کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


 



بازآزمایی کودکان نشان می دهد که طبقه بندی دلبستگی آنان طی چند سال بعد تا حدود زیادی ثابت می ماند، مگر این که تغییرات عمده ای در شرایط خانوادگی صورت گرفته باشد. تغییرات تنش زای زندگی به تغییراتی در نحوه ی پاسخدهی والدین به کودک می انجامد و این نیز به نوبه ی خود بر احساس ایمنی کودک اثر می گذارد. به نظر می رسد الگوی دلبستگی اولیه، با نحوه ی کنار آمدن کودک با تجربه های چند سال بعد نیز ارتباط دارد. برای مثال، در یک بررسی، به کودکان ۲ ساله مسایلی ارائه شد که حل آنها مستلزم استفاده از ابزار بود. بعضی از مسایل در حد توان و ظرفیت و برخی دیگر بسیار مشکل بودند. کودکانی که در دوازده ماهگی به عنوان دلبسته ی ایمن شناخته شده بودند با پشتکار و اشتیاق به حل مسایل پرداختند و در برخورد با مشکلات به جای این که گریه سر دهند و یا عصبانی شوند، از بزرگسالان دور و بر خود کمک خواستند. کودکانی که قبلاً به عنوان دلبسته ی ناایمن شناخته شده بودند رفتاری کاملاً متفاوت داشتند. آن ها به راحتی دچار خشم می شدند، به ندرت تقاضای کمک می کردند، رهنمودهای بزرگسالان را یا نادیده می گرفتند و یا قبول نمی کردند و خیلی زود از تلاش در جهت حل مسأله دست می کشیدند (ماتاس، آرند و سروف[۱]، ۱۹۷۸).

۲-۴-۶- دلبستگی بزرگسالان

بالبی بر این اعتقاد بود که ” نظریه دلبستگی ” فقط نظریه تحول کودک نیست بلکه نظریه تحول در ” گستره حیات ” نیز هست. وی چنین می نویسد: در حالی که رفتار دلبستگی در اوایل کودکی بیشتر از هر زمان دیگری قابل مشاهده است، اما می توان در ” چرخه حیات ” و به ویژه در فوریت ها آن را مشاهده کرد (بالبی، ۱۹۷۹).

هال[۲] (۱۹۹۵) استدلال می کند که دانستن این که شخصی وجود دارد که نگران شماست و شما را در ذهن خود دارد، در هر سن و در هر شرایطی نقش اساسی داشته و به عنوان یک پایگاه ” ایمنی بخش ” عمل می کند. این تصور ذهنی، رفتار مستقلانه را حتی در غیبت ” تصویر دلبستگی ” پشتیبانی و تقویت می کند. بنابراین مفهوم دلبستگی در زندگی بزرگسالان نیز تحت عنوان ” دلبستگی بزرگسالان ” به کار گرفته شده است.

۲-۴-۶-۱- تعریف دلبستگی بزرگسالان

ویس (۱۹۸۲) سه معیار اصلی تعریف کننده یک رابطه دلبستگی را در دوره طفولیت دانسته اند از جمله ” جستجوی همجواری ” ، ” تاثیر پایگاه ایمنی بخش” و ” اعتراض جدایی ” . سپس بر پایه مطالعات گسترده مصاحبه ای تاکید می کند که روابطی که معیار های ذکر شده را دارا می باشند به طور منظم در پاره ای از روابط زندگی بزرگسالان یافت می شوند.

همچنین برمن و اسپرلینگ (۱۹۹۴؛ به نقل از مظاهری، ۱۳۷۹) دلبستگی بزرگسالان را به این صورت تعریف می کنند: دلبستگی بزرگسالان گرایش پایدار شخص است به تلاش ویژه برای دست یافتن ، یا حفظ همجواری و ارتباط با یک یا چند شخص خاص که توانایی فراهم آوردن سلامت و امنیت جسمی و روانشناختی وی را دارا می باشند.

۲-۴-۶-۲- الگوی چهارگانه دلبستگی بزرگسالان

بارثولومیو[۳] (۱۹۹۰) اظهار می دارد که برای توصیف چهار الگوی دلبستگی بزرگسالان، الگوهای خویشتن (مثبت و منفی) می تواند با الگوی کاری دیگران (مثبت و منفی) ترکیب گردند. بنابراین این چهار الگو برخاسته از دو بعد اساسی است. موضوعات الگوهای درونی (خویشتن یا دیگران) و احساسات غالب در رابطه با این افراد (مثبت یا منفی).

الگوی خویشتن، انعکاس گستره وابستگی به پذیرش دیگران است (الگوی منفی خویشتن با وابستگی در ارتباط است) و الگو های دیگران بازتاب گستره اجتناب از ارتباطات نزدیک است (الگوهای منفی دیگران درارتباط با اجتناب است). بر طبق نظر بارثولومیو (۱۹۹۰) افراد با الگوهای مثبت دیگران (مثل غیر اجتناب گر) بسته به درجه وابستگی شان ممکن است به عنوان ایمن یا مجذوب و پریشان طبقه بندی شوند. این الگو به طور قابل توجهی شبیه الگوهای ایمن و دوسوگرای هازن و شیور[۴] (۱۹۸۷) هستند. افراد با الگوهای منفی دیگران (مثل اجتناب گر) ، بسته به میزان وابستگی آن ها، ممکن است هم طردکننده و هم توأم با ترس باشند. بنابراین، هم گروه های دارای ترس و هم طرد کننده تمایل به اجتناب از ارتباطات نزدیک دارند اما نسبت به پذیرش دیگران متفاوتند. اجتناب های ناشی از ترس، خواهان صمیمیت هستند اما اعتماد و اطمینان کمی را تجربه می کنند و ترس از طرد شدن دارند، دلیلش این است که آن ها از ارتباط نزدیکی که ممکن است ناشی از فقدان یا طرد شدن باشد و به آن ها آسیب برساند، اجتناب می کنند (بارثولومیو،۱۹۹۰). نمونه های اولیه ای از توصیف های الگوهای دلبستگی چهارگانه را شبیه عبارت سه گانه دلبستگی هازن و شیور (۱۹۸۷) ارائه نمودند.

