کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



Tīr ī abāxtarīg «تیرِ اباختری: ۱) سیارۀ تیر؛ ۲) تیر بد نهاد»
abāxtarīgān «اباختریان، سیارات، کواکب سبعه».

 

    • §§

 

abāz-rawišn [ˀpˀc’ lwbšn’]
(نجوم: سیارات)
* بازگشت (رجوع)، پسرفت، جنبشِ پسرفت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: طبق بندهشن (۵-الف: ۱۰)، حرکت سیارات در دایرهالبروج، از دید ناظر زمینی، بسته به اینکه در کجای مدار خود باشند، دارای دو حالت اولیه (پیشرونده [=(frāz)-rawišn]، پسرونده [=abāz-rawišn]) و سه حالت ثانویه (تند [=tēz]؛ کند [=dagrand]؛ ساکن [=ē̌stādag]) می‌باشد. شکلهای ۵ و ۶، این حالات و مسیر حرکت ظاهری سیارات مختلف را نشان می‌دهد. هنگامی که سیاره‌ای مقابل کره زمین قرار می‌گیرد به علت تفاوت سرعت زمین با سیاره دیگر، آن سیاره از زمین عقب می‌افتد؛ در نتیجه، از دید یک ناظر زمینی چنین به نظر می‌رسد که آن سیاره در حال عقب نشینی است. به این پسرفت، در نجوم سنتی، «بازگشت» یا «رجوع» (بیرونی، ۱۳۵۲: ۴۷۵) و در انگلیسی retrograde motion «جنبش پسرفت» می‌گویند (مور، ۲۰۰۲: ۳۴۲؛ حیدری ملایری، ۲۰۰۷). ساخت معناشناختی واژه retrograde بطور کامل با واژه abāz-rawišn مطابقت دارد؛ چراکه از دو جزء retro- پیشوند فعلی به معنی «پس» (مطابق abāz) بعلاوه فعل grade به معنی «گام برداشتن» (مطابق rawišn «جنبش، حرکت») تشکیل شده است. (برای توضیحات بیشتر و ترکیبات آن رک. rawišn)
پایان نامه
ریشه شناسی: اسم مرکب abāz-rawišn «بازگردنده» (بهار، ۱۳۴۵: ۱۱) از دو جزء تشکیل شده است: حرف اضافه abāz (که در زیر مورد بررسی ریشه شناسانه قرار می‌گیرد) + اسم rawišn (رک. rawišn). اگرچه فعل مرکب abāz raftan به معنی «پیش رفتن، جلو رفتن» نیز هست اما abāz-rawišn معنای عکس آن را دارد. در جمله مربوطه در بندهشن (۵الف: ۱۰)، نویسنده در حال برشمردن تفاوتهای حرکت ثوابت با سیارات است و سخن او این است که حرکت ثوابت یکنواخت و ثابت است اما سیارات گاهی بی حرکت، گاهی تند، گاهی کند، و گاهی از پس می‌روند. بنابراین، منظور او صرفاً عمل طلوع و غروب و چرخش ظاهری بدور زمین نیست، چراکه این عمل در ثوابت و سیارات مشترک است. بررسی ریشه شناسی abāz در زیر آمده است؛ هند و ایرانی آغازین: *Hapa-Ha(n)k- «پس، عقب» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲)؛ سانسکریت: ápāñc- (مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۸۵؛ پوکورنی، ۱۹۵۹: ۵۳-۵۵)؛ اوستایی: مرتبط با قید apąš ؛ apaši ؛ apaša «به پشت» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲)؛ فارسی باستان: مشتق از apā (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰)؛ فارسی میانه: abāz «باز، دوباره، عقب» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۲۹)؛ فارسی میانه ترفانی: abāz [ˀbˀc] (مکنزی، ۱۳۷۳: ۲۹؛ بویس، ۱۹۷۷: ۴)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: abāz (بویس، ۱۹۷۷: ۴)؛ فارسی میانه کتیبه ای: abāz (ژینیو، ۱۹۷۷: ۲۶)؛ پازند: awāz (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰)؛ فارسی نو: باز، وا ؛ معادل انگلیسی: پیشوند retro- «پس» در retrograde (انکلساریا، ۱۹۵۶: ۶۴).

 

    • §§

 

āb-čihrag [ˀp̄ cyhlk’, MYA cyhlk’ | Av. afš.čiϑra-]
(تنجیم: طبایع ستارگان)
* آب-سرشت، آب طبع، آبی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: (رک. čihrag)
ریشه شناسی: این ترکیب متشکل است از: āb + čihrag (برای بررسی ریشه شناختی قسمت دوم این ترکیب رک. čihrag). بررسی ریشه شناختی āb در زیر آمده است: هند و ایرانی آغازین: *Hap- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۱)؛ سانسکریت: apā́-, ā́paḥ-, apā́m- «آب، آبها» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۱)؛ اوستایی: afš- در ترکیب afš.čiϑra- «آب-چهره: آب-نطفه» (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۰۳-۱۰۴؛ رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۱۶)؛ فارسی باستان: āpa- (کنت، ۱۹۵۳: ۱۶۸)؛ فارسی میانه: āb در āb-čihrag (بهار، ۱۳۴۵: ۲۸۸؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۲۹؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۷)؛ فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: āb (بویس، ۱۹۷۷: ۴)؛ فارسی میانه کتیبه ای: āb (ژینیو، ۱۹۷۲: ۲۹)؛ پازند: āv, āw (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۰)؛ فارسی نو: آب؛ معادل انگلیسی: aqua در aquatic .
ترکیبات:
āb-čihrān «آب-سرشتان، ستارگان آب-سرشت»
urwar-čihrag «(ستارۀ) گیاه-سرشت».

