منابع
داده
داده‌های جدید
و ادراکی
مدل ذهنی
تغییر
اقدام
دانش
اطلاعات
داده
نمودار ۲-۱-۴: مدل بویسوت: روابط داده، اطلاعات و دانش: (ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵، ۵۰).
۲-۱-۱۵-۴ مدل نوناکا
این مدل توسط نوناکا و برای درک پویایی دانش در سازمان ارائه شده است. همان گونه که در نمودار(۲-۱-۵) مشاهده می‌شود این مدل از سه بخش تشکیل شده است:
پایان نامه - مقاله - پروژه
کیفیت و انرژی
مدل SECI
عنصرBaدانش
تعدیل کننده
ورودی
خروجی
عنصر Ka
نمودار ۲-۱-۵: مدل فرآیندی مدیریت دانش: (نوناکا، ۱۹۹۵، ۹۰).
جدول ۲-۱-۴: مدل SECI: تعامل دانش نهفته و دانش صریح

منبع: (نوناکا، ۱۹۹۵، ۹۱).
در ذیل عناصر سه‌گانه این مدل، مورد بررسی قرار می‌گیرد:
* مدلSECI[9]: در این مدل، دانش از طریق تعامل بین دانش نهفته و دانش صریح ایجاد می‌شود. نوناکا، تعامل این دو نوع دانش را فرایند تغییر و تبدیل دانش می‌نامد (جعفری مقدم، ۱۳۸۳، ۸۸). رابطه بین این دو نوع دانش در جدول (۲-۱-۴) ارائه شده است. همان طور که در جدول نیز ملاحظه می‌شود، از تعامل دانش صریح و دانش نهفته، چهار فرایند حاصل می‌شود که این فرآیندها عبارتند از:
جامعه­پذیریجامعه­پذیری هنگامی اتفاق می‌افتد که دانش نهفته در ذهن خود را به دانش نهفته در ذهن دیگری منتقل کنیم. در جامعه­پذیری، رابطه‌ای نزدیک میان دو فرد به وجود می‌آید که ضمن آن، دانش نهفته در اذهان آن دو به یکدیگر افزوده می‌شود و دانش نهفته غنی‌تری از طریق مشارکت ذهنی در آنان به وجود می‌آید (الوانی، ۱۳۸۲، ۱۴). تعالیم استاد – شاگردی، شرکت در سمینارها و کنفرانس‌ها و تشکیل تیم‌های کاری را می‌توان به عنوان نمونه‌هایی از فرایند جامعه­پذیری به شمار آورد. به دانشی که از طریق تبادل دو دانش نهفته حاصل می‌شود، دانش همدلی نیز می‌گویند (نوناکا، ۱۹۹۵، ۹۰).
برونی­سازیبرونی­سازی فرایند تبدیل دانش نهفته به دانش صریح است. در این مرحله، دانش غیر مکتوب و ذهنی به دانش مکتوب و مدون تبدیل می‌شود. در این حال می‌توان گفت که در این فرایند دانش‌های جدیدی حاصل می‌شود که برای همه، قابل استفاده است (نوناکا، ۱۹۹۵، ۹۱). نوشتن یک مقاله، یا مستندسازی تجربیات مدیران و کارکنان را می‌توان به عنوان نمونه‌هایی از فرایند برونی­سازی دانش قلمداد کرد (جعفری مقدم، ۱۳۸۳، ۹۰). نوناکا از این نوع دانش، تحت عنوان دانش مفهومی نیز یاد کرده است.
ترکیبترکیب، زمانی اتفاق می‌افتد که بین دو نوع دانش صریح، تبادل صورت گیرد. در این فرایند متون علمی، پایگاه‌های اطلاعاتی و بانک‌های آماری که در زمره دانش‌هایصریح قرار داند، توسعه می‌یابند. این نوع تبادل دانش موجب تکامل و افزایش دانش صریح می‌شود.
درونی­سازیدرونی­سازی، حاصل تبدیل دانش صریح به دانش نهفته است. در اینجا افراد با خلاقیت‌های ذهنی خود از نظریات صریح آموخته شده دانش‌های جدیدی ایجاد می‌کنند که گرچه به آسانی قابل انتقال به دیگران نیست، اما در عملکردهای آنان منعکس می‌شود (الوانی، ۱۳۸۲، ۱۳).
در مدل SECI این نکته حائز اهمیت است که فرایند تبادل بین دانش صریح و دانش نهفته به صورت دایره‌ای نیست بلکه به شکل مارپیچ است. تکرار چرخش‌ها، مقیاس مارپیچ را بزرگ‌ترمی‌کند و این به معنای تکامل بیشتر دانش سازمانی است (نوناکا، ۱۹۹۵، ۲۵).
* عنصرBa
Ba کلمه‌ای ژاپنی و به معنای فضا، مکان و شرایط لازم برای ایجاد دانش است. نوناکا، Ba را به این صورت تعریف می‌کند«زمینه‌ایمناسب که دانش در آن ایجاد، توزیع و به کار گرفته می‌شود». او چهار نوع Ba را معرفی می‌کند:
الف)Ba ی ایجاد کننده
برقراری تعاملات رودررو و فردی از نوع Ba ی ایجاد کننده است. در اینجا برای افراد، فضایی است تا تجارب احساسات، عقاید و مدل‌های ذهنی خود را تقسیم و تسهیم کنند. این Ba به زمینه‌ای برای «جامعه پذیری» اشاره می‌کند.
ب) Ba ی تبدیل کننده
Ba ی تبدیل کننده به تعاملات رودررو و گروهی افراد اشاره دارد و جایی است که مدل‌های ذهنی افراد به واژه‌ها و مفاهیمی مشترک تبدیل می‌شود.
ج)Ba ینظام­مند کننده
Ba ی نظام­مند کننده، زمینه‌ای برای «برونی سازی» دانش است. این Ba به تعاملات نظام­مند و گروهی اشاره دارد و شامل ایجاد موقعیت‌های مناسب برای کدگذاری دانش است. این Ba، زمینه‌ای برای «ترکیب» دانش محسوب می‌شود.
د) Ba ی اعمال کننده
Ba ی اعمال کننده زمینه‌های لازم برای انتقال دانش به تصمیمات و اقدامات افراد و سازمان را فراهم می‌آورد. در اینجا یادگیری‌های جدید حاصل می‌شود. این Ba به زمینه‌ای برای «درونی سازی» دانش اشاره می‌کند (نوناکا و تویاما، ۲۰۰۰، ۳۴-۵). برای اینکه فرآیندهای ایجاد، تبدیل و انتقال دانش به گونه‌ای مؤثر به وجود آیند، لازم است Ba های چهارگانه به شکلی مناسب مورد توجه قرار گیرد. عدم توجه به یکی از Ba ها فرآیندهای مدیریت دانش را تحت تأثیر قرار می‌دهد و احتمال موفقیت این برنامه‌ها را با کاهش روبه رو می‌سازد.(نوناکا، ۱۹۹۵، ۲۵).
۲-۱-۱۵-۵ مدل نوناکا و تاکوچی
این مدل تمرکز خود را بر دو نوع دانش آشکار و پنهان مبذول داشته و به نحوه تبدیل آنها به یکدیگر و نیز چگونگی ایجاد آن در کلیه سطوح سازمانی (فردی، گروهی و سازمانی) توجه دارد. در این مدل نحوه استفاده و تبدیل این دو نوع دانش و چگونگی مدیریت دانش در این رابطه به صورت حرکت حلزونی (مطابق شکل ۲-۱-۵) و به صورت مستمر فرض شده است. در این مدل فرض بر آن است که فقط افراد هستند که دانش را ایجاد می‌نمایند. بنابراین، فرایند تولید دانش سازمانی می‌بایست به عنوان یک فرایند مستمری باشد که در آن به طور سازماندهی شده‌ای دانش ایجاد شده توسط افراد تقویت و هدایت شود. طبق این مدل برای انتقال (تبدیل) این دو نوع از دانش چهار مرحله‌ای: اجتماعی نمودن (پنهان به پنهان)، آشکار سازی یا برونی­سازی (پنهان به آشکار)، تبدیل کردن (آشکار به آشکار)، و درونی­کردن (آشکار به پنهان) انجام می‌شود (رفعتی شالدهی و همکاران، ۱۳۸۷، ۲۴۰).
آشکار سازی (۲)
دانش آشکار فردی (۳)
دانش پنهان فردی(۱)
اجتماعی کردن (۸)
تبدیل کردن (۴)
دانش آشکار جمعی (۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...