بند۴: آن با تاریخ و مکانی که در آن درج شده ، و با امضای قاضی، یا در دعوی دادگاه دانشکده یی از همه قضات، و سردفتر پایان ‌یابد.
قانون ۱۶۱۳: قوانینی که در بالا برای حکم قطعی تنظیم شده‌اند برای حکم ‌های مخاطب نیز متناسب هستند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
قانون ۱۶۱۴: حکم در اسرع وقت منتشر ‌شود با نشانه‌ای از شیوه‌هایی که در آن می‌توان به چالش کشید. پیش از انتشار آن اثر ندارد، حتی اگر بخش غیر موضوعه ممکن است با اجازه قاضی به طرفین ابلاغ شود.
قانون ۱۶۱۵: انتشار یا ابلاغ حکم می‌تواند با دادن کپی حکم به طرفین یا به وکلای آنها، یا با فرستادن آنها صورت گیرد کپی آن مطابق با قانون ۱۵۰۹ به اجرا در‌آید.
قانون ۱۶۱۶: بند۱: حکم باید توسط دادگاهی که آن را داده است اصلاح یا تکمیل گردد اگر، در متن حکم، خطایی در محاسبات وجود دارد، یا خطای ماده‌ای در رونویسی از هم بخش غیر موضوعه یا ارائه حقایق یا دفاعیات طرفین، یا اگر هر یک از موارد مورد نیاز توسط قانون ۱۶۱۲، بند۴، حذف شوند. این در درخواست طرفین یا خارج از دفتر انجام می‌شود، اما همیشه پس از مشورت طرفین و با حکمی به پای حکم افزوده می‌گردد.
بند۲: اگر یک طرف مخالف باشد، تردید ضمنی با حکمی تصمیم گرفته می‌شود.
قانون ۱۶۱۷: سایر اظهارات قاضی جدای از حکم، قوانین هستند. اگر آنها دستورالعمل‌های صرف درباره روال کار هستند، آنها به اجرا درنمی آیند مگر اینکه آنها دست کم خلاصه‌ای از دلایل شان بدهند یا به انگیزه‌های بیان شده در دیگر قوانین اشاره کنند.
قانون ۱۶۱۸: حکم مخاطب قدرت حکم قطعی را دارد اگر، در دعوی دست کم یکی از طرفین، آن مانع از محاکمه شود، یا محاکمه را خود به خود در هر وهله‌ای از آن خاتمه دهد.

عنوان هشتم: اعتراض به حکم

 

فصل اول: شکایت[۲۰۳] از بطلان[۲۰۴] حکم

قانون ۱۶۱۹: بی آنکه زیانی به قانون ۱۶۲۲ و ۱۶۲۳برسد، هر زمان دعوی با منافع افراد خصوصی مرتبط باشد، قوانینی که فاقد ارزش حقوقی هستند با بی اعتباری ایجاد شده‌اند با قانون مطلق با حکم خود به خود معتبر می‌شوند، اگر بطلان برای طرف معلوم بود شکایت می‌کند با قاضی پیش از حکم مطرح نشده بود.
قانون ۱۶۲۰: حکم باطل است با بطلانی که نتوان رفع کرد:
توسط قاضی ای که کاملاً غیر صالح بوده داده شود؛
توسط فردی که قدرت قضاوت در دادگاهی را که دعوی تصمیم‌گیری شده را ندارد داده شود؛
قاضی با توسل به زور و ترس جدی برای ارائه حکم مجبور شود؛
محاکمه بدون دادخواست قضایی ذکر شده در قانون ۱۵۰۱، برگزار شود یا در مقابل برخی طرف به عنوان مدعی علیه نیاورده بود؛
آن میان طرفینی که دست کم یکی از آنها حق ایستادن در حضور دادگاه را نداشته داده شده است؛
کسی به نام دیگری بدون حکم قانونی اقدام کرده باشد؛
حق دفاع به یکی یا طرف دیگر که محروم بوده داده شود؛
اختلافی نبوده تا فی الجمله تصمیم‌گیری شود.
قانون ۱۶۲۱: با توجه به بطلان ذکر شده در قانون ۱۶۲۰، شکایت از بطلان می‌تواند برای همیشه با بهره گرفتن از استثنا، یا ظرف مدت ده سال از زمان انتشار حکم با بهره گرفتن از عملی در حضور قاضی ایجاد شود که حکم را صادر کرده است.
قانون ۱۶۲۲: حکم باطل است با بطلانی که به سادگی قابل علاج است، اگر:
برخلاف الزامات قانون ۱۴۲۵، بند۱، آن توسط تعدادی از قضات قانونی داده نشده باشد؛
شامل انگیزه‌ها یا دلایل برای این تصمیم‌گیری نباشد؛
فاقد امضای تجویز شده توسط قانون باشد؛
فاقد سال، ماه، روز و مکانی که آن صادر شده باشد؛
در یک عمل قضایی که باطل است ایجاد شود و بطلان مطابق با قانون ۱۶۱۹ رفع نشود؛
بر علیه طرفی صادر شده باشد که مطابق با قانون ۱۵۹۳، بند۲، به طور قانونی غایب بوده است.
قانون ۱۶۲۳: در دعاوی ذکر شده در قانون ۱۶۲۲، شکایت از بطلان می‌تواند در ظرف سه ماه از ابلاغ انتشار حکم مطرح شود.
قانون ۱۶۲۴: قاضی‌ای که حکم داده است شکایت از بطلان را در نظرمی گیرد. اگر طرف بترسد که قاضی مغرضانه حکم داده است، و در نتیجه به او مشکوک باشد، او می‌تواند تقاضا کند که قاضی دیگری را مطابق با قانون ۱۴۵۰، جای او قرار دهند.
قانون ۱۶۲۵: در زمان تعیین شده برای تجدید نظرخواهی ، شکایت از بطلان می‌تواند همراه با درخواست تجدید نظر مطرح شود.
قانون ۱۶۲۶: بند۱: شکایت از بطلان نه فقط توسط طرفینی که خود را خسارت دیده فرض می کنند ایجاد می‌شود، بلکه توسط مدافع دادگستری و مدافع اوراق قرضه نیز، هر زمان که آنها حق مداخله داشته باشند بوجود می‌آید.
بند۲: در زمان معین تعیین شده در قانون ۱۶۲۳، قاضی می‌تواند ادعای خود را پس بگیرد یا حکم نا معتبری که داده است اصلاح کند، مگر اینکه در همان زمان تجدید نظرخواهی به شکایت از بطلان الحاق شود، یا بطلان با انقضای زمان معین ذکر شده در قانون ۱۶۲۳ رفع شود.
قانون ۱۶۲۷: دعاوی مربوط به شکایت بطلان می‌توانند مطابق با هنجارها برای روند شفاهی بحث حل و فصل شوند.

