کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مهر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



 

 

Rauch et al.,2009

 

اثر مستقیم مثبتی بین گرایش کارآفرینانه و عملکرد سازمانی وجود داد.

 

 

 

Patel, D Souza.2009

 

گرایش کارآفرینانه اثری مستقیم بر عملکرد صادرات دارد.

 

 

 

Mahmood and Htanafi,2013

 

گرایش کارآفرینانه و عملکرد ارتباطی مثبت باهم دارند.

 

 

 

Jalali,2012

 

گرایش کارآفرینانه رابطه‌ای مستقیم با عملکرد صادرات دارد.

 

 

 

گرایش کارآفرینانه به‌عنوان یک قابلیت باید عمق وسعت عملکرد یا موفقیت صادراتی را منعکس کند. ورود به بازارهای متعدد نشان‌دهنده این است که شرکت توانایی به دست آوردن مزایای فرصت‌های صادراتی را دارد. به‌عبارت‌دیگر، عمق وسعت عملکرد صادرات حدودی را که یک شرکت توانایی استفاده از اهرم گرایش کارآفرینانه را دارد بهتر نشان می‌دهد (پاتل و سوزا[۱۳۴]، ۲۰۰۹).
مطالعات کمی در خصوص رابطه میان گرایش کارآفرینی و صادرات به کاوش پرداخته‌اند. کوین و همکاران (۲۰۰۶) و مصطفی و همکاران (۲۰۰۶) نشان دادند که شرکت‌ها با گرایش کارآفرینی بالا به شبکه اینترنت بیشتر متعهد هستند و عملکرد صادراتی بهتری نسبت به شرکت‌هایی با گرایش کارآفرینی پایین دارند. هم‌چنین تحقیقات قبلی مانند( اوکپارا[۱۳۵]، ۲۰۰۹؛ ازیرم و نوکا[۱۳۶]،۲۰۰۹؛ ازریم و همکاران،۲۰۱۰؛ بوسو و همکاران،۲۰۱۲؛ گادوین و آباهو[۱۳۷]،۲۰۱۳) نشان داده‌اند که یک رابطه مثبت بین کارآفرینی و عملکرد صادرات وجود دارد. یافته‌های این تحقیقات تأیید کرده است که درواقع یک رابطه مثبت بین گرایش کارآفرینی و عملکرد صادرات وجود دارد. ازاین‌رو در کشورهایی مثل ایران جهت دستیابی به مزیت رقابتی بالاتر و غلبه بر مشکلات اجتماعی کلی مثل بیکاری، برنامه کارآفرینی ضروری به نظر می­رسد (کبیری و موکشاپاتی،۲۰۱۳).
در شکل ۲-۱۱ مدل مفهومی تأثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد صادرات در مطالعه کبیری و موکشاپاتی آورده شده است. هدف از این مطالعه مقایسه گرایش کارآفرینانه در مؤسسات فعال در صادرات و غیرفعال در صادرات با اندازه کوچک و متوسط و بررسی نقش گرایش کارآفرینانه بر عملکرد صادرات است. نتایج ارزیابی نشان می‌دهد که بعد پیشگامی در میان تمام ابعاد گرایش کارآفرینانه تفاوت معنی‌داری بین مؤسسات فعال در صادرات و غیرفعال در صادرات با اندازه کوچک و متوسط دارد. هم­چنین یافته‌ها نشان داد که تمام ابعاد گرایش کارآفرینانه اثر مثبتی بر عملکرد صادرات دارد. ضریب رگرسیون مشخص کرد که ابعاد ریسک‌پذیری و پیشگامی به ترتیب پیش‌بینی کننده عملکرد صادرات بودند.
اکثر عملیات صادرات با توجه به گرایش کارآفرینی به‌عنوان یک عنصر اصلی در سازمان تعیین می‌شوند زیرا گرایش کارآفرینی بیان‌کننده تصمیم شرکت برای جستجوی فرصت‌ها در بازارهای خارجی است.
پایان نامه
شکل۲-۱۱ مدل تأثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد صادرات ( کبیری و موکشاپاتی، ۲۰۱۳(
با توجه به مطالب ذکر­شده فرضیه زیر ارائه می­گردد:
فرضیه ۱: گرایش کارآفرینانه تأثیر مثبتی بر عملکرد صادرات دارد.

 

 

  •  

 

 

 

 

 

  •  

 

      1. گرایش کارآفرینانه و عملکرد نوآوری

     

     

 

 

 

در تحقیق فرناندز و آلگره (۲۰۱۵) تأثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد نوآوری مورد تأیید قرار گرفت. در مدل مفهومی رفتار نوآورانه شخصی اسکات و براس[۱۳۸](۱۹۹۴) نه‌تنها نگرش افراد بلکه هم­چنین جو نوآوری سازمان بر بیشتر رفتارهای نوآورانه افراد تأثیر می‌گذارد. فرهنگ سازمان نوآورانه عملکرد نوآوری کارکنانش را تسهیل می‌کند. گرایش کارآفرینانه و بازارگرایی فلسفه کسب‌وکار سازمان در ترویج و جستجوی نوآوری را ارائه می‌دهند و به افزایش عملکرد نوآوری در سازمان منجر می‌شوند. گرایش کارآفرینانه به‌عنوان عقیده و رفتار سازمانی با تأکید بر اکتساب فعالانه فرصت‌های کارآفرینی و ایجاد نوآوری عمل می‌کند. این است که سازمان با تمایل بالا به دنبال گرایش کارآفرینانه و بازارگرایی بر رفتارهای نوآورانه اعضای تیم اثرگذار است (هوانگ و وانگ[۱۳۹]،۲۰۱۱).
گرایش کارآفرینانه نشان‌دهنده سیاست­ها و روش‌هایی است که مبنایی برای تصمیمات و اقدامات کارآفرینانه می‌باشد. این مفهوم ازنظر کوین و اسلوین (۱۹۸۹) دارای سه بعد نوآور بودن، پیشگام بودن و ریسک‌پذیری است که معمولاً این سه بعد همبستگی بالایی باهم دارند. بر اساس تعریف پیشگام بودن، به‌عنوان تمایل به شروع اقداماتی که رقبا به آن پاسخ می‌دهند، واضح است که شرکت‌های پیشگام در فرآیندهای نوآوری درگیر هستند. شرکت‌های فعال در رابطه با عملکرد نوآوری در شرکت دو انتخاب دارند؛ یا به بهره‌برداری از دانش ایجادشده توسط دانشمندان و کارکنان بخش تحقیق و توسعه می‌پردازند و درنتیجه نوآوری را ایجاد می‌کنند و یا ممکن است با بهره گرفتن از دانش توسعه‌یافته توسط شرکت‌های دیگر، نوآوری را در سازمان خود اتخاذ کنند (پرزلونو[۱۴۰] و همکاران،۲۰۱۱).
گرایش کارآفرینانه تمایل سازمان برای پیگیری فرصت­های جدید بازار و نوسازی فعالیت­های عملیاتی موجود است. همواره فرصت­های فراوانی در محیط کسب‌وکار سازمان قرار دارد و آن­هایی در این بازار پررقابت موفق­ترند که به‌موقع این فرصت­ها را شناسایی و از آن بهره ­برداری کنند. گرایش کارآفرینانه، مجموعه فعالیت­هایی است که بهره ­برداری از مزایای رقابتی را در یک سازمان ممکن ساخته و رهیافتی برای نهادینه­سازی نوآوری در سازمان‌ها محسوب می‌شود. بنابراین، وجود گرایش کارآفرینانه در سازمان به نوآوری منجر می‌شود (اویات و مک دوگال[۱۴۱]،۲۰۰۵).
روابط بین این دو متغیر در مدل فرناندز و آلگره (۲۰۱۵) در شکل ۲-۱۸ آمده است.
با توجه به مطالب ذکر­شده در بالا فرضیه زیر ارائه می­گردد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 08:31:00 ب.ظ ]