 

    • §§

 

Abdom [Paz. avdəm | MP ˀp̄dwm]
(منازل قمر)
* اَبدوم، به معنی «آخر»: خانه دوازدهم ماه. از ۲۶ درجه و ۴۰ دقیقه از برج شیر تا ۱۰ درجه از برج خوشه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسامد، خوانش، و معنی: این واژه به عنوان منزل قمر فقط یکبار در بندهشن (۲: ۲) آمده و در تمام نسخه ها املای پازند آن (avdəm) نوشته شده است (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۵پ۴۱). وست (۱۸۸۰: ۱۱) بی هیچ توضیحی آنرا Avdem خوانده است. یوستی (۱۸۶۸: ۱۲۷) آنرا avdem و به معنی «آخرِ …» می‌خواند؛ او معتقد است نام اصلی این منزل قمری افتاده است. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۳) آنرا abdum به معنی «آخر» گرفته است و بهار (۱۳۷۵: ۵۹) نیز همین نظر را دارد. معنای این واژه به وضوح «آخر» است که به پهلوی abdom می‌شود. دلیل این انتخاب این است که درازای صورت اسد، سه منزل قمری دهم، یازدهم و دوازدهم را گرفته است. از آنجا که منزل قبل از Abdom ، Mayān به معنی «وسطی، میانی» نام دارد، طبیعی است که منزل بعدی «آخری» نامیده شود. از طرفی منزلی که سر و پنجه های اسد را در خود دارد، Naxw (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۵) نام دارد که به وضوح قسمت نخستین از واژۀ Naxust [nhw-st’] و به معنی «اولی» است.
توضیحات: نام دوازدهمین منزل قمر در بندهشن، Abdom نام دارد که در نجوم سنتی معروف به «صَرفَه» است. نام این منزل قمری برگرفته از نام ستارۀ شاخص این منزل یعنی ستارۀ ۲۷م از اسد (β اسد) بنام «ذَنَبُ الاَسَد» است (بیرونی، ۱۳۵۲: ۱۰۴؛ بهار، ۱۳۷۵: ۵۹). نام لاتین این ستاره Denebola به معنی «ذَنَب = دُمب» است و تازیان آنرا ستاره ای بر نری اسد نیز محسوب می‌کنند و به همین دلیل آن را قُنب الاسد یعنی «کیسۀ نرۀ شیر» هم نامیده‌اند (بیرونی، ۱۳۵۲: ۱۰۴). در نجوم هندی، این منزل برابر Úttara-phalgunī است (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۷۸).
ریشه شناسی: هند و ایرانی آغازین: این واژه مرکب است از: صفت *Hapa- «پس» + پسوند صفت عالی ساز *-tama «-ترین» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲، ۱۰). نیبرگ (۱۹۷۴: ۳۷)، این واژه را وام گرفته از آرامی مقدس [ˀppᵉṯom] می‌داند؛ سانسکریت: صفت ápa- (مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۸۲؛ مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۴۷)+ پسوند -tama «-ترین» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۴۳۸)؛ اوستایی: *apatəma- : متشکل از صفت apa- (مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۸۲) + پسوند -təma (جکسون، ۱۸۹۲: ۲۳۱-۲۳۲)؛ فارسی باستان: *apatama- : متشکل از apa- در ترکیب apataram (کنت، ۱۹۵۳: ۱۷۰) + -tama در ترکیب fratama- (کنت، ۱۹۵۳: ۱۹۷)؛ فارسی میانه: abdom «آخر، آخرین» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۲۹)؛ avdom (بهار، ۱۳۴۵: ۲۵، ۴۰۰؛ بهار، ۱۳۷۵: ۵۹؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۳۷)؛ abdom (بهزادی، ۱۳۶۸: ۵)؛ abdum (هنینگ، ۱۹۴۲: ۲۴۳)؛ avdem «آخر» (یوستی، ۱۸۶۸: ۱۲۷)؛ فارسی میانه ترفانی: abdom (بویس، ۱۹۷۷: ۵)؛ فارسی میانه مانوی: [ˀbdwm], [pd], [ˀbdwmyy] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۳۷)؛ پازند: awadum, awadim (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۳۷)؛ انگلیسی: مرتبط با قید after «سپس» از صورت هندوایرانی *Hapatara؛ معادل عربی: ذَنَبُ الاسد، صَرفَه، قُنبُ الاسد.

 

    • §§

 

ābīg [ˀp̄yk’, MYA-yg | N ābī]
(تنجیم: طبایع ستارگان)
* آبی: آب-سرشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: (رک. čihrag)
ریشه شناسی: مرکب از اسم āb + پسوند صفت ساز -īg . (برای بررسی ریشه شناختی āb رک. āb-čihrag)؛ فارسی میانه: ābīg (بهار، ۱۳۴۵: ۲۹۰، ۲۵؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۳۱؛ دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۶)؛ āpīk (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۷)؛ فارسی میانه ترفانی: ābīg (بویس، ۱۹۷۷: ۷)؛ فارسی نو: آبی؛ معادل انگلیسی: aquatic .
ترکیبات:
Karzang ī ābīg «خرچنگ آب-سرشت».

 

    • §§

 

abr pāyag [ˀbl pˀd(y)k’]
(تنجیم: تقسیمات آسمان)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 11:52:00 ق.ظ ]




