خود آگاهی[۷]: گولمن خود اگاهی را چنین تعریف می کند که فرد باید بصیرت داشته باشد وازحالات درونی، نقاط قوت و ضعف خود و منابع درونی خود آگاه باشد ودرجای دیگر گفته است شناخت احساسات وعواطف خود به طور آنی وعمیق واستفاده ازآن برای راهنمایی در تصمیم‌گیریهای مناسب.
دانلود پروژه
خود تنظیمی[۸] : مدیریت عواطف یا خود تنظیمی دومین معیارمیباشد که شامل مدیریت کردن حالات درونی، محرکهای آنی و منابع درونی شخص میباشد. و یا توانایی مهارو مدیریت هیجانات و حفظ آرامش برای کمک به تصمیم‌گیری و بهره‌گیری ازتوانمندی‌های شناختی به نحو مناسب، هماهنگی با هیجانات به نحوی که به جای اختلال در کارها، در تسهیل آن به ما یاری رساند.
خود انگیزشی[۹]: سومین معیار گولمن میباشد که شامل کنترل تمایلات عاطفی است که ازطریق، رسیدن به اهداف آسان گردد. ویااستفاده ازعمیق‌ترین علائق خود برای حرکت دادن وهدایت به سمت اهداف تا کمک کند پیشقدم شده و درجهت تکامل و پیشرفت تلاش کنیم، نه اینکه منتظر مانده تا اینکه یک واقعه یا شخص باعث ایجاد انگیزه وحرکت درما ‌گردد.
آگاهی اجتماعی (مهارتهای همدلی[۱۰]): به مفهوم آگاهی ازاحساسات، احتیاجات وتوجهات دیگران وعلاقهمندی فعالانه به مسایل مورد علاقه دیگران میباشد. ویا درک آنچه افراد احساس می‌کنند، توانایی در نظر گرفتن دیدگاه‌های دیگران وتوسعه حُسن تفاهم و هماهنگی با انسان‌های گوناگون به منظور ارتقای کار گروهی (به ویژه در محیط کاری و سازمانی).
مهارتهای اجتماعی[۱۱] : به مفهوم مهارتهای فرد درایجاد رابطه های مؤثر میان فردی میباشد. (گولمن ۱۹۹۵) در روابط با دیگران، به خوبی کنار آمدن با عواطف خود و دیگران، فهم دقیق موقعیت‌ها و شبکه‌های اجتماعی، مهارت خوب گوش کردن و خوب ابرازوجود کردن، حل تضادها و تعارض‌ها و استفاده از این مهارتها برای متقاعدسازی رهبری و مدیریت. (گلمن،۱۹۹۸)
تعاریف عملیاتی متغیرها:
دراین پژوهش منظورازهوش عاطفی براساس نظریه دانیل گلمن بوده، که شامل: ۵ مؤلفه خودآگاهی،خودتنظیمی، خودانگیختگی، مهارتهای همدلی ومهارتهای اجتماعی می باشد. که با استفاده ازپرسشنامه سیبریاشرینگ اندازه گیری شده است .
گلمن برای هوش عاطفی ۲بعد و برای آن ۲ بعد،۵ معیار را بیان میکند که البته هریک از این معیا رها دارای زیرمعیارهایی می باشند، در اینجا به تعریف آنها می پردازیم:
۱-شایستگی های شخصی: عبارتست از اینکه فرد چگونه خود را مدیریت کند. این بعد دارای ۳ معیار خود اگاهی، خود تنظیمی، خود انگیزشی میباشد:
۱-۱- خودآگاهی : گولمن خود اگاهی را چنین تعریف می کند که فردباید بصیرت داشته باشد وازحالات درونی، نقاط قوت وضعف خود ومنابع درونی خود آگاه باشد. این معیارشامل ۳ زیرمعیارمی باشد:
-آگاهی عاطفی : یعنی اینکه فرد نسبت به عواطف خود و تاثیرات آنها آگاهی و شناخت دارد.
-خود ازیابی صحیح و دقیق : به مفهوم آگاهی فرد ازمحدودیتها و نقاط قوت خود است.
-اعتماد به نفس : به معنای اطمینان ازارزشها و ظرفیتهای خود می باشد .
۲-۱-خود تنظیمی : مدیریت عواطف یا خود تنظیمی دومین معیارمیباشد که شامل مدیریت کردن حالات درونی، محرکهای آنی ومنابع درونی شخص میباشد. این معیارشامل ۵ زیرمعیارمی باشد:
-خود کنترلی : به معنای مدیریت کردن عواطف و امیال مخرب است.
- قابلیت اعتماد: به معنی حفظ معیارهای درستی، صداقت ودرستی است که ازاین طریق درافراداطمینان
ایجاد کند.دن درمقابل عملکرد شخصی است.
- سازگاری وانطباق پذیری : به معنای توان اعمال تغییرات سریع، جابجایی اولویتها ومدیریت مستمر تقاضاهای چندگانه می باشد.
-نوآوری : به معنی دنبا ل کردن اید ه های جدید ازمنابع متنوع وخلق اید ه های جدید می باشد.
۳-۱-خودانگیزشی : سومین معیارگولمن میباشد که شامل کنترل تمایلات عاطفی است که ازطریق، رسیدن به اهداف آسان گردد. این معیار شامل ۴ زیرمعیارمیباشد :
- هدایت موفقیت : به معنی تلاش درجهت بهبود یا دست یابی به استانداردهای عالی درعملکرد است.
- تعهد : به معنی همسو بودن با اهداف گروه یا سازمان است بطوری که برای تحقق اهداف سازمانی با فداکاری وازخود گذشتگی عمل می کنند .
- پیشگامی : به معنی آمادگی برای استفاده کردن ازفرصتها است وافراد به دنبا ل اهدافی فراترازنیازها و انتظارات خود هستند.
- خوشبینی: به معنی پافشاری درپیگیری اهداف وکارکردن با امید، علیرغم موانع ومشکلات است.
۲- شایستگیهای اجتماعی : مبین ویژگیهایی است که فرد براساس آنها روابط بین خود ودیگران رامدیریت می کند.
این بعد شامل ۲ معیار یعنی آگاهی اجتماعی (مهارتهای همدلی) ومهارتهای اجتماعی است که به شرح زیر می باشد:
۱-۲- آگاهی اجتماعی (مهارتهای همدلی) به مفهوم آگاهی ازاحساسات، احتیاجات وتوجهات دیگران و علاقه مندی فعالانه به مسایل موردعلاقه دیگران میباشد. این معیارشامل ۴ زیرمعیارمیباشد.
- خدمتمدار: به معنی پیشبینی ، تشخیص وتامین نیازهای مشتریان و همچنین شامل بررسی کردن راه های افزایش وفاداری ورضایت مشتریان میباشد.
- توسعه و بهبود دیگران : به مفهوم احساس کردن نیاز دیگران برای بهبود و تقویت توانایی های آنها میباشد.
- تنوع درنفوذ قدرت : یعنی ازطریق افراد مختلف فرصت ایجاد کنیم به عبارت دیگرازتفاوتهای دیگران به عنوان فرصت استفاده کنیم ومحیطی ایجاد کنیم که افراد بتوانند رشد وشکوفایی پیداکنند.
- آگاهی سیاسی : به مفهوم شناخت روابط کلیدی قدرت در گروه وشناسایی نیروهای تغییردهنده عقاید افراد وشبکه های اجتماعی مهم، میباشد.
۲-۲- مهارتهای اجتماعی: به مفهوم مهارتهای فرد درایجاد رابطه های مؤثرمیان فردی میباشد. این معیاردارای ۸ زیر معیارمی باشد :
- تاکتیکهای نفوذ : به معنی بکارگیری تاکتیکهای مؤثربرای متقاعد کردن افراد میباشد .
- ارتباطات مؤثر: به مفهوم ارسال پیامهای واضح ومطمئن برای مخاطبان، بطوری که درک و فهم متقابل ایجاد شود.
- رهبری : به معنی روحیه بخشی وراهنمایی افراد و گروه ها به عملکرد بهتروهدایت ورهبری افراد ازطریق الگوونمونه بودن می باشد .
- مهارتهای مدیریت تغییر: افراد دارای این مهارت تغییروحذف موانع را تشخیص می دهند وطرفدار مشارکت دادن دیگران درفعالیتهای خود هستند.
- مدیریت تضاد : به معنی مذاکره وحل اختلاف نظرها وتضادها است وافراد دارای این زیرمعیار، به دنبال راه حلهای برد– برد هستند وتعارضات وتضادهای بالقوه راشناسایی وبه حل آن کمک می کنند.
- ایجاد تعهد : به معنی پرورش روایط مؤثرو شبکه های غیررسمی درسازمان وبررسی روابطی که دارای منافع دوطرفه هستند، میباشد.
- همکاری وائتلاف : به مفهوم کارکردن با دیگران درجهت اهداف مشترک میباشد.
-شایستگیهای تیمی : به مفهوم ایجادهم افزایی گروهی برای پیگیری تحقق اهداف جمعی است. (گولمن، ۱۹۹۵)
- دراین پژوهش منظورازعملکردمعلمان براساس شاخصهای مندرج درفرم ارزشیابی معلمان می باشد، که باااستفاده ازپرسشنامه محقق ساخته مورد اندازه گیری قرار گرفته است .
فصل دوم : مرور ادبیات و
پیشینه ی پژوهش
مقدمه
امروزه مدیران ورهبران به اهمیت و نقش تعاملات صحیح و درک متقابل با کارکنان وغیره ازطریق هوش عاطفی پی بردهاند به طوری که طبق آماربسیاری ازسازمانها به آن روی آوردهاند. هوش عاطفی ازطریق مدیریت برخویشتن و درک ومدیریت بردیگران مزایای بسیارزیادی برای سازمانها دارد و اثربخشی مدیران ورهبران ودرنتیجه عملکرد سازمان را بالا میبرد. سازمانها مجموعهای ازگروهها هستند که تعاملات موفق آمیزآنها به انعطاف پذیری سازمانی وانطباقپذیری واعمال تغییرات در سازمان کمک میکند. بنابراین سازمانها برای اینکه اثربخشی سازمان را بالا ببرند ازمهارتهای نرم که مبتنی برعواطف میباشند، استفاده می کنند. بنابراین سازمان می تواند ازمهارتهای عاطفی دراین زمینه کمک بگیرد تا برنامه ها یی برای توسعه کارمندان طرح ریزی کند وعملکرد افراد و درنتیجه اثربخشی سازمان را بالا ببرد.
درسال ۱۹۸۵یک دانشجوی امریکایی مقطع دکتری دررشته هنر، پایان نامه ای را به اتمام رساند که درآن ازعنوان هوش عاطفی استفاده کرد. به نظرمی رسد اولین اصطلاح هوش عاطفی درمحافل علمی وآکادمیک به این دانشجو بازمی گردد. (هینز،۲۰۰۲ ) سپس درسال۱۹۹۰، ۲ تن ازاستادان دانشگاه های امریکا به نام های جان ما یروپیترسا لووی براساس تحقیقات خودشان مقا لهای در زمینه هوش عاطفی به چاپ رسانیدند. آنها برای اثبات هوش عاطفی به عنوان هوش حقیقی به دنبال آزمونهای جامع و فراگیررفتند. هدف آنها این بود که آزمونی ایجاد کنند تا توانمندیهای افراد را درزمینه هیجانات وعواطف به شکل علمی اندازه گیری کند. تحقیقات نشان دادهوش ذهنی و هوش عاطفی ۲ مقوله ی متفاوت می باشند که هرکدام مربوط به بخشی ازفرایند ذهنی محسوب می شوند. به دنبال آنها دانیل گولمن ازتحقیقات آنها و بنیاد” هوشمضاعف” هارواردگاردنر[۱۲]، برای تحقیقات خوداستفاده کرد. گولمن ازبین ۷نوع هوشی که گاردنر بیان کرده بود که آنها عبارتند از:۱) زبان شناختی ۲)منطقی۳)موزیکال ۴)جنبشی ۵)فضایی/بصری۶) هوش درون فردی۷) هوشمیان فردی بودند، از هوش درون فردی به مفهومی به نام” فرا حالتی"رسید که طبق تعریف گولمن یعنی آگاهی ازعواطف خودمان. او با این مفهوم، مدل مایروسالووی را تعدیل کرد. او هوش عاطفی را به ۲مؤلفه یعنی شایستگیهای فردی واجتماعی تقسیم کرد. که به طورمختصرآن شایستگیها به اقلامی چون خودآگاهی وخودتنظیمی وخودانگیزشی وهمدلی یا آگاهی جتماعی ومهارتهای اجتماعی تقسیم شده است. (خان محمدی،۱۳۸۸)
الف – مبانی تئوریکی
تعریف هوش ازدیدگاه صاحب نظران

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...