کاردگرایان مدعی اند که سوء مصرف مواد مخدر واکنشی است به تضعیف هنجارهای اجتماعی.از نظر کارکرد گرایان هرچه جامعه پیچیده تر شود و تحولات اجتماعی با سرعت بیشتری روی دهند هنجارها و ارزش های اجتماعی مبهمتر شده،به وضعیت آنومیک (بی هنجاری) خواهد انجامید.آنومی در مقیاس جامعه میتواند به فشارهای اجتماعی ونا همسازیهای هنجاری ختم شود و موجبات سوء مصرف مواد مخدر را فراهم کند .نا همسازی  هنجاری زمانی مشاهده می شود که مسؤلان بهداشت و سلامت  در مورد خطرات مصرف موادی مانند الکل و سیگار هشدار می دهند، اما کارخانجات تولید کننده ی مشروبات الکلی و سیگار سالیانه میلیونها دلار خرج تبلیغات،زبان بازی و گول زدن مردم کرده،همه را به مصرف الکل و سیگار تشویق می کنند و دولت هایی مانند ایالت متحده هم به این کارخانجات یارانه های دولتی می پردازند.البته آنومی یا بی هنجاری ممکن است در مقیاس فردی هم به وجود آید.زمانیکه فرد احساس غربت و تنهایی کند در مورد رفتار مناسب و نامناسب در جامعه دچار سر در گمی شود یا نوجوانی که کار والدین او به طلاق کشیده یابه علت جابجا شدن از دوستان و خانواده جدا شده است در برابر مواد آسیب پذیر تر میشود. چنین فردی اگر تحت فشار همسالانی که تجربه های تلخ مشابه او را دارند قرار گیرد،در معرض خطر بیشتری برای آلودگی به مواد مخدر قرار خواهد گرفت.بنابراین طبق رویکرد کارکردی ساختی سوء مصرف مواد مخدر واکنشی است  به نبود پیوند بین فرد و جامعه و تضعیف شدن  وفاق جمعی درباره ی هنجارهای مقبول اجتماعی.رویکرد ساختی-کارکردی به کارکردهای منفی پنهان سوء مصرف مواد مخدر نیز اشاره دارد.از این منظر،مبارزه با مواد مخدر که عمدتأ بر کاهش عرضه (از طریق بستن مرزها) و دستگیر کردن فروشندگان مواد تأکید دارد ناخواسته قیمت مواد و نرخ جرایمی مانند سرقت را افزایش می دهد.(کومیز و زیدانیز؛ ۱۹۹۵)

مقاله - متن کامل - پایان نامه

کارکرد گرایان ساختاری بحث می کنند سواستفاده دارویی یک پاسخ به ضعیف شدن هنجارهای اجتماعی است.همان طور که جامعه پیچیده تر می شود و همان طور که تغییرات اجتماعی به سرعت اتفاق می افتند، هنجارها و ارزش ها مبهم و غیر واضح می شوند، که نتیجه در آنومی- یک حالت ناهنجاری- دارند.آنومی ممکن است در سطح اجتماعی وجود داشته باشد که ناشی از ناراحتیهای اجتماعی و ناپایداریهاست که منجر به استعمال

دارو می شوند.به عنوان مثال، تحقیق نشان می دهد که افزایش مصرف الکل در سالهای ۱۸۳۰ و ۱۹۶۰ یک پاسخ به تغییر سریع اجتماعی و ناشی از استرس بودند.( رورابا،۱۹۷۹).

آنومی ناپایداریهایی را در هنجارهای فرهنگی درباره مصرف دارو تولید می کند.مثلا، اگر چه سازمانهای سلامت عمومی و مشاغل مراقبت سلامتی از خطرهای مصرف الکل و تنباکو هشدار داده اند آگهی ها بزرگی مصرف الکل و تنباکو را نشان میدهند و دولت آمریکایی به صنعت الکل و تنباکو کمک می کند.به علاوه، سنت های فرهنگی همانند سیگار دادن در جشن تولد بچه ها و شامپاین بسلامتی عروس و داماد بر این امر پافشاری می کند.آنومی ممکن است در سطح فردی نیز وجود داشته باشد مثل زمانیکه یک فرد از احساس بیزاری، انزوا و اضطراب با رفتار مناسب یا نامناسب رنج می برند.فرد جوانی که پدر و مادرش طلاق را تجربه کرده اند، کسی که از دوستان و خانواده اش به عنوان یک پیامد تحرک جدا شده یا کسی که فاقد سرپرستی و انضباط والدین است ممکن است بخاطر چنین شرایطی به استعمال دارو آسیب پذیرتر باشند.

بنابراین از جنبه کارکرد شناسان ساختاری، مصرف دارو یک پاسخ به نبود یک مرز درک شده بین فرد و جامعه و ضعیف شدن یک اجتماع در رابطه با آن چه قابل قبول در نظر گرفته می شود.با توافق با چنین جنبه ای، در یک رای گیری ملی از آمریکایی ها از سن  سال ۱۸ به بعد، به این نتیجه رسیدند که فشار همتایان و فقدان سرپرستی والدین رایج ترین دلایل گرایش نوجوانان در پاسخ به مصرف دارو بود.(پیو،۲۰۰۲). جالب اینکه در نظر سنجی اخیر از جوانان بریتانیایی، ۲۰ درصد از آنها این پاسخ را دادند که آنها برای اینکه متناسب با دوستانشان باشند به مصرف دارو ظاهر سازی می کردند( Linda A.mooney,2008:7) -

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...