ز سوز سینه خود تا کنام باور خلق / لباس سوخته ات را گواه خواهم برد
سزای پیشکشت در حضور وصل، تنی / - چو آهوان حرم، بیگناه - خواهم برد
اگر زمانه نخجیر گر، امان دهدم / شبی به امن حریم تو راه خواهم برد
( مجموعهی اشعار، خطی ز سرعت واز آتش، شبی به امن حریم تو…، صفحه ۵۳۴ )
عبارت ” امن حریم تو” کنایه است از آغوش یار، ” زینهار دو چشم” کنایه از آرامش نگاه یار، تشبیه دیدگان یار به ” پیشگاه ” در شکوه و نوازش، ” آستان ” استعاره از چشم یار، ” چشم شکوه گستر” استعاره از چشم اشک بار شاعر، ” عریضه ای به دو سطری سیاه ” استعاره به سرمه سایی چشم شاعر، تشبیه ” نگاه یار ” به دو طاقهی اطلس در نرمی و لطافت، تشبیه محل استقرار خورشید و ماه به ” حجله خانه “، تشبیه چشم یار به ” حُقه ” ( صندوقچه ) و سیاهی و سپیدی چشم یار به طرفه های زمرد در درخشندگی، تشخص قائل شدن برای پگاه و تصور آن به انسانی که شرم و حیا دارد. ” سوز سینه ” استعاره از عشق، عبارت ” کنام باور خلق ” اذهان خلق را به کنام ( آرامگاه و آشیانه ) مانند کرده است که لبان سوختهی یار را گواه عشق، نزد آنان خواهد برد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
فضای حاکم دراین شعر تصور معشوق و یار به پادشاهی است که در نخجیر روزگار پیشگاه و آستان دارد، عریضه ها دریافت می دارد و گواه می طلبد و شاعر در خور حضرتش می گوید:
سزای پیشکشت در حضور وصل، تنی
چو آهوان حرم، بیگناه - خواهم برد
مشروط بر این که زمانهی نخجیر گر مجالی برای راه یافتن به امن حریم یار بدهد.
در این غزل سیمین باز با سوار خویش سخن می گوید و این گونه می آغازد که:
نگاه دار
نگاه دار! که عمری به راه چون تو سواری / فشانده چشم سرشکی، نشانده اشک غباری
به لوح سینه خیالم کشیده نقش عزیزی / بدان عزیز نماید نشانه ها که تو داری
کرم نما و فرود آ که پیش دیدهی حیرت / همان خیال محالی که در کناری و یاری
چو واگذاشته ام خلق را ز خویش به عمری / دمی سزد که به خلقم ز خویش وا نگذاری
دلم گریخته از دست تو، نشسته به پایت / که از حصار وفایت نجُسته راه فراری
چنان به بوی تو دارد تنم هوای شکفتن / که گل ز سنگ بر آرم گرَم به خاک سپاری
به خنده گفتی:« اگر جز تو را عزیز بدارم / مرا عزیز بداری؟» به گریه گفتمت:« آری!»
( مجموعهی اشعار، یک دریچه آزادی، نگاه دار، صفحه ۸۵۸ )
بیان احساسات عاشقانه و تأکید بر پایداری و وفا داری درمسیر عشق در این شعر دوسویه است مضمون شعری در این بیت:
کرم نما و فرود آ که پیش دیدهی حیرت / همان خیال محالی که در کناری و یاری
یاد آور آن بیت حافظ است که گفت:
« رواق منظر چشم من آشیانهی توست / کرم نما و فرود آ که خانه خانهی توست»۱۲
تشبیه وفای یار به ” حصار” که گریزگاه ندارد و اگر از دست یار بگریزی به پای او درافتی نشان وفای سوار شاعر بیان می دارد و اذعان به این که در آرزوی وصال تن همچون گل هوای شکفتن دارد چندان که اگر به خاکش بسپاری از سنگ مزار او گلی خواهد رُست. و در پایان اقرار گرفتن یار از شاعر بر عمق وفاداری او در قالب مزاح و مطایبه که:
به خنده گفتی:« اگر جز تو را عزیز بدارم / مرا عزیز بداری؟» به گریه گفتمت:« آری!»
نکته ای که در خصوص واژهی « سوار » می توان یادآور شد این است که می توان آن را تغییر به روز شدهی واژه هایی چون « توسن» و « سمند »، انگاشت که در قلم نوگرای سیمین بدین شکل خود را نشان داده است.
بیان احساسات زنانه در مواجهی با محبوب سرایش عاشقانه همراه با حس شکایت در غزل « با تو بودن » قابل احساس و مشاهده است:
با تو بودن
آه، من بی تو می میرم! کاش می داشتی باور/ روز و شب دیده بر راهم، سوی کاشانه ام بگذر
آن دل سخت و سنگین را حالی از سینه بیرون کن / من دلی مهربان دارم؛ می گذارم تو را در بر
عشق در بازوان دارم؛ خسته از ره که می آیی / شانه را می کنم بالین، سینه را می کنم بستر
خسته از ره که می آیی، سردِ سرد است آغوشت / غم مخور کاتشی دارم خفته در زیر خاکستر
گر به صحرا گذر کردی، تشنگی را خطر کردی / زان شرابی که می دانی بر لبت می نهم ساغر
روزگاری به سامانت چون گل خُفته با شبنم / لذّت باتو بودن را داشت هر ذره ام باور
گرم و مشتاق می چیدی سیب شیرین حوّا را / پوستش ملتهب می شد زیر خورشید شهریور
طاقی از گوشوارهی من در سرای تو جا مانده / بی تو آن طاق بی جفتم؛ طاقتم طاق شد دیگر
طاق های جدا مانده جفت خواهند شد روزی / گوشوار مرا با خود سوی کاشانه باز آور
( مجموعهی اشعار، یکی مثلا این که، با تو بودن، صفحه ۹۹۵ )
در بیت نخست غزل بی شک شکایت از مهجوری است اذعان به ” بی تومردن"، ” روز و شب دیده بر راه ماندن “، “گذر از سوی کاشانه “، ” سخت و سنگین دلی"، ” در بر گذاردن “، ” عشق در بازوان داشتن “، ” شانه بالین کردن “، ” سینه بستر کردن” نشانه های عمق مهر ورزی زن را به نمایش می گذارد. تشبیه ” شانه ” به “بالین” در نرمی و برجستگی، تشبیه ” سینه ” به ” بستر” در فراخی و گستردگی، ” آتش در سینه ” استعاره از عشق، ” شراب ” استعاره از لعل لب، تشبیه همبستری به ” گل خفته با شبنم” در مقارن بودن و همجواری، ” سیب شیرین حوّا ” استعاره از زنخدان، ” خورشید شهریور” استعاره از یار، مانند کردن ِ جدا یی خود از یار به جدا ماندن طاقی از گوشوار از طاق دیگر، و تقاضای جفت کردن طاق ها و طلب یار و گوشوار با هم در بیت آخر تصاویر بیانی ساخته شده در این غزل است.
در شعر« نوشیدنی، گرم یا سرد؟ » سیمین بهبهانی به خوبی یک اقدام زنانه را به تصویر کشیده است پاره ای زنان به فال و تفأل به انحاء مختلف آن توجه و امعان نظر دارند. سیمین ضمن بیان این خصوصیت علت این تفأل زدن را به فنجان قهوه همان چیزی تصویر می کند که در اغلب این اقدامات صورت می گیرد یعنی ” عشق “، پاره ای زنان یا دختران برای دریافتن از این که آیا کسی به آنان عشق می ورزد یا خیر اقدام به فال گرفتن با فنجان قهوه می کنند این شیوهی زنانه در ابیات به خوبی پرداخته شده است. « بهبهانی خیلی راحت ولی هنرمندانه از گفت و گوی عینی و روزمره الهام می گیرد و از امکانات موجود زبان ماهرانه بهره می برد و از آن جا که به ایجاد ارتباط عاطفی با خواننده بسیار تأکید دارد از همین اصطلاحات و ارتباطات رایج مردمی برای دست یابی به این هدف سود می جوید… دگرگونه نویسی و گسسته نویسی مصراع ها، نشانه های آشکارتری از تلاش بهبهانی در نزدیک شدن به شعر آزاد است…. »۱۳
کاووس حسن لی در مقالهی خود با عنوان ” بررسی عناصر زندگی معاصر در شعر سیمین بهبهانی ” ذیل عنوان ” بهره گیری از امکانات روایی، نمایش نامه ای، سینمایی و … ” این غزل سیمین را یادآور شده و غزل او را ” گفتگوی نمایشی ” نام نهاده و آورده است. « تغییر و تنوع لحن شعر و تلفیق زبان محاوره ای در متن زبان رسمی یکی از شگرد های بهبهانی است. گاهی نیز شاعر به شکل گفتاری و محاوره ای، صحنهی نمایش را ترسیم می کند. »۱۴ قریب به همین مضمون را محمد علی حق شناس در مقالهی خود تحت عنوان ” دوباره می سازمت، غزل!” دارد که اذعان می دارد این خصوصیت سیمین را از تحولات غزل دانسته « سرشت روایی غزل او به کنار؛ زبان غزل او اینک معاصرترین زبان فارسی ماست؛ زبانی است چندان اُخت و آشنا با ما که انگار، نه در فضای اثیری غزل، بلکه از درون پنجرهی باز اتاقی در رهگذری به گوش می رسد.» ۱۵ این غزل آن قدر ساده و ملموس سروده شده که آرایه ای بهتر از همان هنرمندی در استفاده از زبان محاوره برای آن نمی توان جویا شد اگر چه توصیفات و تشبیه ها به جای خویش هست؛ بیت:
می گویم از دیده رفتی اما ز خاطر نرفتی / در نقش فنجان نظر کن نیروت اگر با نظر هست…
(مجموعه ی اشعار، یکی مثلا اینکه، نوشیدنی گرم یا سرد؟، صفحه ۹۹۹)
یادآور این ضرب المثل است که عموماً می گویند ” از دل برود هر آن چه از دیده برفت ” و اینجا شاعر خطاب به محبوب می گوید اگرچه از دیده نهان گشتی ولی یاد تو از خاطر ما سترده نشده است؛ به شهادت نقشی که از ته فنجان نسترده ام و نگاه داشته ام و نیز بیت آخر:
این همچو ما دیر مانده / با نقش خود پیر مانده
گوید که تصویر عشق است / نقشی به عالم اگر هست
یاد آور بیت معروف حافظ شیرازی است که فرمود:
« از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند»۱۱
همچنین خصوصیات شعری که در تحلیل شعر فوق یادآور شدیم را می توان در شعر ساده و بی تکلف « نان و پنیر و صداقت » نیز مشاهده کرد. اینجا سخن از عشق دو دوست درمیان است و یاد ایام کودکی و مدرسه؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:51:00 ق.ظ ]




 

 

متغیرهای زبانی و اعداد فازی مثلثی مربوط به آن ها
جدول ۴-۲

 

 

 

ارزش متغیرهای زبانی که یک کارشناس برای مقایسه زوجی بین هر دو فاکتور استفاده می کند اعداد فازی مثلثی هستند. فرض می کنیم نشان دهنده امتیاز فازی باشد که ارزیاب k-ام درباره درجه تأثیر فاکتور i بر فاکتور j در نظر می گیرد. سپس میانگین فازی ماتریس Ã را محاسبه می کنیم، که در آن هر درایه از طریق میانگین نظر همه کارشناسان که به صورت اعداد فازی هستند محاسبه می شود.
دانلود پایان نامه
سپس ماتریس فازی Ã را دیفازی می کنیم، به این معنی که اعداد فازی آن را از طریق فرمول BNP که به آن اشاره شد به اعداد قطعی تبدیل می کنیم. در ادامه به همان ترتیب که در گام های تکنیک DEMATEL گفتیم، ماتریس های D و T را پیدا کرده و در نهایت دیاگرام شدت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری فاکتورها را رسم می کنیم.(جیمز لیو، ۲۰۰۸)
شکل ۷-۲؛ فلوچارت مدل DEMATEL
نشان دادن روابط موجود در مدل برای انتخاب ۳PRLP
خیر
مرور ادبیات
نظر کارشناس
ثبت متنی روابط بین معیارها
محاسبه مجموع شدت تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری ها (به طور مستقیم و غیرمستقیم)
تشکیل دیاگراف
بله
محاسبه تأثیرپذیری های کلی (مستقیم و غیرمستقیم)
محاسبه ماتریس روابط
محاسبه ماتریس نرمال شده روابط مستقیم ابتدایی
تشکیل ماتریس روابط
پیدا کردن ماتریس میانگین
محاسبه تأثیرگذاری های کلی (مستقیم و غیرمستقیم)
آیا ناسازگاری تصویری وجود دارد؟
لیست معیارها در رابطه با تعیین انتخاب ۳PRLP

۲٫۶٫ تکنیک VIKOR

روش VIKOR یک ابزار مهم و موثر در تصمیم گیری به منظور بهینه سازی چند معیاره سیستم های پیچیده است (Opricovic,1998). این روش برای اولین بار در سال ۱۹۹۸ توسط اپریکویک و تژنگ ارائه گردید و در سالهای ۲۰۰۲،۲۰۰۳،۲۰۰۴ و۲۰۰۷ این روش توسط همین محققین توسعه داده شد. برای مثال اخیرا برای مسائلی با معیار های متضاد و نامتناسب ( از منظر واحد های سنجش متفاوت) توسط آپروکویچ توسعه داده شده است. (Opricovic & Tzeng,2004).
VIKOR مخفف یک واژه صربستانی به معنای بهینه سازی چند معیاره و راه حل سازشی و توافقی است (Opricovic & Tzeng, 2004). در این تعریف منظور از راه حل سازشی یک راه حل شدنی است که نزدیکترین به گزینه ایده آل است. روش VIKOR برای بهینه سازی چند معیاره سیستم های پیچیده توسعه پیدا کرده است (Opricovic & Tzeng,2004). این روش مبتنی بر برنامه ریزی توافقی مسائل تصمیم گیری چند معیاره بوده و مسائلی با معیار های نامتناسب و نا سازگار را مورد ارزیابی قرار می دهد. این روش در شرایطی که فرد تصمیم گیرنده قادر به شناسایی و بیان برتری های یک مساله در زمان شروع و طراحی آن نیست، می تواند به عنوان ابزاری موثر برای تصمیم گیری مطرح شود. همچنین منظور از سازشی بودن در تعریف عنوان این روش، توافق ایجاد شده از طریق امتیازهای مشترک است.
در این روش یک لیست رتبه بندی بر اساس اندازه آنها تا نقطه ایده آل انجام میگیرد. همان طور که ذکر شد این روش برای بهینه سازی سیستم های پیچیده توسعه داده شده است. منظور از جواب توافقی در این روش جوابی قابل قبول است که کمترین فاصله را تا نقطه ایده آل دارد. گزینه توافقی زمانی مطرح می گردد که در شرایط مساله از میان گرینه های موجود نتوان گزینه ای را یافت که بطور همزمان تمام معیار های مورد توجه را ارضا نماید (Buyukokan & Ruan, 2008). در این روش جواب سازشی نزدیک ترین جواب موجه به جواب ایده آل می باشد و کلمه سازش به یک توافق متقابل اطلاق می گردد. این روش، روشی بسیار قابل قبول از نظر تصمیم گیرندگان خواهد بود.(Opricovic &Tzeng, 2007). با توجه به این ویژگی ها این روش اخیرا برای حل مسائلی با معیار های متضاد و نا متناسب ( با واحد های سنجش متفاوت) مورد استفاده قرار می گیرد (Opricovic & Tzeng,2007).

۲٫۶٫۱ مراحل روش VIKOR

اگر در یک مساله تصمیم گیری چند معیاره، n معیار و m گزینه وجود داشته باشد، به منظور انتخاب بهترین گزینه با بهره گرفتن از روش VIKOR مراحل به شرح زیر می باشد(عطائی، میکائیل،۱۳۸۶):

۲٫۶٫۱٫۱ گام اول: تشکیل ماتریس تصمیم

با توجه به تعدا معیارها، تعداد گزینه ها و ارزیابی همه گزینه ها برای معیار های مختلف، ماتریس تصمیم به صورت زیر تشکیل می شود:

در این ماتریس عملکرد گزینه i (i=1,2,…,m) در رابطه با معیار j (j=1,2,…,n) می باشد.
۲٫۶٫۱٫۲ بی مقیاس کردن ماتریس تصمیم
در این مرحله سعی می شود تا معیارها با ابعاد مختلف به معیارهایی بی بعد تبدیل شوند و ماتریس F به صورت زیر تعریف می گردد:
در این ماتریس :
۲۸-۲

۲٫۶٫۱٫۳ تعیین بردار وزن معیارها
در این مرحله با توجه به ضریب اهمیت معیارهای مختلف در تصمیم گیری، برداری به صورت زیر تعریف می شود:
W=[w1,w2,…,wn]
۲٫۶٫۱٫۴ تعیین بهترین و بدترین مقدار از میان مقادیر موجود برای هر معیار
در این مرحله بهترین مقدارها و بدترین مقدارها تعیین می گردد و تعیین و برای تمام معیارها صورت می پذیرد. برای مثال اگر i امین معیار نشان دهنده یک معیار مثبت باشد، خواهیم داشت:
۲۹-۲ =mini fij =maxi fij ,
در مورد معیارهای منفی بهترین و بدترین مقدار به صورت زیر مشخص می گردد:
۳۰-۲ , =Mini
۲٫۶٫۱٫۵ تعیین مقدار سودمندی (S) و مقدار تاسف ®
در این مرحله فاصله های Si و Ri با بهره گرفتن از روابط ۲۹-۲ و ۳۰-۲ محاسبه می گردد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:51:00 ق.ظ ]




۷-۶-۲-۲- نهی از هم‌رازی باکافران: ۲۷۶
۷-۶-۲-۳- نهی از ازدواج با کافران: ۲۷۷
۷-۶-۲-۴- جداسازی کافران محارب از سایر کافران ۲۷۸
۷-۶-۲-۵- رد هدیه مشرکان ۲۷۸
نتیجه‌گیری ۲۷۸
فصل هشتم: کنش دعوتی، الگوی ارتباط میان‌فرهنگی اسلامی ۲۸۷
کنش دعوتی، برآیند اصول حاکم بر ارتباط میان‌فرهنگی ۲۸۷
مقایسه کنش دعوتی و کنش ارتباطی ۲۸۹
مقایسه کنش دعوتی با سایر کنش‌ها ۲۹۵
۸-۱- دلالت‌های کنش دعوتی در ارتباط میان‌فرهنگی ۳۰۴
۸-۱-۱- بهره‌گیری از روش‌های سه گانه حکمت، موعظه و جدال احسن ۳۰۵
۷-۱-۱-۱- غلبه ‌بر موانع ارتباط ۳۱۱
۷-۱-۱-۱-۱- سوء تفاهم‌ها(به‌عنوان مهم‌ترین مانع ارتباط) ۳۱۱
۷-۱-۱-۱-۲- قوم‌مدارای ۳۱۵
۷-۱-۱-۱-۳- موانع عاطفی ۳۱۸
۷-۱-۱-۱-۴- ارتباط یکسویه در فضای گفتگو ۳۱۹
۷-۱-۱-۱-۵- شروع از نقاط منفی (انتقاد گزنده) ۳۱۹
۷-۱-۱-۱-۶- پرسشگری منفی ۳۲۰
۷-۱-۱-۲-۱- برخورداری از دانش‌های ضروری برای ارتباط میان‌فرهنگی ۳۲۲
پایان نامه - مقاله - پروژه
۷-۱-۱-۲-۲- آشنایی با زبان مخاطب ۳۲۳
۷-۱-۱-۲-۳- اطلاع از حساسیت‌های فرهنگی ۳۲۸
۷-۱-۱-۲-۴- پاسخ گویی به‌ پرسش‌ها ۳۳۲
۷-۱-۱-۳- پشتیبانی گفتار با عمل ۳۳۳
۷-۱-۱-۴- اتباع احسن ۳۳۶
۷-۱-۱-۵- صبر و شکیبایی در دعوت به اسلام ۳۳۸
فصل نهم: خلاصه و نتیجه‌گیری ۳۴۰
منابع و مآخذ ۳۴۸
کلیات
بیان مسأله
ارتباط در گذشته و برای انسان نخستین، افزون بر کارکردهایی که در جهت حفظ حیات و یاری‌گرفتن از دیگران داشته، زمینه‌ساز فعالیت‌های اجتماعی و سرآغازی بر زندگی اجتماعی بوده است. اما در عصر حاضر اهمیت برقراری ارتباط به‌حدی است که انسان، پیوسته در جهت ابداع و ساخت انواع وسایل، ابزارها، روش‌ها و شیوه‌های کارآمدتر ارتباط جمعی و بین‌فردی کوشیده است. وقتی با دیگران اختلاف پیدا می‌کنیم، کارشناسان به‌ما پیشنهاد می‌کنند با یک‌دیگر گفت‌و گو کنیم. ارتباط داشتن و کسب مهارت ارتباط‌گیری با دیگران در شکل‌های گوناگون ارتباط اجتماعی در زندگی همه ما نقش مهمی ایفا می‌کنند. از سال‌های نخستین به‌ناچار با زبان‌های بیگانه آشنا می‌شویم و برای این‌که آن‌ها را به‌خوبی یاد بگیریم، کار و تمرین مستمر می‌کنیم. دو زبانه بودن به‌تدریج به ‌شرط لازم بسیاری از شغل‌ها تبدیل شده است. مسأله فقط توانایی زبانی نیست، بلکه کسب مهارت و آشنایی با نظام‌های ارتباطی مهم دیگر نیز اهمیت دارد. بنابراین، مهارت‌های ارتباطی محدود به‌مهارت‌های زبانی نمی‌شود، بلکه همچنین شامل مهارت داشتن در نظام‌های نشانه‌ای و ارتباطی دیگر به‌منظور اجرای صحیح نیز می‌شود.[۱] به این‌ترتیب رسانه‌ها تاثیرات شگرفی برجای می‌گذارند لکن تاثیر رسانه‌ها صرفا سطحی، آن هم در سطح جهانی نیست، بلکه آنها تاثیرات عمیقی بر مناسبات اجتماعی و روابط انسانی نیز داشته‌اند. شبکه اینترنت شکل ارتباطی کاملا جدیدی است که نتایج پیدایش آن هنوز بر ما روشن نیست.
با همین اشاره سطحی می‌توان پی برد که ما برای زندگی کردن در جامعه جدید تا چه میزان به ارتباط وابسته‌ایم و این پدیده چه نقشی در زندگی ما ایفا می‌کند. «ارتباط» عنصری اجتناب‌ناپذیر و ساختاری در جامعه جدید است؛ پس در تمام شکل‌های گوناگون و متمایز آن موضوع محوری پژوهش‌‌های جامعه‌شناختی قرار می‌گیرد. ارتباط از دو جهت برای جامعه‌شناسی دارای اهمیت است. از یک‌سو جامعه‌شناسی دگرگونی در جامعه جدید را ناشی از تغییر شکل‌های ارتباطی ارزیابی می‌کند و از سوی دیگر ارتباط را راه‌حل بسیاری از مسائل موجود در جامعه جدید ارزیابی می‌کند.[۲]
امروزه بخش قابل‌توجهی از ارتباطات انسانی به ارتباطات میان‌فرهنگی اختصاص دارد. ارتباطات میان‌فرهنگی در شکل‌های بی‌وسطه و با واسطه آن در طول تاریخ بشر هیچ‌وقت مانند اکنون اهمیت پیدا نکرده بود؛ چرا که هم مسافرت‌های خارجی و هم استفاده از محصولات فرهنگی و علمی سایر جوامع و فرهنگ‌ها در مقایسه با دوران اخیر بسیار ناچیز بوده و از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است. امروزه ارتباط میان انسان‌ها از سویی به‌دلیل گسترش وسایل حمل و نقل در سراسر جهان افزایش چشم‌گیری داشته،[۳] و از سوی دیگر، در نتیجه ظهور فناوری‌های ارتباطی، برای برقراری ارتباط میان‌فرهنگی هیچ نیازی به‌ مسافرت‌های طاقت فرسا و یا طولانی وجود ندارند. افراد زیادی بدون این‌که حتی از خانه خود بیرون بروند با دیگران ارتباطِ میان‌فرهنگی برقرار می‌کنند؛ آنان با تماشای فیلم‌ها و سریال‌های خارجی، با بهره گرفتن از فضای سایبر به‌عنوان یک کاربر اینترنتی و حتی با مطالعه آثار مکتوب (اعم از علمی، آموزشی، داستانی و …) و همین‌طور با ارائه اطلاعات و آثار خود در حال برقراری ارتباط‌ میان‌فرهنگی‌اند.[۴] تعداد بی‌شمار از مردمان در شبکه‌های مجازی(ساده‌ترین شکل ارتباط میان‌فرهنگی) حضور دارند و شاید بتوان ادعا کرد که در شرایط کنونی ارتباطات میان‌فرهنگی به‌یک امر اجتناب ناپذیر و به‌تعبیری به بخش ضروری ارتباطات بشر[۵] تبدیل گشته و همین پدیده بسیار مهم است که ارتباطات میان‌فرهنگی را در کانون توجه دانشمندان عرصه فرهنگ و ارتباطات قرار داده است. حتی ادعا می‌شود که: ارتباطات میان فرهنگی، موضوعی مهم و فوری است چون بنظر می‌رسد آینده زندگی اجتماعی بشر ضرورتا با نگرش ما نسبت به ارتباطات میان فرهنگی گره خوره است.[۶]
