شرح مشکلات دیوان خاقانی هفت ترکیب بند بلند شرح نشده- ... |
آرایههای ادبی: جام زرد رنگ به طلا و شراب سرخ به مرواریدی سرخ رنگ مانند شده است که از آنها برای رباب دست بند میسازند.
۷۰ - لحــن زهـره بـــر دف سیمیــن مــــاه
بـــر در شـــاه اخســتان بـــرخــاستــه
واژگان: زهره: ستارهای است معروف که آن را ناهید نامند. (دهخدا)توضیحات:۲/۳۶ دف: چنبری است که پوستی بر آن چسبانند و قوّالان آن را با انگشت نوازند. (معین)
معنی و مفهوم: آواز خوشی که از دربار شاه اخستان بلند شده، مانند آن است که زهره (خنیاگر فلک) ماه را دف خود قرار داده است و برای شاه نوازندگی میکند.
آرایههای ادبی: دف سیمین ماه اضافهی تشبیهی است، ماه به دفی مانند شده است که زهره بر آن نوازندگی میکند. ماه و زهره با هم تناسب دارند.
۷۱ - رایــت و چتــر جـلال الــدّین ســزد
صبـح و شـام آسـمان در شـرق و غـرب
واژگان: چتر: چیزی باشد که برای محافظت از آفتاب بر بالای سر نگه دارند. (برهان)
معنی و مفهوم: جلال الدّین اخستان در مقام و منزلت به مرتبهای است که شایسته است صبح و شام آسمان به منزلهی علم او باشد و سیاهی شامگاه به منزلهی سایبان و چتر بالای علم او باشد.
آرایههای ادبی: بیت دارای لف و نشر مرتب است، رایت شاه به صبح و چتر او به شام مانند شده است. اغراق در مدح ممدوح نیز در بیت وجود دارد.
بند ششم:
کلمات قافیه: جهان، دهان، نشان و …
حروف اصلی قافیه: ا ن
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف : آویخته
۷۲ - آن نــه زلــف اســت آن چـنان آویخــته
سلسلــه اســــت از آســـمان آویختـــه
واژگان: سلسله: زنجیر. (آنندراج)
معنی و مفهوم: آن که من میبینم زلف معشوق نیست؛ بلکه زنجیری است که از آسمان آویخته شده است.
آرایههای ادبی: زلف معشوق به صورت مضمر به زنجیری مانند شده که از آسمان آویخته است.
۷۳ - سلسـله گـــر بهــر عـــدل آویختنــد
بهــر ظلــم اســـت او چنـــان آویختـــه
معنی و مفهوم: اگر زنجیر عدل انوشیروان را برای برقراری عدالت آویخته بودند؛ زلف زنجیرگونهی او را برای ستم بر عاشقان آویختهاند.
آرایههای ادبی: بیت تلمیحی به زنجیر عدل انوشیروان دارد. عدل و ظلم با هم تضّاد دارند.
توضیحات:
سلسلهی عدل: زنجیر ایوان، مقصود زنجیر ایوان کسری است که در مدائن برای دادخواهان آویخته بودند و در بارهی عدل انوشیروان گفتهاند: پس بفرمود تا سلسلهای سازند و جرسها درآویزند چنان که دست بچّهی هفت ساله بدو رسد، تا هر متظلّمی که به درگاه آید، او را به حاجبی حاجت نباشد، سلسله را بجنباند و خروش از جرسها برآید، نوشیروان بشنود و داد او بدهد، هم چنین کردند. (فرهنگ لغات به نقل از سیاست نامه)
۷۴ - حلقــهی گــوشـت چـو عیّـاران بـه حلـق
زیـــر زلفـــت بیـــن نهـــان آویختــــه
واژگان: عیّار: جوانمرد. (معین)
معنی و مفهوم:گوشوارهای که به گوش خود آویختهای و در زیر زلفت پنهان شده است، به حلقهای میماند که عیّاران در گردن خود میآویختهاند.
آرایههای ادبی: حلقهی گوش کنایه از گوشواره است. گوشوارهای که در گوش معشوق آویخته شده، به حلقهای که در گردن عیّاران آویزان بوده، مانند شده است.
۷۵ - در ســـر زلــف گنــهکـــارت نگــــر
بـــیگنـــــاهــــان را روان آویختــــه
معنی و مفهوم: به سر زلف گناه کار و ظالم خویش نگاه کن تا روح و روان عاشقان بی گناه را که به تارهای زلفت آویخته شده است، ببینی.
آرایههای ادبی: زلف در استعارهی مکنیه از نوع تشخیص به شخصی گناه کار مانند شده که روح و روان بیگناهان را به خود آویخته است.
۷۶ - آهــوی چشــمت بــدان زنجــیر زلـــف
جــــان شـــیران جـــــهان آویختــــه
معنی و مفهوم: چشم زیبا و پر ناز و غمزهی همچون آهویت، به وسیلهی زلف زنجیروشت، جان دلاوران عالم را به زنجیر کشیده و اسیر خود کرده است.
آرایههای ادبی: آهوی چشم و زنجیر زلف اضافهی تشبیهی هستند. نوعی عکس و وارونگی زیبا بیت را آراسته است. آهو همواره شکار شیر میشود؛ ولی در این بیت شیر شکار آهو شده است.
۷۷ - تــا سـرینـت بـا میـان در سـاخت، هسـت
کــوهــی از مـــویـــی روان آویختــــه
واژگان: سرین: کفل. (معین)
معنی و مفهوم: ترکیب به هم پیوستهی کفل بزرگ تو به کمر باریک و موی مانندت، مانند آن است که کوهی را به تار مویی در حال حرکت آویخته باشی.
آرایههای ادبی: بیت دارای لفّ و نشر مرتّب است، سرین به کوه و میان به مو مانند شده است.
۷۸ - دل کــه در بــار غمــت پیوسـت، هســت
مـــویـــی از کــــوه گـــران آویختـــه
معنی مفهوم: دل نحیف من در زیر بار سنگین غم عشق تو، مانند تار مویی است که آن را به کوهی سنگین آویخته باشی.
آرایههای ادبی: بیت دارای لفّ و نشر مرتّب است، مو به دل و کوه به بار غم برمیگردد.
۷۹ - هـر زمــان یــاســج زنـــان صیّــادوار
آیـــی از بــــازو کــــمان آویختـــــه
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 11:18:00 ق.ظ ]
|