کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



در ادبیات مربوط به نام تجاری دو روش اصلی برای ارزیابی ارزش ویژه نام تجاری وجود داد که یکی از آنها شیوه مالی است و بر اساس فاکتورهایی مثل ارزیابی سهام، ارزش فعلی و … انجام می شود و دیگری از طریق مصرف کننده نهایی است ( مایر ، ۲۰۰۳)[۱۲]۲ .
پایان نامه - مقاله - پروژه
هرچه مصرف کننده ارزیابی بهتری از نام تجاری داشته باشد، میزان آگاهی و وفاداری به شرکت بیشتر می شود و سهم بازار و حاشیه سود بیشتری نصیب خود می کند ( ریو و همکاران ، ۲۰۰۱)[۱۳]۳ .ارزش ویژه برند مطلوب نهایی یا ارزش افزوده ای است که یک محصول به واسطه ی برند ایجاد می کند. ارزش ویژه ی برند همانند یک دارایی برای شرکت محسوب می گردد که گردش وجوه کسب و کار را افزایش می دهد.(سایمون و همکاران ، ۱۹۹۳)[۱۴]۴ و یک مفهوم چند بعدی است که با تقویت ابعادش می توان آن را افزایش داد. این ابعاد عبارتند از : آگاهی، کیفیت ادراک شده، وفاداری، تداعی و سایر دارایی های برند ( آکر ، ۱۹۹۱)[۱۵]۱
خرده فروشان مواد غذایی برای انتخاب محصولات شرکت های مختلف تولید کننده مواد غذایی عوامل متعددی را در نظر می گیرند ازجمله : شرایط قیمت گذاری، حاشیه سود، شرایط پرداخت، تخفیف ها، کارایی سیستم توزیع و … که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد.
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق:
در محیط پیچیده پویا و و بسیار متغیر امروزی شرکت ها نیازمند طراحی و اتخاذ استراتژیهایی هستند که بتوانند آنها رادر بهبود روز افزون عملکردشان یاری رسانند زیرا در چنین محیط رقابتی شرکتهایی قادر به بقا هستند که از گردونه رقابت جا نمانده و خود را با شرایط متغیر و پویای بازار رقابتی هماهنگ نمایند. به عبارت دیگر مدیران شرکتها حاصل تصمیم گیری خود را در قالب انتخاب استراتژی در آیینه معیارهای عملکردی مشاهده خواهند نمود. نجزیه وتحلیل و مقایسه عملکرد مشاهده شده با روند گذشته، رقبا یا متوسط صنعت بازخورد مناسبی را جهت تصمیم گیری و انجام فعالیتهای آتی فراهم می آورد به همین دلیل یکی از مهمترین اهداف تمامی شرکتها در طول زمان بهبود مستمر عملکرد بوده است. رویکردهای اخیر معمولا بر روی نوآوری و نام تجاری به عنوان قابلیت های بازازیابی متمرکز شده اند ( گیلمور ،۲۰۱۲ )[۱۶]۲.
موقعیت سازمان در صنعت، تعیین کننده سود آن است و سازمانی که بتواند خود را در موقعیتی مناسب نسبت به رقبایش قرار دهد، سودی بالاتر از میانگین صنعت کسب میکند. علاوه بر این ، چنین سازمانی، حتی با وجود ساختار نامناسب صنعتی، نرخ بازگشت سرمایه بالایی خواهد داشت. ایجاد و حفظ چنین موقعیتی میان رقبا به توانایی حفظ مزیت رقابتی بنگاه در صنعت ارتباط دارد. با توجه به ساختار هر صنعت، مزیت های رقابتی بنگاه ها ابعاد بسیار وسیعی دارد. همچنین، بسته به اینکه محدوده فعالیت سازمان کل بازار است یا بخش یا بخشهایی از بازار، استراتژیهای متفاوتی در بنگاه ها اجرا میشود. در میان ابعاد بی شمار مزیت های رقابتی می توان دو بعد پایه ای را به عنوان فصل مشترک این رویکردها شناسایی کرد. از ترکیب این دو بعد پایه ای با محدوده فعالیت سازمان در صنعت، سه استراتژی عمومی برای مدیران ایجاد می شود که عبارتند از:
۱- عرضه ارزان ترین محصول به بازار یا همان رهبری هزینه
۲ - عرضه محصول متفاوت به بازار یا استراتژی تمایز
۳- تمرکز روی بخشی از بازار با رویکرد قیمت یا تمایز هدف دو استراتژی رهبری هزینه و تمایز، به دست آوردن کل بازار و هدف استراتژی تمرکز، تصاحب بخشهایی از بازار است (دیوید۲۰۰۲ )[۱۷]۱. بازار محوری در نظریه بازاریابی ریشه دارد و متمایل به مفهوم یادگیری بازار است (راکرت ۲۰۰۴ )[۱۸]۲ . بازار محوری را درجه ای می داند که واحد بازرگانی:
الف) - اطلاعات را از مشتریان کسب می کند و به کار می بندد.
ب)- استراتژی را جهت برآوردن نیازهای مشتریان تدوین می کند و
ج)- آن استراتژی را برای پاسخگویی به نیاز مشتریان اجرا می کند.
در کل، می توان گفت بازارمحوری درباره این که محصولات باید تقاضای بازار و تغییر در ترجیحات مصرف کننده را منعکس کند، بحث میکند (حسینی ۱۳۸۸ : ۵۲).
دست یابی به مزیت رقابتی در دنیای امروز، تنها با تکیه بر ویژگی های کارکردی محصول و خدمات حاصل نمی شود، بلکه در عصر حاضر، برند مهم ترین عامل متمایز کننده یک شرکت تجاری از رقبا است. مشتریان برای برند های محبوب خود ارزش زیادی قائل هستند و بازاریابان نیز با آگاهی از این موضوع در پی تقویت این مفهوم در مراحل مختلف موضع یابی برند می باشند. برند های محبوب دارای ارزش نمادین و احساسی در نزد مصرف کنندگان هستند تا آنجا که این ارزش ها در ترجیحات مصرف کنندگان در انتخاب یک برند ویژه تاثیر به سزایی دارند ( سید محمد طباطبایی نسب و همکاران ۱۳۹۲ : ۳۲ ).
