کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



پیشنهاد می‌شود تأثیر سرمایه‏ی اجتماعی بر راه‏اندازی حوزه های مختلف کسب‏وکار بررسی گردد.
نحوه‌ی حمایت‌های کارآمد دولت و دستگاه های دولتی از کسب‏وکارهای خانگی مورد بررسی قرار گیرد.
پیشنهاد می‌گردد روش‌های مدیریت کسب‏وکارهای خانگی به منظور افزایش بهره‌وری آن‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد.
پیشنهاد می‌شود که مطالعات تطبیقی در جهت استفاده از تجربه های کشورهای موفق در زمینه‏ی کسب‏وکار خانگی انجام گردد.
فهرست منابع
الف- منابع فارسی
احمدی، نهال؛ ایران باغبان و مریم السادات فاتحی زاده (۱۳۸۷).” کسب و کار خانگی: راهی به سوی خود اشتغالی زنان و کارآفرینی در خانه"، اولین همایش بین المللی نقش زن در توسعه علوم، فرهنگ و تمدن اسلامی
احمدی فیروزجائی، علی؛ حسن صدیقی و محمدعلی محمدی (۱۳۸۵).” مقایسه سرمایه‌ی اجتماعی کشاورزان عضو و غیر عضو تعاونی‌های تولید روستایی"، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، شماره ۲۳، صص. ۹۳-۱۱۱
آراستی، زهرا و محمدرضا اکبری جوکار (۱۳۸۵). ” بررسی شیوه های ارتباط شبکه یی زنان کارآفرین ایرانی و تأثیر آن در راه اندازی کسب‌وکار"، فصلنامه ی مطالعات زنان، شماره‌ی ۳، صص ۵-۲۲
الوانی، سید مهدی (۱۳۸۸). سرنوشت کار در آینده، مدیرت عمومی. چاپ سی و ششم، تهران، نشر نی.
امامی میبدی، علی (۱۳۸۳). ” بازار کار ایتالیا و زمینه های فرستادن نیروی کار به آن کشور"، فصلنامه ی سیاسی-اقتصادی، شماره ۲۰۴-۲۰۳، صص ۲۱۳-۲۰۴
امینی نژاد، روجا؛ قلیپور، آرین و غلامرضا اسلامی بیدگلی (۱۳۸۹). “سرمایه اجتماعی کارآفرینان نوپا و تأمین مالی غیررسمی"، توسعه کارآفرینی، شماره دهم، صص ۴۹-۷۰
انتظاریان، ناهید و طاهره طهماسبی (۱۳۸۹). “موانع و راهکارهای توسعه مشاغل خانگی در ایران"، ماهنامه کار و جامعه، شماره ۱۲۷، صص ۷۸-۹۸
اوجاقلو، سجاد و محمد جواد زاهدی (۱۳۸۴). “بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل موثر بر آن در بین ساکنان شهر زنجان"، مجله‌ی جامعه شناسی، شماره ۴، صص.۹۲-۱۲۵
ایمانی جاجرمی، حسین (۱۳۸۰). ” سرمایه‏ی اجتماعی و مدیریت شهری"، فصلنامه مدیریت شهری، شماره ۷، صص.۳۴-۴۵
ایمانی جاجرمی، حسین و سید احمد فیروزآبادی (۱۳۸۵). ” سرمایه‏ی اجتماعی و توسعه‌ی اقتصادی-اجتماعی در کلان شهر تهران"، فصلنامه ی رفاه اجتماعی، شماره ۲۳، صص۲۲۴-۱۹۷
بیکر، واین (۱۳۸۲). مدیریت و سرمایه‏ی اجتماعی، ترجمه دکتر سید مهدی الوانی و دکتر محمدرضا ربیعی مندجین، چاپ اول، تهران، سازمان مدیریت صنعتی
پاتنام، رابرت (۱۳۸۰). دموکراسی و سنتهای مدنی، مترجم: محمد تقی دلفروز، انتشارات روزنامه اسلام، تهران
پیران، پرویز؛ میرطاهر موسوی و ملیحه شیبانی (۱۳۸۵). “کارپایه‌ی مفهومی و مفهوم سازی سرمایه‌ی اجتماعی (با تاکید بر شرایط ایران) “، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، شماره ۲۳، صص. ۹-۴۴
تاجبخش، کیان (۱۳۸۵). سرمایه‏ی اجتماعی: اعتماد، دموکراسی و توسعه، ترجمه­ی افشین خاکباز و حسن پویان، چاپ دوم، تهران، نشر شیرازه
توسلی، غلامعباس و مرضیه موسوی (۱۳۸۴). ” مفهوم سرمایه در نظریات کلاسیک و جدید با تاکید بر نظریه های سرمایه‏ی اجتماعی"، فصلنامه ی علوم اجتماعی، شماره­ ۲۶، صص.۱-۳۲
حیدری، داوود (۱۳۸۴). “ مروری بر ادبیات، موضوع سرمایه‌ی اجتماعی"، نشریه‌ی جامعه شناسی و علوم اجتماعی، شماره ۲۹، صص.۱۷-۲۶
حیدری قشقایی، سیمین (۱۳۹۰). ، پایان نامه‌ی کارشناسی ارشد رشته مدیریت کارآفرینی کسب‏وکار جدید، تهران، دانشگاه تهران
خاکی، غلامرضا (۱۳۸۲). روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی، چاپ اول، تهران، انتشارات بازتاب
خاوری زهرا و راضیه خاوری (۱۳۹۰). “بررسی تأثیر شاخص‌های سرمایه‏ی اجتماعی بر وضعیت اقتصادی محله؛ مطالعه موردی: محله طلاب"، دوفصلنامه مدیریت شهری، شماره بهار و تابستان ۱۳۹۰، صص.۲۷۷-۲۹۸
خندان، فرزاد (۱۳۸۹). ” کارآفرینی و یادگیری الکترونیکی: مدلی برای توسعه مشاغل خانگی"، اولین کنفرانس بین المللی مدیریت، نوآوری و کارآفرینی شیراز
پایان نامه
خنیفر، حسین؛ احمدی­آزرم، هادی و محسن زمانی­فر (۱۳۸۹). ” نقش انگیزه­ ها و عوامل جمعیت‏شناختی در کارآفرینی خانگی"، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی، شماره­ ۱۲۷، ۵۹-۷۷
درانی، کمال و زهرا رشیدی (۱۳۸۷). بررسی تعاریف، مفاهیم و چگونگی ایجاد سرمایه‌ی اجتماعی (با تاکید بر اعتماد اجتماعی)، ماهنامه مهندسی فرهنگ، شماره۱۷-۱۸، صص۷-۱۹
دواس، دی ای (۱۳۷۶). پیمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمه‌ی هوشنگ نایبی، تهران، نشر نی
رفیع پور، فرامرز (۱۳۸۳). کند و کاوها و پنداشته‌ها، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهاردهم
رودگرنژاد، فروغ و کریم کیاجوری (۱۳۸۹).” چالش‌ها و موانع توسعه کسب و کار خانگی"، اولین همایش ملی توسعه مشاغل خانگی
سکاران، اوما (۱۳۸۸). روش‌های تحقیق در مدیریت، ترجمه‌ی دکتر محمد صائبی و دکتر محمود شیرازی، چاپ هفتم، تهران، موسسه‌ی عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی
سلینجر، هربرت و النا شوهامی (۱۳۷۸). روش‌های پژوهش در زبان دوم، ترجمه‌ی خلیل میرزایی و حمیدرضا فاطمی پور، تهران، ارسباران
شارع پور، محمود؛ رازقی، نادر و خلیل غلامزاده (۱۳۸۹). ” بررسی رابطۀ انواع اعتماد با اعتماد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه مازندران"، ، شماره ۳، صص. ۶۳ - ۸۲
طالقانی، محمود (۱۳۷۷). روش تحقیق نظری، چاپ اول، انتشارات دانشگاه پیام نور
غفاری، غلامرضا و نازمحمد اونق (۱۳۸۵). ” سرمایه‏ی اجتماعی و کیفیت زندگی"، مجله مطالعات اجتماعی ایران، دوره اول، شماره ۱، ۱۵۹-۱۹۹
غلامی، نادر و محمود احمدپور داریانی (۱۳۸۶). “بررسی عوامل موثر بر راه اندازی کسب و کار خانگی در شهر تهران"، اولین همایش ملی مدیریت کارآفرینی
فرازمند، حسن، ‌‌غلامی ‌رنانی، محسن و مرتضی ‌سامتی، (۱۳۸۵). ” بررسی رابطه‌ی تمرکز زدایی مالی و اندازه‌ی دولت در ایران“، فصلنامه‌ی پژوهش‌های اقتصادی ایران، شماره ۱۷
فوکویاما، فرانسیس (۱۳۷۹). پایان نظم: سرمایه‏ی اجتماعی و حفظ آن، ترجمه­ی غلامعباس توسلی، تهران، جامعه­ ایرانیان، چاپ اول (۱۹۹۷)
فهرست مشاغل خانگی (۱۳۹۰). دبیرخانه ستاد ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی
قاسمی، وحید؛ اسماعیلی، رضا و کامران ربیعی (۱۳۸۵) ” سطح بندی سرمایه‏ی اجتماعی در شهرستان‌های استان اصفهان"، فصلنامه ی علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، شماره ۲۳، ۲۲۵- ۲۴۸
قاسمی، وحید و زهرا امیری اسفرجانی (۱۳۹۰). ” تبیین جامعه شناختی تأثیر دینداری بر سرمایه اجتماعی درون گروهی (مطالعه موردی شهر اصفهان) “ جامعه شناسی کاربردی، شماره ۲، صص.۲۱-۴۶
قانون ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی (۱۳۸۹)، ماهنامه کار و جامعه، شماره ۱۱۸-۱۱۹، صص ۱۸-۲۰
قلیچ لی، بهروز (۱۳۸۸) . مدیریت دانش: فرایند خلق، تسهیم و کاربرد سرمایه‏ی فکری در کسب و کارها، چاپ اول، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت).
کامران، فریدون؛ خوش فر، غلامرضا و آرزو حسینی (۱۳۸۹). ” بررسی مقایسه ای سرمایه‏ی اجتماعی بین خانواده های شاهد و ایثارگر با خانواده های عادی و عوامل موثر بر آن در گلستان"، فصلنامه­ پژوهش اجتماعی، شماره ۹
کرلینجر، فرد (۱۳۷۴). مبانی پژوهش در علوم رفتاری. ترجمه‌ی حسن پاشا شریفی و جعفر نجفی زند، تهران، انتشارات آوای نور

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 12:18:00 ب.ظ ]




بهار عربی به انقلاب‌ها، خیزش‌ها و اعتراضات درجنوب غربی آسیا و شمال آفریقا در سال‌های از ۲۰۱۰ گفته می‌شود که اکنون ادامه دارد. این اعتراضات بدان سبب که در کشورهای عربی در حال پیگیری است با عنوان بهار عربی یاد می‌شود. از این جریان درحکومت جمهوری اسلامی به منظور مرتبط کردن انقلاب سال ۵۷ در ایران با آن با عنوان بیداری اسلامی یاد می‌شود. برخی نیز از این انقلاب به انقلاب آگاهی یاد می کنند. تا به امروز مجموعه‌ای بی‌سابقه و در حال جریان از قیام‌ها، راهپیمایها و اعتراضات در کشورهای عمدتاً عرب‌نشین شمال غرب اسیا وجنوب شرق آفریقا صورت گرفته‌است. حاکمان در تونس ، مصر و یمن از قدرت ساقط شده‌اند، قیام مدنی در بحرین وسوریه فوران کرده‌است. تظاهرات بزرگ درالجزایرعراق،اردن،کویت، مراکش وسودان گسترش پیدا کرده‌است، و اعتراضات جزئی که درلبنان ،موریتانی، عمان،عربستان سعودی ،و صحرای غربی،رخ داده‌است و نیز در مرزهای اسرائیل درمامه ۲۰۱۱ برخوردهایی اتفاق افتاده‌است.(ویکی پدیا)
غالب مخالفان درکشورهای عربی شعار (: الشعب یرید اسقاط النظام) یعنی «مردم خواهان برکناری رژیم هستند» سر می‌دهند. سلاح‌های موجود از زمان جنگ داخلی لیبی یک شورش نهفته در کشور مالی را دامن زد، بطوریکه کودتای مالی به عنوان “پی آمد” بهار عربی در شمال آفریقا توصیف شده‌است. درگیری‌های فرقه‌ای در لبنان به عنوان یک نتیجه مستقیم از قیام سوریه و در نتیجه بهار عربی منطقه‌ای توصیف شده بود. این اعتراضات بیشتر روش های مقاومت مدنی در مبارزات مستمر را به اشتراک گذاشته‌است که می توان به اعتصاب، تظاهرات، راهپیمایی‌ها و همچنین استفاده موثر از شبکه‌های اجتماعی برای سازماندهی، برقراری ارتباط، و بالا بردن آگاهی در مواجهه با تلاش دولتها در سرکوب و سانسوروانترنت اشاره کرد. بسیاری از این اعتراضات با پاسخهای خشونت آمیز از جانب مقامات و نیز از طرف شبه نظامیان طرفدار دولت و تظاهرکنندگان مخالف مواجه شده‌اند. این حملات از سوی تظاهرکنندگان در برخی موارد با خشونت پاسخ داده‌شده‌است. برخی از ناظران جنبش بهار عربی و طرفدار دموکراسی را از وجه مقیاس و اهمیت آن با انقلاب ضد کمونیستی سال ۱۹۸۹ مقایسه کرده‌اند که با عنوان پاییز ملل از اوروپای شرقی آغاز شد و کمونیست جهانی را برانداخت. اگر چه برخی دیگر معتقدند که چندین تفاوت کلیدی بین این جنبش‌ها وجود دارد که از آن جمله می‌توان به نتایج مورد درخواست معترضان و نقش سازمان‌یافته فناوری (اینترنت) در انقلابهای عربی اشاره کرد.(همان)
پایان نامه - مقاله - پروژه
فصل سوم
تحلیل ژئوپلیتیک منطقه مورد مطالعه
۳-۱ ویژگیهای ژئوپلیتیک ایران
ایران از نظر جغرافیایی و فرهنگی، قلب خاورمیانه است. پیشینه فرهنگی ایران نسبت به سایر کشورهای این منطقه و هویت مذهبی آن و هم چنین قابلیت های اقتصادی و عملی ایران موجب تأثیرگذاری بالقوه هر چه بیش تر در منطقه و حتی تحولات جهانی شده است .ایران به عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب عالم از دیرباز مورد توجه کشورها و تمدن های دنیا بوده است. این نقش ارتباطی میان قاره ای و مجاورت با خلیج فارس و تنگه هرمز که محل ترانزیت محموله های نفتی است، بر اهمیت و نقش مؤثر ایران در نظر ناظران خارجی افزوده، به طوری که هرگونه تحول سیاسی در آن موجب برانگیخته شدن حساسیت های جهانی می گردد.
کشور ایران (که امروزه شاهد هستیم) تنها بخش کوچکی از سرزمین تاریخی ایران را تشکیل می دهد. سرزمین ایران در گذشته شامل پهنه وسیعی از طول و عرض جغرافیایی بوده که طی قرن ها به عنوان قلمرو فرهنگ و تمدن کهن ایرانی ـ اسلامی شناخته شده است. وسعت این سرزمین بسیار پهناورتر از سرزمین کنونی ایران و شامل سرزمین های داخل فلات وسیع ایران و یا سرزمین های حاشیه فلات بوده است.
از مهم ترین ویژگی این سرزمین استقرار آن در منطقه ای حائل است که بدان نقش برجسته گذرگاهی بخشیده است. گذرگاهی میان قاره های بزرگ جهان، میان چند قلمرو بزرگ جغرافیایی و میان چند حوزه دیرینه فرهنگی» (حیدری، ۱۳۸۴: ۵۲).
۳-۱-۱ ژئوپلیتیک خلیج فارس
منطقه ای که از زمان های گذشته از نظرگاه کشورهای مختلف والاترین دید ژئوپولیتیک و ژئو استراتژیک را داشته و هم چنان دارد، منطقه خلیج فارس است.
تراکم کشورهای نفت خیز با اوضاع متشنج و ضعف داخلی، متکی بودن به قدرت های خارجی، مجاورت ژئوپولیتیکی با پاکستان و افغانستان و نیز تمایز عمده در بافت و ساختار سیاسی ـ اقتصادی خلیج فارس از ویژگی های متمایز این منطقه در مقایسه با سایر مناطق حوزه خاورمیانه است. آن بخش از جهان که “خاورمیانه” خوانده می شود و در حقیقت مجموعه ای است از چند منطقه ژئوپولیتیک جداگانه و متمایز همانند خلیج فارس،شامات،شمال آفریقا که هر یک به دلیل هماهنگی موجود در پدیده های محیطی خود، یک منطقه مشخص و مستقل از دیگر مناطق است» (مجتهدزاده، ۱۳۷۹: ۳۳۴).
منطقه خلیج فارس با پشت سر گذاردن یک صد سال از اهمیت یافتن تاریخی به علت کشف و صدور نفت، وجود ذخایر گسترده انرژی و هم چنین تحولات در نظام های سیاسی، اقتصادی و بالتبع امنیتی در منطقه، در کانون توجه بسیاری از قدرت ها بوده است.
در نیم قرن اخیر،بدون تردید، خلیج فارس یکی از مهم ترین و حساس ترین مناطق جهان در نگرشهای ژئوپولیتیک و محاسبات استراتژیک بوده است،و با توجه به دگرگونی های عمیق و جاری در سطح بین الملل ،جنگ ها و درگیریهای دو دهه اخیر،انقلاب ایران و مخالفت با روند صلح اعراب و اسرائیل میتوان ادعا کرد که در قرن بیست و یکم میرود که:به صورت مهمترین کانون توجه نگرشها و محاسبات استراتژیک درآید و به تعبیر کلاسیک ژئوپولیتیک،هارتلند یا قلب زمین نام گیرد.
سقوط شاه ایران، فروپاشی شوروی)بلوک شرق(، تجاوز عراق به ایران، جنگ خلیج فارس، جنگ ها و درگیری های متمادی اعراب و اسرائیل، اهمیت پیدا کردن عامل اقتصاد، بحران های افغانستان، ظهور و سقوط طالبان، القاعده و آخرین مرحله، اشغال عراق از جمله تحولات عمده در دو دهه اخیر است.
علاوه بر این ها مشکلات ساختاری از قبیل عدم یکپارچگی و نیز ضعف ساختاری کشورهای منطقه و وابستگی آن ها به کشورهای قدرت مند خارج از منطقه، ضعیف بودن کشورها در تأثیرگذاری بر سیاست های بین المللی منطقه در قبال کشورهای دیگر، فعال نبودن مشارکت دولت ها در تأمین امنیت منطقه، وجود اختلافات مذهبی شدید، بی اعتمادی کشورهای منطقه نسبت به سیاست های دولت های دیگر، دخالت عامل بیگانه و…در طول سالیان منجر شده است که کشورهای منطقه هیچ گاه نتوانند با موفقیت و اعتماد به نفس درصدد پیش برد وضعیت امنیتی و نیز پیگیری منافع و اهداف خود با اتکا به نیرو و توان ملی بدون دخالت بیگانگان به مقاصد خود نائل شوند.
وجود جو بی اعتمادی میان کشورها و عدم تمایل به پیمان های منطقه ای، زمینه هم کاری دوجانبه و یا چندجانبه میان دولت ها و واحدهای اقتصادی منطقه را از میان می برد.به همین دلیل برخی از کشورهای منطقه برای دست یابی به اهداف منافع و نیز تأمین امنیت خود، به قدرت های بزرگ فرامنطقه ای متوسل می شوند. نتیجه این سیاست ایجاد تنش در روابط دولت های منطقه با یکدیگر، افزایش جو بی اعتمادی و دخالت فراگیر عامل بیگانه است.
ظهور افکار ناسیونالیستی مانند پان عربیسم، پان ترکیسم و پان ایرانیسم و توطئه های بیگانگان و منفعت طلبان با ایجاد تفرقه میان مذاهب مختلف اسلامی، ضعف رهبران در اداره امور جامعه و هم چنین وجود برخی حکومت های اقتدارگرا، این منطقه را تبدیل به کانونی از تحولات و تنش ها در دنیای کنونی کرده است. هم چنین بحران مشروعیت در کشورهای عربی و موج بیداری تحت تأثیر دموکراسی خواهی، درگیری های سیاسی و مذهبی درون منطقه ای، ناآرامی های اجتماعی و بی ثباتی سیاسی در اثر جنبش های آزادی خواهی از دیگر عوامل آسیب پذیری کشورهای منطقه است. همه این عوامل دست به دست هم می دهند تا کشورهای عرب منطقه در اثر تدابیر نادرست سیاسی، ضعیف ترین و با وجود منابع عظیم نفتی،وابسته ترین ملت کشورهای منطقه به خارج محسوب شوند. ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم و استراتژیک در حوزه خلیج فارس و دریای خزر و با بهره مندی از منابع و توان لازم برای تسلط بر این منطقه همواره مورد توجه دولت های قدرتمند جهان بوده است. ایران به عنوان بزرگ ترین و ثروتمندترین کشور حوزه خلیج فارس و به عنوان یکی از بازیگران اصلی و کلیدی در وقایع مهم منطقه ای شناخته می شود.
موقعیت ژئواستراتژیکی ایران که از طرف جنوب به خلیج فارس و کشورهای عربی و مسلمان حاشیه خلیج فارس، از طرف شرق و شمال شرق با کشورهای پاکستان، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان و از ناحیه غرب و شمال غرب با عراق، سوریه، ترکیه، آذربایجان همسایه است بر قدرت این کشور و توان بالقوه بازیگری با نفوذ در عرصه معادلات منطقه افزوده است.
حوزه گسترده تمدن اسلامی که درصد بسیار زیادی از منطقه آسیای جنوب غربی را تحت نفوذ دارد و نیز گستره تمدن ایرانی که از شرق و شمال شرق تا مناطقی از غرب و شمال غرب را تحت تأثیر خود قرار داده است، بر پتانسیل و توان ایران اسلامی در راستای بهره برداری از فرصت ها و مطرح کردن خود به عنوان قدرت هژمون منطقه می افزاید.
به سبب همین نقش در تعاملات دولت ها، مسیرهای ارتباطی میان قاره های کهن جهان(چه از طریق راه های زمینی، دریایی و اینک هوایی) به طور اجتناب ناپذیر از داخل و یا حاشیه این سرزمین عبور می کرده است. جاده ابریشم و تجارت ادویه و سایر اقلام و کالاهایی که مورد نیاز شرق و غرب جهان کهن بوده که چین و شبه قاره هند را به اروپا متصل می ساخت از گذشته های دور نقش برجسته ای به این سرزمین بخشیده بود. در سده گذشته با گسترش راه های دریایی و نیز منابع عظیم انرژی خلیج فارس به عرصه رقابت میان قدرت های بزرگ دریایی جهان تبدیل گشت. امروزه نیز با گسترش روزافزون هوانوردی و نیز مبادلات هوایی و اهمیت آسمان ایران به عنوان کوتاه ترین کریدور هوایی میان قاره ای، علاوه بر این که کاهش نیافته بلکه افزون تر نیز شده است. بنابراین «موقعیت گذرگاهی ایران به سبب نقش پر اهمیت که در مبادلات منطقه ای ایفا می کند و هم چنین اثرات عمیقی که بر تحولات سیاسی ـ اقتصادی حوزه های وسیعی هم چون آسیای مرکزی، شبه قاره و اقیانوس هند، بین النهرین و آناتولی وارد می کند، تبدیل به یک موقعیت حساس ژئوپلیتیکی گردیده است» (حیدری، ۱۳۸۴: ۵۴).
از طرفی کشف ذخایر عظیم سوخت های فسیلی در بستر خلیج فارس و اعماق خاک کشورهای منطقه و نیز احتیاج و نیاز ضروری جهان صنعتی به این منابع موجب تردد هر روزه تعداد زیادی شناور حامل مواد سوختی از خلیج فارس و تنگه هرمز شده است و همین امر موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را تبدیل به یک موقعیت ژئواستراتژیکی در جهان ساخته است به گونه ای که تعامل و انطباق موقعیت های ممتاز ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران در این منطقه، کشور ایران را به یکی از نواحی پراهمیت جهان بدل کرده است.
در دوران جنگ سرد هم جواری ایران با مرزهای جنوبی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق به رهبری کمونیست از یک سو و حساسیت منطقه نفت خیز خلیج فارس و خاورمیانه و اهمیت بسیار زیاد این منطقه برای بلوک غرب و جهان صنعتی سبب شده بود تا ایران به عنوان یک سرزمین حائل میان این دو بلوک و اردوگاه ایدئولوژیک از اعتبار خاصی برخوردار باشد.
از این رو و با توجه به تحولات اساسی در نظام اقتصاد، سیاست و فرهنگ جهانی و پیوستگی جوامع و در هم تنیدگی سرنوشت سیاسی و اقتصادی بشر امروز تحت تأثیر امواج جهانی شدن، تحریک پذیری و واکنش کشورهای جهان را نسبت به تحولات غیر متعارف در نظام بین الملل افزایش داده است. بنابراین با تأکیدی بر حفظ امنیت و ثبات نظام جهانی هر رویداد کم اهمیتی که در گوشه ای از جهان رخ بدهد، می تواند بازتاب های وسیع و گسترده ای از خود به جای بگذارد. با عنایت به این مطلب و نقش برجسته ایران در تحولات اخیر منطقه و نظام بین الملل، تحولات مربوط به ایران چه در سطح داخلی وچه بین الملل همواره از طرف قدرت های بزرگ و دولت های دیگر با حساسیت و دقت زیادی پیگیری می شود و نگرانی از احتمال وقوع هر بحرانی موجبات ناامنی در مسیرهای بزرگ دریایی را فراهم سازد و خصوصاً ضرورت توجه به امنیت نقاط اساسی مثل تنگه هرمز بوده آنان را برای درنگ به واکنش وامی دارد.«این موضوع بیانگر این است که جهان همواره علاقمند ثبات و امنیت ایران بوده و از هر کوششی که به این هدف دست یابد پشتیبانی می کند» (حیدری، ۱۳۸۴: ۵۴).
آن چه لازم به تذکر است اشاره به ترکیب موقعیت های چندگانه متمایز در زیرساختار منطقه برای ایران است که باعث به وجود آمدن وضعیتی ممتاز، حساس و در عین حال خطرناک برای ما می شود. همان طور که اشاره شد این وضعیت از یک سو متضمن امنیت، ثبات و رشد اقتصادی است و از سوی دیگر در بردارنده ناامنی بی ثباتی و عقیم گذاردن فرصت ها و ظرفیت ها است.
خلیج فارس به عنوان یک راه آبی و دریایی از همان سپیده دم تاریخ ارزش فراوانی داشته و به مثابه برخوردگاه تمدن های بزرگ خاورباستان پیشینه ای چندین هزار ساله دارد «خلیج فارس،با ۵۶۵میلیارد بشکه نفت خود که معادل ۶۳درصد کل ذخایر نفتی شناخته شده جهان است،۷/۳۰ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی که برابر ۵/۲۸ درصد کل ذخایر شناخته شده گاز دنیاست، بی تردید بزرگترین و مهم ترین انبار انرژی جهان محسوب می شود. این موفقیت برای دهه های طولانی در قرن آینده دوام خواهد داشت… عامل عمده ای که جایگزین ساختن نفت و گاز وارداتی منطقه توسط منابع دیگر انرژی مانند زمین، خورشید، دریا و هیدروژن است» (عبدالله خانی،۱۳۸۳: ۱۳۸).
در سال های اخیر علی رغم داغ شدن بازار کشیدن لوله های نفت در این منطقه به کناره های دریای سرخ، این منطقه همچنان اهمیت سیاسی و اقتصادی و ترانزیتی خود را در سطح بالایی حفظ کرده است. «همان گونه که خون در آب های دریا کوسه ها را برمی انگیزاند، بوی نفت هم شرکت های انحصارگر را به سوی خاورمیانه کشاند، روشن بود که نفت، سرزمین های جنوب خلیج فارس را هم بیش از پیش به گردباد بازی ها و هماوردی ها سیاسی امپریالیسم گرفتار خواهد کرد» (عبدالله خانی،۱۳۸۳: ۱۱).
موقعیت ویژه خلیج فارس از نظر دارا بودن ذخایر غنی نفت و گاز و هم چنین موقعیت استراتژیک و اهمیت آن به عنوان یک بازار مطلوب اقتصادی، تغییر و تحولات سیاسی سال های اخیر منطقه که متکی بر ایدئولوژی اسلامی است و بسط و حرکت آن در کشورهای منطقه توجه جهان را به شدت به این منطقه معطوف داشته است.
«آمار و ارقام نفتی بیانگر این واقعیت است که بخش قابل توجهی از ذخایر ثابت شده نفت و گاز طبیعی دنیا در کشورهای منطقه خلیج فارس قرار دارد. به عبارت دیگر حدود دو سوم ذخایر ثابت شده نفت دنیا و یک چهارم از ذخایر گاز طبیعی جهان در این منطقه نهفته است. نفت پایه کلیه روابط اقتصادی در منطقه و نیز پایه کلیه روابط اقتصادی کشورهای منطقه با جهان است» (عبدالله خانی،۱۳۸۳: ۶۸). خلیج فارس پس از جنگ جهانی دوم نقش مؤثری را در اقتصاد جهان ایفا کرده است. چرخ صنایع مدرن پس از انقلاب صنعتی از اروپا و ژاپن گرفته تا آمریکا توسط نفت خلیج فارس به گردش درآمده است. نظام اقتصادی غرب با کمک نفت کشورهای این منطقه توانسته به پیشرفت و تکنولوژی امروزه برسد. علاوه بر این شرکت های عظیم نفتی به ویژه شرکت های آمریکایی با توجه به ضعف کشورهای این منطقه و تسلط بر منابع نفتی آن ها سودهای هنگفت و کلانی را به دست آورده اند.
در پی جنگ جهانی دوم و بالا گرفتن خسارات و هزینه های جنگ و نیز گسترش سلطه آمریکا در عرصه جهانی لزوم توجه به این منطقه در دستور کار سیاستمداران واشنگتن قرار گرفت. « در اوایل دوران صنعتی شدن و تا نیمه دوم قرن بیستم به تدریج نقش نفت در تأمین انرژی جهان افزایش یافته است و اینک مقام اول را در تأمین امنیت انرژی جهان داراست» (شورای غیردولتی روابط خارجه موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران ، ۱۳۸۲: ۱۱).
اهمیت خلیج فارس برای آمریکاییان از آن جهت است که:

 

    1. منطقه خلیج فارس دارای بزرگ ترین ذخایر نفت است.

 

    1. خلیج فارس به لحاظ استراتژیک، دنباله اقیانوس هند است.

 

    1. خلیج فارس با درگیری های اعراب و اسرائیل پیوند خورده است.

 

    1. احساس خطر از ناحیه اسلام سیاسی در کشورهای منطقه و روند روزافزون آن.

 

    1. وابستگی چرخ صنعت غرب به امنیت ترانزیت نفتی در این منطقه.

 

در دهه۶۰ طرحی با عنوان دکترین دو ستونی برای تأمین منافع ملی آمریکا در منطقه توسط نیکسون مطرح شد. بر اساس این دکترین ایران نقش«ستون نظامی» و عربستان سعودی نقش «ستون مالی» را بازی می کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نیز فزون طلبی های صدام حسین، دگرگونی تازه ای در این سیاست پدید آمد.
عمده ترین کالاهای صادراتی کشورهای خلیج فارس نفت است. و در مقابل سیل محصولات وارداتی اقتصاد این کشورها را به شدت وابسته به نفت و غربیان کرده است. دلیل دیگر اهمیت کشورهای منطقه برای کشورهای صنعتی بازار مصرف بسیار بالا است که از این طریق میتوانند هر چه بیش تر دلارهای نفتی را دوباره به کشور خود بازگردانند. نتیجه سریع تحول در ایران و بالتبع کشورهای حاشیه خلیج فارس تغییر نگرش سریع و غیر مترقبه غرب به حاشیه جنوبی خلیج فارس و شیخ نشین های جزیره العرب با منابع عظیم نفت و گاز، آن بود. منطقه ای که بر اثر انعکاس تحولات انقلاب ایران تزلزل در ارکان حکومت و رژیم های وابسته به غرب آنها به وجود آمد و منافع غرب را مورد تهدید قرار داده بود. در پاسخ به این تحولات آمریکا استرتژی خود را بر مبنای حفظ منافع خود و جلوگیری از فروریختن رژیم های منطقه طراحی کرد. بر اساس این استراتژی رژیم های مزبور را باید از خطر سقوط نجات داد و انعکاس وسیع اثرات انقلاب اسلامی ایران را در آن ها خنثی و نیز، خلأ نظامی ناشی از خروج ایران از پیمان امنیتی منطقه را (در دکترین نیکسون) به نحوی پر کرد.
خلیج فارس در میان مناطقی که در بخش معروف به خاورمیانه، به عنوان مناطق ژئوپولیتیک جداگانه و متمایز از دیگران وجود دارد، مدل منحصر به فردی از یک منطقه ژئوپولیتیک را ارئه می دهد. این منطقه شامل ملت هایی است که از نظر فرهنگی متفاوت هستند ولی از نظر مشغله های سیاسی، استراتژیک و اقتصادی هماهنگی و تجاسن دارند. این منطقه شامل کشورهای ایران، عراق، عربستان سعودی، عمان، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین است. پاکستان نیز به دلیل نزدیکی جغرافیایی و مبادله گسترده بازرگانی علایق زیادی در این منطقه دارد و می توان آن را در ادامه ژئوپولیتیک خلیج فارس محسوب کرد.
همسایگان جنوبی ایران در خلیج فارس که شامل کشورهای عربی هستند با سطح پایین اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، وجود بحران مشروعیت و عدم ثبات سیاسی، پایگاه محکم و متحدی استراتژیک برای آمریکا شده اند. علاوه بر این دشمنی و عدم روابط دوستانه تاریخی با کشورهای عربی و پیشینه روابط نه چندان موفق ایران و این دولت ها همواره راه را برای حضور دشمنان ایران در این منطقه باز کرده است. «در بخش جنوبی ایران، دولت امارات متحده عربی دست در دست دولت های عضو شورای همکاری خلیج فارس هم چنان به تهدید منافع ایران می پردازد و چند بار اعلام کرده که از ایران به دادگاه بین المللی شکایت خواهد برد» (مجتهدزاده، ۱۳۷۹: ۲۷۶) «ورود شرکت های نفتی بعد از جنگ جهانی دوم به حوزه خلیج فارس، خود موجب تحولات سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی بسیار زیاد شد و این منطقه تا هم اکنون نیز نتوانسته است به یک تعادل استراتژیک که تأمین کننده منافع ملی کشورهای این حوزه باشد دست یابد» (شورای غیردولتی روابط خارجی موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران،۱۳۸۲،ص۱۳).
با نگاهی مختصر به جایگاه انرژی در تأمین امنیت جهانی به نقش کلیدی خلیج فارس به عنوان یکی از منابع و ذخایر مهم انرژی دنیا پی می بریم. رویدادهایی که در دهه های ۶۰ ، ۷۰ ، ۸۰ و حتی دهه ۹۰ میلادی رخ داد، بیانگر این واقعیت بود که انرژی نقش انکارناپذیر در تحولات جهانی و به ویژه در کشورهای صنعتی داراست.
خلیج فارس عمدتاً شامل کشورهایی است که با مسایل و مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، ساختاری روبرو هستند. همین عقب ماندگی های ساختاری زمینه ساز ناامنی ها و بی ثباتی های موجود در منطقه هستند. همین امر به بازیگران خارجی فرصت لازم را برای ایفای نقش اصلی در منطقه خلیج فارس را داده است. عامل بیگانه با حضور مستقیم خود، نقش اصلی را در منطقه بازی می کند و این خود پیامد اوضاع داخلی منطقه است.
کشورهای حاشیه خلیج فارس به علت وابستگی شدید به درآمدهای نفتی از وضعیت اقتصادی مطلوبی برخوردار نیستند، و شدیداً در مقابل نوسانات قیمت نفت آسیب پذیر می باشند. علاوه بر مشکلات اقتصادی، فقر عمومی و نسبی که در جوامع این دولت ها برقرار است از جمله عوامل بی ثباتی این دولت ها و وابستگی شدید آن ها به دولت های خارجی است. یکی از مهم ترین ویژگی های ژئوپولیتیکی کشورهای نفت خیز خاورمیانه، عدم اتکای کامل آن ها به تفکرات انسانی ملت هایشان است که به دلیل وابستگی شدید آن ها به درآمد نفت است که آن هم از خارج تأمین می شود، لذا تکیه زمامداران این کشورها به سیاست خارجی و متحدان خارجی است که به نحوی می توانند در تأمین بودجه این کشورها از طریق خرید نفت و گاز کمک نمایند. این عامل مهم و خلأ ژئوپولیتیک ناشی از آن موجب گردیده است که هیچ یک از این کشورها از یک امنیت پایدار همه جانبه و درک شده که با آحاد ملت اشتراک منافع داشته باشد، برخوردار نبوده و در هر تغییر و تحول استراتژیکی به سرعت دچار بحران می شوند. به این عوامل مشکلات بنیادی، اقتصادی و زیرساختی نیز اضافه می شوند.
این یک واقعیت است که کشورهای حاشیه خلیج فارس به دلیل این که درآمدهای اصلی کشورشان در گرو صادرات نفت و دلارهای نفتی است، به هیچ وجه منافع مشترکی با ملت هایشان ندارند و همین امر آن ها را به سمت سیستم های مطلقه و غیر دموکراتیک پیش می برد و عدم اتکای آن ها به ملت و مردمشان و عدم ثبات سیاسی باعث روی آوردن آن ها به ماجراجویی های نظامی و تسلیحاتی می شود. به همین دلیل شاید بزرگ ترین خریداران و مشتریان تسلیحات آمریکا، کشورهای نفت خیز حاشیه خلیج فارس باشند. دست یافتن به برتری نظامی و استراتژیک در خلیج فارس که راه ورود به بخشی از آب های آزاد جهان و محل عمده ترانزیت نفت است در رأس استراتژی دریایی دولت های بزرگ وازطریق همکاری با کشورهای منطقه است و اینها نشان ازضرورت تأمین امنیت تجارت دریایی در خلیج فارس می باشد.
«ظهور افکار ناسیونالیستی مانند پان عربیسم، پان ترکیسم و پان ایرانیسم در نیمه دهه ۱۹۵۰ میلادی منطقه را دچار التهابی ساخت که تا دو دهه ادامه داشت. کارایی نداشتن بعضی از رهبران کشورهای منطقه، و دور بودن آنان از نخبگان و روشنفکران نیز از چالش های اصلی به شمار می رود. حکومت های اقتدارگرایی فردی، سلطنتی و خانوادگی و حتی قبیله ای نیز بیش تر نظام های سیاسی را دچار بحران مشروعیت ساخته است. این بحران سبب شکنندگی داخلی شده که بر اثر آن این کشورها به قدرت های بیگانه متکی می شوند و بدین ترتیب حضور بیگانگان در منطقه توجیه می شود. تک محصولی بودن کشورها و اتکای آن ها به صدور نفت و اقتصاد موازی، سبب وابستگی آن ها به قدرت های صنعتی و بی نیازی از همسایگان شده است. آمریکا و اسرائیل نیز در سایه این شرایط درصددند روند طبیعی اقتصاد منطقه را تخریب و پیوسته کشورهای منطقه را به دلارهای نفتی وابسته کنند. این سیاست عواید سرشاری روانه کشورهای غربی و به ویژه آمریکا می کند. در این راستا کشورهای منطقه خلیج فارس درآمدهای نفتی را به سبب اختلاف های) مرزی و گاه قومی (و شرایط کلی حاکم بر منطقه بار دیگر در راستای اهداف نظامی خود به سوی غرب روان می سازند» (سیمبر، ۱۳۸۵: ۲۸).
از طرفی بحران های هویت، نابسامانی های اجتماعی، عدم کارایی و ناتوانی در رهبری جامعه در میان اعراب و بحران مشروعیت، اختلافات قومی، قبیله ای در داخل و اختلافات سیاسی و مذهبی (و گاه فردی) در خارج و آسیب پذیری های زیاد در کشورهای منطقه، دست به دست هم داده تا کشورهای عرب منطقه جزء ضعیف ترین مجموعه ملت ـ کشورها در سطح جهان به حساب آیند. آمریکا نیز به دعوت کشورهای منطقه و با انگیزه و هدف حفظ امنیت و ثبات (خود وهمپیمانانش) در این منطقه حساس پا به این نقطه از جهان استراتژیک گذاشته و همواره خود را مسؤول و حافظ منافع جهانیان در خلیج فارس می داند.
«شرایط داخلی در خلیج فارس به گونه ای است که زمینه هر گونه همکاری دو جانبه و چند جانبه میان کشورهای منطقه را از میان برده و این کشورها را برای کسب امنیت متوجه خارج کرده است. حضور مستقیم عامل بیگانه خود، پیامد اوضاع داخلی منطقه است و با اصلاح اوضاع داخلی می توان نقش عامل بین المللی را در این منطقه کاهش داد. بنابراین عامل اصلی ناامنی، بی ثباتی و حضور بیگانه، در مسائل و مشکلات داخلی منطقه نهفته و برآیند مستقیم عملکرد کشورهای منطقه است و ضرورتاً برای از میان بردن معلول، باید علت آن را از میان برد» (رنجبر، ۱۳۷۸: ۱۷۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ب.ظ ]




شکل جغرافیایی منطقه مورد نظر به صورت بدنه ای پر حجم شامل قسمتی از جلگه گیلان و کوه های تالش و البرز می باشد. با توجه به موقعیت جغرافیایی منطقه، چون در جنوب و جنوب غربی دریای خزر واقع می‎باشد از برکت همین دریا یکی از سرسبز ترین و حاصلخیز ترین مناطق کشور محسوب می شود. آب فراوان، هوای معتدل، جنگل های پرپشت، متراکم و متنوع، مراتع وسیع و گسترده و سرانجام جلگه ای مستعد آبرفتی یا ماسه دریایی از نظر مظاهر محیط طبیعی منطقه ممتاز و حتی در زمینه های خاصی بی نظیر ساخته اند. ارتباط این منطقه بدون محدودیت خاصی در جهت شرقی و شمالی چه از راه دریاچه و چه از راه جلگه ساحلی با اتحاد جماهیر شوروی سابق و سایر استان های ساحلی برقرار است. در حالی که کوهستان های تالش و البرز چون سدی عظیم آن را با اردبیل و ایران داخلی با محدودیت و مشکلاتی روبرو می سازد و تنها راه طبیعی این منطقه به فلات داخلی ایران از طریق دره سفید رود (تقریبا در جنوب منطقه مورد مطالعه) و به صورت موهبتی پراهمیت بر مقام این استان افزوده است. این دره علاوه بر سهولت ارتباط حجم عظیمی از آب های آذربایجان و کردستان را بر این پر نعمت هدایت نموده و باروری و سرسبزی بیشتر آن را تعیین کرده است. سیر توسعه و گسترش این ناهمواری ها، به صورت سدی نفوذ ناپذیر پیدایش و قلمرو اقلیمی را به دنبال داشته است، عدم تقارن دامنه ها یکی از ویژگی های این کوهستان می باشد (محمودی، ۱۳۷۴، ۵۷)

۳-۳-۴-توپوگرافی منطقه شرق گیلان

پس از تثبیت آخرین و نیرومندترین حرکات زمین ساخت در پیلو کوارترنر جلگه شرق گیلان در ارتباط با شرایط ناحیه ای به صورت سه واحد مشخص پیکرشناسی شکل گرفته است:
-ناحیه کوهستانی: مهمترین و قدیمی ترین واحد پیکرشناسی کوهستان های البرز می باشد که اسکلت اصلی آنها از آغاز دوران سوم به وجود آمده و بنابراین در طول میلیون ها سال شاهد عمیق ترین و پیچیده ترین تغییرات بوده و تحولات فراوانی از منشاء دینامیک درونی و بیرونی به خود دیده است. نقش این واحد در پیدایش و تحول دو واحد دیگر انکار ناپذیر می باشد. در این ناحیه رودهای عموما تند آب در بستر سنگی جریان دارند. نواحی کوهستانی این ناحیه از ارتفاع ۵٠٠ متر بالا با شیب بیش از ۳٠ درصد شکل گرفته است:
پایان نامه
-ناحیه کوهستانی: مهمترین و قدیمی ترین واحد پیکرشناسی کوهستان های البرز می باشد که اسکلت اصلی آن‎ها از آغاز دوران سوم به وجود آمده و بنابر این در طول میلیون ها سال شاهد عمیق ترین و پیچیده ترین تغییرات بوده و تحولات فراوانی از منشا دینامیک درونی و بیرونی به خود دیده است. نقش این واحد در پیدایش و تحول دو واحد دیگر انکار ناپذیر می باشد. در این ناحیه رودهای عموما تند آب در بستر سنگی جریان دارند. نواحی کوهستانی این ناحیه از ارتفاع ۵٠٠ متر به بالا با شیب بیش از ۳٠%شکل گرفته است.
کوه های خاوری: این ناحیه کوهستانی دنباله کوه های البرز باختری است که از چندین رشته چین خوردگی موازی نا متقارن با جهت غربی شرقی تشکیل شده است. رشته خاوری که از دره سفید رود به سوی خاور تا کوه های مازندران امتداد می یابد ارتفاعات نواحی دیلمان لاهیجان عمارلوو خزران را در بر می گیرد. از کوه ها و قله های مهم این ناحیه می توان از دلفک، سماموس، خرم دشت، قلعه گرجی، لرینه، کاکوه، هلودشت و چاکینه نام برد. (فاخته، ۱۳۸۶، ۱۳)
-اراضی کوهپایه ای: شامل حوضه های انتهایی قزل اوزن و شاهرود می باشد که به صورت حوضه رسوبی نسبتا مستقلی در طول نئوژن محل تمرکز رسوب های تخریبی و تبخیری بوده است. پیدایش آن به پایان پلیوسن باز می گردد زیرا گسل سفید رود سبب تخلیه دریا بارهای زمین شناسی این محدوده به سمت خزر شده و به صورت یک دره ساختمانی دومین واحد پیکر شناسی گیلان را به وجود آورده است. (عربانی، ۱۳۷۴، ۷۶)
نواحی کوهپایه ای بین ارتفاع ۱۰۰ تل ۵۰۰ متر گسترده شده اند و در نقاطی از آن که شیب کمتر است خاک آن برای زراعت مناسب می باشد (فاخته، ۱۳۸۶، ۱۲) این ناحیه از تپه های منفرد و کم ارتفاع تشکیل شده است که امروزه جزء مناطق چایکاری است. در گذشته پوشیده از جنگل بوده ولی با توجه به رشد جمعیت و توسعه شهرهایی چون لاهیجان، لنگرود، سیاهکل، املش و رودسر به این سمت کشیده می شود و باعث تخریب آن در آینده می گردد.
-ناحیه جلگه ای: جلگه ساحلی است که جدیدترین واحد پیکرشناسی شرق گیلان را تشکیل می دهد و به احتمال زیاد پیدایش تدریجی آن مربوط به دوران چهارم جدید می باشد. این ناحیه به صورت نواری در خط ساحلی دیده می شود که از قسمت شرقی سفیدرود آغاز شده و تا مرز استان گیلان و مازندران ادامه دارد. عرض آن در شرق حدود ۵. ۴ کیلومتر و در غرب یعنی حوزه های پایین شلمانرود و پلرود ۱۵ کیلومتر است. رودخانه هایی با جهت جنوبی شمالی در آن جریان دارند که به سبب طغیانی بودن در بخش جلگه ای بستر آن‎ها زیاد شده قسمت بیشتر جلگه از رسوبات آبرفتی تشکیل شده است. این ناحیه به جهت مساعد بودن شرایط اقلیمی و وجود خاک های آبرفتی و دسترسی به منابع آب، مهمترین کانون فعالیت کشاورزی محسوب می شود و تمرکز جمعیت در آن بالا ست (اصلاح عربانی، ۱۳۸٠، ۷۶)
۳-۵-نقشه توپوگرافی شرق گیلان، ۱۳۹۰

۳-۴-جغرافیای جمعیت و شهرنشینی گیلان

گیلان با مساحت ۱۴٠۴۲ کیلومتر مربع بخش کوچکی از خاک ایران را تشکیل می دهد. این استان بیش از ۴ برابر مساحت خود که کمتر از یک درصد کل کشور است، جمعیت دارد. مطابق آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ حدود ۴. ۲ میلیون نفر را در خود جای داده است. بالا بودن جمعیت نسبت به مساحت به معنی بالا بودن تراکم جمعیت در واحد سطح است. بر پایه آمار آخرین سرشماری کشور در سال ۱۳۸۵ در گیلان میانگین تراکم جمعیت در هر کیلومتر مربع ۱۷۱ نفر است. در مقایسه تراکم جمعیت روستایی استان ها (بدون احتساب جمعیت نقاط شهری) گیلان با تراکم ۷۹ نفر جمعیت روستایی در هر کیلومتر مربع در مقابل ۷۶ نفر استان تهران در همان سال سرشماری بالاترین تراکم روستایی کشور را دارد. تراکم بالای جمعیت روستایی گیلان عمدتا به نوع کشت برنج مربوط است. در همه مناطق جهان که برنج در آن ها کشت غالب است، تراکم جمعیت بالاست. کشت برنج ضمن آنکه نیاز به نیروی کار زیاد دارد، بیش از هر محصول دیگر قادر به تغذیه انسان در واحد سطح است.
دو عامل اصلی در روند کاهشی وزن جمعیتی گیلان در کل کشور موثر بوده است: نخستین نرخ رشد طبیعی جمعیت که به دلایل فرهنگی وسطح سواد بالا از میانگین کل کشور پایین تر است و دیگر نرخ بالای مهاجرت از استان که موجب نرخ خالص منفی مهاجرت شده و گیلان را به استانی مهاجر فرست تبدیل کرده است. (طبق آمار سال ۱۳۸۵ این نرخ ثبت شده است) (عظیمی، ۱۳۸۷، ۲۵٠و۲۵۲)
توزیع نابرابر جغرافیایی جمعیت در گیلان نیز محصول شیوه ارتباط و بهره گیری انسان از محیط جغرافیایی و عوامل جذب و دفع آن در این محیط است و محدودیت های دفع کننده جمعیت که برای سکونت و فعالیت در فضای جغرافیایی گیلان برای انسان وجود دارد عموما در مناطق کوهستانی و جنگلی آن دیده می شود و نه در نواحی جلگه ای. از این رو پهنه های کوهستان و جنگل مانع سکونت انسان برای این منطقه محسوب می شود. به طریق اولی کوهستان های مرتفع و خارج از پهنه جنگلی نیز به سبب داشتن اقلیم سخت در فصول سرد سال عامل عمده دفع جمعیت دست کم به صورت فصلی بوده و سکونت و فعالیت دائم در این ارتفاعات را با مشکل رو به رو ساخته است. با این حال همین مناطق کوهستانی در شرق گیلان دارای ویژگی هایی است که تا حدود زیادی سختی و محدودیت سکونت دائمی را تعدیل می کند. در برخی نواحی به صورت موضعی خرده ناحیه های سکونت گاهی پدید می آورد که به استقرار دائمی در نواحی کوهستانی کمک می کند. به عنوان مثال در نواحی کوهستانی بین دره رودخانه سفیدرود تا کوه های سماموس که از قدیم به عمارلو معروف است، انسان توانسته برخلاف نواحی کوهستان غرب گیلان استقرارهای انسانی دائمی فشرده تری پدید آورد. یکی از دلایل پیدایش تمدن مارلیک در سپیده دم تاریخ در همین ناحیه وجود چنین شرایط جغرافیایی بوده است. (عظیمی، ۱۳۸۷، ۴۵و۴۶)
جدول ۳-۱ تحولات جمعیتی استان گیلان در محدوده یکسان ۱۳۸۵و مقایسه آن با کل کشور

 

سال جمعیت کل کشور میانگین نرخ رشد سالانه کل کشور جمعیت گیلان میانگین نرخ رشد سالانه گیلان درصد جمعیت سهم گیلان از کل کشور
۱۳۳۵ ۱۸۹۵۴۷۰۴ - ۹۹۹۸۷۶ - ۰٫ ۳
۱۳۴۵ ۳۵۷۸۸۲۲ ۳٫ ۱ ۱۲۹۱۱۵۹ ۳٫ ۶ ۵
۱۳۵۵ ۳۳۷۰۸۷۴۴ ۲٫ ۷ ۱۵۸۱۸۷۲ -
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ب.ظ ]




نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که بر پایه مقدار ویژه چهار عامل با مقدار ویژه بزرگتر از یک استخراج شدند که به ترتیب گزارش بیشینه واریانس مرتب شدهاند. با توجه به طبیعت هریک از عاملها، این عاملها به نام: عامل زیستمحیطی، عامل فعالیتهای آموزشی-ترویجی، عامل کانالهای ارتباطی و عامل اقتصادی نامگذاری شدند. با توجه به مقدار ویژه عاملها استخراج شده، عامل زیستمحیطی با مقدار ویژه ۹۵/۶ به تنهایی قادر است۷۷/۲۵ درصد واریانس را محاسبه و توضیح دهد و بیشترین سهم را در تبیین واریانس کل متغیرهای پذیرش نهادههای زیستی دارا میباشد و پس از آن، عامل فعالیتهای آموزشی-ترویجی با مقدار ویژه ۷۹/۴ میباشد و ۷۶/۱۷ درصد واریانس را تببین میکند. عامل کانالهای ارتباطی با مقدار ویژه ۸۶/۳ میباشد و ۳۲/۱۴ درصد واریانس را محاسبه میکند. عامل اقتصادی با مقدار ویژه ۸۹/۲ میباشد و ۷۳/۱۰ درصد واریانس را تبیین میکند. در مجموع چهار عامل استخراج شده ۵۹/۶۸ از کل واریانس پذیرش نهادههای زیستی را تبیین میکنند.
نتایج حاصل از آزمون همبستگی میان عاملهای پژوهش با ابعاد مؤثر بر پذیرش نهادههای زیستی نشان داد که بین عامل زیستمحیطی، عامل کانالهای ارتباطی و عامل مزیت اقتصادی با ادراک پاسخگویان از سودمندی نهادههای زیستی رابطه معنیداری وجود دارد و این عوامل بر ادراک گندمکاران در خصوص سودمند و مفید بودن نهادههای زیستی مؤثر بودهاند.
همچنین بین عامل مزیت اقتصادی و عامل کانالهای ارتباطی با ادراک پاسخگویان درخصوص سهولت استفاده از نهادههای زیستی رابطه معنیداری وجود دارد و عوامل اقتصادی نظیر کاهش هزینه های مربوط به تأمین نهادههای شیمیایی، افزایش عملکرد محصول گندم و کاهش هزینه های حمل و نقل بر ادراک گندمکاران در خصوص سهولت استفاده از نهادههای زیستی مؤثر بودهاند. همچنین مشورت با خانواده، فامیل و دوستان به عنوان کانالهای ارتباطی نیز میتواند بر ادراک پاسخگویان در خصوص سهولت کاربرد نهادههای زیستی مؤثر باشد.
نتایج نشان داد که بین عامل زیستمحیطی، عامل کانالهای ارتباطی و عامل مزیت اقتصادی با نگرش پاسخگویان در خصوص استفاده از نهادههای زیستی رابطه معنیداری وجود دارد. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین عامل زیستمحیطی، عامل کانالهای ارتباطی و عامل مزیت اقتصادی با تمایل پاسخگویان در خصوص استفاده از نهادههای زیستی رابطه معنیداری وجود دارد. همچنین نتایج بیانگر این بود که بین عامل زیستمحیطی، عامل آموزشی- ترویجی، عامل کانالهای ارتباطی و عامل مزیت اقتصادی با رفتار پاسخگویان در خصوص استفاده از نهادههای زیستی رابطه معنیداری وجود دارد.
سوال ۷ : آیا بین ادراک از سودمندی، ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی، نگرش به کاربرد، تمایل به کاربرد با رفتار کشاورزان در خصوص پذیرش نهادههای زیستی براساس مدل TAM دیویس رابطه وجود دارد؟ نتایج حاصل از آزمون همبستگی میان متغیرهای وابسته پژوهش نشان داد که بین متغیر ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی با ادراک از سودمندی نهادههای زیستی رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد. همچنین بین متغیرهای ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی و ادراک از سودمندی نهادههای زیستی با نگرش کشاورزان نسبت به کاربرد نهادههای زیستی رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد. بین متغیرهای ادراک از سودمندی نهادههای زیستی و نگرش کشاورزان نسبت به کاربرد نهادههای زیستی با تمایل آنها در خصوص کاربرد نهادههای زیستی رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین متغیر تمایل به کاربرد نهادههای زیستی با رفتار کشاورزان جهت کاربرد نهادههای زیستی رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد.
سوال ۸: ویژگیهای شخصی و زراعی و … کشاورزان گندمکار مورد مطالعه بر ادراک از سهولت و ادراک از سودمندی نهادههای زیستی براساس مدل TAM دیویس چه تأثیری دارند؟
تفکیک اثرات متغیرهای بیرونی و ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی بر ادراک از سودمندی نهادههای زیستی حاکی از آن است که در بین متغیرهای اثر گذار، ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی و ویژگیهای زیستمحیطی تأثیر مستقیم، مثبت و معنادار بر ادراک از سودمندی نهادههای زیستی دارند. متغیرهای مستقل ۴۷/۰درصد از متغیر درک از سودمندی نهادههایزیستی را در سطح معنیداری پیشبینی می‌کنند.
همچنین تفکیک اثرات متغیرهای بیرونی بر ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی حاکی از آن است که در بین متغیرهای اثرگذار، کانالهای ارتباطی و مزیت اقتصادی تأثیر مستقیم، مثبت و معنادار بر ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی دارند. متغیرهای مستقل ۰۷/۰ درصد از متغیر درک از سهولت کاربرد نهادههایزیستی را در سطح معنیداری پیشبینی می‌کنند.
سوال ۹: ادراک از سودمندی و سهولت کاربرد نهادههای زیستی چه تأثیری بر نگرش کشاورزان جهت پذیرش نهادههای زیستی براساس مدل TAM دیویس دارد؟
تفکیک اثرات متغیرهای ادراک از سودمندی و ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی بر نگرش به کاربرد نهادههای زیستی حاکی از آن است که در بین متغیرهای اثرگذار، متغیر ادراک از سودمندی تأثیر مستقیم، مثبت و معنادار بر نگرش به کاربرد دارد و متغیر ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی بر نگرش به کاربرد نهادههای زیستی تأثیر چندانی نداشته است. این دو متغیر ۱۱/۰ درصد از متغیر نگرش به کاربرد نهادههایزیستی را در سطح معنیداری پیشبینی می‌کنند.
سوال ۱۰: نگرش و ادراک کشاورزان از سودمندی نهادههای زیستی چه تأثیری بر تمایل آنها جهت پذیرش نهادههای زیستی براساس مدل TAM دیویس دارد؟
تفکیک اثرات متغیرهای ادراک از سودمندی و نگرش بر تمایل به کاربرد نهادههای زیستی حاکی از آن است که در بین متغیرهای اثرگذار، متغیر ادراک از سودمندی و نگرش تأثیر مستقیم، مثبت و معنادار بر تمایل به کاربرد نهادههای زیستی دارند. این دو متغیر ۶۰/۰ درصد از متغیر تمایل به کاربرد نهادههایزیستی را در سطح معنیداری پیشبینی می‌کند بنابراین درک کشاورزان از مفید بودن نهادههای زیستی نگرش آنها را تحت تأثیر قرار میدهد و وقتی فرد نسبت به نهادههای زیستی نگرش مثبتی داشته باشد، تمایل پیدا میکند که از این نهادهها در مزارع گندم خود استفاده کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
سوال ۱۱: تمایل کشاورزان چه تأثیری بر رفتار آنها جهت پذیرش نهادههای زیستی براساس مدل TAM دیویس دارد؟ تفکیک اثرات متغیر تمایل بر رفتار به کاربرد نهادههای زیستی حاکی از آن است که متغیر تمایل به کاربرد نگرش تأثیر مستقیم، مثبت و معنادار بر رفتار به کاربرد نهادههای زیستی دارند. متغیر تمایل ۲۰/۰ درصد از متغیر رفتار به کاربرد نهادههایزیستی را در سطح معنیداری پیشبینی می‌کند. وقتی کشاورزان نسبت به استفاده از یک فناوری تمایل داشته باشند اقدام به استفاده از آن فناوری مینمایند.
در راستای این نتایج پیشنهادهای زیر ارائه میگردد:
درصورتی که کشاورزان اقدام به کاربرد نهادههای زیستی در مزارع خود نمایند، دولت تسهیلات لازم از جمله واگذاری ماشینآلات کشاورزی با هزینه های کمتر، اختصاص مکانی جهت انبارکردن محصول گندم، توزیع به موقع نهادههای زیستی و بازاریابی محصول کشاورزان را تأمین نماید.
با توجه به نقش عمده کلاسهای آموزشی- ترویجی بر میزان آگاهی کشاورزان میتوان با برگزاری کلاسهای آموزشی- ترویجی با حضور کارشناسان ماهر و با تجربه بر میزان دانش کشاورزان نسبت به مفید و آسان بودن کاربرد نهادههای زیستی افزود و نگرش، تمایل و رفتار آنها را تحت تأثیر قرار داد.
نظر به اهمیت اختصاص یارانه به نهادههای زیستی جهت ایجاد تمایل در کشاورزان به جایگزینی نهادههای زیستی به جای نهادههای شیمیایی، پیشنهاد میشود که سیاستهای پرداخت یارانه برای انواع نهادههای زیستی اتخاذ شود تا بتوان در ایجاد تمایل مثبت در کشاورزان جهت استفاده از این نهادهها مؤثر واقع شد.
دولت جهت سوق دادن کشاورزان نسبت به کاربرد نهادههای زیستی میتواند به کشاورزانی که محصول سالم و عاری از سم تولید میکنند پاداش بدهد( دادن وامهای کمبهره، فروش محصول گندم این کشاورزان با قیمت بیشتر، پرداخت بخشی از هزینههایی که صرف نمودند و ..).
نظر به اینکه نهادههای شیمیایی به راحتی در دسترس کشاورزان قرار میگیرند با ممانعت دولت از واردات کود و سموم شیمیایی به کشور، دولت میتواند زمینه را برای سوق دادن کشاورزان به استفاده از نهادههای زیستی فراهم نماید.
جریمه نمودن کشاورزانی که محصولاتی آلوده و آغشته به سم تولید نمودهاند.
با توجه به رابطهای که میان سن و سطح تحصیلات با نگرش، تمایل و رفتار کشاورزان وجود دارد، باید زمینهی حضور بیشتر کشاورزان جوان را در عرصه کشاورزی فراهم نمود و با برگزاری کلاسهایی مختص جوانان روستایی جهت تشویق و تغییر ذهنیت آنان به سمت کاربرد نهادههای زیستی اقدام نمود .
یافتهها بیانگر آن است که نگرش، تمایل و رفتار کشاورزان تحت تأثیر کانالهای ارتباطی و منابع اطلاعاتی متفاوتی است و با توجه به اینکه کشاورزان به نظرات اعضای خانواده، دوستان، رهبران محلی و کشاورزان نمونه و پیشرو اهمیت بیشتری میدهند، میتوان از این افراد جهت تشویق کشاورزان جهت کاربرد نهادههای زیستی استفاده نمود.
با توجه به اینکه اکثر کشاورزان منطقه مورد نظر را کشاورزان خردهپا تشکیل میدهند باید بیشتر مورد توجه برنامههای ترویجی قرار بگیرند. زیرا این کشاورزان نسبت به کاربرد نهادههای زیستی که اثرات بلند مدت داشته باشند نگرش مساعدی ندارند، لذا باید نگرش این کشاورزان را جهت کاربرد نهادههای زیستی تحت تأثیر قرار داد.
ساخت مستندهایی در خصوص تأثیر نهادههای زیستی بر سالم بودن محصولات و انتشار آن از طریق رسانه های جمعی نظیر تلویزیون میتوان نگرش، تمایل و رفتار کشاورزان را تحت تأثیر قرار دهد.
ایجاد مزارع نمایشی در روستاها توسط کارشناسان جهادکشاورزی به منظور آشنایی کشاورزان با محصول ارگانیک میتواند نگرش کشاورزان را نسبت به کاربرد نهادههای زیستی در اراضی گندم ارتقاء دهد.
پیشنهاد برای پژوهشهای آینده
پیامدهای استفاده از نهادههای زیستی مورد ارزیابی قرار گیرد
نقش ترویج و آموزش کشاورزی در پذیرش نهادههای زیستی توسط کشاورزان بررسی شود.
شناسایی عوامل مؤثر بر نگرش، تمایل و رفتار کشاورزان در خصوص نهادههای زیستی برای سایر محصولات
ارزیابی تأثیر نهادههای شیمیایی بر سلامت مصرفکنندگان محصولات کشاورزی .
منابع
آمارنامه جهاد کشاورزی استان لرستان. ۱۳۹۲.
الهی، ش.، عبدی، ب. و دانایی فرد، ح. ۱۳۸۹. پذیرش دولت الکترونیک در ایران: تبیین نقش متغیرهای فردی، سازمانی و اجتماعی مطرح در پذیرش فناوری. چشمانداز مدیریت دولتی، شماره ۱، صص۶۷-۴۱.
احمدی ده قطب الدینی، م. ۱۳۸۹. روابط ساختاری بین سازه های مدل پذیرش فناوری دیویس .فصلنامه اندیشه های تازه در علوم تربیتی .سال پنجم ، شماره ی دوم ، صص ۱۴۲-۱۲۹.
احمدی، ق.، محمدخانی، م. و مشکانی، م. ۱۳۸۹. تاثیر تجربه کار با رایانه و تناسب تکلیف-فناوری بر پذیرش فناوری رایانه: چشم اندازهای جدید روانشناسی اجتماعی . فصلنامه روانشناسی تربیتی، شماره ۱۶، سال ۶، صص ۱۲۶ – ۱۰۴ .
اسحاقی، ر. ۱۳۸۹.  اهمیت و جایگاه ترویج و آموزش کشاورزی در استفاده بهینه از کودهای شیمیایی توسط روستاییان درجهت کشاورزی پایدار.  اولین کنگره چالشهای کود در ایران، ۱۲ -۱۰ اسفند ۱۳۸۹ تهران، انتشارات مؤسسه تحقیقات خاک و آب.
اسدی رحمانی، ه. ۱۳۸۹ .کودهای زیستی در ایران: فرصت ها و چالش ها نوشته در اولین کنگره چالش های کود در ایران، ۱۲ -۱۰ اسفند ۱۳۸۹ تهران، انتشارات مؤسسه تحقیقات خاک و آب.
اسدی، ع. و نادری مهدیی،ک. ۱۳۹۰. کشاورزی پایدار. تهران:انتشارات دانشگاه پیام نور، گروه اقتصاد کشاورزی.
افشاری، ز. ۱۳۸۷. شناسایی عوامل مؤثر بر نگرشها و رفتارهای پایداری در بین پنبهکاران استان اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان.
اکبری، ف.، پوری، ک.، کامکار، ب. و عالی مقام، م. ۱۳۹۰. تأثیر بقایای گندم، یونجه، ذرت، سویا و پنبه بر محتوای پتاسیم خاک و جذب آن در گندم(Triticum aestivum L.) . نشریه بوم شناسی کشاورزی جلد ۳، شماره۲، ص. ۱۷۱-۱۶۳.
آمارنامه کشاورزی محصولات زراعی ۱۳۹۰-۱۳۸۹. ۱۳۹۲. تهران : وزارت جهادکشاورزی، معاونت برنامه ریزی و اقتصادی، مرکز فناوری اطلاعات و ارتباطات .
ایرانیپور، ش.، صالحی، م.، اکبری، ر. و باقر زاده، ف. ۱۳۸۶. کود سبز چیست ؟. فصلنامه نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی، سال چهارم ، شماره ۱۵، صص ۲۷-۱۳.
براتی، م.، وردیپور، ح.، معینی، ب.، فرهادی نسب، ع. و محجوب، ح.۱۳۹۰. اثربخشی آموزش مبتنی بر تئوری رفتار برنامه ریزی شده در پیشگیری از سوء مصرف MDMA ( اکستازی) در دانشجویان. مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دوره ۲۳، شماره ۳. صص۲۹-۲۰.
بلوکآذری، ن. ۱۳۸۹. اثرات مصرف کودهای شیمیایی در منابع آبی دشت فومنات در استان گیلان. اولین کنگره چالشهای کود در ایران . ۱۲ -۱۰ اسفند ۱۳۸۹ تهران، انتشارات مؤسسه تحقیقات خاک و آب.
بهجت، ا.، طرازکار، م. و نجاتی، ع. ۱۳۸۶. بررسی اثر کلاسهای ترویجی بر مصرف بهینه کود ازته در زراعت گندم دیم مطالعه موردی: استان کرمانشاه. ششمین کنفرانس اقتصاد کشاورزی ایران، ۳ آبان ماه ۱۳۸۶، مشهد - انجمن اقتصاد کشاورزی ایران, دانشگاه فردوسی مشهد.
بیگدلی، ا. و صدیقی، ح. ۱۳۸۹. بررسی رفتار پذیرش روش های کشاورزی پایدار توسط مددکاران ترویجی استان قزوین. مجله تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران، دوره ۲-۴۱، شماره ۳، صص ۴۱۲-۴۰۵.
پاپ زن، ع. و شیری، ن. ۱۳۹۱. بررسی موانع و مشکلات توسعه کشاورزی. فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی، سال یکم، شماره۱، پیاپی ۱، صص ۱۲۶-۱۱۳.
پورقاسم، ف. و علیبیگی، ا. ۱۳۹۲. تحلیل تمایل کشاورزان شهرستان کرمانشاه به جایگزینی کودهای آلی به جای کودهای شیمیایی. مجله پژوهشهای ترویج و آموزش کشاورزی، سال ششم، شماره ۳. صص ۴۷-۳۳.
پیرستهانوشه، ه.، امام، ی. و جمالی رامین، ف. ۱۳۸۹. مقایسه اثر کودهای زیستی با کودهای شیمیایی بر رشد، عملکرد و درصد روغن آفتابگردان در سطوح مختلف تنش خشکی (Helianthus annuss L. ). نشریه بوم شناسی کشاورزی، جلد۲، شماره۳، صص ۵۰۱-۴۹۲.
تاجریمقدم، م.، پزشکیراد، غ. و شعبانعلی فمی، ح. ۱۳۹۱. بررسی نگرش کارشناسان ترویج کشاورزی استان خراسان رضوی نسبت به استفاده از تلفن همراه در فعالیتهای ترویجی. مجله پژوهشهاى ترویج و آموزش کشاورزى، سال پنجم، شماره۴، پیاپى ۲۰. صص ۶۸-.۵۹
تهامی زرندی، م.، رضوانیمقدم، پ. و جهان، م. ۱۳۸۹. مقایسه تاثیرکودهای آلی و شیمیایی بر عملکرد و درصد اسانس(Ocimum basilicum L. ) گیاه دارویی ریحان. نشریه بوم شناسی کشاورزی، جلد ۲، شماره ۲، صص ۸۲-۷۰.
جاودان، ا.، مهرابی بشرآبادی، ح .و پاکروان، م. ۱۳۸۹. بررسی مصرف کودهای شیمیایی و پیش بینی روند آینده آن در ایران. اولین کنگره چالشهای کود در ایران. ۱۲-۱۰ اسفند ۱۳۸۹ تهران. انتشارات مؤسسه تحقیقات خاک و آب.
جباری، ح.، مقدمخمسه، ع. و سیفزاده، س. ۱۳۸۶. کشاورزی ارگانیک از دیدگاه زیستمحیطی . انسان ومحیط زیست، دوره جدید، شماره ۳، صص ۴۵-۳۸.
جعفری، ا.، محلوجی، م.، صلحی، م. و دوازدهامامی، س. ۱۳۸۶ . آشنایی با اصول کشاورزی ارگانیک. فصلنامه علمی کشاورزی پایدار . شماره ۳. صص ۱۹– ۱۳.
جعفریمقدم، م.، م رضاپور، م.، آروین، پ. و خندان، ت.۱۳۸۹. مقایسه اثرات کودهای دامی و شیمیایی بر عملکرد و اجزاء عملکرد گندم. پنجمین همایش ملی ایدههای نو در کشاورزی، داﻧﺸﻜﺪه ﻛﺸﺎورزی. ۲۸-۲۷ ﺑﻬﻤﻦﻣﺎه دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان( اصفهان)، دانشکده کشاورزی.
جهان، م.، امیری، م.، شباهنگ، ج. و تهامی، م.۱۳۹۲. اﺛﺮ ﻛﺎرﺑﺮد ﻫﻤﺰﻣﺎن اﻧﻮاع ﻛﻮدﻫﺎی آﻟﻲ و ﺑﻴﻮﻟﻮژﻳﻚ ﺑﺮ ﺑﺮﺧﻲ وﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎی ﻛﻤﻲ و ﻛﻴﻔﻲ ﮔﻴﺎه داروﻳﻲ ﻛﺪو ﭘﻮﺳﺖ ﻛﺎﻏﺬی (.Cucurbita pepo L). ﻧﺸﺮﻳﻪپژوهشهای زراﻋﻲ اﻳﺮان، جلد ۱۱، شماره ۱، صص ۸۳-۷۳ .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:17:00 ب.ظ ]




در شرکت­های تولیدی سنتی کالاها پس از تولید در انبارها و مکان­های دیگر انبار می­شدند که این زنجیره تأمین را پیچیده­تر می­کرد. اگر شرکت از یک مدل تجاری ساخت برمبنای سفارش استفاده کند، هیچ نیازی برای انبارکردن محصولات ساخته­شده وجود نخواهد داشت اما درعین حال نیاز برای انبار موادخام و اجزاء سازنده وجود خواهد داشت(ریچارد، ۱۹۹۶). بنابراین، واضح است که زنجیره­های تأمین به ماهیت شرکت وابسته است(شفیع زاده، ۱۳۸۳).
دانلود پروژه
۲-۲-۲-۱ ساخت تجمعی برای ذخیره کردن:
مدل زنجیره تأمین ساخت تجمعی برای ذخیره کردن بر تقاضاهای جهت­دار مشتری در زمان واقعی به منظور ذخیره کارای موجودی کالای ساخته­شده تمرکز دارد. این تجمع ذخیره اغلب از طریق استفاده از یک سیستم اطلاعاتی انجام می­ شود که به طور کامل یکپارچه است. بــدین طریق که چنین سیستمی می ­تواند اطلاعات تقاضاهای زمان واقعی را که می ­تواند برای تعدیل و توسعه برنامه­ ها و بــرنامه­های عملیاتی تولید استفاده شود را جمع­آوری کرد و نسبت به ذخیره اقلامی اقدام کند که موردنیاز مشتریان است(شانکار و تایوری، ۲۰۰۷). این گونه سیستم­ها به صورت یکپارچه­ای فعالیت­های برنامه­ ریزی توزیع، ساخت، برنامه­ ریزی تفصیلی، کنترل موجودی، هماهنگی تأمین با چندین کانال توزیع، جریان اطلاعات صحیح درباره تقاضا، سرمایه گذاری، ظرفیت موجودی، برنامه­ ریزی تفصیلی نقل و انتقال و… را انجام می­دهد(اشتدلر و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۲-۲-۲ ذخیره کردن مستمر:
ایده این مدل برپایه از نو پرکردن موجودی تخلیه شده به طور مداوم به وسیله کــــــارکردن به طور نزدیکی با تأمین­کنندگان و یا واسطه­ها استوار است. بنابراین، ارتباط محکمی بین فرایند اجرای سفارش و فرایند تولیدی موردنیاز است. این مدل کاربردی­ترین مدل برای محیط­هایی با الگوهای تقاضای ثابت است(اشتدلر و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۲-۲-۳ ساخت برای سفارش:
مفهوم این مدل برپایه سفارش برای مونتاژکردن بلافاصله پس از دریافت سفارش استوار است(رامش و دیویدسن، ۲۰۰۷). این مدل به مدیریت مفید موجودی­های اجزاء و تحویل تدارکات مورد نیاز طی زنجیره تأمین نیاز دارد. یک راه­حل برای غلبه بر این نیاز استفاده چندمنظوره از دستگاه­ها برای تولید کالاست. یکی از مزیت­های اصلی این نوع مدل ادراکی است که هر مشتری می ­تواند از محصول مورد نیاز خود تجسم کند. به علاوه اینکه هر مشتری کالاهای خود را سریعاً دریافت می­ کند(ریچارد، ۱۹۹۶).
۲-۲-۲-۴ مونتاژ کانالی:
با یک تعدیل جزئی در مدل ساخت برمبنای سفارش مونتاژ کانالی به دست می ­آید. در این مدل بخش­های هر محصول همان طور که در کانال توزیع حرکت می­ کند جمع­آوری و مونتاژ می­شوند. برای مثال، می­توان بعضی شرکت­های رایانه­ای که در زنجیره توزیع بخش­های رایانه، آنها را خریداری و مونتاژ و سپس تحویل مشتری می­ دهند را نام برد. بنابراین، سفارش رایانه­ای مشتری تنها باید برای قرارگرفتن در یک وسیله برای تحویل جمع شوند.
۲-۲-۲-۵ زنجیــره تأمین جهانی:
زنجیره تأمینی که تأمین­کنندگان و یا مشتریان را در کشورهای دیگر درگیر خود می­ کند به عنوان زنجیره تأمین جهانی شناخته می­ شود(گولدمن و ناجل، ۱۹۹۵). دلایل اصلی که چرا شرکت­ها وارد زنجیره تأمین جهانی می­شوند عبارتند از: قیمت­های پایین­تر مواد، خدمات و نیروی انسانی؛ دسترسی به محصولات و فناوری که در داخل دردسترس نیستند؛ کیفیت بالای محصولات بـــازارهای جهانی؛ استراتژی­ های فروش جهانی شرکت؛ تشدید رقابت جهانــــی که درنتیجه کاهش هزینه شرکت می­ شود؛ نیاز به توسعه حضور خارجی و بازرگانی بین ­المللی(شانکار و تایوری، ۲۰۰۷). برخی از مشکلاتی که مممکن است در زنجیره­های تأمین جهانی وجود داشته باشد عبارتند از مشکلات حقوقی، دستمزدها و مالیات­های دادوستد، اختلاف فرهنگی و زبانی، تغییرات سریع در نرخ­های پول­های رایج تبادلی و عدم ثبات سیاسی(ابوفاضلی و همکاران، ۱۳۸۵).
۲-۲-۳ مشکلات زنجیره تأمین و منابع آنها
درجهان تجارت مثالهای بی­شماری از شرکت­هایی که قادر نیستند به سطح تقاضای­شان برسند و درنتیجه موجودی­های هزینه­بر و زیادی پروژه­ای را متحمل می­شوند وجود دارد. در این قسمت ما به تشریح این مشکلات و علل آنها می­پردازیم(اشتدلر و همکاران، ۲۰۰۶). مشکلات طی زنجیره تأمین به طورکلی از دو منبع ناشی می­شوند:
۲-۲-۳-۱ عدم اطمینان:
یک منبع اصلی عدم اطمینان زنجیره تأمین پیش ­بینی تقاضا است. پیش ­بینی تقاضا از چندین فاکتور از قبیل رقابت، قیمت­ها، شرایط فعلی، توسعه تکنولوژیکی و سطح عمومی تعهد مشتریان تاثیر می­پذیرد(ریچارد، ۱۹۹۶). دیگر عامل عدم اطمینان زنجیره تأمین زمان­های تحویل است که خود به عواملی مانند نسبت خرابی ماشین­ها در فرایند تولیدخطی، فشردگی ترافیکی که در حمل و نقل دخالت می­ کند و مشکلات کیفیت مواد که ممکن است تأخیرات تولید را ایجاد کند وابسته است(شفیع زاده، ۱۳۸۳).
۲-۲-۳-۲ عدم هماهنگی:
این نوع مشکلات هنگامی اتفاق می­افتد که یک بخش شرکت با دیگر بخش­ها ارتباط خوبی ندارد، وقتی پیغام برای شرکاء تجاری غیرقابل فهم باشد و وقتی بخش­های شرکت از بعضی مسائل آگاهی ندارند و یا خیلی دیر از آنچه موردنیاز است و یا آنچه باید اتفاق بیفتد آگاه می­شوند. همان طور که اشاره شــــــد مشکلات بی­شماری طی زنجیره تأمین می ­تواند رخ دهد که در این قسمت به دو مورد از مزمن­ترین مشکلات آن اشاره می­ شود(ابوفاضلی و همکاران، ۱۳۸۵).
۲-۲-۳-۳ اثر شلاق چرمی:
اثر شلاقی به تغییرات نامنظم در سفارشات طی زنجیره تأمین اطلاق می­ شود. این اثر برای اولین بار به وسیله پروکتل و گمبل در ارتباط با یکی از محصولاتشان مشاهده و شناخته شد. دراین مشکل گرچه فروش واقعی در فروشگاه­ها نسبتاً ثابت و قابل پیش ­بینی بود اما سفارشات عمده­فروشان و توزیع­کنندگان برای سازنده میدان نوسانات شدیدی داشته و مشکلات موجودی محصول ساخت­ شده را برای شرکت (پی اس جی[۱۹]) داشت(رامش و دیویدسن، ۲۰۰۷). یک تحقیق نشان داد که سفارشات توزیع­کنندگان به دلیل پیش ­بینی ضعیف تقاضا و کمبود هماهنگی و اطمینان درمیان شرکاء زنجیره تأمین تغییرات نامنظمی داشت، به دلیل اینکه هر ماهیت مجزا طی زنجیره تأمین سفارشات و تصمیمات موجودی را با یک دید نسبت به منافع خود به طرف بالای زنجیره تأمین انجام می­داد که این منجر می شد کــــــه میزان پیش ­بینی­ها به طرف بالای زنجیره همچنان افزایش یافته و به موجودی­های اضافه­ای در تمام قسمت­ های زنجیره تأمین منجر شود(شارپ و دسی[۲۰]، ۱۹۹۹).
۲-۲-۳-۴ ذخیره فریبنده:
این گونه مشکل زمانی که مشتریان محصولی را می­خواهند که دردسترس نیست اتفاق می­افتد گرچه درحقیقت وجود دارد مثل وقتی که محصول درجایی نادرست قرار می­گیرد یا اینکه مقدار ذخیره ناصحیح است(سارحدی و گوکاران[۲۱]، ۱۹۹۹).
۲-۲-۴ راه­ حل­های مشکلات زنجیره تأمین
هرساله سازمان­ها راه­ حل­های زیادی را برای مشکلات زنجیره تأمین پیدا کرده ­اند. در این قسمت سعی بر این است ابتدا راه­حل­ها مطرح و سپس پشتیبانی فنـــاوری اطلاعات درمورد راه­ حل­های ارائه شده بحث شود(شفیع زاده، ۱۳۸۳). جهت رفع مشکلات در زنجیره تأمین سه دسته فنون وجود دارد. دسته اول فنونی هستند که در ارتباط با طراحی و عرضه قطعات، عرضه­کنندگان، مدیریت ارتباطات بین عرضه­کنندگان و ارتبـــاط سازمان با عرضه­کنندگان وجود دارد، دسته دوم فنونی هستند که در ارتباط با سیستم­های تولیدی، مدیریت موجودی و مسائل داخلی سازمان جهت رفع مشکلات وجود دارد و دسته سوم مجموعه تدابیــــــری هستند که درمورد توزیع­کنندگان، خریداران، وفاداری خریداران و هماهنگی آنها با سازمان باید لحاظ شود(شارپ و دسی[۲۲]، ۱۹۹۹). در ذیل به بعضی موارد اشاره می­ شود:
ادغام عمودی
کنترل موجودی
تکنیک­های مناسب بر برنامه­ ریزی تولید
تکنیک­های تولیدی به موقع
تکنیک­های برنامه­ ریزی مواد موردنیاز
عملیات همزمان
۲-۲-۵ استراتژی­ های کاهش عدم اطمینان
اما در محیط تجاری رقابتی امروزه، کارایی و ثمربخشی زنجیره تأمین در بیشترین سازمان­ها بحرانی هستند و به طور گسترده­ای به هماهنگی اطلاعاتی بین بخش­های مختلف سازمان، سیستم­های پشتیبانی اطلاعات و یکپارچه­کردن سیستم­های مختلف وابسته است(شفیعی و همکاران، ۱۳۹۰). پشتیبانی فناوری اطلاعات از زنجیره تأمین و ادغام سیستم­ها: حقیقتاً مفهوم زنجیره تأمین با رایانه­ای شدن فعالیت­های آن طی ۵۰ سال اخیر توسعه داده شده است. به عنوان مثال، پشتیبانی فناوری اطلاعات از سیستم­های برنامه­ ریزی و تولیدی را می­توان با عنوان تولید رایانه­ای یکپارچه نام برد کــــــه ازطریق انسجام سخت­افزاری و نرم­افــــزاری انواع تکنولوژی­ها[۲۳] صورت می­گیرد. برخی از مثال­هایی از اینکه چگونه فناوری اطلاعات مشکلات زنجیره تأمین را حل می­ کند به شرح زیر است(شارپ و دسی، ۱۹۹۹).
به طورکلی چهار گروه نرم­افزاری از زنجیره تأمین پشتیبانی می­ کنند که عبارتند از:
نرم­افزارهای برنامه­ ریزی منابع موسسه
نرم­افزارهای مدیریت زنجیره تأمین
نرم­افزارهای بهینه­سازی تولید
نرم­افزارهای تجزیه و تحلیل
۲-۲-۵-۱ برنامه­ ریزی منابع موسسه:
این دسته از نرم­افزارها براساس سیستم برنامه­ ریزی منابع که قبلاً به سیستم برنامه­ ریزی مواد معروف بود طراحی شده ­اند. این نرم­افزارهای سعی می کنند براساس مفاهیمی از برنامه­ ریزی مواد، عملکردها و بخش­هــــایی را که خارج از حوزه ­های برنامه­ ریزی تولید قرار دارند را یکپارچه و هماهنگ سازند(مهربان و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۲-۵-۲ مدیریت زنجیره تأمین:
این نرم­افزارها عمدتاً برهم­خوانی بخش تأمین و تقاضا تاکید دارد و همـــه وظایف کسب و کار را تعقیب نمی­کنند. اکثــراین نرم­افزارها از روش­های پیش ­بینی پیشرفته برای برنامه­ ریزی تقاضا، از واحد زمان­بندی و برنامه­ریــزی تولید برای برنامه­ ریزی تأمین و از ابزارهای تجزیه و تحلیل برای بررسی هم­خوانی بین تقاضا و تأمین استفاده می­ کنند(سارحدی و گوکاران، ۱۹۹۹).
۲-۲-۵-۳ بهینه­سازی تولید:
درجهت بهینه­سازی مبتنی بر محدودیت مورداستفاده قرار می­گیرند و برپایه قوانین استوارند. این رویکرد ساختمان مدل یک سیستم را دقیقاً با قوانین نه­گانه بهینه­سازی تولید هماهنگ کرده و راه حل مناسب را پیدا می­ کند. این ابزارها تقریباً از همه روش­های مدل­سازی از قبیل برنامه­ریـــزی خطی، عدد صحیح، بهینه­سازی و مــدل سازی شبکه­ ای و حتی شبیه­سازی استفاده می­ کند.
۲-۲-۵-۴ نرم­افزارهای تجزیه و تحلیل:
این نرم­افزارها با دیگر گروه­ ها حوزه زنجیره تأمین فعل و انفعال کمی دارند. این ابزارها عمدتاً برای شناخت و تحلیل پویایی سیستم یا برای طراحی راهبردی استفاده می­شوند(شفیعی و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۲-۵-۶ برنامه­ ریزی نیازمندی مواد:
در گذشته بیشتر مراوده­هـــــای تجاری با کاغذ انجام می­شدند. بنابراین وقتی که رایانه ­ها وارد تجارت شدند افراد می­خواستند که فعالیت­های زنجیره تأمین خودکار شود. اولین برنامه­ ها در اوایل دهه ۱۹۶۰ فقط بخش کوچکی از زنجیره تأمین را پشتیبانی می­کردند. مثل سیستم­های مدیریت موجودی و برنامه­ ریزی تفصیلی تولیدی(شارپ و دسی، ۱۹۹۹). این چنین کاربردهایی در زمینه ­های وظیفه ­ای و مستقل از یکدیگر گسترش پیدا کردند و این باعث انحراف بیشتر طی زمان شد و ادغام آنها را مشکل­تر می­ساخت. اندکی بعد مشخص شد بین تعدادی از فعالیت­های زنجیره تأمین وابستگی وجود دارد. در ابتدا این امر در مورد برنامه­ ریزی تفصیلی تولید، مدیریت موجودی و برنامه ­های خرید روشن گردید و درنتیجه درهمین اثنا مدل برنامه­ ریزی نیازمندی مواد اختراع شد(جولی و هازرخنی، ۲۰۰۶). اما طی زمان بعضی کاربردهای برنامه­ ریزی نیازمندی مواد شکست خوردند. یکی از دلایل اصلی این گونه شکست­ها این بود که عملیــات خرید - موجودی – برنامه­ ریزی تفصیلی به طور نزدیکی هم با منابع مالی و هم منابع نیروی انسانی مرتبط است. اما این موارد در بسته­های برنامه­ ریزی نیازمندی مواد گنجانده نمی­شدند. تشخیص این شکست­ها به یک نرم­افزار و متدولوژی برنامه­ ریزی نیازمندی مواد پیشرفته منجر شد که برنامه­ ریزی منابع تولید نام گرفت(رامش و دیویدسن، ۲۰۰۷).
۲-۲-۵-۷ برنامه­ ریزی منابع تولید:
برنامه­ ریزی منابع تولیدی ازطریق هماهنگ کردن فعالیت­های انجام گرفته در بخش­های کاری مختلف شرکت و به کارگیری یک پایگاه اطلاعاتی مشترک، یکپارچگی داخلی را آسان می­سازد. این موضوع اطمینان می­بخشد که همه به استفاده از اطلاعات بروز مشغول بوده و یک نسخه مشترک به کار می­برند. از برنامه­ ریزی منابع تولید می­توان برای برنامه زمان­بندی ظرفیت، حمل کالا، نگه­داری، تعمیرات و غیره استفاده کرد و ازطرف دیگر می­توان جهت برنامه­ ریزی امورمالی نیز جریانات نقدینگی را پیش ­بینی کرد. اما این برنامه­ ریزی نیز کامل نبود و نیاز به هماهنگی تمام منابع و فعالیت­های موسسه حتی در قسمت­ های غیرتولیدی نیز احساس می­شد(شانکار و تایوری، ۲۰۰۷). درنتیجه تکامل ادامه پیداکرد و به برنامه­ ریزی منابع موسسه منجر شد که برنامه­ ریزی منابع تولید را به فعالیت­های دیگر در تمام مجموعه گستراند(سرایدار و همکاران، ۱۳۸۸).
۲-۲-۵-۸ برنامـه­ریزی منابع موسسه:
پیشرفت رایانه­ای­شدن خدمات موسسه به مشتری یک چالش جدید را به وجود آورد، چگونگی کنترل همه فرایندهای اصلی تجاری به وسیله طراحی نرم­افزاری برخط، راه­حل یکپارچه شناخته­شده به عنوان برنامه­ ریزی منابع موسسه یک فرایند اداره همه منابع و استفاده از آنها درکل مجموعه با یک رفتار هماهنگ است، این فرایند شامل برنامه­ ریزی و اداره استفاده از همه منابع موسسه است و هدف اصلی آن یکپارچه کردن همه بخش­ها، منابع و وظایف یک شرکت در یک سیستم اطلاعاتی واحد است که بتواند همه نیازهای موسسه را تأمین کند(شانکار و تایوری، ۲۰۰۷). برای مثال، ورود یک سفارش اجازه دستیابی فوری به موجودی، داده ­های محصول، سابق حساب مشتری و اطلاعات دوره سفارش را می­دهد(ریچارد، ۱۹۹۶). دستیابی به اطلاعات بهره­وری، کیفیت و سودآوری را بالا می­برد و رضایت مشتریان را افزایش می­دهد(گولدمن و ناجل، ۱۹۹۵). در اواخر دهه ۱۹۹۰ سیستم­های برنامه­ ریزی منابع موسسه شروع به گسترش در زنجیره تأمین کردند تا تأمین کنندگان، مشتریان و انسجام وظیفه ­ای برای یکپارچگی با مشتری و برای اداره ارتباطات با تأمین­کنندگان و فروشندگان. اما برنامه­ ریزی موسسه هرگز برای پشتیبانی کامل زنجیره تأمین درنظر گرفته نشد. راه­ حل­های برنامه­ریــــزی منابع موسسه در اطراف مراوده­های تجاری متمرکز می­شدند. به عنوان مثال آنها پشتیبانی تصمیم ­گیری مورد نیاز برای پاسخ­گویی سریع به تغییرات لحظه­ای در تأمین، تقاضــا، نیروی کار یا ظرفیت را ارائه نمی­کردند. دومین نسل برنامه­ ریزی منابع موسسه بر این نقصان غلبه کرد(ریچارد، ۱۹۹۶).
دومین نسل برنامه­ ریزی منابع موسسه، برنامه­ ریزی منابع موسسه سنتی در مدیریت فعالیت­های اجرایی مثل دستمزد و حقوق، موجودی و فرایند سفارش توانایی داشت و درعین حال این مراوده­ها را خودکار می­کردند. گزارش­های ایجاد شده به وسیله سیستم­های برنامه­ ریزی منابع موسسه برای برنامه­ ریزان، آماری درباره آنچه در شرکت درمورد هزینه­ها و عملکرد مالی انجام می­شد ارائه می­دادند اما گزارش­های این سیستم­ها (سیستم برنامه­ ریزی منابع بنگاه سنتی) یک عکس فوری از تجارت را در یک نقطه از زمـــان ارائه می­کرد و آنها از برنامه­ ریزی مستمری که مرکز برنامه­ ریزی زنجیره تأمین است – برنامه­ ریزی که برای تصفیه و بالابردن برنامه هنگام تغییرات و اتفاقــات افتاده صورت می­گیرد- پشتیبانی نمی­کردند(شفیعی و همکاران، ۱۳۹۰).
برای انجام این گونه پشتیبانی برای بخش­های زنجیره­ تأمین، شرکت­ها از نرم­افزار مدیریت زنجیره تأمین استفاده کردند(براون و همکاران، ۲۰۰۶). اما راه­حل مدیریت زنجیره تأمین نیاز به هماهنگی و بعضی وقت­ها به اطلاعات ارائه ­شده به وسیله نرم­افزار برنامه­ ریزی منابع بنگاه را داشت. بنابراین نیاز به ادغام این دو نرم­افزار احساس شد. یک روش برای ادغام این دو این است که قابلیت ­های کارکردی مدیریت زنجیره تأمین را به برنامه­ ریزی منابع بنگاه اضافه کنیم. قابلیت­هایی از قبیل هوش تجاری و پشتیبانی تصمیم ­گیری. هوش تجاری به تجزیه و تحلیل انجام شده از طریق کندوکاو داده ­ها و سیستم­های هوشمند اشاره دارد. از قابلیت ­های دیگر می­توان به ادغام با سیستم­های مدیریت پایگاه داده و صفحه­های گسترده در اکسل اشاره کرد. بسته­های نرم­افزاری با این قابلیت ­های کارکردی اضافه شده، دومین نسل برنامه­ ریزی منابع موسسه را ارائه می­دهد که شامل نه تنها پشتیبانی تصمیم ­گیری است بلکه شامل مدیریت ارتباط با مشتری، تجارت الکترونیک و کندوکاو و انباداری داده ­ها نیز هست. بعضی از سیستم­ها حتی شامل مدیریت دانش نیز هستند(سارحدی و گوکاران، ۱۹۹۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:17:00 ب.ظ ]