فصل دوم: تجدیدنظرخواهی[۲۰۵]

قانون ۱۶۲۸: بی آنکه زیانی به مفاد قانون ۱۶۲۹برسد، طرفی که با حکم خسارت دیده است حق تجدید نظرخواهی حکم به قاضی عالی دارد؛ در دعاویی که در آن حضور شان لازم است مدافع دادگستری و مدافع اوراق قرضه به همین ترتیب حق تجدید نظرخواهی دارند.
قانون ۱۶۲۹: هیچ تجدید نظرخواهی ممکن نیست بر علیه:
حکم پاپ عالی، یا حکم حواری؛
حکمی که باطل است، مگر اینکه تجدید نظر به همراه شکایت بطلان مطابق با قانون ۱۶۲۵، تسلیم شود؛
حکمی که مصوبه قضایی شود؛
حکم قاضی یا حکم مخاطب، که قدرت حکم قطعی را ندارد، مگر اینکه تجدید نظرخواهی به همراه تجدید نظرخواهی بر علیه حکم قطعی تسلیم شود؛
حکم یا فرمانی در دعوی که در قانون نیاز دارد که موضوع با حداکثر سرعت حل و فصل شود.
قانون ۱۶۳۰: بند۱: تجدید نظرخواهی باید به قاضی ای تسلیم شود که حکم را در ظرف زمان معین پانزده روز متعارف از ابلاغ انتشار حکم تحویل داده است.
بند۲: اگر آن شفاهی باشد، سردفتر تجدید نظرخواهی را به صورت کتبی در حضور تجدید نظردهنده تنظیم می‌کند.
قانون ۱۶۳۱: اگر سوالی در مورد حق تجدید نظرخواهی ایجاد شود دادگاه تجدید نظرخواهی آن را با حداکثر سرعت با توجه به هنجارها برای روند شفاهی بحث معین می‌کند.
قانون ۱۶۳۲: بند۱: اگر نشانه‌ای از دادگاه وجود نداشته باشد که تجدید نظرخواهی صادر شده باشد، تشکیل دادگاه ذکر شده در قانون ۱۴۳۸ و ۱۴۳۹ فرض می‌شود.
بند۲: اگر طرف دیگر به برخی دیگر از دادگاه تجدید نظرخواهی متوسل شد، دادگاهی که از درجه عالی برخوردار است دعوی را بی آنکه زیانی به قانون ۱۴۱۵ برسد، تعیین می‌کند.
قانون ۱۶۳۳: تجدید نظرخواهی در حضور قاضی تجدید نظر ظرف یک ماه که ارسال شده است ادامه می‌یابد، مگر اینکه قاضی اصلی اجازه دهد که ظرف مدت طولانی تری آن را پی‌گیری کند.
قانون ۱۶۳۴: بند ۱: به دنبال تجدید نظرخواهی ، ضروری و کافی است که طرف از قاضی عالی تجدید نظر برای اصلاح حکمی که به چالش کشیده شده کمک بگیرد، کپی حکم را ضمیمه کند و دلایل تجدید نظر را نشان دهد.
بند۲: اگر طرف توان به دست آوردن کپی حکم تجدید نظر شده از دادگاه اصلی در ظرف زمان متعارف نباشد، این زمان در همان زمان به حالت تعلیق در می‌آید. مشکل به قاضی تجدید نظر ارجاع داده می‌شود، که به اجبار قاضی اصلی مجبور به انجام وظیفه‌اش در اسرع وقت است.
بند۳: در عین حال، قاضی اصلی باید قوانین را به تجدیدنظرخواهی دادگاه مطابق با قانون ۱۴۷۴ ابلاغ کند.
قانون ۱۶۳۵: تجدید نظرخواهی کنار گذاشته می‌شود اگر زمان معین برای تجدید نظرخواهی در حضور قاضی اصلی یا قاضی تجدید نظرخواهی پایان یابد بدون اینکه عملی انجام شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...