تحقیقات انجام شده با موضوع ارائه چارچوب مدیریت دانش در سازمان های دانش محور مورد مطالعه ... |
- زمینه سازی خلق دانش جدید سازمانی
- تغییر پار ادایم های ارزیابی عملکرد سازمانی
- مدیریت آگاهانهی دانش
- مدیریت دانش ضمنی در سازمان
- از بین بردن موانع یادگیری سازمانی
- افزایش رضایت شغلی
- کاهش درصد تغییر و تبدیلات در سازمان
۲-۱۱- سازمان دانش محور
عصر کنونی عصر دانش بیان میشود، عبارت زمان دانش محور حداقل در سه محیط میتواند استفاده شود: کار دانش محور، کارگران دانش و سازمانهای دانش محور. به علاوه تفاوت بین سازمانهای دانش محور یا غیر دانش محور خود به خود آشکار نیست. همه انواع کارها و سازمانها به نظر میرسد با دانش مرتبط هستند. کارکنان به منظور کسب مزیت رقابتی به «دانستن-چهچیزی» و «دانستن –چگونه» نیاز دارند (Swart & Kinnie , 2003).
با جهانی شدن اقتصاد و شبکههای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی، تولید دانش به سمت تخصصی شدن حرکت کرده است و مدیریت دانش و فناوری به طور فزایندهای متنوع میشود. در چنین شرایطی پیدایش سازمانهای دانش محور در سیستم اقتصادی الزامی میشود تا بتوانند دانش را نوآوری نمایند .(Wen & Yingchun, 2009)
سازمانهای دانشمحور به سرعت غیر قابل باوری در سالهای اخیر رشد کردهاند. یاهو را در نظر بگیرید، ارزش سهام این شرکت در یک سال بیش از ده برابر شد و ارزش بازاری آن در حال حاضر تقریباً ده برابر ارزش دفتری آن میباشد. رشد سریع گوگل یک مثال برجستهتری از این پدیده است، در عصر صنعتی، زمین سرمایه و نیروی کار از مهمترین عوامل کسب مزیت رقابتی بودند، لیکن در عصر کنونی اقتصاد دانش، دانش نقش حیاتیتری را بازی میکند آنقدر که یکی از با ارزشترین داراییها در سازمانهای دانش محور شده است (Wu et al , 2008) .
به طور کلی سازمانهای دانش محور به طور عمده ارائه کننده دادههای مبتنی بردانش برای فرایند های کسب و کار دیگر سازمانها، ازجمله مشتریان بخش خصوصی و عمومی میباشند. مایلز و همکارانش سه ویژگی عمده برای سازمانهای دانش محورشناسایی کردهاند (Muller& Doloreux, 2009) :
۱٫ سازمان به طور قابل ملاحظهای مبتنی بر دانش حرفهای میباشند.
۲٫آنها یا خودشان منبع اولیه دانش و اطلاعات هستند یا اینکه از دانش خود برای تولید خدمات واسطهای استفاده میکنند.
۳٫آنها از مزیت رقابتی برخوردار هستند.
سازمانهای دانش محور دارای ویژگیهای زیر میباشند (OECD, 2000) :
- اینگونه سازمانها از حجم زیادی از دانش استفاده میکنند.
- اعضای حرفهای این سازمانها سطح بالایی از دانش را در اختیار دارند که نمیتوان آن دانش را به گستردگی و سادگی به اشتراک گذاشت بدین مفهوم که اعضا دارای تخصص هستند و به راحتی نمیتوان آنها را جایگزین یکدیگر کرد.
- به استقبال تغییر میروند و در برابر آن مقاومت نمیکنند و سازماندهی مجدد امری رایج در اینگونه سازمانها میباشد.
- سرمایه اجتماعی از جمله تعامل، اعتماد و غیر رسمیت در سطح بالایی قرار دارد. «شما میتوانید با هر کسی صحبت کنید، اگر ایدهای دارید حتماً آن را بیان کنید.”
- به کارکنان رده پایین به عنوان منابع غنی ایدههای جدید نگریسته میشود.
