کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه تحقیق ۹۲/۰ بدست آمد که حاکی از قابلیت اعتماد پرسشنامه است و بدین معنی است که تاثیر شانس و تصادف در اندازه‏گیری متغیر مورد آزمون قابل اعتنا نمی‌باشد.

۳-۵- جامعه آماری

برای درک و روشن شدن هدف هر پژوهش ابتدا باید جامعه‌ای را که قصد داریم نمونه مورد مطالعه را از آن انتخاب کنیم، تعریف نماییم. این تعریف باید به اندازه‌ای روشن باشد که هیچ نوع سوالی درباره قابلیت تعمیم‌پذیری یا کاربرد نتایج آن به هر یک از اعضای جامعه مطرح نباشد.
دانلود پایان نامه
معمولا محقق سعی می کند تحقیق خود را در جامعه‌ای محدود انجام دهد و یا در صورت نامحدود بودن جامعه با اضافه کردن شرایطی آن را محدود نماید. بنابر نظر اغلب محققان، جامعه آماری عبارت است از: همه اعضای واقعی یا فرضی که علاقه مند هستیم یافته‌ها‌ی پژوهش را به آنها‌ تعمیم دهیم. ] دلاور، ص ۶۸، ۱۳۷۹[
برای پاسخگویی به پرسش شماره دو تحقیق که برای آن پرسشنامه طراحی گردیده است، جامعه آماری شهروندان شهر همدان در نظر گرفته شده است. از آنجا که غالب کسانیکه از فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده می‌نمایند افراد جوان و میانسال می‌باشند بنابراین افرادی که در محدوده سنی ۴۵-۱۵ سال می‌باشند برای پرکردن پرسشنامه‌ها انتخاب گردیده‌اند. مطابق نتایج آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن که در آبان ۱۳۸۵ توسط مرکز ملی آمار انجام گرفته، شهر همدان دارای ۴۷۹۶۴۰ نفر جمعیت می باشد.

۳-۶- روش نمونه‏گیری

هدف همه نمونه برداری‌ها‌ در پژوهش‏های علمی تهیه گزاره‌ها‌یی[۶۰] دقیق و بامعنا درباره یک گروه بر پایه مطالعه زیر مجموعه‌ای[۶۱] از آن گروه است. این گروه ممکن است مجموعه‌ای از افراد یا چیزها‌ باشد. دسترسی به ویژگی‌ها‌ی گروه کلی مورد مطالعه در صورتی امکان پذیر است که حالت‌ها‌ی گوناگون یا موارد مختلف پدیده مورد مطالعه را (از راه مشاهده یا تجربه) بارها‌ مورد آزمایش قرار داده باشیم. بنابراین و با توجه به دلایل زیر نمونه برداری صورت می‌گیرد. ] هومن، ص ۷۱، ۱۳۸۰[

 

    1. دسترسی به همه اعضای جامعه مورد پژوهش میسر نیست.

 

    1. نمونه‌برداری موجب تسهیل، تسریع و صرفه‌جویی در کار پژوهش می‌شود.

 

    1. در برخی آزمایش‌ها‌، خود آزمایش یا مشاهده در پدیده مورد مطالعه تاثیر می‏کند و حتی موجب ضایع شدن آن می‌شود.

 

    1. به طور کلی بررسی یک گروه نمونه موثرتر و کارآتر است.

 

روش‏های گوناگونی برای نمونه‏گیری به ویژه براساس ویژگی‌های جامعه آماری، هدف تحقیق و آزمون آماری مورد استفاده در تجزیه و تحلیل داده‌ها‌ وجود دارد، آنچه که در نمونه‌گیری واجد اهمیت است این است که اولاً نمونه‏گیری تصادفی و ثانیاً واقعی باشد. به بیان دیگر نمونه خوب، نمونه‏ای است که بتواند معرف مناسبی برای جامعه مورد مطالعه باشد.
هدف اصلی استفاده از نمونه‏گیری تصادفی عبارت است از انتخاب نمونه و جمع‏آوری داده‌ها‌ به گونه‏ای که بتوان نتایج حاصل را با احتساب اندازه‏ای خطا (که با بهره گرفتن از روش‌ها‌ی آماری تعیین می‌شود) به یک جامعه بزرگ تعمیم داد. نمونه‏گیری تصادفی به این علت که اساس آن استفاده از روش‌ها‌ی آمار استنباطی است، بر سایر روش‌ها‌ ترجیح دارد. ] دلاور، ص ۸۰، ۱۳۷۴[
با توجه به حجم جامعه آماری و عدم امکان سرشماری، نمونه‌گیری در این تحقیق اجتناب ناپذیر می کند. همچنین با توجه به هدف تحقیق، ویژگی‌ها‌ی جامعه، آزمون آماری مورد استفاده و تعمیم پذیری روش نمونه‌گیری تصادفی، دراین تحقیق از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی استفاده شده است، بدین ترتیب که شهر همدان به ده منطقه (محله) اصلی تقسیم شده و پرسشنامه به صورت تصادفی در میان شهروندان هر منطقه توزیع شده است.

۳-۷- تعیین حجم نمونه

تعمیم یافته‌ها‌ی تحقیق از نمونه به جامعه همیشه رضایت بخش نیست زیرا نمی‌توان در همه موارد اطمینان داشت که نمونه معرف جامعه است، بلکه در اغلب موارد بین نمونه و جامعه اختلاف وجود دارد. اما در صورتی که نمونه به صورت تصادفی انتخاب شود و حجم آن نیز کافی باشد، اختلاف بین نمونه و جامعه کاهش خواهد یافت.
برای تعیین حجم نمونه توصیه‌ها‌یی وجود دارد که نشان دهنده حداقل تعداد آزمودنی‌ها‌ی مورد نیاز است. برای پژوهش‌ها‌ی توصیفی، نمونه‌ای به حجم حداقل صد نفر ضروری است. [دلاور، ص ۸۳، ۱۳۷۹]
با توجه به نوع پژوهش (توصیفی کاربردی) و روش نمونه‌گیری، پرسشنامه‌ طراحی شده بین ۲۵۰ نفر از شهروندان توزیع و داده‌های مورد نیاز جمع‌ آوری گردید.

۳-۸- روش تجزیه و تحلیل داده‌ها‌

تجزیه و تحلیل به عنوان فرآیندی از روش علمی، یکی از پایه‌ها‌ی اساسی هر تحقیق است. به طور کلی، تجزیه و تحلیل عبارت از روشی است که از طریق آن کل فرایند تحقیق به سوی یک نتیجه هدایت می‏شود. محقق برای پاسخگویی به مسأله تدوین شده و یا تصمیم‌گیری در مورد رد یا تایید فرضیه‌ای که صورت‏بندی کرده است از روش‌های مختلف تجزیه و تحلیل استفاده می‌کند که عبارتند از:

 

    1. توصیفی

 

    1. مقایسه‏ای

 

    1. علّی

 

در این تحقیق، ابتدا داده‌ها‌ی بدست آمده از تحقیق پیمایشی در نمونه تحقیق توصیف و اطلاعات ارزشمندی که در ادامه مبنای تحلیل داده‌ها‌ قرار می‏گیرد ارائه می‌گردد.
برای تجزیه و تحلیل داده‌ها‌ از روش توصیه شده در مدل CID (دانشگاه هاروارد) استفاده شده است.

فصل چهارم: یافته‏های تحقیق

فصل چهارم:
یافته‏های تحقیق

۴-۱- مقدمه

در این بخش بر اساس روش تحقیق ارائه شده در فصل قبل به دنبال یافتن پاسخ برای پرسش‌های تحقیق می‌باشیم. پرسش‌های تحقیق عبارتند از:
سوال اصلی:
اثرات پیاده‏سازی شهر الکترونیک بر مدیریت شهری- با تأکید بر وظایف برنامه‏ریژی و سازماندهی شهرداری- در شهر همدان چیست؟
سوالات فرعی:

 

    1. آیا فرهنگ استفاده از شهر الکترونیک در بین شهروندان همدانی وجود دارد؟

 

    1. آیا منابع مالی و بودجه لازم برای پیاده‏سازی شهر الکترونیک همدان وجود دارد؟

 

    1. آیا زیرساختارهای تکنولوژیکی لازم برای پیاده‏سازی شهر الکترونیک در همدان وجود دارد؟

 

    1. آیا توان مدیریتی و کارشناسی لازم برای پیاده‏سازی و مدیریت شهر الکترونیک همدان وجود دارد؟

 

    1. شرایط تحقق شهر الکترونیک همدان چیست؟

 

 

۴-۲- سوال فرعی اول

 

۵-۲-۱- توصیف مشاهدات

همانطور که در فصل قبل مشخص گردید برای پاسخگویی به سوال فرعی اول نسبت به طراحی پرسشنامه و توزیع آن بین شهروندان همدانی اقدام شده است. در این بخش داده‌ها‌ی مربوط به هر یک از سوالات پرسشنامه به تفکیک ارائه می‌شود. فراوانی انتخاب هر یک از گزینه‌ها‌ی پاسخ به صورت جدول و نمودار نشان داده شده است تا درک اختلاف میان فراوانی پاسخ‌ها‌ آسان‌تر شود.
جدول ۱۴: توزیع فراوانی انتخاب گزینه‏ها توسط شهروندان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 05:21:00 ب.ظ ]




۲-۱-۱۵- تعریف دین :
دین ازالفاظی است که بسیار بر زبان ها جاری می شود ومعمولاً به کسی دیندارگفته می شود که خدایی برای جهان اثبات کند وبرای خشنودی اواعمال مخصوصی را انجام دهد.
پایان نامه
ممکن است در هر اجتماعی وملتی ، که به موجب قانون وظایف هرفرد اجتماع معین شده به آن عمل می کنند. تصورمی شود که دیگراحتیاجی به دین نخواهد بود ولی با دقت وتأمل دراحکام ومقررات اسلامی خلاف این معنی ثابت می شود، زیرا دین اسلام به نیایش وستایش خدا نپرداخته بلکه برای کلیه شئون فردی و اجتماعی انسان دستورهای جامع ومقررات مخصوصی وضع فرموده است. وجهان پهناور و بشریت را به نحو حیرت‌آوری بررسی نموده نسبت به حرکات و سکنات فردی واجتماعی انسان، مقررات مناسبی وضع کرده است والبته چنین دینی را جنبه تشریفاتی نمی شود داد .دین دراصطلاح قرآن همان روش زندگی است که انسان گریزی ازآن ندارد وفرقی که میان دین ویک قانون اجتماعی می توان یافت این است که دین ازناحیه خدای متعال است وقانون اجتماعی مولد افکارمردم وبه عبار دیگردین میان زندگی اجتماعی مردم وپرستش خدای متعال وفرمانبرداری ازوی پیوند می دهد ولی در قانون اجتماعی اهتمامی به این پیوستگی نیست .(طباطبائی ،۱۳۵۶: ۶)
واژه دین درلغت به معنای کیش ، آیین ،طریقت وشریعت ودراصطلاح عبارت است ازمجموعه اصول ، قواعد، احکام و دستوراتی که ازسوی خداوند به انسان داده شده است به عبارت دیگردین شامل گزاره‌های توصیفی وتجویزی است وسه عنصراساسی دارد:
الف: شناخت: نخستین عنصرموثردردینداری وتدین علم به اصول وقواعد ضروری دین است فرد متدین باید گزاره های دینی را ازطریق استدلال وبرهان عقلی دریافت کند، مانند توصیف اینکه « الله آفریننده جهان است» یا« خدا یکی است»
ب: ایمان : عنصردوم دردین ، التزام قلبی است به باورها واصول مسلم دینی است. به کسی که به خداوند اعتقاد قلبی ندارد متدین نمی گویند ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ،ایمان به گزاره های دینی است وایمان مبتنی برشناخت ومعرفت است به گونه ای که هرچه معرفت کاملترشود، ایمان قوی ترمی گردد. البته علم وشناخت ، شرط کافی برای ایمان نیست بلکه شرط لازم آن است . عنصراراده وگرایش باطنی به باورهای دینی جزء دیگری ازایمان است .
ج: عمل: عنصرسوم : در دین عمل به گزارهای تجویزی واحکام دینی است یعنی فرد باورهای دینی اش را در مرحله عمل نیزآشکارسازد.
عملی از نظر اسلام ارزشمند است که ناشی از ایمان راسخ به اصول دین و ارزشهای مذهبی باشد (یوسفیان،۱۳۸۶: ۱۲)
دین فقط وسیله تشخیص خوبیها و بدیها نیست،بلکه نیل به خوبیها و اجتناب ازبدیهاست.(علوی، ۱۳۸۷: ۱۳۷)
دین صرفاً اعتقاد به یک سلسله امورنظری نیست بلکه عمل به یک سلسله فرائض نیزهست واین عمل؛ ورزیدگی وآمادگی تدریجی می خواهد وخانواده جایی است که این آمادگی برای عمل را به تدریج در فرد مسلمان ایجاد می کند. سنتهای الهی دردرجه اول ازطریق خانواده است که درطی تاریخ از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد . خانواده بستر سیر رودخانه فرهنگ ، علمی اسلامی است .تداوم خانواده ها از نسلها به زنجیری می ماند که تصال آن ، انتقال سنتها و آداب و اعمال اسلامی را میسر می سازد . اگر کسی از تاثیر خانواده و پرورش عملی اسلامی بی بهره مانده باشد برای مسلمان بودن راه دشوار و درازی در پیش دارد. آیا نمی شود گفت که یکی از اسرار این همه سفارش که در اسلام نیبت به احترام به پدر ومادر به عمل آمده این است که اطاعت فرزندان از پدر ومادربنیاد خانواده را استوار تر می سازد و حلقه های آن زنجیر ی را که وسیله انتقال سنن اسلامی است محکم می کند . کودکان درخانواده به تدریج ، هسته آآآآبلبللبلقلافافا آهسته و پیوسته با شریعت اسلامی آشنا می شوند و با اعمال وفرائض دینی خومی گیرند و نا خود آگاه آموزش می بینند .این آموزش که در محیط خانواده صورت می گیرد. با آموزش که در دبستان و دبیرستان از طریق کتاب و کلاس معلم حاصل می شود فرق بسیار دار د . در کلاس معلم ، که شاگرد با او پیوندی طبیعی ندارد . معلم پشت میز می ایستد و حرف می زند و شاگردان گوش می کنند. اما در خانه این ترتیب رسمی وجود ندارد، پدر ومادر در همان حالی که در کنار اطفال خود به سر میبرند به نحو طبیعی براساس بینش خاص خود ، زندگانی می کنند و رفتار و سلوک مشخص از خود نشان می دهند این آموزش از راه حرف زدن صورت نمی گیرد بلکه والدین بی آنکه اصولاً و قصد آموختن چیزی به کسی داشته باشند برای خود عمل می کنند و به انجام فعالیت خود می پردازند و کودکان بامشاهده کردار آنان آهسته آهسته همان نحو کردار را می پذیرند و به همان آداب و سنن متأدب می شوند . اگر این سخن سعدی را که :
«دو صد گفته چون نیم کردار نیست ، به تفاوت تأثیر گفتار وکردار در آموزش تفسیر کنیم سخن گزافی نگفته ایم .(حداد عادل ،۱۳۵۹: ۱۲-۱۱)
۱- مؤلفه اعتقادی وفکری :
یکی از دگرگونی هایی که باید درتدین فرد رخ دهد ، این است که وی اعتقادات خاصی درباره جهان بیابد، مانند اعتقاد به وجود وحدانیت خدا ، اعتقاد به معاد ونبوت ونظیرآن. در این مؤلفه ملاحظات روشنی نهفته است ، یعنی پیداشدن این اعتقاد درفرد ، باید به صورتی انجام شود که وی آنها را فهمیده باشد وبا روشن بینی نسبت به آنها متقاعد شده باشد. با نظربه همین نکته گفته میشود که عقاید تحقیقی است ، نه تقلیدی . البته روشن بینی هم به لحاظ افراد وهم به لحاظ اعصار، امری نسبی است تا آنجا که به افراد مربوط می شود آنها با هم متفاوت هستند ،چه به لحاظ مرتبه دانشی وچه به لحاظ میزان فهم .
با این حال درسطوح مختلف وحتی درعامی ترین مردم، روشن بینی نسبت به عقاید، به درجات مختلف، می تواند وجود داشته باشد.
۲- مؤلفه تجربه درونی :
مؤلفه دوم درتدین ، تجربه درونی است ، درتجربه درونی ، عنصرعاطفه ، بروز وظهورچشمگیری دارد، تجربه درونی حکایت ازالتهاب وهیجانهای درونی در انسان دارد، شخصی که دین دارمی شودلازم است یک رشته هیجانهای درونی را تجربه کند که به طورغالب درارتباط با مبدأ جهان یعنی خداوند ظهور می‌کند مفاهیمی مانند رجاء، کفر، توکل ودعا که درادیان مختلف ودراسلام وجود دارد، ناظر به همین تجربیات درونی است البته اصل این تجربه ها اختصاص به دین ندارد بلکه با انسانیت آدمی گره خورده‌اند، هرجا انسانی هست این تجربیات درونی در وی وجود دارد. اضطراب، امید، خوف، اموری بشری است اما درتدین ، محورآنها با مبدأ هستی و وجود خداوند تنظیم می شود .
۳- مؤلفه التزام درونی :
مؤلفه سوم درتدین ، التزام درونی است تفاوت التزام درونی با تجربه درونی دراین است که اصل عاطفه وهیجان درتجربه درونی ، حضوروبروزچشمگیری دارد ، اما درالتزام ، عنصرانتخاب بارز است ، التزام درونی، متضمن انتخاب نسبت به چیزی وپایبندی نسبت به آن است . یکی ازلوازم متدین شدن ظهور و بروز این بعد در درون انسان است یعنی فرد باید نسبت به خدا وآنچه خدا ازاو می خواهد التزام درونی پیدا کند. عنصرالتزام ،به نحو بارزی در مفهوم ایمان لحاظ شده است . ایمان نیزیک وضعیت درونی است که در آن انتخاب و گزینش وجود دارد . ازاین جهت است که ایمان آوردنی است چنانکه کفر نیز ورزیدنی است .
۴- مؤلفه عمل :
سرانجام ، آخرین عنصرتدین عمل است . فرد متدین کسی است که به مقتضای اعتقادات وایمان خود اقدام به انجام اعمالی می کند . تکرار« الَذین آمَنوا وَعَمِلوا» : درآیات فراوانی ازقرآن نشان می دهد که لازم است فرد متدین اعمال خاصی را انجام دهد. این اعمال ، اعم ازکردارعبادی ، اخلاقی واجتماعی است .
بنابراین فردی متدین است که دارای چهارویژگی : اعتقادات، تجربه درونی ، التزام درونی وعمل را داشته باشد اگرکسی یکی ازاین ویژگی ها را دارا نباشد ، به همان میزان دردینی بودن وی کاستی وجود خواهد داشت. ( باقری،۱۳۸۶ : ۷۰-۶۸)
۲-۱-۱۶- مفهوم تربیت :
مفهوم تربیت، درحوزه های مختلفی چون تربیت سیاسی ، تربیت اجتماعی وتربیت اخلاقی بکارمی رود. تربیت دینی نیزیکی از موارد کاربرد این کلمه است.هم دراین حوزه وهم درسایرحوزه‌ها، باید بکارگیری این مفهوم دقت کرد ووجه تمایزآن را ازاموری مشخص کرد که نه تربیت بلکه شبه تربیت هستند هنگامی که مفهوم تربیت بکارمی رود ، تصویری غالب ومجملی که در اذهان شکل می گیرد، این است : «ایجاد تغییرات مطلوب در نسل جدید» . اما باید دید آیا این تصوربرای اینکه هم تربیت را مشخص کند وهم آن را از شبه تربیت متمایز سازد کافی است؟ پاسخ این سئوال منفی است، زیرا تصورمذکور، یعنی «ایجاد تغییرات مطلوب درنسل جدید» می تواند به طریقه های مختلفی صورت گیرد وچنین نیست که این طریقه ها به لحاظ تربیتی همه قابل قبول باشد . به عبارت دیگرمفهوم تربیت ، تنها به ایجاد رفتارها ، حالت ها وافکارمعینی درافراد محدود نمی شود بلکه نحوه ایجاد آنها نیزدرمفهوم تربیت ملحوظ است. ملاحظه‌های روشی را نمی توان از مفهوم تربیت برکنار دانست. مفهوم تربیت آنقدر انعطاف‌پذیر نیست که ما را ازلحاظ روشی ، محدود به حدودی نکند. دسته کم می توان سه مورد بارز برای شبه تربیت ذکرکرد.این سه مورد عبارتند از: عادت، تلقین وتربیت. این سه شبه تربیت، ملاحظه‌های روشی خاصی را ایجاب می کنند که هیچ یک بطور دقیق با تربیت منطبق نیست.
به کمک عادت تلقین وتحمیل می توانیم تغییراتی را که ازنظرما مطلوب است درافراد ایجاد کنیم . این تغییرات ایجاد شده ، هرچند مطلوب اند، اما ازآنجا که با ملاحظه های روشی خاصی همراهند ، تربیت محسوب نمی شوند.
عادت بر« تکرار» استواراست. ازطریق فراهم کردن شرایط تکراریک رفتار( مانند نمازخواندن) می توان آن را در فردی تثبیت کرد. دراینجا هرچند توانسته ایم تغییرات مطلوب را ایجاد کنیم اما با نظربه ویژگی‌های تربیت زیرمورد بحث قرارخواهد گرفت ، نمی توان آن را تربیت دانست . همچنین می توان ازطریق تلقین ، تغییرات مورد نظررا درکسی ایجاد کرد. تلقین بر «هیبت» استواراست . هنگامی که کسی سخن یا اندیشه ای را نه به سبب استواری ومعقولیت آن ، بلکه تنها به دلیل هیبت گوینده آن می پذیرد وتن به تلقین سپرده است. سرانجام می توان ازتحمیل نیزبرای ایجاد تغییرات مورد نظراستفاده کرد. تحمیل آشکارا بر« زور» استواراست . با وا داشتن افراد به کاری ومجازات کردن آنها درصورت تخلف نیزمی توان شاهد انجام آن کارتوسط آنها بود ، اما تحمیل نیز تربیت نیست ، عادت، تلقین وتحمیل، هرسه شبه تربیتند ونباید آنها را با تربیت اشتباه کرد. البته ممکن است گاهی استفاده ازاین سه طریقه، درجریان تربیت صورت پذیرد. آیا به این دلیل که تمهید مقدمه برای تربیت باشند ویا ازاین روکه موجب نجات فرد درلحظه و موقعیتی خطیرشوند. آنچه در اینجا نفی می‌شود نه این صورت‌های اجتناب‌ناپذیری یا جانبی، بلکه این تصوراست که هریک ازسر روش مذکور،(عادت، تلقین و تحمیل) چون بنیان وپیکره اصلی تربیت محسوب شود. تا در اینجا در حقیقت، بحث سلبی ومنفی بود به این معنا که تربیت چه چیز نیست. اکنون به صورت ایجابی باید بنگریم که تربیت چیست ووجود چه عناصری در آن لازم است؟
به عبارت دیگرباید دید که ایجاد تغییرات مطلوب درنسل نو درچه صورتی تربیت محسوب می شود؟ در مقام پاسخ به این سئوال از چهار مؤلفه یا مشخصه بارز برای تربیت سخن گفته می شود.
۱-مؤلفه تبیین:
هرگاه ایجاد تغییرات مطلوب به لحاظ روشی چنان باشد که با تبیین همراه شود ، نخستین خصیصه تربیت آشکارشده است. مراد از تبیین این است که فرد، خود نسبت به تغییراتی که قراراست درونی ایجاد شود بصیرت وآگاهی یابد به این ترتیب، مربی تنها به ایجاد تغییر در رفتار وحالتهای فرد نمی‌پردازد بلکه باید علاوه برآن بینشی در فرد نسبت به این تغییرات فراهم آورد. این مؤلفه ، تربیت را ازشبه تربیت تفکیک می کند در موارد سه گانه شبه تربیت وجود عنصرتبیین ضروری نیست. نه عادت ، نه تلقین ونه تحمیل، هیچ یک مستلزم فراهم آوردن تبیین برای فرد نیست وبطورمثال اگرتغییرمطلوب ما، نماز خواندن باشد به کارگیری شیوه های تکرار، تلقین یا تحمیل برای این امرهیچ یک مستلزم تبیین نیست. به عبارت دیگرسخنی دراین مورد به میان نخواهد آمد که نمازبرای چه خوانده می شود و چرا نماز خواندن برفرد واجب شده است؟ درعادت تلقین وتحمیل تنها شرایطی را ایجاد می کنیم که فرد در معرض کاری قرارگیرد وآن را انجام دهد، اما لازمه تربیت آن است که تغییرات مورد نظر، منطق و ماهیتش برای فرد روشن شود. به بیان دیگر، تربیت چرا برداراست وچرایی نه به صورت انفعالی بلکه به شکل فعال انجام می شودیعنی ما منتظرنمی شویم بلکه به شکل فعال انجام می شود یعنی ما منتظرنمی شویم که برای فرد سئوالی پیش آید بلکه خود جریان تربیت متضمن تبیین است.
۲-مؤلفه معیار:
دومین مؤلفه اساسی درتربیت به دست دادن معیارهاست. به عبارتی می توان گفت که این عنصردرواقع بسط مؤلفه پیشین یعنی تبیین است . دامنه تبیین ازروشن ساختن دلیل وحکمت یک رفتاریا حالت معین تا به دست دادن ، قواعد معیارهای کلی ، گسترش می یابد آنچه درمؤلفه پیش مطرح بود بیشترناظربه نکته اول یعنی اول روشن کردن دلیل وحکمت . رفتاریا حالت معینی است که می خواهیم آن را درفرد ایجاد کنیم اما درمؤلفه دوم ، قواعد کلی مورد نظراست. قواعد ومعیارها ، همچون فرمول های انتزاعی هستند که اعمال و رفتارها را برحسب آنها می سنجیم معیارها می توانند هروضعیت مطلوب یا نامطلوب را درجریان تربیت مشخص کنند.
تربیت، مستلزم گذاشتن معیارها دراختیارمتربی است . وی نه تنها باید دلیل وحکمت رفتاریا حالتی را که در وی پدید می آید ، بداند بلکه باید قواعد کلی امورمطلوب ونامطلوب را درجریان تربیت بشناسد تا امکان ارزیابی برای وی فراهم شود. معیارشاخص ، رفتارمطلوب یا نامطلوب را معرفی می کند که ما می‌توانیم آن رفتاررا درهرجایی که اتفاق می افتد بازشناسی کنیم ، معیاربا توجه به کلیتی که دارد به ما کمک می کند که وضعیت مطلوب یا نامطلوب را چه درنزد خود وچه درنزد دیگران وحتی مربی بازشناسی کنیم این مؤلفه نیزتربیت را ازشبه تربیت متمایز می کند در عادت، تلقین وتحمیل، معیار بدست نمی آید وضرورتی برای این کاروجود ندارد بلکه ممکن است در مواردی حتی احرازی برای مخفی نگه داشتن قواعد و معیارها یا راز و رمزها هم صورت پذیرد. به عنوان مثال در تلقین که برهیبت وهیمنه تلقین کننده استواراست مطلوب آن است که چهره وی همواره درهاله ای ازابهام وشکوه ناشی ازابهام قرارداشته باشد. این پشتوانه اصلی تلقین است ونمی توان ونباید آن را با روش تبیین ازمیان برد. اما تربیت ایجاب می کند که تبیین وبه دست دادن معیارها صورت پذیرد زیرا آنچه پشتوانه تربیت است همین روشن بینی وبصیرت درمتربی است . درجریان تربیت چیزی میان مربی ومتربی پنهان نیست معیارها به صورت متقابل بیان می شود وفرد ازآنها اطلاع می یابد.
۳-مؤلفه تحرک درونی :
سومین مؤلفه انسانی درمفهوم تربیت ، تحرک درونی درفرد متربی است درعادت دادن ، تلقین وتحمیل به وضوح مشخص است که موتورحرکت دربیرون ازفرد قراردارد واو به یک ظرف توخالی شبیه است که قرار است چیزی درآن بریزیم ازاین رو مادام که الزام وتلقین ازبیرون جریان دارد ویا شرایط تکراررفتارمورد نظر فراهم است رفتارمذکورصورت می پذیرد درمقابل تربیت فرآیندی است که درآن، فرد انگیزه های عمل خود را درخود ، به نحو روشن وبارزملاحظه می کند . به بیان تمثیلی می توان گفت ، تفاوت تربیت با شبه تربیت ، مانند تفاوت جوشیدن چشمه با پرکردن استخری ازآب است. این هردو ازآب برخوردارند اما تفاوت درنوع برخورداری است. برخورداری ازدرون وبرخورداری ازبیرون. تربیت فرآیندی است که درآن سرانجام باید دردرون فرد تحولی رخ دهد واوبا انگیزه روشن بداند که چگونه رفتارکند چگونه فکرکند وچه ویژگی هایی داشته باشد.
۴-مؤلفه نقاّدی :
با وجود سه مشخصه پیشین ، انتظارمشخصه چهارمی را می توان داشت .
هنگامی که تربیت مستلزم تبیین، به دست دادن معیارها وحرکت درونی استواربود ، بطور طبیعی مشخصه چهارمی یعنی نقاّدی، آشکارمی شود. براین اساس، یکی ازلوازم قطعی جریان تربیت، ظهورنقد نقاّدی است ، بخصوص ازناحیه متربی نسبت به مربی است. هنگامی که متربی حکمت اعمال ورفتارهای مطلوب درتربیت را شناخت ومعیارها را بازشناخت وخود نیز انگیزه درونی درحرکت خویش داشت، آمادگی نقاّدی نسبت به مربی وبطورکلی، نسل گذشته خواهد داشت به ویژه معیارها دراین امرنقش بارزی دارند ، زیرا آنها را می توان درهر موردی به کارگرفت و برحسب مطابقت موقعیت ها، با آنها به ارزیابی و داوری پرداخت . در این میان ، فرقی میان مربی ومتربی نیست . مربی ونسل تربیت کننده هم مشمول این قاعده است این ویژگی نیز تربیت را از شبه تربیت جدا می کند و در عادت، تلقین و تحمیل، چون معیاربدست داده نمی شود ، امکان نقد میسرنیست . نقاّدی یکی از مشخصه‌ های مهم فرایند تربیت تلقی می‌شود زیرا میتواند یکی از پارادوکس‌های جریان تربیت را رفع کند این پارادوکس به نحوزیرقابل بیان است .تربیت توسط نسل گذشته و برحسب دیدگاه آنان انجام می شود اما انتظار می رود نسل تربیت شده درشرایطی متفاوت با شرایط نسل پیشین، زندگی کنند اگر تربیت را به گونه‌ای توصیف کنیم که امکان نقد ونقاّدی درآن وجود داشته باشد ودرحقیقت این امربخشی از تربیت محسوب می شود، دراین صورت امکان نقدنسل گذشته فراهم می شود وهمین زمینه تغییر در نسل جدید را فراهم می کند وبه این ترتیب پویایی فرایند تربیت تأمین می شود. هرچند معیارها را نسل گذشته به دست نسل نومی دهد اما چون تحقق معیارها ، آسان و زود یاب نیست فاصله آنها ازمعیارها روشن خواهد بود ونسل نو با دراختیار داشتن معیارها زمینه نقد را دراختیاردارد. نسل گذشته باید مشخص کند که درحال تربیت کردن است یا مشغول عادت دادن تحمیل وتلقین کردن ، زیرا با نظربه مؤلفه نقاّدی تربیت مستلزم چنین امری خواهد بود. اگرنقد را به حیطه اساسی تربیت وارد کنیم دیگرچنین نخواهد بود که مربیان به عنوان مظهر فضیلت ، تقوا و عدالت تلقی شود . مربیان به طور غالب، نگران آنند که اگرنقصیه ای درآنها مشاهده شود این برای تربیت ومحیط تربیتی آفت زا است. اما با نظر به عنصرنقاّدی، ضرورتی ندارد که مربی ازهمه نقصیه ها مبرا است.جریان تربیت به پایان نرسیده و مربی ومتربی ، هردو مشمول جریان تربیت هستند .( باقری ،۱۳۸۶: ۶۸-۶۲)
شخصی که به وجود خدا وپیامبری حضرت محمد (ص) ومعاد شهادت بدهد مسلمان است واحکام اسلام از قبیل طهارت ، جوازازدواج واحترام اموال براو مترتب می شود لیکن صرف این عقاید واعتراف به آنها درتضمین سعادت دنیا وآخرت انسان کفایت نمی کند بلکه علاوه برآنها عمل به تکالیف نیزضرورت دارد. خدای سبحان برای تأمین سعادت دنیا وآخرت انسان برنامه کامل وجامعی را تنظیم نموده وبه وسیله پیامبر اسلام فرستاده است به بعضی از کارها امر کرده که واجب بوده وباید انجام بگیرند. پاره ای امورهم مستحب هستند که خوب است انجام بگیرد و بعضی دیگرمکروه اند که بهتراست ازآنها اجتناب شوند . اینها تکالیـفی هستـنـد کـه ازجـا نب خـدای سبـحان بـرعـهـده بندگان نهاده شده وآنها وظیفه دارند که درزندگی وتمام حرکات وسکنات خود این تکالیف را رعایت نمایند تا مسلمان واقعی باشند وازمنافع دنیوی واخروی اسلام برخوردارگردند. بنابراین آزادی فرد مسلمان ، در محدوده قوانین ومقررات اسلامی مقید می شود وچاره ای جزالتزام وتقید به ضوابط شرع ندارد البته این تقید نه تنها به زیان او نیست بلکه تضمین کننده سعادت واقعی او می باشد.
بنابراین التزام به تکالیف شرعی وپرورش روح تعبد یکی ازامورمهمی است که باید والدین آن را جز برنامه تربیتی کودکان قراردهند وآنها را وظیفه شناس ومتعهد واهل عمل کنند. والدین این مهم را دردو مرحله انجام می دهند.
مرحله اول: توجیه وتفهیم نسبت به ضرورت انجام تکالیف دینی. دراین مرحله سعی می‌کند در فرصتهای مناسب به مقداردرک وشعورکودکان نام خدا وپیامبر(ص) را با عظمت یاد کنند ومهربانی‌ها والطاف او را یادآور شوند . نعمت های فراوان الهی را دراین جهان وجهان آخرت بازگوکنند وبدین وسیله مهرومحبت خدای بزرگ دردل کودکان تثبیت نمایند . آنگاه به آنها تفهیم کنند که جعل و تدوین احکام الهی وارسال پیامبران نیزازالطاف خداوند وبرای تأمین سعادت دنیا وآخرت انسانهاست، پس انسانی که سعادت خویش را طلب می کند با ید به وظیفه دینی خویش پایبند باشد وازطریق شوق و رغبت به انجام تکالیف را درکودکان پرورش دهند.
مرحله دوم : شروع به عمل وعادت کردن است . والدین دراین مرحله نباید درانتظارفرا رسیدن زمان بلوغ کودکان باشند بلکه باید ازاولین فرصتی که تمایل ورغبتی درکودک برای انجام تکالیف دینی مشاهده شد کارخود را شروع نمایند البته باید توان جسمی ومقداردرک وشعورکودک را همواره منظوربدارند. وانجام کارد شواری را براو تحمیل نکنند زیرا ممکن است موجب تنفراوشود، مثلاً وقتی درحرکات نمازازپدرومادرتقلید می کند و را تشویق نمایند اما به وضو وقرائت صحیح وادارنکنند، بلکه بگذارند تا زمان دیگری که استعداد انجام آنها را پیدا کند درآن زمان وضو گرفتن وقرائت حمد وسوره و خواندن نمازصحیح را به تدریج به او یاد دهند.
آنگاه با لطف ومدارا او را به نمازخواندن تشویق نمایند . ازسن هفت – هشت یا نه سالگی اورا به نماز خواندن امرکنند و به هرطریق ممکن ازاو بخواهند که حتماً نمازبخواند. اگرپدرومادربه نمازاهمیت بدهند ودر اول وقت نمازخود را به خوبی ادا کنند کودکان نیزازآنها درس می گیرند. یکی ازاموری که به نماز خواندن کودکان کمک می کند این است که پدرومادردرنمازجمعه وجماعت ومجالس دینی شرکت کرده وکودکان را نیزبه همراه خود ببرند. بدین وسیله می توان کودکان را کم‌کم به نماز خواندن عادت داد وچنین افرادی غالباً تا آخر عمربه خواندن نمازملتزم خواهند ماند. عادت دادن کودکان به انجام سایر واجبات حتی انجام کارهای خیر، رعایت حقوق دیگران واجتناب ازمحرومات و کارهای زشت نیز باید از زمان قبل ازبلوغ شروع پایه گذاری شود.
چنانچه تا زمان بلوغ یا بعد ازآن به تأخیر بیافتد. احتمال موفقیت کمتری خواهد بود.(امینی،۱۳۸۷: ۲۹۸-۲۹۵)
۲-۱-۱۷- مفهوم تربیت دینی :
د در یک جامعه اسلامی انتظارازخانواده های مسلمان آن است که فرزندان را « مسلمان ومؤمن» بارآورند. البته ، کلی گویی که درتربیت کودکان دردی را دوا نمی کند. در مسأله (چه باید کرد)؟ هرچه بیشتر سراغ مصداق های عینی و نمونه های جزئی برویم ، موفق‌تریم . تقید والدین به مراعات مسائل مذهبی می تواند برنامه‌های اسلام را در چشم انداز فرزندان زیبا و جذاب جلوه دهد و عملکرد نسنجیده و رفتار سوء آنان ، ارزشهای مکتبی را ازرونق واعتبار می اندازد مثلاً « آموزش نماز » یکی ازاین برنامه‌هاست که اولیاء دین به آن سفارش کرد ه اند. یاد دادن قرآن یازمینه سازی برای فرا گرفتن این کتاب آسمانی، وظیفه وحق دیگری به شمارآمده است . وقتی مادری افتخار می کند که کودکش انگلیسی یاد گرفته است یا به کلاس کامپیوتر می رود اگربه « قرآن آموزی» و« نمازخوانی» او هم افتخارکند. گرایش به معنویات را در جان فرزند ودر نهاد خانواده ریشه دارترمی کند ولی اگرخجالت بکشد چه؟ … این است که گفته می‌شود کیفیت علمی و برخورد والدین با مقوله‌های تربیت مکتبی در جذب یا دفع فرزندان مؤثراست .
حدیثی ازامام صادق (ع) می فرمایند: ما کودکانمان را ازهفت سالگی به روزه گرفتن دستورمی دهیم، درحدی که بتوانند ، تا نصف روز یا کمتروبیشترهرگاه تشنه وگرسنه شدند می گوییم افطارکنند. این کاررا برای این انجام می دهیم که به روزه عادت کنند وطاقت بیاورند. شما فرزندانتان را وقتی به نه سالگی رسیدند درحد ظرفیت توانشان به روزه تشویق کنید وچون تشنه شوند بخورند. این همان شیوه بسترسازی وآماده سازی برای مسلمان زیستن است که با تمهیدات وبرخوردهای تربیتی والدین انجام می گیرد، یعنی ایجاد شوق بری برنامه های دینی وکسب آمادگی برای انجام تکالیف واجب درزمان وشرایط خاص خودش، این گامی درجهت رشد معنوی فرزندان است وچه کسی بهترازپدرومادرمی تواند این نقش را ایفاء کند؟ ( محدثی،۱۳۸۹: ۷۵)
دست یافتتن به ایمان دینی نوجوان را دررسیدن به آرامش روان که ازنیازها وضرورت های این دوران است کمک می کند و اضطرابهای اورا فرومی نشاند. اساس تربیت دینی واخلاقی فرزند درخانواده ریخته میشود ازاین رو اولیاء گرامی اسلام به والدین توصیه کرده اند که فرزند را تحت مراقبت وکنترل تربیتی خود قرار دهند پیش از آنکه گمراهان او را از مسیر مستقیم هدایت دورسازند. پدر و مادر نباید فرزندان خود را به حال خود رها کنند بلکه باید او را در مواجهه با بحرانهای مختلف زندگی کمک کنند و زمینه رشد وتقویت ایمان مذهبی را برایشان فراهم سازند.(یوسفیان ،۱۳۸۶: ۵۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]




بحث و نتیجه گیری
جنس آویشن یکی از جنس‌های خانواده نعناع است که در زیر خانواده Nepetoideae قرار دارد و از نظر فیلوژنی با جنس‌هایOriganum , و Micromeria قرابت و خویشاوندی دارد، مبدأ پیدایش این جنس دوران سوم زمین شناسی است و در فلور خشکی پسند این دوره آثار آن را یافته‌اند و به دنبال توسعه مناطق خشک بخصوص در دوره پلیوسن و بعد از آن تا به امروز تکامل جنس صورت گرفته است(مورالس[۹۷]،۲۰۰۲).
اسانس‌های گیاهی از مهم‌ترین نگهدارنده‌های طبیعی محسوب می‌شوند. این مواد از اندام‌های مختلف گیاهان نظیر دانه، ریشه، جوانه، پوست، شاخه، برگ ،غنچه و گل بدست می‌آیند. اسانس‌های گیاهی را روغن‌های اتری یا فرار نیز می‌گویند. روش تقطیر با بخار داغ [۹۸]معمول‌ترین روش تجارتی جهت تهیه این اسانس‌ها است. حدود ۳۰۰ نوع اسانس گیاهی شناخته شده وجود دارد که تقریباً ۳۰ نوع از آن‌ها اهمیت تجارتی دارند، به‌طور معمول به منظور ایجاد عطر و طعم در مواد غذایی استفاده می‌شوند(بارت[۹۹]، ۲۰۰۴).
اسانس‌ها می‌توانند بیش از ۶۰ نوع ترکیب داشته باشند. ترکیب‌های اصلی ممکن است تا ۸۵ درصد اسانس را تشکیل دهند. نتیجه بعضی از بررسی‌ها نشانگر این موضوع است که اثرات آنتی باکتریال اسانس‌ها به صورت کامل نسبت به اثرات تک تک اجزاء بیشتر است(بارت، ۲۰۰۴).
ترکیب‌های اسانس‌های به دست آمده از یک گونه خاص گیاهی بر اساس جغرافیای منطقه، فصل برداشت، سن‌گیاه، عملیات کشاورزی، فاصله بین گیاهان کاشته شده و مرحله رشد گیاه متفاوت است. برای مثال اسانس به‌دست آمده از گیاهان جوان به‌مراتب بیشتر از گیاه مسن است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهد که در آویشن حداکثر میزان تیمول در شروع گل‌دهی، بوده است به طور کلی اسانس در گیاه در طی گل‌دهی و یا بلافاصله پس از گل‌دهی دارای قویترین فعالیت ضدمیکروبی است (آخوندزاده و همکاران، ۱۳۸۶(. حتی ترکیبات اسانس به‌دست آمده از بخش‌های مختلف یک گیاه خاص نیز می‌تواند به طور قابل ملاحظه‌ای متفاوت باشد(بانی و همکاران[۱۰۰]، ۲۰۰۴).
با توجه به مطالب فوق و تغییر در کمیت و کیفیت اسانس‌های گونه‌ آویشن شیرازی و با توجه به شرایط اقلیمی، شرایط رشد و مراحل و زمان برداشت، در این پژوهش سعی بر آن شد که اسانس گونه آویشن شیرازی در سه مرحله رویشی در منطقه قرق از لحاظ کمیت و کیفیت اسانس با یکدیگر مقایسه شوند.
۵-۱- آنالیز اسانس
۵-۱-۱- آنالیز اسانس آویشن شیرازی در مرحله قبل از گلدهی در منطقه قرق
در این پژوهش از آنالیز اسانس گیاه آویشن شیرازی در مرحله قبل از گلدهی چهل و هفت ترکیب شناسایی شد (جدول ۴-۱) که در مجموع (۹۷/۹۹%) اسانس را تشکیل دادند. درصد اسانس برای آویشن (۱۷/۲%) وزن خشک گیاه بدست آمد.
از ترکیبات عمده اسانس آویشن شیرازی در مرحله قبل از گلدهی می‌توان به مونوترپن‌های تک حلقه‌ای همچون؛ (کارواکرول، تیمول، پی‌سیامین و گاماترپینن)، مونوترپن دوحلقه‌ای (بورنئول) و سزکوئی‌ترپن‌ (بیسابیلون) اشاره کرد.
تیمول به میزان (۸۶/۳۰%)، یک ترکیب منوترپرن فنلی است که فرمول بسته آن C10H14O می‌باشد و با نام ۲- ایزوپروپیل-۵-متیل فنل نیز نامیده می‌شود، به صورت ماده بیرنگ کریستالی استخراج می‌گردد. نقطه ذوب آن حدود ۵۱ درجه سانتی‌گراد است و عطر مطبوع و تندی دارد و به مقدار خیلی کم محلول در آب است ولی به مقدار خیلی زیادی در الکل و سایر حلال‌های ارگانیک حل می‌شود. به نام‌های هیدروکسی سیمین و یا ایزوپروپیل اِم کروزول نیز نامیده می‌شود.
کارواکرول به میزان (۱۶/۲۹%) یک ترکیب فنلی منوترپنوئیدی است با فرمول بسته C6HCH2(OH)(C3H7 مایعی بی‌رنگ یا مایل به زرد که نقطه ذوب، صفر تا یک درجه سانتی‌گراد و نقطه جوش ۲۳۷-۲۳۶ درجه‌سانتی‌گراد دارد. غیرمحلول در آب و محلول در الکل و اتر، دارای بوی تند و گرم و به طور طبیعی در گیاهان تیره نعناع از جمله مرزنجوش، آویشن، آویشن شیرازی و مرزه وجود دارد(آستاگالن وهمکاران[۱۰۱]، ۱۹۸۷).
پارا-‌سیمین به میزان (۶۳/۶%)، یک ترکیب هیدورکربنی منوترپنوئیدی است که در ساختمان آن یک حلقه بنزن است که به‌طور موازی جانشینی عوامل متیل و ایزوپروپیل را دارد. سیمین در اسانس تعدادی از گیاهان از جمله آویشن، مرزه و زیره وجود دارد. فرمول بسته آن C10H14 است.
گاما-ترپینن به میزان (۱۴/۴%)، یک ترکیب منوترپن تک حلقه‌ای است، ترپینن با فرمول بسته C10H16، دارای سه ایزومر آلفا، بتا و گاما، است که براساس جایگاه باند دوگانه کربن_کربن، تشکیل می‌شود. این ترکیب غالب اسانس موجود در میوه مرکبات است. دارای عطر لیمو است و دارای طعم نسبتاً تلخ است. یکی از ترکیب‌های مهمی است که برای طعم دادن به غذاها، و در صابون‌ها، مواد آرایشی، داروها، تنباکو، شیرینی‌پزی و صنعت عطرسازی کاربرد دارد. ترپینن‌ها از جمله (آلفا و گاما ترپینن) منوترپن‌هایی هستند که بر روی استیل کولین استرآز اثر مهارکنندگی دارند.
ترکیبات شیمیایی اسانس آویشن شیرازی در مرحله قبل از گلدهی در منطقه آزاد استهبان توسط طالبی‌زاده و همکاران (۱۳۹۰) بررسی شد نتایج حاکی از آن بود که درصد ترکیبات آویشن در این منطقه ۳۷/۲ درصد و اصلی‌ترین ترکیبات منوترپن‌های حلقوی بودند. نتایج پژوهش حاضر با پژوهش طالبی‌زاده عمده هم‌خوانی دارد.
ترکیبات شیمیایی اسانس آویشن ترانس کاسپیکوس بومی خراسان (Thymus transcaspicus Klokov) توسط تبریزی و همکاران (۲۰۱۰) در رویشگاه‌های مختلف استان بررسی شد، نتایج حاکی از آن بود که این گونه دارای ۳/۲-۲/۱% اسانس بود، عمده‌ترین ترکیبات: تیمول (۴/۵۶) %، گاماترپینن (۷/)%، کارواکرول (۷/۷) %، بورنئول (۱/۷) %، پی‌سیامین (۳/۶) % بود. غلظت تیمول با میزان سدیم، پتاسیم، منیزیم و کادمیم خاک ارتباط مستقیم دارد. درصد اسانس مورد پژوهش تبریزی و همکاران با درصد ترکیبات اسانس بدست آمده مشابهت دارد واز لحاظ این‌که بالاترین ترکیب به تیمول تعلق دارد با پژوهش حاضر هم‌خوانی دارد. میزان تفاوت در درصد ترکیبات به علت تفاوت در شرایط جغرافیایی رویش و نوع گونه می‌باشد.
مشاک و همکاران (۱۳۸۷) بیان داشتند در اسانس آویشن شیرازی، کارواکرول (۱۲/۷۱درصد) بیشترین ترکیب موجود در اسانس است. سایر ترکیب‌های اسانس عبارت بود از گاماترپینن(۳۴/۷ درصد)، آلفاپینن(۲۶/۴ درصد)، اکالیپتول(۳۷/۳ درصد)، گلوبولول(۳۲/۲درصد)، بتا میرسین(۸۵/ درصد)، لینالئول(۶۸/درصد)، تیمول متیل اتر ( ۴۷/درصد) و سایر ترکیبات فرعی. نتایج پژوهش مشاک از لحاظ نوع ترکیبات با پژوهش حاضر هم‌خوانی دارد اما از لحاظ درصد ترکیبات با پژوهش حاضر تفاوت زیادی دارد که این تفاوت می‌تواند به دلیل شرایط اکولوژیک و اکوتیپ‌های متفاوت باشد.
۵-۱-۲- آنالیز اسانس آویشن شیرازی در مرحله گلدهی در منطقه قرق
از آنالیز اسانس گیاه آویشن شیرازی در مرحله گلدهی چهل و شش ترکیب شناسایی شد (جدول ۴-۲) که در مجموع (۹۸/۹۹)% اسانس را تشکیل دادند. عمده‌ترین اجزاء تشکیل دهنده اسانس آویشن شیرازی در مرحله گلدهی شامل مونوترپن‌های تک حلقه‌ای (تیمول، پی‌سیامین، کارواکرول، آلفاترپینن) مونوترپن غیرحلقه‌ای (لینالول) و سزکوئی‌ترپن (E کاریوفیلن) می‌باشد: تیمول به میزان (۶۲/۳۶%)، کارواکرول (۴۱/۱۷%)، پی‌سیامین (۲/۱۰%)، ، E-کاریوفیلن (۹۲/۳%) و آلفا-پینن (۲۹/۲%) به‌دست آمد. درصد اسانس آویشن شیرازی در مرحله گلدهی ۲۶/۲% وزن خشک گیاه تعیین شد.
ترکیبات شیمیایی اسانس آویشن شیرازی در مرحله گلدهی در منطقه آزاد استهبان توسط طالبی‌زاده و همکاران (۱۳۹۰) بررسی شد نتایج حاکی از آن بود که درصد ترکیبات آویشن در این منطقه ۸۲/۳ درصد و اصلی‌ترین ترکیبات منوترپن‌های حلقوی بودند. نتایج پژوهش حاضر با پژوهش طالبی‌زاده هم‌خوانی دارد.
نیک‌آور و همکاران (۲۰۰۵)، روغن‌های فرار به دست آمده از بخش‌های هوایی دو گونه Thymus daenensis و Thymus kotschyanus آنالیز گردید. بیست و شش ترکیب در اسانس Thymus daenensis تعیین شد که ترکیب‌های عمده آن شامل تیمول (۷/۷۴) %، پارا-سیمین (۵/۶)% ، بتا-کاریوفیلن (۸/۳ %) و متیل‌کارواکرول (۶/۳ %) بود. این درصد از ترکیبات اسانس گزارش شده توسط نیک‌آور و همکاران، تفاوت زیادی با درصد ترکیبات اسانس بدست آمده در پژوهش حاضر دارد اما از لحاظ نوع ترکیبات هم‌خوانی دارد که این تفاوت می‌تواند ناشی از نوع گونه باشد.
عمده‌ترین ترکیبات دنایی در مرحله گلدهی: تیمول (۸۶/۷۳) %، کاریوفیلن (۵۵/۵) %، گاماترپینن (۰۳/۵) %، پی سیامین (۹۲/۳) % و کارواکرول (۹۲/۲) % بود (خورشیدی و همکاران، ۲۰۱۱). نتایج پژوهش انجام شده با نتایج پژوهش خورشیدی در زمینه نوع ترکیبات مشابه می‌باشد.
هدف از پژوهش امیری(۱۳۸۷) شناسایی ترکیبات تشکیل دهنده اسانس گیاه(Ziziphora clinopodioides Lam ) در مرحله قبل از گلدهی و مقایسه آن با مرحله گلدهی در لرستان بود. ترکیب‌های عمده اسانس گیاه را: پولگون(۱/۳۰)%، تیمول(۳/۲۱)%، پارا-منتا-۳ان ۸ اُل(۹/۱۲)%، پیپریتنون(۳/۹)%، و ۱و۸ سینئول(۱/۴) % بیان داشت. نتایج پژوهش امیری با پژوهش حاضر در زمینه ترکیبات عمده هم‌خوانی چندانی ندارد.
اسانس سرشاخه‌های Z. Tenuior در مرحله گلدهی مورد بررسی قرار گرفت. از ۸/۹۹ درصد کل ترکیب استخراج شده ۴۴ ترکیب شناسایی شد که مهم‌ترین ترکیبات استخراج شده اسانس ۲/۱۶ درصد آلفاترپینئول، ۴/۱۰ درصد تیمول و ۲/۵ درصد گرانیل استات بودند (محبوبی و همکاران، ۲۰۱۲). درصد ترکیبات نتایج پژوهش محبوبی با درصد بدست آمده از پژوهش در مرحله گلدهی هم‌خوانی دارد اما درصد و ترکیبات عمده هم‌خوانی ندارد.
۵-۱-۳- آنالیز اسانس آویشن شیرازی در مرحله تشکیل بذر در منطقه قرق
از آنالیز اسانس گیاه آویشن شیرازی در مرحله تشکیل بذر چهل و پنج ترکیب شناسایی شد (جدول ۴-۳) که در مجموع (۹۵/۹۹) % اسانس را تشکیل دادند. عمده‌ترین اجزاء تشکیل دهنده اسانس آویشن شیرازی در مرحله تشکیل بذر شامل مونوترپن‌های تک حلقه‌ای: تیمول (۸۲/۴۱%)، پی‌سیامین (۶۱/۱۳)%، کارواکرول (۷/۱۰)%، گاماترپینن(۰۷/۶ %)، آلفا پینن(۱۶/۲ %) و آلفا ترپینن(۰۷/۲ %)، بدست آمد. درصد اسانس آویشن شیرازی در مرحله تشکیل بذر ۳۶/۱% وزن خشک گیاه تعیین شد.
ترکیبات شیمیایی اسانس آویشن شیرازی در مرحله تشکیل بذر در منطقه آزاد استهبان توسط طالبی‌زاده و همکاران (۱۳۹۰) بررسی شد نتایج حاکی از آن بود که درصد ترکیبات آویشن در این منطقه ۷/۲ درصد و اصلی‌ترین ترکیبات منوترپن‌های حلقوی بودند. نتایج پژوهش حاضر با پژوهش طالبی‌زاده در زمینه ترکیب‌های عمده و درصد ترکیبات هم‌خوانی دارد.
سفیدکن‌ و رحیمی‌بیدگلی (۱۳۸۱)، ترکیب‌های عمده اسانس گیاه T. Kotschyanus را تیمول (۹۲/۲۶-۵۱/۷) %، کارواکرول (۷۴/۴۰-۲۳/۶۱) % و گاماترپینن (۲۸/۷-۰۶/۵) %، گزارش نمودند، نوع ترکیبات بدست آمده از پژوهش سفیدکن و همکاران با پژوهش حاضر مطابقت دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:20:00 ب.ظ ]




خلوتی محیط از عوامل دیگر در کاهش امنیت و ایجاد موقعیت های جرم زا محسوب می شود. در واقع، هیچ مجرمی نمی تواند در محیطی که در معرض دید دیگران است به ارتکاب جرم بپردازد. برای جلوگیری از جرم زایی در این محیط ها می توان با تحرک دادن به آن ها، اماکن تردد شهروندان را در آن ها فراهم کرد. بدین ترتیب خلوتی محیط از بین می رود و از شدت جرم زایی کاسته می شود. به عنوان مثال، در کوچه های خلوت، امکان کودک ربایی زیاد است ولی از طرفی هم کودکان نیاز به مکانی برای بازی دارند و با بازی در کوچه ها می پردازند. می توان پارک هایی را در سطح محله طراحی کرد که علاوه بر دارا بودن محیط مناسب برای بازی کودکان باعث جذب دیگر افراد هم بشوند تا امکان وقوع جرم کاهش یابد.
پایان نامه
عامل دیگر ایجاد موقعیت های جرم زا در شهرها، محل های تاریک هستند. مجرم معمولاً در جایی به ارتکاب جرم می پردازد که تاریک و دور از نگاه دیگران باشد. وقتی محیط، روشن و در معرض دید دیگران باشد، مجرم جرات ارتکاب جرم را در این مکان پیدا نمی کند و در نتیجه از جرم زایی کاسته می شود. عامل پیچیده دیگر، بی نظمی محیطی است. بدین معنی که در محیط کالبدی شهر، روابط قاعده مندی وجود نداشته باشد. به عنوان مثال، وقتی در مکانی ازدحام جمعیت بلاتکلیف وجود دارد – مانند میدان های که آدم های مختلف و فراوانی، منتظر اساتاده اند- احتمال وقوع جرم زیاد است. بی نظمی محیطی ممکن است علاوه بر عواما اجتماعی، ناشی از بی ثباتی مقررات شهرسازی هم باشد. این بی نظمی، فضای شهری را بلا تکلیف می گذارد. وقتی فضای شهر، بی ثبات و بلا تکلیف باشد عملاً الگوی ساخت و ساز و الگوی معابر بی نظم می شود. نحوه خدمات رسانی نامناسب می شود.
یکی دیگر از عوامل موثر در کاهش امنیت و افزایش جرم و جنایت در شهرها، وجود فضاهای بدون دفاع شهری است. عوامل متعددی در ایجاد این فضاها موثر است که مهمترین این عوامل عبارتند از :
الف- عدم سازگاری بین فرم، کارکرد و معنی
مهمترین و اصلی ترین عامل شکل گیری فضاهای بدون دفاع شهری، عدم سازگاری بین فرم، کارکرد و معنی است با توجه به این اصل که هر فعالیتی باید در عرصه ای که دارای ویژگی های کالبدی و فضایی مشخص و متناسب با آن فعالیت است. انجام پذیرد، می توان به رابطه بین فرم، کارکرد و معنی پی برد. این رابطه باید به گونه ای باشد که کالبد فیزیکی ( فرم ها)، توانایی جابگویی به کارکرد و معنی را به صورت توأم دارا باشد.
ب- فضاهای بدون کارکرد یا دارای کارکرد متناوب
فضاهای بدون کارکرد در شهرهای بزرگ، به دلیل بورس بازی اراضی شهری و مطرح شدن زمین به عنوان سرمایه ای قابل اعتماد، بسیار گسترده است. ساختمان های متروک و پروژه های عمرانی نیمه تمام که بنا به دلایلی ساخت آن ها متوقف شده و همچنین ساختمان های خالی از جمله فضاهای بدون کارکرد محسوب می شوند و زمینه را برای بروز جرایم شهری فراهم می آورند. یکی دیگر از انواع فضاهای بدون دفاع در این رده، فضاهایی هستند که دارای کارکرد متاوب اند و در مقاطعی از روز یا فصل و یا سال تبدیل به فضاهای مرده می شوند.
ج- نبود رویت بصری
فضاهای گم، همان گونه که از نامشان بر می ­آید فضاهایی هستند که بنا بر دلایل کالبدی، خارج از دید محسوب می شوند. عدم امکان رویت بصری به علت نبود روشنایی و آشکار نشدن فرم به علت تاریکی، اواین گام به سوی ایجاد فضاهای بدون دفاع است.
یکی دیگر اساسی کاهش امنیت و افزایش جرم محله های قدیمی و فرسوده­اند که به دلیل همین فرسودگی و همچنین فقدان بهداشت، اسکان مهاجر، تراکم و … به محله­های جرم خیز تبدیل شده اند. در دیگر کشورها از طریق فرایند اصلت بخشی و برگردان هویت قبلی این بافت ها به آن ها، در امر احیاء و بازسازی این محله ها تلاش می شود. بر خلاف ایده­ای که معتقد است برای برطرف کردن مشکل این بافت ها باید آن ها را تخریب کرد. با سرمایه گذاری عمومی در این بافت های مسئله دار شهری می توان مشکلات و میزان جرم و جنایت در آن ها کاست. تخریب این بافت ها، نه تنها باعث پراکنده شدن جرم و جنایت در سطح شهر می شود. بلکه موجب تخریب شبکه های اجتماعی موجود می شود. ذخیره مسکن موجود را کاهش می دهد، زیر ساخت های این منطقه را تخریب می کند و زاغه ها و مکان های آلونک نشینی را در شهرها ایجاد می کند (اسماعیل زاده،۱۳۸۷ : ۷۷-۷۹ ).
۲ -۱ – ۷ –۴- امنیت و شهر
تعاریف لغوی امنیت در فرهنگ های لغت عبارتند از : در امان بودن، آرامش و آسوده‌گی، حفاظت در مقابل خطر، احساس آزادی از ترس، احساس ایمنی و رهایی از تهدید. ریشه امنیت در لغت از استیمان و ایمان و ایمنی و به مفهوم آرامش در برابر ترس، رعب و نگرانی است و امنیت یعنی در معرض خطر نبودن یا از خطر محافظت شدن. امنیت همچنین عبارت است از : رهایی از تردید، آزادی از اضطراب و بیمناکی و داشتن اعتماد و اطمینان موجه و مستمر (میرعرب، ۱۳۷۹: ۱۳۳). ریشه لاتین امنیت واژه sesures می‌باشد که در لغت به معنای نداشتن دلهره و دغدغه است. انسان در زندگی خود باید پاسخگوی مجموعه ای از نیازها باشد. این نیازها، همان گونه که مازلو می‌گوید، حالت کاملاً سلسه مراتبی دارند؛ یعنی پس از نیازهای فیزیولوژیک در قاعده هرم، نیاز به امنیت و پس از آن سایر نیازها قرار دارد (سرلک­زایی، ۱۳۸۵: ۱۳۶).
امنیت، مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت است. امنیت در مورد افراد به این معناست که مردم هراس و بیمی نسبت به حقوق و آزادی های مشروع خود نداشته به هیچ وجه حقوق ایشان به مخاطره نیفتند و هیچ عاملی حقوق مشروع آن ها را تهدید نکند. لزوم و ضرورت امنیت در جامعه به این مفهوم، از طبیعت حقوق بشری ناشی می‌گردد و لازمه حقوق و آزادی های مشروع، مصونیت آنها از تعرض و دور ماندن از مخاطرات و تعدیّات امنیت است. مخاطره شامل هر نوع عوامل احتمالی است که منجر به نقض حقوق مشروع افراد می‌شود. در واقع امنیت عبارت است از: «جلوگیری از نقض و تعرض بالفعل». گاهی اوقات نیز امنیت در برابر احساس وحشت و خوف و خطر مطرح می‌شود. قرآن کریم نیز امنیت را از ویژگی علی مؤمنان بر می‌شمارد. (سوره‌ی قلم، آیه ۹)، همچنان که شهری که در آن امنیت باشد، از مثل الگوهای قرآنی است (نحل، آیه ۱۱۲) (گروسی و دیگران،۱۳۸۶:۳۲).
به عنوان یک اصل کلیدی، برنامه ریزان شهری باید به این نکته توجه کنند که شهرها باید به گونه ای ساخته شوند تا حداقل نیازهایی از این قبیل را تأمین کنند:
_ افراد بتوانند ببینند و دیده شوند.
_ بشنوند و شنیده شوند
_ بتوانند کمک کنند یا فرار کنند.
و در نتیجه نباید در شهرها محلی برای تحریک جرم و نا امنی وجود داشته باشد و بالعکس باید همواره با مداخلات فیزیکی و اجتماعی محیط را منسجم و روح وحدت را در فضاهای عمومی شهری حاکم گردانید.
بطورکلی برخی از ویژگی های یک فضای امن شهری را می توان به شرح زیر بیان داشت:
_ در یک فضای امن و راحت مردم تمایل دارند که یکدیگر را ببینند و آن فضا قابلیت اجتماعی شدن[۱۹] خواهد داشت.
_ اتصالات به پیرامون آن فضا (دسترسی ها) راحت تر صورت می گیرد.
_ مکان خوبی برای انجام یکسری از فعالیت ها می شود.
_آن فضا جذاب می شود و در اذهان باقی می ماند.
بطور کلی یکی از نشانه های اصلی یک فضای امن شهری رونق و حیات جاری در آن است. شایان یادآوری است که حتی اداره های مربوط به تأمین امنیت از جمله پلیس نیز تأیید کرده اند که تأمین امنیت یک مکان پر رونق برای آنها بسیار راحت تر از یک مکان خالی از همان نوع است(ضابطیان و رفیعیان،۱۳۸۷).
در پروژه فضای امن[۲۰] که در سال ۲۰۰۲ مطرح گردید، برای یک فضای امن ۴ ویژگی تعیین شده است:
_ بهره­وری: مردم انتظار دارند از شرایط محیطی و امکانات یک فضا برای فعالیت های خود استفاده کنند. فضای خالی از فعالیت، نیاز به امنیت ندارد. اگر مردم در فضای اجتماعی، امنیت لازم را برای فعالیت های خود احساس نکنند، از حضور در فضاهای اجتماعی امتناع می ورزند.
_ قابلیت دسترسی و ارتباط: یکی از مقیاس های ارزیابی محیط امن، قابلیت دسترسی به امکانات موجود در آن است.
_ راحت بودن و احساس آرامش: مردم ضمن آنکه راحت بودن در فضا را مشاهده می کنند، باید تصور ذهنی خوشایندی از آن داشته باشند.
_ داشتن روابط اجتماعی: مردم باید در روابط اجتماعی خود با دیگران در یک فضا احساس امنیت کنند و بتوانند در شبکه تعاملی فعال شوند (سفیری ۱۳۸۷: ۱۴۷).
پیوند مفهوم شهر و جرم از زمانی که جامعه شناسی هویت علمی و مستقلی یافت همواره در کنار یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته‌است. پارک[۲۱]و برگس[۲۲] در تبیین شیوع انحرافات وآسیبهای اجتماعی شهر شیکاگو بر پدیده شهر نشینی متمرکز شده و بر زبان، قومیت،‌ مهاجرت، حوزه‌های سکونتگاهی و تراکم جمعیت تأکید ورزیده اند.
وجود چنین پتانسیل هایی در زندگی شهری موجب آن می‌شود که ساکنین شهرهای بزرگ در زمینه برخورد یا چگونگی مواجهه با جرائم پیشرو دچار نگرانی ها[۲۳] و ترس هایی[۲۴] باشند. در واقع پنداشت جرم به برداشت یا پنداشت شهروندان در خصوص وضعیت جرائم در شهر یا محل سکونت شان ارتباط می‌یابد. این چنین پنداشتی بر سایر ابعاد ذهنی شهروندان نیز تأثیر خواهد نهاد و باعث تقویت یا تعدیل آن چیزی خواهد شد که در جرم شناسی ترس از جرائم نامیده می‌شود. در دهه های گذشته این مفهوم اهمیت به سزایی یافته و تحقیقات مختلفی در زمینه سنجش آن انجام شده است.
ارتباط بین شهر و جرم از آن روست که ویژگی‌های فضایی- محیطی می‌تواند پرورش دهنده جرائم خاصی باشد. نکته اساسی آن است که شرایط عینی و کالبدی زندگی شهری می‌تواند روابط شهروندان با شهر را محدود سازد. ریشه این محدودسازی تعاملات با شهر نگرانی و ترس آنان از تعرض اعمال و رفتارهای مجرمانه است. شهروندان برای کاهش آسیب‌ها و ضررهای چنین تعرضی ترجیح می‌دهند تا حیطه بده بستان خود را با شهر محدود کنند (علیخواه و نجیبی­ربیعی،۱۱۱:۱۳۸۵).
در این دیدگاه استدلال برآن است که برخی فضاهای شهری به گونه‌ای است که زمینه ترس بیشتری را فراهم می آورند. عدم وجود نورکافی در خیابان، خوابیدن بی سرپناهان و معتادان در کنار خیابان و نبود پیاده رو در اتوبان ها از آن جمله اند. در سال ۱۹۷۲ اسکار نیومن نظریه فضای قابل دفاع[۲۵] را به عنوان ابزاری جهت کاهش جرم در نواحی شهری ارائه داد. او معتقد بود که فضاهایی که امکان دیدن و دیده شدن در آن ها بیشتر باشد و در ضمن امکان کمی برای فرار فراهم آورند پتانسیل کمتری برای فعالیت مجرمان فراهم می‌آورند. از این رو برای مثال استدلال می‌شود که نرده‌ها و پرچین ها می‌توانند به عنوان موانع فیزیکی تلقی شوند و وجود نشانه های دیده‌بان محله ای[۲۶] حاکی از نظارت مردم بر همدیگر و مواظبت از یکدیگر باشد (طاهری خورانی، ۱۳۸۸ : ۱۹۶).
۲ – ۱- ۸- کاربری اراضی
کاربری زمین(Land use) یا کاربری اراضی و یا نحوه استفاده از اراضی، عبارت از بررسی نوع استفاده اززمین به نسبت انواع فعالیت های مختلف اعم از بهداشتی، درمانی، مسکونی، اداری و تجاری می باشد.(شیعه،۹:۱۳۸۱) دیکنسون و شاو در سال ۱۹۷۷ تعاریف ساده از کاربری زمین ارائه داده­اند، آنها کاربری اراضی را فعالیتی می دانند که به یک مکان اختصاص داده شده باشد. مالیگرو در سال ۱۹۸۸ کاربری زمین را ظهور بهره برداری پویای انسان از منابع طبیعی جهت بر طرف کردن نیازهایشان می داند. ونگیلز در سال ۱۹۹۱ دو تعریف از کاربری اراضی ارائه کرده است: نخست فعالیت­های انسانی روی زمین که مستقیماً در ارتباط با زمین هستند و دوم ظهور مدیریت انسان بر اکوسیستم ها به منظور بر آوردن برخی نیازهایشان می­باشد. همه این فعالیتها در دو مفهوم زمین و فعالیتهای آنها مشترک هستند (رستگار،۳۵:۱۳۸۸). نحوه استفاده از زمین عبارتست از آن که بدانیم در وضع موجود، پراکندگی انواع فعالیت­های شهری، مانند مسکونی، درمانی، راه ها و معابر، آموزشی و مانند آن به چه صورتی است و از کل مساحت شهری سهم و نسبت هر یک از کاربری­های زمین چقدر است و هر یک از فعالیت­ها در چه مساحتی و به چه صورت­هایی در شهر پراکنده شده ­اند و رابطه آنها با یکدیگر چیست و تا چه اندازه­ای دارای یک ارتباط منطقی و کارا هستند(شیعه،۱۲۰:همان). در واقع برنامه­ ریزی کاربری اراضی مدیریت خردمندانه فضا به منظور بهینه­سازی الگوی توزیع فعالیت­های انسانی است (زیاری، ۱۳۸۸: ۹).
امروزه در پی تحولات کالبدی- فضایی سریع در شهرها، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری بر پایه­ دو اصل ارزش های توسعه پایدار و اعتلای کیفیت زندگی، درپی دستیابی به اهدافی چون توزیع متعادل کاربری ها، جلوگیری از تداخل کاربری های ناسازگار و تدوین معیارها و استاندارد های مناسب کاربری و … است.استفاده صحیح و آماده سازی زمین هدف اصلی برنامه ریزی کاربری زمین است، هر چند این برنامه ریزی اثرات اجتماعی و اقتصادی نیز به دنبال دارد و عوامل اجتماعی و اقتصادی پایه اطلاعاتی برنامه ریزی کاربری زمین است، لیکن برنامه ریزی کاربری زمین، ابتدا به محیط فیزیکی مربوط شده و به مکان­ یابی فعالیت­های صنعتی، مسکونی، ارتباطی و ….در ارتباط با یکدیگر می پردازد (هاگ­من،۱۸:۱۹۹۸).
۲ -۱- ۹ – سیستم اطلاعات جغرافیایی و جرم
بشر از دیرباز برای نمایش مکان و موقعیت پدیده ­ها از نقشه استفاده می­نموده است. استفاده از نقشه در تحلیل بزهکاری در امور پلیسی نیز حداقل به سال ۱۹۰۰ باز می­گردد. یک نقشه سنتی بزهکاری صفحه بزرگی را در بر می­گرفت که محل جرایم را با پونزهای بر روی آن مشخص شده بود (هریس، ۱۳۸۶: ۱؛ کلانتری و همکاران، ۱۳۸۸: ۴۸۸ ).
فایده استفاده از GIS در تحلیل جرم بسیار گسترده می­باشد. این استفاده به یک نوع جرم یا یک نوع جمعیت­نگاری محدود نیست. و به انداز جمعیت محدود نمی­ شود زیرا می­توان از آن برای شهرهای کوچک یا بزرگ و بین این دو استفاده کرد. انواع بسیار زیادی از آمار را می­توان در این تحلیلها به کار گرفت. هر یک نوع از این آمار بسته به نوع اطلاعاتی که قرار است بدست آید، مزایایی را دارند.
شهرهایی که فعالانه به تحلیل جغرافیایی جرم پرداخته­اند (یا در حال حاضر دارند مقدمات پرداختن به چنین تحلیلی را آماده می­ کنند) GIS را در سطحی گسترده و به انواع گوناگون به کار گرفته­اند. در نیویورک بعنوان بخشی از برنامه COMSTAT (آمار کامپیوتری) از آن استفاده شده تا فعالیتها و الگوهای جرم را تحلیل کند و به افسران پلیس کمک کند تا فهم بهتری از توزیع مکانی جرم را بدست بیاورند. شهرهای کوچکتر همچنین از آن برای همه چیز استفاده می­ کنند: از تحلیل و حل و فصل گرفته تا ناحیه­بندی. (De Troye, 2006: 6- 7)
سیستم اطلاعات جغرافیایی نیز می تواند به عنوان یک روش تحقیقاتی مورد استفاده قرار گیرد، بدین صورت که مکان هایی را از نظر جرایم مرتبط با هم مشخص می کند تا احتمال اقامت مجرم را در مکان هایی مختلف مشخص کند. این کار می تواند به عنوان بخشی از چندین راهبرد تحقیقاتی عمل کند. این راهبرد ها شامل مطالعه سرنخ های جرم، جست و جو بر اساس آدرس در سیستم اطلاعات پلیس، اعزام گشت پلیس و تحت نظر قرار دادن محل جرم، تحقیقات پرس و جوی خانه به خانه از همسایگان و اولویت بندی آزمایش های DNA است. سیستم اطلاعات جغرافیایی با بهره گرفتن از قدرت بالای محاسباتی و تجزیه و تحلیل فضایی مکان های وقوع جرم، هر نوع سند فیزیکی موجود ( که روش های دیگر قابل مشاهده نیستند) و هر نوع خیابان و بزرگراهی را که منتهی به مکان های آدم ربایی و دفن اجساد باشند مشخص می کند و نمایش می دهد. (شاهیوندی و همکاران،۱۳۸۸: ۱۶۲-۱۶۳).
۲ -۱- ۹ – ۱- پیش بینی به وسیله نقشه
ترسیم نقشه جرم یک روش علمی است که در آن با بهره گرفتن از ثبت رویداد جنایات و جرایم کیفری از جمله قتل های زنجیر های، تجاوز به عنف، آتش افروزی و سرقت می توان محتملترین محل رویداد جرایم را مشخص کرد و احتمال حضور مجرمان در نقاط مختلف شهر یا منطقه را تعیین نمود. اساس این روش ارتباط دادن بین محل جغرافیایی جرایم، نحوه رویداد و ویژگی های جرایم زنجیر های و چگونگی انتخاب قربانیان و محل جنایت است. اطلاعات تکمیلی با بهره گرفتن از گزارش های پلیس، گشتیها، پزشکی قانونی و تحقیقات محلی، داده های مرتبط با وسایل نقلیه و پایگاه داده های مجرمان و مظونان افزوده می شود و در نهایت کانون های حساس و جرم خیز مشخص می گردد. این سامانه کمک شایانی برای افزایش کارآیی تحقیقات پلیس و پیشگیری از جرم است. البته این سامانه معماهای پلیسی را حل نمی کند؛ بلکه روشی را برای ساماندهی حجم عظیمی از اطلاعات که معمولاً در این گونه پرونده ها به دست می آورند، فراهم می نماید. نقشه های جرم در واقع سرنخهایی هستند که اگر به خوبی تحلیل و پیگیری شوند به یافتن مجرمان و کشف این معماها کمک خواهند کرد.
بنابر اطللاعات موجود ترسیم نقشه جرم به طور گسترده اولین بار در اوایل قرن نوزدهم شروع شد. آن همگام برای نخستین بار تلاش شد که الگوی محلی جرایم را به تصویر بکشند. این کار ابتدا با الصاق سوزن هایی که سرهای رنگی داشتند. روی نقشه های جغرافیایی شهر آغاز شد. در طی ۶۰ سال بعد پیشرفت های خوبی در این زمینه حاصل شد، به طوری که نقشه های منطقه ای و ناحیه ای از جرایم فراهم شده بود. رفته رفته شاخص های تحلیلی برای بررسی جرم شکل گرفت. از جمله نسبت دزدی ها به جمعیت آن ناحیه یا نسبت دزدی ها به اماکن منطقه که می توانست مبنای مقایسه باشد. در دهه­های هشتاد و نود قرن بیستم طرحهای ” پیشگیری از جرم با طراحی محیط” یا ” جرم شناسی محیطی” مطرح شد که در هر دو عامل مکان و زمان مورد توجه قرار گرفته است. در این طرح کوچکترین اطلاعات محلی از جمله کوچه ها، باغها، فضاهای سبز، اماکن عمومی، مغازه ها، اماکن تجاری، آسانسورها و … ثبت می شد. سپس رویداد حوادث در نقشه پیاده شده و تحلیلگر به بررسی ارتباطات احتمالی بین داده ها می پرداخت. در جرم شناسی محیطی هم بررسی روابط میان مجرم، قربانی جرم و محل وقوع جرم آن مورد ارزیابی قرار می گرفت. در اواخر دهه نو و اوایل قرن بیستم نقشه جدیدی عرضه شد که امکان این گونه علامتگذاری ها را روی نقشه فراهم و روند جرم را تحلیل می کرد. ارائه سامانه های پیش بینی جرم نقطه عطف این تحولات به شمار می رود.
۲ -۱- ۹ – ۲- تحلیل جرم
در ترسیم نقشه جرم، عملکرد مجرمانه از سه دیدگاه مورد ارزیابی قرار می گیرد:
الف) تحلیل شیوه یا الگوی جرم: رویداد جرایم از نظر مکان، زمان و نحوه شککل گیری همیشه هم تصادفی نیست؛ بلکه اغلب تا حدی به ساختار و ویژگی های محل جرم بستگی دارد. جرایم معمولاً در اماکنی روی می دهد که مجرمان بتوانند با توجه به مزایا و معایب و خطرات موجود قربانیان مناسبی پیدا کرده با به اهداف ارزشمندی دست یابند. بررسی الگوی جغرافیایی، توالی زمانی و ارتباط جرم با حوادث قبلی و مقایسه داده های حاصله با پایگاه داده های مجرمان سابقه دار و افراد مظنون، شناسایی عاملان عمل مجرمانه با جنایت رخداده را آسانتر می کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:20:00 ب.ظ ]




آدمی می تواند فقط در پی معرفت به آتوم باشد
از طریق خویستن داری و تسلط بر احساسات خویش
(همان، ۱۹۶)
خداوند در قرآن کریم در چندین آیه انسان را به مبارزه با نفس خود فراخوانده است.
در سوره نازعات آیه ۴۰ و ۴۱ می فرمایند: «و اَمَّا مَن خَافَ مَقَامَ رَبِّه ِ و نَهَی النَّفسَ عَنِ الهَوَی فَاِنَّ الجَنَّهَ هِیَ المَأوَی»
و اما کسی که از مقام پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس بازداشت، پس جایگاه او همان بهشت است.
در حدیث آمده است که امیرالمومنین علی «علیه السّلام» فرمودند:
«أفضَلُ الجِهادُ مُجاهَدَهُ المَرءِ نَفسَهُ»
بهترین جهاد، مجاهدت انسان با نفس خویش است. (غررالحکم/ ۲۴۲)
اما شیخ نجم الدین شبستری در این باره فرمودند:
نمی دانم به هرجایی که هستی خلاف نفس کافر کن، که رستی
بت و زنّار و ترسایی و ناقوس اشارت شد همه بر ترک ناموس
اگر خواهی که گردی بنده خاصّ مهیا شو برای صدق اخلاص
پایان نامه - مقاله - پروژه
برو خود را ز راه خویش برگیر به هر یک لحظه، ایمان دگر گیر
به باطن، نفس ما چون هست کافر مشو راضی بدین اسلام ظاهر
(۹۶۵-۹۶۹/۴۴۸-۴۵۶)
۴-۱۳ سکوت و عدم افشای راز
راز به اقتضای حرمتش باید پنهان وپوشیده بماند وگرنه راز نمی شد ودر این هیچ تردیدی نیست ،رازهای درونی افراد را اگر به این وآن بگویند از راز بودن می افتند.راز فاش شده، مثل یک زندانی گریخته از مجلس است که باز گرداندنش به باز داشتگاه بسیار دشوار است.شاعر شیرازی سعدی سعدی حکیم می فرمایند: «رازی که پنهان خواهی ،با کسی درون منه ،اگرچه دوست مخلص باشد،که مر آن دوست را دوستان خالص باشد!»(سعدی، ۱۳۸۱، ۱۷۱)
رازداری نشانۀ شایستگی است. افشای اسرار،نشانۀ ضعف نفس وسستی اراده است . به عکس کتمان راز دلیل قوت روح وکرامت نفس است وظرفیت شایسته و بایسته یک انسان را می رساند.
وحفظ اسرار را باید از خدا آموخت .خداوند بیش وپیش از هرکسی ،از اعمال وحالات ورفتار وعیوب بندگانش با خبر است ،اما حلم و بردباری وپرده پوشی او بیش از همه است . عارفان و حکیمان به حفظ و صیانت اسرار و راز و رمزهای آن تأکید زیادی داشته اند که نظایر آن در ادبیات حافظ می توان دید.
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست
(حافظ، ۱۳۷۸، ۸/ ۷۷)
بیا تا در می ضیافت، راز دهر بنمایم به شرط آنکه ننمایی به کج طبعان دل کورش
(همان ،۵/۲۸۲)
در خرداد یشت بند ۹ زرتشت این سفارش را به عین کرده و این در آئین های راز آموزی میترایی، از اصول واجبه بود.«تعلیمات ادیان سری کهن، عمدتاً اسراری به شدت حفاظت شده بودند. سوگند رازداری و مجازات مرگ برای شکستن این سوگند، وظیفه ای است که همه مبتدیان به آن موظف بودند. به هر حال، در واقع این اسرار خود حافظ خویش بودند. آنها اسرار سرگشوده مقدسی به شمار می رفتندکه به زبان عالم طبیعت،درحرکات ستارگان ودرنغمات پرندگان مرقوم گشته بود.» (فرک وگندی ،۱۳۸۴، ۱۹۹)
اینک که این اسرار را آموخته ای
باید قول دهی که سکوت پیشه کنی
و هرگز فاش نسازی
که تولد دوباره چه سان سریان می یابد .
این تعلیمات
که محرمانه مرقوم شده است
تنها به وسیله آنانی خوانده می شود
که آتوم خود شخصاً اراده فرموده به آنان بیاموزد
(همان، ۲۰۱)
فاش نکردن اسرار از صفات مشترک هفت گامه هاست. صفتی که سالکان طریقت بدان آراسته اند و تا به دوران ما دوام آورده است.
«سکوت و عدم افشای راز در گام دوم سلوک به داوطلبان تشرف آموخته می شود. عیاران و جوانمردان نیز بیش از این به خصیصه حفظ اسرار پای بند بودند و گفته اند: موی سبیلشان را بلند نگاه می داشتند تا پوششی باشد بر دهان و حافظ اسرار. » (منصوری، ۱۳۸۹، ۲۵۱)
نگاه شیخ شبستری درباره سکوت این است:
در این مشهد که انوار تجلی است سخن دارم ولی ناگفتن اولی است
(۱۳۲/۸۴)
حدیث زلف جانان بس دراز است چه شاید گفت از آن، کآن جای راز است
مپرس از من حدیث زلف پرچین مجنبانید زنجیر مجانین
ز قدّش راستی گفتم سخن دوش سر زلفش مرا گفتا: فروپوش
(۷۶۶-۷۶۸/۳۵۵)
ولیکن شیخ دین کی گردد آن کو نداند نیک از بد، بد ز نیکو
مریدی، علم دین آموختن بود چراغ دل ز نور افروختن بود
کسی از مرده، علم آموخت هرگز؟ ز خاکستر چراغ افروخت هرگز؟
مرا در دل همی آید کزین کار ببندم بر میان خویش، زنّار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]