریه” به بررسی چگونگی تفسیر معانی از بازنمایی زنان در فیلم‌های ویدیویی خانگی نیجریه، توسط نیجریه‌ای‌ها و به‌ویژه زنان می‌پردازد. برای بررسی، سه جلسه بحث متمرکز توسط شرکت‌کنندگان در بازه‌ی زمانی معین با توجه به سن، جنس، قومیت و سطح تحصیلات انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان می‌دهند که تفاوت قابل ملاحظه‌ای در روش درک، دریافت و تفسیر تصاویر و بازنمودهای زنان، بین زنان و مردان و نیز میان زنان با توجه به سطح تحصیلات آن‌ها وجود دارد. در حالی که مردان و زنان با تحصیلات کم بازنمایی‌ها را در حالت سازگارانه‌ای تفسیر می‌کنند، زنان تحصیل‌کرده برای تغییر بازنمایی منفی از خودشان معانی را دوباره‌سازی می‌کنند.
فیسچر[۳۶] (۲۰۱۰) در مقاله‌اش با عنوان “قدرتمند یا زیبا: تحلیل محتوای تصاویر جنسیتی در فیلم‌های انیمیشن کودکان” به بررسی توصیف نقش‌های جنسیتی، تصاویر و کلیشه‌ها در فیلم‌های انیمیشن کودکان پرداخته است. پنج فیلم انیمیشن کودکان مورد تحلیل محتوایی قرار گرفته است. نمونه شامل پرفروش‌ترین فیلم‌های انیمیشن کودکان در سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ است. داده‌های کمی نشان داده که با این‌که تعداد کاراکترهای مذکر بیشتر است و با نقش‌ها و رفتارهای متنوع‌تری توصیف می‌شوند، اما پیشرفت‌هایی به سوی بازنمایی مثبت و کمتر کلیشه‌ای شخصیت‌های زن و مرد وجود دارد. بازنمایی و توصیف شخصیت‌ها، مؤید این مطلب اساسی است که هر دو جنس می‌توانند هم قوی و هم زیبا باشند.
کائول[۳۷] و سانی[۳۸] (۲۰۱۰) در تحقیقی با عنوان “تصویر زن در سریال‌های تلویزیونی” به تعیین واکنش‌های مردان و زنان در مورد تصویر زن در پنج سریال محبوب تلویزیونی هندی پرداخته‌اند و تأثیر این سریال‌ها را بر روی آن‌ها مورد بررسی قرار داده‌اند. نمونه متشکل از ۱۲۰ نفر شامل ۶۰ زن و ۶۰ مرد بود که به­ طور هدف‌دار در گروه سنی ۵۰- ۳۵ سال بوده‌اند. آن‌چه که از نتیجه برمی‌آید، این است که افراد تقریباً باور داشتند که بازنمایی رسانه‌های هندی، زنان را کمتر به عنوان اشخاص پذیرفته­شده و محترم نشان می‌دهد و بیشتر به عنوان اهداف جنسی توصیف می‌شوند. رسانه‌ها به‌سختی نگرش‌های جنسیتی را که توسط جامعه تقویت و تداوم یافته را به چالش می‌کشند.
جانستن[۳۹] (۲۰۱۰) در پژوهشی با نام “دختران در صفحه: چگونه فیلم و تلویزیون زنان را در روابط عمومی به تصویر می‌کشد” بررسی می‌کند که چطور زنان در حرفه‌ی روابط عمومی در فیلم و تلویزیون به تصویر کشیده شده‌اند. این مطالعه به ۹ مجموعه‌ی برجسته‌ی تلویزیونی و فیلم‌های ایالات متحده و بریتانیا در سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ پرداخته و با داده‌های حاصل از مطالعات پیشین برای گسترش این مشخصه که تصاویر چگونه از سال ۱۹۳۰ تغییر یافته‌اند، تلفیق شده است. نویسنده از بررسی‌هایش نتیجه می‌گیرد که نقش‌های زنان در اغلب موارد حمایتی است و نقش‌های ارشد یا مدیریتی را درون هیچ یک از موقعیت‌های جمعی یا در خانه ندارند. علاوه بر این، در حالی که این فیلم‌ها و سریال‌ها طیف گسترده‌ای از زنان را در روابط عمومی نشان می‌دهند، هیچ تنوعی در نشان دادنشان وجود ندارد؛ آن‌ها همیشه مجرد یا مطلقه، سفید پوست و از طبقه‌ی متوسط هستند. جانستن در پایان اشاره می‌کند که این­‌ها بازتابی از درک عمومی از این شغل در اجتماع است.
دکر[۴۰] (۲۰۱۰) در تحقیقی با عنوان “توصیف جنسیت در فیلم‌های بلند انیمیشنی استودیو پیکسار[۴۱]: یک تحلیل محتوا” تحلیل محتوایی از تولیدات شرکت پیکسار در زمینه‌ی فیلم‌های انیمیشنی بلند در ارتباط با بازنمایی جنسیتی سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۹ انجام داده است. این شرکت طی دوره‌ی مورد نظر ده تولید داشته و از هر فیلم، ده شخصیت اصلی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. یافته‌ها نشان داده‌اند که در این آثار هیچ‌گونه تفاوت معناداری بین زن و مرد برای بسیاری از متغیرها وجود نداشته است. در واقع، پیکسار تصویری عادلانه‌تر از تصاویر جنسیتی در رسانه‌های کودکان نسبت به دیگر نمونه‌های تاریخی ارائه می‌دهد. هم‌چنین طیف گسترده‌ای از ویژگی‌های شخصیتی و نقش‌ها را برای مردان و زنان فراهم می‌کند و بر این اساس، طبقه‌بندی محدود شخصیت‌ها را بر مبنای جنس رد می‌کند. به‌نظر می‌رسد پیکسار برابری‌طلب‌تر از سایر استودیوها در زمینه‌هایی چون تولید متعادل تصاویر مذکر و مؤنث با قدرت خانوادگی و اجتماعی اشتغال در بیرون از خانه و نیز کار در خانه باشد. به‌علاوه، طیف گسترده‌ای از خانواده‌های موفق را نیز نشان می‌دهد. به این ترتیب، پیکسار نشان‌دهنده‌ی یک گام بزرگ به سوی برابری است.
گاکسرسلان[۴۲] (۲۰۱۰) تحقیقی با نام “تأثیر فیلم‌های کارتونی در توسعه‌ی جنسیتی کودکان” انجام داده است. او با بهره گرفتن از نتایج کار سایر پژوهشگران و بازبینی مجدد آن‌ها استدلال می‌کند که ظاهر بی ضرر کارتون‌ها، در واقع حاوی پیام‌های منفی نامحسوس متعددی همچون بازنمایی جنسیت است که آن را به طور ماهرانه مخابره می‌کند. به‌ویژه در کارتون‌های قبل از ۱۹۸۰، شخصیت‌های زن در وضعیت حرفه‌ای پایین‌تری نسبت به مردان نمایش داده شده‌اند. شخصیت‌های مذکر بیشتر بوده و زیادتر بر روی صفحه‌ نمایش داده شده ­اند و هم چنین در اولویت بوده ­اند. اگرچه بهبود کمی در بازنمایی شخصیت‌های زن وجود دارد، اما نمی‌توان ادعا کرد که این مشکل کاملاً حل شده است.