الف – ایمن: در مقایسه با سایرین راحت تر می توانم با دیگران ارتباط عاطفی نزدیکی داشته باشم. من به راحتی به دیگران وابسته می شوم و آن ها به من وابسته می شوند. من از تنهایی یا این که دیگران مرا نپذیرند، نگرانی ندارم.

ب – انفصال: من بدون ارتباطات عاطفی نزدیک، راحت هستم. برایم مهم است که احساس استقلال و خودکفایی کنم و ترجیح می دهم که نه وابسته به دیگران باشم و نه دیگران به من وابسته باشند.

ج – مجذوب و پریشان: من می خواهم به طور کاملاً عاطفی با دیگران صمیمی باشم، اما من گاهی حس می کنم به اندازه ای که من دوست دارم، دیگران در داشتن ارتباط نزدیک با من، بی میل هستند. من بدون ارتباط نزدیک ناراحتم، اما گاهی اوقات از این که دیگران به اندازه ای که من به آن ها ارزش قایل می شوم برایم ارزش نمی گذارند، نگرانم.

د – ترس: من تا اندازه ای در نزدیک شدن با دیگران احساس ناراحتی می کنم. من خواهان ارتباطات نزدیک عاطفی هستم، اما اعتماد کامل داشتن به دیگران یا وابسته شدن به دیگران را مشکل می دانم. من برخی اوقات از این که به خودم اجازه بدهم که با دیگران خیلی صمیمی شوم، نگرانم چون فکر می کنم که صدمه خواهم دید.

[۱]. Matas, Arend & Srouf

[۲] .Hall

[۳] .Bartholomew

[۴] .Hazan & Shaver

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 05:27:00 ب.ظ ]




در این بخش به طرح نظریه هایی که به طور مستقیم دلبستگی را بررسی کرده اند می پردازیم. روانشناسان در بیشتر سالهای قرن حاضر به روابط کودکان با کسانی که مراقبت از آن ها را بر عهده دارند تاکید کرده اند و این کنش های متقابل را بر اساس عمده رشد عاطفی و شناختی می دانند. این نظریه پردازان تمام توجه خود را به مادر کودک به عنوان کسی که این محبت، توجه و مراقبتش به کودک احساس امنیت می دهد و اهمیتی اساسی دارد متمرکز کرده اند (مانسن و همکاران، ۱۹۸۵؛ ترجمه یاسایی، ۱۳۸۰).

۲-۴-۷-۱- نظریه کردارشناختی بالبی

جان بالبی روانپزشک و روان تحلیلگر انگلیسی (۱۹۹۰-۱۹۷۰) نخستین روان تحلیلگری است که الگوهایی را برای تحول کنش وری شخصیت (یا نظریه غرایز) پیشنهاد کرده است که از نظریه کشاننده های فروید ی فاصله می گیرد. او راه خود را با تکیه بر یافته های عملی جدید تر و اساساً یافته های رفتارشناسی و سیبرنتیک (فرمانگری) از فروید جدا می سازد. بی همتایی و بدیع بودن مفهوم دلبستگی در نظام بالبی در عین تکیه بر آزمایشگری، بیان این فرضیه است که نیاز به دلبستگی نخستین است (منصور و دادستان، ۱۳۷۹). بالبی در قلمرو دلبستگی چند نکته مهم را مورد تاکید قرار می دهد:

مقاله - متن کامل - پایان نامه

اول آنکه کودک از نظر ژنتیکی برای واکنش هایی آمادگی دارد:

کودک به علامات محرکی (به راه افتادن فعالیت، پایان یافتن) پاسخ می دهد که هم از اطلاعاتی مشتق می شوند که ناشی از ارگانیزم اند (سرما، گرما، درد)، و هم از اطلاعاتی که منبعث از محیط (صدای شدید، تاریکی و جز آن) هستند. واکنش های کودک به اهداف ثابتی منتهی می شوند، و در این مورد خاص، واکنش وی عبارت است از تامین مجاورت با یک فرد خاص یعنی مادر که بر همه افراد دیگر مرجح است (منصور و دادستان، ۱۳۷۹). این خواست در کودکی تحت تأثیر جدایی از چهره دلبستگی و بعد ها بر اثر خستگی، تنیدگی، تهدید یا بیماری فعال می شود (هلمز، ۱۹۹۳؛ ترجمه بشارت، ۱۳۷۹).

دوم آنکه رفتار دلبستگی متحول می گردد :

بالبی در آغاز به پنج نظام رفتاری مکیدن، به دیگری آویختن، دنبال کردن، گریه کردن و لبخند زدن اشاره کرده است. این پنج قالب رفتاری معرف رفتار دلبستگی در کودک الزاماً پیش از آن که به دو دسته رفتارهای دنبال کردن یا پیوستن (مکیدن و به دیگری آویختن) و طلبیدن (گریه و لبخند) تقسیم شوند، استقرار می یابند و کودک آن ها را تدریجاً بر پایه ظرفیتهای قبلی سازمان دهی می کند.