۳-۱۰-۲-۵- آزمون F لیمر
به منظور گزینش یکی از روش های داده های تابلویی و یا داده های تلفیقی از آماره اف لیمر استفاده می گردد. به عبارت دیگر آماره اف لیمرتعیین می کند که عرض از مبدأ جداگانه برای هر یک از شرکت ها وجود دارد یا خیر. در صورتی که در بین مشاهدات، ناهمگنی یا تفاوت های فردی وجود داشته باشد، از روش داده های تابلویی و در غیر این صورت از روش داده های تلفیقی استفاده می شود. زیرا فقط داده ها روی هم انباشت شده و تفاوت بین آن ها لحاظ نشده است.
دانلود پایان نامه
:H0داده های تلفیقی
H1:داده های تابلویی
۳-۱۰-۲-۶- آزمون هاسمن
اگرپس از آزمون F لیمر، فرضیه صفر رد شده باشد، این پرسش مطرح می شود روابط را می توان در قالب کدام یک از روش های آثار ثابت و یا آثار تصادفی بررسی کرد. آزمون هاسمن این موضوع را مشخص می کند. فرضیه صفر (روش آثار تصادفی) در این آزمون به این معنی است که ارتباطی بین جزء اخلال مربوط عرض ازمبدأ و متغیرهای توضیحی وجود ندارد و از یکدیگر مستقل هستند. در حالی که فرضیه مقابل (روش آثار ثابت) به این معنی است که بین جزء اخلال مورد نظر و متغیر توضیحی همبستگی وجود دارد. بنابراین در صورت رد فرضیه صفر از روش آثار ثابت و در غیر این صورت روش آثار تصادفی استفاده می شود.
H0:روش آثار تصادفی
H1:روش آثار ثابت
۳-۱۰-۲-۷- آزمون عدم خود همبستگی باقیمانده ها
جهت آزمون خود همبستگی بین باقیمانده ها از آزمون دوربین واتسون استفاده می گردد. آماره دوربین واتسون محدود به دامنه ۴≥[۱۳۴] Durbin-Watson≥ ۰می باشد. که اگر مقدار آماره صفر شود، خود همبستگی کامل مثبت و اگر ۴ شود، خود همبستگی کامل منفی بین پسماندها وجود دارد. اگر این مقدار حدود ۲ باشد، خود همبستگی وجود ندارد (بدری، ۱۳۸۹). در پژوهش حاضر از این آزمون برای تشخیص وجود و یا عدم وجود خودهمبستگی استفاده شده و در صورت وجود، خود همبستگی به وسیله جزء[۱۳۵] ARیا با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات تعمیم یافته[۱۳۶] GLS)) برطرف می شود.
H0: عدم وجود خود همبستگی
H1: وجود خود همبستگی
۳-۱۰-۲-۸- ضریب همبستگی پیرسون
ضریب همبستگی با حرف R نشان داده می شود و مقدار آن بین ۱- و ۱+ نوسان دارد. همبستگی مثبت مبین حرکت هم جهت متغیر تابع و متغیر مستقل است. در حالی که همبستگی منفی، حرکت دو متغیر را در جهات معکوس مشخص می نماید.
۳-۱۰-۲-۹- ضریب تعیین
ضریب تعیین، معیاری را برای خوبی برازش رگرسیون برآورد شده با اطلاعات آماری دوره نمونه و برای مقاطع مختلف، فراهم می سازد. به ویژه این معیار درصد یا نسبت کل تغییرات متغیر وابسته را نشان می دهد که به تغییرات همه متغیرهای مستقل الگو مربوط است. هر چه مقدار ضریب تعیین بیشتر باشد برازش بهتری بین رابطه خطی برآورد شده و داده های آماری نمونه وجود دارد. البته افزایش ضریب تعیین در داده های سری زمانی امری مطلوب است اما وقتی از داده های مقاطع مختلف در یک دوره استفاده شود، این امر به طور منطقی به کاهش ضریب تعیین منجر خواهد شد. چرا که با توجه به خصوصیات متفاوت در هر یک از مقطع ها، وجود مقاطع مختلف در یک دوره، نشانگر عدم هماهنگی داده های تحت بررسی است که این امر باعث نزول قدرت توضیح دهندگی در یک رگرسیون خواهد شد.
۳-۱۱- نرم افزار آماری
در این تحقیق جهت پردازش اولیه داده ها از نرم افزار اکسل استفاده گردیده و برای انجام تحلیل ها و محاسبات آماری از نرم افزار آماری ۸Eviews استفاده شده است.
۳-۱۲- خلاصه این فصل
در این فصل ابتدا تعریفی از پژوهش ارائه گردید. سپس با تعریف فرضیه، فرضیه ­های پژوهش بیان گردید که منجر به تعریف متغیرهای پژوهش گردید، که شامل متغیرهای مستقل و وابسته بودند. بعد از آن جامعه آماری و روش گردآوری داده ­ها بیان گردید. جامعه آماری تحقیق شامل شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق ­بهادار تهران می­باشد. دوره زمانی تحقیق نیز سال­های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱ را در بر می گیرد. دراین تحقیق برای تدوین ادبیات و پیشینه تحقیق از روش کتابخانه­ای و برای آزمون فرضیه ­های تحقیق از اطلاعات مندرج در صورت­های مالی و یادداشت­های همراه شرکت­ها و اطلاعات بازار کتابخانه سازمان بورس و آرشیو سایت­های بورس، نظیر سایت پژوهش و مطالعات اسلامی سازمان بورس و سایت سازمان بورس اوراق­­ بهادار تهران استفاده گردیده است. در فصل بعدی فرایند تجزیه و تحلیل آماری ارائه و مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
فصل چهارم
تجزیه وتحلیل
داده ها
۴-۱- مقدمه
داده ­ها به عنوان آگاهی­ های خام و پردازش نشده ابتدایی ترین شناخت پژوهشگر پیرامون پاسخ­های احتمالی هستند که در رابطه با مسأله تحقیق مطرح شده ­اند، لذا پژوهشگر پس از دستیابی به این داده ها با توجه به ماهیت آنها و ساختار و قالب فرضیه ­ها، با این سؤال رو به رو می­ شود که، از چه طریقی این داده ­ها را طبقه بندی، پردازش و در نهایت تحلیل کند تا بتواند فرضیه ­ها را که حالت پاسخ های احتمالی و موقتی برای مسأله تحقیق هستند تعیین تکلیف نماید. از طرفی تجزیه و تحلیل به عنوان مرحله ای از روش علمی، از پایه­ های اساسی هر تحقیق می­باشد که به وسیله آن، کلیه فعالیت­های تحقیق تا رسیدن به نتیجه، کنترل و هدایت می­ شود. به عبارت دیگر تجزیه و تحلیل نتایج تحقیق عبارت است از روشی که به وسیله آن کل فرایند تحقیق و پژوهش از انتخاب مسأله تا رسیدن به یک نتیجه مورد کنترل قرار می­گیرد. پس از آنکه در فصل سوم نحوه جمع آوری داده ­ها، متغیرهای مورد بررسی و روش شناسی تحقیق بیان گردید؛ در این فصل به بیان نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها و یافته­های آنها پرداخته خواهد شد. در این فصل ابتدا آمار توصیفی متغیرهای تحقیق بیان می­ شود. سپس فرضیه­ های تحقیق مورد آزمون قرار می­گیرد و با بهره گرفتن از آماره­ های کای دو، آماره t و … تفسیر خواهند شد.
۴-۲- آمار توصیفی
هنگامی که توده‌ای از اطلاعات کمی ‌برای تحقیق گردآوری می‌شود، ابتدا سازماندهی و خلاصه کردن آنها به طریقی که به صورت معنی­داری قابل درک و ارتباط باشند، ضروری است. روش­های آمار توصیفی به همین منظور به کار برده می‌شوند. غالباً مفید ترین و در عین حال اولین قدم در سازماندهی داده‌ها مرتب کردن داده‌ها بر اساس یک ملاک منطقی است و سپس استخراج شاخص‌های مرکزی و پراکندگی می‌باشد. در یک جمع بندی با استفاده مناسب از روش های آمار توصیفی می‌توان دقیقاً ویژگی های یک دسته از اطلاعات را بیان کرد. آمار توصیفی همیشه برای تعیین و بیان ویژگی­های اطلاعات پژوهش‌ها به کار برده می‌شوند.
در ابتدا آماره­ های توصیفی داده ­های تحت مطالعه محاسبه می­گردد. جدول (۴-۱) آمار توصیفی متغیرهای مدل را نشان می دهد که شامل اطلاعات مربوط به میانگین، بیشینه و کمینه و انحراف معیار می باشد.

 

نوع متغیر متغیر نماد تعداد مشاهدات کمترین بیشترین میانگین انحراف معیار
وابسته به موقع بودن سود TOE ۶۰۶ ۰٫۰۰۳ ۰٫۷۹۸ ۰٫۲۷۹ ۰٫۲۳۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:30:00 ب.ظ ]