سیمپسون[۴۳] (۲۰۰۹) در کار تحقیقی خود با نام “بازنمایی سینمایی زنان در فرانسه و آلمان ۱۹۳۳-۱۹۱۸” به بررسی و مقایسه‌ی ارائه‌ تصاویر زنان در سینمای فرانسه و آلمان در دوره‌ی بین دو جنگ جهانی می‌پردازد. در این بررسی پنج فیلم انتخاب شده و مورد تحلیل قرار گرفته‌اند. یافته‌ها نشان می‌دهند که در این آثار، نقش زنان در فرانسه و آلمان به موازات تغییرات اجتماعی متحول شده است و شباهت‌هایی بین سینمای فرانسه و آلمان مشهود است. در فیلم‌های مختلف، ایده‌آل‌های زنانگی به عنوان همسر و مادر وظیفه‌شناس، به طور هم‌زمان هم به تصویر کشیده شده و هم رد شده است. با این حال، سینمای این دو کشور با روش‌های متفاوتی به بازنمایی این مقوله پرداخته‌اند. فیلم‌های فرانسوی روی پیامدهای مثبت و منفی زندگی خانوادگی تمرکز می‌کنند، به‌ویژه زمانی که مردان در خانه مسلط هستند. فیلم‌های آلمانی بر روی مشکلات و عواقب زندگی دور از ایده‌آل‌های خانوادگی تمرکز می‌کنند، به‌ویژه زمانی که خانه تبدیل به یک فضای جنسی زنانه می‌شود که مردان را تضعیف و به زنان اجازه رشد و تسلط می‌دهد. در فیلم‌های این دوره، ترک تعاریف سفت و سخت پیشین درباره‌ی ایده‌آل‌های زنانه قابل مشاهده است.
بیلبی و بیلبی[۴۴] (۱۹۹۶) در تحقیق‌ خود با نام “نابرابری جنسیتی در صنایع فرهنگی زنان و مردان نویسنده در فیلم و تلویزیون” به بررسی چگونگی شیوه‌های اشتغال نویسندگان فیلم و تلویزیون در مشارکت با نابرابری جنسیتی و سقف شیشه‌ای در هالیووود می‌پردازد. تحلیل آن‌ها متکی بر اسناد تاریخی در مورد صنایع فیلم و تلویزیون در ایالات متحده بوده است. این مقاله ویژگی‌های متعدد و متمایز سیستم تولید و شیوه‌های سازماندهی هالیوود را درباره‌ی چگونگی تقویت نابرابری جنسیتی در صنایع فرهنگی مورد شناسایی و بحث قرار می‌دهد. وی این پرسش را مطرح می‌کند که چرا هالیوود راه‌ حل ‌های موجود برای کاهش نابرابری جنسیتی را در صنعت فرهنگی خود به‌کار نمی‌گیرد. روی‌هم‌رفته، صنایع فرهنگی هالیوود، مکان‌های نمادینی از بازنمایی‌های جنسیتی و در واقع تولیدکننده‌ی آن هستند و چالش‌های جدیدی را برای درک چگونگی تداوم نابرابری جنسیتی نشان می‌دهند.
استینکه[۴۵] و همکاران (۲۰۰۵) در کار تحقیقی خود با عنوان “کلیشه‌های جنسیتی کاراکترهای دانشمند در برنامه‌های محبوب بین بچه‌های مدرسه‌ای گروه سنی متوسط” به مطالعه‌ی کلیشه‌های جنسیتی در توصیف شخصیت‌های دانشمند در ۱۴ برنامه‌ی محبوب تلویزیونی در میان کودکان سنین متوسط بین ۱۲ تا ۱۷ سال می‌پردازد. تحلیل‌ها نشان می‎دهند که در تمام برنامه‌ها، تعداد شخصیت مرد دانشمند از شخصیت‌های زن دانشمند زیاد‌تر و هم‌چنین حضور آن‌ها در صحنه‌ بیشتر بوده است. در درون ژانرها، شخصیت‌های مرد دانشمند در برنامه‌های‌کارتونی و درام بیشتر است، اما در برنامه‌های آموزشی این رویه حالت عکس دارد. شخصیت‌های مرد دانشمند بیشتر احتمال دارد که با ویژگی‌های مردانه‌ی استقلال و تسلط و نه با ویژگی ورزشی نشان داده شوند. شخصیت‌های زن دانشمند به احتمال زیاد بیشتر با صفات زنانه مانند وابستگی، نقش مراقبتی و نیز با رومانتیک بودن نشان داده شده‌اند. تفاوتی در تصاویر شخصیت‌های مذکر و مؤنث در نقش‌های علمی و حرفه‌ای، وضعیت تأهل و جایگاه و شأن پدر و مادر وجود ندارد.
آداس[۴۶] (۲۰۰۶) نیز در مقاله‌اش با عنوان “بازنمایی جنسیت در فیلم سرگیجه[۴۷] آلفرد هیچکاک[۴۸]” به این اثر پرداخته است. این مقاله نشان‌دهنده‌ی ابهام و پیچیدگی جنسیت است. نشانه‌شناسی فیلم بیان‌گر آن است که گر چه زنان برای مدت کوتاهی با قدرت و مستقل به تصویر کشیده می‌شوند، اما این انحراف از کلیشه‌های جنسیتی به سرعت بازسازی می‌گردد و منحرفان به عنوان خائنانی دیده می‌شوند که به منظور بازگرداندن آرامش و سلامت عقل مردان محکوم به مجازات هستند.
فلیکر[۴۹] (۲۰۰۳) در مقاله‌ای با عنوان “در فاصله‌ی مغزها و سینه‌ها - زنان دانشمند در فیلم‌های داستانی: به حاشیه راندن و سکسوالیزه‌ی شایستگی علمی” روی توصیف دانشمندان زن و پذیرش چنین توصیفاتی درون درک عمومی تمرکز می‌کند. پرسش این است که چگونه تصاویر مجسم شده و اهمیت‌شان، در ارتباط با واقعیت علمی در بستر اجتماعی گسترده‌تر، در طول زمان تغییر می‌یابند. در این بررسی، فیلم‌ها از تمام ژانرها مورد تحلیل قرار گرفته‌اند. با توجه به دو معیار: حضور حداقل یک زن دانشمند و در دسترس بودن فیلم‌ها در ویدیو رسانه‌ها، ۲۸ فیلم مورد تحلیل قرار گرفته‌اند و تغییرات در یک دوره‌ی زمانی ۷۰ ساله از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۹۷ سنجیده شده است. نتیجه مؤید این مطلب است که شخصیت زن دانشمند بیشتر یک کلیشه‌ی نقش زن را ارائه می‌دهد تا یک نقش شغلی. در توصیف شخصیت، کلیشه‌های جنسیتی کلیشه‌های حرفه‌ای را تحت پوشش دارند. در یک نگاه سطحی، به‌نظر می‌رسد تفاوت بین نقش زنان و مردان دانشمند در فیلم‌های سینمایی از سال ۱۹۹۰ از بین رفته است. دانشمندان زن قدرتمند، لایق، کاملاً مجرب و زنانه ظاهر می‌شوند. نمایش آن‌ها ترکیبی از یک شخص عقلانی و شهوانی است. با این وجود در پایان، شخصیت‌های مؤنث وابسته به شخصیت‌های مذکر باقی می‌مانند و در پشت همکاران مرد قرار می‌گیرند.
گیلمارتین[۵۰] و براون[۵۱] (۱۹۹۸) در کار تحقیقی خود با عنوان “بازنمایی زنان در کاریکاتورهای کنفرانس جهانی در مورد زنان در سال ۱۹۹۵” به تجزیه و تحلیل ۴۸ کاریکاتور هیئت‌های تحریریه درباره‌ی کنفرانس جهانی زنان در پکن در سال ۱۹۹۵ پرداخته‌اند. تحلیل‌ها به این پرسش می‌پردازد که اولاً کاریکاتوریست‌های سیاسی، چگونه مسائل و نتایج این کنفرانس را نشان داده‌اند و دوماً چگونه زنان و مردان حاضر در این کنفرانس را به­ طور فردی و در ارتباط با یکدیگر توصیف کرده‌اند. یافته‌های به‌دست آمده درون چارچوب مفهومی “فنای‌نمادین” زنان قرار گرفته است. نتایج به‌وضوح نشان می‌دهند که کاریکاتوریست‌ها اهداف و مسائل کنفرانس را نادیده می‌گیرند و در عوض بر پیشینه‌ حقوق بشر چین تمرکز می‌کنند و از طریق این رویداد که مربوط به زنان است به رویداد حقوق بشر می‌پردازند. در این کاریکاتورها، شرکت‌کنندگان در کنفرانس، به عنوان قربانیان بدون‌ قدرت نشان داده شده‌اند که در مقابل چهره‌های مقتدر مردانه قرار دارند. کاریکاتوریست‌های سیاسی با نادیده گرفتن اهداف سیاسی و دستاوردهای این کنفرانس و بی اهمیت ساختن شرکت‌کنندگان به عنوان افراد ضعیف و بی فایده، به فنای نمادین زنان کمک کرده‌اند.
۲-۴- نقد و بررسی تحقیقات پیشین
به طور کلی در بررسی بازنمایی زن در رسانه سه رویکرد اصلی وجود داشته است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 11:12:00 ق.ظ ]