- از هرکسی انتظار میرود در نوآوری مشارکت نماید.
- دانش و ایدهها به طور فعال مدیریت میشوند.
مایلز سازمان دانش محور را همچنین به عنوان سازمانی در نظر میگیرد که شامل فعالیتهای اقتصادی هستند که منجر به تولید، جمعآوری و انتشار دانش میشود. تونینن[۱۹] تعریف دیگری برای سازمان دانش محور ارائه کرده است که عبارت است از سازمانهای خبرهای که خدمات به دیگر شرکتها و سازمانها ارائه مینمایند (Toivonen, 2006) .
دن هرتوگ[۲۰](۲۰۰۰) تعریف دقیقتری از سازمان دانش محور پیشنهاد کرده است مبنی بر اینکه سازمانهای دانش محور سازمانهایی هستند که به طور عمدهای مبتنی بر دانش حرفهای از جمله دانش یا خبرگی مرتبط با یک رشته یا زمینه خاص میباشند که کالا و خدماتی را تولید مینمایند که دانش محور هستند.
سازمانهای دانش محور مزیت رقابتی خود را از سرمایه انسانی و اجتماعی به دست میآورند که دارایی منحصر به فرد آنها میباشد. سرمایه انسانی شامل دانش ضمنی و صریح فردی کارگران دانش میباشد، در حالی که سرمایه اجتماعی به دانشی که در روابط سازمانی و رویههای آن است اشاره دارد. سازمانهای دانش محور به سازمانهایی اشاره دارند که بیشتر کارشان گفته میشود عقلانی است و در آن کارکنان تحصیل کرده و شایسته، بخش عمده نیروی کار آنجا را تشکیل میدهند. به علاوه اینکه سازمان مدعی این است که محصولات و خدمات برجسته ارائه میکند. مثالی از سازمانهای دانش محور عبارتند از سازمانهای حسابداری، مدیریت، کامپیوتر و مشاوره، نمایندگیهای تبلیغات، شرکتهای با فناوری پیشرفته و سازمانهای تحقیق و توسعه میباشند (Swart& Kinnie , 2003).
بترکورت[۲۱] و همکارانش (۲۰۰۲) سازمان دانش محور را به عنوان بنگاهایی تعریف کردند که فعالیتهای اولیه با ارزش افزودهاش شامل جمع آوری، خلق و توزیع دانش به منظور توسعه خدمات و کالاهای سفارشی شده به منظور برطرف کردن نیاز های مشتریان میباشد.
ایده کسب و کار سازمان دانش محور فروش دانش ذخیره و توانایی حل مسائل است. تعدادی از سازمانهای دانش محور هدف سود صفر دارند زیرا کسب و کار اصلیشان حمایت واحدهای سازمانی یا هدف تحقق محصولات جدید یا روشهای جدید است. سازمانهای دانش محور از دیگر سازمانها یادگیری بهتری دارند. کارگران دانش و محیطهای سازمانی دانش محور الزاماً در ساختارهای کمتر سلسله مراتبی فعالیت میکنند. در سازمانهای دانش محور تصمیم گیری و دستور دهی به طور گسترده در سازمان توزیع شده است. خود کنترلی، خود ارزیابی و سیستمهای مدیریت و تصمیم گیری جدید و … یک امر حیاتی در سازمانهای دانش محور است. سازمان دانش محور به سازمانی اطلاق میشود که دارای جریان غیر منظم و ناپایدار از کار مبتنی بر پروژه میباشد که دانش مهمترین داده در آن سازمان میباشد. (Jemielniak & Kociatkiewicz, 2009).
۲-۱۲- مدیریت دانش در سازمان دانشمحور
در جامعه دانشی که دانش مهمترین دارایی حیانی سازمانها میباشد، سازمانها نیاز دارند یک دیدگاه استراتژیک جدید نسبت به دانش داشته باشند. در این دیدگاه دانش به عنوان منبع مهم نوآوری و عنصر اصلی برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار در سازمانها میباشد. نظر با اینکه در سازمانهای دانش محور دانش ارزش بالایی دارد، بنابراین مدیریت دانش نیز از اهمیت بالایی برخوردار میباشد (Akhavan et al , 2009) .
در قرن بیست و یکم سازمانهای دانش محور در اقتصادی دانشی قرار گرفته و اهمیت زیادی برای افزایش سرمایههای فکری سازمانشان قائل میشوند. به همین دلیل در این سازمانها مدیریت دانش که نقش اصلی را در تحقق این امر بازی میکنند به شکل گستردهتری توسعه یافتهاند. به منظور یکپارچه کردن مدیریت دانش با سرمایههای فکری بایستی فرایندهای موجود در مدیریت دانش را با توجه به نیازهای استراتژیک سازمانی به سمت افزایش سازههای سرمایه فکری سوق داد (عالم تبریز، ۱۳۸۸). زمانی که سازمانها با تغییرات بسیار سریع محیطی روبرو میشوند، مدیریت دانش سازمان را از طریق اشتراکگذاری و خلق دانش در مدیریت تغییرات کمک میکند. تغییرات محیطی مشکلاتی را برای سازمان ایجاد میکند و طراحی ساختار سازمانی برای مقابله با این مشکلات را الزامی میکنند. لیکن در عصر دانش محور، ایجاد عکسالعملهای ساختاری به محیط بدون مدیریت دانش بسیار مشکل است (Liao, 2010).
مدیریت دانش نقش مهمی در سازمانهای دانش محور برای بهبود کارایی و بهره وری و ارائه ارزش و منفعت در این گونه سازمانها دارد (Numprasertchai & Igel, 2005). مدیریت دانش فرایند خلق ارزش در بیشتر سازمانها به ویژه سازمانهای دانش محور میباشد. مدیریت دانش موضوعی حیاتی برای سازمانهای دانش محور میباشد. این سازمانها از قبیل مؤسسات تحقیقاتی و سازمانهای با فناوری پیشرفته میباشند که افراد با دانش سطح بالا را در استخدام خود دارند، بنابراین دارائی اولیه و مهمترین منبع این سازمانها دانش میباشد (Robertsonet al , 2000).
اگر سازمانی بخواهد سعی در کسب و نگهداری مزیت رقابتی داشته باشد دانش در آن سازمان از اهمیت زیادی برخوردار است. لیکن مبحث مدیریت دانش و اندازه گیری دانش در سازمانهای دانش محور نسبت به سازمانهای دیگر در عصر اقتصاد دانش مهمتر و حیاتیتر میباشد. بسیاری از مزیتهای رقابتی ناشی از داراییهای غیر قابل لمس میباشد و قسمت عمدهای از ارزش کالاها و خدمات ارائه شده بسته به دانش غیر قابل لمس پشت آنها میباشد (Wu et al , 2008).
بیشتر ویژگیهای سازمانهای دانش محور از ویژگیهای دانش ناشی میشود؛ بنابراین مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور باید بر اساس ویژگیهای این سازمانها طراحی و استفاده شود. تعدادی از ویژگیها عبارتند از (Yang , 2007) :
۱٫دانش به عنوان سرمایه فکری، دارایی غیرقابل لمس با پیچیدگی زیادی از تعامل از جمله منابع انسانی، پتنت ها، برندها و رویههای سازمانی ترکیب شده است.
۲٫ وجود درجه بالایی از دانش ضمنی و سرعت بالای نوآوری، بنابراین توجه به استراتژی باز نوآوری از عوامل موفقیت مدیریت دانش در این سازمانها میباشد.
۳٫ مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور بر اشتراک گذاری، چرخه دانش و توسعه دانش تمرکز دارد. توسعه دانش به خودی خود اتفاق نمیافتد و مستلزم شناسایی مداوم دانش ضمنی و صریح و تبدیل آنها به یکدیگر در فرایند های یادگیری اجتماعی میباشد.
۴٫همچنین در سازمانهای دانش محور سطح بالایی از فناوری وجود دارد (Wen & Yingchun, 2009 ).
در سازمانهای دانش محور مهمترین دارائی سرمایه فکری است که هر روز به خانه خود میرود به همان اندازه تجربه به خارج از سازمان میرود و بر مبنای این واقعیتها این سازمانها نیاز به مدیریت دانش را احساس میکنند (Mohammadi et al, 2009).از این رو مدیریت دانش منبعی مهم و ابزاری برای کار تیمی و پروژهای در این سازمانها میباشد که وابستگی زیادی به دانش و خبرگی کارکنان خود دارد (Robertson et al, 2000 ; Wen & Yingchun, 2009 ).
مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور همچنین شامل مدیریت محققان، خبرگان و فرآیندهای نوآوری به عنوان فرایند سازماندهی و توانمند سازی مدیریت و کاربرد میباشد (Akhavan et al , 2009). مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور باید به گونهای باشد که کارایی دانش را افزایش دهد و یادگیری دانش سازمانی و اشتراک گذاری را برای کشف و نوآوری دانش جدید ارتقاء دهد (Nunes et al , 2006).
سازمانهای دانش محور در جمع آوری، توزیع و اشتراک گذاری دانش با سازمانهای سنتی تفاوت دارند. مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور ترکیبی از منابع انسانی و فناوری است. به این صورت که دانش از طریق رویکردهای کدگذاری و شخصی سازی به اشتراک و تعامل گذاشته میشود. در سازمانهای دانش محور ترکیبی از رویکرد فرآیندی و تعاملی در مدیریت دانش استفاده میشود. در مدل ترکیبی بیشتر تمرکز و تاکید بر رویکرد تعاملی میباشد که تبادل دانش بین کارکنان از طریق اجتماعات کاری[۲۲] صورت میگیرد. لازم به ذکر است نظر به اینکه دانش در سازمانهای دانش محور به کارکنان دانشی بسیار چسبیده و تخصصی میباشد و کدگذاری آن بسیار مشکل میباشد اتخاذ رویکرد تعاملی یکی از عوامل موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور میباشد (Wen & Yingchun, 2009 ).
۲-۱۳- ساختار و جو سازمانی برای سازمانهای دانش محور
تخصیص رسمی نقشهای کاری و مکانیسمهای اداری برای کنترل و ترکیب فعالیتهای کاری را ساختار سازمانی گویند. (Liao, 2010). ویژگیهای ساختار سازمانی به عنوان یکی از عوامل حیاتی تأثیرگذار در بهره وری و نوآوری در سازمانها شناخته شده است. ساختار سازمانی معمولاً در سه گروه طبقهبندی میشوند:رسمیت، تمرکزگرایی و ترکیب (Chen & Huang, 2007).
رسمیت به درجهای اشاره دارد که شغلها در سازمان استانداردسازی شده و اندازهای که رفتار کارکنان به وسیله قوانین و رویهها هدایت شده است. در سازمانهای با رسمیت بالا قوانین صریح و رویههایی وجود دارد که مانع انعطاف پذیری مورد نیاز برای نوآوری میشود. استانداردسازی امکان رفتارهای جایگزینی و تمایل کارکنان برای بحث در مورد آنها را از بین میبرد. برعکس در سازمانهای با رسمیت کمتر، رفتار شغلی نسبتاً ساختار یافته نیستند و اعضا آزادی بیشتری در برخورد با وظایف مرتبط خود دارند. در نتیجه تعامل اجتماعی بین اعضای سازمان افزایش میابد.
تمرکز به مرکزیت اختیار تصمیم گیری در دستان مقامات رده بالای سازمان اشاره دارد. تمرکز محیطی غیر مشارکتی ایجاد میکند که ارتباط و تعهد میان اعضای سازمان را کاهش میدهد. لیکن در یک محیط پویا و رقابتی، کارگران دانش که مهارت و خبرگی زیادی دارند، به استقلال بیشتری نیاز دارند. اگر افراد دارای آزادی، استقلال و تشخیص اقدام مورد نیاز داشته باشند، آنها تصمیم گیریهای اخذ شده را قبول خواهند کرد زیرا آنها فرصت ارائه پیشنهاد و ارتباط بیشتر عقیدههایشان را در فرایند تصمیم گیری داشتهاند.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 10:53:00 ق.ظ ]
|