استراتژی های تبلیغات، به عنوان یک ابزار مهم در آگاهی محصول و وضعیت ذهن مصرف کننده بالقوه در تصمیم نهایی خرید می باشد. با توجه به اینکه، ذات هر کسب و کار فراهم کردن شرایط تولید برای فروش و کسب سود است، به منظور باقی ماندن در کسب و کار، سازمان باید به اندازه کافی فروش داشته باشد تا بتواند هزینه ها را پوشش دهد و سود معقولی از تولید کسب نماید. در نتیجه، در بسیاری از سازمان ها، برآورد فروش نقطه آغازین بودجه بندی و برنامه ریزی برای سودآوری است. با این حال، تصمیم گیری در خرید و فروش جزء سخت ترین وظایف پیش روی بسیاری از مدیران کسب و کار است. بنابراین اهمیت فروش در بقای کسب و کار و ارتباط بین فروش و مشتری باعث می شود تا سازمان ها به منظور تاثیر گذاری بر تصمیم گیری مصرف کنندگان در خرید محصولات خود برنامه های مختلفی را اجرا نمایند. در این رابطه تبلیغات و مدیریت برند یک راهکار موثر و مناسب می باشد. در برخی موارد، مدیران در کنار تبلیغات رسانه ای گسترده، با افزایش ارتباطات مستقیم و تعامل با مصرف کنندگان در پی حفظ وفاداری مصرف کنندگان هستند. وفاداری به یک برند موجب کسب مزیت های بازاریابی مهمی مانند کاهش هزینه، قدرت و نفوذ تجاری بیشتر، عدم تاثیر پذیری مصرف کنندگان در برابر موضع یابی رقبا و کسب سود بیشتر می شود ( آدولو و همکاران ۲۰۰۵ )[۱۹]۱
۱-۴- اهداف کلی:
تعیین عوامل موثر بر انتخاب برند در سطح خرده فروشان مواد غذایی در شهر کرمانشاه
۱-۴-۱- اهداف ویژه:
۱- شناخت سازه های تاثیرگذار بر انتخاب برند.
۲- اندازه گیری سازه های تاثیر گذار بر انتخاب برند.
۳- رتبه بندی سازه های تاثیرگذار بر انتخاب برند.
۴- طراحی مدل مناسب برای انتخاب برند.
۱-۴-۲- اهداف کاربردی:
این پژوهش می تواند مورد استفاده افراد و سازمان های زیر قرار گیرد:
کلیه ی شرکت های تولیدی خصوصی و دولتی که محصولاتشان را در سوپر مارکت ها توزیع کرده و از این طریق به دست مشتریان نهایی می رسانند.
کلیه ی شرکت های پخش که مسئولیت توزیع محصولات شرکت های تولیدی به سوپر مارکت ها را به عهده دارند.
کلیه ی پژوهشگران و محققین و مراجع علمی دانشگاهی در حوزه مدیریت یا اقتصاد و رشته های مرتبط.
۱-۵- فرضیه های پژوهش:
۱-۵-۱- فرضیه اصلی اول:
بین شرایط قیمت گذاری و انتخاب برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
۱-۵-۱-۱- فرضیه های فرعی:
۱-۵-۱-۱-۱- فرضیه فرعی اول:
بین حاشیه سود و انتخاب برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
۱-۵-۱-۱-۲- فرضیه فرعی دوم:
بین شرایط پرداخت وجه و انتخاب برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
۱-۵-۱-۱-۳- فرضیه فرعی سوم:
بین ارائه تخفیف[۲۰]۱و انتخاب برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
۱-۵-۲- فرضیه اصلی دوم:
بین انگیزه سازهای فروش تجاری[۲۱]۲و انتخاب برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
۱-۵-۳- فرضیه اصلی سوم:
بین انگیزه سازهای مصرف کننده[۲۲]۳و انتخاب برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
۱-۵-۴- فرضیه اصلی چهارم:
بین کارایی کانال توزیع و انتخاب برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
۱-۶- بیان متغیر های مورد بررسی در قالب یک مدل مفهومی:
نمودار ۱-۲: بررسی عوامل موثر ( شرایط قیمت گذاری، انگیزه سازهای فروش تجاری، انگیزه سازهای مصرف کننده، کارایی کانال توزیع، حاشیه سود، شرایط پرداخت وجه، ارائه تخفیف) بر انتخاب برند
۱-۷- تعریف واژه ها و اصطلاحات فنی و تخصصی ( بصورت مفهومی و عملیاتی ):
۱-۷-۱- تعاریف مفهومی:
۱-۷-۱-۱- قیمت گذاری:
مبلغی از پول را که باید در ازای یک قلم محصول یا خدمت پرداخت کرد، و به مفهومی گسترده تر، آن عبارت است از مجموع ارزش هایی که مصرف کننده در ازای بهره مند شدن از مزایا و استفاده نمودن از یک محصول یا خدمت مبادله می کند.(کاتلر و همکاران ۱۹۹۹)[۲۳]۱
۱-۷-۱-۲- انگیزه سازهای فروش تجاری:
طرح های بازاریابی است که برای عمده فروشان و خرده فروشان مورد استفاده قرار می گیرد و برای مصرف کنندگان نهایی نیست. در این طرح ها به عمده فروشان و خرده فروشان تخفیف های قیمتی ویژه داده می شود. بن ها قفسه ها و استند های رایگان و انواع هدیه ها نیز از دیگر انگیزه سازهای تجاری هستند[۲۴]۲.
۱-۷-۱-۳-انگیزه سازهای مصرف کننده:
عملیاتیست برای متقاعد کردن افراد برای خرید یک کالا یا خدمات. در یک تجارت معمولی انگیزه ساز ها شامل موارد زیر می شوند: کاهش قیمت، نمونه های رایگان، پیشنهاد پاداش های مختلف برای یک دوره کوتاه به منظور تحریک تقاضا برای محصول[۲۵]۳.
۱-۷-۱-۴- کانالهای توزیع:
مجموعه‌ای از سازمانها و افراد وابسته است که کالا یا خدمت مورد نظر را در دسترس مشتریان نهایی قرار می‌دهد. کانال توزیع، تولیدکننده و مشتریان کالا را به یکدیگر متصل می‌کند. ارکان کانال توزیع را واسطه ها تشکیل می دهند.( محمد رضا فرزین ۱۳۸۶ : ۷ )
۱-۷-۱-۵- حاشیه سود:
تعریف حاشیه سود :حاشیه سود، نسبتی است، که به‌وسیله آن، سودآوری هر دلار (یا هر ریال) از فروش را، محاسبه می‌کنند؛ به این ترتیب که مقدار سود پس از کسر مالیات را بر فروش خالص تقسیم می‌کنند. میزان سود خالص یک شرکت، اولین معیاری است که بیشتر سرمایه‌گذاران در رابطه با سود دهی شرکت، مدنظر قرار می‌دهند، ولی توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت، ارائه نخواهد داد. حاشیه‌ها به بیان ساده، عوایدی هستند، که به صورت نسبت یا درصدی از فروش شرکت، بیان می‌شوند. این درصد، سهام‌داران و سرمایه‌گذاران را قادر می‌سازد، که سوددهی شرکت‌ها را به مقایسه بگذارند.[۲۶]۱
۱-۷-۱-۶- شرایط پرداخت:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 07:52:00 ب.ظ ]




 

 

معادلات حل شده توسط FLUENT شکلی عمومی همانند آنچه در بالا آورده شد به خود می­گیرند و بر مسائلی با هندسه­های چند بعدی و شبکه­بندی­های نامنظم اعمال می­گردند.
شکل ۳-۴- حجم کنترل استفاده شده برای نمایش گسسته­سازی
پایان نامه
FLUENT مقادیر گسسته اسکالر  را در مرکز هر سلول (c0 و c1 در شکل ۳-۴) ذخیره می­ کند. به هر حال مقادیر سطحی  برای عبارات جابجایی[۳۹] در معادله (۴-۴۳) لازم هستند و باید از مقادیر مرکزی محاسبه شوند که این عمل با بهره گرفتن از یک روش بالادست[۴۰] میسر است.
بالادست کردن بدین معنی است که مقادیر سطحی  با بهره گرفتن از کمیات سلول در بالا­دست جریان، نسبت به جهت سرعت عمودی  در معادله (۴-۴۳)، به دست می ­آید. FLUENT امکان انتخاب از بین چندین روش بالادست را می­دهد: روش بالادست مرتبه اول[۴۱] ، روش بالا دست مرتبه دوم[۴۲]، روش توان- پیرو[۴۳] و QUICK. این روشها در بخشهای (۳-۱۰-۱) تا (۳-۱۰-۴) توضیح داده شده ­اند .
۳-۱۰-۱ روش بالادست مرتبه اول
هنگامیکه دقت از مرتبه اول مطلوب است، کمیات در سطوح سلول مشخص می­شوند با این فرض که مقادیر مربوط به مرکز سلول برای هر متغیر میدان مشخص کننده یک مقدار میانگین برای کل سلول می­باشد و برای کل سلول معتبر است و مقادیر مربوط به سطوح همانند مقدار مرکزی است. لذا هنگامیکه بالادست کردن مرتبه اول انتخاب شده است، مقدار سطحی  برابر با مقدار مرکزی  مربوط به سلول در بالادست جریان می­گردد.
۳-۱۰-۲ روش بالادست توان-پیرو
در روش توان-پیرو کمیات مربوط به متغیر  در سطوح سلول با بهره گرفتن از حل دقیق معادله یک بعدی جابجایی- نفوذ به دست می­آیند:

 

 

(۳-۴۶)

 

 

 

 

 

که در آن  و  در طول  ثابت هستند. معادله (۳-۴۶) می ­تواند انتگرال گرفته شود تا معادله زیر که مشخص می­ کند چطور  با x تغییر می­ کند را نتیجه دهد:

 

 

(۳-۴۷)

 

 

 

 

 

که درآن:

و Pe عدد پکلت است:

 

 

(۳-۴۷)

 

 

 

 

 

تغییر  از x=0 تا x=L برای مقادیر مختلف عدد پکلت در شکل (۳-۵) نشان داده شده است. این شکل نشان می­دهد که برای مقادیر بزرگ Pe، مقدار  در x=L/2 تقریباَ برابر با مقدار بالادست جریان است. این مطلب بیانگر آن است هنگامیکه جریان تحت تأثیر جابجایی است می­توان به سادگی مقادیر مربوط به صفحات را برابر مقادیر بالادست قرار داد. این روش استاندارد مرتبه اول برای FLUENT است.
شکل ۳-۵- تغییر متغیر  بین x=0 و x=L (معادله ۴-۲۱)
اگر روش توان-پیرو انتخاب شده باشد، FLUENT از معادله (۳-۴۷) در حالت معادل توان-پیرو استفاده می­ کند.
همانطور که در بالا بیان گردید، شکل (۳-۵) نشان می­دهد که برای مقادیر بزرگ Pe مقدار  در x=L/2 تقریباً برابر مقادیر بالادست جریان است. هنگامیکه Pe=0 (بدون جریان، یا نفوذ خالص)، شکل (۳-۵) نشان می­دهد که  ممکن است با یک میانگین خطی ساده بین مقادیر مربوط به x=0 و x=L به دست آید. هنگامیکه Pe مقداری بین این مقادیر دارد مقدار جایگزین برای  باید از معادله (۳-۴۷) به دست بیاید.
۳-۱۰-۳ روش بالادست مرتبه دوم
هنگامیکه دقت از مرتبه دوم مطلوب است، کمیات در سطوح سلول با بهره گرفتن از یک روش چند بعدی جایگزینی محاسبه می­گردند. در این روش، مرتبه بالاتری از دقت در سطوح سلول با بهره گرفتن از بسط تیلور حل مرکزی سلول[۴۴] حول مرکز سلول به دست می ­آید. لذا هنگامیکه بالادست کردن مرتبه دوم انتخاب شده است، مقدار مربوط به سطح  با بهره گرفتن از عبارت زیر محاسبه می­گردد:

 

 

(۳-۴۸)

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ب.ظ ]




۴-۱ مقدمه ۴۶
۴-۲ نحوه اجرای پروژه ها ی مقاومسازی در سازمان نوسازی مدارس ۴۶
۴-۲-۱ تصویب پروژه وتخصیص اعتبار ۴۶
۴-۲-۲ طراحی پروژه وتهیه براوردهای مالی ۴۷
۴-۲-۳ انتخاب پیمانکار وانعقاد قرارداد ۴۷
۴-۲-۴ اجرای پروژه ۴۷
۴-۲-۵ اتمام قراردادوتحویل پروژه ۴۸
۴-۳ استخراج چالش ها وراهکارهابا توجه به نظرات خبرگان و مطالعه ادبیات موضوع ۴۸
۴-۴ تحلیل وبررسی چالشهای شناسایی شده ۴۸
۴-۴-۱ بررسی متغیرهای جمعیت شناختی ۴۹
۴-۴-۱-۱ مشخصات جامعه آماری از نظر سطح تحصیلات ۴۹
۴-۴-۱-۲ مشخصات جامعه آماری از نظر رشته تحصیلی ۵۱
۴-۴-۱-۳ مشخصات جامعه آماری از نظر سابقه همکاری با نوسازی مدارس ۵۳
۴-۵ آمار توصیفی مربوط به هر یک از چالش ها ۵۵
۴-۵-۱ فراوانی هریک از چالش ها ۵۷
۴-۵-۲ میانگین اولویتهای استان یزد ۶۶
۴-۵-۳ فراوانی چالشهای کارشناسان مقاومسازی سایر استانها ۶۸
۴-۵-۴ میانگین اولویتهای کشوری ۷۴
۴-۶ بررسی پایایی پرسشنامه ۷۶
۴-۶-۱ آزمون نسبت برای بررسی وضعیت هر چالش ۷۶
مقاله - پروژه
۵ فصل پنجم:نتیجه گیری و پیشنهادات ۸۲
۵-۱ مقدمه ۸۳
۵-۲ چالش های شناسایی شده و راهکارهای پیشنهادی ۸۳
۵-۲-۱ عدم وجود فهرست بهای تخصصی ۸۳
۵-۲-۲ عدم انجام آموزش پیمانکاران وناظران جهت اجرای مقاومسازی ۸۴
۵-۲-۳ عدم تسلط کارشناسان بر مسایل فنی ۸۴
۵-۲-۴ عدم هماهنگی اولیه با آموزش وپرورش ۸۴
۵-۲-۵ نبود سیستم مناسب ارزیابی وانتخاب پیمانکاران ۸۵
۵-۲-۶ تخصیص نامناسب اعتبارات عمرانی ۸۵
۵-۳ جمع بندی ۸۶
۵-۴ پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی ۸۶
۶ منابع وماخذ ۸۷
۷ پیوست ۹۰
فهرست جداول
جدول ‏۴-۱: نتایج به دست آمده برای هر یک از چالش ها برای کارشناسان یزد ۵۵
جدول ‏۴-۲: درصد فراوانی کسب شده جهت هر یک از چالش هاکارشناسان یزد ۵۷
جدول ‏۴-۳: درصد فراوانی کسب شده جهت هر یک از چالش های پیمانکاران ۶۰
جدول ‏۴-۴: درصد فراوانی کسب شده جهت هر یک از چالش های مشاوران ۶۳
جدول ‏۴-۵:میانگین اولویتهای استان یزد ۶۶
جدول ‏۴-۶ : درصد فراوانی کسب شده چالش هااز جانب کارشناسان سایر استانها ۶۸
جدول ‏۴-۷:مقایسه درصد فراوانی کارشناسان استان یزد وسایر استانها ۷۱
جدول ‏۴-۸:میانگین نظرات سایر استانهاواستان یزد برای تعیین اولویت ها ۷۴
جدول ‏۴-۹: مقادیر آلفای کرونباخ جهت هر یک از پرسشنامه ها ۷۶
جدول ‏۴-۱۰: نتایج آزمون نسبت برای هر یک از چالش های کارشناسان استان یزد ۷۸
جدول ‏۴-۱۱: نتایج آزمون نسبت برای هر یک از چالش های کارشناسان سایر استانها ۸۰
فهرست اشکال
شکل ‏۲-۱:نحوه فرایند مطالعات مقاومسازی[۱۰] ۱۹
شکل ‏۲-۲:میزان درصد انواع اسکلت ساختمان مدارس[۸] ۲۰
شکل ‏۲-۳: دیتایل اجرایی بهسازی بروش دیوار برشی(دستوالعمل۱-۲۲۶۶) ۲۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ب.ظ ]




 

 

۸/۸

 

 

 

۲/۱

 

 

 

۱۰

 

 

 

۱/۱۸

 

 

 

 

 

۶/۴

 

 

 

۶/۵

 

 

 

۶/۷

 

 

 

۱/۲۰

 

 

 

 

 

۱

 

 

 

۴/۶

 

 

 

۱/۲۳

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱۳

 

 

 

۲/۱۱

 

 

 

۲/۲۴

 

 

 

 

 

 

 

مقایسه شاخص قیمت ها در دهه های ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ با قیمتهای دهه ۱۳۵۰ شمسی، بخوبی تأثیر افزایش قیمت نفت بر تورم را نشان می دهد. درحالی که بین سالهای ۱۹۷۰-۱۹۶۲ اقتصاد کشور شاهد ثبات قیمت، هم از نظر ارزش کلی فروشی و هم جزئی فروشی بود، از سال ۱۹۷۱ به بعد فشار تورم روبه فزونی نهاد و به سطح بالای ۵/۱۵ درصد برای قیمت های خرد و ۹/۱۵ برای قیمت های کلی در سال ۱۹۷۴ رسید.[۲۰۶]
پایان نامه - مقاله - پروژه
کاتوزیان نقش نفت را در ترکیب با فرهنگ عمومی و عادت های مردم به عنوان عوامل افزایش تورم در دورۀ پهلوی مطرح می کند، به اعتقاد او: “در کشورهای نفت خیز، انبساط پولی، تورم زا است. در جامعه ای که خودنمایی مهمترین عامل تعیین منزلت اجتماعی است، مازاد پول نفد مردم صرف خرید کالا می شود و هنگامی که به این دلیل و دلایل دیگر، تورم به عارضه ای روزمره تبدیل می شود، آنها که پول نقد زیادی برای خرج کردن دارند کالاهای با دوام زیادی می خرند (بویژه زمین و مستغلات شهری) تا ارزش دارائی خود را حفظ کنند، نوع دارائی هایی که خریداری و احتکار می کنند، تورم را افزایش می دهد.”[۲۰۷]
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیزآثار دومین شوک نفتی (شوک ناشی از انقلاب اسلامی ایران) نیزدر سال ۱۳۵۹ در نرخ تورم نمایان گردید، پس از تورم ۲۵درصدی سال ۱۳۵۶، نرخ تورم در سالهای بعد کاهش یافته بود اما در سال ۱۳۵۹ (بعد از افزایش درآمدهای نفتی کشور در سال ۱۳۵۸)، نرخ تورم به ۶/۲۳ درصد رسید. چنانکه بررسی درآمدهای نفتی کشور نشان می دهد، از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۰ درآمد نفت کشور یا افزایش ناچیزی داشته و یا در برخی سال ها کاهش یافته است اما از سال ۱۳۷۰ حجم درآمدهای نفت سیر صعودی یافت و در سال ۱۳۷۲ نسبت به سال قبل از آن ،سه برابر شد.آثار افزایش نقدینگی در این سال ها در نرخ تورم نیز دیده می شود؛ بطوری که نرخ تورم که قبل از دهۀ ۷۰ ( در سال ۱۳۶۹)، ۶/۸ درصد بود، در سال ۱۳۷۰ به ۷/۲۰درصد رسید و تا سال ۱۳۷۲ در یک سیر صعودی قرار داشت. اگرچه در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ درآمدهای نفت رار دارد و می توان براساس آن به بررسی کفایت یا عدم کفایت آن برای هزینه خانوارها پرداخت. براساس مطالعات موجود، خط فقر خانوار ۵ نفره شهری ما حدود صد هزارتومان در ماه است. به عبارت دیگر ما در اقتصادی زندگی می کنیم که عملاً ۶۲ هزارتومان بطور متوسط برای مصرف سرانه به ازاء خانوار داریم و خط فقر خانوار متوسط شهری حدود ۱۰۰ هزارتومان در ماه است.[۲۰۸]
میزان مصرف خانوار (به عنوان یکی از شاخص‌های اندازه گیری فقر) نیز در این دوره کاهش یافته است. براساس نتایج یک پژوهش، “فقر شدید طبقات کم درآمد باعث شده است تا متوسط مصرف مواد پروتئینی توسط خانواده های شهری کشور از سال ۱۳۷۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ب.ظ ]




ث) برابرسازی فرصت‌ها
ج) دسترسی
چ) تساوی مردان و زنان
ح) احترام به ظرفیت‌های کودکان معلول و احترام به حق کودکان معلول برای حفظ هویت آنها (همدانچی، ۱۳۸۶).
پایان نامه
۲ـ۱ـ۳ـ الگوهای معلولیت[۱۶]
الگوهای معلولیت ابزاری هستند برای تعریف اختلال و معلولیت ،این الگوها مبنایی را در اختیار جوامع و دولت‌ها قرار می‌دهد تا بوسیله آن راهکارهایی برای شناسایی و رفع نیازهای افراد معلول اندیشیده شده و فراهم آیدمعمولاً این الگوها مورد انتقاد واقع شده‌اند چراکه منعکس‌کننده واقعیت نبوده کوتاه‌بینانه و ناکامل هستند و راهبرد عملی ارائه نمی‌دهند. با این وجود چارچوب مفیدی محسوب می‌شوند برای درک بهتر مسایل مبتلا به افراد معلول و نقطه نظرات کسانی که الگوهای معلولیت را بوجود آورده و به کار می‌گیرند.
از آنجا که الگوهای معلولیت توسط یک سری از افراد برای افراد دیگری شکل گرفته و ساخته می‌شود می‌تواند بینشی را در اختیار گذارد که توسط آن نگرش‌ها، مفاهیم، پیش‌داوری ها و غرض‌ورزی‌ها در الگوهای پیشین بازشناخته شود و تأثیر آن بر الگوهای معلولیتی بعد از آن بررسی گردد (MDRC,2012).
از این منظر الگوهای معلولیتی آشکارکننده و نشانگر راه‌هایی هستند که توسط آن دسترسی افراد معلول به اشتغال، خدمات ،قدرت اقتصادی و سیاسی در جامعه فراهم شده و یا محدود می ‌شود.
الگوهای معلولیت تحت تأثیر دو فلسفه اساسی بوده‌اند ،فلسفه نخست افراد معلول را وابسته به جامعه می‌داند که نتیجه چنین استدلالی تفکیک و تبعیض است فلسفه دوم افراد معلول را مصرف کننده و خریدار هر آن چیزی می‌داند که توسط جامعه ارائه می‌شود و ماحصل چنین رویکردی قدرت انتخاب ،توانمندسازی حقوق برابر انسانی و تلفیق در اجتماع است.
می‌توان از الگوهای متفاوت و مختلفی همچون الگوی پزشکی، الگوی اجتماعی، الگوی اخلاقی/ مذهبی الگوی تراژدی/ خیریه‌ای و الگوی توانبخشی که تا به حال و در فرهنگ‌های مختلف ارائه شده‌اند نام برد.
آنچه که مهم به نظر می‌رسد این است که نمی‌توان الگویی را منسوخ شده قلمداد کرد و یا یک الگو را جایگزین الگوی دیگر کرد محبوبیت و یا توسعه هرکدام از الگوها نشانگر تغییر و تحولات صورت گرفته در جوامع در راستای نگرش به معلولیت است. الگوهای معلولیت با تغییر جوامع دچار تغیر و دگرگونی می‌شوند و می‌بایست به دنبال ترویج و پیشبرد شاخه‌ای از الگوها بود که متضمن حقوق برابر افراد معلول با دیگر شهروندان و توانمندسازی آنان است. (همان منبع)
۲ـ ۱ـ ۳ـ ۱ـ الگوی اخلاقی[۱۷]
همه ما بسیار دیده و شنیده‌ایم که وقتی شخصی به بیماری سختی، رنجی یا حادثه‌ای ناگوار دچار می‌شود، برخی چنین قضاوت می‌کنند که؛ «حتماً مرتکب گناهی شده است که چنین مصیبتی بر او می‌رود، و این قهر و عذاب الهی است که گناهان او را چنین عقوبت می کند.» در چنین نگرشی حتی اگر در شخص مورد نظر هیچ نقص و گناه بزرگی که مستوجب چنین مکافاتی باشد، یافت نشود باز به همان شیوه سخن می‌گویند. و عجیب‌تر آنکه گاهی مصیبت وارد شده بر یک فرد را ناشی از گناه دیگر افراد خانواده اش می‌دانند (محمودی، ۱۳۸۸).
چنین نگاهی را به راحتی می‌توان در الگوی بسیار قدیمی نگرش به معلولیت یا همان الگوی اخلاقی نیز یافت در این الگو، به نحوی که دن گودلی اشاره کرده است، معلولیت به معنای نقصی است که به سبب لغزش اخلاقی یا گناه ایجاد شده و نشانگر شکست یا آزمایش ایمان فرد است پیامد چنین نگرشی، شرمساری فرد دارای معلولیت و خانواده او است که می‌بایست با ایمان و تحمل فزاینده به دنبال یافتن معنا و هدف در ابتلای به اصطلاح مصیبت وارده باشند. اثرات منفی چنین دیدگاهی محروم شدن از خانواده و اجتماع، احساس شرمساری عمیق، تلاش برای پنهان کردن علائم معلولیت یا فرد دارای معلولیت از انظار و نگاه عمومی است (Goodley, 2011).
اسنایدر و میچل (۲۰۰۱) نشان داده‌‌اند که رویکردهای اخلاقی معلولیت، انعکاس قهر خداوند (یونان باستان)، به عنوان مدرکی از صمیمیت با خداوند (اروپای قرون وسطی)، و پاسخی الهی به عمل نادرست والدین (دوره‌ی رنسانس) بوده است. (همان منبع)
در نظر نخست شاید چنین استنباط شود که این مدل در دوره اول نگرش تاریخی به معلولیت حاکم بوده است و در حال حاضر با پشت سر گذاردن این موقعیت تاریخی ردپا و اثری از آن برجای نمانده است و در صورتی که با نگاهی عمیق‌تر می‌توان مشاهده کرد که سلطه خود را همچنان بر اذهان حفظ کرده چنانکه چنین نگرشی را به راحتی در برنامه‌های تلوزیونی صدا و سیمای کشورمان نیز می‌توان یافت.
نکته قابل توجه در این مدل، چهره پارادوکسیکال موجود در آن است که برخی مواقع نیز روی دیگر نگرش دینی خود را نشان می دهد، در این روی سکه، سختی یا بلایا و در مفهوم مورد نظر ما «معلولیت» صرفاً به بلا و عذاب الهی تحویل نمی‌شوند بلکه گاهی به آزمون یا حتی آموزش و تعلیم و چه بسا نعمتی خفی تفسیر می‌شود (disabled-world, 2010).
مصداق شعر «اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا ظرف مرا بشکست لیلی».
این روی سکه دیدگاهی را تقویت کرده و می‌پذیرد که در آن فرد برای داشتن معلولیت انتخاب شده است و معصومیت و پاکی را می‌توان در نهاد او یافت و مشاهده کرد.
به نظر می‌رسد که هر دو سر طیف نگاه افراط و تفریط گونه‌ای به معلولیت داشته باشد نگاهی که یک سر آن فرد معلول را شیطانی و شرور و در سر دیگر فرشته گون و پارسا صفت معرفی می‌کند.
۲ـ ۱ـ ۳ـ ۲ـ الگوی پزشکی[۱۸]
در این مدل برچسب نقص و معیوب بودن به افراد دارای معلولیت زده می‌شود، خدمات توانبخشی و پزشکی به آنان ارائه می شود، بازگشت به اجتماع تنها در صورتی ممکن است که فرد دارای نقص، به حالت طبیعی برگردد. افراد معلول کسانی هستند که باید مداوا شوند، تغییر کنند و بهبود یابند تا هرچه بیشتر به مردم طبیعی و عادی نزدیک شوند، آنان نیازمند تطبیق هرچه بیشتر خود با شرایط موجود هستند و این انطباق باید از طریق اقدامات پزشکی و توانبخشی صورت گیرد (Disabled world,2010).
درحالی‌که کلیسا (مذهب) از دیدگاه اخلاقی معلولیت سود می‌برد، مشاغل پزشکی از الگوی پزشکی آن منتفع می‌شوند. جنبش اصلاح نژاد انسان در اوایل قرن بیستم میلادی که با ظهور علم و سرمایه‌داری همراه بود، معلولیت را در فرد معیوب بی‌خاصیت قرار داد (Fernald, 1912). نیدو[۱۹] معتقد است که علم پزشکی، معلولیت را به عنوان یک بیماری‌ مزمن متفاوت (دیدگاه بیماری‌زایی) می‌بیند و نه جزیی از سلسله‌ بیماری‌ها (جایگاه سلامتی). اثر منفی چنین نگرشی این است که مداخله، بیشتر برای افراد دارای معلولیت صورت می‌گیرد تا با آنها و تحقیقات دراین حوزه با کمک افراد خارج از گود، و نه همراه با خود افراد معلول صورت می پذیرد و هیچگونه نظرخواهی از آنان انجام نمی شود (Goodley, 2011).
به اعتقاد لینتون[۲۰] و شری[۲۱]، این گفتمان سبب ایجاد چند اشتباه می‌شود:
ـ معلولیت از منظر اصالت جوهر (جزء لاینفک فرد) دیده می‌شود (با سبب‌شناسی آلی یا ارگانیکی)
ـ با افراد معلول به عنوان «موضوع» رفتار می‌شود و نه به عنوان خالقان زندگی خودشان
ـ مداخلات مبتنی بر «درمان فرد» و نه «تغییر بافت» به گردش درمی‌آید.
ـ قدرت متخصصان بهداشت و مراقبت اجتماعی تشدید می‌شود و استیلای سالم‌بودن[۲۲] مورد تأکید قرار می‌گیرد.
ـ افراد معلول، کودکانی شمرده می‌شوند که بیچاره و فاقد توانایی جنسی‌‌اند.(همان منبع)
چنین نگرشی قطعاً نگاه‌های ترحم‌آمیزی را در پی خواهد داشت که مورد نفرت و انزجار بسیاری از افراد دارای معلولیت است.
۲ـ ۱ـ ۳ـ ۳ـ الگوی اجتماعی[۲۳]
با آگاهی فزاینده از عوامل اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و سیاسی که سبب ناتوان کردن افراد می‌شود و وقوف به این امر که معلولیت طبیعی نیست بلکه در جامعه ساخته می‌شود، به تدریج افراد معلول نیز انتقاد خود را نسبت به پزشکی‌گرایی نشان داده و دنبال راه‌های جایگزین بوده اند (Goodley, 2011).
الگوی اجتماعی، یک «جهش پارادایمی»[۲۴] بود که دیدگاهی تازه از معلولیت ارائه کرد؛ دیدگاهی که براساس برنز و دیگران قابل چشم‌پوشی به عنوان یک «موضوع اقلیتی» نبود.
محققان الگوی اجتماع، از مشغولیت ذهنی نسبت به نقایص افراد فاصله گرفتند و توجه خود را معطوف به دلایل محرومیت[۲۵] از نظر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، و موانع ارتباطی و روانی کردند (همان منبع).
در سال‌های پایانی قرن بیستم، افراد معلول و سازمان‌های مربوط به آنان نسبت به تعاریف مدل پزشکی ناخرسندی بیشتری نشان دادند زیرا تا آن زمان، مشکلاتی که این افراد در زندگی اجتماعی داشتند، به هیچ عنوان در تعاریف مدل پزشکی ذکر نشده بود. آنان به این نتیجه رسیدند که معلولیت در اکثر مواقع دلایل اجتماعی دارد، دارای شرایطی متنوع و بسیار پیچیده است که بر هویت‌ها و رفتارهای اجتماعی خاصی دلالت می‌کند. معلولیت که خود را به شکل گسترده‌ای در زمینه اجتماعی نشان می‌دهد، پیامدی از تبعیض، پیش‌داوری و محروم‌سازی است و در بسیاری موارد، مرتبط با تصور، کاستی‌های محیط و فعالیت‌های سازمان‌یافته برای افراد «غیر معلول» است که همه چیز ـ اطلاعات، ارتباطات، آموزش، بهداشت و درمان، حمل و نقل، مسکن و … ـ را برای آنان درنظر گرفته است (کمالی، ۱۳۸۶).
الیور و بسیاری دیگر نیز معتقدند شکل گیری، پیدایش و مفصل‌بندی الگوی اجتماعی، توسط افراد معلول و سازمان های آنان[۲۶]DPO در اعتراض به مبنای الگوهای پیشین صورت گرفته و توسط خود آنان رشد کرده است.
فعالان حقوق افراد معلول در صدد ترویج الگوی حقوقی معلولیت[۲۷] (در مطالعات معلولیت انگلیس به معنای الگوی اجتماعی) بوده اند. مدلی که در آن تفاوت‌های فیزیکی تصدیق می شود ولی مشکل را در خود فرد نمی‌یابد بلکه آن را در جامعه‌ای می‌داند که می‌باید امکانات ساخت و ساز ساختمان‌ها، اشتغال، آموزش، نگرش و ارتباطات را به نحوی بهینه‌سازی کند که قابل دسترس برای همگان باشد (Hallera et al, 2006).
الگوی اجتماعی، منکر مسائل و مشکلات معلولیت نیست ولی دلایل آن را دقیقاً در اجتماع می‌یابد، در این مدل، مشکل، محدودیت فرد نیست بلکه عدم کارکرد درست و قصور و کوتاهی سازمان اجتماعی است که نتوانسته خدمات مناسب و شایسته را در جهت رفع نیازهای افراد معلول در اختیار آنان قرار دهد.
از نظر الیور، معلولیت در واقع شامل تمام موانعی است که برای افراد معلول محدودیت ایجاد می‌کند اعم از پیش‌داوری‌های فردی تا تبعیض‌های حقوقی، ساختمان‌های عمومی مناسب‌سازی نشده، سیستم‌های حمل و نقل عمومی که قابل استفاده برای عموم نیست، سیستم آموزشی تفکیک شده (مدارس استثنایی) و دستیابی به مشاغلی که در انحصار افراد غیرمعلول است. عواقب این قصور، متوجه افراد دارای معلولیتی است که تحت تبعیض نهادینه شده‌ای قرار گرفته‌اند که توسط جامعه بر آنان تحمیل شده است (Oliver, 1995).
به نظر می‌رسد که حذف واژه معیوب[۲۸] از ادبیات این حوزه نیز در سال‌های اخیر در همین مسیر صورت گرفته است. تا زمانی که از واژه Handicap استفاده می‌شد، نگاه مردم به افراد معلول بیشتر شبیه «Cap in hand» بود یعنی: این افراد بیشتر از آنکه از اعضای صاحب هویت جامعه محسوب شوند، کسانی فرض می‌شدند که «کلاه در دست» به گدایی مشغول بودند (کمالی، ۱۳۸۶).
دیدگاه اجتماعی سعی دارد فاصله میان افرادی که به صدمه‌های جسمانی دچار شدند و اجتماع را کاهش دهد. آسیب جسمانی به عنوان نقص در اعضا و اندام‌های داخلی یا مکانیسمی در تمام یا بخشی از بدن تعریف شده است در صورتی که معلولیت، محدودیت‌های اجتماعی است که افراد دارای آسیب‌های جسمی را از حضور در اجتماع محروم می‌کند از این منظر، موقیعت نامطلوب افراد معلول در اجتماع به علت آسیب‌های جسمانی این افراد نیست بلکه به دلیل ناهماهنگی و بی‌عدالتی موجود در اجتماع می‌باشد و به موانعی که در اجتماع افراد معلول را ناتوان می‌کند توجه می کند. اگر معلولیت می‌تواند در اثر تصادف یا حادثه یا هر عمل دیگری در جامعه اتفاق بیافتد به همان صورت، بوسیله فراهم کردن شرایط مناسب در جامعه نیز می‌تواند پاک شود. همانطور که جامعه می‌تواند موجب پایمال شدن حقوق فرد شود با ایجاد ساختارهای مناسب می‌تواند شرایط شکوفایی ابعاد وجودی انسان‌ها گردد (Vehmas, 2004).
۲ـ ۱ـ ۳ـ۴ـ تقسیم‌بندی الگوهای معلولیت به دو الگوی فردی و اجتماعی
الگوی فردی[۲۹]، برآیند الگوهای اخلاقی و پزشکی
مایکل الیور از مطرح شدن الگوهای متعدد و مختلف معلولیت مثل الگوی خیریه‌ای[۳۰] یا کلینیکی[۳۱] که عموما غیر ضروری به نظر رسیده و در واقع اکثر آنها با یکدیگر هم‌پوشانی دارند انتقاد کرد. برداشت او اینگونه بود که بهتر است الگوهای مختلف معلولیت را در دو گروه عمده و متمایز، فردی و اجتماعی قرار دهد از نظر او مدل پزشکی معلولیت نیز وجود نداشته و در واقع الگوها و مفاهیم پزشکی و اخلاقی، بخش قابل توجهی از همان مدل فردی معلولیت محسوب می‌شوند ((Oliver, 1990.
از نظر او، الگوی فردی در گام نخست، مسأله و مشکل را در درون فرد معلول می‌بیند و در گام بعدی ریشه این مشکل را محدودیت‌های عملکردی یا کمبودهای روانی می‌داند که از معلولیت نشأت می‌گیرد. معلولیت در الگوی فردی یک تراژدی شخصی است که حاکی از نقص و کاستی در خود فرد است، بدشانسی و حادثه وحشتناکی است که به صورت تصادفی برای افراد بداقبال رخ می‌دهد.
اولیور تفاوت مدل فردی و اجتماعی را در جدولی به شرح زیر بیان کرده است (Oliver, 1995)
جدول ۲ـ ۱) الگوهای معلولیت

 

مدل اجتماعی مدل فردی
تئوری ظلم اجتماعی تئوری تراژدی شخصی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ب.ظ ]