۲-هرکس دستگیرمیشود بایددرموقع دستگیرشدن ازعلل آن مطلع شوندودراسرع وقت اخطاریه ای دال برهرگونه اتهامی که به اونسبت داده میشوددریافت دارد.
۳-هرکس به اتهام جرمی دستگیر و بازداشت میشود باید او را در اسرع وقت در محضر دادرس یا هر مقام دیگری که به موجب قانون مجازبه اعمال اختیارات قضایی باشدحاضرنمودوبایددرمدت معقولی دادرسی یاازادشود.
درماده ۱۴ میثاق نیزبه نوعی اشاره به اصل قانونی بودن جرائم ومجازات ها شده است .لیکن درآن قسمت بامفهوم عام اصل سروکارداریم که ناظربرقانونی بودن قواعدوتشریفات رسیدگی وهمچنین صلاحیت دادگاها است.
اماشاه بیت میثاق درموردمسئله موردنظرمابند اول ودوم ماده ۱۵میباشد.بنداول صراحتابیانگراصل قانوی بودن جرائم ومجازات هااست که این اصل و آثارمهم آن،یعنی قلمروقوانینی کیفری درزمان راموردشناسایی قرارداده است ونسبت به عطف قوانین کیفری اخف به گذشته انعطاف بیشتری دارد.
لیکن بند۲ مطلب دیگری رابیان میداردکه درظاهربابنداول واصل قانونی بودن جرائم ومجازات ها تعارض داردظاهرا بنددوم ناظربرجرائم بین المللی بامنشاءعرفی است.[۷۷]
د: میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
این میثاق بایک مقدمه و۳۱ماده طی قطعنامه شماره ۲۲۰۰ A دردسامبر۱۹۶۶ به تصویب مجمع عمومی میرسدودر۳ژانویه ۱۹۷۶ طبق ماده ۲۷ لازم الاجراشد.
این میثاق یکی دیگرازدومیثاقی است که درراستای کاربردی کردن اصول مندرج دراعلامیه حقوق بشرتدوین شده است دربندیک ازماده پنج میثاق ملاحظه میشود که صحبت از مشروعیت قوانین شده است که به نوعی به این بحث ارتباط دارند. دراین بندازماده ۵ آمده است : (هیچ یک ازمقررات این میثاق رانمیتوان به نحوی تفسیرنمودکه متضمن ایجادحقی برای کشوری یاگروهی یافردی گردد که به استنادآن به منظورتضیع هریک ازحقوق وآزادی های شناخته شده دراین میثاق ویامحدود نمودن ان بیش ازانچه دراین میثاق پیشبینی شده است مبادرت به فعالیتی بکند ویااقدامی به عمل آورد.) مفهوم این بند بطورضمنی وباتوجه به اعلامیه حقوق بشروباتوجه به اینکه این میثاق جهت تکمیل آثارآن اعلامیه است این میباشد که تخطی ازاصل قانونی بودن جرائم ومجازات ها عملی برخلاف حقوق بشربه شمارمیرود واین کارهرگز مبنا ومحمل قانونی ندارد.[۷۸]
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
همچنین براساس ماده ۱۵ میثاق: (۱- هیچکس به علت فعل یاترک فعلی که درموقع ارتکاب آن برطبق قانون ملی یاحقوق بین المللی جرم نبوده،محکوم نمیشود ونیزمجازاتی شدیدترازآنچه درزمان ارتکاب جرم قابل اعمال بوده ،تعیین نخواهدشد.هرگاه پس ازارتکاب جرم ،قانون مجازات خفیفتری برای آن مقرردارد، مرتکب ازان بهره مندخواهدشد.
هیچ یک ازمقررات این ماده بادادرسی ومحکوم کردن هرشخصی که به علت فعل یاترک فعلی که در زمان ارتکاب برطبق اصولکلی حقوق شناخته شده درجامعه بین المللی مجرم بوده ،منافات نخواهد داشت.[۷۹]
گفتاردوم: دراسنادمنطقه ای
الف :کنوانسیون اروپایی حمایت ازحقوق بشر
مراد از کنوانسیون اروپایی حقوق بشر که گاهی از آن به اختصار با نام کنوانسیون اروپایی نیز یاد می‌شود، در حقیقت «کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی است که از آن با علایم اختصاری (ECHR) هم در برخی متون یاد می‌شود.
کنوانسیون مذکور از جمله اسناد تدوین شده توسط شورای اروپا است. این سند بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم به وسیله دولتهای عضو شورای اروپا در سال ۱۹۴۹ با هدف ارتقای فرهنگ، حیات سیاسی و اجتماعی اروپا و ترویج و توسعه حقوق بشر، دمکراسی و حاکمیت  قانون در اروپا تدوین شد.
تدوین این سند و آغاز به کار زود هنگام و ایجاد شورای اروپا تا حدودی بیشتر در جهت نشان دادن واکنش و عکس العمل در قبال نقضهای خطرناک، جدی و فاحش حقوق بشر بود که در اروپا در طول جنگ جهانی دوم به وقوع پیوسته بود. سرانجام پس از تلاشهای بسیاری که در راستای تدوین این سند صورت گرفت، کنوانسیون مذکور در چهارم نوامبر ۱۹۵۰ مورد تصویب قرار گرفت و در سوم سپتامبر  ۱۹۵۳ میلادی لازم الإجرا شد. سند مذکور از حیث معاهده‌ای در زمره معاهدات عام و الزام آور در حمایت  ازحقوق بشر وآزادیهای اساسی است که حقوق وآزادیهای متعددی را پوشش داده وبر اعضای آن رعایت مقررات مندرج در آن الزام آور است و از طرفی با توجه به گسترۀ اجرایی این سند از آنجایی که سند مذکور در سطح معین و مشخص منطقه‌ای مجری می‌باشد از جمله اسناد منطقه‌ای در حمایت از حقوق بشر محسوب می‌شود.
هدف اولیه ازتدوین این کنوانسیون بیشتر حمایت از حقوق مدنی و سیاسی در مقابل حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی بود، اما چنین امری در نظرات دادگاه  اروپایی حقوق بشر مورد تفکیک  قرار نگرفت. تدوین کنوانسیون حاضر گامی بسیار مهم در جهت اجرای رویکردهای خاصی بود که در اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد (۱۹۴۸۹ مطرح شده بود.
یکی از مهمترین مزیتها و ویژگی ممتاز سند حاضر این است که حق دادخواهی فردی را به رسمیت شناخته که به موجب این حق افراد و سازمانها حق دارند اختلافاتشان را با دولتهایشان در خصوص نقض حقوق مندرج در این کنوانیسون به نهادهای استراسبورگ (Strasbourg) ارائه نمایند تا در خصوص  آنها رسیدگی صورت پذیرد.
نهادهای استراسبورگ  که متشکل از دو نهاد بسیار مهم کمیسیون  اروپایی حقوق بشر (در سال ۱۹۵۴ تأسیس شده) و دادگاه اروپایی حقوق بشر (در سال ۱۹۵۹ تأسیس شده) است که طی فرایند شکلی خاصی به دادخواهی‌های ارجاع شده رسیدگی می‌نمایند. البته لازم به ذکر است که در پی اصلاح ساختاری که مطابق پروتکل شماره۱۱ درسال ۱۹۹۸ صورت گرفته، دادگاه اروپایی  حقوق بشر بطور مستقیم در خصوص موارد ادعای نقض حقوق و آزادیهای مندرج در کنوانسیون  اروپایی حقوق بشر رسیدگی می کند.
حقوق ماهوی (substantive Rights) مندرج درکنوانسیون اروپایی حقوق بشربه وسیله پروتکلی که به آن الحاق شده‌اند، تکمیل وتوسعه یافته است. پروتکلهای شماره۱، ۴، ۶، ۷ و ۱۳ درزمره  پروتکلهایی‌اند که در جهت تکمیل  حقوق ماهوی به این کنوانسیون ملحق شده‌اند.
مهمترین حقوق ماهوی که در کنوانسیون  مذکور به رسمیت شناخته شده‌آند، بدین شرح است: حق حیات (ماده ۲)، حق آزادی از شکنجه و رفتارهای غیرانسانی (ماده ۳)، حق آزادی از بردگی  و بندگی و کار اجباری (ماده ۴)، حق آزادی و امنیت شخصی (ماده ۵)، حق محاکمه  عادلانه (منصفانه) (ماده ۶)، حق حمایت در برابر عطف بما سبق شدن قوانین کیفری (ماده ۷)، حق خلوت یا حریم خصوصی (ماده ۸)، حق آزادی فکر، وجدان و مذهب (ماده ۹)، حق آزادی بیان (ماده ۱۰)، حق آزادی اجتماعات و مجامع (ماده ۱۱)، حق ازدواج و تشکیل خانواده (ماده ۱۲) و حق درمان (ماده ۱۳).
این کنوانسیون استانداردهای حداقلی حقوق بشر را که توسط دولتهای اروپایی بیش از ۵۰ سال پیش با آن موافقت نموده بودند، بیان می‌کند. مفهوم حقوق بشر و استانداردهای آن در طول این سالهای متمادی بسیارمتحول شده وبطورشگفت انگیزی توسعه پیدا کرده است و به گونه‌ای شده که حتی در برخی از جهات کنوانسیون  مذکور نمی‌تواند  پاسخگوی مسائل حقوق بشر مربوط به زمان حاضر باشد. علی رغم تصویب پروتکلهایی که جهت جبران این بعد و توسعه  مفهومی به آن ملحق شده‌اند و همچنین علی رغم تلاشهایی که توسط دادگاه اروپایی حقوق بشر صورت گرفته تا با تفسیر این اسناد  به عنوان «اسناد پویا و زنده»
در جهت توسعه مفهومی این هنجارها گام بردارد باز هم بسیاری نسبت به مقررات مندرج در این کنوانسیون  انتقاد نموده و آن را دارای محدودیتهای بسیار گسترده می‌دانند.
اما با تمامی نقدهای مطرح شده، کنوانیسون اروپایی حقوق بشر تأثیر فوق العاده‌ای بر توسعه قانون گذاری و شیوه حمایتی در زمینه حقوق بشر در اروپا داشته است. این کنوانیسون در حال حاضر به عنوان یکی از اسناد بسیار مهم موفق ترین نظامهای منطقه‌ای در حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی به شمار می‌آید که از جهت ساز و کارهای اجرایی و تعداد اعضایی که دارد، اهمیت بسیاری دارد. از این کنوانسیون به عنوان حقوق بنیادین  (پایه‌ای) اروپا نیز تعریف شده است.
درماده هفت ازاین اعلامیه امدهاست: ۱- هیچکس به هیچ جرم کیفری به لحاظ ارتکاب فعل یاترک فعلی که طبق قوانین ملی بابین المللی درزمان ارتکاب ، جرم کیفری محسوب نمیشده محکوم نخواهدشد همچنین هیچ مجازاتی شدیدترازانچه درزمان ارتکاب جرم کیفری قابل اعمال بوده ،تحمیل نخواهدشد.
۲- این ماده به مجازات ومحاکمه هرشخصی برای هرفعل یاترک فعلی که درزمان ارتکاب طبق اصول کلی حقوقی شناخته شده توسط ملل متحدجرم بوده،لطمه واردنخواهد آورد.
ازاین رودراین کنوانسیون اصل قانونی بودن به عنوان یکی ازاصول اولیه هرنظام کیفری موردشناسایی قرارگرفته وآن راازجمله حقوق کیفری میداند.
ب: کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر
با رشد روز افزون گفتمان حقوق بشر و شکل‌گیری و تدوین اسناد بین المللی حقوق بشر حرکت حمایت حقوق بشر گرایی در مناطق و قاره‌های مختلفی پی‌گیری شد. حتی می‌توان ادعا کرد چنین حرکتی در سطح منطقه‌ای گاهی گامی جلوتر از روند بین المللی بوده است. به عنوان نمونه می‌توان به اعلامیه آمریکایی حقوق و تکالیف انسان اشاره نمود که چند ماه قبل از اعلامیه جهانی حقوق بشر تدوین شده است. کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر از جمله معاهدات الزام آور منطقه‌ای حقوق بشر است،که در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۹ درکنفرانسی دیپلماتیک بینکشورهای آمریکایی که در سن‌خوزه (Sanjose) کاستاریکا تشکیل شده بود تصویب و درمعرض امضای کشورهای آمریکایی گذاشته شد و در ۱۸ ژوئیه ۱۹۷۸ نیز قابلیت اجرا پیدا نمود. فاصله بین زمان تصویب و لازم الاجرا شدن به جهت لزوم تصویب این سند توسط ۱۱ کشور بوده که در ماده ۷۴ کنوانسیون آمریکایی پیش‌بینی شده است. این معاهده گرچه مشابهت زیادی با میثاق بین‌المللیحقوق مدنی وسیاسی(۱۹۶۹) وکنوانسیون اروپاییحقوق بشر(۱۹۵۰) دارد، اما بااینحال تفاوت‌های متعددی رامی‌توان میان ایناسناد چه از لحاظ شکلیوچه ماهویبرشمرد. بارزترین وجهه مشترک بین این سه معاهده را می‌توان مربوط به انعکاس حقوق بشر فردی یا حقوق نسل اول در آنها دانست.
هیچ گونه فلسفۀ سیاسی خاص آمریکا لاتین از متن این معاهده استنباط نمی‌شود. این معاهده از حیات بشر از لحظه انعقاد نطفه (پیدایش جنین یا شروع دوره بارداری) (tent of conception) حمایت به عمل می‌آورد.
تدوین این معاهده الزام آور منطقه‌ای را می‌توان گامی اساسی در حمایت از حقوق بشر و آزادی‌های اساسی در سطح نظام آمریکایی حقوق به شار آورد. به طور کلی کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر در قالب یک مقدمه و ۸۲ ماده  تنظیم شده که مباحث عمده مطروحه در آن شامل دو بخش می‌گردد.
بخشی از مباحث بطور مستقیم به ذکر حقوق ماهوی به رسمیت شناخته شده و تبیین حدود و ثغور آنها اختصاص یافته و بخش دیگر نیز عمدتاً شامل مقرراتی مربوط به نهادهای نظارتی و اجرایی این کنوانسیون می‌باشد.
دو پروتکل الحاقی، یکی در زمینه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و دیگری در مورد لغو مجازات اعدام در سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰ تصویب شده‌اند.
باتوجه به اینکه اینکنوانسیون درقالب یک مقدمه وسه قسمت تدوین یافته تلاش می‌نمایم تا محتوای کنوانسیون در اسلوب تنظیمی ارائه شود. درمقدمه کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر به تمایل دولتهای نیمکره آمریکا به متحد شدن در چهارچوب نهادهای دموکراتیک و ایجاد سیاست آزادی شخصی و عدالت اجتماعی بر بنای رعایت حقوق اساسی انسان و ملاحظه اصول حقوق انسانی مندرج در منشور سازمان کشورهای آمریکایی و اعلامیه آمریکایی حقوق بشر وتأیید اعلامیه جهانیحقوق بشر اشاره شده وتأکیدگردیده که حقوق اساسی انسان ناشی از تعلق او به یک دولت واداشتن ملیت خاص نیست، بلکه از شخصیت انسانی قطع نظر از تعلقات وی ناشی می‌شود و از همین رو مورد حمایت بین المللی قرار می‌گیرد
قسمت اول (بخش اول) کنوانسیون که شامل پنج فصل می‌باشد دارای ۳۲ ماده است فصل اول به تعهدات عام و کلی دولت‌های عضو اشاره نموده که در این راستا ماده یک، تعهد به رعایت حقوق بشر و آزادی‌های به رسمیت شناخته شده در این کنوانسیون و احترام تضمین آنها را نسبت به تمامی انسانها بدون هرگونه تبعیض خواستار شده است. در ماده ۲ نیز لزوم اتخاذ راهکارهای قانونی توسط دولت‌های عضو جهت اجرای مقررات کنوانسیون در سطح داخلی مورد تأکید قرار گرفته است.
فصل دوم تا حدودی گسترده بوده و شامل مواد سوم تا بیست و پنجم می‌شود که مطابق آنها مهمترین حقوق مدنی و سیاسی که در سطح نظام آمریکایی به رسمیت شناخته شده در این فصل درج گردیده است. بطور خلاصه مهمترین حقوق مقرره در این فصل عبارتند از: حق شناسایی در برابر قانون به عنوان شخص، حق حیات، حق بر رفتار و برخورد انسانی و ممنوعیت شکنجه و رفتارهای غیرانسان، تحقیر آمیز و ظالمانه، حق آزادی از بردگی و ممنوعیت کار اجباری و قاچاق زنان، حق آزادی شخصی و امنیت خصوصی و ممنوعیت دستگیری و بازداشت خودسرانه، حق دادرسی عادلانه، عطف بماسبق نشدن قوانین کیفری ،حق جبران خسارت، حق برخورداری از حریم خصوصی (حق خلوت) ، حق آزادی وجدان و مذهب، حق آزادی فکروبیان، حق پاسخ، حق اجتماع و تشکیل اجتماعات مسالمت آمیز، حق آزادی تشکیل مجامع، حق تشکیل خانواده و ازدواج آزادانه و با رضایت کامل طرفین و بهره‌مندی از حقوق مساوی زوجین در تمامی مراحل نکاح و انحلال آن، حق داشتن نام، حقوق کودک، حق تابعیت، حق مالکیت، آزادی عبور و مرور و اقامت، حق مشارکت در دولت، حق حمایت مساوی، حق حمایت قضایی و….البته بدیهی است که این حقوق و آزادیها برخی مطلق‌اند و برخی هم دارای قیود و محدودیتهایی‌اند که حدود و ثغور آنها  در مواد مربوطه بیان شده است. فصل سوم کنوانسیون کوتاه بوده و تنها شامل ماده بیست و شش می‌گردد که در آن بر تعهد دولت‌های عضو به همکاری داخلی و بین المللی به ویژه با ماهیت اقتصادی و فنی جهت توسعه تدریجی وتحقق حقوق اقتصادی، اجتماعی و… مندرج درمنشورسازمان کشورهایآمریکایی تأکید شده است.
فصل چهارم کنوانسیون شامل مواد بیست و هفتم تا سی و یکم می‌باشد که در آنها به مقرراتی درباره تعلیق تضمین‌ها تفسیر و اجرا مقررات کنوانسیون تصریح گردیده است. در بند ماده ۲۷ به امکان تعلیق برخی از حقوق و آزادی‌ها در زمان جنگ و خطر عمومی و دیگر خطرات اضطراری که استقلال و امنیت کشور را تهدید می‌کند اشاره شده و در بند ۲ ماده ۲۷ هم برخی از موارد را بطور خاص برشمرده و آنها را از شمول بند ۱ خارج نموده و تعلیق این موارد را به هیچ وجه مجاز نمی‌داند. در ماده ۲۹ نیز محدودیتهایی را در خصوص تغییر مقررات کنوانسیون مقرر نموده تا بدین وسیله از تفسیر کنوانسیون به شکلی که موجب محرومیت شخص یا دولتهای برشمرده شده در این کنوانسیون تصریح شده و آنها را تنها بر اساس قانون و به جهت مصالح عمومی و مطابق با اهدافی که این محدودیتها برای آنها تعیین شده موجه می‌داند.
در فصل پنجم که تنها شامل ماده ۳۲ می‌شود بر رابطه میان تکالیف و حقوق تأکید شده و شخصی را در برابر خانواده جامعه و بشریت مسؤول شناخته است.
قسمت دوم کنوانسیون شامل فصل ششم تا نهم (۴ فصل) می‌گردد که از ماده سی و سه تا هفتاد و سه را شامل می‌شود. در این قسمت عمدتاً مقرراتی درباره شیوه‌های حمایت از هنجارهای به رسمیت شناخته شده، گنجانده شده است. در گام اول در ماده سی و سه با به رسمیت شناختن دو نهاد کمیسیون آمریکایی حقوق بشر و دیوان آمریکایی حقوق بشر گام نخست در شناسایی ارگانهای صلاحیت دار جهت نظارت و اجرای مقررات کنوانسیون صورت پذیرفت و سپس در ادامه در فصل هفتم نحوه ترکیب، تشکیل و انتخاب اعضای کمیسیون آمریکایی حقوق بشر و همچنین وظایف، نحوه عملکرد و آیین کار آن به تفصیل در مواد ۳۴ تا ۵۱ شرح داده شده است.
در فصل هشتم نیز دیگر نهاد نظارتی و قضایی ناظر بر اجرای مقررات نمدرج در کنوانسیون یعنی دیوان آمریکایی حقوق بشر معرفی گردیده است. نحوه ترکیب، تشکیل، انتخاب اعضا، مدت انجام وظایف آنها و چگونگی ویژگیهای شخصی و انتخاب آنها و سایر مقررات مربوط به صلاحیت و وپایف این دیوان و اقدامات آن و آیین رسیدگی دیوان در مواد ۵۲ تا ۶۹ گنجانده شده است. در این قسمت در نهایت در فصل نهم به مقرراتی عام درباره مصونیت قضاوت دیوان و اعضای کمیسیون و همچنین ممنوعیت اشغال آنها به فعالیتهای دیگر و نحوه دریافت حقوق و هزینه‌های سفر و اعمال مجازات‌هایی علیه اعضای کمیسیون یا قضاوت اشاره شده که شامل مواد ۷۰ تا ۷۳ می‌باشد.
قسمت سوم کنوانسیون هم شامل دو فصل دهم و یازدهم می‌شود که از ماده ۷۴ شروع شده و به ماده ۸۲ ختم می‌شود. این قسمت بخش پایانی مقررات کنوانسیون است و مطابق رویه معمول در سایر اسناد در این قسمت هم مقرراتی عام و نهایی درباره کمیسیون آمریکایی حقوق بشر و دیوان آمریکایی حقوق بشر بیان شده است. ماده ۷۵ کنوانسیون این اختیار را به دولت‌ها داده که ضمن تصویب کنوانسیون نسب به برخی از مواد آن حق تحفظ یا حق شرط (Reservation) اعلام نمایند، مشروط بر این که با مقررات کنوانسیون وین در مورد معاهدات مصوب ۲۳ مه ۱۹۶۹ مطابقت داشته باشد.
در این کنوانسیون حتی خروج از آن نیز پیش بینی شده و ماده ۷۸ صریحاً بیان می کند که دولتهای عضو می‌توانند پس از گذشت ۵ سال از تاریخ لازم الاجرا شدن آن، طی یادداشتی که برای دبیرکل سازمان کشورهای آمریکایی ارسال می‌کنند، خروج خود از کنوانسیون را اعلام نمایند و یک سال بعد از وصول این یادداشت خروج از کنوانسیون و عدم تعهد به اجرای مقررات آن قطعی می‌شود.
به این ترتیب کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر ضمن به رسمیت شناختن بسیاری از حقوق ماهوی مهم و بنیادین در راستای اجرای آنها به تدوین مقرراتی در تأسیس دو نهاد نظارتی مهم نیز پرداخته و به این وسیله گام مهمی در سطح منطقه‌‌ای در نظام آمریکایی حقوق بشر در جهت ترویج تقویت و حمایت از حقوق بشر برداشته است.
درماده هفت ان در خصوص تعیین حق آزادی وامنیت خصوصی افراد و در ماده هشت راجع به دادرسی عادلانه احکامی مقرر شده است، ازجمله دربند دو ماده هشت در مورد فرض برائت چنین امده است:(هرشخص متهم به جرم کیفری حق دارد تازمانی که جرم او براساس قانون اثبات نشده است ،بی گناه فرض شود . درطول دادرسی هرشخصی حق دارد باتساوی کامل ازحداقل تضمینات برخوردارباشد).
درماده ۹ قاعده عدم عطف قوانین کیفری به گذشته رابه این شرح پیشبینی کرده است: (هیچکس به دلیل فعل یاترک فعلی که درزمان ارتکاب براساس قانون قابل اجرا، جرم نبوده محکوم نخواهدشد.مجازاتی شدیدترازانچه درزمان ارتکاب جرم قابل اعمال بوده تعیین نخواهدشد همچنین هیچ مجازاتی شدیدتراز آنچه درزمان ارتکاب جرم قابل اعمال بوده تحمیل نخواهد شد. هرگاه پس ازارتکاب جرم، قانون، مجازات خفیف تری را برای ان جرم مقررکند شخص مجرم ازان منتفع خواهدشد.[۸۰]
ج)اعلامیه آفریقایی حقوق بشرومردم:
این منشوردرهیجدهمین اجلاس سران کشورها ودولت های آفریقایی درسازمان وحدت افریقا درتاریخ بسیت وهفت ژوئن ۱۹۸۱ میلادی درنایربی پایتخت کنیا امضاء شد .
به موجب بند الف ماده ۴ منشورومذکور: ( هرکس حق محاکمه شدن براساس قانون وفقط براساس قانون رادارد ).
درماده ۵منشورآمده است : ( الف هیچکس باحکم دادگاه محکوم به ارتکاب جرم نمیشود ودرمعرض مجازات قرارنمیگردد .مگر پس از اثبات تقصیر او در یک دادگاه مستقل ….ج)
مجازات براساس قانون ، به تناسب شدت جرم وملاحظه شرایطی که درآن ارتکاب یافته است ، تعیین خواهدشد .
هیچعملی محسوب نخواهدشد، مگراینکهباعبارتیروشن درقانون بعنوان جرم تصریح شدهباشد.[۸۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:30:00 ب.ظ ]




