کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مهر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



چه مفاهیم و متغیرهایی سنجیده میشود؟
این مفاهیم و متغیرها چگونه سنجیده میشوند؟
شواهد تجربی و داده ها از کجا و چگونه جمعآوری میشوند؟
داده های به دست آمده چگونه تحلیل میشوند و به سطح نظری بر میگردند؟
۳-۱- موضوع و چگونگی سنجش
مفاهیم و متغیرهایی که در مدل نظری تصریح و در فرضیات پژوهش بیان شدهاند در قالب متغیر وابسته و متغیرهای مستقل به شرحی که در ادامه میآید مورد سنجش قرار میگیرند. مفاهیم، پس از تعریف مفهومی، تعریف عملیاتی میشوند و سپس متناسب با تعاریف عملیاتی آنها، گویه یا پرسش مناسب تهیه میگردد. برای انتخاب گویه های مناسب دو روش مورد توجه محققان قرار دارد: اول، از طریق انجام تحقیق مقدماتی با تعدادی پاسخگو و تعیین گویه های مناسب و دیگری از طریق انجام تحقیق اصلی و حذف گویه های نامناسب در هنگام استخراج و تجزیه و تحلیل اطلاعات(رفیع پور،۱۳۶۸ :۲۴۲). در پژوهش حاضر حتی المقدور از هر دو روش استفاده شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳- ۱- ۱- متغیر وابسته
نظام اخلاقی: نظام اخلاقی مجموعۀ منتظمی از ارزش‌های اخلاقی و ارتباط میان آنهاست. این ارزش‌ها به صورت سلسله مراتبی با یکدیگر در ارتباط هستند؛ یعنی برخی از آنها در حکم ارزش وسیلهای و بعضی در حکم ارزشغایی هستند از این رو هر نظام اخلاقی دارای ساختی ویژه است. ارزشغایی هر نظاماخلاقی را جهانبینی آن نظاماخلاقی تعیین میکند. مقید بودن فرد به یک نظاماخلاقی به معنای پایبندی به پارهای خوبیها و دوری کردن از پارهای بدیها در شرایط گوناگون است. پایبندی فرد انسانی به نظام اخلاقی در گرو دو عنصر اساسی است: الگوی رفتاری و نگرش. الگوی رفتاری فرد تابع نگرش اوست. نگرش فرد نیز نسبت به هر پدیدهای ترکیبی از مواجهۀ عاطفی و شناختی او با آن پدیده است. به عنوان مثال مواجهۀ عاطفی و شناختی ما با همسایه، سبب شکلگیری نگرش خاصی از همسایه در ذهن ما میشود و این نگرش به نوبۀ خود شیوۀ رفتار ما با همسایه را تعیین میکند. بنابراین نظاماخلاقی فرد دارای ابعاد شناختی، انگیزشی و توانشی است. در بعد شناختی، آشنایی با قواعد اخلاقی و توانایی قضاوت اخلاقی در تطبیق قواعد به مصادیق مورد نظر است. از نشانه های بعد انگیزشی داشتن تمایل به خوبیها و تنفر از بدیها و داشتن احساس گناه بعد از تخطی از قواعد اخلاقی است. در بعد توانشی مبادرت به مراعات قواعد اخلاقی و مقاومت در برابر وسوسه های شکستن آنها در شرایط مختلف مورد توجه است. میتوان سطوح سه گانۀ شناختی، انگیزشی و توانشی را در قالب دو سطح نظری و عملی تلخیص نمود. در سطح نظری تشخیص وظیفۀ اخلاقی و تمایل به آن مورد نظر است و در سطح عملی انجام رفتار اخلاقی مورد توقع است.
۳- ۱- ۱- ۱- انواع نظام اخلاقی
نظام اخلاقی توحیدی:
تعریف مفهومی: کمال مورد نظر این نوع نظام اخلاقی فراتر از دنیا و آخرت است. ارزش غایی این نوع نظام اخلاقی رسیدن به قرب الهی است و سایر ارزش‌ها نسبت به این ارزش غایی ارزیابی میشوند و از آن اعتبار مییابند. تمامی عزت، قدرت و خوبی در وجود خدا منحصر و عین تعلق به اوست. بنابراین انگیزۀ انسانی که به این نظام اخلاقی پایبند میشود کسب رضایت الهی است. امیدی به غیر خدا و ترسی از غیر او وجود ندارد تا انگیزۀ کنش چنین فردی باشد حتی پایبندی به اخلاق و تهذیب نفس، به طور مستقل، ارزش تلقی نمیشود تا انگیزۀ کنش او گردد. برای فرد پایبند به این نظام اخلاقی، مطلوب و خیر بر هم منطبقند و مبدا میل او خواست و رضایت خداست. قرآن کریم در مورد صاحبان این نوع نظام اخلاقی میفرماید: وَ یُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسکِیناً وَ یَتیِماً وَ اَسیراً، اِنَّمَا نُطعِمُکُم لِوَجهِ الله لا نُرِیدُ مِنکُم جَزاءً وَ لَا شُکُوراً: غذای خود را با آنکه به آن علاقه و نیاز دارند، به مستمند و یتیم و اسیر اطعام میکنند و میگویند ما شما را به خاطر خدا اطعام میکنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم.[۱۳۹]یعنی انسانی که در ابتدا همه چیز و همه کس را برای رفع نیازهایش به خدمت میگیرد به انسانی تبدیل میشود که برای رضای خدا، خود را در خدمت دیگران میخواهد.
تعریف عملیاتی: انواع نظام‌های اخلاقی به مثابه نمونۀ آرمانی مورد نظر هستند یعنی هیچکدام به تمامه در واقعیت پدیداری وجود ندارند. فردی را که خود بیان میدارد در پایبندی به ارزش‌های اخلاقی در سلسله مراتب انگیزهها، رضایت الهی را در صدر اولویتها قرار میدهد از دارندگان این نظام اخلاقی محسوب میشود. طیف سنجش این نظام اخلاقی در سطح نظری (شناختی و نگرشی) از ۷ گویه تشکیل شده است. بالاترین امتیازی که هر فرد به این نظام اخلاقی میدهد ۳۵ و پایینترین امتیاز آن۷ است. از مجموع امتیازاتی که پاسخگویان به این نظام اخلاقی میدهند جایگاه آن در نزد پاسخگویان مشخص میشود.
نظام اخلاقی دینی:
تعریف مفهومی: ظرف تحقق کمال مورد نظر این نظام اخلاقی جهان آخرت است. سعادت اخروی ارزش نهایی این نوع نظام اخلاقی است. سایر ارزش‌ها به میزانی که برای رسیدن به این غایت مطلوب، نقش داشته باشند ارزشمند هستند. انگیزۀ معتقدین به این نظام اخلاقی از پایبندی به ارزش‌ها و تهذیب نفس دور شدن از عذاب اخروی و به دست آوردن پاداش اخروی است. بنابراین شناخت ارزش‌های اخلاقی و ضمانت اجرای آنها را در این نظام اخلاقی دین ممکن میسازد. تنها در این نوع نظام اخلاقی اصول اخلاقی و مصادیق جزئی آن یا ارزش‌ها و اعمال اخلاقی و ضدِارزش‌ها و اعمال غیر اخلاقی به تفصیل مشخص و معیناند. از نظر تاریخی این نوع نظام اخلاقی توانسته شیوه نامۀ تهذیب و تربیت اخلاقی به دست دهد.
تعریف عملیاتی: کسانی که خود بیان میدارند اعمال اخلاقی خود را با ارجاع به دستورات دین میشناسند و با انگیزۀ پاداش اخروی به انجام اعمال اخلاقی مبادرت میورزند و از منهیات اخلاقی برای در امان بودن از عذاب الهی خودداری میکنند یا در سلسله مراتب انگیزههای خود برای آنها قائل به اولویت هستند از پایبندان این نظام اخلاقی محسوب میشوند. طیف سنجش این نظام اخلاقی در سطح نظری (شناختی و نگرشی) از ۷ گویه تشکیل شده است. بالاترین امتیازی که هر فرد به این نظام اخلاقی میدهد ۳۵ و پایینترین امتیاز آن۷ است. از مجموع امتیازاتی که پاسخگویان به این نظام اخلاقی میدهند جایگاه آن در نزد پاسخگویان مشخص میشود.
نظام اخلاقی فضیلت گرایی:
تعریف مفهومی: فضیلتگرایی قواعد اخلاقی مشخصی ارائه نمیکند، بنابراین شناخت فضیلت مستلزم وجود الگوهای انسانی فضیلتمند است که امروزه به ندرت در دسترس افراد انسانی قرار میگیرند. فضیلتها نوعی ملکۀ وجودی و فرهیختگی هستند که کسب آنها نیازمند تجربه، تمرین، تکرار و مرارت بسیاری است از اینرو در دنیای معاصر از متخلقین به این نظام اخلاقی به شدت کاسته شدهاند؛ زیرا بیشتر آنچه در گذشته فضیلت محسوب میشد برای انسان‌های امروزی نوعی کالای لوکس شناخته میشود که دیگر نیازی به آن نیست. فضیلتگرایی، کمال انسان را شکوفا شدن عقل او در بستر دنیا میداند. در این نظام اخلاقی کمال و فضیلت به هم مرتبط و حتی مترادف میشوند. قائل به ارزشِ ارزش‌ها نیست ولی میتوان آراسته شدن به فضیلتها را ارزش غایی آن دانست. امور نفسانی سه نوع انفعالات، استعدادها و ملکات هستند. فضیلت، ملکهای است که حد وسط را بر میگزیند. حدوسط بهره وری از هر قوه این است که مزاحم سایر قوا نباشد.
تعریف عملیاتیافرادی که در سلسله مراتب انگیزههای احتمالی خود از انجام اعمال اخلاقی و عدم ارتکاب اعمال غیراخلاقی، برای آراستهشدن خود به فضیلتها، اولویت قائل میشوند. در زمرۀ متخلقین به این نظام اخلاقی محسوب میشوند. طیف سنجش این نظام اخلاقی در سطح نظری (شناختی و نگرشی) از ۷ گویه تشکیل شده است. بالاترین امتیازی که هر فرد به این نظام اخلاقی میدهد ۳۵ و پایینترین امتیاز آن۷ است. از مجموع امتیازاتی که پاسخگویان به این نظام اخلاقی میدهند جایگاه آن در نزد پاسخگویان مشخص میشود.
نظام اخلاقی وظیفه گرایی:
تعریف مفهومی: وظیفهگرایی و پیامدگرایی معمولاً در مقایسه با یکدیگر فرموله میشوند؛ زیرا برخلاف فضیلتگرایی هر دو به جای نشان دادن پارهای از کنشهای اخلاقی معین به ارائۀ قواعد راهنمای کلی میپردازند. از نگاه وظیفهگرایی بعضی چیزها هستند که کسی نباید هرگز آنها را انجام دهد زیرا بعضی کنشها صرفنظر از نتایج و پیامدهای عینی آنها در هر وضعیتی ذاتاً بد هستند همانطوریکه بعضی کنشها ذاتاً خوب هستند. عقل انسان به تنهایی ظرفیت کشف قواعد صحیح اخلاقی برای تشخیص چنین اعمالی را دارد. عقل قوۀ ذاتی است که در همه افراد انسانی وجود دارد و قواعد اخلاقی را وضع میکند. انسان به حکم ظرفیت عقلانیاش به قوانین اخلاقی عقل گردن مینهد و به هیچ انگیزۀ دیگری نیاز ندارد. انسان در کشاکش تمتع و تعهد جز با زیرپانهادن همین ظرفیت عقلانی از قواعد اخلاقی عدول نمیکند. وظیفهگرایی در قالب دو فرمول بیان میشود. یکی اینکه افراد انسانی فینفسه ارزشمندند و انسانیت را چه در شخص خود و چه در شخص دیگری باید غایت فینفسه به حساب آورد و هرگز وسیله قرار نداد. دیگری اینکه تنها به قاعدهای عمل کن که بتواند قاعدهای جهانشمول باشد و همه بتوانند به آن عمل کنند. بنابراین پاسداشت شأن و حرمت انسانی(عقلانیت) ارزش غایی این نظام اخلاقی محسوب میشود.
تعریف عملیاتی: افرادی که تنها راه تشخیص خوب و بد را عقل خویش میدانند و انگیزۀ خود را از انجام اعمال اخلاقی و عدم ارتکاب به اعمال غیراخلاقی، تن دادن به حکم عقل خویش و رعایت شأن و حرمت انسانی در خویشتن و دیگران میدانند یا در سلسله مراتب انگیزههای خود برای آنها قائل به اولویت هستند در زمرۀ وظیفهگرایان قلمداد میشوند. طیف سنجش این نظام اخلاقی در سطح نظری (شناختی و نگرشی) از ۷ گویه تشکیل شده است. بالاترین امتیازی که هر فرد به این نظام اخلاقی میدهد ۳۵ و پایینترین امتیاز آن ۷ است. از مجموع امتیازاتی که پاسخگویان به این نظام اخلاقی میدهند جایگاه آن در نزد پاسخگویان مشخص میشود.
نظام اخلاقی پیامدگرایی:
تعریف مفهومی: ایدۀ محوری نظام اخلاقی پیامدگرایی این است که ارزش اخلاقی هر کنش و قاعدۀ رفتاری را نتایج و پیامدهای آن در هر وضعیت معین، تعیین میکند. در ارزیابی هر کدام از این پدیده ها فرد باید ببیند چه مقدار خوبی به وجود میآورد و به چه میزان از بدیها میکاهد. هیچ کنش و قاعدهای فینفسه و فارغ از نتایجی که در شرایط معین به بار میآورد دارای ارزش نیست. بدینترتیب، پیامدگرایی ارزش اخلاقی کنشها و قاعدۀ رفتاری را به شرایط عینی وابسته میسازد. خوبی و اخلاقی بودن عمل تنها به حسن فعلی آن وابسته است و سهم نیت و حسن فاعلی تقریباً نادیده انگاشته میشود. فرد باید با کمک دانسته های خود تمامی نتایج احتمالی یک کنش و کنشهای رقیب آن را پیشبینی کند و بهترین شق ممکن را برگزیند. این نظام اخلاقی تمامی تلقیهای عرفی ما از ارزش ذاتی کنشها و قاعده های پذیرفته شدۀ اخلاقی مانند حرمت قتل نفس و خوبی عدالت را رد میکند. خوشبختی یا فایده، مصداق خوبی ذاتی مورد نظر بسیاری از پیامدگرایان است ولی میتوان چیزهای دیگری مانند عشق و صلح و … را مصداق خوبی ذاتی دانست. از این رو یکی از عوامل تعددپیامدگرایان همین تنوع ارزش غایی است و عامل دیگر مشمولین این خیر است اینکه خود شخص، جمعی از افراد یا همه انسان‌ها از نتایج این کنش بهرهمند شوند. بنابراین ارزش غایی پیامدگرایی، نتایج دنیوی مترتب بر کنش اخلاقی است.
تعریف عملیاتیکسانی که تنها ملاک تشخیص خوبی یک عمل معین را نتایج مترتب بر آن میدانند و انگیزۀ خود از انجام کنش اخلاقی را دستیابی به پیامدها و نتایج این جهانی آن کنش از قبیل فایده و ضرر یا آسایش و رنج خود و دیگران میدانند یا در سلسله مراتب انگیزههای خود برای آنها قائل به اولویت هستند، در زمرۀ پایبندان این نوع نظام اخلاقی قلمداد میشوند. طیف سنجش این نظام اخلاقی در سطح نظری (شناختی و نگرشی) از ۷ گویه تشکیل شده است. بالاترین امتیازی که هر فرد به این نظام اخلاقی میدهد ۳۵ و پایینترین امتیاز آن ۷ است. از مجموع امتیازاتی که پاسخگویان به این نظام اخلاقی میدهند جایگاه آن در نزد پاسخگویان مشخص میشود.