 

پایان نامه - مقاله - پروژه

مباحث مرتبط بافقر نقشICT مزیت نسبی ICT نسبت به سایر روش های سنتی
سوء تغذیه،کمبود بهداشت و آب آشامیدنی سالم اطلاعات ارائه خدمات بهداشتی را بهبود می­بخشد ولی برای سوء تغذیه و آب آشامیدنی سالم اثر بخشی کمتری دارد. ICT در زمینه­هایی نظیر اطلاعات دارویی و سیستم مراقبت بهداشتی الکترونیکی و آموزش­های بهداشتی مفید می­باشد.
کمبود مهارت و پایین بودن تحصیلات آموزش یا تحصیل از راه دور از طریق ICT و استفاده از وب برای بهبود محتوای آموزشی ICT می ­تواند مکمل منابع آموزشی سنتی باشد
کمبوداطلاعات ارائه اطلاعات بازار، شرایط بازار کار و فرصتهای دیگر کسب درآمد ICT می ­تواند از طریق ابزاری مثل اینترنت مکمل منابع سنتی نظیر رادیو باشد.
ناکارایی دولت و دموکراسی کارایی بیشتر دولت، ارتباط متقابل بیشتر ملت و دولت ارائه خدمات دولت الکترونیک
پایین بودن مشارکت و سرمایه اجتماعی دسترسی به پست الکترونیکی، دسترسی به سایتهای خبری و شرکت در مباحث و اجتماعات مجازی ICT می ­تواند مکمل ابزارهای سنتی نظیر روزنامه­ها باشد.

مأخذ: کویبریا و شانگ[۲۰](۲۰۰۱)
۲-۲-۴- عوامل تعیین­کننده فقر
در این بخش عوامل مؤثر بر فقر در سطح خرد مورد بررسی قرار گرفته و تأثیر سرمایه انسانی و سایر ویژگی­های جمعیتی و اقتصادی شامل جنسیت، سن، وضعیت تأهل سرپرست خانوار و بعد خانوار در کنار سایر متغیرهای اقتصادی نظیر نوع شغل و منبع درآمد خانوار و تعداد شاغلین در خانوار بر فقر مورد تجزیه و تحلیل قرار می­گیرد.

 

    • سرمایه انسانی

 

سرمایه انسانی انباره­ای از دانش است که به صورت غیرفیزیکی در نیروی کار نهفته شده است. این سرمایه، مجموعه ­ای از مهارتها و توانایی­های فردی را شامل می­ شود که فرد در بازار کار آنها را به همراه دارد و از طریق کارایی و بهره‌وری به ظرفیت بالقوه درآمدزایی خانوار می‌افزاید و موجب کاهش احتمال فقر می­ شود. مفهوم سرمایه انسانی اشاره به این حقیقت دارد که انسان با تحصیلات، آموزش و یادگیری فعالیت­هایی که درآمدش را در آینده افزایش می­دهد، سرمایه ­گذاری می­ کند. لذا ایده اصلی نظریه سرمایه انسانی این است که هزینه­هایی که افراد از راه های مختلف برای افزایش کارایی خود مصرف می­ کنند در جهت بازدهی مادی و غیرمادی آینده می­باشد که از این طریق موجب افزایش سطح رفاه خود و همچنین بهبود ظرفیت تولیدی افراد و جامعه می­گردد (بالازاده، ۱۳۸۵).
سن[۲۱] اعتقاد دارد آموزش در نحوه برخورد اشخاص، شایستگی ذاتی، گرایش­های رفتاری و فرصت­های بدست آمده آنها تأثیر می­ گذارد و از طریق آموزش نه تنها اشخاص قادر خواهند بود به مقدار بیشتری از درآمد مالی برسند بلکه آموزش روی تصمیمات و نحوه رفتار آنها تأثیرگذار است که احتمال کسب موفقیت را در بدست آوردن نیازهای اولیه افزایش می­دهد. هر دو این کارکردها موجب می­ شود که افراد فقیر از مواجهه با شرایط به وجود آورنده فقر فرار کنند (محمدزاده و همکاران، ۱۳۹۱).
بکر[۲۲] نشان داد که سرمایه انسانی نه تنها از طریق تراکم و انباشت سرمایه آموزشی، بلکه از راه­های بی­شمار دیگری بدست می ­آید. وی در سالهای ۱۹۶۰و۱۹۷۰ به مطالعاتی در مورد اثرات سرمایه ­گذاری آموزشی بر سطح و توزیع درآمدهای افراد در طی دوران زندگی پرداخت. او در تحقیق خود مفهوم سرمایه انسانی و آموزش و تعلیم مهارت ­ها را شکلی از سرمایه ­گذاری به حساب آورد که موجب سودآوری به صورت درآمد بیشتر می­ شود.
شولتز[۲۳] از اقتصاددانان معاصری است که از دهه ۱۹۵۰ به بعد مطالعات متعددی در زمینه سرمایه انسانی پرداخته است. وی که برنده جایزه نوبل به لحاظ ادامه تحقیق درباره اقتصاد آموزش و پرورش و سرمایه انسانی می­باشد و به پدر تئوری سرمایه انسانی معروف گشته است، اظهار می­دارد که تحصیل علم و دانش چه از طریق آموزش رسمی و چه از طریق آموزش ضمن خدمت، سرمایه ­گذاری در انسان قلمداد می­ شود. به نظر او توانایی­های اکتسابی انسان مهم­ترین منبع رشد برای توسعه اقتصادی سالهای اخیر به حساب می ­آید (جاویدی، ۱۳۸۷).