به نظر فمینیستهای لیبرال، نظام لیبرالیستی با برخورداری از نهادها و حقوق معین قانونی اش بیش از هر جامعه دیگری اجازه آزادی و برابری به فرد می دهد. آنها معتقدند به بیشتر انسانها می توان آموزش داد تا منطقی بودن انتقاد فمینیسمی از روابط تبعیض آمیز اجتماعی را درک کنند. فمینیست های لیبرال برای رسیدن به برابری میان زن و مرد، برنامه های عملی خود را عمدتاً بر سه محور قرار داده اند: ۱) بسیج امکانات سیاسی و قانونی که در حال حاضر برای تغییر وضع در دسترس اند؛ ۲) تامین فرصت های برابر اقتصادی؛ و ۳) اصلاح نهادهای خانواده، مدرسه، و رسانه های همگانی. در مجموع، تمرکز فمینیسم لیبرال بر اصلاح جامعه است، نه تغییر انقلابی آن. بر همین اساس، فمینیست های لیبرال تلاش می کنند تا با اصلاح نهادهای موجود، امکان حضور و مشارکت بیشتر زنان در عرصه عمومی را فراهم کنند.
دانلود پایان نامه
اگرچه می توان گفتمان غالب بر موج نخست جنبش زنان در امریکا را نمونه بارز فمینیسم لیبرال دانست، اما باید توجه داشت که در آن مقطع تاکید بر تفاوت های ایدئولوژیک در جنبش زنان چندان مطرح نبود. به طوری که در موج اول، فمینیست های آنارشیست، رادیکال و چپگرای بسیاری بودند که در کنار لیبرال ها برای کسب حق رای تلاش می کردند، و مسئله تفاوت های ایدئولوژیک چندان مطرح نبود. اما در موج دوم جنبش فمینیستی در دهه ۶۰، گرایش های لیبرالی به صورت واضح تری به فعالیت پرداخت. سازمان ملی زنان امریکا (NOW) برجسته ترین نماینده فمینیسم لیبرال است (هام، ۱۳۸۲: ۲۴۹). و همچنین می توان بتی فریدان را مشهور ترین نماینده فمینیسم لیبرال به شمار آورد.
فمینیسم مارکسیستی
فمینیسم مارکسیستی حاصل تلاش های زنانی است که مارکسیسم را گسترش دادند تا از عهده توضیحی قابل قبول برای فرودستی و بهره کشی از زنان در جوامع سرمایه داری برآید. آنها می پذیرند که مارکسیسم در شکل اولیه خود نمی تواند توضیح قابل قبولی برای فرودستی زنان ارائه دهد، بنابراین تلاش می کنند نوآوری هایی در نظریه مارکسیستی انجام دهند (آبوت، ۱۳۸۰: ۲۸۸). در واقع، فمینیست های مارکسیست سعی دارند از درون چارچوب نظری مارکسیستی، به تبیین انقیاد زنان بپردازند و میان شیوه های تولید و موقعیت اجتماعی زنان رابطه برقرار کنند (هام، ۱۳۸۲: ۲۶۵).
فمینیست های مارکسیست، ستم بر زنان را جزئی از شیوه تولید سرمایه داری می دانند. آنها بر این نظرند که اساس ستمی که بر زنان روا می رود ناشی از مالکیت خصوصی، تقسیم کار جنسیتی و در آخر نظام خانواده مردسالار است. آنها در نهایت، نظام سرمایه داری را عامل اصلی بازتولید این نابرابری می دانند. به بیان دیگر، دشمن اصلی فمینیست های مارکسیست، نظام طبقاتی (اقتصادی) است که زنان را در موقعیت فرودست جای داده است. با اینکه بسیاری از فمینیست های مارکسیست قبول دارند که مبارزات زنان را نمی توان به مبارزه طبقاتی تقلیل داد، اما همچنان برای مبارزه طبقاتی «اولویت» قائل می شوند (آبوت، ۱۳۸۰: ۲۸۹). بدین ترتیب، آنها معتقدند که جنبش فمینیستی باید بر زنان کارگر متمرکز باشد و مبارزه اصلی خود را مبارزه طبقاتی بداند.
بدین ترتیب، آنها برخلاف فمینیست های لیبرال که مشی اصلاحی را پیگیری می کنند، بر «انقلاب» تاکید دارند. فمینیست های مارکسیست معتقدند که تنها از طریق انقلاب و تغییر ریشه ای مناسبات اجتماعی موجود است که می توان تغییر در وضع زنان ایجاد کرد. اما آنها انقلابی که به رهایی زنان می انجامد را یک انقلاب کارگری می دانند. در واقع، عامل رهایی بخش از نظر آنها کارگران (و در این مورد زنان کارگر) هستند. چراکه آنها ستم جنسی را مسبوق به ستم طبقاتی می دانند. از فمینیست های مارکسیست مشهور در اوایل قرن بیستم می توان به الکساندرا کولنتای اشاره کرد. و در موج دوم جنبش فمینیستی نیز می توان از ایولین رید نام برد.
فمینیسم رادیکال
فمینیسم رادیکال، گرایشی مبارز در اندیشه های فمینیستی محسوب می شود که در دهه های ۶۰ و ۷۰، بسیار قدرتمند بود. هواداران فمینیسم رادیکال معتقدند که هیچ حوزه ای در جامعه نیست که مردان در آن مسلط نباشند؛ به اعتقاد آنها، مردسالاری نظامی جهانشمول است که در آن زنان زیر سلطه مردان قرار دارند. آنها، مردسالاری را «ویژگی تعیین کننده» جامعه در طول تاریخ می دانند؛ و در واقع، ستم جنسی را ریشه ای ترین نوع ستم قلمداد می کنند (بیسلی، ۱۳۸۵: ۹۰). فمینیسم رادیکال، فرودستی زنان را مسئله ای جهانشمول و با سابقه تلقی می کند که نسبت به مکان و با گذشت زمان دستخوش تغییر مهمی نشده است. بر اساس این نظریه، طبقه مردان از فرودستی زنان سود می برند؛ در نتیجه رابطه میان دو جنس رابطه ای سیاسی است و هرگونه دورنمای تغییر، مستلزم دگرگونی روابط جنسی است (آبوت، ۱۳۸۰: ۲۹۶).
علاقه مفرط فمینیسم رادیکال به بهسازی یا کشف عناصر مثبت در زنانگی، به همراه تلقی اش از مردان چونان نفع برندگان از مناسبات جنسی قدرت، منجر به ترسیم خط فارق نسبتاً پر رنگی میان مردان و زنان می شود. به تعبیری، فمینیسم رادیکال بیش از آنکه بر مبنای برابری باشد، بر مبنای «تفاوت» استوار است. تا جائیکه برخی از فمینیست های رادیکال به تفاوتی ذاتی میان زن و مرد قائل هستند. البته، سایر فمینیست های رادیکال اظهار می کنند که تفاوت زن و مرد و سلطه مردانه ناشی از ساختاری تاریخی است (بیسلی، ۱۳۸۵: ۹۲).
عمده فمینیست های رادیکال، بر اساس تبیینی که از ستم جنسی دارند، براندازی نظام سلطه مردانه را به عنوان دستور کاری بلند مدت، پیشنهاد می کنند. گروهی از آنها، سیاست جدایی طلبی را تبلیغ می کنند، و برخی نیز بر سازماندهی گروه های کوچک «ارتقاء آگاهی» تاکید دارند. در مجموع، آنها به سیاست های اصلاحی که از جانب فمینیست های لیبرال اتخاذ می شود چندان اعتمادی ندارند. یکی از مسائل مورد توجه آنها سیاسی کردن تبعیض علیه زنان در حوزه خصوصی است. گزاره «امر شخصی، سیاسی است»، توسط آنها ترویج شد و به یکی از شعارهای اصلی جنبش زنان در موج دوم جنبش فمینیستی تبدیل شد. از جمله فمینیست های مشهور این گرایش می توان به شولامیث فایرستون و کریستین دلفی اشاره کرد.

