کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


 



نظریه ‌پردازان بی‌سازمانی اجتماعی بر این باورند که عواملی چون کاهش کارایی نهادهای اجتماعی نظیر خانواده و تضعیف تقیدهای خویشاوندی به‌عنوان نیروهای غیررسمی کنترل اجتماعی، کاهش انسجام سنتی اجتماعی که پیامد رشد سریع صنعتی شدن، شهرنشینی و مهاجرتفزاینده به‌سویحوزه‌های شهری است جرائمی نظیر قتل، سرقت ، انحرافات جنسی و اعتیاد را افزایش می‌دهند. از نیمه دوم قرن نوزدهم تا ربع سوم قرن بیستم، توسعه نظری مفهوم آنومی و بی‌سازمانی اجتماعی به‌وسیلهدورکیم (۱۹۷۸)، مرتن (۱۹۵۷)، پارسونز (۱۹۴۲) و پارک و برگس (۱۹۲۷) به مطالعات اصالت محیط اروپایی و آمریکایی در تبیین جرم و بزهکاری کمک کرد. مطالعات این صاحب‌نظران همبستگی معناداری میان رفتار انحرافی عواملی چون سن، جنس، تراکم جمعیت و رشد جمعیت، شهرنشینی و مذهب یافتند. به اعتقاد آنان عوامل اجتماعی افراد را کنترل می‌کنند و وقتی‌که این عوامل بی‌ثبات شوند، افراد توان کمتری برای کنترل رفتار خوددارند. فقدان ثبات در ساختار اجتماعی رفتار انحرافی را به همراه خواهد داشت. این صاحب‌نظران انواع متفاوتی از نظریه‌های اجتماعی را ارائه داده‌اند که این نظریه‌ها بر توسعه نظریه‌های جامعه‌شناسی به‌طور عام و بر نظریه‌های جامعه‌شناسی انحرافات به‌طور خاص تأثیرداشته‌اند.

دانلود مقاله و پایان نامه

 

دورکیم: نظریه آنومی

به اعتقاد دورکیم جامعه آنومیک یا بی‌سازمانی جامعه‌ای است که مجموعه‌ای از هنجارها و ارزش‌های متضاد با یکدیگر در خود داشته و فاقد خطوط راهنمای روشن و پایداری برای مردم به‌منظور یادگیری و درونی کردن هنجارهاست… به اعتقاد دور کیم جوامع انسانی از ماهیتی به‌طور نسبی ساده و غیر مرکب به جوامعی پیچیده تبدیل‌شده‌اند. همچنان که جوامع گسترش می‌یابندجمعیت‌ها نیز متراکم‌تر گردیده و با پیشرفتهای اقتصادی و فناوری روابط اجتماعی نیز تغییر می‌یابد. در این موقعیت جامعه از طریق نظام وابستگی دوجانبه افراد با یکدیگر به لحاظ نظام مالی، شغلی و غیره به بقای خود ادامه می‌دهد.

پایان نامه ها

از نظر دورکیم در چنین حالت، تحت شرایطی تقسیم‌کاربه‌صورت غیرعادی توسعه می‌یابد و گفته می‌شود که جامعه در حالت غیرعادی قرار دارد. اولین آن‌ها از بحران‌های اقتصادی و کشمکش‌های صنعتی ناشی می‌شود، این بحران‌ها و کشمکش‌ها که همراه با تغییرات ثروت در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی است تزلزل در مبانی نظم کهن و آشفتگی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. دیگری از تقسیمات نژادی و طبقه‌بندی‌های غیرطبیعی ناشی می‌شود که در آن افرادی که از طبقات پایین‌ترند در برابر قیود مستبدانه شورش می‌کنندو در سومین حالت غیرعادی تقسیم‌کار، فقدان هماهنگی در میان حرفه‌های مختلف موجب فروپاشی انسجام اجتماعی می‌شود (دورکیم،۱۹۶۸). این تغییرات اجتماعی بدون وجود هنجارهای اخلاقی، جامعه را دستخوش عدم تعادل و بی‌سازمانی اجتماعی می‌کند.

او بر این باور است که هنجارهای اخلاقی نیروهایی است که از بیرون رفتار انسان را تنظیم می‌کند که این نیروها خود جامعه است. هنگامی که هنجارهای اخلاقی به‌عنوان تنظیم‌ کننده‌های رفتار، درست عمل کنند، انسان در شرایط متعادلی زندگی می‌کند و کمتر مرتکب رفتار جنایی و بزهکارانه می‌شود، ولی اگر این کنترل برداشته شود، انسان دچار اختلال در رفتارش می‌شود.در دوره‌های بحران اقتصادی، بحران روی جامعه تأثیرمی‌گذارد و جامعه نمی‌تواند تنظیم‌گر مناسبی برای فعالیت‌های انسان باشد. در دوران رکود اقتصادی، جامعه دچار بی‌سازمانی شده و حکومت که انتظار می‌رود اقتصاد را تنظیم کند به ابزاری در خدمت اقتصاد تبدیل می‌شود. به اعتقاد دورکیم در یک اقتصاد آنومیک در دوره‌های بحران‌های اقتصادی رفتار خودخواهانه در جامعه توسعه می‌یابد، زیرا در چنین شرایط اقتصادی افراد از انجام رفتار متعادل و میانه‌رو و رعایت نظم اخلاقی آزادشده و در حالتی از رقابت شدید با یکدیگر قرار می‌گیرند (احمدی،۱۳۷۷). در این وضعیت، هنجارها و قواعد تنظیم‌کننده رفتار، کارایی خود را در مقابل تغییرات اجتماعی سریع ازدست‌داده و جامعه دچار بی‌سازمانی اجتماعی می‌شود به‌گونه‌ای که مرزهای رفتار مشروع و نامشروع، سنجیده و ناسنجیده از بین می‌رود و جرم و بزهکاری افزایش می‌یابد.

به نظر دور کیم هرجامعه‌ای بر اساس مجموعه‌ای از ارزش‌های مشترک و هنجارهای مسلط سازماندهی شده است. رفتارهایی که از چهارچوب این ارزش‌ها و هنجارها منحرف شوند به‌عنوان رفتار انحرافی و آسیبی شناخته می‌شوند.به نظر وی برای شناخت علل وقوع جرم و بزهکاری باید ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه را مطالعه کرد.چون جرم و بزهکاری پیامد بحران‌های اجتماعی و اقتصادی است بنابراین رابطه جرم و بزهکاری با ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه امری دائمی است.(ساچار ۱۹۷۸-به نقل از احمدی؛۱۳۸۴: ۴۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 05:40:00 ب.ظ ]




نظریه‌های خرده‌فرهنگی به موضوع رفتار بزهکارانه در میان جوانان طبقات پایین جامعه برحسب ویژگی‌های خرده‌فرهنگی آنان نظیر ارزش‌ها، زبان و اسلوب‌های زندگی پرداخته‌اند (کوهن، ۱۹۵۵؛ کلووارد و اهلاین، ۱۹۶۰؛ ماتزا، ۱۹۶۴؛ میلر، ۱۹۷۵).به‌علاوه، این نظریه‌ها بزهکاری جوانان را از جرم متمایز دانسته و بر این باورند که رفتار بزهکارانه به‌وسیله افرادی رخ می‌دهد که هنوز به سن قانونی نرسیده‌اند. به اعتقاد نظریه‌پردازان خرده‌فرهنگی رفتار بزهکارانه به‌وسیله  دار و دسته‌ه ای بزهکار معمولاً در اجتماعات خرده‌فرهنگی طبقات پایین جامعه شکل‌گرفته و به اجرا درمی‌آید. در این بخش نظر صاحب‌نظران نظریه‌های خرده‌فرهنگی بررسی می‌شود.

 

کوهن: پسران بزهکار

کوهن (۱۹۵۵) با بررسی پسران بزهکار، نظریه خرده‌فرهنگی را با تفکیک رفتار انحرافی جوانان از انحرافاتاجتماعی بزرگ‌سالان و تأکید بر بزهکاری پسران طبقات پایین تدوین کرد. او نظریه‌های آناتومی دورکیم و مرتن را مورد انتقاد قرارداده، کاستی‌های آنان را برمی‌شمارد. نظریه کوهن به این سؤال اساسی که چرا خرده‌فرهنگ بزهکارانه وجود دارد و به جوانان منتقل می‌شود؟ پاسخ می‌دهد. در پاسخ به این سؤال، کوهن نظریه‌ای کلی درباره چگونگی پیدایش خرده‌فرهنگ بزهکار ارائه می‌دهد. ساخت نظام اجتماعی و فرهنگ و سازمان اجتماعی آن برای افرادی که هر یک موقعیت‌های خاصی را در نظام اجتماعی اشغال کرده‌اند مسائلی از نظر همسازی با شرایط اجتماعی به وجود می‌آورد و آن‌ها را به‌طورمؤثر یا غیر مؤثر به وسایلی مجهز می‌کند تا مشکلات همسازی با محیط را حل کنند.

دانلود مقاله و پایان نامه

هنگامی که برای برخی از افراد وسایل همسازی با محیط بر اساس معیارهای پذیرفته‌شده اجتماعی کافی نباشد، این افراد به نفی جنبه‌هایی از فرهنگ جامعه که مشکلات همسازی با محیط را برای آنان فراهم نموده‌اند پرداخته و خرده‌فرهنگ‌هایی را که زندگی را برایشان آسان‌تر می‌سازد جایگزین این جنه‌های نفی‌شده فرهنگ جامعه می‌کنند. در صورتی که پذیرش معیارهای خرده‌فرهنگ‌های جایگزین مستلزم انحراف از معیارهای موجود در فرهنگ عمومی جامعه باشد فرد انحراف از معیارهای موجود را برای خود موجه می‌سازد؛ برای مثال، معلمان در ارزیابی دانش‌آموزان معیارهای فرهنگ عمومی جامعه را ملاک قرار می‌دهند که معمولاً بر اساس استاندارهای طبقه متوسط تعیین‌شده است. این در حالی است که دانش‌آموزانی که در خانواده‌های طبقه پایین جامعه‌پذیر شده‌اندبه‌طور نسبی قادر به همسازی با این معیارها نیستند و نمی‌توانند بر اساس این استانداردها با دانش‌‌آموزان طبقات اجتماعی دیگر رقابت کنند. یکی از راه‌حل‌هایی که آنان برای مشکل همسازی خود انتخاب می‌کنند رفتار بزهکارانه با مشارکت دانش‌آموزانی است که شرایط مشابهی دارند. آنان داردسته‌های بزهکار را شکل می‌دهند، زیرا اگر به‌تنهایی مرتکب رفتار انحرافی شوند از دیگران جدا افتاده و موفق نخواهند شد. رفتار بزهکارانه در دار و دسته‌ه ای بزهکار مجموعه

جدیدی از هنجارها را برای اعضای این دار و دسته‌ ها فراهم می‌کند که با ارتکاب بزهکاری علیه مظاهر فرهنگ طبقه متوسط نظیر تخریب اموال دولتی (شکستن کیوسک‌های تلفن و پاره کردن صندلی‌های اتوبوس‌های عمومی و غیره) می‌توانند برای خود منزلت اجتماعی کسب کنند. به اعتقاد کوهن خرده‌فرهنگ بزهکار پاسخ دسته‌جمعی افراد است که در ساختار اجتماعی موقعیت یکسانی داشته و برای کسب موقعیت اجتماعی بالا ومزایای مادی که به تبع این موقعیت حاصل می‌شود احساس ناتوانی می‌کنند و انتخاب خرده‌فرهنگ بزهکار به‌طوردسته‌جمعی راه‌حلی است برای کسب موقعیت اجتماعی فرد بر اساس معیارهایی که از طرف آنان پذیرفته‌شده و انجام آن‌ها برایشان امکان‌پذیر است. کوهن ویژگی‌های بزهکاری جوانان را به شرح زیر بیان کرده است:

  1. بزهکاری بدون انگیزه مادی[۱]، برای مثال، دزدی کالا صرفاًبه‌منظورتخریب آن
  2. کینه‌جویی، بدخواهی یا سوءنیت[۲]، خرابکاری[۳]، بی‌انضباطی[۴]
  3. منفی‌بافی[۵]
  4. لذت‌گرایی کوتاه‌مدت با ورود به دار و دسته‌ه ای بزهکار
  5. تغییرپذیری
  6. خودمختاری و استقلال گروهی

 

میلر: فرهنگ طبقه پایین

نظریه میلر (۱۹۵۸) مبتنی بر ویژگی‌های طبقاتی جوانان طبقات پایین جامعه است و خرده‌فرهنگ‌های بزهکاری که بزهکاران طبقات پایین جامعه تولید می‌کنند پاسخ به خرده‌فرهنگ طبقه خود است. به اعتقاد میلر پدران در خانواده‌های طبقات پایین به علت عدم توانایی کافی در ارضای نیازهای فرزندانشان از منزلت اجتماعی بالایی برخوردار نبوده و خانواده حول محور مادران سازماندهی می‌شود. جایگاه مردان در خانواده برای فرزندان ممکن است به شکل تثبیت‌شده مبتنی بر ازدواج به‌گونه‌ای که طبقات متوسط و بالا معرفی می‌شوند، به رسمیت شناخته نشود. مردان طبقه پایین به‌طور کامل در پرورش فرزندان و در حمایت اقتصادی از خانواده به‌اندازه مردان سایر طبقات اجتماعی مشارکت ندارند. میلر همچنین اظهار می‌دارد که پسرها در خانواده‌های طبقات پایین بیشتر از پسرهای سایر طبقات اجتماعی از آزادی و استقلال برای ترک خانه برخوردارند. آنان همچنین نسبت به بچه‌های طبقه متوسط برای انجام دادن برخی از بزهکاری‌ها نظیر خوردن مشروبات الکلی و کشیدن سیگار که منتسب به بزرگ‌سالان است مستعدترند؛ زیرا خودمختاری از ویژگی‌های منحصر به فرد بچه‌های طبقه پایین است که میلر به آن اشاره‌کرده است. علاوه بر خودمختاری که موردتوجه میلر بوده، در رابطه با خرده‌فرهنگ جوانان طبقات پایین، قانون و مقررات از منظر جوانان این طبقه به‌عنوان پدیده‌ای تعریف می‌شود که برای آنان ایجاد زحمتمی‌کند. بر اساس نظریه خرده‌فرهنگی میلر، جوانان طبقات پایین قانون و مقررات حاکم بر جامعه را مزاحم خود دانسته، ولی در حالی که به قانون مقررات اعتقاد ندارند به‌احتمال زیاد از روی مصلحتاز قانون و مقررات اطاعت می‌کنند. آنان هرگز پیروی از قانون را به‌عنوان امری اخلاقی نمی‌پندارند، بنابراین، جوانان طبقات پایین پلیس را به‌عنوان منبعی

از حفاظت یا خدمات اجتماعی موردتوجه قرار نداده و نقش پلیس را ایجاد زحمت و «به ستوه آوردن» مردم می‌دانند و بر این اساس تمایلی به احترام گذاشتن به پلیس ندارند. چنین نگرشی نسبت به پلیس، جوانان طبقات پایین را برای اعمال بزهکارانه آماده می‌سازد. در مقابل نظریه کوهن که جوانان طبقه پایین در واکنش علیه ارزش‌های طبقه متوسط که موجب محرومیت آنان گردیده، درگیر رفتار بزهکارانه می‌شوند،

میلر بر این باور است که ارزش‌های طبقات پایین از ویژگی‌های ذاتی فرهنگ خاص خودشان نشئت گرفته که زمینه‌ساز رفتار بزهکارانه است؛ به‌عبارت‌دیگر، به اعتقاد میلر، آنچه باعث می‌شود جوانان طبقه پایین جامعه بزهکار شوند، شدت توجه و دل‌بستگی آنان به ارزش‌های طبقه پایین جامعه است. میلر بر نظام ارزشی و خرده‌فرهنگ طبقات پایین تمرکز نموده و معتقد است که طرفداران عمومی ارزش‌های فرهنگی طبقات پایین، این ارزش‌های خرده‌فرهنگی، نظیر عدم تمایل در احترام قائل شدن برای پلیسرا در روابط اجتماعی‌شان در «کانون توجه[۶]» خود قرارداده‌اند.

[۱]Non-utilitarianism

[۲]malice

[۳]vandalism

[۴]wanton

[۵]negativism

[۶] Differential opportunity

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:40:00 ب.ظ ]




نظریه کنترل اجتماعی بر این پیش فرض استوار است که برای کاستن از تمایل به رفتار بزهکارانه و مجرمانه باید همه افراد کنترل شوند. این نظریه همچنین رفتارانحرافی را عمومی و جهان شمول دانسته و آن را نتیجه کارکرد ضعیف سازوکارهای کنترل اجتماعی و کنترل‌های شخصی ودرونی می‌داند؛ بنابراین بزهکاری و جرم، ازیک سو، محصول عوامل فردی کنترل نظیر خودپنداره منفی، ناکامی، روان پریشیو اعتماد به نفس پایین است و از سوی دیگر، نظام‌های کنترل ناقص اجتماعی وفقدان تقید و تعهد نسبت به نهادهای بنیادین اجتماعی مانند خانواده و

مدرسه به رفتارانحرافی منتهی می‌شود.به‌طور کلی، نبود کنترل‌های شخصی و اجتماعی موجب پیدایش بزهکاری و جرم می‌گردد. کنترل‌های اجتماعی از کنترل‌های رسمی نظیر قوانین و کنترل‌های غیررسمی همچون ضمانت‌های اجتماعی منتج می‌شوند. برخی از مقوله‌های کنترل برای تحلیل بزهکاری جوانان به شرح زیر است:

۱٫کنترل مستقیم، که والدین آن را از طریق تنبیه و تشویق اعمال می‌کنند

۲٫کنترل غیرمستقیم، که به‌وسیله آن جوانان از رفتار بزهکارانه خودداریمی‌کنند، زیرا این رفتار ممکن است موجب نگرانی و ناامیدی برای والدین یادیگرانی باشد که با آن‌ها روابط نزدیکی دارند.

۳٫کنترل درونی، که به‌وسیلهآن آگاهی از احساس تقصیر و گناه و شرمجوانان را از درگیریشان در رفتار بزهکارانه باز می‌دارد.

 

کنترل‌های شخصی

بازدارنده یا کنترل‌های درونی به توانایی‌های درونی برای نظارت بر ‌«خود» شخص ارجاع داده می‌شود. خودانگاره، خودپنداره و خود ادراکی از مؤلفه‌های توانایی‌های درونی است که زمینه را فراهم می‌سازند تا فرد خودش را به‌عنوان فردی مسئول درک نموده و مسئولانه عمل نماید و در نتیجه مرتکب رفتار انحرافی نشود.سطح بالای اهداف و آرمان‌ها و آرزوهای هماهنگ و همخوان باارزش‌ها و قوانین جامعه از عوامل بازدارنده بزهکاری و جرم است. این عوامل در جهت کمک به افراد به ‌منظور پرهیز از تخطی از قوانین عمل می‌کنند…نظریه پردازان کنترل شخصی برای عوامل درونی نظیر احساسات شخصی جوانان، وسواس، خودپنداره، ناکامی و اعتماد به نفس بیش از عوامل اجتماعی اهمیت قائل هستند.(رکلس، ۱۹۶۱؛ کاپلن، ١٩٧٨). آنان بر این باورند که همچنان که فشارهای خارجی نظیر فقر، بی‌کاری، شرایط زندگی، تبعیض نژادی، قومیت،خرده فرهنگ‌ها و جذابیت رسانه‌های گروهی می‌تواند در کاهش کنترل افراد درگرایشی به رفتار بزهکارانه و مجرمانه مؤثر واقع شوند، فشارهای درونی مانند تنش‌ها، لذت‌جویی‌های آنی، احساس بی‌کفایتی، ترس‌ها و ضایعات مغزی نیز در این زمینه مؤثرند.از میان متغیرهای درونی، بر خودپنداره تأکید بیشتری شده است… فردی که خودپنداره مثبت دارد و به‌منظور تأیید خود حرکت می‌کند، معمولاً اعتماد به نفس بالایی داشته و ازموفقیت بیشتری در زندگی برخوردار است، کمتر برای دستیابی به اهدافش ازراه‌های غیرقانونی استفاده می‌کند. در مقابل، فردی که خودپنداره پایین دارد، اززندگی ناخشنود است، با اضطراب زندگی می‌کند و در راستای رشد و موفقیت حرکت نمی‌کند. افراد با خودپنداره منفی در دوست یابی و حفظ روابط دوستی، زیاد موفق نبوده و به لحاظ اخلاقی بیشتر در معرض انحراف اجتماعی هستند. خودپنداره منفی موجب می‌شود که فرد در برابر انتقادها حساسیت نابخردانه نشان دهد. فردی که خودپنداره منفی دارد، معمولاً در مورد هویت خود احساس خطر می‌کند، قدرت پذیرش خود را نداشته و به انکار خود می‌پردازد و اززندگیدرخانواده، مدرسه و اجتماع احساس عدم موفقیت و شکست نموده و برای جبران مشکلات خود مرتکب رفتار بزهکارانه و مجرمانه می‌شود.(رید، ۲۰۰۰- به نقل از:احمدی؛۱۳۸۴: ۸۹-۸۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ب.ظ ]




صاحب نظران کنترل نظیر نی، هیرشی و الیوت…معتقدند که جوانان مرتکب رفتاربزهکارانه می‌شوند به دلیل اینکه برخی از نیروهای اجتماعی بازدارنده انحراف اجتماعی از بین رفته یا کارکرد آن‌ها ضعیف شده است؛ بنابراین، بزهکاران به‌طور نسبی از نظر اجتماعی از کنترل خارج شده‌اند. آنان بر تعلقات فرد به نهادها و سازمان‌های اجتماعی مانند خانواده و مدرسه متمرکز شده و چنین تعلقاتی معمولاً توسط میزان واکنش متقابل بین والدین و فرزندان و کیفیت چنین کنشی وهمچنین تعامل میان دانش آموزان و معلمان اندازه گیری می‌شود.

دانلود مقاله و پایان نامه

هیرشی(۱۹۶۹) این سؤال را مطرح می‌کند که چرا با توجه به وجود بسیاریاز فرصت‌هاوفشارها برای ارتکاب بزهکاری و جرم، اکثر مردم در بسیاری از مواقع شهروندان قانون مدار هستند؟ پاسخ هیرشی به این سؤال تعلق و تقید این افراد به جامعه است که دارای مؤلفه‌های زیر است:

  1. تعلق و تقید نسبت به اشخاص عادی مانند والدین و معلمان.
  2. تعهد به رفتارعادی مانند انتظارات آموزشی وتربیتی که مدرسه ازدانش آموز دارد.
  3. ۳٫ شمول مردم در فعالیت‌های قراردادی و متداول مانند گذران اوقات فراغتبا خانواده.
  4. ۴٫ اعتقاد به هنجارهای عادی مانند رعایت قوانین رانندگی.

هیرشی معتقد است که احتمال بزهکاریهنگامی که این تقیدات، تعلقات وتعهدات ضعیف شود، بیشتر است. با بیان تعلق، منظور هیرشی این است که فرد نسبت به افرادی که با آنان پیوندهای نزدیکی دارد دارای احساساتی است که این احساسات موجب می‌شود نسبت به آنچه درباره رفتارش می‌اندیشند مراقب باشد؛ بنابراین، کنترل بزهکاری با تعلقات جوانان نسبت به والدینشان پیوند می‌خورد.منظور هیرشی از تعهدات به رفتار قراردادی به سرمایه گذاری‌هایی اشاره داردکه فرد در فعالیت‌هایی نظیر تحصیل انجام داده است. به باور هیرشی، درگیر شدن جوانان در فعالیت قراردادی و متداول به آن‌هاوقت کافی برای مشغول شدن به فعالیت‌های بزهکارانه و یا متداول نمی‌دهد. اگر این درگیر شدن با مؤلفه چهارم تقیدوتعهدات یعنی اعتقاد به هنجارهای عادی همراه باشد، فرد نه تنها در فعالیت‌های متداول مشغول می‌شود بلکه به این باور می‌رسد که قواعدوقوانین حاکم بر جامعه صحیح است وخود را ملزم به پیروی از آن‌ها می‌داند؛ بنابراین، هرچه شخص کمتر به هنجارهای عادی معتقد باشد و کمتر خود را

درگیر فعالیت‌های متداول نماید احتمال بیشتری وجود دارد که هنجارها را نقض و مرتکب رفتار بزهکارانه شود.(همان:۹۲-۸۶)

 

سلسله مراتب نیازهای مزلو

به اعتقاد مزلو نیازهای آدمی از یک سلسله مراتب برخوردارند که رفتار افراد در لحظات خاص تحت تأثیر شدیدترین نیاز قرار می‌گیرد. هنگامی که ارضای نیازها آغاز می‌شود، تغییری که در انگیزش فرد رخ خواهد داد بدین گونه است که به جای نیازهای قبل، سطح دیگری از نیاز، اهمیت یافته و محرک رفتار خواهد شد. نیازها به همین ترتیب تا پایان سلسله مراتب نیازها اوج گرفته و پس از ارضاء، فروکش کرده و نوبت به دیگری می‌سپارند.

 

هرم مزلو

درر این نظریه، نیازهای آدمی در پنج طبقه قرار داده شده‌اند که به ترتیب عبارتند از:

  1. نیازهای زیستی: نیازهای زیستی در اوج سلسله مراتب قرار دارند و تا زمانیکه قدری ارضا گردند، بیشترین تأثیر را بر رفتار فرد دارند. نیازهای زیستی نیازهای آدمی برای حیات خودند؛ یعنی: خوراک، پوشاک،نیاز جنسی و مسکن. تا زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیت‌های بدن به حد کافی ارضاء نشده‌اند، عمده فعالیت‌های شخص احتمالاً در این سطح بوده و بقیه نیازها انگیزش کمی ایجاد خواهد کرد؛
  2. نیازهای امنیتی: نیاز به رهایی از وحشت، تأمین جانی و عدم محرومیت از نیازهای اساسی است؛ به عبارت دیگر نیاز به حفاظت از خود در زمان حال و آینده را شامل می‌شود؛
  3. نیازهایاجتماعی: یا احساس تعلق و محبت؛ انسان موجودی اجتماعی است و هنگامی که نیازهای اجتماعی اوج می‌گیرد، آدمی برای روابط معنی‌دار با دیگران، سخت می‌کوشد؛
  4. احترام: این احترام قبل از هر چیز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فرد حاصل می‌شود. اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، در این حالت ممکن است فرد برای ارضای نیاز جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود؛
  5. خود شکوفایی: یعنی شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان آدمی؛ حال این استعدادها هر چه می‌خواهد باشد. همان طور که مزلو بیان می‌دارد: «آنچه آنسان می‌تواند باشد، باید بشود».(ساعتچی؛۱۳۷۹ :۳۱۷)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ب.ظ ]




نظریه‌های یادگیری اجتماعی

بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی، رفتار انحرافی آموختنی است و در فرایند رابطه باافراد دیگر،به‌خصوص در گروه‌های کوچکآموخته می‌شود. اندیشمندانی نظیر باندورا، سادرلند و تاردنظریهیادگیری اجتماعی را توسعه دادند. الگوهای رفتاریاز طریق مشاهده رفتار دیگران شکل می‌گیرد.

نظریه یادگیریی اجتماعی-شناختی باندورا (۱۹۸۶)

بر نقش‌های برجسته فرایندهای نمادی و خودتنظیمی تأکید می‌کند و طی آن گفته می‌شود توانمندی انسان برای استفاده از نمادها به او یاری می‌دهد تا رویدادها را باز نماید، تجربه آگاه خود را تحلیل کند و با دیگران در هر فاصله زمانی و مکانی ارتباط برقرار کرده و به طرح، خلق، تصور و پرداختن به اعمال دوراندیشانه اقدام ورزد. از نظر باندورا رفتار در نتیجه کنش متقابل بین شناخت و عوامل محیطی به وجود می‌آید،یعنی مفهومیکه تأثیر متقابل

نامیده می‌شود (همان:۹۴) این نظریه بیانگر این است که وجود والدین و همسالان مصرف کننده مواد؛ دو باور را در فرد شکل می دهدکه نهایتأ منجر به سوء مصرف مواد می شود؛ یکی باور فرد در مورد آثار اجتماعی ، و دیگری آثار شخصی و فیزیولوژیک سوء مصرف مواد که با مشاهده ی الگوهای مصرف کننده ی مواد شکل می گیرد.این نظریه بین دوخود  کار آمدی تفاوت قائل می شود.خود کار آمدی مصرف که به عقاید نوجوان درباره ی توانایی اش در کسب و استفاده مواد مخدر اشاره دارد و خود کارآمدی امتناع که منعکس کننده ی باور نوجوان به توانایی اش در برابر فشار اجتماعی جهت مصرف مواد است.خود کار آمدی نوع دوم به این نکته اشاره می کند که حتی اگر نوجوان قصد مصرف مواد را نداشته باشد، به دلیل فقدان مهارت های لازم در خود داری از فشار همسالان ممکن است اقدام به مصرف مواد کند.مطالعات اخیر نقش خود کارآمدی امتناع در مصرف مواد را اثبات کرده است؛ به عنوان مثال میزان مصرف حشیش با ناتوانی نوجوان در مقابله با فشاراجتماعی جهت مصرف الکل ، سیگار و سایر مواد رابطه دارد. (اپستین و همکاران؛۲۰۰۰- به نقل از:کاووسیان ودیگران؛۱۳۹۰ :۱۸۸)

نظریه همنشینی افتراقی سادرلند

سادرلند (١٩۴٢) اصطلاح همنشینی افتراقی را به‌عنوان تبیینی از رفتار انحرافی به کار برد. همنشینی افتراقی بر این پیش فرض بنا شده است که رفتار انحرافی موروثی و ذاتی نیست و به همان روشی یاد گرفتهمی‌شود که هر رفتار دیگری آموخته می‌شود. در فرایندیادگیری، معاشران فرد قوای حقوقی را به‌عنوان امورمناسب یا نامناسب تعریف می‌کنند و فرد این تعاریف را از آنان فرا می‌گیرد. شخصبه دلیل اینکه در معرض تعاریفی قرار می‌گیرد که قانون شکنی را بر احترام به قانون ترجیح می‌دهند، بزهکار یا جنایتکار می‌شود. بدیهی است که همه مردم با این گونه تعاریف برخورد دارند، اما مسئله اساسی میزان برخورد است. سادرلند به معاشرت با بزهکاران و جنایتکاران یا درست کرداران توجه ندارد، بلکه تأکید وی به در معرض تعریف‌های مناسب یا نامناسب قواعد حقوقی قرار گرفتن است؛ برای مثال یک فرد جوان ممکن است با تعداد کمی بزهکار معاشر باشد، لیکن این روابط ممکن است به نحوی باشد که فرد در معرض الگوهای بسیاری درزمینهبزهکاری قرار گیرد. ممکن است در شبکه روابطی که فرد با بزهکاران دارد برخی از انواع بزهکاری موردتحسین و برخی دیگر از انواع آن مورد بی‌اعتنایی بوده و حتی زشت شمرده شود؛برای مثال دزدهای حرفه‌ای ممکن است نسبت به تجاوز به عنف، آدمکشی و اعتیاد به مواد مخدر به همان اندازه مردم درستکار نفرت داشته باشند و این اعمال را محکوم کنند. از طرف دیگر، گرایش به برخی از انحرافات اجتماعی نظیر تقلب درپرداخت مالیات ممکن است از افراد محترمودرستکار جامعه آموخته شود. به باور

سادرلند انواع الگوهای درستکاری و انحراف اجتماعی در جامعه وجود دارد، اما توزیع آن‌هاواحتمال برخورد افراد با آن‌ها بهنظارت اجتماعی بستگی دارد…به اعتقاد سادرلند فرایندیادگیری که شامل ارتباط و تعامل است می‌تواندهمه انواعبزهکاریوجرم راتبیین نماید. گزاره‌های نظریه یادگیری سادرلند به شرح زیراست:

  1. رفتار انحرافی یادگرفتنی استوارثی و ذاتی نخواهد بود.

۲٫رفتار انحرافی در فرایند ارتباطات یاد گرفته می‌شود، این فرایند، اداهاو تعامل کلامی را شامل می‌شود

  1. بخش عمده‌ای از یادگیری رفتار انحرافیدر درون گروه‌هایصمیمیصورت می‌گیرد.
  2. فرایند یادگیری مواردی نظیر روش‌ها و فنون ارتکاب بزهکاری و جرم که گاهی بسیار پیچیده و گاهی خیلی ساده هستند، جهت گیری ویژه انگیزه‌ها، سائق‌ها، دلیل تراشی‌ها و نگرش‌هارا شامل می‌شود.
  3. ۵٫ جهت گیری مشخص انگیزه‌ها و سائق‌ها از تعاریف مفاد قانونی درباره مطلوبیا نامطلوب بودن یاد گرفته می‌شود. گاهی از دیدگاه برخی از مردم صدمه زدن به مفادقانونی مطلوب است، این در حالی است که دیگران حمایت از آن‌ها را مطلوب می‌دانند.
  4. یک فرد به این دلیل مرتکب بزهکاری وجرم می‌شود که تعاریف مطلوب بودن تجاوز از قانون بر

تعریف نامطلوب بودن تجاوز از قانون غلبه دارد.

۷٫همنشینی‌های افتراقی به لحاظ تکرار دفعات، تقدم و تأخر و شدت یادگیریبایکدیگر متفاوت است؛ برای مثال، در مورد تقدم یادگیری بدیهی است که رفتارغیرقانونی و قانونی که در کودکییاد گرفته می‌شود، می‌تواند در طولزندگی نهادینه شده و پایدار بماند.

۸٫فرایندیادگیری رفتار انحرافی از همنشینی‌ها با الگوهای رفتار انحرافیورفتار غیر انحرافی شامل همهوساز و کارهایی می‌شود که در همه فرایندهاییادگیریوجود دارند.

۹٫این دیدگاه که تنها بزهکاری و جرم حاصل نیازها و ارزش‌های اجتماعی است صحیح نیست، بلکه هم درستکاریوهم بزهکاری و جرم هر دو از نیازهاوارزش‌های اجتماعی و فرهنگییکسان سرچشمه می‌گیرند؛ برای مثال این تبیین که «مردم گرسنه دزدی می‌کنند زیراآن‌ها گرسنه‌اند‌»، برای پاسخ به این سؤال که «چرا برخی از مردم گرسنه دزدی نمی‌کنند؟» کافی نیست(رید، ٢٠٠٠، ١۵٣)؛ بنابراینبرای تبیین تفاوت در رفتار این دو گروه باید در جستجوی تفاوت‌های واقعی بود. در این مورد توجه سادرلند بیشتر معطوف به تبیین روان شناسی اجتماعییادگیری رفتارانحرافی با تأکید بر متغیرهایی نظیر انگیزه ما، سائق‌ها و نگرش‌هاست.(احمدی؛۱۳۸۴ : ۹۵-۹۸)

نظریه تقلیدگابریل تارد

گابریل تارد، از اندیشمندان نظریه تقلید بر این باور است که فرایند کسب رفتار بزهکارانه و مجرمانه از طریق تقلید که مبتنی بر تجربه‌هاییادگیری مشاهده‌ای است انجام می‌شود. نظریه فرایند اجتماعی رفتار جنایی تارددر این عقیده‌اش منعکس شده است که همه کنش‌های مهم زندگی اجتماعیتحت سلطه ‌«مثال‌هایی» که در معرض فرد قرار دارد انجام می‌شود، بر اساس این عقیده، او نظریه تقلید خود را تدوین کرد. تارد بر اساس نظریه تقلید، فرایندکسب رفتار مجرمانه را به همان گونه رفتار غیر مجرمانه تبیین کرد. در توسعه نظریه‌اش، بین مد و رسم تمایز قائل شد، اگرچه هر دو آن‌ها از اشکال تقلید هستند. مد دارای ویژگی تقلیدی است که در «انبوه‌های خلق»یا شهرها، جاییکه تماس‌ها نزدیک وفراوان می‌باشند، رخ می‌دهد. رسم به پدیده‌ای که در شهرک‌های کوچک و حوزه‌های روستایی، جایی که تغییرات اجتماعی کمی رخ می‌دهد، پدید می‌آید ارجاع داده می‌شود… با طرح این موضوع که مد و رسم به میزان‌های متفاوتی به تماس اجتماعی مرتبط هستند، تارد اولین قانون تقلید خود را تدوین کرد. «انسان‌هابه میزان تماس نزدیکی که باهم دارند به‌تناسب از یکدیگر تقلید می‌کنند».

دومین قانون تقلید تارد این است که فرودست‌ها از فرا دست‌ها تقلید می‌کنند… ،اعمال جنایی از جنایتکاران باسابقه و حرفه‌ای به‌عنوان فرا دستان به افراد عادی که مستعد یادگیری هستند از طریق تقلید انتقال می‌یابد.

سومین قانون تقلید تارد، «قانون جوف گذاری» است. وقتی که دو مد باویژگی‌های منحصر به فرد در تقابل با یکدیگر باهم ظاهر می‌شوند، یکی می‌تواند جانشینی برای دیگری شود. هنگامی که چنین اتفاقی رخ می‌دهد، روش‌ها و ابزارهایقدیمی‌تر ارتکاب جرم روبه کاهش و روش‌ها و ابزارهای جدیدتر افزایش می‌یابد.نظریه تارد در ارتباط با نفوذ رسانه های تصویری و نقشهای جنایی قهرمانان فیلمها و سریال ها بر رفتار جوانان و همچنین تأکیدش بر مبادی اجتماعی بزهکاری و جرم بیشترین تأثیر را بر تفکر روان شناسی اجتماعی وجرم شناسیدر اروپا و امریکا بر جای گذاشت.(همان ۹۹-۹۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ب.ظ ]