 

    • ویژگی­های جمعیتی و اقتصادی

 

ویژگی­های جمعیتی و اقتصادی خانوارها از جمله عواملی هستند که بر میزان فقر خانوارها مؤثر می­باشند. متغیرهای جمعیتی نظیر وضعیت تأهل سرپرست خانوار، سن و بعد خانوار در کنار سایر متغیرهای اقتصادی نظیر نوع شغل و منبع درآمد خانوار از جمله مواردی هستند که بر فقر خانوارها مؤثر می­باشند.
همسردار بودن سرپرست خانوار نیز از نظر مهیا نمودن محیطی آرام بخش برای زندگی و افزایش بهره­وری از طریق افزایش تمرکز بر مسائل شغلی می ­تواند بر افزایش درآمد و کاهش فقر مؤثر باشد. همچنین افزایش نسبت تعداد شاغلان در خانوار از طریق کاهش بار تکفل و افزایش مجاری درآمدی می ­تواند بر سطح زندگی خانوارهای شهری و روستایی تأثیرگذار بوده و احتمال فقیر بودن خانوارها را کاهش دهد.
نوع شغل خانوارها مبنی بر اشتغال در بخش صنعت، کشاورزی و خدمات و منبع درآمد خانوارها مبنی بر اینکه درآمد خانوارها از محل حقوق­بگیر بخش دولتی یا خصوصی باشد یا از محل شغل آزاد کشاورزی یا شغل آزاد غیرکشاورزی باشد می ­تواند از طریق میزان بهره­وری یا میزان درآمد هر بخش بر فقر خانوارها تأثیرگذار باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




مدل عمومی روش کارت امتیازی متوازن نشان می دهد که چشم انداز و استراتژی، هسته ی مرکزی این روش ارزیابی را تشکیل می دهند، با بهره گرفتن از این چارچوب روش ارزیابی متوازن، چشم انداز و استراتژی سازمان را به اهداف کلی، شاخص های مرتبط، اهداف کمی و برنامه ها و ابتکارات اجرایی جهت تحقق آنها ترجمه می کند. طبق گفته نیون اهداف عملکردی، بیانیه های مختصر و در عین حال دقیقی هستند که اقدامات مشخصی را که انجام آنها لازمه اجرای موفقیت آمیز استراتژی است، تشریح می کنند. سنجه های عملکردی نیز ابزارهایی هستند که به منظور حصول اطمینان از تحقق اهداف و حرکت در جهت اجرای موفقیت آمیز استراتژی مورد استفاده قرار می گیرند. نتایج به دست آمده از اندازه گیری این سنجه ها موجب شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمان می شود و فرصت های بهبود مناسبی را فراهم می آورد. این روش کلیه جنبه های مالی و غیر مالی عملکرد یک سازمان را تحت پوشش قرار داده و توازنی بین اندازه های مربوط به خروجی عملکرد مربوط به گذشته و محرک های عملکرد آینده ایجاد می کند.از زمان معرفی این روش، بسیاری از شرکت ها آن را به عنوان زیربنای سیستم مدیریت استراتژیک پذیرفته اند. این روش به مدیران کمک کرده است تا بر اساس محصولات و خدمات ارزش افزون تر، کسب و کارشان را در جهت فرصت های رشد و به دور از کاهش هزینه ساده، با استراتژی های جدید تنظیم کنند. در واقع، شرکت های موفق برای ارزیابی عملکرد خود فقط به شاخص های مالی متکی نیستند بلکه عملکرد خود را از سه منظر دیگر روش امتیاز متوازن یعنی مشتری، فرآیندهای داخلی و یادگیری و رشد نیز مورد ارزیابی قرار می دهند.در واقع کارت امتیازی متوازن یک معیار سنجش مدیریتی و یک سیستم مدیریت استراتژیک است که جانشین شاخص های ارزیابی مالی نگردیده است، بلکه در جهت تکمیل آن مطرح شده است. این روش، کاستی های سیستم های مدیریت سنتی نظیر عدم توانایی در مرتبط ساختن استراتژی های بلند مدت سازمان با اقدامات کوتاه مدت را آشکار می سازد، زیرا سیستم های عملیات و مدیریت بسیاری از شرکت ها حول محور شاخص ها و اهداف مالی بنا شده است که ارتباط کمی با پیشرفت شرکت ها در جهت نیل به اهداف بلند مدت و راهبردی آنها دارد.بنابراین، تاکید اغلب شرکت ها بر شاخص های کوتاه مدت مالی، بین تدوین و اجرای استراتژی فاصله ایجاد می کند، این در حالی است که رقابت جهانی امروز نیازمند آن است که اندازه های غیر مالی از جمله کیفیت، بهره وری و انعطاف پذیری هم مد نظر قرار گیرند. رویکرد ارزیابی متوازن در ارزیابی عملکرد سازمان ها از طریق تفسیر و تبدیل استراتژی ها به اهداف و معیارهای عملکرد به عملیاتی شدن استراتژی ها می انجامد. در سازمان یکپارچگی ایجاد کرده و به عنوان عاملی برای حمایت از پیاده سازی همزمان برنامه هایی چون بهبود کیفیت، مهندسی مجدد، طراحی فرایند و ارائه خدمات بهتر به مشتریان عمل می کند و نوع، نحوه و میزان فعالیت های افرا در راستای دستیابی سازمان به اهداف تصریح شده در استراتژی ها و ماموریت های آن را مشخص می کند. دلیل انتخاب نام روش ارزیابی متوازن آن است که این روش شامل مجموعه ای از مقیاس ها است و یک تعادل و توازن میان اهداف بلند مدت و کوتاه مدت، میان مقیاس های مای و غیر مالی، میان شاخص های رهبر و پیرو و میان چشم اندازی های عملکرد داخلی و خارجی برقرار می کند و بر حفظ روابط علت و معلولی میان آن ها تاکید می کند. در واقع کارت امتیازی متوازن یک تکنیک مدیریتی است که به مدیران سازمان کمک می کند تا فعالیت ها و روند رو به رشد یا رو به افول سازمان را از زوایای مختلف بررسی کنند. روش موفق در به کار گیری کارت امتیازی متوازن استفاده از BSCبه عنوان ابزاری برای طراحی شاخص های ارزیابی عملکرد و سپس سنجش شاخص ها در بازه های زمانی مناسب و مورد نظر از چهار دیدگاه مشتری، درون سازمانی، رشد و نوآوری و مالی می باشد.اندازه گیری کارایی به خاطر اهمیت آنها در ارزیابی عملکرد یک شرکت یا سازمان همواره مورد توجه محققین قرار داشته است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۷۲
کارت امتیازی متوان، تکنیکی است که به طور گسترده برای اندازه گیری میزان عملکرد یک سازمان مورد استفاده قرار می گیرد. روبرت کاپلان و دیوید نورتون در سل ۱۹۹۲ با چاپ مقاله ای تحت عنوان “سنجه هایی که محرکه های عملکردند” کارت امتیازی متوازن را به عنوان ابزار مدیریتی نوین برای ارزیابی عملکرد معرفی کردند. هم چنین آن ها در سال های ۱۹۹۳، ۱۹۹۴ و ۱۹۹۶ با چاپ سه مقاله دیگر، کارت امتیازی متوازن را به عنوان ابزاری برای تدوین استراتژی ها، تسری آن ها در سازمان و کنترل مدیریت توسعه داده اند. امروزه کارت امتیازی متوازن به عنوان یکی از ۱۵ ابزار مدیریتی پر کاربرد، کم خطا و موثر بین مدیران شرکت های مختلف در ۲۲ کشور دنیا شناخته شده است.روش کارت امتیازی متوازن در واقع در جستجوی پاسخ به سوالات زیر است:

 

    1. برای دست یابی به چشم اندازسازمان، باید چگونه در نظر مشتریان جلوه کنیم؟

 

    1. برای ایجاد رضایتمندی در سهام داران و مشتریان، فرایند های کسب و کار سازمان باید به چه نحوی عمل کند؟

 

    1. سازمان برای دست یابی به چشم انداز خود، چگونه می تواند قابلیت خلق ارزش را در خود ایجاد کرده، رشد داده و حفظ کند؟

 

    1. برای کسب موفقیت مالی، چگونه باید در نظر سهام داران جلوه کنیم؟

 

علاوه بر این کارت امتیازی متوازن، ش
اخص ها و اندازه های مالی و غیر مالی را به عنوان یک زبان مشترک در جهت کمک به همسویی بیشتر مدیریت ارشد و کارکنان به سمت چشم انداز سازمان، نشان می دهد.کارت امتیازی متوازن می تواند برای ارتباط چشم انداز سازمان با اهداف و همچنین ترجمه استراتژی ها به عمل به کار گرفته شود
.
۲-۲-۴-۲ ابعاد کارت امتیازی متوازن
همانگونه که عنوان شد مدل کارت امتیازی متوازن معمولا چهار حوزه کلان را در بر می گیرد که عبارتند از: عملکرد مالی، مشتریان و ارباب رجوع، فرایند های داخلی و رشد و یادگیری. هر یک از این ابعاد به دو تا پنج شاخص تقسیم می شوند. تصویر ساده ای از این ابعاد در شکل ۲-۱ نشان داده شده است.
۷۴
شکل۲-۱۰- ابعاد کارت امتیازی متوازن
بعد مالی[۲۱]: در بعد مالی؛ توجه به شیوه هزینه کردن منابع مالی سازمان معطوف است، هر چند مدل امتیازات متوازن در هر دو بخش خصوصی و دولتی به کار گرفته شده است، اما باید توجه داشت که در حیطه دولت بعد مالی متفاوت با بخش خصوصی است. بخش خصوصی با فعالیت کاملا تجاری اهداف بلند مدتی را برای بعد مالی به تصویر می کشد تا با بهره گرفتن از این منبع به حداکثر سود و درآمد دست یابد، به عبارتی کارایی هزینه های انجام شده مدنظر قرار می گیرد اما، تصور اهداف بلند مدت مالی برای بخش دولتی کمتر امکان پذیر است، زیرا با اهداف متعدد و بعضاٌ متناقض رو به رو شده و در نتیجه در بسیاری از موارد؛ اثر بخشی هزینه ها و جلب رضایت مشتریان و شهروندان موجب بی توجهی به تخصیص و هزینه نمودن کارآمد منابع مالی می شود. ارزیابی متوازن وجه مالی و حداکثر کردن سود را به عنوان هدف نهایی یک بنگاه اقتصادی در نظر می گیرد. منظور از معیارهای مالی آن دسته از معیارهایی هستند که از دید سهامداران و به طور کلی ذی نفعان سازمان به عنوان معیار تعیین عملکرد مد نظر قرار می گیرند (کاپلان و نورتون ۱۹۹۶). در بعد مالی به شیوه های هزینه کردن منابع مالی سازمان توجه می شود که از طریق اندازه گیری میزان سود، جریان نقدینگی، بازگشت سرمایه صرف شده،ا رزش افزوده اقتصادی، بازده دارایی ها و نسبت های مالی به دست می آید.
۷۵
بعد مشتری[۲۲] در مدل امتیازات متوازن توجه به مشتری از اهمیت ویژه ای برخوردار است، جلب رضایت مشتری از طریق توزیع کارا و بهبود کیفیت کالاها به دست می آید.بخش خصوصی از طریق توزیع کارا و بهبود کیفیت جامع به سوی مشتری گرایی حرکت کرده است. البته باید توجه داشت که مشتریان شرکت ها و موئسسات خصوصی به دقت قابل تعریف بوده و طیف عمده آن ها در بیرون از سازمان به عنوان مصرف کنندگان کالا ها و خدمات سازمان یا عرضه کنندگان مواد اولیه آن هستند، در صورتی که مشتریان بخش عمومی به راحتی قابل تفکیک و تعریف نیستند. ذی نفعان، شهروندان، دولتمردان و کارکنان دولت از جمله کسانی هستند که به عنوان مشتری مطرح می باشند و هر کدام از این گروه ها دارای ترجیحات و انتظاراتی از سازمان می باشند. از این رو، در استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن باید طیف های مختلف مشتریان را مد نظر داشت. در استراتژی کسب و کار، چگونگی ایجاد تمایز یک سازمان از رقبایش جهت جذب، حفظ و تعمیق روبط با مشتریان مورد نظر اهمیت بسیاری دارد. در مدل کارت امتیازی متوازن، توجه به مشتری از اهمیت ویژه ای برخوردار است و به مواردی چون میزان رضایت مشتریان از محصولات، توجه و رسیدگی به شکایات، تحویل به موقع حصولات به مشتریان و کاهش شکایات آنان اشاره می کند.
۷۶
بعد فرایند داخلی کسب و کار[۲۳]: بعد سوم در مدل کارت امتیازی متوازن، توجه به فرایند های داخلی سازمان است که موجب تقویت دو بعد قبلی می شود. برای حصول به هدف و جلب رضایت مشتری، سازمان باید نقاط استراتژیک را مشخص ساخته و فرآیندهایی که می توانند در آن ها بهترین باشند را شناسایی کنند، به عبارت دیگر سازمان از فرآیندهای مختلف تشکیل شده است که با توجه به اهداف سازمان، برخی از آن ها در اولویت قرار می گیرند. این فرایند ها همان هایی هستند که باید مورد شناسایی قرار گیرند. منظور آن دسته از معیار هایی هستند که باید برای ایجاد رضایت ذی نفعان و مشتریان،در فرایند های داخلی شرکت وجود داشته باشند.
بعد رشد و یادگیری[۲۴]: بعد رشد و یادگیری بر توانمندی کارکنان،کیفیت سیستم اطلاعاتی سازمان وچیدمان ابزار و تجهیزات آن برای دستیابی به اهداف می پردازد.منظور از این معیار، آن دسته اقداماتی است که باید در رشد و یادگیری و آموزش کارکنان به کار گرفته شود تا از این راه،وضعیت مطلوب از نظر ذی نفعان و مشتریان معیار رشد و یادگیری، بر توانمندی کارکنان،کیفیت تحقق پیدا کند. فرایند های بعد سوم زمانی موفق خواهند بود که سازمان دارای کارکنان ماهر و با انگیزه بوده و اطلاعات صحیح و به موقع ارائه دهند.
۲-۲-۴-۳ مزایا و معایب کارت امتیازی متوازن
در مورد کارت امتیازی متوازن مزایا و معایب زیادی برشمرده شده است که به تفصیل از زبان محققین مختلف در این بخش بیان می شود.به طور کلی مدل کارت امتیازی متوازن به عنوان رویکردی نوین برای ار
زیابی عملکرد سازمان ها با تاکید بر حوزه های چندگانه یاد شده، که دارای مزایایی است که در مدل های سنتی چندان مورد التفات قرار نگرفته اند.یکی از مزایای این مدل ارائه گزارش جامع و مختصر از عناصر اساسی و کلی سازمان است.همچنین این مدل قادر است تا استراتژی و رسالت سازمان را به اهداف قابل اندازه گیری و محسوس تبدیل نماید.مزایای دیگر این مدل که الوانی و همکارانش آن را بر شمرده اند به شرح زیر است
:
قابلیت انعطاف و سازگار با هر سازمان.
تمرکز بر تعداد معدودی معیار مهم و کنار گذاشتن اطلاعات غیر مرتبط.
تمرکز بر بازار و مشتری.
یادگیری و بکارگیری آسان مدل.
مدل امتیازات متوازن یکی از بهترین مدل های شناخته شده است که برای سنجش و مدیریت عملکرد در بخش دولتی کاربرد دارد.این مدل با تمرکز بر استراتژی های سازمان قادر به اندازه گیری بهره وری در محیط های بسیار پیچیده و سیاسی دولتی است.
علاوه بر نقاط قوت ذکر شده، معایبی بر این مدل متصور است که برخی از آن ها عبارتند از:
مدل امتیازات متوازن تنها یک مدل مفهومی است و به راحتی قابل تبدیل به یک مدل اندازه گیری نمی باشد.
ارتباط متقابل میان حوزه ها به وضوح قابل مشاهده نیست.
یک رویکرد جامع به سازمان ندارد بلکه در چهر حوزه کلان به کار می آید.
تنها بر نتایج متمرکز است.
اساسا بر اندازه گیری عملکرد بالا به پایین متمرکز است.
نقش جامعه را در محیطی که سازمان در آن کار می کند در نظر نمی گیرد.
هانگ یی و همکاران مزایای استفاده از کارت امتیازی متوازن را در سه دسته طبقه بندی کرده اند:
ارتباطی و کار تیمی.
تعهد.
بازخورد و یادگیری.
کارت امتیازی متوازن مدیر ارشد را در روشن شدن چشم انداز، توسعه استراتژی، تعهد در کار گروهی و تعهد در ارتباط با مشتری در طول یک سازمان کمک می کند."پانها و پروچنیک” در سال ۲۰۰۶ طی یک نظر سنجی که نتایج آن در زیر ارائه شده است به بررسی معایب کارت امتیازی متوازن از دید مدیران پرداخته است. این نتایج به خصوص در سازمان های خصوصی صادق بوده اند.
منتقدین بر این باورند که با اینکه احتمال و امکان اضافه شدن ابعاد جدید به ابعاد چهار گانه کارت امتیازی متوازن توسط کاپلان و نورتون مد نظر قرار گرفته اما متدی برای چگونگی اجرای این ابعاد جدیدی به صورت واضح و روشن بیان نشده است.
آنها به این نکته اشاره داشتند که روابط علی بین شاخص های عملکردی خطی هستند و به حقایق ساده اشاره دارند.به عبارت دیگر نتایج دوره ای بازخوردها (که هر فعالیت را تحت تاثیر قرار می دهد و توسط فعالیت های دیگر تاثیر می گیرد)، و وجود فضاهای زمانی در میان شاخص های علت و معلول ئر نظر گرفته نشده است.
اینکه گزارشات و نتایج بررسی ها نشان می دهد که معیارهای مالی همچنان بر معیارهای غیر مالی در اجرای کارت امتیازی متوازن ارجحیت دارند.
“چوان- یی چانگ” در مقاله ای اشاره کرده است که با وجود اینکه کارت امتیازی متوازن در محافل دانشگاهی و اجرایی به میزان زیادی مورد پذیرش قرار گرفته است اما محدودیت های عمده ای نیز بر آن وارد شده است:
کارت امتیازی متوازن فقط رویکردی بالا به پایین است.
رابطه میان تیم مدیریت ارشد و کارکنان محدود شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




۴۲۰۹

 

۱۱۸۸

 

 

 

طبس

 

۲۵۲۴

 

۲۰۲۰

 

۴۴۴۷

 

۱۳۳۵

 

 

 

السنترو

 

۳۵۲۴

 

۱۷۰۸

 

۵۰۸۳

 

۱۱۸۸

 

 

 