نظریه های تلفیقی
در دهه ۸۰ دیگر این امکان وجود نداشت که فمینیسم غربی به سه مقوله کلی سنت های لیبرال، مارکسیستی و رادیکال تقسیمبندی شود. بسیاری از رهیافت های دیگر، به اتکای تنوع وسیعی از نظریه های اجتماعی و سیاسی، صبغه ای فمینیستی را به نمایش گذاردند که دستکم فمینیسم دانشگاهی را در بر می گرفت (بیسلی، ۱۳۸۵: ۱۰۳). در واقع، از دل نقد، تعدیل و ترکیب نظریات کلاسیک فمینیستی، به همراه نفوذ اندیشه های جدید مانند روانکاوی و پساساختارگرایی، زمینه های شکل گیری نظریه های جدید فمینیستی فراهم شد.
فمینیسم روانکاوانه
روانکاوی یکی از پرنفوذترین جریان هایی است که توسط فمینیست ها مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته است. اصطلاح «روانکاوی» برگرفته از فروید است، فمینیستهای موج دومی با نقدهایی که بر فروید وارد آوردند و نظریات روانکاوانه او را دارای سوگیری جنسیتی دانستند، نظریههای جدیدی را شکل دادند که به توضیح چگونگی شکل گیری زنانگی می پرداخت. فمینیست ها از نظریات روانکاوانه فروید برای توضیح این مسأله استفاده کردند که چطور آموزشهای دوران کودکی بر ناخودآگاه انسان اثر گذاشته و در دوران بزرگسالی سرباز می کند. توجه به ویژگی های شکلگیری شخصیت جنسی مسئله اصلی مورد توجه فمینیست های امریکایی همچون نانسی چادروف و کارول گیلیکان در دهه ۱۹۶۰ بوده است.
اما در میان فمینیست های روانکاو باید به آنهایی که بر مبنای نظریات ژاک لکان به نظریه پردازی اشتغال داشتند نیز اشاره کرد. ژاک لکان، از مفسران نظریات فروید است. اما بسیاری از مسائلی که به اعتقاد فروید جنبه زیستی داشته اند، در نظریات لکان، به عنوان نظام نمادها شناخته می شوند. به علاوه، لکان بر رابطه هویت یابی جنسی و یادگیری زبان نیز تأکید ویژه ای دارد. لوسی ایریگاری، یکی از شاگردان و منتقدان لاکان است و در کنار چند فمینیست فرانسوی دیگر از بانیان مکتب «نوشتار تنانه» (دهه ۱۹۷۰) شمرده می شود. مکتبی که می خواهد از موضع بدن زنان بنویسد و زنانه نوشتن را ترویج دهد.
اما آخرین گرایش فمینیست های روانکاو، مربوط به آنهایی است که به پسالکانی شهرت دارند. پسالکانی ها به برخی از ویژگی هایی که لکان برای نظم نمادین قائل است، تاجائیکه تمدن و فرهنگ را نرینه می داند، منتقد هستند. آنها در امتداد مکتب نوشتار تنانه در این نگرش که زنانگی را فقط می توان از نظر فرهنگ مذکر درک کرد، مورد چون و چرا قرار داده و تلاش می کنند از طریق ساختن نمادهای زنانه به امکان های بدیل اشاره کنند. می توان جولیا کریستوا را جزء این گروه از فمینیست ها به شمار آورد (بیسلی، ۱۳۸۰: ۱۰۳-۱۱۸).
فمینیسم سوسیالیستی
در نتیجه مجادلات میان فمینیست های رادیکال و فمینیست های مارکسیست، که بر سر علتِ فرودستی زنان و چگونگی تغییر وضعیت در اواخر دهه ۱۹۷۰ رایج بود؛ نظریه های جدیدی شکل گرفتند که به فمینیسم سوسیالیستی شهرت یافتند. مقاله «ازدواج ناموفق فمینیسم و مارکسیسم»، اثر هایدی هارتمن، از جمله آثار کلاسیک این جریان فکری است. وی در این مقاله، به نقد جدی نظریات فمینیست های مارکسیست پرداخته است، و سعی نموده تا چشماندازی جدید برای نظریه چپگرا در جنبش فمینیستی فراهم سازد. فمینیسم سوسیالیستی در دهه ۱۹۸۰ شهرت یافت و به یکی از جریان های اصلی فمینیسم در این دوره تبدیل شد. چندین روایت از فمینیسم سوسیالیستی وجود دارند که ترکیباتی متفاوت از فمینیسم رادیکال و مارکسیست را شامل می شوند، و در پاره ای مواقع فمنیست های روانکاوانه نیز بر این ترکیبات اثر گذارده اند. به طور خلاصه، سه شاخه عمده فمینیسم سوسیالیست را می توان از هم تمیز داد:
نخستین شاخه متاثر از روانکاوی فرویدی است و بر مفهوم «جنسیت[۷۴]» تاکید دارد. این روایت تمایلی ندارد که ستم جنسی را از دریچه اقتصادی توضیح دهد، در عوض ستم مزبور را معلول کارکردهای روانشناختی می انگارد. اما این شاخه در تفسیر مناسبات طبقاتی همچنان از مدل مارکسیستی بهره می گیرد و در نهایت به الگوی «نظام های دوگانه پدرسالاری – سرمایه داری» در توضیح مقوله های جنس و طبقه معتقد است. به بیان دیگر، بر اساس مدلی روانشناختی به تحلیل جنس می پردازد، و طبقه را بواسطه مدلی اقتصادی تبیین می کند. نظریات اولیه ژولیت میشل در شکل دادن به این شاخه فمینیسم سوسیالیستی بسیار موثر بوده است (بیسلی، ۱۳۸۵: ۱۰۰-۱۰۱).
دومین شاخه عمده فمینیسم سوسیالیست می کوشد تا فمینیسم های رادیکال و مارکسیست را در قالب نظریه ای درباره قدرت بیامیزد و یک نظام یگانه را توصیف کند که گاهی اوقات از آن تحت عنوان «پدرسالاری سرمایهدارانه» یاد می شود. می توان از آلیس جگر به عنوان شاخص این شاخه نام برد. اما، در سومین شاخه از فمینیسم سوسیالیست، مجدداً مدلی از یک «نظام دوگانه» ارائه می گردد. در این شاخه تعبیری کامل تر از دو نظام ارائه می شود که در آن ستم جنسی و طبقاتی در تعامل با یکدیگر هستند، و هر دو بر پایه های مادی استوارند، اگرچه ممکن است در برخی مواقع در تضاد با هم قرار بگیرند. و هیچکدام از این نظام ها، نسبت به یکدیگر بنیادی تر نیستند (بیسلی، ۱۳۸۵: ۱۰۱-۱۰۲). شاید بتوان شیلا رابوتام را جزء این شاخه به شمار آورد (۱۳۸۵).
فمینیست های سوسیالیست، برخلاف فمینیسم رادیکال، حاضر نیستند برخورد با سرکوب اقتصادی را امری ثانوی به حساب آورند؛ و برخلاف فمینیست های مارکسیست سرکوب جنسگرایانه را نیز دارای اهمیت ثانوی نمی دانند. بنابر استدلال فمینیسم سوسیالیستی، مردان در اعمال سلطه بر زنان منافع خاص مادی دارند و انواع صف بندی های نهادی را برای تداوم این سلطهگری ایجاد می کنند (هام، ۱۳۸۲: ۴۱۶-۴۱۷). این موضع که اغلب «ثنویت گرا» نامیده می شود، می کوشد تحلیلی مبتنی بر دو نظام – نظام اقتصادی و نظام جنسیتی – ارائه دهد (آبوت، ۱۳۸۰: ۲۹۷). از این رو، فمینیست های سوسیالیست، معتقدند که برای تغییر وضعیت موجود در جهت رسیدن به جامعه برابر باید مبارزه ای «همزمان» با نظام مردسالاری و سرمایه داری صورت پذیرد. بدین ترتیب، فضای عمل و حوزه مبارزه از نظر فمنیست های سوسیالیست محدود به کارخانه ها نیست، بلکه مجموعه حوزه های عمومی و خصوصی که زنان در آنها مورد تبعیض قرار دارند، مکانی برای مبارزه است. در واقع، شیوه عمل فمینیست های سوسیالیست، شیوه چند جانبه است.
فمینیسم و پست مدرنیسم
تحت تاثیر تئوری های پساساختارگرایانه و پست مدرن که از اواخر دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، به ادبیات روز تبدیل شده بودند، ترکیبی به نام فمینیسم پست مدرن بوجود آمد. البته، ریشه اصلی این اندیشه ها باز می گردد به نظریه های پساسختارگرا که توسط افرادی همچون فوکو، لیوتار و دریدا در دهه ۱۹۷۰ تولید شد. اما به دلیل ناامیدی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق در یک دهه پس از آن فراگیر شد، این اندیشه ها به شکل عجیبی گسترش یافتند. می توان جودیت باتلر را از جمله فمینیست های پست مدرن به حساب آورد.
نوشته های فمینیستی متاثر از اندیشه های پست مدرن به جای وحدت بر کثرت تاکید می کنند؛ و بویژه، برداشت هایی که زنان را چونان مقوله ای همگن تلقی می کنند، رد می نمایند. در واقع، فمینیست های پست مدرن مخالف «جهانشمولی» امر زنان هستند. آنها به سیاق متفکرین پست مدرن که مخالف کلان روایت ها هستند، زن بودن را امری کلی نمی دانند، بلکه بر ویژگی های متکثر آنها تاکید دارند (بیسلی، ۱۳۸۵: ۱۲۳-۱۲۴). البته، پیش از این نیز برخی نحله های فمینیستی، مانند فمینیست های سوسیالیست یا سیاه، یکپارچگی مفهوم زن را به چالش کشیده اند، اما با این وجود به مبانی جهانشمولی اعتقاد داشتند. در حالیکه، فمینیست های پست مدرن به نسبیت ارزشی و فرهنگی اعتقاد دارند.
یکی از نقدهای جدی فمینیست های پست مدرن بر رادیکال های ذات گرا است. اگرچه می توان فمینیست های پست مدرن را جزء فمینیست های «تفاوت» به شمار آورد، اما آنها به شدت بر مفاهیم ذات گرایانه از زنانگی نقد دارند. در مقابل بر نسبیت مفهوم زنانگی تاکید می کنند و از این نسبیت و تکثر حاصل از آن به تفاوت میان زنان (نه زن و مرد) می رسند. برخی مواقع، نقد پست مدرن به ارزش های جهانشمول و تاکید بر نسبی گرایی تا جائی پیش می رود که چیزی به نام مقوله «زن» باقی نمی ماند. در واقع، زنانگی از هر کلیتی تهی می شود، و در نتیجه فمینیسم بی معنی می شود. به همین جهت است که از درون این گرایش نظری، اندیشه ای تحت عنوان «پسا فمینیسم» حاصل می شود که به مخالفت با فمینیسم می پردازد.

نظریه های ویژگی محور
در این دسته، نظریه هایی معرفی می شود که بر مبنای «ویژگی» های خاص زنان استوار است. این نظریه ها، کلیت مفهوم زن را به چالش می کشد و بر ضرورت توجه به بافت جوامعی که زنان مختلف در آن زیست می کنند، توجه دارند. به نوعی می توان نظریات این دسته را جزء فمینیست های تفاوت به شمار آورد. ویژگی های مبنایی این نظریان عبارتند از: نژاد، فرهنگ ملی، و مذهب.
فمینیسم سیاه
جرقه زیر سوال بردن جامعیت مفهوم زن در فمینیسم از مبارزات زنان سیاه پوست (در جهت رفع ستم از خود) زده شد. جریان فمینیسم سیاه در موازات مبارزات دهه های ۵۰ و ۶۰ سیاه پوستان آمریکا و در کنار موج دوم مبارزات ضد آپارتید تئوریزه شد. در واقع فمینیستهای سیاه این مساله که همه زنها صرف زن بودن در یک جبهه اند، را زیر سوال برد. «استدلال اصلی فمینیسم سیاه این است که زنان سفیدپوست که خود در رابطه ای سلسله مراتبی با زنان سیاه پوست قرار دارند، نمی توانند مشکلات ناشی از ستم نژادی را درک یا آن را بازنمایی کنند» (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۴۱۴).
در واقع، فمینیست های سیاه معتقد بودند این نظر باید در فمینیسم تئوریزه شود که سرکوب ماهیتی چند وجهی دارد و باید که کلیت آنرا در مورد زنان مورد انتقاد قرار داد. ایده این حرکت فمینیستهای سیاه از نظرات فمینیستهای سوسیالیست می آمد که به ماهیت دوگانه سرکوب طبقاتی – جنسی معتقد بودند. در حالی که فمینیستهای سیاه موکداً نژاد را هم به عنوان یکی از عظیم ترین نمادهای سرکوب وارد این چند وجهی می کردند. به عبارت دیگر، نظریه مبارزات زنانی که سیاه تعریف می شوند، با سنتی چپگرا هر سه نظام «جنسیت – نژاد – طبقه» را به چالش می کشد. فمینیست های سیاه معتقدند که برای مقابله با کلیت سرکوب، نمی توان یکی از ابعاد سرکوب را به ضرر دیگری اولویت داد؛ بلکه باید رویکردی ترکیبی در نظر و عمل داشت (هام، ۱۳۸۲: ۵۸).
شیوه مبارزات زنان سیاهپوست با فمینیست های سفید تفاوت داشت. برای زنان سیاهپوست خانواده و محله دارای ارزش بود. چراکه تقسیم کار سنتی داخل و خارج از خانه برای بسیاری از زنان سیاهپوست معنا نداشته، و خانواده برای آنان محلی برای گریز از ناملایمات فضای نژادپرستانه به حساب می آمده است. محله های سیاهپوست نشین نیز مکان هایی برای تجربه مشترک نژادی بود، و از این رو برای آنها ارزشمند بود (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۴۱۸). از نظریه پردازان مطرح فمینیست های سیاه می توان به باربارا اسمیت، آلیس واکر و بل هوکس اشاره داشت.
فمینیسم پسااستعماری
واژه پسااستعماری[۷۵]، اشاره به فرهنگ جوامعی دارد که از یک حکومت استعمارگر یا وابسته، مستقل شده اند. این فرهنگ به اعتقاد نظریه پردازان پسااستعمارگرا آمیزه ای از ارزش ها، نمادها و مسائل محلی و غربی است. پسااستعمارگرایان، بر این اساس استدلال می کنند که نمی توان در جوامع پسااستعماری صرفاً بر پایه ارزش های غربی عمل کرد. در واقع، باید برای فهم واقعیت این جوامع، به ویژگی های فرهنگ بومی در آنجا توجه داشت. در نتیجه، پسااستعمارگرایان با چنین منطقی، جهانشمولی گفتمان اروپایی را به چالش می کشند. در مقابل، بر مفاهیمی همچون «نسبیت فرهنگی» تاکید دارند. در واقع، نظریات آنها بسیار متاثر از ادبیات پستمدرن است.
فمینیسم جهان سوم، از نخستین جرقه های نفوذ نظریه های پسااستعماری در میان فمینیست ها بود. فمینیست های جهان سومی همچون چاندرا موهانتی، شناخت فمینیست های غربی نسبت به زن جهان سومی را مورد نقد قرار می دهند و همانند فمینیست های سیاه استدلال می کنند که زنان غربی قادر به شناخت واقعیت های زنان جهان سوی نیستند.
فمینیست های پسااستعماری معتقدند که فرودستی زنان در کشورهای پسااستعماری، ناشی از امپریالیسم و نظام مردسالاری است. آنها می خواهند به فرودستان جهان سوم، صدایی تاریخی بدهند. فینیستهای پسااستعماری اگرچه بر مبنای مبارزات ضد استعماری ملت های شرقی استدلال می کنند اما قرابت ها و شباهت هایی با اندیشه ها پست مدرن دارند. از فمینیست های پسااستعماری، می توان به گایاتری اسپیواک اشاره کرد (هام، ۱۳۸۲: ۳۴۲-۳۴۳).
فمینیسم اسلامی
«فمینیسم اسلامی» اصطلاحی است که عمدتاً در غرب و توسط دانشگاهیان و روزنامه نگارانی که بر روی جوامع مسلمان کار می کردند، مطرح شد. هدف این محققان از به کار بردن این اصطلاح، توضیح تلاش های حق خواهانه و اصلاح طلبانه ای است که از طرف عده ای از زنان تحصیل کرده و مدرن مسلمان (اسلام باور و دین دار) در چارچوب دینی صورت می گیرد. به تعبیری، فمینیسم اسلامی گفتمان و عملی فمینیستی است که از درون به یک پارادایم اسلامی متصل است. فمینیسم اسلامی فهم و قدرتش را از تفسیر مترقی قرآن و سنت می گیرد و در جستجوی حقوق و عدالت برای زنان و مردان در تمامیت وجودشان است.
اصطلاح فمینیسم اسلامی طی سالهای دهه ۱۹۹۰ به تدریج در چندین منطقه جهان، پدید آمد و ابتدا در حوزه های آکادمیک و دانشگاهی مطرح شد. از نظر زنان دانشگاهی ایرانی، همچون افسانه نجمآبادی، پروین پایدار و نیره توحیدی منشاء ایجاد این مفهوم در ایران است. دانشگاهی سعودی در سال ۱۹۹۶ این اصطلاح را در کتابی به نام «فمینیسم و اسلام» به کار برده است. همچنین، اصطلاح یا واژه فمینیسم اسلامی در ترکیه و کشورهای مسلمان افریقایی، در دهه ۹۰ در مقالات دانشگاهی به کار رفته است. در مجموع، اصطلاح فمینیسم اسلامی از اواسط دهه ۹۰ در چهار گوشه امت اسلام منتشر شده است.
البته، فمینیست های مسلمانی هستند که تمایلی به صفت اسلامی ندارند، چرا که امروزه این صفت مبین موافقت با نقش «سیاسی» خاصی برای اسلام است که الزاما مورد قبول همه مسلمانان نیست. باید توجه داشت که واژه های «مذهبی» و «لاییک» اصطلاحاتی کاملاً متضاد نیستند، بلکه همیشه پیچیدگی هایی بین این دو وجود دارد. به همین علت، فمینیسم اسلامی از دوگانه «مذهبی – لاییک» فراتر می رود. فمینیسم اسلامی از حقوق زنان، برابری دو جنس و عدالت اجتماعی از طریق دادن یک جایگاه محوری به استدلال های اسلامی، دفاع می کند. گرچه این استدلال ها یگانه نیستند. به بیان دیگر، بیش از آنکه در فمینیسم اسلامی، اندیشه های مذهبی محور باشد، گفتمانِ زنان مسلمان در دفاع از حقوقشان مرکزیت دارد.
در مجموع، فمینیسم اسلامی نتیجه تلاشی است که زنان در داخل بافت های مذهبیشان انجام می دهند. فمینیسم اسلامی در کشورهایی با اکثریت مسلمان و نیز در کشورهای که در آنها اقلیت مسلمانی وجود دارند، پدید آمده است. فمینیسم اسلامی در میان مهاجران مسلمان در اروپا در حال گسترش است. از زنانی که در جهان به نظریه پردازان فمینیسم اسلامی شهرت دارند، می توان به فاطمه مرنیسی اشاره کرد (کشاورز، ۱۳۸۷).

