بررسی مفهوم عدالت مالیاتی در قانون مالیات های مستقیم مصوب ۱۳۶۶ ... |
یکی از نکات مهم در بحث عدالت کیفری بویژه در بحث تناسب جرم و مجازات، توجه به اهدافی است که قانونگذار از وضع مجازات در نظر دارد.[۲۸۷] در بحث عدالت کیفری مالیاتی مهمترین هدف قانونگذار نه انتقام و سرزنش از مؤدی که پیشگیری و بازدارندگی از ارتکاب اعمال متقلبانهای است که به منظور فرار مالیاتی روی میدهد. در این صورت عدالت کیفری اقتضاء دارد تا مجازاتهای مالیاتی غیر ثابتی تعیین شود تا حسب موضوع و با توجه به شرایط مؤدی مالیاتی بزهکار اعمال شود. این موضوع از آنجا ناشی می شود که میزان تمکین و اطاعتپذیری هر شخص با شخص دیگر متفاوت است و بر این اساس لازم است تا میزان جرایمی که آنان را به تمکین مالیاتی وا میدارد نیز متفاوت باشد. بنابراین در مقام تعیین سیاست کیفری مالیاتی باید برای هر نوع مجازات، سطوح متعددی را تعیین نمود تا در مقام قضایی با ملاحظه بزه، تعدد آن، شرایط وقوع بزه و شخصیت مؤدی بزهکار، مناسبترین سطح مجازات که هدف قانونگذار را محقق می کند را اعمال نماید.
تناسب جرم با مجازات از یک بعد دیگر قابل بررسی است و آن اینکه مجازاتهای باید بر اساس شرایط و ویژگیهای بزهکار اعمال شود. این موضوع در نظام مالیاتستانی از آنرو قابل اهمیت است که فاکتورهای بسیاری در انجام رفتار متقلبانه و یا عدم انجام تکالیف قانونی از سوی مؤدیان مؤثر است. در واقع اعمال و اجرای مجازاتی متناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فرد بزهکار که به اعتبار ماهیت فعل ارتکابی یا ترک آن فعل از طرف مقنن پیش بینی شده و از سوی قوای قضائیه و مجریه به منصه ظهور رسیده و ممکن است حسب مورد منجر به تشدید، تخفیف یا تعلیق و … مجازات شود.[۲۸۸]
بنا بر مراتب فوق و بر اساس اصل تناسب بزه و مجازات، در مرحله تقنینی مالیاتها و نیز مرحله قضایی، میبایست دقت لازم صورت گیرد تا تمامی مجازاتهای مالی و غیر مالی که برای مؤدیان منظور شده است متناسب با بزه و تخلفی باشد که مرتکب شده اند. ما در بخش بعد بررسی خواهیم کرد کدام یک از جرایم مالی و غیر مالی با اصل تناسب سازگاری ندارند.
۳: اصل شخصی بودن مجازات
بنا بر اصل شخصی بودن مجازاتها، هر مجازاتی باید به گونه ای باشد که به بستگان، اطرافیان و سایر کسانی که با متخلف یا بزهکار در ارتباط هستند و نیز نقشی در ارتکاب بزه یا جرم نداشتند، گزند و آسیبی وارد نشود.[۲۸۹] این اصل در نظام حقوقی مالیاتی به این نکته اشاره دارد که مالیات دهندگان شخصاً مسئول تعهدات مالیاتی خود اعم از حقوقی و کیفری هستند.[۲۹۰]
باید در نظر داشت که اصل شخصی بودن مجازاتها با اصل فردی کردن مجازاتها دو مفهوم متفاوت از یکدیگرند. اصل فردی کردن مجازاتها بدین مفهوم است که هر مجازاتی باید متناسب با وضعیت مجرم و استحقاق او تعیین شود. به این ترتیب در مورد یک جرم که چند نفر مجرم هر یک جداگانه آن را مرتکب شده اند ترتیب به کار بردن مجازات فرق می کند زیرا هدف از دادن جزا انتقام نیست بلکه علاج بزهکار است پس باید متناسب با وضع بزهکار باشد.[۲۹۱]
در حقوق کیفری، لازمه اعمال مجازات به بزهکاران وجود مسئولیت کیفری است. بدیهی است اگر فردی فاقد مسئولیت کیفری باشد، به هیچ وجه نمی توان نسبت به او مجازاتی را اعمال نمود.[۲۹۲] از جمله مفاهیم کلیدی در بحث مسئولیت کیفری، مفهوم تقصیر است که بر اساس آن صرفاً اشخاصی در بروز مسئله دارای مسئولیت میباشند که عمل ایجاد شده ناشی از تقصیر یا قصور آنها بوده باشد. مفهوم مخالف این اصل چنین است که در صورتی که شخصی رابطهای با عمل مزبور ندارد و اساساً انتساب بزه به او صحیح نمی باشد و حادثه ناشی از عمل او نبوده است و حمل مفهوم تقصیر و قصور به او بیوجه باشد، حمل مسئولیت اعم از کیفری یا مدنی بر وی ناعادلانه خواهد بود.
علاوه بر آنچه گفته شد، حتی هر کس با علم و اطلاع و به قصد ارتکاب بزه عمل بزهکارانهای را صورت دهد، لزوماً بزهکار شناخته نمی شود. بلکه علاوه بر قصد بزهکارانه، بزهکار باید دارای صفات و خصوصیاتی هم باشد که بتوان عمل بزهکارانه را به او منتسب داد.
از جمله رهیافتهای این اصل در نظام مالیاتی آن است که در صورت بزهکار قلمداد شدن اشخاص، جرایم و کیفرهای تعیین شده میبایست صرفاً بر همان اشخاص اعمال شود و مجازاتها بر سایر اشخاصی تأثیرگذار نباشد.
همانطور که از عنوان برخی از مالیاتها که تحت عنوان مالیاتهای تکلیفی شناخته میشوند بر می آید، مالیات میبایست از جانب پرداخت کننده وجه یا منعقد کننده قراردارد پرداخت شود. این مسئله از چند جهت قابل بررسی و نقد است. اول آنکه به نظر میرسد، استفاده از این نوع مالیات به علت سهل الوصول بودن و نیز هزینه پایین وصول آن بوده است که در نتیجه آن مجریان قرارداد یا پرداختکنندگان حقوق موظف میشوند همانند مأمورین مالیاتی، نسبت به دریافت و ایصال آن اقدام نمایند. چنانچه مبنای بحث را قانون موضوعه بدانیم آنچه اقتضای عدالت است رعایت بیچون و چرای مفاد قانونی خواهد بود، لیکن به نظر میرسد اعمال مجازات بر اشخاصی که کمترین بهرهای از دریافت و پرداخت مالیات اشخاص ثالث نمیبرند، آن هم در فرضی که انتساب تقصیر و قصور به آنها به سختی قابل درک است، خارج از اصول و موازین عدالت کیفری میباشد و این موضوع می تواند به نقض اصل شخصی بودن کیفر منجر شود.
ب: اصول عدالت رویهای مالیاتی
عمده اختلافات مالیاتی در بسیاری از کشورها، از طریق دادگاه های تخصصی اداری و مراجع شبه قضایی پیگیری می شود. در کشور ما نیز اولین مرجع رسیدگی به اختلافات مالیاتی بنا به پیش بینی قانون مالیاتهای مستقیم، هیأت حل اختلافات مالیاتی است.[۲۹۳] این مراجع خارج از قوه قضائیه و در درون قوه مجریه و وابسته به دستگاه اجرایی هستند که وظیفه اصلی آنها رسیدگی به تخلفات مالیاتی مؤدیان به منظور احقاق حقوق مالیاتی آنها میباشد. پیش بینی این مراجع از آنجا ناشی می شود که علاوه بر وجود سرعت در اینگونه مراجع، جرایم مالیاتی از نوع جرایم تخصصی و فنی محسوب میشوند و لهذا اقتضاء دارد رسیدگی به آنها توسط قضات متخصص و آگاه به علوم مالیاتی صورت گیرد.
نظر به ضرورت وجود دادگاهها و مراجعی که از حیث ساختار و تشکیلات بخشی از قوای اجرایی به شمار میروند و نیز وظیفه مهم دستگاههای قضایی و شبه قضایی در اقامه عدل و قسط، ضرورت دارد تا با پیش بینی اصول کلی حقوقی، نوع، شیوه و چگونگی رسیدگی در این مراجع به طور دقیق مشخص گردد که از آن با عنوان اصول عدالت رویهای تعبیر می شود.
مقصود از اصول عدالت رویهای، قواعدی است که به منظور تحقق یک دادرسی عادلانه مورد استفاده گرفته و اساساً محاکمهای است که از طریق مکانیزم های مناسب قضائی، مطابق با اصول معتبر حقوقی و رعایت تشریفات قانونی لازم انجام میگیرد.[۲۹۴] بنابراین در مبحث عدالت رویهای گفتگو بر سر مکانیزم ها، اصول و آئینهایی است که جامعه آن را درست دانسته و قضاوت نیز در صورتی مشروع خواهد بود که بر طبق آن موازین انجام گرفته باشد.
در این بخش به دنبال جواب این پرسش هستیم که چه اصولی لازم است در دادرسی عادلانه بر رسیدگیهای قضایی و شبه قضایی مالیاتی مورد توجه قرار گیرد؟ بدین منظور لازم است ابتدا این اصول را از حیث تئوری و آکادمیک مورد تحقیق قرار داد و پس از آن به نقد قانون موجود که بحث بخش بعدی ما میباشد پرداخت.
۱: اصل حاکمیت قانون
اصل حاکمیت قانون یکی از اصول مهم حقوقی است که بر اساس آن، لازم است انجام کلیه امور سیاسی، اداری، قضایی و اتخاذ هرگونه تصمیم از طرف مقامات و مسئولان قضایی یا غیر آن بر طبق قانون باشد.[۲۹۵] دادرسیهای مالیاتی نیز به عنوان بخشی از نظام مالیاتی که منتهی به صدور آراء و احکام قضایی می شود، از حیث ماهوی و شکلی باید مبتنی بر اصل حاکمیت قانون باشد.
به طور اختصار میتوان نقش قانون در دادرسی عادلانه را از زوایای گوناگون مورد توجه قرار داد که ایجاد نهادهای قضایی و شبه قضایی بر طبق قانون و عملکرد قانونی آنها بر اساس قانون از آن جملهاند. بر این اساس رعایت حداکثری اصل حاکمیت قانون مستلزم تحقق آن در دو بعد مذکور است.
بنابر مبانی اصل حاکمیت قانون کلیه اقدامات و احکام صادره از سوی قضات مراجع اختصاصی مالیاتی، لازم است صرفاً در چارچوب قانون صورت پذیرد. به تعبیری باید تمامی اختیارات آنها به اصطلاح “در قانون” تصریح و مورد احصا قرار گرفته باشد. بنابراین اختیار قضات باید بر اساس اصول قانونی که از قانون فرادستی آغاز می شود و تا قوانین عادی و در نهایت آیین نامه ها و بخشنامهها امتداد مییابد انجام گیرد.
رعایت اصل حاکمیت قانون در تمامی امور مربوط به دادرسی مالیاتی، یکی از اصول مسلم دادرسی عادلانه به شمار میرود. از آنجا که دادرسیهای مالیاتی از حیث تشکیلات و ساختار اجرایی عمدتاً توسط قوای مجریه به انجام میرسد، ضرورت رعایت اصل حاکمیت قانون را بیش از پیش نمایان میسازد. خودسری قضات و غیرقابل پیش بینی بودن نتیجه دادرسی را میتوان به عنوان مهمترین عواملی دانست که می تواند نظام قضایی و شبه قضایی یک کشور را با چالشهای اساسی روبرو کند.
۲: اصل دسترسی به مراجع صالح مالیاتی
در بحث عدالت مالیاتی شکلی، حق دسترسی به مراجع قضایی و شبه قضایی را باید یکی از جلوههای دموکراسی آیینی نام برد.[۲۹۶] اصل دسترسی سریع، آسان و برابر، از جمله جهات اصل دسترسی به مراجع مالیاتی عنوان شده است. علاوه بر این شناسایی حق اعتراض و شکایت برای مؤدی نیز می تواند یکی از ملزومات این اصل به شمار رود.[۲۹۷]
در حقوق بین المللی نیز بر لزوم تسریع در رسیدگیها تأکید شده است، از آن جمله میتوان به بند (۳) ماده (۹) میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی اشاره کرد که بر لزوم حضور در نزد دادرس و انجام دادرسی در اسرع وقت تأکید دارد. متعاقباً بند (ج) از بند (۳) ماده (۱۴) مقرر کرده است: ” … بدون تأخیر غیر موجه درباره او (متهم) قضاوت شود.”
اصل دسترسی سریع به مراجع مالیاتی یک مفهوم بیشتر نداشته و آن اینکه امر رسیدگی به موضوع دعوی، به سرعت و بدون هیچگونه تأخیری آغاز شود. باید توجه داشت که اصل دسترسی سریع با اصل سرعت یا اصل رسیدگی در مهلت معقول متفاوت است. اصل دسترسی سریع و اصل رسیدگی در مهلت معقول را میتوان ذیل عنوان اصل سرعت در رسیدگیهای مالیاتی مورد توجه قرار داد بنابراین چنانچه مقصود ما اصل سرعت در رسیدگیهای مالیاتی میبود میتوانستیم علاوه بر اصل دسترسی سریع، به اتمام بدون تأخیر هر یک از مراحل رسیدگی نیز اشاره نماییم.[۲۹۸]
اصل دسترسی برابر به عنوان یکی دیگر از رهیافتهای اصل دسترسی به مراجع مالیاتی، به دنبال ایجاد وضعیت و فرصتهای برابر و متوازن در جریان دادرسی است. اصل دسترسی مساوی اشخاص و مؤدیان مالیاتی به مراجع و دادگاه های صالح اعم از دادگاه های اختصاصی و دادگاه های عمومی، از اصل تساوی اشخاص در برابر قانون ناشی می شود.[۲۹۹]
در این خصوص ماده (۱۰) اعلامیه جهانی حقوق بشر اشعار میدارد: “هر شخصی با مساوات کامل حق دارد که دعوایش در دادگاهی مستقل … رسیدگی شود.”
از منظر حقوق داخلی شناسایی تساوی افراد در مقابل قانون و حق ملت در برخورداری از حمایت قانونی در کلیه جنبهها در اصل سی و چهارم مورد اشاره قرار گرفته است. این اصل مقرر میدارد: “دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاه صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند اینگونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند و هیچ کس را نمی توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد.”
بنا به مراتب فوق و اصول ذکر شده، کلیه اشخاص حقوقی و حقیقی اعم از داخلی یا خارجی که درآمد یا دارایی آنها مشمول مالیات قرار گرفته و در جریان مالیاتستانی حقی از آنان ضایع شود یا حداقل چنین احساسی را دارند، حق مراجعه به مراجع صالح مالیاتی را بصورت یکسان خواهند داشت. بنابراین لازم است کلیه تضمینات لازم برای رعایت این اصل مورد پذیرش نظام حقوقی مالیاتی قرار گیرد. فراهم نمودن امکان حضور مؤدیان در دادگاه های تجدیدنظر از مواردی است که لازم است بدان توجه ویژه صورت گیرد تا کلیه اشخاص بدون هیچ گونه محدودیتی نسبت به مراجعه به آن اقدام نمایند.
۳: اصل علنی بودن رسیدگیهای مالیاتی
اصل علنی بودن رسیدگیها، را میتوان جلوهای از اصل شفافیت به عنوان یکی از شاخصههای دادرسی دموکراتیک دانست.[۳۰۰] به بیان دیگر علنی بودن دادرسی که روح عدالت دانسته شده،[۳۰۱] راهبردی بنیادین در شفافیت جریان دادرسی است. این اصل، به عنوان یکی از اصول اصلی و مهم دادرسی عادلانه شرط لازم برای کسب اعتماد عمومی نسبت به مراجع مالیاتی است. مبنای اصل علنی بودن دادرسی را میتوان ضرب المثل انگلیسی دانست که بیان می کند: “عدالت نه تنها باید اجرا شود، بلکه اجرای آن باید دیده شود.”[۳۰۲]
«آشکار یا علنی بودن دادرسی نیز در دو معنی بکار برده می شود. نخست اینکه ممنوعیتی در حضور و اطلاع اصحاب دعوا از مفاد پرونده وجود نداشته باشد. دوم اینکه نتیجه دادرسی به نحو مقتضی انتشار یافته و در معرض نقد و بررسی قرار گیرد.»[۳۰۳] در واقع علنی بودن دادرسی به معنای حضور طرفین دعوا، مردم و رسانه ها در دادگاه میباشد.
علنی بودن رسیدگی از جمله مواردی است که در اغلب اسناد بین المللی و نوشته های مربوط به دادرسی منصفانه مورد تأکید قرار گرفته است. مانند ماده (۱۰) اعلامیه جهانی حقوق بشر[۳۰۴]، بند (۱) ماده (۱۴) میثاق حقوق مدنی و سیاسی،[۳۰۵] بند (۱) ماده (۶) کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، بند (۵) ماده (۸) کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر.
اغلب کشورها حق محاکمه علنی را در قوانین اساسی خود و بیشتر نیز در بخش مقررات مربوط به قوه قضائیه و نه در موارد مربوط به حقوق بشر آوردهاند.[۳۰۶] در قانون اساسی ایران در فصل یازدهم تحت عنوان قوه قضائیه و در اصل (۱۶۸)،[۳۰۷] از این اصل سخن رفته است. همچنین ماده (۱۸۸) قانون آیین دادرسی کیفری در این خصوص مقرر نموده، هر متهمی حق دارد از دادگاه بخواهد که به طور علنی به اتهام او رسیدگی کند مگر در مواردی که قانون خلاف آن را تصریح نماید.
لزوم رعایت اصل مزبور در رسیدگیهای قضایی و شبه قضایی مالیاتی از آنرو ضرورت مییابد که این مراجع بخشی از ساختار قوای اجرایی هستند و از این رهگذر خطر تعدی به حقوق مؤدیان مالیاتی به سبب ذینفع بودن این مراجع امری محتمل و غیر قابل انکار است.
با توجه به مختصات نظام حقوقی مالیاتی، اصل علنی بودن ابعاد دیگری نیز پیدا می کند. بر همین اساس و به منظور رعایت حداکثری اصل مزبور در مراجع مالیاتی، لازم است علاوه بر حق ورود به مراجع و حضور مدعیان در آن، مواردی همچون شناسایی یک محل دائمی و یا حداقل مشخص به عنوان محل مراجع و نیز در دسترس بودن دادگاه الزامی و ضروری است.[۳۰۸] بنابراین لازمه علنی بودن مراجع مالیاتی این است که یک محل دائمی و مشخص برای رسیدگی دعوا در نهاد مربوط ایجاد شده باشد و نیز به اطلاع طرفین دعوی رسیده باشد. بر این اساس رسیدگی در مکانهای متفرقه و سیار نباید به عنوان یک امر فراگیر صورت گیرد.
۴: اصل استقلال و بی طرفی مراجع مالیاتی
چنانچه سابق بر این ذکر شد، بیطرفی یا جانبنداری، یکی از شاخص های موجود در تعریف عدالت است[۳۰۹] و مهمترین خواستگاه آن در مرحله رسیدگیهای قضایی و شبه قضایی میباشد که به لزوم بیطرفی نهاد و مقام رسیدگیکننده تأکید دارد. از آنجا که وجود استقلال، لازمه تحقق بیطرفی محسوب می شود میتوان این دو اصل را از اصول مسلم دادرسی عادلانه به حساب آورد.
چنانچه واضح است بنا بر اصل تفکیک قوا، وظیفه رسیدگی به اختلافات و دعاوی بر عهده مراجعی قرار گرفته است که از ساختار و تشکیلات اجرایی منفک هستند. از آنجا که این مراجع دارای صلاحیتی عام در امور قضایی میباشند، ایجاد دادگاه های دیگری درون سایر نهادها (اعم از قوه مقننه و مجریه) امر نادرستی است که امکان تضییع حقوق اشخاص را فراهم می آورد.
امروزه در بسیاری از دادرسیهای مالیاتی، استفاده از دادگاهها و مراجع اختصاصی اداری که زیر مجموعه قوای مجریه هستند، امر متداولی به شمار میرود. ایجاد این مراجع به جهت تخصصی بودن امور و نیاز به افزایش سرعت در رسیدگی به بخشی از پرونده ها، ضرورت پیدا کرده است به نحوی که امروزه کسی ضرورت وجود این مراجع را انکار نمیکند. از یک طرف تخصصی و فنی بودن نظام مالیاتستانی و از طرف دیگر تعدد و گستردگی دعاوی مالیاتی، مستلزم وجود مراجعی است که با دارا بودن تخصص به حل سریع موضوع پرداخته و از این رهگذر دغدغه دیگر قانون که همانا رفع ناعدالتی ناشی از تأخیر در رسیدگیهای مالیاتی است را برطرف نماید.
اگر چه وجود دادگاه های مزبور خلاف قاعده است و توسعه آن نقض عدالت و انصاف به شمار میرود،[۳۱۰] لیکن با عطف توجه به ضرورتهای مذکور، لازم است تضمینات مختلفی را جهت رعایت حقوق مؤدیان در رسیدگیهای مالیاتی قرار داد تا در مقام رسیدگی از مسیر عدالت دور نشوند. به عبارتی این ضرورتها نافی وجود شرایط و ضوابط ویژه جهت رسیدگی در آن مراجع نمی باشد. بر این اساس دادگاه های تخصصی مالیاتی نمیتواند بدون برخورداری از یک آیین دادرسی روشن و شفاف به فعالیت خود منطبق با آیین دادرسی منصفانه ادامه دهند. همچنین برپایی این دادگاهها که زیر مجموعه ای از قوه مجریه است صرفاً در مواردی که ایجاد چنین دادگاههایی ضروری باشد و مقنن وجود چنین ضرورتی را تشخیص دهد انجام خواهد شد.
بنابراین وجود این مراجع، اگر چه بدلیل ارتباط ساختاری و تشکیلاتی با یکی از طرفین دعوی، ناقض اصل بیطرفی و استقلال نهاد و مقامات شبه قضایی است، لیکن لزوم رعایت عدالت از حیث حل سریع اختلافات مالی به جهت شرایط ویژه آن و عدم اطاله دادرسی، توجیهی برای شناسایی این مراجع شناخته شده است. حال با این وجود لازم است تا تضمینات متعددی را جهت رعایت اصل بیطرفی و استقلال قاضی و نهاد رسیدگیکننده مورد شناسایی قرار داد.
بیطرفی نهاد قضایی را میتوان یکی از مسائل مهم عدالت رویهای دانست که در اسناد مختلف مورد اشاره قرار گرفته است. مانند بند (۱) ماده (۱۴) میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، بند (۱) ماده (۶) کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و بند (۱) ماده (۸) کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر.
مفهوم بیطرفی یا جانبنداری اشاره به این موضوع دارد که دادگاه در رسیدگی به دعاوی، تنها به آنچه اتفاق افتاده و آنچه در قانون آمده است توجه بکند و از مدنظر قرار دادن سایر مسائل دوری گزیند. به عبارت دیگر طبق این اصل نهاد قضایی تصمیمات خود را باید بر اساس شواهد عینی، دلائل و وقایع ارائه شده از سوی طرفین اختلاف یا دعوا اتخاذ کرده و از پیشداوری و اعمال تبعیض بپرهیزد.[۳۱۱] در واقع مفهوم بی طرفی به معنای جانبنداری نکردن از شخص یا چیزی مانند عقیده، رأی و حکم است.
حفظ بیطرفی مستلزم رعایت برخی نکات است که لازم است مورد نظر قوانین آیین دادرسی مالیاتی قرار گیرد و آن اینکه قاضی پرونده خود نفع شخصی در پرونده مطروحه نداشته باشد. با توجه به ساختار مراجع مالیاتی، اصولا در رسیدگیهای مالیاتی، ارتباط خویشاوندی قضات با دستگاههای مالیاتی مفهومی ندارد بلکه آنچه در خصوص ارتباط این اشخاص با دستگاه مربوط مورد نظر است، ارتباط سازمانی و استخدامی است.
مسلم است که چنانچه مراجع مالیاتی توسط سازمان مربوط تشکیل گردد، قضات این مراجع یا بطور مستقیم به دستگاه مالیاتی مرتبط خواهند بود و یا از طرق دیگر به دنبال منافع دستگاه مزبور خواهند رفت. بر این اساس لازم است تا تضمینات مناسبی جهت عدم تأثیرگذاری دستگاه مزبور بر قضات انتخابی وضع و اعمال شود. یکی از این تضمینات حقوق و مزایای چنین قضات توسط این اشخاص تأمین نگردد. تضمین بعدی عدم عزل این قضات تا زمان مشخص میباشد. این تضمین به قضات اطمینان میدهد که بواسطه آرای صادر مورد تعدی دستگاه مربوطه قرار نخواهند گرفت. به منظور حفظ بیطرفی مقامات قضایی و شبه قضایی، باید مسأله تضمین بیطرفی و استقلال آنان مورد توجه قرار گیرد. این موضوع در دو مرحله قابل بررسی است که نخست مرحله آن مربوط به تعیین و نصب اعضای مزبور و پس از آن در مقام انجام وظیفه.[۳۱۲]
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 11:22:00 ق.ظ ]
|