کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



همچنین تحقیقات نشان داده است که منبع کنترل با متغیر های اعتماد به نفس، اضطراب، افسردگی، درماندگی آموخته شده، استرس و دیگر نشانه های روان پریشی ارتباط دارد. مردمی که منبع کنترل بیرونی دارند، بیشتر دچار تنش روحی می شوند و مستعد ابتلا به افسردگی می باشند (بناسی، لوینی و دوفور، ۱۹۸۸؛ نقل شده توسط : مالتبی، دی، مکاسکیل[۹۵]، ۲۰۰۷).
در مجموع طبق سوابق پژوهشی می توان گفت که تنظیم هیجان از جمله متغیر هایی است که با داشتن آن می توان تا حد زیادی با استرس و بحران های موجود در زندگی به خوبی کنار آمد. و عدم ایمنی پیوند دلبستگی، فرد را در مخاطره مشکلات روانی، رفتاری و ارتباطی فراوانی قرار می دهد. سبک های دلبستگی ناایمن با ایجاد فضایی نامناسب در درون خانواده سطح ارتباطی والدین با نوجوان را تحت تأثیر قرار داده و می تواند منجر به بروز رفتارهای مشکل آفرین و زمینه ساز رفتارهای بزهکارانه گردد. همچنین تحقیقات نشان دادند که افراد دارای ابراز وجود ضعیف، از عزت نفس کمتری برخوردار بوده و در رد خواسته های نامعقول دیگران همچون مصرف مواد، روابط جنسی، بزهکاری، تجاوز و … دچار ضعف هستند. و افراد دارای منبع کنترل بیرونی برخلاف درونی ها، دارای اضطراب بیشتر، عزت نفس کمتر، کم اعتماد تر، پرخاشکرتر و کم بینش تر هستند. بنابراین این متغیرها می تواند تأثیر به سزایی در رفتارهای پرخطر داشته باشند.
دانلود پایان نامه
فصل سوم:
مواد و روش پژوهش
۳-۱- روش تحقیق
روش تحقیق حاضر بصورت پس رویدادی (علی– مقایسه ای) بود، چون در تحقیق پس رویدادی گروه ها از قبل شکل گرفته اند و محقق نمی تواند آزمودنی ها را بطور تصادفی در گروه ها قرار دهد، در تحقیق حاضر نیز دو گروه دختران فراری و عادی بدون دخالت محقق از قبل شکل گرفته بودند.
۳-۲- جامعه آماری، نمونه آماری و روش نمونه گیری
جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دختران فراری ۲۰-۱۴ ساله شهر اردبیل در سال ۱۳۹۲ که در مراکز نگهداری بهزیستی بودند و کلیه دختران عادی ۲۰-۱۴ ساله شهر اردبیل در سال ۱۳۹۲ که در مدارس راهنمایی و دبیرستان مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می داد. از آنجا که در تحقیق های پس رویدادی حداقل حجم نمونه برای هر گروه ۱۵ نفر می باشد، در تحقیق حاضر با مد نظر قرار دادن احتمال افت نمونه و جهت رعایت حداقل نمونه برای انجام تحلیل های چند متغیری، از هر گروه ۱۸ نفر جهت مقایسه انتخاب شدند.
با توجه به اینکه تعداد دختران فراری در مراکز نگهداری در حین اجرای تحقیق محدود بود، لذا شیوه انتخاب دختران فراری به روش نمونه گیری در دسترس بود. اما برای انتخاب دختران عادی از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. بدین ترتیب که از بین مدارس آموزش و پرورش شهر اردبیل دو مدرسه راهنمایی دخترانه و دو دبیرستان دخترانه به تصادف انتخاب شدند، سپس از هر مدرسه انتخاب شده، یک کلاس و جمعاً ۴ کلاس به شیوه ی تصادفی برگزیده شدند. در نهایت پس از انجام همتا سازی (از لحاظ سن) دختران عادی با دختران فراری، تعدادی از دختران عادی متناسب با تعداد دختران فراری انتخاب شدند.
۳-۳- ابزار سنجش
الف) فرم کوتاه پرسشنامهی تنظیم شناختی هیجان (CERQ)[96] :
پرسشنامهی تنظیم شناختی هیجان توسط گارنفسکی، گرایچ و اسپینهاون (۲۰۰۲) تدوین شده است. این پرسشنامه، پرسشنامهای چندبعدی است که جهت شناسایی راهبردهای مقابلهای شناختی افراد پس از تجربه کردن وقایع یا موقعیتهای منفی مورد استفاده قرار میگیرد. برخلاف سایر پرسشنامه های مقابلهای که به صورت آشکار بین افکار فرد و اعمال واقعی وی تمایز قائل نمیشوند، این پرسشنامه افکار فرد را پس از یک تجربهی منفی یا وقایع آسیبزا ارزیابی میکند.
این پرسشنامه خود یک ابزار خودگزارشی است که فرم بلند آن دارای ۳۶ ماده است که در تحقیق حاضر از فرم کوتاه آن که ۱۸ مادهای است استفاده شد. اجرای این پرسشنامه خیلی آسان است و برای افراد ۱۲ سال به بالا (هم افراد بهنجار و هم جمعیتهای بالینی) قابل استفاده میباشد. پرسشنامهی تنظیم شناختی هیجان ۹ راهبرد شناختی ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاهپذیری، فاجعهپنداری و ملامت دیگران را ارزیابی میکند. هر یک از زیر مقیاسهای این پرسشنامه ۲ گزینه دارد که از طریق جمع بستن نمرات داده شده به هر عبارت نمره ی هر خرده مقیاس به دست می آید. هرچه نمره کسب شده بیشتر باشد، آن راهبرد توسط فرد بیشتر استفاده شده است.گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۲) اعتبار و روایی مطلوبی را برای این پرسشنامه گزارش کردهاند. تحقیقات روی راهبردهای تنظیم شناختی هیجانات نشان دادهاند که تمامی زیر مقیاسهای این آزمون از همسانی درونی خوبی برخوردارند (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۲). اعتبار پرسشنامه در فرهنگ ایرانی را یوسفی (۱۳۸۵) با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ ۸۲/۰ گزارش کرده است. روایی پرسشنامه از طریق همبستگی میان راهبردهای منفی با نمرات مقیاس افسردگی و اضطراب پرسشنامه ۲۸ سؤالی سلامت عمومی بررسی شده و به ترتیب ضرایبی برابر ۳۵/۰ و ۳۷/۰ بدست آمده که هر دو ضریب در p<0/0001 معنی دار هستند.
ب) پرسشنامه ی دلبستگی کولینز و رید:
این مقیاس شامل خود ارزیابی از مهات های ایجاد روابط و خود توصیفی شیوه ی شکل دهی روابط دلبستگی نسبت به نگاره های دلبستگی نزدیک است و مشتمل بر ۱۸ ماده بوده و از طریق علامت گذاری بر روی یک مقیاس ۵ درجه ای از نوع لیکرت (به هیچ وجه با خصوصیات من تطابق ندارد = ۱، تا کاملاً با خصوصیات من تطابق دارد = ۵) سنجیده می شود. نتایج تحلیلی عاملی، سه زیر مقیاس را در این پرسشنامه نشان می دهد: (۱) وابستگی (دلبستگی ایمن) : میزانی که اعتماد آزمودنی را به دیگران می سنجد. (۲) نزدیک بودن (دلبستگی اجتنابی) : میزان آسایش در رابطه با صمیمیت و نزدیکی هیجانی را اندازه گیری می کند. (۳) اضطراب (دلبستگی دوسوگرا) : ترس از داشتن رابطه را در ارتباط ها می سنجد. اجرای پرسشنامه به صورت فردی و گروهی است (مالینکرودت و همکاران، ۱۹۹۵؛ به نقل از پاکدامن، ۱۳۸۰). ضریب اعتبار این پرسشنامه نیز با بهره گرفتن از شیوه ی بازآزمایی بر روی ۱۰۵ دختر و پسر در شهر تهران ۹۷/۰ گزارش شده است. روایی این پرسشنامه نیز مناسب گزارش شده است (پاکدامن، ۱۳۸۰).
ج) پرسشنامه ابراز وجود شرینگ:
آزمون ابراز وجود شرینگ (۱۹۸۰) برای سنجش میزان ابراز وجود ساخته شده است. این آزمون یک نوع پرسشنامه پنج گزینه ای است که دارای ۳۲ سوال می باشد. نمره گذاری این آزمون بر اساس مقیاس لیکرت انجام می گیرد. ضریب همبستگی پایایی در باز آزمایی ۸۸/۰ بدست آمده است. بنابراین آزمون مذکور از نظر پایایی در سطح بسیار مطلوبی قرار دارد و برای تعیین میزان جرأت ورزی آزمون مناسبی است. شرینگ (۱۹۸۰) پایایی این آزمون را از طریق ضریب آلفا و ضریب کورد ریچاردسون ۹۰/۰ ، و از طریق باز آزمایی ۷۷/۰ گزارش کرده است (خلعتبری، قربان شیرودی، رهبر، کیخای فرزانه، ۱۳۸۹).
د) پرسشنامه منبع کنترل درونی- بیرونی راتر:
پرسشنامه منبع کنترل راتر توسط راتر برای سنجش انتظارات افراد درباره ی منبع کنترل تدوین و دارای ۲۹ ماده است که هر ماده دارای یک جفت سوال (الف و ب) می باشد. این آزمون ارتباطی با هوش و جنسیت ندارد و برای سنجش منبع کنترل در بزرگسالان تهیه شده است. از ۲۹ ماده این پرسشنامه، ۶ ماده به صورت خنثی است (ماده های ۲۷، ۲۴، ۱۹، ۱۴، ۸ و ۱) که منظور از آزمودن را برای آزمودنی پوشیده نگه می دارند. ۲۳ ماده کلیدی در این آزمون عقاید و باورهای فرد درباره ی ماهیت و طبیعت جهان را اندازه می گیرند. برای نمره گذاری علامت ها یا ضربدرهایی را که در ۲۳ ماده کلیدی این مقیاس در مقابل گزینه های مربوط به کنترل درونی زده شده است را شمارش می کنیم، حاصل نمره کل هر فرد نشان دهنده میزان کنترل درونی است و نمره کنترل بیرونی حاصل تفریق نمره کل درونی از ۲۳ (تعداد مواد اصلی) است. ضریب روایی این مقیاس در نمونه های ایرانی با روش کورد – ریچاردسون ۷/۰ بوده است (غضنفری، ۱۳۷۱؛ به نقل از خدیوی و وکیلی مفاخری، ۱۳۹۰).
۳-۴- روش اجرا :
برای اجری تحقیق حاضر، ۱۸ نفر از دختران فراری که در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی اردبیل نگهداری می شدند و ۱۸ نفر از دختران عادی که در مدارس راهنمائی و دبیرستان دخترانه اردبیل مشغول به تحصیل بودند انتخاب شدند و پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، دلبستگی کولینز و رید، ابراز وجود شرینگ و منبع کنترل راتر به صورت مجزا در اختیار هر آزمودنی قرار گرفت. و از آن ها خواسته شد تا تمام سوالهای پرسشنامه را به دقت مطالعه و سپس پاسخ مناسب را علامت بزنند.
۳-۵- روش تجزیه و تحلیل آماری :
برای توصیف داده های تحقیق از آماره های توصیفی مثل میانگین، انحراف استاندارد، جدول فراوانی استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها نیز تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA)، آزمون t مستقل و خی دو بکار رفت.
فصل چهارم:
نتایج و یافته‌های پژوهش
۴-۱- مقدمه
یافته های این پژوهش درسه بخش اطلاعات جمعیت شناختی، یافته های توصیفی و یافته های مربوط به فرضیه ها به شرح زیر ارائه شده است:
۴-۲- اطلاعات جمعیت شناختی
جدول۴-۱. توزیع فراوانی و درصد میزان تحصیلات آزمودنی های دو گروه دختران فراری و عادی

 

میزان تحصیلات گروه فراوانی درصد
راهنمایی دختران فراری
دختران عادی
۵
۲
۸۸/۱۳
۵۵/۵
دبیرستان دختران فراری
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 09:04:00 ب.ظ ]




اگر چه ارزشیابی و قضاوت آخرین مرحله حوزه شناختی به حساب آمده،زیرا چنینفرض شده است که این مرحله تا حدودی به سایر طبقات وابسته است،این فعالیتالزاما آخرین مرحله تفکر یا شناخت نیست و کاملا امکان پذیر است که فرایند ارزشیابی ،در بعضی موارد ،پیش درآمدی بر کسب دانش تازه ،کوششی جدیدمرتبط با فهمیدن یا بکاربستن یا تحلیل و ترکیب جدید باشد.(شعبانی ،۱۳۸۲ ،ص ۱۵۲ )
طبقه بندی هدفهای آموزشی :
این طبقه بندی به سه حیطه: شناختی، عاطفی و روانی حرکتی تکنیک شده است.
_ حیطه شناختی:
با توجه به تجربیات آموزشی موجود، بیشتر هدفهای آموزشی از نوع شناختی است، از این رو طبقه بندی شناختی کاربرد گسترده ای یافته است. شش گروه عمده هدفهای آموزشی در این حیطه به دو دسته هدفهائی که به کار ذهنی ساده تراحتیاج دارند و هدفهایی که به کار ذهنی پیچیده تر نیاز دارد تقسیم شده است.(بلوم ، ۱۹۵۶ )

 

    1. دانش و اطلاعات: به یاد آوردن اطلاعات، یک نکته خاص از یک کلیسا می تواند اطلاعاتی باشد که به یاد آورده می شود. باید تاکید کرد در اینجا دانش و اطلاعات فقط به معنای به یاد آوردن دانش و اطلاعات است و نه کاربرد آن در موقعیت های خاص.

 

    1. درک: فهمیدن پیامهای اراتباطی و داشتن توانایی و خلاصه کردن آنها.

 

    1. کاربرد: توانایی به کار بردن اصول، قوانین یا روش در موقعیتهای عینی مشخص

 

    1. تجزیه و تحلیل: توانایی تفکیک یک ساله به عوامل تشکیل دهنده آن و یا یافتن روابط علت و معلول بین عوامل و پدیده ها.

 

    1. ترکیب: توانایی ترکیب مجدد عواملی که از طریق تجزیه و تحلیل تفکیک شده اند و پیدایش معنا و مفاهیم جدید. این سطح شامل توان خلاقیت است که در سالهای اخیر مورد توجه خاص قرار گرفته است.

 

    1. ارزیابی: قضاوت درباره ارزش مواد و روشها در رابطه با هدفهای مشخص.

 

اصول لازم در تعیین محتوای برنامه ها و مواد درسی علوم تجربی
۱- محتوای برنامه ها تا آنجا که ممکن است باید با نیازهای فردی و اجتماعی کودکان و جوانان متناسب باشد تا آنها را بر یادگیری مطالب تشویق و ترغیب کند.

 

    1. - مطالب و مندرجات کتابهای درسی باید از نظر علمی و اجتماعی و تاریخی، صحیح و متضمن اطلاعات و یافته های علمی باشد.

 

    1. محتوای برنامه ها متناسب با رشد جسمانی و روانی کودکان و نوجوانان باشد. در این مورد نظریات پیاژه درباره رشد و روند یادگیری و مراحل آن (حسی – حرکتی، پیش عملیاتی عینی، عملیات صوری) باید مد نظر باشد.

 

      1. محتوای برنامه ها به جای این که بر حافظه کودکان و نوجوانان تاکید کند باید بر درک و فهم و تعمیق آنها مبتنی باشد. بنابراین برنامه ها طوری ترتیب یابند که آنها را به تحقیق و حل مسایل تشویق کنند.

    پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. برنامه ها باید متنوع باشد تا دانش آموزان بتوانند در رشته های مورد دلخواه خود به مطالعه و کار و تحقیق بپردازند.

 

    1. محتوا باید مفاهیم یا اندیشه های اساسی یک رشته یا موضوع درسی را مجسم و واضح سازد. در اصطلاح وایت هد محتوا باید به شاگرد کمک کند تا جنگل را از طریق درختها ملاحظه کند.

 

    1. محتوا باید دریافت درستی از ساختار رشته در اختیار شاگردان قرار دهد.

 

    1. محتوا باید روش های تحقیق اجرا شده در رشته عملی را مجسم سازد.

 

    1. محتوا باید قدرت تخیل شاگردان را تحریک و آنها را به درک و تفکر سوق دهد.

 

    1. در انتخاب محتوا باید مفاهیم، اصول، نظرات و قوانین و قواعد را مهم تلقی نمود.

 

    1. علاوه بر اصول بالا ملاکهای زیر نیز باید در انتخاب محتوا مد نظر باشد:

 

    1. ملاک اعتبار، علاقه اهمیت و قابل یادگیری بودن و سودمندی.

 

    1. محتوا پایه ای برای آموزش مداوم (آموزشهای بعدی) باشد. داو تاکید می کند که انتخاب محتوا باید آن چنان انجام گیرد که یادگیری های بعدی، آموزش مداوم را چه در چارچوب نظام آموزش رسمی و چه غیر رسمی میسر سازد.

 

    1. محتوا باید با مسایل روز ارتباط داشته باشد به موضوع ها و مسایلی که برای جامعه حایز اهمیت است ارجحیت داده شود.

 

    1. محتوای برنامه درسی باید مطالب مربوط به میزاث فرهنگی جامعه را دربر داشته باشد.

 

    1. محتوا باید بر انواع فعالیت های یادگیری، اعم از فعالیت های کلاس درس و خارج از آن تاکید داشته باشد مانند: آزمایش کردن، تجزیه و تحلیل تصویرها و …

 

    1. محتوا باید انعطاف پذیر باشد و با توجه به زمان تخصیص یافته، منابع قابل دسترسی، کارکنان، فضای سیاسی موجود، قوانین موجود و مقدار بودجه اختصاص یافته انتخاب شود. (ملکی، ،۱۳۷۶ ، ۱۳۶ )

 

    1. محتوا از ارتباط طولی و عرضی برنامه برخوردار باشد. از بعد طولی باید بین مفاهیم یک درس در کلاسهای مختلف در یک دوره تحصیلی و همچنین دوره های بعدی ارتباط برقرار باشد. در بعد عرضی باید بین دروس مختلف یک دوره از دوره های تحصیلی ارتباط برقرار باشد.

 

    1. محتوا باید از مداومت برخوردار باشد، یعنی عناصر اصلی برنامه که باید در طی زمانی از دفعات قبلی است برخوردار باشد.

 

    1. محتوا باید از فزایندگی که منظور از آن ارائه کاملتر هر فعالیت و تجربه آموزشی از دفعات قبلی است برخوردار باشد.

 

    1. محتوا از وحدت لازم بهره برده باشد و منظور از وحدت آن است که برداشتهای شاگردان در دروس مختلف در جهت تایید یکدیگر باشد.

 

    1. یکی دیگر از ملاکهای انتخاب محتوا، وسعت است. وسعت به معنای شمول محتوا است. وسعت به معنی ارتباط مواد درسی با کاربرد آنها، کاهش حجم مطالب دشوار و توجه فراگیر به فهم دقیق ایده ها می باشد.

 

    1. محتوا باید دارای تعادل باشد، یعنی تقسیم بندی و توزیع مناسب فعالیتهای یادگیری برنامه درسی متعادل برای فراگیر معین. در مدت زمان معین. بر اساس نیازهای آموزشی همان زمان تعیین می شود. (ملکی، ۱۳۷۴ ،۱۳۷ )

 

    1. نوآوری نیز باید در محتوا در نظر گرفته شود. چرا که برنامه های درسی نمی تواند به طور سیستماتیک و یکنواخت در طی زمان باقی بماند، زیرا روند طبیعی جامعه در هر زمان اندیشه های نو طلب می کند، پس با توجه به این که هر روز فناوری چهره جوامع را تغییر می دهد، در چنین شرایطی برنامه های درسی نباید به حالت رکود بمانند، بلکه باید هر لحظه خود را با خواسته های دنیای نو تطبیق دهند. (همان منبع )

 

اهداف علوم تجربی و هماهنگی آن با اهداف سایر موضوعات درسی
بسیاری از مهارتها، نگرشها و عقایدی که کودکان در درس علوم تجربی و از طریق فعالیتهای آن کسب می کنند، به گونه ای است که می توانند آنها را در بقیه موضوعات درسی نیز بیاموزند و به کار گیرند؛ بنابراین با توجه به این که در دوره ابتدایی یک معلم واحد این موضوعات را آموزش می دهد کار آموزش بسیار ساده تر می شود. کلیه مهارتهایی که فرایند آموزش علوم به آنها وابسته است، مثل مشاهده کردن، پیش بینی، استنباط و… به عنوان مهارتهای یادگیری در سطوح وسیعی از موضوعات درسی تلقی می شود و در دوره ابتدایی، به خصوص مثلاً هنگامی که دانش آموز طول یک خط را با دانه های لوبیا اندازه گیری کرده و با حدس قبلی خود مقایسه می کند، نمی توانید مشخص کنید فعالیت مرتبط با علوم را انجام می دهد یا ریاضی را. طبقه بندی یک فعالیت به عنوان فعالیت علوم تجربی یا ریاضی چندان تغییری در نحوه فعالیت نمی دهد، با این حال اگر چه بسیاری از اهداف علوم با اهداف موضوعات آموزشی دیگر یکسان است، اما باید دقت کرد که این یکسانی شامل همه اهداف علوم نمی شود. مثلاً در تاریخ زمانی که با استناد به شواهد تاریخی، یک تعریف پیشنهاد می شود امکان تکرار تاریخ برای اثبات صحت یا عدم صحت آن وجود ندارد، اما در علوم وقتی گفته می شود که” نور در رشد گیاهان نقش اساسی دارد” می توان گیاهان را تحت شرایط کنترل شده ای پرورش داد و تأثیر نور را بر آن مشاهده کرد. یا وقتی به کودک گفته می شود"درخت یک موجود زنده است” وی باید تجارب کافی از درخت و موجود زنده کسب کرده باشد تا با ارتباط آنها با یکدیگر این واقعیت را بپذیرد. بنابراین آن دسته از فعالیت ها که کودکان طی آن با روش علمی و مشاهده اشیای اطراف عقایدی را کسب می کنند، به منزله آموزش علوم تجربی قلمداد می شود. و این وجه تمایز اصلی علوم تجربی با بسیاری از موضوعات درسی است. (کتاب معلم چهارم دبستان ،۱۳۸۱ ،ص ۶)
بسیاری از نگرش هایی که ما از آنها به عنوان نگرشهای علمی نام می بریم مانند کنجکاوی، پشتکار، انعطاف پذیری، عدم تعصب در هر نوع آموزشی مهم است. بنابراین وقتی کودک در حال انجام هر فعالیتی بر اساس کاربرد مهارتها و نگرشها باشد می توان گفت وی در حال یادگیری علوم است و این وابستگی شدید علوم و سایر موضوعات درسی را می رساند و به این دلیل معلم تا حد امکان باید از شیوه واحدی درآموزش موضوعات مختلف دوره ابتدایی استفاده کندتاآموزش علوم نیز مؤثر افتد.(همان منبع،ص ۶ )
رویکردهای نوین تدریس
بنا به عقیده فروبل ” ارزش یک چهارم جواب یک سوال که کودک به تنهایی آن را بیابد ،خیلی بیشتر از جوابی است که کودک با پرسش و دریافت پاسخ از عبارات سایرین استنباط می کند .”
شیوه های نوین تدریس به جای تاکید بر شخص معلم در تدریس ،بیشتر بر خود دانش آموز تاکید دارند .در این روش ها دانش آموز از یک پذیرنده منفعل به یک عامل فعال و خلاق تبدیل می شود .در این روش ها تاکید بر یادگیری حقایق نیست ،بلکه بیشتر بر فهم ساختار موضوع مورد نظر و شیوه سازماندهی آن است .( نوروزی و صالحی ، ۱۳۸۱،ص ۹۳ )
آموزش علوم و دنیای در حال تغییر
ما در دنیایی زندگی می کنیم که به شدت به علم و فناوری وابسته است. با این حال تعداد افرادی که می دانند علم و فناوری چیست بسیار محدود است. توانایی درک علم و فناوری در زندگی روزمره را” سواد علمی” می گویند. پرورش سواد علمی هدف اصلی تمام برنامه های آموزشی علوم است.” سواد علمی” به فرد این توانایی را می بخشد که در هر مورد، که به نحوی به علم یا فناوری مربوط می شود، اطلاعات لازم را جمع آوری کند، تا بتواند به طور صحیح تصمیم گیری کند. به عبارت دیگر، فردی که از سواد علمی برخوردار است، دارای آن چنان توانایی علمی و مهارتی است که می تواند در مواردی که به مسایل علمی و فناورانه مربوط است مسئولانه تصمیم بگیرد. چنین افرادی می توانند در مواقع لازم سؤال کنند، نقد کنند و بر اساس منطق و نه احساس تصمیم گیری کند، به عبارت دیگر پرسشگرند، نقادند و هر زمان لازم باشد، به طور منطقی تصمیم گیری می کنند. مثلاً کشاورزی از سواد علمی برخوردار است که از تجربیات دیگران به خوبی استفاده می کند، به اهمیت استفاده از روش های علمی که متخصصان فن کشاورزی توصیه می کنند، در کاشت و برداشت واقف است و به این ترتیب با یک کشاورز عامی متفاوت است. یکی از عواملی که مستقیماً بر سطح سواد علمی و فناورانه در یک جامعه اثر می گذارد نوع نگرش ها و سیاستهای حاکم بر آموزش علوم در نظام آموزش و پرورش آن جامعه است.
ارتباط بین کیفیت آموزش علوم، در دوره آموزش عمومی و میزان سواد علمی- فناورانه یک ارتباط اصولی دو طرفه نظام مند است. یکی از هدفهای مهم آموزش عمومی در هر کشور آماده کردن تک تک کودکان به گونه ای است که بتوانند زمینه توسعه پایدار کشور خود را فراهم آورند، به عبارت دیگر پرورش شهروندانی کنجکاو، پرسشگر، جستجوگر و دارای سواد علمی- فناورانه که در حل مسائل روزانه خود که به نحوی با علوم فناوری مربوط است توانا باشند.
به عبارت دیگر اگر یک دانش آموز، کشاورز، مکانیک کارگر معمولی ساختمانی می شود بتواند در حل مسائل خود به روش علمی عمل کنند.(کتاب معلم چهارم دبستان ،۱۳۸۱ ،ص ۱ )
اهمیت آموزش علوم تجربی در مقطع ابتدایی
فراگیری علوم تجربی به کودکان کمک می کند تا روش های شناخت دنیای اطراف خود را بهبود بخشند. برای این منظور آنها باید مفاهیمی کسب کنند که به آنها کمک کند تا تجارب خود را با یکدیگر مرتبط سازند مثلاً ” نگاه کن گیاهی که در نزدیک پنجره بوده، خوب رشد کرده ولی گیاهی که در آن اتاق تاریک بوده پژمرده شده است، چون گیاه به نور احتیاج دارد تا رشد کند” آنها باید روش های کسب اطلاعات، سازماندهی، کاربرد و آزمایش کردن را بیاموزند.
این فعالیت ها توانایی آنها را در درک دنیای اطراف تقویت می کند و آنان را برای تصمیم گیری های هوشمندانه و حل مسائل زندگیشان یاری می دهد.” گلدان را از اتاق کم نور به پشت پنجره رو به آفتاب بگذارم، ببینم چه می شود.”

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]




فقدان سرمایه اجتماعی می تواند تاثیرات منفی بر فرزندان بگذارد. فرزندانی که در خانواده های با سرمایه اجتماعی سطح پایین زندگی می کنند هم از لحاظ فکری و هم از بعد شخصیتی و عاطفی دچار خواهند شد.
به نظر کلمن، سرمایه اجتماعی که برای رشد فرد با ارزش است، منحصرا در خانواده ها قرار ندارد بلکه آنرا می توان در بیرون از خانواده ها نیز مشاهده کرد. برای نمونه، اجتماع که شامل روابط اجتماعی موجود بین افراد می باشد می تواند در برگیرنده سرمایه اجتماعی باشد. این نوع سرمایه اجتماعی نیز می تواند بر فرد تاثیر بگذارد. برای مثال خانواده هایی که محل سکونت خود را زیاد تغییر می دهند روابط اجتماعی متزلزل تری با اطرافیان خود برقرار می کنند چرا که در هر مورد با تغییر محل سکونت، روابط اجتماعی شان شکسته و از بین می رود و این شرایط بر روحیه فرزندان تاثیر مخربی می گذارد.
پایان نامه
به باور کلمن در مفهوم سرمایه اجتماعی سه عنصر اساسی وجود دارد: تعهدات، انتظارات و هنجارهای همراه با ضمانت های اجرایی. این سه ویژگی بیانگر این نکته هستند که چگونه ساختار اجتماعی یک گروه می تواند به عنوان منبعی برای افراد آن گروه عمل کند. وی سرمایه اجتماعی را شامل «دانش فهم ها، هنجارها، قواعد و انتظارات موجود درباره الگوهای کنش متقابل» می داند که گروه ها و افراد را بسوی فعالیت های متناوب سوق می دهد.
۲-۲-۱۸-۴)رابرت پاتنام
پاتنام از محققین متاخر سرمایه اجتماعی است که تاکید عمده ای به نحوه تاثیر سرمایه اجتماعی بر رژیم های سیاسی و نهادهای مختلف دموکراتیک دارد. وی سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها می داند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و در نهایت منانفع متقابل آنان را تامین خواهد کرد. به عبارت دیگر وجود تعاملاتی که افراد را به ساختن اجتماع سوق داده، آنها را به یکدیگر متعهد می کند و از این طریق به کالبد اجتماعی پیوند می دهد و همچنین احساس تعلق، تجربه واقعی و ملموس شبکه اجتماعی، روابط مبتنی بر اعتماد و تاهل ناشی از آن؛ منافع عظیمی را برای افراد جامعه فراهم می کند. از این نقطه نظر سرمایه اجتماعی رابطه نزدیکی با مفهوم فضیلت مدنی دارد. بدین معنی که سرمایه اجتماعی به این واقعیت توجه می کند که فضیلت مدنی زمانی بسیار قدرتمند جلوه خواهد کرد که شبکه روابط اجتماعی متقابل را در احاطه خود قرار دهد. جامعه با فضائل بیشتر ولی با افراد منزوی، ضرورتاً از این نقطه نظر سرمایه اجتماعی غنی به شمار نخواهد رفت. در کل از نظر وی اعتماد و ارتباط متقابل اعضا شبکه به عنوان منابعی هستند که در کنش های اعضای جامعه موجود می باشند و به افراد این امکان را می دهد تا اهداف مشترکشان را به کمک هم دنبال کنند. در کل به باور پوتنام سرمایه اجتماعی مجموعه ای از ویژگی های زیر می باشد:
وجود شبکه های اجتماعی که در برگیرنده تعاملات انسانی در اجتماعات از طریق کلوپها، انجمن ها، کلیسا و سازمانها و شبکه های دیگر می باشد.
درگیری مدنی: مشارکت افراد در فرایندهای محلی و استفاده از شبکه های بالا
هویت مدنی: احساس مشارکت برابر در درون محله ها.
این دانشمند طی تحقیقی به مقایسه شمال ایتالیا با جنوب آن می پردازد. نتیجه بررسی های گسترده پاتنام نشان می دهد که حکومت های منطقه ای شمال ایتالیا به دلیل داشتن سرمایه اجتماعی بالاتر، در عملکرد داخلی شان کارآمدتر، در برنامه ریزی سیاست های مناسب و مفید، خلاق تر و در اجرای سیاست ها نیز کارآمدتر از حکومت های منطقه ای جنوب ایتالیا بودند. پاتنام سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها می داند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد. از نظر وی اعتماد و ارتباط متقابل اعضا در شبکه به عنوان منابعی هستند که در کنش های اعضای جامعه موجود است. او سرمایه اجتماعی را به عنوان وسیله ای برای رسیدگی و توسعه سیاسی اجتماعی در سیستم های مختلف سیاسی می دانست. تأکید عمده وی بر مفهوم اعتماد و به زعم وی همین عامل بود که می توانست با جلب اعتماد میان مردم و دولت مردان و نخبگان سیاسی موجب توسعه سیاسی شود. بنابراین اعتماد منبع با ارزشی از سرمایه محسوب می شود که اگر در حکومتی به میزان زیاد وجود داشته باشد به همان اندازه رشد سیاسی و توسعه اجتماعی بیشتر خواهد بود. در واقع او در تعاریف خود به روابط میان افراد و منابع اجتماعی که چنین ارتباطاتی ایجاد می کنند توجه دارد. پاتنام سرمایه اجتماعی را شبیه به یک منبع اخلاقی می داند و سرمایه اجتماعی را از سطح آنالیز جامعه در نظر گرفته و آن را در شبکه های مشارکت مدنی، شمول می کند. پاتنام در این زمینه می گوید که ایده اصلی از تئوری سرمایه اجتماعی این است که شبکه های سرمایه اجتماعی دارای ارزش هستند و سرمایه اجتماعی می تواند بهره وری افراد و گروه ها را تحت تأثیر قرار دهد، سرمایه اجتماعی به روابط و اتصالات در بین افراد اشاره دارد. پاتنام سپس تمایزی بین دو شکل اولیه سرمایه اجتماعی که عبارتند از سرمایه اجتماعی ارتباط دهنده (یا جامع) و درون گروهی (یا انحصاری) طرح می نماید. سرمایه اجتماعی درون گروهی، هویت های انحصاری را تقویت کرده و باعث حفظ همگنی می شود، سرمایه اجتماعی ارتباط دهنده، افراد متعلق به تقسیمات اجتماعی متنوع را گرد هم می آورند. هر کدام از این اشکال برای رفع نیازهای متفاوتی سودمند می باشند. سرمایه اجتماعی درون گروهی، برای تقویت تعامل های خاص و انتقال همبستگی مفید است و همچنین در نقش یک نوع چسب قوی جامعه شناختی برای وفاداری درون گروهی قوی و تقویت هویت های مشخص عمل می کند. اتصالات ارتباط دهنده، برای اتصال به ابزارها و امکانات خارجی و نشر اطلاعات مفیدند و یک بینش جامعه شناختی فراهم می آورند که می توانند هویت ها و تعاملات وسیع تری را بوجود آورد (پاتنام، ۲۰۰۰).
پاتنام عقیده دارد با وجود سرمایه اجتماعی، افراد می توانند مشکلات جمعی را هر چه ساده تر حل و فصل کنند، اعتماد و تعامل در جامعه تسهیل می شود، احساس پیوند بین افراد افزایش پیدا می کند، جریان اطلاعات تسهیل می شود و زندگی افراد به واسطه کمک مردم به یکدیگر در مواجه با فراز و نشیب های زندگی ارتقاء می یابد (الوانی و عبداله پور، ۱۳۸۷).
همچنین از نظر رابرت پاتنام سرمایه اجتماعی آن دسته از ویژگی های سازمان اجتماعی است که هماهنگی و همکاری را برای منفعت متقابل تسهیل می کند. این ویژگی ها عبارتند از:
شبکه ها: شبکه های رسمی و غیر رسمی ارتباطات و مبادلات در هر جامعه ای – اعم از مدرن و سنتی، اقتدارگرا و دموکراتیک، فئودالی یا سرمایه داری- وجود دارند. شبکه ها دو نوعاند: افقی و عمودی. در شبکه های افقی، شهروندانی عضویت دارند که دارای قدرت و وضعیت برابری هستند. در شبکه های عمودی، شهروندان نابرابر از طریق روابط نابرابر مبتنی بر سلسله مراتب و وابستگی به هم پیوند دارند. کنش های افقی قوی در شبکه های مشارکت مدنی مانند انجمن های همسایگی، کانونهای سرود خوانی، تعاونیها، باشگاههای ورزشی و احزاب مردمی روی می دهند. از نظر پاتنام شبکه های مشارکت مدنی از اشکال ضروری سرمایه اجتماعیاند. هر چه این شبکه ها در جامعهای متراکمتر باشند احتمال بیشتری وجود دارد که شهروندان بتوانند در جهت منافع متقابل همکاری کنند.
هنجارهای تعاملات متقابل: در گروه های اجتماعی هنجارهایی هستند که مهمترین سودمندی آنها تقویت اعتماد، کاهش هزینه تعاملات و تسهیل همکاری است. او هنجارهای تعامل را از مولدترین اجزای سرمایه اجتماعی میداند. گروه ها و جوامعی که بر آنها این هنجارها حاکم است و از آن پیروی می کنند، به شکل مؤثری بر فرصت طلبی و مشکلات کار گروهی فائق می آیند.
اعتماد اجتماعی: پاتنام اعتماد اجتماعی را ناشی از دو منبع هنجارهای روابط متقابل و شبکه های مشارکت مدنی می داند. اعتماد همکاری را تسهیل می کند و هر چه سطح اعتماد در جامعه ای بالاتر باشد، احتمال همکاری هم بیشتر خواهد بود. همکاری نیز اعتماد را ایجاد می کند. به این ترتیب هر چه سرمایه اجتماعی بیشتر استفاده شود، به جای استهلاک و کاهش، برخلاف سرمایه فیزیکی، بیشتر افزایش خواهد یافت. از نظر پاتنام هرچه تعامل میان افراد بیشتر باشد، آنها اطلاعات بیشتری درباره یکدیگر به دست می آورند و انگیزه های بیشتری برای اعتماد پیدا می کنند.
در مجموع پاتنام منابع سرمایه اجتماعی را اعتماد، هنجارهای روابط زیردستان متقابل و شبکه های افقی تعامل میداند که خود تقویت کننده و خود افزون هستند. از نظر او ویژگی باز تولیدی سرمایه اجتماعی منجر به تعامل اجتماعی همراه با سطح بالایی از همکاری، اعتماد، روابط متقابل، مشارکت مدنی و رفاه اجتماعی می گردد. پاتنام حضور این ویژگی ها را در هر جامعه ای نشان مدنیت آن می داند. این خصلتی است که به نظر او موجب عملکرد خوب نهادهای دموکراتیک می گردد (الوانی و شیروانی، ۱۳۸۵).
۲-۲-۱۹)مقایسه نظرات بوردیو، کلمن و پاتنام
میان نظرات این سه نظریه پرداز، مشابهت ها و اختلافاتی وجود دارد. هر سه آنها بر این که سرمایه اجتماعی به عنوان نوعی منبع جمعی برای فرد و گروه اجتماعی اهمیت و ارزش دارد اتفاق نظر دارند. بوردیو این ارزش را در سطح حوزه های اجتماعی خاص هر طبقه جستجو می کند و کلمن به دنبال آن در میان خانواده و سازمان های رسمی مانند آموزش و پرورش است. پاتنام واحد تحلیل خود را در سطح وسیع یعنی مناطق سیاسی بنا می کند. بوردیو به سودمندی سرمایه اجتماعی برای بهبود موقعیت فرد در حوزه اجتماعی نظر دارد. کلمن و پاتنام در کنار توجه به سودمندی سرمایه اجتماعی برای فرد، بیشتر به سودمندی آنان برای جامعه نظر دارند و در مورد نتایج و دستاوردهای سرمایه اجتماعی به اثر مثبت سرمایه اجتماعی به اجتماع، یعنی کلمن به افزایش سرمایه انسانی و بهبود شرایط اقتصادی و پاتنام بر تأسیس و کارآمدی نهادهای دموکراتیک تکیه می ورزند. اما بوردیو نتیجه سرمایه اجتماعی را در نبرد قدرت میان افراد و گروه ها در تلاش برای کسب موقعیت مطلوب تر در فضای اجتماعی پیچیده و سلسله مراتبی جستجو می کند. بوردیو نمی پذیرد که افزایش در میزان سرمایه اجتماعی، رفاه اجتماعی اقتصادی یک ملت و پویش های دموکراتیک آن را تأمین خواهد کرد. از این رو شاید کلمن و پاتنام به سبب توجه بسیار به سودمندی سرمایه اجتماعی در تسهیل بخش ها و موفقیت های نهادی به تأثیرات منفی آن برای ساختار و روابط اجتماعی مانند تبعیض میان افراد و گروه ها توجه نکرده اند.
بوردیو، کلمن و پاتنام و فوکویاما از جمله افرادی هستند که سرمایه اجتماعی را دارایی گروه و جمع می دانند. اگرچه در تعریف کلمن و پاتنام، سرمایه اجتماعی به عنوان وجهی از ساختار اجتماعی و ویژگی های سازمان اجتماعی دیده شده است، ولی هر دو جنبه خصوصی و فردی سرمایه اجتماعی تأکید می نمایند و خصوصاً کلمن سرمایه اجتماعی را وسیله ای جهت دستیابی فرد به منافعش ارزیابی می نماید. در تعریف بوردیو از سرمایه اجتماعی، به اندازه شبکه فرد و حجم و ترکیب دارایی های افرادی که فرد با آنها ارتباط دارد اشاره شده است. بوردیو به سرمایه اجتماعی به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایه اقتصادی توجه داشت، کلمن سرمایه اجتماعی را شبکه ای با ارزش می پنداشت که می توانست به عنوان وسیله ای برای تحقق سرمایه انسانی به کار برده شود و در نهایت پاتنام اعتقاد داشت که سرمایه اجتماعی مجموعه ای از هنجارها و اعتماد متقابل اعضای یک شبکه است و می تواند موجب توسعه سیاسی یک جامعه شود (رحمانی، ۱۳۸۵).
جدول ۲-۴)تعاریف مختلف از سرمایه اجتماعی براساس هدف و سطح تحلیل

 

محورها
محققین
تعریف سرمایه اجتماعی هدف سطح تجزیه و تحلیل منبع جمعی باارزش نتیجه و دستاورد کنترل اجتماعی
بوردیو منابعی هستند که منافع عمومی را مورد ارزیابی قرار می دهند. رسیدن به سرمایه اقتصادی افراد در حال رقابت با هم (فرد با فرد) در حوزه های اجتماعی خاص با بخش های طبقه قدرت گروه با فرد بر دیگران زور ورزی نمادی، طرد برخی افراد از منابع فرهنگی و اقتصادی
کلمن جنبه هایی از ساختار اجتماعی است که اعضا از آن به عنوان منبعی برای رسیدن به منافع خود استفاده می کنند. رسیدن به سرمایه انسانی افراد در گروه های فامیلی و اجتماعی (فرد یا گروه) در خانواده و سازمان های رسمی افزایش سرمایه انسانی فرد و رفاه اجتماعی- اقتصادی نظریه محافظه کارانه، تعادل اجتماعی منفی و مثبت
پاتنام اعتماد، هنجارها و شبکه هایی که تسهیل کننده، همکاری اعضاء برای رسیدن به منافع مشترک است. رسیدن به دموکراسی و توسعه اقتصادی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]




عامل اول: بازخور
کارکنان نه تنها لازم است بدانند که چه باید بکنند بلکه همچنین به طور مستمر باید بدانند که کارها را چقدر خوب انجام بدهند. بازخور شامل سرپرستی روزانه و ارزیابی رسمی بهره وری فرد میشود.
عامل دوم: اعتبار
مدیران در محیط امروزی نیاز دارند برای تصمیمهای خود پشتوانه قانونی بیابند و تمامی آنها را مستعد کنند.مدیران در تحلیل بهره وری نیاز دارند پیوسته قانونی بودن اقدامات پرسنلی خود را مانند تجزیه و تحلیل شغل، استخدام، ارزیابی کارآموزی، ارتقا و اخراج را مورد بازنگری قرار دهند.
دانلود پروژه
بنابراین متغیرهای موثر بر بهره وری عبارتاند از:
توان
ساخت شغل
حمایت سازمانی
انگیزش یا تمایل
بازخورد عملکرد
اعتبار
سازگاری محیطی
مهارتهای مدیر
به طور کلی برای انجام فرایند مدیریت سه زمینه مهارت را ضروری دانستهاند:
مهارتهای فنی، انسانی، نظری
مهارت فنی: توانایی حاصل از تجربیات، آموزش و کارآموزی در به کارگیری دانش، روشها، فنون و تجهیزات لازم برای انجام کارهای خاص را مهارت فنی گویند.
مهارت انسانی: توانایی و اعتقاد به کار به همراه مردم و به وسیله آن که شامل شناخت انگیزش و کاربرد رهبری موثر در رابطه با آنان میباشد راه مهارت انسانی مینامند.
مهارت نظری: قدرت درک پیچیدگیهای سازمان، و جایگاه عملیات خود فرد در سازمان مهارت نظری نامیده میشود. این دانش به فرد اجازه میدهد که به جای اینکه تنها براساس اهداف و نیازهای گروه تحت امر خود، وارد عمل شود مطابق با اهداف کل سیستم عمل میکند.
ترکیب مناسب این مهارتها با پیشرفت فرد در مدیریت از پست سرپرستی به مدیریت عالی تغییر میکند.
این مطلب در شکل (۳ – ۲) نشان داده شده است.
شکل ۲-۳: مهارتهای مورد نیاز مدیریت در سطوح مختلف سازمانی شکل۲-۴: سطوح مدیریت
هنگامی که فردی از سطوح عملیاتی به سطوح بالاتر سازمانی ترفیع مییابد، برای موثر بودن به مهارت فنی کمی دارد. ولی برای این منظور مهارت نظری بیشتری مورد نیاز است. سرپرستان سطوح عملیاتی نیاز قابل توجهی به مهارت فنی دارند، زیرا اغلب از آنان خواسته میشود تکنسینها و سایر کارمندان را در بخشهای خود آموزش دهند تا رشد کنند و از سوی دیگر مدیرعامل در یل سازمان نیازی به دانستن چگونگی انجام کارها در سطح عملیاتی ندارند. به هر حال، او باید بتواند چگونگی ارتباط وضایف را در کسب اهداف کلی سازمان تشخیص دهند.
در حالی که میزان مهارتهای فنی و نظری مورد نیاز در سطوح مختلف مدیریت تفاوت دارد، وجه اشتراکی که در تمام سطوح قطعی مینماید مهارت انسانی است.
۲-۱۰ مهارت های انسانی
گذشتگان نیز بر مهارتهای انسانی تاکید ورزیده و آن را مهم به شمار میآورند ولی امروز این مهارت از اهمیت خاصی برخوردار شده است. برای مثال: یکی از سوداگران بزرگ چنین میگوید:
«من بابت کسانی که توانایی کار با مردم را ندارند بیشتر از هر توانایی دیگری در زیر آسمان نیلگون اهمیت قائلم.» بنابر گزارشهای انجمن مدیریت آمریکا اکثریت مطلق ۲۰۰ نفری مدیری که در یک نشست پژوهشی پیمایشی شرکت داشتند متفقالقول بودند که مهمترین مهارت یک مدیر اجرایی توانایی وی در کار با مردم است. در این پیمایش، مدیران این توانایی را حیاتی تر از ذکاوت، قاطعیت، دانش یا مهارتهای شغلی ارزیابی کردهاند.
۲-۱۰-۱ اجزاء مهارتهای انسانی موثر
اگر کسی حقیقت اهمیت بهبود مهارت انسانی را بپزیرد این سوال برای او پیش میآید که مدیران و هبران به چه نوع مهارتهایی برای موثر بودن در اثر گذاری بر رفتار دیگر افراد نیاز دارند؟ به نظر برخی از صاحبنظران، مدیران به سه سطح مهارت نظری زیر نیازمنداند:
الف – درک رفتار گذشته : آنچه که در آغاز دانستن آن برای مدیران ضروری مینماید «چرایی رفتار» دیگران است. اگر بخواهید کارها از طریق افراد دیگر انجام گیرد باید بدانید که چرا آنان دست به رفتاری میزنند که اختصاص به خودشان دارد. درک رفتار گذشته زمینه دست یابی به چرایی رفتار آنان است که مطالعه همه جانبه آن نیز برای شناخت انگیزه رفتار ضروری است.
چه چیزی در افراد ایجاد انگیزه میکند؟ چه چیزی الگوی رفتاری ویژه افراد یا گروه ها را ایجاد میکند؟ بیشتر آنچه که در علوم رفتاری نوشته شده، بر چرایی بروز رفتار افراد تمرکز یافته است در متون علمی مشهور و نشریات دورهای بدون اغراق صدها طبقهبندی مختلف وجود دارد که در انتقال الگوهای رفتاری که تعامل افراد و گروه ها را با دیگر افراد تشریح میکنند میتواند مفید باشند. به کمک این الگوهاست که میتوانیم بگوییم کسی گرفتار «اسکیزوفرنی» است یاخیر یا مدیری وظیفه گرا یا رابطه گراست و غیره.
ب- پیشبینی رفتار آینده: گرچه درک رفتار گذشته برای رشد مهارتهای انسانی موثر میباشد، ولی به تنهایی کافی نیست. اگر عدهای را سرپرستی میکنید، درک چرایی رفتار دیروز آنان و همچنین توانایی پیشبینی چگونگی بروز رفتارشان در امروز، فردا، هفته بعد، ماه و سال و سالهای آتیه که تحت شرایط مشابه و شرایط محیطی متغیر میباشد نیز ضروری است. بنابراین دومین مهارتی که مدیران لازم دارند پیشبینی رفتار آینده است.
ج – هدایت، تغییر و کنترل رفتار: اگر بخواهید در نقش مدیر رهبری موثر باشید به کاری بیش از درک و پیشبینی نیاز دارید که آن نیز مستلزم رشد مهارتهایی در هدایت، تغییر و کنترل رفتار افراد میباشد. امروز وقتی از صحبت کنترل رفتار به میان میآید بسیاری از افراد چنین میپندارند که ما باید رفتار دیگران را تحت نفوذ خود در آوریم؟ امروزه کنترل و زیر نفوذ درآوردن، تداعی منفی پیدا کرده است. پاسخ این است که اگر در خانه به فرزندانتان، (انواع ارزشهایی که پیدا میکنند و اینکه چه چیزهایی را انجام دهند و چه چیزهایی انجام ندهند)، توجه و علاقه داشته باشید این محبت درونی شما را به کنترل رفتار آنان نیز علاقهمند می سازد. در نقش مدیر هم اگر نسبت به افرادی که مسئولیت آنان به عهده شماست یگانگی آنان، تعهد و نوع رابطهای که با شما دارند و همچنین نسبت به انجام یا ترک فعالیتهای خاصی که باید توسط آنان صورت گیرد علاقه نشان دهید این علاقه شما را به کنترل رفتار آنان علاقهمند میکند و مهم نیست آن را چه بنامید ولی به خاطر داشته باشید، اگر نقش مدیر یا رهبر را پذیرفتید، همراه آن مسئولیت تاثیر داشتن بر رفتار سایر افراد را نیز پذیرفتهاید.
۲-۱۱ برنا مهریزی و توسعه منابع انسانی
رشد انسان در روند برخورد فعال و موفقیتآمیزبا محیط پدید میآید. فرد با قرار گرفتن در یک موقعیت جدید ناچار است برای پیدا نمودن پاسخهای جدید به آن شرایط تلاش نماید چنانچه این واکنش در مقابله با وضعیت جدیدموفق باشد فرد برخوردهای خود را با محیط گسترش خواهد داد و در صورتی که عکسالعملها موفقیتآمیز نباشد شخص باید در برخورد خود با محیط تجدید نظر کند برای اینکه سازمان بتواند از رشد برخوردار شود باید در طول دوره زمانی مشخص قادر به ایفای نقش موثر باشد باید بتواند در زمینه های مختلف همچون استخدام، مدیریت و توسعه، ارزیابی کار، برکناری و جایگزینی نیروی انسانی را برنامه ریزی نماید به طوری که انجام وظایف سازمان را تضمین نماید.
عمل برنامه ریزی نیروی انسانی در واقع پراهمیتترین بخش در مدیریت منابع در سازمانهاست. زیرا نیازهای سازمان به مشاغل گوناگون با افزایش پیچیدگی و دگرگونی شرایط محیطی پیوسته در معرض تغییر و دگرگونی قرار گیرد. به بیان دیگر، فرض، اساسی در مورد رشد سازمانها یادگیری سازمانها در طول زمان است. به همین جهت ماهیت مشاغل مورد نیاز شرکت تغییر مییابد به این معنی که این قبیل تغییرات باید به طور مستمر موردارزیابی قرار گیرد تا انواع مناسبی از منابع نیروی انسانی مورد نیاز برای انجام کارهای مختلف سازمان استخدام و یا تربیت شود. اعتقاد بر این است که در مورد بسیاری از فعالیتها، نظیر استخدام، انتخاب ارزیابی عملکرد و غیره، برنامه ریزی هایی معین وجود دارند که امکان می دهد موفقیت یا عدم موفقیت اقدامات ذکر شده برای تامین نیازهای سازمانی، بدون در نظرگیری چگونگی تاثیر آنها در ایجاد زمینه های رشد فردی کارکنان، ارزیابی شود(طاهری،۱۳۸۷:۲۳۷-۲۴۲).
کارایی[۵۴]، به اجرای درست کارها در سازمان مربوط میشود. یعنی تصمیماتی که با هدف کاهش هزینه ها، افزایش مقدار تولید و بهبود کیفیت محصول اتخاذ میشوند. کارایی نسبت به بازدهی استاندارد است.
نوعآوری[۵۵]، به میزان تطابق محصولات تولیدی و فرآیندهای تولیدی یک سازمان در قبال تغییرات تقاضا و نیازهای جدید مشتریان، تغییرات تکنولوژی و ساخت محصولات جدید گفته میشود. نوع آوری به منظور برآورد نیازهای جدید مشتریان یا ایجاد تقاضای جدیدو کسب سهم بیشتر در بازار در مقایسه با رقبا انجام میپذیرد.
قابلیت انعطاف[۵۶]، به میزان توان سیستم تولیدی هر سازمان در عکسالعمل و تطابق با تغییرات مورد لزوم در نوع، ترکیب و مقدار محصول گفته میشود.
کیفیت زندگی کاری[۵۷]، به این موضوع مربوط میشود که سازمان تا چه میزان به برقراری ایمنی در محیط کار، امنیت شغلی در سازمان، پرورش استعداد کارکنان خود و بالا بردن مهارتهای آنان از طرق گوناگون و به عبارتی دیگر ایجاد رضایت شغلی آنان از محیط قادر میباشد.
شاخص دیگری که برای سنجش عملکرد سازمانهای انتفعی مورد استفاده قرار میگیرد، میزان سودآوری در قبال سرمایه و فروش میباشد. در حالی که عملکرد مدیران سازمانهای غیرانتفاعی براساس مقدار و ارزش تولیداتشان در مقابل هزینه های تولیدشان سنجیده میشود.
سودآوری، تابعی از درآمدها و هزینه ها میباشد. درآمدها به روش قیمت قروش و مقدار فروش محصول بستگی دارد. در حالی که هزینه ها تابعی از ارزش نهادهها و منابع به کار روفته در تولید محصول میباشند. دو شاخص مهم و اساسی که مدیران برای اتخاذ تصمیمات درست به آنها توجه میکنند عبارتاند از:بهره وری و کیفیت. بهره وری[۵۸] یعنی این که سازمان در قبال مقدار معینی از محصول به چه نسبتی از منابع تولیدی استفاده میکند.کیفیت[۵۹] به درجه تطابق محصول تولید شده با نیازهای مشتریان و طرح طرح محصول گفته میشود. تصمیماتی که مدیران در استفاده از نهادهها و در ارتباط با فرایند تولید میگیرند بر میزان بهره وری، درجه کیفیت و در نهایت مقدار سود سازمان تاثیر میگذارد.
محصول
عملیات
نهاده ها
درآمدها بهره وری وکیفیت هزینه ها
سودآوری=هزینه ها-درآمدها
شکل ۲-۵ مدیریت عملیات سودآوری
برای اینکه ارتباط میان نهادهها، فرایند تولید محصول، بهره وری و کیفیت و سود را بهتر متوجه شویم، تعریف اساسی از سود را در نظر بگیریدکه عبارت است از:
هزینه کل – درآمد کل = سود
اگر درآمد کل بیش از هزینه کل باشد، مقدار سود مثبت خواهد بود. برخی از عواملی که میتوانند مقدار سود را تغییر دهند عبارتاند از:
تغییر در قیمت فروش و حجم فروش.
تغییر در قیمت نهادهها و هزینه هر واحد از منابع مصرفی.
تغییر در مقدار منابع مصرفی به ازاء تولید هر واحد محصول.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




در این پژوهش با توجه به توضیحات داده شده از تحلیل عاملی تاییدی استفاده می شود.
مقدمه
پس از انکه پژوهشگر روش تحقیق خود را مشخص کرد و با بهره گرفتن از ابزارهای مناسب ، داده ­های مورد نیاز را برای آزمون فرضیه های خود جمع آوری نمود، اکنون نوبت آن رسیده که با بهره گیری از تکنیک های آماری مناسبی که با روش تحقیق ، نوع متغیرهاو… سازگاری دارد ، داده های جمع آوری شده را دسته بندی و تجزیه و تحلیل نماید. در ادامه فرضیه هایی را ما را تا این مرحله هدایت کرده اند ، در بوته آزمون قرار می دهیم . نتیجه نهایی این فصل، راه حل و پاسخی برای پرسش تحقیق خواهد بود. تجزیه و تحلیل داده ­ها فرایندی چند مرحله­ ای است که طی آن داده­هایی که از طریق بکارگیری ابزار­های جمع­آوری در نمونه ( جامعه) آماری فراهم آمده­اند خلاصه، کدبندی، دسته­بندی و… و در نهایت پردازش می­شوند تا زمینه برقراری انواع تحلیل­ها و ارتباط­ها بین این داده ­ها به منظور آزمون فرضیه ­ها فراهم آید. در این فرایند­ها، داده ­ها هم از لحاظ مفهومی و هم از جنبه تجربی پالایش می­شوند و تکنیک­های گوناگون آماری نقش بسزایی در استنباط­ها و تعمیم­های بعدی دارند (خاکی، ۱۳۸۷؛۳۲۵).
دانلود پروژه
تجزیه و تحلیل اطلاعات به عنوان مرحله­ ای علمی از پایه­ های اساسی هر پژوهش علمی به شمار می­رود که به وسیله آن کلیه فعالیت­های پژوهش تا رسیدن به نتیجه، کنترل و هدایت می­شوند. در این فصل نیز به توصیف داده ­های پژوهشی و تجزیه و تحلیل داده­هایی که به وسیله پرسشنامه از افراد نمونه گردآوری شده‌اند پرداخته خواهد شد و سپس به هر یک از فرضیات پاسخ داده می‌شود.
۱-۴) توصیف ویژگی­های جمعیت­شناختی اعضای نمونه
به منظور شناخت بهتر ماهیت جامعه­ای که در پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است و آشنایی بیشتر با متغیرهای پژوهش، قبل از تجزیه و تحلیل داده ­های آماری، لازم است این داده ­ها توصیف شود. همچنین توصیف آماری داده ­ها، گامی در جهت تشخیص الگوی حاکم بر آن­ها و پایه­ای برای تبیین روابط بین متغیرهایی است که در پژوهش بکار می­رود.
۱-۱-۴) جنسیت
جدول ۱-۴) توزیع فراوانی مربوط به جنسیت

 

جنسیت فراوانی درصد فراوانی
مرد ۲۰۷ ۷/۷۶
زن ۶۳ ۳/۲۳
جمع ۲۷۰ ۱۰۰

همانگونه که جدول و نمودار ۱-۴ نشان می­دهد، ۷/۷۶ درصد پاسخ دهندگان را مردان و ۳/۲۳ درصد را زنان تشکیل می­ دهند.
نمودار ۱-۴) نمودارمیله­ای مربوط به فراوانی جنسیت پاسخ دهندگان
۲-۱-۴) سن
جدول ۲-۴ ) توزیع فراوانی مربوط به سن

 

سن فراوانی درصد فراوانی
بین ۲۵ تا ۳۰ سال ۵۴ ۰/۲۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]