بررسی اندیشهها و درون مایهی اشعار شمس لنگرودی- فایل ۹۴ |
نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد
۵-۱ نتیجه گیری
با توجه به پژوهش انجام شده ، در یک نتیجه گیری کلّی میتوان گفت که سرآغاز سرایش شعر شمس با تحوّلات اجتماعی و سیاسی بزرگی همراه شد که این تحوّلات تأثیر شگرفی بر اندیشه و افکار او نهاد.
شاعر در سالهای پر مشغلهی انقلاب شاعر دفتر اول خود را میسراید. نابسامانیهای اجتماعی روح و ذهن او را درگیر میکند و شاعر متعهّد به اجتماع آیینهی تمام نمای جامعهی آن روز میشود. اشعار این دورهی شمس سرشار از حس عصیانگری ، خشونت، نارضایتی و بدبینی است .او از تمام دنیا شکوه میکند به همین سبب شعرش فریاد اعتراض و رنجیدگی خاطر است . شاعر در این دوره از واژگانی سرد، بی روح و خشن بهره میگیرد تا مفاهیم خود را بر خواننده عرضه کند.
او در این دوره نه تنها عشق را زیبا نمی بیند بلکه آن را مایهی آلودگی میخواند که انسان را در خود غرق میسازد و پاکی و صداقت او را خدشه دار میکند. او نه از رنج هجران میگوید و نه از درد عشق، بلکه با کلامی سرد و پر از درشتی عشق را مورد مذمّت قرار میدهد اما به تقدّس عاشق و معشوق اعتقاد دارد و معتقد است که شعر شاعر از یک اصل کلّی تبعیّت نمیکند به همین سبب است که او عشق را مذمّت میکند ولی در همین حال عاشق و معشوق را میستاید.
جهان بینی شاعر در ارتباط با موضوعهایی همچون زندگی، مرگ، دنیا و… برخواننده عرضه میشود .در همین ارتباط شمس به فریب زندگی، یکنواختی و بیهودگی آن اشاره میکند و دنیا را سرشار از بدیها و پلیدیها میبیند. او مرگ را هدیهای از جانب خدا و راه رهایی از پلشتیهای دنیوی میداند.
شمس لنگرودی با طبیعت پیوندی خاص دارد .زیرا او سالهای کودکی و نوجوانی را در دامن طبیعت بکر شمال زیسته و با آن عجین گشته است. وصفهایش از طبیعت اغلب بر پایهی بدل بلاغیهایی استوار است که در آن جلوه دیگری از عناصر طبیعت را در معرض دید خواننده قرار میدهد. در همین دوره گرایش او در توصیف طبیعت به شکل طبیعت سیاه است. او با این روش اوضاع اجتماعی عصر خود را نمایان میکند.
مفاهیم اجتماعی در این دوره اغلب پیرامون مسائل روز جامعه است. مسائلی که مردم با آنها دست و پنجه نرم میکنند و لحظه ای از آن فارغ نمیشوند . فقر، جنگ، ظلم و استبداد، آزادی و شهادت موضوعات اساسی و مهمی است که شمس لنگرودی به آنها پرداخته است.
طنزهای شمس در این بخش اغلب اجتماعی است و تلنگری بر خواننده می زند تا او را نسبت به برخی از مشکلات و آسیب های اجتماعی آگاه سازد. مذمّت مدعیان دینی از جمله درونمایههایی است که شمس لنگرودی به آن پرداخته است.
اندیشه و افکار شمس لنگرودی پس از گذراندن تجربیّات زندگی دستخوش تحوّلی عمیق میشود. روحیه نارضایتی از او دور میشود. در این دوره او عاشق میشود و به طبع آن، زندگی را طوری دیگر میبیند. عشق، به شعر او لطافت و گرمی میبخشد و تمام درونمایهای شعری تعبیری متفاوت به خود میگیرند.
جهان بینی شمس بعد از تحوّل فکری دگرگون میشود او به زیباییهای زندگی میپردازد. از نظر او ماهیت زندگی زیبا و ارزشمند است و زشتیها و ناراستیهای آن برخاسته از اتّفاقات و حوادث روزگار است. این تفاوت، در لحن شاعر و در انتخاب واژگان نیز به چشم میخورد. مرگ دیگر هدیهای از جانب خدا نیست بلکه واقعبینانه به آن مینگرد و آنرا قاطیعت ناگزیر خطاب میکند. دنیا با وجود معشوق زیبا میشود و اعتماد شاعر را به خود جلب میکند.
مفاهیم اجتماعی در این بخش دیگر فقر و جنگ نیست. لنگرودی از طعم شیرین صلح میگوید و درسرودههایش از نوستالژیهایی که او را بیاد گذشته میاندازد یاد میکند. طنزهای این دورهی شمس اغلب طنزهای مذهبی است .او کمتر به طنز اجتماعی میپردازد و ترجیح میدهد آشنازدایی نسبت به امور مذهبی، در اشعارش نمود داشته باشد.
۵-۲پیشنهادهای تحقیق
-
- با توجه به گستردگی ادبیّات معاصر ایران ، پیشنهاد میشود تحقیقات بیشتری در قالب پایاننامه و مقالات در این زمینه به عمل بیاید.
-
-
- از آنجا که اندیشه و افکار شعرا میتواند زمینه مناسبی برای تأویل اشعارشان باشد نیاز است که دانشجویان این موضوع را مورد بررسی قرار دهند و بدین ترتیب زمینه ی شناخت اندیشه شاعران را بیشتر مهیّا سازند.
-
-
- به منظور ارتقاء سطح آموزشی دانشجویان ، دانشگاه اقدام به راه اندازی کتابخانه مجازی نماید تا دسترسی دانشجویان به منابع مختلف بهتر صورت پذیرد .
مصاحبهی پیوست:
همانگونه که گفته شد بخشی از پایان نامه براساس مصاحبهها تنظیم و گردآوری شده است. مصاحبهها شامل مصاحبههای حضوری،پرسش و پاسخ از طریق ایمیل و یا سوال و جوابهای تلفنی میشود. مصاحبههای حضوری در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۳و ۵اسفند همان سال انجام پذیرفته است.بخشی از مصاحبههای حضوری در قالب سی دی ضمیمهی پایان نامه میباشد.
در این بخش سوالها و پاسخها ارائه میشود .ضمن اینکه نگارنده متعهد میشود که این مطالب براساس صحبتهای، بین شاعر و نگارنده تنظیم شده است .
نگارنده- من در این پایان نامه شما را شاعر، پژوهشگر، منتقد، نویسنده قصه برای کودکان و محقّق معرفی نمودم. البتّه این عناوین با توجه به آثار شما انتخاب شد. میخواستم آیا عنوانی از قلم نیفتاده است.یعنی زمینه های فعالیت شما را به درستی بیان کردهام؟
شمس لنگرودی- من کارهای مختلفی کردهام. داستان برای کودکان نوشته ام،ترانه خوانده ام ( ترانه درشب. در یوتیوپ هست)، فیلم بازی کردهام که هنوز اجازه پخش نگرفته ، رمان نوشتهام، نقد نوشتهام… می توانید همه اینها را بنویسید. ولی کار اصلی من شعر بوده و تحقیق. شاعر و پژوهشگر.
- یک سوال مهم این است در سرایش شعر از کدام شعرا تأثیر گرفتهاید؟
- من ازعاشقانههای ایران، مثل همه، سالها قبل تحت تأثیر نادر نادرپور و احمدشاملو، و از شعر جهان شاعران فراوان، مثل ناظم حکمت، نرودا، آلبرتی، ….هستم. اما روش کارم را از حافظ آموختم. از نظر موسیقی شعر رفتار تشنگی تحت تأثیر موسیقی شاملویی است و از آن مجموعه به بعد بین موسیقی نیمایی و شاملویی راهی را انتخاب کرده ام.
- سوال دیگر اینست که در دوره اول ما شاهد عصیان شما در بسیاری از مقوله ها حتی عشق هستیم.آیا این عصیان می تواند به معنای مذمّت عشق باشد (با توجه به لغاتی نظیر:دشنام،رنجابه،شکنجه،خنجرو..) من درپایان نامه عصیان را ذکر کردم اما به نظرم باید کمی شفافتر بگویم. اگر مذمّت را در نظر بگیرم تعارضی پیش میآید چون در همان دوره شما عاشق را بسیار ستودهاید و یا با مصرعهایی نظیر:
-
- من تاب حضور دو گیتی را در برابر خودم ندارم.
-
- از من
تنها تو مانده ای.
- از من
-
- بگذار صبحم را با نام تو بیاغازم.
با معشوق صحبت نموده اید که این نشانه ی اوج ارزش معشوق است.
- بگذار صبحم را با نام تو بیاغازم.
- خانم ظفری، نکته مهمی که باید مدّ نظر قرار بدهید این است که شعر علم نیست که تماماً از یک منطق واحد برخوردار باشد. در شعر آنچه که مورد نظر است بسامد بالای یک مقوله است. بطور مثال، حافظ می گوید :«چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد»، اما همین حافظ عصیانگر در جای دیگری می گوید «رضا به داده بده و از جبین گره بگشا که بر من و تو در اختیار نگشاده است». یا مولوی در جایی می گوید «ما همه شیریم شیران علم، حمله مان از باد باشد دم به دم». اما همین مولوی در جای دیگری می نویسد «اینکه گویی این کنم یا آن کنم خود دلیل اختیار است ای صنم!» یا سعدی می نویسد «پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد،»در حالیکه در جای دیگری می نویسد «تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است». کسی به حافظ و مولوی و سعدی و دیگران شاعران ایراد نمی گیرد که چرا حرف هایتان متناقض است به این دلیل که شاعر اگر چه بسا ایدئولوژی روشنی داشته باشد اما غرض از شعر تبیین ایدئولوژی شاعر نیست بلکه بیان حالات اوست. یا به زبان امروزی تر شاعر شاخک حساس جامعه است. بنابراین شما باید در هر مجموعه به بسامدهای بالای آن مجموعه نظر داشته باشید نه اینکه در تک تک شعرها شاعر چه گفته است.
-استاد در مورد تحولّی که در شعر شما رخ داد بگویید.
- من یک سال در زندان بودم . اولین ضربه ای که ازاین زندانی شدن نصیبم، شد ضربه مثبتی بود که دیدگاه مرا در مورد زندگی عوض کرد. اتفاقاتی که در زندگی من میافتد باعث عوض شدن درک من میشود. زندان باعث شد بفهمم که من قرار بود جهان را عوض کنم، اما این جهان است که مرا عوض می کند. قبل از آن روحیهی پرخاشگری در شعر من ملاحظه میشد اما بعدها اینگونه نبود.در اشعار دوره دوم قدر همه چیز را میدانم.قبلا زندگی برایم زیبا نبود الان میگویم زندگی ارزشمند است قدر آنرا بدانیم. اولین مجموعه اشعار من مضمون اجتماعی –سیاسی دارد.
-رابطه شما با طبیعت چگونه است؟با توجه به اینکه اغلب اشعار شما پیوستگی خاصی با طبیعت دارد.
- نگاه من به طبیعت عوض شده در ابتدا سرجنگ با آن داشتم اما اینک سر آشتی.تأثیر طبیعت در شعر من فقط بخاطراین نیست که دوران کودکی در دامن طبیعت بودم.بلکه علت اینست که من طبیعت را دوست دارم و در آن بسیار دقت کردم و دقیق شدم.
-استاد لنگرودی عزیز می خواستم نظرتان را درباره مقاله دکتر دهقان و زری فام جویا شوم.
در این مقاله عنوان شده که شعر شما پست مدرن است و از جمله خصیصه های شعر شما وجود هایکو و کاریکلماتور می باشد. با توجه به اینکه در این مقاله حرفهایی تازهای بیان شدهاست میخواستم از شما اجازه بگیرم و بخشهایی از آنرا در پایان نامه خود قرار دهم. اما ابتدا لازم است در مورد این موضوع که اشعار شما، برخی از ویژگیهای اشعار پست مدرن را داراست نظرتان را جویا شوم.
مورد دیگر اینست که در کتاب فرهنگنامه ادبی فارسی که حسن انوشه نگاشته اند عنوان شده که شما گوشه
چشمی به هایکو داشته اید. و در آخر اینکه بخش طنز دوره دوم سرایش شما که شامل اساطیر مذهبی شده
آیا می تواند کاریکلماتور باشد؟(این موضوع را با توجه به ص ۴۳-۴۴ مقاله زری فام عنوان نمودم.
- بله من تحت تاثیر اندیشۀ پست مدرن هستم . و شعر پست مدرن از هایکو و طنز هم استفاده می کند. اما من فکر نمی کنم تحت تاثیر هایکو باشم. شاید هم حق با آنها است. من در اسطوره ساختارشکنی می کنم و تقریبا همه اسطوره ها را به شوخی می گیرم که عملی پست مدرن است اما به هیچ وجه برای اینکه پست مدرن بشوم این کار را نکردم این نتیجۀ درک من از زندگی است که باعث شده است. هنوز من مطالب دهقان و زری فام را نخوانده ام .امّا اگر محققانه است چه اشکالی دارد. آقای انوشه هم.اما راجع به “کاریکلماتور” عرض کنم که “کاریکلماتور کلمات قصار طنزآمیز و گاه شاعرانه است که پرویز شاپور ابداع کرده و نامگذاریش از احمد شاملو است.” گاهی کاریکلماتور به شعر گاهی هم شعر به کاریکلماتور نزدیک می شود. بعضی ها به قصد توهین به یک شعر آن را کاریکلماتور می نامند که اشتباه می کنند. تو میتوانی حتی نظرم را در بارۀ کاریکلماتور در مقاله ات بنویسی.
-استاد اشعار شما در بین مکاتب ادبی بیشتر گرایش به کدام مکاتب دارد.با توجه به اینکه شعر رئال و سورئال در اشعارتان مشاهده میشود آیا به مکاتب دیگر هم تمایل دارید.(البته اشعاری هم کلاسیک و رمانتیک دیده می شود ) .اگر محبت کنید با توجه به بسامد ها نظر بدهید بسیار متشکر می شوم.
- الان دیگر سبک خاصی در هیچ هنری تسلط ندارد. در کار من گرایش به سوررالیسم بیشتر است.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 12:48:00 ب.ظ ]
|