شکل (۴-۱) نمودار بیشترین برش پایه جهت طولی (تحت زلزله منجیل)
شکل (۴-۲) نمودار بیشترین برش پایه جهت عرضی (تحت زلزله منجیل)
شکل (۴-۳) نمودارخطی بیشترین برش پایه (تحت زلزله منجیل)
شکل (۴-۴) نمودار بیشترین برش پایه جهت طولی (تحت زلزله طبس)
شکل (۴-۵) نمودار بیشترین برش پایه جهت عرضی (تحت زلزله طبس)
شکل (۴-۶) نمودارخطی بیشترین برش پایه (تحت زلزله طبس)
شکل (۴-۷) نمودار بیشترین برش پایه جهت طولی (تحت زلزله السنترو)
شکل (۴-۸) نمودار بیشترین برش پایه جهت عرضی (تحت زلزله السنترو)
شکل (۴-۹) نمودارخطی بیشترین برش پایه (تحت زلزله السنترو)
۴-۲-۲- مقایسه بیشترین برش کوله
در این قسمت پس از تحریک دو جهته ( بدون در نظر گرفتن مؤلفه قائم) پل های مورب جداسازی شده و بدون جداساز، بیشترین برش ایجاد شده در کوله ها در جهات طولی و عرضی پل های مورب تحت زلزله های منجیل، طبس و السنترو استخراج گردیده که در جدول (۴-۲) آورده شده است. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد بیشترین برش کوله پل در حالت جداسازی شده نسبت به حالت بدون جداساز، کاهش قابل ملاحظه ای داشته است. این مطلب برای هر دو جهت طولی و عرضی صادق است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
با افزایش زاویه تورب پل، بیشترین برش کوله در هر دو حالت بدون جداساز و جداسازی شده رو به افزایش می باشد. همچنین با افزایش زاویه تورب ، شیب افزایش برش کوله در حالت پل جداسازی شده نسبت به حالت بدون جداساز بیشتر می باشد. به عبارتی دیگر با افزایش زاویه تورب اختلاف برش کوله در حالت بدون جداساز و جداسازی شده بیشتر می شود. (تاثیر جداسازی در پل ها با زوایای تورب بیشتر از ۳۰ درجه محسوس تر می باشد).
در حالت پل های بدون جداساز با افزایش زاویه تورب از ۳۰ تا ۵۰ درجه ، برش کوله نسبت به زوایای تورب پایین تر با شیب بیشتری افزایش می یابد. البته افزایش این شیب بسته به نوع زلزله اعمالی متفاوت می باشد. نتایج ذکر شده براساس شکل های (۴-۱۰) تا (۴-۱۸) بدست آمده است.
جدول (۴-۲) نتایج تحلیل دو جهته (دو مؤلفه ای) پل های جداسازی شده و پل های بدون جداساز (بیشترین برش کوله)

 

 

زاویه تورب
(درجه)

 

زلزله

 

جهت طولی پل

 

جهت عرضی پل

 

 

 

جداسازی نشده (ton)

 

جداسازی شده (ton)

 

جداسازی نشده (ton)

 

جداسازی شده (ton)

 

 

 

۰

 

منجیل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:10:00 ق.ظ ]




 

نوع نام موقعیت
کلیسا خراسان شمالی اسپاخو
طاطاوس، ،سرکیس تهران
وانک اصفهان
ارامنه، شمعون غیور فارس
کانتور، ارامنه قزوین
مسروپ مقدس، امانوئل مرکزی
مسیح مقدس، جزیره خارک بوشهر
مریم مقدس اردبیل
گریگوری، آنجلی همدان
کلیسای آبادان خوزستان
سنت استپاتوس، مریم مقدس آذربایجان شرقی
کلیسای سنندج کردستان
قلب مقدس کرمانشاه
تادئوس(قره کلیسا) آذربایجان غربی

مأخذ: سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، ۱۳۹۰٫
۳-۳-زیارتگاه ها و اماکن مقدسه در ایران
بر اساس اعلام سازمان اوقاف و امور خیریه بیش از ۸۰۰۰ امام زاده درایران وجود داردکه از میان آن ها ۵۰۰ مورد بیش از سایرین مورد توجه عموم مردم قرار دارد یا اینکه مردم آن ها را بیشتر می شناسند. هم چنین بنابر آمار های موجود، استان فارس بیشترین تعداد امام زاده را به خود اختصاص داده است. بر اساس مستندات تاریخی، چند دلیل مهم در هجرت امام زاده ها به ایران موثر بوده است. یکی از مهم ترین این دلایل حکومت علویان در طبرستان بوده است و به همین سبب، تعداد بقاع متبرکه در استان مازندران و استان های که در مسیر حرکت به این استان بوده اند به نسبت سایر استان ها بالاتر است.
دلایل مهم دیگر مهاجرت امام زادگان به ایران، به ولایتعهدی امام رضا(ع) و سکونت ایشان در طوس بر می گردد. این مهاجرت به نوعی نقطه عطف مهاجرت فرزندان و نوادگان امام موسی کاظم(ع) به ایران محسوب می شود و مسیر طوس نیز یکی از مهم ترین اماکنی است که همواره محل تردد امام زادگان بوده است. یک دسته دیگر از امام زادگان نیز به سبب ستم های حکام بنی امیه و بنی عباس در دوران مختلف به ایران سفر کرده اند تا هم بتوانند از دست حاکمان ظالم رهایی یابند و هم مبارزات سیاسی خود را به دور از پایتخت حکام و با همکاری ایرانیان که به عشق و ارادت به سادات و علویان اشتهار داشته اند، دنبال کنند. در هر صورت با گذشت زمان، امام زاده ها و قبور سادات به بخش مهمی از فرهنگ اسلامی – ایرانی تبدیل شده و هم اکنون مزار آنان، مهم ترین مرکز تجمعات اجتماعی ایرانیان و بازتولید مراسم مذهبی و آئینی است. به عنوان نمونه برگزاری مراسم قالیشویان در مشهد اردهال در مهرماه هر سال به یکی از مهم ترین سنت های آئینی ایران تبدیل شده است یا آیین علم واچینی امام زاده محمد و هادی معروف به شاه شهیدان از دیگر مراسمی است که همه ساله بسیاری از افراد بومی و غیر بومی را به سمت خود جذب می کند.
مهمترین مکان های زیارتی در کشورمان عبارتند از:
۱٫حرم امام رضا(ع)
در سال های آغازین به خاک سپاری پیکر پاک امام، حرم مطهر به صورت بنایی ساده با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود؛ چنان که بقعه مطهر، تنها یک در ورودی ساده در پیش روی مبارک داشت و دارای تزیین هایی مختصر به سبک آن زمان بود. صفه های اضلاع حرم به جز صفه پیش رو، به سوی خارج از خانه بسته بود و بر فراز بقعه، تنها قبه ای وجود داشت. در آن سال های دور، زمین های اطراف حرم مطهر، همه خالی از سکنه بود و نوغان که یکی از دو قصبه معروف و معتبر طوس بود، تنها آبادی مسکونی محسوب می شد. نظارت دقیق حکام جور ب حرکات و سکنات شیعیان، منع آن ها از توجه به مرقد امام(ع) و درک فیض و زیارت، موجب شد که سال ها سپری شود و بنایی در خور و شایسته مضجع شریف حضرتش احداث نشود.
سرنجام، سال های سخت و سنگین به کندی سپری شد. عنایات خدای تعالی نسبت به روضه رضوی موجب شد که در آن روزهای اولیه و جو خاص آن زمان، حرم مطهر از هر گونه آسیبی محفوظ بماند تا آنجا که به خاطر رأفت خاصه حضرت، به صورت بروز کرامات پی در پی و معجزات، گره از کار دردمندان و نیاز آوران گشود. کثرت و تداوم کرامات امام، موجب شد که توجه و اقبال مردم و حاکمان آن زمان به ویژه بیشتر اهالی خراسان و مناطق دیگر زیاد شود و به ساخت و مرمت و تذهیب و تزئین و حفظ و نگهداری آن بنای مقدس کنند. در طول قرن های مختلف،ذ رجال کشورهای اسلامی، حکام و امرای خراسان و مردان با اخلاص و علاقمند به مقام شامخ ولایت و امامت، با صرف مبالغی در تجدید و عظمت آن کوشیده اند و ضمن تزیین آن با ایجاد بناها و بجای گذاشتن آثار، این مکان شریف را از جلوه های کهن هنری دوران گذشته مملو کردند. روضه منوره که پیکر مقدس حضرت رضا(ع) در آن مدفون است. زیر گنبدی زرین و باشکوه قرار دارد و هسته مرکزی بناهای آستان قدس رضوی به شمار می آید.
مدرسه بالاسری که اکنون اثری از آن بر جای نمانده است، در حاشیه غربی بازار معروف زنجیر(یکی از بازارهای معتبر و اصلی مشهد بوده که از صحنه کهنه تا بازار بزرگ، به موازات مدرسه دودر، بالاسر، پریزاد و مسجد گوهرشاد ادامه داشته است) در ناحیه بالاسر حرم مطهر امام رضا(ع) قرار داشته و از شمال به صحن انقلاب اسلامی و از جنوب به مدرسه پریزاد، از شرق به بیوتات متبرکه رضوی و از غرب به بازار زنجیر محدود می شده است. این مدرسه که به علت قرار داشتن در ناحیه بالاسر حرم مطهر امام هشتم(ع) به” مدرسه بالاسر” مشهور بود، از کهن ترین مدارس علمیه مشهد بشمار می آید. تاریخ بنای نخستین و بانی آنبه روشنی مشخص نیست؛ اما برخی تاریخ نگاران مثل عبدالمجید مولوی، فریزر جهانگرد انگلیسی و ابن بطوطه معتقدند که بانی آن شاهرخ امیر تیمور است.
از آن جا که در سده هشتم قمری حرم مطهر چندان وسعتی نداشته شاید مدرسه ای که ابن بطوطه در سفرنامه خود از آن یاد می کند سال ها بعد توسط شاهرخ تعمیر و مرمت شده است و سپس به نام «مدرسه شاهرخی» مشهور شده است. با توجه به اهمیت مدرسه بالاسر، جلسه های علمی و دروس حوزوی در سطوح مختلف آموزشی در این مدرسه برگزار می شد و طلاب و دانشجویان علوم دینی از محضر استادان و عالمان بزرگ و برجسته ای چون میرزا عبدالجواد، حاج میرزا عبدالکریم، حاج سید علی علم الهدی بهره مند می شدند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تولیت آستان قدس رضوی با مطالعه و دقت در وقف نامه مدرسه و مشورت با صاحب نظران به این نتیجه رسیدند که زمین مدرسه به آستان قدس رضوی تعلق داشته و سپس به صورت مدرسه درآمده است. از این رو پس از تخریب مدرسه، دستور احداث رواق باشکوه و وسیعی در همان مکان را صادر کردند. این رواق در سه طبقه و با مساحت ۹۷۰۰ متر مربع، اکنون بزرگترین رواق حرم مطهر موسوم به دارالولایه است.
بنای حرم در طول تاریخ و به تدریج ساخته شد و گسترش یافت. در به وجود آمدن فضای کنونی حرم، مردان و زنانی بلند همت، در هر دوه ای از تاریخ ایران زمین، نقشی داشته اند که نام خود را تا ابد زیر نام حضرت رضا(ع) جاودانه کرده اند. هر کاشی و سنگی که بر دیوارهای حرم جای گرفته، نشان از عشق و ارادت مردمانی از این سرزمین به مولا و آقایشان حضرت رضا(ع) دارد. تاریخ موجود در کتیبه های حرم، از دوره سامانیان تا دوره قاجاریه را نشان می دهد. حقیقی که همه زائران دور و نزدیک حضرت رضا(ع) هم به آن معتقدند، این است که حرم از بعد از انقلاب به این طرف، چیز دیگری شده است؛ باشکوه تر و وسیع تر.
افزایش تصاعدی زائران، عدم گنجایش فضاهای باز و سرپوشیده حوزه حرم و رواق، عدم سهولت زیارت و آمد و رفت انبوه زائران و نظایر آن، آستان قدس رضوی را واداشت به راه های فکر کند که ضمن در نظر گرفتن مسائل اجتماعی، فرهنگی زیارتی و خدماتی، بهترین و آرام ترین فضاهای لازم برای زیارت و نیایش زائران فراهم شود. با عنایت تولویت آستان قدس رضوی، روند احداث فضاهای زیارتی، فرهنگی و خدماتی
پایان نامه
به سرعت افزایش یافت،به گونه ای که طی سال های اخیر،حجم عملیات اجرایی بالغ بر پنج برابر بناهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است.زیربنای اماکن در طول ۱۲ قرن،حدود ۱۲ هکتار بود،در صورتی که از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون به ۹۰هکتار رسیده است.احداث بناهای سرپوشیده وفضاهای باز جدید،همراه با توسعه وترمیم بناهای گذشته،از رویکردهای اصلی این ساخت و سازها بوده،ضمن این که آستان قدس رضوی در این سال ها از توسعه فضاهای فرهنگی هم قافل نمانده است.
با احتساب تلاش های اخیر، از آغاز پیدایش حرم تاکنون،۲۶ بنای سرپوشیده به نام رواق،۹ فضای باز به نام صحن و ۴مدخل ورودی به نام بست در اطراف مضجع شریف رضوی ساخته شده است.
مشهد، مقدس ترین شهرایران،((محل شهادت))هشتمین امام شیعیان و مهم ترین مکان مذهبی در ایران است و هر ساله بالغ بر ۱۲ تا ۲۰میلیون نفر از آن دیدن می کنند.
۲٫حرم حضرت معصومه(س)
حرم حضرت فاطمه معصومه (س) در شهر مقدس قم نیز یکی دیگر از مهم ترین اماکن گردشگری مذهبی در کشور محسوب می شود که همه ساله میلیون ها زائر به سوی آن می شتابند.حرم حضرت معصومه(س) از جهات مختلفی حائز اهمیت است؛از جمله این که براساس مستندات تاریخی،امام رضا(ع) تنها همین یک خواهر تنی را داشته که وی به عشق ملاقات برادر به سمت طوس می شتابد،اما پس از حمله دشمنان به کاروان وی و پس از رسیدن به شهر قم پس از چند هفته به سبب بیماری فوت می کند و در این شهر دفن می شود.هم چنین در تاریخ ثبت شده که حضرت فاطمه معصومه(س) چنان به برادرش امام علی بن موسی الرضا ارادت داشته که همواره خود را به نام برادر معرفی و می فرموده است:((فاطمه اخت الرضا))

 

    1. مسجد مقدس جمکران

 

این مسجد در نزدیکی شهر مقدس قم،در دامنه کوه دو برادران و در ابتدای جاده کاشان واقع شده وهمواره پذیرای زائرینی از نقاط مختلف ایران و جهان می باشد.مسجد مقدس جمکران در طول سالیان گذشته،مکرر مرمت وتجدید بنا گردیده است.معتقدند که این مکان مقدس،تحت توجهات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم(ارواحنا فداه) قرار دارد وآن حضرت از شیعیانشان خواسته اند که به این مکان مقدس روی آورند؛چرا که این مکان،دارای زمین شریفی است و حق تعالی آن را برگزیده است.

 

    1. حرم احمد بن موسی(ع) (معروف به شاهچراغ در شیراز)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:10:00 ق.ظ ]