توحید محوری در آموزه های حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام)
با دقت در مضمون آیات حکایت کننده احتجاج ابراهیم با اطرافیانش که شامل: پدر، قوم اجرام آسمانی پرست، پادشاه زمان خویش و … روشن مى‌گردد که خدامحورى و توحید، محور تمامی رو ش های دعوتی و تربیتی حضرت ابراهیم (علیه السلام) و بلکه محور حیات پربرکت اوست؛ و این به جهت جو شرک آلود و کفر آمیز حاکم بر آن جامعه بوده که پرستش خدایان دروغین، از سنگ و چوب گرفته تا خورشید و ماه در آن رواجى آشکار داشت؛در مناظره با پدر و قوم، بیانات متعددى حاکى از خدا محورى اوست، مانند:
قال بل ربکم رب السموات والأرض الذى فطرهن وأنا على ذلکم من الشاهدین
پس از بناى بیت الله مى‌گوید:
ربنا تقبل منا إنک أنت السمیع العلیم
پروردگارا از ما بپذیر. به راستى تو شنواى دانایى.
پس از محاجه با ستاره پرستان:
إنى وجهت وجهى للذى فطر السموات والأرض حنیفا وما أنا من المشرکین
من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمان‌ها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.
و حتى در پایان عمر، به عنوان وصیت بر توحید تأکید مى‌ورزد:
ووصّى بها إبراهیم بنیه ویعقوب یا بنى إن الله اصطفى لکم الدین فلاتموتن إلا وأنتم مسلمون
و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش کردند: اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.
از سوى دیگر بخش قابل توجهى از آیات حکایت کننده داستان ابراهیم را مناجات‌ها و راز و نیازهاى پرمحتواى ابراهیم با پروردگارش تشکیل مى‌دهد، که گفت وگوهاى ابراهیم خلیل را با خداوند متعال باز گو مى‌کند که در فصل سوم به بررسی این آیات خواهیم پرداخت.

محوریت مبداء ومعاد در دعوت انبیا
همه انبیای الهی بر آن بودند تا انسان‌ها را به وجود خداوندی معتقد سازند که او را خلق کرده و هدف از خلقت او را رسیدن به کمال وجودیش معرفی نموده و حساب و کتابی نیز برای اعمال انسان قرار داده تا انسان با نیرویی باز دارنده بهترین عمل را انجام دهد.
مقاله - پروژه
مبدأ، منهای معاد معنا ندارد و توحید کامل در پرتو آن است که انسان موحّد بینش مرجعی و معادی نیز داشته باشد. اعتقاد به معاد همان اعتقاد به مبدأ است. معادشناسی و مبدأ شناسی هرگز تفکیک پذیر نیستند. هر کس خدا را آغازگر دانست هُوَ الاوُّل، باید بازگشت و نهایت را نیز به سوی او بداند هُوَ الآخِر.
دین نیرومندترین عاملی است که می‌خواهد بشر را معتقد به روز قیامت و حساب و کیفر و پاداش روزِ واپسین؛ تربیت کرده و افرادی را پرورش دهد، تا خویشتن را در همه احوال محاکمه نموده و خود را قاضی و حاکم و شاهد بر اعمال واقوال خود قرار داده و ضمیر و وجدان خود را مراقب و نگهبان رفتار خود بداند، پیش از آنکه در پیشگاه عدل الهی حاضر گردد.
هرکس منکر معاد شود، خدا را متهم به عبث کاری کرده است. اگر انسان مثل حیوان بخورد و شهوت رانی کند و بعد هم نیست شود اینهمه دستگاه عظیم برای چه خلق شده!؟ چنین کسی هر چند خدا را هم قبول داشته باشد، او را به حکمت نشناخته است.
قرآن کریم طی دهها آیه بر این ارتباط و هماهنگی تأکید دارد و خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید:
قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغی‏ رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى‏ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُون‏.
بخش نخست آیه ناظر به مبدأ و بخش دوم ناظر به معاد است در جای دیگر می‌فرماید:
قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکین * قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظیم
این آیه تلفیقی از اعتقاد به آغاز و پایان است؛ من مأمورم به او ایمان بیاورم و شرک نورزم. نتیجه این بینش، ترس از عذاب قیامت و توجه به قیامت است. به‏طور کلی دعوت انبیا مبنی بر تذکّر فطرت به مبدأ و معاد است.
رسول خدا استدلالها، موعظه ها، احتجاجها، جدالها و برخوردها، در جنگ وصلح، گفتارهای فردی و اجتماعی، خطبه ها و همه شئون تربیتی خود، مردم را به اهمّیّت اعتقاد به معاد توجه می‌داد.
انکار معاد نشانه گمراهی عمیق و فاصله گرفتن از حق است:
أَلا إِنَّ الَّذینَ یُمارُونَ فِی السَّاعَهِ لَفی‏ ضَلالٍ بَعید
بی‌اعتقادی به معاد عامل حبط و نابودی همه کارهای نیک و با ارزش است:
وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَهِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ.
ایمان به معاد ضامن اجرای تمام قوانین الهی، زمینه‌ساز تهذیب نفوس، احقاق حقوق، عمل به تکالیف، مقاومت در برابر شداید و بالاخره مفهوم بخشیدن به زندگی و خروج از پوچی است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر اساس فرمان الهی از روش های متعددی برای ایجاد این عقیده در مردم استفاده می‌نمود. عمده ترین این شیوه‌ها عبارت‌اند از:
تأکید بر اهمیت معاد و انکارناپذیری آن:
زَعَمَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلى‏ وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ
کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد. پیامبر، بگو آری، به پروردگارم سوگند که همه شما مبعوث خواهید شد، سپس آنچه را عمل می‌کردید به شما خبر می‌دهند و این برای خدا آسان است.
اثبات امکان معاد:
قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ
بگو در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است. سپس خداوند همین گونه جهانآخرت را ایجاد می‌کند او بر هر چیز قادر و تواناست.
ادله وقوع معاد:
قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ کَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَهِ لا رَیْبَ فیه
بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست؛ بگو برای خداست، رحمت را بر خود فرض کرده است و همه شما را در روز قیامت که شکی درآن نیست جمع خواهد کرد.
بیان آثار تربیتی باورمندی به معاد:
فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَدا
پس هر کس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
همان طور که در آیات مختلف دیدیم بحث معاد همراه با بحث مبدأ آفرینش بیان شده و این دو همبستگی لاینفکی با یکدیگر دارند و سعادت حقیقی انسان در گرو اعتقاد به این دو است.
مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وعَمِلَ صَالِحًا فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ
کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسی برآن‌ها است و نه غمگین خواهند بود.
آیاتی که ذکر شد، آیاتی بودند که اهمّیّت اعتقاد به معاد را به ما متذکّر می شدند و چون اصول اعتقادی بسیار به هم نزدیک و مرتبط هستند، بی اعتقادی نسبت به هر یک از آن‌ها، اعتقاد به دیگر اصول را کم رنگ می کند و می‌بایست ما به این امر توجه جدی داشته باشیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...