سایر نظریه ها
نظریه های دیگری نیز هستند که به دلیل تسلط روایت های اصلی فمینیستی کمتر مورد توجه مفسران قرار می گیرند. اما، به اعتقاد نگارنده این گرایش های فمینیستی نیز برای سنخ شناسی کنشگران جنبش زنان ایران مفید به نظر می رسد.
فمینیسم پراگماتیستی
ترکیب فلسفه پراگماتیسم با اندیشه فمینیستی مربوط به دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ است، و ریشه در سنت فمینیسم امریکایی دارد. جان دیویی، فیلسوف پراگماتیست امریکایی است که در حوزه اخلاق، دین و آموزش و پرورش کارهای جالبی انجام داده است. «بنیاد فلسفی عملگرایی [پراگماتیسم] بر این امر استوار است که تجربه و به کار آمدن، آخرین معیار درستی اندیشه ها است» (جواهری، ۱۳۸۷: ۱۵۳). بر همین اساس فمینیست های پراگماتیست به شناخت شناسی مبتنی بر تجربه و تکثر معتقدند و به همین دلیل به زندگی روزمره زنان توجه خاصی نشان می دهند.
فمینیست های پراگماتیست در حوزه های آموزش و پرورش، و ایجاد اجتماعات کوچک بسیار فعال بوده اند، و تلاش داشته اند تا فضاهایی برای تجربه زنان ایجاد کنند. آرمان آنها مبتنی بر ایجاد «اجتماعات تکثرگرا» است و بر خلاف اتوپیست ها، معتقد به یک آرمان ثابت و متعین نیستند، بلکه اتوپیای آنها «فرایند محور» است (جواهری، ۱۳۸۷: ۱۶۷). از ویژگی های برجسته فمینیست های پراگماتیست، پیوند زدن عمل و نظر در فعالیت ها و اندیشه آنها است. در واقع، آنها به دوگانه هایی همچون عین/ذهن و هدف/وسیله انتقاد جدی دارند، و در مقابل بر فرایند تجربه و عمل تاکید می ورزند.
فمینیست های پراگماتیست برای تجارب زندگی روزمره زنان اهمیت زیادی قائل هستند، و معتقدند که برخلاف تصور فلاسفه که امور جزئی را بی ارزش می دانند، و به امور کلی توجه دارند؛ در مورد زنان باید به تجارب جزئی زندگی روزانه توجه داشت. آنها تجارب و شناخت حاصل از آن را ناتمام می دانند و بر این اساس معتقدند که انسان همواره در تردید به سر می برد، لذا ناگزیر است که برای تشخیص میان اندیشه ها دست به تجربه پی در پی بزند. در دهه اخیر مجدداً توجه فمینیست های امریکایی را به فلسفه نو پراگماتیسم (تحت تاثیر ریچارد رورتی) جلب شده است. از مهم‌ترین فمینیست‌های پراگماتیست آمریکایی می توان به جین آدامز، شارلوت پرکینز گیلمن، ساندارا گیلبرت، و کیت میلت اشاره کرد.
فمینیسم آنارشیستی
آنارکوفمینیسم (فمینیسم آنارشیستی) نظریه ای است که نخست در موج اول فمینیستی مطرح شد و پس از آن مجدداً در دهه ۶۰ در کنار جریان های رادیکال فمینیستی رواج یافت. نظریه ای مبنی بر اینکه فرودستی زنان همانقدر از طریق نظام روابط جنسی و خانوادگی تعیین می شود که از طریق روش های کنترل دولتی؛ و بنابراین تغییر قانون بدون استقلال کامل روانی نمی تواند فینفسه تساوی ایجاد کند. معتقدان به این نظریه، نماد اصلی مردسالاری را در دولت می بینند و هدف اصلی خود را در محو دولت تعریف می کنند. آنارکوفمینیستها بر تمرکززدایی و اجتماعات «تعاونی» به عنوان راه مبارزه تاکید دارند. فمینیست های آنارشیست بر این نظرند که دولت و مردسالاری موانعی توامان هستند. نابودی دولت نابودی عامل اصلی مردسالاری نهادینه شده است؛ برچیدن بساط مردسالاری برچیدن دولت است (هام، ۱۳۸۲: ۳۲). می توان از اما گلدمن به عنوان یکی از آنارکوفمینیستهای مطرح در موج اول نام برد.
فمینیسم زیست محیطی
زنان همیشه مهمترین پشتوانه جنبش های زیستمحیطی بوده اند. همین مسئله زمینه ساز شکل گیری گرایشی فمینیستی، تحت نام اکوفمینیسم شده است که نوعی سیاستورزی فمینیستی برای حفظ محیط زیست است. تخریب محیط زیست به نظر بسیاری از فمینیست ها، کاری اساساً مردانه است و میان کم ارج کردن طبیعت و ستم به زنان پیوند وجود دارد. جهان بینی مردانه مبتنی بر سلطه جویی بر همه چیز و از جمله بر طبیعت است. زن و طبیعت هر دو ابژه هایی هستند که عقل ابزاری مردسالارانه تلاش می کند تا آنها را تحت کنترل خود درآورد (مشیرزاده، ۱۳۸۱: ۴۲۳). در واقع، اکوفمینیسم استدلال می کند که سرکوب مردسالارانه زیر عناوین سود و پیشرفت، طبیعت را از بین می برد. اکوفمینیست ها خواهان تغییر در تکنولوژی مردانه و پایان سرمایه داری هستند تا رابطه پایایی میان انسان و طبیعت برقرار کنند (هام، ۱۳۸۲: ۱۳۳). نقطه عزیمت فمینیست های زیست محیطی، تاکید بر وجود شباهت میان سلطه مردان بر طبیعت و بر زنان و نیز نزدیکی زنان با طبیعت است. در واقع، اکوفمینیست ها معتقدند که زنان بیش از مردان «هماهنگ» با طبیعت هستند.
چارچوب نظری تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:29:00 ب.ظ ]




 

۱۲

 

مدل CRM

 

سازمانی

 

سیستم‌های مدیریت ارتباط با مشتری

 

پرسش‌نامه

 

ترکیبی

 

 

 

۱۳

 

مدل BIS

 

سازمانی

 

سیستم‌های هوشمند کسب و کار

 

پرسش‌نامه- تحلیل ریاضی

 

ترکیبی

 

 

 

۱۴

 

مدل BTOB-EC

 

سازمانی

 

تجارت الکترونیک

 

پرسش‌نامه

 

ترکیبی

 

 

 

۲-۴-معرفی سرویس‌گرایی در سازمان
۲-۴-۱-سازمان و معماری سازمانی
یک سازمان شامل مجموعه هائی است که دارای محدوده کاری متنوع و توزیع‌شده باشند و تحقق ماموریت از پیش تعریف شده ای را دنبال نمایند. در این صورت سازمان شامل منابع متعددی نظیر نیروی انسانی، تشکیلات مرتبط و فناوری است که می‌بایست این امور را هماهنگ کرده و اطلاعات مشترک جهت تحقق ماموریت های مشترک را منتشر نماید.
معماری یادآور یک طرح و دید همه جانبه و کلان بر ساختار و رفتار موجودیتی است که دارای خواصی چون پیچیدگی و پویائی بوده و تهیه و نگه داشت آن مستلزم داشتن توجه ویژه ای به جامعیت، یکپارچگی، انعطاف‌پذیری و تعامل پذیری است. معماری سازمانی، در واقع ابزار تحقق نیازمندی‌ها است [۲۵] و شامل مجموعه اطلاعاتی مرتبط با مأموریت سازمان و اطلاعات و فناوری‌های مورد نیاز برای دستیابی به آن و فرآیندهای انتقال مورد نیاز برای پیاده‌سازی فناوری‌های جدید، متناسب با تغییرات مورد نیاز ساختار و مأموریت سازمان است [۲۰]. در معماری سازمانی بایستی مواردی همچون ساختار مؤلفه‌ها، روابط مورد نیاز برای همکاری آن‌ها و سیاست‌ها و راهنماهایی برای مدیریت طرح ها و تکامل آن‌ها در آینده، مورد بررسی قرار گیرد. فرایند معماری سازمانی، در واقع انتقال معماری سازمان، از معماری وضع موجود به معماری وضع مطلوب را شامل می‌شود که نحوه و مسیر این حرکت را طرح انتقال مشخص می‌کند. معماری هدف، نیز عبارت است از مجموعه ایی از فرآورده ها که عمو ما، آینده و وضعیت نهایی سازمان و به طور ضمنی سیاست‌ها و افکار و طرح‌های آتی سازمان را بیان می‌کند. [۲۰]
دانلود پروژه
معماری سازمانی شامل موارد ذیل است:۱-مجموعه‌ای از مدل‌های مربوط به واحدهای اصلی سازمان و اثر متقابل آن‌ها با محیط ۲-ارتباطات بین مدل ها و قوانین ناظر بر سازگاری و جامعیت ۳-اصول هدایت کننده طراحی و تکامل مدل ها. مدل ها خود پوشش دهنده مواردی از قبیل (اهداف) و راهبردها، فرآیندهای حرفه، مقاصد حرفه، ساختار سازمانی، سیستم‌های اطلاعاتی، هستند. با بهره گرفتن از معماری سازمانی کاهش چشم‌گیری در هزینه‌های فناوری اطلاعات، هزینه مدیریت پیچیدگی ها، حذف افزونگی، گسترش سیستم‌های فناوری اطلاعات، پاسخ به نرخ تغییرات حرفه، نیاز به اشتراک‌گذاری اطلاعات، برون سپاری داریم. مهم‌ترین نتایج معماری سازمانی را باید بهبود روش‌ها و فرآیندها در ماموریت های سازمانی، ایجاد نظامی یکدست و قابل مقایسه در توصیف سیستم ها و یکپارچگی دانست. [۱]
۲-۴-۲-معماری سرویس‌گرا
واژه «معماری» در معماری سرویس‌گرا با همان واژه در معماری سازمانی معانی متفاوتی دارد. مفهوم معماری در سرویس گرائی سبکی است که با نمونه‌های چون سبک سرویس دهنده – سرویس گیرنده یا سبک چند لایه در سیستم‌های اطلاعاتی شباهت دارد و نوعی سبک در توسعه و طراحی سیستم‌های اطلاعاتی است، درحالی‌که واژه معماری در معماری سازمانی بیان کننده نگاهی همه جانبه، بالا به پائین و دیدی همه جانبه به سازمان بوده که نهایتاً منجر به طبقه بندی و توصیف عناصر و اجزاء سازمان به صورت همه جانبه و فراگیر می‌شود.
برای معماری سرویس‌گرا تعریف ثابتی وجود ندارد ولی اکثرا بر این موضوع توافق دارند که این معماری مربوط به لایه‌های پائین بوده و متکی بر فناوری است که تاثیر آن بر هر دو حوزه کسب و کار و فناوری مشهود می‌شود. در ادامه از چند دیدگاه مورد بررسی قرار می‌گیرد: [۱]
۱-کارشناسان کسب و کار: مجموعه‌ای از سرویس‌ها که سازمان مایل به ارائه آن‌ها به مشتریان یا شرکاء خود است (تعریف سرویس کسب و کار).
۲-معماران: سبکی از معماری که حاوی قوانین، الگوها و ضوابطی است که منجر به ایجاد خصایصی نظیر پیمانه ای بودن، بسته بندی[۲۶]، اتصال سست، استفاده مجدد و ترکیب پذیری شده و از نظر ساختار از یک ارائه دهنده سرویس و یک درخواست کننده سرویس تشکیل شده است.
۳-طراحان و پیاده سازان: یک مدل برنامه نویسی که از استانداردهائی مانند (WSDL،UDDI،SOAP) و فناوری‌هائی نظیر سرویس‌های وب استفاده می‌کند و قابلیت تعامل پذیری بین مؤلفه‌های نرم‌افزاری را بدون توجه به سکو و فناوری پیاده‌سازی آن‌ها پشتیبانی می‌کند. [۱]
۴- دیدگاه IBM: رهیافتی برای ساخت سیستم‌های توزیع‌شده است که کارکردهای نرم‌افزاری را در قالب سرویس ارائه می‌کند. این سرویس‌ها هم توسط دیگر نرم افزارها قابل فراخوانی هستند و هم برای ساخت سرویس‌های جدید مورد استفاده قرار می‌گیرند، این رهیافت برای یکپارچه‌سازی فناوری ها در محیطی که انواع مختلفی از سکوهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری وجود دارد ایده آل است. [۱]
۵-سبکی از معماری که از اتصال سست سرویس‌ها جهت انعطاف‌پذیری و تعامل پذیری حرفه و به صورت مستقل از فناوری پشتیبانی می‌کند و از ترکیب مجموعه سرویس‌های مبتنی بر حرفه تشکیل شده که این سرویس‌ها انعطاف‌پذیری و پیکربندی پویا را برای فرآیندها محقق می‌کنند [۲۱].
۶-چارچوبی برای یکپارچه‌سازی فرآیندهای حرفه و پشتیبانی آن‌ها توسط فناوری اطلاعات با کمک مؤلفه‌های استاندارد و امن تحت عنوان سرویس که قابلیت استفاده مجدد و اتصال به یکدیگر جهت پوشش تغییرات حرفه را دارا می‌باشند. [۲۱]
علی رغم استفاده‌های وسیع سرویس‌گرایی هنوز درک و دانش کافی برای فرایندهای پیاده‌سازی سرویس‌گرایی در سازمان‌ها موجود نیست. [۲۲]
۲-۴-۳-خواص معماری سرویس‌گرا
از جمله ویژگی‌های متمایز این معماری در مقایسه با سایر معماری‌های سازمان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد [۱۹]
هم نواسازی: اجزاء نباید دانشی از منطق جریان کار اصلی داشته باشند، آن‌ها فقط به درخواست‌های هم نوا ساز پاسخ می‌دهند و هر جزء یک واحد مستقل به حساب می‌آید. در هم نواسازی چون منطق گردش کار به صورت جدا توسط هم نوا ساز نگهداری می‌شود، ساده تر قابل بسط و اصلاح است، از طرفی این اجزاء شانس بیشتری برای استفاده مجدد در دیگر هم نواسازی ها خواهند داشت، این عوامل خود باعث چابکی می‌شود. در سرویس‌گرایی نیاز به استفاده از هم نواسازی است، سرویس‌ها باید قابل استفاده مجدد باشند و لازمه این شرط بی وضعیتی[۲۷] آن‌ها است.
قابلیت استفاده مجدد: اساسا سرویس‌ها برای استفاده مجدد طراحی می‌شوند، خواه این استفاده مجدد در زمان حال انجام شود و یا موکول به آینده شود، این امر با به‌کارگیری استانداردهای مستقل از فناوری و جداسازی پیاده‌سازی سرویس از واسط، محقق می‌شود. این استفاده در میان چندین نرم‌افزار، سرویس‌های هم نواسازیی و سرویس‌های بین سازمانی محقق می‌شود.
قرارداد رسمی برای تعامل: سرویس‌هایی که نیاز به تعامل (استفاده) با هم را دارند باید قواعد مربوط به چگونگی این ارتباط را به صورت رسمی و مشخص تعریف و منتشر نمایند. این قرارداد حداقل شامل تعریف نام و آدرس سرویس، عملیات ها، پیام‌های ورودی و خروجی برای هر عملیات و نوع این داده ها است. در قرارداد فقط طریقه شناخت سرویس گیرندگان از یک سرویس تعریف می‌شود.
اتصال سست سرویس‌ها: اصولا یکی از اصول اصلی این معماری بر پایه اتصال سست سرویس‌ها است، بطوریکه آن‌ها به یکدیگر وابستگی شدید نداشته باشند و بیش‌ترین استقلال از یکدیگر را داشته باشند. این به معنای آن است که یک سرویس ممکن است نیاز به اطلاعات دیگر سرویس‌ها و استفاده از آن‌ها داشته باشد ولی مستقل از چگونگی پیاده‌سازی سایر سرویس‌ها اجرا شود.
پنهان سازی پیاده‌سازی داخلی: تنها بخشی از سرویس که برای شرکاء و محیط قابل روئیت است، واسط سرویس است که تحت قالب یک قرارداد منتشر می‌شود. چگونگی پیاده‌سازی عملیات از دید محیط مخفی است و حتی ممکن است بدون اطلاع سرویس گیرندگان تغییر کند یا از فناوری جدیدی استفاده شود، بدون انکه واسط و تعریف سرویس تغییر کند.
قابلیت ترکیب پذیری: سرویس‌ها از یکدیگر استفاده می‌کنند، بدین ترتیب دانه بندی‌های متفاوتی از سرویس‌ها ایجاد می‌شود و قابلیت استفاده مجدد ارتقاء می‌پذیرد. این مورد شباهت‌هایی با قابلیت استفاده مجدد دارد با این تفاوت که قابلیت استفاده مجدد بر مهیا نمودن لوازم و استانداردها تاکید دارد در حالی که ترکیب پذیری مربوط به چگونگی تعیین و طراحی سرویس‌ها از نظر دانه بندی و کارکردی است بگو نه ای که بتوان یک سرویس کلان را از ترکیب دیگر سرویس‌ها ایجاد نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:29:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم