کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


 



برون سپاری، یک فرآیند ارتباطی است که در یک سوی آن، سازمان برون­سپار(کارفرما، خریدار یا واگذارکننده خدمت) و در سوی دیگر آن تامین کننده (پیمانکار، فروشنده یا تدارک­دهنده خدمت) قرار دارد و حلقه واسط میان این دو، فعالیت مورد نظر برای واگذاری است. (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶)

دانلود پایان نامه

لذا می توان اجزای اصلی تشکیل دهنده برون­سپاری را به سه جزء زیر تفکیک نمود :

  • خریدار یا واگذارکننده خدمت[۱]
  • تامین­کننده یا تدارک­دهنده خدمت[۲]
  • فعالیت مورد برون­سپاری

۲-۲-۳- سطوح برون­سپاری

در یک تقسیم­بندی، برون­سپاری را می­توان در دو حوزه محصولات (ساخت وتولید) و خدمات (امور پشتیبانی) مورد بررسی قرار داد. در حوزه ساخت و تولید، امور تدوین تکنولوژی، ساخت قطعات، اجزا و زیر مجموعه­ها می­توانند برای تولید، به یک تامین­کننده واگذار گردند و در حوزه امور پشتیبانی خدماتی چون نگهبانی و امنیت، تدارکات، خدمات رفاهی، تامین نیروی کار موقت، امور حقوق کارکنان و …. به یک تامین­کننده واگذار گردند. (عبداله نژاد، ۱۳۸۴)

مطالعاتی که توسط شرکت اوسون در سال ۱۹۹۴ میلادی، در مورد ۴۰۰ شرکت انجام شد نشان می­دهد که ۴۵ درصد از شرکت­ها، مدیریت پرداخت حقوق خود را برون­سپاری کرده­اند.این شرکت­ها ۳۸ درصد اداره بخش مالیات، ۳۵ درصد مدیریت پاداش، ۳۴ درصد غرامت کارگری و ۳۰ درصد نیز قسمتی از استراتژی­های قابل­انعطاف مربوط به کارکنان خود را برون­سپاری نموده اند. (الوانی، ۱۳۸۳)

نتایج انجام یک بررسی دیگر در سال ۱۹۹۷ میلادی در انگلستان نیز نشان می­دهد که ۷۵ درصد از شرکت­ها، رویکرد برون­سپاری را تنها برای فعالیت­های پشتیبانی خود به کار گرفته­اند. (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶)

۲-۲-۴- فرآیند اجرایی برون­سپاری

اجرای هر تصمیمی نیاز به ساز وکار، رویه و نظام دارد، تا بتوان آن را به درستی پیش برد. هرچه حوزه تاثیرگذاری تصمیمات بزرگتر باشد، اهمیت این موضوع نیز بالاتر می رود. تصمیمات برون­سپاری نیز از این امر مستثنی نیست. برون­سپاری را می­توان از نظر اجرایی در الگویی مشتمل بر ۵ گام اصلی و یک گام با عنوان اقدامات اولیه و پیش­نیازی ارائه نمود. (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶) این الگو در شکل ۲-۵ نشان داده شده است.

شکل ۲-۵- الگوی اجرایی برون­سپاری

 

۲-۲-۵- اقدامات اولیه

برای آغاز اجرای فرآیند برون­سپاری در هر سازمانی، انجام مجموعه ­ای از اقدامات اولیه، الزامی و اجتناب ناپذیر است. نتیجه این اقدامات فراهم­نمودن بستری مناسب برای اجرای فرآیند برون­سپاری خواهد بود. از جمله مهمترین اقدامات اولیه و پیش­نیازی در برون­سپاری می­توان به موارد ذیل اشاره نمود: (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶)

  • خواست و عزم قاطع مدیریت ارشد مبنی بر لزوم و ضرورت برون­سپاری برخی از فعالیت های سازمان
  • انتخاب شورای راهبری و مسئول شورا به ­منظور سیاست­گذاری و نظارت بر چگونگی اجرای برون­سپاری
  • هدف­گذاری شفاف و روشن به گونه­ای که بتواند سوالات مختلف در حوزه برون­سپاری را پاسخگو باشد
  • طراحی فرایند اجرا و تقسیم وظایف و مسئولیت ها
  • ایجاد زبان مشترک میان افراد و گروه­های درگیر در فرآیند
  • تعیین حدود و استراتژی­های برون­سپاری و ملاحظات استراتژیک
  • ارزیابی ریسک ها
  • تامین منابع و امکانات
  • تعیین شایستگی­های محوری سازمان

[۱] Buyer

[۲] Supplier, Service provider, Contractor

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 06:00:00 ب.ظ ]




پس از انجام مجموعه ­ای از اقدامات اولیه و پیش­نیازی که توضیح داده شد، به ترتیب گام­های  ۵گانه برون­سپاری اجرا می­شود. این گام­ها عبارتند از: (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶)

۲-۲-۷-۱- گام اول؛ تحلیل ساخت و خرید؛ پس از اینکه فعالیت­های کاندید برون­سپاری مشخص شد. لازم است تا تجزیه و تحلیل های دقیق­تری جهت اخذ تصمیم نهایی در مورد نگهداری یا واگذاری این فعالیت­ها صورت پذیرد. در این­گام، معیارهایی همچون تامین­کنندگان بالقوه در بازار و ویژگی­ها و توانایی­های آنها، معیارهای هزینه­ای، معیارهای عملکردی، ریسک تامین، ظرفیت تولید یا ارائه خدمت و… می تواند در آغاز تصمیم نهایی ساخت یا واگذاری دخیل شود.

۲-۲-۷-۲- گام دوم؛ شناسایی، ارزیابی و انتخاب تامین­کنندگان؛ در این گام باید تامین­کنندگان بالقوه شناسایی­شده را مورد ارزیابی قرارداده و از بین آنها یکی یا تعدادی را انتخاب کرد. معیارهای زیادی برای ارزیابی و انتخاب تامین­کنندگان استفاده می­شود که از آن جمله می­توان به مواردی چون قابلیت­های فنی، مدیریتی و کیفی تامین­کننده ، ساختار هزینه و قیمت­ گذاری وی بر خدمات خود، پیاده­سازی مدیریت کیفیت فراگیر و حرکت تامین­­کننده به سمت تعالی، توانایی و جهات مالی، تبعیت از قوانین و… اشاره نمود. با جمع آوری اطلاعات بالا و تحلیل آنها برای هر یک از تامین­کننده­های کاندیدا، می­توان تامین­کنندگان را امتیازدهی کرده و تامین­کننده برتر را مشخص نمود.

دانلود مقاله و پایان نامه

۲-۲-۷-۳- گام سوم؛ پس از تعیین تامین­کنندگان برگزیده، نوبت به انجام مذاکره با تامین­کنندگان و عقد قرارداد با آنهاست. معمولاً در اینگونه مذاکرات اهداف زیر دنبال می شود: روشن­کردن دامنه عملیاتی و حوزه خدمات مورد انتظار از تامین­کننده، مشخص­کردن چگونگی ارزیابی عملکرد تامین­کننده، روشن کردن روش قیمت­ گذاری بر خدمات تامین­کننده و توافق نهایی بر قیمت، تعیین زمان­بندی تحویل­ها و چگونگی تاثیر کار، تعیین شرایط خاتمه یا فسخ قرارداد. (جبل عاملیان و همکاران، ۱۳۹۱)

۲-۲-۷-۴- گام چهارم؛ در این گام نتایج گام­های قبلی محقق خواهد شد. در این گام به صورت عملی منابع مربوط به فعالیت واگذارشده به تامین­کننده، به او منتقل می شود. نکته مهم در این گام مدیریت اثربخش روابط با تامین­کننده می­باشد. این روابط ممکن است مبتنی بر روابط رسمی و دیوان سالارانه، روابط مرسوم در بازار یا مبتنی بر اعتماد متقابل و بده- بستان شریکانه باشد.

۲-۲-۷-۵- گام پنجم؛ این گام شامل روش­ها و معیارهایی برای جمع­آوری و تحلیل اطلاعات مربوط به اندازه ­گیری و رتبه­بندی عملکرد تامین­کنندگان در یک بازه زمانی پیوسته است. هدف از این سنجش بررسی صحت ادعاهای اولیه تامین­کننده و ارزیابی صورت گرفته و نیز فراهم شدن امکان تصمیم ­گیری در مورد چگونگی ادامه روند برون­سپاری محصول یا خدمت مورد نظر است.

۲-۲-۵- استراتژی­های برون سپاری

یکی از مهمترین تصمیمات هر سازمان، اخذ تصمیمات ساخت یا خرید، یا به عبارتی برون­سپاری در مقابل درون­سپاری محصولات و خدمات مورد نیاز سازمان است. تصمیم سازی ساخت یا خرید می ­تواند با مختصری بررسی و تامل انجام شود ولی گاهی اوقات اخذ تصمیم در این خصوص به سادگی امکان­پذیر نبوده و نیازمند یک مدل تصمیم ­گیری می­باشد. بدین منظور روش­های مختلفی توسعه یافته­اند، بسیاری از این سازمان­ها در سراسر جهان نیز متناسب با مقتضیات خود و با ترکیب دو یا چند عامل تاثیرگذار مدل­های تصمیم سازی ویژه­ای ایجاد کرده‌اند. (ژیگیان[۱]، ۲۰۰۷)

یکی از این مدل ها استفاده از ماتریس ” اهمیت/ توانایی” می باشد (شکل۲-۸). محور عمودی این ماتریس دو بعدی را «اهمیت استراتژیک» و محور افقی آن را «توانایی استراتژیک» قلم تامینی تشکیل می دهد. اهمیت استراتژیک؛ میزان اهمیت قلم مورد بررسی در تامین مزیت­های رقابتی و تحقق اهداف کلان سازمان، حساسیت آن از نظر محدودیت­های حفاظتی و تاثیر آن بر عملکرد مطلوب محصول نهایی می­باشد. توانایی استراتژیک؛ توان و قابلیت­های فعلی سازمان در تامین قلم مورد نظر در داخل صنعت می­باشد. بر اساس ماتریس ذکر شده چهار حالت در مورد قلم تامینی قابل تصور است، که در هر یک از حالت های چهارگانه می­توان به صورت زیر اقدام نمود:

 

ساخت
شراکت
؟
خرید
۳
۲
۱
۴
اهمیت استراتژیک
کم
زیاد
کم
زیاد
توانایی استراتژیک
شکل ۲-۸- ماتریس اهمیت – توانایی (چشم براه و مرتضوی، ۱۳۸۶)

 

 

 

 

 

 

۲-۲-۸-۱- حالت اول؛  اهمیت استراتژیک قلم تامینی کم و توانایی استراتژیک داخل سازمان نیز برای تامین داخلی آن کم می باشد، در این صورت مناسب­ترین گزینه، تامین قلم از بیرون سازمان یا به عبارتی خرید است.

۲-۲-۸-۲- حالت دوم؛ اهمیت استراتژیک قلم تامین زیاد و توانایی داخل سازمان نیز برای تامین داخلی آن زیاد است،  در این صورت، ترجیح بر تامین این قلم در داخل صنعت و حفظ آن یا به عبارتی، ساخت آن است.

۲-۲-۸-۳- حالت سوم؛ اهمیت استراتژیک قلم تامین زیاد است ولی توانایی استراتژیک داخل سازمان برای تامین داخلی کم می­باشد، در این صورت شاید مناسب باشد که با برخی شرکت­های دیگر مشارکت کنیم. این شراکت می ­تواند جنبه کوتاه­مدت یا بلند­مدت داشته باشد.گاهی ممکن است سازمان ترجیح دهد در زمینه تقویت فعالیت اصلی آینده خود که در حال حاضر در انجام آن توانایی کافی در داخل وجود ندارد، با دیگران به طور موقت شریک شود تا فعالیت­های اصلی مورد نظر در تعاملات مربوطه پرورش یافته و بالنده شود. بدیهی است که اینگونه شراکت­ها نیز ریسک­های مخصوص به خود را به همراه دارد، که قاعدتاً باید برای مدیریت ریسک­های مربوطه تدابیر لازم را اندیشید.

۲-۲-۸-۴- حالت چهارم؛ اهمیت استراتژیک یک قلم تامینی کم است ولی توانایی استراتژیک داخل سازمان برای تامین داخلی زیاد می­باشد، در اینصورت ممکن است تشخیص برتری در مورد گزینه­های ساخت یا خرید آسان نباشد. در این حالت عوامل دیگری مانند صرفه­جویی هزینه­ها، کمبود ظرفیت و یا دلایل دیگر، اخذ تصمیم نهایی را ممکن می سازد.

[۱] Zixian, W.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




سازمان همواره علاقه دارند ارزیابی کنند که چگونه هستند زیرا چنین تصور می‌شود که اگر بدانیم چگونه ایم، بهتر می‌توانیم برای آینده برنامه ریزی کنیم و تصیمیم بگیریم که “چگونه باشیم” یکی از بهترین روشهای ارزیابی سازمانی، خود ارزیابی است که در مدل EFQM به آن توجه ویژه ای شده است. در این ادامه مفاهیم مرتبط با خود ارزیابی سازمانی را منطبق بر مدل EFQM تشریح می‌کنیم. خودارزیابی ، یک بازنگری منظم ، سیستماتیک و جامع از فعالیتهای سازمان و نتایج آن بر اساس یک مدل سرآمدی عملکرد مانند EFQM است. فرآیند خودارزیابی به سازمان اجازه میدهد بطور شفاف نقاط قوت و نیز حوزه های نیازمند بهبود را شناسایی کند .

۲-۳-۴-۱-فرآیند عمومی خودارزیابی

  • قدم اول : ایجاد و تعهد لازم در مدیریت ارشد سازمان برای انجام خودارزیابی
  • قدم دوم : ایجاد و جاری سازی استراتژی اطلاع رسانی
  • قدم سوم : طرح ریزی کل فرآیند خودارزیابی
  • قدم چهارم : انتخاب و آموزش تیم مدیریت کننده فرآیند
  • قدم پنجم : انجام خودارزیابی
  • قدم ششم : اولویت بندی یافته های خودارزیابی
  • قدم هفتم : تشکیل تیم های بهبود و تدوین و پیاده سازی اقدامات اصلاحی

۲-۳-۴-۲- روشهای خودارزیابی

  1. روش پرسشنامه : کم هزینه و سریع انجام میشود سوالات از اجزای معیارهای نه گانه میتواند به شکل ساده بصورت بله وخیر باشد . دقت ارزیابی در این روش پایین است .
  2. روش ماتریسی : این روش نیاز به آموزش کمی دارد. این روش همانند روش پرسشنامه بر اساس اعلام نظر افراد ارزیابی میکند.
  3. روش کارگاهی : اعضای تیم خودارزیابی اطلاعات را جمع آوری و در یک کارگاه به یکدیگر ارائه میکنند و از طریق بازنگری و پیشرفت برنامه های اجرایی و امتیاز دهی به یک نظر اجماع میرسند.
  4. روش پروفرما : بعلت درگیری افراد بیشتری از افراد در بخش های مختلف سازمان در امر جمع آوری اطلاعات از دقت بیشتری نسبت به روشهای دیگر است .
  5. روش شبیه سازی فرآیند اخذ جایزه : در این روش بر اساس فرآیند ی که جهت دریافت جایزه اروپایی کیفیت توصیه شده است صورت میگیرد.امتیاز دهی در این روش از دقت بالایی برخوردار است(جلوداری ممقانی، ۱۳۸۵: ۷۶) .

۲-۳-۵- مزایای مدل تعالی سازمانی
انجام خود ارزیابی بر اساس این مدل به سازمانها کمک می کند تا وضعیت خود را نسبت به سازمانهای موفق ارزیابی نمایند و نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنند.

  • وجود هدف در فرآیند استقرار انگیزه لازم جهت اعتلای سازمان را برای مدیران و کارکنان ایجاد می کند.
  • فضای رقابتی کسب جوایز به تسریع در رشد سازمانها کمک می کند که شعار« کیفیت راه بدون پایان» را جامعه عمل بپوشاند.
  • ارزیابی ها و گزارشات آن فضای مناسبی جهت الگوبرداری از بهترینها را فراهم می کند.
  • کسب جوایز حاصل از مدل (با توجه به دشواری دریافت آن) دستاورد بزرگی برای سازمان ایجاد می کند(الوداری و همکاران، ۱۳۹۲: ۱۷۱).
  • ارزیابی عملکرد جامع بیمارستان ها در جهت بهبود مستمر
  • شناسایی نقاط قوت و زمینه های قابل بهبود در تمامی حوزه های عملکرد بیمارستان ها
  • استفاده از رویکرد خودارزیابی به منظور سرآمد کردن بیمارستانها
  • ارائه تصویر واقعی از کیفیت فعالیتهای بیمارستانها
  • ایجاد بسترهای لازم جهت استقرار نظام های نوین مدیریتی( TQM )
  • ایجاد بسترهای لازم جهت شرکت بیمارستان ها در جوایز کیفی
  • امکان مقایسه با سایر سازمان های پیشرو و مشخص کردن جایگاه سازمان در سطوح مختلف بخشی،ملی،بین المللی
  • کاربردهای مدل تعالی سازمانی
  • رشد و ارتقای سطح یک سازمان در تمامی ابعاد
  • کسب رضایتمندی کلیه ذینفعان
  • ایجاد تعادل بین خواسته ها و انتظارات کلیه ذینفعان
  • تضمین موفقیت سازمان در بلند مدت(کارلومارو و همکاران،۲۰۰۶: ۱۰۳).

۲-۳-۵- جایگاه EFQM در فرآیند مدیریت
مدیریت به معنای فرآیند استفاده بهینه از منابع در جهت تحقق اهداف، اینک به یک رکن بی‌بدیل و غیر قابل انکار در عرصه اجتماع و اقتصاد حتی سیاست و فرهنگ تبدیل شده است. مدیریت در دو سده اخیر جایگاه خود را به‌صورت تصاعد هندسی رو به ارتفاء یافته است. از قرن نوزده به بعد که مدیریت وارد نظام‌های آکادمیک و سیستم‌های آموزشی شد، بحث‌های جدی و مفصلی پیرامون تعریف مدیریت میان اندیشمندان رشته‌های مختلف درگرفت. اما مرور زمان و اهمیت نقش این اصل مهم در عرصه‌های اجتماع - به‌ویژه حوزه اقتصاد - و تولد نظریه‌های جدید، مقام رفیعی به مدیریت داد تا جائی که امروزه، مدیریت را کلیدی‌تر و مهمتر از عامل پول و منابع اولیه در فرآیند اقتصاد تلقی می‌کنند. زمانی بر سر علم یا هنر بودن مدیریت، جدل‌ها در گرفت. گروهی بر این باور بودند که مدیریت، فقط هنر است و بر این ادعای خود شواهد تاریخی بسیار در خلق تمدن‌ها ارائه کرده‌اند، که البته هیچ‌کدام دلیلی بر حذف آموزش در چنین فرآیندی به حساب نیامده‌اند. گروهی نیز با تبیین اصول و مبانی فراگیر و جهان شمول، مدیریت را دانش تلقی کردند. دانشی که دارای مبانی تئوریک و اصول و بنیان‌های ثابت و تعریف شده و فنون و رویه‌های مشخص اجرائی است. اینک پس از حدود یک قرن مجادله غالب محققان و اندیشمندان این عرصه، مدیریت، را هم علم و هم هنر می‌دانند و بر این مسئله تأکید دارند که وجود توانمندی‌های ذاتی و غیر اکتسابی در افراد مدیر، شرط لازم است اما هرگز در دنیای پیچیده و در حال تغییر کافی به‌نظر نمی‌رسد. لذا بخش مهم مهارت‌های مدیران از طریق کسب دانش و اطلاعات فنی مدیریت بدست می‌آید و لذا در جواب آنهائی که موفقیت مدیران مدیریت نخوانده را دلیلی بر هنر بودن مدیریت تلقی می‌کنند باید گفت چنین مدیرانی - اگر واقعاً وجود داشته باشند - در صورت دسترسی به دانش مدیریتی قطعاً به موفقیت‌های چند برابر دست می‌یابند. علاوه بر چالش پیرامون علم و هنر بودن مدیریت، در یک مقطع، دانش و فن بودن مدیریت نیز به چالش کشیده شد و نیز علم یا فلسفه بودن آن. برخی نیز مستقل بودن مدیریت به‌عنوان یک دانش را مورد تردید قرار دادند. اما اکنون پس از گذشت چندین دهه بحث و گفتگو و تردید و پاسخگوئی، غالب صاحب نظران این عرصه به این قناعت رسیده‌اند که مدیریت یک دانش واسطه‌ای است و به لحاظ گستردگی حوزه کار مدیریت که - تقریباً - همه عرصه‌های حیات آدمی را در بر می‌گیرد از یافته‌های تمام علوم بشری نیز بهره می‌گیرد. مدیریت از سوئی ریشه در بحث‌های فلسفی دارد و از سوئی به علوم سیاسی، اقتصادی، آماری و ریاضی و نیز جامعه‌شناسی و روانشناسی وابسته است. لذا پذیرش اینکه مدیریت یک دانش بین رشته‌ای است قابل دفاع به‌نظر می‌رسد. در بازنگری پیشینه تولد دانش مدیریت در دو سده اخیر طی شدن یک مسیر رو به کمال به خوبی خود را نشان می‌دهد. از نظریه‌های ماکس وبر، هنری فایول و تیلور که به‌عنوان پایه‌گذاران مدیریت کلاسیک اشتهار دارند تا نظریه روابط انسانی و سرانجام نظریه‌های نوین مدیریتی شامل رویکرد سیستمی و اقتضائی، همه نشانگر حرکت در یک مسیر رو به تکامل است. این حرکت همچنان ادامه یافته است و در حوزه‌های مختلف به شیوه فنی‌تر و متمایز، الگوها و رویه‌های جدیدی را به عالم مدیریت عرضه می‌کند(رضائیان، ۱۳۸۶: ۳-۶). از آنجا که در همین مسیر، مدیریت در رشته‌ەای دولتی، صنعتی، مالی، بازرگانی، بیمه، و… توسعه پیدا کرده است، متناسب با هر یک از این عرصه‌ها، رویکردها و تکنیک‌های مختلفی ارائه شده که هر کدام در جای خود حائز اهمیت هستند. این نظریات و فنون جدید براساس اهمیتی که برای مؤسسین آن داشته‌اند از یک زاویه و رد یک بخش خاصی از مدیریت، پدید آمده و کوشش کرده‌اند آن امور را به‌صورت تخصصی‌تر مورد توجه قرار دهند. برخی در عرصه برنامه‌ریزی، تحول ساختار سازمانی، دسته‌ای در زمینه فرآیندها و نیز بعضی در حوزه منابع انسانی و رفتار سازمانی ارائه طریق داده‌اند. از جمله فنونی که در دو دهه اخیر از اروپا آغاز شد و در سال‌های اخیر هم در عرصه مدیریت کشور موضوعیت یافته است مدل تعالی سازمانی است این مدل، برخلاف تصور برخی که آن را جایگزین همه تئوری‌ها و فنون مدیریتی کرده‌اند صرفاً یک تکنیک برای ارزیابی عمل‌کرد سازمان‌هاست .مدل کیفیت سرآمدی اروپا در فرآیند مدیریت و در مرحله نظارت جای دارد. موقعیت این مدل در سیستم مدیریت به‌شرح زیر نشان داده شده است. همان‌طور که ملاحظه می‌شود، مدیریت به‌عنوان یک سیستم دارای ابعاد، ارکان و فرآیند پیچیده‌ای است که مدل سرآمدی سازمانی در مرحله کنترل قرار دارد. قابل توجه است که به یاد داشته باشیم کنترل نیز همانند سایر ابعاد سیستم مدیریت از زمانی که در نظریه کلاسیک‌ها از سوی هنری فایول ودیگر پایه‌گذاران مدیریت مطرح شد به مرور مسیر رو به کمال پیموده است. اما کلیات موضوع تغییر خاصی نکرده است. در ابتدا کنترل به‌عنوان فرآیند تعیین یا شناخت اهداف شاخص‌ها، بررسی وضعیت موجود، مقایسه آن با اهداف و شاخص‌ها، شناسائی نواقص و ارائه راه ‌حل برای جبران نواقص و اصلاح مستمر بوده است. در این تعریف مراحل کنترل نز به نحوی بیان شده است. براساس آنچه از مدل کیفیت سرآمدی اروپا استنباط می‌شود، مراحل آن همانند مراحل اولیه کنترل است. در این مدل نقاط قوت و ضعف شناسائی و نقاط قابل بهبود جهت اطلاع معرفی می‌شوند. با توجه به چنین تشابهی، در می‌یابیم که مدل تعالی
سازمانی در مقطع کنونی یکی از پیشرفته‌ترین روش‌های کنترل و ارزیابی عمل‌کرد مدلی در سازمان‌ها، درک مفاهیم مدیریتی و آشنائی با سایر نظریات، مدل‌ها مورد بی‌توجهی قرار گرفته و منابع انسانی، اعم از مدیران و کارکنان اعتنائی به آن ندارند و سازمان در اجراء اصول، روش‌ها و فنون مدیریتی ناموفق بوده است، اجراء مدل تعالی سازمانی هرگز نمی‌تواند جایگزین آنها شود مدل تعالی سازمانی صرفاً تصویری از سازمان را در اختیار قرار می‌دهد و در مقایسه سازمان‌های مشابه، مرتبه و مقام سازمان مورد مطالعه را نشان می‌دهد. در هر حال به منظور اجراء موفقیت‌آمیز مدل تعالی سازمانی در سازمان‌ها و شرکت‌ها توصیه می‌شود قبل از دوره‌های آموزشی مربوط به EFQM،دوره‌های آشنائی با اصول و مبانی مدیریت. اجراء و برای پیاده‌سازی مدل سرآمدی سازمانی زمینه‌سازی شود.(گرامی و علیزاده، ۱۳۸۴: ۱۲۵).
۲-۳-۵-۱- مأموریت EFQM چیست؟
به استناد ماهیت، فرآیند اهداف و ویژگی‌های EFQM می‌توان دریافت که این تکنیک، یک تکنیک مدیریتی و مربوط به حوزه کنترل و ارزیابی در سازمان است. به‌منظور اثبات این مدعا، آشنائی با کنترل، تعریف و فرایند آن و نیز EFQM ضرورت می‌یابد. در تئوری‌های مدیریت از دوره کلاسیک‌ها تاکنون، کنترل به‌عنوان، یکی از مراحل و یا اصول مدیریت، تعریف شده است. در نظریه مدیریت، تعریف شده که مدیریت را شامل: برنامه‌ریزی: سازماندهی، کارگزیین، هدایت، هماهنگی، گزارش‌دهی و بودجه می‌داند، گزارش دهی و بودجه در حوزه کنترل جای گرفتتند. بعدها هنری فایول، در اصول چهارده‌گانه خود، کنترل را بخشی از مدیریت معرفی کرد. اینک در میان صاحب‌نظران دانش مدیریت، کنترل یک اصل، یک مرحله و یا یک وظیفه مهم مدیریتی شمرده می‌شود. برخی اصول مدیریت را در پنج اصل برنامه‌ریزی، سازماندهی، تأمین منابع، هدایت و کنترل خلاصه می‌کنند. عده‌ای همان اصول را تحت عنوان فرآیند مدیریت و گروهی نیز به‌عنوان وظایف آن می‌شناسند.در هر حال با فرض پذیرش هر کداماز این نظریات، کنترل آخرین گام در فرآیند مدیریت به‌حساب می‌آید. در دهه‌های اخیر نیز آقای دمینگ در چرخه معروف خود که به‌نام چرخه دمینگ شناخته می‌شود، کنترل را تحت عنوان بررسی یا کنترل معرفی کرده است، کنترل تقریباً از سوی چه کسانی که آن را به‌نام کنترل، چک، بررسی یا ارزیابی نامیده‌اند به‌عنوان شناخت وضع موجود، مقایسه آن با اهداف و شاخص‌ها، درک کمبودها و عقب‌ماندگی‌ها و اصلاح آن تعریف شده است. براساس این تعریف، فرآیند کنترل عبارت است از:

  1. شناخت یا تعیین اهداف و شاخص‌ها
  2. شناخت وضع موجود
  3. مقایسه وضع موجود با اهداف و شاخص‌ها
  4. درک نواقص، کمبودها و عقب‌ماندگی‌ها
  5. تلاش برای اصلاح

این پروسه همچنان در فرآیند مدیریت به‌صورت مستمر ادامه خواهد داشت و این همان اصلی است که در نظریات، مدل‌ها و تکنیک‌های جدید مدیریتی به‌نام بهبود مستمر شناخته شده است. حال اگر به مدل تعالی سازمانی ایفا می‌کند، نقش کنترل، ارزیابی و اصلاح مستمر است. براساس تعریف بانیان مدل سرآمدی، یعنی الگوی تعالی بنیاد اروپائی مدیریت کیفیت نه عنصر اصلی وجود دارد که پنج مورد آن توانمندساز (رهبری، استراتژی، کارکنان و منابع) و چهار مورد آن شامل نتایج (کارکنان، مشتریان، جامعه و نتایج کلیدی عمل‌کرد) است. که اگر دقیقاً در این عناصر نگریسته شود و به فرآیند اعمال این مدل توجه شود، ماهیتا همان پروسه PDCA و یا فرآیند کنترل است که بیشتر تعریف کردیم. در مدل سرآمدی اروپا (EFQM) تکنیک‌های متنوعی مورد استفاده قرار می‌گیرند که همگی، ماهیتاً نقش کنترلی ایفا می‌کنند . در منطق رادار، ابتدا نتایج حول محورهای روند، اهداف، مقایسه و علت‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد، سپس رویکرد، به‌کارگیری و ارزیابی و بازنگری. و این تقریباً همان چرخه دمینگ و فرآیند خودارزیابی است. در مورد فرآیند خودار زیابی هم به‌همین صورت. مراحل خودارزیابی از ایجاد و تعهد به خودارزیابی شروع و با برنامه‌ریزی یا تعیین گروه، برگزاری ارتباط و هدایت آنها تدوام یافته و با تعیین برنامه‌های عملیاتی و اجراء برنامه‌ها و سرانجام بازبینی، خاتمه می‌یابد و این چرخه همچنان ادامه خواهد داشت. حال اگر فرآیند این سه تکنیک مهم را با فرآیند کنترل در مدیریت مقایسه کنیم در خواهیم یافت که همه آن مدل‌ها و تکنیک‌ها در حوزه کنترل قرار دارند. لذا می‌توان نتیجه گرفت که در مدل سرآمدی سازمان به استناد‌الگوی اروپائی آن،سازمان‌ها با ارزیابی خود (کنترل خود) ضمن اخذ باز خور مناسب و شناسائی نقاط قوت و ضعف، راه‌های بهبود و اصلاح (شناسائی نقاط قابل بهبود) مستمر را ارائه خواهند داد. این چرخه در مطالعات مدیرتی همانند فرآیند دمینگ یک اقدام کنترلی و بهبود مستمر تلقی می‌شود. بنابراین باید گفت: مأموریت EFOM براساس شناخت وضع موجود سازمان و مقایسه آن با اهداف، شاخص و استانداردهای عمل‌کرد، بهبود مستمر عمل‌کرد سازمان است(هدایتی، ۱۳۸۷: ۴۶).
۲-۳-۶-اطلاعات و دانش و مدل تعالی سازمانی
ابنکه اصولا عناصری مانند اطلاعات و دانش چه نقشی در پیشرفت و تعالی سازمانها ایفا می کنند و از نظر اهمیت در میان معیارها و ارزشهای سازمانی چه جایگاهی را به خود اختصاص می‌دهند یکی از پرسشهای اساسی رهبران سازمانها، در پیاده سازی مدل تعالی سازمانی است .
بطور کلی رویکرد سازمانهای متعالی در عصر حاضر، برنامه ریزی و طراحی ساختارها و فرایندهای کسب وکار سازمانی، با محور قرار دادن دانش است . در چنین سازمانهایی به دانش بعنوان یک منبع با ارزش در برنامه‌ریزیهای استراتژیک به شکل جدی توجه می‌شود و این دقیقا همان نقطه ای است که امروزه سازمانها را از یکدیگر جدا می سازد .بر اساس مطالعاتی که بر روی سازمانهای موفق و ناموفق صورت گرفته پژوهشگران در یافته اند که سازمانهای موفق دارای ویژگیهای تقریبا یکسانی هستند که از آنها بعنوان ارزشهای بنیادین نام برده می‌شود . این ارزشهای بنیادین در مدل تعالی سازمانی اروپاییEFQM  به هشت اصل خلاصه شده است که در دنباله این مطلب همراه با تعاریف آورده شده است . جالب اینجا است: اگر چه یکی از این اصول خود به طور مستقیم به اطلاعات و دانش پرداخته است ( یاد گیری، نوآوری و بهبود مستمر) لیکن در اکثر اصول دیگر نیز نقش اطلاعات و دانش پر رنگ دیده می‌شود(قدمی، ۱۳۸۵: ۱۱۱) .این ارزشها عبارتند از:
نتیجه گرایی: در سازمانهای متعالی، اطلاعات مربوط به ذینفعان فعلی و آتی جمع‌آوری می‌شود و بمنظور تعیین و استقرار و بازنگری خط مشی ها، استراتژیها، هدفها، مقاصد و شاخصها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مشتری مداری: شناخت و درک مشتریان، با تمرکز بر خواسته‌ها و انتظارهای فعلی و آتی آنها از راه جمع‌آوری اطلاعات و به کار گیری روشهای موثر.
توسعه شراکتهای خارجی: سازمانهای متعالی، تشخیص می‌دهند که میزان موفقیت آنها در دنیای پر تحول کنونی، بستگی به شراکتهایی دارد که زمینه پیاده سازی این‌گونه تحولات را ایجاد می‌کنند. این شراکتها، سازمانها را قادر می‌سازند تا ارزش افزوده بیشتری برای ذینفعان خود به ارمغان آورند. شرکا برای تحقق هدفهای مشترک با یکدیگر همکاری دارند و هر یک از راه در اختیار گذاشتن تخصص، منابع و دانش از یکدیگر حمایت می‌کنند.
مدیریت بر مبنای فرایندها و واقعیت‌ها‌: در سازمانهای متعالی، بواسطه وجود مجموعه ای شفاف و یکپارچه از: فرایندها، اطمینان از اجرای نظام مند خط مشی ها، استراتژیها؛ هدفها و برنامه‌های سازمان، تضمین می‌شود. این فرایندها به گونه ای موثر، جاری سازی و مدیریت می‌شوند و همواره بهبود می‌یابند.تصمیم گیریها بر اساس اطلاعات واقعی و قابل اطمینان از عملکرد حال و مورد انتظار وغیره و عملکرد رقبا انجام می‌شود.تجربه به کار گرفته شده در انجمن هوانوردی فدرال آمریکا نشان می‌دهد که مدیریت فرایندها و مدیریت دانش کاملا مکمل یکدیگرند. اصلاح فرایند به سازمان کمک می‌کند تا از راه بررسی مستمر و با نگرشی متکی بر انجام بهتر امور، اثر بخشی سازمان را افزایش دهد و با مستند سازی فرایندها، نقش و مسئولیتهای کارکنان به راحتی تعیین می‌شود.
رهبری و ثبات در مقاصد: رهبران در سازمانهای متعالی بطور مستمر محرک و الهام بخش کارکنان در حرکت بسوی تعالی هستند، به گونه ای که در رفتار و عملکرد، به عنوان الگو شناخته می‌شوند. در چنین شرایطی رهبران قابلیت خود را در تطبیق و همسو سازی جهت گیری سازمانی، در قبال تحرکات و تغییرات سریع محیط بیرونی، نشان می‌دهند و کارکنانشان را با خود همراه می‌سازند.
توجه به مسئولیتهای اجتماعی: سازمانهای متعالی از راه ایجاد شفافیت و پاسخگویی مناسب به ذینفعان در قبال عملکرد خود به عنوان سازمانهای مسئول، رویکردهای سطح بالای اخلاقی را اتخاذ می‌کنند. آنها به مسئولیت اجتماعی و حفظ پایداری محیط زیست در حال و آینده توجه دارند و فعالانه آن را ترویج می‌کنند.
توسعه و مشارکت کارکنان: سازمانهای متعالی با جذب و توسعه دانش کارکنان خود به شایستگی های مورد نظر دست می یابند و بطور مثبت و فعالانه به گونه ای همه جانبه ار آنها حمایت می‌کنند. با تفویض اختیار و کمک به آزاد سازی و تحقق قابلیتهای بالقوه کارکنان، توسعه فردی آنان تقویت می‌شود.این سازمانها اهمیت فزاینده سرمایه‌های فکری کارکنان خود را درک می‌کنند و از دانش آنها در جهت منافع سازمان بهره می‌گیرند. آنها مشارکت فعال کارکنان و قابلیتهای بالقوه ایشان را از راه ارزشهای مشترک ؛ فرهنگ صداقت و شفاف سازی به حداکثر می‌رسانند و با هدف ایجاد و استقرار ایده‌های بهبود، از مشارکت آنان بهره می‌گیرند.
یادگیری، نوآوری و بهبود مستمر : سازمانهای متعالی، همواره در حال یادگیری از فعالیتها و عملکرد خود و دیگران هستند. این سازمانها دانش کارکنانشان را بمنظور حداکثر کردن یادگیری، در سراسر سازمان به کار می‌گیرند. در این سازمانها کارکنان در حفظ سرمایه‌های فکری خود، دقت و در جای مناسب از آن برای کسب دستاوردهای کسب وکار سازمان استفاده می‌کنند.با مطالعه این ارزشها به نقش و جایگاه اطلاعات و دانش در سازمانهای موفق پی برده و اهمیت شناخت و تجزیه و تحلیل مرزهای مدیریت اطلاعات و دانش به منظور تعیین مسیر حرکتی آنها برای سازمانها، از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد‌ شد(مالکی و همکاران، ۱۳۸۷: ۳۳-۳۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




عوامل موثر بر نگرش های زناشویی

الف)روند اجتماعی شدن: در روند اجتماعی شدن، والدین، همسالان، همسایگان، همکلاسی‌ها، دوستان و سازمان‌های موجود در محیط اجتماعی در ادراک نوجوانان و بزرگسالان جوان در ارتباط با نگرش نسبت به نقش‌های آینده و سبک زندگی موثر هستند(هریس ولی،۲۰۰۷).

ب)ساختار‌ و فرصت‌ها: ساختار فرصت‌ها در بافت زندگی نوجوان شامل فرصت‌های کاری برای زنان، فرصت‌های اقتصادی برای مردان و نسبت به زنان و مردان غیر شاغل است. ساختار فرصت‌ها هم چنین شامل نژاد، قومیت، وضعیت مهاجرت، زمینه خانواده، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و چگونگی عملکرد زوجین در نقش پدر و مادر است. در واقع روند اجتماعی شدن و ساختار فرصت‌ها مکانیسمی را نشان می‌دهند که در رشد نگرش‌های زناشویی و نیز انتظارات زناشویی دخیل است (هریس ولی،۲۰۰۷).

ج)تجارب با هم بودن، بدون ازدواج[۱]: تجارب با هم بودن، بدون ازدواج که منجر به ازدواج نشده است، نشان دهنده جهت‌گیری ضعیف نسبت به ازدواج، یا داشتن مشکل در حفظ یک رابطه موفقیت‌آمیز است و باعث احتمال بروز نگرش منفی نسبت به ازدواج می شود و احتمال ازدواج را کاهش می‌دهد(هریس ولی،۲۰۰۷).

د)سوء استفاده و سوء رفتار در دوران کودکی: این عامل، عامل مهمی در گرایش به سوی زندگی مجردی خواهد بود. سوء استفاده جنسی بخصوص در دوران کودکی در شکل‌گیری نگرش‌های منفی به سوی ازدواج و تشکیل خانواده موثر خواهد بود(هریس ولی،۲۰۰۷).

ه)خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان: خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان، دوستان، مدرسه و همسایه‌ها، نگرشها و نرمها را در مورد یک ازدواج قابل قبول در ذهن نوجوان شکل می‌دهند. مثلا کودکی که در همسایگی کسانی زندگی می‌کند که در صد بالایی از بچه ها در خانواده‌هایی که با یک مادر، یک والد زندگی می‌کنند. ممکن است این نگرش را در خود رشد دهند که ازدواج امری بادوام و پایدار نیست و تک والدی بودن می‌تواند یک امر طبیعی و قابل قبول باشد، اما کودکی که در جایی زندگی می‌کند که خانواده‌های دو والدی رایج باشند، فرایند شکل‌گیری نگرش‌ها متفاوت خواهند بود(هریس ولی،۲۰۰۷).

و)وضعیت تآهل و تجرد: نگرشهای ازدواج بسته به اینکه فرد تازه ازدواج کرده است، مدت زیادی است که ازدواج کرده است یا اصلا ازدواج نکرده است متفاوت است و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار است. کسانی که به تازگی ازدواج کرده‌اند اهمیت زیادی برای عشق، وفاداری و ایجاد یک تعهد بلندمدت در ازدواج قائل‌اند و اهمیت کمتری برای داشتن پول کافی در ازدواج نسبت به کسانی که قبلا ازدواج کرده‌اند یا هرگز ازدواج نکرده‌اند، قائلند.کسانی که ازدواج کرده‌اند و قادرند که یک ازدواج با ثبات را ادامه دهند، نگرش‌های مثبت بیشتری در مورد ازدواج ذکر می‌کنند و این نتیجه موفقیت آنها در ازدواج است(هریس ولی،۲۰۰۷).

ز)ساختار خانوادگی اولیه: این عامل به طور معناداری در مشخص کردن نگرشهای زناشویی موثر است. نوجوانانی که با دو والدین بیولوژیکی خود زندگی می‌کنند، اهمیت بیشتری برای عشق و وفاداری و تعهد در ازدواج قائل اند. نوجوانانی که با هیچ یک از والدین بیولوژیکی خود زندگی نمی‌کنند، اما در خانه‌های پرورشی، با خویشاوندان یا دیگر بزرگسالان زندگی می‌کنند، بیشترین آشفتگی را در خانواده خود تجربه می‌کنند و این با اهمیت کم قائل شدن برای عشق، وفاداری، تعهد و اهمیت زیاد قائل شدن برای پول در ازدواج مرتبط است. نوجوانانی که فقط با مادر خود زندگی کرده‌اند نیز تاکید را، بر اهمیت پول در ازدواج قرار می دهند تا جنبه‌های دیگر آن(هریس ولی،۲۰۰۷).

ح)تحصیلات والدین: تحصیلات والدین نیز بر نگرشهای زناشویی در بین افراد جوان موثر است. افراد جوانی که والدین آنها تحصیلات بالاتری دارند، تمایل کمتری برای ازدواج در دوران اولیه بزرگسالی دارند تا نوجوانانی که والدینشان تحصیلات پایین‌تری دارند و این احتمال منعکس کننده سرمایه‌گذاری آنها در تحصیلات و شغل است(هریس ولی،۲۰۰۷).

ط)وضعیت اقتصادی- اجتماعی: وضعیت اقتصادی- اجتماعی که زیر مجموعه ساختار فرصت‌ها می‌باشد نیز عامل بسیار موثر بر نگرشهای زناشویی می‌باشد. افراد با وضعیت اقتصادی- اجتماعی بالا، تاکید نگرشی را بر کیفیت عاطفی ازدواج از قبیل عشق، اعتماد، و تعهد قرار می‌دهند و توجه کمتری در مورد امنیت اقتصادی ازدواج قائل است. اقلیت‌ها و افراد با وضعیت اقتصادی-اجتماعی و تعهد پایین تر، نگرشهای زناشویی متفاوتی را نشان می‌دهد. یعنی اهمیت کمتری برای عشق و اهمیت بیشتری برای داشتن پول کافی در ازدواج قائل اند، زیرا این افراد تهدیدها را در مورد ثبات زندگی زناشویی که علی رغم عشق، اعتماد و تعهد در رابطه، بوسیله عدم امنیت اقتصادی موجب شده، مشاهده می‌کنند(هریس ولی،۲۰۰۷).                                                                رینولد و منسفیلد(۱۹۹۹) به مرور تحقیقاتی پرداختند تا بتوانند گستره‌ای را که در آن تغییر نگرشها در ازدواج بر این بنیان تاثیر گذاشته و منجر به زوال پذیری این نهاد شده است را درک و تفسیر کنند. آنها به بررسی تئوریهایی در مورد منابع نگرشهای مدرن به ازدواج و تحقیقاتی که در مورد تاثیر این نگرشها انجام شده است پرداختند که به شرح ذیل می‌باشد.

[۱] cohabition

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




استقرار موفقیت آمیز سیستم زنجیره تامین یکپارچه، منوط به آشنایی مدیران با عوامل کلیدی موفقیت و شکست و پایش دقیق آنها است. به طور کلی موارد زیر را می توان به عنوان عوامل کلیدی موفقیت استقرار یکپارچگی در زنجیره تامین برشمرد:

  • پذیرش کامل همکاری در میان شرکت های عضر زنجیره تامین
  • درک کامل و صحیح منافع یکپارچگی توسط تمام شرکت های ذینفع
  • قابلیت تحول و تطبیق شرکت ها با فزاینده های یکپارچگی
  • استفاده اثربخش از فناری های لازم جهت ارتباط و تبادل داده ها
  • سازگاری فعالیت های یکپارچگی با چشم انداز استراتژیک هر یک از شرکاء.

موارد زیر نیز به عنوان عوامل اصلی زمینه ساز شکست یکپارچگی زنجیره تامین تلقی می شوند:

  • عدم توجه کافی شرکای زنجیره به حفظ و ارتقای روابط
  • عدم اعتماد متقابل و مداوم
  • بروز تحولات اساسی در بازار و عدم توجه شرکت های عضو به آن
  • نگاه به سایر شرکاء به عنوان یک رقیب بالقوه
  • طولانی شدن استقرار نظام یکپارچگی (Hoyt and Huq, 2000).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش سوم: رقابت پذیری

۲-۳-۱) مقدمه

رقابت پذیری مقوله ای اساسی است که طی سالهای اخیر در ادبیات مدیریت و بازاریابی مورد تاکید قرار

گرفته و دراین راستا چشم اندازهای متفاوتی نسبت به عوامل تعیین کننده رقابت پذیری ارائه شده است. از همین رو، جستجوی راهکارهای جدید برای رقابت در بازارهای رقابتی شاکله اصلی بازاریابی را تشکیل میدهد همچنین رقابت پذیری به عنوان یک مفهوم چند بعدی، با بهره گرفتن از متغیرهایی همچون درجه انطباق پذیری سازمان با تغییرات محیط کسب و کار، مزیت رقابتی وشاخصهای عملکرد مورد سنجش و ارزیابی قرار میگیرد.بدین مفهوم که، هر شرکتی بتواند به بهترین شکل ممکن، منابع در دسترس اعم از سرمایه، نیروی کار و فناوری را تلفیق نموده و محصولاتی مشتری پسند و یا خدماتی مناسب را به بازار عرضه نماید، از موفقیت بیشتری در فضای رقابتی برخوردار خواهد بود (عباسی ورحیمی،۱۳۹۱).

۲-۳-۲) رقابت پذیری

در حال حاضر، رقابت پذیری ابزاری جهت دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب و توسعه پایدار تلقی میشود، دراقتصادی جهانی شده، رقابت پذیر بودن به معنای امکان به دست آوردن موقعیت مناسب و پایدار در بازارهای بین المللی است. از منظر اقتصاد سیاسی و در عصری که جهانی شدن به طور گستردهای رو به افزایش است، رقابت پذیری میتواند به موضوعی مهم در بین سیاست گذاران و در سطوح مختلف مبدل شود. از سوی دیگر رقابت پذیری را می توان به صورت مجموعه ای از دارایی ها و فرآیندهایی قلمداد نمود که دارایی ها قابل دستیابی یا قابل ایجاد شدن بوده، فرآیندها نیز این دارایی ها را به نتایج اقتصادی تبدیل کنند. همچنین رقابت پذیری به توانایی وادار کردن مشتری به انتخاب پیشنهادهای شرکت در قبال پیشنهادهای رقبا تعریف میشود بدین نحو که، توانایی در بهبود مداوم فرآیندهای شرکت؛ به ارائه پیشنهادی بهتر منجر شده و در نتیجه سطح رقابت پذیری ارتقاء خواهد یافت. در یک جمع بندی کلی، رقابت پذیری مفهوم یا قلمرو گستردهای دارد و در تعیین آن عوامل متعددی دخالت دارند(۲۰۰۸ & Porter & Schwab).

۲-۳-۳) عوامل موثر بر رقابت پذیری

۱٫عوامل محیطی

عامل محیطی به عنوان پارامتر تاثیرگذار بر رقابت پذیری،  در حوزه های مختلف اقتصادی - سیاسی حضوری فعال داشته و در ابعاد مختلف کلان بین الملل، ملی و خرد قابل طرح و بررسی است که در این میان، عوامل محیطی کلان اساساً به مجموعه عواملی که بر بنگاه تاثیر گذاشته و از حیطه کنترل آن خارج میباشند(مانند عوامل سیاسی، اقتصادی و…). اشاره دارد. عوامل محیطی ملی، اهداف فوق را در ابعادی کوچکتر و در سطح ملی تعقیب و دنبال میکند. عوامل محیطی خرد به محیط نزدیک به سازمان ودر واقع بازار میپردازد و در عین حال، عوامل تشکیل دهنده آن از ارتباط تنگاتنگ با بنگاه و فعالیتهایش برخوردار است نظیر پویایی های مربوط به بازار، فناوری، مشتری، رقابت و نهایتا پویاییهای مربوط به خود بنگاه ( ۲۰۱۱ , Goran etal) بر این اساس، محیط کلان- بین الملل نقش زیرساخت را برای محیط ملی ایفا میکند و چنان چه تحولات به وجود آمده در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی بین الملل بتواند آثار مثبتی در حوزه های چهارگانه داخلی بر جای بگذارد در این شرایط محیط ملی نیز می تواند منجر به ایجاد پویایی در حوزه های بازار، فناوری، مشتری و رقبا شده و پویایی خود بنگاه را نیز به ارمغان بیاورد در غیر این صورت چنان چه تغییرات محیط کلان- بین الملل به گونه ای رقم بخورد که هم خوانی لازم را با محیط ملی نداشته باشد با فرض ثبات در وضعیت محیط ملی امکان ایجاد مزیت رقابتی آن هم از نوع پایدار وجود نخواهد داشت و این امر در میان مدت آثار سویی بر پویاییهای محیط خرد بر جای خواهد گذاشت ( ,۲۰۰۹ Aszlo & Ulbert).

 

۲٫عوامل درون سازمانی

به عوامل قابل کنترل داخل یک سازمان یا بنگاه اقتصادی اطلاق می شود که خود متشکل از سه عامل کلیدی نگرش مبتنی بر منابع، نگرش مبتنی بر بازار و نگرش مبتنی بر دانش می باشد. از عوامل درون سازمانی موثر در فضای رقابتی میتوان به مواردی همچون ساختار سازمانی، استراتژی، سیستم،سبک مدیریت، کارکنان و نیز فرهنگ اشاره نمود ( ۲۰۰۲ ,  Webster).

۱٫۲٫ رویکرد مبتنی بر منابع

یکی از رویکردهای مرتبط با رقابت پذیری، رویکرد مبتنی بر قابلیت یا منابع است که اساسا بر نقش عوامل داخلی سازمانها در تاثیرگذاری بر توان رقابتی آنها تاکید دارد. این دیدگاه عملکرد سازمانی و موقعیت بازار را تابعی از ویژگیهای سازمانی دانسته و رابطه بین مشخصه های سازمانی و نتایج عملکردی را بررسی می کند. بر پایه این دیدگاه، منابع سازمان شامل همه دارایی ها، قابلیت ها، فرآیندهای سازمانی، مشخصه ها و ویژگی های سازمان، اطلاعات و دانش تحت کنترل مجموعه است که سازمان را قادر به تدوین و اجرای استراتژیهایی برای بهبود کارایی و اثربخشی و در یک کلام بهره وری می کند(مهری ، ۱۳۸۳).

۲٫۲٫رویکرد مبتنی بر بازار

در دیدگاه مبتنی بر بازار، بنگاهها به منظور کسب مزیت رقابتی پایدار، بایستی مشتری گرا، بازارگرا، نوآور و در عین حال کارآفرین بوده و نیز گرایش بالایی به یادگیری داشته باشند. بر این اساس، گرایش به بازار، منبعی مهم برای نیل به مزیت رقابتی آن هم از نوع پایدار محسوب می شود (., ۲۰۰۳ Liu etal). همچنین در این رویکرد، ساختار صنعت، عاملی موثر در کسب توان رقابتی آن تلقی می شود فلذا هدف غایی این رویکرد، در وهله اول شناسایی نیازها و خواسته های مشتری و سپس عرضه کالاها و ارائه خدمات برای تحقق آن نیازها و خواسته ها به گونه ای متمایزتر از شرکتهای رقیب است، به طوری که مسیر حرکت فعالیت ها از محیط بیرون (بازار) به سمت محیط درون (کسب سود و رضایت مشتری)  جریان می یابد. امروزه استراتژی بسیاری از شرکت های موفق و پیشرو بر پایه مشتری گرایی استوار بوده و مشتری گرایی در ردیف فرهنگ سازمانی و برنامه ریزیهای استراتژیک شرکت طبقه بندی می شود (عباسی ورحیمی،۱۳۹۱).

۳٫۲٫رویکرد مبتنی بر دانش

نگرش مبتنی بر دانش، در مقایسه با رویکردهای پیشین مزیت رقابتی تلاش دارد عوامل موثر بر ارتقاء عملکرد رقابتی شرکت را از منظر دانش، تفسیر و تحلیل نماید. دیدگاه مبتنی بر دانش در قیاس با نگرشهای قبل، دارای ویژگیهای منحصر بفردی است که مهمترین آنها عبارتند از:

اولا دیدگاه مبتنی بر دانش، اساسا از دیگر تئوریهای بنگاه همچون الف) تئوریهای رفتارگرایی بنگاه (Kogut & Zender ,1992).  ب) تئوری منبع محور (,۲۰۰۱ Barney) و رویکرد اقتصاد هزینه مبادله الهام گرفته  شده است. ثانیا دیدگاه مبتنی بر دانش، تعاملات بین افراد و گروه های  سازمان را در حوزه به اشتراک گذاری تجربیات و خلق  دانش و نیز تاثیر این تعاملات بر مزیت رقابتی بنگاه را مورد توجه قرار می دهد. ثالثا دیدگاه مبتنی بر دانش ابزارهای تحلیلی و رویکردهای جدیدی را برای درک بهتر عملکرد بنگاهها در اقتصاد نوین ارائه نموده است.  بنابراین عناصر مرتبط با عوامل درون سازمانی عبارتند از: عوامل مبتنی بر منابع، عوامل مبتنی بر بازار و عوامل  مبتنی بر دانش؛ و رابطه بین عوامل سه گانه مذکور به صورت چرخشی و متقابل بوده و به محض تغییر در یکی از این سه حوزه؛ آثار این تغییر بلافاصله در حوزه های دیگرمشاهده خواهد شد( ۲۰۰۰ , Akimova).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]