فرصتها به معنای وجود زمینه یا شانس مطلوب در محیط بیرونی برای فرد، سازمان و یا کشوری که از طریق بهره‌برداری آن، می‌توان به نتایج یا عواید قابل توجهی دست یافت. همچنین فرصت‌ها شرایطی می‌باشند که به کشورها این توانایی را می‌دهد که با بهره‌گیری صحیح از آنها، اهداف ملی خود را کسب و تهدیدات را دفع نمایند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اساسی‏ترین رفتاری که امنیت را در معرض خدشه قرار می‏دهد تهدید است؛ هر چیزی که بتواند امنیّت را از بین ببرد، احساسش را مخدوش کند و از حرکت آن در راستای منافع و اهداف جلوگیری نماید تهدید نامیده می‏شود. براساس مرجعی که برای امنیت انتخاب می‏شود به ‏راحتی می‏توان تشخیص داد که چه چیزی تهدید می‏باشد. اگر دولت جمهوری اسلامی را مرجع امنیت بدانیم، کارکردهایی که به توانایی و ارزش‏های آن ضربه می‏زند، تهدید قلمداد می‏شود. البته باید توجه کنیم که مفسر این تفکر، خود مرجع امنیت، یعنی دولت است. هر چیزی که اهداف مرجع امنیت را مورد خدشه قرار دهد تهدید است(عصاریان نژاد،۱۳۸۵: ۳۵۲).
روش پژوهش
پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی[۳۶] و با نگاهی موشکافانه به منظور تحلیل و ارزیابی علمی، منصفانه و واقع‌بینانه، برای حصول به نتایجی باقابلیت پیش‌بینی کننده انجام گرفته‌است، بهره‌گیری از کتاب‌ها، مقالات وگزارش‌های منتشر شده در اینترنت نیز مدنظر قرار گرفته است. اطلاعات مورد نیاز برای انجام این پژوهش با بهره‌گیره از اسناد و مدارک قابل اعتماد انتشار شده در مقالات علمی و پژوهشی و کتب‌های مرتبط با بحث می‌باشد.
سازماندهی پژوهش
با توجه به مطالب مطرح شده در بالا حیطه این پژوهش به لحاظ زمانی از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۲۰۱۰ را شامل می‌شود و به لحاظ مکانی بایستی به موقعیت ژئواکونومیک انرژی ایران که در واقع بین دو کانون مهم انرژی جهان یعنی خلیج فارس و دریای خزر قرار دارد بپردازیم، متناسب با این مسئله در زیر به سازماندهی این پژوهش براساس تقسیم آن به شش فصل، که هر کدام دارای یک مقدمه، چند بند و یک نتیجه‌گیری است خواهیم پرداخت.
فصل اول: کلیات تحقیق
که شامل بیان یک مقدمه، بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، ادبیات موضوع، سوال پژوهش، متغیر اصلی، فرضیه پژوهش، تعاریف واژه‌ها و روش پژوهش می‌باشد. هدف این فصل، ارائه چشم اندازی کلی از پژوهش، و همچنین چهاچوبمند کردن پژوهش در راستای تسهیل فهم مخاطب می‌باشد.
فصل دوم: چارچوب نظری
در این فصل از یک طرف با بر شمردن دیدگاهای غالب در عرصه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک، در تلاش خواهیم بود جایگاه ایران را از منظر ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک مورد ارزیابی قرار دهیم و از طرف دیگر با ارائه گفتمان‌های غالب بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در ظرف این سه دهه گذشته، به رابطه بین این گفتمان‌ها و موقعیت ژئواکونومیک انرژی ایران بپردازیم.
فصل سوم: اهمیت انرژی و ظهور پدیده ژئواکونومیک
در این فصل هدف؛ بیان چرایی اهمیت انرژی و چگونگی ظهور پدیده ژئواکونومیک می‌باشد. بنابراین متناسب با این هدف به مسائلی چون برآورد آماری انرژی در مناصق مختلف جهان از جمله در خلیج فارس و دریای خزر، میزان پراکندگی ذخایر انرژی در جهان، میزان تقاضا برای انرژی در جهان، جهانی شده اقتصاد و اهمیت ژئواکونومیکی انرژی و غیره …..خواهیم پرداخت.
فصل چهارم: موقعیت ژئواکونومیک انرژی ایران
اهداف این فصل بررسی مولفه‌های موقعیت ژئواکونومیک ایران می‌باشد، بنابراین با بیان یک مقدمه از جایگاه ایران به عنوان دهلیز ورودی به هارتلند انرژی جهان، درصدد خواهیم بود، این فصل را در دو بخش و در دو سطح تحلیل مورد بررسی قرار دهیم، در بخش اول از منظر سطح تحلیل خارجی، به دو امتیاز برجسته ایران یعنی قرار گرفته در کانون بیضی انرژی جهانی و دیگری موقعیت ایران از لحاظ مسیر‌های انتقال انرژی و نقش حیاتی این کشور در امنیت جهانی انرژی که در واقع هر دو امتیاز، برآیند موقعیت ژئوپلیتیک این کشور است، خواهیم پرداخت. و در بخش دوم، و از منظر داخلی به بررسی رابطه بین گفتمان‌های حاکم بر امنیت ملی و رابطه آن با موقعیت ژئواکونومیک انرژی ایران در ظرف سه دهه گذشته خواهیم پرداخت.
فصل پنجم: استراتژی‌های ژئواکونومیک ایالات متحده آمریکا و امنیت ملی ج.ا.ا
در این فصل به بررسی عناصر سیاست ملی انرژی ایالات متحده در ظرف سه دهه گذشته و به ویژه در آستانه قرن بیستم و بازتاب ژئواستراتژی‌های ایالات متحده بر امنیت ملی جمهوری اسلامی، خواهیم پرداخت. در همین راستا به مسائل چون، ایالات متحده: نظم نوین جهانی و بحران خلیج فارس، نیازهای ایالات متحده به انرژی، رابطه بین سیاست‌های نظامی آمریکا و انرژی، نقش انرژی در بر کناری صدام حسین از قدرت در سال ۲۰۰۳، نیز خواهیم پرداخت.
فصل ششم: فرصت‌ها و تهدیدات ناشی موقعیت ژئواکونومیک انرژی ایران بر امنیت ملی ج.ا.ا
در این فصل به بررسی فرصت‌ها و تهدیدات منبعث از موقعیت ژئواکونومیک ایران خواهیم پرداخت، همان طور که در فصل اول اشاره شد، منظور از موقعیت ژئواکونومیک انرژی ایران، در واقع قرار گرفته ایران در دو کانون عمده انرژی جهان، یعنی ژئوانرژی خلیج فارس و ژئوانرژی دریای خزر می‌باشد. بنابراین در بررسی فرصت‌ها و تهدیدات‌های ناشی از موقعیت ژئواکونومیک ایران لاجرم این تهدیدات و فرصت‌ها را در ارتباط با این دو حوزه انرژی مورد ارزیابی قرار می‌دهیم. در بخش بعدی به بررسی رابطه بین موقعیت ژئواکونومیک انرژی ایران و امنیت انرژی‌ خواهیم پرداخت و در این راستا به انرژی به عنوان حلقه ارتباط بین کشورها مصرف‌کننده یا نیازمند به انرژی و امنیت آن، با جمهوری اسلامی ایران می‌پردازیم.
جمع بندی و نتیجه‌گیری
در نتیجه‌گیری به ارائه یک جمع بندی از تمامی مسائل مطرح شده از فصول قبل خواهیم پرداخت.
فصل‌ دوم
چارچوب نظری
فصل دوم-چارچوب نظری
۱- بررسی و شناخت مباحث نظری ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و امنیت ملی
هرچند اندیشه‏‌ ژئوپولیتیکی با نگرش علمی نخست از سوی فردریک راتزل.(۱۸۴۴-۱۹۰۴) اندیشمند آلمانی و پدر جغرافیای سیاسی نو مطرح شد، ولی اصطلاح ژئوپولیتیک، نخستین بار توسط جغرافیدان سوئدی، رودلف کیلن(۱۸۶۴-۱۹۲) به کار رفت، اما کشمکش قدرت‌ها و کشورهای بزرگ با یکدیگر بر سر تصرف سرزمین‏ها، منابع و… در طول تاریخ ادامه داشته و بسیاری از این کشمکش‌ها در قالب نگرش ژئوپولیتیکی قابل بررسی است.( عسگری، ۱۸:۱۳۸۳).
رودلف کلین[۳۷](۱۹۲۲- ۱۸۶۷). نیز افکار راتزل را توسعه بخشید و برای اولین بار اصطلاح ژئوپلیتیک را به کار برد و این سر آغازی برای گسترش سریع نظریات ژئوپلیتیک در ابتدای قرن بیستم شد. در همین مقطع بود که آلفرد تایر ماهان(۱۹۱۴- ۱۸۴۰). هیلفورد مکیندر(۱۹۴۷- ۱۸۶۱)، اسپایکمن (۱۹۴۳- ۱۸۹۳)، هاوس هوفر(۱۹۴۶- ۱۸۶۹) و دیگر صاحب نظران ژئوپلیتیک در این زمینه نظریاتی ابرازکردند. در اینجا سه نظریه از مشاهیر حوزه ژئوپلیتیک، آلفرد ماهان[۳۸]، مکیندر[۳۹]، اسپایکمن[۴۰]، را به دلیل اینکه در هر سه نظریه، ایران به عنوان یکی از مناطق حساس در این نظریه ذکر شده و با موقعیت ژئوپلیتیکی ایران ارتباط دارند را بیان خواهیم کرد. آلفرد تار ماهان و نظریه قدرت دریای: وی به طور کلی بر این عقیده است که شرایط اصلی بر اتحاد یک قدرت جهانی، کنترل بر دریاها است. به عبارت دیگر، نظارت بر دریاها، اولین اقدام در راه کسب قدرت برتری جهانی است. به نظر وی در نزاع بین قدرت‌ها، نیروهای دریایی که در موقعیت دریایی قرار دارند از امکانات بیشتری برای در دست گرفتن ابتکار عمل برخوردار هستند، او بهترین کشور را در این مورد فرانسه می‌دانست. ماهان در اواخر قرن نوزدهم، به جغرافیای سیاسی آسیا توجه خاصی داشت. به نظر او مرکز روسیه قابل تصرف نیست؛ او مفهوم هارتلند را پیشگوی کرده‌بود، و اعتقاد داشت که باید مسیر گسترش طلبی روسیه سد گردد. این استراتژی شباهت بسیار زیاری به استراتژی کانتین منت[۴۱] دارد. که از اواخر دهه ۱۹۴۰ توسط ایالات متحده به کارگرفته شد.
هلفورد مکیندر و نظریه هارتلند: مکیندر قاره‌های اروپا، آسیا، آفریقا، را به عنوان جزیره جهانی شناخت و آن را به همین نام معرفی کرد. کلید جزیره جهانی، ناحیه محوری یا هارتلند است. وی هارتلند را ناحیه وسیعی می‌دانست که از اقیانوس منجمد شمالی[۴۲] تا نزدیکی کناره‌های آبی این منطقه ادامه داشت. مکیندر بعدها هارتلند را تا حدی به سمت غرب تغییر داد به گونه‌ای که تمام سرزمین روسیه را به جز قلمرو وخاور دور آن در بر می‌گرفت به عقیده میکندر، اطراف هارتلند را دو ناحیه فرا گرفته اند:
هلال داخلی[۴۳] یا حاشیه‌ای که شامل سرزمین‌هایی است که پشت به خشکی ارواسیا و درکنار آب قرار دارند و قابل دسترسی قدرت دریایی هستند(موقعیت ساحلی ). جالب اینجاست که بخش عمده این حاشیه، قلمرو شبه جزیره است و نقش ژئواستراتژیک دارد.
هلال خارجی[۴۴] یا جزیره‌ای (سابق).
اسپایکمن و نظریه ریملند: تفسیر اسپایکمن از اهمیت ارتباط هارتلند با حلقه اطراف آن، اندکی با اظهارات مکیندر متفاوت است، مکیندر این محدوده را هلالی داخلی و خارجی می‌خواند اما در بیان اسپایکمن، این محدوده سرزمین حاشیه‌ای یا ریملند خوانده می‌شود که در محاصره آب‌ها است. اسپایکمن بیشتر به دریا توجه داشت. دلیل توجه اسپایکمن به ریملند، در مقایسه با هارتلند، از این جهت است که به اعتقاد او، این منطقه امکان ترکیب قدرت دریایی بری و بحری را بهتر فراهم می‌سازد؛ با شکست آلمان در جنگ جهانی دوم و ظهور اتحاد جماهیر شوروی سابق به عنوان یگانه حاکم منطقه هارتلند، ایالات متحده به منظور دست‌یابی به ریملند و جلوگیری از نفوذ شوروی به این قلمرو جغرافیای، نظریه اسپایکمن را مورد توجه قرار داد. ژئوپلیتیک بدون جغرافیای سیاسی معنا پیدا نمی‌کند. اگر جغرافیای سیاسی را بر داریم ژئوپلیتیک باقی نمی‌ماند(مجتهد زاده، جزوه درسی،۱۳۸۵).
۲- جایگاه ایران از منظر ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک
اهمیت جایگاه ایران در نظریات ژئوپلیتیک عمدتاً ناشی از این واقعیت است که این کشور، از طریق خلیج فارس و دریای عمان، به دریای آزاد راه دارد و دارای موقعیت گذرگاهی است و علاوه بر اینکه بخش‌های شمالی ایران جزو سرزمین قلب محسوب می‌شود، و فلات ایران نیز تماماً نقش حاشیه‌ای سرزمین قلب را داشته است. ماهان دربارۀ اهمیت خلیج فارس می‌گوید:«کنترل خلیج فارس به وسیلۀ یک دولت خارجی با نیروی دریایی قابل توجه وکشتی‌های جنگی که دارای بندر نظامی نیرومند باشد باعث تسلط برتمام راه‌هایی که به خاوردو، هندوستان و استرالیا منتهی می‌شود خواهد بود». از دیدگاه اسپایکمن، سواحل ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز در موقعیت ریملند واقع شده است. لذا امکان برخورد دو قدرت بری و بحری را فراهم می‌کند بر همین اساس ایران، در اوایل قرن بیستم نقش حائل بین روسیه و انگلستان را بازی می‌کرد و پس از جنگ جهانی دوم و شکل‌گیری نظام دوقطبی بر اهمیت این جایگاه افزوده شد) تقوی اصل، ۱۳۷۹: ۳۶). در این زمینه سوئل. بی کوهن نظریه پرداز ژئوپلتیک، درنظریه ساختار ژئوپلیتیک جهانی، ایران را یکی از شش قدرت منطقه‌ای خاورمیانه به حساب می‌‌‌آورد. خاورمیانه در مجموع یکی از سه منطقه ژئوپلیتیک ویژه است، که او آنها را « کمربند خرد شده » می‌نامد. او خاورمیانه را به این دلیل خرد شده می‌نامد که از یک طرف مهمترین عناصر منطقه‌ای آن مثل عراق، ایران، ترکیه، مصر، اسرائل و سوریه با هم رقابت دارند و وحدتی بین آنها وجود ندارد. از طرف دیگر قدرت‌های نظیر آمریکا، اروپا، چین، هند و روسیه دائماً در مسائل این منطقه دخالت می‌کنند. بنابر‌این ایران از نظر کوهن کشوری خرد شده است، که امکان اتحاد با سایر کشورهای منطقه‌ را کمتر دارد.(حافظ نیا، ۱۳۸۲: ۱۱). بنابر‌این به طور خلاصه می‌توان گفت بعد از فروپاشی بلوک سوسیالیستی، در مناسبات ژئوپولیتیک قدرت‌های جهانی، چیرگی برمناسبات ژئواکونومیک واحدهای سیاسی منطقه با قدرت‌های فرامنطقه‌ای در دستور کار جهانی آنان قرار دارد. در این میان، قدرت هژمون همه تلاش خود را برای مدیریت امور منطقه خلیج فارس به کار خواهد بست و با توجه به شاخصه‌های ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک خلیج فارس، واحدهای منطقه‌ای که موضع تقابلی با هژمون دارند؛ زیر فشار قرار خواهند گرفت.
۳- شناخت مفاهیم در حوزه ژئوپلیتیک
از انطباق قدرت موضوعی سیاست با جغرافیا، ژئوپلیتیک شکل می‌گیرد. هنگامی که از ژئوپلیتیک یک کشور سخن به میان می‌آید، منظور انطباق قدرت سیاسی با قدرت جغرافیایی آن کشور است.
در واقع، ژئوپلیتیک در قالب یک مفهوم ترکیبی از سه عنصر جغرافیا، قدرت و سیاست می‌باشد(حافظ نیا ،۱۳۸۵: ۳۷). پیروز مجتهد زاده درباره ژئوپلیتیک چنین اظهار نظر می‌کند: ژئوپلیتیک مطالعه اثر گذاری متقابل قدرت‌ها و ترتیب توالی قدرت در جهان سیاسی از هم گسیخته و تقسیم شده میان کشورها، قدرت‌ها، و منطقه‌ها را بررسی می‌کند(مجتهد زاده، ۱۳۸۱: ۱۲۹). از انطباق قدرت موضوعی اقتصاد با جغرافیا، ژئواکونومی پدید می‌آید.
از انطباق قدرت موضوعی نظامی با جغرافیا، ژئومیلیتاری[۴۵] به دست می‌آید. از انطباق قدرت موضوعی فرهنگی یا اجتماعی نیز با جغرافیا، ژئوکالچر[۴۶]یا ژئوسوشال[۴۷] به وجود می‌آید.
اما اگر انطباق قدرت‌های موضوعی سیاست، اقتصاد، فرهنگ، نظامی و اجتماعی، با بعد دریایی قدرت محیطی صورت پذیرد نتیجه به ترتیب می‌شود: هیدروپلیتیک[۴۸]، هیدرواکونومی[۴۹]، هیدروکالچر[۵۰] ، هیدرومیلیتاری[۵۱] و هیدروسوشال[۵۲]. بنابراین همواره موقعیت کشورها از حیث محیطی، با یکی از این حوزه‌های قدرت موضوعی- محیطی معرفی می‌شود(www://reza0061.persianblog ). از این رو می‌توان گفت که جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی آن ظرفیت داشتن بیشتر مفاهیم مذکور را خواهد داشت.
۴- ژئواکونومیک و امنیت
هر یک از قدرت‌ها، بنا بر ساختار ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی خود مناطقی را تحت عنوان« حوزه نفوذ» مشخص می‌کنند. در شرایطی که ایالات متحده برتری خود را از زمان جنگ سرد به اروپا اثبات نمود، اروپا به عنوان قدرت دسته دوم همواره متأثر از استراتژی آمریکا بوده است ایالات متحده به جهت آنکه قدرتی بحری است و در شرایط هژمونی تمام آبراهه‌های استراتژیک جهانی را با استراتژی جهانی بحری خود پیوسته می‌داند، توجه خاصی به مناطق سوق‌الجیشی دارد که از نظر اقتصادی داری شرایط منحصر به فردی هستند. تحولات ایجاد شده بعد از جنگ سرد، توجه سیاستگزاران را به مفهوم ژئواکونومیک و میزان کاربری اقتصاد در حفظ امنیت کشور‌ها معطوف کرد و با توجه به اینکه ژئواکونومیک، رابطه بین قدرت و فضا را مورد بررسی قرار می‌دهد، از طریق بسط این نگرش می‌توان بهترین قلمروهای مورد نیاز برای توسعه هر قدرتی را مشخص ساخت.(حیدریان،۱۳۸۴: ۵۸-۵۹)«کولین اس.گری» نویسنده کتاب ژئوپلیتیک عصر هسته‌ای، امنیت را با ژئوپلیتیک برابر می‌بیند و با اشاره به اهمیت تنگه هرمز در رابطه با تأمین نفت می‌گوید: جغرافیا، انرژی است، انرژی، اقتصاد و اقتصاد امنیت است و امنیت ژئوپلیتیک»(حافظ نیا، ۱۳۸۵: ۲۵-۲۶).
از معروف‌ترین نظریه‌ پردازان ژئواکونومیک می‌توان از ادواردلاتواک و ژان ژاک شرایبر نام برد. مثلاً شرایبر در کتاب« تکاپوی جهان من» به این مسئله اشاره می‌کند که در نهایت آمریکا بایستی به اهمیت عربستان سعودی پی‌ببرد. در این زمینه هر دو کارشناسان پنتاگون به این نتیجه می‌رسند که هر که این قلعه را دردست داشته باشد برتری بزرگی خواهد داشت(ملک حسینی،۱۳۸۴: ۳۴). بنابراین می‌توان گفت به تدریج رویکردهای سنتی به ژئوپلیتیک که از ۱۸۹۹ آغاز شده بود، مورد سؤال‏ قرار گرفت و برخی متفکران با ساخت‏شکنی هژمونیک، مبانی نظری و حوزه‏ معنایی این مفهوم را به پرسش و نقد کشیدند. هرچند که شروع جنگ سرد و نگارش مطالبی از کیسینجر« ژئوپلیتیک» اهمیتی دوباره یافت اما با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مباحثی جدید مانند برخورد تمدن‌ها هانتینگتون، پایان تاریخ فوکویاما و ژئواکونومیک لوت واک به مثابه گزاره‏هایی در گفتمان ژئوپلیتیک مطرح شدند. مجموع شرایط مذکور، بستر مناسبی را برای ظهور دیدگاهی« منتقدانه » نسبت به ژئوپلیتیک فراهم ساخت. در چارچوب رهیافت مذکور، افرادی نظیر ویتفوگل‏( ژئوپلیتیک به مثابه ایدئولوژی بورژوازی)، باومن‏( ژئوپلیتیک به مثابه یک شبه علم)،لاکوست‏(ژئوپلیتیک در قالب یک شکل از‌ منطق جغرافیایی)، اشلی‏( ژئوپلیتیک به مثابه‏ فضامندسازی سیاست‌های جهانی)، دلبی‏(ژئوپلیتیک به مثابه حیطه فضایی)، به نظریه‏پردازی پرداخته‏اند.
بنابر‌این« در جهان معاصر، مسائل ژئواکونومیک دارای چند ویژگی بارز است: نخست آنکه اهمیت آنها نسبت به مسائل ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک، به تدریج رو به گسترش است. از سوی دیگر مشاجره دولت‌ها با انگیزه‌های ژئواکونومیک برای ملت‌ها عینی و قابل لمس‌تر از دیگر انگیزه‌هاست، به همین جهت دولت‌ها در این گونه مشاجره‌ها، می‌توانند به سرعت حمایت داخلی شهروندان را درقبال دولت‌های دیگر، به دست آورند. برای مثال مثال« هیدروپولیتیک» یا « جنگ آب » در واقع یکی از زیر مجموعه‌های حساس سیاست‌های مبتنی بر اقتصاد جغرافیا است(کریم پور،۱۳۸۰: ۲۰).
از سوی دیگر در رابطه با امنیت ملی باید توجه داشت که منشأ تهدیدات یک کشور از درون نمی‌باشد و از بیرون متوجه امنیت ملی یک کشور می‌شود. این تهدیدات انواع گوناگونی دارد از جمله: تهدیدات ‌اقتصادی، تهدیدات سیاسی، تهدیدات اجتماعی، تهدیدات نظامی هر یک از این جنبه‌ها می‌تواند امنیت ملی یک کشور را به خطر بیاندازد. اما یکی از مهم‌ترین تهدیداتی که کشورها با آن روبرو هستند، تهدیدات نظامی است. اصولاً این تهدیدات از قدیمی ترین مواردی است که کشورها درمورد آن نگران هستند که امروزه برای امنیت جمهوری اسلامی ایران نیز بنا به موقعیتی که دارد خطرآفرین است. تا آنجا که باری بوزان بر این اعتقاد است که تهدیدات نظامی می‌تواند همه اجزای دولت را تهدید کند و پایه‌های مادی دولت تحت فشار قرار می‌گیرد. همین تهدیدات نظامی ممکن است موجب اختلال یا نابودی نهادها شده. البته بوزان در این ارتباط می‌گوید سطح تهدید نظامی می‌تواند مراتب متفاوتی از آزار قایق‌های ماهی‌گیری، تصرف کامل، تهاجم کامل تا حمله به موجودیت مردم ازطریق بمباران و محاصره شود. بنابراین در بررسی تهدیدات نظامی باید سطوح آن را نیز مورد بررسی قرار داد. برای مقابله با این تهدیدات نیز دو نظریه مطرح است. ۱- نظریه نظامی‌گری و اعمال قدرت ۲- نظریه امنیت منطقه‌ای.
در رابطه با نظریه اول مقامات کشور باید بدنبال افزایش توان دفاعی و یا افزایش توان بازدارندگی باشند یعنی از منظر رئالیستی این مسئله را ببینند. چرا که اعمال استراتژی نظامی‌گری چه از طرف ایران و چه از طرف هر قدرت فرا‌منطقه‌ای نه تنها به نفع امنیت ملی نیست، بلکه کاملاً به ضرر امنیت ملی می‌باشد. نکته حائز اهمیت این است که جمهوری اسلامی می‌تواند از طریق همکاری‌ها وپیمانه‌‌های منطقه‌ای و مهمتر از همه با مشارکت در تامین امنیت انرژی منطقه امنیت ملی خود را تضمین کند.
۵- ژئوپلیتیک نوین در جهان پست ‏مدرن
جغرافیای سیاسی و سیاست جغرافیایی، یا ژئوپولیتیک، دو مبحث مکمل هم هستند در چارچوب یک علم که به بررسی« نقش‏آفرینی قدرت سیاسی در فضای جغرافیایی» می‏پردازد. در جغرافیای سیاسی، تأثیر تصمیم سیاسی انسان بر محیط جغرافیایی در رابطه با شکل‏گیری ژئوپولیتیک، تا فروپاشی نظام دو قطبی در آغاز دهه ۱۹۹۰ مبحثی توصیفی و ابزاری بود برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی صاحبان قدرت، و کارشناسان در این زمینه یعنی ژئوپلیتیسین‏ها در مقام راهنمایی رهبران سیاسی در بازی‌های منطقه‏ای و جهانی نقش‏آفرینی داشتند. ولی پس از فروپاشی نظام دوقطبی که تک ابرقدرت باقی مانده در اندیشه شکل دادن به یک نظام تک‏قطبی شد، ژئوپولیتیک گام به دورانی نهاد که صاحبان قدرت در آن آشکارا « اصالت علم» را که ویژگی اصلی«دوران مدرن» شمرده‌ می‏شود، انکار‌ می‏کنند و مدعی هستندکه می‌خواهند کارهای جهان را با نشاندن« اصالت اخلاق»(دموکراسی و حقوق بشر) به جای« اصالت علم » از نو سامان دهند و « نظام نوجهانی» مورد نظر خود را واقعیت بخشند. تلاش ایالات متحده برای واقعیت بخشیدن به « نظام تازه جهانی» در ژئوپولیتیک پس از فروپاشی نظام دوقطبی، تلاشی است برای راندن جهان به سوی شرایطی که امور سیاسی و چشم‏اندازهای ژئوپولیتیک آن یکپارچه و یکدست خواهد بود.(مجتهدزاده، ۱۳۸۵: ۵-۶).
۶- انرژی و امنیت ملی
در جمهوری اسلامی ایران به دلایل مختلف تا کنون یک استراتژی جامع بلند مدت به نام« استراتژی امنیت ملی » و یا یک استراتژی ملی که به صورت جامع و مدون در راستای منافع و اهداف ملی تهیه و تدوین شده باشد، مورد استفاده قرار نگرفته است. در دهه اول انقلاب حاکم بودن شرایط انقلابی و ویژگی‌های خاص حاکم بر آن و همچنین جنگ تحمیلی دلایل عدم توجه به تهیه و تدوین چنین استراتژی شده بود، اما در دو دهه دیگر که می‌بایست این استراتژی تهیه شود، نه تنها این مهم انجام نشده است بلکه سیاست داخلی و خارجی کشور از عوامل داخلی و شرایط خاص محیط بین‌المللی به صورت مقطعی برنامه ریزی و پی‌گیری می‌شده است. و حتی در شرایطی سیاست خارجی کشور به صورت عکس العمل‌های مقطعی به تهدیدات و محرک‌های خارجی بوده است، در نتیجه در زمینه بررسی رویکردهای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، صاحب نظران مختلفی با در نظر گرفتن شرایط حاکم‌، نظریات متعددی را ارائه نموده‌اند.
در زیر به طوری اجمالی به این رویکردها اشاره خواهیم کرد و توضیح اصلی را به فصلی مجزا تحت عنوان « انژری و امنیت ملی » موکول خواهیم کرد.
رویکرد اول: رویکرد اول بر تداوم روندهای گذشته تاکید می‌کند. بر اساس این نگرش قدرت و امنیت جمهوری اسلامی تا حد زیادی وابسته به مواضع انقلابی و ایدئولوژیک آن در سطح منطقه‌ای و بین‌الملل است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...