در بیشتر موقعیت‌ها، ارتباط‌گرانِ میان‌فرهنگی اشتراک زبانی ندارند،[۷] اما مسایل ارتباطی در قلمرو غیرکلامی بزرگ‌تر رخ می‌دهد. ارتباط غیرکلامی یک فرایند ظریف، چندبعدی، و غالبا خودجوش است. در واقع، افراد از بیشتر رفتارهای غیرکلامی خود که بدون توجه، خود به‌خود و غیرارادی انجام می‌شود آگاه نیستند. از آنجا که ما اغلب از رفتارهای غیرکلامی خود هم آگاه نیستیم، تشخیص‌دادن و تسلط بر رفتارهای غیرکلامی در فرهنگی بیگانه بی‌نهایت مشکل است.
با جدی شدن حوزه مطالعه ارتباطات و فرهنگ و روابط متقابل آنها، در دهه هزار و نهصد و هفتاد رشته علوم ارتباطات به ارتباطات میانِ فرهنگ‌ها توجه و آن را از حیطه خاص رفتار خارج کرد. مطالعات ارتباطات بین‌فرهنگی، در مورد روابط ارگانیک میان ارتباطات و فرهنگ، نه فقط از منظر عناصر رفتاری و بیرونی بلکه با توجه به اجزای شناختی نظیر نظام‌های دریافت و شیوه‌های استدلال نظریه‌پردازی کرد. این رویکرد مردم را نه فقط به‌عنوان ساختارهای اقتصادی – اجتماعی و توده‌های منفعل جامعه‌شناختی بلکه به‌مثابه ‌نظام‌های فرهنگی مورد توجه قرار می‌دهد. در واقع ارتباطات بین‌فرهنگی بیشتر بر ارتباطات فردی، روبرو و مستقیم متمرکز شده است.[۸]
اسلام به‌عنوان دینی جهان‌شمول، به همه عرصه‌های حیات بشر(فردی و اجتماعی) توجه دارد. با جدی شدن ارتباطات میان‌فرهنگی، حساسیت دانشمندان اسلامی نیز به تناسب جدی‌تر می‌شود. چون از سویی، ارتباطات میان‌فرهنگی به احتمال زیاد با «فرهنگ‌پذیری» همراه خواهد بود. «فرهنگ‌پذیری عبارت است از یادگیری، مشارکت و درونی کردن نمادها و رفتارهایی که در محیط فرهنگی جدید رایج است. فرهنگ‌پذیری اغلب با «فرهنگ‌زدایی» یعنی فراموش کردن یا جایگزین کرن شماری از نمادها و کردارهای مألوف فرهنگ اولیه همراه است.»[۹] از سوی دیگر، از نظر اسلام ارتباطات میان‌فرهنگی دارای اهمیتی مضاعف است. چرا که اسلام به گسترش ارتباطات مسلمانان با غیرمسلمانان در جهت تبلیغ دین توصیه و تاکید می‌کند و به ارتباطات انسان در همه ساحت‌ها، به‌ویژه ارتباط با غیرمسلمان، حساسیت ویژه‌ای نشان داده‌است. این حساسیت از نخستین روزهای ظهور اسلام وجود داشته است. «نهضت‌های پیامبران الهی، پیوسته در محیط‌هایی شکل گرفته‌اند که مولفه‌ی فرهنگی‌شان، تعارض آشکاری با محتوای باورها، ارزش‌ها و هنجارهای الهی آن نهضت‌ها داشته‌اند. رشد این نهضت‌ها و تبدیل شدن آن‌ها به اجتماع‌های دارای هویت فرهنگی خاص، در کنار رسالتی که برای انتقال پیام و ترویج باورها و ارزش‌های الهی خود داشته‌اند، ارتباط آ‌ن‌ها با فرهنگ‌های استقراریافته آن محیط‌ها را به موضوعایی برای برای مطالعات ارتباطات میان‌فرهنگی بدل کرده است. این ارتباط‌ها به‌طور عمده، از نوع تقابل فرهنگی بوده‌اند؛ زیرا مولفه‌های اعتقادی و ارزشی زیربنایی آن فرهنگ‌ها را زیر سوال می‌بردند و جهت‌گیری آن‌ها را مخالف با منافع و مصالح واقعی انسان‌ها می‌دانستند. پس همواره با مقاومت‌های فرهنگی روبه‌رو بودند».[۱۰]
اسلام، به‌عنوان دینی که مدعی جهان‌شمولی و خاتمیت است، در همان حال که مقاطع گوناگون حیات اجتماعی خود را آکنده از تعامل‌های تعیین‌کننده با فرهنگی‌های همسایه دیده، حساسیت‌های مضاعفی را نیز برانگیخته است.[۱۱]
اکنون که پیشرفت صنعت ارتباطات، حصارها و مرزها را در هم نوردیده و روز به‌روز انسان‌ها را به‌هم نزدیک‌تر مى‌کند و مى‌رود که تمامى انسان‌هاى کره زمین را در یک دهکده جهانى گردآورد، مسأله ارتباطات میان‌فرهنگی و چگونگی تعامل با دیگران در زاویه‌هاى گوناگون: اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و… مسأله روز همه مسلمانان مى‌گردد[۱۲] و پرسش‌هاى انبوهى را فراروى فقیهان و اسلام‌شناسان مى‌نهد.
ارتباطات صرفا یک قالب رفتاری نیست؛ بلکه با آگاهی و معرفت نیز ارتباط پیدا می‌کند. یک مسلمان همچنان که می‌تواند در یک ارتباطِ میان‌فرهنگی بر مخاطب خود تاثیر بگذارد، احتمال تاثیرپذیری‌اش نیز وجود دارد. به‌طور کلی، این‌که ارتباط با چه کسی با چه شیوه‌ای و با چه محتوایی صورت گیرد کاملا مهم بوده و در سرنوشت فرد و حتی جامعه مسلمین تاثیر می‌گذارد؛ این حساسیت‌ها بتدریج جدی‌تر می‌گردد. دقیقا همین موارد است که ارتباطات میان‌فرهنگی را برای پژوهشگر اسلامی به یک «مسأله» تبدیل می‌کند که برای حل آن باید به پرسش‌های ذیل پاسخ دهد:

 

    • دین اسلام چه الگویی را برای ارتباطات میان‌فرهنگی ارائه می‌دهد؟

        • ویژگی‌های اصلی ارتباطات میان‌فرهنگى از نظر اسلام کدامند؟

       

        • آیا ارتباطات میان‌فرهنگی از اصول و قواعد خاصی پیروی می‌کند؟

       

        • ارتباط با افراد جوامع دیگر(اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان) با چه هدفی صورت می‌گیرد؟

       

       

 

بسیاری از متولیان فرهنگی همواره در صدد پیدا کردن راهی برای بهینه‌سازی روابط اجتماعی در ساحت‌های مختلف آن بوده‌اند؛ ولی ظاهرا هیچ‌گاه چنین اتفاقی در حد انتظار رخ نداده؛ یا دست‌کم مقیاسی برای اطمینان از سنجش اثربخشی برنامه‌ها وجود نداشته است. همۀ کسانی که به بهبود وضعیت روابط اجتماعی می‌اندیشند، از فقدان الگوی رفتاری جامع که بر داده‌هایی قابل اعتماد مبتنی باشد، گله دارند. به‌طور طبیعی دست‌یابی به داده‌های مبتنی بر تحقیقات علمی که بتوان براساس آن رفتارهای اجتماعی را تنظیم و یا ‌به ‌برنامه‌ریزی کلان پرداخت، نیازمند آگاهی از مطلوبیت‌های اسلام است. تاکنون به بررسی جامع دست نیافته‌ایم که در آن به‌طور خاص به الگوی مطلوب در عرصۀ ارتباطات میان‌فرهنگی پرداخته و سپس بر اساس آن، تحقیقات توصیفی و توصیه‌های هنجاری شکل گرفته باشد. این رساله هم نگاهی جامع به ارتباطات میان‌فرهنگی دارد و هم، زمینه را برای بررسی‌های میدانی فراهم می‌کند.
ضرورت و اهمیت تحقیق
گسترش ارتباطات در سطح جهانی و پیامدهایی که به‌ویژه برای جوامع اسلامی و مسلمانان خواهد داشت تحقیق درباره این موضوع را به یک ضرورت انکارناپذیر تبدیل کرده است. برغم اهمیت بسیار زیاد عرصه ارتباطات میان‌فرهنگی، آنچنان که باید توجه پژوهشگران ارتباطی به این موضوع معطوف نگشته است و از این‌رو در این خصوص خلاء جدی وجود دارد. پژوهش حاضر در جهت پاسخ به یکی از مسائل فراوانی که در این عرصه وجود دارد، شکل گرفته است.
فرضیه‌ها
معمولا اعتقاد بر این است که لزوم ارائه فرضیه تنها در تحقیقات تبیینی است.[۱۳] یعنی دست‌کم دو متغیر در آنها حضور دارد.[۱۴] فرضیه «حدسی است عالمانه درباره ارتباط میان دو متغیر یا بیشتر».[۱۵] در غیر از این‌گونه تحقیقات، مسأله یا موضوع پژوهش فقط به صورت سوال بیان می شود[۱۶] و محقق هم در پایان پژوهش به آن‌ها پاسخ می دهد. این تحقیق از سنخ مطالعات و بررسی‌های اکتشافی است بنابراین از طرح هرگونه فرضیه‌ای صرف‌نظر می‌کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]




بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار رابطه معنادار وجود دارد.

 

بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار همبستگی بالایی وجود دارد.

 

 

 

استاکینگ و بابل

 

۱۹۹۵

 

بررسی رابطه ساختار سرمایه و عملکرد شرکت های موجود در صنعت بیمه

 

نتایج این پژوهش نشان داد که رابطه بین اهرم مالی و عملکرد شرکت که معیار ارزیابی آن شاخص Q توبین می‌باشد به منافع مالیاتی و هزینه‌های ناشی از استقراض بستگی دارد

 

 

 

چن و داد

 

۱۹۹۶

 

بین معیار های ارزیابی عملکرد(شامل ارزش افزوده اقتصادی، سود هر سهم و بازده حقوق صاحبان سهام و جریان نقدی آزاد ) با بازده سهام رابطه معنادار وجود دارد.

 

ضریب همبستگی بازده دارایی‌ها ۵/۲۴درصد بود. ضریب همبستگی ارزش افزوده اقتصادی ۲/۲۰درصد، جریان نقدی آزاد ۴/۱۹درصد و بقیه متغیرها نیز بین ۷-۵ درصد است

 

 

 

یومرا و همکاران

 

۱۹۹۶

 

بین معیار های ارزیابی عملکرد(شامل ارزش افزوده اقتصادی، سود هر سهم وسود خالص)با ارزش افزوده بازار رابطه معنادار وجود دارد.

 

بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار همبستگی بالایی وجود داردو بین سود هر سهم وسود خالص همبستگی کمی وجود دارد

 

 

 

گرنت

 

۱۹۹۶

 

بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازاررابطه معنادار وجود دارد.

 

بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار همبستگی بالایی وجود دارد

 

 

 

میلونویچ و تسویی

 

۱۹۹۶

 

بین معیار های ارزیابی عملکرد(شامل ارزش افزوده اقتصادی، سود هر سهم و بازده حقوق صاحبان سهام ) با ارزش افزوده بازار رابطه معنادار وجود دارد.

 

بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار همبستگی بالایی وجود داردو بین سود هر سهم و بازده حقوق صاحبان سهام همبستگی کمی وجود دارد

 

 

 

لهن و ماخیجا

 

۱۹۹۶

 

بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار با بازده سهام رابطه معنادار وجود دارد.

 

بین ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام همبستگی بالایی وجود دارد.

 

 

 

والاس

 

۱۹۹۷

 

بررسی عملکرد مدیران و پاداش بر مبنای ارزش افزوده اقتصادی، رابطه معنادار وجود دارد

 

بین عملکرد مدیران و پاداش بر مبنای ارزش افزوده اقتصادی همبستگی بالایی وجود دارد

 

 

 

بیدل و همکاران

 

۱۹۹۷

 

ارزش افزوده اقتصادی در توضیح تغییرات بازده سهام سالانه بهتر از سود خالص و جریان نقدی عملیاتی، عمل می کند.

 

ضریب تعیین برای سود خالص ۸/۱۲درصد، برای ارزش افزوده اقتصادی ۵/۶درصدو برای جریان نقدی عملیاتی، ۸/۲درصد است.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]