کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



۳-۳ )روش های جمع آوری اطلاعات

- روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش اطلاعات میدانی است که ابزارهای گرد آوری داده به شرح ذیل استفاده شده است.
۱-پرسشنامه :استفاده از پرسشنامه مدل تحقیق جهت گردآوری داده های مورد نیاز

۳-۴) ابزار گردآوری داده ها

ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه می باشد. در این تحقیق از ۲ پرسشنامه که پرسشنامه اول برای عوامل موثر دارای ۱۵سوال وپرسشنامه دوم برای عامل اعتماد حاوی ۱۳سوال است استفاده شده است. . هدف از طراحی سوالات بسته در این پژوهش، گرد آوری اطلاعات لازم درباره متغیرهای پژوهش می باشد. مقیاس اندازه گیری مورد استفاده در این پرسشنامه، مقیاس ۵ نکته ای لیکرت می باشد. مقیاس اندازه گیری به کار گرفته شده در این پژوهش همراه با ارزش هر یک از آنها در ذیل آورده شده است. عدد یک نشان دهنده کمترین ارزش و عدد پنج نشانگر بالا ترین ارزش می باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
خیلی کم کم متوسط زیاد خیلی زیاد
۱ ۲ ۳ ۴ ۵

 

ارزش خیلی کم کم متوسط زیاد خیلی زیاد
پرسشنامه ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
تاپسیس ۱ ۳ ۵ ۷ ۹

جدول (۳-۱)میزان ارزش سوالات درپرسشنامه وتجزیه تحلیل
مندرجات پرسشنامه نیز باتوجه به مشاوره های متعدد متخصصان بانکی ومشتریان متعدد ومطالعات کتابخانه ای وازطریق سایت های آموزشی متعددوبراساس سه مدل بیان شده در تحقیق که دررابطه بااعتماد ونقش اعتماد وعوامل اعتماد مشتریان بررسی شد طراحی وتوزیع شد.ساختارپرسشنامه به گونه ای طراحی شد که افرادنمونه قادرخواهند بود تابرای ارزیابی عوامل موثربراعتماد به میزانی که هم اکنون اعتماد را رادرک می کنند اشاره نمایند.
۳ سوال اول پرسشنامه مربوط به امنیت بانکداری اینترنتی بانک ملت است.
۳سوال دوم مربوط به متغیر سهولت ادراکی بانکداری اینترنتی است.
۳سوال سوم مربوط به سودمندی ادراکی بانکداری بانک ملت است.
۳سوال چهارم مربوط به آگاهی دهندگی بانکداری اینترنتی بانک ملت است.
۳سوال پنجم مربوط به کاربرپسندی بانکداری اینترنتی بانک ملت است.

۳-۵ )روایی وپایایی پرسشنامه

 

۳-۵-۱ ) تعیین پایایی (قابلیت اعتماد پرسشنامه)

پایایی یک وسیله اندازه گیری است که عمدتا به دقت نتایج حاصل از آزمون اشاره دارد .به عبارتی پایایی به دقت ،اعتمادپذیری ،ثبات،یاتکرار پذیری نتایج آزمون می پردازد.دراین پایان نامه برای تعیین پایایی به علت محدودیت زمانی فقط به تعیین پایایی آزمون باتاکیدبرهمسانی درونی ،روش ضریب الفای کرانباخ اکتفا شده است. دراین روش اجزاباقسمت های آزمون برای سنجش ضریب پایایی ازمون به کار می روند.برای محاسبه ضریب پایایی آزمون روش کرانباخ پرسشنامه قبل از توزیع کامل به ۳۰نفراز متخصصان بانکی از جامعه اماری داده شد وپس از جمع آوری پاسخ ها از فرمول زیر برای محاسبه استفاده شد.(سیف ،علی اکبر،۱۳۸۲،ص۴۴۷)
(فرمول۳-۱)محاسبه ضریب آلفای کرانباخ
Ra=ضریب پایایی آزمون =jتعداد بخش های آزمون
=SJ2واریانس نمرات هربخش S2=واریانس کل
جزئیات مربوط به محاسبه میزان پایایی داخلی پرسشنامه مربوط به هرفرضیه:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 05:55:00 ب.ظ ]




مؤلفه یکم. خودآگاهی و بصیرت
از کارهای ابتدایی که برای هر کاری باید رخ دهد آگاهی و بیداری نسبت به وضعیت موجود است. در مرحله بعدی باید نقطه نهایی و هدف غایی کار دیده شود؛ بدین معنی که موقعیت موجود تا چه اندازه با مقصد فاصله دارد. طبعا کسی که آگاهی نسبت به وضعیت فعلیاش ندارد نمی تواند تصور درستی از هدف نهایی و مطلوب خود داشته باشد. بنابراین خودآگاهی و بصیرت امری است که ملازم حرکتهای اصلاحی درونی و بیرونی انسان است و هرکسی ممکن است به چنین بصیرتی در مراحل حساس زندگی رسیده باشد. البته این خودآگاهی قانون ثابتی ندارد؛ اما میل به تحول و رشد و رسیدن به تکامل انسانی و شاید مطالعه زندگی نامه و احوالات بزرگان و الگوهای انسانی، هدایت افراد بسیاری را تأمین کرده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
حتی در تفسیر عرفانی میبدی، بصیرت، هدایت و بیان تفسیر شده است. همچنین در تفسیر کریمه «قُلْ هذِهِ سَبیِِلی أدْعُوا إلی ا… عَلی بَصِیرَه» نقل شده است که بصیرت دانش و معرفتی است که به سبب آن بتوان حق را از باطل تمیز داد.[۲۰۵] علاوه بر این در جای دیگری از این تفسیر درباره بصیرت، آمده است که انسان خود را خوب و نیک بشناسد به شرط آنکه پرده فریب و عذر را از پیش خود بیفکند.[۲۰۶] بصیرت در تفسیر دیگری، یقین، معرفت و حجت قاطع معرفی شده است.[۲۰۷] در وصیتی از نبی مکرم۷ به حضرت علیC آمده است که ایشان یاد پروردگار عالم را موجب بصیرت دانسته و عمل کردن به دانسته ها و معلومات را میراث گرانبهایی معرفی میکنند.[۲۰۸] فخر رازی در تفسیرش اشاره میکند که انسان دارای بصر و بصیرت است. بصر همان چشم و قوه بینایی او است که درککننده نورها و رنگها است. بصیرت، همان قوه عاقله است. اشتراک آنها این است که إدراک هر دو، مقتضی ظهور شیء درکشده است؛ بنابراین هر ادراک به منزله نور است و در ادراک چشم عیوبی است که در ادراک عقل حاصل نمیشود و غزالی از آنها هفت عیب را مطرح کرده و فخر رازی بیست عیب را شمرده است.[۲۰۹]‏ از سوی دیگر بصیرت و خودآگاهی تا اندازهای اهمیت دارد که در ادعیه شبانهروز نیز وارد شده است؛ گو اینکه بصیرت و آگاهی مبدأ هدایت انسان به سوی کمال و منشأ تحولات روحی ـ روانی است.
در ادعیه صبح و شام میخوانیم:
> اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبَصِیرَهَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی<[210]
بارخدایا به حقیقت محمد۷ و خاندان مطهرش از تو میخواهم که بر او و اهل بیتش درود فرستی، نورانیت را در دیدگانم و آگاهی را در دینم و یقین را در قلبم قرار دهی …
همانطور که ملاحظه شد دعـاکننده، خداوند را به حق پیامبر اکرم۷ و خاندان مطهرشG قسم یـاد میکند که به او نورانیت، آگاهی و بصیرت دهد و در نهایت او را به یقین رساند. اگرچه این بصیرت و آگاهی در امر دین است، با این همه رسیدن به خودآگاهی و یقین قلبی دارای اهمیت است که در دعاهای فراوانی از زبان ائمه هدیG وارد شده است و همین آگاهی است که انسان را از ورطههای هلاکت نجات بخشیده و با نورانیت و صفای باطن قرین و همراه شده او را به مقصد رسانیده است.
ابوزکریا یحیی بن عدی (۲۸۰-۳۶۴ ق) صاحب کتاب تهذیب الاخلاق، اخلاق را حالتی از نفس معرفی میکند که آدمی کارهای خویش را بدان انجام میدهد. ایشان اخلاق را گاه در برخی از افراد، فطری و غریزی دانسته و در برخی دیگر در سایه تمرین و جد و جهدها ممکن میداند. مردمان از دیدگاه ایشان بر اخلاق ناپسند گرایش داشته و فرمانبردار هوسهای پست خویشاند و برای آنکه در کلیه کارهای خویش به اعتدال بازگردند، نیازمند ادیان و آداب شرعی و تدابیر پسندیدهاند. با اینکه در وجود آدمیان، اخلاق ناپسند سرشته است، اما برخی مقهور آن شده و در گروه بدها جای میگیرند و برخی دیگر در سایه جودت فکر و نیروی تمییز، به زشتی اخلاق خویش پیبرده و از آن روی گردانند که این به تنهایی حاکی از کرامت نفس و شرافت طبیعت آنان است. از نظر ایشان خودآگاهی شقوق دیگری نیز دارد.
ممکن است کسانی باشند که آگاهی به ناپسندی اخلاق خود نداشته باشند، اما بعد از هشدار به آنان متوجه آن خواهند شد. بعضی دیگر هستند که تحت هر شـرایطی عدول از کاستیها بـرایشان دشـوار مینماید، اگرچه خواهان ترک آنها باشند که باید با ممارست و تمرین در راه اعتلای نفس خود بکوشند. در نهایت عدهای دیگر با اینکه به تمام نقاط ضعف خویش آگاهند و یا حتی به آنان آگاهی داده میشود، اما بر کاستیهای خویش پافشاری دارند و درمان این افراد جز به تهدید و کیفر به امر دیگری میسر نباشد.[۲۱۱] ایشان اقسام مختلف نفس را دلیل تفاوتهای اخلاقی دانسته که یکی برخواسته از شهوت است و دیگری از غضب و در نهایت نفس ناطقه که ساختار نفس آدمی را تشکیل میدهد.
در اینجا نظریات علمای اخلاقی حول این بخش از مؤلفه های اعتماد به نفس در عناوین ذیل خلاصه میشوند که در هر یک از آنها به بعد خودآگاهی و بصیرت از دیدگاه ویژهای پرداخته شده است.
الف. ملاک شرافت آدمی
آدمی در نفس شهویه و غضبیه با حیوانات مشترک است. از این رو لازم است که انسان به تأدیب و تهذیب نفس شهوانی خویش بپردازد تا نفس فرمانبردار او و او فرمانروای نفس گردد. نفس ناطقه که وجه تمایز آدمی از دیگر حیوانات است، اندیشه، تشخیص و ادراک به آن وابسته است و شرافت آدمی و بلندی همت و شناخت قدر انسان، موقوف بدان است. با کمک این نیرو، نیکیها را نیک و بدیها را بد مییابد.
از فضایل نفس ناطقه کسب دانش و ادب و خویشتنداری از پستیها و زشتیهاست. به همین جهت عادات نیکو و پسندیدهای که بر سبیل طبیعت و عادت در آدمی موجود است به لحاظ نیکی گوهر و نیرومندی نفس ناطقه انسان است و در مقابل عادات ناپسندی که در مردمان وجود دارد، ناشی از فرومایگی و ناتوانی نفس ناطقه آنهاست. طبعا در باطن کسی که فضایل و رذایل نفس ناطقه، علیالسویه است، نفس ناطقه او به حد اعتدال رسیده است.
یحیی بن عدی حصول بسیاری از این عادات و وجود کلیه صفات پسندیده و ناپسند در مردم را به میزان تلاش و کوشش آنها وابسته میداند و طبعا این موضوع به شرافت گوهر آدمی و نیز به اخلاق حاکم بر محیط زندگانی، مشاهدات، نزدیکان انسان، رهبران جامعه و الگوهای انسانی بستگی دارد. برای مثال جوانان، تحت تأثیر رفتار کسانی مانند پدر و مادر و اقوامی که بیشتر با آنان نشست و برخاست دارند هستند. بنابراین اگر رفتار آنان ناپسند و نکوهیده باشد، نتیجه آن رنگ ناپسندی است و اگر رفتار آنها پسندیده و نیکو باشد، نتیجهاش رنگ نیکوست.
ب. خویشتنداری درمان اخلاق ناپسند
از مواردی که یحیی بن عدی در بیان پسند و ناپسند اقسام اخلاق متذکر شده، این است که خویشتنداری را از جهات گوناگون امری پسندیده میداند، چه در نگاهداری نفس از سبکسریها و پرهیز از همنشینی با اهل هزل و چه تواضع در برابر بیمایگان و یا خودنمایی در موارد غیر ضروری و یا مصادیق متعدد دیگر از این باب که حکمت آن حفظ مکانت خویش، شکوه و حرمتی است که خداوند آن را برای انسان اختیار نموده است؛ زیرا مردمان بلندپایه کسانی هستند که نامشان زبانزد و خودشان ناپیدا هستند.[۲۱۲]
محمد بن یعقوب رازی ملقب به ابن مِسکویه (۳۲۵- ۴۲۱ ق) در اثر ارزشمند خویش یعنی «جاویدان خرد» راجع به خودآگاهی مطلب دقیقی را توجه میدهد و برای آن مثالی نیز ارائه میکند. او بیان میکند که هر کسی که خواهان رسیدن به فضیلتی باشد، بر او واجب است که از بیدارکردن نفسش غافل نشود و همواره آن را به چیزی که برای او مصلحت بیشتری دارد برانگیزد و حتی اهمال این نفس به ساعتی نیانجامد. این نفس زمانی که مورد اهمال واقع شد، چون ماری است که تحرک از لوازم آن است؛ ولی حرکت آن به سوی نفس بهیمی است و ناخودآگاه رنگ این قوه را به خود میگیرد، طوری که برگرفتن از آن قرین سختی است. در واقع اگر هم بتواند و موفق به دوری شود، وقت خود را بیهوده تلف کرده است و سزاوار بود در این مدت فضیلتی را کسب کند و حال آنکه این فضیلت از او فوت شده است.[۲۱۳]
یکی دیگر از توصیههای اخلاقی که در این کتاب وارد شده است، داشتن آگاهی و اعتمادی است که در هر زمانی باید همراه و قرین انسان باشد. ایشان کسی را کوشش کننده و ساعی میداند که اولا از عملی که به آن نیازمند است فراغت و گشایشی حاصل شود… و همچنین در هر موقعیتی اعتماد داشته باشد و آگاهی او روزآمد باشد.[۲۱۴]
ج. شخصیت متعادل در پرتو قوای متعادل
أبوحامد غزالی (۴۵۰-۵۰۵ ق) صاحب کیمیاء سعادت و دیگر آثار ارزشمند اخلاقی است. از نظرگاه او یکی از اموری که سعادت بر آن بنا شده، قوه علم است. قوای شهوت و غضب نیز از ستونهای دیگر این ساختمان هستند. وی معتقد است که این قوا باید در مرحلهای مساوی باشند تا شخصیت متعادلی را سازمان دهند. اضافه و نقصان در هر یک از این قوا، صفات سوء و مخربی را به دنبال خواهد داشت.
به نظر او قلب جایگاه معرفت است، به شرط آنکه فارغ از شهوات دنیوی باشد؛ چه قلب از عالم ملکوت بهرهمند است. قدرت بر معرفت زمانی برای آدمی حاصل میشود که مرحله خودآگاهی را گذر کرده باشد و برای خداوند تعالی خالص شده و ریاضات شرعیه را متحمل شود و در نهایت از شهوات، غضب، اخلاق قبیحه و اعمال پست خلاصی یافته باشد.[۲۱۵]
غزالی در کتاب إحیاء علومالدین مقام آگاهی و بصیرت را تا بدانجا بالا میداند که آن را کلید سعادت معرفی میکند و پرده غفلت و فریفتگی را منبعی برای شقاوت میداند. از سوی دیگر بزرگترین نعمت را ایمان و معرفت به خدای تعـالی دانسته و بصیرت و آگـاهی را به نوری تشبیه کرده که دل آدمی را میگشاید.[۲۱۶]
د. راه رسیدن به بهداشت روانی
همانطور که قبلتر آمد یکی از مؤلفه های اعتماد به نفس خودآگاهی و بصیرت است. توضیحات لازم و کافی درباره آن و رویکرد عالمان اخلاق با تعابیر مختص خودشان بهطور مبسوط بیان شد. اکنون باید گفت قدم اول برای رسیدن به بهداشت روان، خودآگاهی و بصیرت است. عالم بزرگوار ملا محمدمهدى نراقی (۱۱۲۸- ۱۲۰۹ ق) یکى از مجتهدان برجسته و داراى تألیفات باارزشی مانند کتاب جامع السعادات است‏. وی تنبه و آگاهی با حکمتها و مواعظ را برای کسانی که به زیور ادب آراسته میشوند، علاوه بر پایبندی به قوانین و سنن الهی لازم و ضروری میداند. این بدان سبب است که نفوس رذائل را ترک کند و به فضائل اخلاقی عادت نماید. وی آگاهی از عیوب را مایه خشنودی میداند و معتقد است، آدمی در جستوجو و کشف عیبهاى پنهانى خود سعى و کوشش کند و چون به چیزى از آنها آگاه شد در دفع و ازاله آن بکوشد. چه این، وسیلهای برای سلامت و بهداشت روان باشد. این عالم بزرگوار عمدتا بعد از بیان رذائل اخلاقی اولین مرحله علاج آنها را بیداری و آگاهی معرفی میکند.۳
سید عبدا… شبر (۱۱۸۸- ۱۲۴۲ ق) در کتاب اخلاق،‏ تا بدان حد بر کسب عزّت تأکید دارد که رذیله اخلاقی حرص را با صفت حسنه قناعت درمان میکند و رهایى از ذلت را ضرورى میداند. از اینرو ایشان اصل در علاج رذایل را به شناخت آشوب و غائله‏هاى حاصل از آنها دانسته و با عنصر آگاهى نفس انسانى از آن آشوبها روى گردان شده از زشتیها متنفر مى‏شود. بعد از حال تنفّر خود را به صفات پسندیده‏ ملتزم کند تا برایش بهصورت عادت در آیند.
بدون تردید تزکیه نفس بستگى به شناخت صفات اخلاقى نجاتبخش و صفات و خویهاى هلاک کننده و همچنین علم و آگاهى به موجبات و عوامل و راه علاج آنها دارد و این همان حکمت حقیقى و دانش راستین است که خداوند صاحبان آن را ستوده است و روا نیست که کسى از این علم بى‏خبر و ناآگاه باشد؛ چراکه سعادت و نیکبختى جاودانى دستآورد چنین معرفتی است.[۲۱۷]
حاصل آنکه خودآگاهی همان بیداری و توجه به وضعیت موجود شخصی است و آن دانش و معرفتی است که بتوان با آن حق را از باطل تمیز داد به شرط آنکه فرد برای کارهای خود عذری نیاورد. عمل به دانسته ها و یاد خدا در این راستا بسی اهمیت دارد و بایسته است که انسان در این راه نفس را از سبکسریها نگه دارد و سزاست که آنرا به مصلحتهای خویش برانگیزد و همواره بکوشد تا قوای نفسانی او در حال تعادل باشد؛ چراکه شخصیت متعادل در گروی قوای متعادل است و این آگاهی کلید سعادتی است که برای هر کسی ضرورت دارد. بنابراین عنصر آگاهی و بیداری و توجه به نفس و قوای آن، نقش مهم در سیر اخلاقی انسانی ایفا میکند و از اینرو برای کسب اعتماد به نفس و یا ارتقاء آن گام اول برای حرکت محسوب میشود.
مؤلفه دوم. احترام به خود
یکی دیگر از سازه های اصلی اعتماد به نفس، احترام به خود است. هر فردی بعد از برطرف ساختن نیازهای زیستی خویش درپی تأمین نیازهای روانی و عاطفی خود میرود. تلاش افراد برای مقبولیت اجتماعی و تکاپو برای محبوبیت گویای این حقیقیت تغییرناپذیر است که نیازمند احترام به خویش هستند. اهمیت احترام به خود در زندگی اجتماعی به قدری زیاد است که براساس آن میتوان روابط خود را با دیگران تنظیم نمود و به هر میزانی که انسان این حس را از دست میدهد انسانیت خود را نیز از دست میهد؛ چراکه نفس آدمی مستحق احترام و صیانت است.[۲۱۸] حال اگر کسی برای خود چنین احترامی قائل نباشد به سادگی به هر پستی تن در میدهد.
بر همین اساس یکی از تعلیمات امامان بزرگوارG، ارائه رهنمودهایی برای افزایش احترام به خویش است. آنان در این زمینه بر چند نکته تأکید میکردند: اول اینکه هیچ چیز همسنگ جان آدمی نیست. دیگر آنکه هر کس جان خود را باخت همه چیز را باخته است. کلام معروف امام علیC که در بالا نیز ذکر شد همین مطلب را تأیید میکند. ایشان میفرمایند:
> إنَّه لَیسَ لأنفُسِکم ثَمَنٌ إلا الجَنّه فَلَا تَبیعُوهَا إلا بها<[219]
جانهای شما را بهایی نیست جز بهشت جاودان، پس مفروشیدش جز بدان.
از این جهت هیچ مسلمانی حق ندارد که خود را خوار و حقیر سازد و اختیار هر چیزی جز پست نمودن خویش را دارد. شـاهد و تأییدی که در این زمینه وجود دارد کـلام معنـادار امام صـادقC است که میفرمایند:
إنَّ الله تَبَارَکَ و تَعَالی فَوَّضَ إلیَ المُؤمِنِ کُلَّ شَیء إلّا إذْلال نَفسِهِ <[220]
خداوند تبارک و تعالی اختیار همه چیز را جز حق خوارساختن خود را به مومن سپرد.
بیان دیگر حدیث این است که خوار شدن مساوی است با سقوط از قله رفیع انسانیت. در تفسیر مفاتیح الغیب آمده است که پیامبر اکرم۷ مخیر شدند که یا بر اهل کتاب منت گذارند و آنها را به رقیت و بندگی قبول کنند و یا از آنان در قبال جانشان مالیات بگیرند؛ اما اینکه منت گذاشتن مقدم بر دیگری ذکر شده به دلیل ترجیح حرمت نفس بر طلب مال بوده است و این مبین آن است که احترام نفوس مقدم بر اموال است.[۲۲۱]
همچنین فرعون طبق بیان قرآن، هنگامی موفق شد مردمانش را به زیر سلطه کشد و ادعای خدایی کند که آنان را خوار سازد. بیان قرآن کریم این است که «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَه فَأطاعُوه إنَّهُم کَانُوا قَومَا فاسِقین»[۲۲۲] در نتیجه مردمی که حس احترام به خود را از دست نداده باشند نمیتوان بر آنان سلطه یافت. از اینرو یکی از روش های تسلط بر دیگران، گرفتن حس احترام به خود از آنان است که به شیوه های گوناگون صورت میگیرد. به محض اینکه کسی خود را بیارزش یافت به هر حقارت و پستی تن میدهد. بنابراین پرهیز از چنین کسانی واجب است. امام هادیC در اینباره میفرمایند:
> مَن هَانَت عَلیه نَفسُه فَلا تَأمَن شَرُّهُ <[223]
از شر کسی که خود را حقیر میبیند ایمن مباش.
حاصل آنکه حس احترام به خود باعث میشود تا فرد، خود را شایسته هر کمال و سزاوار هر پیشرفتی بداند و در راه رسیدن به خواستهاش بکوشد. همین حس احترام به خود است که امکان تعلق به گروه را فراهم میسازد و خودپرستی مطلق را محدود میکند. حضور این حس در تمام رفتارهای فردی و اجتماعی محسوس بوده و حتی در تأمین نیازهای بیولوژیکی ما نیز دخیل است. بنابراین با توجه به اینکه شدت و ضعف در داشتن احترام، مراتب انسانیت را رقم میزند و طبق بیان امامC بهشت معادل آن است، آدمی نباید به هر ذلتی تن دهد و همواره بکوشد که احترام به خود را اعتلا دهد. اهمیت احترام به خود در ایجاد اعتماد به نفس تا حدی است که اگر انسان برای خود احترامی قائل نباشد، نمیتواند در مسیر رشد اخلاقی قرار بگیرد و طبعا چون ارزش نفس خود را تحت هر شرایطی از بین برده است، تکیه بر آن برای رسیدن به مراتب بالایی انسانی میسر نخواهد بود.
مؤلفه سوم. کرامت انسانی
کرامت از پایه های اعتماد به نفس و از ویژگیهای برجسته آدمی در منابع دینی است. کرامت علاوه بر معنی احترام به خود که ارزشیابی مثبت از خویشتن است، دوری جستن از بدیها و مجموعه صفات متعدد ناپسند را نیز شامل میشود. این نعمت خدادادی فرای اعتقادات در هر انسانی وجود دارد و انسان برای حفظ آن تلاش میکند. ماده کرامت در قرآن بسیار به کار رفته است که در بعضی موارد صفت برای خداوند متعال است و در موارد دیگر برای پیامبران، ملائک مقرب الهی، کتب آسمانی و حتی انسانهای عادی نیز صفت واقع میشود.[۲۲۴]
قرآن کریم پرهیزگاری را ملاک و معیار کرامت و منزلت انسانیت دانسته[۲۲۵] و آن حتی به جایگاه بهشت و نعمات دنیوی نیز تسری یافته است. به هر روی کرامت اگر برای توصیف خداوند باشد،[۲۲۶] اسمی است که برای احسان و انعامی که از او صادر میشود، کاربرد دارد و اگر برای توصیف انسان باشد،[۲۲۷] اسمی است که برای اخلاق و رفتارهای پسندیده او استفاده میشود.[۲۲۸] حال این کرامت یا ذاتی است و یا اکتسابی. اگر ذاتی باشد، در واقع تکریم انسان و احترام به او و حقوقی که مترتب بر او میشود، از مهمترین پایه های زندگانی اجتماعی در اسلام یاد میشود. چه بسا این تکریم مشتمل باشد بر قابلیت‌های اساسی انسان که جسم و روح او را پوشش میدهد و یا حتی گرایشهای متعالی او را دربر بگیرد. علت برداشت این تکریم، کریمه قرآن است که میفرماید:
وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا<[229]
و ما فرزندان آدم را بسیار گرامى داشتیم، و آنان را بر مرکبهای آبى و صحرایى سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه روزیشان کردیم و بر بسیارى از مخلوقات خود برتریشان دادیم، آنهم چه برتری؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ب.ظ ]




در حق انتفاع
ماده۴۰- حق انتفاع عبارت از حقی است که بموجب آن شخص میتواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد استفاده کند.
مبحث اول
در عمری و رقبی و سکنی
ماده۴۱- عمری حق انتفاعی است که بموجب عقدی از طرف مالک برای شخص بمدت عمر خود یا عمر منتفع و یا عمر شخص ثالثی برقرار شده باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
ماده۴۲- رقبی حق انتفاعی است که از طرف مالک برای مدت معینی بر قرار میگردد.
ماده۴۳- اگر حق انتفاع عبارت از سکونت در مسکنی باشد سکنی یا حق سکنی نامیده میشود و این حق ممکن است به طریق عمری یا به طریق رقبی برقرار شود.
ماده۴۴- در صورتی که مالک برای حق انتفاع مدتی معین نکرده باشد حبس مطلق بوده و حق مزبور تا فوت مالک خواهد بود مگر اینکه مالک قبل از فوت خود رجوع کند.
ماده۴۵- در موارد فوق حق انتفاع را فقط در باره شخص یا اشخاصی می توان برقرار کرد که در حین ایجاد حق مزبور وجود داشته باشند ولی ممکن است حق انتفاع طبعا برای کسانی هم که در حین عقد بوجود نیامده‌اند برقرار شود و مادامی که صاحبان حق انتفاع موجود هستند حق مزبور باقی و بعد از انقراض آنها حق زائل میگردد.
ماده۴۶- حق انتفاع ممکن است فقط نسبت بمالی برقرار شود که استفاده از آن با بقاء عین ممکن باشد اعم از اینکه مال مزبور منقول باشد یا غیر منقول و مشاع باشد یا مفروز۰
ماده۴۷- در حبس اعم از عمری و غیره قبض شرط صحت است .
ماده۴۸- منتفع باید از مالی که موضوع حق انتفاع است سوء استفاده نکرده و در حفاظت آن تعدی یا تفریط ننماید .
ماده۴۹- مخارج لازمه برای نگاهداری مالی که موضوع انتفاع است بر عهده منتفع نیست مگر اینکه خلاف آن شرط شده باشد.
ماده۵۰- اگر مالی که موضوع حق انتفاع است بدون تعدی یا تفریط منتفع تلف شود مشارالیه مسئول آن نخواهد بود.
ماده۵۱- حق انتفاع در موارد ذیل زایل میشود:
۱- در صورت انقضاء مدت .
۲- در صورت تلف شدن مالی که موضوع انتفاع است .
ماده۵۲- در موارد ذیل منتفع ضامن تضررات مالک است :
۱- در صورتی که منتفع از مال موضوع انتفاع سوء استفاده کند.
۲- در صورتی که شرایط مقرره از طرف مالک را رعایت ننماید و این عدم رعایت موجب خسارتی بر موضوع حق انتفاع باشد.
ماده۵۳- انتقال عین از طرف مالک بغیر موجب بطلان حق انتفاع نمیشود ولی اگر منتقل الیه جاهل باشد که حق انتفاع متعلق بدیگری است اختیار فسخ معامله را خواهد داشت .
ماده۵۴- سایر کیفیات انتفاع از مال دیگری به نحوی خواهد بود که مالک قرار داده یا عرف و عادت اقتضاء بنماید.
مبحث دوم
در وقف
ماده۵۵- وقف عبارتست از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.
ماده۵۶- وقف واقع میشود به ایجاب از طرف واقف بهر لفظی که صراحتا دلالت بر معنی آن کند و قبول طبقه اول از موقوف علیهم یا قائم مقام قانونی آنها در صورتی که محصور باشند مثل وقف بر اولاد و اگر موقوف علیهم غیر محصور و یا وقف بر مصالح عامه باشد در این صورت قبول حاکم شرط است .
ماده۵۷- واقف باید مالک مالی باشد که وقف میکند و به علاوه دارای اهلیتی باشد که در معاملات معتبر است .
ماده۵۸- فقط وقف مالی جائز است که با بقاء عین بتوان از آن منتفع شد اعم از اینکه منقول باشد یا غیر منقول، مشاع باشد یا مفروز .
ماده۵۹- اگر واقف عین موقوفه را به تصرف وقف ندهد وقف محقق نمی شود و هر وقت به قبض داد وقف تحقق پیدا میکند.
ماده۶۰- در قبض فوریت شرط نیست بلکه مادامی که واقف رجوع از وقف نکرده است هر وقت قبض بدهد وقف تمام میشود.
ماده۶۱- وقف بعد از وقوع آن به نحو صحت و حصول قبض لازم است و واقف نمیتواند از آن رجوع کند یا در آن تغییری بدهد یا از موقوف علیهم کسی را خارج کند یا کسی را داخل در موقوف علیهم نماید یا با آنها شریک کند یا گر در ضمن عقد متولی معین نکرده بعد از آن متولی قرار دهد یا خود به عنوان تولیت دخالت کند.
ماده۶۲- در صورتی که موقوف علیهم محصور باشند خود آنها قبض میکنند و قبض طبقه اولی کافی است و اگر موقوف علیهم غیر محصور یا وقف بر مصالح عامه باشد متولی وقف والا حاکم قبض میکند.
ماده۶۳- ولی و وصی محجورین از جانب آنها موقوفه را قبض میکنند و اگر خود واقف تولیت را برای خود قرار داده باشد قبض خود او کفایت میکند .
ماده۶۴- مالی را که منافع آن موقتا متعلق به دیگری است می توان وقف نمود و همچنین وقف ملکی که در آن حق ارتفاق موجود است جائز است بدون اینکه بحق مزبور خللی وارد آید.
ماده۶۵- صحت وقفی که به علت اضرار دیان واقف واقع شده باشد منوط به اجازه دیان است .
ماده۶۶- وقف بر مقاصد غیر مشروع باطل است .
ماده۶۷- مالی که قبض و اقباض آن ممکن نیست وقف آن باطل است لیکن اگر واقف تنها قادر بر اخذ و اقباض آن نباشد و موقوف علیه قادر به اخذ آن باشد صحیح است .
ماده۶۸- هر چیزی که طبعا” یا بر حسب عرف و عادت جزء یا از توابع و متعلقات عین موقوفه محسوب میشود داخل در وقف است مگر اینکه واقف آنرا استثناء کند به نحوی که در فصل بیع مذکور است .
ماده۶۹- وقف بر معدوم صحیح نیست مگر به تبع موجود.
ماده۷۰- اگر وقف بر موجود و معدوم معا” واقع شود نسبت به سهم موجود صحیح و نسبت به سهم معدوم باطل است .
ماده۷۱- وقف بر مجهول صحیح نیست .
ماده۷۲- وقف بر نفس به این معنی که واقف خود را موقوف علیه یا جزء موقوف علیهم نماید یا پرداخت دیون یا سایر مخارج خود را از منافع موقوفه قرار دهد باطل است اعم از اینکه راجع به حال حیات باشد یا بعد از فوت .
ماده۷۳- وقف بر اولاد و اقوام و خدمه و واردین و امثال آنها صحیح است .
ماده۷۴- در وقف بر مصالح عامه اگر خود واقف نیز مصداق موقوف علیهم واقع شود میتواند منتفع گردد.
ماده۷۵- واقف می تواند تولیت یعنی اداره کردن امور موقوفه را مادام الحیوه یا در مدت معینی برای خود قرار دهد و نیز می تواند متولی دیگری معین کند که مستقلا” یا مجتمعا” با خود واقف اداره کند. تولیت اموال موقوفه ممکنست به یک یا چند نفر دیگر غیر از خود واقف واگذار شود که هر یک مستقلا” یا منضما” اداره کنند و همچنین واقف میتواند شرط کند که خود او یا متولی که معین شده است نصب متولی کند و یا در این موضوع هر ترتیبی را که مقتضی بداند قرار دهد.
ماده۷۶- کسی که واقف او را متولی قرار داده میتواند بدوا” تولیت را قبول یا رد کند و اگر قبول کرد دیگر نمیتواند رد نماید و اگر رد کرد مثل صورتیست که از اصل متولی قرار داده نشده باشد.
ماده۷۷- هرگاه واقف برای دو نفر یا بیشتر بطور استقلال تولیت قرار داده باشد هر یک از آنها فوت کند دیگری یا دیگران مستقلا” تصرف میکنند و اگر به نحو اجتماع قرار داده باشد تصرف هر یک بدون تصویب دیگری یا دیگران نافذ نیست و بعد از فوت یکی از آنها حاکم شخصی را ضمیمه آنکه باقیمانده است مینماید که مجتمعا” تصرف کنند.
ماده۷۸- واقف میتواند بر متولی ناظر قرار دهد که اعمال متولی بتصویب یا اطلاع او باشد.
ماده۷۹- واقف یا حاکم نمیتواند کسی را که در ضمن عقد وقف متولی قرار داده شده است عزل کند مگر در صورتی که حق عزل شرط شده باشد و اگر خیانت متولی ظاهر شود حاکم ضم امین میکند.
ماده۸۰- اگر واقف وضع مخصوصی را در شخص متولی شرط کرده باشد و متولی فاقد آن وصف گردد منعزل میشود.
ماده۸۱- در اوقاف عامه که متولی معین نداشته باشد، اداره موقوفه طبق نظر ولی فقیه خواهد بود.
ماده۸۲- هر گاه واقف برای اداره کردن موقوفه ترتیب خاصی معین کرده باشد متولی باید به همان ترتیب رفتار کند و اگر ترتیبی قرار نداده باشد متولی باید راجع به تعمیر و اجاره و جمعآوری منافع و تقسیم آن بر مستحقین و حفظ موقوفه و غیره مثل وکیل امینی عمل نماید.
ماده۸۳- متولی نمیتواند تولیت را به دیگری تفویض کند مگر آنکه واقف در ضمن وقف به او اذن داده باشد ولی اگر در ضمن وقف شرط مباشرت نشده باشد میتواند وکیل بگیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




منظور از تغییرات فیزیکی (کالبدی) تغییراتی است که در تعداد واحدهای مسکونی، تعداد واحدهای تجاری، مساحت و نوع راه‌های ساخته‌شده و تعداد وسیله نقلیه عمومی و میزان تأسیسات و تجهیزات در روستا پدید آمده است (شفیعی، ۱۳۸۶: ۲۱).
۲-۲-۱۶- ساختار روستایی:
اصطلاح ساختار از طریق زبان‌شناسی و فلسفه آن وارد ادبیات جغرافیایی شده و عبارت است از نحوه تنسیق و تنظیم مجموعه‌ای از اشیا و اجزا و نیروهایی که چنان در کنار هم قرارگرفته‌اندکه کلیتی خاص را تشکیل می‌دهند. هرگاه سخن از ساختار به میان می‌آید، منظور مشخص کردن نحوه به هم‌پیوستگی یک مجموعه و ناهمگنی آن با مجموعه‌های دیگر است.
در یک ساخت هر جز یا عنصر در پیوند با نوعی پیوستگی هم نیرو با عناصر و اجزای دیگر است و بدون ارتباط با دیگر عناصر نمی‌تواند هویت ساختی خود را حفظ کند. از همین رو است که درک ساخت هر واحد، امکان به دست آوردن مدل جریان کار آن را فراهم می‌سازد. لازم به ذکر است که مدل کار نیز به هنگام تغییر ساختار، باید تغییر کند یعنی تغییر در ساختار باعث تغییر در کارکرد و تغییر در کارکرد موجب تغییر در ساختار می‌شود. درواقع می‌توان گفت که وابستگی بخش‌ها و اجزا یک ساختار یک وابستگی کارکردی است، بدین‌سان که بخش‌ها و اجزای یک ساختار، یکدیگر را حمایت می‌کنند و متقابلاً باهمدیگر سازگاری دارند. از این طریق به ثبات ساختار دوام می‌بخشند (شکوئی، ۱۳۸۴: ۱۵۳).
ساختار روستایی نیز بیانگر زیربنا و نظم و ترتیب درونی مجموعه روستاست که در مکانی معین بر بنیادهای محیط طبیعی تحت تاثیر نیروها و روندهای درونی و بیرونی شکل‌گرفته است. لفظ ساختار ممکن است به‌کل مجموعه یا به جزئی از آن اطلاق شود؛ مثلا ساختار مساکن، ساختار اقتصادی و… . هر ساختار دارای کارکرد معینی است، یعنی با توجه به علت وجودی و توانمندی‌ها و ویژگی‌هایش، وظایف و عملکردهای معینی را بر عهده دارد (سعیدی، ۱۳۷۷: ۱۹).
۲-۲-۱۷- ساختار کالبدی سکونتگاه:
ساختار کالبدی سکونتگاه روستایی حاصل تعامل متقابل عوامل و نیروهای گوناگون محیطی – اکولوژیک و اجتماعی – اقتصادی است و نمایانگر بافت، شکل، فرم و الگوی کالبدی سکونتگاه است. اجزای متعارف این ساختار عبارت‌اند از: خانه‌ها و واحدهای مسکونی، زمین‌های زراعی، باغ‌ها و اراضی مرتعی، مکان‌های عمومی و میدان‌ها، واحدهای خدماتی، تسهیلاتی و تأسیسات عمومی و شبکه معابر اعم از راه‌های ارتباطی درونی و بیرونی (سعیدی، ۱۳۷۷: ۵۲).
۲-۲-۱۸- شکل سکونتگاه:
نحوه استقرار اجزای کالبدی، به‌ویژه خانه‌ها، برمبنای مجاورت و فاصله از یکدیگر مبین شکل سکونتگاه است. سکونتگاه‌ها ازنظر شکل به دو نوع اصلی نمایان می‌گردند: سکونتگاه‌های مجتمع یا کانونی و سکونتگاه‌های متفرق یا پراکنده. در کنار این دو شکل، شکل سومی نیز مطرح است که آن را می‌توان شکل بینابینی نامید. شکل شوم سکونتگاه‌های روستایی را ازآن‌رو بینابینی می‌خوانند که معمولا نشانگر نوعی مرحله گذار از یک‌شکل به شکل دیگر است. به سخن دیگر، شکل بینابینی در اغلب موارد مبین روندهای تحول و دگرگونی کالبدی سکونتگاه است (سعیدی، ۱۳۸۷: ۴۶۴).
۲-۲-۱۹- فرم (سکونتگاه):
فرم سکونتگاه روستایی مبین درجه نظم‌پذیری و انتظام اجزای کالبدی، به‌ویژه خانه‌های روستایی است، ساختار سکونتگاهی ازلحاظ فرم متفاوت است. فرم سکونتگاه‌ها نتیجه‌ی روندهای شکل‌گیری و نحوه‌ی رشد و گسترش آن‌هاست که خود تابعی از تحولات درونی و بیرونی سکونتگاه است. بدین ترتیب، سکونتگاه‌هایی که بر اساس برنامه شکل می‌گیرند، معمولا دارای فرم منظم و در مقابل، سکونتگاه‌هایی که به‌صورت خودجوش برپا می‌شوند، اغلب فرم نامنظم دارند. فرم سکونتگاه‌ها، همچون سایر ویژگی‌های کالبدی، ثابت و پایدار نیست و به تبعیت از تحولات اجتماعی _ اقتصادی و روندهای جاری، پیوسته در معرض تغییر است. البته، نظم کالبدی سکونتگاه صرفا به معنای شکل کم‌وبیش هندسی خیابان‌های اصلی یا بعضی اجزای دیگر نیست. فرم منظم سکونتگاه باید تا حد ممکن با روند رشد و توسعه فعالیت‌ها و روابط درونی و بیرونی هماهنگ باشد و قاعدتا با تسهیل کارکردهای اساسی فضایی و اجتماعی و اقتصادی همسو باشد (سعیدی، ۱۳۷۷: ۵۳).
۲-۲-۲۰- الگوی (سکونتگاه):
الگو مبین نحوه استقرار روستا به تبعیت از عناصر هندسی (نقطه، سطح و خط) است. بدین‌سان، سکونتگاه‌ها دارای الگوهای متفاوتی هستند که می‌توان آن‌ها را به سه دسته اصلی تقسیم نمود: الف) سکونتگاه‌های خطی که واحدهای مسکونی در آن در طول یک محور اصلی، به‌صورت ردیفی استقرار می‌یابند، ب) سکونتگاه‌های کانونی که مرکز اصلی آن‌ها را یک مکان عمومی یا میدانگاه تشکیل می‌دهد و ج) سکونتگاه‌های پهنه‌ای که معمولا کالبدی متراکم و نامنظم دارند و به روستاهای تلی شهرت یافته‌اند. مسیر خیابان‌ها یا معابر عمومی در این‌گونه سکونتگاه‌ها ممکن است ستاره‌ای شکل، تودرتو و نامنظم، به‌صورت کوچه‌های بن‌بست و یا غیر آن باشد (همان، ۵۶، سعیدی، ۱۳۸۷: ۴۶۵).
۲-۲-۲۱- کارکرد (سکونتگاه):
سکونتگاه‌های روستایی ازنظر کارکرد متفاوت‌اند، هرچند، به‌طورکلی، می‌توان از روستاهای تک کارکرد یا کارکردهای زراعی، خدماتی، صنعتی، گردشگری، خوابگاهی، درمانی _ استراحتگاهی و مانند آن باشند (همان‌جا)
۲-۲-۲۲- کاربری اراضی: به معنای نحوه کاربری زمین و یا بهره‌برداری از اراضی در دسترس در مباحث برنامه‌ریزی، این مفهوم بیشتر در قالب اصطلاح برنامه‌ریزی کاربری زمین به کار می‌رود که منظور از آن مطابق نظر پیترهال، به‌سادگی، عبارت است از تعیین و تبیین و نظارت بر موارد مختلف کاربری زمین حین گسترش و رشد سکونتگاه‌ها بر اساس برنامه‌های از پیش تعیین‌شده که نهایتا شالوده‌های تصمیم سازی درزمینهٔ نظارت بر روندهای توسعه را تشکیل می‌دهد (شیعه، ۱۳۸۷: ۱۲۰).
در ارتباط با پژوهش‌های سکونتگاهی، روابط شهر و روستا و مطالعات کالبدی – فضایی (به‌ویژه روستایی) مفاهیمی مطرح می‌شوند که در اینجا کوشش شده است، اهم آن‌ها مطرح و نبیین گردند:
۲-۲-۲۳- نظام سکونتگاهی:
مجموعه ساخت‌های سکونتگاهی در یک ناحیه، ازجمله شهری و روستایی و شامل الگو و شکل تجمعات انسانی که با یکدیگر بر اساس نظمی سلسله مراتبی، در ارتباطات کار کردی قرار داشته باشند. گاهی اصطلاح شبکه سکونتگاهی به‌عنوان مترادف نظام سکونتگاهی به کار می‌رود (سعیدی و حسینی حاصل، ۲۰:۱۳۸۸)
۲-۲-۲۴- آبادی:
سکونتگاه‌های کوچک و اغلب پراکنده روستایی که دارای جمعیتی کمتر از ۱۰۰ نفر (۲۰ خانوار) هستند. بسیاری از این آبادی‌ها در معرض تخلیه جمعیتی هستند، هرچند بعضی از آن‌ها واحدهای نوآبادی بشمار می‌روند که فعالیت‌های تولیدی نسبتا قابل‌توجه در آن‌ها به انجام می‌رسد (سعیدی، ۲۱:۱۳۸۸).
۲-۲-۲۴- تغییرات در فعالیات‌های اقتصادی
منظور از تغییرات در فعالیت‌های اقتصادی تغییراتی است که در سطح زیر کشت اراضی کشاورزی، میزان تولید محصولات کشاورزی، تعداد شاغلان بخش کشاورزی، صنعت و خدمات و تعداد کارگاه‌های سنتی، نیمه‌صنعتی و صنعتی و صنایع پدید آمده است(شفیعی، ۱۳۸۶: ۲۱).
۲-۲-۲۵- تغییرات جمعیتی
منظور از تغییرات جمعیتی تغییراتی است که در تعداد جمعیت و میزان مهاجرت روستا تعداد مهاجران واردشده پدید آمده است(همان).
۲-۲-۲۶- زیرساخت
منظور از زیرساخت در روستا شامل: برق، آب‌لوله‌کشی، گاز و تلفن و راه آسفالته است(همان).
۲-۲-۲۷- خدمات
منظور از خدمات موجود در روستا شامل: مهدکودک، دبستان، راهنمایی، دبیرستان، مرکز خدمات کشاورزی، مرکز مخابرات، مرکز تعاونی، مرکز بهداشت، خانه بهداشت، دهیاری و بانک است(همان).
۲-۲-۲۸- فعالیت‌های عمرانی
منظور از فعالیت‌های عمرانی عملیاتی است که توسط دولت و با هزینه دولت باهدف افزایش رفاه روستاییان صورت می‌گیرد. ازجمله فعالیت‌های عمرانی می‌توان به توسعه جاده‌های روستاها، برق‌رسانی، آب‌رسانی، لوله‌کشی گاز، تلفن و… اشاره نمود(همان، ۲۲).
۲-۲-۲۹- تسهیلات اعتباری
منظور از تسهیلات اعتباری، کل سرمایه‌هایی است که توسط بانک‌ها و منابع رسمی به‌صورت وام در اختیار روستاییان قرار می‌گیرد و در واحدهای کشاورزی، واحدهای تولید صنعتی، خدماتی، واحدهای کارگاهی صنایع‌دستی و دامداری مورداستفاده قرار می‌گیرد(همان).
۲-۲-۳۰- کاربری اراضی
استفاده از زمین به‌وسیله فعالیت‌های انسانی که الزاما همیشه برای انتفاع مادی یا سود نیست بلکه ممکن است تفاوت‌های اساسی را بین کاربری اراضی روستایی (کشاورزی، جنگل‌داری، آبخیزداری و غیره) و شهری (صنعتی، تجاری، مسکونی و غیره) ترسیم نماید(همان).
دانلود پایان نامه
۲-۲-۳۱- تغییر کاربری اراضی
تغییر کاربری اراضی، یعنی تغییر در نوع استفاده از زمین که لزوما تغییر در سطح زمین نبوده، بلکه تغییر در تراکم و مدیریت زمین نیز هست، نتیجه فعل‌وانفعالات پیچیده عوامل متعددی نظیر سیاست، مدیریت، اقتصاد، فرهنگ، رفتار انسانی و محیط است. به‌عبارتی‌دیگر تغییر کاربری زمین شامل تغییر نوع کاربری‎ها و تغییر در نحوه‎ی پراکنش و الگوهای فضایی فعالیت‎ها و کاربری‎ها است . (Briassoulis, 2000: 12) علل تغییر کاربری زمین در کشورهای توسعه‌یافته و درحال‌توسعه متفاوت است؛ در کشورهای توسعه‌یافته تغییر کاربری زمین ریشه در دلایل اقتصادی مانند کشاورزی بزرگ‌مقیاس، توسعه شهری و افزایش نیاز به نگهداری کیفیت محیط‌زیست برای نسل فعلی و نسل‎های آتی دارد، امّا در کشورهای درحال‌توسعه رشد سریع جمعیت، فقر و موقعیت اقتصادی عوامل اصلی است Nigal and Others, 2008: 1) ).
۲-۲-۳۲- تغییر کاربری اراضی کشاورزی
با توجه به مفهوم تغییر و کاربری اراضی، تغییر کاربری اراضی کشاورزی به معنای تغییر در استفاده از زمین از حالت و شکل کشاورزی به غیر کشاورزی نظیر صنعتی، تجاری، مسکونی و غیره است.
۲-۲-۳۳- پیوند:
رابطه یا روابط و جریان‌های دو و حتی چند سویه بین دو یا چند سیستم جداگانه است. به‌بیان‌دیگر پیوند، ارتباطات درون و میان انواع فعالیت‌ها با کارکردهای متفاوت در یک یا چند سیستم است (Audrey.N, 1985, 348)؛ بنابراین پیوند الزاما دوسویه و متقابل است.
پیوندهای روستایی – شهری به‌واسطه مجموعه‌ای از جریان‌ها (مانند جریان کالاها، افراد، سرمایه، فناوری، منابع و اطلاعات) تبیین می‌گردد هر یک از جریان‌ها دارای اجزا و اثربخشی چندگانه بوده و به‌صورت پیوندهای متفاوت مکانی – فضایی و زمانی بروز می‌یابند (سعیدی ۱۳۸۴، ۸۵). در این راستا شناخت صحیح روابط جاری میان محیط‌های روستایی و شهری می‌تواند به کوشش در راستای تغییر ساختاری – کارکردی ارتباطات موجود میان آن‌ها و درنتیجه برقرار کردن پیوندهای مناسب یاری رساند. ازاین‌روی، می‎توان گفت که تغییر کاربری اراضی در پیرامون شهر نسبت مستقیم با اندازه شهر دارد و هرچه شهر بزرگ‏تر باشد و فاقد برنامه‎ ریزی دقیق، تأثیر آن در تغییر کاربری اراضی پیرامونی بیشتر است (قادرمزی،۱۳۸۳: ۳۷).
پیوندهای روستایی – شهری چه در سطح بخش‌ها و چه در سطح فضا اغلب دچار تشدید تغییرات در سطح کلان ازجمله تبدیل ساختاری و اصلاحات اقتصادی قرار می‌گیرد. علاوه بر این ماهیت و مقیاس پیوند روستایی – شهری تحت تاثیر زمینه‌های محلی ازجمله سطح دسترسی به دارایی‌های (طبیعی، فیزیکی، مالی، اجتماعی و انسانی) قرار دارد و این در حالی است که بسیاری از خانواده‌های فقیر در مناطق شهری و روستایی از پیوندهای روستایی – شهری به‌عنوان یک استراتژی بقا استفاده می‌کنند. ولی خانواده‌های ثروتمند از آن به‌عنوان بخشی از استراتژی انباشت بهره می‌برند درنتیجه، جریاناتی که در عرصه فضا رخ می‌دهد ضرورتا ماهیت دوسویه ندارند. درواقع جریانات فضایی دارای شدت و ضعف هستند. به عبارتی در برخی از نقاط جریانات فضایی از چنان شدتی برخوردار هستند که منجر به تحولات و تغییرات زیاد در عرصه‌های سکونتگاهی ازجمله روستاها می‌شوند (افراخته: ۱۳۹۲: ۱۳)
۲-۲-۳۳- ۱- پیوندهای روستایی – شهری (rural – urban linkages):
پیوندهای روستایی – شهری حاصل تعامل دوسویه سکونتگاه‌های روستایی و کانون‌های شهری در عرصه منطقه‌ای است. ازلحاظ نظری تحقیق این‌گونه جریان‌ها در بستر دگرگونی‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جاری، به‌ویژه در کشورهای درحال‌توسعه، با تنوع و تقویت اشتغال در محیط‌های روستایی همراه است. بر این مبنا پیوندهای روستایی – شهری را می‌توان از دو منظر، پیوندها در عرصه فضا و تعامل در سطح بخش‌ها موردبررسی قرارداد (سعیدی، ۱۳۹۰: ۲۱۶). این تحقیق روی پیوندهای فضایی (جریان جمعیت و جریان سرمایه) و به عبارتی به روی جریانات فضایی تاکید و تمرکز دارد. پیوندهای روستایی – شهری که در قالب شبکه‌های منطقه‌ای بروز فضایی می‌یابند، از مقولات نوین در مباحث جغرافیایی امروزین و مطالعات منطقه‌ای است. این شبکه‌ها بر اساس جریان‌های موجود میان سکونتگاه‌های روستایی و کانون‌های شهری تعریف می‌شوند؛ این جریان‌ها شامل جریان افراد، سرمایه، کالا، اطلاعات، نوآوری، فناوری و مانند آن است که در شرایط مناسب می‌توانند موجد همبستگی و پیوندهای روستایی – شهری گردند. در چنینی شرایطی، این‌گونه پیوندها در چارچوبه ای تعاملی، شکلی دوسویه می‌یابند و می‌توانند مکمل روابط متقابل روستایی – شهری به شمار می‌آیند.
تاکولی (۲۰۰۴ م) با تاکید بر ابعاد اقتصادی این‌گونه پدیده‌ها می‌نویسد، پیوندهای روستایی – شهری در عرصه اقتصاد منطقه‌ای، از یک‌سو، دربرگیرنده جریان محصولات کشاورزی و سایر تولیدات از سوی روستانشینان به بازارهای شهری و از سوی دیگر، زمینه‌ساز جریان کالاهای صنعتی از مراکز شهری به‌سوی سکونتگاه‌های روستایی است. این‌گونه پیوندها، جریان اطلاعات بین نواحی روستایی و شهری، آگاهی از سازوکارهای بازار (از نوسانات قیمت گرفته تا ذائقه مصرف‌کنندگان) و فرصت‌ها و امکانات شغلی برای مهاجران بالقوه را در برمی‌گیرد. بدین‌سان جریان اعتبارات و منابع مالی در نواحی روستایی هم‌اکنون بیشتر ارسال نقدینه از سوی مهاجران به افراد خانواده‌ها در روستا و سرمایه‌گذاری و دریافت اعتبار از نهادهای شهری را شامل می‌شود. این‌گونه «جریان‌های فضایی» می‌توانند با پیوندهای تعاملی میان بخش‌های فعالیتی، هم در سطح خانوار و هم در سطح اقتصاد محلی، تلفیق شوند و موجد پیوندهای درونی و بیرونی بین بخش‌های کشاورزی، صنعت و خدمات گردند (Tacoli, 2004, p.2).
پیوندهای روستایی – شهری بر همبستگی متقابل کانون‌های روستایی و شهری دلالت دارد که به‌عنوان یک پارادایم نوین در برنامه‌ریزی ناحیه‌ای و جغرافیا محسوب می‌گردد. از دیدگاه داگلاس پیوندهای روستایی – شهری به جریان‌های مردم، محصولات کشاورزی، تولیدات شهری، سرمایه، اطلاعات و نوآوری میان کانون‌های روستایی و شهری اطلاق می‌گردد (Douglass, 2000, p: 24). سیسیلیا تاکولی پیوندهای روستایی – شهری را به‌عنوان همبستگی‌های زنجیره‌ای فضایی (مانند جریانات مردم، کالا، پول و اطلاعات) و اتصالات زنجیره‌ای بین بخش‌ها (کشاورزی، خدماتی و صنعتی) تعریف می‌کند (Tacoli, 2000,p: 2). بر اساس استنباط او این پیوندها متاثر از مناسبات بخش‌های اقتصادی سکونتگاه‌های روستایی و شهری است که با توجه به نوع و ماهیت کارکردهای آن‌ها صورت می‌گیرد. در این راستا، پیوندهای فضایی با نقش قاطع اقتصاد مطرح است که بر سایر روندها نیز تاثیرگذار است.
۲-۲-۳۴- ابعاد محیطی شهر و پیوستگی روستایی – شهری
به‌تقریب، تمام مسائل محیطی دنیای امروز که انسان نوین با آن روبروست و علل و فشارهای حاصل از آن، به‌طور مستقیم با‌‌‌زندگی در کانون‌های و نواحی شهری در ارتباط است. نیروها و روندهایی که فعالیت و روابط شهری را تشکیل می‌دهند، نه‌تنها بر مرزهای بلافصل آن، بلکه بر تمام منطقه‌ای که شهر در آن قرار دارد، اثرگذار بوده، با پیامدهای پردامنه و درازمدت همراه هستند. در یک نگاه عام، محیط شهری از منابع و روندهای زیر تشکیل‌شده است؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




….مشاهده مورد مشکوک در حین ……….. ….
بازرسی ویژه خسارت های
مشکوک به تقلب
روند جاری ارزیابی
خسارت ها
نظارت مستمر بر خسارت ها
عدم تاییدتقلب
تایید تقلب
مذاکره با طرح دعوی
شکل۲-۲. مدل کنترل کلاهبرداری ( ویان و همکاران،۲۰۰۷)
در مرحله شناسایی و غربالگری، خسارت های مشکوک به تقلب شناسایی و تفکیک می شوند.خسارت هایی که از این مرحله گذر می کنند، طبق روال معمول و با حداقل هزینه های اداری ارزیابی می شوند، اما خسارت هایی که مشکوک به تقلب اند باید در مراحل بعدی مورد ارزیابی دقیق تر قرار گیرند که این امر مستلزم صرف زمان، هزینه و نیروی انسانی بیشتر است.(کاظمی و همکاران،۱۳۹۰،۳۱).
بدون وجود سیستم هوشمند، بررسی خسارت ها تنها بر اساس اطلاعات موجود در مورد بیمه گذار و خسارت وارده ممکن است. اما از آنجا که معمولا جستجوی دستی در پرونده ها و موارد مشابه گذشته ، بسیار مشکل و زمان بر است، کارشناسان خسارت باید بر اساس اطلاعات بسیار محدود و اغلب با اتکا به تجربیات به تصمیم گیری بپردازند.(ویان وهمکاران،۲۰۰۷،۱۱۶).
۲-۱۵ . مدیریت ریسک های کلاهبرداری توسط بیمه گران
شرکت های بیمه باید به صورت دائم در رابطه با کشف تخلفات در خسارات و قراردادها هوشیار و آگاه باشند. به عنوان بخشی از حاکمیت شرکتی ، مدیران ارشد شرکت های بیمه باید ریسک های کلاهبرداری بیمه ای اعم از پتانسیل های بالقوه و تاثیر کلاهبرداری بر وضعیت شرکت را در سازمان های خود شناسایی و دسته بندی کنند. با شناسایی ریسک های کلاهبرداری از داخل شرکت ، بیمه گذاران ، ادعای خسارات واهی و واسطه های شرکت ، مدیران می توانند در رابطه با سیاست گذاری های موثر جهت مدیریت ریسک های کلاهبرداری برنامه ریزی و نظارت کنند.
هئیت مدیره و مدیران ارشد شرکت مسئولیت اصلی مدیریت ریسک های کلاهبرداری را دارند و مدیریت این نوع ریسک ها باید جزئی از هر برنامه مدیریت ریسک شرکت باشد. شرکت های بیمه باید مبارزه با ریسک های کلاهبرداری را در زمان طرح چشم انداز ، استراتژی و اهداف کلان خود مورد توجه قرار دهند و تمامی این سیاست ها باید به طور مستمر در برنامه ریزی برای واحدها و شعبات به کار گرفته شود . این موضوع باید در تمامی فعالیت های عملیاتی و سیستم های کنترلی شرکت بیمه انعکاس یابد که عبارتند از :
دانلود پروژه
مرحله تولید محصولات بیمه ای جدید؛
پذیریش و جذب مشتریان جدید؛
استخدام و به کار گیری کارمندان و مدیران جدید،
واگذاری ( برون سپاری) فعالیت های شرکت ؛
مدیریت خسارت های شرکت؛
تعاملات و روابط با واسطه گران اعم از نمایندگان، کارگزاران و سایر واسطه ها؛
قراردادهای بیمه در زمان تنظیم و در طول مدت اعتبار قراردادها (دهقان زاده و رشیدی، ۱۳۹۲،۱۲۲).
ریسک کلاهبرداری می تواند با روش توزیع بیمه گر برای مثال، ” صدور مستقیم[۲۸]” یا استفاده از ” نمایندگان انحصاری[۲۹]” یا کارگزاران مستقل تحت تاثیر قرار داده شود. میزان تماس با مشتری، مشارکت کارکنان بیمه گر و اتکا به اشخاص ثالث می تواند بسته به روش توزیع مورد استفاده متفاوت باشد و این موضوع ، ماهیت و اندازه ریسک کلاهبرداری را تحت تاثیر خواهد گذاشت. هنگامی که تکنولوژی های جدیدی مانند اینترنت برای توزیع محصولات استفاده می شوند، ممکن است کنترل ها، روندها و سیاست های خاصی نیاز باشند. اگر پروفایل ریسک و اندازه ماهیت و پیچیدگی بیمه گر ایجاب می کند ، وی باید معرفی شغل جداگانه مدیریت کلاهبرداری را مورد توجه قرار دهد. متصدی این شغل ، مسئول طراحی کنترل ها، روندها و سیاست های ضد کلاهبرداری بیمه گر و پیروی از این روندها ونیز هر نوع بررسی های کلاهبرداری است و می تواند آمار کلاهبرداری بیمه گر و اطلاعات مدیریت مرتبط را نگهداری کند. همچنین این شغل می تواند مبادله اطلاعات با سایر بیمه گران و مؤسسات مالی و با اشخاص ثالث مانند مراجع اجرای قانون را هماهنگ کند. چنانچه شغل مدیریت کلاهبرداری بنا نهاده شد باید واجد شرایط موارد ذیل باشد:
دارای اختیار لازم باشد؛
دارای منابع کافی باشد؛
قادر باشد مستقیماً مسائل را با هیئت مدیره یا هیئت کمیته ریسک یا حسابرسی مطرح کند؛
قادر به حفظ محرمانه بودن باشد.( انجمن بین المللی ناظران بیمه،۲۰۰۶،۱۲۶).
بیمه گران به عنوان بخشی از مدیریت ریسک کلاهبرداری خود، باید دارای مجموعه ای از معیارها و روندها باشند تا بتوانند به شایستگی و در صورت لزوم در موقعیت های اضطراری به سرعت به موارد ( مشکوک) کلاهبرداری پاسخ دهند. این معیارها و روندها، تحقیق و بررسی کلاهبرداری احتمالی را شامل می شوند.(آلبرخت و کانن[۳۰]،۲۰۱۱ ،۱۱۴)
بیمه گران باید تضمین نمایند که تخصص مربوطه را یا در داخل سازمان یا از طریق برون سپاری بررسی های کلاهبرداری به اشخاص ثالث مناسب را دارند، در صورتی که کیفیت بررسی ها کلاهبرداری و محرمانه بودن اطلاعات با این برون سپاری به خطر انداخته نشود. هیئت مدیره و مدیریت باید تضمین کند که ماهیت و فراوانی گزارش دهی و نیز زمان تخصیص داده شده برای بررسی موضوعات کلاهبرداری کافی است؛ زیرا آنان مسئول تعیین و به کار بستن این کنترل ها، روندها و سیاست های لازم هستند. اطلاعات در باره کلاهبرداری مانند گرایش ها و شرح حال های کلاهبرداران ، باید در سراسر شرکت بیمه در میان گذاشته و آشکار شوند. بنابراین نشانگر های ممکن کلاهبرداری یا (نشانگر خطر[۳۱]) می تواند با کنار هم گذاشتن تکه های مختلف اطلاعات ، پیش از موقع شناسایی شوند. بیمه گران باید مرتبا با در نظر گرفتن ماهیت پویای کلاهبرداری، کنترل ها ، روندها، و سیاست های ضد کلاهبرداری خود را بررسی کنند. (انجمن بین المللی ناظران بیمه،۲۰۰۶ ،۴۶).
۲- ۱۶ . تبیین ارکان کلاهبرداری در صنعت بیمه
به طور کلی برای تحقق هر جرمی در حقوق جزا ، ارکان آن باید محقق شود و بدون وجود ارکان نمی توان جرم را برآن پدیده حمل نمود. جرم کلاهبرداری بیمه ای نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد: رکن مادی، رکن معنوی و رکن قانونی.(توجهی و حیدری،۱۳۸۶،۱۲۱).
برای آن که رفتار انسانی جرم به شمار آید،باید که قانون گذار این رفتار را جرم شناخته و برای آن کیفر مقرر نموده باشد( عنصر قانونی )؛ فعل یا ترک فعل مشخص به منصه ی ظهور برسد(عنصر مادی) و با علم و اختیار ارتکاب یافته باشد(عنصر روانی یا معنوی).(عبدالله پور و یحیی پور،۱۳۹۲،۷۴).
افزون بر عناصر سه گانه مذکور، بعضی از حقوق دانان از جمله گاروی فرانسوی تحقق جرم را منوط به وجود عنصر چهارمی به نام عنصر ناحق می داند. وی معتقد است اگر ارتکاب جرم در جهت استیفای حق یا ادای تکلیفی که قانون گذار تعیین کرده است باشد، جهتی برای تعقیب و مجازات مرتکب وجود نخواهد داشت. برخی با این عقیده موافق نیستند. به نظر آنها، آنچه گاور و دیگران عنصر نا حق می نامند،همان اسباب ابحه یا جهاتی است که عنصر قانونی جرم را زائل می کند. مانند دفاع مشروع و امر آمر قانونی. بنابراین بهتر است عناصر تشکیل دهنده ی جرم را به همان عناصر سه گانه محدود نمود و در فقدان هر یک ، تحقق جرم را ممتنع دانست.(عبدالله پور و یحیی پور،۱۳۹۲،۶۳).
رکن مادی[۳۲]:
رکن مادی کلاهبرداری بیمه ای مهم ترین و پیچیده ترین رکن جرم مذکور می باشد ، که مرکب و هر یک از عناصرش به تنهایی برای وقوع جرم کافی نیست و برای تحقق جرم علاوه بر وقوع فعل مجرمانه،نتیجه کامل نمی شود و بی نتیجه می ماند. در این حالت ، عمل ارتکابی شروع به جرم کلاهبرداری تلقی می شود.
در جرم کلاهبرداری ، مرتکب باید فعل مثبت انجام دهد و ترک فعل حتی اگر توام با سوء نیت باشد و موجب اغفال و فریب طرف مقابل و ورود ضرر به او شود، کلاهبردار ی محسوب نمی شود، بنابراین برای تحقق جرم کلاهبرداری اجزایی لازم است که هر یک بررسی خواهد شد.
رفتار مثبت مرتکب
طرف ارتکاب جرم
متقلبانه بودن وسیله مورد استفاده.( عبدالله پورو یحیی پور ،۱۳۹۲،۶۸).
در جرم کلاهبرداری در صنعت بیمه ، عموم افراد می توانند مجرم یا مجرمین باشند. لیکن مجنی علیه جرم مذکور،تنها بیمه گر است. اما کلاهبرداری بیمه ای ماهیت متفاوتی دارد و در همه حال متضرر مستقیم از جرم ،موسسه و یا شرکت های بیمه است. به این معنی که افزایش نرخ بیمه نامه ها به علت خسارت های فوق خود نوعی ضرر و زیان عموم افراد بیمه گذاران می باشد. هرچند با در نظر گرفتن افزایش نرخ بیمه جهت جبران زیان های ناشی از کلاهبرداری بیمه ای، بیمه گذاران نیز به صورت غیر مستقیم از این جرم متضرر می شوند. (حیدری و توجهی،۱۳۸۷،۴۶).
رکن معنوی:
منظور از عنصر معنوی جرم، آن است که مرتکب رفتاری را که طبق قانون جرم شناخته شده ، با ” قصد مجرمانه انجام داده” و یا آن که در ارتکاب آن رفتار واجد ” خبط و تقصیر کیفری ” است. به بیان دیگر، عنصر معنوی رابطه روانی بین مجرم و رفتار ارتکابی است.(پور عبدالله و یحیی پور ،۱۳۹۲،۳۴).
صرف ارتکاب عمل مجرمانه و ایراد صدمه و ضرر به دیگری باعث ایجاد مسئو لیت جرایم نمی گردد. بلکه در مورد اکثریت قاطع جرایم، علاوه بر سایر ارکان لازم برای تحقق جرم، وجود عنصر روانی نیز لازم وضروری است . از آنجا که جرم کلاهبرداری نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. لذا برای تحقق جرم کلاهبرداری،مرتکب بیمه باید در حین به کار بردن حیله و تقلب ، دارای سوء نیت باشد. یعنی علاوه بر اینکه اعمال و وسایل متقلبانه را با اراده و علم به کار می برد، قصد استیلا بر مال غیر را هم داشته باشد و لزوم این امر از عبارت “هر کس از راه حیله وتقلب …” که در ماده یک قانون تشدید وجود دارد استنباط می شود، امری که احراز آن با دادگاه است. (حیدری و توجهی،۱۳۸۷،۱۹).
رکن قانونی:
به موجب اصل سی و ششم قانون اساسی، حکم به مجازات و اجرای آن باید از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد. عنصر قانونی جرم کلاهبرداری، ماده ی یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا ، اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام است. مطابق این ماده : هرکس از راه حیله و تقلب مردم را به وجود شرکت ها یا تجارت خانه ها یا کارخانه ها یا موسسات موهوم یا به داشتن اموال و اختیارات واهی فریب دهد یا به امور غیر واقع امیدوار نماید یا از حوادث و پیش آمدهای غیر واقع بترساند و یا اسم و یا عنوان مجعول اختیار کند و به یکی از وسایل مذکور و یا وسیله تقلب دیگر وجوه یا اموال یا اسناد یا حوالجات یا قبوض و امثال آن را تحصیل کرده و از این راه مال دیگری را ببرد، کلاهبردار محسوب می شود.( عبدالله پور و یحیی پور ،۱۳۹۲،۷۱).
در حقوق اسلام، اخلاق و قواعد اخلاقی از منابع حقوق به شمار آمده و بسیاری از جرایم را بر پایه حکم اخلاقی قبیح شمرده اند. ملاک حرمت آنها نیز مغایرتشان با اصول و قو اعد اخلاقی است. کلاهبرداری بیمه ای نیز از این نوع جرایم است که به دلیل ایجاد اختلال در نظم عمومی ، واجد ماهیت عمومی است و جنبه عمومی آن محسوس تر است و مورد توجه بیشتر قرار گرفته است.(حیدری و توجهی،۱۳۸۷،۲۱).
سیر تاریخ تحولات عنصر مادی جرم کلاهبرداری :
رکن مادی کلاهبرداری مهمترین و پیچیده ترین رکن آن است که به دلیل تحولات اجتماعی و پیشرفتهای سریع صنعتی و گستردگی دامنه تفکر بشر و تنوع ارتباطات و مصداقهای آن دچار تحول و دگرگونی بسیار شده است و احصاپذیر نیست رکن مادی کلاهبرداری مرکب است و هر یک از عناصرش به تنهایی برای وقوع جرم مذکور کافی نیست برای تحقق جرم کامل علاوه بر فعل مجرمانه نتیجه مجرمانه نیز باید تحقق یابد و بین آن رابطه سببیت برقرار باشد کلاهبرداری از جمله جرایم مقید است و در صورت عدم تحقق نتیجه کامل نمی شود و در این حالت ممکن است شروع به جرم تلقی شود . از مقررات موجود استنباط می شودکه در کلاهبرداری ساده خصوصیتی در شخص مرتکب نیست و هر کس می تواند مرتکب آن شود هرچند در حال وسیله مورد استفاده باید بر خلاف واقع یا متقلبانه باشد درباره مجنی علیه نیز همه افراد مورد نظر نیست بلکه منظور نوع انسان است چنانچه تجارتخانه ها و موسسات نیز افاده نوع می کنند و حصری نیستند (حبیب زاده ،۱۳۸۹،۶۳).
تحقق عنصر مادی جرم کلاهبرداری منوط به انجام فعل مثبت مادی خارجی از ناحیه مرتکب جرم است . لذا ترک فعل برای تحقق این جرم کافی نیست . قانونگذار وضع حکم قانونی متقلبانه بودن اقدام مرتکب را ملاک تحقق عنصر مادی جرم قرار داده است . ولی نه تنها تعریفی از وسایل تقلبانه ارائه نداده بلکه صرفا به ذکرمصادیق تمثیلی توسل به عملیات متقلبانه اکتفا نموده است بنابراین مواردی که در ماده ۱ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا اختلاس و کلاهبرداری بیان گردیده حصری نبوده و ذکر کلمه و یا وسایل تقلبی دیگر شامل دهها مورد دیگر خواهد شد که البته با توجه به تحولات اجتماعی و گسترش مناسبات و پیشرفتهای علمی و فنی و سو استفاده از موقعیتهای اجتماعی اقتصادی و غیره هر روز نمونه های جدیدی از توسل به وسایل متقلبانه برای ارتکاب جرم کلاهبرداری مورد استفاده مرتکبان قرار می گیرد که به نظر می رسد هدف قانونگذار از ذکر مصادیق بطور تمثیلی و باز گذاشتن ادامه ماده فوق الاشعار آینده نگری و امکان تطبیق حکم قانونی مذکور با موارد و وسایل متقلبانه ای که بعدا به موارد تمثیلی مندرج در ماده قانونی فوق اضافه می گردد بوده است .(شراهی ص ۷) لذا عناصر اختصاصی رکن مادی جرم کلاهبرداری را به شرح ذیل می باشد:(سالاری ،۱۳۸۶،۲۶)
رفتار مجرمانه به شیوه فعل مثبت
متقلبانه بودن وسیله (استفاده از وسایل تقلبی)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]