این تعریف مبتنی بر نظریه ای است که طبق آن جامعه کل به دولت محدود نشده و مقصود جامعه بزرگ جهانی است. در این تعریف از جامعه[۱۵۴] به به معنای جامعه بزرگ جهانی نام برده شده که مفهوم دولت یکی از گروه های اجتماعی آن محسوب می شود. از نظرجامعه شناسانی چون “مارکس"، “دورکهایم” و دیگران جامعه از دولت گسترده تر است و شامل عرصه ای مستقل و شبکه ای فراگیر از روابط خاص و ساختارهای درونی آن است.[۱۵۵]
به بیان دیگر، در هر مورد که بتوان برای گروهی از مردم وجه جامع و جهت وحدتی اعتبار کرد اطلاق لفظ جامعه برآن گروه رواست چه گروه مردان متأهل یک ده چه گروه انسان هایی که تاکنون به وجود آمده و از میان رفته اند.[۱۵۶]
تعریف دیگر از جامعه همان معنای دولت[۱۵۷] است که به جنبه وحدت مکانی در تشکیل اجتماع اشاره دارد. بنابر تعریف دولت به تجمع افراد در یک جامعه، مهم ترین پیوند و مبنای این گروه و معنی اساسی این ارتباط، جمع بودن آنها در یک مکان است.[۱۵۸]
تعریف جامعه و عنوان کلی دولت به ارسطو نسبت داده شده است و گروهی از جامعه شناسان چون مونتسکیو طرفدار این نظریه اند. بر این اساس جامعه یعنی گروه سیاسی خاص که دارای دستگاهی سازمان یافته است و در رأس آن یک نظام سیاسی هدایت گروه را به عهده دارد.[۱۵۹]
جامعه به معنای دولت، یکی از انواع اجتماع است. به عبارتی اجتماع به زندگی گروهی مردم اشاره دارد صرف نظر از وحدت سیاسی حاکم برآنان. وجه مشترک تمام معانی ارائه شده از جامعه این است که هیچ جامعه ای بدون افکار و عقاید مشترک تحقق نمی یابد و اخلاق اجتماعی، پیوندی مشترک و ضروری در جامعه ایجاد می کند و دولت، تنها مظهری از تسلط و اقتدار یک گروه یا طبقه بر اقشار دیگر جامعه است.[۱۶۰]
باتوجه به توضیحات یاد شده رابطه اجتماعی ارتباطی است که بین دو فرد یا بیشتر در جامعه ای که قبلاً بر اساس اشتراکات شکل گرفته ایجاد می شود. این ارتباط می تواند در زمینه مسائل اقتصادی ، فرهنگی و… شکل بگیرد و عدالت اجتماعی در جهت کنترل و بهبود کیفیت این روابط شکل می گیرد.
شهید مطهری، عدالت را تقابل میان حقوق و تکالیف افراد می داند به این مفهوم که هر کس بهره و سهمی در جامعه دارد به آن برسد و تکالیف و رنج و زحمت افراد متناسب با حق و بهره آنها باشد، نه این که عده ای مکلف بوده و دیگران حق و بهره راببرند.[۱۶۱]
عدالت اجتماعی در یک تقسیم بندی کلی در سه شکل متجلی می شود؛ عدالت اداری، عدالت اقتصادی و عدالت قضایی که در ادامه مطالب، تعریفی از هر کدام ذکر می شو د:
عدالت اداری: اداره کننده جامعه باید کمالات و صفات افراد جامعه را مورد توجه قرار داده و با هرکس در خور او رفتار کند و هرگز میان کسانی که کرامات و کمالات انسانی شبیه به هم دارند، تبعیض قائل نشده و با همه یکسان برخورد کند و همه را مانند هم از بیت المال بهره مند سازد.[۱۶۲]
عدالت اقتصادی: مقصود این است که در معاملاتی که درجامعه انجام می گیرد طبق شاخص ویژه ای مساوات تقریبی برقرار باشد. مثلاً: نسبت کاری که نجار روی یک کمد انجام می دهد؛ شبیه نسبت کاریست که یک آهنگر روی یک زره جنگی انجام می دهد و لذا معاوضه و معادله میان آن دو عادلانه بوده و این نوع عدالت را معاملی می نامیم.
عدالت قضایی: این که افراد جامعه از حیث انسانیت و حقوق انسانی مساوی باشند، که در ظاهر، چنین است و هیچ گونه ملاحظه اعتباری و غیر ارزشی مورد توجه قرارنگیرد. عدالت بر این معنی متوقف بر احقاق حق تضییع شده است.[۱۶۳]
البته عده ای تقسیم های دیگری را برای عدالت برشمرده اند از جمله: عدالت درقانون گذاری، تقسیم امکانات کشور و عدالت در حقوق و مزایا و اخذ مالیت و… که با اندک تأمل می توان همه این موارد را به سه قسم اوّل عدالت (اداری، اقتصادی و قضایی) ارجاع داد.
در نظر عموم مردم، عدالت اجتماعی همان عدالت اقتصادی است. عده ای دلیل این دیدگاه عمومی را محک بودن عدالت اقتصادی در روابط اجتماع می دانند: عدالت اجتماعی مانند عدل دامنه گسترده ای دارد. در پرتو آن است که نیازهای روحی، فرهنگی و مادی مردم مرتفع می شود. اما ظهور و بروز و محک و ارزیابی آن عدالت اقتصادی است. اگر حاکم جامعه با اجرای سیاست های اقتصادی نیازهای مردم را تأمین کند، تأمین عدالت در سایر موارد نیز ممکن می شود و عدم تأمین این عدالت در واقع پشت پا زدن به نیازهای طبیعی و دیگر بستر های عدالت خواهی است. به همین دلیل است که در کلام پیشوایان دین به این قسم عدالت تأکید شده و کسانی هم که عدالت اجتماعی را همان عدالت اقتصادی خوانده اند، به اهمیت فوق العاده آن اشاره کرده اند.[۱۶۴]
در این نوشتار با توجه به اهمیت عدالت از نظر اقتصادی، بیشتر نکات ارائه شده در زمینه عوامل و موانع اجرای عدالت از جنبه روابط اقتصادی بحث شده؛ گرچه بررسی سایر زمینه ها از جمله عدالت اداری و قضایی نیز مغفول نمانده است.
آیات ناظر به عدالت اجتماعی
آیاتی که عموم مردم را به برپا داشتن عدالت در تمامی زمینه های زندگی اجتماعی دعوت نموده و آنان را از ظلم و ستم باز می دارد در بر دارنده دستورات الهی راجع به عدالت اجتماعی است. علاوه بر آیه ۲۵ حدید که در آن اجرای عدالت به عنوان هدف بعثت پیامبران الهی معرفی شده؛ آیه۹۰ سوره نحل، دعوت عمومی قرآن به اجرای عدالت در تمام زمینه ها و نهی از بی عدالتی است: « إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسَنِ وَ إِیتَاى ذِى الْقُرْبىَ وَ یَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ وَ الْبَغْىِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ »[۱۶۵]
آیاتی که ناظر به این عدالت قرآنی گسترده هستند، در موضوعات مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی، قضایی در این کتاب الهی قابل جستجو هستند.
عدالت اقتصادی
کلیه آیاتی که به بهبود روابط اقتصادی و ایجاد اعتماد و اطمینان در این زمینه بین مردم اشاره دارد، ناظر به عدالت اقتصادی هستند. بزرگترین آیه قرآن به لزوم مکتوب نمودن قراردادهای اقتصادی و شاهد گرفتن در این موارد اشاره می کند و شرایط نویسنده و شاهدان معاملات را تشریح می نماید: « یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبُ بِالْعَدْلِ » .[۱۶۶]
و در آیاتی تجارت را با رضایت را در معاملات تجویز نموده و مردم را از سوء استفاده نمودن از اموال دیگران منع نموده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَهً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لاتَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً»[۱۶۷]
عدالت قضایی
آیاتی که به لزوم قضاوت عادلانه در میان مردم و تلاش برای برقراری صلح و آشتی در میان آنان اشاره می کند. مهم ترین آیه این بخش آیه پنجاه و هشتم سوره نساء است که دستور می دهد امانت ها را به صاحبانشان برگردانید و هنگامی که میان به مردم قضاوت نشستید، عادلانه قضاوت نمایید.
« إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلىَ أَهْلِهَا وَ إِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکمُ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ سَمیِعَا بَصِیرًا »[۱۶۸]
آیاتی که از مسلمانان می خواهد در قضاوت رعایت عدالت را بنمایند و در این میان بین خانواده و نزدیکان نیز تفاوتی قائل نشوند و در صورت فقیر یا غنی بودن دو طرف دعوی به نفع هوای نفس خویش از حکم حق منحرف نگردند.[۱۶۹] و یا آیاتی که حدود و مجازات های لازم را در مورد صدمات و آزارهای احتمالی وارد بر دیگران بیان می کند تا مردم موظف به رعایت این حدود در قضاوت هایشان گردند و عدول کنندگان از حکم الهی را جزء ظالمان شمرده است،[۱۷۰]از قبیل آیات ناظر بر عدالت قضایی به شمار می آیند.
عدالت سیاسی
آیاتی که به رعایت عدالت بی طرفانه نسبت به تمام اعضای جامعه با گرایش های مختلف، حتی نسبت به غیر مسلمان و دشمنان اسلام تأکید می ورزد و پیوسته برای برقراری صلح و آشتی میان قبایال مختلف تلاش می نماید از جمله آیات ناظر به عدالت سیاسی هستند.
در سوره مبارکه مائده خداوند به مسلمانان هشدار می دهد مبادا دشمنی و کینه آنان که شما را از مسجد الحرام بیرون نمودند شما را به ظلم علیه ایشان وادارد.[۱۷۱] همچنین به مسلمانان امر شده، در موارد اختلاف بین خود و اهل کتاب بنابر آنچه خداوند نازل نموده بینشان داوری نموده و از گرایشات و هوای نفس ایشان پیروی ننمایید.[۱۷۲] در سوره ممتحنه خداوند در مورد اهل کتابی که در سرزمین های مسلمان زندگی می کنند و با مسلمین جنگی ننموده اند، به مسلمانان سفارش می نماید تا با رفتار نیکو در کنار ایشان زندگی نمایید و در مورد آنان عدالت را برپا دارید.[۱۷۳] و در سوره حجرات مسلمانان را امر نموده تا در صورت پیش آمدن اختلاف بین هر یک از قبایل و طائفه های مسلمان فوراً به دنبال ایجاد صلح میان آنان باشند و اگر یکی از آنان بر دیگری ظلم نمود با گروه ظالم مبارزه نمایید تا به راه راست باز گردند و سپس میان ایشان با عدالت، آشتی بر قرار نمایند.[۱۷۴]
علاوه بر موارد مذکور خداوند متعال در قرآن از عدالت خواهی تمجید نموده و به ستایش و حمایت از عدالت خواهان پرداخته است. در سوره نحل خداوند ضمن مقایسه دو فرد که یکی از آنان لال، برده و سربار مولایش است و هیچ خیری از او سر نمی زند با فرد دیگری که یه عدالت رفتار می نماید، این دو را یکسان نمی داند. طبق این آیه اجرای عدالت نشانه هدایت یافتگی و در مسیر مستقیم قرار گرفتن شمرده شده است.[۱۷۵]
در آیات دیگری بر پا کنندگان عدالت در مرتبه پیامبران قرار گرفته اند و به توبیخ قاتلان انبیاء(علیهم السّلام) و امر کنندگان به عدالت پرداخته شده و به آنان وعده عذاب دردناک جهنم داده شده است.[۱۷۶]
در منطق قرآن، خداوند عادل مطلق است و علاوه بر اثبات عدل الهی و نفی هرگونه ظلم از ساحت ربوبی پروردگار همه موجودات خلقت بر اساس نظم عادلانه جهانی گسترش یافته اند. بر اساس آیات قرآن اولین عادلان و منادیان اجرای عدالت انبیاء الهی(علیهم السّلام) بوده اند و اصلی ترین وظیفه هر پیامبری ایجاد جامعه ای عدالت محور بوده، آن گونه که عدالت نیاز اساسی بشر و محبوب دل ها قرارگیرد. در آیات قرآن در زمینه های مختلف رهنمودهایی برای اجرای عدالت در زمینه های مورد نیاز بشری وجود دارد و به دنبال آن مجاهدان عرصه عدالت درجامعه مورد ستایش خداوند متعال قرارگرفته اند.
۲-۳- عدالت از دیدگاه امام علی(علیه السّلام)
عدالت با نام امام علی(علیه السّلام) همراه گشته؛ حضرت علی(علیه السّلام) شهید عدالت، در دوران کوتاه حکومت خود مجاهدت فراوانی در راه به ثمر نشاندن بذر عدالت در جامعه انجام داد مجاهدتی که به شهات ایشان در این مسیر مقدس انجامید.
در نظر آن حضرت خداوند از ظلم نسبت به بندگان بری بوده و در بیان احکام الهی میان تمامی مخلوقات به عدالت رفتار می نماید.[۱۷۷] بنابراین عدل را یکی از اصلی ترین صفات الهی می داند و در ضمن خطبه های شیوایش در وصف خداوند پیوسته به وجود صفت عدل خداوند در حکم و قضاوت اشاره می نماید[۱۷۸]
ایشان ضمن برشمردن فضائل اعمال، امر به معروف و نهی از منکر را در برابر سایر امور خیر، از جمله جهاد در راه خدا همچون قطره ای از دریا می شمارد اما در ادامه کلام خویش، خاطر نشان می سازد؛ اظهار سخن حق در برابر حاکم ظالم برای اجرای عدالت از همه امور افضل است.[۱۷۹]
از نظر امام علی(علیه السّلام)، عدالت، پایه و اساس اجتماع است و مبنای زندگی عمومی و اساس مقررات اجتماعی است؛ اما جود و بخشش حالتی استثنائی و موقتی دارد و گستره آن شامل عده ای خاص می باشد و در صورت همه گیر شدن عدالت در اجتماع مردم از جود و بخشش بی نیاز می گردند. لذا در پاسخ به این سوأل که عدل یا بخشش، کدام برترند؟
فرمودند: عدالت، هر چیزى را در جاى خود مىنهد در حالى که بخشش آن را از جاى خود خارج مىسازد. عدالت، تدبیر عمومى مردم است در حالى که بخشش، گروه خاصّى را شامل می گردد ؛ پس عدالت شریف تر و برتر است.[۱۸۰]
آن حضرت در خطبه ۲۱۶ حقوق متقابل رهبری و مردم را بیان نموده وآن را بزرگترین حقوق دانسته، اصلاح رعیت و رهبر را به تبع یکدیگر می داند و روابط سالم بین مردم ورهبر را گوشزد نموده و یکی از مهم ترین امور برای برقراری عدالت را ادای حق رهبری از جانب مردم و رعایت حقوق مردم از جانب زمامدار می شمارد که سبب عزت یافتن حق، قوام دین و برقراری عدالت، برپایی سنت رسول الله، اصلاح روزگار، امیدواری مردم در تداوم حکومت و یأس دشمنان در آرزوهایش می گردد.[۱۸۱]
در مقابل، وجود بعضی صفات را مانع اجرای عدالت بر می شمارد و آنها را جزء زشت ترین صفات والی و مردم می داند. از جمله این صفات را علاقه به خودستایی و تملق پذیری، انتقاد ناپذیری و خود رأیی در زمامدار می داند و زشت ترین صفات رعیت را چاپلوسی، ظاهرسازی و مخفی کاری برای جلب رضایت زمامدار می داند.[۱۸۲]
همچنین در خلال نامه های خود به زمامداران، در مورد کوتاهی نمودن در امور مردم از جمله، تقسیم بیت المال به طور نامساوی و تعدی به مردم در زمان جمع آوری خراج هشدار می دهد.
مهم ترین اوامر ایشان در زمینه اجرای حقوق طبقات مختلف جامعه در نامه ۵۳ نهج البلاغه به مالک اشتر نخعی، ذکر شده است، نامه ای که به حق می توان آن را منشور حقوق بشر نامید. در این نامه ایشان خصوصیات و ویژگی های رفتاری مورد توجه را در تمامی اقشار جامعه از جمله: رهبر جامعه، قاضیان، کارگزارن دولتی، تجار و صاحبان حِرف مختلف، سربازان، نویسندگان و محرومان و مستضعفان جامعه را تشریح کرده و وظایف و حقوق هر صنف را تشریح نموده اند.
علاوه بر فرامین گسترده عدالت محور ایشان در ضمن خطبه و نامه های پرشور ایشان، اقدامات عملی آن حضرت در راستای اجرای عدالت اجتماعی را می توان چنین برشمرد: تقسیم بیت المال به طور مساوی بین عرب و عجم، بنده و آزاد، تأسیس بیت القصص برای جمع آوری شکایات عمومی مردم از مامداران، تعویض فرمانداران بر اساس گزارش های صادق و تشکیل بیت العدل برای رسیدگی به شکایات مردم و اجرای عدالت قضایی.[۱۸۳]
از بیانات ایشان در نهج البلاغه و گواهی تاریخ برمی آید که درطول حکومت ایشان در کوفه مردم به رفاه نسبی رسیده بودند و وضع معیشتی مطلوبی بر همه آنان حاکم شده بود، به نحوی که می توان حکومت ایشان را تنها حکومت موفق تاریخ در زمینه اجرای عدالت اجتماعی نامید. دستورات و اقدامات ایشان در زمینه ریشه کنی بی عدالتی در جامعه می تواند الگوی عملی حکومت ها در تمام ادوار زندگی بشر قرار گیرد از این رو بعضی از این موارد طی دو فصل آینده تحت عنوان عوامل و موانع اجرای عدالت اجتماعی در نهج البلاغه بررسی می شود.
فصل سوم:
عوامل
اجرای عدالت اجتماعی
از منظر
قرآن کریم
و
نهج البلاغه
[جمعه 1400-07-30] [ 08:28:00 ب.ظ ]
|