کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


 



۲عامل مسئول ایجاد علاقه  جهت مشارکت در امر بازاریابی بین الملل عبارت اند از:
۱)  تحصبلات( بخصوص دانش اقتصاد)
۲)  تجربه: تجربه ای که کارآفرین های خصوصی و کارمندان دولتی ازمسافرت های خارج از کشور بدست می آورند. (Eroglu ، ۱۹۹۵ )
بعلاوه یک مرور از متون اصلی بازاریابی بین الملل نشان می دهد که اکثر مضامین ها علاقه مند به توضیح  اختلاف جزئی جهت درخواست اصول بازاریابی محلی در بازارهای کشورهای دیگر با تفاوت فرهنگی،اقتصادی و سیاسی  هستند و این چالش ها در اینجا قادر به تعیین ماهیت و درجه لازم تعدیلات با برنامه ها و یا تکنولوژی های موجود  هستند. (Eroglu,1995)
در پاسخ به افزایش تجارت بین مرزها محققان مطالعاتشان را در جهت اقدامات پیچیده ی بازاریابی محصولات و خدمات، در حوزه های کشورها، شرایط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مختلف هدایت کردند. از دیگاه آلبام و پیترسون بازاریابی بین المللی عبارت است از: فعالیت های بازاریابی که مستقیم و غیر مستقیم در میان مرزهای ملی، با محصولات و خدمات مرتبط می باشد. این تعریف به طور کلی تفاوت بین بازاریابی بین الملل و بازاریابی را مشخص می کند ( به طور مثال طبیعت میان قومی بودن بازاریابی بین الملل). (ناکاتا و هوانگ[۳۷] ، ۲۰۰۳)
بازاریابی داخلی و خارجی، دارای تفاوت‌هایی هستند که از جمله آنها می‌توان تفاوت‌های محیطی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را نام برد. تفاوت‌های موجود در آب و هوا، محیط طبیعی، فرهنگ، منابع و تکنولوژی، نیازهای تولیدی و خدماتی متفاوتی را ایجاد می‌کند. از آنجا که برای یک بنگاه اقتصادی رفع تمام نیازهای مصرف‌کنندگان امکان‌پذیر نیست، لذا مدیریت بازاریابی می‌بایستی فرصت‌های موجود را از طریق تقسیم بازار تجزیه و تحلیل کند تا بتواند کالا و خدمات مورد نیاز مصرف‌کنندگان مورد نظر را با توجه به منابع خود تأمین کند. (Rundh ،۲۰۰۳ : ۴)
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۲-۴- استراتژی توسعه جغرافیایی محصول
شرکت ها به این دلیل محصولات خود را به بازارهای خارجی صادر می کنند تا از مزایای رقابتی خاص مناطق جغرافیایی بهره مند شوند، به مزایای ناشی از افزایش اندازه بازارشان دست پیدا کنند و موقعیت بهتری نسبت به رقبای داخلی و خارجی خود به دست آورند ( الیس، [۳۸]۲۰۰۷ )
زمانی که فاصله جغرافیایی زیاد است، هزینه انتقال ممکن است خیلی بالا برود و رقابت با محصولات محلی در بازار هدف را غیر ممکن کند. در نتیجه هزینه های بالای انتقالات روش های ورود از قبیل عملیات مونتاژ را بجای صادرات مستقیم و غیر مستقیم که در این حالت غیر مؤثر و گران خواهند شد را مطلوب نماید.
محیط جغرافیایی ، بستر حیات بوده است ، شواهد و آثار باقی مانده از زندگی انسان های اولیه ( دوران چهارم زمین شناسی ) نشان می دهد که محیط طبیعی برای آن ها ، خالی از تهدید و خطر نبوده و انسان های اولیه برای رفع نیازهای خود مجبور به کوچ بوده اند .این امر ، آنها را وادار می کرد که برای برطرف کردن نیازهای اولیه زیستی و نیازهای جدید تلاش تازه ای را آغاز کنند . حاصل این فعالیت ها ، یا سازش با محیط طبیعی یا پیدا کردن راه حلی برای مشکلات طبیعی ، یا کوچ به منطقه جدید بود . کوچ ، مسائل تازه ای را برای انسان های اولیه به همراه می آورد که باید آن ها را از سر راه بر می داشت . نیاز به مسکن ، لباس ، غذا و غیره ،آن ها را وادار به مبارزه ای بی وقفه با طبیعت می کرد .( سیف الهی ۱۳۸۸ ،۹۹-۹۸)
پس محیط طبیعی در تشکیل اجتماعی انسان تأثیر داشته است هر چند در این میان نباید از تفکر و اندیشه انسانی غافل ماند چراکه اگر تمام امکانات زیستی برای انسانهای اولیه فراهم بود جامعه انسانی پدید نمی آمد زیرا انسان برای کسب و تحقق خواسته های زیستی ، روانی و اجتماعی ، تلاش ومبارزه می کند . اگر این خواسته ها در طبیعت به صورت رایگان در اختیارانسان ها قرار می گرفت ، دیگر او نیازی به کار و فعالیت و به کار گرفتن نیروهای بالقوه اش نداشت و به این ترتیب امکان تحول و تکامل زیستی او فراهم نمی شد. انسان با بکارگیری اندام و مغز خود توانست طبیعت را رام سازد ، از نیروهای آن به نفع خود بهره ببرد و از آن ها در جهت سازندگی زندگی اجتماعی بهره گیرد .
( سیف الهی ۱۳۸۸ ،۹۹-۹۸)
در توسعه محصول تحقیق بازار و سایر کمکها ی تحلیلی لازم و ضروری اند به منظور تو سعه محصول معمولا سه نوع اگاهی باید کسب شود . این سه دسته اگاهی عبارتند از :
۱- آگاهی و هوشمندی نسبت به مصرف کننده که در آن به نیازهای برآورده نشده مصرف کننده توجه می شود.
۲- آگاهی و هوشمندی نسبت به صنعت که در آن عوامل و سابقه موثر در موفقیت ها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در جهت دستیابی به انها تلاش می شود.
۳- آگاهی و هوشمندی نسبت به رقبا که در آن به کسب اطلاعات در بنگاههای رقیب و استراتژیهای آنان پرداخته و به منظور رسیدن به آن ، پیشی گرفتن و در صورت امکان عقب راندن تلاش می شود.
(گوهریان، ۱۳۷۹ )
در نمودار زیر مراحل توسعه استراتژی ورود به بازارهای بین المللی و ارتباط آن ها با هم مشخص شده است .

 

      استراتژی داخلی      
               
      استراتژی توسعه بازار  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 05:47:00 ب.ظ ]




زن و مردی که نسب کودک به آنها منتسب است، زن و شوهر باشند.
طفل در اثر نزدیکی آن دو بوجود آمده باشد.
نزدیکی و انعقاد نطفۀ طفل، بعد از نکاح، واقع شده باشد.
نسب ناشی از شبهه، به نسب ولد شبهه گفته می شود. هر گاه مردی با زنی نزدیکی نماید، به تصور اینکه بین آنان، رابطۀ زوجیت وجود دارد، لیکن در واقع، رابطه ای وجود نداشته است، این عمل را نزدیکی به شبهه یا وطی به شبهه و فرزند ناشی از این نزدیکی را ولد شبهه و نسب چنین فرزندی را نسب ناشی از شبهه می نامند.[۱۶۵] پس نزدیکی به شبهه، نزدیکی است که شخص، استحقاق آن را ندارد، ولی عالم به تحریم آن نیست.[۱۶۶] این نسب مطابق فقه امامیه و قانون مدنی ایران ،از مادۀ ۱۱۶۴ الی ۱۱۶۶، نسب مشروع شناخته شده و فرزند حاصل از این نزدیکی فرزند مشروع تلقی می گردد. با این تذکر که در فقه عامه، فرزند ناشی از شبهه را در صورتی به اشتباه کننده ملحق می دانند که این شخص، اقرار به نسب نماید و صرف نزدیکی کفایت نمی نماید.[۱۶۷] در صورتی که در فقه امامیه، صرف نزدیکی کافی برای اثبات نسب است.
پایان نامه
نسب ناشی از تلقیح مصنوعی، نسبی را گویند که در آن، زن را با وسایل مصنوعی و بدون اینکه نزدیکی صورت گیرد، آبستن کنند و به تعبیر دیگر؛ اسپرماتوزوئید را با وسایل پزشکی وارد رحم زن کرده، از این راه او را باردار نمایند.[۱۶۸] در قبول یا رد تلقیح مصنوعی، نظرات متعدد فقهی و حقوقی، بیان گردیده که ارتباطی به بحث حاضر ندارد. در گفتار آتی، صرفا ًبه نسب طفل متولد شده از این راه، می پردازیم.
نسب نامشروع یا نسب ماشی از زنا، نسبی است که از رابطۀ نامشروع یک زن و مرد که علم به عدم وجود رابطۀ زوجیت و علم به حرمت این رابطه با همدیگر دارند، ناشی می شود. این فرزند، فرزند طبیعی نیز نامیده می شود و مطابق حقوق اسلام و قانون ایران، به رسمیت شناخته نمی شوند.[۱۶۹] مطابق مادۀ ۱۱۶۷ قانون مدنی طفل متولد از زنا، ملحق به زانی نمی شود. به عبارت دیگر؛ رابطۀ قانونی بین طفل و زناکار بوجود نمی آید زیرا قانون از نزدیکی نامشروع بین زن و مرد نامحرم، حمایت نمی نماید. البته در سال ۱۳۷۶ ، دیوانعالی کشور، به موجب یک رأی وحدت رویه؛ این کودکان را به غیر از مورد ارث، با کودکان مشروع در یک سطح قرار داده است. رأی وحدت رویۀ مذکور، به شرح ذیل است : «به موجب بند الف مادۀ ۱ قانون ثبت احوال مصوب ۱۳۵۵، یکی از وظایف سازمان ثبت احوال، ثبت ولادت و صدور شناسنامه است و مقنن در این مورد بین اطفال متولد از رابطۀ مشروع و نامشروع، تفاوتی قائل نشده است و تبصرۀ مادۀ ۱۶ و مادۀ ۱۷ قانون مذکور، نسبت به مواردی که ازدواج پدر و مادر به ثبت نرسیده باشد و اتفاق در اعلام ولادت و صدور شناسنامه نباشد یا اینکه ابوین طفل، نامعلوم باشند، تعیین تکلیف کرده است؛ لیکن در مواردیکه طفل ناشی از زنا باشد و زانی، اقدام به اخذ شناسنامه ننماید، با بهره گرفتن از عمومات و اطلاق مواد یاد شده و مسألۀ ۳ و مسألۀ ۴۷ از موازین قضائی از دیدگاه امام خمینی (رض)زانی، پدر عرفی طفل تلقی و نتیجتا ًکلیۀ تکالیف مربوط به پدر از جمله اخذ شناسنامه، بر عهدۀ وی می باشد و حسب مادۀ ۸۸۴ قانون مدنی، صرفا ًموضوع توارث بین آنها، منتفی است و لذا رأی شعبۀ ۳۰ دیوانعالی کشور، که با این نظر مطابقت دارد، به نظر اکثریت اعضای هیأت عمومی دیوانعالی کشور، موجه و منطبق با موازین شرعی و قانونی تشخیص می گردد.»
به غیر از مورد زنا، حتی اگر طفل در زمان زوجیت، متولد شده باشد ، اما تاریخ وقوع نزدیکی فی مابین مادر و پدر او، مربوط به زمان قبل از ازدواج آنها باشد، دارای نسب مشروع نبوده و نسب نامشروع دارد.[۱۷۰] در فقه نیز چنین طفلی را نامشروع می دانند. صاحب جواهر در خصوص این موضوع چنین می نویسد : «اگر مردی با زنی، زنا کند و زن آبستن شود و پس از آن، با آن زن، ازدواج کند، بچه، ملحق به او نمی شود.»[۱۷۱] شهید ثانی نیز در توجیه این عقیده، چنین می گوید : «برای اینکه او از زنا متولد شده است و متولد از زنا، به زانی، ملحق نمی شود و ازدواج و نکاح بعد، نمی تواند این حکم را منتفی سازد.»[۱۷۲] ممکن است گفته شود که این نظر با مادۀ ۱۱۵۸ که مقرر داشته است : «طفل متولد در زمان زوجیت، ملحق به شوهر است، مشروط بر اینکه از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد، کمتر از ۶ ماه و بیشتر از ۱۰ ماه، نگذشته باشد.»، مغایرت دارد. اما باید گفت که اولا ً: از فحوای کلام این ماده، بر می آید که نزدیکی باید در زمان زوجیت باشد و لاغیر. ثانیا ً: در خواندن این ماده نباید مادۀ ۱۱۶۷ همین قانون را فراموش کرد. مبانی تاریخی و مذهبی یاد شده در فوق، بر این استدلالات، تأیید می نمایند.[۱۷۳]
گفتاردوم : قاعدۀ فراش و آثارحقوقی مترتب بر زناشوئی در این قاعده
اثبات نسب همواره در جائی مطرح می شود که یکی از زوجین، فرزند متولد شده را فرزند خود نمی دانند. در این قسمت، اثبات نسب مادری و پدری مطرح می شود.
در اثبات نسب مادری، با اثبات اینکه اولا ً: طفل متولد شده را همان زنی به دنیا آورده که خود را مادر او معرفی می نماید و ثانیا ًاین همان بچه ای است که اثبات نسب او مدنظر طرفین است.[۱۷۴] در اثبات نسب پدری این موضوع باید ثابت شود که طفل مد نظر، از اسپرم همان مردی که او را پدر طفل می خوانند، بوجود آمده است.[۱۷۵] آنچنانکه از لحاظ عقلی، پرواضح است، اثبات نسب مادری به دلیل وجود شواهد ظاهری در مادر و زایمان طفل، راحتتر از اثبات نسب پدری است. از این رو، حقوقدانان، دست به دامان آزمایشات پزشکی شده اند که معمولاً نتایج این آزمایشات، نسب را نفی کرده و به جرس قاطع، نسب را به فلان مرد، ملحق نمی نماید. از این رو، فقها، بر مبنای حکم قرآن، قاعدۀ فقهی به نام قاعدۀ فراش یا امارۀ ابوت، وضع نمودند که استناد به این اماره، راحتترین و ساده ترین راه برای اثبات نسب پدر است. در ذیل به نحو جداگانه، به تعریف این قاعده، شرایط اجرای این قاعده و آثار زناشوئی در اجرای این قاعده، خواهیم پرداخت.
بند اول : تعریف قاعدۀ فراش و شرایط اجرای این قاعده
فراش، به معنای بستر آمده است و در اصطلاح، در کنایه از شوهر آمده است.[۱۷۶] قاعده یا امارۀ فراش در اصطلاح حقوقی، به این معنی است که طفلی که از یک زن شوهر دار به دنیا آمده است، فرزند شوهرش تلقی می شود و ملحق به اوست.[۱۷۷] برخی از حقوقدانان، معتقدند که شرط صدق فراش ، وقوع عقد ازدواج و احتمال انزال است و علم به دخول شرط نیست حتی علم به عدم دخول نیز شرط نیست.[۱۷۸]
مادۀ ۱۱۵۸ قانون مدنی درخصوص این قاعده چنین مقرر می دارد : «طفل متولد در زمان زوجیت، ملحق به شوهر است، مشروط بر اینکه از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد، کمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه، نگذشته باشد.»
بنابراین مطابق این ماده، وجود دو شرط ذیل برای اجرای این قاعده، ضروری است :
۱ – بین زن و شوهر، نزدیکی واقع شده باشد. در قانون مدنی، مقصود از نوع نزدیکی بیان نشده است، اما حقوقدانان، به تبعیت از مشهور فقها، معتقدند که آن نزدیکی ،مد نظر بوده است که احتمال انعقاد نطفه و شکل گیری طفل در آن وجود داشته باشد.[۱۷۹]
۲ – از تاریخ آخرین نزدیکی تا تولد طفل، کمتر از ۶ ماه و بیشتر از ۱۰ ماه نگذشته باشد.
بنابراین، آنچنانکه مشاهده می شود؛ در هر دو شرط فوق الذکر، عامل نزدیکی، نقش تعیین کننده ای در سرنوشت طفل و اثبات نسب او دارد. در بند آتی، به این دو شرط به طور مفصل خواهیم پرداخت.
بند دوم : آثارحقوقی مترتب بر زناشوئی در قاعدۀ فراش
گفته شد که اولین شرط اجرای قاعدۀ فراش، نزدیکی میان زوجین است، به نحویکه از نحوۀ آن نزدیکی، احتمال بوجود آمدن طفل و انعقاد نطفه داده شود. بنابراین، اگر ثابت شود که میان آن زن و مرد، به جهت وضعیت ایشان، اساسا ً نزدیکی واقع نشده است، محلی برای اجرای قاعدۀ فراش نمی باشد. به عنوان مثال؛ اگر مرد ثابت نماید که از زمان وقوع عقد نکاح، در خارج از کشور به سر برده و عقد او عقد غیر حضوری بوده است و یا ثابت شود که یکی از زوجین در زندان به سر برده و اساسا ًدر طی این مدت، از زندان، بیرون نیامده است.
سئوالی که در این قسمت مطرح می شود، آن است که برای اثبات نزدیکی، بار اثبات دلیل بر عهدۀ کیست؟ آیا با اثبات رابطۀ زوجیت، وقوع نزدیکی مفروض است یا مدعی وقوع نزدیکی، باید دلیل بر وقوع آن ارائه نماید؟
این موضوع، در میان فقها، اختلافی است:
برخی معتقدند که اثبات نزدیکی، الزامی است.[۱۸۰]
برخی دیگر معتقدند که با اثبات زوجیت، فرض بر نزدیکی است و علم به دخول با امکان تولد بچه از شوهر، شرط نیست. بنابراین اصل بر دخول است، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.[۱۸۱]
اختلاف فقها، به حقوقدانان ایران نیز تسری یافته است و نتوانسته اند برای آن، یک جوا ب واحد، ارائه نمایند.
برخی معتقدند که با استناد به ظاهر مادۀ ۱۱۵۸ قانون مدنی، مدعی نسب باید وقوع نزدیکی را ثابت نماید. در ایراد این نظر می توان گفت که نزدیکی یک زن و مرد امری است نهان که دور از انظار عمومی انجام می شود و مدعی وقوع نزدیکی باید چگونه وقوع آن را اثبات نماید.
در مقابل عده ای دیگر معتقدند که اثبات رابطۀ زوجیت، حاکی از آن است که بین این زن و مرد، به طور معمول و عادتا ًرابطۀ جنسی، برقرار می شود. با تحقق نکاح، امارۀ قضائی بر وقوع نزدیکی، دلالت دارد، مگر اینکه خلاف آن اثبات شود. طرفداران این دسته برای تأیید نظر خویش به مادۀ ۱۱۵۹ قانون مدنی استناد نموده اند که چنین مقرر می دارد : «هر طفلی که بعد از انحلال نکاح، متولد شود، ملحق به شوهر است ، مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده باشد و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل، بیش از ۱۰ ماه نگذشته باشد، مگر آنکه ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت، کمتر از ۶ ماه و یا بیش از ده ماه گذشته باشد.» این دسته در تفسیر این ماده چنین می نویسند : «این ماده، طفلی را که پس از انحلال نکاح به دنیا آمده، در صورتیکه از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت، بیش از ۱۰ ماه نگذشته باشد، ملحق به شوهر می داند و بدین سان، در مورد طفلی که درست ۱۰ ماه بعد از انحلال نکاح متولد شده باشد، فرض می کند که یک لحظه قبل از انحلال نکاح، نزدیکی واقع و نطفۀ طفل، از آن منعقد شده است، مگر اینکه خلاف آن، ثابت گردد.»[۱۸۲]
شرط دیگری که برای اجرای قاعدۀ فراش، لازم است، این است که از تاریخ وقوع نزدیکی تا تولد طفل مورد نظر، نباید کمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه، گذشته باشد.
اگر جزو آن دسته از حقوقدانانی باشیم که اثبات وقوع نزدیکی را لازم ندانسته و صرفاً، اثبات رابطۀ زوجیت را کافی می دانند، باید گفت که طفل متولد در زمان زوجیت، در صورتی ملحق به شوهر است که از تاریخ عقد نکاح تا زمان ولادت طفل، لااقل ۶ ماه گذشته باشد. البته این نتیجه گیری نمی تواند در این قسمت صحیح باشد، زیرا قانونگذار، صراحتا ً از لفظ نزدیکی استفاده کرده است و اگر منظور قانونگذار، انعقاد عقد بود، در متن ماده، عبارت «از تاریخ انعقاد عقد نکاح» آورده می شد.
بنابراین نمی توان طفلی را که کمتر از ۶ ماه مذکور در این ماده، بدنیا بیاید، ملحق به شوهر دانست، چراکه نسب او حتما ًناشی از زنا یا شبهه خواهد بود و این نسب، نسب مشروع نیست، زیرا برای نسب مشروع، شرط آن است که در زمان نزدیکی زن و مرد و انعقاد نطفه، عقد نکاح، صحیحا ًبین آنها وجود داشته باشد. این نظر مشهور فقهای امامیه است و حتی برخی ادعای اجماع نیز کرده اند.[۱۸۳] البته بر خلاف نظر اکثریت، برخی از فقها همچون؛ شیخ طوسی و شیخ مفید، معتقدند که در این حالت، شوهر مخیر است که طفل را از خویش، نفی نماید و یا اقرار به نسب او نماید که در این صورت، طفل ملحق به او می شود.[۱۸۴] البته مطابق قانون مدنی ایران، این نظر مورد پذیرش نمی باشد. البته در این قسمت، ذکر این نکته الزامی است که تمامی این موارد، در خصوص طفلی است که سالم بدنیا آمده باشد، والاّ در خصوص طفلی که ناقص بدنیا آمده و فقط با دستگاه های مخصوص امروزی، قابلیت بقاء دارد تا رشد جنینی او کامل شود، وضع فرق می کند. در این خصوص، حقوقدانان معتقدند که هر چند که قاعدۀ فراش، بدلیل عدم وجود برخی از شرایط، در این مورد قابلیت اجرا ندارد، اما با بهره گرفتن از دلایل دیگر می توان نسب پدری طفل را تعیین نمود.[۱۸۵]
در مورد اجرای قاعدۀ فراش، در قانون مدنی ایران، دو مادۀ دیگر نیز وجود دارد که بررسی آن در این پایان نامه به جهت ارتباط با بحث پایان نامه، ضروری می باشد.
مادۀ ۱۱۵۹ قانون مدنی ایران که چنین مقرر می دارد : «هر طفلی که بعد از انحلال نکاح، متولد شود، ملحق به شوهر است، مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده باشد و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل، بیش از ۱۰ ماه نگذشته باشد، مگر آنکه ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت، کمتر از ۶ ماه و یا بیش از ده ماه گذشته باشد.» این ماده در خصوص اجرای قاعدۀ فراش، بعد از انحلال ازدواج و قبل از ازدواج مجدد زوجه، می باشد.
مطابق این ماده، اگر بعد ازانحلال نکاح طفلی متولد شود، ملحق به شوهر می باشد، مشروط بر آنکه؛
اولا ً: از تاریخ انحلال نکاح تا تولد طفل، بیشتر از ۱۰ ماه نگذشته باشد،
ثانیا ً: زن هنوز شوهر نکرده باشد.
البته یک استثناء بر این ماده وارد شده است و آن این است که ثابت شود از تاریخ نردیکی تا روز ولادت طفل، کمتر از ۶ ماه و یا بیشتر از ۱۰ ماه گذشته باشد، که در این صورت ملحق به شوهر سابق نمی شود.
دلیل آنکه قانونگذار در صدر ماده، ملاک احتساب ۱۰ ماه را تاریخ انحلال نکاح اعلام کرده نه تاریخ نزدیکی، آن است که قانونگذار همواره فرض را بر این نهاده که زوجین تا آخرین لحظۀ برقراری رابطۀ زوجیتشان، امکان برقراری زناشوئی را دارند، بنابراین ملاک و مناط را بر تاریخ انحلال نکاح قرار می دهد، اما اگر منکر نسب، بتواند ثابت نماید که از تاریخ آخرین نزدیکی تا روز ولادت طفل، بیتر از ۱۰ ماه یا کمتر از ۶ماه، گذشته است، طفل به شوهر سابق، ملحق نمی شود.
مادۀ دیگری که مربوط به اجرای این قاعده است، مادۀ ۱۱۶۰ قانون مدنی است که بازهم در خصوص اجرای این قاعده، پس از انحلال نکاح است، اما با این تفاوت که در این ماده، مادر بعد از مدتی ازدواج نموده است. در این ماده، چنین می خوانیم : «در صورتیکه عقد نکاح پس از نزدیکی منحل شود و زن مجددا ًشوهر کند و طفلی از او متولد گردد، طفل به شوهری ملحق می شود که مطابق مواد قبل، الحاق او به آن شوهر، ممکن است. در صورتی که مطبق مواد قبل، الحاق طفل به هر دو شوهر، ممکن باشد، طفل ملحق به شوهر دوم است، مگر آنکه امارات قطعیه، بر خلاف آن دلالت کند».
این ماده، در خصوص سه حالت، تعیین تکلیف نموده است :
حالت اول : جائیکه فقط الحاق طفل به شوهر اول، امکان دارد.
به عنوان مثال در جائیکه زن پس از طلاق در اول تیرماه ، بعد از ۴ ماه در اول آبان ماه، ازدواج می نماید و بعد از انقضای ۵ از تاریخ ازدواج دوم، یعنی در اول فروردین سال بعد، وضع حمل می نماید. در این حالت، هر چند که طفل در زمان رابطۀ زوجیت با شوهر دوم، متولد شده است، اما به جهت آنکه تاریخ تولد طفل، تا تاریخ این ازدواج، از ۶ ماه کمتر است، نمی تواند به شوهر دوم، ملحق شود. اما با توجه به اینکه از تاریخ انحلال عقد نکاح اول( اول تیرماه) تا تاریخ ولادت طفل( اول فروردین)، کمتر از ۱۰ ماه می باشد، به شوهر سابق ملحق می شود. نتیجۀ دیگر آنکه ازدواج دوم، به جهت اجرای صیغۀ عقد در زمان عده، باطل است و در صورت وقوع نزدیکی فی مابین این دو و در صورت جهل هر دو به این موضوع، آثار نزدیکی به شبهه اجرا خواهد شد.
حالت دوم : جائیکه فقط الحاق طفل، به شوهر دوم، ممکن است.
به عنوان مثال زن در اول تیرماه از شوهر خویش طلاق می گیرد و پس از ۷ ماه، در اول بهمن ماه، مجدداً ازدواج می نماید و پس از ۹ ماه از تاریخ این ازدواج یعنی در اول آبان ماه سال بعد، بچه ای بدنیا می آورد. در این حالت، با توجه به حداقل و حداکثر مقرر حمل، بچه نمی تواند به شوهر اول، ملحق شود و فقط از آن شوهر دوم است.
حالت سوم : جائیکه الحاق طفل، به هر دو شوهرسابق و فعلی، ممکن باشد.
حالتی را تصور نمائید که زنی در اول تیرماه از شوهر خویش طلاق می گیرد و سه ماه بعد در اول مهرماه به تصور اینکه عده سپری شده است، ازدواج می نماید و ۷ ماه بعد یعنی در اول فروردین ماه سال بعد، بچه ای بدنیا می آورد. در این حالت، از آنجائیکه از مدت ازدواج دوم تا تاریخ تولد طفل، بیشتر از ۶ ماه گذشته است، طفل ملحق به شوهر دوم است و از طرف دیگر چون از تاریخ انحلال نکاح تا تاریخ تولد طفل، ۱۰ ماه گذشته است، طفل می تواند ملحق به شوهر اول نیز باشد. در این حالت، قانونگذار و شارع مقدس، بنا بر مصلحت خانواده و طفل، شوهر دوم را پدر طفل می داند ، مگر آنکه به قرائن قویّه، بتوان خلاف آن را اثبات کند. به عنوان مثال، شوهر دوم بتواند ثابت نماید که اسپرم او، توانائی برور کردن تخمک زن را ندارد یا اختلاف گروه خونی او و فرزند به نحوی زیاد است که با هیچ احتمالی نمی توان آن دو را پدر وفرزند، تلقی نمود. تنها در این حالت است که بچه به شوهر اول، ملحق می شود.
به علاوه برخی از حقوقدانان، در تأیید این نظر، به اصل تأخر حادث نیز استناد می نمایند.[۱۸۶]
بنابراین، آنچنانکه مشاهده می شود، اجرای قاعدۀ فراش، کاملا ًمبتنی بر وقوع زناشوئی و تعیین دقیق تاریخ وقوع نزدیکی فی مابین زن و مرد و ارتباط آبستنی زن به آن، بوده و بسته به آن، حالتهای مختلفی برای این قاعده، بوجود می آید.
بند سوم : اجرای قاعدۀ فراش در مورد شبهه و آثارحقوقی زناشوئی بر آن
مادۀ ۱۱۶۴ قانون مدنی، مقرر می دارد : «احکام مواد قبل، در مورد طفل متولد از نزدیکی به شبهه نیز جاری است، اگر چه مادر طفل مشتبه نباشد».
بنابراین مطابق این ماده، اگر مردی به شبهه، با یک زن نزدیکی نماید و طفلی از این نزدیکی، متولد شود، در اثبات نسب پدری او، می توان به امارۀ فراش، استناد نمود، حتی اگر مادر این طفل، عالم به حرام بودن این نزدیکی بوده باشد.
برای توضیح اجرای این قاعده در نزدیکی به شبهه، حالات ذیل قابل تصور می باشد :
نزدیکی به شبهه با زن شوهر دار
در این حالت، باید حداقل و حداکثر مدت حمل با توجه به زمان نزدیکی مورد بررسی قرار گیرد. در این حالت، چهار فرض ذیل، قابل تصور است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ب.ظ ]




درباره تاثیر انگیزه بر پیشرفت تحصیلی و یادگیری ،پژوهش های زیادی انجام گرفته است.آگورو گلووالبرگ(۱۹۹۷)ضریب همبستگی بین اندازه های انگیزش . پیشرفت تحصیلی حاصل از پژوهش های انجام شده در مورد۶۳۷۰۰۰دانش آموز کلاس اول تا کلاس دوازده را بررسی کرده و نشان داده اند که میانگین ضرایب همبستگی موجود برابر با۳۴/۰+است.بلوم(ترجمه سیف۱۳۶۳)رابطه بین انگیزه و پیشرفت تحصیلی را ۵۰/۰+گزارش کرده است.وجود این رابطه بین متغیرهای انگیزش و پیشرفت تحصیلی نشان دهنده آن است که انگیزش بر یادگیری تاثیر مثبت و مستقیم دارد ،یعنی انگیزش زیاد منجر به یادگیری بیشتر و انگیزش کم به یادگیری کم منجر می شود.(بیابانگرد،اسماعیل؛۱۳۷۸).
باقری یزدی و همکاران(۱۳۷۴)با اجرای پژوهشی با عنوان بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان ورودی سال تحصیلی(۷۴-۷۳)دانشگاه تهران که تعداد آزمودنی های آن ۲۳۲۱نفر بوده است، به این نتیجه رسیدند که ۳۰درصد از افراد مورد مطالعه احساس غمگینی و افسردگی و۸/۲۸درصد تحت استرس بودن۳/۴درصد سابقه بیماری عصبی و ۵/۱۶درصد مشکوک به اختلال روانی بوده اند.
رفعتی و ضیغمی(۱۳۸۳)طی پژوهشی با عنوان«رابطه پیشرفت تحصیلی با برون گرایی-درون گرایی و روان- نژندی دانشجویان پرستاری شیراز»که بر روی ۳۰۴دانشجوی پرستاری دانشکده پرستاری فاطمه الزهرا(س)شیراز انجام شد.نتیجه گرفته که میانگین نمره در مقیاس برون گرایی۱/۱۲درصد و در مقیاس روان نزندی ۱/۱۲درصد بود.۵/۲۵درصد از دانشجویان در امر تحصیل ناموفق و ۲۵درصد موفق و مابقی در حد متوسط بودند.رابطه معکوس خطی بین معدل نیمسال تحصیلی با نمره برون گرایی و روان نژندی وجود داشت که تنها در مورد روان نژندی ارتباط معنی داری(۰۰۰/۰=p)وجود داشت.لذا با توجه به یافته ها،پیشرفت تحصیلی افراد متاثر از وضعیت روانی آنهاست.بررسی بیشتر مسائل روانی و شخصیتی دانشجویان و فعال نمودن مراکز مشاوره روانی برای آنها ضروری است.
پایان نامه - مقاله
فروزنده و همکاران(۱۳۸۱)طی پژوهشی نتیجه گرفتند که ۸/۴۳درصد از دانشجویان دوره شبانه شهرکرد فاقد سلامت روانی بوده است.همچنین براساس نتایج پزوهش فوق بین وضعیت سلامت روانی دانشجویان و وجود حوادث استرس زای یکساله اخیر رابطه معنی داری(۰۱/۰<(pوجود داشته است.
حنیفی و همکاران(۱۳۸۱)طی پژوهشی با عنوان غربالگری آسیب شناسی روانی در دانش آموزان مقطع متوسط ساری براساس آزمون scl-90-R در سال تحصیلی ۸۲-۸۱به این نتیجه رسیدند که ۵/۱۰درصد از دانش آموزان مشکوک به اختلالات روانی هستند و براساس نتایج این پژوهش بین سلامت روانی و جنسیت ،سنی و تحصیلات مادر رابطه معنی داری وجود داشته است.
میا و راک(۲۰۰۴)طی پژوهشی با عنوان «دیدگاه دانشجویان در محیط آموزش »با مقایسه پیشرفت تحصیلی در بین دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه کاستریا هندوستان به این نتیجه رسیدند که میزان آسیب پذیری دانشجویان دختر از لحاظ افت تحصیلی نسبت به دانشجویان پسر بیشتر بوده است.
جاکوبن[۲۰۰](۱۹۸۴)طی پژوهشی به این نتیجه رسیدکه علت افت تحصیلی دانشجویان کمبود انگیزه ،ناتوانی و عدم قابلیت آنها در دروس دانشگاهی است.و یکی از عوامل ترک تحصیل دانشجویان کمبود تجربه و آگاهی آنها می باشد.
مارجوریبانکس[۲۰۱](۲۰۰۱)طی پژوهشی طولی با تعداد۶۷۷۸آزمودنی از کشورهای استرالیایی ،۳۵۰نفر از آسیا،۴۷۲نفر از اروپا با میانگین سنی۷/۱۴سال طی ۹سال مطالعهبه این نتیجه رسیدند که دانش آموزانی که در موقعیت های اجتماعی متوسطی قرارداشتند نسبت به دانش آموزانی که زمینه های پایین تری داشته اند،پیشرفت تحصیلی بیشتری داشته و سابقه ترک تحصیل کمتری داشته اند.
لازینروو نیومنل[۲۰۲](۱۹۹۷)طی پژوهشی در خصوص وضعیت پیشرفت تحصیلی دانشجویان پزشکی به این نتیجه رسیدند که۶/۱۲درصد از دانشجویان دچار افت تحصیلی شده اند و در مجموع ۳/۱۱درصد از آنان در مدت زمان تعیین شده نتوانسته اند که فارغ التحصیل شوند.
کلر[۲۰۳] و همکاران(۱۹۹۱)نمونه وسیعی از بیماریهای مرتبط با فشارروانی را نشان دادند و مشخص کردند که بین فشارزاهای روانی و عملکرد تحصیلی و سلامت روان در افراد رابطه منفی معناداری وجود دارد.
نریمانی و پوران(۱۳۸۵) در مطالعه ای به بررسی فشارهای روانی –اجتماعی و راهبردهای مقابله ای و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پرداختند .نتایج مطالع آنها نشان داد که بین عوامل فشارزای تحصیلی و عملکرد تحصیلی رابطه منفی معنی داری وجود دارد.
نونی[۲۰۴](۲۰۰۵)در پژوهش خود نشان داد که اعتقادات و باورهای مذهبی رابطه مثبت و معناداری با سلامت روانی و عملکرد تحصیلی دانشجویان دارد ،همچنین بین سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانشجویان نیز ارتباط مثبت معناداری مشاهده شد.
هاکنی و ساندرز[۲۰۵](۲۰۰۳)در بررسی رابطه مذهب با سلامت روان و عملکرد تحصیلی دریافتندکه افراد مذهبی نمره های بالاتری در آزمون های سلامت روانی و جسمانی و نمره های پایین تری در آزمون های مربوط به اختلالات روانی کسب می کنند.از نتایج تحقیق آنها رابطه مثبت معنادار بین سلامت روان و عملکرد تحصیلی بود.
بالتر[۲۰۶]در بررسی های نقش مذهب بر سلامت روان نشان داد که نگرش مذهبی باخودپنداشت رابطه مثبتی دارد .همچنین یافته های تحقیق او نشان داد دانش آموزانی که اعتقادات مذهبی قوی تری داشتند از دیگران خودباورتر ،سازش یافته تر بوده و عملکرد تحصیلی نسبتا بالایی داشتند.
بالا بودن میزان فشارهای روانی- تحصیلی موجود در فضای زندگی دانشجویان و کاهش این فشارها می تواند پیامدهایی مانند مشکل تحصیلی به دنبال داشته باشد.مشکلات تحصیلی نشان دهنده عواملی هستند که در آن مرکز توجه درمانی ،مسئله تحصیلی است و نباید آن را عقب ماندگی ذهنی مرتبط دانست(محمدزاده،۱۳۸۵).
ریس و روزا[۲۰۷](۱۹۹۱)بر نمونه ای ۷۵۵نفری فشارزاهای اصلی زندگی و نشانه شناسی در آنها را بررسی کردند.این نمونه به سوالات فشارزاهای اصلی خانوادگی و سلامت روانی پاسخ دادند.نتایج نشان داد که افرادی که مشکلاتی در زمینه والدین دائم الخمر و تجارب چندگانه فشار یا والدین مطلقه داشتند فشاربیشتری را نسبت به کسانی که این تجارب را نداشتند تجربه می کردند.
یافته های تحقیق مالاتی و پارولکار[۲۰۸](۱۹۹۲)نشان می دهد که بین فشارزاهای دانشجویی و سلامت عمومی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد.
نویل و منجی[۲۰۹](۱۹۸۸)در تحقیقی نشان دادند که بین سلامت عمومی وفشارزاهای روانی – تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دادر به این معنی که کسانی که از سلامت عمومی کمتری برخوردارند فشار روانی را در مقایسه با افراد عادی به میزان بیشتری دریافت می کنند.
کان و کوین[۲۱۰](۱۹۷۰) در پژوهشی نتیجه گرفتند که فشارزاهای روانی – تحصیلی عامل ایجادکننده بیماری های روانی و در نتیجه منجر به کاهش سلامت روان می شوند.
نتایج استوارد و جو در مورد۱۲۱ دانشجو نشان داد که روحیه مذهبی به صورت چشمگیری با سلامت روان و سازگاری در ارتباط است و افرادی که خود را بیش از همه مذهبی می دانند از دیگران سازگارترند و بالاترین عملکرد تحصیلی را دارند.
مطالعه ای که توسط برگن ،ماستر و ریچارد[۲۱۱] در سال ۱۹۸۷ انجام شد بیانگر آن است که مذهب درونی با عملکرد مثبت افراد و سازگاری آنها رابطه مثبت و با میزان اضطراب در بین دانشجویان ارتباط منفی دارد.
رفعتی ،شریف،احمدی و شفیعی(۱۳۸۳)،در تحقیق خود تحت عنوان تاثیر وضعیت بهداشت روانی دانشجویان بر پیشترفت تحصیلی آنان نشان داده اند که از نظر وضعیت سلامت روانی ،۸/۲۵ درصد واحدها دارای سلامت روانی خوب ،۳/۴۹ درصد متوسط و ۸/۲۴ درصد وضعیت سلامت روانی نامناسبی داشته اند.همچنین تفاوت معدل پایان ترم گروهی که سلامت روانی خوب داشته اند در مقایسه با گروهی که وضعیت روانی آنان نامناسب ارزیابی شده است،معنی دار می باشد(p=./05).
ادهم وهمکاران (۱۳۸۷)،در تحقیق خود تحت عنوان بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان ورودی سال تحصیلی۸۷-۸۶دانشگاه علوم پزشکی اردبیل به این نتیجه رسیده اند که در بعد نشانه های جسمانی ۷/۱%،اضطراب وبی خوابی۳/۲%،عملکرد اجتماعی۳/۴%و افسردگی شدید۲%دانشجویان مشکل داشتند. همچنین بر اساس نقطه برش ۲۳، ۷/۲۲% دانشجویان مشکوک به اختلال روانی بوده اند .
پولادی ری شهری (۱۳۷۴)در تحقیقی به این نتیجه رسید که بین عوامل فشارزای روانی و عملکرد تحصیلی دانشجویان همبستگی منفی وجود دارد وهمبستگی چندمتغیری بین عوامل فشارزای روانی و عملکرد تحصیلی دانشجویان از همبستگی انفرادی این عوامل بیشتر است.
درتحقیقی در بین دانشجویان دانشگاه‌های آزاد و پیام نور شهرستان مرند رابطه بین متغیر پیشرفت تحصیلی با جهت‌گیری مذهبی در سطح P<0.01 مثبت بود.( حبیب‌وند،۱۳۸۹)
براساس یافته های حاصل از تحقیقی با عنوان رابطه فشارزاهای تحصیلی،تفکرات نذهبی و سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز ؛مشاهده شد که بین تفکرات مذهبی و عملکرد تحصیلی دانشجویان(دختر و پسر)رابطه وجود دارد همچنین یافته های این تحقیق نشان داد که بین سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانشجویان (دختر و پسر)رابطه مثبت معناداری وجود دارد(علیرضا حیدری،۱۳۸۷).
رفعتی ،شریف،احمدی و شفیعی(۱۳۸۳)،در تحقیق خود تحت عنوان تاثیر وضعیت بهداشت روانی دانشجویان بر پیشترفت تحصیلی آنان نشان داده اند که از نظر وضعیت سلامت روانی ،۸/۲۵ درصد واحدها دارای سلامت روانی خوب ،۳/۴۹ درصد متوسط و ۸/۲۴ درصد وضعیت سلامت روانی نامناسبی داشته اند.همچنین تفاوت معدل پایان ترم گروهی که سلامت روانی خوب داشته اند در مقایسه با گروهی که وضعیت روانی آنان نامناسب ارزیابی شده است،معنی دار می باشد(p=./05).
ادهم وهمکاران (۱۳۸۷)،در تحقیق خود تحت عنوان بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان ورودی سال تحصیلی ۸۷-۸۶دانشگاه علوم پزشکی اردبیل به این نتیجه رسیده اند که در بعد نشانه های جسمانی ۷/۱%،اضطراب و بی خوابی ۳/۲%،عملکرد اجتماعی ۳/۴%و افسردگی شدید ۲%دانشجویان مشکل داشتند.همچنین بر اساس نقطه برش ۲۳، ۷/۲۲% دانشجویان مشکوک به اختلال روانی بوده اند .
به منظور یافتن متغیرهای پیش بینی کننده افتراقی برای عملکرد تحصیلی دانشجویانی که با پیشینه های متفاوت اجتماعی به دانشکده وارد می شوند،پژوهشی در استرالیا انجام شده است.نتایج پژوهش مذکور نشان دادند که بین نوع دبیرستان انتخاب شده برای تحصیل و عملکرد تحصیلی در سال اول دانشکده ارتباط وجود دارد،اما بین عملکرد دانشجو براساس نوع شغل پدر و کشور محل تولد ارتباط معنی داری یافت نشد(وست لئو۱۹۸۵).
در پژوهش دیگری بهمنی گزارش کرده است که کیفیت زندگی دانشجویانی که معدل درسی آنها «د» می باشد از واجدین معدل های «الف» و«ب»طور معنا داری کمتر است. در رابطه با عملکرد تحصیلی او دریافت که در بین گروه نمونه ،وضعیت دانشجویان مجرد از متاهل ،غیرشاغل از شاغل ها ،دخترها از پسرها ،دانشجویان سهمیه آزاد از سایر سهمیه ها بهتر بوده است. در عین حال او گزارش کرده است که رابطه مثبتی بین عملکرد تحصیلی و جایگاه اقتصادی و اجتماعی گروه دانشجویان مورد بررسی اش وجود داشته است.
در پژوهش بهمنی گزارش شده است که نگرش دینی دانشجویان گروه نمونه (۳۷۰۰نفر)بر اساس مقیاس مورد استفاده در حد متوسط بوده و نسبت نمرات خیلی بالا و یا بسیار پایین در مجموع کمتر از ۲۵%افراد را تشکیل داده اند .در عین حال او گزارش کرده است که نمرات نگرش دینی دانشجویان متاهل از مجردین و شاغلین از غیر شاغلین بیشتر بود .اگر چه در پژوهش مذکور رابطه معنی داری بین نگرش دینی با مقیاس کلی کیفیت زندگی مشاهده نشد.لیکن همبستگی بین نگرش دینی و یکی از خرده مقیاس های کیفیت زندگی به نام خرده مقیاس کیفیت زندگی به نام خرده مقیاس «رشد فردی»مثبت گزارش شده است .
فصل سوم:
روش تحقیق
۳-۱٫مقدمه
دراین فصل، نخست طرح پژوهش و سپس جامعه آماری و روش نمونه گیری معرفی می شود. پس از آن ابزارهای به کاربرده شده جهت گردآوری داده های پژوهش به همراه روشها و ویژگیهای روان سنجی آنها به طورکامل معرفی شده و در نهایت، مراحل اجرای پژوهش حاضر و روش های آماری مورد استفاده جهت تحلیل داده ها مورد بررسی قرار گرفته اند.
۳-۲-روش تحقیق:
طرح تحقیق توصیفی است که به شیوه ای پیمایشی اطلاعات جمع آوری شده است.معمولا تحقیق پیمایشی به منظور کشف واقعیتهای موجود یا آن چه که هست انجام می شود.به عبارت دیگر، این روش پژوهش به منظور توصیف یک جامعه تحقیقی در زمینه توزیع یک پدیده معین انجام می شود(دلاور،۱۳۸۵).تحقیق زمینه یابی یا پیمایشی روشی برای بررسی ماهیت ویژگیها وادراک های شخصی (نگرشها- باورداشتهاو عقاید ) مردم از طریق تجزیه وتحلیل پاسخ به پرسشهایی است که تدوین شده اند(پاشا شریفی،۱۳۸۶).در این گونه تحقیقات هدف از انجام پژوهش ،توصیف عینی واقعی ومنظم خصوصیات یک موقعیت یایک موضوع می باشد؛ به عبارت دیگر پژوهشگر در اینگونه تحقیقات سعی می کند تا “آنچه هست” را بدون هیچگونه دخالت یا استنتاج ذهنی گزارش دهد(نراقی،۱۳۷۶). به طور کلی روش های تحقیق در علوم رفتاری رامی توان با توجه به دو ملاک الف) هدف تحقیق ب) نحوه گردآوری داده ها تقسیم کرد (سرمد و بازرگان ۱۳۸۷). بر این اساس هدف پژوهش حاضر کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی(غیر آزمایشی) از نوع همبستگی می باشدکه در آن رابطه میان متغیرها بر اساس هدف تحقیق تحلیل می گردد. روش همبستگی بدین معناست که پژوهشگر با حداقل دو متغیر سروکار دارد و علاقمند است که رابطه بین آن ها را مورد بررسی قرار دهد. شیوه همبستگی نشان می دهد که تغییر در یک متغیر، تا چه اندازه به تغییر در متغیر دیگر بستگی دارد. بررسی های همبستگی با تعیین رابطه های موجود بین متغیرها سروکار دارد. برای این منظور بر حسب مقیاس های اندازه گیری متغیرها، شاخص های مناسبی اختیار می شود. این شاخص ها در فصل تحلیل داده ها تشریح شده است.
از آنجا که در اکثر تحقیقات همبستگی چند متغیری از مقیاس فاصله ای با پیش فرض توزیع نرمال چند متغیری برای اندازه گیری متغیرها استفاده می شود، لذا ضریب همبستگی محاسبه شده در این گونه تحقیقات ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون یا به طور خلاصه ضریب همبستگی پیرسون است. در این پژوهش به بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی و سلامت روان با کیفیت زندگی و عملکرد تحصیلی ،با بهره گرفتن از سوالات پرسشنامه هاو معدل دانشجویان پرداخته شده و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری در فصل های بعدی عنوان شده است.
در این طرح، جهت گیری مذهبی و سلامت روان ، متغیر مستقل (متغیر پیش بین)، و کیفیت زندگی و عملکرد تحصیلی، متغیر وابسته (متغیر ملاک) است. در این پژوهش، نقش جهت گیری مذهبی و سلامت روان را در پیش بینی کیفیت زندگی و عملکرد تحصیلی دانشجویان، مورد بررسی قرار گرفته است.
۳-۳-جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان رشته های گروه پزشکی(پزشکی ودندانپزشکی) ،ورودی های مهرماه۹۱به قبل مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان(شهر بندرعباس و قشم-شعبه بین الملل) می باشد که درمهرماه سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱و قبل از آن به تحصیل اشتغال داشته و نمونه تحقیق از این جامعه انتخاب شده است.جهت برآورد حجم نمونه از جدول مورگان[۲۱۲] استفاده شده است. از این جدول در مواردی استفاده می شود که واریانس جامعه واحتمال موفقیت یا عدم موفقیت متغیر مشخص نباشد، در نتیجه نتوان ازفرمول های آماری برای برآورد حجم نمونه استفاده کرد.این جدول بیش ترین حجم نمونه را تولید می کند که حجم برآورد شده توسط فرمول کوکران است.برای استفاده از این جدول باید به تعداد زیر گروه ها و یا گروه های مقایسه ای در تعیین کردن اندازه نمونه کافی، توجه شود. بدین معنی که اندازه نمونه برای هر زیر گروه باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا به یک تخمین قابل قبول دست پیدا کرد. در نتیجه لازم است در این فرمول، با هر زیر گروه به عنوان یک جمعیت رفتار شود و برای معین کردن اندازه نمونه پیشنهاد شده برای هر زیر گروه از جدول استفاده شود. سپس از تکنیک نمونه گیری تصادفی درون هر زیرگروه استفاده شود (مورگان و کرجسی[۲۱۳]، ۱۹۷۰).
با توجه به حجم دانشجویان گروه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان(۹۳۳نفر) و با بهره گرفتن از جدول مورگان حجم نمونه برآورد شده با پذیرش (P<0/05) خطا، در مجموع حجم نمونه برابر با ۲۷۰ نفر تعیین گردید که برای جلوگیری از افت آزمودنی ها نمونه نهایی بالغ بر ۲۹۵ نفر در نظر گرفته شد.
جهت نمونه گیری در دانشکده ها از روش نمونه گیری تصادفی طبقاتی استفاده شده است. نمونه گیری به این صورت انجام گرفته است که ابتدا از میان سه دانشکده پزشکی،دندانپزشکی و شعبه بین الملل قشمبه صورت تصادفی از بین ۹۳۳نفر شاغل به تحصیل که از ترم دوم به بعد (ورودی مهر ۹۱به قبل) انتخاب صورت گرفته است. حجم نمونه ۲۹۵ نفر می باشد.دانشجویانکه در محل کلاسهای تئوری و زمان حضور در بالین در محل بیمارستانها در طی شش ماه از آذرماه۹۲ لغایت اردیبهشت ماه۹۳ به روش نمونه گیری تصادفی ؛توزیع و جمع آوری پرسشنامه های پژوهش صورت گرفته است. تمام نمونه ها بدون محدودیت از نظر سن، جنس، وضعیت اقتصادی، وضعیت تأهل، و سابقه بیماری جسمی و روانی در طرح پذیرفته شدند. برخی از پرسشنامه ها که کامل نبوده و احتمال بی دقتی در تکمیل آنها می رفت از پژوهش حذف گردیده و مابقی نمونه ها به تعداد ۲۹۵ نفر در تحلیل قرار گرفتند.۳۲ پرسشنامه به دلیل عدم پاسخگویی مناسب از تجزیه و تحلیل نهایی حذف شدند.
۳-۴-ابزار تحقیق
ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از: پرسشنامه ی جهت گیری مذهبی آلپورت وراس[۲۱۴](،۱۹۵۰)، پرسشنامه ی پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هلر(GHQ)-فرم ۲۸ سوالی و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی-۲۵سوالی سازمان بهداشت جهانی(WHOQOL-BREF) که مشخصات هر یک از پرسشنامه های یاد شده و ویژگیهای روانسنجی هر یک در ادامه مطالب فصل ارائه شده است.
۱-۴-۱-پرسشنامه جهت گیری مذهبی :
اندازه گیری رابطه بین مذهب و پدیده های روانشناسی به آغاز قرن اخیر برمی گردد(گورساج ،۱۹۸۹ به نقل از مختاری ، ۱۳۷۹) در سالهای اخیر محققین حوزه روانشناسی مذهب در تلاش بوده اند تا الگوهای مناسبی برای اندازه گیری پدیده های روانشناختی در ارتباط با بعد معنوی انسان بیابند (گورساچ ،۱۹۸۹ ).
مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت:آلپورت و راس در سال ۱۹۵۰برای اندازه گیری جهت گیری های مذهبی یک مقیاس ۲۰گزینه ای ساخت که ۱۱گزینه آن به جهت گیری بیرونی و۹گزینه آن به جهت گیری درونی اشاره می کند، تهیه کردند.بعد از آن روانشناسی به نام فگین[۲۱۵]یک نسخه۲۱گزینه ای از مقیاسE(برونی)وI(درونی) از روی مقیاس آلپورت ساخت.برای سنجش روایی این آزمون در ایران ،این آزمون در سال ۱۳۷۸ترجمه و هنجاریابی شد و سپس توسط متخصصان مختلف بازنویسی های متعدد بر روی آن انجام گرفت تا متناسب با بافت فرهنگی و مذهبی ایران باشد.گزینه های این آزمون برحسب مقیاس لیکرت[۲۱۶]تنظیم گردیده است .در این پرسشنامه سوالات ۱تا۱۲جهت گیری مذهبی بیرونی و سوالات۱۳الی ۲۱ جهت گیری مذهبی درونی را می سنجند .نمره گذاری برای جهت گیری مذهبی بیرونی بدین شرح است:کاملا مخالفم(۰)تقریبا مخالفم(۱)تقریبا مخالفم(۲)و کاملا مخالفم(۳)می باشد.برای جهت گیری درونی نیز مانند جهت گیری بیرونی کدگذاری شده و گزینه های در مورد من کاملا نادرست است(۰)،در مورد من تقریبا نادرست است(۱)،در مورد من تقریبا درست است(۲)،در مورد من کاملا درست است(۳)؛گزینه تقریبا همیشه(۴)،اغلب موارد(۳)،بعضی مواقع(۲)،بندرت(۱)؛گزینه های هرگز(۰)بندرت(۱)،معمولا(۲) واغلب (۳) .
جان بزرگی(۱۳۸۷)که این پرسشنامه را ترجمه و آماده اجرا کرد ،ضریب آلفای کرونباخ آن را برابر با ۷۳/۰ گزارش نموده است.
۳-۴-۱-۱-اعتبار و پایایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ب.ظ ]




۹۶٫۶۴۹

 

 

 

درجه آزادی

 

۳

 

 

 

سطح معنادار

 

۰۰۰٫

 

 

 

از آنجا که سطح معناداری به دست آمده در آزمون فریدمن کمتر از ۰۱/۰ است ، می­توان نتیجه گرفت که فرض صفر در سطح معناداری ۹۹/۰ رد شده و فرض ادعا پذیرفته می­ شود. به عبارت دیگر، حداقل بین دو عامل از عوامل زیربنایی BPR تفاوت معناداری وجود دارد. با بهره گرفتن از جدول زیر می­توان اولویت عوامل را ملاحظه نمود. همان طور که بر اساس تحلیل فریدمن دیده می­ شود، رتبه رهبری اثربخش بالاتر از همه بوده و این عامل به عنوان یک عامل کلیدی در پیاده سازی BPR مطرح است، پس بانک گردشگری باید به این عامل به عنوان یک عامل مهم توجه کند. همچنین عامل منابع انسانی پایین ترین رتبه را داشته و نشان می­دهد که این عامل در بانک گردشگری رتبه پایینی دارد و باید در خصوص ارتقاء این عامل، اقداماتی انجام شود.

جدول ۴-۲۶-رتبه بندی حاصل از تحلیل فریدمن

 

 

 

رتبه

 

عامل

 

رتبه میانگین

 

 

 

یکم

 

رهبری اثربخش

 

۹۷/۲

 

 

 

دوم

 

مدیریت تغییر

 

۸۸/۲

 

 

 

سوم

 

مدیریت پروژه

 

۲۳/۲

 

 

 

چهارم

 

منابع انسانی

 

۹۳/۱

 

 

 

نتیجه میانگین رتبه ها نشان می دهد که بعد رهبری اثربخش با ضریب ۲٫۹۷ در اولویت یکم قرار دارد. در نتیجه بیشترین تأثیرپذیری را در پیاده سازی موفق مهندسی مجدد در سازمان مورد مطالعه دارد. بعد مدیریت تغییر با ضریب ۲٫۸۸ در اولویت دوم قرار دارد و به همین ترتیب بعد مدیریت پروژه با ضریب ۲٫۲۳ در اولویت سوم و بعد منابع انسانی با ضریب ۱٫۹۳ در اولویت آخر قرار دارد. و این نشان دهنده آن است که این بعد(منابع انسانی) کمترین تأثیر پذیری را در استقرار موفق BPR در بانک گردشگری دارد.
۴-۴-۳-سوال سوم پژوهش: آیا وضعیت عوامل تعیین کننده استقرار موفقیت آمیزBPR در بانک گردشگری مطلوب است؟
همانطور که یافته های جدول ۴-۲۴ نشان می دهد. برای پاسخگویی به این سوال از آزمون t تک نمونه ای با میانگین مفروض(میانگین نظری) ۳، استفاده شده است.بر اساس این آزمون چنین فرض می شود که اگر میانگین محاسبه شده در فضای جامعه برابر ۳(مقدار مورد انتظار یا میانگین نظری) یا کمتر از آن باشد،وضعیت نامطلوب و چنانچه بیشتر از ۳ باشد، وضعیت مطلوب فرض می شود، با توجه به نتایج جدول۴-۲۴ میانگین مؤلفه های رهبری اثربخش و مدیریت تغییر سطح معنی داری ۵ درصد در حد یا بالاتر از متوسط می باشد.
مقاله - پروژه
زیرا اولاً مقدار t در مورد این مؤلفه ها مثبت شده است.ثانیاً سطح معنی داری مشاهده شده (sig) در مورد همه آنها پایین تر از ۰٫۰۵ می باشد.
از آنجا که در مورد بقیه مؤلفه ها، مقدار t محاسبه شده، منفی بوده است و سطح معنی داری مشاهده شده در مورد آنها بالاتر از ۰٫۰۵ می باشد، می توان نتیجه گیری کرد که وضعیت این مؤلفه ها یا عوامل در بانک گردشگری در حد مطلوب نیست.
جدول ۴-۲۷- آزمون T

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:45:00 ب.ظ ]




نتیجه تحقیق مارچلو نیز نشان داد که میانگین نمره تعارض خانواده- کار از نظر زمان در پرستاران بیش از میانگین نمره تعارض خانواده- کار از نظر فشار و رفتار است که با نتایج این مطالعه همخوانی دارد(۶۰).
مطابق با مدل فشار نقش شغلی کاراسک بی بهره بودن زنان که اکثریت پرستاران را تشکیل می دهند، از حمایت دو جانبه نقش های کاری و خانوادگی و تاکید نقش های سنتی همسری و مادری آنان در تعهد به حضور در خانه، مانع از آن می شود که زنان شاغل همان کنترلی را که مردان بر توزیع وقت و انرژی خود دارند، داشته باشند؛ زیرا به نظر می رسد مدت زمانی که زنان برای پاسخ به تقاضاهای کاری و خانوادگی خود صرف می کنند، بیشتر در نقش های خانوادگی معنا پیدا می کند تا نقش های کاری؛ حال آن که حضور مردان در کار بر مبنای ارزش های فرهنگی جامعه، به نوعی پاسخ به تقاضاهای خانوادگی نیز محسوب می شود. لذا زنان شاغل تعارض خانواده- کار بیشتری را از نظر زمان تجربه می کنند(۲۴).
پایان نامه - مقاله
به طور کلی میزان زمان و انرژی صرف شده در کار و خانواده بر ارتباط بین عوامل استرس زا و ایجاد تعارض در دو حوزه کار و خانواده تاثیر می گذارند. پرستارانی که مجبورند ساعات طولانی کار کنند باید به تقاضاهای کاری بی شماری در محل کار و خانه پاسخ دهند در نتیجه دچار برنامه زمانی نامنظم خواهند شد واین مسئله سبب تعارض در حیطه زمانی بین مسئولیت های خانوادگی و کاری می شود(۵۱).
در مطالعه حاضر میانگین نمره تعارض کار- خانواده۳۹/۳۱ و بیش از میانگین نمره تعارض خانواده- کار۴۳/۲۵ به دست آمد. با توجه به این که اکثر نمونه های مورد تحقیق حاضر زنان هستند و آنان بیشتر به نقشهای خانوادگی خود اجازه می دهند که وارد نقش کاری شود، این آسیب پذیری نقش کاری نسبت به وظایف خانواده می تواند منبع عمده تعارض کار- خانواده باشد. نتیجه مطالعه آدکولا که در سال ۲۰۱۰ به بررسی تعارض کار و خانواده پرداخت نیز نشان داد که تعارض کار- خانواده بیشتر از تعارض خانواده با کار در پرستاران است(۹۳). نتیجه مطالعه کریزواکز و همکاران نیز بیانگر بالاتر بودن میانگین نمره تعارض کار- زندگی نسبت به زندگی- کار می باشد و بیان می کند که فواید خانواده برای کار بیش از فایده ای است که کار برای خانواده دارد(۶۸). اکثر مطالعات بیانگر بیشتر بودن تعارض کار- خانواده نسبت به خانواده- کار هستند(۶۱-۶۳-۶۸-۷۰-۳۲). این در حالی است رستگار خالد در مطالعه خود بیان می کند که: صرف نظر از جنس، افراد غالباً تعارض خانواده با کار را بیش تر از تعارض کار با خانواده تجربه می کنند. که غیر همسو با مطالعه ما می باشد. این مسئله می تواند مربوط به حجم کم نمونه ها و برابری تعداد زنان و مردان در نمونه گیری او باشد. در عین حال وی معتقد است تعارض زمانی بیشتر در نتیجه اشتغال ذهنی به نقش و کم تر در نتیجه دشواری دسترسی فیزیکی به نقش پدید می آید و تعارض فشار نیز، بیش تر جنبه روانی و کم تر جنبه فیزیکی دارد. رستگار خالد همچنین به تفاوتهای جنسیتی اشاره می کند به این صورت که مردان بیشتر تعارض را از کار به خانواده و زنان تعارض را از خانواده به کار تجربه می کنند در عین حال مردان نسبت به عوامل کاری موثر بر تعارض حساس تر و زنان نسبت به عوامل خانوادگی آن حساسیت بیشتری دارند(۶۲). این در حالی است که تفاوت های جنسیتی در مطالعه ما به دلیل کم بودن مردان پرستار بررسی نشد.
در جدول شماره ۹ میانگین مجموع نمره تعارض کار- خانواده و خانواده- کار و ابعاد آن ها در واحدهای مورد پژوهش ۷/۱۴±۸۲/۵۶ به دست آمد که کمتر از حد متوسط می باشد. میانگین مربوط به مجموع ابعاد تعارض کار- خانواده و خانواده- کار نشان می دهد که بیشترین مجموع مربوط به تعارض از نظر زمان و کمترین مربوط به تعارض از نظر رفتار است.
جداول۱۴-۱۰ در راستای هدف شماره ۳ تنظیم شده که به بررسی ابعاد سـلامت عمومی و فراوانی پاسخگویی واحدهای مورد پژوهش به سوالات پرسشنامه گلدبرگ در چهار حیطه (مشکلات جسمی، اختلال در کارکردهای اجتماعی، اضطراب و بی خوابی و افسردگی) می پردازد. در سوال ۱ این پرسشنامه که وضعیت سلامتی فرد را در یک ماهه اخیر مورد پرسش قرار می دهد، نیمی از واحدهای مورد پژوهش(۸/۵۷%) بیان کرده اند که احساس می کنند وضعیت سلامتی شان مانند قبل است. به طور کلی در ۷ سوال اول که مربوط به حیطه مشکلات جسمانی می باشد، بیشترین فراوانی پاسخ دهندگان مربوط به گزینه در حد معمول است که نمره ۱ را دریافت نمودند. حیطه اضطراب و بی خوابی شامل سوالات ۱۴-۸ است که در جدول ۱۱مورد بررسی قرار گرفته است. در این حیطه نیز بیشترین فراوانی پاسخ دهندگان گزینه دوم یعنی در حد معمول می باشد. حیطه سوم، حیطه اختلال در کارکردهای اجتماعی است که شامل سوالات ۲۱-۱۵ می باشد و در جدول ۱۲ خلاصه شده است. با توجه به این که در تعدادی از سوالات این حیطه نمره دهی به صورت بر عکس می باشد بیشترین فراوانی و درصد پاسخ گویان شامل گزینه سوم یعنی بیش از معمول می باشد. سوالات ۲۸-۲۲ مربوط به حیطه افسردگی است. جمع بندی نتایج پاسخ دهنده گان به سوالات این حیطه در جدول شماره ۱۳ بیانگر آن است که بیشتر نمونه ها گزینه اول یعنی به هیچ وجه را انتخاب نموده اند. در نهایت نمره سوالات چهار حیطه با هم جمع شدند. نتایج بررسی ابعاد سلامت عمومی نشان می دهد که میانگین نمره مشکلات جسمی ۶/۵± ۱۵/۹، حیطه اضطراب و بی خوابی ۸/۴± ۳۲/۸، حیطه اختلال در کارکردهای اجتماعی ۱/۳± ۳۵/۱۱ وحیطه افسردگی ۸/۲ ± ۱۸/۲ می باشد. همچنین نمره میانگین کل سلامت عمومی در واحدهای مورد پژوهش، ۷/۱۲±۰۳/۳۱ است. که در این میان بیشترین میانگین مربوط به حیطه اختلال در عملکرد اجتماعی و کمترین میانگین مربوط به حیطه افسردگی می باشد. اختلال در عملکرد اجتماعی که از جنبه های فرسودگی شغلی محسوب می شود، معمولاً به علت کمبود منابع حمایتی و تعارض در کار ایجاد می شود. در این حال فرد نسبت به همکاران و مددجویان با دید منفی برخورد می کند که این نگرش های منفی ممکن است به محیط های خانوادگی و محافل اجتماعی نیز کشیده شود(۱۶). به طور کلی سلامت جسمی و روانی و توانایی انجام نقش های اجتماعی از ویژگی های فرد سالم می باشد که می تواند در اثر مشکلات شغلی تحت تاثیر قرار گیرد. در این میان پرستاران به دلیل مقتضیات شغلی و شخصیتی مانند: بار کاری، مواجهه با رنج و مرگ بیماران، درک و برآوردن نیازهای خانواده، کمبود منابع حمایتی و در گردش بودن کار از نظر سلامتی بیشتر در معرض خطر هستند(۱۶).
از مطالعات همسو با تحقیق حاضر ، پژوهشی است که خاقانی زاده و همکاران در سال ۱۳۸۵ در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام داده و سطح سلامت پرستاران را سنجیدند. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین فراوانی مربوط به زیر مقیاس اختلال در کارکردهای اجتماعی(۶۹%) و کمترین فراوانی مربوط به حیطه افسردگی(۱۷%) می باشد. آن ها معتقدند که ماهیت شغل پرستاری که همراه با نوبت های کاری مختلف و شیفت شب می باشد، سبب می شود این صنف شغلی از تعاملات اجتماعی معمول محروم باشند. در هر حال سلامت لازمه حفظ و دوام عملکرد اجتماعی در پرستاران است(۹۷). البته در این تحقیق میانگین نمره پرسش نامه سلامت عمومی در واحدهای مورد پژوهش ۲۹/۲۳ با انحراف معیار ۰۱/۱۲ به دست آمد که کمی پایین تر از نمره به دست آمده در تحقیق حاضر می باشد که شاید دلیل توجیه کننده آن حجم کم نمونه ها در مطالعه خاقانی زاده و شرایط متفاوت پرستاران در مراکز آموزشی درمانی تهران باشد.
در مطالعه حاضر پس از اختلال در عملکرد اجتماعی و مشکلات جسمی بیشترین میانگین نمره مربوط به حیطه اضطراب و بی خوابی به دست آمد. برهم ریختگی الگوی خواب و استرس های خاص شیفت شب می تواند باعث کاهش بسیار زیادی در کیفیت فعالیتهای ذهنی پرستاران شده و همچنین موجب اختلال خلق، خستگی، انزوای اجتماعی، عصبانیت، افسردگی و اضطراب در فرد می شود(۹۵). پیامی در بررسی خود بر روی ۱۵۰ نفر از پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه نشان داد که بیش از ۱۴ درصد از پرستاران در کلیه ابعاد سلامتی دچار اختلال در حد متوسط هستند و ۸۱ درصد در سطح کم و خفیف دچار اضطراب می باشند (۹۶).
حجتی در سال ۱۳۸۸ اثر بی خوابی بر سلامت عمومی را در پرستاران شیفت شب شاغل در دانشگاه علوم پزشکی گلستان ارزیابی نمود. نتایج این مطالعه اثرات بی خوابی را بر عملکرد جسمانی و عملکرد اجتماعی به میزان متوسط نشان داد. بیشترین مشکل پرستاران شبکار احساس خستگی و سپس احساس فشار و استرس زیاد بود به طوری که مقدار گیجی، خشم و عصبانیت، اضطراب و نگرانی در پرستاران بعد از شب کاری در بالاترین حد و میزان انرژی در پایین ترین حد قرار داشته و میزان فعالیت جسمانی و فیزیکی پرستاران شب کار کمتر از روز کار گزارش شده است. همچنین پرستاران شیفت شب افسردگی بیشتر و الگوی خواب نامطلوب تری را گزارش می کنند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین بی خوابی و سلامت عمومی ارتباط معنی دار آماری وجود دارد۰۵/۰P<(17).
زمانیان در سال ۱۳۸۶ به بررسی سلامت پرستاران در دانشگاه علوم پزشکی شیراز پرداخت؛ نتایج به دست آمده از مطالعه وی نشان داد که۴/۳۴ درصد از پرستاران از ناراحتی های جسمانی شکایت داشتند.۲/۴۳ درصد آنان دچار بی خوابی و اضطراب بوده و ۵/۷۹ درصد آنان دچار اختلال در عملکرد اجتماعی بودند. همچنین پایین ترین درصد مربوط به حیطه افسردگی بوده که ۳/۱۰ درصد گزارش شد(۹۷) نتایج این تحقیق که در راستای پژوهش حاضر می باشد نشان داد که همچنان بیشترین درصد اختلال مربوط به عملکرد اجتماعی و کمترین اختلال خوشبختانه مربوط به حیطه افسردگی پرستاران است. در مطالعه زمانیان میانگین نمره به دست آمده از پرسشنامه سلامت عمومی با نقطه برش ۲۳ چیزی در حدود ۷/۲۸ درصد است که کمی پایین تر از نمره به دست آمده در این مطالعه می باشد که شاید به دلیل حجم نمونه ها در مطالعه زمانیان که۱۱۹۵ نفر بود و همچنین در گردش بودن تمامی نمونه ها و استفاده همزمان از پرستاران دولتی و خصوصی باشد. در جدول ۱۴ سلامت عمومی واحدهای مورد پژوهش به صورت کیفی تقسیم بندی شده است که بر این اساس۱۱۱ نفر(۷/۲۹%) سالم و ۲۶۳ نفر (۳/۷۰%) دچار اختلال در سلامتی می باشند. نتایج این بررسی در نمودار ۱ نشان داده شده است. در مطالعه مهرابی و قضاوی که به بررسی وضعیت سـلامت عمومی پرستاران شاغل در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال ۱۳۸۲ پرداخته اند، از نظر تعیین سلامت پرستاران، در بعد سلامت جسمی،۵/۴۶ درصد مشکوک به اختلال در حد متوسط، از نظر اضطراب،۱/۴۷ درصد سالم و ۸/۶۸ درصد از نظر عملکرد اجتماعی دارای اختلال متوسط و از لحاظ افسردگی، ۸/۷۸ درصد سالم و تنها ۸/۱۸ درصد افسردگی متوسط داشتند. در کل از نظر وضعیت سلامت عمومی، ۷/۴۴ درصد سالم و ۳/۵۵ درصد احتمال اختلال در سلامت دارند که تا حدی با نتایج مطالعه ما تطابق دارد(۱۶).
غفاری در مطالعه خود نشان داد که ۸/۴۱ درصد از پرستاران مورد مطالعه بالاتر از نقطه برش پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ قرار داشتند؛ یعنی دچار اختلال در سلامت بودند. او به نقل از ریچارد[۱۲۲] می نویسد: پرستاران به دلیل کار شیفتی، کمتر می توانند اعضاء فعال سازمانهایی مانند انجمن اولیا و مربیان و گروه های اجتماعی باشند و کمتر قادر به ادامه فعالیت در اداره ایی هستند که به آن ملحق شده اند. همچنین محدودیت شدیدی در زمینه فرصت های آموزشی، شرکت منظم در ورزش های سازمان یافته و دیگر فعالیتهای تفریحی به وجود می آید. از طرف دیگر به دلیل کار شیفتی و خستگی ناشی از آن فرد نه تنها قادر به مصاحبت زیاد و حمایت عاطفی و حفاظت از همسر خود نیست؛ بلکه نمی تواند نقش زناشویی و فرزندی را نیز به خوبی انجام دهد. چنین تضادهایی با نقش های خانوادگی ممکن است روی اعتماد به نفس و سلامتی عاطفی پرستاران تاثیر بگذارد و مانع تکامل و سلامت روانی این گروه از اجتماع گردد (۹۵).
توکلی نیز وضیت سلامت مدیران و مترونهای پرستاری را در شهر تهران در سال۱۳۸۱ بررسی نموده و نتیجه گرفته است که ۱۱/۹ درصد مدیران و ۱۵/۱۵ درصد مترونهای پرستاری از اختلالات سلامتی رنج می برند (۹۴).
نتایج جدول شماره ۱۶ نشان داد که تمام حیطه های سلامت عمومی با تعارض کار- خانواده به طور کلی و به تفکیک ارتباط دارند(۰۰۰۱/۰ P<). به این معنی که اگر اختلالی در هریک از حیطه های سلامت عمومی رخ دهد، تعارض کار با خانواده در همه ابعاد در پرستاران افزایش خواهد یافت. لذا داشتن سلامت در پرستاران یکی از شروط لازم و کافی برای حفظ تعادل بین کار و زندگی خانوادگی می باشد. مطالعات متفاوت نشان داده پرستاری شغل پر تنش و استرس زایی است؛ به طوری که ظریف نژاد به نقل از انستیتو بین الملی بهداشت و ایمنی کار، پرستاران را از نظر بروز بیماری روانی در بین شاغلین مشاغل مختلف در رتبه ۲۷ از بین ۱۳۰ حرفه معرفی نموده است. به علاوه مطالعات نشان دهنده بروز مشکلات مختلف روحی به خصوص اضطراب و افسردگی می باشد. در بعد عملکرد اجتماعی نیز تعدادی از مطالعات (۹۵،۹۶،۹۷) نشان دهنده وجود مشکلاتی در زمینه عملکرد اجتماعی بوده اند. در بعد روحی، کار طولانی با بیماران بدحال و ایفای نقش حمایتی پرستاران در ارتباط با بیماران سالخورده و ارائه مراقبت های ویژه به بیماران خاص پرستاران به خصوص پرستاران زن را ، مستعد ابتلاء به اختلالات روحی و روانی می کند. از دیگر مسائل مربوط به سلامتی پرستاران مشکلات جسمی آنهاست که به دلایل شرایط کاری با آن مواجه می شوند، به طوری که کمردرد، مشکلات گوارشی و اختلالات خواب از جمله مشکلات شایع در پرستاران می باشند(۱۶). واضح است پرستاری که با مشکلات مختلف سلامتی در محل کار خود مواجه است از برعهده گرفتن وظایف خانوادگی به طور کامل ناتوان خواهد بود و نیازمند توانایی خاص در جهت ایجاد تعادل بین وظایف کاری و خانوادگی می باشد.
در جدول شماره ۱۷، سلامت عمومی از لحاظ کیفی با میانگین نمره تعارض کار- خانواده و ابعاد آن مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان دهنده آن بود که در تمام حیطه های تعارض کار- خانواده شاخص های آماری( میانگین، میانه و انحراف معیار) در پرستاران با اختلال سلامتی بالاتر از پرستاران بدون اختلال در سلامتی است که از لحاظ آماری بر اساس آزمون من ویتنی معنی دار می باشد (۰۰۰۱/۰ P<).
هنسی[۱۲۳] در سال ۲۰۰۵ تاثیر تداخل کار و خانواده را بر سلامت بررسی کرد. نتایج این بررسی نشان داد که سطوح بالای تداخل کار- خانواده با کاهش عزت نفس و سلامت جسمی و افزایش افسردگی ارتباط دارد(۲۴). فاتحی زاده و نقوی نیز به بررسی ارتباط بین تعارض کار- خانواده و سلامت جسمی پرداختند. نتیجه بررسی آنان نیز که همراستای مطالعه حاضر می باشد اشاره به رابطه معنی دار بین تعارض کار با خانواده و سلامت دارد به طوری که تغییر در وضعیت جسمانی، روانی و اجتماعی فرد می تواند تغییرات آشکاری را در روابط کاری و خانوادگی افراد ایجاد کند(۸۴). کارشناسان معتقدند ارتباط بین کار و سلامتی یک رابطه دو جانبه است؛ به گونه ای که سلامت روانی و یا فیزیکی پایین، شانس زنان را برای اشتغال و مشکلات آن افزایش داده و در مقابل اشتغال و مسائل مربوط به آن نیز می تواند سبب ایجاد اختلال در سلامتی کارکنان به ویژه زنان شود. احساس تعهد زیاد نسبت به کار و حرفه در آنان احساس ناخوشنودی و گناه ایجاد می کند و احساس تعهد بالاتر نسبت به خانواده نیز امکان ارتقاء شغلی را برایشان کاهش می دهد بنابراین برخی افراد برای رفع این تعارض بیش از توان و طاقت خود کار می کنند که پیامد آن ایجاد فرسودگی و خستگی خواهد بود. (۹۸).
واحدهای مورد پژوهش ارزیابی گردید که نتایج با بهره گرفتن از ضریب همبستگی اسپیرمن دو طرفه نشان داد که همه حیطه های سلامت عمومی با تعارض خانواده- کار به طور کلی و به تفکیک ارتباط دارند(۰۰۰۱/۰ P<) . یعنی اختلال در هر یک از حیطه های سلامت عمومی می تواند سبب تداخل خانواده - کار در پرستاران شود.
نتایج تحقیقات آیکان در راستای پژوهش حاضر نشان می دهد که تعارض کار- خانواده با کاهش سلامت روانی زنان و مردان ارتباط دارد. اما تعارض خانواده- کار بیشتر منجر به کاهش سلامت زنان می شود در نتیجه سلامت زنان از هر دو نوع تعارض کار - خانواده و خانواده - کار تاثیر می پذیرد و سلامت مردان فقط تحت تاثیر تعارض کار- خانواده قرار می گیرد(۶۳). ازآن جا که کار و خانواده دو بعد مهم زندگی در افراد شاغل و همچنین پرستاران می باشد، بدیهی است که ایجاد مشکل در هر حیطه می تواند پیامدهای دشواری را در حیطه مقابل به وجود آورد. ایجاد اختلال در هر یک از ابعاد سلامت عمومی می تواند سبب اختلال در وظایف خانوادگی و کاری پرستاران شده و از سوی دیگر پرستاری که در تعارض و تداخل بین وظایف خود گرفتار است می تواند علایم اختلال در ابعاد مختلف سلامتی را تجربه نماید.
در جدول شماره ۱۹ نیز ارتباط سلامت عمومی به شکل کیفی با تعارض خانواده- کار مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج نشان دهنده آن بود که در تمام حیطه های تعارض خانواده- کار شاخص های آماری (میانگین، میانه و انحراف معیار) در پرستاران با اختلال سلامتی بالاتر از سالم است که از لحاظ آماری بر اساس آزمون من ویتنی معنی دار می باشد( ۰۰۰۱/۰ P<).
جهت دستیابی به هدف شماره ۶، ارتباط سلامت عمومی با تعارض کار- خانواده متغیرهای فردی و شغلی مداخله گر در مدل رگرسیون لجستیک وارد شدند. این متغیرها شامل: ابعاد تعارض کار- خانواده، تحصیلات همسر، مشارکت همسر در امور منزل، نگهداری از سالمندان و یا افراد معلول، حمایت خانواده و همسر در نگهداری از فرزندان و کمک در امور منزل، وضعیت استخدامی، پست سازمانی، داشتن شغل دوم، علاقه به کار، نوع بیمارستان، تعداد فرزندان، سن کوچکترین فرزند، حق استفاده از مرخصی و بخش فعلی بودند، که در ارزیابی تک متغیره[۱۲۴] با سلامت ارتباط داشتند. جهت کنترل، این متغیرها وارد مدل لجستک رگرسیون گردیدند که به روش استپ وایز[۱۲۵] یک به یک حذف گردیدند و در مرحله ۱۶ به هدف ۶ تحقیق دست یافتیم. تجزیه و تحلیل نهایی آنان بر اساس این مدل نشان داد که تنها متغیرهای باقی مانده در مرحله نهایی این مدل با تعدیل عوامل فردی و شغلی زمینه ای و مداخله گر، تعارض کار- خانواده از نظر فشار، مشارکت همسر، پست سازمانی، داشتن شغل دوم و علاقه به شغل می باشد.
بر این اساس، حیطه تعارض کار- خانواده از نظر فشار، تنها حیطه تاثیر گذار در سلامت پرستاران با تعدیل اثرات متغیرهای زمینه ایی شد(۰۰۰۱/۰ P<). به طوری که با افزایش یک واحد در نمره این حیطه ریسک اختلال در سلامتی بطور متوسط ۳/۱ برابر با فاصله اعتماد۵۱/۱-۱۴/۱ افزایش می یابد. نتیجه مطالعات مختلف تائید کننده نتیجه به دست آمده در پژوهش حاضر می باشد(۲۶،۲۸،۳۰،۳۲).
زمانی تعارض مبتنی بر فشار به وجود می آید که فشار حاصله در یک نقش بر عملکرد شخص در نقش دیگر اثر گذارد، ناسازگاری نقش ها اغلب به جهت فشار یک نقش است که پیروی از تقاضاهای نقش دیگر را دشوار می سازد(۶۲). وجود شرایط و مشکلات در حیطه کار پرستاری سبب ایجاد تنش و اضافه بار کاری در وظایف خانوادگی پرستاران می شود به این دلیل اکثر پرستاران تعارض کار- خانواده از نظر فشار را بیش از تعارض کار- خانواده از نظر زمان و رفتار تجربه می کنند. نمودار ۲ نشان می دهد که افزایش نمره حیطه تعارض کار- خانواده از نظر فشار باعث افزایش ریسک اختلال سلامتی در پرستاران می شود. همچنین مقایسه فاصله اعتماد ۹۵% میانگین نمره تعارض کار- خانواده از نظر فشار بر حسب اختلال در سلامت عمومی در نمودار ۳ نشان داده شده است که با توجه بهR به دست آمده در این نمودار حیطه تعارض کار- خانواده از نظر فشار می تواند تغییرات اختلال در سلامت را تا حدود ۲۴۹/۰ پیش بینی کند.
از دیگر عوامل مرتبط با سلامت پرستاران، مشارکت همسر می باشد. به طوری که پرستارانی که از مشارکت بالای همسرانشان در امور منزل و نگهداری از فرزند و یا فرزندان برخوردار بودند در مقایسه با پرستارانی که همسرانشان مشارکت کمی داشته اند به طور متوسط ۹/۱ برابر با فاصله اطمینان(۰۶۸/۶-۶۳/۰) ریسک بالاتری ازاختلال در سلامتی را گزارش نمودند(۰۲/۰ P<). همچنین پرستارانی که مشارکت همسر را متوسط بیان کرده اند، نسبت به پرستارانی که مشارکت همسر را بالا می دانند به طور متوسط۶/۲ برابر با فاصله اطمینان(۶۷/۶-۰۸/۱) ریسک اختلال در سلامتی بالاتری را گزارش کردند(۰۳/۰ P<).
مشارکت همسر در بر عهده رفتن وظایف و مسئولیت های زندگی از طریق کاهش نگرانی، استرس و اضطراب در پرستاران می تواند سبب کاهش مشکلات ناشی از عدم سلامتی جسمی و روحی و عملکردی در پرستاران گردد. سفیری و زارع در پژوهشی تحت عنوان بررسی مشکلات ناشی از هم زمانی نقش های خانگی و اجتماعی به این نتیجه رسیدند که با افزایش همکاری همسر در امور منزل مشکلات زنان شاغل کاهش قابل ملاحظه ای خواهد داشت(۹۹). نتیجه مطالعه خسروی و خاقانی فرد نیز نشان می دهد که نقش های چندگانه در اشخاص می تواند استرس زا باشد و سلامت را به خطر بیندازد در صورت استفاده از روش های رویارویی موثر و کارآمد مانند مشارکت همسر، فرد احساس تسلط بر شرایط می کند و در وی احساس کفایت و رضایت ایجاد می شود(۹۸). کریمی نیز معتقد است که همکاری و حمایت همسر باعث کاهش اثرات بد یک نقش در نقش دیگر شده و با کاهش تداخل در وظایف کاری و خانوادگی سبب بهبود وضعیت سلامت کارکنان می گردد(۷۴).آری و همکاران[۱۲۶] ارتباط بین فشار نقش، تعارض بین نقش ها و سلامتی و نقش تعدیل کننده حمایت همسر و رفتارهای مقابله ای را در ۲۴۳ نفر از والدین هنگ کنگی بررسی کردند. آن ها متوجه شدند که مشارکت و حمایت همسر تاثیر تعدیل کننده ایی در بار اضافه نقش والدینی در تعارض کار- خانواده بازی می کند و سبب کاهش مشکلات ناشی از عدم سلامتی می شود که با نتایج به دست آمده از تحقیق ما همخوانی دارد(۲۲).
یکی دیگر از عوامل موثر بر سلامتی پرستاران، پست سازمانی می باشد به طوری که نتایج مطالعه ما نشان داد که سوپروایزها در مقایسه با معاونین سر پرستار( استف) به طور متوسط ۱۶ برابر شانس اختلال در سلامتی بیشتری داردند(۰۶۱/۰ P<). در ارتباط با مقایسه سلامتی پرستار و سرپرستار نسبت به سوپروایزر که گروه مرجع این متغیر می باشد، مدل رگرسیون ارتباط معنی داری نشان نداد (۰۶/۰ P<). به نظر می رسد مسئولیت و فشار کاری بالاتر همچنین داشتن سابقه کار بیشتر از عوامل بسیار مهم و تاثیر گذار در کاهش سلامتی آنان می باشند به طوری که مطالعه گروسی و آدینه زاد در سال ۱۳۹۰ نشان داد که هر چه سابقه کار پرستاران بیشتر می شود، میزان تعارضی که تجربه می کنند نیز افزایش می یابد. این نتایج ممکن است بیانگر این مطلب باشد که هر چه پرستاران مسئولیت های بیشتری را بر عهده گرفته و تقاضاهای کاری آن ها افزایش یابد، احتمال تداخل آن ها با وظایف خانوادگیشان نیز افزوده شده و بنابر مطالب گفته شده دچار تعارض و مشکلات ناشی از آن می شوند(۸۳).
حدادی و همکاران در سال ۱۳۹۰ مطالعه ای را با عنوان ارتباط رده شغلی و سلامت روان در زنان شاغل انجام دادند. نتایج مطالعه آنان نشان داد که بین رده شغلی و سلامت ارتباط معنی دار آماری وجود دارد که در راستای این مطالعه می باشد به این صورت که میانگین نمره سلامت با بهره گرفتن از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ در رده مدیران بالاتر از رده کارشناس، کمک کارشناس و خدمات بود (۰۰۵/۰ P<.). حدادی اشاره می کند که این مسئله می تواند به دلایلی مانند: سطح مسئولیت بالا، پاسخ گویی بیشتر، استرس های شغلی و فشار کار که احتمالاً نشان دهنده انتظار و درک بیشتر آن ها از محیط کارشان است، ایجاد شود(۱۰۰). بنابراین به نظر می رسد پایین تر بودن سطح سلامت در سوپروایزها با توجه به داشتن مسئولیت پاسخگویی به پرسنل، بیماران و همراهانشان، داشتن سابقه کار بالاتر، و به تبع آن سن بالاتر و داشتن مشکلات سلامتی بیشتر، در مقایسه با پرستاران جانشین[۱۲۷] که سابقه و سن کمتری داشته و در نوبت ثابت صبح کار می کند، مشکلات مربوط به سلامتی بیشتری دارند. در این زمینه وایدانوف نیز بیان می کند که اشتغال زنان در مشاغل تخصصی و یا مدیریتی که لازمه آن کار در ساعات طولانی و اشتغال ذهنی نسبت به وظایف شغلی است، فشارهای شدیدتری را به آنان و خانواده شان وارد کرده و در نتیجه آن ها دچار احساس تعارض و ناخوشنودی می شوند(۶۱).
از دیگر عوامل مرتبط با سلامت در مدل نهایی رگرسیون لجستیک، علاقه به شغل می باشد(۰۰۸/۰ P<). به طوری که پرستارانی که به شغل خود علاقه ندارند نسبت به آنهایی که به شغل خود علاقمندند،۱/۵ برابر با فاصله اطمینان (۶۵۷/۰-۰۵۹/۰) شانس بیشتری در اختلال سلامتی دارند.
یکی از بزرگ ترین عوامل موفقیت در کارها، علاقه به کار است. کسی که به کاری علاقه مند باشد، با تمام توان در انجام دادن آن می کوشد. بر عکس، یکی از عوامل مهم در شکست انسان، نداشتن انگیزه است که نه تنها انسان را به پیشرفت نمی رساند، بلکه روز به روز به شکست و ناکامی نزدیک تر می کند. بنابراین، اگر شخصی خواهان آسایش جسمی و روحی است، باید کاری را انتخاب کنید که به آن علاقه مند باشد.
نتیجه مطا لعه بویار و همکاران[۱۲۸] در سال ۲۰۰۸ نشان داد که بین علاقه به شغل و سلامتی جسمی و روانی کارکنان ارتباط معنی دار آماری وجود دارد بطوری که اگر کارکنان به شغل خود علاقمند باشند و آن را ارزشمند بیابند، دیگر احساس سختی و فرسودگی در کار نخواهند کرد و میزان بهروری در کار افزایش می یابد و از طرف دیگر شانس غیبت از کار و ترک سازمان تا حد زیادی کاهش می یابد(۱۰۱).
از دیگر عوامل مرتبط با سلامت در پرستاران داشتن شغل دوم می باشد(۰۲/۰ P<). به طوری که پرستارانی که شغل دوم دارند، شانس اختلال در سلامتی آن ها ۲/۱۳ برابر با فاصله اطمینان۰۷/۱۲۴-۴۱۳/۱ بیشتر از پرستارانی است که فقط به یک کار اشتغال دارند.
اکثر پرستاران بخصوص پرستاران مرد به دلیل کمبود نیرو، بار کاری و پایین بودن حقوق و مزایا ناچار به تن دادن در کار سه شیفت و یا شغل دوم و سوم هستند و از آن ها انتظار می رود که با جان و جسمی خسته تسلی بخش دردهای بیماران باشند. این در حالی است که کارکنان شاغل بهداشتی از نظر ابتلاء به بیماریهای جسمی، اختلالات خواب و مشکلات روحی به مراتب مستعد تر از مردم عادی گزارش شده اند(۱۶). با این وجود به نظر می رسد برنامه کاهش ساعت کاری و ارتقاء قانون بهروری بتواند گام مهمی در بهبود وضعیت سلامت پرستاران بردارد. نتایج مطالعات خسروی نیز نشان داد که افرادی که بیش از شش ساعت در روز کار می کنند مشکلات جسمی و روان شناختی و حالات منفی هیجانی بیشتری را تجربه می کنند و بر عکس افرادی که زیر ۶ ساعت در روز کار می کنند سلامت جسمی و رضایت از زندگی بالاتری دارند. این در حالی است که میانگین ساعت کاری به دست آمده برای زنان در بیرون از منزل ۴۳/۸ ساعت به دست آمده و اگر با نمره میانگین ساعت کار در منزل که محدوده خاصی ندارد، جمع شود می توان گفت برای این دسته از زنان ساعت شروع و پایان کار معنی ندارد. شاید به همین علت باشد که احساس خستگی و فرسودگی، در زنان مورد مطالعه بالا بود(۹۸).
در ارتباط با هدف شماره ۷ تحقیق، بررسی ارتباط تعارض کار- خانواده با سلامت عمومی با تعدیل متغیرهای زمینه ای و مداخله گر نتایج مدل آماری لجستیک رگرسیون در جدول ۲۱ و نمودار ۴ و ۵ خلاصه شده است. جهت رسیدن به هدف ۷ تحقیق عواملی را که در مراحل اولیه با تعارض خانواده با کار معنی دار شدند وارد مدل نمودیم این عوامل شامل: ابعاد تعارض خانواده- کار، نگهداری از افراد سالمند و یا معلول، مشارکت همسر، حمایت خانواده و همسر، پست سازمانی، شغل دوم، نوع بیمارستان، اجازه استفاده از مرخصی و بخشی که در حال حاضر در آن اشتغال دارند، بودند. پس از آنالیز متغیر ها یک به یک حذف شدند به طوری که در مرحله ۹ متغییرهای باقی مانده شامل مشارکت همسر، نگهداری از افراد سالمند و یا معلول، شغل دوم و تعارض خانواده- کار از نظر زمان بودند که ارتباط آنها معنا دار به دست آمد.
با کنترل عوامل مداخله گر و زمینه ای حیطه تعارض خانواده- کار از نظر زمان تنها حیطه مرتبط با سلامت می باشد (۰۰۰۱/۰ P< ). به طوری که یک واحد افزایش در نمره این حیطه ریسک اختلال در سلامتی به طور متوسط ۱۶/۱ برابر با فاصله اعتماد (۲۹/۱-۰۵/۱) افزایش می یابد.
نمودار شماره ۴ نشان می دهد که افزایش نمره حیطه تعارض خانواده- کار از نظر زمان باعث افزایش ریسک اختلال در سلامتی در پرستاران می شود. با توجه به R2 به دست آمده در نمودار شماره ۵ حیطه تعارض خانواده- کار از نظر زمان می تواند تغیرات اختلال در سلامت را تا حدود ۱۹۲/۰ پیش بینی کند.
تعارض بر مبنای زمان پیامد رقابت های چندگانه برای تصاحب زمان در اختیار فرد است. منابع تعارض مبتنی بر زمان در شغل پرستاری شامل: ساعات کاری، ضافه کاری، نوبت کاری، انعطاف پذیری زمان کار و کنترل شخص بر برنامه کاری می باشد. این عوامل از طریق گسترش تعهد زمانی فرد به ایفای نقش کاری و یا خانوادگی بر تعارض خانواده با کار اثر مثبت می گذارد(۶۱).
همانطور که در تشریح هدف ۲ بیان شد نتایج مطالعات کریمی، رستگار خالد و مارچلو تعارض خانواده- کار از نظر زمان را بیشتر از حد متوسط ذکر کردند. به نظر می رسد کار در ساعات طولانی، اضافه کاری های اجباری، عدم توانایی پرسنل در تنظیم برنامه درخواستی و همچنین ساعات طولانی کار در منزل می تواند تعارض زمانی را در زندگی پرستاران ایجاد نماید. همانطور که پیش از این نیز گفته شد وجود این مشکلات، اجرای برنامه ارتقاء قانون بهروری و کاهش ساعات کاری پرسنل بهداشتی درمانی را بیش از پیش ضروری و واجب می کند. لازم به ذکر است یکی دیگر از عوامل مرتبط با سلامت پرستاران، مشارکت همسر می باشد(۰۵/۰ P<). به طوری که پرستارانی که همسرانشان مشارکت بالا در امور منزل و نگهداری از فرزند و یا فرزندان داشتند در مقایسه با پرستارانی که همسرانشان مشارکت کمی داشتند، به طور متوسط۳/۲ برابر ریسک اختلال در سلامتی بالاتری را گزارش نمودند. همچنین پرستارانی که مشارکت همسر را متوسط بیان کرده اند، نسبت به پرستارانی که مشارکت همسر را بالا ذکر کرده اند به طور متوسط۳/۲ برابر ریسک اختلال در سلامتی بالاتری را گزارش می کنند (۰۴/۰ P<). هنسی و همکاران در سال ۲۰۰۵ به بررسی تعارض کار- خانواده و حمایت همسر با سلامتی پرداختند. داده ها از ۶۸۶ پرستار که ۹۷% آن ها زن بودند به دست آمد. این گروه از پرستاران تعارض کار با خانواده را بیشتر از تعارض خانواده با کار تجربه کردند. در حالی که حمایت و مشارکت همسر در این مطالعه بر تعارض کار با خانواده تاثیر نداشته ولی ارتباط بین تعارض خانواده با کار و حمایت و مشارکت همسر معنی دار گزارش شده است(۰۰۱/۰ P<).(22).
به نظر می رسد تقسیم کار در وظایف خانه و همکاری و کمک همسران به هم در اداره امور منزل می تواند منجر به کاهش اضطراب و تنش در محل کار پرستاران شده و مشکلات تعارض خانواده با کار را به حداقل برساند. به عنوان مثال: زمانی که یک پرستار در محل کار خود می باشد و مطمئن است که در غیاب او همسرش مسئولیت نگهداری از فرزند و یا فرزندان را به خوبی انجام می دهد، نگرانی و استرس کمتری داشته و به وظایف شغلی خود به خوبی عمل می کند و بر عکس در صورتی که در محل کار مرتب نگران مشکلات منزل و فرزندان باشد این نگرانی را به حیطه کاری خود منتقل کرده و تنش و استرس ناشی از این مسائل می تواند علاوه بر ایجاد تعارض خانواده با کار مشکلاتی نیز در سلامتی وی ایجاد کند.
ارتباط سلامت عمومی با نگهداری از افراد سالمند و یا فرزند معلول در منزل نزدیک به معنی داری می باشد(۰۵/۰P<.)، به طوری که نتایج نهایی مدل لجستیک رگرسیون نشان داد که پرستارانی که وظیفه نگهداری از افراد سالمند و یا فرزند معلول را در خانه بر عهده دارند، نسبت به کسانی که این وظیفه را ندارند به طور متوسط ۱۲/۲ برابر شانس اختلال در سلامتی بالاتری را در فاصله اطمینان۶۵/۴-۹۷/۰ گزارش می کنند. کیمیایی و همکاران در سال ۱۳۸۹ به بررسی وضعیت سلامت پدران و مادران کودکان کم توان ذهنی پرداختند و به این نتیجه رسید که در خانواده هایی که فرزند عقب مانده دارند ۴۰% مادران، خود را بیمار معرفی کرده اند به طوری که می توان گفت که وجود فرزند معلول ذهنی به شدت بر سلامت جسمانی و روانی مادر تأثیر گذار بوده و باعث کاهش مقاومت وی در مقابل ابتلابه  بیماری ها شده و در نتیجه نسبت بیماری را در او فزونی می بخشد.
البته اگر چه شدت عقب ماندگی کودک در مطالعه او هیچ تأثیری در استرسی که والدین تجربه می کنند نداشت ولی در مورد مادر خصوصاً در فرهنگ ایرانی ها، که نقش ویژه ای در نگهداری و تربیت فرزندان دارند، استرس و فشار مضاعفی را ایجاد می کند. نتایج نشان می دهد که مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی در مقایسه با پدران مشکلات زیادتری داشته و بیشتر با مشکلات رفتاری کودک درگیرند، به همین ترتیب استرس بالاتری را تجربه می کنند و نیاز به حمایت  بیشتری دارند. ولی متأسفانه این امر جز در برخی کشورهای پیشرفته تحقق پیدا نکرده است(۱۰۲).
مراقبت از فرزند ویا فرزندان معلول و یا افراد سالمند در منزل فشار کاری مضاعفی را به پرستاران به خصوص پرستاران زن وارد می کنند و سبب می شوند که آنان با خستگی و تنش در محل کار حاضر شوند و در نتیجه ممکن است این تعارض بین وظایف خانوادگی و شغلی، آن ها را در اجرای درست و به هنگام وظایف ناتوان سازد.
در ارتباط با متغیر سوم باقی مانده در مدل نهایی رگرسیون لجستیک” شغل دوم” نیز ارتباط معنی داری با سلامت و تعارض خانواده- کار مشاهده شد(۰۳ /۰ P<). به این صورت که پرستارانی که شغل دوم دارند ۳۶/۳ بار شانس بالاتری از اختلال درسلامت را در فاصله اعتماد ۵/۱۰-۰۷/۱ بیان می کنند. همانطور که گفته شد وجود بیش از یک شغل سبب می شود که پرستاران بین انجام وظایف کاری و شغلی خود گرفتار شوند و نتیجه آن ایجاد تعارض و اختلال در سلامتی در همه ابعاد خواهد بود.
مقدار ساعات صرف شده در شغل به طور مداوم به عنوان عامل پیش بینی کننده تعارض مورد توجه قرار گرفته است. بدیهی است که اشتغال به بیش از یک شغل سبب می شود شخص زمان بیشتری را صرف امور کاری کرده و در مقابل دیگر توانی در ارائه نقش مفیدی در زندگی خانوادگی نداشته باشد.ساعات طولانی کار زمان استراحت و تفریح را در کارکنان کاهش داده و می تواند سبب کاهش رضایت از زندگی در کارکنان گردد(۶۷،۶۸).
نتیجه گیری نهایی:
در این قسمت با توجه به هدف کلی پژوهش، نتایج و تجزیه و تحلیل یافته ها به سوالات پژوهش پاسخ داده می شود.
در پاسخ به سوال اول پژوهش"میانگین نمره تعارض کار- خانواده و ابعاد آن در پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی شهر رشت چگونه است؟” نتایج نشان داد که میانگین نمره تعارض کار- خانواده از نظر فشار ۸/۲±۲۰/۱۱ و بیشتر از نمره تعارض کار- خانواده از نظر زمان۹/۲±۷۴/۱۰ و سپس نمره تعارض کار- خانوده از نظر رفتار ۱/۳±۴۴/۹ است. میانگین نمره کلی تعارض کار- خانواده۶/۷±۳۹/۳۱ و در حد متوسط می باشد.
در پاسخ به سوال دوم پژوهش"میانگین نمره تعارض خانواده- کار و ابعاد آن در پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی شهر رشت چگونه است؟” نتایج نشان داد که نمره میانگین تعارض خانواده- کار از نظر زمان ۲/۳± ۲/۹ ، و بیشتر از میانگین نمره تعارض خانواده- کار از نظررفتار ۱/۳± ۶/ ۸ وسپس میانگین نمره تعارض خانواده کار از نظر فشار۱/۳±۵/۷ می باشد. میانگین نمره کل تعارض خانواده- کار ۴/۸±۴/۲۵ و در حد متوسط می باشد.
میانگین نمره کلی تعارض کار- خانواده + خانواده- کار برابر ۷/۱۴±۸۲/۵۶ است.
در پاسخ به سوال سوم پژوهش” ابعاد سلامت عمومی (نشانه های جسمی، ضطراب وبی خوابی، کارکردهای اجتماعی وافسردگی) درپرستاران شاغل مراکز آموزشی درمانی شهر رشت چگونه است؟” نتایج نشان داد که
میانگین نمره حیطه مشکلات جسمی ۶/۵± ۱۵/۹، حیطه اضطراب و بی خوابی ۸/۴± ۳۲/۸، حیطه اختلال در کارکردهای اجتماعی ۱/۳± ۳۵/۱۱ وحیطه افسردگی۸/۲ ± ۱۸/۲ می باشد. همچنین نمره میانگین کل سلامت عمومی در واحدهای مورد پژوهش، ۷/۱۲±۰۳/۳۱ است. که در این میان بیشترین میانگین مربوط به حیطه اختلال در عملکرد اجتماعی و کمترین میانگین مربوط به حیطه افسردگی می باشد. همچنین سلامت عمومی واحدهای مورد پژوهش به صورت کیفی تقسیم بندی شد که بر این اساس۱۱۱ نفر(۷/۲۹%) سالم و ۲۶۳ نفر (۳/۷۰%) دچار اختلال در سلامتی می باشند.
در پاسخ به سوال چهارم پژوهش” ارتباط ابعاد سلامت عمومی(نشانه های جسمی، اضطراب و بی خوابی، کارکردهای اجتماعی وافسردگی) و میانگین نمره تعارض کار- خانواده در پرستاران شاغل مراکز آموزشی درمانی شهر رشت چگونه است؟” نتایج آزمون اسپیرمن دو طرفه نشان داد که تمام حیطه های سلامت عمومی با تعارض کار- خانواده به طور کلی و به تفکیک ارتباط دارند(۰۰۰۱/۰ P<). به این معنی که اگر اختلالی در هریک از حیطه های سلامت عمومی رخ دهد، تعارض کار با خانواده در همه ابعاد در پرستاران افزایش خواهد یافت. لذا داشتن سلامت در پرستاران یکی از شروط لازم و کافی برای حفظ تعادل بین کار و زندگی خانوادگی می باشد.
همچنین سلامت عمومی از لحاظ کیفی با میانگین نمره تعارض کار- خانواده و ابعاد آن مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان دهنده آن بود که در تمام حیطه های تعارض کار- خانواده شاخص های آماری ( میانگین، میانه و انحراف معیار) در پرستاران با اختلال سلامتی بالاتر از پرستاران بدون اختلال در سلامتی است که از لحاظ آماری بر اساس آزمون من ویتنی معنی دار می باشد (۰۰۰۱/۰ P<).
در پاسخ به سوال پنجم پژوهش” ارتباط ابعاد سلامت عمومی(نشانه های جسمی، اضطراب و بی خوابی، کارکردهای اجتماعی وافسردگی) و میانگین نمره تعارض خانواده-کار در پرستاران شاغل مراکز آموزشی درمانی شهر رشت چگونه است؟” نتایج آزمون اسپیرمن دو طرفه نشان داد که همه حیطه های سلامت عمومی با تعارض خانواده- کار به طور کلی و به تفکیک ارتباط دارند(۰۰۰۱/۰ P<). یعنی اختلال در هر یک از حیطه های سلامت عمومی می تواند سبب تداخل خانواده در کار پرستاران شود.
همچنین ارتباط سلامت عمومی به شکل کیفی با تعارض خانواده- کار مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج نشان دهنده آن بود که در تمام حیطه های تعارض خانواده- کار شاخص های آماری (میانگین، میانه و انحراف معیار) در پرستاران با اختلال سلامتی بالاتر از پرستاران بدون اختلال در سلامتی است که از لحاظ آماری بر اساس آزمون من ویتنی معنی دار می باشد (۰۰۰۱/۰ P<.).
در پاسخ به سوال ششم پژوهش” ارتباط میانگین نمره تعارض کار- خانواده وابعاد سلامت عمومی (نشانه های جسمی، اضطراب و بی خوابی، کارکردهای اجتماعی وافسردگی) با تعدیل اثرات متغیرهای زمینه ای و مداخله گر چگونه است؟” تجزیه و تحلیل نهایی متغیرها بر اساس مدل لجستیک رگرسیون به روش استپ وایز نشان داد که تنها متغیرهای باقی مانده در مرحله نهایی این مدل با تعدیل متغیرهای زمینه ای و مداخله گر، تعارض کار- خانواده از نظر فشار، مشارکت همسر، پست سازمانی، داشتن شغل دوم و علاقه به شغل می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:45:00 ب.ظ ]