 

نظاماخلاقی ارزشغایی: دلایل و انگیزهای افراد از انجام اعمال اخلاقی
«زیراکه»: دلیل «تاآنکه» انگیزه
توحیدی عمل خوب: عملی که رضایتخدا را فراهم آورد کسب رضایت الهی
دینی “عملیکه پاداشاخروی در پیدارد و از عقاباخروی باز دارد. پاداش و کیفر اخروی
فضیلتگرایی “عملیکه شخص بافضیلت انجام میدهد. آراسته شدن به فضیلتها
وظیفهگرایی “عملیکه امکان تبدیل به یک حکمجهانشمول را داشته باشد. یا هیچ انسانی را وسیله و ابزار قرار ندهد. رعایت شأن و حرمت انسانی(درخویشتن و دیگران)
پیامدگرایی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 12:01:00 ب.ظ ]




 

پکتین + لستین+ Vit E

 

۵۸/۰

 

j48/2

 

h48/3

 

g28/4

 

 

 

شاهد

 

۵۸/۰

 

a11/3

 

a83/4

 

a16/6

 

 

 

میانگین

 

۵۸/۰

 

۶۳/۲

 

۷/۳

 

۳۸/۴

 

 

 

انحراف معیار

 

 

 

۱۹/۰

 

۳۹/۰

 

۶۱/۰

 

 

 

% CV

 

 

 

۱/۷

 

۶/۱۰

 

۱۴

 

 

 

*میانگین هایی که در هر ستون دارای حروف مشترک می باشند از لحاظ آزمون دانکن در سطح احتمال ۵ %P≤ اختلاف معنی داری ندارند
با توجه به مطالبی که ارائه شده بهترین تیمار از لحاظ کاهش میزان پراکسید در روغن مغز گردو تیمار CMC به همراه مواد دیگر و آنتی اکسیدان BHT بود و به نظر می رسد که BHT دارای خواص آنتی اکسیدانی قوی تری نسبت به ویتامین E می باشد و همچنین تیمارهای سوربیتول دار دارای میزان پراکسید کمتری نسبت به تیمارهای حاوی PG بود. تمام تیمارها در زمان های مختلف از نظر پراکسید روند افزایشی داشتند و این روند در تیمارهای مختلف متفاوت بود ولی در شاهد در هر دوره به طور جداگانه این افزایش بیش از سایر تیمارها بود. عدد پراکسید تیمارهایی که در ترکیب آن ها CMC و لسیتین و PG وجود داشت، با توجه به پراکسید زمان شروع آزمایش که ۵۸/۰بود، پس از دو ماه حدود ۱۵درصد و پس از ۴ ماه حدود ۲۳ درصد و پس از ۶ ماه حدود ۲۸ درصد نسبت به شاهد در همان زمان کاهش یافت.
عدد پراکسید در تیمارهایی که با پوشش CMC و سوربیتول در سه غلظت به کار رفته بود، پس از دو ماه حدود ۱۵درصد و پس از گذشت ۴ ماه حدود ۲۷ درصد و پس از ۶ ماه حدود ۳۲ درصد نسبت به شاهد در همان زمان کاهش داشتند و در تیمار پوشش دار شده با پکتین و سوربیتول با دو غلظت ۴۵ و ۶۰ درصد پس از دو ماه ۱۲ درصد و پس از ۴ ماه ۲۳ درصد و پس از گذشت ۶ ماه ۲۸ درصد نسبت به شاهد در همان زمان کاهش یافت.
عدد پراکسید در تیمارهای حاوی آنتی اکسیدان پس از گذشت ۲ ماه حدود ۲۱ درصد و پس از ۴ ماه حدود ۲۹ درصد و پس از ۶ ماه حدود ۳۵ درصد نسبت به شاهد در همان زمان کاهش نشان داد.
بنابراین نتیجه گرفته می شود که در طول دوره ۶ ماهه روغن مغز نمونه های گردو که پوشش آن ها همراه با مواد آنتی اکسیدان بوده نسبت به شاهد که بدون پوشش بودند حدود ۳۵ درصد کمتر اکسید شده است. در بین تیمارهای آنتی اکسیدان دار، تیمار حاوی
پایان نامه - مقاله - پروژه
آنتی اکسیدان BHT نسبت به ویتامین E میزان پراکسید کمتری نشان داد یعنی BHT باعث شده است که میزان فساد چربی در مغز گردو به حداقل برسد و حدود ۴۰ درصد کاهش یابد که به عنوان بهترین تیمار شناخته شد.
نتایج به دست آمده با نتایج Baldwin &Wood در سال ۱۹۹۶ مشابه و آن ها اعلام کردند که مواد آنتی اکسیدان به کار رفته در پوشش ها باعث کاهش میزان پراکسید در روغن مغز پیکان گردید (Baldwin &Wood, 1996). پراکسید روغن مغز گردوی تازه بین ۰۴/۰ تا ۳۵/۰ میلی اکی والان اکسیژن برکیلوگرم روغن می باشد که بسته به رقم آن متفاوت است (Sheen , 1999). همچنین در گزارش دیگری روغن مغز گردوی تازه پراکسیدی بین ۱۵/۰ تا ۲۹/۰ میلی اکی والان اکسیژن برکیلوگرم روغن داشت .(Savage et al,. 2001) پراکسید روغن مغز گردوی تجاری رقم Clovis فرانسه ۲۱/۱ میلی اکی والان اکسیژن برکیلوگرم روغن گزارش شده است .(Vanhanen, 2006) در ارقام مختلف گردو بعد از چهار ماه انبارداری میزان پراکسید از ۳۴/۱ تا ۴۰/۴ میلی اکی والان اکسیژن برکیلوگرم روغن و با گذشت نه ماه از ۲۵/۵ تا ۴۱/۱۰ میلی اکی والان اکسیژن برکیلوگرم روغن گزارش شد. تغییرات پراکسید در دوره
انبارداری گردو به وجود یا عدم وجود پوسته سخت آن بستگی دارد چون این پوسته مانع از ورود اکسیژن به داخل مغز شده و فساد در آن دیرتر رخ می دهد (Koyuncu and Alsun 1999). در گزارش دیگری پس از ۶ ماه میزان پراکسید در مغز گردو به ۶/۵ میلی اکی والان اکسیژن برکیلوگرم روغن در روشنایی و ۳/۴ میلی اکی والان اکسیژن برکیلوگرم روغن در تاریکی رسید که این افزایش در میزان پراکسید باعث تغییر در خواص ارگانولپتیکی گردو گردید (Koyuncu et al, 2003).
در پژوهش Simonse و همکاران در سال ۱۹۹۵ اعلام گردید که کیفیت مغز گردو با توجه به میزان پراکسید آن چنانچه از ۱ تا ۳ میلی اکی والان اکسیژن برکیلوگرم روغن باشد مطلوب و بین ۳ تا ۸ میلی اکی والان اکسیژن برکیلوگرم روغن نامطلوب و مانده و بیشتر از ۸ میلی اکی والان اکسیژن برکیلوگرم روغن فاسد می باشد .(Simonse et al., 1995)
۴-۱-۶- اندازه گیری رنگ مغز گردو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ب.ظ ]