کودک در واقع با طیف وسیعی از ظرفیت های بالقوه آمادگی برای عمل به دنیا می آید. ظرفیت هایی که در عمل بتدریج چهره بیش از تمایز یافته را هدف قرار می دهند. در جوامع امروزی این چهره عمدتاً مادر است که غالباً وظیفه مواظبت از کودک را بر عهده دارد. بعد ها دلبستگی با فوریت کمتری متجلی می گردد، چه کودک بر اثر تحول شناختی خویش به وسایل جدیدی مجهز می گردد که از میان آن ها باید به کاربرد رمزها (زبان)، بنا کردن راهبردها، کشش نسبت به دیگر کانون های رغبت اشاره کرده بدین ترتیب، کودک می تواند در مدت های بیش از پیش طولانی تر، با این فکر که مادر وی به هنگام نیاز به سادگی در دسترس وی خواهد بود، خشنود باشد. در این هنگام، تعامل مادر و کودک به شکل ظریف تری در می آید و بر اثر نوعی صلاحیت که به کندی تحول می یابد، کودک این فکر را می پذیرد که مادر وی دارای اهداف خاص خویش است و ایجاد نوعی همسازی برای آن که هر یک به رضایت خاطر لازم دست یابند (پشت سر گذاشتن خود میان بینی ” پیاژه ای ” ) ضروری است (تامپسون، ۲۰۰۸).

تمام این فرایند از سه سال اول زندگی سرچشمه می گیرند و از نخستین روز های زندگی در سازماندهی رفتار دلبستگی مشهوداند. این مرحله ای است که در آن فرد تمام ظرفیت های انسانی را کسب می کند.

رفتار دلبستگی که از نقطه شروع در کودک وجود دارد به تدریج متنوع می گردد، به چهره های معین گسترش می یابد، در تمام زندگی پا بر جا می ماند و تحت اشکال مختلف متجلی می گردد و گاهی حتی تحت اشکال رمزی (نامه نگاری ها، ارتباطات تلفنی) به منظور تأمین تماس بروز می کند. این روابط چند گانه تحت تأثیر متقابل افراد به یکدیگر حداقل در درون خانواده پابرجا می ماند (زانگ و چن[۱]، ۲۰۱۰).

رفتار دلبستگی که هم از یک نیاز فطری و هم اکتساب ها منتج می کردد، دارای کنش مضاعف است:

یک کنش حمایتی، که به اندازه رفتار تغذیه ای و رفتار جنسی مهم است و به کودک فرصت می دهد تا از مادر خویش فعالیت های لازم برای تداوم حیات را بیاموزد. چه تجهیزات رفتاری وی که از انعطاف لازم برخوردارند، و به وی اجازه می دهند که به تقلید بپردازد و سپس به ابتکار دست زند (منصور و دادستان، ۱۳۷۹).

بالبی در توضیح کنش محافظتی رفتار دلبستگی معتقد است که در طول دوره تکامل، انسان همواره در معرض خطرهای گوناگون مانند سرما، گرسنگی، غرق شدن و سایر حوادث بوده است. جهان کنونی نیز علاوه بر خطرات قدیمی مانند آب، آتش و گاهی حیوانات خطرناک، شامل خطرات جدیدی مانند برق، خودرو و امثال آن است، در مقابل این خطرات، گرایش غریزی به حفظ تماس و نزدیکی به چهره های دلبستگی، شانس فرد برای زنده ماندن و تولید مثل را افزایش می دهد. به علاوه الگوی غریزی شامل آمادگی های ژنتیک برای دلبستن به یک فرد و یادگیری درباره این که کدام چهره را انتخاب کند و چگونه رفتار را در ارتباطات با آن چهره سازمان دهد، می باشد (بالبی،۱۹۸۲).

کنش دیگر دلبستگی اجتماعی شدن است:

دلبستگی در جریان چرخه های زندگی از مادر به نزدیکان و سپس به بیگانگان و بالاخره به گروه های بیش از پیش وسیع تری تسری می یابد و به صورت عاملی به همان اندازه مهم برای ساخت دهی شخصیت کودک که تغذیه زندگی جسمانی وی است، در می آید (منصور و دادستان، ۱۳۷۹).

دلبستگی به ” پایگاه امن ” منتهی می شود. احساس ایمنی ” رفتار اکتشافی ” ره آورد دلبستگی در ایام طفولیت و اوایل کودکی است. بین رفتار دلبستگی، جستجوی چهره دلبستگی با تمسک به آن و اکتشاف، رابطه ای متقابل وجود دارد (هلمز، ۱۹۹۳؛ ترجمه بشارت، ۱۳۷۹).

جدایی فرد از چهره دلبستگی به ” اعتراض جدایی ” می انجامد که غالباً با خشم و اضطراب و تلاش برای اتحاد مجدد توأم است (هلمز، ۱۹۹۳؛ ترجمه بشارت، ۱۳۷۹). در صورت تداوم جدایی، ابتدا مرحله نومیدی و نهایتاً مرحله بریدگی یا قطع دلبستگی پدیدار می شود (منصور و دادستان، ۱۳۷۹). اگر این جدایی به صورت موقتی باشد ” یک رفتار دلبستگی دلهره آمیز ” را القاء می کند. این رفتار دلبستگی دلهره آمیز اگر شدید باشد، ایجاد استقلال و ظرفیت های سازش اجتماعی کودک را با اشکال مواجه    می سازد. بنابراین هر شکافی که در این مبادله زودرس نخستین روابط (که جریان کودکی و تا دوره نوجوانی استقرار می یابند) ایجاد گردد، می تواند تاثیر قاطعی بر تحول شخصیت داشته باشد و در آینده به اختلالات کم و بیش وخیم مرضی منجر گردد (منصور و دادستان، ۱۳۷۹). به دنبال نظریه ی بالبی بازدید والدین از بیمارستان فراهم شده و یتیم خانه ها به شکل مهد کودک مسکونی با مراقب و سرپرست به سبک خانه توسعه یافت (راتر، ۲۰۰۸). به علاوه تحقیقات طولی سایکوفیزیولوژیک در زمینه زیست شناسی دلبستگی نشان می دهد که پاسخهای فیزیولوژیک خودمختار مانند ضربان قلب و تنفس، و فعالیت محور هیپوتالاموس، هیپوفیز و ترشح آدرنال و در نتیجه مدیریت استرس در آزمایش وضعیت غریب با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی، در مراقبت های با کیفیت بالا موفق تر عمل می کند (فوکس، هین[۲]، ۲۰۰۸).

[۱]. Zhange & Chen

[۲] .Fox & Hane

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:26:00 ب.ظ ]




ابراز وجود در واقع به معنای توانایی ابراز افکار و احساسات به شیوه ای است که در آن نیازهای شما به روشنی مشخص می شود و راه ارتباط با دیگران برای همیشه گشوده باقی می ماند (امیری، ۱۳۸۹). بر اساس دیدگاه آلبرتی و آمونز (۱۹۷۷) ابراز وجود به عنوان یک مهارت و کفایت در ارتباط های بین فردی تلقی می شود. لنج و جاکویوسکی (۱۹۷۶) مهارت ابراز وجود را شامل گرفتن حق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خویش به نحوی مناسب، مستقیم و صادقانه دانسته اند. به گونه ای که حقوق دیگران را پایمال نکنیم. افراد با مهارت ابراز وجود ضعیف، هم برای خود و هم برای دیگران مشکلات عدیده ای به وجود می آورند. ریشه و سرچشمه بسیاری از دشواری ها در زندگی روزمره، همچون کمرویی، خجالت و شرمگینی، احساس انزوا و اضطراب در نبود مهارت ابراز وجود، جرأت مندی و قاطعیت ورزی است. ابراز وجود واژگون شهامت نداشتن و شجاعت نداشتن است و امکان هویدا شدن توان مندی های بالقوه آدمی را فراهم آورده و به خشنودی و رضایت از خویشتن و افزایش عزت نفس منجر می شود. نبود مهارت ابراز وجود به اضطراب اجتماعی انجامیده و بسیاری از کنش های آدمی با دیگران را مختل می کند. نبود ابراز وجود، جرأت مندی و قاطعیت ورزی در آدمیان، آنان را در اجتماع آهسته اما پیوسته به پیرامون رانده و منزوی می کند تا نتوانند حقوقشان را در زندگی به چنگ آورند. ابراز وجود در بردارنده بیان اندیشه ها و احساسات به شیوه مناسبی بوده و به معنای توان مندی در پاسداری از حق شخصی و اجتماعی خویش در برابر دیگران است.

دانلود پایان نامه

دانلود پایان نامه

بدین گونه فرد نیازها و درخواست های خود را آشکارا بیان می کند، بدون اینکه احساس کمبود و کاستی کند و می کوشد تا به پشتوانه توانمندی های خود، بی آن که به ویران کردن و هتک و ترور رقیبان بپردازد. ابراز وجود باعث می شود که پسخوراند های ناخوشایند دیگران، عزت نفس آدمی را خدشه دار نکرده و ضمن ویرایش پندارها، کردارها و گفتارهای خود به گرایش های نوین والاتر دست یابد.

۲-۵-۲- انواع ابراز وجود:

ابراز وجود انواع مختلفی دارد. لنج و جاکویوسکی (۱۹۷۶)، به پنج نوع آن اشاره می کنند:

۱) ابراز وجود بنیادی: این نوع ابراز وجود شامل عمل ساده ابراز و اصرار بر حقوق، اعتقادات، احساسات یا عقاید است.

۲) ابراز وجود همدلانه: در این حالت ما با به رسمیت شناختن موقعیت یا احساسات طرف مقابل نشان می دهیم که متوجه وضعیت آن ها هم هستیم در این ابراز وجود وقتی کسی صحبت هایمان را قطع   می کند می گوییم «می دانم مایل هستید نظرتان را مطرح کنید اما ای کاش اجازه می دادید حرفهایم را تمام کنم».

۳) ابراز وجود افزایشی: در این حالت افراد کار را با کمترین ابراز وجود شروع می کنند و اگر طرف مقابل بی تفاوت بود، بتدریج بر میزان ابراز وجود می افزایند.

۴) ابراز وجود از طریق رویارویی: وقتی از این نوع ابراز وجود استفاده می کنیم که اعمال و گفتار طرف تناقض دارند و باید به او نشان دهیم که آن چه می گوید و آن چه می کند فرق دارد. در نتیجه سخنگو آن چه در حال حاضر می خواهد را ابراز می کند.

۵) ابراز وجود «منی»: در این نوع ابراز وجود سخنگو به صراحت رفتار طرف مقابل، تأثیر آن بر زندگی یا احساسات خودش و علت این که چرا باید آن را تغییر دهد را توضیح می دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:26:00 ب.ظ ]




ملامت خود: فرد در مواجه با اتفاق ناگوار خود را مقصر و متهم اصلی در بروز شرایط می داند.

    • ملامت دیگران: فرد در مواجه با اتفاق ناگوار دیگران را مقصر و عامل اصلی در وقوع رویداد می داند.
    • نشخوار فکر: بروز شرایط ناگوار موجب ایجاد مشغولیت فکری پیرامون ابعاد گوناگون واقعه می گردد و مدام احساسات و انکار ایجاد شده به دلیل شرایط ناگوار، توسط فرد مرور می شود.
    • تلقی فاجعه آمیز: فرد شرایط ایجاد شده را وحشتناک تر و شدید تر از واقعیت آن واقعه، ادراک و ابراز می کند.
    • تمرکز مجدد مثبت: فرد در برخورد با شرایط ناگوار، به یادآوری تجارب مثبت خود می پردازد.
    • ارزیابی مجدد مثبت: فرد سعی می کند در برخورد با شرایط ناگوار، آن را مثبت ارزیابی نموده و بر سازنده بودن آن شرایط تاکید کند.
    • پذیرش: فرد در برخورد با رویداد ناگوار، خود را ناچار به پذیرش و کنار آمدن با شرایط می بیند.
    • برنامه ریزی کردن: فرد در مواجه با شرایط ناگوار، اقدام به برنامه ریزی برای کم کردن عوارض منفی ناشی از اتفاق می کند.

دانلود مقاله و پایان نامه

  • دیدگاه پذیری: فرد اهمیت پیش آمد ناگوار را به وسیله توسعه و وسعت دادن به دیدگاه فردی خود کم می کند.

 

۲-۳-۵- مدل های تنظیم هیجان

پژوهش در مورد تنظیم هیجان منجر به ظهور رویکردهایی در زمینه وحدت یا جدایی دو پدیده هیجان و تنظیم هیجان شده است. گروهی عنوان می کنند که هیجان بطور ذاتی نظم دهنده است و این که این دو مفهوم نمی توانند مجزا شوند (برای مثال، استنسبری و گانر، ۱۹۹۴ به نقل از کول، مارتین، دنیس[۱]، ۲۰۰۴). گروهی دیگر ادعا می کنند که این اصطلاح به طور ضمنی به دو پدیده اشاره دارد که یکی در برگیرنده فرایند های مرتبط با تولید هیجان و دیگری شامل مجموعه ای گسترده از فرایندها است که به دنبال هیجان فراخوانده شده ظاهر شده و درگیر مدیریت یا سوء مدیریت هیجان تولید شده، می گردند. سردمداران این مدل دو عاملی، مقاله کول و همکاران (۲۰۰۴) است که در آن رویکردهای پژوهشی تشویق به اتخاذ این موضع شده اند که در ابتدا هیجان تولید شده را در نظر گرفته و سپس به این موضوع بپردازند که چگونه فرایند تنظیمی منجر به تغییر حالت هیجانی فرا خوانده شده می گردد. یکی از فرض های آن ها در مورد مجزا بودن این دو سازه این است که هیجان ها بسته به این که چگونه تنظیم می شوند دارای تأثیرات مختلف هستند. در واکنش به این مقاله، کمپوس، کارل و کامراس[۲] (۲۰۰۴) رویکرد واحدی را به هیجان و فرایند تنظیم هیجان اتخاذ کردند. در این جا هدف ارائه دلایل آن ها در تبیین چگونگی واحد بودن این دو پدیده نیست؛ بطور خلاصه آن ها معتقدند که به نظر می رسد در دنیای واقعی فرایندهای زیر بنایی هیجان و تنظیم هیجان یکسان است، در واقع پدیده ای واحد هیجان ها راتولید می کنند و همچنین فرایندها توجیه کننده ی تنوع تجلی و ابراز هیجان هستند.

-مدل فرایند تنظیم هیجان گروس

گروس (۲۰۰۲) تنظیم هیجان را این طور تعریف کرده است ” چه هیجانی را کجا و چه وقت داشته باشیم، و آن ها را چطور تجربه و بیان کنیم". مدل فرایند تنظیم هیجانی (گروس، ۱۹۹۸)، استراتژیهای تنظیم هیجانی را بر طبق موقعی که آن ها بر این فرایند در طول ارزیابی موقعیتهای بالقوه یا در طول تعدیل تمایلات پاسخ ها تاثیر می گذارند، طبقه بندی می کند. ارزیابی مجدد شناختی و بازداری بیانگر دو استراتژی تنظیم هیجانی می باشد که می توانند بر طبق این که کی آن ها اتفاق می افتد، قبل یا بعد از گرایشات پاسخی هیجان که پاسخدهی فیزیولوژیکی، رفتاری و تجربه ای را تغییر می دهند، متمایز  می شوند (گروس، ۲۰۰۱). ارزیابی مجد شناختی یک استراتژی می باشد که در آن شخص درباره ی یک موقعیت فکر می کند تا اثر هیجانی آن را تغییر دهد. برای مثال، یک شخص ارزیابی مجدد شناختی را در طول یک مصاحبه ی شغلی اینگونه بکار می برد که شخص مصاحبه را به عنوان یک فرصت برای یادگیری بیشتر درباره ی یک موقعیت تفسیر کند نه این که آن را به عنوان قضاوت در مورد توان بالقوه ی خود به عنوان یک کارمند تفسیر کند، در غیر این صورت مصاحبه ممکن است به عنوان یک بدبختی ارزیابی شود و بنابراین گرایشات پاسخی مشابه را فرا نخواند (بیگی، ۱۳۹۰).

در مقابل، بازداری بیانگر به بازداری رفتار بیانگر هیجان اشاره دارد. برخلاف ارزیابی مجدد شناختی، بازداری بیانگر بر تعدیل گرایشات پاسخی هیجان که قبلاً بوجود آمده اند، اثر می گذارد. برای مثال، شخص ممکن است احساساتش را در طول یک بحث با دوستان از طریق ناپدید کردن احساسات عصبانی شدن از دیگران را سرکوب کند (گروس و لونسون[۳]، ۱۹۹۳).

تنظیم هیجان بیشتر در دو چارچوب مهم (گروس، ۱۹۹۹) بررسی می شود:

۱) راهبردهای تنظیم هیجانی که پیش از رخداد حادثه (پیش از ایجاد هیجان و یا در آغاز بروز آن فعال می شوند و از بروز هیجان های شدید پیشگیری می کنند).

۲) راهبرد هایی که پس از بروز حادثه و یا پس از پیدایی هیجان فعال می شوند (این راهبرد ها        نمی توانند از ایجاد هیجان های شدید پیشگیری کنند). راهبردهای تنظیم هیجانی که پیش از رخداد حادثه استرس زا فعال می شوند باعث تعبیر و تفسیر موقعیت به نحوی می گردند که پاسخ های هیجانی مرتبط با آن موقعیت را کاهش دهند (بک[۴]، ۱۹۹۱). این فرایند ارزیابی دوباره نامیده می شود. برای نمونه، فرد یک رویداد در حال وقوع را به جای اینکه یک تهدید به شمار آورد به عنوان یک چالش ارزیابی می کند (بیگی، ۱۳۹۰).

[۱]. Cole, Martin & Dennis

[۲] .Campos, Carl & Camras,

[۳]. Levenson

[۴]. Beck

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:26:00 ب.ظ ]




مقاله اصول حاکم در تدریس فعال ریاضی :

اصول حاکم در تدریس فعال ریاضی : برای این­که دانش آموز بتواند ریاضی را خوب یاد بگیرد و معلم نیز تدریس فعالی در کلاس درس داشته باشد، رعایت برخی اصول لازم و ضروری به نظر می­رسد که از بین آن­ها می­توان به موارد زیر اشاره کرد: الف) به دانش آموز فرصت «تجربه شخصی »داده شود به هیچ وجه نباید به جای دانش آموز تجربه مشخصی را انجام داد (ریاضی، ۱۳۸۳). ب ) به دانش آموز فرصت «فکر کردن»یا «اندیشه شخصی» داده شود. نباید به جای دانش آموز فکر کرد، بلکه باید شرایطی را فراهم آورد که به تدریج اندیشیدن صحیح علمی را بیاموزد.بهتر اندیشیدند به مسائل بهترین نوع آموزش و موفق ترین روش است. ج ) به هیچ وجه نباید « اندیشه های شکل گرفته » را به صورت قالبی در کلیشه های مشخص به دانش آموز منتقل کرد و به همه تعمیم داد. د ) به جای آن که معلم، خود طراح پرسش و پاسخ­گوی آن نیز باشد، باید شرایطی را به وجود آورد که برای دانش آموز «پرسش های اساسی» مطرح شود . تلاش شاگرد برای در یافتن درست پاسخ ها فرآیند شکل گیری «بهتر اندیشیدن» را سبب می گردد. ه ) به دانش آموز چگونگی ایجاد ارتباط بین یک مساله مشخص و هدف های آموزشی طرح مساله را آموزش دهیم . باید شاگرد با نگرش جامع تر به مفاهیم،گستره کاربرد یک قانون را در پدیده های به ظاهر متنوع را در یابد و در آن مهارت لازم پیدا کند . ۲-۴-۶ عوامل بر طرف کننده اضطراب از کلاس درس ریاضی درس ریاضی بدون شک یکی از مهم ترین درس هایی است که دانش آموزان در تمام مقاطع تحصیلی به دانستن و درک آن احتیاج دارند. بسیاری از دانش آموزان به دلایل گوناگون از جمله شیوه تدریس آموزگار، تجربه های ناموفق، فشارهای والدین، کم تمرینی و دشواری در یادگیری مفاهیم ریاضی چنان از این درس دچار ترس و اضطراب می شوند و از خود مقاومت نشان می دهند که گاهی ساده ترین اعمال ریاضی را هم نمی توانند انجام دهند. در حالی که امروزه با توجه به تسلط رشته ریاضی بر علوم و تکنولوژی جدید، ضرورت بیشتری برای یادگیری این علم و فهم و درک قوانین آن حس می شود. از این رو آنچه آموزگاران نیاز به دانستن آن دارند، ساده سازی در مفاهیم، تاکید بر مبانی اولیه علم ریاضی و ارائه تمرین ها و مثال های گوناگون است.   اضطراب ریاضی موجب ضعف فرآیندهای ذهنی برای انجام عملیات ریاضی، منفی نگری و سردرگمی دانش آموزان می شود. این گروه با اجتناب از کلاس ریاضی، ناتوانی در انجام آزمون های ریاضی و اضطراب و تشویش فراوان از یادگیری این درس طفره می روند. این تصور که استعداد ریاضی مادرزادی است یا پسرها نسبت به دخترها عملکرد بهتری در درس ریاضی دارند و یا درس ریاضی درس منطق است، نه درس خلاقیت موجب عقب نشینی و مقابله برخی از دانش آموزان از یادگیری علم ریاضی  می شود. الف)هر دانش آموزی شیوه واحدی برای فکر دارد. حل یک مساله ممکن است روش های مختلفی داشته باشد. پس بهتر است به هر دانش آموزی اجازه دهند که با شیوه خودش مساله را حل کند. ب )هیچ گاه دانش آموزان را با یک­دیگر مقایسه نکنند. د )دانش آموزان را با درس توجیه کند. آموزگار ابتدایی باید سعی کند فلسفه ساده­ای از ریاضی را برای دانش آموزان توضیح دهد. گفت وگو و واضح سازی عملیات ریاضی، امکان پرس وجو های کلاسی، اشکال گیری، ارائه تمرین های ساده به پیچیده، گوشزد کردن قوانین ریاضی به دانش آموزان از جمله نکاتی است که معلم درس ریاضی باید به آن ها توجه داشته باشد. ه)انجام آزمون های کوتاه و متنوع می تواند از اضطراب ریاضی دانش آموزان بکاهد. تست های ساده ریاضی، حل مسائل آسان ریاضی، موفقیت های پی درپی در آزمون های ریاضی و پیشرفت گام به گام در درس ریاضی موجب تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان در یادگیری علم ریاضی می شود. پرسش های ساده یی که آموزگار مطمئن است دانش آموزان پاسخ های آن ها را می دانند، آزمون های هفتگی که از بین درس های هفته انتخاب شده است و تمرین های مکرری که صرفا برای یادآوری درس های قبلی آورده می شود، نیز موجب حضور ذهن دانش آموزان در کلاس می شود. و )کاهش اضطراب ریاضی از طریق رفع اشکال و بازگشت به مفاهیم اولیه، به کار بستن شیوه های جدید آموزش، ایجاد فضایی شاد و پرانرژی، پذیرش اشتباه و خطای شاگردان، تشویق به پرسش های کلاسی و درک اشکالات دانش آموزان از جمله نکاتی است که آموزگاران برای کاهش اضطراب ریاضی در بین شاگردان­شان می توانند به کار بندند و یادگیری فعال را باعث گردند.  احساس خجالت و شرم­ساری، احساس مشترکی است که اغلب دانش آموزانی که نمی توانند پاسخ های صحیح مسائل ریاضی را بنویسند، بدان دچار می شوند. آموزگاران باید آگاه باشند فرصتی که برای حل مساله به دانش آموزان می دهند، متناسب با سختی و پیچیدگی مساله باشد. آموزگارانی که انتظار دارند دانش آموزان همواره جواب صحیح را به دست آورند، آن ها را دچار اضطراب و نگرانی می کنند و موجب شر­م­ساری آن ها جلوی دوستان و هم کلاسی هایشان می شوند. همین امر موجب می­شود که این گروه از دانش آموزان از مطرح کردن پرسش های خود سر کلاس اجتناب ورزند. هم چنین با خوش رویی و روحیه­­ای شاد تدریس ریاضی را آغاز کنید. آموزگارانی که عصبانی، خسته و پرخاشگرند و با کج خلقی به دانش آموزان درس می دهند، جوی منفی و ناخوشایند در کلاس حاکم می کنند که موجب ترس و دلهره دانش آموزان می شود. ۲-۴-۷ دوره­های ضمن خدمت آموزش و به روز نگه داشتن اطلاعات علمی معلمان ریاضی یکی از عوامل اصلی در توسعه ی کیفیت عملکرد حرفه ای آنان است . اصل قرار گرفتن محتوای کهنه و قدیمی دروس در برنامه های آموزشی، خلاصه کردن ارزش­یابی در باز گرفتن آموخته ها از دانش آموزان، تصور تدریس به عنوان ارائه ی یکنواخت و منفعلانه ی محتوای آموزشی به دانش آموزان خطایی جبران ناپذیر است . اگر اعتقاد به تغییر چنین نگرش هایی در نظام آموزش ریاضی باشد  « آموزش معلمان ریاضی» یکی از مهم­ترین راه کارها برای آموزش ریاضی خواهد بود. معلمان یکی از رکن های اصلی نظام آموزشی هستند و بدون خواست آنان هیچ تحول آموزشی به موفقیت واقعی نخواهد رسید.آموزش قبل و ضمن خدمت مستمر معلمان ریاضی، به آن ها این امکان را می دهد تا چگونگی ایجاد تغییر در تفکر و یادگیری را مورد بررسی و بازبینی قرار دهند، در نتیجه، معلمان قبل و در ضمن خدمت نیاز دارند تا تدریس به شیوه های نوین آماده شوند. الف: از بزرگترین مشکلات موجود در دوره های آموزش، زمان و نحوه ی برگزاری آن است. به طور معمول در اغلب سازمان­های اداری، ضمن خدمت جزیی از خدمات کارمندان محسوب می شود، یعنی به هر میزان ساعتی که کارمندان در محل ضمن خدمت آموزش ببینند، جزو ساعات کار موظف آنان به حساب می آید . در حالی که در آموزش و پرورش معمولا کلاس­های ضمن خدمت یا در ایام تعطیل برگزار می شود یا در شیفت برعکس کاری معلمان، که معمولا با نوعی نارضایتی در کلاس حاضر می شوند. در این حالت معلم با جسم و روحی خسته فقط حضوری فیزیکی در کلاس دارد و در این صورت کلاس باز دهی حداقل خواهد داشت. ب:  معمولا مدرسین دوره ها از میان خود معلمان و البته با مدرک تحصیلی بالاتر انتخاب می شوند. چنین معلمانی از نظر علمی بر جستگی بیش تری نسبت به بقیه دارا هستند، اما از لحاظ تسلط به شیوه های نوین آموزش ریاضی تفات چندانی با سایرین ندارد، چرا که یک متخصص آموزش ریاضی نیست و کار او در همان بافتی قرار دارد که سایر معلمان قرار دارند. و گاه سابقه تدریس و تجربه  افراد شرکت کننده بیش تر بوده که این خود در روند اثر بخشی کلاس تاثیر منفی خواهد گذاشت. یک از ارکان اصلی نظام آموزش ریاضی، معلم  ریاضی است.تجربه نشان داده است هر قدر برنامه ریزی درسی دقیق و عملی،روش هامبتنی بر تحقیق و یافته پژوهشی باشد، در صورت عدم استقبال معلمان ریاضی ازآن ها محکوم به شکست است. ( غلام آزاد؛ ۱۳۸۶) مطالب پیشنهادی جهت ارائه در دوره­های ضمن خدمت الف) آشنایی با اساس و بنیان تلاش های اصلاح شیوه های آموزشی ریاضی؛ ب)تجزیه و تحلیل برنامه های آموزش ریاضی رایج؛ ج) توصیف انواع مختلف تجربیاتی که برای ارتقاء یادگیری ریاضی دانش آموزان صورت گرفته است؛ د) شناسایی و ارائه روش های آموزشی متناسب با ریاضیات مقاطع مختلف تحصیلی؛ ه) استفاده صحیح از تکنولوژی و یادگیری گروهی در تدریس ریاضی؛ و) ارائه­ طرح درس هایی از روش های تدریس تایید شده که موفق بوده است یادگیری شیوه ­های صحیح برقراری ارتباط موثر با ریاضی، کتبی یا شفاهی؛ ز)گسترش شناخت زمینه های آموزش ریاضی و مسئولیت پذیری معلمان ریاضی؛ س) انعکاس و گزارش میزان تاثیر گذاری دوره های آموزشی آموزش ریاضی بر معلمان و دانش آموزان؛ ش) آشنایی با ابزارها و مفاهیم مختلفی که می تواند درک ریاضی دانش آموزان را مورد ارزیابی قرار دهد.  ۲-۴-۸ استفاده مناسب از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش با توجه به روند رو به رشد علم در جهان، استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش نیز به عنوان یک دغدغه جدی مطرح است. جذابیت در به خدمت کشیدن رسانه های مختلف در آموزش به همراه  فواید کاربرد آن ها از جمله دلایل توجه نظام آموزشی به فن آوری است. در آموزش و پرورش به منظور رسیدن به اهدافی هم چون گسترش دست یابی به فن آوری اطلاعات برای همه در تمام سطوح تعلیم و تربیت، پیشرفت کیفیت تعلیم، افزایش یادگیری پیوسته و تسهیل آموزش غیر رسمی از فن آوری اطلاعات و ارتباطات استفاده  می­شود. آموزش الکترونیکی نوع خاصی از آموزش از راه دور است که در آن با بهره گرفتن از تکنولوژی‌های مبتنی بر وب و با بهره گرفتن از بسترهای انتقال مانند اینترنت و با بهره گرفتن از ابزارهایی مانند انیمیشن و شبیه‌سازها در یک محیط تعاملی مجازی به ارائه آموزش یا بازآموزی می‌پردازد. با تمام مزایایی (آخرین اطلاعات و  اختراعات روز جهان، امکان یادگیری برای هر کس در هر سن و در هر کجای کشور، ارزانی، یادگیری لذت بخش و قابل تکرار، وجود بانک­های اطلاعاتی بی نظیر  و  کتاب­خانه های مجازی )  که دارد به علت جدید بودن، دارای معایبی چند نیز است که قبل از اجرا، یا در طول اجرا باید آن ها را در نظر گرفت و سعی در بر طرف کردن برای اجرای بهتر کرد. «ضرورت» آموزش ما به آموزش الکترونیک و فناوری کاملاحس می شود . در مطالعه                      ۲۰۰۳TIMSS  «مطالعه بین المللی روند آموزش ریاضی و علوم در استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات» که بین ایران، چهار کشور اسلامی،  شش کشور آسیایی و ۲۶ کشور جهان انجام شده است . وضعیت فن آوری اطلاعات، پشتیبانی مدارس در استفاده از فن آوری در پایه­ چهارم دبستان مورد مطالعه آماری قرار گرفته است . نتایج بررسی ها نشان می دهد که دانش آموزان ایرانی دسترسی کمی به رایانه در منزل و به خصوص در مدرسه دارند. و میزان دسترسی آنان به اینترنت از این میزان نیز کم­تر است و هم چنین معلمان ایرانی نیز از رایانه در اهداف مرتبط با آموزش هم چون کشف مفاهیم، تمرین مهارت ها و روش های تدریس استفاده کم­تری می کنند. هم چنین معلمان ایرانی آموزش های کم­تری در زمینه استفاده از فن آوری اطلاعات در تدریس دریافت کرده اند. به طور کلی، فن آوری اطلاعات و ارتباطات هنوز نتوانسته است رشد مناسبی در آموزش و پرورش کشور ما داشته باشد.​

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 02:22:00 ب.ظ ]