راقم گوید: سرّش این است که شهود ملکوتى با عقول اکتسابى حاصل نمى‏شود. فافهم.[۳۷]
به طور خلاصه می‌توان اساتید مرحوم فاضل تونی را به شرح ذیل دانست:
شیخ محمدحسن: صرف (تون)
ملا محمدباقر تونی: سیوطی (تون)
آقا میرزا حسین: مغنی و مقداری از مطول (تون)
ادیب نیشابوری: مطول (مشهد)
آقا میرزا عبدالرحمن شیرازی: خلاصه الحساب، هیئت، نجوم، تحریر اقلیدس، و بخشی از مطوّل (مشهد)
حجت‌الاسلام بجنوردی: فقه و اصول (مشهد)
شیخ اسماعیل قائنی: معالم (مشهد)
جهانگیرخان قشقایی: منظومه حکیم سبزواری، بخش زیادی از اسفار، و فصوص ابن عربی (اصفهان)
آقا سید محمدصادق خاتون‌آبادی: خارج فقه (اصفهان)
آخوند فشارکیخارج فقه (اصفهان)
آقا سید علی نجف‌آبادی: خارج فقه (اصفهان)
آخوند ملا محمد کاشانی (آخوند کاشی): فصوص ابن عربی (اصفهان)
حاج شیخ عبدالله گلپایگانی: خارج اصول (اصفهان)
آقا میرزا هاشم اشکوری: شرح مفتاح الغیب، یک دوره اسفار، فصوص الحکم، و تمهید القواعد (تهران)[۳۸]
در این میان، مرحوم جهانگیرخان قشقایی [بارزترین استاد حکمت فاضل تونی]، و دیگری آقا میرزا هاشم اشکوری [بارزترین استاد عرفان]، ممتاز از بقیه بودند و فاضل تونی بسیار از این دو تن نام می‌بُرد.[۳۹]
پس از فوت مرحوم آقا میرزا هاشم اشکوری، مرحوم فاضل به مدرسه دارالشفا[۴۰] رفت و در آنجا حوزه درسی دایر فرمود و طلاب فاضل و مستعد را از معلومات وسیع خود بهره‌مند ساخت.
در سال ۱۳۳۳ قمری در مدرسه سیاسی[۴۱] به تدریس عربی پرداخت و پس از چندی تدریس فقه و منطق نیز به ایشان محول شد. چندی هم در دارالفنون[۴۲] و مؤسسه وعظ و خطابه[۴۳] افاضه فرمود.
همچنین در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، فلسفه و زبان و ادبیات عرب تدریس می‌کرد.[۴۴]
در سال ۱۳۱۳ ش ـ که قانون تأسیس دانشگاه تهران در مجلس شورا می‌گذشت ـ تصویب شد که اگر استادان مدارس عالیه، رساله‌ای (پایان‌نامه‌ای) فارسی در رشته‌ خود تألیف کنند که در شورای دانشگاه قبول شود، به اخذ درجه‌ی دکترا و استادی نائل می‌شوند. مرحوم فاضل «تعلیقه بر مقدمه‌ی شرح فصوص قیصری»[۴۵] را که به زبان فارسی نگاشته بود، به عنوان رساله‌ی خویش، به دانشگاه ارائه کرد. از آن پس ـ که با تأسیس دانشکده معقول و منقول تهران همزمان بود ـ به عنوان استاد، مشغول به تدریس فلسفه و زبان و ادبیات عرب شد.[۴۶]
در همین سال، تدریس عربی دارالمعلمین عالی[۴۷] ـ که تازه افتتاح شده بود ـ ‌به ایشان محوّل گشت و سپس تدریس منطق و فلسفه نیز بدان اضافه شد و به این ترتیب صدها نفر از مجالس درس ایشان کسب فیض کرده‌اند.[۴۸]
مرحوم دکتر محمد خوانساری درباره سیره‌ی علمی و نحوه‌ی تدریس ایشان فرموده:
استاد بزرگوار از کسانی بود که علم و دانش را غایت و مطلوب بالذات می‌دانند، نه وسیله و افزار؛ بدین معنی که به راستی هم از اوان کودکی تشنه‌ی دریافت حقیقت و کسب دانش و فضیلت بود و از یادگرفتن و یاددادن لذت می‌برد. بهتر بگوییم شیفته‌ی حقیقت و عاشق حقیقت بود. علم و دانش را پر ارزش‌ترین و جدی‌ترین امور می‌دانست. این بود که چون درباره امور عادی زندگی سخن می‌گفت، گاه کلمات و جملات را به درستی ادا نمی‌کرد و حتی بعضی کلمات را شکسته بسته ادا می‌فرمود؛ ولی هنگام درس به کلی لحن تکلمش عوض می‌شد و مطالب را شمرده و با طمأنینه شرح می‌داد و مشکل‌ترین و پیچیده‌ترین مطالب را با قوت بیان ساده و روشن می‌ساخت. و درس خود را به آیات قرآنی و اشعار مولانا و حافظ و شیخ محمود شبستری می‌آراست.
ضمن تدریس برای رفع ملال دانشجویان غالباً مطالبی شیرین و مفرح بیان می‌کرد و کمتر جلسه‌ی درس ایشان بدون خنده و طیبت به پایان می‌رسید. خود آن مرحوم را نیز گاه چنان خنده می‌گرفت که مدتی سخنش قطع می‌شد. مجلس درس و بیان شیوایش به قدری جالب بود که غالباً دانشجویان رشته‌های دیگر نیز در مواقع فراغت، حضور در جلسه‌ی درس او را مغتنم می‌دانستند و مجذوب احاطه‌ی علمی و حضور ذهن و حافظه شگرف و حسن بیان و ذوق و ظرافت و نیروی ایمان و صفا و سادگی مخصوص او می‌شدند و سخنان او را در محافل و مجالس نقل می‌کردند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
هر کس چند جلسه به درس آن مرحوم حضور می‏یافت، از وسعت علم و دانش و احاطه‌ی آن مرحوم در شعب مختلف علوم اسلامی، خاصه در ادبیات عرب و حکمت‏ قدیم، دستخوش اعجاب و حیرت می‌شد و مجذوب صفای قلب و بی‌آلایشی و بی‌پیرایگی و صدق و صفا و اخلاص ایشان می‏گشت و در سلک مریدان آن وجود عزیز درمی‏آمد.[۴۹]
هوش و حافظه عجیب، شور و اشتیاق کامل نسبت به علم و معرفت، ملازمت اساتید طراز اول، ممارست خستگی‌ناپذیر، همه موجب شد که وی استادی کامل و محیط، و عالمی کارآمد و مسلط شود، که «اذا أراد الله شیئاً هیّأ أسبابه»[۵۰] (وقتی که اراده خداوند بر چیزی تعلق گیرد، اسبابش را فراهم می‌کند).[۵۱]
در این سال‌های اخیر، تدریس ایشان منحصراً در دانشکده‌ی ادبیات و دانشکده‌ی معقول و منقول بود و در هر دو دانشکده، اولیای مؤسسه و اساتید و همکاران و دانشجویان، نهایت تبجیل و تکریم را نسبت به آن بزرگ مراعات می‌کردند و همواره با نظر احترام آمیخته با محبت به ایشان می‌نگریستند.[۵۲]
ایشان در ۱۳۳۳ ش بازنشسته شد.[۵۳]
۱ـ ۲ـ ۵٫ اشتغالات علمی
همان‌گونه که قبلاً گفته شد، تحصیلات، و تدریس‌های مرحوم فاضل تونی، در زمینه‌ی ادبیات، فقه، اصول، حکمت، و عرفان بوده است. سخن شاگردان برجسته‌ی ایشان نیز گواه این مدعا است.
آیت‌الله حسن‌زاده آملی چنین استادش را وصف می کند:
حضرت استاد علامه فاضل تونى جامع معقول و منقول بود و به حق از ذخایر عصر ما و از نوادر روزگار ما بود و حافظه‏اى بسیار سرشار و قوى داشت و در ادبیات تازى و پارسى ادیبى بارع و متضلّع بود و از فقهاى بزرگى مدارک اجتهاد داشت. …

 

یک دهان خواهم به پهناى فلک
ور دهان یابم چنین و صد چنین
این قدر هم گر نگویم اى سند

تا بگویم وصف آن رشک ملک
تنگ آید در بیان آن امین
شیشه‌ی دل از ضعیفى بشکند[۵۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...