۲-۲ ماهیت درد کودکان
درد، یک واکنش پیچیده و چند عاملی، نسبت به محرک برانگیزاننده ی آن است. نحوه ی تجربه، ابراز وپردازش درد و نهایتا کنترل آن، در افراد مختلف متفاوت است. شکل زیر ادراک درد، ارزیابی آن و رفتار و تاثیرات اجتماعی ناشی از آن را نشان می دهد. درد، موضوعی ذهنی است و ارزیابی درد، عمدتا مبتنی بر سنجش های خود بیماران می باشد (پردز[۶۲] و همکاران، ۲۰۱۱).
شکل ۲-۱ واکنش به درد، اقتباس از پردز و همکاران(۲۰۱۱)
در گذشته، بسیاری از افراد معتقد بودند که کودکان درد را حس نمی کنند. این باور مبتنی بر فقدان اطلاعات و ترس از این موضوع بود که کودکان بر اساس مصرف داروهای آرام بخش، به آنها اعتیاد پیدا کنند. امروزه این موضوع به خوبی بررسی شده است که سیستم اعصاب حسی و گذرگاه های درد، از لحاظ ارتباطات و عملکرد، تا ابتدای سه ماهگی، تکامل پیدا می کنند و هیچ شواهدی مبنی بر حمایت از این دیدگاه که کودکان به خاطر وضعیت خاص سیستم عصبی اشان، درد را با شدت کمتری احساس کنند، دیده نمی شود. با این وجود، درد به طور ذهنی احساس می شود، در زمینه ی واکنش به درد تفاوت های فردی وجود دارد و این واکنش از طریق تجربه و یادگیری اجتماعی تنظیم می گردد. اولین تجربه ی درد، نقش مهمی را در واکنش های بعدی به درد، ایفا می کند. گروه سنی کودکان، ناهمگن است، به این معنا که این گروه دامنه ای از نوزادان تا نوجوانان را شامل می شود. کودکان در مقایسه با بزرگسالان، نحوه ی ادراک و واکنششان به درد، هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی متفاوت است. در ابتدا، کودکان واکنش شدیدی را نسبت به درد نشان می دهند اما به تدریج با رشدشان، شدت واکنش آنها تنزل پیدا می کند (پاوار[۶۳]و همکاران، ۲۰۱۱).
به طور کلی، تجربیات درد کودکان، تحت عناوین حاد، عودکننده و مستمر طبقه بندی شده است. درد حاد به وسیله ی یک محرک مضر یا محرک ایجادکننده ضایعه بافتی (برای نمونه تزریق یا جراحت سطحی پوست) به وجود می آید. نشانگان درد عود کننده (سردردهای تکرار شونده، درد های شکمی و یا درد اندام ها)، مشکلات درد اختصاصی را برای بسیاری از کودکان به وجود می آورد.در این گونه موارد، دردهای عود کننده، نشانه ای از بیماری که نیاز به درمان طبی را ایجاب سازد، نیست. بلکه نشانگان درد عود کننده به خودی خود یک اختلال به شمار می آید که عوامل متعدد مسئول آن باید تعیین و کنترل شوند. درد مستمر نیز به هر درد طولانی مدتی اطلاق می گردد که ممکن است به وسیله ی یک بیماری مثل سرطان یا آرترید به وجود آید یا اینکه درد فراتر از دوره ای که برای بهبود یا شفایافتگی یک آسیب لازم است، طول کشیده باشد. علاوه بر این، ممکن است کودکان بدون هیچ گونه شواهدی دال بر آسیب یا ضایعه بافتی، درد مستمر را تجربه کنند (گچل، ترک[۶۴]، ۱۳۸۱)
پایان نامه - مقاله - پروژه
مدل زیستی روانی اجتماعی درد مزمن، غالبا برای شرح چگونگی تاثیرگذاری مولفه های درونی و بیرونی چندگانه بر درد مزمن کودکان و نوجوانان، به کار می رود. مطابق با این مدل، درد مزمن، به عنوان یک پدیده ی تعدیل شده از طریق مولفه های فیزیولوژی، روان شناختی، اجتماعی و محیطی، تعریف می گردد (سیمونز[۶۵] و همکاران،۲۰۰۸).
آنچه کودکان می فهمند، آنچه انجام می دهند و آنچه احساس می کنند همگی می تواند بر درد آنها اثر عمیقی بر جای گذارد. عوامل شناختی شامل فهم (دریافت) کودکان از منشا درد، توانایی آنها برای کنترل آنچه روی خواهد داد و انتظارات کودکان در زمینه ی کیفیت و قدرت دردی که تجربه خواهند کرد، است. برخی از عوامل مثل سن، جنس، سطح شناختی، تجربیات قبلی در مورد درد، یادگیری خانوادگی و زمینه ی فرهنگی در کودک تا حدی ثابت هستند. این ویژگی ها، چگونگی تفسیر و تجربه ی کودک را از احساسات گوناگونی که به وسیله ی ضایعه بافتی به وجود می آیند، شکل می دهد. عوامل رفتاری مانند رفتارهای جسمانی آشکار کودکان (مثل، گریه کردن، به کارگیری راهبردی برای کنترل درد)، واکنش های والدین و کارکنان مراقبت های بهداشتی نسبت به کودکان (برای نمونه، نشان دادن ناکامی، تشویق توام با مهربانی برای استفاده از راهبردهای کنترل درد توسط کودکان)، میزان محدودیت جسمانی کودکان در مدتی که تحت درمان با روش های تهاجمی قرار می گیرند، اثرات رفتاری وسیع دردهای عودکننده و مستمر بر زندگی کودکان که توانایی آنها برای حضور در مدرسه را نیز شامل می گردد، مشارکت در ورزش و فعالیت های اجتماعی با گروه همسالان و پذیرش مسئولیت های مشخص در خانه، همگی عواملی هستند که می توانند برخی از رفتارهای نشان دهنده ی درد را کاهش دهند و فرایند بهبودی را تسهیل سازند. اما در عین حال رفتارهای نابسامان یا الگوهای رفتاری تحریف شده، ممکن است درد را در کودکان ایجاد کنند و یا باعث وخیم تر شدن آن گردند و یا حتی به استمرار آن کمک کنند.هیجانات کودکان، توانایی آنها را برای درک وقایع، تحت تاثیر قرار می دهد. هیجانات خاص بستگی به ماهیت درد و نیز باورهای کودکان درباره ی تاثیر فوری و دراز مدت آن بر زندگی آنها دارد. به طور کلی، هر چه کودکان به لحاظ هیجانی درمانده تر و پریشان تر باشند، درد آنها نیز شدیدتر و یا ناخوشایندتر خواهد بود (گچل، ترک، ۱۳۸۱).
بنابراین، بین عوامل شناختی، رفتاری و هیجانی تعامل های پویایی وجود دارد. اگر چه به نظر می رسد که بین آسیب و پیامدهای درد رابطه علی مستقیم و واضحی وجود دارد، اما تمامی چیزهایی که کودکان می دانند، انجام می دهند و یا احساس می کنند، همگی درد آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد (گچل، ترک، ۱۳۸۱).
۲-۳ دیدگاه پیاژه در رابطه با تجربه ی درد کودکان
بررسی تحول شناختی کودکان به این علل مهم است: ۱- برداشت کودکان از مفهوم درد و تدابیر درمانی با بزرگسالان متفاوت است. ۲- بسیاری از درمان های تسکین دهنده ی درد مستلزم احاطه کافی به توانایی های ذهنی کودک است. ۳- راه های ابراز درد در کودکان، متناسب با مراحل رشد و تکامل آنها می باشد. پیاژه معتقد است که سطح تحول شناختی کودک، تاثیر مهم در درک تجربه ی دردناک دارد. وی مراحل تحول شناختی کودکان را به سه دوره تقسیم نموده است: الف / حسی – حرکتی ب / عملیات عینی ج / عملیات صوری
این مراحل از دوران نوزادی تا دوران بلوغ به صورت تسلسلی طی می شود و تدریجی و محسوس است. در هر یک از این مراحل، کودک مفهوم متفاوتی از بیماری و درد دارد. در جدول زیر روند تحول مفاهیم بیماری و درد آمده است (خداکرمی، ۱۳۷۸).
جدول ۲-۱ دیدگاه پیاژه در رابطه با رشد مفهوم بیماری و درد در کودکان (خداکرمی، ۱۳۷۸)

 

سن کودک مفهوم بیماری مفهوم درد
۲-۷ سالگی
(مرحله پیش عملیاتی)
- پدیده گرایی: علت بیماری را یک پدیده ی انتزاعی نامربوط و خارجی می دانند.
- سرایت: علت بیماری را مجاورت بین دو حادثه می دانند؛ مثلا سرما خورده اند چون نزدیک کسی قرار گرفته اند که سرماخورده است.
- درد را تجربه ای انتزاعی و فیزیکی میدانند.
- افکار جادویی درباره ی از بین رفتن درد دارند.
- درد را تنبیه عمل خلاف خود میدانند.
- متمایلند کسی را مسئول درد خود بدانند و ممکن است روی یک نفر متمرکز شوند.
۷-۱۲ سالگی
(مرحله عملیات عینی)
- آلودگی: علت بیماری را یک فرد، شیء و یا عمل خارجی که برای کودک مضر است می پندارند . مثلا شما سرما خورده اید چون لباس گرم نمی پوشید.
- درونی سازی: عامل خارجی برای بیماری قائل می شوند اما این عامل در درون بدن متمرکز می شود.
- درد را با تعاریف فیزیکی توصیف می کنند مثل سردرد، درد معده
- دردهای روحی روانی را می فهمند
- از صدمات بدنی ، تخریب و مرگ می هراسند.
- درد را نتیجه و تنبیه اعمال نادرست خود می پندارند.
۱۳ سالگی به بعد (مرحله عملیات صوری) - فیزیولوژی: بیماری را حاصل حوادث، عملکرد نادرست اندام ها و ارگان های بدن می دانند.
- روانی و فیزیولوژی: برای بیماری و سلامتی، ابعاد جسمانی – روانی قائلند.
- قادرند تا برای درد دلایلی را مطرح کنند مثل سقوط، آسیب
- انواع درد های روانی را می فهمند.
- از عدم کنترل در طی تجربه دردناک می هراسند.

۲-۴ شیوه های ابراز درد در کودکان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:00:00 ب.ظ ]




برای سنجش پایایی سوالات از روش آلفای کرونباخ استفاده می شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه

روش های تجزیه و تحلیل داده ها:
به دلیل نداشتن هیچ گونه پیش فرضی درمورد توزیع جامعه آماری ، برای تجزیه تحلیل داده ها از روش آماری ناپارامتریک استفاده میشود.
فصل دوم: مبانی نظری

رویکرد استراتژیک، اصول و اهداف آن
تعریف رویکرد استراتژیک
ورای هریک از اعمال و رفتارهای یک انسان، فکر و اندیشه ای نهفته است. به عبارت دیگر، هر انسانی قبل از هر کاری در مورد آن فکر میکند. سازمانها نیز از نظر فکر کردن همانند انسان ها هستند و مدیریت استراتژیک ، فکر و اندیشه آنهاست؛ یعنی سازمانها برای انجام فعالیت های خود باید درمورد درست بودن آن فکر کنند و این کار بر عهده مدیریت استراتژیک است. روش علمی و منظم فکرکردن در مورد فعالیت های سازمان در قالب مدل های استراتژیک مطرح میگردد. با این مقدمه میتوان به اهمیت مدیریت استراتژیک پی برد، زیرا اگر سازمانی درست فکر نکند درست بودن فعالیت ها و اقدامات آن نیز خدشه دار میشود. (رضوانی. ۱۳۸۹: پیشگفتار)
به نظر میرسد برخلاف ادبیات حاکم بر تئوری های مدیریت و باور مدیران، نگرش استراتژیک رویکردی جدید و عام است که موضوعات را در دو سطح عینی و ذهنی طبقه بندی میکند. در واقع هدف از چنین نگرشی این است که به موضوعات پیرامونی در سطح مفهومی و مصداقی توجه شود. بررسی دیدگاه صاحب نظران نشان میدهد که هریک از آنها از زاویه ی یکی از نگرش های مدیریت به مدیریت استراتژیک می پردازند. عده ای چارجوب مدیریت استراتژیک را براساس الگوی “تصمیم گیری محدود” بیان میکنند که این افراد در حوزه نگرش علمی قرار میگیرند(مانند هانگر و ویلن،۲۰۰۱). عده ای مدیریت استراتژیک را از زاویه “مدل های کمی” نگریسته اند(مانند رو، میسون و دیکل،۱۹۹۴). عده ای به مدیریت استراتژیک از زاویه “نگرش فرآیندی” نگاه کرده اند(مانند دیوید ، ۲۰۰۱٫ هریسون و جان، ۱۳۸۰٫ جانسون و شولز، ۲۰۰۲٫ هیل و جونز، ۱۹۹۲). (همان: ۱۶). اما آنچه که سبب شده است که نگرش استراتژیک به عنوان یک نگرش جداگانه مورد بررسی قرار گیرد این است که “نگرش استراتژیک ، کلیه مباحث مطرح شده در مدیریت و یا هر علمی را در دو سطح استراتژیک و عملیاتی مطرح میکند". یعنی دلیل اصلی “سطح بندی کردن موضوعات ” توسط نگرش استراتژیک است. (اعرابی. ۱۳۸۵)
باید اذعان داشت که مبانی نظری برنامه ریزی استراتژیک برگرفته و ریشه در نظریه سیستمی لودیگ برتالانفی (برتالانفی[۱۶]، ۱۹۸۵: ۳۳۵) و نظریه تصمیم سازی در مدیریت دارد که از دهه ۱۹۶۰ به طور منسجم وارد مباحث جغرافیا شده است. این رویکرد بر پایه ی اقتصاد و بکاریری منابع کمیاب به صورت مؤثر بنا شده است و تمرکز بر تحقق اهداف و نتایج آن دارد. بعلاوه در این رویکرد از مشارکت جامعه محلی و کنشگران اجتماعی ذینفع در فرایند برنامه ریزی استراتژیک نهایت استفاده میگردد؛ به عبارت دیگر تاکید بر فعالیت و اجرای مشارکت از سوی کنشگران اجتماعی و تصمیم گیران اثرگذار اعم از مدیران و برنامه ریزان از جمله مشخصه های خاص برنامه ریزی راهبردی است(مراد مسیحی.۱۳۸۲: ۱۵ / مهدیزاده،۱۳۸۲: ۸۴).
رویکرد استراتژیک در برنامه ریزی، ابتدا به شکل استراتژی های خاص نظامی جهت دستیابی به پیروزی در جنگ بین گروه های نظامی رایج گردید(هایلی[۱۷]، ۱۹۹۹: ۴۶). عرصه بعدی کاربرد این الگوی برنامه ریزی در امور تجاری و بازرگانی بود. در دهه ۱۹۲۰ میلادی با مدلی که دانشکده بازرگانی هاروارد ارائه داد، یکی ار اولین روش شناسی های رویکرد استراتژیک برای بنگاه های اقتصادی و بازرگانی شکل گرفت. رویکرد استراتژیک در برنامه ریزی شهری، در پاسخگویی به انبوهی از معضلات شهری شکل گرفت که برنامه های جامع در رویارویی با آنها ناکام مانده بودند( هال[۱۸]،۲۰۰۷: ۱۳۱). در واقع نیازها و ضرورت های مختلف شهری از یک سو و ناکامی رویکردهای سنتی در پاسخگویی به آنها از سوی دیگر، باعث شکل گیری نگرش استراتژیک شده است(سعیدنیا، ۱۳۸۲: ۳۲). نخستین بار منتقدان رویکرد جامع و متمرکز، در دهه ۱۹۶۰م. بیان کردند که محدودیت اطلاعات و عدم شناخت کامل از موضوعات در برنامه ریزی، توجه به موضوعات حیاتی تر، تاکید بر جنبه های مشخص تر و گزینشی عمل کردن از سوی برنامه ریزان را الزامی می سازد (فرهودی و دیگران.۱۳۸۸: ۴).
تکامل مفهوم مدیریت راهبردی به مرور زمام انجام شده و همچنان ادامه خواهد یافت. با توجه به همین موضوع در رابطه با معنای دقیق آن بین صاحبنظران عدم توافق وجود دارد(برمان و ایوانز، ۲۰۰۶)؛ اما وجود همین عدم توافق، مدیریت راهبردی امروزه در بیشتر سازمان ها اعمال می شود و اغلب سازمان هایی که از این نوع مدیریت بهره جست اند فواید قابل توجهی را نصیب خود ساخته اند(تامسون و مارتین، ۲۰۰۵). دیوید مدیریت راهبردی را عبارت از هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه میداند که سازمان را قادر میسازد به هدف های بلند مدت خود دست یابد(دیوید،۱۳۸۳) ؛ به عبارت دیگر مدیریت راهبردی فرایند تضمین دستیابی ازمان به فواید ناشی از به کارگیری استراتژی های مناسب است(تامسون و مارتین، ۲۰۰۵). مدیریت راهبردی، تصمیم ها و اقداماتی است که برای تدوین و اجرای خط مشی ها مورد استفاده قرار میگیرد تا رابطه بین سازمان و محیط آن به نحوی تنظیم شود که سازمان قادر به تحقق اهداف خود باشد. به عبارت دیگر مدیریت راهبردی فرایندی است که سازمان را از موقعیت فعلی به جایگاه مطلوب آن برساند. در واقع مدیریت راهبردی به معنای آینده نگری ، برنامه ریزی، تعیین موقعیت، انطباق راهبردی، خواست ها، نفوذ قدرت و تعمیم است. این بخش خلاق مدیریت مدیریت است، بخشی که به معنی سازماندهی، نظارت و کنترل است که در نتیجه تفکر خلاق و نواندیش را ممکن می سازد.(دعائی و دیگران. ۱۳۸۵: ۲)
رویکر برنامه ریزی استراتژیک امروزه در کانون مدیریت ، برنامه ریزی و آینده نگری و نظام بخشی سازمان ها قرار دارد و موجب موفقیت نسبی آنها را فراهم آورده است.با این حال رویکرد راهبردی دارای خصلت متناقض نماست. این بدان معناست که از یک سو کلی نگر یا نگرش فراگیر است و از سوی دیگر عملگر است و به عنوان نوعی روش یا فن آوری کاربردی عمل میکند. به عبارتی دیگر از یک سو راهبردی است و از سوی دیگر راهکار ارئه میدهد(سعیدنیا، ۱۳۸۲: ۶-۹)
رویکرد استراتژیک ، روند برنامه ریزی را بر پایه شناخت های معتبر و امکانات واقعی استوار می سازد. در این رویکرد، روند تصمیم گیری بجای تعیین تکلیف قطعی و نهایی، در راستای ظرفیت ها و توان های موجود و یه صورت گام به گام انجام می پذیرد (فالودی[۱۹]، ۱۹۷۳: ۲۰۷) . امروزه رویکرد استراتژیک به عنوان چارچوبی انعطاف پذیر در اکثر کشورهای دنیا پذیرفته شده و کاربرد وسیعی دارد (هال[۲۰]، ۲۰۰۲: ۲۹۱). به گفته مینتزبرگ از معروف ترین دانشمندان علم مدیریت استراتژیک ، بسیاری از استراتژی های بزرگ حقیقتا توانسته اندبسیار مؤثرتر و کاراتر از طرح های پر جزئیات و پر دقت عمل کنند(مینتزبرگ،[۲۱] ۱۹۹۹: ۷۶).

لزوم اجرای برنامه ریزی استراتژیک
امروزه سازمان ها با محیطی پویا مواجه هستند در این شرایط اغلب، عوامل اصلی محیط داخلی و خارجی با سرعت و شدت فراوانی تغییر میکنند. از این روی ، بیشتر استراتژیست ها در این مورد اتفاق نظر دارند که، اگرچه تمامی مراحل برنامه ریزی استراتژیک دارای اهمیت می باشد، اما مهمترین گام در این فرایند از نظر سلامت و ادامه حیات سازمان، گام ارزیابی استراتژی است. د رحال حاضر ارزیابی استراتژی به دلایل متعددی از اهمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شده است:
افزایش سرسام آور پیچیدگی در عوامل محطی
افزایش موانع پیش بینی و کاهش صحت و دقت آن
سرعت بسیار بالای منسوخ شدن برنامه ها
کاهش دوره زمانی اجرای برنامه ها با هر در جه ای از اطمینان.
با آغاز دوره فراصنعتی محیط سازمانی پویا و پر تغییر شده و پیچیدگی بعنوان مسئله غالب در سازمان ها مطرح گردید. تغییرات آنچنان شدت یافت که اعتبار توابع پیش بینی کننده از بین رفت و چالش های جدید و غیرمنتظره شکل گرفت. بازارهای به شدت رقابتی شد و یادگیری زودتر و سریع تر از رقبا به عنوان مزیت رقابتی مطرح، و در نتیجه تمرکز سازمان به آگهی، دانش و اطلاعات معطوف گردید. امروزه مهمترین دغدغه اکثر ساطمان ها، تدوین و پیاده سازی استراتژی هایی است که موفقیت و بقای آنها را در شرایط متحوا و پیچیده محیطی، تضمین نماید. برنامه ریزی استراتژیک ابزاری در اختیار سازمان ها می گذارد تا بتوانند تدوین و اجرای استراتژی را در وجوه مختلف سازمان دنبال کنند و بر عملکرد استراتژیک خود مدیریت داشته باشند. همواره برنامه ریزی استراتژیک با ارزیابی شرایط محیطی(فرصت ها و تهدیدها) و قابلیت های درونی(قوت ها و ضعف ها) و با در نظر گرفتن ارزش های سازمانی، استراتژی های منظمی را تدوین و انتخاب مینمایند.(امینی و خبازباویل. ۱۳۸۸: ۱۹)

اصول و مراحل رویکرد استراتژیک
یک برنامه ریزی راهبردی موفقیت آمیز، برنامه ای است که :
به عمل ختم شود.
بینش مشترکی بر مبنای ارزش ها ایجاد کند.
فرایندی همگانی و مشارکتی است که کارکنان و مدیران احساس مالکیت مشترک نسبت به آن دارند.
مسئولیت در قبال جاعه را می پذیرند.
نسبت به محیط خارجی سازمان حساس بوده و بر آن تمرکز میکنند.
بر مبنای داده هایی با کیفیت بالا طرح ریزی می شود.
بخش کلیدی مدیری اثربخش می باشد (دعائی و دیگران. ۱۳۸۸: ۳).
در واقع در رویکردهای استراتژیک پرداختن به سه سوال اساسی ضروری است: ۱٫ کجا می خواهیم باشیم؟ ۲٫ اکنون کجا هستیم؟ ۳٫ چگونه به آنجا می خواهیم برسیم؟ (اولسن و هاسلت[۲۲]، ۲۰۰۲: ۸). بر همین اساس شناسایی مراحل مدیریت استراتژیک ضروری به نظر می رسد.
مدیریت استراتژیک مسیری سازمان یافته(دارای نظم) به مدیران ارائه میدهد تا بتوانند محیط مورد فعالیت را درک نمایند و سپس وارد عمل شوند. به مفهوم کلی تر، دوجنبه مطرح است:
برنامه ریزی استراتژیک: فعلیت معنی دار(درک شده) که مستلزم تعیین هدف و فرایند تدوین استراتژی است.
اجرای استراتژی: عملیات یا اقدامی که با توجه به نوع برنامه ریزی انجام میشود و شامل مراحل اجرایی و کنترل است. (استونر و دیگران. ۱۳۷۹: ۴۵۱)
جریان منطقی این اقدام منظم حهت تعیین مسیر آینده بر مبنای تجربیات گذشته و منابع موجود در شکل ۲-۱ ارائه شده است. پیکان هایی که به بالا بر میگردد، بیانگر فرایند تغییرات دائمی در اوضا و شرایط می باشد.

تدوین استراتژی
هدف گذاری
برنامه ریزی استراتژیک
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:00:00 ب.ظ ]




همبستگی میان افراد جامعه به گونه بردارانه است که تعاون و همدلی و همکاری و نیز رقابت سازنده جای خود را به اموری می دهد که موجبات نابهنجاری های اجتماعی می شود. جامعه برتر جامعه ای است که مسایل اقتصادی و دیگر معضلات و نابهنجاری ها از طریق تعاون، امر به معروف و نهی از منکر و نظارت حل و فصل می شود.
قرآن یکی از علل و عوامل تکدی گری را فقر و نیازمندی انسان ها همراه با نوعی نگاه به شخصیت های انسانی تحلیل و تبیین می کند؛ به این معنا که ریشه تکدی گری هر چند که به ظاهر فقر و بی نوایی و نیاز به برآورده آن است ولی ریشه روانی و شخصیتی نیز دارد. فقر و بی نوایی در تحلیل قرآنی تنها می تواند به عنوان یک انگیزه و سبب مطرح شود ولی این مساله موجب نمی شود تا شخص به سوی تکدی گری روی آورد. قرآن از مومنان می خواهد که تنها توجه خویش را به سوی گدایان مبذول ندارند؛ زیرا در جامعه افراد نیازمند بسیاری هستند که از نظر فرهنگی و اجتماعی و شخصیتی به چنان جایگاهی رسیده اند که برای رفع نیازهای خویش دست به سوی دیگران دراز نمی کنند. راهکار قرآن را می توان در چند چیز خلاصه کرد: اول آن تکدی گری را مساله فرهنگی و اجتماعی بدانند؛ دوم آن که با مساله از راه تشویق و ترغیب به خودداری از تکدی گری برخورد کنند؛ سوم آن که افراد ثروت را به موقعیت و مسایل اجتماعی آگاه سازند و آن را با این مسایل درگیر کنند؛ چهارم آن که با پرداخت و کمک مالی به فقرای عفیف از گسترش تکدی گری و گداپروری جلوگیری به عمل آورند. با این همه قرآن دور نمودن خشونت آمیز و طرد متکدیان و گدایان را نادرست بر می شمارد و از آن نهی کرده و به عنوان عملی ناپسند مذموم بر می شمارد.قرآن برای رهایی از مساله تکدی گری و گدایی پیشنهاد می دهد که نیازهای نیازمندان و بی نوایان از سوی جامعه اسلامی تامین گردد و راهی برای پیش گیری این معضل ایجاد و فراهم گردد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
تکدی‌گری یکی از مشکلات اجتماعی است که خاص کشورهای در حال توسعه نبوده و در بعضی از کشورهای توسعه ‌یافته نیز رواج دارد. فقر، اختلافات خانوادگی، اعتیاد و اغفال کودکان از جمله دلایل بروز این پدیده است. متکدیان که گاه به صورت باندهای سازمان‌یافته فعالیت می‌کنند، اغلب با تحریک احساسات مردم و فریب آنها به کسب درآمد می‌پردازند. تکدی گری علاوه بر قبح اجتماعی، آثار و تبعات مخرب دیگری نیز دارد. به عـنـوان نـمـونـه، از آفات گردشگری به شمار مـی‌آیـد؛ به طوری که مـسـئولان گردشگری کشور هند یکی از دلایل کاهش آمار بازدیدکنندگان از ایـــن کـشــور را افــزایــش تـعــداد متکدیان در اطراف مناطق توریستی اعـلام کـرده‌اند

بخش سوم

 

روش تحقیق

 

فصل اول: جرم زدایی از جرایم ولگردی و تکدی گری

 

مبحث اول: تخطی از اصول جرم انگاری در تجریم ولگردی و تکدی گری

اصل در امور، اباحه است و منع، به تصریح و به ویژه به دلیل نیازمند است. بدیهی است فرد یا مقامی که قصد ایجاد ممنوعیت دارد باید بار اثبات دلایل مفید ممنوعیت و جرم انگاری را عهده دار شود. به طور کلی، قانون گذاران بر پایه ی اصل «زیان» و سه نگرش «پدرسالاری»، «اخلاق گرایی» و «کمال گرایی»، رفتارها را جرم انگاری می کنند و البته نگاهی به مصلحت جامعه دارند. بر اساس اصل زیان، رفتارهایی که موجب زیان فرد یا جامعه می شوند، باید جرم انگاری گردند. طبق نگرش پدرسالاری، فرد نه تنها مجاز به زیان رساندن به دیگران نیست، بلکه به خود نیز نمی تواند آسیب برساند. بر اساس دیدگاه اخلاق گرایی، علاوه بر رفتارهای زیان آور، اعمالی که باعث تجاوز به اخلاقیات جامعه می شوند نیز باید جرم انگاری شوند. بنا بر نگرش کمال گرایی، برای رسیدن به کمال معنوی، باید رفتارهایی جرم انگاری شوند که باعث سقوط معنوی فرد و جامعه و آسیب به فضلیت های اخلاقی می شوند[۶]. برخی بر آن اند که بهترین راهکار برای جلوگیری از سوء استفاده ی دولت ها از قدرت خود برای محدود کردن حقوق بشر، اقتباس معیارها و ویژگی های جرم انگاری از اسناد بین المللی حقوق بشر است. اینان، قانونی بودن، ضرورت داشتن، سودآوری، ارزیابی پذیری، موثر و قابل اجرا بودن، شفافیت و جامعیت را از ویژگی های جرم انگاری در اسناد بین المللی بر شمرده اند[۷] . توضیح این که ایجاد محدودیت در آزادی های فردی در قالب جرم انگاری، باید تنها به عنوان آخرین راه حل و به موجب قاونی شفاف، عادلانه و در دسترس بوده و منافع اعمال حقوق کیفری بیش از ضررهای آن باشد. بدین معنا که در نهایت، نرخ ارتکاب رفتار جرم انگاری شده کاهش یابد و در مقابل، تا جایی که ممکن است هزینه های اقتصادی ناشی از به کارگیری اجرای مختلف دستگاه عدالت کیفری (مانند هزینه های نگهداری و بازپروری زندانیان و نیز کشف و تعقیب جرم و مجازات خاطیان) و نیز هزینه های غیر اقتصادی آن (همچون «جرم زدایی بالقوه» در نتیجه ی برچسب زنی به مرتکبان آن رفتار، بروز خلاهای تربیتی برای خانواده ی فرد زندانی) کاهش یابد. افزون بر آن، تمهیدات، مقدمات و امکانات لازم برای مقابله با رفتار جرم انگاری شده در دسترس نهادها و کنشگران عدالت کیفری قرار بگیرد.
برای جرم انگاری اصولی، معیارهای مختلفی پیشنهاد شده است. به نظر می رسد پاسخ گویی به سه پرسش مطرح شده در گزارش کمیسیون سابق اصلاح حقوق جزا در کانادا موسوم به «حقوق جزای ما» در سال ۱۹۷۶ می تواند راهنمای مناسبی برای جرم انگاری متناسب باشد: ۱٫ آیا عمل مورد نظر، به طور جدی به دیگران لطمه وارد می کند یا خیر؟ ۲٫ آیا آن رفتار، ارزشهای اساسی جامعه را چنان شدید نقض می کند که برای جامعه آسیب زا باشد؟ ۳٫ آیا می توان اطمینان داشت که اقدامات اجرایی لازم برای استفاده از حقوق کیفری علیه آن عمل، خود موجب نقض ارزش های اساسی جامعه نخواهد بود؟[۸] معیار پیشنهادی کمسیون مذکور، قرابت های زیادی با معیار پالایش دارد. بر اساس معیار پالایش نیز باید احراز شود که بنا بر یک سری اصول و مبانی نظری (مانند اصل صدمه)، دولت مجاز به مداخله در حوزه ی حقوق و آزادی های فردی شهروندان است[۹]. بر این اساس، اگر رفتار مورد نظر، در تعارض با اساسی ترین اصول پذیرفته شده ی جامعه باشد، به طوری که واکنش در قبال آن ضرورت داشته باشد، رکن اول موجود و محقق است. به نظر نمی رسد که ولگردی یا تکدی گری را بتوان معارض با اساسی ترین اصول جامعه ی ایران دانست. هر چند امکان تشخیص دقیق و احصای اجماعی اصول اخلاقی جامعه، بسیار دشوار می نماید و معیار پیشنهادی هم ضابطه و ملاک مشخصی برای کشف و درک این اصول ارائه نمی کند، به نظر می رسد
نمی توان ولگردی و تکدی گری را با عقاید و باورهای جامعه ی ایران امروز و در نتیجه با اصول اساسی پذیرفته شده ی آن، در تضاد دانست. بدیهی است هنگامی که بیشتر شهروندان جامعه ی مذهبی ایران، کمک به تهی دستان و افراد بی خانمان را یک ارزش اخلاقی برگرفته از آموزه های دینی تلقی می کنند و آیات و روایات بر و احسان به دیگران، در میان آنان مشهور است، دیگر
نمی توان از تعارض این رفتارها با اصول اخلاقی پذیرفته شده در این جامعه سخن گفت.
رکن دوم این معیار، با این رویکرد که از حقوق کیفری باید به عنوان آخرین راه حل برای کنترل اجتماعی استفاده کرد[۱۰]. مرتبط است. بنابراین این رکن- که شامل اطمینان از فقدان روش های کمتر آمرانه و کمتر مزاحمت آمیز و احراز این امر که جز مجازات فاعل، راه دیگری برای جلوگیری از رفتار مورد نظر وجود ندارد[۱۱]. زیرا معقول نیست که بپنداریم جرم انگاری این رفتارها و اعمال ضمانت اجرای کیفری نسبت به این موضوعات، در مقایسه با توانمندسازی اجتماعی و پیشگیری اولیه و ثانویه موثرتر است. چندان دور از ذهن نیست که تصور کنیم جرم دانستن این اعمال، فرار دولت از زیر بار تکلیف خویش مبنی بر تامین امنیت شغلی و ریشه کردن فقر (به تصریح مقدمه ی قانون اساسی ایران) در جامعه ی اسلامی و به تعبیری، جرم انگاری فقر است.
رکن سوم، به نوعی نگرش هزینه –فایده ی اقتصادی یا به عبارت دیگر، به نتایج عملی ناشی از جرم انگاری اشاره دارد؛ به این معنا که باید یقین داشت که با جرم انگاری یک عمل، دستگاه عدالت کیفری قادر به تحدید دامنه ی آن عمل می گردد و هزینه های اجرایی مداخله ی عدالت کیفری درمقایسه با منافعی که عاید جامعه می شود، ناچیز خواهد بود[۱۲]. درباره ی این رکن هم باید گفت که گرچه جرم دانستن این اعمال، بسیار کم هزینه تر و آسان تر از اقدامات دامنه دار اجتماعی برای افزایش سطح رفاه جامعه و مقابله با فقر است، توسل به جرم انگاری، هزینه های دیگری نیز برای جامعه در پی خواهد داشت که در بخش بعدی مقاله به برخی از آن ها اشاره خواهد شد. افزون بر این، آن چه در رکن سوم مد نظر تدوین کنندگان نظریه ی جرم انگاری بر مبنای معیار پالایش بوده، احتساب هزینه ها و منافع حاصل از آن، برای جامعه به معنای اعم بوده است، نه مصالح دولت به گونه ی خاص.

مبحث دوم: منافع حاصل از جرم زدایی ولگردی و تکدی گری

جرم زدایی از این رفتارها، چه در اثر شکست و ناتوانی مداخله ی کیفری صورت گیرد (سیاست تسلیم) و چه واقعا خواسته شده باشد (سیاست تساهل و تسامح)[۱۳]، نتایج یکسانی را به دنبال دارد.

گفتار اول: مقابله با تورم کیفری

به عقیده اندیشمندان علوم جنایی، «تورم کیفری» به معنای «تنوع و ازایش عناوین مجرمانه از طریق جرم انگاری های قانونی به دو صورت نظری (تصویب قوانین جدید) و عملی(تقویت و به کارگیری قوانین قدیمی) و نیز جرم انگاری های قضایی است. بر این اساس، این پدیده، نتیجه ی طبیعی جرم انگاری وسیع قانونی و قضایی در داخل نظام سیاست جنایی است» [۱۴] یا به معنای تصویب بدون ضرورت مقررات کیفری و قطور کرد بی حد و حصر مجوععه قوانین کیفری و
جرم انگاری های غیر ضروری است که در عمل، موجب سردرگمی شهروندان و حتی قضات و مجریان عدالت کیفری می گردد[۱۵]. از پیامدهای نامطلوب وجود این نقیصه در دستگاه عدالت کیفری، نزول شأن قانون است. وقتی یک نظام عدالت کیفری، بی نزاکتی های خرد خیابانی مانند گدایی منفعلانه را جرم انگاری می کند و در عین حال، در قبال اعمال جداً آسیب زایی مانند فرار مالیاتی از سازوکارهای غیر کیفری استفاده می کند تا آن ها را خارج از حوزه ی تسلط حقوق کیفری قرار دهد، باعث بی اعتمادی مردم به حقوق کیفری می شود[۱۶] اتخاذ چنین رویه ای باعث می شود که افکار عمومی جامعه، حقوق کیفری را حامی طبقات مرفه، صاحبان نفوذ و یقه سفیدها و نیز وسیله ی سرکوب و تنبیه طبقات فرودست تلقی کنند. بی تردید غلبه ی چنین نگاهی، افزایش احساس بی عدالتی و تضعیف کلیت نظام کیفری را در پی خواهد داشت.
از دیگر پیامدهای منفی تورم کیفری می توان به از بین رفتن معنا و مفهوم ارزش های اساسی جامعه، ایجاد یک حقوق جزای فنی در حال رشد که با لطمه زدن به آزادی های اساسی، سبب ترس و در عین حال بی اعتنایی شهروندان می شود، سوء استفاده از شهروندان عادی ناآگاه از گستره ی قوانین از سوی ادارات تخصصی که به قوانین مرتبط با تکالیف و اختیارات خود اشراف دارند، بالا رفتن رقم سیاه و خاکستری بزهکاری، اطاله ی دادرسی و در نتیجه از بین رفتن ویژگی قطعیت و ارعابی کیفرها، زوال اهداف اصلاحی مجازات ها و کاهش سرعت و دقت در رسیدگی های کیفری اشاره کرد[۱۷]. پیادهای منفی مذکور، در نهایت به بروز اختلال در فعالیت روان و کارآمد نظام های قضایی و اجرای مناسب عدالت منتهی خواهد شد[۱۸]. بدیهی است کاهش و مدیریت نظام عدالت کیفری و اشخاص و نهادهای مسئول کنترل رسمی جرم، در قبال جرایم کم اهمیت، جرایمی که فاقد معیارهای جرم انگاری صحیح و اصولی اند و با شیوه های غیر قهرآمیز هم می توان با آن ها برخورد کرد، می تواند از بروز یا تشدید مشکلات مذکور جلوگیری کند. از دلایل بروز پدیده ی تورم کیفری، عدم تفکیک مین انحراف و جرو و در نتیجه، جرم انگاری انحرافات است. مجرم پنداری منحرفان، تضعیف حقوق کیفری را در پی دارد؛ زیرا بی تردید تعداد منحرفان جامعه در مقایسه با مجرمان، بسیار بیشتر بوده و حتی شاید برآورده نشدنی باشد و لذا اجرای قانون منتفی می گردد[۱۹]. البته اگر ماده ۷۱۲ قانون تعزیرات را مقرره ای متروک بدانیم؛ به این معنا که با وجود امکان اجرا یا قابلیت اجرایی، در دادگاه ها و دیگر نهادهای رسمی به آن عمل نمی شود[۲۰]، به نظر می رسد که حفظ آن، در افزایش بار کیفری نظام عدالت کیفری موثر نباشد و به تورم کیفری به معنای رایج در ادبیات جرم شناسی و سیاست جنایی در نتیجه انسداد کیفری منجر نشود.

گفتاردوم: رهایی قانون گذار از اتهام جرم انگاری فقر و آثار آن

نگاهی به متن ماده ی ۷۱۲ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵ نشان می دهد که تهدید کیفری در آن متوجه فقرا و افراد بی خانمان است. توضیح این که برخی از نظریه های جرم شناسی که قرابتی اساسی با مارکسیسم داشته و به نظریه های جرم شناسی تضاد شهرت دارند، همواره قانون گذاران کشورهای غیر سوسیالیستی را به تلاش برای حفظ منافع طبقه ی حاکم از رهگذر جرم انگاری ویژگی های طبقاتی و عادات معمول طبقه ی فرودست جامعه متهم می کنند. طبق آموزه های این جرم شناسی، وصف جرم، ذاتی رفتار نیست، بلکه قضاوت صاحبان قدرت درباره ی ویژگی ها و رفتارهای مردم است[۲۱] اینان معتقدند که گروه های قدرتمند اجتماعی، فرایند تعریف رفتارهای مجرمانه را تحت نفوذ خود دارند و تعریف های حاصله را به جامعه تحمیل می کنند. برای مثال، ممکن است کش رفتن اجناس از فروشگاه ها سرقت محسوب شود، ولی در مقابل، تبلیغات تجاری دروغین، صرفا نوعی سرپیچی از مقررات تجاری تلقی گردد[۲۲]. جرم شناسان انتقادی بر این باورند که جرم، یا محصول نظام تقنینی، قضایی و انتظامی است و یا در نحوه ی حکمرانی و تقسیم و توزیع امکانات رفاه اجتماعی از سوی نظام حاکم ریشه دارد. این جرم شناسان معتقدند که جرم انگاری برخی جرایم مانع، سرپوش گذاشتن بر قصور و ناتوانی دولت در تامین معاش، رفاه و شرایط یک زندگی مطلوب رای افراد است[۲۳]. برخی مانند چمبلیس و سیدمن، تا آن جا پیش رفته اند که اظهار می دارند همه ی پژوهش های صورت گرفته درباره ی نحوه ی پیدایش هنجارهای قانونی، نشانگر اهمیت چشمگیر فعالیت گروه های قدرتمند و بهره ور اجتماعی (و نه منفعت همگانی) در تعیین متن و محتوای قانون هستند و هر چه موقعیت سیاسی و اجتماعی گروه بالاتر باشد، احتمال اینکه دیدگاه هایش در قوانین انعکاس یابد، بیشتر است. این جرم شناسان بر این باورند که قانون، هم در ساختار و هم در عملکرد، در جهت منافع گروه های قدرتمند جامعه عمل می کند و به منفعت عمومی، تتنها در حدی توجه می شود که با منافع گروه های قدرتمند در تعارض نباشد[۲۴]. بدیهی است که جرم زدایی از این افعال، قانون گذاری را که به حکم قانون اساسی در اصولی همچون ۳، ۱۲، ۲۱، ۲۳، ۲۹، ۳۱ و ۴۳ این قانون، موظف به ایجاد رفاه عمومی و رفع و ریشه کنی فقر و محرومیت است، از چنین اتهاماتی تبرئه می کند.

گفتار سوم: تشویش قانون گذار به وضع قوانین حمایتی

در خصوص برنامه های فقرزدایی در ایران چنین گفته شده است:که به جرئت می توان گفت که هیچ گونه برنامه فقرزدایی جامع و مصوبی که تمامی زمینه ها و ریشه های فقر را مورد توجه قرار داده باشد در ایران وجود ندارد[۲۵].
نیز ریشه های آسیب شناختی برنامه های فقرزدایی در ایران، عواملی چون آشفتگی و پراکندگی در سیاست ها و برنامه های فقرزدایی در ایران، عواملی چون آشفتگی و پراکندگی در سیاست ها و برنامه های فقرزدایی، تعدد نهادهای عهده دار فقرزدایی و فقدان مرجع و مسئول ملی در این حوزه و نیز فقدان یک استنباط واحد از مقوله ی فقر در میان نخبگان علمی و اجرایی کشور دانسته شده است[۲۶]. شاید بتوان مورد اخیر را به موضوع بحث مرتبط دانست، با این توضیح که آنچه از سوی نخبگان علمی و دانشگاهی، فقر و سزاوار حمایت قانونی و دولتی تلقی می شود، نخبگان اجرایی کشور – احتمالا مستند به ماده ی قانونی در مورد مطالعه - آن را بزه و سزاوار عقوبت می دانند. به همین دلیل، در مقدمه ی قانون مصوبه ی شورای عالی اداری مصوب ۱۳۸۷ در خصوص ساماندهی متکدیان، ولگردان، افراد بی سرپرست، گمشده، متواری، در راه مانده و موارد مشابه، و در بیان اهداف وضع این اهداف وضع این مصوبه، علاوه بر اصلاح ساختار و ایجاد هماهنگی در فعالیت دستگاه های اجرایی و تنظیم وظایف دستگاه های عمومی و دولتی، از ارتقای کارایی و بهبود روش های مربوط به «مبارزه» با این امور سخن به میان می آید و در ماده ی ۴ این قانون، در معرفی گروه های مختلف مشمول این مصوبه، از «افراد متهم به ارتکاب جرم، اعم از متکدیان و ولگردان حرفه ای» نام می برد.
آشکار است که با جرم زدایی از این رفتارها، طبیعتا حمایت رسمی از ولگردان و متکدیان ممکن
می شود و قانون گذار ملزم به وضع قوانین حمایتی در راستای ساماندهی به وضعیت آن ها خواهد شد. بدیهی است مادام که عملی جرم و مرتکبانش مجرم، ضد اجتماع و ناقضان نظم اجتماعی و اصول اخلاقی جامعه محسوب شوند، امکان اعمال اقدامات حمایتی برای بهبود وضعیت آن ها چندان متصور نیست اما با جرم زدایی از این اعمال، اقناع دولت -در معنای عام- برای حمایت از این قشر با وضع قوانین حمایتی و در نتیجه رفع یک آسیب اجتماعی، آسان تر و دست یافتنی تر خواهد بود.

گفتار چهارم: هم سویی با موازین شرعی و عرفی

در هیچ یک از منابع و متون فقهی نمی توان نص یا اجتهادی دال بر تحریم و تعریز تکدی گری یا ولگردی یافت، بلکه بر عکس، همواره از استحباب یا وجوب کمک به نیازمندان و فقرا که معمولا از آن با نام صدقه یا انفاق یاد می شود سخن به میان آمده و بسیار بدان توصیه شده است[۲۷]. قسمتی از مالیات های رایج در نظام اسلامی به نام زکات نیز به حکم آیه ی ۶۰ سوره ی مبارکه ی توبه به هزینه کردن آن در مواردی همچون کمک به فقرا، مسکینان و در راه ماندگان (که شاید با تسامح بتوان ولگردان را از مصادیق آن دانست) اختصاص یافته است[۲۸]. هیچ یک از فقها نیز با عنایت به آیات پیشین و روایات موجود و با توجه به این واقعیت که قرآن کریم برای سائلان نیز حقی در اموال دیگران شناخته[۲۹] و راندن آن ها را نهی کرده است[۳۰]، به تعزیر متکدیان و ولگردان حکم نداده و در بدترین حالت تنها به کراهت تکدی گری حکم داده است.
عرف جامعه ی امروز نیز گرچه ولگردی را نوعی انحراف می داند، از جرم انگاری آن استقبال نکرده است. شاهد این ادعا، نحوه برخورد مردم و حتی خود نظام عدالت کیفری با این پدیده است. تشکیل پرونده های کیفری با موضوع ولگردی یا تکدی گری به قدری نادر است که رویه ی قضایی قابل ذکری مشاهده نمی شود. شهرداری ها و نیرو های انتظامی، تنها در برهه های زمانی خاص و بر اساس دستورات ناشی از مصلحت سنجی های مقطعی، تحت عنوان«عملیات ضربتی جمع آوری متکدیان» اقدام به توقیف و تحویل متکدیان به سازمان بهزیستی یا نهادهای مشابه دیگر می کنند. وقتی هنوز در بسیاری از نقاط کشور، از متکدیان بی خانمان و دوره گردی که برای جمع آوری کمک های مادی به درب منازل مردم رجوع می کنند به گرمی استقبال می شود و در بسیاری مناطق، آن ها را «درویش» خطاب می کنند، باید از متروک بودن ماده ی ۷۱۲ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵ (البته صرف نظر از جرم کلاشی در ماده که چنان که گفته شد در خصوص تشخیص مفهوم و تعیین مصادیق آن اختلاف نظر وجود دارد) سخن گفت.

گفتارپنجم: جلوگیری از نقض غرض قانون گذار

قانون گذار برای مرتکبان این رفتارها مجازات یک تا سه ماه حبس را در نظر گرفته است. بر اساس تبصره ی ۳ ماده ی ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی انقلاب مصوب ۱۳۸۱، رسیدگی به جرایمی که مجازات آن ها تا سه ماه حبس می باشد، بدون انجام تحقیقات مقدماتی در دادسرا، مستقیما در دادگاه انجام می پذیرد، اما در حال حاضر، با وضع بند الف ماده ی ۹ قانون شوراهای حل اختلاف مصوب ۱۳۸۷، رسیدگی به جرایمی که چنین مجازاتی برای آن ها در نظر گرفته شده، در صلاحیت این شوراست و طبق تبصره ی همین ماده نیز شورای حل اختلاف برای صدور حکم به مجازات حبس، مجاز شناخته نشده است. علاوه بر این که به طور کلی –صرف نظر از عدم شایستگی شورا برای صدور حکم به کیفر حبس- طبق مفاد بند ۱ ماده ی ۳ «قانون نحوه ی وصول برخی از درآمدهای دولت مصوب ۱۳۷۴»، حتی محاکم نیز مجاز به صدور حکم حبس های کوتاه مدت (تا سه ماه) نیستند و موظف به تبدیل مجازات به جایگزین های حبس از جمله هفتاد و یک هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی می باشند. آشکار است که صدور حکم به پرداخت جزای نقدی برای کسانی که علی القاعده در شرایط فقرمطلق به سر می برند، به هیچ عنوان منطقی و معقول نبوده و هیچ یک از اهداف مجازات ها (حتی هدف ارعابی مجازات) را برآورده نمی سازد و به نوعی، به نقض غرض قانون گذار منتهی می گردد. این آشفتگی در تعیین کیفر، وقتی تشدید می شود که محکوم علیه قادر به پرداخت جزای نقدی تعیین شده نباشد و مجددا بر اساس ماده ی ۱ قانون نحوه ی اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۷۷، به ازای هر سیصد هزار ریال، یک روز در حبس بماند.
حتی اگر ماده ی ۷۲۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، به صراحت قانون اقدامات تامینی و تربیتی مصوب ۱۳۳۹ را نسخ نمی کرد، نیز امکان استناد به این قانون و امکان اعمال ماده ی ۶ آن قانون علیه متکدیان و ولگرد یا متکدی یا قواد سخن می گوید که مجازات قانونی آن حبس بوده و ارتکاب جرم هم ناشی از شیوه ی زندگی فاعل باشد. بی تردید، نفس ولگردی یا تکدی –بدون ارتکاب جرمی دیگر که ولگردی یا تکدی، زمینه ساز ارتکاب آن باشند- مجوز اعمال ماده ی مذکور نبود. البته به نظر می رسد با تصویب قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ و به کارگیری تدابیری همچون تعویق صدور حکم یا اعمال مجازات های جایگزین حبس از سوی قاضی (به ویژه دوره ی مراقبت)، مشکل یاد شده تا حدودی رفع گردد.

مبحث سوم: معایب جرم زدایی از ولگردی و تکدی گری

هرچند جرم زدایی از این جرایم می تواند منافع پیش گفته را به دنبال داشته باشد، بروز دو ایراد اساسی ناشی از مبادرت به جرم زدایی از این اعمال را نیز نمی توان نادیده گرفت:

گفتار اول: از دست دادن مزایای جرم انگاری جرایم مانع

چنانچه قانون گذار به جرم انگاری انحرافات و به طور کلی رفتارهایی بپردازد که حاکی از حالت خطرناک بوده و ممکن است زمینه ساز ارتکاب جرایم باشند و خسارت هایی را هر چند غیر فوری و در آینده برای جامعه ایجاد کنند[۳۱]، در حقیقت، به دنبال شناسایی و ایجاد «جرایم مانع» است. به ترتیب، جرایم مانع را می توان انحرافاتی دانست که به رغم آنکه ذاتا برای جامعه خطری ندارند اما از آنجا که استقرار آن ها می تواند زمینه ساز جرم باشد، به طور قراردادی جرم انگاری می شوند[۳۲]. بنابراین، اندیشه ی جرم انگاری این انحرافات و مجازات مرتکبان رفتارهای انحرافی زمینه ساز جرایم اهم، با هدف پیشگیری کیفری از وقوع جرایم مهم تر مطرح شده است؛ برای مثال، جرم انگاری حمل و نگهداری سلاح (هرچند هیچ استفاده ای از آن نشده باشد) برای جلوگیری از ارتکاب جرایمی چون قتل، ایراد جرح، تهدید، زورگیری، قدرت نمایی با سلاح تسهیل می شود. برخی از جرم شناسان، به درستی ولگردی و تکدی گری را نیز از جمله ی جرایم مشابهی بوده که به وسیله ی سلاح ارتکاب می یابند یا ارتکاب آن ها با وجود سلاح تسهیل می شود. برخی از جرم شناسان، به درستی ولگردی و تکدی گری را نیز از جمله ی جرایم مانع دانسته اند[۳۳] و میتوان استنباط کرد که غرض قانون گذار از این جرم انگاری، مقابله با روش و سبک زندگی کسانی است که با پیروی از این سبک زندگی، خود را در معرض انواع بزهکاری ها و البته بزه دیدگی های خیابانی قرار می دهند. بی تردید، این روش زندگی، فرد را در معرض ارتکاب یا بزه دیدگی جرایمی چون انواع سرقت، اعتیاد، برخی جرایم جنسی، ایجاد مزاحمت، جرایم علیه تمامیت جسمانی و … قرار می دهد. آداب معاشرت و سبک زندگی افراد، نظیر مکان هایی که شخص به آن رفت و آمد می کند، کسانی که با آنان معاشرت دارد و شیوه ی خاص سبک کار وی و به طور کلی، پذیرش آگاهانه ی سبک زندگی حاشیه ای یا مغایر با قانون، ارتباط بسیار نزدیکی با ارتکاب جرم دارد[۳۴]. بنابراین، در صورت جرم زدایی از این جرایم، این هدف قانون گذار که جلوگیری از ارتکاب جرایم مهم تر
می باشد محقق نشده و این مزیت ناشی از جرم دانستن ولگردی و تکدی گری از دست می رود. علاوه بر این، بر اساس نظریه ی «سبک زندگی»، شیوه ی زندگی افراد –به عنوان یکی از عوامل تبیین علت بزه دیدگی ایشان- افراد را کمتر یا بیشتر در موقعیت ها یا فضاهایی قرار می دهد که ممکن است رو در روی مجرمان بالقوه قرار گیرند و بزه دیدگی آن ها تسهیل شود[۳۵]. با توجه به بیان پیشین، شیوه ی زندگی باز و بی قید ولگران و متکدیان، آن ها در معرض خطر بزه دیدگی نیز قرار می دهد.

گفتاردوم: محقق نشدن اهداف تربیتی قانون گذار

اگر قانون گذار به جای اعمال مجازات، در صدد بازپروری متکدیان و ولگردان باشد (مانند آنچه در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، تحت عنوان «دوره ی مراقبت» ذیل فصل «مجازات های جایگزین حبس» قید شده و شامل فعالیت هایی همچون حرفه آموزی یا اشتغال به حرفه ای خاص، درمان بیماری یا ترک اعتیاد می شود)، در صورت جرم زدایی از این رفتارها، امکان الزام مرتکبان به پایبندی به اقدامات تربیتی و گذراندن دوره های آموزشی و بازپذیرنده از بین می رود و این هدف قانون گذار تحقق نمی یابد. شاید به همین دلیل است که در ماده ی ۵ قانون مصوبه ی شورای عالی اداری در خصوص ساماندهی متکدیان، ولگردان، افراد بی سرپرست، گمشده، متواری، در راه مانده و موارد مشابه مقرر شده است:
چنان چه صدور قرار یا رای قضایی برای هر یک از افراد موضوع این مصوبه، ضرورت داشته باشد، مسئولیت امر به عهده ی دادگستری استان (دادگاه) است. دادگستری استان می تواند نسبت به تعیین قاضی مستقر در مجتمع اردوگاهی به منظور تسریع در رسیدگی اقدام نماید.
اگر متکدی یا ولگرد، از اقدامات دستگاه های مسئول و عهده دار اجرای این قانون (اعم از دادگستری، نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی، کمیته ی امداد امام خمینی، اداره ی کر و امور اجتماعی و شهرداری) تمکین نکند، چاره ای جز استمداد از دستگاه قضایی و بهره گیری از الزام موجود در حکم یا قرار قضایی وجود ندارد که البته در شرایط کنونی با عنایت به تصویب و اجرایی شدن قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ می توان با استناد به مواد ۶۴، ۶۵ و ۸۳ این قانون، نسبت به الزام او به انجام یکی از دستورهای مندرج در ماده ی ۴۳ که جنبه ی تامینی و تربیتی دارند (درمان بیماری یا اعتیاد، حرفه آموزی اشتغال به حرفه ای خاص، گذراندن دوره یا دوره های خاص آموطش و یادگیری مهارت های اساسی زندگی یا شرکت در دوره های تربیتی، اخلاقی، مذهبی، تحصیلی یا ورزشی و …) اقدام کرد.
البته چنانچه رویکرد قانون گذار در قبایل جرایم، یک رویکرد «مدیریتی خطر مدار» مبتنی بر سیاست های کنترل جرم مشهور به «عدالت سنجشی یا آماری» باشد، دیگر نمی توان به دنبال باز پروری و ایجاد تحول در شخصیت و نحوه ی رفتار بزهکاران بود، بلکه در چنین رویکردی، بر کاهش آسیب های ناشی از جرم و فرصت های ارتکاب آن تاکید می شود و باور بر این است که برای حفاظت از جامعه باید توان مجرمانه ی مجرمان را از آن ها تاکید می شود و باور بر این است که برای حفاظت از جامعه باید توان مجرکانه ی مجرمان را از آن ها سلب کرد و بدین ترتیب، جامعه را از خطر آسیب رسانی آن ها مصون ساخت. در این رویکرد، درمان بالینی فرد بزهکار به منظور اصلاح و درمان، جای خود را به فنون شناسایی، طبقه بندی و اداره ی گروه های مجرمان بر اساس معیار خطرناکی و احتمال خطر تکرار جرم می دهد و ساز و کارهای حقوق کیفری از کارکردهای اخلاقی، بازدارندگی، بالینی و پیشگیری خود دور می شوند[۳۶]. اما باید توجه داشت که از این رویکررد معمولا در جرایم مهم و مجرمان خطرناک استفاده می شود و پیگیری اهداف عدالت سنجشی درباره ی جرایم تکدی گری و ولگردی چندان معمول نیست، به ویژه آن که سیاست جنایی ایران، بر خلاف کشورهای اروپایی -که در دو دهه ی اخیر، سیاست جنایی کرامت مدار، دادرسی عادلانه، نگاه انسانی به مجرم و سیاست اصلاح محور را حداقل در برخی جرایم کنار گذاشته اند و به سمت راهبردهای سخت گیرانه و امنیت محور رفته اند- با وضع قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و نیز قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ نشان داده است که مسیر عکس را می پیماید. به نظر می رسد از ابتدای دهه ی هشتاد شمسی و با به رسمیت شناخته شدن دستاوردهای علمی، موازین حقوق بنیادین افراد، حقوق بشر (در لوایح متعدد تنظیمی و بخشنامه های کیفری ماهوی و شکلی صادره از سوی رئیس وقت قوه قضاییه)، سیاست جنایی تقنینی ایران به سمت کرامت مداری بیشتر و رعایت حقوق و آزادی های فردی شهروندان و نیز حقوق متهمان متمایل شده است[۳۷]. به این ترتیب، در بسیاری از جرایم (به ویژه جرایم عمومی از جمله جرایم مورد بحث)، می توان رویکرد قانون گذار ایران را رویکردی اصلاحی، درمانی و تربیتی دانست و با این وصف می توان گفت که جرم زدایی از این رفتارها، اهداف تربیتی نظام کیفری در قبال مرتکبان تکدی گری و ولگردی را ناکام خواهد گذاشت.

فصل دوم: منشا و مکان های تکدی گری و ابزارهای رفع تکدی گری

 

مبحث اول: ابزارها و راه‌های رفع تکدی گری

به منظور ریشه کن نمودن پدیده گدایی، امروزه سازمان‌های مسؤول «ابزارها» و راه‌های متعددی را در اختیار دارند که به مقتضای سیاست‌های انتخابی و هدف‌های کارشناسانه، الگوها و پیامدها و با توجه به مقدورات و محدودیتهای خود، آنها را به کار می‌برند. این راهکارها را می‌توان به سه گروه عمده تقسیم کرد:
۱- ادغام و همکاری هماهنگ همه سازمانها و خیریه ها در یک تشکیلات منسجم جهت جمع آوری امکانات برای مقابله با پدیده تکدی.
۲- قانونی کردن مقابله و مبارزه با تکدی و معرفی قضایی و حقوقی رفتار تکدی گری به عنوان عملی که نقض قانون می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:00:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم